افسردگی چیست و من در صورت مبتلا بودن به آن چه کاری می توانم انجام بدهم

نارحتی، غمگین بودن و از دست دادن علاقمندی و لذت مربوط به فعالیت های روزمره عبارت از یک سری احساساتی هستند که معمولا تجربه می کنیم.

ولی در صورتیکه این احساسات ادامه داشته باشند و تاثیر قابل توجهی بر روی زندگی ما بگذارند، این شرایط می تواند نشان دهنده ابتلای ما به افسردگی باشد.

بر اساس اعلامیه سازمان بهداشت جهانی (WHO)، افسردگی اصلی ترین علت ناتوانی و از کار افتادگی افراد در سطح جهانی می باشد. این شرایط می تواند بر روی زندگی افراد بزرگسال، نوجوانان و کودکان تاثیرگذار باشد.

شما با مطالعه این مقاله با مواردی که افسردگی می باشند و دلایل ایجاد آن آشنا خواهید شد.

یک فرد مبتلا به افسردگی می تواند دلتنگی و ناراحتی دائمی را تجربه کند.

همچنین در این مقاله انواع افسردگی، روش های درمان آنها و یک سری مطالب مرتبط دیگری توضیح داده خواهد شد.

افسردگی یک اختلال مربوط به حالت روانی است که شامل یک احساس مداوم ناراحتی و از دست دادن علاقمندی است.

این حالت متفاوت از نوسانات روانی می باشد که افراد به صورت مداوم و به عنوان بخشی از زندگی شان تجربه می کنند.

اتفاقات مهم زندگی، همانند عزا دار شدن یا از دست دادن شغل می توانند منجر به افسردگی شوند. با این وجود، پزشکان فقط در صورتی احساس ناراحتی را به عنوان افسردگی در نظر خواهند گرفت که مداوم باشد.

افسردگی یک مشکل ادامه داری می باشد و دارای ماهیت موقتی و گذرا نیست. این شرایط شامل اتفاقاتی می باشد که در طول آنها علائم ایجاد شده حداقل به مدت 2 هفته ادامه پیدا می کنند. افسردگی می تواند به مدت چند هفته، چند ماه یا چند سال ادامه داشته باشد.

علائم و نشانه ها

علائم مربوط به افسردگی عبارتند از:

  • وضعیت روانی اندوهگین
  • کاهش علاقمندی یا لذت نسبت به فعالیت هایی که قبلا لذت بخش بوه اند
  • کاهش تمایلات جنسی
  • تغییر در وضعیت اشتها
  • کاهش یا افزایش وزن به صورت ناخواسته
  • خوابیدن بیش از حد یا خیلی کم
  • بی قراری، آشفتگی و قدم زدن
  • حرکات و صحبت کردن آهسته
  • خستگی یا از دست دادن انرژی
  • احساس بی ارزش بودن یا احساس گناه
  • مشکل داشتن در تفکر، تمرکز و تصمیم گیری
  • فکر کردن مداوم نسبت به مرگ یا خودکشی یا اقدام به خودکشی

علائم افسردگی در زنان

بر اساس مطالعات مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC)، میزان شیوع افسردگی در مابین زنان تقریبا دو برابر میزان شیوع آن در مابین مردها است.

برخی از علائم مربوط به افسردگی که بیشتر در زنان بروز پیدا می کنند، عبارتند از:

  • بی قراری
  • اضطراب
  • تغییرات وضعیت روانی
  • خستگی
  • فکر کردن بیش از حد (غرق شدن در تفکرات منفی)

همچنین برخی از علائم افسردگی که مختص زنان می باشند، عبارتند از:

  • افسردگی مربوط به دوره بعد از وضع حمل
  • اختلال بد شکلی قبل از قاعدگی

علائم افسردگی در مردها

بر اساس اعلامیه انجمن روان شناسان آمریکا تقریبا 9% از مردهایی که در ایالات متحده زندگی می کنند، دارای احساس افسردگی یا اضطراب هستند.

در نتیجه ایجاد شدن این شرایط، مردهای افسرده در مقایسه با زنان افسرده به احتمال بیشتری در مصرف الکل زیاده روی می کنند، عصبانیت خودشان را بروز می دهند و دست به کارهای خطرناکی می زنند. سایر علائم افسردگی مربوط به مردها عبارتند از:

  • دوری کردن از موقعیت های خانوادگی و اجتماعی
  • کار کردن مداوم و بدون استراحت
  • مشکل داشتن در ادامه دادن به مسئولیت های کاری و خانوادگی
  • بروز دادن رفتارهای سوء استفاده کننده یا کنترلی در روابط

علائم افسردگی در دانشجویان دانشگاهی

دوره دانشگاه یک دوره استرس زایی می باشد که در آن فرد برای اولین بار با سبک های زندگی، فرهنگ ها و تجارب مختلفی آشنا می شود.

برخی از دانشجوها در مقابله با این تغییرات با یک سری مشکلاتی مواجه می شوند و این شرایط می تواند منجر به بروز افسردگی، اضطراب یا هر دو این موارد شود.

برخی از علائم افسردگی دانشجویان دانشگاهی به افسردگی عبارتند از:

  • مشکل داشتن در تمرکز بر روی تکالیف دانشگاهی
  • بی خوابی
  • خوابیدن بیش از حد
  • کاهش یا افزایش اشتها
  • اجتناب کردن از موقعیت ها یا فعالیت های اجتماعی که قبلا لذت بخش بودند.

علائم افسردگی در نوجوانان

تغییرات فیزیکی، فشار همتاها و سایر عوامل می توانند منجر به بروز افسردگی در نوجوانان شوند. این افراد ممکن است یکی از علائم زیر را تجربه کنند:

  • دوری کردن از دوستان و خانواده
  • مشکل داشتن در تمرکز بر روی تکالیف دانشگاهی و مدرسه ای
  • احساس گناه، ناامیدی یا بی ارزش بودن
  • بی قراری، همانند عدم توانایی برای نشستن در یک جا

علائم افسردگی در کودکان

CDC تخمین زده است که در ایالات متحده، 3.2 درصد از کودکان و نوجوانان 3 تا 17 ساله دچار اختلال افسردگی هستند.

علائم افسردگی در کودکان می توانند عبارت از چالش زا بودن فعالیت های مدرسه ای و اجتماعی باشند. برخی از علائمی که کودکان افسرده تجربه می کنند، عبارتند از:

  • گریه کردن
  • نداشتن انرژی
  • وابسته بودن
  • رفتار دفاعی
  • صحبت کردن همراه با عصبانیت

نوجوانان کم سن و سال ممکن است برای بیان کردن احساسات خودشان مشکل داشته باشند. در نتیجه این شرایط باعث خواهد شد که این افراد نتوانند به صورت مناسبی احساس ناراحتی خودشان را بیان کنند.

علت

جامعه پزشکی تا به حال نتوانسته است علت های ایجاد افسردگی را شناسایی کند.

این اختلال دارای علت های احتمالی زیادی است  و در برخی مواقع عوامل مختلف منجر به بروز افسردگی می شوند.

عواملی که می توانند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند، عبارتند از:

  • خصوصیات ژنتیکی
  • تغییرات مربوط به سطوح انتقال دهنده های پیام های عصبی مغز
  • عوامل محیطی
  • عوامل روان شناختی و اجتماعی
  • وجود داشتن اختلالات دیگری همانند اختلال دو قطبی

درمان

افسردگی یک اختلال قابل درمانی است و فرآیند مربوط به مدیریت کردن علائم آن شامل سه مولفه زیر است:

حمایت: این مورد می تواند از بحث کردن در مورد راه حل های عملی و علل اجتماعی تا آموزش دادن به اعضای خانواده متغیر باشد.

روان درمانی: این مورد همچنین به عنوان گفتار درمانی شناخته می شود؛ برخی از گزینه های در دسترس شامل مشاوره رو در رو و روش درمان شناختی رفتاری (CBT، Cognitive Behavioral Therapy) می باشند.

درمان دارویی: یک پزشک می تواند یک سری داروهای ضد افسردگی را تجویز کند.

دارو

داروهای ضد افسردگی می توانند برای درمان افسردگی ملایم تا شدید مناسب باشند؛ برخی از این داروها که در دسترس هستند، عبارتند از:

  • بازدارنده های مصرف مجدد سرتونین انتخابی (SSRIs)
  • بازدارنده های مونو آمین اوکسایدز (MAOIs)
  • داروهای ضد افسردگی سه چرخه ای
  • داروهای ضد افسردگی غیر معمول
  • بازدارنده های سرتونین انتخابی و مصرف مجدد نوراپی نفرین (SNRIs)

هر یک از این داروهای ضد افسردگی بر روی انتقال دهنده های عصبی مختلف یا ترکیبی از انتقال دهنده های عصبی تاثیر می گذارد.

فقط در صورت تجویز پزشک باید از این داروها مصرف کرد. ممکن است برخی از این داروها همراه با هم مورد استفاده قرار بگیرند، تا بتوانند یک تاثیری داشته باشند.

همچنین در نتیجه متوقف کردن مصرف این داروها، ممکن است فرد فواید مربوط به آن دارو را تجربه نکند.

برخی از افراد بعد از بهبود یافتن علائم موجود مصرف این داروها راترک می کنند، ولی این مورد ممکن است منجر به برگشت علائم قبلی شود.

بنابراین سعی کنید تمامی تصمیمات خودتان در مورد داروهای ضد افسردگی (از جمله تصمیم خودتان برای ترک مصرف آن) را با پزشک خودتان در میان بگذارید.

تاثیرات جانبی داروها

SSRI ها و SNRI ها می توانند یک سری تاثیرات جانبی به دنبال داشته باشند. یک فرد ممکن است علائم زیر را تجربه کند:

  • بی خوابی
  • یبوست
  • اسهال
  • قند خون پایین
  • کاهش وزن
  • جوش پوستی
  • بدعملکردی جنسی

اداره غذا و دارو (FDA) تولید کنندگان را الزام کرده است تا یک سری هشدارهایی را بر روی بسته بندی داروهای ضد افسردگی بنویسند.

این هشدار باید نشان دهد که این داروها در کنار سایر خطراتی که دارد، در طول چند ماه اول ممکن است تفکرات یا اقدامات خودکشی را مابین کودکان، نوجوانان و افراد جوان افزایش دهد.

روش های درمان طبیعی

برخی از افراد به منظور درمان افسردگی ملایم تا شدید خودشان از روش های طبیعی (همانند داروهای گیاهی) استفاده می کنند.

با این وجود به دلیل عدم نظارت FDA بر روی داروهای گیاهی، ممکن است ادعای تولیدکنندگان این داروها کاملا صحیح نباشد.

همچنین این امکان وجود دارد که این داروها ایمن یا مفید نباشند. 

یک سری از گیاهان و علف های محبوبی که افراد مختلف برای درمان افسردگی مورد استفاده قرار می دهند، عبارتند از:

گیاه سنت جانز (St. John’s wort): این دارو برای افراد مبتلا به اختلال دو قطبی یا افراد مشکوک به این اختلال مناسب نمی باشد.

جینسینگ (Ginseng): افرادی که از داروهای مرسوم استفاده می کنند، ممکن است از این دارو به منظور منظم کردن تفکرات خودشان و کاهش استرس استفاده کنند.

بابونه معمولی یا معطر (Chamomile): این داروی گیاهی شامل یک سری موادی است که دارای تاثیر ضد افسردگی هستند.

اسطو خودوس: این داروی گیاهی می تواند برای کاهش اضطراب و بی خوابی مفید باشد.

حتما قبل از مصرف این داروهای گیاهی یا مکمل ها و به منظور درمان افسردگی خودتان با یک پزشک متخصص صحبت کنید.

ممکن است برخی از این داروهای گیاهی با داروهای مصرفی تان واکنش داشته باشند یا وضعیت علائم موجود را وخیم تر کنند.

مکمل ها

ممکن است برخی از افراد از گیاهان بیان شده در بالا به منظور درمان علائم افسردگی ملایم تا شدید استفاده کنند.

سایر مکمل ها هم می توانند برای درمان این علائم مفید باشند.

نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید عبارت از این مورد می باشد که FDA هیچ گونه نظارتی بر روی مکمل ها ندارد و به همین دلیل کارایی یا ایمن بودن این موارد مورد تایید نمی باشد.

برخی از مکمل های غیرگیاهی که ممکن است برای درمان افسردگی مفید باشند، عبارتند از:

متیونین اس آدنوزیل (SAMe, S-adenosyl methionine): این مورد عبارت از حالت ترکیبی یک ماده شیمایی طبیعی می باشد که در بدن وجود دارد.

هیدروکسی تریپتوفان 5 (5 – hydroxytryptophan): این مکمل برای تقویت سرتونین مفید است؛

سرتونین عبارت از انتقال دهنده پیام عصبی موجود در مغز است که بر روی وضعیت روانی فرد تاثیرگذار است.

برخی از مطالعات صورت گرفته نشان داده است که SAMe همانند داروهای ضد افسردگی تجویز شده سه چرخه ای و اسیتالوپرام (escitalopram) می تواند مفید باشد، ولی کارایی آن باید بیشتر مورد مطالعه قرار بگیرد.

غذا و رژیم غذایی

خوردن بیش از حد غذاهای شیرین و غذاها فرآوری شده می تواند مشکلات سلامتی فیزیکی متعددی را ایجاد کند.

نتایج مربوط به یک مطالعه صورت گرفته در سال 2019 نشان داده است که یک رژیم غذایی که انواع مختلفی از این غذاها را دارد، می تواند بر روی سلامت ذهنی افراد جوان تاثیرگذار باشد.

همچنین این مطالعه نشان داد که مصرف کردن غذاهای زیر می تواند برای کاهش علائم افسردگی مفید باشد:

  • میوه ها
  • سبزیجات
  • ماهی
  • روغن زیتون

روان درمانی

یک سری از روش های درمان روان شناختی یا گفتار درمانی که برای رفع افسردگی به کار گرفته می شوند، شامل CBT، روان درمانی میان فردی، روش درمان حل مسئله و سایر موارد هستند.

در مورد برخی از حالت های افسردگی، معمولا روان درمانی به عنوان اولین روش درمان مورد استفاده قرار می گیرد؛

این در حالی است که استفاده کردن از روان درمانی و داروها در مورد سایر افراد کارایی بهتری دارد.

CBT و روان درمانی میان فردی عبارت از دو روش اصلی روان درمانی می باشند که برای درمان افسردگی به کار گرفته می شوند.

همچنین این امکان وجود دارد که CBT به صورت خصوصی، گروهی، از طریق تلفن یا به صورت آنلاین صورت بگیرد.

روش درمان میان فردی به منظور شناسایی موارد زیر به کار گرفته می شوند:

  • مشکلات عاطفی که بر روی روابط و ارتباطات تاثیرگذار هستند
  • نحوه تاثیر این مشکلات بر روی وضعیت روانی این افراد
  • نحوه تغییر یافتن تمامی این موارد
افسردگی چیست و من در صورت مبتلا بودن به آن چه کاری می توانم انجام بدهم

ورزش

ورزش اروبیک منجر به افزایش سطح اندورفین می شوند و نوارپی نفرین های انتقال دهنده پیام عصبی (که با وضعیت روانی مرتبط است) را تحریک می کند.

این شرایط می تواند منجر به بهبود یافتن افسردگی خفیف شوند.

روش های درمان تحریک کننده ذهن

روش های درمان تحریک کننده ذهن یک گزینه درمانی دیگری می باشند. برای مثال، تحریک مغناطیسی جمجمه ای ترنس تکراری یک سری محرک های مغناطیسی را به ذهن می فرستد و به رفع افسردگی عمده کمک می کند.

در صورتی که افسردگی در نتیجه استفاده از دارو رفع نشود، فرد می تواند از روش درمان با تشنج برقی (electroconvulsive therapy) یا ECT استفاده کند.

در صورتی که روان پریشی به همراه افسردگی صورت بگیرد، این روش درمان می تواند مفید باشد.

انواع افسردگی

افسردگی انواع مختلفی دارد. در ادامه برخی از رایج ترین حالت های افسردگی بحث می شود.

افسردگی عمده

یک فردی مبتلا به افسردگی عمده، یک وضعیت ناراحتی ثابتی را تجربه می کند. ممکن است افراد مبتلا به این نوع افسردگی نسبت به فعالیت هایی بی علاقه شوند که در گذشته برای آنها لذت بخش بوده است. روش درمان مورد استفاده شده برای این افسردگی در اغلب مواقع شامل تجویز دارویی و روان درمانی می باشد.

اختلال افسردگی مداوم

اختلال افسردگی مداوم که همچنین به عنوان افسرده خویی شناخته می شود، منجر به بروز علائمی می شود که این علائم در برخی مواقع تا 2 سال ادامه پیدا می کنند.

این احتمال وجود دارد که فرد مبتلا به این اختلال افسردگی عمده و همچنین علائم خفیف تر را تجربه کند.

اختلال دو قطبی

افسردگی یکی از علائم اصلی اختلال دو قطبی می باشد و تحقیقات صورت گرفته نشانگر این موضوع هستند که علائم مربوط به این اختلال می تواند تا نیم ساعت ادامه داشته باشد؛ این شرایط باعث شده است که تشخیص اختلال دو قطبی به سختی امکان پذیر باشد.

افسردگی روان پریشی

برخی از افراد به همراه افسردگی، روان پریشی را هم تجربه می کنند. روان پریشی ها می تواند شامل هذیان باشد؛ برخی از موارد هذیان شامل عقاید نادرست و جدا شدن از واقعیت می باشد.

همچنین این اختلال می تواند شامل توهمات هم باشد (که عبارت از احساس کردن مواردی می باشد که در واقعیت وجود ندارند).

افسردگی پس از وضع حمل

اکثر زنان بعد از به دنیا آوردن نوزاد خودشان یک سری شرایطی را تجربه می کنند که برخی افراد آن را به عنوان افسردگی بعد از وضع حمل می شناسند.

زمانی که بعد از وضع حمل هورمون ها دوباره تعدیل می شوند، ممکن است یک سری تغییراتی در وضعیت روانی فرد صورت بگیرد.

افسردگی بعد از وضع حمل یا افسردگی بعد از تولد نوزاد یک مورد شدیدی می باشد.

وضع حمل عبارت از تنها دلیل مربوط به این نوع افسردگی نمی باشد و همچنین این افسردگی ممکن است چند ماه یا چند سال ادامه داشته باشند. هر شخصی که بعد از وضع حمل افسردگی مداوم را تجربه می کند، حتما باید به یک پزشک مراجعه کند.

اختلال افسرده کننده عمده همراه با الگوی فصلی

این نوع از افسردگی که قبلا به عنوان اختلال عاطفی فصلی (Seasonal affective disorder) یا SAD شناخته می شد، مربوط به کاهش روشنایی روز در طول پاییز و زمستان می باشد.

افرادی که در کشورهای دارای زمستان های طولانی یا شدید زندگی می کنند، بیشتر به این اختلال دچار می شوند.

این اختلال در سایر فصل های سال و در نتیجه روشنایی درمانی از بین می رود.

تشخیص

در صورتیکه یک فردی نسبت به داشتن علائم افسردگی در خودش مظنون باشد، باید به یک پزشک یا یک متخصص سلامت روان مراجعه کند.

یک متخصص سلامت صلاحیت دار می تواند وجود داشتن علت های مختلف را مشخص کند، یک تشخیص دقیقی انجام دهد و همچنین یک درمان ایمن و موثری را ارائه دهد.

معمولا پزشکان یک سری سوالاتی را در مورد علائم افسردگی می پرسند؛

برای مثال آنها این سوال را می پرسند که این علائم از چه زمانی وجود داشته است.

همچنین یک پزشک به منظور بررسی کردن علت های فیزیکی می تواند یک آزمایشی را انجام دهد و همچنین به منظور مشخص کردن سایر مشکلات سلامتی محتمل، آزمایش خون را تجویز کند.

آزمایش ها

متخصصا سلامت روان در اغلب مواقع از درمانجو ها می خواهند یک سری پرسشنامه هایی را کامل کنند تا بتوانند شدت افسردگی شان را به صورت مناسبی تشخیص دهند.

برای مثال مقیاس درجه بندی افسردگی همیلتون (The Hamilton Depression Rating Scale) دارای 21 سوال است.

نمرات به دست آمده از این مقیاس نشان دهنده میزان شدت افسردگی در افرادی می باشد که قبلا افسردگی در آنها تشخیص داده شده است.

پرسشنامه افسردگی بک (The Beck Depression Inventory) یک پرسشنامه دیگری است که به متخصصان سلامت روان کمک می کند تا علائم موجود در فرد را اندازه گیری کنند.

هاتلاین های حمایت کننده

هاتلاین های ملی از طریق متخصصان آموزش دیده و به صورت 24 ساعته یک سری خدماتی را به صورت آنلاین ارائه می دهند.

این هاتلاین ها می توانند برای افرادی مفید باشند که تمایل یا نیاز دارند تا در مورد احساستشان با یک فردی صحبت کنند.

برخ از هاتلاین های حمایت کننده ای که در دسترس هستند، عبارتند از:

نیکوکاران (Smaritans): این سازمان یک سازمان غیر انتفاعی است که یک سری حمایت های عاطفی را به همه افراد افسرده یا تنها یا افرادی که تمایل به خودکشی دارند، ارائه می دهند.

به منظور ارتباط با این سازمان می توانید با 877-870-4673 تماس بگیرد یا پیام بدهید.

خط کمک ملی پیشگیری از خودکشی: به منظور صحبت کردن با یکی از کارمندان این شبکه ملی مربوط به مراکز بحران محلی، می توانید با شماره 1-800-273-8255 تماس بگیرد.

چت لایف لاین: این مورد یک سرویس چت آنلاین مربوط به خط زندگی ملی پیشگیری از خودکشی می باشد.

پیشگیری از خودکشی

در صورتیکه شما یک فردی را می شناسید که با ریسک خود آسیب زنی، خودکشی یا آسیب زدن به یک فرد دیگری مواجه است:

  • با شماره 911 یا شماره آژانس ملی تماس بگیرید.
  • تا زمانی که یک متخصص بیاید، در کنار این فرد بمانید.
  • هر نوع اسلحه، دارو یا وسایل آسیب رسان بالقوه را از کنار این فرد دور کنید.
  • بدون هیچ نوع قضاوتی به صحبت های این فرد گوش دهید.
  • در صورتیکه شما یا یکی از افراد آشنا دارای تفکرات خودکشی باشد، یک هاتلاین پیشگیری از خودکشی می تواند مفید باشد. لایف لاین ملی مربوط به پیشگیری از خودکشی به صورت 24 ساعته و با خط تماس 1-800-273-8255 در دسترس می باشد.

آیا افسردگی یک مورد ارثی است؟

احتمال ابتلای یک فردی دارای والدین یا برادران یا خواهران افسرده به افسردگی در مقایسه با سایر افراد، دو برابر می باشد.

با این وجود تعداد زیادی از افراد افسرده هیچگونه سابقه خانوادگی در این زمینه ندارند. یک مطالعه ای که اخیرا صورت گرفته است، نشان داد که داشتن استعداد افسردگی هیچ رابطه ای با مسائل ژنتیکی ندارد.

این محققان به این نتیجه دست یافتند که هر چند ممکن است افسردگی به صورت ارثی انتقال پیدا کند، ولی عوامل دیگری هم وجود دارند که بر روی پیشرفت این اختلال تاثیرگذار هستند.

آیا افسردگی یک نوع ناتوانی است؟

بر اساس بیانیه WHO (سازمان بهداشت جهانی)، افسردگی اصلی ترین عامل ناتوانی و از کار افتادگی است.

در ایالات متحده، اداره امنیت اجتماعی اختلال های افسردگی، دو قطبی و اختلال های مربوطه را به عنوان ناتوانایی در نظر گرفته است.

در صورتیکه افسردگی یک فرد مانع از کار کردن وی شود، این فردی می تواند صلاحیت استفاده از تسهیلات مربوط به بیمه ناتوانی امنیت ملی را داشته باشد.

یک فردی به منظور استفاده از تسهیلات مربوط به ناتوانی، باید در یک دوره طولانی و اخیرا به اندازه کافی کار کرده باشد.

آیا افسردگی قابل درمان می باشد؟

در حال حاضر هیچ نوع روش درمان قطعی برای افسردگی وجود ندارد، ولی یک سری روش های درمانی وجود دارند که می توانند برای بهبود فرد مفید باشند.

هر چقدر که درمان زودتر شروع شود، احتمال موفقیت آن بیشتر خواهد بود.

تعداد زیادی از افراد افسرده بعد از یک برنامه درمان بهبود پیدا می کنند.

با این وجود، حتی در صورت استفاده از یک روش درمان هم احتمال برگشت افسردگی وجود دارد.

افرادی که به دلیل افسردگی خودشان از داروها استفاده می کنند، به منظور بهبود خودشان تا زمانیکه پزشک توصیه کرده است (که حتی ممکن است تا مدت ها بعد از بهبود علائم یا از بین رفتن آنها به طول بکشد)، باید همچنان به مصرف دارو ادامه دهند.

محرک ها

محرک ها عبارت از اتفاقات یا شرایط عاطفی، روان شناختی یا فیزیکی هستند که می توانند منجر به بروز علائم افسردگی یا برگشت آنها شوند.

برخی از این محرک ها عبارتند از:

  • اتفاقات استرس زای زندگی، همانند از دست دادن یک فرد، اختلافات خانوادگی و ایجاد یک سری تغییراتی در روابط
  • دوره درمان ناکامل بعد از متوقف کردن خیلی زود درمان
  • شرایط پزشکی همانند چاقی، بیماری قلبی و دیابت ها

عوامل ریسک:

برخی از افراد ریسک افسردگی بالاتری نسبت به سایر افراد دارند. عوامل ریسک موجود عبارتند از:

  • تجریه کردن اتفاقات خاصی در زندگی، همانند عزاداری، مشکلات کاری، تغییراتی در روابط، مشکلات مالی و نگرانی های پزشکی
  • تجربه کردن استرس حاد
  • کمبود داشن در استراتژی های مقابله ای موفق
  • داشتن یک خویشاوند افسرده
  • استفاده کردن از برخی داروهای تجویز شده، همانند کورتیکو استروئید ها، برخی از داروهای بلوکه کننده بتا و اینترفرون (corticosteroids, beta – blockers and interferon)
  • استفاده از موارد تحریک کننده، همانند الکل یا آمفتامین ها
  • داشتن یک صدمه دائمی در سر
  • داشتن افسردگی عمده در گذشته
  • داشتن یک شرایط مزمن، همانند دیابت ها، بیماری ریوی مسدود کننده مزمن (COPD) یا بیماری قلبی عروقی
  • زندگی کردن همراه با یک درد مداوم

آمارها

بر اساس آمارهای ارائه شده در ایالات متحده، افسردگی عمده بر روی بیش از 16.1 میلیون نفر از افراد بالای 18 سال تاثیر می گذارد که این آمار تقریبا برابر با 6.7% از جمعیت بزرگسال این کشور می باشد.

بر اساس آمارهای CDC، در 3.2 درصداز کودکان و نوجوانان مابین 3 تا 17 ساله ( که تقریبا 1.9 میلیون نفر را شامل می شود) اختلال افسردگی تشخیص داده شده است.

همچنین CDC بیان کرده  است که 7.6% از افراد 12 ساله یا بزرگتر آمریکایی در طول هر دوره دو هفته ای افسردگی را تجربه می کنند.

بررسی مقاله از نظر پزشکی: Timoty J. Legg, Ph.D CRNP در 22 نوامبر 2019

نویسنده: Laura Goldman

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

من به چه نحوی می توانم یک درمانگر خوبی پیدا کنم؟

پیدا کردن یک درمانگر یا مشاور می تواند یک کار طاقت فرسایی باشد.

همچنین در برخی مواقع شناسایی مراکزی که بیمه شما را قبول می کنند هم ممکن است به راحتی امکان پذیری نباشد.

در صورتیکه این شرایط در مورد شما مصداق داشته باشد، اصلا نگران نباشید؛

ما در ادامه این مقاله یک سری روش هایی را برای پیدا کردن یک درمانگر یا مشاور بیان خواهیم کرد که حوزه تخصصی آنها مطابق با نیازهای خاص شما می باشد.

3 توصیه برای پیدا کردن یک درمانگر خوب

1. نیازهای خودتان را مشخص کنید

نکته مهمی که در مرحله اول وجود دارد عبارت از شناسایی و مشخص کردن چیزی است که به دنبال آن هستید.

ممکن است نیازهای شما با گذشت زمان تغییر کنند، ولی باید نیازهایی که در حال حاضر دارید را مشخص کنید.

آیا شما مضطرب هستید یا احساس افسردگی می کنید؟

آیا یک تغییر قابل توجهی در زندگی شما صورت گرفته است؟ آیا به یک فردی نیاز دارید تا بر روی تفکرات شما کار کند؟

مشخص کردن نیازهایتان به شما کمک خواهد کرد تا موثرترین رابطه و مراقبتی که می تواند به شما کمک کند را مشخص کنید.

این نکته را همواره به یاد داشته باشید که اعتبارنامه ها و گواهی نامه های مختلف متخصصان به معنای تخصص داشتن این افراد در زمینه های مختلف می باشد.

  • در حالی که یک روان شناس می تواند دارو تجویز کند، ولی اکثر آنها گفتار درمانی را انجام نمی دهند.
  • یک روان شناس بالینی می تواند آزمایش روان شناختی ، یک تشخیص و گفتار درمانی انجام دهد. اکثر متخصصان به صورت خصوصی یا برای یک بیمارستان کار می کنند، دارای تخصص های مختلفی هستند و هیچ دارویی را تجویز نمی کنند.
  • گفتار درمانی توسط یک مددکار اجتماعی بالینی (LMSW, LCSW)، درمانگر یا مشاور صورت می گیرد.

2. بررسی کردن مسائل مالی

درمانگران و مشاوران زیادی وجود دارند که با بیمه ها همکاری می کنند، بنابراین در صورتیکه بیمه داشته باشید، از نظر تامین هزینه ها شرایط خوبی خواهید داشت.

شما می توانید با شماره موجود در کارت بیمه خودتان تماس بگیرید و در مورد نوع پوشش بیمه ای و نوع خدماتی که تحت پوشش بیمه تان هستند، مطلع شوید.

در صورتیکه شما دارای بیمه نباشید یا خودتان هزینه ها را پرداخت کنید، با توجه به این واقعیت که دوره های درمانی ارائه شده توسط متخصصان مختلف دارای هزینه های متفاوتی هستند، باید قیمت آنها را با هم مقایسه کنید.

من به چه نحوی می توانم یک درمانگر خوبی پیدا کنم؟

پیدا کردن یک متخصصی که نیازهای شما را تامین کند اهمیت زیادی دارد، ولی داشتن توانایی مالی به منظور ادامه دادن به درمان هم اهمیت زیادی دارد.

با توجه به بودجه ای که دارید، شاید مجبور باشید دوره درمان خودتان را به صورت هفتگی، دو هفته یک بار یا به صورت ماهیانه تغییر دهید.

3. داشتن یک رابطه خوب

در صورتیکه شما یک رابطه مناسبی با درمانگر یا مشاور نداشته باشید، هیچ یک از متخصصان نخواهند توانست شرایط شما را بهبود بخشند.

در طول درمان باید احترام، اعتماد و درک دو طرفه وجود داشته باشد. ولی در اغلب مواقع درمان موثر در نتیجه به چالش کشیده شدن و مورد تایید قرار گرفتن به دست می آید.

درمانگر یا مشاور شما باید یک سری روش های مفیدی را برای تغییر الگوها و رفتارهای شما در زندگی تان ارائه دهد و همچنین شما باید این احساس را داشته باشید که توانایی لازم را برای این تغییرات دارید تا یک پیشرفت واقعی صورت بگیرد.

همواره این نکته را به یاد داشته باشید که مراقبت از سلامت روان منجر به مراقبت از سلامت کلی تان می شود.

مراجعه به یک متخصص نه تنها یک مورد نرمالی است، بلکه همچنین یک مورد مناسبی است که برای سلامتی تان مفید می باشد.

پیدا کردن یک درمانگر یا مشاور خوب می تواند یک نقطه شروع مناسبی برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی تان باشد.

20 مارچ 2019

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

تنهایی به چه نحوی بر روی ما تاثیر می گذارد؟

در نتیجه اختراع اینترنت، گوشی های هوشمند و رسانه اجتماعی، این فرض که نسبت به هر دوره زمانی دیگری با یکدیگر ارتباط بیشتری پیدا کرده ایم می تواند یک فرض منطقی باشد، چرا که فاصله ما به اندازه یک پیام یا DM (پیام دیجیتال) می باشد؛

با این وجود یک مطالعه صورت گرفته نشان داده است که در واقعیت میزان تنهایی آمریکایی ها افزایش پیدا کرده است.

بعد از انجام این مطالعه در سال 2018، یک افزایش 13% در میزان تنهایی آمریکایی ها گزارش شده است.

در حالیکه تنهایی بر روی افراد دارای سنین مختلف تاثیرگذار می باشد، ولی نشان داده شده است که ژن Z (افرادی که در سال 2018 مابین سن 18 و 22 سالگی بودند) تنهاترین نسل می باشد.

بنابراین باید این موضوع را مطرح کر که میزان افزایش تنهایی در واقعیت چه معنایی برای ما دارد.

تنهایی و تنها شدن

نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد عبارت از این است که تنهایی لزوما یک مورد بدی نمی باشد، ولی احساس تنهایی یا منزوی بودن می تواند یک مورد منفی و بدی باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که به تنهایی زندگی می کنند، در مقایسه با همتایان ازدواج کرده خودشان دارای ارتباطات اجتماعی بهتر و قوی تری هستند.

یکی از مطالعات صورت گرفته نشان داد افراد مجردی که به تنهایی زندگی می کنند در مقایسه با دوستان متاهل خودشان، به احتمال بیشتری شب خودشان را به همراه دوستانشان در بیرون از خانه خواهند بود، به رستوران ها خواهند رفت و در کلاس هنر شرکت خواهند کرد.

علاوه بر این ممکن است قرار گرفتن در کنار سایر افراد هیچ تاثیری بر روی احساس تنهایی یا انزوا نداشته باشد.

برای مثال این امکان وجود دارد که یک پدر یا مادر جدید احساس کند ارتباطش با دنیای بیرون از بین رفته است و احساس منزوی بودن کند.

در حالیکه تنها بودن یک روش مناسبی برای شارژ کردن و بررسی کردن وضعیت خودتان می باشد، ولی احساس تنهایی یا انزوای بلند مدت می تواند خطرناک باشد.

تنهایی و سلامت ذهن و روان

همانطور که قابل پیشبینی می باشد، تنهایی با نرخ بالاتر افسردگی و اضطراب مرتبط است.

افسردگی و اضطراب عبارت از دو موردی می باشند که با انحطاط ساختاری هیپوکامپوس و کورتکس جلوی مغز ارتباط دارند.

بنابراین این شرایط نه تنها بر روی وضعیت روانی فرد تاثیر می گذارد، بلکه همچنین بر روی خود ذهن هم تاثیر می گذارد.

همچنین این امکان وجود دارد که تنهایی مزمن بر روی شناخت، توانایی تمرکز، حل مسئله و تصمیم گیری فرد تاثیر گذار باشد.

همچنین تحقیقات صورت گرفته نشان داده اند که تنهایی می تواند ترکیب شیمیایی مغز ما را تغییر دهد.

یک مطالعه صورت گرفته بر روی موش ها نشان داده است که تنهایی منجر به ایجاد یک عدم توازن عصبی – شیمیایی می شود که می تواند بر روی بادامه مغز و هیپوتالاموس تاثیر داشته باشد؛

هیپوتالاموس و بادامه مغز عبارت از بخش هایی از مغز می باشند که بر روی احساسات تاثیرگذار هستند.

هر چند که اکثر افراد در انزوای واقعی زندگی نمی کنند، ولی یافته های موجود نشان دهنده وجود داشتن یک ارتباطی مابین احساس انزوا و سلامت ذهنی و روانی می باشند.

تنهایی و سلامت فیزیکی

سلامتی فقط بر روی بهزیستی روانی و تفکر ما تاثیر نمی گذارد؛

بر اساس نتایج مربوط به یک مطالعه صورت گرفته در کلینیک کلیولند (Cleveland Clinic) تنهایی منجر به افزایش کورتیزول می شود که می تواند “عملکرد شناختی را معیوب کند، سیستم ایمنی را با خطر مواجه کند و ریسک بوجود آمدن مشکلات عروقی، التهاب و بیماری قلبی را افزایش دهد.”

مطالعات صورت گرفته به این نتیجه دست یافته اند که تنهایی همچنین می تواند یک تاثیر منفی بر روی کیفیت خواب داشته باشد، سطح کلسترول را بالا ببرد و ریسک دیابت نوع 2 را افزایش دهد.

تنهایی به چه نحوی بر روی ما تاثیر می گذارد؟

امیدوار بودن برای مقابله با تنهایی

در صورتیکه شما با احساس تنهایی مواجه باشید، یک سری مواردی وجود دارد که شما از طریق انجام دادن آن می توانید احساس در ارتباط بودن بیشتری داشته باشید.

نسبت به احساسات خودتان مطلع باشید.

در صورتیکه بیش از هر زمان دیگری احساس منزوی بودن بکنید، زودرنجی یا پرخاشگری بیشتری داشته باشید یا مصرف الکل یا مواد مخدر را شروع کرده باشید، در این صورت باید یک سری تغییرات ارادی را در سبک زندگی خودتان ایجاد کنید.

با دیگران ارتباط برقرار کنید. در صورتیکه دوستان یا خانواده تان علاقه ای به بودن در کنار شما نداشته باشند، شاید به این احساس دست پیدا کنید که با آنها ارتباط ندارید؛

همچنین این امکان وجود دارد که این شرایط در مورد شما مصداق نداشته باشد. افراد نزدیک شما در اغلب مواقع سرگرم کارهای روتین خودشان می باشند، ولی در صورتیکه یک زمان با کیفیتی را در کنار شما سپری کنند، خوشحال تر خواهند بود.

سعی کنید به همراه یک سری از دوستان خودتان ناهار یا قهوه بخورید و تاثیرات آن را بر روی احساسات خودتان مشاهده کنید.

خودتان را سرگرم کنید. سعی کنید در یک کلاس، یک باشگاه یا یک کار خیرخواهانه عضو شوید. بیرون آمدن عبارت از اولین قدمی می باشد که باید برای ایجاد ارتباطات جدید بردارید.

همچنین کمک کردن به سایر افراد یک روش مناسبی برای بهبود وضعیت روانی خودتان می باشد.

از برخی رسانه های اجتماعی جدا شوید. رسانه اجتماعی می تواند یک ابزار مناسبی برای در ارتباط بودن با سایر افراد باشد، ولی این مورد همچنین می تواند منجر به تحریک یک سری قیاس ها یا حسادت های ناسالمی شود.

سعی کنید به مدت چند روز یا چند هفته از این رسانه ها دور باشید تا تاثیر آن را بر روی بهبود وضعیت روانی خودتان مشاهده کنید.

برای دریافت درمان اقدام کنید. به دلیل اینکه تنهایی در اغلب مواقع با اضطراب یا افسردگی مرتبط است، درمان می تواند یک استراتژی مناسبی برای مقابله با مشکلات متعدد باشد.

درمانگران می توانند یک سری استراتژی های مقابله ای، آگاهی های هدفمند و ابزارهای مناسبی را در اختیار شما قرار دهند.

هر چند که احساس تنهایی در برخی مواقع می تواند منجر به ایجاد احساس ناامیدی شود، ولی کار مهمی که باید انجام دهید عبارت از غلبه بر این موارد می باشد.

در صورت تمایل می توانید با مشاوران سایت مشاورانه ارتباط برقرار کنید تا راهنمایی های مورد نیازتان را دریافت کنید.

6 فوریه 2020

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

به چه نحوی می توان یک زندگی شادتری داشت

آیا می خواهید یک فرد خوشحال تری باشید؟ آیا کسی هست که نخواهد زندگی شادتری داشته باشد؟

اضطراب، استرس و افسردگی عبارت از مواردی می باشند که هر ساله در مابین آمریکایی ها و سایر افراد موجود در سرتاسر جهان افزایش پیدا می کند و این پیام را می رساند که ما تنها افرادی نیستیم که این شرایط را تجربه می کنیم.

نکته امیدوار کننده ای که وجود دارد عبارت از این مورد می باشد که خوشحالی به صورت گسترده ای مورد مطالعه قرار گرفته است.

نتایج بدست آمده نشانگر این مورد می باشد که برخی از رفتارهای نسبتا ساده دارای یک سری تاثیرات قابل توجهی بر روی کیفیت زندگی ما و خوشحالی کلی ما هستند.

آیا برای ایجاد یک تغییر در سبک زندگی تان و درست کردن یک زندگی شادتر آماده هستید؟

در ادامه ما سه روش را برای افزایش خوشحالی معرفی خواهیم کرد که کارایی آنها از نظر علمی مورد تایید قرار گرفته است.

چالش موجود عبارت از انتخاب کردن از مابین این سه فعالیت می باشد (انتخاب کردن یک مورد، دو مورد یا تمامی سه مورد موجود).

بعد از آن باید فعالیت (یا فعالیت های) انتخابی خودتان را به مدت 20 روز و در هر روز به مدت 20 دقیقه انجام دهید.

بعد از پایان 20 روز می توانید تاثیرات این موارد را بر روی زندگی خودتان مشاهده کنید.

من قول می دهم که شرایط بهتری را تجربه خواهید کرد.

1. پیاده روی در طبیعت به مدت 20 دقیقه

حتی در صورتیکه تمایل زیادی به بیرون رفتن نداشته باشید، صرف کردن بخشی از زمان خودتان در بیرون از خانه می تواند یک سری فوایدی را برای شما به دنبال داشته باشد.

برای مثال درخت ها و جنگل ها عبارت از موارد منحصر به فردی می باشند که در صورت بیرون رفتن از خانه می توانید از آنها بهره مند شوید.

مطالعات صورت گرفته نشانگر این موضوع می باشند که گیاهان یک ماده شیمیایی به اسم فیتونسایدز (Phytoncides) منتشر می کنند که منجر به محافظت از گیاهان در برابر حشرات می شود.

ولی فیتونسایدز برای خود ما هم مفید می باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند که فیتونسایدز یک تاثیر مثبتی بر روی گلبول های سفید خون دارد.

علاوه بر این بودن در طبیعت منجر به کاهش سطح کورتیزول، کاهش فشار خون و بهبود وضعیت روانی می شود.

هر چند که تحقیقات صورت گرفته در این زمینه تا بحال به نتایج قطعی دست پیدا نکرده اند، ولی یکی از مطالعات صورت گرفته نشان داده است که بعد از پیاده روی 90 دقیقه ای در طبیعت، فعالیت لایه جلویی مغزی کاهش پیدا کنید (این بخش از مغز با تفکرات منفی ارتباط دارد).

به چه نحوی می توان یک زندگی شادتری داشت

2. 20 دقیقه روزنامه نویسی

شاید شما این باور را داشته باشید که “اما من یک نویسنده نیستم!” من شرایط شما را درک می کند.

زیبایی مربوط به روزنامه نویسی عبارت از این مورد می باشد که فقط خود شما این نوشته را می بینید، بنابراین هیچ لزومی وجود ندارد که نگران رعایت کردن گرامر یا تفکرات پراکنده خودتان باشید.

به جای این کار باید از این فرصت به عنوان یک ابزاری برای تفکر کردن در مورد تجربیات روزمره خودتان استفاده کنید.

بهترین بخش از روز خودتان را انتخاب کنید و آن مورد را بنویسید.

حتی در صورتیکه بهترین بخش از روز شما عبارت از قهوه مربوط به صبحانه باشد و بعد از آن اتفاقات بدی در طول روز شما افتاده باشد، همین مورد را یادداشت کنید.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که روزنامه نویسی سپاسگزاری را تمرین می کنند، اضطراب کمتر، وضعیت روانی بهتر، استرس کمتر و وضعیت سلامت قلبی بهتری را تجربه می کنند.

اجبار کردن خودتان برای پیدا کردن یک سری موارد خوب در طول روز به شما کمک خواهد کرد تا این کار به مرور برای شما آسان تر شود.

علاوه بر این، زمانیکه شما یک روز بدی را تجربه می کنید، خواندن یادداشت های مربوط به روزهای قبلی به شما کمک خواهد کرد تا وضعیت روحی بهتری پیدا کنید.

2. 20 صفحه از یک داستان را بخوانید

اکثر افراد این احساس را دارند که فرصت زمانی مناسبی برای مطالعه یک کتاب ندارند، ولی واقعیت این است که ما بیش از هر زمان دیگری مطالعه می کنیم (فقط کافی است که توئیت ها، تبلیغات، پیام ها و سایر موارد را در نظر بگیرید).

متاسفانه این نوع مطالعه منجر به کاهش فواید مربوط به مطالعه یک کتاب می شود.

مطالعات صورت گرفته نشان دهنده وجود داشتن یک ارتباط مابین مطالعه داستان و سطح بالاتر همدلی، شناخت اجتماعی بهتر و سودمند بودن می باشند

هر چند که ارزیابی کردن این ویژگی ها به راحتی امکان پذیر نمی باشد، ولی نتایج مربوط به مطالعات صورت گرفته نشانگر این موضوع هستند که مطالعه یک داستان می تواند به ما کمک کند تا یک زندگی شادتر و عمیق تری داشته باشیم.

باید این نکته را به یاد داشته باشید که ادامه دادن به این موارد منجر به افزایش لذت شما از زندگی تان خواهد شد، چه در صورتیکه 20 صفحه را مطالعه کنید یا کل داستان را مطالعه کنید.

زمانیکه زندگی ما دارای فراز و نشیب های زیادی باشد، این امکان وجود دارد که سرگرمی های خودمان را فراموش کنیم، ولی سرگرمی ها عبارت از مواردی می باشند که ما را برای مقابله با چالش های پیش رو آماده می کنند.

در صورتیکه شما علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر در زمینه خدمات مشاوره ای یا برنامه های آموزش ذهنی باشید، می توانید با مشاوران سایت مشاورانه ارتباط برقرار کنید و از آنها کمک بگیرید.

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

چگونه می توانید خودتان را برای اولین جلسه درمان آماده کنید

در صورتیکه شما در حال برنامه ریزی برای اولین جلسه درمان خودتان باشید، شاید ترکیبی از هیجان و عصبانیت را تجربه کنید.

مضطرب شدن در این شرایط یک مورد کاملا عادی می باشد.

درمان شما را در یک موقعیت منحصر به فردی قرار می دهد و ممکن است احساس آسیب پذیر بودن و بیگانه بودن را تجربه بکنید.

نکته امیدوار کننده عبارت از این مورد می باشد که شما به منظور آماده کردن خودتان و از بین بردن برخی از عصبانیت های مربوط به ملاقات اول می توانید یک سری کارهایی را انجام دهید.

به چه نحوی می توانید خودتان را برای اولین جلسه درمان آماده کنید:

1. فرم های مورد نیاز را پر کنید

اکثر درمانگران قبل از شروع شدن اولین جلسه درمان یک سری فرم هایی را برای شما خواهند فرستاد. معمولا این فرم ها به صورت آنلاین قابل دسترسی می باشند.

معمولا این فرم ها شامل یک سری پرسشنامه های استاندارد شده مربوط به شدت علائم می باشد و باعث می شود که درمانگرتان در مرحله اول درمان یک شناخت مناسبی از شرایط شما به دست بیاورد.

همچنین این فرم ها می تواند شامل اطلاعات بیمه ای و حقوق هم باشد.

2. یک لیست از سوالات خودتان تهیه کنید

این امکان وجود دارد که در طول چند روز یا چند هفته قبل از درمان یک سری سوالاتی در ذهن شما وجود داشته باشد.

برای مثال شاید این سوال ها در ذهن شما مطرح شود: به چه نحوی باید پیشرفت درمان را بررسی کنم؟ یا چند وقت به چند وقت باید به پزشک مراجعه کنم؟

این سوالات را در یک جایی یادداشت کنید و به همراه داشته باشید.

جلسه اول یک فرصت مناسبی برای مطرح کردن این سوالات می باشد؛

بحث کردن در رابطه با این موارد می تواند منجر به تسریع در مکالمات ساختاری و مفید شود.

3. آماده صحبت کردن باشید

این مورد ممکن است کاملا بدیهی باشد، ولی پزشکتان در جلسه اول یک سری سوالان بازی مطرح خواهد کرد تا به شما کمک کند در مورد یک سری مسائل اصلی صحبت کنید

معمولا درمانگران تمایل خواهند داشت تا موارد متعددی (از جمله اینکه به چه دلیلی برای دریافت درمان اقدام کرده اید و هدفی که در نظر دارید چه مواردی می باشد) را مطرح کنند.

این نکته را به یاد داشته باشید که آماده نبودن برای مشارکت کامل در جلسه اول یک مورد کاملا عادی است.

شما باید به تدریج شروع به بحث کردن بکنید، بنابراین در صورتیکه در حال حاضر آمادگی لازم را نداشته باشید، بیان کردن وضعیت خودتان یک مورد مناسبی خواهد بود.

چگونه می توانید خودتان را برای اولین جلسه درمان آماده کنید

4. این انتظار را داشته باشید که در برخی مواقع احساس ناراحتی خواهید داشت

درمان می تواند منجر به آگاه شدن در رابطه با موارد مهمی شود.

ولی این تغییرات در شرایط معمولی به یک سطحی از درون نگری نیاز دارد و در برخی مواقع می تواند منجر به ایجاد احساس ناراحتی شود. حتی در برخی مواقع این امکان وجود دارد که قبل از بهبود شرایط، وضعیت موجود وخیم تر شود.

درمانگرتان با احتیاط تعداد این دوره های سخت را تحت نظر قرار خواهد داشت تا مطمئن شود که شما در شرایط وخیم تری قرار نمی گیرید.

در صورتیکه شرایط موجود برای شما غیرقابل تحمل باشد، احساسات خوتان را به درمانگرتان اطلاع دهید؛

درمانگرتان این توانایی را خواهد داشت که شرایط موجود را تعدیل کنید.

5. نسبت به این مورد مطلع باشید که در یک فضای ایمنی قرار دارید

هر چند که این امکان وجود دارد در اولین جلسه خودتان احساس اضطراب داشته باشید، ولی همواره این نکته را به یاد داشته باشید که جلسه درمان یک فضای ایمنی است.

هدف درمانگر شما عبارت از حمایت کردن از شما و قرار دادن یک سری ابزارهایی در اختیار شما می باشد تا منجر به ایجاد یک سری تغییرات مثبتی در زندگی شما شود.

شما نباید احساس قضاوت شدن داشته باشید یا نتوانید حرف هایی که در ذهنتان وجود دارد را بیان کنید.

همچنین در صورتیکه احساس کنید شما و درمانگرتان تناسب مناسبی با یکدیگر ندارید، این شرایط هم یک شرایط نرمالی خواهد بود.

به منظور اینکه جلسات درمانی شما بیشترین منافع ممکن را تامین کند، احساس قرار داشتن در یک محیط ایمن و قابل اعتماد اهمیت زیادی خواهد داشت.

همچنین شما قبل از مراجعه به درمان می توانید با محل کار درمانگر تماس بگیرید و سوالات و نگرانی که ممکن است در طول جلسه درمانی داشته باشید را بپرسید.

7 اکتبر 2019

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

آیا تا بحال کاری انجام داده اید یا حرفی زده اید که از آن پشیمان شده باشید و شب ها هموار نسبت به آن فکر کرده باشید؟

آیا تا بحال برای شما پیش آمده است که منتظر یک اتفاق مهمی باشید و همواره نسبت به انجام شدن آن و کارهایی که در آن موقع باید انجام دهید فکر کرده اید؟

فکر کردن در مورد کارهایی که باید انجام دهید یک روش مناسبی برای حفظ کردن نظم موجود و منظم ماندن می باشد.

ولی در برخی مواقع فکر کردن مکرر به یک چیزی که در اغلب مواقع منفی می باشد، یک سری مضراتی برای شما خواهد داشت. این شرایط به عنوان نشخوار فکری شناخته می شود که یک مورد رایجی در مابین افراد مضطرب و (یا) افراد افسرده می باشد.

چرا افراد نشخوار فکری می کنند؟ (بیش از حد به یک چیزی فکر می کنند)

ممکن است برخی افراد به دلیل ویژگی های شخصیتی که دارند (ویژگی هایی همانند کمال گرایی) بیشتر در معرض نشخوار فکری قرار داشته باشند.

ولی در سایر افراد نشخوار فکری یا تفکر بیش از حد به عنوان یکی از علائم افسردگی یا اضطراب بروز پیدا می کند.

برخی از دلایل رایج مربوط به نشخوار فکری عبارتند از:

  • باور داشتن بر روی این مورد که تفکر مداوم در مورد یک مسئله منجر به دستیابی به آگاهی یا یک راه حل می شود
  • سابقه آسیب دیدن در گذشته
  • تجربه کردن برخی از عوامل استرس زا که خارج از حیطه کنترل شما می باشند

به چه نحوی می توان مانع از نشخوار فکری شد

1. پذیرفتن یک اتفاق بعد از صورت گرفتن

همانند سایر موارد مربوط به زندگی تان، تغییر زمانی صورت خواهد گرفت که شما نسبت به مواردی که برای ایجاد یک تغییر مورد نیاز است آگاهی داشته باشید.

در سری بعدی که متوجه فکر کردن بیش از حد خودتان به یک موضوع می شوید، از خودتان بپرسید که آیا این کار برای حل مشکل موجود مفید است یا اینکه منجر به بروز رفتار وسواسی می شود.

2. یک دیدگاه مثبتی نسبت به موارد اتفاق نیافتاده داشته باشید

تفکر بیش از حد در اغلب مواقع منجر به بروز ترس می شود (ترس از اینکه اتفاقات ناخوشایندی صورت خواهند گرفت یا اینکه یکی از نزدیکان شما فوت خواهد کرد و سایر موارد). زمانیکه احساس می کنید دچار ترس شده اید، این نکته را به یاد داشته باشید که شما صرفا به موارد فرضی فکر می کنید.

به دلیل اینکه این اتفاق مربوط به آینده است، در حال حاضر این اتفاق فقط در ذهن شما شکل می گیرد.

در موقعیت های فرضی این احتمال هم وجود دارد که اتفاقات خوبی صورت بگیرد.

سعی کنید بیشتر بر روی این اتفاقات مثبت تمرکز کنید.

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

3. سعی کنید که یک نظر و تفکر جدیدی داشته باشید

در اغلب مواقع مواردی که منجر به ایجاد استرس و اضطراب در ما می شوند، هیچ وقت اتفاق نمی افتند.

سعی کنید از خودتان این سوال را بپرسید که آیا چیزی که در مورد آن فکر می کنید، واقعا اتفاق خواهد افتاد؟

شاید به این نتیجه برسید که اتفاقات خیلی مهمی در زندگی شما صورت خواهد گرفت، ولی متاسفانه فقط بر روی موارد منفی و کوچک فکر می کنید.

4. مواردی که می توانید را تغییر بدهید و سایر موارد را رها کنید

از خودتان این سوال را بپرسید که در صورتیکه قدرت تغییر را داشته باشید، چه دلیل دارد در مورد آن موضوع فکر کنید.

در صورتیکه توانایی تغییر را داشته باشید، می توانید شروع به فکر کردن در مورد یک برنامه اقدام کنید.

در اغلب مواقع راکد ایستادن و انجام ندادن هیچ کاری می تواند منجر به بروز احساس درماندگی در شما شود؛ بنابراین تبدیل کردن حالت تنبلی به حالت فعال می تواند مفید باشد.

علاوه بر این در صورتیکه چیزی که به آن فکر می کنید خارج از کنترل شما باشد، این واقعیت را به خودتان یادآوری کنید و بپذیرید.

5. تفکرات خودتان را زیر سوال ببرید

این امکان وجود دارد که ما در زمان های مختلفی دچار انحرافات شناختی مختلفی شویم.

همچنین به راحتی می توان به این درک دست یافت که تفکرات ما درست نیستند. شاید این عقیده را داشته باشید که اشتباه بزرگی انجام داده اید یا مسئول یک سری مواردی هستید که خارج از کنترل شما هستند.

در صورتیکه این تفکر را داشته باشید که یکی از دوستان شما هم تفکراتی شبیه شما دارد، می توانید در شرایط بهتری قرار بگیرید.

به این دوست خودتان چه حرفی خواهید زد؟ با فرض کردن این شرایط هدفمندتر و خوشبین تر خواهید بود.

تشخیص دادن الگوهای فکری خطرناک (همانند نشخوار فکری) می تواند یک قدم مهمی برای بهبود وضعیت روانی و بهزیستی شما باشد.

علاوه بر این تکنیک ها، دوره درمان رو در رو می تواند به شما کمک کند تا نگرانی های خاص خودتان را شناسایی کنید و با توجه به نیازهای خاص خودتان یک سری مهارت های مقابله ای منحصر به فردی را در خودتان ایجاد کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

در صورتیکه می خواهید یک فرد شادتری باشید، باید همین الان این 5 نوع طرز تفکر را متوقف کنید

آیا در بدترین شرایط بحرانی قرار دارید؟ پاسخ اکثر افراد به این سوال مثبت است.

در حالیکه توانمند بودن شما به منظور قراردادن خودتان در شرایط دارای استاندارد بالا منجر به بهبود جنبه های مختلفی از زندگی تان خواهد شد، ولی اکثر الگوهای مربوط به تفکر و مکالمه درونی ما به جای مفید بودن، مضر هستند.

مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است و همه آنها نشان داده اند که تفکرات مخرب می توانند تاثیرات منفی بر روی سلامت فیزیکی ما و همچنین بهزیستی روانی ما داشته باشند.

داشتن توانایی لازم به منظور شناسایی و تغییر شکل این تفکرات مسموم می تواند به ما کمک کند تا از نظر ذهنی و فیزیکی در شرایط بهتری قرار داشته باشیم.

در ادامه چند مورد از انحرافات شناختی بیان شده است که باید آنها را شناسایی کنیم و تغییر دهیم تا بتوانیم یک فرد شادتری باشیم:

1. تجسم کردن فاجعه

در صورتیکه تا بحال در یک موقعیتی قرار گرفته باشید و انتظار داشته باشید که بدترین موقعیت ممکن پیش خواهد آمد، ممکن است فاجعه بارترین شرایط و پیامد ممکن را تصور کنید.

برای مثال قبل از روز ملاقات با یک فرد ناشناس ممکن است این تفکر را داشته باشید که “ما هیچ موضوع خاصی برای بحث کردن نداریم و آرزو خواهم داشت که این ملاقات هر چه زودتر تمام شود.”

در این شرایط تغییر دادن الگوی ذهنی تان به یک دیدگاه واقعی تر می تواند شرایط بهتری را برای شما ایجاد کند.

سعی کنید این تفکر را داشته باشید که “هر چند که ممکن است در لحظات اول برخورد ناشیانه و زشتی با هم داشته باشیم، ولی می توانیم این شرایط را تمام کنیم و لحظات خوبی در کنار هم داشته باشیم.”

2. همه یا هیچ

تفکر همه یا هیچ به معنای پیدا کردن موقعیت های قطعی می باشد. استفاده از کلماتی همانند “همواره” و “هرگز”، “همه” و “هیچ کس” عبارت از یک سری موارد رایج در این نوع انحراف می باشند.

این تفکر که “هر کسی غیر از من عملکرد بهتری در این کار دارد؛ من هیچ وقت نمی توانم یک کار درستی انجام دهم” را با این مورد “من در برخی مواقع نمی توانم به خوبی کار کنم، ولی امروز کارهای خوب زیادی را انجام داده ام” عوض کنید.

3. فیلتر ذهنی

اکثر افراد بر روی موارد منفی متمرکز می شوند و نسبت به موارد مثبت چشم پوشی می کنند؛ این مورد به عنوان فیلتر ذهنی شناخته می شود.

برای مثال در حین بررسی کردن عملکرد خودتان که اکثرا مثبت بوده است، ممکن است این تفکر را داشته باشید که “رئیس من از مدیریت زمان من انتقاد کرد؛

شاید این فکر را داشته باشد که من در شغل خودم بد هستم و کارایی لازم را ندارم.”

به جای این تفکر سعی کنید موقعیت را به صورت دقیق تری بررسی کنید و به این صورت فکر کنید که “رئیس من مطلع می باشد که من کارهای خوب زیادی انجام داده ام و من در شرایط فعلی به این آگاهی دست پیدا کرده ام که به چه نحوی در شغل خودم بهتر باشم.”

در صورتیکه می خواهید یک فرد شادتری باشید، باید همین الان این 5 نوع طرز تفکر را متوقف کنید

4. جملات “باید”

زمانی که شما در مورد اینکه “باید” به چه نحوی این کار یا آن کار را انجام می دادید فکر می کنید، ممکن است احساس گناه کنید؛

این شرایط نمی تواند یک محرک مناسب و سالمی را ایجاد کند.

به جای این تفکر که “من این هفته باید زیاد کار می کردم” این تفکر را داشته باشید که “هفته پیش از نظر کاری خیلی شلوغ بودم، به همین دلیل این هفته یک سری تغییراتی در کار خودم ایجاد خواهم کرد و این رویه را ادامه خواهم داد.”

5. برچسب گذاری

برچسب گذاری عبارت از استفاده کردن از کلمات منفی به منظور توصیف کردن خودتان به جای توصیف کردن کارتان می باشد.

برای مثال داشتن این طرز تفکر که “من احمق هستم” به جای این مورد که “من یک کار اشتباهی انجام داده ام” به عنوان برچسب گذاری شناخته می شود.

گفتن مکرر این مورد به خودتان که شما یک چیزی (تنبل، احمق، ناتوان) هستید، می تواند به صورت ناخودآگاه منجر به پذیرفتن این باور در شما شود.

از طرف دیگر باید از خودتان بپرسید که چرا به جای این تفکرات منفی نباید تفکرات مثبتی داشت؟

سعی کنید به خودتان بگویید که یک فرد باهوش، با انگیزه و توانمندی هستید تا تاثیرات آن را بر روی خودتان مشاهده کنید.

شناسایی الگوهای فکری خطرناک می تواند یک قدم مهمی برای بهبود وضعیت روانی و بهزیستی شما باشد.

همچنین این نکته را به یاد داشته باشید که مراقبت از سلامت روانی خودتان یک مورد مهمی برای مراقبت از سلامت کلی تان می باشد.

در صورتیکه می خواهید اطلاعات بیشتری در این زمینه به دست بیاورید، می توانید از سایر مقالات سایت مشاورانه استفاده کنید و از مشاوران آن کمک بگیرید.

منبع : کانون مشاوران ایران

چگونه می توان تغذیه مناسب و آگاهانه ای داشت

مناسب یا آگاهانه یکی از کلماتی می باشد که امروزه در هر جایی به کار گرفته می شود.

ولی درک منظور واقعی افراد مختلف از این کلمه یک مقدار سخت تر است.

مفهوم آگاهانه ریشه در بودیسم دارد و در واقع به معنای آگاه بودن می باشد.

در زندگی های مدرن، سریع و مبتنی بر رسانه های اجتماعی امروزی به نظر می رسد که آگاهی به معنای پذیرفتن موقعیت پایین تر است.

به همین دلیل است که اکثر کارشناسان سلامتی بر روی اهمیت آگاهی  تاکید دارند.

یکی از مواقعی که معمولا ما به صورت غیرآگاهانه عمل می کنیم، در حین غذا خوردن می  باشد.

به نحوی که در اکثر مواقع به صورت عجولانه، در برابر تلویزیون یا در حین بازی کردن با گوشی مان در اتاق استراحت غذا می خوریم.

ما به ندرت در حال نشسته و بدون هیچ مورد حواس پرت کننده ای غذا می خوریم و از غذا خوردن خودمان لذت می بریم.

برخی از این کارشناسان معتقدند که این مورد یکی از دلایل چالش داشتن ما در مورد غذا خوردن  می باشد.

در حالیکه همه افراد مطلع می باشند رژیم های غذایی پرطرفدار در بلندمدت کارایی ندارند، ولی مطالعات صورت گرفته بر روی تغذیه آگاهانه نشان داده است که پذیرش این ذهنیت می تواند برای سلامتی بلندمدت مفید باشد.

یکی از مطالعات صورت گرفته نشان داده است افرادی که روش های کاهش وزن رفتاری را به کار می گیرند، معمولا در طول هر دوره شش ماهه به اندازه 18 پوند وزن خودشان را کاهش می دهند.

ولی محققان به این نتیجه دست یافتند که در یک برنامه مبتنی بر پذیرش (آگاهانه)، میزان کاهش وزن شرکت کنندگان به صورت متوسط برابر با 26 پوند بود.

علاوه بر این، این افراد همچنین در طول سه ماه بعدی هم وزن خودشان را کاهش دادند.

بنابراین باید این سوال را مطرح کرد که تغذیه آگاهانه در واقعیت به چه معنایی است؟

مرکز سلامت هاروارد و خط سلامت آن یک سری تکنیک های ساده ای را معرفی کرده است که شما در وعده غذایی بعدی و در آینده می توانید از آن استفاده کنید.

چگونه می توان یک تغذیه آگاهانه ای داشت

1. خرید از مغازه

ممکن است این مورد ساده به نظر برسد، ولی نباید آشپزخانه خودتان را از غذاهای کم ارزش پر کنید.

در واقع در حین خرید کردن باید به صورت آگاهانه عمل کنید. به جای انتخاب کردن مواردی که معمولا می خرید، سعی کنید مواد مغذی موجود در هر از این موارد را در نظر بگیرید.

خرید کردن لیست خودتان از بخش تولید و اجتناب کردن از ایستادن در صف ها هم می تواند یک ایده مناسبی باشد.

2. در زمانیکه گرسنه هستید غذا بخورید

تفاوت مابین غذا خوردن در زمانیکه باید غذا بخورید و غذا خوردن در زمانیکه گرسنه هستید را همواره در نظر داشته باشید.

برای مثال در صورتیکه ناهار خودتان را دیر وقت خورده باشید و به دلیل اینکه زمان شام باشید بخواهید شام بخورید، نمی تواند یک ایده مناسبی باشد.

همچنین نباید بیش از حد منتظر باشید تا احساس گرسنگی شدیدی بکنید، چرا که این شرایط می تواند منجر به پرخوری شود؛

در واقع همواره باید وضعیت بدن خودتان را در نظر بگیرید و زمانیکه سیر می شوید دست از غذا خوردن بردارید.

چگونه می توان تغذیه مناسب و آگاهانه ای داشت

3. صفحه های نمایش را خاموش کنید

مشاهده کردن تلویزیون یا سرگرم شدن با گوشی در حین غذا خوردن باعث می شود که از نظر ذهنی در شرایط هوشیارانه قرار نداشته باشید.

تغذیه آگاهانه به معنای توجه کردن می باشد. خاموش کردن تلویزیون و دور از دسترس نگه داشتن تلفن به شما کمک خواهد کرد تا به غذای خودتان بیشتر توجه کنید.

4. قدردان غذای خودتان باشید

هم در حین آشپزی و هم قبل از شروع کردن به غذا خورن، تلاش هایی که قبل از آماده شدن غذا در بشقاب صورت گرفته است را در نظر بگیرید.

نسبت به کاری که خودتان انجام داده اید قدردان باشید، یا به صورت ذهنی از کاری که یک فرد دیگری انجام داده است سپاسگزاری کنید.

در صورتیکه به همراه دوستان یا خانواده خودتان غذا بخورید، ارزش این فرصت زمانی که در کنار یکدیگر هستید را بدانید.

5. حس های خودتان را فعال کنید

آشپزی کردن و غذا خوردن باعث می شود که تمامی حس های خودتان را به کار بگیرید؛

بنابراین می توانید به صورت هدفمند به هر یک از این حس ها توجه کنید.

تمامی رنگ هایی که در بشقابتان قرار دارد را در نظر بگیرد. طعم ها و بافت های موجود و نحوه ترکیب شدن طعم ها و صداهای مربوط به پختن غذا را درک کنید.

این کار می تواند به شما کمک کند تا از نظر ذهنی آرام شوید و قدردان غذای خودتان باشید.

6. به صورت آرام غذا بخورید

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که سریع غذا می خورند در مقایسه با افرادی که به صورت آرام تر غذا می خورند، معمولا دارای وزن بیشتری هستند.

سعی کنید گاز کوچک تری بزنید و همه غذا را بجوید. این کار به شما کمک خواهد کرد تا غذای خودتان را به صورت بهتری بچشید.

حتی می توانید در حین جویدن غذا، قاشق و چنگال خودتان را بر روی غذا بگذارید.

7. بخش های کوچکتر را مصرف کنید

شاید به این نتیجه برسید که خوردن غذا به صورت آرام تر (در مقایسه با حالت معمولی که غذا می خورید) باعث خواهد شد تا با غذای کمتری سیر شوید.

سعی کنید در مرحله اول یک بخش کمتری از غذا را برای خودتان بکشید و بعد از خوردن آن و در صورت نیاز غذای بیشتری برای خودتان بکشید.

حتی در صورتیکه هدف شما عبارت از کاهش وزنتان نباشد، تغذیه آگاهانه می تواند یک ابزار مناسبی برای بکارگیری آگاهی در سایر بخش های مربوط به زندگی روزمره می باشد.

در صورتیکه تمایل داشته باشید نحوه به کارگیری آگاهی را در سایر بخش های زندگی تان یادبگیرید، سعی کنید از برخی روش های ساده مدیتیشن استفاده کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

درمانگر من در اولین جلسه درمانی چه سوالاتی خواهد پرسید؟

در صورتیکه برای اولین بار بخواهید در یک جلسه درمان حضور داشته باشید، احتمالا هیجان زده خواهید بود و یک مقداری اضطراب خواهید داشت.

همانطور که خودتان هم مطلع هستید درخواست کمک یک مورد مناسب و صحیحی است، ولی وجود داشتن یک مقدار اضطراب هم یک مورد نرمالی است (چرا که شما می خواهید احساسات شخصی خودتان را با یک فرد ناشناس در میان بگذارید).

هر چند که درمانگر شما یک فرد غریبه می باشد، ولی باید این نکته را به یاد داشته باشید که این فرد بدون هیچ نوع قضاوتی از شما حمایت خواهد کرد.

علاوه بر این پزشک شما نسبت به این موضوع مطلع است که ممکن است شما یک مقدار اضطراب داشته باشید و به نحوی آموزش دیده است که بتواند در این شرایط به شما کمک کند.

به منظور اینکه آمادگی لازم را برای اولین جلسه درمان داشته باشید، ما یک لیست از سوالاتی را در ادامه بیان کرده ایم که معمولا پزشکان در اولین جلسه درمانی می پرسند.

با بررسی این سوالات می توانید آمادگی مناسبی را برای اولین جلسه درمان داشته باشید.

1. چه چیزی باعث شد که به درمان مراجعه کنید؟

پاسخ به این سوال می تواند کاملا ساده باشد؛ برای مثال می توانید بگویید که “پزشک قبلی یک بیماری را در من تشخیص داد و به من توصیه کرد که به شما مراجعه کنم”.

همچنین این احتمال وجود دارد که پاسخ به این سوال مبهم باشد که کاملا عادی است.

همواره این نکته را به یاد داشته باشید که شما به منظور مراجعه به یک درمانگر، هیچ گونه نیازی به یک تشخیص یا ارجاع داده شدن ندارید.

مراجعه به پزشک یک مورد کاملا مناسبی است، چرا که خودتان به تنهایی نمی توانید به احساس آرامش دست پیدا کنید.

هیچ یک از دلایل مراجعه به پزشک نمی تواند اهمیت بیشتر یا کمتری نسبت به سایر دلایل داشته باشد.

حالت دیگر این سوال عبارت از این است که “شما چه علائم یا نگرانی هایی را تجربه می کنید؟” باید توجه داشته باشید که ندادن یک پاسخ صحیح به این سوال کاملا عادی است. فقط باید مواردی که به ذهنتان می رسد را بگویید.

2. چه مدت است که این شرایط را دارید؟

پزشکتان این سوال را از شما خواهد پرسید تا بتواند یک شناختی در مورد نحوه مدیریت کردن استرس عاطفی توسط شما داشته باشد.

مکانیزم های مقابله ای متنوعی در دسترس می باشند (از مکانیزم های مفید تا مکانیزم های مضر)؛ به همین دلیل درمانگر می خواهد سبک شما را بشناسد.

علاوه براین، پزشکتان می تواند یک سری مواردی را به شما پیشنهاد بدهد که به احتمال زیاد آنها را دوست خواهید داشت.

برای مثال در صورتیکه شما بخواهید بیرون از خانه باشید، شاید یک مدیتیشن همراه با پیاده روی بتواند یک تمرین آرامش بخش مناسبی برای شما باشد.

3. آیا قبلا به درمان مراجعه کرده اید؟

در صورتیکه شما قبلا به یک درمانگر دیگری مراجعه کرده باشید، این احتمالا وجود دارد که یک سری موارد خوب یا بدی در شما تشخیص داده شود.

اطلاع دادن این موارد به درمانگر جدید خودتان می تواند شناخت وی را در مورد شما افزایش دهد.

در صورتیکه قبلا به درمان مراجعه نکرده باشید، در این صورت درمانگر شما بیشتر بر روی ساختار و انتظارات معمول از این فرآیند تاکید خواهد داشت.

درمانگر من در اولین جلسه درمانی چه سوالاتی خواهد پرسید؟

4. هدف شما از مراجعه به مشاوره چیست؟

مشخص کردن یک سری اهداف می تواند یک ابزار مناسبی برای مشخص کردن انتظارات شما از جلسه درمان باشد.

در صورتیکه ذهنیت مشخصی در رابطه با مواردی نداشته باشید که می خواهید در نتیجه جلسه درمانی به دست بیاورید، پزشکتان می تواند یک سری اهداف مشخص و قابل سنجشی را برای شما مشخص کند.

برای مثال در صورتیکه هدف شما عبارت از “اضطراب کمتر” باشد، سنجش کردن این خواسته به راحتی امکان پذیر نخواهد بود.

پزشکتان می تواند این سوال را از شما بپرسد که در صورت داشتن اضطراب کمتر، چه کارهایی را می توانید انجام دهید.

یا این سوال را مطرح کند که در صورت داشتن اضطراب کمتر، کدام بخش از زندگی شما تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

5. آیا تا به حال در مورد آسیب زدن به خودتان یا سایر افراد فکر کرده اید؟

این سوال یک سوال سختی برای اکثر افراد می باشد و می تواند منجر به بروز احساسات شدیدی شود. با این وجود، آگاهی یافتن پزشکتان در مورد وجود داشتن تفکر آسیب زدن به خودتان اهمیت زیادی دارد.

این اطلاعات باعث خواهد شد تا بر اساس وضعیت ذهنی و روانی که دارید، پزشکتان بهترین درمان ممکن را در اختیارتان قرار دهید.

این نکته را به یاد داشته باشید که درمانگرتان نمی خواهد در مورد شما قضاوت کند، بلکه تنها هدف وی عبارت از کمک کردن به شما و حمایت کردن از شما می باشد.

هر چند که هر پزشکی روش منحصر به فرد خودش را دارد، ولی این پنج سوال مطرح شده عبارت از رایج ترین موارد بحث شده در اولین جلسه درمان می باشند.

مطلع بودن در رابطه با مواردی که باید انتظار داشته باشید می تواند اضطراب شما را کاهش دهد؛

بنابراین سعی کنید قبل از مراجعه به پزشک یک تماس تلفنی با وی داشته باشید و سوالات و نگرانی های خودتان را مطرح کنید.

همچنین می توانید از مقالات و مشاوره های ارائه شده در سایت مشاورانه هم استفاده کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

چرا ما به روان شناسان بالینی بیشتری نیاز داریم؟

چرا امروزه به روان شناسان بالینی بیشتری نیاز وجود دارد؟ آیا روان پزشکان و مشاوران نمی توانند کار روان شناسان را انجام بدهند؟ روان شناسان بالینی چه کاری انجام می دهند؟

روان شناسان بالینی به طور مرسوم در دپارتمان روان پزشکی کار می کنند. به نظر می رسد که این رشته فقط در حوزه روان شناسی، سلامت روان و آزمون روان شناختی کارایی دارد.

روان شناسان بالینی از طریق تشخیص و به وسیله مهارت های اصلی خودشان در اجرا و تفسیر آزمون های روان شناسی استاندارد به روان پزشکان کمک می کنند؛

همچنین روان پزشکان تا یک سطحی در درمان و روان درمانی هم فعالیت می کنند.

رشته روان شناسی بالینی دارای یک سری زیر بخش هایی تخصصی است و بیش از 200 نوع تکنیک درمانی دارد.

همچنین روان شناسان بالینی در درمان خودشان از تکنیک های مشاوره ای استفاده می کنند و در برخی مواقع نقش آنها با نقش روان شناسان مشاوره ای اشتباه گرفته می شود؛

روان شناسان مشاوره ای به افراد دارای مشکلات روزمره ای کمک می کنند که این مشکلات دارای ماهیت شدید نمی باشند.

همچنین در مالزی این سردرگمی و سوء تفاهم منجر به ایجاد یک سری مشکلاتی در بیمارستان های دولتی شده است؛

در این بیمارستان ها به جای ایجاد یک سری پوزیشن هایی برای روان شناسان بالینی، پوزیشن های مربوط به مشاوران افزایش یافته است.

امروزه روان شناسان بالینی نقش مهمی در سایر حوزه ها دارند که برای مثال می توان به ترویج سلامتی، پزشکی رفتاری، ارزیابی عصبی – روان شناختی، مسائل مربوط به مدیریت تخصصی، علم مربوط به سخنرانی و سایر موارد اشاره کرد.

تعداد محدودی از روان شناسان بالینی مالزی توانایی لازم را برای ارائه خدمات در درمان اختلال های روان شناختی دارند و  خدمات ارائه شده توسط آنها تقریبا هم سطح خدمات ارائه شده توسط متخصصان پزشکی می باشد.

به دلیل اینکه وظیفه این متخصصان به درمان اختلال های روان شناختی محدود نمی شود و باید وضعیت بیمار را بررسی کنند، غربال گری کنند و مشاوره دهند یا یک سری توصیه هایی را در مورد بهترین روش درمان به درمانگران ارائه دهند، در برخی مواقع پزشکان، جراحان، درمانگران بالینی، مددکاران و وکیلان درمانجوها را به آنها ارجاع می دهند.

روان شناسان در برخی از کلینیک های بیمارستانی تقریبا در تمامی بخش ها، همانند روان پزشکی، بخش مربوط به اطفال، جراحی، دارو، پزشکی اجتماعی، زایمان و بخش زنان به کار گرفته می شوند.

تنوع کار روان شناسان بالینی یک تاثیر منفی بر روی شغل آنها داشته است؛

هر چند که شغل آنها به شدت مورد نیاز می باشد، ولی مدیریت بیمارستان ها یک بخش مجزایی به روان پزشکی بالینی اختصاص نمی دهند و این شرایط منجر به ایجاد مشکلاتی برای پیشرفت و آینده این تخصص شده است.

نیاز مبرم به روان شناسان بالینی توسط بخش خدمات عمومی هم مورد تایید قرار گرفته است و در اوایل دهه 80 انجمن روان شناسان ایجاد شده است، ولی تا بحال تلاش جدی برای رفع کمبود های این بخش صورت نگرفته است.

چرا ما به روان شناسان بالینی بیشتری نیاز داریم؟

سیستم آموزشی موجود در مالزی روان شناسی را به عنوان یک رشته هنری در نظر می گیرد و به همین دلیل دانشجویانی که در رشته روان شناسی فارغ التحصیل می شوند، بر خلاف همتایان خودشان در کشورهای غربی که می توانند یکی از دو درجه کارشناسی هنری یا کارشناسی علمی را انتخاب کنند، درجه کارشناس هنری را دریافت می کنند.

معمولا افراد دارای درجه کارشناس هنری یکی از تخصص های روان شناسی اجتماعی، روان شناسی میان فرهنگی، روان شناسی صنعتی و روان شناسی سازمانی را انتخاب می کنند.

در حالیکه افراد دارای درجه کارشناس علمی یکی از تخصص های بالینی، عصبی – روان شناختی، روان شناسی فیزیولوژیایی، دادگاهی و سایر تخصص های فرعی را انتخاب می کنند که دارای مبنای علمی قوی هستند.

همچنین برخی از دانشگاه های مالزی از طریق برگزاری برنامه های دوال آموزشی با دانشگاه های بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا، مدرک کارشناسی علمی را در این رشته ارائه می دهند.

دلیل دیگر کمبود روان شناسان بالینی این موضوع می باشد که روان شناسی بالینی یک دوره تخصصی است و بر خلاف برخی از برنامه های سلامتی مشابه، فقط در سطح بالاتر از فارغ التحصیلی ارائه می شود.

برخی از پیشنهاداتی که برای رفع مشکل مربوط به کمبود متخصص در روان شناسی بالینی مطرح شده است عبارتند از: (1) وزارت آموزش و پرورش باید یک نقش مهمی در تامین تقاضاها و نیازهای روان شناسان بالینی داشته باشد؛

دانشجویانی که با نمره خوبی فارغ التحصیل می شوند، باید به موسسات محلی و خارجی دعوت شوند و بعدا در تخصص های فرعی روان شناسی بالینی، همانند روانشناسی عصب شناختی بالینی (این تخصص مورد نیاز بخش علوم اعصاب می باشد)، روان شناسی دادگاهی (که مورد نیاز نیروی پلیس و بخش زندان است) و روان شناسی سلامت (که مورد نیاز پرسنل پزشکی است) تحصیلات و دوره های مورد نیاز را سپری کنند.

بعد از اتمام دوره ها، این افراد باید برنامه های محلی فراتر از سطح فارغ التحصیلی را اجرا کنند. (2) دانشجویانی که در رشته روان شناسی فارغ التحصیل می شوند، باید دارای درجه کارشناسی علمی باشند.

این مورد منجر به افزایش اعتماد به نفس این افراد خواهد شد. (3) تمامی موسسات مرتبط باید برای پیشرفت دوره روان شناسی بالینی با یکدیگر همکاری کنند تا استاندارد جهانی این رشته افزایش پیدا کند و دانشجویانی زیادی به تحصیل در این رشته ترغیب شوند.

منبع : کانون مشاوران ایران