سه راهکار برای توقف کتک کاری کودکان

ترس هایی که موجب می شود کودک به دیگران ضربه بزند، معمولاً ریشه در بعضی از تجارب ترسانیدن توسط والدین یا دیگران در اوایل زندگی اش دارد؛ اگرچه، در کل کودک ممکن است به ظاهر از خود ترسی نشان ندهد. کودک برای کنترل ترسش، دست به نوعی رفتار پرخاشگرانه می زند و هر زمانی که او احساس ترس شدیدی کند این رفتار نیز شعله ور می شود. در واقع کودک به جای گریه کردن یا گفتن احساس ترس خود، هنگام ترسیدن شروع به حمله می کند، بالا و پایین می پرد، نمی تواند از دیگران درخواست کمک کند و به در و دیوار ضربه می زند. شما برای کمک به کودکتان، نباید به دنبال علت ترس او باشید؛ بلکه میزان افزایش احساس امنیت اش و نیز ارتباط با او ضروری و مهم است خواه شما والدین یا پرستار او باشید؛ خواه دوست یا از آشنایان او باشید. همچنین برای پیشگیری از هر گونه عمل تکانشگرانۀ کودک، نیاز به مراحلی پیش رونده است.همانطور که شما با کودکتان ارتباط برقرار می کنید و به او حس امنیت می دهید، او نیز احساسات پرحرارتی که محرک تکانشگری همراه با ضربه زدن شده را با شما در میان خواهد گذاشت. به احساسات کودکتان توجه کنید ضمن اینکه از آسیب زدن به دیگران ممانعت کنید و به او اجازه دهید تا ترس اصلی خود را تخلیه کند به طوری که او بتواند احساس راحتی و آرامش کند و دیگران را همچون دوستانش ببیند؛ نه اینکه او را تهدید کنید.

* اول، یک رابطه صمیمی تری برقرار کنید.

فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و بهتر تنظیم کنید. تعیین زمان خاص یک ابزاری ایده آل برای برقراری ارتباط است. اگر فرزندتان است؛ پس سعی کنید آن، زمانی کوتاه در اوایل روز و به محض بیدار شدن از خواب صبحگاهی باشد، طوری که کودک روزش را با پیشنهادتان برای تصمیم گیری در مورد رغبت او به 5 دقیقه یا 10 دقیقه با هم بودن شروع کند. به او بسیار گرم و صمیمی نگاه و توجه کنید، این کار باعث می شود که او احساس کند وجودش برایتان مهم است حتی اگر هم شیر های دیگری هم داشته باشد، یک برنامه صبحگاهی ترتیب دهیدو اینکه باید ابتدا با مکالمات تلفنی شما همراه باشد. این کار یعنی داشتن برنامه در خانواده باعث می شود کارهای مهم را در اولویت قرار دهید. اگر می دانید که کودکتان فردی جدا از خانواده است سعی کنید در اولین فرصتی که او را می بینید با او بازی های کودکانه ای که در آن امکان برنده شدن او وجود دارد؛ را ترتیب دهید.

* برای مثال، تعامل احساسی برقرار کنید.

شما ممکن است یک سری بازهای پرسرو صدا یا بازی های قایم باشک را به کار ببرید این ها بازی هایی هستند که کودکان را به بازی جمعی وا می دارند، خودتان نیز به جمع آنها بپیوندید، پر انرژی و با احساس بازی کنید. با یکدیگر بازی خندیدن را انجام دهید و نقشیرا متناسب با سن کودک به خود بگیرید. با بازی قایم باشک در جایی پنهان شوید و کودکان را وادار کنید تا سریع شما را پیدا کنند یا به صورت غیرمنتظره وسط بپرند و شما را بتراسنندوقتی کودکان بدون قلقلک می خندند؛ بالطبع آنها برنده می شوند و شما بازنده. خندیدن و حس امنیت و قدرت در بازیِ بردن و باختنبه کودکان کمک می کند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و انرژی شان تخلیه شود. این بازی به کودکتان می فهماند که آنها در کنار شما احساس امنیت، ارزشمندی و نیز اعتماد به نفس دارند.

* در جمع خانواده

شما ممکن است بازی گرگم به هوا را ترتیب دهید یا بازی دویدن و گرفتن کودک که امکان برنده شدن کودک در آن وجود دارد. برای مثال شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید او را با احاطه کردن کودک و به حالت تلو تلو و مارپیچی محکم در بغل بگیرید. برای آنها به جذاب ترین حالت ممکن گرفته شدن لذت بخش است.با کودکتان کشتی بگیرید اما سعی کنید خیلی به او فشار نیاید.با او هنگام بازی تماس چشمی داشته باشید.با او بازی های رمزی که حاکی از فریب دادن کودک است را انجام دهید اما سعی کنید سرزندگی قبل را داشته باشید و پر انرژی بازی کنید. این نوع بازی برای کودکان دنیای دیگری است. کودکی که در طی بازی قصد ضربه زدن دارد ممکن است این بازی را فرصتی دوباره برای رونمایی اضطراب و آشفتگی اش به روش عملی تری بداند. او ممکن است به میز محکم ضربه بزند یا میز پذیرایی تان را به هم بریزد و یا در حالی که به شما نگاه می کند، دیوار را خط خطی کند. وقتی که شما با ملایمت به او نزدیک می شوید تا به او تذکر دهید او دلیلی برای گریه کردن،جوش آوردن و راه انداختن قشقرق پیدا می کند.این بیان هیجانی شروع فرآیند بهبود یافتن یا درمان احساسات به خصوص احساسات مشابهی است که منجر به آسیب زدن به دیگران می شود.

* دوم: وقتی کودکتان گریه می کند برای احساساتش ارزش قائل شوید.

این به معنای ماندن نزد کودک است نه اینکه طغیان هیجانی او را دنبال کنید بلکه بگذارید کودک بداند شما به خاطر او آنجا نشسته اید. در صورت حمایت کم از او، ترس و اضطرابش بیشتر می شود. اغلب، کودک از حالت آنی” کلوچه ام له شده؛ من کلوچه جدید میخوام” به ” مامانم رو میخوام” و از حالت شکایت به اضطراب ناگهانی محض تغییر می یابد. توجه کنید؛ نیازی به محیاکردن همه چیز نیست. شما فقط یک شخص بی طرف هستید که حرف های او را می شنوید. بگذارید از شکستن میز، خواستن تمام شیرینی یا هر نیاز مبرم آنی احساس ترس وتأسف کند. بعداً زمانی برای تعمیر یا تهیه دوباره شیرینی وجود دارد. اما فعلاً ناراحتی تان به خاطر او را نشان دهید. اگر مادر یا پدر در کنارش نیست، بگذارید خیالش از برگشتن آنها راحت باشد. به کودک اطمینان خاطر دهید که شما همیشه مواظب او هستید و امنیتش را فراهم می کنید. در صورت رفتار اجبار و عصبانیت، احساسات کودک بیشتر طغیان خواهد کرد. اگرچه، آن مانند کابوس خطرناکی می ماند که در حال رخ دادن است، این برون ریزی احساسات واقعاً شکل شدیدی از ذهن هیجانی کودک است. احساسات تندی که شما مشاهده می کنید آن چیزی است که منجر به رفتار تکانشی او می شود. التیام درونی واقعی ممکن است. همه نیازهای کودک بسته به حد تعادل شما و برقراری ارتباط چشمی و گفتن عبارات کمی درمورد داشتن امنیت او در کنارتان است. وقتی احساسات کودک خاموش شد، کودک حس خواهد کرد که در کنار شما امنیت بسیار بیشتری نسبت به گذشته دارد؛ خواه او کودک خودشمایا کودکی که به دلایلی از او مراقبت می کنید، باشد.

 

* سوم، اگر نمی توانید به دلیل گریه زیاد کودک به خاطر چیز کوچکی با او ارتباط برقرار کنید، پس لازم است اجازه دهید تا ضربات تکانشی خود را عملی کند.

مراقب نشانه های چسبیدن زیاد باشید. کودکان اغلب علایمی از تشدید احساسات منفی را به شما نشان می دهند. صدای آنها می گیرد. ظاهرشان حالت مات و مبهوت به خود می گیرد و نیز گاهی اوقات رنگشان می پرد.به چشمان شما زل نمی زنند. سعی در کنترل موقعیت ها دارند. با مشاهده این وضعیت به او نزدیکتر شوید. سعی نکنید مانع ضربه زدن او با عباراتی مانند “بسیار خوب، آرام باش” شوید.دلیلی برای اضطراب و پریشانی وجود ندارد. زیرا پریشانی از قبل در درون کودک رخنه کرده است. پس برای کودکی که آشفتگی اش را نشان می دهد، نیازی به گفتن عباراتی برای از بین بردن رفتارآشفتگی نیست. اطمینان حاصل کنید که رفتار تکانشی کودک به کسی آسیب نزند.

* محدودیت ایجاد کنید.

به عنوان مثال شما ممکن است سعی کنید جلوی ضربه زدن کودک را با بازکردن دستانتان در مقابل وسیله پرتاب شده بگیرید، و با ملایمت او را دور از بچه های دیگرمتوجه عملش کنید؛ در این صورت او را از بازی بعدی منع نکنید. شما ممکن است صرفاً احساس امنیت را گوشزد کنید و بگویید” رز، من باید صندلی ام را اینجا بگذارم؛ شما می توانی بازی کنی، اما، من میخوام پیش شما بمانم و صندلی ام مدتی اینجاست، پس همه چیز امن است. حس آرامش تان و نوازش لطیف تان احتمالاً به او کمک می کند تا او به فشار ایجادشده درونی خود توجه کند. او نمی خواهد شما آنجا باشید و ممکن است وول بخورد و شما را هل دهد. کمی آنطرف تر کودک بمانید.” من میخواهم امنیت داشته باشی. می دانم که میخواهی بازی کنی و می توانی بازی کنی. من میخواهم هرجایی می روی باتو بیایم”. او ممکن است عصبانی شود و کار خود را با گریه کردن عملی کند.

* محدود کردن شما مثمرثمر است. شما به آشفته شدن او توجه کرده اید و بهترین روش ممکن را اجرا کرده اید.

شما می خواهید کودک بیمناک از احساس شرم به دلیلضربه زدن و صدمه دیدن شخص دیگری را منع کنید و از قربانی شدن کودکی دیگر جلوگیری می کنید. شما به عنوان والدین یا مربی در محیط بازی مسئولیتتان را انجام می دهید و او را خجالت زده نکرده اید یا در انزوا قراد نداده اید، بلکه به او اجازه نداده اید با ضرباتش به کودک دیگری آسیب برساند.در نهایت، وقتی که شروع به اشک ریختن و گریه می کند، درکنارش بنشینید. به او بگویید که دوست خوبی برای دیگران است و کودکان دیگر از بازی با او خوشحال می شوند و اینکه امروز روز خوبی برایش خواهد بود؛ اگرچه مسائلی سخت درک می شوند. به کودک اجازه دهید بداند که در کنار شما امنیت دارد و شما از بودن با او خرسند هستید.

* این فرآیند بارها و بارها می تواند برای برطرف کردن گریه کردن کودکان به کار گرفته شود، در زنجیره ای از ترس هاینسبتاً سترک به روندهای متعددی از حدود بازداری و تخلیه هیجانی نیاز است.

بارها دیده ایم که کودکان با گذشت زمان تغییرات را در خود متبلور می کنند و رفتار تکانشی مکررشان به نوعی حساسیت، همدلی با احساسات دیگرکودکان تبدیل می شود ضمن اینکه فرصت های مکرری برای گمراه کردن فرد مراقب دارند و از این رو، گریه هایی از ته دل و به موقع به پا می کنند و در آغوش فرد مراقب نیز بیقراری می کنند.

آیا این همان راهکاریست که ما به کار می بریم؟

وقتی هنگام عصبانیت مان کسی کاری انجام می دهد؛ و ما عقده ها و آشفتگی های درونی خود را بر سر آنها خالی می کنیم؛ با این حال انتظار دارید که با کمال آرامش به ما برای شنیدن درد دل و نگرانی ها گوش دهند؟ آیا وقتی کسی به دردل های مان گوش می دهد؛ ما دوباره احساس خوبی نسبت به زندگی پیدا می کنیم؟ کودکانی که تمایل به ضربه زدن دارند به ما فرصت یادگیری و دانستن این نوع مداخله مؤثر را می دهد؛ مداخله برای برقراری رابطه ای صمیمی تر. مداخلاتی که از طریق توجه کردن و ارزش قائل شدن برای کودک مانع از رفتارهای مخرب می شود و موجب می شود کودک دوباره در دنیای کودکانه خود احساس امنیت کنید.

این مداخله چطور مؤثر واقع می شود:

من زمانی که نظاره گر تعاملات هستم، می بینم که خواهر بزرگ مانند یک پروانه دور برادر کوچکش می چرخد. او برادرش را تنها نمی گذارد اما یک لحظه ناخواسته تکانشی عمل می کند و برادرش را کتک می زند. مادر خسته و نا امید می شود. بنابراین، من به مادر نشان دادم که چطور دخترش را از نزدیک شدن به برادرشباز دارد. من او را تشویق کردم تا بگوید” می دانم که میخواهی برادرت را ببوسی. می توانی او را یک زمانی کمی ببوسی. بیا و فقط از برادرتمراقبت کن و ببین او چه می خواهد. نیازی به رفتارخصمانه و امر و نهی کردن نیست. مادر از امنیت هر دو کودک مطمئن می شود و به دخترش می گوید” تو دوست بیلی هستی، می توانم بگویم تو مثل خواهر بزرگ و دوست داشتنی بیلی هستی”. با ابراز این احساس حد و مرز دار، دختر فوراً قشقرق راه می اندازد و بالا و پایین می پرد و از دست مادرش عصبانی می شود. او سعی می کند به حالت خشمگینی به برادرش نزدیک شود. به مادر گفتیم که ما مشاهده کردیم که او برادرش را دوست دارد اما به او گفته شده که می توانی بعداً و زمان دیگری کمی برادرت را ببوسی و در آغوش بگیری نه اکنون.این قشقرق خواهر بزرگ وکشمکش مطبوع او پانزده تا بیست دقیقه طول می کشد. زیرا ما بر نکات مثبت تمرکز کردیم ضمن اینکه او در آغوش مادرش گریه می کرد به او و احساساتش توجه کردیم. سرانجام احساسات او به شکل برون ریزی فرو نشانده و دیگر هیچ وقت او احساس عصبانیت و دست به کارهای ناگهانی نزد ؛ سپس به مادرش نگاه کرده و با او ارتباط چشمی برقرار کرد و با دکمه های لباس مادرش بازی کرد؛ لبخند زدکه به نظر می رسید او به احساس آرامشیدست یافته است. در این موقع، ما از مادر می خواهیم که اگر او خواست همان لحظه برادرش را ببوسد و اصرار بر آن داشت به آرامی او را از آنجا به بهانه بازی کردن دور کنید. محدودیت مادر و دادن اختیار ناشی از توجه به او موجب شده است که بر نزدیکی به کودک و محاصره او به حالت پرخاشگری فزاینده و انتقام اصرار ورزد. حال، مادر خوشحال است و می داند که چگونه محدودیت اضطراری ایجاد کند تا برایبرون ریزی مؤثر رفتارهای تکانشی دخترش برنامه ای به عمل آورد.

منبع: کودک و نوجوان

انتظارات بزرگ: کودک یک ساله ی شما

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

 کودک یک ساله

مراقبت از کودک می تواند طاقت فرسا باشد، ولی خیلی چیزها وجود دارد که باید به آنها توجه کنیم. نگاهی به نقاط عطف رشد کودک در سال اول تولدش بیاندازید.

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

لبخند

بعد از دو ماه بی خوابی شبانه و نداشتن ساعات آرامش به دلیل گریه های زیاد کودکتان، شما می توانید لبخند های کوچک کودکتان را مشاهده کنید. در اینجا زمانی است که شما باید پاداش زحماتتان را بگیرید. زمانی که کودک شما دو ماهه می شود اولین لبخند هایش را در پاسخ به شما نشان خواهد داد! صداهایی که شما از خودتان تولید می کنید و حرکاتی که با صورتتان برای کودک در می آورید کودک را به لبخند وادار می کند.

 

خندیدن

اگر شما به صورت مکرر صدای گریه ی کودک خود را می شنیدید. ولی بعد از چهار ماه شما می توانید صدای دیگری را بشنوید، شیرین ترین صدایی که تا به حال شنیده اید- صدای خندیدن کودکتان. بهترین قسمت این است که چقدر راحت کودک شما به هر چیزی می خندد. صورت های احمقانه، قلقلک، و زیرچشمی نگاه کردن باعث می شود که کودک شما با سر و صدای زیادی بخندد.

 

خوابیدن در تمام طول شب

نقطه ی عطف دیگری که برای کودک شما اتفاق می افتد، داشتن خواب کامل در شب برای پدر و مادر است که برای آنها بسیار ارزشمند است. در حالی که به نظر غیر طبیعی می رسد که یک نوزاد تازه متولد شده در تمام طول شب بخوابد، در این زمان پدر و مادر می توانند آسوده خاطر باشند زیرا این دوره به زودی به پایان خواهد رسید. بعد از 4-6 ماهگی، بیشتر کودکان قادر به خوابیدن در تمام طول شب خواهند بود.

 

نشستن

زمانی که شما بر روی شکمتان خوابیده اید چقدر دنیا متفاوت به نظر می رسد! حدود 5 یا 6 ماهگی بیشتر کودکان با حمایت والدین می توانند بنشینند و یا با تکیه دادن به دستان و یا بالش و یا مبل استراحت کنند. کودکان معمولا بین 7 تا 9 ماهگی می توانند به تنهایی بنشینند.

 

خزیدن

اگر کودک شما 8 ماهه است، شما ممکن است بخواهید که به کودکتان تمرینات ورزشی بدهید. شما متوجه می شوید که کودکتان در حال حرکت در اطراف خانه است. در 9 ماهگی، اگثر نوزادان با استفاده از خزیدن و با استفاده از دست و پایشان می خزند و از جایی به جای دیگر می خزند و لول می خورند. خزیدن یک نقطه ی عطف ضروری برای کودکتان نیست، و ممکن است شیرخوران ممکن است بخواهند بخزند یا لیز بخورند و رسیدن به نقاط عطف دیگر را در برنامه ی رشد خود داشته باشند.

 

خداحافظی کردن (بای بای کردن)

تکان دادن دست برای خداحافظی کردن تنها ترفندی زیبا نیست – این کار بیان واقعی زبانی خداحافظی است. بعد از 9 ماهگی بیشتر کودکتان شروع به درک ارتباط صدایی، حرکتی، و معنی دار می کنند. انها می دانند که تکان دادن دست به معنی خداحافظی کردن است.

 

غذا خوردن با دست

زمانی که کودک شروع به غذا خوردن با قاشق می کند زمانی است که کودک به تنهایی می تواند غذا بخورد. بین 9 تا 12 ماهگی، کودکان بهتر می توانند حرکت دست و انگشتانشان را کنترل کنند و برای انها گرفتن اشیاء آسان تر می شود! متاسفانه، نوزادان در این این سن بیشتر علاقه مند به کشف طعم و مزه ها دارند و غذاها تنها چیزهایی نیستند که نوزاد در این سن در دهان خود می گذارد. ایمنی برای نوزاد در این زمان به بزرگترین دغدغه ی والدین در این سن کودک تبدیل می شود.

 

ایستادن

بیشتر کودکان در 12 ماهگی شروع به ایستادن می کنند بدون حمایت دیگران می کنند. آنها در حالی که مبل یا دیگر اشیاء را نگاه داشته اند چند قدم بر می دارند، فعالیتی که به آن «گشت زدن» گفته می شود. در ماه های قبل کودک به تنهایی راه نمی رفت، کودکان ممکن است ساعت ها تمرین گشت زنی داشته باشند و هدف آنها رسیدن به یک شیء واقعی باشد.

 

گام برداشتن

شما ممکن است این قسمت از رشد کودک را یک نقطه ی عطف بزرگ تلقی کنید. شاید شما انتظار هیچ اتفاقی را بیشتر از این اتفاق نداشته اید (یا اینکه از اولین گامی که کودکتان بر می دارد فیلم یا عکس می گیرید) کودک شما به تنهایی اولین گام های خود را بر می دارد و انتظار شما را براورده می کند. ولی همه کودکان در اولین سال تولد خود راه نمی روند. این اتفاق به صورت طبیعی بین 9 تا 17 ماهگی رخ می دهد، و اکثر نوزدان حداقل در 13 ماهگی راه رفتن را شروع می کنند.

 

گفتن کلمات

«ماما! بابا!» هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که کودکتان اسم شما را صدا می زند، و این اتفاق معمولا در اولین سال از زندگی نوزادتان رخ می دهد. در این زمان، بیشتر کودکان حداقل می توانند یک کلمه ی معنی دار را به زبان بیاورند و برای استفاده از کلمات دیگر تلاش می کنند. این اتفاق خیلی طولانی نخواهد بود و شما می توانید آن چیزی را که در ذهن کودک شما می گذرد را بشنوید.

مترجم:نسرین بنی عباسی زاده

منبع: کودک و نوجوان

دلایلی که باید هر شب برای کودکتان کتاب بخوانید

برای کودکان ۳ تا ۸ سال

زمانی که کودکتان را به سوی رختخوابش می برید معمولا برای یک استراحت جانانه آماده می شوید! اما قبل از نثار آخرین بوسه، چیز دیگری لازم است انجام دهید: برایش یک داستان بخوانید. موسسه اقتصاد کاربردی و پژوهش اجتماعیملبورن، و بیمارستان کودکان سینسیناتی هردو می گویند که مهارتهای ادبی و ریاضی کودکانی که ۳ الی ۵ بار در هفته کتاب می خوانند افزایش می یابد. خواندن داستان به وقت خواب تا حدی شبیه پول گذاشتن در بانک و مشاهده ی زیاد شدن آن است. اینجا ۵ دلیل آورده شده که شما بایستی قبل از خاموشی چراغها، برای کوچولویتان داستان بخوانید.

1. رابطه محکمتری بسازید

خواندن یک فصل قبل از خواب، وقت رو در رو شدن دونفره یشماست. هیچ ایمیل، کار روزمره، یا تلویزیونی نیست که حواس تان را پرت کند: فقط شما دو تابرای به چنگ آوردن کمی تخیل باهمید.بچه ها هرچه بزرگتر می شوند، سخت تر می توان فضای صمیمانه ی فارغ از مزاحمت پیدا کرد، پس کتاب خواندن شبانه راه شگفت انگیزی برای مستحکم کردن پیوندتان است و به هردویتان چیزی می دهد که با دانستنش درباره همدیگر هیجان زده شوید.

2. دایره لغات را افزایش دهید

اینکه فرزندتان را در معرض زبان بگذارید ثابت کرده است که دایره لغات شان را توسعه می دهد.کودکتان با لغات جدید و شیوه های مختلفی آشنا خواهد شد که وقتی بداند از آن استفاده خواهد کرد. دایره لغات گسترده، اعتماد به نفس را بالا می برد. درتماس بودن با زبان، تاثیر اجتماعی مثبتی روی کودکان دارد و فرزند شما وقت صحبت کردن در خانه و کلاس، احساس خوب بودن و اعتماد بخود خواهد کرد و این امر حس ناکامی را از بین می برد.

3. اخلاقیات را بشناسانید

کتابهای کودکان طرفدار اخلاق خوبند!

خرگوشها با فیلهای صورتی درگیر می شوند، یک جوجه اردک پررو ارزش صداقت را یاد میگیرد، و اتفاقات همینطور جلو می رود. هر شب شما با همدیگر داستانی می خوانید وارزشهای درست و غلط رابه کودکتان یاد می دهید.درباره اهمیت مهربانی و اینکه چرا باید به فکر بقیه هم بود آموزش می دهید. بهترین بخش قضیه این است که این درسها به صورتیکاربردی که کودکتان بتواند بفهمد برایش اثبات می شوند، نه به شکل سخنرانی های سختگیرانه از جانب یک بزرگسال.

4. تخیلشان را بارور کنید

رها کردن آنان در دنیاهای جدید و خیالی بواسطه ی ورقهای کتاب مورد علاقه شان به آنان کمک خواهد کرد تا یاد بگیرد تخیلش را بکار اندازد.بنگرید که چطور صفحات یک کتاب به دنیای خارج، به حیاط پشتی یا یک تصویر دقیق نقاشی شده وارد می شود.کودکتان یاد می گیرد که تمرکز کند و به توصیفات شما در حین مطالعه، دقیق گوش کند تا در ذهنش خیال بافی کند. هر زمان که یک کارت تولد دست ساز از فردی که شما تقدیرش می کنید دریافت می کنید، این، مهارتی اساسی برای خلاق بودن است!

5. سرگرم کننده است!

شاید فراموش کرده باشید که حرف ان کودک کوچک در مورد لباس جدید پادشاه یا کاری که شنل قرمزی کرد چه هیجانی برای شما داشت، اما با مطالعه هر شب داستانها، شما با آن کلاسیک های شگفت انگیز آشنا شده و مثل یک بچه از آن لذت خواهید برد. زندگی شما بعنوان یک بزرگسال با افکار “بالغ” مهمی پر شده است ولیبرای شما و کودکتان جالب است که هرشب با او دل به دریا بزنید. اوقات سرگرمی همواره برای کودکتان مهم است ولی برای شما هم به همان اندازه اهمیت دارد، چه راهی بهتر از این؟ انگار که در حال خوشگذرانی با یک تعداد دوستان اهل داستان دوران کودکی تان هستید!

یکی از مهمترین کارهای والدین، تأمین فرزندانشان با ابزارهایی است که آنان را سوق می دهد تا آدمهایی فوق العاده شوند. خواندن، ابزارهای یادگیری آموزشی و اجتماعی وعاطفی باارزشی ارائه می دهد که تحقیقات نشان می دهد که برای رشد کودکتان، و برای شما پایه محکمی فراهم خواهد کرد.

می توانید از کتابدار مدرسه تان پیشنهاداتی برای کتاب داشته باشید یا از کتابخانه محلی کتابهایی برای فرزندتان امانت بگیرید. برای اعضای خانواده کارت عضویت کتابخانه بگیرید. همچنین می توانید برای بچه ها در تمام رده های سنی، داستان های مخصوص کودکان را در سایت ما برای کودک خود بخوانید.

منبع: کودک و نوجوان

مقابله با کتک کاری کودکان

ممکن است عجیب به نظر برسد که کودکانی که به دیگران صدمه می‌زنند  در واقع کودکانی ترسو هستند!

ترس‌هایی که منجر به ایجاد مشکل در کودک آسیب رسان می شود،معمولا ریشه در تجارب ترس اولیه در زندگی اش دارد، با وجود اینکه کودک به هیچ وجه ترسو به نظر نمی رسد!

کودک وحشت زده برای مدیریت ترسش،رفتارهای پرخاشگرانه ای را تولید می کند که این رفتارها هر زمانی که او احساس تنش کند،شعله ور می شوند.به جای ادامه مطلب

دستورالعمل هایی برای ارتباط والدین-کودک

 

داشتن یک رابطه خوب، یک مهارت مهم فرزندپروری است. زمانی که ارتباط مثبتی بین والدین و فرزند برقرار باشد فرزندپروری لذت‌بخش تر هم خواهد بود. چه کودک نوپایی را پرورش دهید و چه یک نوجوان را، برقراری یک رابطه خوب، کلید ایجاد عزت نفس و همین‌طور احترام متقابل است.

اصول اساسی ارتباط خوب والد-کودک

  • بگذارید کودکتان بداند شما علاقه دارید هروقت که کودک نیاز داشت درگیرش شوید و کمکش خواهید کرد.
  • زمانی که کودکتان می خواهد با شما صحبت کند تلویزیون را خاموش کنید یا روزنامه را کنار بگذارید.
  • زمانیکه فرزندتان دارد چیز مهمی می گوید از حرف زدن پشت تلفن خودداری کنید.
  • گفتگویتان بین خودتان بماند مگر اینکه افراد دیگری بطورمشخص درگیر در موضوع باشند. بهترین ارتباط بین شما و فرزندتان زمانی صورت می گیرد که کسی دوروبرتان نباشد.
  • شرمنده کردن یا مورد خطاب قرار دادن کودکتان در جلوی جمع، فقط موجب بروز خشم و خصومت در او می شود، نه ارتباط خوب.
  • مثل برجی بالای سر کودک تان نایستید. طوری قرار بگیرید که هم-قد کودک شوید و آنگاه گفتگو کنید.
  • اگر از رفتار یا حادثه ای خیلی عصبانی هستید، تا زمانیکه آرامش خود را بدست نیاورده اید وارد مکالمه نشوید زیراتا قبل از آن نمی توانید حالت بی طرف داشته باشید. بهتر است مکث کنید، آرام بگیرید و بعدا با فرزندتان حرف بزنید.
  • چنانچه خیلی خسته باشید، زور زیادی می برد تا شنونده ی فعال باشید. شنونده ی واقعا فعال بودن کار دشواری است و زمانیکه ذهن و بدنتان خسته است بیشتر سخت می شود.
  • بادقت و همراه با ادب گوش دهید. وقتی کودک سعی دارد ماجرایش را بگوید حواسش را پرت نکنید. با کودکتان همچون بهترین دوست خود خوشرفتار باشید.
  • مشکل را زیادی بزرگ نکنید، همچون کسی که درحال کشف موضوعات جزئی از یک داستان است و هرگز به خود بچه اجازه نمی دهد که ادامه دهد. اینها والدینی اند که به حاشیه یک رویداد، بیشتر واکنش نشان می دهند در حالیکه صورت مسئله را فراموش می کنند، مثلا کودک شروع به گفتن آنچه رخ داده می کند و پدر یا مادر می گوید «برام مهم نیست که اونها دارن چیکارمی کنن، بهتربود تو خودت رو درگیر این چیزها نمی کردی.»
  • نپرسید چرا، بلکه بپرسید که چی شده.
  • اگر چیزی درباره وضعیت پیش آمده می دانید، با اطلاعاتی که دارید خیال کودکتان را راحت کنید.
  • از چشم یک بزرگسال حرف زدن (“وقتی حرفم تمام شد حرف می زنی”، “من میدونم چی برات بهتره”، “فقط چیزی که من میگم رو انجام بده تا مشکل حل شه”)، موعظه و نتیجه اخلاقی گرفتن را به حداقل برسانید چونکه این روشها برای ایجاد ارتباط مفید نیستند و دریچه ی ارتباطی را می بندند.
  • از کلمات یا عبارات سخیف ازقبیل “خفه شو”، “احمق”، “تنبل” استفاده نکنید: «احمق! اون اصلا معنی نمیده» یا «تو چی می فهمی، تو فقط یه الف بچه ای».
  • در برنامه ریزی بعضی مراحل خاص، کودک رابرای رسیدن به راه حل یاری کنید.
  • نشان بدهید که خود کودک موردقبول شماست، جدای از کرده و نکرده هایش.
  • کودک را برای برقراری ارتباط با دیگران تقویت کنید. با پذیرش او، و تمجید از تلاشش در برقراری ارتباط، این کار را انجام دهید.

کلمات تشویق و تمجید

کودکان در سایه ی توجهات مثبت رشد می کنند. آنها نیاز دارند که بفهمند دوست داشته می شوند و قدرشان دانسته می شود. اکثر والدین بازخورد منفی دادن را ساده تر از بازخورد مثبت می دانند. با گزینش و کاربرد روزانه ی برخی از عبارات زیر با فرزندتان، درخواهید یافت که او توجه بیشتری به شما نشان خواهد داد و تلاش خواهد کرد تا قدردان شما باشد.

بله    درسته   خوبه    خیلی خوبه    فوق العاده جالب    بحق که یک مردی

درسته    صحیح    شگفت انگیز    از روشی که بکار گرفتی خوشم اومد    ازت ممنونم (بهت افتخار میکنم)

خوبه    به به (لحن حیرت و تحسین)    وای پسر    خیلی قشنگه    کار خوبیه    عالی داری پیش میری

ارزوی موفقیت برات دارم  …..این راهشه

خیلی بهتر شده      اوکیه    داری بهتر انجامش میدی

ایده ی خیلی خوبیه    چه ایده ی هوشمندانه ای

خودشه  کار خوبیه    خوبه که خودت کنترلش می کنی

از روشی که در……… بکار گرفتی خوشم اومد

متوجه شدم که در ……… پرچمت بالاست

………..لذتبخشی باهات داشتم

تو توی……… …. بیشتر و بیشتر داری پیشرفت می کنی

موقع انجام… ……………….مسئولیت پذیری زیادی از خودت نشون دادی

راهتوبرو

ارزش راهی که میری رو می دونم

تو توش عالی هستی

تو بهترینی

یاداور خیلی خوبیه……    زیباست

از این کار تو (کار را نام ببرید) خوشم اومد

از اینکه بدون اینکه ازت خواسته بشه (یا یادآوری بشه) فلان… …..کارو کردی خوشم اومد

مطمئنا خوشحالم که تو پسر/دختر منی

به چیزی که حقت بود رسیدی

دوستت دارم

 

می توانیدبه آنها نشان دهید چه احساسی دارید، همانطوری که به زبان می آوردید:

با لبخند

با تأیید سر

با بخشی از شانه، سر، زانو

چشمک زدن

علامت یا ژستی بمعنای تأییدکردن

بزن قدش

گونه را لمس کنید

قلقلک بدهید بخندید (با کودک بخندید، نه به او)    به پشتش دست بکشید

در آغوش بگیرید

نکات نهایی:

اگر کودکی با انتقاد زندگی کند، می آموزد که محکوم کند.

اگر کودکی با خصومت زندگی کند، می آموزد که ستیزه جو باشد.

اگر کودکی با تحقیر زندگی کند، می آموزد که شرمنده باشد.

اگر کودکی با ترس زندگی کند، می آموزد که مضطرب باشد.

اگر کودکی با احساس شرم زندگی کند، می آموزد که احساس گناهکار بودن کند.

اما

وقتی کودکی با سعه صدر زندگی کند، می آموزد که صبور باشد.

اگر کودکی با تشویق زندگی کند می آموزد به خود اطمینان داشته باشد.

اگر کودکی با پذیرش زندگی کند می آموزد که عشق بورزد.

اگر کودکی در زندگی اش به رسمیت شناخته شود خواهد آموخت که هدف داشتن خوب است.

اگر کودکی با درستکاری زندگی کند، یاد می گیرد که حقیقت چیست.

اگر کودکی با انصاف زندگی کند عدالت را می آموزد.

اگر کودکی در امنیت زندگی کند، می آموزد به خود و اطرافیانش اعتماد ورزد.

اگر کودکی دوستانه زندگی کند می آموزد که جهان جای خوبی برای زندگی کردن و دوست داشتن و دوست داشته شدن است. 

منبع: فارس پاتوق

9 نکته درباره “نه” گفتن به کودکتان

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره


برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

منضبط کردن یک کودک بسیار سخت است و چه بسا این کار دلش را هم بشکند. لابد شما می خواهید لبخند درخشانی بر چهره فرزندتان ببینید، نه اخم ناراحت کننده را، یا اشک چشم هایش را،  یا کج-خلقی از سر ترسش را. “نه” گفتن به طرز غلط می‌تواند به آسیب‌های دراز-مدت منجرشود،حال آنکه این کار به طرزی صحیح، موجب رضایت کودکتان شده و خیال شما را هم در دراز مدت راحت می کند. در اینجا تعدادی از این نکات موثر برای “نه” گفتن ذکر شده است:

یکبار کافیه!

باید در اولین “نه” گفتنتان مصمم باشید، طوریکه بی نیاز از تکرار کردنش باشید. حالت چهره ای جدی به خود بگیرید و علتش را به کودکتان بگویید که چرا نمی تواند آنچه را می خواهد داشته باشد. اگر اولین “نه”ی شما جواب نداد، رویکرد متفاوتی در پیش بگیرید، مثلا شیوه هایی پیدا کنید برای “بله” گفتن.

اشتباه بزرگی خواهید کرد اگرکه دلتان به رحم بیاید. اگر کودکتان یاد بگیرد که می تواند شما را برای “بله” گفتن به ستوه آورد، دائما حرفش را به کرسی خواهد نشاند.

توضیح:

“نه” گفتنِ صرف کافی نیست. کودکان متوجه آن نمی شوند و احتمالا بدرفتاری خود را تکرار می کنند مگر اینکه شما به او توضیح هم دهید. موثرترین راهکار برای “نه” گفتن این است که دلایل منطقی که کودکتان بتواند آنها را بفهمد به او ارائه دهید.

“بله” می تواند به معنی “نه” باشد.

“نه” شنیدن زیاد برای پیشرفت زبانی بچه هاآسیب‌زننده است، و آنها را مستعد خشم می کند. کاملا ممکن است که درهمان حال که شما “بله” می گویید، معنی “نه” بدهد. برای مثال اگر کودک شمامقداری کیک بخواهد، می توانید در پاسخ بگویید: « “بله”  بعد از شام می تونی کیکت را داشته باشی.» اگر بچه ها موقع خرید، اسباب بازی جدید بخواهند بگویید: «بله می تونه هدیه شب کریسمست باشه.» بدین شیوه کودک شما این شانس را دارد که آنچه می خواهد در روز خاصی صاحبش شود و توافق کردن را هم یاد می گیرد.

 

داد نزنید!

مجله ی رشد کودکمی نویسد: «[تاثیرات]داد زدن سر بچه درست به بدی تنبیه بدنی است، و باعث مشکلات رفتاری و ایجاد مسئله در رشد عاطفی آنها می شود.» داد کشیدن مدام سر بچه ها به-مراتب، عواقب سنگینتری نسبت به ساکت کردن موقتشان دارد. در مجله ی ازدواج و خانوادهیافته ها نشان داد که داد کشیدن می تواند موجب افسردگی و مشکلات عزت-نفس کودک شود. ازاینرو برقراری ارتباط در یک محیط آرام با رفتاری صمیمانه امری حیاتی است.

خواسته های مکررکودک غالباً کلافه کننده است. با سرگرم کردن بچه ها در گفتگویا شرکت در بازی آنها می توانید توجهشان را جلب کنید و اینگونه سریعا موضوع را عوض کنید و بدین صورت حواسش را به سمت چیزی مثبت جلب کنید.

به حریم خصوصی شان احترام بگزارید!

کودکتان را در مقابل دیگران خجالت زده نکنید. بلکه با اشاره، آنها را به محلی امن برده و صراحتا دلیل “نه” گفتنتان را برایش توضیح دهید. چنانچه در جمع به کودک خود بی-احترامی کنید خشمگین خواهد شد؛ مخصوصا چنانچه مورد تمسخر دیگران هم واقع شوند. به یاد داشته باشید اگر کودکتان را در جمع خجالت-زده کنید، آنها یاد خواهند گرفت که همان کار را با شما بکنند.

به وسیله ی یک جایگزین، نه بگویید!

پیشنهاد دادن جایگزین، کودکتان را متقاعد خواهد کرد که خواسته ی آنها را خوار نمی شمارید. برای مثال جمله ی«نه عزیزم تو نمی تونی اون آبنبات رو داشته باشی؛ بجاش می تونی صاحب یه سیب بشی» یک جایگزین پیشنهاد می دهد، و چه بسا برای توضیح دادن در مورد مزیت سلامتی در سیب نسبت به آبنبات، بابی بگشاید.

وعده ی دروغ ندهید!

والدین معمولا می گویند: «حالا نه، عزیزم.» اگر حالا نه پس کی؟

اگر خلف وعده کنید، کودکتان احتمالا در امر اعتماد ورزیدچار مشکل شود. زمان مشخصی را برای برآورده کردن آرزوی فرزندتان تعیین کنید. مثلا: «الان نه عزیزم، اون رو برای تولدت می خریم.»

 

بگذارید کودکتان انتخاب کند!

حق انتخاب به بچه ها حس قدرت می دهد و می فهمند نظراتشان باارزش است. اگر در تصمیم‌گیری‌ها شرکت داده شوند احساس نخواهند کرد که نادیده گرفته شده اند.

مثلا می توانید خواست کودک را برای داشتن شکلات به سمتی دیگر ببرید و از او بپرسید اگر بجایش میوه فراهم باشد ترجیحش چیست؛ وفواید سلامتی را هم بهش یادآوری کنید.

در انتخاب اقلامی مثل غلات صبحانه، بجای اینکه اجازه دهید کودکتان از هرچیزی انتخاب کند، تعدادی گزینه ی اندک برایش فراهم کنید و آنگاه تصمیم نهایی را به عهده خودش بگذارید. اجازه داشتن برای انتخاب هر چیز، می‌تواند منجر به انتخاب‌های بدی شود که مخالفت شما را در پی خواهد داشت. دراین صورت نظرات آنها دارای اهمیت بنظر نخواهد رسید.

با شریک زندگیتان، برخلاف هم عمل نکنید

اغلب اوقات یکی از والدین فقط برای اینکه ببیند فرزندش برای “بله” گرفتن به سراغ والد دیگر خواهد رفت، به او “نه” می گوید. این امر باعث مشاجره بین والدین شده و عادت دستکاری کردن را در کودک ایجاد می کند. شما و شریک زندگیتان بایستی در ارتباط باهم قرارداشته باشید: در این جور مواقع بسادگی می توانید از او بپرسید ببینید آیا در این مورد قبلا تصمیمی گرفته شده یا نه.

 

“نه” گفتن خیلی سخت است. می خواهید کودکتان خوشحال باشد؛ این کار خیلی ساده است، لااقل در همان لحظه‌ای که در گودال خواسته‌های آنها می افتید. ساده تر است که حتی سرشان داد بزنید!

به هرحال با نتایج منفی که درازمدت به بار می آورند، لازم است که برای یادگیری تان وقت صرف کنید تا بتوانید ارتباط آرام و موثری داشته باشید.

منبع: e-teb.com

بازی و فعالیت های خلاقانه: پیش دبستانی ها

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

تشویق پیش دبستانی ها به بازی خلاقانه

بسیار مهم است که زمان کافی، ابزار لازم و فضا در اختیار پیش دبستانی ها بگذارید تا افراد خلاقی شوند.

بچه های پیش دبستانی دوست دارند در بازی های خلاقانه، خودانگیخته باشند، بنابراین خوب است که با آنها همراه  باشید و بگذارید آنچه می خواهند انجام دهند. ولی زمانهایی هم خواهد بود که بچه از شما خواهد خواست با او مشغول بازی شوید و راهنمایی اش کنید. اگر ادامه مطلب

راهنمای والدین در انتخاب اسباب بازی نوزادان

طبیعی است که بخواهید برای نوزاد خود اسباب بازی بخرید، اما چگونه می فهمید که چه چیز باید انتخاب کنید؟ تاچه اندازه بایستی روی علامت سنی روی اسباب بازی ها توجه نشان دهید؟ آیا این علامتها فقط برای اطمینان دادن رویش درج شده اند یا چیزی بیشتر از این هستند؟

مهم است بفهمیم که بازی کردن برای کودکان امری حیاتی است. بازی به آنها کمک می کند تا مهارتهای اجتماعی،  شناختی، و فیزیکی شان را پرورش دهند و پیوند عاطفی که بین او و شما رشد می کند را تقویت کنند. بازی کردن آنها را ادامه مطلب

9 نکته درباره “نه” گفتن به کودکتان

 

منضبط کردن یک کودک بسیار سخت است و چه بسا این کار دلش را هم بشکند. لابد شما می خواهید لبخند درخشانی بر چهره فرزندتان ببینید، نه اخم ناراحت کننده را، یا اشک چشم هایش را،  یا کج-خلقی از سر ترسش را. “نه” گفتن به طرز غلط می‌تواند به آسیب‌های دراز-مدت منجرشود،حال آنکه این کار به طرزی صحیح، موجب رضایت کودکتان شده و خیال شما را هم در دراز مدت راحت می کند. در اینجا ادامه مطلب

ده روش برای پرورش کودکان خلاق

آیا علاقه مند هستید که کودکتان خلاقیت بیشتری از خود بروز دهد؟ مسیر رسیدن به تفکرخلاق سر راست نیست؛ اما، راهنماهایی وجود دارد که به ما در پیداکردن روشهای ایجاد آن کمک می کند.
1. فراهم ساختن بستر خطاها برای کودکانتان
پژوهشگر استنفورد و نویسندۀ روانشناسی جدید موفقیت؛ کارول دوک، فرض می کند کودکانی که از شکست می ترسند احتمال کمتری در خلاق بودن تفکرشان وجود دارد. اگر کودکتان با یک اشتباه ناامید می شود سعی کنید به او چیزهایی مانند “چکار کنیم تا بتوانیم این نتیجه را تغییر دهیم؟” یا “چطور این را دوباره از اول انجام می دهی؟”بگویید. من روشی که در آن بن گروسمن ـ کان مخترع آزمایشگاه ادامه مطلب