بی اشتهایی عصبی

بی اشتهایی عصبی

آیا درگیر بی اشتهایی عصبی هستید؟ در این مقاله علائم هشدار دهنده، علائم، و علل و همچنین نحوه دریافت کمک بررسی می شود و تمام نکات مورد نیاز در مورد بی اشتهایی عصبی ارائه می شود.

بی اشتهایی عصبی چیست؟

امروزه بسیاری از ما نگران اضافه وزن هستیم، از ظاهر خود ناراضی می باشیم یا دوست داریم چیزی در ما تغییر کند. اما اگر لاغری عادات غذایی، افکار و زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد احتمالا به اختلال بی اشتهایی عصبی مبتلا می باشید.

بی اشتهایی باعث کاهش وزن ناسالم منجر می شود که در برخی از شرایط بسیار خطرناک است. در واقع، میل به کاهش وزن برای فرد از هرچیزی مهم تراست، حتی ممکن است فرد دیگر خود را آن طور که هست نبیند.

بی اشتهایی عصبی بیشتر در بین دختران نوجوان شایع است اما می تواند زنان و مردان را در هر سنی تحت تاثیر قرار دهد و با نگرانی از افزایش وزن تمام جنبه های زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار دهد.

ممکن است سعی کنید با گرسنگی دادن به خود، ورزش بیش از حد، یا استفاده از ملین ها، استفراغ یا روش های دیگر وزن خود را کاهش دهید.

احتمالا بیش تر روز را به رژیم غذایی، غذا و بدن خود فکر می کنید اما زمان کمی برای دوستان، خانواده و سایر فعالیت‌هایی که قبلاً از آن لذت می‌بردید، می گذارید. مهم نیست که چقدر وزن کم کنید همیشه به دنبال کاهش وزن بیش تر می باشید.

نوع شدید بی اشتهایی عصبی زمانی است که کاهش وزن با محدود کردن کالری (پیروی از رژیم های غذایی شدید و ورزش بیش از حد) حاصل شود.

پاکسازی بی اشتهایی زمانی است که فرد سعی می کند با استفراغ یا استفاده از ملین ها و مواد ادرارآور (دیورتیک ها) وزن خود را پایین نگه دارد.

ترس شدید از افزایش وزن یا انزجار از ظاهر بدن، می تواند خوردن و وعده های غذایی را بسیار استرس زا کند.  با این حال، غذا و آنچه می توانید بخورید و نمی توانید بخورید، عملاً تمام چیزی است که به آن فکر می کنید. مهم نیست که چقدر در این افکار غرق شده اید هنوز هم راه نجات وجود دارد.

با درمان، خودیاری و حمایت اطرافیان، می‌توانید این بی‌اشتهایی خودویرانگر را بشکنید، بدن خود را بپذیرید و سلامت و اعتماد به نفس خود را بازیابید.

تست بی اشتهایی عصبی

به سوالات زیر پاسخ دهید، پاسخ های مثبت نشان دهنده ابتلا شما به بی اشتهایی عصبی می باشد.

  • آیا اغلب مواقع بی اشتها هستید؟
  • آیا با وجود اینکه مردم به شما می گویند چاق نیستید احساس می کنید چاق هستید؟
  • آیا از افزایش وزن می ترسید؟
  • آیا در مورد میزان غذا خوردن خود دروغ می گویید یا عادات غذایی خود را از دیگران پنهان می کنید؟
  • آیا دوستان یا خانواده شما نگران کاهش وزن، عادات غذایی یا ظاهر شما هستند؟
  • آیا زمانی که احساس ناراحتی یا ناراحتی می کنید رژیم می گیرید، ورزش اجباری می کنید، یا پاکسازی می کنید؟
  • آیا وقتی بدون غذا، ورزش بیش از حد می کنید احساس قدرت یا کنترل می‌کنید؟
  • آیا ارزش خود را بر اساس وزن یا اندازه بدن خود قرار می دهید؟
  • آیا دوست ندارید تصویر خود را در آینه نگاه کنید زیرا احساس بدی به شما می دهد؟
  • آیا بیش تر روز به وعده های غذایی فکر می کنید؟

علائم و نشانه های بی اشتهایی

در حالی که افراد مبتلا به بی اشتهایی اغلب عادات مختلفی از خود نشان می دهند اما در بیش تر مواقع این عادات را مخفی می کنند. این امر باعث می شود که افراد خانواده و اطرافیان به سختی این بیماری را تشخیص دهند.

ممکن است فرد در مراحل ابتدایی مشکل خود را انکار کند یا آن را طبیعی بداند اما به مرور خانواده متوجه می شوند که فرد در چه شرایط خطرناکی قرار دارد. اگر احساس می کنید که غذا خوردن کنترل شما را به دست گرفته است باید هرچه سریع تر به مشاور مراجعه کنید.

علائم رفتاری بی اشتهایی عصبی

علائم زیر از نشانه های رفتاری بی اشتهایی عصبی می باشند که به شما کمک می کنند در تشخیص بیماری خود بهتر عمل کنید:

  • رژیم غذایی با وجود لاغری
  • فقط خوردن برخی از غذاهای کم کالری
  • ممنوعیت شدید غذاهایی شامل کربوهیدرات ها و چربی ها.
  • وسواس در مورد کالری
  • خواندن برچسب مواد غذایی
  • داشتن دفترچه خاطرات غذایی
  • خواندن بیش از اندازه کتاب‌های رژیم غذایی
  • تظاهر به خوردن یا دروغ گفتن در مورد غذا خوردن
  • مخفی کردن، بازی کردن یا دور انداختن غذا برای اجتناب از خوردن
  • بهانه آوردن برای ترک وعده های غذایی (“من ناهار زیادی خوردم” یا “معده ام درد می کند”)
  • مدام به غذا فکر می کند.
  • آشپزی برای دیگران
  • خواندن مجلات غذایی، یا تهیه برنامه غذایی در حالی که غذای بسیار کمی می خورد.
  • آداب غذا خوردن عجیب
  • امتناع از غذا خوردن در کنار دیگران یا در مکان های عمومی
  • غذا خوردن به روش‌های سخت و تشریفاتی

علائم ظاهر و تصویر بدن در بی اشتهایی عصبی

علائم زیر از نشانه های ظاهری در بی اشتهایی عصبی می باشند که به شما کمک می کنند در تشخیص بیماری خود بهتر عمل کنید:

  • کاهش وزن چشمگیر، سریع و شدید بدون هیچ دلیل پزشکی
  • احساس چاق شدن با وجود کمبود وزن
  • ممکن است به طور کلی اضافه وزن داشته یا در مکان‌های خاصی مانند شکم، باسن یا ران‌ احساس « چاقی» کند.
  • وسواس روی ظاهر و وزن بدن.
  • وزن کشی های مکرر و نگرانی در مورد نوسانات کوچک وزن
  • انتقاد شدید از ظاهر
  • زمان زیادی را جلوی آینه برای بررسی عیوب سپری می کند.
  • همیشه از ویژگی خاصی از خود انتقاد می کند.
  • احساس می کند هرگز به اندازه کافی لاغر نیست.

علائم پاکسازی

علائم زیر از نشانه های پاکسازی در بی اشتهایی عصبی می باشند که به شما کمک می کنند در تشخیص بیماری خود بهتر عمل کنید:

  • استفاده از قرص های لاغری، ملین ها یا دیورتیک ها و سایر داروها برای کاهش وزن.
  • اغلب بعد از غذا به دستشویی می رود.
  • ممکن است آب را باز کند تا صداهای استفراغ را پنهان کند یا برای بوی بد دهانش از دهانشویه یا نعناع استفاده کند.
  • ورزش اجباری. پیروی از یک رژیم ورزشی شدید با هدف سوزاندن کالری.
  • تمرین و ورزش شدید بعد از خوردن غذا.

علل و عوارض بی اشتهایی

علت بی اشتهایی عصبی هنوز مشخص نشده است اما می دانیم که بی اشتهایی یک وضعیت پیچیده است که از ترکیب بسیاری از عوامل اجتماعی، عاطفی و بیولوژیکی ناشی می شود. اگرچه لاغری در فرهنگ ما نقش مهمی ایفا می کند، عوامل بسیار دیگری نیز در این امر نقش دارند، که از آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • نارضایتی از بدن
  • رژیم غذایی سخت
  • عزت نفس پایین
  • مشکلات عاطفی
  • کمال گرایی
  • روابط خانوادگی مشکل دار
  • سابقه سوء استفاده فیزیکی یا جنسی
  • سایر تجربیات آسیب زا
  • سابقه خانوادگی اختلالات خوردن

اثرات بی اشتهایی

شاید علت بی اشتهایی هنوز مشخص نشده باشد اما نتایج و اثرات آن شناخته شده است. هنگامی که بدن شما سوخت مورد نیاز برای عملکرد طبیعی را دریافت نمی کند، گرسنه شده و برای حفظ انرژی سرعت خود را کاهش می دهد. در اصل، بدن شما شروع به مصرف ذخیره های خود می کند.

اگر گرسنگی ادامه یابد و چربی بدن بیشتری از بین برود، عوارض پزشکی روی هم انباشته می شود و بدن و ذهن شما تاوان آن را می پردازند.

درمان قطعی بی اشتهایی عصبی

کمک گرفتن در درمان بی اشتهایی

تصمیم برای کمک گرفتن برای درمان بی اشتهایی عصبی انتخاب آسانی نیست.  بسیاری از افراد بی اشتهایی عصبی را بخشی از هویت خود می دانند یا حتی ممکن است آن را به عنوان یک عیب در نظر  نگیرند. برخی دیگر مغلوب بی اشتهایی عصبی هستند و نمی توانند آن را ترک کنند.

اولین گام در درمان این است که قبول کنید شما مشکلی دارید. باید بپذیرید که تلاش بی وقفه شما برای لاغری خارج از کنترل شماست و با این کار به سلامت جسمانی و روانی خود آسیب وارد کرده اید.

سعی کنید در مورد مشکل خود با فردی مورد اعتماد صحبت کنید، این کار می تواند بسیار دشوار باشد اما ضروری است. این کار باعث می شود متوجه شوید که تنها نیستید و دیگران نیز به سلامت جسم و روان شما اهمیت می دهند.

از افراد، موقعیت ها و شرایطی که باعث می شوند به لاغری فکر کنید یا از اندام خود متنفر شوید، دوری کنید. ممکن است لازم باشد از دیدن مجلات مد یا تناسب اندام اجتناب کنید و زمان کمتری را با دوستانی بگذرانید که دائماً رژیم می گیرند و فقط در مورد کاهش وزن صحبت می کنند.

به دنبال کمک حرفه ای باشید. متخصصان آموزش دیده می توانند به شما کمک کند تا سلامت خود را بازیابید و یاد بگیرید دوباره به طور معمول غذا بخورید و نگرش های سالم تری در مورد غذا و بدن خود ایجاد کنید.

درمان دارویی برای بی اشتهایی

حال باید تمام مشکلاتی که به دلیل بی اشتهایی ایجاد شده است را درمان کنید، حتی ممکن است به دلیل آسیب های جسمانی نیاز به بستری شدن در بیمارستان تا رسیدن به وزن کمتر بحرانی باشد.

نکته ۱ بهبود بی اشتهایی: بدانید که مشکل شما مربوط به وزن یا غذا نیست

مسائل مربوط به غذا و وزن در واقع علائم موضوعی عمیق تر است: افسردگی، اضطراب، تنهایی، ناامنی، فشار برای کامل بودن یا احساس عدم کنترل. مشکلاتی که هیچ رژیم غذایی یا کاهش وزنی نمی تواند آن ها را درمان کند.

این مشکلات در جلسات مشاوره مطرح شده و به صورت ریشه ای مورد بررسی و درمان قرار می گیرند. اگر این کار انجام نشود درمان بیهوده و بی نتیجه خواهد بود.

تفاوت بین رژیم غذایی و بی اشتهایی

بسیاری از افرادی که درگیر بی اشتهایی عصبی هستند تصور می کنند که فقط یک رژیم سالم غذایی دارند و درگیر اختلال نیستند، در ادامه تفاوت های میان رژیم غذایی و بی اشتهایی عصبی بیان شده است.

رژیم غذایی سالم        

  • رژیم غذایی سالم تلاشی برای کنترل وزن است.
  • عزت نفس شما بر اساس چیزی بیش از وزن و تصویر بدن است.
  • کاهش وزن را راهی برای بهبود سلامت و ظاهر خود می بینید.
  • هدف شما کاهش وزن به روشی سالم است.

بی اشتهایی عصبی

  • شما کاهش وزن را راهی برای رسیدن به شادی می بینید.
  • عزت نفس شما کاملاً بر اساس وزن و لاغری شما است.
  • بی اشتهایی راهی برای کنترل زندگی و احساسات می باشد.
  • لاغر شدن تنها چیزی است که اهمیت دارد. سلامتی اهمیتی ندارد.

برای غلبه بر بی اشتهایی، ابتدا باید درک کنید که چه نیازی در زندگی شما برآورده نمی شود. برای مثال، شاید در بسیاری از بخش‌های زندگی خود احساس ناتوانی می‌کنید و با کنترل غذا خوردن می خواهید نشان دهید که می توانید شرایط را کنترل کنید.

«نه» گفتن به غذا و کنترل وزن حداقل برای مدت کوتاهی احساس موفقیت در شما ایجاد کند. حتی ممکن است گرسنگی خود را به عنوان یک استعداد ویژه ببینید که بیشتر مردم از آن برخوردار نیستند.

علاوه بر این بی اشتهایی ممکن است راهی برای منحرف کردن حواس از مشکلات باشد. زمانی که بیشتر وقت خود را به فکر غذا، رژیم غذایی و کاهش وزن می گذرانید دیگر مجبور نیستید با مشکلات روبرو شوید یا با احساسات پیچیده کنار بیایید.

این تقویت ها کوتاه مدت بوده و برای همین فرد پس از مدتی متوجه می شود که درگیر اختلال شده است. رژیم غذایی و کاهش وزن نمی تواند تصویر منفی که فرد از خود دارد را درمان کند. تنها راه برای انجام این کار این است که نیاز عاطفی خود را شناسایی کرده و راهی برای درمان آن پیدا کنید.

“احساس می کنم چاق هستم”

در حالی که وزن معمولاً در طول یک هفته ثابت می ماند، احساس چاقی می تواند باعث نگرانی فرد شود. احساس چاق بودن اغلب با احساساتی مانند شرم، کسالت، ناامیدی یا غم در ارتباط است. به عبارت دیگر، «احساس می‌کنم چاق هستم» واقعاً به معنای «احساس اضطراب می‌کنم» یا «احساس تنهایی می‌کنم» می باشد و بعید است که این احساسات با رژیم غذایی تغییر کنند.

نکته ۲: یاد بگیرید که احساسات خود را تحمل کنید

شناسایی مسائل زمینه ای که باعث اختلال خوردن می شود، اولین گام به سمت بهبودی است، اما به تنهایی کافی نیست.

برقراری ارتباط مجدد با احساسات می تواند بسیار ناراحت کننده باشد. به همین دلیل است که ممکن است در ابتدای بهبودی احساس بدتری داشته باشید. اما نباید به عادات غذایی مخربی که برای پرت کردن حواس خود استفاده می‌کردید، بازگردید. شما باید یاد بگیرید چگونه احساسات خود را بپذیرید و آن ها را  تحمل کنید.

استفاده از ذهن آگاهی برای مقابله با احساسات دشوار

زمانی که احساس می‌کنید تحت تأثیر منفی‌گرایی، ناراحتی یا میل به محدود کردن غذا هستید، هرکاری را که انجام می دهید متوقف کنید.

ابتدا احساس خود را شناسایی کنید. آیا گناه؟ شرم؟ درماندگی؟ تنهایی؟ اضطراب؟ ناامیدی؟ ترس؟ ناامنی؟ یا احساسات دیگر می باشد؟

تجربه خود را بپذیرید. اجتناب و مقاومت فقط احساسات منفی را قوی تر می کند. در عوض، سعی کنید آنچه را که احساس می کنید بدون قضاوت بپذیرید.

عمیق تر پیگیری کنید

در کجای بدن خود آن احساس را دارید؟ چه نوع افکاری در سر شما می گذرد؟

باور کنید که شما چیزی فرای احساسات خود هستید. احساسات رویدادهای گذرا هستند، مانند ابرهایی که در آسمان حرکت می کنند، آن ها هویت شما را درمان نمی کنند.

هنگامی که یاد بگیرید چگونه احساسات خود را بپذیرید و تحمل کنید، دیگر آنقدر ترسناک به نظر نخواهند رسید. به مرور متوجه خواهید شد که هنوز کنترل را در دست دارید و احساسات منفی موقتی هستند. هنگامی که از مبارزه با این احساسات دست بردارید، به سرعت از بین خواهند رفت.

راه های جدید برای یافتن رضایت عاطفی

پس از اینکه ارتباط بین احساسات و الگوهای غذایی ناسالم خود را درک کرده و محرک های آن را شناسایی کردید، هنوز باید جایگزین هایی برای رژیم غذایی پیدا کنید که بتوانید برای رضایت عاطفی و بهبود از آن ها کمک بگیرید. مثلا:

  • اگر افسرده یا تنها هستید، با کسی تماس بگیرید که همیشه حال شما را بهتر می کند، زمانی را کنار خانواده یا دوستانتان برنامه ریزی کنید یا نمایش کمدی تماشا کنید.
  • اگر مضطرب هستید، اضطراب خود را با رقصیدن، فشار دادن توپ ضد استرس، پیاده روی سریع یا دوچرخه سواری کاهش دهید.
  • اگر خسته هستید، یک فنجان چای داغ بخورید، پیاده روی کنید، حمام کنید یا چند شمع معطر روشن کنید.
  • اگر حوصله دارید، کتاب خوبی بخوانید، در فضای باز بگردید، از موزه دیدن کنید یا به سرگرمی‌ای که از آن لذت می‌برید روی بیاورید (نواختن گیتار، بافتنی، تیراندازی، کتاب‌خوانی و غیره).

نکته ۳: ذهنیت های مخرب را به چالش بکشید

افراد مبتلا به بی اشتهایی اغلب کمال گرا و بیش از حد موفق هستند. آن ها دختران و پسران “خوبی” هستند که آنچه را که به آن ها گفته می شود انجام می دهند، سعی می کنند در هر کاری بهترین باشند، و برای جلب رضایت دیگران تلاش می کنند.

با وجود ظاهر خوبی که دارند در درون احساس درماندگی، ناکافی بودن و بی ارزشی می کنند.

ذهنیت های مخربی که به بی اشتهایی دامن می زند

تفکر صفر و یکی

ممکن است تصور کنید که یا موفق یا شکست خورده هستید، این تفکر صفر و یکی می تواند باعث ایجاد مشکل شود. این افراد نمی توانند خود را خاکستری ببینند و همیشه دوست دارند بهترین باشند زیرا در غیر این صورت خود را شکست خورده می بینند.

استدلال عاطفی

شما باور دارید که باورهای شما حقیقت هستند «احساس می کنم چاقم» به معنای «من چاق هستم»، « احساس ناامیدی می کنم» به این معنی است که هرگز بهتر نخواهید شد.

بایدها و نبایدها

شما قوانین بیش از حد دقیقی دارید ( « نباید بیش از x تعداد کالری بخورم» « باید همیشه بر همه چیز کنترل داشته باشم» و غیره) و نمی توانید این قوانین را زیر پا بگذارید.

برچسب زدن

بر اساس اشتباهات و کاستی های درک شده خود را معرفی می کنید. «من از ظاهرم ناراضی هستم» به «من نفرت انگیزم» تبدیل می شود.

فاجعه ساز

همیشه بدترین تصور را از خودتان دارید. برای مثال، اگر سرعت بهبودی کمی داشته باشید، تصور می کنید که هیچ امیدی به بهبودی شما وجود ندارد.

افکار خود را قضاوت کنید

هنگامی که افکار مخرب را شناسایی کردید، می توانید با سؤالاتی از قبیل:

  • آیا درست فکر می کنم؟ آیا شواهدی برای درست بودن فکرم وجود دارد؟
  • آیا راه دیگری برای نگاه کردن به وضعیت یا توضیح دیگری وجود دارد؟

همانطور که افکار منفی خود را بررسی می کنید، این افکار از بین رفته و متعادل تر می شوند.

نکته ۴: رابطه سالم تری با غذا ایجاد کنید

اگرچه بی اشتهایی اساساً مربوط به غذا نیست، اما می توانید با ایجاد یک رابطه سالم با غذا به بهبود شرایط خودتان کمک کنید. برای این کار می توانید از راهنمایی های زیر کمک بگیرید:

شروع به خوردن غذای بیشتر| تغییر طرز فکر در مورد خود و غذا

قوانین سفت و سخت غذایی را کنار بگذارید.

پیروی از قوانین سفت و سخت ممکن است به شما کمک کند احساس کنترل داشته باشید، اما این یک توهم موقتی است. حقیقت این است که قوانین شما را کنترل می کنند، نه برعکس.

بنابراین برای اینکه بهتر شوید، باید این قوانین رها کنید. این تغییر بزرگ ممکن است در ابتدا سخت و حتی دور از انتظار باشد اما به مرور ممکن می شود.

دوباره با بدن خود در تماس باشید.

اگر همیشه بی اشتها هستید یعنی که عادت کرده اید نیازهای بدن خود را نادیده بگیرید، حتی ممکن است دیگر آنها را نشناسید. هدف درمان این است که دوباره با این نشانه های داخلی در تماس باشید تا بتوانید بر اساس نیازهای فیزیولوژیکی خود غذا بخورید.

به خودتان اجازه دهید همه غذاها را بخورید.

به جای محدود کردن محدودیت های غذایی، هر چه می خواهید بخورید، اما به احساس فیزیکی خود پس از خوردن غذاهای مختلف توجه کنید. در حالت ایده آل، آنچه می خورید باید احساس رضایت و انرژی را در شما ایجاد کند.

وزن کردن ممنوع

به جای تمرکز بر وزن به عنوان معیاری برای سنجش ارزش، بر احساس خود تمرکز کنید. سلامتی و سرزندگی را هدف خود قرار دهید، نه یک عدد بی معنی.

برنامه غذایی سالم تهیه کنید.

اگر نیاز به افزایش وزن دارید، متخصص تغذیه می‌تواند به شما کمک کند تا برنامه غذایی سالمی تهیه کنید که شامل کالری کافی برای بازگرداندن شما به وزن طبیعی باشد.

غلبه بر ترس از افزایش وزن

بازگشت به وزن طبیعی کار آسانی نیست. فکر افزایش وزن احتمالاً بسیار ترسناک است و ممکن است وسوسه شوید که مقاومت کنید.

اما این ترس از علائم بی اشتهایی شماست. خواندن در مورد بی اشتهایی یا صحبت با سایر افرادی که با آن زندگی کرده اند می تواند به شما کمک کند. همچنین به شما کمک می کند که صادقانه احساسات خود را بررسی کرده یا در مورد آن ها صحبت کنید. اگر خانواده یا دکتر شما مشکلات شما را بفهمد بهتر می تواند به شما کمک کند.

کمک به فرد مبتلا به بی اشتهایی

راه‌هایی وجود دارد که می‌توانید  به فرد مبتلا به اختلال خوردن کمک کنید، اما نمی‌توانید او را مجبور کنید که بهتر شود. ابتلا به بی اشتهایی می‌تواند طرز فکر فرد مورد علاقه‌تان را در مورد بدن، دنیای اطراف، حتی انگیزه‌های شما برای کمک کردن، مخدوش کند. حتی ممکن است تمام شرایط را انکار کند یا شما را متهم به دخالت کند.

هیچ وقت فرد را تهدید نکنید، بهتر این است که به آرامی نگرانی های خود را بیان کنید و به فرد اجازه دهید بداند که برای گوش دادن در دسترس هستید. اگر فرد مورد علاقه شما مایل به صحبت است، بدون قضاوت به او گوش دهید، مهم نیست که چقدر درک او سخت می باشد.

به هیچ عنوان قضاوت نکنید، به یاد داشته باشید که به عنوان فردی که از بی اشتهایی رنج نمی برد، کار زیادی نمی توانید برای درمان وضعیت عزیزتان انجام دهید. آن ها باید تصمیم بگیرند که چه زمانی آماده درمان هستند.

عزیزتان را تشویق کنید تا کمک بگیرد. به مرور درمان برای بدن سخت‌تر می‌شود و غلبه بر آن دشوارتر می‌شود، بنابراین از عزیزتان بخواهید در اسرع وقت به پزشک مراجعه کند.

از یک متخصص مشاوره بگیرید، حتی اگر دوست شما این کار را نکند. شما می توانید به جای او با دکتر مشورت کرده و نکاتی را برای بهبود عزیز خود دریافت کنید.

الگویی برای تغذیه سالم، ورزش و تصویر بدن باشید. در مورد بدن خود یا دیگران نظر منفی ندهید.

به یاد داشته باشید که فرد مبتلا به بی اشتهایی به شفقت و حمایت نیاز دارد، نه سخنرانی، تهدید یا توهین.

بنابراین از تهدید، ترساندن، خشم و سرکوب اجتناب کنید. به خاطر داشته باشید که بی اشتهایی اغلب نشانه ای از پریشانی شدید عاطفی است و به دلیل تلاش برای مدیریت درد عاطفی، استرس یا تنفر ایجاد می شود.

منبع : بی اشتهایی عصبی

اختلال بد شکل انگاری بدن، درمان اختلال بد ریخت انگاری

اختلال بد شکل انگاری بدن چیست و راه درمان اختلال بد ریخت انگاری

اختلال بدریخت انگاری بدنی یا بد شکل انگاری بدن یکی از اختلالات روانی می باشد که در دوران نوجوانی و جوانی به وجود می آید و امری بسیار شایع است. احتمالا در اطرافیان و دوستان خود کسانی را دیده اید که مدام از ظاهرشان ایراد می گیرند و عیب های عجیب و غریب بر روی خود می گذارند و ساعت ها به این عیب ها فکر می کنند.

این افراد دائما در حضور دیگران از عیب های ظاهری شان می گویند و به طور مداوم دست به عمل های زیبایی می زنند، در صورتی که از نظر شما ممکن است هیچ مشکل خاصی در ظاهر آن ها وجود نداشته باشد. این اشخاص به اختلال بدریخت انگاری مبتلا هستند.

از جمله عوارض این بیماری می توان به اضطراب، افسردگی، گرایش به مصرف مواد، افکار خودکشی و غیره اشاره نمود.

برای درمان این اختلال روش های درمانی بسیاری وجود دارد که روش درمان شناختی رفتاری بیشترین تاثیر را در کنترل و بهبود این اختلال دارد. در این مقاله به بررسی این اختلال می پردازیم و در مورد اختلال بدریخت انگاری و نحوه درمان آن توضیحاتی را بیان می کنیم.

اختلال بدشکل انگاری بدنی چیست؟

اختلال بدریخت انگاری بدنی یا بدشکلی بدنی (body dysmorphic) یک نوع اختلال روانی می باشد که فرد احساس می کند نقص هایی ظاهری خیلی بزرگ و خیالی در بدن او وجود دارد و به طور مداوم از آن ها گله می کند. در صورتی که این نقص ها اصلا وجود ندارد یا اگر هم باشد بسیار جزئی و کمتر از چیزی است که او فکر می کند.

این افراد در مورد ظاهرشان مشغولیت های ذهنی بسیاری دارند و ساعت ها جلوی آینه می ایستند و به عیب های خیالی شان نگاه می کنند.

ممکن است ساعت ها عیب ها و نقص های خیالی و غیرواقعی شان را تصور کنند. این افراد به حدی عیب های خود را باور دارند و به آن فکر می کنند که حرف هیچ شخص دیگری را در مورد این که ظاهر خوبی دارند باور نمی کنند.

در برخی از اوقات اختلال بدریخت انگاری بسیار شدید می شود، به طوری که تمام ذهن و فکر فرد را درگیر خودش کرده و باعث کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس شخص می شود.

حتی ممکن است فرد از ترس مسخره شدن و طرد شدن، در اجتماع حضور پیدا نکند و خود را در خانه حبس کند، هم چنین ممکن است موقعیت شغلی  یا تحصیلی خود را از دست بدهد و در حوزه های فردی و اجتماعی زندگی  با مشکلاتی رو به رو شود.

پیامدهای اختلال بدریخت انگاری یا بد شکل انگاری بدن

این اختلال در سنین نوجوانی و جوانی، زمانی که فرد بیش تر از هر زمان دیگری به ظاهر خود اهمیت می دهد به وجود می آید و در میان نوجوانان امری بسیار شایع است. در ادامه این مقاله مهم ترین پیامدهایی که اختلال بدریخت انگاری به همراه دارد را بیان می کنیم:

  1. احساس گناه، شرم و خجالت
  2. احساس تنهایی مفرط
  3. افسردگی و اضطراب
  4. وابستگی به الکل و مواد مخدر
  5. احساس مداوم نیاز به عمل های زیبایی غیرضروری
  6. اختلالات خوردن و یا اختلالات خواب
  7. آسیب به خود
  8. افکار خودکشی و گاهی اقدام به خودکشی های نافرجام

هم چنین همراه این اختلال بدریخت انگاری بدنی ممکن است اختلالات دیگری مانند اضطراب، افسردگی، هراس و یا فوبیای اجتماعی، وسواس فکری – عملی نیز در فرد به وجود آید.

علائم اختلال بدریخت انگاری بدنی ( بد شکل انگاری بدن)

محور اصلی اختلال بدریخت انگاری تصورات مفرط و غیر واقعی در مورد ظاهر خود می باشد. این تصورات ممکن است در مورد کوچک و بزرگ بودن جزئی از بدن، ناموزون بودن و یا عدم تناسب در عضوی از بدن باشد.

بیشترین عضوهای بدن که ممکن است در مورد آن احساس بد شکل انگاری داشته باشید شامل بینی، دهان، مو، پوست، اندام های تناسلی و هیکل کلی فرد مانند تصور قد خیلی کوتاه یا چاقی بیش از حد می باشد. این افراد ممکن است رفتارهایی از خودشان نشان دهند که برخی از آن ها عبارت اند از:

  1. بیش از حد چک کردن آینه
  2. نیاز به تایید دیگران
  3. خرید و استفاده بیش از اندازه از محصولات زیبایی
  4. عمل های زیبایی مداوم

علل اختلال بد شکل انگاری

در مورد اختلال بد شکل انگاری نمی توان علل خاص و مشخصی را معین کرد اما می توان گفت که بیشتر تجربیاتی که افراد در دوران نوجوانی خود داشته اند بر روی این اختلال اثر می می گذارد. نوجوانی دورانی است که افراد با کوچک ترین تمسخر و یا واکنش منفی ناراحت می شوند و سعی می کنند این عیب و نقص شان را حل نمایند.

زمانی که نوجوان به این باور برسد که بدن او مشکل دارد، این دیدگاه به باور ذهنی او تبدیل می شود. در واقع فرایندهای شناختی نقش اساسی را ایفا می کنند که به شکل های گوناگونی تحریف می شوند.

نوجوان سعی می کنند مشکلات و رفتارهای خود را وارسی کنند تا از طریق علائم اضطراب آن ها کاهش یابد و موقتا آن را خاموش کنند اما مجددا اشتغال های ذهنی به سراغ او می آیند و باعث تقویت اضطراب او می شوند.

درمان اختلال بدریخت انگاری

بعضی از افراد که به اختلال بدریخت انگاری مبتلا شده اند برای این که احساس شان را در مورد ظاهرشان تغییر دهند، دست به عمل های جراحی زیبایی می زنند اما این کار نه تنها مشکل آن ها را حل نمی کند بلکه احساس بدی در آن ها به وجود می آورد و حس بدریخت انگاری را تشدید می بخشد.

در این شرایط فرد ممکن است درگیر عمل های زیبایی تکراری قرار بگیرد و برای این که از احساسات ناخوشایند دوری کند عمل های پی در پی انجام دهد و به متخصص های زیبایی بسیاری مراجعه نماید.

بهترین پیشنهادی که می توان به این افراد کرد مراجعه به روانشناس و دریافت مشاوره می باشد. روانشناسان برای درمان از دو رویکرد شناختی رفتاری و دارو درمانی استفاده می کنند که در ادامه این مقاله به بررسی آن ها می پردازیم و توضیحاتی را در مورد آن ها می دهیم.

درمان شناختی رفتاری

یکی از روش های درمانی اختلال بدریخت انگاری، درمان شناختی رفتاری و روان درمانی می باشد در این حالت ابتدا باید فرد بپذیرد که استفاده از عمل های جراحی گوناگون مشکلی را حل نمی کند و باید مشکل او طی جلسات روانشناسی توسط درمانگر حل شود.

زیرا درمانگر در این جلسات به ریشه یابی مشکل می پردازد و احساس ناخوشایند فرد نسبت به خودش را پیدا می کند و سعی می کند راهکارهایی که برای درمان او موثر است را در اختیار او قرار دهد.

با مراجعه به درمانگر افکار غیر منطقی خود را می شناسند و سعی می کنند آن ها را با افکار مثبت و منطقی جایگزین نمایند.

دارودرمانی

ممکن است در سیکل درمان افرادی که با اختلال بد شکل انگاری رو به رو هستند از دارو درمانی نیز استفاده شود، استفاده از دارو زمانی که فرد به دلیل اختلال بدریخت انگاری، دچار اختلالات اضطرابی و علائم افسردگی است بسیار بیشتر می باشد.

زیرا داروها باعث کاهش افکار وسواسی و علائم تکانشی فرد می شوند از مهم ترین این داروها می توان به مهارکننده های بازجذب انتخابی سروتونین اشاره نمود که در واقع یک نوع داروی ضد افسردگی می باشد.

کلام آخر

با توجه به این که اختلال بد شکل انگاری تاثیراتی بر روی تمام جنبه های زندگی شما می گذارد در صورتی که مایل هستید تا درباره روش های درمانی اختلال بد ریخت انگاری اطلاعات مناسبی را کسب کنید و برای مشکل خود و اطرافیان بهترین راهکارها را انتخاب کنید بهتر است از مشاوران و روانشناسان در این زمینه کمک بگیرید.

در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان از متخصصین و مشاوران با تجربه تشکیل شده است که خدماتی را به صورت حضوری و تلفنی ارائه می دهند این مرکز این امکان را برای شما فراهم آورده است تا در کمترین زمان ممکن به حل مشکلات شما بپردازد و شما را راهنمایی کند.

منبع : اختلال بد شکل انگاری بدن، درمان اختلال بد ریخت انگاری

اختلال استرس پس از سانحه در سربازان و نظامیان چگونه درمان می شود؟

بسیاری از جانبازان، هنگام بازگشت از خدمت سربازی با علائم اختلال استرس پس از سانحه مواجه می‌شوند. اما اقداماتی وجود دارد که می توانند انجام دهند تا احساس بهتری داشته باشند.

درک اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان

آیا با تطبیق مجدد خود با زندگی پس از سربازی مشکل دارید؟ آیا همیشه حس می‌کنید که در لبه پرتگاه هستید، همیشه نگران هستید، یا از طرف دیگر، احساس بی حسی و عدم ارتباط با عزیزان خود دارید؟ آیا فکر می کنید که دیگر هرگز مانند یک فرد طبیعی نخواهید بود؟

بسیاری از سربازان اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) را تجربه می کنند. اگر اختلال استرس پس از سانحه درمان نشود، زندگی با آن بسیار سخت خواهد بود. وقتی زمان بسیاری انتظار بکشید و چیزی تغییر نکند به راحتی ناامید می‌شوید.

اما می توانید از امروز شروع کنید و به خودتان کمک کنید که احساس بهتری پیدا کنید. حتی اگر آنقدر مشکلتان شدید بوده که به درمان بالینی روی آوردید. اقدامات زیادی وجود دارد که می توانید انجام دهید تا به خودتان کمک کنید که بر اختلال استرس پس از سانحه غلبه کنید و حتی قوی تر از قبل شوید.

چه چیزی باعث اختلال استرس پس از سانحه  می شود؟

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، که گاه به عنوان شوک پوسته یا موج گرفتگی هم شناخته می شود، پس از تجربه ضربه شدید یا یک رویداد تهدید کننده در زندگی رخ می دهد.

طبیعی است که ذهن و بدن شما پس از چنین رویدادی در شوک قرار بگیرد، اما اگر همین پاسخ طبیعی در سیستم عصبی شما باقی بماند تبدیل به اختلال استرس پس از سانحه می شود.

سیستم عصبی شما دو روش خودکار و بازتابی برای پاسخ دادن به رویدادهای استرس زا دارد:

  • آماده‌باش، جنگ یا گریز، زمانی انجام می‌شود که شما نیاز به دفاع از خود یا جان سالم به در بردن از خطر یک موقعیت جنگی دارید. در این هنگام ضربان قلب شما سریع تر شده و فشار خون شما بالا می رود، ماهیچه های شما سفت می شوند و قدرت و سرعت واکنش شما افزایش می یابد. هنگامی که خطر برطرف شد، سیستم عصبی بدن شما را آرام می کند، ضربان قلب و فشار خون شما را کاهش می دهد و به تعادل طبیعی خود باز می گردید.
  • بی‌حرکتی زمانی اتفاق می‌افتد که استرس زیادی را در موقعیت تجربه کرده باشید و حتی وقتی خطر از بین رفته، هنوز خود را «گرفتار» می‌بینید. سیستم عصبی شما قادر به بازگشت به حالت عادی تعادل خود نیست و شما نمی توانید این رویداد را پشت سر بگذارید. این اختلال استرس پس از سانحه نامیده می‌شود.

بهبودی از اختلال استرس پس از سانحه با خارج شدن، به صورت ذهنی و عاطفی، از منطقه جنگی اتفاق می‌افتد. زیرا شما هنوز از نظری عاطفی و احساسی در آنجا زندگی می‌کنید. درمان به سیستم عصبی شما کمک می‌کند تا از آنجا «آزاد» شود.

علائم اختلال استرس پس از سانحه در جانبازان

اگرچه معمولاً علائم اختلال استرس پس از سانحه در ساعات یا روزهای پس از یک رویداد آسیب زا دیده شوند، اما گاهی اوقات این علائم ماه ها یا حتی سال ها پس از بازگشت ظاهر می شوند. اختلال استرس پس از سانحه در هر سرباز به طور متفاوتی ایجاد می شود، اما می‌توان چهار دسته کلی برای علائم آن برشمرد:

  1. یادآوری‌های مکرر رویداد آسیب‌زا: افکار ناراحت‌کننده، کابوس‌ها، و یادآوری های احساسی باعث می‌شود آن رویداد دوباره و دوباره تکرار ‌شود. با یادآوری ضربه‌های روحی، واکنش‌های شدید احساسی و فیزیکی مانند حملات پانیک، لرزش غیرقابل کنترل و تپش قلب ایجاد می شود.
  2. اجتناب شدید از چیزهایی که شما را به یاد رویدادهای آسیب زا می اندازد: از افراد، مکان ها، افکار یا موقعیت هایی که با خاطرات بد ارتباط دارند، دوری می‌کنید که حتی می‌تواند باعث کناره گیری از دوستان و خانواده و از دست دادن علاقه به فعالیت های روزمره گردد.
  3. منفی شدن افکار و بد شدن خلق و خو: با چیزهایی مانند باورهای منفی اغراق آمیز درباره خود یا جهان و احساس مداوم ترس، گناه یا شرم کمتر می‌توانید احساس مثبت داشته باشید.
  4. همیشه مراقب بودن: تغییرات ناگهانی در احساسات و واکنش‌های عاطفی شدید رخ می‌دهد، مانند تحریک پذیری، عصبانیت، رفتار بی پروا، مشکل در خوابیدن، مشکل در تمرکز و هوشیاری بیش از حد ( افزایش هوشیاری).

پیشگیری از خودکشی در جانبازان مبتلا به PTSD

افکار خودکشی در میان سربازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه شایع است. احساس خودکشی یک نقص شخصیتی نبوده و به این معنی نیست که شما احمق، ضعیف یا ناتوان هستید.

اگر تصمیم به خودکشی دارید، فوراً به دنبال کمک باشید. با فردی مورد اعتماد صحبت کنید یا در صورت نیاز با اورژانس تماس بگیرید.

عوامل خطر PTSD

مشخص نیست که چرا برخی از سربازان دچار اختلال استرس پس از سانحه می شوند و برخی دیگر نه، اما می‌توان گفت که احتمال آن با افزایش تعداد اعزام‌ها و میزان مبارزه ای که تجربه کرده اید، افزایش می یابد.

البته این امر بد نیست، زیرا بسیاری از علائم اختلال استرس پس از سانحه (مانند هوشیاری بیش از حد، و رفلکس های سریع آدرنالین) در زمان بحران به شما کمک می کند که زنده بمانید. فقط حالا که به خانه برگشته اید و در شرایط امن هستید، این پاسخ ها نامناسب به نظر می‌رسند.

یاد گرفتن اینکه چگونه این علائم را کنترل کنید یک شبه اتفاق نمی افتد، اما اگر آن را هر روز انجام دهید، به زودی شاهد پیشرفت خواهید بود و همانطور که یاد می گیرید چگونه با استرس‌های جنگی خود کنار بیایید،

مهارت هایی را نیز یاد خواهید گرفت که در بقیه عمرتان به شما کمک می کند؛ ابزارهایی که می توانید برای غلبه بر اختلال استرس پس از سانحه از آنها استفاده کنید.

مرحله ۱ بهبودی اختلال استرس پس از سانحه: ورزش

ورزش منظم همیشه برای جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه کلیدی بوده است. ورزش علاوه بر کمک به جذب آدرنالین، می تواند اندورفین آزاد کند و خلق و خوی شما را بهبود بخشد و با  تمرکز واقعی روی بدن خود در حین ورزش، حتی می توانید به سیستم عصبی خود کمک کنید که به شرایط عادت کند.

ورزش‌هایی که ریتمیک هستند و هم دست‌ها و هم پاهای شما را درگیر می‌کنند، مانند دویدن، شنا، بسکتبال یا حتی رقصیدن می‌تواند به شما کمک بیش تری کند. زیرا هنگام ورزش به جای تمرکز بر افکارتان، روی بدن خود تمرکز کنید.

سعی کنید به احساس برخورد پاهایتان با زمین، ریتم تنفستان، یا جریان هوا روی پوستتان توجه کنید. بسیاری از سربازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه متوجه می‌شوند که ورزش‌هایی مانند صخره‌نوردی، بوکس، تمرینات وزنه‌برداری و هنرهای رزمی تمرکز بر حرکات بدن را آسان‌تر می‌کند.

ورزش کردن می‌تواند به شما کمک کند که به خود آسیب نزنید. سعی کنید هر روز ۳۰ دقیقه یا بیشتر ورزش کنید یا اگر برایتان آسان تر است، سه مقطع۱۰ دقیقه ای را در روز ورزش کنید.

مزایای عالی حضور در فضای باز

انجام فعالیت‌های خارج از منزل مانند پیاده‌روی در طبیعت، کمپینگ، دوچرخه‌سواری در کوهستان، صخره‌نوردی، قایق سواری در رودخانه‌ها و اسکی می‌تواند احساس آسیب‌پذیری شما را به چالش بکشد و به شما کمک کند تا به زندگی غیرنظامی بازگردید.

مرحله ۲: سیستم عصبی خود را خود تنظیم کنید

اختلال استرس پس از سانحه می تواند احساس آسیب پذیری و درماندگی در شما ایجاد کند. اما شما بیش از چیزی که فکر می‌کنید بر سیستم عصبی خود کنترل دارید.

وقتی احساس آشفتگی، اضطراب یا خارج شدن از کنترل می کنید، این نکات می تواند به شما کمک کند، حالت برانگیختگی خود را تغییر داده و خود را آرام کنید.

تنفس آگاهانه برای آرام کردن سریع خود در هر شرایط مختلف

به آرامی ۶۰ بار نفس بکشید و توجه خود را بر روی خارج شدن هر نفس متمرکز کنید. همچنین می توانید از تمرین مدیتیشن تنفس آگاهانۀ هدایت شده استفاده کنید.

ورودی حسی

همانطور که صداهای بلند، بوهای خاص یا احساس شن و ماسه در لباس فوراً شما را به منطقه نبرد برگرداند، برخی دیگر از ورودی‌های حسی نیز می تواند به سرعت شما را آرام کند.

افراد مختلف پاسخ های متفاوتی به این ورودی ها می دهند، بنابراین باید آزمایش کنید تا بهترین راه‌کار را برای خودتان پیدا کنید.

به زمانی که آرام شدید فکر کنید: چه چیزی باعث شد آرامش پیدا کنید؟ شاید به عکس های خانوادگی خودتان نگاه کردید؟ یا به آهنگ مورد علاقه خود گوش دادید یا بوی یک صابون خاص را استشمام کردید؟ شاید نوازش حیوان خانوادگی به شما احساس آرامش می دهد؟

دوباره با احساسات خود پیوند برقرار کنید

طبیعی است که بخواهید از یادآوری یا تجربه مجدد آنچه در جنگ گذرانده اید اجتناب کنید. اما مشکل این است که اجتناب از آن خاطرات باعث از بین رفتن آن ها نمی شود. در واقع، وقتی سعی می‌کنید آن ها را سرکوب کنید، افکار، تصاویر و رویاها حتی می‌توانند تهدیدکننده‌تر و مزاحم‌تر شوند.

تنها راه بهبودی و ادامه دادن این است که دوباره با احساسات خود پیوند برقرار کنید. این کار به نظر وحشتناک می باشد، اما می‌توانید یاد بگیرید که حتی با ناراحت‌کننده‌ترین احساسات خود، بدون غرق شدنِ دوباره در خاطرات، ارتباط برقرار کنید.

یک فضای «امن» ایجاد کنید

به عنوان سرباز، همیشه انتظار دارید که جهان تبدیل به مکانی خطرناک شود. مشکل اختلال استرس پس از سانحه این است که حتی زمانی که در خطر نیستید به شما این احساس را می دهد که گویی هنوز در خطر هستید.

در این شرایط با ایجاد مکان امن خود (جایی ایده‌آل که هم نزدیک و هم راحت است)، می توانید مکانی امن برای عقب نشینی داشته باشید، مکانی که در مواقعی که نیاز به استراحت، مدیتیشن یا کار بروی خاطرات آسیب زا دارید، مفید است.

مکان امن باید مکانی ایمن و خصوصی با دسترسی محدود باشد. جایی که در آن که نگران خطرات بیرونی یا ورود دیگران نیستید.

اتاق خواب، دفتر کار، گوشه ای از حیاط پشتی یا یک جای دنج در خارج از منزل می تواند محل امن شما باشد. مطمئن شوید که این مکان آرام و پاکیزه است و در آن هیچ خبری از قبض‌ها یا کاغذهای استرس‌زا، پروژه‌های ناتمام یا آشفتگی‌هایی که حواس شما را پرت کند، نیست.

شاید بخواهید چیزهایی را به آنجا اضافه کنید که به شما کمک می کند آرامش داشته باشید و احساس خوبی به شما می دهد: برای مثال گیاه، عکس های عزیزان یا پوستر یک مکان مورد علاقه.

مرحله ۳: با دیگران ارتباط برقرار کنید

ارتباط چهره به چهره با دیگران نیازی به صحبت زیاد ندارد. برای هر جانباز مبتلا به PTSD، مهم است که کسی را بیابد که وقتی می‌خواهد صحبت کند بدون قضاوت گوش کند یا وقتی نمی‌خواهد پیش دیگران باشد فقط با او ارتباط برقرار کند.

فردی که برایتان مهم است می تواند یکی از اعضای خانواده، یکی از دوستان شما یا یک دوست که نظامی نبوده، باشد.

داوطلبانه برای هدفی که برای شما مهم است وقت بگذارید یا به سراغ کسی که نیاز دارید بروید. این یک راه عالی برای ارتباط با دیگران و بازیابی حس قدرت و اعتماد به نفس شماست.

پیوستن به گروه پشتیبانی اختلال استرس پس از سانحه و ارتباط با دیگر کهنه سربازانی که با مشکلات مشابه روبرو هستند می تواند به شما کمک کند که کمتر احساس انزوا کنید و نکات مفیدی را در مورد نحوه کنار آمدن با علائم و تلاش برای بهبودی یاد بگیرید.

ارتباط با کسانی که نظامی نبوده اند

ممکن است احساس ‌کنید که کسانی که نظامی نبوده‌اند، نمی توانند شما را درک کنند، زیرا آن ها آنچه شما تجربه کرده اید را ندیده اند. اما باید بدانید که لازم نیست افراد دقیقاً همان تجربیات شما را پشت سر گذاشته باشند تا بتوانند با احساسات دردناک شما ارتباط برقرار کرده و حمایتتان کنند.

مهم این است که شخصی که به او مراجعه می کنید به شما اهمیت بدهد، یک شنونده خوب و منبع آرامش باشد.

لازم نیست در مورد تجربیات جنگی خود صحبت کنید.

اگر آماده نیستید درباره جزئیات آنچه اتفاق افتاده صحبت کنید، اصلاً اشکالی ندارد. شما می توانید بدون گزارش جزء به جزء از وقایع، در مورد احساس کلی خود صحبت کنید.

به طرف مقابل بگویید به چه چیزی نیاز دارید یا چگونه می تواند کمکتان کند.

شاید فقط همنشینی با شما، گوش دادن یا انجام برخی از کارها برایتان مطلوب باشد. همین که فرد مقابل تجربه عاطفی شما را درک کند باعث آسودگی و آرامش شما خواهد شد.

افرادی که به شما اهمیت می دهند را نگه دارید.

آن ها فقط برای این نیستند که یک بار به حرف‌های شما گوش بدهند، بلکه فرصتی مناسب را برای حمایت دائمی از شما ایجاد می‌کنند و اجازه نمی دهند شما در احساسات خودتان فرو بروید.

مرحله چهارم: مراقب بدن خود باشید

علائم اختلال استرس پس از سانحه مانند بی خوابی، عصبانیت، مشکلات تمرکز و پرش فکر می تواند به بدن شما فشار بیاورد و در نهایت بر سلامت کلی شما تأثیر بگذارد، به همین دلیل مراقبت از خود بسیار مهم است.

ممکن است پس از بازگشت از جنگ به سمت فعالیت‌ها و رفتارهایی کشیده می‌شوید که آدرنالین را افزایش می‌دهند، مانند مصرف کافئین، مواد مخدر، انجام بازی‌های ویدیویی خشن، رانندگی بی‌احتیاط یا ورزش‌های جسورانه.

اما اگر انگیزه‌ خود را از انجام آن ها دقیقاً تشخیص دهید، می‌توانید انتخاب‌های بهتری نیز داشته باشید که بدن و ذهن شما را آرام نگه دارد.

زمانی را برای استراحت اختصاص دهید. تکنیک های تمدد اعصاب مانند ماساژ، مدیتیشن یا یوگا می تواند استرس، علائم اضطراب و افسردگی را کاهش داده، به خواب بهتر کمک کرده و احساس آرامش و رفاه را افزایش دهند.

راه های ایمن برای تخلیه هیجان پیدا کنید.

به یک کیسه بوکس یا بالش مشت بزنید، دوی استقامت انجام دهید، همراه با موسیقی با صدای بلند آواز بخوانید، یا جایی خلوت برای فریاد زدن پیدا کنید.

با رژیم غذایی سالم از بدن خود محافظت کنید.

امگا ۳ نقش حیاتی در سلامت عاطفی ایفا می کند، بنابراین غذاهایی مانند ماهی چرب، دانه کتان و گردو را در رژیم غذایی خود بگنجانید. غذاهای فرآوری و سرخ شده، قندها و کربوهیدرات های تصفیه شده را که می توانند نوسانات خلقی و نوسانات انرژی را تشدید کنند، محدود کنید.

به اندازه کافی بخوابید.

کم خوابی، خشم، تحریک پذیری و بدخلقی را تشدید می کند. هر شب ۷ تا ۹ ساعت خواب را برای خودتان برنامه ریزی کنید. برای زمان قبل از خواب خود تشریفات آرامش‌بخشی ایجاد کنید، مانند گوش دادن به موسیقی آرام بخش، دوش آب گرم گرفتن یا خواندن چیزهای ساده و سرگرم کننده.

حداقل یک ساعت قبل از خواب صفحه نمایش گوشی یا تلویزیون خود را خاموش کنید و اتاق خواب خود را تا حد امکان تاریک و ساکت کنید.

از مصرف الکل و مواد مخدر (از جمله نیکوتین) خودداری کنید.

روی آوردن به مواد مخدر و الکل برای حس نکردن خاطرات دردناک و خوابیدن می تواند وسوسه بر انگیز باشد. اما سوء مصرف مواد می تواند علائم اختلال استرس پس از سانحه را بدتر کند.

همین امر در مورد سیگار نیز صدق می کند. در صورت امکان، سیگار را ترک کنید و برای ترک الکل و مواد مخدر کمک بگیرید.

مرحله ۵: با کابوس ها و افکار مزاحم مقابله کنید

برای سربازان مبتلا به PTSD، کابوس ها معمولاً شامل خاطرات دیداری و شنیداری جنگ می شود. گویی که این صحنه‌ها دوباره و دوباره تکرار می شود، بنابراین ضروری است که به خودتان اطمینان دهید که این تجربه در زمان حال رخ نمی دهد.

به این حالت آگاهی دوگانه، تشخیص این است که بین «خود تجربه‌کننده» و «خود مشاهده‌کننده» تفاوت وجود دارد. از یک طرف شما احساس می کنید که امنیت ندارید، اما از سوی دیگر، می توانید به محیط بیرونی خود نگاه کنید و تشخیص دهید که در امنیت هستید.

شما آگاه هستید که علیرغم آنچه که به ظاهر تجربه می کنید، این آسیب در گذشته اتفاق افتاده است و اکنون وجود ندارد.

به خود (با صدای بلند یا در ذهن) این واقعیت را بگویید که اگرچه احساس می‌کنید این اتفاق در حال روی دادن است، اما می‌توانید به اطراف نگاه کنید و ببینید که در امان هستید.

زمانی که از کابوس بیدار می شوید از یک سناریوی ساده استفاده کنید: «من احساس (هراس، ترس، غرق شدن، و غیره) می کنم زیرا (رویداد آسیب زا) را به یاد می آورم، اما وقتی به اطراف نگاه می کنم می توانم ببینم که این رویداد در حال حاضر اتفاق نمی افتد و من در خطر نیستم.»

وقتی به اطراف نگاه می کنید آنچه می بینید را توصیف کنید (مکانی را که در آن هستید، تاریخ فعلی و سه چیز را که هنگام نگاه کردن به اطراف می بینید نام ببرید).

سعی کنید هنگام توصیف آنچه می بینید به بازوهای خود ضربه بزنید تا به زمان حال برگردید.

راهکارهایی برای تثبیت خود در هنگام فکر به گذشته:

اگر هنگام فکر به گذشته احساس می کنید که خاطرات بیش از اندازه واقعی هستند، سعی کنید از حواس خود استفاده کنید تا به زمان حال برگردید. روش‌های مختلف را امتحان کنید تا بهترین راهکار را برای خودتان پیدا کنید.

جنبش

با قدرت حرکت کنید (درجا بدوید، بالا و پایین بپرید و غیره) دستان خود را به هم بمالید؛ سرتان را تکان  دهید و فعالیت داشته باشید.

لمس کردن

آب سرد به صورت خود بپاشید؛ یک تکه یخ در دست بگیرید؛ یک شی امن را لمس کنید یا بگیرید؛ خود را نیشگون بگیرید؛ یا با توپ ضد استرس بازی کنید.

منظره

سریع و محکم پلک بزنید؛ به اطراف نگاه کنید و آنچه را که می بینید نام ببرید. سعی کنید فضا را با دقت زیاد نگاه کنید

صدا

یک موسیقی با صدای بلند پخش کنید؛ دست بزنید یا پا بکوبید؛ با خودتان صحبت کنید (به خودتان بگویید که در امنیت هستید و خوب خواهید شد)

بو

بویی که شما را به زمان حال پیوند می دهد (قهوه، دهانشویه، عطر یا ادکلن دیگران) یا عطری که خاطرات خوب را به یاد می آورد استشمام کنید.

طعم

قرص نعناع بمکید یا آدامس بجوید. گاز زدن یک چیز ترش، تند و نوشیدن یک لیوان آب سرد یا آبمیوه می‌تواند کمک کند.

مرحله ۶: کار کردن روی احساس گناه ناشی از بازمانده بودن

احساس گناه در میان جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه بسیار شایع است. شما در بحبوحه جنگ مجروح شدن دوستان و همرزمانتان را دیده ‌اید. در وسط بحران، ذهن شما زمان کافی برای پردازش کامل این وقایع را نداشته، اما بعداً (اغلب وقتی به خانه برگشتید) به این تجربیات باز می گردید. مدام از خود سوالاتی می‌پرسید:

  • چرا صدمه ای ندیدم؟
  • چرا من زنده ماندم در حالی که دیگران کشته شدند؟
  • آیا می توانستم کار دیگری برای نجات آن ها انجام دهم؟

در نهایت خودتان را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش می‌کنید و باور می کنید که اعمال شما (یا آنچه از انجام آن ناتوان ماندید) منجر به مرگ شخص دیگری شده است. احساس می کنید که دیگران بیش از شما سزاوار زندگی کردن هست و آن که باید می مرد شما بودید. به این حالت، احساس گناه بازمانده بودن گفته می‌شود.

بهبودی از احساس گناه بازمانده بودن

درمان این احساس گناه به این معنا نیست که شما آنچه را که اتفاق افتاده یا کسانی که مرده اند را فراموش خواهید کرد و نیز بدین معنا نیست که پشیمانی شما از بین خواهد رفت؛ بلکه معنی آن این است که شما به نقش خود واقع بینانه تر نگاه خواهید کرد.

  • آیا میزان مسئولیتی که بر عهده می گیرید معقول است؟
  • آیا واقعاً می توانستید از اتفاقی که افتاد جلوگیری کنید یا آن را متوقف کنید؟
  • آیا کارها و تصمیم‌های خود را بر اساس اطلاعات کامل و مستدل قضاوت می کنید؟ یا فقط احساسات؟
  • آیا در آن زمان، در شرایط بحرانی، بهترین کار را انجام دادید؟
  • آیا واقعاً فکر می‌کنید که اگر شما می مردید، شخص دیگری زنده می ماند؟

ارزیابی صادقانه مسئولیت و نقش شما می تواند شما را آسوده کند تا به زندگی خود ادامه دهید و غم از دست دادن را تحمل کنید. حتی اگر همچنان احساس گناه دارید، به جای تنبیه خود، می توانید انرژی خود را برای ادای احترام به کسانی که از دست داده اید و یافتن راه هایی برای زنده نگه داشتن یاد آن ها هدایت کنید.

برای مثال، می‌توانید کار داوطلبانه ای انجام دهید که به نوعی به یکی از دوستانی که از دست داده‌اید مرتبط است؛ با این کار از احساس گناه خود استفاده مثبت کنید و در نتیجه یک تراژدی بزرگ را حتی با یک کار کوچک، تبدیل به چیزی ارزشمند کنید.

مرحله ۷: درمان حرفه‌ای انجام دهید

درمان حرفه‌ای برای اختلال استرس پس از سانحه می تواند به شما کمک کند که با آنچه برای شما اتفاق افتاده روبرو شوید و یاد بگیرید که آن را به عنوان بخشی از گذشته خود بپذیرید. درمان‌هایی که درمانگران یا پزشکان باتجربه ارائه می‌دهند، شامل موارد زیر است:

درمان شناختی رفتاری (CBT) یا مشاوره

در این درمان خود را به طور تدریجی در معرض افکار و احساساتی قرار می‌دهید که شما را به یاد رویداد می اندازد. همچنین افکار تحریف شده و غیرمنطقی در مورد رویداد را شناسایی و آن ها را با یک تصویر متعادل تر جایگزین می‌کنید.

دارو

اگرچه برخی از داروها، مانند داروهای ضد افسردگی، به شما کمک می‌کنند کمتر احساس غمگینی، نگرانی، یا حالت افراطی داشته باشید، اما علت‌های اختلال استرس پس از سانحه را درمان نمی کنند.

کمک به جانباز مبتلا به PTSD

وقتی یکی از عزیزانتان به سربازی رفته و به اختلال استرس پس از سانحه مبتلا شده باشد، می‌تواند ضایعات سنگینی در روابط و زندگی خانوادگی شما ایجاد کند. ممکن است مجبور شوید بخش بیشتری از کارهای خانه را خودتان انجام دهید. شما باید با سکوت عزیزتان،عصبانیت‌های ناگهانی یا رفتارهای آزاردهندۀ او کنار بیایید و او را درک کنید.

علائم اختلال استرس پس از سانحه را به خودتان نگیرید.

اگر عزیز شما، تحریک پذیر، عصبانی یا ساکت است او را درک کرده و بدانید که این حالات او به شما ربطی ندارد.

به عزیزتان فشار نیاورید تا صحبت کند.

برای بسیاری از سربازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه صحبت در مورد تجربیات دشوار است. هرگز سعی نکنید عزیزتان را مجبور کنید حرف بزند، اما اگر خواست صحبت کند به او بگویید که آماده شنیدن حرف هایش هستید. اینکه شما او را درک کنید باعث آسایش او می‌شود، نه حرفهایی که می‌زنید.

صبور باشید و درک کنید. 

به یاد داشته باشید که بهبودی نیاز به زمان دارد، بنابراین صبور باشید. به کسی که دوستش دارید پیشنهاد حمایت بدهید، اما سعی نکنید او را وادار به کاری کنید.

سعی کنید محرک های اختلال استرس پس از سانحه مانند برخی از صداها، مناظر یا بوها را شناسایی کرده و برای آن ها آماده باشید. اگر از عواملی که باعث ایجاد یک واکنش ناراحت کننده می شود آگاه باشید، بهتر می‌توانید به آرام شدن عزیزتان کمک کنید.

مراقب خودتان باشید. به اختلال استرس پس از سانحۀ کسی که دوستش دارید، اجازه ندهید که بر زندگی شما مسلط شود. هرگز نیازهای خود را نادیده نگیرید، زیرا اگر این کار را بکنید قطعاً در کار خود فرسوده می‌شوید.

به اندازه کافی برای خود وقت بگذارید و یاد بگیرید که استرستان را مدیریت کنید. هرچه آسودگی، آرامش و تمرکز بیشتری داشته باشید، بهتر می توانید به عزیزتان کمک کنید.

منبع : اختلال استرس پس از سانحه در سربازان

شیدایی و مانیا

شیدایی وضعیتی است که در آن سطح بالایی از فعالیت یا انرژی، خلق و خو یا رفتار را نشان می دهید. این احساس باید نسبت به خود معمولی شما متفاوت باشد و توسط دیگران قابل مشاهده و تشخیص باشد. علائم این وضعیت عبارتند از احساس شکست ناپذیری، کمبود خواب، افکار و عقاید غیر عادی، صحبت کردن سریع و داشتن باورها یا تصورات نادرست.

شیدایی چیست؟

شیدایی وضعیتی است که در آن یک دوره تغییرات غیرعادی، شدید در خلق و خو یا احساسات، سطح انرژی یا سطح فعالیت خود تجربه می کنید. این سطح بسیار پرانرژی از فعالیت، رفتار فیزیکی و ذهنی باید نسبت به خود معمولی شما متفاوت بوده و توسط دیگران قابل توجه باشد.

چه چیزی تغییر “غیر طبیعی” در رفتار تلقی می شود و چگونه به نظر می رسد؟

رفتار شیدایی رفتاری برجسته است، که دیگران می توانند متوجه آن شوند. این رفتار می تواند نشان دهنده سطح شدید شادی یا عصبانیت باشد.

به طور مثال ممکن است شما در مخالفت با یک سایت علاوه بر نوشتن مقالات فراوان، تمام وب سایت های متصل به آن را پیدا کنید تا بتوانید مقالات خود را در آنجا نیز پست کنید.

اگرچه ممکن است این رفتاری عادی به نظر برسند، اما فرد مبتلا به شیدایی زمان و انرژی زیادی از جمله شب‌های  زیادی را صرف این کارها بکند.

دوره شیدایی چیست؟

دوره شیدایی دوره‌ای از زمانی است که در آن شخص یک یا چند علامت شیدایی را تجربه می‌کند. در برخی موارد ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشید.

آیا می توانم یک دوره شیدایی را تنها تجربه کنم یا همیشه بخشی از یک بیماری روانی دیگر است؟

شیدایی می تواند بخشی از چندین اختلال روانی باشد از جمله:

  • اختلال دوقطبی I (شایع ترین اختلال برای بروز شیدایی).
  • اختلال عاطفی فصل.
  • روان پریشی پس از زایمان
  • اختلال اسکیزوافکتیو.
  • سیکلوتیمیا

اختلال دوقطبی I چیست؟

اختلال دوقطبی I نوعی سلامت روان است که در آن فرد دارای نوسانات زیاد و کم در خلق، فعالیت، انرژی و توانایی تفکر واضح است. برای تشخیص اختلال دوقطبی I، باید حداقل یک دوره شیدایی داشته باشید که حداقل هفت روز طول بکشد یا یک دوره آنقدر شدید باشد که نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشد.

اکثر مردم مانیا و افسردگی را دارند، اما برای تشخیص مانیا لازم نیست افسردگی داشته باشید. بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی I، دوره های شیدایی مکرر و پشت سر هم با دوره های کم افسردگی را تجربه می کنند.

محرک های دوره های شیدایی چیست؟

محرک های دوره شیدایی برای هر فرد منحصر به فرد است. شما باید کمی کارآگاه شوید و بر خلق و خوی خود نظارت کنید (حتی داشتن یک “دفتر خاطرات خلقی”) و شروع به ردیابی احساس خود قبل از یک قسمت و زمان وقوع آن کنید. از خانواده و دوستان نزدیکی که به آنها اعتماد دارید و با آنها ارتباط نزدیک دارید بپرسید تا به شناسایی عوامل محرک شما کمک کنند. به عنوان ناظران خارجی، آنها ممکن است تغییرات رفتار معمول شما را راحت تر از شما متوجه شوند.

دانستن محرک های خود می تواند به شما کمک کند تا برای یک قسمت آماده شوید، تأثیر یک قسمت را کاهش دهید یا اصلاً از وقوع آن جلوگیری کنید.

محرک های رایجی که باید از آنها آگاه بود عبارتند از:

  • یک موقعیت یا محیط بسیار محرک (مثلاً سر و صدای زیاد، نورهای روشن یا جمعیت زیاد).
  • یک تغییر عمده در زندگی (مانند طلاق، ازدواج یا از دست دادن شغل).
  • کمبود خواب.
  • استفاده از مواد، مانند مواد مخدر تفریحی یا الکل.

بعد از یک دوره مانیک چه اتفاقی می افتد؟

پس از یک دوره شیدایی ممکن است:

  • از رفتار خود احساس خوشحالی یا خجالت کنید.
  • از تمام فعالیت هایی که برای انجام آنها توافق کرده اید احساس غرق شدن کنید.
  • فقط چند خاطره یا خاطرات نامشخص از اتفاقاتی که در طول دوره مانیک خود رخ داده است داشته باشید.
  • احساس خستگی شدید و نیاز به خواب.
  • احساس افسردگی کنید (اگر شیدایی شما بخشی از اختلال دوقطبی است).

علائم و علل

علائم شیدایی چیست؟

علائم یک دوره شیدایی

  • داشتن سطح غیر طبیعی فعالیت یا انرژی بالا.
  • احساس شادی یا هیجان شدید – حتی سرخوش.
  • نمی خوابید یا فقط چند ساعت می خوابید اما همچنان احساس آرامش می کنید.
  • داشتن عزت نفس متورم، تصور اینکه شکست ناپذیر هستید.
  • پرحرف تر از حد معمول بودن آنقدر زیاد و سریع صحبت می کنید که دیگران نمی توانند حرفشان را قطع کنند.
  • داشتن افکار مسابقه ای – داشتن افکار زیاد در مورد موضوعات زیادی به طور همزمان (به نام “پرواز ایده ها”).
  • به راحتی توسط چیزهای بی اهمیت یا نامرتبط پرت شدن.
  • وسواس داشتن و کاملاً جذب یک فعالیت.
  • نمایش حرکات بی هدف، مانند قدم زدن در اطراف خانه یا محل کار یا بی قراری هنگام نشستن.
  • نشان دادن رفتار تکانشی که می‌تواند منجر به انتخاب‌های ضعیف شود، مانند خرید ولگردی، رابطه جنسی بی‌مورد یا سرمایه‌گذاری‌های تجاری احمقانه.

علائم روان پریشی یک دوره شیدایی

  • توهمات هذیان، باورها یا عقاید نادرستی هستند که تفسیر نادرستی از اطلاعات هستند. یک مثال این است که شخصی فکر می کند هرکسی را که می بیند دنبالش می کند.
  • توهمات داشتن توهم به این معنی است که چیزهایی را می بینید، می شنوید، می چشید، بو می کنید یا حس می کنید که واقعا وجود ندارند. یک مثال این است که فردی صدای کسی را می شنود و در حالی که واقعاً آنجا نیست با او صحبت می کند.

یک دوره شیدایی چقدر طول می کشد؟

علائم اولیه (به نام “علائم پرودرومال”) مبنی بر اینکه در حال آماده شدن برای یک دوره شیدایی هستید، ممکن است هفته ها تا ماه ها طول بکشد. اگر قبلاً تحت درمان قرار نگرفته‌اید، دوره‌های شیدایی مربوط به دوقطبی می‌تواند بین سه تا شش ماه طول بکشد. با درمان مؤثر، دوره مانیک معمولاً در عرض حدود سه ماه بهبود می یابد.

چه چیزی باعث شیدایی می شود؟

دانشمندان کاملاً مطمئن نیستند که چه چیزی باعث شیدایی می شود. با این حال، عوامل متعددی وجود دارد که تصور می‌شود در این امر نقش دارند. علل از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

علل ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • سابقه خانوادگی. اگر یکی از اعضای خانواده شما مبتلا به بیماری دوقطبی است، احتمال ابتلا به شیدایی افزایش می یابد. هرچند این قطعی نیست ممکن است هرگز دچار شیدایی نشوید حتی اگر سایر اعضای خانواده دچار شیدایی شوند.
  • عدم تعادل شیمیایی در مغز.
  • عوارض جانبی یک دارو (مانند برخی از داروهای ضد افسردگی)، الکل یا داروهای تفریحی.
  • تغییر قابل توجهی در زندگی شما، مانند طلاق، نقل مکان یا مرگ یکی از عزیزان.
  • موقعیت های دشوار زندگی، مانند ضربه روحی یا سوء استفاده، یا مشکلات مسکن، پول یا تنهایی.
  • سطح بالایی از استرس و ناتوانی در مدیریت آن.
  • کمبود خواب یا تغییر در الگوی خواب.
  • به عنوان یک عارضه جانبی مشکلات سلامت روان از جمله اختلال عاطفی فصلی، روان پریشی پس از زایمان، اختلال اسکیزوافکتیو یا سایر شرایط فیزیکی یا عصبی مانند آسیب مغزی، تومورهای مغزی، سکته مغزی ، زوال عقل ، لوپوس یا آنسفالیت .

تشخیص و آزمایشات

شیدایی چگونه تشخیص داده می شود؟

ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی شما در مورد سابقه پزشکی، سابقه پزشکی خانوادگی، نسخه‌های فعلی و داروهای بدون نسخه و هر گونه محصولات یا مکمل‌های گیاهی که مصرف می‌کنید می‌پرسد. ارائه دهنده شما ممکن است آزمایش خون و اسکن بدن را برای رد سایر شرایطی که ممکن است شبیه شیدایی باشد، درخواست کند. یکی از این شرایط پرکاری تیروئید است . اگر سایر بیماری ها و شرایط رد شوند، ارائه دهنده شما ممکن است شما را به یک متخصص سلامت روان ارجاع دهد

برای تشخیص شیدایی، متخصص سلامت روان شما ممکن است از معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا، DSM-5 پیروی کند. معیار آنها برای دوره شیدایی این است:

  • شما یک بیان غیرعادی و طولانی مدت هیجان همراه با درجه بالایی از انرژی و فعالیت دارید که حداقل یک هفته طول می کشد و در بیشتر روز، تقریبا هر روز وجود دارد.
  • شما سه یا چند علامت دارید تا حدی که تغییر محسوسی نسبت به رفتار معمول شما دارند (چهار علامت اگر خلق و خوی فقط تحریک پذیر باشد). (برای لیستی از علائمی که به عنوان معیار مورد استفاده قرار می گیرند، بخش علائم این مقاله را ببینید.)
  • این اختلال خلقی به حدی شدید است که آسیب قابل توجهی به عملکرد اجتماعی، کار یا مدرسه شما وارد کند یا نیاز به بستری شدن در بیمارستان برای جلوگیری از آسیب رساندن به خود یا دیگران وجود دارد، یا ویژگی های روان پریشی مانند توهم یا هذیان دارید.
  • دوره شیدایی نمی تواند ناشی از اثرات یک ماده (داروها یا سوء مصرف مواد) یا شرایط پزشکی دیگر باشد.

مدیریت و درمان

شیدایی چگونه درمان می شود؟

شیدایی با داروها، گفتگو درمانی، خود مدیریتی و حمایت خانواده و دوستان درمان می شود.

داروها

اگر فقط شیدایی دارید، ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی شما ممکن است یک داروی ضد روان پریشی مانند آریپرازول (Abilify®)، لورازیدون (Latuda®)، اولانزاپین (Zyprexa®)، کوتیاپین (Seroquel®) یا ریسپریدون (Risperdal®) تجویز کند.

اگر به‌عنوان بخشی از اختلال خلقی دچار شیدایی هستید، ارائه‌دهنده شما ممکن است یک تثبیت‌کننده خلق اضافه کند. برخی از نمونه ها عبارتند از لیتیوم، والپروات (Depakote®) و کاربامازپین (Tegretol®). (اگر باردار هستید یا قصد باردار شدن دارید، به پزشک خود اطلاع دهید. والپروات می تواند احتمال نقایص مادرزادی و ناتوانی های یادگیری را افزایش دهد و نباید برای افرادی که قادر به باردار شدن هستند تجویز شود.)

گاهی اوقات داروهای ضد افسردگی نیز تجویز می شود.

گفتار درمانی (روان درمانی)

  • روان درمانی شامل تکنیک های مختلفی است. در طول روان درمانی، با یک متخصص سلامت روان صحبت خواهید کرد که به شما کمک می کند تا عواملی را که ممکن است باعث ایجاد شیدایی و/یا افسردگی شما شوند (در صورت تشخیص اختلال دوقطبی I) شناسایی و کار کنید.
  • درمان شناختی رفتاری می تواند در کمک به تغییر ادراکات نادرستی که از خود و دنیای اطرافتان دارید مفید باشد.
  • خانواده درمانی بسیار مهم است زیرا برای اعضای خانواده شما بسیار مفید است که رفتار شما را درک کنند و چه کاری می توانند برای کمک انجام دهند.

از ارائه دهنده خود اطلاعات تماس گروه های پشتیبانی محلی را بخواهید. ممکن است برای شما مفید باشد که با افراد دیگری که تجربیات پزشکی مشابهی دارند صحبت کنید و مشکلات، ایده هایی برای مقابله و راهبردهایی برای زندگی و مراقبت از خود به اشتراک بگذارید.

سایر درمان ها

درمان تشنج الکتریکی (ECT) ممکن است در موارد نادر در افرادی که شیدایی شدید یا افسردگی دارند (در صورت دوقطبی) در نظر گرفته شود. ECT شامل اعمال دوره های کوتاه جریان الکتریکی به مغز شما است.

اقدامات جلوگیری از شیدایی

اگرچه همیشه نمی توان از دوره های شیدایی پیشگیری کرد، اما می توانید برنامه ای برای مدیریت بهتر علائم خود و جلوگیری از بدتر شدن آنها در زمانی که احساس می کنید ممکن است یک دوره شیدایی شروع شود، تنظیم کنید.

برخی از ایده هایی که در این مدت باید امتحان کنید عبارتند از:

  • از فعالیت ها و محیط های محرک – مانند مکان های پر سر و صدا یا شلوغ یا مکان های روشن اجتناب کنید. در عوض فعالیت ها و محیط های آرام و آرامش بخش را انتخاب کنید.
  • به روال ها پایبند باشید. حتی اگر خسته نیستید سر ساعت مشخصی به رختخواب بروید. همچنین برای خوردن وعده های غذایی، مصرف داروها و ورزش، زمان های یکسانی را رعایت کنید.
  • تعداد تماس های اجتماعی را محدود کنید تا از تحریک و هیجان بیش از حد جلوگیری کنید.
  • هر تصمیم مهم زندگی و خریدهای بزرگ را به تعویق بیندازید.
  • از افراد و موقعیت هایی که ممکن است شما را به انتخاب های ضعیف یا پرخطر وسوسه کند، مانند مصرف مواد مخدر تفریحی یا نوشیدن الکل اجتناب کنید.
  • در نظر بگیرید که فردی را برای مدیریت امور مالی خود در طول یک دوره شیدایی انتخاب کنید.

بعد از تشخیص چه کنیم؟

اگر تشخیص داده شود که من شیدایی دارم، چه نتیجه ای را می توانم انتظار داشته باشم؟

اگر شیدایی شما با تشخیص اختلال دوقطبی I مرتبط باشد، این یک بیماری مادام العمر است. اگرچه هیچ درمانی برای شیدایی وجود ندارد، دارودرمانی و گفتار درمانی (روان درمانی) در بیشتر موارد می تواند وضعیت شما را مدیریت کند.

درک شیدایی با دوستان و خانواده

مهم است که با خانواده و نزدیکترین دوستان خود گفتگوی صادقانه داشته باشید.

  • به خانواده و دوستان خود اطلاع دهید که چه کارهایی انجام می دهید و آنها را مفید نمی بینید. به عنوان مثال، اگر دوست دارید یک یادآوری دوستانه در مورد مصرف داروهای روزانه خود یا سؤالی در مورد اینکه آیا خواب کافی دارید یا خیر، به آنها اطلاع دهید. از سوی دیگر، اگر دوست ندارید همیشه از شما بپرسند که آیا وضعیت فعلی شادی شما نشانه این است که دچار یک دوره شیدایی هستید، در مورد این موضوع صحبت کنید.
  • از خانواده و دوستان خود بپرسید که اگر نمی توانید آنها می توانند به شناسایی محرک های شما کمک کنند. آنها ممکن است بتوانند محرک هایی را شناسایی کنند که شما خودتان نمی توانید آنها را تشخیص دهید. از آنها بپرسید که چه چیزی متوجه شده اند یا الگوهایی که ممکن است در زمان پخش قسمت های شما ببینند. به محض اینکه علائم اولیه را تشخیص دادید، یک قرار ملاقات برای ملاقات با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی خود بگذارید. ممکن است نیاز به تنظیم دارو داشته باشید یا نداشته باشید. با این حال، خوب است که هوشیار باشید زیرا علائم شما می تواند به سرعت تغییر کند.
  • احساس علائم خود را برای شما شرح دهید. خانواده و دوستان شما درک بهتری از وضعیت شما خواهند داشت.
  • اجازه دهید خانواده و دوستان بدانند چه نوع کمکی از آنها می خواهید و چه زمانی آن را می خواهید. ممکن است مواقعی پیش بیاید که احساس کنید می توانید به تنهایی با آن کنار بیایید. دانستن تفاوت برای همه مفید خواهد بود.

تفاوت بین شیدایی و هیپومانیا چیست؟

هیپومانیا شکل کمتر شدید شیدایی است. معیارهایی که متخصصان مراقبت های بهداشتی برای تشخیص هیپومانیا یا مانیا استفاده می کنند، چیزی است که آنها را متمایز می کند. تفاوت این دو شرط به شرح زیر است:

 شیداییهیپومانیا
   
اپیزود چقدر طول میکشهحداقل یک هفتهحداقل چهار روز متوالی.
شدت قسمتباعث تأثیر شدید بر عملکرد اجتماعی یا کار/مدرسه می شود.به اندازه کافی شدید نیست که به طور قابل توجهی بر عملکرد اجتماعی یا کار / مدرسه تأثیر بگذارد.
نیاز به بستری شدن در بیمارستان.احتمالا.خیر
علائم روان پریشی (هذیان یا توهم).از جمله علائم احتمالی است.نمی تواند برای تشخیص هیپومانیا وجود داشته باشد.

آیا تشخیص من بین اختلال دوقطبی I و اختلال دوقطبی II تغییر می کند؟

خیر. هنگامی که شما تشخیص اختلال دوقطبی I را دادید – حتی اگر هرگز یک دوره شیدایی دیگر یا یک رویداد روان پریشی (هذیان یا توهم) نداشته باشید – تشخیص شما هرگز نمی تواند به اختلال دوقطبی II تغییر یابد. شما همیشه یک تشخیص اختلال دوقطبی I خواهید داشت.

هنگامی که علائم شیدایی، که شامل نوسانات خلقی و سطح غیرطبیعی انرژی و فعالیت است، می‌تواند در زندگی اجتماعی، کار/مدرسه و زندگی خانگی شما ایجاد شود. در صورت داشتن توهم یا هذیان شدید یا جلوگیری از آسیب رساندن به خود یا دیگران، ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشید. داشتن درک خوبی از مانیا، علائم شیدایی، محرک‌های خاص و راه‌های مدیریت بهتر دوره‌های شیدایی بسیار مهم است. داروها، گفتگو درمانی و گروه های حمایتی و همچنین حمایت خانواده و دوستان شما می توانند به مدیریت شیدایی شما کمک کنند. با تمام ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی خود در تماس نزدیک باشید، به خصوص در زمان های دوره های شیدایی. ارائه دهنده شما می خواهد شما را ببیند و ممکن است نیاز به تغییراتی در داروها یا دوز شما داشته باشد.

منبع : شیدایی و مانیا

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان

نشانه ها و راه های درمان اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان چیست؟

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی فقط مشکل دوران کودکی نیست. بیاموزید که علائم و نشانه‌های اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان چگونه به نظر می رسند و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید.

درک اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان

زندگی می تواند یک روند متعادل کننده برای هر شخصی باشد، اما اگر خود را دائما دیر، بی نظم، فراموشکار، و تحت فشار مسئولیت های خود می بینید، ممکن است به اختلال نقص توجه و بیش فعالی مبتلا باشید که به عنوان ADD شناخته می شد.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بسیاری از بزرگسالان را تحت تأثیر قرار می دهد. طیف گسترده ای از علائم ناامید کننده آن می تواند مانع همه چیز از روابط تا حرفه شما شود.

در حالی که دانشمندان دقیقاً مطمئن نیستند که چه چیزی باعث اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می شود، آندها گمان می کنند که ریشه ی این اختلال از آمیزه ای از ژن ها، محیط و تفاوت های جزئی در نحوه اتصال مغز سرچشمه میگیرد.

اگر تشخیص داده شد که شما مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی یا ADD در دوران کودکی هستید، این احتمال وجود دارد که حداقل برخی از علائم را تا بزرگسالی منتقل کرده باشید.

اما حتی اگر هرگز در کودکی تشخیص داده نشدید، البته این بدین معنا نیست که اختلال کمبود توجه و بیش فعالی نمی تواند شما را به عنوان یک بزرگسال تحت تاثیر قرار دهد.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی اغلب در طول دوران کودکی ناشناخته می ماند. به ویژه در گذشته چنین بود، زیرا در آن زمان که افراد کمتری از آن آگاه بودند. خانواده، معلمان یا دیگران ممکن است به جای تشخیص علائم و شناسایی مشکل واقعی، فرد را رویاپرداز، مسخره، سست، مشکل ساز یا فقط یک دانش آموز بد خطاب می کردند.

متناوباً، ممکن است در دوران جوانی توانسته باشید علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی را مهار کنید، اما با افزایش مسئولیت‌هایتان در بزرگسالی، با مشکلاتی مواجه شدید. مسئولیت های بیش تری داشته باشید، دنبال کردن شغل، تشکیل خانواده، اداره خانه، تمرکز و حفظ موقعیت ها سخت تر می شود.

این می تواند برای هر کسی چالش برانگیز باشد، اما اگر شما اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دارید، ممکن است این کار کاملا غیرممکن به نظر برسد.

خبر خوب این است که مهم نیست چقدر طاقت فرسا باشد، چالش های اختلال کمبود توجه قابل شکست هستند. با آموزش، حمایت و کمی خلاقیت، می توانید یاد بگیرید که علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان را مدیریت و حتی برخی از نقاط ضعف خود را به نقاط قوت تبدیل کنید.

برای شکست دادن مشکلات اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان و شروع به موفقیت در شرایط خود، هرگز دیر نیست.

باورهای غلط و حقایق در مورد اختلال کمبود توجه در بزرگسالان

باور غلط: اختلال کمبود توجه و بیش فعالی فقط فقدان اراده است.

افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی روی چیزهایی تمرکز می کنند که برایشان جالب است. اگر واقعاً می خواستند می توانستند روی هر کار دیگری تمرکز کنند.

واقعیت: اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بسیار شبیه یک مشکل اراده است، اما اینطور نیست. این اساسا یک مشکل شیمیایی در سیستم مدیریت مغز است.

باور غلط: افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی هرگز نمی توانند توجه کنند.

واقعیت: افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی اغلب می توانند روی فعالیت هایی که از آن لذت می برند تمرکز کنند. اما مهم نیست که چقدر تلاش می کنند، زمانی که کار در حال انجام خسته کننده یا تکراری است، در حفظ تمرکز مشکل دارند.

باور غلط: همه افراد علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی را دارند و هر کسی با هوش کافی می تواند بر این مشکلات غلبه کند.

واقعیت: بیش فعالی بر افراد در تمام سطوح هوش تأثیر می گذارد. و اگر چه همه گاهی اوقات علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی را دارند، تنها کسانی که دارای اختلالات مزمن ناشی از این علائم هستند، دارای اختلال کمبود توجه و بیش فعالی تشخیص داده می‌شوند.

باور غلط: کسی نمی تواند اختلال کمبود توجه و بیش فعالی داشته باشد و همچنین افسردگی، اضطراب یا سایر مشکلات روانپزشکی داشته باشد.

واقعیت: احتمال ابتلا به اختلال روانپزشکی یا یادگیری در فرد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی شش برابر بیشتر از سایر افراد است. اختلال کمبود توجه و بیش فعالی معمولاً با سایر اختلالات همپوشانی دارد.

باور غلط: تا زمانی که در کودکی اختلال کمبود توجه و بیش فعالی یا ADD تشخیص داده نشده باشد، نمی‌توانید در بزرگسالی به آن مبتلا شوید.

واقعیت: بسیاری از بزرگسالان در تمام زندگی خود با علائم ناشناخته اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دست و پنجه نرم می کنند. آن ها کمکی دریافت نکرده‌اند زیرا تصور می‌کردند که مشکلات مزمن آن ها، مانند افسردگی یا اضطراب، ناشی از سایر اختلالات است که به درمان معمول پاسخ نمی‌دهند.

علائم و نشانه های اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان

در بزرگسالان، اختلال کمبود توجه اغلب کاملاً متفاوت از کودکان به نظر می رسد و علائم آن برای هر فردی منحصر به فرد است. دسته های زیر علائم رایج اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان را برجسته می کند. تمام تلاش خود را برای شناسایی مناطقی که در آن مشکل دارید انجام دهید.

هنگامی که مشکل‌سازترین علائم خود را مشخص کردید، می‌توانید تدابیری برای مقابله با آن ها انجام دهید.

مشکل در تمرکز و حفظ تمرکز

“کمبود توجه” می تواند یک برچسب گمراه کننده باشد. بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می‌توانند روی کارهایی که به نظرشان محرک یا جذاب می‌آید تمرکز کنند، اما در تمرکز روی انجام کارهای روزمره مشکل دارند.

ممکن است به راحتی با مناظر و صداهای نامرتبط حواس تان پرت شود، از یک فعالیت به فعالیت دیگر پرش کنید یا به سرعت خسته شوید. علائم این دسته گاهی نادیده گرفته می‌شوند، زیرا نسبت به علائم بیش فعالی و تکانشگری اختلال کمبود توجه و بیش فعالی کمتر مخرب هستند، اما می توانند به همان اندازه دردسرساز باشند:

  • به راحتی توسط فعالیت های کم اولویت یا رویدادهای بیرونی که دیگران تمایل به نادیده گرفتن آن ها دارند، حواس پرت می شود.
  • داشتن افکار همزمان آنقدر زیاد که پیروی از یکی از آن ها دشوار است.
  • مشکل در توجه یا تمرکز، مثلاً هنگام خواندن یا گوش دادن به دیگران.
  • اغلب بدون اینکه متوجه شوید، حتی در میانه مکالمه، خیال پردازی یا «منطقه بندی» می کنید.
  • تلاش برای تکمیل وظایف، حتی آن هایی که ساده به نظر می رسند.
  • تمایل به نادیده گرفتن جزئیات، که منجر به خطا یا کار ناقص می شود.
  • مهارت شنیداری ضعیف؛ به عنوان مثال، در به خاطر سپردن مکالمات و پیروی از دستورالعمل ها مشکل دارید.
  • به سرعت خسته می شوید و به دنبال تجربیات محرک جدید هستید.

روی دیگر سکه

در حالی که احتمالاً می‌دانید که افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در تمرکز روی کارهایی که برایشان جالب نیست، مشکل دارند، ممکن است ندانید که جنبه دیگری نیز وجود دارد: تمایل به جذب شدن در کارهایی که محرک و پاداش‌دهنده هستند. این علامت متناقض، هایپرفوکوس نامیده می شود.

تمرکز بیش از حد در واقع یک مکانیسم مقابله ای برای حواس پرتی می باشد: راهی برای تنظیم هرج و مرج. می تواند آنقدر قوی باشد که شما نسبت به همه چیزهایی که در اطراف شما اتفاق می افتد غافل شوید.

به عنوان مثال، ممکن است آنقدر در یک کتاب، یک برنامه تلویزیونی یا رایانه خود غرق شده باشید که به طور کامل زمان را از دست داده و از مسئولیت های خود غافل شوید. تمرکز بیش از حد زمانی می تواند یک دارایی ارزشمند باشد که به فعالیت های مولد هدایت شود، اما در صورت عدم کنترل می تواند منجر به مشکلات در کار یا روابط شود.

بی نظمی و فراموشی

هنگامی که شما در بزرگسالی اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دارید، زندگی اغلب آشفته و خارج از کنترل به نظر می رسد. منظم ماندن و قرار گرفتن در رأس امور می‌تواند بسیار چالش برانگیز باشد، مانند مرتب کردن اطلاعات، اولویت‌بندی فهرست کارهایتان، پیگیری وظایف، مسئولیت‌ها و مدیریت زمان. علائم رایج بی نظمی و فراموشی عبارتند از:

  • مهارت های سازمانی ضعیف (خانه، دفتر، میز یا ماشین به شدت نامرتب و به هم ریخته است)
  • تمایل به به تعویق انداختن کارها
  • مشکل در شروع و اتمام پروژه ها
  • تأخیر
  • فراموشی مکرر قرارها، تعهدات، ضرب الاجل ها
  • به طور مداوم چیزهایی را گم می کنید یا جا می گذارید (کلید، کیف پول، تلفن، اسناد، صورتحساب).
  • دست کم گرفتن زمان لازم برای تکمیل وظایف.
  • تکانشگری

اگر از علائم این دسته رنج می برید، ممکن است در مهار رفتارها، نظرات و پاسخ های خود دچار مشکل شوید. ممکن است قبل از فکر کردن عمل کنید یا بدون در نظر گرفتن عواقب واکنش نشان دهید.

ممکن است متوجه شوید که حرف دیگران را قطع می‌کنید و نظرات خود را به زبان می‌آورید، بدون خواندن دستورالعمل‌ها در انجام وظایف عجله می‌کنید. اگر مشکلات تکانه ای دارید، صبور ماندن بسیار دشوار است. چه خوب و چه بد، ممکن است در موقعیت‌هایی غوطه‌ور شوید و در شرایط بالقوه خطرناکی قرار بگیرید. علائم عبارتند از:

  • مکرراً حرف دیگران را قطع می کنید.
  • خودکنترلی ضعیف، تمایلات اعتیاد آور
  • اقدام بی پروا یا خود به خود بدون توجه به عواقب
  • مشکل در رفتار اجتماعی مناسب (مانند بی حرکت نشستن در طول یک جلسه طولانی)
  • مشکلات عاطفی

بسیاری از بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی به سختی می توانند احساسات خود را مدیریت کنند، به خصوص وقتی صحبت از احساساتی مانند عصبانیت یا ناامیدی باشد. علائم عاطفی رایج اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان عبارتند از:

  • به راحتی دچار اضطراب و استرس می شوند
  • تحریک پذیری یا خلق و خوی ناپایدار
  • عزت نفس پایین و احساس ناامنی یا عدم موفقیت
  • مشکل در حفظ انگیزه
  • حساسیت به انتقاد
  • بیش فعالی یا بی قراری

بیش فعالی در بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی ممکن است مانند کودکان ظاهر شود. شما ممکن است بسیار پرانرژی باشید و همیشه “در حال حرکت” که گویی توسط یک موتور هدایت می شوید.

با این حال، برای بسیاری از افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی، علائم بیش فعالی با افزایش سن، ظریف تر و درونی تر می شوند. علائم شایع بیش فعالی در بزرگسالان عبارتند از:

  • احساس بی قراری درونی، آشفتگی
  • سریع خسته شدن، هوس هیجان، تمایل به ریسک کردن
  • بیش از حد صحبت کردن، انجام یک میلیون کار در یک زمان
  • مشکل در نشستن، بی قراری مداوم

برای داشتن اختلال کمبود توجه و بیش فعالی لازم نیست بیش فعال باشید

بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بسیار کمتر از همتایان جوان خود بیش فعالی نشان می دهند. تنها بخش کوچکی از بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در واقع از علائم واضح بیش فعالی رنج می برند.

به یاد داشته باشید که نام‌ها می‌توانند فریبنده باشند و اگر یک یا چند مورد از علائم بالا را داشته باشید، حتی اگر بیش‌فعالی ندارید، ممکن است به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی مبتلا باشید.

اثرات اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان

اگر به تازگی متوجه شده اید که اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان دارید، به احتمال زیاد در طول سال ها به دلیل این مشکل ناشناخته رنج برده اید. ممکن است افراد به دلیل فراموشی یا مشکل در انجام برخی وظایف به شما برچسب «تنبل»، «غیرمسئول» یا «احمق» زده باشند، و شاید شما نیز از این این عبارات منفی استفاده کرده باشید.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی که تشخیص داده نشده و درمان نشده می تواند اثرات گسترده ای داشته باشد و تقریباً در هر زمینه ای از زندگی شما مشکلاتی ایجاد کند.

مشکلات جسمی و روانی.

علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می تواند به انواع مشکلات سلامتی، از جمله سوء مصرف مواد، اضطراب، استرس و تنش مزمن و عزت نفس پایین به همراه بیاورد.

همچنین ممکن است به دلیل بی توجهی به معاینات مهم، نادیده گرفتن قرار ملاقات با پزشک، نادیده گرفتن دستورالعمل های پزشکی و فراموش کردن مصرف داروهای حیاتی دچار مشکل شوید.

مشکلات کاری و مالی.

بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی اغلب مشکلات شغلی را تجربه می کنند و احساس شدید کم کاری دارند. مدیریت امور مالی نیز ممکن است مشکل ایجاد کند: ممکن است با قبض‌های پرداخت نشده، اسناد گم شده، هزینه‌های دیرکرد یا بدهی‌ها به دلیل خرج کردن های ناگهانی دست و پنجه نرم کنید.

مشکلات رابطه علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می تواند بر روابط کاری، عشقی و خانوادگی شما فشار وارد کند.

ممکن است از نق زدن دائمی از طرف عزیزان برای مرتب کردن، گوش دادن بیشتر یا سازمان بخشیدن به کارها خسته شده باشید. از سوی دیگر، افراد نزدیک شما ممکن است به خاطر «بی مسئولیتی» یا «بی احساس بودن» شما احساس ناراحتی و رنجش کنند.

اثرات گسترده اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می تواند منجر به خجالت، ناامیدی و از دست دادن اعتماد به نفس شود. ممکن است احساس کنید هرگز نمی توانید زندگی خود را تحت کنترل درآورید یا توانایی های بالقوه خود را بالفعل کنید.

به همین دلیل است که تشخیص اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان می تواند منبع عظیمی برای تسکین و امید باشد.

این به شما کمک می کند که برای اولین بفهمید بار با چه چیزی روبرو هستید و متوجه شوید که شما مقصر نیستید. مشکلاتی که شما تجربه کرده اید از اختلال کمبود توجه ناشی می شود، آن ها نتیجه ضعف شخصی یا نقص شخصیت نیستند.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان حتما شما را عقب نگه نمی دارد

وقتی اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دارید، به راحتی می توانید فکر کنید که مشکلی در شما وجود دارد. اما اشکالی ندارد که متفاوت باشید. اختلال کمبود توجه و بیش فعالی نشانگر نداشتن هوش یا توانایی نیست.

ممکن است در زمینه‌های خاصی مشکلات بیشتری را تجربه کنید، اما این بدان معنا نیست که نمی‌توانید جایگاه خود را پیدا کنید و به موفقیت برسید. نکته کلیدی این است که نقاط قوت خود را کشف و روی آن ها سرمایه گذاری کنید.

فکر کردن به اختلال کمبود توجه به عنوان مجموعه‌ای از ویژگی‌هایی که هم مثبت و هم منفی هستند می‌تواند مفید باشد، درست مانند هر مجموعه دیگری از ویژگی‌هایی که ممکن است داشته باشید.

به عنوان مثال اختلال کمبود توجه و بیش فعالی علاوه بر تکانشگری و بی نظمی اغلب خلاقیت، اشتیاق، انرژی باورنکردنی، تفکر خارج از چارچوب، و جریان دائمی ایده های اصلی را به وجود می آورد. نقاط قوت خود را دریابید و محیط خود را به گونه ای تنظیم کنید که آن ها را تقویت کند.

خودیاری برای اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان

با درک چالش های اختلال کمبود توجه و بیش فعالی و کمک تدابیر ساختاریافته، می توانید تغییرات واقعی در زندگی خود ایجاد کنید.

بسیاری از بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه راه‌های موثری برای مدیریت علائم خود، استفاده از موهبت‌هایشان و داشتن زندگی پربار و رضایت‌بخش پیدا کرده‌اند. لزوماً نیازی به مداخله خارجی ندارید. کارهای زیادی می توانید انجام دهید تا به خودتان کمک کنید و علائم خود را تحت کنترل بگیرید.

ورزش کنید و غذای سالم بخورید. با شدت و به طور منظم ورزش کنید، این کار به رفع انرژی اضافی و پرخاشگری به روشی مثبت کمک می کند و در عین حال بدن را آرام و آسوده می کند. طیف گسترده ای از غذاهای سالم بخورید و غذاهای شیرین کمتر بخورید تا نوسانات خلقی را متعادل کنید.

به اندازه کافی بخواب. وقتی خسته هستید، تمرکز کردن، مدیریت استرس، بهره‌وری و مسئولیت‌هایتان سخت‌تر می‌شود. حداقل یک ساعت قبل از خواب گوشی را خاموش کنید و هر شب بین ۷ تا ۹ ساعت بخوابید.

مدیریت زمان را تمرین کنید. برای هر کاری، حتی برای کارهای به ظاهر کوچک، ضرب الاجل تعیین کنید. از تایمر و آلارم برای ادامۀ مسیر استفاده کنید. در فواصل منظم استراحت کنید. از توده کردن کاغذها یا به تعویق انداختن کار به هر بهانه ای، اجتناب کنید. کارهای حساس به زمان را اولویت بندی و هر تکلیف، پیام یا فکر مهم را یادداشت کنید.

روی روابط خود کار کنید. فعالیت های خود را با دوستان خود برنامه ریزی کنید و به تعهدات خود ادامه دهید. در مکالمه و ارتباطات آنلاین هوشیار باشید: وقتی دیگران صحبت می کنند گوش دهید و سعی کنید خودتان خیلی سریع صحبت نکنید (یا پیامک یا ایمیل ارسال نکنید).

با افرادی رابطه برقرار کنید که دلسوز و از مبارزه شما با اختلال کمبود توجه و بیش فعالی آگاه هستند.

یک محیط کاری حمایتی ایجاد کنید. استفاده مکرر از فهرست‌ها، کدگذاری رنگ، یادآوری‌ها، یادداشت‌ها، برنامه‌ها و فایل‌ها می تواند به شما کمک کند. در صورت امکان، کاری را انتخاب کنید که به شما انگیزه و علاقه می‌دهد.

توجه داشته باشید که چگونه و چه زمانی بهترین کار را انجام می دهید و این شرایط را تا جایی که می توانید در محیط کاری خود اعمال کنید. این گونه می‌تواند به ایجاد یک تیم سازمان‌دهی‌شده با افرادی که کمتر از شما خلاقند کمک کند، مشارکتی که می‌تواند برای هر دو طرف سودمند باشد.

ذهن آگاهی را تمرین کنید. در حالی که حتی فکر کردن برای برخی از افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دشوار است.

مدیتیشن منظم و ذهن آگاهی می تواند به شما کمک کند ذهن شلوغ خود را آرام کنید و کنترل بیشتری بر احساسات خود به دست آورید. سعی کنید در آغاز مدیتیشن را برای مدت کوتاهی انجام دهید و بعد کم کم زمان را افزایش دهید تا با این روند خو بگیرید.

اختلال کمبود توجه و بیش فعالی را سرزنش کنید نه خودتان را. بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی اغلب خود را به خاطر مشکلاتشان سرزنش می کنند یا خود را با دیدی منفی می بینند. این می‌تواند منجر به مشکلات عزت نفس، اضطراب یا افسردگی شود.

اما این تقصیر شما نیست که اختلال کمبود توجه و بیش فعالی دارید می توانید برای جبران نقاط ضعف خود قدم بردارید و یاد بگیرید که در همه زمینه های زندگی خود شکوفا شوید.

چه زمانی برای اختلال کمبود توجه و بیش فعالی بزرگسالان به دنبال کمک خارجی باشیم

اگر علی‌رغم تلاش های خودیاری برای مدیریت علائم اختلال کمبود توجه و بیش فعالی آن ها هنوز در مسیر زندگی شما قرار دارند،، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که به دنبال حمایت خارجی باشید.

 بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه و بیش فعالی می توانند از برخی از درمان ها کمک بگیرند، از جمله درمان فردی، گروه های خودیاری، مشاورۀ حرفه ای، کمکِ آموزشی و دارو.

درمان بزرگسالان مبتلا به اختلال کمبود توجه، مانند درمان کودکان، باید به کمک تیمی از متخصصان و با مشارکت اعضای خانواده و همسر فرد باشد.

متخصصان مرکز مشاوره و مشاورانی که در زمینه اختلال کمبود توجه و بیش فعالی آموزش دیده اند می توانند به شما کمک کنند رفتارهای تکانشی را کنترل و زمان و پول خود را مدیریت کنید، زندگی خود را سازماندهی کنید و این سازماندهی را پایدار نگه دارید و بهره وری را در خانه و محل کار خود افزایش دهید.

منبع: اختلال کمبود توجه و بیش فعالی در بزرگسالان

استرس مفید یا یوسترس

یوسترس چیست؟ همه استرس ها یکسان نیستند. برخی از استرس‌هایی که در زندگی با آن مواجه می‌شوید می‌تواند برای سلامتی شما مضرتر باشد و برخی از انواع استرس در واقع می‌توانند سالم باشند. یکی از انواع استرس های مفید به نام Eustress شناخته می شود.

یوسترس چیست؟

یوسترس به استرسی اشاره دارد که منجر به پاسخ مثبت می شود. این برعکس پریشانی است و می تواند به هر نوع استرس مفید اعم از جسمی یا روانی اشاره داشته باشد. تمایل به کوتاه مدت دارد و اغلب احساس هیجان دارد. مردم این نوع استرس را قابل کنترل و حتی انگیزه می دانند.

از نظر فیزیکی، یوسترس اغلب می تواند از بسیاری جهات شبیه پریشانی باشد. ممکن است عصبی شوید. قلب شما ممکن است تند بزند افکار شما ممکن است مسابقه دهند تفاوت در نحوه درک این احساسات فیزیکی است.

با پریشانی، آنها ممکن است احساس ناراحتی و غرق شدن کنند. با یوسترس، ممکن است احساس هیجان یا حس انتظار داشته باشید.

یوسترس می تواند مفید باشد و در واقع برای رفاه کلی ضروری است. این نوع استرس “مثبت” می تواند به احساس خوش بینی و هیجان در مورد زندگی کمک کند.

نمونه هایی از یوسترس

Eustress با نتایج مثبت همراه است. برای درک این نوع استرس مفید، در نظر گرفتن چند مثال مختلف از زمان وقوع آن می تواند مفید باشد. بر خلاف پریشانی، eustress به طور معمول با احساس هیجان و چالش به جای اضطراب یا ترس همراه است.

  • تغییرات زندگی : تغییرات عمده زندگی می تواند باعث ایجاد eustress شود. نمونه هایی از تغییراتی که می تواند این نوع استرس مفید را ایجاد کند شامل شروع یک شغل جدید، درگیر شدن در یک رابطه و تربیت فرزندان است.
  • چالش های کوچکتر : هیجان یک ترن هوایی، یک فیلم ترسناک یا یک چالش سرگرم کننده همگی نمونه هایی از eustress هستند. حتی یک تمرین بسیار سخت نیز می تواند نمونه ای از این نوع استرس باشد.
  • تجربیات جدید : سفر همچنین می‌تواند باعث ایجاد eustress شود. این می تواند ناراحتی و ناآشنایی قابل توجهی را به همراه داشته باشد، اما اکتشافات زیادی را نیز به همراه دارد. انتظار اولین قرار ملاقات، اولین روز کاری جدید، یا سایر اولین های هیجان انگیز نیز زیر چتر eustress قرار می گیرد.

در برخی موارد، پریشانی می تواند به eustress تبدیل شود. برای مثال، از دست دادن شغل یا جدایی در ابتدا ممکن است ناراحت کننده باشد، اما ممکن است به عنوان فرصتی برای تغییر و رشد در طول زمان تلقی شود.

تاثیر یوسترس یا استرس مفید

Eustress نوعی استرس است که در واقع برای ما مهم است که در زندگی خود داشته باشیم. Eustress می تواند اثرات مثبت مختلفی داشته باشد. به عنوان مثال، ممکن است:

  • کمک به تمرکز و تمرکز
  • شما را تشویق می کند تا چالش های جدیدی را انجام دهید
  • به شما انگیزه می دهد تا اهداف خود را دنبال کنید ،
  • به شما کمک می کند در مواجهه با چالش ها انعطاف پذیری بیشتری داشته باشید
  • به زندگی خود معنا و هدف بدهید
  • به شما کمک می کند تا احساس سلامتی و شادی بیشتری داشته باشید

مقدار معینی از استرس می تواند در مورد انگیزه و عملکرد مفید باشد. در واقع، قانون یرکس-دادسون پیشنهاد می کند که سطوح بهینه برانگیختگی (یعنی استرس) به بهبود عملکرد کمک می کند، اما فقط تا یک نقطه خاص. و وظایف مختلف ممکن است از سطوح مختلف استرس و برانگیختگی بهره مند شوند.

Eustress اغلب به عنوان یک نوع استرس مفید در نظر گرفته می شود زیرا می تواند تأثیر مثبتی بر زندگی شما بگذارد. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که eustress هنوز هم نوعی استرس است. به همین دلیل، eustress می تواند به پریشانی یا حتی استرس مزمن تبدیل شود، اگر خیلی شدید شود یا برای مدت طولانی ادامه یابد.

استرس مفید را شناسایی کرده و به آن پاسخ دهید

برای مدیریت سطوح استرس خود، مهم است که تفاوت بین eustress و سایر انواع استرس را بشناسید. این همیشه ساده نیست زیرا آنها گاهی اوقات شبیه یکدیگر هستند.

درک eustress می تواند به شما کمک کند تا به راحتی انواع دیگر استرس را نیز مدیریت کنید. برای مثال، تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی رویدادی به‌عنوان یک «تهدید» تلقی می‌شود، مردم به آن واکنش متفاوتی نسبت به «چالش» نشان می‌دهند.

تهدیدها پاسخ استرس بیشتری را برمی انگیزند و سطوح بیشتری از اضطراب ایجاد می کنند، در حالی که چالش ها می توانند هیجان انگیز و حتی لذت بخش باشند. تهدیدها ترسناک هستند، در حالی که چالش‌ها فرصت‌هایی هستند برای اثبات خود و یادگیری اینکه وقتی واقعاً تلاش می‌کنید چقدر می‌توانید انجام دهید.

این درک می تواند به شما کمک کند بسیاری از عوامل استرس زا در زندگی خود را به عنوان چالش ارزیابی کنید تا تهدید. تعدادی استراتژی وجود دارد که می‌تواند به شما کمک کند رویدادها را به‌جای تهدید به‌عنوان چالش ببینید:

  • از خودگویی مثبت استفاده کنید : این کار را می توان با تغییر نحوه صحبت با خود در مورد این چالش ها انجام داد. سعی کنید به خودتان بگویید که اینها چالش هایی هستند که می توانید با آنها کنار بیایید.
  • روی آنچه می توانید کنترل کنید تمرکز کنید : تمرکز بر منابعی که برای مدیریت این چالش ها دارید نیز می تواند مفید باشد. تمرکز بر روی آنچه می توانید کنترل کنید به جای آنچه ممکن است اشتباه باشد، می تواند به شما کمک کند نسبت به چالش هایی که با آن روبرو هستید احساس مثبت تری داشته باشید.
  • طرز فکر خود را تنظیم کنید : وقتی روی تغییر ذهنیت خود کار می کنید و در صورت امکان به استرس به عنوان یک چالش برخورد می کنید، می توانید این چالش ها را با انعطاف پذیری بیشتری مدیریت کنید.

در دام نیافتیم

Eustress معمولاً همان نوع آسیب را با استرس مزمن حمل نمی کند. استرس مزمن استرس مداوم و طولانی مدت است که از نظر روانی یا عاطفی تخلیه می شود. همچنین بیشترین ضرر را برای سلامتی و تندرستی شما دارد.

با این حال، eustress بیش از حد همچنان می تواند بر سیستم شما مالیات دهد. اگر به خود اجازه ندهید که به حالت آرامش برگردید و تعادل سالمی در زمان از کار افتادگی ترمیم داشته باشید، می‌توانید در اثر استرس بیش از حد احساس فشار و استرس کنید.

تعادل ضروری است. مقدار معینی از eustress می تواند به شما کمک کند احساس شادی بیشتری داشته باشید و رفاه خود را افزایش دهید، اما بیش از حد ممکن است به این معنی باشد که شما از سایر بخش های مهم زندگی خود، از جمله مراقبت از خود و آرامش، غفلت می کنید.

تغییر دیدگاه مطمئناً می تواند به مدیریت استرس کمک کند، اما این تنها استراتژی نیست که باید استفاده شود. اگر چالش های زیادی در زندگی خود دارید، حتی eustress می تواند به استرس مزمن تبدیل شود و منجر به فرسودگی شغلی یا بدتر شود. برخی از راه های مقابله با این عبارتند از:

  • توجه داشته باشید که محدودیت های خود کجا هستند و برای حفظ تعادل در زندگی خود تلاش کنید.
  • حذف هر گونه تعهد غیر ضروری (به ویژه آنهایی که از آنها لذت نمی برید).
  • اتخاذ برخی عادات ارتقا دهنده تاب آوری که می تواند به شما کمک کند در کل کمتر نسبت به استرس واکنش نشان دهید.
  • با نه گفتن به فعالیت های جدید در صورتی که واقعاً به شما خدمتی نکنند، راحت باشید.

این کار نیاز به تمرین دارد، اما می تواند تفاوت زیادی در سطح استرس شما ایجاد کند.

منبع : استرس مفید یا یوسترس

موانع ترک سیگار

موانع ترک سیگار، شناسایی عوامل موثر در ترک سیگار

بسیاری از افراد سیگاری تمایل دارند آن را ترک کنند اما در زمان ترک با شکست رو به رو می شوند و ترک موفقیت آمیزی ندارند زیرا سیگار یکی از سخت ترین مواد برای ترک می باشد و موانعی برای ترک آن وجود دارد که ترک را سخت تر و دشوارتر می کند.

سعی کنید موانعی که باعث ترک سیگار می شود را بشناسید و عوامل را در خود شناسایی کنید تا ترک موفقیت آمیزی داشته باشید. هم چنین در این خصوص می توانید از مشاور و روانشناس کمک بگیرید تا راهکارهایی برای ترک راحت تر در اختیار شما قرار دهند.

موانع ترک سیگار چیست؟

افراد سیگاری برای ترک سیگار با موانعی رو به رو می شوند و این موانع بیشتر به صورت ذهنی و روانی می باشد که باعث می شود فرد ترک سخت تری را تجربه کند یا حتی از ترک بترسد.

عادی انگاری یکی از موانعی شده که ترک سیگار را سخت تر کرده است، زیرا بسیاری از مردم در ملاء عام سیگار می کشند به همین دلیل آن را کار اشتباهی نمی دانند و زیاد برای ترک آن تلاش نمی کنند.

به ارتباط بین سیگار و اعتیاد به مواد مخدر توجه داشته باشید، زیرا این دو رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند و اگر سیگار را به طور موفقیت آمیز ترک کنید خواهید توانست در برابر اعتیاد به مواد مخدر مقاومت کنید، در غیر این صورت احتمال این که درگیر مواد مخدر شوید بسیار زیاد است.

در ادامه مهم ترین موانع ترک سیگار را بیان می کنیم:

  1. ترک خودسرانه بدون کمک گرفتن از متخصص

مهم ترین عامل برای ترک سیگار، ترک خودسرانه آن  می باشد که بدون نظارت مشاور و روانشناس و متخصص در زمینه اعتیاد صورت می گیرد.

مصرف سیگار بر روی مغز و بدن انسان تغییراتی ایجاد می کند که این تغییرات مانع از ترک سیگار می شود و ترک را به فرایندی سخت و پیچیده تبدیل می کند.

به همین دلیل افراد در ترک خودسرانه و بدون کمک از دکتر موفق نمی شوند و یا اگر ترک کنند، ترک کوتاه مدت خواهد بود و دوباره مصرف سیگار را شروع خواهند کرد.

  1. عدم اطلاعات کافی از فرایند ترک سیگار

یکی دیگر از موانع ترک سیگار، عدم اطلاعات از ماهیت و عملکرد سیگار می باشد.

از مهم ترین عوارض سیگار می توان به اعتیاد جسمی و روانی اشاره نمود، این امر باعث می شود فرد دچار اضطراب ها و باورهای نادرستی شود، شرایط نیز به مرور برای این افراد سخت تر می شود و خیال می کنند دیگر در مهمونی ها، دورهمی ها، غذا خوردن در جمع و گفتگو کردن با دوستان و غیره لذت نخواهند برد.

این امر اضطراب فرد را افزایش می دهد و منجر می شود فرد دوباره به مصرف سیگار تمایل داشته باشد و آن را استفاده نماید.

  1. موانع ترک سیگار، وابستگی بدن به نیکوتین

برخی از افراد به دلیل این که بدن شان به نیکوتین سیگار وابسته شده است نمی توانند برای ترک اقدامی انجام دهند. افرادی که سیگار می کشند بدنشان به نیکوتین وابسته است و وابستگی بدن و مغز انسان به نیکوتین منجر به مصرف دوباره سیگار می شود.

اگر افرادی که به سیگار وابسته هستند، برای یک مدت که سیگار نکشند بدنشان علائم ترک را از خود نشان می دهد و فرد دچار اضطراب می شود.

بعد از ترک سیگار ممکن است فرد دچار افسردگی شود که امری بسیار شایع می باشد. در این شرایط فرد به خاطر دوری از اضطراب و تحریک پذیری و پریشانی دوباره به سمت مصرف سیگار تمایل نشان داده و مصرف آن را آغاز می کند.

در بعضی از مواقع برای مقابله با وابستگی جسمی و روانی سیگار از روش های دیگری مانند سیگار الکترونیکی استفاده می کنند تا فرد راحت تر سیگار را کنار بگذارد.

  1. عدم برنامه ریزی در ترک سیگار

بسیاری از افراد بارها تصمیم به ترک سیگار گرفته اند اما ترک موفقیت آمیزی نداشته اند و چند روز به طور موقت سیگار را قطع کرده اند و دوباره مصرف آن را شروع کرده اند. یکی از موانعی که افراد با آن رو به رو می شود عدم برنامه ریزی صحیح برای انجام این کار می باشد.

البته توجه داشته باشید که ترک سیگار بسیار سخت است و یکی از سخت ترین فرایند ترک در میان مواد دخانی می باشد.

عوامل بسیاری برای سیگار کشیدن و گرایش به مصرف وجود دارد. این تغییرات کاملا نامحسوس و تنفننی آغاز می شود و به مرور زمان فرد به آن وابسته شده و به یک معضل جدی و خطرناک برای او تبدیل می شود که سلامتی او را به خطر می اندازد.

در این حالت باید برای این که ترک موفقیت آمیزی داشته باشید به صورت صحیح و درستی برای ترک برنامه ریزی کرده و خودسرانه عمل نکنید. حتما از یک روانشناس و متخصص با تجربه در زمینه وابستگی به سیگار راهنمایی بخواهید تا ترک موفقیت آمیزی داشته باشید.

  1. موانع ترک سیگار، انگیزه ناکافی

در تمام کشورهای جهان از جمله کشور ما، سیگار به راحتی در دسترس می باشد و افراد در لحظه از شبانه روز می توانند با مراجعه به فروشگاه و مغازه سیگار مورد نظرشان را تهیه نمایند. اما توجه داشته باشید مرحله ای که در ترک سیگار اهمیت دارد مراقبت بعد از ترک می باشد.

فرد زمانی که تصمیم به ترک می گیرد باید بداند که بعد از ترک سیگار چه کاری باید انجام دهد و چگونه مراقبت نمایند که ترک راحت تری داشته باشد.

همچنین در هنگام ترک باید انگیزه قوی و محکمی برای ترک داشته باشد و بر روی تصمیم خود مصمم بوده و برای رسیدن به ترک موفقیت آمیز تلاش نماید.

در صورتی که در مورد ترک سیگار دو دل بوده و انگیزه کافی نداشته باشد شرایط برای او سخت و دشوار خواهد شد، در این حالت باید از روانشناس و متخصص کمک بگیرد تا با راهکارهای ارائه شده ترک موفقیت آمیزتری داشته باشد.

  1. موانع ترک سیگار، نداشتن برنامه های جایگزین بعد از ترک سیگار

بسیاری از افرادی که سیگار می کشند به طور معمول عادت دارند بعد از هر فعالیتی سیگار بکشند و بیشتر این را از روی عادت انجام می دهند به همین دلیل زمانی که تصمیم به ترک سیگار می گیرند هیچ برنامه ی جایگزینی برای آن ندارند و همین مسئله، ترک را سخت تر می کند.

بعد از این که فرد سیگار را ترک کرد، بدنش پاکسازی می شود و انرژی بسیاری در بدنش ذخیره می کند.

در بسیاری از مواقع افراد برای رهایی از احساسات ناخوشایند و رها شدن از فشار روانی در موقعیت های مختلف تمایل به سیگار کشیدن دارند، همین حس غلط مانع می شود تا از این ماده مضر رهایی یابند.

زمانی که فرد در شرایط ناخوشایند گرفتار می شود باید از جایگزین مناسبی برای سیگار استفاده نمایند و می تواند فعالیت ها و اقدامات مثبتی مانند ورزش کردن، کارهای تفریحی و غیره انجام دهد.

در صورتی که برنامه ای برای جایگزین سیگار نداشته باشد دچار بی حوصلگی و خستگی می شود و ممکن است دوباره به سمت سیگار کشیده شده و مصرف آن را آغاز نماید.

سخن آخر

بر اساس مطالب بیان شده، ترک سیگار یک فرآیند بسیار پیچیده و تخصصی می باشد، در حقیقت یکی از سخت ترین فرآیند ترک دخانیات و مواد مخدر، ترک سیگار است.

زیرا افراد به آن وابستگی زیادی دارند و به راحتی در دسترس همه عموم قرار می گیرد، به همین دلیل افرادی که به صورت خودسرانه تصمیم به ترک می گیرند به شکست رو به رو می شوند.

از این رو باید از متخصص و روانشناس کمک گرفت تا با برنامه ریزی صحیح برای فرد، شخص ترک موفقیت آمیزی داشته باشد.

یکی از معضلات پیش روی جوانان باید و نبایدهای ازدواج با فرد سیگاری می باشد که قبل از ازدواج باید از مشاوره روانشناسی کمک بگیرید تا بتوانید تصمیم درستی را بگیرید.

منبع : موانع ترک سیگار

عادت در روانشناسی چه معنی دارد؟ آیا ترک عادت موجب مرض است؟

عادت به کاهش پاسخ به یک محرک پس از تکرار مکرر گویند. یا همانطور که انجمن روانشناسی آن را تعریف می کند، عادت کردن شامل “عادت کردن به یک موقعیت یا محرک” است و در نتیجه اثربخشی آن کاهش می یابد.

به عنوان مثال، یک صدای جدید در محیط شما، مانند آهنگ زنگ جدید، ممکن است در ابتدا توجه شما را به خود جلب کند یا حتی حواس شما را پرت کند. به مرور زمان که به این صدا عادت می کنید کمتر به آن توجه می کنید و پاسخ شما کم می شود. این پاسخ کاهش یافته عادت کردن است.

نمونه های عادت

برای درک چگونگی کارکرد عادت‌سازی، نگاه کردن به چند مثال مختلف می‌تواند مفید باشد. این پدیده در بسیاری از زمینه های مختلف از یادگیری تا ادراک نقش دارد.

یادگیری

عادت کردن یکی از ساده ترین و رایج ترین شکل های یادگیری است. این به افراد اجازه می دهد تا محرک های غیر ضروری را تنظیم کنند و روی چیزهایی تمرکز کنند که واقعاً نیاز به توجه دارند.

به عنوان مثال، تصور کنید که در حال مطالعه با تلویزیون در حال پخش در پس زمینه هستید. تلویزیون ممکن است در ابتدا حواس‌تان را پرت کند، اما عادت کردن به شما این امکان را می‌دهد تا در نهایت سر و صدا را کاهش دهید و روی چیزی که می‌خواهید یاد بگیرید تمرکز کنید.

در حین یادگیری چیزی است که به طور منظم در زندگی روزمره شما اتفاق می افتد، اما احتمالا تا حد زیادی از آن بی اطلاع هستید.

ادراک

تصور کنید که در حیاط خانه خود هستید که صدای کوبیدن بلندی را از حیاط همسایه خود می شنوید. صدای غیرمعمول بلافاصله توجه شما را به خود جلب می کند و شما تعجب می کنید که چه چیزی در حال وقوع است یا چه چیزی ممکن است باعث ایجاد صدا شود.

طی چند روز آینده، صدای کوبیدن با سرعتی منظم و ثابت ادامه می یابد. در نهایت، شما فقط نویز را تنظیم می کنید. این نمونه ای از عادت در ادراک است.

این تنها صدا نیست که ما را به عادت کردن ترغیب می کند. حواس دیگر نیز می توانند تحت تأثیر عادت قرار گیرند.

مثال دیگر این است که صبح قبل از رفتن به محل کار روی مقداری عطر بپاشید. پس از مدت کوتاهی، دیگر متوجه بوی عطر خود نمی‌شوید ، اما اطرافیان شما ممکن است بوی عطر را حتی بعد از اینکه از آن بی‌اطلاعید، متوجه شوند.

آیا می توانید به درد عادت کنید؟ تحقیقات نشان می دهد که شما می توانید، همچنین نشان می دهد که این عادت ممکن است بیشتر مبتنی بر مغز باشد تا حساسیت زدایی واقعی به خود احساس درد.

روان درمانی

همچنین رویکردهای روان درمانی وجود دارد که بر عادت کردن تکیه دارند. برای مثال، در درمان فوبیا ، عادت دادن افراد به منبع ترس یکی از راه‌های کمک به آنها برای غلبه بر فوبیا است. در مواجهه درمانی، افراد به تدریج در معرض چیزهایی قرار می گیرند که از آنها می ترسند.

عادت در مواجهه درمانی

مواجهه درمانی از عادت کردن برای کمک به افراد برای غلبه بر ترس های خود استفاده می کند. نمونه ای از این نوع درمان در غلبه بر فوبیا تاریکی شامل موارد زیر باشد:

  • در ابتدا، فرد ممکن است به سادگی تصور کند که در یک اتاق تاریک است.
  • هنگامی که آنها به این تجربه عادت کردند، خود را در معرض تقریب‌های فزاینده‌ای نزدیک‌تر به منبع واقعی اضطراب خود قرار می‌دهند، مانند ایستادن درست در داخل در یک اتاق تاریک، تا زمانی که در نهایت با خود ترس (ایستادن کامل در داخل) روبرو شوند. یک اتاق تاریک).
  • در نهایت، فرد به محرک (تاریکی کامل) عادت می کند تا دیگر پاسخ ترس را تجربه نکند.

عوامل موثر بر عادت

همیشه به یک شکل اتفاق نمی افتد و تعدادی از عوامل وجود دارند که می توانند بر سرعت عادت کردن شما به یک محرک تأثیر بگذارند. برخی از عوامل موثر بر عادت عبارتند از:

  • تغییر : تغییر شدت یا مدت تحریک ممکن است منجر به عود پاسخ اولیه شود. بنابراین اگر صدای کوبیدن در طول زمان بلندتر شد یا ریتم آن تغییر کرد، احتمالاً دوباره متوجه آن خواهید شد.
  • مدت : اگر محرک عادت برای مدت زمان کافی قبل از معرفی مجدد ناگهانی ارائه نشود، پاسخ یک بار دیگر با قدرت کامل ظاهر می شود. بنابراین، اگر صدای کوبیدن بلند همسایه پر سر و صدا متوقف شود و شروع شود، کمتر به آن عادت خواهید کرد.
  • فراوانی : هر چه یک محرک بیشتر ارائه شود، عادت کردن سریع‌تر اتفاق می‌افتد. اگر هر روز همان عطر را می‌زنید، به احتمال زیاد زودتر متوجه آن نمی‌شوید.
  • شدت : محرک های بسیار شدید منجر به عادت کردن آهسته تر می شود. در برخی موارد، مانند صداهای کر کننده مانند زنگ اتومبیل یا آژیر، عادت کردن هرگز اتفاق نمی افتد (مثلاً اگر افراد پس از چند دقیقه دیگر متوجه آن نشوند، هشدار اتومبیل به عنوان یک هشدار بسیار مؤثر نخواهد بود).

نظریه های عادت گرایی

عادت کردن نمونه ای از یادگیری غیر تداعی است . یعنی هیچ پاداش یا تنبیهی در ارتباط با محرک وجود ندارد. شما در نتیجه صدای کوبیدن آن همسایه درد یا لذت را تجربه نمی کنید.

پس چرا عادت کردن را تجربه می کنیم؟ چند نظریه روان‌شناختی مختلف وجود دارد که به دنبال توضیح علت ایجاد عادت هستند:

  • تئوری مقایسه‌ای عادت‌سازی نشان می‌دهد که مغز ما مدلی از محرک مورد انتظار ایجاد می‌کند. با ادامه ارائه، محرک با مدل مقایسه می شود و اگر مطابقت داشته باشد، پاسخ مهار می شود.
  • نظریه عادت‌سازی دو عاملی نشان می‌دهد که فرآیندهای عصبی اساسی وجود دارد که پاسخگویی به محرک‌های مختلف را تنظیم می‌کند. بنابراین مغز ما به جای ما تصمیم می گیرد که نیازی به نگرانی در مورد صدای کوبیدن نداشته باشیم زیرا چیزهای فشار بیشتری داریم که می توانیم توجه خود را روی آن متمرکز کنیم.

عادت در روابط

عادت گرایی مفهومی است که اغلب در مورد پدیده های ادراکی به کار می رود. اما همچنین می تواند تعدادی برنامه کاربردی مختلف در دنیای واقعی داشته باشد. این می تواند شامل روابط اجتماعی باشد . عادت کردن می تواند روابط شما را به طرق مختلفی تحت تاثیر قرار دهد:

  • ما به خوبی ها و بدی ها عادت می کنیم: همانطور که افراد را بهتر می شناسیم، طبیعی است که به هر چیز کوچک توجه نکنیم و به طور فزاینده ای به ویژگی های خوب و بد آنها عادت کنیم.
  • ما برخی چیزها را نادیده می گیریم (و توسط برخی دیگر عصبانی می شویم) : ممکن است به عادت هایی عادت کنید که در ابتدا آنها را آزاردهنده می دانستید، یا حتی به طور فزاینده ای از چیزهایی که در ابتدا نادیده گرفته اید، آزرده شوید.
  • تازگی توجه را در ابتدا افزایش می دهد : در مراحل ابتدایی هر رابطه، افراد تمایل دارند با آمادگی بیشتری پاسخ دهند. هر احساسی هیجان انگیز است زیرا جدید و ناآشنا است.
  • تازگی در نهایت از بین می رود : متأسفانه، این حالتی نیست که بتواند برای همیشه ادامه یابد. در نهایت، عادت شروع می شود و مردم دیگر متوجه هر چیز کوچکی نمی شوند.

در حالی که عادت کردن می تواند منجر به از بین رفتن هیجان یک رابطه جدید در طول زمان شود، این لزوما چیز بدی نیست. اشتیاق اولیه که نشانه شروع یک رابطه است، معمولاً جای خود را به چیزی عمیق تر و پایدارتر می دهد – عشقی عمیق تر و معنادارتر که علاوه بر اشتیاق، با دوستی، حمایت و احترام مشخص می شود.

زمانی که عادت می تواند به یک رابطه آسیب برساند

با این حال، عادت در روابط زمانی می تواند مشکل ساز شود که منجر به بدیهی گرفتن طرف مقابل شود. روابط طولانی مدت اغلب می تواند قربانی این موضوع شود.

با گذشت زمان، ممکن است احساس کنید که شریک زندگی شما قدردان چیزهایی نیست که شما در رابطه با آنها سهیم هستید. یا شاید این شریک زندگی شما باشد که احساس می کند نادیده گرفته شده است.

چگونه بر عادت در روابط غلبه کنیم

چه کاری می توانید انجام دهید تا برخی از جرقه های اولیه را به رابطه خود بازگردانید و عادت را معکوس کنید؟

  • روی نکات مثبت تمرکز کنید . برای فکر کردن به چیزهایی که در مورد همسرتان دوست دارید، وقت بگذارید. چه ویژگی هایی را در این شخص بیشتر تحسین می کنید؟ اولین بار چه چیزهایی شما را جذب کرد؟
  • قدردانی را تمرین کنید. همانطور که زمان بیشتری را در کنار شریک زندگی خود می گذرانید، تمرکز روی چیزهایی که در مورد آنها برای شما آزاردهنده است بسیار آسان است. اگر فقط بر روی این ویژگی ها تمرکز کنید، راضی ماندن و متصل ماندن می تواند بسیار دشوار باشد. در عوض، شکرگزاری را برای نعمت هایی که به زندگی شما می آورند تمرین کنید.
  • احساسات شروع رابطه خود را به یاد بیاورید . به چیزهایی فکر کنید که برای اولین بار در مورد شریک زندگی خود متوجه آنها شده اید و دوست داشته اید. کارهایی را در نظر بگیرید که به عنوان یک زوج از انجام آنها لذت می برید. وقت گذاشتن برای توجه به آن ویژگی ها و معرفی مجدد آن فعالیت ها راه خوبی برای برقراری ارتباط مجدد است.
  • چیز جدیدی را امتحان کنید . روال ها و عادات می توانند مفید باشند، اما همچنین می توانند احساس خفگی کنند. به دنبال راه هایی برای تغییر اوضاع و افزودن تازگی به رابطه خود باشید. به عنوان یک زوج فعالیت های جدید را امتحان کنید و با هم چیزها را کشف کنید. این می تواند یک راه جالب برای ایجاد یک ارتباط قوی و همچنین وسیله ای برای دیدن شریک زندگی خود در یک نور جدید باشد.

ترک عادت موجب مرض است؟

عادت کردن به جای غرق شدن در همه چیزهایی که توجه ما را جلب می کند، به ما این امکان را می دهد که کمتر به عناصر خاصی توجه کنیم تا بتوانیم بهتر روی دیگران تمرکز کنیم. عادت بخشی طبیعی و عادی از تجربه ما از جهان است. این به ما امکان می دهد در محیط هایی که اغلب مملو از تجربیات و اطلاعات حسی هستیم، کار کنیم.

در عین حال، عادت کردن می تواند در روابط شخصی ما مشکل ساز باشد. یافتن راه‌هایی برای معکوس کردن عادت با افرادی که به آنها اهمیت می‌دهیم می‌تواند به ایجاد روابطی کمک کند که عشق و شادی را برای ما به ارمغان بیاورد.

منبع : عادت در روانشناسی چه معنی دارد؟ آیا ترک عادت موجب مرض است؟

انواع خصوصیات و ویژگی های شخصیتی

صفات شخصیتی و انواع خصوصیات و ویژگی های شخصیتی

بارز ترین و اساسی ترین صفات و ویژگی های شخصیتی افراد چه ویژگی هایی هستند؟ اگر بخواهید صفات شخصیتی اصلی انسان را بیان کنید، کدام را انتخاب می کنید؟ نتیجه بررسی روانشناسان در تعیین صفات شخصیتی بیش از هزاران صفات شخصیتی می باشد.

به عنوان مثال آلپورت یکی از نظریه پردازان علم روانشناسی در این خصوص پژوهش های بسیاری داشته و حدود چهارهزار صفت شخصیتی را بیان کرده است.

در این مقاله با بررسی به نظرات دانشمندان و نظریه پردازان به صفت های مهم شخصیتی می پردازیم، تا انتها این مقاله را مورد مطالعه قرار دهید، زیرا مطالب آن می تواند جالب و مفید باشد.

تلاش ها برای تعیین صفات شخصیتی مهم در انسان

بر اساس نظریه های مطرح روانشناسی شخصیت انسان از چند صفت اصلی تشکیل شده است مانند: برون گرایی یا درونگرایی، پرخاشگری یا آرامش، مهربانی و پر انرژی بودن یا انرژی کافی را نداشتن.

اما صفات اصلی شخصیت انسان چه مواردی هستند؟ در این خصوص دانشمندان به تحقیق و پژوهش زیادی پرداخته اند تا در مورد صفات زیربنایی شخصیت انسان اطلاعاتی را به دست آورده اند، در ادامه این مقاله مهم ترین  نظرات دانشمندان را مورد بررسی قرار می دهیم.

نظریه آلپورت با عنوان هزاران صفت رفتاری در وجود انسان

گوردن آلپورت اولین روانشناسی بود که به بررسی و طبقه بندی صفات شخصیتی پرداخت. او در پژوهش های خود به لیستی از صفت های شخصیتی رسید که تعداد آن حدود چهار هزار صفت می باشد. او این صفات را در سه دسته تقسیم بندی کرد که شامل صفات اولیه، مرکزی و ثانویه می شود.

  • صفات اولیه: صفات غالبی هستند که در بسیاری از بخش ها و موقعیت های زندگی مشخص می شوند. و این صفات را می توان در شرایط و موقعیت مختلف زندگی یافت.
  • صفات مرکزی: بسیاری از نظریه های صفات شخصیت بر روی این صفات متمرکز شده اند زیرا این صفات ساختارهای اصلی شخصیت محسوب می شوند و تقریبا در زندگی ثابت و پایدار هستند و به ندرت تغییر می یابند. به همین دلیل صفات مرکزی به عنوان صفات اصلی شخصیت شناخته می شوند.
  • صفات ثانویه: این صفات در موقعیت های خاصی ایجاد می شوند و ممکن است پایدار نباشند.

نظریه کتل با عنوان ۱۶ صفت شخصیتی

روانشناس دیگری به نام ریموند کتل بعد از آلپورت نظریه ای در مورد صفات شخصیتی بیان کرد او لیست بلند بالای آلپورت را به ۱۶ صفت اصلی تقلیل داد. او معتقد بود که این ۱۶ صفت همان چیزی است که بر روی رفتارهایی که به عنوان شخصیت کلی فرد در نظر گرفته می شود موثر است. لیستی او از چند بعد تشکیل شده است که عبارت اند از:

  • دلهره
  • ثبات عاطفی
  • انعطاف پذیری نسبت به تغییر
  • اعتماد به نفس
  • حساسیت

کتل برای هر کدام از ابعاد بیان شده صفاتی را در نظر گرفت، بر اساس نظریه او هر بعد به صورت یک طیف پیوسته می باشد و هر فرد می تواند جایگاه خاصی در آن ها داشته باشد.

نظریه آیزنک با عنوان ۳ صفت شخصیتی

روانشناس هاینس آیزنک، فهرست صفات شخصیتی را بسیار کاهش داد و زیر بنای شخصیت را ۳ صفت اصلی مطرح کرد، او معتقد بود که برخی از صفات کتل مشابه یکدیگر می باشند و آن ها را یه صفت در نظر گرفت.

او در ابتدا دو عامل اصلی برای صفات شخصیتی بیان کرد که شامل درون گرایی – برون گرایی و ثبات هیجانی – بی ثباتی هیجانی می باشد. اما بعد ها صفات دیگری به عنوان روان رنجور خویی را به آن ها اضافه نمود. منظور از روان رنجور خویی، میزان تمایل فرد به سمت اختلالات روانی می باشد.

رویکرد معاصر در مورد صفات شخصیتی

امروزه یکی از محبوب ترین نظریه های صفات شخصیتی می توان به نظریه ۵ بعدی مک گری و کاستا اشاره نمود.

بر اساس این نظریه شخصیت انسان از ۵ بعد اصلی و اساسی تشکیل شده است و هر یک از ابعاد را به صورت یک طیف در نظر گرفته می شود بنابراین افراد می توانند در جایگاه های متفاوتی بر اساس این ابعاد قرار گیرند. این پنج بعد شامل موارد زیر می باشد:

  • برون گرایی
  • موافقت پذیری
  • وظیفه شناسی
  • روان رنجور خویی
  • انعطاف پذیری نسبت به تجربیات جدید

منبع : صفات شخصیتی | انواع خصوصیات و ویژگی های شخصیتی

اختلال شخصیت مرزی (BPD)

در اختلال شخصی مرزی همه چیز ناپایدار به نظر می رسد: روابط، خلق و خو، تفکر، رفتار و حتی هویت شما. اما امیدی وجود دارد و آشنایی با علائم، درمان و بهبودی می تواند به شما کمک کند.

اختلال شخصیت مرزی (BPD) چیست؟

اگر به اختلال شخصیت مرزی (BPD) مبتلا هستید، احتمالاً احساس می‌کنید که در یک ترن هوایی هستیدنه تنها بخاطر احساس ناپایدارتان  بلکه به دلیل احساس متزلزل بودن. تصور شما از خود، اهداف و حتی کارهای مورد علاقه و ناپسند ممکن است به گونه ای تغییر کند که گیج کننده و نامشخص باشد.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) به شدت حساس هستند. برخی این اختلال را مانند داشتن اختلال عصبی آشکار توصیف می کنند.

در این اختلال چیزهای کوچک می توانند واکنش های شدیدی را ایجاد کنند و هنگامی که ناراحت می شوید، در آرام شدن با مشکل مواجه می شوید. درک اینکه چگونه این نوسانات عاطفی و ناتوانی در تسکین خود منجر به آشفتگی در روابط و رفتارهای تکانشی می شود، آسان است.

وقتی در گیرودار احساسات شدید هستید، نمی توانید درست فکر کنید یا تمرکز کنید، ممکن است چیزهای آزاردهنده ای بگویید یا به شیوه های خطرناک یا نامناسب رفتار کنید که بعدا در مورد آن  احساس گناه یا شرمندگی کنید.

این امر یک چرخه دردناک است که فرار از آن غیرممکن به نظر می رسد. اما اینطور نیست. درمان های موثر اختلال شخصیت مرزی و مهارت های مقابله ای وجود دارد که می تواند به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید و دوباره کنترل افکار، احساسات و اعمال خود را در دست بگیرید.

اختلال شخصیت مرزی قابل درمان است

در گذشته، بسیاری از متخصصان سلامت روان درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) را دشوار می‌دانستند، بنابراین به این نتیجه رسیدند که راه های کمی وجود دارد. اما اکنون می دانیم که BPD قابل درمان است. درمان اختلال شخصیت مرزی نیاز به یک رویکرد تخصصی دارد.

شکستن الگوهای ناکارآمد تفکر، احساس و رفتار که باعث ناراحتی شما می شود و تغییر عادات مادام العمر کار آسانی نیست.

تأمل و سپس اقدام به روش‌های جدید در ابتدا غیرطبیعی و ناراحت‌کننده خواهد بود. اما با گذشت زمان عادات جدیدی ایجاد خواهید کرد که به شما کمک می کند تعادل عاطفی خود را حفظ و کنترل کنید.

تست اختلال شخصیت مرزی رایگان

آیا با عبارات زیر در مورد شما درست می باشد؟

  • من اغلب احساس “خلا” می کنم.
  • احساسات من خیلی سریع تغییر می کند و اغلب غم، عصبانیت و اضطراب شدید را تجربه می کنم.
  • من دائماً می ترسم افرادی که به آن ها اهمیت می دهم مرا رها یا ترک کنند.
  • من روابط عاشقانه ام را شدید، اما بی ثبات توصیف می کنم.
  • احساس من نسبت به افراد زندگی ام می تواند از لحظه ای به لحظه دیگر به طرز چشمگیری تغییر کند و من دلیل آن را نمی فهمم.
  • من اغلب کارهایی را انجام می‌دهم که می‌دانم خطرناک یا ناسالم هستند، مانند رانندگی بی‌احتیاطی، رابطه جنسی ناایمن، نوشیدن زیاد الکل، استفاده از مواد مخدر یا ولخرجی کردن.
  • من سعی کرده ام به خودم صدمه بزنم و رفتارهای خودآزاری مانند بریدن یا تهدید به خودکشی داشته ام.
  • وقتی در یک رابطه احساس ناامنی می کنم، تمایل دارم برای نزدیک نگه داشتن طرف مقابل، او را سرزنش کنم یا حرکات تکانشی انجام دهم.

اگر با چند مورد از جملات بالا در مورد شما صدق می کند، ممکن است از اختلال شخصیت مرزی رنج ببرید. البته، برای تشخیص رسمی به یک متخصص سلامت روان نیاز دارید، زیرا اختلال شخصیت مرزی می تواند به راحتی با سایر مسائل اشتباه گرفته شود.

اما حتی بدون تشخیص، ممکن است نکات خودیاری در این مقاله برای آرام کردن طوفان عاطفی درونی و یادگیری کنترل تکانه‌های آسیب‌رسان مفید باشد.

علائم و نشانه ها

اختلال شخصیت مرزی (BPD) به شکل های مختلفی ظاهر می شود، اما برای تشخیص، متخصصان سلامت روان علائم را به ۹ دسته اصلی دسته بندی می کنند. برای تشخیص اختلال شخصیت مرزی، باید حداقل پنج مورد از این علائم را نشان دهید. علاوه بر این، علائم باید طولانی مدت باشد (معمولاً در نوجوانی شروع می شود) و بر بسیاری از بخش های زندگی شما تأثیر می گذارد.

۱۶ نشانه اختلال شخصیت مرزی

  1. ترس از رها شدن افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب از رها شدن یا تنها ماندن وحشت دارند. حتی چیزی بی ضرر مانند دیر رسیدن یکی از عزیزان به خانه یا مسافرت آخر هفته ممکن است باعث ترس شدید آن ها شود. این می تواند باعث تلاش های دیوانه وار برای نزدیک نگه داشتن طرف مقابل شود. ممکن است با التماس، دعوا و رفتارهای فیزیکی شخص را کنار خود نگه دارد اما متأسفانه این رفتار تأثیر معکوس دارد.
  2. روابط ناپایدار افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تمایل به داشتن روابطی شدید و کوتاه مدت دارند. ممکن است به سرعت عاشق شوند، اما به سرعت ناامید می شوند. روابط آن ها وحشتناک به نظر می رسد. دوستان یا اعضای خانواده آن ها ممکن است احساس کنند که در نتیجه نوسانات اخلاقی  آن ها دچار ضربه عاطفی می شوند.
  3. نامشخص یا تغییر تصویر از خود.  احساس این افراد به طور معمول ناپایدار است. گاهی اوقات ممکن است نسبت به خودشان احساس خوبی داشته باشند، اما گاهی از خود متنفر هستند یا حتی خود را شیطان می بینند. احتمالاً تصور روشنی از اینکه چه کسی هستند یا در زندگی چه می خواهند ندارند. در نتیجه، ممکن است مرتباً شغل، دوستان، معشوق، مذهب، ارزش‌ها، اهداف یا حتی هویت جنسی را تغییر دهند.
  4. رفتارهای تکانشی و خود ویرانگر. ممکن است در فعالبت های ناسالم شرکت کنند، به خصوص زمانی که ناراحت هستند. ممکن است به طور ناگهانی پولی را خرج کنند که توانایی پرداخت آن را ندارند، پرخوری کنند، با بی احتیاطی رانندگی کنند، از مغازه دزدی کنند، درگیر رابطه جنسی پرخطر شوند یا در مصرف مواد مخدر یا الکل زیاده روی کنند. این رفتارهای مخاطره آمیز ممکن است به آن ها کمک کند در لحظه احساس بهتری داشته باشند، اما در درازمدت به آن ها و اطرافیان شان آسیب می رسانند.
  5. خودآزاری. رفتار خودکشی و خودآزاری عمدی در افراد مبتلا به BPD رایج است. رفتار خودکشی شامل فکر کردن به خودکشی، انجام حرکات و تهدید به خودکشی یا در واقع اقدام به خودکشی است. خودآزاری شامل تمام تلاش های فرد برای صدمه زدن به خود بدون قصد خودکشی است. اشکال متداول خودآزاری شامل بریدن بدن و سوزاندن است.
  6. نوسانات عاطفی شدید احساسات و خلق و خوی ناپایدار در اختلال شخصیت مرزی رایج است. ممکن است یک لحظه احساس شادی کنید و لحظه ای دیگر ناامید باشید. چیزهای کوچکی که دیگران از آن ها دوری می‌کنند، می‌تواند شما را به سمت بحران عاطفی سوق دهند. نوسانات خلقی شدید هستند، اما نسبتاً سریع از بین می روند (برخلاف نوسانات عاطفی افسردگی یا اختلال دوقطبی)، معمولاً فقط چند دقیقه یا چند ساعت طول می‌کشند.
  7. احساس پوچی مزمن افراد مبتلا به BPD اغلب در مورد احساس پوچی صحبت می کنند، گویی یک سوراخ یا یک فضای خالی در داخل آن ها وجود دارد. در نهایت، ممکن است احساس کنند که «هیچ» یا «هیچکس» نیستید. این احساس ناراحت کننده است، بنابراین ممکن است سعی کنند جای خالی را با چیزهایی مانند مواد مخدر، غذا یا رابطه جنسی پر کنند. اما هیچ چیز واقعاً رضایت بخش نیست.
  8. خشم انفجاری اگر اختلال شخصیت مرزی دارید، ممکن است با عصبانیت شدید و خلق و خوی انفجاری دست و پنجه نرم کنید. همچنین ممکن است پس از عصبانی شدن در کنترل خود دچار مشکل شوید. توجه به این نکته مهم است که عصبانیت همیشه به سمت بیرون نمی باشد بلکه ممکن است زمان زیادی را صرف احساس عصبانیت از خود کنید.
  9. احساس مشکوک بودن یا عدم ارتباط با واقعیت. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب با پارانویا یا افکار مشکوک در مورد انگیزه های دیگران دست و پنجه نرم می کنند. هنگامی که تحت استرس هستند، حتی ممکن است ارتباط خود را با واقعیت از دست بدهند.
  10. ترس شدید از رها شدن، حتی اقدامات شدیدی برای جلوگیری از جدایی یا طرد انجام م یدهند.
  11. تغییرات سریع در هویت و تصویر از خود که شامل تغییر اهداف و ارزش‌ها می باشد.
  12. دوره های پارانویای مرتبط با استرس و از دست دادن ارتباط با واقعیت که از چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشد.
  13. رفتارهای مخاطره آمیز، مانند قمار، رانندگی بی احتیاطی، رابطه جنسی ناایمن، ولگردی، پرخوری یا سوء مصرف مواد، یا خراب کردن موفقیت با ترک ناگهانی یک شغل خوب یا پایان دادن به رابطه مثبت.
  14. تهدید به خودکشی یا آسیب رساندن به خود، اغلب در پاسخ به ترس از جدایی یا طرد شدن
  15. نوسانات خلقی شدید از چند ساعت تا چند روز طول می کشد، که می تواند شامل شادی شدید، تحریک پذیری، شرم یا اضطراب باشد.

اختلالات رایج همزمان

اختلال شخصیت مرزی به ندرت به تنهایی تشخیص داده می شود. اختلالات مشترک رایج عبارتند از:

  • افسردگی یا اختلال دوقطبی
  • سوء مصرف مواد
  • اختلالات اشتها
  • اختلالات اضطرابی

هنگامی که اختلال شخصیت مرزی با موفقیت درمان می شود، سایر اختلالات نیز اغلب بهبود می یابند. اما عکس آن همیشه صادق نیست. برای مثال، ممکن است علائم افسردگی را با موفقیت درمان کنید و همچنان با اختلال شخصیت مرزی دست و پنجه نرم کنید.

دلایل ابتلا به اختلال شخصیت مرزی

اکثر متخصصان سلامت روان بر این باورند که اختلال شخصیت مرزی (BPD) توسط ترکیبی از عوامل بیولوژیکی ارثی یا درونی و عوامل محیطی بیرونی، مانند تجربیات آسیب‌زا در دوران کودکی ایجاد می‌شود.

تفاوت های مغزی

چیزهای پیچیده زیادی در مغز فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) اتفاق می افتد، و محققان هنوز در حال کشف معنای آن هستند. اما در اصل، اگر اختلال شخصیت مرزی دارید، مغز شما در حالت آماده باش قرار دارد. چیزها برای شما ترسناک تر و استرس زاتر از دیگران هستند. واکنش جنگ یا گریز شما به راحتی خاموش می شود و هنگامی که روشن می شود، منطق شما خاموش می شود و غرایز اولیه بقا را تحریک می کند که همیشه با شرایط موجود مناسب نیستند.

در این شرایط احساس می کنید هیچ کاری نمی توانید انجام دهید.اما حقیقت این است که شما می توانید مغز خود را تغییر دهید. هر بار که یک پاسخ مقابله ای جدید یا تکنیک تسکین دهنده را تمرین می کنید، مسیرهای عصبی جدیدی ایجاد می کنید. برخی از درمان‌ها، مانند مدیتیشن و ذهن آگاهی حتی می‌تواند باعث رشد مغز شما شوند. و هرچه بیشتر تمرین کنید، این مسیرها قوی تر و خودکارتر خواهند شد. پس تسلیم نشوید با گذشت زمان و فداکاری، می توانید طرز فکر، احساس و عمل خود را تغییر دهید.

اختلالات شخصیت

وقتی روانشناسان در مورد “شخصیت” صحبت می کنند، به الگوهای تفکر، احساس و رفتار اشاره می کنند که هر یک از ما را منحصر به فرد می کند. هیچ کس همیشه دقیقاً یکسان عمل نمی کند، اما ما تمایل داریم به روش های نسبتاً ثابتی با جهان تعامل داشته باشیم و درگیر باشیم. به همین دلیل است که مردم اغلب به عنوان «خجالتی»، «برون‌گرا»، «اجتماعی»، «مرتب» و غیره توصیف می‌شوند. این ها عناصر شخصیتی هستند.

از آنجایی که شخصیت به طور ذاتی با هویت مرتبط است، اصطلاح «اختلال شخصیت» ممکن است به شما این احساس را بدهد که اساساً مشکلی در شخصیت شما وجود دارد. اما اختلال شخصیت، قضاوت شخصیت نیست. در اصطلاح بالینی، “اختلال شخصیت” به این معنی است که الگوی ارتباط شما با جهان به طور قابل توجهی با هنجار های جامعه متفاوت است (به عبارت دیگر، شما به روشی عمل نمی کنید که اکثر مردم انتظار دارند).

این باعث ایجاد مشکلات مداوم برای شما در بسیاری از زمینه های زندگی مانند روابط، شغل، و احساسات در مورد خود و دیگران می شود. اما مهم تر از همه، این الگوها را می توان تغییر داد!

نکات خودیاری: ۳ کلید برای مقابله با BPD

  1. مشکلات شدید عاطفی را آرام کنید.
  2. یاد بگیرید که تکانشگری را کنترل کنید و پریشانی را تحمل کنید.
  3. مهارت های بین فردی خود را بهبود بخشید.

توصیه خودیاری ۱: طوفان عاطفی را آرام کنید

به‌عنوان فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، احتمالاً زمان زیادی را صرف مبارزه با انگیزه‌ها و احساسات خود کرده‌اید، بنابراین پذیرش احساسات می‌تواند کار سختی باشد و ذهن شما را درگیر کند. اما پذیرفتن احساساتتان به معنای تایید آن ها یا تسلیم شدن در برابر سختی نیست.

معنای این کار این است که از تلاش برای مبارزه، اجتناب، سرکوب یا انکار آنچه احساس می‌کنید دست بردارید. این که به خودتان اجازه دهید این احساسات را داشته باشید، می تواند قدرت را از آن ها بگیرد.

سعی کنید احساسات خود را بدون قضاوت یا انتقاد تجربه کنید. گذشته و آینده را رها کنید و تنها بر لحظه حال تمرکز کنید. تکنیک های ذهن آگاهی می تواند در این زمینه بسیار موثر باشد.

  • با مشاهده احساسات خود شروع کنید.
  • روی احساسات فیزیکی که با احساسات شما همراه هستند تمرکز کنید.
  • به خودتان بگویید که آنچه را که در حال حاضر احساس می کنید، می پذیرید.
  • به خودتان یادآوری کنید که فقط به این دلیل که چیزی را احساس می کنید به این معنی نیست که واقعیت دارد.

کاری انجام دهید که یک یا چند حواس شما را تحریک کند

درگیر کردن حس یکی از سریع ترین و ساده ترین راه ها برای تسکین خود است. شما باید آزمایش کنید تا بفهمید کدام روش برای شما بهتر عمل می کند. برای این کار به استراتژی های مختلفی نیاز خواهید داشت. آنچه ممکن است در هنگام عصبانیت یا آشفتگی به شما کمک کند با آنچه ممکن است در هنگام بی حسی یا افسردگی کمک کند بسیار متفاوت است. در اینجا چند ایده برای این کار وجود دارد:

لمس. اگر احساس کافی ندارید، سعی کنید آب سرد یا داغ (اما نه داغ) را روی دستان خود بمالید، یک تکه یخ نگه دارید؛ یا یک شی یا لبه مبلمان را تا جایی که می توانید محکم بگیرید. اگر احساس می کنید که نیاز به آرامش دارید، حمام یا دوش آب گرم بگیرید.

طعم. اگر احساس پوچی و بی حسی می کنید، سعی کنید نعناع یا آب نباتی با طعم قوی بمکید یا به آرامی چیزی با طعم قوی مانند چیپس نمک و سرکه بخورید. اگر می‌خواهید آرام شوید، چیزهای آرام‌بخش مانند چای داغ یا سوپ را امتحان کنید.

بو. شمع روشن کنید، گل ها را بو کنید، رایحه درمانی را امتحان کنید، عطر مورد علاقه خود را بزنید، یا چیزی در آشپزخانه بپزید که بوی خوبی داشته باشد. ممکن است متوجه شوید که به بوهای قوی مانند مرکبات، ادویه جات و بخور بهتر واکنش نشان می دهید.

منظره. روی تصویری تمرکز کنید که توجه شما را به خود جلب کند. این می تواند چیزی در محیط نزدیک شما (منظره ای عالی، گل آرایی زیبا، نقاشی یا عکس مورد علاقه) یا در تخیل شما باشد که تجسم می کنید.

صدا. برای آرام شدن، موسیقی آرام بخش را روشن کنید یا به صداهای آرامش بخش طبیعت مانند باد، پرندگان یا اقیانوس گوش دهید.

آسیب پذیری عاطفی خود را کاهش دهید

زمانی که در حال افسردگی و استرس هستید، به احتمال زیاد احساسات منفی را تجربه خواهید کرد. به همین دلیل بسیار مهم است که از سلامت جسمی و روحی خود مراقبت کنید.

برای مراقبت از خود موارد زیر را رعایت کنید:

  • خودداری از مصرف داروهای تغییر دهنده خلق و خو
  • رژیم غذایی متعادل و مغذی
  • خواب کافی و با کیفیت
  •  ورزش منظم
  • به حداقل رساندن استرس
  • تمرین تکنیک های تمدد اعصاب

نکته ۲: یاد بگیرید که تکانشگری را کنترل کنید و پریشانی را تحمل کنید

تکنیک‌های آرام‌بخشی که در بالا مورد بحث قرار گرفت زمانی که استرس از مسیر خود خارج می شود به شما کمک می کند.

اما وقتی احساس می کنید تحت تأثیر احساسات دشوار قرار می گیرید چه کار می کنید؟ اینجاست که تکانشگری اختلال شخصیت مرزی (BPD) به وجود می‌آید. در این لحظات شما آنقدر مستاصل می‌شوید که هر کاری انجام می‌دهید، از جمله کارهایی که می‌دانید نباید انجام دهید، مانند بی‌احتیاطی. رابطه جنسی، رانندگی خطرناک و نوشیدن الکل، حتی ممکن است احساس کنید که انتخابی بجز این رفتارها ندارید.

کنترل رفتارتان را به دست بگیرید

مهم است که بدانیم رفتارهای تکانشی در خدمت هدف هستند. آن ها مکانیسم هایی برای مقابله با پریشانی دارند و به شما احساس بهتری می دهند، اما هزینه های زیادی به همراه دارند.

بازیابی کنترل رفتارتان با یادگیری تحمل پریشانی شروع می شود. توانایی تحمل پریشانی به شما کمک می کند تا زمانی که میل به عمل دارید، مکث کنید. به جای رفتارهای خودتخریبی یاد خواهید گرفت که آن ها را کنار بگذارید.

برای درمانی مناسب و با هدف می توانید به مرکز مشاوره ستاره ایرانیان مراجعه کنید، در این مرکز یاد می گیرید که:

  • با احساسات خود در تماس باشید.
  • احساسات ناخوشایند یا تهدید کننده را مدیریت کنید.
  • حتی در موقعیت های ناراحت کننده آرام و متمرکز بمانید.

جلسات مشاوره به شما یاد می دهد که چگونه پریشانی را تحمل کنید. همچنین به شما می آموزد که چگونه احساسات خود را مدیریت کنید این به شما این امکان را می دهد که طیف کاملی از احساسات مثبت مانند شادی، آرامش و رضایت را تجربه کنید.

یک تمرین برای کمک به توقف اختلال و بازیابی کنترل

هنگامی که پاسخ جنگ یا گریز آغاز شد، به جای تمرکز بر افکار خود، بر آنچه در بدن خود احساس می کنید تمرکز کنید. تمرین زیر یک راه ساده و سریع برای ترمز کردن، آرام کردن و بازیابی کنترل است. با این تمرین تنها در چند دقیقه کوتاه می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.

یک مکان آرام پیدا کنید و در یک موقعیت راحت بنشینید.

روی آنچه در بدن خود تجربه می کنید تمرکز کنید . سطحی که روی آن نشسته اید و پاهای خود را روی زمین احساس کنید.

روی تنفس خود تمرکز کنید ، نفس های آهسته و عمیق بکشید. به آرامی نفس بکشید. برای شمارش تا سه ثانیه مکث کنید. سپس به آرامی نفس خود را بیرون دهید، یک بار دیگر برای شمارش مکث کنید. این کار را برای چند دقیقه ادامه دهید.

در مواقع اضطراری حواس خود را پرت کنید

اگر تلاش‌های شما برای آرام کردن مؤثر نبود و  تحت تأثیر امیال مخرب قرار گرفته‌اید، پرت کردن حواس‌تان ممکن است کمک کند. تنها چیزی که نیاز دارید چیزی است که تمرکز شما را به اندازه کافی جلب کند تا انگیزه منفی از بین برود.

هر چیزی که توجه شما را به خود جلب کند می تواند مؤثر باشد، اما حواس پرتی زمانی مؤثرتر است که آن فعالیت آرامش بخش نیز باشد. علاوه بر راهبردهای مبتنی بر حسی که قبلاً ذکر شد، در اینجا مواردی وجود دارد که ممکن است به شما کمک کند:

تلویزیون تماشا کنید چیزی را انتخاب کنید که مخالف احساس شماست، به طور مثال اگر غمگین هستید یک فیلم کمدی تماشا کنید، اگر عصبانی هستید چیزی آرامشبخش نگاه کنید.

کاری را انجام دهید که از آن لذت می برید و شما را مشغول می کند. این می تواند هر چیزی باشد: باغبانی، نقاشی، نواختن ساز، بافندگی، خواندن کتاب، بازی رایانه ای، یا انجام یک سودوکو یا پازل کلمات.

حواس خودتان را به کار بیاندازید. می‌توانید حواس خود را با کارهای روزمره پرت کنید: تمیز کردن خانه، انجام کارهای حیاط، خرید مواد غذایی، نظافت حیوان خانگی یا شستن لباس‌ها.

فعالیت. ورزش شدید راهی برای افزایش آدرنالین و تخلیه احساسات است. اگر احساس استرس می کنید، ممکن است بخواهید فعالیت های آرامش بخش تری مانند یوگا یا پیاده روی در اطراف محله خود را امتحان کنید.

به دوستت زنگ بزن صحبت کردن با فردی که به او اعتماد دارید می تواند راهی سریع و بسیار موثر برای پرت کردن حواس و احساس بهتر باشد.

نکته ۳: مهارت های بین فردی خود را بهبود بخشید

اگر اختلال شخصیت مرزی دارید، احتمالاً با حفظ روابط پایدار و رضایت بخش با همسر، همکاران و دوستان خود دچار مشکل شده اید. این به این دلیل است که در دیدن چیزها از دید دیگران مشکل دارید. تمایل دارید افکار و احساسات دیگران را اشتباه بخوانید، درک نادرستی از نحوه نگاه دیگران به خود داشته و از تاثیر رفتار خود غافل شوید.

اما نگران نباشید می توانید اقداماتی را برای بهبود روابط و مهارت های اجتماعی خود انجام دهید.

فرضیات را بررسی کنید

زمانی که استرس و منفی‌بافی شما را از مسیر خارج می‌کند، احساسات دیگران را نادرست قضاوت می کنید. اگر این کار را انجام می دهید به خاطر داشته باشید که شما غیب گو نیستید.

به جای عجله برای نتیجه گیری (معمولا منفی)، انگیزه های جایگزین را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، شریک زندگی شما در تماس تلفنی با شما بد حرف می زند و اکنون احساس ناامنی می کنید و می ترسید علاقه خود را نسبت به شما از دست داده باشد. قبل از اینکه به آن احساسات عمل کنید:

توقف به در نظر گرفتن احتمالات مختلف. شاید شریک زندگی شما در محل کار تحت فشار باشد، روز پر استرسی را سپری کند. شاید هنوز قهوه اش را نخورده است و موارد دیگر. توضیحات جایگزین زیادی برای رفتار او وجود دارد.

از شخص بخواهید که مقاصد خود را روشن کند. یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای بررسی مفروضات این است که از طرف مقابل بپرسید چه فکر یا احساسی دارد. دوباره بررسی کنید که منظور او از کلمات یا اعمالشان چیست. به جای پرسیدن به شیوه‌ای متهم‌آمیز، رویکرد ملایم‌تری را امتحان کنید: « ممکن است اشتباه کنم، اما به نظر می‌رسد…» یا « شاید من بیش از حد حساس هستم، اما این حس را دارم که… »

فرافکنی را متوقف کنید

آیا تمایل دارید که احساسات منفی خود را بپذیرید و آن ها را به دیگران منتقل کنید؟ آیا وقتی نسبت به خود احساس بدی دارید دیگران سرزنش می کنید؟ آیا نمی توانید بازخورد یا انتقاد سازنده را تحمل کنید؟ اگر اینطور است، ممکن است با فرافکنی مشکل داشته باشید.

برای مبارزه با فرافکنی، باید یاد بگیرید با احساسات بدنی خود هماهنگ شوید. به علائم استرس مانند ضربان قلب سریع، تنش عضلانی، تعریق، حالت تهوع یا سبکی سر توجه کنید. وقتی چنین احساسی دارید، احتمالاً حمله می‌کنید و چیزی می‌گویید که بعداً پشیمان می‌شوید. مکث کنید و چند نفس عمیق و آهسته بکشید. سپس سه سوال زیر را از خود بپرسید:

  1. از خودم ناراحتم؟
  2. آیا احساس شرمندگی یا ترس می کنم ؟
  3. آیا من نگران طرد شدن هستم؟

اگر پاسخ مثبت است، مکالمه را متوقف کنید. به طرف مقابل بگویید که احساس می کنید احساساتی هستید و می خواهید قبل از بحث بیشتر درباره چیزها کمی فکر کنید.

مسئولیت نقش خود را بر عهده بگیرید

در نهایت، مهم است که مسئولیت نقشی را که دارید بپذیرید. از خود بپرسید که اقدامات شما چگونه  به حل مشکلات کمک کند. حرف ها و رفتارهای شما چه احساسی به عزیزانتان می دهد؟ همانطور که تلاش می کنید خود را به جای دیگران بگذارید، حالت تدافعی خود را کاهش دهید. با این کار به مرور متوجه تفاوت در کیفیت روابط خود خواهید شد.

تشخیص و درمان

مهم است که به یاد داشته باشید که نمی توانید اختلال شخصیت مرزی را به تنهایی تشخیص دهید. بنابراین اگر فکر می کنید که شما یا یکی از عزیزانتان ممکن است از اختلال شخصیت مرزی رنج ببرید، بهتر است از متخصص کمک بگیرید.

اختلال شخصیت مرزی اغلب با اختلالات اشتباه گرفته می شود  بنابراین شما به یک متخصص سلامت روان نیاز دارید تا شما را ارزیابی کند و تشخیص دقیق بدهد. سعی کنید فردی با تجربه در تشخیص و درمان پیدا کنید.

اهمیت یافتن درمانگر مناسب

حمایت و راهنمایی درمانگر واجد شرایط می تواند تفاوت بزرگی در درمان و بهبود اختلال شخصیت مرزی ایجاد کند. درمان می تواند مانند یک فضای امن عمل کند که در آن شما می توانید تکنیک های جدید مقابله را امتحان کنید.

متخصص با تجربه با درمان های اختلال شخصیت مرزی مانند رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) و درمان طرحواره محور آشنا خواهد بود.

ثابت شده است که این درمان ها مفید هستند اما همیشه پیروی از یک رویکرد درمانی خاص ضروری نیست. بسیاری از کارشناسان معتقدند که درمان شامل آموزش در مورد این اختلال، حمایت خانواده و آموزش و مهارت های اجتماعی و عاطفی می تواند اکثر موارد BPD را درمان کند.

این مهم است که برای یافتن درمانگری که با او احساس امنیت می‌کنید، وقت بگذارید (کسی که به نظر می‌رسد شما را جذب می‌کند و باعث می‌شود احساس کنید مورد پذیرش و درک قرار گرفته‌اید.). برای پیدا کردن فرد مناسب وقت بگذارید.

اما پس از انجام این کار را انجام دادید، متعهد به درمان باشید. سعی کنید احساسات خود را صادقانه با درمانگر خود در میان بگذارید و اجازه دهید رابطه رشد کند. به خاطر داشته باشید که تغییر، بنا به ماهیت خود، ناراحت کننده است. اگر هرگز در درمان احساس ناراحتی نکنید، احتمالاً پیشرفتی نمی کنید.

روی درمان دارویی حساب نکنید

اگرچه بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی دارو مصرف می کنند، اما واقعیت این است که تحقیقات بسیار کمی وجود دارد که نشان دهد دارو درمانی در درمان این اختلال مفید است. علاوه بر این، در ایالات متحده، سازمان غذا و دارو (FDA) هیچ دارویی را برای درمان اختلال شخصیت مرزی تایید نکرده است. این بدان معنا نیست که دارو هرگز مفید نیست (به خصوص اگر از مشکلاتی مانند افسردگی یا اضطراب رنج می برید) اما دارو درمانی به تنهایی برای اختلال شخصیت مرزی مفید نیست.

وقتی صحبت از اختلال شخصیت مرزی می شود، درمان بسیار موثرتر است. فقط باید به آن زمان بدهید. با این حال، پزشک شما ممکن است در موارد زیر دارو درمانی را در نظر بگیرد:

  • شما درگیر اختلال شخصیت مرزی و افسردگی یا اختلال دوقطبی به طور همزمان هستید.
  • از حملات پانیک یا اضطراب شدید رنج می برید.
  •  توهم یا داشتن افکار عجیب و غریب و پارانوئید را تجربه می کنید.
  • احساس خودکشی می کنید یا در خطر آسیب رساندن به خود یا دیگران هستید.

عوارض

اختلال شخصیت مرزی می تواند به بسیاری از بخش های زندگی شما مانند روابط صمیمانه، شغل، مدرسه، فعالیت های اجتماعی و تصویر خود تأثیر منفی بگذارد و پیامدهای زیر را به دنبال داشته باشد:

  • تغییر یا از دست دادن مکرر شغل
  • عدم تکمیل تحصیلات
  • مشکلات حقوقی متعدد، مانند زندان
  • روابط پر از تعارض، استرس زناشویی یا طلاق
  • خود آزاری مانند بریدگی و بستری شدن مکرر در بیمارستان
  • درگیر شدن در روابط توهین آمیز
  • حاملگی برنامه ریزی نشده، عفونت های مقاربتی، تصادفات و درگیری های فیزیکی به دلیل رفتارهای تکانشی و پرخطر
  • اقدام به خودکشی 

علاوه بر این اختلال شخصیت مرزی ممکن است با سایر اختلالات سلامت روان که در زیر ذکر شده است همراه باشد:

  • افسردگی
  • سوء استفاده از الکل یا مواد دیگر
  • اختلالات اضطرابی
  • اختلالات اشتها
  • اختلال دو قطبی
  • اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
  • اختلال کمبود توجه/بیش فعالی (ADHD)
  • سایر اختلالات شخصیتی

منبع : اختلال شخصیت مرزی (BPD)