آیا کودکان شخصیت والدینشان را به ارث می برند؟

کودکان ویژگی های فیزیکی والدینشان را به ارث می برند، ولی دانشمندان در رابطه با به ارث بردن ویژگی های شخصیتی والدین توسط کودکان کمتر مطمئن هستند. برخی از ویژگی های شخصیتی که در کودکان ظاهر می شوند پایه ی ژنتیکی دارند، ولی در شکل گیری شخصیت چندین ژن نقش دارند. محیط نیز در شکل گیری رشد ویژگی های شخصیتی نقش دارند. با وجود اینکه ممکن است کودک شما در برخی ویژگی های شخصیتی گرایش ژنتیکی نشان دهند با این حال این ویژگی ها زمانی خود را نشان می دهند که محیط شرایط لازم برای بروز صفات مرتبط با این ژن ها را فراهم سازد.

ژنتیک و شخصیت

محققین در شکل گیری ویژگی های شخصیتی ویژگی های ژنتیکی را دخیل می دانند. ژن‌های مختلفی در کودک وجود دارند که باعث شکل گیری ویژگی شخصیتی کودک می شوند. در برخی موارد به دلیل تاثیر شرایط محیطی و یا تاثیر ژن های دیگر برخی از ژن‌ها فعال و یا غیر فعال می شوند. بر طبق گزارش شبکه ی خبری ژنوم، ژنها از طریق پیام های شیمیایی مانند ترشح هورمون سرتونین و دوپامین که می توانند تاثیرات عمیقی بر روی مغز داشته باشند ویژگی های شخصیتی فرد مانند اضطراب و خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

تاثیر وراثت در مقابل تاثیر محیط

حدود ۴۰ درصد از ویژگی های شخصیتی از طریق وراثت به ارث می رسند، بر طبق نظریه دکتر دیوید فاندر، پرفسور روانشناسی دانشگاه ریورساید کالیفرنیا، و نویسنده ی «معمای شخصیت». این نظریه به طور قابل توجهی تاثیر محیط را مورد بررسی قرار داده است. فاکتورهای محیطی به چیزی بیشتر از محل زندگی فردر اشاره دارند؛ تاثیرات فرهنگی و تجربیات اولیه زندگی و شرایطی که در آن شخص بزرگ شده بر شخصیت فرد اثر گذارند. برای مثال بر طبق نظریه ی دکتر فاندر افرادی که حامل ژن تاثیر گذار بر سروتونین هستند در معرض خطر افسردگی و رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری هستند، اما تنها زمانی که کودکی انها سرشار از استرس و بدرفتاری از سوی محیط باشد.

صفات خانوادگی

حتی دوقلوهای همسان، کسانی که آرایش ژنتیکی یکسان دارند، ویژگی های شخصیتی یکسانی ندارند. در حالی که آنها رفتارهای شخصیتی نزدیک تری در مقابل دوقلوهای ناهمسان و خواهر و برادهای غیر دوقلو دارند، آنها تنها ۵۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند بر اساس گفته روانشناس کودک دکتر دیوید شافر در کتابش «جامعه و رشد شخصیت». دوقلوهای ناهمسان حدود ۳۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند، در حالی که خواهر و بردارهای غیر دوقلو ۲۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی را دارا می باشند. از لحاظ بیولوژیکی کودکانی که در یک خانواده بزرگ شده اند از نظر ویژگی های شخصیتی تنها ۷ درصد به یکدیگر شباهت دارند.

اختلالات رفتاری

بر طبق نظریه ی دکتر شافر: محققین دریافتند که بسیاری از اختلالات رفتاری، مانند اسکیزوفرنی، افسردگی بالینی یا اختلال دوقطبی به عامل ژنتیک مربوط می شوند، ولی مسئله بدین معنی نیست که اگر کسی ژن هایی را به ارث می برد باعث رشد بیماری اش می شود. برای مثال اگر شما یک دو قلوی یک سان دارید که به اسکیزوفرنی مبتلا است احتمال اینکه شما نیز این اختلال رفتاری را دارا باشید دو به یک یا ۵۰ درصد می باشد، حتی اگر شما ژن های یکسانی را به ارث برده باشید. ولی فقط در ۵ تا ۱۰ درصد از کودکانی که یکی از والدینشان مبتلا به اسکیزوفرنی است این احتمال وجود دارد که کودک نیز علائم این اختلال رفتاری را از خود بروز دهد.

منبع : آیا کودکان شخصیت والدینشان را به ارث می برند؟

بازگشت به مدرسه یک جابجایی مهم برای کودک

در این مقاله نکاتی مطرح می شود که این کار را برای کودکان و والدین آسان تر می کند

آماده سازی فرزندتان برای سال تحصیلی جدید

اخرین هفته ی تابستان در حال سپری شدن است و سال تحصیلی جدید در پیش است. شما نمی توانید منتظر بمانید که فرزندتان خود به خود خودش را برای سال تحصیلی جدید آماده کند و نظم و ترتیب قبل را در پیش بگیرد. در اینجا نکاتی مطرح می شود که شما به وسیله ی آن می توانید این کار را راحت تر انجام دهید: بازگشت به مدرسه همیشه یک جابه جایی و انتقال مهم تلقی می شود.

کودکانی که برای اولین بار می خواهند وارد مدرسه شوند و یا کودکانی که می خواهند به مدرسه ی جدیدی وارد شوند باید خود را با شرایط جدیدی سازگار کنند، حتی رفتن به کلاس بالاتر نیز برای کودک مسائلی را پیش رو دارد مانند روبرو شدن با سطح تحصیلی بالاتر و درس های علمی تر، معلم جدید، و یک دایره ی اجتماعی متغیر. خبر خوب این است که با مقداری آماده سازی و سازماندهی شما می توانید اخرین هفته ی تابستان را برای کودکتان لذت بخش کنید و اولین هفته ی تحصیلی را برای خودتان و فرزندتان آسان تر سازید.

در اینجا چگونگی این کار بیان می شود:

۱- از اینکه کودکتان با مدرسه اش آشناست اطمینان حاصل کنید

اگر کودکتان سال قبل نیز در همین مدرسه بوده است این خیلی خوب است ! شما تنها لازم است تغییراتی را که امسال اتفاق می افتد را برای کودکتان توضیح دهید.

«حالا تو اولین سطح تحصیلی ات را شروع می کنی، تو باید در زمین بازی بچه ها بازی کنی، و با بچه های دیگر در سالن ناهار خوری غذا بخوری.» «حالا تو سال سومی هستی، تو هر روز باید تکالیفت را انجام بدهی.» «حالا تو وارد دوره ی راهنمایی شده ای، تو خودت باید به مدرسه بروی. نیاز است که با هم رد شدن از خیابان را تمرین کنیم.»

ولی اگر این اولین سال تحصیلی کودکتان باشد، پس لازم است که شما با کودکتان به انجا سر بزنید. حتی اگر این آشناسازی ابتدایی یک روز قبل از شروع مدرسه باشد، به مدرسه بروید و با محیط آن آشنا شوید. اگر می توانید وارد زمین بازی شوید، این یک مزیت است که کودکتان را با آنجا آشنا کنید. و اگر نمی توانید وارد زمین بازی شوید از پشت حصار زمین را به او نشان دهید و او را نسبت به آن هیجان زده کنید.

اگر ساختمان مدرسه باز است، با همدیگر وارد مدرسه شده و مکان های به خصوص مدرسه را با یکدیگر بررسی کنید. به کتابخانه سر بزنید، وارد یکی دو تا از کلاس ها شوید، از سرویس بهداشتی آنجا استفاده کنید (نیاز است که احساس امنیت نسبت به این مکان را در فرزندتان به وجود بیاورید) با انجام این کار به موفقیتی بزرگی دست پیدا می کنید. ممکن است شما فقط بتوانید وارد دفتر مدرسه شوید، شما می توانید در دفتر توضیح دهید که کودکتان تازه وارد این مدرسه شده است و می خواهد با محیط مدرسه آشنا شود و مکان های آن را بشناسد، و کارکنان مدرسه را به کودکتان معرفی کنید، هر چه کودکتان بیشتر با محیط مدرسه آشنا شود ترس از ناشناخته ها در او کمتر می شود و در اولین روز مدرسه احساس راحتی بیشتری را خواهد داشت.

۲- از هر فرصتی برای آشنایی بیشتر کودک استفاده کنید

بسیاری از مدارس برای کودکانی که اولین بار وارد آن مدرسه می شود موقعیت هایی را تدارک می بینند که کودک بتواند با آنجا آشنا شود. اگر مدرسه برنامه ی خاصی برای این منظور ندارد، از آنها بخواهید که یک روز شما و کودکتان قبل از شروع مدرسه به آنجا بروید و با معلم جدید ملاقات داشته باشید. معلم ها قبل از شروع مدرسه مشغول آماده کردن اتاقشان هستند، ولی هر معلم باتجربه ای از ملاقات با یک دانش اموز جدید و به وجود آوردن احساس خوب در دانش آموز خوشحال می شود، معلم ها می دانند که باید به دانش آموزانشان برای شروع سال تحصیلی جدید کمک کنند.

۳- کاری کنید که کودک راحت تر با معلمش ارتباط برقرار کند

همه ی کودکان نیاز دارند که از ارتباط با معلمشان در کلاس درس احساس راحتی کنند. تا زمانی که این مشکل حل نشود کودک برای یادگیری آماده گی ندارد. معلمهای با تجربه این مسئله را می دانند و شرایطی را مهیا می کنند که دانش آموز از نظر احساسی برای شروع سال تحصیلی جدید آماده گی لازم را به دست بیاورد. قطعا، اگر شما شرایطی را فراهم کنید که کودک با معلم بیشتر آشنا شود، هر کاری که می توانید در این زمینه انجام دهید: راه های زیادی برای اینکه کودکتان بتواند معلمی را که قبلا ندیده را بشناسد و این احساس در او به وجود آید که او را می شناسد.

زمانی که مشخص شد که کودکتان در کدام کلاس باید به ادامه ی تحصیل بپردازد شروع به صحبت کردن در مورد معلمش کنید تا کودک بتواند تصوری از معلمش داشته باشد.

« زمانی که تو در کلاس خانم اصغری هستی من شرط می بندم که او شما را تحت تاثیر قرار می دهد» «من مطمئنم که خانم اصغریبرای بچه ها کتاب داستان می خواند، او حتی ممکن است کتاب مورد علاقه ات را بخواند، و ما بهتر است که کتاب مورد علاقه ات را به آنجا ببریم.»

اگر شما می توانید تصویری از خانم اصغری تهیه کنید و عکس او را بالای یخچال بگذارید و برای آشنا شدن کودک با او با آن تصویر حرف بزنید.

«خانم اصغری شما مهربانترین معلم هستید و  من می دانم که قرار است شما و سارا همدیگر را دوست داشته باشید!»

اگر شما کودکان دیگری که در کلاس خانماصغری هستند را می شناسید، از انها بخواهید که به چه چیزی در مورد خانم اصغری علاقه مند هستند.

کودکتان را تشویق کنید که برای خانم اصغری نقاشی بکشد و در اولین روز مدرسه آن را به او بدهد، و برای او یک سیب قرمز براق ببر. نکته این است که اصلا مهم نیست که خانم اصغری چه جور معلمی است. کودک شما احساس خوبی نسبت به او خواهد داشت و معلمش نیز به این احساس پاسخ مثبت خواهد داد.

اگر شما متوجه شدید که کودکتان در اولین روز مدرسه نمی تواند با معلمش ارتباط برقرار کند، سعی کنید بلافاصله بین کودکتان و معلمش ارتباط برقرار کنید. فقط به معلم توضیح دهید که کودکتان قبل از شروع مدرسه هیجان زده بود ولی حالا به نظر می رسد که هنوز نتوانسته با این مسئله کنار بیاید. شما امیدوار هستید که معلم بتواند شرایط ویژه ای را برای برقراری ارتباط با کودکتان به وجود بیاورد و احساسی در کودک به وجود بیاید که انگار در خانه است. تقریبا همه ی معلم ها این شرایط را می شناسند و اگر شما به درستی از معلم درخواست کنید او توجه ویژه ای را در اولین هفته ی مدرسه نسبت به کودکتان خواهد داشت. دخترم نسبت به شروع کلاس چهارم هر روز احساس بدی داشت تا زمانی که من با معلمش صحبت کردم؛ یک هفته بعد او عاشق معلمش شد و نمی توانست و بی صبرانه صبح می خواست که به مدرسه برود.

۴- اسان کردن برقراری ارتباط فرزندتان با بچه های دیگر در مدرسه

کودکان همیشه در مورد معلم جدیدشان مضطرب هستند، ولی در صورتی که آنها دیگر همکلاسی هایشان را بشناسند، آنها احساس راحتی بیشتری می کنند. اگر شما تازه وارد شهری شده اید، سعی کنید با دیگر کودکان که در همسایگی شما هستند آشنا شوید.اغلب مدارس مایلند که آشنایی بیشتری به وجود بیاورند، سعی کنید که قبل از شروع مدرسه کودکتان با دیگر دانش آموزان ارتباط برقرار کند و با آنها آشنا شود. حتی اگر کودکتان در مدرسه تازه وارد نیست، سعی کنید کاری کنید شرایطی به وجود آورید که کودکتان با بچه های دیگر بازی کند و در این صورت کودکتان در اولین روز مدرسه حتی اگر در تمام تابستان این بچه ها را ندیده باشد راحت تر می تواند با آنها ارتباط برقرار کند. اگر شما می توانید شرایطی را فراهم کنید که کودکتان در اولین روز مدرسه با کودک دیگر به مدرسه برود، حتی اگر آنها در یک کلاس نیستند، این کار باعث می شود که ترس کودک نسبت به مدرسه کمتر شود.

۵- خداحافظی کردن را با کودکتان تمرین کنید.

برای بسیاری از کودکان، بزرگترین چالش این است که از شما جدا شوند. با به وجود آوردن شرایطی سعی کنید که به صورت منظم و کوتاه از کودکتان جدا شوید که این شرایط بتواند تمرینی برای جدایی شما از کودکتان باشد، این شرایط می تواند فراهم کردن حالتی معادل فراق و جدایی مانند در آغوش گرفتن و گفتن کلماتی مانند:

«دوست دارم، دوسم  داری، روز خوبی داشته باشی ساعت ۳ می بینمت!»

شما ممکن است به کودکتان چیزی بدهید که آن را نگه دارد چیزی که شما را به یاد او می اندازد، مانند یک شکل قلب که بر روی آن کلمه ی عشق نوشته شده است، دستمالتان، یا تکه سنگ کوچکی شما با یکدیگر در ساحل پیدا کرده اید، چیزی که او بتواند در جیبش بگذارد و با خودش ببرد و زمانی که بر می گردد آن را به شما پس دهد. بیشتر کودکان دوست دارند که در کیفشان عکسی از خانواده داشته باشند. از اینکه توصیه های بالا برای آشنا سازی کودکتان با معلمش را رعایت کرده اید اطمینان حاصل کنید؛ کودک نیاز دارد زمانی که شما نیستید به معلمش توجه کند و در این صورت است که به راحتی می تواند از شما جدا شود و به معلمش توجه داشته باشد.

۶- از مدرسه بخواهید که به شما و کودکتان اجازه دهد که داخل کلاس شوید و کودکتان را به معلمش معرفی کنید.

مشخص کنید که چه مقدار از زمان می توانید در آنجا بمانید. اگر متوجه شدید که جدا شدن از شما برای کودکتان دشوار است با معلمش ملاقات داشته باشید و با همدیگر برنامه ای را تدارک ببینید که جدا شدن از شما برای اولین هفته ی مدرسه برای او سخت نباشد.شاید شما باید هر روز صبح یک داستان برای کودکتان بخوانید و سپس او را به معلم بسپارید و از کودکتان خداحافظی کنید بنابراین معلم می تواند شرایطی را به وجود اورد که کودک احساس راحتی بیشتری داشته باشد.

برای کودکتان توضیح دهید که در اولین روز چه اتفاقی خواهد افتاد. ولی بر روی خداحافظی و جدایی تاکید نداشته باشید، برای کودکتان بگویید که روز اول چقدر می تواند سرگرم کننده و لذت بخش باشد:

«هر روز صبح تو یک کتاب می دهی و من آن را برای تو می خوانم. وقتی که کتاب داستان را تمام کردیم، ما خانم اصغری را با همدیگر پیدا می کنیم. ما همدیگر را به گرمی بغل می کنیم و از همدیگر خداحافظی می کنیم. خانم اصغری دست تو را می گیرد و تو را جایی می برد که در انجا تو با مینا می توانی تا زمانی که من سر کار می می روم یک برج بسازی. تو خوراکی می خوری، بیرون بازی می کنی، کتاب داستان می خوانی و ناهار می خوری. هر روز که من دنبال تو می آیم هیجان زده هستم که امروز چه چیزی درست کردی.»

۷- شروع به صحبت کردن در مورد کلاس بالاتر و یا سال تحصیلی جدید کنید.

بهترین کار انتخاب کتاب هایی است که به کلاس او مربوط می شود. کتابخانه یا معلم می توانند در این مورد به شما کمک کنند.

کودکتان را در مورد چیزی که باید انتظار را داشته باشد هیجان زده کنید، که شامل خوراکی، زمین بازی، خواندن، کامپیوترها، آواز خواندن و هنر می شود. اگر شما کودکان دیگری را که با او همکلاسی هستند و یا اینکه به همان مدرسه می روند را می شناسید مطمئن شوید که او با آنها را ببیند یا با آنها بازی کند. خاطرات خوب خودتان را در مدرسه برای کودکتان تعریف کنید.

با پرسیدن سوالاتی از کودکتان مانند اینکه فکر می کنی که مدرسه چه جور جایی است به کودکتان کمک می کند که هر گونه ترس و تصوری که بیان نمی کند و او را مضطرب می کند را ابراز کند. بر روی مسائلی که او از آنها لذت خواهد برد تاکید کنید ولی ترس او را نادیده نگیرید؛ کودکان نسبت به چیزهایی دچار ترس و اضطراب می شوند که برای بزرگسالان احمقانه به نظر می رسد، مانند پیدا کردن توالت در مدرسه. به طور طبیعی هر ترس و اطمینانی می تواند برای او سرگرم کننده باشد، مدرسه می تواند اگر لازم باشد در این رابطه به شما کمک کند، و شما می توانید همواره به کودکتان عشق بورزید حتی اگر در کنار او نباشید. مطمئن باشید که هر صحبتی را با این جمله تمام کنید «وقتی که مدرسه تمام شد من دنبال تو می آیم و در حالی که تو در مورد روزت تعریف می کنی خوراکی مخصوصی می خوری» بنابراین هر روز که کودکتان در مورد مدرسه فکر می کند، او این چیزها را به یاد می آورد و نسبت به شما اطمینان حاصل می کند.

۸- اگر یک خواهر یا برادر کوچکتر در خانه با شماست

اگر خواهر یا برادر کوچکتر کودکتان در خانه با شماست، اطمینان حاصل کنید که کودکتان بداند که چقدر خانه بدون او کسل کننده است و چقدر نسبت به او حسودی می کند که نمی تواند مانند یک بچه ی بزرگ به مدرسه برود. هر روز بعد از مدرسه شما ساعات بخصوصی را با فرزند بزرگترتان صرف می کنید و خوراکی می خورید و در مورد روزش با او صحبت می کنید.

۹- کودکتان را به شرایط قبل از تعطیلات برگردانید و کاری کنید که او قبل از شروع مدرسه زودتر به رختخواب برود.

بیشتر کودکان در تابستان تا دیر وقت بیدار هستند. ولی کودکان با توجه به سنشان نیاز دارند که ۹ تا ۱۲ ساعت در شب بخوابند. (نوجوانان نه و نیم ساعت و کودکان معمولا به یازده ساعت خواب نیاز دارند). آنها را عادت دهید که ساعت ۹ بخوابد و ساعت ۷ از خواب بیدار شود و به مدرسه برود، دو هفته قبل از شروع مدرسه زمان خواب کودک را تنظیم کنید که زودتر به رختخواب برود.

برای کودکانی که برای مدرسه رفتن آماده نیستند ساعت خاصی را برای رفتن به رختخواب مشخص کنید و زمان بیدار شدن ساعت را مشخص کنید که صبح ها زودتر از خواب بیدار شود. در این شرایط، شما می توانید از هر کسی انتظار داشته باشید که برای بیدار شدن اضطراب داشته باشد. بنابراین نگاهی به تقویم بیندازید و شروع به جلو انداختن ساعاتی که کودک باید به رختخواب برود کنید و هر شب این ساعت را جلوتر بیندازید و کاری کنید که کودک قبل از خواب یک ساعت مطالعه داشته باشد و سپس چراغ را خاموش کنید، این کار همچنین برای رشد مهارت خواندن آنها نیز مفید است.

۱۰- مغز کودکتان را به کار بیندازید.

شما معلم نیستید، و نیاز نیست که شما مدرسه را قبل از اینکه مدرسه ها باز شوند شروع کنید و فلش کارت ها را در اختیار کودک بگذارید و تمرینات ریاضی به او بدهید. به گونه ای، تحقیقات نشان داده است که کودکان در طول تابستان خیلی چیزها را فراموش می کنند. (نگران نباشید کودکان می توانند از طریق بازی خیلی چیزها را یاد بگیرند.) اگر کودکتان در طول ماه های تابستان به مطالعه می پردازد، تبریک می گویم! اگر نه، حالا زمانی است که کودکتان این کار را شروع کند. به کتابخانه بروید و بگذارید کودک کتابهایی را که از آنها لذت می برد را انتخاب کند. یک ایده به خانواده ارائه دهید که از این به بعد در تابستان هر کس یک ساعت را کتاب بخواند (شما اگر دوست داشته باشید می توانید خودتان هم این کار را انجام دهید یا اینکه شما برای آنها کتاب بخوانید).

و اگر کودکتان تکالیفی دارد که باید انجام بدهد، منتظر نباشید که او این کار را به خاطر آورد که قبل از شروع مدرسه باید تکالیفش را انجام دهد و یا اینکه از یک کتاب گزارش تهیه کند. تابستان را یک هفته قبل شروع مدرسه تمام کنید و کاری کنید که کودک نسبت به بقیه ی دوره ی تعطیلاتش احساس راحتی کند.

۱۱- به کودک اجازه دهید که وسایل مدرسه اش را خودش انتخاب کند …

در اطراف خانه یا فروشگاها بگردید و وسایل مورد نیاز برای مدرسه را با کودک برای او تهیه کنید.

۱۲- یک روز قبل از مدرسه با کودک صحبت کنید و مشخص کنید که دقیقا روز بعد چه اتفاقی خواهد افتاد …

برای اینکه کودکتان تصوری آرام و بدون دغدغه نسبت به مدرسه داشته باشد:

«ما فردا صبح زود از خواب بیدار می شویم که به کلاس خانم اصغری برویم. ما با هم رانندگی می کنیم و به مدرسه می رویم و تو را به کلاس می برم و به خانم اصغری معرفی می کنم. خانم اصغری مطمئن می شود که تو دیگر همکلاسی ها را می شناسی، چون آنها دوستان جدید تو خواهند بود. من یک کتاب برای تو می خوانم و بعد از آن ما همدیگر را بغل می کنیم و از یکدیگر خداحافظی می کنیم. بعد از آن خانم اصغری تو را به جایی می برد که تو می توانی یک برج بسازی. خانم اصغری جایی که توالت در آن قرار دارد را به تو نشان می دهد، و تو هر وقت که نیاز داشتی که به آنجا بروی می توانی از او درخواست کنی. در آنجا بازی ها و کتاب ها و بلوک های بازی وجود دارد، و خانم اصغری برای کلاس کتاب می خواند. تو قرار است که در زمین بازی با بچه های دیگر سرگرم شوی، و قرار است که مثل یک بچه ی بزرگ پشت میز بشینی. و در اخر روز، خانم اصغری جلوی مدرسه تو را به من تحویل می دهد، و من آنجا هستم که تو را ببرم و همه چیز را در مورد اولین روز مدرسه ات از تو بشنوم.»

نسبت به نشانه هایی که کودک از نگرانی هایش از خود بروز می دهد هوشیار باشید، بیشتر بچه ها برای اولین روز مدرسه اضطراب دارند، ولی با این حال او به زودی همان احساسی را که در خانه دارد در مدرسه نیز خواهد داشت.

۱۳- قبل از شروع مدرسه خودتان نیز زودتر به رختخواب بروید …

… بنابراین شما می تواند زودتر از خواب بیدار شوید و هر مشکلی را که کودکتان در اولین روز مدرسه اش دارد را حل کنید. مطمئن شوید که کودک یا نوجوانتان شب قبل لباس هایش را مرتب کرده است، ناهارش آماده است، و همه خواب کافی داشته اند و صبحانه ی سالم صرف کرده اند. برای زود رسیدن به مدرسه برنامه ریزی کنید که در آخر زمان برای خداحافظی مناسب را داشته باشید. و فراموش نکنید در اولین روز مدرسه قبل از اینکه خانه را ترک کنید یک عکس بگیرد!

۱۴- اگر زمانی که شما با کودکتان خداحافظی می کنید او اشک می ریزد

اگر زمانی که با کودکتان خداحافظی می کنید او اشک می ریزد و گریه می کند، او را مطمئن سازید که او کارش را خوب انجام می دهد و مشکلی به وجود نمی آید و شما بی صبرانه منتظر هستنید که روز تمام شود و او را ببینید. خداحافظی را که قبلا با هم تمرین کرده اید را انجام دهید، و سپس دست او را در دست معلمش بگذارید. او را در حالی که تحویل کسی نداده اید رها نکنید، ولی باید او را به شخصی بسپارید که او احساس نگرانی و ترس نداشته باشد.

معلمان از تجربه در مورد اضطراب های قبل ار مدرسه آگاهی دارند و سعی می کنند که آنها را با چیزهایی که باید آشنا کنند. اشک های او خیلی طولانی نمی شود. اگر احساس ناراحتی کودکتان خیلی طول کشید مطمئن شوید که با معلم او صحبت می کنید. شاید معلم بتواند هر روز صبح کار خاصی را به کودک بسپارد، یا اینکه شرایطی را ایجاد کند که با دیگر کودکان ارتباط برقرار کند و از بودن با آنها لذت ببرد.

۱۵- مطمئن شوید که شما چند دقیقه زودتر از خواب بیدار می شوید که در هفته ی اول مدرسه کودکتان را به مدرسه ببرید.

مشاهده ی عجله ی شما توسط کودک به نگرانی های کودک اضافه کرده و حتی ممکن است او را وحشت زده کند. اگر زمانی که شما کودک را به مدرسه می برید او در حال گریه کردن است، نگران نباشید. شما می بینید که استرسی که او دارد را می توانید با همدیگر رفع کنید و او مثل یک کودک بزرگ رفتار می کند. شما نشانه هایی را به کودکتان نشان دهید که او همچنان کودک دوست داشتنی شماست و این کلمات را برای وداع و اتمام کار به کار ببرید.

این مسئله در بین همه ی کودکان و همه ی سنین وجود دارد که در هفته ای او مدرسه یا پیش از مدرسه دچار نگرانی هایی شوند. این مسئله را به استرس کودک ربط دهید و به او سخت نگیرید، و مطمئن شوید که شما برای صحبت کردن با آنها حضور دارید و آنها مجبور نیستند که به کج خلقی متوسل شوند. قبل از هر چیز شما می دانید که همه آرام می شوند و خودشان را روند جدید وفق می دهند و حتی وقتی که وارد مدرسه می شوند پشت سرشان را نگاه نمی کنند.

منبع : بازگشت به مدرسه یک جابجایی مهم برای کودک

۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

پنج نشانه اصلی که نشان می دهد کودک شما دارای اضطراب جدایی است و برخی از مواردی که باید برای کمک به آن در در نظر بگیرید در این مقاله ذکر شده است:

۱. کودک شما وقتی از اتاق بیرون می آید گریه می کند

به عنوان مثال، نوزاد بین سنین چهار تا هشت ماهگی ممکن است زمانی که قادر به دیدن مراقب خود در اتاق نباشد، علائم بیماری  و اضطراب شدید را نشان دهد که شامل گریه یا علائم ناراحتی می باشد.

این به این دلیل است که آن ها تازه یاد می گیرند که اشیاء و افراد آشنا را بشناسند و در اطراف آن ها احساس داشته باشند اما هنوز متوجه نمی شوند که فقط به این دلیل که نمی توانند دیگران را ببینند، به این معنی نیست که آنجا حضور ندارند.

بنابراین زمان مناسبی است تا به کودک خود نشان دهید که دوباره ظاهر خواهید شد. بازی «دالی» را با کودک خود تمرین کنید و از این دوران در زندگی او لذت ببرید.

وقتی کودکان بزرگتر می شوند، به مرور یاد می گیرند که والدین آن ها همیشه باز خواهند گشت و به مرور به افرادی که از آن ها مراقبت کرده و نیازهای آن ها را برطرف می کنند، اعتماد لازم را پیدا می کنند.

۲. با دیدن مکان ها و چهره های جدید دچار استرس می شوند

گاهی اوقات هنگام بازدید از مکان های جدید کودک مضطرب می شود. آن ها ممکن است تمایلی به خروج از خانه برای رویداد جدید نداشته باشند، هنگام ورود در گوشه ای بمانند یا رفتارهای عصبی نشان دهند.

ترس از مکان های ناشناخته یکی از رایج ترین عوامل اضطراب آور است. راه مبارزه با این امر این است که کودک خود را تا جایی که می توانید برای مکان های جدید آماده کنید.

به آن ها بگویید کجا می روید. آماده کردن آن ها برای مکان های جدید می‌تواند شامل نشان دادن عکس‌هایی از مکان، افراد آنجا و در صورت امکان، توصیف فعالیت‌ها در آن مکان کنید.

آماده سازی کلیدی است، دانستن اینکه آن ها از افراد جدید چه انتظاراتی می توانند داشته باشند نیز مهم است. گفتگوهای قبلی در مورد رفتار مورد انتظار آن ها و ارتباط با سایر افراد اطرافشان می تواند آن ها را توانمند کند.

۳. اضطراب هنگام خواب

زمان خواب برای بچه هایی که درگیر اضطراب هستند برای خواب دچار مشکل زیادی می شوند.

کودک ممکن است از تاریکی بترسد زیرا نمی تواند در تاریکی بسیاری از چیزها را ببیند بنابراین به آن ها اطمینان دهید که چیزی برای ترس وجود ندارد.

بنابراین دورنمای تنها خوابیدن برای کودک می تواند اضطراب آور باشد. نشانه هایی که کودک شما این را تجربه می کند ممکن است شامل بی میلی به خوابیدن، امتناع از رفتن به رختخواب یا گریه و رفتار عصبانی باشد.

کارهایی وجود دارد که می توانید برای کمک به آنها انجام دهید:

  • یک روال آرامش بخش، قابل پیش بینی قبل از خواب ایجاد کنید.
  • فضای اتاق خواب آرام باشد.
  • کودکان قبل از خواب حیوانات عروسکی یا پتوهای مخصوصی می توانند داشته باشند که خواب را برای آن ها راحت می کند.
  • مطمئن شوید که فرزندتان آماده است تا با آرامش و بدون اضطراب به رختخواب برود.

۴. تجربیات منفی تاثیر زیادی دارد

طبق تحقیقات، اختلال اضطراب جدایی با «اضطراب رشدی نامناسب و بیش از حد در مورد جدایی از خانه یا از کسانی که فرد به آن ها وابسته است» مشخص می شود.

کودکان مبتلا به اضطراب جدایی ممکن است به دلیل تجربیات منفی دچار این مشکل شده باشند.

اگر جدا شدن از شما برای فرزندتان سخت است، تمایلی به ترک خانه ندارند، یا زمانی که زمان رفتن به جایی است احساس بیماری می کنند، احتمالا یک تجربه منفی را تجربه کرده است.

مانند بسیاری از جنبه های دیگر فرزندپروری، ما باید خطوط ارتباطی را باز نگه داریم. این همچنین می‌تواند به معنای دسترسی به یک مشاور کودک باشد که بچه‌های ما نیز بتوانند به او اعتماد کنند.

تقویت رفتارهای منفی پیرامون اضطراب جدایی یکی از دام هایی است که ما به عنوان والدین ممکن است در آن گرفتار شویم. تسلیم شدن به کج خلقی یا اضطراب بدون تحقیق می تواند باعث شود فرزندانمان احساس امنیت کمتری کنند.

این به این دلیل است که تمام کنترل را در دستان آن ها قرار می دهیم. آن ها به ما نیاز دارند که آن ها را راهنمایی کنیم، از آن ها حمایت کنیم و بدانیم که همیشه در کنار ما امن هستند.

راهکارهای کاهش اضطراب

ما می توانیم برای کاهش اضطراب آن ها و کشف دلیل اضطراب کارهای زیر را انجام دهیم:

  • صحبت از اتفاق منفی
  • توانمندسازی فرزندانمان با ابزارهایی برای موفقیت
  • تمرین زیاد در خانه و بازگشت به جایی که اتفاق رخ داده است.

بچه‌ها باید اعتماد به نفس خود را تقویت کنند، کارهایی را که می‌توانند به تنهایی انجام دهند و بدانند که همیشه مجبور نیستند این احساسات را تجربه کنند، زیرا ما از آن ها حمایت می‌کنیم.

 

۵. کودک ضربه روحی را تجربه کرده است

به عنوان پدر و مادر، ما نمی توانیم تمام جنبه های زندگی فرزندمان را کنترل کنیم. هر اتفاقی که برای آن ها می افتد نتیجه بد سرپرستی یا رفتار ما نیست. گاهی اوقات، شرایط خارج از کنترل ما می تواند باعث شود که فرزندانمان آسیب ببینند.

اگرچه تروما نتیجه یک تجربه منفی است، اما با سوء تفاهم یا چیزی که کودک شما دوست ندارد بسیار متفاوت است. تروما بسیار جدی تر بوده و نیاز به حمایت بیشتری دارد.

والدین همیشه از آنچه فرزندانشان پشت سر گذاشته اند آگاه نبوده یا مسئول آن نیستند. ما مسئولیم که تمام تلاشمان را برای محافظت، حمایت و دوست داشتن آن ها انجام دهیم.

بچه هایی که اضطراب جدایی دارند وقتی به یک فرد یا مکان می چسبند چیزهای زیادی به ما می گویند. به این دلیل است که آن شخص یا مکان برای آن ها امنیت را نشان می دهد.

اگر در حال خواندن این مقاله هستید، احتمالاً از آن دسته از والدین یا مراقب هایی هستید که بهترین ها را برای فرزندان خود می خواهند. این بدان معنی است که شما مکان امن آن ها هستید.

اگر آن ها علائم اضطراب جدایی را نشان می دهند و ضربه روحی را تجربه کرده اند، می توانید مطمئن باشید که چسبیدن آنها به شما به این معنی است که با شما احساس امنیت می کنند.

این چیز خوبی است. در مرحله بعدی باید از متخصصان کمک بگیرید تا به کودک شما کمک کنند تا از این تروما، بهبود یابد و به جلو حرکت کنند.

سخن پایانی

دلایل زیادی وجود دارد که باعث می شود کودک دچار اضطراب جدایی شود. افراد و مکان هایی جدید ممکن است باعث شود که کودک به شما بچسبد یا گریه کند که نشان از اضطراب جدایی است.

تقویت و الگوبرداری از رفتار خوب، ایجاد یک محیط قابل پیش‌بینی امن، آماده‌سازی فرزندانمان برای مکان‌ها و افراد جدید، برقراری ارتباط و کمک گرفتن از افراد حرفه‌ای در صورت نیاز، همگی می‌توانند به خانواده و بخصوص کودک شما کمک کنند تا از آن عبور کنند. با کمک کارهای زیر می توانید اضطراب جدایی کودک را کاهش دهید:

  • اگر می توانید آن ها را به کسی بسپارید که از قبل می شناسد.
  • بدون خداحافظی او را ترک نکنید، بلکه سعی کنید خداحافظی خود را مختصر نگه دارید.
  • به فرزندتان بگویید که چه زمانی برمی گردی به روشی که او می تواند بفهمد.
  • به فرزندتان یک وسیله بدهید که با حضور آن احساس اطمینان و آرامش پیدا کند.

منبع : ۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

نقش پدر در تربیت کودک

آنچه که فقط یک پدر می تواند انجام دهد!

اگر فیلم های کمدی سه چهار دهه پیش را دیده باشید در تمام آنها کودکان در یک خانواده با پدر و مادر تا اخر عمر بزرگ می شدند. می توان گفت واقعیت آن چیزی نیست که در تلوزیون نشان داده می شود، اما هم چنان این دیدگاه که پدر بهترین ها را می داند به عنوان یک ایده ال فرهنگی وجود دارد.

نقش پدر در درجه اول به عنوان یک تامین کننده ای بود که اکنون از این کار رها شده است و به انجام کارهای مربوط به حیاط، تعمیر یک خودرو، شرکت در فعالیت های ورزشی بچه ها ویا به نمایش گذاشتن دانش و حکمت مشغول است .او مطمئنا شام درست نمی کند و لباس نمی شوید و قطعا مسئول اصلی مراقبت از فرزندانش نیست.

در طول ۵۰ سال گذشته، نقش پدر در خانواده ها به صورت قابل توجهی تغییر کرده است. امروزه یک پنجم از والدین، مردانی هستند که در حال ایفای نقشهایی هستند که به صورت سنتی توسط یک پدر و یک مادر باهم انجام می شد.

هرچند در دهه ی گذشته، درصد بچه های که با هردوی والدین زندگی می کنند به شکل قابل توجهی کاهش یافته است، نزدیک به دو سوم خانواده هایی که بچه دارند منتشکل از هم پدر و هم مادر است. در یک تحقیق زمینه ای (نظرسنجی) در سال ۲۰۱۳، تعداد ۲۴.۷ میلیون پدر که  بخشی از یک زندگی متاهلی بودند و بچه های کوچک تر از ۱۸ سال داشتند مورد محاسبه قرار گرفتند. این پدرها، نسبت به پدرهای خود بسیار بیشتر درگیر مراقبت روزانه از فرزندانشان می شدند، و به احتمال زیاد پوشک بچه را به سرعت جرقه زدن برق عوض می کردند.

امروزه، پدران در حال حرکت فراسوی پدران مدل سال ۱۳۵۰ هستند که به ندرت خودشان را درگیر این مسائل میکردند. آنها اکنون مسئولیت پذیری و زمینه سازی برای آموزش کودکان هر دوجنس را به عنوان تعریف جدیدی از مردانگی در نظر می گیرند.

مشارکت فعال توسط مردی که فرزندانش را دوست دارد، الگویی از زندگی واقعی به فرزندانش ارائه می دهد که چطور به عنوان یک انسان در قرن ۲۱ زندگی کنند و چه انتظاراتی از دیگران داشته باشند.

مادران تنها، پدریزرگ و مادربزرگ ها نیز می توانند و باید کودکان را به خوبی پرورش دهند، اما مسائلی وجود دارد که فقط یک پدر یا کسی شبیه به پدر که به طور منظم سالهای زیادی درگیر است می تواند انجام دهد:

.الگویی باشید برای این امر که مردان شایسته، با زنها به شایستگی  و مساوات رفتار می کنند:

کودکان از زندگی خود می آموزند. هنگامی که یک پدر زنان را  در زندگی اش به عنوان افرادی باهوش و توانا در نظر می گیرد، بچه ها یاد میگیرند که آنها هم به همین شیوه رفتار کنند. وقتی نگرش یک مرد نسبت به زنها به مانند نگرشش نسبت به مردها احترام آمیز است، پسرها و دخترها یاد می‌گیرند که زنان در بین دو جنس پایین تر نیستند. هنگامی که یک  مرد از دیگر مردانی که اقدام به فریاد زدن، ترساندن، بدرفتاری یا دست کم گرفتن زنان می کنند (چه درخیابان و چه در صفحه نمایش تلوزیون)، انتقاد می کند، او الگویی برای این امر می شود که یک مرد واقعی در مقابل تهدید شدن یا تحقیر شدن زنان می ایستد.

.نشان دهید که یک مرد چطور باید به زنی که دوستش دارد عشق بورزد:

وقتی یک مرد با مادر فرزندانش با محبت و احترام رفتار می کند، پسرها یاد میگیرند که چطور با زنی که دوستش دارند رفتار کنند، دخترها نیز یاد می گیرند که انتظار داشته باشند که مردی که آنها را دوست دارد با آنها عاشقانه رفتار کند. هنگامی که پدرشان بزرگ ترین حامی مادرشان است، پسرها و دخترها هر روز درس می‌گیرند که یک مرد واقعی در یک رابطه خوب چگونه رفتار می کند.

.احترام گذاشتن به تمایلات جنسی سالم مردانه را آموزش دهید:

ارزش های فرهنگی و قانون مشخص کرده اند که تجاوز جنسی یک جنایت فجیع است. در نظرسنجی ها، بسیاری از مردم موافقند که وفادراری در روابط، نه تنها خوب است بلکه برای زنده ماندن و رشد یک رابطه ضروری است. اما بازی های ویدیوئی، صنعت پورن، فیلم ها و حتی جشن ها، اغلب چیزی خلاف این را به تصویر می کشند. این منجر به ادامه سردرگمی ها در باره‌ی آنچه که رضایت و عدم رضایت رابطه جنسی تلقی می شود، می گردد. تجاوز به عنف، موضوع همیشگی جوک هاست. دخترها هنوز پیش بینی می کنند که چه چیزی بپوشند تا تمایلشان را نسبت به این روابط نشان دهند. آهنگ های پاپی وجود دارند که این کارها را عادی نشان می‌دهند و یا بهانه ای برای انجام آن است. درحقیقت تنها ۳ درصد از متجاوزین هستند که حتی یک روز را هم در زندان نگذرانده اند.

فرهنگ نیز به نظر می رسد به همان اندازه درباره ی ارزش های وفاداری سردرگم شده است. داستان هایی از افراد مشهوری که متقلب بوده اند تقریبا هر هفته در روزنامه ها ومجلات به نمایش در می اید.

پادزهر چنین نظرات گیج کننده و ترسناک درباره ی تمایلات جنسی مردانه، پدری است که به فرزندانش نشان می دهد که یک مرد هرگز نباید زنی را مجبور به انجام رابطه جنسی کند، و اینکه یک زن حق دارد “نه” بگوید و یک مرد واقعی به یک “نه” به عنوان یک “نه” احترام می‌گذارد، نه به عنوان یک “شاید”.

یک پدر می تواند با رفتار و سخنانش به پسرها و دخترهای خود وفاداری در روابط پایدار را آموزش بدهد، و یادآور شود که اعتماد متقابل یک گنج ارزشمند است.

.آموزش دهید که روش های بسیار متفاوت و به یک اندازه قابل قبولی برای مرد بودن و زن بودن وجود دارد:

تولیدکنندگان اسباب بازی ها هنوز هم اصرار دارند که وسایل دختران صورتی و نرم، و وسایل پسران آبی و سفت باشد.اما پسران کوچک ممکن است مانند دختران همراه یا بجای فوتبال، از بازی با عروسک هم لذت ببرند، ویک دختر کوچک ممکن است همراه یا بجای مدلهای باربی، دو و میدانی را هم دوست داشته باشد. پدر کسی است که مشخص می کند که پیرامون زنانه یا مردانه شدن طیف گسترده ای وجود دارد، شخصیت و منافع درحال ظهور فرزندانش را می پذیرد و به آنها کمک می کند که در اینکه چه کسی هستند راحت باشند.

.در مورد چگونه پدری درگیر و مدرن بودن، الگو باشید:

در قرن ۲۱، پدران فراتر از تامین کنندگانی که احساس می کنند حق دارند که تا پایان روز پاهایشان را روی میز بگذارند،هستند. چه درخانواده های تک والدی و چه دو والدی، زندگی خانوادگی مدرن مستلزم این است که پدرها، پاسخگوی نیازهای روزانه فرزندانشان باشند، صرف نظر از اینکه پدر و پدربزرگ های خود را همیشه در فعالیت های مردانه دیده باشند. این الگو سازی که ارزش های یک انسان بستگی به ارزش های جنسی سالم و مشارکت فعال در پرورش فرزندانی که او پدرشان است، دارد، حرکتی به سوی تعریف جدیدی از مردانگی برای نسل های آینده است.

منبع : نقش پدر در تربیت کودک

افزایش خلاقیت کودکان | ۱۱ راه طلایی + ۱۲ بازی

افزایش خلاقیت کودکان، بازی هایی برای افزایش خلاقیت کودکان و عوامل موثر بر خلاقیت کودکان در این مقاله ذکر شده است بنابراین آن را از دست ندهید.

بسیاری از مردم گمان می کنند که خلاقیت یک ویژگی بالفطره و ذاتی است که کودکان در هنگام تولد می توانند این ویژگی را داشته باشند یا فاقد آن باشند. همانگونه که تمام کودکان از سطح هوشی یکسانی برخوردار نیستند، میزان خلاقیت یکسانی نیز ندارند، اما در واقع خلاقیت بیشتر نوعی مهارت است تا یک ویژگی بالفطره و ذاتی و ارتقای سطح آن در کودکان نوعی مهارت برای والدین محسوب می شود.

در ای مقاله تمام راه های افزایش خلاقیت کودکان و اهمیت این نکات ذکر شده است بنابراین آن را از دست ندهید.

بازی هایی برای افزایش خلاقیت کودکان

  1. مطابقت دادن کلمه و عکس
  2. نامگذاری ابرها. باهم به ابرها نگاه کنید و حدس بزنید که شبیه چه چیزی هستند.
  3. گنج یابی. می توانید وسیله ای را در حیاط خانه پنهان کنید و با دادن نقشه ای به او بخواهید تا آن را پیدا کند.
  4. داستان های کلاسیک کودکان را باهم بخوانید و پایان آن را تغییر دهید.
  5. بازی اختراع کنید. از فرزند خود بخواهید تا بازی جدید با قوانین متفاوتی بسازد.
  6. وانمود بازی. از او بخواهید تا وانمود کند شخص دیگری است.
  7. داستان نویسی و شعر گفتن
  8. با لگو شکل های جدیدی بسازید و کاربرد آن را شرح دهید.
  9. خاطرات را بازسازی کنید.
  10. چه می شد اگر؟. این بازی به شدت خلاقانه می باشد به طور مثال از آن ها بپرسید چه می شد اگر خورشید هرگز غروب نمی کرد؟ چه می شد اگر۲ متر قد داشتی؟ چه می شد اگر شب همه جا روشن می شد؟

افزایش خلاقیت کودکان

خلاقیت یک عنصر کلیدی در سلامتی، شادی و هم چنین هست اصلی در تمرین و کار با کودکان است. خلاقیت تنها محدود به حوزه های هنری و موسیقی نمی شود بلکه وجود خلاقیت برای فعالیت در زمینه هایی مثل علوم تجربی و ریاضیات نیز ضروری است و حتی به نوعی با سطح هوش اجتماعی و هیجانی نیز مرتبط می باشد. افراد خلاق اکثرا انعطاف پذیرتر هستند و از پس مشکلات به راحتی بر می آیند و این ویژگی آن ها را قادر می سازد که خود را با پیشرفت تکنولوژی راحت تر منطبق کنند و از مزایای آن بهره مند شوند.

بسیاری از محققان معتقدند که تجربه های کودکی ما به صورت بنیادی مانع گسترش و توسعه ی خلاقیت در وجودمان شده است. کمپانی های تولید کنندۀ اسباب بازی و سرگرمی، شخصیت کودکان را به شکلی از پیش ساخته شکل داده است بطوری که با تصاویر و طرح ها تصور را مانع می شوند. کودکان دیگر نیازی به تصور شمشیر و بازی ندارند آن ها می توانند جنگ ستارگان بازی کنند که در آن تمام روش ها و نقش ها از پیش تعیین شده است.

در اینجا ایده هایی را برای افزایش خلاقیت کودکان در کودکان ارائه می کنیم:

۱. منابع لازم را فراهم کنید.

منبع اصلی در اینجا زمان است. کودکان به زمان زیادی برای برای بازی های بدون ساختار، کودک محور و تصوری نیاز دارند که این مسئله هیچ ارتباطی با ابزارهای تجاری و اسباب بازی های مختلف ندارد.

فضا نیز هم چنین یکی از منابعی است که کودک شما به آن نیاز دارد. اگر که نسبت به پراکندگی وسایل خلاقانه در خانه حساس هستید هستید مکان مشخصی را در اختیار کودکتان قرار دهید تا بتواند وسایل خود را در هم بریزد مثل اتاق کوچکی که در آن لباس عوض می کنید، مکانی در گاراژ برای نقاشی کشیدن و یا گوشه ای از اتاق پذیرایی برای چیدن لگوها.

اگر دفعه ی بعد کسی تمایل داشت که هدیه ای برای کودکتان بخرد و از شما پیشنهاد خواست از او بخواهید که وسایل هنری، دوربین های ارزان قیمت و یا لگو بخرد و این ها را در سطل اسباب بازی ها قرار دهید که کودکتان بتواند با آن ها به راحتی بازی کند.

۲- خانه خود را به آزمایشگاهی برای ایجاد خلاقیت تبدیل کنید.

علاوه بر این شما برای ایجاد محیط های خلاقانه، نیاز دارید که اتمسفر و جوی خوب برای پرورش خلاقیت کودک ایجاد کنید.

به دنبال حجم بالایی از ایده های مختلف و متفاوت برای افزایش خلاقیت کودکان باشید اما اجازه بدهید که کودک ایده هایی را که به ذهنشان می رسد را به راحتی مطرح کنند. برای مثال می توانید برای تعطیلات آخر هفته کودکتان فعالیت ها و ایده های مختلفی داشته باشید و کودکتان را تشویق کنید که فعالیت هایی را که قبلا انجام نداده است برای اولین بار انجام دهد. مشخص نکنید که کدام فعالیت عملی و یا کدام غیر عملی است و اینکه کدام تصمیم بهترین و یا کدام یک بدترین است.

تمرکز فعالیت های خلاقیتی باید روی روی فرآیند باشد: فرآیند تولید ایده های جدید.

کودکان را برای انجام کارهای اشتباه و شکست خوردن تشویق کنید. کودکانی که مدام ترس از شکست و مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران را دارند نمی توانند افکار خلاقانه خود را پرورش دهند و آن ها را در سطحی محدود نگه می دارند. اشتباهاتی را که خود اخیرا تجربه کرده اید با آن ها در میان بگذارید تا بدانند که اگر مرتکب اشتباهی شدند مسئله ی بزرگی نیست و ممکن است برای هر انسانی اتفاق بیفتد. خندیدن به خود زمان شکست یکی از عادات شاد زیستن است.

ابتکارات و یا خلاقیت ها را جشن بگیرید. دیوارهای خانه یا اتاق خود را با پوسترها و تصاویر هنری بپوشانید. با کودک خود دربارۀ هنرمندان، موسیقی دان ها و دانشمندان مورد علاقه ی خود صحبت کنید. اگر از تماشای یک اثر هنری، معماری و یا گوش دادن به موسیقی خاصی احساس اشتیاق و علاقه می کنید دربارۀ آن با کودکتان صحبت کنید.

از تکنولوژی های جدید مثل توییتر و یا دیگر شبکه های اجتماعی استقبال کنید تا کودک شما بتواند به راحتی انتخاب کند، نه اینکه از آن ها بترسد و کناره گیری کند.

۳- به کودکتان آزادی و استقلال عمل دهید

به آن ها آرادی دهید تا بتواند ایده های خود را بیان کند یا کاری که می خواهند را انجام دهند. در واقع به شکلی رئیس مأبانه با آن ها رفتار نکنید. سعی کنید ترس خود را متوقف کنید.

محدود کننده های بیرونی در صحبت کردن می توانند باعث عدم انعطاف در فکر کردن شوند. طی یک مطالعه، حتی توصیف اینکه چگونه تکلیف انجام شود نیز میزان خلاقیت کودک را کاهش می دهد.

۴- تشویق کتاب خوانی

کودکان را برای خواندن کتاب های لذت بخش و شرکت در فعالیت های هنری تشویق کنید. زمان تماشای تلویزیون را محدود کنید تا اتاق به فضایی تبدیل کنید برای انجام فعالیت های خلاقانه مثل تمرین یک نمایشنامه، یادگیری نقاشی و یا خواندن کتابی از نویسنده مورد علاقه کودکتان.

۵- تشویق به بیان نظرات

به کودکتان این فرصت را بدهید که افکار یا مخالفت خود را با شما بیان کند. آن ها را تشویق کنید به دنبال راه حل مختلفی برای یک مشکل باشند و آن را به روش متفاوتی انجام دهند. وقتی یک مشکل را با موفقیت حل کردند از آن ها بخواهید راه حل دیگری نیز برای حل آن پیدا کنند.

۶- جایزه ندهید

برای اینکه کودکان خلاقیت خود را بروز دهند به آن ها جایزه ندهید، دخالت های تشویقی در فرآیند خلاقیت باعث کاهش کیفیت و عدم انعطاف پذیری افکار خلاقانۀ کودکان می شود.

به کودک اجازه دهید فعالیت های خلاقانۀ خود را به صورت غریزی و آزادانه بروز دهند و آن ها را عملی کنند، نه اینکه شما برای  انجام عملی خلاقانه مثل نواختن پیانو جایزه ای تعیین کنید و او با انگیزۀ دستیابی به جایزه این کار را انجام دهد. اجازه دهید او کاری را انجام دهد که از آن لذت می برد.

۷- بر تلاش تایید کنید نه نتیجه

سعی کنید نسبت به اینکه هدف کودک شما چیست و در نهایت به چه چیزی می خواهد برسد اهمیت کمتری بدهید. و تاکید بیشتر شما بر روی فرایند باشد تا محصول. در واقع فرایند مهم است تا محصول نهایی.

یکی از راه هایی که شما می توانید مورد بالا را عملی کنید پرسیدن سوال هایی از قبیل آیا از انجام این کار لذت می بری؟ آیا این کار را به اتمام رساندی؟ چرا انجام کار برای تو لذت بخش است؟

۸. از آن ها سوال بپرسید

یکی از راه های اصلی رشد تفکر خلاق در کودکان ترغیب آن ها به سوال پرسیدن است. هر زمان که با آن ها وقت می گذرانید، از آن ها سؤالاتی بپرسید که چرا آسمان آبی است؟ چرا آب اقیانوس امواج دارد درحالی که آب دریاچه ها یا برکه اینگونه نیست؟ جاذبه چگونه کار می کند؟ و غیره. توضیح چنین چیزهایی ببه آن ها کمک می کند که کنجکاو شوند و در نتیجه مهارت تخیل آن ه ارا تقویت شده و توانایی حل مسئله را یاد می گیرند.

۹.راه های متعدد برای حل هر مشکل به آن ها بیاموزید

چه مسئله ریاضی باشد یا مشکل عاطفی به عنوان والدین باید به فرزندان خود بفهمانید که راه های متعددی برای حل یک مسئله وجود دارد و همچنین دیدگاه های متفاوتی برای نگاه کردن به همه چیز وجود دارد. به آن ها کمک کنید تا دیدگاه ها و نظرات دیگران را درک کنند.

۱۰. کنجکاوی آن ها را تحریک کنید

بچه‌ ها کنجکاو به دنیا می‌ آیند و می‌ خواهند درباره هر چیزی بدانند. بنابراین این وظیفه والدین و معلمان است که نشانه های جالب و مرتبطی را ارائه دهند تا کنجکاوی خود را بیشتر به سمت مسیر درست سوق دهند.

به عنوان مثال، آن ها می توانند در معرض هنر، فرهنگ و ادبیات غنی یک کشور قرار گیرند و همزمان با معانی و مفاهیم پنهان آن ها آشنا شوند. همچنین می توانید در مورد وخامت شرایط محیطی با آن ها صحبت کنید و اینکه چگونه می تواند بر زندگی انسان ها و حیوانات اطراف تأثیر بگذارد. با درگیر کردن آن ها در چنین بحث های معناداری، والدین می توانند کنجکاوی کودک را به گونه ای پیش ببرند که بخواهند بیشتر بدانند.

راه یازدهم را شما در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید. از چه شیوه ای برای افزایش خلاقیت کودکان خود استفاده می کنید؟ آیا نتیجه بخش بوده است؟

منبع : افزایش خلاقیت کودکان | ۱۱ راه طلایی + ۱۲ بازی

چاقی کودکان

چاقی کودکان مشکلات زیادی ایجاد می کند و سلامتی آن ها را به خطر می اندازد. در پژوهش های اخیر مشخص شده است که چاقی سبب ایجاد اختلال هایی همچون: ناراحتی قلبی، مشکل گردش خون و بیماری استخوانی می شود.

رواج چاقی با عوامل مختلفی همچون: وضعیت اقتصادی و اجتماعی، جنسیت و سن ارتباط دارد. مشخص است که افرادی که چاق هستند، استعداد چاقی بیشتری دارند. داشتن وزن زیاد در دوران کودکی، با چاقی مراحل بعد زندگی ارتباط داشته و میان نسبت های وزن با قد در پنج سالگی و بیست سالگی همبستگی بالایی وجود دارد.

تعریف چاقی کودکان

چاقی کودکان به تجمع غیرطبیعی یا بیش از حد چربی گفته می شود که سلامت کودک ر مختل می کند و آسیب های زیادی را برای آن ها به همراه دارد.

کودک یا نوجوان بر اساس شاخص توده بدنی (BMI) در رده بندی وزنی قرار می گیرد. BMI از وزن و قد فرد بر حسب متر محاسبه می شود. برای محاسبه این عدد باید به متخصص تغذیه مراجعه کنید.

علت چاقی کودکان

شواهد مختلف نشان می دهد که چاقی کودکان، با مسائل متعدد و پیآمدهای اجتماعی و روانی همراه است. چاقی کودکان می تواند از طریق عوامل مختلفی همچون: زیاده روی در مصرف کالری و یا مصرف ناکافی کالری در فعالیت های روزانه به وجود بیاید. خوردن در کودکان چاق با رفتارهای هم سن و سالان غیرچاق تفاوت دارد.

معمولا در افراد چاق دیده شده است که هنگام خوردن کمتر مکث می کنند. لقمه ی بیشتری را در یک فصله ی زمانی می بلعد و کمتر لقمه را می جوند، این کارها در نهایت سرعت خوردن آن ها افزایش می یابد.

احتمال دارد که روابط کودکان چاق با هم سالانشان، به طور غیرمستقیم آن ها را هم تحت تاثیر چاقی قرار دهند. زیرا فعالیت کم و تحرک کم داشتن که همیشه همرا با چاقی کودکان است، در شرایط مختلف سبب انزوای اجتماعی و طرد کودک چاق می شود، از این رو به نظر می رسد کودک چاق با مشکلات روانی قابل توجهی دست به گریبان بشود.

بعضی از تحقیقات نشان می دهد که کودکان چاق در برخورد با مواد غذایی نسبت به کودکان با وزن متوسط، کمتر خود را کنترل می کنند. به عبارتی دیگر؛ کودکانی که چاق هستند، کمتر قادرند که خواسته های غذایی خود را به تعویق اندازند یا حتی از آن بگذرند. امکان دارد که خوردن با محرک های اجتماعی یا جسمی پیوند داشته باشد. علاوه بر آن، بعضی از مردم یاد می گیرند برای غلبه بر حالت های خستگی، اضطراب و افسردگی به خوردن پناه ببرند.

احتمالا نظریه ی یادگیری اجتماعی، پر نفوذترین نظریه ی روانی است، به تاثیر عوامل زیستی توجه دارد اما یادگیری های اجتماعی را در اولویت قرار می دهد. این نظریه بر آن تاکید می کند که مسائل خوردن و فعالیت نکردن نیز مانند هر رفتار دیگری، آموخته می شود. کودکان با مشاهده چگونگی خوردن والدین و اطرافیان، آن ها را تقلید می کنند و این نوع خوردن کم کم در رفتار آن ها تقویت می شود و همچنین خوردن با لذتی لحظه ای تقویت می شود.

در حالی که پس از چندی، پیامدهای منفی اضافه وزنی حاصل می شود. درمان چاقی کودکان به شیوه ی یادگیری اجتماعی می کوشد تا الگوهای آموخته شده بوسیله ی شخص چاق را از بین ببرد و الگوهایی با سازگاری بیشتر را جایگزین آن ها کند.

در تحقیقی که بوسیله ی ” رز ” و ” مایر ” انجام گرفته بود ، مشخص شد که نوزادان چاق در مقایسه با نوزادان عادی از نظر وزن، از تحرک و جنبش کمتری برخوردار هستند. به عبارتی دیگر؛ نوزادان معمولی از تحرک و حرکت بیشتری نسبت به نوزادان دارای اضافه وزن برخوردار هستند.

محققان مختلف در مورد چاقی کودکان نظرات و توضیحاتی ارائه کرده اند. ازجمله می توانیم به نمونه توضیح بسیار ارزشمند زیستی، نظریه های ” نقطه ثابت ” و ” وضع بافت یاخته های چربی ” اشاره کنیم.

نظریه ” نقطه ثابت ” طبق مشاهدات کلی بیان می دارد موجودات زنده دارای ثبات و پایداری قابل توجهی در محیط های داخلی خود می باشند. دلایلی وجود دارد که وزن بدن انسان گرایش دارد در نقطه ای ثابت بماند و اگر نسبت به این نقطه تمایل، تغییری بوجد آید، نتیجه ی آن تغییرات سوخت و سازی است که به دلیل دفاع و حفظ وزن دلخواه بدن ایجاد می شود.

نظریه دیگر ” وضع بافت یاخته های چربی ” بر این استوار است که بافت چربی در وزن بدن نقش به سزایی دارد. از دو راه تغییرات بافت چربی بر وزن بدن تاثیر می گذارد: افزایش اندازه سلول یا تعداد سلول ها.

بر اساس این نظریه، فرض بر این می باشد که؛ تعداد سلول های چربی از اول زندگی فرد، ثابت باقی می ماند، اما متناسب با جنسیت، سن، وضعیت تغذیه ای فرد، سلول های چربی هرکسی تغییر می یابد.

همچنین چاقی یا لاغری به اندازه سلول ها بستگی دارد تا شمارش آن ها و رژیم غذایی می تواند از اندازه ی سلول های چربی کم کند، نه آن که از شمارش آن ها کم کند.

کودکان آسیب پذیر در برابر چاقی

کودکانی که عادت های زیر را دارند بیش تر چاقی کودکان را تجربه می کنند:

  • از غذاها و نوشیدنی هایی که قند و چربی بالایی دارند به طور منظم مصرف می کنند
  • به اندازه کافی از سبزیجات مصرف نمی کنند.
  • هر روز فعالیت بدنی لازم را ندارند.
  • زیاد تلویزیون تماشا کرده و بازی های ویدیویی انجام می دهند.
  • در محیطی زندگی می کنند که در آن تغذیه سالم و فعالیت بدنی تشویق نمی شود.
  • برای مقابله با استرس یا مشکلات اجتماعی بیش تر غذا می خورند.
  • ژنتیک 
  • عدم دسترسی به غذاهای سالم
  • پرخوری در کودکان
  • بیماری ژنتیکی یا اختلال هورمونی مانند سندرم پرادر ویلی یا سندرم کوشینگ

برای جلوگیری از چاقی کودکان چه کنیم

شما به عنوان والدین، نقش مهمی در ایجاد یکبرنامه خوب برای عادات غذایی فرزندتان ایفا می کنید. برای تناسب اندام و سالم ماندن، انتخاب غذای سالم و فعال بودن را از سنین پایین به کودک خود بیاموزید. اتخاذ سبک زندگی سالم به کودک شما کمک می کند تا احساس تناسب اندام و ظاهر بهتری داشته باشد.

اگر فکر می‌کنید فرزندتان ممکن است اضافه وزن داشته و به سمت چاقی می‌رود و می‌خواهید شرایط را تغییر دهد، در اینجا ۳ نکته عملی آمده است که در این راه به شما کمک می کند:

۱.عادات غذایی سالم را ایجاد کنید

  • غذاهای متنوع بخورید و همیشه همه غذاها را در حد اعتدال مصرف کنید.
  • در زمان های منظم غذا بخورید و وعده های غذایی را حذف نکنید.
  • غلات کامل را جزئی از رژیم غذایی کودک خود قرار دهید.
  • کودک خود را به خوردن میوه و سبزیجات عادت دهید.
  • به کودک خود غذاهای غنی از پروتئین مانند گوشت بدون چربی، ماهی، حبوبات و تخم مرغ بدهید. این غذاها را با نمک، شکر یا روغن بسیار کم تهیه کنید.
  • محصولات لبنی برای کودک در حال رشد شما مهم هستند زیرا سرشار از کلسیم هستند. لبنیات را به عنوان بخشی از وعده های غذایی خود بگنجانید.
  • میان وعده هایی را انتخاب کنید که نمک، چربی و شکر کم دارند.
  • از نوشیدنی های شیرین خودداری کنید. تشنگی کودک خود را با آب برطرف کنید. کودک شما هر روز به شش تا هشت لیوان آب نیاز دارد. اگر کودک شما بسیار فعال است، مهم است که او را تشویق کنید تا آب بیشتری بنوشد.
  • حداقل دو بار در روز غذاهای خانگی تهیه کنید (مثلاً صبحانه و شام). غذا را با نمک، چربی، روغن و شکر کمتر بپزید. به جای سرخ کردن عمیق، از روش های پخت سالم تری مانند بخارپز، آب پز، سرخ کردنی و کبابی استفاده کنید.
  • از پختن غذای اضافی خودداری کنید. فقط برای یک وعده غذا به اندازه کافی بپزید. به کودک خود توصیه کنید که فقط پس از اتمام غذا میز را ترک کند.
  • پول جیبی را به مقدار معقولی (بر اساس سن فرزندتان) محدود کنید. پول جیبی اضافه به فرزندتان ندهید تا صرف تنقلات ناسالم کند.
    می توانید به کودک خود کمک کنید تا به تدریج مصرف غذاهای ناسالم را کاهش دهد.

۲. عادات غذایی سالم را در کودک خود پرورش دهید

  • از مشاجره در طول وعده های غذایی خودداری کنید. زمان صرف غذا باید برای کودک شما تجربه ای آرامش بخش و سرگرم کننده باشد.
  • برای کودک خود یک روال ایجاد کنید. این به معنای تعیین زمان برای صبحانه، ناهار، شام و میان وعده است. زمانی که یک برنامه روتین دارید، زمان صرف غذا برای فرزندتان آرامش بخش تر می شود.
  • اجازه ندهید حواس پرتی در طول وعده های غذایی ایجاد شود. حواس پرتی شامل تماشای تلویزیون یا بازی با اسباب بازی است.
  • بهتر است هنگام غذا خوردن دراز نکشد، راه نرود یا بدود.

۳. فعالیت بدنی زیادی داشته باشید

  • سبک زندگی غیر فعال و رفتارهای کم تحرک از عوامل خطر چاقی کودکان هستند. به عنوان مثال، کودک به طور متوسط ​​هر روز حدود ۲.۵ ساعت را روی صفحه نمایش  وقتمی گذراند.
  • با افزایش محبوبیت بازی‌های رایانه‌ای و ویدیویی، که بسیاری از آن ها را می‌توان در تلفن‌های هوشمند نیز بازی کرد، این احتمال وجود دارد که تعداد بیشتری از بچه‌ها به جای بازی فعال، زمان بیشتری را به این بازی ها اختصاص دهند.
  • به عنوان الگو، والدین باید فرزندان خود را تشویق کنند تا سطح فعالیت خود را با شرکت در ورزش یا تمرینات بیشتر افزایش دهند.

درمان چاقی کودکان در خانه

برای درمان سریع چاقی کودکان می توانید از راه های زیر کمک بگیرید:

  • با هم فعالیت کنید، اجازه دهید فرزندتان نیز فعال بودن شما را ببیند.
  • وقت بازی را در بیرون تشویق کنید.
  • سعی کنید کمتر از ماشین استفاده کنید. پیاده یا با دوچرخه سواری به مدرسه، مغازه ها یا خانه دوستان بروید.
  • به کودک خود کمک کنید تعادلی بین ورزش، فعالیت های سرگرم کننده و ورزش های فردی مانند شنا و رقص پیدا کند.
  • فعالیتی را پیدا کنید که کودک شما از آن لذت می برد و سرگرم کننده، در دسترس، مقرون به صرفه و مطابق با سن و سطح مهارت فرزند باشد.
  • حامی و مشوق باشید. برخی از کودکان در مورد مهارت های فیزیکی یا ظاهر خود احساس خجالت و ناراحتی می کنند.
  • به فرزندان خود انگیزه دهید تا فعال باشند.
  • فعالیت های کم تحرک مانند تماشای تلویزیون، تماشای فیلم و استفاده از رایانه را محدود کنید.
  • این فعالیت ها برای کودکان پنج سال و بزرگتر نباید بیش از دو ساعت در روز و برای کودکان دو تا پنج سال بیشتر از یک ساعت در روز باشد.
  • وقتی تلویزیون روشن است از خوردن غذا خودداری کنید. این ممکن است باعث حواس پرتی در زمان با هم بودن خانواده شود.

منبع : چاقی کودکان

۳۱ بهترین کتاب های کودک جهان | از یک تا ۱۲ سالگی

بهترین کتاب های کودک جهان، بهترین کتاب های ادبیات کودک و نوجوان آورده شده است. چیزی به نام کودکی که مطالعه را دوست نداشته باشد، وجود ندارد. شما فقط باید نوع مناسب کتاب را به آن ها بدهید تا عادات خواندن را تقویت کنید. ۳۱ کتاب که در ادامه آمده است بهترین کتاب های کودک جهان هستند که همگی به فارسی ترجمه شده اند. 

بهترین کتاب های کودک جهان

۱. کتاب کرم ابریشم خیلی گرسنه اثر اریک کارل

سن مناسب: کودک تا ۳ سالگی

این کتاب که یکی از بهترین کتاب های کودک جهان  است در شمارش، روزهای هفته و یادگیری اسم میوه ها به کودک کمک می کند و داستان جذابی دارد که از زمانی شروع می شود که کرم ابریشمی متولد می شود و به دنبال غذا می گردد تا گرسنه نباشد. علاوه بر این کتاب امکان بازی و قیچی بازی نیز فراهم کرده است تا کودکان مهارت های فیزیکی را نیز تمرین کنند.

۲. کتاب شب بخیر ماه نوشته مارگارت وایز براون

سن مناسب: کودک تا ۴ سال

بچه‌خرگوش با تاریک شدن اتاق به تمام وسایل اتاقش شب بخیر می گوید و در پایان روز به چیزهایی فکر می کند که ارزش دارد از آن ها قدردانی کند. این کتاب برای قبل از خواب بسیار مناسب می باشد زیرا به کودک یاد می دهد که چگونه در پایان روز سپاس گذار روزی باشد که پشت سر گذاشته است.

۳. کتاب روز برفی نوشته‌ی ازرا جک کیتس

سن مناسب: ۲ تا ۵ سال

ازرا جک کیتس (Ezra Jack Keats) این کتاب را بسیار زیبا نوشته است و در مورد کودکی است که بیدار شده و متوجه می شود همه جا برف نشسته است. این کتاب در مورد بازی های کودک با دوستانش هنگام برف بازی می باشد.

۴. کتاب مامان دیوید همیشه می گوید: نه، دیوید!

سن مناسب: ۲ تا ۶ سال

این کتاب که یکی از بهترین کتاب های کودک جهان در مورد کودکی است که بسیار شیطنت می کند و همین باعث می شود مادرش همیشه به او بگوید «نه» این کتاب نشان دهنده شیطنت های بچه می باشد که هم برای مادر و هم برای کودک بسیار شیرین می باشد.

۵. کتاب نافل بانی اثر مو ویلمز

سن مناسب: ۳ تا ۵ سال

این کتاب داستان کودکی است که هنوز نمی تواند صحبت کند و عروسک خود را گم می کند، کتاب بسیار زیبا بوده و باعث ایجاد حس همذات پنداری در کودکان می شود.

۶. کتاب ما محافظان آب هستیم اثر کارول لیندستروم 

سن مناسب: ۳ تا ۶ سال

این داستان به کودکان در مورد اهمیت محیط زیست، آب های زیر زمینی و  رعایت پاکیزگی آن یاد می دهد و به آن ها می آموزد که چگونه می توانیم در حفظ این منابع بکوشیم و آن ها را حفظ کنیم تا برای نسل های آینده نیز ادامه یابد.

۷. کتاب قطار کوچولویی که توانست! اثر واتی پایپر 

سن مناسب: ۳ تا ۷ سال

این داستان به کودکان کمک می کند تا در مورد مثبت‌اندیشی، سخت‌کوشی، کمک به دیگران، اعتماد به نفس و پشتکار بیاموزند.

۸. کتاب قصه ی پیتر خرگوشه اثر بئاتریکس پات

سن مناسب: ۳ تا ۷ سال

کتاب «قصه پیتر خرگوشه» در مورد خرگوشی کنجکاو می باشد که به باغی می رود و دچار دردسر های مختلف می شود. پیتر بالاخره نجات می یابد و به خانه بازمی گردد و متوجه می شود که مادرش منتظر اوست.

۹. کتاب خرگوش مخملی

سن مناسب : ۳ تا ۷ سال

خرگوش مخملی در مورد اهمیت بردباری، مهر، دوستی و راستی است. این داستان به ما یاد می دهد که حقیقتا چه چیزی در زندگی اهمیت دارد.

۱۰. مجموعه جرج کنجکاو

سن مناسب: ۴ تا ۷ سال

مجموعه جرج کنجکاو داستان های مصوری می باشد که در مورد ماجراجویی های مردی با کلاه زرد و میمونی به نام جرج می باشد.

۱۱. کتاب هارولد و مدادشمعی بنفش اثر کراکت جانسون

سن مناسب : ۴ تا ۸ سال

هارولد دوست دارد زیر نور ماه قدم بزند ولی ماهی در آسمان نیست و جاده ای وجود ندارد بنابراین با مداد شمعی بنفش خود همه این چیزها را به تصمیم می گیرد. داستان بسیار جذاب می باشد و دنیایی را به تصویر می کشد که هارولد دوست دارد و آن را خلق می کند.

۱۲. کتاب وروجک اثر مولی لو ملون

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

در این کتاب که بهترین کتاب های کودک جهان می باشد، وروجک کوتاه ترین دختر کلاس می باشد که همکلاسی هایش او را دست می اندازد اما همه چیز اینگونه باقی نمی ماند..

این داستان به کودکانی که مورد قلدری کمک می کند تا روحیه لازم را به دست بیاورند.

۱۳. شنل قرمزی از جری پینکنی | بهترین کتاب های کودک و نوجوان دنیا

سن مناسب : ۴ تا ۸ سال

داستان شنل قرمزی که یکی از بهترین کتاب های ادبیات کودک و نوجوان است برای همه آشنا می باشد،  دختر کوچکی با مادرش زندگی می کرد، مادر بزرگ دختر، برای او یک شنل کلاه دار به رنگ قرمز درست کرده بود و به همین دلیل همه آن را شنل قرمزی صدا می زدند. یک روز مادر شنل قرمزی از او می خواهد تا سبدی پر از خوراکی را برای مادربزرگ ببرد.

پیشنهاد مشاور: داستان شنل قرمزی + تصویر و پیام اخلاقی

۱۴. کتاب اگر به یک موش شیرینی بدهی

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

کتاب اگر به موش شیرینی بدهی نوشته‌ی لارا نومروف، از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز می باشد که از شهرت بالایی برخوردار است.

روزی پسری یک شیرینی به موش می‌دهد، به مرور خواسته های موش زیاد می شود که لحظات بسیار شادی را برای کودکان رقم می زند.

۱۵. کتاب مجموعه آملیا بدلیا اثر هرمن پریش

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

مجموعه داستان آملیا بدلیا در مورد دختری می باشد که کودکان همراه با آن ها ماجرا جویی های مختلفی را تجربه می کند.

 

بهترین کتاب های ادبیات کودک و نوجوان

۱۶. کتاب جایی که وحشی ها هستند نویسنده موریس سنداک

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

کتاب جایی که وحشی ها هستند کتاب مصوری است که داستان آن در مورد کودکی است که بدون خوردن شام به رختخواب فرستاده شده و آرام آرام به سرزمین رویاها پا می گذارد.

۱۷. کتاب پیت گربه‌هه: کفش سفیدمُ دوست دارم

سن مناسب: ۴ تا ۸ سال

این مجموعه کتاب داستان پیت گربه را روایت می‌کند و کفش های سفیدش را بسیار دوست دارد که به مرور با مواد مختلف کثیف می شود اما پیت اصلا ناراحت نمی شود و آهنگ خواندن خود را ادامه می دهد. این به کودکان یاد می دهد که با وجود هر مشکلی باید به راه خود ادامه دهند و هر مشکلی را در حقیقت فرصتی برای تجربه های بیش تر بدانند.

۱۸. کتاب قلب من می روید از کورینا لویکن

کتاب قلب من می روید داستان مهربانی و عشق است، این کتاب احساسات و خلاقیت کودکان را تقویت می‌کند و باعث می شود که اهمیت عشق و علاقه را درک کند.

۱۹. آدا دانشمند کوچک از آندریا بیتی

سن مناسب: ۵ تا ۷ سال

این کتاب پرفروش‌ترین کتاب تصویری سال ۲۰۱۶ می باشد. آدا یک دانش آموز کنجکاو کلاس دوم است که با تمام قدرت در مورد نتایج هیجان انگیز و ماجراجویانه پیش می رود. این کتاب کودکان را به پرسش و اختراع ترغیب می‌کند و یکی از بهترین کتاب های کودک و نوجوان دنیا می باشد.

۲۰. کتاب آنجا که پیاده رو پایان می یابد از شل سیلوراستاین

سن مناسب: ۶ تا ۸ سال

کتاب آنجا که پیاده رو پایان می یابد، این مجموعه فوق العاده خنده دار ولی بسیار آموزنده می باشد. در این دنیا با پسری آشنا می شوید که به تلویزیون تبدیل می شود و سپس داستان های مختلفی را تجربه خواهید کرد.

۲۱. صد دست لباس اثر النور استیس

سن مناسب: ۶ تا ۹ سال

این داستان در مورد قلدری نسبت به دختری به اسم واندا پترونسکی است که در مدرسه او را مسخره می‌کنند. نویسنده که یکی از همکلاسی‌های واندا می باشد، سعی دارد که بی تفاوتی خود را نسبت به این قلدری با نوشتن کتاب جبران کند.

۲۲. کتاب بچه های واگنی از گرترود چندلر وارنر

سن مناسب: ۷ تا ۱۰ سال

این داستان در مورد چهار بچه‌ است که پدر و مادرشان را از دست داده‌اند و از پدربزرگشان فرار می‌کنند در حالی که اصلا او را ندیده اند. یک روز فکر عجیبی به سر آن ها زد..

۲۳. کتاب تکه‌هایی که من شدند از رنه واتسون

سن مناسب: ۷ تا ۱۰ سال

این کتاب که یکی از بهترین کتاب ها کتاب برای کودکان ۱۰ ساله می باشد. جایزه های زیادی را به خود اختصاص داده است در مورد دختری به نام جید است که تلاش خود را می‌کند تا بتواند در این دنیا بی رحم با وجود همه سختی ها ادامه دهد.

۲۴. کتاب باد در درختان بید از کنت گرهم

سن مناسب: ۷ تا ۱۰ سال

داستان در مورد موش کور می باشد که از خانه ی زیرزمینی خود خارج شده و بعد از مدتی موش آبی را ملاقات می کند و باهم دوست می شوند، این کتاب نکات دوستی زیادی یاد می دهد که باعث می شود از بهترین کتاب های کودک و نوجوان دنیا باشد.

۲۵. کتاب دفتر خاطرات یک بچه خفن مهربان اثر جف کینی

سن مناسب: ۷ تا ۱۳ سال

رولی تجربیات خودش و دوستش را توی این دفتر می‌نویسد. خاطره این دو دوست بسیار جذاب می باشد و داستان های جذاب و دوست داشتنی می باشد که برای نوجوان ها و کودکان بسیار جذاب می باشد.

۲۶. کتاب آلیس در سرزمین عجایب اثر لوییس کارول

سن مناسب: ۸ تا ۱۱ سال

ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب که فیلم هایی هم بر اساس آن ساخته شده است و شخصیت های جذابی مانند خرگوش، ملکه ی سرخ و البته کلاهدوز محیطی بسیار جذاب در این داستان فراهم شده است که برای تمام کودکان جذاب می باشد.

۲۷. کتاب آماری و برادران شب از بی بی آلستن

سن مناسب: ۸ تا ۱۲ سال

کتاب آماری و برادران شب، داستانی بسیار جذاب می باشد که در مورد ختری سیزده ساله به نام «آماری» پس از ناپدید شدن برادرش می باشد و سازمان مخفی را کشف می کند و همین باعث ادامه داستان می شود..

۲۸. پلی به‌سوی ترابیتیا از کاترین پترسون

سن مناسب: ۸ تا ۱۲ سال

این کتاب که یکی از بهترین کتاب های ادبیات کودک و نوجوان  است در مورد جس و لزلی می باشد که در مدرسه طرد شده‌اند، آن ها دنیایی جادویی در جنگل تصور می کنند، که تخیل آن ها می تواند آن را ایجاد کند و در آن دنیا قهرمان می باشند.

۲۹. کتاب چارلی و کارخانه ی شکلات سازی اثر رولد دال 

سن مناسب : ۸ تا ۱۲ سال

این کتاب که فیلم مشهور و موفقی نیز از آن ساخته شده است برای بسیاری از کودکان بسیار جذاب می باشد، داستان این اثر در مورد پسر بچه ای می باشد که در خانواده ای فقیر زندگی میکند و آرزو دارد که کارخانه شکلات سازی « ویلی وانکا» دیدن کند..

۳۰. کتاب شارلوت عنکبوته از ای. بی. وایت

سن مناسب: ۸ تا ۱۲ سال

کتاب شارلوت عنکبوته داستانی بسیار جذاب می باشد، ویلبر، بچه خوکی است که حیوان خانگی دختری می باشد و حال با گذشت زمان گزینه ی برای تولید گوشت شده است، یکی از کسانی که به او در این راه کمک می کند (شارلوت عنکبوت) می باشد.

۳۱. کتاب آن‌جا که کوه به دیدار ماه می‌رود

سن مناسب: ۸ تا ۱۲ سال

جایی که کوه با ماه ملاقات می کند ممکن است بهترین کتاب کودک در سه گانه زیبا و پرفروش گریس لین می باشد، داستان دختر روستایی است که به همراه اژدها دنبال راز خوشبختی می گردد. اما آیا آن را پیدا می کند؟

فواید کتاب خواندن برای کودک 

  1. ساختن رابطه عاطفی عمیق تر با والدین
  2. پیشرفتهای چشمگیر تحصیلی
  3.  دایره لغات بیشتر
  4.  مهارت برقرار ارتباط قوی تر
  5. مهارتهای درست اندیشیدن
  6.  قدرت سازش با تجربیات جدید زندگی
  7.  افزایش نظم و تمرکز
  8.  خواندن یک نوع تفریح است
  9.  الگو سازی مثبت
  10. حرمت نفس بیشتر

منبع : ۳۱ بهترین کتاب های کودک جهان | از یک تا ۱۲ سالگی

بازی درمانی چیست؟

بازی درمانی(Play Therapy) برای بیان احساسات کودکان استفاده می شود تا به آن ها کمک کند احساسات خود را به جای کلمات، با اسباب بازی به شکل بهتر و راحت تری بیان کنند.

بازی درمانی عمدتا برای کودکانی استفاده می شود که ممکن است نتوانند احساس خود را با کلمات بیان کنند. بازی درمانی به آن ها کمک می کند تا با استفاده از وسایل بازی ارتباط برقرار کنند. این می تواند به آن ها کمک کند تا یاد بگیرند با امور سخت کنار بیایند.

بازی درمانی چیست؟

کودکان به طور طبیعی از طریق بازی یاد می گیرند و رشد می کنند. بازی درمانی با همراهی درمانگر آموزش دیده انجام می شود، نظارت روانشناس در بازی درمانی بسیار مهم می باشد.

روش های مختلفی برای بازی در درمان وجود دارد، برای مثال آلات موسیقی، کتاب، ظرف شنی، نقاشی و صنایع دستی همچنین می‌توانند نقش بازی یا نمایش عروسکی اجرا کنند.

آیا کودک من نیازمند بازی درمانی است؟

همان طور که از کلمه ی “بازی درمانی” مشخص است، این شیوه برای درمان مورد استفاده قرار می گیرد. بنابراین در مواردی مطرح است که پای نوعی از اختلالات روانی در میان است.

در این موارد لازم است تا کودک از طریق دریافت مداخلات درمانی بازی محور که ماهیتی استعاری دارند، به سمت حل مشکل حرکت کند.

چرا بازی درمانی؟

همان طور که می دانید، “بازی” زبان ارتباطی کودک با دنیای پیرامونش است. اگر چه کودک افسره نمی تواند در مورد یاس و ناامیدی اش صحبت کند.

اما می تواند آن را در بازی هایش به خوبی به نمایش بگذارد و از طریق بازی، درمان شود. به عنوان والد یا مراقب کودک، این مطلب می تواند برای تان در بردارنده ی یک نکته اساسی باشد.

شما می توانید با دقت در نحوه ی بازی های فرزندتان، نسبت به حالات روانی او اطلاعاتی کسب کرده و در صورت لزوم هرچه سریع تر جهت استفاده از مداخلات روانشناختی لازم اقدام کنید.

به عنوان مثال والدین یک کودک پرخاشگر این گونه گزارش می کنند که او دراکثر بازی هایش نیز در حال آسیب ردن به عروسک هایش و تنبیه آن هاست.

کودک وسواسی ممکن است در بازی هایش نیز حالاتی از وسواس تمیزی بیش از حد، سخت گیری درمورد تمیزی نسبت به عروسک هایش و یا سرزنش کردن آن ها را نشان دهد.

در ذهن کودک چه می گذرد؟

شاید به عنوان والد با خود فکر کنید اگر بازی می تواند درمان بخش باشد، بهتر است خودم بازی کردن با کودک را آغاز کنم.

واقعیت آن است که فرایند بازی درمانی، امری کاملا تخصصی، علمی و نیازمند مداخله ی بازی درمانگر است.

به زبان ساده می توان گفت، اگر کودکی، مشکلات رفتاری از جمله وسواس، افسرگی، اضطراب، تنبلی، پرخاشگری، پرخوری و یا بی اشتهایی را نشان می دهد.

در حقیقت با مشکلات روحی ناتمامی مواجه است که لازم است در طی فرایند بازی درمانی، کامل شوند تا کودک بتواند آن ها را کنار بگذارد.

به عنوان مثال کودکی که خشم فروخورده عمیقی نسبت به پدرش دارد، ممکن است آن را در قالب افسردگی و یا پرخاشگری نشان دهد.

آنچه در جریان بازی درمانی اتفاق می افتد آن است که کودک در فضایی کاملا ایمن، مورد پذیرش قرار گرفته و شروع به تجربه ی کامل احساس خشم فروخورده می کند.

در نتیجه ی این امر، او می تواند به این احساس پایان بدهد و رفتارهای پرخاشگرانه کمتری بروز دهد.

 

فواید بازی درمانی

بازی به کودکان اجازه می دهد:

  • تا اعمال خود را بهتر مدیریت کنند و می تواند رفتار نامطلوب را کاهش دهد.
  • تا توانایی های خلاقانه حل مسئله را توسعه دهند.
  • که با دادن فضایی به آن ها برای ارتباط با افکار و احساسات خود در مورد همدلی و احترام به احساسات دیگران بیاموزند.
  • انعطاف پذیر است

انواع بازی درمانی

بازی درمانی برای اختلالات زیر استفاده می شود و بازده بالایی دارد:

  • مشکلات تحصیلی
  • اوتیسم
  • افزایش مهارت اجتماعی (مهارت‌های اجتماعی شامل راه‌هایی است که کودک از طریق آن با دیگران به منظور دوست‌یابی، برآورده کردن نیاز، قاطعیت، استفاده از مرزها و همکاری با دیگران ارتباط برقرار می‌کند.)
  • اختلالات رفتاری
  • ناتوانی های یادگیری
  • مسائل مربوط به سلامت روان، مانند عصبانیت، اضطراب یا افسردگی
  • کمبودهای اجتماعی و عاطفی
  • بیان احساسات (خاک رس برای تقویت ابراز احساسات و عواطف به کار می رود، زیرا به کودک اجازه خلاقیت می‌دهد و از طریق همین خلاقیت است که احساسات کودک را تحریک می‌کند. نقاشی به کودک این امکان را می دهد که با افکار و احساسات خود در تماس باشد. به عنوان مثال: می توان از کودکان خواست تا تصویری از آنچه آن ها را عصبانی کرده است ایجاد کنند.)
  • رویدادهای استرس زا، مانند بیماری، سوء استفاده، تروما، یا بحران های خانوادگی ( مانند طلاق والدین)
  • افزایش اعتماد به نفس ( از نقاشی می توان برای نشان دادن رشد نقاط قوت کودک استفاده کرد. به عنوان مثال: یک کودک ممکن است از طریق نقاشی، پیشرفت خود را از دوران نوزادی تا امروز نشان دهد تا نقاط عطف به یاد ماندنی را برجسته کند و اینکه در طول سال ها چقدر رشد کرده و به موفقیت رسیده است. )

بازی درمانی اضطراب کودکان

بازی درمانی می تواند به کودکان کمک کند تا اضطراب های خود را به نمایش بگذارند، که به آن ها کمک می کند تا احساسات ترسناک را پردازش کنند. از طریق بازی درمانی، کودکان می‌توانند روش‌های «بودن» را تمرین کنند که برخلاف اضطراب است، مانند احساس قدرت، قوی و کنترل شرایط.

نکات اساسی در بازی با کودکان

اگر قصد دارید به عنوان پدر و یا مادر، کودکان را به مسیر تربیتی صحیح رهنمود کنید، بهترین ابزاری که در دست دارید “بازی” است.

کودکان در خلال بازی، چیزهای زیادی می آموزند. این در حالی است که گفته ها، توصیه ها و نصیحت های بزرگتر ها در اکثر موارد فاقد تاثیر رفتاری معنادار بر آن هاست.

۷ کلید اساسی در بازی درمانی

  • برای بازی با کودک، زمان خاصی اختصاص دهید. منظور از زمان خاص آن است که کودک احساس کند برای شما اهمیت دارد و بخشی از زمان شما به بازی کردن با او اختصاص داده شده است. با اجرای این گام ساده، تاثیر معناداری بر احساس ارزشمندی و عزت نفس او خواهید داشت.
  •  اگر کودک تان مضطرب است می توانید از بازی های جسمی، نوازش کردن و در آغوش گرفتن به منظور کاهش اضطراب او استفاده کنید.
  • اگر کودک تان پرخاشگر و عصبی است، لازم است بدانید او در بخشی از زندگی اش احساس ناکامی را تجربه کرده است.  بنابراین وقت آن است که در بازی، فضایی را فراهم کنید تا بتواند از طریق غلبه بر محیط، احساس پیروزی کند. در این شرایط بهتر است از بازی های رهایشی و توام با تخریب و کثیف کاری استفاده کنید. شن بازی، گل بازی، هفت سن، چیدن هرمی شکل لیوان ها و تخریب آن ها نمونه ای از این بازی هاست.
  • بجای سخنرانی به منظور رعایت قوانین در منزل، از موقعیت بازی برای ایجاد فرهنگ قانون پذیری در کودک استفاده کنید.
  • به عنوان مثال در حالی که همبازی فرزندتان هستید، محدودیت هایی را به صورت مقتدانه و عاری از خشونت وضع کتید و برای تخلف از آن ها، پیامدی طبیعی در نظر بگیرید. به عنوان مثال ” تا ساعت ۵ بازی می کنیم ولی اگر کسی جیغ زد، چون گوش بقیه درد می گیره و صداشو نمی شنوند، از بازی حذف میشه”.
  • بازی کردن می تواند برای شما نیز آرامبخش و مفید باشد. بهتر است در حین بازی از نقش همیشگی “والد” بیرون بیایید. کودک درون تان ر افعال کنید و صرفا بر رابطه ی خوب خود با کودک تمرکز کنید.
  •  دوستان خیالی کودک را بپذیرید و با آن ها همراهی کنید. این مساله می تواند به احساسات کودک رسمیت داده و در تقویت خلاقیت او نیز موثر باشد.
  • قبل از اینکه درخواست کودک مبنی بر ادامه ی بازی، شما را خسته و بی حوصله کند، برای بازی، زمانی تعیین کنید و نسبت به آن پای بند باشید.
  • پرخاشگری و بی حوصلگی شما می تواند زحماتی را که در طی یک ساعت بازی با کودک، متحمل شدید از بین ببرد و هر دوی شما را عصبی و ناراضی کند.

درمانگر بازی درمانی خوب در تهران

  • بازی درمانی فرایندی تخصصی و یاری کننده است. بنابراین آن را هرگز به تعویق نیندازید.
  • به هنگام مراجعه، اجازه دهید تا فرد متخصص در اتاق درمان با کودک تان تنها باشد و مداخلات لازم را پیش ببرد.
  • اگر نگران تنها ماندن فرزندتان با فرد دیگری هستید، بهتر است نسبت به امنیت مرکزی که به آن مراجعه کرده اید اطمینان حاصل کنید و پس از آن، تا زمانی که درمانگر از شما درخواست نکرده در امر درمان مداخله نکنید.
  • توقع معجزه نداشته باشید: اختلالات رفتاری کودکان غالبا مشکلاتی مزمن و زمان بر هستند. بنابراین انتظار تغییر رفتار کودک پس از چند جلسه بازی درمانی، معقول نیست.

پیشنهاد می شود تا زمان تجویز شده توسط متخصص، درمان را ادامه دهید و از قطع خودسرانه ی جلسات خودداری کنید.

چه بسا قطع خودسرانه ی درمان، تاثیراتی به مراتب بدتر از عدم مراجعه داشته باشد. همانند زخمی که باز شده و بدون درمان، به حال خود رهاشود.

  • در ۹۹ درصد موارد، لازم است همزمان با مشارکت کودک در جلسات بازی درمانی، خود شما نیز به خانواده درمانگر رجوع کنید.

در غیر این صورت، عوامل خانوادگی جاری، ممکن است مانع از تغییرات رفتاری مثبت در کودک شود و یا رفتار منفی او را به دلایل مختلف حفظ کند.

  • برخی از والدین پس از جلسات بازی درمانی، ممکن است به کودک این گونه بازخورد دهند که ” مشاورت هم گفت که خیلی کله شقی، تو درست بشو نیستی و…”. این گونه برچسب ها نه تنها منجر به حل مشکل نخواهد شد بلکه می تواند مشکل را تا حد زیادی تشدید کند.

لازم است بدانید که کودک بیش از سرزنش و تحقیر نیازمند حمایت صحیح شما به منظور تغییر رفتار است.

سوالات متداول

۱ – چه سنی برای بازی درمانی مناسب است؟

اگرچه همه کودکان از این درمان سود می برند اما بازی درمانی به ویژه برای کودکان ۳ تا ۱۲ ساله مناسب است. البته دقت کنید که نوجوانان و بزرگسالان نیز از تکنیک های بازی می توانند استفاده کنند.

۲ – آیا بازی درمانی واقعاً مؤثر است؟

تحقیقات نشان می دهد که بازی درمانی می تواند در درمان طیف وسیعی از مسائلی که کودکان با آن مواجه هستند، از جمله سوء استفاده، رفتارهای پرخاشگرانه یا کنش گرانه، اضطراب، اوتیسم، شب ادراری، طلاق یا جدایی، غم و اندوه، مشکلات خواندن، مشکلات گفتاری و فوبیاها مفید می باشد.

منبع : بازی درمانی چیست؟

۱۱ تکنیک قطعی افزایش اعتماد به نفس کودکان

افزایش اعتماد به نفس کودکان زمانی رخ می دهد که والدین به کودک اجازه دهند احساسات خود را بیان کند و آن ها را سرکوب نکنند. همانطور که بچه ها رشد می کنند، عزت نفس آن ها نیز رشد می کند و والدین مسئول این رشد هستند. کودک با امتحان هر راه، کار، روش و مرحله ای اعتماد به نفس خود را افزایش می دهد.

هیچ پدر و مادری از داشتن فرزندی خجالتی و با اعتماد به نفس پایین خوشحال نیست و پدر و مادرها برای داشتن کودکی با ویژگی های ذکر شده هزینه های زیادی را متقبل می شوند.

به عنوان مشاور کودک و فرزندپروری باید بگویم هیچ کودکی با ویژگی هایی مانند خجالتی بودن و یا کمبود اعتماد به نفس متولد نمی شود.

باتوجه به این مساله با ادامه ی مطلب همراه باشید تا کلیدهای اساسی  افزایش اعتماد به نفس کودکانرا بیاموزید.


چگونه کودک مان را بدبخت کنیم؟

بدبخت کردن کودک در تمامی طول زندگی اش از فرمول بسیار ساده ای پیروی می کند. بر اساس این فرمول باید گفت ” احساس  ارزشمندی را از فرزندت بگیر تا بدبخت شود”.

بر اساس پژوهش ها مهم ترین عامل موفقیت فردی، عزت نفس است کودکی که از احساس ارزشمندی برخوردار باشد در موقعیت های مختلف به خوبی عمل می کند و به موفقیت می رسد.

اعتماد به نفس نیز از ارتباط تنگاتنگی با عزت نفس برخوردار است. با این تفاوت که اگر عزت نفس را برچسب کلی قیمت فرد به خود در نظر بگیریم، اعتماد به نفس احساس توانمندی در انجام امور جزیی تر است.

به عنوان مثال ممکن است فرزندتان از اعتماد به نفس کافی برای صحبت در جمع برخوردار نباشد اما در ورزش های رزمی اعتماد به نفس بالایی داشته باشد.

نشانه های عدم اعتماد به نفس در کودکان

  • گفتن چیزهای منفی و انتقاد از خود.
  • بیش تر در مورد نکات منفی خود صحبت می کند.
  • پیشرفت های خود را شانسی یا به دلیل تلاش دیگران می داند.
  • وقتی همه چیز خراب می شود خود را سرزنش می کند.
  • فکر می کند دیگران بهتر از او هستند.
  • مدام عذرخواهی کردن
  • کناره گیری از اجتماع و گروه ها دوستی
  • به دنبال تایید از دیگران بودن و در صورتی که تایید را دریافت نکند به کار خود شک می کند.
  • اجتناب از تماس چشمی و حضور در جمع.
  • فکر می کند لیاقت خوش گذرانی را ندارد.

تکنیک های طلایی رشد اعتماد به نفس

۱. نقاط ضعف را بشناسید

همانطور که گفته شد، اعتماد به نفس نسبت به عزت نفس، جزیی تر  است. برای افزایش اعتماد به نفس کودکان، در ابتدا لازم است از خود سوال کنید، اعتماد به نفس فرزندم در کدام بخش ضعیف است؟ و دلسل ان چیست؟ آیا مورد سرزنش، تمسخر، تحقیر، تحسین بی جا قرار گرفته؟ آیا بیش از حد از او حمایت کرده ام و به توانمندی خود در انجام کار باور ندارد؟

با شناختن حیطه مشکل و ریشه یابی آن می توانید به خوبی مساله را برطرف کنید.

۲. تحسین مداوم ممنوع

اگر شما نیز از جمله والدینی هستید که وقتی موفقیت کودک در امتحانات مدرسه، مسابقات و .. را می بینید جمله ای شبیه ” آفرین به تو افتخار می کنم، تو بهترینی” را نثارش می کنید، بهتر است بدانید که در حال انجام یک اشتباه تربیتی اساسی هستید.

پس از شنیدن این جمله کودک احساس می کند “فقط در صورت باعث افتخار هستم که موفق شوم” و آن باور سرآغاز اضطراب، کمال گرایی منفی و مشکلات روانی در او خواهدشد.

چنین کودکی نمی تواند در شرایط شکست، احساس ارزش کند و ارزشمندی خود را مشروط به موفقیت می داند.

 این در حالی است که زندگی عرصه ی شکست، آزمون و خطا و حرکت در سنگلاخ هایی است که تضمینی در موفق شدن برای عبور از آن ها وجود ندارد.

۳. بهتر است به جای دیدگاه نتیجه گرا، به فرایند تلاش فرزندتان دقت کنید.

مثلا در حین مطالعه برای یک امتحان به او بگویید ” می بینم که برای موفق شدن سخت در تلاشی” و در صورتی که به موفقیت کامل نرسید به او بگویید ” تلاشت در طول دوره ی امتحانات عالی بود. مهم اینه که تلاشت رو کردی و بقیه ش خیلی اهمیتی نداره”.

واقعیت آن است که بااین شیوه فرزندی “تلاش گر” تربیت خواهید کرد در حالیکه شیوه ی نتیجه گرا، فرزندی مضطرب، اهمال کار، رقابت جو و تایید طلب پرورش می دهد.

۴. سرزنش، تحقیر و تمسخر ممنوع

اگر به دنبال پرورش فرزندی منحصر به فرد  و یگانه و افزایش اعتماد به نفس کودکان هستید، از سرزنش، تحقیر و یا مقایسه ی کودک با دیگران چه بهره ای خواهید برد؟

کودکان دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که در سایه ی تشویق، توجه و پذیرش بی قید و شرط، رشد می کنند.

اگر جملاتی مانند ” دوستت بازم بهتر شد، هچ وقت توی بازی ها برنده نمی شی، تو به درد این کار نمی خوری، حیف! چقد برات هزینه کردم و..” هستید، مطمئن باشید به راحتی می توانید اعتماد به نفس کودک تان را بخشکانید.

۵. نظرخواهی از کودک

فرقی نمی کند شما در حال بیرون رفتن برای یک خرید هستید، یا قصد دارید چیدمان وسایل منزل را عوض کنید و یا جلسه ای برای رعایت نظم در خانه دارید.

در تمامی موارد فوق، می توانید نظر فرزندتان را جویا شوید.

می توانید گاهی اوقات طبق سلیقه ی کودک تان لباس بخرید، وسایل را بچینید و یا در مورد راه حل بهتر شدن نظم خانه از او نظرسنجی کنید.

با این شیوه او احساس مهم بودن و ارزشمندی کرده و می تواند به خودش اعتماد کند.

به همین طریق از مسئولیت دهی به کودک متناسب با سنش نیز به منظور  افزایش اعتماد به نفس کودکان استفاده کنید.

۶. عذرخواهی کنید

در صورت اشتباه، عذر خواهی کنید تا افزایش اعتماد به نفس کودکان را شاهد باشید. از این طریق فرزندتان می فهمد که اشتباه کردن امری طبیعی است و در صورت اشتباه از شما نیز عذر خواهی می کند.

البته یادتان باشد که مجبور کردن کودک به  عذر خواهی در حضور جمع امری بی فایده و کاملا مخرب است

۷.برای آنها فرصت ایجاد کنید

فرزندان خود را برای شکست آماده نکنید. به یاد داشته باشید، مانند هر چیز دیگری در زندگی، گاهی اوقات شروع با قدم های کودک آسان تر است.

به دنبال فرصت های مناسب سن برای آن ها باشید تا مهارت های جدید را امتحان کنند. اگر بچه های ۶ ساله شما می خواهند آشپزی بیاموزند، دستور پخت خورشت پیچیده ای فراهم نکنید. در عوض، یک دستور غذای ساده یک قابلمه ای را پیدا کنید که می توانند در اجاق مایکروویو درست کنند. فرزندان شما این فرصت را خواهند داشت که تمام مهارت های اولیه مورد نیاز برای آشپزی را بیاموزند.

هنگامی که آنها بر مایکروویو تسلط پیدا کردند، برای دستورهای غذایی سخت تر، وضعیت بسیار بهتری خواهند داشت.

۸. مراقب قلدری یا سوء استفاده باشید

وقتی اعتماد به نفس کودک به طور ناگهانی فرو می رود، ممکن است به دلیل قلدری یا سایر نشانه های سوء استفاده باشد. اگر متوجه تغییری در فرزندان خود شدید، توجه ویژه ای داشته باشید. از آن ها بیشتر در مورد آنچه ممکن است در مدرسه یا با دوستان اتفاق بیفتد بپرسید و اگر واقعاً مورد قلدری یا بدرفتاری است، اقدامات فعالی برای رسیدگی به این موضوع انجام دهید. 

۹. از اشتباهات درس بگیرید.

به یاد داشته باشید که شما نباید به آن ها بیاموزید که کامل باشند، بلکه باید به آن ها یاد دهید که به خودشان اعتماد داشته باشند. پس اشتباهات را بپذیرید. توضیح دهید که گاهی اوقات، اشتباهات راهی عالی برای یادگیری هستند و احتمالاً به موفقیت بیشتری منجر می شوند.

به یاد داشته باشید که اگر روی پاداش دادن به فرزندانتان برای تلاش و تکمیل تمرکز کنید و نه فقط به خاطر موفقیت، کودکتان یاد می گیرد که حتی اشتباهات نیز شایسته تحسین هستند.

۱۰. آن ها را تشویق و تحسین کنید

یادگیری و امتحان چیزهای جدید را برای آن ها تجربه مثبتی کنید تا شاهد افزایش اعتماد به نفس کودکان باشید. آن ها را تحسین کنید تا تلاش خو را بیش تر کنند.

یکی از راه های موثر برای انجام این کار این است که از دستاوردهای آن ها را قدردانی کنید. هنگامی که آن ها کاری را انجام دادند صادقانه آن ها را تشویق کنید ولی در این کار زیاده روی نکنید، زیاده روی باعث می شود کودک شما به تشویق عادت کند.

بازی برای افزایش اعتماد به نفس کودکان

بازی با افزایش اعتماد به نفس کودکان باعث افزایش مهارت کلامی نیز می شوند.

با استفاده از این بازی ها، کودک مهارت کلامی بیشتری خواهد داشت و به واسطه ی آن در جمع های دوستانه، کلاسی، خانوادگی و.. به خوبی می درخشد.

  • با سه کلمه ی بی ربط، جمله بساز.
  • قصه خوانی در جمع
  • اجرای نمایش به ویژه در جمع
  • پنج ویژگی مثبت کودک تان را به او بگویید. سپس دست او را بگیرید و هر یک از صفات را با ماژیک روی یکی از انگشتانش بنویسید. کودک از این کار لذت زیادی خواهد برد و ضمن احساس دیده شدن، باورش نسبت به توانمندی شخصی اش افزایش می یابد.
  • بازی بیا امتحان کنیم: برای این بازی، نقطه ی ضعف اعتماد به نفس در فرزندتان را شناسایی کنید. مثلا ممکن است فرزندتان از صحبت کردن در مقابل جمع ناتوان باشد و یا خجالت بکشد.
  • سپس برای او داستانی تعریف کنید که شخصیت قصه، مشکل فرزند تان را دارد و با آن مقابله می کند.
  • در موقعیتی مانند مهمانی یا جمع همسالان با ایجاد هیجان مثبت از کودک بخواهید تا مانند شخصیت قصه شجاع باشد و  شعر یا لطیفه ای را با صدای بلند تعریف کند.
  • در این هنگام لازم است تا حتی کوچک ترین موفقیت او را تشویق کنید و خواهید دید که به مرور زمان او خواهد توانست بر ضعف موجود غلبه کند.

منبع : ۱۱ تکنیک قطعی افزایش اعتماد به نفس کودکان

آموزش همدلی به کودکان با کمک روانشناس

آموزش همدلی به کودکان امر بسیار مهمی می باشد. همدلی توانایی درک، احساس یا به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. همدلی یک واکنش عاطفی به آنچه که شخص دیگری احساس می کند یا انتظار می رود آن را احساس کند.

همدلی چیست؟

بسیاری از افراد همدلی و همدردی را با هم اشتباه می گیرند اما آن ها دو ارزش مجزا می باشند. همدلی تنها توانایی درک احساسات فردی نیست، بزهکاران اغلب با تظاهر  به درک احساسات و متعاقباً کسب اعتماد دیگران از افراد منفعت می برند. همدلی چیزی بیشتر از این است. همدلی نه تنها توانایی تشخیص کیفیت احساسات کسی است بلکه  ارزش گذاری و محترم دانستن احساسات شخص دیگری را شامل می شود. همدلی به معنای رفتار کردن با دیگران از روی مهربانی، بزرگی و توافق و تفاهم است.

دو نوع اصلی همدلی وجود دارد: شناختی و عاطفی.

همدلی شناختی: توانایی درک دیدگاه دیگران و احساس درد آن ها می باشد. زمانی این نوع همدلی را تجربه می کنید که بدون از دست دادن احساسات خود در تجربه شخص دیگری غوطه ور شوید.

همدلی عاطفی: این نوع همدلی به این دلیل روی میدهد که با آن شخص همدردی می کنید یا احساس می کنید شبیه هم هستید. همدلی عاطفی به عنوان پاسخگویی عاطفی نیز شناخته می شود.

چرا رشد همدلی در کودکان مهم است؟

  1. همدلی برای یک جامعه منسجم حیاتی است. همدلی امکان تصمیم گیری اخلاقی و مهربانانه و نوع دوستانه را فراهم می کند. فقدان همدلی با احساسات دیگران در اوایل کودکی با مشکلات سلامت روان (مانند اختلال سلوک و روان پریشی) در آینده مرتبط است، بنابراین نباید اهمیت آن را دست کم بگیرید.
  2.  درک احساسات دیگران باعث تقویت تعاملات اجتماعی و رفتار همدلانه می شود.
  3. همدلی در کودکان با رفتارهای نوع دوستانه، مشارکتی و اجتماعی همراه است. کودکان همدل مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی بهتری دارند و پرخاشگری کمتر و استدلال اخلاقی بهتری نشان می دهند. آن ها همچنین هنگام اشتباه کردن و عدم رعایت قوانین حتی بدون نظارت نیز احساس گناه بیشتری نشان می دهند.
  4. احساس همدلی برای بزرگسالان در زندگی روزمره نیز مهم است. در نظر گرفتن دیدگاه شخص دیگر می تواند اعتماد و نزدیکی بین فردی را افزایش دهد.
  5. به مرور زمان این کار باعث افزایش اعتماد به نفس کودک می شود.

 

آموزش همدلی به کودکان پیش دبستانی

۱. کودکان باید شاهد نشان دادن همدلی بزرگسالان باشند.

در حالی که برخی از کودکان ذاتاً دارای موهبت قلب های رئوف می باشند، اکثر موارد کودکان نیاز دارند تا همدلی را توسط بزرگسالان پیرامون خود آموزش ببینند.

الگوبرداری همدلی از طریق نحوه ارتباط والدین با کودکان خود شروع می شود. والدینی که به چیزهای حائز اهمیت برای کودکان خود علاقه نشان می دهند و همچنین به روشی ملتفت و مثبت به هیجان ها عکس العمل نشان می دهند، درحال آموزش همدلی به کودکان می باشند.

۲. نیازهای هیجانی را برآورده کنید

زمانی که نیازهای هیجانی کودکان برآورده شود، دو چیز اتقاق می افتد. اول اینکه آن ها یاد می گیرند که چگونه نیازهای هیجانی دیگران را برآورده کنند و به آنچه دریافت می کنند، پایبند می شوند، بدان معنا که به اندازه کافی برای ابراز همدلی به دیگران هنگام نیاز، احساس امنیت می کنند.

۳. با کودکان در مورد نیازهای هیجانی صحبت کنید

برای بسیاری از بزرگسالان گفتگو در مورد نیازهای هیجانی یا هر چیز مرتبط با هیجان ها دشوار است. در نتیجه، آن ها به کندی برای صحبت درباره موضوع هیجان ها پیش می روند. در این حالت کودکان از کنترل هیجان های دیگران آگاه نیستند و در هر موقعیتی که واکنش هیجانی را ایجاب می کند، احساس ناراحتی می کنند.

گاهی اوقات آن ها از هیجان های خود می ترسند؛ زیرا آنها هرگز چگونگی مواجهه با نیازهای هیجانی را فرا نگرفته اند. گفتگو با کودکان در مورد نیازهای هیجانی و تجربه کردن آن ها در دیگر افراد ایده ی خوبی است. نیازهای هیجانی آن ها را نام گذاری کنید (برای مثال؛ حسادت، عصبانیت و دوستی) و به آن ها آموزش دهید که بروز این هیجان ها در شما امری نرمال است.

با کودکان خود گفتگو کنید که چگونه هیجان ها را به شکلی مثبت کنترل کنند و موقعیت هایی که در آن افرادی از آشنایان در حال تجربه کردن هیجان ها هستند را بازگو کنید و آموزش همدلی به کودکان را شکل دهید.

۴. موقعیت های زندگی واقعی را برای تمرین همدلی جستجو کنید

هیچ چیزی مانند مثال های زنده زندگی واقعی برای الگوسازی آنچه شما آموزش می دهید، وجود ندارد. در پی موقعیت هایی باشید که در شخصی دیگر تأثیرگذار است. با کودکان خود در مورد آنچه آن به افراد درگیر در این حس معنا می دهد  و اینکه ممکن است آن ها چگونه احساسی نشان دهند، صحبت کنید. این کار ر حتما در برنامه فرزندپروری خود قرار دهید.

برای مثال، اگر شما آمبولانسی را می بینید که به سرعت رد می شود با کودک خود درمورد آنکه اعضای خانواده ی شخص بیمار در آن لحظه چه احساسی دارند، صحبت کنید.

۵. بازی ها

خردسالان به ویژه در محبت ورزیدن وانمود می کنند که آن ها کسی یا چیز دیگری غیر از آن هستند. شما می توانید از این زمان های جالب برای آموزش همدلی به آنها استفاده کنید. با کودکان خود نقش شخص دیگر را بازی کنید. این ممکن است یک شخصیت موجود در کتاب یا تلویزیون و یا حتی کسی که می دانید اخیراً تجربه مهمی را پشت سرگذاشته است، باشد.

شما می توانید یک داستان را با یکدیگر مرور کنید و از کودک خود بخواهید تا بایستد و احساسی که شخصیت آن ها ممکن است در آن لحظه معین داشته باشد را تجسم کند. این بر متمرکز کردن توجه آن ها بر هیجان هایی که  شخص دیگر در آن موقعیت ممکن است تجربه کند، تاثیر دارد. شما می توانید از او بخواهید ادای احساساتی را درآورند که منعکس کننده ی احساسات شخصیت آنها است.

۶. محدوده اخلاق درونی آنها را مشخص کنید

آموزش تفاوت بین درست و نادرست به کودکان خود از دوران کودکی موجب تعیین کردن مرز اخلاقی درونی برای آن ها می شود که آن ها را به سمت داشتن انتخاب خوب سوق می دهد. در موقعیت هایی که نیاز به تصمیم است طوری عمل کنید که آن ها بتوانند نحوه ای که انتخاب و رفتارهای ما بر دیگران اثر می گذارد را ببینند و درک کنند.

با آنها در مورد اینکه چگونه کار بد به دیگران آسیب می زند، صحبت کنید و نیز به آن ها آسیب و صدمات ناشی از آن کار و اقدام او را بفهمانید. صحبت با کودکان درمورد چیزهای کوچکی مانند اسم گذاشتن روی دیگران یا بازی نکردن با برادر خود هنگامی که دوستش را می بیند، ایده خوبی است. هنگام ساختن یک اساس اخلاقی قوی از چیزهای کوچک و ملموس شروع کنید.

۷. مدیریت احساسات

تصور کنید در حین آموزش همدلی به کودکان، او می‌پرسد: «چطور وقتی روز قبل بستنی‌ام را انداختم، مدام به من گفتی که نباید ناراحت باشم، در حالی که من خیلی ناراحت بودم، اما بعد باید سعی کنم بفهمم. دیگران چه احساسی دارند؟»

«چرا باید احساسات دیگران را درک کنم در حالی که هیچکس احساسات من را نمی فهمد؟»

نادیده گرفتن احساسات فرزندانمان در آموزش همدلی به کودکان اثر معکوس دارد و ناهماهنگی در گفتار و عمل ما را نشان می دهد.

هر چه والدین بیشتر به فرزندان خود آموزش دهند که چگونه احساسات مختلف را به درستی برچسب و نام گذاری کنند، احتمال اینکه این کودکان نسبت به دیگران ابراز نگرانی کنند بیشتر می شود. و هرچه والدین بیشتر علل و پیامدهای احساسات را توضیح دهند، احتمال بیشتری دارد که بچه ها آگاهی عاطفی پیدا کنند و سعی کنند احساسات دیگران را درک کنند.

۸. آموزش مهارت های مقابله ای برای ایجاد همدلی

رشد عاطفی در رشد همدلی در کودکان مهم است. رشد عاطفی به کودک این امکان را می دهد که به شیوه ای سالم با احساسات منفی دیگران روبرو شود.

۹. همدلی را بر اساس ارزش ها و نه شباهت ها آموزش دهید

آموزش به کودکان برای یافتن شباهت‌ها در دیگران این ایده را تقویت می‌کند که باید با کسانی که شبیه خودمان هستند همدلی داشته باشیم، اما به شرطی که بتوانیم چیزی پیدا کنیم که نشان دهد ما شبیه هم هستیم. اما شباهت ها همیشه دلایل خوبی برای همدلی نمی باشند.

تحقیقات نشان می دهد که ما می توانیم با کسانی که با ما متفاوت هستند همدلی داشته باشیم. انگیزه نوع دوستانه یکی از این دلایل است. ما ذاتاً می خواهیم به آن ها کمک کنیم مهم نیست چقدر متفاوت هستیم.

مثال برای مهارت همدلی

  1. اگر دوست شما اسباب بازی مورد علاقه خود را گم کرد، ممکن است متوجه شوید که او ناراحت است زیرا می دانید اسباب بازی مورد علاقه خودتان چقدر برای شما مهم است.
  2. گوش دادن به صحبت کودکان دیگر در طول کلاس نشان دهنده رشد همدلی در کودکان است.
  3. احترام گذاشتن به احساسات دیگران.

سخن پایانی

به طور کلی اعتقاد بر این است که توسعه همدلی کودکان، بحث در مورد احساسات دیگران و توضیح دیدگاه‌های مختلف، راه‌های خوبی برای آموزش همدلی به کودکان است.

شما با پرورش دادن کودکان خود به درک کردن و تمرین همدلی، در واقع به آنها موهبت بخشش را اهدا می کنید. در دنیایی که در آن تأکید زیادی بر توجه به علایق شخص خود شما می شود؛ دهندگان بسیار کمیاب می باشند. اما آنها افرادی هستند که با رضامندی بیشتر از زندگی لذت می برند، معنادار ترین زیستن ها را احیا می کنند و از پاداش دهنده ترین ارتباطات لذت می برند. آموزش همدلی به کودکان خود یک سرمایه ی ارزنده و ماندگار برای آینده آن ها و نیز برای دنیایی است که آنها در آن سکنی می گزینند.

منبع : آموزش همدلی به کودکان با کمک روانشناس