روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی کودکان

هر چه کودک کنجکاوتر باشد بیشتر می آموزد. پرورش دادن حس کنجکاوی در کودک شما، یکی از مهم ترین روش هایی است که می توانید به وی کمک کنید که در طول عمر خود یادگیرنده باشد.

کودکان در زمان تولد، یک یادگیرنده هستند و یک کنجکاوی طبیعی را در مورد نحوه انجام گرفتن کارهایی که در جهان صورت می پذیرد، دارند. کنجکاوی یک تمایلی برای یادگیری است. همچنین یک اشتیاق و تمایلی برای پیدا کردن، کشف کردن و نشان دادن می باشد.

والدین و سرپرستان، مجبور نیستند که بچه خود را کنجکاو کنند یا بچه خود را مجبور به یادگیری کنند. تحقیقات بیانگر این است که  در واقع یک تمایل درونی  در کودکان، برای یادگیری وجود دارد ( کنجکاوی آنها) و نه یک عامل یا فشار بیرونی، که آنها را تشویق به رسیدن به یک تجربه جدید می کند یا آنها را به یک موفقیت بزرگتر و طولانی مدت، در مدرسه سوق می دهد.

یادگیری یک چیزی است که همه کودکان همراه با آن متولد می شوند. آنها در هنگام وارد شدن به جهان، این انگیزه را دارند تا یاد بگیرند که کارهای صورت گرفته در سرتاسر جهان، به چه ترتیبی انجام می پذیرد:

  • کودک تازه متولد شده، با چشم های خود به صداها، چهره ها و اشیاء جالب توجه، نگاه می کند.
  • یک کودک هشت ماهه، جغجغه را حرکت می دهد و آن را در دهان خود قرار می دهد تا بداند که نتیجه اینکار چه چیزی می شود.
  • کودک نوپا یک چهار پایه را می گیرد تا به بالایمیز تلفن برود –و یک عروسکی که دوست دارد با آن بازی کند را بردارد.
  • یک کودک ۲ ساله، وانمود می کند که یک مامور شهرداری است و همه حیوانات اسباب بازی خود را در داخل سبد خشک شوئی، ” کامیون آشغال” می ریزد تا نشان دهد که وی هم می تواند مثل بقیه افراد، یک کاری را انجام دهد.

روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی

الگوهای مورد علاقه را در دنیای اطراف ایجاد کنید:

به پیاده روی بروید و در مورد شگفتی های درختان، آسمان و ستاره ها تفکر کنید. همچنین به بچه خود اجازه دهید که این کار را همراه شما انجام دهد.

تمایلات و علاقه های طبیعی را که وجود دارند، تشویق کنید. بچه ها از طریق انجام دادن فعالیتی که توجه و تخیل آنها را درگیر می کند، چیزهای بیشتری یاد می گیرند. اگر وی موسیقی دوست دارد، برایش موسیقی اجرا کنید، ابزارات موسیقی را با هم بسازید و استفاده کنید، و همراه هم برقصید.

سعی کنید جواب های ساده و واضحی به سوالات وی دهید که مطابق با رشد بچه هم باشد.

شما به این سوال کودک که من از کجا آمدم بسته به اینکه سه ساله است یا سیزده ساله متفاوت پاسخ می دهید و صرفنظر از سن کودک، همیشه قبل از اینکه پاسخ بدهید، از وی بپرسید که نظر خودش چه چیزی هست.

یک کودک پنج ساله از مادرش پرسید،” من از کجا بوجود آمده ام؟” ، مادرش همه چیز را در مورد فرآیند تولید نسل به وی توضیح داد ( با اضطراب و همراه با لکنت). بچه وی با تعجب به مادر نگاه کرد، و در آخر این جواب را داد، ” منظور من اینه که آیا من هم مانند پدرم از نیویورک آمده ام یا یک جای دیگر؟”

و اگر جواب را نمی دانید، به او بگویید که نمی دانید. بگذارید بدانند که لزومی ندارد انسان همه جواب ها را بداند. همچنین این کار یک فرصتی را برای پیدا کردن الگوی یافتن جواب، فراهم می سازد. همراه وی به کتاب خانه بروید یا با یک شخص دیگری که ممکن است جواب را بداند صحبت کنید.

از کتابخانه استفاده کنید!

سعی کنید که به این مکان ها با هم بروید. در مورد زمان شروع شعبه محلی خودتان تحقیق کنید. کتاب ها، پنجره های متصل به انواع دنیاهاهستند و جواب های مناسبی را برای مغز های کنجکاو فراهم می کننند. بچه های جوانی که در ارتباط با کتاب قرار می گیرند، به رهبرهای خوبی تبدیل می شوند. به بچه خود اجازه دهید که خودش کتاب را انتخاب کند. مطالعات بیانگر این است که نوع کتابی که بچه ها می خوانند ، اهمیت ندارد، چه کتابی در مورد راکت ها بخوانند یا یک کتاب طنز مطالعه کنند، نکته اصلی این است که آنها به این موضوع علاقه داشته باشند و مطالعه آن را دوست داشته باشند.

بچه های خود را با سوالاتی که انتها ندارند، تهییج کنید.

سوالاتی وجود دارند که جواب درست یا اشتباهی ندارد، و نمی توان با یک کلمه “بله” یا “خیر” به آنها پاسخ داد.” چه احساسی نسبت به آن داری”…،” این تجربه برای شما، به چه چیزی شباهت دارد”..، ” در مورد آنچه در مدرسه اتفاق افتاده ، توضیح بده”. این نوع از سوالات ، بچه شما را تشویق می کند تا تفکر و ایده خود را رشد دهد، علاقه و دوست داشتن خودش را نشان دهد، و باعث  می شود که شما وارد زندگی درونی وی شوید.

یک محیط جذاب درست کنید

بچه ها، یک پنجم از زمان بیداری خود را در داخل یک فضای محدود می گذرانند. آنها در مورد آن چیزی که در اطراف آنها هست، کنجکاو هستند. عکس های موجود بر روی دیوار و فعالیت خانوادگی عادی، در حالت طبیعی جذاب می باشند. به بچه های خود عروسک های سالم بدهید و اسبابی بدهید که آن را کشف کنند. چیز ها را که دارید بچرخانید، تا حالت تازگی داشته باشد.

دوباره راهنمایی کنید، دلسردش نکنید:

سعی کنید آن چیزی را که توجه وی را جلب می کند ، یا چیزی که وی سعی می کند در آن مهارت زیادی کسب کند را نشان دهید، و یک روش سالم و قابل قبولی را برای کشف آن ، ایجاد کنید. برای مثال، اگر کودک شما در حال کشف محیط خانه است، آنها را از دسترس وی دور کنید ولی سعی کنید که یک جایگزین نزدیک به وی پیشنهاد کنید. وسایل اضافی و ارزان را در یک کیسه پلاستیکی قرار دهید و به بچه خود بدهید تا با آنها بازی کند و آنها را بررسی کند. اگر وی دوست داشته باشد که آب لیوان خود را به روی صندلی یا کف زمین بریزد، وی را بعد از صرف غذا به داخل باغچه،  حمام یا حیاط پشتی ببرید، بنابراین وی می تواند آب را آزمایش و کشف کند، بدون اینکه باعث شود که شما عصبانی شوید. این امر همچنین مهارت های حل مسئله را به وی یاد می دهد، که به روش های خلاقانه و قابل قبول انجام دهد  و آن چیزی را که می‌خواهد بدست آورد.

به فعالیت هایی که انتهایی ندارند، زمان دهید

بر خلاف برخی اسباب بازی ها که طراحی شده اند تا به یک شیوه معینی مورد استفاده قرار گیرند، موادی از قبیل جعبه ها، بلوک ها ، آب، شن، دیگچه و طشت، و برخی مواد هنری، می تواند به صورت  خیالی نیز استفاده شوند. به بچه خود نگویید که با این مواد چیکار کنند، چگونه انجام دهند یا در آخر باید چه چیزی را درست کنند. اجازه دهید که کنجکاوی بچه گانه وی، او را راهنمایی کند.

منبع : روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی کودکان

افزایش مسئولیت پذیری در کودکان | ۱۳ راه قطعی

مسئولیت پذیری در کودکان نگرانی اصلی والدین می باشد، کودکان مسئولیت های خود را زمانی به درستی انجام می دهند که هریک از اعضای خانواده برای مسئولیت خاص و معیین شده ای داشته باشند. نه اینگونه که پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده به صورت لحظه ای برای هر فرد وظیفه ای معین کنند.

تکنیک های مسئولیت پذیری کودکان

یکی از مسائل مهمی که در بخش تربیت کودک بیان می شود؛ این است که از چه دوره ای میتوانیم انتظار انجام مسئولیت از کودکان را داشته باشیم.

به عبارت دیگر؛ چه موقع می توانیم مسئولیت انجام کاری را به عهده کودکان مان قرار بدهیم و انتظار انجام آن کار را از کودک داشته باشیم .  در هنگامی که والدین بیش از حد نیاز به برطرف کردن نیاز های کودک می پردازند  و سبب به عقب انداختن انجام کار توسط کودکان می شوند، بسیار حائز اهمیت می باشد.

زیرا اگر فرزند شما در طول سال های متوالی رشد و تحول خود ؛ هیچ گاه متوجه وظایف و مسئولیت هایی که در چارچوب خانواده دارد نشود ؛ کاملا روشن است که در دوران بزرگسالی به وظایف و مسئولیت های خود اهمیت چندانی نمی دهد.

مسئولیت پذیری نقش بسزایی در موفقیت انسان دارد و مشخص کردن احساس مسئولیت امری ذاتی نیست، بلکه این خصوصیت در بافت خانواده و رابطه های اجتماعی و تعاملاتی که فرد با دیگر افراد دارد، امکان رشد پیدا می کند و و پدر و مادر در این زمینه نقش محوری را  در منتقل کردن روحیه ای مسئولانه به فرزندان خود دارند.

۱-به فرزندان خود نشان دهید که زندگی مستقلی دارند.

زمان هایی را برای انجام این کار به خودتان اختصاص بدهید. والدینی که یک زندگی مجزا از فرزندانشان ندارند به فرزندانشان می آموزند که دنیا تنها در اطراف آن ها می چرخد.

مهم است که همان ابتدا به کودک آموخته شود که بعضی مواقع پدرش میل به مطالعه دارد و نمی تواند با او بازی کند. نیاز های فرزندانتان را مهیا کنید و سپس در حالی که به نیاز های خودتان رسیدگی می کنید، کودک را ملزم کنید که بعضی از نیاز هایش را خودش برآورده کند. در حالی که مجزا بودن خود را حفظ می کنید با ناکامی بودن او همدلی کنید.

۲-شرایط را برای عبور از بازی به مسئولیت مهیا کنید .

اگرچه فعالیت های ساده فرزند نوپا شما، اکثرأ به مرور باعث افزایش مسئولیت پذیری در کودکان می شود، اما این طور نیست که کودک هر گاه که راه رفتن را آغاز کرد شروع به انجام کار هم بکند. در زندگی ابتدایی کودک معمولا پذیرفتن مسئولیت، با بازی توأم می باشد.

عامل مهمی که سبب افزایش مسئولیت پذیری در کودکان می شود ” بازی کردن ” می باشد. پدر و مادر بعدأ ناچار خواهند شد تا بین بازی کردن کودکان و کار آن ها تعادلی برقرار کنند با این وجود که فرایند ها و مهارت هایی در بازی کردن وجود دارد که به کودک آموخته می شود، ولی باید به مرور زمان کودکان را به فعالیت هایی به جز بازی کردن ملزم کنید.

لازمه ی ایجاد مسئولیت، مرحله ی عبور از بازی به مسئولیت می باشد. کودک ابتدا اسباب بازی هایش را به عنوان سرگرمی جمع کرده سپس برای آنکه به مادر کمک کند آن ها را مرتب می کند، کمی بعد از این زمان  به علت آن که از بزرگتر ها حرف شنویی داشته این عمل را انجام می دهد و در نهایت چون کودک خودش را برای جمع کردن اسباب بازی هایش مسئول می داند، شروع به کار می کند.

مهارت پدر و مادر و مربی ها در این است که مرحله ی عبور از بازی به مسئولیت را به گونه ای انجام دهند که کودکان بتوانند به راحتی حس احساس مسئولیت نسبت به خود و اطرافیانشان داشته باشند و بتوانند آن را تکامل بخشند. در این صورت، ابتدا برای فرزند خود در راستای مسئولیت های بعدی او بازی هایی را طراحی کنید.

سپس، بین بازی و مسئولیت فرزند خود تعادلی را  متناسب با سنش ایجاد کنید. در اوایل کودکی، اکثرا کودک وقت خود را به بازی کردن صرف می کند، اما باید بتدریج شرایطی فراهم شود که فرزند شما زمانی را برای انجام اموری که چندان هم برایش جالب نیستند بگذار . البته باید تعادل حفظ شود و در سنین کمتر از دبستان ؛ کودک باید بیشتر زمان خود را صرف بازی کند.

 ۳-تفاوت بین دشوار و من نمی توانم

حالت دیگری از یادگیری قبول مسئولیت پذیری در کودکان در قبال وظیفه های خود، این است که فرزند شما بر قادر نبودن یا راحت نبودن درک داشته باشد.

کودک معمولا این دو را یکی می داند در نهایت فکر می کند که توانایی انجام کاری که برایش خوشایند نیست را ندارد . پس از آنجا که کار دشوار را نمی تواند انجام دهد، به فرد دیگری نیاز دارد که آن را انجام دهد و معمولا آن فرد مورد نظر یا پدر می باشد یا مادر .

این نوع تفکر مانع از یادگیری موضوع می باشد که زندگی و مشکلات کودک مسئولیت و وظیفه خودش است نه فرد دیگری ست. کودک چون خیلی برایش مشکل است یا از کار دشوار شانه خالی می کند به دنبال راه هایی دیگر برای فرار از آن کار یا انجام ناقص آن می گردد.

کودک باید از سنین پایین عادت کند که بعضی از کارها خوشایند و لذت بخش نیستند و سختی هایی دارند. کودکان باید تفاوت میان اینکه کاری که برایشان مشکل است و سختی دارد با کاری که توانایی انجام آن را ندارند متوجه بشوند و نباید کار را رها کنند تنها به صرف اینکه لذت بخش نیست.

می توان یکی از ضعف های تربیتی بیشتر والدین امروزی را اینگونه بیان کرد که اجازه سختی کشیدن به کودکان خود را نمی دهند و مرتب سعی دارند که آنچه را که مورد علاقه فرزند است را بدون هیچ گونه سختی و رنجی در اختیار کودک گذاشته و او را از اینکه سختی های زندگی را تجربه کند غافل می کنند، در حالی که کودک باید با سختی ها و رنج های طبیعی زندگی آشنا شود و در اکثر اوقات این مشکلات و سختی ها تجربه ساز برای کودکان شوند و سبب افزایش حس با کفایت بودن و ارزشمندی در آن ها می شوند.

۴-مسئولیت اعضای خانواده را مشخص کنید

کودکان با افزایش سنشان  زمانی مسئولیت های خود را به درستی انجام می دهند که از قبل در خانواده شان برای هریک از اعضای خانواده برای مسئولیت خاصی تحت شرایط عادلانه مشخص شده و مورد تأیید اعضا واقع شده باشد نه اینکه پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده به صورت لحظه ای برای هر فرد وظیفه ای مشخص کنند .

ضروری است که قبل از آن که به فرزندان خود مسئولیتی واگذار کنید، آن ها در مورد موضوع توجیه شده باشند. یکی از مناسب ترین روش ها برای این امر داشتن جلسات خانوادگی است، در اینگونه جلسات مسئولیت هایی که برای خانواده نیاز است مورد بحث قرار می گیرند و برای هر فرد مسئولتی مشخص می شود.

در ابتدای جلسه می توانید با بیان مثالی از کندوی عسل و یا لانه ی مورچه ها، برای کودک توضیح دهیم که دلیل تقسیم کار چیست و علت مشارکت همه ی اعضای خانواده در کار ها چیست. جلسات خانوادگی باعث می شود که حس متحد بودن را به اعضای خانواده بدهد و اینکه با یکدیگر به سمت هدف هایی مشترک در حرکت هستند و هرکس بخشی از کار را در این حرکت پیش می برد.

در این جلسه ها می توان با توجه به توان هر عضو از خانواده ، مسئولیت هایی را که مرتبط با خانواده و اهداف آن است تقسیم کرد. هر یک از کودکان، مسئولیت های خود را داوطلبانه انتخاب کنند یا اینکه مسئولیت هر کسی با قرعه کشی مشخص شود، همچنین می توان به صورت هفتگی مسئولیت های هر فرد را تغییر داد.

در نظر داشته باشید که مدت زمان مسئولیت هر فرد حداقل یک هفته باشد. زیرا در این صورت میان کودکان تنش هایی ایجاد خواهد شد  و همچنین در این جلسه ها در مورد اینکه اگر افراد به مسئولیت های خود عمل نکنند و چه چیزی پیش خواهد آمد نیز بحث کنید.

 ۵- در زمان تصمیم گیری، بر مسئولیت فردی تأکید داشته باشید

کودکان شما وقتی که فرصت تصمیم گیری را در اختیار دارند باید نتایج تصمیم خود را قبول داشته باشند و مقصر دانستن بقیه معنا ندارد. البته هر کسی خودش می تواند برای تصمیم گیری منابع را توسعه دهد و از روش هایی مانند مشورت کردن استفاده کند تا با خطای کمتری مواجه شود. امام علی (ع) فرموده اند : « با صاحبان عقل ها مشورت کن تا از پشیمانی و لغزش ها ایمن گردی ». ( غررالحکم و در الکلم ص ۴۴۲ )

 ۶- از پیامد های طبیعی و عقلانی استفاده کنید

یکی از موارد ضروری و مهم در آموزش مسئولیت پذیری به کودکان استفاده از عواقب منطقی و طبیعی رفتار ها می باش . در این نوع آموزش، باید به کودک آموخته شود که گزینش کند و از گزینش خود تجربه کسب کند. برای آموزش این امر عامل مهمی که می تواند به آن کمک کند، استفاده از نتایج طبیعی و منطقی ست.

برخی از رفتارها همیشه باید با پیامدهای منفی همراه باشند تا کودک متوجه آسیب آن ها شود به طور مثال کودکان عصبی و پرخاشگر ممکن است به دیگران آسیب برسانند در این شرایط گیش از تنبیه به کودکان یادآوری کنید که رفتار آن ها باعث می شود دیگران چه احساسی داشته باشند.

مثال هایی از برخی از عواقب طبیعی و منطقی رفتارها :

  • علی ۳ ساله ؛ ماشین خود را به دلیل عصبانیت بیش از حد خراب می کند ، دیگر ماشین جدیدی برایش خریده نمی شود .
  • آرمان ۴ ساله ، ناهار نمی خور ، باید تا وعده ی غذایی بعدی گشنه بماند.
  • نسترن ۵ ساله ، لیوان چای را عمدا می ریزد، دستمال برای تمیز کردن به او داده نمی شود .
  • حسین ۵ ساله، اسباب بازی هایش که در سالن پذیرایی پخش شده اند را جمع نمی کند، به مدت ۲ روز اسباب بازی هایش از دسترس او دور می مانند و به او داده نمی شود.
  • مهیا ۸ ساله، دست عروسک خواهرش را در حین دعوا می شکند، او باید عروسک جدیدی از پس انداز خودش برای خواهرش بخرد.
  • سعید ۱۲ ساله ، سرویس مدرسه اش را به دلیل اتلاف وقت از دست می دهد باید پیاده به مدرسه برود.
  • مهسا ۱۱ ساله، در تکالیف مدرسه اش کم کاری می کند بنابراین نمره کم می گیرد.

۷-استفاده ی مناسب از پاداش ها کنید

به دلیل آن که منابع پاداش در اختیار پدر و مادر قرار دارد، آن ها باید به گونه ای از این عامل استفاده کنند که سبب تقویت مسئولیت پذیری در کودکان باشد. بعضی از افراد بر این معتقدند که برای رفتار مناسب ، “پاداش ” نوعی ” رشوه ” به حساب می آید و عده ای دیگر از افراد از پاداش به خصوص پاداش های مادی به عنوان تنها عامل تحریک کننده ی کودک استفاده می کنند.

در صورتی پاداش های مادی ممکن است رشوه محسوب شوند که از آن ها به عنوان اساسی ترین روش برای ایجاد انگیزه در کودک توسط والدین استفاده کنند و یا اگر کودک یاد بگیرد که در برابر اوامر والدین مدتی مقاومت کند، در نهایت در ازای پذیرش از اوامر آن ها پاداش دریافت می کنند.

۸- استفاده ی مناسب از پاداش ها کنید

پاداش، سبب یاری کردن کودکان در ایجاد هدف های عینی می شود  اینگونه پاداش ها در رشد و توانایی پذیرش مسئولیت، اثری عمیق دارند. در صورتی که باید مراقب بود که استفاده کردن از پاداش های مادی به عنوان تنها روش تقویت حس مسئولیت پذیری در کودکان تبدیل نشود .

امکان دارد با استفاده زیاد از پاداش مادی، به صورت موقت به هدف برسید اما شما نتوانسته اید باعث افزایش مسئولیت پذیری در کودکان شوید. به نحوی از پاداش مادی استفاده نکنید که کودک درون خود احساس کند با انجام مسئولیت های خودش از پدر و مادر مزد می گیرد.

۹-از پاداش های غیر مادی استفاده کنید | افزایش مسئولیت پذیری در کودکان
  • زمانی که کودکی از عهده ی کاری بر می آید او را تحسین کنید.
  • هر از چند گاهی همزمان با تکامل و پیشرفت کودک، بدون مقدمه تشویقش کنید. مثلا ؛ « برای تمیز کردن آشپزخانه خیلی زحمت کشیدی نظرت چیست که بروی برای خودت شکلات بخری ؟ » .
  • زمانی که فرزند شما به کمک نیاز دارد به او یاری برسانید : « چون دیروز در تمیز کردن آشپزخانه به من کمک کردی بهتر است من هم در تمیز کردن اتاقت به تو کمک کنم » .
  • نسبت به آن چه کودکان انجام می دهند تمایل نشان دهید و تشویقشان کنید.

نکات مسئولیت پذیری فرزندان در خانواده

۱۰. الگوی خوبی باشید

مناسب ترین راه برای افزایش مسئولیت پذیری در کودکان این است که برای کودک خودتان الگوی خوبی باشید. اگر از کودک می خواهید که خودش وسایلش را مرتب کند، لباس هایش را آویزان کند، اسباب بازی هایش را جمع کند، خودتان در منزل وسایلتان را در اطراف پرت نکنید و منظم و مرتب باشید.

۱۱. دقیقا کاری که از کودک می خواهید را به او بگویید و برایش توضیح دهید.

برای مثال بگویید : الان وقت شام است باید سفره را بچینیم و به او نشان دهید که چگونه این کار را انجام دهد. اولویت ها را مشخص کنید و در نظر داشته باشید. زمانی که کودک از شما می خواهد که او را به شهر بازی ببرید. بگویید : هوا خوب است و حتما می رویم ولی اول باید کار های خانه را انجام دهیم.

به کودک بگویید که شما هم به تفریح علاقه مند هستید ولی باید کار ها را تمام کنید. به جای جملات منفی مانند ؛ ” اگر این کار رو نکنی … ” از جملات مثبت مانند ؛ ” اگر می خواهی بازی کنی اول باید لباس های مدرسه ات را درآوری ” استفاده کنید. ب ا تکرار مرتب این کلمات ؛ انجام این امور برایش عادت می شود و نیازی به یادآوری مرتب نیست.

۱۲. به مقدار کار کودک توجه نکنید بلکه به مقدار تلاشش توجه کنید 

اگر کار هایی مانند مرتب کردن اتاقش یا جمع کردن اسباب بازی هایش را به صورت ناقص انجام داده است خودتان بقیه کار را انجام دهید. با سرزنش کردن کودک تصور می کند که راضی کردن شما دشوار یا غیر ممکن می باشد، بنابراین تلاش خود را قطع می کند.

اگر به نتایج کار بیش از تلاش کودک اهمیت دهید باعث افزایش استرس و اضطراب کودک می شوید زیرا کودک احساس می کند هرچقدر هم تلاش کند اما نتیجه مطلوب را نگیرد کافی نیست.

در نظر داشته باشید که با انجام بیشتر کار ها به آن ها کمک می کند تا مسلط تر شوند. از جملات تحسین کننده استفاده کنید. برای مثال بگویید : ” متوجه هستم که تلاش میکردی همه غذایت را بخوری و بشقاب را در سینک قرار بدهی، اما باید این کار را آهسته تر انجام دهی چون امکان دارد بشقاب از دستت سر بخورد و بشکند “.

۱۳. صبور باشید

شلوغی و شیطنت قسمتی از دنیای کودکان می باشد، حتی سعی کنید موقع انجام کار از کوره در نروید و آرام باشید و حتی اگر کودکانتان شیطنت کرد به آرامی بگویید: این قرارمان نبود، این شلوغ کاری برای یک بار تحمل کننده است و برای بار بعدی تنبیه خواهد شد .

۱۴. با همسرتان به صورت هماهنگ عمل کنید 

اگر تصمیمی که گرفته  و از بچه هایتان خواستید  انجامش دهند، با قاطعیت برخورد کنید. با همسرتان در مورد انتظاراتتان از کودک و قوانین خانه به صورت واضح و روشن صحبت کنید.

بر این موضوع تأکید داشته باشید که در قبال کارهایی که انجام می دهد، پاداشی نمی گیرد. فرزند شما باید این موضوع را بداند که مانند دیگر اعضای خانواده دارای وظایفی ست که باید بدون انتظار دریافت پاداشی انجامشان دهد. کارهای منزل، اموری گروهی و جمعی ست که باید همگی در آن شراکت داشته باشند و کودک شما هم باید قسمتی از آن را انجام دهد.

از اول کودک را بخاطر انجام ندادن امور محوله، تنبیه نکنید بلکه با او به آرامی صحبت کنید و از او بپرسید به کدام  کار علاقه دارد و دلیل آنکه کاری که به او سپرده شده بود را انجام نداده و برای جبرانش چه کار باید کرد.

مهارت زندگی مسئولیت پذیری

توانایی ذهنی و قدرت بدنی

هنگامی که کودک دارای توان ذهنی و قدرت بدنی لازم برای انجام کاری است، می توان از او درخواست کرد که وظیفه ای را به عهده بگیرد. والدین کاملا متوجه می شوند که فرزندشان از چه زمانی توانایی بدنی و ذهنی انجام عملی را دارد و نمی توان برای برای همه ی کودکان، سن مشخصی را در نظر گرفت.

این مهم است که به موقع به کودک فرصت بدهیم و اجازه بدهیم که اشتباه کند یا اگر کاری را ناقص انجام داده تلاشش را برای جبران آن بکند. هر وقتی که پدر و مادر متوجه شدند که فرزندشان قسمتی از اعمال شخصی اش را انجام می دهد بهتراست کودک را تشویق کنند و به او اعتماد کنند و اشتباهاتش را قبول کنند تا به اندازه کافی مهارت پیدا کند.

البته در هر مرحله از انجام کار باید، بر توانایی و مهارت کودک تأکید کنیم و از کودک بخواهیم همین کار را ادامه دهد. علاوه بر این باید در انجام کارهای مشترک خانه، کودک را سهیم کنیم تا به مرور مسئولیت پذیری در کودکان افزایش یابد.

مثلا از او بخواهیم لباس های خود را مرتب کند و در کمد لباسی اش قرار دهد  اگر در زمان مناسب مسئولیتی به کودک ندهیم، به انجام کار عادت نمی کند و تصور می کند در خانه وظیفه ای ندارد و والدین را مسئول انجام وظایفش می داند و آن ها باید وظایفش را انجام دهند .

مفهوم پذیرش مسئولیت برای کودک

کودک باید بداند که در خانه روزانه کار های زیادی انجام می شود و هرکس برای انجام کاری مسئول است و کودک هم باید خدماتی به عنوان یکی از اعضای خانواده انجام دهد.

یکی از مناسب ترین راه ها برای شناخت کودک آن است که کار هایی را که در منزل به صورت روزانه انجام می شود را به صورت فهرستی بنویسیم و برای او بخوانیم، این موضوع که چه کسانی این اعمال را انجام می دهند و چه کسانی از آن خدمات انجام شده بهره می برند سبب می شود که کودک کاملا متوجه شود خدماتی که دریافت می کند بدون سعی و تلاش و زمان و هزینه مهیا نشده است و خود کودک هم باید در این زمینه نقش داشته باشد.

نحوه ی ایجاد ارتباط صحیح

برای آموزش همه ی مسائل تربیتی در ابتدا باید با کودک رابطه ی خوبی داشته باشیم تا نکات آموزشی را بتوایم به او منتقل کنیم، بهتر است برای تفریح و بازی و فعالیت های لذت بخش و مورد علاقه کودک زمان بیشتری بگذاریم و رابطه ی خوبی با کودک داشته باشیم. ابتدا کارها و اعمال خوب و مناسب کودک را تحسین کنیم و سپس قوانین و مقرراتی را مشخص کنیم.

از توصیه های دیگر می توان به پذیرفتن کودک نسبت به تقلید کار ها، حساسیت های نامناسب را کنار بگذارید و خطا های کودک را بپذیرید، در قبال کار های انجام شده توسط کودک صبور باشید و از مضطرب شدن کودک جلوگیری کنید.

برای آنکه والد خوبی باشیم، باید سعی بر پرورش ویژگی های مثبت کودک داشته باشیم، زمان بیشتری را برایش صرف کنیم، برای صحبت های کودک شنونده ی خوبی باشیم و شأن و اعتبار خود را حفظ کنیم تا مسئولیت پذیری در کودکان را افزایش دهیم.

نکات پایانی

با اعمال راه و روش هایی که در این متن آمد می توانید مسئولیت پذیری در کودکان را افزایش دهید ولی باید توجه کنید که تربیت چنین کودکی به گونه ای خاص نیازمند اطلاعاتی خاص و اعمال این روش ها و صبوری بر آن ها نیز می باشد. به عبارت دیگر؛ تنها با داشتن این اطلاعات شما کودکی مسئولیت پذیر پرورش نداده اید و برای این کار باید زمان و دقت لازم به کار ببرید.

منبع : افزایش مسئولیت پذیری در کودکان | ۱۳ راه قطعی

ده نکته برای سازگار شدن کودک با مدرسه

تسهیل پیوند کودک با معلم و همکلاسی هایش

کودکتان دیگر مثل یک بچه ی بزرگ هر روز به مدرسه می رود. اما به جای شور و اشتیاقی که شما انتظار آن را دارید، بسیاری از روزها به خصوص روزهای شنبه را می بینید که کودکتان با گریه و یا دل درد به مدرسه می رود. او تمارض نمی کند. این عکس العمل به دلیل اضطراب هایی است که بر روی بدن کودک تاثیر می گدارد، و این اضطراب ها به خصوص در کودکان ممکن به ناراحتی معده منجر شود. ولی نگران نباشید، این مسئله که کودکان برای رفتن به مدرسه نیاز به کمک ها و سازگاری هایی داشته باشند غیر معمول نیست. در اینجا ده نکته بیان شده است که در این رابطه می تواند کمک کننده باشد.

  1. تسهیل برقراری ارتباط کودک با معلمش.

کودکان نیاز دارند که با یک بزرگسال که به آنها احساس امنیت می بخشد ارتباط برقرار کنند. بنابراین زمانی که آنها با والدینشان نیستند، نیاز دارند که دلبستگیشان را به سمت معلمشان سوق دهند، و یا اینکه انها ممکن است انقدر اضطراب داشته باشند که نتوانند آرامش خود را به دست بیاورند و به فرایند یادگیری بپردازند. اگر شما متوجه شدید که کودکتان از رفتن به مدرسه احساس خوبی ندارد، بلافاصله با معلمش مطرح کنید. فقط کافی است که به معلمش بگویید که به نظر می رسد که فرزندم هنوز خود را با مدرسه اخت نکرده است، و شما امیدوار هستید که او بتواند توجه ویژه ای به کودکتان داشته باشد که کودکتان احساس کند که در خانه ی خودش است. هر معلم با تجربه ای این مسئله را درک می کند و توجه بیشتری برای کمک به کودکتان خواهد کرد. بسیاری از معلم‌ها کارهای ویژه ای به کودک می سپارند، که کودک می تواند با آن ارتباط برقرار کند و هر روز می تواند وظیفه ی خود را انجام دهد.

  1. برقراری ارتباط کودک با دیگر کودکان

کودکان نیاز دارند که حداقل با یک کودک ارتباط برقرار کنند. اگر متوجه شدید که فرزندتان با این مسئله مشکل داردبا معلمش در میان بگذارید. از کودکتان بپرسید که کدام یک از بچه های مدرسه را دوست دارد که برای بازی کردن دعوت کند. اگر کودکتان در رابطه با پاسخ دیگر کودکان برای دعوت به بازی احساس راحتی ندارد، شما می توانید همواره یکی از کودکان را با مادرش بعد از مدرسه به بستنی دعوت کنید، یا اینکه برخی از اقوام را برای شام شب جمعه دعوت کنید.

شما تنها نیاز دارید که پیتزا تهیه کنید، و بعد از صرف شام، کودکان در اطراف خانه مانند دو دوست قدیمی با هم به بازی و مسابقه خواهند پرداخت. و چه کسی می داند؟ شاید شما و دیگر والدین بتوانید این مسئله را به این راحتی حل کنید.

  1. به کودکتان راه حلی را نشان دهید که بتواند در طول روز به شما فکر کند

برای بسیاری از کودکان، بزرگترین چالش خداحافظی کردن و جدا شدن از والدین است. یک مراسم جدایی ترتیب دهید، مانند بغل کردن یا گفتن: «من دوست دارم، تو منو دوست داری، روز خوبی داشته باشی و من ساعت ۳ تو را می بینم!». بیشتر کودکان دوست دارند که یک عکس خانوادگی در کیفشان داشته باشند. همچنین بسیاری از کودکان دوست دارند که علامت یا چیزی مربوط به والدینشان در جیبشان داشته باشند، مانند یک قلب کاغذی که کلمه ی عشق بر روی آن نوشته شده است، یا سنگی که آن را با همدیگر در ساحل پیدا کرده اید، اینها چیزهایی هستند که اگر کودک احساس تنهایی کرد به وسیله ی آنها می تواند اطمینان خود را به دست اورد.

  1. اگر می ترسد او را آرام کنید.

بیشتر اضطراب های ناشی از مدرسه به از نظر بزرگسالان مسخره و احمقانه به نظر می رسند، مانند اینکه کودک فکر می کند که تا زمانی که او در مدرسه است شما ممکن است بمیرید یا ناپدید شوید. افرادی که همدیگر را دوست دارند به طور طبیعی فراق و جدایی را دوست ندارند، ولی کودک باید اطمینان حاصل کند که شما خوب و سالم هستید، مدرسه می تواند باعث شود که کودک همچنان شما را دوست داشته باشد در حالی که شما در کنار او حضور ندارید. هر گفتگویی را با اطمینان به این مسئله که «تو می دونی که ما همیشه پیش هم بر می گردیم» پایان دهید. بنابراین کودک می تواند این جمله در ذهن خود تکرار کند و نگرانی خودش را برطرف کند.

  1. به کودکتان کمک کنید که حتی در حال اضطراب بخندد در نتیجه او گریه نخواهد کرد.

خنده راهی است که کودک می تواند به وسیله ی آن از اضطراب خود جلوگیری کند،، هر کودکی نسبت به سازگار کردن خود با مدرسه دچار ترس و اضطراب می شود. به کودکتان فرصت دهید که تا جایی که می تواند بخندد. اگر شما می توانید خوب است که هر روز صبح یک بازی تعقیب و گریز در خانه ترتیب بدهید، یا او را به خنده بیندازید، بدین وسیله کودک شما با جدایی از شما و رفتن به مدسه راحتتر کنار خواهد آمد. شما می توانید با استفاده از منحرف کردن ذهن او در زمانی که قسمتی از مغز او در حال هورمون سازی برای استرس است از این فرایند جلوگیری کنید. شما می توانید در خانه با تعقیب و گزیز یا بالش بازی از اضطراب او جلوگیری کنید. در اینجا چند بازی ذکر شده است که می تواند فرایند فراق و جدایی را آسان تر سازید:

  • «لطفا ترکم نکن.» زمانی که کتاب خواندن شما برای کودک تمام می شود و کودک از آغوش شما جدا می شود، او را به سمت خودتان برگردانید و به او بگویید که چقدر دوست دارید که در کنار شما باشد، و او را مطمئن سازید که شما نمی خواهید او را رها کنید و همیشه در کنارش خواهید بود. لحن خود را نرم و شوخ کنید تا کودک احساس آزادی و آرامش کند. ولی همچنان او به شما التماس می کند که بماند. نکته اینجاست که ترس او به این خاطر است که چقدر شما را می خواهد و به شما نیاز دارد، بگذارید او کسی باشد که خانه را ترک می کند. مثل همیشه او را بغل کنید و او را بخندانید.
  • بازی بای بای. یک مدلی از بازی قایم باشک هست که تنها اضطراب جدایی را به خنده در کودک تبدیل می کند. بگویید «بیا بازی بای بای را انجام دهیم.» شروع به خارج شدن کنید ولی از در خارج نشوید، اگر شما واقعا بروید این این کار برای کودک ترسناک است. به جای آن در بسته را  که شما می خواهید از آن خارج شوید را باز کنید، در حال حاضر برای کودک  این کار سرگرم کننده است. پس از آن عکس العملتان به صورتی باشد که شما از جدایی می ترسید، و دوباره بپرید داخل و به سمت کودکتان بروید و به او بچسبید. بگویید «من دلم برات تنگ شده بود! من هرگز نمی خواهم که از تو جدا شوم!» در آخر ، شجاعت خود را به دست بیاورید بگویید «بسیار خوب، بگذار دوباره سعی کنم! من شجاع خواهم بود!» و دوباره شروع به ترک کردن کنید. ولی دوباره، بازگردید و حتی قبل از اینکه از دید او خارج شوید بازگردید و به سمت او بروید، این کار کودک را به خنده می اندازد بخصوص اگر شما به صورت احمقانه ای این کار را انجام دهید و نشان دهید که خیلی نگران هستید. این بازی را ادامه دهید و بگذارید که او داد بزند و شما داد بزنید تا زمانی که او را وادار به خندیدن کند با این کار سطح اضطراب و ترس خود از دور ماندن از او را به کودک نشان می دهید.

۶- ارتباطتان را حفظ کنید

روز کودکتان را با پنج دقیقه ماندن در رختخواب یا بر روی کاناپه شروع کنید. و ۱۰۰ درصد توجه خود را به این معطوف کنید که چقدر او را دوست دارید. از این مسئله اطمینان حاصل کنید که هر روز وقتی که بعد از مدرسه کودکتان را می بینید زمان خاصی را صرف شنیدن اتفاقاتی که در ان روز برایش اتفاق افتاده است کنید. از این مسئله اطمینان حاصل کنید که یک برنامه ی طولانی قبل از خواب برای ایجاد احساس امنیت در کودک داشته باشید.

  1. در رابطه با نگرانی های کودک تان هوشیار باشید.

اکثر اوقات، کودک بعد از چند هفته نسبت به اضطراب و نگرانی هایش احساس آرامش خواهد کرد، ولی برخی مواقع ناخشنودی خود را نسبت به مسائل جدی تری ابراز می کند: ممکن است در مدرسه دچار مشکلی شده است، یا نمی تواند تخته سیاه را ببیند،  و یا اینکه در یادگیری دچار مشکل شده است و یا اینکه از صحبت کردن و حرف زدن در کلاس می ترسد. در مورد روزش با نرمی از کودک بپرسید، و با دقت به حرفهایش گوش دهید، و نسبت به حرف هایش عکس العمل داشته باشید تا او به صحبت کردن ادامه دهد. گفتگو را با خواندن کتاب هایی در مورد مدرسه با همدیگر شروع کنید؛ کتابدار شما می تواند برای این مشکل بسیار کمک کننده باشد. داستان های مثبتی که خودتان در مدرسه داشته اید (من در هفته ی اول خیلی عصبی بودم و حتی نمی توانستم از سرویس بهداشتی مدرسه استفاده کنم ولی پس از آن من با بهترین دوستم مریم آشنا شدم و من عاشق او شدم) را برای او تعریف کنید و به او اطمینان دهید که او همان حسی که در خانه دارد را به زودی در مدرسه خواهد داشت. یک بازی وانمودی به وسیله ی عروسک ها انجام دهید و یک نمایش عروسکی ترتیب دهید که یکی کودک نمی خواهد به مدرسه برود و از کودکتان بپرسید من نمی دانم چرا او از مدرسه رفتن می ترسد؟ ما باید به او چه بگوییم؟ اگر شما احساس کردید که کودکتان مشکل بزرگتری دارد که شما نمی توانید ان را بفهمید، زمان آن رسیده است که به معلم او زنگ بزنید و با او صحبت کنید.

۸- تغییر و جابه جایی را برای کودک آسان سازید.

اگر زمانی که با کودکتان خداحافظی می کنید چشمانش پر از اشک می شود و گریه می کند، خدحافظی معمول خود را انجام دهید و به او اطیمنان دهید که شما در پایان روز منتظر او خواهید بود. اگر همچنان کودک برای جدا شدن از شما احساس ناراحتی می کند و جدایی برایش سخت است، معلم می تواند به او کار خاصی را بسپارد که کودک بتواند با تغییر و جدایی از شما کنار بیاید.

۹- از این مسئله اطمینان حاصل کنید که چند دقیقه زودتر از خواب بیدار می شوید تا کودکتان را برای مدرسه رفتن آماده کنید.

این مسئله بسیار مهم است زیرا کودک با دیدن عجله ی شما اضطراب و نگرانی اش تشدید می شود.

  1. کودکان کوچکتری را که زمانشان را در خانه با شما سپری می کنند را بی اهمیت جلوه دهید.

اگر خواهر یا بردار کوچکتر کودکتان زمانش را در خانه با شما سپری می کند، جوری نشان دهید که کودک بزرگترتان فکر کند که شما چقدر در خانه حوصله تان سر می رود و کودک کوچکتر آرزو می کند که می توانست مانند یک بچه ی بزرگ به مدرسه برود.

  1. یک روال ارام با خواب به موقع در شب و بیدار شدن به موقع در صبح در خانه به وجود آورید.

وقتی که شما کودک را صبح زود از خواب بیدار می کنید او خواب کافی نداشته است. کودکانی که به اندازه ی کافی استراحت ندارند انرژی کافی برای خداحافظی کردن در صبح را ندارند و ترس بیشتری نسبت به مدرسه دارند. همچنین خودتان نیز زود به رختخواب بروید و بخوابید، زیرا به این وسیله شما می تواند با عجله صبح مقابله کنید و هر کس صبح خود را با شادی شروع می کند.

منبع : ده نکته برای سازگار شدن کودک با مدرسه

تمام علل دروغ گویی در کودکان + ۱۰ راه حل قطعی

درمان قطعی دروغگویی کودک، علل دروغ گویی در کودکان در این مقاله آورده شده است. دروغ در میان کودکان خردسال و ابتدایی که تازه شروع به درک تمایز و اختلاف بین خیال و واقعیت کرده اند، رایج تر می باشد.

به مرور کودک شما کمی باهوش تر می شود و درک می کند که دروغ گفتن اشتباه است، اما همچنین می‌داند که دروغ می‌تواند به او کمک کند تا از عواقب و کارهای سخت دوری کند. حال چگونه باید این رفتار را ریشه یابی و حل کرد؟ برای درک این موضوع با ما همراه باشید.

علل دروغ گویی در کودکان

ممکن است بارها شاهد دروغ گفتن از زبان کودک خود بوده اید و این مسئله شما را آزار داده است. متاسفانه برخی از والدین بدون در نظر گرفتن عللی که منجر به گفتن دروغ در کودک شده اند، دست به تنبیه وی می زنند. در این مقاله برخی از علت های رایج دروغ گویی کودکان آورده شده اند:

ترس

برخی خانواده ها تلاش میکنند با خشونت و ایجاد وحشت کودک خود را از عادات بد دور کنند، هرچند این روش پاسخگو نیست و اثر عکس میدهد زیرا این ترس دو نتیجه میتواند داشته باشد، یا این که از ترس تنبیه والدین کم کم به دروغ گویی و تاثیر مثبت آن در تنبیه نشدن عادت کند، یا به زبان دیگر همین خشونت و سخت گیری بیش از حد باعث میشود نه تنها عمل ناپسند اولیه ترک نشود بلکه دروغگویی هم به آن اضافه شود، یا این که به مرور زمان ترسش بریزد و بدون خجالت و با گستاخی بیشتر عمل ناپسند خود را انجام دهد. 

در هر دو صورت بدیهی است که خشونت والدین و وحشت کودک از تنبیه شدن اگر بیش از اندازه شود به جای اثر مثبت اثر مخرب تر هم میگذارد. همچنین، بدیهی است که این روش حتی اگر عمل کند موقت است زیرا هیچ گاه میل به انجام کار صحیح در آن ها تقویت نشده که خودشان تصمیم بگیرند که به آن عمل کنند و تنها مانع روبروی آن ها خشم والدین است که به مرور زمان کم اثر میشود. همچنین این کودکان در بروز عواطف خود نیز به مشکل میخورند.

اگر کودک دروغگو خودش به این نتیجه برسد که کاری غلط است احتمال این که به آن انحراف دچار شود بسیار کمتر میشود و وقتی خانواده با او با خشونت برخورد نکرده است نسبت به کودکی که تنها دلیلش ترس از مواجهه با خشم اطرافیان است، با والدینش احساس نزدیکی بیشتری میکند، و کمتر احساس نیاز میکند که به دروغ متوسل شود، زیرا ترسی از عواقب راست گویی خود ندارد.

با توجه به موارد گفته شده یکی از بزرگ ترین دلایلی که باعث میشود کودک به دروغ روی بیاورد ترس از مجازات شدن است، زیرا به دنبال پیدا کردن راهی است که از تنبیه شدن فرار کند و یک راه رایج برای این امر تقویت عادت دروغ گویی است، و طبیعتا خشن تر شدن برخورد ها و مجازات ها ترس را بیشتر میکند و ترس بیشتر باعث دروغ های بیشتر میشود.

بنابراین برای این که این ترس ها باعث شکل گرفتن و گسترش دروغگویی در کودک نشوند بهترین درمان دروغگویی کودک نشان دادن عطوفت و مهربانی و احترام به عقاید کودک است، تا با مشاهده ی آرامش و محبتی که در خانواده وجود دارد بدون ترس از عواقب آن بتواند حرفش را بزند. کودکی که احساس کند به نظرش اهمیت داده میشود و میتواند بدون عواقب حرفش را بزند نیاز به دروغ نخواهد داشت.

احساس تحقیر

یکی دیگر از عامل هایی که باعث می شود که کودک دروغ بگوید، احساس تحقیر می باشد. کودکی که در معرض توهین و تحقیر قرار می گیرد و به شخصیت او ضربه می زند، تلاش می کند تا از طریق روش های مختلفی که برای او امکان دارد، تلاش کند تا در مرکز توجه افراد خانواده و نیز دیگران قرار بگیرد و همچنین احترام برای شخصیت وی قائل بشوند.

کودک از هر راهی و فرصتی استفاده می کند تا به هدفش برسد. یکی از روش هایی که او برای رسیدن به این گونه هدف ها مورد استفاده قرار می دهد، دروغ گفتن است. کودکی که در خانواده به او توجه نمی شود، و مدام در معرض تحقیر و بی توجهی از جانب اطرافیان است و با و زندگی خود را با فقر و محرومیت می گذراند، بهترین و بزرگترین لذتش، مطرح کردن خود و جلب توجه دیگران است.

کودک در این گونه موقعیت ها، با راست گویی و صداقت، نمی تواند که نظر دیگران را به خود جلب کند و همچنین افکار آن ها را به سوی خود بکشاند. ناچارا به دروغ گویی متوسل می شود. دروغ های بزرگ و هیجانی، دروغی که مرکز توجه را به سمت خود جذب می کند و خانواده را به جوش و خروش و هیجان وادار می کند.

به عنوان مثال؛ ” کودک به منزل وارد می شود و با صدای بلند فریاد می زند که پدر با ماشین تصادف کرد. و یا نیز معلم مان از طبقه سوم مدرسه سقوط کرد و مرد “. زمانی که اعضای خانواده قصد دارند خود را به محل وقوع سانحه برسانند، احساس لذت و شادی به کودک دروغگو دست می دهد و نیز از اینکه این گونه در اعضای خانواده هیجان و توجه به وجود آورده خوش حال است.

کودک این گونه تحقیر ها و توهین ها و بی اعتنایی های گذشته را تلافی می کند. این گونه برخورد های کودک، ریشه در برخوردهای خانواده دارد. زیرا اگر افراد خانواده و نیز دیگران به شخصیت کودک احترام قائل می شدند، و همچنین او را مورد تحقیر و اهانت قرار نمی داند، هیچ گاه کودک برای جبران کمبود های خود به این گونه کار ها متوسل نمی شد و هرگز دروغ نمی گفت.

کودک باید مورد توجه و اهمیت و احترام خانواده قرار بگرید، مورد تشویق واقع شود و همچنین اعمال او مورد تحسین قرار گیرند و به صحبت ها و بحث هایش بها داده شود.

پدر و مادر که به دلایل گرفتاری های خود به مقدار کمی به فرزند خود رسیدگی می کنند، و به کار او کاری ندارند و به صحبت ها و مسائل مختلفی که کودک دارد گوش نمی دهند، باعث می شوند که کودک در ذهن خود تصور می کند که صحبت ها و یا اعمالش مورد رضایت خانواده و اطرافیان نیست و ناچارا برای آن که نظراتش مورد توجه واقع شوند، با دروغ گفتن و بزرگ نمایی خود را در معرض مرکز توجه خانواده قرار می دهد.

آن چه که مسلم می باشد، دروغ هایی که کودک در این شرایط می گوید، تنها برای جبران کمبود ها و نیاز های خود و همچنین جلب توجه والدین است، والدین باید به امر واقف بوده و نیز فرزند خود را محترم بشمارند.

محیط خانواده

یکی از مهمترین کانونی که در آن کودک می تواند راست گویی را بیاموزد، محیط خانوادگی می باشد و می تواند با آن خو بگیرد در حقیقت سبک فرزند پروری شما تاثیر زیادی بر رشد کودک دارد. خانواده تاثیری قابل توجه و شگرفی می تواند در کودک داشته باشد. در محیط های خانوادگی که در آن ها با دروغ و خلاف سر و کار ندارند، و نیز در آن جا درستی و راست گویی حاکم می باشد، باعث می شود که کودک این گونه راه و روش ها را انتخاب کند.

و برعکس اگر؛ محیط خانواده محلی باشد که دروغ و رفتار نامناسب و ناپسند و همچنین انحراف های دیگری مرسوم باشد، کودک با این گونه انحرافات رشد می کند و پرورش می یابد و نیز شخصیت او طبق ناهنجاری های متفاوت استوار می گردد. به این دلیل که کودک تقلیدگر خوبی است و همچنین بدون توجه و یا اراده، خودش را با محیط خانوادگی تطبیق می دهد و آنچه که در خانواده می گذرد و اتفاق می افتد، در او ریشه و نقش می گیرد.

اولین مدرسه ای که کودک در آن آموزش می بیند، محیط خانوادگی است. پدر و مادر هایی که به دروغ  و انحرافات دیگری متوسل می شوند و نیز کودک خود را گاهی مجبور به دروغ گویی می کنند و همچنین والدینی که به صورت مداوم در مقابل کودک تعارفاتی ساختگی و دروغین می کنند و نیز بسیار از شرایط غیر واقعی دیگری که بوجود می آورند، سبب می شود که کودک با تقلید از آن ها به دروغ گویی عادت کند.

محیط خانوادگی تعیین کننده ی خوب و بد خانواده است. پدر و مادر و اعضای خانواده باید زمینه ی پرورش راستی و صداقت و درست کاری را برای کودک مهیا کنند تا بتوانند کودکی راست گو و مثبت به جامعه تحویل دهند.

والدین نباید به کودک خود سخت گیری زیادی نشان دهند، و همچنین آن ها را بیش از حد مورد استیضاح و پرسش قرار ندهد و در عوض به جای اینکه با این کارها، باعث شوند که آن ها را به دروغ توسل کنند بهتر است که با آن ها با صداقت و مهربانی و درستی و با آرامش برخورد کنند . زیرا کودک دروغگو هنوز سازمان فکری کودک به درجه ای نرسیده است که بتواند مسئله ها را تجزیه و تحلیل کند.

باید مسئولیت های کوچکی به کود در خانه بدهید ، اگر نتوانست آن را به درستی و یا کامل انجام دهد، مانند یک دوست صمیمی آن را راهنمایی و هدایت کنید و یا اگر توانست آن را به درستی انجام دهد، تشویقش کنید و نیز مسئولیت های دیگری به او بدهید و همچنین در او احساس مسئولیت را پرورش بدهید.

و والدین می توانند از این طریق کودک را فردی با مسئولیت بارآورده و همچنین به صورتی غیر مستقیم از متوسل شدن کودک به دروغ برای جبران عقده هایش و کمبودهای احتمالی اش، جلوگیری کنید.

والدین هیچ گاه چنین حقی ندارند که کودک را با وعده های دروغین گول بزنند و با آن ها با خشونت برخورد کنند، آن ها باید با کودکان خود صادق بوده و به آن ها راه درست زندگی کردن را یاد بدهند.

پیاژه می گوید: ” اگر اسباب و افراز دروغ را از دست کودک دروغگو دور کردید، او نیازی به دروغ گفتن پیدا نمی کند. اگر در زندگی، کودک آزادی داشت و به او دستورهای شدید و زیاد داده نشد و نیز به او وانمود نشد که باید از آن ها پیروی کند، بلکه رفتار و سلوک شما جنبه ای دوستانه داشت، کودک در خود نیازی نمی بیند که به دروغ متوسل شود و با شما همان رفتاری را می کند که شما با او انجام داده اید “.

داشتن توقع زیاد و تحمیل تکالیف سنگین

از دیگر علت های دروغ گویی کودکان، داشتن توقع بیش از حد از ظرفیت و توانایی آن ها می باشد و همچنین تحمیل تکالیف سنگین به کودکان می باشد. سخت گیری های زیاد و بی جا، و توقعات اشتباهی که والدین و نیز دیگران از کودکان انتظار دارند، باعث می شود که کودک برای فرار از این موقعیت ایجاد شده به دروغ گویی متوسل شود.

همیشه باید به اندازه توان و قدرتش از کودک انتظار داشت ، نه این که با دادن مسوئلیت های زیاد و سنگین و طاقت فرسا کودک را به دروغ گویی وادار کنید و در او بد بینی را پرورش بدهید.

پدر و مادر باید همیشه نیرو و قدرت کودک خود را در نظر داشته باشند، چون اگر کودک چنی احساس کند که باعث رنجش والدین و مربیان خود شده و همچنین باعث شده که آن ها او را فردی نالایق و تنبل تلقی کنند، تلاش می کند که با متوسل شدن به دروغ ، شخصیت خود را مقابل والدین و مربیانش حفظ کند و دیدگاه آن ها را نسبت یه خود تغییر دهد و به دلیل تکرار دروغ، کم کم به دروغ گویی عادت می کند و فردی دروغ گو می شود.

در نتیجه؛ تحمیل کار های سنگین و داشتن توقعات زیاد و بی جا از کودک، باعث می شود که او به دروغ گویی متوسل بشود و همچنین بسیاری از خلقیات و خصلت های ناپسند دیگر در او مهیا شود.

والدین نباید کودک خود را در سنی که هنوز ارزش راست گفتن را نمی داند، وادار به راست گفتن کنند و به این صورت او را برای دروغ گفتن آماده می کنند. زیرا کودک تا آن لحظه که والدینش او را به طرق مختلف مجبور به راست گویی می کنند، هنوز راه فریب کاری و دروغ گویی را نمی داند و احتمالا به این کار نیازی نداشته باشد.

اما والدین با این کار خود باعث می شوند که در کودک این فکر ایجاد شود که برای دفاع و خارج شدن از زیر بار مسئولیت های سنگین و همچنین برای آزادی از توقع زیاد و دستورهای مستبدانه ی والدین، به دروغ متوسل شود و با تکرار دروغ، در او دروغ گویی تقویت می شود و ریشه می گیرد.

درمان قطعی دروغگویی کودک

۱. در مورد واقعیت و حقیقت صحبت کنید.

در مورد اینکه چقدر واقعیت و حقیقت با خیال، آرزوها، امکان، تظاهر و وانمود کردن متفاوت است صحبت کنید.

اشکالی ندارد که بچه‌ها بخواهند داستان بگویند، اما از آن ها بخواهید که از نشانه‌هایی برای شناسایی هر چیزی غیر از واقعیت استفاده کنند. در اینجا چند نمونه از این نشانه ها ذکر شده است

  • “من فکر می کنم این اتفاق به این شکل افتاد.” “من فکر می کنم این پاسخ درست است.” “مطمئن نیستم…”
  • “شاید…” (احتمال) “کاش این درست بود.” “دوست دارم اگر…” (آرزو)
  • «می‌خواهم برایت داستانی تعریف کنم…» «می‌توانم تصور کنم که چگونه می‌توانست…» (فانتزی)

۲. او را متوقف کنید.

گاهی کودکان شروع به زینت و پر و بال دادن می کنند و نمی توانند دست از کار بکشند. والدین می توانند در اینجا آن ها را متوقف کرده و از آن ها بخواهند که حقیقت را آن طور که روی داده است تعریف کنند.

۳. اگر کودک ADHD با برنامه جلو بروید

گاهی اوقات کودکانی که نمی توانند تکانه های خود را کنترل کنند، بدون فکر چیزهایی را به زبان می‌آورند یا گاهی شروع به صحبت کرده و نمی دانند چگونه متوقف شوند. این مولفه تکانشگری به دلیل عدم کنترل خود می تواند منجر به عدم صداقت شود . این دروغ همیشه بدخواهانه نیست، اما هنوز هم خوب نیست و نباید آن را توجیه کرد زیرا مشکل اغلب بدتر می شود. حتی کودکانی که کنترل تکانه ضعیفی دارند، باید یاد بگیرند که حقیقت را بگویند.

۴. با فرزندتان در مورد چگونگی جلب اعتماد صحبت کنید.

امتیاز و مسئولیت در کنار هم قرار می‌گیرند و وقتی کودکی غیرمسئول است امتیازات از بین می‌رود. برای مدتی به چیزهایی که فرزندتان می گوید مشکوک هستند.

حتی ممکن است چیزی را که بعداً صحت دارد زیر سوال ببرید. ممکن است کودک دروغگو از این موضوع صدمه ببیند، اما این آسیب نتیجه طبیعی بی اعتمادی است که به نوبه خود ناشی از دروغگویی است. باور داشتن امتیازی است که زمانی به دست می‌آید که کودکان در گفتن مرتب حقیقت مسئولیت دارند.

باور نکردن فرزندتان ممکن است بی احساسی به نظر برسد، اما او باید یاد بگیرد که نمی توان به افرادی که حقیقت را نمی گویند اعتماد کرد. به فرزندتان بگویید که دوست دارید او را باور کنید، اما تا زمانی که او این امتیاز را به دست نیاورد، نمی توانید.

۶. اگر فرزندتان به درستی به تنبیه پاسخ داد، از تنبیه بیشتر خودداری کنید.

به منظور تشویق فرزندتان به گفتن حقیقت  پاداش دهید. “اگر بتوانید اعتراف کنید که دروغ بوده اشتباه کرده اید، دیگر مجازاتی در کار نیست.”  این رویکرد کمک می کند تا کودک مسئولیت کار خود را قبول کرده و بتواند اشتباهات خود را تصحیح کند.

۷. انواع دروغ را درک کنید.

برخی از والدین می گویند: “دروغ با دروغ هیچ فرقی ندارد” اما در واقعیت، همه دروغ ها برابر نیستند. بله، ما می خواهیم صداقت را از فرزندانمان تشویق کنیم، اما بچه ها انواع مختلفی از دروغ ها را می گویند. دانستن دلیل دروغ ممکن است نیازی را آشکار کند که فرزند شما در تلاش برای بیان آن است.

اگر بتوانید آن نیاز، مثلاً توجه مثبت یا خودارزشمندی را شناسایی و برطرف کنید، احتمالاً شاهد کاهش فراوانی دروغ ها خواهید بود. در ابتدا مقاله انواع و دلایل دروغ کودکان آورده شده است. با شناسایی این دلایل می توانید دروغ را ریشه یابی و حل کنید.

۸. دروغ نگویید

برای درمان دروغگویی کودک باید بدانید که کودکان از شما یاد می گیرند اگر به هر دلیلی مشاهده کنند که دست به دروغ می زنید یاد می گیرند که دروغ گفتن در برخی از مواقع اشکال ندارد. توجه داشته باشید که تاثیری که رفتار شما بر کودک دارد حرف هایتان ندارد بنابراین به حرف هایی که میزنید دقت کنید.

۹. مثال و ضرب المثل

داستان ها و روایت های زیادی وجود دارد که از نتایج نامطلوب دروغ گفتن حکایت دارد. به طور مثال داستان چوپان دروغگو که داستانی پر از معنی می باشد یا داستان پینوکیو.

منبع : تمام علل دروغ گویی در کودکان + ۱۰ راه حل قطعی

۱۰ نکته برای فرزندپروری بهتر | بهترین سبک فرزند پروری چیست

بهترین سبک فرزند پروری چیست؟ چه چیزی شما را تبدیل به والدین خوب می کند؟ پدر و مادر خوب تلاش می کنند براساس بهترین علایق کودک خود تصمیم گیری کنند.

البته هیچ کس کامل نیست. همانطور که هیچ پدر و مادری هم کامل نیست، بنابراین بهتر است هنگام به کرسی نشاندن انتظارات خود به خاطر داشته باشید که هیچ کودکی هم کامل نیست. اما منظور این نیست که ما نباید در جهت رسیدن به هدف تلاشی بکنیم. ابتدا استانداردهای بالایی برای خود تعیین کنید بعد کودک را در اولویت دوم قرار دهید. ما برای آن ها نمونه یک الگوی خوب هستیم.

در ادامه ده نکته در مورد یادگیری سبک فرزند پروری مؤثر مطرح می شود. اکثر آن ها نه آنی و نه شدنی هستند. بعلاوه احتمالاً هیچ کودکی نتواند همزمان به همه آن ها با هم عمل کند. اما اگر بتوانید بر روی آنها کار کنید؛ حتی انجام برخی از آنها در هر زمانی، باز هم خواهید توانست در مسیر درستی حرکت کنید.

بهترین سبک فرزند پروری چیست

چهار سبک اصلی فرزند پروری (مسالمت آمیز، مقتدرانه، غفلت آمیز و مستبدانه) که امروزه در روانشناسی کودک مورد استفاده قرار میگیرند، بر اساس کار دایانا بامریند، روانشناس رشد، و محققین دانشگاه استنفورد، النور مککوبی و جان مارتین است. در ادامه این روش ها به طور خلاصه توضیح داده شده است برای آگاهی از تمام سبک فرزند پروری می توانید از مقاله ۱۱ سبک های فرزندپروری کمک بگیرید.

۱. سبک فرزند پروری مقتدرانه

در سبک فرزند پروری مقتدرانه که دموکراتیک می باشد خانواده‌ها دموکراسی را انجام می‌دهند، جایی که کودکان در امور خود نظر می دهند. این والدین ارتباط نزدیک و خوبی با فرزندان خود برقرار می کنند. این نوع سبک فرزند پروری از نظر بسیاری از روانشناسان بهترین سبک فرزند پروری می باشد زیرا کودک به صورت مستقل رشد می کند.

۲. سبک فرزند پروری مسالمت آمیز

در این سبک فرزند پروری قوانین بسیار محدود هستند و کودک بسیار آزاد می باشد تا به فعالیتی که دوست دارد بپردازد در این روش کودکان ممکن است مسئولیت پذیری کمی نشان دهند.

۳. سبک فرزند پروری غفلت آمیز یا بدون دخالت

در این روش والدین دخالتی در رفتاهای کودک انجام نمی دهند و حتی اگر زمین خورد نیز به او کمک نمی کنند. این روش ممکن است آسیب های دائمی را برای کودک به همراه داشته باشد.

پیشنهاد مشاور: ۷ رفتارهای آسیب زا در تربیت فرزند| هنر فرزند پروری

۴. سبک فرزند پروری مستبدانه

کنترل زیاد، سخت گیر یو کنترل زیاد کودک در این روش حرف اول را می زند. این روش باعث می شود که کودک احساس کند استقلال بسیار کمی داشته و نمی تواند برای خود تصمیم بگیرد.

۱۰ نکته برای روش فرزند پروری صحیح

۱. مدل سازی

عمل کنید. فقط آنچه شما می خواهید را از فرزند خود نخواهید انجام دهد. عملاً به آن ها نشان دهید. انسان تا حدی به دلیل  یادگیری از طریق تقلید از گونه های خاص محسوب می شود. ما برای الگو گیری از حرکات دیگران برنامه ریزی شده ایم تا از این طریق آن ها را درک کنیم و خود را با آن ها یکی کنیم.

کودکان به ویژه هرکاری که والدین آن ها انجام می دهند را خیلی خوب تماشا می کنند، همان کسی باشید که دوست دارید کودک شما باشد، به او احترام بگذارید، به آن ها رفتار و نگرش های مثبتی نشان دهید، نسبت به هیجان های کودک همدلی نشان دهید؛ کودک شما آنگونه که مقتضی است تبعیت می کند.

۲. محبت

محبت خود را نشان دهید. وقتی عشق ورزیدن بیش از حد نباشد آنها لوس نمی شوند. تنها چیزی که می توانید به نام محبت انجام دهید چیزهای مانند ولخرجی در پول، آسان گیری، انتظارات پایین و حمایت بیش از حد است. وقتی این چیزها به جای عشق واقعی داده می شوند آن موقع فرزند شما لوس می شود.

عشق ورزی به فرزند خود می تواند به اندازه در آغوش گرفتن، بودن در کنار آن  ها و به طور جدی گوش دادن به مسائل او ساده باشد. نشان دادن این کارهای عاشقانه می تواند راه انداز هورمون های ایجاد کننده حس خوب مانند اکسی توکسین، اپیوئیدها، و پرولاکتین باشد. این ناقل های عصبی شیمیایی می توانند به ما احساس آرامش عمیق، صمیمیت و اقناع عاطفی ببخشد و با وجود این خصوصیات  کودک شما انعطاف پذیر خواهد شد و نیازی به درخواست رابطه نزدیکتر با شما ندارد.

۳. روش فرزند پروری مثبت

نوزادان با حدود ۱۰۰ بیلیون سلول های (نورون ها) عصبی مغزی و اتصالات نسبتاً کمی متولد می شوند. افکار ما محصول این اتصالات هستند، آن ها محرک اعمال ما بوده و شخصیت ما را شکل می دهد و اصولا همان کسی که هستیم را تعیین می کنند. آن ها از طریق تجارب موجود در سراسر  زندگی ما خلق، تقویت و حک می شوند.

به کودک خود تجارب مثبتی بدهید. آن ها به توانایی تجربه تجارب مثبت خود دست خواهند یافت.

هم چنین به کودک خود تجارب منفی بدهید. در غیر اینصورت، آن ها به آن نوع رشد لازمه بالندگی خود نخواهند رسید.

به پارک بروید. با فرزند خود بخندید. خشم های هیجانی را تحمل کرده و با یکدیگر با یک نگرش مثبت مسئله را حل کنید.

نه فقط ارائه این تجارب مثبت موجب اتصالات خوب در مغز کودک شما می شود بلکه آن ها موجب شکل گیری خاطراتی از شما می شوند که کودک شما آن ها را در زندگی به یدک می کشد. وقتی بحث انضباط به میان می آید به سختی می توان مثبت بود. اما تمرین انضباط مثبت و اجتناب از قیاس های تنبیهی امکانپذیر است.

والد خوب بودن به معنای آن است که شما باید به کودک خود اخلاق خوب و بد را یاد بدهید. تعیین محدودیت ها و سازگاری رمز انضباط خوب است. هنگام اجرای این قوانین مهربان و قاطع باشید. بر روی دلایل پشتوانه رفتار کودک  تمرکز کنید. همچنین آن را تبدیل به فرصتی برای یادگیری در آینده او کنید نه فرصتی برای تنبیه گذشته.

۴. مأمن امن

اجازه دهید کودک شما بداند که شما همواره برای پاسخگویی به سیگنال های دریافتی او و حساسیت به نیازهایش آنجا حضور دارید. کودک خود را به عنوان یک فرد حمایت کنید و بپذیرید. پناهگاهی امن و گرم برای اکتشاف او باشید. کودکانی که با والدین دارای مسئولیت پذیری مداوم پرورش می یابند تمایل به داشتن رشد عاطفی، رشد اجتماعی و پیامدهای مملو از سلامت روانی بهتری دارند.

۵. ارتباط و یکپارچگی

اکثر ما قبلاً از اهمیت ارتباط آگاهیم. با کودک خود صحبت کنید و به دقت به او گوش بدهید. شما با تداوم خط ارتباطی باز رابطه بهتری با کودک خود دارید و کودک شما هنگام بروز مشکل به شما مراجعه می کند. اما دلایل دیگری برای ارتباط وجود دارد؛ شما با این کار به کودک کمک می کنید تا اجزای مختلف مغزش را یکپارچه کند.

وقتی اعضای مختلف یدن یکپارچه می شود می توانند مانند یک کل هارمونیک عمل کنند که به معنای رفتار همکاری بیشتر و همدلانه تر است.

برای بهبود سبک فرزند پروری از کودک خود بخواهید هر چیزی که برایش اتفاق افتاده را توصیف کند و حس خود را بگوید. شما نباید به او راه حل بدهید. فقط به صحبت های او گوش دهید و بپرسید، سؤالات واضح به آنها در حس کردن تجارب و کامل کردن خاطرات کمک خواهد کرد.

۶. انعکاس گری

چیزهای که می خواهید تغییر دهید را یادداشت کنید و فکر کنید چطور می توانید آن را به شکل متفاوتی انجام دهید. سعی کنید آگاه باشید و دفعه بعد هنگام بروز این مسائل رفتار خود را تغییر دهید. اگر در ابتدا موفق نشدید تسلیم نشوید. با تمرین می توانید هر چیزی را تغییر دهید.

۷. توجه به بهزیستی خود

به روحیه خود توجه کنید. اغلب اوقات چیزهایی مانند سلامتی یا زندگی زناشویی با تولد کودک در اولویت های کم اهمیت تر قرار می گیرند. اگر به اینها توجه نکنید بعداً تبدیل به مشکلات بزرگتری خواهند شد. به خوبی از نظر روانی و فیزیکی خود را تغذیه کنید. زمانی را صرف تقویت رابطه با همسر خود اختصاص دهید. اگر این دو حیطه رشد نکنند، کودک شما نیز عذاب می کشد.

۸. کتک نزدن

بدون شک برای برخی از والدین کتک زدن می تواند نتایج خوبی را در کوتاه مدت ایجاد کند که گاهاً مایه آسایش خاطر لازم زیادی برای والدین است. اما این روش نمی تواند به کودک شناخت خوب از بد را یاد دهد.  شما با کتک زدن حل کردن مسائل از راه خشونت را برای کودک خود الگوسازی میکنید.

کودکانی که سیلی، کتک یا ضربه می خورند بیشتر متمایل به دعوا کردن با دیگر کودکان هستند. آن ها به احتمال زیاد قلدر می شوند و برای رفع مجادله ها از پرخاشگری فیزیکی یا کلامی استفاده کنند. علاوه بر اینکه بعداً در زندگی بیشتر محتمل ایجاد بزهکاری، رفتارهای ضداجتماعی و جرم خیزانه، رابطه پدر –فرزند بد، مسائل سلامت روانی و تجاوز یا قربانی خشونت های محلی می شوند.

جایگزین های مختلف بهتری مانند انضباط  مثبت و تقویت مثبت برای منضبط کردن وجود دارد که دارای اثربخشی بیشتر به اثبات رسیده اند.

۹. ثبات دیدگاه

هدف شما از پرورش کودک چیست؟

اگر شما مانند اکثر والدین هستید، حتما دوست دارید کودک  شما از نظر درسی عالی باشد، مولد باشد، مسئولیت پذیر و مستقل باشد، از برقراری روابط عمیق با شما و دیگران لذت ببرد، مهربان و شفیق باشد و زندگی شاد، سالم و رضایت بخشی داشته باشد.

اما چقدر زمان صرف کار کردن برروی این اهداف می کنید؟

اگر شما مانند اکثر والدین باشید احتمالاً زمان زیادی را فقط صرف گذراندن روز می کنید. در حقیقت شما به جای کمک به کامیابی کودک بیشتر وقت خود را صرف تلاش برای زنده ماندن می کنید.

اجازه ندهید مراتب بقاء بر زندگی شما چیره شوند؛ دفعه بعد که عصبانی و ناکام شدید، یک گام به عقب بر می گردید. در مورد آنچه شما را عصبانی و دلسرد می کند فکر کنید و برای  بهبود کودک خود تلاش کنید. در واقع، راه‌های  تبدیل هر تجربه منفی به فرصت یادگیری برای او را پیدا کنید.

انجام دادن این کارها نه تنها به حفظ یک دیدگاه مثبت کمک می کند بلکه شما نیز بر روی یکی از اهداف اساسی خود در روش فرزند پروری؛ یعنی ایجاد یک رابطه خوب بین شما و کودک خود، کار می کنید.

۱۰. میانبر زدن از روش های صحیح فرزندپروری

تکنیک های فرزند پروری یکی از مهم ترین حیطه های تحقیقاتی در روانشناسی است. بسیاری از آداب، اقدامات و تکنیک های فرزند پروری از نظر علمی مورد پژوهش، تأیید، تصحیح یا  تکذیب قرار گرفته اند. یکی از وب سایت های خوب در مورد تربیت کودک همین سایت کودک و نوجوان هست که ما مطالب مختلفی در مورد تکنیک های فرزند پروری در اختیار شما می گذاریم.

استفاده از دانش علمی به هیچ وجه الگوی واحدی ندارد. هر کودکی متفاوت است. از این رو شما می توانید و باید را با سبک فرزند پروری خود تعدیل کنید. برای مثال،  گذشته از کتک زدن جایگزین های بسیار بهتری مانند بازجهت دهی، استدلال، حذف امتیازات، تعیین دوره زمانی، محرومیت و امثال آن وجود دارد. شما می توانید روش انضباطی غیرتنبیهی را انتخاب کنید که برای کودک شما اثرگذارتر است.

البته شما می توانید استفاده از فلسفه های سنتی (مانند کتک زدن) را انتخاب کنید و ممکن است باز هم همین نتیجه را بگیرید. اما چرا با وجود اقدامات بهتر و دارای سابقه تحقیقاتی خوب باز هم از اقدامات خطر آفرین استفاده می کنیم؟ اتخاذ این میان برها ممکن است مستلزم کار بیشتر بر روی خود در کوتاه مدت باشد اما می تواند در زمان زیادی صرفه جویی به عمل آورد و در دراز مدت زجر آور و باعث اختلالات بیش تر شود .

منبع : ۱۰ نکته برای فرزندپروری بهتر | بهترین سبک فرزند پروری چیست

دکتر بازی در کودکان

دکتر بازی در کودکان و نحوه بازی با کودک، آیا دکتربازی در کودک بد است؟، نحوه برخورد با دکتر بازی کودکان همه در این مقاله آورده شده است.

نیازی به گفتن نیست که والدین هنگام وقوع چنین موقعیت هایی بسیار می ترسند. آن ها که با رفتارهای جنسی کودکان آشنا نیستند، به این نتیجه می رسند که چیزی بسیار شرم آور در مورد کاری که این بچه ها انجام می دهند وجود دارد. نتیجه گیری سریع و واکنش افراطی با فریاد زدن و تنبیه برای والدین آسان است. اما کاوش جنسی بخشی طبیعی از کودک بودن است و والدین باید بین تمایلات جنسی کودکی و بزرگسالان تمایز قائل شوند.

وقتی در این لحظات نسبت به فرزندانمان واکنش نشان می دهیم، باید محدودیت هایی را تعیین کنیم، اما در عین حال به فرزندانمان نیز بفهمانیم که کنجکاوی در مورد رابطه جنسی طبیعی است. بنابراین، باید گفتار و کردار خود را با دقت انتخاب کنیم تا از شرمساری فرزندان خود و ایجاد هرگونه تداعی منفی خودداری کنیم.

 نحوه برخورد با دکتر بازی کودکان

نحوه برخورد با این بازی ها چگونه است و چه زمانی باید نگران بود؟

بازی های وانمودی در کودکان پیش دبستان بسیار رایج هستند.

یکی از رایج ترین این بازی ها نوعی است که معمولا با نام دکتر بازی در کودکان شناخته می شود که در واقع نوعی تجربه و آزمایش کردن در کودکان است.

البته استفاده از این اسم ها نمی تواند اهمیت اتفاق افتادن برخی مسائل را کم کند، مثل نشان دادن اندام های خصوصی به یکدیگر.

چرا بچه ها «دکتر بازی می کنند»؟

“دکتر بازی در کودکان” معمولا زمانی اتفاق می افتد که کودک بین ۳ تا ۶ سال سن دارد. دلیل اینکه بچه ها این کار را می کنند کنجکاوی است. این کنجکاوی زمانی اتفاق می افتد که او متوجه تفاوت ظاهری بین زن و مرد می شود، مثلاً پدرش می تواند موهای کوتاه داشته باشد، ریش داشته باشد و مادرش می تواند موهای بلند داشته باشد یا دامن بپوشد.

در آن زمان بچه ها کنجکاو می شوند و فکر می کنند که آیا راه دیگری برای تشخیص زن و مرد وجود دارد یا خیر. هنگام بازی با دوستان، کاملاً عادی است که آن ها سعی کنند ببینند که آیا دوستشان متفاوت است یا خیر.

برخورد با برهنه شدن کودک

اولین برخورد با برهنه شدن کودک ممکن است شما را شگفت زده کند، و بعد از آن ترس در مورد مسائل جنسی و نگرانی های فرهنگی پیرامون کارهای یواشکی به وجود می آید.

اکثر والدین به این ترس اکتفا نمی کنند، بلکه جلوتر می روند.

وارد بازی کودک شده و واکنش شدیدی نسبت به این بازی کودک نشان می دهند.

روش کنترل دکتر بازی در کودکان

روش های زیادی برای کنترل این رفتار وجود دارند، اما خوشبختانه بهترین روشی که توصیه می شود بسیار ساده است و به یاد سپردن آن آسان:

  • راه خود را کج کنید و دور شوید.
  • یادتان باشد که این کار فقط به دلیل کنجکاوی است.
  • اما اکثر والدین با دیدن این صحنه ها از جای خود می پرند مخصوصا زمانی که بحث اندام های خصوصی در میان باشند.
  • به طور کلی، عاقلانه‌ترین کار این است که قانونی وضع کنیم که هنگامی که با دوستش بازی می کند در اتاق باید باز نگه داشت. کودکان به راحتی تحت تأثیر تکانه های خود قرار می گیرند و با این نظارت بیش تر تصمیم های عاقلانه می گیرند.

به عکس العمل خود توجه کنید و دقت داشته باشید که استانداردهای خود را پیرامون این اندام ها زیاد نکنید، طوری رفتار کنید که انگار مثل اندام های دیگر هستند.

این بی توجهی و کاری نکردن حتی هنگامی که پای جنس مخالف نیز در بازی به میان باشد مهم است.

نکته مهم تر اینست که کودکان اندام های جنسی خود و حتی جنس مخالف را به عنوان ارگان های تولید مثل و مرکز لذت نمی بینند.

اگر کودک تصاویر یا فیلم پورنوگرافی را ندیده باشد دکتر بازی در کودکان تنها برای ارضای کنجکاوی است نه بیشتر.

مقایسه و لمس برای یادگیری بیشتر

مقایسه کردن یکی از روش های یادگیریست و این همان کاری است که کودکان انجام می دهند، مخصوصا مقایسه با اندام جنس مخالف که تفاوت ها مشهود هستند.

کودکان جذب تفاوت ها می شوند و این راهی است که از طریق آن شناخت خود را از جهان گسترش می دهند.

در همین راستا، لمس کردن نیز جزئی از شناخت و یادگیری است.

لمس کردن، در واقع همان چیزی هست که سطح اضطراب والدین را بالا می برد، اما نگران نباشید!

برای کودکان لمس کردن و نگاه کردن یکی هستند.

کودکان این کار را بیشتر از یکی دو بار انجام نمی دهند، مگر آنکه با مانع شدن و تاکید زیاد والدین، آن را پر رنگ نکنند.

در واقع کودکان با رفتارهای نامتناسب شما کنجکاو می شود کشف کند لمس نقطه خاص چه ویژگی ای دارد که والدین را به نقطه جوش می رساند؟

حتما مسئله متفاوتی در این مورد وجود دارد.

با آنچه که گفته شد، دور شدن از صحنه و واکنش نشان ندادن بهترین کاری است که والدین می توانند انجام دهند.

اگر میخواهید کودک هیچ وقت در خانه لخت نشود یا دوستانش این کار را نکنند، بهتر است در نیاوردن لباس و لخت نگشتن در خانه را به صورت یک قانون در بیاورید.

بنابراین زمانی که می گویید لباسش را بپوشد مسئله بدن لخت ان ها نیست بلکه این یک قانون است.

چه زمانی باید نگران دکتر بازی زشت بچه ها بود؟

اکنون که متوجه شدید این بازی ها تنها در جهت ارضا کردن حس کنجکاوی هستند، نوبت آن رسیده که در مورد سن مناسب این بازی ها بحث کنیم.

برای مثال بازی کردن یک کودک بزرگتر با کودکی کوچکتر که رشد شناختی کمتری دارد می تواند نشانه اجبار یا فشار باشد.

در این هنگام باید کمی آن ها را زیر نظر گرفت و در مورد عمل جنسی بررسی کرد.

دوره های سنی ای وجود دارند که اگر کودک دکتر بازی انجام دهد باید نگران بود.

در حالیکه اکتشاف های معصومانه تا حدود سال سوم دبستان وجود دارند، در دوره های چهارم و پنجم دبستان دیگر اینگونه نخواهد بود.

بنابراین دکتر بازی در سنین بالا زمانی است که باید نگران بود.

موقعیت دیگر که نگران کننده است زمانیست که کودکان رفتارهایی شبیه فیلم های پرنوگرافی و بزرگسالان انجام می دهند. برای اطلاع اطلاع از چیزهایی که کودک تا ده سالگی نباید مشاهده کند مقاله زیر را از دست ندهید:

در این حالت اگر اطلاع دارید که کودک مواجه شده و علائم نگران کننده دیگر وجود دارند بهتر است که با متخصص روانشناسی کودک صحبت کنید.

برای بررسی و حل مشکل دکتر بازی در کودکان می توانید با متخصصان مرکز مشاوره ستاره ایرانیان تماس بگیرید. رزرو وقت با شماره های ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲و ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰و ۰۹۰۳۵۶۷۳۰۵۰ و ۰۹۱۰۸۳۴۷۵۹۷ امکان پذیر است.

شمنبع : دکتر بازی در کودکان

دلایل اصلی گریه نوزادان| ۹ روش خانگی برای آرام کردن نوزادان

گریه نوزادان می تواند آرامش روانی تان را به هم بزند و منجر به واکنشی تند و انفجاری شود بنابراین باید راه های مقابله و دلایل آن را بدانید.

 گریه نوزادان به عنوان اولین واکنشی که از طریق آن به برقراری ارتباط می پردازند شناخته می شود در حقیقت زبان اولیه ی آن ها گریه ست.

درست در زمانی که کودک زبان باز نکرده و قادر به برقراری ارتباط نیست، می تواند از طریق گریه هایی با اقسام مختلف، شما را متوجه نیاز خود کند.

جالب است بدانید که شنیدن صدای نوزاد و یا کودک، تقریبا در تمامی افراد احساس نیرومندی از برانگیختگی و ناراحتی ایجاد می کند که نوعی پاسخ فطری است.

این پاسخ به صورت ذاتی در نوع انسان برنامه ریزی شده تا بقای نوزادان را تضمین کند.

علت بی قراری و گریه شدید نوزاد

علت بی قراری و گریه شدید نوزاد معمولا بخاطر نیازهای جسمی و گرسنگی است. اما بچه ها ممکن است

در پاسخ به تغییر دما در هنگامی که لخت هستند، شنیدن صدای ناگهانی و یا محرک های دردناک نیز گریه کنند.

نوزادان و بچه های بزرگتر معمولا با شنیدن صدای گریه نوزاد دیگری نیز شروع به گریه می کنند.

این پاسخ در حقیقت نشان دهنده ی توانایی فطری واکنش نشان دادن به رنج دیگران در انسان است.

۱. عادت نداشتن به چرخه خواب

خوابیدن در ساعات مشخصی از شب برای نوزاد یه کار غیرمعمول است و برای این که به این چرخه عادت کند نیاز به زمان دارد، نوزد در جریان تلاش برای عادت به چرخه خواب، با گریه به این امر غیرمعمول واکنش نشان می دهد. خوابیدن برای کودک کار مشکلی نیست، اما احتمالا خوابیدن در یک ساعت مشخص از شبانه روز برای کودک دشوار است و  این موضوع او را به گریه می اندازد.

برای این که نوزاد، خواب راحتی داشته باشد، نیاز است که تمام اندام ها و سیستم بدن با سیستم خواب در هماهنگی باشند و تا زمانی که این هماهنگی ایجاد نشود، نوزاد آرامش نداشته و گریه می کند، اما به تدریج بدن نوزاد شروع به سازگاری با چرخه خواب و هماهنگ شدن می کنند و معمولا این اتفاق پس از گذشت سه ماه می افتد.

. وجود ناراحتی جسمی در نوزاد

تنها راه ارتباطی نوزاد با والدین از طریق گریه کردن است، پس هر زمان که نیاز به انتقال چیزی باشد، گریه می کنند. اکثر زمان ها کودک به دلیل وجود چیزی آزاردهنده شروع به گریه و فریاد می کند. این شرایط ممکن است پیش از خواب نیز رخ دهد،

به عنوان مثال گرما یا سرما آزار دهنده در هنگام خواب، می تواند باعث گریه نوزاد شود، عواملی دیگری مثل گرسنگی یا وجود هر نوع بیماری نیز می تواند، او را بیدار نگه دارد و حتی گاهی نیاز به بازی قبل از خوابیدن دارد، همه این دلایل می توانند منجر  به گریه نوزاد قبل از خواب می شوند.

 ۳. تلاش برای برقرار کردن رابطه با شما

یکی از دلایلی که باعث می شود کودک قبل از خوابیدن گریه کند، می تواند نیاز به توجه و تمایل کودک به برقراری رابطه با شما باشد. از آن جا که کودک متوجه می شود که دز زمان خاصی که همه می خوابند، مادر خود را نمی بیند، شروع به گریه کردن می کند.

در طول روز نوزاد با والدین خود در ارتباط ست، هم چنین تحرکات و سر و صداهای زیادی در اطرافش وجود دارد، پس سکوت شب و هنگام خواب می تواند برای او، امری خسته کننده باشد ،به همین دلیل با ساکت شدن محیط نوزاد شروع به گریه کردن می کند.

گریه های غیر طبیعی را بشناسید!

گریه ی نوزاد مانند الگوهای خواب او می تواند نشانه ای از ناراحتی دستگاه عصبی مرکزی باشد.

گریه نوزادان که صدمه ی مغزی دیده اند و یا دچار آسیب های پیش ازتولد و تولد شده اند، اغلب تیز و گوش خراش است و از نظر مدت نیز کوتاه تر از گریه های بچه ی سالم است.

بچه هایی که مشکل قولنج (دردهای حاد شکمی) یا گریه ی مداوم دارند نیز گریه هایی با صدای ریز و نخراشیده دارند.

فوت و فن آرام کردن گریه نوزادان

ممکن است شما همیشه گریه های کودک و یا نوزادتان را درست تفسیر نکنید اما با افزایش تجربه، بهتر عمل خواهید کرد.

در صورتی که با رفع نیازهای جسمی، تغذیه، عوض کردن پوشک و چک کردن معده درد و بیماری جسمی، نوزادتان باز هم دست از گریه بر نمی دارد، خوشبختانه روش های دیگری نیز وجود دارد که می تواند به آرام کردن او کمک کند.

۱-بچه را بلند کرده و در حالیکه روی شانه گذاشته اید، تکان دهید یا راه بروید.

این کار در حقیقت ترکیبی از تماس جسمانی، وضعیت عمودی و حرکت را تامین می کند که منجر به آرام شدن بچه خواهد شد.

۲-بچه را قنداق کنید. قنداق کردن می تواند حسی از امنیت و گرم شدن را به نوزادان بدهد.

البته یادتان باشد که سر و صورت نوزاد نباید پوشانده شود تا بتواند راحت نفس بکشد ، اگر کودک شما راحت است که دست هایش آزاد باشد ، زمان قنداق کردن، دست های او را آزاد بگذارید ؛ زمانی که یاد گرفت بچرخد و روی شکم دراز بکشد، دیگر او را قنداق نکنید ، زیرا احساس ناراحتی می کند.

۳-از یک پستانک شیرین شده با محلول آب قند استفاده کنید.

شاید ساده به نظر برسد اما مکیدن منجر به کنترل سطح برانگیختگی می شود، درد را تسکین می دهد و کودک را آرام می کند.

۴-به آرامی صحبت کنید یا صدای موزون در بیاورید.

این نوع صداهای یکنواخت، مداوم و موزون مانند صدای تیک تیک ساعت از صداهای متناوب موثرتر نیز هستند.

می توانید از صداهای آرام مانند صداهای درون رحم نیز تقلید کنید.

کودک به این گونه صداها عادت دارد و با شنیدن آن ها احساس امنیت و آرامش خواهد کرد.

بعضی از کودکان با شنیدن صداهای چند بسامدی مانند صدای جارو برقی و هواکش نیز آرام می شوند.

۵-بچه را برای رانندگی کوتاه مدت به بیرون ببرید و یا او را در گهواره تکان دهید.

۶-بچه را با نوازش تنه و دست و پا، با حرکاتی مداوم و آرام ماساژ دهید.

۷-می توانید چند مورد از پیشنهادهای بالا را با هم ترکیب کنید، چون تحریک چند حس از تحریک یک حس موثرتر و نتیجه بخش تر است.

۸-اگر علت گریه کودک، دردهای شکمی، معده درد و یا رفلاکس است، ضمن استفاده از دارو برای دقایقی حواس او را پرت کنید.

این کار می تواند از طریق یک عروسک، اسباب بازی جالب، شکلک درآوردن و یا آواز خواندن اتفاق بیفتد.

۹-اگر هیچ یک از روش های فوق فایده ای نداشت، اجازه دهید او برای دقایقی گریه کند.

گاهی اوقات کودک به قرار گرفتن روی تخت به خوبی جواب می دهد و بعد از دقایقی به خواب می رود.

تولد دندان ها و گریه نوزاد

در فاصله ی ۴ تا ۷ ماهگی، جوانه زدن دندان ها می تواند برای نوزاد به منزله ی دردناک ترین چیزی باشد که در طی عمر کوتاهش دیده است.

جوانه زدن هر دندان می تواند فریاد نوزادتان را به هوا ببرد و ساکت کردنش را سخت کند.

بنابراین لازم است این مورد را نیز

 با لمس لثه ی نوزاد بررسی کنید و اگر جوانه های سختی را دیدید که از لثه بیرون زده اند، بدانید که علت گریه نوزادان، تولد دندان هاست.

با گریه کودکان ۲ سال به بالا چگونه برخورد کنیم؟

اغلب پژوهشگران معتقدند، اگرچه کودکی که هنوز زبان باز نکرده، راهی به جز گریه برای بیان خواسته هایش ندارد، اما گریه کردن در کودکانی که از تکلم برخوردارند، روش موثری برای بیان خواسته ها نیست.

انتظار می رود یک کودک دو ساله و یا بزرگتر، برای ابراز تمایلاتش از زبان استفاده کند و به صورت مداوم به گریه متوسل نشود.

برای مدیریت گریه نوزادان لازم است از طریق رفتارتان به کودک برخوردار از قدرت تکلم بفهمانید که لازم است خواسته هایش را بیان کند و با گریه به چیزی نخواهد رسید.

بنابراین در هنگام گریه کودک، آرامش تان را حفظ کرده و بگویید ” وقتی گریه می کنی، نمی فهمم دنبال چی هستی. اشک هاتو پاک کن و چیزی که می خواهی را به من بگو”.

کودکان می دانند که با گریه کردن و برانگیختن حس ترحم، می توانند به اهداف شان برسند.

بنابراین لازم است مقتدرانه و آرام برخرود کنید تا کودک تان با شیوه ای پخته تر به دنبال رسیدن به خواسته هایش باشد.

چی بهتر از جیغ و گریه!

اگر با کودکی روبه رو هستید که به جیغ و گریه برای رسیدن به همه ی اهدافش عادت کرده، لازم است رویه ی رفتاری تان را تغییر دهید.

در این وضعیت کودک، راحت است و با خود می گوید “وقتی باچند جیغ به همه چیز می رسم، چرا که نه؟”

به هیچ وجه نباید به جیغ‌های او اعتنا کرد. وقتی یک کودک با جیغ‌زدن یا پرخاشگری به خواسته‌های خود می‌رسد، می‌آموزد که این رفتار را تکرار کند.

اگر پدر و مادر به جیغ‌‌زدن و گریه نوزاد توجه کنند، این رفتار را در او تقویت می‌کنند.

در چنین وضعیتی باید از تکنیک نادیده گرفتن، استفاده کرد.

یعنی در کنار او هستیم ولی نه به او نگاه می‌کنیم نه با او حرف می‌زنیم، فقط خودمان را مشغول می کنیم بدون این‌که با او ارتباط برقرار کنیم.

در کنار نادیده گرفتن، باید به تقویت رفتارهای مثبت کودک هم توجه کنیم تا میزان پرخاشگری کم شود.

 لازم است کاری کنید که کودک حس کند راه دیگری نیز وجود دارد که می تواند به پدر و مادرش نزدیک شود و با گزیه نوزاد به هیچ نتیجه‌ای نمی رسد.

منبع : دلایل اصلی گریه نوزادان| ۹ روش خانگی برای آرام کردن نوزادان

تمام علائم افسردگی در کودکان + درمان در خانه

علائم افسردگی در کودکان، نشانه های افسردگی در کودکان ۲ ساله، علائم افسردگی در کودکان ۳ ساله، علائم افسردگی در کودکان ۴ ساله در این مقاله آورده شده است.

کودکان نیز مانند بزرگسالان ممکن است افسرده باشند. گاهی اوقات کودکان به ظاهر عادی و بدون هیچ مشکل اساسی زندگی ممکن است افسرده شوند.

این مشکل یک عدم تعادل شیمیایی در مغز است که باعث بروز افسردگی بالینی می شود. علائم خاصی وجود دارد که نشان از افسردگی در کودک می دهد بنابراین در صورت مشاهده این علائم دریافت کمک و درمان برای سلامت روانی بسیار مهم است.

علائم افسردگی در کودکان

بر اساس DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلال روانی) یک دوره افسردگی اساسی به عنوان رفتارهای افسرده ای توصیف می شود که به طور مداوم برای دو هفته یا بیشتر طول می کشد. بنابراین، اگر کودک شما بیش از دو هفته است که احساس ناامیدی یا غم دارد، باید باعث نگرانی شود.

در زیر علائم افسردگی طبق دستورالعمل DSM آمده است. فرد باید حداقل پنج مورد از این رفتارها را برای مدت دو هفته یا بیشتر داشته باشد تا به طور رسمی مبتلا به افسردگی تشخیص داده شود:

  • احساس غم و اندوه عمیق یا خلق افسرده که بیشتر روز (به مدت دو هفته یا بیشتر) ادامه دارد.
  • کاهش علاقه به فعالیت ها (در اکثر اوقات روز یا تمام وقت).
  • کاهش وزن قابل توجه (نه از طریق رژیم غذایی)، یا کاهش اشتها.
  • مشکل در خواب (بی خوابی).
  • خستگی و از دست دادن انرژی.
  • هر روز احساس بی ارزشی می کنند.
  • احساس گناه بیش از حد دارند.
  • مشکل در تفکر، تصمیم گیری یا تمرکز به صورت روزانه.
  • فکر به مرگ یا افکار خودکشی.

لطفا توجه داشته باشید که اگر فرزند شما از دست دادن یکی از عزیزان خود رنج می برد و مراحل غم و اندوه را طی می کند، داشتن علائم افسردگی طبیعی است. اگر به نظر می رسد که آن ها در مرحله افسردگی گیر کرده اند، زمان آن رسیده است که از مشاور کمک بگیرید تا با کمک آن ها به روند سوگ کمک کند.

 

با این حال، اگر آن ها از سوگ یا وضعیت پزشکی که علائم فوق را ایجاد می کند رنج نمی برند، باید برای تشخیص و درمان احتمالی اختلال افسردگی اساسی نزد متخصص برده شوید.

علائمنشانه ها
خلق و خویغمگین طولانی مدتبه راحتی گریه می کند.به نظر میرسد با مشکلات روحی دست و پنجه نرم می کند.
کاهش یا عدم علاقهبه فعالیت های قدیمیعلاقه کمتر به بازیعلاقه کمتر یا اجتناب از فعالیت‌های مورد علاقه قبلی مانند بودن با دوستان، ورزش، نمایش، موسیقی یا شغل با حقوق.به نظر نمی رسد از فعالیت هایی که قبلاً دوست داشته اند لذت ببرند.کاهش عملکرد تحصیلی.تکالیف مدرسه را کامل نمی کند.
تنها بودنمی خواهد تمام روز رمان بخواند یا به هر شکلی تنها باشد.تعامل خود با دوستانش را از دست می دهد.در زمان استراحت یا سر کلاس به تنهایی می نشیند
 کاهش عزت نفس در مورد خود نظرات منفی می دهد و از خودگویی منفی استفاده می کند (مثلاً “من نمی توانم این کار را انجام دهم”، “من احمق هستم”، “چه فایده ای دارد”، “من همه را ناامید خواهم کرد.”)تغییر در ظاهر، متفاوت لباس می پوشد و بهداشت را نادیده می گیرد
احساس ناامیدینسبت به آیندهبه جای آنچه می تواند درست پیش برود، به دنبال چه چیزی در آینده اشتباه می شوددر پیش بینی رویدادهای مثبت مشکل داردبه موضوعات منفی یا نظرات دیگران می پردازد
خستگیخسته به نظر می رسد.ایجاد انگیزه یا مشارکت برای او دشوار است.انرژی کمی دارد.
تمرکز ضعیف، حافظهیا مشکل در تفکرکاهش تلاش و بازده تحصیلیدر پیروی از دستورالعمل ها یا به خاطر سپردن وظایف مشکل داردوظایف خود را در کلاس فراموش می کند (کتاب، تکالیف، مداد و غیره)
مشکل در خواب  کودک افسرده ممکن است بی خوابی یا خواب زیاد را تجربه کند.کودک خسته و خواب آلود به نظر می رسد.کودکان کوچکتر ممکن است شروع به شب ادراری کنند.
تغییر الگوهای غذایییا خیلی کمتر غذا می خورد یا پرخوری می کنند.کاهش یا افزایش وزن بدون رژیم غذایی یا دلیل مشخص.
رفتار غیر مشخصدزدی می کند.دروغ می گوید.بدون اجازه مدرسه را ترک می کند.اغلب تحریک پذیر است.قلدری می کند.وارد دعوا می شود.
افکار مرگ یا خودکشی ممکن است در نوشته ها و انشاء های خود درباره مرگ یا خودکشی صحبت کند.ممکن است با معلم یا دوست خود در مورد این احساسات صحبت کند.

علائم افسردگی در سنین مختلف 

سنعلائم 
نشانه های افسردگی در کودکان ۲ سالهتغییر در خواب و عادات غذایی منظمتغییر در احساسات (مانند نشان دادن نشانه هایی از غمگین بودن، چسبیدن به والدین، گوشه گیری یا عصبانیت)افزایش گریه یا عصبانیت.
علائم افسردگی در کودکان ۳ سالهاختلال غذایی داشتن انرژی کماختلال در خواب و رژیم غذایی
علائم افسردگی در کودکان ۴ سالهعلائم جسمی مانند سردرد های مکرر یا معده درد بدون دلیل مشخص.تغییرات در خواب، اشتها و تعاملات اجتماعی.
علائم افسردگی در کودکان ۵ سالهبد اخلاقی برای مدت طولانیاز دست دادن علاقه به چیزهایی است که معمولاً از آن ها لذت می‌برند و پیدا نکردن جایگزینی برای این فعالیت ها.
علائم افسردگی در کودکان ابتدایی (۶ تا ۱۲ سال)بیشتر اوقات غمگین یا تحریک پذیر به نظر می رسند.خسته به نظر می رسند، انرژی ندارند و به راحتی تسلیم می شوند.تلاش کمی برای انجام تکالیف مدرسه دارند.در تمرکز مشکل دارند.کناره گیری از دوستان یا فعالیت هاروزهای مدرسه را از دست می دهند یا اغلب دیر به مدرسه می روند.
علائم افسردگی در نوجوانانانزوای اجتماعیعملکرد ضعیف مدرسه یا غیبت مکرر از مدرسهتوجه کمتر به بهداشت شخصی یا ظاهرطغیان خشمرفتار مخاطره آمیزسایر رفتارهای کنش گرانه
علائم افسردگی در بزرگسالاناحساس غم، پوچی یا ناامیدیطغیان حتی بر سر مسائل کوچکاز دست دادن علاقه یا لذت در اکثر یا تمام فعالیت هااختلالات خواب، از جمله بی خوابی یا خواب زیادکاهش اشتها و کاهش وزن یا افزایش میل به غذا و افزایش وزناضطراب و بی قراریمشکلات فیزیکی غیر قابل توضیح، مانند کمردرد یا سردرد 

کمک به کودک افسرده در خانه

علاوه بر جستجوی کمک حرفه ای، چند کار وجود دارد که والدین می توانند در خانه برای کمک به فرزند افسرده خود انجام دهند:

۱. با فرزندتان در مورد احساساتش به شیوه ای دلسوزانه و همدلانه صحبت کنید.

نشستن رو در رو و پرسیدن از کودک در مورد احساساتش می تواند سخت باشد. با این حال، پیاده‌روی، بازی روی تخته یا بازی کردن در کنار فرزندتان می‌تواند به او اجازه دهد تا آرامش داشته باشد و احساسات خود را مطرح کند.

از فرزندتان سؤالات باز بپرسید که به بیش از یک بله یا نه ساده نیاز دارد تا در گفتگوهای معنادار شرکت کند. هرگز آن ها را در این حالت قضاوت نکنید زیرا این امر باعث می شود که آن ها خاموش شوند و از صمیمیت با شما دور گردند.

اشکالی ندارد که در طول مکالمه، مدت‌ها سکوت کنید، زیرا گاهی اوقات کودک در طول مدتی که با هم هستید، افکار و احساسات خود را پردازش می‌کند. لازم نیست فضا و زمان را با صحبت کردن پر کنید زیرا سکوت گاهی مفید است.

۲. فعالیت هایی را ارائه دهید که به آن ها کمک می کند آرام شوند

برای بچه های کوچکتر، راه های ساده ای وجود دارد که به آن ها کمک می کند تا آرام شوند.

فرصت‌ هایی برای بازی فراهم کنید که برایشان آرامش‌ بخش باشد، مانند رنگ‌ آمیزی، نقاشی، کار با خاک رس، یا بازی با اسباب‌بازی‌های شن و ماسه. فعالیت هایی را پیدا کنید که مورد علاقه کودکتان بوده و برای سن او مناسب هستند.

۳ . زمان نمایش را محدود کنید.

بازی های ویدیویی و استفاده از گوشی برای کاهش افسردگی کودک شما مفید نیست. این اغلب می تواند فراری برای کودک باشد.

بنابراین زمان حضور در مقابل تلویزیون، لپ‌تاپ، تلفن هوشمند، بازی‌ های ویدئویی و تبلت و غیره را محدود کنید. هر وسیله الکترونیکی که به نظر می‌رسد مانع از تعامل چهره به چهره کودک می‌ گردند، باید محدود شود. محققان دریافته اند کودکانی که سطوح بالاتری از صفحه نمایش دارند در معرض خطر بیشتری برای اضطراب و افسردگی هستند.

فعالیت‌های جایگزینی را برای زمان نمایشگر ارائه دهید، مانند پیاده‌روی، کاردستی، نقاشی، ساخت‌وساز، دوچرخه‌سواری، بازی در بیرون، و غیره. برخی از کودکان ممکن است به‌قدری به زمان صفحه نمایش خود به عنوان منبع سرگرمی خود وابسته باشند که ممکن است نیاز داشته باشند شما نیز در فعالیت‌های جایگزین شرکت کنید.

اگر از افسردگی رنج می برد، کمبود دوستان دارد و عادت دارد هر روز بعد از مدرسه بنشیند و بازی های ویدیویی انجام دهد، نمی توانید به سادگی به فرزندتان بگویید که برای بازی به بیرون برود. بنابراین با کودک خود به بیرون بروید و طبیعت گردی کنید یا کودک خود را به زمین بازی ببرید و با هم سرگرم شوید تا او را درگیر این فعالیت های جایگزین کنید.

 

۴. ترویج زمان در فضای باز و فعالیت های بدنی.

فرزندان خود را تشویق کنید تا در فعالیت هایی که به ویژه طبیعت را در بر می گیرد مانند طبیعت گردی شرکت کنند. این فعالیت ها را با آن ها انجام دهید تا به آن ها کمک کنید که  در فعالیت ها شرکت کنند.

۵. در هنگام بروز مشکلات و کارهای دشوار به کودک خود کمک کنید.

به آن ها کمک کنید تا کارهای خود را به بخش های کوچکتر و قابل کنترل تر تقسیم کنند. کودکان مبتلا به افسردگی اغلب در انجام مشکلات و وظایف بزرگ مشکل دارند و آن ها را طاقت فرسا می دانند. کمک به آن ها برای تقسیم کار به وظایف کوچکتر و قابل مدیریت به افزایش اعتماد به نفس آنها در هنگام تسلط بر وظایف کوچک کمک می کند.

تسلط بر کارهای کوچک منجر به تسلط بر کارهای بزرگتر در طول زمان می شود. این فرآیند در طول زمان، صبر و تمایل به کار در فرزندتان را افزایش می دهد. این به این معنی نیست که کار را انجام دهید یا مشکل را به عهده بگیرید.

در بسیاری از مواقع تمام چیزی که کودک نیاز دارد این است که شما کارهای بزرگتر را به کارهای کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنید و با صبر و حوصله با فرزندتان درمورد تکمیل این وظایف کوچکتر صحبت کنید.

۶. به فرزندتان کمک کنید استرس زندگی را کاهش دهد.

وقتی کودکان افسرده هستند، به طور کلی در انجام فعالیت های زندگی با مشکل بیشتری مواجه می شوند. فعالیت هایی که باعث افزایش استرس می شوند را کاهش دهید و به دنبال راه هایی برای کمک به کاهش استرس در زندگی کودک خود باشید.

۷. فضای مثبت را پرورش دهید.

نگرش ها، زبان و مکالمات منفی را کاهش یا حذف کنید. همچنین از صداهای بلند، رفتارهای پرخاشگرانه منفعلانه و هرگونه خشونت فیزیکی در خانه خودداری کنید.

خانه خود را از فضایی که همیشه متزلزل است به پناهگاهی امن برای فرزندتان تبدیل کنید که باعث می شود فرزندتان از نظر روحی، عاطفی و جسمی احساس امنیت بیش تری کند.

۸. به فرزندتان کمک کنید تا چیزهای مثبت را در موقعیت های زندگی ببیند.

در یک موقعیت به جای نکات منفی، به نکات مثبت اشاره کنید. به آن ها کمک کنید جنبه روشن هر موقعیتی را ببینند.

با گفتن کلماتی که نشاط آور، دلگرم کننده و مثبت هستند، الگوی دیدن نکات مثبت زندگی باشید. در برابر وسوسه بیان افکار منفی که به ذهن شما خطور می کند مقاومت کنید زیرا کودک شما می تواند احساسات و کلمات شما را تغذیه کند.

۹. وقتی فرزندتان در مورد احساسش صحبت می کند، باور کنید.

با حوصله به آن ها گوش دهید و حرف هایشان را جدی بگیرید. احساسات آن ها را نادیده نگیرید یا به حداقل برسانید. وقتی احساسات خود را باز می کنند ابراز همدردی و شفقت کنید. به آن ها کمک کنید تا از جملات “من احساس می کنم” در بیان احساسات خود استفاده کنند.

۱۰. الکل، مواد مخدر، سلاح ها و دارو را دور نگه دارید

این برای همه کودکان مهم می باشد، اما برای کودکانی که افسرده هستند حتی بیشتر ضروری است زیرا احتمال سوءمصرف مواد مخدر و الکل در آن ها افزایش می یابد.

افسردگی در کودکان همچنین احتمال اقدام به خودکشی را افزایش می دهند. بنابراین اسلحه ها و ابزارهایی مانند طناب و چاقوهایی که می توانند برای خودکشی استفاده شوند را دور از دسترس کودک نگه دارید.

۱۱. با کودک خود وقت بگذرانید

در طول روز، هر روز، زمانی را برای گذراندن اوقات با کیفیت با فرزندتان اختصاص دهید. شما ممکن است زمان محدودی داشته باشید و نتوانید یک ساعت یا بیشتر در روز را برای اختصاص دادن به یک با کودک خود اختصاص دهید، اما باید حداقل ۲۰ دقیقه در روز را در اختیار کودک خود قرار دهید.

۱۳. مشوق و حامی فرزندتان باشید.

به خاطر موقعیت و وضعیت فرزندتان عشق و علاقه خود را به دیگران نشان دهید. کمک کنید تا نگرش خود را مثبت نگه دارید تا فرزندتان نیز بتواند موارد مثبت را ببیند.

روزانه کلمات تأییدی ارائه دهید که بر اساس نتایج نهایی (مانند نمره یا برد) نباشد، بلکه تلاشی را که انجام می‌دهند تحسین کنید.

اگر نتیجه را تحسین کنید، وقتی تلاش‌هایشان به نتیجه نرسد، ناامید خواهند شد. اما اگر آن ها به خاطر تلاش‌هایشان بدون توجه به نتیجه مورد تحسین قرار گیرند، اعتماد به نفس بیش تری پیدا می کنند.

منبع : تمام علائم افسردگی در کودکان + درمان در خانه

کودکی با اعتماد به نفس بالا | ۲۰ روش معجزه آسا

کودکی با اعتماد به نفس بالا می تواند با ارزش ترین سرمایه ای باشد که والدین برای کودک شان ایجاد می کنند.

اگر به دنبال آن هستید که فرزندی موفق و جرآت مند پرورش دهید، آگاهی از روش های ایجاد اعتماد به نفس به شما کمک می کند تا بتوانید راحت تر به هدف تان برسید.

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین دانستنی های رشد اعتماد به نفس در کودکان بیشتر آشنا کنیم.

کودکی با اعتماد به نفس بالا

در اولین قدم باید بدانید که مسئولیت کودکی با اعتماد به نفس بالا با خود اوست و در این مسیر شما می توانید تسهیل گر باشید.

می توان گفت بنای اعتماد به نفس شبیه به ساختمانی است که برای ساخت آن همکاری مجموعه ای از افراد ضروری است و شما تنها یکی از آن مجموعه هستید.

برای رشد اعتماد به نفس از دستورالعمل های زیر استفاده کنید:

۱. به فرزندتان مسئولیت بدهید.

هیچ چیز به اندازه مسئولیت دادن به کودکان باعث کودکی با اعتماد به نفس بالا نمی شود، پس سعی کنید به فرزند خود مسئولیت های متناسب با سن اش را منتقل کنید.

در چنین شرایطی خواهید دید که خواهید دید که هرگاه او مسئولیت اش را انجام می دهد چه رضایت خاطری پیدا می کند و احساس می کند که در خانواده اش فرد واقعا مهمی است.

به عنوان مثال می توانید از کودک ۳ یا ۴ ساله خود بخواهید جعبه دستمال کاغذی را روی میز ناهارخوری بگذارد و یا از کودک ۷ ساله بخواهید تا لباس ها را پس از خشک شدن تا کند و در قفسه های مربوط به خود قرار دهد.

۲. احساس مستقل بودن و توانستن را تقویت کنید.

اگر از آن دسته والدینی هستید که در کوچک ترین موقعیت ها نیز برای فرزندتان تصمیم می گیرید و به او اجازه ی روبه رو شدن با هیچ چالشی را نمی دهید، کودکی ضعیف و فاقد اعتماد به خویشتن خواهید داشت.

به جای این شیوه ی برخورد، سعی کنید این احساس درونی را در او به وجود آورید که خودش باید مشکلاتش را حل کند.

به عنوان مثال از او بپرسید ” برای حل این مساله نظرت چیست و یا چه فکری داری؟ ” این کار باعث می شود تا کودکی با اعتماد به نفس بالا داشته باشید که می تواند برای خودش تصمیم بگیرد.

۳. تلاش کودک را تقویت کنید.

عده ای از والدین با هدف داشتن کودکی با اعتماد به نفس بالا، ارزش تشویق کار را  بین می برند. نیازی نیست هر کار کوچک و بزرگی را دایما تشویق کنید.

به جای تشویق کردن دائمی کودک بابت کارهای ریز و درشتش بهتر است «تلاش» او را تشویق کنید.

جملاتی نظیر تو بهترینی، تو همیشه موفق می شی و… باعث می شود که کودک ارزش خود را در گرو درست و کامل انجام دادن کارها بداند و حتی دچار اعتماد به نفس کاذب شده یا اضطراب و استرس کامل بودن تا ابد رهایش نکند چون گمان می کند اگر این کار را به بهترین نحو ممکن انجام ندهد دیگر ارزشی نزد شما نخواهد داشت.

به جای این جملات می توانید بگویید:

  1. «تو همیشه تلاشت رو می کنی»،
  2. «اینکه اینقدر تلاش می کنی خیلی برای من ارزشمنده»

با این جمله ها ارزش تلاش کردن را به او می فهمانید نه صرفا برنده شدن و جلو افتادن از بقیه را.

۴. به فرزندتان عشق بی قید و شرط دهید.

ممکن است سوال کنید معنی این عبارت چیست؟

حتی ممکن است بدلیل اینکه خودتان چنین موقعیتی را تجربه نکرده اید و اجرای ان را سخت و یا ناممکن بدانید.

در حقیقت، عشق بی قید و شرط مهم ترین کاری است که شما به عنوان والدین می توانند در حق کودکان خود انجام دهید.

بسیاری از والدین با این سوال مواجه اند که ما چه می توانیم بکنیم تا کودکی با اعتماد به نفس بالا داشته باشیم، آن ها را قادر به همدلی با دیگران کنیم و کاری کنیم تا جایی که می توانند موفقیت در زندگی را تجربه کند؟

شاید مهم ترین پیامی که یک والد می تواند به کودکش انتقال دهد، این باور است که صرفا حضور او موجب شادی و لذت است .بودن کودک یک هدیه گرانبهاست که نیاز به هیچ شرط دیگری ندارد.

پذیرش بی قید و شرط به این معناست که فرزندشما مجبور نیست چیزی را ثابت کند، کار ویژه ای انجام دهد و یا فردی خاص باشد. بلکه تنها همان گونه که هست برای پدر و مادر ارزشمند است.

۵. تشویق صحیح را فراموش نکنید.

هر کودکی نیاز به شکلی از حمایت از جانب عزیزانش دارد که این پیغام را می دهد ” ما به تو ایمان داریم. ما تلاش هایت را می بینیم .ادامه بده”

در حقیقت تشویق یعنی تشخیص دادن پیشرفت و نه فقط پاداش دادن به نتیجه.

پس اگر کودک تان با مسئله ی درسی دست و پنجه نرم می کند، به جای اینکه بگویید

“نه این طوری نیست، بذار برات حلش کنم”،

بگویید ” خیلی داری تلاش می کنی ، تقریبا به جواب رسیدی”

لازم است به این نکته توجه کنید که تشویق و تحسین متفاوت هستند.

به زبان ساده می توان گفت، تحسین پاداش به انجام کار است ، در حالی که تشویق پاداش به فرد است (“تو تونستی ” به جای “من به تو افتخار می کنم”)

تحسین ممکن است به کودک بفهماند که تنها وقتی خوب است که کاری را درست انجام داده باشد. از سوی دیگر تشویق ، به رسمیت شناختن تلاش کودک است.

بنابراین گفتن جمله ی ” خب بهم بگو بازی چطور بود. دیدمت چطور حمله می کردی “مفید تر از گفتن ” تو بهترین بازیکن تیمی ” عمل می کند .

اگر از آن دسته والدینی هستید که دایما تحسین می کنید یعنی منتظر هستید تا فرزندتان در کاری موفق شود و بعد موفقیت او را تحسین کنید لازم است بدانید که این کار اعتماد به نفس او را خدشه دار می کند چراکه همواره با فشاری برای انجام کار و نیاز مداومی به تایید دیگران روبه روست.

بنابراین تحسین را کنار بگذارید و آزادانه او را تشویق کنید؛ این به کودک تان کمک می کند تا با احساس خوبی نسبت به خود رشد کند و از تلاش و کوشش خود لذت ببرد.

۶. احساسات، افکار، نیازها و خواسته های کودک را بپذیرید و به آن به احترام بگذارید. 

این بدان معناست که فرزندتان را بدون قید و شرط دوست داشته باشید و به او احساس امنیت و آرامش دهید، او را همانطور که هست بپذیرید و به عنوان یک شخص برای فرزند خود ارزش قائل شوید. همه چیز در مورد ایجاد ارتباط قوی با فرزندتان از طریق همدلی، عشق و احترام است. اجازه دهید فرزندتان احساس کند که دوستش دارید، ارزشمند است و دیده می شود.

۷. مرزها و حدود مشخصی را تعیین کنید که منصفانه، غیر ظالمانه و قابل مذاکره باشد.

همه روانشناسان موافق هستند که کودکان برای رشد به مرزهای روشن نیاز دارند تا کودکی با اعتماد به نفس بالا شوند. چنین محدودیت هایی به کودک احساس امنیت داده و مبنای روشنی برای ارزیابی رفتارشان می باشد. به کودک در آن محدوده ها آزادی بدهیم تا احساس کند که می تواند زندگی خود را کنترل کند.

۸. روی نقاط قوت کودک تمرکز کنید.

مهم است که به فرزندتان کمک کنید تا استعدادها و ویژگی های منحصر به فرد خود را کشف کند و برای نقاط قوت خود ارزش قائل شود. اگر کودک انرژی خود را بر رشد نقاط قوت متمرکز کند به مرور رشد می کند و کودکی با اعتماد به نفس بالا می شود.

۹. مهارت های اجرایی را به کودک آموزش دهید

مهارت‌های اجرایی مهارت‌های بنیادی مبتنی بر مغز هستند که برای اجرای وظایف مورد نیاز می باشند و عبارت هستند از: سازمان‌دهی، برنامه‌ریزی، شروع کار، ماندن در کار، کنترل تکانه‌ها، تنظیم احساسات و سازگاری و انعطاف‌پذیری. این مهارت ها برای یادگیری و رشد بسیار مهم هستند.

۱۰. اجازه دهید کودکتان راه خودش را پیدا کند.

وقتی به فرزندانمان این فضا را می دهیم که خودشان با مشکلات مبارزه کنند، یاد می گیرند که مسائل را حل کنند و به توانایی های خود اطمینان داشته باشند که متعاقباً بر عزت نفس آن ها تأثیر می گذارد. در عین حال، آن ها یاد می‌گیرند که چگونه با احساسات بد ناشی از شکست‌ها و چالش‌ها کنار بیایند. اضطراب، ناامیدی، رقابت و چالش به کودکان کمک می کند تا از منطقه امن خود خارج شده و رشد کنند.

۱۱. احساس تعلق ایجاد کنید.

مطالعات نشان می دهد که حس تعلق قوی با عزت نفس بالا رابطه دارد. می توانید داستان هایی از خانواده خود به آن ها بگویید یا در مورد پیشینیه خانواده خود صحبت کنید.

۱۳. بازی آزاد را در اولویت قرار دهید.

طبق تحقیقات انجام شده، بازی آزاد برای رشد سالم کودکان بسیار مهم است. به ویژه، کودکان برای ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس باید برای بازی های بدون ساختار وقت بگذارند.

۱۴. الگوی عزت نفس سالم.

اعمال ما همیشه بلندتر از حرف هایمان است. در خانواده هایی که کودکان از عزت نفس سالمی برخوردار بودند، والدین نیز از سطح بالایی از عزت نفس برخوردار بودند. بنابراین کار بر روی عزت نفس خودتان همیشه یک موقعیت برد-برد برای شما و فرزندتان است.

چگونه کودک با اعتماد به نفس تربیت کنیم

۱۵. فشار منفی همسالان و تحصیلی را کاهش دهید

اگر فرزندان شما به دلیل فشارهای غیرضروری احساس خفگی کنند، هرگز نمی توانند با اطمینان بزرگ شوند. تحقیقات ثابت کرده است که فشار منفی همسالان تأثیر مخربی بر عزت نفس فرد دارد و همه اینها به شدت بر اعتماد به نفس و سلامت روان تأثیر می گذارد.

شایع ترین دلیل این فشار روی بچه ها زمانی است که والدین انتظار زیادی دارند و آن ها را با دیگران مقایسه می کنند. بنابراین به عنوان بزرگسالان، ما باید این مسائل را در نهایت اصلاح کنیم و با کودکان با احترام رفتار کنیم تا احساس ارزشمندی را به آن ها القا کنیم. در حقیقت باید بچه هایمان را همان طور که هستند بپذیریم. زیرا این بهترین راه برای القای قدرت درونی و تقویت اعتماد به نفس آن ها می باشد.

۱۶.استفاده از رسانه های اجتماعی را محدود کنید

استفاده بیش از حد از شبکه های اجتماعی می تواند باعث ایجاد شک و تردید در خود شود!

شاید تعجب کنید که بدانید استفاده به ظاهر بی ضرر از رسانه های اجتماعی می تواند نقش بزرگی در کاهش اعتماد به نفس فرزندتان باشد.   افراط و تفریط بیش از حد از این نوع باعث ایجاد فشار غیر ضروری همسالان بر دانش آموزان می شود.

۱۷. عشق بی قید و شرط و پذیرش اشتباهات

عشق بی قید و شرط می تواند اعتماد به نفس را در کودکان ایجاد کند. زیرا باعث می شود در مهم ترین سال های زندگی خود احساس درک و شایستگی کنند. عشق بی قید و شرط همچنین به بچه ها کمک می کند تا سطح استرس عمومی خود را با شکست ها و طرد شدن در زندگی مدیریت کنند. ایده این است که بچه ها رفتارهای قابل قبول و غیرقابل قبول را بفهمند و تمایز قائل شوند. با این حال، به کودک اطمینان دهید که عشق شما با وجود اشتباهات یا اتفاقات ناخوشایند باقی می‌ماند.

۱۹. انتظارات روشنی را تعیین کنید

در بیشتر موارد، بچه ها می توانند عملکرد خوبی داشته باشند اگر بدانند از آن ها چه انتظاری می رود. بنابراین به عنوان والد باید قوانین روشنی را در خانواده تنظیم کنید. و مطمئن شوید که بچه ها هم آگاه هستند و هم با آن ها موافق هستند. اهمیت این دستورالعمل ها را برای فرزندان خود توضیح دهید. و به آن ها بگویید که چگونه این قوانین همیشه از خانواده و حقوق اعضا محافظت می کنند. به عنوان الگو در خانواده، باید همیشه با سایر اعضای خانواده صادق باشید.

۲۰. خودگویی مثبت را تشویق کنید .

همانطور که افکار می توانند بر خلق و خو و رفتار ما تأثیر بگذارند، کلماتی که به خود می گوییم نیز می توانند تأثیر قابل توجهی بر عزت نفس ما داشته باشند. به همین دلیل است که تشویق به خودگویی مثبت در کودکان بسیار مهم است، بنابراین اگر می خواهید کودکی با اعتماد به نفس بالا داشته باشید حتما خودگویی های مثبت را هرروز باهم تمرین کنید.

برای رشد اعتماد به نفس کودکم چطور برنامه ریزی کنم؟

لازم است به عنوان آخرین نکته بدانید که رشد اعتماد به نفس فرایندی است که از کودکی شروع می شود و تا پایان عمر ادامه دارد.

بنابراین بهتر است قبل از تصمیم به فرزند دار شدن، شیوه ی صحیح را بیاموزید و تمرین کنید و یا در حال حاضر با مشاوران کودک در ارتباط باشید تا بتوانید اشتباهات قبلی خود را راحت تر اصلاح کنید.

منبع : کودکی با اعتماد به نفس بالا | ۲۰ روش معجزه آسا

پنج روش برای مدیریت وسایل و اسباب بازیهای کودک شما

کودکان می توانند بیش از حد بی نظم بوده و محیط شلوغی را برای خودشان درست کنند. ممکن است نسبت به این موضوع آگاه باشید که کودکان کمی هستند که دوست دارند منظم باشند , واقعا ذات تمیز و مرتبی داشته باشند، ولی بیشتر کودکانی که ما با آنها آشنا هستیم، کودکانی هستند که کمتر منظم هستند.

شما به عنوان یک مادر، ممکن است با مشکلاتی مواجه شده باشید در رابطه با اسباب بازی هایی که به طور نا منظم در اتاق پخش می شوند، وسایل مربوط به شهر بازی که در کف اتاق پخش می شوند، موارد و لوازم عادی که در سرتاسر خانه پخش شده است و سایر موارد شلوغ کاری که از طریق بچه ها ایجاد می شود، و نسبت به آنها اعتراض داشته باشید.

موارد محدودی وجود دارد که می تواند به مدیریت این مشکلاتی که والدین با آنها مواجه هستند، کمک کند. برخی از این روش ها را که بهترین می باشند ، را در ادامه لیست شده اند. سعی کنید آنها را امتحان کنید و ببینید که چقدر برای شما مناسب می باشند.

  1. جمع و جور کن! این یک کلمه ای است که در سال های گذشته زیاد مورد استفاده قرار گرفته است، ولی داشتن یک خانه آرام و منظم، یک نکته بسیار مهمی می باشد. به طور اصولی، در حوزه و ناحیه مربوط به کودک ، که کودک در آنجا فعالیت دارد، پیشنهاد می کنیم که همه چیز (بله، همه چیز) مرتب باشد و اسباب بازی های شکسته ، وسایل غیر ضروری، دور انداخته شود و تعداد موارد موجود کاهش یابد ( برای مثال اگر ۵۰ تا اسباب بازی مربوط به حیوانات باشد، آنها را به ۱۰ اسباب بازی حیوانات کاهش دهید). بلی، این روش مدت زمان زیادی طول خواهد کشید و ولی به صورت کلی خوب است و زمان کمی را در روز به آن اختصاص دهید ( برای مثال ۱۵ دقیقه در هر روز یا مواردی شبیه آن، و اگر فرصت مناسبی داشتید ، می توانید چند ساعتی را صرف این کار کنید).
  2. جای هر چیزی! هر چیزی باید یک جای خاصی داشته باشد و در جایگاه مختص به خودش قرار بگیرد. شما مجبور نیستید که سبدها یا سطل های اسباب بازی گران قیمتی را بخرید ( اگر چه داشتن سبدهای مناسب اسباب بازی ها جمع و جورتر نشان می دهد). مطمئن شوید که در هر سبد یک نوع خاصی از وسایل یا اسباب بازی ها را انبار کرده اید، و هر سبد را برچسب بزنید.
  3. ” نظارت مادر”. کودک یک عادت بد دارد و سایل را جایی قرار می دهد که نمی توان به صورت سریع خانه را تمیز کرد. گاهی مجبور هستید که همه جاهایی که وسایل جمع شده است را نگاه کنید و همه چیز را در جایگاه مناسب خودشان قرار دهید، تا مطمئن شوید که همه وسایل در جایگاهی قرار گرفته اند که به راحتی می توان آنها را پیدا کرد.
  4. این کار را به صورت یک بازی و سرگرمی انجام دهید. حتی در صورتی که شما این احساس را نداشته باشید که برای هر کاری که باید بچه هایتان انجام دهند، از آنها قدر دانی کنید، ایجاد کردن یک بازی یا سیستم قدردانی، که شامل تمیز کردن و فرآیند نگه داری می باشد، می تواند مفید باشد. برای مثال، اگر برخی وسایل بر روی کف زمین قرار داشته باشد، به بچه های خود بگویید که ۲۰ تا از وسایل را بردارید و آنها را در جایگاه مناسب خوشان قرار دهید، و در عوض آن به اندازه یک چهارم وسایل یا بخشی از آن، به آنها شکلات دهید یا ده دقیقه به آنها زمان دهید که بازی الکترونیکی انجام دهید، یا هر کار دیگری که فکر می کنید برای بچه های شما منطقی باشد.
  5. کار خود را به صورت مستمر انجام دهید! قواعدی برای نگهداری و تمیز کردن مناطق مربوط به اسباب بازی ها تعیین کنید. اگر از بچه خود انتظار دارید که وسایل را از روی زمین بردارد، هر روز زمانی را تعیین کنید که آنها وسایل خود را از روی زمین بردارند. سعی کنید که انتظاراتتان از فرزند خود منطقی باشد، ولی کار خود را به صورت مستمر انجام دهید. هر چیزی را که مد نظرتان هست به آنها بگویید و به گفته های خودتان عمل کنید. اگر والدین بچه ها دارای انتظارات ثابت باشند و پیامد های مربوط به اجرای آن ( پیامد های خوب و بد) نیز به صورت مستمر اجرا شوند ، که در نتیجه رفتار بچه ها صورت می گیرد، بچه ها به صورت بهتری این انتظارات را قبول خواهند کرد.

اگر یک پیشنهاد مفید دیگری داشته باشید، که ابزار مفید دیگری را برای والدین ایجاد می کند تا مادران در مدیریت اسباب بازی ها و دیگر وسایل متعلق به فرزندان، از آنها استفاده کنند، آن را برای ما بفرستید.

منبع : پنج روش برای مدیریت وسایل و اسباب بازیهای کودک شما