تنهایی به چه نحوی بر روی ما تاثیر می گذارد؟

در نتیجه اختراع اینترنت، گوشی های هوشمند و رسانه اجتماعی، این فرض که نسبت به هر دوره زمانی دیگری با یکدیگر ارتباط بیشتری پیدا کرده ایم می تواند یک فرض منطقی باشد، چرا که فاصله ما به اندازه یک پیام یا DM (پیام دیجیتال) می باشد؛

با این وجود یک مطالعه صورت گرفته نشان داده است که در واقعیت میزان تنهایی آمریکایی ها افزایش پیدا کرده است.

بعد از انجام این مطالعه در سال 2018، یک افزایش 13% در میزان تنهایی آمریکایی ها گزارش شده است.

در حالیکه تنهایی بر روی افراد دارای سنین مختلف تاثیرگذار می باشد، ولی نشان داده شده است که ژن Z (افرادی که در سال 2018 مابین سن 18 و 22 سالگی بودند) تنهاترین نسل می باشد.

بنابراین باید این موضوع را مطرح کر که میزان افزایش تنهایی در واقعیت چه معنایی برای ما دارد.

تنهایی و تنها شدن

نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد عبارت از این است که تنهایی لزوما یک مورد بدی نمی باشد، ولی احساس تنهایی یا منزوی بودن می تواند یک مورد منفی و بدی باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که به تنهایی زندگی می کنند، در مقایسه با همتایان ازدواج کرده خودشان دارای ارتباطات اجتماعی بهتر و قوی تری هستند.

یکی از مطالعات صورت گرفته نشان داد افراد مجردی که به تنهایی زندگی می کنند در مقایسه با دوستان متاهل خودشان، به احتمال بیشتری شب خودشان را به همراه دوستانشان در بیرون از خانه خواهند بود، به رستوران ها خواهند رفت و در کلاس هنر شرکت خواهند کرد.

علاوه بر این ممکن است قرار گرفتن در کنار سایر افراد هیچ تاثیری بر روی احساس تنهایی یا انزوا نداشته باشد.

برای مثال این امکان وجود دارد که یک پدر یا مادر جدید احساس کند ارتباطش با دنیای بیرون از بین رفته است و احساس منزوی بودن کند.

در حالیکه تنها بودن یک روش مناسبی برای شارژ کردن و بررسی کردن وضعیت خودتان می باشد، ولی احساس تنهایی یا انزوای بلند مدت می تواند خطرناک باشد.

تنهایی و سلامت ذهن و روان

همانطور که قابل پیشبینی می باشد، تنهایی با نرخ بالاتر افسردگی و اضطراب مرتبط است.

افسردگی و اضطراب عبارت از دو موردی می باشند که با انحطاط ساختاری هیپوکامپوس و کورتکس جلوی مغز ارتباط دارند.

بنابراین این شرایط نه تنها بر روی وضعیت روانی فرد تاثیر می گذارد، بلکه همچنین بر روی خود ذهن هم تاثیر می گذارد.

همچنین این امکان وجود دارد که تنهایی مزمن بر روی شناخت، توانایی تمرکز، حل مسئله و تصمیم گیری فرد تاثیر گذار باشد.

همچنین تحقیقات صورت گرفته نشان داده اند که تنهایی می تواند ترکیب شیمیایی مغز ما را تغییر دهد.

یک مطالعه صورت گرفته بر روی موش ها نشان داده است که تنهایی منجر به ایجاد یک عدم توازن عصبی – شیمیایی می شود که می تواند بر روی بادامه مغز و هیپوتالاموس تاثیر داشته باشد؛

هیپوتالاموس و بادامه مغز عبارت از بخش هایی از مغز می باشند که بر روی احساسات تاثیرگذار هستند.

هر چند که اکثر افراد در انزوای واقعی زندگی نمی کنند، ولی یافته های موجود نشان دهنده وجود داشتن یک ارتباطی مابین احساس انزوا و سلامت ذهنی و روانی می باشند.

تنهایی و سلامت فیزیکی

سلامتی فقط بر روی بهزیستی روانی و تفکر ما تاثیر نمی گذارد؛

بر اساس نتایج مربوط به یک مطالعه صورت گرفته در کلینیک کلیولند (Cleveland Clinic) تنهایی منجر به افزایش کورتیزول می شود که می تواند “عملکرد شناختی را معیوب کند، سیستم ایمنی را با خطر مواجه کند و ریسک بوجود آمدن مشکلات عروقی، التهاب و بیماری قلبی را افزایش دهد.”

مطالعات صورت گرفته به این نتیجه دست یافته اند که تنهایی همچنین می تواند یک تاثیر منفی بر روی کیفیت خواب داشته باشد، سطح کلسترول را بالا ببرد و ریسک دیابت نوع 2 را افزایش دهد.

تنهایی به چه نحوی بر روی ما تاثیر می گذارد؟

امیدوار بودن برای مقابله با تنهایی

در صورتیکه شما با احساس تنهایی مواجه باشید، یک سری مواردی وجود دارد که شما از طریق انجام دادن آن می توانید احساس در ارتباط بودن بیشتری داشته باشید.

نسبت به احساسات خودتان مطلع باشید.

در صورتیکه بیش از هر زمان دیگری احساس منزوی بودن بکنید، زودرنجی یا پرخاشگری بیشتری داشته باشید یا مصرف الکل یا مواد مخدر را شروع کرده باشید، در این صورت باید یک سری تغییرات ارادی را در سبک زندگی خودتان ایجاد کنید.

با دیگران ارتباط برقرار کنید. در صورتیکه دوستان یا خانواده تان علاقه ای به بودن در کنار شما نداشته باشند، شاید به این احساس دست پیدا کنید که با آنها ارتباط ندارید؛

همچنین این امکان وجود دارد که این شرایط در مورد شما مصداق نداشته باشد. افراد نزدیک شما در اغلب مواقع سرگرم کارهای روتین خودشان می باشند، ولی در صورتیکه یک زمان با کیفیتی را در کنار شما سپری کنند، خوشحال تر خواهند بود.

سعی کنید به همراه یک سری از دوستان خودتان ناهار یا قهوه بخورید و تاثیرات آن را بر روی احساسات خودتان مشاهده کنید.

خودتان را سرگرم کنید. سعی کنید در یک کلاس، یک باشگاه یا یک کار خیرخواهانه عضو شوید. بیرون آمدن عبارت از اولین قدمی می باشد که باید برای ایجاد ارتباطات جدید بردارید.

همچنین کمک کردن به سایر افراد یک روش مناسبی برای بهبود وضعیت روانی خودتان می باشد.

از برخی رسانه های اجتماعی جدا شوید. رسانه اجتماعی می تواند یک ابزار مناسبی برای در ارتباط بودن با سایر افراد باشد، ولی این مورد همچنین می تواند منجر به تحریک یک سری قیاس ها یا حسادت های ناسالمی شود.

سعی کنید به مدت چند روز یا چند هفته از این رسانه ها دور باشید تا تاثیر آن را بر روی بهبود وضعیت روانی خودتان مشاهده کنید.

برای دریافت درمان اقدام کنید. به دلیل اینکه تنهایی در اغلب مواقع با اضطراب یا افسردگی مرتبط است، درمان می تواند یک استراتژی مناسبی برای مقابله با مشکلات متعدد باشد.

درمانگران می توانند یک سری استراتژی های مقابله ای، آگاهی های هدفمند و ابزارهای مناسبی را در اختیار شما قرار دهند.

هر چند که احساس تنهایی در برخی مواقع می تواند منجر به ایجاد احساس ناامیدی شود، ولی کار مهمی که باید انجام دهید عبارت از غلبه بر این موارد می باشد.

در صورت تمایل می توانید با مشاوران سایت مشاورانه ارتباط برقرار کنید تا راهنمایی های مورد نیازتان را دریافت کنید.

6 فوریه 2020

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

به چه نحوی می توان یک زندگی شادتری داشت

آیا می خواهید یک فرد خوشحال تری باشید؟ آیا کسی هست که نخواهد زندگی شادتری داشته باشد؟

اضطراب، استرس و افسردگی عبارت از مواردی می باشند که هر ساله در مابین آمریکایی ها و سایر افراد موجود در سرتاسر جهان افزایش پیدا می کند و این پیام را می رساند که ما تنها افرادی نیستیم که این شرایط را تجربه می کنیم.

نکته امیدوار کننده ای که وجود دارد عبارت از این مورد می باشد که خوشحالی به صورت گسترده ای مورد مطالعه قرار گرفته است.

نتایج بدست آمده نشانگر این مورد می باشد که برخی از رفتارهای نسبتا ساده دارای یک سری تاثیرات قابل توجهی بر روی کیفیت زندگی ما و خوشحالی کلی ما هستند.

آیا برای ایجاد یک تغییر در سبک زندگی تان و درست کردن یک زندگی شادتر آماده هستید؟

در ادامه ما سه روش را برای افزایش خوشحالی معرفی خواهیم کرد که کارایی آنها از نظر علمی مورد تایید قرار گرفته است.

چالش موجود عبارت از انتخاب کردن از مابین این سه فعالیت می باشد (انتخاب کردن یک مورد، دو مورد یا تمامی سه مورد موجود).

بعد از آن باید فعالیت (یا فعالیت های) انتخابی خودتان را به مدت 20 روز و در هر روز به مدت 20 دقیقه انجام دهید.

بعد از پایان 20 روز می توانید تاثیرات این موارد را بر روی زندگی خودتان مشاهده کنید.

من قول می دهم که شرایط بهتری را تجربه خواهید کرد.

1. پیاده روی در طبیعت به مدت 20 دقیقه

حتی در صورتیکه تمایل زیادی به بیرون رفتن نداشته باشید، صرف کردن بخشی از زمان خودتان در بیرون از خانه می تواند یک سری فوایدی را برای شما به دنبال داشته باشد.

برای مثال درخت ها و جنگل ها عبارت از موارد منحصر به فردی می باشند که در صورت بیرون رفتن از خانه می توانید از آنها بهره مند شوید.

مطالعات صورت گرفته نشانگر این موضوع می باشند که گیاهان یک ماده شیمیایی به اسم فیتونسایدز (Phytoncides) منتشر می کنند که منجر به محافظت از گیاهان در برابر حشرات می شود.

ولی فیتونسایدز برای خود ما هم مفید می باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند که فیتونسایدز یک تاثیر مثبتی بر روی گلبول های سفید خون دارد.

علاوه بر این بودن در طبیعت منجر به کاهش سطح کورتیزول، کاهش فشار خون و بهبود وضعیت روانی می شود.

هر چند که تحقیقات صورت گرفته در این زمینه تا بحال به نتایج قطعی دست پیدا نکرده اند، ولی یکی از مطالعات صورت گرفته نشان داده است که بعد از پیاده روی 90 دقیقه ای در طبیعت، فعالیت لایه جلویی مغزی کاهش پیدا کنید (این بخش از مغز با تفکرات منفی ارتباط دارد).

به چه نحوی می توان یک زندگی شادتری داشت

2. 20 دقیقه روزنامه نویسی

شاید شما این باور را داشته باشید که “اما من یک نویسنده نیستم!” من شرایط شما را درک می کند.

زیبایی مربوط به روزنامه نویسی عبارت از این مورد می باشد که فقط خود شما این نوشته را می بینید، بنابراین هیچ لزومی وجود ندارد که نگران رعایت کردن گرامر یا تفکرات پراکنده خودتان باشید.

به جای این کار باید از این فرصت به عنوان یک ابزاری برای تفکر کردن در مورد تجربیات روزمره خودتان استفاده کنید.

بهترین بخش از روز خودتان را انتخاب کنید و آن مورد را بنویسید.

حتی در صورتیکه بهترین بخش از روز شما عبارت از قهوه مربوط به صبحانه باشد و بعد از آن اتفاقات بدی در طول روز شما افتاده باشد، همین مورد را یادداشت کنید.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که روزنامه نویسی سپاسگزاری را تمرین می کنند، اضطراب کمتر، وضعیت روانی بهتر، استرس کمتر و وضعیت سلامت قلبی بهتری را تجربه می کنند.

اجبار کردن خودتان برای پیدا کردن یک سری موارد خوب در طول روز به شما کمک خواهد کرد تا این کار به مرور برای شما آسان تر شود.

علاوه بر این، زمانیکه شما یک روز بدی را تجربه می کنید، خواندن یادداشت های مربوط به روزهای قبلی به شما کمک خواهد کرد تا وضعیت روحی بهتری پیدا کنید.

2. 20 صفحه از یک داستان را بخوانید

اکثر افراد این احساس را دارند که فرصت زمانی مناسبی برای مطالعه یک کتاب ندارند، ولی واقعیت این است که ما بیش از هر زمان دیگری مطالعه می کنیم (فقط کافی است که توئیت ها، تبلیغات، پیام ها و سایر موارد را در نظر بگیرید).

متاسفانه این نوع مطالعه منجر به کاهش فواید مربوط به مطالعه یک کتاب می شود.

مطالعات صورت گرفته نشان دهنده وجود داشتن یک ارتباط مابین مطالعه داستان و سطح بالاتر همدلی، شناخت اجتماعی بهتر و سودمند بودن می باشند

هر چند که ارزیابی کردن این ویژگی ها به راحتی امکان پذیر نمی باشد، ولی نتایج مربوط به مطالعات صورت گرفته نشانگر این موضوع هستند که مطالعه یک داستان می تواند به ما کمک کند تا یک زندگی شادتر و عمیق تری داشته باشیم.

باید این نکته را به یاد داشته باشید که ادامه دادن به این موارد منجر به افزایش لذت شما از زندگی تان خواهد شد، چه در صورتیکه 20 صفحه را مطالعه کنید یا کل داستان را مطالعه کنید.

زمانیکه زندگی ما دارای فراز و نشیب های زیادی باشد، این امکان وجود دارد که سرگرمی های خودمان را فراموش کنیم، ولی سرگرمی ها عبارت از مواردی می باشند که ما را برای مقابله با چالش های پیش رو آماده می کنند.

در صورتیکه شما علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر در زمینه خدمات مشاوره ای یا برنامه های آموزش ذهنی باشید، می توانید با مشاوران سایت مشاورانه ارتباط برقرار کنید و از آنها کمک بگیرید.

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

چگونه می توانید خودتان را برای اولین جلسه درمان آماده کنید

در صورتیکه شما در حال برنامه ریزی برای اولین جلسه درمان خودتان باشید، شاید ترکیبی از هیجان و عصبانیت را تجربه کنید.

مضطرب شدن در این شرایط یک مورد کاملا عادی می باشد.

درمان شما را در یک موقعیت منحصر به فردی قرار می دهد و ممکن است احساس آسیب پذیر بودن و بیگانه بودن را تجربه بکنید.

نکته امیدوار کننده عبارت از این مورد می باشد که شما به منظور آماده کردن خودتان و از بین بردن برخی از عصبانیت های مربوط به ملاقات اول می توانید یک سری کارهایی را انجام دهید.

به چه نحوی می توانید خودتان را برای اولین جلسه درمان آماده کنید:

1. فرم های مورد نیاز را پر کنید

اکثر درمانگران قبل از شروع شدن اولین جلسه درمان یک سری فرم هایی را برای شما خواهند فرستاد. معمولا این فرم ها به صورت آنلاین قابل دسترسی می باشند.

معمولا این فرم ها شامل یک سری پرسشنامه های استاندارد شده مربوط به شدت علائم می باشد و باعث می شود که درمانگرتان در مرحله اول درمان یک شناخت مناسبی از شرایط شما به دست بیاورد.

همچنین این فرم ها می تواند شامل اطلاعات بیمه ای و حقوق هم باشد.

2. یک لیست از سوالات خودتان تهیه کنید

این امکان وجود دارد که در طول چند روز یا چند هفته قبل از درمان یک سری سوالاتی در ذهن شما وجود داشته باشد.

برای مثال شاید این سوال ها در ذهن شما مطرح شود: به چه نحوی باید پیشرفت درمان را بررسی کنم؟ یا چند وقت به چند وقت باید به پزشک مراجعه کنم؟

این سوالات را در یک جایی یادداشت کنید و به همراه داشته باشید.

جلسه اول یک فرصت مناسبی برای مطرح کردن این سوالات می باشد؛

بحث کردن در رابطه با این موارد می تواند منجر به تسریع در مکالمات ساختاری و مفید شود.

3. آماده صحبت کردن باشید

این مورد ممکن است کاملا بدیهی باشد، ولی پزشکتان در جلسه اول یک سری سوالان بازی مطرح خواهد کرد تا به شما کمک کند در مورد یک سری مسائل اصلی صحبت کنید

معمولا درمانگران تمایل خواهند داشت تا موارد متعددی (از جمله اینکه به چه دلیلی برای دریافت درمان اقدام کرده اید و هدفی که در نظر دارید چه مواردی می باشد) را مطرح کنند.

این نکته را به یاد داشته باشید که آماده نبودن برای مشارکت کامل در جلسه اول یک مورد کاملا عادی است.

شما باید به تدریج شروع به بحث کردن بکنید، بنابراین در صورتیکه در حال حاضر آمادگی لازم را نداشته باشید، بیان کردن وضعیت خودتان یک مورد مناسبی خواهد بود.

چگونه می توانید خودتان را برای اولین جلسه درمان آماده کنید

4. این انتظار را داشته باشید که در برخی مواقع احساس ناراحتی خواهید داشت

درمان می تواند منجر به آگاه شدن در رابطه با موارد مهمی شود.

ولی این تغییرات در شرایط معمولی به یک سطحی از درون نگری نیاز دارد و در برخی مواقع می تواند منجر به ایجاد احساس ناراحتی شود. حتی در برخی مواقع این امکان وجود دارد که قبل از بهبود شرایط، وضعیت موجود وخیم تر شود.

درمانگرتان با احتیاط تعداد این دوره های سخت را تحت نظر قرار خواهد داشت تا مطمئن شود که شما در شرایط وخیم تری قرار نمی گیرید.

در صورتیکه شرایط موجود برای شما غیرقابل تحمل باشد، احساسات خوتان را به درمانگرتان اطلاع دهید؛

درمانگرتان این توانایی را خواهد داشت که شرایط موجود را تعدیل کنید.

5. نسبت به این مورد مطلع باشید که در یک فضای ایمنی قرار دارید

هر چند که این امکان وجود دارد در اولین جلسه خودتان احساس اضطراب داشته باشید، ولی همواره این نکته را به یاد داشته باشید که جلسه درمان یک فضای ایمنی است.

هدف درمانگر شما عبارت از حمایت کردن از شما و قرار دادن یک سری ابزارهایی در اختیار شما می باشد تا منجر به ایجاد یک سری تغییرات مثبتی در زندگی شما شود.

شما نباید احساس قضاوت شدن داشته باشید یا نتوانید حرف هایی که در ذهنتان وجود دارد را بیان کنید.

همچنین در صورتیکه احساس کنید شما و درمانگرتان تناسب مناسبی با یکدیگر ندارید، این شرایط هم یک شرایط نرمالی خواهد بود.

به منظور اینکه جلسات درمانی شما بیشترین منافع ممکن را تامین کند، احساس قرار داشتن در یک محیط ایمن و قابل اعتماد اهمیت زیادی خواهد داشت.

همچنین شما قبل از مراجعه به درمان می توانید با محل کار درمانگر تماس بگیرید و سوالات و نگرانی که ممکن است در طول جلسه درمانی داشته باشید را بپرسید.

7 اکتبر 2019

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

آیا تا بحال کاری انجام داده اید یا حرفی زده اید که از آن پشیمان شده باشید و شب ها هموار نسبت به آن فکر کرده باشید؟

آیا تا بحال برای شما پیش آمده است که منتظر یک اتفاق مهمی باشید و همواره نسبت به انجام شدن آن و کارهایی که در آن موقع باید انجام دهید فکر کرده اید؟

فکر کردن در مورد کارهایی که باید انجام دهید یک روش مناسبی برای حفظ کردن نظم موجود و منظم ماندن می باشد.

ولی در برخی مواقع فکر کردن مکرر به یک چیزی که در اغلب مواقع منفی می باشد، یک سری مضراتی برای شما خواهد داشت. این شرایط به عنوان نشخوار فکری شناخته می شود که یک مورد رایجی در مابین افراد مضطرب و (یا) افراد افسرده می باشد.

چرا افراد نشخوار فکری می کنند؟ (بیش از حد به یک چیزی فکر می کنند)

ممکن است برخی افراد به دلیل ویژگی های شخصیتی که دارند (ویژگی هایی همانند کمال گرایی) بیشتر در معرض نشخوار فکری قرار داشته باشند.

ولی در سایر افراد نشخوار فکری یا تفکر بیش از حد به عنوان یکی از علائم افسردگی یا اضطراب بروز پیدا می کند.

برخی از دلایل رایج مربوط به نشخوار فکری عبارتند از:

  • باور داشتن بر روی این مورد که تفکر مداوم در مورد یک مسئله منجر به دستیابی به آگاهی یا یک راه حل می شود
  • سابقه آسیب دیدن در گذشته
  • تجربه کردن برخی از عوامل استرس زا که خارج از حیطه کنترل شما می باشند

به چه نحوی می توان مانع از نشخوار فکری شد

1. پذیرفتن یک اتفاق بعد از صورت گرفتن

همانند سایر موارد مربوط به زندگی تان، تغییر زمانی صورت خواهد گرفت که شما نسبت به مواردی که برای ایجاد یک تغییر مورد نیاز است آگاهی داشته باشید.

در سری بعدی که متوجه فکر کردن بیش از حد خودتان به یک موضوع می شوید، از خودتان بپرسید که آیا این کار برای حل مشکل موجود مفید است یا اینکه منجر به بروز رفتار وسواسی می شود.

2. یک دیدگاه مثبتی نسبت به موارد اتفاق نیافتاده داشته باشید

تفکر بیش از حد در اغلب مواقع منجر به بروز ترس می شود (ترس از اینکه اتفاقات ناخوشایندی صورت خواهند گرفت یا اینکه یکی از نزدیکان شما فوت خواهد کرد و سایر موارد). زمانیکه احساس می کنید دچار ترس شده اید، این نکته را به یاد داشته باشید که شما صرفا به موارد فرضی فکر می کنید.

به دلیل اینکه این اتفاق مربوط به آینده است، در حال حاضر این اتفاق فقط در ذهن شما شکل می گیرد.

در موقعیت های فرضی این احتمال هم وجود دارد که اتفاقات خوبی صورت بگیرد.

سعی کنید بیشتر بر روی این اتفاقات مثبت تمرکز کنید.

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

3. سعی کنید که یک نظر و تفکر جدیدی داشته باشید

در اغلب مواقع مواردی که منجر به ایجاد استرس و اضطراب در ما می شوند، هیچ وقت اتفاق نمی افتند.

سعی کنید از خودتان این سوال را بپرسید که آیا چیزی که در مورد آن فکر می کنید، واقعا اتفاق خواهد افتاد؟

شاید به این نتیجه برسید که اتفاقات خیلی مهمی در زندگی شما صورت خواهد گرفت، ولی متاسفانه فقط بر روی موارد منفی و کوچک فکر می کنید.

4. مواردی که می توانید را تغییر بدهید و سایر موارد را رها کنید

از خودتان این سوال را بپرسید که در صورتیکه قدرت تغییر را داشته باشید، چه دلیل دارد در مورد آن موضوع فکر کنید.

در صورتیکه توانایی تغییر را داشته باشید، می توانید شروع به فکر کردن در مورد یک برنامه اقدام کنید.

در اغلب مواقع راکد ایستادن و انجام ندادن هیچ کاری می تواند منجر به بروز احساس درماندگی در شما شود؛ بنابراین تبدیل کردن حالت تنبلی به حالت فعال می تواند مفید باشد.

علاوه بر این در صورتیکه چیزی که به آن فکر می کنید خارج از کنترل شما باشد، این واقعیت را به خودتان یادآوری کنید و بپذیرید.

5. تفکرات خودتان را زیر سوال ببرید

این امکان وجود دارد که ما در زمان های مختلفی دچار انحرافات شناختی مختلفی شویم.

همچنین به راحتی می توان به این درک دست یافت که تفکرات ما درست نیستند. شاید این عقیده را داشته باشید که اشتباه بزرگی انجام داده اید یا مسئول یک سری مواردی هستید که خارج از کنترل شما هستند.

در صورتیکه این تفکر را داشته باشید که یکی از دوستان شما هم تفکراتی شبیه شما دارد، می توانید در شرایط بهتری قرار بگیرید.

به این دوست خودتان چه حرفی خواهید زد؟ با فرض کردن این شرایط هدفمندتر و خوشبین تر خواهید بود.

تشخیص دادن الگوهای فکری خطرناک (همانند نشخوار فکری) می تواند یک قدم مهمی برای بهبود وضعیت روانی و بهزیستی شما باشد.

علاوه بر این تکنیک ها، دوره درمان رو در رو می تواند به شما کمک کند تا نگرانی های خاص خودتان را شناسایی کنید و با توجه به نیازهای خاص خودتان یک سری مهارت های مقابله ای منحصر به فردی را در خودتان ایجاد کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

در صورتیکه می خواهید یک فرد شادتری باشید، باید همین الان این 5 نوع طرز تفکر را متوقف کنید

آیا در بدترین شرایط بحرانی قرار دارید؟ پاسخ اکثر افراد به این سوال مثبت است.

در حالیکه توانمند بودن شما به منظور قراردادن خودتان در شرایط دارای استاندارد بالا منجر به بهبود جنبه های مختلفی از زندگی تان خواهد شد، ولی اکثر الگوهای مربوط به تفکر و مکالمه درونی ما به جای مفید بودن، مضر هستند.

مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است و همه آنها نشان داده اند که تفکرات مخرب می توانند تاثیرات منفی بر روی سلامت فیزیکی ما و همچنین بهزیستی روانی ما داشته باشند.

داشتن توانایی لازم به منظور شناسایی و تغییر شکل این تفکرات مسموم می تواند به ما کمک کند تا از نظر ذهنی و فیزیکی در شرایط بهتری قرار داشته باشیم.

در ادامه چند مورد از انحرافات شناختی بیان شده است که باید آنها را شناسایی کنیم و تغییر دهیم تا بتوانیم یک فرد شادتری باشیم:

1. تجسم کردن فاجعه

در صورتیکه تا بحال در یک موقعیتی قرار گرفته باشید و انتظار داشته باشید که بدترین موقعیت ممکن پیش خواهد آمد، ممکن است فاجعه بارترین شرایط و پیامد ممکن را تصور کنید.

برای مثال قبل از روز ملاقات با یک فرد ناشناس ممکن است این تفکر را داشته باشید که “ما هیچ موضوع خاصی برای بحث کردن نداریم و آرزو خواهم داشت که این ملاقات هر چه زودتر تمام شود.”

در این شرایط تغییر دادن الگوی ذهنی تان به یک دیدگاه واقعی تر می تواند شرایط بهتری را برای شما ایجاد کند.

سعی کنید این تفکر را داشته باشید که “هر چند که ممکن است در لحظات اول برخورد ناشیانه و زشتی با هم داشته باشیم، ولی می توانیم این شرایط را تمام کنیم و لحظات خوبی در کنار هم داشته باشیم.”

2. همه یا هیچ

تفکر همه یا هیچ به معنای پیدا کردن موقعیت های قطعی می باشد. استفاده از کلماتی همانند “همواره” و “هرگز”، “همه” و “هیچ کس” عبارت از یک سری موارد رایج در این نوع انحراف می باشند.

این تفکر که “هر کسی غیر از من عملکرد بهتری در این کار دارد؛ من هیچ وقت نمی توانم یک کار درستی انجام دهم” را با این مورد “من در برخی مواقع نمی توانم به خوبی کار کنم، ولی امروز کارهای خوب زیادی را انجام داده ام” عوض کنید.

3. فیلتر ذهنی

اکثر افراد بر روی موارد منفی متمرکز می شوند و نسبت به موارد مثبت چشم پوشی می کنند؛ این مورد به عنوان فیلتر ذهنی شناخته می شود.

برای مثال در حین بررسی کردن عملکرد خودتان که اکثرا مثبت بوده است، ممکن است این تفکر را داشته باشید که “رئیس من از مدیریت زمان من انتقاد کرد؛

شاید این فکر را داشته باشد که من در شغل خودم بد هستم و کارایی لازم را ندارم.”

به جای این تفکر سعی کنید موقعیت را به صورت دقیق تری بررسی کنید و به این صورت فکر کنید که “رئیس من مطلع می باشد که من کارهای خوب زیادی انجام داده ام و من در شرایط فعلی به این آگاهی دست پیدا کرده ام که به چه نحوی در شغل خودم بهتر باشم.”

در صورتیکه می خواهید یک فرد شادتری باشید، باید همین الان این 5 نوع طرز تفکر را متوقف کنید

4. جملات “باید”

زمانی که شما در مورد اینکه “باید” به چه نحوی این کار یا آن کار را انجام می دادید فکر می کنید، ممکن است احساس گناه کنید؛

این شرایط نمی تواند یک محرک مناسب و سالمی را ایجاد کند.

به جای این تفکر که “من این هفته باید زیاد کار می کردم” این تفکر را داشته باشید که “هفته پیش از نظر کاری خیلی شلوغ بودم، به همین دلیل این هفته یک سری تغییراتی در کار خودم ایجاد خواهم کرد و این رویه را ادامه خواهم داد.”

5. برچسب گذاری

برچسب گذاری عبارت از استفاده کردن از کلمات منفی به منظور توصیف کردن خودتان به جای توصیف کردن کارتان می باشد.

برای مثال داشتن این طرز تفکر که “من احمق هستم” به جای این مورد که “من یک کار اشتباهی انجام داده ام” به عنوان برچسب گذاری شناخته می شود.

گفتن مکرر این مورد به خودتان که شما یک چیزی (تنبل، احمق، ناتوان) هستید، می تواند به صورت ناخودآگاه منجر به پذیرفتن این باور در شما شود.

از طرف دیگر باید از خودتان بپرسید که چرا به جای این تفکرات منفی نباید تفکرات مثبتی داشت؟

سعی کنید به خودتان بگویید که یک فرد باهوش، با انگیزه و توانمندی هستید تا تاثیرات آن را بر روی خودتان مشاهده کنید.

شناسایی الگوهای فکری خطرناک می تواند یک قدم مهمی برای بهبود وضعیت روانی و بهزیستی شما باشد.

همچنین این نکته را به یاد داشته باشید که مراقبت از سلامت روانی خودتان یک مورد مهمی برای مراقبت از سلامت کلی تان می باشد.

در صورتیکه می خواهید اطلاعات بیشتری در این زمینه به دست بیاورید، می توانید از سایر مقالات سایت مشاورانه استفاده کنید و از مشاوران آن کمک بگیرید.

منبع : کانون مشاوران ایران

چگونه می توان تغذیه مناسب و آگاهانه ای داشت

مناسب یا آگاهانه یکی از کلماتی می باشد که امروزه در هر جایی به کار گرفته می شود.

ولی درک منظور واقعی افراد مختلف از این کلمه یک مقدار سخت تر است.

مفهوم آگاهانه ریشه در بودیسم دارد و در واقع به معنای آگاه بودن می باشد.

در زندگی های مدرن، سریع و مبتنی بر رسانه های اجتماعی امروزی به نظر می رسد که آگاهی به معنای پذیرفتن موقعیت پایین تر است.

به همین دلیل است که اکثر کارشناسان سلامتی بر روی اهمیت آگاهی  تاکید دارند.

یکی از مواقعی که معمولا ما به صورت غیرآگاهانه عمل می کنیم، در حین غذا خوردن می  باشد.

به نحوی که در اکثر مواقع به صورت عجولانه، در برابر تلویزیون یا در حین بازی کردن با گوشی مان در اتاق استراحت غذا می خوریم.

ما به ندرت در حال نشسته و بدون هیچ مورد حواس پرت کننده ای غذا می خوریم و از غذا خوردن خودمان لذت می بریم.

برخی از این کارشناسان معتقدند که این مورد یکی از دلایل چالش داشتن ما در مورد غذا خوردن  می باشد.

در حالیکه همه افراد مطلع می باشند رژیم های غذایی پرطرفدار در بلندمدت کارایی ندارند، ولی مطالعات صورت گرفته بر روی تغذیه آگاهانه نشان داده است که پذیرش این ذهنیت می تواند برای سلامتی بلندمدت مفید باشد.

یکی از مطالعات صورت گرفته نشان داده است افرادی که روش های کاهش وزن رفتاری را به کار می گیرند، معمولا در طول هر دوره شش ماهه به اندازه 18 پوند وزن خودشان را کاهش می دهند.

ولی محققان به این نتیجه دست یافتند که در یک برنامه مبتنی بر پذیرش (آگاهانه)، میزان کاهش وزن شرکت کنندگان به صورت متوسط برابر با 26 پوند بود.

علاوه بر این، این افراد همچنین در طول سه ماه بعدی هم وزن خودشان را کاهش دادند.

بنابراین باید این سوال را مطرح کرد که تغذیه آگاهانه در واقعیت به چه معنایی است؟

مرکز سلامت هاروارد و خط سلامت آن یک سری تکنیک های ساده ای را معرفی کرده است که شما در وعده غذایی بعدی و در آینده می توانید از آن استفاده کنید.

چگونه می توان یک تغذیه آگاهانه ای داشت

1. خرید از مغازه

ممکن است این مورد ساده به نظر برسد، ولی نباید آشپزخانه خودتان را از غذاهای کم ارزش پر کنید.

در واقع در حین خرید کردن باید به صورت آگاهانه عمل کنید. به جای انتخاب کردن مواردی که معمولا می خرید، سعی کنید مواد مغذی موجود در هر از این موارد را در نظر بگیرید.

خرید کردن لیست خودتان از بخش تولید و اجتناب کردن از ایستادن در صف ها هم می تواند یک ایده مناسبی باشد.

2. در زمانیکه گرسنه هستید غذا بخورید

تفاوت مابین غذا خوردن در زمانیکه باید غذا بخورید و غذا خوردن در زمانیکه گرسنه هستید را همواره در نظر داشته باشید.

برای مثال در صورتیکه ناهار خودتان را دیر وقت خورده باشید و به دلیل اینکه زمان شام باشید بخواهید شام بخورید، نمی تواند یک ایده مناسبی باشد.

همچنین نباید بیش از حد منتظر باشید تا احساس گرسنگی شدیدی بکنید، چرا که این شرایط می تواند منجر به پرخوری شود؛

در واقع همواره باید وضعیت بدن خودتان را در نظر بگیرید و زمانیکه سیر می شوید دست از غذا خوردن بردارید.

چگونه می توان تغذیه مناسب و آگاهانه ای داشت

3. صفحه های نمایش را خاموش کنید

مشاهده کردن تلویزیون یا سرگرم شدن با گوشی در حین غذا خوردن باعث می شود که از نظر ذهنی در شرایط هوشیارانه قرار نداشته باشید.

تغذیه آگاهانه به معنای توجه کردن می باشد. خاموش کردن تلویزیون و دور از دسترس نگه داشتن تلفن به شما کمک خواهد کرد تا به غذای خودتان بیشتر توجه کنید.

4. قدردان غذای خودتان باشید

هم در حین آشپزی و هم قبل از شروع کردن به غذا خورن، تلاش هایی که قبل از آماده شدن غذا در بشقاب صورت گرفته است را در نظر بگیرید.

نسبت به کاری که خودتان انجام داده اید قدردان باشید، یا به صورت ذهنی از کاری که یک فرد دیگری انجام داده است سپاسگزاری کنید.

در صورتیکه به همراه دوستان یا خانواده خودتان غذا بخورید، ارزش این فرصت زمانی که در کنار یکدیگر هستید را بدانید.

5. حس های خودتان را فعال کنید

آشپزی کردن و غذا خوردن باعث می شود که تمامی حس های خودتان را به کار بگیرید؛

بنابراین می توانید به صورت هدفمند به هر یک از این حس ها توجه کنید.

تمامی رنگ هایی که در بشقابتان قرار دارد را در نظر بگیرد. طعم ها و بافت های موجود و نحوه ترکیب شدن طعم ها و صداهای مربوط به پختن غذا را درک کنید.

این کار می تواند به شما کمک کند تا از نظر ذهنی آرام شوید و قدردان غذای خودتان باشید.

6. به صورت آرام غذا بخورید

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که سریع غذا می خورند در مقایسه با افرادی که به صورت آرام تر غذا می خورند، معمولا دارای وزن بیشتری هستند.

سعی کنید گاز کوچک تری بزنید و همه غذا را بجوید. این کار به شما کمک خواهد کرد تا غذای خودتان را به صورت بهتری بچشید.

حتی می توانید در حین جویدن غذا، قاشق و چنگال خودتان را بر روی غذا بگذارید.

7. بخش های کوچکتر را مصرف کنید

شاید به این نتیجه برسید که خوردن غذا به صورت آرام تر (در مقایسه با حالت معمولی که غذا می خورید) باعث خواهد شد تا با غذای کمتری سیر شوید.

سعی کنید در مرحله اول یک بخش کمتری از غذا را برای خودتان بکشید و بعد از خوردن آن و در صورت نیاز غذای بیشتری برای خودتان بکشید.

حتی در صورتیکه هدف شما عبارت از کاهش وزنتان نباشد، تغذیه آگاهانه می تواند یک ابزار مناسبی برای بکارگیری آگاهی در سایر بخش های مربوط به زندگی روزمره می باشد.

در صورتیکه تمایل داشته باشید نحوه به کارگیری آگاهی را در سایر بخش های زندگی تان یادبگیرید، سعی کنید از برخی روش های ساده مدیتیشن استفاده کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

درمانگر من در اولین جلسه درمانی چه سوالاتی خواهد پرسید؟

در صورتیکه برای اولین بار بخواهید در یک جلسه درمان حضور داشته باشید، احتمالا هیجان زده خواهید بود و یک مقداری اضطراب خواهید داشت.

همانطور که خودتان هم مطلع هستید درخواست کمک یک مورد مناسب و صحیحی است، ولی وجود داشتن یک مقدار اضطراب هم یک مورد نرمالی است (چرا که شما می خواهید احساسات شخصی خودتان را با یک فرد ناشناس در میان بگذارید).

هر چند که درمانگر شما یک فرد غریبه می باشد، ولی باید این نکته را به یاد داشته باشید که این فرد بدون هیچ نوع قضاوتی از شما حمایت خواهد کرد.

علاوه بر این پزشک شما نسبت به این موضوع مطلع است که ممکن است شما یک مقدار اضطراب داشته باشید و به نحوی آموزش دیده است که بتواند در این شرایط به شما کمک کند.

به منظور اینکه آمادگی لازم را برای اولین جلسه درمان داشته باشید، ما یک لیست از سوالاتی را در ادامه بیان کرده ایم که معمولا پزشکان در اولین جلسه درمانی می پرسند.

با بررسی این سوالات می توانید آمادگی مناسبی را برای اولین جلسه درمان داشته باشید.

1. چه چیزی باعث شد که به درمان مراجعه کنید؟

پاسخ به این سوال می تواند کاملا ساده باشد؛ برای مثال می توانید بگویید که “پزشک قبلی یک بیماری را در من تشخیص داد و به من توصیه کرد که به شما مراجعه کنم”.

همچنین این احتمال وجود دارد که پاسخ به این سوال مبهم باشد که کاملا عادی است.

همواره این نکته را به یاد داشته باشید که شما به منظور مراجعه به یک درمانگر، هیچ گونه نیازی به یک تشخیص یا ارجاع داده شدن ندارید.

مراجعه به پزشک یک مورد کاملا مناسبی است، چرا که خودتان به تنهایی نمی توانید به احساس آرامش دست پیدا کنید.

هیچ یک از دلایل مراجعه به پزشک نمی تواند اهمیت بیشتر یا کمتری نسبت به سایر دلایل داشته باشد.

حالت دیگر این سوال عبارت از این است که “شما چه علائم یا نگرانی هایی را تجربه می کنید؟” باید توجه داشته باشید که ندادن یک پاسخ صحیح به این سوال کاملا عادی است. فقط باید مواردی که به ذهنتان می رسد را بگویید.

2. چه مدت است که این شرایط را دارید؟

پزشکتان این سوال را از شما خواهد پرسید تا بتواند یک شناختی در مورد نحوه مدیریت کردن استرس عاطفی توسط شما داشته باشد.

مکانیزم های مقابله ای متنوعی در دسترس می باشند (از مکانیزم های مفید تا مکانیزم های مضر)؛ به همین دلیل درمانگر می خواهد سبک شما را بشناسد.

علاوه براین، پزشکتان می تواند یک سری مواردی را به شما پیشنهاد بدهد که به احتمال زیاد آنها را دوست خواهید داشت.

برای مثال در صورتیکه شما بخواهید بیرون از خانه باشید، شاید یک مدیتیشن همراه با پیاده روی بتواند یک تمرین آرامش بخش مناسبی برای شما باشد.

3. آیا قبلا به درمان مراجعه کرده اید؟

در صورتیکه شما قبلا به یک درمانگر دیگری مراجعه کرده باشید، این احتمالا وجود دارد که یک سری موارد خوب یا بدی در شما تشخیص داده شود.

اطلاع دادن این موارد به درمانگر جدید خودتان می تواند شناخت وی را در مورد شما افزایش دهد.

در صورتیکه قبلا به درمان مراجعه نکرده باشید، در این صورت درمانگر شما بیشتر بر روی ساختار و انتظارات معمول از این فرآیند تاکید خواهد داشت.

درمانگر من در اولین جلسه درمانی چه سوالاتی خواهد پرسید؟

4. هدف شما از مراجعه به مشاوره چیست؟

مشخص کردن یک سری اهداف می تواند یک ابزار مناسبی برای مشخص کردن انتظارات شما از جلسه درمان باشد.

در صورتیکه ذهنیت مشخصی در رابطه با مواردی نداشته باشید که می خواهید در نتیجه جلسه درمانی به دست بیاورید، پزشکتان می تواند یک سری اهداف مشخص و قابل سنجشی را برای شما مشخص کند.

برای مثال در صورتیکه هدف شما عبارت از “اضطراب کمتر” باشد، سنجش کردن این خواسته به راحتی امکان پذیر نخواهد بود.

پزشکتان می تواند این سوال را از شما بپرسد که در صورت داشتن اضطراب کمتر، چه کارهایی را می توانید انجام دهید.

یا این سوال را مطرح کند که در صورت داشتن اضطراب کمتر، کدام بخش از زندگی شما تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

5. آیا تا به حال در مورد آسیب زدن به خودتان یا سایر افراد فکر کرده اید؟

این سوال یک سوال سختی برای اکثر افراد می باشد و می تواند منجر به بروز احساسات شدیدی شود. با این وجود، آگاهی یافتن پزشکتان در مورد وجود داشتن تفکر آسیب زدن به خودتان اهمیت زیادی دارد.

این اطلاعات باعث خواهد شد تا بر اساس وضعیت ذهنی و روانی که دارید، پزشکتان بهترین درمان ممکن را در اختیارتان قرار دهید.

این نکته را به یاد داشته باشید که درمانگرتان نمی خواهد در مورد شما قضاوت کند، بلکه تنها هدف وی عبارت از کمک کردن به شما و حمایت کردن از شما می باشد.

هر چند که هر پزشکی روش منحصر به فرد خودش را دارد، ولی این پنج سوال مطرح شده عبارت از رایج ترین موارد بحث شده در اولین جلسه درمان می باشند.

مطلع بودن در رابطه با مواردی که باید انتظار داشته باشید می تواند اضطراب شما را کاهش دهد؛

بنابراین سعی کنید قبل از مراجعه به پزشک یک تماس تلفنی با وی داشته باشید و سوالات و نگرانی های خودتان را مطرح کنید.

همچنین می توانید از مقالات و مشاوره های ارائه شده در سایت مشاورانه هم استفاده کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

چرا ما به روان شناسان بالینی بیشتری نیاز داریم؟

چرا امروزه به روان شناسان بالینی بیشتری نیاز وجود دارد؟ آیا روان پزشکان و مشاوران نمی توانند کار روان شناسان را انجام بدهند؟ روان شناسان بالینی چه کاری انجام می دهند؟

روان شناسان بالینی به طور مرسوم در دپارتمان روان پزشکی کار می کنند. به نظر می رسد که این رشته فقط در حوزه روان شناسی، سلامت روان و آزمون روان شناختی کارایی دارد.

روان شناسان بالینی از طریق تشخیص و به وسیله مهارت های اصلی خودشان در اجرا و تفسیر آزمون های روان شناسی استاندارد به روان پزشکان کمک می کنند؛

همچنین روان پزشکان تا یک سطحی در درمان و روان درمانی هم فعالیت می کنند.

رشته روان شناسی بالینی دارای یک سری زیر بخش هایی تخصصی است و بیش از 200 نوع تکنیک درمانی دارد.

همچنین روان شناسان بالینی در درمان خودشان از تکنیک های مشاوره ای استفاده می کنند و در برخی مواقع نقش آنها با نقش روان شناسان مشاوره ای اشتباه گرفته می شود؛

روان شناسان مشاوره ای به افراد دارای مشکلات روزمره ای کمک می کنند که این مشکلات دارای ماهیت شدید نمی باشند.

همچنین در مالزی این سردرگمی و سوء تفاهم منجر به ایجاد یک سری مشکلاتی در بیمارستان های دولتی شده است؛

در این بیمارستان ها به جای ایجاد یک سری پوزیشن هایی برای روان شناسان بالینی، پوزیشن های مربوط به مشاوران افزایش یافته است.

امروزه روان شناسان بالینی نقش مهمی در سایر حوزه ها دارند که برای مثال می توان به ترویج سلامتی، پزشکی رفتاری، ارزیابی عصبی – روان شناختی، مسائل مربوط به مدیریت تخصصی، علم مربوط به سخنرانی و سایر موارد اشاره کرد.

تعداد محدودی از روان شناسان بالینی مالزی توانایی لازم را برای ارائه خدمات در درمان اختلال های روان شناختی دارند و  خدمات ارائه شده توسط آنها تقریبا هم سطح خدمات ارائه شده توسط متخصصان پزشکی می باشد.

به دلیل اینکه وظیفه این متخصصان به درمان اختلال های روان شناختی محدود نمی شود و باید وضعیت بیمار را بررسی کنند، غربال گری کنند و مشاوره دهند یا یک سری توصیه هایی را در مورد بهترین روش درمان به درمانگران ارائه دهند، در برخی مواقع پزشکان، جراحان، درمانگران بالینی، مددکاران و وکیلان درمانجوها را به آنها ارجاع می دهند.

روان شناسان در برخی از کلینیک های بیمارستانی تقریبا در تمامی بخش ها، همانند روان پزشکی، بخش مربوط به اطفال، جراحی، دارو، پزشکی اجتماعی، زایمان و بخش زنان به کار گرفته می شوند.

تنوع کار روان شناسان بالینی یک تاثیر منفی بر روی شغل آنها داشته است؛

هر چند که شغل آنها به شدت مورد نیاز می باشد، ولی مدیریت بیمارستان ها یک بخش مجزایی به روان پزشکی بالینی اختصاص نمی دهند و این شرایط منجر به ایجاد مشکلاتی برای پیشرفت و آینده این تخصص شده است.

نیاز مبرم به روان شناسان بالینی توسط بخش خدمات عمومی هم مورد تایید قرار گرفته است و در اوایل دهه 80 انجمن روان شناسان ایجاد شده است، ولی تا بحال تلاش جدی برای رفع کمبود های این بخش صورت نگرفته است.

چرا ما به روان شناسان بالینی بیشتری نیاز داریم؟

سیستم آموزشی موجود در مالزی روان شناسی را به عنوان یک رشته هنری در نظر می گیرد و به همین دلیل دانشجویانی که در رشته روان شناسی فارغ التحصیل می شوند، بر خلاف همتایان خودشان در کشورهای غربی که می توانند یکی از دو درجه کارشناسی هنری یا کارشناسی علمی را انتخاب کنند، درجه کارشناس هنری را دریافت می کنند.

معمولا افراد دارای درجه کارشناس هنری یکی از تخصص های روان شناسی اجتماعی، روان شناسی میان فرهنگی، روان شناسی صنعتی و روان شناسی سازمانی را انتخاب می کنند.

در حالیکه افراد دارای درجه کارشناس علمی یکی از تخصص های بالینی، عصبی – روان شناختی، روان شناسی فیزیولوژیایی، دادگاهی و سایر تخصص های فرعی را انتخاب می کنند که دارای مبنای علمی قوی هستند.

همچنین برخی از دانشگاه های مالزی از طریق برگزاری برنامه های دوال آموزشی با دانشگاه های بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا، مدرک کارشناسی علمی را در این رشته ارائه می دهند.

دلیل دیگر کمبود روان شناسان بالینی این موضوع می باشد که روان شناسی بالینی یک دوره تخصصی است و بر خلاف برخی از برنامه های سلامتی مشابه، فقط در سطح بالاتر از فارغ التحصیلی ارائه می شود.

برخی از پیشنهاداتی که برای رفع مشکل مربوط به کمبود متخصص در روان شناسی بالینی مطرح شده است عبارتند از: (1) وزارت آموزش و پرورش باید یک نقش مهمی در تامین تقاضاها و نیازهای روان شناسان بالینی داشته باشد؛

دانشجویانی که با نمره خوبی فارغ التحصیل می شوند، باید به موسسات محلی و خارجی دعوت شوند و بعدا در تخصص های فرعی روان شناسی بالینی، همانند روانشناسی عصب شناختی بالینی (این تخصص مورد نیاز بخش علوم اعصاب می باشد)، روان شناسی دادگاهی (که مورد نیاز نیروی پلیس و بخش زندان است) و روان شناسی سلامت (که مورد نیاز پرسنل پزشکی است) تحصیلات و دوره های مورد نیاز را سپری کنند.

بعد از اتمام دوره ها، این افراد باید برنامه های محلی فراتر از سطح فارغ التحصیلی را اجرا کنند. (2) دانشجویانی که در رشته روان شناسی فارغ التحصیل می شوند، باید دارای درجه کارشناسی علمی باشند.

این مورد منجر به افزایش اعتماد به نفس این افراد خواهد شد. (3) تمامی موسسات مرتبط باید برای پیشرفت دوره روان شناسی بالینی با یکدیگر همکاری کنند تا استاندارد جهانی این رشته افزایش پیدا کند و دانشجویانی زیادی به تحصیل در این رشته ترغیب شوند.

منبع : کانون مشاوران ایران

آپارتمان تک اتاقه در استکهلم که نشان دهنده یک طراحی داخلی مبتکرانه می باشد

آپارتمان تک اتاقه در استکهلم[1] که نشان دهنده یک طراحی داخلی مبتکرانه می باشد

به آپارتمان دارای طراحی هوشمند در بخش واساتان / اودنپلن[2] در استکهلم خوش آمدید.

این آپارتمان فقط با 39 متر مربع، یک اتاق نشیمن دارای طرح باز، به علاوه آشپزخانه، محل خواب، حمام و بالکون می باشد و نه تنها هیچ کمبودی ندارد، بلکه دلپذیر هم می باشد.

شما از طریق یک در امنیتی جدید وارد یک ورودی کوچک می شوید.

اتاق نشیمن واقعا تماشایی می باشد و نشان دهنده یک تضاد رنگ زیبا مابین سفید و قهوه ای روشن است. این آپارتمان دارای سازماندهی مناسب، شامل مبلمان، یک میز غذا خوری و یک محل کار کوچک می باشد.

دو پنجره بزرگ همراه با یک بالکون دو دره، باعث می شود که اتاق کاملا روشن باشد.

آشپزخانه دارای وسایل مدرنی برای افرادی می باشد که به آشپزی علاقمندند؛

همچنین این آشپزخانه در قسمت بالایی، موزائیک کاری شده است، دارای جاهای انباری می باشد و همچنین یک کابینت اطلسی با رنگ سفید دارد که تا سقف ادامه پیدا می کند.

آپارتمان تک اتاقه در استکهلم
آپارتمان تک اتاقه
آپارتمان تک اتاقه
آپارتمان تک اتاقه
آپارتمان تک اتاقه
آپارتمان تک اتاقه
آپارتمان تک اتاقه

منبع: کانون مشاوران ایران


  • [1] Stockholm
  • [2] Vasatan/Odenplan

آیا من باید به یک درمانگر مراجعه کنم؟

در صورتیکه مواردی از قبیل افسردگی، اضطراب یا ADHD در شما تشخیص داده شود، کاملا بدیهی خواهد بود که باید به یک پزشک مراجعه کنید.

ولی در مورد سایر افرادی که تشخیص خاصی در مورد آنها صورت نگرفته است، تصمیم گیری برای مراجعه به یک پزشک یک مورد مبهم تری می باشد.

در حالیکه مطالعات صورت گرفته نشانگر یک افزایشی در میزان مراجعه افراد 20 تا 30 ساله به درمان هستند، ولی همچنان افراد زیادی وجود دارند که به درمان مراجعه نمی کنند.

تا زمانیکه یک تشخیص قطعی در مورد افراد صورت نگیرد، اکثر آنها این طرز تفکر را خواهند داشت که شرایط آنها آنقدر وخیم نمی باشد که مجبور به مراجعه به درمان باشند.

مشکلی که این طرز تفکر دارد عبارت از این مورد است که شما برای مراجعه به درمان، هیچ نیازی به یک تشخیص خاص ندارید.

در واقع اکثر افراد یک سری دوره هایی را در زندگی شان تجربه می کنند که در آن مواقع به منظور دستیابی به یک شرایط بهتر، فقط به یک کمک جزئی نیاز دارند.

در ادامه یک سری دلایل رایج برای مراجعه افراد به درمان بیان می شوند:

1. در حال تصمیم گیری در مورد یک موضوع مهمی باشید یا یک تغییر مهمی در زندگی تان ایجاد شده باشد

تصمیم گیری در مورد شروع کردن یک کار جدید، ایجاد یک خانواده یا خرید خانه عبارت از تصمیمات مهم در زندگی می باشند که شما به تنهایی نمی توانید یک تصمیم کاملا درستی در مورد آنها بگیرید و به کمک سایر افراد نیاز دارید.

در این شرایط یک درمانگر می تواند شما را راهنمایی کند تا یک تصمیم مناسبی را در این موقعیت از زندگی تان بگیرید.

همچنین اکثر افراد بعد از بررسی کردن گزینه های خودشان و انتخاب کردن بهترین مورد ممکن، به دلیل بروز یک سری تغییرات مهم در زندگی شان یک نوع احساس نارضایتی را تجربه می کنند (حتی در صورتیکه این تغییرات مثبت و خواسته شده باشد).

دستیابی به یک پیشرفت، پدر یا مادر شدن یا خرید اولین خانه عبارت از تغییرات مهمی در زندگی می باشند که می توانند به بروز اضطراب، استرس، اختلال های خوابی و سایر موارد منجر شوند.

در این شرایط مشورت گرفتن از یک متخصص آموزش دیده می تواند به شما کمک کند تا ابزارهای لازم را برای مقابله با این تغییرات داشته باشید.

2. دارای مشکلات رابطه ای باشید

همه روابط به صورت طبیعی دارای یک سری فراز و نشیب هایی هستند (این مورد عادی و حتی مفید است). ولی در برخی مواقع این الگوها در یک شرایط نامناسب قرار می گیرند.

در این شرایط مشورت گرفتن از یک درمانگر (هم به صورت انفرادی و هم به عنوان یک زوج و همراه با همسرتان) می تواند یک ایده مناسبی باشد.

درمانگر می تواند یک سری الگوهای تکراری را مشخص کنید که تشخیص آن برای شما به راحتی امکان پذیر نمی باشد.

این مورد می تواند منجر به تقویت روابط شود یا مناسب بودن طلاق یا ادامه دادن به رابطه را مشخص کند.

علاوه بر این در صورتیکه شما در یک رابطه سالمی قرار داشته باشید، مشاوره زوجین می تواند یک روش مناسبی برای ادامه دادن به این رابطه باشد.

یادگیری مهارت های ارتباطی موثر و ابزارهای مدیریت اختلاف می تواند یک ابزار مناسبی در بلندمدت باشد.

آیا من باید به یک درمانگر مراجعه کنم؟

3. در حال طلاق گرفتن باشید

در صورتیکه شما پروسه های مربوط به طلاق را انجام می دهید، برگشت به شرایط عادی برای شما سخت خواهد بود. از دست دادن همسر می تواند منجر به ایجاد این احساس در شما شود که هویت و هدف خودتان را از دست داده اید.

طلاق منجر به تحمیل فشار عاطفی زیادی بر روی شما خواهد شد که به تنهایی نمی توانید آن را تحمل کنید. درمانگران می توانند حمایت، واقع بینی و منابع لازم را به شما ارائه دهند و به شما کمک کنند.

4. در حال تکرار کردن تفکرات یا رفتارهای ناسالم باشید

در برخی مواقع ما یک سری الگوهای فکری داریم که ناسالم یا مخرب هستند. صحبت کرن منفی با خود، تفکرات تکراری یا تصور کردن موارد فاجعه بار به صورت مداوم عبارت از مواردی هستند که می توانند یک تاثیر منفی بر روی سلامت روانی شما داشته باشند.

تشخیص دادن این الگوهای فکری به راحتی امکان پذیر نمی باشد، بنابراین یک درمانگر می تواند به شما کمک کند تا این موارد را شناسایی کنید؛

همچنین درمانگر می تواند یک سری روش هایی را برای تغییر این موارد به شما ارائه دهد.

در سایر مواقع واکنش ها و رفتارهای ما نشان دهنده یک مشکل عمیق تر می باشند.

مشروب خواری بیش از حد، استفاده از مواد مخدر، داشتن روابط جنسی ناسالم، انجام دادن خشونت یا دعوا کردن، یا ایجاد روابط ناسالم و مصرف غذاهای نامناسب می توانند نشان دهنده این موضوع باشند که شما به کمک نیاز دارید.

در نهایت باید این نکته را به خودتان یادآوری کنید که مراجعه به درمانگر به هیچ دلیل خاصی نیاز ندارد.

در صورتیکه احساس افسردگی داشته باشید یا اینکه آرامش نداشته باشید، درمان می تواند یک ابزار مناسبی برای از بین این احساسات باشد.

درمان می تواند برای هر فردی مفید باشد، بنابراین همواره می توانید به درمان مراجعه کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران