آماده کردن کودک برای تولد فرزند دوم

همیشه تولد فرزند دوم و حسادت فرزند اول به دوم، برای والدین دلهره ای ایجاد می کند که چگونه فرزند اول را با این شرایط یا به نوعی چالش مواجه کنند و چه رفتارهایی را انجام دهند. در این مقاله به بررسی این موضوع پرداخته و چند روش رفتاری برای والدین نیز ذکر شده اند:

با باردار شدن مادر و انتظار برای فرزند دوم، مادر باید به طور ساده و قابل فهم در مورد تولد نوزاد، با کودک، گفت و گو کند اما آن چه مهم است، این که دربار ه ی آن نباید زیاده روی کند و این اطلاع را نیز نباید زود به کودک بدهد زیرا تصور کودک نسبت به زمان، با تصور بزرگسالان متفاوت است. یک ماه ممکن است از نظر کودک، بسیار طولانی باشد؛ بنابراین، اگر مادر ۶ ماه پیش از تولد نوزاد، با کودک خود درباره ی نوزاد جدید صحبت کند، برای کودک، صبرکردن در این مدت، خسته کننده است. اگر کودک به علت بزرگ شدن شکم مادر و تغییرهایی که در مادر به وجود آمده، از او سؤال کرد، باید در مورد نوزاد و تولد او، با کودک حرف زد.

اگر کودک در مورد حاملگی مادر و تولد نوزاد و داشتن خواهر یا برادری سؤالی نکرد، بهترین موقعِ گفتن و توضیح دادن برای کودک، همان چندماه آخر دوران حاملگی ست. مادر باید در مورد نوزاد جدید، به زبانی ساده و قابل فهم و دور از اصطلاح های پزشکی با کودک صحبت کند. به او نگویید که با تولد نوزاد جدید، زندگی شادی خواهیم داشت و نوزاد سبب شادی، تفریح و سرگرمی همه ی ما خواهد بود زیرا چنین نخواهد بود! بلکه به او بگویید: «نوزاد بسیار کوچکی خواهیم داشت که نمی تواند راه برود، گریه زیاد م یکند، باید به او شیر بدهیم و از او مراقبت کنیم تا بزرگ شود.

اگر کودک به حد کافی بزرگ است، زمانی که برای خرید وسایل و لوازم نوزاد به بازار می روید، کودک را با خود ببرید و او را در هنگام خرید، شرکت دهید. او از شرکت کردن، احساس خوشحالی خواهد کرد اما زمانوخرید شما با کودک، باید بسیار کوتاه باشد تا خسته نشود. هنگام خرید لوازم، برای کودک نیز چیزی بخرید تا احساس نکند که با تولد نوزاد جدید، کنار گذاشته شده است.

از طرفی دیگر، کودک نباید احساس کند آن چه در گذشته متعلق به او بوده مانند تختخواب، صندلی، اسباب بازی و… از او گرفته و به نوزاد جدید داده می شود؛ اگر قرار است گهواره یا تخت کودک برای استفاده ی نوزاد اختصاص یابد، پدر و مادر ابتدا باید برای کودک، تخت جدیدی تهیه نمایند و سپس تخت او را مورد استفاده ی نوزاد جدید قراردهند.

زمانی که مادر برای زایمان و تولد نوزاد به بیمارستان می رود:

چون زمان ماندن مادر در بیمارستان، اغلب کوتاه است، بنابراین نگه داری کودک در خانه  پرستاری او باید به وسیله ی پدر یا افرادی که با کودک نزدیکی داشته اند، انجام گیرد. اگر مادر، مدت زمان کوتاهی در بیمارستان خواهد ماند، بردن کودک به بیمارستان، ضرورتی ندارد و دیدن و آشناشدن کودک با نوزاد تازه متولدشده، بهتر است که پس از بازگشت مادر به خانه و در خانه صور ت گیرد. پس از آوردن نوزاد به خانه، کودک بزر گتر را به اتاقی دیگر یا به خانه ی پدر و مادربزرگ نفرستید، زیرا کودک احساس خواهد کرد که متولدشدن نوزاد، تغییری در پرستاری اش به وجود آورده و او را از محیط قبلی خود و دامان مهر و محبت مادر، دور کرده است.

آوردن نوزاد به خانه و پیدایش حس حسادت در کودک بزر گتر:

زمانی که نوزاد به خانه آورده م یشود، چون مورد توجه همه قرارمی گیرد و دوستان و اقوام، هریک او را در آغوش می گیرند و حتی برایش هدیه می آورند، بنابراین، کودک احساس می کند که ای کاش من هم نوزاد بودم و عکس العمل او ممکن است ب هصورت رفتار کودک شیرخوار باشد؛ او ممکن است در شلوار خود ادرار کند یا در حالی که درگذشته خوب حرف می زده، مانند کودکانی که تازه یاد گرفت هاند کلم هها را ادا کنند، حرف بزند.

برخی از کودکان هنگامی که مادر، نوزاد خود را شیر می دهد، از روی حسادت، به شیرخوردن از شیشه شیر تمایل پیدا می کنند و با گریه کردن، از مادر می خواهند که شیر را از شیشه شیر به آنان بدهد، درصورتی که خوردن شیر از شیشه را در گذشته ترک کرده بودند. مادر نباید احساس کند که کودک با خوردن شیر از شیشه ی شیرخوری، مشکلی به وجود خواهد آورد و نباید با ای نکار، مخالفت کند و چیزهای دیگری مانند شکلات و شیرینی به او بدهد که راضی اش نماید. تمایل کودک به خوردن شیر از بطری شیرخوری، چند هفت های بیش تر ادامه نخواهد یافت.

گاهی اوقات ممکن است از روی ناراحتی و حس حسادت، اسباب بازی یا شیء را به طرف نوزاد پرت کند که مادر به طور معمول، در چنین حالتی نسبت به عمل کودک، پرخاش کرده و او را سرزنش می کند و سرزنش کردن و عصبانیت مادر، حس حسادت کودک را عمیق تر و شدید تر خواهد کرد. مادر نه تنها باید نوزاد را از مخاطره ها حفظ کند، بلکه باید کودک بزر گتر خود را نیز دریابد. مادر باید به کودک بگوید: «ما همگی دوستت داریم اما چون این خیلی کوچک است، باید مراقبش باشیم. تو هم باید کمک کنی تا با همدیگر بزرگش کنیم. »

شدت حسادت کودکان نسبت به نوزاد شیرخوار به طور معمول در سنین کم تر از ۵ سالگی، به بیش ترین حد خود می رسد، زیرا کودک در این سن هنوز وابسته به پدر و مادر است و به خارج از خانه وابستگی ندارد اما زمانی که کودک به سن ۶سالگی یا پس از آن رسید، خود را به تدریج از پدر و مادر دور م یکند و علاقه و دوستانی در خارج از محیط خانه به دست خواهد آورد.

رفتار پدر و مادر با کودک بزر گتر باید چگونه باشد؟

زمانی که نوزاد تازه متولد شده به خانه آورده م یشود، مادر نباید هیچ گونه تغییری در رفتار خود نسبت به کودک بزرگ تر ب هوجود آورد؛ گرچه مادر به علت زایمان، ضعیف، خسته و حتی بی حوصله شده اما تا حد امکان باید سعی کند با کمک پدر، زندگی روزمره و روابط و رفتار قبلی خود را با کودک حفظ نماید. زمانی که کودک ببیند تمام توجه و علاق هی مادر به نوزاد جلب می شود و نوزاد مدام در آغوش مادر است و او بلاتکلیف و سرگردان است، حس حسادت در او به وجود خواهد آمد. اگر برای پدر امکان دارد، می تواند کودک را با خود به محل کارش ببرد تا در خلال روز با پدر مشغول باشد.

سپردن کودک به کودکستان نیز برای او سرگرم کننده خواهد بود. اگر شغل پدر اجازه نمی دهد، می تواند در ساعت های بیکاری خود، کودک را برای خرید، دیدن دوستان و گردش، به بیرون از خانه ببرد. کودک بزرگ تر اغلب از مادر اجازه می خواهد تا نوزاد را بغل کند. مادر از ترس این که نوزاد ممکن است از بغلش بیفتد، به طور معمول اجازه نمی دهد. اگر کودک روی فرش یا روی تختخواب بنشیند و نوزاد را در آغوش بگیرد، امکان افتادن نوزاد وجود نخواهد داشت؛ بنابراین، مادر باید به دفعات اجازه دهد که او نوزاد را در آغوش بگیرد؛ این کار موجب می شود حس حسادت و تنفر کودک نسبت به نوزاد کاهش یابد.

می توان در پرستاری از نوزاد و در دوران شیرخواری، از کودک بزرگ تر درصورت تمایل او بهره جست؛ این عمل موجب م یشود حس حسادت، به دوستی تبدیل شود. اگر هدیه هایی از طرف دوستان برای نوزاد آورده می شود، بهتر است پدر و مادر ترتیبی دهند که برای کودک بزرگ تر نیز هم زمان هدایایی آورده شود تا او احساس کمبود نکند.

به او یاد آوری کنید که زمانی خود او هم نوزاد بوده و همین کارها را برای او هم انجام م یدادید و هر نوزاد به این سن و سال به این کمک ها و محبت ها نیاز دارد.

عکس های دوران نوزادی و زمان تولدش را به او نشان دهید و توجه او را به محبت ها و هدایایی که در آن زمان برای او هم انجام می دادید، جلب نمایید.

فعالیت هایی را برای فرزند بزرگترتان در نظر بگیرید که قادر به انجام دادن آن ها است و او را از فرزند دیگر مجزا میک‏ند و بدین وسیله این پیام را به او بدهید که دیگر بچه نیست و بزرگ شده است.

او را در آغوش بگیرید و به او محبت کنید، با او بازی کنید، برایش کتاب داستان بخوانید و فعالیت هایی را انجام دهید که مناسب سنش است.

به طور کلی و در نتیجه می توان گفت، اول مادر باید به کودک بزرگ تر بفهماند که او نیز مورد علاقه و محبت خانواده است. دوم آن که کودک ۲ ساله را باید عادت داد که تنها بخوابد و بازی کند تا کمتر با مادر تماس داشته باشد و از محبت مادر به نوزاد جدید ناراحت نشود. سوم آن که مادر به کودک بفهماند در مواظبت و محبت با نوزاد برابر است. مادرانی که برای کودک قصه می گویند و نوزاد را نیز نوازش می کنند به نحو قابل ملاحظه ای مانع از بروز حسادت در آنان می شوند.

چهارم آن که حیوان مورد علاقه ی کودک حسود را در اختیارش قرار دهند تا کمی از حسادت های او جلوگیری شود. به طور خلاصه، همانطور که گفته شد در قسمت علل، حسادت اغلب محصول موقعیت خانوادگی به ویژه نگرش مادر و روش های انظباطی اوست. لذا مادران باید از توجه بیش از حد (زیاد و یا کم) نسبت به فرزندان خویش احتراز جویند و از به کار گرفتن شیوه های انظباطی ناهم آهنگ و ناهمخوان که هر دو از عوامل تشدیدکننده ی حسادت هستند، بپرهیزند[۱].

منبع: آماده کردن کودک برای تولد فرزند دوم

کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟

قبل از فکر کردن در مورد اختلالات هیجانی کودک، بهتر است از خود بپرسید: کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟ آیا هیچ گاه به شدت احساس نگرانی یا ناراحتی شدید هیجانی نکرده ام؟ به احتمال زیاد پاسخ مثبت است!

همه ما این قبیل هیجان ها را تجربه کرده ایم و این تجربه ها به تنهایی دلیل کافی برای دادن این حکم نیست که نابهنجاری یا نقص در شخصیت و منش وجود دارد. کودکان نیز ترس و اضطراب-همان چالش های هیجانی طبیعی- دارند و این ترس و اضطراب تنها زمانی که شدید، مزمن،ممتد و مزاحم باشد علامتی از اختلال روانشناختی است.

طی پنجاه سال گذشته، یافته های پژوهشی همگی نشان میدهند که ترس و اضطراب در کودکی امری معمول و شایع است (جرسیلد و هولمز، ۱۹۳۵، لاپاس ومونک، ۱۹۵۸، مک فارلن، آلن و هانزیک، ۱۹۵۴، اولندایک و کینگ، ۱۹۹۱، به نقل از کندال، ۱۳۸۹). تحقیقات قدیمی تر مثل تحقیق جرسیلد و هولمز (۱۹۳۵) شیوع ترس و اضطراب را به خوبی اثبات کرد. در ان زمان پژوهش ها نشان دادند که ممکن است کودکان و نوجوانان ۹ تا ۱۳، نوعی ترس شدید با نگرانی جدی تجربه کنند. به نظر می رسد پیچیدگی های ترس کودکان با رسیدن به ۸ سالگی که همراه تحول شناختی کودک و افزایش توانایی او برای استدلال و توسعه پیام های منفی ممکن و نتایج در اینده می باشد افزایش می یابد. هم چنین منابع اولیه ترس و اضطراب با مراحل تحولی در زندگی تغییر می یابد. باید توجه داشت همراه با تحول میزان ترس های گزارش شده کودکان کاسته می شود و کانون ترس تغییر می یابد.

همراه با جریان رشد نوع ترس ها نیز تغییر می کند، یعنی در سنین متفاوت ترس های متفاوتی مطرح می شود. مثلا کودکان ۸ ماهه تا ۲ساله از جداشدن از مراقبان خود می ترسند، اما این ترس بین ۱ تا ۲ سالگی کاهش می یابد. بین ۲ تا ۴ سالگی از شدت دلبستگی کاسته می شود وترس های دیگری مانند ترس از حیوانات وتاریکی ظاهر می شود. بین ۴ تا ۶ سالگی، قدرت تصور و تصویرسازی کودک رشد می کند و تصویرهایی از ارواح، هیولاهای نیمه انسان-نیمه حیوان و صداهای غیرقابل توضیح در شب را می سازد. بعد از۶ سالگی کودک احتمالا بیشتر از آسیب، مرگ یا بلایای طبیعی می ترسد. هم نوجوانان سفیدپوست و هم نوجوانان آمریکایی آفریقایی تبار ترس هایی مشابه درباره صدمه دیدن خود یا دیگران ابراز می کنند، کودک با نزدیک شدن به دوران نوجوانی،ممکن است از پذیرفته نشدن در گروه بزرگسالان بترسد.

جدول: ترس ها و اضطراب های مرتبط با سطوح سنی مختلف در کودکان

سنکانون ترس یا اضطراب
۰-۶ ماهگیعدم حمایت، صدای بلند، محرک های حسی شدید
۶-۹ ماهگیغریبه ها، محرک های ناگهانی یا غیر قابل انتظار (مثل صداها)
۱ سالگیجدایی از فردی که از کودک مراقب می کند، آسیب دیدن، توالت رفتن و غریبه ها
۳ سالگیحیوانات، ماسک ها، تنها ماندن، جدایی از والدین
۴ سالگیتاریکی، حیوانات و سر و صدا
۵ سالگیحیوانات، افراد بد، تاریکی و جدایی از والدین
۶ سالگیغول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، صدمات جسمی، رعد و برق و تندر، جدایی از والدین (برای مثال هنگام رفتن به مدرسه)
۷-۸ سالگیغول ها، جادوگرها و دیگر افراد غیر عادی، (مثلا انهایی که در کتاب ها و فیلم ها هستند) وقایع غیر عادی موجود در رسانه ها و فیلم ها، (مانند جنگ و بمب گذاری و انفجارها)، تنها ماندن، صدمات و اسیب ها.

منبع: آلن دیک، ۱۹۸۳

محیط اجتماعی در پهنه زندگی چالش های متفاوتی را پیش روی ما می گذارد که مستلزم رشد مهارت ها، باورها یا احساسات جدید است. طی دوران کودکی ترس ها و اضطراب ها این قبیل چالش ها را به وجود می آورند. کودکان با فراگیری روش های مقابله با موقعیت های اضطراب زا و ترس آور این دوران، نحوه کنار آمدن با ترس ها و اضطراب های زندگی آتی را می آموزند. برای مثال اذعان به ترس، رویارویی و سپس مقابله با آن، و در نهایت نترسیدن در واقع توالی رشد کودک است تا در آینده برای مقابله با ترس و اضطراب آماده باشد.

بر اساس متون و ادبیات تحولی، بسیار معقول است که کودکان و نوجوانان نسبت به تجربه ترس ها و اضطراب های مختلف در مراحل مختلف تحول خود اسیب پذیرتر باشند. با وجود این، چه چیزی واکنش و ترس و اضطراب بهنجار را از اضطراب هراس بالینی جدا می سازد؟ متخصصان بالینی دستورالعمل هایی را برای متمایز کردن واکنش ترس طبیعی از شرایط اضطرابی که از نظر شدت، فراوانی، محتوا، دفعات و نشانه های اضطرابی با همتایان بهنجار خود متفاوت هستند تهیه کرده اند (کندال، ۲۰۰۰).

  1. شدت واکنش ترس بیش از انست که برای مقابله با موقعیت لازم است. برای مثال ممکن است کودکی را که هنگام معاینه شدن توسط پزشک، لگد می زند، تکان می خورد و گریه می کند، به عنوان کودک هراسان مشخص کنیم.
  2. واکنش ترس با فراوانی زیادی رخ می دهد، و از راه اطلاع دادن و اطمینان دادن به فرد کاهش نمی یابد. بسیاری از والدین شکایت دارند که ترس کودکان با هیچ نوع اطمینان خاطر دادنی به انها کاهش نمی یابد.
  3. محتوای این واکنش های ترس بر محرک ها یا موقعیت های بی خطر متمرکز است، به عبارت دیگر موقعیت هایی هستند که به هیچ وجه خطری را ایجاد نمی کنند. چنین محرک هایی شامل ترس از مدرسه رفتن، صداهایی مانند بمب یا بالا رفتن از اسانسور است.
  4. به نظر می رسد که واکنش ترس خود به خود بوده و ورای کنترل عمدی کودک است.
  5. واکنش ترس به فرار یا اجتناب از موقعیت منجر می شود. برای مثال کودکی که هنگام بارش باران های شدید از تنها ماندن در خانه اجتناب کند، به عنوان کودکی که از رعد و برق و تندر هراس دارد مد نظر قرار می گیرد.

متخصصان بالینی به بررسی این موضوع پرداخته اند که ایا واکنش ترس در طول زمان در کودکان پایدار می ماند. انها به بررسی این مسئله پرداخته اند که واکنش های ترس و شرایط اضطرابی اسیب زا، به مرحله خاصی از زندگی و سن خاصی اختصاص ندارند. برای مثال بزرگسالان نیز ممکن است از تنها خوابیدن یا تاریکی هراس داشته باشند.

ترس واضطراب چالش های طبیعی رشد برای رسیدن به بلوغ فردی است. طی دوران نوجوانی، خودمختاری و استقلال چالش های عمده جریان رشد هستند و نوجوان باید تعادلی دشوار میان پیروی از مقررات و ابراز شایستگی و کفایت مستقلانه برقرارسازد. درگیرشدن با تعارض های بر خاسته از استقلال طلبی نیز طبیعی است، اما چالش ناشی از استقلال طلبی ممکن است باعث شروع مشکلات بین فردی یا تشدید آنها شود. در تعیین اینکه رفتارهای کودک علائمی از اختلال روانشناختی هستند یا خیر، باید مفاهیم فرهنگی و عرف جامعه کودک نیز مدنظر قرار گیرد و بر اساس فراوانی همان رفتارها در کودکان بدون مشکل مورد قضاوت قرار گیرند. باید شدت نسبی، فراوانی و سیر رفتارها ارزیابی شود و نقش آنها در جریان رشد طبیعی مورد توجه قرار گیرد.

منبع : کودک من اضطراب دارد یا عادیست؟

تمام نقاط عطف رشد کودک یک ساله

بررسی نقاط عطف رشد کودک یک ساله به شما کمک می کند تا بدانید چه انتظاراتی باید داشته باشید. مراقبت از کودک می تواند طاقت فرسا باشد، ولی خیلی چیزها وجود دارد که باید به آن ها توجه کنیم. نگاهی به نقاط عطف رشد کودک در سال اول تولدش بیاندازید.

نقاط عطف رشد کودک یک ساله | فیزیکی

نقاط عطف رشد کودک یک ساله به خصوص رشد فیزیکی کمک می کند تا بدانید چه انتظاراتی باید از فرزند خود در یک سالگی تا دو سالگی داشته باشید:

  • راه می رود، بالا می رود و می دود.
  • در جای خود با موسیقی می رقصد.
  • از صندلی بالا می رود.
  • لگد می زند و توپ را پرتاب می کند.
  • خط خطی با مداد یا مداد رنگی که در مشت گرفته شده است.
  • هر بار دو یا سه صفحه کتاب را ورق می زند.
  • با سقوط های مکرر به تنهایی شروع به راه رفتن می کند.
  • در صورت عجله به خزیدن برمی گردد.
  • سعی می کند از قاشق یا چنگال استفاده کند.


رشد اجتماعی یک سالگی

  • کودک یک تا دو سال هنگام بازی شروع به همکاری با دیگران می کند.
  • کنجکاو و پرانرژی است، اما برای اطمینان به حضور بزرگسالان نیاز دارد.

رشد عاطفی کودک

  • ممکن است هنگام جدا شدن از افراد مهم زندگی اضطراب نشان دهد.
  • وقتی ناراحت یا ترسیده است به دنبال آرامش می باشد.
  • در مورد نگرش به غریبه ها از والدین یا مراقب اولیه راهنمایی می گیرد.
  • در صورت خستگی یا ناامیدی ممکن است به راحتی ناراحت شوند.
  • با نوازش، ایجاد صداهای دلسوزانه یا ارائه اشیاء مادی به دیگران کمک می کند.
رشد شناختی کودک یک ساله 
  • کارهایی را تکرار می کند که منجر به نتایج جالب و قابل پیش بینی می شود، مثلاً قاشق را روی قابلمه می کوبد.
  • هنگام نامگذاری به اشیاء اشاره می کند.
  • برخی از اعضای بدن را می شناسد و در بازی به اعضای بدن اشاره می کند.
  • خود را در عکس یا آینه می شناسد.
  • فعالیت های خانگی را تقلید می کند، به عنوان مثال حمام کردن یا جارو کردن زمین.
  • زمان زیادی را صرف کاوش و دستکاری اشیا، گذاشتن آن ها در دهان، تکان دادن و کوبیدن آن ها می کند.
  • اقلام را روی هم می‌ریزد و می‌کوبد.
  • بازی ها را انتخاب کرده و کنار می گذارد.
  • اسباب بازی های پنهان را جستجو می کند.

لبخند

بعد از دو ماه بی خوابی شبانه و نداشتن ساعات آرامش به دلیل گریه های زیاد کودکتان، شما می توانید لبخند های کوچک کودکتان را مشاهده کنید، این نقاط عطف رشد کودک یک ساله کمک می کند تا انرژی بیش تری داشته باشید.

در اینجا زمانی است که شما باید پاداش زحماتتان را بگیرید. زمانی که کودک شما دو ماهه می شود اولین لبخند هایش را در پاسخ به شما نشان خواهد داد! صداهایی که شما از خودتان تولید می کنید و حرکاتی که با صورتتان برای کودک در می آورید کودک را به لبخند وادار می کند.

برای مطالعه بیشتر:

روانشناسی کودک یک ساله

مشاوره مادران از نوزادی تا یک سالگی

خندیدن

اگر شما به صورت مکرر صدای گریه ی کودک خود را می شنیدید. بعد از چهار ماه شما می توانید صدای دیگری را بشنوید، شیرین ترین صدایی که تا به حال شنیده اید- صدای خندیدن کودکتان. بهترین قسمت این است که چقدر راحت کودک شما به هر چیزی می خندد. صورت های احمقانه، قلقلک، و زیرچشمی نگاه کردن باعث می شود که کودک شما با سر و صدای زیادی بخندد.

خوابیدن در تمام طول شب

یکی از نقاط عطف رشد کودک یک ساله که برای کودک شما اتفاق می افتد، داشتن خواب کامل در شب برای پدر و مادر است که برای آن ها بسیار ارزشمند است.

در حالی که به نظر غیر طبیعی می رسد که یک نوزاد تازه متولد شده در تمام طول شب بخوابد، در این زمان پدر و مادر می توانند آسوده خاطر باشند زیرا این دوره به زودی به پایان خواهد رسید. بعد از ۴-۶ ماهگی، بیشتر کودکان قادر به خوابیدن در تمام طول شب خواهند بود.

نشستن | نقاط عطف رشد کودک یک ساله

زمانی که شما بر روی شکمتان خوابیده اید چقدر دنیا متفاوت به نظر می رسد! حدود ۵ یا ۶ ماهگی بیشتر کودکان با حمایت والدین می توانند بنشینند و یا با تکیه دادن به دستان و یا بالش و یا مبل استراحت کنند. کودکان معمولا بین ۷ تا ۹ ماهگی می توانند به تنهایی بنشینند.

خزیدن | توانایی کودک یک ساله

اگر کودک شما ۸ ماهه است، ممکن است بخواهید که به کودکتان تمرینات ورزشی بدهید. شما متوجه می شوید که کودکتان در حال حرکت در اطراف خانه است.

بر اساس بررسی نقاط عطف رشد کودک یک ساله، کودک در ۹ ماهگی، اگثر نوزادان با استفاده از خزیدن و با استفاده از دست و پایشان می خزند و از جایی به جای دیگر می خزند و لول می خورند. خزیدن یک نقطه ی عطف ضروری برای کودکتان نیست، و ممکن است شیرخوران ممکن است بخواهند بخزند یا لیز بخورند و رسیدن به نقاط عطف دیگر را در برنامه ی رشد خود داشته باشند.

خداحافظی کردن (بای بای کردن)

تکان دادن دست برای خداحافظی کردن تنها ترفندی زیبا نیست – این کار بیان واقعی زبانی خداحافظی است. بعد از ۹ ماهگی بیشتر کودکتان شروع به درک ارتباط صدایی، حرکتی، و معنی دار می کنند. انها می دانند که تکان دادن دست به معنی خداحافظی کردن است.

غذا خوردن با دست

زمانی که کودک شروع به غذا خوردن با قاشق می کند زمانی است که کودک به تنهایی می تواند غذا بخورد. بین ۹ تا ۱۲ ماهگی، کودکان بهتر می توانند حرکت دست و انگشتانشان را کنترل کنند و برای انها گرفتن اشیاء آسان تر می شود! متاسفانه، نوزادان در این این سن بیشتر علاقه مند به کشف طعم و مزه ها دارند و غذاها تنها چیزهایی نیستند که نوزاد در این سن در دهان خود می گذارد. ایمنی برای نوزاد در این زمان به بزرگترین دغدغه ی والدین در این سن کودک تبدیل می شود.

ایستادن

بیشتر کودکان در ۱۲ ماهگی شروع به ایستادن می کنند بدون حمایت دیگران می کنند. آن ها در حالی که مبل یا دیگر اشیاء را نگاه داشته اند چند قدم بر می دارند، فعالیتی که به آن «گشت زدن» گفته می شود.

در ماه های قبل کودک به تنهایی راه نمی رفت، کودکان ممکن است ساعت ها تمرین گشت زنی داشته باشند و هدف آنها رسیدن به یک شیء واقعی باشد، این نقاط عطف رشد کودک یک ساله بیش از دیگران به چشم می آید و شمارا متعجب خواهد کرد.

گام برداشتن و روانشناسی کودک یک ساله

شما ممکن است این قسمت از رشد کودک را یک نقطه ی عطف بزرگ تلقی کنید. شاید شما انتظار هیچ اتفاقی را بیشتر از این اتفاق نداشته اید (یا اینکه از اولین گامی که کودکتان بر می دارد فیلم یا عکس می گیرید) کودک شما به تنهایی اولین گام های خود را بر می دارد و انتظار شما را براورده می کند.

ولی همه کودکان در اولین سال تولد خود راه نمی روند. این اتفاق به صورت طبیعی بین ۹ تا ۱۷ ماهگی رخ می دهد، و اکثر نوزدان حداقل در ۱۳ ماهگی راه رفتن را شروع می کنند.

گفتن کلمات

«ماما! بابا!» هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که کودکتان اسم شما را صدا می زند، و این اتفاق معمولا در اولین سال از زندگی نوزادتان رخ می دهد.

در این زمان، بیشتر کودکان حداقل می توانند یک کلمه ی معنی دار را به زبان بیاورند و برای استفاده از کلمات دیگر تلاش می کنند. این اتفاق خیلی طولانی نخواهد بود و شما می توانید آن چیزی را که در ذهن کودک شما می گذرد را بشنوید.

موارد زیر نقاط عطف رشد کودک یک ساله تا دو ساله می باشد:

  • سوالات یا دستورات ساده را می فهمد و دنبال می کند.
  • نام کوچک را می گوید.
  • کلمات زیادی را می گوید (بیشتر نام اشیاء را نام می برد).
  • «نه» را می‌فهمد (مکث کوتاهی می‌کند یا وقتی آن را می‌گویید متوقف می‌شود)
  • شروع به استفاده از جملات یک تا دو کلمه ای می کند، مثلاً “شیر می خواهم”.
  • از اعمال دیگران تقلید خواهند کرد.
  • از قافیه ها و آهنگ ها لذت می برد.
کودک ۱ ساله چه چیزی را می فهمد؟

براساس بررسی نقاط عطف رشد کودک یک ساله می توان گفت که در حدود ۱۸ ماهگی، کودکان شروع به درک نمادها (رابطه اشیاء و معانی آن ها) می کنند. در حالی که کودکان ممکن است با سرعت های متفاوتی پیشرفت کنند، موارد زیر برخی از نقاط عطف رایجی است که کودکان در این گروه سنی ممکن است به آن برسند:

  • در ۱۸ ماهگی سوالات و دستورات یک مرحله ای مانند “توپ کجاست؟” را می فهمد.
  • در ۲۴ ماهگی سوالات و دستورات دو مرحله ای مانند «به اتاقت برو و کفشت را بیار» را می فهمد.
  • پایداری شی را می‌فهمد (یک شیء پنهان هنوز وجود دارد.)
  • رابطه علت و معلولی را بهتر درک می کند.
  • دوست دارد کشوها و جعبه‌ها را کاوش کند تا ببیند داخل آن چیست.
  • بازی های ساختگی افزایش می یابد.
  • چهره خود را در آینه تشخیص می دهد.
  • می تواند به قسمت های بدن (یعنی بینی، مو، چشم) اشاره کند.
  • ممکن است با اشاره از والدین کمک بخواهد.

یک کودک ۱ ساله چه چیزی را می تواند ببیند؟

همانطور که بینایی کودک رشد می کند، شروع به تمرکز و تعامل با افراد و اشیا می کنند. مهارت های حرکتی و هماهنگی چشم دست آن ها همچنان قوی تر می شود و می توانند شروع به دیدن اسباب بازی ها در سراسر اتاق کرده و عملکرد آن ها را بررسی کنند. به عنوان مثال، می توانند روی یک توپ تمرکز کنند و شروع به ضربه زدن یا پرتاب آن کنند.

در حالی که نوزادان هنوز در حال رشد هستند، چیزهای زیادی آن ها را مجذوب خود می کند. یک کودک ۱ ساله ممکن است در مورد اسباب‌بازی‌ها و اشیایی که دارای قطعات متحرک هستند کنجکاو شود. در این مرحله از دیدن رنگ ها و تصاویر روشن در کتاب ها به خصوص تصاویر آشنا لذت خواهند برد. کودک خود را تشویق کنید تا مکان‌ها و اشیاء جدید را کشف کند و در عین حال موارد را با نام آن‌ها مشخص کنید.

منبع : تمام نقاط عطف رشد کودک یک ساله

اصول تربیت کودک : هر کودکی منحصر به فرد است

هر کودکی شخصیت خاص خود را دارد و در مراحل مختلف رشد رفتارهای متفاوتی دارد، اصول تربیت کودک به شما یاد می دهد که چگونه در سنین مختلف رفتار درستی با فرزند خود داشته باشید.

والدین باید با احساس امنیت، خودآگاهی، الگوی شناختی، تعامل اجتماعی، قوانین و هنجارهای فرزندان خود روبرو شوند و یاد بگیرند که فرزندان خود را بپذیرند. تا حدودی پذیرش والدین زمینه ساز سعادت زندگی کودک خواهد بود.

در ادامه اصول تربیتی کودک ذکر شده است که والدین با رعایت آن می توانند آینده فرزند خود را تنظیم کنند.

اصول تربیت کودک

لازم نیست کامل باشید

همه ما اشتباه می کنیم و کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند، زیرا همه (به خصوص کودکان) ناقص هستند. بنابراین، در فرآیند تربیت فرزندان، به عنوان والدین، نباید کورکورانه به دنبال کمال باشید.

هرگاه کودکی مرتکب اشتباهی شود، والدین به شدت شکایت می‌کنند «چرا تو اینگونه هستی؟ بچه‌های دیگر اینقدر خوب رفتار می‌کنند، اما چرا تو نمی تونی خودت رو کنترل کنی؟ تو خیلی بچه بدی هستی! برای پدر و مادرت باعث خچالت میشی! ما واقعا از به دنیا آوردنت پشیمانیم!» علاوه بر این جملات ضرب و شتم نیز باعث می شود که کودک دچار تخریبی شود که حتی تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا میکند.

از خود بپرسید آیا این کارها واقعا برای کودکان خوب است؟

ما به عنوان پدر و مادر باید متوجه باشیم که اشتباه کردن بچه ها بسیار طبیعی است. بچه ها همیشه در حال آزمون و خطا هستند و با این کار یاد می گیرند که چگونه باید با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند. بنابراین رفتار خوب و درک شما از این امر می تواند باعث پیشرفت کودکتان شود.

بنابراین طبق اصول تربیت کودک، وقتی کودکان مرتکب اشتباه می شوند، والدین باید به جای اینکه اشتباهات فرزندانشان را بزرگ کرده و بی وقفه نق بزنند، با این اشتباهات برخورد متفاوتی دارند.

اشتباهات کودکان معمولا به دو دسته تقسیم می شود. یکی اینکه بزرگترها باید فوراً اصلاح کنند، مانند عدم توجه به بهداشت، قلدری به ضعیفان، ندانستن مراقبت از اموال عمومی و غیره.

دیگری اشتباهاتی است که بچه ها بتوانند خودشان را اصلاح کنند، مثلاً چگونه خود را با شرایط وفق دهند، ارتباط آن ها محیط زیست، زندگی، شکست ها و غیره، والدین باید فرزندان خود را به امتحان و آزمون و خطا در این موارد تشویق کنند.

کودکان برای رشد نیاز به “اشتباه” دارند

اصول تربیت کودک بیان می کند که شکست مادر موفقیت است، کودکان در فرآیند بزرگ شدن به اشتباه می پردازند و اغلب به منظور تصحیح اشتباهات و پیشرفت مستمر، به منظور رشد و بهبود خود ادامه می دهند. اگر والدین فرصت اشتباه را برای کودکان فراهم نکنند، کودکان تنبل می شوند، از تلاش می ترسند یا به والدین خود وابسته می شوند. مهمتر از آن اینکه اگر کودک اشتباهی مرتکب نشود، نه می‌داند چه چیزی اشتباه است، نه می‌داند چگونه اشتباه را اصلاح کند و دلیل این که چرا باید اشتباه را اصلاح کند.

شاید دیدگاه «تشویق کودکان به اشتباه» مورد مخالفت اکثر والدین قرار گیرد، زیرا این دیدگاه را غیر معقول می دانند. در واقع، تشویق تنها یک وسیله است و پرورش “درک” کودکان هدف واقعی است. مطالعات نشان داده است که درک بسیاری از کودکان از اشتباهات ناشی می شود. لازم به یادآوری است که «اشتباهات» ذکر شده در اینجا به اشتباهات اصولی از جمله نقض قوانین و مقررات مربوط نمی شود.

هر پدر و مادری امیدوار است که فرزندشان عالی، باهوش و کامل باشد و همیشه خوش رفتار و مطیع باشد یا به ندرت مرتکب اشتباه شود. با این حال، چنین آرزویی خوب و محبت آمیز نیست، بلکه اشتباه و خودخواهانه است. والدین در اصول تربیت کودکان نباید بر اساس ترجیحات شخصی خود بر رشد فرزندان تأثیر بگذارند، بلکه باید نیازهای رشدی کودکان را اساس قرار دهند و به رشد و اتحاد جسمی و روحی آن ها کمک کنند.

هر کودکی باید در دوران کودکی اشتباهات بیشتری انجام دهد و والدین باید در این مورد مدارا کنند، اشتباه کردن در دوران کودکی این است که اطمینان حاصل شود که کودکان پس از پا گذاشتن به جامعه، اشتباهات خطرناک کمتری انجام خواهند داد.

تربیت کودک از بدو تولد

وقتی کودکان اشتباه می کنند، به راهنمایی فعال والدین نیاز دارند

در واقع وقتی بچه ها در ابتدا اشتباه می کنند، اگر بدانند که اشتباه کرده اند، برای اصلاح آن سخت تلاش می کنند. اشتباهات آن ها فقط به این دلیل است که کودکان تجربه زیادی در روند رشد ندارند و پس از مواجهه با چیزی که هرگز اتفاق نیفتاده است، در مقابل چیزهای جدید ضرر می کنند.

کودک تمایل به انجام کارها دارد، اما نمی داند چگونه آن را انجام دهد، چگونه با آن برخورد کند. در این زمان، کودک به طور غریزی از خود محافظت می کند و احتمالاً به همین دلیل اقدامات نامناسبی انجام می دهد و در نتیجه  دیگران را آزار می دهد.

در چنین شرایطی والدین باید دلایل را تجزیه و تحلیل کنند و با کمک اصول تربیت کودک فرزندان خود را برای یافتن راه صحیح یاری یا راهنمایی کنند. اگر فقط کورکورانه کودکان را مورد انتقاد و اتهام قرار دهید، باعث از دست دادن اعتماد به نفس آن ها می شود، آن ها از ته دل معتقدند که بچه بدی هستند و فکر می کنند که هرگز تغییر نخواهند کرد. به این ترتیب، آن دسته از کودکان با رفتار خوب، بدون دلیل از سوی والدین خود به عنوان فرزندان بد تعریف می شوند و این ویژگی را تا بزرگسالی با خود حفظ می کنند.

“اشتباهات” منعکس کننده انعطاف پذیری

دوران کودکی بهترین زمان برای یک فرد است، زمانی که کودکان به احتمال زیاد آموزش می بینند و بیشترین انعطاف پذیری را دارند. والدین باید از این زمان طلایی استفاده کنند تا فرزندان خود را به درستی در فکر راهنمایی کنند و در عین حال اجازه دهند برخی از اشتباهات را مرتکب شوند.

اشتباه کردن بچه ها بد نیست، تا حدی خوب است. کودک به دلیل ناآگاهی خود مرتکب اشتباه می شود، والدین می توانند از این فرصت استفاده کنند و او را به خوبی تربیت کنند، این نوع آموزش قطعا به او کمک می کند که در آینده با ورود به جامعه دچار اشتباهات مشابه نشود.

والدین ابتدا متوجه می شوند که چرا فرزندانشان مرتکب اشتباه شده اند و سپس به دنبال فرصت هایی برای برقراری ارتباط با آن ها و تصحیح رفتار آن ها می گردند. در طول فرآیند ارتباط سعی کنید آرام باشید و «دلیل رفتار آن ها را درک کنید». کودک کم کم یاد می گیرد که یک فرد کامل باشد و کارها را به درستی انجام دهد و می تواند سالم و با اعتماد به نفس بزرگ شود. کاری که والدین باید انجام دهند این است که چگونه عوامل نامطلوب و منفی در روند «اشتباهات» فرزندانشان را به عوامل مساعد، مثبت و اصول تربیت کودک تعویض کنند.

شما نمی توانید اجازه دهید فرزندانتان اشتباه کنند، چشم بپوشند یا آن ها را نادیده بگیرید؛ اما همیشه نمی توانید گفتار و کردار فرزندانتان را تنظیم کنید و هرگز اجازه اشتباه به فرزندانتان را ندهید. هر دو رویکرد افراطی و اشتباه است. به یاد داشته باشید والدین اولین معلمان فرزندان هستند و هر گفتار و کردار والدین آموزشی برای کودکان است.

اصول تربیت کودک بیان می کند که کودکان می توانند از طریق اشتباهات پیشرفت کنند، از طریق تجربه رشد کنند و از طریق رشد به استعداد تبدیل شوند. بنابراین، وقتی والدین زمان یا فضایی را به فرزندان خود می‌دهند تا تلاش کنند و «اشتباه کردن» را تجربه کنند، به فرزندان خود کمک می‌کنند تا باهوش‌تر شده و در نتیجه سریع‌تر و زودتر با استعداد شوند.

سن کودک 

سن کودکی که با او صحبت می کنید نقش بسیار زیادی در نحوه صحبت کردن با او دارد. لحن پیش فرض شما با آن ها باید از کودکی تا بزرگسالی تغییر کند و این تغییر در هر سن با توجه به رشد شناختی آن ها می باشد.

به عنوان مثال، ما تمایل داریم هنگام صحبت با نوزادان و کودکان نوپا از لحن های آموزشی ملایم تری استفاده کنیم اما گاهی اوقات می خواهیم با لحن های آزاردهنده یا شدیدتر برای نوجوانان چیزی را به آن ها نشان دهیم و جای تعجب نیست که به نظر می رسد نوجوانان به ما تندتر پاسخ می دهند.

کودکان این روزها نسبت به نسل های قبلی به اطلاعات بیش تری دسترسی بیشتری دارند، اما ممکن است نتوانند محتوای مصرفی خود را به طور کامل درک کنند. آنها ممکن است در سنین پایین تر در مورد موضوعات حساس سؤالاتی داشته باشند فقط به این دلیل که در معرض اطلاعات قرار گرفته اند.

صحبت کردن با فرزندانمان در مورد همه موضوعات در سطح مناسب سن مهم است. تقریباً هر موضوعی را می توان به قطعات کوچکتر تقسیم کرد تا درک آن برای کودکان ما آسان تر باشد.

سن تقویمی تنها نکته مورد اهمیت نیست. سن رشد نیز کلیدی است که باید برای اصول تربیت کودک آن را نی لحاظ کنید.

فرزند خود را بشناسید |اصول تربیت فرزند از دیدگاه اسلام

خودتان و فرزندتان را بشناسید و بدانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید. اغلب اوقات، سؤالات بچه ها در عجیب ترین زمان ها مطرح می شود.

آیا فرزند شما از آن دسته بچه هایی است که سوالات زیادی می پرسند؟ آیا آن ها باید خودشان چیزهایی را پیدا کنند؟ و همیشه کنجکاو هستند که کاربرد وسایل را بدانند؟

پاسخ دادن به سوالاتی از این دست می‌تواند به شما کمک کند تا بدانید چگونه با آن ها صحبت کنید. برخی از کودکان به والدین نیاز دارند که آن ها را به جنب و جوش تحریک کنند به این منظور باید از اصول تربیت کودک آگاه باشید.

منبع : اصول تربیت کودک : هر کودکی منحصر به فرد است

کمک به کودکان بعد از آسیب روانی

اگر کودک شما ضربه روحی را تجربه کرده باشد، ممکن است با احساسات اضطراب ، خاطرات ترس آور یا حس خطر دایمی دست و پنجه نرم  کند، یا ممکن است احساس کرختی، تنهایی و ناتوانی برای اعتماد به دیگران را تجربه نماید. وقتی رویداد های بد رخ می دهند، زمان می برد تا درد برطرف گردد و یک بار دیگر حس اطمینان و ایمنی در شما شکل بگیرد . اما  شما با راهبرد های صحیح می توانید به کودک کمک کنید.

آسیب  روانی و هیجانی (تروما) چیست؟

ضربه عاطفی و روانی می تواند ناشی از حوادث پردغدغه غیر عادی باشد که حس  امنیت کودک شما را دستخوش طوفان می کند و  در دنیای خطرناک به کودک حس درماندگی و بیچارگی می دهد. این نکته حایز اهمیت می باشد که پس از آسیب روانی با کودک به صورت باز ارتباط داشته باشید . به آنها فرصت دهید تا بدانند که احساس ترس یا اضطراب عادی می باشد . همچنین کودکانتان به شما نگاه می کنند تا به انها نشان دهید چگونه با اسیب برخورد کنند، به انها اجازه دهید که ببینند شما به صورت مثبت با اسیب روبرو می شوید

 کودکان چگونه به آسیب هیجانی و روانی واکنش نشان می دهند

بعضی واکنش های متداول به تروما و روش های کمک به کودکتان برای رسیدگی به این مشکلات عبارتند از :

  • واپس روی . بیشتر کودکان نیاز دارند به مراحل قبلی رشدی واپس روی کنند، زمانی که احساس ایمنی بیشتری داشتند. کودکان کم سن تر ممکن است جای خودشان را خیس کنند یا شیشه بخواهند ؛ کودکان مسن تر ممکن است از تنهایی واهمه داشته باشند. اگر کودکتان در این روش واکنش نشان می دهد ، این موضوع مهم است تا فهمیده ، صبور و آرام باشید .
  • در مورد حادثه ای که کودکان رقم می زنند ، فکر کنید . کودکان با سن کمتر از ۸ سال تمایل دارند تا این گونه فکر کنند که اگر چیز اشتباهی رخ می دهد ، آن حادثه حتما اشتباه آنها است. اطمینان یابید که فرزندتان می فهمد که او عامل حادثه نبود .
  • اختلالات خواب : بعضی کودکان در خوابیدن مشکل دارند ؛ بعضی دیگر به کرات از خواب بیدار می شوند یا دارای خواب های آشفته هستند . یک حیوان پارچه ای ، روکش نرم یا چراغ قوه بدهید تا به خواب رود . تلاش کنید تا وقت اضافه را در عصر با فرزندتان بگذرانید و فعالیت های آرام یا کتاب خواندن را انجام دهید . صبور باشید. تا کودک شما در طول شب دوباره به خواب برود کمی زمان می برد.

منبع : کمک به کودکان بعد از آسیب روانی

لجبازی در کودکان

لجبازی کودکان، واکنش نامطلوبی است که کودکان نسبت به محیط ، شرایط و رفتار والدین از خود نشان می دهند. والدین پیش از تصمیم به بچه دار شدن باید رفتارها و مهارت های تربیت فرزند را بیاموزند تا از بروز ناهنجاری های رفتاری مانند لجبازی در کودکان پیشگیری شود. لجبازی جزو مراحل طبیعی رشد کودک است و استثنا بردار هم نیست. برخی اوقات از والدین می‌شنویم که «این بچه نیم وجبی داره تو روی من می‌ایسته»
این ایستادگی در مقابل والدین نیست و تا شش یا هفت سالگی ادامه دارد و کم کم به مرحله کمون یا نهفتگی وارد می‌شود. تقریبا همه کودکان به درجاتی متفاوت، منفی کاری را از خود بروز می‌دهند.

معمولا لجبازی یا منفی کاری از دو سالگی شروع، در حدود سه تا چهار سالگی به اوج می‌رسد و در حدود شش سالگی کاهش پیدا می‌کند.
نکته مهم این است که بچه‌ها از دو تا سه سالگی می‌خواهند خود را ثابت کنند و به استقلال برسند و همین را والدین لجبازی می‌نامند.
والدین و مربیانی که اعمال اراده کودک را به عنوان لجبازی تلقی نکرده بلکه آن را به عنوان تلاش طبیعی و سالم برای پرورش استقلال می‌دانند، می‌توانند به کودکان یاد دهند به خودشان نظم بدهند و در واقع افزایش رفتار خود انضباطی را در کودکان پرورش دهند.
به‌گونه‌ای که کودکان در پیدایش احساس کفایت و شایستگی در خود سهیم شوند و از تضاد‌ها و کشمکش‌ها پرهیز ‌کنند. بنابراین در این دوره واکنش های سخت و حساسیت های بی مورد از خود نشان ندهید. ما باید نظم را همراه با عشق و محبت به بچه‌ها آموزش بدهیم تا آن را بپذیرند.
در حالی که زمانی که دستور می‌دهیم مثل فرمان‌های ارتشی آن‌ها با ما مقابله می‌کنند و به اصطلاح لجبازی می‌کنند.

برخی از پیشنهادی به منظور کاستن از منفی‌کاری کودکان به شرح زیر است:

۱. نرمش و انعطاف داشته باشید.
این مرحله از رشد کودک را به خوبی بشناسید و جزو نیازهای رفتاری او بدانید.

۲. امنیت با قاعده ایجاد کنید.
والدین در این مرحله باید نقش فانوس دریایی را داشته باشند.
راهنمای فرزندان باشند ولی در عین حال محدودیت برای خود قائل باشند.
تکیه‌گاه امنی برای کودک باشند و از دور نور هدایت‌گرانه به آن‌ها ببخشند اما محدوده فعالیت کودک را از او نگیرند و از دور مراقب او باشند.
به آن‌ها اجازه دهند محیط اطراف را کشف کنند و مانع خلاقیت آن‌ها نباشند.

۳. خانه را برای فرزندان امن جالب و دوستانه درست کنید.
فضای خانه باید به‌گونه‌ای باشد که مجبور نباشید مرتب به او تذکر بدهید.

۴. از تنبیه پرهیز کنید.
تنبیه کلامی چشم غره، تحقیر کردن، تهدید کردن یا کتک زدن و امثال این‌هاست که همگی نتیجه معکوس می‌دهد.
اثرات سو این‌گونه رفتار به قدری در کودکان شدید است که ممکن است آثارش تا بزرگسالی هم مشاهده شود.

۵.به کودکان حق انتخاب بدهید.
وقتی کودکان یاد بگیرند که حق رای داشته باشند در زمان نوجوانی از بسیاری از مسائل و مشکلات پیشگیری خواهند کرد.

۶. قاطعیت داشته باشید.
در اعمال قوانین ضروری و مرزهایی که برای کودکان خطرناک است استوار باشید.

۷.تمرکز را در بچه‌ها تقویت کنید.
مثلا وقتی کودک کارتون می‌بیند او را دائم صدا نکنید یا وقتی نقاشی می‌کشد ریخت و پاش مداد رنگی‌هایش را به طور مرتب به او متذکر نشوید.
۸. به کودکان فرصت دهید از دو تا هفت سالگی که سن شکوفایی خلاقیت آنان است راهی را برای انجام کارشان پیدا کنند و عجولانه با آن‌ها برخورد نکنید.
۹. به بچه‌ها پیشنهاد کنید و دستور ندهید.
خواسته‌های خود را به جای دستور و تحقیر و تنبیه با لبخند زدن و پرسش همراه کنید.
با این کار کودکان یاد می‌گیرند به آن‌ها احترام گذاشته شود و از این رابطه لذت ببرند.
۱۰.پیشنهاد مطبوع یا لذت بخش بدهید.
مثلا در پایان بازی یا هنگام ترک پارک به آن‌ها پیشنهاد کنید که برای خانه با هم به خرید می‌روید.
۱۱. یادآوری کنید.
یکی از مشکلات والدین در تربیت این است که فکر می‌کنند با یکی دو بار تذکر دادن کودک یاد می‌گیرد.
این در حالی است که باید مدام به کودک نکات تربیتی را یادآوری کنید.
۱۲. صبر داشته باشید.
نکته مهم این است که در این سن باید برای مقابله با منفی کاری کودک وقتی دستور می‌دهید حداقل ده دقیقه صبر داشته باشید تا کودک عمل کند.
۱۳. تغییر را در خود ایجاد کنید.
برای هر موضوع بی اهمیتی روی رفتار دلخواه تان اصرار نکنید. اگر واقعاً رفتاری از کودک سر می زند که واقعاً دخالت نکردن شما برای او یا دیگران خطرناک است آنگاه وارد عمل شوید در اصطلاح خودتان را بیهوده هزینه نکنید. مثلاً اگر می خواهد بازی کند به زور او را مجبور نکنید که با شما عصرانه بخورد.
۱۴. زمانی که کودک لجبازی می کند شما نیز متقابلاً رفتار کودکانه نداشته باشید و بر خواسته خود اصرار نورزید بلکه با بی توجهی از او دور شوید و خود را به کار دیگری مشغول سازید تا او دریابد که در هر زمانی که بخواهد از این طریق به خواسته اش برسد توجه شما را از دست می دهد. البته دقت کنید که از هر نوع خشونتی پرهیز کنید. به این معنا که والدین باید در مقابل رفتارهای منفی بی خطر کودک هیچ واکنش کلامی، دیداری و شنیداری انجام ندهند انگار که چیزی را ندیده اند.

منبع : لجبازی در کودکان

روانشناسی کودک سه ساله | آموزش کودک در خانه

آموزش کودک سه ساله در خانه

چه چیزی را باید به کودک ۳ ساله ام آموزش دهم؟

این سوالی است که بسیاری از والدین از خود می پرسند. کارهای زیادی می توانید برای حمایت از رشد منحصر به فرد فرزندتان انجام دهید و حس کنجکاوی طبیعی او را در حین یادگیری و رشد تشویق کنید. این به اندازه آموزش دادن چیزهای خاص به آن ها نیست، بلکه ایجاد یک محیط حمایتی و امن برای آن ها برای کشف دنیای خود نیست.

ما راه‌های زیادی را پیشنهاد کرده‌ایم که می‌توانید از رشد کودک ۳ ساله خود حمایت کنید، اما در اینجا چند دستورالعمل کلی وجود دارد:

استقلال او را پرورش دهید.

نقاط عطف رشد جسمی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و شناختی برای کودکان ۳ ساله همگی یک چیز مشترک دارند: استقلال. کودکان در این سن معمولاً زمانی که به تنهایی چیزهای جدید را امتحان می کنند، رشد می کنند و والدین یا قیم آن ها اطمینان خاطر و نظارت مناسب را برای ایمنی فراهم می کنند.

صحبت مداوم با کودک

با صحبت مداوم با کودک ۳ ساله خود به کودک خود کمک کنید تا به نقاط عطف رشد اجتماعی، عاطفی و زبانی برسد. صدا، پاسخ ها و توجه شما باعث رشد گفتار، بیان عاطفی و عزت نفس شما می شود.

بازی را تشویق کنید.

بازی در داخل یا خارج از خانه، به تنهایی یا با دیگران، می تواند از رشد جسمانی کودک ۳ ساله شما حمایت کند و به او کمک کند تا به نقاط عطف رشد اجتماعی و عاطفی برسد. بازی در دنیای کودکانه همان یادگیری است.

تاریخ هایی برای بازی تنظیم کنید .

بازی برای فرزند و همچنین خودتان می تواند سرگرم کننده باشند! گذراندن وقت با سایر کودکان (و با خواهر و برادرها و بزرگسالان نیز) رشد اجتماعی را تقویت می کند و به آمادگی کودک شما برای پیش دبستانی و مهد کودک کمک می کند.

کتاب بخوانید.

برای کمک به کودک نوپای خود در یادگیری واژگان و مفاهیم جدید، کتاب بخوانید! هر روز برای او کتاب بخوانید بنابراین به فرزندتان کمک کنید که عاشق مطالعه شود.

نقاط عطف رشد در روانشناسی کودک سه ساله تا ۴سالگی

با تولد سه سالگی کودک شما، دیگر سال های حساس دو سالگی و سال های جادویی و هیجان انگیز سه و چهار سالگی شروع می شوند، همان زمانی که دنیای کودک شما با فانتزی، تخیل و تصویرسازی های واضح احاطه شده است.

در طول این مدت، در بسیاری از حیطه ها بالغ می شود.

در این قسمت برخی نقاط عطف رشدی مهم در این سن اورده شده اند:

نقاط عطف حرکتی

  • می تواند روی یک پا بایستد و به مدت پنج ثانیه در این حالت بماند.
  • بدون کمک از پله ها بالا و پایین می رود.
  • توپ را به جلو پرت کند و با پا به آن ضربه می زند.
  • توپ را با دستش پرت می کند.
  • با چابکی به جلو و عقب می رود.
  • می تواند توپی که به سمتش می آید را بگیرد.

نقاط عطف در مهارت های ظریف حرکتی و انگشتان

  • اشکال چهارگوش را کپی می کند.
  • می تواند یک انسان را با دو تا چهار قسمت اندامش بکشد
  • از قیچی می تواند استفاده کند.
  • برخی اشکال هندسی را می کشد
  • شروع به کپی کردن برخی حروف می کند.

نقاط عطف زبان و خصوصیت کودک سه سال و نیم

  • مفهوم شباهت و تفاوت را می فهمد.
  • برخی قوانین پایه گرامر را مسلط می شود.
  • می تواند با جملات ۵ تا شش کلمه ای حرف بزند.
  • انقدر واضح حرف می زند که غریبه ها هم بفهمند.
  • داستان و قصه می گوید.

نقاط عطف شناختی سه تا چهار ساله

  • برخی رنگ ها را به درستی نام می برد.
  • مفهوم شمارش را میشناسد و ممکن است چند عدد را بداند.
  • مسائل را تنها از یک نقطه نظر می نگرد.
  • حس زمان واضح تری را دارا خواهد بود.
  • دستورات سه بخشی را دنبال می کند.
  • بخش هایی از یک داستان را به خاطر می آورد.
  • مفهوم شباهت و تفاوت را می فهمد.
  • درگیر بازی های تخیلی می شود.

نقاط عطف اجتماعی روانشناسی کودک سه ساله

  • به تجارب جدید علاقه دارد
  • با دیگر کودکان همکاری می کند.
  • نقش مادر یا پدر را بازی می کند.
  • بسیار در بازی های تخیلی پیشرفت می کند.
  • لباسش را خودش در می آورد و یا می پوشد.
  • در مورد راه حل اختلافات و مشکلات مذاکره می کند.
  • مستقل تر می شود.
  • تصور می کند بسیاری از اشیا و موجودات نااشنا ممکن است هیولا باشند.
  • خود را به عنوان یک انسان شامل ذهن و بدن احساس می بیند.
  • اغلب نمی تواند بین تخیل و واقعیت تمایز قائل شود.

پایش رشد سلامت در روانشناسی کودک سه ساله

از انجایی که هر کودک به روش خاص خود رشد می کند، غیر ممکن است که بگوییم چه زمانی و چگونه دقیقا در یک مهارت مشخص کامل می شود.

همواره رشد او را چک کنید اما نگران نباشید اگر انحرافی وجود داشت.

با این وجود اگر هر گونه تاخیری در یکی از نشانه های زیر در این سن وجود داشت با متخصص کودک صحبت کنید.

  • نمی تواند یک توپ را با دست پرت کند.
  • نمی تواند بپرد
  • نمی تواند سه چرخه را براند.
  • نمی تواند مداد رنگی را دست بگیرد.
  • با خط کشیدن مشکل دارد.
  • نمی تواند بلوک خانه سازی را روی هم بگذارد.
  • هنوز زمانی که والدینش او را ترک می کنند گریه می کند.
  • به بازی های تعاملی علاقه ای نشان نمی دهند.
  • دیگر کودکان را نادیده می گیرد.
  • به دیگر افراد غیر از خانواده پاسخی نمی دهد.
  • در بازی های تخیلی شرکت نمی کند.
  • در مقابل لباس پوشیدن، خوابیدن و توالت رفتن مقاومت نشان می دهد.
  • هنگامی که عصبانی یا ناراحت می شود از کنترل خارج می شود.
  • نمی تواند یک دایره را کپی کند.
  • نمی تواند جملات بیشتر از دو یا سه کلمه بگوید.
  • از من یا تو به طرز مناسبی استفاده نمی کند.

رشد اجتماعی کودک سه ساله

بچه های ۳ ساله دوست دارند چه کار کنند و چگونه با دیگران ارتباط برقرار می کنند؟

رشد اجتماعی فرزند شما بسیار فردی خواهد بود، زیرا تا حد زیادی به شخصیت منحصر به فرد او بستگی دارد.

کودکان نوپا کوچکتر گاهی اوقات ممکن است خودخواه به نظر برسند، که طبیعی است، و این ویژگی معمولاً با گذشت زمان کاهش می یابد. در سن ۳ سالگی، همانطور که اعتماد به نفس، استقلال و خودآگاهی او رشد می کند، ممکن است کودک شما بخواهد فعالانه با دیگران بازی کند.

معاشرت با دیگران به همه ما می آموزد که همه یکسان فکر نمی کنند و فرزند شما نیز به تدریج این را یاد می گیرد و احتمالاً نظرات و عقاید دیگر را می پذیرد.

برخی از نقاط عطف کلیدی ۳ ساله برای توسعه اجتماعی عبارتند از

  • دنبال تجربیات جدید
  • همکاری و اشتراک گذاری با بچه های دیگر
  • در بازی ها مبتکرتر می شود.
  • با دیگران برای حل مشکلات مذاکره کنید.
  • تعیین نقش هایی مانند «مادر»، «بابا» هنگام بازی
  • لباس پوشیدن و تعویض لباس به تنهایی
  • مستقل غذا خوردن

روانشناسی کودک سه ساله کمک می کند تا کودک برای آموزش پیش دبستانی آماده می شود، رشد اجتماعی فرزندتان را به دقت زیر نظر خواهید داشت. رفتن به مدرسه و به اشتراک گذاشتن اسباب‌بازی‌ها و توجه می‌تواند برای برخی از کودکان چالش‌هایی ایجاد کند، اما این مهارت‌های اجتماعی در حال ظهور می تواند این روند را آسان تر سازد.

رشد زبان ۳ ساله

رشد زبان  کودک ۳ ساله شگفت آور است. فرزند شما تا این حد پیش رفته است، به خصوص زمانی که به اولین کلمات کودک خود فکر می کنید. مانند سایر زمینه های رشد کودکان، زبان و گفتار از نظر زمان بندی بسیار متغیر است. با این حال، بسیاری از والدین از واژگان کودک ۳ ساله خود شگفت زده می شوند، که ممکن است شامل ۳۰۰ کلمه یا بیشتر باشد.

نقاط عطف زبان و گفتار برای کودکان ۳ ساله شامل تقلید صداها و کلمات از بزرگسالان و صحبت کردن در جملات با چندین کلمه است. این جملات نسبتاً کوتاه ممکن است مانع از گپ زدن مداوم کودک شما نشود و این چیز خوبی است! همانطور که کودک ۳ ساله شما روی توسعه مهارت های زبانی کار می کند، در تلفظ کلمات و استفاده صحیح از آن ها بهتر می شود.

به زودی، احتمالاً حدود ۷۵ درصد از آنچه کودک کوچکتان می گوید، خواهید فهمید!

سایر نقاط عطف زبان و گفتار برای کودکان ۳ ساله عبارتند از:

  • درک مفاهیم یکسان و متفاوت
  • درک گرامر پایه
  • واضح صحبت کردن
  • داستان گفتن

تشویق توسعه زبان

وقتی صحبت از نقاط عطف رشد زبان به میان می‌آید، آنچه یک کودک ۳ ساله «باید» بداند چندان مفید نیست، زیرا ممکن است درک گفتار و زبان کودک شما در مقایسه با کودک دیگری در همان سن با سرعت متفاوتی رشد کند.

بهتر است روی کودک خود به عنوان فرد تمرکز کنید و با گفتگوی ساده از مهارت های گفتاری و زبانی حمایت کنید. چند استراتژی خاص وجود دارد که می توانید از آن ها استفاده کنید:

توضیحات اضافه کنید.

اگر فرزندتان می‌گوید «ماشین قرمز»، نظر بدهید و به جمله او اضافه کنید. حتی یک پاسخ ساده مانند “بله، این یک ماشین قرمز بزرگ است. نگاه کن چهار چرخ سیاه دارد» به رشد مهارت های زبانی کودک نوپا کمک می کند.

سوالات خود را بپرسید | روانشناسی کودک سه ساله

هنگامی که کودک شما در حال تعریف داستان است، سوالاتی بپرسید که از پاسخ های “بله” و “نه” اجتناب کنید. اگر آن ها در حال توصیف یک هیولا در یک افسانه هستند، چیزی مانند “هیولا شبیه چه چیزی است؟” یا “هیولا چه پوشیده است؟” بپرسید. این تکنیک به تقویت واژگان و مهارت ها کمک می کند.

از ضمایر استفاده کنید.

بچه های سه ساله در استفاده از ضمایر کاملاً تسلط ندارند، بنابراین سعی کنید تا آنجا که می توانید از این کلمات برای کمک استفاده کنید. به جای اینکه خود را مامان یا بابا خطاب کنید، از «من» برای خود و «تو» برای کودک نوپایتان استفاده کنید.

از اصلاح بیش از حد خودداری کنید.

نقاط عطف خاص زبان و گفتار ممکن است بعداً در روانشناسی کودک ۳ ساله شما ایجاد شود. برای مثال، برای کودکان خردسال بسیار رایج است که حروف را اشتباه تلفظ کنند، فقط مطمئن شوید که خودتان حروف و صداها را به درستی تلفظ کنید به احتمال زیاد فرزندتان به مرور زمان خودش را اصلاح خواهد کرد.

منبع : روانشناسی کودک سه ساله | آموزش کودک در خانه

موانع ایجاد پیوند دلبستگی ایمن

موانع خلق یک سبک دلبستگی ایمن ممکن است ابتدا هنگام نوزادی ظاهر شوند. ممکن است به شدت کودکتان را دوست داشته باشید اما آمادگی برآورده کردن نیازهای نوزاد با سیستم عصبی نارس را نداشته باشید و حسابی پرمشغله باشید. از آنجائیکه نوزادان نمی توانند خودشان را آرام کنند، از این رو آنها بر کارهای شما در قبال خود بیشتر متکی هستند. اما، اگر قادر نیستید استرس خود را مهار کنید فوراً آرامش خود را حفظ کنید و بر رویارویی با محرک های تنش زای زندگی روزانه متمرکز شوید در غیر این صورت نخواهید توانست که آرامش خود و کودکتان را برقرار کنید.

حتی یک کودک بزرگتر به شمای والد به عنوان یک منبع امن، متصل و سرانجام دلبسته ایمن می نگرد. اما اگر شما مکرراً افسرده، مضطرب، عصبانی، غمگین، و گرفتار باشید یا به هر طریق دیگری نتوانید کودک خود را آرام کنید، در این صورت رشد جسمانی، هیجانی یا عقلانی کودک آسیب خواهد دید.

حوزه جدیدی از سلامت روانی نوزادان با تأکید بر تحقیقات مغزی و نقش رشد والدین یک درک واضح تری از عواملی فراهم می کند که ممکن است به داشتن یک سبک دلبستگی ایمن آسیب برسانند. اگر هر یک از سرپرست های اصلی یا کودک دارای مشکلات سلامتی است ارتباط غیرکلامی بین این دو ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد که در حقیقت می تواند در پیوند دلبستگی ایمن اثرگذار باشد.

بهزیستی کودکان چگونه بر پیوند دلبستگی ایمن تأثیر گذار است؟

باید گفت که مغز از طریق تجربه شکل می گیرد و این به ویژه در کودکان تازه متولد شده که دارای سیستم عصبی تا حد زیادی نابالغ هستند صدق می کند.

  • وقتی که کودک مشکلاتی را برای مثال در رحم مادر یا در فرآیندهای موجود در طی زایمان تجربه می کند ممکن است سیستم عصبی اش در معرض خطر باشد.
  • فرزندخواندگان یا کودکانی که زمانی را در بخش های مراقبت ویژه نوازادی به دور از مادر می گذرانند ممکن است تجارب اولیه زندگی که موجب احساس استرس، پریشانی و نامنی می شود را داشته باشند.
  • نوزادانی که هرگز گریه شان متوقف نمی شود و همواره چشمانی به هم فشرده، مشت هایی گره کرده و بدنی انعطاف ناپذیر دارند نشان از عدم وجود یک مراقب متناسب و تسکین دهنده می دهند.

خوشبختانه، همانطور که مغز نوزاد بسیار نابالغ است و با تجربه تحت تأثیر قرار می گیرد یک کودک ممکن است بر هر یک از این مشکلات تولد غلبه کند. این مسئله ممکن است چند ماه طول بکشد اما اگر سرپرست اصلی کودک موجب آرامش، تمرکز، درک و سماجت در برقرای نیازهای کودک است کودک نیز سرانجام به اندازه کافی آماده وقوع یک فرآیند دلبستگی ایمن خواهد شد.

چگونه بهزیستی کودکان بزرگتر بر پیوند دلبستگی ایمن اثرگذار است؟

تجارب کودک و محیط می توانند بر توانایی شکل گیری پیوند دلبستگی ایمن اثرگذار باشند. گاهی اوقات رویدادها و مقتضیات تأثیرگذار بر پیوند دلبستگی کودک غیرقابل اجتناب هستند اما یک کودک برای چیستی و چرایی آنچه رخ داده است، بسیار ناپخته است. برای نبودن یک فرد ایمن و متناسب این طور حس می شود که انگار کسی به او اهمیت نمی دهد و آنها به دیگران اعتمادی ندارند و دنیا برایشان جای ناامنی می باشد.

  • کودک با نشان دادن رفتارهای افراطی و متشنج در محیط سعی می کند جلب توجه کند.
  • گاهی اوقات نیازهای کودک برآورده می شوند و گاهی خیر. یک کودک نمی داند که چه انتظاری دارد.
  • کودکی که در یبمارستان بستری شده و یا از والدینش جدا شده است.
  • یک کودک از مراقبی به مراقب دیگر منتقل شده است (که می تواند ناشی از فرزندخواندگی، مراقبی غیر از والدین یا از دست دادن والدین باشد).
  • یک کودک مورد بد رفتاری یا سوءاستفاده قرار می گیرد.

چگونه بهزیستی مراقب یا سرپرست می تواند بر پیوند دلبستگی ایمن اثر بگذارد؟

احساساتی که شما به عنوان یک مراقب اصلی تجربه می کنید می تواند فرآیند رشدی ای را که در مغز کودک شما در حال انجام است شکل دهد. اگر شما دارای استرس، افسردگی یا شوک زدگی هستید یا به هر دلیل در دسترس نیستید، ممکن است آگاهی یا حساسیتی در فراهم کردن یک بارهیجانی مثبت در کودک در قبال نیازهای او برای دلبستگی ایمن نداشته باشید.

گاهی اوقات حتی یک مراقب سالم، کنترل گر و مسئولیت پذیر ممکن است در درک و آغاز کردن یک پیوند دلبستگی ایمن در کودکشان مشکل داشته باشند. اگر هنگام کودکی شما پیوند دلبستگی ایمن را با مراقب اصلی تان تجربه نکردید ممکن است از آنچه دلبستگی ایمن گفته می شود آگاهی نداشته باشد. اما بزرگسالان نیز می توانند برای بهتر شدن تغییر کنند. همزمان شما می توانید خودتان را با ورزش و یک رژیم غذایی سالم تقویت کنید و همچنین مدیریت استرس های مختل کننده و رویارویی با هیجان هایی که در توانایی تان برای خلق یک پیوند دلبستگی ایمن  تداخل دارد را یاد بگیرید.

پارازیت های زندگی روزانه

تماس های تلفنی، رایانه ها، تلویزیون و دیگر پارازیت های بی شمار زندگی روزمره می توانند مانع در توجه کامل به کوکتان شوند. پاسخ به یک ایمیل ضروری در طی تغذیه کردن کودک، چت کردن با دوست حین زمان بازی یا فقط تماشای تلویزیون و توجه نکردن به کودکتان همه روش هایی هستند که موجب عدم برقراری یک ارتباط چشمی با کودکتان و درگیری در فرآیند دلبستگی ایمن می شوند. بدون یک ارتباط چشمی و توجه کامل، شما سرنخ های موجود برای ارتباط غیرکلامی را گم می کنید.

نکات ارتباط غیرکلامی برای ایجاد پیوند دلبستگی ایمن

سرنخ های غیرکلامی علایمی حسی هستند که از طریق تن صدای خاص، لمس منحصر یا بیان چهره ای خاصی مخابره می شود. مراقب اصلی کودک با ایجاد همه این حالات با هم در خلق حس بازشناسی، امنیت و آرامش در کودک نقش دارند. حتی زمانی که کودک به اندازه کافی برای صحبت کردن آماده است ارتباط غیر کلامی به عنوان کلید اصلی ساخت و نگهداری یک پیوند دلبستگی ایمن باقی می ماند.

تماس چشمی ـ زمانی که شما با محبت به کودک نگاه می کنید او با هیجان های مثبتی آشنا می شود که از طریق سیگنال های غیرکلامی و احساس امنیت، آرامش و خرسندی هدایت می شوند. اگر شما افسردگی، استرس یا آشفتگی دارید ممکن است در کل نتوانید مستقیماً به چشمان کودکتان بنگرید. حفظ تماس چشمی همچنین نقش مهمی در ادامه جریان گفتگو بین خود و کودکتان دارد.

بیانگری چهره ای ـ چهره شما قادر به بیان هیجان های زیادی است بدون اینکه حرفی بزنید. اگر ابراز چهره تان هنگام مراوده با کودک آرام و ملتفت است او احساس امنیت خواهد داشت. اما اگر چهر تان آشفته، عصبانی، نگران، غمگین و هراسان یا هاج و واج به نظر می رسد کودکتان این هیجان های منفی را جذب می کند و احساس استرس، ناامنی و تزلزل می کند.

تن صدا ـاگرچه کوکتان به اندازه کافی قادر به درک واژگانی که شما می گویید نیست او می تواند بین تن صدای خشن، بی میل یا پرمشغله و تن صدای حاکی از شفقت، علاقه مندی، نگرانی و درک کننده تمایز قائل شود. وقتی با یک کودک بزرگتر صحبت می کنید مطمئن شوید که تن صدایی که شما استفاده می کنید با آنچه که در حال گفتنش هستید هماهنگ می شود.

لمس کردن ـ روشی که شما کودکتان را لمس می کنید حالات هیجانی را انتقال می دهد مثلا اینکه شما مراقب، آرام، حساس، آرمیده هستید یا بی علاقه، غمگین و غیر قابل دسترس. روشی که شما کودکتان را شستشو می دهید، از روی زمین بلند می کنید یا حمل می کنید یا روشی که شما کودکان بزرگتر را در آغوش گرم تان می گیرید، دستان آنها را به گرمی می فشارید ویا با اطمینان به پشت آنها آهسته دست می زنید می توانند موجب انتقال احساسات زیادی به کودکتان شود.

زبان بدن ـ اگر با کودکانتان دست به سینه یا بدون نگاه کردن صحبت کنید کودکتان  این حالت شما را تدافعی و بی علاقه خواهد دید. اما، با یا یک آغوش باز، آرام و رو به کودکتان بنشینید و کودکتان آنچه گفتنش برایتان مهم است را می بیند و درک خواهد کرد. با روشی که می نشینید، حرکت می کنید و یا با کودک ارتباط برقرار می کنید منبع غنی از اطلاعت را به کودک مخابره کنید.

سرعت، زمان بندی و شدت ـ طول و شدت گفتارتان، حرکت و بیانات چهره ای شما همه می توانند حالت ذهنتان را منعکس کنند. اگر شما یک تندی بزرگسالانه را دارید، استرس دارید یا فرد بی توجهی هستید، پس حالات غیرکلامی تان برای فراخواندن کودکتان به آرمش یا اطمینان خاطر کفایت نمی کند. شما باید از ترجیحات کودکتان در سرعت و شدت آگاه باشید که اغلب نسبت به شما کندتر و کمتر تاکید کننده هستند.

چگونه یک پیوند دلبستگی ایمن را خلق کنید

همانطور که دلایل زیادی برای چرایی دوست داشتن وجود دارد یک والدین باوجدان ممکن است در خلق یک پیوند دلبستگی ایمن موفق نباشد، دستورالعمل های کمکی، سه دلیل برای کمک به این فرآیند را مطرح کرده اند.

  • به دنبال فهم دلبستگی ایمن بروید

مطالب مربوطبه دایجا دلبستگی ایمن در کودکان را در سایت ما بخوانید. سعی کنید نشانه های ان را خوب متوجه شوید.

۲- بر احساسات تان برای خلق یک پیوند دلبستگی ایمن تمرکز کنید.

از آنجائیکه یک دلبستگی ایمن تنها هنگام آرامش و تمرکز رخ می دهد.. هوش هیجانی خود را تقویت کنید زیرا برای شما کمک کننده است اگر:

  • احساس افسردگی، اضطراب، شوک یا ناتوانیبه دلیل استرس دارید.
  • سبک دلبستگی ایمن را در کودکی تجربه نکرده اید.

۳- یاد بگیرید چگونه یک رابطه دلبسته قوی ایجاد کنید.

دلبستگی ایمن یک مشارکت مداوم بین شما و کودکتان است اما این نوع دلبستگی بدان معنا نیست که شما باید یک والدین تمام عیار باشید. چگونگی برقراری یک پیوند دلبستگی ایمن با کودکتان می تواند به درک گریه های کودک، تفسیر علائمش و واکنش به نیازهای غذایی، استراحت، محبت و آسودگی کمک می کند.

منبع : موانع ایجاد پیوند دلبستگی ایمن

تربیت کودک سه ساله | فوق تخصص روانشناسی

تربیت کودکان سه ساله، ۱۲ راه درمان لجبازی کودک سه ساله دکتر هلاکویی و آموزش کودک سه ساله در خانه در این مقاله آمده است. کودکان سه ساله علاقه مند هستند که روی مهارت های حرکتی خود کار کنند. آن ها ممکن است تمام صبح را به پایین رفتن از سرسره یا بازی با سه چرخه بگذرانند. آن ها دوست دارند کارهای مشابه را بارها و بارها انجام دهند، این کر باعث می شوند مهارت بیش تری کسب کنند.

به یاد داشته باشید که هر کودکی متفاوت است. آن ها ممکن است با سرعت های متفاوتی یاد بگیرند و رشد کنند اما می توان برخی از انتظارات را به طور کلی از کودک سه سال داشت.

تربیت کودک سه ساله | توانایی بچه های سه ساله

مهارت های فیزیکی

  • کفش خود را می پوشد (اما نمی تواند بند آن را ببندد)
  • می تواند خودش لباس بپوشد.
  • می تواند با قاشق کوچک غذا بخورد حتی اگر مقدار زیادی از غذا را بریزد.
  • می تواند بایستد، تعادل داشته باشد و روی یک پا بپرد.
  • می تواند یک توپ پرتاب کند.
  • با هر دو پا می پرد.
  • می تواند با سه چرخه رکاب بزند.
  • از توالت استفاده می کند البته ممکن است به کمک نیاز داشته باشد.

نیازهای عاطفی کودک سه ساله

  • نیاز به درک شدن
  • آزادی در اشتباه کردن
  • تشویق و تمجید
  • لزوم اعلام استقلال
  • آزادی در تصمیم گیری متناسب با سن

رشد ذهنی کودک سه ساله

  • به داستان های کوتاه و کتاب گوش می دهد.
  • داستان هایی که تکرار یا شعرگونه هستند را دوست دارد.
  • دوست دارد با خاک بازی کند.
  • می توانید یک پازل شش تکه را کنار هم بچینید.
  • صداهای رایج را می شناسد.
  • رنگ های رایج مانند قرمز، آبی، زرد، سبز را می شناسد.
  • می تواند دو یا سه چیز را بشمارد.
  • می تواند دستورالعمل های ساده را دنبال کند.

مهارت صحبت کردن

  • با استفاده از سه تا پنج کلمه در قالب جمله صحبت می کند.
  • دوست دارد همان کلمات و صداها را بارها و بارها بگوید.
  • آواز خواندن را دوست دارد و می تواند یک آهنگ ساده را تکرار کند.
  • سوال می پرسد.
  • کلماتی را می سازد که هیچ معنایی ندارند.

مهارت ارتباطی با دیگران

کودک شما احتمالاً در حال حاضر روان صحبت می کند و ۷۵ تا ۱۰۰ درصد از آنچه می گویند را متوجه خواهید شد، اما اگر با صداهای خاصی مشکل داشت نگران نباشید: این طبیعی است و بیشتر اوقات آن ها بدون کمک نیز این مشکل را پشت سر می گذارند.

  • می خواهد بزرگسالان را راضی کند.
  • از انجام کارهای ساده و کمک به دیگران لذت می برد.
  • دوست دارد به تنهایی، اما در کنار کودکان دیگر بازی کند.
  • برای مدت کوتاهی با کودک دیگری بازی خواهد کرد.
  • دوست دارد “خانه” بازی کند.

نکاتی برای کار با کودکان سه ساله

  • در تربیت کودک سه ساله به یاد داشته باشید که نمی توانند برای مدت طولانی بنشینند.
  • انتظار مشکلات با دستشویی را داشته باشید زیرا بچه های سه ساله هنوز در حال یادگیری هستند.
  • به کودکان اجازه دهید در کارهای ساده مانند چیدن اسباب بازی ها، چیدن میز، مرتب کردن جوراب ها، تا کردن دستمال ها و غیره را انجام دهند.
  • به یاد داشته باشید که کودکان سه ساله نمی توانند چیزی را به اشتراک بگذارند. یادگیری این مهارت ها بعداً به دست می آید. بیش از یک اسباب بازی مشابه داشته باشید تا از دعوا جلوگیری کنید.
  • با صحبت کردن با آن ها به کودکان کمک کنید تا مشکلات خود را حل کنند.

بازی های بچه های سه ساله |آموزش کودک سه ساله در خانه

  • کتاب خواندن برای تربیت کودک ۳ ساله بسیار مفید می باشد.
  • توپ بازی: به کودکان نشان دهید که چگونه توپ‌هایی با اندازه‌های مختلف پرتاب کنند، بگیرند و پا بزنند.
  • همراه با آن ها آهنگ های ساده بخوانید.
  • به آن ها زمان زیادی برای دویدن، پریدن و بازی کردن در بیرون بدهید.
  • هر روز برای آن ها کتاب بخوانید.
  • آهنگ های اکشن را با حرکات بخوانید و با انگشت بازی کنید.
  • به کودکان رنگ، مداد رنگی، گچ و رنگ انگشتی بدهید تا نقاشی کنند و خط خطی کنند. به یاد داشته باشید، هیچ راه درست یا غلطی برای ساختن هنر وجود ندارد.
  • برای تربیت کودک سه ساله، همانطور که با کودکان بازی می کنید در مورد رنگ ها، اعداد و اشکال نیز صحبت کنید.
  • بیا وانمود کنیم. ایفای نقش در حال حاضر برای تربیت کودک سه سال شما اهمیت بیشتری پیدا کرده است، زیرا آن ها در عرض چند ثانیه خود را از ابرقهرمان به دایناسور تبدیل می کنند. بازی تظاهر برای رشد آن‌ها مهم است: زیرا می‌توانند دنیا را با سرعت خودشان کشف کنند، عمل کنند و می توانند احساسات خود را بیان کنند و مشکلات خود را حل کنند.

لجبازی کودک سه ساله دکتر هلاکویی

کودک لجباز نیاز زیادی به ابراز وجود دارد. او می خواهد بر محیط خود تأثیر بگذارد و بر بدن و فعالیت های خود کنترل داشته باشد، تا صدایش شنیده شود. او می خواهد انتخاب کند و به این انتخاب ها احترام گذاشته شود.

در عین حال، این بدان معنا نیست که او اجازه دارد که با دیگران بدرفتاری کند، به دوستان خود زور بگوید، یا رفتارهای بی ادبانه، نامناسب و بی احترامی نسبت به دیگران داشته باشد.

ما نمی‌توانیم با تنبیه یا کنترل او را مجبور کنیم از این کار دست بردارد. والدین و معلمان ارباب یا صاحب فرزندان نیستند، در حقیقت وظیفه ما هدایت، نشان دادن و تشویق امور مثبت است. با کمک ۱۲ راه زیر می توانید تربیت کودک سه ساله خود را به بهترین شکل انجام دهید و با لجبازی کودک سه ساله دکتر هلاکویی مقابله کنید:

۱. خودتان را آماده کنید.

احساسات شما نقش زیادی در ادامه لجبازی کودک دارد. آیا احساس عصبانیت می کنید؟ مراقب احساسات خود باشید و برای تسلط بر آن تلاش کنید.

نیازی نیست که یک ربات بی احساس باشید (در واقع، بهتر است که به کودک نشان دهید رفتارش بر احساسات دیگران تأثیر می گذارد) اما اگر نمی توانید آرام بمانید چگونه می توانید آن را از خودتان بخواهید؟

۲. انتخاب های مناسب سن و استقلال فراهم کنید.

یک کودک ۳ ساله می تواند تصمیم بگیرد که پیراهن آبی بپوشد یا قرمز. کودک پیش دبستانی می تواند تصمیم بگیرد که آیا می خواهد ساندویچ ماکارونی باقیمانده را برای ناهار مدرسه خود بسته بندی کند یا خیر.

دانش آموز ابتدایی می تواند و باید تصمیم بگیرد که آیا باید در کلاس پیانو یا گیتار شرکت کند یا به جای آن فوتبال را دنبال کند.

۳. به فرزندتان اجازه دهید بر بدن خودش تسلط داشته باشد.

شما می توانید با رعایت کردن این امر مرزهای محکمی ایجاد کنید: برای مثال، منطقی است که از کودک پیش دبستانی بخواهید در یک زمان معین در رختخواب استراحت کند اما مجبور نیست بخوابد. کودک نوپا برای صرف غذا باید پشت میز بنشیند، اما تغذیه اجباری به او کاملاً اشتباه است.

۴. از جنگ قدرت اجتناب کنید.

مراقب باشید که هدف یا انگیزه واقعی خود را هر زمان که دچار درگیری شدید به خاطر بسپارید. هدف شما هرگز نباید “برنده شدن” باشد، به ویژه زمانی که به قیمت “بازنده شدن” فرزندتان باشد. در نهایت، شما می خواهید هر دوی شما “برنده شوید”، اینطور نیست؟

۵. اگر کاری غیرقابل مذاکره وجود دارد که فرزند شما باید انجام دهد، دلیل آن را توضیح دهید.

و اگر انجام ندهد عواقب آن را توضیح دهید. به خودتان اجازه ندهید که درگیر یک بحث بی پایان شوید.

۶. در صورت لزوم محدودیت های محکمی ایجاد کنید.

به یک کودک دو ساله نمی توان این آزادی را داد که در یک جاده شلوغ بدود. یک بچه چهار ساله نمی تواند در اواسط زمستان لباس مورد علاقه اش را برای مدرسه بپوشد.

کودک سیزده ساله نمی تواند مدرسه را رها کند تا مانند شخصیت کتاب مورد علاقه اش در مزرعه زندگی کند. کاری که می توانید انجام دهید این است که با مشکل فرزندتان همدردی کنید و همدلی و درک خود را ارائه دهید، ولی نباید به هیچ عنوان با این امور سازش نشان دهید.

۷. نحوه سازش را نشان دهید.

ممکن است نخواهید فرزندتان در مورد هر قانونی بحث کند، اما باید شرایط را به گونه ای فراهم کنید که کودک بتواند انعطاف پذیری قانون را درک کند.

به عنوان مثال، اگر به کودک پیش دبستانی توضیح دهید که خسته هستید و هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن دارید، ممکن است برود و کارهای آشپزخانه را به عهده بگیرد تا بعداً شما را وادار کند که با او بازی کنید.

اگر به او بگویید که این هفته پولی برای رفتن به سینما وجود ندارد، ممکن است پیشنهاد دهد که به جای آن از تفریح دیگری صرف نظر می کند یا سعی می کند خودش برای آن پول جمع کند.

۸. به حرف فرزندتان گوش دهید.

ارتباط یک خیابان دو طرفه است. اگر به حرف او گوش ندهید و به او احترام نمی نگذارید، نمی توانید از کودک انتظار داشته باشید که به حرف شما گوش دهد و دیدگاه شما را در نظر بگیرد.

۹. نشان دهید که فرزندتان را می بینید.

شناخته شدن و درک شدن برای هر انسانی، به ویژه کودک در حال رشد و تغییر، تجربه ای مثبت است. اگر کودک احساس بیگانگی، سوء تفاهم یا نادیده گرفته شدن کند، احتمال کمی وجود دارد که واقعاً با شما همکاری کند.

برای انجام این کار، به کودک خود کمک کنید تا احساسات و تجربیات خود را نامگذاری کرده و تفسیر کند، در سرگرمی هایی که برای او مهم یا لذت بخش است شرکت کنید، به فعالیت ها و دوستان او صمیمانه علاقه نشان دهید. یاد بگیرید که سوالات باز بپرسید و به پاسخ های او گوش دهید.

۱۰. اجازه دهید که کودکتان اشتباه کند.

این احتمال وجود دارد که کودک شما بی ادب و تحمل ناپذیر بوده و گاهی اوقات رفتار نامناسبی از خود نشان دهد. مطمئن شوید که او می داند که حتی وقتی ناامید و عصبانی هستید، باز هم او را دوست دارید و می پذیرید.

مطمئن شوید که او می داند چه اشتباهی انجام داده است و چه کار بهتری می توانسته انجام دهد و دفعه بعد به او فرصتی بدهید تا دوباره تلاش کند.

۱۱. مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرید.

اشتباه کردن یک امر انسانی است و همه ما مرتکب اشتباه می‌شویم، وقتی اشتباه خود را قبول کنید، می‌توانید الگوی خوبی برای کودک خود باشید. این یکی از با ارزش ترین درس هایی است که می توانید به فرزندتان بدهید.

۱۲. روی رابطه خود سرمایه گذاری کنید.

لجبازی کودک می تواند ( هم برای شما و هم برای او) بسیار ناامید کننده باشد. کشمکش‌های ناشی از لجبازی کودک گاهی اوقات می‌تواند روابط بین والدین و فرزند را تحت الشعاع قرار دهد.

حتی در چالش‌برانگیزترین لحظات نیز فرزندتان عمیقاً به عشق و تأیید شما اهمیت می‌دهد و می‌خواهد هم شما را راضی کند و هم مثل شما باشد. هنگام درگیری، یکی از ارزشمندترین چیزهایی که می توانیم به آن تکیه کنیم عشق و رابطه است، بنابراین مطمئن شوید که از فرزند خود مراقبت و محافظت می کنید.

 

 بحرانهای سه سالگی

۱. کودک همه چیز اطراف خود را نسبتاً مستقل بررسی می کند.

او کنجکاو است که بداند چرا همه چیز در حال وقوع است.

۲. تفاوت های جنسی آناتومیک

در این سن، کودک اندام تناسلی خود و احساسات مرتبط با آن را کشف می کند.

۳. روابط عاطفی

کودک از قبل با برادران، خواهران و سایر افراد خانواده و کودکان بیرون از خانه ارتباط برقرار می کند که اگر همسن باشند همبازی می شوند. بنابراین دایره عاطفی اولیه کودک گسترش می یابد.

آن ها آشکارا ابراز محبت می کنند، به راحتی از والدین خود جدا می شوند و می توانند یک کودک پسررا از دختر تشخیص دهند. اما هنوز کاملاً تفاوت بین جنسیت را درک نمی کنند.

۴. خلاقیت

فعالیت فوق العاده از طریق داستان گویی یا خواندن داستان به رشد تفکر آن ها کمک می کند. طبیعی است که گاهی اوقات بچه ها واقعیت را با خیال اشتباه می گیرند.

۵. خود محوری

کودک دنیا را فقط با چشمان خود درک می کند. او هنوز نمی تواند خود را به جای دیگران بگذارد. این دیدگاه به تدریج در فرآیند بلوغ شناختی کسب می شود.

۶. اجتماعی شدن و دستاوردهای عاطفی

این مرحله به توسعه روابط اجتماعی کمک می کند. آن ها مستقل تر رفتار می کنند. کودکان آماده بحث در مورد راه حل بوده و به تضادها علاقه مند هستنتد.

۷. تفکر و استدلال (رشد شناختی)

آن ها نام، سن و جنسیت را می دانند، دستورالعمل های ۲-۳ مرحله را دنبال می کنند، مفهوم را درک می کنند، کودک می تواند حروف را تلفظ کند و دوست دارد پازل ها و مکعب هایی را جمع آوری کند.

۸. رشد زبان

کلمات جدید را به سرعت یاد می گیرند. اکثر آن ها اشیاء رایج را تشخیص می دهند و می توانند نام ببرند، از کلمات جمع استفاده می کنند، از ضمایر (من، شما، من، ما، آنها) استفاده می کنند، آن ها بیشتر آنچه را که می شنوند می فهمند. اما هنوز نمی توانند احساسات خود را به طور کامل با کلمات بیان کنند.

۹. “من نمی خواهم!”، “من!”، “مال من!”

آنها مفهوم “مال من” و “مال تو” را درک می کنند. گاهی اوقات ممکن است هنگام بازی با دیگران به اشتراک گذاشتن اسباب بازی ها یا درگیری برای آن ها دشوار باشد. این خودخواهی یا بدخلقی نیست و استقلال کودک در این سن را نشان می دهد.

۱۰. منفی گرایی

کودک نه تنها برخلاف والدین، بلکه حتی گاهی اوقات برخلاف میل خودش نیز عمل می کند یا پاسخ می دهد. کودک از انجام درخواست ها خودداری می کند نه به این دلیل که نمی خواهد، بلکه فقط به این دلیل که از او خواسته شده است که این کار را انجام دهد.

۱۱. لجبازی بسیار شبیه به منفی گرایی است

اما از این جهت متفاوت است که متوجه شخص خاصی نیست. کودک از انجام خواسته های بزرگسالان امتناع می ورزد، گویی که آن ها را نمی شنود ( این اتفاق به ویژه در خانواده هایی روی می دهد که پدر و مادر هماهنگ نیستند.)

تربیت کودک سه ساله دختر

  • در هنگام بحران، دختران از توانایی های کلامی خود استفاده می کنند، زیرا در سن ۳ سالگی بسیار بهتر از پسرها صحبت می کنند. بنابراین، باید فوراً مشخص کنید که چه چیز هایی باید گفته شود و چه چیزهایی نباید.
  • دختران درک شنوایی خوبی دارند، بنابراین او باید تمام درخواست ها را با صدای بلند و واضح بیان کند.
  • دختران احساساتی‌تر هستند، بنابراین آن‌ها هستند که اغلب در هنگام بحران عصبانی می‌شوند و احساس خود را نشان می‌دهند.

تربیت کودک سه ساله پسر

  • گفتار در سن ۳ سالگی به اندازه دختران توسعه نیافته است، بنابراین پسرها همیشه نمی توانند احساسات شدید خود را با کلمات بیان کنند. این به پرخاشگری و انزوا ترجمه می شود. برای جلوگیری از این امر، هر روز با نوزاد در مورد آنچه اتفاق افتاده، احساسات و خواسته هایش صحبت کنید.
  • پسرها درک بصری خوبی دارند و نیمی از اطلاعات را از دست می دهند. بنابراین بهتر است همه چیز را به وضوح نشان دهد.
  • در سن ۳ سالگی، پسران نیاز به کشف دنیای اطراف خود را پیدا می کنند. بنابراین، زیاد می دوند، به زیرزمین می روند و هر دری را باز می کنند، از درختان و حصارها بالا می روند، کشف می کنند، لوازم خانگی را باز می کنند و چیزهای زیادی را می شکنند.

چرا کودک ۳ ساله بد رفتار می کند؟

همانطور که قبلاً گفتم، کودکان سه ساله بسیار حساس هستند. سمت راست مغز آن ها (سمت عاطفی) معمولاً پیشرو است، به همین دلیل است که در چند سال گذشته شاید به نظر می رسد که کودک بحران های عاطفی را طی می کند.

در سن سه سالگی کودک هنوز در تلاش است تا احساس استقلال در این دنیا را به دست آورد و رفتار آن ها هنوز هم می تواند بسیار خودخواهانه به نظر برسد.

بچه های ۳ ساله بدرفتاری می کنند چون در دنیایی زندگی می کنند که برای آن ها ساخته نشده است. این که همیشه نمی توانند کاری که می خواهند را انجام دهند (به دلیل ایمن نبودن، یا زمان انجام کار دیگری و غیره) آن ها را عصبی می کند، بنابراین برای تربیت کودک سه ساله بهترین کار این است که از دید آن ها به دنیا نگاه کنید.

نکات مراقبت از کودک سه ساله

مراقبت از دندان

کودک شما باید تا کنون به دندانپزشک مراجعه کرده باشد. دندانپزشکان اطفال ویزیت را برای کودکان بسیار سرگرم کننده می کنند، پس لطفاً نگران نباشید، به یاد داشته باشید که ترس شما می تواند بر تجربه کودک تأثیر بگذارد.

در صورت لزوم، متخصص اطفال می تواند شما را به دندانپزشک اطفال معرفی کند. حتماً بعد از هر وعده غذایی، به خصوص قبل از خواب، دندان های کودک خود را مسواک بزنید.

عاداتی مانند پستانک و مکیدن شست می توانند در این سن باعث ایجاد ناهنجاری دندان شوند. تشویق فرزندتان به محدود کردن این رفتارها به زمان و مکان خاصی (برای مثال در اتاق خواب و شب) به کودک شما کمک می کند تا به مرور این عادت را ترک کند.

دستشویی کردن | تربیت کودک سه ساله

حدود ۷۵ درصد از کودکان تا این سن کنترل ادرار و مدفوع خود را در طول روز کسب می کنند، در حالی که ۲۵ درصد هنوز علاقه ای به استفاده از توالت ندارند. اکثر کودکان هنوز هم شب ها رختخواب را خیس می کنند.

اگر کودک شما در برابر استفاده از توالت مقاومت می کند، به یاد داشته باشید که این یکی از زمینه های زندگی است که بچه ها کنترل آن را دارند.

شما نمی توانید با تربیت کودک سه ساله فرزندتان را مجبور به استفاده از توالت کنید و معمولاً راحت ترین کار این است که دست از تلاش بردارید. برای اطلاعات بیشتر در مورد دستشویی کردن، لطفاً با متخصص اطفال کودک خود صحبت کنید.

جنسیت

کودکان پیش دبستانی به عملکردهای بدن خود از جمله دستشویی رفتن و تمایلات جنسی علاقه مند می شوند. این سنی است که بچه ها اغلب با بچه های دیگر «دکتر بازی می کنند» تا ببینند بچه های جنس مخالف چه شکلی هستند.

به عنوان والد، درک این نکته مهم است که فرزند شما در حال یادگیری و کشف محیط خود است. کودک پیش دبستانی شما شروع به درک این موضوع کرده است که بین افراد تفاوت هایی از جمله تفاوت در قد، وزن، نژاد و جنسیت وجود دارد.

وقتی بچه ها متوجه می شوند که افراد متفاوت هستند، یاد می گیرند که آن ها افراد منحصر به فردی هستند. در حالت ایده‌آل، والدین می‌توانند با آرامش با فرزندان خود در مورد بدن و حریم خصوصی آن ها صحبت کنند.

برای تربیت کودک سه ساله ممکن است لازم باشد برای اکتشاف جنسی فرزندتان محدودیت هایی تعیین کنید. توضیح دهید که مناطق خصوصی بدن شخصی هستند و نباید توسط دیگران لمس شوند. همچنین توضیح استثناهای این قانون مفید است، مانند زمانی که کودک برای معاینه به مطب دکتر می آید.

منبع : تربیت کودک سه ساله | فوق تخصص روانشناسی

روانشناسی کودک یک ساله تا ۲۲ ماهگی

تربیت کودک یک ساله،  روانشناسی کودک یک ساله تا ۲۲ ماهگی، لجبازی کودک یک ساله، بازی با کودک یک ساله،  همزمان با افزایش سن  کودک به قدری سریع رشد می کند که به سختی متوجه تغییرات وی می شوید.

تماشای رشد و پرورش کودک و نیز  دیدن اینکه شخصیت کودک در حال پدیدار شدن است بسیار دلچسب است و این که شما بخواهید در این روند به او کمک کنید بسیار طبیعی است، این مقاله با ذکر نکات روانشناسی کودک یک ساله به شما کمک می کند.

ولی آیا می دانید کودک اکنون باید قادر به انجام چه کارهایی باشد و شما چگونه می توانید به او کمک کنید؟

روانشناسی کودک یک ساله تا ۲۲ ماهگی

در واقع قبل از اینکه کودک اولین کلمه را بگوید، با استفاده از لبخند، نگاه کردن، حرکات و صداها مکالمه با شما را شروع کرده است.

کودکان به میزان متفاوتی رشد می کنند، اما اغلب قادرند امور مشخصی را در سنی مشخص انجام دهند.

در ادامه این مقاله برخی نقاط عطف رشدی آورده شده اند. به یاد داشته باشید که این فقط یک راهنما می باشد.

اگر هر گونه سوالی در مورد رشد کودک خود دارید، از متخصص کودک خود بپرسید.

مخصوصا در زمانی که یک تاخیر رشدی وجود دارد مداخله اولیه می تواند یک تفاوت اساسی را ایجاد کند.

توانایی کودک یک ساله نی نی سایت

  • به دنبال منبع صدا بروند و می توانند تشخیص دهند صدا از کجا می آید.
  • زمانی که صدایشان می زنید به شما پاسخ دهند.
  • زمانی که به جایی اشاره می کنید و می گویید “اینو ببین ….” نگاه می کنند.
  • سخن نامفهوم با تن خاص دارند (وقتی در قالب جمله صحبت می کنند، صدا کوتاه و بلند می شود).
  • زمانی که با آنها صحبت می کنید صبر می کنند و به آنچه می گویید توجه کرده حتی سعی می کنند با کلام نامفهوم خود پاسخ دهند.
  • ماما برای اشاره به مادر و بابا را برای اشاره به پدر استفاده می کنند.
  • حداقل یک کلمه را می توانند بگویند.
  • به اشیایی که می خواهند اما در دسترس ان ها نیست اشاره کرده و با صدا اشاره میگویند که می خواهند.

رشد عاطفی و اجتماعی

  • کودک نوپا شما اکنون می فهمد که او فردی کاملا جدا از شما است. این ممکن است به این معنی باشد که آن ها نگران هستند که ترک شوند.
  • اکنون کودک شما می داند که یک فرد مستقل است، آن ها شروع به درک این موضوع کرده اند که می توانند “مالک” چیزها باشند.
  • اگرچه آنها احتمالاً کلمات زیادی را می دانند، اما در این سن هنوز نمی توانند مفاهیم انتزاعی را درک کنند.
  • پدر و مادر یک کودک ۱۸ ماهه ممکن است از نظر جسمی و روحی سخته و عصبی باند.
  • کودک نوپا کنجکاو و پرانرژی خواهد بود، اما هنوز به توجه بزرگسالان نیاز دارد، و شما برای اطمینان خاطر او باید حضور داشته باشید.
  • روانشناسی کودک یک ساله از بازی با بزرگسال لذت می برند و عاشق بازی های تکراری هستند.
  • علاوه بر این آن ها به کودکان دیگر علاقه نشان می دهند اما معمولا به تنهایی بازی می کنند. از آن ها انتظار نداشته باشید وسایل خود را به اشتراک بگذارد. در این سن، کودکان نوپا اشتراک گذاری را درک نمی کنند.
  • کودک نوپا از اعمال و بازی ها تقلید می کند، مانند صحبت کردن با تلفن اسباب بازی.
  • آن ها ممکن است در لباس پوشیدن همکاری بیشتری داشته باشند زیرا می خواهند از بزرگسالان تقلید کنند.
  • با این حال، از آنجایی که کودک نوپای شما می‌خواهد «کار را درست انجام دهد»، اگر نتواند آن را انجام دهد، ناامید می شود.
  • کودک نوپای شما به تدریج در تغذیه خود بهتر می شود، اما ممکن است در مورد آنچه می خورد، انتخابی باشد.

رشد فیزیکی| قد و وزن کودک یک ساله

افزایش سریع حرکت کودک نوپای شما به این معنی است که احتمالاً مجبور خواهید بود خانه خود را دوباره سازماندهی کنید.

در پانزده ماهگی، دختر به طور متوسط ​​حدود ۲۳ پوند (۱۰.۵ کیلوگرم) وزن و تقریباً ۳۰.۵ اینچ (۷۷ سانتی متر) قد دارد. وزن پسر متوسط ​​حدود ۲۴.۵ پوند (۱۱ کیلوگرم) و قد ۳۱ اینچ (۷۸ سانتی متر) است .

  • سعی کنید استفاده از کلمات منفی مانند “نه” و “نباید” را محدود کنید، زیرا آن ها تأثیر قدرتمندی بر دیدگاه کودک نوپای شما نسبت به خود و جهان خواهند داشت. شما می خواهید تصویری مثبت از دنیایی ترسیم کنید که در آن بسیاری از چیزها ممکن است،
  • زمانی که نیاز دارید رفتار آن ها را هدایت کنید، سعی کنید جایگزین هایی را پیشنهاد کنید و خطرات را تا جایی که می توانید ساده تر توضیح دهید.

رشد زبان و گفتار

  • در حالی که تعداد کلماتی که آن ها می دانند در طول این سال در حال افزایش است، آن ها بسیار ناامید خواهند شد زیرا نمی توانند آنقدر که می خواهند صحبت کنند.
  • با آن ها زیاد صحبت کنید و چیزهایی را که با هم می بینید به زبان ساده توصیف کنید، مانند «به اتوبوس بزرگ نگاه کنید».
  • گفتار کودک نوپا شما از حدود ۵ تا ۲۰ کلمه در ۱۸ ماهگی به ۱۵۰ تا ۳۰۰ کلمه در ۲ سال افزایش می یابد. آن ها می توانند حتی کلمات بیشتری را درک کنند.
  • تا ۲ سالگی، کودک نوپای شما می‌تواند بیشتر خواسته‌هایش را با کلماتی مانند «بیرون»، «شیر» یا «بیسکویت» به شما بگوید، حتی اگر همیشه آن ها را به درستی نگوید.
  • روانشناسی کودک یک ساله نشان می دهد که، جملات کودک نوپای شما به مرور طولانی تر و دقیق تر می شود.

 

روانشناسی کودک یک ساله تا دو سال

  • دستورات ساده را دنبال کنند، اول باید جملات به همراه حرکات بدن باشند، بعد از آن کلمات دستوری را به تنهایی می فهمند.
  • زمانی که از آنها بخواهید، اشیا را از اتاق دیگر می آورند.
  • اشاره به اندام های بدن، زمانی که آنها را اسم می برید.
  • به رویداد ها و یا اشیای جالب اشاره می کنند تا شما هم به آنها نگاه کنید.
  • اشیا یا چیزهایی که به نظرشان جالب می آیند نزد شما می آورند تا شما هم ببینید.
  • به اشیا اشاره می کنند تا شما نام آنها را بگویید.
  • اسم تصاویر یا اشیایی را که به آنها نشان می دهید می گویند.
  • وانمود کردن، نقش بازی و تقلید را دوست دارند (برای مثال ژست آشپزی کردن را می گیرند و وانمود می کنند که دارند غذا را هم می زنند).
  • حرکات و ژست های نقش را در بازی با شما یا با عروسک و حیوان مورد علاقه اش استفاده می کند.
  • حدود سن یک و نیم تا دو سالگی، تقریبا هفته ای یک کلمه را یاد می گیرند.
در سن دو سالگی یا ۲۲ ماهگی اکثر کودکان می توانند:
  • بسیاری از اشیا و اعضای بدن را نام ببرند.
  • روانشناسی کودک یک ساله کمک می کند تا کودک تصاویر داخل کتاب ها را بشناسند.
  • دستورات تک مرحله ای را بدون زبان بدن دنبال کنند، مثلا “لیوانت رو روی میز بگذار”.
  • قادرند ۵۰ تا ۱۰۰ کلمه را بگویند.
  • می توانند چندین جمله دو کلمه ای بگویند مثلا “بابا رفت، عروسک منه، به به بده”.
  • دیگران اکثر اوقات منظور آنها را می فهمند.

تحریک پذیری ذهنی کودک در یک سالگی

کودک در یک سالگی تحرک بیشتری نسبت به چند ماه پیش خواهد داشت. اگر هنوز توانایی راه رفتن نداشته باشد، می تواند بر روی قسمت تحتانی بدنش به اطراف بچرخد و تغییر جهت دهد.

احتمال زیادی دارد که کودک بتواند در این دوره سنی بدون اینکه به زمین بخورد، بایستد و بنشیند.

راه پله ها برای او بسیار جذاب خواهد بود. کودک تا قبل از اینکه بتواند مفهوم خطر را درک کند نیازمند مراقبت مستمر است.

او برای برداشتن و نگه داشتن اشیاء از هر دو دست خود استفاده می کند و حتی ممکن است نشان دهد استفاده از یکی از دست ها برای او راحت تر است ولی با این وجود تا مدت زمان زیادی نمی‌توان تشخیص داد که کودک راست دست یا چپ دست است.

او از دستانش مثل یک گازانبر برای چنگ زدن و برداشتن اشیاء کوچک استفاده می کند و آنها را درون جعبه قرار می دهد.کودک می تواند با چنگ زدن به کمک سه انگشت اصلی اشیاء را نگه داشته و به هم بزند.

ممکن است در این سن ممکن است متوجه این موضوع شده باشید ( و یا نشده باشید) که کودک در می یابد پرتاب کردن اسباب بازی ها سرگرم کننده است.

احتمالا در این سن قدرت بینایی کودک به خوبی قدرت بینایی شماست. او مدت زمان زیادی را به تماشای محیط پیرامونش اختصاص می دهد.

روانشناسی کودک یک ساله نشان می دهد که مردم، حیوانات و حرکت اشیاء به طور ویژه برایش جذاب خواهد بود.

افراد آشنا را تشخیص می دهد و به سمت کسی که اسم او را صدا بزند می چرخد. او می‌تواند به جستجوی اشیاء گمشده بپردازد و در ک  کند وقتی شی ای از دید او خارج می شود لزوما به این معنا نیست که دیگر وجود ندارد.

بازی با کودک یک ساله

  1. روزانه برای او کتاب بخوانید. اگرچه ممکن است برای این فعالیت خیلی کوچک به نظر بیایید، اما او دوست دارد صدای شما را بشنود. با استفاده از صداهای مختلف برای شخصیت ها و اغراق کردن لحن خود، داستان بگویید.
  2. با هم اشیا خانه را نام ببرید و رنگ آن ها را بگویید. این کار علاوه بر اینکه کنجکاوی کودک را تحریک می کند باعث می شود کلمات جدید را نیز یاد بگیرد.
  3. او را تشویق کنید تا چیزهای جدید را کشف و امتحان کند.
  4. رشد زبان او را تقویت کنید، با او حرف بزنید و به او گوش دهید.
  5. استقلال او را تشویق کنید و به او اجازه دهید که خودش لباس بپوشد.
  6. رفتارهای مثبت او را حتما تشویق کنید.
  7. به دنبال اسباب‌بازی‌هایی باشید که رنگ‌های زیادی دارند و صدا ایجاد می‌کنند تا بتوانند به نوعی با آن‌ها تعامل داشته باشند، حتی ممکن است به یک لباس علاقه داشته باشند، تا جایی که بخواهند همیشه آن را بپوشند. برخی از کودکان نسبت به وسایل خانه کاملاً غیرعادی، به ویژه آن هایی که از پارچه های نرم ساخته شده اند، علاقه عمیقی پیدا می کنند. همه اینها بخشی از کودک بودن است، بنابراین بسیاری از چیزهایی که فکر می کنید باید نگران آن باشید، واقعاً مهم نیستند.
  8. بازی های آبی. وان را پر کنید و به او بیاموزید که بازی با آب چقدر لذت بخش است . همانطور که او رشد می کند، می توانید چند بازی آبی نیز انجام دهید که در آن ها تفاوت دمای عنصر مایع و یخ را درک کند.
  9. سایه بازی. یکی دیگر از وسایل بازی آن ها بین ۰ تا ۶ ماهگی سایه ها است. برای آن ها مشخص است که سایه یک عنصر جادویی است که حرکت خاص خود را دارد. سعی کنید با دستان خود چند فیگور ساده درست کنید و سایه آن را تماشا کنید.
  10. رقص. موسیقی به نوزادان آرامش می دهد و با تکان دادن و رقص تعادل و هماهنگی آن ها بهبود می یابد. او را در آغوش خود بگیرید و با او برقصید و اندام هایش را با ریتم حرکت دهید. علاوه بر این، موسیقی برشنوایی و زبان کار می شود زیرا کم کم سعی می کند صداها را تقلید کنند.
  11. بازی در فضای باز به آن ها این فرصت را می دهد که به چشمان خود استراحت دهند. علاوه بر این، آنها را در معرض نور طبیعی قرار می دهد. منظره، نور طبیعی و قرار گرفتن در معرض هوای تازه باعث آرامش می شود و بعداً راحت تر به خواب می روند.
  12. پازل ها. پازل ها یک فعالیت عالی برای پرورش کودک باهوش می باشد و زمان استفاده از گوشی را کاهش می دهد. پازل هایی با قطعات بزرگ را انتخاب کنید تا کودک به چشمان خود فشار وارد نکند.

تربیت کودک یک ساله

یک سالگی تا دو سالگی زمان مناسبی برای تمرکز روی بازی هایی است که به تقویت مهارت های حرکتی کودک کمک می کند.

مهارت های حرکتی درشت کودک با هرکاری که موجب شود خودش را حرکت دهد و یا اشیاء بزرگتر از خودش را جابه جا کند بهبود می یابد.

برای کسب این مهارت، هل دادن و انداختن اسباب بازی‌هایی که موجب تحرک بیشتر در کودک شود بسیارموثر است.

انباشته کردن اسباب بازی ها و شکل دادن به جورچین به کودک اجازه می‌دهد.

توانایی انجام کارهای دستی را درخود تقویت کرده ونیز به او این فرصت داده می شود که توانایی حل مساله را تمرین کند و بتواند درک وسیع‌تری از مفاهیمی مانند شکل، رنگ، حجم و  اندازه به دست آورد.

حدود سن یک و نیم تا دو سالگی، تقریبا هفته ای یک کلمه را یاد می گیرند.

هرکاری که کودک را نیازمند استفاده از دستانش برای چنگ زدن و گرفتن نماید برای داشتن مهارت های عالی حرکتی بسار مفید است. با این وجود ضروری است که به کودک بیاموزید مهارت چنگ زدن را بر روی دیگران تمرین نکند.

مهارت های کودک در این دوره

کودک در این دوره سنی از نقاشی و رنگ آمیزی لذت می برد و صرفا بر روی کاغذی که در اختیارش گذاشته اید نقاشی نمی کند (ممکن است روی هر وسیله و دیوار و کف نقاشی کند).

زمانی که کودک نقاشی را یاد می‌گیرد، تمرین جهت نگهداری و استفاده از مداد شمعی برای شما خرج زیادی به بار می آورد.

از نظر روانشناسی کودک یک ساله ، آشنا کردن کودک با کتاب در این سن به نظرزود می رسد ولی در واقع اینطور نیست  (یچ وقت زود نیست).

بهتر است در ابتدا کتاب هایی با جلد مقاوم انتخاب کنید چون ممکن است در ابتدای آشنایی با کتاب جویدن آن  مثل یک اسباب بازی برایش جذاب تر باشد.

خواندن کتاب و صحبت کردن درباره عکس ها به او کمک می کند تا ریتم و الگوهای زبان را یاد بگیرد، دایره لغاتش وسیع شود و خلاقیت و تخیلش پرورش یابد.

به این صورت زیرساختی سالم برای نیازهای آینده کودک فراهم می شود.

باید توجه داشت که یادگیری این مهارت ها نیازمند گذر زمان و آگاهی از نکات روانشناسی کودک یک ساله است.

زمانی  که کودک در اولین، دومین و حتی سومین تجربه در انجام کاری با شکست روبه رو می شود دچار نا امیدی میشود که  تشویق کردن و اطمینان خاطر دادن به کودک نقش موثری در از بین بردن این احساس دارد.

اکنون زمانی است که کودک به سمت راه رفتن پبش می رود  و شما به عنوان پدر و مادر نقش مهمی در کمک به او دارید تا به صورت یک کودک سالم و شاد رشد یابد.

غذا و تغذیه

روانشناسی کودک یک ساله بیان می کند که در این سن کودک شما باید مانند سایر اعضای خانواده غذا بخورد، بنابراین از پختن غذاهای خاص یا انجام آن در زمان های مختلف خودداری کنید. غلات، نان، ماکارونی، برنج، شیر و فرآورده های شیری، گوشت، ماهی و مرغ، میوه ها و سبزیجات نیازهای تغذیه ای، رشد و انرژی آن ها را تامین می کند.

به نگرش و رابطه خود با غذا به عنوان یک الگو فکر کنید. اگر چیزی می خورید، کودک نوپای شما نیز می خواهد آن را امتحان کند، بنابراین مراقب باشید که چه چیزی را میخورید.

هر زمان که بیرون می روید مقداری غذا همراه خود ببرید و به یاد داشته باشید که شکم کودک شما کوچک است و برای رفع گرسنگی و جلوگیری از تغییرات خلقی باید هر دو ساعت یکبار غذا بخورد. میوه های تازه خرد شده، ساندویچ ها، پنیر و کراکر گزینه های سالمی برای میان وعده هستند.

لجبازی کودک یک ساله

ممکن است فکر کنید که فرزندتان در برخی شرایط لجباز یا خیلی سرسخت است در این شرایط تربیت کودک یک ساله دشوار می باشد، اما به جای آن می توانید فکر کنید که فرزندتان در کارهایی که به او علاقه دارد سرسخت و پیگیر است.

روانشناسی کودک یک ساله نشان داده است که کلمه “لجباز” می تواند معانی منفی داشته باشد، اما واقعیت این است که تنها در صورتی منفی خواهد بود که شما آن را اینگونه تصور کنید، زیرا این می تواند ویژگی های مثبت زیادی نیز داشته باشد.

از همان ابتدا باید بدانید که نمی‌توانید فرزندتان تغییر دهید، اما راهبردهایی وجود دارد که می‌توانید از آن ها استفاده کنید تا فرزندتان پذیرای حرف‌های شما باشد،

  1. شما باید به حرف فرزندتان گوش دهید. کودکان لجباز یا سرکش معمولاً ترجیحات قوی دارند و علاوه بر این، چیزهایی هستند که برای آن ها کاملاً واضح است. اگر فرزندتان به دلیل اینکه بدون مشورت قبلی با او تصمیمی گرفته اید ناراحت است، باید به این موضوع توجه داشته باشید و دیکتاتوری خود را در خانه کاهش دهید،
  2. مثبت باشید. باید از یک شکل ارتباط مثبت و تشویق کننده استفاده کنید. به عنوان مثال، به جای این که بگویید: «اگر اتاقت را تمیز نکنی، فیلم را نخواهی دید»، بهتر است یک عبارت مثبت دیگر با همین معنی بگویید، مانند: «به محض تمیز کردن اتاقت، می توانی فیلم را ببینی.
  3. فرزندتان را در تصمیم گیری ها شرکت دهید. شما باید فرزندتان را در تصمیم گیری شرکت دهید تا احساس کند کنترل دارد. اگر فرزند شما احساس می کند که کنترلی بر زندگی خود دارد، ممکن است کمتر تمایلی به بحث در برابر خواسته های شما داشته باشد.
  4. احساسات را فراموش نکنید. روانشناسی کودک یک ساله بیان می کند که بسیار مهم است که روی احساسات فرزندتان تمرکز کنید. لزومی ندارد که بخواهید با لجبازی مقابله کنید، اما باید روی علتی که باعث آن شده است تمرکز کنید. از فرزندتان بخواهید در مورد احساساتش صحبت کند و به شما بگوید که چرا ناراحت است. شما باید به کودک خود کمک کنید تا بر ناراحتی عاطفی غلبه کند تا احساسات خود را درک کند.

منبع : روانشناسی کودک یک ساله تا ۲۲ ماهگی