قلدری

قلدری عبارت از یک الگوی مشخص از اذیت کردن و توهین کردن تکراری و عمدی نسبت به سایر افراد (به خصوص افراد کوچک تر، ضعیف تر، کوتاه تر یا سایر افرادی که در نتیجه قلدری شدن آسیب می بینند) می باشد.

مورد هدف قرار دادن یک فرد دارای قدرت کمتر عبارت از تفاوت مابین قلدری و پرخاشگری می باشد.

قلدری می تواند شامل حمله ها یا تجاوزهای زبانی (اسم گذاری و مسخره کردن سایر افراد) و حمله های فیزیکی، تهدید به اذیت کردن، سایر حالت های تهدید و محروم سازی عمدی از فعالیت ها باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند که بیشترین قلدری در سنین 11 تا 13 سالگی صورت می گیرد و با بزرگتر شدن فرد، میزان قلدری کاهش می یابد.

پرخاشگری فیزیکی مشخص (همانند کتک زدن، لگد زدن و هل دادن) عبارت از رایج ترین حالت های قلدری در مابین بچه های کوچک می باشد؛

پرخاشگری رابطه ای (آسیب زدن یا دستکاری در روابط سایر افراد، همانند شایعه پخش کردن و محروم کردن از فعالیت های اجتماعی) در مابین بچه های بزرگتر رایج می باشد.

اکثر موارد قلدری در داخل یا اطراف مدارس و زمین های بازی صورت می گیرند، هر چند که خود اینترنت هم یکی از ابزارهای قلدری می باشد.

بر اساس گزارش مرکز ملی آمار آموزشی ایالات متحده، تقریبا 20 درصد از دانش آموزان گزارش کرده بودند که در دوران مدرسه مورد قلدری قرار گرفته اند.

چرا افراد قلدری می کنند

افراد به دلیل اینکه فکر می کنند قلدری (حداقل در کوتاه مدت) بهترین و موثرترین روش برای دستیابی به اهداف خودشان است، دست به این اقدام می زنند؛

همچنین عدم وجود مهارت اجتماعی در این افراد برای انجام دادن کار خودشان بدون آسیب رساندن به دیگران هم یکی از علل بروز این رفتار می باشد.

قلدری همچنین یک روشی برای ایجاد تسلط اجتماعی می باشد، هر چند که با گذشت زمان (که نوجوانان رفتارهای گسترده تری را از خودشان نشان می دهند) معایب این روش افزایش پیدا می کند.

آیا برخی افراد قلدر به دنیا می آیند یا به افراد قلدر تبدیل می شوند؟

افراد قلدر ایجاد می شوند و هیچ فردی از همان ابتدای تولد قلدر نمی باشد، همچنین این اتفاق در سنین پایین صورت می گیرد؛

در صورتیکه یک پرخاشگری ملایم صورت گرفته از طرف یک کودک دو ساله به خوبی مدیریت نشود، این فرد توانایی لازم را برای کنترل درونی چنین رفتاری نخواهد داشت.

قلدری یک سبک رفتاری کاملا پایداری است، چرا که افراد قلدر در اغلب مواقع به خواسته های خودشان دست پیدا می کنند (این مورد حداقل در مراحل اولیه مصداق دارد).

افراد قلدر از نظر روان شناختی چه ویژگی هایی دارند؟

تحقیقات صورت گرفته نشانگر این موضوع می باشند که افراد قلدر دارای وضعیت روان شناختی مشخصی هستند.

این افراد فاقد رفتار حرفه ای اجتماعی هستند، در نتیجه اضطراب خودشان دچار مشکل نمی شوند و احساسات سایر افراد را درک نمی کنند.

این افراد دارای یک ویژگی شناختی بارزی هستند که یک نوع پارانویا می باشد؛

این شرایط باعث می شود که این افراد تفسیر نادرستی از خواسته های سایر افراد داشته باشند و در موقعیت های عادی و خنثی سایر افراد را به دشمنی متهم کنند.

این امکان وجود دارد که دیگران افراد قلدر را دوست نداشته باشند، ولی این افراد خودشان را به عنوان افراد کاملا مثبت در نظر می گیرند.

افرادی که به صورت شدید قلدری می کنند، معمولا یک سری روابط اجباری با سایر افراد دارند.

افراد قلدر به چه کسانی آسیب می زنند؟

قلدری نمی تواند بدون قربانی باشد و معمولا افراد قلدر به بیش از یک نفر آسیب می زنند.

تحقیقات صورت گرفته نشانگر این موضوع می باشند که افراد تحت قلدری قرار گرفته (حتی در موقعیت های بدون تهدید) فاقد جرات می باشند و این افراد قبل از مواجهه با قلدری یک ترسی را از خودشان نشان می دهند.

همچنین یک سری بچه هایی وجود دارند که از خودشان دفاع نمی کنند.

افراد قلدر به چه نحوی در مورد انتخاب افراد مورد نظر تصمیم گیری می کنند؟

افراد قلدر تا قبل از سن 7 سالگی تقریبا نسبت به تمامی افراد قلدری می کنند. بعد از این دوره، آنها معمولا نسبت به افراد کم سن و سال تر قلدری می کنند.

قلدری این افراد به صورت دخالت کردن در تصمیم مربوط به “فرآیند خرید” صورت می گیرد و از این طریق هدف های خودشان را تعیین می کنند.

افراد قلدر همانند قربانیانی هستند که در حین قلدری شدن ناراحت به نظر می رسند و هیچ دوستی ندارند.

محققان به این نتیجه دست یافته اند که قربانیان یک نوع ناایمنی و ترس از خودشان نشان می دهند.

ویژگی های بارز افراد قربانی چه مواردی می باشند؟

مطالعات صورت گرفته بر روی کودکان نشان داده است قربانیان به راحتی تسلیم درخواست های قلدری می شوند و دوچرخه، اسباب بازی و سایر وسایل بازی شان را به راحتی تحویل فرد قلدر می دهند. این افراد گریه می کنند و یک حالت دفاعی به خودشان می گیرند؛

وضعیت درد و رنج کشیدن این افراد یک رضایتی را در افراد قلدر ایجاد می کند و همچنین این شرایط نشان دهنده تسلط افراد قلدر می باشد.

کودکانی که به افراد قربانی تبدیل می شوند، نمی توانند مانع تجاوز شوند و این شرایط باعث می شود که حتی برخی از دوستانشان که قلدر نیستند هم آنها را دوست نداشته باشند.

چرا قلدری آثار مخرب زیادی دارد

قلدری کردن این پیام را انتقال می دهد که تجاوز و خشونت یک راه حل قابل قبولی برای مشکلات هستند.

شراکت و راه حل مسالمت آمیز منجر به ایجاد یک فضای مناسب و مرتبطی می شود.

قلدری نه تنها به افراد قربانی آسیب می زند، بلکه برای خود افراد قلدر هم یک سری زیان هایی دارد.

اکثر افراد قربانی یک شرایط نامناسب و زیانباری را در زندگی خودشان تجربه می کنند، چرا که خشونت و تجاوز آنها منجر به ایجاد مشکلاتی در یادگیری، پیدا کردن شغل و ایجاد و حفظ روابط صمیمی می شود.



قلدری

آیا افراد قلدر می توانند این رفتار خودشان را ترک کنند؟

برخی از افراد قلدر رفتار قبلی خودشان را ترک می کنند. ولی تعداد زیادی از آنها همچنان به رفتارهای قبلی خودشان ادامه می دهند؛

پرخاشگری و تجاوز یک سبک تعامل اجتماعی کاملا ثابت و پایداری است.

اکثر افرادی که در دوران کودکی خودشان هم قلدر بودند، به افراد بزرگسال جامعه ستیز تبدیل می شوند که احتمال صورت گرفتن جرایم، آسیب رساندن به همسرانشان و سوء استفاده از کودکانشان (و ایجاد نسل های قلدر بعدی) توسط این افراد (در مقایسه با سایر افراد که در دوران کودکی شان تجاوز کار نبودند) یک احتمال بالایی می باشد.

چرا افرادی که قلدری را می بینند، مانع از صورت گرفتن آن نمی شوند؟

اکثر افراد قلدر به دور از چشم همتایان خودشان پرخاشگری یا تجاوز خودشان را انجام می دهند و در صورتیکه یک فرد دیگری شاهد این قلدری باشد، فرد قلدر احساس قدرت بیشتری خواهد کرد.

ولی افراد مشاهده کننده قلدری در موارد محدودی اقدام به توقف پرخاشگری و تجاوز می کنند؛ حتی این امکان وجود دارد که این افراد از تماشای قلدری صورت گرفته لذت ببرند.

حتی در صورتیکه این افراد چنین موقعیتی را قبول نداشته باشند، ممکن است فرد قربانی را دوست نداشته باشند یا از عکس العمل فرد قلدر بترسند.

افراد قلدر به چه نحوی به سایر افراد آسیب می رسانند (تجاوز می کنند)؟

قلدری سایبری

از زمانیکه زندگی اجتماعی افراد جوان به اینترنت انتقال یافته است، قلدری با استفاده از ابزار های الکترونیکی منجر به ایجاد مشکلات قابل توجه تری نسبت به دوره های قبلی شده است.

در گذشته قلدری به محیط مدرسه ای محدود بود، ولی شیوع ابزارهای دستی باعث شده است که افراد قلدر همواره به قربانیان خودشان دسترسی داشته باشند.

آزار و اذیت سایبری می تواند منجر به ایجاد اختلالات زیادی در زندگی افراد شود، چرا که در اغلب موارد می تواند بدون اسم صورت بگیرد؛

این شرایط باعث شده است که افراد قربانی در برخی مواقع هیچ شناختی نوع نسبت به هویت افراد قلدر نداشته باشند.

بی اسم بودن قلدری سایبری منجر به از بین رفتن محدودیت های مربوط به پرخاشگری و تجاوز و افزایش ستمگری شده است.

قلدری سایبری منجر به راحت تر شدن فرآیند آسیب رساندن به سایر افراد شده است، چرا که افراد قلدر مجبور نیستند به چشم های افراد قربانی نگاه کنند و اذیت شدن آنها را از نزدیک مشاهده کنند.

پیشرفت مداوم تکنولوژی های دیجیتالی باعث شده است که روش های جدیدی برای گسترش اطلاعات نادرست در مورد افراد مورد هدف در دسترس باشد.

افراد قلدر به چه نحوی از طریق اینترنت به سایر افراد آسیب می زنند؟

هر دو مورد تجاوز مستقیم و تجاوز رابطه ای در اینترنت پیشرفت کرده است.

افراد قلدر سایبری می توانند شایعات نادرست را به سرعت ویرس در رسانه اجتماعی پخش کنند.

آنهامی توانند هویت های برخی از افراد را جعل کنند و با اسم یک فرد دیگری هر کاری را انجام بدهند.

آزار و اذیت جنسی و گفتگوی اینترنتی به طور خاصی در مورد زنان صورت می گیرد.

همچنین بعد از اتمام قلدری فعال، اطلاعات رسوا کننده آن همچنان می تواند در اینترنت وجود داشته باشد و این شرایط منجر به ادامه دار شدن آزار و اذیت فرد شود.

به چه نحوی می توان یک قلدری را مدیریت کرد؟

بهترین روش دفاع در مقابل قلدری عبارت از افزایش دادن مهارت های اجتماعی می باشد (باید مهارت های اجتماعی به تمامی کودکان آموزش داده شود و به آنها اجازه داده شود که اعتماد بیشتری نسبت به توانایی های خودشان داشته باشند).

مهندسی کردن مسائل اجتماعی در مورد کودکان و والدین، نقش مهمی در پیشگیری از صورت گرفتن قلدری بر روی کودکان دارد؛

این شرایط باعث می شود والدین به صورت مداوم نسبت به چالش های پیشروی فرزندانشان مطلع باشند و راه حل های مناسبی را در اختیار آنها قرار بدهند.

روش مناسب دیگری که برای پیشگیری از قلدری پیشنهاد شده است، عبارت از دور شدن از این موقعیت ها و مواجه نشدن با آنها می باشد.

شما به چه نحوی می توانید با یک قلدری مقابله کنید؟

مطالعات صورت گرفته نشانگر این موضوع هستند که موثرترین روش برای متوقف کردن یک قلدری عبارت از فعال کردن تماشا کنندگان می باشد؛

حداقل کاری که تماشا کنندگان می توانند انجام دهند عبارت از مجازات کردن فرد قلدر از طریق توجه کردن می باشد.

به دلیل اینکه اکثر کودکان در برخی مواقع یک قلدری را از نزدیک می بینند، آموزش دادن این نکته به کودکان که باید نقش مهمی در متوقف کردن قلدری داشته باشند، اهمیت زیادی دارد.

این امکان وجود دارد که فرد قلدر بخواهد در مقابل یک فردی بلند صحبت کند، ولی نمی تواند در مقابل چند فرد بلند صحبت کند و آنها را اذیت کند.

آیا برنامه هایی که در مدرسه برای مقابله با قلدری انجام می شوند، برنامه های موثری هستند؟

در طول دهه های گذشته، مدارس برنامه های مختلفی را برای مقابله با قلدری اجرا کردند. با این وجود، گزارش های متعدد و برخی مواقع متناقضی در مورد کارایی این برنامه ها ارائه شده است.

کارشناسان بر این عقیده هستند که بیشتر موارد قلدری در محیط مدرسه صورت می گیرد، ولی متاسفانه روش برخورد با زورگویی و تجاوز، مهارت های مربوط به کنترل عواطف یا مهارت های اجتماعی (که عوامل تعیین کننده و کلیدی در پیشگیری از قلدری هستند) به آنها آموزش داده نمی شود.

منبع : کانون مشاوران ایران

سابقه و مفاهیم کلیدی مربوط به روان شناسی رفتاری

رفتار گرایی (که همچنین به عنوان روان شناسی رفتاری شناخته می شود) عبارت از یک تئوری یادگیری است و مبتنی بر این ایده می باشد که تمامی رفتارها در نتیجه شرطی سازی ایجاد می شوند.

شرطی سازی از طریق تعامل با محیط ایجاد می شود. متخصصان رفتار گرا بر این عقیده هستند که واکنش های ما نسبت به محرک محیطی منجر به شکل گیری واکنش های ما می شوند.

بر اساس نظرات این مکتب فکری، صرف نظر از وضعیت های روانی داخلی، رفتار می تواند به صورت سیستماتیک و مشاهده پذیر مطالعه شود.

بر اساس این دیدگاه، فقط رفتار های قابل مشاهده باید در نظر گرفته شوند (شناخت ها، عواطف و حالت های روانی بیش از حد ذهنی و درونی هستند و نباید در نظر گرفته شوند).

رفتارگرایان افراطی معتقد هستند که هر فردی صرف نظر از پس زمینه ژنتیکی، ویژگی های شخصیتی و تفکرات درونی (در چارچوب محدودیت های مربوط به توانایی های فیزیکیش) می تواند برای انجام دادن یک وظیفه ای آموزش داده شود.

این فرآیند فقط به یک شرطی سازی مناسب نیاز دارد.

بررسی مختصر سابقه رفتار گرایی

رفتارگرایی برای اولین بار در سال 1913 و با انتشار مقاله کلاسیک جان بی. واتسون (Jahn B. Watson) به اسم “روان شناسی بر مبنای دیدگاه های رفتارگرایی نسبت به آن” ایجاد شد.

واتسون که همچنین به عنوان پدر رفتارگرایی در نظر گرفته می شود، یک نقل قول مشهوری در مورد رفتار گرایی دارد که عبارت است از:

“در صورتیکه چند نوزاد سالم، دارای فیزیک مناسب و یک دنیای مخصوص در اختیار من باشند تا آنها را بزرگ کنم، تضمین می کنم که در صورت انتخاب هر یک از آنها به صورت تصادفی می توانم به نحوی آنها را آموزش دهم که صرف نظر از هر نوع استعداد، علاقه، توانایی، شغل و نژادی که دارند، به یک متخصص مورد نظر (پزشک، وکیل، هنرمند، تاجر، فقیر و سارق) تبدیل شوند.

همچنین طرفداران افراطی مکتب رفتارگرایی بر این باورند که تمامی رفتارها در نتیجه تجربه ایجاد می شوند.

هر فردی صرف نظر از پیش زمینه هایی که دارد، در صورت شرطی سازی  شدن مناسب می تواند برای عمل کردن به یک روش خاص آموزش داده شود.

رفتارگرایی تقریبا از سال 1920 تا اواسط دهه 1950 توسعه پیدا کرد و به یک مکتب فکری برجسته ای در روان شناسی تبدیل شد.

برخی از متخصصان بر این باورند که محبوبیت روان شناسی به دلیل تمایل متخصصان این حوزه به ایجاد یک روان شناسی مبتنی بر علم ملموس و قابل اندازه گیری می باشد.

محققان به ایجاد نظریه هایی علاقمند بودند که می توانستند به صورت مشخصی توصیف شوند و به صورت تجربی اندازه گیری شوند، ولی عادت به ایجاد پیشبردهایی کرده بودند که بر روی ماهیت زندگی های روزمره انسانی تاثیرگذار بودند.

انواع شرطی سازی

شرطی سازی کلاسیک

شرطی سازی کلاسیک یک تکنیکی می باشد که به صورت مکرر در آموزش رفتاری به کار گرفته می شود و در آن یک محرک خنثی با یک سری محرک های طبیعی همراه می شود.

در نهایت محرک خنثی منجر به ایجاد واکنش هایی مشابه با واکنش های صورت گرفته در حین صورت گرفتن محرک طبیعی می شود، حتی در صورتی که محرک طبیعی وجود نداشته باشد.

محرک مرتبط به عنوان محرک شرطی شده و رفتار یادگیری شده به عنوان واکنش شرطی شده در نظر گرفته می شود.

شرطی سازی عامل

شرطی سازی عامل (که در برخی مواقع به عنوان شرطی سازی وسیله ای یا ابزاری مورد اشاره قرار می گیرد) یک روش یادگیری می باشد که از طریق پاداش ها و مجازات ها صورت می گیرد.

از طریق شرطی سازی عامل یک رابطه ای مابین یک رفتار و یک پیامد و نتیجه ای برای آن رفتار ایجاد می شود.

زمانیکه یک اقدام به یک نتیجه مطلوب منجر شود، احتمال صورت گرفتن مجدد این اقدام در آینده یک احتمال بالایی خواهد بود.

از طرف دیگر، واکنش های صورت گرفته بعد از یک نتیجه معکوس باعث می شود که احتمال صورت گرفتن این کار در آینده کاهش پیدا کند.

سابقه و مفاهیم کلیدی مربوط به روان شناسی رفتاری

یادگیری می تواند از طریق ارتباطات صورت بگیرد.

در آزمایش های کلاسیک یک روان شناسی به اسم ایوان پاولو[1]، سگ ها در مرحله اول به وجود داشتن یک رابطه ای مابین غذا (که به صورت طبیعی و اتوماتیک وار منجر به تحریک ترشح بزاق می شود) و صدا زنگ و در مراحل بعدی به وجود داشتن یک رابطه ای مابین غذا، صدای زنگ و دیدن کت سفید دستیار آزمایشگاه عادت داده شده بودند.

در نهایت کت آزمایشگاهی منجر به تحریک ترشح بزاق در سگ ها شده بود.

فرآیند مربوط به شرطی سازی کلاسیک از طریق ایجاد یک رابطه ای مابین یک محرک محیطی و یک محرک ایجاد می شود که به صورت طبیعی صورت می گیرد.

عوامل مختلف می توانند بر روی فرآیند شرطی سازی کلاسیک تاثیرگذار باشند.

در طول اولین مرحله از فرآیند شرطی سازی کلاسیک که به عنوان اکتساب یا کشف شناخته می شود، یک واکنشی ایجاد و تقویت می شود.

عواملی از قبیل برجستگی محرک و زمان بندی ارائه می توانند نقش مهمی در سرعت ایجاد یک ارتباط داشته باشند.

زمانیکه یک رابطه ای ایجاد می شود (این مورد به عنوان خاموش سازی یا انهدام شناخته می شود) علت رفتار به تدریج ضعیف می شود یا از بین می رود.

عواملی از قبیل قدرت واکنش اولیه می توانند نقش مهمی در سرعت خاموش سازی داشته باشند.

برای مثال هر چقدر یک واکنش به صورت طولانی تری شرطی سازی شود، خاموش سازی آن یک فرآیند طولانی تری خواهد بود.

یادگیری هم می تواند از طریق پاداش ها و مجازات ها صورت بگیرد.

یک متخصص رفتارگرایی به اسم بی. اف. اسکینر (B. F. Skinner) شرطی سازی عامل را به عنوان یک فرآیندی توصیف کرد که یادگیری مربوط به آن از طریق پاداش و مجازات صورت می گیرد.

در واقع شما از طریق ایجاد یک رابطه ای مابین یک رفتار خاص و پیامدهای آن رفتار یک چیزی را یاد می گیرید.

برای مثال در صورتیکه والدین بعد از اینکه فرزندشان وسایل و عروسک های خودش را جمع کند، یک پاداش و جایزه ای را به او بدهند، این رفتار مطلوب تکرار خواهد شد.

در نتیجه احتمال تمیز کردن اتاق و مرتب نگه داشتن آن توسط کودک افزایش خواهد یافت.

برنامه های مربوط به پاداش ها نقش مهمی در شرطی سازی عامل دارند.

این فرآیند کاملا صحیح و بدیهی به نظر می رسد (فقط یک رفتاری را مشاهده می کنید و یک پاداش یا مجازاتی را برای آن ارائه می دهید).

با این وجود، اسکینر مشاهده کرد که زمان بندی این پاداش ها و مجازات تاثیر قابل توجهی بر روی یادگیری یک رفتار جدید و قدرت واکنش مربوطه دارد.

پاداش مداوم شامل پاداش دادن به هر یک از رفتارهای منحصر به فرد می باشد.

در اغلب مواقع این مورد در ابتدای فرآیند شرطی سازی عامل به کار گرفته می شود. ولی بعد از یاد گرفته شدن رفتار، برنامه می تواند به یک پاداش جزئی تبدیل شود.

این مورد شامل ارائه دادن یک پاداش بعد از چند مورد از واکنش ها یا بعد از گذشتن یک دوره زمانی می باشد.

در برخی مواقع پاداش جزئی در یک برنامه ثابت یا پایدار صورت می گیرد.

در سایر موارد، قبل از ارائه یک پاداش باید یک متغیر و یک تعداد غیر قابل پیشبینی از واکنش ها باید صورت بگیرد یا یک مدت زمانی بگذرد.

برخی از متفکران که بر روی روان شناسی رفتاری تاثیرگذار بوده اند.

علاوه بر افرادی که در بالا ذکر شده اند، یک سری نظریه پردازان و روان شناسان برجسته دیگری هم وجود دارند که نقش قابل توجهی در روان شناسی رفتاری داشته اند.

برخی از این افراد شامل ادوار تورندایک (Edward Thorndike)، یک روان شناس پیشگامی که قانون تاثیر را معرفی کرده است و کلارک هال (Clark Hull) می باشد که نظریه یادگیری را بیان کرده است.

یک سری تکنیک های درمانی وجود دارند که از روان شناسی رفتاری به دست آمده اند.

هر چند که بعد از سال 1950 روان شناسی رفتاری به عنوان یک پس زمینه در نظر گرفته شده است، ولی اصول آن همچنان اهمیت دارد.

حتی امروزه هم در اغلب مواقع از تحلیل رفتاری به عنوان یک تکنیک درمانی و برای کمک به کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکان دارای تاخیر رشدی در بدست آوردن مهارت های جدید استفاده می شود.

تحلیل رفتاری در اغلب مواقع شامل فرآیندهایی از قبیل شکل دهی (تقریب های نزدیک تر پاداش به یک رفتار مطلوب) و زنجیره ای کردن (تقسیم کردن یک وظیفه ای به بخش های کوچک تر و بعد از آن آموزش دادن و زنجیره ای کردن تمامی مراحل بعدی) می باشد.

سایر تکنیک های درمان رفتاری شامل درمان اجتنابی، حساسیت زدایی سیستماتیک، اقتصاد ژتونی، مدل سازی و مدیریت احتمالات می باشد.

روان شناسی رفتاری دارای یک سری نقاط قوت می باشد. رفتارگرایی بر مبنای رفتارهای قابل مشاهده می باشد، بنابراین کمّی کردن و جمع آوری اطلاعات در حین تحقیق راحت تر می باشد.

تکنیک های درمای موثر (همانند مداخله رفتاری موثر، تحلیل رفتاری، اقتصاد ژتونی و آموزش آزمایشگاهی گسسته) ریشه در رفتارگرایی دارند.

در اغلب مواقع این رهیافت در تغییر رفتارهای ناسازگار و مضر کودکان و والدین کاملا مفید می باشند.

این رهیافت یک سری نقاط ضعفی را هم دارد. اکثر منتقدان معتقدند که این رهیافت یک رهیافت تک بعدی برای شناخت رفتار انسان می باشد.

منتقدان رفتار گرایی بیان کرده اند که نظریه های رفتاری تاثیرات اختیار و قدرت های درونی (همانند وضعیت های روانی، تفکرات و احساسات) را در نظر نمی گیرند.

همچنین این رهیافت سایر یادگیری هایی که بدون استفاده از روش پاداش و مجازات صورت می گیرد را مورد بی توجهی قرار می دهد.

علاوه بر این، انسان ها و حیوانات در نتیجه مطلع شدن از اطلاعات جدید می توانند رفتارهای خودشان را تغییر دهند، حتی در صورتیکه این رفتار در نتیجه بی توجهی به برخی از عوامل تاثیرگذار مهم بر روی رفتار ایجاد شود.

برای مثال فروید معتقد بود که رفتار گرایی نمی تواند تفکرات ذهن ناخودآگاه، احساسات و تمایلاتی را توجیه کند که بر روی اقدامات افراد تاثیر می گذارند.

سایر متفکران (همانند کارل روگرز (Carl Rogers) و سایر روان شناسان طرفدار روان شناسی انسان دوستانه) معتقد بودند که رفتار گرایی یک رهیافت انعطاف ناپذیر و محدودی می باشد و نمی تواند وضعیت فرد را به صورت کاملی نشان دهد.

اخیرا روان شناسی بیولوژیکی بر روی تاثیر قدرت ذهن و عوامل ژنتیکی در مشخص کردن و تاثیر گذاشتن بر روی اقدامات انسانی تاکید دارد.

رهیافت شناختی مربوط به روان شناسی بر روی فرآیندهایی همانند تفکر، تصمیم گیری، زبان و حل مسئله متمرکز است.

در هر دو این موارد، رفتارگرایی نسبت به فرآیندها و تاثیرات مربوط به مطالعه رفتارهای قابل مشاهده بی توجه می باشد.

یکی از نقاط قوت روان شناسی رفتاری عبارت از توانایی آن برای مشاهده و اندازه گیری دقیق رفتارها می باشد.

نقاط ضعف این رهیافت شامل عدم توانایی برای شناسای فرآیندهای شناختی و بیولوژیکی می باشد که بر روی واکنش های انسانی تاثیرگذار هستند.

یک توصیه ای برای داشتن یک زندگی بهتر

هر چند رهیافت رفتاری همانند گذشته برجسته نمی باشد، ولی تاثیرات قابل توجهی بر روی شناخت روان شناسی انسان دارد.

فرآیند شرطی سازی به تنهایی برای شناخت انواع مختلفی از رفتارها (شامل روش های یادگیری افراد تا روش های یادگیری زبان) به کار گرفته می شوند.

شاید بزرگترین کاربرد روان شناسی رفتاری عبارت از کاربردهای عملی آن می باشد.

تکنیک های این رهیافت می توانند نقش مهمی در اصلاح رفتارهای مشکل زا و تشویق کردن افراد به ابراز واکنش های مثبت تر و مفیدتر داشته باشند.

در خارج از حوزه روان شناسی، والدین، معلمان، مربیان حیوانات و سایر افراد از اصول رفتار مبنایی برای کمک به یادگیری رفتارهای جدید و اجتناب از رفتارهای نامطلوب استفاده می کنند.

نویسنده: Kendra Cherry

بررسی مطالب از نظر پزشکی: Steven Gans. MD

به روز رسانی شده در: 24 سپتامبر 2019

منبع : دکتر دادخواه

من به چه نحوی می توانم ترس خودم از موقعیت های اجتماعی را کنترل کنم؟

در صورتیکه شما از موقعیت های اجتماعی  ترس داشته باشید، روش درمان در معرض قرار گیری می تواند به شما کمک کند تا اضطراب خودتان در موقعیت های ترسناک را به تدریج کاهش دهید.

شما علاوه بر استفاده از روش های درمان مرسومی که توسط یک درمانگر شناختی – رفتاری ارائه می شود، می توانید از روش درمان در معرض قرار گیری به عنوان یک استراتژی خود کمکی استفاده کنید.

اعتماد به نفس خودتان را به صورت تدریجی افزایش دهید

روش درمان در معرض قرار گیری بیان می دارد که به جای اینکه خودتان را در موقعیت هایی قرار دهید که منجر به وحشت زدگی و ترس شما می شوند، باید به تدریج اعتماد به نفس خودتان و توانایی خودتان را از طریق قرار گرفتن تدریجی و مرحله به مرحله در موقعیت های مشکل زا افزایش دهید.

برای مثال در صورتیکه شما یک فردی را دوست داشته باشید، می توانید در مراحل اول یک سری مکالمات کوتاهی با این فرد داشته باشید و در نهایت این فرد را به خانه تان دعوت کنید.

مشکلات مربوط به اجتناب

این امکان وجود دارد که بدون قرار گرفتن در موقعیت های واقعی، عواطفی که در نتیجه روش در معرض قرار گیری ایجاد می شود را تجربه کرد.

به منظور انجام دادن این کار باید از یک سری استراتژی های اجتنابی زیرکانه ای استفاده کرد که همچنین به عنوان اجتناب جزئی شناخته می شوند.

در صورتیکه احساس کنید در حین قرار گرفتن در کنار سایر افراد از آنها فاصله دارید یا هیچ ارتباطی با آنها ندارید، می توانید از طریق اجتناب جزئی مشکل خودتان را رفع کنید.

به منظور اینکه اضطراب را تجربه کنید و به تدریج آن را کاهش دهید، قرار گرفتن به صورت کامل در این موقعیت ها و سر و کار داشتن با افراد مختلف اهمیت زیادی دارد.

تجسم شده یا در محیط طبیعی

هر چند که ایده آل ترین حالت عبارت از تمرین در معرض قرار گیری در زندگی طبیعی می باشد.

ولی در صورتیکه شما برای قرار گرفتن در این موقعیت ها بیش از حد ترس داشته باشید یا به سناریوها یا موقعیت هایی که منجر به ایجاد ترس در شما می شوند دسترسی نداشته باشید، می توانید با استفاده از روش در معرض قرار گیری تدریجی درمان خودتان را شروع کنید.

بعد از آن می توانید یک سری سناریوهای واقعی ایجاد کنید که به عنوان محیط طبیعی (in vivo) شناخته می شوند.

من به چه نحوی می توانم ترس خودم از موقعیت های اجتماعی را کنترل کنم؟

سلسله مراتب ترس

موارد لیست شده در پایین عبارت از موقعیت هایی می باشند که شما به منظور قرار گرفتن در موقعیت های اجتماعی می توانید در سلسله مراتب ترس خودتان قرار دهید.

شما تمایل خواهید داشت یک لیستی را درست کنید که برای شما منحصر به فرد است و شامل سناریوهایی می باشد که در آن شدت ترس شما به تدریج افزایش پیدا می کند.

از یک فردی بخواهید تا یک مدتی در کنار شما باشد.

در خیابان یا در مغازه از یک فردی بخواهید که برای یک مدتی کارهای خودش را عقب بیاندازد و در کنار شما باشد.

در یک آسانسور با یک فردی صحبت کنید.

به جای اینکه در یک آسانسور بیکار باشید و هیچ کاری نکنید، با سایر افرادی که در آسانسور قرار دارند در مورد آب و هوا یا یک اتفاق خبرساز جدید صحبت کنید.

به یک فردی سلام کنید. به یک فردی که تحسین می کنید، یک سلام صادقانه و صمیمی بکنید و مکالمه کوتاهی با این فرد داشته باشید.

با یکی از همکلاسی ها یا یکی از همکاران خودتان صحبت کنید.

زمانیکه به محل کار یا یک کلاس می رسید، سعی کنید یک صحبت کوتاهی با یکی از همکلاسی ها یا یکی از همکاران خودتان داشته باشید.

از این فرد بپرسید که در آخر هفته کجا بوده است یا در مورد تکالیف کاری یا مدرسه ای با وی صحبت کنید.

در یک بحثی شرکت کنید.

در حین قرار گرفتن در محیط کاری، مدرسه ای یا یک محیط اجتماعی دیگر، سعی کنید در یک بحث موجود شرکت کنید.

یک نظر متفاوتی بدهید. در صورتی که نظر شما در مورد یک موضوعی با نظریات یک فرد دیگری تفاوت داشته باشد، به جای اینکه به صورت خودکار با گفته های این فرد موافقت کنید، سعی کنید دیدگاه و نقطه نظر خودتان را بیان کنید.

با یکی از دوستان خودتان صحبت کنید. همراه با یکی از دوستان یا آشناهای خودتان یک برنامه مشخصی برای دیدن یک فیلم یا پیاده روی داشته باشید.

همراه با یک گروهی از افراد، ناهار خودتان را در بیرون بخورید. به همراه دوستان، همکاران یا همکلاسی های خودتان در بیرون غذا بخورید.

یک مهمانی در خانه خودتان برگزار کنید. برای همراه دوستان یا اعضای خانواده خودتان یک مهمانی یا دورهمی در خانه تان داشته باشید.

نویسنده: Arlin Cuncic

به روز رسانی شده در: 24 ژوئن 2019 ,مترجم : کانون مشاوران ایران

مشاوره دو قطبی (اختلال افسردگی شیدایی)

مشاوره دو قطبی (اختلال افسردگی شیدایی)

شادی ها و غم های زودگذر در زندگی همه ی ما وجود دارد اما فردی را تصور کنید که دایما در یکی از دو وضعیت زیر به شکل اغراق آمیزی گرفتار است و کنترلی بر خلق و خوی خود ندارد.

به این حالت اختلال دو قطبی یا همان افسردگی شیدایی گفته می شود که یکی از مهم ترین اختلالات خلقی است.

در این مطلب قصد داریم تا شما را با اختلال دو قطبی، عوارض آن و روش های بهبودی بیشتر آشنا کنیم.

در صورتی که خودتان و یا یکی از نزدیکان تان از این بیماری رنج می برد می توانید از مطالب این مقاله استفاده کنید.

اختلال دو قطبی و علائم آن

افراد دارای اختلالات خلقی، نوسانات خلقی شدیدی را تجربه می کنند.

این یعنی آن ها ممکن است در طی یک روز بسیار با انرژِی، خوشحال و سرزنده باشند و فردای همان روز تبدیل به فردی بی رمق و افسرده شوند.

دوره های افسردگی و شیدایی در انواع مختلف اختلال دو قطبی متفاوت است.

ممکن است در برخی از آن ها دوره افسردگی طولانی تر باشد یا دوره شیدایی.

همچنین ممکن است دوره ی افسردگی و شیدایی به صورت مختلط و به هم آمیخته نیز اتفاق بیفتد.

معمولا شروع اختلال دو قطبی از دوره ی نوجوانی است و کمتر دیده می شود که فردی در بزرگالی مبتلا به اختلال شود.

مبتلایان به طرز مساوی از بین زنان و مردان در گیر این اختلال خلقی هستند و معمولا از هر 100 نفر یک نفر از آن رنج می برد.

علت اختلال دو قطبی چیست؟

پژوهش ها نشان می دهند که زمینه های ژنتیکی و ارثی نقش زیادی در شکل گیری این اختلال دارند.

افراد مبتلا معمولا در بستگان درجه یک خود نیز نمونه هایی از دو قطبی را گزارش کرده اند.

این زمنیه های ژنتیکی می تواند فرد را مستعد آن کند که در واکنش به محیط نامناسب، علایم آشفتگی خلقیب یشتری را از خود نشان دهد و به احتمال بیشتری به اختلال دو قطبی مبتلا شود.

مشاوره دو قطبی

تفاوت در نحوه ی عملکرد مغز افراد مبتلا به این اختلال نیز باعث می شود تا نیاز آن ها به دارو درمانی ضروری باشد.

داروها کمک می کنند  تا مراکز مربوط به کنترل هیجانات در مغز بهتر عمل کند و فرد بتواند بر حالات خلقی خود تسلط بیشتری داشته باشد.

اختلال دو قطبی چه انواعی دارد؟

اختلال دو قطبی نوع 1

در این نوع، فرد مبتلا حتما دوره ای از شیدایی را تجربه می کند هر چند ممکن است نشانه ای ازافسردگی نداشته باشد.

البته ممکن است تجربه ی افسردگی نیز در این نوع، اتفاق بیفتد اما وجود آن برای تشخیص ضروری نیست.

اختلال دو قطبی نوع 2

در این نوع، فرد حتما یک یا چند دوره از افسردگی را به صورت کاملا شدید تجربه می کند. به گونه ای که ممکن است اطرافیان به او برچسب افسرده بزنند.

این در حالی است که علایم خفیفی از شیدایی نیز بروز می کند که هایپومانیا نامیده می شود.

به همین دلیل تشخیص اصلی برای چنین فردی از افسردگی به اختلال دو قطبی نوع 2 تغییر می کند.

اختلال دو قطبی با تناوب سریع

همانطور که از نام آن بر می آید، در این حالت فرد با حالات خلقی که به سرعت تغییر می کنند مواجه است.

فرد مبتلا ممکن ات در طی یک سال، 4 بار نوسان خلقی داشته باشد.

به عنوان مثال در دوره ای بسیار شاد، سپس بسیار غمگین و مجددا بسیار شاد شود.

این دوره ها به هم آمیخته هستند و به سرعت تغییر می کنند.

اطرافیان ممکن است از تغییرات فرد متعجب شوند و او را فردی دم دمی مزاج و عجیب و غریب ببینند.

اختلال خلق ادواری (سیکلوتایمیا)

فرد مبتلا به ادواری خویی نیز مانند اختلال دو قطبی، نوسانات خلقی را تجربه می کند با این تفاوت که شدن نوسانات در او کمتر است و مدت زمان درگیری او با علایم بیشتر است.

چنین افرادی معمولا به عنوان افراد دم دمی شناخته می شوند و تداوم حالات شان در صورت عدم درمان می تواند منجر به اختلال دو قطبی نیز شود.

مهم ترین علایم اختلال دو قطبی در دوره ی افسردگی

علایم افسردگی یک فرد دوقطبی با آنچه ممکن است همه ی ما در بعضی اوقات تجربه کنیم کاملا متفاوت است.

چنین فردی در طول دوره افسردگی، احساس ناامیدی، غم و تنهایی عمیقی را تجربه می کند.

تمایلی به انجام دادن کارهای روزانه ندارد و از فعالیتی لذت نمی برد.

ممکن است بی دلیل عصبانی یا کج خلق شود و با اطرافیان بدرفتاری کند و یا افکار و رفتارهای معطوف به خودکشی را به طور جدی دنبال کند .

در طول این دوره فرد تمایلات جنسی بسیار کمتری نشان می دهد، قادر به تصمیم گیری های هرچند ساده نیست، منزوی و بی تحرک است و علایم جسمی مانند کم شدن وزن و اشتها، مشکلات خواب، بیداری و علایم خستگی مزمن را بروز می دهد.

افراد دوقطبی در فاز افسردگی ممکن است نخواهند هیچ فردی را ملاقات کنند و یا همه ی کارهای شان را متوقف کنند.

گویا زندگی برای ان ها متوقف شده است و کاملا سیاه و بی دلیل است.

مهم ترین علایم اختلال دو قطبی در دوره ی شیدایی

دوه ی شیدایی دوره ای سرشار ا انرژی، هیجان و ایده پردازی است.

در این دوره بر خلاف دوره ی افسردگی، فرد احساس انرژی مضاعفی دارد، بسیار خوش بین و ایده پرداز است و احساس می کند می تواند هر کاری را انجام دهد.

فوران انرژِ در فرد می تواند او را به سمت انجام کارهای خطرناک، مضر و یا دردسر ساز نیز سوق دهد.

در طی این دوره فرد خود را به طرز نامعقولی برتر از دیگران می بیند، اگر کسی در ایده های خوش بینانه اش تردیدی وارد کند، به شدت عصبانی می شود، تمایل بسیار زیادی به برقراری رابطه جنسی دارد و ممکن است صداهایی را بشند یا افرادی را ببیند که وجود ندارند.

فرد شیدا می تواند به طرز عجیبی ولخرجی کند، با دیگران صمیمی تر از قبل رفتار کند و مرزهای خود در روابط بین فردی را ازدست دهد.

درمان اختلال دو قطبی

 درمان اختلال دو قطبی از طرق داورهای تثبیت کننده ی خلق اتفاق می افتد.

یکی از مهم ترین آن ها لیتیوم است.

داروهای ضد صرع مانند سدیم والپروت و کاربامازپین نیز در درمان اختلال دو قطبی کاربرد دارند و لازم است تا فقط بر اساس دستور روانپزشک به کار روند.

معروف ترین داروی تثبیت کننده ی خلق، لیتیوم است که لازم است دوز آن با توجه به میزان آب بدن و پس از آزمایش های خون مکرر، تعیین شود.

عدم استفاده از دارو درمانی می تواند منجر به تداوم دوره های افسردگی و شیدایی و عود علایم شود.

معرفی کتاب های مرجع روانشناسی

معرفی کتاب های مرجع روانشناسی

مهمترین کتاب های مرجع روانشناسی کدامند؟ اگر از جمله علاقمندان به علم روانشناسی هستید، شاید بخواهید بدانید که مهم ترین کتاب های مرجع در حوزه ی روانشناسی کدام هستند و چگونه می توانید از اصول این علم بیشتر مطلع شوید.

در این مطلب قصد داریم تا شما را با مهم ترین کتاب های تخصصی این رشته بیشتر آشنا کنیم هرچند ممکن است لیست طویلی از کتاب های روانشناسی با موضوعات مختلف را در سایت ها و یا منابع دیگر نیز دیده باشید.

همچنین تلاش می کنیم تا در کنار این معرفی، توضیح کوتاهی در خصوص جزییات هر منبع نیز بیاوریم و در پایان به تعدادی از کتاب های تایید شده برای استفاده ی عموم علاقمندان به روانشناسی نیز اشاره کنیم.  

کتاب های مرجع روانشناسی برای متخصصین

انگیزش و هیجان

این کتاب نوشته ی جان مارشال ریو و ترجمه شده توسط یحیی سید محمدی است.

در انگیزش و هیجان با اصول اساسی رفتاربا تاکید بر نقش انگیزش و هیجان آشنا می شویم.

نویسنده که بخش مهمی از مطالعات خود را به مباحث انگیزش و هیجان اختصاص داده است در 4 بخش نیازهای انسان، جنبه‌های شناختی انگیزش، هیجانات و بحث‌های کاربردی به بررسی موضوع پیچیده ی انگیزش و نقش آن در یادگیری می پردازد.

مطالعات ریو نشان می دهد که انگیزش ازانواع مختلف درونی، بیرونی و ضمنی تشکیل شده است و دست اندرکاران آموزش، یادگیری و مداخلات روانی می توانند از طریق ایجاد انگیزش صحیح، روند یادگیری، تغییرات مثبت و رشد را در فرد تسریع کنند.

زمینه روانشناسی اتکینسون وهیلگارد

در این کتاب که یکی از مهم ترین و اساسی ترین منابع درک رفتار انسانی است، دیدگاه های فیزیولوژیک و روانشناختی رفتارانسان به صورت همزمان مورد توجه قرار گرفته است و به همین دلیل، این کتاب به صورت همزمان مورد مطالعه ی روانشناسان، مشاوران و پزشکان و پرستاران قرار می گیرد.

از آنجا که در این کتاب علاوه بر ارایه ی دانش روانشناختی، چگونه پژوهش نیز مورد بررسی قرار می گیرد، خواننده می تواند نحوه ی وارسی فرضیات ذهنی خود را به درستی بیاموزد و از آن ها در کار درمان استفاده کند.

نظریه های روان درمانی پروچاسکا

اگرچه منابع زیادی به بیان نظریات مطرح در حیطه ی روان درمانی می پردازند اما کتاب پروچاسکا با اتخاذ دیدگاهی چند بعدی، جامع و عمیق تر پیش رفته است.

متن این کتاب در مقایسه با منابع دیگری از جمله نظریه های کوری و یا شارف، سنگین تر است اما دیدگاه جامع نویسنده، باعث شده است تا این کتاب به یکی از مراجع کامل و قابل توجه در یادگیری نظریه های روان درمانی تبدیل شود.

نظریه های شخصیت شولتز و شولتز

کتاب های زیادی در حوزه ی روانشناسی شخصیت وجود دارد اما شولتز از جمله کتاب هایی است که دیدگاه جامعی در خصوص نظریات مختلف شخصیت انسان ارایه می دهد و با مطالعه ی ان دیدگاهی جامع و غیر قضاوتی ایجاد می شود.

بنابراین در صورتی که هدف تان از مطالعه ی کتاب های شخصیت رسیدن به دیدگاهی وسیع است مطالعه ی آن را به شما پیشنهاد می کنیم.

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (دی اس ام)

مطالعه تخصصی در حیطه ی روانشناسی بدون در نظر گرفتن DSM کاملا محال است.

در این راهنما، اختلالات روانی به همراه علایم، نشانگان اصلی و میزان فراوانی ارایه شده است و درمانگران برای تشخیص مشکل، افتراق بیماری های روانی از یکدیگر و داشتن یک تشخیص صحیح به آن نیازمند هستند.

این کتاب توسط گروه های مختلفی از مترجمان به فارسی برگردانده شده است اما ترجمه ی رضاعی و همکاران نسبت به سایر ترجمه های موجود، روان تر و اصولی تر است.

راهنمای سنجش روانی مارنات

راهنمای سنجش روانی که در 2 جلد ترجمه شده است به بررسی و توضیح جامع ابزارهای سنجش روانی یعنی آزمون های روانشناختی می پردازد و پرمخاطب ترین کتاب موجود در زمینه ی سنجش روانی است.

در این کتاب پرکاربردترین ابزارهای سنجش روانی شامل مقیاس هوش وکسلر برای بزرگسالان و  کودکان، مقیاس حافظه وکسلر،پرسشنامۀ چندوجهی مینسوتا ، پرسشنامۀ روانی کالیفرنیا، رورشاخ، پرسشنامۀ چندمحوری بالینی میلون، آزمون  اندریافت موضوع، مجموعه آزمون‌های سنجش وضعیت عصب‌روانشناختی (RBANS)، ابزارهای سنجش مختصر، مصاحبۀ بالینی و سنجش رفتاری ارایه شده اند و درمانگران برای استفاده صحیحی از این ابزارها به این منبع نیاز خواهند داشت.

معرفی کتاب های مرجع روانشناسی

 کتاب های مرجع روانشناسی برای عموم

مهمترین کتاب های مرجع روانشناسی برای عموم عبارتنداز:

از حال بد به حال خوب

این کتاب نوشته ی دیوید برنز و ترجمه قراچه داغی است و به شما کمک می کند تا همواره درمانگری شناخت نگر را در کنار خود داشته باشید.

در این کتاب با اصول اساسی رویکرد شناختی برای داشتن حال بهتر آشنا می شوید و می توانید از آن در بهبود مشکلات روزمره تان به خوبی استفاده کنید.

ساده و روان بودن رویکرد شناختی و متن آسان و قابل فهم کتاب، یکی از نقاط قوت آن است که باعث می شود تا افرادی با کم ترین دانش روانشناختی نیز از ان حداکثر بهره را ببرند.

فرهنگ تفاهم، توماس گوردون

این کتاب نیز در 4 جلد با عناوین فرهنگ تفاهم با فرزندان، همسران، مدرسه و محیط کار به چاپ رسیده است و با ارایه ی مثال های متعددی از زندگی روزمره به خواننده کمک می کند تا در ارتباط با دیگران به تفاهم بیشتری دست یابد و از طریق مهارت آموزی، زندگی شادتر و کم تنش تری را تجربه کند.

در صورتی که شما نیز در برقراری رابطه با همسر یا فرزندتان به مشکلات جدی برخورده اید و یا نمی دانید  روابط تان در محیط کار را چگونه مدیریت کنید، می توانید از مطالب این کتاب بهره ببرید.

ازدواج بدون شکست

ویلیام گلسر، پدر واقعیت درمانی در این کتاب به حل معمای ازدواج بر اساس تئوری واقعیت درمانی و نظریه ی انتخاب پرداخته است.

با توجه به آنکه ازدواج و چالش های پس از آن بخش اجتناب ناپذیری اززندگی هر فردی است، مطالعه ی این کتاب می تواند ابزار مفیدی برای کسب آگاهی و بینش و تکنیک های مدیریت رابطه ی زوجی باشد.

کتاب وضعیت آخر، تامس آ هریس

اگر بخواهیم مرجعی به منظور شناخت، مدیریت و بهبود روابط بین فردی ارایه دهیم که برای همه ی اقشار جامعه قابل فهم و استفاده باشد، “وضعیت آخر” یکی از بهترین منابع موجود است.

بر اساس تئوری غالب این کتاب که تحلیل روابط متقابل نام دارد، مشکلات ما ناشی از مشکل در نحوه ی برقراری ارتباط است و از طریق کشف و بهبود شیوه های برقراری ارتباط، می توانیم مشکلات موجود را حل کنیم.

نکته ی قابل توجه آن است که این رویکرد هم به درمان مشکلات بین فردی کوچک و هم حل اختلالات روانی کمک شایان توجهی کرده است و مطالعه ی آن می تواند دیدگاه های جدیدی در خصوص ارتباطات و مسایل زندگی فراروی تان قرار دهد.

کتاب دیگری با عنوان وضعیت ناتمام از همین نویسنده نیز به بررسی مسایل گفته شده می پردازد که مطالعه ی هر دوی آن ها یکدیگر را تا حد قابل توجهی تکمیل می کند.

روانشناس خوب کیست و روانشناسی چیست

روانشناس خوب کیست و روانشناسی چیست؟

روانشناس شخصي است که پس از گذراندن دورهاي تخصصي خود در رشته روانشناسي به بررسي دقيق عملكرد رفتار با مغز  و از طرفي ديگر ارتباط بين رفتار و محيط انسان مي پردازد.

مشاوره تلفنی سراسر کشور

  • خدمات این مرکز شامل:
  • مشاوره تلفنی
  • مشاوره آنلاین
  • تست آنلاین
  • امکان ادامه مشاوره به صورت حضوری

موضوعات درمانی

  • دوره نامزدی
  • خواستگاری
  • دعوای زناشویی
  • مشکلات زناشویی
  • رابطه زناشویی
  • مشاوره طلاق
  • تربیت کودک
  • روانشناسی کودک
  • برنامه ریزی درسی و تحصیلی
  • خودکشی
  • افسردگی و تنهایی
  • مشکلات رابطه پیش از ازدواج
  • دوره بلوغ
  • عشق و رابطه عاطفی
  • مشکلات ارتباطی

همچنين نيز رفتار شغلي، رفتار تحصيلي، رفتار شخصي و رفتار اجتماعي افراد را نيز مورد بررسي قرار مي دهند . و روي احساسات و افكار و انگيزه شان كار مي كنند تا بتوانند آنها را كنترل كنند و در زندگي با سختي ها و مشكلات مقابله كنند.

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

تعريف روانشناسی

علمي است كه رفتارها و فرآيندهاي ذهن انسان را مورد مطالعه و بررسي قرار مي دهد.علم روان‌شناسی موضوعاتي همچون عملكرد ذهن ، احساسات ، شناخت ، عواطف ، ادراك ، تمركز ، روابط بين فردي و اجتماعي ، روابط خانوادگي ، شخصيت شناسي و رفتارهاي فرد را نيز در بر مي گيرد.

به چه شخصي روانشناس گفته مي شود؟

دکتر روانشناس دارای تخصص های گوناگون و مهارت های متفاوتی از جمله:

  • متخصص زنان،
  • مردان، خانواده،
  • روانسنجی

و ویژگی های آنها، دکتر روانشناس ازدواج، از قبل تا بعد از آن و همچنین متخصص تربیت و آسیب های کودکان می باشد، که این مهارت ها کاملا متفاوت با رشته ها و تخصص های بالا می باشد!

مزایای استفاده از یک مشاور با تخصص دکترا به شما این امکان را می دهد تا براحتی و بصورت کاملا علمی با شما برخورد شود و مشکل شما بسادگی حل شود.

روانشناس خوب کیست و روانشناسی چیست

روانشناس بايد چه ويژگي هايي شخصيتي داشته باشند:

سلامت رواني

وي از سلامت رواني برخوردار باشد و به سلامت خود اهميت دهد زيرا ديدگاه مردم به روانشناس اين است كه وي بايد خود از هرگونه خشم و حالتهاي تهاجمي به دور باشد وگرنه چگونه مي توان به او اعتماد كرد.

علاقه وي به يادگيري علم روانشناسي روز

يك روانشناس خوب بايد علم و آگاهي خود را نسبت به مسايل روز دنيا افزايش دهد كه اين آگاهي ها را مي تواند از انجمن روانشناسي آمريكا و يا منابع ديگر كسب كند.

وي نبايد خود را به دانستني هاي قبليش محدود كند زيرا با پيشرفت علم و صنعت و ماشيني شدن جامعه كنوني، رفتار و كردار و طرز تفكر انسانها نيز دستخوش تغيير و تحول شده است.

روانشناس خوب کیست و روانشناسی چیست

رازداري

يك روانشناس بايد محيطي امن براي مشاور خود ايجاد كند و راز دار باشد تا وي بتواند مشكلات و ديدگاه هاي خودش را به راحتي عنوان كند.

شنونده فعال

يك روانشناس بايد شنونده فعالي باشد با تمام وجود به صحبتهاي مراجعع گوش دهد . و با تاكيد كردن وي را متوجه سازد كه حرفهايش را به دقت گوش داده است .

داشتن مهارت هاي لازم برقراري ارتباط

برطرف شدن مشکلات ونيازهاي بسیاری از مراجعان در گرو حل تعارض آنها با خانواده و افراد وابسته است که هرگز نتوانسته اند حرفشان را از طریقی درست به آنها بیان کنند.

بعضي وقت ها ضروري است روانشناس، مداخلاتی در جهت برقرار شدن ارتباط صحیح میان افراد خانواده، انجام دهد.

در این مورد روانشناس خود باید مهارت در برقرای ارتباط موثر را داشته باشد .

قضاوت و داوري

يك روانشناس فرد مراجعه كننده را بدون قيد و شرط مي پذيرد و در مورد صحبت هاي او هيچ گونه قضاوت و داوري نمي كند.

همدلي و همدردي

همدردي تلاشي است براي درك و فهم دنياي ذهني طرف مقابل. براي همدلي بايد يك روانشناس خود را جاي مراجع بگذارد و از دريچه چشم او نگاه و احساس كند در همدلي روانشناس مي تواند سخن طرف مقابل را تكرار كند تا مراجع بداند كه او منظورش را متوجه شده است.

روانشناس در مشکلات مراجع درگیر نمی شود فقط به صورت موقت شرایط او را درک می کند همدلی از مهم ترين مفاهیم درمان است بدون وجود آن درمان با مشکل مواجه می شود.

وظايف روانشناس

روانشناس با به كارگيري روش هاي آموزشي و روان درماني بيماري هاي رواني شامل اختلالات شخصيتي ، وسواس ، اضطراب ، خشونت ،پانيك ، پوبيا  را درمان مي كند.

يك روانشناس علاوه بر درمان قادر به مشاوره هاي تحصيلي ، شغلي ، ازدواج ، كودك مي باشد.

روانشناس به تعليم و تربيت و آموزش شيوه هاي صحيح تفكر و رفتار مي پردازد.

1-راهنمایی

راهنمایی در عرصه روانشناسی سه وي‍ژگي مهم دارد:

  • 1) راهنمایی شغلي
  • 2) راهنمایی كودك
  • 3) راهنمایی آموزش.


در این روش معمولا مراجعه کننده پرسش هايي دارد که روانشناس به آنهاجواب می دهد و در موارد ضروري توصیه هایی میکند که از سوی مراجعه کننده پذیرفته می شود، لذا برای حل مشکلات اساسی و پیچیده روانشناختی روش مناسبی نمی باشد.

2-مشاوره

مشاوره یک فرآيند كمكي و تعاملي ياورانه است که از طریق رابطه ای بین دو نفركه مشاور و مراجع مي باشند انجام می گیرد.

در این رابطه، روانشناس با داشتن مهارت ها و آگاهي هاي علمی و حرفه ای تلاش مي كند مراجع را با روش هایی منطبق بر نیازمندی هایش یاری کند.

تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را که به این طریق درباره ی خود کسب می کند در رابطه با هدفهای معین، واقع بینانه، ادراک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده براي جامعه باشد.

3-روان درمانی

مهمترين نوع مداخلات روانشناختی میباشد که در زمینه اختلالات و بیماریهای روانی بکار گرفته می شود.

روان درمانی فعالیتی هدفمند ، تخصصی و بسیار حساس است که نیازمند آموزش، هنر درمان، مهارت و تسلط خاص می باشد.

مانند روان درمانی وسواس یا افسردگی. نکته قابل ذکر این است که مداخلات روانشناختی و اثر بخشی آنها در یک جلسه امکان پذیرنيست و نیازمند تعداد جلسات متداول می باشد، حتی در بسیاری از موارد، جلسات پیگیری بعد ازپايان دوره نیز ضروري ولازم است.

لذا ديدگاه پزشکی به فعالیت روانشناسان بدين ترتيب است که پس از یک معاینه نسخه ای به صورت دستورات درمانی ارائه گردد و در يك يا دو جلسه پايان یابد مسلما دیدگاهی غیر علمی و غیرروانشناختی میباشد.

روانشناسي باليني چيست؟

رشته اي از روان‌شناسی است که به فهم، پیش‌بینی و بهبود نابهنجاري ها، ناتوانی و آشفتگی‌های شناختی، هیجانی، زيست شناختي، روان‌شناختی، اجتماعی و رفتاری کمک می‌کند و در بخش وسیعی از جمعیت‌های در جستجوی درمان نقش دارد كاربردهاي چند‌گانه آن شامل:

  1. ارزیابی و تشخیص،
  2. مداخله و درمان،
  3. مشاوره،
  4. آموزش و نظارت بر کار روان‌درمانگرها،
  5. پژوهش و مدیریت.

عمده کارهای روانشناس بالینی در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .

اكثريت روانشناسان در اين رشته مشغول به كار هستند

. یعنی رشته‌ای که سر و کارش با کاربرد اصول روان شناختی در امر تشخیص و درمان معضلات رفتاري و عاطفي است.

مثلاً بیماری روانی، بزهکاری نوجوانان، رفتارهايي كه منجر به جرم مي شود، اعتیادبه داروها، عقب‌ماندگی ذهنی، جدال هاي زناشویی و خانوادگی، و سایر معضلات كم سازگاری.

روان‌شناسی بالینی می‌تواند در تيمارستان ، دادگاه‌های کودکان یا ارگان هاي نظارت بر تبهكاران ، درمانگاه‌های بهداشت روانی، نهادهای ویژه با روان‌پزشکی، رابطه تنگاتنگي داشته باشد.

منبع: کانون مشاوران ایران

مشاوره تلفنی سراسر کشور

  • خدمات این مرکز شامل:
  • مشاوره تلفنی
  • مشاوره آنلاین
  • تست آنلاین
  • امکان ادامه مشاوره به صورت حضوری

موضوعات درمانی

  • دوره نامزدی
  • خواستگاری
  • دعوای زناشویی
  • مشکلات زناشویی
  • رابطه زناشویی
  • مشاوره طلاق
  • تربیت کودک
  • روانشناسی کودک
  • برنامه ریزی درسی و تحصیلی
  • خودکشی
  • افسردگی و تنهایی
  • مشکلات رابطه پیش از ازدواج
  • دوره بلوغ
  • عشق و رابطه عاطفی
  • مشکلات ارتباطی

  1. سلام لطفا به من كمك كنين من و همسرم ٦سال باهم دوست بوديم٣سال نامزد الان ٨سال ازدواج كرديم من ٣٠…

سکس گروهی رایگان – اگر به این موضوع فکر می کنید حتما بخوانید

سکس یکی از مهمترین اصول یک رابطه زناشویی است.

داشتن سکس خوب به شما یک زندگی ایده آل می دهد.

اما برای سکس خوب، ما باید به اصول پایبند باشیم.

سکس در زندگی ایده آل

این مقاله در مورد چگونگی لذت بردن چند برابر از یک سکس را توضیح می دهد.

در طول این دوره، آلت تناسلی به شدت حساس است.

برای تحریک بیشتر دردناک خواهد بود. تفاوت در ارگاسم و انزال مهم است.

داشتن ارگاسم چندگانه برای مردان به این معنی است .

که شما در طول یک جلسه نزدیکی چند ارگاسم داشته باشید.

انزال و ارگاسم در مردان دو تجربه فیزیولوژیکی و روانشناختی جداگانه هستند.

وقتی مردان یاد می گیرند این دو را جدا کنند، می توانند یاد بگیرند.

که چگونه برای هر انزال چندین ارگاسم داشته باشند.

نزدیک ترین چیز برای ارگاسم چندگانه این است که یاد بگیریم.

چگونه ارگاسم چندگانه بدون انزال را تجربه کنیم.

سکس گروهی رایگان یکی از عوامل مهم انتقال بیماری های مقاربتی است.

ارگاسم چندگانه 

بجای آنکه درگیر بیماری ایدز و بیماری مقاربی ناشی از سکس گروهی رایگان شوید باید بدانید که ارگاسم چندگانه با همسر می تواند حس خوشایندتر و امن تری به شما دهد.

حدود هشتاد درصد از مردان می توانند این کار را با سه ماه تمرین انجام دهند.

اما شما نباید در مورد نتیجه نهایی بسیار نگران باشید.

سکس و ارگاسم نباید بر اساس میزان چاقی و تعداد دفعاتی که می توانید در یک جلسه انزال دهید، محاسبه شود.

شما قصد ندارید هر چیزی را به کسی در رابطه بگویید.سکس گروهی رایگان

مهم است که به شما بهترین احساس را بدهد به خودتان فشار نیاورید.

باور اشتباه این است که ارگاسم چندگانه باید توام با فشار بدنی و تلاش زیاد باشد.

ارگاسم چندگانه هنگامی رخ می دهد که یک فرد بیش از یک ارگاسم در یک جلسه سکس داشته باشد.

با توجه به دوره های استراحت یا در طول فعالیت جنسی مشابه، بیش از یک ارگاسم وجود دارد.

سپس، هنگامی که شما در یک جلسه سکس دارید، به خودتان فشار نیاورید.

اضطراب مخرب عملکرد جنسی

اضطراب بدترین مخرب در عملکرد جنسی است.

هرچه بیشتر ترس و اضطراب از یک ارگاسم داشته باشید، ارگاسم شما زودتر خواهد شد.

شما باید نفس خود را با تمرکز بر واکنش همسر خود به حرکات تان متمرکز کنید.

شما همچنین می توانید با عقب نشینی انزال خود بر ارگاسم خود غلبه کنید.

برای تقویت کنترل انزال ، تمرین های سکسی را انجام دهید.

این تمرکز بر عضله انزالی است که همان عضله ای است.

که شما برای نگه داشتن جریان ادرار استفاده می کنید.

دکتر کگل این تمرین را به عنوان تمارین برای انزال زود رس .

و قوی تر کردن عضلات جهت سکس مطلوب تر می داند .

این تمرین را در سه ست با بیست بار تکرار انجام دهید.

شما به زودی توانایی خود را برای کنترل این عضلات.

و تاخیر در ارگاسم خود را تا زمانی که خودتان بخواهید انجام می دهید.

دوره پس از ارگاسم

دوره پس از ارگاسم به طور متوسط ​​ حدود نیم ساعت است.

هنگامی که منتظر هستید، چند ترفند جدید را امتحان کنید.

همه چیز بستگی به انواع ترفندهایی است که شما به کار می برید.سکس گروهی رایگان

هرچند، اگر به طور گسترده استفاده شود، خسته کننده خواهد بود، حتی اگر بسیار خوب باشد.

به طور متوسط ​​زنان بدون داشتن دوره استراحت و زمان نامحسوس می توانند چند ارگاسم داشته باشند.

اما بدون تحریک آنها به پایه ی تحریک می رسند. انقباض ها متوقف می شوند.

رحم منقبض می ود و کلیتوریس پایین تر از پوسته آن می رود.

ضربان قلب و تنفس کاهش می یابد و گردش خون به حالت طبیعی می رسد.

کلیتوریس نیز بسیار حساس به تحریک است.

اما سایر قسمت های بدن توجه خاصی به خود جلب می کنند.

روابط جنسی تنها برای تولید مثل نیست.

لذت سکس رایگان

سکس باید یک تجربه لذت بخش برای هر دو طرف باشد و پیوند زوج ها را تقویت کند.

یک سکس یک رابطه بسیار نزدیک و صمیمی بین دو نفر است .سکس گروهی رایگان

و نیاز به تجربه و رابطه بین شما و همسر شما دارد تا بتوانید از آن لذت ببرید.

با این حال، واقعیت این است که اکثر مردم واقعا از آن لذت نمی برند.

مطالعات و مطالعات نشان می دهد که اکثر زنان در روابط به ندرت ارگاسم دارند.

و این امکان وجود دارد که وقتی به ندرت به ارگاسم برسید.

احتمالا نمی دانید که چگونه ارگاسم خود را به حداکثر برسانید.

در زیر برخی از نکات ساده برای کمک به تقویت ارگاسم زنان.

و لذت بردن از سکس به همان اندازه که ممکن است ارائه می شود. ادامه مطلب

پنج افسانه رایج و تصورات اشتباه نسبت به روانشناسی

رشته روان شناسی با یک سری از افسانه ها و تصورات اشتباه مواجه بوده است. این مورد به دلیل دانش و تجربه محدود افراد در حوزه علم روانشناسی می باشد.

برای اکثر افراد، اولین تجربه آنها (و معمولا تنها تجربه آنها) در حوزه روان شناسی در زمانی صورت می گیرد که آنها در یک دوره مقدماتی مربوط به الزامات آموزش عمومی دبیرستانی یا دانشگاهی شرکت می کنند.

به همین دلیل تصورات اشتباه زیادی در مورد روان شناسی وجود دارد.

تصورات اشتباه رایج در مورد روانشناسی

یک سری از تصورات اشتباه رایج در مورد روان شناسی عبارتند از:

افسان 1: روان شناسی آسان است

این تصور اشتباه شاید اولین تصور اشتباه رفع شده برای دانشجویان زیادی باشد که در دوره های روان شناسی عمومی با سختی مباحث روان شناسی آشنا می شوند.

چرا برخی از افراد این تصور اشتباه را دارند که روان شناسی ساده و آسان است؟

یکی از دلایل این موضوع می تواند این موضوع باشد که اکثر افراد به دلیل داشتن تجربیات شخصی زیاد در مورد رفتار انسای، فرض می کنند که آنها به صورت طبیعی می توانند یک متخصص در مورد افراد باشند.

به طور مشخصی، هیچ شخصی این عقیده را ندارد که به دلیل اینکه شما به زبان انگلیسی صحبت می کنید، یک کلاس زبان انگلیسی می تواند آسان باشد.

همانطور که زبان انگلیسی می تواند برای صحبت کنندگان بومی سخت باشد، کلاس های روان شناسی هم می توانند سخت باشند.

به خصوص برای دانشجوانی که تجربیات کمتری در رابطه با افراد مختلف دارند یا پس زمینه محدودی در مورد موضوعات علمی و ریاضی دارند.

خوشبختانه، صرف اینکه روان شناسی چالش زا می باشد، به این معنا نیست که برای هر شخصی که به آن علاقمند است، غیرقابل دسترس می باشد.

در حالی که ممکن است فراز و فرود های زیادی در یادگیری وجود داشته باشد، شما می توانید با تلاش و اراده محکم در کلاس های روان شناسی موفق باشید.


افسانه 2: روانشناسی فقط یک حس عمومی و رایج می باشد

افراد بعد از شنیدن آخرین یافته های مربوط به تحقیقات روانشناسی، تمایل دارند که پاسخ های “البته مشخص بود” را بدهند.

 برخی مواقع افراد بیان می کند که “البته این مورد مشخص بود! چرا افراد زمان خودشان را برای تحقیق در مورد موارد مشخص و رایج تلف می کنند؟”

ولی مواردی که عرف و حس عام می باشند، ضرورتا در تمامی موارد صحیح نمی باشند.

در صورتی که یک کتاب در مورد بررسی های مشهور در تاریخ روان شناسی مطالعه کنید، به این نتیجه خواهید رسید که بیشتر این تحقیقات، ادراک های عمومی و مشترک موجود در زمان خودشان را رد کرده اند.

آیا شما به صورت بالقوه و فقط به دلیل اینکه دارای قدرت هستید می توانید شوک های الکتریکی به سایر افراد وارد کنید؟

 عرف می تواند شما را مجبور کنید که به صورت قطعی، جواب نه بگویید، ولی روان شناس معروفی به اسم استنلی میلگرام[1]، در یک آزمایش فرمانبرداری نشان داد که اکثریت افراد، دقیقا همین کارها را انجام می دهند.

چنین مواردی در رابطه با عرف وجود دارد – فقط به دلیل اینکه یک موردی دوست  داشتنی به نظر می رسد، هیچ لزومی وجود ندارد که به معنای درست بودن آن باشد.

 محققان می توانند برخی از این سوالات و پیش فرض ها را در مورد رفتار انسانی مطرح کنند و به صورت علمی آنها را بررسی کنند، و درست بودن یا دروغ بودن عقاید رایج ما در مورد خودمان را مشخص کنند.

آزمایش ها با استفاده از روش های علمی می توانند مسائل انسانی را به صورت هدفمند و منصفانه بررسی کنند.


[1] Stanly Milgram

افسانه 3: شما با درجه لیسانس به یک درمانگر تبدیل خواهید شد

به منظور تبدیل شدن به یک درمانگر تجربی، شما حداقل به درجه کارشناسی ارشد در رشته هایی همانند روان شناسی، مشاوره، مددکاری اجتماعی یا پرستاری روانپزشکی پیشرفته نیاز دارید.

 با داشتن مدرک کارشناسی فرصت های شغلی زیادی در زمینه سلامت روان خواهید داشت، ولی این موقعیت ها به عنوان مشاغل غیرتخصصی در نظر گرفته می شوند.

شما نمی توانید فقط با داشتن درجه کارشناسی، یک درمانگاه شخصی برای خودتان داشته باشید.

نکته مهم دیگری که باید مد نظر قرار داد، عبارت از این است که عنوان تخصصی “روان شناس” یک  عنوان تحت نظارت و کنترل می باشد.

به منظور اینکه به شما روان شناس گفته شود، شما باید درجه دکتری در روان شناسی داشته باشید، یک دوره انترنی تحت نظارت را پشت سر بگذارید و در آزمون های مجوز رسمی قبول شوید.

سایت “کانون مشاوران ایران” به عنوان مرجع روانشناسی، همواره در کنار شماست. متخصص زوج درمانی و خانواده درمانی و مشاوره فردی در نقاط مختلف ایران از جمله اصفهان، تبریز، شیراز و تهران و مرکز مشاوره قیطریه ، شهرک غرب، شریعتی و غیره به مشاوره تخصصی می پردازند.

افسانه 4: روان شناسان صرفا با گوش دادن به صحبت های افراد، پول زیادی را به دست می آورند

به طور قطع برخی از روان شناسان پول زیادی را از کار خودشان به دست می آورند.

اکثر افراد فکر می کنند که روان شناسان در یک جای راحت می نشینند و فقط با نوت پد زرد سر و کار دارند، در حالی که درمانجوها حقیقت را نمی دانند و دچار سرگردانی هستند.

روش مرسوم گفت و گو درمانی فقط یکی از تکنیک هایی می باشد که درمانگران می توانند مورد استفاده قرار دهند، و قطعا یک روش الزامی نمی باشد.

در طول این دوره ها، درمانگران به صورت فعالی مشغول گوش دادن به صحبت های درمانجو ها، پرسیدن سوالات، ارائه راهنمایی ها، و کمک به درمانجو ها برای ایجاد راه حل هایی به منظور انجام وظایف روزمره هستند.

در واقع روان شناسان در حوزه وسیعی از تخصص ها کار می کنند و وظیفه کاملا سختی را انجام می دهند.

حقوق پرداختی به روان شناسان می تواند قابل توجه باشد.

برخی از متخصصان روان شناسی در زمینه سلامت روان فعالیت می کنند و بر روی کمک به افراد دارای ناراحتی های روان شناختی متمرکز می شوند، ولی سایر متخصصان در حوزه هایی همانند تجارت، آموزش، طرز حکومت و تحقیقات فعالیت می کنند.

پایین ترین حقوق پرداختی به روان شناسان از 20000 دلار تا 30000 دلار می باشد، در حالیکه بالاترین پرداخت های صورت گرفته به آنها ما بین 100000 دلار تا 250000 دلار می باشد.

عواملی از قبیل حوزه تخصصی، پیش زمینه آموزشی و تجربه در تعیین حقوق تاثیرگذار هستند.

افسانه 5: روانشناسی یک علم واقعی نمی باشد

یک افسانه دیگری که در مورد روان شناسی وجود دارد، عبارت از این است که روان شناسی یک علم واقعی نمی باشد.

در مرحله اول اجازه بدهید تا بررسی کنیم که چه چیزی علم می باشد و چه چیزی علم نمی باشد. برخی از ویژگی های کلیدی علم عبارتند از:

  • استفاده از روش های تجربی
  • متغیرهای قابل کنترل و تغییر توسط محققان
  • هدفمند بودن
  • اجازه دادن به آزمون فرضیه ها
  • قابل تکرار بودن نتایج
  • یافته ها به محققان اجازه بدهند که شرایط آینده را پیشبینی کنند

روان شناسی برای بررسی رفتار انسانی و حیوانی، از تمامی این روش ها استفاده می کند.

محققان برای انجام دادن تحقیق از روش علمی استفاده می کنند، که به معنای این است که متغیرها تحت کنترل  می باشند و به صورت عملیاتی تعریف شده اند.

آزمایش ها می توانند فرضیه های مختلفی را بررسی کنند و برای مشخص شدن احتمال بدست آمدن این نتایج صرفا به دلیل شانس، از تحلیل های آماری استفاده کنند.

همچنین روان شناسان یافته های خودشان را به نحوی بیان می کنند که تکرار کردن آزمایش ها و روش ها در آینده برای سایر محققان امکان پذیر باشد.

روان شناسی در مقایسه با علوم گسترده ای که وجود دارند، می تواند یک علم نسبتا جدیدی باشد؛ ولی در هر صورت یک علم واقعی می باشد.

با این وجود، باید توجه داشت که روان شناسی علمی دارای برخی از محدودیت ها می باشد. رفتار انسان می تواند در طول زمان متغیر و متنوع باشد، بنابراین یک چیزی که در یک زمان و مکان خاص درست می باشد، ضرورتا نمی تواند در موقعیت ها، مجموعه ها، فرهنگ و یا جامعه های مختلف هم درست باشد.

نویسنده: کندرا چری[1]

آخرین به روز رسانی: 27 اکتبر 2018


[1] Kendra Cherry


7 نظریه در مورد دلیل رویا دیدن – نظریه های مربوط به رویا دیدن از نظر مشاور خانواده

رویاها دانشمندان را از هزاران سال پیش مجذوب خودشان کرده اند، ولی فقط در سالهای اخیر بوده است که رویا وارد حوزه تحقیق تجربی شده است و مطالعات علمی بر روی آن متمرکز شده اند.

ممکن است اتفاقاتی شما را در طول یک رویا و در رابطه با موارد مرموز دچار تحیر و سردرگمی می کند، یا شاید خودتان متحیر شوید که چرا رویا وجود دارد.

رویا چیست؟

رویا می تواند شامل هر نوع تصاویر، تفکرات و عواطفی باشد که در طول خواب تجربه می شود. رویاها می توانند بیش از حد معمول مشخص باشند یا دارای ابهام زیادی باشند؛

دارای عواطف لذت بخش باشند یا شامل تصاویر ترسناک باشند؛ متمرکز شده و قابل شناخت باشند یا نامشخص و سردرگم کننده باشند.


رویاها منجر به دستیابی به چه اهدافی می شوند؟

در حالی که همه ما رویا می بینیم، سوال مطرح شده در مورد موضوع عبارت از این است که روان شناسان در مورد علت رویا دیدن ما چه دیدگاهی دارند؟

در حالی که نظریه های مختلفی در این زمینه بیان شده اند، ولی هیچ نوع توافق عمومی وجود ندارد.

با توجه به زمان قابل توجهی که ما در وضعیت رویا دیدن صرف می کنیم، واقعیت مربوط به اینکه متخصصان هنوز نتوانسته اند هدف از رویاها را بفهمند، می تواند غیرقابل باور باشد.

با این وجود، نکته مهمی که باید در نظر گرفت عبارت از این است که علوم موجود همچنان در حال مشخص کردن هدف و عملکرد دقیق مربوط به خواب هستند.

برخی از محققان بر این باورند که رویا هیچ نوع کاربرد و هدف مشخصی ندارد، در حالی که سایر محققان بر این عقیده هستند که رویا یک عامل اصلی برای بهزیستی روانی، عاطفی و فیزیکی می باشد.

ارنست هافمن[1]، رئیس مرکز اختلالات خوابی در بیمارستان نیوتن – ولزلی در بوستون، مس، در مجله آمریکای علمی[2] (2006) بیان کرده است که “… یک عملکرد محتمل (هر چند که اثبات نشده است)

از رویا عبارت از ایجاد یک سری موارد جدید در سیستم حافظه ای به روشی می باشد که منجر به کاهش انگیختگی عاطفی می شود و با کمک کردن به ما برای مقابله با اتفاقات آسیب زا  یا استرس زای بعدی منطبق می باشد.”

در ادامه با برجسته ترین نظریه های ارائه شده در حوزه رویا آشنا خواهیم شد.


[1] Ernest Hoffman

[2] Scientific American

7 نظریه در مورد دلیل رویا دیدن – نظریه های مربوط به رویا دیدن از نظر مشاور خانواده

نظریه روان کاوی رویاها

نظریه سیگموند فروید[1] در مورد رویاها، که مطابق با دیدگاه روان کاوی می باشد، بیان کرده است  که رویاها نشانگر تمایلات، تفکرات و انگیزش های غیرهوشیارانه می باشند.

بر اساس دیدگاه روان کاوی فروید نسبت به شخصیت، افراد از طریق یک سری غریزه های تهاجمی و جنسی تحریک می شوند که از طریق آگاهی هوشیارانه سرکوب  می شوند.

فروید معتقد است در حالیکه این تفکرات به صورت هوشیارانه بیان نمی شوند، این تفکرات از طریق رویاها به بخش آگاهی ما راه پیدا می کنند.

فروید در کتاب معروف خودش به اسم تفسیر خواب[2] بیان کرده است که خواب ها “… مکمل ها نامرئی از رویاهای سرکوب شده ما هستند.”

همچنین وی دو مولفه متفاوت از رویاها را بیان کرده است: مضمون مشخص و مضمون پنهانی. مضمون مشخص از تصاویر و تفکرات واقعی ایجاد شده است .

مضامین قرار گرفته در قالب مضمون پنهانی عبارت از معانی روان شناختی مخفی از رویاها می باشند.

نظریه فروید منجر به محبوبیت تفسیر خواب وی شد که تا به امروز هم به عنوان یک منبع محبوب و مورد استفاده باقی مانده است.

با این وجود، تحقیقات صورت گرفته نتوانسته اند نشان بدهند که مضمون مشخص منجر به تغییر یافتن اهمیت روان شناختی واقعی از رویا می شود.

مدل فعال سازی – ترکیب از رویا دیدن

مدف فعال سازی – ترکیب از رویا، برای اولین بار توسط جی. الان هوبسون و روبرت مک کلارلی[3] و در سال 1977 مطرح شد.

بر اساس این نظریه، مدارهای موجود در مغز در طول خواب REM فعال می شوند، و باعث می شوند که بخش های مربوط به سیستم کناری در عواطف، احساسات و خاطره ها درگیر شود که برای فعال شدن بادامه و هیپوکامپوس مغز را هم شامل می شود.

ذهن این فعالیت درونی را ترکیب و تفسیر می کند و تلاش می کند که یک معنایی را برای این سیگنال ها پیدا کند که در طول رویا دیدن نتیجه می دهد.

این مدل بیان می دارد که رویاها عبارت از تفسیر ذهنی از سیگنال هایی می باشند که از طریق مغز و در طول خواب ایجاد شده اند.

در حالیکه این نظریه بیان می دارد رویاها در نتیجه سیگنال های ایجاد شده درونی به وجود می آیند، هوبسون بر این باور نمی باشد که رویاها بی معنا هستند.

در مقابل، وی بیان می دارد که رویا دیدن عبارت از ” … خلاقانه ترین وضعیت هوشیاری می باشد.

به نحوی که یکی از ترکیبات آشفته و خودبخودی از مولفه های شناختی می باشد که منجر به ایجاد شکل های جدیدی از اطلاعات می شود و در نهایت ایده های جدید را ایجاد می کند.

در حالیکه مقدار قابل توجهی از این ایده ها یا حتی اکثر این ایده ها ممکن است که بی معنی باشند، حتی در صورتی که مقدار محدودی از نتایج خیالی آن در واقعیت درست باشند، زمان های رویا دیدن ما عبارت از زمان های تلف شده نخواهند بود.”


[1] Sigmund Freud

[2] The Interpretation of Dreams

[3] J. Allan Hobson and Robert McClarley

سایت “کانون مشاوران ایران” به عنوان مرجع روانشناسی، همواره در کنار شماست. متخصص زوج درمانی و خانواده درمانی و مشاوره فردی در نقاط مختلف ایران از جمله اصفهان، تبریز، شیراز و تهران و مرکز مشاوره قیطریه ، شهرک غرب، شریعتی و غیره به مشاوره تخصصی می پردازند.

نظریه های اطلاعات – پردازش

یکی از اصلی ترین نظریه های مربوط به توضیح خواب دیدن عبارت از این است که خواب به ما اجازه می دهد تا تمامی اطلاعاتی را که در طول روز گذشته به دست آورده ایم را ادغام و پردازش کنیم.

برخی از متخصصان خواب بر این باورند که خواب یک محصول جانبی یا حتی یک بخش فعال از پردازش اطلاعات می باشد.

به دلیل اینکه ما در طول روز با اطلاعات و خاطرات مختلفی سر و کار داریم، ذهن های خواب ما در هنگام چرت زدن، منجر به ایجاد تصاویر، برداشت ها و داستانهایی برای مدیریت فعالیت صورت گرفته در درون ذهن ما می شود.

سایر نظریه های مربوط به رویاها

نظریه های دیگری هم در مورد صورت گرفتن و معنای رویاها بیان شده اند. موارد بیان شده در زیر، فقط تعداد محدودی از ایده های پیشنهاد شده می باشند:

  • یک نظریه بیان می دارد که رویاها عبارت از نتایج تلاش ذهن ما برای تفسیر محرک خارجی در طول خواب می باشند. برای مثال، ممکن است که صدا رادیو در مضمامین رویای ما وجود داشته باشد.
  • نظریه دیگری از استعاره کامپیوتر برای رویاها استفاده می کند.
  • بر اساس این نظریه، رویاها منجر به تمیز شدن پارازیت های موجود در مغز می شوند، که بیشتر شبیه عملیات تمیز کردن در یک کامپیوتر می باشد و منجر به نیرو بخشیدن به ذهن به منظور آماده شدن برای یک روز جدید می شود.
  • با این وجود، یک مدل دیگری بیان می کند که عملکرهای رویاها همانند یک روان درمانی می باشد. در این نظریه، فرد رویا بیینده قادر است تا در یک محیط ایمن، ما بین تفکرات و عواطف مختلف ارتباط برقرار کند.
  • یک مدل جدید در مورد رویا دیدن، شامل ترکیبی از نظریه های مختلف می باشد. فعال کردن ذهن منجر به ایجاد ارتباطات رها شده ما بین تفکرات و رویاها می شود، که از طریق عواطف فرد رویا بیننده راهنمایی می شود.

هنری دوید توریو[1] معتقد است که “رویاها عبارت از مبنای شخصیت های ما می باشند.”

نویسنده: کندرا چری[2]

آخرین به روز رسانی: 04 دسامبر 2018


[1] Henry David Thoreau

[2] Kendra Cherry


یک لیستی از اختلال های روان شناسی

عبارت اختلال روان شناسی در برخی مواقع برای اشاره به چیزی که بیشتر به عنوان اختلال روانی یا اختلال روان پزشکی شناخته می شود، مورد استفاده قرار می گیرد.

اختلال های روانی عبارت از علائم رفتاری یا روان شناسی می باشند که بر روی بخش های مهمی از زندگی تاثیر می گذارند.

این اختلال ها منجر به ایجاد ناراجتی برای فرد تجربه کننده علائم می شوند.

در حالی که لیست زیر یک لیست کامل از تمامی اختلال های روانی نمی باشد، ولی یک لیستی است که شامل گروه های اصلی از اختلال هایی می باشد که در راهنمای آماری و تشخیصی اختلال های روانی[1](DSM) قرار دارند.

آخرین چاپ از این راهنمای تشخیص عبارت از DSM-5 می باشد که در می سال 2013 انتشار یافته است. DSM


اختلال های رشد عصبی[2]


عبارت از جامع ترین سیستمیی می باشد که برای طبقه بندی اختلال های روانی مورد استفاده قرار می گیرد و معیارهای تشخیص استانداردی را ارائه می دهد.

اختلال های رشد عصبی عبارت از اختلال هایی می باشند که معمولا در طول دوره طفولیت، کودکی، یا نوجوانی تشخیص داده می شوند. این اختلال های روان شناسی شامل موارد زیر می باشند:

  • ناتوانی ذهنی[3] (یا اختلال رشد ذهنی) که قبلا به عنوان کندی ذهنی مورد اشاره قرار می گرفت.
  • این نوع از اختلال رشدی قبل از سن 18 سالگی ایجاد می شود و مشخصه آن عبارت از محدودیت هایی در عملکرد ذهنی و رفتارهای انطباقی می باشد.
  • محدودیت های مربوط به عملکرد ذهنی در اغلب موارد از طریق آزمون های IQ تشخیص داده می شوند؛
  • در صورتی که نمره IQ شما بین 70 تا 75 قرار بگیرد، نشان دهنده وجود یک محدودیت می باشد.
  • رفتارهای انطباقی عبارت از رفتارهایی هستند که شامل مهارتهای عملی و روزمره، همانند خود مراقبتی، ارتباط اجتماعی و مهارت های زندگی می باشند.
  • تاخیر رشد کلی[4] عبارت از تشخیص ناتوانایی های ذهنی در کودکانی می باشد که کمتر از 5 سال سن دارند.
  • چنین تاخیراتی مربوط به مهارت های شناختی، عملکرد اجتماعی، گفتاری، زبانی و حرکتی می باشند.
  • این مورد در اغلب مواقع به عنوان یک تشخیص آنی صورت گرفته بر روی کودکانی مشاهده می شود که برای شرکت کردن در آزمون های استاندارد IQ هنوز کوچک هستند.
  • زمانی که کودکان به یک سنی برسند که برای آزمون هوش استاندارد شده مناسب باشند، ممکن است که در آنها یک ناتوانی ذهنی تشخیص داده شود.
  • اختلال های ارتباطی[5] عبارت از مواردی هستند که بر روی توانایی استفاده، شناخت یا مشخص کردن زبان و گفتار تاثیرگذار هستند.
  • DSM-5 چهار زیر گروه را برای اختلال های ارتباطی تعریف کرده است: اختلال زبانی، اختلال صدای گفتاری، اختلال روانی در شروع کودکی (لکنت زبان داشتن) ، و اختلال ارتباط اجتماعی (عمل گرایانه).
  • اختلال طیف اوتیسم[6] که مشخصه آن مشکلات دائمی در تعامل اجتماعی و ارتباط ما بین حوزه های مختلف زندگی و همچنین یک الگوی محوری و تکراری از رفتارها می باشد.
  • DSM بیان می کند که علائم اختلال طیف اوتیسم باید در طول مرحله رشد اولیه صورت بگیرد و این علائم باید منجر به ایجاد نواقص قابل توجهی در حوزه های مهمی زندگی، شامل عملکرد اجتماعی و شغلی شود.
  • اختلال فزون کاری کمبود توجه[7] که مشخصه آن وجود داشتن الگوهای پایدار از تکانش های فزون کاری و / یا عدم توجه می باشد .
  • منجر به ایجاد اختلال در عملکرد فرد می شود و در دو یا چند مورد از بخش هایی همانند موقعیت های خانگی، کاری، مدرسه ای و اجتماعی صورت می گیرد.DSM-5
  • بیان کرده است که چند مورد از این علائم باید قبل از سن 12 سالگی وجود داشته باشند و این علائم باید یک تاثیر منفی بر روی عملکرد اجتماعی، شغلی یا آکادمیکی فرد داشته باشند.


دو قطبی و اختلال های وابسته[8]

اختلال دو قطبی از طریق تغییرات صورت گرفته در وضعیت روانی و همچنین تغییرات مربوط به سطوح فعالیت و انرژی مشخص می شود.

این اختلال در اغلب مواقع شامل تجربه کردن تغییراتی در حالت های روانی تشدید شده و دوره های افسردگی می باشد. چنین وضعیت های روانی تشدید شده می توانند به عنوان شیدائی یا شیدائی خفیف شناخته شوند.

معیار شیدایی و شیدائی خفیف DSM-5 در مقایسه با ورژن قبلی DSM ، شامل یک افزایش در تمرکز بر روی تغییرات صورت گرفته در سطح انرژی و فعالیت و همچنین تغییرات صورت گرفته در وضعیت روانی می باشد.

  • شیدائی[9] از طریق احساس هیجان زده شدن بیش از حد و حتی افراطی ایجاد می شود.
  • دوره های شیدائی در برخی مواقع از طریق احساسات مربوط به حواسپرتی، تحریک پذیری و اعتماد بیش از حد مشخص می شود.
  • همچنین افرادی که شیدائی را تجربه می کنند در معرض مشغول شدن در فعالیت هایی قرار می گیرند که پیامدهای طولانی مدت منفی برای آنها دارد، فعالیت هایی از قبیل قمار بازی و ولخرجی در خرید.
  • اتفاقات افسرده کننده[10] از طریق احساس ناراحتی عمیق، گناه، خستگی و تحریک پذیری مشخص می شوند.
  • افراد دارای اختلال دو قطبی ممکن است که در دوره افسردگی علاقه خودشان را نسبت به فعالیت هایی که قبلا از آن لذت می بردند از دست بدهند، با مشکلات خوابی مواجه شوند و حتی دچار تفکرات خودکشی شوند.

هر دو مورد اتفاقات دیوانه کننده (شیدا کننده) و افسرده کننده می توانند هم برای فردی که آنها را تجربه می کند و هم برای خانواده، دوستان و سایر افرادی که رفتارها و تغییرات روانی این افراد را مشاهده می کنند، ترسناک باشد.

خوشبختانه روش های درمان موثر و کارا، که در اغلب موارد شامل تجوز دارویی و روان درمانی می باشند، می توانند به افراد دارای اختلال دو قطبی کمک کنند که علائم خودشان را به صورت مناسبی مدیریت کنند.

اختلال های اضطرابی

اختلال های اضطرابی از طریق ترس، نگرانی، اضطراب و سایر اختلال های روانی بیش از حد و دائمی شناخته می شوند.

ترس شامل یک واکنش عاطفی نسبت به یک تهدید می باشد، چه در صورتی که این تهدید واقعی باشد یا فقط خود فرد چنین تهدیدی را احساس کند. اضطراب شامل یک پیشبینی می باشد که یک تهدیدی ممکن است در آینده اتفاق بیافتد.

در یکی از ارزیابی های چاپ شده در مجله آرشیوهای روان پزشکی عمومی[12] ، تخمین زده شده است که 18 درصد از افراد بزرگسال آمریکایی، حداقل در یکی از مراحل زندگی خودشان به یک اختلال اضطراب رنج دچار می شوند.

انواع اختلال های اضطرابی عبارتند از:

  • اختلال اضطراب عمومی شده[13] (GAD) که ویژگی بارز آن نگرانی شدید در مورد اتفاقات روزمره می باشد.
  • در حالی که برخی از استرس ها و نگرانی ها نرمال می باشند و حتی به عنوان بخشی رایجی از زندگی در نظر گرفته می شوند.
  • ولی GAD شامل نگرانی هایی می باشد که بیش از حد هستند و منجر به ایجاد تداخل در بهزیستی و عملکرد فرد می شود.
  • فوبیای مکانهای باز و شلوغ[14] که مشخصه آن عبارت از ترس بیش از حد از مکان های عمومی می باشد.
  • افرادی که چنین فوبیایی دارند در اغلب مواقع این ترس را دارند که در یک مجموعه ای که بیرون رفتن از آن مکان سخت می باشد، دچار حمله مزمن (صرع) شوند.

به دلیل وجود داشتن این ترس، اکثر افراد دارای فوبیای مکانهای باز و شلوغ در اغلب مواقع از رفتن به موقعیت هایی که احتمال تحریک شدن حمله اضطرابی در آنجا وجود دارد، اجتناب می کنند.

در برخی از موارد، این رفتار اجتنابی می تواند به یک حدی برسد که حتی فرد نتواند به تنهایی در خانه بماند.

  • اختلال اضطراب اجتماعی[15] یک اختلال روان شناختی رایجی می باشد که شامل ترس غیرعقلایی از مشاهده شدن و قضاوت شدن می باشد.
  • اضطرابی که در نتیجه این اختلال ایجاد می شود، می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای بر روی زندگی فرد داشته باشد و عملکرد وی در مدرسه، کار و سایر مجموعه های اجتماعی را با اخلال مواجه سازد.
  • فوبیاهای خاص[16] که شامل ترس بیش از حد از یک فرد یا موقعیت خاص موجود در محیط اطراف می باشد.
  • برخی از مثال های مربوط به فوبیاهای خاص رایج عبارت از ترس از حشرات، ترس از ارتفاع یا ترس از مارها می باشد.
  • چهار نوع اصلی فوبیاهای خاص شامل اتفاقات طبیعی (غرش آسمان، رعد و برق، طوفان)، بالینی (فرآیندهای پزشکی، فرآیند های دندان پزشکی، تجهیزات بالینی)، حیوانات (سگ ها، مارها، حشره ها) و موقعیتی (مکان های کوچک، خانه متروک، رانندگی) می باشند.
  • زمانی که افراد با یک شی یا موقعیت عمومی مواجه می شوند، ممکن است که تهوع، لرزش، ضربان شدید قلب و حتی ترس از مردن را تجربه کنند.
  • اختلال مزمن[17] یک نوع اختلال روان پزشکی می باشد که ویژگی بارز آن حمله های مزمنی می باشد که در اغلب موارد بدون هیچ نوع دلیل خاص منجر به  افسردگی فرد می شوند.
  • به همین دلیل، افراد دارای اختلال  مزمن در اغلب مواقع اضطراب را تجربه می کنند و تمایل دارند که احتمال صورت گرفتن حمله مزمن دیگری را از بین ببرند.
  • ممکن است که افراد شروع به اجتناب کردن از موقعیت ها و مجموعه هایی بکنند که در گذشته حملات مزمن صورت گرفته است یا ممکن است که در آینده چنین حمله ای صورت بگیرد.
  • این شرایط می تواند منجر به ایجاد اختلال در بخش های مختلفی از زندگی روزمره شود و انجام دادن کارهای روتین را به یک مورد مشکل تبدیل کند.
  • اختلال اضطراب جدایی[18] یک نوع اختلال اضطرابی می باشد که شامل مقادیر زیادی ترس یا اضطراب در مورد جدا شدن از موارد دلبستگی می باشد.
  • اغلب افراد با ایده اضطراب جدایی آشنا هستند، چرا که این مورد مربوط به ترس کودکان آنها نسبت به جدا شدن از والدینشان می باشد،  ولی کودکان و افراد بالغ می توانند این اضطراب را به صورت مناسبی تجربه کنند.
  • زمانی که علائم شدید می شوند و عملکرد نرمال فرد را با اختلال مواجه می سازند، ممکن است که اختلال اضطراب جدایی در افراد تشخیص داده شود.
  •   علائم مربوط به این نوع اختلال شامل ترس بیش از حد نسبت به جدا شدن از مراقبان یا سایر موارد دلبستگی می باشد.
  • فردی که از این علائم رنج می برد ممکن است که از  بیرون رفتن از خانه، رفتن به مدرسه یا ازدواج کردن اجتناب کند تا روابط عاطفی و دلبستگی های قبلی خودش را نگه دارد.

[1] Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders 

[2] Neurodevelopmental Disorders

[3] Intellectual disability

[4] Global developmental delay

[5] Communication disorder

[6] Autism spectrum disorder 

[7] Attention-deficit hyperactivity disorder

[8] Bipolar and Related Disorders

[9] Mania

[10] Depressive episodes

[11] Anxiety Disorders

[12] the Archives of General Psychiatry

[13] Generalized anxiety disorder

[14] Agoraphobia 

[15] Social anxiety phobia

[16] Specific Phobias

[17] Panic disorder

[18] Separation anxiety disorder

آسیب و اختلال های مربوط به عوامل استرس زا

آسیب و اختلال های مربوط به عوامل استرس زا شامل قرار گرفتن در معرض اتفاقات استرس زا یا آسیب زا می باشد.

این اختلال قبلا در قالب اختلال های اضطرابی قرار داشت، ولی در حال حاظر به عنوان یک گروه مستقل از اختلال ها در نظر گرفته می شود.

اختلال هایی که در این گروه قرار دارند عبارتند از:

  • اختلال استرس حاد[1] که از طریق ایجاد اضطراب شدید در طول یک ماه بعد از قرار گرفتن در معرض اتفاقات آسیب زا، همانند بلایای طبیعی، جنگ، تصادفات و دیدن یک مرگ و میر، مشخص می شود.
  • در نتیجه این اضطراب ممکن است که فرد علائم گسستگی را تجربه کند که شامل احساس تغییر واقعیت، عدم توانایی برای یادآوری جنبه های مهمی از یک اتفاق و وقفه های زمانی مهم مشخص در صورت اتفاق افتادن مجدد آسیب می باشد.
  • سایر علامت های مربوط به این اختلال می تواند شامل پاسخدهی عاطفی کاهش یافته، خاطرات ناراحت کننده از آسیب و مشکل داشتن در تجربه عواطف مثبت باشد.
  • اختلال های تعدیل[2] که می توانند در نتیجه پاسخ به یک تغییر اتفاقی، همانند طلاق گرفتن، از دست دادن شغل، خاتمه یافتن یک رابطه صمیمی ، یک جابجایی، یا برخی از موارد از دست دادن یا دلشستگی صورت بگیرد.
  • این نوع از اختلال روان شناسی می تواند بر روی هر دو مورد کودکان و بزرگسالان تاثیر بگذارد و علائم مشخص آن عبارت از اضطراب، تحریک پذیری، حالت افسرده، نگرانی، عصبانیت، ناامیدی و احساس انزوا و تنهایی می باشد.
  • اختلال استرس بعد از آسیب[3] می تواند بعد از تجربه شدن یک اتفاق استرس زا در زندگی ایجاد شود.
  • نشانه های PTSD شامل اتفاقات مربوط به تجربه مجدد یا ایجاد مجدد اتفاق، اجتناب از مواردی که افراد مربوط به یک اتفاق را به یاد می آورند، احساس گوشه گیری و داشتن تفکرات منفی می باشد.
  • کابوس های شبانه، اتفاق افتادن مجدد، افزایش عصبانیت، مشکل داشتن در تمرکز، واکنش وحشت زدگی اغراق آمیز و مشکلاتی در به یاد آوردن جنبه های مختلف مربوط به یک اتفاق از جمله علائم محتملی هستند که ممکن است افراد دچار شده به PTSD تجربه کنند.
  • اختلال دلبستگی واکنشی[4] می تواند در زمانی ایجاد شود که کودکان در طول سال های اولیه زندگی خودشان روابط و دلبستگی های مناسب و سالمی با مراقبان بزرگسال خودشان نداشته باشند.
  • علائم مربوط به این اختلال شامل دور شدن از مراقبان بزرگسال و اختلال های اجتماعی و عاطفی می باشد که در نتیجه الگوهای مربوط به مراقبت نامناسب و بی توجهی صورت می گیرد.

اختلال های گسستی

اختلال های گسستی عبارت از اختلال های روان شناختی هستند که شامل عدم ارتباط یا وقفه در جنبه های هوشیاری است که شامل هویت و حافظه می باشد.

اختلال های گسستگی شامل موارد زیر می باشند:

  • فراموشی گسستی[6] که شامل فراموش کردن آنی خاطره در نتیجه یک گسستگی می باشد.
  • در اکثر موارد، این مورد از دست دادن حافظه که می تواند کوتاه مدت باشد یا چندین سال به طول بکشد، در نتیجه برخی از آسیب های روان شناختی ایجاد می شود.
  • فراموشی گسستی یک موردی ساده تر از فراموشی ساده می باشد.
  • که این اختلال را دارند ممکن است که برخی از اطلاعات را در مورد اتفاقات به یاد بیاورند، ولی ممکن است که نتوانند برخی از اطلاعات محدود به یک دوره زمانی را به یاد بیاورند.
  • اختلال هویت گسستی[7]  که قبلا به عنوان اختلال شخصیت چندگانه شناخته می شد، شامل وجود داشتن دو یا چند هویت یا شخصیت می باشد.
  • هر یک از شخصیت ها روش منحصر به خودش را برای درک و تعامل با محیط دارند. افراد دچار شده به این اختلال یک سری مشکلاتی را در رفتار، حافظه، درک، پاسخ عاطفی و هوشیاری تجربه می کنند.
  • اختلال دگرسان بینی خود / دگرسان بینی محیط[8] که مشخصه آن تجربه کردن احساس خارج شدن از بدن خود (دگرسان بینی خود) و قطع ارتباط از محیط (دگرسان بینی محیط) می باشد.
  • افرادی که چنین اختلالی را دارند، در اغلب مواقع احساس غیرواقعی بودن یا قطع ارتباط غیراختیاری را از حافظه، احساسات و بخش هوشیار خودشان تجربه می کنند.

علائم بدنی و اختلال های مربوطه

این گروه که قبلا به عنوان یک زیر گروه در اختلال های جسمانی شکل قرار داشت، به عنوان علائم بدنی و اختلال های مربوطه شناخته می شود.

اختلال های علائم بدنی یک گروه از اختلال های روان شناسی می باشند که شامل علائم فیزیکی برجسته ای هستند که ممکن است یک علت فیزیکی قابل تشخیصی نداشته باشند.

برخلاف روش های قبلی مربوط به مفهوم بندی، این اختلال های بر مبنای نبود توضیح پزشکی برای علائم فیزیکی می باشند.

تشخیص فعلی بر روی تفکرات، احساسات و رفتارهای غیرنرمالی تاکید می کند که در پاسخ به این علائم صورت می گیرد.

اختلال های موجود در این گروه عبارتند از:

  • اختلال علامت بدنی[9] شامل وجود داشتن علائم فیزیکی می باشد که منجر به ایجاد مشکل برای یک عملکرد نرمال می شود.
  • وجود داشتن این علائم منجر به ناراحتی عاطفی و ایجاد مشکلاتی در زندگی روزمره می شود.
  • نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد عبارت از این مورد است که علائم بدنی نشان نمی دهند که فرد وانمود می کند دارای درد فیزیکی، خستگی یا سایر علائم می باشد.
  • در این وضعیت، علائم فیزیکی واقعی منجر به ایجاد اختلال در زندگی فرد نمی شوند، چرا که این وضعیت یک واکنش حدی و رفتارهای ایجاد شده می باشد.
  • اختلال اضطراب بیماری[10] یک اختلالی می باشد که مشخصه آن نگرانی بیش از حد در مورد داشتن شرایط بالینی غیرقابل تشخیص می باشد.
  • افرادی که چنین اختلال روانشناختی را تجربه می کنند، نگرانی بیش از حدی در مورد عملکرد و احساسات بدنشان پیدا می کنند و متقاعد می شوند .
  • یک بیماری جدی دارند یا در آینده به چنین بیماری دچار خواهند شد، و حتی زمانی که آزمایش های پزشکی منفی باشند هم نمی توانند از نگرانی خودشان خلاص شوند.
  • این تمایل به بیماری منجر به ایجاد اضطراب و ناراحتی قابل توجهی خواهد شد.
  • همچنین این مورد منجر به ایجاد تغییراتی در رفتارهایی از قبیل مراجعه به آزمایش / درمان بالینی خواهد شد و فرد از قرار گرفتن در موقعیت هایی که ریسک سلامتی بالایی دارند، اجتناب خواهد کرد.
  • اختلال تبدیل[11] شامل علائم حرکتی یا حسی می باشد که بدون هیچ نوع دلیل عصب شناختی یا بالینی مناسبی صورت می گیرد.
  • این اختلال در اکثر موارد بعد از یک آسیب فیزیکی واقعی یا استرس زا ایجاد می شود و حتی منجر به واکنش های فیزیکی و عاطفی می شود.
  • اختلال ساختگی[12] که قبلا یک گروه مجزایی بود و در حال حاضر در DSM-5 در گروه مربوط به علائم بدنی و اختلال های مربوطه قرار دارد.
  • یک اختلال ساختگی در زمانی صورت می گیرد که یک فرد به صورت هدفمند علائم بیماری را ایجاد کند، به چنین بیماری وانمود کند یا در بیان کردن علائم آن اغراق کند.
  • نشانگان مونچازون[13]، که در آن افراد وانمود به یک شرایط خاصی می کنند تا توجه بقیه را جلب کند، یکی از شدیدترین اختلال های ساختگی می باشد.

اختلال های تغذیه ای و غذایی

مشخصات اختلال های تغذیه ای شامل نگرانی بیش از حد در مورد وزن و الگوهای غذا خوردن اختلال آوری می باشد که یک تاثیر منفی بر روی سلامت فیزیکی و روانی دارد.

اختلال های تغذیه ای و غذایی که قبلا در چارچوب طفولیت و کودکی تشخیص داده می شدند، در DSM-5 به یک گروه مستقل تبدیل شده است.

انواع اختلال های تغذیه ای عبارتند از:

  • بی اشتهایی عصبی[15] که مشخصه آن مصرف غذای محدودی می باشد که منجر به کاهش وزن و داشتن یک وزن بسیار پایین برای بدن می باشد.
  • افرادی که چنین اختلالی را تجربه می کنند، همچنین نسبت به افزایش وزن ترس دارند و همچنین یک دید نادرستی نسبت به ظاهر و رفتار خودشان دارند.
  • پر اشتهایی عصبی[16] شامل حرص و ولع داشتن برای پرخوری و انجام دادن اقدامات جبرانی برای از بین بردن تاثیرات این پرخوری می باشد.
  • این رفتارهای جبرانی شامل استفراغ از طریق خود تحریکی، سوء استفاده از ضد یبوست ها و ادرار آورها و ورزش کردن بیش از حد می باشد.
  • اختلال نشخواری[17] که از طریق برگرداندن غذای قبلا جویده شده یا بلعیده شده به منظور انداختن به بیرون یا بلعیدن مجدد مشخص می شود.
  • بیشتر افرادی که به این اختلال دچارمی شوند، کودکان یا افراد بزرگسالی هستند که همچنین دارای تاخیر رشدی یا عدم توانایی ذهنی می باشند.
  • مشکلات دیگری که می توانند از این رفتار ایجاد شوند شامل از بین رفتن دندان، زخم های مری و سوء تغذیه می باشند.
  • ویار[18] که شامل اشتیاق داشتن به مواد غیر غذایی، همانند خاکریز، رنگ یا صابون، و مصرف آنها می باشد.
  • این اختلال بیشتر در کودکان و افراد دارای ناتوانی رشدی مشاهده می شود.
  • اختلال زیاده روی در خوردن غذا[19] که برای اولین بار در DSM-5 معرفی شد و شامل یک نوع زیاده روی در مصرف غذا می باشد به نحوی که فرد یک مقدار زیاد و غیر معمول از غذا را طی چندین ساعت می خورد.
  • این افراد نه تنها پرخوری می کنند، بلکه همچنین نمی توانند خوردن خودشان را کنترل کنند.
  • در برخی مواقع اختلال زیاده روی در خوردن غذا از طریق عواطفی همانند احساس خوشحالی یا اضطراب، خستگی یا بعد از یک اتفاق استرس زا تشدید می شود.

[1] Acute stress disorder

[2] Adjustment disorders

[3] Post-traumatic stress disorder

[4] Reactive attachment disorder

[5] Dissociative Disorders

[6] Dissociative amnesia

[7] Dissociative identity disorder

[8] Depersonalization/derealization disorder

[9] Somatic Symptom disorder

[10] Illness anxiety disorder

[11] Conversion disorder

[12] Factitious disorder

[13] munchausen syndrome

[14] Feeding and Eating Disorders

[15] Anorexia nervosa

[16] Bulimia nervosa

[17] Rumination disorder

[18] Pica

[19] Binge-eating disorder

اختلال های خواب – بیداری

اختلال های خواب عبارت از ایجاد اختلال در الگوهای خواب می باشد که منجر به ایجاد مشکل در عملکرد روزمره می شود و بر روی آن تاثیر می گذارد.

مثال های مربوط به اختلال های خوابی عبارتند از:

  • حمله خواب[1] عبارت از شرایطی می باشد که افراد یک نیاز غیرقابل جلوگیری به خواب احساس می کنند.
  • افرادی که حمله خواب را تجربه می کنند، ممکن است که به صورت ناگهانی از دست دادن کشش طبیعی عضلات را تجربه کنند.
  • اختلال بی خوابی[2] عبارت از عدم توانایی برای خوابیدن مناسب و کافی و خارج کردن خستگی از بدن می باشد.
  • در حالی که برخی از افراد در برخی از مراحل زندگی خودشان مشکلات و اختلال های خوابی را تجربه می کنند.
  • ولی بی خوابی در زمانی به عنوان یک اختلال در نظر گرفته می شود که همراه با ناراحتی یا نقایص قابل توجه در طول زمان بروز کند.
  • اختلال خواب آلودگی بیش از حد[3] عبارت از یک نوع اختلالی می باشد که ویژگی بارز آن خوابیدن بیش از حد در طول روز یا خوابیدن طولانی در شب می باشد.
  • افرادی که چنین ویژگی هایی را دارند، ممکن است در طول روز و در زمان های نامناسب، همانند کار و مدرسه، به خواب بروند.
  • افراد دارای اختلال خواب آلودگی بیش از حد علاوه بر احساس خواب آلودگی بیش از حد، همچنین ممکن است که اضطراب، مشکلات حافظه ای، از دست دادن اشتها، تفکر کُند و اختلال های مربوط به زمان بیدار شدن را تجربه کنند.
  • اختلال های خواب مربوط به تنفس کشیدن[4] عبارت از اختلال های می باشد که شامل نابهنجاری های تنفسی می باشد و ممکن است مواردی از قبیل گرفتگی تنفس یا خروپف شدید در طول خواب صورت بگیرد.
  • این مشکلات تنفسی می توانند در نتیجه توقف های مختصر در خواب ایجاد شوند و می توانند منجر به ایجاد مشکلاتی از قبیل بی خوابی و خواب آلودگی در طول روز شوند.
  • نابهنجاری های خوابی[5] شامل اختلال هایی می باشد که ویژگی آنها عبارت از صورت گرفتن رفتارهای غیرنرمال در طول خواب می باشد.
  • چنین اختلال هایی شامل راه رفتن در طول خواب، وحشت زدگی در طول خواب، صحبت کردن در طول خواب و غذا خوردن در طول خواب می باشد.
  • سندرم ناراحتی در پا[6] عبارت از یک نوع شرایط عصبی است که شامل داشتن احساس ناراحتی در پاها و اصرار شدید برای حرکت دادن پاها به منظور تسکین این دردها می باشد.
  • افرادی که چنین شرایطی دارند، ممکن است در نتیجه حرکت دادن بیش از حد پاهای خودشان احساس کشیدگی، وارفتگی، سوختگی و سایش را در پاهای خودشان احساس کنند که در نهایت منجر به ایجاد اختلال در خواب این افراد می شود

اختلال های خوابی که مربوط به یکی دیگر از اختلال های روانی می باشند و همچنین اختلال های خوابی که مربوط به شرایط بالینی عمومی می باشند، از DSM-5 حذف شده اند.

همچنین آخرین ورژن DSM بر روی وجود داشتن شرایط همزمان مربوط به هر یک از این اختلال های خواب – بیداری تاکید کرده است.

APA توضیح داده است که این تغییر “تاکیید می کند که افراد دارای یک اختلال خواب می باشند که نیاز به مراقبت بالینی مستقل از سایر اختلال های روانی و بالینی دارد؛

این مورد وجود داشتن تاثیرات دو طرفه و تعاملی ما بین اختلال های خوابی و اختلال های بالینی و روانی همزمان را مورد تایید قرار می دهد.”

اختلال های جدا کننده، انگیزشی – کنترلی و ارتباطی

اختلال های انگیزشی – کنترلی عبارت از اختلال هایی هستند که شامل عدم توانایی برای کنترل عواطف و رفتار ها می باشند و در نهایت منجر به آسیب دیدن خود فرد یا سایر افراد می شود.

این مشکلات مربوط به کنترل عاطفی و رفتاری، از طریق اقداماتی صورتی می گیرند که شامل تجاوز به حقوق دیگران.

برای مثال از بین بردن دارایی یا تعرض فیزیکی و / یا شامل اقداماتی می باشد که با هنجارهای اجتماعی، دستگاه های حاکمیتی و قوانین تضاد دارد.

انواع اختلال های تکانشی – کنترلی عبارتند از:

  • جنون دزدی[8] شامل عدم توانایی برای کنترل انگیزش های دزدی می باشد. افرادی که دارای جنون دزدی هستند .
  • در اغلب مواقع وسایلی را می دزدند که در واقعیت هیچ نیازی به آن ندارند یا دارای هیچگونه ارزش پولی نمی باشند.
  • افرادی که چنین شرایطی را دارند، قبل از انجام دادن دزدی یک نوع احساس تنش و فشار می کنند و بعد از دزدیدن احساس راحتی و قدردانی از خودشان را دارند.
  • جنون آتش افروزی[9] شامل شیفتگی و تمایل زیاد به آتش می باشد که در نتیجه آن فرد شروع به آتش زدن وسایلی می کند و خودش و سایر افراد را در یک وضعیت خطرناک قرار می دهد.
  • اختلال انفجار متناوب[10] در نتیجه عصبانیت و خشونتی ایجاد می شود که دارای طغیان کوتاه مدت می باشد و متناسب با موقعیت موجود نیست.
  • افرادی که چنین ویژگی دارند، ممکن است که اقدامات خشمیگنانه یا خشونت آمیز انفجاری را در پاسخ به دلخوری ها و ناکامی های روزمره نشان بدهند.
  • اختلال رفتاری[11] عبارت از شرایطی می باشد که در کودکان و نوجوانان زیر 18 ساله ای تشخیص داده می شود و فرد به صورت مرتب نسبت به هنجار های اجتماعی و حقوق سایر افراد تجاوز می کند.
  • کودکان دارای این اختلال نسبت به سایر حیوانات و افراد خشمگین می شوند، دارایی ها را خراب می کنند، دروغ می گویید و دزدی می کنند، و نسبت به سایر قواعد و قوانین تجاوز می کنند.
  • این رفتارها منجر به ایجاد مشکلات قابل توجهی در عملکرد آکادمیک، کاری یا اجتماعی افراد می شود.
  • اختلال مخالف و نافرمانی[12] قبل از سن 18 سالگی شروع می شود و مشخصه آن عبارت از مخالفت، تحریک پذیری، عصبانیت، خشمگینی و کینه جوئی می باشد.
  • هر چند که همه کودکان در برخی مواقع نافرمانی می کنند، ولی کودکان دارای اختلال مخالف و نافرمانی، تقریبا در تمامی زمان ها از برآورده کردن درخواست های بزرگترها امتناع می کنند .
  • برای آزار و اذیت دیگران یک سری اقداماتی را انجام می دهند.

[1] Narcolepsy

[2] Insomnia disorder

[3] Hypersomnolence disorder

[4] Breathing-related sleep disorders 

[5] Parasomnias

[6] Restless legs syndrome

[7] Disruptive, Impulse-Control, and Conduct Disorders

[8] Kleptomania

[9] Pyromania

[10] Intermittent explosive disorder

[11] Conduct disorder

[12] Oppositional defiant disorder

سایت “کانون مشاوران ایران” به عنوان مرجع روانشناسی، همواره در کنار شماست. متخصص زوج درمانی و خانواده درمانی و مشاوره فردی در نقاط مختلف ایران از جمله اصفهان، تبریز، شیراز و تهران و مرکز مشاوره قیطریه ، شهرک غرب، شریعتی و غیره به مشاوره تخصصی می پردازند.

اختلال های مربوط به مواد و اعتیاد آورها

اختلال های مربوط به مواد شامل استفاده و سوء استفاده از مواد مختلفی همانند کوکائین، متامفتامین، مواد افیونی، و الکل می باشد.

این اختلال ها می تواند شامل شرایط ایجاد شده از طریق مواد باشد که می تواند در تشخص های مختلف مربوط به مسمومیت، ترک، ایجاد روان پریشی، اضطراب و روان آشفتگی مشخص شود.

مثال های مربوط به اختلال مواد عبارتند از:

  • اختلال های مربوط به الکل[1] شامل مصرف الکل می باشد که پرمصرف ترین مواد (که به صورت متعددی در مصرف آن اوردوز می شود) در ایالات متحده می باشد.
  • اختلال های مربوط به حشیش[2] شامل علائمی از قبیل مصرف بیش از حد، احساس عدم توانایی برای متوقف کردن مصرف این مواد و ادامه دادن به مصرف با وجود تاثیرات مضر آن در زندگی فرد می باشد.
  • اختلال مصرف مواد استنشاقی[3] شامل استنشاق کردن بخار مربوط به موادی از قبیل رنگ ها و حلال ها می باشد.
  • افراد دارای این شرایط همانند افراد مبتلا به سایر اختلال های مربوط به مواد، تمایل به مصرف این مواد را تجربه می کنند و کنترل کردن یا متوقف کردن مصرف به سختی امکان پذیر می باشد
  • اختلال مصرف محرک[4]  عبارت از یک گروه جدید در DSM-5 می باشد که شامل استفاده از محرک هایی همانند مت، آمفتامین و کوکائین می باشد.
  • اختلال مصرف تنباکو[5] که مشخصه آن علائمی از قبیل مصرف تنباکو بیشتر از حد مورد نظر، سخت بودن کمتر کردن مصرف یا  متوقف کردن، تمایل داشتن برای مصرف آن، و مواجه شدن با تاثیرات اجتماعی مضر در نتیجه مصرف تنباکو می باشد.

DSM-5 در این گروه شامل اختلال قماربازی هم می باشد. انجمن روان پزشکی آمریکا[6] بیان کرده است که این تغییر ” نشان دهنده شواهد سازگار و در حال افزایشی می باشد.

برخی از رفتارها، همانند قمار بازی، منجر به فعال سازی سیستم قدردانی مغز می شوند که تاثیرات مشابهی با داروهای سوء مصرف شده دارند و علائم اختلال قمار بازی، با علائم اختلال های مصرف مواد تا یک حد خاص مشابه می باشند.”

اختلال های شناختی – عصبی

اختلال های شناخت عصبی از طریق نقایص ایجاد شده در عملکرد شناختی مشخص می شوند. این اختلال ها شامل شناخت معیوب که در زمان تولد یا مراحل اولیه زندگی وجود دارند، نمی باشد.

انواع اختلال های شناختی عبارتند از:

  • روان آشفتگی[8]، که همچنین به عنوان وضعیت اغتشاش آمیز شناخته می شود .
  • در طول یک دوره زمانی کوتاه مدت (معمولا چند ساعت یا چند روز) ادامه پیدا می کند و مشخصه آن اختلال در توجه و هوشیاری می باشد.
  • اختلال های شناختی – عصبی عمده و خفیف[9] که ویژگی اصلی آن کاهش شناخت در یک یا چند بخش است که شامل حافظه، توجه، زبان، یادگیری و ادراک می باشد.
  • این اختلالات شناختی می توانند از طریق یک سری از شرایط بالینی ایجاد شوند که شامل بیماری آلزایمر، عفونت HIV، بیماری پارکینسون، مصرف مواد / دارو، بیماری عروقی، و سایر موارد می باشند.

اختلال های شخصیتی

اختلال های شخصیتی از طریق الگوی پایداری از تفکرات، احساسات و رفتارهای ناسازگاری مشخص می شود که می توانند منجر به وارد شدن آسیب های جدی به روابط و سایر حوزه های زندگی شوند.

انواع اختلال های شخصیتی عبارتند از:

  • اختلال شخصیتی ضد اجتماعی[11] که مشخصه آن عدم توجه دائمی به قوانین، هنجارهای اجتماعی و حقوق سایر افراد می باشد.
  • افرادی که به این اختلال های دچار می شوند، معمولا علائم بیان شده را در دوران کودکی نشان می دهند، به سختی می توانند با سایر افراد همدردی کنند و به دلیل رفتارهای مخرب خودشان پشیمان نمی شوند.
  • اختلال شخصیتی اجتنابی[12] شامل ممانعت های اجتماعی شدید و حساسیت نسبت به طرد شدن می باشد.
  • چنین احساسات ناایمنی می توانند به ایجاد مشکلات قابل توجهی در زندگی و عملکرد روزمره فرد منجر شوند.
  • اختلال شخصیتی حدی[13] که دارای علائمی از قبیل تحریک پذیری عاطفی، روابط میان فردی ناپایدار و شدید، خود تصویری ناپایدار، و رفتارهای تکانشی می باشد.
  • اختلال شخصیتی وابسته[14] که شامل الگوهای مزمن مربوط به جدایی از ترس و نیاز شدید به مراقبت می باشد.
  • افرادی که چنین اختلالی دارند در اغلب مواقع یک سری رفتارهایی انجام می دهند که برای  ایجاد اقدامات مراقبتی در دیگران طراحی شده است.
  • اختلال شخصیتی نمایشی[15] مربوط به الگوهای عاطفی و رفتار های جلب کننده توجه حدی می باشد.
  • افرادی که چنین شرایطی دارند در مجموعه هایی که مورد توجه قرار نمی گیرند، احساس ناراحتی می کنند.
  • عواطف خودشان را به سرعت تغییر می دهند، و ممکن است که یک سری رفتارهای نامناسب اجتماعی انجام بدهند که فقط به منظور جلب توجه سایر افراد می باشد.
  • اختلال شخصیتی خود شیفتگی[16] مربوط به الگوهای پایدار از خود تصویری اغراق شده، خود محوری، و همدلی سطح پایین می باشد.
  • افرادی که چنین ویژگی دارند تمایل دارند که علاقمندی بیشتری نسبت به خودشان داشته باشند و به سایر افراد کمتر توجه می کنند.
  • اختلال شخصیتی وسواس فکری – عملی[17] عبارت از الگوی فراگیر مربوط به مشغولیت نسبت به فرمانبرداری، کمال گرایی، عدم انعطاف پذیری و کنترل روانی و میان فردی می باشد.
  • این شرایط یک شرایط متفاوتی نسبت به اختلال وسواس فکری – عملی (OCD) می باشند.
  • اختلال شخصیتی پارانویایی[18] از طریق عدم اعتماد به سایر افراد، و حتی خانواده، دوستان و شریک های عاطفی مشخص می شود.
  • افرادی که چنین اختلالی دارند، فکر می کنند که سایر افراد بدخواه می باشند، حتی در صورتیکه هیچ نوع مدرک یا توجیحی در این مورد نداشته باشند.
  • اختلال شخصیتی اسکیزوید[19] (مبتلا به اختلال روانی و جنون گوشه گیری) علائمی را شامل می شود که برای مثال می توان به  جدا شدن از روابط اجتماعی اشاره کرد.
  • افرادی که چنین اختلالی را دارند، به سمت زندگی های درونی خودشان حرکت می کنند و در اغلب موارد  نسبت به روابط بی توجه هستند این افراد به صورت عمومی نبود .
  • اظهار عاطفی را نشان می دهند و می توانند به صورت افراد سرد و کناره گیر باشند.
  • اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی گونه[20] شامل عدم رعایت هنجار های موجود در صحبت، رفتارها، ظاهر و تفکرات می باشد.
  • افرادی که چنین تفکراتی را دارند .ممکن است که عقاید عجیب و غریبی را تجربه کنند یا جادویی اندیشی داشته باشند و در ایجاد روابط با مشکلاتی مواجه شوند.

توصیه ای برای داشتن زندگی بهتر

اختلال های روان شناختی می توانند منجر به ایجاد مشکلاتی در عملکرد روزمره، روابط، کار، مدرسه و سایر حوزه های مهم شوند.

با این وجود افراد با استفاده از تشخیص و درمان مناسب می توانند از این علائم بهبود پیدا کنند و روش های مقابله ای مناسبی را مورد استفاده قرار دهند.

نویسنده: کندرا چری[21] – ویرایش شده توسط: استون گنز[22]

آخرین به روز رسانی: 20 نوامبر 2018


[1] Alcohol-related disorders

[2] Cannabis-related disorders

[3] Inhalant-use disorder

[4] Stimulant use disorder

[5] Tobacco use disorder

[6] The American Psychiatric Association

[7] Neurocognitive Disorders

[8] Delirium

[9] Major and mild neurocognitive disorders

[10] Personality Disorders

[11] Antisocial personality disorder

[12] Avoidant personality disorder

[13] Borderline personality disorder

[14] Dependent personality disorder

[15] Histrionic personality disorder

[16] Narcissistic personality disorder

[17] Obsessive-compulsive personality disorder

[18] Paranoid personality disorder

[19] Schizoid personality disorder

[20] Schizotypal personality disorder

[21] Kendra Cherry

[22] Steven Gans, MD