دو جنسیتی

دو جنسیتی عبارت از شرایطی می باشد که در آن ویژگی های مربوط به هر دو جنسیت به صورت همزمان در یک فرد وجود دارد.

در زیست شناسی دوجنسیتی اشاره به افرادی دارد که ارگان های جنسی مربوط به هر دو جنسیت به صورت کامل در آنها وجود دارد؛

همچنین این افراد خنثی نامیده می شوند. ساختار بدنی و سایر ویژگی های فیزیکی این افراد ترکیبی از ویژگی های عادی مردانه و زنانه می باشند.

کلمه androgynous  (به معنای دو جنسه) ریشه در کلمات یونانی andro (مرد) و gyn (زن) دارد.

آریستوفانز (Aristophanes) در مهمانی کاری پلاتو (Plato) در مورد وجود داشتن یک سری افرادی صحبت کرد که دوجنسبه نامیده شدند که دارای یک شکل گرد، چهار دست، چهار پا، دو صورت و یک سر هستند و ویژگی های جنسی مذکر و مونث را به همراه هم داشتند؛

چنین انسان هایی نیرومند بودند و زئوس (Zeus) آنها را به دو بخش تقسیم کند. بعد از تبدیل شدن هر یک از آنها به دو بخش، هر یک از نیم بخش ها به دنبال پیدا کردن بخش دیگر بود.

نکته مهمی که باید به آن توجه کرد عبارت از این مورد می باشد که کلمه sex از کلمه secare به دست آمده است؛ این کلمه به معنای بخش بندی می باشد (به نظر می رسد که این اقتباس منعکس کننده یک داستان مربوط به افسانه دوجنسیتی است).

هر چند که این افسانه مربوط به یونان قدیم کاملا شایع می باشد، ولی برخی از مذاهب شرک گرایانه، کابالاه (Kabbalah)، کیمیاگری، عرفان، پادشاهی تائوت (taote king) و سایر موارد خدایان دوجنسی را تعریف و پرستش می کردند؛

به نظر می رسد که دلیل این مورد عبارت از این باشد که انسان های موجود در دوران باستان، به دلیل هماهنگی و یکپارچگی ویژگی های نرینه و زنانه دچار شیفتگی و تشویش شده بودند.

کلمه دو جنسیتی در زمینه های پزشکی و روان شناختی مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد، چرا که اصلی ترین مسائل موجود در برخی از موقعیت ها عبارت از تضاد شخصی می باشد که از طریق وجود داشتن ویژگی های زنانه و مردانه در یک نفر ایجاد می شود.

در روان شناسی، دو جنسیتی اشاره به افرادی دارد که ویژگی های شخصیتی بارز آنها مربوط به هر دو جنسیت است و رفتارهای این افراد ترکیبی از محکم بودن و نجابت، قاطع بودن و تربیتی بودن می باشد که بر اساس شرایط موجود مشخص می شود.

احتمال بروز رفتارهای فراتر از جنسیت در افراد دو جنسیتی زیاد می باشد و این افراد در موارد محدودی نقش های جنسیتی محدودی را انجام می دهند.

گسترش یافتن فمینیسم و تاثیر نهضت حقوق زنان باعث شده است که بخش های خاصی از رفتارهای دو جنسیتی در مقایسه با گذشته محبوبیت اجتماعی بیشتری پیدا کند.

شکل های دو جنسیتی به صورت مکرر در اسطوره شناسی یونانی تکرار شده است و در اغلب مواقع ترکیبی از ویژگی های مردانه و زنانه مطلوب می باشد.

غیب گوی نابینای شهر تبس در یونان که یک حکیم مشهوری بوده است، در برخی جاها به صورت یک فرد دو جنسه نقاشی شده است.

در علم پزشکی عبارت دو جنسیتی اشاره به افرادی دارد که ویژگی های جنسیتی ظاهری زنانه دارند و همچنین دارای بافت های بیضه ای هستند که در داخل بدنشان قرار دارد.

کلمات خنثی و دو جنسبه به افرادی اشاره می کند که دارای بیضه و تخمدان هستند؛

این شرایط منجر به ایجاد یک سری موارد غیرنرمال بدنی می شود و باعث می شود که ظاهر این افراد ویژگی های زنانه و مردانه را به صورت همزمان داشته باشند.

در این زمینه کلمات دو جنسیتی، خنثی و نر و ماده مترادف هم می باشند.

زمانیکه یک فرد ویژگی هایی فراتر از تعاریف مرسوم زن و مرد داشته باشد، این فرد ترنس جندر (transgender) نامیده می شود؛

این گروه شامل ترانس سکسوال (transsexual که یک نوع اختلال هویت جنسی می باشد)، افرادی که در لباس و رفتار از جنس مخالفشان تقلید می کنند (transvestities)، درگ کوئین (drag queen)، زنان نر، مردان مونث و سایر موارد می باشند.

بنابراین ترنس جندر یک کلمه ای است که برای توصیف افراد گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد که تجارب و (یا) اظهارات جنسی آنها برعکس انتظارات موجود از آنها می باشد، ولی این مورد در رابطه با دوجنسیتی، خنثی یا نروماده (زیستی) وجود ندارد.

دو جنسیتی روان شناختی

از دهه 1970 و به دلیل نهضت های فمینیستی و روان شناسی اجتماعی، تحقیقات زیادی در مورد میزان تاثیر نقش های جنسیتی (نرینگی و زنانگی) در شکل گیری هویت شخصی، برنامه ریزی های شخصی، عملکرد فرد در جامعه و سلامت روانی صورت گرفته است.

در همین دوره مفهوم دوجنسیتی روان شناختی در روان شناسی اجتماعی ایجاد شد.

نقش های جنسیتی و دو جنسیتی

مارگارت فولر (Margaret Fuller) بیان کرده است که: هر چند مذکر و مونث عبارت از دو جنبه مربوط به دوگانگی رادیکال قابل توجه می باشند، ولی امکان ترکیب این ویژگی ها وجود دارد.

در دنیای فیزیک مایعات سفت می شوند و جامدات ذوب می شوند در واقع هیچ مردی وجود ندارد که کاملا ویژگی های مردانه داشته باشد و هیچ زنی وجود ندارد که به صورت کامل ویژگی های زنانه داشته باشد.

نقش های جنسیتی به ویژگی ها، مشخصات و رفتارهای شخصیتی اشاره دارند که هر فرهنگی نسبت به جنسیت های مختلف در نظر می گیرد.

تفاوت های موجود در رفتار مردان و زنان تا حد زیادی بستگی به تعاملات مابین فشار اجتماعی – فرهنگی و وراثت خاص دارد.

هویت جنسی (هویت) معمولا عبارت از ویژگی های نسبتا ثابتی می باشد که در دوره نوجوانی شکل می گیرد و معمولا یک پدیده پیچیده ای است، چرا که به طیف وسیعی از متغیرها بستگی دارد؛

این متغیرها شامل ویژگی های روان شناختی افراد، ساختار آناتومی و فیزیولوژی مشخص شده، گروه اجتماعی که فرد در آن بزرگ می شود، الگوهای آموزشی و تاثیرات فرهنگی موجود می باشند.

از طرف دیگر هویت یک مرد یا زن (نقش های آنها) نشان دهنده یک جنبه پویایی می باشد که باعث می شود افراد رفتارهای مردانه یا زنانه معمولی را در موقعیت های روزمره متفاوت انجام دهند.

در یک دوره ای مذکر یا مونث بودن به عنوان یک بعد منحصر به فردی تصور می شدند که هر کدام از آنها مربوط به دو قطب متضاد بودند و باعث می شد که همه افراد در یکی از سمت های مربوط به این دسته بندی دوبخشی قرار بگیرند.

دو جنسیتی

در اقع این امکان وجود داشت که یک فرد درجات بیشتر یا کمتری از ویژگی های مردانه یا زنانه داشته باشد، ولی هیچ وقت هر دو آنها به صورت همزمان در یک فرد وجود نداشت.

جامعه پدرسالاری و معتقد به فلسفه عقل گرایی عبارت از دوره مدرنیسم می باشد که در آن انتظارات و دستور العمل های اجتماعی خاصی برای هر دو مورد از جنسیت ها وجود داشت.

ویژگی مردان عبارت از بروز دادن رفتار سلطه گرایانه، داشتن هوش، قدرت و مهارت تحلیلی بیشتر در حل مشکلات و چالاکی بود.

همچنین مردان بیشتر به طراحی و توسعه نظریه ها، اقتصاد ها و سیاست ها علاقمند بودند.

شخصیت مردانه منجر به برجسته شدن ویژگی های استقلال، تسلط، رهبری و زیان دار نبودن می شد و همچنین یک جنسیت فعال و قدرتمندی بود که تمایل به تصاحب چند شریک جنسی داشت.

ویژگی زنان عبارت از بروز دادن رفتار پرمعنی بود و علاقه خاصی به ارزش های زیباشناختی، اجتماعی و مذهبی داشتند.

مشخصات بارز زنان عبارت از وابسته بودن، عاطفی بودن، مطیع بودن، پرحرف بودن و همدلی بود و در روابط جنسی یک نقش پذیرا داشتند و نقش اکتشافی محدودی داشتند.

این دسته بندی در دهه 1970 و در نتیجه نهضت های فمینیستی زیر سوال رفت و مفهوم دوجنسیتی در روان شناسی اجتماعی مطرح شد.

بنابراین دوجنسیتی روان سشاختی به عنوان توانایی یک فرد برای بروز دادن ویژگی های مفید و نرینه معمولی به همراه بروز دادن ویژگی های پرمعنی و رفتارهای زنانه معمولی می باشد.

این مفهوم جدید ویژگی های مردانه و زنانه را به عنوان یک مورد دوگانه در نظر نمی گیرد، بلکه آنها را به عنوان موارد مستمر و متصله در نظر می گیرد؛

بنابراین این امکان وجود دارد که هر فردی یک سطح بیشتر یا کمتری را از این دو ویژگی بروز دهد.

در این روش، ویژگی دو جنسیتی قابل تعریف است و برای تعریف افرادی به کار گرفته می شود که ویژگی های مردانه و زنانه را به صورت مساوی و متوازن در برخوردها و رفتارهای خودشان بروز می دهند.

پست مدرنیسم منجر به ایجاد تغییرات رایکال و اساسی در تمدن شد، جامعه محافظت شده از طریق قانون و مرسوم را زیر سوال برد و منجر به تسهیل حرکت به سمت تفکر کل نگر شد.

این دیدگاه پست مدرن منجر به ظهور یک جامعه ای شد که در آن ویژگی ها یا مشخصاتی که قبلا برای هر یک از جنسیت ها در نظر می گرفتند، به طور تبادل پذیری در هر دو جنسیت وجود داشت.

در این دیدگاه دو جنسیتی اهمیت خاصی پیدا می کند، چرا که به افراد اجازه می دهد تا یک طیف وسیعی از ویژگی ها را بروز دهند و این شرایط باعث می شود به راحتی با محیط معاصر تغییر یافته ای تطابق پیدا کنند که نقش های مرسوم آن تغییر یافته است و تصورات ثابت مربوط به نقش ها به شرایط موجود بستگی پیدا کرده است؛

این مورد نه تنها عبارت از وفور تصورات خارجی می باشد که قبلا در فرهنگ ما وجود داشته است (مردان دارای موها و گوش های دراز یا زنان دارای موهای کوتاه، بدن های لاغر و استخوانی و ویژگی های مردانه سابق بودند).

بلکه همچنین می تواند برخی از ناراحتی های مربوط به قرار دادن یک مدل دوتائی “مرد” یا “زن”، عدم پذیرش مشخص هویت های از قبل مشخص شده و نیاز به توسعه استراتژی هیا عملیاتی چندگانه و تغییریافته را هم نشان دهد.

پست مدرنیسم به عنوان تسهیل کننده دو جنسیتی

بشریت در شروع قرن بیست و یکم در تمامی جنبه ها (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی) یک سری تغییراتی را تجربه کرد.

این بحث مطرح شده است که ما در یک دوره پست مدرن هستیم که لیپوتسکی (Lipovestky) آن را “دوره تهی شدن” نامید؛

در این دوره تمامی ترتیبات، رسومات، سبک های هنری، تصورات قالبی، تعهدات و فرآیندهای مربوط به نظم ثابت، مزیت مربوط به محرک ایجاد کننده را از دست دادند .

بحث تساوی مابین جنسیتی ها و تضعیف معنویت اخلاقی مطرح شد و تجدید فعالیت افراد دو جنسیتی مابین افراد مربوط به این جامعه جدید تسهیل و تسریع شد.

پست مدرنیسم منجر به برجسته شدن دموکراسی لذت گرایی، تخصیص گسترده مصرف گرایی، تفکر شخصی و کل نگر و همچنین ایجاد یک برتری قابل توجه افراد نسبت به جهان، روان شناسی نسبت به ایدئولوژی ها، ارتباطات نسبت به سیاست بافی و تنوع نسبت به همگن و مشابه شده است.

منبع : کانون مشاوران ایران

بی اشتهایی عصبی

بی اشتهایی عصبی یک اختلال تغذیه ای می باشد که ویژگی بارز آن عبارت از پرهیز غذایی یک انسان لاغری می باشد که فاقد وزن بدنی عادی است.

معمولا وزن یک فرد دارای بی اشتهایی عصبی کمتر از 85% وزن مورد انتظار از یک فرد (بر اساس سن، قد و جنسیت) می باشد و این افراد در اغلب مواقع حتی وزن کمتری هم دارند.

علاوه بر این، افراد دارای بی اشتهایی عصبی یک ارزشیابی تحریف شده ای را از شکل و وزن بدنشان دارند.

این افراد بدن های لاغر خودشان را غیر جذاب یا حتی خیلی چاق در نظر می گیرند، دارای رژیم غذایی محدود و سرسختانه هستند و یک ترس وحشتناکی نسبت به افزایش وزنشان دارند.

کاهش وزن زنان منجر به عدم صورت گرفتن قاعدگی می شود (این افراد حدقل به مدت سه ماه طولانی هیچ نوع  قاعدگی را تجربه نمی کنند).

یافته های مطالعات صورت گرفته نشانگر این است که 5 تا 20 درصد از افراد مبتلا شده به این نوع اختلال در نتیجه گرسنگی یا یک سری عوارض پزشکی فوت می کنند که به دلیل وزن پایین یا یک رژیم غذایی محدود بروز می یابند.

دسته بندی

بی اشتهایی عصبی دومین اختلال تغذیه ای رایج می باشد. اصلی ترین اختلال تغذیه ای عبارت از جوع عصبی می باشد که ویژگی بارز آن عبارت از رفتارهای جبرانی (همانند استفراغ ایجاد شده توسط خود فرد، روزه گرفتن یا ورزش بیش از حد) بعد از خوردن غذا می باشد.

بعد از تشخیص اختلال عصبی، یک متخصص سلامت هم وجود داشتن بیماری های پرخوری یا پاکسازی یا محدود کننده را در فرد بررسی می کنند.

ویژگی بیمای پرخوری یا پاکسازی عبارت از پرخوری (خوردن مقادیر زیادی غذا در یک دوره زمانی مشخص) یا پاکسازی (استفراغ ایجاد شده توسط خود فرد یا سوء استفاده از ضدیبوست ها، ادرارآورها یا تنقیه ها) در طول بی اشتهایی عصبی می باشد.

ویژگی نوع محدود کننده عبارت از داشتن یک وزن ناسالمی می باشد که به دلیل محدودیت غذایی ایجاد می شود.

هر چند که اکثر افرد دارای بی اشتهایی عصبی در اغلب مواقع پرخوری و بعد از آن پاکسازی را هم انجام می دهند، ولی در جوع عصبی وزن بدن در سطح عادی یا بالاتر از سطح عادی باقی می ماند.

بر اساس تخمین های صورت گرفته، 0.5 تا 3.7 درصد از زنان آمریکایی در برخی از مراحل زندگی شان بی اشتهایی عصبی را تجربه می کنند.

با این وجود بی اشتهایی دارای سندرم جزئی رایج تری می باشد.

محققان گزارش کرده اند که تقریبا 5 درصد از دختران نوجوان دارای علائم خفیف بی اشتهایی عصبی هستند  در برخی از آنها علائم بالینی این اختلال بروز پیدا می کند.

پیشرفت های تاریخی

سیر ریچارد مورتون (Sir Richard Morton) در نتیجه اولین توصیف خودش از بی اشتهایی عصبی به زبان انگلیسی شهرت زیادی به دست آورد.

مورتون دو مورد از نوجوانانی را گزارش کرد (که یکی از آنها دختر و یکی از آنها پسر بودند) که دارای مصرف عصبی بودند و به دلیل ناراحتی عاطفی وزن بدنشان کاهش پیدا می کرد.

در سال 1874، دو پزشک به اسم های سیر ویلیام ویتی گال (Sir William WitheyGull) از بریتانیا و کارلز لاسگو (Charles Lasegue) از فرانسه، بی اشتهایی عصبی را به عنوان یک تشخیص پزشکی معرفی کردند.

هر دو این پزشکان در گزارش های بالینی خودشان بر روی جنبه های متفاوت این شرایط اشاره کردند ولی هر دو آنها بی اشتهایی را به عنوان یک بیماری “عصبی” در نظر گرفتند که مشخصه بارز آن عبارت از گرسنگی کشیدن می باشد.

این پزشکان عبارت از اولین افرادی بودند که این بیماری را به عنوان یک بیماری بالینی مجزا در نظر گرفتند.

گال مطالعه خودش را به جامعه پزشکان لندن گزارش کرد و برای توصیف این اختلال از عبارت بی اشتهایی عصبی استفاده کرد که به معنای “کاهش عصبی اشتها” می باشد.

گال اولین فردی بود که این عنوان را مورد استفاده قرار داد. گزارشات گال در سال بعد توسط این انجمن منتشر شد و این عبارت در سال های بعدی در یک سطح گسترده ای مورد پذیرش و استفاده قرار گرفت.

مواردی که امروزه به عنوان بی اشتهایی عصبی شناخته می شوند، مربوط به سرتاسر تاریخ می باشد، ولی این اختلال در سال 1980 و بعد از شایع شدن در سطح گسترده، به عنوان یک اختلال روان پریشی تشخیص داده شد.

بی اشتهایی عصبی

اکثر متخصصان افزایش محبوبیت بی اشتهایی عصبی را در رسانه های محبوب زنان (به خصوص مواردی که لاغری را به عنوان یک مورد ایده آل معرفی می کنند) مورد انتقاد قرار داده اند.

این انتقاد بیشتر متوجه استاندارنهای فرهنگی مربوط به زیبایی در جوامع صنعتی شده می باشد و میزان شیوع بی اشتهایی عصبی در ایالات متحده، اروپا و کشورهای صنعتی آسیا بیشتر از سایر بخش های جهان می باشد.

عوامل و فاکتورهای ریسک

بی اشتهایی عصبی معمولا در دوره نوجوانی و اوایل دوره بزرگسالی بروز پیدا می کند.

عوامل ایجاد این بیماری شامل چند مورد می باشند که عبارتند از: فاکتورهای ریسک ژنتیکی و بیولوژیکی، فاکتورهای رشد که می توانند به ایجاد تصویر بدنی دارای ذهنییت منفی تبدیل شوند، عدم اطلاع از احساسات درونی (شامل گرسنگی و عواطف)، سابقه خانوادگی در زمینه اختلالات غذایی، تاثیر اجتماعی و عوامل روان شناختی.

عوامل روان شناختی می توانند شامل یک دامنه ای از عوامل تاثیرگذار باشند که برای مثال می توان به مزاج اضطرابی، گرایشات کمال گرایانه یا وسواسی، سابقه آسیب دیدن، اختلال روان شناختی مکرر (همانند افسردگی، اختلال وسواس فکری – وسواس عملی، اختلال کمبود – فزون کاری توجه و یک سری اختلالات شخصیتی خاص) و استرس مزمن یا شدید اشاره کرد.

عوامل ژنتیکی که می توانند در بی اشتهایی یا کم اشتهایی فرد نقش داشته باشند شامل تغییرات ژن هایی می باشد که در عملکرد متابولیسم نقش دارند، به خصوص تغییراتی که بر روی متابولیسم قند و چربی تاثیر می گذارند.

سابقه خانوادگی در زمینه مصرف مواد، سوء استفاده فیزیکی، عاطفی یا جنسی، بیماری روانی، یا اختلافات والدینی شدید هم منجر به افزایش ریسک ابتلا به این اختلال می شوند.

علاوه بر این، اکثر موارد مربوط به بی اشتهایی در نتیجه یک محدودیت غذایی ایجاد می شود که در نهایت به یک محدودیت غذایی یا خود محروم سازی شدید تبدیل می شود.

با این وجود تا بحال مشخص نشده است که آیا چنین رفتار غذایی عامل ایجاد بیماری است یا صرفا یک علامت اولیه می باشد.

درمان و مراقبت

تا به حال تحقیقات صورت گرفته نتوانسته اند به یک روش درمان موثر و منحصر به فردی برای درمان بی اشتهایی عصبی در بزرگسالان دست پیدا کنند.

در درمان چنین مواردی از روش های مختلف روان درمانی و تغذیه درمانی استفاده می شود.

در مورد بیماران نوجوان، خانواده درمانی می تواند شامل والدین و در برخی مواقع برادران و خانواده و یک رهیافت درمانی مبتنی بر خانواده باشد که به عنوان مازلی تراپی (Maudsley therapy) شناخته می شود و یک روش درمان مفیدی می باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند که صرف نظر از سن فرد در حین شروع بیماری، ترمیم وضعیت وزنی یک عامل کلیدی در درمان می باشد و اکثر علائم تشخیصی بی اشتهایی در نتیجه گرسنگی یا شبه گرسنگی بروز پیدا می کنند.

در مواردی که فرد مقدار قابل توجهی از وزن خودش را از دست می دهد ممکن است که به بستری شدن فرد نیاز پیدا شود، چرا که این شرایط می تواند یک تهدید بالقوه ای برای زندگی فرد باشد.

معمولا افراد دارای بی اشتهایی عصبی یک سری رفتارهای سرسختانه ای دارند و از چاق شدن به شدت می ترسند؛

بنابراین این امکان وجود دارد که پرسنل پزشکی بیمارستانی در برخی مواقع از یک سری ابزارهای اجباری، همانند غذا دادن اجباری یا یک سری موارد محدود کننده استفاده کنند و این روش را تا دستیابی فرد به یک وزن مناسب ادامه دهند.

درمان این اختلال با استفاده از روان درمانی یا داروهای ضد افسرده کننده با یک سری چالش هایی مواجه شده است. مطالعاتی که در حال حاضر صورت می گیرند، به دنبال دستیابی به یک سری داروهای روان گردانی هستند که در درمان بی اشتهایی مفید باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که به دلیل مبتلا شدن به بی اشتهایی عصبی تحت درمان قرار می گیرند، وزن بدنشان حتی چند سال بعد از درمان هم کمتر از سطح مورد انتظار می باشد و اکثر آنها همچنان با مشکلات مربوط به تغذیه، محدودیت غذایی و تصویر بدنی مواجه هستند.

نویسنده: Robert E. Emery, Sari Shepphird

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

داروی ضداضطراب

داروی ضداضطراب، که همچنین آرامش بخش کوچک ضداضطراب نامیده می شود، یک دارویی است که منجر به تسکین علائم اضطراب می شود.

اضطراب یک وضعیت مربوط به ترس نافذ و فراگیرنده است که می تواند از طریق عوامل محیطی یا شخصی خاص تحریک شود. وضعیت های اضطرابی در اغلب مواقع همراه با یک سری عواطفی همانند ترس، عصبانیت یا افسردگی بروز پیدا می کنند.

این امکان وجود دارد که یک فرد مبتلا به اضطراب یک سری علائم فیزیکی، همانند تپش قلب، تهوع، سرگیجه، سردرد، درد قفسه سینه و همچنین بی خوابی و خستگی را تجربه کند.

زمانیکه چنین ترس هایی شدید و ناتوان کننده باشند، ممکن است که فرد به روان درمانی و دارو نیاز پیدا کند.

اولین داروهای ضداضطرابی

بعد از جنگ جهانی دوم، داروسازان سوئیسی در یک دارویی که به عنوان یک آنتی بیوتیک بررسی می کردند، یک سری ویژگی های سست کننده عضلات را متوجه شدند.

بهبود ایجاد شده در نتیجه استفاده از این دارو منجر به کشف شدن داروی آرامش بخشی به نام مپروبامیت (meprobamate) شد.

یک بررسی دیگری نشان داد که بنزودیازپاین ها (benzodiazepines) که یک سری ترکیبات حلقه دار پیچده ای هستند، حتی دارای یک سری ویژگی های آرامش بخش بیشتری است.

بعد از آن صدها مورد از حلقه های بنزودیازپاین مبنایی با هم ترکیب شدند.

فرمولاسیون های متفاوت ساختار بنزودیازپاین مبنایی در دوز های بالا به عنوان تسکین دهنده های عضلات، ضد تشنج و خواب آور – آرامش بخش مورد استفاده قرار گرفته می شود.

بنزودیازپاین ها و GABA

نورون های موجود در مغز یک سری سایت های خاص و مرتبطی را ایجاد می کنند که می توانند ترکیبات بنزو دیازپاین را به صورت گزینشی شناسایی یا به هم متصل کنند.

موقعیت های سلولی و  زیرسلولی مربوط به سایت ها در نزدیکی کانال های یونی مربوط به غشاء هایی قرار دارد که می توانند اجازه ورود یون های کلرید را به داخل سلول و همچنین سایت های نزدیکی دهند که در آن یک انتقال دهنده عصبی وجود دارد .

این انتقال دهنده به عنوان اسید گاما – آمینوبیوتیریک (gamma – aminobutyric acid or GABA) شناخته می شود.

GABA اقدامات بازداشتی و پیشگیرانه را در نورون های خاص اجرا می کند و در نتیجه منجر به کاهش ارسال یا انتقال تکانش های عصبی می شود.

بنزودیازپاین ها در حالت کلی منجر به افزایش تاثیرات GABA می شوند. یکی از گسترده ترین موارد توصیه شده از این عوامل عبارت از آپرازولام (Alprozolam (Xanax)) می باشد که در درمان اختلال اضطرابی و وحشت زدگی به کار گرفته می شود.

روش های درمان حساسی که با استفاده از بنزودیازپاین ها صورت می گیرند معمولا از طریق مصرف این داروها در قبل از خوابیدن انجام می شوند تا فرد راحت تر بخوابد. تحمل بدن در برابر این دارو می تواند منجر به تسکین و آرامش فرد شود.

به دلیل تغییرات صورت گرفته در کارایی اقدامات انتقال بازدارنده GABA که در غشاء مخچه و مغزی وجود دارد، فرد بیمار همچنین یک سر گیجه و از دست دادن هماهنگی حرکتی را در نتیجه مصرف این دارو نشان می دهد.

داروی ضداضطراب

سایر داروهای ضداضطرابی

زولپیدم و سالپلون (Zolpidem and saleplon) عبارت از داروهای ضداضطرابی می باشد که با GABA درگیر می شوند، هر چند که ساختار آنها مشابه ساختار بنزودیازپاین ها نیست.

احتمال ایجاد وابستگی به این داروها یک احتمال پایینی می باشد، حتی در صورتی که فرد به صورت مکرر و طولانی مدت از این دارو استفاده کند.

معمولا این داروها به صورت کوتاه مدت و به منظور درمان بی خوابی به کار گرفته می شوند.

بوسپیرون (Buspirone) یک داروی ضداضطرابی دیگری است که هیچ رابطه ای با بنزودیازپاین ها ندارد. این دارو هیچ تاثیری بر روی گیرنده GABA ندارد و همچنین فاقد هر نوع خاصیت تسکین دهنده عضلات یا ضدتشنجی می باشد.

همچنین این دارو فاقد هر نوع تاثیر آرامش بخش قابل توجهی است که در داروهای مورد استفاده شده برای درمان اضطراب وجود دارد.

در نقطه مقابل، فرض بر این است که بوسپیرون در یک دریافت کننده خاص برای سرتونین، تا حدی دارای یک ویژگی اضطراب آور می باشد؛

سرتونین عبارت از یک انتقال دهنده پیام عصبی موجود در مغز می باشد که منجر به تغییر وضعیت روانی فرد می شود. احتمال سوء مصرف این دارو یک احتمال پایینی است و ترک کردن آن منجر به بروز عوارض خاصی نمی شود.

نویسنده: Floyd E. Bloom

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

اختلال شخصیتی ضداجتماعی

اختلال شخصیتی ضداجتماعی یک اختلال شخصیتی می باشد که ویژگی بارز آن عبارت از وجود داشتن یک الگوی نافذ از بی اعتنایی نسبت به احساسات سایر افراد می باشد و افراد دچار شده به این اختلال در اغلب مواقع از طریق غفلت یا اقدامات آشکار، به حقوق سایر افراد تجاوز می کنند.

این اختلال در 2 تا 3 درصد از افراد بالغ بروز پیدا می کند؛ همچنین این اختلال بیشتر در مابین افراد زندانی شیوع دارد.

در گذشته، اختلال شخصیتی ضداجتماعی در اغلب مواقع به عنوان یک شرایط ضداجتماعی در نظر گرفته می شد.

با این وجود، ویژگی های بارز این شخصیت عبارت از گمراه کنندگی می باشد چرا که این عنوان بیشتر برای توصیف حالت های شدید و خشن مربوط به این اختلال استفاده می شود (برای مثال در رابطه با قتل های سریالی استفاده می شود).

اغلب رفتارهایی که منجر به بروز اختلال شخصیتی ضداجتماعی می شوند معمولا در دوران کودکی بروز پیدا می کنند؛

برخی از رفتارها شامل بدرفتاری با حیوانات و تمایل شدید نسبت به آتش درست کردن می باشد.

افراد دچار شده به این اختلال رفتارهای تکانشی از خودشان نشان می دهند و در سنین پایین با یک سری مشکلاتی مواجه می شوند.

اکثر بچه هایی که این رفتارها را از خودشان بروز می دهند، دچار اختلال رفتاری می شوند.

نبود همدلی، نبود پشیمانی، تحریک پذیری و عدم توانایی برای داشتن روابط صمیمانه می تواند در  فرد مبتلا به این اختلال وجود داشته باشد و همچنین این افراد به صورت مستمر قوانین را نقض کنند.

اختلال شخصیتی ضداجتماعی

همچنین این امکان وجود دارد که این افراد رفتارها و تجربیات منحرف را نشان دهند و دارای تفکر پارانوئیدی باشند.

افراد دارای اختلال شخصیتی ضداجتماعی در پیروی کردن از هنجارها و قواعد اجتماعی با مشکلات زیادی مواجه می شوند و در نتیجه این افراد برای ادامه دادن به کار خودشان و داشتن یک عملکرد مناسب در داخل خانواده با یک سری مشکلاتی مواجه می شوند.

همچنین اکثر افراد دچار شده به این اختلال یک سری رفتارهای پرخطر اکتشافی را انجام می دهند که اغلب آنها مربوط به سوء مصرف مواد مخدر است.

به دلیل بروز چنین رفتارهایی در افراد دارای اختلال شخصیتی ضداجتماعی، احتمال فوت نابهنگام این افراد یا معلول شدن این افراد در نتیجه تصادفات خودرویی یا اقدامات خودکشی یا انتحاری بیشتر می باشد.

به سختی می توان اختلال شخصیتی ضداجتماعی را درمان کرد، چرا که این افراد معمولا در نتیجه اقدامات خودشان هیچ نوع احساس گناه یا پشیمانی را تجربه نمی کنند.

بررسی های صورت گرفته نشان داده اند که برنامه های درمان شناختی – رفتاری و سوء استفاده از مواد به همراه حبس کردن این افراد در برخی از موارد به نتایج مطلوبی دست پیدا کرده اند. همچنین در برخی از موارد، اختلال شخصیتی ضداجتماعی به خودی خود و در نتیجه بالا رفتن سن افراد بهبود پیدا می کند.

نویسنده: Joseph A. Flaherty

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

آپارتمان های دوقلوی دوست داشتنی 20 متر مربعی، همراه با یک طراحی هوشمندانه

آپارتمان های دوقلوی دوست داشتنی 20 متر مربعی، همراه با یک طراحی هوشمندانه

ما یک پروژه خلاقانه ای را از یک طراحی به اسم آسترید سانگیل[1] دریافت کره ایم که در طراحی دو آپارتمان دوقلوی کوچک مشغول بود؛

هر یک از این آپارتمان ها 20 متر مربع بودند.

برای به دست آوردن یک ایده کلی، حتما عکس های قرار گرفته شده در آخر پست را مشاهده کنید!

توصیفی که ما از این پروژه بیان کردیم، به این صورت بوده است: “دو واحد آپارتمانی 20 متر مربعی قرار گرفته در کنار هم، یک مشتری، دو رهیافت متفاوت برای یک مسئله طراحی.

فضاهای محدود و بودجه محدودی که به عنوان یک چالشی برای طراح داخلی، آسترید سانگیل وجود داشتند. یکی از واحد ها می تواند توسط مشتری استفاده شود و واحد دیگر می تواند اجاره داده شود.

دو واحد 20 متر مربعی کوچک، دو طراحی متفاوت.

اولین آپارتمان 20 متر مربعی منجر به ایجاد تضاد بیشتری از رنگ ها و فرم ها شده است.

یک کاغذ دیواری طرح بندی شده در دیوار اصلی، به عنوان یک پرده پشتی برای تخت خواب مبلمانی عمل می کند.

ستون و سقف از طریق سایه های غلیظی از رنگ سبز نقاشی شده اند تا به عنوان منگنه رنگ عمل کنند، در حالیکه دیوار ها با رنگ سفید تند نقاشی شده اند تا توجه فرد به کابینت های صیقلی سیاه جلب شود.”

آپارتمان های دوقلوی دوست داشتنی
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو
آپارتمان های دوقلو

منبع: کانون مشاوران ایران


[1] Astrid Sangil

اضطراب

اضطراب عبارت از یک نوع احساس وحشت، ترس یا هراسی می باشد که در اغلب مواقع هیچ نوع توجیه مناسبی برای آن وجود ندارد.

اضطراب یک مورد مجزایی نسبت به ترس می باشد، چرا که ترس در واکنش به یک خطر مشخص و واقعی (همانند یک مورد خطرناک برای سلامتی فیزیکی فرد) بروز پیدا می کند.

در نقطه مقابل، اضطراب در واکنش به موقعیت های ظاهرا بی خطر ایجاد می شود یا در نتیجه یک سری تضادهای ذهنی و عاطفی درونی ایجاد می شود که ممکن است برای خود فرد نامشخص باشند.

نمی توان به صورت کامل اضطراب موجود در زندگی روزمره را از بین برد و وجود داشتن مقدار محدودی از آن یک مورد نرمال و عادی فرض می شود.

ولی اضطراب مداوم، شدید، مزمن یا مکرر که دارای یک علت مشخصی نمی باشد، معمولا به عنوان یکی از علائم اختلال عاطفی در نظر گرفته می شود.

زمانی که چنین اضطرابی به صورت غیر منطقی و در نتیجه یک موقعیت یا یک چیز خاصی صورت بگیرد، این شرایط به عنوان فوبیا شناخته خواهد شد.  

یک اضطراب رایج یا مداومی که دارای هیچ علت خاص یا نگرانی ذهنی نمی باشد، به عنوان اضطراب عمومی یا ثابت نامیده می شود.

علل (و تفسیرهای روان پزشکی) مختلفی برای اضطراب وجود دارند. سیگموند فروید (Sigmund Freud) به عنوان یک متخصص اعصاب اتریشی، اضطراب را به عنوان یک حالت بدنی از تضاد عاطفی درونی بیان کرد .

در حین قرار گرفتن فرد در شرایط، احساسات یا انگیزش های طاقت فرسایی (در نتیجه آگاهی هوشیارانه) ایجاد می شود که مهلک یا اضطراب آور می باشند.

همچنین اضطراب در مواردی که منجر به عملکرد نامناسب جنسی یا کاری شود، به عنوان یک تهدید برای شخصیت فرد یا عزت نفس او در نظر گرفته می شود.

روان شناسان رفتاری اضطراب را به عنوان یک واکنش یادگرفته شده در برابر اتفاقات تهدید آمیز زندگی واقعی تعریف می کنند؛

اضطراب ایجاد شده با شرایط مربوط به آن اتفاق تهدید آمیز ارتباط برقرار می کند و همین شرایط بدون اینکه یک اتفاق تهدید آمیزی را برای فرد ایجاد کنند، منجر به تحریک اضطراب فرد می شوند.

روان شناسان شخصیتی و اجتماعی بیان کرده اند رفتارهایی که یک محرک را به عنوان تهدید یا خطر در نظر می گیرند، می توانند منجر به ایجاد یا حفظ اضطراب شوند.

اضطراب

یک اختلال اضطرابی می تواند در شرایطی به وجود بیاید که اضطراب موجود به صورت مناسبی مدیریت نشود؛ ویژگی مربوط به این شرایط عبارت از وضعیت مداوم یا گاه و بیگاهی اضطراب یا ترس پراکنده ای است که به موقعیت ها یا اشیاء خاصی محدود نمی باشند.

این تنش به صورت مکرر و به شکل بی خوابی، عصبانیت های تحریک پذیر، بی قراری، ضربان شدید قلب و ترس از مرگ یا جنون بروز پیدا می کنند.

تلاش هایی که برای مدیریت ترس اضطراب آور صورت می گیرند، در اغلب مواقع منجر به خستگی فرد می شوند.

در برخی مواقع اضطراب به صورت حاد بروز پیدا می کند و منجر به بروز یک سری علائم روان شناختی، همانند تهوع، استفراغ، ادرار مکرر، احساسات ایجاد کننده مشکلات تنفسی، بزرگ شدن مردمک، عرق کردن یا تنفس سریع می شود.

یک سری علائمی مشابه این علائم در برخی از اختلالات روان شناختی یا در موقعیت های دارای ترس یا اضطراب عادی صورت می گیرد.

ولی زمانی که این علائم بدون هیچ نوع مشکل ارگانیکی یا آسیب شناختی و در موقعیت هایی صورت بگیرند که اکثر افراد به راحتی می توانند آن را مدیریت کنند، به عنوان روان رنجوری در نظر گرفته می شوند.

سایر اختلالات اضطرابی شامل اختلال وحشت زدگی، آگورافوبیا، استرس و اختلالات استرسی بعد از آسیب، اختلال وسواس فکری – وسواس عملی و اضطراب عمومی می باشند.

منبع : کانون مشاوران ایران

آپارتمان کوچک هوشمندانه و های تک، همراه با ویژگی هایی که ذهن انسان را متحیر می کند

آپارتمان کوچک هوشمندانه و های تک، همراه با ویژگی هایی که ذهن انسان را متحیر می کند

برای یک آپارتمانی آماده شوید که ذهنتان را متحیر خواهد کرد!

یک خانه مخفی که توسط شرکت پرتغالی کونسکستو (http://www.consexto.com/indexeng.html) طراحی شده است و یک راه حل هوشمندانه و رضایت بخشی برای زندگی کردن در یک آپارتمانی می باشد که فقط 44 متر مربع (474 فوت مربع) می باشد.

ممکن است در نگاه اول این چنین به نظر برسد که این فقط یک خانه کوچک معاصر با سلیقه می باشد که دارای چند ایده دکوراسیون غیر معمول است.

در واقع، این آپارتمان منحصر به فرد از پنج بخش نشیمن مختلف تشکیل شده است که دو تا از آنها می توانند با فشار دادن یک دکمه، تغییر شکل بدهند.

به دلیل اینکه همه موارد موجود در این آپارتمان های تک اتومات می باشند، حرکت دادن دیوار ها و تغییر چهره کلی اتاق در کمترین زمان ممکن صورت می گیرد.

این خانه به راحتی می تواند به یک سینمای خانگی، یک مینی بار، یک گنجه بزرگ، یک آشپزخانه دارای تجهیزات کامل و یک میز نهار خوری راحت تبدیل شود که متناسب با یک جای کوچک می باشد.

منبع: کانون مشاوران ایران

آپارتمان کوچک هوشمندانه و های تک
آپارتمان کوچک هوشمندانه و های تک
آپارتمان کوچک هوشمندانه
آپارتمان کوچک هوشمندانه
آپارتمان کوچک هوشمندانه
آپارتمان کوچک هوشمندانه

آپارتمان کوچک الهام بخش همراه با ریزه کاری های (درخت) انگوری

آپارتمان کوچک الهام بخش همراه با ریزه کاری های (درخت) انگوری

در اینجا یک آپارتمان دو اتاقه (60 متر مربع) همراه با مولفه های کاملا الهام بخش وجود دارد.

ما بر این عقیده هستیم که برخی از طرح های به کار گرفته شده در طراحی این آپارتمان، می توانند در حین تزئین یک آپارتمان مشابه به کار گرفته شوند.

این آپارتمان دو اتاقه در سوئد قرار گرفته است و مولفه های مدرن را با مولفه های سنتی ترکیب کرده است و حتی یک سری ریزه کاری ها انگوری را هم دارد.

اتاق نشیمن دارای یک نیمکت مبلی بزرگ، یک تلویزیون، کابیت و یک محل مطالعه می باشد.

این آپارتمان به همراه اضافه کاری چوبی، یک اجاق و یک کف بندی چوب فرشی بلوطی سنتی، منجر به از بین رفتن احساس سرگیجه می شود.

درست در کنار این اتاق و یک مقدار بالاتر، یک آشپزخانه مجهز کامل قرار دارد.

کار بلوطی استفاده شده منجر به ایجاد یک ظاهر یک شکلی شده است و یک تضاد مناسبی را از طریق موزائیک های سفید فلزی ایجاد کرده است که تا سقف ادامه دارند.

همچنین اتاق خواب دارای یک اجاق انگوری می باشد که باعث می شود فضای داخلی یک فضای دنج و راحتی باشد.

نظر شما چیست؟

آیا طراحان توانسته اند بیشترین استفاده را از آپارتمان دو اتاقه داشته باشند؟

منبع: کانون مشاوران ایران

آپارتمان کوچک الهام بخش
آپارتمان کوچک
آپارتمان کوچک
آپارتمان کوچک
آپارتمان کوچک
آپارتمان کوچک

آزمون استعداد (شایستگی)

آزمون استعداد یک آزمونی برای تشخیص و اندازه گیری توانایی فرد برای به دست آوردن برخی از مجموعه مهارت ها (شامل مهارت های ذهنی، حرکتی و سایر موارد مشابه) از طریق آموزش های آتی می باشد.

این آزمون ها فرض می کنند که افراد توانایی های خاص متفاوتی دارند و این تفاوت ها در پیشبینی دستاوردهای آینده مفید می باشند.

آزمون های استعداد عمومی یا چندگانه مشابه آزمون های هوشی هستند که طیف وسیعی از توانایی ها (برای مثال درک مطلب، منطق و استدلال عمومی، محاسبات عددی، سرعت درک یا دانش مکانیکی) را شامل می شوند.

آزمون استعداد (شایستگی)

آزمون ارزیابی تحصیلی (SAT) و آزمون ارزشیابی کالج آمریکایی (ACT) عبارت از یک سری آزمون هایی هستند که در ایالات متحده برای اندازه گیری توانایی آکادمیک عمومی مورد استفاده قرار داده می شوند؛

در فرانسه آزمون باشلیه (مهندسی) عمومی (le bac) از دانش آموزان دبیرستان گرفته می شود.

این آزمون ها به جای مشخص کردن یک عدد خاص برای IQ، یک سری امتیازات و نمراتی را برای فرد نمایش می دهند و به صورت گسترده ای در مشاوره آموزشی و شغلی مورد استفاده قرار می گیرند.

همچنین به منظور اندازه گیری توانایی تخصصی (همانند توانایی های حقوقی یا بالینی) و توانایی های خاص (همانند توانایی دفتری یا مکانیکی) از آزمون های استعداد استفاده می شود.

آزمون استعداد دیفرانسیلی (DAT) یک سری توانایی های خاص همانند سرعت انجام کارهای دفتری و استدلال مکانیکی و همچنین توانایی آکادمیک عمومی را اندازه گیری می کند.

منبع : کانون مشاوران ایران

یک آپارتمانی در استکهلم که همه امکانات را در یک اتاق دارد

یک آپارتمانی در استکهلم که همه امکانات را در یک اتاق دارد

بعد از نگاه کردن به عکس های مربوط به آپارتمان اسکاندیناویایی دوست داشتنی، می توان به راحتی حدس زد که تنها چیزی که این خانه کم دارد، عبارت از فضا می باشد.

احتمالا شما در نتیجه اطلاع یافتن به این واقعیت شگفت زده خواهید شد که کل مساحت این اتاق برابر با 44 متر مربع می باشد.

این استودیو راحت و براق که در واساتان، استکهلم قرار گرفته است، دارای موارد زیر می باشد: یک طراحی معاصر دلپذیر، فضای مفید و خوشایند.

بر اساس اظهاریه شرکت آلوهم ماکلری و طراحی داخلی[1] (http://www.alvhemmakleri.se/hem-till-salu/obj17735_1140497052)، این یک آپارتمانی می باشد که منجر به القای آرامش و آسایش خاطر می شود.

اتاق نشیمن یک فضای درخشان و اجتماعی می باشد که به سمت آشپزخانه و محل خواب راه دارد.

دیوارهای شیشه ای بلند منجر به مخفی شدن گوشه مابین بخش درونی و خارجی می شوند و باعث می شوند که روشنایی اتاق به صورت کامل از طریق روشنایی طبیعی تامین شود.

ما مطمئن هستیم که شما متوجه یک تخت خواب فوق العاده و دارای اندازه بزرگ و کافی و به اندازه شاه نشینی شده اید.

ممکن است که این آپارتمان کوچک باشد، ولی رهیافت طراحی استفاده شده در آن منجر به القاء ایده های مربوط به “اندازه بیشتر” می شود.

منبع: کانون مشاوران ایران

آپارتمانی در استکهلم با همه امکانات
آپارتمانی در استکهلم با همه امکانات
آپارتمانی در استکهلم با همه امکانات
آپارتمان در استکهلم با همه امکانات
آپارتمان در استکهلم با همه امکانات

[1] Alvhem Makleri & Interior