نکات ارتباطی برای والدین جوان

تبدیل شدن به پدر و مادر می تواند تاثیرات بدی روی روابط شما داشته باشد، در این مقاله راه کارهایی برای کمک به شما ارائه شده است:

تبدیل شدن به پدر و مادر  یک  اتفاق شادی بخش، شگفت آور، و گاهی خسته کننده و سخت است. با خود بهترین و بدترین ها را به همراه دارد (ممکن است در یک لحظه بهترین را تجربه کنید و لحظه ای دیگر بدترین را). برای اکثر ما، این اتفاق تجربه ایست که بیشترین تغییر در زندگی را ایجاد می کند. یکی از این تغییرات در زندگی شما به عنوان یک زوج است. گذر از جایگاه  یک زن و شوهر که تمرکزشان روی یکدیگر است به پدر و مادری که مجبور هستند یک بچه را اولویت زندگی خود قرار بدهند، بسیار سخت است حتی برای زوج های بسیار شاد و سلامت. ممکن است برخی از روابط شما بخاطر نیازهای مبرمی که  مسئولیت پدر ومادری ایجاد می کند ، کمرنگ شده حتی ازبین برود. و در نتیجه، زمانیکه وظیفه پدر و مادری را به عهده می گیرید، بعد از گذشت ماه ها متوجه می شوید شما وشریک زندگیتان، زمان کمتری برای با هم بودن دارید، همدیگر را بیشتر آزار می دهید، و یا نسبت به قبل بیشتر قطع ارتباط می کنید.

اگر شما اینطور هستید، بدانید تنها نیستید.

مطالعات روانشناسی بیشماری ، آنچه را که روانشناسان” کاهش رضایت زناشویی طی تبدیل شدن به پدر ومادر”  می نامند، بررسی می کند. در مورد این نکته که این کاهش رضایت چقدر بد است واین اتفاق برای زن بدتر است یا برای مرد، و اینکه  چه  عواملی به جلوگیری از آن کمک می کند،  اختلاف نظرهایی وجود دارد.  از آنجا که محققان نمی توانند برای افراد به صورت تصادفی تعیین کنند بچه داشته باشند یا نه، نمی‌توانیم مدارک تجربی لازم را داشته باشیم تا با قطعیت بگوییم پدر و مادر شدن برای ازدواج بد است. ولی نتایج مطالعاتی که  روی زوج ها در طول دوره قبل از بچه دارشدن تا سال های بعداز تولد اولین فرزندشان  انجام شده ( معمولا در مقایسه با زوج هایی که بچه ندارند) همواره اینطور نشان داده که برای بیشتر زوج ها بچه دار شدن ، مشکلاتی در روابطشان بوجود می آورد.

موضوع  دیگری که این مطالعات به آن اشاره می کند این است که این نوع آسیب حتمی نیست.-  روابط برخی از زوج ها بعد از تولد اولین بچه دچار افول نشد. ولی چطور می توانید یکی از این پدر ومادر ها باشید؟  تغییر دادن بعضی از این اتفاقات  آسان نیست—داشتن امکانات مالی بیشتر، بارداری برنامه ریزی شده و والدینی که با هم زندگی می کنند، همگی عوامل حمایتی بالقوه ای هستند.  اولویت بندی  روابط بین زوج ها و تعیین زمانی برای باهم بودن عاملی است  که کنترل آن در دست شماست. البته حرف زدن تا عمل کردن راحت تر است، زیرا که این کارها را برای نوزادی  نیازمند و دوست داستنی انجام می دهید که زندگی اش برای شما ارزشمند است. بی شک می توانید با انجام  اقداماتی به حفظ سلامت روانی و روابطتان طی سال های اولیه پدر و مادرشدن کمک کنید. وشرایط به گونه ای پیش می رود که حتی نیاز به استخدام پرستار بچه برای ملاقات  های شبانه ندارید.

۱-اولویت بندی زمان خواب

محققان فکر می کنند یکی از دلایلی که تبدیل شدن به پدر ومادر برای روابط  زوجین، مشکل  ایجاد می کند

این است که بخاطرلذت های دوست داشتنی بچه دارشدن ، خواب دچار اختلا لات سختی می شود. وقتی کم خواب می شوید، ممکن است در برخورد با اتفاقات بد خود را عصبانی و بد خلق و متخاصم  ببینید. نویسنده مطالعه وهمکارش به این نکته رسیدند که هر کدام از زوج هایی که  شب قبل کمتر خوابیده باشند، بیشتر دعوا می کنند و در حل تعارضات  بدتر عمل می کنند. اگر تا به حال شب بیداری را تجربه نکرده باشید، احتمالا از کم خوابی های زیاد رنج خواهید برد. بعد ازتحمل  چند شب کم خوابی، افراد می گویند احساس خستگی نمی کنند ولی در انجام کارهای ذهنی ضعیف عمل می کنند.

برای بسیاری ، اولویت بندی خواب مشکل است- رها کردن ظروف نشسته، و اتاق پذیرایی مرتب نشده سخت است و اینکه گاهی تنها زمان باقی مانده شما را هم در انتهای یک روز سخت بخواهند  بگیرند—ولی این سختی ها ارزش دارد. اگر همچنان شب ها از خواب بیدار می شوید تا از کودک خود مراقبت کنید راه هایی وجود دارد تا بتوانید خوابتان را برنامه ریزی کنید. به عنوان مثال، برای خودتان زمانی برای خواب در نظر بگیرید، در این زمان گوشی تلفن یا تبلت به رخت خواب نبرید، با داشتن خواب خوب و سلامت، در طول شب مشغول غلطیدن وچرخیدن در رختخواب نیستید و حتی خوب است اگر در تختی جدا بخوابید تا شریک خود را بیدار نکنید. در باره راه های دیگر تقسیم کردن ساعات خواب شبانه فکرکنید در این‌صورت هر دونفر می توانند کمی خواب خوب و عمیق داشته باشند.

اگربه خوبی استراحت کرده باشید، روبه رو شدن با هر مساله ای راحت تر و بهتر است. اگر کارتان را سریع تر انجام دهید، کمتر اشتباه کنید، و کنترل بیشتری روی احساساتتان دارید و موثر تر خواهید بود. پس به جای بیدار ماندن و سروکله زدن با کارهای خانه، شغل، و مسائل شخصی، کمی بخوابید و ببینید که آیا حل مسائل درصبح آرام راحت تر نیست ؟! این ضرب المثل را فراموش نکنید، ” هیچ وقت با عصبانیت به رخت خواب نروید” در عوض تلاش کنید” اگر عصبانی هستید، بگویید دوستت دارم و شب بخیر” و ببینید صبح که بیدار می شوید هنوزآن مشکل وجود دارد یا نه؟

۲-به یکدیگر اعتماد کنید!

شب های بی خوابی، نوزاد نق نق کنان، و تمام الزامات پدرو مادری به هرمشکل دیگری که قبل از بچه دارشدن داشتید اضافه شده است. تبدیل شدن به پدر و مادر با وجود تمام لذت ها و شادی هایی که دارد می تواند به صورت غیر قابل وصفی استرس آور باشد. استرس باعث می شود  به سختی بتوانید همسری  آماده و عاشق باشید. بنابراین بدانید  وقتی همسرتان به شما تلنگر می زند، یعنی  فراموش کرده کاری که به او محول کرده اید را انجام بدهد و این معنی را ندارد که دیگر آنطور که دلتان می خواهد  مهربان و عاشق نیست. به جای اینکه عصبانی وخشمگین شوید، سعی کنید این حقیقت را جایگزین احساس بدتان کنید که او دوستتان دارد و احتمالا کم خوابیده و استرس زیادی  دارد. سرزنش مشکلات جزئی رابطه به خاطر دلایل خارجی مثل کمبود خواب، یا کم حافظه بودن به علت نگهداری از بچه، می تواند کمک کند شرایط را تحت نظر داشته باشید و در صورت امکان از تبدیل شدن چیزهای کوچک به مسائل بزرگ جلوگیری کنید.

البته اعتماد کردن به یکدیگر بسیار سخت است. مخصوصا اگر دچار کم خوابی باشید، پس سعی کنید برای خودتان قاونی وضع کنید. به عنوان مثال هر زمان احساس کردید ازجانب همسرتان متحمل آزار و اذیت شده اید با خودتان این جمله را تکرار کنید” این شخصیت واقعی او نیست، این کمبود خواب است” و یا چیزهای دیگری مثل این. همچنین باید تلاش کنید به خاطر آورید دفعه قبل شما کاری مشابه انجام داده و به خودتان یادآوری هر دوی شما می توانید اشتباهات زیادی داشته باشید.

البته، درست نیست که در برخورد با مسائل جدی بی اعتنا باشید. همچنان مهم است شرایط را تحت نظر بگیرید.

۳-قدرشناس باشید

زمان کم و داشتن کارهای زیاد، می تواند باعث شود هر کدام از شما ، دیگری را مسئول کارها بدانید. چه کسی وقت دارد بگوید برای درست کردن شام متشکرم وقتی که شما مشغول آماده کردن بچه برای خوابیدن بودید؟ ولی کمی حق شناسی می تواند نتیجه بخش باشد (مشکلات را قابل تحمل تر کند). تحقیقات نشان می دهد که هرچه افراد قدرشناس تر باشند، از روابطشان رضایت بیشتری خواهند داشت و این موضوع به ویژه در دوره های گذار مثل بچه دارشدن صحت دارد. پس مسائل کوچک مثل:۱- آگاهی از تلاش های همسرتان، ۲-صرف زمان برای داشتن احساس خوشبختی در این مورد که در این سفر پر هرج و مرج همراه همسرتان هستید، یا۳- بازگشت به زمان های قبل که وقتی همدیگر را برای اولین بار ملاقلت کردید چه احساسی داشتید و ابراز همان احساسات به همسرتان، این عوامل می تواند کمک کند روابطتان صمیمانه و برقرار بماند. وقتی شروع  به بیان حق شناسی و قدردانی می کنید ، احتمالا متوجه می شوید همسرتان نیز مشتاق است قدر شناسی اش را ابراز کند. و این احساس چقدر بهتر می بود  که برای تمام شام هایی که تهیه کرده بودید و پوشک هایی که عوض می کردید  و فکرمی کردید  به کارهایتان توجه نمی شود، تشکری ازصمیم قلب  دریافت می کردید؟

۴-باهمدیگر یک سرگرمی تازه (که زمان بر نباشد) را شروع کنید.

تحقیقات نشان می دهد مشغول شدن ( باهمدیگر) به سرگرمی های جدید برای زوج ها خوب است و این موضوع به ویژه  طی تبدیل شدن زوج ها به پدر ومادر، زمانی که بیشتر وقت شما صرف تمرکز بر روی چیزهایی غیراز روابطتتان می شود، صحت دارد. مخصوصا اگرتشخیص دهید سرگرمی های قدیمی که داشتید در این سبک جدید زندگی شما به خوبی قبل عمل نمی کند. مطمئنا وقتی دارید کالسکه بچه را هل می دهید، می‌توانید به پیاده روی (عادتی که قبلا هم داشتید) ادامه دهید ولی دیگر منطقی نیست که بخواهید هرهفته  تمام طول روز را صرف بالارفتن از کوه کرده یا غذا درست کنید و در صبح جمعه یک مسابقه دوی ماراتون در تلویزیون ببینید. پیداکردن یک سرگرمی جدید که بتوانید به عنوان یک زوج انجام دهید ارزشمند است—یک سرگرمی جدید شما دونفر را کنار هم می آورد و موضوعات جدیدی دراختیارتان می‌گذارد تا باهم گفتگو کنید، مخصوصا زمانی که اکثر اراتباطات شما مانند یک جلسه کاری بوده است.

نیازی نیست از آسمان شیرجه بزنید. چیزی را انتخاب کنید که خیلی زمان بر نباشد تا بتوانید به زندگی جدید تان برسید. اگر هر دو به کتاب خواندن علاقه دارید، دونفری به باشگاه دوستداران کتاب  ملحق شوید یا هرشب قبل از رفتن به رخت خواب به نوبت برای هم یک فصل از یک کتاب را بخوانید. یک بازی جدید انتخاب کنید. اسم ۱۰ رستوران درجه یک در اطرافتان را در لیستی جمع آوری کنید و متعهد بشوید که هر چند هفته یک بار یکی از آنها را امتحان کنید و قبل از رفتن  به رستوران باهمدیگر مشورت کنید که در رستوران چه غذایی میل خواهید کرد.

۵-نسبت به یکدیگر دلسوز باشید

وقتی مسائل در بدترین حالت ممکن است، در سکوت به خود نپیچید. به خاطر بیاورید که شما دونفر با هم هستید. حتی اگر نخوابیدید و بد خلق شده اید و زمانی برای قدردانی  و یا سرگرمی تازه ندارید، اگر مدت زمانی باهمدیگر درد دل کنید احساس بهتری به روابطتان پیدا خواهید کرد. اگر بشنوید  که همسرتان  می گوید چقدر خسته شده و بیش از هر چیز دیگری دلش می خواهد با شما به یک جزیره گرمسیری دورافتاده فرار کند، ممکن است دیگر احساس تنهایی و نا امیدی نکنید. این چیزها به این معنی نیست که همسرتان اهمیت نمی دهد، بلکه به این معناست که او هم در طول روز درحال تقلا بوده و فراموش کرده به شما بگوید که به مسائل اهمیت می دهد. حتی می‌توانید برنامه ای تهیه کنید تا یک جلسه کنترل احساس به صورت هفتگی داشته باشید تا فقط ۵ دقیقه  جمعه شب ها کنارهم بنشینید و به نوبت  گلایه ها را بازگو کنید و در مورد افسوس های دیگری درد دل کنید. این کار باعث می شود به جای اینکه در جایگاه “من ” و ” تو ” قرار بگیرید ،   “ما” باشید.

آیا وقتی پدرو مادر شدید با این لحظه سخت در رابطه مواجه شدید؟ آیا راهکاری پیدا کردید که موثر باشد؟ آخرین بار  که وقتی زمانی برای کنارهم بودن داشتید فرزندانتان چند ساله بودند؟

منبع : نکات ارتباطی برای والدین جوان

افزایش عزت نفس کودکان

عزت نفس کودکان، اعتماد نسبت به به اینکه کیست و چه کاری می تواند انجام دهد می باشد. در این مقاله، والدین راهکارهایی را برای افزایش عزت نفس کودکان یاد خواهند گرفت.

حس مثبت یکی از بزرگترین هدیه هایی است که شما می‌توانید به فرزندتان بدهید؛ بچه ها با عزت نفس بالا احساس مهر، محبت، شایستگی و خوشحالی بیش تری دارند.

عزت نفس در کودکان دبستانی

هر کودک لحظاتی دارد که در آن با چالش ها، فشار همسالان یا تجربه چیزهای جدید روبرو می شود و ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست بدهد یا ارزش خود را زیر سوال ببرد. در زندگی کودک، فراز و نشیب هایی وجود خواهد داشت که برای عبور از آن ها به عزت نفس بالا احتیاج دارند.

عوامل کلیدی برای ایجاد عزت نفس سالم، تعیین اهداف، پذیرفتن مسئولیت، انجام وظایف و جشن گرفتن موفقیت است. کودک باید بتواند موفقیت را به تصویر بکشد و بداند چه زمانی به آن دست یافته است.

۱۰ دلیل اهمیت عزت نفس

۱. فرزند شما می تواند شکست ها را تحمل کند.

کودکانی که عزت نفس بالایی دارند بهتر می توانند شکست های جزئی را بدون از دست دادن اعتماد به نفس تحمل کنند.

۲. تصمیمات خوب

بچه‌هایی که عزت نفس بالایی دارند، مهارت‌های تصمیم‌گیری خوبی دارند.

۳. فرزند شما می تواند الگوها و دوستان خوبی پیدا کند.

کودکانی که عزت نفس بالایی دارند، الگوهای همسالان و دوستان خوبی پیدا می کنند که به آن ها اهمیت داده و احترام می گذارند.

۴. می تواند در برابر فشار همسالان مقاومت کند.

افرادی که عزت نفس بالاتری دارند در ایجاد دوستی، مهارت همدلی، حفظ روابط دوستانه و مدیریت فشار همسالان بهتر هستند.

۵. از خودش دفاع می کند.

کودکانی که عزت نفس بالایی دارند از ایستادگی در دفاع از خود نمی ترسند.

۶. هویت سالم 

۷. فرزند شما می تواند الگوهای مناسب برای سال های نوجوانی داشته باشد.

نوجوانان تمایل دارند که نگاهی خودمحورانه به زندگی داشته باشند و ممکن است مسائل را جدی‌تر و شخصی‌تر از آنچه که باید ببینند. داشتن عزت نفس قوی در سال های نوجوانی محافظت کننده است.

۸. فرزند شما می تواند دستاوردهای بالاتری کسب کند.

تحقیقات نشان می‌دهد که خوش‌بین‌ها معتقدند عملکردشان بهتر از واقعیت است. این دیدگاه مثبت آن ها را به سمت ریسک بیشتر، تمرین بیشتر، تسلیم نشدن سوق می‌دهد و در نهایت، می‌توانند خوب عمل کنند.

۹. شکست ها را تحمل می کند

کودکانی که بر این باورند که موفقیت به دلیل تلاش خود آن هاست، معمولاً معتقدند که شکست‌ها قابل تحمل بوده و می توانند مشکلات را موقتی دانسته و آن ها را تحمل کنند.

۱۰. فرزند شما این آزادی را دارد که شکست بخورد.

یکی از بهترین چیزها در مورد عزت نفس کودکان، آزادی در شکست خوردن است. هیچ موفقیت واقعی در زندگی بدون شکست نیست بنابراین به کودک خود بیاموزید که ببیند چه چیزی می تواند از اشتباهات و چالش ها به دست بیاورد.

روش های افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان

در طول رشد عزت نفس کودک تکامل می یابد، آن ها به مرور متوجه خواهند شد که ذاتاً در هر کاری که تلاش می کنند استعداد ندارند. برخی از استراتژی های کلیدی که والدین می توانند برای کمک به فرزندان خود امتحان کنند، در ادامه آمده است. برای کمک به ساختن احساس مثبت فرزندانتان (مثل اینکه او بزرگ شده است) می توانید از راه های زیر کمک بگیرید:

۱.به فرزندانتان قدرت انتخاب دهید

قدرت انتخاب دادن به بچه ها بدون مسولیت کاری می‌کند که آن ها احساس صاحب اختیاری بکنند برای مثال: در صبحانه شما به فرزندانتان قدرت انتخاب بین تخم مرغ یا نان و پنیر را پیشنهاد بدهید. یاد گرفتن انتخاب برای افزایش عزت نفس کودکان مهم است، انتخاب های ساده در زمانی که فرزند شما کوچک است کمک خواهد کرد تا برای انتخاب های سخت بیشتری که در آینده با آن ها روبرو خواهد شد آماده شوند.

۲. همه ی کار ها را برای او انجام ندهید

صبور باشید و اجازه بدهید کارهایش را خودش انجام بدهد برای مثال با وجود اینکه اگر لباس او را بپوشانید ممکن است سریع تر و راحت تر باشد، اجازه دهید کار را خودش انجام دهد و کمک کنید که مهارت های زندگی را یاد بگیرد هرچقدر با چالش های تازه روبرو شود کفایت و اعتمادبه نفس بیشتری را احساس می‌کند.

۳. به او اجازه دهید بداند که هیچکس عالی نیست

توضیح دهید که هیچکس انتظار ندارد که کامل باشد. روشی که شما به اشتباهات کودکتان عکس العمل نشان می دهید، به او نشان می دهد که چگونه باید عمل کند.

۴. بیش از اندازه تعارف نکنید

بچه ها در تشخیص غیر صمیمی بودن تعارف ها و تعریف های بی اساس ماهر هستند. برای مثال از نقاشی کودکتان تعریف کنید ولی به او نگویید که چه هنرمند بزرگی است.

۵. کار های روزمره خانواده را مناسب با سنش به او واگذار کنید.

به بچه ها برای وظایفی مانند: چیدن میز، شستن ظرف ها یا تمیز کردن خانه بدهید. این کار احساس رقابت و کنترل مهارت حل مسئله آن ها را افزایش می‌دهند.

۶.مقایسه نکنید

هرگز احساسات فرزندانتان را تحقیر نکرده و او را دیگران مقایسه نکنید. وقتی عصبانی می‌شوید یک استراحت کوتاه بکنید و چیزی نگویید که بعدا پشیما ن شوید.

۷. با آن ها وقت بگذرانید

وقت گذاشتن برای بچه ها باعث می شود احساس کنند برای شما مهم هستند. تفریح ​​کنید و با هم فعالیت هایی مانند تماشای فیلم یا بازی با توپ انجام دهید که آن ها از آن لذت می برند.

برای تماشای و لذت بردن از دستاوردهای فرزندتان وقت بگذارید. این نشان می دهد که شما برای علایق او ارزش قائل هستید و اعتماد به نفس او را افزایش می دهد زیرا او خود را باهوش و توانا می بیند.

۸. از برچسب زدن بپرهیزید

هنگام تنبیه فرزندان خود از به کار بردن کلماتی مانند تنبل، شیطون یا احمق خودداری کنید. برچسب‌ها به کودک شما کمک نمی‌کنند تا بفهمد رفتار قابل قبول چیست و ممکن است او را به این باور برساند که هرگز نمی‌تواند به اندازه کافی خوب باشد. در عوض، رفتارهای منفی فرزندان خود را با توضیح ناشایست بودن رفتار آن ها اصلاح کنید. گفتن اینکه آنها را دوست دارید اما رفتار نادرست آنها را تایید نمی کنید، می تواند آن ها را نسبت به اعمال خود آگاه تر کند.

۹. انتظارات واقع بینانه داشته باشید

از مقایسه بپرهیزید و کاری نکنید که فرزندانتان وقتی خوب عمل نمی کنند، مثلاً وقتی نمره خوبی در مدرسه نمی گیرند، احساس شکست کند. این امر باعث کاهش روحیه و عزت نفس آن ها می شود.

۱۰. به کودک خود کمک کنید تا قوانین را درک کند

این نوع توضیحات به کودکان کمک می کند تا احساس امنیت و کنترل داشته باشند، که همه این ها اعتماد به نفس و توانایی آن ها را برای مقابله و حل مشکل ایجاد می کند.

۱۱. بگذارید فرزندتان ببیند که شما هم گاهی به کمک نیاز دارید.

در صورت نیاز از دیگران کمک بخواهید، وقتی کمک می‌خواهید فرزندتان درک می کند که کمک گرفتن نشانه ضعف نیست.

۱۲. به فرزندتان کمک کنید تا از کلمات برای حل چالش ها استفاده کند

گفتن کلماتی که فرزندتان نیاز دارد، احتمال درخواست کمک او را بیشتر می کند. همچنین به او کمک می کند تا بفهمد چه اتفاقی افتاده است و چه مراحلی برای موفقیت آمیز لازم است. اگر گریه یا پرخاشگری می کند به نیازهای او پاسخ ندهید تا زمانی که بتواند خواسته های خود را در آرامش بیان کند.

۱۳. تشویق به روابط دوستی

پیدا کردن و حفظ دوستان باعث رشد اعتماد به نفس و عزت نفس کودک نوپا می شود. فرصت های زیادی برای ملاقات و بازی با کودکان هم سن و سال او ایجاد کنید.

بازی هایی برای افزایش عزت نفس کودکان

۱. بازی وانمود

کودکان افکار و احساسات خود را از طریق داستان هایی که در حین بازی وانمودی خلق می کنند، به نمایش می گذارند. کودک نوپا ممکن است کیفی را بردارد، کت بپوشد و وانمود کند که او پدری است که به سر کار می رود. این به او کمک می کند تا با احساسات پیرامون اضطراب جدایی کنار بیاید

۲. بازی خوش بینی

متفاوت فکر کردن نحوه اتصال مغز شما را تغییر می دهد. افکار منفی یک چرخه منفی ایجاد می کند که می تواند منجر به ایجاد باورهای اصلی منفی در کودک شود. باورهای اصلی منفی، باورهای اساسی هستند که ما در مورد خود داریم. باورهای اصلی منفی ممکن است «من دوست داشتنی نیستم»، «من آدم بدی هستم» یا «من احمقم» باشد. چنین باورهایی بر اعتماد به نفس کودک شما تأثیر منفی می گذارد.

ابتدا روی یک تخته سفید یا کاغذ بزرگ (که می توانید روی دیوار بچسبانید)، نام هر یک از اعضای خانواده را بنویسید. سپس، به عنوان یک خانواده موافقت کنید که هدف خود را برای ایجاد خوش بینی بیشتر قرار دهید و بنویسید که برای خوش بینی بیش تر چه کاری باید انجام دهید.

خوش بینی مسری است. اگر این فعالیت عزت نفس را به طور منظم انجام دهید، متوجه خواهید شد که همه اعضای خانواده نسبت به هر گونه الگوی تفکر منفی غیرمفید آگاهی بیشتری پیدا می کنند. بنابراین به مرور عزت نفس کودکان افزایش می یابد و متوجه خواهید شد که او به طور طبیعی شروع به تغییر شرایط یا نتایج دشوار می کند.

منبع : افزایش عزت نفس کودکان

بی اختیاری مدفوع در کودکان

بی اختیاری مدفوع (Encopresis) به شرایطی گفته می شود که کودک بدون آن که علتی داشته باشد، در لباس و یا سایر موقعیت هایی که از نظر اجتماع پسندیده نیست، مدفوع می کنند.

انکوپرزیس وضعیتی است که در آن کودک پس از آموزش دیدن در مورد استفاده از دستشویی زمانی که در توالت نیست، مدفوع می کند. یبوست معمولا باعث این حوادث می شود. بی اختیاری مدفوع در کودکان می تواند ناامید کننده باشد، اما صبر داشته باشید و در زمانی که فرزندتان با آموزش سازگار می شود، آن را تشویق کنید.

برای تشخیص بی اختیاری ادرار سن کودک باید حداقل ۴ ساله باشد و بی اختیاری حداقل هر ماه یک بار و به مدت ۶ ماه متوالی رخ دهد. ملاک ۴ سال به آن دلیل انتخاب شده است که بررسی ها و پیگیری های متعدد نشانگر این موضوع هستند که ۵۰ درصد کودکان در ۲ سالگی و ۱۰۰ درصد آنان در ۴ سالگی قادرند که بر مدفوع خود کنترل داشته باشند.

بی اختیاری مدفوع در کودکان چیست

از آنجایی که تجمع مدفوع باعث کشیده شدن روده بزرگ می شود، اگر درمان نشود، مشکل بدتر می شود. به مرور کودکان ممکن است اشتهای خود را از دست بدهند یا از درد معده شکایت کنند.

مدفوع بزرگ و سفت همچنین ممکن است باعث پارگی پوست اطراف مقعد شود که خون روی مدفوع باقی می ماند.

بچه ها نمی توانند با شرم و گناهی که در مورد این وضعیت احساس می کنند روبرو شوند. برخی حتی سعی می کنند زیر شلواری کثیف خود را از والدین خود پنهان کنند.

پیشنهاد مشاور: راه درمان نگه داشتن مدفوع

اکثر کودکان مبتلا به بی اختیاری مدفوع می گویند قبل از اینکه لباس زیر خود را کثیف کنند، هیچ تمایلی به دفع مدفوع ندارند. این اتفاق معمولاً در طول روز اتفاق می افتد، در حالی که کودک بیدار و فعال است.

دلیل دیگر ممکن است علمی تر باشد: از آنجایی که مغز به بوی مدفوع عادت می کند، ممکن است کودک دیگر متوجه این بو نشود.

به طور معمول، بی اختیاری مدفوع به دو طبقه ی عمده و چند طبقه ی فرعی تقسیم بندی می شوند. این طبقات عمده عبارتند از: اولیه و ثانویه. بی اختیاری مدفوع اولیه زمانی طبقه بندی می شود که پس از رسیدن به سن زمانی و عقلی ۴ سال، ادامه داشته و دوره ی زمانی قبلی کنترل مدفوع حداقل به مدت زمان یک سال اتفاق نیفتاده باشد.

اگر باوجود یک سال کنترل، بی اختیاری مدفوع ظاهر شود، از نوع ثانویه تلقی می شود.

تشخیص

ملاک های تشخیص بی اختیاری مدفوع هستند عبارتند از:

  • دفع مکرر مدفوع در محل هایی که مناسب این منظور نمی باشد، خواه عمدی و یا خواه غیر عمدی باشد.
  • وقوع حداقل یک مورد در ماه به مدت زمان ۶ ماه .
  • سن زمانی و عقلی حداقل ۳ سال.
  • ناشی از علت های جسمی همانند: مگا کولولن، آگانگلیونی نیست.
  • معاینه رکتال که در آن پزشک یک انگشت دستکش دار را وارد رکتوم می کند تا انسداد و مشکلات عضلانی را بررسی کند.
  • اشعه ایکس
  • شکم درد
    از دست دادن اشتها
  • ارزیابی روانشناختی برای تعیین علت در صورت ارتباط با استرس عاطفی، ترس یا چالش های رفتاری.

تخمین زده می شود که ۱٪ – ۲٪ از کودکان زیر ۱۰ سال تحت تاثیر انکوپرزیس قرار دارند. پسران بیشتر از دختران بی اختیاری مدفوع در کودکان را تجربه می کنند. تقریباً ۸۰ درصد از کودکان مبتلا پسر هستند.

علت مدفوع کودک در شلوار

سه نظریه ی عمده در مورد علت بی اختیاری مدفوع وجود دارد، این نظریه ها عبارتند از: نظریه طبی، نظریه ی پویایی روانی و یادگیری – رفتاری.

نظریه  طبی: این نظریه از دیدگاه رشد عصبی به مشکل نگاه می کند. بی اختیاری مدفوع در این چشم انداز، حاصل از نارسایی های رشدی در ساخت و کارکرد مکانیزم های تشریحی و فیزیولوژیکی مورد نیاز برای کنترل روده می باشد، این نارسایی ها موقتی به شمار می آیند. مشکلات پزشکی شامل موارد زیر می باشند:

  • اینرسی روده: روده بزرگ مدفوع را آنطور که باید حرکت نمی دهد.
  • آسیب عصبی دستگاه گوارش: ماهیچه های انتهای دستگاه گوارش (مقعد) به درستی بسته نمی شوند.
  • بیماری هیرشپرونگ: پایانه های عصبی در روده وجود ندارد، این امر باعث انسداد روده می شود و مدفوع نمی تواند دفع شود.
  • عفونت یا پارگی در رکتوم.
  • کم آبی (عدم نوشیدن آب کافی ).
  • سوء تغذیه یا رژیم غذایی متشکل از چربی و شکر بیش از حد.

نظریه پویایی روانی: این نظریه، اختلال بی اختیاری مدفوع را نشانه ی برخی از تعارض های عمیق تر می داند. علل روانی این اختلال شامل موارد زیر می باشد

  • کودک مشغول بازی است و نمی خواهد برای رفتن به دستشویی بایستد.
  • ترس از توالت
  • رویدادهای استرس زا در زندگی کودک، مانند شروع مدرسه.
  • اختلال نافرمانی مخالف
  • مشکلات رفتاری: فرزند شما در پیروی از قوانین یا برآوردن انتظارات اجتماعی مشکل دارد.

نظریه ی یادگیری_ رفتاری: این نظریه، بی اختیاری مدفوع را به دلیل نادرست بودن روند آموزش استفاده از توالت ناشی می دانند.

روش های رفتاری، با موفقیت بیشتری در درمان بی اختیاری مدفوع مورد استفاده قرار گرفته اند. از جمله ” برچسب جایزه ” که در آن، کودک برای هر روزی که بدون بی اختیاری سپری کند، ستاره ای را در چارت وارد می کند. سایر تقویت کننده های رفتاری بسیار اثر بخش بوده است. اما با این حال، شاید بهترین روش مقابله با این اختلال، روش ترکیبی طبی _ رفتاری نیز باشد.

در حالی که تقریباً همیشه یک مؤلفه رفتاری در انکوپرزیس مزمن وجود دارد، رفتار درمانی به تنهایی، مانند ارائه پاداش، معمولاً مؤثر نیست. در عوض، ترکیبی از درمان پزشکی و رفتار درمانی بهترین و دائمی ترین نتیجه را به دنبال دارد.

علائم

  • نمی توانند مدفوع خود را نگه دارند.
  • مخفی کردن مدفوع
  • پنهان کردن لباس های کثیف
  • دفع نامنظم
  • احساس نفخ یا احساس درد در شکم یا معده
  • از دست دادن اشتها
  • خاراندن یا مالش ناحیه مقعد به دلیل تحریک مدفوع آبکی
  • کناره گیری از دوستان، مدرسه یا خانواده

بی اختیاری مدفوع در کودکان بیش فعال

مطالعات نشان داده است که کودکان مبتلا به ADHD (بیش فعالی) به طور قابل توجهی نسبت به کودکان سالم، میزان بی اختیاری ادرار و مدفوع، یبوست، شب ادراری و دیسوری بالاتری دارند.

بیشتر کودکان مبتلا به ADHD در کنترل مثانه در طول روز و شب ناتوانی هایی را تجربه می کنند که با درمان به مرور کاهش می یابد.

متخصصان پزشکی معمولاً تخلیه مدفوع از روده بزرگ و رکتوم را به عنوان تخلیه یا در موارد شدید که پزشک نیاز به خارج کردن مدفوع به صورت دستی دارد انجام می دهند.

درمان قطعی بی اختیاری مدفوع در کودکان 

درمان برای هر کودکی که به بی اختیاری مدفو عتشخیص داده می شود منحصر به فرد است و می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • مصرف ملین‌ها یا تنقیه برای اطمینان از مدفوع نرم و منظم زیر نظر دکتر.
  • برنامه منظم برای دستشویی
  • یک رژیم غذایی سرشار از فیبر (میوه ها، غلات کامل، سبزیجات).
  • نوشیدن آب فراوان
  • ستایش یا پاداش به فرزندتان برای استفاده منظم از توالت
  • در صورت وقوع حادثه، با فرزند خود دعوا و پرخاش نکنید.
  • تخلیه رکتوم و کولون از مدفوع. بسته به سن کودک و موارد دیگر، پزشک ممکن است داروهایی از جمله نرم کننده مدفوع، ملین ها و یا تنقیه را توصیه کند. ملین و تنقیه را فقط زیر نظر پزشک بدهید. هرگز این درمان ها را بدون مشورت با پزشک خود در خانه انجام ندهید.
  • در بیشتر موارد، آزمایش خون بخشی از ارزیابی یبوست نیست. در برخی موارد، عکسبرداری با اشعه ایکس از شکم یا لگن کودک انجام می شود تا مشخص شود که چه مقدار مدفوع در روده بزرگ وجود دارد و اینکه آیا کولون و رکتوم بزرگ شده اند یا خیر.

درمان خانگی بی اختیاری مدفوع در کودکان

  • رژیم غذایی و ورزش در منظم نگه داشتن دفع بسیار مهم است. اطمینان حاصل کنید که کودک شما مقدار زیادی غذاهای غنی از فیبر دریافت می کند.
  • میوه های تازه، میوه های خشک مانند آلو و کشمش، لوبیا خشک، سبزیجات و نان و غلات پرفیبر را در برنامه غذایی کودک قرار دهید.
  • از والدین خواسته می‌شود که زمان‌هایی را بعد از غذا برنامه ریزی کنند. این به بچه‌ها کمک می‌کند تا یاد بگیرند که اهمیت دستشویی رفتن را درک کنند.
  • برای بی اختیاری مدفوع به چه دکتری مراجعه کنیم؟ با متخصص گوارش که در درمان بیماری ها و شرایط دستگاه گوارش که بر روده بزرگ تأثیر می گذارد صحبت کنید.
  • مصرف (لوبیا و عدس، سبزیجات (کلم بروکلی، مارچوبه). میوه ها (توت ها، سیب). غلات) می تواند به دفع راحت تر کودک کمک کند.
  • آموزش: کودکان ممکن است به آموزش در مورد استفاده مناسب از ماهیچه ها و سایر پاسخ های فیزیکی احتیاج داشته باشند.
  • اگر کودک در مورد انکوپرزیس احساس شرم یا گناه داشته باشد، درمانگر می تواند به او کمک کند تا با این احساس مقابله کند و راه های دفع مدفوع را به طور معمول بیاموزد.
  • بچه‌های مبتلا به بی اختیاری مدفوع در کودکان اغلب توسط خواهر و برادر و همکلاسی‌هایشان مسخره می‌شوند. والدین باید مراقب عزت نفس پایین و افسردگی در کودکان مبتلا به بی اختیاری مدفوع باشند.

سوالاتی که باید از پزشک بپرسید

  • آیا باید رژیم غذایی فرزندم را طوری تغییر دهم که فیبر بیشتری داشته باشد؟
  • آیا کودک من نیاز به مصرف ملین یا هر دارویی دارد؟
  • آیا انکوپرزیس فرزندم بر توانایی او برای یادگیری در مدرسه تأثیر می گذارد؟

منبع : بی اختیاری مدفوع در کودکان

حسادت کودکان به فرزند دوم

 حسادت کودکان به فرزند دوم، حسادت در کودکان از نظر روانشناسی، سن حسادت در کودکان، شدیدترین دوره حسادت کودک در این مقاله بررسی می شود و به تمام سوالات شما در این باره در قسمت نظرات پاسخ می دهیم پس این مقاله را از دست ندهید و ما را از نظرات خود آگاه کنید.

ممکن است شما نیز حسادت در کودکان را تجربه کرده باشید و حسادت در کودکان باعث می شود که در موقعیت های خاصی، رفتارهای حسادت آمیز نشان می دهد و باعث تعجب شما و اطرافیان می شود.

حسادت در کودکان از نظر روانشناسی

بررسی حسادت در کودکان از نظر روانشناسی نشان داده است که موقعیت های خای مانند رقابت، مقایسه با هم سن و سالان و یا فرق گذاشتن بین بچه ها، آتش حسادت را شعله ور تر می کند و باعث می شود تا فرزندتان نه تنها در هیچ کاری با شما همکاری نکند، بلکه دچار احساس خشم، عصبانیت و کینه نیز شود.

شاید برای تان عجیب باشد که یک مقایسه ی به ظاهر کوچک چگونه می تواند تا این حد برانگیزاننده باشد اما در حقیقت، قرار گرفتن در موقعیت های تبعیض، مقایسه و یا رقابت؛ این احساس را به همراه می آورد که ” من از دیگران کمتر هستم “ و باعث شکل گیری حد زیادی از ترس درونی می شود.

کودک ترسیده، تلاش می کند تا با رفتارهای حسادت آمیز از خود دفاع کند و توانایی اش در دفاع از حقوق خود را به نمایش بگذارد و حقوق خود را پس بگیرد.

متاسفانه این رفتارها در دراز مدت می تواند منجر به تنها ماندن کودک و یا کناره گرفتن دیگران از او نیز شود که مهارت های اجتماعی را به طور قابل توجهی تحت تاثیر قرار می دهد.

حسادت کودکان به فرزند دوم

از نظر روانشناسی، معمولا حسادت در حدود یک و نیم سالگی شکل می گیرد و در فاصله ی ۲ تا چهار سالگی بیشتر می شود.

این بین اگر فرزند تازه ای متولد شود، ممکن است کودک به رفتارهای نابه هنجار دیگری مانند افسردگی، بدغذایی، اضطراب و یا شب ادرار متوسل شود تا از این طریق اعتراض خود به شرایط را بیان کند.

به عبارت دیگر لازم است بدانید که این رفتارها بیش از آنکه یک اختلال باشند، روشی برای ابراز وجود هستند که فرزندتان از آن استفاده می کند.حسادت به بچه کوچکتر امری عادی می باشد ولی باید با کمک والدین کنترل شود. در ادامه راه های لازم برای درمان این مشکل آورده شده است.

رفتار با فرزند اول وقتی فرزند دوم به دنیا می آید

اگر فرزند شما عادت ندارد در کنار نوزادان باشد یا شما را کنار آن ها ببیند، ممکن است در ابتدا واکنش های شدیدی داشته باشد. خوب است که بتوانید زمان آرامی را با خانواده های دیگر بگذرانید تا او به این ایده عادت کند که اگر والدینش نوزادان دیگری را در آغوش بگیرند، باز هم او را دوست دارند و از او مراقبت خواهند کرد.

۵ نشانه حسادت در کودکان

نشانه‌های حسادت در کودک می‌تواند متفاوت باشد، اما معمولاً شامل فوران خشم یا گریه، نشان دادن پرخاشگری نسبت به خواهر و برادر یا همسالان، مقایسه بین خود و دیگران، یا خودداری از محبت می باشد.

  • توجه ناخواسته: کودکانی که حسادت از خود نشان می دهند اغلب دلبسته و خواستار توجه می شوند. آن ها ممکن است تقاضای بغل بیشتری داشته باشند یا نخواهند که اتاق را ترک کنید.
  • ناامنی: کودکان حسود اغلب احساس ناامنی می کنند و این را از طریق رفتارهای منفی مانند نام گذاری، قلدری یا کینه توزی نسبت به دیگران ابراز می کنند.
  • تمرکز ضعیف: اگر کودکی احساس حسادت می کند، ممکن است در تمرکز روی کارها یا کارهای مدرسه مشکل داشته باشد.
  • مالکیت: کودک حسود ممکن است رفتار مالکانه خود را در مورد اسباب بازی ها یا وسایل خود نشان دهد و اگر شخص دیگری چیزی را بخواهد که متعلق به اوست، ناراحت شود.
  • پرخاشگری: برخی از کودکان حسود به دلیل احساس حسادت و ناامنی در مورد از دست دادن توجه بزرگسالان یا همسالان، نسبت به خواهر و برادر یا همسالان خود به خاطر مسائل به ظاهر بی اهمیت پرخاشگری نشان می دهند.

کنترل حسادت کودکان

بسیاری از والدین به دلیل عدم آگاهی از سار و کارهای روانی درونی در خصوص حسادت، تلاش می کنند تا از طریق تنبیه، فشار، اجبار و یا روش هایی مانند سرزنش کردن، مانع از حسادت ورزی کودک شوند.

این در حالی است که چنین روش هایی می تواند احساس عدم درک شدگی را بیشتر کرده و کودک را برای کنارگذاشتن حسادت، لجبازتر کند.
استفاده از راهکارهای زیر می تواند به شما کمک کند تا این وضعیت را به خوبی مدیریت کنید:

۱. با فرزندتان صحبت کنید و به او بگویید که برای تان مهم و دوست داشتنی است.

در طی این گفت و گو او را متوجه کنید که توجه تان به کودکان دیگر به خاطر ناتوانی و کوچک بودن شان است و ربطی به مساله ی دوست داشتن ندارد.
سعی کنید در عین حال جانب اعتدال را نیز رعایت کنید و از توجه افراطی به فرزند پرهیز کنید.

۲. به فرزندتان محبت کنید.

محبت کردن به فرزندتان به ویژه در اوقاتی که تنها هستید، به او احساس دوست داشتن را منتقل می کنید. او را نوازش کنید و در آغوش بگیرید.

۳. به فرزندتان قدرت دهید.

از طریق واگذار کردن کارهای کودک کوچک تر به فرزند حسودتان می توانید در او احساس کنترل، قدرت و توانمندی ایجاد کنید. به عنوان مثال غذا دادن و یا لباس پوشیدن را به او واگذار کنید.

۴. از فرزندتان تعریف کنید.

ممکن است فرزند حسودتان تمایل داشته باشد تا به کارهای او نیز رسیدگی ویژه ای کنید. بنابراین بر این نکته تاکید کنید که تو قوی و شجاع هستی و می توانی کارهای خودت را به خوبی انجام دهی.

بیان دیگر ویژگی های مثبت فرزندتان نیز باعث می شود تا در او احساس دیده شدن ایجاد شود و رفتارهای حسادت آمیز کمتری را بروز دهد.
بهتر است بر ویژگی هایی تاکید کنید که مختص فرزندتان است و توجه ی ویژه ی شما به او را نشان می دهد.

۵. اعتماد به نفس را تقویت کنید.

راهکار ارایه شده در مورد قبل، به فرزندتان کمک می کند تا احساس بهتری در مورد خود داشته باشد و خود را ارزشمند بداند.

برای رشد اعتماد به نفس، کارهایی را به فرزندتان محول کنید که از عهده ی آن ها بر می آید. بر توانمندی های فرزندتان تاکید کنید و احساس کافی بودن را در او پرورش دهید.

۶. به کودک اجازه دهید تا احساس حسادت یا خشم اش را بیان کند.

ماندن با احساسات منفی مانند حسادت و خشم به صلاح کودک نیست. برای تغییر این وضعیت، به کودک اجازه دهید تا احساسات واقعی اش در مورد کودک دیگر را بیان کند.

می توانید ابزاری جایگزین مانند یک عروسک را در اختیار او قرار دهید تا احساس خشم اش را از طریق ضربه زدن به آن تخلیه کند.

نقاشی کردن نیز می تواند روش مفید دیگری برای بیان احساسات باشد.

در صورتی که حسادت در فرزندتان منجر به رفتارهای دیگری مانند شب ادراری، ناخن جویدن و یا اضطراب و افسردگی شده است، می توانید با مراجعه به بازی درمانگر، نسبت به درمان این وضعیت اقدام کنید.

۷. اهمیت اشتراک گذاری را به فرزندتان بیاموزید

برخی از کودکان تمایل دارند بدون دلیل از سایر کودکان کینه بگیرند. اگر اینطور است، اهمیت اشتراک گذاری، مراقبت از دیگران، برخورد با آن ها و خوش گذرانی را به فرزندتان بیاموزید. این کار به آن ها کمک می کند تا هر نوع ناامنی را از بین ببرد، دیر یا زود خواهید دید که فرزندتان از همراهی با کودکی که زمانی به او حسادت می کرد لذت می برد.

۸.به کودک و احساس او گوش دهید

در بیشتر موارد، رفتار حسادت آمیز در کودک عمیق است، زیرا آن ها یک مشکل یا نگرانی خاص در پشت چنین رفتاری دارند.

با فرزندتان صحبت کنید، دلیل حسادت او نسبت به یک فرد خاص را دریابید و سپس با نظرات خود بدون دخالت در احساسات و ترس های او به حرف های او گوش دهید.

ممکن است موقعیت هایی وجود داشته باشد که کودک شما عزت نفس و اعتماد به نفس کمتری داشته باشد، ممکن است از جنبه های مثبت خود اطمینان کافی نداشته باشد، که ممکن است باعث شود نسبت به شخص دیگری حسادت نشان دهد و در اینجا ممکن است این جنبه های مثبت را تقویت کنید.

۹. از کودکتان درباره احساساتش سؤالات باز بپرسید

هنگام برخورد با احساس حسادت در کودکان، مهم است که گفتگوی باز و صادقانه داشته باشید.

یکی از راه‌های تسهیل چنین بحثی این است که از فرزندتان سؤالات باز و طولانی درباره احساساتش بپرسید. این به آن ها کمک می کند تا کلماتی را روی احساسات قوی که ممکن است تجربه می کنند بیان کنند و به احساسات خود را درک کنند.

سؤالات باز همچنین می توانند به کشف دلایل اصلی حسادت کمک کنند، که می تواند هر چیزی از اعتماد به نفس پایین گرفته تا ترس از دست دادن باشد.

در پایان، ارتباط شفاف و گفتگوهای سالم کلید کاهش حس حسادت در کودکان است.

۱۰.روش های سالم تعامل با دیگران را آموزش دهید

الگوبرداری از رفتاری که می خواهیم ببینیم یک عامل کلیدی است. توضیح اینکه چرا رفتارهای حسادت‌آمیز ناسالم هستند و همچنین اینکه چگونه می‌توانند در روابط مخرب باشند نیز مهم است و در کاهش حسادت کودک نقش دارد.

به عنوان بزرگسال، ما باید تلاش کنیم تا به فرزندانمان نشان دهیم که چگونه با حسادت برخورد کند.

آموزش ارزش‌های همدلی و درک برای خود و دیگران از طریق نقش‌آفرینی و گفتگوهای باز در مورد احساسات می‌تواند به کودکان کمک کند به جای متوسل شدن به حسادت به عنوان ابزاری برای مقابله، یاد بگیرند که چگونه در روابط خود با خانواده و دوستان احساس امنیت کنند.

سن حسادت در کودکان

طبیعی است که کودکان خردسال نسبت به خواهر یا برادر جدید خود احساس حسادت کنند، این حسادت حتی در کودکان نوپا نیز دیده می شود و کاملاً طبیعی است و روشی است که آن ها برای ابراز احساسات ناامیدی و سردرگمی خود در مورد نقش آن ها در زندگی شما و خانواده انتخاب کرده اند.

شدیدترین دوره حسادت کودک

حسادت در اکثر کودکان بین یک تا دو سالگی ظاهر می شود، کودکان در ۳.۵ سالگی بین موقعیت های اجتماعی که حسادت را برانگیخت تمایز قائل می شوند.

درست مانند احساس ترس در هنگام تهدید یا عصبانیت زمانی که بی عدالتی انجام شده است، طبیعی است که گاهی اوقات نیز حسادت کنیم.

منبع : حسادت کودکان به فرزند دوم

چگونه استرس مدرسه در کودکان را از بین ببریم؟

استرس مدرسه در کودکان امری طبیعی می باشد که دلایل متعددی دارد و قابل درمان می باشد. روان شناسان و همچنین مشاوران آگاه به روانشناسی کودک و نوجوان می توانند به درمان استرس مدرسه در کودکان کمک کنند. در ابتدا باید موارد زیر بررسی شود:

  • در صورت امکان باید متوجه شد که عامل یا عواملی که سبب ایجاد اضطراب در نوجوان و یا کودک شده است، چیست. گاهی اوقات با بحث و گفت و گو در این زمینه، می توان از تشدید و گسترش اضطراب به خوبی جلوگیری کرد و مانع از افزایش آن گردد.
  • باید به نوجوان کمک کرد تا جنبه ی تهدید آمیز و عاملی که ایجاد کننده ی اضطراب در او بوده است را کم کرد.
  • باید به صورتی سبب افزایش توانایی عملکرد کودک و یا نوجوان، حتی در زمان اضطراب شد.

استرس در کودکان چیست؟

استرس را می توان به عنوان پاسخ های فیزیکی و ذهنی ما به برخی رویدادهای خارجی تعریف کرد.

از طرف دیگر، نوعی استرس وجود دارد که بیشتر از یک گفتگوی درونی ناشی می شود تا یک رویداد بیرونی. ما این را “اضطراب” می نامیم. که شامل احساس مداوم ترس یا دلهره است و در زندگی روزمره شما اختلال ایجاد می کند.

بدن شما با ترشح هورمونی به نام کورتیزول که فشار خون و عملکرد سیستم ایمنی را تنظیم می کند، به استرس واکنش نشان می دهد. اگر همیشه استرس دارید و بدنتان بیش از حد کورتیزول تولید می کند، ایمنی شما را کاهش می یابد، فشار خون شما بالا می رود و عملکرد شناختی شما مختل می شود.

بنابراین از آنجایی که استرس بیش از حد چیز خوبی برای ذهن یا بدن شما نیست، باید به فکر استفاده از چند تکنیک مدیریت استرس در زندگی روزمره خود باشید.

۱۰ نشانه استرس مدرسه در کودکان

۱. اجتناب از دیگران

تنها بودن و اجتناب از فعالیت های گروهی و دوستانه راهی است که برخی از دانش آموزان سعی می کنند با استرس کنار بیایند. کودکانی که استرس دارند اغلب از مدرسه و فعالیت های اجتماعی کناره گیری می شوند، بنابراین برای کشف استرس در دانش آموزان ابتدایی  خود به نحوه تعامل فرزندتان با دیگران توجه کنید.

۲. تغییرات کوتاه مدت رفتار

تغییرات رفتاری ناگهانی یک علامت هشدار دهنده اصلی استرس می باشد که باید به آن دقت کنید. این تغییرات ممکن است شامل کج خلقی، یا پرخاشگری (ضربه زدن، گاز گرفتن یا لگد زدن) باشد.

۳. واکنش بیش از حد به مشکلات کوچک

واکنش بیش از حد نشانه رایج استرس مدرسه در کودکان است. ممکن است متوجه شوید که فرزندتان به راحتی ناامید می شود و به خاطر مشکلات کوچک (مانند گیر افتادن در یک تکلیف) پرخاشگری می کند.

۴. تغییر در الگوها

یکی از نشانه های اصلی استرس، تغییر در رفتار معمول است. کودک شما ممکن است به سختی به خواب برود یا وعده های غذایی را حذف کند.

۵. مشکل در تمرکز

کودک ممکن است در تمرکز روی کارها مشکل داشته باشد. عدم تمرکز نیز نشان دهنده استرس می باشد

۶. لذت نبردن از مدرسه

یکی از نشانه های بارز استرس در کودکان و نوجوانان، از دست دادن علاقه یا لذت بردن از مدرسه است. حجم کاری سنگین و تلاش برای همگام شدن با سایر فعالیت ها می تواند مدرسه را به یک استرس بزرگ تبدیل کند و باعث شود فرزند شما از شرکت در کلاس کناره گیری کند یا انگیزه خود را از دست بدهد.

۷. اثرات فیزیکی

اثرات فیزیکی استرس شامل سردرد، معده درد مکرر، کابوس و حتی شب ادراری باشد. همچنین ممکن است متوجه شوید که فرزندتان بیشتر از حد معمول بیمار می شود

۸. نیاز به توجه

ممکن است متوجه شوید که کودک شما بیش از حد معمول به شما می چسبد.

۹. قادر به حفظ تماس چشمی نیست

هنگامی که مستقیماً با کودک خود صحبت می کنید، ممکن است متوجه شوید که او قادر به برقراری تماس چشمی با شما نیست. این نشانه اصلی استرس است.

۱۰. نمی تواند بشیند

یکی از نشانه های استرس ناتوانی در نشستن و آرام گرفتن است. کودک شما ممکن است شروع به بی قراری کند، از این رفتار می توان به تکان دادن پا هنگام نشستن، ضربه زدن به پا یا عادتی مانند جویدن ناخن اشاره کرد.. این کارها اغلب راهی برای تسکین بخشی از استرس می باشد.

مثال 

برای درک استرس مدرسه در نوجوانان به مثال زیر توجه کنید:

نوجوانی که تمام وجودش را اضطراب فکر امتحان فرا گرفته است، به دلیل استرس و اضطراب خود امتحان را رد می شود. و حتی امتیاز و یا نمره ای نزدیک به آن چه که قبلا در کلاس می گرفته هم به دست نمی آورد. در چنین مواردی به خوبی می توان متوجه شد که چند عامل سبب بوجود آوردن این مشکل می شوند.

نوجوان در منزل تحت فشار روانی بسیار است و برای به دست آوردن نمره ی خوب احساس ناامنی می کند و یا امکان دارد که اعتماد به نفس خود را در اثر شکست هایی مداوم، از دست داده باشد.

به دلیل وجود این دلایل، هر شرایطی که به نوعی نوجوان را مورد ارزشیابی قرار بدهد، به شدت او را مضطرب می سازد. از طرفی دیگر،  اضطراب در عملکرد شخص نیز مؤثر نیز می باشد، به گونه ای که در هنگام امتحان دادن، حالت اضطراب او به صورت منفی تقویت می شود. این دوره ادامه دارد تا هنگامی که نوجوان از تلاش کردن برای رسیدن به موفقیت ها و هدف های خود، خود درای می کند، و یا از امتحان دادن فرار می کند.

بازی هایی برای کاهش استرس کودکان

۱.ورزش

ورزش های مناسب به صورت گروهی به کاهش استرس کودک کمک می کند. علاوه بر این بازی هایی که نیازمند فعالیت های جسمانی هستند نیز برای کاهش استرس کودکان در مدرسه نقش زیادی دارند.

فوتبال، والیبال و بسکتبال مورد علاقه اکثر بچه ها هستند. فعالیت بدنی به کاهش سطح هورمون استرس در بدن کمک می کند، همچنین برای سلامت کلی آن ها مفید است.

۲. روبیک

در حالی که بچه ها سعی می کنند رنگ های یک طرف مکعب روبیک را مطابقت دهند، از دنیا دور می شوند و روی حل مکعب تمرکز می کنند. اگرچه حل کردن کل معما ممکن است استرس زا باشد اما نگران نباشید زیرا بازی هیجان انگیزی است و استرس را دور می کند.

۳. سودوکو و شطرنج

بازی هایی مانند شطرنج، پازل سودوکو و غیره شامل تفکر منطقی و چالش هایی است که استرس زا نیستند. برنده شدن در چند بازی نیز به بازیابی اعتماد به نفس آن ها کمک می کند.

درمان استرس کودکان در مدرسه

  • مشاور می تواند از طریق صحبت کردن با پدر و مادر کودک، و همچنین توصیه برای اهمیت و توجه کمتر نهادن به امتحان او، فشار روحی کودک را برطرف کند.
  • زمانی که کودک امتحان می دهد، حتی اگر امتحان هم عالی نباشد، هرچند پاسخ های مثبت نوشته شده توسط کودک هم محدود باشد، به او پاداش مثبت بدهند و او را تشویق کنند.
  • برای کودک امتحان را تعریف و توجیه کنند و بگویند که امتحان مسئله ای است که توانایی ها و دانسته های او را می سنجد. و منظور از سنجیدن، آن چیزی که او متوجه نشده و یادنگرفته و یا از عهده ی آن برنمی آید، نمی باشد. به عبارتی دیگر؛ امتحان طرحی ست آموزنده تا خود دانش آموز دریابد که چه مطالبی را خوب متوجه شده، و به هیچ وجه هدف از امتحان، تعیین ارزش فردی و اجتماعی نمی باشد.

درمان قطعی استرس کودکان

  • معلم می تواند با ایجاد امتحان هایی در کلاس، عادت به امتحان دادن را رواج دهد با این کار به مرور استرس دانش آموزان کاهش می یابد. معلم می تواند تا حدودی نتیجه اهمیت را بی اهمیت جلوه بدهد و بیش تر به یادگیری بپردازد.
  • معلم می تواند، در آماده شدن بیشتر کودک برای امتحان، کمک کند تا کودک ترسش را کمتر تجربه کند.
  • مربی در آرامش دادن به کودک می تواند بسیار مؤثر واقع شود. همچون می تواند با یک شوخی خوب، امتحان را شروع کند و از دانش آموزان بخواهد که تمام توجه خود را به ورقه ی امتحانی بدهند.
  • مربی آگاه می تواند، دانش آموز را وادار به صحبت در مورد احساساتش بکند. این عمل به طور معمول سبب کاهش اضطراب او می شود.
  •  وقت خود را با فرزند خود بگذرانید و گفتگو در مورد افکار و احساسات را تشویق کنید. گاهی اوقات فقط صحبت کردن می تواند به کاهش باری که کودک شما به دوش می کشد کمک کند، به او نشان دهید که آنجا هستید تا احساسات او را درک کنید.
  • معلم همچنین می تواند با بیان مثال ها و یا دستورالعمل ها تاحدودی به کودک در مقابله با استرس مدرسه در کودکان کمک می کند.

بدیهی می باشد که این دستورالعمل ها و روش ها درمورد رفع و یا کاهش اضطراب های بیماران عصبی ( نوروتیک ) مناسب نخواهد بود. به دلیل آن که معمولا به سادگی نمی توان اضطراب ها را شناسایی کرد. به این صورت که ما هرچند می توانیم، روی چنین اضطراب هایی کار کنیم ولی از وقوع آن ها هرگز نمی توانیم جلوگیری کنیم، مگر آن که ریشه و یا منبع آن را که امکان دارد محیطی، درونی و یا ترکیبی آن را کشف کنیم که البته این عمل تنها با صلاحیت یک متخصص بالینی صورت می گیرد.

منبع : چگونه استرس مدرسه در کودکان را از بین ببریم؟

حس مالکیت در کودکان| ۱۱ درمان قطعی روانشناسی

حس مالکیت در کودکان یکی از موضوعات دشوار برای والدین و کودکان می باشد که چالش های زیادی را به همراه دارد.

این حس از سن ۲۰ماهگی شروع می شود و در سن دو و نیم سالگی به اوج می رسد، در این سن حساس کودکان به وسایل و اسباب بازی های خود احساس مالکیت بسیاری دارند و به هیچ عنوان حاضر نیستند آن را با دیگران تقسیم کنند.

والدین در این هنگام نمی دانند با فرزندشان چطور برخورد کنند و شیوه تربیتی صحیح را نمی دانند به همین دلیل این موضوع منجر می شود تا جروبحثی میان والدین و کودک به وجود آید.

والدین اگر  آگاهی درست و کافی را از احساس مالکیت کودک در این سن خاص داشته باشند به راحتی می توانند سازگاری و رشد اجتماعی کودک کمک کنند و به او کمک کند تا حس مالکیت کودک را رشد دهد.

  •  

حس مالکیت در کودکان چیست؟

کودک در هر دوره از رشد خود ویژگی ها و حالت های منحصر به فرد خودش را دارد و او در هر دوره از رشد کودک از نظر اجتماعی، شناختی، هیجانی و جسمانی ویژگی های خاصی از خود نشان می دهد.

یکی از ویژگی های مهمی که در رشد اجتماعی کودک به وجود می آید احساس مالکیت کودک می باشد.

کودک در دوره از رشد از سن ۲۰ماهگی تا ۵ سالگی احساس مالکیت خاصی کودک به وسایلش دارد و در سن ۲.۵ احساس مالکیت او به اوج می رسد.

کودکان نسبت به وسایل و اشیا بیرونی و اسباب بازی های خود بسیار حساس هستند و احساس تملک و مالکیت خاصی به آن ها دارند و اگر کسی وسایل آن ها را بردارد و یا احساس کنند که وسایل آن ها در خطر هستند واکنش هایی از خود نشان می دهند.

واکنش های آن ها می تواند به صورت گریه و زاری و لجبازی کردن باشد و هم چنین می تواند مقاومت خاصی برای به دست آوردن وسایل خود نشان دهند.

احترام به حس مالکیت کودک

والدین معمولا اطلاعاتی در مورد احساس مالکلیت در کودکان و روش های صحیح برخورد با کودک در این زمینه را نمی دانند.

به همین دلیل رفتار نادرستی با کودک دارند و این رفتار نامناسب باعث می شود تا بر سازگاری و رشد اجتماعی کودک تاثیر منفی بگذارد.

والدین باید در مورد این موضوع اطلاعات و آگاهی خود را بالا ببرند تا بتوانند در رشد اجتماعی کودک به او کمک کنند چون رشد اجتماعی یکی از عوامل اصلی رشد کودک می باشد.

باید درک کنید که این موضوع طبیعی است و برای رشد اجتماعی کودک لازم می باشد و کودکی که این احساس را دارد رفتارهای ناهنجاری از خود نشان نمی دهد.

برخورد صحیح با حس مالکیت کودکان

طرز برخورد با احساس مالکیت در کودک بسیار مهم است زیرا اگر به حس کودک توجه نشود و به آن احترام گذاشته نشود کودک آزرده خاطر و ناراحت می شود و ممکن است نسبت به والدینش دلگیر شده و حس خوبی نداشته باشد و فکر و نگرش او نسبت به خانواده و اطرافیانش تغییر می کند.

والدین باید بهترین و مناسب ترین برخورد را با کودک خود داشته باشند تا به روحیات او لطمه ای وارد نشود، والدین باید به این نیاز کودک توجه خاصی داشته باشند و به آن احترام بگذارند.

علاوه بر احترام گذاشتن به کودک باید حس همدلی، دوستی و بخشندگی را به کودک آموزش دهند تا کودک به خوبی رشد کند.

۱. استفاده از وسایل و اسباب بازی به صورت مشترک

در این سن باید کودک را با بازی های گروهی آشنا کرد تا دوستانی برای خود پیدا کند و با چند کودک با هم بازی کنند و هدف آن ها در بازی یکی باشد.

همچنین می توان کودک را برای همکاری در کارها دعوت کرد و کارها را با او تقسیم کرد، و به کودک آموزش داد تا به یک هدف مشترک به خوبی برسد.

اگر با کودک برخورد درست و صحیحی داشته باشید می توانید او را با همکاری، رعایت نوبت و بخشندگی به خوبی آشنا کنید و این ویژگی ها را در او تقویت کنید.

۲. حس مالکیت در کودکان، گفتگو با کودک

والدین می توانند با کودک خود به گفتگو بپردازند و مسائل را برای او توضیح دهند این برخورد می تواند مفید باشد.

اگر نسبت به وسایلش بسیار حساس باشد و تملک خاصی به آن ها داشته باشد می توانید دلیل این رفتارش را از او بپرسید که چرا این حس را نسبت به وسایلش دارد.

این رفتار صحیح باعث خواهد شد تا کودک احساس خود را به خوبی بیان کند و شما متوجه شوید که کودک به چه دلایلی این رفتار را از خود نشان می دهد.

۳. آموزش به کودک هنگام ندادن اسباب بازی به دیگران

اگر کودک به یکی از اسباب بازی هایش بسیار احساس مالکیت می کند و تملک خاصی به آن دارد و تحت هیچ شرایطی آن را به دوستان و همبازی ها خود نمی دهد باید با کودک خود حرف بزنید و به او فرصت دهید تا در مورد حرف های شما فکر کند.

با این روش شما می توانید او را با مفاهیمی مانند تقسیم کردن وسایل، بازی مشترک و گروهی را برای او بیان کنید تا دفعه بعد راحتر با همبازی هایش بازی کند.

در این سن کودک تصور و درک درستی از بازی مشترک با دوستان و به اشتراک گذاشتن وسایلش با افراد دیگر ندارد و والدین باید این مسئله را به او آموزش دهند و در مورد این مسئله با او به گفتگو بپردازند.

یکی از روش هایی که می تواند کودک را به بازی گروهی جذب کند تشویق کردن است والدین با تشویق کردن می توانند کودک را به سمت بازی های دسته جمعی بکشانند تا در این بازی ها با حس  همکاری، رعایت نوبت و بخشندگی آشنا شود.

۴. حس مالکیت در کودکان، آموزش از طریق مشاهده

کودکان بسیاری از رفتارها را از طریق مشاهده کردن و تقلید کردن آموزش می بینند.

اگر والدین به عنوان الگو و یک شخص بزرگتر بخشنده باشد و وسایل را با دیگران به اشتراک بگذارد کودک با مشاهده رفتار والدین و تقلید از آن ها این رفتار را یاد می گیرد.

هنگامی که کودک با دوستانش بازی گروهی انجام می دهد بر اساس آموزش هایی که از طریق مشاهده دیده است با همبازی هایش با وسایل مشترک بازی خواهند کرد.

۵. مراجعه به روانشناس یا مشاور کودک

اگر کودک شما احساس تملک زیادی به وسایل و اسباب بازی های خود و یا وسایل هم بازی هایش داشت و با گریه و لجبازی می خواهد وسایل را برای خود نگه دارد و هیچ کدام از روش ها و آموزش های شما بر روی کودک موثر واقع نشده است بهتر است از روانشناس یا مشاورکودک کمک بخواهید.

مشاور شرایط کودک را به خوبی بررسی و ارزیابی  می کند و با در نظر گرفتن شرایط کودک و خانواده راهکارهای مناسبی را در اختیار والدین قرار می دهد تا به حل مسئله کمک کند.

روان‌شناسان دیگر اشاره می‌کنند که مداخله والدین زمانی مفید است که کودکان پیش‌دبستانی هستند، در این شرایط با  ارائه اسباب‌بازی‌های جایگزین یا فعالیت‌های دیگر می توانند حس مالکیت کودک را کاهش دهند.

۶. توضیح عواقب

به فرزندتان کمک کنید قوانین و عواقب رفتارش را درک کند. قبل از ورود به فروشگاه با کودک خود در مورد کارهایی که باید با دست ها، پاها و سطح صدای خود انجام دهد صحبت کنید. یادآوری این انتظارات به فرزندتان کمک می‌کند تا بفهمد در هر شرایطی چگونه رفتار کند.

۷.تقویت مثبت

با تقویت مثبت رفتار خوب می توانید به فرزندتان کمک کنید تا زودتر به اشتراک بگذارد.  او را تحسین کنید و این کار را با صداقت انجام دهید، سعی کنید بیش از اندازه تعریف نکنید زیرا کودک متوجه می شود که تعریف شما واقعی نیست.

۸. کتاب

کتاب های زیادی با مضمون به اشتراک گذاری و آموزشی وجود دارد که به شما کمک می کند تا به کودک خود اهمیت اشتراک گذاری را با کمک کاراکترهای بچگانه یاد دهید. سعی کنید پس از هر کتاب نتیجه گیری کنید تا کودکتان چیزی یاد بگیرد و متوجه منظور شما و نویسنده شود.

۹.قوانین به اشتراک گذاری

با ایجاد برخی قوانین ساده که می توانید به طور مؤثر و مداوم در طول “اشتراک گذاری” به آن ها اشاره کنید، کودکان در نهایت اشتراک گذاری را درک خواهند کرد.

برخی از قوانین می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • صبر کنید تا زمانی که شخصی از چیزی استفاده می کند تمام شود.
  • با هم مهربان باشید.
  • به دیکران آسیب وارد نکنیم.

۱۰.برنامه ریزی فعالیت ها

فرصت‌هایی را معرفی کنید که در آن کودکان بتوانند مهارت‌های مشارکتی را تمرین کنند. به کودکان اجازه دهید با هم لباس‌هایی را انتخاب کنند یا با استفاده از بسته مداد رنگی با هم یک تصویر بزرگ را به تصویر بکشند. هنگام تمرین اشتراک‌گذاری با کودکان نوپا، به بازی‌های مشارکتی که شامل برنده نمی‌شود، پایبند باشید.

۱۱. صبور باشید

مهارت های اجتماعی متناسب با سن کودک را به او آموزش دهید. می‌توان به کودکان نوپا یاد داد که نوبت‌دهی ساده یا اشتراک‌گذاری اولیه مانند اسباب‌بازی‌ها را تمرین کنند، صبر کنید تا بچه‌ها کمی بزرگ‌تر شوند تا مهارت‌های پیچیده مذاکره و حل مسئله را تمرین کنند.

به کودکان فرصت دهید تا آنچه را که به آن ها آموزش داده شده را عملی کنند. هرچه بیشتر ببینند که مراقبان بزرگسال خود به اشتراک می گذارند راحت تر یاد می گیرند و بیش تر آن را به کار می برند.

منبع : حس مالکیت در کودکان| ۱۱ درمان قطعی روانشناسی

چالش نوشتن تکالیف مدرسه

” وادار کردن آنها برای نوشتن تکالیف مانند یک مبارزه دشوار است و در ریاضی و علوم هیچ وقت نتوانستم کاری از پیش ببرم”

این جملات را به کرات از والدین می شنویم. گاهی اوقات تکالیف برای والدین دلهره اور هستند همانطور که برای بچه ها هستند. والدین نگران می شوند وقتی‌که بچه ها تکالیف خودرا برای دقیقه اخر می‌گذارند یا از انجام همه انها سر باز میزنند، که می‌تواند منجر به درگیری در خانه شود. از طرف دیگر والدین همچنین ممکن است دلهره داشته باشند که اگر بچه ها از انها کمک بخواهند قادر به کمک کردن نباشند.

کنار امدن با تکلیف

به بچه ها شانس صحبت درباره تکالیف مدرسه شان را بدهید- وقتی‌که شما از انها درباره روزشان می پرسید بررسی کنید تا ببینید که انها چه چیزهایی را یاد می‌گیرند. حتی اگر در باره یک موضوع خاص اطلاعاتی ندارید همچنان شما می‌توانید با گوش کردن و کمک به انها برای پیدا کردن جوابهایشان، کمک کنید. اگر شما تکلیفی که به انها داده شده است را متوجه نمی‌شوید، انرا در اینترنت جستجو کنید یا از دوستان و خانواده سوال کنید. وقتیکه شما درکی از کار دارید ممکن است بهتر بتوانید کودک خود را پشتیبانی کنید.

به فرزندانتان برای پذیرش مسئولیت سازمان دهی و انجام تکالیفشان کمک کنید. هرگز فراموش نکنید که فرزندتان را برای کاری که در انجام ان شرکت دارند تشویق کنید. بسیاری از مدارس یک دفتر تکالیف یا دفتر ثبت وقایع روزانه دارند که والدین هر روز باید انرا امضا کنند. این به شما و فرزندتان برای دنبال کردن تکالیف  کمک می‌کند .

ایجاد یک محیط مناسب برای تکالیف

بعضی از کودکان ترجیح میدهند که تکالیف را بلافاصله بعد از مدرسه انجام دهند در حالیکه برخی دیگر ترجیح می‌دهند تا ابتدا کمی استراحت کنند. به کودکتان اجازه دهید که یک روش مناسب خود بیابد و انرا دنبال کند. ایجاد یک مکان مناسب که انها بتوانند تکالیف خود را انجام دهند مهم است، در حالت ایده ال محیطی تمیز با نور مناسب و بدون مزاحمت. اگر انها ترجیح میدهند با موسیقی کار کنند به انها اجازه دهید.

اگر شما فضایی در خانه ندارید یا به مکانی برای دسترسی به اینترنت احتیاج دارید، کتابخانه را امتحان کنید. هیچ چیزی ارزش انرا ندارد که در حالیکه منابع انلاین عالی بسیاری برای کمک به تکالیف فرزندانتان وجود دارد، کودک شما تکالیفش به تنهایی انجام دهد و به تنهایی یاد بگیرد.

کمک از مدرسه

تسهیلاتی که مدرسه فرزند شما ارائه میدهد را پیدا کنید. بسیاری از مدارس زمان هایی را برای نوشتن تکالیف دارند بویژه برای کودکانی که برای کار درمنزل مشکل دارند یا برای کامل کردن تکالیف خود نیاز به پشتیبانی دارند. اگر شما در نوشتن تکالیف توسط فرزندان مشکل دارید با مدرسه برای گرفتن توصیه هایی صحبت کنید. زودتر و نه دیر که انها بتوانند به شما کمک کنند. اگر کودک شما نیازهای اموزشی خاصی دارد شما میتوانید قرار ملاقاتی با معلم تنظیم کنید برای اینکه این نیازها را وقتی که تکالیف تعیین میشوند، برطرف کنند. کودک شما شایسته دریافت حقوق منطقی است که ممکن است شامل منابع اضافی و روشهای جایگزین برای تکمیل تکالیف باشد. در مقالات دیگر در این سایت بیشتر به موضوع نوشتن تکالیف خواهیم پرداخت.

منبع : چالش نوشتن تکالیف مدرسه

با خودزنی کودکان چگونه برخورد کنیم؟

ممکن است کودکانی را دیده باشید که در مواقع احساس تنهایی، ناکامی و خشم، دست به خودزنی می زنند.

رفتارهای خودآزارگرانه ی این دسته از کودکان دامنه ی وسیعی از جمله کشیدن موهایشان، به زمین انداختن خود، مشت کوبیدن به دیوار، به سر و صورت زدن و رفتارهای خطرناک تری مانند آسیب زدن به خود با اشیای مختلف را در بر می گیرد.

خودزنی کودک

والدین و مراقبان با مشاهده این علائم احساس سردرگمی، عصبانیت و درماندگی می کنند، اما بسیاری نمی دانند از کجا شروع کنند. در صورت مشاهده خودزنی کودکان و نوجوانان این مقاله را از دست ندهید.

هدف کودک از خود زنی چیست؟

در حقیقت هدف کودک از انجام این رفتارها تنها یک چیز است ” محقق کردن خواسته ی خود با توسل به زور و اجبار”.

کودکانی که در سنین پایین با انجام رفتارهای خودآزارگرانه موفق به تحقق خواسته هایشان می شوند، در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی نیز شیوه ی جدیدی را اتخاذ نخواهند کرد.

این افراد برای رسیدن به اهداف ریز و درشت خود، آسیب زدن به سلامتی شان را نشانه می گیرند و آمارها حاکی از تعداد زیاد اقدام به خودکشی در آن هاست.

چرا همه ی کودکان خودزنی نمی کنند؟

براساس تحقیقات، احساسات تجربه شده توسط کودکی که دست به خود زنی می زند تا حد زیادی با بزرگسالان یکی است.

نوع انسانی با قرار گرفتن در معرض ناکامی، احساس درد و رنج روانی زیادی را تجربه کرده و برای کاهش آن دست به رفتارهای خودآسیب رسان می زند.

بنابراین ممکن است در همه ی کودکان نمونه هایی از آسیب زدن به خود را درسنین پایین مشاهده کنید.

نکته ی قابل توجه آن است که چرا این رفتارها در گروهی از کودکان ادامه دار می شود در حالیکه در گروهی دیگر به سرعت خاموش می شود؟

در پاسخ باید گفت دسته ای از دلایل در کنار هم منجربه تداوم خودزنی کودکان می شود:

۱) عدم آگاهی کودکان از شیوه های صحیح تحقق خواسته ها منجر به استفاده از روش های ناپخته ی ابرازگری هیجانی مانند خود زنی می شود.

در این موارد، لازم است شما به عنوان والدین، شیوه ی صحیح بیان خواسته ها را به فرزندتان آموزش دهید.

به عنوان مثال در وضعیتی خودتان را هم قد کودک قرار دهید و با آرامش و منطق به او بگویید که ” وقتی بچه ای داد می زند یا به خودش آسیب می زنه، من اصلا نمی فهمم اون چی میخواد. تنها راهش اینه که اون اشکاشو پاک کنه و چیزی که میخواد رو بهم بگه تا بتونیم با هم حرف بزنیم”.

۲) عدم اقتدار والدین نیز در تداوم این نوع رفتارها بسیار موثر است.

اگر کودک بتواند با نشانه گرفتن سلامتی اش، شما را تحت تاثیر قرار دهد و از موضع اقتدار خارج کند، می توانید مطمین باشید که همیشه با استفاده از این قبل رفتارها دست به کنترل شما خواهد زد. بنابراین لازم است، مقتدرانه عمل کنید.

به این منظور، در مقابل رفتاهای خودآزارگرانه ی کودک، “واکنشی حاکی از بی توجهی” بسیار موثر است.

در حقیت لازم است به رفتارهای این چنینی کودک بی توجهی کنید.

به عنوان مثال وقتی فرزندتان خودش را به در و دیوار می کوبد، فریاد می زند و به سرش مشت می کوبد، به آشپزخانه بروید و مشغول کاری شوید تا کودک آرام شود.

سپس به او بگویید که “وقتی خودت را می زنی، متوجه درخواستت نمی شوم. پس بهتر است آرام باشی و خواسته ات را مطرح کنی”.

۳) ناهماهنگی والدینی نیز عامل اساسی در تداوم رفتارهای خودآزارگرانه ی کودک است.

اگر در مقابل خواسته های فرزدتان، واکنش های متفاوتی نشان دهید، او سردرگم خواهد شد و برای رسیدن به خواسته اش، به سمت والد سهل گیرتر متمایل می شود.

پنین کودکانی معمولا والد مقتدر را به صورت فردی بی رحم و سنگدل ادراک می کنند  و با او ارتباط خوبی برقرار نمی کنند.

بنابراین در مقابل خواسته ی فرزندتان، هماهنگ عمل کنید و اجازه ندهید که او از ناهماهنگی رفتاری شما، استفاده ی سوء کند.

۴) لازم است روش های صحیح مقابله با ناکامی را نیز به فرزندتان بیاموزید.

لازم است کودکان با استفاده از ابزارهای مناسبی مانند شعر و داستان نسبت به طبیعی بودن ناکامی آگاه شوند.

همه ی ما در دنیایی پر از ناکامی زندگی می کنیم و باور به اینکه ” من همیشه می بایست موفق شوم” ، بسیار مخرب است. به کودکان آموزش دهید که ممکن است همیشه، اوضاع مطابق میل ما پیش نرود و گاهی علی رغم تلاش مان، به موفقیت نرسیم.

اگر کودکان روش های صحیح مقابله با ناکامی را بیاموزند، با احتمال کمتری به بزرگسالان متوقع و افسرده تبدیل خواهند شد.

آمارهای زیاد بزرگسالانی که با کوچک ترین ناکامی در مراسم خواستگاری، مصاحبه ی شغلی، بیکار ماندن و .. دست به خودکشی می زنند، ریشه در عدم آموزش موثر در زمینه ی ناکامی دارد.

می توانید از جملاتی مانند ” در طی این مدت دیدم که برای برنده شدن چه تلاشی کردی. تو باعث افتخاری!”  و یا ” بیا برای این کار تلاش مون رو بکنیم. حالا یا میشه یا نمیشه” استفاده کنید.

با این عبارات کودک می آموزد که فرایند انجام کار، مهم تر از نتیجه است و در صورت ناکامی، راحت تر با آن کنار خواهد آمد.

کلید طلایی برخورد با کودکی که به خودزنی و تهدید، عادت کرده چیست؟

اگر روی صحبت شما با کودکی است که برای مدت ها، با استفاده از شیوه ی خودزنی به اهداف خود رسیده، مساله کمی سخت تر می شود.

در حقیقت، فرزندتان در جلد کودکی لج باز فرورفته که با پافشاری بر لجبازی به همه ی خواسته های خود رسیده است.

شما نیز سال هاست در جلد کودکی ترسان فرورفته اید که از ترس آسیب رساندن کودک به خود، خواسته های او را در اولین لحظه برآورده می کنید.

کلید طلایی تغییر در آن است که بتوانید نقش تان را تغییر دهید:

  • وقتی فرزندتان در جلد “کودک لجباز” باقی می ماند، شما “کودک ترسان” نشوید.

با خودتان تکرار کنید که ” قرار نیست در مقابل تهدیدهای او بترسم و خواسته اش را براورده کنم. من آرام و منطقی باقی می مانم و به خودزنی هایش توجه نخواهم کرد”.

اگر در میانه ی راه، جا بزنید و  با مشاهده ی اینکه فرزندتان سرش را به مبل می کوبد، دوباره به جلد ” کودک ترسان” فرو روید، موفق نخواهید شد.

بنابراین صبور باشید و به بی توجهی ادامه دهید تا کودک از جلد کودک لجباز خارج شود و خواسته اش را بیان کند.

  • دلسوزی را با والد گری موثر اشتباه نگیرید.

اگر فکر می کنید، والد خوب کسی است که از آسیب رسیدن به فرزندش جلوگیری می کند و خواسته های او را در دم اجابت می کند، سخت در اشتباهید.

وظیفه ی شما به عنوان یک والد خوب آن است که به کودک تان روش صحیح بیان خواسته ها را بیاموزید نه اینکه مانند قول چراغ جادو عمل کنید و خواسته های او را در لحظه فراهم کنید.

  • کودک نشوید و پا به پای فرزندتان فریاد نزنید.

قرار است شما به عنوان پدر و یا مادر، شیوه ی صحیح رفتار را به فرزندتان آموزش دهید. بنابراین اگر همپای کودک شروع به فریاد کشیدن، تهدید و خشم کنید، به نتیجه ای جز انفجار خشم در خانه نخواهید رسید.

  • تشویق به جا را فراموش نکنید.

هر بار که کودک تان توانست بدون فریاد، جیغ و خودآزاری، خواسته ای را مطرح کند، او را تشویق کنید. ” آفرین به پسرم که اینقدر قشنگ در مورد چیزایی که می خواد حرف میزنه.”

فرزندتان در ابتدای مسیر ابراز صحیح هیجانی نیاز به تشویق و تایید دارد تا بتواند رفتارهای مناسب را یاد بگیرد و درونی کند. بنابراین در این مسیر او را راهنمایی و تشویق کنید.

منبع : با خودزنی کودکان چگونه برخورد کنیم؟

توقف کتک زدن بچه های دیگر

ممکن است عجیب به نظر برسد که کودکانی که به دیگران صدمه می‌زنند در واقع کودکانی ترسو هستند!

ترس‌هایی که منجر به ایجاد مشکل در کودک آسیب رسان می شود، معمولا ریشه در تجارب ترس اولیه در زندگی اش دارد، با وجود اینکه کودک به هیچ وجه ترسو به نظر نمی رسد!

کودک وحشت زده برای مدیریت ترسش، رفتارهای پرخاشگرانه ای را تولید می کند که این رفتارها هر زمانی که او احساس تنش کند، شعله ور می شوند. به جای گریه یا صحبت کردن، وقتی که از چیزی می‌ترسد، وحشت زده و هول می شود، و این امر ترسش را تشدید می کند طوری که نمی تواند درخواست کمک کند.

به منظور کمک به یک کودک ترسو، لازم نیست که حتما دلیل ترسو بودنش را بدانید. آنچه که لازم است انجام اقداماتی  برای افزایش حس ایمنی اش و برقرار کردن ارتباط با شماست، چه پدر مادر او باشید چه یک مراقب و یا یک دوست محبوب او. همچنین شما باید اقداماتی برای جلوگیری از هرگونه اسیب رساندن تکانشی او به دیگران انجام دهید.

همانگونه که شما با او ارتباط برقرار می کنید و از او محافظت می کنید، کودک احساسات اتشینی که وی را به کتک زدن سوق می دهد با شما در میان می گذارد. گوش دادن به احساسات یک کودک در حالی که مانع از آسیب رسانی او به شخص دیگری می شوید، به او اجازه می دهد تا ترس های پنهانش را آزاد کند. بنابراین او آرام می شود و به دیگران به عنوان دوستانش نگاه می کند نه به عنوان یک تهدید. در زیر روش هایی برای مقابله با این رفتارهای ذکر شده اند:

اول، یک ارتباط قوی تر بسازید:

فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و کامل تر ایجاد کنید. صرف کردن زمان های خاص برای او ابزاری است که برای ایجاد ارتباط،ایده آل است. اگر او بچه خودتان است، تلاش کنید که یک زمان خاص کوتاهی  را در همان اوایل روز به او اختصاص دهید، شاید به محض بیدار شدن، به طوری که کودک شما روز را با پیشنهاد شما درباره ی آنچه که او می خواهد برای ۵ یا ۱۰ دقیقه اول روز انجام دهد، آغاز کند. این کار را با صمیمیت انجام دهید، با مهربانی به او توجه کنید.

این کمک می کند که یک کودک بفهمد که برای شما مهم است، حتی با وجود خواهر و برادرهای دیگر، یک برنامه ی صبحگاهی و یا تماس های تلفنی در ابتدای روز که شما باید به آنها هم بپردازید.

اگر کودک فرد آشناییست که جزء خانواده شما نیست، تلاش کنید که در اولین فرصتی که او را دیدید برایش زمان ویژه ای در نظر بگیرید و به او اهمیت دهید.

برای مثال،در زمان بازی ،شما ممکن است تعدادی بازی پرسرو صدا یا بازی هایی مثل قایم باشک را برای ارتباط برقرار کردن بین بچه هایی که با هم بازی می کنند راه بیاندازید. خودتان را به جمع آنها اضافه کنید، روی زمین بنشینید و با آنها به شکلی محبت آمیز بازی کنید. اگر می‌توانید با برعهده گرفتن نقش فردی که قدرت کمتری دارد باعث خنده و شادی آنها شوید، شرایطی فراهم کنید که  بچه ها با هم به منظور”دستگیرکردن”شما با بالش ها یا بادکنک ها، یا با بیرون پریدن از جایی که  در بازی قایم باشک برای “ترساندن” شما قایم شده اند، با هم همکاری کنند.

وقتی آنها می خندند (بدون اینکه غلغلک شوند) و حس”برنده” شدن دارند، این نشان می دهد که شما امر اهمیت دادن به آن ها را به خوبی انجام داده اید. خندیدن و احساس ایمنی و قدرت بچه ها که نتیجه ی اهمیت دادن به آنهاست،کمک می‌کند که با هم پیوند داشته باشند و تنش هارا کاهش می دهد و این امر به آنها کمک می کند که در حضور شما احساس امنیت و ارزشمندی و اطمینان خاطر داشته باشند.

در یک گردهمایی خانوادگی، شما ممکن است یک بازی گرگم به هوا و یا “من می خواهم شما را بگیرم” که بچه ها می توانند در آن برنده شوند، راه بیاندازید. برای مثال، شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید به آنها نشان دهید که یک خرس بزرگ هستید. اما تلوتلو بخورید و مغلوب شوید ونشان دهید که از آنها شکست خوردید. ان ها عاشق این هستند که بهتر از شما باشند.سپس آنها را نوازش کنید و مطمئنشان کنید که آنها از شما بهترند. درحین بازی با انها تماس چشمی برقرار کنید. توسط آنها گول بخورید اما دوباره بلند شوید و تلاش کنید. این نوع بازی منجر به ایجاد احساس قدرت خالص در این نوع کودکان می شود.

یک کودک ممکن است در طول زمان بازی فرصتی پیدا کند تا ناراحتیش را به شیوه ای عملی تر نشان دهد، او ممکن است با آرنج محکم به شما ضربه بزند، یا در کلوچه ای که به او تعارف می کنید نقصی پیدا کند، یا به چشم های شما خیره شود و شروع کند با مداد رنگی دیوار خانه تان را خط خطی کند. وقتی شما به ارامی به او نزدیک می شوید تا محدودیت هایی را برای او ایجاد کنید، دلیلی برای گریه کردن، اوقات تلخی پیدا می کند. این ابراز احساسات در واقع شروعی برای درمان احساساتیست که او به همراه دارد، و به احتمال زیاد همان احساساتی هستند که گاهی اوقات او را تحریک به صدمه زدن می کنند.

دوم، وقتی که او گریه و زاری میکند شنونده باشید:

به این معنی که نزدیکش بمانید و متقابلا طوفان عاطفی به راه نیندازید و به کودک اجازه دهید که بداند شما کنار او هستید. اگر شما از او حمایت کنید، او ترس ها و ناراحتی هایش را بیرون می ریزد. اغلب یک کودک به سرعت ،گفتن:”کلوچه من شکسته شده،من یک کلوچه جدید می خواهم” را با”من مادرم را می خواهم” عوض می کند. به مرور شکایت او تبدیل به وحشت می شود. شنونده باشید. شما لازم نیست که تلاش کنید چیزی را رفع و رجوع کنید. شما فقط فرد مناسبی برای گوش کردن به او هستید. اجازه دهید در مورد ضریه خوردن دست یا آرنجش، در مورد نیاز داشتن به یک کلوچه کامل، یا در مورد هر نیاز فوری دیگری در ان لحظه احساس وحشت کند. بعدا وقت برای باندپیچی کردن دستش یا تهیه کلوچه کامل برای او وجود دارد. در حال حاضر، اجازه دهید او به شما نشان دهد که چقدر و چطور ناراحت است.

اگر دلتنگ پدر و مادرش است، به او اجازه دهید که بداند که آنها همیشه باز خواهند گشت. به او اطمینان ببخشید که مراقبش هستید، و ایمنی او را حفظ کنید. احساسات او به شدت و با نیروی زیاد برون ریزی خواهند شد، هرچند به نظر می رسد این اتفاقی وخیم است، اما این فوران احساسات تسکینی برای ذهن عاطفی کودک است. احساسات تند و شدیدی که شما شاهد آن هستید همان چیزیست که رفتارهای تکانشی او را تهدید می کند. اکنون یک درمان واقعی درونی رخ داده است.

همه ی کودکان به محبت، تماس چشمی، و کمی صحبت درباره ی این حقیقت که جای او کنار شما امن است نیاز دارند. وقتی این طوفان عبور کند، کودک احساس می کند که هزار درصد نسبت به قبل با شما راحت تر و درکنار شما امن تر است، حالا چه کودک خود شما باشد و یا کودک دیگری که شما به هر دلیلی از او مراقبت می کنید.

سوم،اگر برقراری ارتباط به سرعت منجر به داد و فریاد زیاد برای مسائل کوچک نشود بنابراین لازم است که شما به کودکی که تکانشی عمل می کند نزدیک بمانید:

مراقب نشانه های افزایش تنش باشید. بچه ها اغلب (اما نه همیشه) به شما نشانه هایی پیرامون اینکه احساسات منفی شان در حال بالا امدن  و فوران شدن است نشان می دهند. صدای آنها تیز و زننده می شود، چهره آنها پویاییش را از دست می دهد، وگاهی اوقات هم رنگشان می پرد. از تماس چشمی طبیعی و ارتباطی دوری می کنند، و شروع به کنترل شرایط می کنند. وقتی شما این اوضاع را دیدید نزدیک تر شوید. سعی نکنید که از کتک زدن آنها با بیان کلماتی مثل”خب، بیا ببینیم چه میشه کرد، نیازی به ناراحتی نیست” جلوگیری کنید. در حال حاضر ناراحتی در درون کودک رخنه کرده است. وقتی یک کودک نشان می دهد که دچار مشکل شده است، با هیچ کلمه و حرفی نمی شود این مشکل را ناپدید کرد. آنچه که شما می توانید انجام دهید این است که مطمئن شوید رفتار تکانشی او به کسی صدمه نمی زند.

به شکلی فعالانه محدودیت هایی را وضع کنید:

به عنوان مثال، شما ممکن است سعی کنید که بازوهایتان را در اطراف کودک آسیب رسان قلاب کنید، و به آرامی او را یک گام از بچه های دیگر دور کنید. شما بازی کردن بیشتر را ممنوع نمی کنید، بلکه شما به سادگی امنیت ایجاد می کنید. شما می توانید بگویید: “سارا، من لازم است که بازویم را اینجا بگذارم،تو می توانی بازی کنی،اما من با تو می آیم و برای مدتی بازویم را اینجا می گذارم تا برای همه امنیت ایجاد شود”.

حس آرامش و تماس همراه با ملایمت از جانب شما احتمالا به او کمک می کند که متوجه تنشی که در حال افزایش است بشود. او نمی خواهد شما آنجا وجود داشته باشید. او ممکن است پیچ و تاب بخورد و سعی کند که از شما دور شود. ایستادگی کنید، بگویید:”من قصد دارم از تو محافظت کنم، من می دانم که تو می خواهی بازی کنی، و می توانی هم بازی کنی. من هرجا که بروی به همراه تو می آیم”. او ممکن است شما را گاز بگیرد و یا با یک گریه خوب کارش را راه بیاندازد.

ایجاد محدودیت توسط شما مفید است. شما به مشکل توجه داشتید و در محبت آمیزترین راه ممکن مداخله کردید.

شما از این امر جلوگیری کردید که یک کودک وحشت زده، به دلیل اینکه تکانه هایش بر او غلبه کرده اند و دوباره به کسی صدمه زده است، احساس شرمندگی کند. شما از قربانی شدن کودکان دیگر جلوگیری کرده اید. شما در حال مسئولیت پذیری به عنوان یک والد یا سرپرست در محیط بازی هستید.

شما او را شرمنده نمی کنید، جدا نمی کنید، و همچنین به او اجازه هم نمی دهید تکانه هایش کودک دیگری را قربانی کند. وقتی درنهایت شروع به گریه کردن کرد، همچنان شنونده باقی بمانید.

به او اطمینان دهید که او یک دوست خوب است و کودکان دیگر از بازی کردن با او خوشحال می شوند، و او امروز روز خوبی خواهد داشت، حتی اگر در حال حاضر همه چیز جور دیگری (ناخوشایند) احساس می شود. به او اجازه دهید که بفهمد که در کنار شما ایمن است و شما از بودن با او خوشحال هستید.

این فرآیند می تواند دوباره و دوباره تکرار شود، برای کمک به کودکی که یک عقده ی به اندازه کافی بزرگ از ترس دارد و نیاز به چند دور قرار گرفتن در محدودیت های فعال و آزادسازی عاطفی دارد.

ما شاهد تغییر شخصیت طیف بزرگی از کودکان در طول زمان بوده ایم که رفتار های مکرر تکانشی شان ذوب شدند و نسبت به کودکان دیگر حساسیت و همدلی کسب کردند، به وسیله داشتن فرصت مناسب برای بازی با یک بزرگسالی که به انها توجه می‌کند و سپس گریه و کج خلقی هایشان در حلقه بازوهای مهربان یک بزرگسال حمایت شده اند.

آیا اینها چیزی نیستند که همه ما بتوانیم استفاده کنیم؟

آیا وقتی ما حالی تند و زننده داریم و کسی به طرف ما نمی اید؟ آیا ما ناراحتیمان را به دیگری ترشح نمی‌کنیم و سپس وقتی که به ما گوش می دهد ناراحتی ما به احساس امنیت تبدیل نمی شود؟آیا کسی وجود دارد که به اندازه کافی مهربان باشد که تا زمانی که طوفان به پایان برسد به ما گوش بدهد و ما دوباره حس خوشایندی نسبت به زندگیمان بدست بیاوریم؟

بچه‌هایی که گرایش به اسیب رساندن دارند به ما فرصت می دهند تا این نوع از مداخلات موثر را یاد بگیریم،-مداخلاتی برای  ایجاد یک ارتباط دوستانه تر و قوی تر. مداخلاتی که مانع از رفتار تباه کننده از طریق گوش دادن و شنیدن می شوند، و بنابراین یک کودک می تواند دوباره در جهان خودش احساس امنیت کند.

منبع : توقف کتک زدن بچه های دیگر

لجبازی کودک و نگرش های تربیتی نادرست

نگرش های شما به عنوان والد در تشدید مشکل لجبازی و نافرمانی در کودکتان تاثیر زیادی دارد. همه والدین در مورد فرزندان خود عقاید و نگرش هایی دارند. برخی از این عقاید منطقی و سودمند و برخی دیگر غیر منطقی و بیهوده هستند.عقاید منطقی، عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود دارد. انعطاف پذیر هستند و منجر به بروز رفتارها و هیجانات متعادل و مناسب می شوند.

عقاید غیر منطقی عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود ندارد. انعطاف پذیر و مطلق هستند،با جهان پیرامون خود هماهنگی ندارند، مانع دستیابی انسانی به اهدافش می گردند و در نهایت به بروز رفتارها وهیجانات نامناسب وناراحت کننده می انجامند.

رفتار والدین احتمالآ مبتنی بر ترکیبی از عقاید منطقی و غیر منطقی در مورد فرزندشان و رفتارهای مقابله جویانه وی است. نگرش های منطقی و غیر منطقی والدین،در حد وسط چهار طیف فکری که در هر فردی وجود دارد، قرار می گیرد. این طیف ها عبارتند از :

۱- پرتوقعی- تفکر ترجیحی- بی توجهی

پرتوقعی نگرشی است که به موجب آن یک پدر یا مادر به شکلی خدا گونه می پندارد فرزند من و دیگران باید به شکلی که من می خواهم رفتار کنند.این طرز فکر بسیار خشک،بزرگ منشانه و غیر منطقی است، زیرا هیچ قانونی در طبیعت وجود ندارد که فرزند شما یا هر فرد دیگری را مجبور به رفتار مطابق دستور شما بکند. این خود خواهی هیچ نقطه ای ندارد جز عصبانیت شما، زیرا کودک نافرمان در بسیاری  از مواقع قوانین اعلام شده توسط والدین را نقض خواهد کرد.

۲- احساس شکست خوردگی- احساس نگرانی- بی احساسی.

احساس شکست خوردگی حالتی ذهنی است که به موجب آن پدر و مادر فکر می کند. کارهای فرزند من بسیار نا خوشایند، خیلی بد و بسیار نارا حت کننده است. رفتار های زشت او کاملآ مرا خرد کرده است . این طرز فکر کاملآ غیر منطقی است، زیرا کلمات بسیار نا خوشایند،خیلی بد وبسیار ناراحت کننده به این معنا هستند که چیزی ۱۰۰ درصد بد است، یعنی بدتر از هر چیز بدی که ممکن است برای یک فرد پیش بیاید.

۳- عدم تحمل ناکامی- تحمل ناکامی- انکار ناکامی.

عدم تحمل ناکامی زمانی رخ می دهد که والدین هنگام بروز مشکلات دست از تلاش ومبارزه بردارند وبخود بگویند، من باید بی هیچ تلاش وکوششی از همکاری فرزندم برخوردار باشم چون اصلآ نمی توانم عدم همکاری او را تحمل کنم. فرزند من باید خودش بداند که رفتار صحیح چیست وهمان گونه عمل نماید. این طرز فکر باعث نا هماهنگی در رفتار والدین می شود زیرا بعضی از آن ها معتقدند که مجبورنیستند خود را به درد سر بیاندازند و به سختی تلاش کنند تا به نتیجه برسند. این طرز فکر والدین را از پیگیری هر برنامه ای جهت کمک به فرزند نافرمان باز می دارد.

۴-  اهانت کردن به دیگران- پذیرفتن دیگران- ستایش دیگران.

اهانت به دیگران یعنی تمایل به تحقیر کردن صد درصد و بد دانستن فرزند است. این طرز فکر ناشی از تصور نا درستی است که می توان ارزش انسانی افراد را بر اساس رفتار آن ها مورد قضاوت قرار داد. معمولآ عقاید اهانت آمیز نسبت به کودک به چنین شکلی در ذهن والدین خطور می کند{چون از من اطاعت نکردی بچه خیلی بدی هستی وسزاوار مجازات خواهی بود}

منبع : لجبازی کودک و نگرش های تربیتی نادرست