درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی یکی از روش های موثر روان درمانی می باشدکه برای بهبود افسردگی به کار می رود، یکی از شایع ترین بیماری های روانی افسردگی می باشد که در طول سال افراد زیادی را درگیر می کند که معمولا با مشکلاتی مانند ناامیدی و بی لذتی رو به رو می شوند.

افراد افسرده معمولا از فعالیت های شغلی و فعالیت های تحصیلی باز می مانند و مهم ترین عامل خطرساز برای بیماران افسرده میل و گرایش آن ها به خودکشی می باشد در این مقاله به بررسی مختصری از افسردگی و درمان آن می پردازیم و درمان افسردگی با رویکرد رفتاری بحث می کنیم.

رفتار درمانی شناختی چیست؟

یکی از انواع روش های درمانی، رفتار درمانی شناختی می باشد که به فرد کمک می کند تا نگرش و دید خود را نسبت به وقایع تغییر دهد و در نتیجه به نحوه ی موثرتری با اتفاقات برخورد کند تا زندگی سالم تری داشته باشد.

علاوه بر این در این روش درمانگر سعی می کند نگرش را تغییر دهد و مشکلات و اختلالات روانی را شناسایی کند اما در این روش ریشه یابی به صورت عمیق انجام نمی شود و درمانگر تنها بر مشکلات حال تمرکز دارد.

درمان شناختی رفتاری افسردگی

در بسیاری از موارد بدون مصرف دارو با مراجعه به روانشناس می توان افسردگی را درمان کرد و در صورتی که درمانگر تشخیص دهد علائم افسردگی شما بسیار شدید است در این صورت برای درمان افسردگی شما را به یک روانپزشک برای دریافت دارو ارجاع می دهد و در حالتی که افسردگی خفیف تر است از روش های درمانی شناختی – رفتاری برای درمان آن استفاده می شود، تمرکز بر روی این درمان به تغییر دادن فکر و رفتار فرد منجر می شود و بر اساس نظر روان درمانگران شناختی رفتاری، شتاخت و نوع نگرش افراد به زندگی بر هیجانات آن ها تاثیر می گذارند.

در نتیجه اگر بتوان نوع نگاه به زندگی و اتفاقات پیرامون را تغییر داد در این صورت می توان بر هیجانات منفی و افسردگی چیره شد. در روش درمان شناختی رفتاری افسردگی، درمانگر تلاش می کند تا تجربیات مثبت و جدیدی را برای مراجع کننده اش به وجود آورد تا بتواند بر اساس موارد مثبت زندگی جدیدی را برای فرد آغاز کند.

در درمان شناختی رفتاری افسردگی چه افکاری مورد بررسی قرار می گیرند؟

افکاری که در درمان افسردگی مورد بررسی قرار می گیرد شامل فکرایی می باشد که به سلامت فرد آسیب وارد می کند و اعتماد به نفس او را کاهش می دهد و این افکارها به عنوان تحریف های شناختی تعریف شده اند که می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • تفکر همه یا هیچ: سیاه و سفید دیدن دنیا و وقایع آن
  • بی اهمیت شمردن رویدادهای مثبت
  • تعمیم افراطی: به صورتی که فرد یک رویداد منفی به موقعیت های دیگر مربوط می سازد.
  • شخصی سازی: ربط دادن همه وقایع به خود
  • فیلتر ذهنی: داشتن نگاه بدبینانه به همه رویداد های پیرامون به طوری که واقعیت تیره و تار دیده می شود.

در این روش درمانی فکر به تنهایی تغییر نخواهد کرد بلکه سبک فکر کردن به طور کلی تغییر می کند چون ذهن اگر بیمار شود سبک فکری را درگیر می کند و بیشتر به مشکلات و احساسات منفی دامن می زند درمانگر در این راه مراجع کننده را هدایت می کند و جایگزینی افکار توسط خود فرد صورت می گیرد و هیچ کس او را وادار نمی کند تا به شیوه خاصی فکر کند.

درمان شناختی رفتاری برای افسرده ها چند جلسه طول می کشد؟

روش درمانی شناختی رفتاری یکی از روش های روان درمانی کوتاه مدت به حساب می آید، در حالی که روش های دیگر ممکن است سال ها طول بکشد اما در این روش به چیزی حدود ۱۰ جلسه نیاز است تا درمان صورت گیرد و معمولا این جلسات به صورت هفتگی برگزار می شود. هر چه قدر در درمان پیشرفت حاصل شود در این صورت فواصل بین جلسات درمانی نیز افزایش خواهد یافت.

بخش های مهم درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی درمان ساختار مندی می باشد و هر جلسه بر اساس هدفی که از قبل مشخص شده است پیش می رود و درمانگران با استفاده از این روش باید پروتکل های مخصوصی را مورد استفاده قرار دهند.

دو بخش در روش درمان شناختی رفتاری مهم است که یک تغییر دادن افکار آسیب رسان مراجع و دیگری کمک به مراجع کننده برای تغییر رفتارهای مخرب می باشد، در واقع این دوساختار درمان را تکمیل می کنند و در ادامه به بررسی هر کدام از این موارد به طور جداگانه می پردازیم.

در صورتی که فرد به اختلال افسردگی شدیدی مبتلا شود در این صورت انرژی و آمادگی لازم برای شرکت در جلسات روان درمانی را نخواهد داشت و در این صورت در روند درمان او تغییراتی به وجود می آید، به خصوص زمانی که فکر های خودکشی و مرگ شدت یابد. برای این که افکار از بین برود و آمادگی در فرد برای روان درمانی ایجاد شود در این مرحله ابتدا باید روان درمانی شروع شود و بعد از گذشت چند هفته در کنار دارو درمانی روان درمانی آغاز شود.

تصمیم گیری صحیح در این شرایط نیازمند دریافت مشاوره افسردگی از طریق روانشناس می باشد تا راهکارهای لازم را بیان کند.

  1. درمان شناختی رفتاری، تغییر دادن فکر

یکی از مهم ترین بخش های فرایند برای درمان افسردگی تغییر دادن فکر و نگرش در افراد افسرده می باشد، افرادی که افسرده هستند معمولا اتفاقات مختلف زندگی خودشان را به صورت ناامیدانه تغییر می دهند و اگر با شکستی رو به رو شوند آن را به بی کفایتی خودشان و موفقیت شان را به شانس و عوامل بیرونی مربوط می سازند و به همین دلیل زمانی که فرد افسرده به پیشرفت و یا موفقیتی می رسد باز هم در زندگی دچار بیماری افسردگی می باشد.

درمانگر برای این که بازسازی شناختی را انجام  دهد باید اتفاقات زندگی را مرور کرده و به بررسی آن ها بپردازد تا بازسازی معنای رخدادها برای بیمار انجام شود به عنوان مثال یک فرد افسرده خودش را بی کفایت و شکست خورده می داند و زمانی که در امتحانی نمره متوسط کسب کرد احساس می کند که خنگ و ناتوان است و خودش را مورد سرزنش قرار می دهد در این شرایط درمانگر با استفاده از تکنیک هایی مانند قاب گیری مجدد به فرد کمک می کند تا از دریچه دیگری به وقایع نگاه کند و در این هنگام افسردگی فرد درمان شود.

  1. درمان شناختی رفتاری، تغییر رفتار

کار کردن بر روی افکار به زمان بیشتری نیاز دارد و زمانی که درمانگر بر روی افکار فرد کار می کند، سعی می کند تا برنامه ای تحت عنوان فعال سازی رفتاری را برای درمان افسردگی اجرا  نماید در این صورت مراجع کننده به کمک درمانگر سعی می کند تا فعالیت های روزانه را مورد بررسی قرار دهد و برنامه زمانی مشخصی برای انجام فعالیت های ثمربخش تعیین نماید.

در صورتی که فعالیت ها بیشتر باشد انرژی روانی فرد بیشتر شده و در نتیجه مراجع کننده در یک چرخه مثبت و سالم قرار می گیرد و این چرخه باعث خواهد شد تا افکار منفی و مخرب نیز بهبود یابد و بر روی این افکار تاثیرگذار خواهد بود.

منبع : درمان شناختی رفتاری افسردگی

تست اعتیاد کوکائین و علل منفی شدن آزمایش اعتیاد به کوکائین

 تست اعتیاد کوکائین و علل منفی شدن آزمایش اعتیاد به کوکائین

تست کوکائین به چه صورتی انجام می شود آیا با انجام دادن تست های اعتیاد که برای ازدواج و استخدام صورت می گیرد می توان به مصرف ماده کوکائین پی برد؟ یا در صورتی که فرد اعتیاد به کوکائین دارد آیا می تواند نتیجه تست خود را دستکاری کند؟

آزمایش اعتیاد به کوکائین مانند دیگر تست های اعتیاد باید توسط متخصص در مراکزی که مربوط به اعتیاد می باشد صورت گیرد متخصصان با انجام دادن آزمایش هایی می توانند به وجود هر ماده اعتیاد آوری در بدن پی ببرند و آن را شناسایی کنند، اما تشخیص موادی مانند کوکائین و اعتیاد داشتن به آن فقط در بازه زمانی محدودی  در بدن قابل تشخیص است و تنها بعد از مصرف مشخص می شود.

از طرف دیگر تست های اعتیاد انواع مختلفی دارند و نمی توانند مصرف همه مواد اعتیاد آور را تشخیص دهند و آن ها را شناسایی کنند و هم چنین منفی بودن نتیجه آزمایش به معنی عدم مصرف مواد مخدر نمی باشد ، در ادامه این مقاله در مورد تست کوکائین و مواردی که باعث می شود تست کوکائین منفی شود مطالبی را بیان می کنیم.

تست اعتیاد کوکائین و ماده کوکائین چیست؟

ماده کوکائین ماده ای روان گردان می باشد که در گروه مواد محرک قرار دارد و این ماده مخدر از گیاه کوکا به دست می آید و ماده کوکائین به صورت گردی سفید رنگ است که از تلخیص ماده شیمیایی که در داخل برگ های گیاه وجود دارد به دست می آید این ماده مخدر بسیار اثرات قوی دارد و تاثیرات مخربی بر روی بدن می گذارد و قیمت آن نیز بسیار بالا می باشد، این ماده مخدر به دلیل داشتن قیمت بالا و عدم تولید آن در ایران تهیه و استفاده این ماده بسیار گران تمام می شود و معمولا اقشار مرفه جامعه می توانند از آن استفاده کنند.

نوع دیگری از این ماده کراک کوکائین نام دارد که با کوکائین خالص تفاوت دارد و فرمول ساخت آن نیز فرق می کند اما به دلیل داشتن ناخالصی قیمت آن در مقایسه با کوکائین خالص کمتر می باشد اما عوارض و آسیب های آن بسیار شدیدتر و بدتر می باشد.

در ایران معمولا از کراک کوکائین به ندرت استفاده می کنند و کراک مصرفی آن ها کراک هروئین می باشد که تاثیرات مخرب و آسیب زایی بر روی فرد بیمار می گذارد و نسبت به هروئین عوارض بیشتری دارد.

نحوه مصرف کوکائین

کوکائین ماده ای به صورت پودر می باشد که سفید رنگ، نرم، شفاف و کریستالی است و طعم تلخی دارد و با موادی مانند شکر و تالک مخلوط می شود و روش های مصرفر آن متفاوت می باشد که به صورت استنشاقی، خوراکی، دود کردن، تزریقی و حتی مالش بر روی لثه مورد استفاده قرار می گیرد و وارد جریان خون می شود.

نشانه های مصرف کوکائین

زمانی که فرد کوکائین استفاده می کند به صورت کوتاه مدت اثراتی را به همراه دارد و مانند مواد محرک از جمله آمفتامین ها( مانند شیشه) یا MDMA ( اکستازی) عوارضی را به همراه خواهد داشت که در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم.

  • بالا رفتن انرژی
  • توهم
  • هذیان
  • احساس سرخوشی و چابکی
  • افزایش ضربان قلب و تنفس
  • گشادی مردمک چشم
  • پریدگی رنگ
  • کاهش اشتها
  • تعریق زیاد و شدید
  • بیخوابی

اثرات بلند مدت مصرف کوکائین

اثرات بلند مدت مصرف کوکائین زیاد خوشایند نمی باشد زیرا احساس سرخوشی و چابکی اولیه دیگر در فرد وجود ندارد و فرد برای این که به حالت اولیه خود را حفظ کند میزان استفاده از کوکائین را بیشتر کرده و دفعات آن را افزایش می دهد. در مصرف بلند مدت هم با عوارضی همراه می باشد که در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:

  • افسردگی
  • بی خوابی طولانی
  • کاهش وزن نامتعادل
  • زخم های پوستی
  • پیری ظاهری
  • مشکلات گوارشی و تنفسی
  • همچنین استفاده طولان مدت این مواد باعث به وجود آمدن اختلالات روان پرشی مانند اسکیزوفرنی می شود که باعث می شود فرد تا آخر عمرش با مشکلات روانی درگیر باشد.

چه زمانی تست کوکائین می گیرند؟

تست اعتیاد در موقعیت های مختلف و به دلایل مختلفی ممکن است گرفته شود در شرایط عادی نمی توان فرد را مجبور کرد تا تست بدهد و بدون اجازه فرد تست گرفتن کاری غیر قانونی می باشد اما در بعضی از شرایط و موقعیت ها گرفتن تست اعتیاد اجباری می باشد.

برای مثال زمانی که فرد می خواهد استخدام شود و منسب و شغلی داشته باشد علاوه گواهی سوء پیشینه، گواهی عدم اعتیاد نیز درخواست می کنند و هم چنین در زمان تست های قبل از ازدواج باید اعتیاد را هم مورد بررسی قرار دهند و تست اعتیاد گرفته می شود.

هم چنین در صورتی که فرد به خاطر عوارض جسمی و روانی مصرف مواد به اورژانس مراجعه کرد در این حال پزشک اورژانس بدون اجازه بیمار از او تست اعتیاد می گیرد تا مطمئن شود ماده مخدر مصرف کرده است و پیشگیری لازم برای جلوگیری از مسمومیت و آسیب جانی او انجام دهد.

زمانی که شک کردید که یکی از اطرافیانتان کوکائین مصرف می کند در این حالت باید او را راضی کنید تا تست بدهد و همچنین بهتر است از یک روانشناس و مشاور در حوزه ترک اعتیاد کمک بگیرد تا در این زمینه راهکارهای لازم را در اختیار او قرار دهند.

تست کوکائین، آزمایش اعتیاد به کوکائین

در کشور ما به دلیل این که کوکائین یک ماده معمولی م متعارف نمی باشد و گران است و تمام قشرهای جامعه نمی توانند آن را مورد استفاده قرار دهند برای موقعیت های شغلی و ازدواج تست آن گرفته نمی شود.

در این شرایط تنها مواد مخدری که شامل مشتقات مورفین مانند تریاک و شیره و هروئین می باشد مورد سنج قرار می گیرد و در برخی موارد ممکن است مصرف آمفتامین ها و مشتقات حشیش مورد تست قرار داده شود و در صورتی که می خواهید از عدم مصرف کوکائین مطمئن شوید خودتان باید به مسئولین درخواست تست کوکائین را بدهید.

انواع آزمایش اعتیاد به کوکائین، انواع تست کوکائین

تست مصرف کوکائین از روش های مختلفی امکان پذیر است که عبارت اند از آزمایش نمونه خون، بزاق دهان، ادرار و مو. استفاده از بزاق دهان و نمونه خون به دلیل این که تنها چند ساعت بعد از مصرف وجود مواد را نشان می دهد زیاد مورد استفاده قرار نمی گیرد و به طور معمول از روش ادرار برای مشخص شدن اعتیاد به کوکائین استفاده می کنند زیرا اثر مواد بعد از مصرف حدود ۲ تا ۴ روز باقی می ماند.

دقیق ترین روشی که می توان به وسیله آن اعتیاد به کوکائین را شناسایی کرد نمونه مو می باشد که حدود سه ماه بعد از مصرف، مقدار دقیق، زمان مصرف و نوع مواد در آن مشخص می شود.

ترفندهای منفی شدن جواب تست کوکائین، منفی شدن آزمایش اعتیاد به کوکائین

برای این که آزمایش اعتیاد به کوکائین انجام شود معمولا از کیت تست کوکائین یا کیت های تست چند مواد استفاده می کنند  در این بسته یک قطره چکان وجود دارد که برای ریختن نمونه از آن استفاده می کنند و هم چنین یک کاست دارد، داخل شی پلاستیکی یه نوار کاغذی قرار دارد و قسمتی از شی برای ریختن نمونه مشخص شده است در قسمتی که مشخص شده است را نمونه را می ریزیم و بعد از حدود بیست دقیقه در قسمت دیگر خطوطی که بر روی نوار کاغذی مشخص شده است را بررسی می کنیم این تست نشان دهنده مثبت، منفی یا غیر معتبر بودن آزمایش اعتیاد می باشد.

  1. منفی شدن تست کوکائین، عوض کردن نمونه

افرادی که به کوکائین اعتیاد دارند ممکن است از طریق روش هایی مانند ریختن ادرار فرد دیگر یا ادرار مصنوعی در داخل ظرف نمونه یا عوض کردن نمونه خود با نمونه فرد دیگر تست کوکائین خود را منفی نشان دهند اما به خاطر مراقبت های مسئولین مرکز گرفتن نمونه به وسیله آینه رو به رو محل نمونه گیری و دوربین های مدار بسته این روش قابل استفاده نمی باشد و زیاد کارایی ندارد.

  1. منفی شدن تست کوکائین، رقیق کردن نمونه

رقیق کردن نمونه مانند روش بالا با اضافه کردن آب یا ماده دیگر انجاممی شود اما این روش به دلیل کنترل مسئولین مرکز نمونه  قابل اجرا نمی باشد و هم چنین در صورت انجام آزمایش دقیق مشخص خواهد شد.

  1. منفی شدن تست کوکائین، تغییر PH نمونه

در صورتی که موادی مانند بزاق، منی، اشک، آبلیمو، ناخن و خون یا چیز دیگری وارد نمونه شود PH آن تغییر می کند و نمونه اعتبار خود را از دست می دهد اما انجام دادن این ترفند ها با آزمایش دقیق تر مشخص می شود و در صورتی که هر کدام از این سه ترفند انجام شود نمونه ادرار مختل می شود و در این صورت آزمایشگاه به نتیجه آزمایش شک می کند و در این هنگام تست TlC انجام می شود که بسیار دقیق است و نمی توان اعتیاد را کتمان و یا تقلبی انجام داد.

  1. منفی شدن تست کوکائین، صبر کردن تا سم زدایی طبیعی بدن

بر اساس مطالبی که بیان شد کوکائین پس از چند ساعت از سیستم بزاق و خون انسان خارج می شود و به صورت طبیعی چند دو تا چهار روز از سیستم ادرار نیز خارج می شود و جواب تست کوکائین منفی می شود، طولانی ترین قسمت دفعی سیستم بدن مو می باشد که اثرات کوکائین بعد از سه ماه از بین می رود و سم زدایی در این قسمت به زمان طولانی تری نیاز دارد و به همین دلیل می توانند از تست مو برای تشخیص استفاده کنند اما چون هزینه های این تست بسیار زیاد است خانواده از گرفتن آن خودداری می کنند.

  1. منفی شدن تست کوکائین، روش های سم زدایی سریع تر

روش قانونی و بدون تقلب برای منفی شدن آزمایش اعتیاد به کوکائین سم زدایی یا خارج کردن مواد از سیستم بدن به روش سریع می باشد فرد باید آب بسیاری بنوشد تا سوخت و ساز در بدن او افزایش یابد و حجم ادرار افزایش یافته و به صورت سریع مواد از بدن خارج شود برای این که سوخت و ساز بدن بالا رود باید از ورزش کردن کمک گرفت در صورتی که ورزش به زندگی اضافه شود در این صورت فرد انگیزه و انرژی بیشتری خواهد داشت تا ترک کند و با مصرف مواد مقابله کند در این صورت سعی می کند جلوی وسوسه های مجدد را بگیرد.

اگر بخواهیم کوکائین را ترک کنم!

توصیه می شود اگر به دنبال روشی می باشد که تست کوکائین خود را منفی  نشان دهید و و به خاطر آن روش سم زدایی موقت را امتحان می کنید با به دست آوردن اطلاعات بیشتر در این زمینه و مطالعه و مشورت کردن با افراد متخصص می توانید اقداماتی را برای ترک اعتیاد کوکائین انجام دهید.

امروزه روش های بسیاری برای ترک اعتیاد وجود دارد که تحمل درد و فشارهای روانی را کم می کند و ترک مواد را آسان تر، شما می توانید از این روش ها کمک بگیرید تا ترک اعتیاد راحت تر و سریع تری داشته باشید.

ترک اعتیاد به کوکائین در خانه

بسیاری از افراد به دلایل مختلف نمی خواهند که در کمپ ترک کنند و به دنبال راهی است که ترک در خانه صورت گیرد ترک کوکائین در خانه امکان پذیر می باشد اما باید از متخصص کمک بگیرید و تحت نظارت او درمان صورت گیرد در صورت که ترک خودسرانه و بدون نظارت متخصص باشد موفقیت آمیز نخواهد بود و امکان بازگشت مجدد به مصرف وجود داد و هم چنین مشکلات جدی برای سلامتی فرد به وجود می آورد.

شما می توانید برای این که ترک موفقیت آمیزی داشته باشید به صورت تلفنی و حضوری از مشاور و متخصص در زمینه اعتیاد کمک بگیرید و ترک در خانه را آغاز کنید تا با موفقیت آن را به اتمام برسانید در این خصوص متخصصان مرکز مشاوره ستاره ایرانیان در خدمت شما می باشد تا در این خصوص راهکارهای لازم را در اختیارتان قرار دهد و شما را یاری کند.

منبع : تست اعتیاد کوکائین و علل منفی شدن آزمایش اعتیاد به کوکائین

ارتباط ایدز با مواد مخدر | صحبت های افراد نجات یافته

ارتباط ایدز با مواد مخدر

در مورد ارتباط با ایدز با مواد مخدر چه اطلاعاتی دارید؟ افرادی که مواد مخدر مصرف می کنند نسبت به سایر افراد بیشتر در معرض خطر ابتلا به ویروس HIV و ایدز قرار دارند و براساس مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است نشان می دهد که بیماری در افراد معتاد امری شایع می باشد.

افرادی که به این بیماری مبتلا می شوند احتمال دارد به خاطر استفاده از سرنگ های آلوده باشد که استفاده از این سرنگ ها در مصرف کنندگان مواد امری رایج است افراد اگر در مورد ایدز و مواد مخدر آگاهی داشته باشند به آن ها کمک می شود تا از ابتلا بیماری پیشگیری کنند، برای آن که اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنید باید این مقاله را مورد مطالعه قرار دهید تا در مورد نحوه ارتباط ایدز با مواد مخدر اطلاعات کاملی را به دست آورید.

مروری بر بیماری ایدز

HIV ویروس نقص سیستم ایمنی بدن انسان می باشد که در بدن موجود زنده رشد کرده و تکثیر می شود و این ویروس به تدریج سلول های بدن انسان را از بین می برد، این ویروس از طریق خون و روابط جنسی پر خطر در بدن انتقال داده می شود، ویروس HIV به سیستم ایمنی بدن انسان حمله می کند و بدن نمی تواند در برابر انواع میکروب ها و بیماری های خارجی محافظتی داشته باشد.

ویروس ایدز زمانی مطرح می شود که فرد سیستم ایمنی خود را از دست داده باشد و معمولا اکثر افرادی که به ایدز مبتلا می شوند جان خود را از دست می دهند، بیماری ایدز درمان قطعی ندارد و بهترین راه برای درمان آن پیشگیری می باشد.

بر اساس مطالب گفته شده افراد آسیب پذیر مانند معتادان باید اطلاعات خود را در این زمینه افزایش دهند تا از ابتلا به بیماری ایدز پیشگیری نمایند.

ارتباط ایدز با مواد مخدر، آیا اعتیاد با ابتلا به ویروس HIV ارتباط دارد؟

مواد مخدر بر بدن تاثیر می گذارد و اثر آن به گونه ای است که همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد و متخصصان سلامت معتقدند افرادی که به سو مصرف مواد می پردازند بیشتر از سایرین در معرض خطر ابتلا به ویروس HIV  هستند و هم چنین احتمال اینکه بیماری از طریق آن ها به دیگران انتقال یابد بسیار زیاد می باشد.

  1. تزریق مواد مخدر

ویروس HIV از طریق تماس با خون یا رابطه جنسی آلوده به فرد انتقال داده می شود و به همین خاطر افرادی که مواد مخدر را به صورت تزریقی مورد مصرف قرار می دهند بیشتر در معرض این ویروس قرار دارند و این بیماری در آن ها شیوع بیشتری دارد.

این افراد معمولا از سرنگ های مشترک و آلوده استفاده می کنند و استفاده از این سرنگ ها آن ها را در معرض ابتلا به بیماری ایدز قرار می دهد، مواد مخدری مانند هروئین و کراک هروئین به صورت تزریقی مورد مصرف قرار می گیرند و به همین خاطر مصرف کنندگان این مواد بیشتر از سایرین در معرض بیماری ایدز قرار می گیرند.

  1. تاثیر بر رفتار جنسی

برخی از مواد مخدر بر روی رفتار های جنسی افراد تاثی می گذارد و باعث می شود میل جنسی در فرد به شدت افزایش یابد و احتمال دارد فرد رفتار های پر خطر جنسی انجام دهد، از جمله رفتار های پر خطر جنسی می توان به برقراری ارتباط با افراد متعدد و رابطه جنسی محافظت نشده و بدون کاندوم اشاره کرد، این رفتار ها ریسک ابتلا به بیماری ایدز را تا حد زیادی افزایش می دهد و موادی مانند شیشه، کوکائین، قرص اکس و ماده مخدر گل یا همان ماریجوانا نمونه مواردی هستند که باعث افزایش میل جنسی در فرد می شوند.

ارتباط ایدز با مواد مخدر، مصرف مواد چه تاثیری بر بیماری ایدز می گذارد؟

هنگامی که فرد در تماس با فرد آلوده به ویروس HIV  قرار می گیرد این ویروس بر روی سیستم ایمنی بدن او تاثیر می گذارد و به سیستم بدنی اش حمله می کند در این صورت باعث عفونت سلول هاس بدن می شود و در این حال سیستم بدنی را برای هر گونه درمانی مقاوم می سازد و به این ترتیب سلول های آلوده تبدیل به ماشین تولیدکننده ویروس می شوند و نقاط سالم بدن را آلوده می سازند.

اگر این روند تحت درمان قرار نگیرد و پیشگیری های لازم صورت نگرفته و رشد ویروس ها متوقف نشود باعث سندروم نقص ایمنی اکتسابی یا همان ایدز می شود  و زمانی که فرد به بیماری ایدز مبتلا می شود بدن او ضعیف شده و توانایی اش را برای مقابله با بیماری های مختلف از دست می دهد در واقع آخرین مرحله از ویروس HIV ایدز می باشد و همه افرادی که گرفتار این ویروس می شوند ، ایدز ندارند.

افرادی که مواد مخدر و الکل استفاده می کنند علائم مرتبط به ویروس HIV در آن ها افزایش می یابد زیرا مصرف مواد مخدر سیستم ایمنی بدن را که توسط ویروس HIV هدف قرار گرفته شده است را بیش از پیش ضعیف می کند در نتیجه روند بیماری سرعت بیشتری می گیرد و آسیب های سلولی و شناختی گسترده تری در فرد به وجود می آید.

راه های کاهش خطر ابتلا به ایدز در معتادان تزریقی

بیشترین افرادی که در معرض خطر ابتلا به ایدز قرار دارند معتادان تزریقی می باشند و باید برای کاهش خطر ابتلا چاره ای بیندیشند، آن ها نباید برای تزریق از سرنگ های اشتراکی استفاده کنند و در هنگام استفاده از مواد مخدر به صورت تزریقی باید از سرنگ شخصی و استریل شده استفاده نمایند همچنین بهتر است تا روش استفاده از مواد مخدر را تغییر دهند و از روش تزریق به سایر روش ها تغییر دهند تا خطر ابتلا به بیماری ایدز کاهش یابد.

اما در نهایت بهترین روش برای معتادان این است که عزم و اراده خود را قوی کنند و با کمک گرفتن از افراد متخصص در جهت ترک اعتیاد گامی بردارند تا زندگی سالمی داشته باشند.

ارتباط ایدز با مواد مخدر، علائم ابتلا به ویروس HIV  و ایدز

علائم و نشانه های مربوط به ایدز تا حد زیادی به شرایط جسمانی فرد مربوط می شود و هم چنین این علائم و نشانه ها با پیشرفت بیماری تغییر می کند  و اگر در مورد بروز این بیماری در خود یا اطرافیان مشکوک می باشید تنها راه برای تشخیص قطعی این بیماری آزمایش خون است.

همه افرادی که به ایدز مبتلا می شوند علائم یکسانی ندارند برخی از آن ها ۲ تا ۴ هفته بعد از مبتلا به ویروس HIV علائم مشابه سرماخوردگی ممکن است داشته باشند و برخی از آن ها تا مدت ها احتمال دارد هیچ علائمی از خود نشان ندهند و به این ترتیب بیماری به صورت پنهان در آن ها رشد می کند.

در زیر علائم و نشانه های مربوط به HIV  و یا ایدز بیان شده است.

  • تب و لرز
  • تعریق شبانه و هنگام خواب
  • درد عضلانی
  • گلو درد
  • خستگی
  • تورم غدد لنفاوی
  • زخم های دهانی

منبع : ارتباط ایدز با مواد مخدر | صحبت های افراد نجات یافته

راه های نجات از افسردگی | روش های باورنکردی در جهان

راه های نجات از افسردگی ، چند راه حل عملی فوق العاده

راه های نجات از افسردگی چه می باشد؟ این سوالی است که بسیاری از افراد با آن رو به رو می شوند زیرا افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روحی و روانی می باشد و افرادی بسیاری درگیر این اختلال هستند و با آن دست و پنجه نرم می کنند.

بسیاری از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند به خاطر مشکلات مالی و یا عدم آشنایی کافی با خدمات روانی هرگز خدمات درمانی حرفه ای دریافت نمی کنند اما همیشه ذهن آن ها درگیر است که چطور می توان با احساسات منفی که به خاطر افسردگی به وجود می آید مبارزه کرد و از این بیماری رهایی یافت.

در صورتی که شما با این چالش ها رو به رو هستید باید برای مقابله با آن اطلاعاتی را کسب کنید در این مقاله راه های نجات از افسردگی به خوبی بیان شده است که باعث می شود سلامتی روانی شما بهبود یابد یکی دیگر از راه هایی که باعث نجات افسردگی می شود کمک گرفتن از مشاور و روانشناس متخصص می باشد که در این خصوص می تواند راهکارهای لازم را بیان کند.

راه های نجات از افسردگی ، اهمیت علائم افسردگی

به دلیل این که افسردگی بیماری شایع می باشد بسیاری از افراد آن را جدی نمی گیرند در حالی که باید این مسئله را در نظر بگیرند که افسردگی همیشه خفیف نمی باشد بلکه می تواند حالت پیش رونده ای پیدا کند و آسیب جدی به عملکرد فرد بزند ، افسردگی در بسیاری از موارد باعث از دست دادن شغل، تحصیل و طلاق می شود.

افرادی که زمینه ژنتیکی این اختلال در آن ها وجود دارد و در سوابق خانوادگی آن ها افسردگی دیده می شود باید بیشتر آن را جدی بگیرند. شدیدترین حالت افسردگی زمانی است که فرد دچار علائم سایکوتیک می شود و علائم و نشانه هایی مانند هذیان و توهم از او دیده می شود در این شرایط ممکن است فرد در بیمارستان روانپزشکی بستری شود و برای بهبود او اقداماتی صورت گیرد.

توجه به علائم رایج در افسردگی

افرادی که به افسردگی مبتلا می شوند معمولا دو علامت اصلی در آن ها نشان داده می شود و حداقل یکی از آن ها همیشه در بیماران افسرده دیده می شود، این دو علامت شامل این موارد می باشند: خلق غمگین و لذت نبردن از چیزهایی که قبلا برای فرد جذابیت داشته است و از آن ها لذت می برده است.

علاوه بر این موارد علائم دیگری هم در افراد افسرده نشان داده می شود که عبارت اند از:

  • احساس ناامیدی
  • تغییرات در اشتها و خواب
  • بی انگیزگی
  • عدم تمرکز
  • احساس گناه
  • افکار مربوط به مرگ و خودکشی

شما به کمک مشاوره می توانید علائم و نشانه های افسردگی را دریابید و در مورد آن ها با مشاور صحبت کنید تا بهترین راه حل را بتوانید انتخاب کنید.

راه های نجات از افسردگی، راه های کوتاه مدت

اولین نکته که برای نجات از افسردگی باید آن را در نظر بگیرید این است که جلوی رشد و تشدید آن را بگیرید زیرا افسردگی باعث می شود که فردی بی انگیزه و بی انرژی باشید و هر چه افسردگی بیشتر شود و شدت یابد انگیزه شما برای درمان از بین می رود و دیگر تمایل ندارید تا به روزهای شاد و سالم برگردید.

در صورتی که نمی توانید به درمانگر مراجعه کنید و علائم و نشانه های خفیفی از افسردگی را تجربه می کنید در این خصوص بهتر است راهکارهایی که برای کوتاه مدت مناسب می باشد را در نظر بگیرید تا علائم و نشانه های افسردگی کاهش یابد.

  1. به سبک زندگی خود بیشتر دقت کنید

بسیاری از افراد زندگی یکنواخت و کسل کننده ای دارند و ممکن است دچار افسردگی پنهان شده باشند و خودشان در جریان نباشند افسرده شدن در زندگی روتین چیز عجیبی نمی باشد و به راحتی فرد می تواند افسرده شود زیرا ذهن انسان نیاز دارد تا افت و خیز را تجربه کند و احساس پویایی و نشاط داشته باشد، در صورتی که زندگی فرد تکراری و یکنواخت می شود زندگی اش را برای افسرده بودن آماده می کند.

برای این که زندگی را از رکود و افسرده شدن نجات دهید باید اقداماتی را انجام دهید این کارها می تواند کوچک باشد اما تاثیر بسیار بر روی زندگی شما در جهت پویایی خواهد داشت به طور مثال چند دقیقه مطالعه کنید، ساعت کوتاهی در هفته ورزش کنید، زمانی را به فعالیت های هنری اختصاص دهید و هم چنین قدم اولیه مناسبی را برای تغییر سبک زندگی تان بر دارید.

  1. راه های نجات از افسردگی: در فعالیت های اجتماعی درگیر شوید

افسردگی به  مرور زمان باعث می شود تا از اجتماع دور شوید و به سمت انزوا طلبی و گوشه گیری بروید، گوشه گیری در حقیقا در چرخه معیوب گرفتارتان خواهد کرد، به طوری که هر چه گوشه گیرتر شودید افسردگی شما بیشتر می شود و با شدت یافتن افسردگی انزوا نیز شدت خواهد یافت و روز به روز این چرخه بیشتر خواهد شد و خودش را تقویت خواهد کرد.

برای این که از افسردگی و انزوا نجات پیدا کنید باید از عملی تضاد استفاده کنید تا این چرخه بشکند برای این کار می توانید در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید و زمان بیشتری از وقتتان را در جمع دوستتان بگذرانید در نتیجه شروع خوبی خواهید داشت و خواهید توانست به خوبی با افسردگی تان مقابله کنید، توجه داشته باشید که در ابتدا ممکن است شرکت کردن در جمع ها برای شما سخت و دشوار باشد اما شما با قدم های آهسته و پیوسته می توانید تلاش کنید تا در این زمینه موفق باشید.

  1. راه های نجات از افسردگی: استرس ها را کاهش دهید

زمانی که تحت فشار استرس و اضطراب قرار می گیرید هورمون کوتیزول در بدن شما ترشح می شود، این هورمون در کوتاه مدت مفید می باشد و می تواند برای مقابله با شرایط به شما کمک کند اما در صورتی که در برای مدت طولاتی ترشح شود مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت که یکی از آن ها افسردگی می باشد.

با استفاده از تکنیک های کنترل استرس مانند ریلکسیشن، مراقبه، تکنیک های تنفسی، ذهن آگاهی و غیره می توانید استرس را کاهش دهید هم چنین از افسردگی پیشگیری کرده و جلوی شدت آن را بگیرید.

  1. راه های نجات از افسردگی: به بهداشت خواب اهمیت دهید

خواب و وضعیت خلقی شما به میزان زیادی با یکدیگر در ارتباط می باشد و بر اساس تحقیقات انجام شده ۸۰ درصد از افرادی که به مشکل افسردگی دچار شده اند مشکلات مربوط به خواب را تجربه کرده اند، ارتباط خواب و افسردگی دو طرفه می باشد به طوری که خلق غمگین به تنهایی باعث مشکلات خواب نمی شود بلکه نداشتن خواب کافی یا خواب بی کیفیت همراه با بیدار شدن های مکرر باشد باعث افسردگی خواهد شد.

در صورتی که افسردگی باعث به وجود آمدن اختلالات خواب شود در این حالت برای این که علائم افسردگی را کاهش دهید باید اقداماتی را برای بهبود خوابتان انجام دهید، به عنوان مثال قبل از خواب استفاده از گوشی موبایل و وسایل الکتریکی را محدود کنید، به جای آن کمی کتاب بخوانید و فعالیت های آرامبخش انجام دهید، از انجام دادن کارهایتان در رختخواب و یا قبل از خواب بپرهیزید زیرا باعث می شود تا محل خوابتان به محیط پرتنشی تبدیل شود و این مسئله باعث می شود تا به سختی به خواب بروید و خواب راحتی نداشته باشید.

راه های نجات از افسردگی، رهایی برای همیشه

افسردگی نوعی بیماری ذهنی به حساب می آید و زمانی که ذهن درگیر بیماری شود برای او بسیار سخت و دشوار می باشد تا خودش را درمان کند در حقیقت یک ذهن افسرده دچار عینک بدبینی خواهد شد و به شخص اجازه نمی دهد تا با دید وسیع تری به دنیا نگاه کند و برای بهبود و رهایی از بیماری راهکارهایی را انجام دهد به همین دلیل برای درمان باید از روانشناس استفاده کرد تا درمان به خوبی صورت گیرد.

معمولا افسردگی به صورت دوره ای در زندگی به وجود می آید ممکن است فرد بدون آن که به متخصص مراجعه کند بعد از مدتی افسردگی او رفع شود اما این به معنی عدم بازگشت نمی باشد بلکه ممکن است افسردگی در مراحل دیگری از زندگی رخ دهند.

نقش روانشناس در رفع افسردگی

با مراجعه به روانشناس می توانید علائمی که باعث پیش درآمد افسردگی می شود را شناسایی کنید و از همان اول جلوی شروع افسردگی را بگیرید، با کمک درمانگر می توانید آزمون های روانشناختی و یا مصاحبه بالینی را انجام دهید تا به درستی شدت افسردگی را مورد ارزیابی قرار دهید، در صورتی که افسردگی بسیار شدید باشد ممکن است ممکن است روانشناس شما را به روانپزشک ارجاع دهد تا در کنار روان درمانی از داروهای ضد افسردگی استفاده کنید.

بر اساس تحقیقات انجام شده داروهای ضد افسردگی نمی توانند به تنهایی گزینه خوبی برای درمان باشند چون ریشه افسردگی فرد مداوا نمی شود و تا زمانی که ریشه شناخته نشده باشد نمی توان روش درمانی صحیح برای آن در نظر گرفت و احتمال بازگشت اختلال وجود دارد.

امروزه روانشناسان با استفاده از روش های مختلفی ریشه های افسردگی را شناخته و به درمان آن می پردازند روش هایی مانند درمان شناختی – رفتاری برای درمان افسردگی مناسب است و اثرگذاری خود را به اثبات رسانده است.

مرکز مشاوره روانشناسی ستاره ایرانیان

بر اساس مطالبی که بیان شده است روانشناس متخصص  در درمان افسردگی نقش بسیار مهمی دارد و بدون حضور او درمان افسردگی سخت خواهد بود و احتمال این که علائم برگردد بسیار زیاد است، اما امروزه افراد به دلایل متعددی مانند مشکلات رفت و آمد، مسائل مالی و یا معذب بودن در حضور روانشناس در جلسات حضوری شرکت نمی کنند و به همین دلیل ممکن است به مدت طولانی با افسردگی درگیر باشند.

در این خصوص مرکز مشاوره ستاره ایرانیان امکاناتی را فراهم کرده است که علاوه بر حضوری به صورت تلفنی به مراجعین کمک کنند تا فرایند درمان به خوبی پیش رود.

منبع : راه های نجات از افسردگی | روش های باورنکردی در جهان

نافردی کردن یا نافردی شدن

نافردی کردن (deindividuation) عبارت از پدیده ای می باشد که در آن افراد در نتیجه قرار گرفتن در موقعیت هایی که به صورت شخصی قابل شناسایی نباشند، (برای مثال در حین قرار گرفتن در گروه ها، جاهای شلوغ و اینترنت) یک سری اقدامات تکانشی، انحرافی و در برخی مواقع خشن را انجام می دهند.

عبارت نافردی کردن در دهه 1950 توسط یک روان شناس اجتماعی آمریکایی به اسم لئون فستینگر (Leon Festinger) و به منظور توصیف کردن موقعیت هایی به کار گرفته شد که در آن افراد نمی توانند از دیگران تفکیک یا جدا شوند.

در موقعیت های نافردی شده میزان مسئولیت افراد کاهش پیدا می کند، چرا که افراد مخفی شده در درون یک گروه نمی توانند به خاطر کارهای خودشان شناسایی یا سرزنش شوند.

بنابراین تاثیرات مربوط به نافردی کردن در برخی مواقع به عنوان یک مورد نامطلوب از نظر اجتماعی (همانند موارد آشوب و شورش) در نظر گرفته می شود.

در برخی مواقع هنجارهای این افراد نسبت به هنجارهای اجتماعی متفاوت می باشد، ولی این هنجارها همواره عبارت از موارد منفی نیستند.

در واقع تاثیرات نافردی کردن می تواند یک مورد بی اهمیت یا حتی یک مورد مثبت (همانند کمک کردن به سایر افراد) باشد.

ریشه های نظریه نافردی کردن

نظریه های مربوط به رفتار اجتماعی به عنوان ریشه های مربوط به نظریه نافردی کردن مدرن در نظر گرفته می شوند.

کار صورت گرفته توسط گستواو ل بون (Gustave Le Bo) در قرن بیستم و در فرانسه به صورت خاصی منجر به انتشار یک انتقاد دارای انگیزه سیاسی نسبت به رفتار اجتماعی شد.

در این دوره زمانی جمعیت فرانسه یک جمعیت در حال تغییری بود و اعتراض ها و آشوب ها یک مورد عادی در این کشور بود.

ل بون رفتار گروهی را به عنوان یک مورد غیرعقلایی و بی ثباتی توصیف کرد و این تعریف طرفداران زیادی را پیدا کرد.

ل بون معتقد بود که قرار گرفتن در یک موقعیت شلوغ باعث می شود افراد نسبت به تکانش هایی واکنش نشان دهند که در حالت معمول قابل کنترل هستند یا اینکه فقط احساسات فرد را تغییر می دهند.

ل بون بیان کرد که چنین رفتارهای نامطلوب می توانند در نتیجه سه مکانیزم به وجود بیایند. مورد اول عبارت از بی نامی است که مانع از تفکیک شدن یا شناخته شدن افراد می شود و در نتیجه فرد احساس می کند که غیر قابل لمس است و همچنین احساس مسئولیت شخصی را از دست می دهد.

ل بون بعدا مطرح کرد که این نوع از دست دادن کنترل منجر به سرایت می شود، به نحوی که عدم مسئولیت در کل اجتماع گسترش می یابد و همه افراد در مورد فکر و اقدام از یک روش استفاده می کنند.

در نهایت افراد موجود در موقعیت های شلوغ  اجتماعی به یک سری افراد آسیب پذیرتر و پذیراتری تبدیل خواهند شد.

در دهه 1920 یک روان شناس آمریکایی به اسم ویلیام مک داگل (William McDougall) که دارای اصلیت بریتانیایی بود، این بحث را مطرح کرد که اجتماع ها منجر به خارج شدن افراد از احساسات اولیه غریزی (همانند عصبانیت و ترس) می شوند.

به دلیل اینکه همه افراد این احساسات مبنایی را تجربه می کنند و همچنین به دلیل اینکه احتمال بروز عواطف پیچیده تر در اجتماع یک احتمال پایینی می باشد، احساسات مبنایی به سرعت و در حین ابراز شدن آنها توسط افراد گسترش خواهند یافت.

همچنین این بحث مطرح شده است که این فرآیند (همانند ایده ل بون در مورد سرایت و عمومی شدن) منجر به صورت گرفتن رفتارهای کنترل نشده و تکانشی می شود.

نقش مسئولیت پذیری و جواب گویی

نظریه های مدرن به منظور شناخت رفتار افراد در گروه های مشابه و در سایر چارچوب ها (همانند زمانیکه افراد این فرصت را پیدا می کنند تا با سایر افراد تعامل داشته باشند و در عین حال هویت خودشان را مخفی کنند و بی نام بمانند) به کار گرفته شد و تعمیم یافت.

فستینگر (Festinger) و همکاران بعد از ل بون این مورد را مطرح کردند که نافردی شدن (به خصوص در داخل یک گروه) منجر به کاهش محدودیت های عادی مربوط به رفتار می شود و افراد را تشویق به انجام دادن کارهایی می کند که در حالت عادی انجام نمی دهند، چرا که این افراد به صورت مستقیم مسئول اقدامات خودشان نخواهند بود.

این افراد احساس خواهند کرد که برای انجام دادن هر کاری آزاد هستند.

فستینگر در یک مطالعه ای نشان داد افراد بعد از پوشیدن یک لباس مشابه و قرار گرفتن در یک اتاق تاریک که قابل شناسایی نباشند، در مقایسه با وضعیتی که در گروه کنترل شده قرار داشتند، یک سری اظهارنظرهای منفی تری را نسبت به والدین خودشان بیان می کنند؛ 

این مطالعه بیشتر از ایده فستینگر حمایت کرد.

به بیان دیگر، موقعیت نافردی شده این اجازه را به شرکت کنندگان می دهد تا یک سری دیدگاه هایی را بیان کنند که معمولا مخفی نگه می دارند.

فیلیپ زیمباردو (Philip Zimbardo) به عنوان یک روان شناس آمریکایی در دهه های 1960 و 1970 متغیرهایی را مورد مطالعه قرار داد که منجر به نافردی شدن می شوند و همچنین رفتار های حاصل شده از این نافردی شدن را هم مورد بررسی قرار داد.

زیمباردو معتقد بود عواملی که منجر به نافردی شدن می شوند شامل بی نامی، مسئولیت مشترک، نامشخص یا فراموش شده، دیدگاه موقتی تغییر یافته (که در نیتجه آن فرد به جای گذشته یا آینده بیشتر بر روی زمان حال و شرایط حال تمرکز می کند).

انگیزه های روان شناختی، بیش از حد تحت فشار قرار گرفتن از نظر احساساتی، موقعیت های جدید یا بدون ساختار و وضعیت های هوشیارانه تغییر یافته (همانند شرایطی که در نتیجه مصرف الکل یا مواد مخدر ایجاد می شوند) می باشند.

زیمباردو این ادعا را مطرح کرد که این عوامل و سایر موارد باعث می شوند که نظارت بر خود و ارزیابی خود به سطح حداقلی برسد، نگرانی های مربوط به ارزیابی اجتماعی کاهش پیدا کند و کنترل های مبتنی بر احساس گناه، خجالت، ترس و اتهام ضعیف تر شوند.

نافردی کردن یا نافردی شدن

بنابراین موانع مربوط به بیان کرن رفتارهای ممنوع کاهش می یابد و رفتارهایی که تکانشی و در اغلب مواقع منفی و ضد اجتماعی هستند، بروز پیدا می کنند.

در دهه 1970 زیمباردو یک سری آزمایشاتی را انجام داد که در آن شرکت کنندگان در نتیجه پوشیدن لباس هایی که به سبک کو کلاکس کلن (Ku Klux Klan) بودند، در یک موقعیت نافردی شده قرار گرفتند.

در یک آزمایش از شرکت کنندگان زن خواسته شد تا در واکنش نسبت به پاسخ های نادرست بیان شده در یک وظیفه مربوط به یادگیری، یک شوکی را به یک شرکت کننده زن دیگری (که در واقع همدستش می باشد و پاسخ نادرستی را بیان کرده است) وارد کنند.

نتایج به دست آمده نشان داد افراد نافردی شده (غیر قابل تشخیص) یک سری شوک هایی را وارد می کردند که دوبرابر شوک های وارد شده توسط شرکت کنندگانی بود که لباس نافردی کننده را نپوشیده بودند.

همچنین زیمباردو و همکارانش یک آزمایش مهمی به اسم آزمایش زندان استنفورد (Stanford Prison Experiment) انجام دادند که در آن شرکت کنندگان تحت مطالعه به عنوان زندانیان یا محافظات زندان و در یک مجموعه زندانی شبیه سازی شده ای در دانشگاه استنفورد نافردی می شدند.

دانشجویانی که در موقعیت محافظان قرار داشتند، نسبت به دانشجویان که به عنوان زندانیان نافردی شده بودند، یک رفتار وحشیانه ای داشتند، به نحوی که مجور شدند آزمایش را زودتر تمام کنند.

یک روان شناس آمریکایی به اسم اد دینر (Ed Diener) از طریق معرفی کردن خود آگاهی هدفمند، نظریه زیمباردو را به صورت مشخص تری بیان کرد.

بر اساس دیدگاه دینر، خود آگاهی عینی و مورد هدف در زمانی بالا می باشد که توجه فرد به سمت درون و خود فرد جلب شود و افراد به صورت فعالی رفتار خودشان را تحت نظر داشته باشند؛

همچنین خودآگاهی هدفمند زمانی در سطح پایین قرار خواهد داشت که توجه فرد به سمت بیرون متمرکز شود و رفتار وی کمتر مورد نظارت قرار بگیرد یا اصلا مورد نظارت قرار نگیرد.

نافردی شدن به دلیل کاهش در خودآگاهی هدفمند صورت می گیرد و عواملی که می توانند خودآگاهی را کاهش دهند (همانند بی نام بودن یا قرار گرفتن در یک گروه) می توانند منجر به نافردی شدن شوند.

در شرایطی که نافردی شدن وجود دارد، توجه از خود دور می شود و افراد در مورد هنجارهای درونی و استانداردها، توانایی کمتری در مورد کنترل رفتارهای خودشان خواهند داشت.

در دهه 1970،دینر و همکاران به منظور تثبیت کردن این ایده رفتار بیش از 1300 کودک شرکت کننده در جشن هالووین را مورد مطالعه قرار دادند؛

این کودکان در 27 خانه تقسیم شده بودند و از کودکان خواسته شده بود تا یک شمع را از روی میز بردارند. از نصف بچه ها محل زندگی و اسمشان پرسیده شده بود؛

اطلاعات شخصی مربوط به نیم دیگری از بچه ها پرسیده نشده بود.

نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که شرکت کنندگان نافردی شده و همچنین کودکانی که در گروه ها قرار داشتند، در مقایسه با سایر کودکان به احتمال دو برابر بیش از یک شمع را بر می دارند.

دینر و همکارانش به این نتیجه دست یافتند که کودکان موجود در گروه ها و کودکان بی نام به دلیل اینکه شرایط نافردی شدن خودآگاهی هدفمندشان را کاهش داده است و آنها را از محدودیت های عادی مربوط به برداشتن بیش از یک شمع آزاد کرده است، دست به این تخلف زده اند.

در دهه 1980 استون پرنتیس – دان و رونالد روگرز (Steven Prentice – Dunn and Ronal Rogers) از آمریکا در نتیجه معرفی تفاوت مابین خود آگاهی عمومی و شخصی در چارچوب های نافردی شده، نظریه دینر را به یک شکل دیگری تعریف کردند.

خودآگاهی عمومی در نتیجه نافردی شدن کاهش می یابد و به همین دلیل افراد آگاهی کمتری را در مورد ظاهر عمومی خودشان و دیدگاه سایر افراد نسبت به خودشان پیدا می کنند.

برای مثال، افراد نافردی شده و فاقد هویت قابل تشخیص آگاهی کمتری نسبت به ظاهر خودشان دارند و در نتیجه رفتار آنها غیرهنجاری یا بر خلاف استانداردها و هنجارهای پذیرفته شده خواهد بود.

همچنین خودآگاهی شخصی یا آگاهی در مورد هنجارها و استانداردهای شخصی، به دلیل انگیختگی روان شناختی حاصل از قرار گرفتن در یک گروه و سطوح بالای به هم پیوستگی کاهش می یابد.

در نتیجه افراد آگاهی کمتری نسبت به استانداردهای درونی رفتار پیدا می کنند و این شرایط باعث خواهد شد که افراد بیشتر بر مبنای عوامل تحریک آمیز رفتار کنند.

در نتیجه نافردی شدن از طریق کاهش سطح کنترل مشخصی که افراد بر روی تفکرات و اقدامات خودشان دارند، بر روی رفتارهایشان تاثیر می گذارد.

نویسنده: Karen M. Douglas

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

مکانیزم دفاعی

مکانیزم دفاعی در نظریه روان کاوی عبارت از هر گروه از فرآیندهای ذهنی می باشد که ذهن را قادر می سازد تا در مورد اختلافاتی که قادر به رفع آن نیست، به یک راه حل دفاعی دست پیدا کند.

این فرآیند معمولا به صورت ناخودآگاه صورت می گیرد و معمولا این سازش و دفاع شامل مخفی کردن محرک ها یا احساسات درونی می باشد که منجر به کاهش عزت نفس می شوند یا اضطراب فرد را افزایش می دهند.

فرضیه های روانکاوی بیان می دارند که در ذهن یک سری نیروهایی وجود دارند که در مقابل یکدیگر قرار می گیرند و با هم مخالفت می کنند.

این عبارت برای اولین بار در یکی از مقاله های سیگموند فروید (Sigmund Freud) به اسم “عوامل عصبی – روانی دفاع” (1894) بکار گرفته شد.

برخی از مکانیزم های دفاعی عمده ای که روان کاوها بیان کرده اند، عبارتند از:

1. سرکوب که عبارت از صرفنظر کردن از هوشیاری و آگاهی مربوط به یک ایده، احساسات یا تمایل ناخواسته از طریق بی توجهی کردن نسبت به آن، یا سرکوب کردن آن یا قرار دادن آن در بخش ناخودآگاه مغز می باشد.

یکی از موارد مربوط به سرکوب می تواند عبارت از فراموشی هستریایی باشد که در آن فرد قربانی یک سری اقدامات اضطراب آور را انجام می دهد یا می بیند و بعدا این کار و شرایط مربوط به آن را به صورت کامل فراموش می کند.

2. ایجاد واکنش که عبارت از تثبیت کردن یک ایده، احساسات یا تمایلی می باشد که نقطه مقابل یک محرک ناخودآگاه ترسناک است.

برای مثال یک زنی که به صورت ناخواسته باردار شده است، می تواند از طریق داشتن تمایل شدید نسبت به بچه و محافظت بیش از حد خودش و کودک و در نتیجه متقاعد کردن خودش در مورد این مسئله که یک مادر خوبی است، نسبت به احساس گناه خودش در مورد نخواستن بچه واکنش نشان دهد.

3. فرافکنی که یک نوع مکانیزم دفاعی می باشد که در آن احساسات ناخواسته به یک فرد دیگری نسبت داده می شود و بعد از آن این احساسات به عنوان یک تهدیدی از دنیای خارجی در نظر گرفته می شود.

مکانیزم دفاعی

معمولا فرافکنی زمانی صورت می گیرد که یک فرد تهدید شده از طریق احساس عصبانیت خودش، یک فرد دیگر را به داشتن تفکرات خصومت آمیز متهم کند.

4. برگشت عبارت از بازگشت به مراحل اولیه رشد و  از دست دادن لذت مربوط به این پیشرفت می باشد که به دلیل خطرات یا تضادهای ایجاد شده در مراحل بعدی صورت می گیرد. برای مثال یک همسر جوان می تواند بعد از دعوا کردن با همسرش به خانه والدین خودش برگردد.

5. سلطه پذیری عبارت از انحراف از محرک های غریزی (که معمولا محرک های جنسی هستند) و حرکت کردن در کانال های غیرغریزی می باشد.

نظریه روانکاوی معتقد است که انرژی صرف شده در محرک های جنسی می توانند به منظور دستیابی به پیشرفت های قابل قبول و ارزشمند اجتماعی (همانند فعالیت های هنری یا علمی) صرف شوند.

6. انکار به معنای امتناع هوشیارانه از درک کردن حقایق ناراحت کننده و رنج آور موجود می باشد.

در نتیجه انکار احساسات مخفی مربوط به همجنس گرایی یا خصومت، یا معایب ذهنی موجود، یک کودک یا یک فرد به تفکرات، احساسات یا اتفاقات غیر قابل تحمل دست پیدا می کند.  

7. توجیه عقلی یک نوع جایگزینی برای توضیح ایمن و عقلایی مربوط به علت واقعی (ولی تهدید کننده) رفتار می باشد.

روانکاو ها بر این مورد تاکید دارند که استفاده از مکانیزم دفاعی یک بخش عادی از عملکرد شخصیتی می باشد و به تنهایی نمی تواند نشان دهنده یک اختلال روان شناختی خاصی باشد.

با این وجود اکثر اختلال های روان شناختی از طریق وجود داشتن افراطی یا شدید این مکانیزم های دفاعی قابل تشخیص می باشد.

منبع : کانون مشاوران ایران

تاخیر در خشنودی یا لذت

تاخیر در خشنودی یا لذت عبارت از مقاومت در برابر یک تکانش به منظور دستیابی به یک پاداش قابل دسترس سریع است که با هدف دستیابی به یک پاداش با ارزش تر در آینده صورت می گیرد.

توانایی مربوط به تاخیر در خشنودی نقش مهمی در خود سازمان دهی یا خود کنترلی دارد.

آزمایش میشل

والتر میشل (Walter Mischel) به عنوان یک روان شناس آمریکایی و همکاران به منظور مطالعه شرایطی که منجر به ترویج در تاخیر مربوط به لذت می شوند.

یک موقعیت آزمایشی را طراحی کردند (آزمون شیرینی مارش مالو) که در آن از یک کودک خواسته شده بود ما بین یک مورد لذت بخش بزرگ تر (همانند کلوچه ها یا شیرینی های مارش مالو) و یک مورد لذت بخش کوچک تر (همانند یک کلوچه یا یک شیرینی مارش مالو) یک موردی را انتخاب کنند.

یک کودک بعد از بیان کردن اولویت خودش در مورد دستیابی به یک لذت بزرگ تر، این مورد را یاد می گیرد که به منظور دستیابی به این مورد بزرگ تر  حتما باید منتظر برگشت فرد آزمون گیرنده باشد.

همچنین این مورد به کودک گفته می شود که در صورتیکه وی یک سیگنالی به آزمایش دهنده بدهد، آزمایش کننده بر خواهد گشت و کودک یک لذت کوچکتری را دریافت خواهد کرد.

بنابراین در حال حاضر امکان دستیابی به لذت کوچک تر وجود دراد، ولی دستیابی به لذت بزرگ تر نیاز به زمان و انتظار دارد.

به منظور اینکه کودک به لذت بزرگ تر دست یابد، باید در مقابل وسوسه خودش برای دستیابی به لذت سریع مقاومت کند.

این مورد اثبات شده است که موقعیت آزمایشی هم به منظور شناسایی اهمیت توانایی فرد در تاخیر در لذت و همچنین شناسایی استراتژی هایی که دستیابی کودک را به تاخیر در لذت امکان پذیر می کنند، یک موقعیت کاربردی است.

کودکان چهار ساله ای که در این شرایط بهترین توانایی را برای صبر کردن داشتند، اجتماعی تر بودند و در دبیرستان خودشان دارای موفقیت آکادمیکی بیشتری بودند و همچنین امتیازات بالاتری را در آزمون استعداد مدرسه ای (Scholastic Aptitude Test (SAT)) به دست آوردند.

همچنین یک روان شناسی به اسم ادلگار والفرت (Edelgard Wulfert) و همکارانش در یک موقعیت تطبیق داده شده برای نوجوانان و جوانان به این نتیجه دست یافتند که دانش آموزان دوره راهنمایی و دبیرستانی که توانسته بودند یک هفته منتظر دریافت جوایز نقدی باشند.

(در مقایسه با همتایان خوشان که نمی تواستند صبر کنند، نمرات بالاتری را به دست آورده بودند، مشکلات رفتاری کمتری را در مدرسه داشتند و احتمال سوء مصرف سیگار، الکل و سایر مواد مخدر در این افراد یک احتمال پایین تری بود.

مدل داغ و خنک (The Hot – And – Cool Model)

محققان از طریق تغییر دادن موقعیت ها و ایجاد تنوع در آنها، عواملی که منجر به توانمند شدن کودک برای صبر کردن می شوند را شناسایی کردند.

صبر کردن در زمانی سخت تر می شود که کودکان به موقعیت “داغ” یا عاطفی، یا جوانب مختلف پاداش توجه کنند؛ همچنین صبر کردن در شرایطی آسان تر خواهد شد که کودکان به جنبه های “خنک” یا عقلایی موقعیت توجه کنند.

برای مثال کودکانی که به آنها گفته شده بود تا در مورد پاداش مربوط به شیرینی مارش مالو، این شیرینی را به عنوان  بادهای پف دار در نظر بگیرند، در مقایسه با کودکانی که به آنها گفته شده بود تا شیرینی و محتویات جویدنی مارش مالو ها را در نظر بگیرند، توانایی بیشتری برای صبر کردن داشتند.

پیشخدمت های خوب یک سری روش هایی را برای حواس پرت کردن خودشان از پاداش های داغ مربوط به غذاهای تازه و لذیذ یاد گرفته اند و به جای آن سعی می کنند سیستم های خنک خودشان را فعال کنند.

یک کودکی که توانایی خوبی برای به تاخیر انداختن لذت دارند، بیشتر به کلوچه ها و مزه شیرین آن توجه خواهد کرد.

مهارت های خنک کودکان به مرور زمان پیشرفت پیدا می کند، به نحوی که تقریبا تمامی نوجوانان می توانند تا 10 دقیقه را به راحتی تحمل کنند؛

این در حالی است که این مدت زمان صبر برای یک کودک پیش دبستانی چالش زا می باشد.

متاسفانه زمانی که سیستم خنک بیشتر از هر زمان دیگری مورد نیاز می باشد، دستیابی به آن سخت تر می شود.

استرس توانایی فرد را برای به تاخیر انداختن لذت کاهش می دهد.

برای مثال، در نیمسال اول کالج که کنترل کردن تمایلات مربوط به خوردن و نوشیدن بیش از حد بیشترین منافع را برای فرد به دنبال دارد، تمایل فرد به این موارد در بالاترین سطح قرار می گیرد.

علاوه بر این، استرس مزمن مربوط به دوران کودکی توسعه و رشد توانایی فرد به منظور به تاخیر انداختن لذت را دچار نقص می کند.

تاخیر در خشنودی یا لذت

تاخیر به عنوان یک گرایش انگیزشی

جان بلاک و دوید فاند (Jack Block and David Funder) به عنوان روان شناسان آمریکایی و همکاران آنها به جای مفهوم سازی تاخیر لذت به عنوان یک توانایی متمایز و قابل تشخیص، این مورد را به عنوان یک نوع بروز و تجلی از کنترل خود تعریف کردند (کنترل خود عبارت از تمایل بیش از حد فرد به منظور پیشگیری از تکانش ها می باشد).

در حد پایین این زنجیره یک سری افراد دارای کنترل کم قرار دارند که بی اختیار و بدون اراده هستند و بر مبنای خواسته های خودشان عمل می کنند و هیچ نگرانی نسبت به آینده ندارند.

همچنین در حد بالای این زنجیره یک سری افراد دارای کنترل بالا قرار دارند که حتی در مواقع غیر ضروری هم از لذت بردن خودشان پیشگیری می کنند.

هر دو مورد کنترل بیش از حد و کنترل کمتر از حد عبارت از موارد ناهنجار می باشند. افراد دارای کنترل کمتر از حد نمی توانند به اهداف بلند مدت خودشان (همانند دنبال کردن مسیر مربوط به یک شغل چالش زا) دست پیدا کنند.

همچنین افراد دارای کنترل بیش از حد فرصت های مربوط به تجربه کردن لذت و بیان کردن احساسات خودشان را از دست می دهند.

این محققان به منظور اندازه گیری کردن تمایل به تاخیر یک موقعیت آزمایشی را ایجاد کردند که در آن کادوهای بسته بندی شده جذاب به کودکان نشان داده شد و به آنها گفته شد که این هدیه مال آنها است، ولی بعد از کامل کردن پازل داده خواهد شد.

در این آزمایش تاخیر در لذت از طریق درجه ای تعیین می شد که کودک در برابر تمایل خودش برای انتظار کشیدن هدیه و باز کردن آن مقاومت می کرد.

به دلیل اینکه کودکان نسبت به این موضوع مطلع بودند که در هر شرایطی و در صورت بروز هر رفتاری هدیه به آنها داده خواهد شد، رفتار تاخیری مربوط به این موقعیت ضرورتا قابل تطبیق با بقیه شرایط نمی باشد.

تفاوت های جنسیتی

نکته جالب توجه که وجود داشت عبارت از این بود که تاخیر مربوط به لذت بردن در موقعیت های آزمایشی در مورد دختران (در مقایسه با پسرها) مثبت تر بود.

افراد بزرگسالی که این دختران را می شناختند، این افراد را به عنوان “افراد دارای توانایی ذهنی بالا”، “با صلاحیت” و “مبتکر” توصیف می کردند، در حالیکه افراد فاقد تاخیر در لذت به عنوان افراد “بی ثبات از نظر عاطفی” و “عبوس یا روان رنجور” توصیف شده بودند.

از طرف دیگر، پسرهایی که یک نوع تاخیر را در لذت نشان داده بودند، به عنوان افراد “خجالتی و خود دار”، “مطیع” و مضطرب” توصیف شدند؛

این در حالی است که پسرهای فاقد تاخیر در لذت به عنوان افراد “سرزنده”، “با انرژی”، “با نشاط” و “خود بیانگر” در نظر گرفته شدند.

چنین تفاوت هایی می تواند نشان دهنده ارزشی باشد که فرهنگ آمریکایی نسبت به دختران دارای خود کنترلی قائل است؛

این در حالی است که همین فرهنگ رفتارهای تکانشی و انگیزشی را تا یک سطحی در بین پسرها قبول می کند.

در نتیجه این فرهنگ می تواند پسران را به داشتن الگوهای رفتاری تشویق کند که ممکن است این رفتارها در مراحل بعدی زندگی یک سری مشکلاتی را به وجود بیاورند.

این مورد کاملا بدیهی است که منتظر ماندن در همه شرایط نمی تواند با یک سری پاداش ها و لذت هایی همراه باشد؛

شناسایی این مورد که تاخیر و منتظر ماندن در چه مواردی مناسب و در چه مواردی نامناسب می باشد، (به خصوص برای پسران) کاملا سخت می باشد.

بنابراین تاخیر در لذت در زندگی واقعی یک عملکرد مربوط به هر دو مورد کنترل خود و حالت انعطافی خود است (حالت انعطافی خود عبارت از اصطلاحی است که محققان برای توصیف توانایی مربوط به انعطاف پذیر بودن و ماهر بودن در تصمیم گیری های اجتماعی به کار می گیرند.)

این تصمیمات می تواند پیچیده تر از حالتی باشند که در ابتدا به نظر می رسند.

نویسنده: Regine Conti

 ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

به چه نحوی می توان یک زندگی شادتری داشت

آیا می خواهید یک فرد خوشحال تری باشید؟ آیا کسی هست که نخواهد زندگی شادتری داشته باشد؟

اضطراب، استرس و افسردگی عبارت از مواردی می باشند که هر ساله در مابین آمریکایی ها و سایر افراد موجود در سرتاسر جهان افزایش پیدا می کند و این پیام را می رساند که ما تنها افرادی نیستیم که این شرایط را تجربه می کنیم.

نکته امیدوار کننده ای که وجود دارد عبارت از این مورد می باشد که خوشحالی به صورت گسترده ای مورد مطالعه قرار گرفته است.

نتایج بدست آمده نشانگر این مورد می باشد که برخی از رفتارهای نسبتا ساده دارای یک سری تاثیرات قابل توجهی بر روی کیفیت زندگی ما و خوشحالی کلی ما هستند.

آیا برای ایجاد یک تغییر در سبک زندگی تان و درست کردن یک زندگی شادتر آماده هستید؟

در ادامه ما سه روش را برای افزایش خوشحالی معرفی خواهیم کرد که کارایی آنها از نظر علمی مورد تایید قرار گرفته است.

چالش موجود عبارت از انتخاب کردن از مابین این سه فعالیت می باشد (انتخاب کردن یک مورد، دو مورد یا تمامی سه مورد موجود).

بعد از آن باید فعالیت (یا فعالیت های) انتخابی خودتان را به مدت 20 روز و در هر روز به مدت 20 دقیقه انجام دهید.

بعد از پایان 20 روز می توانید تاثیرات این موارد را بر روی زندگی خودتان مشاهده کنید.

من قول می دهم که شرایط بهتری را تجربه خواهید کرد.

1. پیاده روی در طبیعت به مدت 20 دقیقه

حتی در صورتیکه تمایل زیادی به بیرون رفتن نداشته باشید، صرف کردن بخشی از زمان خودتان در بیرون از خانه می تواند یک سری فوایدی را برای شما به دنبال داشته باشد.

برای مثال درخت ها و جنگل ها عبارت از موارد منحصر به فردی می باشند که در صورت بیرون رفتن از خانه می توانید از آنها بهره مند شوید.

مطالعات صورت گرفته نشانگر این موضوع می باشند که گیاهان یک ماده شیمیایی به اسم فیتونسایدز (Phytoncides) منتشر می کنند که منجر به محافظت از گیاهان در برابر حشرات می شود.

ولی فیتونسایدز برای خود ما هم مفید می باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند که فیتونسایدز یک تاثیر مثبتی بر روی گلبول های سفید خون دارد.

علاوه بر این بودن در طبیعت منجر به کاهش سطح کورتیزول، کاهش فشار خون و بهبود وضعیت روانی می شود.

هر چند که تحقیقات صورت گرفته در این زمینه تا بحال به نتایج قطعی دست پیدا نکرده اند، ولی یکی از مطالعات صورت گرفته نشان داده است که بعد از پیاده روی 90 دقیقه ای در طبیعت، فعالیت لایه جلویی مغزی کاهش پیدا کنید (این بخش از مغز با تفکرات منفی ارتباط دارد).

به چه نحوی می توان یک زندگی شادتری داشت

2. 20 دقیقه روزنامه نویسی

شاید شما این باور را داشته باشید که “اما من یک نویسنده نیستم!” من شرایط شما را درک می کند.

زیبایی مربوط به روزنامه نویسی عبارت از این مورد می باشد که فقط خود شما این نوشته را می بینید، بنابراین هیچ لزومی وجود ندارد که نگران رعایت کردن گرامر یا تفکرات پراکنده خودتان باشید.

به جای این کار باید از این فرصت به عنوان یک ابزاری برای تفکر کردن در مورد تجربیات روزمره خودتان استفاده کنید.

بهترین بخش از روز خودتان را انتخاب کنید و آن مورد را بنویسید.

حتی در صورتیکه بهترین بخش از روز شما عبارت از قهوه مربوط به صبحانه باشد و بعد از آن اتفاقات بدی در طول روز شما افتاده باشد، همین مورد را یادداشت کنید.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که روزنامه نویسی سپاسگزاری را تمرین می کنند، اضطراب کمتر، وضعیت روانی بهتر، استرس کمتر و وضعیت سلامت قلبی بهتری را تجربه می کنند.

اجبار کردن خودتان برای پیدا کردن یک سری موارد خوب در طول روز به شما کمک خواهد کرد تا این کار به مرور برای شما آسان تر شود.

علاوه بر این، زمانیکه شما یک روز بدی را تجربه می کنید، خواندن یادداشت های مربوط به روزهای قبلی به شما کمک خواهد کرد تا وضعیت روحی بهتری پیدا کنید.

2. 20 صفحه از یک داستان را بخوانید

اکثر افراد این احساس را دارند که فرصت زمانی مناسبی برای مطالعه یک کتاب ندارند، ولی واقعیت این است که ما بیش از هر زمان دیگری مطالعه می کنیم (فقط کافی است که توئیت ها، تبلیغات، پیام ها و سایر موارد را در نظر بگیرید).

متاسفانه این نوع مطالعه منجر به کاهش فواید مربوط به مطالعه یک کتاب می شود.

مطالعات صورت گرفته نشان دهنده وجود داشتن یک ارتباط مابین مطالعه داستان و سطح بالاتر همدلی، شناخت اجتماعی بهتر و سودمند بودن می باشند

هر چند که ارزیابی کردن این ویژگی ها به راحتی امکان پذیر نمی باشد، ولی نتایج مربوط به مطالعات صورت گرفته نشانگر این موضوع هستند که مطالعه یک داستان می تواند به ما کمک کند تا یک زندگی شادتر و عمیق تری داشته باشیم.

باید این نکته را به یاد داشته باشید که ادامه دادن به این موارد منجر به افزایش لذت شما از زندگی تان خواهد شد، چه در صورتیکه 20 صفحه را مطالعه کنید یا کل داستان را مطالعه کنید.

زمانیکه زندگی ما دارای فراز و نشیب های زیادی باشد، این امکان وجود دارد که سرگرمی های خودمان را فراموش کنیم، ولی سرگرمی ها عبارت از مواردی می باشند که ما را برای مقابله با چالش های پیش رو آماده می کنند.

در صورتیکه شما علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر در زمینه خدمات مشاوره ای یا برنامه های آموزش ذهنی باشید، می توانید با مشاوران سایت مشاورانه ارتباط برقرار کنید و از آنها کمک بگیرید.

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

آیا تا بحال کاری انجام داده اید یا حرفی زده اید که از آن پشیمان شده باشید و شب ها هموار نسبت به آن فکر کرده باشید؟

آیا تا بحال برای شما پیش آمده است که منتظر یک اتفاق مهمی باشید و همواره نسبت به انجام شدن آن و کارهایی که در آن موقع باید انجام دهید فکر کرده اید؟

فکر کردن در مورد کارهایی که باید انجام دهید یک روش مناسبی برای حفظ کردن نظم موجود و منظم ماندن می باشد.

ولی در برخی مواقع فکر کردن مکرر به یک چیزی که در اغلب مواقع منفی می باشد، یک سری مضراتی برای شما خواهد داشت. این شرایط به عنوان نشخوار فکری شناخته می شود که یک مورد رایجی در مابین افراد مضطرب و (یا) افراد افسرده می باشد.

چرا افراد نشخوار فکری می کنند؟ (بیش از حد به یک چیزی فکر می کنند)

ممکن است برخی افراد به دلیل ویژگی های شخصیتی که دارند (ویژگی هایی همانند کمال گرایی) بیشتر در معرض نشخوار فکری قرار داشته باشند.

ولی در سایر افراد نشخوار فکری یا تفکر بیش از حد به عنوان یکی از علائم افسردگی یا اضطراب بروز پیدا می کند.

برخی از دلایل رایج مربوط به نشخوار فکری عبارتند از:

  • باور داشتن بر روی این مورد که تفکر مداوم در مورد یک مسئله منجر به دستیابی به آگاهی یا یک راه حل می شود
  • سابقه آسیب دیدن در گذشته
  • تجربه کردن برخی از عوامل استرس زا که خارج از حیطه کنترل شما می باشند

به چه نحوی می توان مانع از نشخوار فکری شد

1. پذیرفتن یک اتفاق بعد از صورت گرفتن

همانند سایر موارد مربوط به زندگی تان، تغییر زمانی صورت خواهد گرفت که شما نسبت به مواردی که برای ایجاد یک تغییر مورد نیاز است آگاهی داشته باشید.

در سری بعدی که متوجه فکر کردن بیش از حد خودتان به یک موضوع می شوید، از خودتان بپرسید که آیا این کار برای حل مشکل موجود مفید است یا اینکه منجر به بروز رفتار وسواسی می شود.

2. یک دیدگاه مثبتی نسبت به موارد اتفاق نیافتاده داشته باشید

تفکر بیش از حد در اغلب مواقع منجر به بروز ترس می شود (ترس از اینکه اتفاقات ناخوشایندی صورت خواهند گرفت یا اینکه یکی از نزدیکان شما فوت خواهد کرد و سایر موارد). زمانیکه احساس می کنید دچار ترس شده اید، این نکته را به یاد داشته باشید که شما صرفا به موارد فرضی فکر می کنید.

به دلیل اینکه این اتفاق مربوط به آینده است، در حال حاضر این اتفاق فقط در ذهن شما شکل می گیرد.

در موقعیت های فرضی این احتمال هم وجود دارد که اتفاقات خوبی صورت بگیرد.

سعی کنید بیشتر بر روی این اتفاقات مثبت تمرکز کنید.

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

3. سعی کنید که یک نظر و تفکر جدیدی داشته باشید

در اغلب مواقع مواردی که منجر به ایجاد استرس و اضطراب در ما می شوند، هیچ وقت اتفاق نمی افتند.

سعی کنید از خودتان این سوال را بپرسید که آیا چیزی که در مورد آن فکر می کنید، واقعا اتفاق خواهد افتاد؟

شاید به این نتیجه برسید که اتفاقات خیلی مهمی در زندگی شما صورت خواهد گرفت، ولی متاسفانه فقط بر روی موارد منفی و کوچک فکر می کنید.

4. مواردی که می توانید را تغییر بدهید و سایر موارد را رها کنید

از خودتان این سوال را بپرسید که در صورتیکه قدرت تغییر را داشته باشید، چه دلیل دارد در مورد آن موضوع فکر کنید.

در صورتیکه توانایی تغییر را داشته باشید، می توانید شروع به فکر کردن در مورد یک برنامه اقدام کنید.

در اغلب مواقع راکد ایستادن و انجام ندادن هیچ کاری می تواند منجر به بروز احساس درماندگی در شما شود؛ بنابراین تبدیل کردن حالت تنبلی به حالت فعال می تواند مفید باشد.

علاوه بر این در صورتیکه چیزی که به آن فکر می کنید خارج از کنترل شما باشد، این واقعیت را به خودتان یادآوری کنید و بپذیرید.

5. تفکرات خودتان را زیر سوال ببرید

این امکان وجود دارد که ما در زمان های مختلفی دچار انحرافات شناختی مختلفی شویم.

همچنین به راحتی می توان به این درک دست یافت که تفکرات ما درست نیستند. شاید این عقیده را داشته باشید که اشتباه بزرگی انجام داده اید یا مسئول یک سری مواردی هستید که خارج از کنترل شما هستند.

در صورتیکه این تفکر را داشته باشید که یکی از دوستان شما هم تفکراتی شبیه شما دارد، می توانید در شرایط بهتری قرار بگیرید.

به این دوست خودتان چه حرفی خواهید زد؟ با فرض کردن این شرایط هدفمندتر و خوشبین تر خواهید بود.

تشخیص دادن الگوهای فکری خطرناک (همانند نشخوار فکری) می تواند یک قدم مهمی برای بهبود وضعیت روانی و بهزیستی شما باشد.

علاوه بر این تکنیک ها، دوره درمان رو در رو می تواند به شما کمک کند تا نگرانی های خاص خودتان را شناسایی کنید و با توجه به نیازهای خاص خودتان یک سری مهارت های مقابله ای منحصر به فردی را در خودتان ایجاد کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

در صورتیکه می خواهید یک فرد شادتری باشید، باید همین الان این 5 نوع طرز تفکر را متوقف کنید

آیا در بدترین شرایط بحرانی قرار دارید؟ پاسخ اکثر افراد به این سوال مثبت است.

در حالیکه توانمند بودن شما به منظور قراردادن خودتان در شرایط دارای استاندارد بالا منجر به بهبود جنبه های مختلفی از زندگی تان خواهد شد، ولی اکثر الگوهای مربوط به تفکر و مکالمه درونی ما به جای مفید بودن، مضر هستند.

مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است و همه آنها نشان داده اند که تفکرات مخرب می توانند تاثیرات منفی بر روی سلامت فیزیکی ما و همچنین بهزیستی روانی ما داشته باشند.

داشتن توانایی لازم به منظور شناسایی و تغییر شکل این تفکرات مسموم می تواند به ما کمک کند تا از نظر ذهنی و فیزیکی در شرایط بهتری قرار داشته باشیم.

در ادامه چند مورد از انحرافات شناختی بیان شده است که باید آنها را شناسایی کنیم و تغییر دهیم تا بتوانیم یک فرد شادتری باشیم:

1. تجسم کردن فاجعه

در صورتیکه تا بحال در یک موقعیتی قرار گرفته باشید و انتظار داشته باشید که بدترین موقعیت ممکن پیش خواهد آمد، ممکن است فاجعه بارترین شرایط و پیامد ممکن را تصور کنید.

برای مثال قبل از روز ملاقات با یک فرد ناشناس ممکن است این تفکر را داشته باشید که “ما هیچ موضوع خاصی برای بحث کردن نداریم و آرزو خواهم داشت که این ملاقات هر چه زودتر تمام شود.”

در این شرایط تغییر دادن الگوی ذهنی تان به یک دیدگاه واقعی تر می تواند شرایط بهتری را برای شما ایجاد کند.

سعی کنید این تفکر را داشته باشید که “هر چند که ممکن است در لحظات اول برخورد ناشیانه و زشتی با هم داشته باشیم، ولی می توانیم این شرایط را تمام کنیم و لحظات خوبی در کنار هم داشته باشیم.”

2. همه یا هیچ

تفکر همه یا هیچ به معنای پیدا کردن موقعیت های قطعی می باشد. استفاده از کلماتی همانند “همواره” و “هرگز”، “همه” و “هیچ کس” عبارت از یک سری موارد رایج در این نوع انحراف می باشند.

این تفکر که “هر کسی غیر از من عملکرد بهتری در این کار دارد؛ من هیچ وقت نمی توانم یک کار درستی انجام دهم” را با این مورد “من در برخی مواقع نمی توانم به خوبی کار کنم، ولی امروز کارهای خوب زیادی را انجام داده ام” عوض کنید.

3. فیلتر ذهنی

اکثر افراد بر روی موارد منفی متمرکز می شوند و نسبت به موارد مثبت چشم پوشی می کنند؛ این مورد به عنوان فیلتر ذهنی شناخته می شود.

برای مثال در حین بررسی کردن عملکرد خودتان که اکثرا مثبت بوده است، ممکن است این تفکر را داشته باشید که “رئیس من از مدیریت زمان من انتقاد کرد؛

شاید این فکر را داشته باشد که من در شغل خودم بد هستم و کارایی لازم را ندارم.”

به جای این تفکر سعی کنید موقعیت را به صورت دقیق تری بررسی کنید و به این صورت فکر کنید که “رئیس من مطلع می باشد که من کارهای خوب زیادی انجام داده ام و من در شرایط فعلی به این آگاهی دست پیدا کرده ام که به چه نحوی در شغل خودم بهتر باشم.”

در صورتیکه می خواهید یک فرد شادتری باشید، باید همین الان این 5 نوع طرز تفکر را متوقف کنید

4. جملات “باید”

زمانی که شما در مورد اینکه “باید” به چه نحوی این کار یا آن کار را انجام می دادید فکر می کنید، ممکن است احساس گناه کنید؛

این شرایط نمی تواند یک محرک مناسب و سالمی را ایجاد کند.

به جای این تفکر که “من این هفته باید زیاد کار می کردم” این تفکر را داشته باشید که “هفته پیش از نظر کاری خیلی شلوغ بودم، به همین دلیل این هفته یک سری تغییراتی در کار خودم ایجاد خواهم کرد و این رویه را ادامه خواهم داد.”

5. برچسب گذاری

برچسب گذاری عبارت از استفاده کردن از کلمات منفی به منظور توصیف کردن خودتان به جای توصیف کردن کارتان می باشد.

برای مثال داشتن این طرز تفکر که “من احمق هستم” به جای این مورد که “من یک کار اشتباهی انجام داده ام” به عنوان برچسب گذاری شناخته می شود.

گفتن مکرر این مورد به خودتان که شما یک چیزی (تنبل، احمق، ناتوان) هستید، می تواند به صورت ناخودآگاه منجر به پذیرفتن این باور در شما شود.

از طرف دیگر باید از خودتان بپرسید که چرا به جای این تفکرات منفی نباید تفکرات مثبتی داشت؟

سعی کنید به خودتان بگویید که یک فرد باهوش، با انگیزه و توانمندی هستید تا تاثیرات آن را بر روی خودتان مشاهده کنید.

شناسایی الگوهای فکری خطرناک می تواند یک قدم مهمی برای بهبود وضعیت روانی و بهزیستی شما باشد.

همچنین این نکته را به یاد داشته باشید که مراقبت از سلامت روانی خودتان یک مورد مهمی برای مراقبت از سلامت کلی تان می باشد.

در صورتیکه می خواهید اطلاعات بیشتری در این زمینه به دست بیاورید، می توانید از سایر مقالات سایت مشاورانه استفاده کنید و از مشاوران آن کمک بگیرید.

منبع : کانون مشاوران ایران