جواب توهین | واکنش حرفه ای به بی احترامی و تحقیر دیگران

جواب توهین، واکنش درست به بی احترامی و تحقیر دیگران

جواب توهین و بی احترامی به دیگران را باید چطور بدهیم؟ زمانی که کسی به شما توهین می کند جواب بی احترامی او را چطور می دهید؟ بی احترامی از جانب دیگران در موقعیت های مختلف به وجود می آید و به موقعیت و شرایط خاصی بستگی ندارد، به عنوان مثال می توانید در محیط مدرسه، محیط کار و یا خانواده مورد بی احترامی قرار بگیرید.

در صورتی که شما نمی دانید در پاسخ به رفتار آن ها چه واکنشی نشان دهید یا به صورت پرخاشگری جواب بی احترامی آن ها را بدهید چیزی را حل نکرده اید این رفتار شما نه تنها تنش و جر و بحث را حل نکرده است بلکه باعث شدت یافتن بی احترامی شود و تنش را افزایش می دهد.

در ادامه این مقاله می خواهیم در مورد نحوه برخورد صحیح با بی احترامی دیگران بپردازیم  البته این موضوع تا حدودی به خودشناسی شما مربوط می شود و می توانید در این زمینه با روانشناس متخصص مشورت کرده و از او راهنمایی بخواهید.

چطور جواب توهین و به بی احترامی واکنش نشان دهیم؟

راهبرد اصلی این است تا جایی که امکان دارد از به وجود آمدن اختلاف و درگیری و جر و بحث با افراد پرهیز کنید زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که دیگران چطور رفتاری داشته باشند و تنها چیزی که در دست شماست و آن را می توانید کنترل کنید رفتار خودتان می باشد.

بنابراین در برابر تحقیر و توهین دیگران بهتر کار این است که واکنش صحیح را یاد بگیرید و خودتان را آماده کنید تا برخورد مناسبی داشته باشید، اما بهترین واکنش در برابر بی احترامی چه چیزی می باشد؟ آیا جواب توهین را باید با توهین داد؟

زمانی که فردی به شما بی احترامی کرد ابتدا باید سعی کنید علت بی احترامی را بفهمید و بدانید که به چه علتی به شما بی احترامی کرده است زیرا ممکن است اشتباه گرفته و یک سوء تفاهم باشد و بتوانید با یک گفتگو ساده مسئله را به درستی حل کنید.

در این شرایط به سرعت نباید واکنش نشان دهید زیرا ممکن است از رفتارتان بعدا پشیمان شوید شما باید کمی مکث کنید و قبل از آن که حرفی بزنید افکارتان را جمع بندی کنید تا بتوانید عکس العمل صحیح و درستی داشته باشید در این خصوص می توانید بر روی روابط ارتباطی و روابط اجتماعی خود کار کنید تا به بهترین نحو پاسخ دهید.

  1. خودتان را جای طرف مقابل بگذارید

بهتر است در زمینه روانشناسی انسان ها مقداری اطلاعات کسب کنید و در آن خصوص آگاهی خودتان را افزایش دهید، هنگامی که با کسی بر سر موضوع و مسئله ای به مشکل برخوردید به او اجازه دهید تا از خود دفاع کند و با یکدیگر در مورد آن موضوع حرف بزنید، در صورتی که تنها شما از موضع خود دفاع کنید و به طرف مقابل تان اجازه ندهید حرفش را بزند در این خصوص احتمال دارد مورد بی احترامی قرار بگیرید و شما باید در این شرایط به گونه ای رفتار کنید که دیگران اجازه ندهند به شما بی احترامی یا توهین کنند.

زمانی که به شما توهین شد بهتر است خودتان را جای دیگر مقابل بگذارید و فکر کنید اگر جای او بودید چه واکنشی نشان می دادید و چه برخوردی می کردید، در این موقعیت بهتر است هر دو جانب را در نظر بگیرید و تنها به خودتان فکر نکنید، زمانی که به طرف مقابل فکر کنید ممکن است به این نتیجه برسید که دو طرف ماجرا حق دارند و در بعضی موارد نمی توان مقصر قطعی را مشخص کرد.

  1. جواب توهین، واکنش سریع نداشته باشید

در زمانی که مورد توهین و بی احترامی قرار گرفته اید داشتن واکنش صحیح و مناسب کار سختی می باشد، زیرا همه چیز به خودتان بستگی دارد شما می توانید به صورت حرفه ای پاسخ طرف مقابل تان را بدهید و یا به گونه ای جواب بدهید که بعدا پشیمان شده و از رفتار و واکنش خود ناراضی باشید.

زمانی که به شما بی احترامی شد و مورد توهین قرار گرفتید چند ثانیه مکث کنید و هیچ واکنشی را نشان ندهید و در مورد اتفاقی که باعث شده به شما بی احترامی شود فکر کنید و آن اتفاق را در ذهن خود مرور و جمع بندی کنید تا بدانید باید چطور با فرد متقابل رفتار کنید و چه واکنشی نشان دهید و دلیل بی احترامی که به شما شده چه بوده است، به عنوان نمونه اگر رفتار صحیح در محیط کار داشته باشید می تواند جلوی بسیاری از تنش ها و درگیری هارا بگیرد و شما بتوانید با آرامش مسئله را حل نمایید.

  1. غافل گیر نشوید

قبل از این که مسئله را بیان کنید خودتان را برای هر برخوردی با آن آماده کنید در صورتی که به شما بی احترامی و توهین شد تعجب نکنید و سعی کنید بهترین واکنش را داشته باشید، ممکن است زمانی که مسئله با یکی مطرح شد آن شخص حالت تدافعی به خود بگیرد و در این موقعیت شما به درستی نتوانید واکنش نشان دهید.

یکی از راه هایی که می توانید واکنش مناسبی داشته باشید این است که موضوع را با شخصی که به او اعتماد کامل دارید در میان بگذارید و هیجانات خودتان را از این طریق کنترل کنید زیرا گر این کار را انجام دهید باعث می شود تا بر خودتان تسلط داشته باشید و واکنش صحیح و معقولی داتشه باشید.

زیرا در این شرایط همه افراد سالم نیستند بعضی آن ها ممکن است از نظر روانی مشکل داشته باشنند و نیاز باشد تا به رفتار درمانی مراجعه کنند تا بهبود یابند.

۴٫ قبل از دادن جواب توهین، حساب شده عمل کنید

در صورتی که احساس کردید ممکن است مورد بی احترامی قرار بگیرید در این صورت حرف هایی که قرار است با طرف مقابل تان درمیان بگذارید فکر کنید و به گونه ای با او رفتار کنید که باعث توهین و بی احترامی به باو نشوید، سعی کنید دو پهلو و نا مفهوم با او حرف نزنید و به طور صادقانه و واضح منظور خودتان را بیان کنید تا سوء تفاهم پیش نیاید و بر مشکل شما افزوده نشود.

هم چنین به مسائلی که قبلا شما را ناراحت کرده است ولی به این موضوع مربوط نمی شود بیان نکنید، شما باید موضوع اصلی را در نظر بگیرید و به حاشیه ها توجهی نکنید زیرا در این صورت نخواهید توانست واکنش صحیح داشته باشید و به نتیجه مناسبی برسید.

باید این نکته را در نظر بگیرید در صورتی که مورد بی احترامی قرار گرفته ای و طرف مقابل به صورت نادرست و با بی احترامی با شما حرف می زند در این شرایط بی تفاوت نباشید و سعی کنید با آرامش و مودبانه پاسخ او را بدهید زیرا در این صورت جواب طرف مقابل تان را به درستی داده اید و هم به او بی احترامی نکرده اید.

۵٫ واکنش تهاجمی نداشته باشید

زمانی که می خواهید مسئله ای را با کسی در میان بگذارید باید به گونه ای مسئله را بیان کنید که طرف مقابلتان گارد نگیرد و به صورت تهاجمی با شما برخورد نکند در این خصوص باید با او ابراز همدردی کنید و نشان دهید که او را درک می کنید،  هم چنین باید تلاش کنید سخنان خود را به صورت مودبانه بیان کنید زیرا در این خصوص صحبت های شما حالت تهاجمی نخواهد داشت و مورد بی احترامی قرار نمی گیرید.

هم چنین باید این نکته را در نظر بگیرید و هرگز با بی عدالتی با موضوع برخورد نکنید زیرا در این خصوص خیالتان راحت است که شما عدالت را رعایت کرده اید و دیگران با رفتار نادرست شان باعث به وجود آمدن این تنش و بی عدالتی شده اند.

۶٫جواب توهین، سازگاری با محیط

همه افرادی که باهوش و زیرک می باشند در زندگی شان موفق نیستند افرادی که انعطاف پذیر هستند و خودشان را با ناملایمات زندگی سازگار کرده اند به خوبی می توانند به موفقیت برسند و شما نباید به خاطر بی احترامی و توهین های دیگران دست از تلاش بردارید و در جهت بهبود زندگی تان تلاشی نداشته باشید بلکه باید در این زمینه انعطاف پذیر باشید و به خوبی خودتان را با شرایط مختلف سازگار کنید اگر رفتاری بر خلاف این داشته باشید نمی توانید به جلو پیش بروید بنابراین بسیار مهم است تا در محیط کار هماهنگی و انعطاف پذیری داشته باشید تا پیشرفت کنید و به موفقیت برسید.

هم چنین زمانی که می دانید طرف مقابل تان حرف هایی که بیان می کند بدون قصد می باشد و منظور بدی ندارد و فقط منظورش را نمی تواند به درستی برساند در این شرایط بهتر است مسئله را پررنگ تر نکنید و تا جایی که امکان دارد روابط انسانی را سخت نگیرید و با آن موضوع به راحتی کنار بیایید.

برای این که با دیگران رفتار درستی داشته باشید و به خوبی با آن ها در تعامل باشید بهتر است از مشاور متخصص کمک بگیرید تا در برابر رفتار های دیگران واکنش های صحیحی داشته باشید زیرا واکنش در برابر بی احترامی نیاز به آمادگی قبلی می باشد و فرد باید مهارت های ارتباطی را به درستی آموزش ببیند در غیر این صورت رفتارهای پرخاشگرانه ای خواهد داشت.

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

با کمک گرفتن از خدمات روانشناسی می توانید مهارت های زندگی و ارتباطی را به خوبی بیاموزید این طور خواهید توانست در ارتباط اجتماعی با دیگران موفق تر باشید و بتوانید با دیگران رفتار مناسبی داشته باشید و جواب توهین دیگران را به درستی و بدون ایجاد دلخوری بیشتری بدهید.

اگر به هر دلیلی امکان مشاوره حضوری به روانشناس را ندارید می توانید از مشاوره تلفنی استفاده کنید زیرا در این صورت در هزینه و وقت شما صرفه جویی شده است و می توانید انتخاب بهتری داشته باشید، مرکز مشاوره ستاره ایرانیان این امکان را به شما داده است تا بتوانید هر کجا که هستید با روانشناس تماس گرفته و مشکلات خود را با آن ها در میان بگذارید.

منبع : جواب توهین | واکنش حرفه ای به بی احترامی و تحقیر دیگران

کنترل استرس | بهترین روش های غلبه بر استرس که به شما نمی گویند

کنترل استرس، بهترین روش های غلبه بر استرس + بررسی علائم

کنترل استرس چه اهمیتی دارد؟ آیا می توان استرس را مدیریت کرد؟ آیا میزان استرس در هر موقعیتی مضر می باشد و یا استرس مفید و لازم هم وجود دارد؟ استرس به فشار روانی بیش از تحمل فرد گفته می شود که از بیرون اتفاق می افتد و منشأ درونی ندارد، امروزه در زندگی چالش های بسیاری به وجود می آید و به همین دلیل بسیاری از افراد درگیر استرس می شوند، گاهی اوقات ممکن است شدت استرس بسیار زیاد باشد و آسیب های جسمانی و روانی را ایجاد کند در این حالت بر روی موقعیت های اجتماعی، شغلی، تحصیلی و سایر جنبه های زندگی تاثیر منفی می گذارد.

در این خصوص توصیه می شود تا از روانشناس متخصص کمک بگیرید تا در این زمینه راهکارهای لازم را در اختیار شما قرار دهد و با استفاده از تکنیک های رفتاری سعی کنید  استرس تان را کاهش دهید و در صورتی که در خصوص کنترل استرس نیاز به کمک دارید می توانید از خدمات مشاوره کنترل استرس و کاهش اضطراب استفاده نمایید.

 استرس چیست و چه دلایلی دارد؟

به هر گونه از عوامل استرس زای محیطی، استرس گفته می شود که به تجربه علائم اضطرابی در انسان می انجامد، با توجه به تفاوت های فردی استرس های زندگی هر فرد با دیگری متفاوت می باشد و به عبارتی آن چه که باعث اضطراب در یک شخص می شود ممکن است در فرد دیگر هیچگونه نگرانی ایجاد نکند.

بر اساس بررسی های انجام شده برخی از عوامل مهمترین استرس های زندگی می باشند که بسیاری از افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و در بسیاری موارد زمینه ساز بروز اختلالات روانشناختی می باشد، از جمله آسیب زا ترین استرس ها می توان به مواردی مانند جدایی والدین در سنین پایین، طلاق گرفتن یا هر گونه جدایی عاطفی، از دست دادن شغل، شکست تحصیلی و مرگ عزیزان اشاره کرد.

کنترل استرس، علائم و پیامدهای استرس چیست؟

استرس فشار روانی است که به دلیل چالش های زندگی و عوامل بیرونی در فرد به وجود می آید در حالتی که این نیروی روانی بیش از تحمل فرد باشد باعث به وجود آمدن استرس در او می شود، البته باید توجه داشته باشید که استرس همیشه و به هر مقدار بد نمی باشد، در صورتی که استرس باعث شود فرد در شرایط سخت عملکرد بهتری داشته باشد، مفید است و باعث پیشرفت فرد می شود. استرس زمانی مضر و آسیب زا می باشد که به صورت مداوم باشد و بر عملکرد فرد تاثیر منفی می گذارد.

در صورتی که فرد دچار استرس می شود در حالت روانی علائم گوناگونی نشان داده می شود برخی از آن ها در زیر بیان شده اند:

  • تفکرات نگران کننده
  • التهاب بدن
  • تکرار ادرار
  • تغییرات خلق و خو
  • کم طاقتی و از دست دادن صبر و تحمل
  • خستگی جسمانی و روانی
  • اختلال در خواب
  • تعریق بیش از حد
  • تغییر وزن و اشتها
  • اختلال در تمرکز حافظه

اگر شدت استرس بالا رود ممکن است فرد در آینده به بیماری MS مبتلا شود.

مراحل استرس

استرس دارای سه مرحله می باشد در مرحله اول فرد وارد دوره اخطار می شود، زمانی که خبر ناگوار و هیجان انگیزی به فرد داده می شود در ابتدا او این خبر را برای خود تفسیر و معنا می کند، در مرحله بعد اگر خبر ناراحت کننده باشد فرد برای پذیرش آن مقاومت می کند و آن خبر را انکار می کند و این مرحله تا زمانی ادامه دارد که فرد برای پذیرش آن آمادگی داشته باشد و این مرحله احتمال دارد ساعت ها و یا روزها طول بکشد.

زمانی که فرد با این خبر کنار آمد و آن را پذیرفت وارد دوره فرسودگی می شود و در این مرحله بدن فرد آسیب پذیر می شود و ممکن است که افسردگی، وسواس، پرخاشگری، عصبانیت، پیری زودرس، سردرد، فشار خون بالا، سکته قلبی و غیره مبتلا گردد.

کنترل استرس، چه عواملی استرس زا هستند؟

در زندگی امروزه علت های مختلفی برای بروز استرس در فرد وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کمال گرایی افراطی
  • احساس مسئولیت و واکنش زیاد نسبت به نتایج منفی کارهای خود
  • نگرش منفی نسبت به خود و دیگران
  • واکنش بیش از حد به محرک های تهدید آمیز
  • عوامل ژنتیکی و ارثی
  • عوامل محیطی مثل سروصدا و مشکلات مالی

در این شرایط باید به تفاوت استرس و اضطراب توجه نمایید و تفاوت آن ها را شناسایی کنید، برای شناخت آن ها باید این نکته را در نظر بگیرید که علت استرس بیرونی و مشخص می باشد و فرد می داند به چه دلایلی دچار استرس شده است و اما دلیل و منشأ اضطراب در درون فرد می باشد و علت اصلی نگرانی و دلشوره به صورت  واضح مشخص نشده است.

راهکارهای کنترل استرس

برای مدیریت و کنترل کردن استرس راه های گوناگونی وجود دارد که در صورتی که آن ها را به کار بگیرید می توانید تا حدودی استرس تان را کنترل نمایید، در گام اول باید به خودتان ایمان داشته باشید و مطمئن شوید که می توانید استرس تان را به خوبی مدیریت کنید، اگر به توانایی خود برای کنترل استرس ایمان نداشته باشید در این صورت تلاش های شما بی فایده خواهد و نتیجه بخش نمی باشد.

در ادامه این مقاله راهکارهای عملی برای کنترل استرس بیان می کنیم در کنار این راهکارها می توانید از روانشناسان متخصص مشاوره بگیرید و با اجرای تکنیک های روانشناسان می توانید استرس را کنترل کنید و گرفتار پیامدهای آن نشوید.

  1. کارهایتان را الویت بندی کنید

باید برای خودتان برنامه ای منظم بچینید و کارهای خودتان را الویت بندی کنید، کارهایی که احساس می کنید اهمیتی ندارند و انجام آن ها لازم و ضروری نمی باشد و باعث به وجود آمدن استرس در شما می شود بهتر است آن ها را حذف کنید و سعی کنید کارهای نیمه کاره تان را به اتمام برسانید، در این حالت به زندگی تان نظم خواهید داد و تا حد زیادی استرس شما کاهش می یابد.

  1. کنترل استرس، از حمایت دیگران استقبال کنید

در صورتی که خانواده و دوستان از شما حمایت کنند تحمل شرایط استرس زا برای شما راحت تر خواهد شد و بهتر می توانید با این موضوع کنار بیایید، هم چنین کسانی که شما را حمایت می کنند ممکن است تجربه های مشابه ای داشته باشند و به خوبی بتوانند در این خصوص شما را راهنمایی کنند، در حقیقت کسانی که از شما حمایت می کنند و پشتیبان شما می باشند باعث می شوند تا این دوره را به سلامت و خوبی پشت سر بگذارید و موفق باشید.

  1. خواب کافی و خوب داشته باشید

بر اساس تحقیقات انجام شده افرادی که خواب کافی و با کیفیتی ندارند بیشتر در معرض استرس قرار می گیرند و به همین دلیل توصیه می شود که روزانه ۸ ساعت خواب کافی داشته باشید و کارهایی که مانند گوش دادن موزیک ملایم، خواندن کتاب های لذت بخش، حمام آب گرم را انجام دهید زیرا باعث افزایش کیفیت خوابتان می شود و در صورت امکان در جایی بخوابید که هیچ نور و صدایی وجود نداشته باشد در صورتی که قبل از خواب استرس داشتید و نگران بودید موضوعاتی که باعث نگرانی شما شده است را در کاغذ بنویسید و با خودتان بگویید مسائلی که باعث نگرانی شده است را در زمان مناسب حل خواهم کرد.

  1. ورزش کنید

یکی از راه هایی که به وسیله آن می توانید استرس تان را کاهش دهید ورزش کردن می باشد و هم چنین ورزش باعث افزایش اعتماد به نفس شما می شود، با ورزش کردن هورمون سروتونین که شادی آور است در بدن آزاد شده و فرد می تواند به درستی استرسش را مدیریت کند.

هم چنین برای کاهش استرس می توانید از تمرینات آرام بخشی مانند یوگا، ماساژ، پیاده روی و شنا و نقاشی کشیدن استفاد کنید و حالتی که استرس شدیدی دارید چند بار نفس عمیق بکشید تا تاثیر آن را در کاهش استرس تان مشاهده کنید.

  1. در زندگی خود هدف داشته باشید

هدف داشتن در زندگی و پذیرفتن چالش های آن یکی از راه های کاهش استرس می باشد، شما باید برای خود آینده ای روشن و واقع بینانه در نظر بگیرید. در صورتی که کمال گرایی افراطی باعث می شود تا در رسیدن به اهدافتان با مشکلات و چالش هایی رو به رو شودی که استرس های زیادی برای شما داشته باشد، بنابراین باید آینده ای که برای خودتان در نظر می گیرید مثبت و بر اساس واقعیت های زندگی باشد.

  1. مواد غذایی مناسب برای کنترل استرس

در طول روز برای این که استرس کمتری داشته باشید و آن را کنترل کنید می توانید از مواد غذایی، عرقیجات و داروهای گیاهی استفاده کنید، در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:

  • دمنوش بابونه
  • عود های آرامش بخش
  • بو کردن عطر اسطوخودوس
  • مصرف میوه هایی مانند هلو و بلوبری
  • مصرف غلات
  • ماهی
  • گوشت قرمز
  • تخم مرغ

هم چنین این نکته را در نظر بگیرید که مصرف مواد کافئین دار را کاهش دهید و در رژیم غذایی تان آن ها را محدود کنید و از مصرف الکل و مواد مخدر پرهیز نمایید.

۷٫دوری از عادت های نادرست برای کنترل استرس

برخی از افراد برای این که بتوانند استرس شان را کنترل کنند کارهایی را انجام می دهند که احتمال دارد به طور موقت باعث کاهش استرس شان شود و این کارها باعث می شود تا به آن وابسته شوند و نتوانند عادت خود را ترک کنند، از جمله این عادت ها می توان  به موارد زیر اشاره کرد:

  • سوء مصرف الکل و مواد مخدر
  • دوری کردن از فعالیت های اجتماعی و عادت به تنهایی
  • مصرف خودسرانه قرص های آرام بخش بدون مشورت با پزشک
  • خواب زیاد و تنبلی
  • عدم تمایل به انجام دادن کارها و شرکت در فعالیت های اجتماعی
  • خودارضایی
  • تبدیل اسرتس به خشم یا خشونت فیزیکی و کلامی

۸٫کنترل استرس، از روانشناس کمک بگیرید

اگر استرس شما زیاد است و شدت آن بسیار بالا می باشد و قادر نیستید آن را کنترل کنید در این شرایط توصیه می شود تا با روانشناس متخصص مشورت کنید و از راهکارهای موثر بهره ببرید تا بتوانید به خوبی استرس تان را کنترل و مدیریت کرده و از پیامدها و آسیب های ناگوار آن دور شوید.

در برخی از موارد فرد دچار استرس شدید می شود و این مسئله بر روی عملکر اجتماعی، شغلی، تحصیلی و غیره اثر منفی می گذارد، در این حالت علاوه بر روان درمانی احتمال دارد به تشخیص مشاور از دارو درمانی استفاده نماید.

۹٫از تکنیک های ذهن آگاهی استفاده کنید

یکی از روش های که برای کنترل استرس بسیار موثر می باشد و روانشناسان بر آن تاکید می کنند به کار گرفتن فنون ذهن آگاهی می باشد، ذهن آگاهی به شما کمک می کند تا حضور موثری در لحظه داشته باشید و در گذشته و آینده غرق نشوید، برای این که فرد ذهن آگاهی داشته باشید می توانید از روش های مختلفی استفاده کنید.

به طور مثال زمانی که به پیاده روی می روید به خوبی به اطرافتان توجه کنید و همه جزئیات را به خاطر بسپارید، لازم است با طبیعت همگام شوید و همه جزئیات آن را به درستی در خاطرتان بگذارید و آن ها را در درون تان حس کنید، برای این کار باید تمام حواس پنج گانه تان را هشیار کنید و به خوبی تمام صداها، رنگ ها، نورها، بوها و هر چیزی که قابل لمس می باشد را عمیقا حس کنید و برای این که با فنون ذهن آگاهی آشنا شوید باید از روانشناس و کتاب های خودیاری کمک بگیرید تا بتوانید به صورت صحیح آن را به کار ببرید.

۱۰٫خود آرام سازی با ریلکسیشن را بیاموزید

یکی دیگر از روش های بسیار موثر در کنترل استرس کمک گرفتن از تکنیک های ریلکسیشن می باشد برای این که استرس های محیطی را مدیریت کنید باید ابتدا کنترل بدن خود را دست بگیرید و باید به مواردی مانند ضربان قلب، افزایش فشار خون، انقباض عضلات، سرعت تنفس و سایر موارد این چنینی غلبه کنید تا به آرامش درونی دست پیدا کنید.

در صورتی که از ریلکسیشن استفاده کنید به راحتی می توانید بر ذهن و بدن خود مسلط شود و در این صورت اوضاع را بهتر می توانید مدیریت کنید.

برای این که باید در مکانی آرام بنشینید و یا دراز بکشید چشمان خودتان را ببندید و سعی کنید تمام عضلاتتان را در حالت بدون تنش قرار دهید و به آرامی چند دقیقه دم و بازدم عمیق داشته باشید و در همان حالت یک تصویر را با تمام جزئیات در ذهن تان مجسم کنید، این کار را در زمانی که دچاز اضطراب هستید ۲ تا ۳ دقیقه ادامه دهید، البته توجه داشته باشید که ریلکسیشن به روش های گوناگونی انجام می شود که برای اجرای بهتر آن باید تکنیک ها و مهارت های لازم را به خوبی فرا بگیرید و هم چنین در این شرایط از روانشناس کمک بگیرید.

۱۱٫برای اوقات فراغت ارزش قائل شوید

در دنیای امروزه بسیاری از افراد آنقدر خودشان را درگیر امور کاری کرده اند که هیچ فرصتی برای رسیدن به اوقات فراغت ندارند، این در حالی است که یکی از نیازهای هیجانی اصلی، تفریح کردن می باشد و همه انسان ها به آن نیاز دارند و در صورتی که به آن توجهی نشود استرس های زیادی را به همراه خواهد داشت و مشکلاتی مانند اختلالات اضطرابی و افسردگی را به وجود می آورد.

در نتیجه لازم است در هفته ساعتی را به تفریح اختصاص دهید و تلاش کنید کمی از کار کردن فاصله بگیرید، برای تفریح لازم نیست که حتما کار قابل توجهی انجام دهید بلکه با امور ساده و در عین حال مورد علاقه تان می توانید حس تفریح را در خودتان ارضا کنید و حالتان را خوب کنید و شاد باشید.

۱۲٫از معجزه گفت و گو غافل نشوید

یکی از مسائلی که روانشناسان به آن تاکید زیادی دارند گفت و گو کردن می باشد در حقیقت متخصصان بر این باورند که گفت و گو موثر در صورتی که در بستر ارتباطی سالمی برگزار شود تا حدی زیادی مفید و شفابخش خواهد بود و به فرد کمک می کند تا استرس ها و مشکلات خود را بهبود بخشد.

زمانی که حس می کنید تحت فشار هستید و نمی توانید کنترل اوضاع را در دست تان داشته باشید و شرایط دشوار می باشد در این حالت تلاش کنید با دوست یا یکی از اعضای خانواده تماس بگیرید و با او حرف بزنید اگر این افراد نمی توانند بدون قضاوت به حرف های شما گوش بدهند و کمکی به خوب شدن حالتان نمی کنند در این شرایط می توانید از روانشناس کمک بگیرید.

منبع : کنترل استرس | بهترین روش های غلبه بر استرس که به شما نمی گویند

درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی یکی از روش های موثر روان درمانی می باشدکه برای بهبود افسردگی به کار می رود، یکی از شایع ترین بیماری های روانی افسردگی می باشد که در طول سال افراد زیادی را درگیر می کند که معمولا با مشکلاتی مانند ناامیدی و بی لذتی رو به رو می شوند.

افراد افسرده معمولا از فعالیت های شغلی و فعالیت های تحصیلی باز می مانند و مهم ترین عامل خطرساز برای بیماران افسرده میل و گرایش آن ها به خودکشی می باشد در این مقاله به بررسی مختصری از افسردگی و درمان آن می پردازیم و درمان افسردگی با رویکرد رفتاری بحث می کنیم.

رفتار درمانی شناختی چیست؟

یکی از انواع روش های درمانی، رفتار درمانی شناختی می باشد که به فرد کمک می کند تا نگرش و دید خود را نسبت به وقایع تغییر دهد و در نتیجه به نحوه ی موثرتری با اتفاقات برخورد کند تا زندگی سالم تری داشته باشد.

علاوه بر این در این روش درمانگر سعی می کند نگرش را تغییر دهد و مشکلات و اختلالات روانی را شناسایی کند اما در این روش ریشه یابی به صورت عمیق انجام نمی شود و درمانگر تنها بر مشکلات حال تمرکز دارد.

درمان شناختی رفتاری افسردگی

در بسیاری از موارد بدون مصرف دارو با مراجعه به روانشناس می توان افسردگی را درمان کرد و در صورتی که درمانگر تشخیص دهد علائم افسردگی شما بسیار شدید است در این صورت برای درمان افسردگی شما را به یک روانپزشک برای دریافت دارو ارجاع می دهد و در حالتی که افسردگی خفیف تر است از روش های درمانی شناختی – رفتاری برای درمان آن استفاده می شود، تمرکز بر روی این درمان به تغییر دادن فکر و رفتار فرد منجر می شود و بر اساس نظر روان درمانگران شناختی رفتاری، شتاخت و نوع نگرش افراد به زندگی بر هیجانات آن ها تاثیر می گذارند.

در نتیجه اگر بتوان نوع نگاه به زندگی و اتفاقات پیرامون را تغییر داد در این صورت می توان بر هیجانات منفی و افسردگی چیره شد. در روش درمان شناختی رفتاری افسردگی، درمانگر تلاش می کند تا تجربیات مثبت و جدیدی را برای مراجع کننده اش به وجود آورد تا بتواند بر اساس موارد مثبت زندگی جدیدی را برای فرد آغاز کند.

در درمان شناختی رفتاری افسردگی چه افکاری مورد بررسی قرار می گیرند؟

افکاری که در درمان افسردگی مورد بررسی قرار می گیرد شامل فکرایی می باشد که به سلامت فرد آسیب وارد می کند و اعتماد به نفس او را کاهش می دهد و این افکارها به عنوان تحریف های شناختی تعریف شده اند که می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • تفکر همه یا هیچ: سیاه و سفید دیدن دنیا و وقایع آن
  • بی اهمیت شمردن رویدادهای مثبت
  • تعمیم افراطی: به صورتی که فرد یک رویداد منفی به موقعیت های دیگر مربوط می سازد.
  • شخصی سازی: ربط دادن همه وقایع به خود
  • فیلتر ذهنی: داشتن نگاه بدبینانه به همه رویداد های پیرامون به طوری که واقعیت تیره و تار دیده می شود.

در این روش درمانی فکر به تنهایی تغییر نخواهد کرد بلکه سبک فکر کردن به طور کلی تغییر می کند چون ذهن اگر بیمار شود سبک فکری را درگیر می کند و بیشتر به مشکلات و احساسات منفی دامن می زند درمانگر در این راه مراجع کننده را هدایت می کند و جایگزینی افکار توسط خود فرد صورت می گیرد و هیچ کس او را وادار نمی کند تا به شیوه خاصی فکر کند.

درمان شناختی رفتاری برای افسرده ها چند جلسه طول می کشد؟

روش درمانی شناختی رفتاری یکی از روش های روان درمانی کوتاه مدت به حساب می آید، در حالی که روش های دیگر ممکن است سال ها طول بکشد اما در این روش به چیزی حدود ۱۰ جلسه نیاز است تا درمان صورت گیرد و معمولا این جلسات به صورت هفتگی برگزار می شود. هر چه قدر در درمان پیشرفت حاصل شود در این صورت فواصل بین جلسات درمانی نیز افزایش خواهد یافت.

بخش های مهم درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی درمان ساختار مندی می باشد و هر جلسه بر اساس هدفی که از قبل مشخص شده است پیش می رود و درمانگران با استفاده از این روش باید پروتکل های مخصوصی را مورد استفاده قرار دهند.

دو بخش در روش درمان شناختی رفتاری مهم است که یک تغییر دادن افکار آسیب رسان مراجع و دیگری کمک به مراجع کننده برای تغییر رفتارهای مخرب می باشد، در واقع این دوساختار درمان را تکمیل می کنند و در ادامه به بررسی هر کدام از این موارد به طور جداگانه می پردازیم.

در صورتی که فرد به اختلال افسردگی شدیدی مبتلا شود در این صورت انرژی و آمادگی لازم برای شرکت در جلسات روان درمانی را نخواهد داشت و در این صورت در روند درمان او تغییراتی به وجود می آید، به خصوص زمانی که فکر های خودکشی و مرگ شدت یابد. برای این که افکار از بین برود و آمادگی در فرد برای روان درمانی ایجاد شود در این مرحله ابتدا باید روان درمانی شروع شود و بعد از گذشت چند هفته در کنار دارو درمانی روان درمانی آغاز شود.

تصمیم گیری صحیح در این شرایط نیازمند دریافت مشاوره افسردگی از طریق روانشناس می باشد تا راهکارهای لازم را بیان کند.

  1. درمان شناختی رفتاری، تغییر دادن فکر

یکی از مهم ترین بخش های فرایند برای درمان افسردگی تغییر دادن فکر و نگرش در افراد افسرده می باشد، افرادی که افسرده هستند معمولا اتفاقات مختلف زندگی خودشان را به صورت ناامیدانه تغییر می دهند و اگر با شکستی رو به رو شوند آن را به بی کفایتی خودشان و موفقیت شان را به شانس و عوامل بیرونی مربوط می سازند و به همین دلیل زمانی که فرد افسرده به پیشرفت و یا موفقیتی می رسد باز هم در زندگی دچار بیماری افسردگی می باشد.

درمانگر برای این که بازسازی شناختی را انجام  دهد باید اتفاقات زندگی را مرور کرده و به بررسی آن ها بپردازد تا بازسازی معنای رخدادها برای بیمار انجام شود به عنوان مثال یک فرد افسرده خودش را بی کفایت و شکست خورده می داند و زمانی که در امتحانی نمره متوسط کسب کرد احساس می کند که خنگ و ناتوان است و خودش را مورد سرزنش قرار می دهد در این شرایط درمانگر با استفاده از تکنیک هایی مانند قاب گیری مجدد به فرد کمک می کند تا از دریچه دیگری به وقایع نگاه کند و در این هنگام افسردگی فرد درمان شود.

  1. درمان شناختی رفتاری، تغییر رفتار

کار کردن بر روی افکار به زمان بیشتری نیاز دارد و زمانی که درمانگر بر روی افکار فرد کار می کند، سعی می کند تا برنامه ای تحت عنوان فعال سازی رفتاری را برای درمان افسردگی اجرا  نماید در این صورت مراجع کننده به کمک درمانگر سعی می کند تا فعالیت های روزانه را مورد بررسی قرار دهد و برنامه زمانی مشخصی برای انجام فعالیت های ثمربخش تعیین نماید.

در صورتی که فعالیت ها بیشتر باشد انرژی روانی فرد بیشتر شده و در نتیجه مراجع کننده در یک چرخه مثبت و سالم قرار می گیرد و این چرخه باعث خواهد شد تا افکار منفی و مخرب نیز بهبود یابد و بر روی این افکار تاثیرگذار خواهد بود.

منبع : درمان شناختی رفتاری افسردگی

تاخیر در خشنودی یا لذت

تاخیر در خشنودی یا لذت عبارت از مقاومت در برابر یک تکانش به منظور دستیابی به یک پاداش قابل دسترس سریع است که با هدف دستیابی به یک پاداش با ارزش تر در آینده صورت می گیرد.

توانایی مربوط به تاخیر در خشنودی نقش مهمی در خود سازمان دهی یا خود کنترلی دارد.

آزمایش میشل

والتر میشل (Walter Mischel) به عنوان یک روان شناس آمریکایی و همکاران به منظور مطالعه شرایطی که منجر به ترویج در تاخیر مربوط به لذت می شوند.

یک موقعیت آزمایشی را طراحی کردند (آزمون شیرینی مارش مالو) که در آن از یک کودک خواسته شده بود ما بین یک مورد لذت بخش بزرگ تر (همانند کلوچه ها یا شیرینی های مارش مالو) و یک مورد لذت بخش کوچک تر (همانند یک کلوچه یا یک شیرینی مارش مالو) یک موردی را انتخاب کنند.

یک کودک بعد از بیان کردن اولویت خودش در مورد دستیابی به یک لذت بزرگ تر، این مورد را یاد می گیرد که به منظور دستیابی به این مورد بزرگ تر  حتما باید منتظر برگشت فرد آزمون گیرنده باشد.

همچنین این مورد به کودک گفته می شود که در صورتیکه وی یک سیگنالی به آزمایش دهنده بدهد، آزمایش کننده بر خواهد گشت و کودک یک لذت کوچکتری را دریافت خواهد کرد.

بنابراین در حال حاضر امکان دستیابی به لذت کوچک تر وجود دراد، ولی دستیابی به لذت بزرگ تر نیاز به زمان و انتظار دارد.

به منظور اینکه کودک به لذت بزرگ تر دست یابد، باید در مقابل وسوسه خودش برای دستیابی به لذت سریع مقاومت کند.

این مورد اثبات شده است که موقعیت آزمایشی هم به منظور شناسایی اهمیت توانایی فرد در تاخیر در لذت و همچنین شناسایی استراتژی هایی که دستیابی کودک را به تاخیر در لذت امکان پذیر می کنند، یک موقعیت کاربردی است.

کودکان چهار ساله ای که در این شرایط بهترین توانایی را برای صبر کردن داشتند، اجتماعی تر بودند و در دبیرستان خودشان دارای موفقیت آکادمیکی بیشتری بودند و همچنین امتیازات بالاتری را در آزمون استعداد مدرسه ای (Scholastic Aptitude Test (SAT)) به دست آوردند.

همچنین یک روان شناسی به اسم ادلگار والفرت (Edelgard Wulfert) و همکارانش در یک موقعیت تطبیق داده شده برای نوجوانان و جوانان به این نتیجه دست یافتند که دانش آموزان دوره راهنمایی و دبیرستانی که توانسته بودند یک هفته منتظر دریافت جوایز نقدی باشند.

(در مقایسه با همتایان خوشان که نمی تواستند صبر کنند، نمرات بالاتری را به دست آورده بودند، مشکلات رفتاری کمتری را در مدرسه داشتند و احتمال سوء مصرف سیگار، الکل و سایر مواد مخدر در این افراد یک احتمال پایین تری بود.

مدل داغ و خنک (The Hot – And – Cool Model)

محققان از طریق تغییر دادن موقعیت ها و ایجاد تنوع در آنها، عواملی که منجر به توانمند شدن کودک برای صبر کردن می شوند را شناسایی کردند.

صبر کردن در زمانی سخت تر می شود که کودکان به موقعیت “داغ” یا عاطفی، یا جوانب مختلف پاداش توجه کنند؛ همچنین صبر کردن در شرایطی آسان تر خواهد شد که کودکان به جنبه های “خنک” یا عقلایی موقعیت توجه کنند.

برای مثال کودکانی که به آنها گفته شده بود تا در مورد پاداش مربوط به شیرینی مارش مالو، این شیرینی را به عنوان  بادهای پف دار در نظر بگیرند، در مقایسه با کودکانی که به آنها گفته شده بود تا شیرینی و محتویات جویدنی مارش مالو ها را در نظر بگیرند، توانایی بیشتری برای صبر کردن داشتند.

پیشخدمت های خوب یک سری روش هایی را برای حواس پرت کردن خودشان از پاداش های داغ مربوط به غذاهای تازه و لذیذ یاد گرفته اند و به جای آن سعی می کنند سیستم های خنک خودشان را فعال کنند.

یک کودکی که توانایی خوبی برای به تاخیر انداختن لذت دارند، بیشتر به کلوچه ها و مزه شیرین آن توجه خواهد کرد.

مهارت های خنک کودکان به مرور زمان پیشرفت پیدا می کند، به نحوی که تقریبا تمامی نوجوانان می توانند تا 10 دقیقه را به راحتی تحمل کنند؛

این در حالی است که این مدت زمان صبر برای یک کودک پیش دبستانی چالش زا می باشد.

متاسفانه زمانی که سیستم خنک بیشتر از هر زمان دیگری مورد نیاز می باشد، دستیابی به آن سخت تر می شود.

استرس توانایی فرد را برای به تاخیر انداختن لذت کاهش می دهد.

برای مثال، در نیمسال اول کالج که کنترل کردن تمایلات مربوط به خوردن و نوشیدن بیش از حد بیشترین منافع را برای فرد به دنبال دارد، تمایل فرد به این موارد در بالاترین سطح قرار می گیرد.

علاوه بر این، استرس مزمن مربوط به دوران کودکی توسعه و رشد توانایی فرد به منظور به تاخیر انداختن لذت را دچار نقص می کند.

تاخیر در خشنودی یا لذت

تاخیر به عنوان یک گرایش انگیزشی

جان بلاک و دوید فاند (Jack Block and David Funder) به عنوان روان شناسان آمریکایی و همکاران آنها به جای مفهوم سازی تاخیر لذت به عنوان یک توانایی متمایز و قابل تشخیص، این مورد را به عنوان یک نوع بروز و تجلی از کنترل خود تعریف کردند (کنترل خود عبارت از تمایل بیش از حد فرد به منظور پیشگیری از تکانش ها می باشد).

در حد پایین این زنجیره یک سری افراد دارای کنترل کم قرار دارند که بی اختیار و بدون اراده هستند و بر مبنای خواسته های خودشان عمل می کنند و هیچ نگرانی نسبت به آینده ندارند.

همچنین در حد بالای این زنجیره یک سری افراد دارای کنترل بالا قرار دارند که حتی در مواقع غیر ضروری هم از لذت بردن خودشان پیشگیری می کنند.

هر دو مورد کنترل بیش از حد و کنترل کمتر از حد عبارت از موارد ناهنجار می باشند. افراد دارای کنترل کمتر از حد نمی توانند به اهداف بلند مدت خودشان (همانند دنبال کردن مسیر مربوط به یک شغل چالش زا) دست پیدا کنند.

همچنین افراد دارای کنترل بیش از حد فرصت های مربوط به تجربه کردن لذت و بیان کردن احساسات خودشان را از دست می دهند.

این محققان به منظور اندازه گیری کردن تمایل به تاخیر یک موقعیت آزمایشی را ایجاد کردند که در آن کادوهای بسته بندی شده جذاب به کودکان نشان داده شد و به آنها گفته شد که این هدیه مال آنها است، ولی بعد از کامل کردن پازل داده خواهد شد.

در این آزمایش تاخیر در لذت از طریق درجه ای تعیین می شد که کودک در برابر تمایل خودش برای انتظار کشیدن هدیه و باز کردن آن مقاومت می کرد.

به دلیل اینکه کودکان نسبت به این موضوع مطلع بودند که در هر شرایطی و در صورت بروز هر رفتاری هدیه به آنها داده خواهد شد، رفتار تاخیری مربوط به این موقعیت ضرورتا قابل تطبیق با بقیه شرایط نمی باشد.

تفاوت های جنسیتی

نکته جالب توجه که وجود داشت عبارت از این بود که تاخیر مربوط به لذت بردن در موقعیت های آزمایشی در مورد دختران (در مقایسه با پسرها) مثبت تر بود.

افراد بزرگسالی که این دختران را می شناختند، این افراد را به عنوان “افراد دارای توانایی ذهنی بالا”، “با صلاحیت” و “مبتکر” توصیف می کردند، در حالیکه افراد فاقد تاخیر در لذت به عنوان افراد “بی ثبات از نظر عاطفی” و “عبوس یا روان رنجور” توصیف شده بودند.

از طرف دیگر، پسرهایی که یک نوع تاخیر را در لذت نشان داده بودند، به عنوان افراد “خجالتی و خود دار”، “مطیع” و مضطرب” توصیف شدند؛

این در حالی است که پسرهای فاقد تاخیر در لذت به عنوان افراد “سرزنده”، “با انرژی”، “با نشاط” و “خود بیانگر” در نظر گرفته شدند.

چنین تفاوت هایی می تواند نشان دهنده ارزشی باشد که فرهنگ آمریکایی نسبت به دختران دارای خود کنترلی قائل است؛

این در حالی است که همین فرهنگ رفتارهای تکانشی و انگیزشی را تا یک سطحی در بین پسرها قبول می کند.

در نتیجه این فرهنگ می تواند پسران را به داشتن الگوهای رفتاری تشویق کند که ممکن است این رفتارها در مراحل بعدی زندگی یک سری مشکلاتی را به وجود بیاورند.

این مورد کاملا بدیهی است که منتظر ماندن در همه شرایط نمی تواند با یک سری پاداش ها و لذت هایی همراه باشد؛

شناسایی این مورد که تاخیر و منتظر ماندن در چه مواردی مناسب و در چه مواردی نامناسب می باشد، (به خصوص برای پسران) کاملا سخت می باشد.

بنابراین تاخیر در لذت در زندگی واقعی یک عملکرد مربوط به هر دو مورد کنترل خود و حالت انعطافی خود است (حالت انعطافی خود عبارت از اصطلاحی است که محققان برای توصیف توانایی مربوط به انعطاف پذیر بودن و ماهر بودن در تصمیم گیری های اجتماعی به کار می گیرند.)

این تصمیمات می تواند پیچیده تر از حالتی باشند که در ابتدا به نظر می رسند.

نویسنده: Regine Conti

 ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

آیا تا بحال کاری انجام داده اید یا حرفی زده اید که از آن پشیمان شده باشید و شب ها هموار نسبت به آن فکر کرده باشید؟

آیا تا بحال برای شما پیش آمده است که منتظر یک اتفاق مهمی باشید و همواره نسبت به انجام شدن آن و کارهایی که در آن موقع باید انجام دهید فکر کرده اید؟

فکر کردن در مورد کارهایی که باید انجام دهید یک روش مناسبی برای حفظ کردن نظم موجود و منظم ماندن می باشد.

ولی در برخی مواقع فکر کردن مکرر به یک چیزی که در اغلب مواقع منفی می باشد، یک سری مضراتی برای شما خواهد داشت. این شرایط به عنوان نشخوار فکری شناخته می شود که یک مورد رایجی در مابین افراد مضطرب و (یا) افراد افسرده می باشد.

چرا افراد نشخوار فکری می کنند؟ (بیش از حد به یک چیزی فکر می کنند)

ممکن است برخی افراد به دلیل ویژگی های شخصیتی که دارند (ویژگی هایی همانند کمال گرایی) بیشتر در معرض نشخوار فکری قرار داشته باشند.

ولی در سایر افراد نشخوار فکری یا تفکر بیش از حد به عنوان یکی از علائم افسردگی یا اضطراب بروز پیدا می کند.

برخی از دلایل رایج مربوط به نشخوار فکری عبارتند از:

  • باور داشتن بر روی این مورد که تفکر مداوم در مورد یک مسئله منجر به دستیابی به آگاهی یا یک راه حل می شود
  • سابقه آسیب دیدن در گذشته
  • تجربه کردن برخی از عوامل استرس زا که خارج از حیطه کنترل شما می باشند

به چه نحوی می توان مانع از نشخوار فکری شد

1. پذیرفتن یک اتفاق بعد از صورت گرفتن

همانند سایر موارد مربوط به زندگی تان، تغییر زمانی صورت خواهد گرفت که شما نسبت به مواردی که برای ایجاد یک تغییر مورد نیاز است آگاهی داشته باشید.

در سری بعدی که متوجه فکر کردن بیش از حد خودتان به یک موضوع می شوید، از خودتان بپرسید که آیا این کار برای حل مشکل موجود مفید است یا اینکه منجر به بروز رفتار وسواسی می شود.

2. یک دیدگاه مثبتی نسبت به موارد اتفاق نیافتاده داشته باشید

تفکر بیش از حد در اغلب مواقع منجر به بروز ترس می شود (ترس از اینکه اتفاقات ناخوشایندی صورت خواهند گرفت یا اینکه یکی از نزدیکان شما فوت خواهد کرد و سایر موارد). زمانیکه احساس می کنید دچار ترس شده اید، این نکته را به یاد داشته باشید که شما صرفا به موارد فرضی فکر می کنید.

به دلیل اینکه این اتفاق مربوط به آینده است، در حال حاضر این اتفاق فقط در ذهن شما شکل می گیرد.

در موقعیت های فرضی این احتمال هم وجود دارد که اتفاقات خوبی صورت بگیرد.

سعی کنید بیشتر بر روی این اتفاقات مثبت تمرکز کنید.

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

3. سعی کنید که یک نظر و تفکر جدیدی داشته باشید

در اغلب مواقع مواردی که منجر به ایجاد استرس و اضطراب در ما می شوند، هیچ وقت اتفاق نمی افتند.

سعی کنید از خودتان این سوال را بپرسید که آیا چیزی که در مورد آن فکر می کنید، واقعا اتفاق خواهد افتاد؟

شاید به این نتیجه برسید که اتفاقات خیلی مهمی در زندگی شما صورت خواهد گرفت، ولی متاسفانه فقط بر روی موارد منفی و کوچک فکر می کنید.

4. مواردی که می توانید را تغییر بدهید و سایر موارد را رها کنید

از خودتان این سوال را بپرسید که در صورتیکه قدرت تغییر را داشته باشید، چه دلیل دارد در مورد آن موضوع فکر کنید.

در صورتیکه توانایی تغییر را داشته باشید، می توانید شروع به فکر کردن در مورد یک برنامه اقدام کنید.

در اغلب مواقع راکد ایستادن و انجام ندادن هیچ کاری می تواند منجر به بروز احساس درماندگی در شما شود؛ بنابراین تبدیل کردن حالت تنبلی به حالت فعال می تواند مفید باشد.

علاوه بر این در صورتیکه چیزی که به آن فکر می کنید خارج از کنترل شما باشد، این واقعیت را به خودتان یادآوری کنید و بپذیرید.

5. تفکرات خودتان را زیر سوال ببرید

این امکان وجود دارد که ما در زمان های مختلفی دچار انحرافات شناختی مختلفی شویم.

همچنین به راحتی می توان به این درک دست یافت که تفکرات ما درست نیستند. شاید این عقیده را داشته باشید که اشتباه بزرگی انجام داده اید یا مسئول یک سری مواردی هستید که خارج از کنترل شما هستند.

در صورتیکه این تفکر را داشته باشید که یکی از دوستان شما هم تفکراتی شبیه شما دارد، می توانید در شرایط بهتری قرار بگیرید.

به این دوست خودتان چه حرفی خواهید زد؟ با فرض کردن این شرایط هدفمندتر و خوشبین تر خواهید بود.

تشخیص دادن الگوهای فکری خطرناک (همانند نشخوار فکری) می تواند یک قدم مهمی برای بهبود وضعیت روانی و بهزیستی شما باشد.

علاوه بر این تکنیک ها، دوره درمان رو در رو می تواند به شما کمک کند تا نگرانی های خاص خودتان را شناسایی کنید و با توجه به نیازهای خاص خودتان یک سری مهارت های مقابله ای منحصر به فردی را در خودتان ایجاد کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

در صورتیکه می خواهید یک فرد شادتری باشید، باید همین الان این 5 نوع طرز تفکر را متوقف کنید

آیا در بدترین شرایط بحرانی قرار دارید؟ پاسخ اکثر افراد به این سوال مثبت است.

در حالیکه توانمند بودن شما به منظور قراردادن خودتان در شرایط دارای استاندارد بالا منجر به بهبود جنبه های مختلفی از زندگی تان خواهد شد، ولی اکثر الگوهای مربوط به تفکر و مکالمه درونی ما به جای مفید بودن، مضر هستند.

مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته است و همه آنها نشان داده اند که تفکرات مخرب می توانند تاثیرات منفی بر روی سلامت فیزیکی ما و همچنین بهزیستی روانی ما داشته باشند.

داشتن توانایی لازم به منظور شناسایی و تغییر شکل این تفکرات مسموم می تواند به ما کمک کند تا از نظر ذهنی و فیزیکی در شرایط بهتری قرار داشته باشیم.

در ادامه چند مورد از انحرافات شناختی بیان شده است که باید آنها را شناسایی کنیم و تغییر دهیم تا بتوانیم یک فرد شادتری باشیم:

1. تجسم کردن فاجعه

در صورتیکه تا بحال در یک موقعیتی قرار گرفته باشید و انتظار داشته باشید که بدترین موقعیت ممکن پیش خواهد آمد، ممکن است فاجعه بارترین شرایط و پیامد ممکن را تصور کنید.

برای مثال قبل از روز ملاقات با یک فرد ناشناس ممکن است این تفکر را داشته باشید که “ما هیچ موضوع خاصی برای بحث کردن نداریم و آرزو خواهم داشت که این ملاقات هر چه زودتر تمام شود.”

در این شرایط تغییر دادن الگوی ذهنی تان به یک دیدگاه واقعی تر می تواند شرایط بهتری را برای شما ایجاد کند.

سعی کنید این تفکر را داشته باشید که “هر چند که ممکن است در لحظات اول برخورد ناشیانه و زشتی با هم داشته باشیم، ولی می توانیم این شرایط را تمام کنیم و لحظات خوبی در کنار هم داشته باشیم.”

2. همه یا هیچ

تفکر همه یا هیچ به معنای پیدا کردن موقعیت های قطعی می باشد. استفاده از کلماتی همانند “همواره” و “هرگز”، “همه” و “هیچ کس” عبارت از یک سری موارد رایج در این نوع انحراف می باشند.

این تفکر که “هر کسی غیر از من عملکرد بهتری در این کار دارد؛ من هیچ وقت نمی توانم یک کار درستی انجام دهم” را با این مورد “من در برخی مواقع نمی توانم به خوبی کار کنم، ولی امروز کارهای خوب زیادی را انجام داده ام” عوض کنید.

3. فیلتر ذهنی

اکثر افراد بر روی موارد منفی متمرکز می شوند و نسبت به موارد مثبت چشم پوشی می کنند؛ این مورد به عنوان فیلتر ذهنی شناخته می شود.

برای مثال در حین بررسی کردن عملکرد خودتان که اکثرا مثبت بوده است، ممکن است این تفکر را داشته باشید که “رئیس من از مدیریت زمان من انتقاد کرد؛

شاید این فکر را داشته باشد که من در شغل خودم بد هستم و کارایی لازم را ندارم.”

به جای این تفکر سعی کنید موقعیت را به صورت دقیق تری بررسی کنید و به این صورت فکر کنید که “رئیس من مطلع می باشد که من کارهای خوب زیادی انجام داده ام و من در شرایط فعلی به این آگاهی دست پیدا کرده ام که به چه نحوی در شغل خودم بهتر باشم.”

در صورتیکه می خواهید یک فرد شادتری باشید، باید همین الان این 5 نوع طرز تفکر را متوقف کنید

4. جملات “باید”

زمانی که شما در مورد اینکه “باید” به چه نحوی این کار یا آن کار را انجام می دادید فکر می کنید، ممکن است احساس گناه کنید؛

این شرایط نمی تواند یک محرک مناسب و سالمی را ایجاد کند.

به جای این تفکر که “من این هفته باید زیاد کار می کردم” این تفکر را داشته باشید که “هفته پیش از نظر کاری خیلی شلوغ بودم، به همین دلیل این هفته یک سری تغییراتی در کار خودم ایجاد خواهم کرد و این رویه را ادامه خواهم داد.”

5. برچسب گذاری

برچسب گذاری عبارت از استفاده کردن از کلمات منفی به منظور توصیف کردن خودتان به جای توصیف کردن کارتان می باشد.

برای مثال داشتن این طرز تفکر که “من احمق هستم” به جای این مورد که “من یک کار اشتباهی انجام داده ام” به عنوان برچسب گذاری شناخته می شود.

گفتن مکرر این مورد به خودتان که شما یک چیزی (تنبل، احمق، ناتوان) هستید، می تواند به صورت ناخودآگاه منجر به پذیرفتن این باور در شما شود.

از طرف دیگر باید از خودتان بپرسید که چرا به جای این تفکرات منفی نباید تفکرات مثبتی داشت؟

سعی کنید به خودتان بگویید که یک فرد باهوش، با انگیزه و توانمندی هستید تا تاثیرات آن را بر روی خودتان مشاهده کنید.

شناسایی الگوهای فکری خطرناک می تواند یک قدم مهمی برای بهبود وضعیت روانی و بهزیستی شما باشد.

همچنین این نکته را به یاد داشته باشید که مراقبت از سلامت روانی خودتان یک مورد مهمی برای مراقبت از سلامت کلی تان می باشد.

در صورتیکه می خواهید اطلاعات بیشتری در این زمینه به دست بیاورید، می توانید از سایر مقالات سایت مشاورانه استفاده کنید و از مشاوران آن کمک بگیرید.

منبع : کانون مشاوران ایران

درمانگر من در اولین جلسه درمانی چه سوالاتی خواهد پرسید؟

در صورتیکه برای اولین بار بخواهید در یک جلسه درمان حضور داشته باشید، احتمالا هیجان زده خواهید بود و یک مقداری اضطراب خواهید داشت.

همانطور که خودتان هم مطلع هستید درخواست کمک یک مورد مناسب و صحیحی است، ولی وجود داشتن یک مقدار اضطراب هم یک مورد نرمالی است (چرا که شما می خواهید احساسات شخصی خودتان را با یک فرد ناشناس در میان بگذارید).

هر چند که درمانگر شما یک فرد غریبه می باشد، ولی باید این نکته را به یاد داشته باشید که این فرد بدون هیچ نوع قضاوتی از شما حمایت خواهد کرد.

علاوه بر این پزشک شما نسبت به این موضوع مطلع است که ممکن است شما یک مقدار اضطراب داشته باشید و به نحوی آموزش دیده است که بتواند در این شرایط به شما کمک کند.

به منظور اینکه آمادگی لازم را برای اولین جلسه درمان داشته باشید، ما یک لیست از سوالاتی را در ادامه بیان کرده ایم که معمولا پزشکان در اولین جلسه درمانی می پرسند.

با بررسی این سوالات می توانید آمادگی مناسبی را برای اولین جلسه درمان داشته باشید.

1. چه چیزی باعث شد که به درمان مراجعه کنید؟

پاسخ به این سوال می تواند کاملا ساده باشد؛ برای مثال می توانید بگویید که “پزشک قبلی یک بیماری را در من تشخیص داد و به من توصیه کرد که به شما مراجعه کنم”.

همچنین این احتمال وجود دارد که پاسخ به این سوال مبهم باشد که کاملا عادی است.

همواره این نکته را به یاد داشته باشید که شما به منظور مراجعه به یک درمانگر، هیچ گونه نیازی به یک تشخیص یا ارجاع داده شدن ندارید.

مراجعه به پزشک یک مورد کاملا مناسبی است، چرا که خودتان به تنهایی نمی توانید به احساس آرامش دست پیدا کنید.

هیچ یک از دلایل مراجعه به پزشک نمی تواند اهمیت بیشتر یا کمتری نسبت به سایر دلایل داشته باشد.

حالت دیگر این سوال عبارت از این است که “شما چه علائم یا نگرانی هایی را تجربه می کنید؟” باید توجه داشته باشید که ندادن یک پاسخ صحیح به این سوال کاملا عادی است. فقط باید مواردی که به ذهنتان می رسد را بگویید.

2. چه مدت است که این شرایط را دارید؟

پزشکتان این سوال را از شما خواهد پرسید تا بتواند یک شناختی در مورد نحوه مدیریت کردن استرس عاطفی توسط شما داشته باشد.

مکانیزم های مقابله ای متنوعی در دسترس می باشند (از مکانیزم های مفید تا مکانیزم های مضر)؛ به همین دلیل درمانگر می خواهد سبک شما را بشناسد.

علاوه براین، پزشکتان می تواند یک سری مواردی را به شما پیشنهاد بدهد که به احتمال زیاد آنها را دوست خواهید داشت.

برای مثال در صورتیکه شما بخواهید بیرون از خانه باشید، شاید یک مدیتیشن همراه با پیاده روی بتواند یک تمرین آرامش بخش مناسبی برای شما باشد.

3. آیا قبلا به درمان مراجعه کرده اید؟

در صورتیکه شما قبلا به یک درمانگر دیگری مراجعه کرده باشید، این احتمالا وجود دارد که یک سری موارد خوب یا بدی در شما تشخیص داده شود.

اطلاع دادن این موارد به درمانگر جدید خودتان می تواند شناخت وی را در مورد شما افزایش دهد.

در صورتیکه قبلا به درمان مراجعه نکرده باشید، در این صورت درمانگر شما بیشتر بر روی ساختار و انتظارات معمول از این فرآیند تاکید خواهد داشت.

درمانگر من در اولین جلسه درمانی چه سوالاتی خواهد پرسید؟

4. هدف شما از مراجعه به مشاوره چیست؟

مشخص کردن یک سری اهداف می تواند یک ابزار مناسبی برای مشخص کردن انتظارات شما از جلسه درمان باشد.

در صورتیکه ذهنیت مشخصی در رابطه با مواردی نداشته باشید که می خواهید در نتیجه جلسه درمانی به دست بیاورید، پزشکتان می تواند یک سری اهداف مشخص و قابل سنجشی را برای شما مشخص کند.

برای مثال در صورتیکه هدف شما عبارت از “اضطراب کمتر” باشد، سنجش کردن این خواسته به راحتی امکان پذیر نخواهد بود.

پزشکتان می تواند این سوال را از شما بپرسد که در صورت داشتن اضطراب کمتر، چه کارهایی را می توانید انجام دهید.

یا این سوال را مطرح کند که در صورت داشتن اضطراب کمتر، کدام بخش از زندگی شما تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.

5. آیا تا به حال در مورد آسیب زدن به خودتان یا سایر افراد فکر کرده اید؟

این سوال یک سوال سختی برای اکثر افراد می باشد و می تواند منجر به بروز احساسات شدیدی شود. با این وجود، آگاهی یافتن پزشکتان در مورد وجود داشتن تفکر آسیب زدن به خودتان اهمیت زیادی دارد.

این اطلاعات باعث خواهد شد تا بر اساس وضعیت ذهنی و روانی که دارید، پزشکتان بهترین درمان ممکن را در اختیارتان قرار دهید.

این نکته را به یاد داشته باشید که درمانگرتان نمی خواهد در مورد شما قضاوت کند، بلکه تنها هدف وی عبارت از کمک کردن به شما و حمایت کردن از شما می باشد.

هر چند که هر پزشکی روش منحصر به فرد خودش را دارد، ولی این پنج سوال مطرح شده عبارت از رایج ترین موارد بحث شده در اولین جلسه درمان می باشند.

مطلع بودن در رابطه با مواردی که باید انتظار داشته باشید می تواند اضطراب شما را کاهش دهد؛

بنابراین سعی کنید قبل از مراجعه به پزشک یک تماس تلفنی با وی داشته باشید و سوالات و نگرانی های خودتان را مطرح کنید.

همچنین می توانید از مقالات و مشاوره های ارائه شده در سایت مشاورانه هم استفاده کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

اختلال اضطرابی

اختلال اضطرابی شامل چند مورد از اختلال هایی می باشد که ویژگی بارز آنها عبارت از احساس ترس، هراس یا وحشت زدگی می باشد که بدون علت یا نامناسب هستند.

معمولا اضطراب یک مکانیسم انطباقی است که نشان دهنده یک تغییر درونی یا خارجی دارای خطر بالقوه است و در نتیجه باعث می شود که فرد از خطر موجود اجتناب کند یا با استرس موجود مقابله کند.

زمانی که اضطراب بدون هیچ علت خاصی یا در واکنش به یک محرک نسبتا بی ضرر و به صورت اغراق آمیز بروز پیدا می کند و در زندگی شخصی فرد یک سری اختلال هایی را به وجود می آورد، ممکن است به عنوان یک اختلال اضطرابی در نظر گرفته شود.

اختلال های اضطرابی عبارت از رایج ترین اختلال های روان پزشکی موجود در سطح جهان می باشند.

در عین حال که روش های درمان موثر زیادی برای این اختلال وجود دارد، ولی اکثر افرادی که دچار این اختلال می شوند، این اختلال در آنها تشخیص داده نمی شود یا این افراد به صورت مناسب درمان نمی شوند.

اختلال های اضطرابی در اغلب مواقع عبارت از شرایط مزمن و ناتوان کننده ای هستند که آسیب های عاطفی و زیان های مالی زیادی را به فرد مبتلا تحمیل می کنند.

رایج ترین اختلال های اضطرابی

اختلال اضطراب عمومی

افراد دچار شده به اختلال اضطراب عمومی یک سری نگرانی ها یا علائم اضطرابی را دارند که حداقل به مدت شش ماه ادامه پیدا می کند.

زنان بیشتر از مردان تحت تاثیر این شرایط قرار می گیرند و سن معمول شروع این اختلال سن 30 سالگی می باشد.

معمولا این اختلال به ایجاد یک شرایط مزمن و حاد منجر می شود.

اختلال اضطراب عمومی شده در اغلب مواقع به همراه یک سری شرایط دیگری بروز پیدا می کند که برخی از آنها شامل افسردگی، اختلال وحشت زدگی، اختلال اضطراب اجتماعی و سوء استفاده از مواد هستند.

علائم خاص ناتوانی در اختلال اضطراب عمومی شده (به خصوص اختلال نقشی)، از نظر شدت مشابه اختلال افسرده کننده عمده هستند.

بروز همزمان افسردگی یا شرایط دیگر به همراه اختلال اضطراب عمومی نه تنها منجر به افزایش میزان ناتوانی فرد می شود، بلکه (به دلیل دوری از کار، افزایش مراجعه به مراقبت سلامتی و بستری شدن در بیمارستان) همچنین یک سری هزینه های اقتصادی دیگری را به فرد تحمیل می کند.

اختلال وسواس فکری – وسواس عملی

ویژگی اختلال وسواس فکری – وسواس عملی عبارت از وجود داشتن تفکرات، تکانش ها یا تصویرهای تکراری، سرزده و تحریک کننده اضطراب آوری می باشد که به عنوان وسواس های فکری شناخته می شوند.

وسواس فکری تقریبا در 80 درصد از موارد منجر به بروز وسواس های عملی ذهنی و حرکتی (که شامل تفکرات یا اقدامات صورت گرفته مکرر می باشد) منجر می شود که برای کاهش اضطراب موجود صورت می گیرند.

این امکان وجود دارد که افراد دارای OCD چند ساعت از وقت روزمره خودشان را صرف انجام وسواس های عملی بکنند و این شرایط مانع از انجام دادن فعالیت های زندگی عادی شود.

معمولا OCD در کودکان یا بزرگسالان جوان بروز پیدا می کند، یک دوره افزایشی و کاهشی مزمن را ایجاد می کند و منجر به ایجاد ناتوانی قابل توجه در بیشتر حوزه های زندگی می شود.

اکثر افراد مبتلا به OCD عزت نفس پایین را گزارش کرده اند، تمایل دارند که خیلی دیر درخواست کمک کنند و در طول زندگی شان به صورت مکرر دچار افسردگی عمده می شوند.

این امکان وجود دارد که افراد مبتلا به OCD حاد یک سری نقایص قابل توجهی را در عملکرد اجتماعی خودشان تجربه کنند و از نظر مالی به یک سری افراد دیگری وابستگی داشته باشند.

اختلال وحشت زدگی

ویژگی مربوط به اختلال وحشتزدگی عبارت از حملات اضطرابی وحشت زای خودانگیخته است که به همراه برخی از علائمی همانند ترس، تپش قلب و عرق ریزی صورت می گیرد.

خود ترس از وحشت زدگی منجر به ایجاد یک الگویی از اجتناب می شود که ممکن است زندگی فرد را با محدودیت شدید مواجه کند.

در طول این وحشت زدگی، ترسی که می تواند نشان دهنده یک حمله قلبی، ضربه خفیف یا یک مشکل بالینی باشد، منجر به مراجعه مکرر فرد به اوژانس و تحمیل یک سری هزینه هایی به فرد می شود.

افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی در مقایسه با افرادی که دچار این شرایط نشده اند، معمولا بیشتر از مراقبت های بالینی استفاده می کنند.

میزان آسیب وارد شده به فرد در نتیجه اختلال وحشت زدگی تحت تاثیر عوامل مختلف (که برخی از آنها شامل سن، آموزش، تشخیص اختلال وحشت زدگی) یا وجود داشتن یک سری شرایط روان پزشکی دیگری (به خصوص افسردگی عمده) قرار دارد.

اختلال اضطرابی

اختلال استرس بعد از آسیب

افرادی که آسیب های مهلک (همانند سوء استفاده جنسی، درگیری و بلایای طبیعی) را تجربه می کنند، ممکن است تفکرات سرزده مکرر و خواب های مربوط به اتفاق آسیب زا، هوشیاری و اضطراب افزایش یافته به صورت غیرمعمول و بی حسی عاطفی را تجربه کنند و همچنین از مکان ها و موقعیت هایی که این آسیب را به آنها یادآوری می کند، اجتناب کنند.

این علائم عبارت از ویژگی های اختلال استرس بعد از آسیب (PTSD) هستند که یک شرایط کاملا رایجی است و معمولا به ایجاد یک شرایط مزمن منجر می شود.

این اختلال در اغلب مواقع به همراه سایر اختلال های اضطرابی، افسردگی و سوء مصرف مواد بروز پیدا می کند.

این امکان وجود دارد که بیماران مبتلا شده تحریک پذیری و عصبانیت را تجربه کنند و این شرایط منجر به ایجاد یک سری مشکلاتی در روابط میان فردی منجر شود.

در مابین بازنشستگان نظامی که PTSD مربوط به جنگ را تجربه می کنند، درصد افرادی که از شرایط سلامتی شان شکایت می کنند، دارای شرایط بالینی هستند و از مراقبت سلامتی استفاده می کنند یک درصد بالایی است.

اختلال های مشابه اضطراب ذهنی، سلامت فیزیکی و عاطفی ضعیف و عملکرد اجتماعی و کاردکردی معیوب عبارت از مواردی هستند که توسط بیماران PTSD غیرنظامی (برای مثال توسط قربانیان تجاوز جنسی) تجربه می شوند.

در اغلب مواقع PTSD به همراه شرایط وحشت زای مزمن و یک سری شرایط بالینی دیگری (همانند HIV) بروز پیدا می کند و منجر به ایجاد درد شدید، ناتوانی قابل توجه تر و پیامدهای بالینی وخیم تر می شود. همچنین PTSD منجر به افزایش میزان خودکشی ها می شود.

اختلال اضطراب اجتماعی و فوبیاهای خاص

اختلال اضطراب اجتماعی معمولا در دوره نوجوانی بروز پیدا می کند، میزان شیوع آن در مابین زنان بیشتر می باشد و همچنین منجر به ایجاد یک شرایط مزمنی می شود.

علائم مربوط به این اختلال می توانند شامل ترس از غریبه ها، ترس از تحقیر شدن یا قضاوت شدن توسط سایر افراد و همچنین اجتناب از موقعیت های اجتماعی می باشد که در آن افراد مورد توجه قرار می گیرند.

برخی از افراد در حین قرار گرفتن در این موقعیت ها، سرخ شدن، تهوع، افزایش ضربان قلب، استفراغ، عرق ریزی و تب و لرز را تجربه می کنند.

اختلال اضطراب اجتماعی در اغلب مواقع به همراه افسردگی و ریسک بالای سوء مصرف الکل بروز پیدا می کند.

بیمارانی که علائم محدودی از اختلال اضطراب اجتماعی را تجربه می کنند، ممکن است ناتوانی عمده را تجربه کنند؛ این شرایط می تواند منجر به افزایش افسردگی عمده شود.

فوبیاهای خاص شامل یک ترس غیرمنطقی می باشند که از طریق یک موجود خاص (همانند سگ ها) یا یک موقعیت خاص (همانند رانندگی کردن در داخل یک تونل) ایجاد می شوند.

علائم اضطراب انتظاری، احساس ناراحتی در حین قرار گرفتن در معرض یک موجود یا موقعیت ترس آور و اجتناب فعال از موقعیت های تحریک کننده عبارت از ویژگی های افراد دارای فوبیاهای خاص هستند.

درمان اختلال های اضطرابی

یک سری گزینه هایی برای درمان اختلال های اضطرابی وجود دارد که برخی از آنها شامل روش درمان شناختی – رفتاری و داروها می باشد.

با این وجود، خجالت، ترس و برچسب هایی (یا تهمت هایی) که در اغلب مواقع در نتیجه تشخیص داده شدن این شرایط ایجاد می شوند، باعث می شود که اکثر افراد در مراحل اول از مراجعه به درمان اجتناب کنند.

سایر موانعی که برای درمان وجود دارند می توانند شامل موارد مختلفی (از ایجاد نقص در سیستم سلامتی تا تشخیص داده شدن اختلال اضطرابی) باشند.

اکثر افراد حتی بعد از درمان شدن هم یک سری علائم و ناتوانایی های باقیمانده را تجربه می کنند.

با این وجود، یک سری از شواهد موجود به صورت کاملا بدیهی نشان داده اند که هر دو مورد روش های درمان روان درمانی و بالینی موثر می توانند عملکرد شخصی و کاکردی فرد را تقویت کنند، کیفیت زندگیش را افزایش دهند و هزینه های بالینی غیر اضطراری را در مورد اکثر اختلال های اضطرابی کاهش دهند.

علاوه بر این، مورد هدف قرار دادن پیشرفت های عملکردی به جای کاهش دادن علائم در طول درمان، منجر به بهبود عملکرد افراد دچار شده به اختلال های اضطرابی می شود.

استفاده روتین از مقیاس های دسته بندی تایید شده می تواند نقایص عملکردی را کاهش دهد، در ارزیابی کارایی درست از روش های درمانی مفید باشد، به افراد معلول کمک کند تا از مزایای مربوط به معلولیت خودشان استفاده کنند یا به صورت راحت تری خودشان را با شرایط کاری انطباق دهند.

نویسنده: Brian Martis

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

ارتباط

ارتباط یک اصل روانشناختی عمومی می باشد که با پدیده یادآوری یا حافظه مرتبط است.

در واقع این اصل بیان می کند که فرآیند یادآوری یا حفظ کردن تجربیات گذشته منجر به یادآوری یک سری اتفاقات یا تجربیات دیگری خواهد شد که به یک یا چند روش با تجربه یادآوری شده مرتبط هستند.

کاربرد این اصل در طول زمان گسترش می یابد و به اندازه ای می رسد که تقریبا شامل تمامی مواردی (به غیر از احساسات اولیه) می شود که می تواند در زندگی ذهنی (یا روانی) فرد اتفاق بیافتد. در نتیجه تداعی گرایی به یک دیدگاه نظری تبدیل شد که کل روان شناسی را شامل می شود.


مفهوم “ارتباط ایده ها” برای اولین بار توسط یک فیلسوف انگلیسی به اسم جان لاک (John Lock) و در مقاله وی به اسم ارزیابی شناخت انسانی (An Essay Concerning Human Understanding; 1690) به کار برده شد.

یک فیلسوف اسکاتلندی به اسم دوید هیوم (David Hume) یک مقاله ای به اسم تشریح ماهیت انسانی (A Treatise of Human Nature; 1739) نوشت و در آن از طریق استدلال شباهت، وابستگی در زمان یا مکان و علت و معلولی، مبناهای اصلی ارتباط را بیان کرد.


ویلیام جیمز (William James ) به عنوان یک فیلسوف و روان شناس آمریکایی در مقاله خودش به اسم اصول روان شناسی (The Principles of Psychology (1890)) به جای ارتباط ایده ها بر روی ارتباط فرآیندهای عصبی مرکزی تاکید کرد که از طریق همپوشانی یا محرک متوالی (توارثی) آنی ایجاد می شوند.

در سال 1903 یک روان شناس روسی به اسم ایوان پی. پاولو (Ivan P. Pavlov) این نظریه را مطرح کرد که تمامی رفتارها می توانند در نتیجه واکنش ها یا عکس العمل های اصلی یا شرطی ایجاد شوند.

نظریه های واکنش شرطی شده و موارد زیادی از نظریه های رفتاری مربوط به اوایل قرن بیستم ریشه در روان شناسی ارتباطی رفتار دارد؛

این مورد به این معنا می باشد که آنها هم با انتقادهایی مواجه شده اند که در مورد نظریه های ارتباط ایده ها وجود داشته است.

برای مثال یک روان شناس آمریکایی به اسم ادوارد ال. تورندایک (Edward L. Thondike) نشان داد که صرفا تکرار یک تاثیر محدود بر روی ارتباطات ایجاد شده مابین محرک و واکنش دارد یا اینکه هیچ نوع تاثیری ندارد.

برخی از محققان تاثیر مستقیم دانش بر روی نتایج را به عنوان دلیل این ارتباط بیان کردند؛

ارتباط

این در حالی بود که سایر محققان (از جمله یک روان شناس آمریکایی به اسم کلارک ال. هال در مقاله خودش به اسم اصول رفتار (Clark L. Hull (principles of Behavior; 1943)) یادگیری را یک موردی در نظر گرفته است که به دلیل کاهش نیاز ایجاد می شود (به همین دلیل در شرایط تجربی مختلف منجر به کاهش قدرت مربوط به محرک مرتبط و واکنش می شود).


در حالیکه هدف این متفکران عبارت از رد کردن اصول تداعی گرایی نبوده است، ولی آنها معتقد بودند که این اصول بیشتر دارای کاربرد محافظه کارانه می باشند.

با این وجود یک سری افرادی همانند روان شناسان گشتالت وجود داشتند که می خواستند تداعی گرایی را به صورت کامل رد کنند؛ این تمایل به اندازه ای شدید بود که فرآیندهای ذهنی سطح بالاتر هم مورد بحث قرار گرفت.


نظریه های تداعی گرایانه همانند تمامی اصول جذاب موجود در روان شناسی، به صورت قابل توجهی مورد انتقاد قرار گرفتند.

در حال حاضر روان شناسان بسیار محدودی وجود دارند (در صورتیکه وجود داشته باشند) که قدرت این نظریه ها را در حدی قبول داشته باشند که در مراحل اولیه مطرح شدن این نظریه ها ادعا می شد.

با این وجود، بیشتر روان شناسان با این موضوع موافق خواهند بود که ارتباط همچنان یک اصل مهم و تاثیرگذاری است که در تمامی فرآیندهای یادگیری و از طریق تجربه انباشته نقش فعالی دارد.

منبع : کانون مشاوران ایران

اختلال شخصیتی مرزی

معرفی

اختلال شخصیتی مرزی یک نوع اختلال سلامت روانی می باشد که بر روی نحوه تفکر و احساس شما در مورد خودتان و سایر افراد تاثیر می گذارد و همچنین منجر به ایجاد یک سری مشکلاتی در عملکرد مربوط به زندگی روزمره فرد می شود.

این اختلال شامل مشکلات خود تصویری، مشکلات مربوط به مدیریت احساسات و رفتار و یک الگویی از روابط ناپایدار می باشد.

شما در صورت ابتلاء به اختلال شخصیتی مرزی یک ترس شدیدی نسبت به ترک شدن و ناپایداری خواهید داشت و تحمل کردن تنهایی برای شما سخت خواهد بود.

همچنین عصبانیت نامناسب، تکانشگری و تغییرات مداوم وضعیت روانی هم منجر به ایجاد یک سری مشکلاتی در شما خواهد شد، هر چند که خود شما تمایل خواهید داشت تا روابط عاشقانه و پایداری داشته باشید.

معمولا اختلال شخصیتی مرزی در اوایل دوران بزرگسالی شروع می شود.

به نظر می رسد که این شرایط در دوران جوانی در بدترین شرایط ممکن قرار می گیرد و همراه با افزایش سن فرد، به صورت تدریجی کاهش پیدا می کند.

در صورتیکه شما به اختلال شخصیتی مرزی دچار شده باشید، امیدواری خودتان را به هیچ وجه از دست ندهید.

اکثر افراد دچار شده به این اختلال به مرور زمان و با استفاده از درمان می توانند به شرایط بهتری دست پیدا کنند و می توانند نحوه داشتن یک زندگی رضایت بخش را یاد بگیرند.

علائم

اختلال شخصیتی مرزی بر روی احساس شما در مورد خودتان، رابطه شما با سایر افراد و نحوه رفتار شما تاثیر می گذارد.

علائم و نشانه های مربوط به این اختلال می توانند شامل موارد زیر باشند:

یک ترس شدید نسبت به ترک شدن، حتی استفاده از ابزارهای افراطی برای اجتناب از جدایی یا طرد واقعی یا تجسم شده

یک الگویی از روابط شدید ناپایدار، همانند تصور کردن یک فردی به عنوان فرد ایده آل در یک لحظه و بعد از آن تغییر یافتن دیدگاه نسبت به آن فرد و در نظر گرفتن وی به عنوان فردی که به اندازه کافی اهمیت قائل نمی شود یا بی رحم است.

تغییرات سریع در هویت خود و خود تصویری که شامل تغییر اهداف و ارزش ها و در نظر گرفتن خود به عنوان یک فرد بد یا فردی که اصلا وجود ندارد

دوره های پارانویای مربوط به استرس و از دست دادن ارتباط با واقعیت که چند دقیقه تا چند ساعت به طول می کشد.

رفتارهای تکانشی و ریسکی؛ همانند قماربازی، رانندگی پرخطر، روابط جنسی ناایمن، ولخرجی کردن، سوء مصرف تغذیه ای یا مواد مخدر، ورشکستگی در نتیجه ترک سریع یک شغل یا خاتمه دادن به یک رابطه مثبت

تهدید یا اقدام به خود کشی یا خود آسیب زنی که در اغلب مواقع در پاسخ به ترس از جدا شدن یا طرد شدن صورت می گیرد.

تغییرات مربوط به وضعیت روانی که از چند ساعت تا چند روز به طول می کشد و می تواند شامل خوشحالی شدید، تحریک پذیری، خجالت یا اضطراب باشد.

احساس پوچی و بیهودگی مداوم

عصبانیت شدید و نامناسب، همانند از دست دادن کنترل خود، طعنه آمیز  یا تلخ صحبت کردن یا دعوا کردن به صورت فیزیکی

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد

در صورتیکه شما متوجه وجود داشتن یکی از علائم بیان شده در بالا در خودتان شوید، باید پزشک خودتان یا یک متخصص سلامت روانی را از وضعیت خودتان مطلع کنید.

در صورتیکه تفکرات خودکشی داشته باشید، چه کاری باید انجام دهید

در صورتیکه شما یک سری فانتزی ها یا تصایر ذهنی در مورد آسیب زدن به خودتان داشته باشید یا اینکه تفکرات خودکشی دیگری داشته باشید، باید یکی از کارهای زیر را انجام دهید:

  • با شماره 115 یا اوژانس محلی خودتان تماس بگیرید
  • با یکی از مراکز پیشگیری از خودکشی تماس بگیرید.
  • با یک متخصص سلامت روان، پزشک یا ارائه دهنده خدمات سلامتی تماس بگیرید.
  • به پیش یکی از اعضای خانواده، دوستان، همکاران یا یک فرد مورد اعتماد دیگری بروید.
  • با یکی از افرادی که دین مشترکی با شما دارند، ارتباط برقرار کنید.

در صورتیکه متوجه وجود داشتن علائم و نشانه های بیان شده در یکی از اعضای خانواده یا دوستان خودتان شوید، با این فرد صحبت کنید و سعی کنید وی را برای رفتن به پزشک یا یک مراقب سلامتی متقاعد کنید.

باید توجه داشته باشید که نمی توانید این فرد را مجبور به دریافت کمک بکنید. در صورتیکه رابطه موجود منجر به ایجاد استرس قابل توجهی در شما شود، در این صورت مراجعه خود شما به پزشک می تواند یک ایده مناسبی باشد.

اختلال شخصیتی مرزی

علت ها

علت ایجاد اختلال شخصیتی مرزی همانند علت مربوط به سایر اختلا های شخصیتی تا به حال به صورت کاملی شناخته نشده است.

اختلال شخصیتی مرزی علاوه بر عوامل محیطی (همانند سابقه سوء استفاده شدن در دوران کودکی یا بی توجهی شدن در این دوره) می تواند در نتیجه یکی از عوامل زیر ایجاد شود:

عوامل ژنتیکی.

برخی از مطالعات صورت گرفته بر روی دوقلوها و خانواده ها نشانگر این موضوع می باشند که اختلال های شخصیتی می توانند به صورت ارثی منتقل شوند و یک رابطه قوی با سایر اختلال های روانی موجود در مابین اعضای خانواده داشته باشند.

وضعیت های غیرعادی ذهنی. برخی از تحقیقات صورت گرفته نشانگر این موضوع می باشند که تغییرات صورت گرفته در بخش های خاص مغز بر روی کنترل عواطف، تکانش گری و عصبانیت تاثیر می گذارند.

علاوه بر این، مواد شیمیایی خاصی که در مغز وجود دارند و بر روی کنترل وضعیت روانی تاثیر می گذارند (مواد شیمیایی همانند سرتونین)، ممکن است فاقد عملکرد مناسبی باشند.

عوامل ریسک

برخی از عوامل مربوط به رشد شخصیتی می توانند ریسک ایجاد اختلال شخصیتی مرزی را در فرد افزایش دهند. این موارد عبارتند از:

زمینه های ارثی:

در صورتیکه یکی از بستگان نزدیک شما (مادر، پدر، برادر یا خواهر شما) دارای یک اختلال خاص یا اختلال مشابهی باشد، ریسک وجود داشتن این اختلال خاص در شما  یک احتمال بالایی خواهد بود.

دوران کودکی استرس زا: اکثر افراد مبتلا به این اختلال گزارش کرده اند که در دوران کودکی مورد سوء اسفاده جنسی یا فیزیکی یا مورد بی توجهی قرار گرفته اند.

برخی از این افراد در دوران کودکی والدین خودشان را از دست داده اند یا جدا شدن یکی از والدین یا مراقبان را تجربه کرده اند یا والدین یا مراقبان آنها سوء مصرف مواد یا یک مشکل سلامت روانی دیگری داشته اند.

سایر افراد دچار شده به این اختلال هم با یک تعارض خصمانه و روابط خانوادگی ناپایدار مواجه بوده اند.

عوارض

اختلال شخصیتی مرزی می تواند بر روی بخش های مختلف زندگی تاثیرگذار باشد.

این اختلال می تواند یک تاثیر منفی بر روی روابط صمیمی، فعالیت های شغلی، مدرسه ای و اجتماعی و همچنین تصویر از خود داشته باشد که برخی از آنها عبارتند از:

  • تغییرات یا زیان های شغلی مکرر
  • کامل نشدن یک آموزش
  • مشکلات قانونی متعدد، همانند زمان حبس
  • روابط متناقض و ناسازگار، استرس مربوط به روابط ازدواجی یا طلاق
  • خود آسیب زنی، همانند بریدن یا سوزاندن و بستری شدن در بیمارستان به صورت مکرر
  • درگیر شدن در روابط سوء استفاده ای
  • بارداری های برنامه ریزی نشده، عفونت های انتقال یافته از طریق رابطه جنسی، تصادفات با اتومبیل و دعواهای فیزیکی به دلیل رفتار تکانشی و ریسکی
  • اقدام به خودکشی یا انجام دادن خودکشی

علاوه بر این، این امکان وجود دارد که شما یک سری اختلال های سلامت روانی دیگری را هم تجربه کنید که برخی از آنها عبارتند از:

  • افسردگی
  • سوء مصرف الکل یا مواد مخدر
  • اختلال های اضطرابی
  • اختلال های تغذیه ای
  • اختلال دو قطبی
  • اختلال فشار استرسی پس آسیبی(PTSD)
  • فزون کاری یا کمبود توجه
  • سایر اختلال های شخصیتی

منبع : کانون مشاوران ایران