نوشته‌ها

افسردگی بعد از طلاق چه بلایی سر شما می آورد+ درمان

طلاق رویدادی است که در جامعه مدرن امروزی بسیار افزایش پیدا کرده و به مانند قبل دیگر یک تابو محسوب نمی شود و افراد پذیرش بیشتری نسبت به این امر پیدا کرده اند. بسیاری از افراد پس از طلاق دچار افسردگی می شوند. در این مقاله به بررسی افسردگی بعد از طلاق پرداخته شده است.

طلاق در عین حال که می تواند پیامدهای نامطلوبی داشته باشد گاهی هم می تواند یک راه نجات بخش و راهی برای ساختن زندگی جدید باشد. در واقع در برخی از موارد، طلاق از بروز بسیاری از اتفاق های ناگوار جلوگیری می کند اما در هر صورت طلاق یک تغییر بسیار بزرگ را در زندگی فرد بوجود می آورد که همین تغییرات می تواند با چالش ها و مشکلات زیادی همراه باشد و ممکن است سازگاری با این تغییرات مدتی طول بکشد و همین عامل سبب مشکلات روانشناختی از جمله افسردگی شود که در این مقاله قصد داریم به آن بپردازیم.

افسردگی بعد از جدایی

اینکه چه عواملی در افزایش طلاق موثر هستند بسیار جای بحث دارد و می توان گفت که عوامل مختلفی در افزایش این پدیده نقش دارند.

برخی از عوامل، اجتماعی و فرهنگی هستند که بر روی شیوه زندگی عموم مردم تاثیر گذاشته اند و برخی دیگر کاملا شخصی هستند و می توانیم بگوییم که بسته به شرایط زندگی افراد متفاوت هستند.

  • تغییرات فرهنگی و اجتماعی از جمله برابری حقوق زن و مرد، اشتغال زنان، تاکید بر رشد و پیشرفت شخصی، افزایش زندگی شهر نشینی، کمرنگ تر شدن نقش بزرگان و ریش سفیدان در زندگی جوان تر ها و غیره از جمله عوامل موثر در افزایش طلاق هستند، این تغییرات، تغییرات مثبتی هستند که باعث شدند که مفهوم سوختن و ساختن، داشتن دیدگاه منفعلانه و تسلیم شدن در برابر جبر روزگار کمرنگ شود و  تلاش و انگیزه افراد، مخصوصا خانم ها در هنگام قرار گیری در موقعیت نامساعد برای تغییر شرایط افزایش یابد. 
  • هر چند که هر تغییری در جامعه می تواند جنبه های منفی داشته باشد اما اگر بخواهیم با دقت بیشتری به بطن تاثیرات این تغییرات اجتماعی و فرهنگی نگاه کنیم متوجه می شویم که این تغییرات به خودی خود باعث افزایش طلاق نشده اند، بلکه تنها تاثیر این تغییرات در افزایش طلاق این است که به افراد جسارت بیشتری داده است تا خودشان را از شرایط نامساعد نجات دهند، در قدیم زنان تحت هر شرایطی مجبور به ادامه زندگی بودند و ممکن بود سال ها درد و رنج زیادی را متحمل شوند و محکوم به سازش باشند، اما خوشبختانه در حال حاضر این تغییرات فرهنگی شرایط را برای خانم ها راحت تر کرده است تا بتوانند در شرایط ناگوار برای تغییر شرایطشان تلاش کنند.
  • و اما علل و عوامل شخصی مثل اعتیاد، مشکلات اقتصادی، مشکلات روانشناختی (مثل اضطراب، افسردگی و غیره)، خیانت، عدم تفاهم، نداشتن مهارت حل مسئله و عدم مهارت حل مسالمت آمیز تعارضات بین فردی، مشکلات شخصیتی (مثل اختلالات شخصیت، پارانوئید، خودشیفتگی، وابستگی و غیره) از جمله دلایل اصلی طلاق هستند که در برخی از موارد این مشکلات قابل حل هستند (مثلا اگر زن و مردی به دلیل نداشتن مهارت حل مسئله با یکدیگر به مشکل خورده باشند با مراجعه به روانشناس می توانند این مشکل را حل کنند) و برخی دیگر مثل اختلالات شخصیت، قابل حل نیستند و افراد در نهایت مجبور به طلاق می شوند.

پیامدهای طلاق

اینکه طلاق چه تاثیری بر روی افراد بگذارد بسته به شرایط هر فرد می تواند تفاوت داشته باشد. در زیر برخی از این شرایط ذکر شده است:

  • اینکه فرد به چه علت از همسر خود جدا شده است؟
  • قبل از طلاق چه میزان فشار روانی را تحمل کرده و آیا خود فرد، خواهان طلاق بوده یا همسرش؟
  • به همسر خود علاقمند بوده یا نبوده؟ 
  • آیا به صورت توافقی از همسر خود جدا شده یا در مسیر جدایی دشواری های زیادی را تحمل کرده، آیا فرد استطاعت مالی دارد یا خیر و میزان ضررهای مالی او در اثر طلاق چقدر بوده؟
  • آیا فرد صاحب فرزند هست یا خیر و آیا می تواند به راحتی فرزند خود را ملاقات کند یا برای ملاقات فرزند خود محدودیت دارد و با همسر خود چالش دارند؟

 همینطور میزان توانایی روانشناختی فرد در کنار آمدن با چالش ها و بحران ها همگی در تجربه پیامدهای منفی طلاق دخیل هستند. نمی توان پیامدهای طلاق را به طور کلی به همگان نسبت داد، همچنین شرایط فرهنگی و اجتماعی و برخورد و واکنش های اطرافیان و خانواده در مواجهه با طلاق فرد اهمیت زیادی در تجربه پیامدهای طلاق دارد و به همین دلیل هر فرد بسته به شرایط فردی و اجتماعی، فرهنگی خود در برخورد با طلاق تجربه های متفاوتی خواهد داشت. اما یکی از مهمترین و رایج ترین اثرات و پیامدهای طلاق که در افراد مشاهده می شود تجربه اختلالات روانشناختی علی الخصوص اختلال افسردگی است، البته اینطور نیست که همگان بعد از طلاق، اختلال افسردگی را تجربه کنند اما این اختلال، اختلالی رایج در بین افراد طلاق گرفته است که پرداختن به آن خالی از لطف نیست.

اختلال افسردگی و علائم آن

همه انسان ها در مقطعی از زندگی خود احساس افسردگی (depression) می کنند و معمولا می توانند علت این افسردگی را به رویدادهای مشخصی ربط دهند.

در ایجاد افسردگی دو نوع رویداد اهمیت ویژه دارند: فقدان (از دست دادن) و شکست.

تجربه هایی مثل از دست دادن شغل، فوت یکی از بستگان نزدیک، طلاق و غیره می تواند باعث آغاز دوره ای از غم، خمودگی و تکرار دائمی برخی افکار منفی شوند. همچنین شکست ها، مثل رد شدن در امتحان و عدم موفقیت در انجام یک کار، می توانند منجر به ناامیدی و ایجاد احساسات و افکار منفی مثل بدبینی و خود تردیدی شوند. 

اکثر افراد می توانند این احساس های منفی را در عرض چند روز یا چند هفته از بین ببرند و به زندگی عادی خود برگردند اما برای برخی از افراد نشانه ها و علائم افسردگی به مدت طولانی باقی می مانند و در همه ی جوانب زندگی آن ها نفوذ می کنند، همچنین آن ها در جنبه های هیجانی، رفتاری، شناختی و فیزیکی افراد تاثیر می گذارند و این تاثیر ممکن است به افسردگی بالینی منجر شود.

افسردگی بالینی یعنی افسردگی پاتولوژیک که با معیارهای تشخیصی اختلال افسردگی همخوانی دارد و باعث می شود که فرد نتواند کارهای عادی روزمره خود را بخوبی انجام دهد.

معیارهای تشخیصی اختلال افسردگی بر اساس DSM-5

از بین نشانه های زیر، فرد 5مورد از آن ها (یا بیشتر)، را در طول یک دوره حداقل دو هفته ای تجربه می کند و عملکرد او با عملکردهای قبلی اش متفاوت شده است:

  1. فرد در بیشتر طول روز و تقریبا هرروز، خلق افسرده دارد. این موضوع را یا خودش اظهار می دارد (احساس می کند غمگین، تهی و خالی یا ناامید است) یا دیگران می بینند (دائم گریه می کند، در شرف گریه کردن است یا چشمهایش همیشه پر از اشک است).
  2. فرد بیشتر طول روز و تقریبا هر روز به اکثر فعالیت های خود یا تمام آن ها، به شدت بی علاقه است.
  3. به شدت و به طور چشمگیر چاق یا لاغر می شود بدون اینکه رژیم غذایی هدفمندی گرفته باشد، یا تقریبا هرروز بی اشتها یا پراشتها باشد.
  4. بی خوابی یا پرخوابی را تقریبا در همه روزها تجربه کند.
  5. پرتحرکی روانی – حرکتی(بی قراری)یا کم تحرکی روانی – حرکتی (کند شدن) را تقریبا هر روز تجربه کند و این کند شدن یا بی قراری به راحتی توسط دیگران قابل مشاهده و تشخیص باشد.
  6. بی حالی و بی رمقی همیشگی را تجربه کند.
  7. احساس بی ارزشی و احساس گناه به طور همیشگی با او باشد به طوری که بی دلیل دچار عذاب وجدان شود (گاهی احساس گناه به دلیل بیمار بودن خود است).
  8. توانایی تمرکز کردن، تصمیم گیری و فکر کردن از فرد گرفته می شود.
  9. افکار دائمی  و همیشگی نسبت به مرگ دارد.

مواردی که شرح داده شد علائم بالینی اختلال افسردگی هستند و اگر 5 مورد از این علائم را همزمان با هم تجربه کنید می توان گفت که شما مبتلا به اختلال افسردگی هستید و برای بهبود خود نیاز به اقدامات درمانی دارید.

درمان افسردگی بعد از طلاق

دلیل افسردگی هرچه که باشد فرقی نمی کند و شما در صورت تجربه نشانه های افسردگی باید در جهت درمان خود و دریافت خدمات روانشناختی اقدام کنید.

 البته بعد از طلاق، گذراندن یک دوره سوگواری طبیعی است و همانطور که در توضیحات افسردگی گفته شد هر فردی در واکنش به از دست دادن عزیزی یا بعد از طلاق ممکن است احساس غم و ناراحتی شدید بکند و مدتی را در اندوه و رخوت به سر ببرد. سوگ به طور معمول بین 6 ماه تا 1 سال طول می کشد ولی معمولا نشانه های ناشی از سوگ، بعد از یک الی دو ماه به مرور و تدریجا کاهش می یابد، اما اگر به جای کاهش تدریجی، این نشانه ها رو به افزایش باشند قطعا نیاز به دریافت درمان تخصصی از سوی روان درمانگر و بعضا مصرف دارو است.

اما برای اینکه شما بتوانید با مسئله طلاق خود راحت تر کنار بیایید نیاز است که خودتان نیز برای بهبود شرایطتان تلاش کنید و اقدامات موثری را انجام دهید، از جمله:

  • واقع بین باشید و به خودتان زمان دهید

در طول این مدت ممکن است گاهی خودتان را سرزنش کنید یا بابت اتفاق پیش آمده همسرتان را مقصر بدانید و خودتان را قربانی بدانید، کاملا قابل درک است که در این شرایط احساسات بدی را تجربه کنید اما توجه داشته باشید که خود سرزنشی و یا حس قربانی بودن، ناشی از تفسیر غلط اطلاعات است.

 البته که ممکن است در بروز اتفاقات پیش آمده یک نفر از شما بیشتر نقش داشته باشد اما این به معنای این نیست که طرف مقابل دیگر هیچ نقشی نداشته و همه چیز یک طرفه بوده، مشکلاتی که در زندگی زناشویی بوجود می آید معمولا تحت تاثیر اشتباهات هر دو طرف است بنابراین سعی کنید واقع بین باشید و به جای سرزنش کردن خودتان و یا احساس نفرت از همسر سابقتان، دیدی واقع بینانه نسبت به شرایط داشته باشید، مسئولیت انتخاب و کارهایی را که انجام داده اید بپذیرید و به خودتان زمان بدهید تا بتوانید این دوران را سپری کنید.

  • به جای نشخوار فکری سعی کنید سوالات منطقی از خودتان بپرسید و اشکال کار را پیدا کنید

همانطور که گفتیم در بروز مشکلات زناشویی، معمولا هر دو طرف نقش دارند حتی اگر شما به دلیل خیانت همسرتان یا اعتیادش از او جدا شده باشید بازهم نمی توانید تماما نقش خودتان را منکر شوید، ممکن است در ابتدا در انتخاب خودتان دقت کافی را برای شناخت فرد مقابل به کار نگرفته باشید، ممکن است در مقابل رفتارهای نادرست همسرتان قاطعانه برخورد نکرده باشید یا هر چیز دیگر، در هر حال نیاز است که شرایط را به درستی مورد ارزیابی قرار دهید و سعی کنید اگر مشکلی در خودتان مشاهده کردید در جهت حل و برطرف کردن آن اقدام کنید نه اینکه مدام به آن فکر کنید، فکر کردن مداوم بدون انجام هیچ اقدامی، فایده ای جز آسیب رساندن به شما نخواهد داشت.

  • خودتان را در منزل حبس نکنید و زندگی را تمام شده ندانید

درست است که زندگی مشترک شما به پایان رسیده اما این به معنای تمام شدن زندگی شخصی شما نیست. شما نیاز به خودسازی و بهبود زندگی خود دارید بنابراین سعی کنید از حبس کردن خودتان در منزل، به ناامیدی و احساس های منفی خودتان دامن نزنید. البته اصلا توصیه نمی شود که در آن شرایط اهدافی برای خودتان مشخص کنید و عجولانه و هیجانی تصمیم بگیرید، بهتر است به خودتان فرصت دهید تا شرایطتان مساعدتر شود و بعد برای هدف گذاری و برنامه ریزی اقدام کنید اما در روزهای اولیه جدایی سعی کنید با بیرون آمدن در منزل، ارتباط با دوستان و آشنایان و حضور در اجتماع فرصت تجربه شرایط بهتر را برای خودتان رقم بزنید.

  • ورزش کنید و تغذیه مناسب داشته باشید از راه های درمان افسردگی بعد از طلاق

تحقیقات زیادی اثرات ورزش را در بهبود و افزایش خلق نشان داده اند و مشخص شده است که ورزش در درمان افسردگی بسیار موثر است، بنابراین اگر شرایط باشگاه رفتن دارید که چه بهتر اگر نه در منزل به انجام تمرینات ورزشی بپردازید، ممکن است در روزهای ابتدایی توان و حوصله ورزش کردن نداشته باشید که این امر کاملا طبیعی است اما حتی اگر حوصله این کار را ندارید فقط مدت زمان کوتاهی را برای آن اختصاص دهید و به مرور، زمان اختصاصی ورزشتان را افزایش دهید.

داشتن تغذیه مناسب مثل مصرف میوه و سبزیجات در کنار ورزش کردن نیز اهمیت زیادی در افزایش خلق شما دارد.

  • دریافت کمک از دیگران را از خودتان دریغ نکنید

در چنین شرایطی قطعا شما نیاز به دریافت کمک از دیگران دارید، با خانواده و دوستانتان در مورد احساساتتان صحبت کنید و از آن ها درخواست کمک و حمایت کنید، اگر فرد قابل اعتمادی در اطرافتان نیست حتما با یک متخصص صحبت کنید، به گروهای حمایتی ملحق شوید و سعی کنید پیشنهادات دیگران را برای کمک رد نکنید.

  • از وارد شدن به رابطه عاطفی خودداری کنید

ممکن است در این شرایط به شدت احساس تنهایی کنید به همین دلیل احساس کنید که برای رفع این احساس نامطلوبتان نیاز به قرار گرفتن در یک رابطه عاطفی هستید اما چنین کاری کاملا اشتباه است. وارد شدن در رابطه عاطفی در چنین شرایطی تنها می تواند موقتا حال شما را خوب کند اما ممکن است تبعات جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد، به همین دلیل به خودتان اجازه دهید تا این دوران را سپری کنید و بعد در فرصتی مناسب به وارد شدن به رابطه عاطفی و ازدواج مجدد اقدام کنید.

در آخر اینکه به این نکته توجه کنید که اگر چه شما دوران سختی را پشت سر گذاشته اید و تجربه تلخی داشته اید اما یادتان باشد که دلیل شما برای طلاق، نجات خودتان از شرایط نامطلوب بوده بنابراین نیاز است که تمام تلاشتان را به کار بگیرید که زندگی فعلی و آینده شما از زندگی قبل شما بهتر باشد و بتوانید از شرایطی که برای خود رقم زده اید احساس رضایت کنید و لذت ببرید.

منبع : افسردگی بعد از طلاق چه بلایی سر شما می آورد+ درمان 

افسردگی در مردان| علائمی که نباید نادیده بگیرید

مردان و زنان ممکن است در دوره ای از زندگی دچار افسردگی شوند. افسردگی یک بیماری جدی است که بر نحوه تفکر، احساس و عمل فرد تأثیر می گذارد. در این مقاله به راه های درمان، علائم و علل افسردگی در مردان می پردازیم.

یکی از اختلالات شایع روانی، افسردگی می باشد که صرف نظر از ویژگی های شخصیتی امکان ابتلا در همه مردان وجود دارد و معمولا نشانه های آن به صورت خستگی، مشکلات خواب، رفتارهای خطرناک و اعتیاد به مواد مخدر نشان داده می شود.

افسردگی در زنان زودتر نشان داده می شود زیرا زنان در مورد احساساتشان حرف می زنند و به راحتی صحبت می کنند اما مردان افسردگی را برای خود مسئله ای خجالت آور در نظر می گیرند و از احساسات و مشکلات خود در این خصوص حرفی نمی زنند به همین دلیل بیماری افسردگی در مردان دیر تشخیص داده می شود. در حالی که تشخیص به موقع و درمان زود هنگام آن اهمیت بسیاری دارد.

در ادامه این مقاله به بررسی کامل افسردگی می پردازیم و در صورتی که شما و اطرافیانتان علائم و نشانه های افسردگی را دارید بهتر است هر چه زودتر برای درمان آن از مشاور متخصص کمک بگیرید.

پیشنهاد مشاور: تست افسردگی با پاسخ تحلیلی رایگان + راهکار درمانی

افسردگی در مردان: دلایل اصلی

افسردگی در آقایان دلایل متعددی دارد. عوامل ژنتیکی، احتمال افسردگی در مردان افزایش می یابد، هم چنین در محیط کاری اگر شخص دچار استرس های زیادی باشد احتمال تحریک و بروز افسردگی وجود دارد، افسردگی در مردان در سنین مختلفی به وجود می آید به طور مثال در سنین نوجوانی، در هنگام ازدواج و در دوران بازنشستگی، فرد در خطر احتمال افسردگی قرار می گیرد.

با توجه به این موارد، عوامل دیگری در این زمینه نقش دارند که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • استرس بیش از حد
  • مشکلات خانوادگی و زناشویی
  • شکست در رسیدن به اهداف
  • از دست دادن شغل و مشکلات مالی
  • مشکلات سلامتی و بیماری های مزمن
  • ترک مواد مخدر و سیگار
  • مرگ دوستان و آشنایان
  • مسئولیت های سنگین خانوادگی
  • افسردگی پس از زایمان همسر

علائم افسردگی چیست | علائم افسردگی در مردان مجرد

علائم افسردگی در زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد برخی از مهم ترین علائم افسردگی در مردها عبارت اند از:

خستگی از علائم افسردگی

یکی از شایع ترین نشانه های افسردگی در آقایان، خستگی می باشد مردان افسرده همواره احساس خستگی می کنند و تحریکات بدنی و صحبت کردن آن ها بسیار کند می باشد و آن ها تمایل زیادی به خوابیدن دارند اما در به خواب رفتن با مشکلاتی رو به رو هستند به همین دلیل خستگی آن ها همواره در جسم و روان آن ها احساس می شود.

مشکلات خواب از نشانه های افسردگی در مردان

مردانی که به بیماری افسردگی مبتلا می شوند معمولا در خواب مشکل دارند آن ها یا خیلی زود از خواب بیدار می شوند و یا بیش از نیازشان می خوابند به طور مثال ممکن است یک فرد 12 ساعت در طول شبانه روز بخوابد اما باز هم احساس خستگی می کند.

پیشنهاد مشاور: کمک به دوست و همسر افسرده چگونه ممکن است؟

کاهش میل جنسی

یکی از شایع ترین علائم افسردگی در آقایان به خصوص مردان جوان، کاهش میل جنسی می باشد، افسردگی باعث می شود بخش هایی از سیستم لیمبیک دچار اختلال شود، سیستم لیمبیک بخشی از مغز می باشد که وظیفه آن کنترل انرژی، خواب، میل جنسی و سایر هیجان ها است.

بسیاری از مردان ابتلا فکر می کنند به بیماری مبتلا شده اند و به پزشک مراجعه می کنند ولی با انجام آزمایش و مصاحبه، برای آن ها تشخیص مصاحبه داده می شود.

خشم و زود رنجی

به طور معمول مردان احساس خشم و ناراحتی خود را نشان نمی دهند و آن را به وسیله خشم و عصبانیت تخلیه می کنند آن ها عصبانیت افراطی از خودشان نشان می دهند و با کوچک ترین تحریک بر انگیخته می شوند، هم چنین برخی از مردان بسیار زودرنج و حساس هستند و از کوچک ترین موضوعات دلگیر می شوند و اعصاب شان به هم می ریزد.

کارهای احمقانه و خطرناک از علائم افسردگی مردان ایرانی

به طور معمول مردان نمی توانند احساساتشان را بیان کنند و به همین دلیل سعی می کنند با استفاده از روش های مردانه مشکلاتشان را حل نمایند برای مثال ممکن است آن ها برای جبران احساسات منفی شان با سرعت بسیار بالا رانندگی کنند و یا با فردی بسیار تنومند تر از خودشان دعوا کنند.

مردانی که به افسردگی مبتلا هستند رفتارهای پر خطر آن ها نسبت به زنان بسیار زیاد می باشد این رفتار های نشانه اختلال دو قطبی می باشد و باید توسط پزشک متخصص مورد بررسی قرار گیرد.

افسردگی در مردان: افکار خودکشی

افکار خودکشی در مردان 4 برابر زنان می باشد و به طور معمول مردان از افکارشان صحبت نمی کنند و به همین دلیل افکار خودکشی در آن ها تشخیص داده نمی شود به طور معمول مردان از روش های جدی تر و خطرناک تری برای خودکشی استفاده می کنند و آمار جان باختگان خودکشی در میان مردان بسیار زیاد می باشد.

اعتیاد به الکل و سایر مواد مخدر در مردان افسرده

تقریبا 20 تا 25 درصد مردانی که مبتلا به افسردگی هستند به الکل اعتیاد دارند و فرد با مصرف الکل احساس می کند که حس بهتری در او ایجاد می شود اما بعد از مدتی علائم و نشانه های افسردگی در او افزایش می یابد و مشکلات جدی تری را در او ایجاد می کند.

دیگران را از خود راندن

افرادی که به افسردگی مبتلا می شوند تغییرات چشم گیری در خلق و خوی آن ها ایجاد می شود به طوری که اطرافیان متوجه این تغییرات می شود اما مردان در مرحله اول حاضر به قبول این تغییرات نیستند و آن را انکار می کنند و هم چنین به نگرانی نزدیکانشان توجهی ندارند و احتمال دارد باعث رنجش و دوری دیگران از خودشان شوند.

علائم احساسی افسردگی در مردان

  • پرخاشگری
  • عصبانیت
  • کناره گیری عاطفی از جمع دوستان، خانواده و همکاران
  • ناامیدی
  • عدم علاقه به خانواده ، اجتماع، سرگرمی ها و کار
  • عدم وجود میل جنسی مانند گذشته
  • بی قراری

افسردگی در مردان: روش های درمانی

زمانی که به بیماری افسردگی مبتلا می شوید سعی نکنید آن را مخفی نگه دارید زیرا این مشکلی است که برای همه افراد پیش می آید و به راحتی قابل درمان می باشد درمان افسردگی به چند روش انجام می شود که شامل موارد زیر می باشند و در این شرایط می توانید از مشاوره افسردگی کمک بگیرید تا بهترین رویکردهای درمانی را به شما اطلاع دهد.

روان درمانی

روان درمانی به شما کمک می کند تا مشکلتان را بشناسید و راحت تر بتوانید با آن کنار بیایید در ابتدا ممکن است صحبت کردن با غریبه برای شما سخت و امری خجالت آور و غیر مردانه باشد اما باید توجه داشته باشید که روانشناس فردی متخصص و آموزش دیده است و به خوبی می تواند مشکلات شما را حل نماید.

برای این که افسردگی را درمان کنید به تنهایی امکان پذیر نمی باشد و باید از مشاور کمک بخواهید در صورتی که امکان صحبت با مشاور را ندارید با یک دوست و آشنای مورد اعتماد صحبت کنید، صحبت کردن باعث می شود تا احساسات منفی شما کاهش یابد.

دارو درمانی در درمان افسردگی مردان

برای درمان بیماری افسردگی از دارو درمانی استفاده می شود داروها انواع متعددی دارد و با توجه به نظر پزشک و علت بیماری مورد استفاده قرار می گیرد، باید به این نکته توجه داشته باشید که دارو درمانی به تنهایی موثر نمی باشد و برای این که فرد برای درمان به نتیجه بهتری برسد باید از هر دو روش روان درمانی و دارو درمانی به صورت ترکیبی استفاده کند.

درمان های مکمل

برای درمان افسردگی علاوه بر روان درمان و دارو درمانی فرد باید در سبک زندگی اش تغییراتی را ایجاد کند تا به بهبود افسردگی او کمکی شده باشد در واقع بهره بردن از سبک زندگی سالم تاثیر بسزایی در درمان و جلوگیری از افسردگی دارد.

هم چنین اگر افراد تغذیه مناسبی داشته باشند و روزانه به طور مرتب و مدت زمان کوتاهی ورزش کنند می توانند تاثیر آن را در جنبه های مختلف زندگی شان ببینند و افسردگی خود را درمان کنند در این کنار این موارد می توانند از نوشتن، خواندن کتاب و عدم مصرف سیگار و مواد مخدر کمک بگیرند، این روش ها به عنوان درمان های مکمل استفاده می شود که باید در کنار روان درمانی و یا دارو درمانی مورد استفاده قرار گیرد.

چرا افسردگی در مردان تشخیص داده نمی شود؟

به طور کلی، مردان توسط جامعه از بروز احساسات خود منع می شوند. در تلاش برای حفظ این هنجارهای اجتماعی، بسیاری از مردان ممکن است سلامت عاطفی، جسمی و روحی خود را به خطر بیندازند.

برخی از مردان هرگز برای افسردگی خود به دنبال کمک نمی روندزیرا هرگز علائم را تشخیص نمی دهند. از طرف دیگر، برخی از مردانی که علائم را تشخیص می دهند اما ممکن است برای جلوگیری از قضاوت دیگران به دنبال کمک و درمان نروند.

سوالات متداول درباره افسردگی در مردان

مهم ترین دلایل اصلی افسردگی در مردان چیست؟

مهم ترین عواملی که افسردگی در مردان را به وجود می آورد شامل موارد زیر می باشد:

  • عوامل ژنتیکی
  • استرس بیش از حد در محیط خانواده و محیط کاری
  • شکست در رسیدن به اهداف
  • از دست دادن شغل و مشکلات مالی
  • مشکلات سلامتی و بیماری های مزمن
  • ترک مواد مخدر و سیگار
  • مرگ دوستان و آشنایان

منبع : افسردگی در مردان| علائمی که نباید نادیده بگیرید 

درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی یکی از روش های موثر روان درمانی می باشدکه برای بهبود افسردگی به کار می رود، یکی از شایع ترین بیماری های روانی افسردگی می باشد که در طول سال افراد زیادی را درگیر می کند که معمولا با مشکلاتی مانند ناامیدی و بی لذتی رو به رو می شوند.

افراد افسرده معمولا از فعالیت های شغلی و فعالیت های تحصیلی باز می مانند و مهم ترین عامل خطرساز برای بیماران افسرده میل و گرایش آن ها به خودکشی می باشد در این مقاله به بررسی مختصری از افسردگی و درمان آن می پردازیم و درمان افسردگی با رویکرد رفتاری بحث می کنیم.

رفتار درمانی شناختی چیست؟

یکی از انواع روش های درمانی، رفتار درمانی شناختی می باشد که به فرد کمک می کند تا نگرش و دید خود را نسبت به وقایع تغییر دهد و در نتیجه به نحوه ی موثرتری با اتفاقات برخورد کند تا زندگی سالم تری داشته باشد.

علاوه بر این در این روش درمانگر سعی می کند نگرش را تغییر دهد و مشکلات و اختلالات روانی را شناسایی کند اما در این روش ریشه یابی به صورت عمیق انجام نمی شود و درمانگر تنها بر مشکلات حال تمرکز دارد.

درمان شناختی رفتاری افسردگی

در بسیاری از موارد بدون مصرف دارو با مراجعه به روانشناس می توان افسردگی را درمان کرد و در صورتی که درمانگر تشخیص دهد علائم افسردگی شما بسیار شدید است در این صورت برای درمان افسردگی شما را به یک روانپزشک برای دریافت دارو ارجاع می دهد و در حالتی که افسردگی خفیف تر است از روش های درمانی شناختی – رفتاری برای درمان آن استفاده می شود، تمرکز بر روی این درمان به تغییر دادن فکر و رفتار فرد منجر می شود و بر اساس نظر روان درمانگران شناختی رفتاری، شتاخت و نوع نگرش افراد به زندگی بر هیجانات آن ها تاثیر می گذارند.

در نتیجه اگر بتوان نوع نگاه به زندگی و اتفاقات پیرامون را تغییر داد در این صورت می توان بر هیجانات منفی و افسردگی چیره شد. در روش درمان شناختی رفتاری افسردگی، درمانگر تلاش می کند تا تجربیات مثبت و جدیدی را برای مراجع کننده اش به وجود آورد تا بتواند بر اساس موارد مثبت زندگی جدیدی را برای فرد آغاز کند.

در درمان شناختی رفتاری افسردگی چه افکاری مورد بررسی قرار می گیرند؟

افکاری که در درمان افسردگی مورد بررسی قرار می گیرد شامل فکرایی می باشد که به سلامت فرد آسیب وارد می کند و اعتماد به نفس او را کاهش می دهد و این افکارها به عنوان تحریف های شناختی تعریف شده اند که می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • تفکر همه یا هیچ: سیاه و سفید دیدن دنیا و وقایع آن
  • بی اهمیت شمردن رویدادهای مثبت
  • تعمیم افراطی: به صورتی که فرد یک رویداد منفی به موقعیت های دیگر مربوط می سازد.
  • شخصی سازی: ربط دادن همه وقایع به خود
  • فیلتر ذهنی: داشتن نگاه بدبینانه به همه رویداد های پیرامون به طوری که واقعیت تیره و تار دیده می شود.

در این روش درمانی فکر به تنهایی تغییر نخواهد کرد بلکه سبک فکر کردن به طور کلی تغییر می کند چون ذهن اگر بیمار شود سبک فکری را درگیر می کند و بیشتر به مشکلات و احساسات منفی دامن می زند درمانگر در این راه مراجع کننده را هدایت می کند و جایگزینی افکار توسط خود فرد صورت می گیرد و هیچ کس او را وادار نمی کند تا به شیوه خاصی فکر کند.

درمان شناختی رفتاری برای افسرده ها چند جلسه طول می کشد؟

روش درمانی شناختی رفتاری یکی از روش های روان درمانی کوتاه مدت به حساب می آید، در حالی که روش های دیگر ممکن است سال ها طول بکشد اما در این روش به چیزی حدود ۱۰ جلسه نیاز است تا درمان صورت گیرد و معمولا این جلسات به صورت هفتگی برگزار می شود. هر چه قدر در درمان پیشرفت حاصل شود در این صورت فواصل بین جلسات درمانی نیز افزایش خواهد یافت.

بخش های مهم درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی درمان ساختار مندی می باشد و هر جلسه بر اساس هدفی که از قبل مشخص شده است پیش می رود و درمانگران با استفاده از این روش باید پروتکل های مخصوصی را مورد استفاده قرار دهند.

دو بخش در روش درمان شناختی رفتاری مهم است که یک تغییر دادن افکار آسیب رسان مراجع و دیگری کمک به مراجع کننده برای تغییر رفتارهای مخرب می باشد، در واقع این دوساختار درمان را تکمیل می کنند و در ادامه به بررسی هر کدام از این موارد به طور جداگانه می پردازیم.

در صورتی که فرد به اختلال افسردگی شدیدی مبتلا شود در این صورت انرژی و آمادگی لازم برای شرکت در جلسات روان درمانی را نخواهد داشت و در این صورت در روند درمان او تغییراتی به وجود می آید، به خصوص زمانی که فکر های خودکشی و مرگ شدت یابد. برای این که افکار از بین برود و آمادگی در فرد برای روان درمانی ایجاد شود در این مرحله ابتدا باید روان درمانی شروع شود و بعد از گذشت چند هفته در کنار دارو درمانی روان درمانی آغاز شود.

تصمیم گیری صحیح در این شرایط نیازمند دریافت مشاوره افسردگی از طریق روانشناس می باشد تا راهکارهای لازم را بیان کند.

  1. درمان شناختی رفتاری، تغییر دادن فکر

یکی از مهم ترین بخش های فرایند برای درمان افسردگی تغییر دادن فکر و نگرش در افراد افسرده می باشد، افرادی که افسرده هستند معمولا اتفاقات مختلف زندگی خودشان را به صورت ناامیدانه تغییر می دهند و اگر با شکستی رو به رو شوند آن را به بی کفایتی خودشان و موفقیت شان را به شانس و عوامل بیرونی مربوط می سازند و به همین دلیل زمانی که فرد افسرده به پیشرفت و یا موفقیتی می رسد باز هم در زندگی دچار بیماری افسردگی می باشد.

درمانگر برای این که بازسازی شناختی را انجام  دهد باید اتفاقات زندگی را مرور کرده و به بررسی آن ها بپردازد تا بازسازی معنای رخدادها برای بیمار انجام شود به عنوان مثال یک فرد افسرده خودش را بی کفایت و شکست خورده می داند و زمانی که در امتحانی نمره متوسط کسب کرد احساس می کند که خنگ و ناتوان است و خودش را مورد سرزنش قرار می دهد در این شرایط درمانگر با استفاده از تکنیک هایی مانند قاب گیری مجدد به فرد کمک می کند تا از دریچه دیگری به وقایع نگاه کند و در این هنگام افسردگی فرد درمان شود.

  1. درمان شناختی رفتاری، تغییر رفتار

کار کردن بر روی افکار به زمان بیشتری نیاز دارد و زمانی که درمانگر بر روی افکار فرد کار می کند، سعی می کند تا برنامه ای تحت عنوان فعال سازی رفتاری را برای درمان افسردگی اجرا  نماید در این صورت مراجع کننده به کمک درمانگر سعی می کند تا فعالیت های روزانه را مورد بررسی قرار دهد و برنامه زمانی مشخصی برای انجام فعالیت های ثمربخش تعیین نماید.

در صورتی که فعالیت ها بیشتر باشد انرژی روانی فرد بیشتر شده و در نتیجه مراجع کننده در یک چرخه مثبت و سالم قرار می گیرد و این چرخه باعث خواهد شد تا افکار منفی و مخرب نیز بهبود یابد و بر روی این افکار تاثیرگذار خواهد بود.

منبع : درمان شناختی رفتاری افسردگی

راه های نجات از افسردگی | روش های باورنکردی در جهان

راه های نجات از افسردگی ، چند راه حل عملی فوق العاده

راه های نجات از افسردگی چه می باشد؟ این سوالی است که بسیاری از افراد با آن رو به رو می شوند زیرا افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روحی و روانی می باشد و افرادی بسیاری درگیر این اختلال هستند و با آن دست و پنجه نرم می کنند.

بسیاری از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند به خاطر مشکلات مالی و یا عدم آشنایی کافی با خدمات روانی هرگز خدمات درمانی حرفه ای دریافت نمی کنند اما همیشه ذهن آن ها درگیر است که چطور می توان با احساسات منفی که به خاطر افسردگی به وجود می آید مبارزه کرد و از این بیماری رهایی یافت.

در صورتی که شما با این چالش ها رو به رو هستید باید برای مقابله با آن اطلاعاتی را کسب کنید در این مقاله راه های نجات از افسردگی به خوبی بیان شده است که باعث می شود سلامتی روانی شما بهبود یابد یکی دیگر از راه هایی که باعث نجات افسردگی می شود کمک گرفتن از مشاور و روانشناس متخصص می باشد که در این خصوص می تواند راهکارهای لازم را بیان کند.

راه های نجات از افسردگی ، اهمیت علائم افسردگی

به دلیل این که افسردگی بیماری شایع می باشد بسیاری از افراد آن را جدی نمی گیرند در حالی که باید این مسئله را در نظر بگیرند که افسردگی همیشه خفیف نمی باشد بلکه می تواند حالت پیش رونده ای پیدا کند و آسیب جدی به عملکرد فرد بزند ، افسردگی در بسیاری از موارد باعث از دست دادن شغل، تحصیل و طلاق می شود.

افرادی که زمینه ژنتیکی این اختلال در آن ها وجود دارد و در سوابق خانوادگی آن ها افسردگی دیده می شود باید بیشتر آن را جدی بگیرند. شدیدترین حالت افسردگی زمانی است که فرد دچار علائم سایکوتیک می شود و علائم و نشانه هایی مانند هذیان و توهم از او دیده می شود در این شرایط ممکن است فرد در بیمارستان روانپزشکی بستری شود و برای بهبود او اقداماتی صورت گیرد.

توجه به علائم رایج در افسردگی

افرادی که به افسردگی مبتلا می شوند معمولا دو علامت اصلی در آن ها نشان داده می شود و حداقل یکی از آن ها همیشه در بیماران افسرده دیده می شود، این دو علامت شامل این موارد می باشند: خلق غمگین و لذت نبردن از چیزهایی که قبلا برای فرد جذابیت داشته است و از آن ها لذت می برده است.

علاوه بر این موارد علائم دیگری هم در افراد افسرده نشان داده می شود که عبارت اند از:

  • احساس ناامیدی
  • تغییرات در اشتها و خواب
  • بی انگیزگی
  • عدم تمرکز
  • احساس گناه
  • افکار مربوط به مرگ و خودکشی

شما به کمک مشاوره می توانید علائم و نشانه های افسردگی را دریابید و در مورد آن ها با مشاور صحبت کنید تا بهترین راه حل را بتوانید انتخاب کنید.

راه های نجات از افسردگی، راه های کوتاه مدت

اولین نکته که برای نجات از افسردگی باید آن را در نظر بگیرید این است که جلوی رشد و تشدید آن را بگیرید زیرا افسردگی باعث می شود که فردی بی انگیزه و بی انرژی باشید و هر چه افسردگی بیشتر شود و شدت یابد انگیزه شما برای درمان از بین می رود و دیگر تمایل ندارید تا به روزهای شاد و سالم برگردید.

در صورتی که نمی توانید به درمانگر مراجعه کنید و علائم و نشانه های خفیفی از افسردگی را تجربه می کنید در این خصوص بهتر است راهکارهایی که برای کوتاه مدت مناسب می باشد را در نظر بگیرید تا علائم و نشانه های افسردگی کاهش یابد.

  1. به سبک زندگی خود بیشتر دقت کنید

بسیاری از افراد زندگی یکنواخت و کسل کننده ای دارند و ممکن است دچار افسردگی پنهان شده باشند و خودشان در جریان نباشند افسرده شدن در زندگی روتین چیز عجیبی نمی باشد و به راحتی فرد می تواند افسرده شود زیرا ذهن انسان نیاز دارد تا افت و خیز را تجربه کند و احساس پویایی و نشاط داشته باشد، در صورتی که زندگی فرد تکراری و یکنواخت می شود زندگی اش را برای افسرده بودن آماده می کند.

برای این که زندگی را از رکود و افسرده شدن نجات دهید باید اقداماتی را انجام دهید این کارها می تواند کوچک باشد اما تاثیر بسیار بر روی زندگی شما در جهت پویایی خواهد داشت به طور مثال چند دقیقه مطالعه کنید، ساعت کوتاهی در هفته ورزش کنید، زمانی را به فعالیت های هنری اختصاص دهید و هم چنین قدم اولیه مناسبی را برای تغییر سبک زندگی تان بر دارید.

  1. راه های نجات از افسردگی: در فعالیت های اجتماعی درگیر شوید

افسردگی به  مرور زمان باعث می شود تا از اجتماع دور شوید و به سمت انزوا طلبی و گوشه گیری بروید، گوشه گیری در حقیقا در چرخه معیوب گرفتارتان خواهد کرد، به طوری که هر چه گوشه گیرتر شودید افسردگی شما بیشتر می شود و با شدت یافتن افسردگی انزوا نیز شدت خواهد یافت و روز به روز این چرخه بیشتر خواهد شد و خودش را تقویت خواهد کرد.

برای این که از افسردگی و انزوا نجات پیدا کنید باید از عملی تضاد استفاده کنید تا این چرخه بشکند برای این کار می توانید در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید و زمان بیشتری از وقتتان را در جمع دوستتان بگذرانید در نتیجه شروع خوبی خواهید داشت و خواهید توانست به خوبی با افسردگی تان مقابله کنید، توجه داشته باشید که در ابتدا ممکن است شرکت کردن در جمع ها برای شما سخت و دشوار باشد اما شما با قدم های آهسته و پیوسته می توانید تلاش کنید تا در این زمینه موفق باشید.

  1. راه های نجات از افسردگی: استرس ها را کاهش دهید

زمانی که تحت فشار استرس و اضطراب قرار می گیرید هورمون کوتیزول در بدن شما ترشح می شود، این هورمون در کوتاه مدت مفید می باشد و می تواند برای مقابله با شرایط به شما کمک کند اما در صورتی که در برای مدت طولاتی ترشح شود مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت که یکی از آن ها افسردگی می باشد.

با استفاده از تکنیک های کنترل استرس مانند ریلکسیشن، مراقبه، تکنیک های تنفسی، ذهن آگاهی و غیره می توانید استرس را کاهش دهید هم چنین از افسردگی پیشگیری کرده و جلوی شدت آن را بگیرید.

  1. راه های نجات از افسردگی: به بهداشت خواب اهمیت دهید

خواب و وضعیت خلقی شما به میزان زیادی با یکدیگر در ارتباط می باشد و بر اساس تحقیقات انجام شده ۸۰ درصد از افرادی که به مشکل افسردگی دچار شده اند مشکلات مربوط به خواب را تجربه کرده اند، ارتباط خواب و افسردگی دو طرفه می باشد به طوری که خلق غمگین به تنهایی باعث مشکلات خواب نمی شود بلکه نداشتن خواب کافی یا خواب بی کیفیت همراه با بیدار شدن های مکرر باشد باعث افسردگی خواهد شد.

در صورتی که افسردگی باعث به وجود آمدن اختلالات خواب شود در این حالت برای این که علائم افسردگی را کاهش دهید باید اقداماتی را برای بهبود خوابتان انجام دهید، به عنوان مثال قبل از خواب استفاده از گوشی موبایل و وسایل الکتریکی را محدود کنید، به جای آن کمی کتاب بخوانید و فعالیت های آرامبخش انجام دهید، از انجام دادن کارهایتان در رختخواب و یا قبل از خواب بپرهیزید زیرا باعث می شود تا محل خوابتان به محیط پرتنشی تبدیل شود و این مسئله باعث می شود تا به سختی به خواب بروید و خواب راحتی نداشته باشید.

راه های نجات از افسردگی، رهایی برای همیشه

افسردگی نوعی بیماری ذهنی به حساب می آید و زمانی که ذهن درگیر بیماری شود برای او بسیار سخت و دشوار می باشد تا خودش را درمان کند در حقیقت یک ذهن افسرده دچار عینک بدبینی خواهد شد و به شخص اجازه نمی دهد تا با دید وسیع تری به دنیا نگاه کند و برای بهبود و رهایی از بیماری راهکارهایی را انجام دهد به همین دلیل برای درمان باید از روانشناس استفاده کرد تا درمان به خوبی صورت گیرد.

معمولا افسردگی به صورت دوره ای در زندگی به وجود می آید ممکن است فرد بدون آن که به متخصص مراجعه کند بعد از مدتی افسردگی او رفع شود اما این به معنی عدم بازگشت نمی باشد بلکه ممکن است افسردگی در مراحل دیگری از زندگی رخ دهند.

نقش روانشناس در رفع افسردگی

با مراجعه به روانشناس می توانید علائمی که باعث پیش درآمد افسردگی می شود را شناسایی کنید و از همان اول جلوی شروع افسردگی را بگیرید، با کمک درمانگر می توانید آزمون های روانشناختی و یا مصاحبه بالینی را انجام دهید تا به درستی شدت افسردگی را مورد ارزیابی قرار دهید، در صورتی که افسردگی بسیار شدید باشد ممکن است ممکن است روانشناس شما را به روانپزشک ارجاع دهد تا در کنار روان درمانی از داروهای ضد افسردگی استفاده کنید.

بر اساس تحقیقات انجام شده داروهای ضد افسردگی نمی توانند به تنهایی گزینه خوبی برای درمان باشند چون ریشه افسردگی فرد مداوا نمی شود و تا زمانی که ریشه شناخته نشده باشد نمی توان روش درمانی صحیح برای آن در نظر گرفت و احتمال بازگشت اختلال وجود دارد.

امروزه روانشناسان با استفاده از روش های مختلفی ریشه های افسردگی را شناخته و به درمان آن می پردازند روش هایی مانند درمان شناختی – رفتاری برای درمان افسردگی مناسب است و اثرگذاری خود را به اثبات رسانده است.

مرکز مشاوره روانشناسی ستاره ایرانیان

بر اساس مطالبی که بیان شده است روانشناس متخصص  در درمان افسردگی نقش بسیار مهمی دارد و بدون حضور او درمان افسردگی سخت خواهد بود و احتمال این که علائم برگردد بسیار زیاد است، اما امروزه افراد به دلایل متعددی مانند مشکلات رفت و آمد، مسائل مالی و یا معذب بودن در حضور روانشناس در جلسات حضوری شرکت نمی کنند و به همین دلیل ممکن است به مدت طولانی با افسردگی درگیر باشند.

در این خصوص مرکز مشاوره ستاره ایرانیان امکاناتی را فراهم کرده است که علاوه بر حضوری به صورت تلفنی به مراجعین کمک کنند تا فرایند درمان به خوبی پیش رود.

منبع : راه های نجات از افسردگی | روش های باورنکردی در جهان

نحوه رفتار کردن با افرادی از خانواده که دچار افسردگی شده اند

در مورد برخورد با افرادی از خانواده که افسرده هستند، شناخت نوع برخوردی که باید داشته باشید و کمک هایی که باید به این فرد بکنید، می تواند یک وظیفه سختی باشد.

به منظور اینکه مثبت ترین تعامل ممکن را با افراد افسرده خانواده داشته باشید، باید نحوه برخورد با آنها را یاد بگیرید تا در نتیجه آن این افراد یک حالت تدافعی به خودشان نگیرند.

پیشنهاد مربوط به صحبت کردن می تواند یک نقطه شروع مناسبی باشد.

بخش یک – تعامل با فرد افسرده در خانه

باید بپذیرید که شما هیچ تقصیری در بیمار شدن این فرد نداشته اید

1. باید بپذیرید که شما هیچ تقصیری در بیمار شدن این فرد نداشته اید.

در صورتیکه متوجه افسرده بودن یکی از اعضای خانواده تان شوید، این تصور را خواهید داشت که باید یک کاری بکنید. ولی این شرایط نتیجه اشتباهات شما نمی باشد.

افسردگی باعث می شود که یک فرد نتواند به راحتی با افرادی که دوستش دارند، یک ارتباط عاطفی برقرار کند. به منظور اینکه در دسترس این فرد باشید و به وی کمک کنید، باید این نکته را درک کنید که  شما در ایجاد این شرایط برای این فرد هیچ نقشی نداشته اید.

بپذیرید که شرایط ایجاد شده یک بیماری فیزیکی واقعی می باشد

2. بپذیرید که شرایط ایجاد شده یک بیماری فیزیکی واقعی می باشد.

زمانیکه با یک فرد افسرده در خانواده صحبت می کنید، باید این نکته را در نظر داشته باشید که این فرد دارای یک بیماری فیزیکی واقعی می باشد.

شاید وسوسه شوید که این فرد را به دلیل اختلال روانیش سرزنش کنید و این تصور را داشته باشید که تصمیمات خودش منجر به ایجاد این شرایط برایش شده است.

ولی در صورتیکه بپذیرید این فرد هیچ تقصیری در ایجاد این شرایط نداشته است، در این صورت خواهید توانست که از این فرد کمتر انتقاد کنید و بیشتر نقش یک حمایت کننده را داشته باشید.

این نکته را در نظر داشته باشید که ممکن است کمک شما منجر به بهبود یافتن این فرد از افسردگی شود.

حمایت کنید

3. حمایت کنید.

حمایت شما از فرآیند بهبود این فرد یکی از با ارزشترین چیزهایی است که می توانید در مورد فردی انجام دهید که به دلیل افسردگی با مشکلاتی مواجه شده است.

اجازه دادن به فرد صحبت کننده برای حرف زدن در مورد احساساتش و نداشتن هیچ نوع قضاوتی نسبت به وی نقش مهمی را در فرآیند درمانش خواهد داشت. همچنین این کار به افراد افسرده کمک خواهد کرد تا کمتر احساس تنهایی بکنند.

همچنین می توانید به این فرد پیشنهاد بدهید که یک گروه حمایتی پیدا کند؛ هم خانواده ای شما در این گروه ها می تواند در مورد شرایط خودش با افرادی صحبت کند که دارای شرایط مشابهی با وی هستند و در نتیجه آن احساس تنهایی نداشته باشد.

سوالات مستقیمی بپرسید

4. سوالات مستقیمی بپرسید.

به منظور اینکه به هم خانواده ای افسرده تان کمک کنید، باید مواردی که آنها تجربه می کنند را بشناسید. افراد افسرده ممکن است که موارد مختلفی را تجربه کنند، بنابراین باید یک سری سوالات مستقیمی بپرسید تا شرایط آنها را درک کنید.

شما می توانید شخص مورد علاقه خودتان را ترغیب کنید که دلیل افسردگیش را بررسی کند و بتواند جنبه دیگری از شرایط موجود را در نظر بگیرد. می توانید سوالاتی شبیه به سوالات زیر بپرسید:

  • اولین باری که این احساس بد در شما ایجاد شد، مربوط به چه زمانی بوده است؟
  • آیا می دانید که چه عواملی منجر به تحریک این احساسات می شود؟
  • چه چیزی منجر به وخیم تر شدن شرایط می شود؟
  • چه مواردی این شرایط را بهتر می کند؟
هیچ وقت به این فرد نگویید که تغییر کند

5. هیچ وقت به این فرد نگویید که تغییر کند.

درخواست کردن از فرد مورد علاقه تان برای تغییر احساساتش، یک روش بی فایده ای است؛ اصلی ترین دلیل این امر عبارت از آگاه نبودن این افراد در مورد نحوه تغییر احساساتشان می باشد.

زمانیکه شرایط این افراد تغییر نکند، ناامید خواهید شد و همچنین آنها از دست شما عصبی خواهند شد و حتی ممکن است که میزان افسردگیشان بیشتر شود.

همچنین این کار می تواند منجر به خجالت کشیدن این افراد شود و شرایط وخیم تری را ایجاد کند.

سعی نکنید که فرد افسرده را بهبود دهید.

6. سعی نکنید که فرد افسرده را بهبود دهید.

در صورتیکه شما هم خانواده ای افسرده تان را از این شرایط نجات دهید، این فرد نخواهد توانست به تنهایی احساس ناراحتیش را مدیریت کنید.

همچنین احتمال اینکه بتوانید افسردگی را از بین ببرید، یک احتمال پایینی می باشد؛ علاوه بر این، این واقعیت که شما همواره در زندگی این خویشاوندتان دخالت می کنید، می تواند منجر به تحریک افسردگی این فرد شود و در نتیجه این فرد یک احساس نامناسبی نسبت به شما پیدا کند.

همچنین این کار باعث خواهد شد که یک سری روابط منفی با شخص مورد علاقه تان پیدا کنید؛ درست همانند شرایطی که تلاش شما برای بهبود این فرد بی تاثیر باشد و نسبت به وی ناراحت شوید.

باید هم شرایط عادی این فرد و هم شرایط احساساتی این فرد را بپذیرید.

نگرش و برخورد مثبتی داشته باشید

7. نگرش و برخورد مثبتی داشته باشید.

داشتن انتظارات واقعی از فرد مورد علاقه تان که افسرده می باشد و ادامه دار بودن این برخورد منجر به امیدوار شدن این فرد خواهد شد.

فرد مورد علاقه شما به دلیل افسرده بودن می تواند کمک دریافت کند و می تواند تغییر کند.

همواره جای امیدواری وجود دارد و در صورتیکه شما همواره این نکته را در نظر داشته باشید، می توانید به این فرد کمک کنید تا همواره امید خودش را حفظ کند.

بخش دو – شناسایی افسردگی در هم خانواده ایتان

وجود داشتن احساسات ناراحت کننده در هم خانواده ایتان را زیر نظر داشته باشید

1. وجود داشتن احساسات ناراحت کننده در هم خانواده ایتان را زیر نظر داشته باشید.

احساسات بد به عنوان یک معیار مرسومی برای افسرگی در نظر گرفته می شود، به خصوص در زمانیکه احساس افسردگی هیچ نوع علت مشخصی نداشته باشد.

این احساس ناراحتی می تواند بر روی روح هم خانواده ایتان تاثیر بگذارد؛ هوشیار بودن نسبت به این ناراحتی بیش از حد یک عامل کلیدی در شناسایی افسردگی می باشد.

به منظور اینکه وجود داشتن ناراحتی قابل توجه بدون هیچ نوع دلیل خاصی را در یکی از اعضای خانواده تان متوجه شوید، باید با او صحبت کنید.

همچنین ممکن است این افراد یک سری علائم ناراحتی را همراه با گریه، احساس بی ارزش بودن و احساس ناامیدی نشان دهند.

نسبت به بی علاقه شدن این فرد هوشیار باشید

2. نسبت به بی علاقه شدن این فرد هوشیار باشید.

از دست دادن علاقمندی این افراد به مواردی که در گذشته منجر به هیجان زدنشان می شد، یک علامت رایجی از افسردگی می باشد.

رفتار آنها را زیر نظر بگیرید و بررسی کنید که آیا آنها به صورت مکرر به فعالیت هایی که قبلا دوست داشته اند، “نه” می گویند یا اینکه یک سری کارهایی را بدون توجه انجام می دهند یا در اغلب مواقع خسته هستند.

معمولا این افراد علایق خودشان به سرگرمی ها و ورزش را از دست می دهند.

افرادی که بی توجه هستند و به هیچ چیزی علاقه ندارند، ممکن است که بی حال و سست باشند و هیچ تمایلی به حرکت کردن و فعالیت فیزیکی نداشته باشند.

نسبت به افزایش تحریک پذیری و عصبانیت این افراد هوشیار باشد

3. نسبت به افزایش تحریک پذیری و عصبانیت این افراد هوشیار باشد.

افراد افسرده یک ناراحتی در مورد زندگی شان دارند و نسبت به مواردی که در گذشته منجر به خوشحالیشان می شد، احساس خاصی ندارند و به همین دلیل افراد شادی نیستند.

ناراحت بودن می تواند منجر به تحریک پذیری و تند مزاجی شما شود و در نتیجه یک سری موارد کوچک و بی اهمیت مضطرب شوید.

در صورتیکه به نظرتان یک فردی در خانواده تان هیچ وقت خوشحال نباشد، ممکن است دچار افسردگی شده باشد.

الگوهای خواب این افراد را زیر نظر بگیرید

4. الگوهای خواب این افراد را زیر نظر بگیرید.

افراد افسرده یک حالت افراطی در رابطه با خواب دارند: یا بیش از حد می خوابند یا خیلی کم می خوابند. عدم توانایی برای خوابیدن به عنوان بی خوابی شناخته می شود و در صورتیکه یکی از اعضای خانواده تان دچار بی خوابی شود، باید وجود داشتن سایر علائم افسردگی را هم در وی بررسی کنید.

خوابیدن بیش از حد به عنوان یک روشی برای فرار از احساسات منفی استفاده می شود؛ فرد افسرده در اکثر مواقع دچار این احساسات منفی می شود.

بخش سه – کمک کردن به یکی از اعضای خانواده برای دریافت کمک مورد نیازش

خودتان را آموزش دهید

1. خودتان را آموزش دهید.

آشنا شدن با علائم و تاثیر افسردگی یک نقطه شروع مناسب برای داشتن یک برخورد مناسب با فرد افسرده در خانواده می باشد.

این کار نه تنها باعث خواهد شد که نحوه تاثیرگذاری بیماری هم خانواده ایتان را یاد بگیرید، بلکه همچنین نشان خواهد داد که یک فرد حمایت کننده ای هستید و فرد افسرده برای شما اهمیت زیادی دارد؛ فرد افسرده نیاز شدیدی به این موارد دارد.

به عنوان یک خانواده در رابطه با این مسئله صحبت کنید

2. به عنوان یک خانواده در رابطه با این مسئله صحبت کنید.

افسردگی یکی از اعضای خانواده بر روی کل خانواده اثر می گذارد و تاثیر آن محدود به فرد افسرده نمی باشد.

بحث کردن با خانواده در مورد این مشکل می تواند به فرد افسرده کمک کند تا حرف های مورد نظر خودش را بیان کند و یک نوع احساس حمایت شدن داشته باشد.

همچنین این کار به شما کمک خواهد کرد تا موارد موثر و غیرموثر را شناسایی کنید.

با درمانگر این فرد ملاقات داشته باشید

3. با درمانگر این فرد ملاقات داشته باشید.

در صورتیکه هم خانواده ای افسرده تان موافق باشد، می توانید در برخی مواقع همراه با این فرد به پیش درمانگرش بروید تا از نحوه پیشرفت درمان مطلع شوید.

همچنین با استفاده از این روش مطلع خواهید شد که آیا روش های مورد استفاده در خانه برای کمک به درمان مفید هستند یا هیچ فایده ای ندارند.

همچنین درمانگر می تواند یک سری آموزش هایی به خود شما ارائه دهد؛ در نتیجه خواهید توانست که کمک های بیشتری به فرد افسرده بکنید.

به یک درمانگر خانواده مراجعه کنید

4. به یک درمانگر خانواده مراجعه کنید.

مراجعه کردن به یک مشاوره زوجین یا مشاوره خانواده در کنار درمان های فردی که فرد افسرده کننده از آن استفاده می کند، ایده مناسبی می باشد چرا که در نتیجه آن هر یک از افراد این فرصت را پیدا خواهند کرد که نظرات خودشان را در مورد افسردگی هم خانواده ایشان به اشتراک بگذارند.

همچنین مشاوره خانواه به بچه های کمک خواهد کرد تا شناخت بیشتری در مورد نقش خودشان پیدا کنند و متوجه شوند که شرایط پیش آمده در نتیجه کارهای اشتباه آنها ایجاد نشده است.

به آنها کمک کنید تا یک سیستم حمایتی ایجاد کنند

5. به آنها کمک کنید تا یک سیستم حمایتی ایجاد کنند.

به فرد افسرده خانواده کمک کنید تا یک سیستم حمایتی پیدا و ایجاد کند. از دوستان خودتان بپرسید که آیا یک فرد افسرده ای در خانواده دارند؛

در صورت وجود داشتن چنین فردی از وی بخواهید که با فرد افسرده هم خانواده ایتان صحبت کند.

علاوه بر این می توانید گروه های حمایتی موجود در منطقه تان را پیدا کنید و از آنها بخواهید که با هم خانواده ای افسرده شما صحبت کنند.

همچنین ایجاد یک سیستم حمایتی برای خود شما هم اهمیت زیادی دارد؛ در نتیجه این کار، مراقبت کردن از فرد افسرد در خانواده تان منجر به ایجاد احساس منزوی بودن و مضمحل شدن در شما نخواهد شد.

به این افراد کمک کنید که به یک درمانگر مراجعه کنند

6. به این افراد کمک کنید که به یک درمانگر مراجعه کنند.

نکته مهمی که باید رعایت کنید، عبارت از تشویق فرد افسرده هم خانه ایتان برای مراجعه به یک درمانگر می باشد؛ سعی کنید یک درمانگری به آنها پیشنهاد بدهید که نیازهایش را رفع کند.

ممکن است یکی از دوستانتان درمانگر خاصی را به شما پیشنهاد دهد یا با توجه به پوشش بیمه ای، به یک درمانگر خاصی مراجعه کنید.

کمک شما می تواند مانع از ایجاد احساس اضمحلال در فرد افسرده و یا صرف نظر کردن وی از فرآیند درمان شود؛ این مورد نقش مهمی در موفقیت درمان دارد.

نویسنده: Trudi Griffin, LPC

به روز رسانی شده در: 18 نوامبر 2019 , ترجمه : کانون مشاوران ایران

نشانه های اختلال پس از سانحه

شکی نیست که امروزه افراد از هر طبقه ی  اجتماعی ـ اقتصادی یک یا چندین حوادث را در زندگی شان تجربه می کنند که موجب آسیب هیجانی و در نتیجه اختلال پس از سانحه شده است. آن نه تنها یک درد سربسته نیست  بلکه با گذشت زمان پیشرفت می کند و نیازمند تشخیص توسط جامعه درمانی وابسته به علم روان درمانی است.PTSD))یا آسیب پس از سانحه ناشی از آسیب های دوران کودکی، ورشکستگی های مالی، رکود، بیکاری، عدم رابطه نزدیک با اعضای خانواده، طلاق، سرگردانی، تغییر ناگهانی در مسئولیت پذیری اجباری مانند پذیرفتن مسئولیت اصلی نگهداری پدر یا مادر مسن، دردهای مزمن و جسمانی، بیماری و بسیاری از دیگر زمینه ها می باشد. این تغییرات آشفته موجب آنچه اخیراَ دانشمندان عصب شناختی در مغز کشف کرده اند همچون اتروفی مغز، کاهش حجم ماده خاکستری مغز می شود. بنابراین بد نیست از علایم PTSD آگاه باشید بلکه بتوانید افراد ناتوان در درک نحوه درمان این بیماری را ملتفت کنید.

بیشتر بخوانید» پنج توصیه برای اختلال اضطراب منتشر

کدام یک از نشانه های زیر را دارید؟

  • آشفتگی ذهن، عدم تمرکز، ضعف در یادآوری خاطرات از حافظه به ویژه حافظه کوتاه مدت.
  • تصمیم گیری نادرست
  • بی اعتبار دانستن غرایز درونی تان
  • مشکل در انجام دادن تکلیفی تا پایان فرآیند موردنظر (اندیشیدن به بخش آشکار مسئله به جای بخش مبهم)
  • ضعف در انرژی جسمانی، احساس خستگی حتی پس از انجام تکالیف سبک
  • ظرفیت ذهنی پایین
  • اضطراب اجتماعی
  • گاه قادر نبودن به تفکیک واقعیت از تصور
  • شروع کردن کاری اما قادرنبودن به اتمام آن
  • اغلب بیدارشدن از خواب، حمله خواب
  • رخوت ذهنی یا جسمی
  • ناامیدی، یأس، افسردگی
  • رفتارهای عادتی مانند شکل گیری فرار یا رهایی
  • داشتن قدرت انتخاب ضعیف به طوری که موجب شرمساری می شود به جای آنکه با انتخاب درست شرمسار نشوند.
  • دروغ گفتن به دلیل رودربایستی، عدم یادآوری یا عدم تفکر به اندازه کافی عمیق در موقعیت.
  • پریشانی از اینکه چرا شما این ابهام ذهنی یا اختلال روحی را تجربه می کنید.
  • کارهای کوچک، پرزحمت و ناممکن فرض می شوند.
  • خود بیزاری به دلیل آنکه قادر به انجام کاری که قبلاً برایتان راحت بود نیستید.
  • حس کردن عدم کنترل و ناتوانی در تصمیم گیری در کارها به سرعت یا هر طریق.
  • پاسبانی زیاد از زندگی شخصی و تنها معاشرت با افراد مطمئنی که درمورد شما قضاوت نمی کنند.
  • احساسی مانند اینکه شما در یک سراشیبی از حالت کارکرد عادی خود به حالت بقاء قرار گرفته اید.

مطالب مرتبط: هفت چیز که در رابطه با افکار خودکشی باید بپرسید

مهم است به یاد داشته باشیم که تجربه اختلالات همایند مانند اضطراب و افسردگی می تواند منجر به اختلال پس از سانحه شوند. پس به جای آنکه تنها از یک متخصص بالینی برای تجویز داروی ضد افسردگی کمک بگیریم، بهتر است بدانیم که روش های بهتری برای درمان وجود دارد. داروها تنها مانند روش کمکی عمل می کنند که فعالیت نواحی مغزی را سرکوب می کند و بدون اینکه بتوانند شبکه های عصبی را بازسازی و درمان می کند. در برخی از موارد داروها تضمینی تجویز می شوند اما، در بلند مدت مؤثر نمی باشند و بسیاری از درمانگران آنها را به عنوان راه حلی ساده می انگارند به جای آنکه مراجعانشان را ترغیب به درمانخودشان با کار درمان شناختی کنند. از جمله روش های درمانی برای آسیب می توان دو روش بسیار موفق تکنیک های خود مراقبتی و درمان شناختی رفتاری (CBT) نام برد. با این روش ها و با وجود یک روان درمان کار آشنا با هر دو روش پس از چند جلسه می توانید بهبود یابید. در بسیاری از موارد، درمان فوری نیست به ویژه اگر در سطح ثابت یا پیش رونده آشفتگی قرار دارید. در عین حال با یکپارچه کردن این روش های درمانی در راستای زندگی تان، بهبودهای قابل توجهی در توانایی مواجهه با محرک های تنش زا حاصل شده است. نشان داده شده است که خود مراقبتی موجب افزایش ماده خاکستری مغز و عملکرد بهتر و تقویت آن خواهد شد. (CBT) یک روش درمانی است که برای آگاهی از خود و بازگشت سلامت مغز مؤثر است؛ زیرا شما روش تفکرتان را تغییر می دهید و به محرک های مضر واکنش نشان می دهید. سپس، به خودتان را مشاهده می کنید که به حالت نرمال قبل برگشته اید به طوری که حتی تغییرات ناچیز در تفکر برایتان آسودگی مهمی به بار می آورد.

منبع: مشاورکو