بهداشت دهان و بیماری های روانی

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره


برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
 

بهداشت دهانی نامطلوب در بیماری های روانی: از این مشکل اطلاع یابید و درمان کنید.

بهداشت دهانی ضعیف در بین افراد مبتلا به بیماری های روانی متداول است و ریشه دررژیم غذایی نامناسب، خودمراقبتی کم، سوءمصرف مواد و اثرات جانبی داروها دارد. رعایت نکردن بهداشت دندان از آنجایی که موجب آسیب شناسی دندان می شود یک ادامه مطلب

اختلال اضطراب اجتماعی شناختی درمانی مؤثرترین روش درمان

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره


برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

 

 

هانز ام نردال استاد توانبخشی رفتاری در دانشگاه علوم و تکنولوژی نورجیان می گوید: ما یک رکورد جهانی جدیدی از اثربخشی درمان اختلالات اضطراب اجتماعی را به ثبت رساندیم.

تیمی از پزشکان و روانشناسان از NTNU و دانشگاه منچستر انگلستان به رهبری نوردال، اثرات گفتگو و دارو درمانی ساختاریافته را بر بیماران مبتلا به اختلالات اضطراب اجتماعی مورد بررسی قرار دادند. تاکنون تصور شده است که ترکیبی از شناختی درمانی مؤثرترین درمان برای این بیماران می باشد. نتایج تحقیقات منتشر شده در ژورنال اختلالات روان درمانی و سایکوسوماتیک نشان دادند که شناخت درمانی در مقام خودش اثرات بهتر و بلندمدت تری نسبت به داروها یا ترکیبی از آن دو دارد. تقریباً 85 درصد از شرکت کنندگان این مطالعه به طور معناداری تنها با استفاده از شناختی درمانی یا بهبود یافتند یا به سلامت کامل دست یافتند.

نردال می گوید “این یکی از بهترین مطالعات در زمینه همه اختلالات اضطراب اجتماعی می باشد” وی همچنین می گوید “انجام آن ده سال طول می کشد و بر اساس هم استدلال و لوجستیک ها و هم آکادمیک چالش برانگیز بوده است، اما نتایج آن واقعاً دلگرم کننده است”.

سوء درمان با قرص های شادی آور

روشن کردن برخی از اصطلاحات: اضطراب اجتماعی نه تنها یک بیماری است بلکه یک نشانه است که شمار زیادی از افراد با آن کشمکش دارند. برای مثال، گفتگو یا خنده دار بودن مستقیم و روبروی مخاطبان می تواند محرک این نشانه باشد. از طرفی، اختلال اضطراب اجتماعی یا فوبیای اجتماعی برای افرادی که آن را برای کارکرد اجتماعی دشوار می بینند و افراد مبتلایی که اضطراب اجتماعی بالایی دارند، یک نقص است. دارودرمانی و گفتگو درمانی یا ترکیبی از این دو متداول ترین روش ها برای درمان بیماران مبتلا به این بیماری است.

تحقیقات NTNU شروع به بررسی رهبردهایی نمودند که دربین آنها، این رویکرد مؤثرترین است. شمار زیادی از پزشکان و روانپزشکان داروهایی مانند قرص شادی آور را با گفتگو درمانی برای درمان این گروه از بیماران ترکیب کردند. این روش تأثیر خوبی در بیماران دارای اختلالات افسردگی دارد اما در واقع بر بیماران دارای اختلالات اضطرابی اثرات معکوسی داشت. نوردال می گوید: “بسیاری از متخصصان سلامت از این مطلب آگاه نیستند”.

داروها مشکل را محو می کنند.

قرص های شادی آور مانند بازدارنده های عصبی انتخابی سروتونین (SSRIs)ممکن است اثرات فیزیکی جانبی شدیدی داشته باشد. زمانی که بیماران در یک محدوده زمانی تحت درمان دارویی قرار گرفتند و سپس درصدد کاهش آنها بودند از نظر بدنی احساساتی مرتبط با فوبیای اجتماعی از قبیل لرزش دستان، زود از کوره در رفتن و سرگیجه در موقعیت های اجتماعی مستعد بازگشت می باشند. بیماران اغلب دوباره حالت اضطراب اجتماعی مزمن را تجربه می کنند. بسیاری از اوقات بیماران به دارو وابستگی بیشتری پیدا می کنند و برای آنها اهمیت فوق العاده درمان به اندازه دارودرمانی جایگاهی ندارد. آنها فکر می کنند که با وجود دارو است که به سلامت دست یافته اند و وابستگی بیشتری به محرک بیرونی نسبت به یادگیری خود تنظیمی دارند. بنابراین، دارو موجب محوشدن کشف مهم بیماری می شود: نوردال می گوید” آنها با یادگیری تکنیک های اثربخش، خودشان قادر به کنترل اضطرابشان هستند “.

ثبت رکورد جهانی در درمان فوبیای اجتماعی

تحقیقات NTNU شروع به انجام پروژه ای برای مقایسه شناخته شده ترین روش های درمان اختلالات اضطراب اجتماعی شدند. در کل بیش از صد بیمار در این مطالعه شرکت کردند و به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول تنها دارو دریافت کرد، گروه دوم تنها درمان، گروه سوم ترکیبی از این دو و گروه چهارم نیز قرص پلاسیپو (دارونما) را دریافت کردند. هر چهار گروه تنها به یک روش مورد مقایسه قرار گرفتند. و تحقیقات سنجش پیگیری یک سال پس از پایان درمان بر روی آنها انجام شد.

در طی درمان و پس از آن، بیماران گروه های دوم و سوم به طور همسانی به خوبی پیش رفتند. اما، پس از یک سال، بدیهی بود که شرکت کنندگان گروه دوم یعنی افراد تحت درمان شناختی درمانی به مراتب بهتر شوند. تنها با کمک شناختی درمانی بود که محققان توانستند افزایش میزان بهبودی بیماران دارای اختلالات اضطراب اجتماعی را از 20 تا 25 درصدکنترل کنند. نوردال می گوید “این مؤثرترین درمان در هر یک از این گروه از بیماران است. اثربخشی درمان بیماری های روانی اغلب به اندازه درمان شکستگی های استخوان نیست؛ اما، ما نشان دادیم که درمان اختلالات روان تنی می تواند تأثیر برابری داشته باشد”.

بسیاری از بیماران درمان مناسبی دریافت نمی کنند

تورکیل برگ روانشناس کلینیکی دایاکونجمیت در اسلو و مدیر انجمن درمانی شناختی نیورجیان است. او می گوید که اختلال اضطراب اجتماعی یک مشکل عمده سد راه سلامتی با پیامدهای منفی عمده ای برای افراد و اجتماع است. تقریباً بیست درصد از جامعه متأثر از این بیماری در تمام دوران زندگی خود خواهند بود. برگ می گوید”این یک اختلال ناآشکار است و برای بسیاری از بیماران دشوار است که مشکلاتشان را با افراد متخصص سلامت در میان بگذارند. هزاران تن از افراد درمان مناسبی دریافت نمی کنند . از بین افراد درمان شده اکثر قریب به اتفاق احتمالاً دارو درمانی را پیشنهاد می‌دهند “. او همچنین اظهار دارد “تصور من بر اینست که ترکیبی از دارودرمانی و شناختی درمانی بهترین رویکرد نیست، همانطور که محققان NTNU در این مطالعه مشخص کردند”.

استفاده از درمان فراشناختی

نوردال و اعضای تیم تحقیقاتی وی همچنین در راستای بهبود روش شناختی درمانی استاندارد کار کردند. آنها یک عنصر پردازش اطلاعاتی جدیدی را اضافه کردند که بیشترین اثربخشی را دارد. ما از آنچه درمان فراشناختی نام گرفته استفاده کردیم؛ بدان معنا که ما بر روی تفکرات، واکنش ها و اعتقادات جاری در مورد این تفکرات قدم برمی داریم. ما نشخوارفکری و نگرانی در مورد چگونگی عملکرد افراد در موقعیت های اجتماعی را مد نظر قرار می دهیم. نوردال می گوید: یادگیری تنظیم فرآیندهای توجه و آموزش تکالیف ذهنی با نیاز به پتانسیل زیادی برای این دسته از بیماران، جزو عناصر درمانی جدیدمی باشند. اکنون محققان امیدوارند در آینده بتوانند یک درمان شناختی-رفتاری استاندارد شده ای برای بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی اجتماعی گسترش دهند.

منبع: مقالات کانون مشاوران ایران

برای اولین بار مطالعات نشان داده است که گفتار درمانی سیم کشی مغز را تغییر می دهد

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
مطالعه جدیدی در دانشگاه کینگ لندن و لندن جنوبی و موسسه NHSبرای اولین بار نشان داده است که درمان شناختی رفتاری (CBT) ارتباطات خاصی را در مغز افراد مبتلا به روان پریشی تقویت می کند، که این ارتباطات با کاهش بلند مدت علائم در ارتباط است و بعد از هشت سال بهبود حاصل می شود.

CBT – نوع خاصی از گفتار درمانی است که توسط آن طرز فکر و پاسخ افراد در مورد افکار و تجربیاتشان تغییر پیدا می کند.

برای افرادی که علائم روانی را تجربه می کنند، که می تواند اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات روانی باشد، درمان بیمار با آموزش متفاوت فکر کردن در مورد تجربه های ناخوشایند، همراه می باشد. این تجربه ناخوشایند به عنوان مثال می تواند قضاوت دیگران درباره فرد باشد. CBT استراتژی هایی نیز برای کاهش احساس ناراحتی و بهبود خوشبختی ارائه می کند.

این یافته ها در مجله ترجمه روان پزشکی منتشر شده است که در ادامه پژوهش های قبلی محققان است که نشان می داد که افراد روان پریشی که باCBT درمان شده اند، ارتباطات تقویت شده بین مناطق کلیدی از مغز را که درگیر پردازش تهدید اجتماعی می باشند، نمایش می دهد.

نتایج جدید برای اولین بار نشان می دهد که این تغییرات در بهبود بلند مدت افراد در سال های بعد اثر می گذارند. در مطالعه اولیه، شرکت کنندگان تحت تصویربرداری fMRI قرار گرفتند که پاسخ مغز آن ها به تصاویری که در آن چهره های مختلف ابراز احساسات می کردند را قبل و بعد از شش ماه از اجرای CBT ارزیابی کند. شرکت کنندگان در حال حاضر دارو نیز مصرف می کردند و به گروهی دیگر نیز فقط دارو داده می شد.گروهی که فقط دارو دریافت می کردند، افزایش اتصالی را نشان ندادند. این موضوع به این نکته اشاره می کند که اثرات رخ داده در ارتباطات مغزی می تواند به CBT نسبت داده شود.

در مطالعه جدید، سلامتی 15 نفر از 22 نفر شرکت کننده ای که CBT را دریافت کرده بودند طبق سوابق پزشکی شان به مدت هشت سال ادامه پیدا کرده بود. آنها همچنین پرسشنامه ای در پایان این دوره به منظور ارزیابی سطح بهبود و خوشبختی خود فرستادند.

نتایج نشان می دهد که افزایش در اتصال بین چند ناحیه مغز – از همه مهم تر آمیگدال (مرکز تهدید مغز) و مغز پیشانی (که با تفکر و استدلال درگیر است) – با بهبود دراز مدت اختلالات روانی مرتبط است. این اولین بار است که نشان داده شده تغییرات ایجاد شده در مغز به وسیله CBT، با بهبود طولانی مدت در افراد مبتلا به اختلالات روانی، مرتبط است.

نویسنده اصلی این پژوهش دکتر لیام میسون از دانشگاه کینگ لندن، که یک روانشناس بالینی در بیمارستان Maudsley است که این پژوهش نیز در همین بیمارستان صورت گرفت، گفت:”این پژوهش این موضوع را که وجود فیزیکی مغز در اختلالات روانی تفاوت ایجاد می کند و اهمیت درمان روانی کم است را به چالش می کشد. متاسفانه، در تحقیقات قبلی نشان داده است که این “تعصب مغزی” می تواند پزشکان را به احتمال زیاد مجبور به توصیه دارو کند و از روش های روان درمانی استفاده نشود.این امر به ویژه در اختلالات روانی اهمیت دارد، که در آن تنها یک نفر از ده نفر از روش های روان درمانی بهره مند می شود.”

محققان اکنون امیدوار هستند نتایج در یک نمونه بزرگتر تایید شود، و تغییرات صورت گرفته در مغز را شناسایی کنند که افرادی که تجربه بهبود با CBT را دارند از کسانی که از این روش استفاده نکرده اند، تفکیک شوند. در نهایت، با اجازه دادن به محققان جهت درک این موضوع که چه چیزی تعیین کننده این است که روش های روان درمانی موثر است یا نه، نتایج می تواند به نتایج بهتر و شایسته تری برای درمان روان پریشی منجر شود.

منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

 

تغییرات مغز مشترک در کودکان مبتلا به اوتیسم، بیش فعالی و اختلال وسواس فکری ـ عملی

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
گروهی از دانشمندان تورنتو نقایص مغزی مشابهی را در کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم، بیش فعالی و اختلال وسواس فکری ـ عملی دریافتند.

این مطالعه ماه جاری در ژورنال آمریکایی روانپزشکی منتشر شد که مواردی نظیر تصاویری از ماده سفید مغز دویست کودک مبتلا به اوتیسم، اختلال وسواس فکری عملی یا کودکان عادی را دربر داشت. ماده سفید مغز متشکل از دسته هایی از فیبرهای عصبی می باشد که مواد سلولی پراکنده در همه ساختار مغز را یکپارچه می سازد و موجب ارتباط بین نواحی مختلف مغز می شود.دکتر ایمز نویسنده نخست مطالعه و فوق تخصص بالینی در مرکز اعتیاد و سلامت روان از انستیتوی تحقیقاتی سلامت روان نهاد خانواده کمپل (CAMH’s)بیان می کند” ما نقص هایی را در ماده سفید در محل ارتباط نیمکره های راست و چپ مغز موجود در کودکان مبتلا به اوتیسم، بیش فعالی و وسواس فکری عملی هنگام مقایسه انها با کودکان سالم در گروه کنترل یافتیم. این قسمت ماده سفید، یعنی جسم پینه ای بزرگترین بخش مغز و نخستین قسمتی است که رشد می کند.

همچنین، تیم تحقیقاتی (CAMH) از بیمارستان کودکان بیمار و بیمارستان توانبخشی کودکان هولاند دریافتند که کودکان مبتلا به اوتیسم و بیش فعالی اختلالات شدیدتری را ناشی از ماده سفید مغز در مقایسه با افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری ـ عملی نشان دادند. در ادامه دکتر ایمز بیان می کند “این یافته ها ممکن است نشان دهنده ی این واقعیت باشد که هردو کودکان مبتلا به اوتیسم و بیش فعالی در مقایسه با وسواس فکری و عملی در سنین پایین تر شروع می شوند و معمولا در زمانی که مقدار زیادی از ماده خاکستری مغز در حال رشد می باشد.

اختلالات اوتیسم، بیش فعالی و وسواس فکری عملی نشانه های مشترکی دارند و از طریق برخی ژن های مشابه پیوند می یابند. هنوز هم با گذشت سال ها، اختلالات مذکور به عنوان اختلالات مجزایی مورد مطالعه قرار می گیرند. در کل، این سه اختلال عصبی رشدی در تقریباً 15درصد از کودکان و نوجوانان تاثیر گذار است. مطالعه حاضر بخشی از پروژه بزرگ دانشگاه اونتاریو POND است که به بررسی اختلالات مغزی گوناگون درکودکی به طور کلی به منظور درک شباهت ها و تفاوت ها می پردازد و نیز منجر به ایجاد درمان های هدف دار و مؤثرتر می شود.

رابطه رفتار با مغز

بسیاری از رفتارهای مرتبط با اختلال اوتیسم، بیش فعالی و وسواس فکری عملی مانند مشکلات توجه یا مشکلات اجتماعی در طی این شرایط رخ می دهند و از نظر میزان شدت آنها تفاوت فردی نیز وجود دارد. این محققان دریافتند که ساختار ماده سفید مغز با طیفی از نشانه های رفتاری موجود در کل دوره این تشخیص مرتبط است.دکتر ایمز اظهار داشت “کودکان دارای اختلالات مغزی بیشتر دارای اختلالات بیشتری در عملکرد روزانه صرف نظر از تشخیص آنها می باشند”؛ وی در بیمارستان کودکان بیمار مشغول به کار است. دکتر آناگنوستو مدیر مسئول ژورنال و از اعضای بیمارستان توانبخشی هولاند و رئیس شبکه POND برمی شمرد، “این یافته ها کاربردهایی برای درک ما از ماهیت اختلالات مغزی دارد. با استناد به شواهد زیستی و ارتباط ساختار مغز با طیفی از نشانه های رفتاری تأثیرگذار بر شرایط رشدی مختلف، خاطر نشان می شود که در چنین شرایطی اشتراک زیستی یا ژنتیکی دخیل می باشد. علاوه بر این که؛ می توان به پتانسیلی درمانی اشاره کرد که طیفی از رفتارهای مرتبط با هر سه شرایط را هدف گذاری می کنند.

منبع: کودک و نوجوان

تحقیقات عصب شناختی، چگونگی تأثیرات خلق و خو را بر ادراک نشان می دهند

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
 

 

تحقیقات عصب شناختی چگونگی تأثیرات خلق و خو را بر ادراک نشان می دهند.

وقتی حالتان خوب است گویی اساساً در بهترین جای ممکن قرار دارید و همه چیز خوب به نظر می رسد. حتی اگر؛ پاچه شلوارتان پاره شود، فنجان قهوه بر روی میز آشپزخانه بریزد یا یک همسایه پر سروصدا داشته باشید. وقتی خوشحالید این مسائل کوچک روزمره خیلی برایتان مهم نیست. بالعکس، وقتی احساس افسردگی یا دلشکستگی پس از فقدان ناشی از رهایی می کنید با هر دلخوری کوچک، دردی به دردهایتان اضافه می شود.

باور درست بودن واقعیت برایتان دشوار است و حتی ممکن است متوجه خودتان شوید که ساعت هاست به صفحه مانتیور کامپیوتر زل زده اید یا به مکان نمای چشمک زن صفحه کامپیوتر نگاه می کنید. تحقیقات جدید نشان می دهند که چگونه شادی نه تنها یک تجربه هیجانی نیست بلکه هیجانی است که می تواند روشی که با آن دنیا را ادارک می کنید تغییر دهد.

برای مطالعه بیشتر: چگونه تفکر و احساسات بر روی سلامتی تاثیر می گذارند؟

براساس مطالعه نوآمی وانلیسن و همکارانش (2016) نظریه (توسعه و ساخت) که توسط باربارا فردریکسون از دانشگاه کالیفرنیای شمالی (2001) ارائه شده است پیش بینی می کند که  هنگام خوشحالی تان توجع شما گسترده تر می شود و به عمومیت مفاهیم، وضعیت ها و اشیا توجه می کنید. برای مثال هنگام شنیدن خبرهای خوب، مایلیم امور و وقایع اطرافمان را با دیدی مثبت و برجسته تر ببینیم و نیز خلاقانه و آزادتر بیندیشیم. هنگامی که سعی می کنید به سمت تکلیفی آشنا بروید ایده های خوب ممکن است در ذهنتان جرقه ای ایجاد کنند. در عین حال، می خواهید احساس خوبتان را حفظ کنید و سعی می کنید از محرکهایی (افراد، تجارب و حوادث) که تهییج کننده خلق و خوی مثبت شما هستند، دور بمانید.

این توصیفات ممکن است با آخرین باری که به یاد می اورید احساس ایستادن بر قله جهان را داشتید و اینکه چگونه احساس شادی شما بر ادراک شما از جهان تاثیر می گذاشت جور در می آیند. اما، فراتر از این توصیف و با توجه به دانسته های پیشین تان، علوم عصب شناختی در درک علت اینکه شادی موجب توجه متمرکزتان می شود، چگونه نقشی دارد؟ پس از گردآوری بیش از 1000مقاله در این زمینه تیم بلژیکی جستجوی خود را به کمتر از 21 مقاله محدود کردند که با معیارهای انها برای قرار گرفتن در مقاله مروری جور در می آمدند.

این موشکافی عمیق در یافته های قبلی موجب شد تا نوآمی وانلیسن و همکارانش به این نتیجه برسند که شادی همواره به معنای عمیقانه نگریستن و توجه متمرکز بر ظواهر امر نیست. در مقابل، برخی از مطالعات نشان می دهند که شادی منجر به پردازش اطلاعات به شیوه ای بسیار پراکنده تر می شود. بنابراین، وقتی حالتان خوب است، ممکن است قادر به مرتب کردن و سازماندهی جامع تری از محرک ها باشید اما، همچنین ممکن است که در برخورد با کارهای جاری محیط پیرامون تان به میزان کمتری تحلیلی عمل کنید, به عبارتی ممکن است تفکر تجسمی داشته باشید و یا ممکن است صرفاً کمتر تحلیلی فکر کنید. افراد دارای سبک شناختی منتشر تصورشان بر اینست که همه چیز بزرگ و حتی مهیب هستند، بدون اینکه بتوانند دلیلی برای برداشت شان مطرح کنند.

رویکرد جایگزینی که توسط تیم گنت ارائه شده است، اینست که خلق و خوی مثبت را این گونه باید در نظر گرفت که در فرایند پردازش فکری شما تاثیر می گذارد، این عمل به “کنترل شناختی” معروف است. خلق و خوی مثبت ممکن است باعث شود که چشم ذهنتان به روی رویدادهای پیش رو باز تر شود؛ و اگر شما درگیر تکالیف چالش انگیز ذهنی نباشید، توجه بیشتری به محرک های بیرونی می کنید. بنابراین تحت شرایط سخت تر (مثلا در نظر بگیرید تفریق عدد 7 از هر عدد، صدتا صدتا شمردن در ضمن انجام چندکار ذهنی به طور همزمان ) ضمن کار بر روی مسئله به آن علاقه مند تر می شوید و توجه درونی بیشتری به خرج می دهید.

افراد متمایل به قالب های ذهنی منفی صرف نظر از محیط و شرایط مستعد توجه درونی هستند. اما در این حالت توجه درونی برای انها عیب محسوب می شود زیرا از توجه معطوف به بیرون بیشتر سود می برند. بنابراین، وقتی در وضعیت خلقی خوبی قرار ندارید، نمی توانید به زیبایی قرص ماه توجه کنید زیرا شما درگیر تفکرات و احساسات منفی تان شده اید. گذشته و فراتر از همه این ها، علم عصب شناسی نشان می دهد که بخشی از مغز مرتبط با کرتکس (بخش تفکرات سطح بالاتر) و سیستم لیمبیک (بخش درگیر در هیجان های اساسی) در این جریان نقش دارند. براساس این مدل، خلق و خوها ارتباط مستقیمی با ادراک و تفکر دارد. خلق و خویتان موجب خواهد شد تا شما نواحی کرتکس مغزی درگیر در مسائل خاص را به کار گیرید. اگر خلقتان مثبت است، پس از بخش های درونی در برابر بیرونی مغز استفاده کردید و درصورتی دارای خلق منفی هستید شما در اصل در راه فرعی بیرونی مغز قرار دارید به جای درونی.

به طور خلاصه، این پژوهش مروری راهی برای درک اثرات خلق و خو بر پردازش اطلاعات از دنیای بیرونی و درونی ذهن تان را فراهم می کند. در قالب این عمل، ظاهراً توجه انتخابی یا گزینش آنچه درک می کنید تحت تأثیر قرار می‌گیرد خواه شاد باشید خواه غمگین. در برخی از موارد، به راحتی می توانید به حوادث اطراف خود توجه نکنید و در برخی دیگر ضرورت دارد منابع ذهنی تان را برای رویارویی با تکلیف موجود حمایت و تقویت کنید. به نظر می رسد انعطاف پذیری شناختی مهم باشد یا در مقام یک نویسنده این مورد با  بحث” خلق مثبت فرآیند توجه انتخابی را تغییر می دهد” سازگار است؛ مکانیسمی که برای تعدیل اثرات بهره مندی همه جانبه بر سلامت ذهنی و جسمانی نشان داده شده است. شما همواره می توانید خلق تان را در جهت مثبت تغییر دهید اما، اگر به خودتان اجازه دهید تا بر جوانب مثبت به جای منفی تمرکز کنید، در این صورت ممکن است نمای واقعی دنیای خود را بسیار روشن تر درک کنید.

منبع: مقالات کانون مشاوران ایران

خواب فرآیند تجارب خاطرات آسیب زا را تسهیل می کند

آیا خواب موجب کاهش فرآیند استرس و آسیب می شود؟ یا آن واقعاً موجب تشدید واکنش های هیجانی و یادآوری خاطرات وقایع می شود؟ این سؤال قبلاً با وجود داشتن ارتباط بالایی با جلوگیری از اختلالات آسیب زا مانند استرس پس از آسیب بی جواب مانده است. اما، چگونه تجارب بسیار آشفته کننده ای که درست در همان ابتدا پردازش می شوند می توانند بر دوره های بعدی زندگی و تحول اختلال پس از آسیب تأثیرگذار باشند. بیماران مبتلا به اختلال پس از آسیب هیجان های بالا و خاطرات ناراحت کننده ای را تحربه می کنند یا حتی مکان احساس آنها را بازمی تابانند، گویی که آنها همواره در حال تجربه آسیب هایشان می باشند. خواب می تواند نقشی حیاتی در پردازش آنچه بیماران از آن رنج می برند، داشته باشد. طی مطالعه ای گروهی از انجمن روانشناسی دانشگاه زوریخ و کلینیک روانپزشکی زوریخ در پی پاسخگویی به این سؤال بودند که آیا خواب در ۲۴ ساعت نخست پس از آسیب تأثیر مثبتی بر اختلال هیجانی زیاد و یادآوری خاطرات مرتبط با حوادث آسیب زا دارد یا خیر. محققان در محیطی آزمایشگاهی به افراد تحت آزمایش ویدئویی مربوط به آسیب را نشان دادند. خاطرات فراخوانده شده ی تصاویر از طریق فیلم که افراد آزمایشی را نیز به مدت چند روز متوالی درگیر کرد، به تفصیل ثبت و ضبط شد. سپس به طور غیرمنتظره ای افراد تحت آزمایش یکسری تصاویری فوری ناشی از آنچه آنها از طریق چشمان ذهنشان دیده بودند را مشاهده کردند، که موجب زنده شدن احساسات و تفکرات ناخوشایندی شد که طی فیلم تجربه کرده بودند. کیفیت این خاطرات با خاطرات افراد مبتلا به اختلالات استرس پس از آسیب (پس از تروما) مشابه بود. اما، جز پس از آن وقایع آسیب زا، آنها (خاطرات) پس از چند روز کاملاً محو شدند.

مطالب مرتبط: به راستی شما چه میزان خواب نیاز دارید؟

خاطرات هیجانی کمتر آشفته کننده

شرکت کنندگان مطالعه به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یکی از گروه ها به مدت یک شب در فضای آزمایشگاه خوابیدند، سپس ویدئویی از خوابشان از طریق نوار مغزی الکتروآنسفالوگراف (EEG) ضبط شد. گروهی دیگر بیدار ماندند. بیرجت کلیم نویسنده نخست انجمن سایکوپاتولوژی و روان درمانی دانشگاه زوریخ شرح داد: “نتایج مان نشان داد افرادی که خوابیدند پس از فیلم دارای خاطرات هیجانی فراخوانده شدۀ کمتر آشفته کننده ای نسبت به افراد بیدار بودند”. این مطلب مفروضات دارا بودن تأثیر محافظتی خواب از پیامدهای بعدی تجارب آسیب زا را تأیید می کند. از طرفی، خواب می تواند باعث ارتباط هیجان های خفته با ایجاد شدن حافظه ای مانند ترس معلول از تجارب آسیب زا شود. برای مثال، از سویی دیگر، آن همچنین به مکان یابی تجدید خاطرات، پردازش آنها به طور آگاهانه و ذخیره این خاطرات کمک می کند. اما، این فرآیند احتمالاً چندشب طول می کشد. براساس نظر نویسندگان این مطالعه، توصیه های موجود در مورد درمان های اولیه و نحوه مواجهه افراد مبتلا به آسیب در مراحل اولیه بین دو طیف کم و زیاد قرار دارند.”رویکرد ما اهمیت راه حل های آرامی را برای تلاش های رایج در از بین بردن خاطرات آسیب زا پیشنهاد می دهد”. دکتر بیرجت کلیم می گوید”کاربرد خوابیدن ممکن است یک راهبرد اولیه ی طبیعی مناسب و پیشگیرانه ای در این فرآیند استدلال شود “.

منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

نشانه های اختلال پس از سانحه

شکی نیست که امروزه افراد از هر طبقه ی  اجتماعی ـ اقتصادی یک یا چندین حوادث را در زندگی شان تجربه می کنند که موجب آسیب هیجانی و در نتیجه اختلال پس از سانحه شده است. آن نه تنها یک درد سربسته نیست  بلکه با گذشت زمان پیشرفت می کند و نیازمند تشخیص توسط جامعه درمانی وابسته به علم روان درمانی است.PTSD))یا آسیب پس از سانحه ناشی از آسیب های دوران کودکی، ورشکستگی های مالی، رکود، بیکاری، عدم رابطه نزدیک با اعضای خانواده، طلاق، سرگردانی، تغییر ناگهانی در مسئولیت پذیری اجباری مانند پذیرفتن مسئولیت اصلی نگهداری پدر یا مادر مسن، دردهای مزمن و جسمانی، بیماری و بسیاری از دیگر زمینه ها می باشد. این تغییرات آشفته موجب آنچه اخیراَ دانشمندان عصب شناختی در مغز کشف کرده اند همچون اتروفی مغز، کاهش حجم ماده خاکستری مغز می شود. بنابراین بد نیست از علایم PTSD آگاه باشید بلکه بتوانید افراد ناتوان در درک نحوه درمان این بیماری را ملتفت کنید.

بیشتر بخوانید» پنج توصیه برای اختلال اضطراب منتشر

کدام یک از نشانه های زیر را دارید؟

  • آشفتگی ذهن، عدم تمرکز، ضعف در یادآوری خاطرات از حافظه به ویژه حافظه کوتاه مدت.
  • تصمیم گیری نادرست
  • بی اعتبار دانستن غرایز درونی تان
  • مشکل در انجام دادن تکلیفی تا پایان فرآیند موردنظر (اندیشیدن به بخش آشکار مسئله به جای بخش مبهم)
  • ضعف در انرژی جسمانی، احساس خستگی حتی پس از انجام تکالیف سبک
  • ظرفیت ذهنی پایین
  • اضطراب اجتماعی
  • گاه قادر نبودن به تفکیک واقعیت از تصور
  • شروع کردن کاری اما قادرنبودن به اتمام آن
  • اغلب بیدارشدن از خواب، حمله خواب
  • رخوت ذهنی یا جسمی
  • ناامیدی، یأس، افسردگی
  • رفتارهای عادتی مانند شکل گیری فرار یا رهایی
  • داشتن قدرت انتخاب ضعیف به طوری که موجب شرمساری می شود به جای آنکه با انتخاب درست شرمسار نشوند.
  • دروغ گفتن به دلیل رودربایستی، عدم یادآوری یا عدم تفکر به اندازه کافی عمیق در موقعیت.
  • پریشانی از اینکه چرا شما این ابهام ذهنی یا اختلال روحی را تجربه می کنید.
  • کارهای کوچک، پرزحمت و ناممکن فرض می شوند.
  • خود بیزاری به دلیل آنکه قادر به انجام کاری که قبلاً برایتان راحت بود نیستید.
  • حس کردن عدم کنترل و ناتوانی در تصمیم گیری در کارها به سرعت یا هر طریق.
  • پاسبانی زیاد از زندگی شخصی و تنها معاشرت با افراد مطمئنی که درمورد شما قضاوت نمی کنند.
  • احساسی مانند اینکه شما در یک سراشیبی از حالت کارکرد عادی خود به حالت بقاء قرار گرفته اید.

مطالب مرتبط: هفت چیز که در رابطه با افکار خودکشی باید بپرسید

مهم است به یاد داشته باشیم که تجربه اختلالات همایند مانند اضطراب و افسردگی می تواند منجر به اختلال پس از سانحه شوند. پس به جای آنکه تنها از یک متخصص بالینی برای تجویز داروی ضد افسردگی کمک بگیریم، بهتر است بدانیم که روش های بهتری برای درمان وجود دارد. داروها تنها مانند روش کمکی عمل می کنند که فعالیت نواحی مغزی را سرکوب می کند و بدون اینکه بتوانند شبکه های عصبی را بازسازی و درمان می کند. در برخی از موارد داروها تضمینی تجویز می شوند اما، در بلند مدت مؤثر نمی باشند و بسیاری از درمانگران آنها را به عنوان راه حلی ساده می انگارند به جای آنکه مراجعانشان را ترغیب به درمانخودشان با کار درمان شناختی کنند. از جمله روش های درمانی برای آسیب می توان دو روش بسیار موفق تکنیک های خود مراقبتی و درمان شناختی رفتاری (CBT) نام برد. با این روش ها و با وجود یک روان درمان کار آشنا با هر دو روش پس از چند جلسه می توانید بهبود یابید. در بسیاری از موارد، درمان فوری نیست به ویژه اگر در سطح ثابت یا پیش رونده آشفتگی قرار دارید. در عین حال با یکپارچه کردن این روش های درمانی در راستای زندگی تان، بهبودهای قابل توجهی در توانایی مواجهه با محرک های تنش زا حاصل شده است. نشان داده شده است که خود مراقبتی موجب افزایش ماده خاکستری مغز و عملکرد بهتر و تقویت آن خواهد شد. (CBT) یک روش درمانی است که برای آگاهی از خود و بازگشت سلامت مغز مؤثر است؛ زیرا شما روش تفکرتان را تغییر می دهید و به محرک های مضر واکنش نشان می دهید. سپس، به خودتان را مشاهده می کنید که به حالت نرمال قبل برگشته اید به طوری که حتی تغییرات ناچیز در تفکر برایتان آسودگی مهمی به بار می آورد.

منبع: مشاورکو

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره


برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

نشانه ها و درمان

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال به وضعیتی اطلاق می شود که در آن فرد مشکلات بسیاری در ایجاد و حفظ ارتباط نزدیک با دیگران دارد. فردی که اختلال شخصیت اسکیزوتایپال دارد ممکن است از این قبیل ارتباطات رنج بکشد، و بنابراین ظرفیت کمی در اینباره داراست. فردی با این اختلال معمولا دارای تحریف شناختی و ادراکی و هم چنین بی قاعدگی در رفتار روزمره می باشد.

افراد با اختلال شخصیت اسکیزوتایپال عقاید عجیبی در مورد مرجع رویدادها دارند ( برای مثال انها تفسیرهای نادرستی از رویدادهای علی و وقایع خارجی دارند و به انها معنای شخصی می دهند). انها معمولا خرافی هستند و دل مشغولی با پدیده های فراتر از معمول دارند که خارج از خرده فرهنگ خود می باشند.

افراد با اختلال اسکیزوتایپال معمولا بیشتر دنبال درمان برای مشکلات اضطراب، افسردگی یا دیگر وضعیت های خلقی ملال آور می روند تا درمان ویژگی های اختلال شخصیت اسکیزوتایپال.

یک اختلال شخصیت الگوی پایدار از تجارب و رفتارهایی است که از هنجارهای فرهنگی فرد انحراف دارد. این الگو در دو یا چند حیطه که در ادامه ذکر می شوند دیده می شود: شناخت، عاطفه، کارکرد بین فردی و موقعیت های اجتماعی. این الگو معمولا منجر به تنش یا نقص در کارکرد اجتماعی و شغلی می گردد. این الگو اغلب پایدار و طولانی مدت است و شروع ان به اوایل بزرگسالی یا نوجوانی برمی گردد.

برای مطالعه بیشتر بخوانید: پنج توصیه برای اختلال اضطراب منتشر

نشانه های اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یک الگویی از نقص های اجتماعی و بین فردی می باشد و با نارامی مزمن و کاهش ظرفیت در روابط نزدیک، هم چنین اختلال ادراکی و شناختی و رفتارهای گریز از مرکز مشخص می شود. شروع ان معمولا در اوایل بزرگسالی است و در بافت های مختلف به شکل های زیر ظاهر می شود:

  1. عقاید در مورد مرجع رویدادها (نه به صورت هذیان)
  2. باورهای عجیب و غریب و افکار جادویی که بر رفتار انها تاثییر می گذارد و با هنجارهای خرده فرهنگ ها تناقض دارد (مانند خرافه ها، عقاید در مورد بصیرت ذهنی، تله پاتی، یا حس ششم، در کودکان و نوجوانان به صورت فانتزی های عجیب و غریب و مشغولیت های ذهنی عجیب)
  3. تجارب ادراکی غیر معمول شامل توهمات بدنی.
  4. تفکر و سخن عجیب و غریب (مبهم، ضمنی، استعاری، یا کلیشه ای)
  5. عقاید حرافی و یا پارانوئیدی
  6. عاطفه نامناسب یا محدود
  7. ظاهر و رفتار عجیب و غریب و یا دور از معمول
  8. فقدان دوستی های نزدیک و اعتماد به دیگران غیر از خویشاوندان درجه یک
  9. اضطراب اجتماعی بالا که با اشناییت کاهش نمی یابد، و بیشتر با ترس های پارانوئیدی همراه است تا قضاوت های منفی در مورد خود.

از انجایی که اختلالات شخصیت در برگیرنده الگوها و رفتارهای پایدار و طولانی مدت هستند، اغلب در بزرگسالی تشخیص می گیرند. تشخیص این اختلالات در دوران کودکی متداول نیست زیرا کودکان و نوجوانان تحت تاثیر تغییرات مداوم رشدی و شخصیتی و بلوغ هستند. اگر این اختلال برای کودک و نوجوان تشخیص داده شود علائم ان باید حداقل یک سال حضور داشته باشند.

براساس تحقیق NESARC شیوع اختلال شخصیت اسکیزوتایپال حدود 3.9 درصد جمعیت بزرگسالان می باشد.

مانند اغلب اختلالات شخصیت، شدت اختلال شخصیت اسکیزوتایپال با افزایش سن کاهش می یابد، مانند اغلب افراد اندکی از نشانه ها یا بیشترین نشانه ها را در حدود دهه 40 یا 50 زندگی تجربه می کنند.

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال چگونه تشخیص داده می شود؟

اختلال شخصیت اسکیزوتایپال مانند دیگر اختلالات شخصیت توسط یک روان شناس یا روانپزشک حرفه ای تشخیص داده می شود. پزشکان عمومی و یا بهیاران معمولا اموزش لازم را برای یک هم چین تشخیصی ندیده اند. بنابراین زمانی که برای اولین بار به یک پزشک خانواده مراحعه کرده و علائم را توضیحی می دهید باید شما را به یک درمانگر مناسب جهت تشخیص و درمان ارجاع دهد. هیچ ازمایش و یا تست ژنتیکی برای تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوتایپال وجود ندارد.

بسیاری از افراد با اختلال شخصیت اسکیزوتایپال به دنبال درمان نمی روند. افراد با این اختلال شخصیت اغلب زمانی به دنبال درمان می ایند که مشکلات همراه با این اختلال زیاد شده و زندگی شخصی وی را تحت تاثیر قرار می دهد. اغلب این حالت زمانی اتفاق می افتد که توانمندی های مقابله ای فرد برای مقابله با استرس و رویدادهای زندگی بسیار پایین امده است.

تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوتایپال توسط یک متخصص با مقایسه علائم شما و علائمی که ذکر شد هم چنین تاریخچه شخصی زندگی شما صورت می گیرد. انها تعیین می کنند که ایا نشانه های شما معیار لازم برای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را دربرمی گیرد یا نه.

علل اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

امروزه محققین نمی دانند چه عاملی منجر به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال می شود. با این وجود نظریه های زیادی در مورد علل اختلال شخضیت اسکیزوتایپال وجود دارند. اکثر محققین بر یک مدل علی زیستی-روانی-اجتماعی توافق دارند. بر اساس این مدل، علل این اختلال ممکن است فاکتورهای ژنتیکی و زیستی ، فاکتورهای اجتماعی (مانند چگونگی تعامل فرد در کودکی با خانواده، اطرافیان و دیگر کودکان) و فاکتورهای روانی (شخصیت و مزاج فردی شکل گرفته توسط محیط و مهارت های مقابله اموخته شده برای مواجهه با استرس). این مدل بیان می کند که هیچ عامل واحدی منجر به این اختلال نمی شود و مجموعه ای از عوامل به صورت پیچیده و در کنار هم منجر به این اختلال می شوند. مطالعات نشان داده اند اگر فردی دارای این اختلال است با احتمال زیادی ان را به کودکان خود منتقل خواهد کرد.

درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نیازمند روان درمانی طولانی مدت با درمانگری است که در درمان این اختلال اموزش دیده است و متخصص است. در برخی موارد ممکن است دارودرمانی نیز برای تقلیل برخی نشانه ها انجام گیرد.

در درمان روانی درمانگر بالینی نباید مستقیما باورها و هذیان های فرد را زیر سوال ببرد. در ارتباط اولیه یک فضای گرمو مراجع محور باید فراهم شود. مانند اختلال شخصیت دوری گزین فرد از هرگونه ارتباط نزدیک دوری می کند و اضطراب زیادی را در روابط اجتماعی تجربه می کند. در این شرایط اموزش مهارت های اجتماعی و دیگر مهارت های لازمه روابط و تعاملات بسیار مهم هستند. در هنگام پیشرفت مراجع درمان های گروهی نیز می توانند مفید باشند.

دارودرمانی نیز گزینه دیگر این بیماری می باشد. اغلب دارودرمانی در مراحل حاد سایکوتیک مورد استفاده قرار می گیرد. این مراحل اغلب هنگام استرس های شدید و یا زمانی که فرد توانایی مقاومت ندارد ظاهر می شود. معمولا در این موارد از داروهای انتی سایکوز استفاده می شود.

به صورت کلی، از انجایی که در زمینه علل نیز ذکر شد، این اختلال چند وجهی به دلیل عومل چندگانه ای می باشد که به همان صورت درمان نیز نیازمند یک دیدگاه چند وجهی می باشد.

منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان


مقالات مرتبط با درمان اختلالات روانی:

درمان فردی چیست

درمان افسردگي

درباره ی رواندرمانی شناختی

روانپزشک خوب کیست و روانپزشکی چیست

تعريف روانپزشكي :

روانپزشكي شاخه اي از پزشكي است مفاهيمي همچون بيماري هاي رواني و جنون را بررسي مي كند.

روانپزشكي چگونه شغلي است؟

روانپزشکان به تشخیص، درمان، ارزيابي و جلوگيري از اختلالات عاطفي، ذهني و رفتاري مانند اختلالات خواب ، اختلالات جنسي ، اختلالات شناختي ، اختلالات شخصيتي می پردازند.

به عبارت دیگر روانپزشک، دراصطلاح (Psychiatrist) پزشکی است که متخصص تشخیص و درمان بیماری های روانی مانند اسكيزوفرني ، یا روان درمانی می باشد.

كليه روانپزشکان برای ارزيابي و بهبود بیماری های روانی دوره هاي آموزشي را طي مي كنند. روانپزشکان و متخصصان بهداشت روانی تنها افرادي هستند که صلاحيت مجوز دارو برای درمان بیماری های روانی را دارند. بعضي از روانپزشکان متخصص درمان خود را در گروه سني خاصي آغاز مي كنند، مانند روانپزشک کودکان، که به درمان گروه سنی کودکان یا نوجوانان مي پردازند.

روانپزشك با روانشناس چه تفاوتي هايي دارد؟

عده اي از مردم گاهى اوقات نمي توانند كار روانپزشك را از روانكاو و روانشناس تفكيك كنند. از نظرآموزشي و  فرآيند تحصيلي در ابتدا روانپزشك بايد مدرك پزشكي عمومي را دريافت كرده و سپس در زمينه روانپزشكي تخصص خود را اخذ نموده و در ادامه آموزش بیماری های روانی را دیده و متخصص روانپزشک شود اما روانشناس در رشته روانشناسی در مقطع كارشناسي و كارشناسي ارشد و سپس دكتري مدرك خود را گرفته و سپس به كار مشاوره مشغول مي شوند. فقط یک روانپزشک است كه قادر به تشخيص بيماري هاي افسردگي، اختلالات اظطرابي و يا اختلالات شخصيتي به معناي علمي مي باشد. اما هدف اصلي روانشناس توصيف رفتار ، فهم و درك رفتار ، پيش بيني رفتار و كنترل رفتار مي باشد.

وظایف و مسئولیت های روانپزشک

  • بررسي حالت ذهنی و جسماني بیماران برای تعیین ماهیت و حد اختلالات ذهني ،رفتاري و عاطفي
  • مطالعه كردن و بررسي سوابق پزشكي وهمچنين انجام تست هاي متفاوت براي تشخيص دقيق بيماري و بهترين روش درمان آن
  • برپايي جلسات مختلف درماني و تجويز دارو تا زمان بهبودي كامل بيمار
  • همكاري با ساير افراد متخصص مانند پزشكان ، روانشناسان تا پايان درمان بيمار

 دانش و مهارت های مورد نیاز

  • علاقه مند بودن به بيماران و توانايي لازم براي حل مشكلاتشان
  • از آنجا كه تمامي مراجعان روانپزشك دچار بيماري روحي ورواني هستند و از آن رنج مي برند لذا روانپزشك بايد از ثبات روحي و عاطفي بالايي برخوردار باشد .
  • داشتن صبر و حوصله برای گوش کردن به صحبت های بیماران و آرامش دادن به آنها
  • رازداری يك روانپرشك موفق بايد خصوصي ترين مسائل بيماران را رازداري كند تا مراجع نسبت به او اطمينان حاصل كند و به راحتي با او مشكلاتش را در ميان بگذارد.
  • كسب مهارت هاي ارتباطي قوي و لازم به منظور تاثير بهتر بر بيماران
  • توانايي شنيداري و گفتاري خوب
  • قدرت تصمیم گیری بالا به واسطه گرفتن تصمیم مناسب و منطقي به دور ازمسايل عاطفي و مسایل غیر تخصصی
  • مهارت و توانايي او براي پاسخ به نيازها و برطرف كردن مشكلات بيماران

فرصت های شغلی و بازار کار روانپزشکی

علی رغم اینکه در ایران آمار مشخصي در این زمینه وجود ندارد ولي می توان پیش بینی کرد به دلیل رشد فرهنگ مردم در خصوص روش صحیح مواجه شدن با بیماری های روانی و مراجعه به پزشک متخصص برای تشخیص و درمان آنها در آینده رشد اشتغال در این حوزه از میانگین مشاغل بیشتر باشد.

همچنین به دلیل افزایش اختلالات و بیماری های روانی در سال های اخیر به دلیل رشد زندگی شهرنشینی و افزایش استرس، افسردگی و سایر بیماری های مرتبط با این موضوع و نیز با گسترش بخش های نادرست فرهنگ غربی بین خیلی از ایرانی ها و افزایش مشکلات خانوادگی و میان فردی در سال های اخیر پیش بینی می شود نیاز نسل جدید به روانپزشکان در سالهای اخير رو به شکل فراینده ای رشد خواهد داشد. روانپزشکان می توانند در سازمان  بهداشتی و درمانی، مراکز روانپزشکی، کلینیک های روان‌شناسی و روان‌پزشکی عومي و خصوصی، مدارس و دانشگاه ها و سایر سازمان هایی که به تخصص آنها نیاز دارند، به كار مشغول شوند.

آنها همچنین می توانند به صورت مجزا کار کرده و يا مطب خصوصي داشته باشند.

موقعيت استخدام این شغل در بعضي کشورهای جهان به شرح ذيل مي باشد:

دركشور استراليا در يك بازده زماني ميزان افزايش اين شغل 34.6 بوده است و پيش بيني شده در آينده رشد اين حرفه محدود باشد.

میزان درآمد روانپزشک

درآمد روانپزشکان در ایران به طور دقيق مشخص نیست. اما آنچه معلوم است تا کنون جایگاه این تخصص در بین مردم مشخص نشده و بسیاری از بیماران روانی که درجه ناراحتی روحی آنها خفیف است از مراجعه به روانپزشکان خودداری می کنند. پیش بینی می شود در آینده با افزایش مراجعین به روانپزشکان، سطح درآمد این گروه از افراد نسبت به این زمان افزایش یابد.

درآمد روانپزشک در برخی از کشورهای جهان عبارتند از :

آمریکا – متوسط درآمد سالانه این شغل مطابق با آخرین آمارها در سال 2013، 170.200 دلار بوده است.

استرالیا – متوسط درآمد سالانه روانپزشکان 96.000 دلار (قبل از کسر مالیات) می باشد.

شخصیت های مناسب این شغل

در یک انتخاب شغل مناسب و صحيح، عوامل مختلفی از جمله ویژگی های شخصیتی، ارزش ها، علایق، مهارت ها، شرایط خانوادگی، شرایط جامعه و … برای هر فرد باید مد نظر گرفته شوند. یکی از شاخص ترین این عوامل ویژگی های شخصیتی می باشد. شناخت درست شخصیت هر فرد فرآیندی پیچیده و احتياج به تخصص و زمان کافی است. البته هر فردی ویژگی های منحصربه فرد خود را دارد، حتی افرادی که به نوعی تیپ شخصیتی مشابه دارند، باز هم در بعضي موارد با یکدیگر متفاوت هستند.

به طور کلی همیشه افراد موفقی از تیپ های شخصیتی مختلف در تمام مشاغل هستند و نمی توان دقیقا اعلام کرد که فقط تیپ های شخصیتی خاصی هستند که در این شغل موفق می شوند. اما طی تحقیقاتی که صورت گرفته تیپ های شخصیتی ای که برای این شغل معرفی می شوند، عموما این کار را بیشتر پسندیده و رضایت شغلی بیشتری در آن داشته اند.

منبع: com.مشاوره-آنلاین