9 نشانه بی احترامی همسر و راه مقابله با آن

در زندگی زناشویی، شما و همسرتان باید به یک اندازه به یکدیگر احترام بگذارند. احترام شاید مهمترین جنبه یک رابطه باشد. اگر شما کسی هستید که به او بی احترامی می کنید و فکر می کنید که سرانجام همسرتان تغییر خواهد کرد، اشتباه می کنید.

رفتار بد همسر و بی احترامی

هرگز نگذارید احترام در رابطه شما از بین برود و اگر این اتفاق افتاد سریعا رابطه خود را نجات دهید. در ادامه 8 نشانه از بین رفتن احترام میان زوجین و نشانه های بی اخلاقی همسر بیان شده و سپس راه های مقابل با آن بیان شده است.

1. مسخره کردن شما تفریح مورد علاقه اوست

اگر هر وقت همسرتان با دوستان یا اعضای خانواده اش ملاقات می کند شما را مسخره می کند، به این معنی است که همسر شما احترام کافی برای شما قائل نیست. اگر او گاهی این کار را انجام دهد، ممکن است تحمل شود.

با این حال، اگر او عادت کند که در مورد چگونگی صحبت کردن، نحوه خوابیدن و غیره شما در مقابل دیگران شوخی کند، به شما بی احترامی کرده است. او عادت کرده است که به شما توهین کند.

چنین بی احترامی به همسر از نظر روحی نیز خسته کننده است. شما می توانید احساس افسردگی کنید و حتی گاهی اوقات منزوی شوید.

2. او تمایل زیادی به شکایت دارد| نشانه ای که همسرتان به شما بی احترامی می کند

هر کاری که می کنید، به نظر نمی رسد همسرتان راضی یا خوشحال باشد. انگار هیچ کاری برای او مفید نیست. او همیشه شما را ناراحت می کند و از چیزهایی شکایت دارد که بسیار بی اهمیت و جزئی هستند.

او از نوع نگاه شما، از دوستانی که دارید، از روابط اجتماعی و حرف زدن شما ناراضی است، از والدینتان متنفر است و حتی از سگ خانگی محبوب شما شکایت دارد. این ها نشانه های مطلقی است که همسرتان به شما بی احترامی می کند.

3. همسر شما قادر به گوش دادن به شما نیست

از آنجایی که او برای شما احترام قائل نیست، ممکن است که حتی به حرف شما نیز گوش ندهد و برای جلوگیری از صحبت با شما بهانه می آورد.

اگر او را پیدا کنید و بخواهید مورد مهمی را با او در میان بگذارید، حواس او پرت می شود. آنچه شما انجام می دهید یا می گویید دیگر برای او اهمیتی ندارد. این امر بارز ترین نشانه بی احترامی است.

4- از مسئولیت های خود دوری می کند

همسر بی احترامی هیچ تلاشی برای تقسیم مسئولیت های زندگی با شما نخواهد کرد. هر زمان که بخواهید در رابطه با مسئولیت هایش با او حرف بزنید، او فرار کرده یا بحث را عوض می کند.

او همچنین ممکن است بی شرمانه از وظایف خود پرهیز کند زیرا اکنون به سختی به نظر شما یا کسی اهمیت می دهد.

5. همسرتان رازهای شما را نگه می دارد

قرار است بعد از ازدواج هر دو از زندگی یکدیگر کاملاً مطلع باشید. انتظار می رود هر دوی شما نه تنها رویاهای خود بلکه شکست های خود را با یکدیگر در میان بگذارید.

با این حال، اگر همسرتان رازهایی راجع به زندگی شخصی خود از شما حفظ می کند و شما از طریق شخص دیگری این رازها را متوجه می شوید، به این نشانه توجه کنید. 

6. خیانت

اگر همسرتان به رابطه زناشویی شما احترام نمی گذارد و به هر دلیلی دست به خیانت می زند، به طور آشکارا به شما و رابطه ای که دارید بی احترامی کرده است.

این به این معنی است که دیگر احساسات شما برای او مهم نیست، این در هر رابطه ای بسیار بی احترامی است.

7. او دیگر پشتیبان شما نیست

از همسرتان انتظار می رود که همیشه در کنار شما بایستد تا در اوقات خوب و همچنین بد به او تکیه کنید. حتی از شما انتظار می رود که همین کار را انجام دهید. با این حال، اگر او از شما حمایت نمی کند یا در مواقع ضروری به شما کمک نمی کند، به این معنی بی احترامی به شما است.

8. همسرتان از نظر جنسی از شما دور می شود

اگر سعی کنید با همسرتان ارتباط جنسی برقرار کنید، همسرتان احتمالاً از شما فاصله می گیرد و از شما دوری می کند. این به این دلیل است که او به شما احترام نمی گذارد و به خواسته های جنسی شما اهمیت نمی دهد و دیگر نیازی به آن ندارد. حتی

لحظه ای که فهمیدید همسرتان دیگر احترامی که شایسته شما در رابطه است را به شما نشان نمی دهد، باید برای نجات ازدواج خود اقدام مناسب انجام دهید. در زمان مناسب، با همسرتان صحبت کنید و سعی کنید بدانید که مشکلات بین شما دو چیست، بنابراین بر این اساس، هر دو با هم می توانید راه حل پیدا کنید.

5 راه برای برخورد با همسر بی احترام

چگونه با یک همسر بی احترام برخورد کنیم؟ احتمالا این سوالی است که ذهن شما را به خود مشغول کرده است. وقتی ازدواج کردید، هرگز فکر نمی کردید که همسرتان به شما احترام نگذارد، بی ادب شود یا به فردی کاملاً متفاوت تبدیل گردد.

این امر برای شما ناامید کننده خواهد بود، اما شما می توانید این 5 راه را برای کنار آمدن با یک همسر بی احترام و عشق از دست رفته در رابطه دنبال کنید.

1. آزرده نشوید

ما می دانیم که این نکته ساده نیست، زیرا اگر همسرتان بی ادبانه رفتار کند یا به شما بی احترامی کند، مطمئناً ناراحت خواهید شد. اما پیروی از این امر به شما کمک می کند تا بر خشم خود غلبه کنید و دلیل چنین رفتاری از همسرتان را درک کنید.

با آزرده شدن، فقط در روابط خود آشفتگی بیشتری ایجاد خواهید کرد. این اولین قدم برای مقابله با همسر بی احترامی است. سعی کنید تکنیک های کسب آرامش را که در مقاله های دیگر بیان شده است مطالعه کنید.

2. در زمان مناسب با او مقابله کنید

شما باید اطمینان حاصل کنید که زمان و مکان مناسبی را انتخاب کرده اید تا با همسرتان در مورد رفتار او صحبت کنید. مهارت های حل تعارض در اینجا نقش اصلی را ایفا می کند.

از او بپرسید چه مشکلی دارد و به او کمک کنید تا رفتار بی ادبانه خود را در قبال شما بهبود بخشد. ارتباطات موثر به طور کلی می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند. آن را امتحان کنید و ممکن است ببینید همسر بی احترام شما کاملا تغییر می کند.

احتمالاً او دچار استرس یا مسئله دیگری شده است و عمداً به شما بی احترامی نمی کند. بنابراین باید ابتدا با او صحبت کنید و دیدگاه او را درک کنید. این یک روش موثر برای مقابله با همسر بی احترام است.

3. فضا و زمان شخصی لازم را به او اختصاص دهید

وقتی می دانید که او تمایل به توجه و مراقبت از شما ندار ، بهترین حرکت شما این است که او را تنها بگذارید. به او فضا و زمان شخصی کافی بدهید تا بتواند از اهمیتی که در زندگی او دارید، قدردانی کند و احتمالاً احترام به نظرات شما را نیز شروع کند.

همچنین این ممکن است به او نشان دهد که چقدر به نیازها و خواسته های او احترام می گذارید. یا اینکه می توانید روحیه او را حس کنید و پاسخ مثبت دهید. فضای موجود در روابط واقعا می تواند کمک کند، شما باید بدانید که چگونه یک نگاتیو را به یک موقعیت برنده تبدیل کنید.

4. به یک دوست / خویشاوند نزدیک اعتماد کنید یا به مشاوره مراجعه کنید

وقتی به نظر می رسد بی احترامی از طرف همسرتان شما را بسیار سخت عصبانی و ناراحت می کند و می توانید راه حلی برای کل این سناریو پیدا کنید.

کاری که می توانید در چنین شرایطی انجام دهید این است که به یک دوست نزدیک که به او اعتماد دارید و به شما مشاوره سالم و صحیحی می دهد، اعتماد کنید. شاید صحبت با این دوست / بستگان دیدگاه جدیدی در مورد نحوه برخورد با همسر بی احترام شما ایجاد کند.

مشاوره زوجین روش دیگری برای نجات ازدواج و حل اختلافات است. که به بیش تر زوجین توصیه می شود. در جلسات زوج درمانی مشکلات زوجین به طور ریشه ای درمان می شود و پس از چند جلسه زوجین می توانند بهبود را در روابط خود احساس کنند.

5- همیشه برای ادامه کار آماده باشید

اگر همسرتان به شما بی احترامی کند چه باید کرد؟ بدون شک شما باید تمام فرصت هایی را که می توانید به همسرتان بدهید تا رفتار خود را نسبت به شما بهتر کند. اما باید بدانید که آیا او واقعاً می تواند به احترام گذاشتن به شما برگردد یا این رابطه ارزش نجات دارد. 

اما فقط در صورتی که مشکلی پیش بیاید باید آماده رها کردن همسرتان باشید. به یاد داشته باشید، همسر  که به شما بی احترامی می کند هرگز شما را از رابطه خود راضی نخواهد کرد. .

احترام و عشق مانند دو روی یک سکه است. اگر این دو پایه و اساس رابطه شما فراهم نیستند، پس نمی تواند در آزمایش زمان دوام بیاورد. بنابراین به دقت در این مورد فکر کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید

منبع : 9 نشانه بی احترامی همسر و راه مقابله با آن 

راه های مقابله با همسر شکاک که زندگی شما را نجات می دهد

شکاکیت همسر می‌تواند لحظات سختی را برای خانواده به وجود بیاورد مثلا اگر شما در یک مهمانی متوجه شوید که همسرتان دائماً شما را زیر نظر دارد و او در برابر نگاه های دیگران از خود واکنش نشان می دهد و به شما اخم می کند متوجه رفتار های غیر عادی او می شوید و اگر این رفتار ادامه پیدا کند ممکن است شما به طلاق و جدایی فکر کنید.

 همسرم بدبین است 

بدبینی یکی از رفتارها و ویژگی‌های شخصیتی است که علت های مختلفی دارد که اگر شما علت‌های آن را بدانید می توانید رفتار مناسب تری داشته باشید.

 مهم ترین علل بدبینی

  • داشتن تجربیات ناخوشایند در سبک ارتباطی با والدین

اگر در یک محیط زندگی کرده باشید که دائماً با شما بدرفتاری کرده باشند و به نیازهای دوران کودکی شما توجهی نشده باشد باعث می شود که نگاهی بدبینانه نسبت به کل دنیا داشته باشید.

 روان‌شناسان معتقدند که سال‌های اولیه زندگی نقش بسیار مهمی در ایجاد اعتماد در افراد دارد و کودکانی که در دوران کودکی نتوانستند به پدر و مادر خود اعتماد کنند ممکن است در آینده در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل شوند.

 اگر احساس کردید که همسر شما در گذشته با والدین خود با مشکل مواجه بوده و نتوانسته آن را حل کند می توانید از کمک یک مشاور استفاده کنید و نباید در این دوران او را سرزنش کنید یا از خانواده او بد بگویید زیرا باعث می شود که اعتماد او بدتر شود.

  • داشتن تجربیات ناخوشایند در ارتباط عاطفی

بنیان یک رابطه بر اساس اعتماد است وقتی یکی از زوجین رفتاری مثل خیانت داشته باشند اعتماد فرد را از بین می برند و باعث خراب شدن رابطه زناشویی می شود بدبینی از همان ابتدا ممکن است نباشد.

 ولی در جریان یک رابطه ایجاد شده باشد قرار گرفتن بیش از حد در معرض اخبار منفی باعث می شود بسیاری از افراد در زندگی شخصی شان دچار بی اعتمادی شوند. شاید همسر و خانواده علت بی اعتمادی فرد نباشند.

 اما باز هم شک و بدبینی  وجود داشته باشد که این می تواند به خاطر اخباری که از محیط دریافت می کنند باشد مثلاً افزایش آمار طلاق به خاطر خیانت یا مشاهده اقوام و خویشانی که خود خیانت کرده‌اند.

  • ابتلا به اختلال شخصیت پارانوئید

گاهی اوقات بد بینی به یک صفت تبدیل می‌شود و جزئی از شخصیت فرد می شود طوری که کل رفتار فرد را در بر می گیرد در این مورد نه تنها همسرتان به شما بلکه نسبت به همه افراد بی اعتماد است و نمی تواند با همه ارتباط برقرار کند.

 در این صورت اگر تحت درمان قرار نگیرد اختلالات زیادی را در زمینه شغل، تحصیل روابط دوستانه نشان می دهد که نیاز به درمان‌های روانشناختی دارد در این مورد نباید به همسرتان برچسب نزنید، بهترین کار این است که به همسرتان کمک کنید که از یک مشاور استفاده کند.

  • ابتلا به اختلالات سوء مصرف مواد

استفاده از برخی از مواد مثل شیشه و مواد توهم زا باعث بدبینی و شکاکیت می شود، به گونه ای که رفتار همسرتان به یک باره عوض می‌شود و سوءظن های افراطی در مورد شما دارد، باز هم نباید همسرتان را قضاوت کنید و باید از یک روانشناس متخصص استفاده کنید.

 زندگی با همسر شکاک چگونه است؟

 همسر شکاک به دنبال این است که زندگی شما را دائماً کنترل کند و حتی ممکن است شما را بسیار محدود کند و آرامش روحی و روانی نداشته باشید.و حتی ممکن است در ابتدا متوجه حساسیت‌ها نشویم و یا حتی به خاطر علاقه ای که به او دارید سخنی نگویید.

 ولی به مرور زمان این بدبینی ها غیرقابل تحمل می‌شود آن قدر محدودیت تان ادامه پیدا می کند که دیگر کسی در اطراف خود ندارید و باعث غم و اندوه،  عصبانیت،  ناامیدی،  اضطراب و افسردگی می شود.

 اگر این بدبینی ها شدید تر باشد حتی ممکن است با ضرب و شتم همراه باشد.

 سهم بدبینی شما در همسرتان چقدر است؟

 شرط اصلی ازدواج تعهد است سوال اصلی این است که شما چه حد به روابط تان پایبند بوده اید و به همسرتان اطمینان داده اید که به او متعهد هستید. نوع نگاه شما به جنس مخالف گرفتن، مقایسه آنها با همسرتان می تواند باعث بدبینی همسرتان نسبت به شما شود و روی روابط شما اثرات منفی داشته باشد.

 رقصیدن به ساز همسر شکاک

 بعد از اینکه فهمیدید که همسر شما حساسیت بیش از اندازه نسبت به شما دارد باید این موضوع را قبول کنید نباید به بدبینی های  او دامن بزنید، ولی باید برای خودتان چارچوبی تعریف کنید اما نباید از حقوق خودتان بگذرید ولی باید در مسیری قرار بگیرید که به همسر خودتان احترام بگذارید تا صمیمیت شما حفظ شود.

 راهکارهایی که بدانید چگونه با همسر شکاک خود رفتار کنید؟

چگونه می توان با همسر شکاک و حسود برخورد کرد؟ این سوال بسیاری از افراد است، راه های زیر به شما کمک می کند تا به راحتی رابطه خود را مدیریت کنید، در کنار این روش ها همیشه توصیه می شود که از کمک مشاور هم استفاده کنید و به این شکل زندگی مشترک خود را بهبود بخشید.

  • شناسایی اولین جرقه های بدبینی برای حل مشکل بدبینی

اول باید بدانید که عواملی که این بدبینی را ایجاد کرده چیست؟ چه موضوع باعث بدبینی او شده است؟ شما چه واکنشی نشان داده اید؟ این مسائل به شما کمک می کند تا حدی شرایط را کنترل کنید تا اختلاف  پیش نیاید .

  • رعایت کردن خط قرمزها

زمانی که ازدواج کردید یک حد و مرزهایی در رابطه شما به وجود می‌آید نباید این خط قرمزها را دور بزنید بلکه باید اعتماد همسر خود را به دست بیاورید و زمینه را برای بی اعتمادی فراهم نکنید.

  • گفتگوی سازنده

در یک زمان مناسب از همسرتان در مورد بدبینی هایش سوال بپرسید و انگشت اتهام را به سوی او نگیرید شاید علت اصلی بدبینی ها خود شما باشید به او بگویید که از زندگی با او لذت می برید سعی کنید سوءتفاهم‌ ها را برطرف کنید.

  • خلف وعده نکنید

زمانی که به وعده های تان عمل نمی کنید همسرتان فکر می‌کند که شما برای او ارزش قائل نیستید و یا شاید با فردی دیگر در ارتباط هستید به او نشان دهید که فردی صادق هستید و دلیل اینکه  قانون را زیر پا گذاشته اید را توضیح دهید. 

  • همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید

زمانی که همسرتان را با دیگران مقایسه می کنید به او نشان می دهید که به اندازه کافی برای شما خوب نیست و از بودن در کنار او لذت نمی برید و هم دچار ترس می شوید.

  • عشق خود را ابراز کنید

ابراز علاقه در روابط بسیار مهم است برای همین به او بگویید که چقدر برای شما مهم است جملات محبت آمیز به او بگویید همیشه برای شوهرتان باشید تا احساس نگرانی نکند. به او بگویید پنهان کاری نکنید زیرا زمینه را برای بی اعتمادی و شکاکیت فراهم می‌کند.

  • درک کنید که برخی حسادت ها طبیعی است

توجه داشته باشید که ممکن است حسادت همسر شما به جا بوده یا در شرایط روحی روانی سختی قرار داشته باشد و این حسادت او به دلیل عدم توجه شما باشد. سعی کنید با او صحبت کنید شاید لازم باشد رابطه خودتان را با یکی از همکارانتان محدود کنید.

مقابله با حسادت خود

اگر این شما هستید که احساس حسادت زیادی می کنید، باید ابتدا ریشه این حسادت را پیدا کنید و سپس سعی کنید به مرور آن را درمان کنید، در این زمینه راه های زیر می تواند به شما کمک کند:

  • قبول کنید که حسادت شما به رابطه تان صدمه می زند.
  • اعتراف کنید که به شخص یا چیزی حسادت می کنید.
  • سعی کنید جاسوسی در اموال و وسایل همسرتان را متوقف کنید.
  • ریشه این احساس خود را مورد بررسی قرار دهید و در مورد آن با همسرتان صحبت کنید.
  • برای تغییر رفتار خود تصمیمی جدی بگیرید و بخاطر داشته باشید که هیچ وقت برای تغییر دیر نیست.
  • درک کنید که نمی توانید شخص دیگری را کنترل کنید و تنها می توانید احساسات خود را مدیریت کنید.
  • در صورت لزوم از مشاور متخصص کمک بگیرید.
  • قوانینی برای زندگی مشترک خود تهیه کنید و دو نفر به آن پایبند باشید.

انواع حسادت| حسادت سالم و ناسالم

شاید برای شما تعجب آور باشد که حسادت سالم نیز وجود دارد. در ادامه به ویژگی های این دو نوع حسادت و مزایا و معایب آن ها به طور کامل پرداخته شده است:

حسادت سالم

در هر رابطه ای حسادت هایی وجود دارد، حسادت می تواند باعث شود که زوجین بیش تر قدر یک دیگر را بدانند یا برای کنار هم بودن تلاش کنند.

علاوه بر این حسادت سالم باعث افزایش عشق و علاقه میان زوجین می شود و منجر به رابطه جنسی پرشور تر می گردد.

در صورت ایجاد حسادت سالم زوجین با یکدیگر صحبت کرده و مشکلات خود را مطرح می کنند و با این کار متوجه احساسات یکدیگر می شوند و در جهت بهبود رابطه تلاش می کنند. در حقیقت این نوع حسادت باعث تعهد بیش تر میان زوجین می شود.

حسادت ناسالم و خطرناک

حسادت ناسالم کاملا با سالم متفاوت و حتی خطرناک می باشد.

حسادت بیش از اندازه می تواند یک زنگ هشدار در رابطه باشد که باید به آن دقت شود. افراد حسود و شکاک کنترل گر می شوند و باعث می شوند که همسرشان دست به پنهان کاری بزند و همه چیز بدتر می شود.

این نوع حسادت باعث جدایی زوجین از یکدیگر می شود و آن ها را مقابل هم قرار می دهد.

منبع : راه های مقابله با همسر شکاک که زندگی شما را نجات می دهد 

نیازهای اساسی زنان که مردان نمی دانند

بسیاری از موارد و نیازهایی که برای خانم ها اهمیت دارد ممکن است برای یک مرد بی اهمیت باشد یا کمتر اهمیت داشته باشد یا برعکس مسائلی هستند که جزء اولویت های آقایان هستند و این احتمال وجود دارد که اهمیت این مسائل از چشم خانم ها به دور باشد. در این مقاله به نیازهای اساسی زنان پرداخته شده است.

زمانی که شما قصد شروع زندگی مشترک را دارید یا حتی قبل از آن، نیاز است که با نیازهای اساسی جنس مخالفتان آشنا شوید و بدانید که شیوه درست رفتار با جنس مخالفتان به چه صورت است.

بسیاری از آقایان هستند که با وجود تمام تلاششان برای برقراری رابطه مطلوب با همسرشان دچار درماندگی می شوند، وقتی از آن ها در مورد چرایی مشکلشان سوال می پرسیم بیان می کنند که هیچگاه نمی توانند همسرشان را راضی نگه دارند و همیشه در فهم نیازهای اساسی همسرشان مشکل دارند.

معمولا چنین جملاتی را از آقایان می شنویم که زنان موجودات پیچیده ای هستند، درک و فهم آن ها بسیار سخت است، آنقدر سخت که گویی از سیاره دیگر آمده اند.

اما آیا واقعا چنین است؟ آیا فهمیدن یک زن تا این اندازه سخت است؟ واقعیت این است که پاسخ این سوال خیر است. اگر شما مطالعه و آگاهی کامل را در خصوص ویژگی های شخصیتی زنان داشته باشید هیچگاه برقراری ارتباط موثر با آن ها تا این اندازه برایتان سخت نخواهد بود.

کسب اطلاعات مفید و موثر در مورد جنس مخالف، مهمترین اقدامی است که زنان و مردان قبل از ازدواج باید به آن توجه کنند، در غیر اینصورت همانقدر که یک مرد نمی تواند همسرش را به خوبی بفهمد و نیازهایش را درک کند به همان اندازه نیز زن در فهم نیازهای همسرش به مشکل می خورد.

نیازهای روحی زنان

در این مقاله قصد داریم در مورد نیازهای اساسی زنان صحبت کنیم و به شما کمک کنیم تا بتوانید با شیوه های برقراری ارتباط موثر با همسرتان و نحوه خوشحال کردن او آشنا شوید.

در نظر گرفتن احساسات و عواطف آن ها

شاید کمتر کسی باشد که متوجه احساساتی بودن خانم ها نباشد. 

زنان در هر سن و شرایطی که باشند احساساتشان اهمیت فراوانی برای آن ها دارد. در واقع می توان احساساتی بودن زنان را هم نقطه ضعف آن ها به حساب آورد هم نقطه قوت آنان. نقطه ضعف از آن جهت که ممکن است تحت تاثیر احساساتشان بسیار آسیب پذیر باشند و نقطه قوت از آن جهت که تحت تاثیر احساساتشان می توانند بسیار عشق بورزند و یک رابطه را زنده نگه دارند. 

اگر شما همسر خوب، مهربان و به زبانی دیگر جنتلمنی باشید سعی می کنید که به احساسات همسرتان اهمیت بدهید، عواطفش را در نظر بگیرید و به او توجه کافی را داشته باشید. تشکر و قدردانی کردن از همسر و به زبان آوردن احساس عشق و دوست داشتن خود به او باعث می شود که او نیرویی دوباره بگیرد. اگر تصور می کنید که در صورت تامین نیازهای مالی و جسمی همسرتان او را از هر لحاظ تامین کرده اید و همسرتان دیگر نیازی به شنیدن کلمات عاشقانه ندارد سخت در اشتباهید. 

شنیدن جملات عاشقانه از زبان همسر برای زنان اهمیت زیادی دارد. بنابراین سعی کنید نسبت به این مسئله آگاه باشید و اگر فردی هستید که به سختی احساساتتان را به زبان می آورید سعی کنید روی خودتان کار کنید و تلاش کنید که ابراز احساسات کلامی را یاد بگیرید. اگر در ابتدا بیان کلامی احساسات برایتان سخت است سعی کنید این احساسات را از طریق نوشتاری و به صورت پیام برای همسرتان بیان کنید و بعد به مرور در گفت و گوهای متقابل و رو در رویتان آن ها را بکار بگیرید.

هدیه خریدن برای زنان از راه های شناخت نیازهای همسر

هدیه دادن به زنان یکی دیگر از راه های توجه به عواطف زنان است. برخی از مردان اهمیت هدیه دادن به همسر خود را به کلی فراموش می کنند و معتقدند که ما همیشه از نظر مالی همسرمان را حمایت می کنیم و هر زمان که خودش هر چیزی را که بخواهد می تواند بخرد بنابراین نیازی به هدیه خریدن برای او نیست، اما باید در نظر داشته باشید که هدف هدیه دادن رفع نیازهای مالی همسرتان نیست بلکه هدف رفع نیازهای عاطفی او است، بنابراین از اهمیت هدیه دادن به همسر خود غافل نشوید. 

تا حد ممکن سعی کنید هدیه های شما به همسرتان نقدی نباشد و حتما برای او وقت بگذارید و برای او هدیه تهیه کنید. نیازی نیست که حتما هدیه های گرانقیمتی برای او بخرید، همانقدر که او متوجه بشود که به او اهمیت داده اید برایش کافی است. 

هرچند که توجه کردن و به خاطر داشتن مراسم های خاص مثل تاریخ تولد و سالگرد ازدواج ممکن است برای شما دشوار باشد اما خانم ها نسبت به این مناسبت ها بسیار حساس هستند بنابراین اگر در اینگونه موارد فراموش کار هستید حتما این تاریخ ها را در جایی یادداشت کنید و برای این مناسبت ها برنامه داشته باشید، به غیر از تهیه کادو در اینگونه مناسبت ها، سعی کنید گاهی بدون دلیل برای همسرتان هدیه یا حتی یک شاخه گل بگیرید، مطمئن باشید که این کار می تواند همسر شما را بسیار خوشحال کند. گل از جمله هدیه های مورد علاقه زنان است.

گفت و گو با همسر

شاید شما به عنوان یک مرد در زمان عصبانیت نیاز به تنهایی و خلوت داشته باشید، شاید حرف زدن در مورد مشکل پیش آمده اصلا برایتان خوشایند نباشد و یا ترجیح دهید که کمی صبر کنید تا آرام شوید و بعد صحبت کنید، اما خانم ها بر عکس شما هستند. 

صحبت کردن در مورد مشکل پیش آمده برای زنان بسیار اهمیت دارد و اگر نسبت به این مسئله بی تفاوت باشید و با خود فکر کنید که گذر زمان به مرور مشکل و کدورت ها را حل خواهد کرد سخت در اشتباهید. زنان صحبت نکردن در مورد مشکلات و دلخوری ها را نوعی بی توجهی می دانند. بنابراین سعی کنید نسبت به این مسئله حتما توجه کنید و در زمان بروز مشکل و اختلاف در اولین فرصت با همسرتان صحبت کنید.

 سعی کنید در ابتدا شنونده باشید تا او بتواند به خوبی احساساتش را بروز دهد و بعد در ادامه با او وارد گفت و گو شوید. زمانی که برای صحبت کردن با همسرتان وقت بگذارید متوجه می شوید که او چقدر می تواند منطقی باشد و حتی اشتباهاتش را بپذیرد و به آن ها اعتراف کند. این کار باعث می شود که خودتان هم احساس بهتری را تجربه کنید.

به او حس امنیت بدهید از نیازهای روحی زنان

هر چقدر هم که یک زن مستقل و محکم باشد بازهم در ذهن خود به دنبال مردی مورد اعتماد است که به او احساس آرامش و امنیت بدهد و احساس کند که می تواند به او تکیه کند. سعی کنید حضورتان در زندگی زناشویی تان همیشگی باشد، حتی اگر بنا به شرایط کاری تان مجبور هستید از او دور شوید از راه دور حواستان به همسرتان باشد و حتما به او بیان کنید که مراقبش هستید. با رفتارهایتان به او نشان دهید که حواستان به نیازهای او هست، حتما نیاز نیست که او به زبان بیاورد که به چه چیزهایی نیاز دارد. با این کار شما، احساس امنیت و آرامش را در همسرتان ایجاد می کنید.

به احساس نیاز او به استقلال احترام بگذارید و حس ارزشمندی را در او تقویت کنید

 این خیلی خوب است که شما همیشه مراقب همسرتان باشید اما یادتان باشد که مراقبت به معنای کنترل کردن مداوم همسرتان نیست. همسر شما نباید با کنترل های مداوم شما احساس کند که فرد ضعیفی است. او نیازمند این است که شما توانمندی هایش را در نظر داشته باشید و او را باور داشته باشید.

 بنابراین سعی کنید به نظر همسرتان احترام بگذارید و درعین حال که نظرتان را به او بیان می کنید اجازه بدهید که تصمیم گیرنده نهایی کارهایش خودش باشد. با احترام به استقلال او، تاکید بر توانمندی هایش و مشورت گرفتن از او سعی کنید حس ارزشمندی را در او تقویت کنید.

  • صادق باشید از مسائل و مشكلات زنان

برخی از مردان تصور می کنند که اگر حقیقت یک مسئله را بیان کنند همسرشان را از دست می دهند اما این را در نظر بگیرید که زنان نسبت به صداقت بسیار حساس هستند که البته صادق بودن، هم برای مردان و هم برای زنان مسئله مهمی است و شاید نتوان اهمیت صداقت را برای زنان و مردان از هم تفکیک کرد. اما در هر حال این را در نظر بگیرید که شنیدن حقایق تلخ بسیار خوشایند تر و قابل پذیرش تر از شنیدن دروغ های شیرین برای خانم ها می باشد. بنابراین سعی کنید نسبت به این مسئله توجه ویژه داشته باشید.

  • به نیازهای جنسی او اهمیت بدهید

زنان در بیان نیازهای جنسی شان نسبت به آقایان محتاط تر و خجالتی تر هستند و گاهی ممکن است اصلا نتوانند به زبان بیاورند که دقیقا از رابطه جنسی چه می خواهند ولی این به معنای بی اهمیت بودن رابطه جنسی برای یک زن نیست، چه بسا میل جنسی زنان بسیار بیشتر از آقایان باشد. بنابراین سعی کنید حتما نسبت به نیازهای جنسی همسرتان اهمیت بدهید و در حین رابطه جنسی به ارضای نیاز جنسی او نیز توجه کنید. 

مسئله مهمی که وجود دارد این است که بسیاری از زنان این احساس بد را تجربه می کنند که همسرشان تنها برای ارضای نیاز جنسی آن ها را می خواهد و این بدترین حسی است که یک زن می تواند تجربه کند، بنابراین سعی کنید با معاشقه های کلامی و عملی قبل از برقراری رابطه جنسی با همسرتان و توجه به ارضای نیازهای جنسی او در حین رابطه جنسی این حس را در همسرتان از بین ببرید. همچنین توجه کنید که محبت های شما تنها منحصر به رختخواب و قبل از برقراری رابطه جنسی نباشد که اگر اینطور باشد قطعا حس بدی به همسر شما دست خواهد داد، بنابراین سعی کنید در هر موقعیتی به همسرتان عشق بورزید و به او توجه و محبت کنید.

  • حمایت مالی از همسرتان

حمایت مالی از همسر اهمیت زیادی دارد که برخی از آقایان ممکن است از آن غافل شوند. غافل شدن از حمایت مالی از همسر بیشتر برای آقایانی اتفاق می افتد که همسرشان شاغل است. برخی از آقایان اینطور تصور می کنند که چون همسرشان شاغل است بنابراین لزومی ندارد که از او در مورد نیازهای مالی اش سوال شود و نیازی نیست که او را از نظر مالی حمایت کرد اما این تصور کاملا اشتباهی است.

 ما به شما می گوییم که همسر شما هرچقدر هم که از نظر شرایط مالی وضعیت مناسبی داشته باشد و هرچقدر هم که مستقل باشد و حتی درآمدش از شما بیشتر باشد، باز نیاز دارد که شما نسبت به نیازهای مالی اش حساسیت نشان دهید، چون زنان ذاتا عاشق مردان حمایت گر هستند و این برایشان خوشایند است که همسرشان از نظر نیازهای مالی حامی شان باشد.

چه همسرتان شاغل است چه خانه دار، سعی کنید حتما مبلغی را ماهیانه برای او در نظر بگیرید.

مطمئن باشید همسر شاغل شما با این کار شما بسیار احساس خوشایندی پیدا می کند و حتی ترغیب می شود که درآمدش را صرف زندگی مشترکتان کند.

  • مسئولیت پذیر باشید از توقعات زن از همسرش

سعی کنید وظایف خودتان را به خوبی بشناسید و بدانید که در نقش یک مرد چه مسئولیت هایی دارید. انجام کارهای خانه را تنها به همسرتان واگذار نکنید. اگر همسرتان خانه دار است نیازی نیست که تقسیم کار داشته باشید، همین که بابت انجام کارهای خانه از او قدر دانی کنید و گاهی کمک مختصری کنید خستگی را از تن همسرتان بیرون می کنید و به او احساس خوبی می دهید ولی  اگر همسرتان شاغل است سعی کنید در انجام کارهای خانه به او کمک کنید و تا حد ممکن انجام کارهای خانه و رسیدگی به کارهای فرزندان را تقسیم کنید.

  • اعتماد به نفس داشته باشید و سعی کنید ضعیف و وابسته به نظر نرسید

سعی کنید در عین حال که به همسرتان و نیازهایش احترام می گذارید، فرد محکم و قابل اعتماد و متکی به نفسی باشید و رفتارهای مردانه ای داشته باشید. دقت کنید که احترام گذاشتن به حقوق یک زن به معنی ذلیل بودن و ضعیف بودن نیست. 

یک مرد ضعیف و وابسته برای هیچ زنی جذاب نیست. سعی کنید در ارتباط با همسرتان شیوه تعاملی و دوستانه داشته باشید و البته صاحب نظر باشید و هیچگاه اینطور رفتار نکنید که انگار در هیچ موردی هیچ نظری ندارید و نظر خودتان اهمیتی ندارد. بنابراین تعادل و تعامل را رعایت کنید تا بتوانید رابطه مطلوبی با همسرتان داشته باشید.

منبع : نیازهای اساسی زنان که مردان نمی دانند 

10 راه برای مدیریت موثر بحث با همسر

شروع زندگی زناشویی در عین حال که می تواند جذاب باشد، استرس و چالش هایی را نیز، همراه خود دارد. یکی از این چالش ها که برای بسیاری از زوجین مشکل زا می شود مدیریت بحث با همسر می باشد که در این مقاله به راه های مدیریت این مشکل پرداخته شده است.

زن و مردی که همدیگر را برای زندگی مشترک خود انتخاب می کنند، هردو از خانواده های متفاوت و البته که دو انسان مستقل هستند که هرچقدر هم که قبل از ازدواج میزان شباهت های بین فردی خود را بررسی کرده باشند و بر اساس وجود شباهت ها تصمیم به ازدواج گرفته باشند بازهم نمی توانند این انتظار را داشته باشند که در زندگی مشترک خود در هیچ زمینه ای باهم اختلاف نظر نداشته باشند و هیچگاه باهم بحث نداشته باشند.

 در واقع می توان گفت که بحث و اختلاف نظر بخش اجتناب ناپذیر زندگی مشترک است و حتی می تواند به بقا و رشد رابطه کمک کند، چون زن و مردی که در مورد مسائل مختلف با یکدیگر بحث و گفت و گو می کنند حفظ و بقای رابطه برایشان اهمیت دارد و سعی می کنند با بحث و گفت و گو بسیاری از مسائل را مورد بررسی و حل قرار دهند.

ارتباط موثر با همسر

اما باید توجه داشته باشیم که ما نمی توانیم هر جر و بحثی را مفید بدانیم، در واقع بهتر است به جای واژه جر و بحث موثر با همسر از واژه گفت و گوی مسالمت آمیز با همسر استفاده کنیم و بدانیم که ما زمانی می توانیم رابطه ای موفقیت آمیز با همسر خودمان داشته باشیم و به بقای رابطه مان امیدوار باشیم که بتوانیم راه های گفت و گوی مسالمت آمیز با همسر خود را فرا بگیریم و از پرداختن به روش های مخرب خودداری کنیم.

عوامل و موانع ارتباط صحیح با همسر

اختلاف نظر و چالش بین زن و مرد به دلایل مختلفی می تواند بروز پیدا کند، مشکلات شخصیتی، مشکلات اقتصادی، اختلاف فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اعتیاد، پرخاشگری و غیره از جمله دلایل بروز اختلاف بین زن و مرد است که این مشکلات اگر که با عدم مهارت حل مسئله همراه باشند پایدار می مانند و در عین حال برخی از آن ها چه در صورت وجود مهارت حل مسئله چه در صورت عدم وجود این مهارت ها حل شدنی نیستند.

در این شرایط می توان گفت طلاق می تواند تنها راه موثر باشد، اما در اکثر مواقع بسیاری از مشکلات زناشویی با داشتن مهارت حل مسئله قابل حل هستند و اگر زن و مرد بتوانند به صورت مسالمت آمیز در مورد مشکلاتشان گفت و گو کنند و در زمان مناسب به مشکلات بین فردی شان بپردازند خیلی راحت می توانند از بروز مشکلات بزرگ و لاینحل جلوگیری کنند و رابطه ای پایدار و مثبت را با یکدیگر تجربه کنند.

مهارت های ارتباط موثر زناشویی

همانطور که اشاره کردیم واقعیت این است که برخی از مشکلات خارج از کنترل افراد هستند و کاملا قابل درک است که افراد نتوانند با آرامش با آن مشکلات برخورد کنند اما بسیار مهم است که شما بتوانید تحت هر شرایطی بهترین واکنش را داشته باشید و سعی کنید راه حل های مناسب و موثر را مورد بررسی قرار دهید.

 اگر مشکلات شما آنقدر بزرگ هستند که گاهی احساس می کنید که به بن بست رسیده اید حتما نیازمند دریافت کمک حرفه ای از یک متخصص هستید و بدیهی است که با اکتفا کردن به مطالب یک یا چند مقاله نمی توانید این مسائل را حل کنید، اما داشتن مهارت گفت و گوی مسالمت آمیز در واقع نوعی روش پیشگیرانه برای جلوگیری از بروز مشکلات بزرگ است و در مواقعی کاربرد دارد که شما با اختلاف نظرهایی با همسرتان مواجه می شوید که حتما نیازمند این هستید که بتوانید در مورد آن ها صحبت کنید و به حل آن ها بپردازید که در اینصورت راه حل های زیر مورد استفاده تان قرار می گیرد.

1. نسبت به احساسات و رفتارهای خود آگاهی داشته باشی

برخی از افراد هیچ شناختی از خود، احساسات و رفتارشان ندارند، به همین دلیل در هنگام بروز اختلاف متوجه رفتارهایی که از خود بروز می دهند و حرف هایی که به زبان می آورند نیستند. شاید اگر از اینگونه افراد بپرسید که چرا چنین حرفی را زدی و یا چرا اینگونه رفتار کردی با کمال ناباوری این حرف را از آن ها بشنوید که نمی دانم، یا بگویند که دست خودم نبود، کنترلی روی رفتارم نداشتم! چنین حرفی بسیار عجیب است.

 چطور می شود فردی که نسبت به هیجانات، احساسات و رفتارهای خود آگاه نباشد و کنترلی روی رفتار خود نداشته باشد بتواند به ازدواج فکر کند؟ مگر نه این است که شما با ازدواج مسئولیت یک زندگی را بر عهده گرفته اید؟ بدیهی است که برای اینکه بتوانید زندگی تان را به درستی اداره و مدیریت کنید نیازمند خودآگاهی هستید.

 بنابراین اگر که فردی هستید که از احساسات خودتان آگاه نیستید، نمی توانید احساساتتان را به درستی بیان کنید و به طور کل به خود آگاهی نرسیده اید نیازمند این هستید که به این مهارت دست پیدا کنید و دستیابی به این امر نیاز به تمرین و پشتکار زیاد دارد و گاهی برای دستیابی به این مهارت نیاز هست که از یک فرد متخصص کمک بگیرید. اینکه از چه روشی برای دستیابی به چنین مهارتی استفاده می کنید اهمیت چندانی ندارد، مهم این است که شما بتوانید به این امر مهم دست پیدا کنید.

2.  حل مسئله در زمان مناسب از راه های ارتباط صمیمانه با همسر

برخی از افراد، زمانی که شروع به صحبت با همسر خود می کنند به اشتباه، اتفاقات قبل را نیز یادآوری می کنند و در حین صحبت به مسائل مختلفی اشاره می کنند، در صورتی که چنین کاری کاملا اشتباه است، شما باید یاد بگیرید که هر مسئله را در زمان مناسب خودش حل کنید و در حین صحبت با همسرتان فقط در مورد یک مسئله صحبت کنید، در چنین صورتی تمرکز و توجه همسر شما روی صحبت های شما بیشتر می شود و بهتر می تواند حرف های شما را درک کند و بپذیرد.

3. در زمان مناسب با یکدیگر صحبت کنید

سعی کنید وقت شناس باشید و زمان مناسبی را برای صحبت کردن با همسرتان انتخاب کنید. بهتر است زمانی که هر دوی شما عصبانی هستید از صحبت کردن اجتناب کنید. اجازه بدهید که هر دویتان آرام شوید و در وضعیت مناسب تری قرار بگیرید و بعد شروع به صحبت کنید. توجه به آمادگی هر دو نفر برای صحبت کردن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. شاید نیاز باشد که زمانی تنها باشید. به همسرتان بگویید که نیاز به تنهایی دارید و در صورت امکان از منزل خارج شوید، یک پیاده روی می تواند شما را آرام تر کند و شما را برای صحبت آماده کند.

4. طوری صحبت نکنید که به عنوان فردی غرغرو شناخته شوید

این مسئله بیشتر در مورد خانم ها صدق می کند، متاسفانه برخی از خانم ها انتظار دارند که همسرشان خودشان متوجه مشکل پیش آمده شوند و در واقع همسرشان به خودی خود به علت ناراحتی آن ها پی ببرد، به همین دلیل اینگونه خانم ها شروع به نیش و کنایه زدن به همسر خود می کنند و به صورت مبهم اشاره ای به ناراحتی شان می کنند و چون نمی توانند از این طریق منظورشان را به همسرشان بفهمانند و به هدفشان برسند به عنوان زنی غرغرو شناخته می شوند که مدام از شرایط ناراضی است و از شرایط شکایت می کند.

 بنابراین بسیار مهم است که خانم ها به تفاوت خودشان با آقایان پی ببرند و بدانند که آقایان به مانند خانم ها توانایی چندانی در فهم نیش و کنایه ها ندارند و شنیدن حرف های مبهم برایشان ناخوشایند است، البته برخی از آقایان نیز چنین هستند و به جای بیان واضح احساساتشان شروع به رفتارهای ناسازگارانه و ناخوشایند می کنند که چنین روشی کاملا اشتباه است. 

بنابراین باید به این مسئله توجه کنید که اگر از مسئله ای ناراحت هستید به صورت واضح و روشن در مورد آن مسئله صحبت کنید و ناراحتی تان را مستقیما بیان کنید. همچنین سعی کنید هر زمان که با همسرتان بحث می کنید و در مورد مشکلی خاص گفت و گو می کنید بعد از آن، دیگر در مورد آن مسئله صحبت نکنید و سعی کنید اوقاتی خوش برای خودتان و همسرتان فراهم کنید تا مشکلات و اختلاف نظرها کل زندگی شما را تحت الشعاع قرار ندهد و مانع از داشتن اوقات خوش بین شما و همسرتان نشود. در اینصورت نیز همسرتان شما را فردی غرغرو خطاب نمی کند بلکه متوجه می شود که در زمان بروز اختلاف به حل مشکل می پردازید و در زمان های دیگر هم به ساختن اوقات خوش می پردازید.

5. خصوصیات خوب و بد را در کنار یکدیگر ببینید

متاسفانه برخی از افراد دیدگاهی سیاه و سفید دارند، به اینصورت که در شرایط مساعد، همسرشان را خوب مطلق می دانند ولی به محض بروز اختلاف، تمام خوبی های همسرشان را از یاد می برند و به او به عنوان فردی بد و مطلقا سیاه می نگرند و این باعث می شود که در زمان بروز اختلاف با همسرشان بدترین رفتار را با وی داشته باشند و فقط به رفتارهای بد همسرشان اشاره کنند.

 اما واقعیت این است که افراد خصوصیات مختلفی دارند که برخی از آن ها ممکن است از نظر شما خوب باشد و برخی بد و ناپسند، اگر شما از بابت رفتاری از جانب همسرتان ناراحت و دلخور هستید نباید تنها به رفتارهای ناراحت کننده و ناخوشایند او توجه و اشاره کنید، بلکه نیاز است که در عین حال که از او انتقاد می کنید به رفتارهای مثبت او نیز اشاره کنید و از او بابت رفتارهایش تشکر کنید مثلا «تو خیلی انسان با محبتی هستی، من از اینکه همسر با محبتی مثل تو دارم بسیار خوشحالم و ازت ممنونم اما رفتاری که امشب با من داشتی باعث شد که احساس بدی به من دست بده و احساس کنم که …».

با استفاده از این لحن صحبت کردن در عین حال که ناراحتی و احساستان را بیان کردید، عشق و دوست داشتنان را نیز به همسرتان نشان داده اید و از او قدردانی کرده اید و از این طریق او را برای شنیدن حرف هایتان مشتاق تر کرده اید.

6. از مطلق گویی خودداری کنید برای ارتباط صمیمانه با همسر

واژه هایی مثل «هیچوقت»، «همیشه»، «هرگز»، باعث می شود که به طور کلی رفتارهای همسرتان را زیر سوال ببرید، مثلا «تو هیچوقت به من کمک نمی کنی»، «تو همیشه به فکر خودت هستی»، جملات نادرستی هستند و احساس بدی را به همسرتان منتقل می کنند. این مورد را هم می توان زیر مجموعه مورد قبل به حساب آورد. در واقع اگر شما اینگونه با همسر خود صحبت کنید انگارکه تمام رفتارهای خوب او را زیر سوال برده اید.

نیاز است که شما فقط در مورد شرایط پیش آمده صحبت کنید نه اینکه آن موقعیت را به دیگر زمان ها و موقعیت ها تعمیم دهید، بنابراین بهتر است بگویید «وقتی که من خسته بودم این انتظار را داشتم که به من کمک کنی ولی چنین رفتاری را از تو مشاهده نکردم و این مرا بسیار ناراحت کرد»

7. از قضاوت کردن همسرتان خودداری کنید

دقت کنید که به هیچ عنوان همسرتان را قضاوت و بازخواست نکنید و بیشتر از اینکه از واژه «تو» استفاده کنید و مثلا بگویید که «تو به من اهمیت نمی دهی» بهتر است بگویید که « رفتار تو باعث شد احساس بدی داشته باشم و احساس کردم که در آن شرایط مورد توجه تو قرار نگرفتم»، از این طریق شرایط را برای اینکه همسرتان بتواند توضیح بیشتری در مورد رفتارش بدهد محیا کرده اید. 

8. از بی احترامی به همدیگر خودداری کنید از راه های بهبود روابط عاطفی با همسر

یادتان باشد که شما به عنوان زن و شوهر وظیفه دارید که تحت هر شرایطی احترام همدیگر را نگه دارید، بنابراین حتی در حین عصبانیت، بسیار مراقب واژه هایی که از دهانتان بیرون می آید باشید و به هیچ عنوان به هم بی احترامی نکنید.

9. شنونده فعال باشید

دقت کنید که همانطور که حرف می زنید باید شنونده خوبی هم باشید و به حرف ها و توضیحات همسرتان به دقت گوش دهید. همچنین سعی کنید مسئولیت اشتباهات خودتان را بپذیرید و نقش خودتان را در بروز اختلافات فراموش نکنید و همیشه یک جانبه به مسئله نگاه نکنید. شما باید تلاش کنید تا بتوانید مسئله را از دید همسرتان نیز بنگرید و از این طریق درک متقابلتان را بالا ببرید.

10. به مشاور مراجعه کنید

اگر احساس می کنید همیشه در صحبت های تان شکست می خورید و مهارت گفت و گوی موثر را بلد نیستید بهتر است به مشاور مراجعه کنید  و سعی کنید این مهارت را به دست بیاورید. مشاور تلاش می کند تا با شبیه سازی موقعیت های مختلف زناشویی و قرار دادن شما در آن شرایط، این مهارت ها را به شما آموزش دهد و آن ها را با شما تمرین کند.

منبع : 10 راه برای مدیریت موثر بحث با همسر 

تکنیک های معجزه آسا برای به دست آوردن دل همسر

مشکلی که بسیاری از زوجین امروزه با آن روبرو هستند ناتوانی در برقراری ارتباط موثر می باشد. در این مقاله به بررسی راه های به دست آوردن دل همسر پرداخته شده است که به شما کمک می کند ارتباط بهتر و موثرتری با همسر خود برقرار کرده و او را عاشق خودتان بکنید.

واژه خانواده در هر موقعیت، تمدن و فرهنگی ارزش و جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است و یکی از مسائلی است که در علم روانشناسی و علوم دیگر جایگاه منحصر به فردی را در بحث و تحقیق دارد زیرا اکثر افراد در نهاد خانواده رشد و نمو پیدا می کنند و قسمت زیادی از شخصیت درونی و افکار و آینده آن ها در آن جا شکل می گیرد. 

دو رکن اساسی خانواده زن و شوهر هستند که می توانند آرامش را در امن ترین مکان، یعنی خانه و خانواده برای خود و فرزندانشان رقم بزنند. 

با تشکیل خانواده هر کدام از زوجین مسئولیت زیادی را بر عهده می گیرند که با فداکاری، محبت و توجه کردن به طرف مقابل شان احساس خوشبختی و خوشحالی را در طرف مقابل و دیگر افراد خانواده شعله ور می کنند.

ما در این مقاله با مواردی همچون عوامل دور شدن زوجین از یکدیگر و ایجاد تنش ها در خانواده، چگونگی احساس خوشبخت بودن، دلجویی و راه های به دست آوردن دل همسر آشنا می شویم.

عوامل دور شدن زوجین از یکدیگر

قدم اول برای به دست آوردن دل همسر | آیا من خوشبختم؟

تفسیر شما از خوشبختی چیست؟ آیا خوشبختی و رضایت درونی از زندگی مشترک داشتن یک خودرو و یک زندگی لوکس است؟ 

آیا احساس خوشبخت بودن را بسته به یک مورد و ویژگی خاص می دانید که طرف مقابل تان آن ویژگی را دارا باشد؟

به طور کلی می توانیم میزان خوشبختی و خشنودی بین زوجین در زندگی مشترک را با توجه به احساس رضایتمندی از رابطه بینشان بسنجیم. این رضایتمندی زمانی اتفاق می افتد که رابطه زن و شوهر در همه جهت ها بهنجار باشد. 

هرگز نمی توانیم خوشبختی را در رابطه ای جست و جو کنیم که زن و شوهر در آن هیچ نقطه مشترکی با هم نداشته باشند و پر از افکار و خواسته های متضاد با یکدیگر باشند. برخی روابط نیز به گونه ای هستند که یکی از زوجین، همیشه از خواسته های خود می گذرد و به بیانی دیگر همیشه به نفع همسرش کناره گیری می کند و به اصطلاح سنگ زیر می شود.

 اینگونه فداکاری ها و گذشت یک طرفه نیز علاوه بر اینکه سبب از بین رفتن احساس رضایت و خوشبختی در رابطه بین زوجین می شود باعث می شود که فردی که مدام از خود گذشتگی می کند با گذشت زمان نسبت به حفظ رابطه بی میل و دلسرد شود.

رابطه ام با همسرم مثل سابق نیست

گاهی ممکن است این حس به سراغتان بیاید که انگار هیچ چیز مثل سابق نیست و با خود بگویید که همسرم عوض شده، سرد شده و از من فاصله می گیرد.

 طبیعتا وقتی با این مسائل روبرو می شوید آنقدر برایتان آزار دهنده است که تا مدت طولانی ذهن شما را آشفته می کند و مدام به دنبال یافتن پاسخش هستید، از همین رو سوالات متداولی در ذهنتان شکل می گیرد که نگرانی تان از این مسئله بیش از پیش می افزاید. 

هر رابطه بلند مدتی را آفت هایی گرفتار می کند که با رو برو شدن با آن مجبوریم رنج زیادی را تحمل کنیم. 

ازدواج یکی از طولانی ترین رابطه هاست که دو طرف این آفت ها را کم و بیش تجربه می کنند. سرد شدن یکدفعه ای همسرتان نسبت به شما، شما را به گودال سیاه خودخوری، افسردگی، اضطراب و خشم می کشاند، ولی ما قرار است آفت به وجود آمده را از بین ببریم و خودمان را از این گودال سیاه نجات دهیم. 

در زندگی مشترک، گفت و گو بر سر مسائلی که ما را رنجیده خاطر می کند مهمترین و منطقی ترین شیوه ممکن  برای رفع سوء تفاهمات است ولی گاهی افراد به دلیل ترس از بدتر شدن وضعیت موجود، از صحبت در مورد مشکل به وجود آمده اجتناب می کنند و همین اجتناب از صحبت می تواند منجر به باقی ماندن و حتی افزایش مشکلات شود.

در هنگام بروز اختلاف به همسرتان بگویید که نیاز دارید چند ساعتی را در آرامش باشید و بعد از آن به دور از هر مشاجره و جبهه گیری در مورد مشکلتان باهم صحبت کنید. 

باید به او یادآوری کنید روزهای عاشقانه و احساسی زیادی را باهم پشت سر گذاشته اید و خاطرات خوشی را که دارید یادآوری کنید، به او بگویید که می دانید که شرایط کمی دشوار شده و هر دوی شما تحت تاثیر بسیاری از فشار ها قرار گرفته اید ولی بازهم می توانید روزهای خوب را تجربه کنید. لازم است احساستان را به همسرتان بیان کنید و بگویید که مدتی است که ناراحت، ناامید و نیازمند توجه او هستید.

 البته که این تلاش نباید یکطرفه باشد و شما نیز برای روح تازه دادن دوباره به این رابطه در حد توان خود نیز تلاش کنید. در طول صحبت هایی که رد و بدل می شود شرایط روانی همسرتان را مورد بررسی قرار دهید و متناسب با شرایطش با او صحبت کنید. فراموش نکنید شما در طول زندگی مشترکتان بسیاری از مشکلات را پشت سر گذاشته اید و اینبار نیز می توانید این مسئله را با قدرت، مدیریت و کنترل کنید.

نقش صداقت و اعتماد در زندگی مشترک

وقتی صحبت از از زندگی مشترک می شود اولین چیزی که ذهن افراد را درگیر می کند وجود صداقت و اعتماد بین زن و شوهر است که جنبه های دیگری را نیز تحت تاثیر قرار می دهد برای مثال وقتی صداقتی میان پدر و مادر به چشم نخورد چطور می توانند از فرزندانشان انتظار صداقت داشته باشند؟ 

صادق بودن یکی از فاکتورهای اساسی در طول زندگی مشترک است که منجر به اعتماد دو طرفه می شود، وقتی زن و شوهر با صداقت پیش بروند و این صداقت به هر دوی آن ها ثابت شود منجر به شکل گیری اعتماد دوطرفه خواهد شد و این مسئله حس امنیت را برای آن ها ایجاد خواهد کرد . 

یکی از اصلی ترین چیزهایی که به شما در به دست آوردن دل همسرتان یاری می دهد صداقت شما در طول زندگی و اعتمادی است که از طریق آن جلب کرده اید و اگر بر خلاف این اصل با همسرتان رفتار کنید و زندگی تان را بر پایه دروغ بنا کنید صمیمت و عشق بین شما و همسرتان از بین می رود و از این طریق به همسرتان آسیب می زنید و هربار که بخواهید برای به دست آوردن دل او و دادن حس آرامش و امنیت با او صحبت کنید یا اقدامی انجام دهید بی گمان تمام وجودش نسبت به شما تردید خواهد شد و توان پذیرش و باور حرف ها و اقدامات شما را نخواهد داشت.

مشاجره و و دعوا از نشانه های مشکل بین زوجین

دعوا های کلامی و جدل های پی در پی موجب آسیب هایی غیرقابل جبران به زندگی طرفین و نیز فرزندان می شود، درمقابل نبود هیچگونه بحث و اختلاف نظری در زندگی زوجین می تواند نشان دهنده بی اهمیتی زوجین نسبت به رابطه شان باشد و این شرایط کمی جای نگرانی دارد، زیرا در هر رابطه ای افراد دیدگاه های متفاوتی از یکدیگر دارند و تلاششان برای نزدیک کردن این دید گاه ها به هم موجب به وجود آمدن مشاجره ها و اختلاف نظرهایی  خواهد شد و این امر کاملا طبیعی است.

 ولی چیزی که زنگ خطر را در زندگی مشترک به صدا در می آورد مشاجره های پی در پی با موضوعات بی اهمیت است که به مرور زمان طرفین را از یکدیگر فراری می دهد.

همانطور که گفتیم اختلاف نظرها و مشاجره های کلامی  تا جایی که آرامش طرفین و دیگر اعضای خانواده را سلب نکند طبیعی است، اما نباید بعد از پایان مشاجره ها با غرور و به دور از منطق رفتار کنیم. 

تلاش ما برای توضیح دادن در مورد عقاید و نظراتمان به طرف مقابل برای قانع کردنش تا جایی که نظر خود را بر او تحمیل نکنیم درست و منطقی است ولی زمانی که بعد از اتمام بحث مغرورانه و با بهانه گیری های کوچک و بزرگ آرامش همسرمان را خدشه دار کنیم موجب برانگیخته شدن حس خشم و سرد شدن او می شویم، پس باید بعد از پایان مشاجره از انجام بسیاری از رفتار ها بپرهیزیم. 

راه های به دست آوردن دل همسر

  • مهارت گوش دادن فعال

شاید برخی بیاندیشند که گوش دادن کاری آسان است، اما گوش دادن فعال مهارتی است که با گوش دادن معمولی متفاوت است و یکی از راه هایی که می توانید دل همسرتان را بدست آورید و موجب حس آرامش در او شوید این است که برای او گوشی شنوا باشید و علاوه بر اینکه موجب دلگرمی او می شوید این اطمینان را به او می دهید که کاملا درکش می کنید .

  • احترام به ارزش ها و علاقه مندی هایش از راه های به دست آوردن دل همسر

در هنگام انتخاب همسر شما تمام تلاش خود را می کنید تا با فردی ازدواج کنید که با شما در همه زمینه ها تفاهم داشته باشد ولی همانطور که گفتیم بازهم اختلاف نظر در بسیاری از مسائل کاملا طبیعی است و شما با احترام به این تفاوت ها می توانید دل همسرتان را به دست آورید، شما می توانید با وقت گذراندن با افرادی که برای او قابل احترام و ارزش هستند و یا همراهی کردن او برای تماشای سریال های مورد علاقه اش، جذابیتتان را بیشتر کنید و از این طریق صمیمیت بینتان را افزایش دهید. 

  • بدون قید و شرط همسرتان را دوست بدارید

به هیچ وجه اجازه ندهید که فشارها و مشکلاتی که در زندگی تان وجود دارد روابط عاطفی تان را تحت تاثیر قرار دهد. نیاز است که به همسرتان ثابت کنید که با وجود تمام استرس هایی که در طول زندگی روزمره تان متحمل می شوید او را دوست دارید. 

  • ابراز محبت به شیوه کلامی

البته که در کنار تمام تلاش هایی که برای رضایت و به دست آوردن دل همسرتان انجام می دهید ابراز محبت کلامی جایگاه ویژه ای دارد و نباید از آن غافل شوید، نیاز است که از قدرت شگفت انگیز کلمات آگاه باشید و بدانید که با ساده ترین کلمات می توانید قوی ترین احساساتتان را بیان کنید.

کلام آخر

ما در این مقاله ضمن اشاره به جایگاه خانواده و ارزشمندی آن، در مورد مشاجره های بین زوجین حرف زدیم و بر اساس میزان مشاجره و اختلاف نظر بین زوجین احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی را سنجیدیم.

زندگی ما همواره دستخوش ناهمواری های بسیاری شده و خواهد شد، شریک زندگی ما نیز بر اثر این فشار ها و ناهمواری ها گاهی ممکن است تغییر رویه دهد و به گونه ای رفتار کند که ما احساس کنیم در حال فاصله گرفتن از ماست. در چنین شرایطی جبهه گیری و ساختن افکار منفی در این باره وضعیت را بیش از پیش دشوارتر می کند پس بهتر است با مدیریت کردن درست و اصولی و در صورت نیاز با مراجعه به مشاور و دریافت راهنمایی علت را جست و جو و مسئله بوجود آمده را حل کنیم.

صداقت ما در زندگی موجب جلب اعتماد دو طرفه خواهد شد که حس امنیت را در دل ما روشن نگه می دارد و موجب صمیمیت بیشتر در رابطه مان می شود. 

اگر اختلاف نظرها و تفاوت در دیدگاه مان موجب مشاجره های کلامی بین ما شد باید با شناختی که از همسرمان داریم آن ها را در مسیر درست و با پایانی نتیجه بخش هدایت کنیم، البته که نباید بعد از پایان یافتن بحث باز هم به طرق مختلف دنبال اثبات درست بودن نظرات خودمان و تنبیه طرف مقابل مان باشیم. فراموش نکنیم اون شریک زندگی ماست و باید تمام تلاشمان را برای بدست آوردن دل او و ایجاد حس آرامش و خوشبختی در او بکار گیریم، او باید تمام این احساسات را فقط در کنار ما به عنوان همسر و شریک زندگی اش تجربه کند.

اگر در رابطه با همسر خود دچار مشکل شده اید و رابطه تان در شرایطی قرار گرفته که احساس می کنید نمی توانید آن را نجات دهید و اگر مسئله ای سبب ایجاد دلخوری بین شما و همسرتان شده و مسیرهای انتخابی شما برای دلجویی از همسرتان نتیجه بخش نبوده، می توانید از مشاوران متخصص و مجرب مرکز مشاوره ستاره ایرانیان راهنمایی دریافت کنید و از خدمات روان شناختی این مرکز بهره مند شوید.

منبع : تکنیک های معجزه آسا برای به دست آوردن دل همسر 

9 گام مهم پس از خیانت همسر

به این موضوع فکر کنید که برملا کردن این امر پس از خیانت همسر چه پیامد هایی خواهد داشت؟

پس از آنکه متوجه خیانت همسر خود می شوید، باید چکار کنید؟

و چه کاری نباید انجام دهید؟ این مقاله به ما گام های موثری را بعد از خیانت همسر پیشنهاد می دهد:

زمانی که متوجه روابط پنهان همسر خود می شوید، وحشت، سردرگمی، رنج روحی و جسمی تمام وجود شما را فرا گرفته و شما را در وضعیتی تاریک و مبهم قرار می دهد.

سیلی از نصیحت و راهنمایی از طرف خانواده و دوستان، کتاب ها، و اینترنت به سمت شما روانه می شوند. زندگی شما به شدت دستخوش تغییر می شود.

مهم نیست چقدر همسر خیانت کار شما ابراز پشیمانی کند، شما قانع نشده و بی اعتمادی بر تمام وجود شما و رابطه تان سایه افکنده است.

پس از خیانت همسر

  1. شما ممکن است بخواهید بلافاصله از طریق شبکه های اجتماعی، تلفن، یا ایمیل تمامی افرادی که می شناسید را از کاری که او با شما انجام داده است آگاه سازید. نفس عمیقی بکشید. با استدلال و براساس منطق رفتار کنید و از کارهای عجولانه و بدون فکر خود داری کنید.
  2. به خاطر داشته باشید که حتی اگر اکنون به نظر غیر ممکن برسد، اما ممکن است بتوانید مشکلات رابطه ی خود را حل کنید. با گذشت زمان ممکن است احساس کنید که می توانید او را ببخشید.
  3. اگر تمام آشنایان و دوستان خود را متقاعد کرده باشید که همسرتان با بی رحمی تمام به شما خیانت کرده و موجب رنج  دیدن شما شده است و این که باور کنند همسر شما را مانند یک هیولای دیو صفت تصور کنند، می تواند پذیرش مجدد او به عنوان همسر شما را برای آنها نیز بسیار دشوارتر سازد و واکنش های خانواده و دوستان شما می تواند حتی زمانی که مشکلات وخشم موجود میان شما و همسرتان برطرف شده باشد برای رابطه ی شما  موجب مشکلات متعددی شوند.

 

این مسئله را تنها با افرادی که مورد اعتماد شما هستند مطرح کنید.

پشتیبانی عاطفی، صرف نظر از اینکه رابطه ی شما نجات خواهد یافت یا خیر، برای تسلا و تسکین درد شما لازم است.

خود را حبس نکرده و از دیگران دوری نکنید، شما به دوستان خوب خود برای ایجاد و حفظ توان کافی برای از سر گذراندن این سختی نیاز دارید.

پس لطفا به هر کسی چیزی نگویید.

پس از آنکه وضعیت خود را با تعداد اندکی از دوستان مورد اعتماد خود در میان گذاشتید، ممکن است تصمیم بگیرید تا این موضوع را به همه بگویید.

در چنین وضعیتی حتی اگر این کار را انجام دهید و این خبر بد در مورد همسرتان را در اختیار همه بگذارید، تصمیم شما دیگر عجولانه نیست و با فکر کافی انجام گرفته است.

این مسئله نشان دهنده ی توانایی شما برای اتخاذ تصمیمات قاطع و دقیق و همچنین توانایی شما برای خویشتن داری و کنترل رفتارهای خود حتی در موقعیت های دشوار است.

بلافاصله تصمیم به ترک خانه و اسباب کشی نگیرید.

اگر نمی توانید با او زیر یک سقف باشید، ابتدا برنامه ی کوتاه مدتی برای ترک آن خانه بگیرید تا زمانی برای بدست آوردن ثبات از دست رفته خود داشته باشید.

ممکن است حتی فکر کردن به زندگی با این فرد که شما فکر می کردید او را می شناسید، و نقاط ضعف و راز های خود را با او درمیان گذاشته اید، به نظر غیر ممکن برسد.

اما به خود زمان کافی بدهید تا به اینکه چه چیزی به نفع شما خواهد بود فکر کنید و به راحتی بر اثر رنج وارده به خودتان صدمه نزنید.

زوج های بسیاری هستند که پس از چند ماه از برملا شدن رابطه ی پنهانی یکی از آنها، دوباره زند گی در زیر یک سقف را شروع می کنند.

انتقام جویی پس از خیانت همسر به بهبود شرایط کمک نخواهد کرد.

برخورد های احساسی پس از خیانت همسر ، چه در سخن گفتن و یا برخورد فیزیکی با همسر خیانت کار، کاری درقبال ریشه ی مشکل شما انجام نخواهد داد.

اینکه بخواهید حرف های تند و آزار دهنده ای به او بزنید، کاملا قابل درک است، اما ولی این اقدامات ویرانگر می توانند هرگونه شانس بازسازی اعتماد و امنیت عاطفی میان شما را حتی کمرنگتر سازند. احترام متقابل در آینده تنها در شرایطی حاصل خواهد شد که با آگاهی کامل در جهت بدست آوردن آن اقدام کنید.

3-خشونت فیزیکی

بسیاری از مردم معتقدند که خشونت فیزیکی تنها زمانی اتفاق می افتد که مردی یک زن را کتک بزند.

اعمال خشونت فیزیکی محدودیت جنسیتی ندارد.

صرف نظر از آنکه چه کسی آغازگر خشونت باشد و یا مرتک اعمال خشونت بار شود،همواره نتایجی ویرانگر خواهد داشت.

تعقیب فردی که با همسر شما رابطه داشته است یا ارسال مطالبی ناخوشایند از او در شبکه های مجازی ممکن است اندکی خشنودی موقتی را برای شما در پی داشته باشد، ولی در درازمدت هیچ حاصلی نخواهد داشت.

انرژی خود را برای این امور بیهوده مصرف نکنید.

نگذارید یک همسر دروغگو کنترل شما را به هم بزند و نتوانید درست تصمیم بگیرید.

اگر دارای فرزند هستید، بیاد داشته باشید، مسئولیت حمایت از آنها با شماست.

زمانی که حرف های بدی در مورد پدر یا مادر او می زنید، آنها رنج خواهند برد.

شما سعی دارید فردی که موجب جریحه دار شدن احساست شما شده است را رنج دهید، اما ممکن است در پایان متوجه شوید که همزمان موجب رنج کودکان خود نیز شده اید، و آنها مستحق آن نیستند.

حتی با این راهنمایی ها، مواجه شدن با خیانت می تواند بسیار آزار دهنده باشد.

سعی کنید متوجه شوید چه کاری به نفع شما خواهد بود. گاهی اوقات زوج ها می توانند بر مصائب ناشی از خیانت فایق آمده و رابطه ی خود را مانند قبل و یا حتی بهتر، بازسازی کنند. ولی بسیاری اوقات نیز چنین نتایجی ناممکن است.

مهم نیست که وضعیت را چگونه می بینید، همزمان با بررسی راه های پیش روی خود سعی کنید با خودتان مهربان باشید ولی از احساس ترحم در قبال خود بپرهیزید.

آیا اعتماد کامل به همسرم، مانع خیانت می شود؟

همسرانی که تجربه بی وفایی و خیانت ندارند، اغلب در ابتدا بسیار به همسرشان اعتماد می کنند. آن ها باور ندارند که ممکن است بی وفایی ازدواج شان را تخریب کند.

من اغلب می شنوم که همسران می گویند: « همسرم هرگز به من خیانت نمی کند، به او اعتماد کامل دارم» یا «او دارای باورهای مذهبی اخلاقی خاصی است که انجام چنین عملی را غیر ممکن می کند»

اما باید بدانیم که وقتی فردی به همسرش خیانت می کند، این عمل در ابتدا برای خودش نیز تعجب آور است.

این اشخاص اغلب می گویند:

«من همیشه اشخاصی را که به همسرشان بی وفایی می کردند، خودخواه و گمراه و ضعیف النفس می دانستم. هرگز تصور نمی کردم خودم روزی به همسرم خیانت کنم».

البته هدف از بیان این مطلب عادی بودن خیانت نیست. حقیقت این است که اعتماد کامل نسبت به خود یا همسرمان برخلاف تصور معمول، ما را از خطا و لغزش محافظت نمی کند چرا که مطمئن بودن از خود باعث می شود که فرد از قرار گرفتن در شرایط و موقعیت های پرخطر که منجر به خیانت می شود ترسی نداشته باشد.

در واقع خیانت مانند اعتیاد ( اعتیاد به مواد یا اعتیاد به اینترنت، اعتیاد به بازی های کامپیوتری، اعتیاد به خرید و…) موضوعی تدریجی و از روی غفلت می باشد.

چرا سوالات در مورد خیانت همسر را نمی پرسیم و می گذاریم کار از کار بگذرد.

مهم ترین فاکتورهای تاثیر گذار بر خیانت کدام هستند؟

همان طور که هیچ فرد معتادی عمدا و با قصد و نیت قبلی برای معتاد شدن اقدام به مصرف مواد نداشته، هیچ مرد و زنی هم نبوده که به عمد و با نیت قبلی اقدام به خیانت کند.

وسوسه و میلی که منجر به خیانت می شود تا حدودی تابع شرایط و به صورت تدریجی بوده و این اطمینان صددرصدی به خود یا همسر راهکار معقولی نیست.

البته بعد افراطی این قضیه یعنی شک و مراقبت بیش از اندازه که منجر به استرس و نگرانی شدید می شود نیز توصیه نمی شود.

در اکثر موارد بی وفایی به صورت تدریجی و بدون برنامه در پی یک اتفاق عادی شروع شده و کم کم این صمیمیت بیشتر و در نهایت منجر به خیانت می شود.

در واقع همین تدریجی بودن و نداشتن برنامه اولیه به این کار، ظاهری طبیعی می دهد.

این شروع تدریجی ممکن است در مسافرت ها، محل کار، بخصوص در فضای مجازی و موقعیت های زیادی رخ دهد، که به یک صمیمیت تدریجی و در نهایت خیانت منجر شود.

این شروع پردردسر در اغلب موارد – اما نه همیشه- با برطرف نشدن نیازهای عاطفی و فاصله میان همسران همراه است.

جلوگیری از خیانت همسر

برای جلوگیری از خیانت همسر نیازهای زیر را برطرف کنید:

پس از صحبت های متعدد با صدها زن و مرد درباره ی نیازهای هیجانی، ده نیاز که برای اغلب اشخاص که در اولویت قرار دارد،کشف شده.

این نیازها عبارتند از:

  • نیاز به تحسین،
  • محبت،
  • گفتگو،
  • حمایت خانوادگی،
  • تعهد خانوادگی،
  • حمایت مالی،
  • صداقت و روراستی،
  • جذابیت جسمانی،
  • بازسازی ارتباط
  • و ارضای جنسی.

منبع: com.مشاوره-خانواده

نحوه تحمل کردن یک بحران خانوادگی

در صورتیکه یکی از اعضای خانواده شما در بیمارستان بستری باشد، یا فرد تامین کننده هزینه های خانواده شغلش را از دست داده باشد .

یا اینکه اختلاف و دعوای خانوادگی شما به یک سطحی فراتر از سطح مورد انتظار شما رسیده باشد، دچار یک بحران خانوادگی خواهید شد که هیچ شخصی دوست نخواهد داشت آن را تحمل کند.

با این وجود یک سری روش هایی برای مقابله با این شرایط وجود دارند و همچنین یک سری روش های برای رفع این شرایط قابل استفاده هستند.

این مقاله به شما کمک می کند تا خودتان را با این شرایط انطباق بدهید و با پشت سر گذاشتن بحران خانوادگی به زندگی خودتان ادامه دهید.

مراحل:

این مورد را بپذیرید که ممکن است در برخی شرایط یکی از افراد در خانه نباشند

1. این مورد را بپذیرید که ممکن است در برخی شرایط یکی از افراد در خانه نباشند؛

مثلا می تواند در بیمارستان بستری باشد یا اینکه فوت شده باشد.

این شرایط می تواند سخت باشد، به خصوص در صورتیکه روش قبلی شما برای مقابله با مشکلات، عبارت از بی توجهی به مشکل باشد ولی به منظور بهبود شرایط باید در ابتدا شرایط ایجاد شده را قبول کنید.

این نکته را فراموش نکنید که داغداری و غمگینی هیچ اشکالی ندارد، ولی نباید در مشکل غرق شوید. موارد اتفاق افتاده را بپذیرید، ولی در طول کل روز افسرده نباشید و احساس تاسف نداشته باشید.

قدرتی که در این شرایط دارید را تحلیل کنید

2. قدرتی که در این شرایط دارید را تحلیل کنید.

مشخص کنید که برای رفع مشکل پیش آمده چه کارهایی می توانید انجام دهید. با خودتان کاملا صادق باشید.

حتی در برخی مواقع به منظور آرامتر کردن خودتان، می توانید یک سری ایده های خنده داری را مطرح کنید (من می توانم یک جنی را احضار کنم که می تواند او را معالجه کند و به خانه برگرداند).

مواردی که نمی توانید انجام بدهید را بپذیرید. همچنین در مورد آن با خودتان صادق باشید. شما یک فرد کاملی نیستید و این شرایط پیش آمده کاملا عادی است.

کارهایی که می توانید انجام دهید را بررسی کنید و مشخص کنید که کدام یک از آنها منطقی هستند

3. کارهایی که می توانید انجام دهید را بررسی کنید و مشخص کنید که کدام یک از آنها منطقی هستند.

محدودیت های زمانی، پولی و مکانی را در نظر بگیرید.

در مورد کارهایی که می خواهید انجام دهید، فکر کنید.

موارد مورد نیاز برای هر مرحله، شامل افراد و لوازم، را در نظر داشته باشید.

در مورد کارهایی که می توانید انجام دهید، یک برنامه مشخصی داشته باشید

4. در مورد کارهایی که می توانید انجام دهید، یک برنامه مشخصی داشته باشید.

قوانین این برنامه باید همانند قوانینی باشند که برای دستیابی به هدف وجود دارند.

زمان، مکان، نحوه، موارد و حتی دلیل موجود را به صورت صریح مشخص کنید.

این برنامه را با سایر افراد مورد اعتماد و افرادی که می توانند کمک کنند، به اشتراک بگذارید.

نقشه را دنبال کنید

5. نقشه را دنبال کنید.

برای دستیابی به هدف تلاش کنید؛ در هر زمانی باید یک مرحله مشخصی را انجام دهید.

تغییرات و تعدیل های ضروری در مورد نقشه تان را بپذیرید؛ چه از طریق حذف کردن برخی مراحل یا اضافه کردن مراحل جدید.

در حین نیاز داشتن درخواست کمک کنید

6. در حین نیاز داشتن درخواست کمک کنید.

در صورتیکه با والدین یا برادر یا خواهرتان رابطه خوبی داشته باشید، از آنها درخواست کمک کنید.

از دوستانتان بخواهید که در موقع نیاز به شما کمک کنند.

برای دریافت حمایتی که نیاز دارید، بازی های ویدئویی، مواد مخدر، غذا یا سایر اعتیادهای ناسالم را مورد استفاده قرار ندهید. این موارد منجر به ایجاد مشکلات مداومی خواهند شد و احتمالا به دلیل این کاری که کرده اید، بعدا پیشمان خواهید شد.

یک زمان مناسبی را برای غمگین بودن و سوگواری در نظر بگیرید

7. یک زمان مناسبی را برای غمگین بودن و سوگواری در نظر بگیرید.

زمان و تعداد دفعات این کار می تواند متغیر باشد.

خودتان را مضمحل نکنید.

به سایر اعضای خانواده تان دلداری دهید و به آنها کمک کنید تا از این شرایط خارج شوند

8. به سایر اعضای خانواده تان دلداری دهید و به آنها کمک کنید تا از این شرایط خارج شوند.

این مورد کمک قابل توجهی به آنها خواهد کرد، به خصوص در صورتیکه آنها کوچکتر از شما باشند.

همچنین این کار به خود شما هم می تواند کمک کند.

به منظور نشان دادن صدمه ای که دیده اید، روزنامه نویسی کنید یا یک سری کارهای هنری دیگری بسازید

9. به منظور نشان دادن صدمه ای که دیده اید، روزنامه نویسی کنید یا یک سری کارهای هنری دیگری بسازید.

این کار به شما کمک خواهد کرد تا صدمه صورت گرفته را بدون دچار شدن به افسردگی، یادآوری کنید.

کارهای هنری و روزنامه نویسی شما بعد از پشت سر گذاشتن بحران خانوادگی، ارزش بسیار زیادی خواهند داشت.

در صورتیکه برخی افراد با هم جر و بحث کنند، به هیچ وجه از طرف خاصی جانبداری نکنید

10. در صورتیکه برخی افراد با هم جر و بحث کنند، به هیچ وجه از طرف خاصی جانبداری نکنید.

این کارتان باعث خواهد شد که یک طرف احساس ناراحتی کند و از پیش شما برود و طرف مقابل احساس قدردانی شدن و درک شدن داشته باشد.

در صورتیکه خودتان در رابطه با موضوع مورد بحث یک عقیده خاصی داشته باشید، بی طرف بودن برایتان سخت خواهد بود.

سعی کنید که عقاید و نظرات خودتان را به نحوی بروز دهید که نشان دهنده دوست داشتن یک طرف خاصی نباشند.

مواردی که اتفاق افتاده است را به عنوان موارد اتفاق افتاده (یا در حال وقوع) در نظر بگیرید و آن را فراموش کنید

11. مواردی که اتفاق افتاده است را به عنوان موارد اتفاق افتاده (یا در حال وقوع) در نظر بگیرید و آن را فراموش کنید.

در صورت لزوم شرایط زندگی خودتان را با شرایط جدید انطباق دهید، ولی اجازه ندهید که صدمه ایجاد شده به صورت کاملی بر روی زندگی شما تاثیرگذار باشد.

در صورتیکه نامه نوشتن به شما کمک می کند، می توانید به اعضای خانواده تان که از شما دور شده اند یا فوت شده اند، یک نامه ای بنویسید.

توصیه ها:

  • باید همواره این نکته را به یاد داشته باشید که اقدامات شما بر روی سایر افراد تاثیر می گذارد.
  • سعی کنید که یک حالت ظاهری خوبی داشته باشید، ولی شرایط واقعی خودتان را به دوستان صمیمیتان نشان دهید.
  • در صورتیکه موافقت شود که جزئیات مربوط به بحران خانوادگی به صورت یک راز نگه داشته شوند، قبل از گفتن این موارد به دوستان صمیمی خودتان، از والدینتان اجازه بگیرید. از بهترین دوستان خودتان قول بگیرید که این موارد را به سایر افراد اطلاع ندهند.

هشدارها:

  • هیچ شخصی را سرزنش نکنید. فردی که شما او را به عنوان عامل ایجاد بحران می دانید، احتمالا خودش هم چنین احساسی داشته باشد و احساس گناه بکند.
  • این برداشت را نداشته باشید که گفتن این بحران به یک فرد دیگری، نشان دهنده ضعیف شما می باشد. این مورد واقعیت ندارد. هر شخصی به یک محرم اسرار و رازدار نیاز دارد.

به روز رسانی شده در: 26 سپتامبر 2018 ,ترجمه : کانون مشاوران ایران

نحوه رفتار کردن با افرادی از خانواده که دچار افسردگی شده اند

در مورد برخورد با افرادی از خانواده که افسرده هستند، شناخت نوع برخوردی که باید داشته باشید و کمک هایی که باید به این فرد بکنید، می تواند یک وظیفه سختی باشد.

به منظور اینکه مثبت ترین تعامل ممکن را با افراد افسرده خانواده داشته باشید، باید نحوه برخورد با آنها را یاد بگیرید تا در نتیجه آن این افراد یک حالت تدافعی به خودشان نگیرند.

پیشنهاد مربوط به صحبت کردن می تواند یک نقطه شروع مناسبی باشد.

بخش یک – تعامل با فرد افسرده در خانه

باید بپذیرید که شما هیچ تقصیری در بیمار شدن این فرد نداشته اید

1. باید بپذیرید که شما هیچ تقصیری در بیمار شدن این فرد نداشته اید.

در صورتیکه متوجه افسرده بودن یکی از اعضای خانواده تان شوید، این تصور را خواهید داشت که باید یک کاری بکنید. ولی این شرایط نتیجه اشتباهات شما نمی باشد.

افسردگی باعث می شود که یک فرد نتواند به راحتی با افرادی که دوستش دارند، یک ارتباط عاطفی برقرار کند. به منظور اینکه در دسترس این فرد باشید و به وی کمک کنید، باید این نکته را درک کنید که  شما در ایجاد این شرایط برای این فرد هیچ نقشی نداشته اید.

بپذیرید که شرایط ایجاد شده یک بیماری فیزیکی واقعی می باشد

2. بپذیرید که شرایط ایجاد شده یک بیماری فیزیکی واقعی می باشد.

زمانیکه با یک فرد افسرده در خانواده صحبت می کنید، باید این نکته را در نظر داشته باشید که این فرد دارای یک بیماری فیزیکی واقعی می باشد.

شاید وسوسه شوید که این فرد را به دلیل اختلال روانیش سرزنش کنید و این تصور را داشته باشید که تصمیمات خودش منجر به ایجاد این شرایط برایش شده است.

ولی در صورتیکه بپذیرید این فرد هیچ تقصیری در ایجاد این شرایط نداشته است، در این صورت خواهید توانست که از این فرد کمتر انتقاد کنید و بیشتر نقش یک حمایت کننده را داشته باشید.

این نکته را در نظر داشته باشید که ممکن است کمک شما منجر به بهبود یافتن این فرد از افسردگی شود.

حمایت کنید

3. حمایت کنید.

حمایت شما از فرآیند بهبود این فرد یکی از با ارزشترین چیزهایی است که می توانید در مورد فردی انجام دهید که به دلیل افسردگی با مشکلاتی مواجه شده است.

اجازه دادن به فرد صحبت کننده برای حرف زدن در مورد احساساتش و نداشتن هیچ نوع قضاوتی نسبت به وی نقش مهمی را در فرآیند درمانش خواهد داشت. همچنین این کار به افراد افسرده کمک خواهد کرد تا کمتر احساس تنهایی بکنند.

همچنین می توانید به این فرد پیشنهاد بدهید که یک گروه حمایتی پیدا کند؛ هم خانواده ای شما در این گروه ها می تواند در مورد شرایط خودش با افرادی صحبت کند که دارای شرایط مشابهی با وی هستند و در نتیجه آن احساس تنهایی نداشته باشد.

سوالات مستقیمی بپرسید

4. سوالات مستقیمی بپرسید.

به منظور اینکه به هم خانواده ای افسرده تان کمک کنید، باید مواردی که آنها تجربه می کنند را بشناسید. افراد افسرده ممکن است که موارد مختلفی را تجربه کنند، بنابراین باید یک سری سوالات مستقیمی بپرسید تا شرایط آنها را درک کنید.

شما می توانید شخص مورد علاقه خودتان را ترغیب کنید که دلیل افسردگیش را بررسی کند و بتواند جنبه دیگری از شرایط موجود را در نظر بگیرد. می توانید سوالاتی شبیه به سوالات زیر بپرسید:

  • اولین باری که این احساس بد در شما ایجاد شد، مربوط به چه زمانی بوده است؟
  • آیا می دانید که چه عواملی منجر به تحریک این احساسات می شود؟
  • چه چیزی منجر به وخیم تر شدن شرایط می شود؟
  • چه مواردی این شرایط را بهتر می کند؟
هیچ وقت به این فرد نگویید که تغییر کند

5. هیچ وقت به این فرد نگویید که تغییر کند.

درخواست کردن از فرد مورد علاقه تان برای تغییر احساساتش، یک روش بی فایده ای است؛ اصلی ترین دلیل این امر عبارت از آگاه نبودن این افراد در مورد نحوه تغییر احساساتشان می باشد.

زمانیکه شرایط این افراد تغییر نکند، ناامید خواهید شد و همچنین آنها از دست شما عصبی خواهند شد و حتی ممکن است که میزان افسردگیشان بیشتر شود.

همچنین این کار می تواند منجر به خجالت کشیدن این افراد شود و شرایط وخیم تری را ایجاد کند.

سعی نکنید که فرد افسرده را بهبود دهید.

6. سعی نکنید که فرد افسرده را بهبود دهید.

در صورتیکه شما هم خانواده ای افسرده تان را از این شرایط نجات دهید، این فرد نخواهد توانست به تنهایی احساس ناراحتیش را مدیریت کنید.

همچنین احتمال اینکه بتوانید افسردگی را از بین ببرید، یک احتمال پایینی می باشد؛ علاوه بر این، این واقعیت که شما همواره در زندگی این خویشاوندتان دخالت می کنید، می تواند منجر به تحریک افسردگی این فرد شود و در نتیجه این فرد یک احساس نامناسبی نسبت به شما پیدا کند.

همچنین این کار باعث خواهد شد که یک سری روابط منفی با شخص مورد علاقه تان پیدا کنید؛ درست همانند شرایطی که تلاش شما برای بهبود این فرد بی تاثیر باشد و نسبت به وی ناراحت شوید.

باید هم شرایط عادی این فرد و هم شرایط احساساتی این فرد را بپذیرید.

نگرش و برخورد مثبتی داشته باشید

7. نگرش و برخورد مثبتی داشته باشید.

داشتن انتظارات واقعی از فرد مورد علاقه تان که افسرده می باشد و ادامه دار بودن این برخورد منجر به امیدوار شدن این فرد خواهد شد.

فرد مورد علاقه شما به دلیل افسرده بودن می تواند کمک دریافت کند و می تواند تغییر کند.

همواره جای امیدواری وجود دارد و در صورتیکه شما همواره این نکته را در نظر داشته باشید، می توانید به این فرد کمک کنید تا همواره امید خودش را حفظ کند.

بخش دو – شناسایی افسردگی در هم خانواده ایتان

وجود داشتن احساسات ناراحت کننده در هم خانواده ایتان را زیر نظر داشته باشید

1. وجود داشتن احساسات ناراحت کننده در هم خانواده ایتان را زیر نظر داشته باشید.

احساسات بد به عنوان یک معیار مرسومی برای افسرگی در نظر گرفته می شود، به خصوص در زمانیکه احساس افسردگی هیچ نوع علت مشخصی نداشته باشد.

این احساس ناراحتی می تواند بر روی روح هم خانواده ایتان تاثیر بگذارد؛ هوشیار بودن نسبت به این ناراحتی بیش از حد یک عامل کلیدی در شناسایی افسردگی می باشد.

به منظور اینکه وجود داشتن ناراحتی قابل توجه بدون هیچ نوع دلیل خاصی را در یکی از اعضای خانواده تان متوجه شوید، باید با او صحبت کنید.

همچنین ممکن است این افراد یک سری علائم ناراحتی را همراه با گریه، احساس بی ارزش بودن و احساس ناامیدی نشان دهند.

نسبت به بی علاقه شدن این فرد هوشیار باشید

2. نسبت به بی علاقه شدن این فرد هوشیار باشید.

از دست دادن علاقمندی این افراد به مواردی که در گذشته منجر به هیجان زدنشان می شد، یک علامت رایجی از افسردگی می باشد.

رفتار آنها را زیر نظر بگیرید و بررسی کنید که آیا آنها به صورت مکرر به فعالیت هایی که قبلا دوست داشته اند، “نه” می گویند یا اینکه یک سری کارهایی را بدون توجه انجام می دهند یا در اغلب مواقع خسته هستند.

معمولا این افراد علایق خودشان به سرگرمی ها و ورزش را از دست می دهند.

افرادی که بی توجه هستند و به هیچ چیزی علاقه ندارند، ممکن است که بی حال و سست باشند و هیچ تمایلی به حرکت کردن و فعالیت فیزیکی نداشته باشند.

نسبت به افزایش تحریک پذیری و عصبانیت این افراد هوشیار باشد

3. نسبت به افزایش تحریک پذیری و عصبانیت این افراد هوشیار باشد.

افراد افسرده یک ناراحتی در مورد زندگی شان دارند و نسبت به مواردی که در گذشته منجر به خوشحالیشان می شد، احساس خاصی ندارند و به همین دلیل افراد شادی نیستند.

ناراحت بودن می تواند منجر به تحریک پذیری و تند مزاجی شما شود و در نتیجه یک سری موارد کوچک و بی اهمیت مضطرب شوید.

در صورتیکه به نظرتان یک فردی در خانواده تان هیچ وقت خوشحال نباشد، ممکن است دچار افسردگی شده باشد.

الگوهای خواب این افراد را زیر نظر بگیرید

4. الگوهای خواب این افراد را زیر نظر بگیرید.

افراد افسرده یک حالت افراطی در رابطه با خواب دارند: یا بیش از حد می خوابند یا خیلی کم می خوابند. عدم توانایی برای خوابیدن به عنوان بی خوابی شناخته می شود و در صورتیکه یکی از اعضای خانواده تان دچار بی خوابی شود، باید وجود داشتن سایر علائم افسردگی را هم در وی بررسی کنید.

خوابیدن بیش از حد به عنوان یک روشی برای فرار از احساسات منفی استفاده می شود؛ فرد افسرده در اکثر مواقع دچار این احساسات منفی می شود.

بخش سه – کمک کردن به یکی از اعضای خانواده برای دریافت کمک مورد نیازش

خودتان را آموزش دهید

1. خودتان را آموزش دهید.

آشنا شدن با علائم و تاثیر افسردگی یک نقطه شروع مناسب برای داشتن یک برخورد مناسب با فرد افسرده در خانواده می باشد.

این کار نه تنها باعث خواهد شد که نحوه تاثیرگذاری بیماری هم خانواده ایتان را یاد بگیرید، بلکه همچنین نشان خواهد داد که یک فرد حمایت کننده ای هستید و فرد افسرده برای شما اهمیت زیادی دارد؛ فرد افسرده نیاز شدیدی به این موارد دارد.

به عنوان یک خانواده در رابطه با این مسئله صحبت کنید

2. به عنوان یک خانواده در رابطه با این مسئله صحبت کنید.

افسردگی یکی از اعضای خانواده بر روی کل خانواده اثر می گذارد و تاثیر آن محدود به فرد افسرده نمی باشد.

بحث کردن با خانواده در مورد این مشکل می تواند به فرد افسرده کمک کند تا حرف های مورد نظر خودش را بیان کند و یک نوع احساس حمایت شدن داشته باشد.

همچنین این کار به شما کمک خواهد کرد تا موارد موثر و غیرموثر را شناسایی کنید.

با درمانگر این فرد ملاقات داشته باشید

3. با درمانگر این فرد ملاقات داشته باشید.

در صورتیکه هم خانواده ای افسرده تان موافق باشد، می توانید در برخی مواقع همراه با این فرد به پیش درمانگرش بروید تا از نحوه پیشرفت درمان مطلع شوید.

همچنین با استفاده از این روش مطلع خواهید شد که آیا روش های مورد استفاده در خانه برای کمک به درمان مفید هستند یا هیچ فایده ای ندارند.

همچنین درمانگر می تواند یک سری آموزش هایی به خود شما ارائه دهد؛ در نتیجه خواهید توانست که کمک های بیشتری به فرد افسرده بکنید.

به یک درمانگر خانواده مراجعه کنید

4. به یک درمانگر خانواده مراجعه کنید.

مراجعه کردن به یک مشاوره زوجین یا مشاوره خانواده در کنار درمان های فردی که فرد افسرده کننده از آن استفاده می کند، ایده مناسبی می باشد چرا که در نتیجه آن هر یک از افراد این فرصت را پیدا خواهند کرد که نظرات خودشان را در مورد افسردگی هم خانواده ایشان به اشتراک بگذارند.

همچنین مشاوره خانواه به بچه های کمک خواهد کرد تا شناخت بیشتری در مورد نقش خودشان پیدا کنند و متوجه شوند که شرایط پیش آمده در نتیجه کارهای اشتباه آنها ایجاد نشده است.

به آنها کمک کنید تا یک سیستم حمایتی ایجاد کنند

5. به آنها کمک کنید تا یک سیستم حمایتی ایجاد کنند.

به فرد افسرده خانواده کمک کنید تا یک سیستم حمایتی پیدا و ایجاد کند. از دوستان خودتان بپرسید که آیا یک فرد افسرده ای در خانواده دارند؛

در صورت وجود داشتن چنین فردی از وی بخواهید که با فرد افسرده هم خانواده ایتان صحبت کند.

علاوه بر این می توانید گروه های حمایتی موجود در منطقه تان را پیدا کنید و از آنها بخواهید که با هم خانواده ای افسرده شما صحبت کنند.

همچنین ایجاد یک سیستم حمایتی برای خود شما هم اهمیت زیادی دارد؛ در نتیجه این کار، مراقبت کردن از فرد افسرد در خانواده تان منجر به ایجاد احساس منزوی بودن و مضمحل شدن در شما نخواهد شد.

به این افراد کمک کنید که به یک درمانگر مراجعه کنند

6. به این افراد کمک کنید که به یک درمانگر مراجعه کنند.

نکته مهمی که باید رعایت کنید، عبارت از تشویق فرد افسرده هم خانه ایتان برای مراجعه به یک درمانگر می باشد؛ سعی کنید یک درمانگری به آنها پیشنهاد بدهید که نیازهایش را رفع کند.

ممکن است یکی از دوستانتان درمانگر خاصی را به شما پیشنهاد دهد یا با توجه به پوشش بیمه ای، به یک درمانگر خاصی مراجعه کنید.

کمک شما می تواند مانع از ایجاد احساس اضمحلال در فرد افسرده و یا صرف نظر کردن وی از فرآیند درمان شود؛ این مورد نقش مهمی در موفقیت درمان دارد.

نویسنده: Trudi Griffin, LPC

به روز رسانی شده در: 18 نوامبر 2019 , ترجمه : کانون مشاوران ایران

روش صحیح درد و دل کردن و همدردی کردن

همه ی ما در زمان هایی از زندگی مان نیاز به درد و دل کردن ، همدردی کردن و همدلی با دیگران را احساس می کنیم.

روش های صحیح درد و دل کردن با دیگران

در چنین شرایطی تمایل داریم تا کسی به حرف های مان گوش دهد، راهنمایی مان کند و یا به احساسات درونی مان به گونه ای خاص توجه کند.

به طور کلی نیاز به درد و دل از مهم ترین نیازهای روانی هر انسانی است.

ممکن است شما هم از جمله افرادی باشید که به خوبی پای صحبت های دیگرانمی نشینید، با آن ها همدلی می کنید و به خواسته های شان توجه می کنید اما در مواقعی که خودتان نیازمند این توجه هستید، واکنش خوبی از جانب دیگران دریافت نمی کنید.

با ادامه ی مطلب همراه باشید تا شما را با مهم ترین نکات ارتباط صحیح و اثربخش بیشتر آشنا کنیم.

روش صحیح درد و دل کردن

آیا درد و دل کردن نیازمند مهارت است؟

ممکن است چنین فکر کنید که درد و دل کردن ساده ترین کار ممکن است. دریچه ی ناراحتی ها را باز می کنیم و تمامی آنچه اذیت مان می کند را به یکباره بیرون می ریزیم.

اما واقعیت آن است که درد و دل کردن نیز مانند هر کار دیگری نیازمند آگاهی از نکات و کسب مهارت های لازم است.

  فردی را تصور کنید که هر وقت شما را می بیند، شروع به گلایه و شکایت از زمین و زمان می کند.

دایما از چیزاهای آزاردهنده، ناراحتی ها و مشکلاتش صحبت می کند و فضایی منفی و افسرده وار ایجاد می کند.

 پس از پایان این مکالمه، شما چه احساسی خواهید داشت؟ آیا حاضر به ادامه ی این همصحبتی هستید؟

کاملا مشخص است که هیچکس از چنین مصاحبتی لذت نخواهد برد. در حقیقت افرادی که ناراحتی هایشان را بهکشل گله و شکایت و یا غر زدن مطرح می کنند، شانس کمتری  برای دریافت همدلی از سوی دیگران خواهند داشت.

آن ها از طریق غر و ناله کردن، دیگران را خسته و آزرده می کنند و ممکن است همواره این شکایت را داشته باشند که هیچ کس پای صحبت من نمی نشیند.

مهم ترین نکاتی که در هنگام دردر و دل کردن لازم است بدانید

باتوجه به توضیحات بالا، بهتر است قبل از شروع به درد و دل کردن با دیگران نکاتی را مورد توجه قرار دهید تا شانس خود برای دریافت همدردی کردن از جانب ان ها را افزایش دهید:

در موقعیت مناسب درد و ودل کنید.

کاملا قابل پیش بینی است که آن در فضای یک مهمانی، جشن و یا محیط کار می تواند با شکست مواجه شود.

در چنین فضاهایی افراد به دنبال لذت بردن، شادی و یا انجام وظایف خود هستند و نمی توانند شنوندگان خوبی برای شما باشند.

این هرگز به معنای آن نیست که طرف مقابل تان برای گفته های شما ارزشی قایل نیست بلکه نشان دهنده ی آن است که شما موقعیت مناسبی را برای درد و دل انتخاب نکرده اید.

از احساسات و شرایط تان صحبت کنید اما غر نزنید.

درد و دل کردن با غر زدن متفاوت است.

هیچ کس از همصحبتی با فردی نالان و منفی بین لذت نمی برد اما اگر تلاش کنید تا از شرایط و احساسات تان صحبت کنید، دیگران با احتمال بیشتری شنوای حرفتان خواهند بود.

یکی از تفاوت های اساسی غر زدن با درد و دل کردن آن است که درد و دل کردن با جست و جوی راه حل همراه است.

شرایط روحی طرف مقابل تان را در نظر بگیرید.

این حق طبیعی همه ی افراد است که زمان هایی از زندگی شان را با بی حوصلگی سپری کنند.

بنابراین توقع اینکه ” دیگران همواره باید گوش شنوایی برای درد و دلهای من باشند ” باور غلطی است که شما را ناکام و افسرده خواهد کرد.

بهتر است شرایط روحی طرف مقابل تان را به عنوان انسانی معمولی در نظر بگیرید و سپس شروع به حرف زدن کنید.

مهم ترین نکاتی که در هنگام دردر و دل کردن و همدردی کردن لازم است بدانید

از دیگران بخاطر گوش شنوای شان تشکر کنید.

ممکن است خیلی ساده به نظر برسد اما رعایت این نکته به شما کمک می کند تا گوش های شنوای زیادی را در کنار خودتان حفظ کنید.

از طرف مقابل تان به خاطر صبوری، صرف زمان و گوش دادن به صحبت های تان تشکر کنید و به او بگویید که همدردی کردن اش چقدر حال تان را بهتر کرده است.

توانایی همدردی کردن را در خودتان تقویت کنید.

اگر به دنبال این هستید که دیگران به حرف ها و ناراحتی های شما گوش فرا دهند، لازم است تا خودتان نیز این مهارت رابه خوبی فراگیرید.

درد و دل کردن، جاده ای کاملا دو طرفه است و دوستان تان نیز نیازمند این هستند که در مواقع لزوم، سفره ی دل شان را بازکنند و شما را همدم خوبی برای احساسات شان بیابند.

برای این منظور می توانید مهارت های گوش دادن فعال و انعکاس احساس را تمرین کنید تا به شنونده  و همدمی خوب تبدیل شوید.

درد و دل کردن با چه افرادی ممنوع است؟

همکار، مدیر و یا شریک کاری

اگرچه احساس تنش و فشار عاطفی ممکن است شما را به درد و دل کردن با هر کسی سوق دهد،اما بهتر است با مدیر و یا همکارتان صحبت خصوصی نکنید.

در حقیقت مناسبات کاری، از فضایی کاملا متفاوت با مناسبات عاطفی و شخصی شما برخوردارند و از بین رفتن مرزهای کاری و شخصی می تواند شما را با مخاطراتی آزاردهنده مواجه کند.

همه ی دوستان و آشنایان

درست است که نیاز به درد و دل، نیازی مشترک و همگانی است اما درد و دل کردن با همه ی دوستان و رفقا، نیز امری غیر منطقی است.

بهتر است یکی از دوستان صمیمی تان را مخاطب درد و دلهای تان قرار دهید و از این طریق حریم شخصی تان را بیشتر حفظ کنید.

درد و دل کردن و همدلی کردن با چه افرادی ممنوع است؟

افراد فاقد همدلی

درد و دل کردن با افرادی که فاقد حس همدردی کردن هستند، نه تنها اوضاع را بهتر نمی کند بلکه می تواند شمارا سرشار از خشم، احساس تنهایی و درک نشدن کند.

حتی اگر این فرد همسر و یا نزدیک تر فرد زندگی تان باشد، بهتر است از صحبت خصوصی با او پرهیز کنید و به او کمک کنید تا مهارت های همدلی و توجه را در خود تقویت کند.

این کار می تواند از طریق مراجعه به مشاور و یا روانشناس صورت گیرد.

کسی که قرار است با او ازدواج کنید

درد و دل کردن بیش از حد و بیان مشکلات خانوادگی، شخصی و روحی با فردی که قرار است شریک زندگی تان باشد، در بسیاری از موارد درد سر ساز است.

ممکن است طرف مقابل تان شما را به عنوان فردی ضعیف برداشت کند و یا احساس کند که شما از قدرت کافی برای حل مسایل تان برخوردار نیستید.

اگر چه استفاده از فضای عاطفی رابطه یکی از مهم ترین حقوق شماست اما همدلی های بی ثمر در بسیاری از موارد، منجر به ایجاد مشکلات بین فردی خواهد شد.

در چنین شرایطی بهتر است از طریق مراجعه به متخصص مشاوره روانشناسی ، ناراحتی ها، مشکلات و دغدغه های زندگی تان را مطرح کنید.

در فضای مشاوره ای شما از فرصت بیان افکار، احساسات و نگرانی های تان بدون هیچ گونه قضاوت و پیش داوری برخوردار هستید و می توانید همانگونه که هستید، شنیده و درک شوید.

همچنین شما خواهید توانست راه حل هایی برای مشکلات کنونی تان بیابید و در نتیجه ی درد و دل کردن به رشد شخصی بیشتری نیز دست یابید.

منبع: کانون مشاوران ایران

انواع تکنیک های مشاوره ای در خانواده درمانی

خانواده درمانی یک بخشی از روان درمانی است و مربوط به کمک به ایجاد تغییر و رشد تربیتی در شروع روابط مابین اعضای خانواده و زوجین می باشد.

کار درمانگر خانواده عبارت از تسهیل مکالماتی می باشد که به عنوان یک کاتالیست عمل کرده و روابط موجود ما بین اعضای خانواده و / یا اشخاص دوست داشته شده را تقویت می کند و بهبود می بخشد.

تعداد متوسط دوره های خانواده درمانی مابین 5 تا 20 جلسه می باشد، ولی تعداد مناسب دوره ها تا حد زیادی به موقعیت موجود یا گروه های مربوطه بستگی دارد. بخش مهم مربوط به خانواده درمانی عبارت از تعداد افراد درگیر در چارچوب نظری دوره و چشم انداز نمی باشد.

خانواده و زوج درمانی به عنوان یک روش کاملا موثر در برخی از نگرانی های سلامت روانی در نظر گرفته می شود. تعداد زیادی از روش های خانواده درمانی وجود دارند که می توان در مورد آنها شناخت به دست آورد و ما با موارد بیان شده در زیر شروع می کنیم.

توصیف های بیان شده از این روش های درمانی، قطعی یا جامع نمی باشند، بلکه یک ابزاری برای ارائه یک شناخت کلی از این روش ها و تفاوت های موجود مابین آنها می باشد.

انواع تکنیک های مشاوره ای در خانواده درمانی

تکنیک مشاوره ای در خانواده درمانی

یک سری از تکنیک های مشاوره ای وجود دارند که برای خانواده درمانی استفاده می شوند و عبارتند از:

روش درمان ساختاری[1]

خانواده درمانی ساختاری یک نظریه ای می باشد که توسط سالوادور مینوچین[2] مطرح شده است. تمرکز این روش درمان بر مبنای پنج اصل خاص می باشد.

پنج اصل مربوطه عبارتند از:

– درمانگر ساختاری بر روی تعامل و بر هم کنش مابین افراد متمرکز می شود، به جای اینکه بر روی وضعیت های روانی انفرادی آنها متمرکز شود.

– “ماتریکس هویت” بر مبنای تعاملات شخصی در داخل خانواده می باشد.

– ساختار خانواده بر مبنای تعاملات اجتماعی است که یک تکنیک مشاوره ای موثر است.

 – “خانواده دارای عملکرد بهتر” بر مبنای عکس العمل های خانواده می باشد و بر مبنای نیازهای خانواده رشد پیدا می کند.

– موقعیت یا ماموریت یک درمانگر خانواده عبارت از کمک به خانواده برای بزرگ تر شدن الگوهای رشد محدود کننده و رشد آن به عنوان یک نهاد می باشد.

روش درمان استراتژیک[3]

روش درمان استراتژیک یک نظریه ای است که شامل تعدادی از روش های روان درمانی ترکیب شده و مختلفی می باشد و از پنج بخش تشکیل شده است و روش درمان استراتژیک را تشکیل می دهد.

این بخشها عبارت از یک مرحله مختصر اجتماعی، مرحله مشکل، مرحله تعامل، مرحله مشخص کردن هدف و مرحله تعیین وظیفه می باشد.

روش درمان سیستمیک[4]

روش درمان سیستمیک ریشه در خانواده درمانی دارد یا یک موردی می باشد که به عنوان روش درمان سیستم های خانوادگی شناخته می شود.

یک سری روش های درمان سیستم های خانوادگی وجود دارند که منجر به ایجاد مفهوم روش درمان سیستماتیک فعلی شده اند.

در دهه های اخیر، روش درمان سیستماتیک از علیت خطی عبور کرده است و در حال حاضر مشکل را به عنوان یک موردی در نظر می گیرد که از نظر اجتماعی و زبان شناختی بر روی واقعیت موجود تاثیر گذاشته است.

داستان درمانی[5]

روش داستان درمانی در این مورد متفاوت می باشد و فرد را تشویق می کند تا خودش باشد و از مهارت خودش برای شناسایی مشکل و همچنین به حداقل رساندن مشکلات جزئی در زندگی روزمره خودش استفاده کند.

ایده مربوط به داستان درمانی عبارت از این مورد می باشد که افراد در زندگی شان یک سری داستان های شخصی را ایجاد می کنند که به آنها کمک می کند تا خودشان را شناسایی کنند و همچنین یک سری ابزارهای مناسبی را برای هدایت مسیر زندگی شان به دست بیاورند.

ویژگی روش داستان درمانی عبارت از کمک به فرد برای مشخص کردن، توسعه دادن و حمایت کردن از فرد داستان گو در زندگی و کمک به وی در راهنمایی مسیر زندگیش می باشد.

روش درمان میان نسلی[6]

یکی دیگر از تکنیک مشاوره ای ، روش درمان میان نسلی است.

روش درمان میان نسلی این توانایی را به درمانگران می دهد تا روابط مابین افراد در یک خانواده را در طول نسل ها بررسی کند.

مشاهدات و تحلیل درمانگر خانواده از روابط موجود کمک می کند تا درمانگر عامل اصلی موجود در داخل گروه خانواده را به دست بیاورد.

درمانگر علاوه بر مشکلات موجود، همچنین با موقعیت های چالش انگیز یا استرس زای آینده هم آشنا می شود.

مفاهیم مربوط به روش درمان خانواده درمانی به صورت مکرر توسط سایر درمانگران استفاده می شود تا یک دیدی را در مورد مشکلاتی ایجاد کند که در طول دوره ها شناسایی شده اند.

تکنیک مشاوره ای در خانواده درمانی

ارتباط درمانی[7]

درمان مشکلات ارتباطی یک نیاز رایج خاصی می باشد، چرا که این روش مربوط به رابطه درمانی است و مابین زوجینی مشاهده می شود که فاقد ارتباط هستند.

مشکلات ارتباطی مابین زوجین می تواند به دلیل تفاوت های موجود در پس زمینه های فرهنگی و یا تجربیات شخصی ایجاد شود. سایر موقعیت هایی که می توانند منجر به ایجاد مشکلات ارتباطی شوند، شامل آسیب، رازداری، مشکلات سلامت روان و غیره می باشد.

گزینه های زیادی برای شناسایی مشکلات ارتباطی وجود دارند که می تواند شامل پیشرفت فردی باشد یا شامل دو فرد درگیر در یک رابطه صمیمی باشد.

یک درمانگر آموزش دیده می تواند به یک فرد کمک کند تا مشخص کند که کدام یک از استراتژی های موجود، بهترین استراتژی برای بهبود مهارت ها و توانایی شخصی می باشند.

استراتژی هایی که شامل گوش دادن فعال می باشند، منجر به ایجاد ارتباط و ارتباط دارای واسطه می شوند.

آموزش روان شناختی

روش آموزش به افراد دارای شرایط سلامت روانی و خانواده های آنها برای تقویت و حمایت از شرایط آنها، به عنوان آموزش روان شناختی شناخته می شود.

آموزش روان شناختی یک ابزار مناسبی در مقابل بدنام سازی مربوط به شرایط روانی می باشد و افراد دارای این شرایط، با چالش های روزمره مواجه می شوند.

آموزش روان شناختی بر مبنای چهار هدف گسترده از ذهن تعریف شده است:

– انتقال اطلاعات

– حمایت دارویی و درمانی

– آموزش و حمایت از طریق خود کمکی

– یک محیط ایمن و در دسترس برای خالی کردن منبع: مشاورانه

مشاوره ارتباطی[8]

مشاوره ارتباطی یک تکنیک مشاوره ای برای خانواده درمانی است.

روابط عبارت از یک سری مشکلات ساده و راحت در زندگی روزمره نمی باشند که بتوانند منجر به ایجاد استرس شوند یا منجر به آسیب رساندن به یک رابطه ای شوند.

مشکلات اضافی که می توانند به ایجاد استرس منجر شوند، شامل بیماری مزمن، نبود یک ارتباط موثر، تفاوت داشتن، بدعهدی و مشکلات سلامت روانی می باشند.

همچنین این امکان وجود دارد که زوجین با مشکلات مربوط به رابطه جنسی، ایجاد فاصله ارتباطی، مشکلات مالی و نبود کلی اعتماد مواجه شوند. معمولا مشاوره رابطه ای زمانی شروع می شود که زوجین تلاش می کنند تا مشکلات خودشان را حل کنند و به بودن در کنار یکدیگر ادامه دهند و یا اینکه مجبور باشند که از هم جدا شوند.

همچنین یک سری روش های درمان اضافی وجود دارند که در اینجا مورد بحث قرار نگرفته اند و شامل آماده سازی، نظریه سیستم ها، واقعیت درمانی و جنوگرام[9] می باشند، ولی به این موارد هم محدود نیستند. به منظور به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد این روش های درمان یا روش های درمانی بیان شده در بالا، با درمانگر خانواده محلی خودتان مشورت کنید.

به چه نحوی می توان یک درمانگر مناسبی را پیدا کرد

در این مرحله که شما در رابطه با انواع روش های درمانی شناخت به دست آورده اید، زمان خوبی برای پیدا کردن یک درمانگر مناسب می باشد.

اکثر وب سایت های تخصصی، یک سری خدمات روان درمانی را پیشنهاد می دهند و شما از طریق پرسیدن چهار سوال مهم از درمانگر یا متخصص آینده تان، مناسب بودن و توانمندی وی برای درمان مشکل یا موقعیت خاص خودتان را مشخص می کنید.

  • این مورد عبارت از مشکل X من می باشد. شما به چه نحوی آن را درمان خواهید کرد؟
  • آیا شما در درمان یک مشکل سریع راحت هستید یا یک مشکل عمیق تری که وجود دارد؟ فرآیند معمول شما به چه نحوی می باشد؟
  • آیا شما تمایل دارید که دوره را رهبری کنید یا ترجیح می دهید که فرد تحت درمان شما فرآیند درمانی را رهبری کند؟
  • نقش شما (شما و درمانگرتان) در برنامه کاری درمانگر چیست؟

هر چند که در موارد محدودی اعتبار روش خانواده درمانی مخدوش می شود، ولی این وبلاگ به صورت امیدوارانه یک بررسی مفیدی را در مورد انواع روش های خانواده درمانی داشته است که برای کمک به گروه های خانواده و افراد دارای مشکل، در دسترس می باشند.

نوشته: کانون مشاوران ایران


[1] Structural therapy

[2] Salvador Minuchin

[3] Strategic Therapy

[4] Systemic Therapy

[5] Narrative Therapy

[6] Transgenerational Therapy

[7] Communication Therapy

[8] Relationship Counseling

[9] genogram

محتوا مرتبط