درمان آلزایمر در سالمندان، معجزه درمان آلزایمر، درمان خانگی آلزایمر باعث می شوند که دیگر از آلزایمر رنج نبرید.
بیماری آلزایمر و زوال ترکیبی از عواملی مانند سن، ژنتیک، شرایط پزشکی و محیط می باشد. در حالی که نمی توانید برخی از عوامل را تغییر دهید، می توانید عوامل دیگر را کنترل کرده و خطر را کاهش دهید. غذایی که می خورید یکی از چیزهایی است که می توانید کنترل کنید.
درمان خانگی آلزایمر
ممکن است در مورد رژیم غذایی DASH یا رژیم مدیترانه ای شنیده باشید که بر غذاهای سالم برای قلب تاکید دارند و برای کاهش فشار خون، کاهش وزن، سلامت قلب و عروق عالی هستند و در درمان آلزایمر نیز نقش زیادی دارند.
رژیم MIND ترکیبی از این دو است، با تمرکز بر مواد غذایی «سالم برای مغز» که می تواند به کاهش خطر ابتلا به آلزایمر کمک کند این رژیم بر ده ماده غذایی اساسی متکی است:
سبزیجات برگ سبز
همه سبزیجات دیگر
آجیل
توت ها
لوبیا
غلات کامل
ماهی
طیور
روغن زیتون
شراب
این رژیم به پیروان توصیه می کند از مصرف گوشت قرمز، کره، پنیر، شیرینی و غذاهای سرخ شده یا فست فودها خودداری کنند.
رژیم غذایی
تغییرات در مغز می تواند سال ها قبل از ظهور اولین علائم آلزایمر رخ دهد. این تغییرات اولیه مغز فرصتی برای پیشگیری یا به تاخیر انداختن علائم زوال عقل می دهند.
دانشمندان در حال بررسی بسیاری از راه های ممکن برای انجام این کار هستند و راه های مختلفی را از جمله دارو، تغییرات سبک زندگی و ترکیبی از این مداخلات آزمایش کرده اند.
بر خلاف سایر عوامل آلزایمر که ما نمی توانیم آن ها را تغییر دهیم، مانند سن و ژنتیک، افراد می توانند انتخاب های سبک زندگی مانند رژیم غذایی، ورزش و تمرینات شناختی را بهبود دهند.
داروی قوی برای الزایمر
یک رژیم غذایی خاص بر مکانیسم های بیولوژیکی مانند استرس و التهاب که زمینه ساز آلزایمر هستند، تأثیر می گذارد. یا شاید به طور غیرمستقیم با تأثیر بر سایر عوامل آلزایمر مانند دیابت، چاقی و بیماری قلبی نیز عمل کند.
برای درمان آلزایمر چه بخوریم
مطالعات بالینی بسیاری از ویتامین ها و مکمل های غذایی بدون نسخه از جمله ویتامین های B و E را برای جلوگیری و درمان بیماری آلزایمر یا زوال شناختی مورد بررسی قرار داده اند. در این تحقیقات به این پرداخته می شود که این افزودنیهای رژیمی ممکن است از سلولهای عصبی محافظت کنند یا بر سایر فرآیندهای بیولوژیکی درگیر در آلزایمر تأثیر بگذارد.
علیرغم یافتههای اولیه در مورد فواید احتمالی برای سلامت مغز، هیچ ویتامین یا مکملی در افراد تشخیص داده نشد که در کند شدن آلزایمر نقش داشته باشد.
افزایش فعالیت بدنی|معجزه درمان آلزایمر
فعالیت بدنی فواید زیادی برای سلامتی دارد، مانند کاهش زمین خوردن، حفظ تحرک و استقلال و کاهش خطر بیماری های مزمن مانند افسردگی، دیابت و فشار خون بالا.
بر اساس تحقیقات تا به امروز، شواهد کافی برای توصیه به ورزش به عنوان راهی برای پیشگیری از زوال عقل آلزایمر یا اختلال شناختی خفیف (MCI) شناخته می شود و تاحدودی می تواند روند آلزایمر را به تاخیر بیندازد.
مطالعات مشاهده ای روی حیوانات و انسان ها فواید احتمالی ورزش را برای مغز نشان می دهد. برخی از مطالعات نشان دادهاند که افرادی که ورزش میکنند در مقایسه با افرادی که ورزش نمیکنند کمتر در معرض خطر زوال شناختی هستند. ورزش همچنین با عملکرد بهتر در برخی تستهای شناختی مرتبط است.
آیا کنترل فشار خون می تواند از ابتلا به آلزایمر جلوگیری کند؟
کنترل فشار خون بالا برای کاهش خطر ابتلا به بیماری قلبی و سکته مغزی موثر است. مدیریت فشار خون مخصوصا در زمانی که فشار خون بالا است، به ویژه برای افراد میانسال، ممکن است به پیشگیری یا به تاخیر انداختن آلزایمر کمک کند.
بسیاری از انواع مطالعات ارتباط بین فشار خون بالا، بیماری عروق مغزی و زوال عقل را نشان می دهند. به عنوان مثال، مطالعات کالبد شکافی نشان می دهد که برای افراد مبتلا به آلزایمر، نشانه هایی از آسیب عروقی در مغز نیز دیده می شود. علاوه بر این، مطالعات مشاهده ای نشان داده است که فشار خون بالا در میانسالی، همراه با سایر عوامل خطر عروق مغزی مانند دیابت و سیگار، خطر ابتلا به زوال عقل را افزایش می دهد.
در حالی که تحقیقات ادامه دارد، کارشناسان توصیه می کنند که افراد فشار خون بالا را کنترل کنند تا خطر ابتلا به مشکلات جدی سلامتی، از جمله بیماری قلبی و سکته مغزی را کاهش دهند.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2022/10/درمان-آلزایمر-معجزه-آسا-با-تغییر-تغذیه-و-سبک-زندگی.jpg275183دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2022-10-23 09:31:072022-10-23 09:31:11درمان آلزایمر معجزه آسا با تغییر تغذیه و سبک زندگی
بازی احساسات برای کودکان با آموزش کنترل احساسات به کودکان به شما کمک می کند تا مهارت همدلی، درک متقابل و بیان احساسات را به کودک خود آموزش دهید بنابراین از آن ها غافل نشوید.
بازی برای بیان احساسات در کودکان| آموزش کنترل احساسات به کودکان
۱. چه احساسی دارم؟
وسایل مورد نیاز: کارت هایی که تصاویر مختلف روی آن چسبیده است.
روش بازی: چند کارت را وسط یک دایره بگذارید، دو کارت برای هر بازیکن. هرکسی یکی از تصاویر را انتخاب می کند که احساس می کند آن را بیش تر دوست دارد یا حالت او را بیان می کند سپس به دیگران توضیح می دهد که چرا آن کارت را انتخاب کرده است.
مثال:
من تصویر یک صندلی انتخاب کردم زیرا خسته هستم و آرزو دارم که کاش یک صندلی خوب و مناسب برای نشستن پیدا می کردم.
نکته ها
همه بازیکنان نمی دانند که در حال حاضر چه احساسی دارند بنابراین به آن ها بگویید که لازم نیست حتما احساسات حال حاضر خود را بیان کنند بلکه می توانند براساس حالاتی که به تازگی داشته اند صحبت و انتخاب کنند.
ارزیابی:
آگاهی از احساسات خود چه منافعی دارد؟
در چه شرایطی حال یکسانی را تجربه می کنیم؟
بیش تر تحت تاثیر احساسات کوتاه مدت هستید یا بلند مدت؟
چه چیزی در تغییر حالت فعلی شما می تواند کمک کند؟
۲. بازی چراغ قوه| بازی احساسات برای کودکان
اهداف
بیان احساسات در کودکان
معرفی خود و آشنایی با یکدیگر
غلبه بر خجالت
روش بازی: ابتدا موضوع خاصی را انتخاب کرده و سپس سعی می کنند احساسات خود را با توجه به موضوعی که انتخاب کرده اند بیان کنند. این کار باعث بیان احساسات کودک می شود.
مثال:
فرض کنید موضوع آب و هوا را انتخاب کرده اید، می توانید بیان کنید که « احساس می کنم درونم طوفان شده است.» اگر موضوع درخت است « احساس می کنم مانند درختی خشک و بی روح هستم.»
نکته:
اگر با کودکانی کار می کنید که مشکلات گفتاری را تجربه می کنند بهتراست از بازی احساسات برای کودکان استفاده کنید که نیازی به ارتباط کلامی ندارند.
ارزیابی:
دوست دارید که احساسات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید؟
آیا در میان دوستان خود کسی را مشاهده کردید که احساس یکسانی مانند شما داشته باشد؟
روش بازی: به ترتیب هر کسی با زبان بدن احساسات خود را بیان می کند و آن را به جمع نشان می دهد. در یک جمله تلاش کنید تا احساس خود را بیان کنید.
به یاد داشته باشید که ممکن است این کار سخت باشد اما بدن یکی از صادقانه ترین ابزار بیان می باشد زیرا دروغ نمی گوید و می توان به آن اعتماد کرد.
ارزیابی:
ترجیح می دهید چگونه احساسات خود را بیان کنید؟ کلمات یا زبان بدن؟ چرا از هردو استفاده نمی کنید؟
جالب کردن بازی:
برای بهبود بازی می توانید «مجرم کیست» را بازی کنید. پنج بازیکن در یک ردیف نشسته و در بین خود انتخاب می کنند که یک نفر مجرم است سپس یکی از بچه ها که بازپرس می باشد می آید و همه انکار می کنند که جرمی ارتکاب شده اند ولی مجرم با زبان بدن سعی دارد که خود را لو دهد، بازپرس باید متوجه شود که زبان بدن مجرم چگونه می باشد.
۴. طراحی حالت
وسایل مورد نیاز: قلم و کاغذ
اهداف:
بیان حالات
کاهش پرخاشگری کودکان
بررسی احساسات
پیدا کردن نمادهایی برای بروز احساسات
روش بازی: هر بازیکن خودکار و کاغذی دارد که احساساتش را روی آن به تصویر در می آورد ممکن است احساسات از روی تصویر غیرقابل تشخیص باشد اما معمولا مشخص و قابل حدس است که فرد در حال کشیدن نقاشی شاد و سرحال بوده یا غمگین می باشد. کودکان می توانند نقاشی ها را به یکدیگر نشان داده و از یکدیگر بخواهند که آن ها را حدس بزنند.
پیشنهاد:
می توانید به کودکان الگو بدهید مثلا « احساس شادی را به تصویر بکشید.»
بازیکنان دو گروه شده و سعی می کنند احساسات بازیکنان تیم مقابل را حدس بزنند.
ابتدا بیان احساسات کودک شکل می گیرد سپس بازیکن ها می توانند نقاشی های مرتبط با احساسات خود را انتخاب کنند.
نکته:
از بچه های پرخاشگر بخواهید خشم خود را به صورت نقاشی به شما نشان دهند.
اگر حادثه یا مشکلی در کلاس وجود دارد از کودکان بخواهید تا آن را به تصویر بکشند.
ارزیابی
آیا طراحی باعث تحکیم تا ضعیف احساسات شما شده اند؟
تفاوت تصاویر هنگام شادی و خشم چگونه است؟
آیا تمام طرح های شاد شبیه به یکدیگر می باشند؟
۵. ساختمان های حالات
وسایل مورد نیاز: چند بلوک برای ساختمان
اهداف:
بیان احساسات در کودکان
تشخیص اثرات محیط بر ما
بهبود بصری و لمسی
روش بازی: به هر بازیکن چند بلوک برای ایجاد ساختمانی بدهید که حالت روحی او را نشان می دهد و به او وقت کافی را بدهید تا ساختمان یا مجسمه ای بسازد که احساساتش را نشان می دهد.
پیشنهاد:
از وسایلی مانند دستمال، مهره تسبیح، خمیربازی، خانه عروسک، بشقاب کوچک و صندلی کوچک نیز می توانید استفاده کنید که قابلیت فرم و شکل دادن داشته باشد.
ارزیابی:
کدام وسیله جذابیت بیش تری برای شما دارند؟ آیا می توانید به راحتی احساسات خود را با اشیا به تصویر بکشید؟
آیا با نگاه کردن به ساختمان دیگران می توانید احساسات آن ها را متوجه شوید؟
خانه افراد چه چیزی در مورد آن ها به شما نشان می دهد؟ محیط زندگی چه تاثیری در حال افراد دارد؟
در مورد وسایلی که بقیه کودکان ساخته اند از آن ها سوال بپرسید، چه احساسی در مورد آن ها دارند؟
۶. نامه حال و احوال| بازی هایی برای آموزش همدلی به کودکان
وسایل مورد نیاز: کاغذ و قلم به تعداد مناسب برای همه
اهداف تقویت مهارت همدلی در کودکان :
بیان احساسات در کودکان
آگاهی از حال دیگر افراد گروه
بیان نظرات افراد
روش بازی: بازیکنان به صورت دایره نشسته و احساسات خود را روی کاغذ بدون ذکر نامشان بنویسند سپس تمام نامه ها دست به دست شوند تا زمانی که نامه هرکسی به دست خودش برسد. به این شکل همه اعضای گروه از احساسات یکدیگر باخبر می شوند. این بار هرکسی درباره درکی که از حالات و احساسات دیگران دارد بنویسید و دوباره دست به دست شود.
نکته:
سعی کنید برگه ها را جمع کرده و در اوقات فراغت آن ها را مطالعه کنید. کودکان نیز به این روش می توانند از روحیه و حال دیگران آگاه شوند، به یاد داشته باشید که بیان احساسات در کودکان سخت می باشد بنابراین به صبر و حوصله زیادی نیاز دارید.
۷. موسیقی احساسات |بازی برای درک احساسات دیگران
وسایل مورد نیاز: ابزارآلات موسیقی مثل دایره زنگی، طبل، بانگو، بلز و هر سازی که در دسترس است.
روش بازی: در این بازی احساسات برای کودکان، با نواختن سازها یا آهنگ زدن با دهان یا کف زدن کودکان می توانند به نوبت احساسات خود را نشان دهند.
پیشنهاد:
یک نفر جملات عصبی کننده بگوید و دیگران با صدای ساز نشان دهند که چه احساسی نسبت به آن صدا دارند.
بازیکنان نسبت به احساس جمله ای که می خواهند بیان کنند صدای خود را تغییر دهند و از دیگران بخواهند احساسات آن ها را حدس بزنند.
ارزیابی:
سرو صدا و اصوات چه تاثیری در روحیه و حالات شما دارند؟
آهنگ هایی نام ببرید که نشان دهنده عشق، غم، هرج و مرج و خشم می باشند؟
شرایطی را نام ببرید که در طول روز احساسات شما تحت تاثیر صداها می باشند.
۸. فرار از حالت|تقویت مهارت همدلی در کودکان
وسایل مورد نیاز: کاغذ و قلم، تخته وایت برد یا تخته سیاه و گچ
اهداف:
بیان احساسات در کودکان
آشنایی با دیگران و احساسات آن ها
روش بازی: کاغذ سفیدی به هرکدام از کودکان داده و همزمان با تعریف کردن داستان روی تخته صحنه ها را به تصویر بکشید، تخته را به شکلی قرار دهید که بچه های دیگر نیز نقاشی را دیده و سعی کنند آن را بکشند، این بازی بازی برای درک احساسات دیگران بسیار موثر می باشد.
می توانید فقط داستان را تعریف کنید و فتوکپی از تصاویر را به آن ها ارائه دهید. از آن ها بخواهید شخصیت های داستان را بکشند و حالات آن ها را نیز به تصویر بکشند از شخصیت ها خطی به یکدیگر رسم کنید تا خط زمانی داستان را رسم کنید.
۹. تاس حالت
وسایل مورد نیاز: تاس حالت ( می توانید به روشی که در ادامه گفته شده است آن را درست کنید.)
اهداف:
بیان احساسات
درک احساسات دیگران
تقویت مهارت همدلی در کودکان
روش بازی:
هر بازیکن تاس را تا زمانی که حالتی که خودش احساس می کند پیدا شود می اندازد.
تاس شش حالت دارد: ۱. فردی بسیار خوشحال ۲. فرد کله شق به دنبال اتفاق های عجیب و شگفت انگیز ۳. فرد خوشبین که می داند اتفاقات خوبی در راه است. ۴. فردی بدبین که فکر می کند اتفاقات بدی در راه است. ۵. فردی دودل که نمی داند چه احساسی دارد. ۶. فردی عصبانی و خشمگین
پیشنهاد:
هر بازیکن تاس میریزد و حالت تاس را به یکی از بازیکنان مرتبط می کند و سپس بازیکنی که مورد خطاب قرار گرفته است تاس میریزد.
وضعیتی را به تصویر بکشید سپس هرکدام از کودکان باید آنقدر تاس بیندازند تا به حالتی برسند که در آن شرایط دارند.
یکی از بازیکنان سه بار تاس انداخته و سپس داستانی درباره سه حالت قبلی تاس بسازد.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2022/10/۹-بازی-احساسات-برای-کودکان-کودکان-۹-تا-۱۵-سال.jpg6681000دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2022-10-23 09:23:242022-10-23 09:23:29۹ بازی احساسات برای کودکان (کودکان ۹ تا ۱۵ سال)
گریه نوزاد راهی برای برقراری ارتباط با شما است که به چیزی نیاز دارد، گرسنگی شایع ترین علت گریه در نوزادان است.
بنابراین غذا دادن به آن ها باعث جلوگیری از گریه شدید نوزاد می شود. نحوه واکنش شما به گریه کودک مهم است. اگر با آرامش پاسخ دهید، به آن ها کمک می کنید تا پریشانی خود را مدیریت کنند و احساس امنیت کنند.
چگونه علت گریه نوزاد را بفهمیم
۱. گرسنه یا تشنه است، آرام کردن گریه نوزاد
کودک شما ممکن است سعی کند سینه شما را پیدا کرده یا با دهان خود حرکت مکیدنی انجام دهد. این بهترین زمان برای غذا دادن به کودک است.
۲. نیاز به تعویض پوشک دارد، علت گریه و نق نق نوزاد
برخی از نوزادان احساس خیس بودن یا کثیف بودن را دوست ندارند. بررسی کنید که آیا کودک شما نیاز به تعویض پوشک خود دارد یا خیر.
۳. باد معده، قولنج یا ریفلاکس
اگر کودک شما ناآرام به نظر می رسد، او را به حالت عمودی نگه دارید و به آرامی پشت او را مالش دهید یا نوازش کنید.
۴. خستگی بیش از حد
حتی چیزهای ساده مانند چهره های جدید و نورهای روشن می تواند برای نوزادان طاقت فرسا باشد. در صورت گریه آن ها را به یک اتاق تاریک که ساکت و آرام است ببرید، در این حال صداهای آرام بخش ایجاد کنید یا موسیقی ملایم پخش کنید. از علائم خواب کودک خود آگاه باشید.
۵. ناراحتی
نوزادان از سردی یا گرمای بیش از حد خوششان نمی آید. آن ها دوست دارند احساس راحتی و گرمای مطلوبی داشته باشند، اما مراقب باشید که کودک خود را در چند لایه لباس نپوشانید.
بررسی کنید که بدن کودک شما خیلی گرم یا سرد نباشد. طبیعی است که دست و پای نوزاد کمی خنک باشد، اما شکم او باید کمی گرم باشد.
بررسی کنید که هیچ بر چسبی از لباسهایش در پوست آن ها فرو نرفته باشد و مویی دور دست یا پاهایشان نپیچیده باشد. اگر صدای گریه شدید نوزاد شما با حالت عادی متفاوت است، می تواند نشانه ای از ناخوشی یا دندان درآوردن باشد.
۶. ممکن است لازم باشد کودک نزدیک شما باشد
نوزادان باید به والدین خود نزدیک باشند، صدای آن ها را گوش داده و به ضربان قلب آن ها گوش دهند، علاوه بر این می توانید کارهای آرامش بخشی را برای بهبود حال آن ها انجام دهید:
کودک را نزدیک نگه دارید
آواز خواندن یا صحبت کردن با آن ها
بغل کردن کودک
۷. آرام کردن گریه نوزاد
گاهی اوقات به نظر می رسد هیچ کاری که انجام می دهید جواب نمی دهد در این شرایط می توانید موارد زیرا را امتحان کنید:
با کودک در کالسکه به پیاده روی بروید.
پوشک کودکتان را کنار بگذارید و به او اجازه دهید پاهایش را آزادانه حرکت دهد.
حمام کردن نوزاد
درخواست کمک از دکتر یا اطرافیان
۸. ممکن است حوصله اش سر رفته باشد.
اگر او به دلیل بی حوصلگی گریه می کند، آواز خواندن، زمزمه کردن، قدم زدن و حرف زدن با او می تواند به شما کمک کند.
۹. کولیک| علت گریه نوزاد
کولیک باعث گریه شدید در چهار هفتگی می شود و گاهی اوقات تا سه یا حتی چهار ماهگی نیز ادامه پیدا می کند. دلیل کولینک هنوز برای دکترها مشخص نیست اما می تواند به دلیل گوارش یا حساسیت به غذا یا عوامل محیطی باشد.
کولیک در اکثر مواقع حدود ۲ تا ۵ هفتگی شروع شده و تا ۳ تا ۴ ماهگی ادامه پیدا می کند، متاسفانه قانون مشخصی برای آن وجود ندارد و هرنوزادی ممکن است آن را تجربه کند. کولیک باعث گریه شدید نوزاد می شود که توسط والدین قابل کنترل نیست.
در طی کولیک کودک به خوبی غذا میخورد و رشد میکنند اما در برخی از ساعات روز شروع به گریه می کند. در ادامه ویژگی های کولیک و تفاوت آن از گریه معمولی ذکر شده است با توجه به آن ها می توانید کودک خود را آرام کنید:
گریه شدید نوزاد یا جیغ بسیار بلند که باعث نگرانی والدین می شود.
بسیار سخت آرام می شود یا اصلا آرام نمی شود.
صورت قرمز یا رنگ پریده در اطراف دهان.
مشت های گره کرده
بیش از ۳ ساعت در روز دوام دارد و بیش از ۳ روز در هفته اتفاق می افتد.
به طور ناگهانی، با گریه بلند و بی وقفه شروع می گردد.
شکم سفت
جمع کردن پاها به سمت شکم هنگام گریه شدید نوزاد
نوزاد کولیکی برای والدین بسیار استرس زا می باشد و باعث می شود احساس خستگی، گناه و حتی افسردگی داشته باشید. خوشبختانه این بیماری به خودی خود از بین می رود تنها کافی است به حرف پزشک گوش بدهید و دستورالعمل های آن ها را دنبال کنید.
در صورت امکان از یکی از نزدیکان خود درخواست کنید تا از کودکتان نگه داری کند تا مقداری استراحت کنید بخاطر داشته باشید که آرامش شما در برخورد با کودکتان اهمیت زیادی دارد بنابراین حتما باید به دنبال کمک باشید.
علت گریه و نق نق نوزاد| علت گریه شدید نوزاد در خواب
هر کودکی متفاوت است و برخی از نوزادان ممکن است سریع تر از دیگران بخوابند. هیچ کار خاصی برای سرعت بخشیدن به این فرآیند نمی توانید انجام دهید، اما می توانید با راحت نگه داشتن اتاق، ایجاد یک برنامه منظم، آرام بخش قبل از خواب و برنامه خواب این روند را بهبود ببخشید.
نوزادان اغلب شب ها بیشتر گریه می کنند، بنابراین لازم نیست که نگران شوید:
ابتدا نیازهای فیزیکی را بررسی کنید:
آیا نوزاد گرسنه یا تشنه است؟
آیا نیاز به آروغ زدن دارد؟
خیلی گرم یا سرد است؟
آیا پوشک آن ها کثیف است و نیاز به تعویض دارد؟
از تغذیه بیش از حد کودک خودداری کنید زیرا ممکن است باعث ناراحتی او شود. سعی کنید حداقل ۲ تا ۲ و نیم ساعت از شروع یک تغذیه تا بعدی صبر کنید.
هر چرت روزانه را به کم تر از ۳ ساعت در روز محدود کنید.
با صدایی آرام برای کودک آواز بخوانید یا با او صحبت کنید.
کودک گریان خود را در آغوش خود بگیرید، او را به مدت پنج دقیقه در اطراف بچرخانید تا آرام شود.
صدای بلند یا نور شدیدی که به صورت کودک می تابد ممکن است باعث ترس کودک شود.
نوزادی که در یک اتاق تاریک تنها می ماند ممکن است گریه کند زیرا می ترسد و تنهاست.
۶ راهکار والدین برای آرام کردن گریه شدید نوزاد
در اینجا چند روش مقابله ای وجود دارد که به شما کمک کند هنگام گریه کودک آرام بمانید و آرامش خود را از دست ندهید:
سعی کنید نفس عمیق بکشید و تا ۱۰ بشمارید
اجازه دهید کودک به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه گریه کند
سعی کنید به موسیقی آرامش بخش گوش دهید
برای حمایت عاطفی با یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده تماس تلفنی بگیرید.
کارهایی را در اطراف خانه انجام دهید تا حواس تان پرت شود.
با خاموش کردن چراغ ها اتاق را تاریک کنید.
چراغ شب را روشن کنید تا کمی نور برای آرام کردن کودک وجود داشته باشد.
سعی کنید به او کمی غذا بدهید؛ اگر علاقه ای به غذا ندارد پس گرسنه نیست و اصرار زیادی نکنید.
آغوش شما به آرام شدن کودک کمک می کند بنابراین حتما او را در آغوش کشیده و نوازش کنید، صدای مادر نیز باعث می شود که کودک آرام تر شود.
سر و صدای ملایم ممکن است با اختلال و حواس پرتی در کودک باعث ارامش او شود.
برای کمک به خوابآلودگی کودک، صداهای آرامبخش مانند موسیقی ملایم پخش کنید.
کودک خود را تکان ندهید| آرام کردن گریه نوزاد
به یاد داشته باشید که مهم نیست چه شرایطی را تجربه می کنید، هرگز نباید کودک خود را تکان دهید. تکان دادن سر آن ها می تواند باعث آسیب مغزی شود، حتی می تواند باعث افزایش اضطراب و استرس او نیز بشود. تکان دادن بیش از حد نوزاد باعث موارد زیر می شود:
آمار نشان داده است که در نوزادان مبتلا به سندرم تکانخوردگی، تقریباً ۲۰ درصد میمیرند و ۳۰ تا ۶۰ درصد درگیر آسیبهای متوسط تا شدیدی می شوند که در بالا ذکر شده است.
سخن آخر
اگر میخواهید یاد بگیرید چگونه نوزاد را بخوابانید، بهترین توصیه این است که به این فرآیند زمان بدهید. پیروی از نکات و ترفندهای ما ممکن است به خوابیدن کودک شما و عادت کردن به روال خواب کمک کند اما به مرور متوجه می شوید که کودکان با یکدیگر متفاوت هستند و یک روند ثابت را نمی توان برای همه کودکان استفاده کرد
مواردی مانند ایجاد یک برنامه خواب آرام بخش، تنظیم ساعت خواب، توجه و محبت زیاد به کودک را در هنگام بیداری در نظر بگیرید. گریه شدید نوزاد یک چالش رایج برای والدین می باشد که به مرور یاد می گیرند با آن کنار بیایند بنابراین نگران نباشید و به غریزه خود اعتماد کنید.
در صورت مشاهده موارد زیر حتما با پزشک تماس بگیرید:
مهارت های ارتباطی در محیط کار باعث می شد که در ارتباط با هر کسی موفق یا ناموفق باشیم و در محیط کار پیشرفت کنیم.نحوه برقراری ارتباط انسان ها بسیار ساده و واضح به نظر می رسد، در صورتی که بسیاری از مردم در روابط خود دچار سو تفاهم می شوند و از صحبت های یکدیگر سو برداشت می کنند.
وقتی کسی چندین تجربه منفی در ارتباطات داشته باشد احساس سرخوردگی شخصی و اجتماعی پیدا می کند.
یک کلمه ی چند حرفی گاهی می تواند یک زندگی را از هم بپاشد. اساسا کلمات اختراع شدند تا انسان ها به وسیله ی آن ها با یکدیگر ارتباط برقرار کنند اما گاهی موجب بر هم خوردن ارتباطات بشر نیز خواهند شد.
مهارت های ارتباطی به شما یاد می دهند تا از بروز اینسو تفاهم ها جلوگیری کنید و ارتباطات درستی با عامه مردم برقرار کنید. این مهارت های ارتباطی آن قدر مهم هستند که باید از دروس پایه در مدرسه به کودکان آموزش داده شوند. به کارگیری این مهارت ها وجهه ی اجتماعی شما را ارتقا می دهد و به خود شما نیز حس اعتماد به نفس می بخشد.
۱۰ مهارت های ارتباطی در محیط کار
۱_ زبان بدن :
زبان بدن شما بیشتر از زبانی که در دهانتان دارید با افراد ارتباط برقرار میکند. نحوه ی ایستادن شما حالت سرتان و حتی حالت نگاهتان می تواند به اطرافیان شما بگوید که در حال حاضر چه احساسی دارید. اگر زبان بدن شما بر خلاف زبان کلامیتان عمل کند حضار متوجه این دوگانگی خواهند شد.
۲_ گوش دادن فعال|مهارت های ارتباطی در محیط کار
به جرئت می توان گفت تعداد بسیار زیادی از مردم هنوز چیزی درباره ی گوش دادن فعال نمی دانند گوش دادن فعال یعنی فقط نباید شنونده باشیم. کسی که گوش دادن فعال را به خوبی آموخته باشد, می داند باید با تمام وجود به صحبت های فرد مقابل گوش فرا دهد و در جاهایی که لازم است به او واکنش در خور نشان دهد.
اگر شما گوش دادن فعال را آموخته باشید می دانید که به راحتی حواستان از صحبت های فرد مقابل پرت نمی شود و سعی می کنیم این تعامل را به صورت آگاهانه برگزار کنید.
۳_حل کشمکش:
همیشه مشکلات و تعارض در هر رابطه ای به وجود می آید و نمی توانیم در پیشامد آن پیشگیری کنیم اما باید به خوبی بلد باشیم چطور باید اختلافات به وجود آمده را مدیریت کنیم. اگر مهارت حل مشکلات را بیاموزید متوجه می شوید که نباید حالت تدافعی به خود بگیرید و در هر حالتی لازم است تا احترام فرد مقابل را رعایت کنید.
۴_اعتبار:
برای افزایش مهارت های ارتباطی در محیط کار سعی کنید تا مخاطبتان را احمق فرض نکنید. اگر در رفتار شما سوء نیتی وجود داشته باشد بالاخره نیت شما بر ملا خواهد شد. هیچکس دوست ندارد که مورد پنهان کاری دیگر افراد قرار بگیرد. پس اگر روابطی که دارید برایتان مهم است مردم را نادان فرض نکنید.
معنی اصلی اعتبار این است که مردم خود واقعی شما را بشناسند و جلوی آنان تظاهری صورت نگیرد. اعتبار افراد راحت به دست نخواهد آمد پس سعی کنید آن را راحت نیز از دست ندهید.
۵_نبوغ احساسی :
نبوغ احساسی یعنی بتوانیم به اقتضای موضوعی که از مخاطب خود دریافت میکنیم به او پاسخ دهیم. این مورد در ایجاد ارتباط موثر میان گوینده و شنونده نقش بسیار مهمی دارد و باید با توجه به آن چه می شنوید عکس العمل خود را ارائه دهید.
نکته ی حائز اهمیت دیگر درباره نبوغ احساسی این است که اگر متوجه شدید مخاطب شما در شرایط خوبی برای برقراری ارتباط قرار ندارد باید سعی کنید تا آن تعامل را به موقعیت دیگری موکول کنید.
۶_نحوه بیان و تن صدا :
نحوه ی بیان کردن شما ستون برقراری مهارت های ارتباطی در محیط کار می باشد. اگر بسیار بلند یا بسیار آرام و نامفهوم صحبت کنید یا در بین صحبت های خود بیش از حد از اصوات تفکر مثل ( ئه ) و ( آ ) استفاده کنید، تپق بزنید یا دستپاچه شوید ذهن مخاطب را مشغول میکنید.
آن قدر مشغول که مجبور باشد انرژی زیادی را صرف این کند که متوجه شود شما چه گفته اید و منظورتان چیست. اگر اعتماد به نفس ضعیفی دارید یا نسبت به موضوعی که در حال سخنرانی برای آن هستید تسلط کافی ندارید چنین مشکلاتی پیش خواهد آمد.
اگر دوست دارید تسلط کافی برای صحبت کردن داشته باشید می توانید از راه های زیر کمک بگیرید:
الف ) صدای خود را در هنگام صحبت کردن ضبط کنید تا ضعف آن را پیدا کنید و برای رفع آن تلاش کنید.
ب ) از اصوات مانند (آ) تا حد امکان استفاده نکنید.
پ ) کاملا صاف و عمود بایستید و شانه هایتان را به عقب هول دهید. این حالت ایستادن شما می تواند نشان دهنده اعتماد به نفس کافی شما باشد و حس خوبی به مخاطب القا کند.
ت ) سرتان را بالا نگه دارید تا تارهای صوتی شما در مسیر اصلی خود قرار داشته باشند.
ث ) با آرامش و ریتمیک نفس بکشید تا نفس کشیدن شما مانع سخنرانی تان نشود.
۷_بازتاب ایجاد کردن در مهارت های ارتباطی در محیط کار
ذهن انسان آن قدر پیچیده و هوشمند است که می تواند حالات چهره را به طور ناخودآگاه بازتاب دهد. وقتی شما یک نوع زبان بدن را از کسی اموخته باشید میتوانید آن را به همان شخص یا شخص دیگری که با او احساس راحتی میکنید بازتاب دهید. این روند را مهندسی معکوس نیز می نامیم.
۸_ پرسش سوالات به جا:
پرسش سوالات خوب یکی از راه هایی است که با استفاده از آن می توانیم به افراد نشان دهیم که در حال گوش سپاری به صحبت های آنان هستیم. وقتی شما از افراد سخنران سوال می پرسید, این کار آن ها را وادار می کند تا جزییات بیشتری را برای شما شرح دهند و این مسئله برای آنان خوشایند به نظر می آید.
۹_مکالمه ی مختصر و مفید راهی برای مهارت های ارتباطی در محیط کار
در یک سری موقعیت ها بهتر است کوتاه و مفید صحبت کنید. معمولا چنین مکالمه هایی برای مهمانی های شلوغ و پرجمعیت مناسب هستند که شما مجال بحث و گفت و گو پیدا نخواهید کرد. در این مکالمه باید به حدی ادب و متانت را رعایت کنید که در مکالمه ی کوتاه نیز شخصیت مودب خود را معرفی کنید.
۱۰_شفافیت و دانش :
در مکالمه ای که با فرد مقابل خود برقرار میکنید باید به طور کامل و واضح به مخاطب نشان بدهید مقصود شما از این مکالمه چیست و نباید اضافه گویی کنید. تمرکز شما باید بر مقصود اصلی باشد. این کار باعث می شود مخاطب شما به حرف هایتان اعتماد کند.
شاید شما سریعا نتوانید به این خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنید اما با تمرین ۱۰ اصلی که در بالا ذکر شد می توانید به این مهارت دست پیدا کنید.
حفظ اعتماد به نفس به علاوه ی موارد ذکر شده به شما را در این مسیر کمک میکند.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2022/10/۱۰-مهارت-های-ارتباطی-در-محیط-کار-که-باید-بدانید.jpg181279دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2022-10-22 21:48:502022-10-22 21:48:50۱۰ مهارت های ارتباطی در محیط کار که باید بدانید
نشانه های کودک خجالتی به شما کمک می کند تا در موقعیت های جدید یا ناآشنا که سخت است به آن ها کمک کنید.کودک خجالتی و گوشه گیر اگر احساس کند که دیگران در حال نگاه به او هستند، مانند زمانی که با فرد جدیدی ملاقات می کند یا مجبور هستند در مقابل دیگران صحبت کند، به احتمال زیاد دچار نگرانی و اضطراب زیادی می شود که حتی ممکن است باعث می شود که کودک خجالتی و گوشه گیری شود.
بیشتر کودکان گاهی احساس خجالت می کنند، اما کودکانی که همیشه درگیر خجالت و شرم هستند زندگی خود را مختل می کنند. برخی از کودکان به مرور خجالت خود را کنار می گذارند اما اکثر آن ها این ویژگی را تا بزرگسالی حفظ می کنند.
علت خجالتی بودن کودکان
روانشناسان بر این باورند که هم ژنتیک و هم محیط در خجالتی بودن کودک نقش دارند. برخی از کودکان به سادگی با حساسیت شدید نسبت به تحریکات بیرونی متولد می شوند (تاثیر ژنتیک). گاهی اوقات خجالتی بودن کودک شما با تجربیات منفی مانند طعنه زدن یا طرد شدن توسط سایر کودکان، شرمساری یا عدم تایید توسط محیط، ترکیب می شود.
۶ نشانه های کودک خجالتی و گوشه گیر
۱. از بودن در مرکز توجه متنفرند
برخی از بچه ها اهمیتی نمی دهند که در کانون توجه قرار بگیرند یا حتی دوست دارند که توجه دیگران را جلب کنند. اما اگر کودک شما با اضطراب اجتماعی سروکار دارد از توجه دیگران دوری می کند، دور بودن از مرکز توجه یکی از بارز ترین نشانه های نشانه های کودک خجالتی می باشد.
۲.کودک خجالتی و گوشه گیر دوستان کمی دارند
کودکان خجالتی معمولا دوستان زیادی ندارند و محدوده دوستان خود را تا جایی که می توانند کوچک در نظر می گیرند. شاید آن ها فقط یک یا دو دوست خوب داشته باشند و تمایل دارند از معاشرت با گروه های بزرگتر اجتناب کنند.
اگر سعی کردهاید فرزندتان را برای فعالیتها یا بازی های گروهی ثبتنام کنید و آن ها از آن ها ممانعت کرده و بازی های فردی را ترجیح داده اند احتمالا کودک شما خجالتی می باشند.
۴. کودک خجالتی و گوشه گیر بسیار ساکت هستند
بسیاری از اوقات، زمانی که کودکان به سنی می رسند که می توانند آزادانه با هم ارتباط برقرار کنند نمی توان آن ها را ساکت کرد.
اما وقتی فرزند شما با اختلال اضطراب اجتماعی سر و کار دارد، اغلب بسیار ساکت خواهد بود و هنگامی که آن ها تشویق به صحبت و برقراری ارتباط می شوند، حتی ممکن است گوشه گیرتر شوند که نشانه های کودک خجالتی می باشد.
۵. کودک خجالتی و گوشه گیر از تماس چشمی اجتناب می کنند
نشانههای غیر کلامی نیز می توانند نشان دهنده خجالت باشد، اگر هنگام صحبت کردن از تماس چشمی اجتناب کنند یا در حین صحبت کردن حالات چهره زیادی نداشته باشند، ممکن است با ترس زیادی سر و کله بزنند.
۶. در مورد خودشان صحبت نمی کنند از نشانه های کودک خجالتی و گوشه گیر
بسیاری از بچه ها دوست دارند در مورد خودشان صحبت کنند. آن ها دوست دارند به شما بگویند در مدرسه چه می کردند با دوستانشان چه می گذرد
اما کودک خجالتی و گوشه گیر، اغلب اوقات بسیار سختی دارند که در مورد خود صحبت کنند. حتی اگر سؤالات خاصی بپرسید یا سعی کنید آن ها را وادار به باز کردن صحبت کنید، ممکن است عصبی و ناراحت می شوند.
برخورد با کودک خجالتی و گوشه گیر
۱. در مورد موقعیت های جدید توضیح دهید
مکان ها، شرایط، افراد و موقعیت های جدید می تواند برای کودکان خجالتی سخت باشد، بنابراین بهتراست آن ها را درک کنید، بنابراین پیش از حضور در این مکان ها با آن ها در مورد شرایطی که قرار است تجربه کنند حرف بزنید، با این کار به کودک خجالتی و گوشه گیر کمک می کنید تا در این موقعیت ها راحت شود.
۲. فرصت کافی را برای بروز احساسات او فراهم کنید
درست مانند هر کسی، کودکانی که خجالتی و گوشه گیر هستند نیز می توانند با دشواری در مورد احساساتی که تجربه می کنند حرف بزنند. بنابراین به فرزند خود زمان لازم را بدهید تا در مورد احساساتی که تجربه می کند حرف بزند و احساسات خود را به شیوه ای که مناسب و درست است بروز دهد.
۳. به دیگران نگویید فرزندتان خجالتی است
برچسب زدن به کودک تان به این شکل می تواند باعث شود فرزند شما به این باور برسد که خجالتی است و کاری برای بهبود وضعیت نمی تواند انجام داد. او حتی ممکن است از آن به عنوان بهانه ای برای دنبال نکردن چیزی که باعث ایجاد احساس اضطراب در او می شود استفاده کند و با خود بگوید که خجالتی است و دیگر نمی تواند از شر آن خلاص شود.
۴. الگو باشید.
در ارتباط با فروشندگان، دوستان و معلمان مطمئن باشید، سوالات مناسب بپرسید و با غریبه ها ارتباط چشمی برقرار کنید تا به کودک خجالتی خود نشان دهید که چگونه باید با دیگران ارتباط برقرار کند.
آن ها را با فرزندان دیگر یا دوستانشان مقایسه نکنید، به یاد داشته باشید که هر کودکی متفاوت است. این که خجالتی هستند و از ارتباط اجتماعی فرار می کنند به این معنی نیست که عجیب یا غیرعادی هستند.
۵. گزینه ها را محدود نگه دارید، کودک خجالتی و گوشه گیر
یک فرصت نامحدود برای انجام هر کاری می تواند برای آن ها طاقت فرسا باشد، بنابراین با محدود کردن گزینهها به چند انتخاب می توانید به او کمک کنید تا راحت تر تصمیم گیری کند و به مرور بتواند اضطراب خود را مدیریت کند.
۶. مهارت های اجتماعی| کمک به کودک خجالتی و گوشه گیر
شما می توانید بسیاری از مهارت های اجتماعی را به کودک خود بیاموزید که به او کمک می کند بر کمرویی غلبه کند. این مهارت ها شامل موارد زیر می باشد:
ملاقات با افراد جدید
به دیگران سلام کردن
شروع مکالمات
ارتباط چشمی برقرار کردن
شنونده خوبی بودن
برای این کارها می توانید در خانه تمرین کنید تا در جمع مجبور نشوید به او بگویید سلام کن!
۷. کودک خجالتی و گوشه گیر، رفتار اجتماعی را پاداش دهید
مهارت های اجتماعی را که فرزندتان یاد می کند تقویت کنید. وقتی می بینید که سعی می کند بر کمرویی غلبه کند، او را با محبت فراوان تحسین کنید. اگر احتمال دارد که کودک خجالتی و گوشه گیر داشته باشید مراقبت کنید که این کار را در ملاعام انجام ندهید.
کودک خجالتی در مدرسه
بچه های خجالتی ممکن است مدرسه را مانند همسالانشان تجربه نکنند. راهکارهای زیر به شما کمک می کند تا به کودک خجالتی در مدرسه کمک کنید:
با معلم حرف بزنید. با معلمان و کارکنان مدرسه صحبت کنید، به آن ها در مورد شرایط کودکتان توضیح داده و از او بخواهید که راهکارهایی را نیز در خانه به شما آموزش دهد.
علایق آن ها را به مدرسه بیاورید. از معلم کمک بخواهید و از او بپرسید که آیا می شود کارهایی و قعالیت هایی را که دوست دارد به مدرسه ببرید.
در خانه به آن ها کمک کنید. گاهی اوقات بچهها در مدرسه خجالتی رفتار میکنند. با هم در خانه تمرین کنید. به فرزندتان فرصت پیشرفت بدهید، اما سعی کنید به او فشار نیاورید به یاد داشته باشید که هدف شما این است که اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت کنید.
روی دستاوردهای آن ها تمرکز کنید. پیروزی های فرزندتان را در داخل و خارج از کلاس درس جشن بگیرید. ورزش، یادگیری ساز و حتی کمک در خانه می تواند به تقویت اعتماد به نفس فرزند شما در مدرسه کمک کند.
در جلسات شرکت کنید. جلساتی که معلم برای گفت و گو با والدین ترتیب می دهد اهمیت زیادی دارد بنابراین سعی کنید حداقل یکی از والدین در این جلسات حضور داشته باشد، در این جلسات مربیان در مورد نکاتی که باید بدانید یا در خانه رعایت کنید حرف می زنند و به همین دلیل اهمیت زیادی دارند.
پکودکان خجالتی در پیش دبستانی
آیا کودکان خجالتی در پیش دبستانی دارید که با کمرویی دست و پنجه نرم می کند؟ آموزش مهارت های اجتماعی می تواند به آن ها کمک کند:
آموزش مهارت های اجتماعی به بچهها یاد می دهد که چگونه احساسات خود را به اشتراک بگذارند، درگیریها را مدیریت کنند و دوستان خوبی پیدا کنند. این مهارت ها حتی به خوش اخلاق ترین کودکان نیز کمک می کند. وقتی صحبت از خجالتی بودن در کودکان پیش دبستانی می شود، این مهارت ها می تواند به کودک خجالتی و گوشه گیر راه های ملموس و عملی برای تعامل با همسالان خود بدهد.
به یاد داشته باشید که کودکان خجالتی در پیش دبستانی ممکن است در پیدا کردن دوست مشکل داشته باشد سعی کنید در این امر به او کمک کرده و راه هایی به او ارائه دهید تا بتواند دوست پیدا کند، گروه های دوستی در این سنین اهمیت زیادی دارند بنابراین حتما سعی کنید در این مورد به آن ها کمک کنید تا در پیش دبستانی احساس تنهایی نداشته باشند.
بازی برای کودک خجالتی برای کودک خجالتی و گوشه گیر
ایجاد مجلات خانوادگی
والدین باید ضرورت و ارزش وحدت خانواده را به فرزندان خود یادآوری کنند. گذراندن زمان بیشتر با کودک خجالتی و گوشه گیر موثرترین استراتژی برای اجرای فعالیت و کاهش خجالت آن ها است. بچه ها را تشویق کنید که یک دفترچه یادداشت نگه دارند، یادداشت های روزانه خانواده به عنوان یادآوری گذشته برای فرزندان خواهد بود. این امر باعث ایجاد اعتماد به نفس در کودکان می شود زیرا آن ها متوجه پیشرفت های چشمگیری می شوند که رخ داده است.
اصطلاح «بحران میانسالی» توسط الیوت ژاک، روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ ابداع شد. از آن زمان، روزنامهنگاران، محققان و رسانههای جریان اصلی آن را رواج داده اند.
تحقیقات اخیر بر روی عوامل استرس زا تمرکز می کند که زنان، رنگین پوستان و افراد کم درآمد در سال های میانی زندگی با آن مواجه می شوند.
این مطالعات به چگونگی تأثیر تغییرات بیولوژیکی، روانی و اجتماعی بر افراد میانسال می پردازند. به طور خلاصه می توانید بحران میانسالی را به عنوان مشکلات سلامت روانی یا جسمی ناشی از عوامل استرس زا در دوران میانسالی در نظر بگیرید.
بحران میانسالی و علت استرس در آن دوران
افراد در طول میانسالی بر اساس ژن ها، تجربیات، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، نژاد و جنسیت خود با استرس های مختلفی مواجه هستند.
دشواری بسیاری از زنان در میانسالی ایجاد تعادل بین چالشهای زندگی با امور مالی، سلامت، روابط، شغل و غیره، در حالی که تغییرات بیولوژیکی و گذار یائسگی را نیز پشت سر میگذارند، می باشد.
وقتی افراد جوانتر هستند، آنقدر پرانرژی هستند که احساس میکنند میتوانند هر کاری را که میخواهند انجام دهند، اما کاهش نشاط باعث میشود متوجه محدودیتهای زندگی و فعالیتهایشان شوند.
عوامل استرس زای بیولوژیکی و هورمونی
تغییرات بیولوژیکی عمده بحران میانسالی زمانی که در دوران پیش از یائسگی قرار می گیرید رخ می دهد.
برای زنان یائسه تأثیر قوی هورمونها بر رفتارها، کیفیت زندگی و رفاه کمی متفاوت می باشد، اما تغییراتی را در بهزیستی عاطفی و سلامت جسمانی مشاهده می کند که در زندگی روزمره منعکس می شود.
در یائسگی، هورمون های استروژن، پروژسترون و تستوسترون در نوسان هستند. برای بسیاری از افراد، این می تواند منجر به علائم مختلفی مانند گرگرفتگی، نوسانات خلقی، افسردگی، انگیزه پایین، انرژی کم، خشکی واژن، ناراحتی فیزیکی و اختلال خواب شود.
سایر نگرانیهای سلامتی نیز در دهههای ۴۰ و ۵۰ زندگی با نرخهای بالاتری بروز میکنند، مشکلاتی مانند سرطان سینه و تخمدان، ظهور دیابت نوع ۲، فشار خون بالا و سایر بیماریها به نوبه خود می تواند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد.
استرس های روانی و اجتماعی در بحران میانسالی
وقتی صحبت از روابط و سلامت روان به میان می آید، بسیاری از افراد در دهه ۴۰ و ۵۰ زندگی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند.
عوامل استرسزای اجتماعی متفاوت هستند، اما میتوانند شامل مراقبت از کودکان، مراقبت از والدین سالخورده، مرگ عزیزان، مشکلات روابط، زناشویی و طلاق، تغییر شغل و زیر سوال بردن هویت باشند. مشکلات مالی و کمبود منابع ضروری دیگر نیز می تواند این عوامل استرس زا را تشدید کند.
نشانه های بحران میانسالی
استرس در طول زندگی رخ می دهد، اما افزایش استرس در دهه ۴۰ و ۵۰ سالگی می تواند به خصوص استرس زا باشد. میانسالی بهویژه برای زنان یک بحران کامل است.
نشانههای بحرانهای میانسالی میتواند متفاوت باشد (مانند عوامل استرسزا)، اما برخی از شاخصهای دیگر عبارتند از احساس افسردگی یا اضطراب، انگیزه پایین، مشکل در خوابیدن، مبارزه با مشکلات هویت یا هدف، و احساس غرق شدن یا نارضایتی در زندگی.
در زیر علائم رایج بحران میانسالی در مردان و زنان آورده شده است:
احساس غم یا کمبود اعتماد به نفس، به ویژه پس از یک موفقیت بزرگ یا تولد
از دست دادن معنا یا هدف در زندگی
احساس عدم تحقق
احساس نوستالژی
بی تفاوت هستید. شما به طور مداوم در مورد همه چیز احساس “بدی” می کنید. قاطعانه به جلو حرکت کرده و گذشته را در گذشته رها کنید.
تصمیمات عجولانه می گیرید.
از بلند شدن از رختخواب می ترسید.
هدف خود را گم کرده اید.
فکر میکنید بهترین سالهایتان پشت سرتان است. باور به اینکه تمام اتفاقات شگفت انگیزی که در طول زندگی شما رخ می دهد قبلاً رخ داده است می تواند نشانه ای باشد که شما در حالت بحران قرار دارید.
به دیگران حسادت می کنید.
درد فیزیکی غیرمعمولی را تجربه می کنید.
موفق هستید، اما راضی نیستید از علائم بحران میانسالی در مردان.
فکر کردن بیش از حد به گذشته
در طول شب نمی خوابید. اگر شما یک زن میانسال هستید و متوجه میشوید که نمیتوانید در طول شب بخوابید، کاملاً ممکن است که یائسگی یا سایر تغییرات هورمونی را پشت سر بگذارید.
انجام اقدامات تکانه ای
از خود سوالات عمیق و کاوشگری میپرسید.
احساس پشیمانی
مدام خود را با دیگران مقایسه می کند.
در زنان، این علائم ممکن است به دلیل یائسگی بدتر شود.
خشم
چگونه می توان با استرس در میانسالی کنار آمد؟
بهترین راه برای مقابله با استرس میانسالی بستگی به این دارد که چه چیزی باعث آن شده است.
زمانی که به سلامت زنان نگاه می کنیم، عوامل ایجاد اهمیت دارد. مراقبت از خود، برنامه ورزشی، استفاده از دارو، مراجعه به مشاوره همه این گزینهها واقعاً باید در زمینه زندگی یک زن در نظر گرفته شوند.
اگر نگران استرس یا بحران میانسالی هستید، به مشاور مراجعه کنید. آن ها می توانند برای تشخیص زودهنگام هر بیماری احتمالی معاینه فیزیکی انجام دهند، سلامت روانی را ارزیابی کنند و سطح هورمون های شما را بررسی کنند تا به شما در یائسگی کمک کنند.
در مورد درمان، درمان جایگزینی هورمون و سایر مداخلات پزشکی می تواند به شما در مقابله با علائم یائسگی کمک کند.
اگر با استرس، اضطراب یا افسردگی مواجه هستید، پزشک می تواند شما را با یک درمانگر ارتباط دهد تا از شما حمایت کند. و برای تسکین استرس در خانه، عادات سبک زندگی مانند ورزش، بیرون رفتن، خوردن غذای مغذی و تمرین تمرکز حواس می تواند به شما کمک کند تا با آن مقابله کنید .
به یاد داشته باشید، شما تنها نیستید و راههایی برای کنار آمدن با تغییراتی که در میانسالی اتفاق میافتد وجود دارد.
چه کسانی تحت تاثیر بحران میانسالی قرار دارند؟
زن و مرد هر دو می توانند بحران میانسالی را تجربه کنند، اما ممکن است برای هر کدام متفاوت به نظر برسد.
به طور متوسط، اکثر افراد در سنین ۴۰ تا ۶۰ سالگی این بیماری را تجربه می کنند، اما ممکن است قبل یا بعد از آن سنین نیز به آن مبتلا شوید. علیرغم دشواری در تعیین میزان رایج بودن بحران های میانسالی، تصور می شود که افراد خاصی ممکن است بیشتر در معرض خطر باشند.
عواملی که سلامت کلی را به خطر می اندازند می توانند به بحران میانسالی کمک کنند. این عوامل عبارتند از: سیگار کشیدن، مصرف زیاد الکل، چاقی و ورزش نکردن.
بحران میانسالی چه مدت طول می کشد؟
سخت است که بگوییم بحران میانسالی چه زمانی به پایان میرسد، اما زمانی تمام میشود که فرد به مرحلهای از پذیرش تغییرات زندگی خود برسد.
طول مدت بحران میانسالی به شخص بستگی دارد. اگر فرد تغییرات را بپذیرد می تواند بر روی کارهایی که می تواند انجام دهد با توجه به سن خود تمرکز کند و به لذت بردن از زندگی ادامه دهد.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2022/10/درمان-تضمینی-بحران-میانسالی-در-زنان-و-مردان-نشانه-ها.jpg168299دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2022-10-19 22:18:392022-10-19 22:18:44درمان تضمینی بحران میانسالی در زنان و مردان + نشانه ها
مثبت گرایی سمی چیست. اینترنت مملو از نقل قولها و عبارات نشاطآور است که قرار است به شیوهای مفید، مثبتاندیشی را القا کنند.
این کلمات ممکن است آرامش بخش باشند، اما همچنین جنبه ای از فرهنگ متحده را برجسته می کنند که می تواند بیش از آنکه مفید باشد مضر باشد و به آن مثبت گرایی سمی گفته می شود.
مثبت بودن سمی سطحی است. به عبارت دیگر یک اطمینان کاذب است، مانند کسی که می گوید “همه چیز به دلیلی اتفاق می افتد” یا “همه چیز درست می شود” در حالی که شما در بدترین وضعیت ممکن قرار دارید.
در اینجا چیزی است که باید در مورد تفاوت بین مثبت بودن واقعی و مثبت گرایی سمی بدانید و نحوه جلوگیری از آن ذکر شده است.
مثبت نگری سمی چیست
درک این نکته مفید است که مثبت بودن سمی دقیقاً چیست؟ زیرا همه مثبت اندیشی ها بد نیستند. مهم است که بدانیم مثبت اندیشی دو چیز متفاوت اما مرتبط است: احساسات درونی ما و احساساتی که به دیگران القا می کنیم.
مثبت گرایی سمی معمولاً به منظور ایجاد آسیب نیست و اغلب، در موقعیتهایی اتفاق میافتد که میخواهیم کمک کنیم، اما نمیدانیم چه بگوییم.
نشانه مثبت گرایی سمی
در زیر برخی از عبارات و تجربیات متداول مثبت گرایی سمی آورده شده است که به شما کمک می کند تشخیص دهید که چگونه در زندگی روزمره ظاهر می شوند:
پنهان کردن احساسات واقعی خود
احساس گناه برای آنچه احساس می کنید.
شرمساری به دلیل ابراز ناامیدی یا هر چیزی غیر از مثبت بودن
پاک کردن چیزهایی که شما را آزار می دهد
استفاده از عبارت های «بهش فکر نکن، مثبت باش!»، « نگران نباش، خوشحال باش»، « شکست یک گزینه نیست»، « همه چیز در پایان درست خواهد شد»، « اگر من می توانم این کار را انجام دهم، شما هم می توانید» و « هر اتفاقی دلیلی دارد».
مثبت گرایی سمی چگونه بر روابط شما تأثیر می گذارد
بسیاری از ما نمی دانیم که چگونه در مورد موضوعات ناراحت کننده صحبت کنیم و در تلاش برای این کار ممکن است به رابطه خود آسیب وارد کنیم.
با مثبت گرایی سمی، میخواهیم احساس بهتری به دیگران بدهیم، اما معمولاً تأثیر مطلوب را ندارد.
برای مثال شاید دوست شما به شما بگوید که چقدر در مورد آینده ترسیده و نامطمئن است. شنیدن این موضوع سخت است، بنابراین به جای گوش دادن، سعی کنید به آن ها اطمینان دهید که همه چیز درست خواهد شد.
متوقف کردن یک نفر (چه عمدی یا غیر عمدی) زمانی که او می خواهد چیزی دشوار و مهم را با شما به اشتراک بگذارد، باعث قطع ارتباط می شود.
اگر بچه دار هستید، مثبت گرایی سمی می تواند بر رابطه شما با آن ها نیز تأثیر بگذارد.
در مورد بچهها، مثبت گرایی سمی ممکن است این باشد که به آن ها بگوییم، “حالت خوب است”، “این چیز مهمی نیست” یا “گریه نکن، همه چیز خوب است.”
این به آن ها میآموزد که احساسات منفی آن ها خوب نیست و میتواند بر نحوه توسعه و پردازش مفاهیم در مورد احساسات آن ها تأثیرگذار باشد و یاد میگیرند که احساسات خود را سرکوب کنند.
مثبت گرایی سمی جنسیتی نیز هستند به طور مثال، پسرها تشویق نمیشوند که احساساتشان را بیان کنند، مگر آنهایی که قدرتشان را منعکس میکنند، مانند خشم، در حالی که دختران تشویق میشوند تا احساسات خود را ابراز کنند.
این تفاوتهای جنسیتی در جامعهپذیری هیجانی میتواند مردان را به سرکوب احساسات خود سوق دهد و زنان را برای نشان دادن احساسات مثبتی که ممکن است غیرواقعی هستند، تحت فشار قرار دهد.
چگونه مثبت بودن سمی روی شما تأثیر می گذارد
طبیعی و قابل درک است که گاهی اوقات نمی خواهید با احساسات منفی خود کنار بیایید. اما اگر مرتباً به اجبار دیدگاه مثبتی را به خود تحمیل میکنید، میتواند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد.
برخی تحقیقات نشان میدهند که افرادی که از احساسات منفی خود دوری میکنند، بعداً احساس بدتری پیدا میکنند و بالاخره مجبور خواهید شد تا با مشکلات اساسی خود مواجه شوید.
جایگزین مثبت گرایی سمی
شادی واقعی از سرکوب احساسات منفی و تبلیغ جملات احساس خوب ناشی نمیشود، بلکه بیشتر به آنچه در لحظه احساس میکنیم و پذیرش احساسات ما بستگی دارد.
برخی از مردم فکر می کنند شاد بودن به این معناست که احساس بدی ندارید، اما این احمقانه است زیرا همه ما در زندگی سختی هایی را تجربه می کنیم.
در اینجا چند راه برای پرورش مثبت اندیشی واقعی در زندگی وجود دارد که به ترتیب تاثیر گذاری نام برده شده است:
ذهن آگاهی را تمرین کنید.
اشتباهات بین فردی خود را بپذیرید.
نیازهای خود را روشن کنید.
تشخیص دهید که احساسات ابزار هستند.
اگر بچه دارید، به آن ها بیاموزید که چگونه احساسات خود را ابراز کنند
صحبت آشکار در مورد احساسات در اطراف کودکان مهم است تا اطمینان حاصل شود که به جای اجتناب از بروز آن یاد می گیرند چگونه با احساسات خود کنار بیایند.
جوانان در مقطعی خشم، اندوه یا ناامیدی خود را بروز خواهند داد. هنگامی که آن ها این کار را انجام می دهند، به سادگی به آن ها بگویید که گریه یا فریاد زدن را متوقف کنند. در عوض، با آن ها در مورد اینکه چه احساسی دارند و چرا ممکن است چنین احساسی داشته باشند، صحبت کنید.
در مورد احساسات خود با آن ها نیز صادق باشید. مثلاً اگر از چیزی ناامید شدهاید و صبر خود را از دست دادهاید در مورد آن توضیح بدهید.
به خودتان اجازه دهید احساس کنید
ما اغلب بهانههایی برای درگیر نشدن با احساسات پیچیدهمان داریم: ما آنقدر مشغول هستیم که نمیتوانیم با آن ها کنار بیاییم، نمیخواهیم مضطرب شویم، نمیخواهیم دیگران را ناراحت کنیم و موارد دیگر.
اما به یاد داشته باشید که احساسات منفی شما از بین نمی روند مگر اینکه در نهایت با آن ها کنار بیایید. بنابراین سعی کنید بفهمید که آن ها از کجا می آیند و به این فکر کنید که برای رسیدگی به آن ها چه کاری می توانید انجام دهید.
مهم است که احساسات مثبت را بر احساسات منفی ترجیح ندهید. همه احساسات به شما اطلاعات مفیدی در مورد نحوه عملکرد شما در جهان ارائه می دهند و همه به یک اندازه معتبر هستند.
نتیجه
انسان سالم بودن مستلزم آگاهی از خود و نحوه حضور خود در جهان است. شما با اصرار بر استفاده از مثبت گرایی سمی به خود و افرادی که بیشتر از همه به آن ها اهمیت می دهید آسیب می زنید. به جای تمرین مثبت گرایی سمی، تعادل و پذیرش احساسات خوب و بد را هدف قرار دهید.
نشانه های بی توجهی مرد به زن، نشانه های مرد بی احساس و طرز برخورد با بی توجهی شوهر در هر رابطه ای متفاوت می باشد اما می توان برخی از آن ها را که در اکثر روابط دیده می شوند نام برد. در این مقاله به
نشانه های مرد بی احساس
1) اودر مورد روزی که داشتید سوال نمی کند.
آخرین باری که شوهرت در مورد روزی که داشتی از تو پرسیده است یادت میاد؟ این نشان می دهد که همسرت کنجکاو است در مورد اتفاقاتی که برای تو افتاده است بیش تر بداند. برای این که این کار را تبدیل به عادت کنید حتماً حداقل چند بار در هفته از او بپرسید که روزش چطور بوده و واقعاً به آنچه در پاسخ می گوید گوش دهید. این اقدام کوچک می تواند راه طولانی را برای برقراری ارتباط مجدد با شوهرتان و بازگرداندن عشق به زندگی مشترک شماباشد.
2) او نمی خواهد با شما وقت بگذراند
هنوز هم با یکدیگر خوش میگذرانید؟ یا احساس می کنید که همسرتان دیگر علاقه ای به گذراندن وقت با شما ندارد؟ آیا خود شما فعالیت های مشترکی را فراهم می کنید که هردو از آن لذت ببرید؟
اگر هیچ یک از کارهای بالا را انجام نمی دهید بهتراست که با هم صحبت کنید، زمان هایی را به فعالیت های مشترک اختصاص دهید و در مورد انجام آن ها سختگیر باشید.
3) نیازهای عاطفی شما را نادیده می گیرد
اگر احساس میکنید که همسرتان علاقهای به گوش دادن به حرفهای شما یا درک احساس شما ندارد، میتواند نشانهای از این باشد که رابطه شما سرد شده است و از یکدیگر فاصله گرفته اید. این مورد بسیار مهم می باشد اگر احساس می کنید که نیازهای عاطفی و احساسات شما در رابطه درک نمی شود حتما به مشاور مراجعه کنید.
4) دیگر از شما تعریف نمی کند
بسیاری از مردان و زنان احساس می کنند که نیازی نیست هرروز و مرتب از همسر خود تعریف کنند اما این امر اشتباه می باشد، تعریف از یکدیگر به نزدیک شدن شما به هم کمک زیادی می کند. اگر همسرتان غذا درست می کند از دستپخت او تعریف کنید، اگر همسرتان هرروز سر کار می رود از تلاش او برای زندگی مشترک تقدیر کنید. با این کار به آن ها نشان می دهید که قدر کارهایی که برای شما انجام می دهند را می دانید.
5) از رابطه جنسی دوری می کند
رابطه جنسی بخش بسیار مهمی از هر رابطه است، بنابراین دوری از آن نتایج بسیار بدی را برای شما به همراه دارد. آخرین بار چه زمان با هم رابطه جنسی داشته اید؟ آخرین بار کی یکدیگر را در آغوش گفته و بوسیده اید؟
6) از خانه فرار می کند
سعی کنید محیط خانه بدون از جنجال باشد تا همسرتان برای حضور در آن لحظه شماری کند، می توانید با یکدیگر در مورد اینکه چه چیزی باعث می شود محیط خانه بهتر شود صحبت کنید.
7)مانند گذشته رمانتیک نیست
رابطه ها به مرور زمان اشتیاق و ذوق اولیه را از دست می دهند اما نباید به طور کامل رمانتیک بودن را کنار بگذارید، برای هم گل و هدیه بخرید، برخی شب ها برای پیاده روی یا دیدن فیلم بیرون بروید و غیره.
سعی کنید شوق و اشتیاق را به زندگی خود برگردانید تا اتش عشق خاموش شده را دوباره روشن کنید.
8) در اطراف او احساس عدم جذابیت می کنید
هر زنی لیاقت این را دارد که احساس کند زیبا و دوست داشتنی باشد، شما هم همینطور! ابتدا به این فکر کنید که چه کارهای همسرتان باعث می شود این احساس را داشته باشید سپس سعی کنید در مورد این احساسات با او یا مشاور حرف بزنید تا راهکارهایی برای حل آن پیش پای شما قرار دهند.
9) دیگر به شما گوش نمی دهد
آیا شده است که احساس کنید حرف های شما برای همسرتان اهمیتی ندارد؟در میان حرف شما می پرد یا اصلا اهمیتی به صحبت های شما نمی دهد؟ تنها کاری که باید انجام دهید این است که از او سؤالاتی بپرسید تا مجبور شود بهتر به حرف های شما گوش دهد.
10) به نظرات شما احترام نمی گذارد
او دوست ندارد با شما در مورد چیزی بحث کند، نمیخواهد در مورد چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید بداند و علاقه ای هم نشان نمی دهد.
این یکی از مهمترین نشانههای یک شوهر بیاهمیت است که هرگز به نظرات و عقاید شما گوش نمیدهد.
11) عمدا سعی می کند شما را آزار دهد
اگر شوهرتان مدام سعی میکند شما را عصبانی کند یا حرف هایی می زند که می داند نسبت به آن ها حساس هستید بهتراست با او صحبت کنید و بدون شوخی به او توضیح دهید که حرف های او باعث می شوند چه احساساتی داشته باشید.
12) همه چیز را به گردن شما می اندازد
اگر شوهرتان مدام شما را به خاطر هر اشتباهی سرزنش می کند، حتی عواملی که خارج از کنترل شما هستند، نشانه واضحی است که او دیگر به احساسات شما اهمیت نمی دهد و نسبت به رابطه سرد شده است.
13) از هر کاری که انجام می دهید انتقاد می کند
« چرا ظرف ها را نشستی؟»، « چرا لباس ها بو می دهد»، « چرا باشگاه نمیری انقدر اضافه وزن داری؟« همه این موارد حرف هایی است که همسرتان ممکن است با آن ها ارزش کارهای شما را پایین بیاورد و از شما انتقاد کند.
14) از دیدن شما خوشحال نمی شود
هیچ چیز بدتر از لحظه غم انگیزی نیست که متوجه می شوید همسرتان دیگر برای دیدن شما هیجان زده نمی شود. اگر کاری نکرده اید که همسرتان با این روش شما را تنبیه کند بهتراست به فکر بهبود وضعیت افتاده و به صمیمیت خود و همسرتان کمک کنید.
15) خیانت
هیچ نشانه ای مانند خیانت نمی تواند به شما نشان دهد که همسرتان اهمیتی به رابطه شما نمی دهد و باید در آن تجدید نظر کنید.
طرز برخورد با بی توجهی شوهر
حقیقت این است که هیچ راه آسانی برای حل این مشکل وجود ندارد. به دست آوردن مجدد عشق و احترامی که زمانی از شوهرتان داشتید، مستلزم زمان، تعهد و تمایل هر دوی شما می باشد.
ابتدا باید با تلاش برای گفتگوی صادقانه با شوهرتان شروع کنید.
فهرستی کوتاه از دلایل ناراحتی خود تهیه کنید.
زمان و مکانی را برای گفتگو با او تعیین کرده و برای آن برنامه ریزی کنید.
ذهنی باز داشته باشید و به او گوش دهید.
انتظارات واضحی از تغییراتی که دوست دارید بنویسید.
کاملا صادق باشید و به همسرتان نشان دهید که کارهای او باعث می شود چه احساسی داشته باشید.
در صورتی که نمی توانید مکالمه بی طرفی داشته باشید بهتراست که از مشاور کمک بگیرید، مشاور به شما کمک می کند تا مهارت های ارتباطی سالم را آموخته و رابطه خود را بهبود ببخشید.
شوهرتان، ازدواجتان و حتی شما، مشکلات ریشه ای دارید که باید روی آن ها کار کرد. با کمک مرکز مشاوره ستاره ایرانیان تنها در عرض چند دقیقه می توانید با یک مشاور ماهر ارتباط برقرار کنید و متناسب با شرایط خود درمان مناسب را به صورت تلفنی یا حضوری دریافت کنید.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2022/10/15-نشانه-های-بی-توجهی-مرد-به-زن-درمان.jpg450800دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2022-10-19 22:00:342022-10-19 22:00:3915 نشانه های بی توجهی مرد به زن + درمان
نکات صحبت با فرد مضطرب یکی از مهم ترین نکات در ارتباط با فرد مضطرب می باشد بنابراین این مقاله را از دست ندهید.
اختلالات اضطرابی یکی از رایجترین انواع بیماریهای روانی است و بدلیل کورونا، در حال افزایش است. حدود ۱۹ درصد از جمعیت بزرگسال ایالات متحده هر سال تحت تأثیر اضطراب قرار می گیرند. به احتمال زیاد فردی را می شناسید که دارای اضطراب است.
بین اضطراب ناخوشایند اما منطقی که همه ما در موقعیتهای استرسزا دچار میشویم و اضطراب ناتوانکننده و غیرمنطقی که افراد مضطرب در موقعیتهایی که واقعاً استرسزا یا تهدیدکننده نیستند احساس می کنند تفاوت وجود دارد.
افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی نسبت در توانایی عملکرد و انجام کارهایی که از آن لذت میبرند اختلال ایجاد میکند. بنابراین، تا زمانی که اختلال اضطراب قابل تشخیص نداشته باشید نباید اضطراب خود را با فرد دیگری مقایسه کنید.
چه چیزی باید بگوییم و چگونه به فرد مضطرب کمک کنیم.
۱٫به آن ها اطمینان دهید که کنارشان هستید
شما مجبور نیستید بفهمید که دوستتان چه چیزی را تجربه می کند تا در کنار آن ها باشد و مجبور نیستید تجربیات خود را با تجربیات آن ها مقایسه کنید تا به آن ها نشان دهید که احساسشان را درک می کنید.
اگر نمی دانید افکار فرد مضطرب چگونه است، در مورد آن صادق باشید. اما همچنین به آن ها بگویید که می خواهید کنار آن ها باشید تا هر طور که می توانید حمایتشان کنید.
اگر دوست شما نسبت به اضطراب خود آگاه باشد یا در مورد آن صحبت کند، به شما اطمینان دارد. بنابراین نکات صحبت با فرد مضطرب را بیاموزید و بدون قضاوت به آنچه می گوید و تجربیاتش گوش دهید تا احساس کند که شنیده می شود و احساساتش مهم هستند.
۲٫اصراری برای روش درمانی نداشته باشید
مدیتیشن و یوگا و تنفس عمیق و همه تکنیک های ضد اضطرابی هستند که ممکن است برای برخی افراد مفید باشد، شاید حتی برای دوست شما نیز موفق باشند اما ممکن هم هست نباشند.
اضطراب شدید می تواند باعث ایجاد درد شود و حتی تنفس هم نتواند این ترس و اضطراب را کاهش دهد. اضطراب همچنین میتواند باعث شود که فرد آنقدر احساس بیقراری کند که ساکت نشستن تقریباً غیرممکن به نظر برسد.
فرد مضطرب، تکنیک آرامسازی متفاوتی را تجربه می کند، برخی از افراد به جای نشستن و نفس کشیدن آرام ، باید کارهای فعالی انجام دهند، مانند دویدن. دیگران ممکن است نیاز به صحبت با درمانگر داشته باشند. تنها در صورتی تکنیک ارائه دهید که آموزش لازم را در این زمینه دیده باشید یا دوستتان از شما درخواست کند در غیر این صورت در صحبت با فرد مضطرب تنها لازم است که خوب به حرف های آن ها گوش دهید.
۳٫ از آن ها بپرسید، چه کاری می توانم برای کمک به شما انجام دهم؟
اگر دوست شما مدتی است که با اضطراب دست و پنجه نرم می کند، به احتمال زیاد می داند که چه چیزی به او کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشد و چه چیزی به او کمک نمی کند. از او بپرسید که چه نیازی دارند و سپس آن را انجام دهید، حتی اگر درخواست آن ها به نظر شما احمقانه باشد.
مدام حال او را نپرسید
درخواست مداوم از آن ها برای بهروزرسانی وضعیتشان میتواند باعث شود که برای بهتر شدن احساس فشار کنند. وقتی کسی را می بینیم که رنج می کشد، غریزه ما اغلب این است که سعی کنیم آن را درست کنیم. اما برخی چیزها، از جمله اضطراب، توسط افراد خارجی قابل رفع نیستند.
از او نپرسید که چرا به مشاور مراجعه نمی کند
ایرادی ندارد که نسبت به دوست خود ابراز نگرانی کنید، اما مواظب باشید که متهم به نظر نرسد. پیشنهاد دادن به دوستتان برای انجام کاری میتواند باعث ایجاد حس شرم در او شود، یا باعث شود که احساس کند در حال قضاوت شدن است.
اگر آن ها نیاز به مراجعه به مشاور سلامت روان یا مصرف دارو داشته باشند، خودشان مراجعه می کنند و درمان لازم را دریافت می کنند.
به آن ها نشان دهید که اضطراب باعث کم شدن علاقه شما نمی شود
این یکی از قشنگ ترین نکات صحبت با فرد مضطرب است که می توانید برای اطرافیان خود انجام دهید، به آن ها نشان دهید که اختلالی که تجربه می کنند باعث نمی شود که دوستشان نداشته باشید یا برای آن ها وقت نگذارید. به آن ها نشان دهید که فراتر از بیماری شان هستند.
“من می دانم که نمی توانی آن را کنترل کنی”
هنوز این باور عمومی وجود دارد که میتوان اضطراب و سایر بیماریهای روانی را بهطور مؤثر با اراده کنترل کرد. شنیدن اینکه عزیزانمان میگویند «میدانم که نمیتوانی آن را کنترل کنی» یا «این تقصیر تو نیست» نوعی تأیید است.
این به ما اطلاع می دهد که جدی گرفته می شوند. در دنیایی که بیماری روانی اغلب نادیده گرفته می شود، این معنای زیادی دارد.
۸٫ “ترس ها و نگرانی های شما احمقانه نیستند”
اضطراب به دلایل مختلفی می تواند شرم آور باشد. یکی از این دلایل این است که «محرکهای» فرد مبتلا به اضطراب (چیزها، افراد، موقعیتهایی که بیماری روانی فرد را تشدید میکنند) اغلب غیرعادی هستند. وقتی نگران هستید که مورد خندیدن قرار بگیرید یا تصور کنید مسخره می شوید، گفتن جزئیات به عزیزان سخت می شود.
اگر فرد مبتلا به اضطراب که بداند ترس ها و نگرانی های او احمقانه نیستند امنیت بیشتری پیدا می کند.
“اگر نیاز به صحبت داشته باشید من همیشه اینجا هستم”
گاهی اوقات فرد مضطرب می خواهد در مورد چیزی که او را آزار می دهد صحبت کند، گاهی اوقات ترجیح میدهند برای مدتی تنها باشند تا بتواند آنچه را که در سرشان میگذرد مرتب کنند و سپس مواقعی پیش خواهد آمد که می خواهند تنها باشند، اما می خواهند بعداً درباره صحبت کنند.
به هر حال، بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب نگران هستند که اگر مشکلات اضطرابی خود را با دوستان و خانواده خود به اشتراک بگذارند، دیگران را آزار می دهن. این که به فرد مبتلا به اضطراب در زندگی تان بفهمانید که همیشه برای صحبت کردن در آنجا هستید و با این کار شما را آزار نخواهند داد، بسیار ارامش بخش می باشد.
نگویید: “نگران نباش، هیچ اتفاق بدی قرار نیست بیفتد.”
افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی تمایل دارند روی بدترین سناریو تمرکز کنند. به جای آن بگویید: “هی، اگر اتفاق بدی بیفتد، میتوانی از آن عبور کنی. و من تا پایان راه با تو خواهم بود.”
شما نمی توانید آینده ای درخشان را برای آن ها پیش بینی کنید، اما با لحنی حمایتی به آن ها یادآوری کنید که حتی اگر اتفاقی غیر ایده آل رخ دهد، این پایان دنیا نیست.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2022/10/نکات-صحبت-با-فرد-مضطرب.jpg183275دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2022-10-17 21:54:462022-10-17 21:54:50نکات صحبت با فرد مضطرب| به فرد مضطرب چه بگوییم و چه نگوییم
اختلال بدریخت انگاری(body dysmorphic disorder)، تست خود زشت پنداری، درمان اختلال بدریخت انگاری یکی از اختلال هایی می باشد که امروزه بسیاری از افراد را درگیر خود کرده است
تست اختلال بدریخت انگاری
1) آیا از قسمتی از بدن خود مانند پوست، مو، بینی و شکم خود خوشتان نمی آید؟ 2) آیا بیش تر از یک ساعت در روز به ظاهر و اندام خود فکر می کنید؟ 3) آیا دیگران به شما گفته اند که ظاهرتان خوب است اما همچنان نگران ظاهر خود هستید؟ 4) آیا سعی می کنید ظاهرتان را پنهان کنید؟ ( مانند آرایش بیش از حد) 5) آیا از برخی از فعالیت ها برای پنهان کردن ظاهر خود خودداری می کنید؟ ( مثلا نگرانی از رفتن به مهمانی ها به دلیل نورهای روشن) 6) آیا نگرانی در باره ظاهرتان باعث اختلال در موفقیت محل کار یا تحصیل شما شده است؟
در مورد ظاهر خود چه احساسی دارید؟
افرادی که درگیر اختلال تصویر تن هستند، اغلب تصویر درستی از ظاهر خود ندارند بنابراین در موقعیت های اجتماعی احساس ترس، خجالت و شرمندگی پیدا می کنند. از طرفی این احساسات باعث می شود که از شرکت و حضور در اجتماع خودداری کنید و همین باعث تنهایی و افسردگی می شود.
اگر عزت نفس شما پایین باشد با دیدن ظاهر دیگران احساس حسادت می کنید زیرا شما فقط به ظاهر اهمیت می دهید و آن ها ظاهر خوبی دارند، حتی ممکن است هنگامی که دیگران از شما تعریف می کنند ناراحت و خجالت زده شوید زیرا تعریف آن ها را واقعی نمی دانید. بسیاری از افرادی که درگیر اختلال بدریخت انگاری بدن هستند تصور می کنند که تا آخر بدون همسر و عشق خواهند ماند و کسی آن ها را دوست نخواهد داشت. این جملاتی است که ممکن است از فرد بدریخت انگار بشنوید: «من تازه با همسرم عقد کرده ام و هرگز نمی گذارم مرا بدون آرایش ببیند، حتی شب ها وقتی به خواب میرود آرایشم را پاک می کنم و صبح زود دوباره آرایش می کنم، من نمی توانم اجازه دهم که همسرم مرا بدون آرایش ببیند و احساس عذاب وجدان دارم که او من واقعی را ندیده است و نمی داند که من چقدر زشت هستم…»
عوامل ایجاد بدریخت انگاری
1. محیط
حتما تاکنون به سایت ها، مجلات و مقالات مد سری زده اید یا شاید سعی کرده اید با دنبال کردن آن ها ظاهر خوبی را برای خود حفظ کنید. مد این پیام غلط را که ظاهر بی عیب مطلوب و دست یافتنی است به ما نشان داده است. از طرفی فیلم ها به شما نشان می دهند که تحسین، موفقیت و دوستان خوب همه با ظاهر مناسب مرتبط هستند و از طرفی افرادی که با استانداردهای زیبایی آن ها مناسب نیستند خطرناک، دیوانه و حتی احمق هستند. این رسانه ها به ما نشان می دهند که اگر آرایش کرده، ورزش کنیم، عمل جراحی انجام بدهیم و لباس های گرون و شیک بپوشیم لایق عشق خواهیم بود.
2. صنعت اسباب بازی
باربی یکی از اسباب بازی هایی است که برای کودکان بسیار تهیه می شود و کودکان به آن ها علاقه زیادی دارند. کودکان دختر بسیار دوست دارند شبیه این عروسک ها باشند. در طی سال ها باربی ها لاغر و لاغر تر می شوند و یکی از دلایل اصلی در اختلال خوردن می باشد که بسیار دیده می شود.
3. تاثیرات فرهنگی
برعکس تصوری که دارید اختلال بدریخت انگاری مخصوص کشورهای غربی نمی باشد و کشورهای مختلف از افسردگی و اضطراب مربوط با شکل بدن رنج می برند. همه ما در معرض رسانه هایی که ذکر شد قرار می گیریم ولی همه به یک شکل واکنش نشان نمی دهیم. بنابراین می توان گفت که برخی از علائم مانند اعتماد به نفس پایین در آن نقش دارد. عواملی که ما را در برابر این رسانه ها آسیب پذیر می کند شامل « تمسخر دیگران، سوء استفاده جنسی، جسمی و روانی یا محیط خانواده می باشد» برخی از وادین زمان زیادی را در مورد ظاهر کودک خود حرف می زنند، بخاطر آن کودک را تشویق می کنند یا ظاهر او را با کودکان دیگر مقایسه می کنند تمام این کارها باعث می شود که کودک بیش از حد درگیر ظاهر خود شود. به یاد داشته باشید که خانواده هایی که بیش از حد به ویژگی های ظاهری اهمیت می دهند ممکن است باعث ایجاد تن انگاره ضعیف در فرزندان خود شوند و به آن ها یاد می دهید که اعتماد به نفسی وابسته به ظاهر خود داشته باشند.
4. عوامل بیولوژیکی
اسکن مغز بیمارانی که دچار اختلال بدریخت انگاری هستند با افراد سالم متفاوت می باشند. داروهایی که به درمان اختلال بدریخت انگاری کمک می کنند سطح سروتونین و دوپامین را افزایش می دهند. اگر والدین شما درگیر این اختلال باشند احتمال ابتلا شما به آن نیز افزایش می یابد. در 20 درصد از بیماران حداقل یکی از بستگان درجه اول مبتلا به اختلال بدریخت انگاری می باشند.
5. کمال گرایی
69 درصد افراد دارای اختلال بدریخت انگاری باور دارند که باید کامل باشند. اگر نگران هستید که به دلیل کمال گرایی دچار اختلال بدریخت انگاری شده اید می توانید تست زیر را انجام داده و به سوالات آن پاسخ دهید.
نمی توانید از موفقیت های خود لذت ببرید زیرا آن ها را کافی نمی دانید.
اگر اشتباه کوچکی انجام دهید احساس می کنید همه چیز را خراب کرده اید.
وقت زیادی را صرف انجام کارهایی می کنید که اهمیت زیادی ندارند.
استانداردهای بالایی دارید و اگر نتوانید به آن ها برسید ناامید و عصبی می شوید.
درمان اختلال بدریخت انگاری
درمان دارویی مهارکننده های بازجذب سروتونین رایج ترین دارو می باشد که بسیار موثر می باشد، برخی از قرص های ضد افسردگی نیز می تواند در درمان آن مفید باشند اما تجویز دارو به هر شکلی باید زیر نظر روانپزشک انجام شود و نباید خودتان تصمیم به دارو درمانی بگیرید یا مصرف آن را قطع کنید.
یادگیری درباره مشکل
ابتدا در مورد مشکل خود مطالعه کنید و اطلاعات لازم را در مورد دلایل، عوارض، علائم و درمان های آن پیدا کنید. کسب اطلاعات در این زمینه به شما کمک می کند تا متوجه شوید که از بهبودی باید چه انتظاری داشته باشید.
با دوستان و اطرافیان خود در مورد آن صحبت کنید
زمان کافی برای صحبت در مورد مشکلات خود با دوستتان بگذارید، حتما از کسی کمک بگیرید که به شما اهمیت می دهد و احساس می کنید که مشکل شما را درک می کند. به آن ها بگویید که نگران هستید که ممکن است نگرانی های شما در مورد بدنتان مربوط به اختلال بدریخت انگاری باشد.
مراجعه به مشاور
با کمک گرفتن از مشاور می توانید به طور تخصصی مشکل خود را مورد درمان قرار دهید به یاد داشته باشید که مراجعه به مشاور بهترین درمان می باشد بنابراین حتما برای تشخیص و درمان مشکل خود به روانشناس مراجعه کنید تا به طور تخصصی مورد درمان قرار بگیرید.