ترس از اجسام بزرگ یا ترس از مجسمه

افراد درگیر این فوبیا ترس شدیدی از اجسام بزرگ (megalophobia) مانند آسمان خراش ها، هواپیماها و مجسمه های بزرگ دارند. مانند سایر فوبیاهای خاص، ترس از اجسام بزرگ نیز با مواجهه درمانی قابل درمان است.

ترس از اجسام بزرگ| مگالوفوبیا چیست؟

مگالوفوبیا یا ترس از اجسام بزرگ نوعی اختلال اضطرابی است که در آن فرد ترس شدیدی از اشیاء بزرگ را تجربه می کند. فرد مبتلا به فوبیا اجسام بزرگ وقتی به اشیاء بزرگ مانند ساختمان‌های بزرگ، مجسمه‌ها، حیوانات و وسایل نقلیه فکر می‌کند یا در اطراف آن قرار می‌گیرد، ترس و اضطراب شدیدی را تجربه می‌کند. آن ها اغلب از حضور در موقعیت ها یا مکان هایی که دارای اشیاء بزرگ هستند اجتناب می کنند.

افراد مبتلا به مگالوفوبیا از چه نوع اجسام بزرگی می ترسند؟

اشیاء زیر می‌توانند باعث ایجاد ترس و اضطراب شدید در افراد مبتلا به ترس از اجسام بزرگ شوند:

  • ساختمان های بلند مانند آسمان خراش ها.
  • مجسمه ها و بناهای تاریخی بزرگ.
  • شرایط طبیعی بزرگ یا وسیع مانند کوه ها، آتشفشان ها، دریاچه ها و اقیانوس ها.
  • قایق ها، کشتی ها و لنج های بزرگ.
  • وسایل نقلیه بزرگ مانند قطار و اتوبوس.
  • فضاهای بزرگ یا وسیع، مانند داخل استادیوم.
  • حیوانات بزرگ مانند فیل و نهنگ.

از آنجایی که انواع زیادی فوبیا وجود دارد، تشخیص آن ها کمی چالش برانگیز است. افرادی که مبتلا به ترس از اجسام بزرگ هستند معمولاً از بیش از یک نوع جسم بزرگ می ترسند. فوبیای دیگری وجود دارد که با ترس از چیزی که اتفاقاً بزرگ است مشخص می شود، اما اندازه آن اهمیت خاصی ندارد. 

به عنوان مثال، اگر به طور خاص ترس شدیدی از اقیانوس دارید (که یک «شیء» بزرگ است)، ممکن است به تالاسوفوبیا، ترس از اقیانوس و نه ترس از اجسام بزرگ مبتلا باشید. اگر ترس شدیدی را تجربه می کنید، مهم است که به روانشناس مراجعه کنید تا بتوانید تشخیص و درمان مناسب را دریافت کنید.

ترس از اجسام بزرگ چه کسانی را تحت تاثیر قرار می دهد؟

مانند سایر فوبیاها، مگالوفوبیا می تواند هر فردی را در هر سنی تحت تاثیر قرار دهد. فوبیای خاص، مانند ترس از اجسام بزرگ، بیشتر در کودکان ایجاد می شود و در نوجوانان و بزرگسالان جوان آشکار می شود، متاسفانه زنان بیشتر احتمال دارد به فوبیای خاص مبتلا شوند.

آیا ترس از اجسام بزرگ شایع است؟| ترس از مجسمه

محققان هنوز تعداد دقیق افراد مبتلا به مگالوفوبیا را نمی‌دانند، که به احتمال زیاد به این دلیل است که بسیاری از افراد مبتلا به فوبیای خاص مانند فوبیا اجسام بزرگ به دنبال درمان برای فوبیای خود نیستند. فوبیای خاص، به طور کلی تقریباً 7 تا 10 درصد از مردم را درگیر می کنند.

علائم و نشانه های ترس از اجسام بزرگ چیست؟

افراد مبتلا به فوبیا اغلب برای اجتناب از موقعیت‌هایی که شامل چیزی است که از آن می‌ترسند، نهایت تلاششان را می‌کنند. اگر فرد مبتلا به ترس از اجسام بزرگ نتواند از اشیاء بزرگ دوری کند و نزدیک اجسام بزرگ باشد، ممکن است علائم زیر را تجربه کند:

  • ترس و اضطراب شدید
  • ضربان قلب سریع
  • تنگی نفس
  • دل درد
  • خشک شدن
  • سردرد
  • احساس سرگیجه و سبکی سر
  • حالت تهوع
  • میل شدیدی برای فرار از موقعیت

چه چیزی باعث فوبیا اجسام بزرگ می شود؟

محققان مطمئن نیستند که دقیقاً چه چیزی باعث ترس از اجسام بزرگ می شود. آن ها بر این باورند که داشتن تجربه منفی یا آسیب زا که شامل یک شی بزرگ می شود ممکن است باعث فوبیا اجسام بزرگ شود.

ترس از اجسام بزرگ چگونه تشخیص داده می شود؟| ترس از مجسمه

ترس از اجسام بزرگ از طریق یک سری سوالات کامل در مورد تاریخچه، تجربیات و علائم فرد تشخیص داده می شود. فرد معمولاً باید حداقل شش ماه ترس و اضطراب مداوم از اجسام بزرگ را تجربه کرده باشید تا تشخیص داده شود که مبتلا به ترس از اجسام بزرگ هستید.

روانشناس شما احتمالاً از معیارهای موجود در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، انتشار یافته توسط انجمن روان‌پزشکی آمریکا، برای تشخیص ترس از اجسام بزرگ استفاده می شود. علاوه بر این روانشناس یا مشاور مشکلات جسمانی یا روانی دیگر را نیز بررسی می کند.

به طور کلی، فوبیا حداقل چهار معیار برای تشخیص دارد که عبارتند از:

  • ترس شدید و غیرمنطقی : ترس شدید و غیرطبیعی از یک شی یا موقعیت پایدار 
  • اضطراب شدید: فردی که فوبیا دارد، تمایل دارد از موقعیت‌ها یا تجربیاتی که در آینده او را به ترس هایش روبرو می کند دوری کند.
  • اجتناب : بسیاری از افرادی که فوبیا دارند به طور فعال از شی یا موقعیت ترسناک اجتناب می کنند. برخی برای اجتناب از چیزی که از آن می ترسند، افراطی عمل می کنند.
  • فوبیا با فعالیت های روزمره تداخل می کند: ترسی که فرد تجربه می کند باعث می شود که فرد زندگی روزمره خود را به شدت محدود کند.

آیا آزمایشی برای تشخیص فوبیا اجسام بزرگ وجود دارد؟

هیچ آزمایش قطعی برای تشخیص ترس از مجسمه و اجسام بزرگ وجود ندارد. درعوض، مشاور از شما سؤالاتی در مورد سابقه، علائم و تجربیات مربوط به ترس شما از اجسام بزرگ می‌پرسد تا ارزیابی کند که آیا شما به ترس از اجسام بزرگ مبتلا هستید یا خیر.

ترس از اجسام بزرگ چگونه درمان می شود؟

فوبیا اجسام بزرگ معمولاً با درمان روانشناختی (روان درمانی) مانند مواجهه درمانی و یا درمان شناختی رفتاری قابل درمان است. این ترس خیلی شایع نیست، اما گاهی اوقات افراد به داروهایی نیاز دارند که به طور موقت علائم ترس و اضطراب آن ها را تسکین دهند تا در طول درمان با ترس خود کنار بیایند.

درمان از طریق مواجهه درمانی

مواجهه درمانی شکل رایجی از درمان روانشناختی است که برای درمان فوبیاهای خاص استفاده می شود. افراد مبتلا به فوبیا معمولا از موقعیت هایی که شامل چیزی است که از آن می ترسند اجتناب می کنند. به همین دلیل، آن ها نمی توانند بیاموزند که وقتی با فوبیای خاص خود مواجه می شوند می توانند ترس خود را مدیریت کنند یا اینکه ترس آن ها اغلب واقعیت نمی یابد. درمانگران و روانشناسان از مواجهه درمانی برای افرادی که فوبیا دارند استفاده می کنند تا به آرامی آن ها را تشویق کنند وارد موقعیت هایی شوند که باعث اضطراب آن ها می شود و سعی کنند در آن موقعیت بمانند تا بتوانند کنار آمدن با آن ها را بیاموزند.

اگر دچار ترس از اجسام بزرگ هستید و در مواجهه درمانی شرکت می کنید، درمانگر یا روانشناس ممکن است با صحبت در مورد اشیاء بزرگ شروع کند. سپس ممکن است به تدریج به نمایش تصاویر اجسام بزرگ به شما بپردازند. سپس از شما می خواهد که شخصاً به یک شی بزرگ نگاه کنید و نزدیک آن بمانید. روند مواجهه درمانی آهسته و تدریجی است و درمانگر یا روانشناس شما سرعت درمان را با نیازهای شما تنظیم می کند.

درمان شناختی رفتاری (CBT)

CBT نوعی درمان روانشناختی است که از طریق صحبت کردن و پرسیدن سوالات، درمانگر یا روانشناس به شما کمک می کند دیدگاه متفاوتی به دست آورید. در نتیجه، یاد می گیرید که به استرس و اضطراب خود واکنش بهتری داشته باشید.

چه داروهایی برای درمان ترس از اجسام بزرگ استفاده می شود؟

معمولاً از دارو درمانی برای درمان فوبیای خاص مانند مگالوفوبیا استفاده نمی شود. اما در برخی موارد، افراد مبتلا به ترس از اجسام بزرگ ممکن است از داروهایی استفاده کنند تا به طور موقت به آن ها کمک کند علائم ترس و اضطراب را زمانی که تحت درمان روانشناختی برای درمان فوبیای خود قرار می‌دهند، کاهش دهند. داروهایی که گاهی برای کمک به درمان ترس از اجسام بزرگ استفاده می شوند عبارتند از:

  • مسدودکننده‌های بتا : برخی از مسدودکننده‌های بتا برای درمان یا پیشگیری از علائم فیزیکی اضطراب، مانند ضربان قلب سریع، استفاده می‌شوند.
  • آرام‌بخش‌ها (بنزودیازپین‌ها) : بنزودیازپین‌ها که نوعی آرام‌بخش هستند، به شما کمک می‌کنند تا آرامش داشته باشید و میزان اضطراب خود را کاهش دهید.

منبع : ترس از اجسام بزرگ یا ترس از مجسمه 

ترس از مرگ چیست؟ + ترس از مرگ در کودکان

ترس از مرگ(thanatophobia) ترس شدید از مرگ یا فرآیند مرگ است، نام دیگر این بیماری «اضطراب مرگ» می باشد. در این اختلال شما ممکن است نگران مرگ خود یا مرگ کسی باشید که به او اهمیت می دهید.

فوبیا چیست؟

فوبیا یک احساس شدید نگرانی یا وحشت در مورد فعالیت ها، اشیاء یا موقعیت های خاص می باشد. اختلال فوبیا خاص، مانند فوبیا مرگ، نوعی اختلال اضطرابی است. نمونه های دیگر اختلالات فوبیا شامل کلاستروفوبیا (ترس از فضاهای کوچک و محدود) و آئروفوبیا (ترس از پرواز) است.

آیا فوبیا مرگ طبیعی است؟

طبیعی است که در مورد مرگ احساس نگرانی کنید، از این گذشته، ترس از ناشناخته ها طبیعی است. ممکن است فکر کنید مردن ترسناک، دردناک یا تنها خواهد بود. اما اگر شما درگیر فوبیا مرگ باشید، ترس از مرگ بر زندگی روزمره شما تأثیر می گذارد. ممکن است عملکرد شما را در مدرسه، محل کار یا در موقعیت های اجتماعی دشوار کند. هنگامی که به مرگ فکر می کنید ممکن است علائم فیزیکی مانند حمله پانیک را تجربه کنید. یا ممکن است از صحبت در مورد مرگ یا روند مردن خودداری کنید.

زنان به طور کلی نسبت به مردان بیشتر به ترس از مرگ واکنش نشان داده‌اند. این احتمالاً به این دلیل است که زنان بیشتر به چنین ترس هایی اعتراف می کنند و در مورد آن ها بحث می کنند. 

ترس از  مرگ چقدر شایع است؟| علت فكر كردن زياد به مرگ

تحقیقات نشان می دهد که اضطراب و فکر به مرگ رایج است، اگرچه مردم تمایل دارند احساسات خود را نشان ندهند، اما یک مطالعه نشان می دهد که بین 3 تا 10 درصد از مردم احساس می کنند که بیشتر از دیگران در مورد مردن عصبی هستند.

چه کسانی بیش تر در معرض خطر وسواس فکری ترس از مرگ قرار دارند؟

تاناتوفوبیا می تواند بزرگسالان و کودکان را تحت تاثیر قرار دهد اما در افرادی با ویژگی های زیر بیش تر دیده می شود:

  • وضعیت سلامتی ضعیفی دارند یا با بیماری جدی درگیر هستند.
  • اعتقادات مذهبی قوی ندارند.
  • احساس نارضایتی از زندگی خود دارند.
  • عزت نفس پایینی را تجربه می کنند.
  • از فوبیا یا اختلالات دیگری مانند افسردگی یا اضطراب رنج می برند.
  • داشتن والدین یا عزیزان مسن، بیمار یا در حال مرگ.
  • شاهد بیماری، تروما یا خشونت باشند.

یک مطالعه نشان می دهد که افراد مسن بیشتر از روند مرگ می ترسند، در حالی که بزرگسالان جوان بیشتر از خود هراس دارند. مطالعه دیگری نشان داد که فرزندان والدین مسن در واقع سطح بالاتری از اضطراب مرگ را نسبت به والدین خود تجربه می کند که در حدود میانسالی به اوج خود می رسد.

چه چیزی باعث فوبیا مرگ می شود؟| علت فكر كردن زياد به مرگ

آیا تاکنون فکر کرده اید که احساس مرگ نشانه چیست؟ 

 یک رویداد یا تجربه خاص ممکن است باعث تحریک فوبیا مرگ شود. به عنوان مثال، ممکن است به اضطراب مرگ مبتلا شوید اگر:

  • یک تجربه آسیب زا مرتبط با مرگ یا مردن داشته باشید.
  • از دست دادن یکی از والدین یا عزیزان.
  • شاهد یک مرگ سخت یا دردناک باشید.

ترس از مرگ همچنین می تواند ریشه در بسیاری از فوبیاهای دیگر داشته باشد، این فوبیاها شامل موارد زیر می شوند:

علائم فوبیا مرگ چیست؟| ترس از مرگ نی نی سایت

اگر شما به ترس شدید از مرگ مبتلا باشید افکار مرگ ممکن است باعث ایجاد احساس شدید وحشت، ترس، اضطراب یا افسردگی در شما شود. این ترس ممکن است باعث شود از مکان ها یا موقعیت هایی که خطرناک به نظر می رسند اجتناب کنید. 

همچنین ممکن است در مورد سلامتی خود وسواس پیدا کنید و دائماً علائم بیماری را بررسی کنید. برای افراد مبتلا به اضطراب مرگ غیرمعمول نیست که زمان زیادی را صرف جستجوی خال های غیرطبیعی، بررسی فشار خون یا تحقیق در مورد اطلاعات پزشکی کنند. آن ها می توانند دچار بیمار انگاری شوند، که اختلالی است که باعث نگرانی بیش از حد در مورد بیمار شدن می باشد. 

علائم فیزیکی ترس از مرگ شامل موارد زیر می باشد:

  • لرز
  • سرگیجه و سبکی سر
  • تعریق بیش از حد ( هیپرهیدروزیس )
  • تپش قلب
  • حالت تهوع
  • هنگام مواجهه یا فکر به مرگ یا مردن، اضطراب شدیدی را تجربه می کنند.
  • تنگی نفس
  • لرزیدن
  • خستگی یا بی خوابی
  • ناراحتی معده یا سوء هاضمه

آیا راهی برای پیشگیری از فوبیا مرگ وجود دارد؟| وسواس فکری ترس از مرگ

هیچ راهی برای جلوگیری از وسواس فکری ترس از مرگ وجود ندارد. اما شما می توانید با راه های زیر اثرات آن را بر زندگی خود کاهش دهید:

  • اجتناب از چیزهایی که می توانند اضطراب را بدتر کنند، مانند کافئین ، مواد مخدر یا الکل.
  • تشکیل یک شبکه حمایتی از اعضای خانواده، دوستان و روانشناس.
  • دریافت کمک به محض مشاهده علائم.

فوبیا مرگ چگونه تشخیص داده می شود؟

آزمایش مخصوصی برای تشخیص ترس مرگ وجود ندارد. روانشناس شما باید به دقت علائم شما را بررسی کند و سوالات مختلفی را در مورد ترس شما از مرگ بپرسد. آن ها سایر شرایطی را که می تواند علائم مشابهی ایجاد کنند، مانند اختلال وسواس فکری اجباری یا سایر اختلالات اضطرابی را نیز بررسی می کنند.

روانشناسان با نکات زیر می توانند فوبیا را تشخیص دهند:

  • علائم به مدت شش ماه یا بیشتر طول می کشد.
  • علائم به محض برخورد با موقعیت ترسناک ظاهر می شوند.
  • ترس در مورد یک شی یا موقعیت خاص است، مانند مرگ.
  • برای دوری از شی یا موقعیتی که از آن می ترسید، از خانه خارج نمی شود.

ترس از مرگ در کودکان

ترس کودک از مرگ می تواند برای والدین نگران کننده باشد، اما در واقع ممکن است بخشی سالم از رشد طبیعی باشد. کودکان به طور کلی فاقد مکانیسم های دفاعی و درک مرگ هستند که به بزرگسالان کمک می کند تا با آن مقابله کنند.

کمک به کودک مبتلا به فوبیا مرگ

در بیشتر کودکان، ترس از مرگ بیمارگونه نمی شود. بیشتر ترس های دوران کودکی به زودی از بین می روند زیرا بچه ها به بلوغ می رسند و تمرکز خود را به موقعیت های متفاوت تغییر می دهند. با این حال، اگر علائم و ترس کودک شما به مدت شش ماه یا بیشتر ادامه داشته باشد، و به طور قابل توجهی بر عملکرد او تأثیر بگذارد، ممکن است درگیر ترس از مرگ شده باشد.

واکنش شما به‌عنوان والدین یا معلم می‌تواند تا حدی بر طولانی‌مدت و شدید بودن ترس کودک از مرگ تأثیر بگذارد. بسیاری از بزرگسالان تصور می کنند که کودکان نباید در مورد مرگ بشنوند، بنابراین از صحبت در مورد آن با فرزندان خود اجتناب می کنند. اما بچه ها زمانی که برای آن آماده هستند تمایل دارند اطلاعاتی را داشته باشند.

درمان فوبیا مرگ| ترس از مرگ نی نی سایت

اگر ترس از مرگ بر توانایی شما و عملکرد در مدرسه، محل کار یا موقعیت های اجتماعی تأثیر می گذارد، به دنبال درمان باشید. شما ممکن است با کمک روان درمانی درمورد ترس و اضطراب خود صحبت کرده و احساسات خود را بهتر درک کنید.

انواع روان درمانی عبارتند از:

  • درمان شناختی رفتاری (CBT): درمان شناختی رفتاری می تواند به شما کمک کند طرز فکر خود را در مورد مرگ تغییر دهید تا آنقدر ترسناک نباشد. ممکن است لازم باشد به باورهای غیرواقعی که دارید پی ببرید، مانند احساس اینکه مرگ “ناعادلانه” است یا اینکه روند مردن همیشه دردناک است. CBT همچنین تکنیک هایی را به شما می دهد تا نحوه واکنش خود را نسبت به مرگ بهتر مدیریت کنید.
  • مواجهه درمانی: این نوع درمان به تدریج شما را در معرض مکان ها، افکار یا موقعیت هایی قرار می دهد که به مرگ مربوط می شود. شما ممکن است با نوشتن در مورد چگونگی تصور مرگ خود یا مرگ یک عزیز شروع کنید. سایر تکنیک های مواجهه می تواند شامل مراجعه به بیمارستان، نوشتن وصیت نامه، خواندن آگهی ترحیم یا صحبت با فردی باشد که بیماری لاعلاجی دارد.
  • دارو درمانی برای تاناتوفوبیا یا سایر اختلالات فوبیا خاص چندان موثر نیست. اما اگر مجبور باشید در یک موقعیت استرس زا یا ترسناک مانند مراسم تشییع جنازه قرار بگیرید، پزشک شما ممکن است داروهای ضد اضطراب را توصیه کند. داروهای مورد استفاده برای درمان اضطراب شامل بنزودیازاپین‌ها، مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)، یا مسدودکننده‌های بتا هستند.

منبع : ترس از مرگ چیست؟ + ترس از مرگ در کودکان 

خستگی تصمیم گیری | مشکل و خستگی ناشی از تصمیم گیری

خستگی تصمیم گیری، مشکل و خستگی ناشی از تصمیم گیری

منظور از خستگی تصمیم گیری چه می باشد و چطور می تواند از آن اجتناب کرد؟ تصمیم گیری از فرآیندهای ذهنی می باشد که هر لحظه از زندگی با آن درگیر هستیم.

به عنوان مثال صبحانه چه چیزی بخوریم؟ چه بپوشیم؟ چه کلاسی را انتخاب کنیم؟ چه رنگ مویی بزنیم؟ خانه چه کسی برویم؟ و مواردی از این قبیل.

هرروز قبل ازینکه از خواب بلند شویم و چشم باز کنیم بدون آن که در مورد تصمیمات آگاه باشیم و به آن فکر کنیم تصمیمات کوچک و بزرگ مختلفی را می گیریم که شاید برخی از آن تصمیم ها مهم به نظر نیایند و به آن توجه نکنید.

این تصمیمات کوچک و بزرگ از کارکردهای عالی مغز بوده و نیاز به انرژی روانی زیادی دارند. امروزه شرایط زندگی به گونه ای است که تصمیمات بسیاری در طول روز گرفته می شود و همین مسئله باعث خستگی تصمیم گیری خواهد شد. برای این که با مفهوم خستگی تصمیم گیری آشنا شوید بهتر است این مقاله را تا انتها مورد مطالعه قرار دهید.

خستگی تصمیم گیری چیست؟

در طول روز تصمیم گیری های زیادی باید انجام شود، این کار ممکن است دچار خستگی می شود و بعد از مدتی احساس می کند که دیگر نمی تواند گزینه های موجود را برای خود سبک و سنگین نمایند و انتخاب درستی داشته باشد به همین دلیل دچار سردرگمی می شود و شک و تردید به سراغش می آید.

در این شرایط فرد چون در یک دوره طولانی درگیر تصمیم گیری بوده است دیگر عملکرد سابق را ندارد و نمی تواند به درستی انتخاب کند که به آن، خستگی تصمیم گیری می گویند.

در این خصوص تحقیقاتی بر روی قاضیان پرونده ها انجام شده است و این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.

این بدین دلیل است که قاضیان پرونده به دلیل این که مشغله کاری آن ها زیاد است و دائما در حال انتخاب و تصمیم گیری هستند، بیش از دیگران با خستگی تصمیم گیری رو به رو می شوند و این مسئله ممکن است قضاوت آن ها را تاحدودی تحت تاثیر قرار دهد.

مسئله ای که در این جا اهمیت دارد و باید به آن توجه کرد این است که برخلاف خستگی جسمی، خستگی تصمیم گیری اغلب بدون آگاهی و خواست ما ایجاد می شود و به مرور بدون آن متوجه شویم دچار سردرگمی در تصمیم گیری خواهیم شد و نوعی بی تفاوتی به سراغمان می آیند، در این صورت دیگر تمایلی به تصمیم گیری جدید نداریم.

ضرورت آگاهی از خستگی تصمیم گیری

آگاهی از خستگی تصمیم گیری از اهمیت بسیاری برخوردار است و مزایای بسیاری را نیز به همراه دارد. به عنوان مثال کسی که دارای شغل فروشندگی یا طراحی سایت می باشد.

آگاهی از خستگی تصمیم گیری به او کمک می کند تا بداند مخاطبانش تا چه حد می توانند در آن واحد موضوعات مختلفی را درک کنند و آن ها را به درستی پردازش نمایند.

اگر تلاش کنید به طور همزمان اجناس و اطلاعات بسیار زیادی را در اختیار آن ها قرار دهند در حقیقت مشتری نمی تواند این اطلاعات را مورد پردازش قرار دهد و منجر به خستگی روانی در این اشخاص می شود و به طور کلی ممکن است منصرف شود و از بین گزینه هایی متعددی که برای او گذاشته اید هیچ کدام را انتخاب کند.

به همین دلیل اگر در کار فروش هستید سعی کنید مخاطبتان را زیر حجم وسیعی از اطلاعات قرار ندهید و اطلاعات را به صورت تدریجی به او بگویید و پله به پله به او کمک کنید و گزینه های محدودی را برای او در نظر بگیرید تا بتواند انتخاب راحت تری داشته باشد.

در صورتی که این کار به طور حرفه ای انجام شود تاثیر گذاری بهتری بر روی افراد خواهد داشت و باعث جذب مشتری می شود.

اگر در مورد خستگی تصمیم گیری آگاهی لازم داشته باشید این خود آگاهی کمک بسیاری به شما می کند و از برخی سردرگمی ها رها شده، شک و تردید شما از بین برود و از بلاتکلیفی نجات پیدا خواهید کرد.

در صورتی که نتوانستید این رفتارتان تغییر دهید می توانید از روانشناس و مشاوره کمک بگیرید تا راهکارهای لازم را در اختیارتان قرار دهد. هم چنین مشاوره تلفنی هم می تواند گزینه مناسب تری برای حل مشکلات تصمیم گیری شما باشد.

چگونه از بروز خستگی تصمیم گیری اجتناب کنیم؟

راه های مختلفی وجود دارد که می تواند از بروز خستگی تصمیم گیری پیشگیری نماید و کارکرد مغزتان را به بالاترین سطح ممکن برساند. در ادامه این مقاله برخی از مهم ترین آن ها را بیان کرده و مورد بررسی قرار می دهیم:

  1. اولویت بندی تصمیمات

بر اساس مطالبی که بیان شد ما در طول زمان با تصمیم گیری های مختلفی رو به رو می شویم و احتمال این که دچار خستگی تصمیم گیری شویم بسیار زیاد است به همین دلیل تصمیمات مهم زندگی تان را به زمان دورتر موکول نکنید و سعی کنید بهترین تصمیم را در اولین فرصت بگیرید.

بسیاری از افراد اغلب در هنگام صبح تصمیمات بهتری نسبت به شب می گیرند.

به همین دلیل گفته می شود که بهتراست در زندگی برنامه ریزی داشته باشید و خود و کارهایتان را اولویت بندی کنید و کارهای مهم را زودتر زمانی انجام دهید که انرژی ذهنی کافی دارید و می توانید بهترین تصمیم را در آن زمینه بگیرید.

  1. فرصت دادن به خود

در صورتی که شما نسبت به خستگی روانی و محدودیت های شناختی مغز آگاه نباشید ممکن است به خاطر ناتوانی های که تجربه می کنید، اصرار داشته باشید تا زودتر تصمیم بگیرید و به کارهایتان خاتمه دهید، زیرا احساس می کنید به این شکل استرس کم تری را تحمل می کنید.

در صورتی که گرفتار خستگی تصمیم گیری شدید احتمال خطای شما تا حد زیادی افزایش می یابد و در صورتی که این خستگی رفع شد و انرژی ذهنی شما برگشت ممکن است از تصمیمی که گرفته اید پشیمان شوید.

زمانی که در این شرایط قرار گرفتید سعی کنید به ذهن تان استراحت دهید تا در فرصت جدید بتوانید تصمیم بهتری بگیرید و از تصمیمی که گرفته اید راضی باشید.

ذخیره کردن انرژی روانی

در طول روز ما دائما در حال تصمیم گیری هستیم اما در برخی مواقع، نادانسته خودمان را درگیر تصمیمات می کنیم و انرژی روانی خود را بی دلیل هدر می دهیم.

به عنوان مثال ممکن است است زمان زیادی را به لباس پوشیدن چیزی که می خواهیم بپوشیم اختصاص دهیم و درگیری ذهنی بسیاری در این خصوص برای خود ایجاد کرده و ذهن خود را خسته کنیم.

توجه داشته باشید همین تصمیمات کوچک توانایی شناختی شما را مورد تحلیل قرار می دهد و باعث کاهش کارایی مغز می شود.

به همین دلیل بسیاری از افراد موفق زیاد خودشان را درگیر لباس پوشیدن نمی کنند و ترجیح می دهند از لباس های ساده استفاده کنند و پیچیدگی خاصی در پوشش آن ها دیده نمی شود.

  1. محدود کردن گزینه ها

همان طور که بیان شد در صورتی که گزینه های موجود زیاد باشد بر روی توانایی تصمیم گیری اثر می گذارد و باعث خستگی فرد شده و فرد نمی تواند انتخاب درستی داشته باشد.

به همین دلیل زمانی که می خواهید راجع گزینه های بسیار زیادی فکر کنید سعی کنید آن گزینه ها را به دسته های کوچک تری تقسیم کنید و هر بار بر روی یکی از آن دسته ها تمرکز کرده و آن ها را مورد بررسی قرار دهید

در این صورت راحت تر می توانید یکی از دسته ها را انتخاب کنید و انتخاب کردن گزینه ها از بین موارد محدود و باقی مانده راحت تر می باشد.

  1. کمک گرفتن از خدمات حرفه ای

ممکن است مدت زیادی مجبور به گرفتن تصمیمات مهمی باشید و به همین دلیل خستگی و فرسودگی روانی بسیاری به سراغتان بیاید. در این شرایط باید شدت مشکل خود را بسنجید تا ببینید تا چه حد عملکرد روزانه تان را تحت تاثیر قرار داده است.

در صورتی که متوجه شدید نمی توانید با راهکارهای عمومی مشکل تان را حل کنید و با آسیب های متعددی رو به رو هستید که زندگی شما را مختل کرده است، می توانید از مشاور و روانشناس کمک بگیرید تا اوضاع روانی شما را مورد بررسی قرار دهد و در این زمینه کمک شایانی به شما داشته باشد.

منبع : خستگی تصمیم گیری | مشکل و خستگی ناشی از تصمیم گیری

چگونه نیازهای خود را بیان کنیم؟

چگونه نیازهای خود را بیان کنیم؟

آگاهی پیدا کردن از نیازها و اظهار کلامی صحیح یکی از مهم ترین عناصر برای زندگی صمیمانه می باشد این کار باعث می شود تا طرف مقابلتان به خوبی آنچه میگذرد واقف باشد.

برای بیان کردن نیازها باید رابطه بین نیازها و احساسات خود را به خوبی بدانیم و اگر اطلاعات و آگاهی کافی در مورد نیاز خود نداشته باشیم عواملی که باعث به وجود آمدن احساسات  می شود را به کارها و رفتارهای دیگران ربط می دهیم.

اگر اینطور پیش رویم مانع رشد فکری خود می شویم و دامنه آگاهی و اطلاعات ما با توجه به احوالات درونی ما کاهش می یابد.

به عبارت دیگر اگر ما نتوانیم رابطهی بین نیازها و احساسات خود را به خوبی مشخص کنیم در این هنگام دیگران را مقصر اعمال خود می دانیم و اختلافاتی بین ما و دیگران به  وجود می آید و در نتیجه مرزهای ما با دیگران در معرض تهدید قرار می گیرد.

نسبت به احساساتی که در ما به وجود آمده ممکن است دیگران را سرزنش کنیم و بین ما و دیگران رنجش و کدورت به وجود آید که باعث کمتر شدن صمیمیت می شود.

بر اساس نظر مشاوران ما اگر مسئولیت احساسات خود را به خوبی بپذیرم و دیگران را مقصر جلوه ندهیم در این صورت بسیار خوب عمل می کنیم و مسئولیت پذیر می شویم.

افراد که مسئولیت احساسات خود را نمی پذیرند به روش های مختلفی ممکن است احساسات خود را بر دوش فرد دیگری بیندازند مثلا ممکن است آن ها احساسات خود را به صورت مبهم و نامفهوم نشان دهند و کارهای دیگران را درنظر می گیرم و به افراد القا می کنیم که آن ها مسئول احساسات دیگران می باشند.

بر اساس نظر مشاوران بسیاری از انسان ها یاد نگرفته اند که چطور نیازهای خودشان را بشناسند و نیازهای آن ها چیست اما آن ها به خوبی یاد گرفته اند که اگر نیازها آن ها برآورده نشود سریع به کارها و رفتارهای دیگرا ن فکر کنند و به آن ها بیندیشند.

بر اساس مطلب های بیان شده ما می توانیم اینطور بگوییم: (وقتی آن حرف را زدی رنجیدم برای این که دوست داشتم بیشتر مرا درک کنی.) مضمون این متن آن است که مسئولیت احساسات خود را به خوبی به گردن بگیریم و آن ها را بپذیریم و بیهوده تلاش نکنیم احساسات خود را به دیگران ربط بدهیم و پای دیگران را به میان بکشیم.

بیان نیازهای خود

نیازهای مشترک همه ی انسان ها چیست؟

بر اساس مطالعات انجام شده توسط مشاوران بسیاری از نیازها میان انسان ها مشترک می باشد ،نیازها به دسته های مختلفی تقسیم می شوند که استقلال، آسایش جسمانی، نیازهای معنوی و شکوفایی شخصیتی اشاره کرد. در زیر نمونه هایی از آن را ذکر می کنیم.

  • داشتن استقلال و مستقل بودن
  • انتخاب آرزوها، اهداف و ارزش ها و انتخاب راه هایی برای رسیدن به آرزوها
  • آسایش جسمانی یعنی سرپناه داشتن
  • رابطه صحیح
  • آب و هوا
  • روابط جنسی
  • تغذیه مناسب
  • دوری از خطرها و تهدیدها
  • نیازهای معنوی مانند صلح و نظم و هماهنگی
  • شکوفایی شخصیتی مانند اعتبار داشتن، خلاقیت و انسانیت
  • وابستگی متقابل

وابستگی متقابل نمونه ای از نیازهای انسان می باشد و شامل صمیمیت، قدردانی، عشق، اعتماد، توجه و دلسوزی، پشتیبانی و احترام و دوستی و محبت می شودافراد اگر بتوانند نیازهای خود را بیان کنند می توانند زندگی زیباتری داشته باشند همچنین آن ها می توانند با استفاده از صمیمیت و خیرخواهی احساسات خود را بیان کنند.

برای بیان صحیح نیازها باید آگاهی کاملی از نیازها، احساسات داشته باشیم و به خوبی آن ها را درک کنیم و باید بدانیم که چطور آن ها را دسته بندی کنیم در اینصورت نباید دیگران را متهم کنیم و یا آن ها را مقصر بدانیم.

بسیاری از نیازها هستند که ارضا نمی شوند و به همان شکل باقی می مانند، این نیازها را تقریبا در ظاهر می توان قضاوت کرد و این کار مفید می باشد اما کافی نیست.

برای اینکه احساس صمیمیت بیشتری داشته باشیم باید کارهایی را درخواست دهیم که نیازهایمان را سیراب می کند.

بان رفتار مثبت:

بر اساس نظر مشاوران ما باید بتوانیم با دیگران گفتگوی صمیمانه ای داشته باشیم و نیازهای خود را به طور واضح و صریح بیان کنیم.

ما باید نیازهای خود و آنچه را که دوست داریم برای آنکه آن را به دست آوریم باید در مورد دوست داشتنش به خوبی توضیح دهیم.

اما متاسفانه ما نمی توانیم در مورد آنچه که دوست داریم صریح و واضح توضیح دهیم و بیشتر درمورد آنچه که دوست نداریم توضیح می دهیم.

ما باید این توانایی را در خود ایجاد کنیم تا آنچه را می خواهیم صادقانه و به طور صریح ابراز کنیم و تقاضای خود را بدون کلمات مبهم و گنگ بیان کنیم اگر تقاضا خود را به طور شفاف بیان کنیم در این صورت دیگران نسبت به خواسته ها و تقاضای ما رفتار مناسب و درستی خواهند داشت.

توقع یا تقاضا؟

وقتی به صورت صمیمانه از کسی درخواست و تقاضایی داریم در واقع باید به گونه ای رفتار کنیم که او نوعی فرصت ابراز مهربانی به خود قلمداد کند و به موضوعات دیگری مانند توقع، تهدید و یا دستور ربط ندهد.

اگر درخواستی که از طرف مقابل داریم با کمال رضایت بپذیرد مطمئن باشید با عشق آن را انجام خواهد داد و از انجام دادن آن لذت خواهد برد ولی اگر نسبت به درخواست ما بی میل باشد و با بی میلی آن را بپذیرد در اینصورت انگیزه او به خاطر ترس، کینه، احساس گناه و شرمندگی خواهد بود و نتایج مثبت و درستی را به همراه نخواهد داشت.

زمانی که از فردی درخواست و تقاضایی داریم و با جواب منفی رو به رو می شویم بهتر است با روی خوش و محبت مسائل و دلایل آن را بپذیریم و به او بی احترامی نکنیم.

یا می توانیم به شخص فرصت بیشتری بدهیم و درخواست خود را با دلایل دیگری بیان کنیم تا بتواند بیشتر فکر کند و بدون اینکه او را مجبور به انجام کاری بکنیم و یا استقلال او را زیر پا بگذاریم تقاضای خود محترمانه بیان کنید تا با بررسی دلایل تقاضا را مورد بررسی قرار دهد و نظر خود را بیان کند.

برای اینکه اصول را به خوبی یاد بگیرید می توانید از روانشناس کمک بخواهید و از سبک های ارتباطی درست و صحیح استفاده کنید تا صمیمیت شما حفظ شود و باید با کمک مشاور ارتباط خود را اصلاح کنید زیرا اگر به طور مداوم از یک سبک ارتباطی اشتباه استفاده کنید صمیمیت شما کم می شود و از بین خواهد رفت.

منبع : چگونه نیازهای خود را بیان کنیم؟

درمان قطعی ترس از آسانسور| دکتر دادخواه

ترس از آسانسور (Elevatophobia) نوعی از فوبیا می باشد که بسیاری از افراد آن را تجربه می کنند، این فوبیا شامل ترس شدید و غیرعادی از سوار شدن یا حتی نگاه کردن به آسانسور می باشد. این فوبیا حتی می تواند باعث اختلال در کارهای روزمره فرد شود.

فوبیاهای مرتبط با آسانسور

ممکن است شما درگیر فوبیا دیگری باشید که مرتبط با آسانسور می باشد در این صورت باید با تشخیص روانشناس فوبیا اصلی را درمان کنید.

برزن‌ هراسی

برزن‌ هراسی، ترس از به دام افتادن در موقعیتی است که فرار دشوار یا غیرممکن خواهد بود. افراد مبتلا به آگورافوبیا معمولاً از موقعیت های مرتبط اجتناب می کنند البته بسیاری از افراد مبتلا به برزن‌ هراسی اصلاً با آسانسور مشکلی ندارند. با این وجود، فرار از آسانسور دشوار است و به همین دلیل افراد مبتلا به برزن‌ هراسی ممکن است فوبیا آسانسور را هم تجربه کنند.

پیشنهاد مشاور: ترس از زل زدن یا هیولای اسکوپوفوبیا + درمان

ترس از فضای بسته

کلاستروفوبیا به عنوان ترس مداوم از فضاهای بسته تعریف می شود. به عنوان یک جعبه نسبتا کوچک و محدود، به راحتی می توان دید که چگونه آسانسور می تواند در افراد مبتلا به ترس از فضای بسته باعث پنیک و ترس شود.

به گفته روانشناسان، حدود 5 درصد از جمعیت جهان از کلاستروفوبیا یا ترس از فضای بسته رنج می برند. وقتی به طور خاص صحبت از آسانسور به میان می‌آید، کسانی که درگیر آن هستند می‌برند ممکن است نه تنها از خرابی آن، بلکه از ترس تجربه حمله پانیک نیز بترسند.

علائم فوبیا آسانسور

فوبیا هم علائم روانی هم جسمانی را به دنبال دارد که در ادامه به صورت مجزا به آن ها می پردازیم:

علائم جسمانی فوبیا آسانسور

  • افزایش ضربان قلب
  • تعریق بیش از حد
  • خشکی دهان
  • غش
  • لرزش در بدن
  • ضغف
  • دل درد
  • ضعف عضلانی
  • حالت تهوع
  • خشک شدن

علائم روانی ترس از آسانسور

  • احساس نیاز به فرار
  • دوری از آسانسور و استفاده از پله به جای آن
  • اجتناب از رفتن به مکان های بلند
  • ترس از مرگ
  • ناراحتی و افسردگی
  • نگرانی بیش از حد

علت فوبيا اسانسور| سقوط آسانسور

بسیاری از فوبیاها را می توان در یک تجربه قبلی که باعث ترس می شود ریشه یابی کرد. کسانی که حتی برای مدت کوتاهی در آسانسور گیر کرده اند، ممکن است بیشتر به فوبیای آسانسور مبتلا شوند. 

 با این حال، فوبیا فقط با تجربه ایجاد نمی شود و عوامل دیگری نیز می توانند باعث ایجاد این فوبیا شوند.

آسانسورها به طور برجسته در بسیاری از فیلم های ترسناک، رویدادهای هالووین و سایر لحظات ترسناک به نمایش در می آیند. مشکل با آسانسورها به طور مداوم در رسانه‌ها بازپخش می‌شود و ممکن است در فضای مجازی نیز پخش شده و باعث ایجاد فوبیا آسانسور در بسیاری از افراد شود.

تماشای اتفاق ترسناک در آسانسور برای ایجاد این ترس کافی می باشد.

نکات ایمنی در ترس از آسانسور

در حالی که حذف تمام خطرات غیرممکن است، در صورت تجربه ترس از آسانسور توصیه می شود که نکات زیر را رعایت کنید: 

  • تمام وسایل و لباس های خود را از درب آسانسور دور نگه دارید.
  • در مواقع ضروری در کابین آسانسور بمانید.
  • در صورت وجود آتش از پله ها تردد کنید.

درمان فوبیا آسانسور

برای بسیاری از افراد، یادگیری قوانین ایمنی و آشنایی با عملکرد آسانسور برای مهار ترس خفیف کافی است. سعی کنید چند ساعت بنشینید و یک آسانسور شیشه ای را تماشا کنید تا کمی از اضطرابی که تجربه می کنید از بین برود.

با این حال، اگر ترس شما شدیدتر یا مداوم است، ممکن است به کمک روانشناس نیاز باشد. فوبیای آسانسور باعث می شود که افراد مشاغل خوب را در طبقات بالا رد کرده، از ملاقات با عزیزانشان در طبقات بالا بیمارستان پرهیز یا خود را مجبور به بالا رفتن از ده ها پله کنند. 

با کمک مشاور دیگر نیازی به مشاور برای درمان فوبیا آسانسور نیست تا زندگی شما را تحت الشعاع قرار دهد.

رفتار درمانی| ترس از آسانسور نی نی سایت

درمان شناختی رفتاری در مورد تغییر رفتار به گونه ای عمل می کند که هنگام ترس منجر به واکنش عاطفی متفاوتی شود و نوعی مداخله مفید می باشد که به فرد کمک می کند هنگام ترس واکنش بهتری نشان داده و درگیر پنیک یا اضطراب شدید نشود.

درمان از طریق مواجهه درمانی

مواجهه درمانی به تدریج فرد را با فوبیا آشنا می کند. این مداخلات به ایجاد یک پاسخ آرامش کمک می کند. در این درمان ما به مرور با ترس های خود مواجه می شویم به طور مثال ممکن است ابتدا خاطره گیر کردن آسانسور را مرور می کنیم سپس ویدیو سوار شدن به آسانسور را نگاه می کنیم در نهایت فرد سوار آسانسور شده و با ترس خود روبرو می شود. این درمان باید زیرنظر روانشناس انجام شده و مشاور با روش های مختلف اضطراب فرد را کاهش می دهد.

نکاتی برای کاهش ترس از آسانسور| درمان فوبیای آسانسور

  • یک کش روی مچ دست خود ببندید و هر وقت ترسیدید آن را کمی بکشید.
  • کلیدهای خود را در جیب قرار داده و هنگام ترس سعی کنید با لمس آن ها تشخیص دهید کدام کلید برای کدام در است.
  • چند سکه در جیب خود داشته باشید و سعی کنید با لمس آن ها نوع و ارزش آن را حدس بزنید.
  • همیشه مقداری نعناع یا آب نبات ترش داشته و در صورت ترس آن را در دهان خود قرار دهید.
  • پیش از سوار آسانسور شدن، دستشویی بروید. حداقل اگر گیر کردید در مورد رفتن به توالت استرس نخواهید داشت.
  • جدولی داشته باشید و در هنگام ترس شروع به حل کردن آن کنید.
  • یک سنگ ریزه را در کفش خود قرار داده و پای خود را روی آن فشار دهید.
  • کاشی های کف یا سقف را بشمارید.
  • همیشه کمی میان وعده با خود داشته باشید. گرسنگی یک عامل استرس زا است که می توان از آن اجتناب کرد.
  • الفبا را مرور کنید و به نام دختری فکر کنید که با هر حرف الفبا شروع می شود.
  • همین کار را با نام پسر نیز انجام دهید.
  • شماره تلفن هایی که حفظ هستید را مرور کنید.
  • تنفس به آرامش سیستم عصبی شما کمک می کند. نفس کشیدن آهسته و آرام، احساسات منفی فیزیکی مرتبط با ترس شما را کاهش می دهد. 
  • از 100 تا یک بشمار
  • نوعی مدیتیشن را تمرین کنید که ذهن شما را متمرکز نگه داشته و ترس را دور می کند. توجه متمرکز یک تکنیک مراقبه ذهن آگاهی است که برای بیش از 25 سال در دانشکده پزشکی هاروارد مورد مطالعه قرار گرفته است و نتایج نشان داده است که می تواند انتخاب خوبی برای کنترل فوبیا باشد.
  • یک کلمه را انتخاب کنید و کلمات مرتبط با آن را بیابید.
  • مراحل سوار شدن به آسانسور را یادداشت کنید. به این ترتیب، شما قادر خواهید بود به طور سیستماتیک به ترس خود غلبه کنید.
  • خواندن. در صورت لزوم، روزنامه، مجله یا کتاب را برداشته و سعی کنید آن را وارونه بخوانید.
  • مهم ترین نکته، هر روز با سوار شدن به آسانسور ترس خود را کاهش دهید.

منبع : درمان قطعی ترس از آسانسور| دکتر دادخواه 

بهترین درمان ترس از ارتفاع| شناسایی تا درمان

ترس از ارتفاع (Acrophobia) بر خلاف دیگر فوبیا های خاص مانند ترس از پرواز است، ترس از ارتفاع می تواند باعث ترس شما از چیزهای مختلفی شود که شامل دور بودن از زمین است. بسته به شدت فوبیا، فرد درگیر فوبیا ارتفاع ممکن است به اندازه بالا رفتن از نردبان و بودن در طبقه بالای ساختمان بترسد.

فوبیا ارتفاع یکی از رایج ترین فوبیاها است. تقریباً 3 تا 6 درصد افراد آکروفوبیا دارند، متاسفانه ترس از ارتفاع در زنان دو برابر مردان است و بنابراین بیش تر می تواند زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار دهد.

علائم فوبیا ارتفاع

از نظر احساسی و جسمی، پاسخ به ترس از ارتفاع مشابه پاسخ به هر فوبیای دیگری است. ممکن است هرگز سرگیجه را تجربه نکنید، اما علائم زیر نشانه های فوبیا ارتفاع می باشند:

  • علائم عاطفی: وقتی متوجه می شوید که از سطح زمین فاصله گرفته اید ممکن است احساس وحشت کنید. ممکن است به طور غریزی شروع به جستجوی چیزی برای چسبیدن به آن کنید و متوجه شوید که نمی توانید به حس تعادل خود اعتماد کنید. واکنش‌های رایج شامل پایین آمدن فوری، خزیدن روی چهار دست و پا و زانو زدن یا پایین آوردن بدن است.
  • علائم فیزیکی: این علائم شامل شروع به لرزیدن، عرق کردن، تپش قلب و حتی گریه کردن یا فریاد زدن می باشد. ممکن است احساس ترس و فلج داشته باشید.
  • اضطراب و اجتناب: اگر فوبیا ارتفاع دارید، احتمالاً از موقعیت‌هایی که ممکن است باعث شود در مکان‌های مرتفع باشید، وحشت کرده و از آن ها اجتناب می کنید. به عنوان مثال، ممکن است نگران این باشید که تعطیلات آینده ممکن است در طبقه بالا هتل قرار بگیرید یا از ترس استفاده از نردبان تعمیرات خانه را به تعویق بیندازید. 
  • تعریق
  • احساس وحشت یا فلج شدن
  • تپش قلب
  • ترس از گیر افتادن در مکانی که بلند است.
  • گریه یا فریاد زدن
  •  حمله پانیک 
  • تنگی نفس
  • سردرد و سرگیجه

علل ترس از ارتفاع

تحقیقات نشان می‌دهد که عدم تمایل به ارتفاع نه تنها برای انسان ها بلکه برای همه موجودات ممکن می باشد. در سال 1960، النور جیبسون و ریچارد دی واک، روانشناسان مشهور، در آزمایش های خود نشان دادند که نوزادان در حال خزیدن، همراه با نوزادان گونه های متعدد حیوانات، از عبور از یک صفحه شیشه ای ضخیم که در ارتفاع قرار داشت، خودداری می کردند. حتی حضور مادر نوزاد که تشویق کننده او را صدا می کرد، نوزاد را متقاعد نکرد که عبور کند. 

بنابراین، به نظر می رسد آکروفوبیا حداقل تا حدی ریشه ذاتی داشته و احتمالاً به عنوان یک مکانیسم بقای تکاملی شناخته می شود. با این وجود، اکثر کودکان و بزرگسالان احتیاط می کنند، اما به شدت از ارتفاع نمی ترسند. ترس از ارتفاع، مانند همه فوبیاها، به نظر می رسد واکنش بیش از حد از ترس طبیعی باشد. 

فوبیاهای مرتبط با فوبیا ارتفاع

برخی افراد تصور می کنند فوبیا ارتفاع دارند درحالی که از فوبیاهای دیگر رنج می برند، انواع فوبیاهای مرتبط در ادامه ذکر شده است:

  • ترس از پله یا شیب
  • ترس از پله برقی
  • ترس از سرگیجه
  • ترس از کوهنوردی
  • ترس از سقوط
  • ترس از صخره
  • ترس از پرواز

محرک های ترس از ارتفاع

محرک‌های آکروفوبیا در افراد مختلف متفاوت است، اما می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • آسمان خراش
  • صخره
  • پرواز با هواپیما
  • آسانسور
  • صخره نوردی
  • پله برقی
  • راه پله
  • عبور از پل
  • رانندگی روی پل هوایی

درمان ترس از ارتفاع

فوبیا ارتفاع می تواند علائم مشترکی با سایر انواع فوبیا داشته باشد. بنابراین اگر علائم ترس از ارتفاع را تجربه کرده یا در  زندگی شما اختلال ایجاد کرده است موارد زیر را فراموش نکند.

درمان‌ فوبیا ارتفاع عبارتند از:

روان درمانی

درمان شناختی- رفتاری یا CBT، درمان اصلی  فوبیاهای خاص است. تکنیک های رفتاری که شما را به تدریج در معرض موقعیت ترسناک قرار می دهد (حساسیت زدایی سیستماتیک) در این درمان استفاده می شود. علاوه بر این، روش‌هایی برای متوقف کردن استرس و اضطراب نیز به شما آموزش داده می‌شود .

رو برو شدن با ترس

به طور سنتی، قرار گرفتن در معرض ارتفاع واقعی رایج ترین راه حل است. با این حال، یک مطالعه تحقیقاتی منتشر شده در سال 2017 نشان داد که واقعیت مجازی ممکن است به همان اندازه موثر باشد. مزیت اصلی درمان واقعیت مجازی صرفه جویی در هزینه و زمان است. این روش در همه جا در دسترس نیست، اما  احتمالاً با گذشت زمان، دسترسی به آن آسان تر خواهد شد.

دارو درمانی

گاهی اوقات ممکن است برای تسکین کوتاه‌مدت در موقعیت‌های خاص از آرام‌بخش‌ها یا مسدودکننده‌های بتا استفاده شود تا به تسکین هراس و اضطرابی که احساس می‌کنید کمک کند. داروی D-سیکلوسرین (D-cycloserine) از سال 2008 در آزمایش‌های بالینی برای درمان اختلال اضطراب استفاده شده است. مطالعه‌ای در سال 2012 نشان داد که استفاده از این دارو همراه با درمان شناختی-رفتاری ممکن است نتایج را بهبود بخشد. با این حال تحقیقات بیش تری باید در این مورد صورت بگیرد.

هیپنوتیزم درمانی

هیپنوتیزم درمانی شامل کمک به فرد برای ورود به وضعیتی آرام و عمیق است. سپس درمانگر از تصویرسازی هدایت‌شده و تکنیک‌های دیگر به فرد کمک می کند تا بر فوبیا خود غلبه کند.

شواهد نشان می دهد که هیپنوتیزم درمانی ممکن است برای کمک به افراد برای غلبه بر ترس از ارتفاع مفید باشد. با این حال، تحقیقات علمی بیشتر برای درک مزایای بالقوه هیپنوتیزم درمانی ضروری است.

تمرین آرامش

پانجام یوگا، تنفس عمیق، مدیتیشن یا آرام سازی پیشرونده عضلانی می تواند به شما در مقابله با استرس و اضطراب کمک کند. ورزش منظم نیز می تواند کمک کند. کارهای زیر برای آرامش بیش تر می تواند به شما کمک کند:

  • خواب کافی و ورزش
  • مراجعه منظم به درمانگر 
  • تمرین فعالیت های ذهن آگاهی 
  • تمرین تکنیک های تمدد اعصاب مانند تنفس عمیق و یوگا
  • تماس با خانواده و دوستان برای حمایت بیش تر
  • پیوستن به یک گروه حمایتی
  • برای مقابله با ترس خود به الکل، مواد مخدر یا حتی داروی ضداضطراب تجویز شده تکیه نکنید. انجام این کار می تواند یک وابستگی ناسالم ایجاد کرده و توانایی شما را برای رویارویی با ترس خود کم تر می کند.

ترس از ارتفاع در کودکان

هرگز کودک را تحت فشار قرار ندهید و در صورتی که ترس خود را آشکار کرده است بهتراست که روش های زیر را پیش بگیرید.

حمایت کنید

در مکان های مرتفع دست او را بگیرید، از زیبایی های محیط تعریف کنید و ترس او را مسخره نکنید.

مشاهده درمان ترس ارتفاع در کودکان

به او اجازه دهید که سرگرمی کودکان دیگر را نگاه کرده تا متوجه شود که ترس او معقولانه نیست. علاوه بر این سعی کنید که ترس خود را به فرزندتان انتقال ندهید.

کودک را تحت فشار نگذارید

همان طور که بیان شد ترس خود را فرزندتان نشان نداده و ترس آن را نیز مسخره نکنید تا فرزندتان بتواند همیشه مشکل خود را نزد شما مطرح کند. اگر فوبیا درمان نشود به مرور بدتر می شود بنابراین بهتراست که به مشاور مراجعه کنید.

چه سوالاتی باید از روانشناس بپرسم؟

صحبت در مورد سلامت روان می تواند ناراحت کننده و حتی ترسناک باشد. سلامت روان به اندازه سلامت جسمانی شما مهم است، بنابراین مهم است که با روانشناس خود در مورد علائمی که تجربه می کنید صحبت کنید. در صورت داشتن فوبیا ارتفاع، سؤالات زیر ممکن است به شما در پیدا کردن روانشناس مناسب کمک کند.

  • چه نوع درمانی را توصیه می کنید؟
  • آیا باید به روانپزشک مراجعه کنم؟
  • درمان چه مدت طول می کشد؟
  • آیا گروه حمایتی برای ترس از ارتفاع یا به طور کلی فوبیا می شناسید؟
  • آیا کتابی در مورد ترس از ارتفاع می شناسید که بتوانم آن را بخوانم؟

منبع : بهترین درمان ترس از ارتفاع| شناسایی تا درمان 

چرا از آینده می ترسم؟| غلبه بر ترس زمان یا کرونوفوبیا

کرونوفوبیا (chronophobia) ترس شدید از زمان یا گذر زمان است. فوبیا زمان می تواند باعث اضطراب شدید، احساس ترس، رفتارهای وسواسی و افسردگی شود. افرادی که مسن، بیمار یا زندانی هستند، بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال اضطرابی هستند. آن ها ممکن است از مرگ خود بترسند، در مورد گذر زمان وسواس داشته باشند یا نگران محدود شدن روزهای خود باشند.

ترس از زمان چیست؟

کرونوفوبیا یک ترس شدید از گذشت زمان است. افراد مبتلا به این اختلال اضطرابی وقتی به زمان گذراندن فکر می کنند، احساس ناراحتی یا ترس شدید می کنند. آن ها ممکن است نگران مرگ خود یا افزایش سن باشند. برخی از افراد به طور وسواس گونه به تماشای ساعت یا علامت گذاری روزهای تقویم دچار می شوند.

زمان هراسی می تواند باعث شود افراد افکار هیجانی ای یا رفتارهای وسواس گونه شود. ترس از زمان در موارد شدید، می تواند منجر به حملات پانیک، انزوای اجتماعی و مشکل در روابط شود. روان درمانی می تواند به افراد در مدیریت علائم و بهبود کیفیت زندگی کمک کند.

فوبیا ترس از آینده چیست؟

فوبیا باعث ترس افراد از موقعیت یا شیئی می شود که در واقع خطرناک نیست. افراد مبتلا به فوبیا ترس‌های غیرمنطقی و غیرواقعی و واکنش‌های غیرعادی نسبت به چیزهایی دارند که دیگران آن را ترسناک یا نگران‌کننده نمی‌دانند.

ترس از آینده یک نوع اختلال فوبی خاص است. افراد مبتلا به اختلالات فوبیای خاص واکنش های شدیدی نسبت به یک شی یا موقعیت خاص دارند. آن ها هر کاری که می توانند انجام می دهند تا از چیزی که باعث ناراحتی، نگرانی یا ترس می شود دوری کنند. زمان هراسی می تواند مشکل ساز باشد زیرا نمی توان گذر زمان را متوقف کرد. افراد مبتلا به این بیماری اغلب احساس می کنند کنترلی بر زندگی خود ندارند.

کرونوفوبیا چقدر شایع است؟

آمار کرونوفوبیا مشخص نیست زیرا بسیاری از مردم ممکن است این ترس را در خود نگه دارند یا ممکن است تشخیص ندهند که آن را دارند. اما می توان گقت که از هر 10 بزرگسال، 1 نفر و از هر 5 نوجوان، 1 نفر در مقطعی از زندگی خود با نوعی فوبیای خاص سروکار دارند.

چه کسانی در معرض خطر ترس از زمان هستند؟

برخی از افراد بیشتر در معرض ابتلا به اختلال ترس از آینده هستند. این افراد شامل موارد زیر می شوند:

سالخورده یا بیمار می باشند: افرادی که سن بالاتری دارند و مبتلایان به بیماری های جدی، اغلب در مورد زمان کمی که دارند نگران هستند. آن ها ممکن است در مورد تعداد روزهایی که باید زندگی کنند وسواس پیدا کرده و اضطراب زیادی را تجربه کنند.

در زندان هستند: زمان هراسی در میان افرادی که در زندان هستند شایع تر است. زندانیان، به ویژه آن هایی که محکومیت طولانی را سپری می کنند، ممکن است با گذشت زمان دچار وسواس شوند. آن ها ممکن است احساس کنند زمان خیلی آهسته یا خیلی سریع در حال حرکت است و اغلب برای رهایی خود روز شماری می کنند. آن ها همچنین ممکن است زمانی که در زندان هستند احساس کلاستروفوبیک یا ترس از فضای بسته داشته باشند.

تجربه‌ای آسیب‌زا: برخی از افراد به دنبال یک بلایای طبیعی، تجربه نزدیک به مرگ یا رویدادهای آسیب‌زای دیگر دچار زمان‌هراسی می‌شوند. این بیماری می تواند نتیجه اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) باشد. پس از قرنطینه در طول همه گیری کووید-19، افراد زیادی با اختلال زمان هراسی تشخیص داده شده اند. آن ها نسبت به گذر زمان وسواس پیدا کرده یا احساس می کنند که هیچ کنترلی بر گذر زمان ندارند.

سابقه اختلالات روانی: افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD) یا سایر انواع فوبیا در معرض خطر بیشتری هستند. همچنین در صورت داشتن افسردگی یا اختلال سوء مصرف مواد، خطر ابتلا به فوبیا افزایش می یابد.

چه چیزی باعث زمان هراسی می شود؟

روانشناسان معتقدند که فوبیا ناشی از ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیک می باشد. زندانی شدن، ابتلا به یک بیماری لاعلاج یا زنده ماندن از یک رویداد آسیب زا می تواند منجر به ترس از زمان شود.

افرادی که مشکلات اضطرابی و بیماری های روانی دارند بیشتر در معرض ابتلا به فوبیا قرار دارند. بیماری های روانی، اختلالات خلقی و فوبیا در خانواده ها شایع است. در صورت داشتن یکی از بستگانی که به این بیماری ها مبتلا هستند، خطر بیشتری برای ابتلا به این بیماری ها دارید.

محرک های ترس از آینده

ترس و اضطراب ناشی از زمان هراسی می تواند به دلایل مختلفی رخ دهد. برخی از موقعیت ها مانند تعطیلات، تولدها، فارغ التحصیلی و سالگرد می تواند این فوبیا را تحریک کند. محرک های زمان هراسی عبارت هستند از:

  • عدم کنترل بر این حقیقت که زمان در حال گذر است.
  • ترس شدید از مرگ یا مردن
  • احساس این که زمان خیلی کند حرکت می کند.
  • احساس ترس از آینده

علائم فوبیا زمان چیست؟

افراد مبتلا به زمان هراسی گاهی اوقات احساس می کنند که از بدن خود جدا شده اند. این وضعیتی است که به آن اختلال مسخ شخصیت می گویند. آن ها ممکن است احساس کنند که زمان ناگهان سرعت می گیرد یا کند می شود. آن ها همچنین ممکن است علائم زیر را تجربه کنند:

  • لرز
  • سرگیجه و سبکی سر
  • تعریق بیش از حد
  • نگرانی دائمی در مورد آینده
  • تپش قلب
  • مشکل در خوابیدن
  • انزوا
  • حالت تهوع
  • تنگی نفس
  • پرهیز از برنامه ریزی برای آینده
  • لرزیدن
  • ناراحتی معده یا سوء هاضمه

چگونه می توانم فوبیا آینده را مدیریت یا درمان کنم؟

درمان کرونوفوبیا عبارتند از:

  • روان درمانی. روان درمانی، درمان اصلی اضطراب زمان هراسی است. روانشناس به شما کمک می کند ترس های خود را درک کنید و برای غلبه بر آن ها با شما همکاری می کند.
  • درمان شناختی رفتاری (CBT) به شما می آموزد که در مورد فوبیا به روشی متفاوت فکر کنید. همچنین به شما کمک می کند کنترل بیشتری بر نحوه کنترل آن داشته باشید.
  • هیپنوتراپی، که به شما کمک می کند نگرانی های خود را مجدداً تنظیم کنید و ترس را مدیریت کنید. در حالی که ذهن شما در یک وضعیت آرام است، روانشناس استراتژی هایی برای افزایش آرامش ارائه می دهد.
  • مدیتیشن و یوگا می تواند اضطراب را کنترل کند. روانشناس همچنین ممکن است تمرین‌هایی برای تمرکز حواس و تنفس به شما بدهد.
  • دارویی برای درمان فوبیا زمان وجود ندارد. اما برخی از داروها می توانند به کنترل حملات پانیک یا درمان اختلالات سلامت روان کمک کنند. اگر افسردگی یا سایر اختلالات خلقی دارید، با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی خود در مورد داروهایی که ممکن است برای شما مناسب باشد صحبت کنید.

عوارض فوبیا زمان چیست؟

عدم درمان ترس از زمان می تواند تأثیر جدی بر زندگی روزمره داشته باشد. افراد مبتلا به زمان هراسی شدید ممکن است در رابطه خود دچار مشکل شوند و برای آن ها سخت می باشد که بخشی از جامعه خود باشند.

حضور در جامعه همچنین می تواند مشکلات سلامت روان را بدتر کند. افراد مبتلا به فوبیا زمان نسبت به زمان وسواس دارند و ممکن است به شدت افسرده، مضطرب و منزوی شوند.

تغییرات سبک زندگی

برخی از تغییرات سبک زندگی نیز می تواند به مدیریت اضطراب مرتبط با هراس کمک کند. این ها شامل تغییر برخی از عادات مانند خواب کافی، انجام ورزش منظم و یک رژیم غذایی سالم می باشد. تعاملات اجتماعی می تواند به کاهش استرس و بهبود سلامت روان کمک کند.

ورزش می تواند به کنترل اضطراب و نگرانی شما کمک کرده، فوبیا می تواند خواب شما را مختل کند و ورزش باعث می شود خواب راحت تر و اضطراب کم تری را تجربه کنید.

منبع : چرا از آینده می ترسم؟| غلبه بر ترس زمان یا کرونوفوبیا 

ترس از مرد | از تشخیص تا درمان

آندروفوبیا (androphobia) به عنوان ترس از مردان تعریف می شود. این اصطلاح از درون جنبش‌های فمینیستی سرچشمه می‌گیرد تا اصطلاح متضاد «ژینوفوبیا» را که به معنای ترس از زنان است را متعادل کند.

مرد ستیزی ( Misandry ) به عنوان نفرت یا تعصب منفی نسبت به مردان تعریف می شود. نقطه مقابل زن ستیزی است. مردبیزاری می تواند اشکال مختلفی داشته باشد: مانند تبعیض جنسیتی، محرومیت اجتماعی، خشونت علیه مردان، تحقیر مردان، استفاده ابزاری از مردان.

علائم آندروفوبیا یا فوبیا مردان چیست؟

علائم ترس از مردان ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • وقتی مردها را می بینید یا به آن ها فکر می کنید، دچار ترس، اضطراب یا وحشت فوری و شدید می شوید.
  • آگاهی از اینکه ترس شما از مردان غیرمنطقی می باشد اما احساس می کنید نمی توانید آن را کنترل کنید
  • نزدیک شدن به مرد باعث اضطراب و نگرانی شما می شود.
  • اجتناب از موقعیت هایی که ممکن است با مردان روبرو شوید. یا احساس نگرانی یا ترس شدید در موقعیت هایی که با مردان روبرو می شوید.
  • میل شدید برای فرار
  • تنگی نفس
  • تنفس سریع
  • لرزش
  • تعریق شدید
  • در انجام فعالیت های روزانه خود مشکل دارید زیرا از مردان می ترسید.
  • واکنش‌های جسمانی مانند عرق کردن، ضربان قلب سریع، درد در قفسه سینه، یا مشکلات تنفسی
  • حالت تهوع، سرگیجه یا غش هنگام نزدیکی یا حتی فکر کردن به مردان
  • در کودکان، ترس از مردان ممکن است به صورت عصبانیت همراه با چسبیدن، گریه، یا امتناع از ترک والد زن یا نزدیک شدن به مردان ظاهر شود.
  • حالت تهوع
  • سرگیجه
  • تپش قلب
  • خشک شدن دهان
  • از دست دادن کنترل
  • کابوس
  • حمله عصبی
  • ناتوانی در بیان کلمات یا عبارات

چه چیزی باعث ایجاد آندروفوبیا در فرد می شود؟

آندروفوبیا یک نوع فوبیا خاص در نظر گرفته می‌شود، زیرا این ترس شدید و غیرمنطقی بوده که معمولاً خطر واقعی را ایجاد نمی‌کنند اما همچنین می‌تواند باعث اضطراب و رفتارهای اجتنابی شود. 

آندروفوبیا، مانند سایر فوبیاهای خاص، طولانی مدت است و می تواند بر توانایی شما برای انجام فعالیت های روزمره مانند کار، تحصیل و روابط اجتماعی تأثیر منفی بگذارد.

علت دقیق فوبیا مردان به خوبی شناخته نشده است. اما کارشناسان می گویند که برخی از احتمالات عبارتند از:

  • تجربیات منفی با مردان در گذشته، مانند تجاوز جنسی، تجاوز فیزیکی، سوء استفاده ذهنی یا جسمی، غفلت، یا آزار جنسی
  • ژنتیک و محیط
  • تغییرات در عملکرد مغز

برخی از افراد بیشتر از دیگران در معرض ترس از مردان هستند. این افراد عبارتند از:

  • کودکان (فوبیا بیش تر در اوایل کودکی، معمولاً در سن 10 سالگی رخ می دهد)
  • بستگانی که فوبیا یا اضطراب داشته اند (این ممکن است نتیجه رفتار ارثی یا آموخته شده باشد)
  • خلق و خو ویژه
  • تجربه منفی گذشته با مردان

آیا باید به روانشناس مراجعه کرد؟

ترس از مردان ممکن است به عنوان یک احساس کوچک شروع شود اما به مرور می تواند به یک مانع بزرگ در زندگی روزمره شما تبدیل شود. اگر اضطراب شما ناشی از آندروفوبیا شما باشد، باید به روانشناس مراجعه کنید. علائم زیر نشان می دهد که باید به روانشناس مراجعه کنید.

  • بر عملکرد شغلی یا مدرسه شما تأثیر منفی می گذارد.
  • به روابط اجتماعی یا توانایی اجتماعی بودن شما تاثیر می گذارد.
  • دخالت در فعالیت های روزمره شما

درمان ترس از مردان در کودکان بسیار مهم است. گاهی اوقات ترس از کودکان به مرور بیش تر می شود. اما آندروفوبیا می تواند به شدت بر توانایی کودک برای عملکرد در جامعه تأثیر بگذارد البته ترس آن ها باید با کمک پزشکی حرفه ای برطرف شود.

ترس از مردان چگونه درمان می شود؟

اکثر افراد مبتلا به آندروفوبیا می توانند از طریق جلسات درمانی بهبود یابند. درمان اولیه ترس از مردان شامل روان درمانی است. دو نوع رایج روان درمانی که برای درمان فوبیا مردان استفاده می شود، مواجهه درمانی و رفتار درمانی هستند. در برخی موارد از دارو نیز به عنوان بخشی از برنامه درمانی استفاده می شود، البته دارو درمانی به تنهایی نمی تواند درمان باشد.

درمان از طریق مواجهه

مواجهه درمانی برای تغییر نحوه واکنش شما به مردان طراحی شده است. در طی این درمان به تدریج و به طور مکرر در معرض چیزهایی قرار خواهید گرفت که با مردان ارتباط خواهد داشت. با گذشت زمان، قرار گرفتن تدریجی در برابر مردان باید به شما کمک کند تا افکار، احساسات مرتبط با ترس از مردان را مدیریت کنید. 

برای مثال، درمانگر شما ممکن است ابتدا عکس‌هایی از مردان را به شما نشان دهد و سپس شما را وادار کند به صدای ضبط شده مردان گوش دهید. پس از آن، درمانگر از شما می‌خواهد ویدیوهایی از مردان را تماشا کنید و سپس به آرامی به یک مرد واقعی نزدیک شوید.

درمان شناختی رفتاری (CBT)

درمان شناختی رفتاری از سایر تکنیک‌های درمانی استفاده می‌کند تا راه‌های متفاوتی را برای مشاهده و مقابله با ترس از مردان به شما آموزش دهد. درمانگر شما به شما یاد می دهد که چگونه:

  • ترس خود را به گونه ای متفاوت ببینید.
  • با احساسات فیزیکی مرتبط با ترس خود کنار بیایید.
  • با تأثیری که ترس بر زندگی شما گذاشته است برخورد کنید.

جلسات درمان شناختی رفتاری به شما کمک می کند به جای اینکه بر افکار و احساسات خود غلبه کنید، حس اعتماد به نفس یا تسلط بر افکار و احساسات خود به دست آورید.

دارو درمانی

روان درمانی معمولاً در درمان ترس از مردان بسیار موفق است. اما گاهی اوقات استفاده از داروهایی که می توانند احساس اضطراب یا حملات پانیک مرتبط با آندروفوبیا را کاهش دهند مفید می باشد. این داروها باید در ابتدای درمان برای تسهیل بهبودی استفاده شوند.

استفاده دیگر دارودرمانی برای موقعیت‌های نادر و کوتاه‌مدت است که طی آن اضطراب شما را از انجام کار ضروری باز می‌دارد.

داروهایی که معمولا برای درمان آندروفوبیا استفاده می شوند عبارتند از:

مسدود کننده های بتا : مسدود کننده های بتا اثرات آدرنالین ناشی از اضطراب را در بدن کنترل می کنند. آدرنالین می تواند باعث علائم جسمی ناراحت کننده و گاهی خطرناک از جمله افزایش ضربان قلب و فشار خون، تپش قلب و همچنین لرزش صدا و بدن شود.

آرام بخش ها: بنزودیازپین ها با کاهش اضطراب به شما کمک می کنند تا احساس آرامش بیشتری داشته باشید. این داروها باید با احتیاط مصرف شوند زیرا ممکن است اعتیادآور باشند. اگر سابقه مصرف الکل یا مواد مخدر دارید، ممکن است بنزودیازپین ها برای شما مناسب نباشند.

اگر داروی آرامبخش مصرف می کنید، در حین مصرف این دارو از مصرف الکل خودداری کنید. اقدامات دیگری که می تواند اضطراب شما را کاهش دهد شامل موارد زیر می باشد:

  • ورزش منظم
  • خواب کافی
  • برنامه تغذیه ای مناسب
  • یوگا

هیپنوتیزم درمانی

هیپنوتراپی نوعی درمان است که در آن روانشناس به ضمیر ناخودآگاه فرد مبتلا به فوبیا وارد شده و سعی می کند بر آن تاثیر مثبت بگذارد و باعث بهبود فوبیا آن ها می شود.

در صورتی که در مورد درمان خود تردید دارید با روانشناس خود در مورد آن صحبت کنید و از عوارض و روند هر درمان آگاه شوید.

منبع : ترس از مردان | از تشخیص تا درمان 

مشاوره فردی یعنی چی؟

مشاوره فردی فرصتی شخصی برای دریافت حمایت و تجربه رشد در دوران چالش برانگیز زندگی است. مشاوره فردی می تواند به فرد کمک کند تا با بسیاری از موضوعات شخصی در زندگی مانند خشم، افسردگی، اضطراب، سوء مصرف مواد، چالش های ازدواج و روابط، مشکلات والدین، مشکلات مدرسه، تغییرات شغلی و غیره مقابله کند.

مشاوره فردی (که گاهی اوقات روان درمانی، گفتگو درمانی یا درمان نامیده می شود) فرآیندی است که از طریق آن مراجعان به صورت انفرادی با یک پزشک متخصص بهداشت روانی آموزش دیده در محیطی امن، مراقبتی و محرمانه کار می کنند. مشاوره به افراد این امکان را می دهد که احساسات، باورها و رفتارهای خود را کشف کنند، خاطرات چالش برانگیز یا تاثیرگذار را بررسی کنند، جنبه هایی از زندگی خود را که دوست دارند تغییر دهند شناسایی کنند، خود و دیگران را بهتر درک کنند، اهداف شخصی تعیین کنند و برای تغییر مطلوب تلاش کنند.

مشاوره فردی، مشاوره ای است که بر نگرانی های فوری یا آینده نزدیک فرد متمرکز است. مشاوره فردی ممکن است شامل مشاوره و برنامه ریزی شغلی، غم و اندوه پس از مرگ یکی از عزیزان یا برخورد با مشکلات در یک شغل قبل از بزرگ شدن آنها باشد. مشاوره فردی یک بحث انفرادی بین مشاور و مراجعه کننده است که فرد متقاضی درمان است. این دو یک اتحاد، رابطه یا پیوندی تشکیل می دهند که اعتماد و رشد شخصی را امکان پذیر می کند.

اهداف، فرکانس و مدت درمان چگونه تعیین می شوند؟

به طور کلی، هدف روان درمانی صحبت از نگرانی های مربوط به سلامت روان و کمک به درمانجویان برای بهبود، رشد، و حرکت به سمت زندگی پربارتر و از نظر روانی سالم است. درمان خوب مشتری محور است و اهداف خاصی برای درمان توسط شما و درمانگرتان تعیین می شود.

جلسات روان درمانی فردی معمولا بین 45 تا 50 دقیقه طول می کشد. دفعات و مدت درمان تا حد زیادی به نیازها، اهداف درمانی و پیشرفت شما بستگی دارد. بسیاری از نگرانی‌ها به آسانی با درمان کوتاه‌مدت برطرف می‌شوند و سایر نگرانی‌های مزمن یا پیچیده‌تر نیاز به تعهد طولانی‌مدت قبل از تحقق بهبود دارند.

تحقیقات نشان داده است که روان درمانی منجر به عود کمتر شرایط رایج مانند افسردگی و اضطراب متوسط می شود و اثرات مثبت درمان خوب فراتر از درمان است. در واقع، بسیاری از مراجعان مدت‌ها پس از پایان درمان، بهبود شرایط را گزارش می‌کنند. به طور کلی، روان درمانی اغلب مؤثرتر از داروهای روانگردان یا درمان های پزشکی به تنهایی است که ممکن است عوارض جانبی مضری ایجاد کند. علاوه بر این، بسیاری از روش‌های درمانی مبتنی بر شواهد هستند، به این معنی که آنها تحت مطالعات تحقیقاتی و مشاهدات بالینی قرار گرفته‌اند و برای اثربخشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌اند.

در طول یک جلسه یا اولین قرار ملاقات برای مشاوره کوتاه مدت چه اتفاقی می افتد؟

اگر شما و یک پزشک بالینی CAPS تشخیص دهید که یک جلسه یا مشاوره فردی کوتاه مدت توصیه درمانی است که به بهترین وجه نیازهای شما را برآورده می کند، اولین جلسه در دسترس که مطابق با برنامه شما باشد به شما پیشنهاد می شود. اگر ترجیحات مشاور خاصی دارید، ممکن است مدت زمان انتظار برای اولین قرار ملاقات را افزایش دهید. این اولین قرار معمولاً ظرف چند روز تا چند هفته برنامه ریزی می شود. (لطفاً توجه داشته باشید که اگر به کمک فوری نیاز دارید، به کارکنان ما اطلاع دهید تا بتوانیم فوراً شما را به منابع مناسب CAPS متصل کنیم.) کل مدت زمان مورد نیاز تقریباً 90 دقیقه است که شامل تکمیل فرم‌ها روی رایانه، جلسه درمان، و برنامه ریزی برای قرارهای بعدی، پس حتما این را در زمان تعیین وقت خود در نظر داشته باشید.

ضروری است که فوراً در محل حاضر شوید تا زمان کافی برای تکمیل فرم‌های لازم داشته باشید. اگر بیش از 15 دقیقه دیر کردید، ممکن است از شما خواسته شود که برنامه را تغییر دهید. این فرم ها شامل فرم تاریخچه جمعیتی و بالینی، موافقت نامه درمان، رضایت از درمان، و اطلاعیه اقدامات حفظ حریم خصوصی است. پزشک شما اطلاعاتی در مورد نگرانی های فعلی، سابقه مرتبط و اهداف شما به دست خواهد آورد. پزشک شما همچنین خط‌مشی‌ها و رویه‌های مربوط به CAPS مانند محرمانگی را بررسی خواهد کرد.

در صورت شرکت در مشاوره کوتاه مدت در جلسات بعدی یا پیگیری چه اتفاقی می افتد؟

برای جلسات بعدی یا بعدی، تقریباً به مدت 45 دقیقه با مشاور خود ملاقات خواهید کرد که طبق یک برنامه مورد توافق دوجانبه برنامه ریزی می شود. اگر مایل به مشاوره اضافی فراتر از آنچه CAPS می تواند ارائه دهد، ما با شما همکاری خواهیم کرد تا یک پزشک در جامعه محلی پیدا کنید.

در اوایل، شما با پزشک خود برای تعیین اهداف جلسات مشاوره خود کار خواهید کرد. تعیین اهداف روشن به شما کمک می کند تا پیشرفت خود را در مشاوره نظارت کنید. اگر سؤال یا نگرانی در مورد فرآیند مشاوره دارید، دریغ نکنید که این موارد را با پزشک خود مطرح کنید، که خوشحال می شود آنها را با شما در میان بگذارد. جهت دقیق تجربه مشاوره شما به مسائلی که در مشاوره وارد می کنید، دیدگاه پزشک و اهدافی که برای کار مشترک خود تعیین می کنید بستگی دارد.

درمان فردی (روان درمانی)

درمان فردی یک فرآیند مشترک بین یک درمانگر و یک فرد در حال درمان است. اهداف مشترک درمان می تواند القای تغییر یا بهبود کیفیت زندگی باشد. افراد ممکن است برای مشکلاتی که به تنهایی با آن‌ها سخت است به دنبال درمان باشند. به درمان فردی، درمان، روان درمانی، درمان روانی اجتماعی، گفتار درمانی و مشاوره نیز گفته می شود.   

درمان می تواند به افراد کمک کند تا بر موانع سلامتی خود غلبه کنند. می تواند احساسات مثبت مانند شفقت و عزت نفس را افزایش دهد. افراد در درمان می توانند مهارت هایی را برای مدیریت موقعیت های دشوار، تصمیم گیری سالم و رسیدن به اهداف بیاموزند. بسیاری از آنها از سفر درمانی خودآگاهی بیشتر لذت می برند. برخی از افراد حتی برای رشد خود به درمان مداوم می روند.

چه زمانی بهتر است به دنبال درمان باشید؟

اگر مشکلی باعث ناراحتی یا اختلال در زندگی روزمره شود، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به دنبال درمان باشید. پریشانی می تواند به معنای افکار، احساسات، رفتارهای منفی یا حتی یک احساس بدنی مانند درد یا خستگی باشد. مهم است که قبل از رفتن به درمان صبر نکنید تا علائم شدید شوند. اگر اغلب ناراضی هستید یا نسبت به مسائل زندگی خود احساس ناامیدی و ناامیدی می کنید، ممکن است بهتر باشد به دنبال درمان باشید. اگر نمی‌توانید روی کار یا مدرسه تمرکز کنید، اعتیاد را تجربه کنید یا احساس کنید می‌خواهید به خود یا شخص دیگری آسیب برسانید، درمان می‌تواند به شما کمک کند.

برخی از افراد ممکن است از درمان اجتناب کنند و دلایل زیادی برای این وجود دارد. برخی از این دلایل عبارتند از:

  • نگران لکه ننگی باشید که می تواند با مراقبت از سلامت روان همراه باشد
  • احساس شرم در هنگام صحبت در مورد گذشته آزار دهنده است
  • نمی خواهم بپذیرم که چیزی اشتباه است
  • ترس از اینکه بحث در مورد درمان محرمانه بماند
  • مسائل پولی

با این حال، آمار مؤسسه ملی سلامت روان (NIMH) نشان می دهد که مسائل مربوط به سلامت روان در ایالات متحده رایج است. در واقع، از هر 5 بزرگسال، 1 نفر ممکن است مبتلا شود. ممکن است یادآوری این نکته مفید باشد که درمانگران متخصصان آموزش دیده ای هستند که حمایت می کنند و محرمانه بودن را حفظ می کنند. آنها برای کمک به افراد برای حل مسائل دردناک یا شرم آور عادت دارند. برخی از درمانگران نیز به افراد نیازمند، هزینه های کشویی یا سایر کمک های مالی ارائه می دهند. و اگرچه ننگ پیرامون سلامت روان هنوز هم می تواند مطرح شود، افراد بیشتری با صحبت در مورد گزینه های سلامت روان خود با افرادی که به آنها اعتماد دارند راحت می شوند.

یک درمانگر آموزش دیده می تواند به افراد کمک کند تا سبک زندگی خود را تغییر دهند. آنها همچنین می توانند به شناسایی علل زمینه ای علائم و ارائه استراتژی هایی برای تغییر افکار و رفتارهای ناخواسته کمک کنند. درمان می تواند افراد را به مهارت هایی برای مدیریت علائم، کاهش استرس و بهبود کیفیت زندگی مجهز کند. 

روان درمانی با چه چیزی می تواند کمک کند؟

درمان می تواند به درمان مشکلات ذهنی، عاطفی، فیزیکی و رفتاری کمک کند. نگرانی هایی که ممکن است در درمان مورد بحث قرار گیرند عبارتند از، اما محدود به موارد زیر نیستند:

چه کسی درمان فردی را ارائه می دهد؟

بسیاری از متخصصان بهداشت روان درمان را ارائه می دهند. استانداردهای تبدیل شدن به یک درمانگر معمولاً به هیئت صدور مجوز یک ایالت بستگی دارد . درمانگران اغلب دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا هستند. آنها همچنین ممکن است آموزش خاصی در زمینه مشاوره روانشناسی داشته باشند. دانش‌آموزانی که به سمت درجه پیشرفته کار می‌کنند ممکن است با راهنمایی یک سرپرست دارای مجوز، درمان را ارائه دهند.

درمانگران می توانند عناوین زیادی داشته باشند. اینها بر اساس سطح تحصیلات، آموزش و نقش آنها است. آنها می توانند به عنوان مشاوران حرفه ای دارای مجوز (LPC)، روانشناسان، درمانگران ازدواج و خانواده دارای مجوز (LMFT)، مددکاران اجتماعی بالینی دارای مجوز (LCSW)، پرستاران روانپزشکی ، یا روانپزشکان کار کنند.

مشاوره فردی یعنی چی؟

انتظار چه چیزی در طول درمان فردی

اولین جلسه درمان اغلب بر جمع آوری اطلاعات متمرکز است. یک درمانگر با فرد تحت درمان در مورد سلامت فیزیکی، روانی و عاطفی گذشته او صحبت می کند. آنها همچنین در مورد نگرانی هایی که فرد را به درمان می کشاند، بحث می کنند. ممکن است چند جلسه طول بکشد تا یک درمانگر درک خوبی از موقعیت داشته باشد. تنها در این صورت است که می توانند به نگرانی ها رسیدگی کنند و بهترین مسیر اقدام را تعیین کنند.

فرد تحت درمان همچنین می تواند از اولین جلسه خود برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا سبک درمانگر برای نیازهای او مناسب است یا خیر استفاده کند. یافتن درمانی که با آن راحت هستید برای درمان موفقیت آمیز حیاتی است. مهم است که در مورد نوع درمانی مورد استفاده، اهداف درمانی، طول جلسه و تعداد جلسات مورد نیاز صحبت کنید.

بسیاری از درمانگران افراد تحت درمان را تشویق می کنند تا بیشتر صحبت ها را انجام دهند. در ابتدا، ممکن است صحبت در مورد تجربیات گذشته یا نگرانی های فعلی سخت باشد. جلسات ممکن است احساسات شدیدی را برانگیزند. ممکن است در طول درمان ناراحت، عصبانی یا غمگین شوید. با این حال، درمانگران می توانند به افراد کمک کنند تا با پیشرفت جلسات، اعتماد به نفس خود را افزایش دهند و راحت تر شوند. 

درمانگران ممکن است “تکالیف” را برای کمک به افرادی که تحت مراقبت هستند تعیین کنند تا موضوعات مورد بحث در درمان را ایجاد کنند. افراد تحت درمان همچنین می توانند در هر مرحله از فرآیند سؤال بپرسند. با گذشت زمان، افراد تحت درمان ممکن است خلق و خوی مثبت تر و الگوهای فکری سالم تری داشته باشند.

افراد تحت درمان می توانند انتظار محرمانه بودن را در طول جلسات درمانی داشته باشند. اما، اگر فردی در خطر فوری آسیب رساندن به خود یا دیگران باشد، یک درمانگر ممکن است محرمانگی را بشکند. در صورتی که قانون فدرال یا ایالتی لازم باشد، درمانگران نیز ممکن است این کار را انجام دهند. بسیاری از درمانگران در اولین جلسه درمانی محدودیت های محرمانگی را توضیح می دهند و دستورالعمل های مکتوب ارائه می دهند.

روان درمانی چگونه کار می کند

اشکال زیادی از درمان وجود دارد. برخی از انواع درمان هنگام رسیدگی به مسائل مختلف بهتر از سایرین عمل می کنند. مرسوم است که درمانگران هنگام پرداختن به نیازهای یک فرد، ایده هایی را از رویکردهای مختلف ترکیب کنند.

درمان شناختی رفتاری (CBT) یکی از محبوب ترین و موثرترین انواع درمان است. این رویکرد به افراد کمک می کند تا به ارتباط بین افکار، احساسات و رفتارها نگاه کنند. سپس افراد می توانند الگوهای تفکر منفی را با الگوهای مثبت جایگزین کنند. باور CBT این است که افکار سالم اغلب احساسات مثبت و اقدامات سازنده را ترویج می کنند. 

سایر رویکردهای مؤثر عبارتند از:

  • رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) : می تواند به افراد کمک کند تا با استرس کنار بیایند، تنظیم عاطفی را بهبود بخشند و روی روابط کار کنند.
  • روان درمانی بین فردی (IPT) : می تواند به ایجاد مهارت های رابطه کمک کند.
  • درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) : ممکن است آگاهی از افکار و احساسات را افزایش دهد.
  • درمان روان پویایی : می تواند به افراد کمک کند تا تجربیات ناخودآگاه و چگونگی تأثیر آنها بر رفتار را درک کنند.

درمان انفرادی چقدر طول می کشد؟

جلسات درمانی فردی اغلب از 45 تا 60 دقیقه طول می کشد. تعداد جلسات و مدت زمان آنها به عوامل زیادی بستگی دارد، از جمله:

  • وضعیت سلامت روان مورد بررسی و شدت آن
  • مدت زمانی که فرد تحت درمان این مشکل را داشته است
  • این موضوع چقدر بر زندگی روزمره تأثیر می گذارد
  • این موضوع چقدر ناراحتی ایجاد می کند
  • فرد تحت درمان چقدر سریع بهبود می یابد
  • محدودیت های مالی 

برخی از نگرانی ها را می توان از طریق درمان کوتاه مدت طی چند هفته برطرف کرد. با این حال، نگرانی های مزمن یا پیچیده تر می تواند به درمان طولانی مدت نیاز داشته باشد. گاهی اوقات، ممکن است بیش از یک سال طول بکشد تا پیشرفت قابل توجهی حاصل شود.

اثربخشی درمان فردی

حتی اگر درمان نتواند شرایطی را درمان کند، می‌تواند به افراد کمک کند تا مهارت‌های مقابله‌ای سالم را توسعه دهند. عزم فعال بودن در درمان و بهبودی برای دستیابی به اهداف درمانی و تقویت یک رابطه درمانی مثبت ضروری است . یافتن درمانگر مناسب نیز در روند درمان بسیار مهم است.

تحقیقات نشان می دهد که درمان ممکن است منجر به عود کمتر شرایط رایج، از جمله افسردگی متوسط و اضطراب شود. علاوه بر این، نشان می دهد که اثرات مثبت درمان خوب فراتر از درمان است. بسیاری از افراد مدت ها پس از پایان درمان، بهبود شرایط را گزارش می دهند. درمان اغلب موثرتر از داروهای روانگردان  یا درمان های پزشکی به تنهایی است. هنگامی که این درمان ها به تنهایی استفاده شوند، ممکن است عوارض جانبی مضری ایجاد کنند. بسیاری از رویکردهای درمانی نیز مبتنی بر شواهد هستند . این بدان معناست که آنها برای آزمایش اثربخشی آنها تحت مطالعات تحقیقاتی و مشاهدات بالینی قرار گرفته اند.

یافتن درمانگری که با او راحت هستید و همکاری با او می تواند به شما کمک کند تا بهترین نتیجه را از درمان ببرید. هنگامی که یک فرد در درمان باز و صادق باشد، درمانگران عموماً بهتر می توانند به هر موضوع رسیدگی کنند و رویکرد درمانی را در صورت نیاز تنظیم کنند. رفتن به درمان ممکن است در برخی روزها دشوار باشد. اما، مهم است که در هر جلسه شرکت کنید و تکالیف تعیین شده را تکمیل کنید. صبور بودن و پایبندی به برنامه درمانی می تواند موفقیت طولانی مدت در درمان را تسهیل کند. 

تاریخچه روان درمانی فردی

اصطلاح “روان درمانی” از کلمات یونانی برای روح و شفا گرفته شده است. یونانیان باستان ممکن است اولین کسانی باشند که مسائل مربوط به سلامت روان را به عنوان شرایط جسمی و روانی در نظر گرفته اند. در آن زمان، برخی از فرهنگ های دیگر آنها را نتیجه تسخیر شیطانی می دانستند. با این حال، درک یونانیان از مسائل مربوط به سلامت روان محدود بود. آنها فواید استفاده از کلمات تشویق کننده را هنگام صحبت با افراد مبتلا به مشکلات روانی تشخیص دادند. اما، آنها همچنین بسیاری از باورهای نادرست در مورد سلامت روان داشتند. به عنوان مثال، آنها فکر می کردند که فقط زنان هیستری را تجربه می کنند . همچنین اعتقاد بر این بود که حمام کردن یک درمان موثر برای افراد مبتلا به افسردگی است.

درمان بیماری‌های روانی شدید اغلب خشن و غیرانسانی بود تا اینکه اصلاح‌طلبان برای شرایط بهتر در قرن هجدهم تلاش کردند. در سال 1773، اولین پناهگاه در آمریکای شمالی تأسیس شد. در پایان قرن نوزدهم، اکثر شهرهای آمریکا دارای پناهگاه بودند. با این حال، افراد پذیرفته شده در پناهندگی به ندرت مرکز را ترک می کردند. این منجر به افزایش پیوسته جمعیت افراد نهادینه شد. غیر معمول نبود که مراقبت در پناهگاه ها شامل استفاده از محدودیت ها و رفتار خشونت آمیز توسط پزشکان باشد.

این احتمال وجود دارد که انواع غیررسمی درمان در طول تاریخ بشر انجام شده باشد. با این حال، روان درمانی مدرن در اواخر قرن نوزدهم در اروپای غربی توسعه یافت. در این زمان، اولین آزمایشگاه برای تحقیقات روان‌شناختی توسط ویلهلم وونت تأسیس شد و   «درمان گفتاری» زیگموند فروید پایه‌های روانکاوی را پایه‌گذاری کرد . 

بسیاری از تکنیک های درمانی در قرن بیستم شکوفا شد. این تکنیک ها عمدتاً از مکاتب فکری رایج در آن زمان الهام گرفته شده بودند. برخی از این مکاتب فکری عبارتند از روانکاوی، رفتارگرایی ، شناخت گرایی و روانشناسی سیستمی . در قرن بیست و یکم، درمان‌های زیادی وجود دارد که زمینه‌های متنوعی مانند ذهن آگاهی و زیست‌شناسی عصبی را در بر می‌گیرد. بسیاری از رویکردها بر کمک به افراد در درمان تمرکز دارند تا نگرانی‌های خود را شناسایی کنند، رشد شخصی را تقویت کنند و مهارت‌های مقابله سالم را توسعه دهند .

منابع:

  1. باتلر، کی، کوپر، جی، و ویلی، ام اس (2012). تاریخچه مختصری از روان درمانی: موزاییکی از شبکه ساز روان درمانی، 1982-2012. برگرفته از https://www.psychotherapynetworker.
    org/magazine/article/268/a-brief-history-of-psychotherapy
  2. گودوین، جیمز سی (2008). تاریخچه روانشناسی مدرن،  ویرایش سوم . دانورز، MA: جان وایلی و پسران.
  3. مشاوره فردی. (دوم). دانشگاه ایالتی سام هیوستون برگرفته از https://www.shsu.edu/dept/counseling/individual-therapy.html
  4. درمان فردی. (دوم). مرکز مشاوره و سلامت روانی، دانشگاه ماساچوست. برگرفته از https://www.umass.edu/counseling/services/individual-therapy
  5. روان درمانی. (2016، 17 مارس). کلینیک مایو. برگرفته از https://www.mayoclinic.org/tests-procedures/psychotherapy/home/ovc-20197188
  6. سرویس صدا و سیما. (2002). جدول زمانی: درمان بیماری های روانی. یک جنون درخشان . برگرفته از http://www.pbs.org/wgbh/amex/nash/timeline
  7. شناخت اثربخشی روان درمانی. (2012). انجمن روانشناسی آمریکا. برگرفته از http://www.apa.org/about/policy/resolution-psychotherapy.aspx
  8. مرکز مشاوره ستاره ایرانیان (1400). روانشناسی فردی نوین چیست؟ MMSI.ir

در سال 1401 خودت را بیشتر بشناس

شناسایی احساسات خود

درک احساسات و عواطف می تواند یک سفر دشوار باشد، حتی زمانی که می دانید چگونه آن را انجام دهید. 

در این مقاله به شما کمک می کنیم تا در مسیر درک احساسات و عواطف و تأثیر آنها بر زندگی خود پیمایش کنید.

مرحله 1: نقش بازی احساسات

آگاهی عاطفی توانایی شناسایی و درک احساسات و عواطف شماست. یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در نحوه ارتباط شما با خود و دیگران، سطح آگاهی عاطفی شماست . این بر هر بخش از زندگی شما تأثیر می گذارد، از احساس شما، انتخاب هایی که می کنید و کارهایی که برای مدیریت سطح استرس خود انجام می دهید.

افرادی که از نظر عاطفی آگاه هستند بهتر می توانند به دیگران گوش دهند و احساسات آنها را درک کنند (این همدلی است). آنها همچنین با صمیمیت راحت‌تر هستند زیرا می‌دانند باز بودن در مورد احساسات خود چه احساسی دارد.

افرادی که بیشتر با درک احساسات و عواطف هماهنگ هستند، از خود تصویر سالم تری نیز دارند و احتمال کمتری دارد که وقتی مشکلی پیش می آید از نظر عاطفی ناراحت شوند.

توانایی تشخیص آنچه در هر لحظه احساس می کنید به شما امکان می دهد در مورد بهترین راه تصمیم گیری کنید. شما می توانید تصمیم بگیرید که اقدامی انجام دهید یا کاری انجام ندهید، اما حداقل درک بهتری از گزینه های خود خواهید داشت.

علاوه بر این، شناسایی دقیق احساسات به شما کمک می کند تا چیزهای مهم را از چیزهای بی اهمیت جدا کنید. شما یاد می گیرید که به غرایز خود اعتماد کنید و آنچه در درون شما می گذرد را نادیده نگیرید.

مرحله 2: احساسات خود را قضاوت نکنید

اولین قدم برای درک احساسات و عواطف خود این است که یاد بگیرید چگونه آنها را بدون قضاوت بپذیرید. 

این می تواند دشوار باشد زیرا به بسیاری از ما آموزش داده شده است که احساس کردن برخی از احساسات، مانند خشم یا غم، مشکلی ندارد. 

با این حال، همه احساسات مفید و مهم هستند. به عنوان مثال، گریه کردن، راهی طبیعی برای رها کردن احساسات فروخورده و رهایی از استرس است. نه تنها این، بلکه گریه کردن در واقع انتقال دهنده های عصبی (مانند اکسی توسین و اندورفین) را آزاد می کند که به شما کمک می کند تا احساسات مثبت بیشتری داشته باشید. 

آگاه بودن از نظر عاطفی به این معنا نیست که بر روی احساسات خود متمرکز شوید، همیشه در مورد آنها بحث کنید، یا حتی بر اساس آنها عمل کنید، بلکه صرفاً تأیید، پذیرش و پردازش آنها به محض ظهور است . 

احساساتی که بیان یا درک نمی شوند می توانند در دوره های زمانی طولانی بسیار مخرب باشند. آنها می توانند منجر به استرس و اضطراب و همچنین مشکلات سلامتی از جمله بیماری قلبی، بی خوابی، سردرد و اختلالات گوارشی شوند. اندوه حل نشده می تواند منجر به چیزی شود که به عنوان غم پیچیده شناخته می شود که پردازش آن بسیار دردناک تر و دشوارتر از درد اصلی است. 

وقتی احساسات خود را مهار می کنیم ، آنها از ما جدا می شوند و از کنترل ما خارج می شوند . با آگاه کردن آنها، می توانیم آنها را شناسایی کرده و رفتار خود را به طور مؤثرتری هدایت کنیم.

سعی کنید قضاوت هایی را که در مورد احساسات خود دارید کنار بگذارید و آنها را صرفاً به عنوان بخشی از انسان بودن بپذیرید. تنها در این صورت است که می توانید روند یادگیری نحوه مدیریت آنها را به روشی سالم آغاز کنید.

شناسایی احساسات خود

مرحله 3: هر احساسی چه چیزی می خواهد به شما بگوید

در برخی موقعیت‌ها، ممکن است در نام‌گذاری آنچه احساس می‌کنید مشکل داشته باشید . این ممکن است در صورتی اتفاق بیفتد که در برخی از احساسات قوی مانند غم و اندوه غرق شده باشید. 

در این مورد، توجه به اینکه بدن شما چگونه واکنش نشان می دهد و چه افکاری در ذهن شما می گذرد، کمک می کند. با نامگذاری این واکنش ها، می توانید شروع به شناسایی احساساتی کنید که باعث ایجاد آنها می شود. شاید کمک کند از خود بپرسید:

  1.  بدن من به من چه می گوید؟ اگر غرق شدید و نمی دانید چه احساسی دارید، به آنچه بدنتان انجام می دهد توجه کنید: آیا شانه هایتان منقبض هستند؟ آیا در گودال شکم شما گره وجود دارد؟ آیا بدون اینکه متوجه شوید فک یا مشت خود را به هم فشار می دهید؟
  2. ذهن من به من می گوید چه احساسی دارم؟ ممکن است افکاری مانند: «احساس می‌کنم اتفاق بدی در شرف وقوع است» یا «این وضعیت منصفانه نیست» را تجربه کنید به این افکار توجه کنید و ببینید آیا به شما کمک می‌کنند تا احساستان را تشخیص دهید.
  3. سپس از خود بپرسید: «احساسات من می‌خواهند به من چه بگویند؟» هر احساسی پیامی برای شما دارد، اگر برای یادگیری آن وقت بگذارید. وقتی از احساس یا احساسی آگاه شدید، یک قدم به عقب بردارید و سعی کنید معنی آن را بفهمید. 

همچنین ممکن است همزمان بیش از یک احساس را تجربه کنید. 

به عنوان مثال ، ممکن است به طور همزمان احساس خشم و صدمه، یا گناه و خجالت کنید. هنگامی که این اتفاق می افتد، سعی کنید با هر احساس جداگانه مقابله کنید. هنگامی که احساسات شما واضح است، استفاده از راهبردهای مقابله ای مناسب که اثرات منفی آنها را پراکنده می کند، آسان تر است.

صدای خشم

در هنگام عصبانیت ممکن است متوجه شوید که قلبتان تندتر از حد معمول می‌زند، تندتر نفس می‌کشید و شاید کمی می‌لرزید ممکن است صورت و گردن شما احساس گرما کند و مشت های شما ممکن است گره کند. وقتی عصبانی می‌شویم، معمولاً می‌خواهیم فریاد بزنیم، چیزهایی را پرتاب کنیم، و حتی به طرف مقابل تهمت بزنیم. 

ممکن است افکاری مانند “من از او متنفرم” یا “باورم نمی‌شود که او این کار را کرده است” را تجربه کنید. “این مسخره است” یا “این منصفانه نیست!” احساسات شدید خصومت؛ انگیزه سرزنش دیگران برای مشکلاتتان؛ مشکل در تمرکز و/یا افکار در مورد انتقام.

خشم یک احساس یا هیجان شدید است که می تواند توسط یک رویداد منفی یا تعامل ایجاد شود. خشم به شما می‌گوید که به نوعی عمل کنید – مثبت یا منفی. این می تواند منجر به پرخاشگری شود، زیرا بدن شما خود را برای نوعی تلافی فیزیکی آماده می کند.

خشم می تواند به ما بگوید که چیزی اشتباه است و نیاز به توجه دارد. عصبانیت همچنین ممکن است نشان‌دهنده این باشد که چیزی ناعادلانه به نظر می‌رسد – برای مثال، اگر با وجود اینکه بهترین شماره‌ها را در دفتر دارید، اگر در محل کار شما را برای ارتقای شغلی از دست بدهید، ممکن است عصبانی شوید. 

ممکن است لازم باشد حد و مرزهای مناسبی تعیین کنید، یا یاد بگیرید که چگونه خشم خود را به گونه‌ای ابراز کنید که به خود و دیگران آسیب نرساند، مانند یادگیری «نه» گفتن یا وقت گذاشتن برای خنک شدن. اگر با عصبانیت دست و پنجه نرم می کنید، کمی وقت بگذارید تا درباره سرزنش، شرمساری و کنترل اظهارات بیشتر بدانید. تمام تلاش خود را برای برقراری ارتباط سالم انجام دهید، حتی زمانی که احساس می‌کنید خشم بهترین‌ها را از شما گرفته است. خشم می تواند چیز خوبی باشد اگر اجازه دهیم به ما انگیزه دهد تا شرایط یا رفتارهایمان را برای بهتر شدن تغییر دهیم. 

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه پاسخ دادن به زمانی که احساس عصبانیت می کنید، وبلاگ ما را بررسی کنید: چگونه در اطراف کسانی که دکمه های شما را فشار می دهند آرام بمانیم

صدای غم

زمانی که احساس غمگینی می کنیم ممکن است احساس سنگینی در قلب و قفسه سینه داشته باشیم و گریه کنیم و بیشتر احساس کنیم نیاز به کناره گیری از مردم داریم . غم و اندوه می تواند باعث بی حالی ما شود و ممکن است نتوانیم به خوبی روی چیزی غیر از درد خود تمرکز کنیم. 

هنگامی که افراد احساس غم یا اندوه می کنند، اغلب احساس پوچی یا ناامیدی شدیدی را تجربه می کنند . افکاری مانند “این درد هرگز از بین نمی رود” یا “من تنها هستم”؛ انگیزه کناره گیری، خوابیدن یا گریه کردن؛ مشکل در تمرکز، و/یا افکار در مورد تمایل به اجتناب از زندگی.

غم و اندوه احساسی است که می تواند در اثر بسیاری از اتفاقات مانند از دست دادن یکی از نزدیکان، از دست دادن شغل و حتی از هم گسیختگی یک رابطه ایجاد شود. 

احساس غم و اندوه اغلب به ما می گوید که چیزی در زندگی ما کم است یا اینکه فقدان یا ناامیدی رخ داده است. غم و اندوه نشانه نیاز به آرامش و حمایت است. این می تواند به این معنی باشد که ما باید از خود مراقبت کنیم و به خود فرصت دهیم تا بهبود پیدا کنیم.

صدای ترس

وقتی احساس ترس می کنید، ممکن است ضربان قلبتان تند و سخت باشد، ممکن است کمی شروع به عرق کردن کنید، احساس تنگی نفس کنید یا هوای بیش از حد را بالا ببرید . ممکن است در تمام بدنتان دچار تنش شوید یا حتی تمام بدنتان تکان بخورد . ممکن است یک گودال در شکم خود داشته باشید یا نسبت به آنچه قرار است اتفاق بیفتد   احساس ترس داشته باشید.

اگر با تهدیدی روبرو شوید، بدن شما برای مبارزه یا فرار آماده می شود. زمانی که می ترسیم، برای ما عادی است که احساس می کنیم دچار مشکل می شویم و در تمرکز یا تفکر واضح مشکل داریم. ممکن است افکاری مانند “من غش کنم” یا “من را از اینجا بیرون کن!” من میخواهم بدوم!” 

ترس یکی از ابتدایی ترین و اولیه ترین احساسات ما به عنوان انسان است. ترس یک واکنش عاطفی به یک تهدید قابل درک از خطر، درد یا آسیب است. وقتی کسی احساس ترس می کند، معمولاً غریزه بقا است که به او کمک می کند از یک موقعیت خطرناک اجتناب کند یا حداقل از خطر بالقوه اطراف خود آگاه باشد.

ترس بهت میگه فرار کن! در حالی که ترس پاسخی به تهدید فعلی است، اضطراب احساسی است که اغلب با ترس از اتفاق بدی در آینده ایجاد می شود . اضطراب اغلب تجربه می شود حتی اگر هیچ تهدید واقعی وجود نداشته باشد، فقط یک تهدید درک شده است. اضطراب ممکن است به این معنی باشد که زمان آن فرا رسیده است که کنترل احساسات یا موقعیت خود را دوباره به دست آورید. همچنین ممکن است به این معنی باشد که شما باید چیزهایی را که تحت کنترل شما نیستند رها کنید.

صدای تعجب

وقتی تعجب می کنید سرعت قلبتان بالا می رود و ممکن است احساس بیداری کامل ، سرگیجه و سبکی سر کنید. ممکن است یک تکان انرژی را در سراسر بدن تجربه کنید. ممکن است احساس کنید در جای خود یخ زده اید یا غرق شده اید . ممکن است افکاری مانند «مطمئن نیستم چه کار کنم» یا «نمی‌دانم چگونه واکنش نشان دهم» داشته باشید. 

غافلگیری احساسی است که می تواند توسط رویدادها/تعاملات شوکه کننده یا غیرمنتظره ایجاد شود. احساس غافلگیری معمولاً ریشه در احساس غافلگیر شدن دارد. 

همچنین می‌تواند ریشه در احساس چیزهای خنثی یا مثبتی داشته باشد که به طور غیرمنتظره اتفاق می‌افتند، مانند دریافت یک تعریف یا ترفیع در محل کار. Surprise به شما می گوید که زمان آن رسیده است که اطلاعات را کاهش داده و پردازش کنید، زیرا اتفاق غیرمنتظره ای رخ داده است.

صدای انزجار 

زمانی که منزجر هستید، ممکن است ضربان قلب شما تندتر یا کندتر از حد معمول باشد. ممکن است در معده خود حالت تهوع یا بیماری داشته باشید ، گویی که می خواهید استفراغ کنید . ممکن است افکاری مانند “خیلی بد است!” یا “چطور کسی می تواند این کار را انجام دهد؟”

انزجار معمولاً توسط چیزی ایجاد می شود که ناخوشایند، توهین آمیز یا غیراخلاقی تلقی می شود. این احساس ریشه در ایده اجتناب از مواد مضر مانند غذای فاسد یا مواد شیمیایی سمی دارد. انزجار این است که به شما می گوید برای امنیت خودتان چیز دفعی را از خود دور کنید. 

صدای خوشبختی

شادی معمولاً در اثر رویدادهای مثبت یا تعاملاتی ایجاد می شود که احساس خوبی در شما ایجاد می کند. وقتی خوشحال هستید ممکن است احساس رضایت و شادی را تجربه کنید . گاهی اوقات شادی می تواند با کوچکترین چیزهایی مانند یک تعریف و تمجید یا اتمام به موقع یک کار ایجاد شود. 

شادی شما را به چیزهایی که برایتان مهم هستند سوق می دهد، مانند داشتن روابط مثبت با دیگران، به دست آوردن مهارت ها یا توانایی های جدید و احساس تعلق داشتن.

صداهای گناه و شرم

احساس گناه احساسی در مورد عمل فردی است که فرد مرتکب شده است. وقتی احساس گناه می‌کنید، احساس درد شدیدی در قلبتان می‌کند و ممکن است بخواهید با کسی که آسیب دیده‌اید جبران کنید. احساس گناه نتیجه انجام کاری است که قوانین یا قوانین اخلاقی شخصی شما را نقض می کند . زمانی که افراد احساس گناه می کنند، اغلب افکاری مانند “من کار بدی انجام دادم” یا “من باید کار متفاوتی انجام می دادم” به سراغشان می آید. 

از طرف دیگر، شرم می تواند مانند وزنه سنگینی باشد که بر روی شانه های شما قرار می گیرد و ممکن است احساس کنید که نیاز دارید از دیگران پنهان شوید . شرم یک احساس منفی است که بر خود متمرکز است. “خود” همان چیزی است که شما به عنوان یک شخص هستید. وقتی فکر می کنیم که ما به عنوان یک شخص معیوب و معیوب است، احساس شرم می کنیم. هنگامی که مردم احساس شرم می کنند، افکاری مانند ” من بد هستم” یا ” من بی ارزش هستم” در سرشان وجود دارد.

شرم می تواند تأثیر مخربی بر عزت نفس و احساس هویت شما داشته باشد. هنگامی که شرم در زندگی ما بی توجه می شود، اغلب باعث می شود احساس ناامنی ، مورد بی مهری و تنهایی داشته باشیم . این به معنای دور کردن دوستان و خانواده است که در غیر این صورت می توانند حمایت کنند. 

از سوی دیگر احساس گناه نشان می دهد که ممکن است کاری که انجام دادیم اشتباه بوده باشد، اما اینکه چه کسی هستیم اشتباه نیست. این می تواند به ما کمک کند تا بفهمیم رفتار ما به کسی آسیب رسانده یا یک رابطه مهم را شکسته است و ممکن است انگیزه لازم برای عذرخواهی و آشتی را فراهم کند.

اگر می‌خواهید درباره مقابله با شرم بیشتر بدانید، مقاله ما را بررسی کنید: چگونه از شرم عبور کنیم با تماس با طرف خلاق خود .

مرحله 4: افکار و احساسات خود را ثبت کنید

می‌توانید با عادت کردن به ثبت احساسات روزانه، هر بار که چیزی جدید یا متفاوت احساس می‌کنید، گوش دادن و درک احساسات و عواطفی را که تجربه می‌کنید، تمرین کنید. این به شما کمک می کند تا الگوهای خود را شناسایی کنید و بینشی از احساس خود در طول زمان به شما می دهد.

از خود بپرسید: چه چیزی این احساس را در من ایجاد می کند؟ اگر احساس اضطراب می کنید، چه چیزی باعث آن می شود؟ آیا کار دشواری در آینده شما وجود دارد که ممکن است به اضطراب عملکرد منجر شود؟ اگر احساس غمگینی دارید، چرا چنین احساسی دارید؟ آیا در حال تماشای فیلم یا نمایشی هستید که احساسات شما را برانگیزد؟ اوایل امروز چه اتفاقی افتاد که ممکن است باعث ایجاد این احساس شود؟

به هر موقعیتی نگاه دقیق تری بیندازید و مشخص کنید چه چیزی باعث این احساسات می شود. هنگامی که بتوانید محرک های خود را بشناسید، بهتر آماده خواهید شد تا از احساسات منفی آینده خودداری کنید، یا حداقل یاد بگیرید که چگونه به طور موثرتر با آنها کنار بیایید.

افکار منفی همچنین می توانند نقش مهمی در شکل دادن به احساسات داشته باشند و در بسیاری از موارد در واقع احساساتی را ایجاد می کنند که ما در پاسخ به آنها تجربه می کنیم. 

برای مثال: اگر فکر می‌کنید «نمی‌توانم» یا «من هرگز نمی‌توانم این کار را انجام دهم»، ممکن است در نهایت احساس اضطراب، غرق شدن و استرس داشته باشید. با این حال، زمانی که آن افکار را با چیزی مانند «این واقعاً چالش برانگیز است، اما من حاضرم تمام تلاشم را بکنم» جایگزین کنید، ممکن است در نهایت احساس اعتماد به نفس و کنترل بیشتری داشته باشید.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تفکر منفی که می تواند بر احساسات شما تأثیر بگذارد، پست مربوط به تحریفات شناختی را بررسی کنید → اینجا 

افکاری را که مستقیماً با احساساتی که دارید مرتبط هستند، شناسایی کنید. اگر می‌خواهید تفکر منفی را به چالش بکشید، سعی کنید افکار جایگزین و مثبت‌تری را در مورد یک موقعیت یادداشت کنید و ببینید که چگونه خلق و خوی شما را تغییر می‌دهد.

مرحله 5: واژگان عاطفی خود را گسترش دهید

ایجاد واژگان بزرگتر برای درک احساسات و عواطف می تواند مفید باشد. ایجاد فهرستی از کلمات احساسی و مرتب کردن آنها از کم ناراحت کننده ترین به آزاردهنده ترین می تواند به شما کمک کند احساس خود و در نتیجه نیازتان را شناسایی کنید. 

فرض کنید احساس عصبانیت می کنید، ممکن است از خود بپرسید که آیا «کمی آزرده»، «تحریک»، «عصبانی» یا حتی «عصبانی» هستید. کلمه ای که انتخاب می کنید می تواند به شما کمک کند نقطه شروع و شدت احساسات خود را شناسایی کنید.

سپس می‌توانید بر این اساس برنامه‌ریزی کنید و در جهت حل یا مدیریت احساسات خود قدم بردارید. کلمات مناسب تصویر واضح تری از آنچه در حال گذراندن آن هستید ترسیم می کند و به شما کمک می کند آن احساسات را بهتر به دیگران بیان کنید.

برای بهبود دایره لغات احساسی خود، لیست احساسات را در اینجا بررسی کنید

مرحله 6: احساسات خود را به اشتراک بگذارید

رایج ترین روشی که بسیاری از افراد احساسات منفی را از خود دور می کنند، صحبت کردن در مورد آنها یا به اشتراک گذاشتن آنها با شخصی است که به آنها اعتماد دارند. نیازی نیست که وارد جزئیات شوید، فقط با صدای بلند افکاری را که آزاردهنده هستند بیان کنید تا حدی از شدت آنها کاسته شود و دستیابی به دیدگاه وسیع تری آسان تر شود.

صحبت کردن و درک احساسات و عواطف نیز یکی از بهترین راه ها برای مرتب کردن آنهاست. اغلب، زمانی که عصبانی یا می ترسیم، مشکل بزرگتر از آنچه هست به نظر می رسد. با صحبت کردن با کسی که بدون قضاوت کردن یا حالت تدافعی به حرف‌ها گوش می‌دهد، می‌توانیم بینشی در مورد چگونگی حل مؤثر موقعیت به دست آوریم.

مرحله 7: به یک درمانگر مراجعه کنید 

اگر احساس می‌کنید که درک نکردن احساسات و عواطف شروع به تداخل در فعالیت‌هایی مانند کار، مدرسه یا روابط کرده‌اند، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که با فردی صحبت کنید که آموزش دیده است تا به شما کمک کند تا احساسات خود را به روشی منظم مدیریت کنید. 

درمانگران می‌توانند به شما کمک کنند تا بفهمید که چگونه افکار خاص، احساسات فیزیکی، رفتارها و تجربیات گذشته با هم کار می‌کنند تا احساس اضطراب، شرم و غیره را ایجاد کنند. آنها همچنین می‌توانند به شما استراتژی‌هایی را برای «زمینه‌سازی» زمانی که احساس می‌کنید تحت فشار قرار می‌گیرید، آموزش دهند.

این ما را به پایان این پست در مورد درک احساسات و عواطف می رساند.