یکی از بهترین راههایی که می تواند برای ترک سیگار مناسب باشد، شناسایی راه اندازهایی می باشد که منجر به تمایل شما به سیگار کشیدن می شوند و شامل وضعیت های خاص، فعالیت های ، حس های و افراد خاص می باشد.
یک برنامه ریزی در برابر ولع مصرف تهیه کنید.
یک برنامه ریزی برای عوامل ولع، می تواند عاملی باشد که راه اندازه ها و عوامل انگیزشی شما برای استفاده از سیگار به حد صفر برسد. برای یک هفته یا مدت بیشتر که اطلاعات شما مشخص می باشد، یک فهرست و لیست از مصرف سیگارتان تهیه کنید. به زمان هایی در طول روز توجه داشته باشید که ولع مصرف سیگار دارید:
چه زمانی این اتفاق رخ می دهد؟
شدت این تمایل و علاقه چقدر می باشد ( بین یک تا 10 به آن امتیاز دهید)؟
چه کاری را در آن موقع انجام می دادید؟
به چه کسی بودید؟
چه احساسی در آن موقع داشتید؟
بعد از سیگار کشیدن چه احساسی پیدا کردید؟
آیا برای غلبه بر احساس ناراحتی و خستگی سیگار می کشید؟
مدیریت احساسات ناراحت کننده همانند استرس، افسردگی، دلتنگی، ترس ، و اضطراب برخی از دلایل رایج هستند که افراد بالغ سیگار می کشند. وقتی که یک روز بدی را داشته باشید، ممکن است چنین احساس کنید که سیگار می تواند تنها رفیق شما باشد. به یاد داشته باشید که، به همان اندازه که سیگار احساس خوب ایجاد می کند، روش های سالم تر ( و تاثیر گذارتر) برای مقابله با احساسات ناراحت کننده وجود دارند که می توانند مورد استفاده قرار گیرد. این عوامل ممکن است شامل تمرین و ورزش ، مدیتیشن، استفاده از تمرین های ارمش حسی، و همچنین شامل تمرینات تنفسی ساده باشد.
برای بیشتر افراد، یکی از جنبه های مهم ترک سیگار، مربوط به پیدا کردن روشهای جایگزین به منظر مدیریت وضعیت های سختی می باشد که در ترک و نبود سیگار وجود دارند. حتی در مواردی که سیگار کشیدن شامل بخش زیادی از زندگی شما نباشد، یک احساس دردناک و ناراحت کننده ای وجود دارد که ممکن است منجر به تحریک شما برای ادامه سیگار کشیدن شود. بنابراین، صرف زمان برای تفکر در مورد روشهای مقابله با وضعیت های استرس زا و عصبانیت های روزمره شما (که در حالت عادی منجر به عود سیگار کشیدن می شود)، مهم و با ارزش می باشد.
نکاتی برای اجتناب از راه اندازهای مصرف سیگار:
الکل. بیشتر افراد عادت دارند که در هنگام مصرف الکل ، سیگار بکشند. توصیه: عادات مصرفی خود را به مصرف نوشیدنی های غیر الکلی تبدیل کنید، یا فقط در مکان هایی الکل مصرف کنید که سیگار کشیدن در آن مکان ممنوع می باشد.
دیگر افراد سیگاری. زمانی که دوستان، خانواده و همکاران در اطراف شما سیگار می کشند، ترک سیگار و یا اجتناب از عود مصرف، دو برابر سخت تر می شود.
توصیه: افرادی که به صورت اجتماعی با شما معاشرت دارند، نیاز دارند بدانند که شما عادت خود را ترک کرده اید، بنابراین در مورد تصمیم به ترک سیگارتان با آنها صحبت کنید. به آنها اجازه بدید تا آگاه باشند که اجازه ندارند در کنار شما، زمانی که در داخل ماشین با آنها هستید یا زمانی که با هم قهوه مصرف می کنید، سیگار بکشند. اگر در محیط کارتان، دوستان تان در هنگام نوشیدن قهوه ، فقط باید سیگار هم بکشند، یک چیز دیگری را برای جایگزینی آن پیدا کنید یا افراد غیر سیگاری را پیدا کنید که با آنها وقت های استراحت و نوشیدن قهوه را پر کنید.
در زمان های آخر یک وعده. برای تعدادی از افراد سیگاری، اتمام یافتن وعده به معنای روشن کردن سیگار می باشد، و کنار گذاشتن ان می تواند برای شما سخت باشد.
توصیه: این زمان های بعد از وعده را با چیزهای دیگری جایگزین کنید که شامل مواردی از قبیل یک تکه میوه، یک دسر (سالم)، یک تکه شکلات یا یک آدامس می باشد.
منبع: فارس پاتوق
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/07/635179813800022606.jpg370555مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-07-09 09:55:212019-07-16 19:20:16چگونه می توان سیگار را ترک کرد: 2
یک راهنما برای ترک کردن عادات گذشته، به منظور داشتن دنیای بهتر
اگر شما یک نوجوانی باشید که از سیگار استفاده می کنید یا در طول عمر خود یک بسته سیگار را هر روز استفاده می کنید، ترک کردن آن می تواند سخت باشد. اما با یادگیری گزینه ها و اختیاراتی که در دسترس شما قرار دارد، و هم چنین آماده شدن و فراهم سازی مقدمات برای ترک آن، این فرایند (فرآیند ترک سیگار) آسان تر خواهد بود. با استفاده از یک راهبرد، که با نیازهای شما هم متناسب باشد، شما می توانید اعتیاد را خود ترک کنید، ولع مصرق را مدیریت کرده و به میلیون ها نفر بپیوندید که برای داشتن یک دنیای بهتر و شرایط مطلوب تر، عادات خود را ترک کرده و آن را پشت سر گذاشته اند.
چرا ترک سیگار سخت به نظر می رسد
استفاده از دخانیات هم یک اعتیاد فیزیکی هست و هم یک عادت روانی. نیکوتین موجود در سیگار تاثیر زیادی بر ما دارد که ترک آن منجر به ظهور علائم ترک در بدن شما و ولع مصرف می شود. به دلیل این که نیکوتین یک تاثیر “احساس خوب” در ذهن شما ایجاد می کند، شما ممکن است به سیگار، به عنوان یک راه مقابله با استرسی، افسردگی ، اضطراب و حتی خستگی، اعتیاد پیدا کنید.
در همین زمان، سیگار کشیدن به یک عمل روزانه و نوعی عادت تبدیل می شود. ممکن است سیگار کشیدن در هنگام مصرف قهوه صبح، در هنگام استراحت بین کار یا مدرسه، یا در طول مسیر بازگشت شما به خانه در پایان یک روز طولانی، به صورت یک واکنش و عادت اتوماتیک وار تبدیل شود. ممکن است که دوستان، اعضای خاناده و یا همکاران شما سیگار بکشند، و این سیگار کشیدن به عنوان روشی برای برقراری ارتباط با آنها تبدیل شود.
برای ترک موفق سیگار، هم باید به اعتیاد توجه کنید و هم فعالیت های روتینی که همراه با مصرف سیگار انجام می دهید را در نظر بگیرید.
برنامه شخصی شما برای ترک سیگار
هر چند ممکن است تعدادی از افراد را سیگار را به روش خاصی ترک کنند، بیشتر افراد برای انجام این کار روشهای بهتری دارند و این کار را راحت تر انجام می دهند. یک برنامهمناسب، چالش های کوتاه مدت مربوط به ترک سیگار و چالش های بلند مدت مربوط به مصرف دوباره را در برخواهد گرفت. این نقشه، همچنین باید با نیاز های مختص شما و عادات مربوط به سیگار کشیدن، متناسب باشد.
سوالاتی که باید از خودتان بپرسید
برای خودتان وقت بگذارید و فکر کنید که شما کدام یک از انوع سیگاری ها هستید، چه بخشی از زندگی شما، سیگار را به یک ضرورت تبدیل می کند، و چرا سیگار به یک امر ضروری تبدیل می شود. این امر به شما کمک می کند تا قادر به شناسایی این نکته باشید که کدام نوع، چه روش ها و چه درمان هایی می تواند بیشتر کار برد را داشته و برای شما مناسب ترین و پر منفعت ترین روش باشد.
آیا احساس می کنید که شما نیاز دارید در هر وعده سیگار بکشید؟
آیا شما بیشتر یک سیگاری اجتماعی هستید؟
آیا این یک اعتیاد بد است ( یعنی بیش از یک بسته در طول روز مصرف می کنید)؟ یا مقدار کمتری مصرف می کنید؟
آیا در مواقعی که احساس استرس یا دلتنگی دارید، سیگار می کشید؟
آیا سیگار کشیدن شما، با دیگر اعتیاد ها همانند الکل و قمار بازی، دارای ارتباط است؟
آیا شما با هیپنوتیزم درمانی و طب سنتی راحت هستید؟
آیا شما شخصی هستید که براحتی می توانید با یک درمان گر یا مشاور، در مورد اعتیادتان صحبت کنید؟
آیا علاقه مند به استفاده از برنامه های ورزشی و بدن سازی هستید؟
با قدم های برنامه زیر شروع به ترک سیگار نمایید
-مشخص کردن تاریخ ترک
یک تاریخ مشخص را در طی دو هفته آینده انتخاب کنید، بنابراین شما زمان کافی برای آماده شدن، بدون از دست دادن انگیزه ترک، را دارا می باشید. اگر شما بیشتر در طول کار سیگار می کشید، در آخر هفته ترک کنید، بنابراین شما تعداد روز کمتری برای عادت دادن خود با این تغییرات دارید.
-اطلاع دادن به خانواده، دوستان و همکاران خود که شما برنامه ای برای ترک دارید
به دوستان و خانواده خود اجازه دهید که در برنامه شما برای ترک سیگار دخالت داشته باشند و به آنها بگویید که شما برای این کار به حمایت و تشویق آنها به منظور ترک و توقف سیگار نیاز دارید. یک شخصی را پیدا کنید که او هم می خواهد سیگار را ترک کند. شما می توانید به همدیگر کمک کنید ، تا این کار را در زمان مناسب انجام دهید و در لحظات سخت مربوط به ترک سیگار، به یکدیگر کمک کنید.
-پیش بینی و برنامه ریزی برای چالش هایی که در ترک با ان مواجه خواهید شد.
بیشتر افراد که دوباره به سیگار کشیدن رو می آورند، در طی سه ماهه اول دوباره شروع به سیگار کشیدن می کنند. شما می توانید از طریق آماده کردن خود برای مقابله با چالش های رایج، همانند علائم ترک نیکوتین از و ولع مصرف، شرایط مناسب تر و راحت تری را برای خود به وجود آورید.
-از بین بردن سیگار و دیگر محصولات مربوط به تنباکو را از محیط خانه، ماشین و کار خود
تمام سیگار های خود را، کبریت، جا سیگاری و فندک های خود را دور بیاندازید. لباس های خود را بشورید و همه چیز را که بویی شبیه سیگار دارد را شسته و نو کنید. ماشین خود را با شامپو بشورید، پارچه ها و فرش خود را تمیز کنید و اسباب و اثاثیه خود را با بخار آب و آب بشورید.
-با دکتر خود صحبت کنید تا برای ترک سیگار، کمکتان کند.
دکتر شما می تواند درمانی را برای شما تجویز کند که بتواند برای ترک به شما کمک کرده و روشهای جایگزین دیگری را پیشنهاد دهد. اگر شما نمی توانید به یک دکتر مراجعه کنید، می توانید از محصولات فراوانی استفاده کنید که در داروخانه ها و مغازه ها موجود بوده و شامل بسته نیکوتین، شکلات نیکوتین و آدامس نیکوتین می باشد.
منبع: ساینس دیلی
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/07/108241_511.jpg299500مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-07-09 09:48:132019-07-16 19:20:24چگونه می تواند سیگار را ترک کرد 1
عادت های بد، همانند چک کردن ایمیل در جلسه، می تواند بر شغل و حرفه شما تاثیر منفی بگذارد.
“ارزش خالصی که شما بر جهان دارید، معمولا از طریق کسر کردن رفتارهای بد شما از عادتهای خوبی که دارید، تعیین می شود”.
بنیامین فرانک لین ، مخترع و سیاست گذار آمریکایی
آیا شما دارای یک عادت می باشید که برای کار و حرفه شما مضر باشد؟ ممکن است شما ایمیل خود را در هنگامی که در جلسه هستید ، بررسی کنید، دیرتر به ملاقات مشتری بروید، یا از تلفن شخصی خود، در زمانی که باید بر روی کارتان تمرکز کنید، استفاده کنید. حتی ممکن است شما این عادت را داشته باشید که بیش از حد به تماشای تلویزیون بنشینید یا وب گردی بیش از حد داشته باشید ، به حدی که از پیگیری اهداف خود در هنگام عصر و آخر هفته های، منصرف شوید.
داشتن عادات بد، همانند مواردی که ذکر شد می تواند به اعتبار شما آسیب بزند و امکانات و تسهیلاتی را که در طول زندگی خود و مهارت خود داریم را محدود سازد، بنابراین ، یادگیری این نکته مهم می باشد که چگونه با این عادات بد مقابله کنیم.
در این مقاله، ما یک مرورری بر عادت های بد خواهیم داشت و جزئیات مربوط به آن را بررسی خواهیم کرد: ما برررسی خواهیم کرید که چرا برخی رفتارهای خاص ، در مرحله اول به عادت های ما تبدیل می شوند.
تعریف عادت ها
یک عادت، عبارت از یک رفتار اکتسابی یا یک الگوی فکری است که شما در موارد زیادی آن را تکرار کرده اید، به گونه ای که معمولا به صورت غیر آگاهانه هم آن کار را انجام می دهید. همانطور که شما هم احتمالا مطلع باشید، عادت ها می توانند مفید و یا مضر باشند.
عادات بدین دلیل مفید هستند که به صورت خودکار و اتوماتیک صورت می گیرند. ما عادت های خود را بدون فکر کردن انجام می دهیم، که ذهن ما را برای تمرکز کردن بر روی چیزهای دیگر ، باز می گذارد. زمانی که ما عادت های خوبی داشته باشیم، عادت هایی همانند رسیدن به محیط کار در وقت مناسب، یا یک فرد خوش بین بودن، ما انگیزه ها و محرک های مثبت و ذاتی را ایجاد می کنیم، بدون اینکه در مورد آن فکر کرده باشیم. بعد از آن ما می توانیم بر روی مواردی تمرکز داشته باشیم که نیاز به توجه مخصوص ما دارند.
با این حال، چنین موردی در مورد عادت های بد هم صحت دارد. ما این رفتارها را بدون اینکه در مورد آن فکر کنیم، انجام می دهیم، و این کار ها، بدون اینکه ما نسبت به آن آگاه باشیم، می تواند منجر به آسیب به زندگی و شغل و حرفه ما شود.
مثال های زیادی از نوع عادت های بد وجود دارد که می تواند تاثیر منفی بر حرفه ما بگذارد. برخی از این مثال ها عبارتند از :
تاخیر داشتن در هنگام رفتن به سر کار و جلسه
تفکر منفی داشتن
شایعه درست کردن
به دنبال جلب توجه بودن
مقاومت داشتن در مقابل تغییرات
تصمیم گیری عجولانه و بی احتیاط
حالت تدافعی به خود گرفتن و نپذیرفتن توصیه دیگران
به تعویق انداختن کارها
انجام دادن چند وظیفه با هم
خراب کاری کردن
مدیریت خرد
یک کمال گرای ( اعتقاد به قابلیت کمال انسان داشتن) نا سازگار بودن
توجه داشته باشید که :
به یاد داشته باشید که بد بودن یا نبودن یک عادت به زمینه انجام کار بستگی دارد. برای مثال، کمال گرایی در محیط کار، در مواردی که امنیت دارای اهمیت ویژه ای باشد، یک عادت خوب می باشد.
چرا از بین بردن عادت های بد، سخت می باشد
اصلی ترین و عمده ترین دلیل مربوط به این که چرا از بین بردن عادت های بد سخت می باشد به عاملی بر می گردد که محققان از آن به عنوان “پیش زمینه های شناختی ” یاد می کنند– این موارد مربوط به تفکرات غیر آگاهانه و اتومات می شوند که ما در هنگام مواجه شدن با یک موقعیت داریم.
این افکار غیر آگاهانه ، بر مبنای تجربیات گذشته ما می باشند. بنابراین، اگر یک موقعیتی پیش بیاید که ما قبلا بارها با آن مواجه شدهایم، ما یک رفتار ذاتی و نا خود آگاهانه ای را انجام می دهیم، بدون اینکه در مورد علت انجام آن فکر کرده باشیم. رفتار های ما به عادت های ما تبدیل خواهد شد.
در بیشتر مواقع، از بین بردن عادت های بد به راحتی ممکن نیست، به دلیل اینکه این رفتار ها به یک رفتاری تبدیل شده اند که فرد از انجام دادن آن لذت می برد و به همین دلیل می خواهد که آن را تکرار کند .( برای مثال، ما ممکن است از وب گردی ، به جای انجام دادن کار خود، لذت ببریم ، یا از فرستادن ایمیل از طریق گوشی خو در طول جلسه، لذت ببریم.)
این بدان دلیل است که زمانی که ما کارهای لذت بخش را انجام می دهیم، ذهن ما دوپامین انتشار می کند، که یک ماده شیمیایی بوده و مرکز پاداش مغز را فعال می سازد. این امر ما را تشویق می کند که بار دیگر این کار را انجام دهیم، و این اقدام و عمل به یک عادت تبدیل خواهد شد.
منبع: سامانه پرسش و پاسخ مشاور
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/07/download.jpg183275مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-07-02 20:34:392019-07-16 19:23:05عادات بد و تاثیر آنها در زندگی
این مطالعه تاثیر دوستان و بسیاری از مسایل دیگر را در زندگی نوجوانان آشکار می سازد.
منبع: دانشگاه لوس آنجلس – کالیفورنیا
مطالعه ای بیسابقه توسط دانشگاه UCLA آمریکا با اسکن کردن مغز نوجوانان هنگام استفاده از رسانه های اجتماعی نشان می دهد، هنگامی که یک نوجوان در حال خوردن شکلات است و یا اینکه پولی را به عنوان جایزه دریافت می کند و یا هنگام مشاهده ی تعداد زیادی لایک برروی عکس خود و دوستانش در رسانه های اجتماعی، مدارهای مشابهی از مغز او فعال می شوند.
به 32 نوجوان با سنین 13 تا 18 سال گفته شد که در یک شبکه ی اجتماعی کوچک مشابه نرم افزار معروف اشتراک گذاری تصاویر اینستاگرام شرکت خواهند کرد. در این آزمایش در مرکز نقشه برداری مغز دانشگاه UCLA آمریکا به این نوجوانان تعداد 148 عکس ازجمله 40عکس که توسط هر کدام از نوجوانان آورده شده بود را برای مدت 12 دقیقه بر روی صفحه کامپیوتر نشان دادند و در همین حال با استفاده از تصویر برداریFMRI اقدام به تجزیه و تحلیل فعالیت های مغزی آنها کردند. برروی هر کدام از عکس ها تعداد لایک هایی که به ظاهر توسط دیگر نوجوانان شرکت کننده به هر عکس داده شده بود نیز نمایش داده شد، هر چند در واقع تعداد این لایک ها توسط خود محققان به هرکدام از این تصاویر اختصاص داده شده بود(پس از پایان آزمایش به نوجوانان شرکت کننده ساختگی بودن تعداد لایک ها گفته شد).
خانم لورن شرمن مسول تیم تحقیقاتی و از محققان مرکز نقشه برداری مغزی و همچنین مرکز رسانه های دیجیتال کودکان در دانشگاه UCLA لوس آنجلس در این باره می گوید:
“زمانی که نوجوانان عکس خود را با تعداد زیادی لایک می دیدند، ما شاهد فعالیت های زیادی در بخش های گسترده ای از مغز آنها بودیم.”
همچنین به گفته ی او بیشترین میزان فعالیت مغزی در بخشی از استریاتوم مغز موسوم به nucleus accumbens مشاهده شد، این قسمت مربوط به مدار پاداش مغزی است.
این مدارهای مغزی بخصوص در سنین نوجوانی بسیار حساس و فعال هستند. محققان زمانی که نوجوانان تعداد زیادی لایک بر روی تصاویر خود می دیدند شاهد فعال شدن منطقه ای از مغز موسوم به مغز اجتماعی و منطقه ای از مغز مربوط به توجه دیداری بودند. نوجوانان در تصمیم گیری برای لایک کردن یک تصویر به شدت تحت تاثیر لایک های موجود برروی تصاویر بودند.
خانم شرمن می گوید: ” ما یک عکس یکسان را به نیمی از گروه با لایک های زیاد و به نیمی دیگر از گروه با تعداد لایک های کم برروی آنها نشان دادیم، هر عکس که دارای تعداد لایک های بیشتری بود به میزان بیشتری توسط آنها نیز لایک می شد. نوجوانان به اطلاعاتی که مورد تایید تعداد زیاد و یا حتی چند تن از همتایان آنها باشد واکنش متفاوتی نشان می دهند، حتی اگر شناختی از این افراد نداشته باشند.” این مطالعه در مجله ی دانش روانشناسی به چاپ رسیده است.
استاد روانشناسی و رفتار زیستی از موسسه ی علوم اعصاب و رفتار انسانSemel در دانشگاه UCLA لوس آنجلس خانم میرلا داپرتد در این باره می گوید:این تاثیرپذیری از دوستان می تواند در زندگی واقعی بسیار بیشتر باشد. او در ادامه گفت: “در این تحقیق، نوجوانان از افرادی که تصاویر را لایک کرده بودند هیچ شناختی نداشتند با اینحال تاثیر فشار همتایان در آنها کاملا مشهود است و گرایش آنها به سازگاری و پیروی کردن چه در سطح مغزی و چه در علایق و اینکه چه چیز را باید دوست داشته باشندکاملا مشخص است.” طبیعتا انتظار می رود که این تاثیر پذیری در زندگی روزمره وواقعی به میزان بسیار بیشتری نمود پیدا کند زیرا لایک هایی که می بینند از طرف افراد غریبه نیستند بلکه از کسانی هستند که برای آنها اهمیت دارند.
آیا والدین باید در مورد رسانه های اجتماعی نگران باشند؟
محققان می گویند رسانه های اجتماعی نیز مانند دیگر رسانه ها جنبه ها و ویژگی های مثبت و منفی مربوط به خود را دارند.
دکتر داپرتو در این باره می گوید: بسیاری از نوجوانان در محیط اینترنت با کسانی ارتباط دوستانه برقرار می کنند که شناخت چندانی از آنها ندارند و بنابراین نگرانی والدین کاملا منطقی است. زیرا این مسئله می تواند این خطر را به وجود آورد که کودک و یا نوجوان تحت تاثیر افرادی قرار گیرد که به رفتارهای پر خطر گرایش دارند.
مدیر مرکز رسانه های دیجیتال کودکان در دانشگاهUCLA لوس آنجلس و از نویسندگان این تحقیق می گوید: در گذشته والدین دوستان کودک خود را می شناختند اما زمانی که تعداد این دوستان به صدها تن می رسد دیگر راهی برای اینکه آنها را بشناسید وجود ندارد. اما دکتر شرمن به یک مزیت احتمالی شبکه های اجتماعی نیز اشاره می کند و می گوید: ” اگر دوستان فرزند نوجوان شما در رسانه های اجتماعی رفتاری مثبت را از خود نشان دهند این مساله می تواند تاثیری شگرف و بسیار مثبت برروی فرزند شما داشته باشد. بنابراین برای والدین این مسئله بسیار حائز اهمیت است که بدانند فرزند آنها در محیط اینترنت و شبکه های اجتماعی با چه افرادی در تعامل است و این دوستان اینترنتی چه مطالبی را برروی فضای مجازی قرار می دهند و چه مطالبی را لایک می کنند.به علاوه هویت فردی و شناخت یک نوجوان از خود به شدت تحت تاثیر نظراتدیگران است و نتایج تحقیقات ما نیز این مسئله را تایید می کند. اگرچه مسئله ی فشار همتایان در یک گروه برای پیروی کردن و سازگاری افراد همواره وجود داشته است امالایک های مورد بحث ما مسئله ای متفاوت است.
دکتر شرمن می گوید: ” در گذشته نوجوانانقضاوتهای مستقل تری در باره ی خود، دیگران و مسایل پیرامون خود داشتند، اما زمانی که به لایک های آزمایشمان باز می گردیم دیگر ابهامی برای ما وجود ندارد. در جریان انجام تحقیقات به نوجوانان عکس هایی نشان داده شد که کاملا بی خطر بودند مانند تصاویری از غذاها و دوستان آنها، و همچنین عکس هایی پر خطر که شامل سیگار، مشروبات الکلی و تصاویر نوجوانان با پوشش نامناسب و تحریک آمیز بودند. دکتر گرینفیلد یکی از استادان برجسته روانشناسی دانشگاه UCLA در این باره گفت: برای هر سه نوع از تصاویر بی خطر، پرخطر، و حتی تصاویر خود آنها، نوجوانان بیشتر به لایک کردن تصاویری مبادرت می کردند که ظاهرا افراد بیشتری آنها را لایک کرده بودند. اثر سازگاری که مخصوصا در مورد تصاویر خود آنها نمود بیشتری پیدا می کند، اهمیت مسئله تایید توسط همسالان را برای ما آشکار می سازد.”
زمانی که نوجوانان تصاویر پرخطر رامشاهده می کردند مغز آنها در بخش های مربوط به کنترل شناختی و خود داری از واکنش فعالیت کمی نشان می دادند،این مناطق شاملdorsal anterior cingulate cortex, bilateral prefrontal cortices و lateral parietal corticesدرمغز می شوند. به گفته ی دکتر داپرتو این قسمتها از مغز مربوط به تصمیم گیری هستند و می توانند ما را از انجام کاری باز داشته و یا برای انجام کاری به ماچراغ سبز نشان دهند. او گفت: به نظر می رسد که مشاهده ی تصاویری که رفتارهای پر خطر را نشان می دهند موجب کاهش فعالیت بخش هایی از مغز نوجوان می شود که عمل ترمز و بازدارندگی را انجام می دهند. شاید دیدن این تصاویر عملا فیلترهای مغزی “مواظب باش” را در نوجوان تضعیف می کنند.
منبع: com.مشاوره-آنلاین
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/07/117584.jpg183276مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-07-02 20:05:452019-07-16 19:23:18مطالعه ی واکنش های مغزی نوجوانان در هنگام استفاده از رسانه های اجتماعی
ازدواج معمولا دو انسان متفاوت را به هم ارتباط می دهد. جای تعجب نیست که درگیریهایی که در این ارتباط اتفاق بیافتد. ولی با رعایت کردن چند مورد می توانید ازدواج تان را تقویت کنید.. این روش ها برای داشتن خوشبختی و ازدواج سالم به شما کمک می کند.
1. یادگیری مقابله با مشکلات
حتی در شادترین ازدواج ها نیز چالش به وجود می آید واختلافات می تواند روابط را تحت تاثیر قرار دهد. شما یاد می گیرد که مشکلات را به صورت منطقی و نه به صورت مقابله ای رفع کنید. سعی کنید که به نظرات شریک زندگیتان گوش دهید و نظرات او را جویا شوید. سپس از او بخواهید که به نظرات و شرایط شما گوش دهد و توجه کند. ابراز نظرها به صورت منطقی می تواند به شما کمک کند که تجزیه و تحلیل کنید که چه چیز متفاوتی بین شما و همسرتان به وجود آمده است.
2- صبور باشید
صبوری در رابطه با شریک زندگی تان به شما فرصت می دهد که بیشتر در مورد یکدیگر بدانید، و می فهمید که چگونه مشکلات به وجود آمده اند. در نتیجه شما آگاهی عمیق تری نسبت به شریک زندگی تان پیدا می کنید و راه حلی برای حل مشکلات پیدا می کنید. این مسئله به شما کمک بزرگی می کند تا ازدواج صلح امیز و عاشقانه داشته باشید.
3- مثبت اندیش باشید
مثبت نگری باعث می شود در اغلب مواقع کارهایی انجام دهید که به نظر غیر ممکن می آید. اگر شما در مورد ازدواجتان افکار مثبتی داشته باشید شما در رسیدن به دلایل مثبت پافشاری بیشتری خواهید داشت. مطالعات نشان داده است که کسانی که در رابطه با دیگران افکار مثبتی دارند زندگی مناسبتری با شریک زندگی شان دارند. مثبت نگری باعث می شود که شما و شریک زندگی تان اراده بیشتری در حل مشکلات غیر قابل پیش بینی در زندگی و ازدواج داشته باشید.
4- بخشنده باشید
بشر جایز الخطاست و برخی مواقع افراد کارهایی انجام می دهند که شریک زندگی شان ناراحت می شود.برای داشتن یک ازدواج تحمل و بخشش باید در هسته ی اصلی رابطه مشترک باشد. کینه ورزی تنها باعث آسیب زدن به روابط می شود، و موجب مقابله و حتی تمام شدن زندگی مشترک می شود. به هر حال شما می توانید و باید یاد بگیرید که بخشنده باشید. هیچ کس کامل نیست، ولی اگر شما می توانید بخشنده باشید این مسئله می تواند به رابطه شما با شریک زندگی تان استحکام ببخشد.
5- به راحتی تسلیم نشوید
ازدواج به معنی انتخاب یک شریک زندگی برای همراه شدن با یکدیگر در زندگی است. متحد بودن در زندگی باعث می شود که در مقابله با مشکلات قوی تر باشید. حل کردن مشکلات در زندگی باعث می شود که شما در ارتباطات بهتر و قوی تر باشید. با اولین درجا زدن در زندگی تسلیم نشوید و با یکدیگر همکاری کنید و نسبت به زندگی تان تعهد داشته باشید.
ازدواج یک چیز گرانبهایی است که شما خودتان و شریک زندگیتان آن را به دست آورده اید. این پروسه همیشه به آسانی به دست نمی آید، ولی وقتی به صورت منطقی آن را به دست می آورید می تواند برای شما یک پاداش باشد. یاد بگیرید که مشکلات را با یکدیگر حل کنید. در رابطه با شریک زندگیتان صبور باشید، و به شریک زندگی تان شانسی برای رشد و شکوفایی در ارتباطتان بدهید. نزدیکی مثبت باعث می شود که امیدواری نسبت به ازدواجتان بیشتر شود، و دوام ارتباط زناشویی بیشتر شود. برنده ها زود تسلیم نمی شوند، بنابراین با یکدیگر همکاری کنید تا یک ازدواج قوی، موفق و مهم تر از همه شادی داشته باشید.
مترجم: نسرین بنی عباسی زاده
منبع: com.مشاوره-ازواج
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/08/مشاوران-صوتی-و-فیلم.jpg4001200مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-07-02 19:50:492019-07-16 19:23:27پنج روش برای داشتن ازدواج موفق
حسادت به مفهوم آرزوی از بین رفتن نعمت های موجود در دست دیگران است؛ یعنی شخص حسود در ذهن خود خواهان زدوده شدن دارندگی ها و برازندگی هایی است که دوست ها و آشناها دارند و این دارندگی به صلاح آنهاست. از اینن رو اگر کسی در دل آذذزوی از بین رفتن نعمت یا نعمت هایی را دارد که به صلاح فرد صاحبت آن نعمت نیست حسادت محسوب نمی شود و جنبه های ناپسند و مذموم ندارد و به آن غیرت گفته می شود.
اسپینوزا می گوید :حسد نفرت استآ؛ از این جهت که انسان را تا بدان جا تحت تاثیر قرار می دهد که از خوشبختی دیگری اندوهگین می شود و از بدبختی او خوشحال.
امام خمینی (ره) بر این باور بود که حسد حالتی است نفسانی که صاحبت آن آرزوی سلب شدنن کمال و نعمت متوهمی را از غیر دارد، چه خودش آن نعمت را داشته باشد چه نداشته باشد وو چه بخواهد به خودش برسدیا نرسد. او می فرماید اینکه گفتیم کمال و نعمت متوهم زیرا لازم نیست آنچهر ا شخص حسود تمایل هب از بین رفتنن آن راا دارد کمال و ننعمت واقعی باشد. چه بسا چیزهایی که به خودی خود نقص و رذیله محسوب می شود اما حسود آن را کمال تصور می کنند و خواهان نابودی یآن است. یا آن چیزی که از نقایص انسانی و کمالات حیوانیه است و چون حسود در حد حیوانیت است آن را کمال به شمار می آورد و زوالت ان را می خواهد. مثل کسی که هرزه و بی بندو بار باشد اما شخص حسود به او حسادت می ورزد و خواهان از بین رفتنن این حالت ناپسند او باشد.
مراتب حسادت
الف) مرتبه اول:
شخص حسود قلبا آرزو دارد که نعمت های موجود در دست دیگران از بین برود، هر چند از نابود شدن آنها هیچ نفعی عاید او نمی شود! این مرتبه از حسد اووجه مرتبه ی حسد است و بالاترین حد زشتی را دارد وو شخص مبتلا را دوزخی می کند.
ب) مرتبه ی دوم:
شخص حسود قلبا آرزو می کند که نعمت های موجود فرد خاصی از بین برود تا از این رهگذر خودش آنها را به کف آورد؛ مثلا کسی ماشین یا منزل مناسبی دارد و شخص حسود آرزو دارد کآنها از چنگ او درآید تا در ا9تیار خودش قرار گیرد. این مرتبه از حسادت هم زشت است و مشمول نهی خداون می شود. «و لا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض» (آرزو نکنید چیزی را که خداوند به وسیله ی آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری بخشیده است.)
پ) مرتبه ی سوم:
شخص حسود به شدت خواهان به دست آوردن نعمت یا نعمت های فرد دیگری است البته خود آن نعمت ها را نمی خواهد، بلکه آرزوی رسیدن به نعمت هایی را دارد که در دست شخص خاص دیگری موجود است اما از آنجا که از دست یافتن به آنها ناتوان است دوست دارد ان نعمت ها از دست طرف دیگر خارج شود تا با یکدیگر برابر باشند! این تمایل قلبی باعث می شود که فرد حسود در بیرون کشیدن آن نعمت ها از دست طرف دیگر عملا کاری انجام دهد- هرچند به قیمت نابود کردن آن نعمت ها! این مرحله از حسادت هم بسیار زشت است و انسان را دوزخی می کند.
ت) مرتبه چهارم:
تمایل قلبی حسود شبیه به مرتبه ی سوم است با این تفاوت که اگر توان نابود کردن نعمت های موجود در دست فردی را داشته باشد که به آن حسادت می کند عقل و دین او مانع می شوند. در واقع او از داشتن چنین وضعیت تاسف باری خرسند نیست و دچار عذاب وجدان می شود. در این مرحله برای شخص حسود احتمال و امید نچات از سقوط ابدی وجود دارد و خداوند متعال هم اوو را می آمرزد.
علائم حسادت
الف) خشم و عصبانیت
ب) اندوه باطنی که از دست یافتن دیگران به نعمتی خاص
پ) تخریب شخصیت
ت) تمسخر
ث) غیبت و تهمت
ج) بی مهری و بی عاطفگی
چ) پنهان کردن نکات برجسته ی شخصیت فردی که به او حسادت می شود.
ح) اهانت
خ) قطع رابطه
د) کارشکنی
عوامل پیدایش حسادت
حسادت یکی از رذایل پیچیده و خطرآفرین است که در اثر عوامل متعددی در افراد بروز و ظهور می کند، اما ریشه های اصلی ان در شخصیت انسان به شکل موروثی است. برخی از عوامل ایجاد حسادت عبارتند از:
الف) ترس از دست دادن موقعیت:
این ترس باعث می ود که زن یا مرد با هر جایگاه اجتماعی و خانوادگی، هرگاه شخص یا گرووه خاصی را مزاحم منافع و جایگاه خودمی بند علیه ان فرد یا گروه جبهه می گیرد و آرزو می کند که آنها به موقعیت مورد نظر دست نیابند؛ مثلا دو نفر در گزینش و استخدام یک سازمان شرکت می کنند و هر کدام آرزو دارند که دیگری موفق نشود تا خودش برای آن کار دعوت شود.
ب) خودبزرگ بینی:
هر انسانی در ذات خود خودخواه و خودمحور است و اگر از نظر اخلاقی این صفت را مهار نکند رفته رفته حس خود بزرگ بینی هم به سراغش می آید. انسانی که خود و رفتار خود را بهتر و جذاب تر از دیگران می بیند طبیعتا نمی تواند شاهد فخر فروشی و خود بزرگ بینی شخص دیگری باشد. از این رو اگر بفهمد یکی از دوست ها یا آشناها و حتی کسانی که آنهار ا نمی شناسد به درجات بالای اجتماعی، شغلی و علمی رسیده است به او حسادتت می کند و نمی تواند تعالی او را ببیند.
پ) عزب طلبی:
انسان به طور فطری دنبال پیدا کردن عزت در بین افراد جامعه ی خویش است و زمانی که عزیز شدن فردی را می بیند احساس حسادت در او بروز می کند و درصدد تخریب فرد محبوب بر می آید. تنها کسانی از این گروه جدا می شوند که سیر و سلوک اخلاقی داشته باشند و نفس خنود را تربیت کنند.
تخریب افراد محبوب خیالی بیش نیست و در واقع به دنبال سراب رفتن است؛ زیرا تخریب کردن دیگران و فخرفروشی در برابرشان زمینه ی حقیقی تخریب خویش است. شخصی که از روی حسادت به دیگران اهانت می کند و فخر می فروشد خود را در نگاه دیگران ذلیل و خوار می کند. از دیدگاه امامان معصوم (ع) راه درست دستیابی به عزت، رفتار صحیح و انجام ندادن گناه است.
ت) کبر:
یکی از عوامل اصلی حسادت به نعمت های دیگران، غرور و کبر است. انسانی که نفس سرکش خود رادر مسیر اصلاح و تربیت قرار ندهد و درخت کبر خود را آبیاری کند در حقیقت زمینه ی بروز حسادت به نعمت های موجوود در دست دیگران را فراهم می کند.
ث) دشمنی:
زمانی که عداوت نسبت به شخصی در دل آدمی شکل می گیرد، ریشه های بدبینی و نگاه منفی به او هم رشد می کند و در نتیجه زمینه های ایجاد حسادت تشکیل می شود. اصلی ترین علت حسادت فرد حسود به فردی که با اودشمنی دارد حس انتقام جویی است.
پیامدهای دنیوی و اخروی حسادت
حسادت نقش بسیار فزاینده ای در شکل گیری امراض متفاوت جسمی و روحی انسان دارد. نابسامانی های گوناگون فردی و اجتماعی را می توان در تظاهر این صفت در شخص مبتلا مشاهده کرد.
تعدادی از این نابسامانی ها و ناهنجاری ها به شرح زیر است.
پیامدهای دنیوی
اضطراب
افسردگی
کینه توزی
زردی چهره
لاغری
ضعف حافظه
عدم تمرکز ذهن
عصبانیت
پرخاشگری
رنجوری
حساس شدن روحیه
خودآزاری
سلب آرامش ذهن
زدوده شدن دوستی ها
جنایت و قتل
کند شدن روند رو به رشد اجتماع (نابسمانی اجتماعی در اثر صرف شدن توان ها در مسیر حسادت ورزی)
آزار جسمی دیگران
حسرت پروری
پیامدهای معنوی
پدید آمدن آفت در دین
انداخته شدن حجاب بر شناخت واقعیات
نابود شدن ایمان
توقف رشد روحی و معنوی
بدبینی به خداوند متعال (زیر سوال بردن عدل و حکمت الهی)
افتادن در دام غیبت، تهمت و سرزنش دیگران
راهکارهای مهار و درمان حسادت
حال که برخی از ابعاد گسترده ی صفت خطرناک حسادت روشن شد، فهمیدیم که حسادت صفتی نیست که بتوان از کنار آن بی تفاوت گذشت و برای اصلاح آن کاری نکرد. جا دارد که بگوییم مطرح کردن صفت حسادت در بین مباحث این کتاب به این دلیل نیست که حسادت همانند صفات گذشته الزاما میان رابطه ی سالم همسران خلل وارد می کند و باعث ایجاد تنش در تفاهم آنها می شود، بلکه به این علت برخی از راهکارهای اصلاح این صفت بررسی می شود که بروز و ظهور آن در همسران فضای لطیف و آرام زندگی مشترک و تربیت فرزندها را تحت تاثیر مستقیم خود قرا رمیدهد و از زن و شوهر مبتلا به این صفت، شخصیتی غیر قابل قبول و آزاردهنده می سازد. کنترل در درمان صفت حسادت در هر یک از اعضای خانواده به منزله ی زدودن ویروسی مهلک از حریم آسمانی و قدسی خانواده به شمار می آید- حتی زمانی که این صفت یه رابطه ی عاطفی زن و شهر با یکدیگر لطمه ای نمی زند. راهکارهای درمان حسادت را باید در دو بخش راهکارهای علمی و تئوری و راهکارهای کاربردی پیگیری کنیم.
راهکارهای علمی و تئوری مهار و درمان حسادت
راهکار اول: تقویت شناخت زشتی های حسادت
در گام نخست لازم است هر زن و مرد حسودی مقدار قابل توجهی درباره ی زشتی ها و پیامدهای سنگین حسادت مطالعه و اطلاعات مناسبی را جمع آوری کنند. اگر شخص حسود بفهمد صفتی که در او بروز پیدا کرده زمینه ی بسیاری از ناهنجاری های مادی و معنوی است و او را به مرور زمان از چشم تمام آشناها و دوست ها می اندازد، به فکر پیشگیری رشد و پیشرفت حسادت می افتد.
امام صادق (ع) می فرماید: حسود زیان خود را پیش از ضرر رساندن به فرد مورد حسد فراهم می کند؛ همانند شیطان که به خاطر حسادت، برای خود لعنت ابدی وو برای آدم مقام بلند برگزیدگی و هدایت الهی و رسیدن به مقام دریافت حقایق را به ارمغان آورد. بنابراین اگر مورد حسادت کسی قرار گرفتی تو هم حسادت نکن؛ زیرا که ترازوی اعمال حسود در روز قیامت سبک است و میزان اعمال کسی که به او حسادت می کند، سنگین است و در حالی که رزق و روزی خدا قسمت شده است پس حسد برای حسود چه سودی خواهد داشت و کدام زیان را به محسود می رساند؟
اصل و ریشه ی حسادت از کوری قلب و انکار الطاف پروردگار است که این دو، دو بال کفر هستند. به وسیله ی حسد بود که فرزند آدم (به خاطر کشتن برادرش) به حسرت ابدی مبتلا شد و خود را طوری گرفتار کرد که هیچ گاه از آن رها نخواهد شد…»
در حدیثی از امام باقر علیه السلام می خوانیم: «ان الحسد لیاکل الایمان کما تاکل النار الحطب» (حسد ایمان انسان را می بلعد چنان که آتش، هیزم را در برمی گیرد.)
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال به حضرت موسی (ع) چنین فرمود، این پسر عمران به آنچه از راه فضل خود به دیگرام دادم حسد مبر و چشم حسرت به آن نینداز و مبادا نفس تو به دنبال آن باشد، به درستی که شخص حسود بر نعمت های من خشمناک است و از آنچه من میان بندگانم چنین باشد من از او نبوده و او هم از من نیست.» موارد فوق تنها نمونه ای از ده ها نمونه ی حدیث معتبر از معصومین است که اگر شخص مبتلا به حسادت در محتوای آنها دقت کند اصلاح صفت حسادت را در اولویت دائمی کارهای خود قرار خواهد داد.
راهکار دوم: باور به حکمت الهی
نگاه و رفتار منفی شخص حسود در حقیقت به منزله ی زیر سوال بردن حکمت خداوند در تمام امور زندگی بندگان است. حال اگر کسی بخواهد در مسیر کنترل و درمان حسادت قرار گیر د باید به ذهن خود القا کند که آرزوی قلبی او در از بین رفتن امتیاز کسی که به او حسادت می کند در واقع به معنای قبول نداشتن حکمت خداوند در پشت تمام امور است. بنابراین باید بپزیرد که خداوند با حکمت والای خود فلان نعمت بزرگ را به فلان شخص داده است و همان خداوند اگر حکمتش اقتضا کند، می تواند همان نعمت یا بالاتر از آن را به او هم عطا کند. این تفکر برای شخص مبتلا به حسادت آرامش خاصی به ارمغان می آورد و زبانه های آتشین حسادت را در درون او رفته رفته خاموش می کند.
راهکار سوم: بازخوانی پیوسته ی پستی دنیا و متعلقات آن
شخص حسود با مطالعه و آشنایی هر چه بیشتر و کامل تر با دنیا و ظواهر آن می تواندد ذهن خود را از حسادت ورزی درباره ی آنچه در دست آشناها و دوست های خود می بیند، بازدارد. تجربه اثبات کرده است زمانی که انسان به پستی دنیا و ظواهر آن فکر می کند دل بستگی به دنیا در قلب انسان کم شود حسادت اوو هخم به نعمت های دیگران کمتر می شود. در حدیث زیبایی از رسول خدا می خوانیم: «لو کانت الدنیا تزن عندالله جناح بعوضه ما سقی کافر منها جرعه ماء» (اگر دنیا در نگاه خداوند به اندازه ی بال پشه ای ارزش داشت جرعه ای آب به هیچ کافری چشانده نمی شد.)
راهکار چهارم: رضایت خداوند در برابر اراده ی الهی
شخص حسود برای کنترل و درمان صفت حسادت می تواند این نوع تفکر الهی را در ذهنش زنده کند که در هر آنچه خداوند برای او و دوست هایش مقرر کرده است خیر و صلاح وجود دارد. او باید بپذیرذ که خداوند هر نعمتی را که برای کسی مقدر کرده است به او می دهد، هرچند همگان سلب آن را بخواهند. از این رو انسان نمی تواند در برابر اراده ی الهی ترش رویی و ایستادگی کند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «در شگفتم از شخص مسلمان که چگونه قضای الهی را نمی پذیرد، در حالی که هیچ قضایی برای او تعیین نمی شود مگر آنکه خیر او در همان است و اگر با قیچی او را تکه تکه کنند خیر اودر آن است و اگر تمام شرق و غرب زمین را هم مالک شود خیر او در آن است.»
راهکارهای کاربردی و عملی مهار و درمان حسادت
راهکار اول: مرور مستمر دارندگی ها
زن یا مرد حسود با استفاده از این مهارت کاربردی که هراز چندگاهی تمام نعمت هایی را که خداوند به او عنایت کرده است، بازشماری و به شکل منصفانه- نه کم نه زیاد- در ذهن خود مرور کند می تواند تلقین درمانی مناسبی را بر روی خود آغاز کند و صرفا نگاهش را به داشته های دوست ها و آشناها معطوف نکند.
راهکار دوم: رفتار عملی بر ضد آنچه که حس حسد اقتضا می کند
یکی از راه های عملی مهار وو درمان تدریجی حسادت اقدام عملی برگرفته از عقلانیت و دیانت در برابر امواج حیوانی حسادت است. کسی که به حسادت عادت کرده است باید برای پیشگیری از رشد منفی این صفت و در نهایت درمان آن، برخلاف کارهایی که حس حسادت از می خواهذ و برخلاف میل شدید نفسانی خود چنان شایسته رفتار کند که حسادت را از بین ببرد، مثلا با شخصی که به او حسادت می کند متواضعانه وو خاشعانه و با محخبت رفتار و در حق او خیرخواهی کند و برایش تصمیماتی بگیرد و با او همفکرثثی هایی کند که سراپاخیر و صلاح فردی باشد که مورد حسد قرار گرفته است.
راهکار سوم: دعا کردن برای محسود
از دیگر راهکارهای کاربردی برای مهار و درمان تدریجی حسادت، دعا کردن برای کسی است که انسان حسود نسبت به او حساسیت دارد و در دل آرزوی سلب نعمت او را از او می پروراند. طلب خیر و برکت و روزی وسیع برای فردی که مورد حسد واقع شده است در واقع به معنای کم رنگ کردن حسادت و مهار کردن بدخواهی های ناشی از آن است.
راهکار چهارم: تمرین خیرخواهی و جریمه درمانی
از راه های مقابله ی کاربردی با حسادت، تمرکز بر روی خیرخواهی هایی است که فرد حسود علی رغم میل های اولیه اش درباره ی کسی دارد که به او حسادت می کند. برای آنکه این تمرکز به استمرار برسد و رفته رفته شخص حسود را از حس حسادت برگرداند، او می تواند برای هر بار که از مرز خیرخواهی جدا می شود و به کسی حسادت می کند مبلغی را به عنوان جریمه کنار بگذارد و بین خود و خدا متعهد شود که آن را نیازمندها بپردازد.
راهکار پنجم: تقویت دوستی با محسود
اصلی ترین ریشه های حسادت به شکلی به دشمنی با شخص محسود معطوف می شود. بنابراین به زن یا مرد حسود پیشنهاد می شود برای اینکه این ریشه ی نامبارک را تحت الشعاع قرار دهد و رفته رفته نابود کند، باب دوستی و اصلاح رابطه را با کسانی باز کند که به آنها حسادت می کند و از این طریق حس حسادت خود را کنترل و درمان کند.
دومین دوره همایش بین المللی ADVED 2016 در رابطه با پیشرفتهای علوم آموزشی و اجتماعی :
ADVED 2016 یک کنفرانس بین المللی چند رشته ای و میان رشته ای است که این فرصت ایده آل را برای گرد هم آوردن اساتید، پژوهشگران و دانشجویان آموزش عالی رشته های مختلف، بحث در مورد مسائل جدید، و کشف تحقیقات اخیر در تمام زمینه های آموزش، علوم اجتماعی و علوم انسانی در یک فضای چند فرهنگی فراهم می کند.
شما قادر به اشتراک گذاشتن تمام تجارب خود با دیگر متخصصان در یک فضای بین المللی خواهید بود. این کنفرانس در سطح بین المللی برگزار می شود. انتظار می رود که تعداد زیادی از شرکت کنندگان از بیش از 70 کشور مختلف در سراسر جهان در این کنفرانس حضور داشته باشند.
موضوعات کنفرانس:
شامل موارد زیر است اما محدود نمی باشد:
تمام حوزه های آموزش و پرورش؛ ارتباطات، حسابداری، امور مالی، اقتصاد، مدیریت، کسب و کار، بازاریابی، آموزش و پرورش، جامعه شناسی، روانشناسی، علوم سیاسی، حقوق و تمام حوزه های دیگر از علوم اجتماعی؛ همچنین تمام زمینه های علوم انسانی از جمله انسان شناسی، باستان شناسی، معماری، هنر، اخلاق، مطالعات فرهنگ عامه، تاریخ، مطالعات زبان، ادبیات، مطالعات روش، موسیقی، فلسفه، شعر، تئاتر و دیگر موضوعات.
تاریخ های مهم برای مقالات:
– مهلت ارسال مقالات: 20 اوت 2016
– مهلت ارسال مقاله نهایی: 3 سپتامبر 2016
– مهلت ثبت نام نویسندگان: 3 سپتامبر 2016
– تاریخ کنفرانس:10-12اکتبر، 2016- استانبول، ترکیه
انتشارات:
1. تمام مقالات کامل پذیرفته به صورت خلاصه و مجموعه مقالات CD-ROM (کتاب های الکترونیکی)و با شماره ISBN منتشر می شود و به شرکت کنندگان در روز کنفرانس داده خواهد شد.
2. شرکت کنندگان همچنین قادر به دسترسی به خلاصه مقاله و مقالات کتاب الکترونیکی از طریق سایت اینترنتی OCERINTالکترونیکی کتابخانه (http://www.ocerint.org/index.php/digital-library) برای دانلود خواهند بود.
خلاصه و مجموعه مقالات ADVED15در Google Scholar گنجانده شده و برای دریافت ISI به کمیته های ویرایش فرستاده خواهند شد.
برای ثبت نام کسب اطلاعات بیشتر می توانید به وب سایت کنفرانس مراجعه نمایید:
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.png00مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-06-30 09:51:042016-06-30 09:51:04 کنفرانس بین المللی ADVED 2016- 2در رابطه با پیشرفتهای علوم اجتماعی و آموزشی
پاسخگوی عزیز ، این پرسشنامه یک آزمون با پاسخ های درست و غلط نیست . لطفا هر یک از جملات زیر را با دقت بخوانید و به تمام آن ها ، حتی با وجود عدم اطمینان کافی پاسخ دهید.
تست تعارضات زناشویی
تفسیر آزمون: حداکثر نمره کل پرسشنامه 210و حداقل آن 42می باشد که در این آزمون نمره بیشتر به معنی رابطه بهتر و نمره کمتر به معنی تعارض بیشتر می باشد.
توجه: انجام این تست ها صرفا جهت پیش آگهی بوده و برای قابل اطمینان بودن حتما میبایست زیرنظر متخصص روانشناس انجام و تفسیر شود و تصمیم گیری صرفا بر اساس نتایج آن و بدون تحلیل روانسنج بسیار خطرناک می باشد.
مفهوم تنظيم خانواده به معناي كنترل و جلوگيري از افزايش روند زاد و ولد است. رشد جمعيت در دهه هاي اخير و نياز به امكانات بهداشتي ، توجه جوامع و سازمان ها را به اين مساله جلب كرده است تنظيم خانواده همانطور كه از اصطلاحش پيداست بايد با توجه به امكانات لازم ، براي رشد اعضاي خانواده برنامه ريزي شود دراين راستا نيز دولت بايد امكانات مناسبي را در اختيار خانواده ها قرار دهد تا زمينه رشد و تعادل را فراهم كنند.
رشد جمعيت در دهههاي گذشته, برخورداري از امكانات بهداشتي و غيره, جوامع و سازمانهاي مختلف را به توجيه و ترويج اين امر وا داشته است. ليكن حقيقت تلخي كه اخيراً گريبانگير بسياري از كشورهاي توسعه يافته گرديده, تقليل و سير معكوسي است كه در زاد و ولد جوامع صورت ميپذيرد و عواقبي كه به تبع اين مشكل دولتمردان را به چارهسازي و توسل به توجيهات لازم فرا ميخواند.
در كشورهاي جهان سوم هنوز روي مسأله «كنترل مواليد» بشدت تبليغ و برنامه ريزي و فرهنگ سازي ميشود. سؤال واقعي اين است كه چگونه بايد در اين قضيه به حد تعديل فراي از افراط و تفريط رسيد. مقاله حاضر ميكوشد اين مسأله را از ابعاد مختلف مورد ارزيابي قرار دهد؛ بويژه كه در انديشه ديني مسأله تنظيم خانواده فقط از بعد ظاهري آن مورد توجه قرار نميگيرد؛ بلكه از آن جهت كه شاكله ارزشهاي معنوي و شخصيت حقيقي افراد حاصل توجه به تعادل و حاكميت سامانگيري و سامانپذيري و تنظيم واقعي خانواده است. بر اين اساس, پردازش موضوع امري ضروري است.
خانواده, واحد بنيادين جامعه و كانون اصلي رشد و تعالي انسان است و توافق عقيدتي و آرماني در تشكيل و تنظيم خانواده زمينهساز اصلي حركت تكاملي و رشد يابنده انسان است؛ از اين رو, فراهم كردن امكانات جهت نيل به اين مقصود از وظايف حكومت اسلامي است.
از سوي ديگر خانواده پايگاه طبيعي حفظ سنتهاي ملي, مذهبي و نگاهبان تمدن قومي و بهترين شيوه علمي ايجاد و تربيت كودكان است و جامعه بايد از آن حمايت كند. حمايت و تربيت كودكان بعنوان تكليف پدر و مادر در صورتي قابل اجرا و مفيد است كه اين دو اتحادي با دوام داشته باشند و رشتهاي استوار پيوند ميان همسران را تضمين كند.مفهوم تنظيم خانواده
اسلام تا جايي به خانواده اهميت داده است كه در قوانين شريعت, تعادل بين روابط و حتي تعداد اعضاي خانواده, ويژگيهاي ارتباطات تربيتي, وراثتي و اجتماعي و فرهنگي را مورد توجه قرار داده است. اين مورد در سور متعدد بقره, نساء, نور, طلاق و آيات فراوان قرآن ذكر شده است. همه اينها براي حفظ كانون گرم خانواده است. در آيهاي از قرآن بحث تكثير و توالد و حفظ تقوا نه تنها به اهل ايمان بلكه به همه اقشار توجه داده شده است؛ «يا ايها الناس اتّقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بثّ منها رجالاً كثيراً و نساء فاتقوا الله الذي تساءلون به و الارحام …» (نساء, 1).
ابتداي آيه در مورد تكثير ولد است و تقوي در خصوص خانواده, هم در ابتداي آيه و هم در آخر آيه مورد تأكيد واقع شده است. جايگاه ارحام و ازدياد آن و تكثير نسل در زمره موارد تبيين اين آيه است. دين مبين اسلام كه به همه ابعاد وجودي انسان توجه دارد و براي هر كدام برنامههايي تدوين نموده, در آيات و احاديث متعددي به تقدس بنيان ازدواج پرداخته و راهنماييهاي ارزنده جهت حفظ و تداوم و استحكام آن ارائه داده است. واقعيت اين است كه خوشبختي را فقط در زندگي خانوادگي بايد جستجو كرد.
دغدغه ديگر اين است كه زمين براي بندگان صالح است و بايد نسل صالح و سالم را به جوامع ارائـه دهیم. طبق ایـن آیه هدف از تشکیـل خانواده شاکلـه یک نسل صالح را آغازیدن است و میتوان اهداف آن را، 1- استحکام نظام خانواده بر اساس ارتباط درست میان افراد آن و سلامت اجتماعات بشری؛ 2- توالد و تناسل بر اساس نسل سالم که این امر در گرو بهداشت روان و اندیشه و نیز سلامت جسم است تا کمالی که در انسان است در شاکله مناسب خانواده صحيح شکل گیرد؛ 3ـ اقتدا به شیوه انسانهای شایسته؛ 4ـ حفظ عفت و پاکدامنی؛ 5ـ قوام بخشی به دوستی، محبت و عشق؛ 6ـ بهداشت معنوی، سلامت، بهداشت در بعد جسمانی و مادی افراد در خانواده.
خانواده در اندیشه حقوقی
حقوق نیز در بخش خانواده چندان در قلمرو نفوذ اخلاق و مذهب است كه گفته ميشود نقش دولت محدود به تضمين قواعد اخلاقي حاكم بر خانواده است و قانونگذار در وضع قواعد آن آزادي ندارد و هدف حقوق اسلامي كه منشعب از فقه غني اسلام است حفظ مصلحت خانواده و فرزندان است و ميخواهد اين كانون عاطفي و تربيتي را از گزند خودخواهيها مصون دارد, هر چند به بهاي كاستن از آزاديهاي فردي باشد؛ زيرا خانواده واحد بنيادين جامعه اسلامي است و هدف قوانين پاسداري از قداست آن و استواري روابط خانوادگي است.
طبع خانواده با حقوق و احكام آمرانه آن سازگار نيست و اثر قوانين در ايجاد نظم در خانواده ناچيز است. پس اگر در پي آن باشيم كه سنتها را دور افكنيم و قانون را جايگزين آن سازيم, در واقع خانواده را ميان تهي ساختهايم.
البته نقش حقوق را در تنظيم خانواده نبايد انكار كرد. زيرا كساني هم هستند كه با هيچ منطقي جز زور و اجبار تسليم نميشوند؛ درباره اينان تنها حقوق ميتواند حداقلي از نظم و عدالت را مستقر سازد. ولي آنچه گاه از نظر دور ميماند اين است كه آخرين و ناقصترين حربه را نبايد در اولين گام در مورد خانواده و مسائل آن اعمال نمود.
سابقه تاريخي خانواده
انسان براي زيستن و انجام فعاليتهايش در اجتماع نياز به محيطي سالم و ابزاري براي رشد و ارتقا دارد, دستورات اسلام و ساير اديان الهي از سوي خداوند عالم حكيم و سرچشمه فياض وحي براي راهنمايي و هدايت بشر و رفع مشكلات او صادر گشته است. انتظار از دين حكم ميكند كه مشكلات جامعه را بتوان با استناد به منابع ديني بر طرف نمود؛ يكي از اين موارد, مسأله تنظيم خانواده است.از نظر اصولي و تئوري, اديان گوناگون و مذاهب اسلامي به مسأله ازدواج و تكثير نسل, اهميت بيشتري ميدهند و رغبتي به كنترل و پيشگيري ندارند؛ اما اين ادعا كه عقايد ديني مانع تقليل مواليد هستند, سخني دور از واقع بيني و حقيقت است؛ زيرا تأكيد اسلام بر تكثير, نسل صالح و افزايش جمعيتي است كه زمينهساز «اَنّ الارضَ يَرثِها عبادي الصالحون» باشد.
ليكن اگر جامعهاي از نظر امكانات مادي و معنوي توانايي دارد انسانهايي لايق و مثمر ثمر براي جامعه و مايه فخر و مباهات اسلامي تربيت كند ميتواند افزايش نسل را تبليغ نمايد, كارشناسان ناهنجاريهاي محيط زيست, آلودگي هوا, ركود آموزش و افت سطح تحصيلي, مشكلات متعدد اقتصادي, كمبود منابع زميني و غذا و … را مشكلات واقعي ميدانند كه حيات جوامع انساني را به خطر انداخته است. علما و انديشمندان ديني در خصوص مسأله تنظيم خانواده دو گروه هستند. عدهاي به پيروي از نظرات كارشناسان اقتصادي جمعيتي و جامعه شناسي با استناد به تعدادي آيات و روايات و مسؤوليت پدر و مادر و اجراي حقوقي كه بر عهده آنهاست, تنظيم خانواده را امروزه امري ضروري ميدانند و عدهاي ديگر از صاحبنظران ديني با آنان مخالفند و با ارائه دلايلي تنظيم خانواده را رد ميكنند.
مفهوم تنظيم در لغت و اصطلاح
تنظيم در لغت به معني ترتيب و آراستگي، انتظام و ترتيب دادن است (دهخدا, 1344, ذيل واژه). از مفهوم اصطلاحي بر ميآيد كه ما بايد در جهت اعضاء و افراد خانواده مطابق امكانات برنامهريزي كنيم. و براي اين تنظيم فرهنگسازي نيز نماييم. نقش دولت هم اين است كه بايد در حد توان امكاناتي در اختيار خانوادهها قرار دهد تا زمينهساز تعادل و رشد مناسب گردد. اصل در انديشه اسلامي, تشكيل خانواده, ايجاد نسل صالح و زاد و ولد است. نسلي كه قابليت عمران و استخلاف در زمين را از سوي كردگار داشته باشد.
مواليد در لغت به معني فرزندان، نبات و حيوانات است (دهخدا، 1344، ذيل واژه). و در اصطلاح توليد و تكثير نسل صالح و كاراست.
كنترل مواليد از دو نگاه متقابل بحث تنظيم و كنترل مواليد در جوامع فعلي از دو جنبه مقابل هم مطرح است. در جوامع به اصطلاح پيشرفته بويژه در دنياي غرب يكي از معضلاتي كه امروزه رخ نموده و دولتها را به فكر جمعيت خود در دهههاي بعد انداخته است كه متأسفانه به سبب افراط در اين ناحيه, بيتوجهي به كانون خانواده, مسأله كثرت انحلال و طلاق و عدم رغبت به سوي تشكيل آن در سنين جواني و عدم توجيه لازم در زمينه نقش خانواده در ساماندهي شخصيت افراد و جامعه پيش آمده است. توسعه نگرشهاي فمينيستي و بيرغبتي زنان به مسووليت هاي مادري و همسري, توسعه آزادي جنسي و بي بند و باري و كاهش ميزان ازدواج و مواردي ديگر از اين قبيل دست به دست هم داده و سبب شده بسياري از كشورها كه دهههاي قبل مسأله كنترل مواليد و شعار فرزند كمتر را مطرح ميكردند, امروزه جهتگيري عكس داشته باشند و افراد جامعه را به تشكيل خانواده و به دنيا آوردن فرزند حتي بطور موقت ترغيب و تشويق نمايند و حتي براي مرداني كه ميخواهند پدر شوند مرخصي زايمان اختصاص دهند. آمار فزاينده در اخبار روزانه حاكي از نگراني فراوان در اين گونه كشورهاست. و اينكه جمعيت جوان كشورها رو به نقصان و ميزان ميانسالان و يا كهنسالان بيشتر از ميزان جمعيت جوان است.
مواردي از وضعيت نگران كننده فعلي
1ـ افزايش30 درصدي ميزان طلاق نسبت به سال1970, كاهش40 درصدي ميزان ازدواج از همان سال و صعود سرسامآور ميزان كودكان نامشروع از 5 درصد در سال 1940 به 33 درصد در حال حاضر.
2ـ بيرغبتي عمومي به فرزندآوري و كـاهش چشمگير رشد جـمعيت و تهديد نيروي كارآمد جوان در آينده بويژه در كشورهاي اروپايي.
3ـ افزايش تعداد خانوارهاي علاقهمندي كه سرپرستي آنها را زنان بر عهده دارند از 3 ميليون مورد در سال 1970 به 8 ميليون مورد در حال حاضر.
4ـ علي رغم افزايش30 درصدي كل جمعيت از 5/25 ميليون به 25 ميليون كاهش پيدا كرده است تنها حدود نيمي از فرزنداني كه داراي والدين ازدواج كرده هستند با هر دو والدين حقيقي خود زندگي ميكنند. بقيه يا با يكي از آنها كه مجدداً ازدواج كرده بسر ميبرند يا با ناپدري و نامادري زندگي ميكنند و خانواده ميدان كارزاري شده است كه در آن والدين بر سر هزينههاي نگهداري از فرزند و حق ملاقات با او به ستيز با يكديگر ميپردازند.
5ـ عبرتآميز است كه 87 درصد كساني كه در زندانهاي آمريكا بسر ميبرند يا اصلاً نميدانند پدرشان كيست و يا سالهاست كه هيچگونه تماس با پدر خود نداشتهاند.
همچنين زنان مطلقه به نسبت همتايان متأهل خود بيشتر مستعد پذيرش ديدگاههاي فمينيستي ميباشند. بحران خانواده در زندگي اقتصادي نيز بروز و ظهور داشته است. فروپاشي خانواده عامل ايجاد شكاف ميان غني و فقير است. به اين ترتيب كه ثروتمندان اكثراً از خانوادههاي با ثبات برميخيزند و فقرا معمولاً محصول خانوادههاي داراي سرپرست زن هستند. در زمينه دارا بودن يا ندار بودن, ثروت كمتر از نحوه زندگي خانوادگي دخيل است. بدون هيچ شبههاي فساد خانواده معضل شماره يك اجتماعي در آمريكاست.
با اين حال بسياري منكر اين واقعيت ميشوند و استدلال ميكنند كه حقوقي كه زنان امروز بدست آوردهاند, آزاديي را كه قبلاً هرگز نداشتهاند به آنان داده است. اما فرزندان داراي يك تريبون سياسي نيستند. اين خودخواهي كه مادر يا پدر به دنبال آن هستند, اثر مخربي بر كودكان دارد؛ در عصر لذت آني, كودكان غالباً در محاسبات به فراموشي سپرده ميشوند. فرزندان نامشروع كارآيي مدارس را كمتر و خيابانها را ناامنتر ميسازند. آزادي براي طلاق آسان, اغلب منجر به قطع روابط دوستي و همسايگي ميشود و شبح فروپاشي خانـواده, بيمـيلي به تشكـيل خانواده و ترس از ازدواج و بچهدار شـدن را دامن ميزند (محمدي, 1383, ص45).
سابقه تاريخي مسأله تنظيم خانواده
حيات بشر در روي زمين با خلقت آدم ابوالبشر و هبوط او و زندگي مشترك با حوا آغاز شده است. توليد و تكثير نسل از همان زمان شروع شد و تا مدتهاي مديد ادامه يافت, در زمانهاي قديم هيچ وقت مشكل جمعيت به حدي نرسيده بود كه انسان را به فكر كنترل آن وادارد. بين منابع بالقوه و بالفعل زمين كه مورد نياز و استفاده بشر بود, و مواهب طبيعي و جمعيت انساني توازن نسبي وجود داشت، و از طرف ديگر, كنترل طبيعي جمعيت با عواملي چون زلزله, سيل, آتش فشان و … وجود داشته است.
مسأله كنترل جمعيت يا تنظيم خانواده كه در بسياري از كشورهاي جهان اجرا ميشود, يكي از مسائل اجتماعي دو قرن اخير است كه خصوصاً پس از جنگ جهاني دوم بصورت جهاني مطرح شد, اصولاً مسأله تنظيم خانواده مسألهاي نيست كه مطلقاً قابل طرد يا قبول باشد؛ بلكه با توجه به شرايط جامعه و هدفهاي آن در زمينههاي مختلف ميتوان درباره اين موضوع فكر كرده, اظهار نظر نمود.
متأسفانه شرايط كنوني زندگي اجتماعي به ويژه كشورهاي در حال رشد و جهان سوم مسائلي را براي مردم پيش آورده و نيازها و خواستههايي را طلب كرده است كه بسيار متفاوت با گذشته ميباشد. برخي از اين مسائل مانند توجه بيشتر به تغذيه, بهداشت, درمان و آموزش جنبه مثبت نيازها و خواستهاست, اما نكته مهمي كه وجود دارد، گرايش به ضروري دانستن آنها در زندگي فردي و اجتماعي خانواده است كه خواه ناخواه موجب دگرگوني در رفتار و تنظيم برنامه زندگي آنها شده است, در نتيجه شكل زندگي و رفتار مردم نسبت به مسووليت پذيري و داشتن فرزند تغيير يافته است.
تنظيم خانواده در قرن 19
در سال 1878 آني بيزانت كتابي تحت عنوان «قانون جمعيت» نوشت كه بر اساس افكار مالتوس تنظيم يافته بود و درباره تنظيم نسل بحث ميكرد.
در سال 1885 خانم دكتر ايتاچاكوبس؛ در هلند «جمعيت مالتوس» را تشكيل داد كه هدف آن تنظيم نسل بود؛ در حال حاضر اين جمعيت به فعاليتهاي خود ادامه ميدهد.
در سال 1911 در آمريكا «ويليام رابينسون» درباره تنظيم نسل و اهميت آن سخنراني كرد و در سال 1931 سرانجام جمعيتهاي مختلف تنظيم نسل بهم پيوسته, جمعيت واحدي به نام جمعیت تنظیم نسل را به وجود آوردند. در همین سال در بوداپست, ژنو و پاریس، مرکزی به همین منظور تأسیس گردید (شهبازیان, 1377, ص65). و در سال 1948 زمامداران ژاپن به علت کثرت و افزایش جمعیت، قانون حمایت از خانواده را از تصویب گذراندند و به مردم حق دادند که به علتهای اقتصادی یا جسمی از آوردن فرزند جلوگیری کنند (همو). سابقه کنترل جمعیت به نظریه مالتوس بر میگردد. وی در سال 1797 میلادی کتابی به نام «رساله در اصل جمعیت» منتشر کرد که پس از آن در سالهای 1803 تا 1821 میلادی به صورت مستدلتر از چاپ نخستین, پنجبار تجدید چاپ گردید.
با گذشت زمان این نظریه در جهت جلوگیری از رشد جمعیت تقویت گردید، زیرا از سال1830 تا سال 1930 یک میلیارد نفر بر جمعیت قبلی جهان افزوده شد و تا سال 1960 یک میلیارد دیگر اضافه گشت و تا سال 1975 یعنی در مدت 15 سال جمعیت جهان به چهار میلیارد رسید (بهشتی، 1973م، ج1، ص 253).
یکی از مشکلات اجتماعی که جامعه ایران به ویژه طی دو دهه گذشته با آن دست به گریبان بوده، رشد نامتناسب و بیرویه جمعیت نسبت به امکانات موجود در جامعه حاکم است.
افزايش چشمگير زاد و ولد از يك سو و عدم توجيه كافي در ناحيه فرهنگ بهرهوري از مواهب طبيعي و انساني و محدوديت منابع مالي و امكانات رفاهي از سوي ديگر, مشكلات بسياري را هم در قلمرو عمومي, يعني برنامهريزيهاي توسعه اقتصادي و فرهنگي و هم در حوزه خصوصي، معيني تنظيم امور خانوادههاي ايراني پديد آورده است.
از سوي ديگر در ناحيه تعامل ميان فرهنگها، و به ويژه سلطهگري و توسعه فرهنگ غرب و نفوذ فرهنگ بيگانه در ايران مشكلاتي را در راه حركت از سنت به مدرنيزه شدن ايجاد نمود كه تأثيراتي را در خانواده و توالد نيز به دنبال داشت. از طرف ديگر، واقعيتها حاكي از آن است كه اكثريت قريب به اتفاق مردم ايران خواهان آن هستند كه امور اجتماعي خود را به گونهاي تنظيم كنند و سامان بخشند كه با قوانين اسلامي و موازين شرعي مغايرت نداشته باشد، آنان اين پايبندي را بخشي از هويت تاريخي و فرهنگي خود ميشمارند مسائلي كه در زمينه بهداشت و تنظيم خانواده پيش آمد، شناسايي حكم اسلام در اين زمينه را ضروري نمود و سؤالاتي از اين قبيل مطرح شد، به كار بردن عوامل ضد باروري بخصوص قرصهاي ضد بارداري از نظر اسلامي جايزاست يا نه؟ آيا عقيم كردن پدر يا مادر به وسيله ابزارهاي گوناكون پزشكي جايز است؟ حكم سقط جنين در مراحل گوناگون از نظر اسلام چيست؟ آيا اصولاً فكر كم بچه داشتن بر خلاف آنچه ما از اسلام ميدانيم، نيست؟
نگاهي به منابع ديني درباره زاد و ولد
رواياتي از پيغمبر اكرم وارد شده است مثلاً آن حضرت فرمود: اكثروا الولد, اُكاثربكم غداً؛ «فرزند زياد بياوريد, من فردا به شما با داشتن امت بزرگ و پرجمعيت بر ديگران مباحات ميكنم (الحر العاملي, 1414ه, ج21, ص358).
ما بايد در فرهنگ ديني, بومي، استقلال و خودباوري فكري, كار كنيم و سرمايهها و توانمنديهاي نسل خود را بشناسيم. تنظيم خانواده را ميتوان نظم و سامان دادن به تعداد اعضاي خانواده در حد امكانات خانواده و جامعه؛ لذا بحث تنظيم و كنترل دو چيز مجزا از يكديگر است بحث از تنظيم, نظم و ساماندهي به توالد و تكثير است نه فقط كنترل؛ حال سؤال اين است كه اصل در اسلام كنترل است يا تكثير؟ خداوند در قرآن ميفرمايد «و كذلك جعلناكم أمه وسطا لتكونوا شهداء علي الناس و يكون الرسول عليكم شهيدا» (بقره, 143).
با توجه به مفاد اين آيه ميتوان نتيجه گرفت كه تعادل و ثبات و سلامت خانواده را بايد در نظر گرفت اصل اولي در اسلام تكثير نسل و ساماندهي به اين تكثير و به نظم در آوردن اعضاي خانواده است؛ بطوري كه تكاملش كامل گردد و نسل صالحي به جامعه ارائه دهد. لذا در تعابير روايي فقط مسأله تكثير بدون دغدغه ديني و تربيتي نيست. قبل از تشكيل خانواده ميفرمايد «اختارُوا لنطفكم فَاِنّ العرقَ دساسً» (الحرالعاملي، 1414ه، ج 14، ص 105). يعني مسأله فرزندآوري و توليد نسل از جايگاه والايي برخوردار است كه تمام مراتب زندگي طرفين را متأثر مينمايد؛ از آن جمله انتخاب همسر و رعايت ارزش مداري زوجين براي تربيت و فرزندآوري صحيح.
آری وقتی که دو انسان مسلم و متعهد با هم بنای همسری و تشکیل کانون الفت مینهند واحدی پر خیر و برکت را در جامعه تشکیل میدهند، در نتیجه خدمات ارزندهای به جامعه میدهند؛ که یکی از شاخههای آن پروراندن فرزندان صالح و پاک است لذا درهای رحمت بسوی خانواده و فرزندان و نسل و محیط اجتماع گشوده میشود (مشکینی، 1359، ص18).
هدف ازدواج در اسلام تكامل روح و جسم و خوشبختي زوجين ميباشد و آوردن فرزند برای کامل کردن هر چه بیشتر آنها و سهیم کردن فرزند در این خوشبختی است (روحانی، 1355، ص9).
تداوم و استواری خانواده بر فرزند داری بنا شده است؛ زیرا یکی از اهداف زناشویی در تعالیم اسلامی داشتن فرزند است و در احادیث پیامبر و ائمه معصومين عليهم السلام به همین معنا اشاره شده است؛ به گونهای که از مجموع احادیث، اصلی ثابت را در تعالیم اجتماعی اسلام میتوان استنباط کرد.
داشتن نسل از مقاصد ازدواج است و حتی توصیه شده است آدمی برای داشتن نسل دعا کند و آن را از خدا بخواهد، حضرت یعقوب به فرزندش دستور داد زن بگیرد. به این امید که خدا از او نسلی پدید آورد که زمین را از ذکر خدا گران بار کند.
امام سجاد(ع) فرمود: فرزند خوب چیزی است که اگر بماند دعای بعد است. اگر بمیرد شفاعتگری است که پیش از پدر و مادر از دنیا رفته است.
در تولید نسل توصیه این است که از فقر و نادانی نترسید و به فرموده رسول خدا(ص) اگر فردی از ترس فقر از بچه دار شدن جلوگیری کند، مورد نفرین است. و نیز فرموده اگر فرزند سقط شود پدر را به بهشت میبرد و اگر بمیرد، خدای اجرش دهد و اگر بماند برای او پس از مرگ طلب آمرزش کند (قائمی، 1369، ص61). از تمامی این متون بر میآید که در او پس از مرگ طلب آمرزش کند (قائمی، 1369، ص61). از تمامی این متون بر میآید که در كنار امر زاد و ولد مسأله نسل سالم و صالح در اندیشه دینی کاملاً مورد توجه است.
تنظیم خانواده در آیات و روایات
در هیچ یک از آیات قرآن مجید، آیهای که مستقیماً با مسأله تنظیم خانواده ارتباط داشته باشد، وجود ندارد و یا آیهای که به طور قطع جلوگیری از حاملگی را منع کرده باشد، دیده نمیشود؛ ولی حکم اجرای مفاد برخی آیات که برای موضوع دیگری نازل شدهاند و اجرای مفاد آنها قهراً به نوعی تنظیم خانواده منجر میشود.
خداوند در قرآن میفرماید و الذین یقولون ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین إماما؛ «پروردگارا ما را از همسران و فرزندانمان آرامش دیدگان عطا کن» (فرقان، 74).
بندگان رحمان در دعای خود درخواست کنند که همسران و ذریههایشان قره عینی ایشان باشد تا موفق به طاعت خدا و اجتناب از معصیت او شوند. در نتیجه از عمل صالح آنان چشم ایشان روشن گردد. این دعا میرساند که بندگان رحمان اهل حقند و پیروی هوای نفس نمیکنند زیرا هر همسر و هر ذریهای را دوست نمیدارند بلکه همسر و ذریهای را دوست دارند که بنده خدا باشند و ما را براي متقين امام قرارده» (طباطبایی، بی تا، ج15، ص354-355).
در یک نگرش کلی به روایات میتوان گفت هیچ دلیلی بر حرمت تنظیم خانواده نداریم و اگر مطلوب بودن زیاد اولاد داشتن و تکثیر نسل هم ثابت شود این دلیل بر حرمت پیشگیری از بارداری نمی شود و بر فرض که ادله زیاد بچه داشتن را ثابت کند، اما همین اندازه دلالت داشتن به معنی الزام و وجوب نیست تا با جایز بودن تنظیم خانواده ناسازگاری داشته باشد.
مرحوم علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار بابی را تحت عنوان «باب فضل توسعة العیال و مدح قلة العیال» گشوده است. روایات این باب را در دو بخش جمع کرده است؛ بخشی مربوط به اهمیت وسعت دادن خانواده و بخشی فضیلت کم داشتن عیال و فرزند و بخش دوم روایاتی درباره تشویق به کم بچه داشتن اشاره میکند (مجلسی،1398ه، ج101، ص69).دین اسلام، بلکه تمامی ادیان آسمانی پیروان خود را به افزایش جمعیت با ایمان و شایسته به اندازهای که در توان آنان باشد، فرا میخواند لیکن برنامهریزی، نظم، تدبیر، تعادل را جزء اصول زندگی انسان میشمارد.
ارزیابی روایات تکثیر و کنترل
1ـ در صحیحه محمد بن مسلم به روایت از امام صادق(ع) آمده است، پیامبرخدا(ص) فرمود تزوجوا فإنی مکاثر بکم الأمم غداً فی یوم القیامه؛ «ازدواج کنید که من به سبب زیادی جمعیت شما بر دیگر امتها مباهات میکنم» (الحر العاملی، 1414ه، ج14، باب 1، حدیث2، ص3).
2ـ جابر از امام باقر(ع) نقل می کند که پیامبرخدا(ص) فرمود ما یمنع المؤمن أن یتخذ اهلاً لعل الله یرزقه نسمة تثقل الارض بلا إله الا الله؛ «چه چیزی انسان مؤمن را از این باز میدارد که همسری برگیرد، تا شاید خداوند فرزند برای او روزی کند که زمین را با «لا اله الا الله» آکنده سازد» (همو).
3ـ از امیر مؤمنان علی(ع) در حدیث اربعماه نقل شد که میفرمود ازدواج کنید، زیرا پیامبرخدا(ص) بارها فرمود من کان یجب ان یتبع سنتی فلیتزوج فإن من سنتی التزویج و اطلبوا الولد فإنی اکاثر بکم الأمم غداً؛ «هرکس دوست دارد که پیرو سنت من باشد باید ازدواج کند، زیرا ازدواج سنت من است. در جستجوی فرزند باشید، زیرا من در فردای قیامت با جمعیت انبوهتان، بر امتها مباحات میکنم».
اصل در موالید کنترل است یا عدم کنترل؟ و در اندیشه اسلامی کدام یک مقدمتر است؟آنچه که بعنوان اصل و قاعده اولیه در متون روایی است، فرزندآوری و داشتن فرزندان متعدد و تکثیر است لیکن این اطلاقات از مقیداتی برخوردار است که با در نظر داشتن جامعیت قوانین دینی چه از منظر تربیتی و چه از منظر نظم و سامانپذیری و ترسیم گستره حقوق و تکالیف در خانه و خانواده و تأثیر و تأثر نظام خانواده در ساختار اجتماعی و بالعکس، توجه به قواعدی کارساز مثل قاعده نفی حرجوعسر یا قاعده نفی سبیل و سلطه از دنیای کفر بر دنیای اسلام و مواردی از این قبیل مستلزم آن است که با نگاه واقع بینانه و دقت عقلانی بیشتر به این مسأله پرداخته شود؛ هم تعادل جمعیت در دهههای بعدی، هم حفظ شاکله خانواده بر اساس حضور گرم فرزندان و توجه به قابلیتها و استعدادهای نهفته آنان و برخورداری از امکانات تعلیم و تربیت آنان و نیز توجه به مقابله با طرحهای صهیونیستی در تکثیر زاد و ولد در مناطق یهودی نشین، رشد اندیشه ولایی و تفکر خاص علوی و حمایت از اصول و مبانی فقه جعفری و ترویج اندیشه انتظار و ظهور حق و حمایت از نهضت مهدوی همه و همه موضوعاتی است که در برنامه کنترل موالید ما را به برنامهریزی دقیقتر، عالمانهتر و شایستهتر فرا میخواند.
روایات و حکم «عزل»
موارد عزل عبارت است از اینکه 1ـ مادر، اندیشه سالم ندارد؛ 2ـ شرایط خانواده مطلوب نبوده؛ 3ـ شرط ضمن ازدواج؛ 4ـ عزل از کنیز.
دلیل بر عدم وجوب افزایش نسل، روایاتی است که درباره جایز بودن «عزل» وارد شده است؛ در این خصوص فرق نمیکند که «عزل» مشروط به رضایت زن آزاد باشد و یا اینکه شوهر در (آغاز ازدواج) آن را با زن شرط کند. چنان که در صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر و یا امام صادق(ع) نقل شده که از او درباره عزل پرسیدند. امام(ع) فرمود عزل از کنیز اشکال ندارد. اما از زن آزاده، من این کار را ناپسند میدانم، مگر آنکه به هنگام ازدواج با وی شرط شود (الحر العاملی، 1414ه، باب 76، حدیث 1 ـ 2، ص105).
در صحیحه دیگر از ابوجعفر(ع) نظیر این حدیث نقل شده که در سخنان خود فرمود مگر اینکه زن راضی شود یا این امر در هنگام ازدواج با وی شرط گردد.
دلیل دیگر بر عدم وجوب فرزنددار شدن، روایاتی است که «عزل» را به گونهای مطلق روا میدانند؛ یعنی حتی اگر زن رضایت ندهد و در هنگام ازدواج هم، مرد با وی شرط نکند، در صحیحه محمد بن مسلم چنین است، از ابو عبدالله(ع) درباره عزل پرسیدم، امـام(ع) فرمود ذاک الی الرجـل یصرفه حیث شاء؛ «آن بـه اختیار مرد است، هر جا که بخواهد
میتواند آن را صرف کند» (الحر العاملي، 1414ه ، ج 14، باب 75، حدیث 1ـ 2ـ 4، ص105).
در موثقه محمد بن مسلم از ابوجعفر(ع) آمده که فرمود: لا بأس بالعزل عن المرأه؛ «عزل اشکالی ندارد» (همو).
با نگاهي ژرف به روايات وارد شده در اين زمينه ميتوان دريافت كه اين روايات دليل قطعي است كه «كراهت» در صحيحه نخست با روا بودن «فعل» همساز است. همچنين به قرينه همين روايات, هر روايت ديگري كه ظهور در حرمت داشته باشد, بر كراهت حمل خواهد شد.
نتيجه آنكه هر دو گروه روايات, يك سخن را ميرسانند عزل در كنيز, هماره روا ميباشد و در زن آزاده در صورتي كه وي رضايت دهد يا در آغاز ازدواج با وي شرط شده باشد, رواست. مقتضاي اين دو گروه روايات آن است كه «عزل» جايز است حتي اگر به محروم شدن زن و شوهر از داشتن فرزند بينجامد, زيرا اگر بچه آوردن براي آن دو واجب ميبود, بايد براي روا بودن «عزل» در روايات قيدي آورده ميشد.
مطلق آمدن جواز عزل, دليل روشني است بر اينكه بچه آوردن واجب نيست تا چه رسد به اينكه افزودن آن واجب باشد.
روايات ترغيب بر تكثير
رواياتي كه به ازدياد فرزند تشويق ميكند, تنها نشان دهنده آن است كه اين كار, يك كار پسنديده است؛ زيرا موجب مباهات پيامبر(ص) بر ساير امتها و پيامبران ميشود و نيز زمين از ذكر تسبيح آكنده ميگردد و جهات ديگري كه تنها نيكويي داشتن اولاد را ميرساند و نه واجب بودن آن را. در اين صورت, جلوگيري از بچهدار شدن جايز است, زيرا چنان كه بيان شد, دليلي بر وجوب آن ندارد, بلكه اقتضاي اطلاق دلايل ياد شده, روا بودن جلوگيري از بچهدار شدن ميباشد.
جمع بين روايات
اسلام افزايش نسل را اعم از دختر و پسر مورد ستايش قرار داده و مبارك دانسته است.
ولي هنگامي كه انگيزه هاي معقول و ضرورتهاي معتبري در مورد تنظيم نسل وجود داشته باشد, رخصت و اجازه چنين كاري را براي مسلمانان صادر كرده است. دين مبين اسلام به گونهاي كلي زناشويي و فرزندآوري و نگهداري فرزند را سفارش ميكند؛ ولي آيهاي هم فرود نيامده است كه جلوگيري از باروري را منع كرده باشد. در سوره بقره زمان دو سال براي شير دادن مادر به كودكش سخن به ميان ميآورد ميفرمايد لاتضار والده بولدها…؛ «نبايد مادر در نگهداري فرزند به زيان افتد» (بقره، 233)، (نشانگر توجه به بهداشت و سلامتي مادر و توانايي او در بارور شدن و زايمان ميباشد و در آنجا ميفرمايد….. و نه پدر بيشتر از حد متعارف كودك متضرر شود…) اين آيه توجه به اين نكته دارد كه پدر بايد توانايي لازم براي نگهداري زندگي فرزند را دارا باشد تا اينكه براي پرورش تن و انديشه او زير فشار قرار نگيرد و نيز در همان آيه ميفرمايد «و هيچ كس را تكليف جز اندازه طاقت نكنند…» اين آيه توجه به اين نكته دارد كه شمار فرزندان يك خانواده بيش از اندازه توانايي پدر و مادر باشد. اين استدلال راه را براي برنامهريزي خانواده باز ميكند و … جز به اندازه «طاقت» بيانگر وضع اقتصادي خانوار است كه با وضع اقتصادي كشور پيوند دارد. بنابراين در اقتصادهاي ناتوان و نابسامان توجه به اين مطلب بايسته است و در گزينش سياستهاي جمعيتي بهتر است كه با توجه بيشتري به اين مسأله بنگريم.
نظر علما و فقها درباره عزل
مرحوم شيخ بحراني قائل به جواز عزل است و تنها در صورت عدم رضايت زن آن را مكروه دانسته است (بحراني, 1413ه , ج23, ص88).
محقق حلي از فقهاي بزرگ شيعه در قرن هفتم در اين زمينه ميگويد «عزل كردن از زن بياجازه و دستور او حرام است». و در جاي ديگري ميفرمايد روا باشد شرط كردن با زن و اگر راضي باشد پس از عقد ميتواند عزل كند بيدستور و اجازه او و اگر فرزندي به وجود آيد, فرزند از آن مرد است (اگر چه عزل كرده باشد) و در جاي ديگر ميفرمايد «روا نباشد نفي كردن فرزند براي عزل» (الحلي, بي تا, ج1, ص172و 232-245)
آيت الله سيد محمد شيرازي در خصوص عزل ميفرمايد «حق عزل مـرد ميتواند با به كار بردن پوشش يا ريختن نطفه در برون از زهدان, از بارداري همسر موقت جلوگيري كند». در جاي ديگر ميگويد «شاهد گفتار ما اولاً آن كه در زناشويي دائم بدون رضايت زن عزل جايز نيست ولي در متعه جايز است» (شيرازي, بي تا, ص243-247).
ضرورتهای کنترل و تنظیم در جوامع فعلی
به طور خلاصه میتوان علت تأکید بر کنترل موالید را چنین بر شمرد:
الفـ گذر از زندگی سنتی به مدرن و تحولات اسلوب زندگی و سختيهاي عارض از آن.
ب ـ تزاید هزینه برای تأمین مایحتاج فرزندان در خانواده.
ج ـ توسعه شهرنشینی و عدم توازن میان امکانات و افراد در خانه و جامعه.
دـ ممنوعیت اشتغال کودکان در دوران زیر سن بلوغ و حذف کار کودکان و نوجوانان در سبکهای ساده و سنتی آن.
هـ ـ گرایش، توسعه و حاکمیت اندیشههای فمینیستی و افکاری که فرزندآوری را منافی با آزادیهای اجتماعی افراد میشمارد.
و- عدم امکانات دولتها در پاسخگویی به نیازهای اجتماعی کودکان و جوانان.
ز- اهداف سیاسی و قالب سازی آنان در گردونه نظم نوین جهانی.
تنظیم خانواده و روش آن
جلوگیری از بچهدار شدن و تنظیم خانواده گاه از راه عزل طبیعی؛ گاه با بکارگیری ابزارهای خاص از طریق ریختن مادهای در داخل رحم که از تشکیل شدن نطفه جلوگیری میکند.
با استفاده از دارو یا قرص یا آمپول که موجب میشود تخمک زن یا اسپرم مرد، پذیرش تشکیل نطفه را از دست بدهد؛ قرار دادن ابزاری در داخل رحم یا انجام عمل جراحی که مانع از ملاقات اسپرم مرد با تخمک زن میشود؛ با انجام عمل جراحی اسپرم مرد یا تخمک زن را از تشکیل نطفه در مرد یا زن خارج میکند و…..
تمام این صورتها و انواع روشهای ذکر شده که همگی در جلوگیری از تشکیل نطفه مشترکند، هیچ دلیلی بر ممنوع بودن استفاده از آنها وجود ندارد. بلکه اقتضای ادله روا بودن «عزل»، جایز بودن تمام این روشهاست؛ از این لحاظ که همگی از تشکیل نطفه جلوگیری میکنند. البته برخی از این روشها، موجب حرمت ميشود مانند اینکه مرد، زن را مجبور کند که یکی از روشهای جلوگیری را به کار گیرد و مجبور کردن زن، تصرف در سلطه دیگری و ستم بر اوست. و در نتیجه بر شخص اجبار کننده حرام است؛ مانند این که در داخل رحم ابزاری کار گذاشته شود یا انجام عمل جراحی توسط غیر شوهر صورت گیرد که موجب نگاه کردن شخص (غیر شوهر) به بدن زن است که حرام میباشد. در صحیحه ابو حمزه ثمالی از ابوجعفر(ع) از امام درباره زنی مسلمان پرسیدم که آسیبی به بدن او میرسد، یا شکستگی یا زخم در عضوی از بدن او که نگاه کردن بدان جایز نیست، پدید میآید، آیا مردی که به معالجه کردن آن بیشتر از زنان مهارت دارد، میتواند به او نگاه کند؟ امام فرمود هرگاه زن نیاز ضروری به آن پزشک داشته باشد، او میتواند زن را درمان کند، در صورتی که زن بیمار اجازه دهد (الحرالعاملی، 1414 ه، ج14، باب130، حدیث1، ص172).
عقیم سازی زن یا مرد
هر گاه عمل جراحی سبب عقیم شدن مرد یا زن بطور دائم شود، برخی آن را حرام دانستهاند؛ زیرا این عمل از مصادیق ضرر زدن به نفس به شمار میرود که از محرمات شرعی است.
سخن پیامبر(ص) که در موثقه زراره نقل شده است «لا ضرر و لا ضرار» نه ضرر زدن بر خود رواست نه ضرر زدن به دیگران» (همو، ج 17، باب130، حدیث 1-3-4، ص340-341)، بدون شک مراد از «ضرار» وارد کردن ضرر است؛ از این رو پیامبر(ص) فرمود یا أراک یا سمرة إلا مضارا إنک رجل مضار و لا ضرر و لا ضرار علی مؤمن؛ «تو ای سمره نمییابم جز اینکه ضرر وارد کنی» «تو مردی هستی که ضرر وارد میکنی و شخص با ایمان، نه به خود ضرر وارد ميزند و نه به دیگران» (همو).
آیا پیشگیری از باردارشدن زن از نظر موازین اسلامی جایز است؟
با بررسی این روایات ميتوان به اين نتیجه رسید كه مرد میتواند به وسیله عزل از باردار شدن همسرش جلوگیری کند مخصوصاً در برخی روایات. در این جا باید نکتهای را متذکر شد که اگر جو خانوادگی چنان است که مرد بیم آن دارد که فرزندش دارای مشکلات جسمانی، فکری یا روانی باشد، این کار مستحب است مرد به انجام آن تشویق شود؟ ولی در مورد زن بستگی به اجازه او دارد و در مورد کنیز نه (چنانچه فتوای فقها این است که در عروة الوثقی هم مسأله مطرح است و حمل بر کراهت میشود (طباطبایی یزدی، 1412ه، ج 2، ص809 ).
اقدام به از بین بردن نطفه
یکی از محرماتی را که کراراً در متون آیات و روایات با آن مواجه هستیم حتی در موارد صعوبت اقتصادی صراحتاً قرآن کریم میفرماید «لا تقتلوا اولادکم خشیه املاق نحن نرزقکم و ایاهم» (انعام، 149). که در این آیه مبارکه حرمت قتل نفس روشن و مشهود است و این قتل از مرحله انعقاد نطفه تا مراحل رشد جنین و طفولیت را شامل میشود.
فقیهان در بحث دیات هم به قصد بیان مقدار دیه این موضوع را در مراحل مختلف آن، یادآور شدهاند که هر یک از زن و شوهر که جنین را سقط کند، از دیه محروم خواهد شد. از سقط کننده هم به جانی (جنایتکار) تعبیر کردهاند.
آری، حکم صورت دوم را شیخ صدوق در غسل حیض و نفاس از کتاب «من لا یحضره الفقیه» بیان کرده و گفته است «هرگاه زن یک ماه حیض نشود، درست نیست دارویی بخورد تا حیض شود، زیرا وقتی نطفه در داخل رحم قرار میگیرد به علقه تبدیل میشود، سپس به مضغه و آن گاه به آنچه خدا بخواهد و گاه نطفه در غیر رحم قرار گیرد، چیزی از آن آفریده نمیشود. پس اگر زن یک ماه حیض نشود و روزهای عادت او سپری شود نباید دارو بخورد» (الحر العاملی، 1414ه، ج2، باب33، حدیث 1، ص582).
در شرحی به نام «روضة المتقین» این گونه توضیح میدهد: کلینی آن را به سند صحیح از امام(ع) نقل کرده است [از سبک گفتار بر میآید که منظور امام موسی بن جعفر(ع) است] این روایت حرمت دارو خوردن را بیان میکند که به منظور حیض شدن انجام میشود و آن هم در جایی است که گمان باردار شدن میرود؛ زیرا ظاهر حدیث بر آن است که بند آمدن خون بر اثر باردار شدن باشد و اگر ظهور نداشته باشد، دست کم احتمال آن وجود دارد. در حالی که سقط بچه حرام و حتی از گناهان کبیره است. از این رو، باید راه احتیاط را پیش گرفت. در هر حال، روایاتی معتبر هستند که از آنها حرمت انداختن جنین بر میآید. از آن جمله است روایت رفاعة بن موسی که گفت به امام صادق(ع) عرض کردم کنیز را میخرم و گاهی به سبب فاسد شدن خون یا وجود نوعی باد در داخل رحم، حیض نمیشود و او دارو میخورد و از همان روز حیض میشود و آیا این کار جایز است؟ با آنکه نمیدانم بند آمدن خون نشانه بارداری او است یا چیز دیگر؟
امام(ع) فرمود این کار را نکن. من گفتم مدت یک ماه است که وی حیض نشده و اگر این امر بر اثر بارداری باشد، بار او نطفهای خواهد بود، همانند نطفه مردی که دور ریخته میشود، امام فرمود هرگاه نطفه در داخل رحم بریزد، به علقه تبدیل میشود، سپس به مضغه و آن گاه به هر چیزی که خدا بخواهد و هر گاه نطفه در غیر رحم بریزد، از آن چیزی پدید نمیآید.
هر گاه کنیز یک ماه حیض نشود و ایامی که معمولاً در آن حیض میشده، سپری شود به او نباید دارو خورانده شود (الحر العاملی، 1414ه، ج2، باب33، حدیث 1، ص582).
دلالت این روایت بر حرمت سقط جنین روشن است؛ زیرا پرسش کننده آشکارا درباره روا بودن انداختن نطفه پرسش کرده و امام(ع) او را باز داشته است. بنابراین نهی در این جا در عدم جواز صراحت دارد. وانگهی وقتی راوی مورد سؤال را با منی مقایسه میکند که در بیرون رحم ریخته میشود، امام(ع) پاسخ میدهد که میان نطفه و منی تفاوت است و سرانجام، برنهي ازاين كار تأكيد میکند.افزون بر همه آنچه گفته شد، نکته دیگری است که دلالت روایت بر حرمت سقط جنین را نشان میدهد. نخست اینکه پرسش درباره احتمال بارداری است و امام(ع) آشکارا از خوردن دوا در جایی که احتمال بارداری میرود، نهی میکند تا شخص در حرام نیفتد و این نکته حرمت مؤکد آن را آشکار میسازد. به گونهای که حتی در مورد شک و احتمال هم باید احتیاط کرد. بالاتر از همه، دنباله حدیث است که به روشنی بر حرمت دور ریختن نطفه دلالت دارد. دیگر آنکه گویی روایت فقط به این توجه دارد که این حرمت در گرو خوردن دارویی است که موجب از بین بردن نطفه میشود که سر آغاز پیدایش انسان است. در نتیجه این روایت به طور کلی نگاهی دارد بر حرمت سقط جنین، هر چند این عمل با رضایت زن و شوهر باشد.هرگاه به دور ریختن نطفه که سنگ زیرین ساختار انسان است حرام باشد، انداختن جنین در مراحل بعدی نیز حرام خواهد بود و دلالت صحیحه بر این حرمت روشن است، زیرا ظهور در این دارد که انداختن مبدأ آفرینش انسان در هر مرحله که باشد، حرام است.
منبع: com.مشاوره-خانواده
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/05/phpThumb_generated_thumbnailjpg.jpg280540مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-06-01 05:06:272016-06-01 05:06:27مفهوم تنظيم خانواده
در قديم بیماران دچار افسردگيرا یا درمان نمیکردند، یا تحت رواندرمانی درازمدت مبتنی بر بینش قرار میدادند. از دادههای فعلی عینیترین تأیید به نفع شناختدرمانی، رفتاردرمانی، و دارودرمانی به دست میآید. ترکیب دارودرمانی با شناختدرمانی یا رفتاردرمانی شاید مؤثرترین درمان برای این اختلال باشد.
شناختدرمانی: شناختدرمانی فنی است که در آن روشهای جدید فكر كردن و رفتار کردن به بیمار آموزش داده میشود تا آنها را جايگزين باورها و افكار منفی و معیوبی کند که در مورد خويش، جهان، و آینده دارد. این برنامه درمانی در كوتاه مدت صورت مي گيرد و مشكلات فعلي انسان ها را رفع مي كند.
رفتاردرمانی: رفتاردرمانی اختلالات افسردگی بر این نظریه مبتنی است که دليل افسردگی كمبود تقویت مثبت براثر جدایی، مرگ، یا تغییر ناگهانی محیط است. در این نوع درمان برای رسیدن به اهداف خاصی که باعث افزایش فعالیت، فراهم ساختن تجارب خوشایند، و آموختن نحوه آرامسازی (relaxation) به بیمار میشود، از شیوههای گوناگونی استفاده میکنند. اعتقاد بر این است که ایجاد تغییر در رفتار شخصی بیمار افسرده مؤثرترین راه برای تغییر افکار و احساساتی است که همراه با آن رفتار در فرد افسرده وجود دارند. رفتاردرمانی اغلب برای درمان احساس درماندگی آموخته شدهای به کار میرود که برخی از این بیماران دارند؛ به نظر میرسد این گونه بیماران در برخورد با همه مشکلات زندگی، احساس ناتوانی از خود نشان میدهند.
رواندرمانی بینشمدار (روانکاوانه): رواندرمانی فردی بینشمدار رایجترین اسلوب درمان اختلال دیستایمی است و خیلی از بالینگران آن را درمان انتخابی این اختلال میدانند. در این رویکرد درمانی سعی میشود نحوه پیدایش و دوام علایم افسردگی و خصایص غیر انطباقی شخصیت را به تعارضهای حل نشده ابتدای کودکی ربط دهند. با استفاده از این درمان، فرد میتواند به معادلهای افسردگی (از قبیل سوء مصرف مواد) یا به احساس طرد شدگی در کودکی که مقدمه و شکل اولیه افسردگی در بزرگسالی است، بصیرت پیدا کند. دوسوگرایی موجود در روابط فعلی بیمار با والدینش، دوستانش، و افراد دیگری که در زندگی روزمرهاش وجود دارند، بررسی میشود. همین که بیمار بفهمد چطور سعی میکرده نیاز مفرط خود به تأیید دیگران را ارضا کند تا بتواند با اعتماد به نفس اندک خود و سوپرایگوی سختگیر خود مقابله کند، به یکی از اهداف مهم درمان دست یافته است.درمان افسردگي
درمان بینفردی: در درمان بینفردی اختلالات افسردگی، تجارب بینفردی فعلی بیمار و راههای مدارای او با استرس بررسی میشود تا او بتواند به کاهش علایم افسردگی و بهبود اعتماد به نفس نایل آید. درمان بینفردی از حدود دوازده تا شانزده جلسه هفتگی تشکیل میشود و همراه با آن میتوان داروهای ضد افسردگی را هم تجویز کرد.
خانواده درمانی و گروهدرمانی: با استفاده از خانوادهدرمانی میتوان به بیمار و نیز خانوادهاش کمک کرد تا با علایم افسردگی کنار آیند، به ویژه وقتی که به نظر میرسد یک سندرم نیمهعاطفی زیستی در کار است. با گروهدرمانی میتوان به بیماران منزوی کمک کرد تا برای غلبه بر مشکلات بینفردیای که در موقعیتهای اجتماعی پیدا میکنند، راههای جدیدی را یاد بگیرند.
دارودرمانی: به دلیل این اعتقاد نظری کهن و رایج که اختلال دیستایمی در درجه اول اختلالی با عوامل روانی است، بسیاری از روانشناسان باليني از مصرف ضد افسردگیها در بیماران مبتلا به این اختلال خودداری میکنند. اما در مطالعات بسیاری دیده شده که درمان این اختلال با ضد افسردگیها موفقیتآمیز بوده است. این دادهها در مجموع حاکی از آن است که مهار کنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) و نلافاکسین و بوپروپیون برای درمان بیماران مبتلا به اختلال دیستایمی مفید هستند. مهار کنندههای منوآمین اکسیداز (MAOIs) در زیرگروهی از بیماران مبتلا به اختلال دیستایمی مؤثرند؛ زیرگروه مذکور از این بیماران به تجویز معقول و منطقی آمفتامینها نیز پاسخ میدهند.
بستری کردن: معمولاً بستری کردن بیماران دچار افسردگي هستند ضرورتی پیدا نمیکند، در صورتي كه علايم افسردگي در بيمار شديد باشد. عدم توانايي عملكرد اجتماعي و عملكرد شغلي به وضوح مشخص شده باشد، به روشهای تشخیصی دقيق تري احتياج پيدا شود ويا در افكار فرد فكر خودكشي وجود داشته باشد، همگی مواردی ضروری برای بستری کردن است.