عادات افراد موفق

عادات افراد موفق، ۱۰ کاری که افراد موفق هرگز دوبار انجام نمی دهند

افراد موفق عادت ها و سبک زندگی خاص خودشان را دارند در واقع همین مسئله باعث پیشرفت و موفقیت آن ها می شود، آن ها عادت های خاصی دارند که در زیر برخی از آن ها را بیان می کنیم:

  • یکی از عادت های افراد موفق، هدایت و پیشروی آن ها در جهت رشد و پیشرفت شان می باشد، آن ها سعی می کنند برای رسیدن به هدف شان تلاش کنند.
  • افرادی که موفق هستند هوشمندی خاصی دارند و در صورتی که تجربه ناموفقی داشته باشند و با شکست رو به رو شوند از تلاش شان دست بر نمی دارند و ناامید نمی شوند. این افراد همیشه به دنبال راهی برای رسیدن به اهداف شان هستند.
  • یکی از رمزهای موفقیت این افراد این است که از اشتباهاتشان درس می گیرند و سعی می کنند از تجربه ای که در این زمینه کسب کرده اند در جهت موفقیت در زندگی، کسب و کار یا روابط خود استفاده کنند.

در صورتی که از عادت های افراد موفق آگاه باشید می توانید با الگو برداری از آن ها سبک زندگی خودتان را تغییر دهید و در جهت پیشرفت و موفقیتتان گام بردارید.

افراد موفق چه عاداتی دارند؟

برخاستن بعد از شکست اگر چه سخت است اما امکان پذیر می باشد به همین دلیل تا جایی که امکان دارد برای رسیدن به اهداف تان باید تلاش کنید و از رو به رو شدن با موانع هراسی نداشته باشید.

برای رسیدن به اهداف و رویاهایتان باید انعطاف پذیر باشید و اگر اتفاق ها مطابق میل شما نبود مسیرتان را تغییر دهید و از این تغییر هیچ ترسی نداشته باشید.

سعی کنید موقعیت و شرایط خودتان را مورد بررسی قرار دهید تا اشتباهات گذشته برای شما تکرار نشود هم چنین نگران تاخیر و وقفه ای که در کارتان به وجود آمده است نباشید زیرا پذیرفتن شکست ودرس گرفتن از اشتباهات مانند سکوی پرشی به سمت موفقیت و پیشرفت می باشد.

۱۰ کاری که افراد موفق هرگز دوبار انجام نمی دهند

در ادامه این مقاله ۱۰ کاری که افراد موفق سعی می کنند آن را انجام ندهند را مورد بررسی قرار می دهیم:

۱٫ عادات افراد موفق، تکرار اشتباهات گذشته و گیر افتادن در تله های قدیمی

افراد موفق زمانی که با شکست در زمینه شغلی، عشقی و یا غیره رو به رو می شوند، موقعیت خود را به طور دقیق بررسی می کنند. تا بتوانند عواملی که منجر به عدم موفقیت و شکست آن ها شده است را مورد بررسی قرار دهند، از اشتباهاتشان درس بگیرند و سعی کنند آن اشتباهات را دوباره تکرار نکنند.

آن ها بعد از تغییر شرایط وبه دست آوردن آمادگی لازم، دوباره وارد عمل می شوند تا برای رسیدن به اهداف شان تلاش کنند.

۲٫ شروع به کار یا فعالیت قبل از اطمینان یافتن از صلاحیت خود

آدم های موفق اگر چه برای رسیدن به اهدافشان تلاش می کنند و به دنبال رویاهاشان می روند تا به شادکامی درونی برسند اما آن ها قبل از آن که وارد عمل شوند اطلاعات و آگاهی خود را در آن زمینه افزایش می دهند تا با آگاهی و اراده کافی برای رسیدن به موفقیت تلاش نماید.

آن ها قبل از شروع انجام کاری سوالات زیر را از خودشان می پرسند و در صورتی که به جواب قانع کننده برای سوالاتشان برسند، اقداماتی را انجام می دهند در غیر این صورت تا ریشه مشکلات را پیدا نکنند و آن را رفع نکنند هیچ اقدامی برای شروع کار صورت نمی گیرد.

  • چرا این کار را انجام می دهم؟
  • آیا شرایط و موقعیت فعلی من برای شروع این کار مناسب می باشد؟
  • آیا برای شروع این کار آگاهی و اطلاعات کافی دارم؟

۳٫ تلاش در جهت تغییر دیگران

اصراری به تغییر دیگران نداشته باشید زیرا دیر یا زود خودتان متوجه این قضیه می شوید که نمی توانید کسی را به زور تغییر دهید و یا او را مجبور به انجام کاری کنید. باید به دیگران فرصت دهید خودشان برای زندگی شان تصمیم بگیرند و با عواقبت و نتایج کارشان رو به رو شوند.

در صورتی که به این آگاهی برسید که نمی توانید دیگران را تغییر دهید، خواهید توانست بر روی رفتار خودتان کار کنید و در جهت تغییر در رفتار خود تلاش نمایید در این شرایط شاهد رشد چشم گیر در شیوه های تبادلی دیگران با خودتان خواهید بود و روز به روز به اهداف تان نزدیک تر خواهید شد.

توجه داشته باشید یکی از عادت های افراد موفق، ارتباط برقرار کردن با دیگران و داشتن ارتباط موثر با آن ها می باشد.

۴٫ عادات افراد موفق، تلاش برای راضی نگه داشتن همه

در صورتی که بخواهید همه افراد را از خودتان راضی نگه دارید خسته خواهید شد، شما نباید برای راضی کردن دیگران وقت زیادی بگذارید، بلکه باید به آن ها فرصت دهید تا به مرور زمان با مسائل آشنا شوند و شما را همان طور که هستید بشناسند.

شما بر روی اهداف تان تمرکز کنید و سعی کنید در جهت رسیدن به اهدافتان قدم بردارید، تا با رسیدن به اهدافتان موجب خشنودی دیگران شوید. در این بین باید رضایت و خشنودی افراد مهم زندگی تان در اولویت باشد.

۵٫ ترجیح دادن راحتی های کوتاه مدت بر منافع بلند مدت

افراد موفق می دانند برای این که به اهدافشان برسند باید سختی ها و شرایط سختی را تحمل کنند و آن ها ترجیح می دهند برای این که به منافع بلندمدتی برسند، این سختی ها را تحمل کرده و راحتی کوتاه مدتی داشته باشند.

به همین دلیل تسلیم شرایط سخت نمی شوند و می دانند که برای رسیدن به هدف نیاز است تا از منطقه امن و زندگی راحت شان مقداری دور شوند. این افراد قدرت ریسک پذیری زیادی دارند و از انجام کارهای جدید نمی ترسند.

۶٫ اعتماد کردن بی چون و چرا به عالی رتبه ها

انسان ها به طور طبیعی به دنبال رشد و تعالی و رسیدن به موفقیت هستند و سعی می کنند ویژگی ها و خصوصیات مثبت شان را تقویت نمایند به همین دلیل در بسیاری از مواقع جذب افراد یا چیزهایی می شوند که از نظر آن ها بی عیب و نقص هستند و باورنکردنی و استثنایی به نظر می رسند.

آن ها تمایل دارند با افرادی کار کنند که عملکرد عالی دارند و از نظر آن ها شخصیتی موفق و بلندمرتبه هستند و با این افراد رابطه دوستی برقرار می کنند.

اما توجه داشته باشید که همه افراد کامل نیستند و هر کس عیب و نقص خاص خودش را دارد .

یکی از عادت های افراد موفق این است که به خوبی با این مسئله آشنا هستند و می دانند که هر انسانی دارای عیب و نقص است و این عیب و نقص ذات وجودی جهانیان می باشد، به همین دلیل آن ها چشم بسته به کسی اعتماد نمی کنند و ابتدا سعی می کنند به طور کامل طرف را بشناسند و بعد به او اعتماد کنند.

۷٫ عادات افراد موفق، فاجعه نمایی شکست ها و تعمیم آن به کل زندگی

شکست به معنی تباه شدن زندگی نمی باشد، افرادی که در زندگی شان موفق هستند از شکست نمی ترسند زیرا آن ها شکست را مقدمه ای برای موفقیت می دانند و برای آن ها جزئی از زندگی است و آن را به تمام موقعیت های زندگی تعمیم نمی دهند.

آن ها در این زمینه آگاهی لازم را دارند و می دانند در مسیر اهدافشان با مشکلاتی رو به رو خواهند شد ولی با وجود این مشکلات و شکست ها باز هم بر روی موفقیت شان باید تمرکز داشته باشند و به دنبال علل عدم موفقیت هستند.

۸٫ ناامید شدن و دست برداشتن از تلاش و کوشش

افراد موفق زمانی که با شکست و ناکامی ها رو به رو می شوند باز هم به تلاش شان ادامه می دهند و به این راحتی ناامید نمی شوند، زیرا آن ها به هدف شان باور دارند و می توانند به خوبی با تمام سختی ها و ناملایمتی هایی که در مسیر هدف برای آن ها پیش آمده است مقابله کنند و سرانجام به هدفی که می خواهند برسند.

آن ها سعی می کنند در این مسیر، اراده قوی و انگیزه کافی داشته باشند و خستگی ناپذیر به کار خود ادامه دهند، هم چنین آن ها ناامیدی و بی انگیزگی در برابر سختی ها را دشمن اصلی در راه کسب موفقیت و رسیدن به اهداف شان می دانند.

۹٫ عادات افراد موفق، ترس از شکست و تحمل نکردن شرایط بحرانی

یکی از مهم ترین تفاوت هایی که افراد موفق با دیگران دارند این است که در تمامی مسائل زندگی شان از جمله شغل، زندگی، عشق و روابط یا هر چیز دیگری در زندگی شان به بررسی و نقش و عمل خود در آن کار توجه می کنند و سعی می کنند کسی را در زندگی شان مقصر ندانند.

حتی زمانی که با شکست رو به رو می شوند و یا مشکلاتی در زندگی آن ها به وجود می آید، آن ها سعی می کنند تا علت شکست را پیدا کنند و برای حل آن اقداماتی را انجام دهند. به همین دلیل شکست برای آن ها هراس انگیز نمی باشد بلکه آن را پلی برای موفقیت می دانند.

۱۰٫ فراموش کردن ارتباط بین موفقیت بیرونی با هیجانات و باور درونی

افراد موفق شاد هستند و احساس شادی و خوشبختی درونی دارند.

اگر آن ها در زندگی شان با مشکلاتی رو به رو شوند باز هم سعی می کنند روحیات خوب شان را حفظ کنند آن ها می دانند که حالت روحی و طرز فکر آن ها مانند خودباوری، موفقیت بیرونی شان را شکل می دهد و باعث می شود تا از شرایط بد زندگی بیرون کشیده شوند و شرایط خوبی برای آن ها محیا گردد.

عادت های روزانه افراد موفق

افراد موفق عادت دارند تا به طور روتین کارهایی را در طول روز انجام دهند که برخی از آن ها به شرح زیر می باشد:

  • شب ها به موقع می خوابند تا صبح زود شاد و سرحال بیدار شوند.
  • کارهای روزانه را در ذهن شان مرور می کنند و آن ها را منظم کرده و سعی می کنند اتفاقات آن روز را به بهترین شکل ممکن در ذهن شان تصور کنند.
  • صبحانه شان به صورت کامل می خورند و از مواد سالم و مفید در هنگام صبحانه استفاده می کنند.
  • به ورزش صبحگاهی می روند تا خلق و روحیه شان شاد شود و انرژی کافی در طول روز داشته باشند.
  • کاری که به نظر آن ها سخت است را ترجیح می دهند در همان ابتدای روز انجام دهند تا در کل روز برای آن نگران نباشند و ذهن شان درگیر آن کار نشود.
  • افراد موفق در لحظه زندگی می کنند و به اتفاقاتی که در گذشته افتاده است توجه نمی کنند و سعی می کنند اطلاعات و افکار گذشته را دور بریزند.
  • برای کارهایی که می خواهند انجام دهند برنامه ریزی دقیقی دارند و برای روز و حتی هفته خود برنامه ریزی می کنند تا کارهای خود را به طور مشخص و دقیق انجام دهند.
  • کارهای خود را نیمه تمام رها نمی کنند بلکه کارهایی که شروع کرده اند را به پایان می رساند و بعد سراغ کار بعدی می روند.
  • وقت شان برای آن ها با ارزش است به همین دلیل سعی می کنند از تمام دقایق به خوبی استفاده کنند و کار بیهوده انجام ندهند.
  • عادت های روزانه خود را به طور منظم انجام می دهند و سعی می کنند این روتین را حفظ کنند و آن را بر هم نزنند.

عادت غذایی افراد موفق

تغذیه و عادت غذایی از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا انرژی لازم را به افراد می بخشد و باعث می شود افراد در طول روز کارکرد و عملکرد مفیدی داشته باشند.

بسیاری از افراد موفق در سطح جهانی، نقش تغذیه را بسیار مهم و حیاتی می دانند و آن را از رازهای موفقیت شان می دانند. به طور مثال خوردن قهوه، پرهیز از خوردن غذاهای سنگین ومصرف میوه و سبزیجات انرژی لازم در طول روز را فراهم می کند تا بتوانید کارهای خود را به درستی انجام دهید.

نویسنده معروف به نام ست گودین در این خصوص بیان کرده است که هر روز صبح یک اسموتی با موز یخ زده، آلو، گردو، شاهدانه و شیر بادام مصرف می کند او به صبحانه اش بسیار اهمیت می دهد و از مواد مفید و مغذی استفاده می کند و تاکید دارد که هیچ گاه آن را فراموش نکنید.

کمک گرفتن از روانشناس

تغییر سبک زندگی بعد از چند سال عادت کار آسانی نمی باشد برای این که بتوانید سبک زندگی سالم و خاصی برای خود ایجاد کنید این کار به تنهایی سخت بوده و فشار روانی بسیاری بر روی شما وارد می کند که ممکن است نتیجه عکس داشته باشد.

در این شرایط کمک گرفتن از روانشناس ضروری می باشد. روانشناس به شما کمک می کند تا به خودشناسی برسید و با انگیزه زیاد بتوانید تغییراتی در سبک زندگی تان ایجاد کنید در این حالت احتمال موفقیت شما افزایش می یابد و می توانید زندگی شاد و خوبی را برای خود رقم بزنید.

منبع : عادات افراد موفق

اختلال استرس پس از سانحه در سربازان و نظامیان چگونه درمان می شود؟

بسیاری از جانبازان، هنگام بازگشت از خدمت سربازی با علائم اختلال استرس پس از سانحه مواجه می‌شوند. اما اقداماتی وجود دارد که می توانند انجام دهند تا احساس بهتری داشته باشند.

درک اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان

آیا با تطبیق مجدد خود با زندگی پس از سربازی مشکل دارید؟ آیا همیشه حس می‌کنید که در لبه پرتگاه هستید، همیشه نگران هستید، یا از طرف دیگر، احساس بی حسی و عدم ارتباط با عزیزان خود دارید؟ آیا فکر می کنید که دیگر هرگز مانند یک فرد طبیعی نخواهید بود؟

بسیاری از سربازان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) را تجربه می کنند. اگر اختلال استرس پس از سانحه درمان نشود، زندگی با آن بسیار سخت خواهد بود. وقتی زمان بسیاری انتظار بکشید و چیزی تغییر نکند به راحتی ناامید می‌شوید.

اما می توانید از امروز شروع کنید و به خودتان کمک کنید که احساس بهتری پیدا کنید. حتی اگر آنقدر مشکلتان شدید بوده که به درمان بالینی روی آوردید. اقدامات زیادی وجود دارد که می توانید انجام دهید تا به خودتان کمک کنید که بر اختلال استرس پس از سانحه غلبه کنید و حتی قوی تر از قبل شوید.

چه چیزی باعث اختلال استرس پس از سانحه  می شود؟

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، که گاه به عنوان شوک پوسته یا موج گرفتگی هم شناخته می شود، پس از تجربه ضربه شدید یا یک رویداد تهدید کننده در زندگی رخ می دهد.

طبیعی است که ذهن و بدن شما پس از چنین رویدادی در شوک قرار بگیرد، اما اگر همین پاسخ طبیعی در سیستم عصبی شما باقی بماند تبدیل به اختلال استرس پس از سانحه می شود.

سیستم عصبی شما دو روش خودکار و بازتابی برای پاسخ دادن به رویدادهای استرس زا دارد:

  • آماده‌باش، جنگ یا گریز، زمانی انجام می‌شود که شما نیاز به دفاع از خود یا جان سالم به در بردن از خطر یک موقعیت جنگی دارید. در این هنگام ضربان قلب شما سریع تر شده و فشار خون شما بالا می رود، ماهیچه های شما سفت می شوند و قدرت و سرعت واکنش شما افزایش می یابد. هنگامی که خطر برطرف شد، سیستم عصبی بدن شما را آرام می کند، ضربان قلب و فشار خون شما را کاهش می دهد و به تعادل طبیعی خود باز می گردید.
  • بی‌حرکتی زمانی اتفاق می‌افتد که استرس زیادی را در موقعیت تجربه کرده باشید و حتی وقتی خطر از بین رفته، هنوز خود را «گرفتار» می‌بینید. سیستم عصبی شما قادر به بازگشت به حالت عادی تعادل خود نیست و شما نمی توانید این رویداد را پشت سر بگذارید. این اختلال استرس پس از سانحه نامیده می‌شود.

بهبودی از اختلال استرس پس از سانحه با خارج شدن، به صورت ذهنی و عاطفی، از منطقه جنگی اتفاق می‌افتد. زیرا شما هنوز از نظری عاطفی و احساسی در آنجا زندگی می‌کنید. درمان به سیستم عصبی شما کمک می‌کند تا از آنجا «آزاد» شود.

علائم اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان

اگرچه معمولاً علائم اختلال استرس پس از سانحه در ساعات یا روزهای پس از یک رویداد آسیب زا دیده شوند، اما گاهی اوقات این علائم ماه ها یا حتی سال ها پس از بازگشت ظاهر می شوند. اختلال استرس پس از سانحه در هر سرباز به طور متفاوتی ایجاد می شود، اما می‌توان چهار دسته کلی برای علائم آن برشمرد:

  1. یادآوری‌های مکرر رویداد آسیب‌زا: افکار ناراحت‌کننده، کابوس‌ها، و یادآوری های احساسی باعث می‌شود آن رویداد دوباره و دوباره تکرار ‌شود. با یادآوری ضربه‌های روحی، واکنش‌های شدید احساسی و فیزیکی مانند حملات پانیک، لرزش غیرقابل کنترل و تپش قلب ایجاد می شود.
  2. اجتناب شدید از چیزهایی که شما را به یاد رویدادهای آسیب زا می اندازد: از افراد، مکان ها، افکار یا موقعیت هایی که با خاطرات بد ارتباط دارند، دوری می‌کنید که حتی می‌تواند باعث کناره گیری از دوستان و خانواده و از دست دادن علاقه به فعالیت های روزمره گردد.
  3. منفی شدن افکار و بد شدن خلق و خو: با چیزهایی مانند باورهای منفی اغراق آمیز درباره خود یا جهان و احساس مداوم ترس، گناه یا شرم کمتر می‌توانید احساس مثبت داشته باشید.
  4. همیشه مراقب بودن: تغییرات ناگهانی در احساسات و واکنش‌های عاطفی شدید رخ می‌دهد، مانند تحریک پذیری، عصبانیت، رفتار بی پروا، مشکل در خوابیدن، مشکل در تمرکز و هوشیاری بیش از حد ( افزایش هوشیاری).

پیشگیری از خودکشی در جانبازان مبتلا به PTSD

افکار خودکشی در میان سربازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شایع است. احساس خودکشی یک نقص شخصیتی نبوده و به این معنی نیست که شما احمق، ضعیف یا ناتوان هستید.

اگر تصمیم به خودکشی دارید، فوراً به دنبال کمک باشید. با فردی مورد اعتماد صحبت کنید یا در صورت نیاز با اورژانس تماس بگیرید.

عوامل خطر PTSD

مشخص نیست که چرا برخی از سربازان دچار اختلال استرس پس از سانحه می شوند و برخی دیگر نه، اما می‌توان گفت که احتمال آن با افزایش تعداد اعزام‌ها و میزان مبارزه ای که تجربه کرده اید، افزایش می یابد.

البته این امر بد نیست، زیرا بسیاری از علائم اختلال استرس پس از سانحه (مانند هوشیاری بیش از حد، و رفلکس های سریع آدرنالین) در زمان بحران به شما کمک می کند که زنده بمانید. فقط حالا که به خانه برگشته اید و در شرایط امن هستید، این پاسخ ها نامناسب به نظر می‌رسند.

یاد گرفتن اینکه چگونه این علائم را کنترل کنید یک شبه اتفاق نمی افتد، اما اگر آن را هر روز انجام دهید، به زودی شاهد پیشرفت خواهید بود و همانطور که یاد می گیرید چگونه با استرس‌های جنگی خود کنار بیایید،

مهارت هایی را نیز یاد خواهید گرفت که در بقیه عمرتان به شما کمک می کند؛ ابزارهایی که می توانید برای غلبه بر اختلال استرس پس از سانحه از آنها استفاده کنید.

مرحله ۱ بهبودی اختلال استرس پس از سانحه: ورزش

ورزش منظم همیشه برای جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه کلیدی بوده است. ورزش علاوه بر کمک به جذب آدرنالین، می تواند اندورفین آزاد کند و خلق و خوی شما را بهبود بخشد و با  تمرکز واقعی روی بدن خود در حین ورزش، حتی می توانید به سیستم عصبی خود کمک کنید که به شرایط عادت کند.

ورزش‌هایی که ریتمیک هستند و هم دست‌ها و هم پاهای شما را درگیر می‌کنند، مانند دویدن، شنا، بسکتبال یا حتی رقصیدن می‌تواند به شما کمک بیش تری کند. زیرا هنگام ورزش به جای تمرکز بر افکارتان، روی بدن خود تمرکز کنید.

سعی کنید به احساس برخورد پاهایتان با زمین، ریتم تنفستان، یا جریان هوا روی پوستتان توجه کنید. بسیاری از سربازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه متوجه می‌شوند که ورزش‌هایی مانند صخره‌نوردی، بوکس، تمرینات وزنه‌برداری و هنرهای رزمی تمرکز بر حرکات بدن را آسان‌تر می‌کند.

ورزش کردن می‌تواند به شما کمک کند که به خود آسیب نزنید. سعی کنید هر روز ۳۰ دقیقه یا بیشتر ورزش کنید یا اگر برایتان آسان تر است، سه مقطع۱۰ دقیقه ای را در روز ورزش کنید.

مزایای عالی حضور در فضای باز

انجام فعالیت‌های خارج از منزل مانند پیاده‌روی در طبیعت، کمپینگ، دوچرخه‌سواری در کوهستان، صخره‌نوردی، قایق سواری در رودخانه‌ها و اسکی می‌تواند احساس آسیب‌پذیری شما را به چالش بکشد و به شما کمک کند تا به زندگی غیرنظامی بازگردید.

مرحله ۲: سیستم عصبی خود را خود تنظیم کنید

اختلال استرس پس از سانحه می تواند احساس آسیب پذیری و درماندگی در شما ایجاد کند. اما شما بیش از چیزی که فکر می‌کنید بر سیستم عصبی خود کنترل دارید.

وقتی احساس آشفتگی، اضطراب یا خارج شدن از کنترل می کنید، این نکات می تواند به شما کمک کند، حالت برانگیختگی خود را تغییر داده و خود را آرام کنید.

تنفس آگاهانه برای آرام کردن سریع خود در هر شرایط مختلف

به آرامی ۶۰ بار نفس بکشید و توجه خود را بر روی خارج شدن هر نفس متمرکز کنید. همچنین می توانید از تمرین مدیتیشن تنفس آگاهانۀ هدایت شده استفاده کنید.

ورودی حسی

همانطور که صداهای بلند، بوهای خاص یا احساس شن و ماسه در لباس فوراً شما را به منطقه نبرد برگرداند، برخی دیگر از ورودی‌های حسی نیز می تواند به سرعت شما را آرام کند.

افراد مختلف پاسخ های متفاوتی به این ورودی ها می دهند، بنابراین باید آزمایش کنید تا بهترین راه‌کار را برای خودتان پیدا کنید.

به زمانی که آرام شدید فکر کنید: چه چیزی باعث شد آرامش پیدا کنید؟ شاید به عکس های خانوادگی خودتان نگاه کردید؟ یا به آهنگ مورد علاقه خود گوش دادید یا بوی یک صابون خاص را استشمام کردید؟ شاید نوازش حیوان خانوادگی به شما احساس آرامش می دهد؟

دوباره با احساسات خود پیوند برقرار کنید

طبیعی است که بخواهید از یادآوری یا تجربه مجدد آنچه در جنگ گذرانده اید اجتناب کنید. اما مشکل این است که اجتناب از آن خاطرات باعث از بین رفتن آن ها نمی شود. در واقع، وقتی سعی می‌کنید آن ها را سرکوب کنید، افکار، تصاویر و رویاها حتی می‌توانند تهدیدکننده‌تر و مزاحم‌تر شوند.

تنها راه بهبودی و ادامه دادن این است که دوباره با احساسات خود پیوند برقرار کنید. این کار به نظر وحشتناک می باشد، اما می‌توانید یاد بگیرید که حتی با ناراحت‌کننده‌ترین احساسات خود، بدون غرق شدنِ دوباره در خاطرات، ارتباط برقرار کنید.

یک فضای «امن» ایجاد کنید

به عنوان سرباز، همیشه انتظار دارید که جهان تبدیل به مکانی خطرناک شود. مشکل اختلال استرس پس از سانحه این است که حتی زمانی که در خطر نیستید به شما این احساس را می دهد که گویی هنوز در خطر هستید.

در این شرایط با ایجاد مکان امن خود (جایی ایده‌آل که هم نزدیک و هم راحت است)، می توانید مکانی امن برای عقب نشینی داشته باشید، مکانی که در مواقعی که نیاز به استراحت، مدیتیشن یا کار بروی خاطرات آسیب زا دارید، مفید است.

مکان امن باید مکانی ایمن و خصوصی با دسترسی محدود باشد. جایی که در آن که نگران خطرات بیرونی یا ورود دیگران نیستید.

اتاق خواب، دفتر کار، گوشه ای از حیاط پشتی یا یک جای دنج در خارج از منزل می تواند محل امن شما باشد. مطمئن شوید که این مکان آرام و پاکیزه است و در آن هیچ خبری از قبض‌ها یا کاغذهای استرس‌زا، پروژه‌های ناتمام یا آشفتگی‌هایی که حواس شما را پرت کند، نیست.

شاید بخواهید چیزهایی را به آنجا اضافه کنید که به شما کمک می کند آرامش داشته باشید و احساس خوبی به شما می دهد: برای مثال گیاه، عکس های عزیزان یا پوستر یک مکان مورد علاقه.

مرحله ۳: با دیگران ارتباط برقرار کنید

ارتباط چهره به چهره با دیگران نیازی به صحبت زیاد ندارد. برای هر جانباز مبتلا به PTSD، مهم است که کسی را بیابد که وقتی می‌خواهد صحبت کند بدون قضاوت گوش کند یا وقتی نمی‌خواهد پیش دیگران باشد فقط با او ارتباط برقرار کند.

فردی که برایتان مهم است می تواند یکی از اعضای خانواده، یکی از دوستان شما یا یک دوست که نظامی نبوده، باشد.

داوطلبانه برای هدفی که برای شما مهم است وقت بگذارید یا به سراغ کسی که نیاز دارید بروید. این یک راه عالی برای ارتباط با دیگران و بازیابی حس قدرت و اعتماد به نفس شماست.

پیوستن به گروه پشتیبانی اختلال استرس پس از سانحه و ارتباط با دیگر کهنه سربازانی که با مشکلات مشابه روبرو هستند می تواند به شما کمک کند که کمتر احساس انزوا کنید و نکات مفیدی را در مورد نحوه کنار آمدن با علائم و تلاش برای بهبودی یاد بگیرید.

ارتباط با کسانی که نظامی نبوده اند

ممکن است احساس ‌کنید که کسانی که نظامی نبوده‌اند، نمی توانند شما را درک کنند، زیرا آن ها آنچه شما تجربه کرده اید را ندیده اند. اما باید بدانید که لازم نیست افراد دقیقاً همان تجربیات شما را پشت سر گذاشته باشند تا بتوانند با احساسات دردناک شما ارتباط برقرار کرده و حمایتتان کنند.

مهم این است که شخصی که به او مراجعه می کنید به شما اهمیت بدهد، یک شنونده خوب و منبع آرامش باشد.

لازم نیست در مورد تجربیات جنگی خود صحبت کنید.

اگر آماده نیستید درباره جزئیات آنچه اتفاق افتاده صحبت کنید، اصلاً اشکالی ندارد. شما می توانید بدون گزارش جزء به جزء از وقایع، در مورد احساس کلی خود صحبت کنید.

به طرف مقابل بگویید به چه چیزی نیاز دارید یا چگونه می تواند کمکتان کند.

شاید فقط همنشینی با شما، گوش دادن یا انجام برخی از کارها برایتان مطلوب باشد. همین که فرد مقابل تجربه عاطفی شما را درک کند باعث آسودگی و آرامش شما خواهد شد.

افرادی که به شما اهمیت می دهند را نگه دارید.

آن ها فقط برای این نیستند که یک بار به حرف‌های شما گوش بدهند، بلکه فرصتی مناسب را برای حمایت دائمی از شما ایجاد می‌کنند و اجازه نمی دهند شما در احساسات خودتان فرو بروید.

مرحله چهارم: مراقب بدن خود باشید

علائم اختلال استرس پس از سانحه مانند بی خوابی، عصبانیت، مشکلات تمرکز و پرش فکر می تواند به بدن شما فشار بیاورد و در نهایت بر سلامت کلی شما تأثیر بگذارد، به همین دلیل مراقبت از خود بسیار مهم است.

ممکن است پس از بازگشت از جنگ به سمت فعالیت‌ها و رفتارهایی کشیده می‌شوید که آدرنالین را افزایش می‌دهند، مانند مصرف کافئین، مواد مخدر، انجام بازی‌های ویدیویی خشن، رانندگی بی‌احتیاط یا ورزش‌های جسورانه.

اما اگر انگیزه‌ خود را از انجام آن ها دقیقاً تشخیص دهید، می‌توانید انتخاب‌های بهتری نیز داشته باشید که بدن و ذهن شما را آرام نگه دارد.

زمانی را برای استراحت اختصاص دهید. تکنیک های تمدد اعصاب مانند ماساژ، مدیتیشن یا یوگا می تواند استرس، علائم اضطراب و افسردگی را کاهش داده، به خواب بهتر کمک کرده و احساس آرامش و رفاه را افزایش دهند.

راه های ایمن برای تخلیه هیجان پیدا کنید.

به یک کیسه بوکس یا بالش مشت بزنید، دوی استقامت انجام دهید، همراه با موسیقی با صدای بلند آواز بخوانید، یا جایی خلوت برای فریاد زدن پیدا کنید.

با رژیم غذایی سالم از بدن خود محافظت کنید.

امگا ۳ نقش حیاتی در سلامت عاطفی ایفا می کند، بنابراین غذاهایی مانند ماهی چرب، دانه کتان و گردو را در رژیم غذایی خود بگنجانید. غذاهای فرآوری و سرخ شده، قندها و کربوهیدرات های تصفیه شده را که می توانند نوسانات خلقی و نوسانات انرژی را تشدید کنند، محدود کنید.

به اندازه کافی بخوابید.

کم خوابی، خشم، تحریک پذیری و بدخلقی را تشدید می کند. هر شب ۷ تا ۹ ساعت خواب را برای خودتان برنامه ریزی کنید. برای زمان قبل از خواب خود تشریفات آرامش‌بخشی ایجاد کنید، مانند گوش دادن به موسیقی آرام بخش، دوش آب گرم گرفتن یا خواندن چیزهای ساده و سرگرم کننده.

حداقل یک ساعت قبل از خواب صفحه نمایش گوشی یا تلویزیون خود را خاموش کنید و اتاق خواب خود را تا حد امکان تاریک و ساکت کنید.

از مصرف الکل و مواد مخدر (از جمله نیکوتین) خودداری کنید.

روی آوردن به مواد مخدر و الکل برای حس نکردن خاطرات دردناک و خوابیدن می تواند وسوسه بر انگیز باشد. اما سوء مصرف مواد می تواند علائم اختلال استرس پس از سانحه را بدتر کند.

همین امر در مورد سیگار نیز صدق می کند. در صورت امکان، سیگار را ترک کنید و برای ترک الکل و مواد مخدر کمک بگیرید.

مرحله ۵: با کابوس ها و افکار مزاحم مقابله کنید

برای سربازان مبتلا به PTSD، کابوس ها معمولاً شامل خاطرات دیداری و شنیداری جنگ می شود. گویی که این صحنه‌ها دوباره و دوباره تکرار می شود، بنابراین ضروری است که به خودتان اطمینان دهید که این تجربه در زمان حال رخ نمی دهد.

به این حالت آگاهی دوگانه، تشخیص این است که بین «خود تجربه‌کننده» و «خود مشاهده‌کننده» تفاوت وجود دارد. از یک طرف شما احساس می کنید که امنیت ندارید، اما از سوی دیگر، می توانید به محیط بیرونی خود نگاه کنید و تشخیص دهید که در امنیت هستید.

شما آگاه هستید که علیرغم آنچه که به ظاهر تجربه می کنید، این آسیب در گذشته اتفاق افتاده است و اکنون وجود ندارد.

به خود (با صدای بلند یا در ذهن) این واقعیت را بگویید که اگرچه احساس می‌کنید این اتفاق در حال روی دادن است، اما می‌توانید به اطراف نگاه کنید و ببینید که در امان هستید.

زمانی که از کابوس بیدار می شوید از یک سناریوی ساده استفاده کنید: «من احساس (هراس، ترس، غرق شدن، و غیره) می کنم زیرا (رویداد آسیب زا) را به یاد می آورم، اما وقتی به اطراف نگاه می کنم می توانم ببینم که این رویداد در حال حاضر اتفاق نمی افتد و من در خطر نیستم.»

وقتی به اطراف نگاه می کنید آنچه می بینید را توصیف کنید (مکانی را که در آن هستید، تاریخ فعلی و سه چیز را که هنگام نگاه کردن به اطراف می بینید نام ببرید).

سعی کنید هنگام توصیف آنچه می بینید به بازوهای خود ضربه بزنید تا به زمان حال برگردید.

راهکارهایی برای تثبیت خود در هنگام فکر به گذشته:

اگر هنگام فکر به گذشته احساس می کنید که خاطرات بیش از اندازه واقعی هستند، سعی کنید از حواس خود استفاده کنید تا به زمان حال برگردید. روش‌های مختلف را امتحان کنید تا بهترین راهکار را برای خودتان پیدا کنید.

جنبش

با قدرت حرکت کنید (درجا بدوید، بالا و پایین بپرید و غیره) دستان خود را به هم بمالید؛ سرتان را تکان  دهید و فعالیت داشته باشید.

لمس کردن

آب سرد به صورت خود بپاشید؛ یک تکه یخ در دست بگیرید؛ یک شی امن را لمس کنید یا بگیرید؛ خود را نیشگون بگیرید؛ یا با توپ ضد استرس بازی کنید.

منظره

سریع و محکم پلک بزنید؛ به اطراف نگاه کنید و آنچه را که می بینید نام ببرید. سعی کنید فضا را با دقت زیاد نگاه کنید

صدا

یک موسیقی با صدای بلند پخش کنید؛ دست بزنید یا پا بکوبید؛ با خودتان صحبت کنید (به خودتان بگویید که در امنیت هستید و خوب خواهید شد)

بو

بویی که شما را به زمان حال پیوند می دهد (قهوه، دهانشویه، عطر یا ادکلن دیگران) یا عطری که خاطرات خوب را به یاد می آورد استشمام کنید.

طعم

قرص نعناع بمکید یا آدامس بجوید. گاز زدن یک چیز ترش، تند و نوشیدن یک لیوان آب سرد یا آبمیوه می‌تواند کمک کند.

مرحله ۶: کار کردن روی احساس گناه ناشی از بازمانده بودن

احساس گناه در میان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بسیار شایع است. شما در بحبوحه جنگ مجروح شدن دوستان و همرزمانتان را دیده ‌اید. در وسط بحران، ذهن شما زمان کافی برای پردازش کامل این وقایع را نداشته، اما بعداً (اغلب وقتی به خانه برگشتید) به این تجربیات باز می گردید. مدام از خود سوالاتی می‌پرسید:

  • چرا صدمه ای ندیدم؟
  • چرا من زنده ماندم در حالی که دیگران کشته شدند؟
  • آیا می توانستم کار دیگری برای نجات آن ها انجام دهم؟

در نهایت خودتان را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش می‌کنید و باور می کنید که اعمال شما (یا آنچه از انجام آن ناتوان ماندید) منجر به مرگ شخص دیگری شده است. احساس می کنید که دیگران بیش از شما سزاوار زندگی کردن هست و آن که باید می مرد شما بودید. به این حالت، احساس گناه بازمانده بودن گفته می‌شود.

بهبودی از احساس گناه بازمانده بودن

درمان این احساس گناه به این معنا نیست که شما آنچه را که اتفاق افتاده یا کسانی که مرده اند را فراموش خواهید کرد و نیز بدین معنا نیست که پشیمانی شما از بین خواهد رفت؛ بلکه معنی آن این است که شما به نقش خود واقع بینانه تر نگاه خواهید کرد.

  • آیا میزان مسئولیتی که بر عهده می گیرید معقول است؟
  • آیا واقعاً می توانستید از اتفاقی که افتاد جلوگیری کنید یا آن را متوقف کنید؟
  • آیا کارها و تصمیم‌های خود را بر اساس اطلاعات کامل و مستدل قضاوت می کنید؟ یا فقط احساسات؟
  • آیا در آن زمان، در شرایط بحرانی، بهترین کار را انجام دادید؟
  • آیا واقعاً فکر می‌کنید که اگر شما می مردید، شخص دیگری زنده می ماند؟

ارزیابی صادقانه مسئولیت و نقش شما می تواند شما را آسوده کند تا به زندگی خود ادامه دهید و غم از دست دادن را تحمل کنید. حتی اگر همچنان احساس گناه دارید، به جای تنبیه خود، می توانید انرژی خود را برای ادای احترام به کسانی که از دست داده اید و یافتن راه هایی برای زنده نگه داشتن یاد آن ها هدایت کنید.

برای مثال، می‌توانید کار داوطلبانه ای انجام دهید که به نوعی به یکی از دوستانی که از دست داده‌اید مرتبط است؛ با این کار از احساس گناه خود استفاده مثبت کنید و در نتیجه یک تراژدی بزرگ را حتی با یک کار کوچک، تبدیل به چیزی ارزشمند کنید.

مرحله ۷: درمان حرفه‌ای انجام دهید

درمان حرفه‌ای برای اختلال استرس پس از سانحه می تواند به شما کمک کند که با آنچه برای شما اتفاق افتاده روبرو شوید و یاد بگیرید که آن را به عنوان بخشی از گذشته خود بپذیرید. درمان‌هایی که درمانگران یا پزشکان باتجربه ارائه می‌دهند، شامل موارد زیر است:

درمان شناختی رفتاری (CBT) یا مشاوره

در این درمان خود را به طور تدریجی در معرض افکار و احساساتی قرار می‌دهید که شما را به یاد رویداد می اندازد. همچنین افکار تحریف شده و غیرمنطقی در مورد رویداد را شناسایی و آن ها را با یک تصویر متعادل تر جایگزین می‌کنید.

دارو

اگرچه برخی از داروها، مانند داروهای ضد افسردگی، به شما کمک می‌کنند کمتر احساس غمگینی، نگرانی، یا حالت افراطی داشته باشید، اما علت‌های اختلال استرس پس از سانحه را درمان نمی کنند.

کمک به جانباز مبتلا به PTSD

وقتی یکی از عزیزانتان به سربازی رفته و به اختلال استرس پس از سانحه مبتلا شده باشد، می‌تواند ضایعات سنگینی در روابط و زندگی خانوادگی شما ایجاد کند. ممکن است مجبور شوید بخش بیشتری از کارهای خانه را خودتان انجام دهید. شما باید با سکوت عزیزتان،عصبانیت‌های ناگهانی یا رفتارهای آزاردهندۀ او کنار بیایید و او را درک کنید.

علائم اختلال استرس پس از سانحه را به خودتان نگیرید.

اگر عزیز شما، تحریک پذیر، عصبانی یا ساکت است او را درک کرده و بدانید که این حالات او به شما ربطی ندارد.

به عزیزتان فشار نیاورید تا صحبت کند.

برای بسیاری از سربازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه صحبت در مورد تجربیات دشوار است. هرگز سعی نکنید عزیزتان را مجبور کنید حرف بزند، اما اگر خواست صحبت کند به او بگویید که آماده شنیدن حرف هایش هستید. اینکه شما او را درک کنید باعث آسایش او می‌شود، نه حرفهایی که می‌زنید.

صبور باشید و درک کنید. 

به یاد داشته باشید که بهبودی نیاز به زمان دارد، بنابراین صبور باشید. به کسی که دوستش دارید پیشنهاد حمایت بدهید، اما سعی نکنید او را وادار به کاری کنید.

سعی کنید محرک های اختلال استرس پس از سانحه مانند برخی از صداها، مناظر یا بوها را شناسایی کرده و برای آن ها آماده باشید. اگر از عواملی که باعث ایجاد یک واکنش ناراحت کننده می شود آگاه باشید، بهتر می‌توانید به آرام شدن عزیزتان کمک کنید.

مراقب خودتان باشید. به اختلال استرس پس از سانحۀ کسی که دوستش دارید، اجازه ندهید که بر زندگی شما مسلط شود. هرگز نیازهای خود را نادیده نگیرید، زیرا اگر این کار را بکنید قطعاً در کار خود فرسوده می‌شوید.

به اندازه کافی برای خود وقت بگذارید و یاد بگیرید که استرستان را مدیریت کنید. هرچه آسودگی، آرامش و تمرکز بیشتری داشته باشید، بهتر می توانید به عزیزتان کمک کنید.

منبع : اختلال استرس پس از سانحه در سربازان

شیدایی و مانیا

شیدایی وضعیتی است که در آن سطح بالایی از فعالیت یا انرژی، خلق و خو یا رفتار را نشان می دهید. این احساس باید نسبت به خود معمولی شما متفاوت باشد و توسط دیگران قابل مشاهده و تشخیص باشد. علائم این وضعیت عبارتند از احساس شکست ناپذیری، کمبود خواب، افکار و عقاید غیر عادی، صحبت کردن سریع و داشتن باورها یا تصورات نادرست.

شیدایی چیست؟

شیدایی وضعیتی است که در آن یک دوره تغییرات غیرعادی، شدید در خلق و خو یا احساسات، سطح انرژی یا سطح فعالیت خود تجربه می کنید. این سطح بسیار پرانرژی از فعالیت، رفتار فیزیکی و ذهنی باید نسبت به خود معمولی شما متفاوت بوده و توسط دیگران قابل توجه باشد.

چه چیزی تغییر “غیر طبیعی” در رفتار تلقی می شود و چگونه به نظر می رسد؟

رفتار شیدایی رفتاری برجسته است، که دیگران می توانند متوجه آن شوند. این رفتار می تواند نشان دهنده سطح شدید شادی یا عصبانیت باشد.

به طور مثال ممکن است شما در مخالفت با یک سایت علاوه بر نوشتن مقالات فراوان، تمام وب سایت های متصل به آن را پیدا کنید تا بتوانید مقالات خود را در آنجا نیز پست کنید.

اگرچه ممکن است این رفتاری عادی به نظر برسند، اما فرد مبتلا به شیدایی زمان و انرژی زیادی از جمله شب‌های  زیادی را صرف این کارها بکند.

دوره شیدایی چیست؟

دوره شیدایی دوره‌ای از زمانی است که در آن شخص یک یا چند علامت شیدایی را تجربه می‌کند. در برخی موارد ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشید.

آیا می توانم یک دوره شیدایی را تنها تجربه کنم یا همیشه بخشی از یک بیماری روانی دیگر است؟

شیدایی می تواند بخشی از چندین اختلال روانی باشد از جمله:

  • اختلال دوقطبی I (شایع ترین اختلال برای بروز شیدایی).
  • اختلال عاطفی فصل.
  • روان پریشی پس از زایمان
  • اختلال اسکیزوافکتیو.
  • سیکلوتیمیا

اختلال دوقطبی I چیست؟

اختلال دوقطبی I نوعی سلامت روان است که در آن فرد دارای نوسانات زیاد و کم در خلق، فعالیت، انرژی و توانایی تفکر واضح است. برای تشخیص اختلال دوقطبی I، باید حداقل یک دوره شیدایی داشته باشید که حداقل هفت روز طول بکشد یا یک دوره آنقدر شدید باشد که نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشد.

اکثر مردم مانیا و افسردگی را دارند، اما برای تشخیص مانیا لازم نیست افسردگی داشته باشید. بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی I، دوره های شیدایی مکرر و پشت سر هم با دوره های کم افسردگی را تجربه می کنند.

محرک های دوره های شیدایی چیست؟

محرک های دوره شیدایی برای هر فرد منحصر به فرد است. شما باید کمی کارآگاه شوید و بر خلق و خوی خود نظارت کنید (حتی داشتن یک “دفتر خاطرات خلقی”) و شروع به ردیابی احساس خود قبل از یک قسمت و زمان وقوع آن کنید. از خانواده و دوستان نزدیکی که به آنها اعتماد دارید و با آنها ارتباط نزدیک دارید بپرسید تا به شناسایی عوامل محرک شما کمک کنند. به عنوان ناظران خارجی، آنها ممکن است تغییرات رفتار معمول شما را راحت تر از شما متوجه شوند.

دانستن محرک های خود می تواند به شما کمک کند تا برای یک قسمت آماده شوید، تأثیر یک قسمت را کاهش دهید یا اصلاً از وقوع آن جلوگیری کنید.

محرک های رایجی که باید از آنها آگاه بود عبارتند از:

  • یک موقعیت یا محیط بسیار محرک (مثلاً سر و صدای زیاد، نورهای روشن یا جمعیت زیاد).
  • یک تغییر عمده در زندگی (مانند طلاق، ازدواج یا از دست دادن شغل).
  • کمبود خواب.
  • استفاده از مواد، مانند مواد مخدر تفریحی یا الکل.

بعد از یک دوره مانیک چه اتفاقی می افتد؟

پس از یک دوره شیدایی ممکن است:

  • از رفتار خود احساس خوشحالی یا خجالت کنید.
  • از تمام فعالیت هایی که برای انجام آنها توافق کرده اید احساس غرق شدن کنید.
  • فقط چند خاطره یا خاطرات نامشخص از اتفاقاتی که در طول دوره مانیک خود رخ داده است داشته باشید.
  • احساس خستگی شدید و نیاز به خواب.
  • احساس افسردگی کنید (اگر شیدایی شما بخشی از اختلال دوقطبی است).

علائم و علل

علائم شیدایی چیست؟

علائم یک دوره شیدایی

  • داشتن سطح غیر طبیعی فعالیت یا انرژی بالا.
  • احساس شادی یا هیجان شدید – حتی سرخوش.
  • نمی خوابید یا فقط چند ساعت می خوابید اما همچنان احساس آرامش می کنید.
  • داشتن عزت نفس متورم، تصور اینکه شکست ناپذیر هستید.
  • پرحرف تر از حد معمول بودن آنقدر زیاد و سریع صحبت می کنید که دیگران نمی توانند حرفشان را قطع کنند.
  • داشتن افکار مسابقه ای – داشتن افکار زیاد در مورد موضوعات زیادی به طور همزمان (به نام “پرواز ایده ها”).
  • به راحتی توسط چیزهای بی اهمیت یا نامرتبط پرت شدن.
  • وسواس داشتن و کاملاً جذب یک فعالیت.
  • نمایش حرکات بی هدف، مانند قدم زدن در اطراف خانه یا محل کار یا بی قراری هنگام نشستن.
  • نشان دادن رفتار تکانشی که می‌تواند منجر به انتخاب‌های ضعیف شود، مانند خرید ولگردی، رابطه جنسی بی‌مورد یا سرمایه‌گذاری‌های تجاری احمقانه.

علائم روان پریشی یک دوره شیدایی

  • توهمات هذیان، باورها یا عقاید نادرستی هستند که تفسیر نادرستی از اطلاعات هستند. یک مثال این است که شخصی فکر می کند هرکسی را که می بیند دنبالش می کند.
  • توهمات داشتن توهم به این معنی است که چیزهایی را می بینید، می شنوید، می چشید، بو می کنید یا حس می کنید که واقعا وجود ندارند. یک مثال این است که فردی صدای کسی را می شنود و در حالی که واقعاً آنجا نیست با او صحبت می کند.

یک دوره شیدایی چقدر طول می کشد؟

علائم اولیه (به نام “علائم پرودرومال”) مبنی بر اینکه در حال آماده شدن برای یک دوره شیدایی هستید، ممکن است هفته ها تا ماه ها طول بکشد. اگر قبلاً تحت درمان قرار نگرفته‌اید، دوره‌های شیدایی مربوط به دوقطبی می‌تواند بین سه تا شش ماه طول بکشد. با درمان مؤثر، دوره مانیک معمولاً در عرض حدود سه ماه بهبود می یابد.

چه چیزی باعث شیدایی می شود؟

دانشمندان کاملاً مطمئن نیستند که چه چیزی باعث شیدایی می شود. با این حال، عوامل متعددی وجود دارد که تصور می‌شود در این امر نقش دارند. علل از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

علل ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • سابقه خانوادگی. اگر یکی از اعضای خانواده شما مبتلا به بیماری دوقطبی است، احتمال ابتلا به شیدایی افزایش می یابد. هرچند این قطعی نیست ممکن است هرگز دچار شیدایی نشوید حتی اگر سایر اعضای خانواده دچار شیدایی شوند.
  • عدم تعادل شیمیایی در مغز.
  • عوارض جانبی یک دارو (مانند برخی از داروهای ضد افسردگی)، الکل یا داروهای تفریحی.
  • تغییر قابل توجهی در زندگی شما، مانند طلاق، نقل مکان یا مرگ یکی از عزیزان.
  • موقعیت های دشوار زندگی، مانند ضربه روحی یا سوء استفاده، یا مشکلات مسکن، پول یا تنهایی.
  • سطح بالایی از استرس و ناتوانی در مدیریت آن.
  • کمبود خواب یا تغییر در الگوی خواب.
  • به عنوان یک عارضه جانبی مشکلات سلامت روان از جمله اختلال عاطفی فصلی، روان پریشی پس از زایمان، اختلال اسکیزوافکتیو یا سایر شرایط فیزیکی یا عصبی مانند آسیب مغزی، تومورهای مغزی، سکته مغزی ، زوال عقل ، لوپوس یا آنسفالیت .

تشخیص و آزمایشات

شیدایی چگونه تشخیص داده می شود؟

ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی شما در مورد سابقه پزشکی، سابقه پزشکی خانوادگی، نسخه‌های فعلی و داروهای بدون نسخه و هر گونه محصولات یا مکمل‌های گیاهی که مصرف می‌کنید می‌پرسد. ارائه دهنده شما ممکن است آزمایش خون و اسکن بدن را برای رد سایر شرایطی که ممکن است شبیه شیدایی باشد، درخواست کند. یکی از این شرایط پرکاری تیروئید است . اگر سایر بیماری ها و شرایط رد شوند، ارائه دهنده شما ممکن است شما را به یک متخصص سلامت روان ارجاع دهد

برای تشخیص شیدایی، متخصص سلامت روان شما ممکن است از معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا، DSM-5 پیروی کند. معیار آنها برای دوره شیدایی این است:

  • شما یک بیان غیرعادی و طولانی مدت هیجان همراه با درجه بالایی از انرژی و فعالیت دارید که حداقل یک هفته طول می کشد و در بیشتر روز، تقریبا هر روز وجود دارد.
  • شما سه یا چند علامت دارید تا حدی که تغییر محسوسی نسبت به رفتار معمول شما دارند (چهار علامت اگر خلق و خوی فقط تحریک پذیر باشد). (برای لیستی از علائمی که به عنوان معیار مورد استفاده قرار می گیرند، بخش علائم این مقاله را ببینید.)
  • این اختلال خلقی به حدی شدید است که آسیب قابل توجهی به عملکرد اجتماعی، کار یا مدرسه شما وارد کند یا نیاز به بستری شدن در بیمارستان برای جلوگیری از آسیب رساندن به خود یا دیگران وجود دارد، یا ویژگی های روان پریشی مانند توهم یا هذیان دارید.
  • دوره شیدایی نمی تواند ناشی از اثرات یک ماده (داروها یا سوء مصرف مواد) یا شرایط پزشکی دیگر باشد.

مدیریت و درمان

شیدایی چگونه درمان می شود؟

شیدایی با داروها، گفتگو درمانی، خود مدیریتی و حمایت خانواده و دوستان درمان می شود.

داروها

اگر فقط شیدایی دارید، ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی شما ممکن است یک داروی ضد روان پریشی مانند آریپرازول (Abilify®)، لورازیدون (Latuda®)، اولانزاپین (Zyprexa®)، کوتیاپین (Seroquel®) یا ریسپریدون (Risperdal®) تجویز کند.

اگر به‌عنوان بخشی از اختلال خلقی دچار شیدایی هستید، ارائه‌دهنده شما ممکن است یک تثبیت‌کننده خلق اضافه کند. برخی از نمونه ها عبارتند از لیتیوم، والپروات (Depakote®) و کاربامازپین (Tegretol®). (اگر باردار هستید یا قصد باردار شدن دارید، به پزشک خود اطلاع دهید. والپروات می تواند احتمال نقایص مادرزادی و ناتوانی های یادگیری را افزایش دهد و نباید برای افرادی که قادر به باردار شدن هستند تجویز شود.)

گاهی اوقات داروهای ضد افسردگی نیز تجویز می شود.

گفتار درمانی (روان درمانی)

  • روان درمانی شامل تکنیک های مختلفی است. در طول روان درمانی، با یک متخصص سلامت روان صحبت خواهید کرد که به شما کمک می کند تا عواملی را که ممکن است باعث ایجاد شیدایی و/یا افسردگی شما شوند (در صورت تشخیص اختلال دوقطبی I) شناسایی و کار کنید.
  • درمان شناختی رفتاری می تواند در کمک به تغییر ادراکات نادرستی که از خود و دنیای اطرافتان دارید مفید باشد.
  • خانواده درمانی بسیار مهم است زیرا برای اعضای خانواده شما بسیار مفید است که رفتار شما را درک کنند و چه کاری می توانند برای کمک انجام دهند.

از ارائه دهنده خود اطلاعات تماس گروه های پشتیبانی محلی را بخواهید. ممکن است برای شما مفید باشد که با افراد دیگری که تجربیات پزشکی مشابهی دارند صحبت کنید و مشکلات، ایده هایی برای مقابله و راهبردهایی برای زندگی و مراقبت از خود به اشتراک بگذارید.

سایر درمان ها

درمان تشنج الکتریکی (ECT) ممکن است در موارد نادر در افرادی که شیدایی شدید یا افسردگی دارند (در صورت دوقطبی) در نظر گرفته شود. ECT شامل اعمال دوره های کوتاه جریان الکتریکی به مغز شما است.

اقدامات جلوگیری از شیدایی

اگرچه همیشه نمی توان از دوره های شیدایی پیشگیری کرد، اما می توانید برنامه ای برای مدیریت بهتر علائم خود و جلوگیری از بدتر شدن آنها در زمانی که احساس می کنید ممکن است یک دوره شیدایی شروع شود، تنظیم کنید.

برخی از ایده هایی که در این مدت باید امتحان کنید عبارتند از:

  • از فعالیت ها و محیط های محرک – مانند مکان های پر سر و صدا یا شلوغ یا مکان های روشن اجتناب کنید. در عوض فعالیت ها و محیط های آرام و آرامش بخش را انتخاب کنید.
  • به روال ها پایبند باشید. حتی اگر خسته نیستید سر ساعت مشخصی به رختخواب بروید. همچنین برای خوردن وعده های غذایی، مصرف داروها و ورزش، زمان های یکسانی را رعایت کنید.
  • تعداد تماس های اجتماعی را محدود کنید تا از تحریک و هیجان بیش از حد جلوگیری کنید.
  • هر تصمیم مهم زندگی و خریدهای بزرگ را به تعویق بیندازید.
  • از افراد و موقعیت هایی که ممکن است شما را به انتخاب های ضعیف یا پرخطر وسوسه کند، مانند مصرف مواد مخدر تفریحی یا نوشیدن الکل اجتناب کنید.
  • در نظر بگیرید که فردی را برای مدیریت امور مالی خود در طول یک دوره شیدایی انتخاب کنید.

بعد از تشخیص چه کنیم؟

اگر تشخیص داده شود که من شیدایی دارم، چه نتیجه ای را می توانم انتظار داشته باشم؟

اگر شیدایی شما با تشخیص اختلال دوقطبی I مرتبط باشد، این یک بیماری مادام العمر است. اگرچه هیچ درمانی برای شیدایی وجود ندارد، دارودرمانی و گفتار درمانی (روان درمانی) در بیشتر موارد می تواند وضعیت شما را مدیریت کند.

درک شیدایی با دوستان و خانواده

مهم است که با خانواده و نزدیکترین دوستان خود گفتگوی صادقانه داشته باشید.

  • به خانواده و دوستان خود اطلاع دهید که چه کارهایی انجام می دهید و آنها را مفید نمی بینید. به عنوان مثال، اگر دوست دارید یک یادآوری دوستانه در مورد مصرف داروهای روزانه خود یا سؤالی در مورد اینکه آیا خواب کافی دارید یا خیر، به آنها اطلاع دهید. از سوی دیگر، اگر دوست ندارید همیشه از شما بپرسند که آیا وضعیت فعلی شادی شما نشانه این است که دچار یک دوره شیدایی هستید، در مورد این موضوع صحبت کنید.
  • از خانواده و دوستان خود بپرسید که اگر نمی توانید آنها می توانند به شناسایی محرک های شما کمک کنند. آنها ممکن است بتوانند محرک هایی را شناسایی کنند که شما خودتان نمی توانید آنها را تشخیص دهید. از آنها بپرسید که چه چیزی متوجه شده اند یا الگوهایی که ممکن است در زمان پخش قسمت های شما ببینند. به محض اینکه علائم اولیه را تشخیص دادید، یک قرار ملاقات برای ملاقات با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی خود بگذارید. ممکن است نیاز به تنظیم دارو داشته باشید یا نداشته باشید. با این حال، خوب است که هوشیار باشید زیرا علائم شما می تواند به سرعت تغییر کند.
  • احساس علائم خود را برای شما شرح دهید. خانواده و دوستان شما درک بهتری از وضعیت شما خواهند داشت.
  • اجازه دهید خانواده و دوستان بدانند چه نوع کمکی از آنها می خواهید و چه زمانی آن را می خواهید. ممکن است مواقعی پیش بیاید که احساس کنید می توانید به تنهایی با آن کنار بیایید. دانستن تفاوت برای همه مفید خواهد بود.

تفاوت بین شیدایی و هیپومانیا چیست؟

هیپومانیا شکل کمتر شدید شیدایی است. معیارهایی که متخصصان مراقبت های بهداشتی برای تشخیص هیپومانیا یا مانیا استفاده می کنند، چیزی است که آنها را متمایز می کند. تفاوت این دو شرط به شرح زیر است:

 شیداییهیپومانیا
   
اپیزود چقدر طول میکشهحداقل یک هفتهحداقل چهار روز متوالی.
شدت قسمتباعث تأثیر شدید بر عملکرد اجتماعی یا کار/مدرسه می شود.به اندازه کافی شدید نیست که به طور قابل توجهی بر عملکرد اجتماعی یا کار / مدرسه تأثیر بگذارد.
نیاز به بستری شدن در بیمارستان.احتمالا.خیر
علائم روان پریشی (هذیان یا توهم).از جمله علائم احتمالی است.نمی تواند برای تشخیص هیپومانیا وجود داشته باشد.

آیا تشخیص من بین اختلال دوقطبی I و اختلال دوقطبی II تغییر می کند؟

خیر. هنگامی که شما تشخیص اختلال دوقطبی I را دادید – حتی اگر هرگز یک دوره شیدایی دیگر یا یک رویداد روان پریشی (هذیان یا توهم) نداشته باشید – تشخیص شما هرگز نمی تواند به اختلال دوقطبی II تغییر یابد. شما همیشه یک تشخیص اختلال دوقطبی I خواهید داشت.

هنگامی که علائم شیدایی، که شامل نوسانات خلقی و سطح غیرطبیعی انرژی و فعالیت است، می‌تواند در زندگی اجتماعی، کار/مدرسه و زندگی خانگی شما ایجاد شود. در صورت داشتن توهم یا هذیان شدید یا جلوگیری از آسیب رساندن به خود یا دیگران، ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشید. داشتن درک خوبی از مانیا، علائم شیدایی، محرک‌های خاص و راه‌های مدیریت بهتر دوره‌های شیدایی بسیار مهم است. داروها، گفتگو درمانی و گروه های حمایتی و همچنین حمایت خانواده و دوستان شما می توانند به مدیریت شیدایی شما کمک کنند. با تمام ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی خود در تماس نزدیک باشید، به خصوص در زمان های دوره های شیدایی. ارائه دهنده شما می خواهد شما را ببیند و ممکن است نیاز به تغییراتی در داروها یا دوز شما داشته باشد.

منبع : شیدایی و مانیا

قانون جذب برای ازدواج با شخص مورد نظر

آیا برای جذب عشق آماده اید؟ ممکن است بخواهید یک رابطه جدید را شروع کنید. در اینجا، ما به شما کمک می کنیم تا شخصی را که می خواهید جذب کنید ما همچنین روش‌های متفاوتی را برای ابراز عشق به اشتراک می‌گذاریم. اگر می خواهید داستان عاشقانه خودتان را داشته باشید این مقاله را از دست ندهید.

قانون جذب برای ازدواج با شخص مورد نظر

بیش تر اوقات به دیگران فشار می آوریم تا با معیارهای ما هماهنگ شوند و این امر معمولا آن ها را فراری می دهند. در این راه ابتدا لازم است که خودتان را تغییر دهید، قانون جذب بیان می کند که هرچیزی که خودتان هستید را جذب می کند.

1. همسر ایده آل خود را مجسم کنید| قانون جذب عشق از راه دور

  •  به این فکر کنید که این شخص چگونه به نظر می رسد. اگر در تجسم خود بسیار دقیق باشید، در مورد اینکه چه کسی همسر شما خواهد بود تصور واضحی خواهید داشت. بنابراین وقتی آن ها را می بینید آن ها را راحت تر می شناسید.
  • کسی را تصور کنید که به نظرتان فوق العاده جذاب است.
  • به احساسات و رفتار آن ها فکر کنید.
  • عادات یا ویژگی هایی را که دوست دارید تصور کنید، مانند سخاوت یا شوخ طبعی.
  • ارزش هایی را که به دنبال آن هستید، مانند عدالت در نظر بگیرید.
  • روی احساسی که در اطراف آن ها خواهید داشت تمرکز کنید مانند احساس امنیت و ارزشمندی کنید.
  • در مورد علایق مشابه نیز فکر کنید.

2. خودتان را دوست داشته باشید تا کسی را مانند خودتان جذب کنید.

  • وقتی خود را دوست داشته و اعتماد به نفس کافی را داشته باشید شخصی را مانند خودتان جذب خواهید کرد. به یاد داشته باشید تنها زمانی می توانید کسی را دوست داشته باشید که به خودتان علاقه داشته باشید.
  • در مورد خودتان جملات مثبتی داشته باشید که آن را تکرار کنید و به خودتان انگیزه دهید.
  • مراقبت از خود را در اولویت قرار دهید. به عنوان مثال، مراقبت های پوستی، ورزش و موارد دیگر که باعث می شود حس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید.

اگر می خواهید متوجه شوید که چقدر به خودتان احترام می گذارید سوالات زیر را پاسخ دهید:

  1. آیا به اندازه کافی برای خودتان وقت می گذارید؟
  2. خوبی های زندگی را بیش تر می بینید یا تنها به بدی ها توجه می کنید؟
  3. خوبی های خود را بیش تر می بینید یا بر بدی های خود تاکید می کنید؟
  4. آیا برای مراقبت از خودتان وقت می گذارید؟
  5. کارهایی را انجام می دهید که دوست دارید یا «باید» انجام دهید؟
  6. آیا برای رضایت دیگران زندگی می کنید یا علاقه خود را دنبال می کنید؟
  7. آیا خودتان را از درون دوست دارید یا به دنبال تایید دیگران هستید؟
  8. آیا به استراحت و سرگرمی خود نیز اهمیت می دهید؟
  9. آیا برای کارهایی که دوست دارید وقت می گذارید؟

3. برای الهام گرفتن فیلم های عاشقانه تماشا کنید.

  • فیلم های عاشقانه می توانند چیزهای زیادی به شما یاد دهند، سعی کنید از رفتارهای رمانتیک فیلم ها درس بگیرید. 
  • هنگام پخش فیلم های عاشقانه مورد علاقه خود یادداشت برداری کنید. 
  • به جزئیات دقت کنید، برخی اوقات این جزئیات می توانند باعث الهام شما شوند.

4. یک تابلوی چشم انداز برای زندگی عاشقانه خود بسازید.

  • عکس هایی را انتخاب کنید و ببینید که به هدف های عاشقانه شما نزدیک است.
  • می توانید تابلو خود را با جملات مثبت عاشقانه تکمیل کنید.
  • سعی کنید تابلو خود را در جایی بگذارید که هر روز آن را مشاهده کنید.
  • تصاویری در تابلوی خود نصب کنید که باعث احساس عاشقانه شما شود.
  • می توانید عکس هایی از تعطیلات مورد علاقه، سفرهای دو نفره و موارد دیگر  را نیز به تابلو خود اضافه کنید.

5. تمرینات متفاوت را امتحان کنید | جذب عشق

  • سعی کنید شرایطی را ایجاد کنید مدام به عکس ها و تابلو را مشاهده کنید.
  • از کریستال ها و چیزهایی که عشق را جذب می کنند استفاده کنید.
  • مراقبه روحی مانند یوگا را تمرین کنید، این کار به شما کمک می کند تا آرامش روحی خود را حفظ کنید.
  • لیستی از آهنگ های عاشقانه داشته باشید تا به شما کمک کند که به عشق فکر کنید.

6. از کائنات کمک بگیرید.

  • جفت های روحی بسیار باهم ارتباط دارند بنابراین سعی کنید همیشه به جفتی که برای خود متصور هستید فکر کنید.
  • اگر خواب همسر آینده خود را می بیند این می تواند راه کائنات باشد که به شما می گوید او را پیدا خواهید کرد.
  • ممکن است نمادهایی را در اطراف خود پیدا کنید که نشان می دهد همسر آینده تان به دنبال شما می گردد.

7. برای همسر آینده خود پیام بنویسید.

  • راه قلبتان را باز کنید و برای همسر خود نامه ای بنویسید که نشان دهد به چه ویژگی هایی علاقه دارید.
  • به آن ها بگویید که برای آینده چه برنامه ای دارید و آینده رابطه عاشقانه خود را چگونه تصور می کنید.
  • ویژگی های مثبت شخصیت خود را توصیف کنید و آن ها را با جزئیات به تصویر بکشید.

8 فضایی عاشقانه در خانه خود ایجاد کنید.

  • خانه خود را برای حضور همسر آینده مناسب کنید و مطمئن باشید که همسرتان بعدا از این کار شما قدردانی خواهد کرد.
  • یک کشو در کمد خود برای لباس های او خالی بگذارید.
  • در انباری یا کمد جایی برای خوراکی های مورد علاقه او خالی کنید.
  • یک لیوان زیبا برای قهوه خوردن او کنار بگذارید.
  • یک عطر مناسب خریده و برای آن جایی در میان عطرهای خود بگذارید.
  • برای او لباسی که دوست دارید را بخرید.
  • یک قاب کنار تخت خود بگذارید و بعدا عکس دو نفره خود را در آن بگذارید.

9. مانع های عاشق را برطرف کنید.

  • روابط یا الگوهای گذشته را که به درد شما نمی خورد کنار بگذارید. بعد از اینکه شعله ها و نگرانی های قدیمی را در گذشته گذاشتید، چندین قدم به معشوقی که برای شما مقدر شده است نزدیک تر خواهید شد. 
  • اگر احساس می کنید که نمی توانید عشق خود را پیدا کنید احساسات خود را نوشته و سپس آن را پاره کنید.
  • الگوهایی را که می خواهید تغییر دهید بنویسید و تغییراتی که می خواهید را نیز بنویسید و الگوها را تغییر دهید.

10. با اشتیاق و ذهنی باز به رابطه نزدیک شوید| نتایج ازدواج با قانون جذب نی نی سایت

  • خوش بین باشید و هرگز تصور نکنید که عشق برای شما مقدر نمی باشد.
  • اگر کسی شما را به مهمانی یا دورهمی دعوت کرد با ذهنی باز به مهمانی بروید.
  •  با کسی که جذبش می‌شوید، گفتگو کنید.
  • اجازه دهید دوستان و خانواده، شما را با افرادی آشنا کنند که فکر می کنند برای شما عالی هستند.
  • به برنامه های دوستیابی بپیوندید و پروفایل های هیجان انگیزی را با بهترین عکس های خود ایجاد کنید.
  • هر بار که احساس کردید فرصت ملاقات با همسر آینده خود را دارید از کائنات تشکر کنید.

11.بهترین دوست خود باشید.

نیازهای خود را بشناسید و به آن ها احترام بگذارید. احساسی که نسبت به خودتان دارید باعث می شود دیگران نیز به همان شکل شما را دوست داشته باشند بنابراین مهم است که ابتدا خودتان را شناخته و سپس به دنبال عشق آینده خود بگردید. 

وقتی خوشحال باشید راحت تر می توانید عشق را جذب کنید. این رابطه ضروری نمی باشد اما باعث می شود احساس بهتری داشته باشید و بتوانید عشق را بهتر جذب کنید.

12. خودتان را مسئول اعمال تان بدانید.

به خاطر داشته باشید که اعمال شما نتیجه انتخاب ها و اعمال شما می باشند و نباید هنگام قضاوت خود عوامل خارجی را بیش از اندازه موثر بدانید.

توجه داشته باشید که رفتار شما چه تاثیری بر روابط عاشقانه شما خواهد گذاشت. بنابراین سعی کنید افکار منفی را از ذهن خود دور کنید و برای رابطه خود بجنگید و برای پیدا کردن همسر مناسب آینده خود تمام تلاش تان را بکنید.

منبع : چگونه عشق را جذب کنیم| قانون جذب برای ازدواج با شخص مورد نظر 

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان

نشانه ها و راه های درمان اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان چیست؟

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی فقط مشکل دوران کودکی نیست. بیاموزید که علائم و نشانه‌های اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان چگونه به نظر می رسند و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید.

درک اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان

زندگی می تواند یک روند متعادل کننده برای هر شخصی باشد، اما اگر خود را دائما دیر، بی نظم، فراموشکار، و تحت فشار مسئولیت های خود می بینید، ممکن است به اختلال نقص توجه و بیش فعالی مبتلا باشید که به عنوان ADD شناخته می شد.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بسیاری از بزرگسالان را تحت تأثیر قرار می دهد. طیف گسترده ای از علائم ناامید کننده آن می تواند مانع همه چیز از روابط تا حرفه شما شود.

در حالی که دانشمندان دقیقاً مطمئن نیستند که چه چیزی باعث اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می شود، آندها گمان می کنند که ریشه ی این اختلال از آمیزه ای از ژن ها، محیط و تفاوت های جزئی در نحوه اتصال مغز سرچشمه میگیرد.

اگر تشخیص داده شد که شما مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی یا ADD در دوران کودکی هستید، این احتمال وجود دارد که حداقل برخی از علائم را تا بزرگسالی منتقل کرده باشید.

اما حتی اگر هرگز در کودکی تشخیص داده نشدید، البته این بدین معنا نیست که اختلال کمبود توجه و بیش فعالی نمی تواند شما را به عنوان یک بزرگسال تحت تاثیر قرار دهد.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی اغلب در طول دوران کودکی ناشناخته می ماند. به ویژه در گذشته چنین بود، زیرا در آن زمان که افراد کمتری از آن آگاه بودند. خانواده، معلمان یا دیگران ممکن است به جای تشخیص علائم و شناسایی مشکل واقعی، فرد را رویاپرداز، مسخره، سست، مشکل ساز یا فقط یک دانش آموز بد خطاب می کردند.

متناوباً، ممکن است در دوران جوانی توانسته باشید علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی را مهار کنید، اما با افزایش مسئولیت‌هایتان در بزرگسالی، با مشکلاتی مواجه شدید. مسئولیت های بیش تری داشته باشید، دنبال کردن شغل، تشکیل خانواده، اداره خانه، تمرکز و حفظ موقعیت ها سخت تر می شود.

این می تواند برای هر کسی چالش برانگیز باشد، اما اگر شما اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دارید، ممکن است این کار کاملا غیرممکن به نظر برسد.

خبر خوب این است که مهم نیست چقدر طاقت فرسا باشد، چالش های اختلال کمبود توجه قابل شکست هستند. با آموزش، حمایت و کمی خلاقیت، می توانید یاد بگیرید که علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان را مدیریت و حتی برخی از نقاط ضعف خود را به نقاط قوت تبدیل کنید.

برای شکست دادن مشکلات اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان و شروع به موفقیت در شرایط خود، هرگز دیر نیست.

باورهای غلط و حقایق در مورد اختلال کمبود توجه در بزرگسالان

باور غلط: اختلال کمبود توجه و بیش فعالی فقط فقدان اراده است.

افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی روی چیزهایی تمرکز می کنند که برایشان جالب است. اگر واقعاً می خواستند می توانستند روی هر کار دیگری تمرکز کنند.

واقعیت: اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بسیار شبیه یک مشکل اراده است، اما اینطور نیست. این اساسا یک مشکل شیمیایی در سیستم مدیریت مغز است.

باور غلط: افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی هرگز نمی توانند توجه کنند.

واقعیت: افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی اغلب می توانند روی فعالیت هایی که از آن لذت می برند تمرکز کنند. اما مهم نیست که چقدر تلاش می کنند، زمانی که کار در حال انجام خسته کننده یا تکراری است، در حفظ تمرکز مشکل دارند.

باور غلط: همه افراد علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی را دارند و هر کسی با هوش کافی می تواند بر این مشکلات غلبه کند.

واقعیت: بیش فعالی بر افراد در تمام سطوح هوش تأثیر می گذارد. و اگر چه همه گاهی اوقات علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی را دارند، تنها کسانی که دارای اختلالات مزمن ناشی از این علائم هستند، دارای اختلال کمبود توجه و بیش فعالی تشخیص داده می‌شوند.

باور غلط: کسی نمی تواند اختلال کمبود توجه و بیش فعالی داشته باشد و همچنین افسردگی، اضطراب یا سایر مشکلات روانپزشکی داشته باشد.

واقعیت: احتمال ابتلا به اختلال روانپزشکی یا یادگیری در فرد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی شش برابر بیشتر از سایر افراد است. اختلال کمبود توجه و بیش فعالی معمولاً با سایر اختلالات همپوشانی دارد.

باور غلط: تا زمانی که در کودکی اختلال کمبود توجه و بیش فعالی یا ADD تشخیص داده نشده باشد، نمی‌توانید در بزرگسالی به آن مبتلا شوید.

واقعیت: بسیاری از بزرگسالان در تمام زندگی خود با علائم ناشناخته اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دست و پنجه نرم می کنند. آن ها کمکی دریافت نکرده‌اند زیرا تصور می‌کردند که مشکلات مزمن آن ها، مانند افسردگی یا اضطراب، ناشی از سایر اختلالات است که به درمان معمول پاسخ نمی‌دهند.

علائم و نشانه های اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان

در بزرگسالان، اختلال کمبود توجه اغلب کاملاً متفاوت از کودکان به نظر می رسد و علائم آن برای هر فردی منحصر به فرد است. دسته های زیر علائم رایج اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان را برجسته می کند. تمام تلاش خود را برای شناسایی مناطقی که در آن مشکل دارید انجام دهید.

هنگامی که مشکل‌سازترین علائم خود را مشخص کردید، می‌توانید تدابیری برای مقابله با آن ها انجام دهید.

مشکل در تمرکز و حفظ تمرکز

“کمبود توجه” می تواند یک برچسب گمراه کننده باشد. بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می‌توانند روی کارهایی که به نظرشان محرک یا جذاب می‌آید تمرکز کنند، اما در تمرکز روی انجام کارهای روزمره مشکل دارند.

ممکن است به راحتی با مناظر و صداهای نامرتبط حواس تان پرت شود، از یک فعالیت به فعالیت دیگر پرش کنید یا به سرعت خسته شوید. علائم این دسته گاهی نادیده گرفته می‌شوند، زیرا نسبت به علائم بیش فعالی و تکانشگری اختلال کمبود توجه و بیش فعالی کمتر مخرب هستند، اما می توانند به همان اندازه دردسرساز باشند:

  • به راحتی توسط فعالیت های کم اولویت یا رویدادهای بیرونی که دیگران تمایل به نادیده گرفتن آن ها دارند، حواس پرت می شود.
  • داشتن افکار همزمان آنقدر زیاد که پیروی از یکی از آن ها دشوار است.
  • مشکل در توجه یا تمرکز، مثلاً هنگام خواندن یا گوش دادن به دیگران.
  • اغلب بدون اینکه متوجه شوید، حتی در میانه مکالمه، خیال پردازی یا «منطقه بندی» می کنید.
  • تلاش برای تکمیل وظایف، حتی آن هایی که ساده به نظر می رسند.
  • تمایل به نادیده گرفتن جزئیات، که منجر به خطا یا کار ناقص می شود.
  • مهارت شنیداری ضعیف؛ به عنوان مثال، در به خاطر سپردن مکالمات و پیروی از دستورالعمل ها مشکل دارید.
  • به سرعت خسته می شوید و به دنبال تجربیات محرک جدید هستید.

روی دیگر سکه

در حالی که احتمالاً می‌دانید که افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در تمرکز روی کارهایی که برایشان جالب نیست، مشکل دارند، ممکن است ندانید که جنبه دیگری نیز وجود دارد: تمایل به جذب شدن در کارهایی که محرک و پاداش‌دهنده هستند. این علامت متناقض، هایپرفوکوس نامیده می شود.

تمرکز بیش از حد در واقع یک مکانیسم مقابله ای برای حواس پرتی می باشد: راهی برای تنظیم هرج و مرج. می تواند آنقدر قوی باشد که شما نسبت به همه چیزهایی که در اطراف شما اتفاق می افتد غافل شوید.

به عنوان مثال، ممکن است آنقدر در یک کتاب، یک برنامه تلویزیونی یا رایانه خود غرق شده باشید که به طور کامل زمان را از دست داده و از مسئولیت های خود غافل شوید. تمرکز بیش از حد زمانی می تواند یک دارایی ارزشمند باشد که به فعالیت های مولد هدایت شود، اما در صورت عدم کنترل می تواند منجر به مشکلات در کار یا روابط شود.

بی نظمی و فراموشی

هنگامی که شما در بزرگسالی اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دارید، زندگی اغلب آشفته و خارج از کنترل به نظر می رسد. منظم ماندن و قرار گرفتن در رأس امور می‌تواند بسیار چالش برانگیز باشد، مانند مرتب کردن اطلاعات، اولویت‌بندی فهرست کارهایتان، پیگیری وظایف، مسئولیت‌ها و مدیریت زمان. علائم رایج بی نظمی و فراموشی عبارتند از:

  • مهارت های سازمانی ضعیف (خانه، دفتر، میز یا ماشین به شدت نامرتب و به هم ریخته است)
  • تمایل به به تعویق انداختن کارها
  • مشکل در شروع و اتمام پروژه ها
  • تأخیر
  • فراموشی مکرر قرارها، تعهدات، ضرب الاجل ها
  • به طور مداوم چیزهایی را گم می کنید یا جا می گذارید (کلید، کیف پول، تلفن، اسناد، صورتحساب).
  • دست کم گرفتن زمان لازم برای تکمیل وظایف.
  • تکانشگری

اگر از علائم این دسته رنج می برید، ممکن است در مهار رفتارها، نظرات و پاسخ های خود دچار مشکل شوید. ممکن است قبل از فکر کردن عمل کنید یا بدون در نظر گرفتن عواقب واکنش نشان دهید.

ممکن است متوجه شوید که حرف دیگران را قطع می‌کنید و نظرات خود را به زبان می‌آورید، بدون خواندن دستورالعمل‌ها در انجام وظایف عجله می‌کنید. اگر مشکلات تکانه ای دارید، صبور ماندن بسیار دشوار است. چه خوب و چه بد، ممکن است در موقعیت‌هایی غوطه‌ور شوید و در شرایط بالقوه خطرناکی قرار بگیرید. علائم عبارتند از:

  • مکرراً حرف دیگران را قطع می کنید.
  • خودکنترلی ضعیف، تمایلات اعتیاد آور
  • اقدام بی پروا یا خود به خود بدون توجه به عواقب
  • مشکل در رفتار اجتماعی مناسب (مانند بی حرکت نشستن در طول یک جلسه طولانی)
  • مشکلات عاطفی

بسیاری از بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی به سختی می توانند احساسات خود را مدیریت کنند، به خصوص وقتی صحبت از احساساتی مانند عصبانیت یا ناامیدی باشد. علائم عاطفی رایج اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان عبارتند از:

  • به راحتی دچار اضطراب و استرس می شوند
  • تحریک پذیری یا خلق و خوی ناپایدار
  • عزت نفس پایین و احساس ناامنی یا عدم موفقیت
  • مشکل در حفظ انگیزه
  • حساسیت به انتقاد
  • بیش فعالی یا بی قراری

بیش فعالی در بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی ممکن است مانند کودکان ظاهر شود. شما ممکن است بسیار پرانرژی باشید و همیشه “در حال حرکت” که گویی توسط یک موتور هدایت می شوید.

با این حال، برای بسیاری از افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی، علائم بیش فعالی با افزایش سن، ظریف تر و درونی تر می شوند. علائم شایع بیش فعالی در بزرگسالان عبارتند از:

  • احساس بی قراری درونی، آشفتگی
  • سریع خسته شدن، هوس هیجان، تمایل به ریسک کردن
  • بیش از حد صحبت کردن، انجام یک میلیون کار در یک زمان
  • مشکل در نشستن، بی قراری مداوم

برای داشتن اختلال کمبود توجه و بیش فعالی لازم نیست بیش فعال باشید

بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بسیار کمتر از همتایان جوان خود بیش فعالی نشان می دهند. تنها بخش کوچکی از بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در واقع از علائم واضح بیش فعالی رنج می برند.

به یاد داشته باشید که نام‌ها می‌توانند فریبنده باشند و اگر یک یا چند مورد از علائم بالا را داشته باشید، حتی اگر بیش‌فعالی ندارید، ممکن است به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی مبتلا باشید.

اثرات اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان

اگر به تازگی متوجه شده اید که اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان دارید، به احتمال زیاد در طول سال ها به دلیل این مشکل ناشناخته رنج برده اید. ممکن است افراد به دلیل فراموشی یا مشکل در انجام برخی وظایف به شما برچسب «تنبل»، «غیرمسئول» یا «احمق» زده باشند، و شاید شما نیز از این این عبارات منفی استفاده کرده باشید.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی که تشخیص داده نشده و درمان نشده می تواند اثرات گسترده ای داشته باشد و تقریباً در هر زمینه ای از زندگی شما مشکلاتی ایجاد کند.

مشکلات جسمی و روانی.

علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می تواند به انواع مشکلات سلامتی، از جمله سوء مصرف مواد، اضطراب، استرس و تنش مزمن و عزت نفس پایین به همراه بیاورد.

همچنین ممکن است به دلیل بی توجهی به معاینات مهم، نادیده گرفتن قرار ملاقات با پزشک، نادیده گرفتن دستورالعمل های پزشکی و فراموش کردن مصرف داروهای حیاتی دچار مشکل شوید.

مشکلات کاری و مالی.

بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی اغلب مشکلات شغلی را تجربه می کنند و احساس شدید کم کاری دارند. مدیریت امور مالی نیز ممکن است مشکل ایجاد کند: ممکن است با قبض‌های پرداخت نشده، اسناد گم شده، هزینه‌های دیرکرد یا بدهی‌ها به دلیل خرج کردن های ناگهانی دست و پنجه نرم کنید.

مشکلات رابطه علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می تواند بر روابط کاری، عشقی و خانوادگی شما فشار وارد کند.

ممکن است از نق زدن دائمی از طرف عزیزان برای مرتب کردن، گوش دادن بیشتر یا سازمان بخشیدن به کارها خسته شده باشید. از سوی دیگر، افراد نزدیک شما ممکن است به خاطر «بی مسئولیتی» یا «بی احساس بودن» شما احساس ناراحتی و رنجش کنند.

اثرات گسترده اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می تواند منجر به خجالت، ناامیدی و از دست دادن اعتماد به نفس شود. ممکن است احساس کنید هرگز نمی توانید زندگی خود را تحت کنترل درآورید یا توانایی های بالقوه خود را بالفعل کنید.

به همین دلیل است که تشخیص اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان می تواند منبع عظیمی برای تسکین و امید باشد.

این به شما کمک می کند که برای اولین بفهمید بار با چه چیزی روبرو هستید و متوجه شوید که شما مقصر نیستید. مشکلاتی که شما تجربه کرده اید از اختلال کمبود توجه ناشی می شود، آن ها نتیجه ضعف شخصی یا نقص شخصیت نیستند.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان حتما شما را عقب نگه نمی دارد

وقتی اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دارید، به راحتی می توانید فکر کنید که مشکلی در شما وجود دارد. اما اشکالی ندارد که متفاوت باشید. اختلال کمبود توجه و بیش فعالی نشانگر نداشتن هوش یا توانایی نیست.

ممکن است در زمینه‌های خاصی مشکلات بیشتری را تجربه کنید، اما این بدان معنا نیست که نمی‌توانید جایگاه خود را پیدا کنید و به موفقیت برسید. نکته کلیدی این است که نقاط قوت خود را کشف و روی آن ها سرمایه گذاری کنید.

فکر کردن به اختلال کمبود توجه به عنوان مجموعه‌ای از ویژگی‌هایی که هم مثبت و هم منفی هستند می‌تواند مفید باشد، درست مانند هر مجموعه دیگری از ویژگی‌هایی که ممکن است داشته باشید.

به عنوان مثال اختلال کمبود توجه و بیش فعالی علاوه بر تکانشگری و بی نظمی اغلب خلاقیت، اشتیاق، انرژی باورنکردنی، تفکر خارج از چارچوب، و جریان دائمی ایده های اصلی را به وجود می آورد. نقاط قوت خود را دریابید و محیط خود را به گونه ای تنظیم کنید که آن ها را تقویت کند.

خودیاری برای اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان

با درک چالش های اختلال کمبود توجه و بیش فعالی و کمک تدابیر ساختاریافته، می توانید تغییرات واقعی در زندگی خود ایجاد کنید.

بسیاری از بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه راه‌های موثری برای مدیریت علائم خود، استفاده از موهبت‌هایشان و داشتن زندگی پربار و رضایت‌بخش پیدا کرده‌اند. لزوماً نیازی به مداخله خارجی ندارید. کارهای زیادی می توانید انجام دهید تا به خودتان کمک کنید و علائم خود را تحت کنترل بگیرید.

ورزش کنید و غذای سالم بخورید. با شدت و به طور منظم ورزش کنید، این کار به رفع انرژی اضافی و پرخاشگری به روشی مثبت کمک می کند و در عین حال بدن را آرام و آسوده می کند. طیف گسترده ای از غذاهای سالم بخورید و غذاهای شیرین کمتر بخورید تا نوسانات خلقی را متعادل کنید.

به اندازه کافی بخواب. وقتی خسته هستید، تمرکز کردن، مدیریت استرس، بهره‌وری و مسئولیت‌هایتان سخت‌تر می‌شود. حداقل یک ساعت قبل از خواب گوشی را خاموش کنید و هر شب بین ۷ تا ۹ ساعت بخوابید.

مدیریت زمان را تمرین کنید. برای هر کاری، حتی برای کارهای به ظاهر کوچک، ضرب الاجل تعیین کنید. از تایمر و آلارم برای ادامۀ مسیر استفاده کنید. در فواصل منظم استراحت کنید. از توده کردن کاغذها یا به تعویق انداختن کار به هر بهانه ای، اجتناب کنید. کارهای حساس به زمان را اولویت بندی و هر تکلیف، پیام یا فکر مهم را یادداشت کنید.

روی روابط خود کار کنید. فعالیت های خود را با دوستان خود برنامه ریزی کنید و به تعهدات خود ادامه دهید. در مکالمه و ارتباطات آنلاین هوشیار باشید: وقتی دیگران صحبت می کنند گوش دهید و سعی کنید خودتان خیلی سریع صحبت نکنید (یا پیامک یا ایمیل ارسال نکنید).

با افرادی رابطه برقرار کنید که دلسوز و از مبارزه شما با اختلال کمبود توجه و بیش فعالی آگاه هستند.

یک محیط کاری حمایتی ایجاد کنید. استفاده مکرر از فهرست‌ها، کدگذاری رنگ، یادآوری‌ها، یادداشت‌ها، برنامه‌ها و فایل‌ها می تواند به شما کمک کند. در صورت امکان، کاری را انتخاب کنید که به شما انگیزه و علاقه می‌دهد.

توجه داشته باشید که چگونه و چه زمانی بهترین کار را انجام می دهید و این شرایط را تا جایی که می توانید در محیط کاری خود اعمال کنید. این گونه می‌تواند به ایجاد یک تیم سازمان‌دهی‌شده با افرادی که کمتر از شما خلاقند کمک کند، مشارکتی که می‌تواند برای هر دو طرف سودمند باشد.

ذهن آگاهی را تمرین کنید. در حالی که حتی فکر کردن برای برخی از افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دشوار است.

مدیتیشن منظم و ذهن آگاهی می تواند به شما کمک کند ذهن شلوغ خود را آرام کنید و کنترل بیشتری بر احساسات خود به دست آورید. سعی کنید در آغاز مدیتیشن را برای مدت کوتاهی انجام دهید و بعد کم کم زمان را افزایش دهید تا با این روند خو بگیرید.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی را سرزنش کنید نه خودتان را. بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی اغلب خود را به خاطر مشکلاتشان سرزنش می کنند یا خود را با دیدی منفی می بینند. این می‌تواند منجر به مشکلات عزت نفس، اضطراب یا افسردگی شود.

اما این تقصیر شما نیست که اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دارید می توانید برای جبران نقاط ضعف خود قدم بردارید و یاد بگیرید که در همه زمینه های زندگی خود شکوفا شوید.

چه زمانی برای اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان به دنبال کمک خارجی باشیم

اگر علی‌رغم تلاش های خودیاری برای مدیریت علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی آن ها هنوز در مسیر زندگی شما قرار دارند،، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که به دنبال حمایت خارجی باشید.

 بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می توانند از برخی از درمان ها کمک بگیرند، از جمله درمان فردی، گروه های خودیاری، مشاورۀ حرفه ای، کمکِ آموزشی و دارو.

درمان بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه، مانند درمان کودکان، باید به کمک تیمی از متخصصان و با مشارکت اعضای خانواده و همسر فرد باشد.

متخصصان مرکز مشاوره و مشاورانی که در زمینه اختلال کمبود توجه و بیش فعالی آموزش دیده اند می توانند به شما کمک کنند رفتارهای تکانشی را کنترل و زمان و پول خود را مدیریت کنید، زندگی خود را سازماندهی کنید و این سازماندهی را پایدار نگه دارید و بهره وری را در خانه و محل کار خود افزایش دهید.

منبع: اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان

استرس مفید یا یوسترس

یوسترس چیست؟ همه استرس ها یکسان نیستند. برخی از استرس‌هایی که در زندگی با آن مواجه می‌شوید می‌تواند برای سلامتی شما مضرتر باشد و برخی از انواع استرس در واقع می‌توانند سالم باشند. یکی از انواع استرس های مفید به نام Eustress شناخته می شود.

یوسترس چیست؟

یوسترس به استرسی اشاره دارد که منجر به پاسخ مثبت می شود. این برعکس پریشانی است و می تواند به هر نوع استرس مفید اعم از جسمی یا روانی اشاره داشته باشد. تمایل به کوتاه مدت دارد و اغلب احساس هیجان دارد. مردم این نوع استرس را قابل کنترل و حتی انگیزه می دانند.

از نظر فیزیکی، یوسترس اغلب می تواند از بسیاری جهات شبیه پریشانی باشد. ممکن است عصبی شوید. قلب شما ممکن است تند بزند افکار شما ممکن است مسابقه دهند تفاوت در نحوه درک این احساسات فیزیکی است.

با پریشانی، آنها ممکن است احساس ناراحتی و غرق شدن کنند. با یوسترس، ممکن است احساس هیجان یا حس انتظار داشته باشید.

یوسترس می تواند مفید باشد و در واقع برای رفاه کلی ضروری است. این نوع استرس “مثبت” می تواند به احساس خوش بینی و هیجان در مورد زندگی کمک کند.

نمونه هایی از یوسترس

Eustress با نتایج مثبت همراه است. برای درک این نوع استرس مفید، در نظر گرفتن چند مثال مختلف از زمان وقوع آن می تواند مفید باشد. بر خلاف پریشانی، eustress به طور معمول با احساس هیجان و چالش به جای اضطراب یا ترس همراه است.

  • تغییرات زندگی : تغییرات عمده زندگی می تواند باعث ایجاد eustress شود. نمونه هایی از تغییراتی که می تواند این نوع استرس مفید را ایجاد کند شامل شروع یک شغل جدید، درگیر شدن در یک رابطه و تربیت فرزندان است.
  • چالش های کوچکتر : هیجان یک ترن هوایی، یک فیلم ترسناک یا یک چالش سرگرم کننده همگی نمونه هایی از eustress هستند. حتی یک تمرین بسیار سخت نیز می تواند نمونه ای از این نوع استرس باشد.
  • تجربیات جدید : سفر همچنین می‌تواند باعث ایجاد eustress شود. این می تواند ناراحتی و ناآشنایی قابل توجهی را به همراه داشته باشد، اما اکتشافات زیادی را نیز به همراه دارد. انتظار اولین قرار ملاقات، اولین روز کاری جدید، یا سایر اولین های هیجان انگیز نیز زیر چتر eustress قرار می گیرد.

در برخی موارد، پریشانی می تواند به eustress تبدیل شود. برای مثال، از دست دادن شغل یا جدایی در ابتدا ممکن است ناراحت کننده باشد، اما ممکن است به عنوان فرصتی برای تغییر و رشد در طول زمان تلقی شود.

تاثیر یوسترس یا استرس مفید

Eustress نوعی استرس است که در واقع برای ما مهم است که در زندگی خود داشته باشیم. Eustress می تواند اثرات مثبت مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال، ممکن است:

  • کمک به تمرکز و تمرکز
  • شما را تشویق می کند تا چالش های جدیدی را انجام دهید
  • به شما انگیزه می دهد تا اهداف خود را دنبال کنید ،
  • به شما کمک می کند در مواجهه با چالش ها انعطاف پذیری بیشتری داشته باشید
  • به زندگی خود معنا و هدف بدهید
  • به شما کمک می کند تا احساس سلامتی و شادی بیشتری داشته باشید

مقدار معینی از استرس می تواند در مورد انگیزه و عملکرد مفید باشد. در واقع، قانون یرکس-دادسون پیشنهاد می کند که سطوح بهینه برانگیختگی (یعنی استرس) به بهبود عملکرد کمک می کند، اما فقط تا یک نقطه خاص. و وظایف مختلف ممکن است از سطوح مختلف استرس و برانگیختگی بهره مند شوند.

Eustress اغلب به عنوان یک نوع استرس مفید در نظر گرفته می شود زیرا می تواند تأثیر مثبتی بر زندگی شما بگذارد. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که eustress هنوز هم نوعی استرس است. به همین دلیل، eustress می تواند به پریشانی یا حتی استرس مزمن تبدیل شود، اگر خیلی شدید شود یا برای مدت طولانی ادامه یابد.

استرس مفید را شناسایی کرده و به آن پاسخ دهید

برای مدیریت سطوح استرس خود، مهم است که تفاوت بین eustress و سایر انواع استرس را بشناسید. این همیشه ساده نیست زیرا آنها گاهی اوقات شبیه یکدیگر هستند.

درک eustress می تواند به شما کمک کند تا به راحتی انواع دیگر استرس را نیز مدیریت کنید. برای مثال، تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی رویدادی به‌عنوان یک «تهدید» تلقی می‌شود، مردم به آن واکنش متفاوتی نسبت به «چالش» نشان می‌دهند.

تهدیدها پاسخ استرس بیشتری را برمی انگیزند و سطوح بیشتری از اضطراب ایجاد می کنند، در حالی که چالش ها می توانند هیجان انگیز و حتی لذت بخش باشند. تهدیدها ترسناک هستند، در حالی که چالش‌ها فرصت‌هایی هستند برای اثبات خود و یادگیری اینکه وقتی واقعاً تلاش می‌کنید چقدر می‌توانید انجام دهید.

این درک می تواند به شما کمک کند بسیاری از عوامل استرس زا در زندگی خود را به عنوان چالش ارزیابی کنید تا تهدید. تعدادی استراتژی وجود دارد که می‌تواند به شما کمک کند رویدادها را به‌جای تهدید به‌عنوان چالش ببینید:

  • از خودگویی مثبت استفاده کنید : این کار را می توان با تغییر نحوه صحبت با خود در مورد این چالش ها انجام داد. سعی کنید به خودتان بگویید که اینها چالش هایی هستند که می توانید با آنها کنار بیایید.
  • روی آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز کنید : تمرکز بر منابعی که برای مدیریت این چالش ها دارید نیز می تواند مفید باشد. تمرکز بر روی آنچه می توانید کنترل کنید به جای آنچه ممکن است اشتباه باشد، می تواند به شما کمک کند نسبت به چالش هایی که با آن روبرو هستید احساس مثبت تری داشته باشید.
  • طرز فکر خود را تنظیم کنید : وقتی روی تغییر ذهنیت خود کار می کنید و در صورت امکان به استرس به عنوان یک چالش برخورد می کنید، می توانید این چالش ها را با انعطاف پذیری بیشتری مدیریت کنید.

در دام نیافتیم

Eustress معمولاً همان نوع آسیب را با استرس مزمن حمل نمی کند. استرس مزمن استرس مداوم و طولانی مدت است که از نظر روانی یا عاطفی تخلیه می شود. همچنین بیشترین ضرر را برای سلامتی و تندرستی شما دارد.

با این حال، eustress بیش از حد همچنان می تواند بر سیستم شما مالیات دهد. اگر به خود اجازه ندهید که به حالت آرامش برگردید و تعادل سالمی در زمان از کار افتادگی ترمیم داشته باشید، می‌توانید در اثر استرس بیش از حد احساس فشار و استرس کنید.

تعادل ضروری است. مقدار معینی از eustress می تواند به شما کمک کند احساس شادی بیشتری داشته باشید و رفاه خود را افزایش دهید، اما بیش از حد ممکن است به این معنی باشد که شما از سایر بخش های مهم زندگی خود، از جمله مراقبت از خود و آرامش، غفلت می کنید.

تغییر دیدگاه مطمئناً می تواند به مدیریت استرس کمک کند، اما این تنها استراتژی نیست که باید استفاده شود. اگر چالش های زیادی در زندگی خود دارید، حتی eustress می تواند به استرس مزمن تبدیل شود و منجر به فرسودگی شغلی یا بدتر شود. برخی از راه های مقابله با این عبارتند از:

  • توجه داشته باشید که محدودیت های خود کجا هستند و برای حفظ تعادل در زندگی خود تلاش کنید.
  • حذف هر گونه تعهد غیر ضروری (به ویژه آنهایی که از آنها لذت نمی برید).
  • اتخاذ برخی عادات ارتقا دهنده تاب آوری که می تواند به شما کمک کند در کل کمتر نسبت به استرس واکنش نشان دهید.
  • با نه گفتن به فعالیت های جدید در صورتی که واقعاً به شما خدمتی نکنند، راحت باشید.

این کار نیاز به تمرین دارد، اما می تواند تفاوت زیادی در سطح استرس شما ایجاد کند.

منبع : استرس مفید یا یوسترس

موانع ترک سیگار

موانع ترک سیگار، شناسایی عوامل موثر در ترک سیگار

بسیاری از افراد سیگاری تمایل دارند آن را ترک کنند اما در زمان ترک با شکست رو به رو می شوند و ترک موفقیت آمیزی ندارند زیرا سیگار یکی از سخت ترین مواد برای ترک می باشد و موانعی برای ترک آن وجود دارد که ترک را سخت تر و دشوارتر می کند.

سعی کنید موانعی که باعث ترک سیگار می شود را بشناسید و عوامل را در خود شناسایی کنید تا ترک موفقیت آمیزی داشته باشید. هم چنین در این خصوص می توانید از مشاور و روانشناس کمک بگیرید تا راهکارهایی برای ترک راحت تر در اختیار شما قرار دهند.

موانع ترک سیگار چیست؟

افراد سیگاری برای ترک سیگار با موانعی رو به رو می شوند و این موانع بیشتر به صورت ذهنی و روانی می باشد که باعث می شود فرد ترک سخت تری را تجربه کند یا حتی از ترک بترسد.

عادی انگاری یکی از موانعی شده که ترک سیگار را سخت تر کرده است، زیرا بسیاری از مردم در ملاء عام سیگار می کشند به همین دلیل آن را کار اشتباهی نمی دانند و زیاد برای ترک آن تلاش نمی کنند.

به ارتباط بین سیگار و اعتیاد به مواد مخدر توجه داشته باشید، زیرا این دو رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند و اگر سیگار را به طور موفقیت آمیز ترک کنید خواهید توانست در برابر اعتیاد به مواد مخدر مقاومت کنید، در غیر این صورت احتمال این که درگیر مواد مخدر شوید بسیار زیاد است.

در ادامه مهم ترین موانع ترک سیگار را بیان می کنیم:

  1. ترک خودسرانه بدون کمک گرفتن از متخصص

مهم ترین عامل برای ترک سیگار، ترک خودسرانه آن  می باشد که بدون نظارت مشاور و روانشناس و متخصص در زمینه اعتیاد صورت می گیرد.

مصرف سیگار بر روی مغز و بدن انسان تغییراتی ایجاد می کند که این تغییرات مانع از ترک سیگار می شود و ترک را به فرایندی سخت و پیچیده تبدیل می کند.

به همین دلیل افراد در ترک خودسرانه و بدون کمک از دکتر موفق نمی شوند و یا اگر ترک کنند، ترک کوتاه مدت خواهد بود و دوباره مصرف سیگار را شروع خواهند کرد.

  1. عدم اطلاعات کافی از فرایند ترک سیگار

یکی دیگر از موانع ترک سیگار، عدم اطلاعات از ماهیت و عملکرد سیگار می باشد.

از مهم ترین عوارض سیگار می توان به اعتیاد جسمی و روانی اشاره نمود، این امر باعث می شود فرد دچار اضطراب ها و باورهای نادرستی شود، شرایط نیز به مرور برای این افراد سخت تر می شود و خیال می کنند دیگر در مهمونی ها، دورهمی ها، غذا خوردن در جمع و گفتگو کردن با دوستان و غیره لذت نخواهند برد.

این امر اضطراب فرد را افزایش می دهد و منجر می شود فرد دوباره به مصرف سیگار تمایل داشته باشد و آن را استفاده نماید.

  1. موانع ترک سیگار، وابستگی بدن به نیکوتین

برخی از افراد به دلیل این که بدن شان به نیکوتین سیگار وابسته شده است نمی توانند برای ترک اقدامی انجام دهند. افرادی که سیگار می کشند بدنشان به نیکوتین وابسته است و وابستگی بدن و مغز انسان به نیکوتین منجر به مصرف دوباره سیگار می شود.

اگر افرادی که به سیگار وابسته هستند، برای یک مدت که سیگار نکشند بدنشان علائم ترک را از خود نشان می دهد و فرد دچار اضطراب می شود.

بعد از ترک سیگار ممکن است فرد دچار افسردگی شود که امری بسیار شایع می باشد. در این شرایط فرد به خاطر دوری از اضطراب و تحریک پذیری و پریشانی دوباره به سمت مصرف سیگار تمایل نشان داده و مصرف آن را آغاز می کند.

در بعضی از مواقع برای مقابله با وابستگی جسمی و روانی سیگار از روش های دیگری مانند سیگار الکترونیکی استفاده می کنند تا فرد راحت تر سیگار را کنار بگذارد.

  1. عدم برنامه ریزی در ترک سیگار

بسیاری از افراد بارها تصمیم به ترک سیگار گرفته اند اما ترک موفقیت آمیزی نداشته اند و چند روز به طور موقت سیگار را قطع کرده اند و دوباره مصرف آن را شروع کرده اند. یکی از موانعی که افراد با آن رو به رو می شود عدم برنامه ریزی صحیح برای انجام این کار می باشد.

البته توجه داشته باشید که ترک سیگار بسیار سخت است و یکی از سخت ترین فرایند ترک در میان مواد دخانی می باشد.

عوامل بسیاری برای سیگار کشیدن و گرایش به مصرف وجود دارد. این تغییرات کاملا نامحسوس و تنفننی آغاز می شود و به مرور زمان فرد به آن وابسته شده و به یک معضل جدی و خطرناک برای او تبدیل می شود که سلامتی او را به خطر می اندازد.

در این حالت باید برای این که ترک موفقیت آمیزی داشته باشید به صورت صحیح و درستی برای ترک برنامه ریزی کرده و خودسرانه عمل نکنید. حتما از یک روانشناس و متخصص با تجربه در زمینه وابستگی به سیگار راهنمایی بخواهید تا ترک موفقیت آمیزی داشته باشید.

  1. موانع ترک سیگار، انگیزه ناکافی

در تمام کشورهای جهان از جمله کشور ما، سیگار به راحتی در دسترس می باشد و افراد در لحظه از شبانه روز می توانند با مراجعه به فروشگاه و مغازه سیگار مورد نظرشان را تهیه نمایند. اما توجه داشته باشید مرحله ای که در ترک سیگار اهمیت دارد مراقبت بعد از ترک می باشد.

فرد زمانی که تصمیم به ترک می گیرد باید بداند که بعد از ترک سیگار چه کاری باید انجام دهد و چگونه مراقبت نمایند که ترک راحت تری داشته باشد.

همچنین در هنگام ترک باید انگیزه قوی و محکمی برای ترک داشته باشد و بر روی تصمیم خود مصمم بوده و برای رسیدن به ترک موفقیت آمیز تلاش نماید.

در صورتی که در مورد ترک سیگار دو دل بوده و انگیزه کافی نداشته باشد شرایط برای او سخت و دشوار خواهد شد، در این حالت باید از روانشناس و متخصص کمک بگیرد تا با راهکارهای ارائه شده ترک موفقیت آمیزتری داشته باشد.

  1. موانع ترک سیگار، نداشتن برنامه های جایگزین بعد از ترک سیگار

بسیاری از افرادی که سیگار می کشند به طور معمول عادت دارند بعد از هر فعالیتی سیگار بکشند و بیشتر این را از روی عادت انجام می دهند به همین دلیل زمانی که تصمیم به ترک سیگار می گیرند هیچ برنامه ی جایگزینی برای آن ندارند و همین مسئله، ترک را سخت تر می کند.

بعد از این که فرد سیگار را ترک کرد، بدنش پاکسازی می شود و انرژی بسیاری در بدنش ذخیره می کند.

در بسیاری از مواقع افراد برای رهایی از احساسات ناخوشایند و رها شدن از فشار روانی در موقعیت های مختلف تمایل به سیگار کشیدن دارند، همین حس غلط مانع می شود تا از این ماده مضر رهایی یابند.

زمانی که فرد در شرایط ناخوشایند گرفتار می شود باید از جایگزین مناسبی برای سیگار استفاده نمایند و می تواند فعالیت ها و اقدامات مثبتی مانند ورزش کردن، کارهای تفریحی و غیره انجام دهد.

در صورتی که برنامه ای برای جایگزین سیگار نداشته باشد دچار بی حوصلگی و خستگی می شود و ممکن است دوباره به سمت سیگار کشیده شده و مصرف آن را آغاز نماید.

سخن آخر

بر اساس مطالب بیان شده، ترک سیگار یک فرآیند بسیار پیچیده و تخصصی می باشد، در حقیقت یکی از سخت ترین فرآیند ترک دخانیات و مواد مخدر، ترک سیگار است.

زیرا افراد به آن وابستگی زیادی دارند و به راحتی در دسترس همه عموم قرار می گیرد، به همین دلیل افرادی که به صورت خودسرانه تصمیم به ترک می گیرند به شکست رو به رو می شوند.

از این رو باید از متخصص و روانشناس کمک گرفت تا با برنامه ریزی صحیح برای فرد، شخص ترک موفقیت آمیزی داشته باشد.

یکی از معضلات پیش روی جوانان باید و نبایدهای ازدواج با فرد سیگاری می باشد که قبل از ازدواج باید از مشاوره روانشناسی کمک بگیرید تا بتوانید تصمیم درستی را بگیرید.

منبع : موانع ترک سیگار

عادت در روانشناسی چه معنی دارد؟ آیا ترک عادت موجب مرض است؟

عادت به کاهش پاسخ به یک محرک پس از تکرار مکرر گویند. یا همانطور که انجمن روانشناسی آن را تعریف می کند، عادت کردن شامل “عادت کردن به یک موقعیت یا محرک” است و در نتیجه اثربخشی آن کاهش می یابد.

به عنوان مثال، یک صدای جدید در محیط شما، مانند آهنگ زنگ جدید، ممکن است در ابتدا توجه شما را به خود جلب کند یا حتی حواس شما را پرت کند. به مرور زمان که به این صدا عادت می کنید کمتر به آن توجه می کنید و پاسخ شما کم می شود. این پاسخ کاهش یافته عادت کردن است.

نمونه های عادت

برای درک چگونگی کارکرد عادت‌سازی، نگاه کردن به چند مثال مختلف می‌تواند مفید باشد. این پدیده در بسیاری از زمینه های مختلف از یادگیری تا ادراک نقش دارد.

یادگیری

عادت کردن یکی از ساده ترین و رایج ترین شکل های یادگیری است. این به افراد اجازه می دهد تا محرک های غیر ضروری را تنظیم کنند و روی چیزهایی تمرکز کنند که واقعاً نیاز به توجه دارند.

به عنوان مثال، تصور کنید که در حال مطالعه با تلویزیون در حال پخش در پس زمینه هستید. تلویزیون ممکن است در ابتدا حواس‌تان را پرت کند، اما عادت کردن به شما این امکان را می‌دهد تا در نهایت سر و صدا را کاهش دهید و روی چیزی که می‌خواهید یاد بگیرید تمرکز کنید.

در حین یادگیری چیزی است که به طور منظم در زندگی روزمره شما اتفاق می افتد، اما احتمالا تا حد زیادی از آن بی اطلاع هستید.

ادراک

تصور کنید که در حیاط خانه خود هستید که صدای کوبیدن بلندی را از حیاط همسایه خود می شنوید. صدای غیرمعمول بلافاصله توجه شما را به خود جلب می کند و شما تعجب می کنید که چه چیزی در حال وقوع است یا چه چیزی ممکن است باعث ایجاد صدا شود.

طی چند روز آینده، صدای کوبیدن با سرعتی منظم و ثابت ادامه می یابد. در نهایت، شما فقط نویز را تنظیم می کنید. این نمونه ای از عادت در ادراک است.

این تنها صدا نیست که ما را به عادت کردن ترغیب می کند. حواس دیگر نیز می توانند تحت تأثیر عادت قرار گیرند.

مثال دیگر این است که صبح قبل از رفتن به محل کار روی مقداری عطر بپاشید. پس از مدت کوتاهی، دیگر متوجه بوی عطر خود نمی‌شوید ، اما اطرافیان شما ممکن است بوی عطر را حتی بعد از اینکه از آن بی‌اطلاعید، متوجه شوند.

آیا می توانید به درد عادت کنید؟ تحقیقات نشان می دهد که شما می توانید، همچنین نشان می دهد که این عادت ممکن است بیشتر مبتنی بر مغز باشد تا حساسیت زدایی واقعی به خود احساس درد.

روان درمانی

همچنین رویکردهای روان درمانی وجود دارد که بر عادت کردن تکیه دارند. برای مثال، در درمان فوبیا ، عادت دادن افراد به منبع ترس یکی از راه‌های کمک به آنها برای غلبه بر فوبیا است. در مواجهه درمانی، افراد به تدریج در معرض چیزهایی قرار می گیرند که از آنها می ترسند.

عادت در مواجهه درمانی

مواجهه درمانی از عادت کردن برای کمک به افراد برای غلبه بر ترس های خود استفاده می کند. نمونه ای از این نوع درمان در غلبه بر فوبیا تاریکی شامل موارد زیر باشد:

  • در ابتدا، فرد ممکن است به سادگی تصور کند که در یک اتاق تاریک است.
  • هنگامی که آنها به این تجربه عادت کردند، خود را در معرض تقریب‌های فزاینده‌ای نزدیک‌تر به منبع واقعی اضطراب خود قرار می‌دهند، مانند ایستادن درست در داخل در یک اتاق تاریک، تا زمانی که در نهایت با خود ترس (ایستادن کامل در داخل) روبرو شوند. یک اتاق تاریک).
  • در نهایت، فرد به محرک (تاریکی کامل) عادت می کند تا دیگر پاسخ ترس را تجربه نکند.

عوامل موثر بر عادت

همیشه به یک شکل اتفاق نمی افتد و تعدادی از عوامل وجود دارند که می توانند بر سرعت عادت کردن شما به یک محرک تأثیر بگذارند. برخی از عوامل موثر بر عادت عبارتند از:

  • تغییر : تغییر شدت یا مدت تحریک ممکن است منجر به عود پاسخ اولیه شود. بنابراین اگر صدای کوبیدن در طول زمان بلندتر شد یا ریتم آن تغییر کرد، احتمالاً دوباره متوجه آن خواهید شد.
  • مدت : اگر محرک عادت برای مدت زمان کافی قبل از معرفی مجدد ناگهانی ارائه نشود، پاسخ یک بار دیگر با قدرت کامل ظاهر می شود. بنابراین، اگر صدای کوبیدن بلند همسایه پر سر و صدا متوقف شود و شروع شود، کمتر به آن عادت خواهید کرد.
  • فراوانی : هر چه یک محرک بیشتر ارائه شود، عادت کردن سریع‌تر اتفاق می‌افتد. اگر هر روز همان عطر را می‌زنید، به احتمال زیاد زودتر متوجه آن نمی‌شوید.
  • شدت : محرک های بسیار شدید منجر به عادت کردن آهسته تر می شود. در برخی موارد، مانند صداهای کر کننده مانند زنگ اتومبیل یا آژیر، عادت کردن هرگز اتفاق نمی افتد (مثلاً اگر افراد پس از چند دقیقه دیگر متوجه آن نشوند، هشدار اتومبیل به عنوان یک هشدار بسیار مؤثر نخواهد بود).

نظریه های عادت گرایی

عادت کردن نمونه ای از یادگیری غیر تداعی است . یعنی هیچ پاداش یا تنبیهی در ارتباط با محرک وجود ندارد. شما در نتیجه صدای کوبیدن آن همسایه درد یا لذت را تجربه نمی کنید.

پس چرا عادت کردن را تجربه می کنیم؟ چند نظریه روان‌شناختی مختلف وجود دارد که به دنبال توضیح علت ایجاد عادت هستند:

  • تئوری مقایسه‌ای عادت‌سازی نشان می‌دهد که مغز ما مدلی از محرک مورد انتظار ایجاد می‌کند. با ادامه ارائه، محرک با مدل مقایسه می شود و اگر مطابقت داشته باشد، پاسخ مهار می شود.
  • نظریه عادت‌سازی دو عاملی نشان می‌دهد که فرآیندهای عصبی اساسی وجود دارد که پاسخگویی به محرک‌های مختلف را تنظیم می‌کند. بنابراین مغز ما به جای ما تصمیم می گیرد که نیازی به نگرانی در مورد صدای کوبیدن نداشته باشیم زیرا چیزهای فشار بیشتری داریم که می توانیم توجه خود را روی آن متمرکز کنیم.

عادت در روابط

عادت گرایی مفهومی است که اغلب در مورد پدیده های ادراکی به کار می رود. اما همچنین می تواند تعدادی برنامه کاربردی مختلف در دنیای واقعی داشته باشد. این می تواند شامل روابط اجتماعی باشد . عادت کردن می تواند روابط شما را به طرق مختلفی تحت تاثیر قرار دهد:

  • ما به خوبی ها و بدی ها عادت می کنیم: همانطور که افراد را بهتر می شناسیم، طبیعی است که به هر چیز کوچک توجه نکنیم و به طور فزاینده ای به ویژگی های خوب و بد آنها عادت کنیم.
  • ما برخی چیزها را نادیده می گیریم (و توسط برخی دیگر عصبانی می شویم) : ممکن است به عادت هایی عادت کنید که در ابتدا آنها را آزاردهنده می دانستید، یا حتی به طور فزاینده ای از چیزهایی که در ابتدا نادیده گرفته اید، آزرده شوید.
  • تازگی توجه را در ابتدا افزایش می دهد : در مراحل ابتدایی هر رابطه، افراد تمایل دارند با آمادگی بیشتری پاسخ دهند. هر احساسی هیجان انگیز است زیرا جدید و ناآشنا است.
  • تازگی در نهایت از بین می رود : متأسفانه، این حالتی نیست که بتواند برای همیشه ادامه یابد. در نهایت، عادت شروع می شود و مردم دیگر متوجه هر چیز کوچکی نمی شوند.

در حالی که عادت کردن می تواند منجر به از بین رفتن هیجان یک رابطه جدید در طول زمان شود، این لزوما چیز بدی نیست. اشتیاق اولیه که نشانه شروع یک رابطه است، معمولاً جای خود را به چیزی عمیق تر و پایدارتر می دهد – عشقی عمیق تر و معنادارتر که علاوه بر اشتیاق، با دوستی، حمایت و احترام مشخص می شود.

زمانی که عادت می تواند به یک رابطه آسیب برساند

با این حال، عادت در روابط زمانی می تواند مشکل ساز شود که منجر به بدیهی گرفتن طرف مقابل شود. روابط طولانی مدت اغلب می تواند قربانی این موضوع شود.

با گذشت زمان، ممکن است احساس کنید که شریک زندگی شما قدردان چیزهایی نیست که شما در رابطه با آنها سهیم هستید. یا شاید این شریک زندگی شما باشد که احساس می کند نادیده گرفته شده است.

چگونه بر عادت در روابط غلبه کنیم

چه کاری می توانید انجام دهید تا برخی از جرقه های اولیه را به رابطه خود بازگردانید و عادت را معکوس کنید؟

  • روی نکات مثبت تمرکز کنید . برای فکر کردن به چیزهایی که در مورد همسرتان دوست دارید، وقت بگذارید. چه ویژگی هایی را در این شخص بیشتر تحسین می کنید؟ اولین بار چه چیزهایی شما را جذب کرد؟
  • قدردانی را تمرین کنید. همانطور که زمان بیشتری را در کنار شریک زندگی خود می گذرانید، تمرکز روی چیزهایی که در مورد آنها برای شما آزاردهنده است بسیار آسان است. اگر فقط بر روی این ویژگی ها تمرکز کنید، راضی ماندن و متصل ماندن می تواند بسیار دشوار باشد. در عوض، شکرگزاری را برای نعمت هایی که به زندگی شما می آورند تمرین کنید.
  • احساسات شروع رابطه خود را به یاد بیاورید . به چیزهایی فکر کنید که برای اولین بار در مورد شریک زندگی خود متوجه آنها شده اید و دوست داشته اید. کارهایی را در نظر بگیرید که به عنوان یک زوج از انجام آنها لذت می برید. وقت گذاشتن برای توجه به آن ویژگی ها و معرفی مجدد آن فعالیت ها راه خوبی برای برقراری ارتباط مجدد است.
  • چیز جدیدی را امتحان کنید . روال ها و عادات می توانند مفید باشند، اما همچنین می توانند احساس خفگی کنند. به دنبال راه هایی برای تغییر اوضاع و افزودن تازگی به رابطه خود باشید. به عنوان یک زوج فعالیت های جدید را امتحان کنید و با هم چیزها را کشف کنید. این می تواند یک راه جالب برای ایجاد یک ارتباط قوی و همچنین وسیله ای برای دیدن شریک زندگی خود در یک نور جدید باشد.

ترک عادت موجب مرض است؟

عادت کردن به جای غرق شدن در همه چیزهایی که توجه ما را جلب می کند، به ما این امکان را می دهد که کمتر به عناصر خاصی توجه کنیم تا بتوانیم بهتر روی دیگران تمرکز کنیم. عادت بخشی طبیعی و عادی از تجربه ما از جهان است. این به ما امکان می دهد در محیط هایی که اغلب مملو از تجربیات و اطلاعات حسی هستیم، کار کنیم.

در عین حال، عادت کردن می تواند در روابط شخصی ما مشکل ساز باشد. یافتن راه‌هایی برای معکوس کردن عادت با افرادی که به آنها اهمیت می‌دهیم می‌تواند به ایجاد روابطی کمک کند که عشق و شادی را برای ما به ارمغان بیاورد.

منبع : عادت در روانشناسی چه معنی دارد؟ آیا ترک عادت موجب مرض است؟

عشق بعد از ازدواج| عشق قبل ازدواج یا بعدازدواج

حتما شنیده اید که اگر در میان زوجین عشقی وجود نداشته باشد بعد از ازدواج به وجود می آید، اما بسیاری از افراد بعد از ازدواج در رابطه با معنا و مفهوم عشق دچار سردرگمی می شوند . این افراد نسبت به شرایط آگاهی لازم را ندارند و اطلاعات آن ها در میان زندگی مشترک کافی نیست به همین دلیل واکنش های نابهنجاری از خودشان نشان می دهند.

زمانی که آن ها بعد از ازدواج درگیر وضعیت نامناسب می شوند فکر می کنند که بین خود و همسرشان تفاهم لازم وجود ندارد و این امر باعث نگرانی آن ها می شود.

در این مقاله شرایطی را بررسی می کنیم که ازدواج شما با کمبود عشق و محبت رو به رو است. اگر احساس می کنید که زندگی شما به کمک حرفه ای نیاز دارد سعی کنید از مشاوره ازدواج کمک بگیرید تا موضوع مورد نظر را بررسی کند و زیبایی را به زندگی شما برگرداند.

اول ازدواج بعد عشق: تعریف افراد از عشق

بهتر است ابتدا با معنی و مفهوم عشق آشنا شوید و عناصر عشق را برای خودتان مشخص کنید. به طور کلی بسیاری از افراد تعریف درستی از عشق ندارند و اگر از آن ها در مورد عشق بپرسید سعی می کنند با جملات زیبا احساسات خود را در مورد عشق بیان کنند. 

این نوع نگاه به عشق تنها زمانی مورد قبول است که فرد پیش زمینه لازم شناخت عشق داشته باشد و بتواند به طور واقع گرایانه احساس خودش را در مورد عشق بیان کند.

به یاد داشته باشید که عشق تنها به معنی دوست داشتن نمی باشد و  بیش تر از دوست داشتن را شامل می شود. عشق باعث تکامل افراد در کنار یکدیگر می شود، اما در این موقعیت سوالی که مطرح می شود این است که تکامل انسان در مسیر عشق شامل چه مواردی می شود؟ آیا زندگی مشترک زیر یک سقف و آمیزش آن دو با یکدیگر به عنوان عشق شناخته می شود؟

در صورتی که درک کامل و مشخصی از مفهوم عشق نداشته باشید به شناخت کافی از عشق نخواهید رسید و در این زمینه دچار سردرگمی خواهید شد. عشق شامل جنبه های فراوانی می شود که برخی از آن ها عبارت اند:

  • تکامل جنسی
  • تکامل شناختی
  • تکامل روانی

افرادی که عشق را تنها زندگی مشترک زیر یک سقف و الگوی منظم رابطه جنسی با همسرشان می دانند، احتمالا بعد از ازدواج دچار سردرگمی می شوند، زیرا آن ها تصور می کنند که تمام عشق را تجربه کرده اند و عشق چیز دیگری برای آن ها ندارد، در این صورت ممکن است به طور طبیعی از عشق دوری کنند.

پیشنهاد مشاور: ادامه ازدواج ناموفق یا طلاق | ادامه زندگی بخاطر فرزند

کمرنگ شدن عشق بعد از ازدواج

علاوه بر موارد بیان شده و عدم شناخت کامل زوجین با عشق، عوامل دیگری هم بر روی آن تاثیر می گذارد. در این خصوص باید به تفاوت عشق در میان زنان و مردان توجه کرد، زیرا زنان و مردان روش های مختلفی برای بیان علاقه خود دارند، برای آگاهی در این خصوص می توانید اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهید.

1. عشق بعد از ازدواج، انتظارات بی جا

یکی از دلایلی که باعث می شود نسبت به مفهوم عشق درک درستی نداشته باشید انتظارات بی جا و بی اساس می باشد. برخی از افراد فکر می کنند که بعد از ازدواج عشق در میان آن ها به وجود آمده و حل کننده همه مشکلات است ولی این دیدگاه کاملا غلط می باشد.

به یاد داشته باشید که عاشق شدن و رسیدن به عشق هیچ گاه به معنی حل مشکلات نمی باشد، بلکه عشق نعمتی است که خداوند در میان زوجین قرار داده است تا به کمک آن بتوانند مشکلات را کنار زده و برای رفع مشکلات، اقدامات لازم را انجام دهند.

2. دروغگویی

برای دروغگویی دلایل بسیاری وجود دارد، برخی از افراد به خاطر دوست داشتن یک شخص و گاه برای جلوگیری از اتفاق و اختلاف تلخ دروغ می گویند. اما اگر در زندگی مشترک به همسرتان دروغ بگویید در واقع به خودتان دروغ گفته اید و تنها اوضاع را بدتر کرده اید.

دروغ گویی از آفت های خطرناک در زندگی مشترک می باشد و باعث به وجود آمدن مشکلات و اختلافات بسیار عمیقی در میان زوجین می شود. به یاد داشته باشید که صداقت در زندگی مشترک از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا اگر دروغ بگویید ممکن است زندگی مشترک تان با خطراتی رو به رو شود و عشق و زندگی مشترک تان را تهدید کند.

3. عدم اعتماد در رابطه| اول ازدواج بعد عشق

زندگی مشترک با صداقت حس اعتماد به نفس در زوجین ایجاد می شود. زوجین با اعتماد به یکدیگر، روابط خوبی با یکدیگر خواهند داشت و از زندگی زناشویی شان راضی بوده و احساس خوشبختی می کنند. برای این که زندگی مشترک تان پایدار و دوام داشته باشد باید با یکدیگر صادق بوده و حس اعتماد در طرف مقابل ایجاد کنید. به یاد داشته باشید که هر دروغ یا خیانتی شما را از یکدیگر دور می کند.

در صورتی که در میان زوجین اعتماد وجود داشته باشد، می توان لذت وجود یک مونس و همدم را در زندگی تجربه کرد. اعتماد باعث می شود که زوجین بتوانند به یکدیگر تکیه کرده و از وجود هم لذت ببروند.

افرادی که اعتماد همسرشان را خدشه دار می کنند به مرور زمان روابط میان آن ها با مشکلاتی رو به رو می شود و از احساسات مثبت خالی می شود در این شرایط عشق جای خود را به شک و اضطراب می دهد و اختلافاتی در زندگی مشترک شان به وجود می آید.

4. عشق بعد از ازدواج، ساختن تصویر خیالی از همسر

زمانی که فرد عاشق می شود، چشم بر روی صفات منفی و ویژگی های ناپسند فرد بسته است و قادر نیست آن ها را ببیند. عشق باعث می شود تا فرد به جای این که شخصیت واقعی طرف مقابل را دوست داشته باشد، عاشق تصویر ذهنی خود شود. بعد از ازدواج زمانی که از نزدیک با شریک زندگی اش رو به رو می شود انگار با شخصیت جدیدی مواجه شده است و در صورتی که با رفتار ناپسندی از فرد ببیند نمی تواند آن را بپذیرد.

این در حالی است که همه افراد نقاط ضعف خودشان را دارند و سیاهی و تاریکی خاصی در وجودشان هست و هیچ شخصی کامل نیست. عشق واقعی زمانی در میان افراد ایجاد می شود که با وجود شناخت همه جنبه های مثبت و منفی، شریک زندگی اش را بپذیرد و او را با وجود آن نقاط منفی دوست داشته باشد.

5. نداشتن مهارت کنترل خشم

خشم از هیجانات اصلی همه انسان ها می باشد و افراد در موقعیت های مختلف زندگی با آن رو به رو می شوند. اگر فرد مهارت های لازم برای کنترل خشم را نداشته باشد و نتواند به درستی آن را مدیریت کند، رفتارهای مخربی از خود نشان خواهد داد و با پرخاشگری و عصبانیتش فرد مقابل را تحت فشار قرار می دهد.

قدرت و تاثیر خشم بسیار زیاد بوده و در صورتی که به درستی کنترل نشود آسیب های بسیاری به روابط فرد وارد می کند و کیفیت زندگی مشترک شان را کاهش می دهد. 

البته توجه داشته باشید که پرخاشگری تنها شامل برخورد فیزیکی نمی شود بلکه رفتارهای دیگری را هم در بر می گیرد که در زیر به برخی از آن ها اشاره شده است:

  • داد زدن
  • فحش دادن
  • حرف زدن با گوشه و کنایه
  • ناتوانی  در ابراز مشکلات و نگرانی ها

مهارت گفت و گوی موثر

برخی از زن و شوهرها مهارت گفت و گوی موثر را ندارند و نمی توانند مشکلاتشان را به درستی و با آرامش با یکدیگر در میان بگذارند و با یکدیگر صحبت کنند، همین مسئله باعث می شود تا میان آن ها دعوا و درگیری ایجاد شود و از بیان خواسته ها و نگرانی هایشان سر باز بزنند، در این حالت مشکلاتی بین آن ها ایجاد می شود، اما در برابر مشکلات به وجود آمده سکوت می کنند. 

این سکوت اگر چه در کوتاه مدت می تواند زندگی آن ها را نجات دهد، اما در بلند مدت باعث درگیری و مشکل در میان زوجین می شود و آن ها را از یکدیگر دور می کند.

حرف زدن به موقع و مناسب در مورد احساسات اهمیت بسیاری دارد، شما نباید اجازه دهید گفت و گو به مشاجره و جر و بحث تبدیل شود. در صورتی که در این زمینه موفق نیستید و نمی توانید گفت و گوی صحیحی با یکدیگر داشته باشید بهتر است از مشاور کمک بگیرید تا مهارت های لازم برای ازدواج را به شما آمورش دهند و اطلاعات شما در این خصوص افزایش یابد.

6. عشق بعد از ازدواج، نبود صمیمیت کافی میان زوجین

یکی از فاکتورهای مهمی که در میان زوجین منجر به عشق سالم می شود، صمیمت می باشد. زوجینی که تنها عشقشان در رابطه جنسی می باشد و بیرون از رابطه صمیمیتی در میان آن ها وجود ندارد به مرور زمان از یکدیگر دلسرد شده و عشق و شور اولیه در آن ها باقی نمی ماند. 

برای به وجود آمدن روابط دوستانه و صمیمی با یکدیگر سعی کنید زمان بیشتری با یکدیگر بگذرانید و در این زمان ها سرگرمی هایی را انجام دهید که هر دو نسبت به آن علاقه مند می باشید. انجام فعالیت هایی مانند پیاده روی، فیلم دیدن یا خواندن کتاب که هر دو به آن علاقه دارید مفید بوده، عشق را در وجودتان بیشتر کند و باعث صمیمیت بیش تر در میان شما شود.

7. سنگینی بار رابطه بر دوش یکی از زوجین

در زندگی مشترک سعی کنید تعادل و توازن را حفظ کنید تا بار مسئولیت و مشکلات زندگی به دوش یک نفر نیفتد. در کنار همسرتان باید همکاری و حمایتگری را تمرین کنید و علاوه بر نیازهای خود به نیازهای طرف مقابل هم توجه کنید و آن ها را در اولویت زندگی تان قرار دهید. 

در صورتی که در رابطه تان تعادل برقرار نباشد فشار های روانی بسیاری بر روی طرف مقابل وارد می شود و این امر مانع از عشق ورزی شده و بر روی روابط صمیمانه زوجین تاثیر منفی می گذارد و به مرور رابطه آن ها را به سمت سردی می برد.

8. فقدان مهارت های حل مسئله در طرفین

یکی از مهارت های اساسی در زندگی مشترک، مهارت حل مسئله می باشد، مهارت حل مسئله به این معناست که فرد زمانی که با مشکلاتی رو به رو می شود به خوبی بتواند هیجانات خود را مدیریت کند و بر روی احساسات منفی تمرکز نداشته باشد و سعی کند گزینه های مثبت را در نظر گرفته و به دنبال راهکارهایی برای حل موضوع باشد.

 افرادی که از مهارت حل مسئله برخوردار نیستند زمانی که با مشکلی رو به رو شوند احساس می کنند به آخر خط رسیده اند و قادر به حل آن نخواهند بود در نتیجه نمی توانند عشق شان را از سر بگیرند و در زندگی مشترک دچار مشکل خواهند شد.

9. عشق بعد از ازدواج، غرق شدن در مشغله های کاری

برای این که عشق بعد از ازدواج در میان شما باقی بماند بهتر است برای آن تلاش کنید و برنامه ای برای بهتر شدن روابطتان در نظر بگیرید. بسیاری از زوجین در اوایل زندگی برای بهتر شدن شرایط اقتصادی و مالی تلاش می کنند ولی متاسفانه از هدف اصلی زندگی دور می شوند و زندگی با عشق و آرامش بخشی در کنار یکدیگر نخواهند داشت.

 اما زوجین باید حد تعادل را رعایت کنند، اگر چه مشغله های کاری آن ها زیاد است اما زمانی را هر چند کوتاه به شریک زندگی شان اختصاص دهند و رفتارهای عاشقانه ای داشته باشید تا روابط صمیمانه و عاشقانه در میان شما افزایش یابد. به همسرتان نشان دهید که برای عشق و محبتی که در میان شما وجود دارد ارزش قائل هستید و به آن توجه می کنید.

مفهوم کامل عشق

بر اساس مطالبی که بیان شد عشق به معنی تمایل فرد به تکامل و رشد در کنار فرد دیگری می باشد. این تکامل بر تمام جنبه های زندگی فرد اثر می گذارد. هم چنین بر طبق گفته های موجود در کتاب ها و محافل علمی، زوجین مکمل یکدیگر هستند و رشد و تعالی هر یک از آن ها بدون وجود دیگری امکان پذیر نخواهد بود.

زمانی که میان زن و مرد عشقی به وجود می آید، ازدواج و ادامه دار شدن عشق باعث یکی شدن زن و مرد می شود. این یکی شدن باعث می شود تا توانایی هر یک از آن ها بر روی توانایی های طرف دیگر اثر بگذارد تا با لذت و تکامل بیشتری زندگی شان را ادامه دهند و قدرت و لذت بیشتری در زندگی کسب کنند. 

عشق میان زوجین باعث یکی شدن آن ها می شود و آن ها در کنار یکدیگر می توانند تمام مصائب و سختی ها را پشت سر گذارند و زندگی عاشقانه ای در کنار یکدیگر داشته باشند.

سخن آخر

توجه داشته باشید هر چه عشق در میان زوجین افزایش یابد، لذت بیشتری از زندگی شان خواهند برد. هم چنین با کمک مشاور می توانید عشق بعد از ازدواج را در خودتان تقویت کنید تا خانواده سالم تر و موفق تری داشته باشید. در این راستا می توانید به مرکز مشاوره ستاره ایرانیان مراجعه کنید تا در این زمینه شما را یاری کرده و آگاهی و اطلاعات لازم را در اختیار شما قرار دهد.

منبع : عشق بعد از ازدواج| عشق قبل ازدواج یا بعد ازدواج 

انواع خصوصیات و ویژگی های شخصیتی

صفات شخصیتی و انواع خصوصیات و ویژگی های شخصیتی

بارز ترین و اساسی ترین صفات و ویژگی های شخصیتی افراد چه ویژگی هایی هستند؟ اگر بخواهید صفات شخصیتی اصلی انسان را بیان کنید، کدام را انتخاب می کنید؟ نتیجه بررسی روانشناسان در تعیین صفات شخصیتی بیش از هزاران صفات شخصیتی می باشد.

به عنوان مثال آلپورت یکی از نظریه پردازان علم روانشناسی در این خصوص پژوهش های بسیاری داشته و حدود چهارهزار صفت شخصیتی را بیان کرده است.

در این مقاله با بررسی به نظرات دانشمندان و نظریه پردازان به صفت های مهم شخصیتی می پردازیم، تا انتها این مقاله را مورد مطالعه قرار دهید، زیرا مطالب آن می تواند جالب و مفید باشد.

تلاش ها برای تعیین صفات شخصیتی مهم در انسان

بر اساس نظریه های مطرح روانشناسی شخصیت انسان از چند صفت اصلی تشکیل شده است مانند: برون گرایی یا درونگرایی، پرخاشگری یا آرامش، مهربانی و پر انرژی بودن یا انرژی کافی را نداشتن.

اما صفات اصلی شخصیت انسان چه مواردی هستند؟ در این خصوص دانشمندان به تحقیق و پژوهش زیادی پرداخته اند تا در مورد صفات زیربنایی شخصیت انسان اطلاعاتی را به دست آورده اند، در ادامه این مقاله مهم ترین  نظرات دانشمندان را مورد بررسی قرار می دهیم.

نظریه آلپورت با عنوان هزاران صفت رفتاری در وجود انسان

گوردن آلپورت اولین روانشناسی بود که به بررسی و طبقه بندی صفات شخصیتی پرداخت. او در پژوهش های خود به لیستی از صفت های شخصیتی رسید که تعداد آن حدود چهار هزار صفت می باشد. او این صفات را در سه دسته تقسیم بندی کرد که شامل صفات اولیه، مرکزی و ثانویه می شود.

  • صفات اولیه: صفات غالبی هستند که در بسیاری از بخش ها و موقعیت های زندگی مشخص می شوند. و این صفات را می توان در شرایط و موقعیت مختلف زندگی یافت.
  • صفات مرکزی: بسیاری از نظریه های صفات شخصیت بر روی این صفات متمرکز شده اند زیرا این صفات ساختارهای اصلی شخصیت محسوب می شوند و تقریبا در زندگی ثابت و پایدار هستند و به ندرت تغییر می یابند. به همین دلیل صفات مرکزی به عنوان صفات اصلی شخصیت شناخته می شوند.
  • صفات ثانویه: این صفات در موقعیت های خاصی ایجاد می شوند و ممکن است پایدار نباشند.

نظریه کتل با عنوان ۱۶ صفت شخصیتی

روانشناس دیگری به نام ریموند کتل بعد از آلپورت نظریه ای در مورد صفات شخصیتی بیان کرد او لیست بلند بالای آلپورت را به ۱۶ صفت اصلی تقلیل داد. او معتقد بود که این ۱۶ صفت همان چیزی است که بر روی رفتارهایی که به عنوان شخصیت کلی فرد در نظر گرفته می شود موثر است. لیستی او از چند بعد تشکیل شده است که عبارت اند از:

  • دلهره
  • ثبات عاطفی
  • انعطاف پذیری نسبت به تغییر
  • اعتماد به نفس
  • حساسیت

کتل برای هر کدام از ابعاد بیان شده صفاتی را در نظر گرفت، بر اساس نظریه او هر بعد به صورت یک طیف پیوسته می باشد و هر فرد می تواند جایگاه خاصی در آن ها داشته باشد.

نظریه آیزنک با عنوان ۳ صفت شخصیتی

روانشناس هاینس آیزنک، فهرست صفات شخصیتی را بسیار کاهش داد و زیر بنای شخصیت را ۳ صفت اصلی مطرح کرد، او معتقد بود که برخی از صفات کتل مشابه یکدیگر می باشند و آن ها را یه صفت در نظر گرفت.

او در ابتدا دو عامل اصلی برای صفات شخصیتی بیان کرد که شامل درون گرایی – برون گرایی و ثبات هیجانی – بی ثباتی هیجانی می باشد. اما بعد ها صفات دیگری به عنوان روان رنجور خویی را به آن ها اضافه نمود. منظور از روان رنجور خویی، میزان تمایل فرد به سمت اختلالات روانی می باشد.

رویکرد معاصر در مورد صفات شخصیتی

امروزه یکی از محبوب ترین نظریه های صفات شخصیتی می توان به نظریه ۵ بعدی مک گری و کاستا اشاره نمود.

بر اساس این نظریه شخصیت انسان از ۵ بعد اصلی و اساسی تشکیل شده است و هر یک از ابعاد را به صورت یک طیف در نظر گرفته می شود بنابراین افراد می توانند در جایگاه های متفاوتی بر اساس این ابعاد قرار گیرند. این پنج بعد شامل موارد زیر می باشد:

  • برون گرایی
  • موافقت پذیری
  • وظیفه شناسی
  • روان رنجور خویی
  • انعطاف پذیری نسبت به تجربیات جدید

منبع : صفات شخصیتی | انواع خصوصیات و ویژگی های شخصیتی