۳۱ بهترین کتاب های کودک جهان | از یک تا ۱۲ سالگی

بهترین کتاب های کودک جهان، بهترین کتاب های ادبیات کودک و نوجوان آورده شده است. چیزی به نام کودکی که مطالعه را دوست نداشته باشد، وجود ندارد. شما فقط باید نوع مناسب کتاب را به آن ها بدهید تا عادات خواندن را تقویت کنید. ۳۱ کتاب که در ادامه آمده است بهترین کتاب های کودک جهان هستند که همگی به فارسی ترجمه شده اند. 

بهترین کتاب های کودک جهان

۱. کتاب کرم ابریشم خیلی گرسنه اثر اریک کارل

سن مناسب: کودک تا ۳ سالگی

این کتاب که یکی از بهترین کتاب های کودک جهان  است در شمارش، روزهای هفته و یادگیری اسم میوه ها به کودک کمک می کند و داستان جذابی دارد که از زمانی شروع می شود که کرم ابریشمی متولد می شود و به دنبال غذا می گردد تا گرسنه نباشد. علاوه بر این کتاب امکان بازی و قیچی بازی نیز فراهم کرده است تا کودکان مهارت های فیزیکی را نیز تمرین کنند.

۲. کتاب شب بخیر ماه نوشته مارگارت وایز براون

سن مناسب: کودک تا ۴ سال

بچه‌خرگوش با تاریک شدن اتاق به تمام وسایل اتاقش شب بخیر می گوید و در پایان روز به چیزهایی فکر می کند که ارزش دارد از آن ها قدردانی کند. این کتاب برای قبل از خواب بسیار مناسب می باشد زیرا به کودک یاد می دهد که چگونه در پایان روز سپاس گذار روزی باشد که پشت سر گذاشته است.

۳. کتاب روز برفی نوشته‌ی ازرا جک کیتس

سن مناسب: ۲ تا ۵ سال

ازرا جک کیتس (Ezra Jack Keats) این کتاب را بسیار زیبا نوشته است و در مورد کودکی است که بیدار شده و متوجه می شود همه جا برف نشسته است. این کتاب در مورد بازی های کودک با دوستانش هنگام برف بازی می باشد.

۴. کتاب مامان دیوید همیشه می گوید: نه، دیوید!

سن مناسب: ۲ تا ۶ سال

این کتاب که یکی از بهترین کتاب های کودک جهان در مورد کودکی است که بسیار شیطنت می کند و همین باعث می شود مادرش همیشه به او بگوید «نه» این کتاب نشان دهنده شیطنت های بچه می باشد که هم برای مادر و هم برای کودک بسیار شیرین می باشد.

۵. کتاب نافل بانی اثر مو ویلمز

سن مناسب: ۳ تا ۵ سال

این کتاب داستان کودکی است که هنوز نمی تواند صحبت کند و عروسک خود را گم می کند، کتاب بسیار زیبا بوده و باعث ایجاد حس همذات پنداری در کودکان می شود.

۶. کتاب ما محافظان آب هستیم اثر کارول لیندستروم 

سن مناسب: ۳ تا ۶ سال

این داستان به کودکان در مورد اهمیت محیط زیست، آب های زیر زمینی و  رعایت پاکیزگی آن یاد می دهد و به آن ها می آموزد که چگونه می توانیم در حفظ این منابع بکوشیم و آن ها را حفظ کنیم تا برای نسل های آینده نیز ادامه یابد.

۷. کتاب قطار کوچولویی که توانست! اثر واتی پایپر 

سن مناسب: ۳ تا ۷ سال

این داستان به کودکان کمک می کند تا در مورد مثبت‌اندیشی، سخت‌کوشی، کمک به دیگران، اعتماد به نفس و پشتکار بیاموزند.

۸. کتاب قصه ی پیتر خرگوشه اثر بئاتریکس پات

سن مناسب: ۳ تا ۷ سال

کتاب «قصه پیتر خرگوشه» در مورد خرگوشی کنجکاو می باشد که به باغی می رود و دچار دردسر های مختلف می شود. پیتر بالاخره نجات می یابد و به خانه بازمی گردد و متوجه می شود که مادرش منتظر اوست.

۹. کتاب خرگوش مخملی

سن مناسب : ۳ تا ۷ سال

خرگوش مخملی در مورد اهمیت بردباری، مهر، دوستی و راستی است. این داستان به ما یاد می دهد که حقیقتا چه چیزی در زندگی اهمیت دارد.

۱۰. مجموعه جرج کنجکاو

سن مناسب: ۴ تا ۷ سال

مجموعه جرج کنجکاو داستان های مصوری می باشد که در مورد ماجراجویی های مردی با کلاه زرد و میمونی به نام جرج می باشد.

۱۱. کتاب هارولد و مدادشمعی بنفش اثر کراکت جانسون

سن مناسب : ۴ تا ۸ سال

هارولد دوست دارد زیر نور ماه قدم بزند ولی ماهی در آسمان نیست و جاده ای وجود ندارد بنابراین با مداد شمعی بنفش خود همه این چیزها را به تصمیم می گیرد. داستان بسیار جذاب می باشد و دنیایی را به تصویر می کشد که هارولد دوست دارد و آن را خلق می کند.

۱۲. کتاب وروجک اثر مولی لو ملون

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

در این کتاب که بهترین کتاب های کودک جهان می باشد، وروجک کوتاه ترین دختر کلاس می باشد که همکلاسی هایش او را دست می اندازد اما همه چیز اینگونه باقی نمی ماند..

این داستان به کودکانی که مورد قلدری کمک می کند تا روحیه لازم را به دست بیاورند.

۱۳. شنل قرمزی از جری پینکنی | بهترین کتاب های کودک و نوجوان دنیا

سن مناسب : ۴ تا ۸ سال

داستان شنل قرمزی که یکی از بهترین کتاب های ادبیات کودک و نوجوان است برای همه آشنا می باشد،  دختر کوچکی با مادرش زندگی می کرد، مادر بزرگ دختر، برای او یک شنل کلاه دار به رنگ قرمز درست کرده بود و به همین دلیل همه آن را شنل قرمزی صدا می زدند. یک روز مادر شنل قرمزی از او می خواهد تا سبدی پر از خوراکی را برای مادربزرگ ببرد.

پیشنهاد مشاور: داستان شنل قرمزی + تصویر و پیام اخلاقی

۱۴. کتاب اگر به یک موش شیرینی بدهی

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

کتاب اگر به موش شیرینی بدهی نوشته‌ی لارا نومروف، از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز می باشد که از شهرت بالایی برخوردار است.

روزی پسری یک شیرینی به موش می‌دهد، به مرور خواسته های موش زیاد می شود که لحظات بسیار شادی را برای کودکان رقم می زند.

۱۵. کتاب مجموعه آملیا بدلیا اثر هرمن پریش

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

مجموعه داستان آملیا بدلیا در مورد دختری می باشد که کودکان همراه با آن ها ماجرا جویی های مختلفی را تجربه می کند.

 

بهترین کتاب های ادبیات کودک و نوجوان

۱۶. کتاب جایی که وحشی ها هستند نویسنده موریس سنداک

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

کتاب جایی که وحشی ها هستند کتاب مصوری است که داستان آن در مورد کودکی است که بدون خوردن شام به رختخواب فرستاده شده و آرام آرام به سرزمین رویاها پا می گذارد.

۱۷. کتاب پیت گربه‌هه: کفش سفیدمُ دوست دارم

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

این مجموعه کتاب داستان پیت گربه را روایت می‌کند و کفش های سفیدش را بسیار دوست دارد که به مرور با مواد مختلف کثیف می شود اما پیت اصلا ناراحت نمی شود و آهنگ خواندن خود را ادامه می دهد. این به کودکان یاد می دهد که با وجود هر مشکلی باید به راه خود ادامه دهند و هر مشکلی را در حقیقت فرصتی برای تجربه های بیش تر بدانند.

۱۸. کتاب قلب من می روید از کورینا لویکن

کتاب قلب من می روید داستان مهربانی و عشق است، این کتاب احساسات و خلاقیت کودکان را تقویت می‌کند و باعث می شود که اهمیت عشق و علاقه را درک کند.

۱۹. آدا دانشمند کوچک از آندریا بیتی

سن مناسب: ۵ تا ۷ سال

این کتاب پرفروش‌ترین کتاب تصویری سال ۲۰۱۶ می باشد. آدا یک دانش آموز کنجکاو کلاس دوم است که با تمام قدرت در مورد نتایج هیجان انگیز و ماجراجویانه پیش می رود. این کتاب کودکان را به پرسش و اختراع ترغیب می‌کند و یکی از بهترین کتاب های کودک و نوجوان دنیا می باشد.

۲۰. کتاب آنجا که پیاده رو پایان می یابد از شل سیلوراستاین

سن مناسب: ۶ تا ۸ سال

کتاب آنجا که پیاده رو پایان می یابد، این مجموعه فوق العاده خنده دار ولی بسیار آموزنده می باشد. در این دنیا با پسری آشنا می شوید که به تلویزیون تبدیل می شود و سپس داستان های مختلفی را تجربه خواهید کرد.

۲۱. صد دست لباس اثر النور استیس

سن مناسب: ۶ تا ۹ سال

این داستان در مورد قلدری نسبت به دختری به اسم واندا پترونسکی است که در مدرسه او را مسخره می‌کنند. نویسنده که یکی از همکلاسی‌های واندا می باشد، سعی دارد که بی تفاوتی خود را نسبت به این قلدری با نوشتن کتاب جبران کند.

۲۲. کتاب بچه های واگنی از گرترود چندلر وارنر

سن مناسب: ۷ تا ۱۰ سال

این داستان در مورد چهار بچه‌ است که پدر و مادرشان را از دست داده‌اند و از پدربزرگشان فرار می‌کنند در حالی که اصلا او را ندیده اند. یک روز فکر عجیبی به سر آن ها زد..

۲۳. کتاب تکه‌هایی که من شدند از رنه واتسون

سن مناسب: ۷ تا ۱۰ سال

این کتاب که یکی از بهترین کتاب ها کتاب برای کودکان ۱۰ ساله می باشد. جایزه های زیادی را به خود اختصاص داده است در مورد دختری به نام جید است که تلاش خود را می‌کند تا بتواند در این دنیا بی رحم با وجود همه سختی ها ادامه دهد.

۲۴. کتاب باد در درختان بید از کنت گرهم

سن مناسب: ۷ تا ۱۰ سال

داستان در مورد موش کور می باشد که از خانه ی زیرزمینی خود خارج شده و بعد از مدتی موش آبی را ملاقات می کند و باهم دوست می شوند، این کتاب نکات دوستی زیادی یاد می دهد که باعث می شود از بهترین کتاب های کودک و نوجوان دنیا باشد.

۲۵. کتاب دفتر خاطرات یک بچه خفن مهربان اثر جف کینی

سن مناسب: ۷ تا ۱۳ سال

رولی تجربیات خودش و دوستش را توی این دفتر می‌نویسد. خاطره این دو دوست بسیار جذاب می باشد و داستان های جذاب و دوست داشتنی می باشد که برای نوجوان ها و کودکان بسیار جذاب می باشد.

۲۶. کتاب آلیس در سرزمین عجایب اثر لوییس کارول

سن مناسب: ۸ تا ۱۱ سال

ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب که فیلم هایی هم بر اساس آن ساخته شده است و شخصیت های جذابی مانند خرگوش، ملکه ی سرخ و البته کلاهدوز محیطی بسیار جذاب در این داستان فراهم شده است که برای تمام کودکان جذاب می باشد.

۲۷. کتاب آماری و برادران شب از بی بی آلستن

سن مناسب: ۸ تا ۱۲ سال

کتاب آماری و برادران شب، داستانی بسیار جذاب می باشد که در مورد ختری سیزده ساله به نام «آماری» پس از ناپدید شدن برادرش می باشد و سازمان مخفی را کشف می کند و همین باعث ادامه داستان می شود..

۲۸. پلی به‌سوی ترابیتیا از کاترین پترسون

سن مناسب: ۸ تا ۱۲ سال

این کتاب که یکی از بهترین کتاب های ادبیات کودک و نوجوان  است در مورد جس و لزلی می باشد که در مدرسه طرد شده‌اند، آن ها دنیایی جادویی در جنگل تصور می کنند، که تخیل آن ها می تواند آن را ایجاد کند و در آن دنیا قهرمان می باشند.

۲۹. کتاب چارلی و کارخانه ی شکلات سازی اثر رولد دال 

سن مناسب : ۸ تا ۱۲ سال

این کتاب که فیلم مشهور و موفقی نیز از آن ساخته شده است برای بسیاری از کودکان بسیار جذاب می باشد، داستان این اثر در مورد پسر بچه ای می باشد که در خانواده ای فقیر زندگی میکند و آرزو دارد که کارخانه شکلات سازی « ویلی وانکا» دیدن کند..

۳۰. کتاب شارلوت عنکبوته از ای. بی. وایت

سن مناسب: ۸ تا ۱۲ سال

کتاب شارلوت عنکبوته داستانی بسیار جذاب می باشد، ویلبر، بچه خوکی است که حیوان خانگی دختری می باشد و حال با گذشت زمان گزینه ی برای تولید گوشت شده است، یکی از کسانی که به او در این راه کمک می کند (شارلوت عنکبوت) می باشد.

۳۱. کتاب آن‌جا که کوه به دیدار ماه می‌رود

سن مناسب: ۸ تا ۱۲ سال

جایی که کوه با ماه ملاقات می کند ممکن است بهترین کتاب کودک در سه گانه زیبا و پرفروش گریس لین می باشد، داستان دختر روستایی است که به همراه اژدها دنبال راز خوشبختی می گردد. اما آیا آن را پیدا می کند؟

فواید کتاب خواندن برای کودک 

  1. ساختن رابطه عاطفی عمیق تر با والدین
  2. پیشرفتهای چشمگیر تحصیلی
  3.  دایره لغات بیشتر
  4.  مهارت برقرار ارتباط قوی تر
  5. مهارتهای درست اندیشیدن
  6.  قدرت سازش با تجربیات جدید زندگی
  7.  افزایش نظم و تمرکز
  8.  خواندن یک نوع تفریح است
  9.  الگو سازی مثبت
  10. حرمت نفس بیشتر

منبع : ۳۱ بهترین کتاب های کودک جهان | از یک تا ۱۲ سالگی

بازی درمانی چیست؟

بازی درمانی(Play Therapy) برای بیان احساسات کودکان استفاده می شود تا به آن ها کمک کند احساسات خود را به جای کلمات، با اسباب بازی به شکل بهتر و راحت تری بیان کنند.

بازی درمانی عمدتا برای کودکانی استفاده می شود که ممکن است نتوانند احساس خود را با کلمات بیان کنند. بازی درمانی به آن ها کمک می کند تا با استفاده از وسایل بازی ارتباط برقرار کنند. این می تواند به آن ها کمک کند تا یاد بگیرند با امور سخت کنار بیایند.

بازی درمانی چیست؟

کودکان به طور طبیعی از طریق بازی یاد می گیرند و رشد می کنند. بازی درمانی با همراهی درمانگر آموزش دیده انجام می شود، نظارت روانشناس در بازی درمانی بسیار مهم می باشد.

روش های مختلفی برای بازی در درمان وجود دارد، برای مثال آلات موسیقی، کتاب، ظرف شنی، نقاشی و صنایع دستی همچنین می‌توانند نقش بازی یا نمایش عروسکی اجرا کنند.

آیا کودک من نیازمند بازی درمانی است؟

همان طور که از کلمه ی “بازی درمانی” مشخص است، این شیوه برای درمان مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین در مواردی مطرح است که پای نوعی از اختلالات روانی در میان است.

در این موارد لازم است تا کودک از طریق دریافت مداخلات درمانی بازی محور که ماهیتی استعاری دارند، به سمت حل مشکل حرکت کند.

چرا بازی درمانی؟

همان طور که می دانید، “بازی” زبان ارتباطی کودک با دنیای پیرامونش است. اگر چه کودک افسره نمی تواند در مورد یاس و ناامیدی اش صحبت کند.

اما می تواند آن را در بازی هایش به خوبی به نمایش بگذارد و از طریق بازی، درمان شود. به عنوان والد یا مراقب کودک، این مطلب می تواند برای تان در بردارنده ی یک نکته اساسی باشد.

شما می توانید با دقت در نحوه ی بازی های فرزندتان، نسبت به حالات روانی او اطلاعاتی کسب کرده و در صورت لزوم هرچه سریع تر جهت استفاده از مداخلات روانشناختی لازم اقدام کنید.

به عنوان مثال والدین یک کودک پرخاشگر این گونه گزارش می کنند که او دراکثر بازی هایش نیز در حال آسیب ردن به عروسک هایش و تنبیه آن هاست.

کودک وسواسی ممکن است در بازی هایش نیز حالاتی از وسواس تمیزی بیش از حد، سخت گیری درمورد تمیزی نسبت به عروسک هایش و یا سرزنش کردن آن ها را نشان دهد.

در ذهن کودک چه می گذرد؟

شاید به عنوان والد با خود فکر کنید اگر بازی می تواند درمان بخش باشد، بهتر است خودم بازی کردن با کودک را آغاز کنم.

واقعیت آن است که فرایند بازی درمانی، امری کاملا تخصصی، علمی و نیازمند مداخله ی بازی درمانگر است.

به زبان ساده می توان گفت، اگر کودکی، مشکلات رفتاری از جمله وسواس، افسرگی، اضطراب، تنبلی، پرخاشگری، پرخوری و یا بی اشتهایی را نشان می دهد.

در حقیقت با مشکلات روحی ناتمامی مواجه است که لازم است در طی فرایند بازی درمانی، کامل شوند تا کودک بتواند آن ها را کنار بگذارد.

به عنوان مثال کودکی که خشم فروخورده عمیقی نسبت به پدرش دارد، ممکن است آن را در قالب افسردگی و یا پرخاشگری نشان دهد.

آنچه در جریان بازی درمانی اتفاق می افتد آن است که کودک در فضایی کاملا ایمن، مورد پذیرش قرار گرفته و شروع به تجربه ی کامل احساس خشم فروخورده می کند.

در نتیجه ی این امر، او می تواند به این احساس پایان بدهد و رفتارهای پرخاشگرانه کمتری بروز دهد.

 

فواید بازی درمانی

بازی به کودکان اجازه می دهد:

  • تا اعمال خود را بهتر مدیریت کنند و می تواند رفتار نامطلوب را کاهش دهد.
  • تا توانایی های خلاقانه حل مسئله را توسعه دهند.
  • که با دادن فضایی به آن ها برای ارتباط با افکار و احساسات خود در مورد همدلی و احترام به احساسات دیگران بیاموزند.
  • انعطاف پذیر است

انواع بازی درمانی

بازی درمانی برای اختلالات زیر استفاده می شود و بازده بالایی دارد:

  • مشکلات تحصیلی
  • اوتیسم
  • افزایش مهارت اجتماعی (مهارت‌های اجتماعی شامل راه‌هایی است که کودک از طریق آن با دیگران به منظور دوست‌یابی، برآورده کردن نیاز، قاطعیت، استفاده از مرزها و همکاری با دیگران ارتباط برقرار می‌کند.)
  • اختلالات رفتاری
  • ناتوانی های یادگیری
  • مسائل مربوط به سلامت روان، مانند عصبانیت، اضطراب یا افسردگی
  • کمبودهای اجتماعی و عاطفی
  • بیان احساسات (خاک رس برای تقویت ابراز احساسات و عواطف به کار می رود، زیرا به کودک اجازه خلاقیت می‌دهد و از طریق همین خلاقیت است که احساسات کودک را تحریک می‌کند. نقاشی به کودک این امکان را می دهد که با افکار و احساسات خود در تماس باشد. به عنوان مثال: می توان از کودکان خواست تا تصویری از آنچه آن ها را عصبانی کرده است ایجاد کنند.)
  • رویدادهای استرس زا، مانند بیماری، سوء استفاده، تروما، یا بحران های خانوادگی ( مانند طلاق والدین)
  • افزایش اعتماد به نفس ( از نقاشی می توان برای نشان دادن رشد نقاط قوت کودک استفاده کرد. به عنوان مثال: یک کودک ممکن است از طریق نقاشی، پیشرفت خود را از دوران نوزادی تا امروز نشان دهد تا نقاط عطف به یاد ماندنی را برجسته کند و اینکه در طول سال ها چقدر رشد کرده و به موفقیت رسیده است. )

بازی درمانی اضطراب کودکان

بازی درمانی می تواند به کودکان کمک کند تا اضطراب های خود را به نمایش بگذارند، که به آن ها کمک می کند تا احساسات ترسناک را پردازش کنند. از طریق بازی درمانی، کودکان می‌توانند روش‌های «بودن» را تمرین کنند که برخلاف اضطراب است، مانند احساس قدرت، قوی و کنترل شرایط.

نکات اساسی در بازی با کودکان

اگر قصد دارید به عنوان پدر و یا مادر، کودکان را به مسیر تربیتی صحیح رهنمود کنید، بهترین ابزاری که در دست دارید “بازی” است.

کودکان در خلال بازی، چیزهای زیادی می آموزند. این در حالی است که گفته ها، توصیه ها و نصیحت های بزرگتر ها در اکثر موارد فاقد تاثیر رفتاری معنادار بر آن هاست.

۷ کلید اساسی در بازی درمانی

  • برای بازی با کودک، زمان خاصی اختصاص دهید. منظور از زمان خاص آن است که کودک احساس کند برای شما اهمیت دارد و بخشی از زمان شما به بازی کردن با او اختصاص داده شده است. با اجرای این گام ساده، تاثیر معناداری بر احساس ارزشمندی و عزت نفس او خواهید داشت.
  •  اگر کودک تان مضطرب است می توانید از بازی های جسمی، نوازش کردن و در آغوش گرفتن به منظور کاهش اضطراب او استفاده کنید.
  • اگر کودک تان پرخاشگر و عصبی است، لازم است بدانید او در بخشی از زندگی اش احساس ناکامی را تجربه کرده است.  بنابراین وقت آن است که در بازی، فضایی را فراهم کنید تا بتواند از طریق غلبه بر محیط، احساس پیروزی کند. در این شرایط بهتر است از بازی های رهایشی و توام با تخریب و کثیف کاری استفاده کنید. شن بازی، گل بازی، هفت سن، چیدن هرمی شکل لیوان ها و تخریب آن ها نمونه ای از این بازی هاست.
  • بجای سخنرانی به منظور رعایت قوانین در منزل، از موقعیت بازی برای ایجاد فرهنگ قانون پذیری در کودک استفاده کنید.
  • به عنوان مثال در حالی که همبازی فرزندتان هستید، محدودیت هایی را به صورت مقتدانه و عاری از خشونت وضع کتید و برای تخلف از آن ها، پیامدی طبیعی در نظر بگیرید. به عنوان مثال ” تا ساعت ۵ بازی می کنیم ولی اگر کسی جیغ زد، چون گوش بقیه درد می گیره و صداشو نمی شنوند، از بازی حذف میشه”.
  • بازی کردن می تواند برای شما نیز آرامبخش و مفید باشد. بهتر است در حین بازی از نقش همیشگی “والد” بیرون بیایید. کودک درون تان ر افعال کنید و صرفا بر رابطه ی خوب خود با کودک تمرکز کنید.
  •  دوستان خیالی کودک را بپذیرید و با آن ها همراهی کنید. این مساله می تواند به احساسات کودک رسمیت داده و در تقویت خلاقیت او نیز موثر باشد.
  • قبل از اینکه درخواست کودک مبنی بر ادامه ی بازی، شما را خسته و بی حوصله کند، برای بازی، زمانی تعیین کنید و نسبت به آن پای بند باشید.
  • پرخاشگری و بی حوصلگی شما می تواند زحماتی را که در طی یک ساعت بازی با کودک، متحمل شدید از بین ببرد و هر دوی شما را عصبی و ناراضی کند.

درمانگر بازی درمانی خوب در تهران

  • بازی درمانی فرایندی تخصصی و یاری کننده است. بنابراین آن را هرگز به تعویق نیندازید.
  • به هنگام مراجعه، اجازه دهید تا فرد متخصص در اتاق درمان با کودک تان تنها باشد و مداخلات لازم را پیش ببرد.
  • اگر نگران تنها ماندن فرزندتان با فرد دیگری هستید، بهتر است نسبت به امنیت مرکزی که به آن مراجعه کرده اید اطمینان حاصل کنید و پس از آن، تا زمانی که درمانگر از شما درخواست نکرده در امر درمان مداخله نکنید.
  • توقع معجزه نداشته باشید: اختلالات رفتاری کودکان غالبا مشکلاتی مزمن و زمان بر هستند. بنابراین انتظار تغییر رفتار کودک پس از چند جلسه بازی درمانی، معقول نیست.

پیشنهاد می شود تا زمان تجویز شده توسط متخصص، درمان را ادامه دهید و از قطع خودسرانه ی جلسات خودداری کنید.

چه بسا قطع خودسرانه ی درمان، تاثیراتی به مراتب بدتر از عدم مراجعه داشته باشد. همانند زخمی که باز شده و بدون درمان، به حال خود رهاشود.

  • در ۹۹ درصد موارد، لازم است همزمان با مشارکت کودک در جلسات بازی درمانی، خود شما نیز به خانواده درمانگر رجوع کنید.

در غیر این صورت، عوامل خانوادگی جاری، ممکن است مانع از تغییرات رفتاری مثبت در کودک شود و یا رفتار منفی او را به دلایل مختلف حفظ کند.

  • برخی از والدین پس از جلسات بازی درمانی، ممکن است به کودک این گونه بازخورد دهند که ” مشاورت هم گفت که خیلی کله شقی، تو درست بشو نیستی و…”. این گونه برچسب ها نه تنها منجر به حل مشکل نخواهد شد بلکه می تواند مشکل را تا حد زیادی تشدید کند.

لازم است بدانید که کودک بیش از سرزنش و تحقیر نیازمند حمایت صحیح شما به منظور تغییر رفتار است.

سوالات متداول

۱ – چه سنی برای بازی درمانی مناسب است؟

اگرچه همه کودکان از این درمان سود می برند اما بازی درمانی به ویژه برای کودکان ۳ تا ۱۲ ساله مناسب است. البته دقت کنید که نوجوانان و بزرگسالان نیز از تکنیک های بازی می توانند استفاده کنند.

۲ – آیا بازی درمانی واقعاً مؤثر است؟

تحقیقات نشان می دهد که بازی درمانی می تواند در درمان طیف وسیعی از مسائلی که کودکان با آن مواجه هستند، از جمله سوء استفاده، رفتارهای پرخاشگرانه یا کنش گرانه، اضطراب، اوتیسم، شب ادراری، طلاق یا جدایی، غم و اندوه، مشکلات خواندن، مشکلات گفتاری و فوبیاها مفید می باشد.

منبع : بازی درمانی چیست؟

۱۱ تکنیک قطعی افزایش اعتماد به نفس کودکان

افزایش اعتماد به نفس کودکان زمانی رخ می دهد که والدین به کودک اجازه دهند احساسات خود را بیان کند و آن ها را سرکوب نکنند. همانطور که بچه ها رشد می کنند، عزت نفس آن ها نیز رشد می کند و والدین مسئول این رشد هستند. کودک با امتحان هر راه، کار، روش و مرحله ای اعتماد به نفس خود را افزایش می دهد.

هیچ پدر و مادری از داشتن فرزندی خجالتی و با اعتماد به نفس پایین خوشحال نیست و پدر و مادرها برای داشتن کودکی با ویژگی های ذکر شده هزینه های زیادی را متقبل می شوند.

به عنوان مشاور کودک و فرزندپروری باید بگویم هیچ کودکی با ویژگی هایی مانند خجالتی بودن و یا کمبود اعتماد به نفس متولد نمی شود.

باتوجه به این مساله با ادامه ی مطلب همراه باشید تا کلیدهای اساسی  افزایش اعتماد به نفس کودکانرا بیاموزید.


چگونه کودک مان را بدبخت کنیم؟

بدبخت کردن کودک در تمامی طول زندگی اش از فرمول بسیار ساده ای پیروی می کند. بر اساس این فرمول باید گفت ” احساس  ارزشمندی را از فرزندت بگیر تا بدبخت شود”.

بر اساس پژوهش ها مهم ترین عامل موفقیت فردی، عزت نفس است کودکی که از احساس ارزشمندی برخوردار باشد در موقعیت های مختلف به خوبی عمل می کند و به موفقیت می رسد.

اعتماد به نفس نیز از ارتباط تنگاتنگی با عزت نفس برخوردار است. با این تفاوت که اگر عزت نفس را برچسب کلی قیمت فرد به خود در نظر بگیریم، اعتماد به نفس احساس توانمندی در انجام امور جزیی تر است.

به عنوان مثال ممکن است فرزندتان از اعتماد به نفس کافی برای صحبت در جمع برخوردار نباشد اما در ورزش های رزمی اعتماد به نفس بالایی داشته باشد.

نشانه های عدم اعتماد به نفس در کودکان

  • گفتن چیزهای منفی و انتقاد از خود.
  • بیش تر در مورد نکات منفی خود صحبت می کند.
  • پیشرفت های خود را شانسی یا به دلیل تلاش دیگران می داند.
  • وقتی همه چیز خراب می شود خود را سرزنش می کند.
  • فکر می کند دیگران بهتر از او هستند.
  • مدام عذرخواهی کردن
  • کناره گیری از اجتماع و گروه ها دوستی
  • به دنبال تایید از دیگران بودن و در صورتی که تایید را دریافت نکند به کار خود شک می کند.
  • اجتناب از تماس چشمی و حضور در جمع.
  • فکر می کند لیاقت خوش گذرانی را ندارد.

تکنیک های طلایی رشد اعتماد به نفس

۱. نقاط ضعف را بشناسید

همانطور که گفته شد، اعتماد به نفس نسبت به عزت نفس، جزیی تر  است. برای افزایش اعتماد به نفس کودکان، در ابتدا لازم است از خود سوال کنید، اعتماد به نفس فرزندم در کدام بخش ضعیف است؟ و دلسل ان چیست؟ آیا مورد سرزنش، تمسخر، تحقیر، تحسین بی جا قرار گرفته؟ آیا بیش از حد از او حمایت کرده ام و به توانمندی خود در انجام کار باور ندارد؟

با شناختن حیطه مشکل و ریشه یابی آن می توانید به خوبی مساله را برطرف کنید.

۲. تحسین مداوم ممنوع

اگر شما نیز از جمله والدینی هستید که وقتی موفقیت کودک در امتحانات مدرسه، مسابقات و .. را می بینید جمله ای شبیه ” آفرین به تو افتخار می کنم، تو بهترینی” را نثارش می کنید، بهتر است بدانید که در حال انجام یک اشتباه تربیتی اساسی هستید.

پس از شنیدن این جمله کودک احساس می کند “فقط در صورت باعث افتخار هستم که موفق شوم” و آن باور سرآغاز اضطراب، کمال گرایی منفی و مشکلات روانی در او خواهدشد.

چنین کودکی نمی تواند در شرایط شکست، احساس ارزش کند و ارزشمندی خود را مشروط به موفقیت می داند.

 این در حالی است که زندگی عرصه ی شکست، آزمون و خطا و حرکت در سنگلاخ هایی است که تضمینی در موفق شدن برای عبور از آن ها وجود ندارد.

۳. بهتر است به جای دیدگاه نتیجه گرا، به فرایند تلاش فرزندتان دقت کنید.

مثلا در حین مطالعه برای یک امتحان به او بگویید ” می بینم که برای موفق شدن سخت در تلاشی” و در صورتی که به موفقیت کامل نرسید به او بگویید ” تلاشت در طول دوره ی امتحانات عالی بود. مهم اینه که تلاشت رو کردی و بقیه ش خیلی اهمیتی نداره”.

واقعیت آن است که بااین شیوه فرزندی “تلاش گر” تربیت خواهید کرد در حالیکه شیوه ی نتیجه گرا، فرزندی مضطرب، اهمال کار، رقابت جو و تایید طلب پرورش می دهد.

۴. سرزنش، تحقیر و تمسخر ممنوع

اگر به دنبال پرورش فرزندی منحصر به فرد  و یگانه و افزایش اعتماد به نفس کودکان هستید، از سرزنش، تحقیر و یا مقایسه ی کودک با دیگران چه بهره ای خواهید برد؟

کودکان دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که در سایه ی تشویق، توجه و پذیرش بی قید و شرط، رشد می کنند.

اگر جملاتی مانند ” دوستت بازم بهتر شد، هچ وقت توی بازی ها برنده نمی شی، تو به درد این کار نمی خوری، حیف! چقد برات هزینه کردم و..” هستید، مطمئن باشید به راحتی می توانید اعتماد به نفس کودک تان را بخشکانید.

۵. نظرخواهی از کودک

فرقی نمی کند شما در حال بیرون رفتن برای یک خرید هستید، یا قصد دارید چیدمان وسایل منزل را عوض کنید و یا جلسه ای برای رعایت نظم در خانه دارید.

در تمامی موارد فوق، می توانید نظر فرزندتان را جویا شوید.

می توانید گاهی اوقات طبق سلیقه ی کودک تان لباس بخرید، وسایل را بچینید و یا در مورد راه حل بهتر شدن نظم خانه از او نظرسنجی کنید.

با این شیوه او احساس مهم بودن و ارزشمندی کرده و می تواند به خودش اعتماد کند.

به همین طریق از مسئولیت دهی به کودک متناسب با سنش نیز به منظور  افزایش اعتماد به نفس کودکان استفاده کنید.

۶. عذرخواهی کنید

در صورت اشتباه، عذر خواهی کنید تا افزایش اعتماد به نفس کودکان را شاهد باشید. از این طریق فرزندتان می فهمد که اشتباه کردن امری طبیعی است و در صورت اشتباه از شما نیز عذر خواهی می کند.

البته یادتان باشد که مجبور کردن کودک به  عذر خواهی در حضور جمع امری بی فایده و کاملا مخرب است

۷.برای آنها فرصت ایجاد کنید

فرزندان خود را برای شکست آماده نکنید. به یاد داشته باشید، مانند هر چیز دیگری در زندگی، گاهی اوقات شروع با قدم های کودک آسان تر است.

به دنبال فرصت های مناسب سن برای آن ها باشید تا مهارت های جدید را امتحان کنند. اگر بچه های ۶ ساله شما می خواهند آشپزی بیاموزند، دستور پخت خورشت پیچیده ای فراهم نکنید. در عوض، یک دستور غذای ساده یک قابلمه ای را پیدا کنید که می توانند در اجاق مایکروویو درست کنند. فرزندان شما این فرصت را خواهند داشت که تمام مهارت های اولیه مورد نیاز برای آشپزی را بیاموزند.

هنگامی که آنها بر مایکروویو تسلط پیدا کردند، برای دستورهای غذایی سخت تر، وضعیت بسیار بهتری خواهند داشت.

۸. مراقب قلدری یا سوء استفاده باشید

وقتی اعتماد به نفس کودک به طور ناگهانی فرو می رود، ممکن است به دلیل قلدری یا سایر نشانه های سوء استفاده باشد. اگر متوجه تغییری در فرزندان خود شدید، توجه ویژه ای داشته باشید. از آن ها بیشتر در مورد آنچه ممکن است در مدرسه یا با دوستان اتفاق بیفتد بپرسید و اگر واقعاً مورد قلدری یا بدرفتاری است، اقدامات فعالی برای رسیدگی به این موضوع انجام دهید. 

۹. از اشتباهات درس بگیرید.

به یاد داشته باشید که شما نباید به آن ها بیاموزید که کامل باشند، بلکه باید به آن ها یاد دهید که به خودشان اعتماد داشته باشند. پس اشتباهات را بپذیرید. توضیح دهید که گاهی اوقات، اشتباهات راهی عالی برای یادگیری هستند و احتمالاً به موفقیت بیشتری منجر می شوند.

به یاد داشته باشید که اگر روی پاداش دادن به فرزندانتان برای تلاش و تکمیل تمرکز کنید و نه فقط به خاطر موفقیت، کودکتان یاد می گیرد که حتی اشتباهات نیز شایسته تحسین هستند.

۱۰. آن ها را تشویق و تحسین کنید

یادگیری و امتحان چیزهای جدید را برای آن ها تجربه مثبتی کنید تا شاهد افزایش اعتماد به نفس کودکان باشید. آن ها را تحسین کنید تا تلاش خو را بیش تر کنند.

یکی از راه های موثر برای انجام این کار این است که از دستاوردهای آن ها را قدردانی کنید. هنگامی که آن ها کاری را انجام دادند صادقانه آن ها را تشویق کنید ولی در این کار زیاده روی نکنید، زیاده روی باعث می شود کودک شما به تشویق عادت کند.

بازی برای افزایش اعتماد به نفس کودکان

بازی با افزایش اعتماد به نفس کودکان باعث افزایش مهارت کلامی نیز می شوند.

با استفاده از این بازی ها، کودک مهارت کلامی بیشتری خواهد داشت و به واسطه ی آن در جمع های دوستانه، کلاسی، خانوادگی و.. به خوبی می درخشد.

  • با سه کلمه ی بی ربط، جمله بساز.
  • قصه خوانی در جمع
  • اجرای نمایش به ویژه در جمع
  • پنج ویژگی مثبت کودک تان را به او بگویید. سپس دست او را بگیرید و هر یک از صفات را با ماژیک روی یکی از انگشتانش بنویسید. کودک از این کار لذت زیادی خواهد برد و ضمن احساس دیده شدن، باورش نسبت به توانمندی شخصی اش افزایش می یابد.
  • بازی بیا امتحان کنیم: برای این بازی، نقطه ی ضعف اعتماد به نفس در فرزندتان را شناسایی کنید. مثلا ممکن است فرزندتان از صحبت کردن در مقابل جمع ناتوان باشد و یا خجالت بکشد.
  • سپس برای او داستانی تعریف کنید که شخصیت قصه، مشکل فرزند تان را دارد و با آن مقابله می کند.
  • در موقعیتی مانند مهمانی یا جمع همسالان با ایجاد هیجان مثبت از کودک بخواهید تا مانند شخصیت قصه شجاع باشد و  شعر یا لطیفه ای را با صدای بلند تعریف کند.
  • در این هنگام لازم است تا حتی کوچک ترین موفقیت او را تشویق کنید و خواهید دید که به مرور زمان او خواهد توانست بر ضعف موجود غلبه کند.

منبع : ۱۱ تکنیک قطعی افزایش اعتماد به نفس کودکان

آموزش همدلی به کودکان با کمک روانشناس

آموزش همدلی به کودکان امر بسیار مهمی می باشد. همدلی توانایی درک، احساس یا به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. همدلی یک واکنش عاطفی به آنچه که شخص دیگری احساس می کند یا انتظار می رود آن را احساس کند.

همدلی چیست؟

بسیاری از افراد همدلی و همدردی را با هم اشتباه می گیرند اما آن ها دو ارزش مجزا می باشند. همدلی تنها توانایی درک احساسات فردی نیست، بزهکاران اغلب با تظاهر  به درک احساسات و متعاقباً کسب اعتماد دیگران از افراد منفعت می برند. همدلی چیزی بیشتر از این است. همدلی نه تنها توانایی تشخیص کیفیت احساسات کسی است بلکه  ارزش گذاری و محترم دانستن احساسات شخص دیگری را شامل می شود. همدلی به معنای رفتار کردن با دیگران از روی مهربانی، بزرگی و توافق و تفاهم است.

دو نوع اصلی همدلی وجود دارد: شناختی و عاطفی.

همدلی شناختی: توانایی درک دیدگاه دیگران و احساس درد آن ها می باشد. زمانی این نوع همدلی را تجربه می کنید که بدون از دست دادن احساسات خود در تجربه شخص دیگری غوطه ور شوید.

همدلی عاطفی: این نوع همدلی به این دلیل روی میدهد که با آن شخص همدردی می کنید یا احساس می کنید شبیه هم هستید. همدلی عاطفی به عنوان پاسخگویی عاطفی نیز شناخته می شود.

چرا رشد همدلی در کودکان مهم است؟

  1. همدلی برای یک جامعه منسجم حیاتی است. همدلی امکان تصمیم گیری اخلاقی و مهربانانه و نوع دوستانه را فراهم می کند. فقدان همدلی با احساسات دیگران در اوایل کودکی با مشکلات سلامت روان (مانند اختلال سلوک و روان پریشی) در آینده مرتبط است، بنابراین نباید اهمیت آن را دست کم بگیرید.
  2.  درک احساسات دیگران باعث تقویت تعاملات اجتماعی و رفتار همدلانه می شود.
  3. همدلی در کودکان با رفتارهای نوع دوستانه، مشارکتی و اجتماعی همراه است. کودکان همدل مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی بهتری دارند و پرخاشگری کمتر و استدلال اخلاقی بهتری نشان می دهند. آن ها همچنین هنگام اشتباه کردن و عدم رعایت قوانین حتی بدون نظارت نیز احساس گناه بیشتری نشان می دهند.
  4. احساس همدلی برای بزرگسالان در زندگی روزمره نیز مهم است. در نظر گرفتن دیدگاه شخص دیگر می تواند اعتماد و نزدیکی بین فردی را افزایش دهد.
  5. به مرور زمان این کار باعث افزایش اعتماد به نفس کودک می شود.

 

آموزش همدلی به کودکان پیش دبستانی

۱. کودکان باید شاهد نشان دادن همدلی بزرگسالان باشند.

در حالی که برخی از کودکان ذاتاً دارای موهبت قلب های رئوف می باشند، اکثر موارد کودکان نیاز دارند تا همدلی را توسط بزرگسالان پیرامون خود آموزش ببینند.

الگوبرداری همدلی از طریق نحوه ارتباط والدین با کودکان خود شروع می شود. والدینی که به چیزهای حائز اهمیت برای کودکان خود علاقه نشان می دهند و همچنین به روشی ملتفت و مثبت به هیجان ها عکس العمل نشان می دهند، درحال آموزش همدلی به کودکان می باشند.

۲. نیازهای هیجانی را برآورده کنید

زمانی که نیازهای هیجانی کودکان برآورده شود، دو چیز اتقاق می افتد. اول اینکه آن ها یاد می گیرند که چگونه نیازهای هیجانی دیگران را برآورده کنند و به آنچه دریافت می کنند، پایبند می شوند، بدان معنا که به اندازه کافی برای ابراز همدلی به دیگران هنگام نیاز، احساس امنیت می کنند.

۳. با کودکان در مورد نیازهای هیجانی صحبت کنید

برای بسیاری از بزرگسالان گفتگو در مورد نیازهای هیجانی یا هر چیز مرتبط با هیجان ها دشوار است. در نتیجه، آن ها به کندی برای صحبت درباره موضوع هیجان ها پیش می روند. در این حالت کودکان از کنترل هیجان های دیگران آگاه نیستند و در هر موقعیتی که واکنش هیجانی را ایجاب می کند، احساس ناراحتی می کنند.

گاهی اوقات آن ها از هیجان های خود می ترسند؛ زیرا آنها هرگز چگونگی مواجهه با نیازهای هیجانی را فرا نگرفته اند. گفتگو با کودکان در مورد نیازهای هیجانی و تجربه کردن آن ها در دیگر افراد ایده ی خوبی است. نیازهای هیجانی آن ها را نام گذاری کنید (برای مثال؛ حسادت، عصبانیت و دوستی) و به آن ها آموزش دهید که بروز این هیجان ها در شما امری نرمال است.

با کودکان خود گفتگو کنید که چگونه هیجان ها را به شکلی مثبت کنترل کنند و موقعیت هایی که در آن افرادی از آشنایان در حال تجربه کردن هیجان ها هستند را بازگو کنید و آموزش همدلی به کودکان را شکل دهید.

۴. موقعیت های زندگی واقعی را برای تمرین همدلی جستجو کنید

هیچ چیزی مانند مثال های زنده زندگی واقعی برای الگوسازی آنچه شما آموزش می دهید، وجود ندارد. در پی موقعیت هایی باشید که در شخصی دیگر تأثیرگذار است. با کودکان خود در مورد آنچه آن به افراد درگیر در این حس معنا می دهد  و اینکه ممکن است آن ها چگونه احساسی نشان دهند، صحبت کنید. این کار ر حتما در برنامه فرزندپروری خود قرار دهید.

برای مثال، اگر شما آمبولانسی را می بینید که به سرعت رد می شود با کودک خود درمورد آنکه اعضای خانواده ی شخص بیمار در آن لحظه چه احساسی دارند، صحبت کنید.

۵. بازی ها

خردسالان به ویژه در محبت ورزیدن وانمود می کنند که آن ها کسی یا چیز دیگری غیر از آن هستند. شما می توانید از این زمان های جالب برای آموزش همدلی به آنها استفاده کنید. با کودکان خود نقش شخص دیگر را بازی کنید. این ممکن است یک شخصیت موجود در کتاب یا تلویزیون و یا حتی کسی که می دانید اخیراً تجربه مهمی را پشت سرگذاشته است، باشد.

شما می توانید یک داستان را با یکدیگر مرور کنید و از کودک خود بخواهید تا بایستد و احساسی که شخصیت آن ها ممکن است در آن لحظه معین داشته باشد را تجسم کند. این بر متمرکز کردن توجه آن ها بر هیجان هایی که  شخص دیگر در آن موقعیت ممکن است تجربه کند، تاثیر دارد. شما می توانید از او بخواهید ادای احساساتی را درآورند که منعکس کننده ی احساسات شخصیت آنها است.

۶. محدوده اخلاق درونی آنها را مشخص کنید

آموزش تفاوت بین درست و نادرست به کودکان خود از دوران کودکی موجب تعیین کردن مرز اخلاقی درونی برای آن ها می شود که آن ها را به سمت داشتن انتخاب خوب سوق می دهد. در موقعیت هایی که نیاز به تصمیم است طوری عمل کنید که آن ها بتوانند نحوه ای که انتخاب و رفتارهای ما بر دیگران اثر می گذارد را ببینند و درک کنند.

با آنها در مورد اینکه چگونه کار بد به دیگران آسیب می زند، صحبت کنید و نیز به آن ها آسیب و صدمات ناشی از آن کار و اقدام او را بفهمانید. صحبت با کودکان درمورد چیزهای کوچکی مانند اسم گذاشتن روی دیگران یا بازی نکردن با برادر خود هنگامی که دوستش را می بیند، ایده خوبی است. هنگام ساختن یک اساس اخلاقی قوی از چیزهای کوچک و ملموس شروع کنید.

۷. مدیریت احساسات

تصور کنید در حین آموزش همدلی به کودکان، او می‌پرسد: «چطور وقتی روز قبل بستنی‌ام را انداختم، مدام به من گفتی که نباید ناراحت باشم، در حالی که من خیلی ناراحت بودم، اما بعد باید سعی کنم بفهمم. دیگران چه احساسی دارند؟»

«چرا باید احساسات دیگران را درک کنم در حالی که هیچکس احساسات من را نمی فهمد؟»

نادیده گرفتن احساسات فرزندانمان در آموزش همدلی به کودکان اثر معکوس دارد و ناهماهنگی در گفتار و عمل ما را نشان می دهد.

هر چه والدین بیشتر به فرزندان خود آموزش دهند که چگونه احساسات مختلف را به درستی برچسب و نام گذاری کنند، احتمال اینکه این کودکان نسبت به دیگران ابراز نگرانی کنند بیشتر می شود. و هرچه والدین بیشتر علل و پیامدهای احساسات را توضیح دهند، احتمال بیشتری دارد که بچه ها آگاهی عاطفی پیدا کنند و سعی کنند احساسات دیگران را درک کنند.

۸. آموزش مهارت های مقابله ای برای ایجاد همدلی

رشد عاطفی در رشد همدلی در کودکان مهم است. رشد عاطفی به کودک این امکان را می دهد که به شیوه ای سالم با احساسات منفی دیگران روبرو شود.

۹. همدلی را بر اساس ارزش ها و نه شباهت ها آموزش دهید

آموزش به کودکان برای یافتن شباهت‌ها در دیگران این ایده را تقویت می‌کند که باید با کسانی که شبیه خودمان هستند همدلی داشته باشیم، اما به شرطی که بتوانیم چیزی پیدا کنیم که نشان دهد ما شبیه هم هستیم. اما شباهت ها همیشه دلایل خوبی برای همدلی نمی باشند.

تحقیقات نشان می دهد که ما می توانیم با کسانی که با ما متفاوت هستند همدلی داشته باشیم. انگیزه نوع دوستانه یکی از این دلایل است. ما ذاتاً می خواهیم به آن ها کمک کنیم مهم نیست چقدر متفاوت هستیم.

مثال برای مهارت همدلی

  1. اگر دوست شما اسباب بازی مورد علاقه خود را گم کرد، ممکن است متوجه شوید که او ناراحت است زیرا می دانید اسباب بازی مورد علاقه خودتان چقدر برای شما مهم است.
  2. گوش دادن به صحبت کودکان دیگر در طول کلاس نشان دهنده رشد همدلی در کودکان است.
  3. احترام گذاشتن به احساسات دیگران.

سخن پایانی

به طور کلی اعتقاد بر این است که توسعه همدلی کودکان، بحث در مورد احساسات دیگران و توضیح دیدگاه‌های مختلف، راه‌های خوبی برای آموزش همدلی به کودکان است.

شما با پرورش دادن کودکان خود به درک کردن و تمرین همدلی، در واقع به آنها موهبت بخشش را اهدا می کنید. در دنیایی که در آن تأکید زیادی بر توجه به علایق شخص خود شما می شود؛ دهندگان بسیار کمیاب می باشند. اما آنها افرادی هستند که با رضامندی بیشتر از زندگی لذت می برند، معنادار ترین زیستن ها را احیا می کنند و از پاداش دهنده ترین ارتباطات لذت می برند. آموزش همدلی به کودکان خود یک سرمایه ی ارزنده و ماندگار برای آینده آن ها و نیز برای دنیایی است که آنها در آن سکنی می گزینند.

منبع : آموزش همدلی به کودکان با کمک روانشناس

روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی کودکان

هر چه کودک کنجکاوتر باشد بیشتر می آموزد. پرورش دادن حس کنجکاوی در کودک شما، یکی از مهم ترین روش هایی است که می توانید به وی کمک کنید که در طول عمر خود یادگیرنده باشد.

کودکان در زمان تولد، یک یادگیرنده هستند و یک کنجکاوی طبیعی را در مورد نحوه انجام گرفتن کارهایی که در جهان صورت می پذیرد، دارند. کنجکاوی یک تمایلی برای یادگیری است. همچنین یک اشتیاق و تمایلی برای پیدا کردن، کشف کردن و نشان دادن می باشد.

والدین و سرپرستان، مجبور نیستند که بچه خود را کنجکاو کنند یا بچه خود را مجبور به یادگیری کنند. تحقیقات بیانگر این است که  در واقع یک تمایل درونی  در کودکان، برای یادگیری وجود دارد ( کنجکاوی آنها) و نه یک عامل یا فشار بیرونی، که آنها را تشویق به رسیدن به یک تجربه جدید می کند یا آنها را به یک موفقیت بزرگتر و طولانی مدت، در مدرسه سوق می دهد.

یادگیری یک چیزی است که همه کودکان همراه با آن متولد می شوند. آنها در هنگام وارد شدن به جهان، این انگیزه را دارند تا یاد بگیرند که کارهای صورت گرفته در سرتاسر جهان، به چه ترتیبی انجام می پذیرد:

  • کودک تازه متولد شده، با چشم های خود به صداها، چهره ها و اشیاء جالب توجه، نگاه می کند.
  • یک کودک هشت ماهه، جغجغه را حرکت می دهد و آن را در دهان خود قرار می دهد تا بداند که نتیجه اینکار چه چیزی می شود.
  • کودک نوپا یک چهار پایه را می گیرد تا به بالایمیز تلفن برود –و یک عروسکی که دوست دارد با آن بازی کند را بردارد.
  • یک کودک ۲ ساله، وانمود می کند که یک مامور شهرداری است و همه حیوانات اسباب بازی خود را در داخل سبد خشک شوئی، ” کامیون آشغال” می ریزد تا نشان دهد که وی هم می تواند مثل بقیه افراد، یک کاری را انجام دهد.

روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی

الگوهای مورد علاقه را در دنیای اطراف ایجاد کنید:

به پیاده روی بروید و در مورد شگفتی های درختان، آسمان و ستاره ها تفکر کنید. همچنین به بچه خود اجازه دهید که این کار را همراه شما انجام دهد.

تمایلات و علاقه های طبیعی را که وجود دارند، تشویق کنید. بچه ها از طریق انجام دادن فعالیتی که توجه و تخیل آنها را درگیر می کند، چیزهای بیشتری یاد می گیرند. اگر وی موسیقی دوست دارد، برایش موسیقی اجرا کنید، ابزارات موسیقی را با هم بسازید و استفاده کنید، و همراه هم برقصید.

سعی کنید جواب های ساده و واضحی به سوالات وی دهید که مطابق با رشد بچه هم باشد.

شما به این سوال کودک که من از کجا آمدم بسته به اینکه سه ساله است یا سیزده ساله متفاوت پاسخ می دهید و صرفنظر از سن کودک، همیشه قبل از اینکه پاسخ بدهید، از وی بپرسید که نظر خودش چه چیزی هست.

یک کودک پنج ساله از مادرش پرسید،” من از کجا بوجود آمده ام؟” ، مادرش همه چیز را در مورد فرآیند تولید نسل به وی توضیح داد ( با اضطراب و همراه با لکنت). بچه وی با تعجب به مادر نگاه کرد، و در آخر این جواب را داد، ” منظور من اینه که آیا من هم مانند پدرم از نیویورک آمده ام یا یک جای دیگر؟”

و اگر جواب را نمی دانید، به او بگویید که نمی دانید. بگذارید بدانند که لزومی ندارد انسان همه جواب ها را بداند. همچنین این کار یک فرصتی را برای پیدا کردن الگوی یافتن جواب، فراهم می سازد. همراه وی به کتاب خانه بروید یا با یک شخص دیگری که ممکن است جواب را بداند صحبت کنید.

از کتابخانه استفاده کنید!

سعی کنید که به این مکان ها با هم بروید. در مورد زمان شروع شعبه محلی خودتان تحقیق کنید. کتاب ها، پنجره های متصل به انواع دنیاهاهستند و جواب های مناسبی را برای مغز های کنجکاو فراهم می کننند. بچه های جوانی که در ارتباط با کتاب قرار می گیرند، به رهبرهای خوبی تبدیل می شوند. به بچه خود اجازه دهید که خودش کتاب را انتخاب کند. مطالعات بیانگر این است که نوع کتابی که بچه ها می خوانند ، اهمیت ندارد، چه کتابی در مورد راکت ها بخوانند یا یک کتاب طنز مطالعه کنند، نکته اصلی این است که آنها به این موضوع علاقه داشته باشند و مطالعه آن را دوست داشته باشند.

بچه های خود را با سوالاتی که انتها ندارند، تهییج کنید.

سوالاتی وجود دارند که جواب درست یا اشتباهی ندارد، و نمی توان با یک کلمه “بله” یا “خیر” به آنها پاسخ داد.” چه احساسی نسبت به آن داری”…،” این تجربه برای شما، به چه چیزی شباهت دارد”..، ” در مورد آنچه در مدرسه اتفاق افتاده ، توضیح بده”. این نوع از سوالات ، بچه شما را تشویق می کند تا تفکر و ایده خود را رشد دهد، علاقه و دوست داشتن خودش را نشان دهد، و باعث  می شود که شما وارد زندگی درونی وی شوید.

یک محیط جذاب درست کنید

بچه ها، یک پنجم از زمان بیداری خود را در داخل یک فضای محدود می گذرانند. آنها در مورد آن چیزی که در اطراف آنها هست، کنجکاو هستند. عکس های موجود بر روی دیوار و فعالیت خانوادگی عادی، در حالت طبیعی جذاب می باشند. به بچه های خود عروسک های سالم بدهید و اسبابی بدهید که آن را کشف کنند. چیز ها را که دارید بچرخانید، تا حالت تازگی داشته باشد.

دوباره راهنمایی کنید، دلسردش نکنید:

سعی کنید آن چیزی را که توجه وی را جلب می کند ، یا چیزی که وی سعی می کند در آن مهارت زیادی کسب کند را نشان دهید، و یک روش سالم و قابل قبولی را برای کشف آن ، ایجاد کنید. برای مثال، اگر کودک شما در حال کشف محیط خانه است، آنها را از دسترس وی دور کنید ولی سعی کنید که یک جایگزین نزدیک به وی پیشنهاد کنید. وسایل اضافی و ارزان را در یک کیسه پلاستیکی قرار دهید و به بچه خود بدهید تا با آنها بازی کند و آنها را بررسی کند. اگر وی دوست داشته باشد که آب لیوان خود را به روی صندلی یا کف زمین بریزد، وی را بعد از صرف غذا به داخل باغچه،  حمام یا حیاط پشتی ببرید، بنابراین وی می تواند آب را آزمایش و کشف کند، بدون اینکه باعث شود که شما عصبانی شوید. این امر همچنین مهارت های حل مسئله را به وی یاد می دهد، که به روش های خلاقانه و قابل قبول انجام دهد  و آن چیزی را که می‌خواهد بدست آورد.

به فعالیت هایی که انتهایی ندارند، زمان دهید

بر خلاف برخی اسباب بازی ها که طراحی شده اند تا به یک شیوه معینی مورد استفاده قرار گیرند، موادی از قبیل جعبه ها، بلوک ها ، آب، شن، دیگچه و طشت، و برخی مواد هنری، می تواند به صورت  خیالی نیز استفاده شوند. به بچه خود نگویید که با این مواد چیکار کنند، چگونه انجام دهند یا در آخر باید چه چیزی را درست کنند. اجازه دهید که کنجکاوی بچه گانه وی، او را راهنمایی کند.

منبع : روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی کودکان

افزایش مسئولیت پذیری در کودکان | ۱۳ راه قطعی

مسئولیت پذیری در کودکان نگرانی اصلی والدین می باشد، کودکان مسئولیت های خود را زمانی به درستی انجام می دهند که هریک از اعضای خانواده برای مسئولیت خاص و معیین شده ای داشته باشند. نه اینگونه که پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده به صورت لحظه ای برای هر فرد وظیفه ای معین کنند.

تکنیک های مسئولیت پذیری کودکان

یکی از مسائل مهمی که در بخش تربیت کودک بیان می شود؛ این است که از چه دوره ای میتوانیم انتظار انجام مسئولیت از کودکان را داشته باشیم.

به عبارت دیگر؛ چه موقع می توانیم مسئولیت انجام کاری را به عهده کودکان مان قرار بدهیم و انتظار انجام آن کار را از کودک داشته باشیم .  در هنگامی که والدین بیش از حد نیاز به برطرف کردن نیاز های کودک می پردازند  و سبب به عقب انداختن انجام کار توسط کودکان می شوند، بسیار حائز اهمیت می باشد.

زیرا اگر فرزند شما در طول سال های متوالی رشد و تحول خود ؛ هیچ گاه متوجه وظایف و مسئولیت هایی که در چارچوب خانواده دارد نشود ؛ کاملا روشن است که در دوران بزرگسالی به وظایف و مسئولیت های خود اهمیت چندانی نمی دهد.

مسئولیت پذیری نقش بسزایی در موفقیت انسان دارد و مشخص کردن احساس مسئولیت امری ذاتی نیست، بلکه این خصوصیت در بافت خانواده و رابطه های اجتماعی و تعاملاتی که فرد با دیگر افراد دارد، امکان رشد پیدا می کند و و پدر و مادر در این زمینه نقش محوری را  در منتقل کردن روحیه ای مسئولانه به فرزندان خود دارند.

۱-به فرزندان خود نشان دهید که زندگی مستقلی دارند.

زمان هایی را برای انجام این کار به خودتان اختصاص بدهید. والدینی که یک زندگی مجزا از فرزندانشان ندارند به فرزندانشان می آموزند که دنیا تنها در اطراف آن ها می چرخد.

مهم است که همان ابتدا به کودک آموخته شود که بعضی مواقع پدرش میل به مطالعه دارد و نمی تواند با او بازی کند. نیاز های فرزندانتان را مهیا کنید و سپس در حالی که به نیاز های خودتان رسیدگی می کنید، کودک را ملزم کنید که بعضی از نیاز هایش را خودش برآورده کند. در حالی که مجزا بودن خود را حفظ می کنید با ناکامی بودن او همدلی کنید.

۲-شرایط را برای عبور از بازی به مسئولیت مهیا کنید .

اگرچه فعالیت های ساده فرزند نوپا شما، اکثرأ به مرور باعث افزایش مسئولیت پذیری در کودکان می شود، اما این طور نیست که کودک هر گاه که راه رفتن را آغاز کرد شروع به انجام کار هم بکند. در زندگی ابتدایی کودک معمولا پذیرفتن مسئولیت، با بازی توأم می باشد.

عامل مهمی که سبب افزایش مسئولیت پذیری در کودکان می شود ” بازی کردن ” می باشد. پدر و مادر بعدأ ناچار خواهند شد تا بین بازی کردن کودکان و کار آن ها تعادلی برقرار کنند با این وجود که فرایند ها و مهارت هایی در بازی کردن وجود دارد که به کودک آموخته می شود، ولی باید به مرور زمان کودکان را به فعالیت هایی به جز بازی کردن ملزم کنید.

لازمه ی ایجاد مسئولیت، مرحله ی عبور از بازی به مسئولیت می باشد. کودک ابتدا اسباب بازی هایش را به عنوان سرگرمی جمع کرده سپس برای آنکه به مادر کمک کند آن ها را مرتب می کند، کمی بعد از این زمان  به علت آن که از بزرگتر ها حرف شنویی داشته این عمل را انجام می دهد و در نهایت چون کودک خودش را برای جمع کردن اسباب بازی هایش مسئول می داند، شروع به کار می کند.

مهارت پدر و مادر و مربی ها در این است که مرحله ی عبور از بازی به مسئولیت را به گونه ای انجام دهند که کودکان بتوانند به راحتی حس احساس مسئولیت نسبت به خود و اطرافیانشان داشته باشند و بتوانند آن را تکامل بخشند. در این صورت، ابتدا برای فرزند خود در راستای مسئولیت های بعدی او بازی هایی را طراحی کنید.

سپس، بین بازی و مسئولیت فرزند خود تعادلی را  متناسب با سنش ایجاد کنید. در اوایل کودکی، اکثرا کودک وقت خود را به بازی کردن صرف می کند، اما باید بتدریج شرایطی فراهم شود که فرزند شما زمانی را برای انجام اموری که چندان هم برایش جالب نیستند بگذار . البته باید تعادل حفظ شود و در سنین کمتر از دبستان ؛ کودک باید بیشتر زمان خود را صرف بازی کند.

 ۳-تفاوت بین دشوار و من نمی توانم

حالت دیگری از یادگیری قبول مسئولیت پذیری در کودکان در قبال وظیفه های خود، این است که فرزند شما بر قادر نبودن یا راحت نبودن درک داشته باشد.

کودک معمولا این دو را یکی می داند در نهایت فکر می کند که توانایی انجام کاری که برایش خوشایند نیست را ندارد . پس از آنجا که کار دشوار را نمی تواند انجام دهد، به فرد دیگری نیاز دارد که آن را انجام دهد و معمولا آن فرد مورد نظر یا پدر می باشد یا مادر .

این نوع تفکر مانع از یادگیری موضوع می باشد که زندگی و مشکلات کودک مسئولیت و وظیفه خودش است نه فرد دیگری ست. کودک چون خیلی برایش مشکل است یا از کار دشوار شانه خالی می کند به دنبال راه هایی دیگر برای فرار از آن کار یا انجام ناقص آن می گردد.

کودک باید از سنین پایین عادت کند که بعضی از کارها خوشایند و لذت بخش نیستند و سختی هایی دارند. کودکان باید تفاوت میان اینکه کاری که برایشان مشکل است و سختی دارد با کاری که توانایی انجام آن را ندارند متوجه بشوند و نباید کار را رها کنند تنها به صرف اینکه لذت بخش نیست.

می توان یکی از ضعف های تربیتی بیشتر والدین امروزی را اینگونه بیان کرد که اجازه سختی کشیدن به کودکان خود را نمی دهند و مرتب سعی دارند که آنچه را که مورد علاقه فرزند است را بدون هیچ گونه سختی و رنجی در اختیار کودک گذاشته و او را از اینکه سختی های زندگی را تجربه کند غافل می کنند، در حالی که کودک باید با سختی ها و رنج های طبیعی زندگی آشنا شود و در اکثر اوقات این مشکلات و سختی ها تجربه ساز برای کودکان شوند و سبب افزایش حس با کفایت بودن و ارزشمندی در آن ها می شوند.

۴-مسئولیت اعضای خانواده را مشخص کنید

کودکان با افزایش سنشان  زمانی مسئولیت های خود را به درستی انجام می دهند که از قبل در خانواده شان برای هریک از اعضای خانواده برای مسئولیت خاصی تحت شرایط عادلانه مشخص شده و مورد تأیید اعضا واقع شده باشد نه اینکه پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده به صورت لحظه ای برای هر فرد وظیفه ای مشخص کنند .

ضروری است که قبل از آن که به فرزندان خود مسئولیتی واگذار کنید، آن ها در مورد موضوع توجیه شده باشند. یکی از مناسب ترین روش ها برای این امر داشتن جلسات خانوادگی است، در اینگونه جلسات مسئولیت هایی که برای خانواده نیاز است مورد بحث قرار می گیرند و برای هر فرد مسئولتی مشخص می شود.

در ابتدای جلسه می توانید با بیان مثالی از کندوی عسل و یا لانه ی مورچه ها، برای کودک توضیح دهیم که دلیل تقسیم کار چیست و علت مشارکت همه ی اعضای خانواده در کار ها چیست. جلسات خانوادگی باعث می شود که حس متحد بودن را به اعضای خانواده بدهد و اینکه با یکدیگر به سمت هدف هایی مشترک در حرکت هستند و هرکس بخشی از کار را در این حرکت پیش می برد.

در این جلسه ها می توان با توجه به توان هر عضو از خانواده ، مسئولیت هایی را که مرتبط با خانواده و اهداف آن است تقسیم کرد. هر یک از کودکان، مسئولیت های خود را داوطلبانه انتخاب کنند یا اینکه مسئولیت هر کسی با قرعه کشی مشخص شود، همچنین می توان به صورت هفتگی مسئولیت های هر فرد را تغییر داد.

در نظر داشته باشید که مدت زمان مسئولیت هر فرد حداقل یک هفته باشد. زیرا در این صورت میان کودکان تنش هایی ایجاد خواهد شد  و همچنین در این جلسه ها در مورد اینکه اگر افراد به مسئولیت های خود عمل نکنند و چه چیزی پیش خواهد آمد نیز بحث کنید.

 ۵- در زمان تصمیم گیری، بر مسئولیت فردی تأکید داشته باشید

کودکان شما وقتی که فرصت تصمیم گیری را در اختیار دارند باید نتایج تصمیم خود را قبول داشته باشند و مقصر دانستن بقیه معنا ندارد. البته هر کسی خودش می تواند برای تصمیم گیری منابع را توسعه دهد و از روش هایی مانند مشورت کردن استفاده کند تا با خطای کمتری مواجه شود. امام علی (ع) فرموده اند : « با صاحبان عقل ها مشورت کن تا از پشیمانی و لغزش ها ایمن گردی ». ( غررالحکم و در الکلم ص ۴۴۲ )

 ۶- از پیامد های طبیعی و عقلانی استفاده کنید

یکی از موارد ضروری و مهم در آموزش مسئولیت پذیری به کودکان استفاده از عواقب منطقی و طبیعی رفتار ها می باش . در این نوع آموزش، باید به کودک آموخته شود که گزینش کند و از گزینش خود تجربه کسب کند. برای آموزش این امر عامل مهمی که می تواند به آن کمک کند، استفاده از نتایج طبیعی و منطقی ست.

برخی از رفتارها همیشه باید با پیامدهای منفی همراه باشند تا کودک متوجه آسیب آن ها شود به طور مثال کودکان عصبی و پرخاشگر ممکن است به دیگران آسیب برسانند در این شرایط گیش از تنبیه به کودکان یادآوری کنید که رفتار آن ها باعث می شود دیگران چه احساسی داشته باشند.

مثال هایی از برخی از عواقب طبیعی و منطقی رفتارها :

  • علی ۳ ساله ؛ ماشین خود را به دلیل عصبانیت بیش از حد خراب می کند ، دیگر ماشین جدیدی برایش خریده نمی شود .
  • آرمان ۴ ساله ، ناهار نمی خور ، باید تا وعده ی غذایی بعدی گشنه بماند.
  • نسترن ۵ ساله ، لیوان چای را عمدا می ریزد، دستمال برای تمیز کردن به او داده نمی شود .
  • حسین ۵ ساله، اسباب بازی هایش که در سالن پذیرایی پخش شده اند را جمع نمی کند، به مدت ۲ روز اسباب بازی هایش از دسترس او دور می مانند و به او داده نمی شود.
  • مهیا ۸ ساله، دست عروسک خواهرش را در حین دعوا می شکند، او باید عروسک جدیدی از پس انداز خودش برای خواهرش بخرد.
  • سعید ۱۲ ساله ، سرویس مدرسه اش را به دلیل اتلاف وقت از دست می دهد باید پیاده به مدرسه برود.
  • مهسا ۱۱ ساله، در تکالیف مدرسه اش کم کاری می کند بنابراین نمره کم می گیرد.

۷-استفاده ی مناسب از پاداش ها کنید

به دلیل آن که منابع پاداش در اختیار پدر و مادر قرار دارد، آن ها باید به گونه ای از این عامل استفاده کنند که سبب تقویت مسئولیت پذیری در کودکان باشد. بعضی از افراد بر این معتقدند که برای رفتار مناسب ، “پاداش ” نوعی ” رشوه ” به حساب می آید و عده ای دیگر از افراد از پاداش به خصوص پاداش های مادی به عنوان تنها عامل تحریک کننده ی کودک استفاده می کنند.

در صورتی پاداش های مادی ممکن است رشوه محسوب شوند که از آن ها به عنوان اساسی ترین روش برای ایجاد انگیزه در کودک توسط والدین استفاده کنند و یا اگر کودک یاد بگیرد که در برابر اوامر والدین مدتی مقاومت کند، در نهایت در ازای پذیرش از اوامر آن ها پاداش دریافت می کنند.

۸- استفاده ی مناسب از پاداش ها کنید

پاداش، سبب یاری کردن کودکان در ایجاد هدف های عینی می شود  اینگونه پاداش ها در رشد و توانایی پذیرش مسئولیت، اثری عمیق دارند. در صورتی که باید مراقب بود که استفاده کردن از پاداش های مادی به عنوان تنها روش تقویت حس مسئولیت پذیری در کودکان تبدیل نشود .

امکان دارد با استفاده زیاد از پاداش مادی، به صورت موقت به هدف برسید اما شما نتوانسته اید باعث افزایش مسئولیت پذیری در کودکان شوید. به نحوی از پاداش مادی استفاده نکنید که کودک درون خود احساس کند با انجام مسئولیت های خودش از پدر و مادر مزد می گیرد.

۹-از پاداش های غیر مادی استفاده کنید | افزایش مسئولیت پذیری در کودکان
  • زمانی که کودکی از عهده ی کاری بر می آید او را تحسین کنید.
  • هر از چند گاهی همزمان با تکامل و پیشرفت کودک، بدون مقدمه تشویقش کنید. مثلا ؛ « برای تمیز کردن آشپزخانه خیلی زحمت کشیدی نظرت چیست که بروی برای خودت شکلات بخری ؟ » .
  • زمانی که فرزند شما به کمک نیاز دارد به او یاری برسانید : « چون دیروز در تمیز کردن آشپزخانه به من کمک کردی بهتر است من هم در تمیز کردن اتاقت به تو کمک کنم » .
  • نسبت به آن چه کودکان انجام می دهند تمایل نشان دهید و تشویقشان کنید.

نکات مسئولیت پذیری فرزندان در خانواده

۱۰. الگوی خوبی باشید

مناسب ترین راه برای افزایش مسئولیت پذیری در کودکان این است که برای کودک خودتان الگوی خوبی باشید. اگر از کودک می خواهید که خودش وسایلش را مرتب کند، لباس هایش را آویزان کند، اسباب بازی هایش را جمع کند، خودتان در منزل وسایلتان را در اطراف پرت نکنید و منظم و مرتب باشید.

۱۱. دقیقا کاری که از کودک می خواهید را به او بگویید و برایش توضیح دهید.

برای مثال بگویید : الان وقت شام است باید سفره را بچینیم و به او نشان دهید که چگونه این کار را انجام دهد. اولویت ها را مشخص کنید و در نظر داشته باشید. زمانی که کودک از شما می خواهد که او را به شهر بازی ببرید. بگویید : هوا خوب است و حتما می رویم ولی اول باید کار های خانه را انجام دهیم.

به کودک بگویید که شما هم به تفریح علاقه مند هستید ولی باید کار ها را تمام کنید. به جای جملات منفی مانند ؛ ” اگر این کار رو نکنی … ” از جملات مثبت مانند ؛ ” اگر می خواهی بازی کنی اول باید لباس های مدرسه ات را درآوری ” استفاده کنید. ب ا تکرار مرتب این کلمات ؛ انجام این امور برایش عادت می شود و نیازی به یادآوری مرتب نیست.

۱۲. به مقدار کار کودک توجه نکنید بلکه به مقدار تلاشش توجه کنید 

اگر کار هایی مانند مرتب کردن اتاقش یا جمع کردن اسباب بازی هایش را به صورت ناقص انجام داده است خودتان بقیه کار را انجام دهید. با سرزنش کردن کودک تصور می کند که راضی کردن شما دشوار یا غیر ممکن می باشد، بنابراین تلاش خود را قطع می کند.

اگر به نتایج کار بیش از تلاش کودک اهمیت دهید باعث افزایش استرس و اضطراب کودک می شوید زیرا کودک احساس می کند هرچقدر هم تلاش کند اما نتیجه مطلوب را نگیرد کافی نیست.

در نظر داشته باشید که با انجام بیشتر کار ها به آن ها کمک می کند تا مسلط تر شوند. از جملات تحسین کننده استفاده کنید. برای مثال بگویید : ” متوجه هستم که تلاش میکردی همه غذایت را بخوری و بشقاب را در سینک قرار بدهی، اما باید این کار را آهسته تر انجام دهی چون امکان دارد بشقاب از دستت سر بخورد و بشکند “.

۱۳. صبور باشید

شلوغی و شیطنت قسمتی از دنیای کودکان می باشد، حتی سعی کنید موقع انجام کار از کوره در نروید و آرام باشید و حتی اگر کودکانتان شیطنت کرد به آرامی بگویید: این قرارمان نبود، این شلوغ کاری برای یک بار تحمل کننده است و برای بار بعدی تنبیه خواهد شد .

۱۴. با همسرتان به صورت هماهنگ عمل کنید 

اگر تصمیمی که گرفته  و از بچه هایتان خواستید  انجامش دهند، با قاطعیت برخورد کنید. با همسرتان در مورد انتظاراتتان از کودک و قوانین خانه به صورت واضح و روشن صحبت کنید.

بر این موضوع تأکید داشته باشید که در قبال کارهایی که انجام می دهد، پاداشی نمی گیرد. فرزند شما باید این موضوع را بداند که مانند دیگر اعضای خانواده دارای وظایفی ست که باید بدون انتظار دریافت پاداشی انجامشان دهد. کارهای منزل، اموری گروهی و جمعی ست که باید همگی در آن شراکت داشته باشند و کودک شما هم باید قسمتی از آن را انجام دهد.

از اول کودک را بخاطر انجام ندادن امور محوله، تنبیه نکنید بلکه با او به آرامی صحبت کنید و از او بپرسید به کدام  کار علاقه دارد و دلیل آنکه کاری که به او سپرده شده بود را انجام نداده و برای جبرانش چه کار باید کرد.

مهارت زندگی مسئولیت پذیری

توانایی ذهنی و قدرت بدنی

هنگامی که کودک دارای توان ذهنی و قدرت بدنی لازم برای انجام کاری است، می توان از او درخواست کرد که وظیفه ای را به عهده بگیرد. والدین کاملا متوجه می شوند که فرزندشان از چه زمانی توانایی بدنی و ذهنی انجام عملی را دارد و نمی توان برای برای همه ی کودکان، سن مشخصی را در نظر گرفت.

این مهم است که به موقع به کودک فرصت بدهیم و اجازه بدهیم که اشتباه کند یا اگر کاری را ناقص انجام داده تلاشش را برای جبران آن بکند. هر وقتی که پدر و مادر متوجه شدند که فرزندشان قسمتی از اعمال شخصی اش را انجام می دهد بهتراست کودک را تشویق کنند و به او اعتماد کنند و اشتباهاتش را قبول کنند تا به اندازه کافی مهارت پیدا کند.

البته در هر مرحله از انجام کار باید، بر توانایی و مهارت کودک تأکید کنیم و از کودک بخواهیم همین کار را ادامه دهد. علاوه بر این باید در انجام کارهای مشترک خانه، کودک را سهیم کنیم تا به مرور مسئولیت پذیری در کودکان افزایش یابد.

مثلا از او بخواهیم لباس های خود را مرتب کند و در کمد لباسی اش قرار دهد  اگر در زمان مناسب مسئولیتی به کودک ندهیم، به انجام کار عادت نمی کند و تصور می کند در خانه وظیفه ای ندارد و والدین را مسئول انجام وظایفش می داند و آن ها باید وظایفش را انجام دهند .

مفهوم پذیرش مسئولیت برای کودک

کودک باید بداند که در خانه روزانه کار های زیادی انجام می شود و هرکس برای انجام کاری مسئول است و کودک هم باید خدماتی به عنوان یکی از اعضای خانواده انجام دهد.

یکی از مناسب ترین راه ها برای شناخت کودک آن است که کار هایی را که در منزل به صورت روزانه انجام می شود را به صورت فهرستی بنویسیم و برای او بخوانیم، این موضوع که چه کسانی این اعمال را انجام می دهند و چه کسانی از آن خدمات انجام شده بهره می برند سبب می شود که کودک کاملا متوجه شود خدماتی که دریافت می کند بدون سعی و تلاش و زمان و هزینه مهیا نشده است و خود کودک هم باید در این زمینه نقش داشته باشد.

نحوه ی ایجاد ارتباط صحیح

برای آموزش همه ی مسائل تربیتی در ابتدا باید با کودک رابطه ی خوبی داشته باشیم تا نکات آموزشی را بتوایم به او منتقل کنیم، بهتر است برای تفریح و بازی و فعالیت های لذت بخش و مورد علاقه کودک زمان بیشتری بگذاریم و رابطه ی خوبی با کودک داشته باشیم. ابتدا کارها و اعمال خوب و مناسب کودک را تحسین کنیم و سپس قوانین و مقرراتی را مشخص کنیم.

از توصیه های دیگر می توان به پذیرفتن کودک نسبت به تقلید کار ها، حساسیت های نامناسب را کنار بگذارید و خطا های کودک را بپذیرید، در قبال کار های انجام شده توسط کودک صبور باشید و از مضطرب شدن کودک جلوگیری کنید.

برای آنکه والد خوبی باشیم، باید سعی بر پرورش ویژگی های مثبت کودک داشته باشیم، زمان بیشتری را برایش صرف کنیم، برای صحبت های کودک شنونده ی خوبی باشیم و شأن و اعتبار خود را حفظ کنیم تا مسئولیت پذیری در کودکان را افزایش دهیم.

نکات پایانی

با اعمال راه و روش هایی که در این متن آمد می توانید مسئولیت پذیری در کودکان را افزایش دهید ولی باید توجه کنید که تربیت چنین کودکی به گونه ای خاص نیازمند اطلاعاتی خاص و اعمال این روش ها و صبوری بر آن ها نیز می باشد. به عبارت دیگر؛ تنها با داشتن این اطلاعات شما کودکی مسئولیت پذیر پرورش نداده اید و برای این کار باید زمان و دقت لازم به کار ببرید.

منبع : افزایش مسئولیت پذیری در کودکان | ۱۳ راه قطعی

ده نکته برای سازگار شدن کودک با مدرسه

تسهیل پیوند کودک با معلم و همکلاسی هایش

کودکتان دیگر مثل یک بچه ی بزرگ هر روز به مدرسه می رود. اما به جای شور و اشتیاقی که شما انتظار آن را دارید، بسیاری از روزها به خصوص روزهای شنبه را می بینید که کودکتان با گریه و یا دل درد به مدرسه می رود. او تمارض نمی کند. این عکس العمل به دلیل اضطراب هایی است که بر روی بدن کودک تاثیر می گدارد، و این اضطراب ها به خصوص در کودکان ممکن به ناراحتی معده منجر شود. ولی نگران نباشید، این مسئله که کودکان برای رفتن به مدرسه نیاز به کمک ها و سازگاری هایی داشته باشند غیر معمول نیست. در اینجا ده نکته بیان شده است که در این رابطه می تواند کمک کننده باشد.

  1. تسهیل برقراری ارتباط کودک با معلمش.

کودکان نیاز دارند که با یک بزرگسال که به آنها احساس امنیت می بخشد ارتباط برقرار کنند. بنابراین زمانی که آنها با والدینشان نیستند، نیاز دارند که دلبستگیشان را به سمت معلمشان سوق دهند، و یا اینکه انها ممکن است انقدر اضطراب داشته باشند که نتوانند آرامش خود را به دست بیاورند و به فرایند یادگیری بپردازند. اگر شما متوجه شدید که کودکتان از رفتن به مدرسه احساس خوبی ندارد، بلافاصله با معلمش مطرح کنید. فقط کافی است که به معلمش بگویید که به نظر می رسد که فرزندم هنوز خود را با مدرسه اخت نکرده است، و شما امیدوار هستید که او بتواند توجه ویژه ای به کودکتان داشته باشد که کودکتان احساس کند که در خانه ی خودش است. هر معلم با تجربه ای این مسئله را درک می کند و توجه بیشتری برای کمک به کودکتان خواهد کرد. بسیاری از معلم‌ها کارهای ویژه ای به کودک می سپارند، که کودک می تواند با آن ارتباط برقرار کند و هر روز می تواند وظیفه ی خود را انجام دهد.

  1. برقراری ارتباط کودک با دیگر کودکان

کودکان نیاز دارند که حداقل با یک کودک ارتباط برقرار کنند. اگر متوجه شدید که فرزندتان با این مسئله مشکل داردبا معلمش در میان بگذارید. از کودکتان بپرسید که کدام یک از بچه های مدرسه را دوست دارد که برای بازی کردن دعوت کند. اگر کودکتان در رابطه با پاسخ دیگر کودکان برای دعوت به بازی احساس راحتی ندارد، شما می توانید همواره یکی از کودکان را با مادرش بعد از مدرسه به بستنی دعوت کنید، یا اینکه برخی از اقوام را برای شام شب جمعه دعوت کنید.

شما تنها نیاز دارید که پیتزا تهیه کنید، و بعد از صرف شام، کودکان در اطراف خانه مانند دو دوست قدیمی با هم به بازی و مسابقه خواهند پرداخت. و چه کسی می داند؟ شاید شما و دیگر والدین بتوانید این مسئله را به این راحتی حل کنید.

  1. به کودکتان راه حلی را نشان دهید که بتواند در طول روز به شما فکر کند

برای بسیاری از کودکان، بزرگترین چالش خداحافظی کردن و جدا شدن از والدین است. یک مراسم جدایی ترتیب دهید، مانند بغل کردن یا گفتن: «من دوست دارم، تو منو دوست داری، روز خوبی داشته باشی و من ساعت ۳ تو را می بینم!». بیشتر کودکان دوست دارند که یک عکس خانوادگی در کیفشان داشته باشند. همچنین بسیاری از کودکان دوست دارند که علامت یا چیزی مربوط به والدینشان در جیبشان داشته باشند، مانند یک قلب کاغذی که کلمه ی عشق بر روی آن نوشته شده است، یا سنگی که آن را با همدیگر در ساحل پیدا کرده اید، اینها چیزهایی هستند که اگر کودک احساس تنهایی کرد به وسیله ی آنها می تواند اطمینان خود را به دست اورد.

  1. اگر می ترسد او را آرام کنید.

بیشتر اضطراب های ناشی از مدرسه به از نظر بزرگسالان مسخره و احمقانه به نظر می رسند، مانند اینکه کودک فکر می کند که تا زمانی که او در مدرسه است شما ممکن است بمیرید یا ناپدید شوید. افرادی که همدیگر را دوست دارند به طور طبیعی فراق و جدایی را دوست ندارند، ولی کودک باید اطمینان حاصل کند که شما خوب و سالم هستید، مدرسه می تواند باعث شود که کودک همچنان شما را دوست داشته باشد در حالی که شما در کنار او حضور ندارید. هر گفتگویی را با اطمینان به این مسئله که «تو می دونی که ما همیشه پیش هم بر می گردیم» پایان دهید. بنابراین کودک می تواند این جمله در ذهن خود تکرار کند و نگرانی خودش را برطرف کند.

  1. به کودکتان کمک کنید که حتی در حال اضطراب بخندد در نتیجه او گریه نخواهد کرد.

خنده راهی است که کودک می تواند به وسیله ی آن از اضطراب خود جلوگیری کند،، هر کودکی نسبت به سازگار کردن خود با مدرسه دچار ترس و اضطراب می شود. به کودکتان فرصت دهید که تا جایی که می تواند بخندد. اگر شما می توانید خوب است که هر روز صبح یک بازی تعقیب و گریز در خانه ترتیب بدهید، یا او را به خنده بیندازید، بدین وسیله کودک شما با جدایی از شما و رفتن به مدسه راحتتر کنار خواهد آمد. شما می توانید با استفاده از منحرف کردن ذهن او در زمانی که قسمتی از مغز او در حال هورمون سازی برای استرس است از این فرایند جلوگیری کنید. شما می توانید در خانه با تعقیب و گزیز یا بالش بازی از اضطراب او جلوگیری کنید. در اینجا چند بازی ذکر شده است که می تواند فرایند فراق و جدایی را آسان تر سازید:

  • «لطفا ترکم نکن.» زمانی که کتاب خواندن شما برای کودک تمام می شود و کودک از آغوش شما جدا می شود، او را به سمت خودتان برگردانید و به او بگویید که چقدر دوست دارید که در کنار شما باشد، و او را مطمئن سازید که شما نمی خواهید او را رها کنید و همیشه در کنارش خواهید بود. لحن خود را نرم و شوخ کنید تا کودک احساس آزادی و آرامش کند. ولی همچنان او به شما التماس می کند که بماند. نکته اینجاست که ترس او به این خاطر است که چقدر شما را می خواهد و به شما نیاز دارد، بگذارید او کسی باشد که خانه را ترک می کند. مثل همیشه او را بغل کنید و او را بخندانید.
  • بازی بای بای. یک مدلی از بازی قایم باشک هست که تنها اضطراب جدایی را به خنده در کودک تبدیل می کند. بگویید «بیا بازی بای بای را انجام دهیم.» شروع به خارج شدن کنید ولی از در خارج نشوید، اگر شما واقعا بروید این این کار برای کودک ترسناک است. به جای آن در بسته را  که شما می خواهید از آن خارج شوید را باز کنید، در حال حاضر برای کودک  این کار سرگرم کننده است. پس از آن عکس العملتان به صورتی باشد که شما از جدایی می ترسید، و دوباره بپرید داخل و به سمت کودکتان بروید و به او بچسبید. بگویید «من دلم برات تنگ شده بود! من هرگز نمی خواهم که از تو جدا شوم!» در آخر ، شجاعت خود را به دست بیاورید بگویید «بسیار خوب، بگذار دوباره سعی کنم! من شجاع خواهم بود!» و دوباره شروع به ترک کردن کنید. ولی دوباره، بازگردید و حتی قبل از اینکه از دید او خارج شوید بازگردید و به سمت او بروید، این کار کودک را به خنده می اندازد بخصوص اگر شما به صورت احمقانه ای این کار را انجام دهید و نشان دهید که خیلی نگران هستید. این بازی را ادامه دهید و بگذارید که او داد بزند و شما داد بزنید تا زمانی که او را وادار به خندیدن کند با این کار سطح اضطراب و ترس خود از دور ماندن از او را به کودک نشان می دهید.

۶- ارتباطتان را حفظ کنید

روز کودکتان را با پنج دقیقه ماندن در رختخواب یا بر روی کاناپه شروع کنید. و ۱۰۰ درصد توجه خود را به این معطوف کنید که چقدر او را دوست دارید. از این مسئله اطمینان حاصل کنید که هر روز وقتی که بعد از مدرسه کودکتان را می بینید زمان خاصی را صرف شنیدن اتفاقاتی که در ان روز برایش اتفاق افتاده است کنید. از این مسئله اطمینان حاصل کنید که یک برنامه ی طولانی قبل از خواب برای ایجاد احساس امنیت در کودک داشته باشید.

  1. در رابطه با نگرانی های کودک تان هوشیار باشید.

اکثر اوقات، کودک بعد از چند هفته نسبت به اضطراب و نگرانی هایش احساس آرامش خواهد کرد، ولی برخی مواقع ناخشنودی خود را نسبت به مسائل جدی تری ابراز می کند: ممکن است در مدرسه دچار مشکلی شده است، یا نمی تواند تخته سیاه را ببیند،  و یا اینکه در یادگیری دچار مشکل شده است و یا اینکه از صحبت کردن و حرف زدن در کلاس می ترسد. در مورد روزش با نرمی از کودک بپرسید، و با دقت به حرفهایش گوش دهید، و نسبت به حرف هایش عکس العمل داشته باشید تا او به صحبت کردن ادامه دهد. گفتگو را با خواندن کتاب هایی در مورد مدرسه با همدیگر شروع کنید؛ کتابدار شما می تواند برای این مشکل بسیار کمک کننده باشد. داستان های مثبتی که خودتان در مدرسه داشته اید (من در هفته ی اول خیلی عصبی بودم و حتی نمی توانستم از سرویس بهداشتی مدرسه استفاده کنم ولی پس از آن من با بهترین دوستم مریم آشنا شدم و من عاشق او شدم) را برای او تعریف کنید و به او اطمینان دهید که او همان حسی که در خانه دارد را به زودی در مدرسه خواهد داشت. یک بازی وانمودی به وسیله ی عروسک ها انجام دهید و یک نمایش عروسکی ترتیب دهید که یکی کودک نمی خواهد به مدرسه برود و از کودکتان بپرسید من نمی دانم چرا او از مدرسه رفتن می ترسد؟ ما باید به او چه بگوییم؟ اگر شما احساس کردید که کودکتان مشکل بزرگتری دارد که شما نمی توانید ان را بفهمید، زمان آن رسیده است که به معلم او زنگ بزنید و با او صحبت کنید.

۸- تغییر و جابه جایی را برای کودک آسان سازید.

اگر زمانی که با کودکتان خداحافظی می کنید چشمانش پر از اشک می شود و گریه می کند، خدحافظی معمول خود را انجام دهید و به او اطیمنان دهید که شما در پایان روز منتظر او خواهید بود. اگر همچنان کودک برای جدا شدن از شما احساس ناراحتی می کند و جدایی برایش سخت است، معلم می تواند به او کار خاصی را بسپارد که کودک بتواند با تغییر و جدایی از شما کنار بیاید.

۹- از این مسئله اطمینان حاصل کنید که چند دقیقه زودتر از خواب بیدار می شوید تا کودکتان را برای مدرسه رفتن آماده کنید.

این مسئله بسیار مهم است زیرا کودک با دیدن عجله ی شما اضطراب و نگرانی اش تشدید می شود.

  1. کودکان کوچکتری را که زمانشان را در خانه با شما سپری می کنند را بی اهمیت جلوه دهید.

اگر خواهر یا بردار کوچکتر کودکتان زمانش را در خانه با شما سپری می کند، جوری نشان دهید که کودک بزرگترتان فکر کند که شما چقدر در خانه حوصله تان سر می رود و کودک کوچکتر آرزو می کند که می توانست مانند یک بچه ی بزرگ به مدرسه برود.

  1. یک روال ارام با خواب به موقع در شب و بیدار شدن به موقع در صبح در خانه به وجود آورید.

وقتی که شما کودک را صبح زود از خواب بیدار می کنید او خواب کافی نداشته است. کودکانی که به اندازه ی کافی استراحت ندارند انرژی کافی برای خداحافظی کردن در صبح را ندارند و ترس بیشتری نسبت به مدرسه دارند. همچنین خودتان نیز زود به رختخواب بروید و بخوابید، زیرا به این وسیله شما می تواند با عجله صبح مقابله کنید و هر کس صبح خود را با شادی شروع می کند.

منبع : ده نکته برای سازگار شدن کودک با مدرسه

تمام علل دروغ گویی در کودکان + ۱۰ راه حل قطعی

درمان قطعی دروغگویی کودک، علل دروغ گویی در کودکان در این مقاله آورده شده است. دروغ در میان کودکان خردسال و ابتدایی که تازه شروع به درک تمایز و اختلاف بین خیال و واقعیت کرده اند، رایج تر می باشد.

به مرور کودک شما کمی باهوش تر می شود و درک می کند که دروغ گفتن اشتباه است، اما همچنین می‌داند که دروغ می‌تواند به او کمک کند تا از عواقب و کارهای سخت دوری کند. حال چگونه باید این رفتار را ریشه یابی و حل کرد؟ برای درک این موضوع با ما همراه باشید.

علل دروغ گویی در کودکان

ممکن است بارها شاهد دروغ گفتن از زبان کودک خود بوده اید و این مسئله شما را آزار داده است. متاسفانه برخی از والدین بدون در نظر گرفتن عللی که منجر به گفتن دروغ در کودک شده اند، دست به تنبیه وی می زنند. در این مقاله برخی از علت های رایج دروغ گویی کودکان آورده شده اند:

ترس

برخی خانواده ها تلاش میکنند با خشونت و ایجاد وحشت کودک خود را از عادات بد دور کنند، هرچند این روش پاسخگو نیست و اثر عکس میدهد زیرا این ترس دو نتیجه میتواند داشته باشد، یا این که از ترس تنبیه والدین کم کم به دروغ گویی و تاثیر مثبت آن در تنبیه نشدن عادت کند، یا به زبان دیگر همین خشونت و سخت گیری بیش از حد باعث میشود نه تنها عمل ناپسند اولیه ترک نشود بلکه دروغگویی هم به آن اضافه شود، یا این که به مرور زمان ترسش بریزد و بدون خجالت و با گستاخی بیشتر عمل ناپسند خود را انجام دهد. 

در هر دو صورت بدیهی است که خشونت والدین و وحشت کودک از تنبیه شدن اگر بیش از اندازه شود به جای اثر مثبت اثر مخرب تر هم میگذارد. همچنین، بدیهی است که این روش حتی اگر عمل کند موقت است زیرا هیچ گاه میل به انجام کار صحیح در آن ها تقویت نشده که خودشان تصمیم بگیرند که به آن عمل کنند و تنها مانع روبروی آن ها خشم والدین است که به مرور زمان کم اثر میشود. همچنین این کودکان در بروز عواطف خود نیز به مشکل میخورند.

اگر کودک دروغگو خودش به این نتیجه برسد که کاری غلط است احتمال این که به آن انحراف دچار شود بسیار کمتر میشود و وقتی خانواده با او با خشونت برخورد نکرده است نسبت به کودکی که تنها دلیلش ترس از مواجهه با خشم اطرافیان است، با والدینش احساس نزدیکی بیشتری میکند، و کمتر احساس نیاز میکند که به دروغ متوسل شود، زیرا ترسی از عواقب راست گویی خود ندارد.

با توجه به موارد گفته شده یکی از بزرگ ترین دلایلی که باعث میشود کودک به دروغ روی بیاورد ترس از مجازات شدن است، زیرا به دنبال پیدا کردن راهی است که از تنبیه شدن فرار کند و یک راه رایج برای این امر تقویت عادت دروغ گویی است، و طبیعتا خشن تر شدن برخورد ها و مجازات ها ترس را بیشتر میکند و ترس بیشتر باعث دروغ های بیشتر میشود.

بنابراین برای این که این ترس ها باعث شکل گرفتن و گسترش دروغگویی در کودک نشوند بهترین درمان دروغگویی کودک نشان دادن عطوفت و مهربانی و احترام به عقاید کودک است، تا با مشاهده ی آرامش و محبتی که در خانواده وجود دارد بدون ترس از عواقب آن بتواند حرفش را بزند. کودکی که احساس کند به نظرش اهمیت داده میشود و میتواند بدون عواقب حرفش را بزند نیاز به دروغ نخواهد داشت.

احساس تحقیر

یکی دیگر از عامل هایی که باعث می شود که کودک دروغ بگوید، احساس تحقیر می باشد. کودکی که در معرض توهین و تحقیر قرار می گیرد و به شخصیت او ضربه می زند، تلاش می کند تا از طریق روش های مختلفی که برای او امکان دارد، تلاش کند تا در مرکز توجه افراد خانواده و نیز دیگران قرار بگیرد و همچنین احترام برای شخصیت وی قائل بشوند.

کودک از هر راهی و فرصتی استفاده می کند تا به هدفش برسد. یکی از روش هایی که او برای رسیدن به این گونه هدف ها مورد استفاده قرار می دهد، دروغ گفتن است. کودکی که در خانواده به او توجه نمی شود، و مدام در معرض تحقیر و بی توجهی از جانب اطرافیان است و با و زندگی خود را با فقر و محرومیت می گذراند، بهترین و بزرگترین لذتش، مطرح کردن خود و جلب توجه دیگران است.

کودک در این گونه موقعیت ها، با راست گویی و صداقت، نمی تواند که نظر دیگران را به خود جلب کند و همچنین افکار آن ها را به سوی خود بکشاند. ناچارا به دروغ گویی متوسل می شود. دروغ های بزرگ و هیجانی، دروغی که مرکز توجه را به سمت خود جذب می کند و خانواده را به جوش و خروش و هیجان وادار می کند.

به عنوان مثال؛ ” کودک به منزل وارد می شود و با صدای بلند فریاد می زند که پدر با ماشین تصادف کرد. و یا نیز معلم مان از طبقه سوم مدرسه سقوط کرد و مرد “. زمانی که اعضای خانواده قصد دارند خود را به محل وقوع سانحه برسانند، احساس لذت و شادی به کودک دروغگو دست می دهد و نیز از اینکه این گونه در اعضای خانواده هیجان و توجه به وجود آورده خوش حال است.

کودک این گونه تحقیر ها و توهین ها و بی اعتنایی های گذشته را تلافی می کند. این گونه برخورد های کودک، ریشه در برخوردهای خانواده دارد. زیرا اگر افراد خانواده و نیز دیگران به شخصیت کودک احترام قائل می شدند، و همچنین او را مورد تحقیر و اهانت قرار نمی داند، هیچ گاه کودک برای جبران کمبود های خود به این گونه کار ها متوسل نمی شد و هرگز دروغ نمی گفت.

کودک باید مورد توجه و اهمیت و احترام خانواده قرار بگرید، مورد تشویق واقع شود و همچنین اعمال او مورد تحسین قرار گیرند و به صحبت ها و بحث هایش بها داده شود.

پدر و مادر که به دلایل گرفتاری های خود به مقدار کمی به فرزند خود رسیدگی می کنند، و به کار او کاری ندارند و به صحبت ها و مسائل مختلفی که کودک دارد گوش نمی دهند، باعث می شوند که کودک در ذهن خود تصور می کند که صحبت ها و یا اعمالش مورد رضایت خانواده و اطرافیان نیست و ناچارا برای آن که نظراتش مورد توجه واقع شوند، با دروغ گفتن و بزرگ نمایی خود را در معرض مرکز توجه خانواده قرار می دهد.

آن چه که مسلم می باشد، دروغ هایی که کودک در این شرایط می گوید، تنها برای جبران کمبود ها و نیاز های خود و همچنین جلب توجه والدین است، والدین باید به امر واقف بوده و نیز فرزند خود را محترم بشمارند.

محیط خانواده

یکی از مهمترین کانونی که در آن کودک می تواند راست گویی را بیاموزد، محیط خانوادگی می باشد و می تواند با آن خو بگیرد در حقیقت سبک فرزند پروری شما تاثیر زیادی بر رشد کودک دارد. خانواده تاثیری قابل توجه و شگرفی می تواند در کودک داشته باشد. در محیط های خانوادگی که در آن ها با دروغ و خلاف سر و کار ندارند، و نیز در آن جا درستی و راست گویی حاکم می باشد، باعث می شود که کودک این گونه راه و روش ها را انتخاب کند.

و برعکس اگر؛ محیط خانواده محلی باشد که دروغ و رفتار نامناسب و ناپسند و همچنین انحراف های دیگری مرسوم باشد، کودک با این گونه انحرافات رشد می کند و پرورش می یابد و نیز شخصیت او طبق ناهنجاری های متفاوت استوار می گردد. به این دلیل که کودک تقلیدگر خوبی است و همچنین بدون توجه و یا اراده، خودش را با محیط خانوادگی تطبیق می دهد و آنچه که در خانواده می گذرد و اتفاق می افتد، در او ریشه و نقش می گیرد.

اولین مدرسه ای که کودک در آن آموزش می بیند، محیط خانوادگی است. پدر و مادر هایی که به دروغ  و انحرافات دیگری متوسل می شوند و نیز کودک خود را گاهی مجبور به دروغ گویی می کنند و همچنین والدینی که به صورت مداوم در مقابل کودک تعارفاتی ساختگی و دروغین می کنند و نیز بسیار از شرایط غیر واقعی دیگری که بوجود می آورند، سبب می شود که کودک با تقلید از آن ها به دروغ گویی عادت کند.

محیط خانوادگی تعیین کننده ی خوب و بد خانواده است. پدر و مادر و اعضای خانواده باید زمینه ی پرورش راستی و صداقت و درست کاری را برای کودک مهیا کنند تا بتوانند کودکی راست گو و مثبت به جامعه تحویل دهند.

والدین نباید به کودک خود سخت گیری زیادی نشان دهند، و همچنین آن ها را بیش از حد مورد استیضاح و پرسش قرار ندهد و در عوض به جای اینکه با این کارها، باعث شوند که آن ها را به دروغ توسل کنند بهتر است که با آن ها با صداقت و مهربانی و درستی و با آرامش برخورد کنند . زیرا کودک دروغگو هنوز سازمان فکری کودک به درجه ای نرسیده است که بتواند مسئله ها را تجزیه و تحلیل کند.

باید مسئولیت های کوچکی به کود در خانه بدهید ، اگر نتوانست آن را به درستی و یا کامل انجام دهد، مانند یک دوست صمیمی آن را راهنمایی و هدایت کنید و یا اگر توانست آن را به درستی انجام دهد، تشویقش کنید و نیز مسئولیت های دیگری به او بدهید و همچنین در او احساس مسئولیت را پرورش بدهید.

و والدین می توانند از این طریق کودک را فردی با مسئولیت بارآورده و همچنین به صورتی غیر مستقیم از متوسل شدن کودک به دروغ برای جبران عقده هایش و کمبودهای احتمالی اش، جلوگیری کنید.

والدین هیچ گاه چنین حقی ندارند که کودک را با وعده های دروغین گول بزنند و با آن ها با خشونت برخورد کنند، آن ها باید با کودکان خود صادق بوده و به آن ها راه درست زندگی کردن را یاد بدهند.

پیاژه می گوید: ” اگر اسباب و افراز دروغ را از دست کودک دروغگو دور کردید، او نیازی به دروغ گفتن پیدا نمی کند. اگر در زندگی، کودک آزادی داشت و به او دستورهای شدید و زیاد داده نشد و نیز به او وانمود نشد که باید از آن ها پیروی کند، بلکه رفتار و سلوک شما جنبه ای دوستانه داشت، کودک در خود نیازی نمی بیند که به دروغ متوسل شود و با شما همان رفتاری را می کند که شما با او انجام داده اید “.

داشتن توقع زیاد و تحمیل تکالیف سنگین

از دیگر علت های دروغ گویی کودکان، داشتن توقع بیش از حد از ظرفیت و توانایی آن ها می باشد و همچنین تحمیل تکالیف سنگین به کودکان می باشد. سخت گیری های زیاد و بی جا، و توقعات اشتباهی که والدین و نیز دیگران از کودکان انتظار دارند، باعث می شود که کودک برای فرار از این موقعیت ایجاد شده به دروغ گویی متوسل شود.

همیشه باید به اندازه توان و قدرتش از کودک انتظار داشت ، نه این که با دادن مسوئلیت های زیاد و سنگین و طاقت فرسا کودک را به دروغ گویی وادار کنید و در او بد بینی را پرورش بدهید.

پدر و مادر باید همیشه نیرو و قدرت کودک خود را در نظر داشته باشند، چون اگر کودک چنی احساس کند که باعث رنجش والدین و مربیان خود شده و همچنین باعث شده که آن ها او را فردی نالایق و تنبل تلقی کنند، تلاش می کند که با متوسل شدن به دروغ ، شخصیت خود را مقابل والدین و مربیانش حفظ کند و دیدگاه آن ها را نسبت یه خود تغییر دهد و به دلیل تکرار دروغ، کم کم به دروغ گویی عادت می کند و فردی دروغ گو می شود.

در نتیجه؛ تحمیل کار های سنگین و داشتن توقعات زیاد و بی جا از کودک، باعث می شود که او به دروغ گویی متوسل بشود و همچنین بسیاری از خلقیات و خصلت های ناپسند دیگر در او مهیا شود.

والدین نباید کودک خود را در سنی که هنوز ارزش راست گفتن را نمی داند، وادار به راست گفتن کنند و به این صورت او را برای دروغ گفتن آماده می کنند. زیرا کودک تا آن لحظه که والدینش او را به طرق مختلف مجبور به راست گویی می کنند، هنوز راه فریب کاری و دروغ گویی را نمی داند و احتمالا به این کار نیازی نداشته باشد.

اما والدین با این کار خود باعث می شوند که در کودک این فکر ایجاد شود که برای دفاع و خارج شدن از زیر بار مسئولیت های سنگین و همچنین برای آزادی از توقع زیاد و دستورهای مستبدانه ی والدین، به دروغ متوسل شود و با تکرار دروغ، در او دروغ گویی تقویت می شود و ریشه می گیرد.

درمان قطعی دروغگویی کودک

۱. در مورد واقعیت و حقیقت صحبت کنید.

در مورد اینکه چقدر واقعیت و حقیقت با خیال، آرزوها، امکان، تظاهر و وانمود کردن متفاوت است صحبت کنید.

اشکالی ندارد که بچه‌ها بخواهند داستان بگویند، اما از آن ها بخواهید که از نشانه‌هایی برای شناسایی هر چیزی غیر از واقعیت استفاده کنند. در اینجا چند نمونه از این نشانه ها ذکر شده است

  • “من فکر می کنم این اتفاق به این شکل افتاد.” “من فکر می کنم این پاسخ درست است.” “مطمئن نیستم…”
  • “شاید…” (احتمال) “کاش این درست بود.” “دوست دارم اگر…” (آرزو)
  • «می‌خواهم برایت داستانی تعریف کنم…» «می‌توانم تصور کنم که چگونه می‌توانست…» (فانتزی)

۲. او را متوقف کنید.

گاهی کودکان شروع به زینت و پر و بال دادن می کنند و نمی توانند دست از کار بکشند. والدین می توانند در اینجا آن ها را متوقف کرده و از آن ها بخواهند که حقیقت را آن طور که روی داده است تعریف کنند.

۳. اگر کودک ADHD با برنامه جلو بروید

گاهی اوقات کودکانی که نمی توانند تکانه های خود را کنترل کنند، بدون فکر چیزهایی را به زبان می‌آورند یا گاهی شروع به صحبت کرده و نمی دانند چگونه متوقف شوند. این مولفه تکانشگری به دلیل عدم کنترل خود می تواند منجر به عدم صداقت شود . این دروغ همیشه بدخواهانه نیست، اما هنوز هم خوب نیست و نباید آن را توجیه کرد زیرا مشکل اغلب بدتر می شود. حتی کودکانی که کنترل تکانه ضعیفی دارند، باید یاد بگیرند که حقیقت را بگویند.

۴. با فرزندتان در مورد چگونگی جلب اعتماد صحبت کنید.

امتیاز و مسئولیت در کنار هم قرار می‌گیرند و وقتی کودکی غیرمسئول است امتیازات از بین می‌رود. برای مدتی به چیزهایی که فرزندتان می گوید مشکوک هستند.

حتی ممکن است چیزی را که بعداً صحت دارد زیر سوال ببرید. ممکن است کودک دروغگو از این موضوع صدمه ببیند، اما این آسیب نتیجه طبیعی بی اعتمادی است که به نوبه خود ناشی از دروغگویی است. باور داشتن امتیازی است که زمانی به دست می‌آید که کودکان در گفتن مرتب حقیقت مسئولیت دارند.

باور نکردن فرزندتان ممکن است بی احساسی به نظر برسد، اما او باید یاد بگیرد که نمی توان به افرادی که حقیقت را نمی گویند اعتماد کرد. به فرزندتان بگویید که دوست دارید او را باور کنید، اما تا زمانی که او این امتیاز را به دست نیاورد، نمی توانید.

۶. اگر فرزندتان به درستی به تنبیه پاسخ داد، از تنبیه بیشتر خودداری کنید.

به منظور تشویق فرزندتان به گفتن حقیقت  پاداش دهید. “اگر بتوانید اعتراف کنید که دروغ بوده اشتباه کرده اید، دیگر مجازاتی در کار نیست.”  این رویکرد کمک می کند تا کودک مسئولیت کار خود را قبول کرده و بتواند اشتباهات خود را تصحیح کند.

۷. انواع دروغ را درک کنید.

برخی از والدین می گویند: “دروغ با دروغ هیچ فرقی ندارد” اما در واقعیت، همه دروغ ها برابر نیستند. بله، ما می خواهیم صداقت را از فرزندانمان تشویق کنیم، اما بچه ها انواع مختلفی از دروغ ها را می گویند. دانستن دلیل دروغ ممکن است نیازی را آشکار کند که فرزند شما در تلاش برای بیان آن است.

اگر بتوانید آن نیاز، مثلاً توجه مثبت یا خودارزشمندی را شناسایی و برطرف کنید، احتمالاً شاهد کاهش فراوانی دروغ ها خواهید بود. در ابتدا مقاله انواع و دلایل دروغ کودکان آورده شده است. با شناسایی این دلایل می توانید دروغ را ریشه یابی و حل کنید.

۸. دروغ نگویید

برای درمان دروغگویی کودک باید بدانید که کودکان از شما یاد می گیرند اگر به هر دلیلی مشاهده کنند که دست به دروغ می زنید یاد می گیرند که دروغ گفتن در برخی از مواقع اشکال ندارد. توجه داشته باشید که تاثیری که رفتار شما بر کودک دارد حرف هایتان ندارد بنابراین به حرف هایی که میزنید دقت کنید.

۹. مثال و ضرب المثل

داستان ها و روایت های زیادی وجود دارد که از نتایج نامطلوب دروغ گفتن حکایت دارد. به طور مثال داستان چوپان دروغگو که داستانی پر از معنی می باشد یا داستان پینوکیو.

منبع : تمام علل دروغ گویی در کودکان + ۱۰ راه حل قطعی

۱۰ نکته برای فرزندپروری بهتر | بهترین سبک فرزند پروری چیست

بهترین سبک فرزند پروری چیست؟ چه چیزی شما را تبدیل به والدین خوب می کند؟ پدر و مادر خوب تلاش می کنند براساس بهترین علایق کودک خود تصمیم گیری کنند.

البته هیچ کس کامل نیست. همانطور که هیچ پدر و مادری هم کامل نیست، بنابراین بهتر است هنگام به کرسی نشاندن انتظارات خود به خاطر داشته باشید که هیچ کودکی هم کامل نیست. اما منظور این نیست که ما نباید در جهت رسیدن به هدف تلاشی بکنیم. ابتدا استانداردهای بالایی برای خود تعیین کنید بعد کودک را در اولویت دوم قرار دهید. ما برای آن ها نمونه یک الگوی خوب هستیم.

در ادامه ده نکته در مورد یادگیری سبک فرزند پروری مؤثر مطرح می شود. اکثر آن ها نه آنی و نه شدنی هستند. بعلاوه احتمالاً هیچ کودکی نتواند همزمان به همه آن ها با هم عمل کند. اما اگر بتوانید بر روی آنها کار کنید؛ حتی انجام برخی از آنها در هر زمانی، باز هم خواهید توانست در مسیر درستی حرکت کنید.

بهترین سبک فرزند پروری چیست

چهار سبک اصلی فرزند پروری (مسالمت آمیز، مقتدرانه، غفلت آمیز و مستبدانه) که امروزه در روانشناسی کودک مورد استفاده قرار میگیرند، بر اساس کار دایانا بامریند، روانشناس رشد، و محققین دانشگاه استنفورد، النور مککوبی و جان مارتین است. در ادامه این روش ها به طور خلاصه توضیح داده شده است برای آگاهی از تمام سبک فرزند پروری می توانید از مقاله ۱۱ سبک های فرزندپروری کمک بگیرید.

۱. سبک فرزند پروری مقتدرانه

در سبک فرزند پروری مقتدرانه که دموکراتیک می باشد خانواده‌ها دموکراسی را انجام می‌دهند، جایی که کودکان در امور خود نظر می دهند. این والدین ارتباط نزدیک و خوبی با فرزندان خود برقرار می کنند. این نوع سبک فرزند پروری از نظر بسیاری از روانشناسان بهترین سبک فرزند پروری می باشد زیرا کودک به صورت مستقل رشد می کند.

۲. سبک فرزند پروری مسالمت آمیز

در این سبک فرزند پروری قوانین بسیار محدود هستند و کودک بسیار آزاد می باشد تا به فعالیتی که دوست دارد بپردازد در این روش کودکان ممکن است مسئولیت پذیری کمی نشان دهند.

۳. سبک فرزند پروری غفلت آمیز یا بدون دخالت

در این روش والدین دخالتی در رفتاهای کودک انجام نمی دهند و حتی اگر زمین خورد نیز به او کمک نمی کنند. این روش ممکن است آسیب های دائمی را برای کودک به همراه داشته باشد.

پیشنهاد مشاور: ۷ رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند| هنر فرزند پروری

۴. سبک فرزند پروری مستبدانه

کنترل زیاد، سخت گیر یو کنترل زیاد کودک در این روش حرف اول را می زند. این روش باعث می شود که کودک احساس کند استقلال بسیار کمی داشته و نمی تواند برای خود تصمیم بگیرد.

۱۰ نکته برای روش فرزند پروری صحیح

۱. مدل سازی

عمل کنید. فقط آنچه شما می خواهید را از فرزند خود نخواهید انجام دهد. عملاً به آن ها نشان دهید. انسان تا حدی به دلیل  یادگیری از طریق تقلید از گونه های خاص محسوب می شود. ما برای الگو گیری از حرکات دیگران برنامه ریزی شده ایم تا از این طریق آن ها را درک کنیم و خود را با آن ها یکی کنیم.

کودکان به ویژه هرکاری که والدین آن ها انجام می دهند را خیلی خوب تماشا می کنند، همان کسی باشید که دوست دارید کودک شما باشد، به او احترام بگذارید، به آن ها رفتار و نگرش های مثبتی نشان دهید، نسبت به هیجان های کودک همدلی نشان دهید؛ کودک شما آنگونه که مقتضی است تبعیت می کند.

۲. محبت

محبت خود را نشان دهید. وقتی عشق ورزیدن بیش از حد نباشد آنها لوس نمی شوند. تنها چیزی که می توانید به نام محبت انجام دهید چیزهای مانند ولخرجی در پول، آسان گیری، انتظارات پایین و حمایت بیش از حد است. وقتی این چیزها به جای عشق واقعی داده می شوند آن موقع فرزند شما لوس می شود.

عشق ورزی به فرزند خود می تواند به اندازه در آغوش گرفتن، بودن در کنار آن  ها و به طور جدی گوش دادن به مسائل او ساده باشد. نشان دادن این کارهای عاشقانه می تواند راه انداز هورمون های ایجاد کننده حس خوب مانند اکسی توکسین، اپیوئیدها، و پرولاکتین باشد. این ناقل های عصبی شیمیایی می توانند به ما احساس آرامش عمیق، صمیمیت و اقناع عاطفی ببخشد و با وجود این خصوصیات  کودک شما انعطاف پذیر خواهد شد و نیازی به درخواست رابطه نزدیکتر با شما ندارد.

۳. روش فرزند پروری مثبت

نوزادان با حدود ۱۰۰ بیلیون سلول های (نورون ها) عصبی مغزی و اتصالات نسبتاً کمی متولد می شوند. افکار ما محصول این اتصالات هستند، آن ها محرک اعمال ما بوده و شخصیت ما را شکل می دهد و اصولا همان کسی که هستیم را تعیین می کنند. آن ها از طریق تجارب موجود در سراسر  زندگی ما خلق، تقویت و حک می شوند.

به کودک خود تجارب مثبتی بدهید. آن ها به توانایی تجربه تجارب مثبت خود دست خواهند یافت.

هم چنین به کودک خود تجارب منفی بدهید. در غیر اینصورت، آن ها به آن نوع رشد لازمه بالندگی خود نخواهند رسید.

به پارک بروید. با فرزند خود بخندید. خشم های هیجانی را تحمل کرده و با یکدیگر با یک نگرش مثبت مسئله را حل کنید.

نه فقط ارائه این تجارب مثبت موجب اتصالات خوب در مغز کودک شما می شود بلکه آن ها موجب شکل گیری خاطراتی از شما می شوند که کودک شما آن ها را در زندگی به یدک می کشد. وقتی بحث انضباط به میان می آید به سختی می توان مثبت بود. اما تمرین انضباط مثبت و اجتناب از قیاس های تنبیهی امکانپذیر است.

والد خوب بودن به معنای آن است که شما باید به کودک خود اخلاق خوب و بد را یاد بدهید. تعیین محدودیت ها و سازگاری رمز انضباط خوب است. هنگام اجرای این قوانین مهربان و قاطع باشید. بر روی دلایل پشتوانه رفتار کودک  تمرکز کنید. همچنین آن را تبدیل به فرصتی برای یادگیری در آینده او کنید نه فرصتی برای تنبیه گذشته.

۴. مأمن امن

اجازه دهید کودک شما بداند که شما همواره برای پاسخگویی به سیگنال های دریافتی او و حساسیت به نیازهایش آنجا حضور دارید. کودک خود را به عنوان یک فرد حمایت کنید و بپذیرید. پناهگاهی امن و گرم برای اکتشاف او باشید. کودکانی که با والدین دارای مسئولیت پذیری مداوم پرورش می یابند تمایل به داشتن رشد عاطفی، رشد اجتماعی و پیامدهای مملو از سلامت روانی بهتری دارند.

۵. ارتباط و یکپارچگی

اکثر ما قبلاً از اهمیت ارتباط آگاهیم. با کودک خود صحبت کنید و به دقت به او گوش بدهید. شما با تداوم خط ارتباطی باز رابطه بهتری با کودک خود دارید و کودک شما هنگام بروز مشکل به شما مراجعه می کند. اما دلایل دیگری برای ارتباط وجود دارد؛ شما با این کار به کودک کمک می کنید تا اجزای مختلف مغزش را یکپارچه کند.

وقتی اعضای مختلف یدن یکپارچه می شود می توانند مانند یک کل هارمونیک عمل کنند که به معنای رفتار همکاری بیشتر و همدلانه تر است.

برای بهبود سبک فرزند پروری از کودک خود بخواهید هر چیزی که برایش اتفاق افتاده را توصیف کند و حس خود را بگوید. شما نباید به او راه حل بدهید. فقط به صحبت های او گوش دهید و بپرسید، سؤالات واضح به آنها در حس کردن تجارب و کامل کردن خاطرات کمک خواهد کرد.

۶. انعکاس گری

چیزهای که می خواهید تغییر دهید را یادداشت کنید و فکر کنید چطور می توانید آن را به شکل متفاوتی انجام دهید. سعی کنید آگاه باشید و دفعه بعد هنگام بروز این مسائل رفتار خود را تغییر دهید. اگر در ابتدا موفق نشدید تسلیم نشوید. با تمرین می توانید هر چیزی را تغییر دهید.

۷. توجه به بهزیستی خود

به روحیه خود توجه کنید. اغلب اوقات چیزهایی مانند سلامتی یا زندگی زناشویی با تولد کودک در اولویت های کم اهمیت تر قرار می گیرند. اگر به اینها توجه نکنید بعداً تبدیل به مشکلات بزرگتری خواهند شد. به خوبی از نظر روانی و فیزیکی خود را تغذیه کنید. زمانی را صرف تقویت رابطه با همسر خود اختصاص دهید. اگر این دو حیطه رشد نکنند، کودک شما نیز عذاب می کشد.

۸. کتک نزدن

بدون شک برای برخی از والدین کتک زدن می تواند نتایج خوبی را در کوتاه مدت ایجاد کند که گاهاً مایه آسایش خاطر لازم زیادی برای والدین است. اما این روش نمی تواند به کودک شناخت خوب از بد را یاد دهد.  شما با کتک زدن حل کردن مسائل از راه خشونت را برای کودک خود الگوسازی میکنید.

کودکانی که سیلی، کتک یا ضربه می خورند بیشتر متمایل به دعوا کردن با دیگر کودکان هستند. آن ها به احتمال زیاد قلدر می شوند و برای رفع مجادله ها از پرخاشگری فیزیکی یا کلامی استفاده کنند. علاوه بر اینکه بعداً در زندگی بیشتر محتمل ایجاد بزهکاری، رفتارهای ضداجتماعی و جرم خیزانه، رابطه پدر –فرزند بد، مسائل سلامت روانی و تجاوز یا قربانی خشونت های محلی می شوند.

جایگزین های مختلف بهتری مانند انضباط  مثبت و تقویت مثبت برای منضبط کردن وجود دارد که دارای اثربخشی بیشتر به اثبات رسیده اند.

۹. ثبات دیدگاه

هدف شما از پرورش کودک چیست؟

اگر شما مانند اکثر والدین هستید، حتما دوست دارید کودک  شما از نظر درسی عالی باشد، مولد باشد، مسئولیت پذیر و مستقل باشد، از برقراری روابط عمیق با شما و دیگران لذت ببرد، مهربان و شفیق باشد و زندگی شاد، سالم و رضایت بخشی داشته باشد.

اما چقدر زمان صرف کار کردن برروی این اهداف می کنید؟

اگر شما مانند اکثر والدین باشید احتمالاً زمان زیادی را فقط صرف گذراندن روز می کنید. در حقیقت شما به جای کمک به کامیابی کودک بیشتر وقت خود را صرف تلاش برای زنده ماندن می کنید.

اجازه ندهید مراتب بقاء بر زندگی شما چیره شوند؛ دفعه بعد که عصبانی و ناکام شدید، یک گام به عقب بر می گردید. در مورد آنچه شما را عصبانی و دلسرد می کند فکر کنید و برای  بهبود کودک خود تلاش کنید. در واقع، راه‌های  تبدیل هر تجربه منفی به فرصت یادگیری برای او را پیدا کنید.

انجام دادن این کارها نه تنها به حفظ یک دیدگاه مثبت کمک می کند بلکه شما نیز بر روی یکی از اهداف اساسی خود در روش فرزند پروری؛ یعنی ایجاد یک رابطه خوب بین شما و کودک خود، کار می کنید.

۱۰. میانبر زدن از روش های صحیح فرزندپروری

تکنیک های فرزند پروری یکی از مهم ترین حیطه های تحقیقاتی در روانشناسی است. بسیاری از آداب، اقدامات و تکنیک های فرزند پروری از نظر علمی مورد پژوهش، تأیید، تصحیح یا  تکذیب قرار گرفته اند. یکی از وب سایت های خوب در مورد تربیت کودک همین سایت کودک و نوجوان هست که ما مطالب مختلفی در مورد تکنیک های فرزند پروری در اختیار شما می گذاریم.

استفاده از دانش علمی به هیچ وجه الگوی واحدی ندارد. هر کودکی متفاوت است. از این رو شما می توانید و باید را با سبک فرزند پروری خود تعدیل کنید. برای مثال،  گذشته از کتک زدن جایگزین های بسیار بهتری مانند بازجهت دهی، استدلال، حذف امتیازات، تعیین دوره زمانی، محرومیت و امثال آن وجود دارد. شما می توانید روش انضباطی غیرتنبیهی را انتخاب کنید که برای کودک شما اثرگذارتر است.

البته شما می توانید استفاده از فلسفه های سنتی (مانند کتک زدن) را انتخاب کنید و ممکن است باز هم همین نتیجه را بگیرید. اما چرا با وجود اقدامات بهتر و دارای سابقه تحقیقاتی خوب باز هم از اقدامات خطر آفرین استفاده می کنیم؟ اتخاذ این میان برها ممکن است مستلزم کار بیشتر بر روی خود در کوتاه مدت باشد اما می تواند در زمان زیادی صرفه جویی به عمل آورد و در دراز مدت زجر آور و باعث اختلالات بیش تر شود .

منبع : ۱۰ نکته برای فرزندپروری بهتر | بهترین سبک فرزند پروری چیست

دکتر بازی در کودکان

دکتر بازی در کودکان و نحوه بازی با کودک، آیا دکتربازی در کودک بد است؟، نحوه برخورد با دکتر بازی کودکان همه در این مقاله آورده شده است.

نیازی به گفتن نیست که والدین هنگام وقوع چنین موقعیت هایی بسیار می ترسند. آن ها که با رفتارهای جنسی کودکان آشنا نیستند، به این نتیجه می رسند که چیزی بسیار شرم آور در مورد کاری که این بچه ها انجام می دهند وجود دارد. نتیجه گیری سریع و واکنش افراطی با فریاد زدن و تنبیه برای والدین آسان است. اما کاوش جنسی بخشی طبیعی از کودک بودن است و والدین باید بین تمایلات جنسی کودکی و بزرگسالان تمایز قائل شوند.

وقتی در این لحظات نسبت به فرزندانمان واکنش نشان می دهیم، باید محدودیت هایی را تعیین کنیم، اما در عین حال به فرزندانمان نیز بفهمانیم که کنجکاوی در مورد رابطه جنسی طبیعی است. بنابراین، باید گفتار و کردار خود را با دقت انتخاب کنیم تا از شرمساری فرزندان خود و ایجاد هرگونه تداعی منفی خودداری کنیم.

 نحوه برخورد با دکتر بازی کودکان

نحوه برخورد با این بازی ها چگونه است و چه زمانی باید نگران بود؟

بازی های وانمودی در کودکان پیش دبستان بسیار رایج هستند.

یکی از رایج ترین این بازی ها نوعی است که معمولا با نام دکتر بازی در کودکان شناخته می شود که در واقع نوعی تجربه و آزمایش کردن در کودکان است.

البته استفاده از این اسم ها نمی تواند اهمیت اتفاق افتادن برخی مسائل را کم کند، مثل نشان دادن اندام های خصوصی به یکدیگر.

چرا بچه ها «دکتر بازی می کنند»؟

“دکتر بازی در کودکان” معمولا زمانی اتفاق می افتد که کودک بین ۳ تا ۶ سال سن دارد. دلیل اینکه بچه ها این کار را می کنند کنجکاوی است. این کنجکاوی زمانی اتفاق می افتد که او متوجه تفاوت ظاهری بین زن و مرد می شود، مثلاً پدرش می تواند موهای کوتاه داشته باشد، ریش داشته باشد و مادرش می تواند موهای بلند داشته باشد یا دامن بپوشد.

در آن زمان بچه ها کنجکاو می شوند و فکر می کنند که آیا راه دیگری برای تشخیص زن و مرد وجود دارد یا خیر. هنگام بازی با دوستان، کاملاً عادی است که آن ها سعی کنند ببینند که آیا دوستشان متفاوت است یا خیر.

برخورد با برهنه شدن کودک

اولین برخورد با برهنه شدن کودک ممکن است شما را شگفت زده کند، و بعد از آن ترس در مورد مسائل جنسی و نگرانی های فرهنگی پیرامون کارهای یواشکی به وجود می آید.

اکثر والدین به این ترس اکتفا نمی کنند، بلکه جلوتر می روند.

وارد بازی کودک شده و واکنش شدیدی نسبت به این بازی کودک نشان می دهند.

روش کنترل دکتر بازی در کودکان

روش های زیادی برای کنترل این رفتار وجود دارند، اما خوشبختانه بهترین روشی که توصیه می شود بسیار ساده است و به یاد سپردن آن آسان:

  • راه خود را کج کنید و دور شوید.
  • یادتان باشد که این کار فقط به دلیل کنجکاوی است.
  • اما اکثر والدین با دیدن این صحنه ها از جای خود می پرند مخصوصا زمانی که بحث اندام های خصوصی در میان باشند.
  • به طور کلی، عاقلانه‌ترین کار این است که قانونی وضع کنیم که هنگامی که با دوستش بازی می کند در اتاق باید باز نگه داشت. کودکان به راحتی تحت تأثیر تکانه های خود قرار می گیرند و با این نظارت بیش تر تصمیم های عاقلانه می گیرند.

به عکس العمل خود توجه کنید و دقت داشته باشید که استانداردهای خود را پیرامون این اندام ها زیاد نکنید، طوری رفتار کنید که انگار مثل اندام های دیگر هستند.

این بی توجهی و کاری نکردن حتی هنگامی که پای جنس مخالف نیز در بازی به میان باشد مهم است.

نکته مهم تر اینست که کودکان اندام های جنسی خود و حتی جنس مخالف را به عنوان ارگان های تولید مثل و مرکز لذت نمی بینند.

اگر کودک تصاویر یا فیلم پورنوگرافی را ندیده باشد دکتر بازی در کودکان تنها برای ارضای کنجکاوی است نه بیشتر.

مقایسه و لمس برای یادگیری بیشتر

مقایسه کردن یکی از روش های یادگیریست و این همان کاری است که کودکان انجام می دهند، مخصوصا مقایسه با اندام جنس مخالف که تفاوت ها مشهود هستند.

کودکان جذب تفاوت ها می شوند و این راهی است که از طریق آن شناخت خود را از جهان گسترش می دهند.

در همین راستا، لمس کردن نیز جزئی از شناخت و یادگیری است.

لمس کردن، در واقع همان چیزی هست که سطح اضطراب والدین را بالا می برد، اما نگران نباشید!

برای کودکان لمس کردن و نگاه کردن یکی هستند.

کودکان این کار را بیشتر از یکی دو بار انجام نمی دهند، مگر آنکه با مانع شدن و تاکید زیاد والدین، آن را پر رنگ نکنند.

در واقع کودکان با رفتارهای نامتناسب شما کنجکاو می شود کشف کند لمس نقطه خاص چه ویژگی ای دارد که والدین را به نقطه جوش می رساند؟

حتما مسئله متفاوتی در این مورد وجود دارد.

با آنچه که گفته شد، دور شدن از صحنه و واکنش نشان ندادن بهترین کاری است که والدین می توانند انجام دهند.

اگر میخواهید کودک هیچ وقت در خانه لخت نشود یا دوستانش این کار را نکنند، بهتر است در نیاوردن لباس و لخت نگشتن در خانه را به صورت یک قانون در بیاورید.

بنابراین زمانی که می گویید لباسش را بپوشد مسئله بدن لخت ان ها نیست بلکه این یک قانون است.

چه زمانی باید نگران دکتر بازی زشت بچه ها بود؟

اکنون که متوجه شدید این بازی ها تنها در جهت ارضا کردن حس کنجکاوی هستند، نوبت آن رسیده که در مورد سن مناسب این بازی ها بحث کنیم.

برای مثال بازی کردن یک کودک بزرگتر با کودکی کوچکتر که رشد شناختی کمتری دارد می تواند نشانه اجبار یا فشار باشد.

در این هنگام باید کمی آن ها را زیر نظر گرفت و در مورد عمل جنسی بررسی کرد.

دوره های سنی ای وجود دارند که اگر کودک دکتر بازی انجام دهد باید نگران بود.

در حالیکه اکتشاف های معصومانه تا حدود سال سوم دبستان وجود دارند، در دوره های چهارم و پنجم دبستان دیگر اینگونه نخواهد بود.

بنابراین دکتر بازی در سنین بالا زمانی است که باید نگران بود.

موقعیت دیگر که نگران کننده است زمانیست که کودکان رفتارهایی شبیه فیلم های پرنوگرافی و بزرگسالان انجام می دهند. برای اطلاع اطلاع از چیزهایی که کودک تا ده سالگی نباید مشاهده کند مقاله زیر را از دست ندهید:

در این حالت اگر اطلاع دارید که کودک مواجه شده و علائم نگران کننده دیگر وجود دارند بهتر است که با متخصص روانشناسی کودک صحبت کنید.

برای بررسی و حل مشکل دکتر بازی در کودکان می توانید با متخصصان مرکز مشاوره ستاره ایرانیان تماس بگیرید. رزرو وقت با شماره های ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲و ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰و ۰۹۰۳۵۶۷۳۰۵۰ و ۰۹۱۰۸۳۴۷۵۹۷ امکان پذیر است.

شمنبع : دکتر بازی در کودکان