طول عمر بیماران اسکیزوفرنی

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی یکی از نگرانی های اصلی این افراد می باشد. خوشبختانه افزایش امید به زندگی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با دسترسی بهتر به پزشکی و سایر خدمات بهداشت عمومی امکان‌پذیر است.

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی می تواند موضوع پیچیده ای باشد که باعث نگرانی بسیاری از افراد شود. در حالی که اسکیزوفرنی به خودی خود لزوماً یک علت شایع مرگ نیست، افراد مبتلا به این بیماری ممکن است به طور بالقوه امید به زندگی کمتری نسبت به افراد بدون این بیماری داشته باشند.

بر اساس گزارشات موسسه ملی سلامت روان (NIMH)، میانگین طول عمر بیماران اسکیزوفرنی در ایالات متحده به ۲۸٫۵ سال کاهش یافته است که آمار قابل توجهی می باشد.

متاسفانه این آمار امید به زندگی ممکن است به شرایط سلامتی مرتبط باشد که معمولاً با این اختلال همراه است، این اختلالات شامل موارد زیر می باشد:

  • بیماری قلبی
  • دیابت
  • بیماری کبد

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب شانس بیشتری برای تجربه مرگ ناشی از خودکشی نسبت به افراد بدون اسکیزوفرنی دارند. موسسه ملی سلامت روان تخمین می زند که ۴٫۹٪ از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به دلیل خودکشی می میرند.

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب ۳٫۵ برابر بیشتر از افرادی که درگیر این بیماری نیستند در سال جان خود را از دست می دهند. اسکیزوفرنی می تواند به طور متوسط ​​۱۴٫۵ سال از طول عمر یک فرد کم کند.

تحقیقات در سال ۲۰۲۰ نشان داد که درمان به موقع، مناسب و کمک خانواده می تواند طول عمر بیماران اسکیزوفرنی تا هفت سال افزایش دهد، علاوه بر این در کیفیت زندگی آن ها نیز تاثیر زیادی دارد.

مرگ بیماران اسکیزوفرنی

همان طور که گفته شد این بیماری با سایر اختلالات همراه می باشد که گاهی اوقات می تواند زندگی این افراد را به خطر بیاندازد:

  • بیولوژیکی: بیماری های قلبی عروقی، سرطان، دیابت، آنفولانزا، نقص های رشد عصبی
  • شخصی: تنهایی و انزوا، سبک زندگی ناسالم، سوء مصرف مواد
  • اجتماعی: مرگ تصادفی، خودکشی، استرس شدید، تروما، فقر به دلیل نرخ بیشتر بیکاری
خودکشی بیماران اسکیزوفرنی

تأثیر خودکشی را نمی توان در مورد کاهش طول عمر بیماران اسکیزوفرنی نادیده گرفت. یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ نشان می دهد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی۴٫۵ برابر بیش تر احتمال دارد که خودکشی کنند.

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با بیگانگی و طرد شدن از جامعه خود مواجه می‌شوند که احساس انزوا، ناتوانی و فقدان احساس تعلق را در آن ها دامن می‌زند.

افزایش امید به زندگی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی

افزایش طول عمر بیماران اسکیزوفرنی شامل مداخلات زیر می باشد:

  • افزایش دسترسی به مراقب
  • آموزش پزشکی
  • شناسایی و مدیریت خطر قلبی عروقی
  • کاهش مصرف دخانیات و سوء مصرف مواد
  • کاهش انزوا از طریق گروه های حمایتی
  • دسترسی به گزینه های سبک زندگی سالم
  • مداخله زودهنگام
  • درمان هدفمند
  • آموزش بهتر برای عموم
  • ارائه برنامه های قوی تر و هدفمندتر از خودکشی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی

عاقبت بیماران اسکیزوفرنی

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب واقعیت تحریف شده را تجربه می کنند که بر روابط، عملکرد اجتماعی و سایر فعالیت های روزانه آن ها  تأثیر می گذارد. بر اساس تحقیقات موسسه ملی سلامت روان (NIMH)، این تحریفات می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • توهمات
  • گفتار یا حرکات بی نظم
  • مشکل در تفکر و انگیزه

علاوه بر این، افراد مسن مبتلا به اسکیزوفرنی میزان بیشتری از عوارض جانبی ناشی از داروهای روانگردان را تجربه می کنند. برخی از افرادی که عوارض جانبی را تجربه می کنند، مصرف داروهای خود را متوقف می کنند که منجر به بدتر شدن شرایط می شود.

بیماران اسکیزوفرنی دو برابر بیشتر احتمال دارد که به زوال عقل مبتلا شوند.

نکاتی برای مدیریت اسکیزوفرنی با افزایش سن

اگر شما یا یکی از عزیزانتان با اسکیزوفرنی زندگی می‌کنید، راه‌هایی را برای مدیریت فراز و نشیب‌ها با گذشت زمان برای کیفیت کلی زندگی پیدا کنید. در اینجا چند نکته وجود دارد که می توان به شما در مدیریت علائم اسکیزوفرنی کمک کرد:

  • بدن و ذهن را فعال نگه دارید
  • ورزش مکر
  • در تعاملات اجتماعی منظم شرکت کنید
  • حفظ یک رژیم غذایی سالم

میانگین طول عمر بیماران اسکیزوفرنی چقدر است؟

داده های یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ نشان می دهد که امید به زندگی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ۱۲ تا ۱۵ سال کمتر از افرادی است که با این بیماری زندگی نمی کنند.

دو علت بالقوه مرگ زودرس در این افراد عبارتند از بیماری تشخیص داده نشده و سرطان.

پزشکان همچنین دریافتند که فقدان درمان با مرگ و میر بیشتر به هر علت در این گروه مرتبط است.

آیا اسکیزوفرنی در صورت عدم درمان بدتر می شود؟

علائم اسکیزوفرنی به ندرت بدون درمان بهبود می یابند. بدون درمان مناسب، علائم ممکن است بیشتر رخ دهد و شدت آن افزایش یابد.

اسکیزوفرنی درمان نشده می تواند به سایر مشکلات سلامت روان یا افکار خودکشی منجر شود.

اضطراب و خودکشی اسکیزوفرنی

اضطراب می تواند آزاردهنده باشد. هزینه های درمان اسکیزوفرنی می تواند برای خانواده ها دشوار بوده و زندگی آن ها را سخت و پر از اضطراب سازد.

شاید بدترین جنبه بیماری همین اضطراب و استرس می باشد.

اضطراب می تواند آزاردهنده بوده و ممکن است شبیه از دست دادن هویت باشد.

توجه داشته باشید که اختلالات اسکیزوفرنی انواع مختلفی دارند. برخی از افراد مبتلا به این بیماری عملکرد بالایی دارند، اما در برخی از موارد افراد توانایی عملکرد نامناسبی دارند.

سبک زندگی 

ارتباط پیچیده بین ژنتیک، سبک زندگی و مصرف مواد مخدر دلیلی است که میزان مرگ و میر اختلالات اسکیزوفرنی بسیار بالا می باشد.

شیوع فوق العاده  بالایی در مصرف سیگار، سوء مصرف مواد و فعالیت بدنی کم در این گروه از بیماران وجود دارد. بسیاری از بیماران نیز از نظر اجتماعی در انزوا قرار دارند که به خودی خود باعث افزایش بروز و مرگ زودرس می شود.

متاسفانه این مشکلات سبک زندگی توسط سیستم مراقبت‌های بهداشتی تشخیص داده نمی‌شوند.

افراد مشهور به اسکیزوفرنی
  1. زلدا فیتزجرالد : زلدا به عنوان همسر اف. اسکات فیتزجرالد، نویسنده بزرگ گتسبی و نویسنده و هنرمندی با استعداد، بیشتر به خاطر سبک زندگی پر زرق و برق و پر زرق و برقش شناخته شده است. زلدا دچار اختلالات روانی متعددی شد و در سن ۳۰ سالگی، رسماً به اسکیزوفرنی مبتلا شد. او نزدیک به دو دهه از زندگی خود را قبل از مرگ در ۴۷ سالگی در بیمارستان های روانی گذراند.
  2. جان نش: او ریاضیدان برجسته و برنده جایزه نوبل است.
  3. ونسان ون گوگ: بسیاری از مورخان موافق هستند که ونسان ون گوگ هنرمند برجسته مبتلا به اسکیزوفرنی بود. او به خصوص در دو سال آخر عمرش مستعد اپیزودهای روان پریشی بود، اما حتی با تمام مشکلات شخصی اش، موفق شد ۲۱۰۰ اثر هنری فوق العاده زیبا، از جمله تابلوی نقاشی «شب پرستاره» که شهرت جهانی دارد، ایجاد کند.

منبع : طول عمر بیماران اسکیزوفرنی

اختلال خواب

اختلال خواب

هر انسان یک سوم زندگی خود را در خواب است. وﻗﺘـﻲ اﻓﺮاد در ﺣﺎل ﺧﻮاب هستند، ﻣﻐﺰشان ﻓﻌﺎل اﺳـﺖ و ﻓﻌـﺎﻟﻴت مغز ﺑﺮای ﻫﻤﻪ ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎی ﺑﺪن لازم است.

خواب و خوب خوابیدن یک نیاز مهم و بسیار ضروری در زندگی است که سبب سلامت جسمی و روحی فرد می شود.

البته رابطه ی خواب خوب و سلامت جسمی و روحی یک رابطه ی دو سویه است.

یعنی همانطور که خواب کافی و مناسب سبب سلامت جسمی و روحی می شود، سلامت و یا مشکلات جسمی یا روحی نیز در کیفیت خواب تاثیر گذار است.

از جمله فواید خواب

  • تقویت حافظه
  • بهبود یادگیری
  • رشد شناختی (افزایش تمرکز)
  • سلامت روانی (کاهش استرس)
  • بهبود عملکرد سیستم ایمنی و رشد
  • ترمیم جسمانی (ثابت نگه داشتن وزن بدن)

پیامدهای اختلال خواب

  • ضعف حافظه
  • بی حوصلگی
  • کاهش کیفیت کارو…

از جمله تاثیرات مشکلات روحی بر کیفیت خواب نیز وجود اختلالات اضطرابی و افسردگی است که سبب اختلال در خواب می شوند.

برخی از مشکلات جسمی از قبیل آسم، پرکاری یا کم کاری تیروئید، بیماری‌های نورولوژیک همچون پارکینسون و آلزایمر، آرتروز و ضربان قلب هم در بروز اختلالات خواب تأثیر دارند.

وقتی فردی خواب طبیعی نداشته باشد می گوییم دچار اختلال خواب شده است.

اختلال خواب یکی از مشکلاتی است که معمولا افراد کم وبیش با آن مواجه هستند اما می توانیم با شناخت نشانه ها و علت های اختلال خواب تا حد زیادی آن را برطرف کنیم.

لازم است این را نیز بدانیم که توجه به این نشانه ها زمانی مهم است که مدت زمان قابل ملاحظه ای وجود داشته باشند و به دفعات نسبتا زیادی روی دهند و باعث شوند که فرد دچار ناراحتی و آشفتگی شود.

اختلالات خواب  به دو دسته ی کلی بد خوابی ها (دیس سومنیا) و کژ خوابی ها (پاراسومنیا) تقسیم می شوند.

افراد مبتلا به دیس سومنیا کمتراز حد لازم، بیشتراز حد لازم و یا در زمان نامناسب میخوابند اما خود خواب آنها نرمال است.

در پاراسومنیا  کمیت و کیفیت و زمان بندی خواب اساسا نرمال است.

اما در طول خود خواب یا در طول زمان هایی که فرد در حال به خواب رفتن یا بیدار شدن است رویدادهای غیر عادی حرکتی و شناختی رخ می دهد، مانند: کابوس و سندرم پاهای بی قرار.

انواع بدخوابی ها (دیس سومنیا)

اختلال بی خوابی (اینسومنیا)

از جمله نشانه های اختلال بی خوابی مشکل در آغاز و شروع خواب است.

یعنی فرد به سختی به خواب می رود و زمانی هم که به خواب می رود در حفظ خواب مشکل دارد و مدام در طول خواب بیدار می شود.

بیدار شدن صبح زود و مشکل در به خواب رفتن دوباره نیز از جمله نشانه های بی خوابی است.

اختلال پرخوابی (هایپرسومانیا)

فرد در طول روز چندین بار می خوابد یا چرت میزند و خواب اصلی فرد هرروز بیش از۹ ساعت طول میکشد اما خستگی اورا رفع نمی کند و بعد از بیدار شدن از خواب سرحال و هوشیار نیست.

به طور کلی خواب آلودگی وی باعث اختلال در عملکرد شغلی و اجتماعی فرد شده است.

حمله خواب (نارکولپسی)

به هجوم آوردن خواب حمله ی خواب می گویند.

این هجوم چنان شدید است که شخص در هر موقیعتی مانند راه رفتن، حرف زدن، رانندگی یا تدریس نمی تواند مقاومت کند و کنترل ماهیچه ها را از دست می دهد و به خواب می رود.

حمله ی خواب ممکن است چندبار در روز تکرار شود و از چند ثانیه تا ۳۰ دقیقه طول بکشد.

توهم ، خشکی زدگی (کاهش یا از دست دادن حرکت عضلانی) و فلج خواب (ناتوانی در حرف زدن و حرکت کردن و حتی نفس کشیدن) از جمله نشانه های همراه با حمله خواب است.

وقفه تنفسی در خواب (آپنه ی خواب)

قطع خواب که سبب خواب آلودگی زیاد و یا بی خوابی می شود و این خواب آلودگی از یک اختلال تنفسی ناشی می شود.

قطع و یا کاهش جریان هوا در ناحیه ی بینی و دهان که بیشتر از ۱۹ ثانیه طول می کشد.

این اتفاق در هر ساعت حداقل ۵ بار و در طول شب حداقل ۳۰ بار اتفاق می افتد.

اختلال خواب و بیداری ریتم شبانه روزی

مشخصه ی اصلی این اختلال مختل شدن دایمی و مکرر خواب است.

این اختلال بر اثر تغییر ریتم شبانه روزی و یا عدم هماهنگی بین ریتم های شبانه روزی و برنامه ی خواب_بیداری، که محیط فرد یا برنامه ی کاری یا اجتماعی ایجاب می کند، ایجاد می شود.

انواع کژخوابی ها (پاراسومنیا)

اختلال برانگیختگی خواب

بیدار شدن مکرر از خواب  همراه با خواب گردی.

این افراد در حین خوابگردی چهره ای فاقد احساس و چشمهایی خیره دارند  و به تلاش دیگران برای بیدار کردنش واکنشی نشان نمی دهند.

وحشت شبانه

فرد به طور ناگهانی و همراه با ترس شدید و تنفس سریع و تعرق زیاد از خواب بیدار می شود و به تلاش دیگران برای آرام کردنش پاسخی نمی دهد.

همچنین رویاها را به خاطر نمی آورد و نسبت به دوره ای که اتفاق افتاده دچار فراموشی می شود.

کابوس

دیدن رویاهای ترسناک و خطرناک در حین خواب ، بیدار شدن مکرر از خواب و یاد آوری دقیق رویاها.

بعضی تمام عمر دچار کابوس هستند و بعضی ها هنگام استرس و بیماری دچار کابوس می شوند.

هرچه استرس زندگی بیشتر باشد کابوس ها هم بیشتر می شوند.

سندروم پای بی قرار

میل شدید به حرکت دادن پاها همراه با احساس های ناراحت کننده و ناخوشایند در پاها.

این میل به تکان دادن پاها در طول دوره های استراحت شروع و بدتر می شود و توسط حرکت دادن پاها تا اندازه ای یا کاملا برطرف می شوند و هنگام بعد از ظهر و یا شب بدتر می شود.

درمان اختلال خواب

برای درمان اختلال خواب لازم است که ابتدا نوع آن و علت ایجاد آن مشخص شود.

همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد مشکلات روحی و جسمی مختلفی می تواند سبب ایجاد مشکلات خواب شود و گاهی اختلال خواب نیست که مشکل ساز است بلکه وجود اختلال دیگری سبب ایجاد مشکل خواب شده است و با برطرف شدن آن مسئله، اختلال خواب فرد نیز حل می شود.

به عنوان مثال فردی که دچار اختلال افسردگی باشد با تشخیص افسردگی از طریق متخصص و درمان آن مشکل خواب فرد نیز بر طرف می شود.

پس در اینگونه موارد نیازمند مراجعه به متخصص و بررسی های بیشتر و در صورت لزوم دارو درمانی هستیم.

ولی گاهی مواقع خودمان  با یک برنامه ریزی و راهبرد مشخص می توانیم تا حدودی مشکل خواب خودمان را برطرف کنیم :

از جمله کارهایی که می توانیم در منزل انجام دهیم فعالیت بدنی و ورزش است که به بهبود خواب کمک می کند

  • ورزش کردن به خصوص در عصر
  • نظارت داشتن بر تغذیه: ۴تا۶ساعت قبل از خواب از مصرف خوراکی های کافئین دار مانند قهوه خودداری کنیم و نیز از مصرف غذاهای سنگین بپرهیزیم و سعی کنیم برای وعده ی شام خود از غذاهای سبک مانند انواع سالادها استفاده کنیم. همچنین از مصرف زیاد مایعات در شب خودداری کنیم.
  • از دیدن فیلم های ترسناک قبل از خواب پرهیز کنیم
  • محیط خواب خود را یک محیط خنک و تاریک و آرام با تهویه ی مناسب انتخاب کنیم .
  • از جمله کارهای مفید دیگر که میتوانیم انجام دهیم گرفتن دوش آب گرم قبل از خواب و آرام کردن ذهن خود از طریق گوش دادن به یک موسیقی ملایم و ارامبخش قبل از خواب است.

منبع : اختلال خواب

چرا اینترنت باعث می شود ما تنهاتر از هر زمان دیگری شویم

در طی دهه های طولانی، توانایی ما برای ارتباط برقرار کردن با مردم در سراسر جهان، به حالت انفجاری رسیده است. در واقع، اینترنت به ما اجازه داد چت کنیم، به گروههای خبری بپیوندیم یا به هر کسی در جهان ایمیل ارسال کنیم.

اختراع موبایل ها به ما این اجازه را داد تا زمانی که دور از میزکار و یا محیط خانه هستیم با مردم صحبت کنیم.

بنابراین، شبکه های اجتماعی به ما این اجازه را دادند تا با همسایه های خود، دوستان دوران کودکی، همکاران و دوستان خود با یک کلیک ارتباط برقرار کنیم و صحبت کنیم.

نهایتا این که گوشی های همراه بیش از هر از زمان دیگری ارتباط برقرار کردن را با هر فردی را الساعه و در لحظه آسان تر می کند. پس ممکن است شما فکر کنید که احساس خوبی را در مورد زندگی اجتماعی خواهید داشت؟

با این همه، هیچ وقت در تاریخ جهان ارتباط برقرار کردن به این آسانی و سرعت نبوده است.

با این حال متاسفانه، اینترنت به ما کمک نکرده است تا حس ارتباط بیشتری با افراد داشته باشیم.

مطالعات نشان می دهند که تقریبانیمی از ما حس تنهایی و انزوا می کنیم.

زمان آنلاین بودن ما قدرت خود را برای دیدن نشانه های اجتماعی از دست می دهیم

ما می دانیم که زمان آنلاین بودن با قابلیت افراد برای دیدن و خواندن نشانه های اجتماعی در تقابل است.

حتی مطالعه ای انجام یافته است که نشان می دهد کودکان با دوری پنج روزه از وسایل دیجیتال خود بهتر می توانند احساسات افراد دیگرا بخوانند.

به نظر می رسد که زمان آنلاین بودن و زمان گذراندن با گوشی و تپلت حتی با قابلیت افراد بزرگسال برای هوش اجتماعی اشان در تقابل است. با این همه، ارتباط برقرار کردن با ایموجی ها خیلی متفاوت با یک مکالمه ی رو در رو است.

شما می توانید مسائل بسیاری را در مورد این که فرد چه چیزی در فکرش می گذرد و یا چه احساسی دارد را تنها با خواندن حالات صورتش و نه کلامش را بفهمید.

اما اگر صورتتان دائما پشت گوشی یا تپلت باشد یا اگر زمان بسیار زیادی را برای استفاده از وسایل دیجیتال خود بگذرانید، نمیتوانید این موراد را بفهمید.

۳٫ تاکید بر کمیت ارتباطات است و نه کیفیت آنها

هر کاربر فیس بوک به طور متوسط ۳۳۸ دوست اینترنتی دارد. اما به طور واضح، داشتن هزاران دوست در شبکه های اجتماعی باعث نمی شود که حس تنهایی کمتری بکنید.

در حقیقت، برخی از مطالعات نشان می دهد که هر چه دوستان بیشتری داشته باشید، به همان میزان احتمالا استرس بیشتری نیز خواهید داشت.

این تا حدی بخاطر این حقیقت است که شما احتمالا آنگونه که با مادربزرگ خود صحبت می کنید با همکار خود صحبت نمی کنید. این تعداد ارتباطات نیست که اهمیت داردف بلکه این کیفیت ارتباطات است که مهم است.

داشتن پنج دوست واقعی برای سلامت روان شما خیلی بهتر از داشتن ۵۰۰ دوست در رسانه ها و شبکه های مجازی است.

۴٫ اعتیاد به گوشی های جدید در تقابل با تعاملات رو در رو است

چند بار شده که دیده باشید در رستوران ها و یا محیط اطراف خانواده ها و یا افراد همدیگر را نادیده می گیرند و با گوشی های خود مشغول میشوند؟

و یا چند بار شده که شما با یک فردی در حال صحبت باشید در حالی که او مشغول پیام دادن با گوشی بوده است؟ مطالعات نشان داده اند که افراد گوشی خود را به طور میانگین بین ۳۵ تا ۷۴ بار در روز چک می کنند.

افراد جوان تر به احتمال زیاد بیشتر از این چک می کنند. مشخص است که افراد در شبکه های مجازی برای این وقت می گذرانند تا ببینند که افراد دیگر چه کاری می کنند، بجای اینکه ببینند افراد جلوی چشمشان در حال انجام چه کاری هستند.

زمانی که شما لحظه به لحظه مشغول تلفن همراه خود هستید، نمی توانید از تعاملات رو در رو بهره ببرید.

۵٫ دورکاری می تواند تنهایی و ایزوله شدن را افزایش دهد

اینترنت قابلیت ما را برای دورکاری افزایش داده است. این برای سلامت ذهنی ما به طرق مختلفی می تواند مفید باشد- مانند کاهش زمان رفت و آمد. اما دور کاری همچنین به معنای کاهش تعامل با همکارانتان می باشد.

تعامل از طریق ایمیل و یا تلفن های گهگاهی مانند ملاقات و دیدارهای نزدیک در یک محیط راحت نمی باشد. گاهی اوقات، فقط این همکاران شما هستند که می توانند به واقع شما را در زندگی روزمره بفهمند و درک کنند.

برای بسیاری از افراد، کار از راه دور و یا کار در محل، کار می تواند کاملا ایزوله کننده باشد چرا که دوستان دیگر و یا اعضای خانواده به درستی نمی توانند بفهمند و درک کنند که فرد چه چیزی را از سر می گذراند.

جنگ با تنهایی

قطعا حفظ ارتباطات اجتماعی بصورت فیزیکی در این عصر ارتباطات مجازی سخت است و تلاش زیادی می برد. اما حائز اهمیت است که حتما این کار را بکنید چرا که تنهایی می تواند برای سلامت جسمی شما و همچنین برای سلامت و رفاه عاطفی شما مضر باشد.

در مورد مبارزه با تنهایی فعال باشید. زمانی که حالتان بد است بیرون رفتن و تعامل ممکن است سخت باشد اما دعوت کردن فردی برای ملاقات و دیدار برای صرف چای و یا قهوه یا پیوستن به یک گروه یا موسسه که به شما کمک کند با دیگر افراد بر یک پایه ی منظم و روتین تعامل کنید، می تواند برای شما خیلی مفید و موثر باشد.

منبع : چرا اینترنت باعث می شود ما تنهاتر از هر زمان دیگری شویم

علت پرخاشگری و بی صبری

همه ما شاهد رفتار پرخاشگرانه در محیط اطراف مان بوده ایم. حال می خواهیم علت پرخاشگری و بی صبری را بررسی کنیم.

رفتاری که قصد آن آسیب رساندن، قربانی کردن و آزار و اذییت دیگری بوده، که به نحوی جهت تخلیه خشم صورت می گیرد.

پرخاشگری چه رفتاری است؟

پرخاشگری رفتاری است مخرب و معمولا زمانی صورت می گیرد که افراد نمی توانند از طریق روش های معمول و منطقی به هدف مورد نظر خود دست یابند.

طبق یک فرضیه، پرخاشگری زمانی رخ می دهد که فرد در رسیدن به اهداف اش با مانع مواجه شود و نتواند با مشکلات موجود سازگار گردد.

پرخاشگری می تواند به صورت جسمانی (لگد زدن، گاز گرفتن)، کلامی (توهین، ناسزا و تحقیر کردن) و نیز رابطه ای (شایعه پراکنی و قهر کردن) ابراز گردد.

همچنین هدف یا جهت پرخاشگری نیز ممکن است به جهت درون یا جهت بیرونی باشد.

در پرخاشگری با جهت درونی

خشم درونی باعث عصبانیت و احساس نارضایتی از خود می شود، در این حالت فرد ممکن است دچار خشم فروخورده و در نتیجه آن افسردگی شود.

در پرخاشگری با جهت بیرونی

فرد خشم و عصبانیت خود را روی محیط بیرونی( لگد زدن، پرتاب کردن اشیاء)، ابراز می کند.

پرخاشگری در افراد مختلف به میزان کم یا زیاد رخ می دهد که این تا حدودی تحت تاثیر ویژگی های شخصیتی، نوع تربیت، برخورد خانوادگی و همچنین آموزش و یادگیری(از طریق خانواده، رسانه های فرهنگی و…)می باشد.

آن چه که مسلم است اهمیت کنترل این رفتار آسیب رسان و مدیرت مهارت خشم و پرخاشگری می باشد.

مهم ترین نشانه های پرخاشگری

نشانه های فیزیولوژیکی پرخاشگری:

  • تند شدن و شتاب نبض،
  • کلفت شدن رگ های پیشانی،
  • گردن و پشت دست،
  • جریان خون با سرعت بالاتر و
  • در نتیجه برافروخته شدن رنگ صورت و قرمز شدن چشم ها،
  • عرق کردن،
  • انقباض و سفت شدن عضلات،
  • گشاد تر شدن سوراخ بینی،
  • تنفس بریده بریده و صدا دار

از جمله نشانه های بدنی پرخاشگری است.

در حالت خشم و پرخاشگری معمولا فرد از نظر حواس بدنی دچار ضعف می شود، مثلا درست متوجه صداها نمی شود، همچنین از تشخیص خوب و بد یا مفید و مضر ناتوان می گردد.

نشانه ها و تاثیرات روانی اجتماعی پرخاشگری: اگرچه پرخاشگری در مقابل ناعدالتی و صیانت از ذات خود ضروری بوده و افرادی که فاقد این صفت هستند معمولا زیردست، فرمان بردار و مورد ظلم هستند،

اما اگر پرخاشگری شکل نابهنجار به خود گیرد یا از حالت اعتدال خارج شود، باعث زیان های روانی اجتماعی زیادی می گردد.

از جمله عوارض روانی اجتماعی پرخاشگری می توان به  احساس پشیمانی، گناه و اضطراب در کنار رفتارهای مخرب اجتماعی که به روابط و سایر ابعاد زندگی فرد آسیب می رساند، اشاره نمود.

تفاوت پرخاشگری با خشم و شجاعت چیست؟

پرخاشگری و جرات ورزی: معمولا رفتار جرات ورزانه با رفتار پرخاشگرانه اشتباه گرفته می شود.

جرات ورزی به رفتاری اطلاق می شود که فرد جهت دفاع از حقوق و متعلقات ( دارایی ها) خود انجام می دهد.

مثلا کودکی که مانع از برداشتن اسباب بازی اش توسط دیگران می شود رفتار جرات مندانه ای از خود نشان می دهد.

رفتار جرات مندانه همچنین شامل بیان آرزوها، اهداف و افکار فرد می شود.

مثلا کسی که مصرانه برای به دست آوردن یک شی تلاش می کند و به سادگی جواب رد را نمی پذیرد ممکن است این رفتار پرخاشگرانه تلقی شود در صورتی که چنین نیست.

در واقع در رفتار جرات مندانه هدف نظارت و کنترل بر دیگران است اما آسیب نه.

پرخاشگری و خشم

تمایز بین خشم و پرخاشگری نیز موضوع مهم دیگری است که اغلب به جای یکدیگر به کار می رود.

خشم که یک هیجان ذاتی آشنا برای همه ماست از نظر درونی و ذهنی بودن با پرخاشگری که بیشتر جنبه ی رفتاری دارد، متفاوت است.

در واقع می توان گفت بین خشم و پرخاشگری ارتباطی نزدیک وجود دارد، بدین صورت که معمولا خشم منشاء رفتار پرخاشگرانه است.

بنابراین در بروز رفتار خصمانه، آن چه که معمولا از سوی دیگران قابل مشاهده است؛ پرخاشگری،

و آن چه که در درون باعث ایجاد حالت حمله و عصبانیت فرد می شود و برای دیگران قابل درک و مشاهده نیست، خشم است.

مشاوره شخصیت

آیا میزان پرخاشگری در افراد مجرم و جنایت کار بیشتر است؟

بسیاری از جرم شناسان و روانشناسان در بررسی ویژگی های شخصیتی مجرمین به سراغ پرخاشگری رفته و ارتباط بین این دو را بررسی نموده اند.

بر اساس پایان نامه ی ارشد بررسی علل پرخاشگری و رواج خشونت، صدیقه کردی،۱۳۹۴٫ و سایر مقالات مرتبط می باشد.

تقسیم بندی دیگری که از پرخاشگری وجود دارد به صورت زیر است.

پرخاشگری اتفاقی

در این نوع پرخاشگری، حالت خصمانه و رفتار آسیب رسان فرد ناگهانی می تواند علت پرخاشگری است.

پرخاشگری در مقابل پرخاشگری

بعضی اوقات پرخاشگری یک فرد( مجرم) صرفا در مقابله با پرخاشگری فرد دیگر است.

پرخاشگری حرفه ای

این نوع پرخاشگری که در پرونده جنایی مجرمین زیادی دیده می شود، رفتار پرخاشگرانه به صورت مداوم و با برنامه ریزی قبلی صورت می گیرد.

در این حالت برعکس پرخاشگری ناگهانی، حال روحی نا مساعد یا تصمیم آنی و ناگهانی باعث رفتار مخرب و آسیب رسان نمی شود.

پرخاشگری مرضی

نیز که در حالت توهم، مستی، یا اعتیاد به مواد مخدر رخ می دهد نیز با جنایات بسیاری مرتبط است.

نکته جالب در بسیاری از تحقیقات این است که مجرمین صرفا افرادی با خلق و خوی پرخاشگرانه یا افرادی با سابقه ای طولانی از رفتار پرخاشگرانه نیستند.

خیلی از موارد مجرمینی که به دلیل رفتار پرخاشگرانه مرتکب عمل جنایی شده اند،  افرادی آرام و خونسرد بوده که همواره خشم خود را درون ریزی و کنترل می کردند که یک باره با عمل پرخاشگرانه  باعث تعجب خود و اطرافیان شان شده اند.

بنابراین نداشتن رفتار جرات مندانه، فروخوردن دائمی خشم و سازگاری با هر نوع بی عدالتی در بلند مدت ممکن است تاثیر منفی داشته باشد.

مهم ترین علت پرخاشگری و بی صبری

شادی

تحقیقات نشان داده در کشور هایی که میزان شادکامی پایین و شادی به صورت گذرا و کوتاه مدت در زندگی مردم یافت می شود، پرخاشگری از شیوع بالاتری برخوردار است.

اعتیاد

اعتیاد به الکل و مواد مخدر علاوه بر این که باعث ابتلا به بیماری های جسمی و روحی می شود،

موجب تنزل شخصیتی فرد، بی توجهی به اصول اخلاقی و در نتیجه افزایش پرخاشگری می گردد.

تحقیقات نشان داده که بالا رفتن سطح الکل خون موجب نارسایی و مشکل در استدلال فکری گشته و در نتیجه رفتار های پرخاشگرانه را افزایش می دهد.

فرد معتاد که همواره دغدغه ی تهیه و مصرف مواد را دارد و به علت غیر قانونی بودن مواد نیز در معرض دردسر و ناکامی قرار دارد،احتمال پرخاشگری در او بالاتر از سایر افراد است.

خانواده می توانید یک علت پرخاشگری به حساب آید.

نبود کنترل و اقتدار والدین، طلاق و پیامدهای آن و نیز اعتیاد والدین می تواند در افزایش رفتار پرخاشگرانه نقش مهمی داشته باشد.

علت پرخاشگری و بی صبری می تواند بی کاری و فقر باشد

ناکامی در رفع نیازهای اساسی و فاصله طبقاتی می تواند در افزایش فشار روانی و پرخاشگری نقش بسزایی داشته باشد.

مهاجرت

تحقیقات مختلف نشان داده است که مهاجرت در افزایش رفتار پرخاشگری نقش ویژه ای دارد.

این موضوع ممکن است به دلیل ناتوانی فرد مهاجر در انطباق دادن خود با فرهنگ کشور جدید، تضاد فرهنگی و مشکل در تعاملات اجتماعی ایجاد گردد.

کلا برای افراد احساساتی و وابسته تغییرات مکانی می تواند علت پرخاشگری و بی صبری و بی قراری در یک محیط باشد.

عوامل فرهنگی

شیوع فرهنگ فرد گرایی و مصرف گرایی که در آن برطرف کردن نیازهای فردی در مقایسه با پایبندی به اخلاقیات و تعاملات اجتماعی ارزشمندتر است، باعث افزایش رفتارهای پرخاشگرانه و بزهکارانه شده است.

منبع : علت پرخاشگری و بی صبری

۳۰ فواید علمی مدیتیشن برای ذهن و جسم

فواید علمی مدیتیشن بسیار زیاد می باشند، در این مقاله به ۳۰ مورد از این فواید پرداخته شده است. هنگامی که احساس می کنید تحت فشار اضطراب یا استرس هستید، ممکن است سخت باشد که خودتان را آرام کنید یا روی یک کار خاص تمرکز کنید.

اگرچه استرس و اضطراب طبیعی هستند و از نظر بیولوژیکی پاسخ‌های ضروری در موقعیت‌های خاص هستند تجربه آن‌ها به طور منظم و مداوم می‌تواند سلامت شما را به خطر بیندازد.

با این حال، فواید مدیتیشن و مراقبه می تواند کمک کند. برای اطلاعات بیشتر در مورد اینکه مدیتیشن چیست و چه فوایدی برای سلامتی می تواند داشته باشد، این مطلب را دنبال کنید.

فواید علمی مدیتیشن 

مدیتیشن یک تمرین ذهن و بدن است که در آن توجه شما به زمان حال، نفس و ذهن شما متمرکز می شود تا آگاهی، پرورش رفاه و کاهش استرس و اضطراب را افزایش دهید.

این روش به اشکال مختلفی وجود دارد و تقریباً در همه جا قابل تمرین است، تا زمانی که بتوانید از بدن و محیط اطراف خود آگاه باشید.

انواع مدیتیشن در طول تمرین هر فرد متفاوت است و می تواند شامل مراقبه مبتنی بر تنفس، تمرین های تمرکز حواس، تجسم مبتنی بر طبیعت، مانترا و مدیتیشن معنوی باشد. مدیتیشن را می توان به تنهایی، به صورت گروهی یا با مربی انجام داد.

فواید مدیتیشن و مراقبه

هیچ راه درست یا غلطی برای انجام مدیتیشن وجود ندارد. مدیتیشن به طور کلی این است که در حین انجام آن، حضور داشته باشیم و بدانیم که چه کاری انجام می دهیم.

از خود بپرسید چه زمانی و در کجا احساس آرامش، راحتی، شادی، خلاقیت یا تمرکز می کنید. برای برخی، این ممکن است هنگام دوش گرفتن، پیاده روی یا بازی با حیوان خانگی خود باشد.

انواع فواید علمی مدیتیشن برای سلامتی

در اینجا ۱۰ مزیت علمی مدیتیشن که در تحقیقات ثابت شده آورده شده است:

۱٫ کاهش استرس

مداخلات مبتنی بر ذهن‌آگاهی، مانند مدیتیشن، سلامت روان را به‌ویژه در زمینه استرس بهبود می‌بخشد.

هنگامی که با یک لحظه سخت یا استرس زا مواجه می شویم، بدن ما کورتیزول، هورمون استروئیدی که مسئول تنظیم استرس و پاسخ طبیعی جنگ یا گریز است را تولید می کند.

استرس مزمن می تواند باعث افزایش مداوم و افزایش سطح کورتیزول شود که می تواند منجر به اثرات منفی دیگر بر سلامت شما شود. مدیتیشن، که بر آرام کردن ذهن و تنظیم احساسات تمرکز دارد، می تواند به کاهش استرس مزمن در بدن و کاهش خطر عوارض جانبی آن کمک کند.

۲٫ مدیریت اضطراب

مدیتیشن می‌تواند با کاهش سرعت فکر و تنظیم تنفس، که سیستم عصبی را آرام می‌کند، به مقابله با اضطراب کمک کند. علائم فیزیکی اضطراب شامل تعریق، سرگیجه یا ضربان قلب سریع می باشد که ناشی از تفکر بیش از حد به نتایج گذشته یا آینده است.

بر اساس یک مطالعه، افراد مبتلا به اضطراب که به طور منظم مدیتیشن را در طول سه سال تمرین می کنند، اثرات مثبت و طولانی مدتی بر سلامت روان حس می کنند.

۳٫ مدیریت افسردگی

مدیتیشن همچنین می تواند به کاهش علائم افسردگی از طریق ذهن آگاهی و تنظیم هیجانی کمک کند. مشاهدات ثابت کرده است که افراد در یک دوره سه ماهه یوگا و مدیتیشن بهبود قابل توجهی در افسردگی، انعطاف‌پذیری و تندرستی دریافت کرده اند.

۵٫ فشار خون را کاهش می دهد

تخمین زده می شود که فشار خون بالا، یک میلیارد نفر در سراسر جهان و حدود نیمی از مردم ایالات متحده را تحت تأثیر قرار می دهد.

مدیتیشن به طور بالقوه نتایج امیدوارکننده‌ای را در کاهش فشار خون بالا ارائه می‌کند، به خصوص زمانی که با عادات سبک زندگی سالم مانند رژیم غذایی متعادل و ورزش همراه باشد.

۶٫ فواید مدیتیشن برای سلامتی

همچنین مشخص شده است که مدیتیشن یک درمان رفتاری موثر برای شرایط مختلف مرتبط با ضعف سیستم ایمنی است.

نشان داده شده است که مدیتیشن مداوم پاسخ استرس بدن را کاهش می دهد و در نتیجه التهاب کمتری دارد و خطر ابتلا به بیماری هایی مانند درد مزمن، خستگی و بیماری قلبی را کاهش می دهد.

۷٫ حافظه را بهبود می بخشد از فواید علمی مدیتیشن 

در حالی که فواید مدیتیشن برای مغز برای کمک به کاهش استرس و اضطراب شناخته شده است، اما می تواند ساختار مغز شما را نیز بهبود بخشد. محققان در یک مطالعه دریافتند هنگامی که مدیتیشن را تمرین می کنید، مغز شما می تواند ماده خاکستری بیشتری تولید کند.

ماده خاکستری برای رشد سالم و عملکرد مغز بسیار مهم است، زیرا از هیپوکامپ، بخشی از مغز ما که به حافظه متصل است، محافظت می کند.

همچنین برای عملکردهای اساسی انسان، از جمله توانایی ما در کنترل حرکت و احساسات، بسیار مهم است. مدیتیشن به مدت ۳۰ دقیقه در روز به مدت هشت هفته می تواند میزان تولید ماده خاکستری بدن شما را افزایش دهد.

۸٫ تنظیم خلق و خو از قواید علمی مدیتیشن

وقتی مدیتیشن در طول زمان تمرین ‌شود، این توانایی را دارد که نحوه واکنش عاطفی شما به موقعیت‌ها را تغییر دهد. عناصر مدیتیشن، که به طور کلی شامل تمرکز حواس و تنفس کنترل شده است، می تواند منجر به واکنش های تکانشی کمتری شود.

این بدان معناست که افرادی که مدیتیشن منظم انجام می دهند، به جای واکنش هیجانی شدید مانند خشم یا وحشت، ممکن است توانایی تنظیم موفقیت آمیز خلق و خوی خود را به دست آورند.

۹٫ خودآگاهی را افزایش می دهد

مدیتیشن با ایجاد عادت تمرکز بر زمان حال، خودآگاهی را افزایش می‌دهد و به شما این امکان را می‌دهد که به افکار خود بیش تر توجه کنید. تحقیقات نشان می دهد که تمرین مدیتیشن می تواند به توسعه خودآگاهی و همچنین بهبود کنترل تکانه و ارتباط فرد با خود و دیگران کمک کند.

۱۰٫ مدیریت اعتیاد از فواید علمی مدیتیشن

یکی از فواید علمی مدیتیشن افزایش حس آرامش، حضور و کاهش استرس می‌تواند به افراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد کمک کند تا محرک‌ها را مدیریت کنند یا حتی از عود جلوگیری کنند.

همچنین نشان داده شده است که مدیتیشن برای کسانی که از اختلال مصرف مواد رنج می‌برند بسیار مفید می باشد زیرا اضطراب آن ها را به شکل چشم گیری کاهش می دهد.

۱۱٫ خواب را بهبود می بخشد

تحقیقات نشان می دهد که مدیتیشن می تواند توانایی و کیفیت خواب فرد را بهبود بخشد. بیشتر ما برای خوابیدن مشکل داریم زیرا ذهن‌مان در طول روز نشخوار می‌کند یا نگران فردا است و مدیتیشن کمک می کند تا این نگرانی ها را پشت سر بگذارید و نگاه خوبی نسبت به فردا و آینده داشته باشید.

۱۲٫ کاهش کورتیزول

مدیتیشن سطح کورتیزول را کاهش می دهد. تحقیقات نشان می دهد که مدیتیشن سطح کورتیزول را کاهش می دهد، هورمونی که باعث استرس می شود. کاهش کورتیزول می تواند استرس، اضطراب و افسردگی عمومی را کاهش دهد.

۱۳٫ خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی 

مدیتیشن می تواند خطر ابتلا به بیماری های قلبی عروقی را کاهش دهد و تاثیر مثبتی بر فشار خون، اثربخشی عضلات قلب و مرگ و میر کلی دارد.

۱۴٫ ترک عادت های بد | فواید علمی مدیتیشن

مدیتیشن به اعمال شما در آن لحظه آگاهی می‌دهد و به شما کمک می‌کند چرخه یک عادت بد را ترک کنید.

۱۵٫ روابط را تقویت خواهید کرد.

ارتباط خوب، همدلی و احترام از ویژگی های یک رابطه قوی و خوب است و مراقبه به بهبود همه این ویژگی ها کمک می کند.

۱۶٫ تمرکز را افزایش می دهد.

وقتی چیزهای زیادی در هر لحظه در ذهن ما می چرخد، تمرکز بر روی وظایف در محل کار یا حتی سرگرمی هایی مانند خواندن کتاب می تواند دشوار باشد. مدیتیشن ذهن شما را متمرکز می کند تا بتوانید روی کاری که باید انجام دهید تمرکز کنید.

۱۷٫ کنترل بهتر خشم

عصبانی شدن یک احساس طبیعی در هنگام برخورد با افراد یا موقعیت های دشوار است. با این حال، اگر نمی توانید خشم خود را کنترل کنید بهتراست که از مدیتیشن کمک بگیرید.

۱۸٫بهتر خواهید خوابید 

کم خوابی برای سلامتی شما هم مضر است. یکی از فواید علمی مدیتیشن این است که به شما کمک می کند راحت‌تر بخوابید و خوابی با کیفیت‌تر داشته باشید.

۱۹٫ مدیتیشن به شما یاد می دهد که خود را آرام کنید.

با کمک مدیتیشن شما یاد خواهید گرفت که با اضطراب، عصبانیت و سایر مشکلات کار کنید تا برای تسکین خود به رفتارهای ناسالم مانند مواد مخدر یا الکل روی نیاورید.

منبع : ۳۰ فواید علمی مدیتیشن برای ذهن و جسم

اختلال احتکار | درمان وسواس احتکار در بزرگسالان و کودکان

اختلال احتکار (Hoarding Disorder) منجر به انباشت بیش از حد وسایل می شود که اغلب باعث ایجاد فضای زندگی شلخته، غیرقابل مدیریت یا ناسالم می شود.

بسیاری از ما مستعد این اختلال هستیم به ویژه هنگام نگه داری یادگاری های نوستالژیک، یا چیزهایی که مطمئن هستیم روزی مفید خواهند بود.

اما اگر اختلال احتکار دارید، ممکن است خانه شما آنقدر مملو از وسایل باشد که برخی از فضاهای زندگی غیرقابل استفاده شود. در موارد شدید، اقلام از کف خانه تا سقف انباشته می شوند و این امر حرکت در اتاق ها، تهیه غذا، رفتن به رختخواب یا استفاده از حمام را دشوار می کند.

علاوه بر ایجاد شرایط سخت و خطرناک زندگی، این نیاز بیش از حد به جمع آوری دارایی می تواند تأثیر بدی بر سلامت، روابط و توانایی شما برای عملکرد در زندگی روزمره داشته باشد. ممکن است از نیاز خود به خرید اقلام شرمنده، از نحوه زندگی خود خجالت بکشید و نتوانید دیگران را به خانه خود دعوت کنید.

چه اختلال احتکار خفیف باشد یا شدید، فقط فکر کردن به جدایی از دارایی هایتان می تواند از نظر عاطفی برای شما ناراحت کننده باشد. شما خود را به اقلام به ظاهر بی‌ارزش متصل کرده‌اید و این می‌تواند باعث شود که تلاش برای دور انداختن آن‌ها شما را با احساس اضطراب، گناه یا غم همراه کند.

با این حال گام‌هایی وجود دارد که می‌توانید برای غلبه بر علائم احتکار و ایجاد نگرش‌های جدید و سالم‌تر برای بهبودی خود بردارید. اولین گام این است که همه آنچه را که می توانید در مورد اختلال احتکار و تأثیر آن بر زندگی درک کنید.

خطرات اختلال احتکار

با افزایش تعداد وسایلی که خانه شما را پر می کنند، خطرات سلامتی نیز افزایش می یابد. علیرغم بی نظمی، بهم ریختگی و بی نظمی، برخی از افراد مبتلا به اختلال احتکار متوجه اختلال خود نمی شوند. در عوض، ممکن است دوستان یا اعضای خانواده آن ها برای تغییر به آن ها فشار می آورند.

  • به هم ریختگی می تواند منجر به افزایش خطر سقوط یا زمین خوردن شود.
  • اجاق‌ها و بخاری‌های شلوغ و به هم ریخته می‌تواند باعث خطر آتش‌سوزی شود و فرار از آتش را سخت تر می کند.
  • با جمع شدن گرد و غبار، ممکن است دچار آلرژی یا مشکلات تنفسی مانند COPD شوید.
  • احتکار می تواند توانایی شما را در حفظ استانداردهای اولیه بهداشتی محدود کند، حتی منجر به هجوم حشرات و جوندگان شود. احتکار حیوانات می تواند این مشکلات را حتی بدتر کند.
  • آشفتگی خانه شما می تواند مشکلات سلامتی برای همسایگان شما ایجاد کند و منجر به درگیری، اخراج یا اقدامات قانونی شود.
  • اگر متاهل هستید، اختلال احتکار می تواند رابطه شما را متلاشی کند، حتی منجر به جدایی یا طلاق شود.
  • شرایط زندگی می تواند انجام لوله کشی، گرمایش یا سایر تعمیرات خانه را دشوار کند.
  • شرم از محل زندگی شما می تواند بر زندگی اجتماعی شما تأثیر بگذارد و دعوت دوستان یا خانواده به خانه را دشوارتر کند و باعث شود از نظر اجتماعی احساس انزوا کنید.

علائم و علت شناسی اختلال احتکار

این اختلال  شایع تر از آن چیزی است که ممکن است تصور کنید. در واقع، ۲۵ درصد از ما برخی از علائم احتکار را نشان می‌دهیم.

اختلال احتکار اغلب در خانواده ها دیده می شود و بیشتر در افراد بالای ۵۵ سال رخ می دهد، علائم اختلال احتکار اغلب در اوایل نوجوانی ظاهر شود. ممکن است در کودکی زمانی که دیگران وسایلتان را برداشتند ناراحتی زیادی را تجربه کرده باشید.

در موارد دیگر، اختلال احتکار پس از یک رویداد استرس زای زندگی مانند طلاق، مرگ یکی از عزیزان یا بیکاری ایجاد می شود.

بسیاری از افراد مبتلا به اختلال احتکار دارایی خود را به عنوان بخشی از خود می دانند، بنابراین دور انداختن آن ها از نظر عاطفی دردناک می باشد و آن را مانند پایان دادن به رابطه یا دور انداختن بخشی از هویت خود می دانند.

علائم شایع اختلال احتکار

  • مشکل دائمی در دور انداختن دارایی‌ها و وسایل، حتی آن‌هایی که هیچ استفاده یا ارزش واقعی ندارند، مانند روزنامه‌های قدیمی، لباس‌ها، رسید، ظروف غذا، ناخن‌های شکسته یا کیسه‌های پلاستیکی.
  • نیاز شدید به ذخیره اقلام و تجربه درد عاطفی یا ناراحتی از دور انداختن آن ها.
  • نسبت دادن احساسات به اشیای بی جان، داشتن وابستگی عاطفی شدید به دارایی ها.
  • نگرانی در مورد تمام شدن چیزهای خاص، مانند وسایل خانه، یا باور این که روزی حتی برای اشیاء ناخواسته کاربرد پیدا خواهند کرد.
  • بی نظمی، حتی نمی‌دانید چه چیزی را باید نگه دارید یا در کجا قرار دهید.
  • انباشتن دارایی تا حدی که خانه شما شلوغ شود.
  • احتکار بر عملکرد روزانه شما در محل کار، روابط شخصی یا سلامت و رفاه شما تأثیر می گذارد.
  • بسیاری از افراد مبتلا به اختلال احتکار، مشکلات روانی دیگری مانند افسردگی، اختلال اضطراب، PTSD ، ADHD یا معمولاً اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) را تجربه می کنند.

وسواس احتکار در کودکان

بخشی از دلیل نگهداری اشیاء در بچه‌هایی که احتکار می‌کنند این است که نگرانند که اگر چیزها را در کشو بگذارند، آن ها را فراموش می‌کنند.

کارشناسان خاطرنشان می کنند که کودکان از سنین پایین شروع به جمع آوری اشیا می کنند، معمولاً چیزهایی مانند حیوانات عروسکی، برچسب ها، ماشین های اسباب بازی، عروسک ها یا کارت ها جمع آوری اشیا می تواند نقش مثبتی در رشد آن ها داشته باشد.

این به کودکان کمک می کند تا دسته بندی کنند و حس کنترل و تسلط را توسعه دهند و هویت بسازند. کودکانی که مجموعه جمع آوری می کنند به مجموعه های خود افتخار می کنند و دوست دارند آن ها را با دیگران به اشتراک بگذارند و در مورد آن صحبت کنند.

آمار نشان می دهد که تا ۲۰ درصد از افراد مبتلا به اختلال احتکار از وسواس رنج می برند . با این حال، افراد مبتلا به وسواس تمایل دارند آنقدر دارایی جمع کنند که خانه هایشان غیرقابل سکونت شود. این کار برای ارضای افکار ناخواسته و مزاحم که باعث ایجاد اضطراب می شود انجام می گردد.

از طرف دیگر، فردی که دچار اختلال احتکار است، هم احساسات مثبت و هم احساسات منفی را تجربه می کند. آن ها از به دست آوردن دارایی جدید لذت می برند، اما زمانی که لازم است شیء را دور بیاندازند ناراحت می شوند.

درمان وسواس احتکار: تصمیم برای ایجاد تغییر

سخت ترین کار برای فردی که دچار اختلال احتکار است، تصمیم گیری برای درمان این موضوع است. این افراد ممکن است رفتار خود را به عنوان یک مشکل ندانید، بنابراین باید برای یافتن انگیزه تغییر تلاش کنید.

میتوانید با تهیه فهرستی از مزایا و معایب برای تغییر نگهداری دارایی‌ها شروع کنید.

برخی از مزایای تغییر رفتار می تواند شامل این باشد که بتوانید دوباره دوستان و خانواده را به خانه خود دعوت کنید، همسر خود را خوشحال کرده، سلامتی خود را بهبود بخشید یا کنترل مالی خود را به دست آورید.

شما همچنین می توانید به آینده فکر کرده که اگر به رفتار احتکار خود ادامه دهید زندگی شما چگونه خواهد بود و اگر تغییری ایجاد کنید چگونه به نظر می رسد. لیست خود را در تلفن خود نگه دارید تا بتوانید مرتباً به خود یادآوری کنید که برای چه چیزی تلاش می کنید.

اختلال احتکار را ریشه کن کنید

  • اهداف کوچک اما مشخص تعیین کنید و به جای اینکه هدف خود را تمیز کردن کل اتاق قرار دهید، سعی کنید هر بار فقط یک قفسه، یک کشو یا یک جا را شلوغ کنید.
  • هر روز یک زمان مشخص برای کار روی اهداف خود تعیین کنید، حتی اگر هر بار فقط ۱۰ یا ۱۵ دقیقه باشد. وقتی وظایف را به قسمت های کوچک تقسیم کنید دیگر سعی نمی کنید کارهای زیاد را یکباره انجام دهید.
  • تلفن خود را خاموش کنید و از مزاحمت های دیگر جلوگیری کنید . اگر سعی کنید چند کار را انجام دهید، به راحتی تمرکز خود را از دست می دهید، بنابراین برای مدت کوتاهی گوشی خود را خاموش کنید.
  • اگر تمیز کردن کل قفسه یا کل کشو را خیلی سخت می‌دانید، به این معنی نیست که هرگز پیشرفت نخواهید کرد یا به نوعی شکست خورده‌اید. در عوض، برای خود یک هدف کوچکتر تعیین کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.
  • به موفقیت های خود افتخار کنید. وقت گذاشتن برای تصدیق دستاوردهای کوچک می تواند به شما کمک کند تا انگیزه داشته باشید. سعی کنید با یک خوراکی خوشمزه یا یک قسمت از برنامه تلویزیونی مورد علاقتان به خود پاداش دهید.
بهترین درمان اختلال احتکار
  • استرس را مدیریت کنید. استرس یکی از بزرگترین محرک‌ها است. بنابراین ورزش یا تمرین یک تکنیک آرامش بخش مانند مدیتیشن، تنفس عمیق یا یوگا را امتحان کنید.
  • حواس خود را پرت کنید. هنگامی که میل به خرید دارید، توجه خود را به جای دیگری جلب کنید، مثلاً با قدم زدن، تماس با یک دوست، لذت بردن از حمام کردن، یا تماشای فیلم. هنگامی که توجه شما به چیز دیگری معطوف شد، این میل از بین می رود.
  • با کسی صحبت کنید که شما را قضاوت نخواهد کرد. به اشتراک گذاشتن آنچه از سر می گذرانید یک راه عالی برای کاهش استرس، بهبود احساس خود و پایان دادن به ولع خرید است.
  • تاخیر. اگر احساس نمی کنید قادر به مبارزه با میل خرید نیستید، سعی کنید آن را فقط برای مدت کوتاهی به تاخیر بیندازید. دور شوید و سعی کنید یک دقیقه درنگ کنید. اگر موفق شدید، سعی کنید پنج دقیقه دست نگه دارید. با این روش اغلب متوجه خواهید شد که میل به خرید از بین می رود.
  • به لیست خرید خود بچسبید. همه ما مجبوریم برای خرید مواد غذایی، لوازم بهداشتی و سایر اقلام روزمره خرید کنیم. با این حال، هنگامی که در فروشگاه هستید، به راحتی ممکن است وسوسه ‌شوید که سایر اقلامی را که نیاز ندارید بخرید. اگر به صورت هفتگی خرید می کنید، اقلامی را که از قبل دارید بررسی کنید و فهرستی از چیزهایی که نیاز دارید تهیه کنید و به آن پایبند بمانید.

هنگام مرتب سازی دارایی‌هایتان سؤالات زیر را از خودتان بپرسید:

  • آیا در سال گذشته از این شی استفاده کرده اید یا برنامه خاصی برای استفاده از آن در چند ماه آینده دارید؟
  • آیا فضای کافی برای نگه داشتن آن دارید؟
  • آیا قابل استفاده است؟
  • آیا برای استفاده از آن وقت دارید؟
  • چند شی مشابه با آن دارید؟
  • آیا نگه داشتن آن به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می کند؟

منبع : اختلال احتکار | درمان وسواس احتکار در بزرگسالان و کودکان

درمان تضمینی بحران میانسالی در زنان و مردان + نشانه ها

اصطلاح «بحران میانسالی» توسط الیوت ژاک، روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ ابداع شد. از آن زمان، روزنامه‌نگاران، محققان و رسانه‌های جریان اصلی آن را رواج داده اند.

تحقیقات اخیر بر روی عوامل استرس زا تمرکز می کند که زنان، رنگین پوستان و افراد کم درآمد در سال های میانی زندگی با آن مواجه می شوند.

این مطالعات به چگونگی تأثیر تغییرات بیولوژیکی، روانی و اجتماعی بر افراد میانسال می پردازند.  به طور خلاصه می توانید بحران میانسالی را به عنوان مشکلات سلامت روانی یا جسمی ناشی از عوامل استرس زا در دوران میانسالی در نظر بگیرید.

بحران میانسالی و علت استرس در آن دوران

افراد در طول میانسالی بر اساس ژن ها، تجربیات، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، نژاد و جنسیت خود با استرس های مختلفی مواجه هستند.

دشواری بسیاری از زنان در میانسالی ایجاد تعادل بین چالش‌های زندگی  با امور مالی، سلامت، روابط، شغل و غیره، در حالی که تغییرات بیولوژیکی و گذار یائسگی را نیز پشت سر می‌گذارند، می باشد.

وقتی افراد جوان‌تر هستند، آنقدر پرانرژی هستند که احساس می‌کنند می‌توانند هر کاری را که می‌خواهند انجام دهند، اما کاهش نشاط باعث می‌شود متوجه محدودیت‌های زندگی و فعالیت‌هایشان شوند.

عوامل استرس زای بیولوژیکی و هورمونی

تغییرات بیولوژیکی عمده بحران میانسالی زمانی که در دوران پیش از یائسگی قرار می گیرید رخ می دهد.

برای زنان یائسه تأثیر قوی هورمون‌ها بر رفتارها، کیفیت زندگی و رفاه کمی متفاوت می باشد، اما تغییراتی را در بهزیستی عاطفی و سلامت جسمانی مشاهده می کند که در زندگی روزمره منعکس می شود.

در یائسگی، هورمون های استروژن، پروژسترون و تستوسترون در نوسان هستند. برای بسیاری از افراد، این می تواند منجر به علائم مختلفی مانند گرگرفتگی، نوسانات خلقی، افسردگی، انگیزه پایین، انرژی کم، خشکی واژن، ناراحتی فیزیکی و اختلال خواب شود.

سایر نگرانی‌های سلامتی نیز در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ زندگی با نرخ‌های بالاتری بروز می‌کنند، مشکلاتی مانند سرطان سینه و تخمدان، ظهور دیابت نوع ۲، فشار خون بالا و سایر بیماری‌ها  به نوبه خود می تواند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد.

استرس های روانی و اجتماعی در بحران میانسالی

وقتی صحبت از روابط و سلامت روان به میان می آید، بسیاری از افراد در دهه ۴۰ و ۵۰ زندگی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند.

عوامل استرس‌زای اجتماعی متفاوت هستند، اما می‌توانند شامل مراقبت از کودکان، مراقبت از والدین سالخورده، مرگ عزیزان، مشکلات روابط، زناشویی و طلاق، تغییر شغل و زیر سوال بردن هویت باشند. مشکلات مالی و کمبود منابع ضروری دیگر نیز می تواند این عوامل استرس زا را تشدید کند.

نشانه های بحران میانسالی 

استرس در طول زندگی رخ می دهد، اما افزایش استرس در دهه ۴۰ و ۵۰ سالگی می تواند به خصوص استرس زا باشد. میانسالی به‌ویژه برای زنان یک بحران کامل است.

نشانه‌های بحران‌های میانسالی می‌تواند متفاوت باشد (مانند عوامل استرس‌زا)، اما برخی از شاخص‌های دیگر عبارتند از احساس افسردگی یا اضطراب، انگیزه پایین، مشکل در خوابیدن، مبارزه با مشکلات هویت یا هدف، و احساس غرق شدن یا نارضایتی در زندگی.

در زیر علائم رایج بحران میانسالی در مردان و زنان آورده شده است:

  • احساس غم یا کمبود اعتماد به نفس، به ویژه پس از یک موفقیت بزرگ یا تولد
  • از دست دادن معنا یا هدف در زندگی
  • احساس عدم تحقق
  • احساس نوستالژی
  • بی تفاوت هستید. شما به طور مداوم در مورد همه چیز احساس “بدی” می کنید. قاطعانه به جلو حرکت کرده و گذشته را در گذشته رها کنید.
  • تصمیمات عجولانه می گیرید.
  • از بلند شدن از رختخواب می ترسید.
  • هدف خود را گم کرده اید.
  • فکر می‌کنید بهترین سال‌هایتان پشت سرتان است. باور به اینکه تمام اتفاقات شگفت انگیزی که در طول زندگی شما رخ می دهد قبلاً رخ داده است می تواند نشانه ای باشد که شما در حالت بحران قرار دارید.
  • به دیگران حسادت می کنید.
  • درد فیزیکی غیرمعمولی را تجربه می کنید.
  • موفق هستید، اما راضی نیستید از علائم بحران میانسالی در مردان.
  • فکر کردن بیش از حد به گذشته
  • در طول شب نمی خوابید. اگر شما یک زن میانسال هستید و متوجه می‌شوید که نمی‌توانید در طول شب بخوابید، کاملاً ممکن است که یائسگی یا سایر تغییرات هورمونی را پشت سر بگذارید.
  • انجام اقدامات تکانه ای
  • از خود سوالات عمیق و کاوشگری می‌پرسید.
  • احساس پشیمانی
  • مدام خود را با دیگران مقایسه می کند.
  • در زنان، این علائم ممکن است به دلیل یائسگی بدتر شود.
  • خشم

چگونه می توان با استرس در میانسالی کنار آمد؟ 

بهترین راه برای مقابله با استرس میانسالی بستگی به این دارد که چه چیزی باعث آن شده است.

زمانی که به سلامت زنان نگاه می کنیم، عوامل ایجاد اهمیت دارد. مراقبت از خود، برنامه ورزشی، استفاده از دارو، مراجعه به مشاوره  همه این گزینه‌ها واقعاً باید در زمینه زندگی یک زن در نظر گرفته شوند.

اگر نگران استرس یا بحران میانسالی هستید، به مشاور مراجعه کنید. آن ها می توانند برای تشخیص زودهنگام هر بیماری احتمالی معاینه فیزیکی انجام دهند، سلامت روانی را ارزیابی کنند و سطح هورمون های شما را بررسی کنند تا به شما در یائسگی کمک کنند.

در مورد درمان، درمان جایگزینی هورمون و سایر مداخلات پزشکی می تواند به شما در مقابله با علائم یائسگی کمک کند.

اگر با استرس، اضطراب یا افسردگی مواجه هستید، پزشک می تواند شما را با یک درمانگر ارتباط دهد تا از شما حمایت کند. و برای تسکین استرس در خانه، عادات سبک زندگی مانند ورزش، بیرون رفتن، خوردن غذای مغذی و تمرین تمرکز حواس می تواند به شما کمک کند تا با آن مقابله کنید .

به یاد داشته باشید، شما تنها نیستید و راه‌هایی برای کنار آمدن با تغییراتی که در میانسالی اتفاق می‌افتد وجود دارد.

چه کسانی تحت تاثیر بحران میانسالی قرار دارند؟

زن و مرد هر دو می توانند بحران میانسالی را تجربه کنند، اما ممکن است برای هر کدام متفاوت به نظر برسد.

به طور متوسط، اکثر افراد در سنین ۴۰ تا ۶۰ سالگی این بیماری را تجربه می کنند، اما ممکن است قبل یا بعد از آن سنین نیز به آن مبتلا شوید. علیرغم دشواری در تعیین میزان رایج بودن بحران های میانسالی، تصور می شود که افراد خاصی ممکن است بیشتر در معرض خطر باشند.

عواملی که سلامت کلی را به خطر می اندازند می توانند به بحران میانسالی کمک کنند. این عوامل عبارتند از: سیگار کشیدن، مصرف زیاد الکل، چاقی و ورزش نکردن.

بحران میانسالی چه مدت طول می کشد؟

سخت است که بگوییم بحران میانسالی چه زمانی به پایان می‌رسد، اما زمانی تمام میشود که فرد به مرحله‌ای از پذیرش تغییرات زندگی خود برسد.

طول مدت بحران میانسالی به شخص بستگی دارد. اگر فرد تغییرات را بپذیرد می تواند بر روی کارهایی که می تواند انجام دهد با توجه به سن خود تمرکز کند و به لذت بردن از زندگی ادامه دهد.

منبع : درمان تضمینی بحران میانسالی در زنان و مردان + نشانه ها

15 نشانه های بی توجهی مرد به زن + درمان

نشانه های بی توجهی مرد به زن، نشانه های مرد بی احساس و طرز برخورد با بی توجهی شوهر در هر رابطه ای متفاوت می باشد اما می توان برخی از آن ها را که در اکثر روابط دیده می شوند نام برد. در این مقاله به 

نشانه های مرد بی احساس

1) اودر مورد روزی که داشتید سوال نمی کند.

آخرین باری که شوهرت در مورد روزی که داشتی از تو پرسیده است یادت میاد؟ این نشان می دهد که همسرت کنجکاو است در مورد اتفاقاتی که برای تو افتاده است بیش تر بداند. برای این که این کار را تبدیل به عادت کنید حتماً حداقل چند بار در هفته از او بپرسید که روزش چطور بوده و واقعاً به آنچه در پاسخ می گوید گوش دهید. این اقدام کوچک می تواند راه طولانی را برای برقراری ارتباط مجدد با شوهرتان و بازگرداندن عشق به زندگی مشترک شماباشد.

2) او نمی خواهد با شما وقت بگذراند

هنوز هم با یکدیگر خوش میگذرانید؟ یا احساس می کنید که همسرتان دیگر علاقه ای به گذراندن وقت با شما ندارد؟ آیا خود شما فعالیت های مشترکی را فراهم می کنید که هردو از آن لذت ببرید؟

اگر هیچ یک از کارهای بالا را انجام نمی دهید بهتراست که با هم صحبت کنید، زمان هایی را به فعالیت های مشترک اختصاص دهید و در مورد انجام آن ها سختگیر باشید.

3) نیازهای عاطفی شما را نادیده می گیرد

اگر احساس می‌کنید که همسرتان علاقه‌ای به گوش دادن به حرف‌های شما یا درک احساس شما ندارد، می‌تواند نشانه‌ای از این باشد که رابطه شما سرد شده است و از یکدیگر فاصله گرفته اید. این مورد بسیار مهم می باشد اگر احساس می کنید که نیازهای عاطفی و احساسات شما در رابطه درک نمی شود حتما به مشاور مراجعه کنید.

4) دیگر از شما تعریف نمی کند

بسیاری از مردان و زنان احساس می کنند که نیازی نیست هرروز و مرتب از همسر خود تعریف کنند اما این امر اشتباه می باشد، تعریف از یکدیگر به نزدیک شدن شما به هم کمک زیادی می کند. اگر همسرتان غذا درست می کند از دستپخت او تعریف کنید، اگر همسرتان هرروز سر کار می رود از تلاش او برای زندگی مشترک تقدیر کنید. با این کار به آن ها نشان می دهید که قدر کارهایی که برای شما انجام می دهند را می دانید.

5) از رابطه جنسی دوری می کند

رابطه جنسی بخش بسیار مهمی از هر رابطه است، بنابراین دوری از آن نتایج بسیار بدی را برای شما به همراه دارد. آخرین بار چه زمان با هم رابطه جنسی داشته اید؟ آخرین بار کی یکدیگر را در آغوش گفته و بوسیده اید؟ 

6) از خانه فرار می کند

سعی کنید محیط خانه بدون از جنجال باشد تا همسرتان برای حضور در آن لحظه شماری کند، می توانید با یکدیگر در مورد اینکه چه چیزی باعث می شود محیط خانه بهتر شود صحبت کنید.

7)مانند گذشته رمانتیک نیست

رابطه ها به مرور زمان اشتیاق و ذوق اولیه را از دست می دهند اما نباید به طور کامل رمانتیک بودن را کنار بگذارید، برای هم گل و هدیه بخرید، برخی شب ها برای پیاده روی یا دیدن فیلم بیرون بروید و غیره.

سعی کنید شوق و اشتیاق را به زندگی خود برگردانید تا اتش عشق خاموش شده را دوباره روشن کنید.

8) در اطراف او احساس عدم جذابیت می کنید

هر زنی لیاقت این را دارد که احساس کند زیبا و دوست داشتنی باشد، شما هم همینطور! ابتدا به این فکر کنید که چه کارهای همسرتان باعث می شود این احساس را داشته باشید سپس سعی کنید در مورد این احساسات با او یا مشاور حرف بزنید تا راهکارهایی برای حل آن پیش پای شما قرار دهند.

9) دیگر به شما گوش نمی دهد

آیا شده است که احساس کنید حرف های شما برای همسرتان اهمیتی ندارد؟در میان حرف شما می پرد یا اصلا اهمیتی به صحبت های شما نمی دهد؟
تنها کاری که باید انجام دهید این است که از او سؤالاتی بپرسید تا مجبور شود بهتر به حرف های شما گوش دهد.

10) به نظرات شما احترام نمی گذارد

او دوست ندارد با شما در مورد چیزی بحث کند، نمی‌خواهد در مورد چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید بداند و علاقه ای هم نشان نمی دهد.

این یکی از مهم‌ترین نشانه‌های یک شوهر بی‌اهمیت است که هرگز به نظرات و عقاید شما گوش نمی‌دهد.

11) عمدا سعی می کند شما را آزار دهد

اگر شوهرتان مدام سعی می‌کند شما را عصبانی کند یا حرف هایی می زند که می داند نسبت به آن ها حساس هستید بهتراست با او صحبت کنید و بدون شوخی به او توضیح دهید که حرف های او باعث می شوند چه احساساتی داشته باشید.

12) همه چیز را به گردن شما می اندازد

اگر شوهرتان مدام شما را به خاطر هر اشتباهی سرزنش می کند، حتی عواملی که خارج از کنترل شما هستند، نشانه واضحی است که او دیگر به احساسات شما اهمیت نمی دهد و نسبت به رابطه سرد شده است.

13) از هر کاری که انجام می دهید انتقاد می کند

« چرا ظرف ها را  نشستی؟»، « چرا لباس ها بو می دهد»، « چرا باشگاه نمیری انقدر اضافه وزن داری؟« همه این موارد حرف هایی است که همسرتان ممکن است با آن ها ارزش کارهای شما را پایین بیاورد و از شما انتقاد کند.

14) از دیدن شما خوشحال نمی شود

هیچ چیز بدتر از لحظه غم انگیزی نیست که متوجه می شوید همسرتان دیگر برای دیدن شما هیجان زده نمی شود. اگر کاری نکرده اید که همسرتان با این روش شما را تنبیه کند بهتراست به فکر بهبود وضعیت افتاده و به صمیمیت خود و همسرتان کمک کنید.

15) خیانت

هیچ نشانه ای مانند خیانت نمی تواند به شما نشان دهد که همسرتان اهمیتی به رابطه شما نمی دهد و باید در آن تجدید نظر کنید.

طرز برخورد با بی توجهی شوهر

حقیقت این است که هیچ راه آسانی برای حل این مشکل وجود ندارد. به دست آوردن مجدد عشق و احترامی که زمانی از شوهرتان داشتید، مستلزم زمان، تعهد و تمایل هر دوی شما می باشد.

ابتدا باید با تلاش برای گفتگوی صادقانه با شوهرتان شروع کنید.

  • فهرستی کوتاه از دلایل ناراحتی خود تهیه کنید.
  • زمان و مکانی را برای گفتگو با او تعیین کرده و برای آن برنامه ریزی کنید.
  • ذهنی باز داشته باشید و به او گوش دهید.
  • انتظارات واضحی از تغییراتی که دوست دارید بنویسید.
  • کاملا صادق باشید و به همسرتان نشان دهید که کارهای او باعث می شود چه احساسی داشته باشید.

در صورتی که نمی توانید مکالمه بی طرفی داشته باشید بهتراست که از مشاور کمک بگیرید، مشاور به شما کمک می کند تا مهارت های ارتباطی سالم را آموخته و رابطه خود را بهبود ببخشید.

شوهرتان، ازدواجتان و حتی شما، مشکلات ریشه ای دارید که باید روی آن ها کار کرد. با کمک مرکز مشاوره ستاره ایرانیان تنها در عرض چند دقیقه می توانید با یک مشاور ماهر ارتباط برقرار کنید و متناسب با شرایط خود درمان مناسب را به صورت تلفنی یا حضوری دریافت کنید.

منبع : 15 نشانه های بی توجهی مرد به زن + درمان 

اختلال بدریخت انگاری| علائم، تست و درمان

اختلال بدریخت انگاری(body dysmorphic disorder)، تست خود زشت پنداری، درمان اختلال بدریخت انگاری یکی از اختلال هایی می باشد که امروزه بسیاری از افراد را درگیر خود کرده است

تست اختلال بدریخت انگاری

1) آیا از قسمتی از بدن خود مانند پوست، مو، بینی و شکم خود خوشتان نمی آید؟
2) آیا بیش تر از یک ساعت در روز به ظاهر و اندام خود فکر می کنید؟
3) آیا دیگران به شما گفته اند که ظاهرتان خوب است اما همچنان نگران ظاهر خود هستید؟
4) آیا سعی می کنید ظاهرتان را پنهان کنید؟ ( مانند آرایش بیش از حد)
5) آیا از برخی از فعالیت ها برای پنهان کردن ظاهر خود خودداری می کنید؟ ( مثلا  نگرانی از رفتن به مهمانی ها به دلیل نورهای روشن)
6) آیا نگرانی در باره ظاهرتان باعث اختلال در موفقیت محل کار یا تحصیل شما شده است؟

در مورد ظاهر خود چه احساسی دارید؟

افرادی که درگیر اختلال تصویر تن هستند، اغلب تصویر درستی از ظاهر خود ندارند بنابراین در موقعیت های اجتماعی احساس  ترس، خجالت و شرمندگی پیدا می کنند. از طرفی این احساسات باعث می شود که از شرکت و حضور در اجتماع خودداری کنید و همین باعث تنهایی و افسردگی می شود.

اگر عزت نفس شما پایین باشد با دیدن ظاهر دیگران احساس حسادت می کنید زیرا شما فقط به ظاهر اهمیت می دهید و آن ها ظاهر خوبی دارند، حتی ممکن است هنگامی که دیگران از شما تعریف می کنند ناراحت و خجالت زده شوید زیرا تعریف آن ها را واقعی نمی دانید.
بسیاری از افرادی که درگیر اختلال بدریخت انگاری بدن هستند تصور می کنند که تا آخر بدون همسر و عشق خواهند ماند و کسی آن ها را دوست نخواهد داشت. این جملاتی است که ممکن است از فرد بدریخت انگار بشنوید: «من تازه با همسرم عقد کرده ام و هرگز نمی گذارم مرا بدون آرایش ببیند، حتی شب ها وقتی به خواب میرود آرایشم را پاک می کنم و صبح زود دوباره آرایش می کنم، من نمی توانم اجازه دهم که همسرم مرا بدون آرایش ببیند و احساس عذاب وجدان دارم که او من واقعی را ندیده است و  نمی داند که من چقدر زشت هستم…»

عوامل ایجاد بدریخت انگاری

1. محیط

حتما تاکنون به سایت ها، مجلات و مقالات مد سری زده اید یا شاید سعی کرده اید با دنبال کردن آن ها ظاهر خوبی را برای خود حفظ کنید. مد این پیام غلط را که  ظاهر بی عیب مطلوب و دست یافتنی است به ما نشان داده است.
از طرفی فیلم ها به شما نشان می دهند که تحسین، موفقیت و دوستان خوب همه با ظاهر مناسب مرتبط هستند و از طرفی افرادی که با استانداردهای زیبایی آن ها مناسب نیستند خطرناک، دیوانه و حتی احمق هستند.
این رسانه ها به ما نشان می دهند که اگر آرایش کرده، ورزش کنیم، عمل جراحی انجام بدهیم و لباس های گرون و شیک بپوشیم لایق عشق خواهیم بود.

2. صنعت اسباب بازی

باربی یکی از اسباب بازی هایی است که برای کودکان بسیار تهیه می شود و کودکان به آن ها علاقه زیادی دارند. کودکان دختر بسیار دوست دارند شبیه این عروسک ها باشند. در طی سال ها باربی ها لاغر و لاغر تر می شوند و یکی از دلایل اصلی در اختلال خوردن می باشد که بسیار دیده می شود.

3. تاثیرات فرهنگی

برعکس تصوری که دارید اختلال بدریخت انگاری مخصوص کشورهای غربی نمی باشد و کشورهای مختلف از افسردگی و اضطراب مربوط با شکل بدن رنج می برند.
همه ما در معرض رسانه هایی که ذکر شد قرار می گیریم ولی همه به یک شکل واکنش نشان نمی دهیم. بنابراین می توان گفت که برخی از علائم مانند اعتماد به نفس پایین در آن نقش دارد. عواملی که ما را در برابر این رسانه ها آسیب پذیر می کند شامل « تمسخر دیگران، سوء استفاده جنسی، جسمی و روانی یا محیط خانواده می باشد»
برخی از وادین زمان زیادی را در مورد ظاهر کودک خود حرف می زنند، بخاطر آن کودک را تشویق می کنند یا ظاهر او را با کودکان دیگر مقایسه می کنند تمام این کارها باعث می شود که کودک بیش از حد درگیر ظاهر خود شود.
به یاد داشته باشید که خانواده هایی که بیش از حد به ویژگی های ظاهری اهمیت می دهند ممکن است باعث ایجاد تن انگاره ضعیف در فرزندان خود شوند و به آن ها یاد می دهید که اعتماد به نفسی وابسته به ظاهر خود داشته باشند.

4. عوامل بیولوژیکی

اسکن مغز بیمارانی که دچار اختلال بدریخت انگاری هستند با افراد سالم متفاوت می باشند. داروهایی که به درمان اختلال بدریخت انگاری کمک می کنند سطح سروتونین و دوپامین را افزایش می دهند.
اگر والدین شما درگیر این اختلال باشند احتمال ابتلا شما به آن نیز افزایش می یابد. در 20 درصد از بیماران حداقل یکی از بستگان درجه اول مبتلا به اختلال بدریخت انگاری می باشند.


5. کمال گرایی

69 درصد افراد دارای اختلال بدریخت انگاری باور دارند که باید کامل باشند. اگر نگران هستید که به دلیل کمال گرایی دچار اختلال بدریخت انگاری شده اید می توانید تست زیر را انجام داده و به سوالات آن پاسخ دهید.

  1. نمی توانید از موفقیت های خود لذت ببرید زیرا آن ها را کافی نمی دانید.
  2. اگر اشتباه کوچکی انجام دهید احساس می کنید همه چیز را خراب کرده اید.
  3. وقت زیادی را صرف انجام کارهایی می کنید که اهمیت زیادی ندارند.
  4. استانداردهای بالایی دارید و اگر نتوانید به آن ها برسید ناامید و عصبی می شوید.

درمان اختلال بدریخت انگاری

درمان دارویی
مهارکننده های بازجذب سروتونین رایج ترین دارو می باشد که بسیار موثر می باشد، برخی از قرص های ضد افسردگی نیز می تواند در درمان آن مفید باشند اما تجویز دارو به هر شکلی باید زیر نظر روانپزشک انجام شود و نباید خودتان تصمیم به دارو درمانی بگیرید یا مصرف آن را قطع کنید.

یادگیری درباره مشکل

ابتدا در مورد مشکل خود مطالعه کنید و اطلاعات لازم را در مورد دلایل، عوارض، علائم و درمان های آن پیدا کنید. کسب اطلاعات در این زمینه به شما کمک می کند تا متوجه شوید که از بهبودی باید چه انتظاری داشته باشید.

با دوستان و اطرافیان خود در مورد آن صحبت کنید

زمان کافی برای صحبت در مورد مشکلات خود با دوستتان بگذارید، حتما از کسی کمک بگیرید که به شما اهمیت می دهد و احساس می کنید که مشکل شما را درک می کند. به آن ها بگویید که نگران هستید که ممکن است نگرانی های شما در مورد بدنتان مربوط به اختلال بدریخت انگاری باشد.

مراجعه به مشاور

با کمک گرفتن از مشاور می توانید به طور تخصصی مشکل خود را مورد درمان قرار دهید به یاد داشته باشید که مراجعه به مشاور بهترین درمان می باشد بنابراین حتما برای تشخیص و درمان مشکل خود به روانشناس مراجعه کنید تا به طور تخصصی مورد درمان قرار بگیرید.

منبع : اختلال بدریخت انگاری| علائم، تست و درمان 

۱۰ تمرین تنفس که به کنترل اضطراب کمک می کند

چگونه تنفس به کنترل اضطراب کمک می کند

واضح است که تنفس برای حفظ زندگی ضروری است. هر نفس اکسیژن را به جریان خون شما تزریق می کند تا بدن شما را تغذیه کند.

در همان زمان، بازدم دی اکسید کربن آزاد می کند، کربن دی اکسید یک ماده زائد می باشد که از طریق خون شما نیز منتقل می شود. درست نفس نکشیدن می تواند به اضطراب، استرس، خستگی و مشکلات جسمی و روحی شما بیفزاید. اما تنفس درست در واقع اضطراب را تسکین می دهد.

تنفس و کنترل اضطراب

تنفس نامناسب باعث اضطراب می شود

وقتی احساس اضطراب می کنید، تنفس شما تغییر می کند. این تنفس نامناسب در واقع باعث اضطراب می شود و علائم استرس یا حمله پانیک شما را بدتر می کند. بیشتر افراد در هنگام احساس اضطراب به جای تنفس عمیق از دیافراگم، مستقیماً از قفسه سینه نفس می کشند.

این روش به جای تامین اکسیژن کافی برای سیستم های بدن شما، در واقع فرآیند اکسیژن رسانی را مختل می کند و باعث افزایش سطح نگرانی شما می شود.

همزمان با کاهش سطح اکسیژن، دی اکسید کربن در بدن انباشته می شود. در نتیجه ضربان قلب شما افزایش می یابد، به همین دلیل ممکن است احساس سرگیجه داشته، عضلات شما منقبض شوند و علائم فیزیکی دیگری را به عنوان بخشی از پاسخ استرس تجربه کنید که اضطراب شما را حتی بدتر می کند.

هنگامی که از دیافراگم نفس عمیق بکشید، سیستم عصبی پاراسمپاتیک بدن شما را تحریک می کند. این بخشی از سیستم عصبی محیطی شماست که ضربان قلب، جریان خون، هضم و تنفس را تنظیم می کند.

زمانی که دچار یک حمله اضطرابی هستید یا حتی فقط احساس استرس می کنید، نفس کشیدن عمیق شما را آرام می کند. تنفس عمیق به شما کمک می کند از حالت طبیعی جنگ یا گریز که در مواقع استرس یا ترس شدید رخ می دهد دور بمانید.

۱٫تنفس قفسه سینه در مقابل تنفس شکمی

ما هر روز نفس می کشیم. بیشتر این نفس ها بدون فکر کشیده می شوند. اما اگر به نفس خود دقت کنید متوجه دو نوع الگو می شوید. نوع اول تنفس قفسه سینه است که به آن تنفس قفسه سینه نیز می گویند. نوع دوم تنفس شکمی است که به آن تنفس دیافراگمی نیز می گویند.

۲٫ تنفس قفسه سینه

تنفس قفسه سینه سطحی است، از قفسه سینه آمده و فقط شامل تنفس های سریع و کوتاه می شود. هنگام اضطراب یا استرس، به تنفس خود توجه کنید. به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که این همان الگوی تنفسی است که در هنگام نگرانی استفاده می کنید. تنفس قفسه سینه باعث استرس بیش تر می شود.

۳٫ تنفس دیافراگمی و کنترل اضطراب

تنفس دیافراگمی برخلاف تنفس شکمی شامل تنفس های عمیق، طولانی و یکنواخت است. این تنفس از دیافراگم شما می آید. با هر نفس، ریه های شما پر از هوایی می شود که از طریق بینی و دهان به داخل کشیده می شود به مرور زمان تنفس دیافراگمی اضطراب شما را از بین می برد.

برای اینکه بدانید از کدام نوع تنفس استفاده می کنید، یک دست را روی قسمت بالای شکم خود در ناحیه کمر و یک دست را روی سینه خود قرار دهید.

با هر نفس، دستی که بیشتر بالا می‌آید نشان می‌دهد که تنفس از قفسه سینه یا دیافراگم می باشد. با مشاهده این تغییرات در تنفس خود، می توانید از تنفس دیافراگمی برای تسکین احساس اضطراب استفاده کنید.

تنفس صحیح اضطراب را از بین می برد

اگر احساس اضطراب می کنید، تمرینات تنفس عمیق را انجام دهید. تنفس صحیح از شکم اضطراب را از بین می برد. حتی بهتر از آن، می توانید این تمرینات را در هر جایی در حالت نشسته یا ایستاده انجام دهید.

۴٫ تمرینات تنفسی ساده برای کنترل اضطراب

مرحله اول: در حالی که شانه های خود را آرام نگه دارید، عمیق و آهسته از طریق بینی نفس بکشید. این تنفس باید شکم شما را بدون اینکه قفسه سینه شما زیاد بالا بیاید، منبسط کند.

مرحله دوم: به آرامی از طریق دهان بازدم کنید. همانطور که این کار را انجام می دهید، اطمینان حاصل کنید که فک شما آرام می ماند، زیرا هوا از لب های شما عبور می کند.

مرحله سوم: تمرین را برای چند دقیقه تکرار کنید تا احساس بهتری داشته باشید. به یاد داشته باشید که بدن خود را آرام نگه دارید و چشمان خود را ببندید تا آرامش بیش تری را تجربه کنید.

اگر در هنگام انجام این تمرین تنفسی ساده احساس اضطراب بیشتری می کنید، به تمرین ادامه دهید تا برای شما عادی تر شود. ممکن است بیشتر احساس اضطراب کنید زیرا روی تنفس خود تمرکز می کنید. اما با تمرین، می توانید یاد بگیرید که آرام شوید و اجازه دهید که آرامش را تجربه کنید.

۵٫ اجازه دهید نفس‌تان تا جایی که راحت هستید و فشار زیادی را احساس نمی کنید به عمق شکمتان برود، بدون اینکه به خودتان فشار بیاورید.

۶٫ سعی کنید از طریق بینی نفس بکشید و از دهان نفس خود را بیرون دهید. چند بار این کار را با چشم های بسته تکرار کنید

۷٫ به آرامی و به طور منظم نفس بکشید همزمان با نفس کشیدن از یک تا پنج در ذهنتان بشمارید و سعی کنید این کار را تکرار کنید. این کار را حداقل ۵ دقیقه ادامه دهید.

فواید تمرینات تنفسی

بسیاری از تمرینات تنفسی فوق دارای فوایدی هستند که به طور گسترده در مورد آن ها تحقیق شده است. تمرین‌های تنفسی مناسب به شما کمک می‌کند که به استرس و اضطراب واکنش بهتری نشان دهید.

هنگامی که تنفس بهتر را تمرین می کنید، از مزایای زیر بهره مند خواهید شد:

  • بدنی آرام تر
  • کاهش ضربان قلب
  • کاهش فشار خون
  • کاهش استرس
  • تنفس آهسته تر برای حفظ انرژی

چرا اضطراب تنفس شما را تغییر می دهد؟

مغز و بدن برای پاسخ فوری به استرس، که توسط شاخه سمپاتیک سیستم عصبی خودمختار شما تنظیم می شود، آماده شده اند. هنگامی که احساس ترس یا اضطراب می کنید، یک توالی از تغییرات هورمونی و پاسخ های فیزیکی شما را برای فرار یا مبارزه آماده می کند. اجداد ما برای بقا به این پاسخ نیاز داشتند.

به همین دلیل است که هر زمان که احساس استرس یا اضطراب می کنید، بدن شما با همان واکنش های شیمیایی و فیزیکی پاسخ می دهد و از شما در برابر خطر محافظت می کند.

درمان اضطراب در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

درمان اضطراب در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان بهترین راه برای یادگیری مهارت های مقابله با اضطراب می باشد. در درمان اضطراب، همچنین می‌توانید بیاموزید که چرا اضطراب را تجربه می‌کنید و چگونه می‌توانید زندگی روزمره خود را بهبود ببخشید.

منبع : ۱۰ تمرین تنفس که به کنترل اضطراب کمک می کند