شیوه های فرزند پروری

شیوه های فرزند پروری

شیوه های فرزند پروری هر والد معمولا از تجربیات اجتماعی، نحوه تربیت خود والد در دوره کودکی وتکرار تجربیات ومشاهدات و الگوبرداری از محیط اطراف ناشی می شود.

بر اساس نحوه تربیت کودکان می توان چهار الگوی تربیتی را تشخیص داد.

1- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و قاطعیت.

2- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و عدم قاطعیت.

3- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و عدم قاطعیت.

4- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و قاطعیت.

تحقیقات و بررسی ها حاکی از آن است که در شکل گیری خصوصیات تربیتی کودکان، الگوی تربیتی حاکم بر خانواده سهم به سزایی دارد. محققین عقیده دارند که اکثر کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری در الگوی اول و سوم یعنی خانواده های سرکوب گر و طرد کننده بزرگ می شوند.

فرایند این حانواده ها بدین صورت است که والدین و بچه ها برای کنترل یکدیگر از رفتار های منفی استفاده می کنند و در واقع والدین توانایی لازم برای هدایت فرزندان شان را ندارند. در چنین خانواده ای، والدین هیچ پروایی از فرمان دادن، فریاد زدن، سرزنش کردن و تنبیه نمودن بچه ها ندارند. بچه ها هم به همین ترتیب عمل می کنند تا بتوانند والدین شان را کنترل کنند. معمولا هر دو طرف تسلیم یکدیگر می شوند و این باعث تقویت رفتار در هر دو طرف می گردد.

1- الگوی تربیتی عدم محبت و قاطعیت

اکثر علائم عصبی که روزانه در افراد مشاهده می کنیم، از طریق این الگو به وجود می آید، نگرانی، تنش، اضطراب، افسردگی و در نهایت خودکشی، خصوصیات عاطفی، هیجانی ای هستند که به واسطه این الگوی تربیتی ایجاد می شوند.

کودکانی که بر اساس این الگو تربیت می شوند، معمولا به ترس های غیر منطقی مثل ترس از تنها خوابیدن، تاریکی، صدمه، عدم موفقیت،ترس از حیوانات بی آزار و… مبتلا می شوند واین ترس ها با سرزنش وتحقیر هر چه بیشتر والدین، شدیدتر می گردد. والدینی که مطابق با الگوی شماره یک با فرزندان خود رفتار می کنند، مقررات شدید و سختی را وضع می کنند که موجب می شود در نهایت بین آن ها و فرزندان شان روابط حاکم و پیشخدمتی برقرار گردد. با ادامه این روند جهان در نزد کودک به دو بخش حقارت و برتری تقسیم می شود که در بخش حقارت، کودک و در بخش برتری والدین اش قرار می گیرند.

2- الگوی تربیتی محبت و عدم قاطعیت

در طول بیست سال گذشته والدین همواره به دلیل عدم محبت و سخت گیری زیاد نسبت به فرزندان شان مورد انتقاد قرار گرفته اند. اما اکنون الگوی تربیتی خود را نسبت به گذشته تغییر داده اند. بر اساس الگوی تربیتی محبت و عدم قاطعیت رفتار می کنند. اما این الگو نیز نه تنها بهبودی در وضعیت کودک بوجود نمی آورد، بلکه در عوض مشکلات بسیاری برای جامعه ایجاد می کند. در گذشته کودکان را مسئولیت پذیر و سخت کوش تربیت می کردند. اما آ نها خود سرزنش گر می شدند و از احساس بی ارزشی و گناه کار بودن در رنج بودند. امروزه شاهد کودکان بسیاری هستیم که از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند. منفعل و پر توقع هستند، احساس می کنند همه دنیا به آن ها بدهکار است. با وجود این، کودکان امروزی کمتر دچار احساس افسردگی یا گناهکاری و شرمندگی می شوند، اما در عوض با مشکلات دیگری دست به گریبانند، مشکلاتی از قبیل بی حوصلگی، نارضایتی از زندگی و درک این مطلب که از استعداد های خود به نحو بهینه استفاده نکرده اند.

آن ها درماندگی و ناتوانی خود را احساس می کنند، اما از اعتماد به نفس لازم برای رفع این نقایص برخوردار نیستند. آن ها مرتبا در خواست ها و تقاضاهای بیش تری از والدین شان دارند و خودشان در جهت رفع خواسته های خود کم تر تلاش می کنند و مسئولیت پذیر نیستند.

این الگوی تربیتی کودکانی ناز پرورده، لوس، ضعیف النفس و وابسته تربیت می کند که تا سنین بزرگسالی هم مانند کودک رفتار می کنند. با این کودکان با مهربانی و ملاحظه بیش از حد رفتار می شود. اجازه هر کاری را دارند و والدین محدودیت های بسیار کمی برایشان قایل می شوند وتقاضاهای کمی از آن ها دارند ومسئولیت انجام کار را در خانه به آن ها واگذار نمی کنند.

3- الگوی تربیتی عدم محبت وعدم قاطعیت

در این الگوی تربیتی اعتقاد بر این است که کودک عمدا بدرفتاری می کند واگر بخواهد می تواند به سادگی در تکالیف و کارهایش موفق شود. این والدین بر اساس رفتارهای اشتباه کودک خود، در مورد شخصیت اش قضاوت کرده و معتقدند کودک شان بدذات، پست و فرومایه است. آن ها معتقدند تعریف وتمجید کودک شان را شرطی و لوس می کند و رفتارهای خوب را تنها زمانی انجام خواهد داد که بخواهد هدیه و پاداش دریافت کند و با خشنود ساختن والدین اش جایزه ای بگیرد. این کودکان اگر بد رفتاری کنند طرد می شوند، اما اگر بد رفتاری نکنند مورد تشویق والدین شان قرار نمی گیرند. همیشه مورد سرزنش و مقایسه قرار می گیرند. چه کار ناشایسته ای انجام دهند و چه انجام ندهند. این کودکان سر در گم، آشفته، پریشان، سرخورده وناکام هستند. زیرا هیچ راهی برای آن ها جهت کسب موفقیت و جلب رضایت والدین وجود ندارد. در نتیجه این کودکان خشمگین و رنجیده خاطر می شوند. در این زمان احساسات خصمانه خود را یا به درون خود برده و یا به نزدیکان خود و به جامعه منتقل می کنند.

4- الگوی تربیتی محبت و قاطعیت

والدینی که بر اساس این الگو که بهترین و مطلوب ترین الگوی تربیتی است رفتار می کنند، درباره رفتارهای منفی کودک خود سخن می گویند، همیشه بر رفتار کودک تاکید دارند و هرگز خود او یا شخصیت اش را مورد خطاب قرار نمی دهند و بر اساس رفتارش در مورد شخصیت اش قضاوت نمی کنند.

کودک را طرد نمی کنند. هرگز به او نمی گویند تو را دوست ندارم. محبت شان به کودک مشروط به رفتار کودک نیست و محبت بی دریغ دارند. تمام توجه خود را به حل مسئله اختصاص می دهند. هرگز سعی نمی کنند کودک را هراسان و پریشان سازند و یا او را مقصر جلوه دهند. این گونه والدین به فرزندان خود می گویند که از رفتار آن ها نا راضی اند و آن ها را توجیه می کنند که تنبیه شان صرفا به منظور اصلاح رفتارشان است و هرگز قصد تخریب شخصیت آنان را ندارند.

این والدین به مسائل و مشکلات کودکان به عنوان جزئی از زندگی طبیعی کودک و به عنوان مشکلی که نیاز به راه حل دارد، توجه می کنند، نه به عنوان رفتاری ناپسند که کودک عمدا برای ناخشنود کردن والدین اش انجام می دهد. در هنگام مشکلات این والدین تلاش نمی کنند تا کودک را سرزنش کرده و مقصر جلوه دهند، بلکه سعی می کنند آگاهی او را بالا برده و به او مهارت های لازم و اندیشه منطقی را آموزش دهند.

آن ها بدون آن که کودک خود را سرخورده و ناکام کرده یا ناعادلانه با او رفتار کنند و بدون جنجال و غوغا، کودک را برای مقابله با مشکلات زندگی آماده می سازند. این والدین عقیده دارند که رفتارهای اشتباه کودکان برای رسیدن به بلوغ فکری و مقابله با مشکلات دوران بزرگسالی ضروری است و در هنگام آموزش فرزندان خود، بدون کوچک ترین خشونت و فشاری به آن ها می آموزند که خود نظم باشند.

این والدین قاطع و جدی هستند و حتی زمانی هم که کودک را تنبیه بدنی می کنند، هرگز خشم خود را در تنبیه کودک وارد نمی کنند و کنترل خود را از دست نمی دهند. به عقیده آنان کودک به دلیل این که بیاموزد تا رفتارهای خود را اصلاح کند، تنبیه می شود، نه به این علت که مستحق تنبیه بوده است. آن ها تنبیه بدنی را به عنوان آخرین راه و زمانی که سایر روش ها موثر نباشد، به کار می گیرند.

منبع: کودک و نوجوان

هفت راه برای ایجاد و افزایش خلاقیت در کودکانتان

بسیاری از مردم گمان می کنند که خلاقیت یک ویژگی بالفطره و ذاتی است که کودکان آنها در هنگام تولد می توانند این ویژگی را داشته باشند یا فاقد آن باشند.

همانگونه که همۀ کودکان از سطح هوشی یکسانی برخوردار نیستند همۀ آنها نیز میزان خلاقیت یکسانی ندارند، اما در واقع خلاقیت بیشتر نوعی مهارت است تا یک ویژگی بالفطره و ذاتی و ارتقای سطح آن در کودکان نوعی مهارت برای والدین محسوب می شود، زیرا خلاقیت می تواند کلید موفقیت در هر زمینه ای باشد که ما مشغول فعالیت در آن هستیم.

خلاقیت یک عنصر کلیدی در سلامتی، شادی و هم چنین هستۀ اصلی در تمرین کردن و کار با کودکان است. خلاقیت تنها محدود به حوزه های هنری و موسیقایی نمی شود بلکه وجود خلاقیت برای فعالیت در زمینه هایی مثل علوم تجربی، ریاضیات نیز ضروری است و حتی به نوعی با سطح هوش اجتماعی و هیجانی نیز مرتبط می باشد. افراد خلاق اکثرا انعطاف پذیرتر هستند و از پس مشکلات به راحتی بر می آیند و این ویژگی آنها را قادر می سازد که خود را با پیشرفت های تکنولوژی راحت تر منطبق کنند و از مزایایی امکانات جدید بهره مند شوند.

بسیاری از محققان معتقدند که تجربه های کودکی ما به صورت بنیادی مانع گسترش و توسعه ی خلاقیت در وجودمان شده است. کمپانی های تولید کنندۀ اسباب بازی و سرگرمی ها شخصیت کودکان را به شکلی از پیش ساخته شکل داده است بطوری که با تصاویر و طرح ها تصور را مانع می شوند. کودکان دیگر نیازی به تصور یک شمشیر و یک بازی ندارند آنها می توانند جنگ ستارگان بازی کنند که در آن همۀ روش ها و نقش ها از پیش تعیین شده است.

در اینجا ایده هایی را برای افزایش سطح خلاقیت در کودکان ارائه می کنیم:

منابعی را که کودکان برای بروز خلاقیت خود به آن نیاز دارند فراهم کنید.

منبع اصلی در اینجا زمان است. کودکان به زمان زیادی برای برای بازی های بدون ساختار، کودک محور و تصوری نیاز دارند که این مسئله هیچ وابستگی ای با داشتن ابزارهای تجاری و اسباب بازی های مختلف ندارد. فضا نیز هم چنین یکی از منابعی است که کودک شما به آن نیاز دارد. اگر که شما نسبت به توده های خلاقانه در جا جی خانه حساس هستید هستید مکان مشخصی را در اختیار کودکتان قرار دهید تا بتواند وسایل خود را در هم بریزد مثل اتاق کوچکی که در آن لباس عوض می کنید و یا مکانی در گاراژ برای نقاشی کشیدن و یا گوشه ای از اتاق پذیرایی برای لگوها.

اگر دفعه ی بعد کسی تمایل داشت که هدیه ای برای کودکتان بخرد و از شما پیشنهاد خواست از او بخواهید که وسایل هنری، دوربین های ارزان قیمت و یا مصالح ساختمانی بخرد و این ها را در دسترس در سطل اسباب بازی ها قرار دهید که کودکتان بتواند با آنها به راحتی بازی کند.

خانه خود را با آزمایشگاهی برای ایجاد خلاقیت تبدیل کنید،

علاوه بر این شما برای ایجاد محیط های خلاقانه، نیاز دارید که یک اتمسفری و جو خوب برای پرورش خلاقیت ایجاد کنید.

به دنبال حجم بالایی از ایده های مختلف و متفاوت برای افزایش خلاقیت باشید اما اجازه بدهید که کودکانتان ایده هایی را که به ذهنشان می رسد به راحتی مطرح کنند. برای مثال شما می توانید برای تعطیلات آخر هفته ی کودکتان فعالیت ها و ایده های مختلفی داشته باشید و کودکتان را تشویق کنید که فعالیت هایی را که قبلا انجام نداده است برای اولین بار انجام دهد. مشخص نکنید که کدام فعالیت عملی و یا کدام غیر عملی است و اینکه کدام تصمیم بهترین و یا کدام یک بدترین است.

تمرکز فعالیت های خلاقیتی باید روی روی فرآیند باشد: فرآیند تولید ایده های جدید.

کودکان را برای انجام کارهای اشتباه و شکست خوردن در آنها تشویق کنید. کودکانی که مدام ترس از شکست و مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران را دارند نمی توانند افکار خلاقانه خود را پرورش دهند و آنها را در سطحی محدود نگه می دارند. اشتباهاتی را که خود اخیرا تجربه کرده اید با آنها در میان بگذارید تا آنها بدانند که اگر مرتکب اشتباهی شدند چندان مسئله ی بزرگی نیست و این ممکن است برای هر انسانی اتفاق بیفتد. خندیدن به خود زمان شکست یکی از عادات شاد زیستن است.

ابتکارات و یا خلاقیت ها را جشن بگیرید. دیوارهای خانه یا اتاق خود را با پوسترها و تصاویر هنری بپوشانید. با کودک خود دربارۀ هنرمندان، موسیقی دان ها و دانشمندان مورد علاقه ی خود صحبت کنید. اگر از تماشای یک اثر هنری و معماری و یا گوش دادن به موسیقی خاصی احساس اشتیاق و علاقه می کنید دربارۀ آن با کودکتان صحبت کنید.

از تکنولوژی های جدید مثل توئیتر و یا دیگر شبکه های اجتماعی استقبال کنید تا کودک شما بتواند به راحتی انتخاب کند، نه اینکه از آنها بترسد و کناره گیری کند.

 به کودکتان آزادی و استقلال عمل دهیدتا بتواند ایده های خود را بیان کند و کاری که می خواهند را انجام دهند.

در واقع به شکلی رئیس مأبانه با آنها رفتار نکنید. سعی کنید ترس خود را از اینکه ممکن است آنها توسط آدم راباها ربوده شوند و یا به دانشگاه معتبری راه پیدا نکنند متوقف کنید. احتمال اینکه انها توسط آدم رباها ربوده شوند بسیار پایین است و رفتن به یک دانشگاه معتبر لزوما به معنای موفقیت فرزند شما نیست!

محدود کننده های بیرونی در صحبت کردن می توانند باعث عدم انعطاف در فکر کردن شوند. طی یک مطالعه، حتی توصیف اینکه چگونه تکلیف انجام شود میزان راه های خلاقانه که کودک برای انجام تکلیف نیاز داشت را کاهش دادند.

کودکان را برای خواندن کتاب های لذت بخش و شرکت در فعالیت های هنری تشویق کنید.

زمان تماشای تلویزیون را محدود کنید تا اتاق به فضایی تبدیل کنید برای انجام فعالیت های خلاقانه مثل تمرین یک نمایشنامه، یادگیری نقاشی و یا خواندن کتابی از نویسنده مورد علاقه کودکتان.

به کودکتان این فرصت را بدهید که افکار واگرای خود را بیان کند و یا مخالفت خود را با شما بیان کند.

آنها را تشویق کنید به دنبال راه حل مختلفی برای یک مشکل باشند و آنرا به روش متفاوتی انجام دهند. وقتی آنها یک مشکل را با موفقیت حل کردند از آنها بخواهید راه حل ممکن دیگری نیز برای حل آن مشکل پیدا کنند.

برای اینکه کودکان خلاقیت خود را بروز دهند به آنها جایزه ندهید،

دخالت های تشویقی در فرآیند خلاقیت باعث کاهش کیفیت و عدم انعطاف پذیری افکار خلاقانۀ کودکان می شود.

به کودک اجازه دهید فعالیت های خلاقانۀ خود رابه صورت غریزی و آزادانه بروز دهند و آنها را عملی کنند، نه اینکه شما برای  انجام عملی خلاقانه مثل نواختن پیانو جایزه ای تعیین کنید و او با انگیزۀ دستیابی به جایزه این کار را انجام دهد. اجازه دهید او کاری را انجام دهد که از آن لذت می برد.

سعی کنید نسبت به اینکه هدف کودک شما چیست و در نهایت به چه چیزی می خواهد برسد اهمیت کمتری بدهید.

و تاکید بیشتر شما بر روی فرایند باشد تا محصول. در واقع فرایند مهم است تا محصول نهایی.

یکی از راههایی که شما می توانید مورد بالا را عملی کنید پرسیدن سوال هایی از قبیل آیا از انجام این کار لذت می بری؟ آیا این کار را به اتمام رساندی؟ چرا انجام کار برای تو لذت بخش است؟

منبع: کودک و نوجوان

چه زمانی می توانم برای فرزندم گوشی موبایل بخرم

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

زمانی که تلفن همراه یک وسیله ی لوکس برای ثروتمندان یا وسیله ی مورد استفاده برای والدین می باشد، این مسئله که کودکان نیز یک گوشی تلفن همراه داشته باشند معمول و عادی می باشد. کودکان نوپا و بچه های کوچک گوشی تلفن همراه و تبلت را می شناسند و به وسیله ی آن می توانند شوهای تلویزیونی مورد علاقه شان را تماشا کنند، به موسیقی گوش دهند و با آن بازی کنند. ولی این مسئله که بچه های کوچک قبل از رسیدن به سن خاصی موبایل داشته باشند ضروری به نظر نمی رسد.

زمانی که بچه ها انقدر کوچک هستند که باید همواره تحت نظارت باشند، آنها به موبایل نیازی ندارند. این مسئله روشن به نظر می آید که در این سن تکنولوژی موبایل در اصل برای ارتباط با دیگران استفاده می شود. کودک برای تماشای شوهای تلویزیونی و بازی کردن به موبایل نیاز ندارد. استفاده از وسایل الکترونیکی برای بچه ها در سنین خاصی بر روی رشد و سطح توجه آنها تاثیر می گذارد. هیچ دلیل برای اینکه کودکان برای خودشان موبایلی داشته باشند که همیشه در دسترس باشند وجود ندارد. شما می توانید گوشی را پیش خود نگه دارید و زمانی که کودک باید به شما تلفن بزند و یا از او خبردار شوید گوشی را در اختیار او بگذارید.

زمانی که کودک شروع به خارج شدن از خانه می کند  می تواند برای تماس های اضطراری و بدون اینکه گوشی زنگ بخورد و استفاده از آن برای او یک عادت شود گوشی تلفن همراه در اختیار داشته باشند. ولی زمانی که کودک به اندازه کافی استقلال و جسارت دارد که به تنهایی و یا با دوستانش بیرون برود در این زمان کودک به تلفن همراه نیاز دارد. این بدین معنی نیست که نباید قوانین در این رابطه برای کودک وجود داشته باشد. به کودکان اجازه ندهید همان سطح دسترسی که شما به گوشی موبایل دارید کودک نیز به همان مقدار به موبایل دسترسی داشته باشد.

ولی زمانی که یک گوشی موبایل در اختیار کودک می گذارید نیاز است که یک سری محدودیت ها برای استفاده از آن برای کودک قائل شوید. این مسئله بستگی به آن دارد که کودکان برای چه کاری از تلفن همراه استفاده کنند و چه زمانی اجازه استفاده از آن را دارند. برای مثال جهت استفاده برای اینترنت کودک باید با یک سری قوانین قابل قبول محدود باشد. برای حفظ کودکان از خطرات احتمالی که در اینترنت آنها را تهدید می کند شما می توانید گوشی هایی در اختیار کودکان بگذارید که به اینترنت وصل نمی شوند و برای استفاده از آن قوانین و محدودیت هایی برای استفاده از آن وجود داشته باشد.

به عنوان یک والد، این مسئله به شما بستگی دارد که تشخیص دهید که چه زمانی کودک شما به گوشی تلفن همراه برای خودش نیاز دارد. مانند به اشتراک گذاشتن گوشی های تلفن همراه به صورت خانوادگی با نظارت یک بزرگتر می تواند موثر باشد. با نظر به بلوغ کودکتان و توانایی انها برای کنار امدن با محدودیت ها با در نظر گرفتن مسئله ی امنیت که در اولویت می باشد یک گوشی در اختیار کودکتان بگذارید. امروزه گوشی هایی وجود دارد که با محدودیت هایی خاصی برای دسترسی به اینترنت برای استفاده ی کودکان می باشد، برخی مسائل وجود دارد که شما به عنوان یک والد در مورد بچه ها از آنها خبر دار باشید.

بچه ها و گوشی تلفن همراه

منبع: کودک و نوجوان

خشم و پرخاشگری در نوجوانان

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

اگر شما سرپرست یک نوجوانی باشید که نسبت به شما خشمگین، سلطه جو یا پرخاشگر می شود، شما ممکن است نسبت به آنها احساس ترس کنید. هر تماس تلفن یا ضربه زدن در، می تواند حامل این خبر باشد که پسر شما آسیب دیده است ، یا  به طور جدی ، به دیگری صدمه زده است.

البته، نوجوانان دختر هم به همین صورت عصبی می شوند، ولی این عصبانیت معمولا به صورت شفاهی نه فیزیکی، ابراز می شود. برای کودکان ، پرت کردن وسایل، ضربه زدن به در، یا سوراخ کردن دیوار، در زمانی که عصبی هستند یک کار معمول می باشد، ممکن است برخی از این اقدامات به سمت شما و به منظور آسیب رساندن به شما صورت گیرد.  ولی شما مجبور نیستید که تحت شرایطی زندگی کنید که از طریق این رفتارهای خشن، تهدید شوید.

طرز رفتار با نوجوان خشمگین

خشم می تواند یک هیجان چالش برانگیز برای بیشتر نوجوانان باشد، همچنان که این عامل باعث می شود که این افراد حالت هایی از قبیل ناامیدی، خجالت، ناراحتی، آسیب دیدن، ترس، یا آسیب پذیری را احساس کنند. در زمانی که نوجوانان نتوانند با این احساسات مقابله کنند، ممکن است سعی کنند با حرف های خود بقیه را ناراحت کنند، یا خودشان و دیگران را با خطری مواجه کنند. در دوره نوجوانی، برای بسیاری از پسرها شناخت احساسات بسیار سخت است، تنها گذاشتن آنها، باعث می شود که آنها قادر به بیان احساسات خود باشند، یا درخواست کمک بکنند.

چالش های مربوط به والدین برای کمک به نوجوانان، به منظور غلبه بر عواطف و تعامل با خشم، از طریق روشهای موثر تر، عبارتند از :

ایجاد قانون و پیامدهای مرتبط با هر عمل.

در زمانی که هر شما و فرزندتان آرام هستید، توضیح دهید که احساس عصبانیت به طور کلی نادرست نیست،  ولی روش های غیر قابل پذیرش برای بیان آن وجود دارد. برای مثال، اگر نوجوان شما حرف‌های نادرست و پرخاشگرانه نسبت به شما بزند،  او مجبور است که با پیامدهای مربوط به آن مواجه شود – از دست دادن برخی مزایا، یا در صورت لزوم دخالت پلیس. نوجوانان، در زمان کنونی، بیشتر از هر زمان دیگری، به قوانین نیاز دارند.

دلایل پشت خشم را بیابید.

آیا بچه شما ناراحت یا افسرده است؟ برای مثال، آیا او احساس نابسندگی  و نارسایی می کند که به دلیل امکاناتی است که هم سن و سال های وی دارند ولی او ندارد؟ آیا نوجوان شما، فقط به یک فردی نیاز دارد که بدون هیچ قضاوتی، حرف های وی را بشنود؟

نسبت به علائم هشدار دهنده و عوامل تحریک کننده خشم، آگاه باشید.

آیا فرزند نوجوان شما سردرد دارد یا قبل از اینکه عصبانیت خود را نشان دهد، شروع به پیاده روی می کند؟  یا اینکه، آیا کلاسی در مدرسه هست که وی در آنجا تحریک به خشم شود؟  زمانی نوجوانان قادر به شناسایی علائم هشدار دهنده هستند که دمای بدن آنها بالا رود،  این امر به آنها اجازه می دهد که شروع به قدم زدن کنند تا عصبانیت خود را، قبل از اینکه غیر قابل کنتر باشد، متوقف کنند.

به فرزندتان کمک کنید که روش های مناسب تری و سالم تری برای بیان خشم پیدا کنند.

تمرین و ورزش، ورزش های گروهی، حتی ضربه به کیف یا بالشت، می تواند برای نشان دادن تنش و خشم، مفید باشد. همچنین بیشتر نوجوانان از هنر یا نوشتن، به منظور ابراز خشم خود، به صورت خلاقانه استفاده می کنند. رقص یا بازی کردن بلند، و همچنین موسیقی خشمگین می تواند عصبانیت آنها را کاهش دهد.

برای فرزند خود فضایی اختصاص دهید که تنها باشد.

زمانی که فرزند شما عصبانی باشد، به وی اجازه دهید که در یک جایی تنها بشیند، و این فضا باید مکانی باشد که در آن احساس آرامش و خونسردی دارند. در زمانی که فرزند شما خشمگین است، او را دنبال نکنید و به اصرارتان ادامه ندهید یا از وی توضیح نخواهید؛ این امر تنها منجر به طولانی شدن عصبانیت و شدت گرفتن آن می شود، یا حتی منجر به تحریک واکنش فیزیکی آنها شود.

خشم خود را کنترل کنید.

در صورتی که خشم خود را کنترل نکنید، شما نمی توانید به نوجوان خود کمک کنید. همانطور که مفهوم آن هم سخت می باشد، شما مجبور هستید که آرام باشید و تعادل خود را حفظ کنید و اینکه فرزند شما چقدر نسبت به شما خشمگین هست، بی اهمیت می باشد. اگر شما یا دیگر اعضای خانواده شما بر سر هم جیغ بکشند و فریاد بزنند، همدیگر را بزنند، یا وسایل را پرتاب کنند،  نوجوان شما به طور طبیعی فرض می کند که این روش‌ها برای بیان خشم، به نحوه مناسب، می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

اگر احساس کنید که نوجوان شما، شما را تهدید می کند

هر فردی این حق را دارد که احساس امنیت فیزیکی نماید.

اگر نوجوان شما نسبت به شما عصبانی شود، فورا به وی کمک کنید. در صورت لزوم، با دوستان ، بستگان ، یا پلیس تماس بگیرید. این بدان معنا نیست که شما بچه خود را دوست ندارید، ولی امنیت شما و خانواده شما، همیشه باید در اولویت قرار گیرد.

منبع: کودک و نوجوان

فعالیت هایی که باعث افزایش عزت نفس در کودکان می شود.

 

 

عزت نفس: چگونه به کودکان و نوجوانان کمک کنیم که تصویر بهتری از خود داشته باشند.

عزت نفس یکی از مهم ترین و اساسی ترین کلید های رسیدن به موفقیت است. رشد سطح عزت نفس و اعتماد به نفس درکودکان و نوجوانان برای دستیابی به احساس شادی و موفقیت در زندگی بسیار مهم است. این مقاله قصد دارد که مهم ترین معانی و اصولی که باعث دستیابی کودک شما به عزت نفس می شود را ارائه کند. این مقاله هم چنین مقالات و محصولات دیگری که می توانددر این زمینه به شما کمک کننده باشد را نیز معرفی می کند.

عزت نفس چونگی احساس ما در مورد خود است، و رفتارهای ما به طور و واضح و آشکار انعکاس دهندۀ احساسات درون ماست. برای مثال کودک و یا نوجوانی که عزت نفس بالایی داشته باشد قادر خواهد بود:

  • به طور مستقل و بدون وابستگی به دیگران کارهای خود را انجام دهد.
  • از مسئولیت فرار نمی کند و آنها را می پذیرد.
  • تحمل شکست را دارد و به راحتی ناامید نمی شود.
  • وظایف جدید را می پذیرد و تونایی های خود را به چالش می کشد.
  • احساسات منفی و مثبت خود را کنترل می کندو در برابر انها ضعف نشان نمی دهد.
  • به دیگران پیشنهاد کمک می دهد و از این کار دریغ نمی کند.

در مقابل کودکانی که عزت نفس پایینی دارند رفتارهای زیر را از خود بروز می دهند.

  • از تجربه کردن اتفاقات جدید خودداری می کند.
  • احساس می کنند که کسی آنها را دوست ندارد و دیگر افراد نمی خواهند که با او باشند.
  • دیگران را به خاطر کمبودها و شکست های خودشان سرزنش می کنند.
  • از نظر احساس متفاوت عمل می کنند و یا حداقل وانمود می کنند که متفاوتند
  • از اینکه در کوچکترین کارها هم شکست بخورند به شدت احساس ناامیدی می کنند و تحمل آن را ندارند.
  • از استعدادها و توانایی های خودشان استفاده نمی کنند و از آنها دست می کشند.
  • به راحتی تحت تاثیر جریان غالب قرار می گیرند و عقاید مستقل از خود ندارند.

والدین بیش از هر شخص دیگری می توانند عزت نفس افراد را در زندگی افزایش دهند و البته این کار، به هیچ عنوان کار سختی نیست. در واقع بسیاری از پدر و مادرها حتی بدون اینکه متوجه شوند رفتارها و حرف های آنها چه تاثیری در کودک و یا نوجوانشان می گذارد این کار را انجام می دهند. در زیر ما پیشنهاداتی ارائه می کنیم تا شما با انجام آنها بتوانید سطح عزت نفس رادر کودکان و یا نوجوانتان بالا ببرید.

زمانی که شما احساس خوبی نسبت به فرزندتان دارید این موضوع را به او بگویید. پدر و مادرها معمولا در بیان احساسات منفی خود نسبت به کودکانشان بسیار سریع هستند و به صورت مستقیم آن را بیان می کنند اما زمانی که درباره کودک خود احساس مثبتی داشته باشند به راحتی آن را ابراز نمی کنند. کودک شما زمانی که شما از او احساس رضایت می کنید و این را نمی داند و او نیاز دارد که شما به او ابراز محبت کنید و به او بگویید که دوستش دارید. کودکان در جملات مثبتی را که به انها می گوییدبه راحتی به خاطر می سپارند و تا مدت های طولانی آن را فراموش نمی کنند. آنها این جملات را در ذهن خود ذخیره  و آنها را بارها و بارها تکرار می کنند. سعی کنید هر روز جملاتی را به کودکتان بگویید که او را برای انجام کارهای جدید تشویق می کند.

از تشویق کردن فرزندتان دریغ نکنید و در این زمینه بخشنده باشید. از تشویق های توصیفی استقاده کنید زیرا باعث می شود فرزندتان بداند که چه زمانی کار درستی انجام داده و از این بابت احساس خشنودی کند. هم چنین شما باید همواره به دنبال ایجاد موقعیت هایی باشید که در آن کودکتان بتواند توانایی ها و استعدادهای خود را شکوفا کند و از این بابت مورد تشویق شما قرار بگیرد. برای مثال زمانی که کودکتان وظیفه ای را که شما به او سپرده بودید به درستی انجام داد باید به او بگویید که واقعا از نحوۀ مرتب کردن اتاقت راضی هستم تو برای همه وسایل جای بخصوص خودش را پیدا کردی و در آنجا قرار دادی، و یا مثلا زمانی که قطعه ای موسیقی می نوازد به او بگویید که نت اخر را بسیار خوب نواختی واقعا استعداد بی نظیری در موسیقی داری.

از اینکه در مقابل دیگر اعضای خانواده و یا دوستانش او را مورد تشویق قرار دهید نترسید. هم چنین می تواند ویژگی های مثبت شخصیتی او را بیان کنید احساس خود را از اینکه او این ویژگی ها را داراست نشان دهید. مثلا به او بگویید که تو خیلی مهربان هستی یا از اینکه روی کارهایی که انجام می دهی می توانی کاملا تمرکز کنی خوشحالم.

حتی می تواند کودکتان را برای کارهایی که انجام نداده نیز تشویق کنید مثلا به او بگویید «واکنشی که در مقابل جواب منفی من داشتی بسیار منطقی بود و از اینکه کنترل خود را از دست ندادی و عصبانی نشدی، بسیار خوشحال هستم.»

به کودک خود بیاموزید که همواره جملاتی را که بار معنایی مثبت دارند باخود تکرار کنند. نوع صحبت کردن با خود تاثیری زیادی در کیفیت کارهایی دارد به ما انجام می دهیم. روانشناسان به تازگی دریافته اند که کسانی مدام ویژگی های منفی خود را می بیند و آنها را در ذهن خود تکرار می کنند همیشه حالت های از افسردگی و نگرانی را دارند. طرز فکر ما تعیین کنندۀ این است که چگونه احساس کنیم و نحوۀ احساس ما تعیین کننده این است که چگونه رفتار کنیم.

بنابراین بسیار مهم است که به کودکانمان بیاموزیم که درباره خود احساسات مثبت داشته باشند و همواره انها را در ذهن خود تکرار کنند. زیرا این احساسات تعیین کننده رفتار آنهاست. نمونه هایی از این احساسات مثبت مثلا این است که به خود بگوییم «من از پس این مشکل به راحتی بر می آیم فقط اگر بتوانم به تلاش خود ادامه دهم» و یا «اشکالی ندارد اگر تیم ما امروز بازی را باخت ما همه تلاش خودمان را کردیم و نمی توانیم برندۀ همۀ بازی ها باشیم». «از اینکه به دیگران کمک می کنم احساس خوبی دارم و اگر آنها تشکر نکنند و یاحتی متوجه ان نشوند برایم هم نیست.»

از اینکه از کودکتان در مقابل جمع انتقاد کنید بپرهیزید به خصوص اگر این انتقاد باعث شود که آنها مورد تمسخر قرار گیرند و یا خجالت  زده شوند. برخی مواقع انتقاد از رفتار کودکتان ضروری است و اینکه پدر و مادرها در برخی موقعیت ها این کار ار انجام می دهند کاملا منطقی و بجاست. اما باید توجه داشت که این انتقاد به طور مستقیم شخصیت فرزندتان را مخاطب قرار می دهد و نباید به گونه ای باشد که باعث تحقیر شدن و یا خجالت او شود. سعی کنید زمانی که کودکتان را به خاطر رفتارهای غلطتش مورد سرزنش قرار می دهید از “جملات من” استفاده کنید به جای “جملات تو” و اینکه مستقیم کودکتان را خطاب قرار دهید.

مثلا به جای اینکه به او بگویید «چرا انقدر آدم تنبل نامرتبی هستی؟ نمی توانی از پس کارهای خودت هم بر بیایی؟ «سعی کنید این جمله را به این شکل بیان کنید. «من دوست دارم که لباس هایت را در جای مناسب خودش در کمد و یا دراور مخصوص به خود قرار بدهی به جای اینکه اونها رو وسط اتاق بریزی «برای دستیابی به اطلاعات بیشتر به سایت  kodakonojavan.comمراجعه کنید.

منبع: کودک و نوجوان

ده فایده  قصه گویی برای کودکان

به عنوان یک والدین مسئول شما هر چند وقت یکبار برای کودکان خود قصه می خوانید؟ امروز پاسخ این سوال به ندرت و یا هرگز خواهد بود. این روزها با توجه به مشکلات عدیده و فشارهایی که والدین در نزدگی متحمل می شوند به ندرت می توانند برای کودکان خود قصه بخوانند.

کمبود اوقات فراغت، وجود تکنولوژی های جدید پیچیدگی ها و مشکلات عدیده ای که خانواده ها با آن دست و پنجه نرم می کنند باعث شده که تقریبا هنر قصه خوانی در این میان از دست برود.

قصه گویی برای کودکان باعث افزایش سطح هوش اجتماعی آنها و نقشی اساسی در شکل دهی به شخصیت انها دارد. قصه گویی سنتی است که از قدیم وجود داشته و والدین و اجداد ما همواره برای کودکانشانن قصه می گفتند این سنت اکنون نیز به ما رسیده است

اما هنر قصه گویی چیست؟

امروزه والدین راحت تر هستند که اجازه دهند کودکانشان قبل از خواب کارتون مورد علاقه شان را ببینند تا اینکه بخواهند در کنار تختشان بنشینند و برای انها قصه بخوانند تا وقتی که کودکشان بخوابد. اما این قصه خواندن در کودکان لذت خاصی ایجاد می کند و این مسئله بسیار اهمیت دارد که شما برخی شب ها برای کودکانتان وقت بگذارید و برای او قصه بخوانید.

قصه خوانی مانند خواندن یک کتاب کار بسیار ساده ای است.. اگر شما آن قدرها وقت ندارید می توانید قصه ای را که حفظ هستیدبرای کودکتان تعریف کنید و یا خاطرات دورن کوودکی خود را برای او بخوانید. مزایای بی شماری در قصه خوانی برای کودکان وجود دارد به خصصوو کودکانی که در سنین قبل از مدرسه و مهد کودک هستند.

در اینجا ده مزیتی که قصه خوانی برای کودکان دارد بیان می کنیم که شما به عنوان والدین مسئول نمی تواندی از آنها چشم پوشی کنید.

1- اخلاقیات را به کودک شما می آموزد.

کودکان در سر تا سر دنیا  عاشق گوش دادن به قصه ها هستند. آنها می خواهند که دربارۀ شخصیت های مورد علاقه شان بیشتر بدانند و اغلب تلاش می کنند که خود را در نقش آنها قرار دهند و از آنها تقلید کنند. با گفتن قصه هایی که در آنها مفاهیم اخلاقی و انسانی وجود دارد شما می توانید ویژگی مثبت انسانی مثل شجاعت، صداقت و دانایی ر در وجود او از همان سنین پایین نهادینه کنید.

2- قصه گویی آنها را از اصول فرهنگی و ریشه های اعتقادی تان آگاه می کند.

خواندن قصه و تعریف کردن خاطرات کودکی تان، فعالیت ها و سرگرمی هایی که در زمان کودکی داشتید و جشن ها و مراسمی که در آن شرکت می کردید باعث می شود فرزندتان با فرهنگ خانوادگی و آداب اجتماعی که قرار است در آن بزرگ شود بیشتر آشنایی پیدا کندو تفاوت فرهنگ و سنت های رایج را با یکدیگر بشناسد.

شنیدین داستان هایی دربارۀ دیگر اعضای خلانواده به آنها کمک می کند تا شناخت بهتری از اجداد و نیاکان خود پیدا کنند.

3- مهارت های کلامی انها را افزایش می دهد.

خواندن داستان برای فرزندتان باعث می شوود که مهارت های کلامی انها افزایش پیدا کند. و همم زمان که او کلمات و عبارات جدید یاد می گیرد با پیچیدگی های زبان نیز آشنایی پیدا کند. هم چنین قصه خوانی کمک می کند که طبق یک الگوی منظم نحوۀ تلفظ کلمات و عبارات را نیز به فرزندتان بیاموزید.

4- مهارت های شنیداری را افزایش می دهد.

اکثر کودکان به محدوده ی کوچکی از اتفاقات می توانند توجه کنند و اغلب نمی توانند برای طولانی مدت روی چیزی تمرکز کنند. هم چنین آنها ترجیح می دهند که بیشتر صحبت کنند تا اینکه بخواهند گوش دهند. خواندن قصه برای کودکان نه تنها باعث می شد دقت آنها افزایش پیدا کند بلکه نسبت به گوش دادن و فهم مطالب نیز حساس تر می شوند.

5- قدرت تخیل، تصویر سازی و خلاقیت آنها را افزایش می دهد.

گوش دادن به قصه باعث می شود کودک شخصیت های داستان، مکان و طرح کلی داستان را به جای اینکه به صورت فیلم و یا کارتون مشاهده کند در ذهن خود بیاورد و آنها را تصور کند. این مسئله باعث می شود که قدرت خلاقیت و تصویر سازی آنها افزایش پیدا کند و ذهنشان برای فکر کردن و تجسم اتفاقات با محدودیتی روبه رو نخواهد شد.

6- ابزاری عالی برای تقویت حافظه

شما می توانید با استفاده از ایده های هوشمندانه حافظۀ کودک خود را تقویت کنید. زمانی که شما برای کودکتان قصه ای را خواندید بعد از چند روز از او بخواهید که این قصه را برای شما تعریف کند. و یا از او بخواهید که ادامۀ داستان را خودش تعریف کند این روش باعث می شود که حافظۀ او تقویت شود و سطح تمرکز او نیز افزایش پیدا کند.

7- محدوده ی فکری کودک را گسترده می کند

کودکان اغلب با فرهنگ ها و آداب و رسوم کشورهای مختلف درجهان آشنایی ندارند و با مردم انها رو به رو نمی شوند ولی شما با گفتن قصه هایی از فرهنگ ها و آداب و رسوم کشورهای مختلف جهان می توانید ذهن کودک خود را نسبت به مکان ها و مردمانی که در کشور های دیگر زندگی می کنند باز کنید سعی کنید قصه های مربوط به دیگر کشورها را برای او تعریف کنید تا سطح درک و فهم او را افزایش داده و محدودۀ فکری او را نسبت به جهان گسترده تر کنید.

8- قدمی ابتدایی برای یادگیری آکادمیکی

قصه گویی برای کودکان می تواند قدمی ابتدایی برای یادگیری های آکادمیکی باشد. بسیاری از کودکان عادت دارند که کارها را از روی عادت یاد بگیرند و فهم درستی از آن ندارند. قصه گویی به صورت فعالیتی منظم می تواند باعث شود که کودک شما از آن چیزی که می شنود درک درستی داشته باشد و از آن لذت ببرد. قصه خوانی هم چنین به آنها کمک می کند که در صحبت کردن مسلط شوند. خواندن و گوش دادن مرتب باعث می شود که آنها به سخنران های مسلطی تبدیل شوند.

9- توانایی ارتباط برقرار کردن آنها را بهبود می بخشد.

گاهی اوقات کودکان در سئوال پرسیدن مردد هستند حتی اگر ذهن آنها مملو از سوال و کنجکاوی باشد. قصه گویی هنر درست سوال پرسیدن را به کودکان می آموزد. هم چنین به آنها یاد می دهد چگونه یک گفتگو را به خوبی شروع کنند و اعتماد به نفس آنها را بالا می برد. خواندن و گوش فرا دادن به صورت مداوم توان سخنوری آنها را نیز افزایش می دهد.

10- به کودک کمک می کند که با آرامش بیشتری با مشکلات رو به رو شود.

قرار گرفتن در موقعیت های سخت و مشکل باعث می شود که کودکان احساس سردرگمی بکنند. داستان هایی که در آن قهرمان ها با مشکلات سخت و پیچیده مواجه می شوند می تواند به کودکان کمک کند که این مسئله را بهتر بفهمند و در مقابل مشکلات قوی تر باشند. داستانت هایی را برای کودک خود تعریف کنید که کودک از آنها بیاموزد رنج و سختی قسمتی از زندگی است همانگونه خوشی و شادی بخشی از زندگی است. این داستان ها باعث می شود که کودکتان در مقابل موقعیت های مختلف و سختی های زندگی مقاوم تر شود و به صورت منطقی برخورد کند.

برای دسترسی به اطلاعات بیشتر در زمینه قصه گویی و بازی های مرتبط می توانید به سایت kodakonojavan.com مراجعه نمایید.

منبع: کودک و نوجوان

اوتیسم آسپرگر

اوتیسم آسپرگر (Asperger Syndrome) نوعی اوتیسم است که از طریق مشکلات رفتاری مختلف بروز می…

بیماری اوتیسم

بیماری اوتیسم عبارتی پزشکی است که به اختلالات مختلف در زمینه رشدی اشاره دارد. کودکان…

اعتیاد کودک به گوشی

اعتیاد کودک به گوشی امروزه در کودکان شدت گرفته است و به مسئله ای عادی…

کودک خود را به ما بسپارید

کودک خود را به ما بسپارید

گاهی اوقات کودکان مانند بزرگترها به درمان های روحی و روانی نیازمندند. روان درمانی کودک می تواند به آنها کمک کند که مهارت های حل مسئله خود را گسترش دهند. علاوه بر آن کودکان شما از سنین ابتدایی می آموزند که کمک حرفه ای گرفتن از متخصصین حوزه سلامت روان چه ارزشی دارد.

یک درمانگر خوب می تواند به کودکان و خانواده ها در رفع استرس ها و مشکلات رفتاری و هیجانی شان کمک کند و به آنها بیاموزد که چگونه مشکلات خود را مدیریت کند.

خیلی از کودک ها در زمینه مدیریت کردن استرس های مدرسه مثل: انجام تکالیف، اضطراب امتحان، فشار همسالان و سر و کله زدن با مراجع قدرت مشکل دارند. همچنین در حیطه خانواده نیز مسائلی چون طلاق، جابجایی یا بیماری اعضای خانواده و تحولات بزرگی از این دست وجود دارد که می تواند کودک شما را نیازمند به مشورت با یک متخصص کند.

آیا فرزند شما باید با یک درمانگر دیدار داشته باشد؟!

بهتر است این طور پاسخ دهیم، اتفاقات مهم زندگی: مانند مرگ یکی از اعضای خانواده، دوست یا حیوان خانگی، طلاق یا جابجایی، سوء استفاده بدنی، آسیب یا یک مریضی جدی در خانواده می تواند منجر به استرس و نهایتاً مشکلات رفتاری و تغییراتی در وضع روانی، خواب، اشتها و فعالیت های اجتماعی و عملی کودک شما شود.

هر چند در بعضی از موارد، واضح نیست چه چیزی باعث می شود که به یکباره یک بچه گوشه گیر، نگران و مضطرب، رنجیده، عبوس یا گریان به نظر برسد ولی اگر شما احساس می کنید فرزندتان شاید یک مشکل رفتاری  یا احساسی – هیجانی دارد یا نیاز به کمک در زمینه مدیریت حوادث مشکل زندگی دارد به غریزه تان اعتماد کنید!

علائم اساسی که باید در کودک خود دنبال کنید و ساده از آن نگذرید

  1. تأخیر رشدی در گفتار، زبان یا تعلیم دستشویی رفتن
  2. مشکلات مربوط به توجه و یادگیری (ADHD)
  3. مشکلات رفتاری (مانند خشم بیش از حد، رفتارهای در هم گسیخته، شب ادراری یا اختلال خوردن)
  4. افت شدید در نمرات به خصوص اگر فرزند شما به طور نرمال نمرات بالایی به دست می آورده
  5. ناراحتی، غم، گریانی یا افسردگی
  6. کناره گیری یا انزوای اجتماعی
  7. کاهش علاقه در فعالیت های لذت بخش قبلی
  8. رفتارهای خشمگین و عصبی (مانند گاز گرفتن، لگد زدن یا ضربه زدن)
  9. تغییر ناگهانی در اشتها (مخصوصاً در نوجوانی)
  10. کم خوابی یا پر خوابی
  11. غیبت یا دیر آمدن به مدرسه (بیش از حد)
  12. نوسانات خلق (به عنوان مثال شادی در یک لحظه و ناراحتی در لحظه بعد)
  13. گسترش یا افزایش مشکلات فیزیکی (مثل سردرد، دل درد و…) با وجود جواب آزمایش های نرمال از سوی پزشک
  14. یک بیماری جدی یا مزمن
  15. نشانه هایی از مصرف الکل، مواد مخدر یا سوء مصرف از داروها
  16. مشکلات تحولی (مانند جدایی، طلاق یا جابجایی)
  17. پیامدهای داغ دیدگی
  18. اختلالات رشدی

با پرستارها، معلم ها و دکترها صحبت کنید

صحبت کردن با پرستارها و معلم هایی که به طور منظم با فرزندتان در ارتباط هستند بسیار مفید است. آیا فرزند شما در کلاس درس توجه لازم دارد و تکالیف و وظایفش به موقع حاضر است؟ رفتارش در ارتباط با همسالانش چگونه است؟ آیا سازگاری لازم با محیط های اجتماعی دارد؟

تا جایی که امکان دارد اطلاعات مفید در ارتباط با چگونگی فرزندتان بیرون از محیط خانه یا در حضور غریبه ها به دور از اعضای خانواده جمع آوری کنید. این اطلاعات می تواند به درمانگر کودکتان در راستای اهداف درمانی اش کمک بسزایی بکند.

چگونه یک متخصص بالینی واجد شرایط که تجربه کار کردن با بچه ها و نوجوانان را دارد پیدا کنید؟

در حالی که تجربه و تحصیلات مهم هستند، باید بدانید که پیدا کردن یک مشاور که فرزندتان در حضور او احساس راحتی کند، به او اعتماد کند و بتواند با او ارتباط برقرار کند نکته بسیار مهمی است که نباید از آن غافل باشید.

زمانی که در حال جستجو برای یک درمانگر شایسته برای فرزندتان هستید به نکات زیر توجه کنید:

  1. آیا درمانگر مجوز برای کار کردن در حوزه مشکل شما را دارد (مدارک تحصیلی، سوابق کار، گواهی نامه ها و از همه مهمتر مراکز معتبر که تحت نظارت سازمان های علمی و روانشناسی هستند نشانه های خوبی برای این است که یک درمانگر آیا صلاحیت کار کردن در حوزه های علمی خود را دارد یا خیر؟ بنابراین هرگز به افرادی که بدون تابلوی مجوز رسمی کار می کنند اعتماد نکنید).
  2. چه مدت درمانگر با کودکان و نوجوانان کار کرده است؟
  3. آیا کودک شما رفتار درمانگر را دوستانی تلقی کرده است؟!
  4. آیا در مواقع اضطراری، می توانید از طریق تلفن با ایشان در ارتباط باشید؟!
  5. درمانگر در چه زمینه ای از درمان تخصص دارد؟

باید به این نکته توجه کنید که پیدا کردن درمانگری که با شما و فرزندتان و نیازهای درمانی او مطابقت دارد ضروری است، بنابراین از جستجو دست برندارید!

نکته قابل توجه دیگر این است که همانند دیگر تخصص های پزشکی، روان درمانگرها انواع مختلفی از گواهی نامه ها و تخصص ها را دارند. به عنوان یک قانون کلی درمانگر فرزند شما باید یک درجه تخصصی در زمینه سلامت روان (روان شناسی، مددکاری، نوروتراپی یا روانپزشکی) را داشته باشد.

روانپزشکان چه کسانی هستند؟

روانپزشکان (MD یا DOS) پزشکان طبی هستند که به طور حرفه ای در زمینه مشکلات روحی و روانی آموزش دیده اند و برای حل معضلات خلقی، عاطفی و روانی دارو تجویز می کنند.

روانشناسان چه کسانی هستند؟

روانشناسان بالینی (PhDS و PSDS یا EolDS) درمانگرانی هستند که درجه فوق لیسانس یا دکترا در زمینه روان درمانی دارند. آنها تخصص های زیادی در زمینه برخورد با کودکان و نوجوانان و خانواده هایشان دارند. روانشناسان ممکن است به مراجعه کنندگان در زمینه مدیریت مصرف داروهایشان کمک کنند اما دارو تجویز نمی کنند.

نوروتراپیست ها چه کسانی هستند؟

عصب درمانگرها روانشناسان آموزش دیده ای هستند که از تکنولوژی های نوین درمانی همانند بیوفیدبک، نوروفیدبک، تی – دی – سی – اس و… برای درمان اختلالات کودکان، نوجوانان و بزرگسالان استفاده می کنند.

از کجا شروع کنیم؟

به باور ما مرحله و گام اول درمان مناسب برای فرزندتان مراجعه به یک روانشناس است. روان درمانگر متخصص بعد از انجام آزمایش های لازم (شامل تست های روانی، خلقی و هویتی) و انجام مصاحبه بالینی اقدام به تشخیص گذاری اختلال فرزندتان خواهد کرد و سپس به شما توصیه خواهد کرد که از کدام یک از متخصصین فوق (روانپزشک، روان درمانگر و یا نوروتراپیست) کمک بگیرید.

خانواده درمانی چیست و از چه زمانی ضرورت پیدا می کند؟!

زمانی که یک کودک یا نوجوان مشکل رفتاری دارد، خانواده درمانی می تواند برای برقراری ارتباط خوب اعضای خانواده با یکدیگر و کمک به حل مشکلات کودک و یا نوجوان شما بسیار کمک کند. هرگز فراموش نکنید که مشکلات روحی و روانی فرزند شما گاه به خاطر نابسامانی های داخل خانه و معضلات ارتباطی یا خلقی بزرگسالان شکل گرفته است. بنابراین همکاری اعضای خانواده برای حل معضلات و ایجاد محیطی امن و جوی آرام بسیار حائز اهمیت است.

چگونه کودکم را برای جلسه اول درمان آماده سازم؟

شما ممکن است نگران باشید که وقتی به فرزندتان ابراز می کنید که در آینده نزدیک با یک درمانگر ملاقات دارد، ناراحت یا خشمگین نشود.

اگر چه در برخی موارد این اتفاق رخ می دهد ولی این امر بسیار ضروری است که با فرزندتان در مورد این که چرا او قرار است با یک درمانگر ملاقات داشته باشد، صادق باشید.

اگر چه در طول جلسات این موضوع روشن خواهد شد ولی این که شما فرزندتان را برای این ملاقات آماده کنید بسیار مهم است.

به کودک تان توضیح دهید که این ملاقات، شبیه مراجعه به دکترهای فیزیکی و طبی نخواهد بود. برای آنها شرح بدهید که این نوع از دکترها با بچه ها و خانواده هایشان برای این که مشکلاتشان را حل کنند و احساس بهتری داشته باشند صحبت می کنند، بازی می کنند و راه حل های خوبی را یادشان می دهند.

بچه های بزرگتر و نوجوانان ممکن است نیاز به شنیدن این امر داشته باشند که تمام گفته های آنها با درمانگر محرمانه باقی خواهد ماند و هرگز با افراد دیگری مثل والدین، معلم ها و دوستان بدون اجازه آنها در میان گذاشته نمی شود.

دادن این اطلاعات به فرزندتان قبل از قرار ملاقات اول می تواند از اساس تنهایی و طرد شدن فرزندتان جلوگیری کرده و این اطمینان خاطر را برای آنها فراهم می کند که قرار است تمام اعضای خانواده برای حل مشکلات پیش آمده با هم کار می کنند.

جو حمایتی را فراموش نکنید

زمانی که فرزندتان با مسائل خلقی و عاطفی در حال سر و کله زدن است، به آنها خوب گوش دهید، آنها را قضاوت نکنید و مورد حمایتشان قرار دهید. فراموش نکنید که خیلی از بچه ها قادر به بیان دقیق ترس ها و احساساتشان نیستند، پس تا می توانید صبور باشید.

حتماً زمانی را برای صحبت کردن فرزندانتان در ارتباط با ترس ها و نگرانی هایشان به آنها اختصاص دهید. برای خوب گوش دادن، تلویزیون را خاموش کنید، موبایل تان را کنار بگذارید، دست های او را بگیرید و به او اطمینان خاطر دهید که او در اولویت برنامه های شما قرار دارد.

چند پند خوب

  1. تا جایی که می توانید، هر چند وقت یک بار مستقیم و آزادانه با فرزندانتان صحبت کنید.
  2. عشق و محبتتان را به فرزندتان نشان دهید.
  3. با مراقبت از نیازهای جسمی و روحیتان یک الگوی خوب برای کودکان خود باشید.
  4. در مواقع لزوم از همسرتان، اعضای خانواده درجه یک، معلم و دکتر فرزندتان درخواست کمک و حمایت کنید.
  5. جمع های سرگرم کننده و شاد داشته باشید تا جو حمایتی و ارتباطی خانه مطلوب باشد.
  6. هر چند وقت یک بار با درمانگران در تماس باشید.
  7. به ارتباط میان درمانگر و فرزندتان احترام بگذارید و در موارد غیر ضروری سرک نکشید و جو اعتماد میان آنها را مختل نکنید.

سخن آخر

با تشخیص به موقع مشکلات و درخواست به موقع کمک می توانید به فرزندتان قبل از ریشه دار شدن و شکل گیری آسیب های جدی روانی و فیزیکی در آنها کمک کنید.

با اقدام به موقع و عاقلانه خانواده خود را از سختی ها و نا امنی ها دور کرده، به سمت زندگی شاد و سالم سوق دهید.

فرزند شما حق دارد سالم، جسور، موفق و شاد باشد.

منبع: کودک و نوجوان