راه حل طلایی مدیریت رابطه زناشویی در حال شکست

دانستن زمانی که رابطه شما در معرض مشکل است.

با توجه به روابط استرالیا، توجه به علائم هشدار دهنده رابطه شکست می تواند یک درگیری چند عزم کمک کند.

علائم هشدار دهنده رابطه زناشویی

علائم هشدار دهنده اولیه عبارتند از:

  • شما اشتراکات زیادی با هم ندارید.
  • شما استدلال های تکراری در مورد موضوعات مشابه دارید که هرگز حل نشده است.
  • شما ناراضی هستید.
  • شما به چیزهایی نیاز دارید که ممکن است مورد نیاز همسرتان نباشد.
  • یک شریک زمان بیشتری را در مورد منافع و فعالیت های خارج از رابطه مشترک شما صرف می کند.
  • رابطه گرم و صمیمی میان شما از بین رفته و با دیگران احساس بهتری دارید.
  • شما احساس خستگی می کنید و قادر به پاسخگویی در محل کار و خانه نیستید.

بحث درباره کودکان ادامه دارد.

یکی از شما یک مشکل اعتیاد دارد که روی رابطه تاثیر می گذارد.

این رفتارها می تواند نشانه هایی از شکست روابط باشد و ممکن است شروع یک زمان تنهایی و نگران کننده را آغاز کند.

چگونگی برخورد با آن زمان به توانایی شما در مدیریت افکار و اعمال خود بستگی دارد و زمانی که چیزها از دست شما برآورده می شوند.

چگونه شکافها می توانند شما را احساس کنند.

هنگامی که شما و شریکتان، زندگی جداگانه ای دارید و برخی از مشکلات و هیجان های عاطفی هم را درک نمی کنید.

گاهی اوقات ممکن است در مورد زندگی جدید خود و به صورت بی مورد هیجان زده شوید.

اما احتمالا خیلی احساس غم انگیز و احساس از دست دادن هم وجود دارد.

شما حتی ممکن است کمی احساس ترس کنید.

این قابل درک است اگر احساسات منفی را از احساس از دست دادن تجربه کنید.

چیزهایی که با طلاق از دست می دهیم

طلاق می تواند دردناک باشد و ممکن است شامل از دست دادن:

  • ساختار خانواده و روال شما
  • تماس روزانه با فرزندان شما
  • خانه خانواده
  • دوستان و زندگی اجتماعی
  • پشتیبانی و تایید خانواده و جامعه شما
  • معنی و هویت
  • فرصت برای داشتن فرزندان
  • امنیت مالی.

این تلفات ممکن است حتی اگر شما جدایی را نمی خواهید و یا خانواده و دوستان شما از شما حمایت نمی کنند، حتی سخت تر است.

جداسازی نیز می تواند مشکلات عملی را ایجاد کند، مانند اینکه در آن زندگی می کنید، چگونه از خود و فرزندانتان حمایت می کنید و چگونه والدین را به اشتراک می گذارید.

پول برای بسیاری از زوجین جداگانه مسئله ای خاص است و زنان بیشتر از مردان پس از طلاق مشکلات مالی دارند.

احساسات مشترک

علیرغم شرایط فروپاشی رابطه، ممکن است هنوز احساس غم و اندوه، ترد شدن و سردرگمی داشته باشید.

دنیای شما به وضوح تغییر کرده است و با تغییرات زیادی ممکن است احساس غرق شدن داشته باشید.

شما ممکن است خود را در معرض انواع رفتاری مانند گریه، خواب کم، اشتها و یا احساس ناتوانی در تمرکز قرار دهید.

اگر فرزندان دارید، ممکن است برای مدتی نیز به دنبال آنها باشید.

بیایید به برخی از احساسات مشترک در طول جدایی نگاه کنیم.

شما ممکن است احساس کنید:

خوشبختانه همه چیز در نهایت خارج از دسترس است

عصبی در مورد چگونگی تعهدات کار و تعهدات در خانه تان را عصبی می کند

مثبت و هیجان زده در مورد آینده است

نگران مسائل حقوقی، مالی و شاید یک رابطه جدید

ناراحت، مصرف شده توسط از دست دادن، قادر به حرکت و یا به سادگی بی حس کردن

آماده تغییر و ابتکار جدید است.

به عبارت دیگر، شکستگی رابطه ای یک زمان احساسات شدید است.

اما اگر وقت خود را صرف کنید و از خودتان مراقبت کنید، از فکر طرف دیگر بیرون خواهید رفت.

غم و اندوه یک روند است

صرف نظر از این که آیا جدایی را آغاز کردید یا خیر، هنوز ممکن است غم و اندوه را تجربه کنید.

کسی که از شما مراقبت کرده یا هنوز هم دوستش دارید، از زندگی شما خارج می شود.

برای مقابله با غم و اندوه ، به چیزهایی که ممکن است به شما کمک کند توجه کنید:

از خودتان مراقبت کنید – سعی کنید غذاهای متنوع و سالم بخورید، خواب و تمرینات خود را حفظ کنید، و برنامه ریزی کنید برای انجام رفتار و چیزهایی که از آن لذت می برید.

هر کس به طور متفاوتی به کار خود ادامه می دهد

شما می توانید سعی کنید که مشغول کار خود باشید، شاید خودتان را با افراد جدید و فعالیت های جدید مشغول کنید، یا با دوستان و خانواده و دیگران که می توانند از شما حمایت کنند یا زمان خود را به آرامی سپری کنید.

  • اجتناب از عجله به یک رابطه جدید.
  • برای کاهش درد، از مصرف الکل یا داروهای دیگر اجتناب کنید.
  • اگر شما نگران سلامتی خود هستید، با مشاور خانواده خود مشورت کنید یا مشاوره روانشناسی بگیرید.
  • فراتر از غم و اندوه شما باید عملی باشد. به عنوان مثال مهم است که شما به دنبال منابع مالی خود باشید.

واکنش درست به جدایی چیست؟

تجزیه و تحلیل رابطه یک عامل کلیدی در بدتر شدن خشونت خانوادگی و افسردگی است.

برخی افراد می توانند واکنش شدیدی به جدایی داشته باشند که می تواند برای آنها، شریک زندگی خود و یا خانواده آنها خطرناک باشد.

بنابراین با علائم واکنش غیر طبیعی به جدایی آشنا شوید.

و می دانم زمانی که برای کمک به هر چیزی که تلاشی برای محکوم کردن، تخفیف یا مجازات فرد است، بی فایده است و در بعضی موارد ممکن است حتی غیرقانونی باشد (مانند خرابکاری خودرو یا سایر اموال).

صرف نظر از اینکه چقدر بد پس از جدایی احساس می کنید، به شما کمک نمی کند:

  • سرقت از یکدیگر
  • دروغ در مورد یکدیگر
  • به دنبال ایجاد یک زندگی جدید برای دیگران است
  • سرخوردگی و خشم خود را بر روی فرزندان خود بیافزایید.
  • جداسازی برای همه آسان تر خواهد بود اگر هر یک از طرفین مسئولیت رفتار خود با احترام و بلوغ را بر عهده بگیرد.

افسردگی

غم و اندوه از یک رابطه شکست خورده ممکن است شدید باشد، که ممکن است منجر به افسردگی شود.

افسردگی  یک بیماری جدی است که بر سلامت روحی و جسمی تاثیر می گذارد.

افراد مبتلا به افسردگی هر روز سخت کار می کنند.

آنها ممکن است به طور اجتماعی از هم جدا شوند یا در محل کار و خانه بی بهره باشند و لذت بردن از فعالیت های معمول خود را متوقف کنند.

علائم دیگر افسردگی می تواند تغییر وزن قابل توجهی، عدم تمرکز و وابستگی به الکل یا مواد مخدر باشد.

اگر این مشکلات طولانی تر از دو هفته طول بکشد، وقت آن است که به دنبال کمک حرفه ای باشیم.

خشونت

یکی دیگر از پاسخ های ناسالم به جدایی، خشونت است.

بعضی از مردم احساس خشم فراوان می کنند وقتی رابطه آنها از بین می رود، و ممکن است سعی کنند شریک خود را مجازات کنند.

اگر احساس می کنید که می توانید خشم خود را کنترل نکنید یا نگران خشم همسرتان باشید، بلافاصله از کمک بگیرید.

خشونت خانوادگی ، قاچاق و سوء رفتار یا تهدید کننده زبان و رفتار هرگز قابل قبول نیست.

ایمنی هر کس در رابطه، از جمله کودکان، باید برای اولین بار باشد.

اگر شریک شما خشونت آمیز باشد:

اجتناب از تماس تا حد امکان

فقط در یک مکان عمومی ملاقات می کنند.

از یک دوست یا اعضای خانواده بخواهید که در جلسات با شما باشد.

با تجاوز نکنید.

رکورد حوادث خشونت آمیز، از جمله سرقت را نگه دارید.

به دنبال مشاوره قانونی در مورد آنچه شما می توانید انجام دهید.

اگر فکر می کنید که شما در معرض خطر هستید، با پلیس تماس بگیرید.

نکاتی برای رابطه زناشویی در حال شکست

از نظر مشاورانه: آنچه که در طول شکست رابطه احساس می کنید ممکن است بسیار سخت باشد اما معمولا گذر می کند.

یک روز را در یک زمان بگذرانید و قبول کنید که بعضی روزها بهتر یا بدتر از دیگران خواهد بود.

مهمتر از همه، نگه داشتن خود و فرزندانتان سالم و سالم است.

از جدایی، شما ممکن است راهی برای مستقل بودن، قوی تر و شادتر پیدا کنید.

منبع : راه حل طلایی مدیریت رابطه زناشویی در حال شکست

همسرم خیلی شکاک است. با شکاکیت همسر چه باید کرد؟

با شکاکیت همسر چه کنیم؟ شک و بی اعتمادی قاتل ازدواج است.

یک همسر یا شوهر، که مشکوک است، به زمین و زمان و خصوصا همسرش، با عینک بدبینی نگاه می کند و بسیار در معرض سوء تفاهم رفتار دیگران است.

چنین فردی حتی به روزمره ترین امور زندگی، مانند خرید همسرش، شک می کند و دائما سعی می کند همسرش را با توهمات بدبینانه سرزنش کند.

طرف دیگر معمولا با نگرانی از این بی اعتمادی احساس ناراحتی می کند و در موارد حاد تصمیم می گیرد که طلاق بگیرد و جدا شود.

در این مقاله در مورد این موضوع، به ویژه با کسانی که زندگی مشترک خود را به دلیل سوء ظن بی پروا همسر خود در آستانه فروپاشی می بینند صحبت می کنیم.

شکاکیت همسر

در زیر، با ما همراه شوید تا دانش لازم را درباره نگرش همسر شکاک پیدا کنید.

  1. شما عامل سوء ظن همسر نیستید

قبل از هر چیز، سعی کنید قبول کنید که شما علت شک و تردید همسرتان نیستید، یا اگر شما چیزی برای انجام آن دارید، توانایی های شما خیلی زیاد نیست.

به عنوان مثال، همسرتان عادت دائمی چک کردن تماس های تلفنی و یا پیام های تلگرام را دارد، اما باید بدانید که شما علت چنین رفتارهایی نیستید، اما سوء ظن همسر شما به خاطر نگرش های مختلف او است، به این معنی که او به دنبال حوادثی متفاوت از زندگی دیگران است.

شوهر که با سوء ظن آلوده نیست، هیچ مشکلی در صحبت کردن با همسرش با همکاران مردش نمی بیند، اما شوهر مشکوک ممکن است از یک گفتگوی معمولی، داستان داستان عاشقانه و توهمات غیر منطقی برای خود بسازد.

بعید است که بتوانید به چنین افرادی ثابت کنید که ادراک آنها غلط است و آنها باید نگاه خود را تغییر دهند، بنابراین بهتر است که سوء ظن همسر خود را شخصی نکنید.

در حقیقت، گرایش شدید شکاکان به خیانت، نشان دهنده یک احساس ناامنی یا عدم استقلال است که سبب می شود دیگران گمراه و گناهکار شوند تا سوء ظن و بی اعتمادی خود را توجیه کنند.

درست است که سوء ظن همسر شما، حتی اگر شما نماینده او نیستید، در نهایت شما را متوجه خواهد کرد، اما سعی کنید سوالات و پاسخ های همسر خود را تا آنجا که ممکن است پاسخ دهید و به خودتان آسیب نرسانید.

  1. سخنان همسر خود را بشنوید

بگذارید طرف دیگر بداند که می تواند احساساتش را به شما بگوید.

ترس ها و نگرانی های او را بشنوید و سعی کنید کشف کنید که این احساسات منفی از چه قرار است.

وقتی همسرتان به شما می آموزد و می تواند مسائل را با شما مطرح کند، او تشویق خواهد شد تا عواطف منفی و ترس های غیر قابل توجیه را کنار بگذارد.

  1. حالت تدفاعی نگیرید

هنگامی که همسرتان چند بار از شما سوال می کند، مثلا کسی که با او صحبت می کنید و با آن صحبت می کنید، هر لحظه ممکن است صبر شما سرشار شود، اما به جای دفاع از خود، به آرامش برسید.

اگر شما در میان کلمات همسرتان پرش یا حرکت کنید و واکنش های خود را نشان دهید، تنها چیزها را بدتر می کنید و سوء ظن همسرتان را تشدید می کنید.

در عوض، حسادت همسر خود را در نظر بگیرید.

گفته هایی مانند “وای دوباره دوباره شروع نکن ” یا “واقعا معایبی که فکر می کنید نیست” فقط طرف دیگر اشتباه می کند هیچ کدام از مشکلات شما را حل نمی کند.

به جای این جملات تحریک آمیز، اجازه دهید همسر شما صحبت کند و فرصتی برای شنیدن داشته باشد.

وقتی که تمام کلمات همسرتان را می شنوید، می توانید موضع خود را بیان کنید.

  1. در مورد رفتار خود مراقب باشید

شاید گاهی اوقات شما بدون اضطراب به عنوان بهانه ای برای همسر خود عمل می کنید.

به عنوان مثال، کسی که ساعت ها با ساعت تلفنی صحبت می کند یا با گوشی ور می رود، سوء ظن همسرش ممکن است فقط ناشی از رفتار غیر متعارف او باشد.

ممکن است فکر کنید که چنین رفتارهایی بهانه ای برای سوء ظن نیستند، اما این احتمال را می دهد که طرف دیگر این رفتارها را نشانه های مخفی ببیند.

برای جلوگیری از این شک و تردید، باید سعی کنید شکاف های رابطه تان را پر کنید و اعتماد همسر خود را با صحبت کردن در مورد دلیل رفتار خود جذب کنید.درباره انواع اختلال روانی

  1. خلق و خوی خود را فراموش نکنید

آسان نیست اعتراف کنید که هر روز باید با سوء ظن همسر خود مواجه شوید، اما این اشتباه گمراه کننده را نادیده نگیرید، روزتان را خراب نکنید یا به ان صدمه نزنید.

به خاطر داشته باشید که تنها می توانید احساسات خود را کنترل کنید و در کنترل احساسات دیگران نباشید.

بنابراین قدرت را که می توانید به احساسات خود اعمال کنید نادیده نگیرید.

فراموش نکنید که شما مسئول احساسات خود هستید و همسرتان نمی تواند بدون اینکه از خودتان سوال کند ناراحت نشود یا باعث ناراحتی شما شود.

یکی از ویژگی های منفی در زوجین که می تواند زمینه ساز به وجود آمدن اختلافات بسیار زیادی در طول زندگی مشترک برای زن و شوهر باشد شکاکیت آنهاست.

در واقع شکاکیت یکی از طرفین نسبت به فرد دیگری می توانند باعث آزرده شدن فرد مقابل و نیز خود فرد شود.

لذا شکاکیت همسر را می توان به عنوان یکی از معضلات مهم به خصوص در زندگی های مشترک کنونی در میان جوانان دانست.

شاید علت اصلی شکاکیت همسر را بتوان به شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه نیز نسبت داد چرا که به دلیل وجود روابط مخفی در برخی خانواده ها که متاسفانه روزبه روز نیز در حال افزایش است.

شکاکیت همسران زیاد شده است.

شک همسر نه تنها خود فرد را مورد آزار و اذیت قرار می دهد بلکه طرف مقابلش را نیز اذیت می کند چرا که یکی از ویژگی های آنها چک کردن مداوم طرف مقابل است و در این لحظات همواره طرف مقابل تصور می کند که آیا کار اشتباهی انجام داده است که همسر او در حال چک کردن اوست.

شکاکیت و بدبینی رابطه مستقیم دارند.

در واقع افراد بدبین احتمال بیشتری برای مبتلا شدن به شکاکیت در طول زندگی و به خصوص در کنار همسر خود دارند.

آنها مداوم به تفکرات و خیال بافی های منفی پرداخته و همواره تصور می کنند که همسر آنها در حال خیانت به آنهاست.

نوع حاد شکاکیت به همسر نوعی است که با وجود هیچ گونه علائم مشکوکی در همسر فرد به صورت مداوم به همسر خود شک می کند.

ولی نوع معمولی آن نوعی است که فرد بعد از دیدن برخی اقدامات و حرکات و رفتارهای مشکوک در طرف مقابل خود شک می کند.

واقع حالت اول کاملا نابجا است و اختلالی روانی است و مسلما به مشاوره های تلفنی و ازدواج برای بهبود شرایط نیاز دارد.

اما مورد دوم به دلیل وجود علائم و نشانه ها می تواند قابل قبول تر بوده ولی به هر حال بایستی مورد مشاوره روانشناسی برای بهبود شرایط و روابط با همسر قرار بگیرد.

شکاکیت و بدبینی همسر می تواند سبب به وجود آمدن شرایط بسیار ناگوار در طول زندگی مشترک برای افراد باشد.

تصور کنید که در زیر یک سقف به صورت مشترک با فردی زندگی می کنید که مرتب در حال چک کردن گوشی تلفن همراه شما، جستجو کردن در لباس ها و جیب های شما و در وسایل شخصی شما است.

مسلما شما احساس نا مطلوبی از این امر خواهید نمود و شرایط به گونه ای بد برای شما رقم خواهد خورد حتی در برخی موارد بدبینی همسر و شکاکیت او به حدی زیاد می باشد که سبب به وجود آمدن مشکلات بسیار اساسی و ریشه ای در طول زندگی مشترک برای افراد می شود.

در نهایت موجبات جدایی و طلاق عاطفی و در نهایت گسیختگی خانواده را فراهم می کند.

عده ای گمان می کنند که شکاکیت و بدبینی فقط مختص جنس مرد بوده و در واقع مردم به خاطر وجود حس غیرت و تعصب بدبین و بدگمان می شود.

اما بایستی گفت بسیاری از خانم ها نیز در شرایط کنونی و در طول زندگی مشترک با همسر خود دچار بدبینی و شکاکیت شده و تنها نمی توان مردان را آغازکننده شکاکیت و دارنده این ویژگی نامطلوب و منفی دانست.

راهکار کاهش تنش در بین زن و شوهر

در ادامه به ارائه راهکارهای می پردازیم که می تواند سبب کاهش تنش در بین زن و شوهر به هنگامی که یکی از آنها به شکاکیت مبتلا است بشود.

  • همواره باید رفتارها و حرکات خود را مدنظر قرار دهیم.
  • مثلا اگر همسرمان شک می کند بایستی تلاش کنیم تا حرکات تحریک آمیزی که موجبات شک بیشتر او می شود را حذف نموده و رفتار خود را اصلاح کنیم.
  • مثلا اگر همسرمان نسبت به رفت و آمد ما با دوستانمان در محیط های بیرون از خانه حساس است باید تلاش کنیم تا حد امکان این رفت و آمدها را کاهش دهید.
  • اگر از رفت و آمد با یک شخص خاص خوشش نمی آید باید تلاش کنیم تا به خاطر رابطه مهم زندگی مشترک روابط با فرد مورد نظر را کاهش دهیم.
  • مطالب گفته شده به این معنا نیست که در مقابل همسر شکاک و شکاکیت همسر خود بایستی خود را در خانه حبس نموده و تمام ارتباطات خود را با کسانی که به هر نحوی او با آنها ارتباط مناسبی برقرار نمی کند را قطع نمایید.
  • اما به هر حال باید بدانید که زندگی مشترک شما اولویت شماست و شوهر شماست و یا زن شماست که با شما خواهد ماند.
  • این مسائل می تواند تأثیر مستقیمی بر روابط عاطفی میان شما در درون محیط خانواده و در نتیجه پوشش دادن تمام مسائل مهم زناشویی شما باشد.
  • لذا تلاش کنید تا حد امکان با کاهش حساسیت های همسر خود نسبت به موضوع خاصی که او مد نظر دارد شکاکیت همسر خود را تا حد امکان کاهش دهید.
  • به او اطمینان دهید که فرد مناسب برای ادامه زندگی مشترک و نیز رابطه مناسب عاطفی و زناشویی هستید.

منبع : همسرم خیلی شکاک است. با شکاکیت همسر چه باید کرد؟

رهایی از کتک خوردن از همسر

رهایی از کتک خوردن از همسر چگونه ممکن است؟ سازمان بهداشت جهانی می گوید هر هجده ثانیه یک فرد قربانی خشونت خانگی است.

در ایران، طبق مطالعات انجام شده در سال ۲۰۰۴، شصت و شش درصد از زنان در ایران از زمان آغاز به زندگی درگیر خشونت بوده اند، آیا وی باید چنین اعمال خشونت آمیز علیه همسرش انجام دهد .

آیا مردان حق دارند که توسط خشم خود او را مورد ضرب و شتم قرار دهند؟ در این زمینه مشاوره خانواده مهم است.

رهایی از کتک خوردن از همسر

این گروه خشن

خشونت معمولا توسط آقایان در برابر زنان اعمال می شود و این به فرهنگ ما محدود نمی شود، بلکه به دلیل شرایط فیزیولوژیکی مردان از لحاظ جسمی قوی تر از زنان و به دلیل فرهنگ پدرسالارانه ای است که در اکثر کشورهای جهان وجود دارد.

این در همه جا در جهان است.

به طور معمول، فردی که به نظر می رسد در برابر خانواده اش خشونت آمیز است، فردی با شخصیت غیر قابل انتقاد، خودسر و غیر عاطفی است.

این افراد در دوران کودکی و نوجوانی و یا حتی در زندگی فعلی خود در محل کار یا در جوامعی دیگر که در آن حضور دارند، در معرض خشونت و سوء استفاده قرار می گیرند.

به دلیل توانایی کنار آمدن یا اظهارنظر در مورد آنها، این حالت آنها را ترک نمی کنند.

خشمشان بیشتر از خانواده هایشان است که به عنوان جابه جایی خشونت شناخته می شوند.

یکی از رایج ترین علل خشونت خانگی، سوء مصرف مواد است.

معتاد مستعد ابتلا به رفتارهای خشونت آمیز است، هر دو در زمان آشفتگی و به علت اثرات مخرب اعتیاد به مغز.

این شامل الکل و انواع داروها و محرک ها است.

همه این مواد به رفتار خشونت آمیز منجر می شود.

یکی دیگر از دلایل خشونت خانگی که عجیب است اعمال خشونت برای آزادی عشق و وفاداری همسر است.

در این مورد، فرد به لحاظ احساسی وابسته به او است.

اما او همسرش را می زند تا ببیند آیا همسر او هنوز او را دوست دارد؟

سپس او یک قدم بیشتر می رود و او را حسابی کتک می زند تا ببیند آیا همسرش بعد از ضرب و شتم با وی زندگی می کند.

با این حال، افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با اختلال شخصیت سادیست معمولا با روش سختی برای حسادت برای طرف مقابل شان ارزیابی می شوند و این کاملا غیر طبیعی است.

در این مورد، یک کودک ممکن است در یک محیط کودکانه خشونت آمیز رشد کرده باشد یا این رفتار را با مادرش پذیرفته است و به عنوان یک مدل این رفتار را یاد گرفته است.

این اعتقاد دروغین در ذهن او است که “یک زن خوب زنی است که می سوزاند می سازد

قربانی نشوید

ایده “سوختن و ساختن” یا گفتن بعضی از خانم ها “من هیچ گزینه دیگری ندارم جز مقاومت در برابرش!” همه باورهای اشتباه شکل گرفته اند.

بسیاری از زنان با این ایده که اگر من ازدواج کنم، آینده فرزندان من تخریب می شود یا «خانواده ام طلاق قبول نمی کنند»، خودشان برای دیگران قربانی می کنند.

اما این تفکر بسیار اشتباه است.

کودکان بیشتر از هر چیز دیگری نیاز دارند و اگر کودک در محیط پر از خشم، فریاد و خشونت باشد و والدین هر روز با آنها مقابله کنند و مادر را کتک بزند، گاهی اوقات خشونت آمیز خواهند شد.

مادر، که دائما در معرض خشونت است، ممکن است از طریق خشونت آواره شود و فرزندانش عصبانی شوند؛ بنابراین، کودکان از هر دو طرف خشونت آمیز خواهند بود و مطمئنا صدمه خواهند دید، پس باید کاری انجام داد.

محیط اطراف خانه با کمک یک مشاور و با حضور هر دو والدین یا والدین واجد شرایط باید محرمانه باشد، به طوری که کودک به صورت شفاهی و جسمی مورد سوء استفاده قرار نگیرد.

به یاد داشته باشید که شخصی که این تخلفات را قبول می کند و خود را برای کودک افزایش می دهد و با خشونت همسرش را رنج می دهد، او مطمئنا رابطه ای دارد که برای همسرش دشوار است.

او فکر می کند که نمی تواند بدون شوهرش زندگی کند و یا نگران است که اگر او مشاوره دریافت کند، طلاق به عنوان اولین تصمیم او توصیه شود.

او ممکن است خشونت مشابهی را در دوران کودکی اش بین والدینش و مادرش دیده باشد که خشونت را تحمل می کند.

بنابراین خشونت را پذیرفته و به دنبال کمک گرفتن نیست، بنابراین این فرد نیاز به مشاوره و حمایت دارد.

  • مغز کودک شما کوچک نیست

مبارزه با خشونت خانگی و خشونت علیه کودکان ضربه بزرگی است.

علاوه بر این، اگر کودک چنین پدیده ای در مراحل رشد مغز و شکل گیری شخصیت داشته باشد، اثرات برگشت ناپذیر بر بدن و روح او به وجود خواهد آمد.

یافته های تحقیق نشان می دهد آسیب مغزی به کودکانی که از خشونت (حتی خشونت کلامی) رنج می برند و در معرض بسیاری از بیماری ها، از جمله افسردگی هستند.

  • گول نخورید

برخی از افراد پس از رفتارهای خشونت آمیز و رفتارهای تکان دهنده احساس گناه می کنند و بعد از یک لحظه از هیجان و خشونت، آنها تنها با درک احساسات خود به آنچه انجام می دهند و تلاش می کنند انتقام بگیرند تا شکنجه وجدان خود را کاهش دهند.

آنها اهمیتی نمی دهند که زن با این واقعیت که شوهرش او را دوست دارد و قصد ندارد ضرب و شتم و توهین را نادیده بگیرد متقاعد شده است .

متاسفانه این رفتار بارها و بارها توسط همسر تکرار شده است و عشق با وجدان مجازات شده است، و همسرش دوباره او را می بخشد و این دوره بارها تکرار می شود.

رفتار صحیح این است که وقتی شوهر از شما عذرخواهی می کند و احساساتش را بیان می کند، بگویید : اگر ما می خواهیم زندگی خودمان را ادامه دهیم و این مشکلات را حل کنیم، باید مشاوره را از مشاور دریافت کنیم.

تحمل خشونت اشتباه است

هرگز نباید اجازه دهید که خشونت علیه شما یا فرزندتان ادامه داشته باشد و نباید ذهن و فکر همسرتان را نادیده بگیرید یا بسوزید و بسازید.

همچنین هنگامی که همسر شما خشونت را قبول نمی کند و هیچ گونه هزینه ای را قبول نمی کند، مشاوره از مشاور، روانشناس یا روانپزشک می تواند به فردی که احتمال خشونت در آینده را دارد کمک کند و اگر مفید نیست در نهایت تعیین می کند که ما نباید با هم زندگی کنیم.

گاهی اوقات خشونت بسیار شدید است که زندگی زن و کودک در معرض خطر است. مشاوره روانشناسی باید در این حالت صورت بگیرد.

در این صورت فرد نباید شرایط را تحمل کند و باید به سرعت و به آسانی از اورژانس پزشکی، رفاه یا سایر موارد اضطراری اجتماعی و در نهایت قوه قضاییه کمک بگیرد.

تا تعیین کند که آیا فرد دارای یک مشکل خاص روانپزشکی، اعتیاد و در نهایت توانایی مراقبت از خانواده اش است.

خود را درمان کنید

در اعمال خشونت آمیز و خشونت آمیز گاهی اوقات عوامل خارجی مانند حضور بستگان و آشنایان می توانند مانع از پیشگیری از خشونت شوند، اما در خشونت کلامی، کمک گرفتن از آشنا خوب نیست و باید مطمئن باشید که او یک مشاور است و از روانشناس کمک بگیرید.

به دنبال این روند، مهم ترین درمان پیشنهاد شده، خانواده درمانی است، بدین معنا که تمام اعضای خانواده، بسته به سن کودک، باید در روند درمان دخالت داشته و به حل مسائل مشکوک از جمله مصرف الکل و مواد مخدر کمک کنند.

اختلالات شخصیتی مختلف یکی از مواردی است که در جلسات درمان انجام می شود.

در نهایت، این درمان ها در یک گروه توصیه می شود: یک مشاور، یک روانپزشک و یک سازمان حمایت کننده (مانند رفاه)، یا در صورت لزوم مراجعه به کار بر روی روند درمان.

به همین ترتیب، درمان خانواده و درمان دارویی، اقدامات قانونی و پیشگیرانه برای عود می تواند از بیماری جلوگیری کند و طرح درمان را بهبود بخشد.

اگر فرد اختلالی شخصیتی دارد، می توانید از برخی رفتارهای شدید و مشخص او مطلع شوید.

این افراد افکار ناسالم دارند و البته رفتارهایشان کاملا طبیعی و سالم هستند.

آنها ناگهان عصبانی هستند، از کوره در می روند، قادر به کنترل رفتارهایشان نیستند، و گاهی اوقات از مواد مخدر استفاده می کنند که رفتار اشتباه آنها را تشدید می کند.

آیا چهار ستون روان آن ها سالم است؟

فقط بیماران مبتلا به اختلال شخصیتی که خشونت خانگی را مرتکب می شوند.

اند گاهی اوقات فرد آسیب ندیده است، اما می تواند در رفتار و شخصیت او دیده شود.

خشم آنها نیز می تواند به آزار و اذیت فیزیکی تبدیل شود و رفتار انفجاری نشان دهد که یکی دیگر از ویژگی های این افراد است.

اگر چه این افراد علائم اختلال شخصیت را به طور کامل تشخیص نمی دهند، آنها می توانند بسیار آسیب پذیر باشند و خشم آنها به سادگی درمان می شود.

البته اگر شما آنها را در محیط و محیط های مختلف مشاهده کنید، ممکن است از این واقعیت بی اطلاع باشید، زیرا این افراد می توانند آرام و راحت باشند.

آیا یک نگاه مودبانه و صادقانه دارد؟

شما نمی توانید رفتار اجتماعی خود را محک بزنید تا تعیین کنید آیا فرد احتمال دارد رفتار آینده خشونت آمیز در محیط خانه را نشان دهد.

شما نیاز به محیطی دارید که معمولا در چنین رفتارهایی دخالت می کند و واقعیت تلخی این است که در بسیاری از موارد، شکل گیری رابطه ای بین زن و شوهر است که به او فرصتی برای نشان دادن این رفتارها می دهد.

علاوه بر این، در اغلب موارد، حتی شخص خود نمی داند که او در آینده به یک شخص خشن تبدیل خواهد شد.

به عنوان مثال، او همسرش را ضرب و شتم می کند و اگر چنین روابطی را پیش از آن تجربه نکرده باشد، احتمالا از چنین ویژگی ای آگاه نیست.

در بسیاری از موارد دشوار است که این افراد را بیش از آنچه قبلا گفته شد شناسایی کنیم، زیرا ممکن است با تبدیل شدن به یک مکانیسم دفاعی، دیگر رفتارهای کاملا مخالف را نشان دهند و کاملا آرام و موقر باشند.

آیا زود از کوره در می روید؟

افرادی که تلخ  هستند توان بالقوه خشونت را دارند، اما آنها همیشه چنین شخصی نیستند، اما اگر کسی که یک فرد خشن است، این نوع رفتار را بیان کند ؛ این شخص ممکن است فردی نباشد که هر کس را ضرب و شتم کند و مشکل او خیلی واضح است که می تواند به آسانی قابل تشخیص باشد.

اما همانطور که گفتیم، تمام افراد خشونت دار بیمار نیستند و در بسیاری موارد، آنها با خشونت، آزار و اذیت فیزیکی، آزار و اذیت و آزار روانی مواجه می شوند، که به آنها اجازه می دهد تا این کار را انجام دهند.

عزت نفس آنها کم است

افرادی که به افراد اجازه می دهند چنین رفتارهایی را نشان دهند اغلب دارای عزت نفس کم هستند.

این افراد توانایی ابراز خواسته های خود را ندارند و نمی توانند در برابر آنچه که آنها به عنوان غلط و یا حتی بی رحمانه می بینند مقاومت کنند.

آنها می ترسند

ترس از آینده آسیب زننده خواهد بود. ازدواج به خاطر ترس از ماندن در خانه پدر، ترس تنها بودن، ترس از اذیت و آزار به دلیل بی رحمی های در سن جوانی قطعا دلپذیر نخواهد بود.

منابع :

  1. عامری فریده, نوربالا احمدعلی, اژه ای جواد, رسول زاده طباطبایی سیدکاظم. بررسی تاثیر مداخلات خانواده درمانی راهبردی در اختلافات زناشویی. مجله روانشناسی :   پاییز ۱۳۸۲ , دوره  ۷ , شماره  ۳۳
  2. سفیری خدیجه , محرمی معصومه. بررسی پیوند ناهم سان همسری فرهنگی با میزان اختلافات زناشویی. مطالعات اجتماعی – روان شناختی زنان (مطالعات زنان:   زمستان ۱۳۸۸ , دوره  ۷ , شماره  ۳
  3. عطادخت اکبر , جعفریان دهکردی فاطمه, بشرپور سجاد, نریمانی محمد. اثربخشی آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل در افزای

ش انعطاف پذیری شناختی و ارتقای عملکرد خانواده در زنان دارای اختلافات زناشویی. شخصیت و تفاوت های فردی :   تابستان ۱۳۹۴ , دوره  ۴ , شماره 

منبع : رهایی از کتک خوردن از همسر

۱۲ تکنیک برتر رفتار با همسر فحاش می کند

واقعیت این است که خشم عاطفی طبیعی است که همه ما در زندگی تجربه می کنیم، اما زمانی که آن اغلب اتفاق می افتد و آن مناسب نیست، می تواند تبدیل به یک عامل بد و مخرب شده و پیامدهای عاطفی برای فرد و اطرافیان او  به دنبال داشته باشد.

رفتار با همسر فحاش

همه ما حق داریم عصبانی باشیم، اما مهم است که چگونه خشم مان را بیان کنیم.

خشم می تواند یک ناراحتی جزئی باشد یا در حالت حاد آن یک واکنش فیزیکی خارج از محدوده طبیعی باشد.

واکنش افراد مختلف از احساس خشم متفاوت است. مشاوره تلفنی به عنوان یک راهکار مهم برای کاهش مشکلات ناشی از فحاشی و خشم همسر می باشد.

بعضی از مردم عصبانی شده و نمی خواهند کسی بداند که عصبانی و ناراحت هستند.

آنها به شدت رفتار خود را کنترل می کنند و نشانه های خشم را نشان نمی دهند.

بعضی از مردم احساس خشم و اضطراب می کنند وقتی احساس خشم می کنند.

آنها با صدای بلند گریه می کنند، زاری می کنند، دیگران را ضرب و شتم می کنند، آنها را فریب می دهند، به دیگران گوش نمی دهند، حقوق دیگران را نادیده می گیرند.

دیگران بعضی اوقات عصبانی، به آرامی، اما به طور قاطع صحبت می کنند، کلمات دیگران را قطع نمی کنند، همچنین احساسات خود را با روشنی و محترمانه بیان می کنند، حتی بدون توجه به حقوق دیگران.

این رفتارها رفتارهای شجاعانه نامیده می شود.

با کمک رفتار، فرد می تواند به دیگران نشان دهد که عصبانی و خشمگین و فحاشی می کند.

بعدا راه حل برای مدیریت خشم و فحاشی ارائه می گردد.

شکست اصلی عامل تجاوز است

یکی از مهم ترین علل تجاوز، عدم دسترسی به نیازها است.

هنگامی که نیازهای او مانند نیاز به عشق، توجه یا احترام به دست نمی آید، فرد احساس ناامیدی می کند، و این نا امیدی باعث خشونت می شود.

چند استراتژی برای مقابله با همسر تهاجمی

با همسر خود صحبت کنید، گرچه کم اهمیت نیست، و احساسات خود را نسبت به رفتارهای او بیان کنید.

هرگز رابطه را متلاشی نکنید و به فحاشی های طرف مقابل خود پاسخ ندهید، زیرا این رفتار می تواند رفتار همسر شما را تشدید کند.

با همسرتان درباره تاثیرات منفی احساسات و رفتار و زندگی مشترک خود صحبت کنید، زمانی که همسرتان در حالت خوب قرار دارد.

اگر همسرتان بدبخت و دوست داشتنی باشد، سعی کنید روابط خود را با دیگران قطع کنید.

با افراد کمتری، و در نهایت، و در عین حال رابطه خود را با خویشاوندان و دوستان که رفتارهای مناسب و خوبی دارند، افزایش دهید.

بر خودت مسلط باش.

بسیاری از اختلافات و مشکلات بین زوج ها ناشی از عدم کنترل آنها بر احساسات است.

بعضی اوقات زوج هایی با واکنش های نامطلوب مانند غفلت، تجاوز و خشونت، ناخواسته موجب رفتارهای غلط یکدیگر می شوند و متاسفانه باعث ایجاد یک چرخه معیوب می شوند، به این معنی که رفتارهای منفی همسر باعث خشم و فحاشی سایر اعضای خانواده می شود.

و رفتار عصبانی زن و شوهر یا همسر رفتارهای منفی همسرش را افزایش می دهد.

از مرکز مشاوره خانواده برای برطرف کردن مشکلات استفاده نمایید.

مراقب باشید که به این چرخه معیوب نرسید.

استراتژی های مدیریت خشم و فحاشی زن و شوهر

وقتی فکر می کنید که اگر همچنان به صحبت کردن ادامه دهید، نمی توانید خشم خود را کنترل کنید موقعیت را ترک کنید.

مکالمه خود را در زمان دیگری ادامه دهید، که به شما و همسرتان اجازه می دهد تا از خشم خود فاصله بگیرید و رفتاری بهتر داشته باشید.

برای این منظور می توانید به همسر خود بگویید: اکنون شرایط روحی مناسب نداریم، ممکن است بگوییم ما بعدا پشیمان خواهیم شد.

بهتر است در شرایط بهتر با هم صحبت کنیم یا اینکه اکنون من عصبانی هستم ما در مورد آن بعدا صحبت خواهیم کرد.

احساسات منفی خود را بیان کنید مهم این است که اگر شما ناراحتی خود را بیان نکنید، هیچ کس نمی داند که چه احساس می کنید.

به جای نشان دادن خشم و فحاشی کردن صحبت کردن  و نحوه برخورد با زن یا مرد بددهن را اموخته و از کلمات مناسب برای بیان احساسات خود استفاده کنید.

در فارسی، کلمات مختلفی برای بیان احساسات و افکار وجود دارد.

به عنوان مثال، می گویند: من ناراحت می شوم زمانی که به کلمات من توجه نمی کنید.

با بیان احساسات شما، زمینه خوبی برای حل مشکل ایجاد می کند که این احساسات را ایجاد می کند.

برای کلمات خود مراقب باشید.

تحقیر، توهین، سرزنش یا تجاوز نکنید.

مراقب باشید اگر صدای شما بلندتر از همسر شما باشد، یا اگر با او خود به خود و تهاجمی صحبت کند، کمی آرام و او را متوقف کنید.

لعن و نفرین و بد دهنی و فحاشی بحث را به جنگ و جدل تبدیل خواهد کرد.

شما همچنین گاهی اوقات موضوع بحث را تغییر می دهید.

فرض کنید، برای مثال، برای استفاده از واژه به جای نه در طول بحث از متاسفم نمی توانم استفاده کنید.

از حالا به بعد، خواهید دید که موضوع بحث، تبدیل به یک نشانه بین دو نفر شده است.

در مورد عواقب رفتار خود فکر کنید.

کاهش غرور و احترام به اعتماد شما، خطرات روابط خود را با دیگران، آزار و اذیت دیگران و مهمترین پیامد این است که این وضعیت را بحرانی تر و سخت تر می کند.

تکنیک هایی مانند تنفس عمیق، شستشوی دست و صورت، آب خوردن و پیاده روی کمک می کند تا خشم و عصبانیت کاهش یابد.

مسائل و مشکلات خود را حل کنید| رفتار با همسر فحاش

آیا شما در مورد این فکر می کنید؟

آیا فوش دادن و بد دهنی به حل مشکل شما کمک می کنند؟

نه تنها به حل مشکل کمک نمی کند، بلکه سبب تیره شدن می شود.

ایجاد یک محیط خانه امن و رابطه صمیمی بین شوهر و همسر یکی از مهم ترین ستون های زندگی زناشویی است.

بنابراین، اگر شوهر و همسرش نتوانند به طور صحیح با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، این فضا یک محیط ناامن می شود که باعث ایجاد یک پیوند کلامی نادرست می شود.

بنابراین، توهین به یکدیگر و استفاده از کلمات و سخنان ناخوشایند منجر به بی اعتمادی در زوج ها می شود.

روانشناسان توصیه می کنند که افراد مختلف دلایل مختلفی برای بد دهنی و فحاشی دارند.

سوالاتی درمورد سوء استفاده از ازدواج صورت گرفته است که باید پاسخ داده شود:

  • آیا شما علت سوء رفتار شوهرتان را می دانید؟
  • چگونه با همسر بد دهن خود همراه شویم؟
  • آیا بد دهنی و فحاشی به شوهر در خشم و رفتار او ریشه دارد؟
  • چه واکنشی باید با همسرتان داشته باشید؟
  • چگونه می توان با رفتارهای همسر بد دهن مقابله کرد؟
  • آیا می دانستید که کسی که تحت تحقیر کلامی قرار گرفته است به نوعی خشونت خشونت آمیز تبدیل شده است؟
  • آیا با همسر یا مشاور یا روانشناس متخصص صحبت کرده اید؟
  • آیا فرزندان شما نیز در معرض والدین بد دهن قرار می گیرند؟
  • آیا می دانید که قلدری می تواند منجر به ضرب و شتم و آسیب روانی شود؟
  • آیا می دانید که سوء استفاده از همسر شما ممکن است به علت اختلال روانی باشد؟
  • آیا همسرتان از زبان شما در زبان زندگی شما استفاده می کند؟

نکاتی درباره سوء رفتار و فحاشی ها با همسر

فحاشی یک مکانیسم دفاعی علیه شکست و پیچیدگی فرد است.

محکومیت ممکن است به دلیل سرکوب احساسات در دوران کودکی باشد.

کودکان سوء استفاده های شفاهی و توهین را تقلید می کنند.

این افراد احساس تحقیر و ناتوانی در ارتباط با دیگران را بیان می کنند.

گاهی اوقات فردی که احساس برتری در خود دارد  از توهین و فحش استفاده می کند.

کسی که بد دهنی می کند نمی داند چگونه با همسرش ارتباط برقرار کند.

بعضی از مردم از دوران کودکی یاد گرفته اند تا به این طریق عمل کنند و با خشونت آنها خشم خود را خالی کنند.

مشاوران و روانشناسان سعی می کنند مهارتهای کلامی و رفتاری این افراد را آموزش دهند.

یک فرد توهین کننده معتقد است که اعتبار اجتماعی اش کاهش یافته است و دیگران به احتمال زیاد به او اعتماد ندارند.

گاهی اوقات مردم از کلمات رکیک به عنوان فحاشی ها به همسر استفاده می کنند که تبعات جبران ناپذیری دارد.

حکم فحش دادن در قانون و مجازات فحاشی به همسر چیست؟

اگر شواهد قوی و دادگاهی دارید، می توانید برای آزار و فحاشی همسر شکایت کنید.

به عنوان مثال، شهادت شهود و یا خود در دادگاه این را تعیین می کند.

اگر این اثبات شود محکوم مجازاتی که قانون می گوید مانند شلاق و یا جریمه نقدی را باید بپردازد.

هیچ شخصی ذاتا بد دهن یا پرخاشکر نیست، یعنی مشکل همسر شما یک مشکل اکتسابی می باشد.

البته، افرادی که احتمال بیشتری دارند اضطراب و احساس ارعاب را تجربه کنند به طور طبیعی به احتمال زیاد به چنین رفتار اشتباهی دست می زنند.

اما هیچ کس نمی گوید که او بد دهن است و هیچ کاری نمی تواند انجام شود.

همسر شما این عادت را یاد گرفته است.

شاید در خانه پدری، افراد یا افرادی که این عادت را به همسر خود در محیط آموزشی یا در میان دوستان منتقل کرده اند، وجود داشته باشد.

اولین نکته از نظر سوء رفتار و بد دهنی نتایج این رفتار است.

فرد به راحتی می تواند بر دیگران تاثیر بگذارد و دیگران را بترساند.

او گاهی اوقات متوجه می شود و منافع دارد.

از سوی دیگر، برخی از مردم با رشد و شکوفایی رشد می کنند و بالغ می شوند.

در کلاس های خاص اجتماعی، مشاغل و گروه های خاص، استفاده از کلمات زشت نیز نشان دهنده عضویت در گروه است، و کسانی که به چنین گروه ها و طبقات تعلق دارند، اگر از کلمات مشترک زشت در گروه استفاده نشود در همه تاثیر گذار است.

راه هایی برای غلبه بر این عادت به شرح زیر است:

۱- از مزایای بد دهنی جلوگیری کنید

این مسئولیت شماست که انجام دهید.

شما باید از خودتان بپرسید که منافع همسر من چیست؟

تخلیه خشم؟

تاثیر بر من و بچه ها به دلخواه خودش؟

دیگران را ترساندن؟

برخی از وظایف را انجام ندهید؟

یا مجبور کردن دیگران به قبول باورهایشان؟

شما باید شناسایی کنید و تا آنجا که ممکن است، مزایای خشم همسر خود را متوقف کنید.

۲- تقویت رفتارهای متضاد

همسر شما در لحظات خاص عصبانی خواهد شد.

لحظات خاصی وجود دارد، هرچند کوچک است، که او به حالت عادی سخن می گوید و از کلمات زیبا استفاده می کند.

واکنش شما در چنین لحظاتی بسیار مهم است.

اگر همسرتان زیبا باشد یا به خوبی در همه شرایط مورد استفاده قرار گیرد، باید مثبت پاسخ دهید.

شما باید به گونه ای رفتار کنید که او را تشویق می کند که رفتار خود را ادامه دهد.

شما باید لحظاتی را که زیبا است را تشخیص داده و او را تشویق کنید و از این لحظات اجتناب کنید و یا از انتقام گرفتن پرهیز کنید.

  1. کاهش یا قطع رابطه با مردان بد دهن

اگر همسر شما از دوستان یا بستگان بد دهن برخوردار باشد، باید سعی کنید رابطه و ارتباط او را با ان ها کاهش دهید.

در همه رفتارهای اجتماعی، مدل سازی و مشاهده نقش مهمی در یادگیری و تقلید بازی می کند.

  1. در نهایت، سعی کنید دست کم شما زیبا حرف بزنید.

از خودتان بپرسید: هنگام رانندگی از واژه های زشت استفاده نمی کنم، پس از کار یا تماشای فوتبال، از خستگی شدید ایا بد رفتار نمی شوم ؟

اگر کلمه زیبا را به عنوان یک همسر خوب به کار ببرید ، همسر و فرزندانتان مقیاس خوبی برای مقایسه رفتارها خواهند بود تا بتوانند انتخاب کنند.

مرکز مشاوره می‌تواند راهکاری برای بهبود شرایط افراد در زندگی مشترک باشد

منبع : ۱۲ تکنیک برتر رفتار با همسر فحاش می کند

با مردان خسیس چگونه رفتار کنیم؟ روش جدید درمان خساست مردان

چه می توانم برای خلاص شدن از شر بدبختی خود و کمی کردن خساست مرد بکنم؟

آیا شوهرم خسیس است، یعنی پایان خطر، و هیچ چیز از دست من بر نمی آید؟

زندگی مشترک پر از تناقضات رفتاری و عدم هماهنگی در افکار و غیره است که همسر یا شوهر یکی از آنها است.

بهترین راه حل این مشکل شناسایی نوع بدبختی و از بین بردن آن از روش و راه است.

چه نوع از خساستی در شوهر من موجود است؟

خسیس احساسی

با این حال، در اغلب موارد، ما او را فردی می دانیم که به لحاظ مالی و پول و دارایی های دیگر خسیس نیست اما در روابط عاطفی خیلی خساست به خرج می دهد.

چنین فردی احساسات و هیجان های خود را با دیگران به اشتراک نمی گذارد و از شادی او لذت نمی برد.

در چنین شرایطی، ترس از صمیمیت به فرد آسیب می رساند.

این افراد بیشتر از  اهداکنندگان خوبی و حس خوب به نوعی دریافت کنندگان حس خوب هستند.

خسیس بودن یک رویکرد به زندگی است و، همانطور که قبلا گفتم، به مسائل مالی محدود نمی شود، به همین دلیل محدود به مرد نیست، بلکه به عنوان سرپرست خانواده، به دلیل آسیب زا بودنش عمدتا در مورد پول و دارایی ها است.

مردان سرپرست خانواده هستند، شاید تأثیر زنان بدتر از مردان باشد، اما مشکلات مشابهی را به وجود خواهد آورد، و زن خسیس می تواند زندگی مشترک مثل مرد خسیس به چالش بکشد.

درمان خساست مردان

خسیسی ژنتیکی است؟

برخی موارد جزو شخصیت هستند.

صفات شخصیتی ویژگی هایی هستند که همیشه شخصی و متمایز هستند.

ما افراد را با ویژگی های شخصیت شان می شناسیم.

به عنوان مثال، زمانی که می گویید یک شخص خسیس است، در اکثر رفتارهایش خسیس است.

ژن ها بسیاری از ویژگی های شخصیت را مشخص می کنند.

یا حداقل، بر شیوع و شدت صفات شخصیت تاثیر می گذارد، اما هیچ ژن خاصی به تنهایی آسیب زا نمی شود.

چگونه با شوهر خسیس در زندگی مشترک رفتار کنیم

اعتقاد بر این است که ژن ها به شدت تحت تأثیر ماهیت افراد قرار نمی گیرند اما آنها الگوهای رفتاری که ممکن است منجر به برخی صفات شود تمایل دارند به عنوان مثال، ژن ها باعث اضطراب فردی می شوند و اضطراب مربوط به خستگی است.

به تازگی، یک ژن که نقش متابولیسم شیمیایی به نام دوپامین دارد کشف شده که با ویژگی سخاوت همراه است.

درمان خساست: آیا این جزو اختلالات روانی است؟

خساست یک اختلال روانپزشکی نیست اما اگر شدید باشد، بسیاری از اختلالات روانپزشکی بر زندگی و بستگان (به ویژه همسر و فرزندان) تاثیر می گذارد.

در نگاه اول، با توجه به متون رسمی روانپزشکی، خساست یکی از نشانه های مهم در شناسایی اختلال شخصیت به نام اختلال وسواس فکری است، اما مهم است که توجه داشته باشید که در این اختلال، فرد به خود و دیگران حساس است.

اگر یک فرد فقط به دیگران آسیب برساند پس ما باید به دنبال نشانه های دیگر از خود باشیم.

همچنین، اگر کسی تنها همسرش را مد نظر قرار دهد اما در مورد خود و دیگران بی تفاوت باشد، ما باید مشکلات عاطفی و ارتباطی بین دو نفر را در نظر بگیریم.

بچه ها

اکثر دیدگاه ها به جنبه های روان شناختی می پردازند.

در این رویکرد، خسیسی محصول محیطی است که فرد در آن رشد می کند.

مدل سازی والدین فقیر و زندگی در فقر، دو جنبه مهم در این زمینه است.

نوع نگاه خانواده به پول و نحوه برخورد با مسائل مالی بر رویکردهای مالی و اقتصادی ما تاثیر می گذارد.

از سوی دیگر، زندگی در فقر باعث می شود یک فرد همیشه با نگرانی والدین خود درمورد مسائل مربوط به زندگی زندگی کند و اعتماد او به آینده از بین برود.

او همیشه فکر می کند که او به زمان های فقیر گذشته خواهد رسید.

با توجه به این دیدگاه، شخص خسیس تلاش می کند تا هر پولی که دارد جمع آوری کند و تا این کار را نکند نگرانی او حل نخواهد شد.

شخص خسیس تلاش می کند با جمع آوری پول به خود اطمینان دهد.

خسیس یا صرفه جو؟

اساسا تغییر مرز آسان نیست که خسیس را شناسایی کنید.

اهمیت موضوع این است که بین احمقانه بودن و ارزشمند بودن تمایز قائل شوید.

فرد مسئول یک هدف خاص در زندگی است، اما این به طور خاص هدف جمع آوری پول نیست.

هدف فرد ممکن است خرید یک خانه یا ماشین، ارسال فرزندان به یک دانشگاه، پرداخت هزینه یک مورد خاص باشد.

ما این رفتار را به عنوان هوشمندی و هدفمندی درک می کنیم، اما شخص خسیس حتی برای چیزهای ضروری خرج نمی کند.

 شخص خسیس می خواهد پول را برای بلایای آتی نکه دارد.

اگرچه این وحشت اغلب مبهم است، احتمال بیشتری دارد که شناخته نشود و دیگران آن را درک نمی کنند.

بر خلاف خسیس بودن فرد، فرد برای جلوگیری از بحران آینده احتمالی خود را به خطر نمی اندازد و یا سلامت جسمی و روحی و خانواده اش را تهدید نمی کند.

یکی از مهمترین مسئولیت های رفاه خانواده و تامین کننده مراقبت های بهداشتی خانواده است.

اگر کسی خساست به خرج می دهد، اما به دلیل رفتار مالی خود، اعضای خانواده در فضای پر تنش زندگی می کنند و سلامت آنها در معرض خطر است، ممکن است یک مشکل وجود داشته باشد.

آنچه در یک فرد مهم است ذهن اوست که با پول و انباشت آن همراه است، و فرد خسیس برای به دست آوردن ان وقت و انرژی را قربانی می کند.

تفاوت  سوء رفتارها

به طور خلاصه، تفاوت های عمده  رفتارهای سوء رفتار عبارتند از:

  1. هدف جمع آوری پول یا صرف آن
  2. قابل درک بودن و قابل قبول شناخته شدن نزد دیگران
  3. پیامد نامطلوب این رفتارها.

این یک ویژگی بد برای کنترل آینده نیست، اما بعضی از ما  پول زیادی داریم که ممکن است از فکر آن خلاص نشویم.

روانشناسان این را یک مشکل روانشناختی را در نظر می گیرند زیرا معتقدند که افراد مبتلا به این اختلال روانی در همه رفتارهایشان خسته و ناامید هستند، حتی در بیان احساساتشان و نشان دادن علاقه آنها به همسران، فرزندان و بستگانشان.

در این مسئله ما سعی داریم خساست را به عنوان یک مشکل روانی-روانشناختی و تاثیر آن در روابط زوجین و نحوه برخورد با همسر شناسایی کنیم.

خسیس از منظر علم

از نظر روانشناسی، “سخاوت روح” یکی از صفات مثبت روانشناختی و رفتاری است که تقریبا در همه افراد وجود دارد البته با تفاوت اندکی در مقدار آن.

اما در برخی از افراد، این ویژگی رفتاری وجود ندارد.

آنها حتی احساسات را تخریب می کنند.

به این مثال نگاه کنید: مدیر موسسه از این واقعیت آگاه است که کارکنان او به خوبی کار می کنند، اما او در موقعیتی نیست که به همکاران خود با پاداش های مالی و یا حداقل تشویق، قدردانی و تشکر کند.

در واقع، سخاوت به طور بالقوه در این شخص وجود دارد، زیرا او تلاش های کارکنان خود را درک کرده است اما نقص او مانع از سخاوت او است.

این مثال یکی از هزاران نمونه از عدم توانایی برقراری ارتباط با دیگران به علت خساست است.

در واقع، این به او اجازه نمی دهد که کمی از درآمد شخصی اش را صرف کند یا هدایای برای دیگران بخرد و به برنامه های جمعی برسد.

به این ترتیب، او بیش از پیش از دیگران دور می شود، و در نهایت تبدیل به یک فرد جدا شده می شود.

تاکنون فقط خسیسی را برای خودمان داشته ایم؛ اما پس از ازدواج، وضعیت کاملا متفاوت است، زیرا پای دیگر شخص در میان است.

پس از تشکیل خانواده، اشتباه یکی از طرفین به شدت بر رابطه زوج و رابطه آنها با یکدیگر موثر است.

تا آنجا که ممکن است منجر به جدایی شود، مگر اینکه هر دو زوج مشکل را، برای اینکه بتوانید با هم لذت ببرند، حل کنند.

درمان خساست: مهمترین مشکلات زندگی مردم خسیس با خانواده

یکی از مهمترین مشکلات زندگی مردم خسیس با خانواده های آنها (همسران و فرزندان) این است:

  • ناتوانی در ارتباط عاطفی

این افراد حتی نمی توانند از ساده ترین کلمات برای بیان احساسات خود استفاده کنند.

جالب توجه است، اگر از این کلمات استفاده کنند، آزادی و آرامش در رفتار آنها دیده نمی شود، و آنها همیشه در وضعیت خود مسدود و ناراحت هستند.

به نظر آنها، خرید چیزی غیر ضروری است و بهتر است که در آن ها در صرفه جویی پول در بانک کمک کنیم.

  • در رابطه میان شوهر و همسر، یک طلاق عمیق وجود دارد

سایه دائمی خسیسی در زندگی مشترک باعث می شود که آنها از هم جدا شوند، زیرا یکی از طرفین نمی تواند نیازهای عاطفی و روانی طرف مقابل را برآورده کند.

فراموش نکنید که نیازهای دیگری کاملا فراموش نشوند.

  • رابطه میان شوهر و زن محدود به بحث و پاسخگویی به نیازهای مالی است.

سرانجام، به منظور پاسخگویی به هر نیاز پس از یک مبارزه طولانی تمام اعضای خانواده باید چارچوبی را که یک فرد معیوب دارد، دنبال کند.

  • والدین (بسته به اینکه یکی از آنها در معرض خطر اختلال است) همیشه از رفتار و تلاش فرزندان خود در هر زمینه ناراضی هستند.

این نارضایتی از مشکلات برنامه درسی تا روال و رفتار روزانه آنهاست.

اما این والدین، بر خلاف والدین تکاملی که فرزندانشان را  همراهی می کنند، هیچ تلاشی برای پیشرفت فرزند خود نمی کنند.

  • مردان و زنان خسیس هر مسئله را با مسائل مالی اندازه می گیرند و” پول و درآمد “مهم ترین عامل زندگی آنهاست.

به عنوان مثال معیار عشق، مقدار، کیفیت یا نوع هدیه خریداری شده است، نه زیبایی این کار.

  • تصمیم گیری برای خرید هر وسیله ساده برای خانه باید با اجازه شوهر یا همسر انجام شود.

همیشه یک دلیل قانع کننده برای صدور مجوز وجود دارد.

یک دلیل که می تواند یک فرد بد را متقاعد کند.

به این ترتیب، طرف دیگر هر خرید را تسلیم فرد مقابل خواهد کرد.

به نظر شما، زندگی که در آن یکی از طرفین دارای اقتدار کامل است و دیگری دارای قدرت نیست، شبیه زندان نیست

برای درک مطالب بیشتر در زمینه خساست مردان و نحوه درمان و رفتار با ان ها به سایت مشاورانه مراجعه کنید.

منبع : با مردان خسیس چگونه رفتار کنیم؟ روش جدید درمان خساست مردان

همسرتان زیاد حرف می زند؟ دیگر توان و تحمل ندارید؟

زندگی هرگز در بهترین حالت برای یک فرد منفی باف و پر حرف نیست و این جزو اختلال روانی به شمار می آید.

آنها اغلب مشتاقانه با شما در مورد مشکلات و اختلال های زندگی تان صحبت می کنند.

آنها به طور مداوم با شما صحبت می کنند و از بدبختی به سوی بدبختی دیگر می روند و ذهن شما را از غم و ناراحتی زندگی شان اندود می کنند.

مردم پر حرف کسانی هستند که کلمات بی انتهایشان هرگز پایان نمی یابند.

این افراد به هیچ وجه گوش نمی کنند، بلافاصله صحبت می کنند و هرگز به جریان اصلی صحبت و بحت نمی رسند.

دوستی و صمیمیت را با حرف ها اندازه گیری می کنند و زمان با ارزش خود را با کلمات هدر می دهند.

این باعث برانگیختن ذهن شما و تحریف احساسات، قوت ها و قدرت شما، علاوه بر اتلاف وقت، منحرف کردن تمرکز و آرامش شما می شود.

شما ممکن است در زندگی خود با افراد منفی باف زندگی کنید.

شاید آنها در میان دوستان و همکاران و خانواده شما باشند و شما نمی خواهید با آنها رو در رو شوید.

راه حل های زیر می تواند برای مقابله با اثرات منفی و به حداقل رساندن آزار و اذیت این افراد استفاده شود.

گوش ندادن به کلمات شخص منفی باف

خودتان صحبت نکنید و با راه حلها، افکار و احساساتتان صحبت نکنید و اجازه دهید حرف های آنها پایان یابد.

پس از شنیدن تمام موارد، تعهد شما به گوش دادن به کلمات او به پایان می رسد.

فقط برای یک بار و برای همیشه گوش کنید.

سپس، بدون تأیید آنچه که او گفت، و بدون دخالت در احساسات او، از او این سوال را بپرسید: حرف هایت برای من چه سوی دارد؟

در بیشتر موارد، شما کلمات “هیچ چیز، ” را می شنوید.

او فقط به شنونده نگاه می کند و به دنبال مشاوره و راهنمایی نیست.

این استراتژی شما را در نظر نمی گیرد و یا به مثابه راهنما نیست.

بنابراین نیازی به مشاوره نیست و بهتر است مکالمه را پایان دهید یا موضوع مکالمه را تغییر دهید.

آیا میتوانی به من بگویی چکار باید بکنیم؟

در این مورد، شما می توانید راه حل ها و توصیه های خود را بدون قضاوت بیان کنید.

اگر بخواهد موضوع را درک نکند، گفتگو را متوقف کنید زیرا پیشنهادات مفید شما موثر نخواهد بود.

از آنجا که منفی باف ها و پر حرف ها اساسا از شنیدن متنفر هستند و به دنبال راه حل عملی نیستند، به دنبال راه های غیر واقعی هستند.

اگر آنها دوباره به نزد شما باز گردند و با عجله برای تعریف داستان از ابتدا یا اضافه کردن اطلاعات جدید به آن استفاده کنند، در این مورد، ذکر این جمله: آیا کار دیگری از من ساخته است؟ مهم است.

حرفش را قطع کنید

اگر از شما بخواهد دوباره به حرفهای او گوش دهید، در موقعیت خود ایستاده و بگویید: «من به شما ارزش زیادی می دهم و ارزش می خواهم، اما این تکرار حرف ها برای هیچ یک از ما مفید نیست.

در ابتدا همه چیز را فهمیدم آیا کار دیگری از من ساخته است؟

احساسات خود را صرف نکنید و در موقعیت خود قرار گیرید و از بیان کلمه ای دیگر به جز پیشنهاد و راهنمایی خودداری کنید.

می دانید که گوش دادن به مردم حراف و پرحرف و ماجراهای منفی و غم انگیز آن نشانه ای از مهربانی و خوبی شما نیست.

این نه تنها مشکل را کاهش نمی دهد، بلکه با گذشت زمان، ذهن شما نیز منفی باف می شود.

اگر با این افراد در محیط کاری همکاری می کنید، به آنها قاطعانه بگویید که وقت ندارید با آنها صحبت کنید و شما باید کاری انجام دهید.

شما می توانید با این افراد از طریق تلفن تماس بگیرید.

در این مورد، شما می توانید کنترل اوضاع را با توجه به میل خودتان به دست بگیرید.

هنگامی که با این افراد صحبت می کنید، زمان محدودی را برای صحبت خود در نظر بگیرید.

به عنوان مثال، اگر یک دوست و مادر جسور دارید که تماس های تلفنی منظم برقرار می کند، به او بگوئید که آنها شما را صدا می زنند، اما شما بیش از سه دقیقه با او صحبت نمی کنید.

در این مورد، شما نه تنها فریب نخورده اید، بلکه بر زمان و زندگی خود نظارت داشته اید.

بعد از سه دقیقه به او مودبانه و مهربانانه بگویید: من باید به سراغ کارم بروم.

از تماس شما متشکرم.

اگر می خواهید زمان برای صحبت با چنین افرادی داشته باشید، با برنامه ها و اوقات فراغت خود ارتباط برقرار کنید و برنامه خود را ارائه ندهید.

منتظر نمانید که آنها خداحافظی کنند، زیرا آنها دوباره با یافتن چیز دیگری به دنبال شما خواهند آمد.

اگر شما با آنها گفتگو کنید، ساعت های غیر قابل برگشت از وقت شما را می گیرند و خداحافظی خود را بارها و بارها تکرار می کنند.

 پس به مردم نیرنگ نزنید.

در مسائل شخص دیگری صحبت نکنید یا در امور دیگری دخالت نداشته باشید.

شما ممکن است فکر کنید که شما باید به عنوان یک وظیفه، مهربانی کرده و وظیفه گوش دادن به حرف های او را دارید و باید دلسوزی داشته باشید اما این گونه نیست.

در حالی که ذهنیت منفی ناشی از مشکلات فرد دیگری، قدرت ذهنی و احساسی شما را مخدوش می کند و باعث کاهش میل شما می شود.

به طور کلی، مردم توجه ویژه ای به ازدواج و یا شباهت های آنها با طرف دیگر دارند یا بر تفاوت هایشان تمرکز می کنند.

ما همسرمان را بر اساس شباهت ها یا تفاوت ها انتخاب می کنیم، ما به نگرش مان نسبت به ازدواج وابسته هستیم، که من همچنان به آن توجه خواهم کرد.

دلیل شما برای ازدواج چیست؟

اگر به دنبال ازدواج هستید تا نقایص شخصیتان را کامل کنید، احتمال بیشتری دارد که با کسی که در جنبه های شخصیت شما متفاوت است و از شما بهتر است ازدواج کنید.

اما اگر هدف ازدواج نصف از دست رفته باشد، مطمئنا همسری را انتخاب می کنید که بیشتر متفاوت از شماست، بنابراین اول از همه، نگرش خود را نسبت به ازدواج مشخص کنید و آنچه را در ازدواج به دنبالش هستید پیدا کنید.

در نظر داشته باشید که در انتخاب شباهت یا تفاوت در انتخاب همسر، معایب بسیاری وجود دارد، از جمله این واقعیت که شوهر و همسر باید زمان و انرژی زیادی را برای شناسایی تفاوت بین خود و درک آنها بگذارند.

یا در ازدواج مبتنی بر شباهت ممکن است انتظار هیجان از مردان و زنان وجود نداشته باشد و جذابیت آنها برای یکدیگر کاهش یابد.

شباهت یا تفاوت

شرایط اساسی برای ازدواج موفق، تناسب است، نه فقط نوعی تفاوت و شباهت.

به عبارت دیگر، شما باید به اندازه ای که تفاوت ها و همبستگی بین شما و همسرتان در پیشرفت زندگی مشترک شما کمک می کند، نگاه کنید.

بهتر است بدانید که اگر ازدواج مناسب باشد، ازدواج موفق خواهد بود، زیرا در حالت مناسب است که تفاوت ها فرصتی برای زوجین برای رشد هستند.

در چنین وضعیتی، مردان و زنان سعی می کنند تفاوت ها را برای رسیدن به هدف مشترک خود، و بهره برداری از شباهت ها به عنوان منبع تحرک و خوشبختی در زندگی خود، بدانند.

تغییر دادن

این یک نکته بسیار مهم برای یادآوری است که ویژگی های شخصیتی هم می تواند تغییر کند، حتی اگر چندین سال به طول انجامیده باشد.

البته مهمترین شرط برای تغییر این است که شما می خواهید خودتان را تغییر دهید.

هرگز سعی نکنید خود را در ازدواج تغییر دهید، و اگر مشکلی پیدا شد، سعی کنید آن را حل کنید.

سعی کنید ریشه های طلسم را در خود پیدا کنید، که این بدین معنا است که چه وقت و چه دلیلی شما را ناراحت کرده و سعی کنید آن را حل کنید.

شروع زندگی با افکار منفی باعث مشکلات شما خواهد شد.

مشاوره روانشناسی می تواند راهی برای کاهش مشکلات افراد پر حرف باشد.

منبع : همسرتان زیاد حرف می زند؟ دیگر توان و تحمل ندارید؟

روان درمانی عاطفی عقلانی، راهکار رفع اختلالات عاطفی زوجین

هر گاه هر گونه تشنج در روابط عاطفی و زناشویی بین زن و شوهر باشد که با فقدان درک متقابل و همدلی همراه باشد آن را به سردی روابط سوق می دهد.

اولین مرحله از بی تفاوتی با طلاق عاطفی آغاز می شود.

متأسفانه، نرخ طلاق در کشور ما بسیار زیاد است.

اما آمار رسمی اعلام شده فقط کسانی هستند که ثبت شده اند.

اگر ما طلاق عاطفی را اضافه کنیم، باید بیش از حد نگران باشیم.

مطالعات نشان داده اند که هفتاد درصد از ازدواج ها در کشور ما طلاق عاطفی را تجربه می کنند.

آسیب های شخصی و اجتماعی ناشی از طلاق عاطفی بسیار بیشتر از طلاق رسمی است.

و تقریبا در همه موارد تنها عامل آن نیست.

جدای از بی تفاوتی کارشناسان راه های بسیاری برای حل این مشکل پیدا کرده اند، که اگر بخواهیم توجه کنیم دقیقا همان قوانین اسلامی و دستورات الهی است که در قرآن ما بیان شده است.

  • احترام به یکدیگر
  • دوست داشتن
  • درک نیازهای یکدیگر
  • آرامش
  • مشارکت در کار خانگی
  • حل مسائل با هم

کلید موفقیت داشتن زندگی موفق و جلوگیری از فاجعه طلاق عاطفی است.

یکی از عوامل مهم در ایجاد اختلافات زناشویی را می توان اختلالات عاطفی هریک از طرفین دانست.

اگر بخواهیم تعریف ساده ای از اختلالات عاطفی بین زوجین داشته باشیم.

باید گفت انجام رفتارهای احمقانه توسط فرد عاقل را اختلالات عاطفی می گویند.

در واقع اختلالات عاطفی یعنی داشتن افکار و رفتارهای غیر عقلانی و فرآیندی است که موجبات رنج و اندوه را در شرایط متفاوت فراهم می کند.

فرد دارای اختلالات عاطفی با نگرش کوته بینانه ای که دارد مانع استفاده از هوش و توانایی های خود می شود و در مقابل به تخریب برنامه و اهداف زندگی می پردازد.

رفتارهای ناشی از اختلالات عاطفی زوجین در هیچ کدام از روابط میان انسان ها به اندازی روابط میان افراد در خانواده مهم نمی شود.

موضوع این گونه رفتارها در روابط میان زوجین نه تنها سبب می شود که تحمل رویارویی ها با مشکلات به حد زیادی کم شود.

بلکه سبب می شود که فرزندان خانواده نیز از رفتارهای مخرب والدین الگو برداری کرده سپس در آینده آن ها را در زندگی زناشویی خود به نمایش بگذارند.

 اغلب اختلالات عاطفی افراد از باورهای غیر منطقی و غیرعقلانی آنها نشات می گیرد.

از آنجایی که نشانه های اختلالات عاطفی همانند احساس گناه و افسردگی به عنوان نشانه های هیجانی شناخته می شوند.

معمولاً منجر به احساس و یا اختلالات جسمی مانند

  • فشار خون
  • زخم معده
  • سردردهای میگرنی

می شوند.

تایید این واقعیت که اینگونه تظاهرات روانی و جسمانی در درجه اول از باورها و نگرش های سر چشمه می گیرد مورد غفلت واقع شده است.

انسان ها در بیشتر مواقع به گفتگوی درونی با خود مشغول هستند و این گفتگوها به گونه ای منطقی صورت می گیرد.

اما هنگامی که گفتگوهای درونی به گونه ای غیر عقلانی و غیرمنطقی باشند موجب بروز هیجانات نامناسب منفی به خود فرد می شوند.

به عبارت دیگر در حالی که فرد می تواند به صورت سالم رفتار کند در اثر باورهای غیرمنطقی خود رفتاری بد در پیش گرفته و حجمی از دشمنی های غیر ضروری ها را در رابطه با دیگران وارد می کنند.

اگر بخواهیم به فردی کمک کنیم تا به روشنی به تفکر پرداخته و سیستم ارزشی غیرمنطقی خود را کنار بگذارد باید به او نشان دهیم که

تفکر غیرعقلانی چیست

  • چگونه افراد به گفتگوی درونی غیرعقلانی می پردازند
  • کجا و چگونه این باورهای غیر عقلانی یادگیری شده و یا به فرد تلقین شده است
  • این امکان وجود دارد که به باورهای عقلانی دست یابد
  • چگونه می تواند باورهای غیر عقلانی خود را زیر سوال برده و باورهای عقلانی را جایگزین آنها کرد
  • چگونه می تواند به فلسفه ای عقلانی در مورد زندگی دست یابند تا در نهایت بتوانند در اکثر موارد به گونه ای خود انگیخته به تفکر عقلانی و غیر مخرب بپردازند.

فرایند شش مرحله ای فوق به یک فرد دارای اختلالات عاطفی به طور دقیق نشان می دهد که:

  • چگونه باورهای غیر عقلانی و منطقی به وجود آمده توسط او به کار گرفته می شود
  • چگونه سبب بروز اختلالات عاطفی در او می شود

روان درمانی عقلانی عاطفی نام دارد و با استفاده از آن می توان به کسانی که در رابطه زناشویی خود مشکلاتی را در نتیجه اختلالات عاطفی دارند کمک نماید.

این روش شرایط بهتری را در زندگی برای آنهایی که این اختلالات را دارند فراهم می کند تا بتوانند بهتر در کنار یکدیگر زندگی کرده و ازدواج موفق و پایدار را رقم بزنند.

در طلاق عاطفی همسران احساس خشم و اضطراب نمی کند و لزوما یکدیگر را درک نمی کنند و در زیر سقف زندگی می کنند .

در چنین خانواده، زوج ها باید زیر سقف زندگی کنند بدون اینکه با هم در تماس باشند.

به دلیل نیاز مالی، حضور فرزندان و ترس از قضاوت اجتماعی مانع تصمیم جدی برای روشن شدن معیشت آنها می شوند.

بنابراین تفاوت های میان زوج ها به تدریج موجب ناامیدی و طلاق عاطفی می شوند.

مشاوره خانواده کمک کننده است.

طلاق عاطفی عموما در اولین سالهای زندگی رخ نمی دهد.

در چند سال اول، با توجه به معیارهای انتخاب همسر ، بین همسران اختلاف کمی وجود دارد.

یا حتی اگر چنین علاقه ای وجود نداشته باشد، امید وجود دارد که شرایط تغییر کند.

وی ادامه داد که معمولا طلاق عاطفی در پنجم و ششمین سال زندگی آغاز می شود.

هنگامی که فرد امید خود را به تغییر وضعیت خود و همچنین طلاق رسمی از دست می دهد، به تدریج فاصله بین آنها افزایش می یابد.

و طلاق عاطفی شکل می گیرد.

برای مطالعه موارد بیشتر در این زمینه به سایت “مشاورانه” مراجعه کنید.

منبع : روان درمانی عاطفی عقلانی، راهکار رفع اختلالات عاطفی زوجین

16 کار که زندگی مشترک شما را نابود می کند

عاقبت بد اخلاقی با همسر چیست؟ وقتی احساسات گرم و شیرین میان زوجین پس از مدتی از بین می رود، می دانید که رابطه شما سمی و ناکارآمد شده است. با آمار بالای طلاق، افراد بیشتری نهاد ازدواج را زیر سوال می برند. 

عواملی مانند خیانت، بحران های میانسالی و تفاوت های مالی می توانند حتی قوی ترین اتحادیه ها را مورد آزمایش قرار دهند، اما نحوه ارتباط شما با همسرتان می تواند به همان اندازه مهم باشد.

اگر احساس می کنید ازدواج شما رو به فروپاشی می رود، وقت آن است که کمی فکر کنید. چه نگرش ها و رفتارهایی برای ازدواج مضر است؟ در زیر، شش رفتار مخربی را که می تواند به طور چشمگیری بر روابط شما تأثیر بگذارد، آورده شده است.

مردبداخلاق وبددهن

مرد بداخلاق و بدن دهن با رابطه خود چه کار می کند؟ گاهی اوقات افراد با رفتارهایی که دارند رابطه شاد و موفق خود را به سمت نابودی می برند. رفتارهایی وجود دارد که می تواند در دراز مدت برای رابطه شما مضر باشد. 

در اینجا 12 اشتباه ذکر شده است که باید از انجام آن ها خودداری کنیم، این کارها به مرور باعث می شود که زوجین از یکدیگر دور شده و نتوانند با یکدیگر رابطه خوبی برقرار کنند.

6 بداخلاقی مرد نسبت به زن

1. عدم صداقت

عدم صداقت را اغلب می توان از طریق نشانه های خاص و ظریف پیدا کرد، مانند زمانی که از شما سوء استفاده می کند. برخی از افراد حتی به آسیب هایی که می توانند از طریق دروغ های خود به دیگران وارد کنند توجه نمی کنند. اگر دیده اید که به دیگران دروغ می گوید و آن ها را دستکاری می کند، مطمئن باشید که او نیز همین کار را با شما خواهد کرد.

2. آزار و اذیت

اگر اغلب نظراتی می دهد که باعث تحقیر شما می شود، حتی اگر این کار را به شوخی انجام دهد، بسیار مراقب باشید، این کار می تواند منجر به سوء استفاده عاطفی شود. او واقعاً نمی خواهد که شما نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید. 

3. حسادت

یک مردبداخلاق وبددهن می خواهد زن خود را کنترل کند و او را تا جایی که ممکن است نزدیک نگه دارد. او نمی خواهد او را از دست بدهد، بنابراین ممکن است برای نزدیک نگه داشتن او دست به اقدامات ناسالم بزند. او حتی ممکن است آن را به عنوان پیام ها و تماس های تلفنی بیش از حد نشان دهد و به وسیله این کارها شما را کنترل کند. همچنین مراقب باشید که او نباید از موفقیت شما بترسد و باید برای موفقیت بیش تر شما تلاش کند.

4. بیکاری

 به دنبال مردی باشید که بتواند از خودش و شما حمایت کند و وقتی کاری برای او انجام می دهید سپاسگزار باشد. به یاد داشته باشید که برخی از مردهای نامناسب به شما تکیه می دهند و تمام مسئولیت ها را به گردن شما می اندازند.

در زندگی مشترک هردو زوج باید به یک اندازه برای موفقیت آن تلاش کنند و تمام مسئولیت ها نباید به گردن یکی از زوجین باشد.

5. به شدت انتقادی هستند

برای مردبداخلاق وبددهن، هیچ کاری که همسرش انجام می دهد به اندازه کافی خوب نیست. این نوع شوهر همیشه چیزی برای انتقاد و شکایت پیدا می کند، زیرا او فقط جنبه منفی همه چیز را می بیند، مسئولیت اعمال خود را بر عهده نخواهد گرفت و همیشه همسرش را مقصر همه چیز می داند.

6.همکاری نمی کنند

برخی از  مردان در تامین درآمد خانواده مشارکت نمی کنند. برخی دیگر معتقدند که با آوردن پول خود به خانه، همه کارها را انجام می دهند. این نگرش منجر به این می شود که شوهری روی مبل دراز کشیده و تلویزیون تماشا کرده و در هیچ یک از کارهای خانه یا مراقبت از کودک به همسرش کمک نمی کند.

7. تحقیر

تحقیر عامل شماره 1 طلاق بوده و برای ازدواج سم است. رفتارهایی مانند بی احترامی، فحش دادن، ناسزا گفتن و هر چیز دیگری که باعث می شود طرف مقابل نسبت به خودش احساس بدی داشته و نشان دهنده نیات تحقیرآمیز است. 

تحقیر شخصی که قرار است با او احساس امنیت و محافظت کنید می تواند آینده ازدواج شما را زیر سوال ببرد.

8. نق زدن

 نق زدن رفتاری است که ازدواج را آلوده می کند و به مرور زمان می تواند به آن پایان دهد. هیچ کس نمی خواهد خود را مانند یک کودک خطاکار و بی مسئولیت احساس کند. 

نق زدن باعث ایجاد فاصله بین زوجین و افزایش بی اعتمادی و انرژی منفی می شود. وقتی می‌دانید که به جای حل آن ها، مشکلاتی را ایجاد می‌کند، باید استراتژی متفاوتی را امتحان کنید.

9. امتناع از حل و فصل مسائل

وقتی زوج‌ها به‌جای برقراری ارتباط بالغانه و حل تعارض، از یکدیگر دور می‌شوند، مسائل روی هم جمع می‌شوند. این مسائل معمولاً در طول دعوا به عنوان بهانه منفجر می شوند و بیشتر به رابطه آسیب می زنند. 

بسیاری از زوج ها وانمود می کنند که همه چیز خوب است تا از درگیری جلوگیری کنند. اگرچه ممکن است فعلاً بین این دو صلح ایجاد کند، اما تا زمانی که حل نشده باقی بماند، این موضوع بارها و بارها مطرح خواهد شد.

10. انتظارات غیر واقعی

وقتی یکی از طرفین انتظار زیادی از دیگری دارد، ممکن است طرف مقابل احساس شکست کند. بله، این مهم است که رسا باشید و به روشی ملایم بخواهید تا نیازهایتان برآورده شود. با این حال به این معنا نیست که به آنچه می‌خواهید خواهید رسید. هنگامی که چیزی را درخواست می کنید، باید توانایی های همسرتان را نیز در نظر داشته باشید

11.قهر

کناره‌گیری، دوری‌کردن و سایر مصادیق عدم همکاری برای ازدواج مضر است. گاهی اوقات، به جای اینکه مشکل را با یک شریک در میان بگذاریم، از همکاری و بیان نیازهای خود خودداری کرده و از ابراز نیازهای خود یا دسترسی به احساسات درونی خود جلوگیری می کنیم. این سنگ اندازی می تواند منجر به ایجاد رنجش و سایر احساسات منفی در فرد مقابل شود. جدایی جسمی یا عاطفی به عنوان یک مانع در برقراری ارتباط عمل می کند و به سلامت رابطه آسیب می رساند.

12. سوء مصرف مواد

در مطالعات مختلف، بین 10 تا 35 درصد از مردم گفتند که به دلیل مشروبات الکلی یا مواد مخدر طلاق گرفته اند یا قصد طلاق دارند.

نشانه های زیادی وجود دارد که نشان می دهد همسر شما ممکن است اختلال مصرف مواد داشته باشد، از جمله این موارد می توان به زیر اشاره کرد:

  • تغییرات در خواب، اشتها و بهداشت
  • رفتار پنهانی
  • نوسانات خلقی ناگهانی
  • پارانویا یا سایر تغییرات شخصیتی
  • نادیده گرفتن مسئولیت ها
  • ترک دوستان یا فعالیت های قدیمی
  • نیاز شدید به پول اضافی
  • مشکلات توجه یا حافظه

13. رفتن به رختخواب در زمان های مختلف

ممکن است این کار طبیعی به نظر برسد زیرا شما دو نفر برنامه های متفاوتی دارید، اما اضافه کاری می تواند باعث ایجاد رنجش شود. سعی کنید در زمان مشخصی هردو به رخت خواب بروید و قبل از خواب کمی در مورد روزی که داشته اید صحبت کنید و احساسات خود را در مورد یکدیگر بیان کنید تا کمی به یکدیگر نزدیک شوید، این کار در طولانی مدت نتایج زیادی را به همراه دارد.

14. بی توجهی به برنامه همسرتان

برای داشتن رابطه شاد، بسیار مهم است که به برنامه طرف مقابلتان توجه کنید. قبل از اینکه هر برنامه ای تنظیم کنید از همسرتان در مورد برنامه او بپرسید هیچ گاه بدون نظر پرسیدن از او برنامه ای تنظیم نکنید که باعث ناراحتی او شود.

15. مشکلات عاطفی زوجین

کلمه صمیمیت مفاهیم جنسی به خود گرفته است. اما خیلی بیشتر از این است و تمام ابعاد مختلف زندگی ما را شامل می شود. این شامل جنبه های فیزیکی، اجتماعی، عاطفی، ذهنی و معنوی و همچنین مولفه های جنسی است که می تواند احساسات با هم بودن را بین زوج های عاشقانه افزایش دهد.

16. رفتن به رختخواب با عصبانیت

دلیلی وجود دارد که کارشناسان روابط می گویند نباید عصبانی به رختخواب بروید. این اجازه می دهد تا درگیری به روز بعد برود و به سوء تفاهم ها و رنجش ها را دامن بزند. همچنین باعث می شود که شریک زندگی شما احساس کند که این موضوع به اندازه کافی مهم نیست که بتوانید فوراً آن را حل کنید.

مشاوره حل مشکلات زناشویی

بسیاری از ازدواج‌های موفق دچار بحران می‌شوند، زیرا ما باور نمی‌کنیم که چقدر کار  و تلاش برای حفظ سلامت و شکوفایی روابط لازم است.  به زمانی فکر کنید که برای اولین بار همسرتان را ملاقات کردید، چقدر تلاش می کردید تا قلب او را به دست بیاورید اینکار نیازمند تعهد و کار سخت بود.
مشاوره ازدواج به شما کمک می کند تا مشکلات زناشویی را به راحتی پشت سر بگذارید و مسائلی را که دشوار به نظر می رسد پشت سر بگذارید و به سلامتی از مشکلات عبور کنید. در جلسات مشاوره می آموزید که چگونه باید با همسر خود ارتباط برقرار کنید و مهارت های ارتباطی درست را یاد می گیرید.

مشاوره همراه با تکالیف درسی و برنامه در طول زمان همراه است. برنامه را ادامه دهید و از دوستانی که به آن ها اعتماد دارید بخواهید که به شما کمک کنند. وقتی هر دو همسر مسئولیت را بر عهده بگیرند، همه چیز ممکن می شود.
شما به راحتی می توانید با مراکز برتر مشاوره ازدواج و زوج درمانی همچون “مرکز مشاوره ستاره” تماس حاصل کنید، رزرو وقت با مشاور از طریق شماره های 02122354282 و 02122247100 و  09035673050 و 09108347597 امکان پذیر است.

منبع : 16 کار که زندگی مشترک شما را نابود می کند 

با دعوای پدر و مادر چه کار کنیم؟

با دعوای پدر و مادر چه کار کنیم؟

معمولا وقتی پدر و مادرها با یکدیگر بحث می‌کنند، فرزندان نیز دچار مشکل می‌شوند و ممکن است تحت فشار روحی و روانی قرار بگیرند. در حقیقت بیشتر والدین با یکدیگر دعوا دارند و این امر طبیعی است.

برخی از والدین در محیطی آرام با یکدیگر صحبت می‌کنند و موضوع را برطرف می‌کنند اما گاهی اوقات دعوای بین والدین بالا می‌گیرد و فرزندان نیز متوجه و نگران می شوند.

دلایل مختلف دعوای پدر و مادر 

والدین به دلایل مختلفی که در متن زیر ذکر شده است ممکن است دعوا کنند:

  • فشارمالی
  • فشار کاری
  • دخالت خانواده ها
  • اختلاف نظر

مهم ترین دلیل دعوا این است که والدین نمی‌توانند مسئله را حل کند و عدم وجود این مهارت باعث می شود که به دعوا روی بیاورند.

در این شرایط ترک خانه، کتک کاری و آسیب رساندن به لوازم خانه ممکن است اتفاق بیافتد. برخی از فرزندان خود را علت دعوای والدین می‌دانند مخصوصا وقتی دعوا بخاطر آن ها باشد ( با خود می‌گویند آیا مقصر ماجرا آن ها هستند) این اتفاق به مرور سلامت روح و روان آن ها را به خطر می اندازد.

چگونه از طلاق پدر و مادر جلوگیری کنیم

  • صبور باشید

ممکن است که والدین در هنگام عصبانیت حرف‌هایی بزنند که به آن اعتقادی ندارند و حرف دل آن ها نیست ولی پس از اینکه با یکدیگر آشتی می کنند از گفته ها و رفتارهای خود پشیمان می شوند.

پس توجه داشته باشید که در هنگام دعوا کسی روی رفتار و گفته هایش کنترل ندارد. بنابراین در هنگام عصبانیت صبور باشید و منتظر بمانید.

  • هرگز وارد دعوا نشوید

در دعوای والدین دخالت نکرده و خود را به کاری مشغول کنید تا دعوای آن ها تمام شود حتی اگر حرفی شنیدید که برای شما سخت بود آرامش خود را حفظ کنید.

  • از آسیب دیدن والدین جلوگیری کنید

اگر دیدید که والدین شما در حال آسیب رساندن به یکدیگر هستند، سعی کنید این مسئله را با فردی دیگر در میان بگذارید و از آن ها بخواهید که آرامش خود را حفظ کنند. در غیر اینصورت با فردی مطمئن تماس بگیرید.

  • وقتی والدینتان آرام هستند با آن ها صحبت کنید

پس از اینکه دعوای والدین تمام شد، با آن ها صحبت کنید و بگویید که دعوای ایجاد شده باعث ناراحتی شما می شود. در ادامه از آن ها بخواهید که به دنبال راه حلی باشند.

دعوا و جر و بحث بین والدین طبیعی است و می تواند راهی برای تخلیه احساسات آن ها باشد اما اگر از حد طبیعی بگذرد می‌تواند مشکلات بسیار زیادی برای اعضای خانواده به وجود آورد.

  • درباره احساسات خود با یکدیگر صحبت کنید

از والدین بخواهید که در مورد احساساتشان با شما صحبت کنند، خودتان نیز می‌توانید احساساتتان را برای آن ها بیان کنید با این کار آن ها یاد می گیرند که با آرامش صحبت کنند.

  • آن ها را نصیحت نکنید.

صحبت و تشویق آن ها برای ابراز احساسات مناسب است. اما هرگز نباید آن ها را نصیحت کنید زیرا نصیحت کردن به خصوص زمانی که شرایط روحی مناسبی ندارند اوضاع را بدتر خواهد کرد.

  • یک سرگرمی پیدا کنید

دعوای والدین می تواند اضطراب آور باشد، سعی کنید کاری مانند نقاشی، مجسمه سازی و داستان نویسی انجام دهید. برای انجام این کارها برنامه بریزید و ببینید کدام یک هنگام دعوای والدین بیش تر حواس شما را پرت می کند.

  • از خانه خارج شوید

اگر می توانید به خانه مادربزرگ، همسایه یا هرکسی بروید که والدین شما به آن ها اعتماد دارند. اینگونه می توانید زمانی را دور از خانه و در آرامش بگذرانید.

خانواده سالم چگونه خانواده ای است ؟

در تمام خانواده ها اختلاف و درگیری وجود دارد اما اگر بتوانند احساسات خود را بیان کنید آرامش در خانه حاکم می شود.

در خانواده هایی که والدین نسبت به روش های حل مسئله آگاهی دارند دروغگویی و مخفی کاری کمتر دیده می شود و همدلی و همراهی جای آن را می گیرد. بنابراین سعی کنید که والدین خود را برای کمک گرفتن از مشاور تشویق کنید.

احساس کودکان هنگام دعوای پدر و مادر چگونه است؟

بچه ها معمولاً با دیدن یا شنیدن مشاجره والدین ناراحت می شوند. شنیدن فریاد و دشنام برای آن ها سخت است. آن ها ممکن است نگران باشند که پدر یا مادرشان نتواند عصبانیت خود را کنترل کند یا بترسند که والدین آن ها جدا شوند. گاهی اوقات دعوای بین والدین باعث اضطراب، بد خوابی یا شب ادراری کودک می شود بنابراین والدین باید تا جایی که می شود از دعوا یا حرف زدن با صدای بلند در حضور کودک اجتناب ورزند.

تاثیر دعوای پدر و مادر بر سلامت روحی فرزندان 

کودکان در هر سنی، از اوایل کودکی تا اوایل بزرگسالی، تحت تأثیر اختلافات والدین قرار می گیرند. در ادامه برخی از تاثیرات دعواها و کشمکش های والدین بر کودکان ذکر شده است:

احساس ناامنی ناشی از قهر پدر و مادر

کودکانی که دعواهای مکرر والدین خود را مشاهده می کنند اغلب احساس می کنند که والدین آن ها در شرف جدایی هستند و این موضوع باعث ایجاد ناامنی، نگرانی و اضطراب در آن ها می شود. در دعوا معمولا یکی از زوجین دیگری را تهدید به طلاق می کند. این موضوع نیز باعث می شود که کودک خانواده خود را از هم پاشیده تجسم کند.

ایجاد محیط استرس زا

استرس زیاد می تواند بر سلامت روحی و جسمانی کودک تاثیر بگذارد، به طور معمول کودکان در خانواده هایی که درگیر هستند افت درسی، فرار از خانه یا فکر به خودکشی را تجربه می کنند.

مشکلات رفتاری

همان طور که می دانید بخش اعظم شخصیت کودک در سال های اولیه شکل می گیرد بنابراین مهم است که کودک درگیر پرخاشگری و رفتارهای پرخاشگرانه نشود. حتی مشاهده این رفتارها نیز باعث می شود که کودک آن ها را بی آموزد.

اگر دعواهای بین والدین ادامه پیدا کند، کودک بیش تر در معرض مشکلات اجتماعی قرار می گیرد.

نگاه منفی نسبت به زندگی

کودکانی که در خانواده های متلاشی بزرگ می شوند معمولا دید مثبتی به زندگی و روابط زناشویی ندارند. الگو برداری غلط از رفتارهای پدر و مادر نیز به این موضوع دامن می زند.

کاهش اثرات دعوای پدر و مادر

با انجام کارهای زیر می تواند احتمال ایجاد این آسیب ها را کاهش دهید:

  1. در مورد دعوا صحبت کنید، هرگز تصور نکنید که کودک شما متوجه دعوا نشده یا مهم نیست که در مورد دعوا بحث کنید. پس از دعوا حتما در زمانی مناسب با او صحبت کنید. مثلا بگویید:« شب گذشته من و بابا با هم دعوا کردیم که از کنترل خارج شد. ما در مورد موضوعی که برای هر دوی ما مهم بود نظر یکسانی نداشتیم و این کار ما اشتباه بود.» به این روش ترس و اضطراب کودک کاهش می یابد.
  2. به بچه ها اطمینان دهید. به کودکان خود اطمینان دهید که دعوای بین شما به این معنی نیست که قرار است از یکدیگر جدا شوید و یکدیگر را دوست دارید.
  3. به یک روانشناس کودک مراجعه کنید. مراجعه به متخصص کودک می تواند کار را برای شما راحت تر کند.

منبع : با دعوای پدر و مادر چه کار کنیم؟

سیزده روز تا بهبود و درمان مشکلات زناشویی

درمان مشکلات زناشویی یک مشکل بزرگ برای بسیاری از زوجین می باشد.

در این مقاله به بررسی درمان مشکلات زناشویی پرداخته و راهکارهایی را ارائه می دهیم.

راهکارها به گونه ای است که در سیزده مرحله یا سیزده روز به بهبود روابط عاطفی و اخلاقی رو رفتاری زوجین می انجامد.

این موارد می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی روابط میان زوج ها داشته باشد و ان ها را برای داشتن یک زندگی بهتر اماده نماید.

موارد گفته شده هم در نحوه روابط جنسی میان زوج ها و هم در نحوه روابط عاطفی ان ها که روابطی دو سویه دارند تاثیر گذار می باشند.

روز اول: یادگیری گفتگو سالم

اگر شما نمی دانید که چگونه مکالمه سالم داشته باشید، این روزها از هر زمان مزاحم تر می شوند.

اگر می خواهید مسائل مختلف را با همسر خود حل کنید، باید بیشتر تعامل داشته باشید، اما اگر نمی دانید چگونه تعامل برقرار کنید، مشکلات زیادی وجود دارد و شما نمی توانید تعطیلات خود را پایان دهید.

برای داشتن رابطه سالم اولین شرط مذاکره است.

مکالمه راهی برای اتصال دنیای درونی است.

در واقع گفتگو سالم به این معنی است که شما می توانید پیام، احساسات و افکار خود را با طرف دیگر به اشتراک بگذارید و موقعیت را در مکان های مختلف مدیریت کنید.

شما باید بدانید که به این ترتیب که هر سازمان یا شرکت نیازمند اصول خاصی برای توسعه آن است، زندگی مشترک قوانین خاص خود را دارد و نمی تواند بدون هیچ قاعده کلی کار کند و رابطه را با محاکمه و خطا انجام دهد، بنابراین لازم است که این اصول را از طریق گفتگو  دنبال کنید.

روز دوم: احساسات را بیان کنید

پژوهش های مختلف این یکی از اولویت های مهم همه مردم است، یک گفتگوی سالم و بیان احساسات با یک شریک زندگی است.

هنگامی که احساسات خود را بیان نمی کنید، ابتدا احساس تنهایی می کنید زیرا شما کلمات و احساسات نامطلوب را در قلب خود حفظ می کنید و سپس وقتی احساسات به طور طبیعی بیان نمی شوند، به تدریج غم انگیز می شوند و هنگامی که غم و اندوه بوجود می آیند، خشم ایجاد می شود و خشم می تواند بوجود آید و به رابطه آسیب می رساند.

به عنوان مثال، بسیاری از زوج ها نمی دانند که چگونه احساسات خود را بیان می کنند، مثلا هنگامی که در شوهران خود عصبانی شوند، به جای صحبت کردن با آنها و گفتن آنها عصبانی هستند، آنها هر چیزی را می گویند جز این مورد و خاطرات گذشته را یادآوری می کنند.

آنها می گویند که آنها را سرزنش و به ان ها توهین می کنند.

تا زمانی که نهایتا می گویند آنها عصبانی هستند!

روز سوم: سلامت روان را به همسر خود هدیه دهید

عدم توجه به زوج ها می تواند یک ننگ باشد، من توجه همسر را به عنوان “ویتامین های روانی” می گویم و می گویم که بدن ما روزانه به ویتامین ها نیاز دارد و همچنین باید ویتامین ها داشته باشد، در غیر این صورت روزهای سردتر می رسند و در نهایت رابطه به نابودی می رسد.

مهمترین ویتامین های روانشناختی توجه به یکدیگر هستند، دقیقا همان اهمیتی که در روزهای اول باید در طول زندگی خود داشته باشید، همیشه باید از تمامی جنبه های رابطه داشته باشید و نباید پس از ازدواج در مورد چیز دیگری فکر کنید ، زیرا شما با هم زندگی می کنید و انسان باید توجه کند.

جالب است بدانید که تحقیق انجام شده است که اگر یک کودک از لحظه تولد توجه دریافت نکرده و تنها به او آب و غذا دهند، او زنده نخواهد ماند.

وقتی مردم توجه نکنند، ارتباطشان را با رابطه از دست می دهند و این ارتباط را خسارت می کند.

روز چهارم: انتظارات معقول داشته باشید

یکی از آسیب هایی که بسیاری از زوج ها در زندگی دارند انتظارات غیر واقعی از یکدیگر است.

هنگامی که شما انتظار دارید که دیگران انتظار داشته باشند که همتای آن ها را در یک پانچ قرار دهد، اکنون اگر این انتظارات غیر واقعی باشد، بیش از حد قدرت او، می تواند مشکلات فراوانی را ایجاد کند.

از قبیل انتظارات هنگامی که شما به شما تلفن می کنم، باید تماس بگیرید و یا شما باید به خانه خود بروید و تنها با من صحبت کنید و به خود و رابطه خود نگاه کنید و ببینید که در آن انتظارات بیش از حد دارید که پاسخش دشوار یا غیرممکن باشد و در چقدر بحث برانگیز است.

روز پنجم: صبورنبودن برابر است با خودخواهی

یکی از آسیب های دیگر که می تواند این رابطه را تضعیف نکند، مثبت نیست، مثلا زمانی که حریف شما درخواست یا انتقاد می کند، یا خشم خود را بیان می کند، یا حتی بدتر، یا هر چیز دیگری؛ شما لازم است صبر کنید تا او آن را بگوید.

خودتان را در جای او قرار دهید و آن را درک کنید، یعنی صبر کنید تا آن را تغییر دهید، و در عوض پاسخ خود را ترتیب ندهید و همچنین انتقاد نکنید و بحث نکنید، همه اینها می تواند خودخواه نبودن شما را نشان دهد.

این خیلی بیمار نیست، هر کلمه ای را می گوید، و بسیاری از پل ها شکست خواهند خورد.

روز ششم: توجه به کیفیت مثبت همسر خود را جلب کنید

یکی از آسیب های دیگر این رابطه، توجه به جنبه های مثبت زوج نیست.

شما باید این را بپذیرید که به طور طبیعی، هر فردی یا همسر شما دارای نقص است و اگر بخواهید فقط به معایب کمال گرا به سمت طرف مقابل نگاه کنید، فقط نقص های خود را می بینید و دیر یا زود چشم های شما می افتد.

اگر فقط نقص همسرتان را می بینید، آنها را بزرگتر کنید و به ویژگی های مثبت آن توجه نکنید و حتی آنها را کاهش دهید، دیگر نمی خواهید که دیگر همسرتان را دوست ندارید و نمی توانید با او زندگی کنید.

روز هفتم: مهارت های حل مشکل را بیاموزید

عدم توانایی برای حل مشکلات زندگی می تواند به زندگی شما آسیب برساند، بسیاری از زوج ها حتی نمی دانند که موضوع آنها واقعا چیست.

در حقیقت، آنها بسیار با هم بحث می کنند و همه چیز را پیچیده می کنند که از یکدیگر تقلید نمی کنند.

مشکل شما چیست؟ توصیه های ساده ای برای حل مشکل می توانید داشته باشید.

روز هشتم: گوش دادن به همسرتان

من این را تجربه کرده ام که بسیاری از زوج ها هرگز به یکدیگر گوش نمی دهند، در حقیقت حتی نمی توانند با یکدیگر صحبت کنند.

در مطالعه ای که در دانشگاه ماساچوست انجام شد، زوج هایی که گوش دادن به یکدیگر را انجام می دهند بعد از یک سال هیچ مشکلی برای گفتگو لین آن ها وجود نداشته است.

آنها باید با مشکلات زناشویی مواجه شوند.

شما فقط باید فضای خود را برای همسر خود داشته باشید تا با شما صحبت کند، در این مدت نباید از کلمات خود بخواهید، اما باید به طور کامل به آن گوش فرا دهید، در این زمان او همیشه باید باشد، نه روزنامه را بخوانید نه تلویزیون تصاویر و نه در آشپزخانه، نه وکیل کودک … فقط گوش دادن و شنیدن تمام احساسات، حتی اگر انتقاد است.

روز نه: در خانه احساس نمی کنید

بسیاری از زوج ها همسرشان را چک می کنند، او را صدا می زنند، او را کنترل می کنند، از او می خواهند رفتار خود را تغییر دهد.

به عنوان مثال، آن کار نمی کند، مهم نیست، و … مطمئنا این رابطه را صدمه می زند، ممکن است رابطه بین طرف دیگر را به خاطر عشق ورزیدن یا احترام به آرزوهای همسرش به پایان برساند، اما در عین حال او احساس ناراحتی می کند، او اعتماد به نفس او از دست می رود.

رابطه دو زوج مانند دو ستون زیر یک سقف است، اگر دو ستون به یکدیگر نزدیکتر شوند، سقف فرو می ریزد و اگر آنها بیش از حد فاصله داشته باشند، باز هم سقف از بین می رود.

احساس مالکیت بالا می شود، به این معنی که زن و شوهر به یکدیگر نزدیک تر هستند که می تواند مضر باشد.

روز دهم: همسر شما همیشه گناهکار نیست

بعضی از زوج ها به طور مداوم رفتارهای منفی یکدیگر را می بینند و آنها را با هم مخلوط می کنند و یکدیگر را سرزنش می کنند، یکدیگر را برچسب می زنند، آنها را سرزنش می کنند و چیزهایی مانند دیگری انجام می دهند.

زوج ها بهتر می دانند با استفاده از این بحث ها، کسی نمی تواند به چیزی برسد و در زیرزمین طرف مقابل اختلاف ایجاد کند؛ زیرا زمانی که او را سرزنش می کنید، در آن لحظه احساس گناه می کند و موضع دفاعی خود را می گیرد که در آن احساس گناه می کند.

شما باید بدانید که شخصی که به اتهامی متهم است به هیچ وجه تغییری نخواهد کرد.

مراقب باشید که فقط همسرتان را سرزنش نکنید، نگاهی به خودتان کرده تا ببینید که چه کاری می توانید انجام دهید تا این رابطه را بهبود بخشد.

روز یازدهم: تفاوت های همسر خود را بپذیرید

اغلب ما نمی توانیم متذکر شویم که مخالف با ما متفاوت است و این می تواند یک کار مضر باشد.

در یک خانواده از خواهر و برادر با همان پدر و مادر، تفاوت های زیادی وجود دارد، چه این به دو زوج که از دو جهان مختلف با خانواده های مختلف آمده اند.

شما باید تفاوت ها را بپذیرید.

اگر می خواهید شخص دیگری را به سؤال بپرسید و از عادت های او بپرسید، بحث شروع می شود، بنابراین ابتدا باید تفاوت های هم را قبول کنید و سپس با هم به اشتراک گذاشتن ان ها فکر کنید.

روز دوازدهم: او مهم ترین چیز است

توجه به دیگران، مانند والدین یا کودکان، بیش از حد ممکن است به رابطه شما آسیب برساند، به عنوان مثال، برخی از زوج هایی که در هنگام تولد کودک، تمام توجه زن به کودک می رود.

ازدواج کرده اید برای والدین، اولویت اول را به همسر خود بدهید، و نظر او برای شما مهم تر از هر کسی باشد.

و این برای مدیریت زندگی شما بهتر است.

روز سیزدهم: اجازه دخالت را ندهید

من توصیه می کنم که زوج ها اجازه ندهند هر کسی و هر کلمه ای بین ان ها و همسر شان رد و بدل شود.

هنگامی که شما اجازه دهید خانواده شما هر نوع رفتار یا زندگی خود را مرتب کند و به آنها توجه نکنید، فقط به این دلیل که آنها بزرگتر هستند، این ممکن است مشکل باشد، باید به سالمندان احترام گذاشت، اما باید سعی کنید زندگی خود را مدیریت کنید تا به خوشبختی هم برسید.

منبع : سیزده روز تا بهبود و درمان مشکلات زناشویی