دلایل اصلی گریه نوزادان| ۹ روش خانگی برای آرام کردن نوزادان

گریه نوزادان می تواند آرامش روانی تان را به هم بزند و منجر به واکنشی تند و انفجاری شود بنابراین باید راه های مقابله و دلایل آن را بدانید.

 گریه نوزادان به عنوان اولین واکنشی که از طریق آن به برقراری ارتباط می پردازند شناخته می شود در حقیقت زبان اولیه ی آن ها گریه ست.

درست در زمانی که کودک زبان باز نکرده و قادر به برقراری ارتباط نیست، می تواند از طریق گریه هایی با اقسام مختلف، شما را متوجه نیاز خود کند.

جالب است بدانید که شنیدن صدای نوزاد و یا کودک، تقریبا در تمامی افراد احساس نیرومندی از برانگیختگی و ناراحتی ایجاد می کند که نوعی پاسخ فطری است.

این پاسخ به صورت ذاتی در نوع انسان برنامه ریزی شده تا بقای نوزادان را تضمین کند.

علت بی قراری و گریه شدید نوزاد

علت بی قراری و گریه شدید نوزاد معمولا بخاطر نیازهای جسمی و گرسنگی است. اما بچه ها ممکن است

در پاسخ به تغییر دما در هنگامی که لخت هستند، شنیدن صدای ناگهانی و یا محرک های دردناک نیز گریه کنند.

نوزادان و بچه های بزرگتر معمولا با شنیدن صدای گریه نوزاد دیگری نیز شروع به گریه می کنند.

این پاسخ در حقیقت نشان دهنده ی توانایی فطری واکنش نشان دادن به رنج دیگران در انسان است.

۱. عادت نداشتن به چرخه خواب

خوابیدن در ساعات مشخصی از شب برای نوزاد یه کار غیرمعمول است و برای این که به این چرخه عادت کند نیاز به زمان دارد، نوزد در جریان تلاش برای عادت به چرخه خواب، با گریه به این امر غیرمعمول واکنش نشان می دهد. خوابیدن برای کودک کار مشکلی نیست، اما احتمالا خوابیدن در یک ساعت مشخص از شبانه روز برای کودک دشوار است و  این موضوع او را به گریه می اندازد.

برای این که نوزاد، خواب راحتی داشته باشد، نیاز است که تمام اندام ها و سیستم بدن با سیستم خواب در هماهنگی باشند و تا زمانی که این هماهنگی ایجاد نشود، نوزاد آرامش نداشته و گریه می کند، اما به تدریج بدن نوزاد شروع به سازگاری با چرخه خواب و هماهنگ شدن می کنند و معمولا این اتفاق پس از گذشت سه ماه می افتد.

. وجود ناراحتی جسمی در نوزاد

تنها راه ارتباطی نوزاد با والدین از طریق گریه کردن است، پس هر زمان که نیاز به انتقال چیزی باشد، گریه می کنند. اکثر زمان ها کودک به دلیل وجود چیزی آزاردهنده شروع به گریه و فریاد می کند. این شرایط ممکن است پیش از خواب نیز رخ دهد،

به عنوان مثال گرما یا سرما آزار دهنده در هنگام خواب، می تواند باعث گریه نوزاد شود، عواملی دیگری مثل گرسنگی یا وجود هر نوع بیماری نیز می تواند، او را بیدار نگه دارد و حتی گاهی نیاز به بازی قبل از خوابیدن دارد، همه این دلایل می توانند منجر  به گریه نوزاد قبل از خواب می شوند.

 ۳. تلاش برای برقرار کردن رابطه با شما

یکی از دلایلی که باعث می شود کودک قبل از خوابیدن گریه کند، می تواند نیاز به توجه و تمایل کودک به برقراری رابطه با شما باشد. از آن جا که کودک متوجه می شود که دز زمان خاصی که همه می خوابند، مادر خود را نمی بیند، شروع به گریه کردن می کند.

در طول روز نوزاد با والدین خود در ارتباط ست، هم چنین تحرکات و سر و صداهای زیادی در اطرافش وجود دارد، پس سکوت شب و هنگام خواب می تواند برای او، امری خسته کننده باشد ،به همین دلیل با ساکت شدن محیط نوزاد شروع به گریه کردن می کند.

گریه های غیر طبیعی را بشناسید!

گریه ی نوزاد مانند الگوهای خواب او می تواند نشانه ای از ناراحتی دستگاه عصبی مرکزی باشد.

گریه نوزادان که صدمه ی مغزی دیده اند و یا دچار آسیب های پیش ازتولد و تولد شده اند، اغلب تیز و گوش خراش است و از نظر مدت نیز کوتاه تر از گریه های بچه ی سالم است.

بچه هایی که مشکل قولنج (دردهای حاد شکمی) یا گریه ی مداوم دارند نیز گریه هایی با صدای ریز و نخراشیده دارند.

فوت و فن آرام کردن گریه نوزادان

ممکن است شما همیشه گریه های کودک و یا نوزادتان را درست تفسیر نکنید اما با افزایش تجربه، بهتر عمل خواهید کرد.

در صورتی که با رفع نیازهای جسمی، تغذیه، عوض کردن پوشک و چک کردن معده درد و بیماری جسمی، نوزادتان باز هم دست از گریه بر نمی دارد، خوشبختانه روش های دیگری نیز وجود دارد که می تواند به آرام کردن او کمک کند.

۱-بچه را بلند کرده و در حالیکه روی شانه گذاشته اید، تکان دهید یا راه بروید.

این کار در حقیقت ترکیبی از تماس جسمانی، وضعیت عمودی و حرکت را تامین می کند که منجر به آرام شدن بچه خواهد شد.

۲-بچه را قنداق کنید. قنداق کردن می تواند حسی از امنیت و گرم شدن را به نوزادان بدهد.

البته یادتان باشد که سر و صورت نوزاد نباید پوشانده شود تا بتواند راحت نفس بکشد ، اگر کودک شما راحت است که دست هایش آزاد باشد ، زمان قنداق کردن، دست های او را آزاد بگذارید ؛ زمانی که یاد گرفت بچرخد و روی شکم دراز بکشد، دیگر او را قنداق نکنید ، زیرا احساس ناراحتی می کند.

۳-از یک پستانک شیرین شده با محلول آب قند استفاده کنید.

شاید ساده به نظر برسد اما مکیدن منجر به کنترل سطح برانگیختگی می شود، درد را تسکین می دهد و کودک را آرام می کند.

۴-به آرامی صحبت کنید یا صدای موزون در بیاورید.

این نوع صداهای یکنواخت، مداوم و موزون مانند صدای تیک تیک ساعت از صداهای متناوب موثرتر نیز هستند.

می توانید از صداهای آرام مانند صداهای درون رحم نیز تقلید کنید.

کودک به این گونه صداها عادت دارد و با شنیدن آن ها احساس امنیت و آرامش خواهد کرد.

بعضی از کودکان با شنیدن صداهای چند بسامدی مانند صدای جارو برقی و هواکش نیز آرام می شوند.

۵-بچه را برای رانندگی کوتاه مدت به بیرون ببرید و یا او را در گهواره تکان دهید.

۶-بچه را با نوازش تنه و دست و پا، با حرکاتی مداوم و آرام ماساژ دهید.

۷-می توانید چند مورد از پیشنهادهای بالا را با هم ترکیب کنید، چون تحریک چند حس از تحریک یک حس موثرتر و نتیجه بخش تر است.

۸-اگر علت گریه کودک، دردهای شکمی، معده درد و یا رفلاکس است، ضمن استفاده از دارو برای دقایقی حواس او را پرت کنید.

این کار می تواند از طریق یک عروسک، اسباب بازی جالب، شکلک درآوردن و یا آواز خواندن اتفاق بیفتد.

۹-اگر هیچ یک از روش های فوق فایده ای نداشت، اجازه دهید او برای دقایقی گریه کند.

گاهی اوقات کودک به قرار گرفتن روی تخت به خوبی جواب می دهد و بعد از دقایقی به خواب می رود.

تولد دندان ها و گریه نوزاد

در فاصله ی ۴ تا ۷ ماهگی، جوانه زدن دندان ها می تواند برای نوزاد به منزله ی دردناک ترین چیزی باشد که در طی عمر کوتاهش دیده است.

جوانه زدن هر دندان می تواند فریاد نوزادتان را به هوا ببرد و ساکت کردنش را سخت کند.

بنابراین لازم است این مورد را نیز

 با لمس لثه ی نوزاد بررسی کنید و اگر جوانه های سختی را دیدید که از لثه بیرون زده اند، بدانید که علت گریه نوزادان، تولد دندان هاست.

با گریه کودکان ۲ سال به بالا چگونه برخورد کنیم؟

اغلب پژوهشگران معتقدند، اگرچه کودکی که هنوز زبان باز نکرده، راهی به جز گریه برای بیان خواسته هایش ندارد، اما گریه کردن در کودکانی که از تکلم برخوردارند، روش موثری برای بیان خواسته ها نیست.

انتظار می رود یک کودک دو ساله و یا بزرگتر، برای ابراز تمایلاتش از زبان استفاده کند و به صورت مداوم به گریه متوسل نشود.

برای مدیریت گریه نوزادان لازم است از طریق رفتارتان به کودک برخوردار از قدرت تکلم بفهمانید که لازم است خواسته هایش را بیان کند و با گریه به چیزی نخواهد رسید.

بنابراین در هنگام گریه کودک، آرامش تان را حفظ کرده و بگویید ” وقتی گریه می کنی، نمی فهمم دنبال چی هستی. اشک هاتو پاک کن و چیزی که می خواهی را به من بگو”.

کودکان می دانند که با گریه کردن و برانگیختن حس ترحم، می توانند به اهداف شان برسند.

بنابراین لازم است مقتدرانه و آرام برخرود کنید تا کودک تان با شیوه ای پخته تر به دنبال رسیدن به خواسته هایش باشد.

چی بهتر از جیغ و گریه!

اگر با کودکی روبه رو هستید که به جیغ و گریه برای رسیدن به همه ی اهدافش عادت کرده، لازم است رویه ی رفتاری تان را تغییر دهید.

در این وضعیت کودک، راحت است و با خود می گوید “وقتی باچند جیغ به همه چیز می رسم، چرا که نه؟”

به هیچ وجه نباید به جیغ‌های او اعتنا کرد. وقتی یک کودک با جیغ‌زدن یا پرخاشگری به خواسته‌های خود می‌رسد، می‌آموزد که این رفتار را تکرار کند.

اگر پدر و مادر به جیغ‌‌زدن و گریه نوزاد توجه کنند، این رفتار را در او تقویت می‌کنند.

در چنین وضعیتی باید از تکنیک نادیده گرفتن، استفاده کرد.

یعنی در کنار او هستیم ولی نه به او نگاه می‌کنیم نه با او حرف می‌زنیم، فقط خودمان را مشغول می کنیم بدون این‌که با او ارتباط برقرار کنیم.

در کنار نادیده گرفتن، باید به تقویت رفتارهای مثبت کودک هم توجه کنیم تا میزان پرخاشگری کم شود.

 لازم است کاری کنید که کودک حس کند راه دیگری نیز وجود دارد که می تواند به پدر و مادرش نزدیک شود و با گزیه نوزاد به هیچ نتیجه‌ای نمی رسد.

منبع : دلایل اصلی گریه نوزادان| ۹ روش خانگی برای آرام کردن نوزادان

تمام علائم افسردگی در کودکان + درمان در خانه

علائم افسردگی در کودکان، نشانه های افسردگی در کودکان ۲ ساله، علائم افسردگی در کودکان ۳ ساله، علائم افسردگی در کودکان ۴ ساله در این مقاله آورده شده است.

کودکان نیز مانند بزرگسالان ممکن است افسرده باشند. گاهی اوقات کودکان به ظاهر عادی و بدون هیچ مشکل اساسی زندگی ممکن است افسرده شوند.

این مشکل یک عدم تعادل شیمیایی در مغز است که باعث بروز افسردگی بالینی می شود. علائم خاصی وجود دارد که نشان از افسردگی در کودک می دهد بنابراین در صورت مشاهده این علائم دریافت کمک و درمان برای سلامت روانی بسیار مهم است.

علائم افسردگی در کودکان

بر اساس DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلال روانی) یک دوره افسردگی اساسی به عنوان رفتارهای افسرده ای توصیف می شود که به طور مداوم برای دو هفته یا بیشتر طول می کشد. بنابراین، اگر کودک شما بیش از دو هفته است که احساس ناامیدی یا غم دارد، باید باعث نگرانی شود.

در زیر علائم افسردگی طبق دستورالعمل DSM آمده است. فرد باید حداقل پنج مورد از این رفتارها را برای مدت دو هفته یا بیشتر داشته باشد تا به طور رسمی مبتلا به افسردگی تشخیص داده شود:

  • احساس غم و اندوه عمیق یا خلق افسرده که بیشتر روز (به مدت دو هفته یا بیشتر) ادامه دارد.
  • کاهش علاقه به فعالیت ها (در اکثر اوقات روز یا تمام وقت).
  • کاهش وزن قابل توجه (نه از طریق رژیم غذایی)، یا کاهش اشتها.
  • مشکل در خواب (بی خوابی).
  • خستگی و از دست دادن انرژی.
  • هر روز احساس بی ارزشی می کنند.
  • احساس گناه بیش از حد دارند.
  • مشکل در تفکر، تصمیم گیری یا تمرکز به صورت روزانه.
  • فکر به مرگ یا افکار خودکشی.

لطفا توجه داشته باشید که اگر فرزند شما از دست دادن یکی از عزیزان خود رنج می برد و مراحل غم و اندوه را طی می کند، داشتن علائم افسردگی طبیعی است. اگر به نظر می رسد که آن ها در مرحله افسردگی گیر کرده اند، زمان آن رسیده است که از مشاور کمک بگیرید تا با کمک آن ها به روند سوگ کمک کند.

 

با این حال، اگر آن ها از سوگ یا وضعیت پزشکی که علائم فوق را ایجاد می کند رنج نمی برند، باید برای تشخیص و درمان احتمالی اختلال افسردگی اساسی نزد متخصص برده شوید.

علائمنشانه ها
خلق و خویغمگین طولانی مدتبه راحتی گریه می کند.به نظر میرسد با مشکلات روحی دست و پنجه نرم می کند.
کاهش یا عدم علاقهبه فعالیت های قدیمیعلاقه کمتر به بازیعلاقه کمتر یا اجتناب از فعالیت‌های مورد علاقه قبلی مانند بودن با دوستان، ورزش، نمایش، موسیقی یا شغل با حقوق.به نظر نمی رسد از فعالیت هایی که قبلاً دوست داشته اند لذت ببرند.کاهش عملکرد تحصیلی.تکالیف مدرسه را کامل نمی کند.
تنها بودنمی خواهد تمام روز رمان بخواند یا به هر شکلی تنها باشد.تعامل خود با دوستانش را از دست می دهد.در زمان استراحت یا سر کلاس به تنهایی می نشیند
 کاهش عزت نفس در مورد خود نظرات منفی می دهد و از خودگویی منفی استفاده می کند (مثلاً “من نمی توانم این کار را انجام دهم”، “من احمق هستم”، “چه فایده ای دارد”، “من همه را ناامید خواهم کرد.”)تغییر در ظاهر، متفاوت لباس می پوشد و بهداشت را نادیده می گیرد
احساس ناامیدینسبت به آیندهبه جای آنچه می تواند درست پیش برود، به دنبال چه چیزی در آینده اشتباه می شوددر پیش بینی رویدادهای مثبت مشکل داردبه موضوعات منفی یا نظرات دیگران می پردازد
خستگیخسته به نظر می رسد.ایجاد انگیزه یا مشارکت برای او دشوار است.انرژی کمی دارد.
تمرکز ضعیف، حافظهیا مشکل در تفکرکاهش تلاش و بازده تحصیلیدر پیروی از دستورالعمل ها یا به خاطر سپردن وظایف مشکل داردوظایف خود را در کلاس فراموش می کند (کتاب، تکالیف، مداد و غیره)
مشکل در خواب  کودک افسرده ممکن است بی خوابی یا خواب زیاد را تجربه کند.کودک خسته و خواب آلود به نظر می رسد.کودکان کوچکتر ممکن است شروع به شب ادراری کنند.
تغییر الگوهای غذایییا خیلی کمتر غذا می خورد یا پرخوری می کنند.کاهش یا افزایش وزن بدون رژیم غذایی یا دلیل مشخص.
رفتار غیر مشخصدزدی می کند.دروغ می گوید.بدون اجازه مدرسه را ترک می کند.اغلب تحریک پذیر است.قلدری می کند.وارد دعوا می شود.
افکار مرگ یا خودکشی ممکن است در نوشته ها و انشاء های خود درباره مرگ یا خودکشی صحبت کند.ممکن است با معلم یا دوست خود در مورد این احساسات صحبت کند.

علائم افسردگی در سنین مختلف 

سنعلائم 
نشانه های افسردگی در کودکان ۲ سالهتغییر در خواب و عادات غذایی منظمتغییر در احساسات (مانند نشان دادن نشانه هایی از غمگین بودن، چسبیدن به والدین، گوشه گیری یا عصبانیت)افزایش گریه یا عصبانیت.
علائم افسردگی در کودکان ۳ سالهاختلال غذایی داشتن انرژی کماختلال در خواب و رژیم غذایی
علائم افسردگی در کودکان ۴ سالهعلائم جسمی مانند سردرد های مکرر یا معده درد بدون دلیل مشخص.تغییرات در خواب، اشتها و تعاملات اجتماعی.
علائم افسردگی در کودکان ۵ سالهبد اخلاقی برای مدت طولانیاز دست دادن علاقه به چیزهایی است که معمولاً از آن ها لذت می‌برند و پیدا نکردن جایگزینی برای این فعالیت ها.
علائم افسردگی در کودکان ابتدایی (۶ تا ۱۲ سال)بیشتر اوقات غمگین یا تحریک پذیر به نظر می رسند.خسته به نظر می رسند، انرژی ندارند و به راحتی تسلیم می شوند.تلاش کمی برای انجام تکالیف مدرسه دارند.در تمرکز مشکل دارند.کناره گیری از دوستان یا فعالیت هاروزهای مدرسه را از دست می دهند یا اغلب دیر به مدرسه می روند.
علائم افسردگی در نوجوانانانزوای اجتماعیعملکرد ضعیف مدرسه یا غیبت مکرر از مدرسهتوجه کمتر به بهداشت شخصی یا ظاهرطغیان خشمرفتار مخاطره آمیزسایر رفتارهای کنش گرانه
علائم افسردگی در بزرگسالاناحساس غم، پوچی یا ناامیدیطغیان حتی بر سر مسائل کوچکاز دست دادن علاقه یا لذت در اکثر یا تمام فعالیت هااختلالات خواب، از جمله بی خوابی یا خواب زیادکاهش اشتها و کاهش وزن یا افزایش میل به غذا و افزایش وزناضطراب و بی قراریمشکلات فیزیکی غیر قابل توضیح، مانند کمردرد یا سردرد 

کمک به کودک افسرده در خانه

علاوه بر جستجوی کمک حرفه ای، چند کار وجود دارد که والدین می توانند در خانه برای کمک به فرزند افسرده خود انجام دهند:

۱. با فرزندتان در مورد احساساتش به شیوه ای دلسوزانه و همدلانه صحبت کنید.

نشستن رو در رو و پرسیدن از کودک در مورد احساساتش می تواند سخت باشد. با این حال، پیاده‌روی، بازی روی تخته یا بازی کردن در کنار فرزندتان می‌تواند به او اجازه دهد تا آرامش داشته باشد و احساسات خود را مطرح کند.

از فرزندتان سؤالات باز بپرسید که به بیش از یک بله یا نه ساده نیاز دارد تا در گفتگوهای معنادار شرکت کند. هرگز آن ها را در این حالت قضاوت نکنید زیرا این امر باعث می شود که آن ها خاموش شوند و از صمیمیت با شما دور گردند.

اشکالی ندارد که در طول مکالمه، مدت‌ها سکوت کنید، زیرا گاهی اوقات کودک در طول مدتی که با هم هستید، افکار و احساسات خود را پردازش می‌کند. لازم نیست فضا و زمان را با صحبت کردن پر کنید زیرا سکوت گاهی مفید است.

۲. فعالیت هایی را ارائه دهید که به آن ها کمک می کند آرام شوند

برای بچه های کوچکتر، راه های ساده ای وجود دارد که به آن ها کمک می کند تا آرام شوند.

فرصت‌ هایی برای بازی فراهم کنید که برایشان آرامش‌ بخش باشد، مانند رنگ‌ آمیزی، نقاشی، کار با خاک رس، یا بازی با اسباب‌بازی‌های شن و ماسه. فعالیت هایی را پیدا کنید که مورد علاقه کودکتان بوده و برای سن او مناسب هستند.

۳ . زمان نمایش را محدود کنید.

بازی های ویدیویی و استفاده از گوشی برای کاهش افسردگی کودک شما مفید نیست. این اغلب می تواند فراری برای کودک باشد.

بنابراین زمان حضور در مقابل تلویزیون، لپ‌تاپ، تلفن هوشمند، بازی‌ های ویدئویی و تبلت و غیره را محدود کنید. هر وسیله الکترونیکی که به نظر می‌رسد مانع از تعامل چهره به چهره کودک می‌ گردند، باید محدود شود. محققان دریافته اند کودکانی که سطوح بالاتری از صفحه نمایش دارند در معرض خطر بیشتری برای اضطراب و افسردگی هستند.

فعالیت‌های جایگزینی را برای زمان نمایشگر ارائه دهید، مانند پیاده‌روی، کاردستی، نقاشی، ساخت‌وساز، دوچرخه‌سواری، بازی در بیرون، و غیره. برخی از کودکان ممکن است به‌قدری به زمان صفحه نمایش خود به عنوان منبع سرگرمی خود وابسته باشند که ممکن است نیاز داشته باشند شما نیز در فعالیت‌های جایگزین شرکت کنید.

اگر از افسردگی رنج می برد، کمبود دوستان دارد و عادت دارد هر روز بعد از مدرسه بنشیند و بازی های ویدیویی انجام دهد، نمی توانید به سادگی به فرزندتان بگویید که برای بازی به بیرون برود. بنابراین با کودک خود به بیرون بروید و طبیعت گردی کنید یا کودک خود را به زمین بازی ببرید و با هم سرگرم شوید تا او را درگیر این فعالیت های جایگزین کنید.

 

۴. ترویج زمان در فضای باز و فعالیت های بدنی.

فرزندان خود را تشویق کنید تا در فعالیت هایی که به ویژه طبیعت را در بر می گیرد مانند طبیعت گردی شرکت کنند. این فعالیت ها را با آن ها انجام دهید تا به آن ها کمک کنید که  در فعالیت ها شرکت کنند.

۵. در هنگام بروز مشکلات و کارهای دشوار به کودک خود کمک کنید.

به آن ها کمک کنید تا کارهای خود را به بخش های کوچکتر و قابل کنترل تر تقسیم کنند. کودکان مبتلا به افسردگی اغلب در انجام مشکلات و وظایف بزرگ مشکل دارند و آن ها را طاقت فرسا می دانند. کمک به آن ها برای تقسیم کار به وظایف کوچکتر و قابل مدیریت به افزایش اعتماد به نفس آنها در هنگام تسلط بر وظایف کوچک کمک می کند.

تسلط بر کارهای کوچک منجر به تسلط بر کارهای بزرگتر در طول زمان می شود. این فرآیند در طول زمان، صبر و تمایل به کار در فرزندتان را افزایش می دهد. این به این معنی نیست که کار را انجام دهید یا مشکل را به عهده بگیرید.

در بسیاری از مواقع تمام چیزی که کودک نیاز دارد این است که شما کارهای بزرگتر را به کارهای کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنید و با صبر و حوصله با فرزندتان درمورد تکمیل این وظایف کوچکتر صحبت کنید.

۶. به فرزندتان کمک کنید استرس زندگی را کاهش دهد.

وقتی کودکان افسرده هستند، به طور کلی در انجام فعالیت های زندگی با مشکل بیشتری مواجه می شوند. فعالیت هایی که باعث افزایش استرس می شوند را کاهش دهید و به دنبال راه هایی برای کمک به کاهش استرس در زندگی کودک خود باشید.

۷. فضای مثبت را پرورش دهید.

نگرش ها، زبان و مکالمات منفی را کاهش یا حذف کنید. همچنین از صداهای بلند، رفتارهای پرخاشگرانه منفعلانه و هرگونه خشونت فیزیکی در خانه خودداری کنید.

خانه خود را از فضایی که همیشه متزلزل است به پناهگاهی امن برای فرزندتان تبدیل کنید که باعث می شود فرزندتان از نظر روحی، عاطفی و جسمی احساس امنیت بیش تری کند.

۸. به فرزندتان کمک کنید تا چیزهای مثبت را در موقعیت های زندگی ببیند.

در یک موقعیت به جای نکات منفی، به نکات مثبت اشاره کنید. به آن ها کمک کنید جنبه روشن هر موقعیتی را ببینند.

با گفتن کلماتی که نشاط آور، دلگرم کننده و مثبت هستند، الگوی دیدن نکات مثبت زندگی باشید. در برابر وسوسه بیان افکار منفی که به ذهن شما خطور می کند مقاومت کنید زیرا کودک شما می تواند احساسات و کلمات شما را تغذیه کند.

۹. وقتی فرزندتان در مورد احساسش صحبت می کند، باور کنید.

با حوصله به آن ها گوش دهید و حرف هایشان را جدی بگیرید. احساسات آن ها را نادیده نگیرید یا به حداقل برسانید. وقتی احساسات خود را باز می کنند ابراز همدردی و شفقت کنید. به آن ها کمک کنید تا از جملات “من احساس می کنم” در بیان احساسات خود استفاده کنند.

۱۰. الکل، مواد مخدر، سلاح ها و دارو را دور نگه دارید

این برای همه کودکان مهم می باشد، اما برای کودکانی که افسرده هستند حتی بیشتر ضروری است زیرا احتمال سوءمصرف مواد مخدر و الکل در آن ها افزایش می یابد.

افسردگی در کودکان همچنین احتمال اقدام به خودکشی را افزایش می دهند. بنابراین اسلحه ها و ابزارهایی مانند طناب و چاقوهایی که می توانند برای خودکشی استفاده شوند را دور از دسترس کودک نگه دارید.

۱۱. با کودک خود وقت بگذرانید

در طول روز، هر روز، زمانی را برای گذراندن اوقات با کیفیت با فرزندتان اختصاص دهید. شما ممکن است زمان محدودی داشته باشید و نتوانید یک ساعت یا بیشتر در روز را برای اختصاص دادن به یک با کودک خود اختصاص دهید، اما باید حداقل ۲۰ دقیقه در روز را در اختیار کودک خود قرار دهید.

۱۳. مشوق و حامی فرزندتان باشید.

به خاطر موقعیت و وضعیت فرزندتان عشق و علاقه خود را به دیگران نشان دهید. کمک کنید تا نگرش خود را مثبت نگه دارید تا فرزندتان نیز بتواند موارد مثبت را ببیند.

روزانه کلمات تأییدی ارائه دهید که بر اساس نتایج نهایی (مانند نمره یا برد) نباشد، بلکه تلاشی را که انجام می‌دهند تحسین کنید.

اگر نتیجه را تحسین کنید، وقتی تلاش‌هایشان به نتیجه نرسد، ناامید خواهند شد. اما اگر آن ها به خاطر تلاش‌هایشان بدون توجه به نتیجه مورد تحسین قرار گیرند، اعتماد به نفس بیش تری پیدا می کنند.

منبع : تمام علائم افسردگی در کودکان + درمان در خانه

کودکی با اعتماد به نفس بالا | ۲۰ روش معجزه آسا

کودکی با اعتماد به نفس بالا می تواند با ارزش ترین سرمایه ای باشد که والدین برای کودک شان ایجاد می کنند.

اگر به دنبال آن هستید که فرزندی موفق و جرآت مند پرورش دهید، آگاهی از روش های ایجاد اعتماد به نفس به شما کمک می کند تا بتوانید راحت تر به هدف تان برسید.

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین دانستنی های رشد اعتماد به نفس در کودکان بیشتر آشنا کنیم.

کودکی با اعتماد به نفس بالا

در اولین قدم باید بدانید که مسئولیت کودکی با اعتماد به نفس بالا با خود اوست و در این مسیر شما می توانید تسهیل گر باشید.

می توان گفت بنای اعتماد به نفس شبیه به ساختمانی است که برای ساخت آن همکاری مجموعه ای از افراد ضروری است و شما تنها یکی از آن مجموعه هستید.

برای رشد اعتماد به نفس از دستورالعمل های زیر استفاده کنید:

۱. به فرزندتان مسئولیت بدهید.

هیچ چیز به اندازه مسئولیت دادن به کودکان باعث کودکی با اعتماد به نفس بالا نمی شود، پس سعی کنید به فرزند خود مسئولیت های متناسب با سن اش را منتقل کنید.

در چنین شرایطی خواهید دید که خواهید دید که هرگاه او مسئولیت اش را انجام می دهد چه رضایت خاطری پیدا می کند و احساس می کند که در خانواده اش فرد واقعا مهمی است.

به عنوان مثال می توانید از کودک ۳ یا ۴ ساله خود بخواهید جعبه دستمال کاغذی را روی میز ناهارخوری بگذارد و یا از کودک ۷ ساله بخواهید تا لباس ها را پس از خشک شدن تا کند و در قفسه های مربوط به خود قرار دهد.

۲. احساس مستقل بودن و توانستن را تقویت کنید.

اگر از آن دسته والدینی هستید که در کوچک ترین موقعیت ها نیز برای فرزندتان تصمیم می گیرید و به او اجازه ی روبه رو شدن با هیچ چالشی را نمی دهید، کودکی ضعیف و فاقد اعتماد به خویشتن خواهید داشت.

به جای این شیوه ی برخورد، سعی کنید این احساس درونی را در او به وجود آورید که خودش باید مشکلاتش را حل کند.

به عنوان مثال از او بپرسید ” برای حل این مساله نظرت چیست و یا چه فکری داری؟ ” این کار باعث می شود تا کودکی با اعتماد به نفس بالا داشته باشید که می تواند برای خودش تصمیم بگیرد.

۳. تلاش کودک را تقویت کنید.

عده ای از والدین با هدف داشتن کودکی با اعتماد به نفس بالا، ارزش تشویق کار را  بین می برند. نیازی نیست هر کار کوچک و بزرگی را دایما تشویق کنید.

به جای تشویق کردن دائمی کودک بابت کارهای ریز و درشتش بهتر است «تلاش» او را تشویق کنید.

جملاتی نظیر تو بهترینی، تو همیشه موفق می شی و… باعث می شود که کودک ارزش خود را در گرو درست و کامل انجام دادن کارها بداند و حتی دچار اعتماد به نفس کاذب شده یا اضطراب و استرس کامل بودن تا ابد رهایش نکند چون گمان می کند اگر این کار را به بهترین نحو ممکن انجام ندهد دیگر ارزشی نزد شما نخواهد داشت.

به جای این جملات می توانید بگویید:

  1. «تو همیشه تلاشت رو می کنی»،
  2. «اینکه اینقدر تلاش می کنی خیلی برای من ارزشمنده»

با این جمله ها ارزش تلاش کردن را به او می فهمانید نه صرفا برنده شدن و جلو افتادن از بقیه را.

۴. به فرزندتان عشق بی قید و شرط دهید.

ممکن است سوال کنید معنی این عبارت چیست؟

حتی ممکن است بدلیل اینکه خودتان چنین موقعیتی را تجربه نکرده اید و اجرای ان را سخت و یا ناممکن بدانید.

در حقیقت، عشق بی قید و شرط مهم ترین کاری است که شما به عنوان والدین می توانند در حق کودکان خود انجام دهید.

بسیاری از والدین با این سوال مواجه اند که ما چه می توانیم بکنیم تا کودکی با اعتماد به نفس بالا داشته باشیم، آن ها را قادر به همدلی با دیگران کنیم و کاری کنیم تا جایی که می توانند موفقیت در زندگی را تجربه کند؟

شاید مهم ترین پیامی که یک والد می تواند به کودکش انتقال دهد، این باور است که صرفا حضور او موجب شادی و لذت است .بودن کودک یک هدیه گرانبهاست که نیاز به هیچ شرط دیگری ندارد.

پذیرش بی قید و شرط به این معناست که فرزندشما مجبور نیست چیزی را ثابت کند، کار ویژه ای انجام دهد و یا فردی خاص باشد. بلکه تنها همان گونه که هست برای پدر و مادر ارزشمند است.

۵. تشویق صحیح را فراموش نکنید.

هر کودکی نیاز به شکلی از حمایت از جانب عزیزانش دارد که این پیغام را می دهد ” ما به تو ایمان داریم. ما تلاش هایت را می بینیم .ادامه بده”

در حقیقت تشویق یعنی تشخیص دادن پیشرفت و نه فقط پاداش دادن به نتیجه.

پس اگر کودک تان با مسئله ی درسی دست و پنجه نرم می کند، به جای اینکه بگویید

“نه این طوری نیست، بذار برات حلش کنم”،

بگویید ” خیلی داری تلاش می کنی ، تقریبا به جواب رسیدی”

لازم است به این نکته توجه کنید که تشویق و تحسین متفاوت هستند.

به زبان ساده می توان گفت، تحسین پاداش به انجام کار است ، در حالی که تشویق پاداش به فرد است (“تو تونستی ” به جای “من به تو افتخار می کنم”)

تحسین ممکن است به کودک بفهماند که تنها وقتی خوب است که کاری را درست انجام داده باشد. از سوی دیگر تشویق ، به رسمیت شناختن تلاش کودک است.

بنابراین گفتن جمله ی ” خب بهم بگو بازی چطور بود. دیدمت چطور حمله می کردی “مفید تر از گفتن ” تو بهترین بازیکن تیمی ” عمل می کند .

اگر از آن دسته والدینی هستید که دایما تحسین می کنید یعنی منتظر هستید تا فرزندتان در کاری موفق شود و بعد موفقیت او را تحسین کنید لازم است بدانید که این کار اعتماد به نفس او را خدشه دار می کند چراکه همواره با فشاری برای انجام کار و نیاز مداومی به تایید دیگران روبه روست.

بنابراین تحسین را کنار بگذارید و آزادانه او را تشویق کنید؛ این به کودک تان کمک می کند تا با احساس خوبی نسبت به خود رشد کند و از تلاش و کوشش خود لذت ببرد.

۶. احساسات، افکار، نیازها و خواسته های کودک را بپذیرید و به آن به احترام بگذارید. 

این بدان معناست که فرزندتان را بدون قید و شرط دوست داشته باشید و به او احساس امنیت و آرامش دهید، او را همانطور که هست بپذیرید و به عنوان یک شخص برای فرزند خود ارزش قائل شوید. همه چیز در مورد ایجاد ارتباط قوی با فرزندتان از طریق همدلی، عشق و احترام است. اجازه دهید فرزندتان احساس کند که دوستش دارید، ارزشمند است و دیده می شود.

۷. مرزها و حدود مشخصی را تعیین کنید که منصفانه، غیر ظالمانه و قابل مذاکره باشد.

همه روانشناسان موافق هستند که کودکان برای رشد به مرزهای روشن نیاز دارند تا کودکی با اعتماد به نفس بالا شوند. چنین محدودیت هایی به کودک احساس امنیت داده و مبنای روشنی برای ارزیابی رفتارشان می باشد. به کودک در آن محدوده ها آزادی بدهیم تا احساس کند که می تواند زندگی خود را کنترل کند.

۸. روی نقاط قوت کودک تمرکز کنید.

مهم است که به فرزندتان کمک کنید تا استعدادها و ویژگی های منحصر به فرد خود را کشف کند و برای نقاط قوت خود ارزش قائل شود. اگر کودک انرژی خود را بر رشد نقاط قوت متمرکز کند به مرور رشد می کند و کودکی با اعتماد به نفس بالا می شود.

۹. مهارت های اجرایی را به کودک آموزش دهید

مهارت‌های اجرایی مهارت‌های بنیادی مبتنی بر مغز هستند که برای اجرای وظایف مورد نیاز می باشند و عبارت هستند از: سازمان‌دهی، برنامه‌ریزی، شروع کار، ماندن در کار، کنترل تکانه‌ها، تنظیم احساسات و سازگاری و انعطاف‌پذیری. این مهارت ها برای یادگیری و رشد بسیار مهم هستند.

۱۰. اجازه دهید کودکتان راه خودش را پیدا کند.

وقتی به فرزندانمان این فضا را می دهیم که خودشان با مشکلات مبارزه کنند، یاد می گیرند که مسائل را حل کنند و به توانایی های خود اطمینان داشته باشند که متعاقباً بر عزت نفس آن ها تأثیر می گذارد. در عین حال، آن ها یاد می‌گیرند که چگونه با احساسات بد ناشی از شکست‌ها و چالش‌ها کنار بیایند. اضطراب، ناامیدی، رقابت و چالش به کودکان کمک می کند تا از منطقه امن خود خارج شده و رشد کنند.

۱۱. احساس تعلق ایجاد کنید.

مطالعات نشان می دهد که حس تعلق قوی با عزت نفس بالا رابطه دارد. می توانید داستان هایی از خانواده خود به آن ها بگویید یا در مورد پیشینیه خانواده خود صحبت کنید.

۱۳. بازی آزاد را در اولویت قرار دهید.

طبق تحقیقات انجام شده، بازی آزاد برای رشد سالم کودکان بسیار مهم است. به ویژه، کودکان برای ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس باید برای بازی های بدون ساختار وقت بگذارند.

۱۴. الگوی عزت نفس سالم.

اعمال ما همیشه بلندتر از حرف هایمان است. در خانواده هایی که کودکان از عزت نفس سالمی برخوردار بودند، والدین نیز از سطح بالایی از عزت نفس برخوردار بودند. بنابراین کار بر روی عزت نفس خودتان همیشه یک موقعیت برد-برد برای شما و فرزندتان است.

چگونه کودک با اعتماد به نفس تربیت کنیم

۱۵. فشار منفی همسالان و تحصیلی را کاهش دهید

اگر فرزندان شما به دلیل فشارهای غیرضروری احساس خفگی کنند، هرگز نمی توانند با اطمینان بزرگ شوند. تحقیقات ثابت کرده است که فشار منفی همسالان تأثیر مخربی بر عزت نفس فرد دارد و همه اینها به شدت بر اعتماد به نفس و سلامت روان تأثیر می گذارد.

شایع ترین دلیل این فشار روی بچه ها زمانی است که والدین انتظار زیادی دارند و آن ها را با دیگران مقایسه می کنند. بنابراین به عنوان بزرگسالان، ما باید این مسائل را در نهایت اصلاح کنیم و با کودکان با احترام رفتار کنیم تا احساس ارزشمندی را به آن ها القا کنیم. در حقیقت باید بچه هایمان را همان طور که هستند بپذیریم. زیرا این بهترین راه برای القای قدرت درونی و تقویت اعتماد به نفس آن ها می باشد.

۱۶.استفاده از رسانه های اجتماعی را محدود کنید

استفاده بیش از حد از شبکه های اجتماعی می تواند باعث ایجاد شک و تردید در خود شود!

شاید تعجب کنید که بدانید استفاده به ظاهر بی ضرر از رسانه های اجتماعی می تواند نقش بزرگی در کاهش اعتماد به نفس فرزندتان باشد.   افراط و تفریط بیش از حد از این نوع باعث ایجاد فشار غیر ضروری همسالان بر دانش آموزان می شود.

۱۷. عشق بی قید و شرط و پذیرش اشتباهات

عشق بی قید و شرط می تواند اعتماد به نفس را در کودکان ایجاد کند. زیرا باعث می شود در مهم ترین سال های زندگی خود احساس درک و شایستگی کنند. عشق بی قید و شرط همچنین به بچه ها کمک می کند تا سطح استرس عمومی خود را با شکست ها و طرد شدن در زندگی مدیریت کنند. ایده این است که بچه ها رفتارهای قابل قبول و غیرقابل قبول را بفهمند و تمایز قائل شوند. با این حال، به کودک اطمینان دهید که عشق شما با وجود اشتباهات یا اتفاقات ناخوشایند باقی می‌ماند.

۱۹. انتظارات روشنی را تعیین کنید

در بیشتر موارد، بچه ها می توانند عملکرد خوبی داشته باشند اگر بدانند از آن ها چه انتظاری می رود. بنابراین به عنوان والد باید قوانین روشنی را در خانواده تنظیم کنید. و مطمئن شوید که بچه ها هم آگاه هستند و هم با آن ها موافق هستند. اهمیت این دستورالعمل ها را برای فرزندان خود توضیح دهید. و به آن ها بگویید که چگونه این قوانین همیشه از خانواده و حقوق اعضا محافظت می کنند. به عنوان الگو در خانواده، باید همیشه با سایر اعضای خانواده صادق باشید.

۲۰. خودگویی مثبت را تشویق کنید .

همانطور که افکار می توانند بر خلق و خو و رفتار ما تأثیر بگذارند، کلماتی که به خود می گوییم نیز می توانند تأثیر قابل توجهی بر عزت نفس ما داشته باشند. به همین دلیل است که تشویق به خودگویی مثبت در کودکان بسیار مهم است، بنابراین اگر می خواهید کودکی با اعتماد به نفس بالا داشته باشید حتما خودگویی های مثبت را هرروز باهم تمرین کنید.

برای رشد اعتماد به نفس کودکم چطور برنامه ریزی کنم؟

لازم است به عنوان آخرین نکته بدانید که رشد اعتماد به نفس فرایندی است که از کودکی شروع می شود و تا پایان عمر ادامه دارد.

بنابراین بهتر است قبل از تصمیم به فرزند دار شدن، شیوه ی صحیح را بیاموزید و تمرین کنید و یا در حال حاضر با مشاوران کودک در ارتباط باشید تا بتوانید اشتباهات قبلی خود را راحت تر اصلاح کنید.

منبع : کودکی با اعتماد به نفس بالا | ۲۰ روش معجزه آسا

پنج روش برای مدیریت وسایل و اسباب بازیهای کودک شما

کودکان می توانند بیش از حد بی نظم بوده و محیط شلوغی را برای خودشان درست کنند. ممکن است نسبت به این موضوع آگاه باشید که کودکان کمی هستند که دوست دارند منظم باشند , واقعا ذات تمیز و مرتبی داشته باشند، ولی بیشتر کودکانی که ما با آنها آشنا هستیم، کودکانی هستند که کمتر منظم هستند.

شما به عنوان یک مادر، ممکن است با مشکلاتی مواجه شده باشید در رابطه با اسباب بازی هایی که به طور نا منظم در اتاق پخش می شوند، وسایل مربوط به شهر بازی که در کف اتاق پخش می شوند، موارد و لوازم عادی که در سرتاسر خانه پخش شده است و سایر موارد شلوغ کاری که از طریق بچه ها ایجاد می شود، و نسبت به آنها اعتراض داشته باشید.

موارد محدودی وجود دارد که می تواند به مدیریت این مشکلاتی که والدین با آنها مواجه هستند، کمک کند. برخی از این روش ها را که بهترین می باشند ، را در ادامه لیست شده اند. سعی کنید آنها را امتحان کنید و ببینید که چقدر برای شما مناسب می باشند.

  1. جمع و جور کن! این یک کلمه ای است که در سال های گذشته زیاد مورد استفاده قرار گرفته است، ولی داشتن یک خانه آرام و منظم، یک نکته بسیار مهمی می باشد. به طور اصولی، در حوزه و ناحیه مربوط به کودک ، که کودک در آنجا فعالیت دارد، پیشنهاد می کنیم که همه چیز (بله، همه چیز) مرتب باشد و اسباب بازی های شکسته ، وسایل غیر ضروری، دور انداخته شود و تعداد موارد موجود کاهش یابد ( برای مثال اگر ۵۰ تا اسباب بازی مربوط به حیوانات باشد، آنها را به ۱۰ اسباب بازی حیوانات کاهش دهید). بلی، این روش مدت زمان زیادی طول خواهد کشید و ولی به صورت کلی خوب است و زمان کمی را در روز به آن اختصاص دهید ( برای مثال ۱۵ دقیقه در هر روز یا مواردی شبیه آن، و اگر فرصت مناسبی داشتید ، می توانید چند ساعتی را صرف این کار کنید).
  2. جای هر چیزی! هر چیزی باید یک جای خاصی داشته باشد و در جایگاه مختص به خودش قرار بگیرد. شما مجبور نیستید که سبدها یا سطل های اسباب بازی گران قیمتی را بخرید ( اگر چه داشتن سبدهای مناسب اسباب بازی ها جمع و جورتر نشان می دهد). مطمئن شوید که در هر سبد یک نوع خاصی از وسایل یا اسباب بازی ها را انبار کرده اید، و هر سبد را برچسب بزنید.
  3. ” نظارت مادر”. کودک یک عادت بد دارد و سایل را جایی قرار می دهد که نمی توان به صورت سریع خانه را تمیز کرد. گاهی مجبور هستید که همه جاهایی که وسایل جمع شده است را نگاه کنید و همه چیز را در جایگاه مناسب خودشان قرار دهید، تا مطمئن شوید که همه وسایل در جایگاهی قرار گرفته اند که به راحتی می توان آنها را پیدا کرد.
  4. این کار را به صورت یک بازی و سرگرمی انجام دهید. حتی در صورتی که شما این احساس را نداشته باشید که برای هر کاری که باید بچه هایتان انجام دهند، از آنها قدر دانی کنید، ایجاد کردن یک بازی یا سیستم قدردانی، که شامل تمیز کردن و فرآیند نگه داری می باشد، می تواند مفید باشد. برای مثال، اگر برخی وسایل بر روی کف زمین قرار داشته باشد، به بچه های خود بگویید که ۲۰ تا از وسایل را بردارید و آنها را در جایگاه مناسب خوشان قرار دهید، و در عوض آن به اندازه یک چهارم وسایل یا بخشی از آن، به آنها شکلات دهید یا ده دقیقه به آنها زمان دهید که بازی الکترونیکی انجام دهید، یا هر کار دیگری که فکر می کنید برای بچه های شما منطقی باشد.
  5. کار خود را به صورت مستمر انجام دهید! قواعدی برای نگهداری و تمیز کردن مناطق مربوط به اسباب بازی ها تعیین کنید. اگر از بچه خود انتظار دارید که وسایل را از روی زمین بردارد، هر روز زمانی را تعیین کنید که آنها وسایل خود را از روی زمین بردارند. سعی کنید که انتظاراتتان از فرزند خود منطقی باشد، ولی کار خود را به صورت مستمر انجام دهید. هر چیزی را که مد نظرتان هست به آنها بگویید و به گفته های خودتان عمل کنید. اگر والدین بچه ها دارای انتظارات ثابت باشند و پیامد های مربوط به اجرای آن ( پیامد های خوب و بد) نیز به صورت مستمر اجرا شوند ، که در نتیجه رفتار بچه ها صورت می گیرد، بچه ها به صورت بهتری این انتظارات را قبول خواهند کرد.

اگر یک پیشنهاد مفید دیگری داشته باشید، که ابزار مفید دیگری را برای والدین ایجاد می کند تا مادران در مدیریت اسباب بازی ها و دیگر وسایل متعلق به فرزندان، از آنها استفاده کنند، آن را برای ما بفرستید.

منبع : پنج روش برای مدیریت وسایل و اسباب بازیهای کودک شما

آماده کردن کودک برای تولد فرزند دوم

همیشه تولد فرزند دوم و حسادت فرزند اول به دوم، برای والدین دلهره ای ایجاد می کند که چگونه فرزند اول را با این شرایط یا به نوعی چالش مواجه کنند و چه رفتارهایی را انجام دهند. در این مقاله به بررسی این موضوع پرداخته و چند روش رفتاری برای والدین نیز ذکر شده اند:

با باردار شدن مادر و انتظار برای فرزند دوم، مادر باید به طور ساده و قابل فهم در مورد تولد نوزاد، با کودک، گفت و گو کند اما آن چه مهم است، این که دربار ه ی آن نباید زیاده روی کند و این اطلاع را نیز نباید زود به کودک بدهد زیرا تصور کودک نسبت به زمان، با تصور بزرگسالان متفاوت است. یک ماه ممکن است از نظر کودک، بسیار طولانی باشد؛ بنابراین، اگر مادر ۶ ماه پیش از تولد نوزاد، با کودک خود درباره ی نوزاد جدید صحبت کند، برای کودک، صبرکردن در این مدت، خسته کننده است. اگر کودک به علت بزرگ شدن شکم مادر و تغییرهایی که در مادر به وجود آمده، از او سؤال کرد، باید در مورد نوزاد و تولد او، با کودک حرف زد.

اگر کودک در مورد حاملگی مادر و تولد نوزاد و داشتن خواهر یا برادری سؤالی نکرد، بهترین موقعِ گفتن و توضیح دادن برای کودک، همان چندماه آخر دوران حاملگی ست. مادر باید در مورد نوزاد جدید، به زبانی ساده و قابل فهم و دور از اصطلاح های پزشکی با کودک صحبت کند. به او نگویید که با تولد نوزاد جدید، زندگی شادی خواهیم داشت و نوزاد سبب شادی، تفریح و سرگرمی همه ی ما خواهد بود زیرا چنین نخواهد بود! بلکه به او بگویید: «نوزاد بسیار کوچکی خواهیم داشت که نمی تواند راه برود، گریه زیاد م یکند، باید به او شیر بدهیم و از او مراقبت کنیم تا بزرگ شود.

اگر کودک به حد کافی بزرگ است، زمانی که برای خرید وسایل و لوازم نوزاد به بازار می روید، کودک را با خود ببرید و او را در هنگام خرید، شرکت دهید. او از شرکت کردن، احساس خوشحالی خواهد کرد اما زمانوخرید شما با کودک، باید بسیار کوتاه باشد تا خسته نشود. هنگام خرید لوازم، برای کودک نیز چیزی بخرید تا احساس نکند که با تولد نوزاد جدید، کنار گذاشته شده است.

از طرفی دیگر، کودک نباید احساس کند آن چه در گذشته متعلق به او بوده مانند تختخواب، صندلی، اسباب بازی و… از او گرفته و به نوزاد جدید داده می شود؛ اگر قرار است گهواره یا تخت کودک برای استفاده ی نوزاد اختصاص یابد، پدر و مادر ابتدا باید برای کودک، تخت جدیدی تهیه نمایند و سپس تخت او را مورد استفاده ی نوزاد جدید قراردهند.

زمانی که مادر برای زایمان و تولد نوزاد به بیمارستان می رود:

چون زمان ماندن مادر در بیمارستان، اغلب کوتاه است، بنابراین نگه داری کودک در خانه  پرستاری او باید به وسیله ی پدر یا افرادی که با کودک نزدیکی داشته اند، انجام گیرد. اگر مادر، مدت زمان کوتاهی در بیمارستان خواهد ماند، بردن کودک به بیمارستان، ضرورتی ندارد و دیدن و آشناشدن کودک با نوزاد تازه متولدشده، بهتر است که پس از بازگشت مادر به خانه و در خانه صور ت گیرد. پس از آوردن نوزاد به خانه، کودک بزر گتر را به اتاقی دیگر یا به خانه ی پدر و مادربزرگ نفرستید، زیرا کودک احساس خواهد کرد که متولدشدن نوزاد، تغییری در پرستاری اش به وجود آورده و او را از محیط قبلی خود و دامان مهر و محبت مادر، دور کرده است.

آوردن نوزاد به خانه و پیدایش حس حسادت در کودک بزر گتر:

زمانی که نوزاد به خانه آورده م یشود، چون مورد توجه همه قرارمی گیرد و دوستان و اقوام، هریک او را در آغوش می گیرند و حتی برایش هدیه می آورند، بنابراین، کودک احساس می کند که ای کاش من هم نوزاد بودم و عکس العمل او ممکن است ب هصورت رفتار کودک شیرخوار باشد؛ او ممکن است در شلوار خود ادرار کند یا در حالی که درگذشته خوب حرف می زده، مانند کودکانی که تازه یاد گرفت هاند کلم هها را ادا کنند، حرف بزند.

برخی از کودکان هنگامی که مادر، نوزاد خود را شیر می دهد، از روی حسادت، به شیرخوردن از شیشه شیر تمایل پیدا می کنند و با گریه کردن، از مادر می خواهند که شیر را از شیشه شیر به آنان بدهد، درصورتی که خوردن شیر از شیشه را در گذشته ترک کرده بودند. مادر نباید احساس کند که کودک با خوردن شیر از شیشه ی شیرخوری، مشکلی به وجود خواهد آورد و نباید با ای نکار، مخالفت کند و چیزهای دیگری مانند شکلات و شیرینی به او بدهد که راضی اش نماید. تمایل کودک به خوردن شیر از بطری شیرخوری، چند هفت های بیش تر ادامه نخواهد یافت.

گاهی اوقات ممکن است از روی ناراحتی و حس حسادت، اسباب بازی یا شیء را به طرف نوزاد پرت کند که مادر به طور معمول، در چنین حالتی نسبت به عمل کودک، پرخاش کرده و او را سرزنش می کند و سرزنش کردن و عصبانیت مادر، حس حسادت کودک را عمیق تر و شدید تر خواهد کرد. مادر نه تنها باید نوزاد را از مخاطره ها حفظ کند، بلکه باید کودک بزر گتر خود را نیز دریابد. مادر باید به کودک بگوید: «ما همگی دوستت داریم اما چون این خیلی کوچک است، باید مراقبش باشیم. تو هم باید کمک کنی تا با همدیگر بزرگش کنیم. »

شدت حسادت کودکان نسبت به نوزاد شیرخوار به طور معمول در سنین کم تر از ۵ سالگی، به بیش ترین حد خود می رسد، زیرا کودک در این سن هنوز وابسته به پدر و مادر است و به خارج از خانه وابستگی ندارد اما زمانی که کودک به سن ۶سالگی یا پس از آن رسید، خود را به تدریج از پدر و مادر دور م یکند و علاقه و دوستانی در خارج از محیط خانه به دست خواهد آورد.

رفتار پدر و مادر با کودک بزر گتر باید چگونه باشد؟

زمانی که نوزاد تازه متولد شده به خانه آورده م یشود، مادر نباید هیچ گونه تغییری در رفتار خود نسبت به کودک بزرگ تر ب هوجود آورد؛ گرچه مادر به علت زایمان، ضعیف، خسته و حتی بی حوصله شده اما تا حد امکان باید سعی کند با کمک پدر، زندگی روزمره و روابط و رفتار قبلی خود را با کودک حفظ نماید. زمانی که کودک ببیند تمام توجه و علاق هی مادر به نوزاد جلب می شود و نوزاد مدام در آغوش مادر است و او بلاتکلیف و سرگردان است، حس حسادت در او به وجود خواهد آمد. اگر برای پدر امکان دارد، می تواند کودک را با خود به محل کارش ببرد تا در خلال روز با پدر مشغول باشد.

سپردن کودک به کودکستان نیز برای او سرگرم کننده خواهد بود. اگر شغل پدر اجازه نمی دهد، می تواند در ساعت های بیکاری خود، کودک را برای خرید، دیدن دوستان و گردش، به بیرون از خانه ببرد. کودک بزرگ تر اغلب از مادر اجازه می خواهد تا نوزاد را بغل کند. مادر از ترس این که نوزاد ممکن است از بغلش بیفتد، به طور معمول اجازه نمی دهد. اگر کودک روی فرش یا روی تختخواب بنشیند و نوزاد را در آغوش بگیرد، امکان افتادن نوزاد وجود نخواهد داشت؛ بنابراین، مادر باید به دفعات اجازه دهد که او نوزاد را در آغوش بگیرد؛ این کار موجب می شود حس حسادت و تنفر کودک نسبت به نوزاد کاهش یابد.

می توان در پرستاری از نوزاد و در دوران شیرخواری، از کودک بزرگ تر درصورت تمایل او بهره جست؛ این عمل موجب م یشود حس حسادت، به دوستی تبدیل شود. اگر هدیه هایی از طرف دوستان برای نوزاد آورده می شود، بهتر است پدر و مادر ترتیبی دهند که برای کودک بزرگ تر نیز هم زمان هدایایی آورده شود تا او احساس کمبود نکند.

به او یاد آوری کنید که زمانی خود او هم نوزاد بوده و همین کارها را برای او هم انجام م یدادید و هر نوزاد به این سن و سال به این کمک ها و محبت ها نیاز دارد.

عکس های دوران نوزادی و زمان تولدش را به او نشان دهید و توجه او را به محبت ها و هدایایی که در آن زمان برای او هم انجام می دادید، جلب نمایید.

فعالیت هایی را برای فرزند بزرگترتان در نظر بگیرید که قادر به انجام دادن آن ها است و او را از فرزند دیگر مجزا میک‏ند و بدین وسیله این پیام را به او بدهید که دیگر بچه نیست و بزرگ شده است.

او را در آغوش بگیرید و به او محبت کنید، با او بازی کنید، برایش کتاب داستان بخوانید و فعالیت هایی را انجام دهید که مناسب سنش است.

به طور کلی و در نتیجه می توان گفت، اول مادر باید به کودک بزرگ تر بفهماند که او نیز مورد علاقه و محبت خانواده است. دوم آن که کودک ۲ ساله را باید عادت داد که تنها بخوابد و بازی کند تا کمتر با مادر تماس داشته باشد و از محبت مادر به نوزاد جدید ناراحت نشود. سوم آن که مادر به کودک بفهماند در مواظبت و محبت با نوزاد برابر است. مادرانی که برای کودک قصه می گویند و نوزاد را نیز نوازش می کنند به نحو قابل ملاحظه ای مانع از بروز حسادت در آنان می شوند.

چهارم آن که حیوان مورد علاقه ی کودک حسود را در اختیارش قرار دهند تا کمی از حسادت های او جلوگیری شود. به طور خلاصه، همانطور که گفته شد در قسمت علل، حسادت اغلب محصول موقعیت خانوادگی به ویژه نگرش مادر و روش های انظباطی اوست. لذا مادران باید از توجه بیش از حد (زیاد و یا کم) نسبت به فرزندان خویش احتراز جویند و از به کار گرفتن شیوه های انظباطی ناهم آهنگ و ناهمخوان که هر دو از عوامل تشدیدکننده ی حسادت هستند، بپرهیزند[۱].

منبع: آماده کردن کودک برای تولد فرزند دوم

کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟

قبل از فکر کردن در مورد اختلالات هیجانی کودک، بهتر است از خود بپرسید: کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟ آیا هیچ گاه به شدت احساس نگرانی یا ناراحتی شدید هیجانی نکرده ام؟ به احتمال زیاد پاسخ مثبت است!

همه ما این قبیل هیجان ها را تجربه کرده ایم و این تجربه ها به تنهایی دلیل کافی برای دادن این حکم نیست که نابهنجاری یا نقص در شخصیت و منش وجود دارد. کودکان نیز ترس و اضطراب-همان چالش های هیجانی طبیعی- دارند و این ترس و اضطراب تنها زمانی که شدید، مزمن،ممتد و مزاحم باشد علامتی از اختلال روانشناختی است.

طی پنجاه سال گذشته، یافته های پژوهشی همگی نشان میدهند که ترس و اضطراب در کودکی امری معمول و شایع است (جرسیلد و هولمز، ۱۹۳۵، لاپاس ومونک، ۱۹۵۸، مک فارلن، آلن و هانزیک، ۱۹۵۴، اولندایک و کینگ، ۱۹۹۱، به نقل از کندال، ۱۳۸۹). تحقیقات قدیمی تر مثل تحقیق جرسیلد و هولمز (۱۹۳۵) شیوع ترس و اضطراب را به خوبی اثبات کرد. در ان زمان پژوهش ها نشان دادند که ممکن است کودکان و نوجوانان ۹ تا ۱۳، نوعی ترس شدید با نگرانی جدی تجربه کنند. به نظر می رسد پیچیدگی های ترس کودکان با رسیدن به ۸ سالگی که همراه تحول شناختی کودک و افزایش توانایی او برای استدلال و توسعه پیام های منفی ممکن و نتایج در اینده می باشد افزایش می یابد. هم چنین منابع اولیه ترس و اضطراب با مراحل تحولی در زندگی تغییر می یابد. باید توجه داشت همراه با تحول میزان ترس های گزارش شده کودکان کاسته می شود و کانون ترس تغییر می یابد.

همراه با جریان رشد نوع ترس ها نیز تغییر می کند، یعنی در سنین متفاوت ترس های متفاوتی مطرح می شود. مثلا کودکان ۸ ماهه تا ۲ساله از جداشدن از مراقبان خود می ترسند، اما این ترس بین ۱ تا ۲ سالگی کاهش می یابد. بین ۲ تا ۴ سالگی از شدت دلبستگی کاسته می شود وترس های دیگری مانند ترس از حیوانات وتاریکی ظاهر می شود. بین ۴ تا ۶ سالگی، قدرت تصور و تصویرسازی کودک رشد می کند و تصویرهایی از ارواح، هیولاهای نیمه انسان-نیمه حیوان و صداهای غیرقابل توضیح در شب را می سازد. بعد از۶ سالگی کودک احتمالا بیشتر از آسیب، مرگ یا بلایای طبیعی می ترسد. هم نوجوانان سفیدپوست و هم نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار ترس هایی مشابه درباره صدمه دیدن خود یا دیگران ابراز می کنند، کودک با نزدیک شدن به دوران نوجوانی،ممکن است از پذیرفته نشدن در گروه بزرگسالان بترسد.

جدول: ترس ها و اضطراب های مرتبط با سطوح سنی مختلف در کودکان

سنکانون ترس یا اضطراب
۰-۶ ماهگیعدم حمایت، صدای بلند، محرک های حسی شدید
۶-۹ ماهگیغریبه ها، محرک های ناگهانی یا غیر قابل انتظار (مثل صداها)
۱ سالگیجدایی از فردی که از کودک مراقب می کند، آسیب دیدن، توالت رفتن و غریبه ها
۳ سالگیحیوانات، ماسک ها، تنها ماندن، جدایی از والدین
۴ سالگیتاریکی، حیوانات و سر و صدا
۵ سالگیحیوانات، افراد بد، تاریکی و جدایی از والدین
۶ سالگیغول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، صدمات جسمی، رعد و برق و تندر، جدایی از والدین (برای مثال هنگام رفتن به مدرسه)
۷-۸ سالگیغول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، (مثلا انهایی که در کتاب ها و فیلم ها هستند) وقایع غیر عادی موجود در رسانه ها و فیلم ها، (مانند جنگ و بمب گذاری و انفجارها)، تنها ماندن، صدمات و اسیب ها.

منبع: آلن دیک، ۱۹۸۳

محیط اجتماعی در پهنه زندگی چالش های متفاوتی را پیش روی ما می گذارد که مستلزم رشد مهارت ها، باورها یا احساسات جدید است. طی دوران کودکی ترس ها و اضطراب ها این قبیل چالش ها را به وجود می آورند. کودکان با فراگیری روش های مقابله با موقعیت های اضطراب زا و ترس آور این دوران، نحوه کنار آمدن با ترس ها و اضطراب های زندگی آتی را می آموزند. برای مثال اذعان به ترس، رویارویی و سپس مقابله با آن، و در نهایت نترسیدن در واقع توالی رشد کودک است تا در آینده برای مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد.

بر اساس متون و ادبیات تحولی، بسیار معقول است که کودکان و نوجوانان نسبت به تجربه ترس ها و اضطراب های مختلف در مراحل مختلف تحول خود اسیب پذیرتر باشند. با وجود این، چه چیزی واکنش و ترس و اضطراب بهنجار را از اضطراب هراس بالینی جدا می سازد؟ متخصصان بالینی دستورالعمل هایی را برای متمایز کردن واکنش ترس طبیعی از شرایط اضطرابی که از نظر شدت، فراوانی، محتوا، دفعات و نشانه های اضطرابی با همتایان بهنجار خود متفاوت هستند تهیه کرده اند (کندال، ۲۰۰۰).

  1. شدت واکنش ترس بیش از انست که برای مقابله با موقعیت لازم است. برای مثال ممکن است کودکی را که هنگام معاینه شدن توسط پزشک، لگد می زند، تکان می خورد و گریه می کند، به عنوان کودک هراسان مشخص کنیم.
  2. واکنش ترس با فراوانی زیادی رخ می دهد، و از راه اطلاع دادن و اطمینان دادن به فرد کاهش نمی یابد. بسیاری از والدین شکایت دارند که ترس کودکان با هیچ نوع اطمینان خاطر دادنی به انها کاهش نمی یابد.
  3. محتوای این واکنش های ترس بر محرک ها یا موقعیت های بی خطر متمرکز است، به عبارت دیگر موقعیت هایی هستند که به هیچ وجه خطری را ایجاد نمی کنند. چنین محرک هایی شامل ترس از مدرسه رفتن، صداهایی مانند بمب یا بالا رفتن از اسانسور است.
  4. به نظر می رسد که واکنش ترس خود به خود بوده و ورای کنترل عمدی کودک است.
  5. واکنش ترس به فرار یا اجتناب از موقعیت منجر می شود. برای مثال کودکی که هنگام بارش باران های شدید از تنها ماندن در خانه اجتناب کند، به عنوان کودکی که از رعد و برق و تندر هراس دارد مد نظر قرار می گیرد.

متخصصان بالینی به بررسی این موضوع پرداخته اند که ایا واکنش ترس در طول زمان در کودکان پایدار می ماند. انها به بررسی این مسئله پرداخته اند که واکنش های ترس و شرایط اضطرابی اسیب زا، به مرحله خاصی از زندگی و سن خاصی اختصاص ندارند. برای مثال بزرگسالان نیز ممکن است از تنها خوابیدن یا تاریکی هراس داشته باشند.

ترس واضطراب چالش های طبیعی رشد برای رسیدن به بلوغ فردی است. طی دوران نوجوانی، خودمختاری و استقلال چالش های عمده جریان رشد هستند و نوجوان باید تعادلی دشوار میان پیروی از مقررات و ابراز شایستگی و کفایت مستقلانه برقرارسازد. درگیرشدن با تعارض های بر خاسته از استقلال طلبی نیز طبیعی است، اما چالش ناشی از استقلال طلبی ممکن است باعث شروع مشکلات بین فردی یا تشدید آنها شود. در تعیین اینکه رفتارهای کودک علائمی از اختلال روانشناختی هستند یا خیر، باید مفاهیم فرهنگی و عرف جامعه کودک نیز مدنظر قرار گیرد و بر اساس فراوانی همان رفتارها در کودکان بدون مشکل مورد قضاوت قرار گیرند. باید شدت نسبی، فراوانی و سیر رفتارها ارزیابی شود و نقش آنها در جریان رشد طبیعی مورد توجه قرار گیرد.

منبع : کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟

تمام نقاط عطف رشد کودک یک ساله

بررسی نقاط عطف رشد کودک یک ساله به شما کمک می کند تا بدانید چه انتظاراتی باید داشته باشید. مراقبت از کودک می تواند طاقت فرسا باشد، ولی خیلی چیزها وجود دارد که باید به آن ها توجه کنیم. نگاهی به نقاط عطف رشد کودک در سال اول تولدش بیاندازید.

نقاط عطف رشد کودک یک ساله | فیزیکی

نقاط عطف رشد کودک یک ساله به خصوص رشد فیزیکی کمک می کند تا بدانید چه انتظاراتی باید از فرزند خود در یک سالگی تا دو سالگی داشته باشید:

  • راه می رود، بالا می رود و می دود.
  • در جای خود با موسیقی می رقصد.
  • از صندلی بالا می رود.
  • لگد می زند و توپ را پرتاب می کند.
  • خط خطی با مداد یا مداد رنگی که در مشت گرفته شده است.
  • هر بار دو یا سه صفحه کتاب را ورق می زند.
  • با سقوط های مکرر به تنهایی شروع به راه رفتن می کند.
  • در صورت عجله به خزیدن برمی گردد.
  • سعی می کند از قاشق یا چنگال استفاده کند.


رشد اجتماعی یک سالگی

  • کودک یک تا دو سال هنگام بازی شروع به همکاری با دیگران می کند.
  • کنجکاو و پرانرژی است، اما برای اطمینان به حضور بزرگسالان نیاز دارد.

رشد عاطفی کودک

  • ممکن است هنگام جدا شدن از افراد مهم زندگی اضطراب نشان دهد.
  • وقتی ناراحت یا ترسیده است به دنبال آرامش می باشد.
  • در مورد نگرش به غریبه ها از والدین یا مراقب اولیه راهنمایی می گیرد.
  • در صورت خستگی یا ناامیدی ممکن است به راحتی ناراحت شوند.
  • با نوازش، ایجاد صداهای دلسوزانه یا ارائه اشیاء مادی به دیگران کمک می کند.
رشد شناختی کودک یک ساله 
  • کارهایی را تکرار می کند که منجر به نتایج جالب و قابل پیش بینی می شود، مثلاً قاشق را روی قابلمه می کوبد.
  • هنگام نامگذاری به اشیاء اشاره می کند.
  • برخی از اعضای بدن را می شناسد و در بازی به اعضای بدن اشاره می کند.
  • خود را در عکس یا آینه می شناسد.
  • فعالیت های خانگی را تقلید می کند، به عنوان مثال حمام کردن یا جارو کردن زمین.
  • زمان زیادی را صرف کاوش و دستکاری اشیا، گذاشتن آن ها در دهان، تکان دادن و کوبیدن آن ها می کند.
  • اقلام را روی هم می‌ریزد و می‌کوبد.
  • بازی ها را انتخاب کرده و کنار می گذارد.
  • اسباب بازی های پنهان را جستجو می کند.

لبخند

بعد از دو ماه بی خوابی شبانه و نداشتن ساعات آرامش به دلیل گریه های زیاد کودکتان، شما می توانید لبخند های کوچک کودکتان را مشاهده کنید، این نقاط عطف رشد کودک یک ساله کمک می کند تا انرژی بیش تری داشته باشید.

در اینجا زمانی است که شما باید پاداش زحماتتان را بگیرید. زمانی که کودک شما دو ماهه می شود اولین لبخند هایش را در پاسخ به شما نشان خواهد داد! صداهایی که شما از خودتان تولید می کنید و حرکاتی که با صورتتان برای کودک در می آورید کودک را به لبخند وادار می کند.

برای مطالعه بیشتر:

روانشناسی کودک یک ساله

مشاوره مادران از نوزادی تا یک سالگی

خندیدن

اگر شما به صورت مکرر صدای گریه ی کودک خود را می شنیدید. بعد از چهار ماه شما می توانید صدای دیگری را بشنوید، شیرین ترین صدایی که تا به حال شنیده اید- صدای خندیدن کودکتان. بهترین قسمت این است که چقدر راحت کودک شما به هر چیزی می خندد. صورت های احمقانه، قلقلک، و زیرچشمی نگاه کردن باعث می شود که کودک شما با سر و صدای زیادی بخندد.

خوابیدن در تمام طول شب

یکی از نقاط عطف رشد کودک یک ساله که برای کودک شما اتفاق می افتد، داشتن خواب کامل در شب برای پدر و مادر است که برای آن ها بسیار ارزشمند است.

در حالی که به نظر غیر طبیعی می رسد که یک نوزاد تازه متولد شده در تمام طول شب بخوابد، در این زمان پدر و مادر می توانند آسوده خاطر باشند زیرا این دوره به زودی به پایان خواهد رسید. بعد از ۴-۶ ماهگی، بیشتر کودکان قادر به خوابیدن در تمام طول شب خواهند بود.

نشستن | نقاط عطف رشد کودک یک ساله

زمانی که شما بر روی شکمتان خوابیده اید چقدر دنیا متفاوت به نظر می رسد! حدود ۵ یا ۶ ماهگی بیشتر کودکان با حمایت والدین می توانند بنشینند و یا با تکیه دادن به دستان و یا بالش و یا مبل استراحت کنند. کودکان معمولا بین ۷ تا ۹ ماهگی می توانند به تنهایی بنشینند.

خزیدن | توانایی کودک یک ساله

اگر کودک شما ۸ ماهه است، ممکن است بخواهید که به کودکتان تمرینات ورزشی بدهید. شما متوجه می شوید که کودکتان در حال حرکت در اطراف خانه است.

بر اساس بررسی نقاط عطف رشد کودک یک ساله، کودک در ۹ ماهگی، اگثر نوزادان با استفاده از خزیدن و با استفاده از دست و پایشان می خزند و از جایی به جای دیگر می خزند و لول می خورند. خزیدن یک نقطه ی عطف ضروری برای کودکتان نیست، و ممکن است شیرخوران ممکن است بخواهند بخزند یا لیز بخورند و رسیدن به نقاط عطف دیگر را در برنامه ی رشد خود داشته باشند.

خداحافظی کردن (بای بای کردن)

تکان دادن دست برای خداحافظی کردن تنها ترفندی زیبا نیست – این کار بیان واقعی زبانی خداحافظی است. بعد از ۹ ماهگی بیشتر کودکتان شروع به درک ارتباط صدایی، حرکتی، و معنی دار می کنند. انها می دانند که تکان دادن دست به معنی خداحافظی کردن است.

غذا خوردن با دست

زمانی که کودک شروع به غذا خوردن با قاشق می کند زمانی است که کودک به تنهایی می تواند غذا بخورد. بین ۹ تا ۱۲ ماهگی، کودکان بهتر می توانند حرکت دست و انگشتانشان را کنترل کنند و برای انها گرفتن اشیاء آسان تر می شود! متاسفانه، نوزادان در این این سن بیشتر علاقه مند به کشف طعم و مزه ها دارند و غذاها تنها چیزهایی نیستند که نوزاد در این سن در دهان خود می گذارد. ایمنی برای نوزاد در این زمان به بزرگترین دغدغه ی والدین در این سن کودک تبدیل می شود.

ایستادن

بیشتر کودکان در ۱۲ ماهگی شروع به ایستادن می کنند بدون حمایت دیگران می کنند. آن ها در حالی که مبل یا دیگر اشیاء را نگاه داشته اند چند قدم بر می دارند، فعالیتی که به آن «گشت زدن» گفته می شود.

در ماه های قبل کودک به تنهایی راه نمی رفت، کودکان ممکن است ساعت ها تمرین گشت زنی داشته باشند و هدف آنها رسیدن به یک شیء واقعی باشد، این نقاط عطف رشد کودک یک ساله بیش از دیگران به چشم می آید و شمارا متعجب خواهد کرد.

گام برداشتن و روانشناسی کودک یک ساله

شما ممکن است این قسمت از رشد کودک را یک نقطه ی عطف بزرگ تلقی کنید. شاید شما انتظار هیچ اتفاقی را بیشتر از این اتفاق نداشته اید (یا اینکه از اولین گامی که کودکتان بر می دارد فیلم یا عکس می گیرید) کودک شما به تنهایی اولین گام های خود را بر می دارد و انتظار شما را براورده می کند.

ولی همه کودکان در اولین سال تولد خود راه نمی روند. این اتفاق به صورت طبیعی بین ۹ تا ۱۷ ماهگی رخ می دهد، و اکثر نوزدان حداقل در ۱۳ ماهگی راه رفتن را شروع می کنند.

گفتن کلمات

«ماما! بابا!» هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که کودکتان اسم شما را صدا می زند، و این اتفاق معمولا در اولین سال از زندگی نوزادتان رخ می دهد.

در این زمان، بیشتر کودکان حداقل می توانند یک کلمه ی معنی دار را به زبان بیاورند و برای استفاده از کلمات دیگر تلاش می کنند. این اتفاق خیلی طولانی نخواهد بود و شما می توانید آن چیزی را که در ذهن کودک شما می گذرد را بشنوید.

موارد زیر نقاط عطف رشد کودک یک ساله تا دو ساله می باشد:

  • سوالات یا دستورات ساده را می فهمد و دنبال می کند.
  • نام کوچک را می گوید.
  • کلمات زیادی را می گوید (بیشتر نام اشیاء را نام می برد).
  • «نه» را می‌فهمد (مکث کوتاهی می‌کند یا وقتی آن را می‌گویید متوقف می‌شود)
  • شروع به استفاده از جملات یک تا دو کلمه ای می کند، مثلاً “شیر می خواهم”.
  • از اعمال دیگران تقلید خواهند کرد.
  • از قافیه ها و آهنگ ها لذت می برد.
کودک ۱ ساله چه چیزی را می فهمد؟

براساس بررسی نقاط عطف رشد کودک یک ساله می توان گفت که در حدود ۱۸ ماهگی، کودکان شروع به درک نمادها (رابطه اشیاء و معانی آن ها) می کنند. در حالی که کودکان ممکن است با سرعت های متفاوتی پیشرفت کنند، موارد زیر برخی از نقاط عطف رایجی است که کودکان در این گروه سنی ممکن است به آن برسند:

  • در ۱۸ ماهگی سوالات و دستورات یک مرحله ای مانند “توپ کجاست؟” را می فهمد.
  • در ۲۴ ماهگی سوالات و دستورات دو مرحله ای مانند «به اتاقت برو و کفشت را بیار» را می فهمد.
  • پایداری شی را می‌فهمد (یک شیء پنهان هنوز وجود دارد.)
  • رابطه علت و معلولی را بهتر درک می کند.
  • دوست دارد کشوها و جعبه‌ها را کاوش کند تا ببیند داخل آن چیست.
  • بازی های ساختگی افزایش می یابد.
  • چهره خود را در آینه تشخیص می دهد.
  • می تواند به قسمت های بدن (یعنی بینی، مو، چشم) اشاره کند.
  • ممکن است با اشاره از والدین کمک بخواهد.

یک کودک ۱ ساله چه چیزی را می تواند ببیند؟

همانطور که بینایی کودک رشد می کند، شروع به تمرکز و تعامل با افراد و اشیا می کنند. مهارت های حرکتی و هماهنگی چشم دست آن ها همچنان قوی تر می شود و می توانند شروع به دیدن اسباب بازی ها در سراسر اتاق کرده و عملکرد آن ها را بررسی کنند. به عنوان مثال، می توانند روی یک توپ تمرکز کنند و شروع به ضربه زدن یا پرتاب آن کنند.

در حالی که نوزادان هنوز در حال رشد هستند، چیزهای زیادی آن ها را مجذوب خود می کند. یک کودک ۱ ساله ممکن است در مورد اسباب‌بازی‌ها و اشیایی که دارای قطعات متحرک هستند کنجکاو شود. در این مرحله از دیدن رنگ ها و تصاویر روشن در کتاب ها به خصوص تصاویر آشنا لذت خواهند برد. کودک خود را تشویق کنید تا مکان‌ها و اشیاء جدید را کشف کند و در عین حال موارد را با نام آن‌ها مشخص کنید.

منبع : تمام نقاط عطف رشد کودک یک ساله

اصول تربیت کودک : هر کودکی منحصر به فرد است

هر کودکی شخصیت خاص خود را دارد و در مراحل مختلف رشد رفتارهای متفاوتی دارد، اصول تربیت کودک به شما یاد می دهد که چگونه در سنین مختلف رفتار درستی با فرزند خود داشته باشید.

والدین باید با احساس امنیت، خودآگاهی، الگوی شناختی، تعامل اجتماعی، قوانین و هنجارهای فرزندان خود روبرو شوند و یاد بگیرند که فرزندان خود را بپذیرند. تا حدودی پذیرش والدین زمینه ساز سعادت زندگی کودک خواهد بود.

در ادامه اصول تربیتی کودک ذکر شده است که والدین با رعایت آن می توانند آینده فرزند خود را تنظیم کنند.

اصول تربیت کودک

لازم نیست کامل باشید

همه ما اشتباه می کنیم و کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند، زیرا همه (به خصوص کودکان) ناقص هستند. بنابراین، در فرآیند تربیت فرزندان، به عنوان والدین، نباید کورکورانه به دنبال کمال باشید.

هرگاه کودکی مرتکب اشتباهی شود، والدین به شدت شکایت می‌کنند «چرا تو اینگونه هستی؟ بچه‌های دیگر اینقدر خوب رفتار می‌کنند، اما چرا تو نمی تونی خودت رو کنترل کنی؟ تو خیلی بچه بدی هستی! برای پدر و مادرت باعث خچالت میشی! ما واقعا از به دنیا آوردنت پشیمانیم!» علاوه بر این جملات ضرب و شتم نیز باعث می شود که کودک دچار تخریبی شود که حتی تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا میکند.

از خود بپرسید آیا این کارها واقعا برای کودکان خوب است؟

ما به عنوان پدر و مادر باید متوجه باشیم که اشتباه کردن بچه ها بسیار طبیعی است. بچه ها همیشه در حال آزمون و خطا هستند و با این کار یاد می گیرند که چگونه باید با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند. بنابراین رفتار خوب و درک شما از این امر می تواند باعث پیشرفت کودکتان شود.

بنابراین طبق اصول تربیت کودک، وقتی کودکان مرتکب اشتباه می شوند، والدین باید به جای اینکه اشتباهات فرزندانشان را بزرگ کرده و بی وقفه نق بزنند، با این اشتباهات برخورد متفاوتی دارند.

اشتباهات کودکان معمولا به دو دسته تقسیم می شود. یکی اینکه بزرگترها باید فوراً اصلاح کنند، مانند عدم توجه به بهداشت، قلدری به ضعیفان، ندانستن مراقبت از اموال عمومی و غیره.

دیگری اشتباهاتی است که بچه ها بتوانند خودشان را اصلاح کنند، مثلاً چگونه خود را با شرایط وفق دهند، ارتباط آن ها محیط زیست، زندگی، شکست ها و غیره، والدین باید فرزندان خود را به امتحان و آزمون و خطا در این موارد تشویق کنند.

کودکان برای رشد نیاز به “اشتباه” دارند

اصول تربیت کودک بیان می کند که شکست مادر موفقیت است، کودکان در فرآیند بزرگ شدن به اشتباه می پردازند و اغلب به منظور تصحیح اشتباهات و پیشرفت مستمر، به منظور رشد و بهبود خود ادامه می دهند. اگر والدین فرصت اشتباه را برای کودکان فراهم نکنند، کودکان تنبل می شوند، از تلاش می ترسند یا به والدین خود وابسته می شوند. مهمتر از آن اینکه اگر کودک اشتباهی مرتکب نشود، نه می‌داند چه چیزی اشتباه است، نه می‌داند چگونه اشتباه را اصلاح کند و دلیل این که چرا باید اشتباه را اصلاح کند.

شاید دیدگاه «تشویق کودکان به اشتباه» مورد مخالفت اکثر والدین قرار گیرد، زیرا این دیدگاه را غیر معقول می دانند. در واقع، تشویق تنها یک وسیله است و پرورش “درک” کودکان هدف واقعی است. مطالعات نشان داده است که درک بسیاری از کودکان از اشتباهات ناشی می شود. لازم به یادآوری است که «اشتباهات» ذکر شده در اینجا به اشتباهات اصولی از جمله نقض قوانین و مقررات مربوط نمی شود.

هر پدر و مادری امیدوار است که فرزندشان عالی، باهوش و کامل باشد و همیشه خوش رفتار و مطیع باشد یا به ندرت مرتکب اشتباه شود. با این حال، چنین آرزویی خوب و محبت آمیز نیست، بلکه اشتباه و خودخواهانه است. والدین در اصول تربیت کودکان نباید بر اساس ترجیحات شخصی خود بر رشد فرزندان تأثیر بگذارند، بلکه باید نیازهای رشدی کودکان را اساس قرار دهند و به رشد و اتحاد جسمی و روحی آن ها کمک کنند.

هر کودکی باید در دوران کودکی اشتباهات بیشتری انجام دهد و والدین باید در این مورد مدارا کنند، اشتباه کردن در دوران کودکی این است که اطمینان حاصل شود که کودکان پس از پا گذاشتن به جامعه، اشتباهات خطرناک کمتری انجام خواهند داد.

تربیت کودک از بدو تولد

وقتی کودکان اشتباه می کنند، به راهنمایی فعال والدین نیاز دارند

در واقع وقتی بچه ها در ابتدا اشتباه می کنند، اگر بدانند که اشتباه کرده اند، برای اصلاح آن سخت تلاش می کنند. اشتباهات آن ها فقط به این دلیل است که کودکان تجربه زیادی در روند رشد ندارند و پس از مواجهه با چیزی که هرگز اتفاق نیفتاده است، در مقابل چیزهای جدید ضرر می کنند.

کودک تمایل به انجام کارها دارد، اما نمی داند چگونه آن را انجام دهد، چگونه با آن برخورد کند. در این زمان، کودک به طور غریزی از خود محافظت می کند و احتمالاً به همین دلیل اقدامات نامناسبی انجام می دهد و در نتیجه  دیگران را آزار می دهد.

در چنین شرایطی والدین باید دلایل را تجزیه و تحلیل کنند و با کمک اصول تربیت کودک فرزندان خود را برای یافتن راه صحیح یاری یا راهنمایی کنند. اگر فقط کورکورانه کودکان را مورد انتقاد و اتهام قرار دهید، باعث از دست دادن اعتماد به نفس آن ها می شود، آن ها از ته دل معتقدند که بچه بدی هستند و فکر می کنند که هرگز تغییر نخواهند کرد. به این ترتیب، آن دسته از کودکان با رفتار خوب، بدون دلیل از سوی والدین خود به عنوان فرزندان بد تعریف می شوند و این ویژگی را تا بزرگسالی با خود حفظ می کنند.

“اشتباهات” منعکس کننده انعطاف پذیری

دوران کودکی بهترین زمان برای یک فرد است، زمانی که کودکان به احتمال زیاد آموزش می بینند و بیشترین انعطاف پذیری را دارند. والدین باید از این زمان طلایی استفاده کنند تا فرزندان خود را به درستی در فکر راهنمایی کنند و در عین حال اجازه دهند برخی از اشتباهات را مرتکب شوند.

اشتباه کردن بچه ها بد نیست، تا حدی خوب است. کودک به دلیل ناآگاهی خود مرتکب اشتباه می شود، والدین می توانند از این فرصت استفاده کنند و او را به خوبی تربیت کنند، این نوع آموزش قطعا به او کمک می کند که در آینده با ورود به جامعه دچار اشتباهات مشابه نشود.

والدین ابتدا متوجه می شوند که چرا فرزندانشان مرتکب اشتباه شده اند و سپس به دنبال فرصت هایی برای برقراری ارتباط با آن ها و تصحیح رفتار آن ها می گردند. در طول فرآیند ارتباط سعی کنید آرام باشید و «دلیل رفتار آن ها را درک کنید». کودک کم کم یاد می گیرد که یک فرد کامل باشد و کارها را به درستی انجام دهد و می تواند سالم و با اعتماد به نفس بزرگ شود. کاری که والدین باید انجام دهند این است که چگونه عوامل نامطلوب و منفی در روند «اشتباهات» فرزندانشان را به عوامل مساعد، مثبت و اصول تربیت کودک تعویض کنند.

شما نمی توانید اجازه دهید فرزندانتان اشتباه کنند، چشم بپوشند یا آن ها را نادیده بگیرید؛ اما همیشه نمی توانید گفتار و کردار فرزندانتان را تنظیم کنید و هرگز اجازه اشتباه به فرزندانتان را ندهید. هر دو رویکرد افراطی و اشتباه است. به یاد داشته باشید والدین اولین معلمان فرزندان هستند و هر گفتار و کردار والدین آموزشی برای کودکان است.

اصول تربیت کودک بیان می کند که کودکان می توانند از طریق اشتباهات پیشرفت کنند، از طریق تجربه رشد کنند و از طریق رشد به استعداد تبدیل شوند. بنابراین، وقتی والدین زمان یا فضایی را به فرزندان خود می‌دهند تا تلاش کنند و «اشتباه کردن» را تجربه کنند، به فرزندان خود کمک می‌کنند تا باهوش‌تر شده و در نتیجه سریع‌تر و زودتر با استعداد شوند.

سن کودک 

سن کودکی که با او صحبت می کنید نقش بسیار زیادی در نحوه صحبت کردن با او دارد. لحن پیش فرض شما با آن ها باید از کودکی تا بزرگسالی تغییر کند و این تغییر در هر سن با توجه به رشد شناختی آن ها می باشد.

به عنوان مثال، ما تمایل داریم هنگام صحبت با نوزادان و کودکان نوپا از لحن های آموزشی ملایم تری استفاده کنیم اما گاهی اوقات می خواهیم با لحن های آزاردهنده یا شدیدتر برای نوجوانان چیزی را به آن ها نشان دهیم و جای تعجب نیست که به نظر می رسد نوجوانان به ما تندتر پاسخ می دهند.

کودکان این روزها نسبت به نسل های قبلی به اطلاعات بیش تری دسترسی بیشتری دارند، اما ممکن است نتوانند محتوای مصرفی خود را به طور کامل درک کنند. آنها ممکن است در سنین پایین تر در مورد موضوعات حساس سؤالاتی داشته باشند فقط به این دلیل که در معرض اطلاعات قرار گرفته اند.

صحبت کردن با فرزندانمان در مورد همه موضوعات در سطح مناسب سن مهم است. تقریباً هر موضوعی را می توان به قطعات کوچکتر تقسیم کرد تا درک آن برای کودکان ما آسان تر باشد.

سن تقویمی تنها نکته مورد اهمیت نیست. سن رشد نیز کلیدی است که باید برای اصول تربیت کودک آن را نی لحاظ کنید.

فرزند خود را بشناسید |اصول تربیت فرزند از دیدگاه اسلام

خودتان و فرزندتان را بشناسید و بدانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید. اغلب اوقات، سؤالات بچه ها در عجیب ترین زمان ها مطرح می شود.

آیا فرزند شما از آن دسته بچه هایی است که سوالات زیادی می پرسند؟ آیا آن ها باید خودشان چیزهایی را پیدا کنند؟ و همیشه کنجکاو هستند که کاربرد وسایل را بدانند؟

پاسخ دادن به سوالاتی از این دست می‌تواند به شما کمک کند تا بدانید چگونه با آن ها صحبت کنید. برخی از کودکان به والدین نیاز دارند که آن ها را به جنب و جوش تحریک کنند به این منظور باید از اصول تربیت کودک آگاه باشید.

منبع : اصول تربیت کودک : هر کودکی منحصر به فرد است

کمک به کودکان بعد از آسیب روانی

اگر کودک شما ضربه روحی را تجربه کرده باشد، ممکن است با احساسات اضطراب ، خاطرات ترس آور یا حس خطر دایمی دست و پنجه نرم  کند، یا ممکن است احساس کرختی، تنهایی و ناتوانی برای اعتماد به دیگران را تجربه نماید. وقتی رویداد های بد رخ می دهند، زمان می برد تا درد برطرف گردد و یک بار دیگر حس اطمینان و ایمنی در شما شکل بگیرد . اما  شما با راهبرد های صحیح می توانید به کودک کمک کنید.

آسیب  روانی و هیجانی (تروما) چیست؟

ضربه عاطفی و روانی می تواند ناشی از حوادث پردغدغه غیر عادی باشد که حس  امنیت کودک شما را دستخوش طوفان می کند و  در دنیای خطرناک به کودک حس درماندگی و بیچارگی می دهد. این نکته حایز اهمیت می باشد که پس از آسیب روانی با کودک به صورت باز ارتباط داشته باشید . به آنها فرصت دهید تا بدانند که احساس ترس یا اضطراب عادی می باشد . همچنین کودکانتان به شما نگاه می کنند تا به انها نشان دهید چگونه با اسیب برخورد کنند، به انها اجازه دهید که ببینند شما به صورت مثبت با اسیب روبرو می شوید

 کودکان چگونه به آسیب هیجانی و روانی واکنش نشان می دهند

بعضی واکنش های متداول به تروما و روش های کمک به کودکتان برای رسیدگی به این مشکلات عبارتند از :

  • واپس روی . بیشتر کودکان نیاز دارند به مراحل قبلی رشدی واپس روی کنند، زمانی که احساس ایمنی بیشتری داشتند. کودکان کم سن تر ممکن است جای خودشان را خیس کنند یا شیشه بخواهند ؛ کودکان مسن تر ممکن است از تنهایی واهمه داشته باشند. اگر کودکتان در این روش واکنش نشان می دهد ، این موضوع مهم است تا فهمیده ، صبور و آرام باشید .
  • در مورد حادثه ای که کودکان رقم می زنند ، فکر کنید . کودکان با سن کمتر از ۸ سال تمایل دارند تا این گونه فکر کنند که اگر چیز اشتباهی رخ می دهد ، آن حادثه حتما اشتباه آنها است. اطمینان یابید که فرزندتان می فهمد که او عامل حادثه نبود .
  • اختلالات خواب : بعضی کودکان در خوابیدن مشکل دارند ؛ بعضی دیگر به کرات از خواب بیدار می شوند یا دارای خواب های آشفته هستند . یک حیوان پارچه ای ، روکش نرم یا چراغ قوه بدهید تا به خواب رود . تلاش کنید تا وقت اضافه را در عصر با فرزندتان بگذرانید و فعالیت های آرام یا کتاب خواندن را انجام دهید . صبور باشید. تا کودک شما در طول شب دوباره به خواب برود کمی زمان می برد.

منبع : کمک به کودکان بعد از آسیب روانی

لجبازی در کودکان

لجبازی کودکان، واکنش نامطلوبی است که کودکان نسبت به محیط ، شرایط و رفتار والدین از خود نشان می دهند. والدین پیش از تصمیم به بچه دار شدن باید رفتارها و مهارت های تربیت فرزند را بیاموزند تا از بروز ناهنجاری های رفتاری مانند لجبازی در کودکان پیشگیری شود. لجبازی جزو مراحل طبیعی رشد کودک است و استثنا بردار هم نیست. برخی اوقات از والدین می‌شنویم که «این بچه نیم وجبی داره تو روی من می‌ایسته»
این ایستادگی در مقابل والدین نیست و تا شش یا هفت سالگی ادامه دارد و کم کم به مرحله کمون یا نهفتگی وارد می‌شود. تقریبا همه کودکان به درجاتی متفاوت، منفی کاری را از خود بروز می‌دهند.

معمولا لجبازی یا منفی کاری از دو سالگی شروع، در حدود سه تا چهار سالگی به اوج می‌رسد و در حدود شش سالگی کاهش پیدا می‌کند.
نکته مهم این است که بچه‌ها از دو تا سه سالگی می‌خواهند خود را ثابت کنند و به استقلال برسند و همین را والدین لجبازی می‌نامند.
والدین و مربیانی که اعمال اراده کودک را به عنوان لجبازی تلقی نکرده بلکه آن را به عنوان تلاش طبیعی و سالم برای پرورش استقلال می‌دانند، می‌توانند به کودکان یاد دهند به خودشان نظم بدهند و در واقع افزایش رفتار خود انضباطی را در کودکان پرورش دهند.
به‌گونه‌ای که کودکان در پیدایش احساس کفایت و شایستگی در خود سهیم شوند و از تضاد‌ها و کشمکش‌ها پرهیز ‌کنند. بنابراین در این دوره واکنش های سخت و حساسیت های بی مورد از خود نشان ندهید. ما باید نظم را همراه با عشق و محبت به بچه‌ها آموزش بدهیم تا آن را بپذیرند.
در حالی که زمانی که دستور می‌دهیم مثل فرمان‌های ارتشی آن‌ها با ما مقابله می‌کنند و به اصطلاح لجبازی می‌کنند.

برخی از پیشنهادی به منظور کاستن از منفی‌کاری کودکان به شرح زیر است:

۱. نرمش و انعطاف داشته باشید.
این مرحله از رشد کودک را به خوبی بشناسید و جزو نیازهای رفتاری او بدانید.

۲. امنیت با قاعده ایجاد کنید.
والدین در این مرحله باید نقش فانوس دریایی را داشته باشند.
راهنمای فرزندان باشند ولی در عین حال محدودیت برای خود قائل باشند.
تکیه‌گاه امنی برای کودک باشند و از دور نور هدایت‌گرانه به آن‌ها ببخشند اما محدوده فعالیت کودک را از او نگیرند و از دور مراقب او باشند.
به آن‌ها اجازه دهند محیط اطراف را کشف کنند و مانع خلاقیت آن‌ها نباشند.

۳. خانه را برای فرزندان امن جالب و دوستانه درست کنید.
فضای خانه باید به‌گونه‌ای باشد که مجبور نباشید مرتب به او تذکر بدهید.

۴. از تنبیه پرهیز کنید.
تنبیه کلامی چشم غره، تحقیر کردن، تهدید کردن یا کتک زدن و امثال این‌هاست که همگی نتیجه معکوس می‌دهد.
اثرات سو این‌گونه رفتار به قدری در کودکان شدید است که ممکن است آثارش تا بزرگسالی هم مشاهده شود.

۵.به کودکان حق انتخاب بدهید.
وقتی کودکان یاد بگیرند که حق رای داشته باشند در زمان نوجوانی از بسیاری از مسائل و مشکلات پیشگیری خواهند کرد.

۶. قاطعیت داشته باشید.
در اعمال قوانین ضروری و مرزهایی که برای کودکان خطرناک است استوار باشید.

۷.تمرکز را در بچه‌ها تقویت کنید.
مثلا وقتی کودک کارتون می‌بیند او را دائم صدا نکنید یا وقتی نقاشی می‌کشد ریخت و پاش مداد رنگی‌هایش را به طور مرتب به او متذکر نشوید.
۸. به کودکان فرصت دهید از دو تا هفت سالگی که سن شکوفایی خلاقیت آنان است راهی را برای انجام کارشان پیدا کنند و عجولانه با آن‌ها برخورد نکنید.
۹. به بچه‌ها پیشنهاد کنید و دستور ندهید.
خواسته‌های خود را به جای دستور و تحقیر و تنبیه با لبخند زدن و پرسش همراه کنید.
با این کار کودکان یاد می‌گیرند به آن‌ها احترام گذاشته شود و از این رابطه لذت ببرند.
۱۰.پیشنهاد مطبوع یا لذت بخش بدهید.
مثلا در پایان بازی یا هنگام ترک پارک به آن‌ها پیشنهاد کنید که برای خانه با هم به خرید می‌روید.
۱۱. یادآوری کنید.
یکی از مشکلات والدین در تربیت این است که فکر می‌کنند با یکی دو بار تذکر دادن کودک یاد می‌گیرد.
این در حالی است که باید مدام به کودک نکات تربیتی را یادآوری کنید.
۱۲. صبر داشته باشید.
نکته مهم این است که در این سن باید برای مقابله با منفی کاری کودک وقتی دستور می‌دهید حداقل ده دقیقه صبر داشته باشید تا کودک عمل کند.
۱۳. تغییر را در خود ایجاد کنید.
برای هر موضوع بی اهمیتی روی رفتار دلخواه تان اصرار نکنید. اگر واقعاً رفتاری از کودک سر می زند که واقعاً دخالت نکردن شما برای او یا دیگران خطرناک است آنگاه وارد عمل شوید در اصطلاح خودتان را بیهوده هزینه نکنید. مثلاً اگر می خواهد بازی کند به زور او را مجبور نکنید که با شما عصرانه بخورد.
۱۴. زمانی که کودک لجبازی می کند شما نیز متقابلاً رفتار کودکانه نداشته باشید و بر خواسته خود اصرار نورزید بلکه با بی توجهی از او دور شوید و خود را به کار دیگری مشغول سازید تا او دریابد که در هر زمانی که بخواهد از این طریق به خواسته اش برسد توجه شما را از دست می دهد. البته دقت کنید که از هر نوع خشونتی پرهیز کنید. به این معنا که والدین باید در مقابل رفتارهای منفی بی خطر کودک هیچ واکنش کلامی، دیداری و شنیداری انجام ندهند انگار که چیزی را ندیده اند.

منبع : لجبازی در کودکان