چالش نوشتن تکالیف مدرسه

” وادار کردن آنها برای نوشتن تکالیف مانند یک مبارزه دشوار است و در ریاضی و علوم هیچ وقت نتوانستم کاری از پیش ببرم”

این جملات را به کرات از والدین می شنویم. گاهی اوقات تکالیف برای والدین دلهره اور هستند همانطور که برای بچه ها هستند. والدین نگران می شوند وقتی‌که بچه ها تکالیف خودرا برای دقیقه اخر می‌گذارند یا از انجام همه انها سر باز میزنند، که می‌تواند منجر به درگیری در خانه شود. از طرف دیگر والدین همچنین ممکن است دلهره داشته باشند که اگر بچه ها از انها کمک بخواهند قادر به کمک کردن نباشند.

کنار امدن با تکلیف

به بچه ها شانس صحبت درباره تکالیف مدرسه شان را بدهید- وقتی‌که شما از انها درباره روزشان می پرسید بررسی کنید تا ببینید که انها چه چیزهایی را یاد می‌گیرند. حتی اگر در باره یک موضوع خاص اطلاعاتی ندارید همچنان شما می‌توانید با گوش کردن و کمک به انها برای پیدا کردن جوابهایشان، کمک کنید. اگر شما تکلیفی که به انها داده شده است را متوجه نمی‌شوید، انرا در اینترنت جستجو کنید یا از دوستان و خانواده سوال کنید. وقتیکه شما درکی از کار دارید ممکن است بهتر بتوانید کودک خود را پشتیبانی کنید.

به فرزندانتان برای پذیرش مسئولیت سازمان دهی و انجام تکالیفشان کمک کنید. هرگز فراموش نکنید که فرزندتان را برای کاری که در انجام ان شرکت دارند تشویق کنید. بسیاری از مدارس یک دفتر تکالیف یا دفتر ثبت وقایع روزانه دارند که والدین هر روز باید انرا امضا کنند. این به شما و فرزندتان برای دنبال کردن تکالیف  کمک می‌کند .

ایجاد یک محیط مناسب برای تکالیف

بعضی از کودکان ترجیح میدهند که تکالیف را بلافاصله بعد از مدرسه انجام دهند در حالیکه برخی دیگر ترجیح می‌دهند تا ابتدا کمی استراحت کنند. به کودکتان اجازه دهید که یک روش مناسب خود بیابد و انرا دنبال کند. ایجاد یک مکان مناسب که انها بتوانند تکالیف خود را انجام دهند مهم است، در حالت ایده ال محیطی تمیز با نور مناسب و بدون مزاحمت. اگر انها ترجیح میدهند با موسیقی کار کنند به انها اجازه دهید.

اگر شما فضایی در خانه ندارید یا به مکانی برای دسترسی به اینترنت احتیاج دارید، کتابخانه را امتحان کنید. هیچ چیزی ارزش انرا ندارد که در حالیکه منابع انلاین عالی بسیاری برای کمک به تکالیف فرزندانتان وجود دارد، کودک شما تکالیفش به تنهایی انجام دهد و به تنهایی یاد بگیرد.

کمک از مدرسه

تسهیلاتی که مدرسه فرزند شما ارائه میدهد را پیدا کنید. بسیاری از مدارس زمان هایی را برای نوشتن تکالیف دارند بویژه برای کودکانی که برای کار درمنزل مشکل دارند یا برای کامل کردن تکالیف خود نیاز به پشتیبانی دارند. اگر شما در نوشتن تکالیف توسط فرزندان مشکل دارید با مدرسه برای گرفتن توصیه هایی صحبت کنید. زودتر و نه دیر که انها بتوانند به شما کمک کنند. اگر کودک شما نیازهای اموزشی خاصی دارد شما میتوانید قرار ملاقاتی با معلم تنظیم کنید برای اینکه این نیازها را وقتی که تکالیف تعیین میشوند، برطرف کنند. کودک شما شایسته دریافت حقوق منطقی است که ممکن است شامل منابع اضافی و روشهای جایگزین برای تکمیل تکالیف باشد. در مقالات دیگر در این سایت بیشتر به موضوع نوشتن تکالیف خواهیم پرداخت.

منبع : چالش نوشتن تکالیف مدرسه

با خودزنی کودکان چگونه برخورد کنیم؟

ممکن است کودکانی را دیده باشید که در مواقع احساس تنهایی، ناکامی و خشم، دست به خودزنی می زنند.

رفتارهای خودآزارگرانه ی این دسته از کودکان دامنه ی وسیعی از جمله کشیدن موهایشان، به زمین انداختن خود، مشت کوبیدن به دیوار، به سر و صورت زدن و رفتارهای خطرناک تری مانند آسیب زدن به خود با اشیای مختلف را در بر می گیرد.

خودزنی کودک

والدین و مراقبان با مشاهده این علائم احساس سردرگمی، عصبانیت و درماندگی می کنند، اما بسیاری نمی دانند از کجا شروع کنند. در صورت مشاهده خودزنی کودکان و نوجوانان این مقاله را از دست ندهید.

هدف کودک از خود زنی چیست؟

در حقیقت هدف کودک از انجام این رفتارها تنها یک چیز است ” محقق کردن خواسته ی خود با توسل به زور و اجبار”.

کودکانی که در سنین پایین با انجام رفتارهای خودآزارگرانه موفق به تحقق خواسته هایشان می شوند، در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی نیز شیوه ی جدیدی را اتخاذ نخواهند کرد.

این افراد برای رسیدن به اهداف ریز و درشت خود، آسیب زدن به سلامتی شان را نشانه می گیرند و آمارها حاکی از تعداد زیاد اقدام به خودکشی در آن هاست.

چرا همه ی کودکان خودزنی نمی کنند؟

براساس تحقیقات، احساسات تجربه شده توسط کودکی که دست به خود زنی می زند تا حد زیادی با بزرگسالان یکی است.

نوع انسانی با قرار گرفتن در معرض ناکامی، احساس درد و رنج روانی زیادی را تجربه کرده و برای کاهش آن دست به رفتارهای خودآسیب رسان می زند.

بنابراین ممکن است در همه ی کودکان نمونه هایی از آسیب زدن به خود را درسنین پایین مشاهده کنید.

نکته ی قابل توجه آن است که چرا این رفتارها در گروهی از کودکان ادامه دار می شود در حالیکه در گروهی دیگر به سرعت خاموش می شود؟

در پاسخ باید گفت دسته ای از دلایل در کنار هم منجربه تداوم خودزنی کودکان می شود:

۱) عدم آگاهی کودکان از شیوه های صحیح تحقق خواسته ها منجر به استفاده از روش های ناپخته ی ابرازگری هیجانی مانند خود زنی می شود.

در این موارد، لازم است شما به عنوان والدین، شیوه ی صحیح بیان خواسته ها را به فرزندتان آموزش دهید.

به عنوان مثال در وضعیتی خودتان را هم قد کودک قرار دهید و با آرامش و منطق به او بگویید که ” وقتی بچه ای داد می زند یا به خودش آسیب می زنه، من اصلا نمی فهمم اون چی میخواد. تنها راهش اینه که اون اشکاشو پاک کنه و چیزی که میخواد رو بهم بگه تا بتونیم با هم حرف بزنیم”.

۲) عدم اقتدار والدین نیز در تداوم این نوع رفتارها بسیار موثر است.

اگر کودک بتواند با نشانه گرفتن سلامتی اش، شما را تحت تاثیر قرار دهد و از موضع اقتدار خارج کند، می توانید مطمین باشید که همیشه با استفاده از این قبل رفتارها دست به کنترل شما خواهد زد. بنابراین لازم است، مقتدرانه عمل کنید.

به این منظور، در مقابل رفتاهای خودآزارگرانه ی کودک، “واکنشی حاکی از بی توجهی” بسیار موثر است.

در حقیت لازم است به رفتارهای این چنینی کودک بی توجهی کنید.

به عنوان مثال وقتی فرزندتان خودش را به در و دیوار می کوبد، فریاد می زند و به سرش مشت می کوبد، به آشپزخانه بروید و مشغول کاری شوید تا کودک آرام شود.

سپس به او بگویید که “وقتی خودت را می زنی، متوجه درخواستت نمی شوم. پس بهتر است آرام باشی و خواسته ات را مطرح کنی”.

۳) ناهماهنگی والدینی نیز عامل اساسی در تداوم رفتارهای خودآزارگرانه ی کودک است.

اگر در مقابل خواسته های فرزدتان، واکنش های متفاوتی نشان دهید، او سردرگم خواهد شد و برای رسیدن به خواسته اش، به سمت والد سهل گیرتر متمایل می شود.

پنین کودکانی معمولا والد مقتدر را به صورت فردی بی رحم و سنگدل ادراک می کنند  و با او ارتباط خوبی برقرار نمی کنند.

بنابراین در مقابل خواسته ی فرزندتان، هماهنگ عمل کنید و اجازه ندهید که او از ناهماهنگی رفتاری شما، استفاده ی سوء کند.

۴) لازم است روش های صحیح مقابله با ناکامی را نیز به فرزندتان بیاموزید.

لازم است کودکان با استفاده از ابزارهای مناسبی مانند شعر و داستان نسبت به طبیعی بودن ناکامی آگاه شوند.

همه ی ما در دنیایی پر از ناکامی زندگی می کنیم و باور به اینکه ” من همیشه می بایست موفق شوم” ، بسیار مخرب است. به کودکان آموزش دهید که ممکن است همیشه، اوضاع مطابق میل ما پیش نرود و گاهی علی رغم تلاش مان، به موفقیت نرسیم.

اگر کودکان روش های صحیح مقابله با ناکامی را بیاموزند، با احتمال کمتری به بزرگسالان متوقع و افسرده تبدیل خواهند شد.

آمارهای زیاد بزرگسالانی که با کوچک ترین ناکامی در مراسم خواستگاری، مصاحبه ی شغلی، بیکار ماندن و .. دست به خودکشی می زنند، ریشه در عدم آموزش موثر در زمینه ی ناکامی دارد.

می توانید از جملاتی مانند ” در طی این مدت دیدم که برای برنده شدن چه تلاشی کردی. تو باعث افتخاری!”  و یا ” بیا برای این کار تلاش مون رو بکنیم. حالا یا میشه یا نمیشه” استفاده کنید.

با این عبارات کودک می آموزد که فرایند انجام کار، مهم تر از نتیجه است و در صورت ناکامی، راحت تر با آن کنار خواهد آمد.

کلید طلایی برخورد با کودکی که به خودزنی و تهدید، عادت کرده چیست؟

اگر روی صحبت شما با کودکی است که برای مدت ها، با استفاده از شیوه ی خودزنی به اهداف خود رسیده، مساله کمی سخت تر می شود.

در حقیقت، فرزندتان در جلد کودکی لج باز فرورفته که با پافشاری بر لجبازی به همه ی خواسته های خود رسیده است.

شما نیز سال هاست در جلد کودکی ترسان فرورفته اید که از ترس آسیب رساندن کودک به خود، خواسته های او را در اولین لحظه برآورده می کنید.

کلید طلایی تغییر در آن است که بتوانید نقش تان را تغییر دهید:

  • وقتی فرزندتان در جلد “کودک لجباز” باقی می ماند، شما “کودک ترسان” نشوید.

با خودتان تکرار کنید که ” قرار نیست در مقابل تهدیدهای او بترسم و خواسته اش را براورده کنم. من آرام و منطقی باقی می مانم و به خودزنی هایش توجه نخواهم کرد”.

اگر در میانه ی راه، جا بزنید و  با مشاهده ی اینکه فرزندتان سرش را به مبل می کوبد، دوباره به جلد ” کودک ترسان” فرو روید، موفق نخواهید شد.

بنابراین صبور باشید و به بی توجهی ادامه دهید تا کودک از جلد کودک لجباز خارج شود و خواسته اش را بیان کند.

  • دلسوزی را با والد گری موثر اشتباه نگیرید.

اگر فکر می کنید، والد خوب کسی است که از آسیب رسیدن به فرزندش جلوگیری می کند و خواسته های او را در دم اجابت می کند، سخت در اشتباهید.

وظیفه ی شما به عنوان یک والد خوب آن است که به کودک تان روش صحیح بیان خواسته ها را بیاموزید نه اینکه مانند قول چراغ جادو عمل کنید و خواسته های او را در لحظه فراهم کنید.

  • کودک نشوید و پا به پای فرزندتان فریاد نزنید.

قرار است شما به عنوان پدر و یا مادر، شیوه ی صحیح رفتار را به فرزندتان آموزش دهید. بنابراین اگر همپای کودک شروع به فریاد کشیدن، تهدید و خشم کنید، به نتیجه ای جز انفجار خشم در خانه نخواهید رسید.

  • تشویق به جا را فراموش نکنید.

هر بار که کودک تان توانست بدون فریاد، جیغ و خودآزاری، خواسته ای را مطرح کند، او را تشویق کنید. ” آفرین به پسرم که اینقدر قشنگ در مورد چیزایی که می خواد حرف میزنه.”

فرزندتان در ابتدای مسیر ابراز صحیح هیجانی نیاز به تشویق و تایید دارد تا بتواند رفتارهای مناسب را یاد بگیرد و درونی کند. بنابراین در این مسیر او را راهنمایی و تشویق کنید.

منبع : با خودزنی کودکان چگونه برخورد کنیم؟

توقف کتک زدن بچه های دیگر

ممکن است عجیب به نظر برسد که کودکانی که به دیگران صدمه می‌زنند در واقع کودکانی ترسو هستند!

ترس‌هایی که منجر به ایجاد مشکل در کودک آسیب رسان می شود، معمولا ریشه در تجارب ترس اولیه در زندگی اش دارد، با وجود اینکه کودک به هیچ وجه ترسو به نظر نمی رسد!

کودک وحشت زده برای مدیریت ترسش، رفتارهای پرخاشگرانه ای را تولید می کند که این رفتارها هر زمانی که او احساس تنش کند، شعله ور می شوند. به جای گریه یا صحبت کردن، وقتی که از چیزی می‌ترسد، وحشت زده و هول می شود، و این امر ترسش را تشدید می کند طوری که نمی تواند درخواست کمک کند.

به منظور کمک به یک کودک ترسو، لازم نیست که حتما دلیل ترسو بودنش را بدانید. آنچه که لازم است انجام اقداماتی  برای افزایش حس ایمنی اش و برقرار کردن ارتباط با شماست، چه پدر مادر او باشید چه یک مراقب و یا یک دوست محبوب او. همچنین شما باید اقداماتی برای جلوگیری از هرگونه اسیب رساندن تکانشی او به دیگران انجام دهید.

همانگونه که شما با او ارتباط برقرار می کنید و از او محافظت می کنید، کودک احساسات اتشینی که وی را به کتک زدن سوق می دهد با شما در میان می گذارد. گوش دادن به احساسات یک کودک در حالی که مانع از آسیب رسانی او به شخص دیگری می شوید، به او اجازه می دهد تا ترس های پنهانش را آزاد کند. بنابراین او آرام می شود و به دیگران به عنوان دوستانش نگاه می کند نه به عنوان یک تهدید. در زیر روش هایی برای مقابله با این رفتارهای ذکر شده اند:

اول، یک ارتباط قوی تر بسازید:

فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و کامل تر ایجاد کنید. صرف کردن زمان های خاص برای او ابزاری است که برای ایجاد ارتباط،ایده آل است. اگر او بچه خودتان است، تلاش کنید که یک زمان خاص کوتاهی  را در همان اوایل روز به او اختصاص دهید، شاید به محض بیدار شدن، به طوری که کودک شما روز را با پیشنهاد شما درباره ی آنچه که او می خواهد برای ۵ یا ۱۰ دقیقه اول روز انجام دهد، آغاز کند. این کار را با صمیمیت انجام دهید، با مهربانی به او توجه کنید.

این کمک می کند که یک کودک بفهمد که برای شما مهم است، حتی با وجود خواهر و برادرهای دیگر، یک برنامه ی صبحگاهی و یا تماس های تلفنی در ابتدای روز که شما باید به آنها هم بپردازید.

اگر کودک فرد آشناییست که جزء خانواده شما نیست، تلاش کنید که در اولین فرصتی که او را دیدید برایش زمان ویژه ای در نظر بگیرید و به او اهمیت دهید.

برای مثال،در زمان بازی ،شما ممکن است تعدادی بازی پرسرو صدا یا بازی هایی مثل قایم باشک را برای ارتباط برقرار کردن بین بچه هایی که با هم بازی می کنند راه بیاندازید. خودتان را به جمع آنها اضافه کنید، روی زمین بنشینید و با آنها به شکلی محبت آمیز بازی کنید. اگر می‌توانید با برعهده گرفتن نقش فردی که قدرت کمتری دارد باعث خنده و شادی آنها شوید، شرایطی فراهم کنید که  بچه ها با هم به منظور”دستگیرکردن”شما با بالش ها یا بادکنک ها، یا با بیرون پریدن از جایی که  در بازی قایم باشک برای “ترساندن” شما قایم شده اند، با هم همکاری کنند.

وقتی آنها می خندند (بدون اینکه غلغلک شوند) و حس”برنده” شدن دارند، این نشان می دهد که شما امر اهمیت دادن به آن ها را به خوبی انجام داده اید. خندیدن و احساس ایمنی و قدرت بچه ها که نتیجه ی اهمیت دادن به آنهاست،کمک می‌کند که با هم پیوند داشته باشند و تنش هارا کاهش می دهد و این امر به آنها کمک می کند که در حضور شما احساس امنیت و ارزشمندی و اطمینان خاطر داشته باشند.

در یک گردهمایی خانوادگی، شما ممکن است یک بازی گرگم به هوا و یا “من می خواهم شما را بگیرم” که بچه ها می توانند در آن برنده شوند، راه بیاندازید. برای مثال، شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید به آنها نشان دهید که یک خرس بزرگ هستید. اما تلوتلو بخورید و مغلوب شوید ونشان دهید که از آنها شکست خوردید. ان ها عاشق این هستند که بهتر از شما باشند.سپس آنها را نوازش کنید و مطمئنشان کنید که آنها از شما بهترند. درحین بازی با انها تماس چشمی برقرار کنید. توسط آنها گول بخورید اما دوباره بلند شوید و تلاش کنید. این نوع بازی منجر به ایجاد احساس قدرت خالص در این نوع کودکان می شود.

یک کودک ممکن است در طول زمان بازی فرصتی پیدا کند تا ناراحتیش را به شیوه ای عملی تر نشان دهد، او ممکن است با آرنج محکم به شما ضربه بزند، یا در کلوچه ای که به او تعارف می کنید نقصی پیدا کند، یا به چشم های شما خیره شود و شروع کند با مداد رنگی دیوار خانه تان را خط خطی کند. وقتی شما به ارامی به او نزدیک می شوید تا محدودیت هایی را برای او ایجاد کنید، دلیلی برای گریه کردن، اوقات تلخی پیدا می کند. این ابراز احساسات در واقع شروعی برای درمان احساساتیست که او به همراه دارد، و به احتمال زیاد همان احساساتی هستند که گاهی اوقات او را تحریک به صدمه زدن می کنند.

دوم، وقتی که او گریه و زاری میکند شنونده باشید:

به این معنی که نزدیکش بمانید و متقابلا طوفان عاطفی به راه نیندازید و به کودک اجازه دهید که بداند شما کنار او هستید. اگر شما از او حمایت کنید، او ترس ها و ناراحتی هایش را بیرون می ریزد. اغلب یک کودک به سرعت ،گفتن:”کلوچه من شکسته شده،من یک کلوچه جدید می خواهم” را با”من مادرم را می خواهم” عوض می کند. به مرور شکایت او تبدیل به وحشت می شود. شنونده باشید. شما لازم نیست که تلاش کنید چیزی را رفع و رجوع کنید. شما فقط فرد مناسبی برای گوش کردن به او هستید. اجازه دهید در مورد ضریه خوردن دست یا آرنجش، در مورد نیاز داشتن به یک کلوچه کامل، یا در مورد هر نیاز فوری دیگری در ان لحظه احساس وحشت کند. بعدا وقت برای باندپیچی کردن دستش یا تهیه کلوچه کامل برای او وجود دارد. در حال حاضر، اجازه دهید او به شما نشان دهد که چقدر و چطور ناراحت است.

اگر دلتنگ پدر و مادرش است، به او اجازه دهید که بداند که آنها همیشه باز خواهند گشت. به او اطمینان ببخشید که مراقبش هستید، و ایمنی او را حفظ کنید. احساسات او به شدت و با نیروی زیاد برون ریزی خواهند شد، هرچند به نظر می رسد این اتفاقی وخیم است، اما این فوران احساسات تسکینی برای ذهن عاطفی کودک است. احساسات تند و شدیدی که شما شاهد آن هستید همان چیزیست که رفتارهای تکانشی او را تهدید می کند. اکنون یک درمان واقعی درونی رخ داده است.

همه ی کودکان به محبت، تماس چشمی، و کمی صحبت درباره ی این حقیقت که جای او کنار شما امن است نیاز دارند. وقتی این طوفان عبور کند، کودک احساس می کند که هزار درصد نسبت به قبل با شما راحت تر و درکنار شما امن تر است، حالا چه کودک خود شما باشد و یا کودک دیگری که شما به هر دلیلی از او مراقبت می کنید.

سوم،اگر برقراری ارتباط به سرعت منجر به داد و فریاد زیاد برای مسائل کوچک نشود بنابراین لازم است که شما به کودکی که تکانشی عمل می کند نزدیک بمانید:

مراقب نشانه های افزایش تنش باشید. بچه ها اغلب (اما نه همیشه) به شما نشانه هایی پیرامون اینکه احساسات منفی شان در حال بالا امدن  و فوران شدن است نشان می دهند. صدای آنها تیز و زننده می شود، چهره آنها پویاییش را از دست می دهد، وگاهی اوقات هم رنگشان می پرد. از تماس چشمی طبیعی و ارتباطی دوری می کنند، و شروع به کنترل شرایط می کنند. وقتی شما این اوضاع را دیدید نزدیک تر شوید. سعی نکنید که از کتک زدن آنها با بیان کلماتی مثل”خب، بیا ببینیم چه میشه کرد، نیازی به ناراحتی نیست” جلوگیری کنید. در حال حاضر ناراحتی در درون کودک رخنه کرده است. وقتی یک کودک نشان می دهد که دچار مشکل شده است، با هیچ کلمه و حرفی نمی شود این مشکل را ناپدید کرد. آنچه که شما می توانید انجام دهید این است که مطمئن شوید رفتار تکانشی او به کسی صدمه نمی زند.

به شکلی فعالانه محدودیت هایی را وضع کنید:

به عنوان مثال، شما ممکن است سعی کنید که بازوهایتان را در اطراف کودک آسیب رسان قلاب کنید، و به آرامی او را یک گام از بچه های دیگر دور کنید. شما بازی کردن بیشتر را ممنوع نمی کنید، بلکه شما به سادگی امنیت ایجاد می کنید. شما می توانید بگویید: “سارا، من لازم است که بازویم را اینجا بگذارم،تو می توانی بازی کنی،اما من با تو می آیم و برای مدتی بازویم را اینجا می گذارم تا برای همه امنیت ایجاد شود”.

حس آرامش و تماس همراه با ملایمت از جانب شما احتمالا به او کمک می کند که متوجه تنشی که در حال افزایش است بشود. او نمی خواهد شما آنجا وجود داشته باشید. او ممکن است پیچ و تاب بخورد و سعی کند که از شما دور شود. ایستادگی کنید، بگویید:”من قصد دارم از تو محافظت کنم، من می دانم که تو می خواهی بازی کنی، و می توانی هم بازی کنی. من هرجا که بروی به همراه تو می آیم”. او ممکن است شما را گاز بگیرد و یا با یک گریه خوب کارش را راه بیاندازد.

ایجاد محدودیت توسط شما مفید است. شما به مشکل توجه داشتید و در محبت آمیزترین راه ممکن مداخله کردید.

شما از این امر جلوگیری کردید که یک کودک وحشت زده، به دلیل اینکه تکانه هایش بر او غلبه کرده اند و دوباره به کسی صدمه زده است، احساس شرمندگی کند. شما از قربانی شدن کودکان دیگر جلوگیری کرده اید. شما در حال مسئولیت پذیری به عنوان یک والد یا سرپرست در محیط بازی هستید.

شما او را شرمنده نمی کنید، جدا نمی کنید، و همچنین به او اجازه هم نمی دهید تکانه هایش کودک دیگری را قربانی کند. وقتی درنهایت شروع به گریه کردن کرد، همچنان شنونده باقی بمانید.

به او اطمینان دهید که او یک دوست خوب است و کودکان دیگر از بازی کردن با او خوشحال می شوند، و او امروز روز خوبی خواهد داشت، حتی اگر در حال حاضر همه چیز جور دیگری (ناخوشایند) احساس می شود. به او اجازه دهید که بفهمد که در کنار شما ایمن است و شما از بودن با او خوشحال هستید.

این فرآیند می تواند دوباره و دوباره تکرار شود، برای کمک به کودکی که یک عقده ی به اندازه کافی بزرگ از ترس دارد و نیاز به چند دور قرار گرفتن در محدودیت های فعال و آزادسازی عاطفی دارد.

ما شاهد تغییر شخصیت طیف بزرگی از کودکان در طول زمان بوده ایم که رفتار های مکرر تکانشی شان ذوب شدند و نسبت به کودکان دیگر حساسیت و همدلی کسب کردند، به وسیله داشتن فرصت مناسب برای بازی با یک بزرگسالی که به انها توجه می‌کند و سپس گریه و کج خلقی هایشان در حلقه بازوهای مهربان یک بزرگسال حمایت شده اند.

آیا اینها چیزی نیستند که همه ما بتوانیم استفاده کنیم؟

آیا وقتی ما حالی تند و زننده داریم و کسی به طرف ما نمی اید؟ آیا ما ناراحتیمان را به دیگری ترشح نمی‌کنیم و سپس وقتی که به ما گوش می دهد ناراحتی ما به احساس امنیت تبدیل نمی شود؟آیا کسی وجود دارد که به اندازه کافی مهربان باشد که تا زمانی که طوفان به پایان برسد به ما گوش بدهد و ما دوباره حس خوشایندی نسبت به زندگیمان بدست بیاوریم؟

بچه‌هایی که گرایش به اسیب رساندن دارند به ما فرصت می دهند تا این نوع از مداخلات موثر را یاد بگیریم،-مداخلاتی برای  ایجاد یک ارتباط دوستانه تر و قوی تر. مداخلاتی که مانع از رفتار تباه کننده از طریق گوش دادن و شنیدن می شوند، و بنابراین یک کودک می تواند دوباره در جهان خودش احساس امنیت کند.

منبع : توقف کتک زدن بچه های دیگر

لجبازی کودک و نگرش های تربیتی نادرست

نگرش های شما به عنوان والد در تشدید مشکل لجبازی و نافرمانی در کودکتان تاثیر زیادی دارد. همه والدین در مورد فرزندان خود عقاید و نگرش هایی دارند. برخی از این عقاید منطقی و سودمند و برخی دیگر غیر منطقی و بیهوده هستند.عقاید منطقی، عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود دارد. انعطاف پذیر هستند و منجر به بروز رفتارها و هیجانات متعادل و مناسب می شوند.

عقاید غیر منطقی عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود ندارد. انعطاف پذیر و مطلق هستند،با جهان پیرامون خود هماهنگی ندارند، مانع دستیابی انسانی به اهدافش می گردند و در نهایت به بروز رفتارها وهیجانات نامناسب وناراحت کننده می انجامند.

رفتار والدین احتمالآ مبتنی بر ترکیبی از عقاید منطقی و غیر منطقی در مورد فرزندشان و رفتارهای مقابله جویانه وی است. نگرش های منطقی و غیر منطقی والدین،در حد وسط چهار طیف فکری که در هر فردی وجود دارد، قرار می گیرد. این طیف ها عبارتند از :

۱- پرتوقعی- تفکر ترجیحی- بی توجهی

پرتوقعی نگرشی است که به موجب آن یک پدر یا مادر به شکلی خدا گونه می پندارد فرزند من و دیگران باید به شکلی که من می خواهم رفتار کنند.این طرز فکر بسیار خشک،بزرگ منشانه و غیر منطقی است، زیرا هیچ قانونی در طبیعت وجود ندارد که فرزند شما یا هر فرد دیگری را مجبور به رفتار مطابق دستور شما بکند. این خود خواهی هیچ نقطه ای ندارد جز عصبانیت شما، زیرا کودک نافرمان در بسیاری  از مواقع قوانین اعلام شده توسط والدین را نقض خواهد کرد.

۲- احساس شکست خوردگی- احساس نگرانی- بی احساسی.

احساس شکست خوردگی حالتی ذهنی است که به موجب آن پدر و مادر فکر می کند. کارهای فرزند من بسیار نا خوشایند، خیلی بد و بسیار نارا حت کننده است. رفتار های زشت او کاملآ مرا خرد کرده است . این طرز فکر کاملآ غیر منطقی است، زیرا کلمات بسیار نا خوشایند،خیلی بد وبسیار ناراحت کننده به این معنا هستند که چیزی ۱۰۰ درصد بد است، یعنی بدتر از هر چیز بدی که ممکن است برای یک فرد پیش بیاید.

۳- عدم تحمل ناکامی- تحمل ناکامی- انکار ناکامی.

عدم تحمل ناکامی زمانی رخ می دهد که والدین هنگام بروز مشکلات دست از تلاش ومبارزه بردارند وبخود بگویند، من باید بی هیچ تلاش وکوششی از همکاری فرزندم برخوردار باشم چون اصلآ نمی توانم عدم همکاری او را تحمل کنم. فرزند من باید خودش بداند که رفتار صحیح چیست وهمان گونه عمل نماید. این طرز فکر باعث نا هماهنگی در رفتار والدین می شود زیرا بعضی از آن ها معتقدند که مجبورنیستند خود را به درد سر بیاندازند و به سختی تلاش کنند تا به نتیجه برسند. این طرز فکر والدین را از پیگیری هر برنامه ای جهت کمک به فرزند نافرمان باز می دارد.

۴-  اهانت کردن به دیگران- پذیرفتن دیگران- ستایش دیگران.

اهانت به دیگران یعنی تمایل به تحقیر کردن صد درصد و بد دانستن فرزند است. این طرز فکر ناشی از تصور نا درستی است که می توان ارزش انسانی افراد را بر اساس رفتار آن ها مورد قضاوت قرار داد. معمولآ عقاید اهانت آمیز نسبت به کودک به چنین شکلی در ذهن والدین خطور می کند{چون از من اطاعت نکردی بچه خیلی بدی هستی وسزاوار مجازات خواهی بود}

منبع : لجبازی کودک و نگرش های تربیتی نادرست

آیا کودکان شخصیت والدینشان را به ارث می برند؟

کودکان ویژگی های فیزیکی والدینشان را به ارث می برند، ولی دانشمندان در رابطه با به ارث بردن ویژگی های شخصیتی والدین توسط کودکان کمتر مطمئن هستند. برخی از ویژگی های شخصیتی که در کودکان ظاهر می شوند پایه ی ژنتیکی دارند، ولی در شکل گیری شخصیت چندین ژن نقش دارند. محیط نیز در شکل گیری رشد ویژگی های شخصیتی نقش دارند. با وجود اینکه ممکن است کودک شما در برخی ویژگی های شخصیتی گرایش ژنتیکی نشان دهند با این حال این ویژگی ها زمانی خود را نشان می دهند که محیط شرایط لازم برای بروز صفات مرتبط با این ژن ها را فراهم سازد.

ژنتیک و شخصیت

محققین در شکل گیری ویژگی های شخصیتی ویژگی های ژنتیکی را دخیل می دانند. ژن‌های مختلفی در کودک وجود دارند که باعث شکل گیری ویژگی شخصیتی کودک می شوند. در برخی موارد به دلیل تاثیر شرایط محیطی و یا تاثیر ژن های دیگر برخی از ژن‌ها فعال و یا غیر فعال می شوند. بر طبق گزارش شبکه ی خبری ژنوم، ژنها از طریق پیام های شیمیایی مانند ترشح هورمون سرتونین و دوپامین که می توانند تاثیرات عمیقی بر روی مغز داشته باشند ویژگی های شخصیتی فرد مانند اضطراب و خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

تاثیر وراثت در مقابل تاثیر محیط

حدود ۴۰ درصد از ویژگی های شخصیتی از طریق وراثت به ارث می رسند، بر طبق نظریه دکتر دیوید فاندر، پرفسور روانشناسی دانشگاه ریورساید کالیفرنیا، و نویسنده ی «معمای شخصیت». این نظریه به طور قابل توجهی تاثیر محیط را مورد بررسی قرار داده است. فاکتورهای محیطی به چیزی بیشتر از محل زندگی فردر اشاره دارند؛ تاثیرات فرهنگی و تجربیات اولیه زندگی و شرایطی که در آن شخص بزرگ شده بر شخصیت فرد اثر گذارند. برای مثال بر طبق نظریه ی دکتر فاندر افرادی که حامل ژن تاثیر گذار بر سروتونین هستند در معرض خطر افسردگی و رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری هستند، اما تنها زمانی که کودکی انها سرشار از استرس و بدرفتاری از سوی محیط باشد.

صفات خانوادگی

حتی دوقلوهای همسان، کسانی که آرایش ژنتیکی یکسان دارند، ویژگی های شخصیتی یکسانی ندارند. در حالی که آنها رفتارهای شخصیتی نزدیک تری در مقابل دوقلوهای ناهمسان و خواهر و برادهای غیر دوقلو دارند، آنها تنها ۵۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند بر اساس گفته روانشناس کودک دکتر دیوید شافر در کتابش «جامعه و رشد شخصیت». دوقلوهای ناهمسان حدود ۳۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند، در حالی که خواهر و بردارهای غیر دوقلو ۲۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی را دارا می باشند. از لحاظ بیولوژیکی کودکانی که در یک خانواده بزرگ شده اند از نظر ویژگی های شخصیتی تنها ۷ درصد به یکدیگر شباهت دارند.

اختلالات رفتاری

بر طبق نظریه ی دکتر شافر: محققین دریافتند که بسیاری از اختلالات رفتاری، مانند اسکیزوفرنی، افسردگی بالینی یا اختلال دوقطبی به عامل ژنتیک مربوط می شوند، ولی مسئله بدین معنی نیست که اگر کسی ژن هایی را به ارث می برد باعث رشد بیماری اش می شود. برای مثال اگر شما یک دو قلوی یک سان دارید که به اسکیزوفرنی مبتلا است احتمال اینکه شما نیز این اختلال رفتاری را دارا باشید دو به یک یا ۵۰ درصد می باشد، حتی اگر شما ژن های یکسانی را به ارث برده باشید. ولی فقط در ۵ تا ۱۰ درصد از کودکانی که یکی از والدینشان مبتلا به اسکیزوفرنی است این احتمال وجود دارد که کودک نیز علائم این اختلال رفتاری را از خود بروز دهد.

منبع : آیا کودکان شخصیت والدینشان را به ارث می برند؟

بازگشت به مدرسه یک جابجایی مهم برای کودک

در این مقاله نکاتی مطرح می شود که این کار را برای کودکان و والدین آسان تر می کند

آماده سازی فرزندتان برای سال تحصیلی جدید

اخرین هفته ی تابستان در حال سپری شدن است و سال تحصیلی جدید در پیش است. شما نمی توانید منتظر بمانید که فرزندتان خود به خود خودش را برای سال تحصیلی جدید آماده کند و نظم و ترتیب قبل را در پیش بگیرد. در اینجا نکاتی مطرح می شود که شما به وسیله ی آن می توانید این کار را راحت تر انجام دهید: بازگشت به مدرسه همیشه یک جابه جایی و انتقال مهم تلقی می شود.

کودکانی که برای اولین بار می خواهند وارد مدرسه شوند و یا کودکانی که می خواهند به مدرسه ی جدیدی وارد شوند باید خود را با شرایط جدیدی سازگار کنند، حتی رفتن به کلاس بالاتر نیز برای کودک مسائلی را پیش رو دارد مانند روبرو شدن با سطح تحصیلی بالاتر و درس های علمی تر، معلم جدید، و یک دایره ی اجتماعی متغیر. خبر خوب این است که با مقداری آماده سازی و سازماندهی شما می توانید اخرین هفته ی تابستان را برای کودکتان لذت بخش کنید و اولین هفته ی تحصیلی را برای خودتان و فرزندتان آسان تر سازید.

در اینجا چگونگی این کار بیان می شود:

۱- از اینکه کودکتان با مدرسه اش آشناست اطمینان حاصل کنید

اگر کودکتان سال قبل نیز در همین مدرسه بوده است این خیلی خوب است ! شما تنها لازم است تغییراتی را که امسال اتفاق می افتد را برای کودکتان توضیح دهید.

«حالا تو اولین سطح تحصیلی ات را شروع می کنی، تو باید در زمین بازی بچه ها بازی کنی، و با بچه های دیگر در سالن ناهار خوری غذا بخوری.» «حالا تو سال سومی هستی، تو هر روز باید تکالیفت را انجام بدهی.» «حالا تو وارد دوره ی راهنمایی شده ای، تو خودت باید به مدرسه بروی. نیاز است که با هم رد شدن از خیابان را تمرین کنیم.»

ولی اگر این اولین سال تحصیلی کودکتان باشد، پس لازم است که شما با کودکتان به انجا سر بزنید. حتی اگر این آشناسازی ابتدایی یک روز قبل از شروع مدرسه باشد، به مدرسه بروید و با محیط آن آشنا شوید. اگر می توانید وارد زمین بازی شوید، این یک مزیت است که کودکتان را با آنجا آشنا کنید. و اگر نمی توانید وارد زمین بازی شوید از پشت حصار زمین را به او نشان دهید و او را نسبت به آن هیجان زده کنید.

اگر ساختمان مدرسه باز است، با همدیگر وارد مدرسه شده و مکان های به خصوص مدرسه را با یکدیگر بررسی کنید. به کتابخانه سر بزنید، وارد یکی دو تا از کلاس ها شوید، از سرویس بهداشتی آنجا استفاده کنید (نیاز است که احساس امنیت نسبت به این مکان را در فرزندتان به وجود بیاورید) با انجام این کار به موفقیتی بزرگی دست پیدا می کنید. ممکن است شما فقط بتوانید وارد دفتر مدرسه شوید، شما می توانید در دفتر توضیح دهید که کودکتان تازه وارد این مدرسه شده است و می خواهد با محیط مدرسه آشنا شود و مکان های آن را بشناسد، و کارکنان مدرسه را به کودکتان معرفی کنید، هر چه کودکتان بیشتر با محیط مدرسه آشنا شود ترس از ناشناخته ها در او کمتر می شود و در اولین روز مدرسه احساس راحتی بیشتری را خواهد داشت.

۲- از هر فرصتی برای آشنایی بیشتر کودک استفاده کنید

بسیاری از مدارس برای کودکانی که اولین بار وارد آن مدرسه می شود موقعیت هایی را تدارک می بینند که کودک بتواند با آنجا آشنا شود. اگر مدرسه برنامه ی خاصی برای این منظور ندارد، از آنها بخواهید که یک روز شما و کودکتان قبل از شروع مدرسه به آنجا بروید و با معلم جدید ملاقات داشته باشید. معلم ها قبل از شروع مدرسه مشغول آماده کردن اتاقشان هستند، ولی هر معلم باتجربه ای از ملاقات با یک دانش اموز جدید و به وجود آوردن احساس خوب در دانش آموز خوشحال می شود، معلم ها می دانند که باید به دانش آموزانشان برای شروع سال تحصیلی جدید کمک کنند.

۳- کاری کنید که کودک راحت تر با معلمش ارتباط برقرار کند

همه ی کودکان نیاز دارند که از ارتباط با معلمشان در کلاس درس احساس راحتی کنند. تا زمانی که این مشکل حل نشود کودک برای یادگیری آماده گی ندارد. معلمهای با تجربه این مسئله را می دانند و شرایطی را مهیا می کنند که دانش آموز از نظر احساسی برای شروع سال تحصیلی جدید آماده گی لازم را به دست بیاورد. قطعا، اگر شما شرایطی را فراهم کنید که کودک با معلم بیشتر آشنا شود، هر کاری که می توانید در این زمینه انجام دهید: راه های زیادی برای اینکه کودکتان بتواند معلمی را که قبلا ندیده را بشناسد و این احساس در او به وجود آید که او را می شناسد.

زمانی که مشخص شد که کودکتان در کدام کلاس باید به ادامه ی تحصیل بپردازد شروع به صحبت کردن در مورد معلمش کنید تا کودک بتواند تصوری از معلمش داشته باشد.

« زمانی که تو در کلاس خانم اصغری هستی من شرط می بندم که او شما را تحت تاثیر قرار می دهد» «من مطمئنم که خانم اصغریبرای بچه ها کتاب داستان می خواند، او حتی ممکن است کتاب مورد علاقه ات را بخواند، و ما بهتر است که کتاب مورد علاقه ات را به آنجا ببریم.»

اگر شما می توانید تصویری از خانم اصغری تهیه کنید و عکس او را بالای یخچال بگذارید و برای آشنا شدن کودک با او با آن تصویر حرف بزنید.

«خانم اصغری شما مهربانترین معلم هستید و  من می دانم که قرار است شما و سارا همدیگر را دوست داشته باشید!»

اگر شما کودکان دیگری که در کلاس خانماصغری هستند را می شناسید، از انها بخواهید که به چه چیزی در مورد خانم اصغری علاقه مند هستند.

کودکتان را تشویق کنید که برای خانم اصغری نقاشی بکشد و در اولین روز مدرسه آن را به او بدهد، و برای او یک سیب قرمز براق ببر. نکته این است که اصلا مهم نیست که خانم اصغری چه جور معلمی است. کودک شما احساس خوبی نسبت به او خواهد داشت و معلمش نیز به این احساس پاسخ مثبت خواهد داد.

اگر شما متوجه شدید که کودکتان در اولین روز مدرسه نمی تواند با معلمش ارتباط برقرار کند، سعی کنید بلافاصله بین کودکتان و معلمش ارتباط برقرار کنید. فقط به معلم توضیح دهید که کودکتان قبل از شروع مدرسه هیجان زده بود ولی حالا به نظر می رسد که هنوز نتوانسته با این مسئله کنار بیاید. شما امیدوار هستید که معلم بتواند شرایط ویژه ای را برای برقراری ارتباط با کودکتان به وجود بیاورد و احساسی در کودک به وجود بیاید که انگار در خانه است. تقریبا همه ی معلم ها این شرایط را می شناسند و اگر شما به درستی از معلم درخواست کنید او توجه ویژه ای را در اولین هفته ی مدرسه نسبت به کودکتان خواهد داشت. دخترم نسبت به شروع کلاس چهارم هر روز احساس بدی داشت تا زمانی که من با معلمش صحبت کردم؛ یک هفته بعد او عاشق معلمش شد و نمی توانست و بی صبرانه صبح می خواست که به مدرسه برود.

۴- اسان کردن برقراری ارتباط فرزندتان با بچه های دیگر در مدرسه

کودکان همیشه در مورد معلم جدیدشان مضطرب هستند، ولی در صورتی که آنها دیگر همکلاسی هایشان را بشناسند، آنها احساس راحتی بیشتری می کنند. اگر شما تازه وارد شهری شده اید، سعی کنید با دیگر کودکان که در همسایگی شما هستند آشنا شوید.اغلب مدارس مایلند که آشنایی بیشتری به وجود بیاورند، سعی کنید که قبل از شروع مدرسه کودکتان با دیگر دانش آموزان ارتباط برقرار کند و با آنها آشنا شود. حتی اگر کودکتان در مدرسه تازه وارد نیست، سعی کنید کاری کنید شرایطی به وجود آورید که کودکتان با بچه های دیگر بازی کند و در این صورت کودکتان در اولین روز مدرسه حتی اگر در تمام تابستان این بچه ها را ندیده باشد راحت تر می تواند با آنها ارتباط برقرار کند. اگر شما می توانید شرایطی را فراهم کنید که کودکتان در اولین روز مدرسه با کودک دیگر به مدرسه برود، حتی اگر آنها در یک کلاس نیستند، این کار باعث می شود که ترس کودک نسبت به مدرسه کمتر شود.

۵- خداحافظی کردن را با کودکتان تمرین کنید.

برای بسیاری از کودکان، بزرگترین چالش این است که از شما جدا شوند. با به وجود آوردن شرایطی سعی کنید که به صورت منظم و کوتاه از کودکتان جدا شوید که این شرایط بتواند تمرینی برای جدایی شما از کودکتان باشد، این شرایط می تواند فراهم کردن حالتی معادل فراق و جدایی مانند در آغوش گرفتن و گفتن کلماتی مانند:

«دوست دارم، دوسم  داری، روز خوبی داشته باشی ساعت ۳ می بینمت!»

شما ممکن است به کودکتان چیزی بدهید که آن را نگه دارد چیزی که شما را به یاد او می اندازد، مانند یک شکل قلب که بر روی آن کلمه ی عشق نوشته شده است، دستمالتان، یا تکه سنگ کوچکی شما با یکدیگر در ساحل پیدا کرده اید، چیزی که او بتواند در جیبش بگذارد و با خودش ببرد و زمانی که بر می گردد آن را به شما پس دهد. بیشتر کودکان دوست دارند که در کیفشان عکسی از خانواده داشته باشند. از اینکه توصیه های بالا برای آشنا سازی کودکتان با معلمش را رعایت کرده اید اطمینان حاصل کنید؛ کودک نیاز دارد زمانی که شما نیستید به معلمش توجه کند و در این صورت است که به راحتی می تواند از شما جدا شود و به معلمش توجه داشته باشد.

۶- از مدرسه بخواهید که به شما و کودکتان اجازه دهد که داخل کلاس شوید و کودکتان را به معلمش معرفی کنید.

مشخص کنید که چه مقدار از زمان می توانید در آنجا بمانید. اگر متوجه شدید که جدا شدن از شما برای کودکتان دشوار است با معلمش ملاقات داشته باشید و با همدیگر برنامه ای را تدارک ببینید که جدا شدن از شما برای اولین هفته ی مدرسه برای او سخت نباشد.شاید شما باید هر روز صبح یک داستان برای کودکتان بخوانید و سپس او را به معلم بسپارید و از کودکتان خداحافظی کنید بنابراین معلم می تواند شرایطی را به وجود اورد که کودک احساس راحتی بیشتری داشته باشد.

برای کودکتان توضیح دهید که در اولین روز چه اتفاقی خواهد افتاد. ولی بر روی خداحافظی و جدایی تاکید نداشته باشید، برای کودکتان بگویید که روز اول چقدر می تواند سرگرم کننده و لذت بخش باشد:

«هر روز صبح تو یک کتاب می دهی و من آن را برای تو می خوانم. وقتی که کتاب داستان را تمام کردیم، ما خانم اصغری را با همدیگر پیدا می کنیم. ما همدیگر را به گرمی بغل می کنیم و از همدیگر خداحافظی می کنیم. خانم اصغری دست تو را می گیرد و تو را جایی می برد که در انجا تو با مینا می توانی تا زمانی که من سر کار می می روم یک برج بسازی. تو خوراکی می خوری، بیرون بازی می کنی، کتاب داستان می خوانی و ناهار می خوری. هر روز که من دنبال تو می آیم هیجان زده هستم که امروز چه چیزی درست کردی.»

۷- شروع به صحبت کردن در مورد کلاس بالاتر و یا سال تحصیلی جدید کنید.

بهترین کار انتخاب کتاب هایی است که به کلاس او مربوط می شود. کتابخانه یا معلم می توانند در این مورد به شما کمک کنند.

کودکتان را در مورد چیزی که باید انتظار را داشته باشد هیجان زده کنید، که شامل خوراکی، زمین بازی، خواندن، کامپیوترها، آواز خواندن و هنر می شود. اگر شما کودکان دیگری را که با او همکلاسی هستند و یا اینکه به همان مدرسه می روند را می شناسید مطمئن شوید که او با آنها را ببیند یا با آنها بازی کند. خاطرات خوب خودتان را در مدرسه برای کودکتان تعریف کنید.

با پرسیدن سوالاتی از کودکتان مانند اینکه فکر می کنی که مدرسه چه جور جایی است به کودکتان کمک می کند که هر گونه ترس و تصوری که بیان نمی کند و او را مضطرب می کند را ابراز کند. بر روی مسائلی که او از آنها لذت خواهد برد تاکید کنید ولی ترس او را نادیده نگیرید؛ کودکان نسبت به چیزهایی دچار ترس و اضطراب می شوند که برای بزرگسالان احمقانه به نظر می رسد، مانند پیدا کردن توالت در مدرسه. به طور طبیعی هر ترس و اطمینانی می تواند برای او سرگرم کننده باشد، مدرسه می تواند اگر لازم باشد در این رابطه به شما کمک کند، و شما می توانید همواره به کودکتان عشق بورزید حتی اگر در کنار او نباشید. مطمئن باشید که هر صحبتی را با این جمله تمام کنید «وقتی که مدرسه تمام شد من دنبال تو می آیم و در حالی که تو در مورد روزت تعریف می کنی خوراکی مخصوصی می خوری» بنابراین هر روز که کودکتان در مورد مدرسه فکر می کند، او این چیزها را به یاد می آورد و نسبت به شما اطمینان حاصل می کند.

۸- اگر یک خواهر یا برادر کوچکتر در خانه با شماست

اگر خواهر یا برادر کوچکتر کودکتان در خانه با شماست، اطمینان حاصل کنید که کودکتان بداند که چقدر خانه بدون او کسل کننده است و چقدر نسبت به او حسودی می کند که نمی تواند مانند یک بچه ی بزرگ به مدرسه برود. هر روز بعد از مدرسه شما ساعات بخصوصی را با فرزند بزرگترتان صرف می کنید و خوراکی می خورید و در مورد روزش با او صحبت می کنید.

۹- کودکتان را به شرایط قبل از تعطیلات برگردانید و کاری کنید که او قبل از شروع مدرسه زودتر به رختخواب برود.

بیشتر کودکان در تابستان تا دیر وقت بیدار هستند. ولی کودکان با توجه به سنشان نیاز دارند که ۹ تا ۱۲ ساعت در شب بخوابند. (نوجوانان نه و نیم ساعت و کودکان معمولا به یازده ساعت خواب نیاز دارند). آنها را عادت دهید که ساعت ۹ بخوابد و ساعت ۷ از خواب بیدار شود و به مدرسه برود، دو هفته قبل از شروع مدرسه زمان خواب کودک را تنظیم کنید که زودتر به رختخواب برود.

برای کودکانی که برای مدرسه رفتن آماده نیستند ساعت خاصی را برای رفتن به رختخواب مشخص کنید و زمان بیدار شدن ساعت را مشخص کنید که صبح ها زودتر از خواب بیدار شود. در این شرایط، شما می توانید از هر کسی انتظار داشته باشید که برای بیدار شدن اضطراب داشته باشد. بنابراین نگاهی به تقویم بیندازید و شروع به جلو انداختن ساعاتی که کودک باید به رختخواب برود کنید و هر شب این ساعت را جلوتر بیندازید و کاری کنید که کودک قبل از خواب یک ساعت مطالعه داشته باشد و سپس چراغ را خاموش کنید، این کار همچنین برای رشد مهارت خواندن آنها نیز مفید است.

۱۰- مغز کودکتان را به کار بیندازید.

شما معلم نیستید، و نیاز نیست که شما مدرسه را قبل از اینکه مدرسه ها باز شوند شروع کنید و فلش کارت ها را در اختیار کودک بگذارید و تمرینات ریاضی به او بدهید. به گونه ای، تحقیقات نشان داده است که کودکان در طول تابستان خیلی چیزها را فراموش می کنند. (نگران نباشید کودکان می توانند از طریق بازی خیلی چیزها را یاد بگیرند.) اگر کودکتان در طول ماه های تابستان به مطالعه می پردازد، تبریک می گویم! اگر نه، حالا زمانی است که کودکتان این کار را شروع کند. به کتابخانه بروید و بگذارید کودک کتابهایی را که از آنها لذت می برد را انتخاب کند. یک ایده به خانواده ارائه دهید که از این به بعد در تابستان هر کس یک ساعت را کتاب بخواند (شما اگر دوست داشته باشید می توانید خودتان هم این کار را انجام دهید یا اینکه شما برای آنها کتاب بخوانید).

و اگر کودکتان تکالیفی دارد که باید انجام بدهد، منتظر نباشید که او این کار را به خاطر آورد که قبل از شروع مدرسه باید تکالیفش را انجام دهد و یا اینکه از یک کتاب گزارش تهیه کند. تابستان را یک هفته قبل شروع مدرسه تمام کنید و کاری کنید که کودک نسبت به بقیه ی دوره ی تعطیلاتش احساس راحتی کند.

۱۱- به کودک اجازه دهید که وسایل مدرسه اش را خودش انتخاب کند …

در اطراف خانه یا فروشگاها بگردید و وسایل مورد نیاز برای مدرسه را با کودک برای او تهیه کنید.

۱۲- یک روز قبل از مدرسه با کودک صحبت کنید و مشخص کنید که دقیقا روز بعد چه اتفاقی خواهد افتاد …

برای اینکه کودکتان تصوری آرام و بدون دغدغه نسبت به مدرسه داشته باشد:

«ما فردا صبح زود از خواب بیدار می شویم که به کلاس خانم اصغری برویم. ما با هم رانندگی می کنیم و به مدرسه می رویم و تو را به کلاس می برم و به خانم اصغری معرفی می کنم. خانم اصغری مطمئن می شود که تو دیگر همکلاسی ها را می شناسی، چون آنها دوستان جدید تو خواهند بود. من یک کتاب برای تو می خوانم و بعد از آن ما همدیگر را بغل می کنیم و از یکدیگر خداحافظی می کنیم. بعد از آن خانم اصغری تو را به جایی می برد که تو می توانی یک برج بسازی. خانم اصغری جایی که توالت در آن قرار دارد را به تو نشان می دهد، و تو هر وقت که نیاز داشتی که به آنجا بروی می توانی از او درخواست کنی. در آنجا بازی ها و کتاب ها و بلوک های بازی وجود دارد، و خانم اصغری برای کلاس کتاب می خواند. تو قرار است که در زمین بازی با بچه های دیگر سرگرم شوی، و قرار است که مثل یک بچه ی بزرگ پشت میز بشینی. و در اخر روز، خانم اصغری جلوی مدرسه تو را به من تحویل می دهد، و من آنجا هستم که تو را ببرم و همه چیز را در مورد اولین روز مدرسه ات از تو بشنوم.»

نسبت به نشانه هایی که کودک از نگرانی هایش از خود بروز می دهد هوشیار باشید، بیشتر بچه ها برای اولین روز مدرسه اضطراب دارند، ولی با این حال او به زودی همان احساسی را که در خانه دارد در مدرسه نیز خواهد داشت.

۱۳- قبل از شروع مدرسه خودتان نیز زودتر به رختخواب بروید …

… بنابراین شما می تواند زودتر از خواب بیدار شوید و هر مشکلی را که کودکتان در اولین روز مدرسه اش دارد را حل کنید. مطمئن شوید که کودک یا نوجوانتان شب قبل لباس هایش را مرتب کرده است، ناهارش آماده است، و همه خواب کافی داشته اند و صبحانه ی سالم صرف کرده اند. برای زود رسیدن به مدرسه برنامه ریزی کنید که در آخر زمان برای خداحافظی مناسب را داشته باشید. و فراموش نکنید در اولین روز مدرسه قبل از اینکه خانه را ترک کنید یک عکس بگیرد!

۱۴- اگر زمانی که شما با کودکتان خداحافظی می کنید او اشک می ریزد

اگر زمانی که با کودکتان خداحافظی می کنید او اشک می ریزد و گریه می کند، او را مطمئن سازید که او کارش را خوب انجام می دهد و مشکلی به وجود نمی آید و شما بی صبرانه منتظر هستنید که روز تمام شود و او را ببینید. خداحافظی را که قبلا با هم تمرین کرده اید را انجام دهید، و سپس دست او را در دست معلمش بگذارید. او را در حالی که تحویل کسی نداده اید رها نکنید، ولی باید او را به شخصی بسپارید که او احساس نگرانی و ترس نداشته باشد.

معلمان از تجربه در مورد اضطراب های قبل ار مدرسه آگاهی دارند و سعی می کنند که آنها را با چیزهایی که باید آشنا کنند. اشک های او خیلی طولانی نمی شود. اگر احساس ناراحتی کودکتان خیلی طول کشید مطمئن شوید که با معلم او صحبت می کنید. شاید معلم بتواند هر روز صبح کار خاصی را به کودک بسپارد، یا اینکه شرایطی را ایجاد کند که با دیگر کودکان ارتباط برقرار کند و از بودن با آنها لذت ببرد.

۱۵- مطمئن شوید که شما چند دقیقه زودتر از خواب بیدار می شوید که در هفته ی اول مدرسه کودکتان را به مدرسه ببرید.

مشاهده ی عجله ی شما توسط کودک به نگرانی های کودک اضافه کرده و حتی ممکن است او را وحشت زده کند. اگر زمانی که شما کودک را به مدرسه می برید او در حال گریه کردن است، نگران نباشید. شما می بینید که استرسی که او دارد را می توانید با همدیگر رفع کنید و او مثل یک کودک بزرگ رفتار می کند. شما نشانه هایی را به کودکتان نشان دهید که او همچنان کودک دوست داشتنی شماست و این کلمات را برای وداع و اتمام کار به کار ببرید.

این مسئله در بین همه ی کودکان و همه ی سنین وجود دارد که در هفته ای او مدرسه یا پیش از مدرسه دچار نگرانی هایی شوند. این مسئله را به استرس کودک ربط دهید و به او سخت نگیرید، و مطمئن شوید که شما برای صحبت کردن با آنها حضور دارید و آنها مجبور نیستند که به کج خلقی متوسل شوند. قبل از هر چیز شما می دانید که همه آرام می شوند و خودشان را روند جدید وفق می دهند و حتی وقتی که وارد مدرسه می شوند پشت سرشان را نگاه نمی کنند.

منبع : بازگشت به مدرسه یک جابجایی مهم برای کودک

۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

پنج نشانه اصلی که نشان می دهد کودک شما دارای اضطراب جدایی است و برخی از مواردی که باید برای کمک به آن در در نظر بگیرید در این مقاله ذکر شده است:

۱. کودک شما وقتی از اتاق بیرون می آید گریه می کند

به عنوان مثال، نوزاد بین سنین چهار تا هشت ماهگی ممکن است زمانی که قادر به دیدن مراقب خود در اتاق نباشد، علائم بیماری  و اضطراب شدید را نشان دهد که شامل گریه یا علائم ناراحتی می باشد.

این به این دلیل است که آن ها تازه یاد می گیرند که اشیاء و افراد آشنا را بشناسند و در اطراف آن ها احساس داشته باشند اما هنوز متوجه نمی شوند که فقط به این دلیل که نمی توانند دیگران را ببینند، به این معنی نیست که آنجا حضور ندارند.

بنابراین زمان مناسبی است تا به کودک خود نشان دهید که دوباره ظاهر خواهید شد. بازی «دالی» را با کودک خود تمرین کنید و از این دوران در زندگی او لذت ببرید.

وقتی کودکان بزرگتر می شوند، به مرور یاد می گیرند که والدین آن ها همیشه باز خواهند گشت و به مرور به افرادی که از آن ها مراقبت کرده و نیازهای آن ها را برطرف می کنند، اعتماد لازم را پیدا می کنند.

۲. با دیدن مکان ها و چهره های جدید دچار استرس می شوند

گاهی اوقات هنگام بازدید از مکان های جدید کودک مضطرب می شود. آن ها ممکن است تمایلی به خروج از خانه برای رویداد جدید نداشته باشند، هنگام ورود در گوشه ای بمانند یا رفتارهای عصبی نشان دهند.

ترس از مکان های ناشناخته یکی از رایج ترین عوامل اضطراب آور است. راه مبارزه با این امر این است که کودک خود را تا جایی که می توانید برای مکان های جدید آماده کنید.

به آن ها بگویید کجا می روید. آماده کردن آن ها برای مکان های جدید می‌تواند شامل نشان دادن عکس‌هایی از مکان، افراد آنجا و در صورت امکان، توصیف فعالیت‌ها در آن مکان کنید.

آماده سازی کلیدی است، دانستن اینکه آن ها از افراد جدید چه انتظاراتی می توانند داشته باشند نیز مهم است. گفتگوهای قبلی در مورد رفتار مورد انتظار آن ها و ارتباط با سایر افراد اطرافشان می تواند آن ها را توانمند کند.

۳. اضطراب هنگام خواب

زمان خواب برای بچه هایی که درگیر اضطراب هستند برای خواب دچار مشکل زیادی می شوند.

کودک ممکن است از تاریکی بترسد زیرا نمی تواند در تاریکی بسیاری از چیزها را ببیند بنابراین به آن ها اطمینان دهید که چیزی برای ترس وجود ندارد.

بنابراین دورنمای تنها خوابیدن برای کودک می تواند اضطراب آور باشد. نشانه هایی که کودک شما این را تجربه می کند ممکن است شامل بی میلی به خوابیدن، امتناع از رفتن به رختخواب یا گریه و رفتار عصبانی باشد.

کارهایی وجود دارد که می توانید برای کمک به آنها انجام دهید:

  • یک روال آرامش بخش، قابل پیش بینی قبل از خواب ایجاد کنید.
  • فضای اتاق خواب آرام باشد.
  • کودکان قبل از خواب حیوانات عروسکی یا پتوهای مخصوصی می توانند داشته باشند که خواب را برای آن ها راحت می کند.
  • مطمئن شوید که فرزندتان آماده است تا با آرامش و بدون اضطراب به رختخواب برود.

۴. تجربیات منفی تاثیر زیادی دارد

طبق تحقیقات، اختلال اضطراب جدایی با «اضطراب رشدی نامناسب و بیش از حد در مورد جدایی از خانه یا از کسانی که فرد به آن ها وابسته است» مشخص می شود.

کودکان مبتلا به اضطراب جدایی ممکن است به دلیل تجربیات منفی دچار این مشکل شده باشند.

اگر جدا شدن از شما برای فرزندتان سخت است، تمایلی به ترک خانه ندارند، یا زمانی که زمان رفتن به جایی است احساس بیماری می کنند، احتمالا یک تجربه منفی را تجربه کرده است.

مانند بسیاری از جنبه های دیگر فرزندپروری، ما باید خطوط ارتباطی را باز نگه داریم. این همچنین می‌تواند به معنای دسترسی به یک مشاور کودک باشد که بچه‌های ما نیز بتوانند به او اعتماد کنند.

تقویت رفتارهای منفی پیرامون اضطراب جدایی یکی از دام هایی است که ما به عنوان والدین ممکن است در آن گرفتار شویم. تسلیم شدن به کج خلقی یا اضطراب بدون تحقیق می تواند باعث شود فرزندانمان احساس امنیت کمتری کنند.

این به این دلیل است که تمام کنترل را در دستان آن ها قرار می دهیم. آن ها به ما نیاز دارند که آن ها را راهنمایی کنیم، از آن ها حمایت کنیم و بدانیم که همیشه در کنار ما امن هستند.

راهکارهای کاهش اضطراب

ما می توانیم برای کاهش اضطراب آن ها و کشف دلیل اضطراب کارهای زیر را انجام دهیم:

  • صحبت از اتفاق منفی
  • توانمندسازی فرزندانمان با ابزارهایی برای موفقیت
  • تمرین زیاد در خانه و بازگشت به جایی که اتفاق رخ داده است.

بچه‌ها باید اعتماد به نفس خود را تقویت کنند، کارهایی را که می‌توانند به تنهایی انجام دهند و بدانند که همیشه مجبور نیستند این احساسات را تجربه کنند، زیرا ما از آن ها حمایت می‌کنیم.

 

۵. کودک ضربه روحی را تجربه کرده است

به عنوان پدر و مادر، ما نمی توانیم تمام جنبه های زندگی فرزندمان را کنترل کنیم. هر اتفاقی که برای آن ها می افتد نتیجه بد سرپرستی یا رفتار ما نیست. گاهی اوقات، شرایط خارج از کنترل ما می تواند باعث شود که فرزندانمان آسیب ببینند.

اگرچه تروما نتیجه یک تجربه منفی است، اما با سوء تفاهم یا چیزی که کودک شما دوست ندارد بسیار متفاوت است. تروما بسیار جدی تر بوده و نیاز به حمایت بیشتری دارد.

والدین همیشه از آنچه فرزندانشان پشت سر گذاشته اند آگاه نبوده یا مسئول آن نیستند. ما مسئولیم که تمام تلاشمان را برای محافظت، حمایت و دوست داشتن آن ها انجام دهیم.

بچه هایی که اضطراب جدایی دارند وقتی به یک فرد یا مکان می چسبند چیزهای زیادی به ما می گویند. به این دلیل است که آن شخص یا مکان برای آن ها امنیت را نشان می دهد.

اگر در حال خواندن این مقاله هستید، احتمالاً از آن دسته از والدین یا مراقب هایی هستید که بهترین ها را برای فرزندان خود می خواهند. این بدان معنی است که شما مکان امن آن ها هستید.

اگر آن ها علائم اضطراب جدایی را نشان می دهند و ضربه روحی را تجربه کرده اند، می توانید مطمئن باشید که چسبیدن آنها به شما به این معنی است که با شما احساس امنیت می کنند.

این چیز خوبی است. در مرحله بعدی باید از متخصصان کمک بگیرید تا به کودک شما کمک کنند تا از این تروما، بهبود یابد و به جلو حرکت کنند.

سخن پایانی

دلایل زیادی وجود دارد که باعث می شود کودک دچار اضطراب جدایی شود. افراد و مکان هایی جدید ممکن است باعث شود که کودک به شما بچسبد یا گریه کند که نشان از اضطراب جدایی است.

تقویت و الگوبرداری از رفتار خوب، ایجاد یک محیط قابل پیش‌بینی امن، آماده‌سازی فرزندانمان برای مکان‌ها و افراد جدید، برقراری ارتباط و کمک گرفتن از افراد حرفه‌ای در صورت نیاز، همگی می‌توانند به خانواده و بخصوص کودک شما کمک کنند تا از آن عبور کنند. با کمک کارهای زیر می توانید اضطراب جدایی کودک را کاهش دهید:

  • اگر می توانید آن ها را به کسی بسپارید که از قبل می شناسد.
  • بدون خداحافظی او را ترک نکنید، بلکه سعی کنید خداحافظی خود را مختصر نگه دارید.
  • به فرزندتان بگویید که چه زمانی برمی گردی به روشی که او می تواند بفهمد.
  • به فرزندتان یک وسیله بدهید که با حضور آن احساس اطمینان و آرامش پیدا کند.

منبع : ۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

نقش پدر در تربیت کودک

آنچه که فقط یک پدر می تواند انجام دهد!

اگر فیلم های کمدی سه چهار دهه پیش را دیده باشید در تمام آنها کودکان در یک خانواده با پدر و مادر تا اخر عمر بزرگ می شدند. می توان گفت واقعیت آن چیزی نیست که در تلوزیون نشان داده می شود، اما هم چنان این دیدگاه که پدر بهترین ها را می داند به عنوان یک ایده ال فرهنگی وجود دارد.

نقش پدر در درجه اول به عنوان یک تامین کننده ای بود که اکنون از این کار رها شده است و به انجام کارهای مربوط به حیاط، تعمیر یک خودرو، شرکت در فعالیت های ورزشی بچه ها ویا به نمایش گذاشتن دانش و حکمت مشغول است .او مطمئنا شام درست نمی کند و لباس نمی شوید و قطعا مسئول اصلی مراقبت از فرزندانش نیست.

در طول ۵۰ سال گذشته، نقش پدر در خانواده ها به صورت قابل توجهی تغییر کرده است. امروزه یک پنجم از والدین، مردانی هستند که در حال ایفای نقشهایی هستند که به صورت سنتی توسط یک پدر و یک مادر باهم انجام می شد.

هرچند در دهه ی گذشته، درصد بچه های که با هردوی والدین زندگی می کنند به شکل قابل توجهی کاهش یافته است، نزدیک به دو سوم خانواده هایی که بچه دارند منتشکل از هم پدر و هم مادر است. در یک تحقیق زمینه ای (نظرسنجی) در سال ۲۰۱۳، تعداد ۲۴.۷ میلیون پدر که  بخشی از یک زندگی متاهلی بودند و بچه های کوچک تر از ۱۸ سال داشتند مورد محاسبه قرار گرفتند. این پدرها، نسبت به پدرهای خود بسیار بیشتر درگیر مراقبت روزانه از فرزندانشان می شدند، و به احتمال زیاد پوشک بچه را به سرعت جرقه زدن برق عوض می کردند.

امروزه، پدران در حال حرکت فراسوی پدران مدل سال ۱۳۵۰ هستند که به ندرت خودشان را درگیر این مسائل میکردند. آنها اکنون مسئولیت پذیری و زمینه سازی برای آموزش کودکان هر دوجنس را به عنوان تعریف جدیدی از مردانگی در نظر می گیرند.

مشارکت فعال توسط مردی که فرزندانش را دوست دارد، الگویی از زندگی واقعی به فرزندانش ارائه می دهد که چطور به عنوان یک انسان در قرن ۲۱ زندگی کنند و چه انتظاراتی از دیگران داشته باشند.

مادران تنها، پدریزرگ و مادربزرگ ها نیز می توانند و باید کودکان را به خوبی پرورش دهند، اما مسائلی وجود دارد که فقط یک پدر یا کسی شبیه به پدر که به طور منظم سالهای زیادی درگیر است می تواند انجام دهد:

.الگویی باشید برای این امر که مردان شایسته، با زنها به شایستگی  و مساوات رفتار می کنند:

کودکان از زندگی خود می آموزند. هنگامی که یک پدر زنان را  در زندگی اش به عنوان افرادی باهوش و توانا در نظر می گیرد، بچه ها یاد میگیرند که آنها هم به همین شیوه رفتار کنند. وقتی نگرش یک مرد نسبت به زنها به مانند نگرشش نسبت به مردها احترام آمیز است، پسرها و دخترها یاد می‌گیرند که زنان در بین دو جنس پایین تر نیستند. هنگامی که یک  مرد از دیگر مردانی که اقدام به فریاد زدن، ترساندن، بدرفتاری یا دست کم گرفتن زنان می کنند (چه درخیابان و چه در صفحه نمایش تلوزیون)، انتقاد می کند، او الگویی برای این امر می شود که یک مرد واقعی در مقابل تهدید شدن یا تحقیر شدن زنان می ایستد.

.نشان دهید که یک مرد چطور باید به زنی که دوستش دارد عشق بورزد:

وقتی یک مرد با مادر فرزندانش با محبت و احترام رفتار می کند، پسرها یاد میگیرند که چطور با زنی که دوستش دارند رفتار کنند، دخترها نیز یاد می گیرند که انتظار داشته باشند که مردی که آنها را دوست دارد با آنها عاشقانه رفتار کند. هنگامی که پدرشان بزرگ ترین حامی مادرشان است، پسرها و دخترها هر روز درس می‌گیرند که یک مرد واقعی در یک رابطه خوب چگونه رفتار می کند.

.احترام گذاشتن به تمایلات جنسی سالم مردانه را آموزش دهید:

ارزش های فرهنگی و قانون مشخص کرده اند که تجاوز جنسی یک جنایت فجیع است. در نظرسنجی ها، بسیاری از مردم موافقند که وفادراری در روابط، نه تنها خوب است بلکه برای زنده ماندن و رشد یک رابطه ضروری است. اما بازی های ویدیوئی، صنعت پورن، فیلم ها و حتی جشن ها، اغلب چیزی خلاف این را به تصویر می کشند. این منجر به ادامه سردرگمی ها در باره‌ی آنچه که رضایت و عدم رضایت رابطه جنسی تلقی می شود، می گردد. تجاوز به عنف، موضوع همیشگی جوک هاست. دخترها هنوز پیش بینی می کنند که چه چیزی بپوشند تا تمایلشان را نسبت به این روابط نشان دهند. آهنگ های پاپی وجود دارند که این کارها را عادی نشان می‌دهند و یا بهانه ای برای انجام آن است. درحقیقت تنها ۳ درصد از متجاوزین هستند که حتی یک روز را هم در زندان نگذرانده اند.

فرهنگ نیز به نظر می رسد به همان اندازه درباره ی ارزش های وفاداری سردرگم شده است. داستان هایی از افراد مشهوری که متقلب بوده اند تقریبا هر هفته در روزنامه ها ومجلات به نمایش در می اید.

پادزهر چنین نظرات گیج کننده و ترسناک درباره ی تمایلات جنسی مردانه، پدری است که به فرزندانش نشان می دهد که یک مرد هرگز نباید زنی را مجبور به انجام رابطه جنسی کند، و اینکه یک زن حق دارد “نه” بگوید و یک مرد واقعی به یک “نه” به عنوان یک “نه” احترام می‌گذارد، نه به عنوان یک “شاید”.

یک پدر می تواند با رفتار و سخنانش به پسرها و دخترهای خود وفاداری در روابط پایدار را آموزش بدهد، و یادآور شود که اعتماد متقابل یک گنج ارزشمند است.

.آموزش دهید که روش های بسیار متفاوت و به یک اندازه قابل قبولی برای مرد بودن و زن بودن وجود دارد:

تولیدکنندگان اسباب بازی ها هنوز هم اصرار دارند که وسایل دختران صورتی و نرم، و وسایل پسران آبی و سفت باشد.اما پسران کوچک ممکن است مانند دختران همراه یا بجای فوتبال، از بازی با عروسک هم لذت ببرند، ویک دختر کوچک ممکن است همراه یا بجای مدلهای باربی، دو و میدانی را هم دوست داشته باشد. پدر کسی است که مشخص می کند که پیرامون زنانه یا مردانه شدن طیف گسترده ای وجود دارد، شخصیت و منافع درحال ظهور فرزندانش را می پذیرد و به آنها کمک می کند که در اینکه چه کسی هستند راحت باشند.

.در مورد چگونه پدری درگیر و مدرن بودن، الگو باشید:

در قرن ۲۱، پدران فراتر از تامین کنندگانی که احساس می کنند حق دارند که تا پایان روز پاهایشان را روی میز بگذارند،هستند. چه درخانواده های تک والدی و چه دو والدی، زندگی خانوادگی مدرن مستلزم این است که پدرها، پاسخگوی نیازهای روزانه فرزندانشان باشند، صرف نظر از اینکه پدر و پدربزرگ های خود را همیشه در فعالیت های مردانه دیده باشند. این الگو سازی که ارزش های یک انسان بستگی به ارزش های جنسی سالم و مشارکت فعال در پرورش فرزندانی که او پدرشان است، دارد، حرکتی به سوی تعریف جدیدی از مردانگی برای نسل های آینده است.

منبع : نقش پدر در تربیت کودک

افزایش خلاقیت کودکان | ۱۱ راه طلایی + ۱۲ بازی

افزایش خلاقیت کودکان، بازی هایی برای افزایش خلاقیت کودکان و عوامل موثر بر خلاقیت کودکان در این مقاله ذکر شده است بنابراین آن را از دست ندهید.

بسیاری از مردم گمان می کنند که خلاقیت یک ویژگی بالفطره و ذاتی است که کودکان در هنگام تولد می توانند این ویژگی را داشته باشند یا فاقد آن باشند. همانگونه که تمام کودکان از سطح هوشی یکسانی برخوردار نیستند، میزان خلاقیت یکسانی نیز ندارند، اما در واقع خلاقیت بیشتر نوعی مهارت است تا یک ویژگی بالفطره و ذاتی و ارتقای سطح آن در کودکان نوعی مهارت برای والدین محسوب می شود.

در ای مقاله تمام راه های افزایش خلاقیت کودکان و اهمیت این نکات ذکر شده است بنابراین آن را از دست ندهید.

بازی هایی برای افزایش خلاقیت کودکان

  1. مطابقت دادن کلمه و عکس
  2. نامگذاری ابرها. باهم به ابرها نگاه کنید و حدس بزنید که شبیه چه چیزی هستند.
  3. گنج یابی. می توانید وسیله ای را در حیاط خانه پنهان کنید و با دادن نقشه ای به او بخواهید تا آن را پیدا کند.
  4. داستان های کلاسیک کودکان را باهم بخوانید و پایان آن را تغییر دهید.
  5. بازی اختراع کنید. از فرزند خود بخواهید تا بازی جدید با قوانین متفاوتی بسازد.
  6. وانمود بازی. از او بخواهید تا وانمود کند شخص دیگری است.
  7. داستان نویسی و شعر گفتن
  8. با لگو شکل های جدیدی بسازید و کاربرد آن را شرح دهید.
  9. خاطرات را بازسازی کنید.
  10. چه می شد اگر؟. این بازی به شدت خلاقانه می باشد به طور مثال از آن ها بپرسید چه می شد اگر خورشید هرگز غروب نمی کرد؟ چه می شد اگر۲ متر قد داشتی؟ چه می شد اگر شب همه جا روشن می شد؟

افزایش خلاقیت کودکان

خلاقیت یک عنصر کلیدی در سلامتی، شادی و هم چنین هست اصلی در تمرین و کار با کودکان است. خلاقیت تنها محدود به حوزه های هنری و موسیقی نمی شود بلکه وجود خلاقیت برای فعالیت در زمینه هایی مثل علوم تجربی و ریاضیات نیز ضروری است و حتی به نوعی با سطح هوش اجتماعی و هیجانی نیز مرتبط می باشد. افراد خلاق اکثرا انعطاف پذیرتر هستند و از پس مشکلات به راحتی بر می آیند و این ویژگی آن ها را قادر می سازد که خود را با پیشرفت تکنولوژی راحت تر منطبق کنند و از مزایای آن بهره مند شوند.

بسیاری از محققان معتقدند که تجربه های کودکی ما به صورت بنیادی مانع گسترش و توسعه ی خلاقیت در وجودمان شده است. کمپانی های تولید کنندۀ اسباب بازی و سرگرمی، شخصیت کودکان را به شکلی از پیش ساخته شکل داده است بطوری که با تصاویر و طرح ها تصور را مانع می شوند. کودکان دیگر نیازی به تصور شمشیر و بازی ندارند آن ها می توانند جنگ ستارگان بازی کنند که در آن تمام روش ها و نقش ها از پیش تعیین شده است.

در اینجا ایده هایی را برای افزایش خلاقیت کودکان در کودکان ارائه می کنیم:

۱. منابع لازم را فراهم کنید.

منبع اصلی در اینجا زمان است. کودکان به زمان زیادی برای برای بازی های بدون ساختار، کودک محور و تصوری نیاز دارند که این مسئله هیچ ارتباطی با ابزارهای تجاری و اسباب بازی های مختلف ندارد.

فضا نیز هم چنین یکی از منابعی است که کودک شما به آن نیاز دارد. اگر که نسبت به پراکندگی وسایل خلاقانه در خانه حساس هستید هستید مکان مشخصی را در اختیار کودکتان قرار دهید تا بتواند وسایل خود را در هم بریزد مثل اتاق کوچکی که در آن لباس عوض می کنید، مکانی در گاراژ برای نقاشی کشیدن و یا گوشه ای از اتاق پذیرایی برای چیدن لگوها.

اگر دفعه ی بعد کسی تمایل داشت که هدیه ای برای کودکتان بخرد و از شما پیشنهاد خواست از او بخواهید که وسایل هنری، دوربین های ارزان قیمت و یا لگو بخرد و این ها را در سطل اسباب بازی ها قرار دهید که کودکتان بتواند با آن ها به راحتی بازی کند.

۲- خانه خود را به آزمایشگاهی برای ایجاد خلاقیت تبدیل کنید.

علاوه بر این شما برای ایجاد محیط های خلاقانه، نیاز دارید که اتمسفر و جوی خوب برای پرورش خلاقیت کودک ایجاد کنید.

به دنبال حجم بالایی از ایده های مختلف و متفاوت برای افزایش خلاقیت کودکان باشید اما اجازه بدهید که کودک ایده هایی را که به ذهنشان می رسد را به راحتی مطرح کنند. برای مثال می توانید برای تعطیلات آخر هفته کودکتان فعالیت ها و ایده های مختلفی داشته باشید و کودکتان را تشویق کنید که فعالیت هایی را که قبلا انجام نداده است برای اولین بار انجام دهد. مشخص نکنید که کدام فعالیت عملی و یا کدام غیر عملی است و اینکه کدام تصمیم بهترین و یا کدام یک بدترین است.

تمرکز فعالیت های خلاقیتی باید روی روی فرآیند باشد: فرآیند تولید ایده های جدید.

کودکان را برای انجام کارهای اشتباه و شکست خوردن تشویق کنید. کودکانی که مدام ترس از شکست و مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران را دارند نمی توانند افکار خلاقانه خود را پرورش دهند و آن ها را در سطحی محدود نگه می دارند. اشتباهاتی را که خود اخیرا تجربه کرده اید با آن ها در میان بگذارید تا بدانند که اگر مرتکب اشتباهی شدند مسئله ی بزرگی نیست و ممکن است برای هر انسانی اتفاق بیفتد. خندیدن به خود زمان شکست یکی از عادات شاد زیستن است.

ابتکارات و یا خلاقیت ها را جشن بگیرید. دیوارهای خانه یا اتاق خود را با پوسترها و تصاویر هنری بپوشانید. با کودک خود دربارۀ هنرمندان، موسیقی دان ها و دانشمندان مورد علاقه ی خود صحبت کنید. اگر از تماشای یک اثر هنری، معماری و یا گوش دادن به موسیقی خاصی احساس اشتیاق و علاقه می کنید دربارۀ آن با کودکتان صحبت کنید.

از تکنولوژی های جدید مثل توییتر و یا دیگر شبکه های اجتماعی استقبال کنید تا کودک شما بتواند به راحتی انتخاب کند، نه اینکه از آن ها بترسد و کناره گیری کند.

۳- به کودکتان آزادی و استقلال عمل دهید

به آن ها آرادی دهید تا بتواند ایده های خود را بیان کند یا کاری که می خواهند را انجام دهند. در واقع به شکلی رئیس مأبانه با آن ها رفتار نکنید. سعی کنید ترس خود را متوقف کنید.

محدود کننده های بیرونی در صحبت کردن می توانند باعث عدم انعطاف در فکر کردن شوند. طی یک مطالعه، حتی توصیف اینکه چگونه تکلیف انجام شود نیز میزان خلاقیت کودک را کاهش می دهد.

۴- تشویق کتاب خوانی

کودکان را برای خواندن کتاب های لذت بخش و شرکت در فعالیت های هنری تشویق کنید. زمان تماشای تلویزیون را محدود کنید تا اتاق به فضایی تبدیل کنید برای انجام فعالیت های خلاقانه مثل تمرین یک نمایشنامه، یادگیری نقاشی و یا خواندن کتابی از نویسنده مورد علاقه کودکتان.

۵- تشویق به بیان نظرات

به کودکتان این فرصت را بدهید که افکار یا مخالفت خود را با شما بیان کند. آن ها را تشویق کنید به دنبال راه حل مختلفی برای یک مشکل باشند و آن را به روش متفاوتی انجام دهند. وقتی یک مشکل را با موفقیت حل کردند از آن ها بخواهید راه حل دیگری نیز برای حل آن پیدا کنند.

۶- جایزه ندهید

برای اینکه کودکان خلاقیت خود را بروز دهند به آن ها جایزه ندهید، دخالت های تشویقی در فرآیند خلاقیت باعث کاهش کیفیت و عدم انعطاف پذیری افکار خلاقانۀ کودکان می شود.

به کودک اجازه دهید فعالیت های خلاقانۀ خود را به صورت غریزی و آزادانه بروز دهند و آن ها را عملی کنند، نه اینکه شما برای  انجام عملی خلاقانه مثل نواختن پیانو جایزه ای تعیین کنید و او با انگیزۀ دستیابی به جایزه این کار را انجام دهد. اجازه دهید او کاری را انجام دهد که از آن لذت می برد.

۷- بر تلاش تایید کنید نه نتیجه

سعی کنید نسبت به اینکه هدف کودک شما چیست و در نهایت به چه چیزی می خواهد برسد اهمیت کمتری بدهید. و تاکید بیشتر شما بر روی فرایند باشد تا محصول. در واقع فرایند مهم است تا محصول نهایی.

یکی از راه هایی که شما می توانید مورد بالا را عملی کنید پرسیدن سوال هایی از قبیل آیا از انجام این کار لذت می بری؟ آیا این کار را به اتمام رساندی؟ چرا انجام کار برای تو لذت بخش است؟

۸. از آن ها سوال بپرسید

یکی از راه های اصلی رشد تفکر خلاق در کودکان ترغیب آن ها به سوال پرسیدن است. هر زمان که با آن ها وقت می گذرانید، از آن ها سؤالاتی بپرسید که چرا آسمان آبی است؟ چرا آب اقیانوس امواج دارد درحالی که آب دریاچه ها یا برکه اینگونه نیست؟ جاذبه چگونه کار می کند؟ و غیره. توضیح چنین چیزهایی ببه آن ها کمک می کند که کنجکاو شوند و در نتیجه مهارت تخیل آن ه ارا تقویت شده و توانایی حل مسئله را یاد می گیرند.

۹.راه های متعدد برای حل هر مشکل به آن ها بیاموزید

چه مسئله ریاضی باشد یا مشکل عاطفی به عنوان والدین باید به فرزندان خود بفهمانید که راه های متعددی برای حل یک مسئله وجود دارد و همچنین دیدگاه های متفاوتی برای نگاه کردن به همه چیز وجود دارد. به آن ها کمک کنید تا دیدگاه ها و نظرات دیگران را درک کنند.

۱۰. کنجکاوی آن ها را تحریک کنید

بچه‌ ها کنجکاو به دنیا می‌ آیند و می‌ خواهند درباره هر چیزی بدانند. بنابراین این وظیفه والدین و معلمان است که نشانه های جالب و مرتبطی را ارائه دهند تا کنجکاوی خود را بیشتر به سمت مسیر درست سوق دهند.

به عنوان مثال، آن ها می توانند در معرض هنر، فرهنگ و ادبیات غنی یک کشور قرار گیرند و همزمان با معانی و مفاهیم پنهان آن ها آشنا شوند. همچنین می توانید در مورد وخامت شرایط محیطی با آن ها صحبت کنید و اینکه چگونه می تواند بر زندگی انسان ها و حیوانات اطراف تأثیر بگذارد. با درگیر کردن آن ها در چنین بحث های معناداری، والدین می توانند کنجکاوی کودک را به گونه ای پیش ببرند که بخواهند بیشتر بدانند.

راه یازدهم را شما در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید. از چه شیوه ای برای افزایش خلاقیت کودکان خود استفاده می کنید؟ آیا نتیجه بخش بوده است؟

منبع : افزایش خلاقیت کودکان | ۱۱ راه طلایی + ۱۲ بازی

چاقی کودکان

چاقی کودکان مشکلات زیادی ایجاد می کند و سلامتی آن ها را به خطر می اندازد. در پژوهش های اخیر مشخص شده است که چاقی سبب ایجاد اختلال هایی همچون: ناراحتی قلبی، مشکل گردش خون و بیماری استخوانی می شود.

رواج چاقی با عوامل مختلفی همچون: وضعیت اقتصادی و اجتماعی، جنسیت و سن ارتباط دارد. مشخص است که افرادی که چاق هستند، استعداد چاقی بیشتری دارند. داشتن وزن زیاد در دوران کودکی، با چاقی مراحل بعد زندگی ارتباط داشته و میان نسبت های وزن با قد در پنج سالگی و بیست سالگی همبستگی بالایی وجود دارد.

تعریف چاقی کودکان

چاقی کودکان به تجمع غیرطبیعی یا بیش از حد چربی گفته می شود که سلامت کودک ر مختل می کند و آسیب های زیادی را برای آن ها به همراه دارد.

کودک یا نوجوان بر اساس شاخص توده بدنی (BMI) در رده بندی وزنی قرار می گیرد. BMI از وزن و قد فرد بر حسب متر محاسبه می شود. برای محاسبه این عدد باید به متخصص تغذیه مراجعه کنید.

علت چاقی کودکان

شواهد مختلف نشان می دهد که چاقی کودکان، با مسائل متعدد و پیآمدهای اجتماعی و روانی همراه است. چاقی کودکان می تواند از طریق عوامل مختلفی همچون: زیاده روی در مصرف کالری و یا مصرف ناکافی کالری در فعالیت های روزانه به وجود بیاید. خوردن در کودکان چاق با رفتارهای هم سن و سالان غیرچاق تفاوت دارد.

معمولا در افراد چاق دیده شده است که هنگام خوردن کمتر مکث می کنند. لقمه ی بیشتری را در یک فصله ی زمانی می بلعد و کمتر لقمه را می جوند، این کارها در نهایت سرعت خوردن آن ها افزایش می یابد.

احتمال دارد که روابط کودکان چاق با هم سالانشان، به طور غیرمستقیم آن ها را هم تحت تاثیر چاقی قرار دهند. زیرا فعالیت کم و تحرک کم داشتن که همیشه همرا با چاقی کودکان است، در شرایط مختلف سبب انزوای اجتماعی و طرد کودک چاق می شود، از این رو به نظر می رسد کودک چاق با مشکلات روانی قابل توجهی دست به گریبان بشود.

بعضی از تحقیقات نشان می دهد که کودکان چاق در برخورد با مواد غذایی نسبت به کودکان با وزن متوسط، کمتر خود را کنترل می کنند. به عبارتی دیگر؛ کودکانی که چاق هستند، کمتر قادرند که خواسته های غذایی خود را به تعویق اندازند یا حتی از آن بگذرند. امکان دارد که خوردن با محرک های اجتماعی یا جسمی پیوند داشته باشد. علاوه بر آن، بعضی از مردم یاد می گیرند برای غلبه بر حالت های خستگی، اضطراب و افسردگی به خوردن پناه ببرند.

احتمالا نظریه ی یادگیری اجتماعی، پر نفوذترین نظریه ی روانی است، به تاثیر عوامل زیستی توجه دارد اما یادگیری های اجتماعی را در اولویت قرار می دهد. این نظریه بر آن تاکید می کند که مسائل خوردن و فعالیت نکردن نیز مانند هر رفتار دیگری، آموخته می شود. کودکان با مشاهده چگونگی خوردن والدین و اطرافیان، آن ها را تقلید می کنند و این نوع خوردن کم کم در رفتار آن ها تقویت می شود و همچنین خوردن با لذتی لحظه ای تقویت می شود.

در حالی که پس از چندی، پیامدهای منفی اضافه وزنی حاصل می شود. درمان چاقی کودکان به شیوه ی یادگیری اجتماعی می کوشد تا الگوهای آموخته شده بوسیله ی شخص چاق را از بین ببرد و الگوهایی با سازگاری بیشتر را جایگزین آن ها کند.

در تحقیقی که بوسیله ی ” رز ” و ” مایر ” انجام گرفته بود ، مشخص شد که نوزادان چاق در مقایسه با نوزادان عادی از نظر وزن، از تحرک و جنبش کمتری برخوردار هستند. به عبارتی دیگر؛ نوزادان معمولی از تحرک و حرکت بیشتری نسبت به نوزادان دارای اضافه وزن برخوردار هستند.

محققان مختلف در مورد چاقی کودکان نظرات و توضیحاتی ارائه کرده اند. ازجمله می توانیم به نمونه توضیح بسیار ارزشمند زیستی، نظریه های ” نقطه ثابت ” و ” وضع بافت یاخته های چربی ” اشاره کنیم.

نظریه ” نقطه ثابت ” طبق مشاهدات کلی بیان می دارد موجودات زنده دارای ثبات و پایداری قابل توجهی در محیط های داخلی خود می باشند. دلایلی وجود دارد که وزن بدن انسان گرایش دارد در نقطه ای ثابت بماند و اگر نسبت به این نقطه تمایل، تغییری بوجد آید، نتیجه ی آن تغییرات سوخت و سازی است که به دلیل دفاع و حفظ وزن دلخواه بدن ایجاد می شود.

نظریه دیگر ” وضع بافت یاخته های چربی ” بر این استوار است که بافت چربی در وزن بدن نقش به سزایی دارد. از دو راه تغییرات بافت چربی بر وزن بدن تاثیر می گذارد: افزایش اندازه سلول یا تعداد سلول ها.

بر اساس این نظریه، فرض بر این می باشد که؛ تعداد سلول های چربی از اول زندگی فرد، ثابت باقی می ماند، اما متناسب با جنسیت، سن، وضعیت تغذیه ای فرد، سلول های چربی هرکسی تغییر می یابد.

همچنین چاقی یا لاغری به اندازه سلول ها بستگی دارد تا شمارش آن ها و رژیم غذایی می تواند از اندازه ی سلول های چربی کم کند، نه آن که از شمارش آن ها کم کند.

کودکان آسیب پذیر در برابر چاقی

کودکانی که عادت های زیر را دارند بیش تر چاقی کودکان را تجربه می کنند:

  • از غذاها و نوشیدنی هایی که قند و چربی بالایی دارند به طور منظم مصرف می کنند
  • به اندازه کافی از سبزیجات مصرف نمی کنند.
  • هر روز فعالیت بدنی لازم را ندارند.
  • زیاد تلویزیون تماشا کرده و بازی های ویدیویی انجام می دهند.
  • در محیطی زندگی می کنند که در آن تغذیه سالم و فعالیت بدنی تشویق نمی شود.
  • برای مقابله با استرس یا مشکلات اجتماعی بیش تر غذا می خورند.
  • ژنتیک 
  • عدم دسترسی به غذاهای سالم
  • پرخوری در کودکان
  • بیماری ژنتیکی یا اختلال هورمونی مانند سندرم پرادر ویلی یا سندرم کوشینگ

برای جلوگیری از چاقی کودکان چه کنیم

شما به عنوان والدین، نقش مهمی در ایجاد یکبرنامه خوب برای عادات غذایی فرزندتان ایفا می کنید. برای تناسب اندام و سالم ماندن، انتخاب غذای سالم و فعال بودن را از سنین پایین به کودک خود بیاموزید. اتخاذ سبک زندگی سالم به کودک شما کمک می کند تا احساس تناسب اندام و ظاهر بهتری داشته باشد.

اگر فکر می‌کنید فرزندتان ممکن است اضافه وزن داشته و به سمت چاقی می‌رود و می‌خواهید شرایط را تغییر دهد، در اینجا ۳ نکته عملی آمده است که در این راه به شما کمک می کند:

۱.عادات غذایی سالم را ایجاد کنید

  • غذاهای متنوع بخورید و همیشه همه غذاها را در حد اعتدال مصرف کنید.
  • در زمان های منظم غذا بخورید و وعده های غذایی را حذف نکنید.
  • غلات کامل را جزئی از رژیم غذایی کودک خود قرار دهید.
  • کودک خود را به خوردن میوه و سبزیجات عادت دهید.
  • به کودک خود غذاهای غنی از پروتئین مانند گوشت بدون چربی، ماهی، حبوبات و تخم مرغ بدهید. این غذاها را با نمک، شکر یا روغن بسیار کم تهیه کنید.
  • محصولات لبنی برای کودک در حال رشد شما مهم هستند زیرا سرشار از کلسیم هستند. لبنیات را به عنوان بخشی از وعده های غذایی خود بگنجانید.
  • میان وعده هایی را انتخاب کنید که نمک، چربی و شکر کم دارند.
  • از نوشیدنی های شیرین خودداری کنید. تشنگی کودک خود را با آب برطرف کنید. کودک شما هر روز به شش تا هشت لیوان آب نیاز دارد. اگر کودک شما بسیار فعال است، مهم است که او را تشویق کنید تا آب بیشتری بنوشد.
  • حداقل دو بار در روز غذاهای خانگی تهیه کنید (مثلاً صبحانه و شام). غذا را با نمک، چربی، روغن و شکر کمتر بپزید. به جای سرخ کردن عمیق، از روش های پخت سالم تری مانند بخارپز، آب پز، سرخ کردنی و کبابی استفاده کنید.
  • از پختن غذای اضافی خودداری کنید. فقط برای یک وعده غذا به اندازه کافی بپزید. به کودک خود توصیه کنید که فقط پس از اتمام غذا میز را ترک کند.
  • پول جیبی را به مقدار معقولی (بر اساس سن فرزندتان) محدود کنید. پول جیبی اضافه به فرزندتان ندهید تا صرف تنقلات ناسالم کند.
    می توانید به کودک خود کمک کنید تا به تدریج مصرف غذاهای ناسالم را کاهش دهد.

۲. عادات غذایی سالم را در کودک خود پرورش دهید

  • از مشاجره در طول وعده های غذایی خودداری کنید. زمان صرف غذا باید برای کودک شما تجربه ای آرامش بخش و سرگرم کننده باشد.
  • برای کودک خود یک روال ایجاد کنید. این به معنای تعیین زمان برای صبحانه، ناهار، شام و میان وعده است. زمانی که یک برنامه روتین دارید، زمان صرف غذا برای فرزندتان آرامش بخش تر می شود.
  • اجازه ندهید حواس پرتی در طول وعده های غذایی ایجاد شود. حواس پرتی شامل تماشای تلویزیون یا بازی با اسباب بازی است.
  • بهتر است هنگام غذا خوردن دراز نکشد، راه نرود یا بدود.

۳. فعالیت بدنی زیادی داشته باشید

  • سبک زندگی غیر فعال و رفتارهای کم تحرک از عوامل خطر چاقی کودکان هستند. به عنوان مثال، کودک به طور متوسط ​​هر روز حدود ۲.۵ ساعت را روی صفحه نمایش  وقتمی گذراند.
  • با افزایش محبوبیت بازی‌های رایانه‌ای و ویدیویی، که بسیاری از آن ها را می‌توان در تلفن‌های هوشمند نیز بازی کرد، این احتمال وجود دارد که تعداد بیشتری از بچه‌ها به جای بازی فعال، زمان بیشتری را به این بازی ها اختصاص دهند.
  • به عنوان الگو، والدین باید فرزندان خود را تشویق کنند تا سطح فعالیت خود را با شرکت در ورزش یا تمرینات بیشتر افزایش دهند.

درمان چاقی کودکان در خانه

برای درمان سریع چاقی کودکان می توانید از راه های زیر کمک بگیرید:

  • با هم فعالیت کنید، اجازه دهید فرزندتان نیز فعال بودن شما را ببیند.
  • وقت بازی را در بیرون تشویق کنید.
  • سعی کنید کمتر از ماشین استفاده کنید. پیاده یا با دوچرخه سواری به مدرسه، مغازه ها یا خانه دوستان بروید.
  • به کودک خود کمک کنید تعادلی بین ورزش، فعالیت های سرگرم کننده و ورزش های فردی مانند شنا و رقص پیدا کند.
  • فعالیتی را پیدا کنید که کودک شما از آن لذت می برد و سرگرم کننده، در دسترس، مقرون به صرفه و مطابق با سن و سطح مهارت فرزند باشد.
  • حامی و مشوق باشید. برخی از کودکان در مورد مهارت های فیزیکی یا ظاهر خود احساس خجالت و ناراحتی می کنند.
  • به فرزندان خود انگیزه دهید تا فعال باشند.
  • فعالیت های کم تحرک مانند تماشای تلویزیون، تماشای فیلم و استفاده از رایانه را محدود کنید.
  • این فعالیت ها برای کودکان پنج سال و بزرگتر نباید بیش از دو ساعت در روز و برای کودکان دو تا پنج سال بیشتر از یک ساعت در روز باشد.
  • وقتی تلویزیون روشن است از خوردن غذا خودداری کنید. این ممکن است باعث حواس پرتی در زمان با هم بودن خانواده شود.

منبع : چاقی کودکان