در تله احساس گناه نیفتید.

مقابله با افراد مشکل زا و دخالت ها در خانواده و فامیل

هر کسی با اعضای خانواده خود دارای مشکلاتی است. این امر می تواند ناشی از بد رفتاری و بد خلقی نامادری، رفتار سلطه جویانه پدر، دخالت های پسر عمو یا حتی اخلاق بد و بی ادبانه کودک باشد. ولی مهم نیست که این مشکل از کجا ناشی می شود، آنها می دانند که چه کاری را بکنند که بر شما تاثیر گذاشته و شما را عصبی و دیوانه کنند.

نکته بد این است که، شما نمی توانید از شر این افراد به طور کامل رها شوید، این افراد خانواده شما می باشند. نکته امیدوار کننده این می باشد که ، یادگیری نحوه برخورد با این افراد مشکل زا، منافع قابل توجهی در زندگی دارد، و می تواند در تمامی وضعیت ها مفید و با ارزش باشد. بنابراین چند نکته وجود دارد که باید به خاطر بسپارید.

آنها شخصیت واقعی خودشان را بروز می‌دهند

افسانه مربوط به عقرب و قورباغه را به یاد بیاورید. عقرب از قورباغه درخواست می کند که او را به آن طرف رودخانه ببرد. قورباغه در مرحله اول از این کار امتناع می کند ولی عقرب از از وی درخواست می کند که این کار را بکند و به قورباغه می گوید که صدمه ای بهش نمی زند، و قورباغه قبول می کند. در وسط راه، عقرب قورباغه را نیش می زند، و هر دو آنها به داخل آب می افتند و غرق می شوند، قورباغه از عقرب می پرسد که ” چرا این کار را کردی؟ الان هر دوی ما می میریم.”

عقرب جواب می دهد :” من یک عقرب هستم. طبیعت و ماهیت من این گونه می باشد”.

نتیجه اخلاقی داستان این است که ، مردم واقعا دارای شخصیت و ماهیت مربوط به خودشان هستند. شما از یک فرد که دارای اختلال شخصیتی خود شیفتگی است، نمی توانید انتظار داشته باشید که با همدلی و به صورت مهربان کاری را انجام دهد. شما نمی توانید از عقرب انتظار داشته باشید که نیش نزند، هر چند که این کار در نهایت منجر به ضرر خودش شود.

اعضای خانواده دارای مشکل، به دلیل عدم توانایی آنها برای واکنش مناسب و پذیرفتن اشتباهی که دارند، بدنام می باشند. کار و سر گرمی آنها ، سرزنش کردن افراد دیگر می باشد، پس یک قورباغه با هوش باشید. بیش از توانایی آنها ، از آنها انتظار نداشته باشید، و در این حالت شما مایوس نمی شوید و صدمه نمی بینید.

رفتار آنها مربوط به شما نیست

پذیرفتن و عمل به این توصیه، هنگامی که با خانواده خود سر و کار دارید ، سخت می باشد.- هر چیزی شخصی و خصوصی به نظر می رسد.  ولی واقعیت این است که این امر در مورد خود شما نمی باشد.

دان میگل ریز چهار نکته را یاد آوری می کند:

بقیه افراد این کار را به خاطر شما و با هدف اذیت کردن شما انجام نمی دهند، این کار آنها به دلیل خصوصیات شخصیتی آنها می باشد. همه افراد با رویاهای خودشان زندگی می کنند، با ذهن خود زندگی می کنند، آنها در یک دنیای کاملا جدا ، نسبت به دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، هستند.

وی ادامه می دهد:

این امر برای شما حس آزادی زیادی را می دهد هنگامی که حرف های آنها را به خود نگیرید.

تسلط بر اینکه یاد بگیرید حرف دیگران را بخود نگیرید به اندازه یک عمر زمان می برد اما ارزش آن را دارد. کار خود را با یاد آوری این نکته به خودتان شروع کنید که ، کاری که مردم در قبال شما انجام داده یا صحبتی که در مورد شما می کنند، حاصل و نتیجه شخصیت خودشان است، نه نتیجه اخلاق و شخصیت شما.

در تله احساس گناه نیفتید.

استفاده از احساس گناه، یکی از حالت های سوء استفاده عاطفی می باشد، که هدف آن کنترل افراد دیگر ، از طریق دخالت و سوء استفاده از احساسات آنها می باشد.

آنچه که اعضای مشکل زای خانواده بخوبی انجام می دهند اینست که در شما احساس گناه ایجاد کنند در مورد چیزی که انجام داده اید یا حتی نداده اید. این بدان مفهوم است که شما کاری که انها می خواهند انجام نمی دهید بنابراین فردی نیستید که آنها می خواهند، یا به خانواده اهمیت نمی دهید. دچار این مشکل نشوید. اگر احساس کنید که دارید در دام احساس گناه می افتید، به آرامی به آنها بگویید که شما از اینکه دیگران در احساسات شما دخالت کرده و سوء استفاده کنند، خوشحال نمی شوید و اینکار و این حالت را از طرف بقیه تحمل نخواهید کرد. کسانی که دخالت می کنند ، افرادی هستند که از حقه های کثیفی استفاده می کنند. بنابراین افرادی هستند که دفع  می شوند و باید از آنها فاصله بگیرید.

اگر آنها به ایجاد این احساس گناه ادامه می دهند، بار دیگر عصبانی شوید و به آنها بگوید که شما نمی توانید درخواست آنها را در این موقع انجام دهید، اینکه نیاز دارید که آنها به تصمیمات شما احترام بگذارند.

به دنبال نکات مثبت باشید

به دلایلی، ما توجه بیشتری بر رفتار اعضای خانواده که دارای مشکل هستند، در مقابل اشخاصی که دوست داریم و مدت زیادی با آنها هستیم داریم، و ما بخش زیادی از زمان خود را برای یادگیری دلایلی که مردم ما را دوست دارند، صرف می کنیم، در صورتی که پاسخی وجود داشته باشد که می تواند احتمالا قانع کننده باشد. به عبارت دیگر، ما از نکات مثبت چشم پوشی کرده، و فقط به موارد منفی می پردازیم.

واقعیت این است که ، حتی پر حادثه ترین دورهمی خانوادگی نمی تواند در حالت کلی بد باشد. همانند وسوسه و اغواء مربوط به قرار گرفتن در یک وضعیتی که به عنوان قربانی قرار بگیریم. به افراد دیگر اجازه ندهید که حالت و وضعیت شما را بدتر بکنند، و تجربیات مثبتی که شما با خانواده تان داشتید، را تحت تاثیر قرار داده و کم ارزش نشان دهد. همانطور که قانون جذب کردن بیان می دارد که ، ” شما زندگی خود را غرق و مشغول در مواردی می کنید که بر آن تمرکز دارید”. پس توجه خود را به طرف خورشید و افکار مثبت سوق دهید.

دارای ارتباط مستقیم، آرام و قاطعانه باشید

اگر تصمیم دارید که با فرد مشکل زای خانواده مقابله کنید، با خودتان صادق و شفاف باشید. در مورد حقایق شک کنید و بر عبارت “من” تمرکز کنید (برای مثال ،”حس می کنم حرف های من اصلا اهمیت ندارد وقتی مدام در کارهای من دخالت می کنی ” یا ” من از اینکه در مورد زندگی من تصمیم بگیرید ، خوشم نمی آید”).

به یاد بیاورید که : افراد دخالت کننده ، از روی تلقین آنها شناخته نمی شوند. آنها سعی می کنند تا شما را سردرگم و گیج کنند، حالت تهاجمی و اهانت آمیز به خود بگیرید، یا نقش قربانی را در نظر بگیرید –یک استتار و فریب دادن مشهور که به عنوان پوست دوم ( شخصیت پنهان) آن‌ها می باشد. آرام باشید، مودب باشید ولی حالت مثبت و قاطع داشته باشید. به آنها اجازه ندهید که با زور شما را وادار به تسلیم بکنند.  هدف شما این است که در مورد احساس خود صمیمی و صادقانه باشید،  و مشخص کنید که شما برخی رفتارهای خاص را تحمل نخواهید کرد.

 

منبع: com.مشاوره-خانواده

هشت راهنما برای والدین در رابطه با افسردگی نوجوانان

 

سنین نوجوانی دورانی بسیار آشفته است. نوجوانان در این دوره در پی کشف هویت خود می باشند، مستقل تر می شوند، نقش های مختلفی را امتحان می کنند، از لحاظ اجتماعی ریسک پذیرتر می شوند، و در پی امتحان مواد مخدر و الکل می باشند، و همه ی این موارد می تواند باعث  آسیب های عاطفی به نوجوان شود.

بنابراین تشخیص آشفتگی های معمول دوران و نوجوانی و افسردگی نوجوانی بسیار پیچیده می باشد.

بر طبق گفته دکتر جین برسین، مدیر اجرایی مرکز سلامت ذهنی جوانان در بیمارستان عمومی ماساچوست در بوستون: “برای والدین دشوار است که افسردگی نوجوانشان را تشخیص دهند، کودکان در این گروه سنی واکنش های عاطفی بالا و پایینی از خود بروز می دهند، نوجوانان در این دوره سنی بیشتر منزوی می شوند”. ولی افسردگی در نوجوانان می تواند باعث از بین رفتن نوجوان شود، این اتفاقات معمولا در اواخر دوره ی نوجوانی بین سنین 15 تا 19 سالگی بروز می کنند.

در اوایل دوره نوجوانی پسران و دختران علائم مشابهی از افسردگی را بروز می دهند. ولی پس از بلوغ، تمایل به افسردگی در دختران نسبت به پسران دوبرابر می شود، و این نسبت تا دوره ی بزرگسالی همچنان ادامه خواهد داشت. به همین دلیل دقیقا مشخص نیست، ولی به احتمال زیاد این مسئله می تواند ناشی از ترکیبی از آسیب پذیری ژنتیکی و یا عوامل هورمونی و اجتماعی باشد. دختران در این دوره نسبت به تغییر در روابط خود حساس تر می شوند، و همچنین برای داشتن اضطراب مستعدتر می شوند.

 

خبر خوب برای مادرها و پدرها این است که: “به خصوص برای دختران ارتباط گرم و صمیمی بین فرزند و والدین می تواند یک عامل حفاظتی برای نوجوان در برابر افسردگی باشد”.

در اینجا هشت تیپ شخصیتی نوجوان که مستعد افسردگی است برای والدین بیان می شود:

مشاهده‌ی تغییرات در نوجوان. تغییر در رفتار سرنخی است که  متوجه شویم که نوجوانمان چه احساسی دارد. امکان دارد نوجوان فعالیت هایش را متوقف کند و یا اینکه به صورت ناگهانی تغییرات عمده ی شخصیتی مانند ساکت تر شدن و یا غمگین تر شدن از خود نشان دهد. بر طبق گفته ی دکتر برسین حتی ممکن است بیشتر از غمگینی معمول یک نوجوان باشد و نوجوان تحریک پذیر شود.

دیگر علائم شامل فاصله گرفتن نوجوان و عدم تمرکز، تمایل کمتر به انجام فعالیت های معمول، و یا با استفاده از مواد مخدر به خود درمانی بپردازد. اگر شما این تغییرات را در موارد متعددی از زندگی نوجوانتان مشاهده کردید، این یک علامت خطر برای نوجوان شماست.

توجه به الگوها. اگر شما در الگوهای رفتاری نوجوانتان تغییراتی را مشاهده کردید، به حدی که متوجه شدید کودکتان شخصی متفاوت به نظر می رسد و این تغییرات در شرایط مختلف مانند خانه، مدرسه و یا با دوستانش مشاهده کردید این‌جا زمانی است که باید نگران شوید.

از بیرون از خانه اطلاعات کسب کنید. از دیگر کسانی که کودک شما را می شناسند  از- مربی ها، معلمان، دوستان و والدین دوستانش جوایای اطلاعات شوید- که متوجه شوید که آیا نوجوانتان در رابطه با آنها نیز تغییر شخصیت داده است زیرا نوجوانان امکان دارد به شخص دیگری جدای از والدینشان اعتماد داشته باشند و مسائلشان را با او در میان بگذارند.

علاوه بر این با در نظر گرفتن عوامل استرس زای زندگی مانند از دست دادن اعضای خانواده، یا یک شخص نزدیک، بیماری، از دست دادن شغل، و یا طلاق ممکن باعث ناراحتی و افسردگی نوجوانتان شود.

با کودکتان صحبت کنید. چقدر با کودک و نوجوانتان در مورد کارها و احساساتش صحبت می کنید. با اطمینان از نوجوانتان سوالهای اساسی بپرسید ولی از سوال پیچ کردن نوجوانتان پرهیز کنید. این صحبت ها را زمانی که در حال رانندگی با نوجوانتان هستید یا در حال صرف شام و یا در حال تماشای تلویزیون مطرح کنید. اجازه دهید که نوجوان صحبت کند و به پاسخ هایش گوش دهید، و آنها را مطمئن سازید که به حرف هایشان گوش می دهید و آنها را درک می کنید.

سر صحبت را باز کنید. اتفاقاتی را که از نوجوانتان مشاهده کردید با او در میان بگذارید. «من متوجه شدم که خوب نمی خوابی» یا « من متوجه شدم که تو زیاد با دوستات بیرون نمی ری و خودتو تو اتاق حبس کردی». پس از ارائه این مسائل به نوجوانتان، بگویید: «اگر دوست داری می تونیم در این رابطه صحبت کنیم»، یا اینکه می توانید داستانی از دوره ی نوجوانی خودتان را برای نوجوانتان تعریف کنید.

اگر در ابتدا نوجوانتان با شما همکاری نکرد ناامید نشوید و دست بر ندارید، زیرا ممکن است باز کردن مسائل احساسی شان برای آنها راحت نباشد، و یا اینکه آنها از مطرح کردن مشکلشان خجالت بکشند.

مطرح کردن مشکل نوجوان با یک شخص متخصص. اگر نوجوان شما شروع به صحبت کردن در مورد افسردگی اش کند و به اینکه چه دردی را متحمل می شود را برای شما مطرح کند، کودک شما متوجه می شود که شما به صورت جدی احساسات او را درک می کنید ولی اگر نوجوانتان پیشنهاد شما را رد کند امکان دارد که از صحبت کردن در مورد احساساتش با شما راحت نباشد، در این صورت شما به سراغ یک متخصص بروید و با او در این رابطه مشورت کنید زیرا شما به کودکتان اهمیت می دهید.

بر طبق گفته ی برسین والدین باید انتظار مقاومت نوجوانشان را در رابطه با این ایده داشته باشند.

والدین هم چنین باید از وجود سیستم حمایتی در اظراف خود مطمئن باشند تا بتوانند طرد یا خشم نوجوان افسرده خود را تحمل کنند.

از پرسیدن در مورد افکار خودکشی از نوجوانتان وحشت نداشته باشید.  بر طبق گفته ی برسین «مهم است که والدین نسبت به این موضوع اهمیت بیشتری قائل شوند، و مطرح کردن این مسئله باعث افزایش اقدام به خودکشی نخواهد شد» اگر نوجوانتان در مورد خودکشی، یا آسیب رساندن به خودش صحبت می کند، و اینکه می گوید بهتر است که بمیرد، بلافاصله آن را جدی بگیرید و در پی کمک گرفتن باشید.

سنجش موقعیت.اگر افسردگی نوجوان شما شدید است، یا به نظر برسد که سوء مصرف مواد دارد یا قصد اقدام به خودکشی دارد، وظیفه ی والدین این است که موقعیت راجدی گرفته و از یک متخصص سلامت روان وقت بگیرد.

منبع: کودک و نوجوان

پنج راه برای حل اختلافات رابطه

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

شکل ریشه ای پنهانی را که در پس مشکلات دیگر نهفته است را بیابید. تقریبا همیشه مشکلی ریشه ای وجود دارد که از چشمان ما پنهان می ماند.

 

خانم آن می گوید: “می خواهم پدر و مادرم را آخر هفته برای شام دعوت کنم.”

جیک با حالتی گلایه آمیز می گوید: “واقعا؟ بازم؟ مگه اونها دو هفته پیش اینجا نبودن؟”

آن با صدایی بلندتر پاسخ می دهد: “دو هفته نه و سه هفته پیش بود. اینکه بخوام پدر و مادرم را ببینم مشکلی داره؟ تو که حتی با پدر و مادر خودت حرف هم نمی زنی.”

جیک ناگهان با صدای بلند می گوید: “بهتره دوباره شروع نکنی، باشه؟ بار آخری که پدر و مادر تو اینجا بودن …”

حتما می توانید حدس بزنید که این بحث پایان خوشی نخواهد داشت.

 

اگر تا بحال با یک فروشنده خوب برخورد کرده باشید، هنگام خریدن یک اتوموبیل و یا وسیله دیگری، احتمالا متوجه دو عاملی که آنها را در کار خود توانمند کرده است شده اید. عامل اول که احتمالا خود شما هم متوجه آن شده اید، این است که آنها به خوبی به حرف های شما گوش می دادند و به اینکه شما چه چیزی می خواهید توجه می کردند، و بنابراین آنها می توانستند شما را در جهت درست راهنمایی کنند.

 

کار دیگری که احتمالا آن فروشنده انجام داده است، و ممکن است شما متوجه نشده باشید، این است که او تمام حالات و عکس العمل های شما را زیر نظر داشته است. هنگامی که او به یک اتومبیل اشاره کرده و به شما می گوید که اندکی گرانتر است اما در عوض دارای یک ویژگی اضافی ایمنی دید از بغل است، و می بیند که شما به آرامی سر خود را تکان  می دهید، او احتمالا همان جا متوقف شده و نظر شما را در مورد این ویژگی امنیتی جویا می شود، و یا شما را به سمت خودروی دیگری که بدون آن ویژگی می باشد و با بودجه ی شما نیز همخونی بیشتری دارد راهنمایی می کند.

هنر فروشندگی مستلزم گرفتن پاسخ های مثبت از مشتری در تمام مدت گفت و گو و مذاکرهاست. هرگونه مخالفت و نارضایتی احتمالی که از چشم فروشنده پنهان بماند می تواند در لحظه ی بسته شدن معامله منجر به گفتن این جمله توسط مشتری شود: “درباره اش فکر می کنم”.

توجه نزدیک برای اینکه درصورت بروز مقاومت بتوانید متوجه آن شوید و با آن مقابله کنید، اهمیت زیادی دارد. مثلا هنگامی که می خواهید همسر خود را ترغیب کنید که در بردن بچه ها به رخت خواب به شما کمک کند. یا در موقعیت هایی مانند موقعیتی که خانم آن با آن مواجه بود، برای اینکه همسر خود را به پذیرش اینکه والدین او برای شام خواهند آمد ترغیب کند.

در مباحث درمان مسئله ی تقابل محتوا و پروسه بسیار مورد بحث قرار گرفته است. آن و جیک با انجام کارهایی که همه ی ما با توجه به طبیعت انسانی خود انجام می دادیم، در حال ایجاد مشکل برای خود هستند. وقتی شما در طرف مقابل، مقاومت را احساس می کنید، استدلال و شواهد بیشتری را برای اثبات گفته های خود مطرح می کنید(محتوا)، و هم زمان احساسات شما نیز تشدید می شوند، و شما به صورت پیاپی دلایل بیشتری را برای اثبات نظر خود بیان می کنید. مشکل اینجاست که طرف مقابل نیز در حال عصبانی شدن است و در حالی که او نیز در حال مطرحکردن دلایل و استدلال های خود است، اما هیچ کدام از شما قادر نیستید این دلایل را به صورت منطقی مورد بررسی قرار دهید زیرا بخش عاطفی مغز شما بخش منطقی مغز شما را از کار انداخته است. در چنین موقعیت هایی شما می باید بجای تمرکز بر چیستی، بر چگونگی روند احساسات و گفتگوها متمرکز شوید.

در اینجا، چگونگی انجام این کار در پنج مرحله شرح داده می شود:

1- بلافاصله پس از احساس مقاومت در طرف مقابل توقف کنید.

بلافاصله پس از آنکه جیک ناخوشنودی خود را با آه کشیدن نشان می دهد، آن می باید متوجه شود که مشکلی وجود دارد، و مسئله دیگر والدین او و یا شام نیستند، بلکه  مشکل احساسات جیک است. آن باید از تلاش برای تغییر نظر جیک با احساساتی شدن و اسرار بیشتر و بیان استدلال، خود داری کند. می باید هدف اصلی در این موقعیت ها، دوری جستن از شعله ور ساختن آتش احساسات باشد.

 

2- بپرسید و به دقت گوش دهید.

برای مثال:

-“جیک، احساس می کنم با من موافق نیستی. در این باره چه چیزی تو را ناراحت کرده؟”

-“پدر و مادرت همین تازگی اینجا بودن”

 

3- مشکل را ریشه یابی کنید.

واکنش منفی را که شما شاهد هستید،نتیجه ی یک مشکل است و یا راه حلی نادرست برای آن مشکل،اما مشکل اصلی چیز دیگری است. و گام بعدی شما باید یافتن آن مشکل اصلی باشد. در چنین موقعیتی، یک فروشنده ممکن است بگوید: “من متوجه شدم که شما سر خود را تکان دادید. چه چیزی شما را ناراحت می کند؟ با قیمت مشکل دارید، یا اینکه این مدل را نمی پسندید؟”

آن هم می تواند دقیقا همین کار را در خانه انجام دهد: “از اینکه والدین من دوباره بیایند چه چیزی تورا ناراحت می کند؟” در اینجاست که آن ممکن است متوجه شود که جیک برای آخر هفته برنامه ی دیگری دارد، یا اینکه جیک آخرین باری که والدین آن به خانه ی آنها آمده بودند از حرف های پدر او رنجیده است، یا شاید جیک از اینکه آن همواره به تنهایی برای آخر هفته ها تصمیم می گیرد ناراحت شده است. در صورتی که جیک معمولا فردی است که به سختی از احساسات خود سخن می گوید، آن می تواند سوالات جهت داری بپرسد تا جیک را به سخن گفتن ترغیب کند مانند: “برای آخر هفته برنامه ی دیگه ای داری؟”

 

4- در مورد چگونگی حل این مشکل گفتگو کنید.

طبیعتا این گام بعدی است. اگر جیک برنامه های دیگری دارد، می توانید در مورد آن صحبت کنید و تصمیم بگیرید. اگر پدر زن جیک با حرف های خود او را ناراحت کرده است، ممکن است بخواهد پیش از آنکه دوباره او را ببیند، در باره ی ناراحتی خود صحبت کند، یا شاید آن نیز بتواند در این باره کاری انجام دهد، و اگر مشکل در تصمیم گیری در باره ی آخر هفته ها باشد، می توانند در این باره با هم گفت و گو کنند، و البته مسئله در اینجا کوتاه آمدن جیک و یا آن نیست، بلکه یافتن راهی برای رضایت دو طرف باید مد نظر قرار گیرد.

5- احساسات خود را کنترل کنید و هنگام صحبت کردن مواظب لحن و تون صدای خودباشید

این مسئله بسیار اهمیت دارد و در تمام طول گفت و گو باید رعایت شوند، هر چند این کار به هیچ وجه ساده نخواهد بود. معمولا علایم غیر کلامی صدای ما است که پیش از هر چیز طرف مقابل ما را خشمگین می سازد. بنابراین به آرامی سخن بگویید. اگر احساس کردید که در حال عصبانی شدن هستید و نمی توانید جلوی احساسات خود را بگیرید، دست از گفتگو بردارید و کمی به خود فرصت دهید. تنها زمانی برای حل مشکل اقدام کنید که کاملا آرام هستید و کنترل احساسات خود را در دست دارید.

با گوش دادن و خود داری از جدال، شعله های احساسات را از گفت وگوی خود با همسرتان دور کنید. به دقت مخالفت ها و مقاومت های او را زیر نظر داشته باشید و در زمان مشاهده ی یک مقاومت سعی کنید آن را حل کنید. و تا زمانی که یک پاسخ مثبت قاطع دریافت نکرده اید دست برندارید.

می دانم که اکنون با خود خواهید گفت: گفتن آن آسان است. اما توانایی ارتباط خوب مهارتی است که می توان آموخت. اگر انجام این کار با همسرتان برای شما دشوار است چون سریع از کوره در رفته و عصبانی می شوید، می توانید برای شروع ابتدا این مهارت را با افراد دیگر تمرین کنید، مثلا همکاران، فرزندان، یا فروشنده ها. سعی کنید برروی روند گفت و گو متمرکز باشید و نه مهتوای آن، و بدین طریق شما می توانید از به دام افتادن در جزئیات بحث و شروع مشاجره جلوگیری کنید.

همه چیز به میزان کوشش شما و تمرین بستگی دارد.

مترج: محمد آلاله

منبع: فارس پاتوق

9 تصمیم مهم پس از خیانت همسر

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

به این موضوع فکر کنید که برملا کردن خیانت، چه پیامد هایی خواهد داشت

 

پس از آنکه متوجه خیانت همسر خود می شوید، باید چکار کنید؟ و چه کاری نباید انجام دهید؟ این مقاله به ما گام های موثری را بعد از خیانت همسر پیشنهاد می دهد:

 

زمانی که متوجه روابط پنهان همسر خود می شوید، وحشت، سردرگمی، رنج روحی و جسمی تمام وجود شما را فرا گرفته و شما را در وضعیتی تاریک و مبهم قرار می دهد. سیلی از نصیحت و راهنمایی از طرف خانواده و دوستان، کتاب ها، و اینترنت به سمت شما روانه می شوند. زندگی شما به شدت دستخوش تغییر می شود. مهم نیست چقدر همسر خیانت کار شما ابراز پشیمانی کند، شما قانع نشده و بی اعتمادی بر تمام وجود شما و رابطه تان سایه افکنده است.

در زیر 9 راه برای برخورد با خیانت مطرح شده است:

  1. شما ممکن است بخواهید بلافاصله از طریق شبکه های اجتماعی، تلفن، یا ایمیل تمامی افرادی که می شناسید را از کاری که او با شما انجام داده است آگاه سازید. نفس عمیقی بکشید. با استدلال و براساس منطق رفتار کنید و از کارهای عجولانه و بدون فکر خود داری کنید.
  2. به خاطر داشته باشید که حتی اگر اکنون به نظر غیر ممکن برسد، اما ممکن است بتوانید مشکلات رابطه ی خود را حل کنید. با گذشت زمان ممکن است احساس کنید که می توانید او را ببخشید. اگر تمام آشنایان و دوستان خود را متقاعد کرده باشید که همسرتان با بی رحمی تمام به شما خیانت کرده و موجب رنج  دیدن شما شده است و این که باور کنند همسر شما را مانند یک هیولای دیو صفت تصور کنند، می تواند پذیرش مجدد او به عنوان همسر شما را برای آنها نیز بسیار دشوارتر سازد و واکنش های خانواده و دوستان شما می تواند حتی زمانی که مشکلات وخشم موجود میان شما و همسرتان برطرف شده باشد برای رابطه ی شما  موجب مشکلات متعددی شوند.

پس لطفا به هر کسی چیزی نگویید.

  1. این مسئله را تنها با افرادی که مورد اعتماد شما هستند مطرح کنید. پشتیبانی عاطفی، صرف نظر از اینکه رابطه ی شما نجات خواهد یافت یا خیر، برای تسلا و تسکین درد شما لازم است. خود را حبس نکرده و از دیگران دوری نکنید، شما به دوستان خوب خود برای ایجاد و حفظ توان کافی برای از سر گذراندن این سختی نیاز دارید.
  2. پس از آنکه وضعیت خود را با تعداد اندکی از دوستان مورد اعتماد خود در میان گذاشتید، ممکن است تصمیم بگیرید تا این موضوع را به همه بگویید. در چنین وضعیتی حتی اگر این کار را انجام دهید و این خبر بد در مورد همسرتان را در اختیار همه بگذارید، تصمیم شما دیگر عجولانه نیست و با فکر کافی انجام گرفته است. این مسئله نشان دهنده ی توانایی شما برای اتخاذ تصمیمات قاطع و دقیق و همچنین توانایی شما برای خویشتن داری و کنترل رفتارهای خود حتی در موقعیت های دشوار است.
  3. بلافاصله تصمیم به ترک خانه و اسباب کشی نگیرید. اگر نمی توانید با او زیر یک سقف باشید، ابتدا برنامه ی کوتاه مدتی برای ترک آن خانه بگیرید تا زمانی برای بدست آوردن ثبات از دست رفته خود داشته باشید. ممکن است حتی فکر کردن به زندگی با این فرد که شما فکر می کردید او را می شناسید، و نقاط ضعف و راز های خود را با او درمیان گذاشته اید، به نظر غیر ممکن برسد. اما به خود زمان کافی بدهید تا به اینکه چه چیزی به نفع شما خواهد بود فکر کنید و به راحتی بر اثر رنج وارده به خودتان صدمه نزنید. زوج های بسیاری هستند که پس از چند ماه از برملا شدن رابطه ی پنهانی یکی از آنها، دوباره زند گی در زیر یک سقف را شروع می کنند.
  4. انتقام جویی به بهبود شرایط کمک نخواهد کرد. برخورد های احساسی، چه در سخن گفتن و یا برخورد فیزیکی با همسر خیانت کار، کاری درقبال ریشه ی مشکل شما انجام نخواهد داد. اینکه بخواهید حرف های تند و آزار دهنده ای به او بزنید، کاملا قابل درک است، اما ولی این اقدامات ویرانگر می توانند هرگونه شانس بازسازی اعتماد و امنیت عاطفی میان شما را حتی کمرنگتر سازند. احترام متقابل در آینده تنها در شرایطی حاصل خواهد شد که با آگاهی کامل در جهت بدست آوردن آن اقدام کنید.
  5. بسیاری از مردم معتقدند که خشونت فیزیکی تنها زمانی اتفاق می افتد که مردی یک زن را کتک بزند. اعمال خشونت فیزیکی محدودیت جنسیتی ندارد. صرف نظر از آنکه چه کسی آغازگر خشونت باشد و یا مرتک اعمال خشونت بار شود،همواره نتایجی ویرانگر خواهد داشت.
  6. تعقیب فردی که با همسر شما رابطه داشته است یا ارسال مطالبی ناخوش آیند از او در شبکه های مجازی ممکن است اندکی خشنودی موقتی را برای شما در پی داشته باشد، ولی در درازمدت هیچ حاصلی نخواهد داشت. انرژی خود را برای این امور بیهوده مصرف نکنید.
  7. اگر دارای فرزند هستید، بیاد داشته باشید، مسئولیت حمایت از آنها با شماست. زمانی که حرف های بدی در مورد پدر یا مادر او می زنید، آنها رنج خواهند برد. شما سعی دارید فردی که موجب جریحه دار شدن احساست شما شده است را رنج دهید، اما ممکن است در پایان متوجه شوید که همزمان موجب رنج کودکان خود نیز شده اید، و آنها مستحق آن نیستند.

حتی با این راهنمایی ها، مواجه شدن با خیانت می تواند بسیار آزار دهنده باشد. سعی کنید متوجه شوید چه کاری به نفع شما خواهد بود. گاهی اوقات زوج ها می توانند بر مصائب ناشی از خیانت فایق آمده و رابطه ی خود را مانند قبل و یا حتی بهتر، بازسازی کنند. ولی بسیاری اوقات نیز چنین نتایجی ناممکن است. مهم نیست که وضعیت را چگونه می بینید، همزمان با بررسی راه های پیش روی خود سعی کنید با خودتان مهربان باشید ولی از احساس ترحم در قبال خود بپرهیزید.

مترجم: محمد آلاله

منبع: com.مشاوره-خانواده

وفاداری در چشم یار است!

 

افرادی که از شریک زندگی مشترک خود احساس رضایتمندی می کنند، در ذهن خود جذابیت های افرادی را که برای رابطه ی عاشقانه ی آنها تهدید محسوب می شوند کم رنگ می بینند.

 

تحقیقات جدید نشان می دهد که زوج های دارای رابطه ی عاطفی افراد اغواگر خارج از رابطه خود را کمتر جذاب می بینند.

 

در شرایطی که زوج در طول زندگی مشترک با هزاران فرد جدید روبرو می شوند، قرد چه فاکتور روانشناختی را می تواند برای حفظ پایبندی به زوج خود به کار گیرد؟ بر اساس نتایج مطالعات جدید زوج ها معمولا افراد اغواگر خارج از رابطه ی خود را داری جذابیت کمتری می بینند. این گرایش می تواند نمایانگر به کاربستن روشی ناخود آگاه برای کنترل خود باشد، که به آنها کمک می کند تا با وسوسه ها مقابله کرده و بتوانند در یک رابطه ی عاطفی طولان مدت بمانند.

در آزمایشات تازه ای که توسط روانشناسان دکتر شانا کول از دانشگاه راتجرز، دکتریاکوف تروپ از دانشگاه نیویورک و همچنین دکتر امیلی بالستیس از دانشگاه نیویورک انجام شده است، شواهدی به دست آمد که نشان داد زوج ها معمولا افرادی را که برای رابطه ی آنها تهدید محسوب می شوند را دارای جذابیت کمتری می بینند. این نتایج در پژوهشنامه ی Personality and social psychology  منتشر شده است.

بیشتر تحقیقات پیشین که در این زمینه انجام شده بودند به سوگیری های اشکار افراد می پرداختند، و افراد مورد مطالعه می دانستند که در حال قضاوت درباره جذابیت دیگران هستند و باید نظرات خود را در مورد فردی بیان کنند. این مطالعه برای اولین بار به گرایش های ضمنی، ناخود آگاه و دیداری افراد پرداخته است که ممکن است به حفظ پایبندی زوج ها در یک رابطه کمک کند.

در اولین آزمایش به هر یک از شرکت کنند گان تصاویری از یکی از همکاران آزمایشگاه، از جنس مخالف نشان داده شد که دانش جویان مجرد و متاهل به طور گسترده با انها معاشرت داشتند. تمام شرکت کنندگان اطلاعات موجود در پروفایل این فرد را مطالعه کردند که در ان به وضعیت تاهل و تمایل وی به ارتباط نیز اشاره شده بود. سپس، از آنها خواسته شد تا تصویر این فرد را با یکی از تصاویر دیگر مطابقت دهند. این تصاویر دستکاری شده بودند و بعضی از آنها از جذابیت بیشتری نسبت به تصویر اصلی برخودار بوده و بعضی جذابیت کمتری داشتند.

از مجموع 131 دانشجوی شرکت کننده، آنهایی که دارای رابطه بودند، زمانی که متوجه شدند این فرد مجرد بوده و درنتیجه تهدیدی احتمالی برای را بطه ی آنها، جذابیت فرد را کمتر از میزان واقعی می دیدند، در حالیکه شرکت کنندگانی که دارای رابطه بودند ولی در پروفایلی که در اختیار داشتند این فرد را داری رابطه بیان کرده بود، و شرکت کنندگان مجرد، این فرد را اندکی جذابتر از آنچه بود می دیدند.

این گرایش به کاستن از جذابیت درشرایطی وجود داشت که به شرکت کنند گان گفته شده بود در صورت دادن پاسخ درست و انتخاب تصویر صحیح در مسابقه، به قرعه کشی 50 دلاری راه خواهند یافت، و این نشان دهنده ی این مساله است که آنها فرد را واقعا دارای جذابیت کمتری می دیدند.

دکتر شانا کول می گوید: “پایین دیدن میزان جذابیت افرادی که تهدیدی برای رابطه محسوب می شوند، می تواند به فرد کمک کند تا از گرایش به او پیشگیری کند. این مساله خصوصا از این جهت اهمیت دارد که یافتن فردی با جذابیت ظاهری یک دلیل بنیادین برای تمایل به ملاقات و یا گرایش به برقراری روابط عاشقانه است.”

تیم تحقیقاتی مطالعه ی خود را برروی 144 تن دیگر از دانشجویان تکرار کردند، و این بار از شرکت کنندگان خواستند تا میزان رضایتمندی از رابطه ی خود را نیز بیان کنند. در این مطالعه ی دوم جزئیات دیگری نیز از چگونگی اعلام آمادگی برای ارتباط فرد نیز در پروفایل گنجانده شده بود. در پروفایل ارایه شده به تعدادی از شرکت کنندگان در مورد تمایل فرد به شروع یک رابطه آمده بود: “بله، برای ملاقات و شروع یک رابطه آماده هستم” در حالی که در دیگر پروفایل‌ها این گونه ذکر شده بود: “نه، در حال حاضر آمادگی رابطه را ندارم”.

در مطالعه ی دوم، از شرکت کنندگانی که در رابطه ی خود اظهار رضایت کرده بودند، نتایجی کاملا مشابه نتایج مطالعه ی اول بدست آمد. آنها این فرد را دارای جذابیتی کمتراز میزان واقعی می دیدند. اما، در شرکت کنندگانی که از رابطه ی خود رضایتمندی کمتری داشتند، نتایج بسیار شبیه به شرکت کنندگان مجرد بود. شرکت کنندگان با رضایتمندی پایین با دقت بیشتری تصاویری که از نظر جذابیت به تصویر اصلی نزدیک بود را انتخاب کردند.

 

انیلی بلاستیس از محققان این مطالعه می گوید: “در دنیای امروز، ماندن در یک رابطه ی عاشقانه ی طولانی مدت می تواند دشوار باشد. این مطالعه بیان می کند که پروسه هایی در ناخودآگاه ما در جریان است که ممکن است وفادار ماندن به شریک خود در یک رابطه را آسان تر سازد.”

 

اما کول در مورد رفتار در زندگی واقعی خارج از محیط تحقیقاتی می گوید: “همچنان سوالاتی وجود دارند که بدون پاسخ مانده اند. تحقیقات آینده می توانند بیابند که آیا پایین دیدن جذابیت افراد اغواگری که برای رابطه در دسترس هستند می تواند برروی رفتار با آن فرد نیز تاثیرگذار باشد. ممکن است زمانی که فرد اغواگری را بدون جذابیت ببینیم، میل کمتری نیز به تعامل با او نشان دهیم.”

 

  1. S. Cole, Y. Trope, E. Balcetis. In the Eye of the Betrothed: Perceptual Downgrading of Attractive Alternative Romantic Partners. Personality and Social Psychology Bulletin, 2016; DOI: 10.1177/0146167216646546

 

مترجم: محمد آلاله

منبع: ساینس دیلی

تنظیم احساسات و هیجانات در رابطه

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
در مبحث ارتباط زوجین یکی از مهم ترین مسائل اموزش تنظیم احساسات و هیجانات در رابطه است. در این راستا در مقاله حاضر، به بررسی مقاله ای که دکتر جان گاتمن و رابرت لونسون با عنوان “چگونه روابط زندگی زناشویی در طول زمان پایدار می ماند”، می پردازیم:

آنها در این مقاله می گویند: مهم حل مشکلات توسط زوجین نیست بلکه این چگونگی کنار آمدن با حساساتشان در رابطه با مشکلات همبستگی و حل نشدنی است که اهمیت دارد و موجب پایداری رابطه و رضایت مندی آنها می شود.

این مسئله بسیار اهمیت دارد که به زوجین کمک شود تا در برابر مشکلات چالش ها و اختلالاتی که زندگی زناشویی آنها را تهدید می کند بتوانند آرامش خود را حفظ کنند و با این حفظ آرامش می توانند به یکدیگر نیز اطمینان بخشند که از پس مشکلات بر می آیند و این قابلیت را داشته باشند که بتوانند بعد از حل مشکلات رابطۀ احساسی را که از قبل داشته اند دوباره بازیابی کنند آن را به دست بیاورند

 

  • روش درمانی برای ارتقای رابطه مبتنی بر تمرکز بر احساسات و عواطف

روش تقویت رابطه (RE) بر روی احساسات به عنوان عنصری تغییر پذیر در درمان روابط تمرکز دارد. اینکه زوجین چگونه  احساسات خود رامدیریت می کند به عنوان پروسه ای مشترک برای حفظ یک رابطۀ صمیمی و رضایت بخش نقشی کلیدی ایفا می کند. درگیری های احساس ناشی از تفات های میان زوجین عاملی برای تغییر در رابطه و انعطاف پذیری آن است و باعث می شود که زوجین رابطۀ نزدیک خود را با یکدیگر و صمیمت خود را حفظ کنند. آموختن مهارت هایی برای ارتقای این پروسه هدف اصلی روش تقویت رابطه (RE) با تمرکز بر روی احساسات است. مهارت های رابطه به خصوص روابط نزدیک، به هم وابسته و مرتبط به هم، مانند روابط زوج ها اساسا مهارت های مدیریت احساسات هستند. در پس هر تعاملی میان زوجین نشانه ها و واکنش های عاطفی بسیار مهم، غیر مستقیم (ناخودآگاه) و دو جانبه وجود دارد که به صورت غیر منتظره عاطفی و خود کار بروز پیدا می کند. این مسائل عادت های درون فردی را که پیش از آن به آن اشاره شد را تشکیل می دهند، برای اینکه این عادات و احساس ناخودآگاه را که در به وجود آمدن استرس، فشار عصبی و درگیری میان زوجین نقش دارد را بهتر بشناسید، بهتر است ابتدا بدانیم زوجین چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.

اساسا فردی که در یک رابطۀ احساسی است در نتیجۀ عواطف و احساسات سعی دارد اطلاعاتی را منتقل کند و انتظار دارد که طرف مقابل نیز اهمیت و معنای آنها را نیز بفهمد. هنگامی که هر کدام از زوجین مطلبی را بیان می کند مهم ترین مسئله احساساتی است که در بین این گفته ها وجود دارد. برای مثال اگر یکی از زوجین به دیگری می گوید فراموش کردی برای خانه شیر بخری هر دو طرف احساس دلشکستگی را پشت این جمله تشخیص می دهند. ظهور احساس دلشکستگی که امری مربوط به ذهن و روان افراد است همایانگر این مسئله است که تعاملات بعدی زوج چگونه خواهد بود. اگر طرف مقابل احساس کند مورد انتقاد قرار گرفته است موضعی تدافعی خواهد گرفت و بین آنها درگیری و کشمکش اتفاق خواهد افتاد اما اگر طرف مقابل سعی در درک و پذیرش احساس دلشکستگی زوج خود کند احساس خشم و موضع گیری تدافعی او کاهش پیدا خواهد کرد و آنها در موقعیت بهتری برای تعامل و بازسازی دوبارۀ ثبات در رابطه خود قرار خواهند داشت این همان تنش زدایی است که در مبحث زوج دزمانس بسیا رمطرح است.

مهارت های ابتدایی در تعاملات زوجین ابراز احساسات به گونه ای است که طرف مقابل را از احساسات واقعی پشت هر بیانی آگاه سازد و مورد تایید طرف مقابل قرار گیرد بنابراین مهارت های سخن گفتن و شنیدن دو مهارت ابتدایی در تقویت رابطه (RE) را تشکیل می دهند. اساسا در این مهارت گوینده ارتقای مدیریت احساسات فردی (کنترل داشتن بر طرز بیان) و شنونده پذیرفتن و نشان دادن درک خود را از انگیزه های احساسی طرف مقابل می آموزند. در تقویت رابطه (RE) زوجین می آموزند تا خود و دیگران را از طریق شناخت احساساتی که پشت رفتارهای آنها وجود دارد بهتر درک کنند.

زمانی که افراد در رابطۀ خود احساس امنیت کنند راحت تر این احساسات پنهان اما اساسی را که در پشت رفتارهای آنان قرار دارد به خود شان و طرف مقابل خود بروز می دهند، که این مسئله موجب می شود طرفین در ارتباط با یکدیگر احساس راحتی بیشتری داشته باشند. با ابراز این احساسات عمیق به خودشان فرد می تواند بهتر تعاملات خود را در رابطه درک کند و احساسات خود را بهتر مدیریت کند. انها تسلط و کنترل بیشتری بر احساساتشان می دهند و هنگامی که این احساسات عمیق به دقت و بدون مورد قضاوت قرار گرفتن و با پذیرش طرف مقابل شناخته شود زمینه ای برای نشان دادن احساسات و درک متقابل فراهم می شود.

زوج ها زمانی که چنین زمینه ای رادر رابطۀ خود ایجاد می کنند. زوجین احساس نزدیکی، اعتماد و صمیمت بیشتری با یکدیگر دارند و در تعامل با یکدیگر راحت تر هستند اما این به تنهایی موجب نجات یک رابطه نخواهد شد مگر آنکه زوجین سومین و شاید مهم ترین مهارت ارتقای رابطه را نیز به کار گیرند. این مهارت با عنوان تعامل احساس شناخته می شود. این مهارت نه تنها مستلزم این است که زوجین کنترل احساسات خود را در دست گرفته و باهم دلی وحس پذیرش و بدون مورد قضاوت قرار دادن طرف مقابل را درک کنند بلکه می بایست معنای واقعی رابطه را نیز درک کنند (احساس تو، احساسات من را تحت تاثیر قرار می دهد.) این مهارت در شرایطی فراگرفته خواهد شد که نقش شنونده و گوینده به صورت مداوم بین زوج ها جابه جا می شود و تغییر می کند. یک راهنمایی برای گوینده اول اینست که بگوییم زمانی که بدانی این احساس را در همسرت ایجاد کرده ای چه حسی پیدا می کنی؟ خوب یا بد؟ مجموع این سه مهارت مبنای آموزش ارتقای رابطه را تشکیل می دهد.

عمومی سازی و نگهداری

در روش تقویت رابطه هر یک از زوجین تلاش می کند احساسات خود را نسبت به اتفاقات زندگی بیان کند این ویژگی آن ها را قادر می سازد تا یکدیگر را بپذیرند. با تمرین مهارت شناخت احساسات (تجربیات مشترک و محرک های احساسی) یکدیگر از طریق شنیدن درست؛ پذیرش و عدم قضاوت کردن یکدیگر می توانند تعاملات بهتری با یکدیگر داشته باشند. در نهایت با تمرین این مهارت ها، زوجین می آموزند که رابطه ای مستمر و مداوم با یکدیگر ایجاد کنند که پایه و اساس آن بر مبنای پذیرش یکدیگر، تعاملات احساسی و عدم قضاوت رفتارهای یکدیگر قرار گرفته است. ایجاد این رابطه به همین شکل محصول به کارگیری روش تقویت رابطه (RE) است.

راز موفقیت هر روش درمانی این است که زوجین مهارت های مربوطه را بیاموزند و آنها را در زندگی روزمره خود به کار گیرند. به همین علت است که در مهارت بعدی یعنی عمومی سازی و نگه داری برای گرفتن بهترین نتیجه ضروری و مهم است. رشد مهارت های عمومی سازی و نگه داری در اولین مرحله (RE) شروع می شود.

پنج هسته مهارت های RE به زوجین اجازه می دهد که رابطه خود را به شکلی با ثبات حفظ کنند و تعاملات احساسی صحیح با یکدیگر داشه باشند. اگر چه زوجین زمانی این مهارت ها را درونی خواهند کرد که به سطحی از مهارت و تجربه رسیده باشند و احساس رضایت کافی را از به کار بستن مداوم این مهارت ها تجربه کرده باشند. بنابراین تعیین انواع گوناگون تکالیف خانگی به صورت سیستماتیک در برنامه آنها گنجانده شده است تا موجب تشویق عمومی سازی این مهارت ها در زندگی روزمره شود. تکالیف خانگی به عنوان راهی برای شناخت آنها از مسئولیت هایشان در بهبود رابطه برای آنها شرح داده می شود. این مسئله از همان ابتدا اهمیت تمرین مهارت های در خانه را برای آنها روشن می سازد. تکالیف خانه به منظور بهبود و تقویت عمومی سازی و حفظ مهارت های ارتقای رابطه به کار گرفته می شود. تکلیف خانه برای بازنگری اصول و مهارت های آموخته شده در جلسات درمانی اختصاص می یابد دراکثر مواقع پیش از هر چیز باید به زوجین بیاموزیم که زمانی را به صورت برنامه همیشگی در زندگی پر مشغله خود به درمان و در نهایت بهبود رابطه خود اختصاص دهند.

تکالیف خانه (که معمولا اولین تکلیف است که به زوج ها داده می شود.) این است که زوج ها زمانی را هر هفته و در یک ساعت مشخص برای تمرین اختصاص دهند. این تمرینات باید به صورت کاملا داوطلبانه و واقعی باشد. مهم ترین و بغرنج ترین روش عمومی سازی و نگه داری تمرین سه مهارت ابتدایی است که مبتنی بر احساسات برای ارتقای رابطه می باشد. پس از گذشت دوره ای از آموزش مهارت که شامل یک پروسۀ آموزشی است زوج ها تشویق می شوند تا جلسات تمرین را برای یک ساعت خاص به صورت هفتگی برنامه ریزی کنند. تصمیم انتقال تمرین به خانه با همکاری میان درمانگر و زوج ها اتخاذ می شود. زوجین از همان ابتدا ی امر اگاه از وجود این مسئله در برنامه ها می شوند. پیش از آغاز این پروسه به زوج ها نمونه ای از فهرست تمرینات خانه که پروسه ای زمان بندی شده است داده می شود تا با یکدیگر این فهرست را مرور کنند.

در این مقطع تمرکز درمان از جلسات دفتری به کار درخانه همراه با ثبت فیلم از تمرینات تغییر می یابد. بنابراین جلسات درون دفتری تمرکز بیشتر بر روی تمرینات خانگی خواهد داشت و نقش مربی گری را ایفا خواهد کرد. در طول این جلسات بر روی شناسایی و تشخیص مهارت های ارتقا یافته و پیشرفت های حاصل شده تاکید می شود زمانی که زوجین به سطح خاصی از اعتماد به نفس و هم چنین مداومت در تمرینات خانگی رسیدند تعداد جلسات دفتری کاهش می یابد. زوج ها در این جلسات متوجه می شوند که جلسات بعدی به مرور آخرین ویدئوی تمرین خانگی آنها اختصاص داده می شود. روند درمان به پروسه ای مشاوره ای تغییر پیدا خواهد کرد و زوجین مسئولیت درمان و رابطۀ خود را بر عهدۀ خواهند گرفت. زوج ها چنانچه برای مدتی درمانگر را ملاقات نکرده باشند می توانند برای تجدید دوره یا جلساتی برای ارتقای بیشتر رابطۀ خود به درمانگر مراجعه کنند.

منبع: ساینس دیلی

حسادت

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

تعریف حسادت

حسادت به مفهوم آرزوی از بین رفتن نعمت های موجود در دست دیگران است؛ یعنی شخص حسود در ذهن خود خواهان زدوده شدن دارندگی ها و برازندگی هایی است که دوست ها و آشناها دارند و این دارندگی به صلاح آنهاست. از اینن رو اگر کسی در دل آذذزوی از بین رفتن نعمت یا نعمت هایی را دارد که به صلاح فرد صاحبت آن نعمت نیست حسادت محسوب نمی شود و جنبه های ناپسند و مذموم ندارد و به آن غیرت گفته می شود.

اسپینوزا می گوید :حسد نفرت استآ؛ از این جهت که انسان را تا بدان جا تحت تاثیر قرار می دهد که از خوشبختی دیگری اندوهگین می شود و از بدبختی او خوشحال.

امام خمینی (ره) بر این باور بود که حسد حالتی است نفسانی که صاحبت آن آرزوی سلب شدنن کمال و نعمت متوهمی را از غیر دارد، چه خودش آن نعمت را داشته باشد چه نداشته باشد وو چه بخواهد به خودش برسدیا نرسد. او می فرماید اینکه گفتیم کمال و نعمت متوهم زیرا لازم نیست آنچهر ا شخص حسود تمایل هب از بین رفتنن آن راا دارد کمال و ننعمت واقعی باشد.  چه بسا چیزهایی  که به خودی خود نقص و رذیله محسوب می شود اما حسود آن را کمال تصور می کنند و خواهان نابودی یآن است. یا آن چیزی که از نقایص انسانی و کمالات حیوانیه است و چون حسود در حد حیوانیت است آن را کمال به شمار می آورد و زوالت ان را می خواهد. مثل کسی که هرزه و بی بندو بار باشد اما شخص حسود به او حسادت می ورزد و خواهان از بین رفتنن این حالت ناپسند او باشد.

مراتب حسادت

الف) مرتبه اول:

شخص حسود قلبا آرزو دارد که نعمت های موجود در دست دیگران از بین برود، هر چند از نابود شدن آنها هیچ نفعی عاید او نمی شود! این مرتبه از حسد اووجه مرتبه ی حسد است و بالاترین حد زشتی را دارد وو شخص مبتلا را دوزخی می کند.

ب) مرتبه ی دوم:

شخص حسود قلبا آرزو می کند که نعمت های موجود فرد خاصی از بین برود تا از این رهگذر خودش آنها را به کف آورد؛ مثلا کسی ماشین یا منزل مناسبی دارد و شخص حسود آرزو دارد کآنها از چنگ او درآید تا در  ا9تیار خودش قرار گیرد. این مرتبه از حسادت هم زشت است و مشمول نهی خداون می شود. «و لا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض» (آرزو نکنید چیزی را که خداوند به وسیله ی آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری بخشیده است.)

پ) مرتبه ی سوم:

شخص حسود به شدت خواهان به دست آوردن نعمت یا نعمت های فرد دیگری است البته خود آن نعمت ها را نمی خواهد، بلکه آرزوی رسیدن به نعمت هایی را دارد که در دست شخص خاص دیگری موجود است اما از آنجا که از دست یافتن به آنها ناتوان است دوست دارد ان نعمت ها از دست طرف دیگر خارج شود تا با یکدیگر برابر باشند! این تمایل قلبی باعث می شود که فرد حسود در بیرون کشیدن آن نعمت ها از دست طرف دیگر عملا کاری انجام دهد- هرچند به قیمت نابود کردن آن نعمت ها! این مرحله از حسادت هم بسیار زشت است و انسان را دوزخی می کند.

ت) مرتبه چهارم:

تمایل قلبی حسود شبیه به مرتبه ی سوم است با این تفاوت که اگر توان نابود کردن نعمت های موجود در دست فردی را داشته باشد که به آن حسادت می کند عقل و دین او مانع می شوند. در واقع او از داشتن چنین وضعیت تاسف باری خرسند نیست و دچار عذاب وجدان می شود. در این مرحله  برای شخص حسود احتمال و امید نچات از سقوط ابدی وجود دارد و خداوند متعال هم اوو را می آمرزد.

علائم حسادت

الف) خشم و عصبانیت

ب) اندوه باطنی که از دست یافتن دیگران به نعمتی خاص

پ) تخریب شخصیت

ت) تمسخر

ث) غیبت و تهمت

ج) بی مهری و بی عاطفگی

چ) پنهان کردن نکات برجسته ی شخصیت فردی که به او حسادت می شود.

ح) اهانت

خ) قطع رابطه

د) کارشکنی

عوامل پیدایش حسادت

حسادت یکی از رذایل پیچیده و خطرآفرین است که در اثر عوامل متعددی در افراد بروز و ظهور می کند، اما ریشه های اصلی ان در شخصیت انسان به شکل موروثی است. برخی از عوامل ایجاد حسادت عبارتند از:

الف) ترس از دست دادن موقعیت:

این ترس باعث می ود که زن یا مرد با هر جایگاه اجتماعی و خانوادگی، هرگاه شخص یا گرووه خاصی را مزاحم منافع و جایگاه خودمی بند علیه ان فرد یا گروه جبهه می گیرد و آرزو می کند که آنها به موقعیت مورد نظر دست نیابند؛ مثلا دو نفر در گزینش و استخدام یک سازمان شرکت می کنند و هر کدام آرزو دارند که دیگری موفق نشود تا خودش برای آن کار دعوت شود.

ب) خودبزرگ بینی:

هر انسانی در ذات خود خودخواه و خودمحور است و اگر از نظر اخلاقی این صفت را مهار نکند رفته رفته حس خود بزرگ بینی هم به سراغش می آید. انسانی که خود و رفتار خود را بهتر و جذاب تر از دیگران می بیند طبیعتا نمی تواند شاهد فخر فروشی و خود بزرگ بینی شخص دیگری باشد. از این رو اگر بفهمد یکی از دوست ها یا آشناها و حتی کسانی که آنهار ا نمی شناسد به درجات بالای اجتماعی، شغلی و علمی رسیده است به او حسادتت می کند و نمی تواند تعالی او را ببیند.

پ) عزب طلبی:

انسان به طور فطری دنبال پیدا کردن عزت در بین افراد جامعه ی خویش است و زمانی که عزیز شدن فردی را می بیند احساس حسادت در او بروز می کند و درصدد تخریب فرد محبوب بر می آید. تنها کسانی از این گروه جدا می شوند که سیر و سلوک اخلاقی داشته باشند و نفس خنود را تربیت کنند.

تخریب افراد محبوب خیالی بیش نیست و در واقع به دنبال سراب رفتن است؛ زیرا تخریب کردن دیگران و فخرفروشی در برابرشان زمینه ی حقیقی تخریب خویش است. شخصی که از روی حسادت به دیگران اهانت می کند و فخر می فروشد خود را در نگاه دیگران ذلیل و خوار می کند. از دیدگاه امامان معصوم (ع) راه درست دستیابی به عزت، رفتار صحیح و انجام ندادن گناه است.

ت) کبر:

یکی از عوامل اصلی حسادت به نعمت های دیگران، غرور و کبر است. انسانی که نفس سرکش خود رادر مسیر اصلاح و تربیت قرار ندهد و درخت کبر خود را آبیاری کند در حقیقت زمینه ی بروز حسادت به نعمت های موجوود در دست دیگران را فراهم می کند.

ث) دشمنی:

زمانی که عداوت نسبت به شخصی در دل آدمی شکل می گیرد، ریشه های بدبینی و نگاه منفی به او هم رشد می کند و در نتیجه زمینه های ایجاد حسادت تشکیل می شود. اصلی ترین علت حسادت فرد حسود به فردی که با اودشمنی دارد حس انتقام جویی است.

پیامدهای دنیوی و اخروی حسادت

حسادت نقش بسیار فزاینده ای در شکل گیری امراض متفاوت جسمی و روحی انسان دارد. نابسامانی های گوناگون فردی و اجتماعی را می توان در تظاهر این صفت در شخص مبتلا مشاهده کرد.

تعدادی از این نابسامانی ها و ناهنجاری ها به شرح زیر است.

پیامدهای دنیوی

  1. اضطراب
  2. افسردگی
  3. کینه توزی
  4. زردی چهره
  5. لاغری
  6. ضعف حافظه
  7. عدم تمرکز ذهن
  8. عصبانیت
  9. پرخاشگری
  10. رنجوری
  11. حساس شدن روحیه
  12. خودآزاری
  13. سلب آرامش ذهن
  14. زدوده شدن دوستی ها
  15. جنایت و قتل
  16. کند شدن روند رو به رشد اجتماع (نابسمانی اجتماعی در اثر صرف شدن توان ها در مسیر حسادت ورزی)
  17. آزار جسمی دیگران
  18. حسرت پروری

پیامدهای معنوی

  1. پدید آمدن آفت در دین
  2. انداخته شدن حجاب بر شناخت واقعیات
  3. نابود شدن ایمان
  4. توقف رشد روحی و معنوی
  5. بدبینی به خداوند متعال (زیر سوال بردن عدل و حکمت الهی)
  6. افتادن در دام غیبت، تهمت و سرزنش دیگران

راهکارهای مهار و درمان حسادت

حال که برخی از ابعاد گسترده ی صفت خطرناک حسادت روشن شد، فهمیدیم که حسادت صفتی نیست که بتوان از کنار آن بی تفاوت گذشت و برای اصلاح آن کاری نکرد. جا دارد که بگوییم مطرح کردن صفت حسادت در بین مباحث این کتاب به این دلیل نیست که حسادت همانند صفات گذشته الزاما میان رابطه ی سالم همسران خلل وارد می کند و باعث ایجاد تنش در تفاهم آنها می شود، بلکه به این علت برخی از راهکارهای اصلاح این صفت بررسی می شود که بروز و ظهور آن در همسران فضای لطیف و آرام زندگی مشترک و تربیت فرزندها را تحت تاثیر مستقیم خود قرا رمیدهد و از زن و شوهر مبتلا به این صفت، شخصیتی غیر قابل قبول و آزاردهنده می سازد. کنترل در درمان صفت حسادت در هر یک از اعضای خانواده به منزله ی زدودن ویروسی مهلک از حریم آسمانی و قدسی خانواده به شمار می آید- حتی زمانی که این صفت یه رابطه ی عاطفی زن و شهر با یکدیگر لطمه ای نمی زند. راهکارهای درمان حسادت را باید در دو بخش راهکارهای علمی و تئوری و راهکارهای کاربردی پیگیری کنیم.

راهکارهای علمی و تئوری مهار و درمان حسادت

راهکار اول: تقویت شناخت زشتی های حسادت

در گام نخست لازم است هر زن و مرد حسودی مقدار قابل توجهی درباره ی زشتی ها و پیامدهای سنگین حسادت مطالعه و اطلاعات مناسبی را جمع آوری کنند. اگر شخص حسود بفهمد صفتی که در او بروز پیدا کرده زمینه ی بسیاری از ناهنجاری های مادی و معنوی است و او را به مرور زمان از چشم تمام آشناها و دوست ها می اندازد، به فکر پیشگیری رشد و پیشرفت حسادت می افتد.

امام صادق (ع) می فرماید: حسود زیان خود را پیش از ضرر رساندن به فرد مورد حسد فراهم می کند؛ همانند شیطان که به خاطر حسادت، برای خود لعنت ابدی وو برای آدم مقام بلند برگزیدگی و هدایت الهی و رسیدن به مقام دریافت حقایق را به ارمغان آورد. بنابراین اگر مورد حسادت کسی قرار گرفتی تو هم حسادت نکن؛ زیرا که ترازوی اعمال حسود در روز قیامت سبک است و میزان اعمال کسی که به او حسادت می کند، سنگین است و در حالی که رزق و روزی خدا قسمت شده است پس حسد برای حسود چه سودی خواهد داشت و کدام زیان را به محسود می رساند؟

اصل و ریشه ی حسادت از کوری قلب و انکار الطاف پروردگار است که این دو، دو بال کفر هستند. به وسیله ی حسد بود که فرزند آدم (به خاطر کشتن برادرش) به حسرت ابدی مبتلا شد و خود را طوری گرفتار کرد که هیچ گاه از آن رها نخواهد شد…»

در حدیثی از امام باقر علیه السلام می خوانیم: «ان الحسد لیاکل الایمان کما تاکل النار الحطب» (حسد ایمان انسان را می بلعد چنان که آتش، هیزم را در برمی گیرد.)

امام صادق (ع) فرمود: «خداوند متعال به حضرت موسی (ع) چنین فرمود، این پسر عمران به آنچه از راه فضل خود به دیگرام دادم حسد مبر و چشم حسرت به آن نینداز و مبادا نفس تو به دنبال آن باشد، به درستی که شخص حسود بر نعمت های من خشمناک است و از آنچه من میان بندگانم چنین باشد من از او نبوده و او هم از من نیست.» موارد فوق تنها نمونه ای از ده ها نمونه ی حدیث معتبر از معصومین است که اگر شخص مبتلا به حسادت در محتوای آنها دقت کند اصلاح صفت حسادت را در اولویت دائمی کارهای خود قرار خواهد داد.

راهکار دوم: باور به حکمت الهی

نگاه و رفتار منفی شخص حسود در حقیقت به منزله ی زیر سوال بردن حکمت خداوند در تمام امور زندگی بندگان است. حال اگر کسی بخواهد در مسیر کنترل و درمان حسادت قرار گیر د باید به ذهن خود القا کند که آرزوی قلبی او در از بین رفتن امتیاز کسی که به او حسادت می کند در واقع به معنای قبول نداشتن حکمت خداوند در پشت تمام امور است. بنابراین باید بپزیرد که خداوند با حکمت والای خود فلان نعمت بزرگ را به فلان شخص داده است و همان خداوند اگر حکمتش اقتضا کند، می تواند همان نعمت یا بالاتر از آن را به او هم عطا کند. این تفکر برای شخص مبتلا به حسادت آرامش خاصی به ارمغان می آورد و زبانه های آتشین حسادت را در درون او رفته رفته خاموش می کند.

راهکار سوم: بازخوانی پیوسته ی پستی دنیا و متعلقات آن

شخص حسود با مطالعه و آشنایی هر چه بیشتر و کامل تر با دنیا و ظواهر آن می تواندد ذهن خود را از حسادت ورزی درباره ی آنچه در دست آشناها و دوست های خود می بیند، بازدارد. تجربه اثبات کرده است زمانی که انسان به پستی دنیا و ظواهر آن فکر می کند دل بستگی به دنیا در قلب انسان کم شود حسادت اوو هخم به نعمت های دیگران کمتر می شود. در حدیث زیبایی از رسول خدا می خوانیم: «لو کانت الدنیا تزن عندالله جناح بعوضه ما سقی کافر منها جرعه ماء» (اگر دنیا در نگاه خداوند به اندازه ی بال پشه ای ارزش داشت جرعه ای آب به هیچ کافری چشانده نمی شد.)

راهکار چهارم: رضایت خداوند در برابر اراده ی الهی

شخص حسود برای کنترل و درمان صفت حسادت می تواند این نوع تفکر الهی را در ذهنش زنده کند که در هر آنچه خداوند برای او و دوست هایش مقرر کرده است خیر و صلاح وجود دارد. او باید بپذیرذ که خداوند هر نعمتی را که برای کسی مقدر کرده است به او می دهد، هرچند همگان سلب آن را بخواهند. از این رو انسان نمی تواند در برابر اراده ی الهی ترش رویی و ایستادگی کند.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «در شگفتم از شخص مسلمان که چگونه قضای الهی را نمی پذیرد، در حالی که هیچ قضایی برای او تعیین نمی شود مگر آنکه خیر او در همان است و اگر با قیچی او را تکه تکه کنند خیر اودر  آن است و اگر تمام شرق و غرب زمین را هم مالک شود خیر او در آن است.»

راهکارهای کاربردی و عملی مهار و درمان حسادت

راهکار اول: مرور مستمر دارندگی ها

زن یا مرد حسود با استفاده از این مهارت کاربردی که هراز چندگاهی تمام نعمت هایی را که خداوند به او عنایت کرده است، بازشماری و به شکل منصفانه- نه کم نه زیاد- در ذهن خود مرور کند می تواند تلقین درمانی مناسبی را بر روی خود آغاز کند و صرفا نگاهش را به داشته های دوست ها و آشناها معطوف نکند.

راهکار دوم: رفتار عملی بر ضد آنچه که حس حسد اقتضا می کند

یکی از راه های عملی مهار وو درمان تدریجی حسادت اقدام عملی برگرفته از عقلانیت و دیانت در برابر امواج حیوانی حسادت است. کسی که به حسادت عادت کرده است باید برای پیشگیری از رشد منفی این صفت و در نهایت درمان آن، برخلاف کارهایی که حس حسادت از می خواهذ و برخلاف میل شدید نفسانی خود چنان شایسته رفتار کند که حسادت را از بین ببرد، مثلا با شخصی که به او حسادت می کند متواضعانه وو خاشعانه و با محخبت رفتار و در حق او خیرخواهی کند و برایش تصمیماتی بگیرد و با او همفکرثثی هایی کند که سراپاخیر و صلاح فردی باشد که مورد حسد قرار گرفته است.

راهکار سوم: دعا کردن برای محسود

از دیگر راهکارهای کاربردی برای مهار و درمان تدریجی حسادت، دعا کردن برای کسی است که انسان حسود نسبت به او حساسیت دارد و در دل آرزوی سلب نعمت او را از او می پروراند. طلب خیر و برکت و روزی وسیع برای فردی که مورد حسد واقع شده است در واقع به معنای کم رنگ کردن حسادت و مهار کردن بدخواهی های ناشی از آن است.

راهکار چهارم: تمرین خیرخواهی و جریمه درمانی

از راه های مقابله ی کاربردی با حسادت، تمرکز بر روی خیرخواهی هایی است که فرد حسود علی رغم میل های اولیه اش درباره ی کسی دارد که به او حسادت می کند. برای آنکه این تمرکز به استمرار برسد و رفته رفته شخص حسود را از حس حسادت برگرداند، او می تواند برای هر بار که از مرز خیرخواهی جدا می شود و به کسی حسادت می کند مبلغی را به عنوان جریمه کنار بگذارد و بین خود و خدا متعهد شود که آن را نیازمندها بپردازد.

راهکار پنجم: تقویت دوستی با محسود

اصلی ترین ریشه های حسادت به شکلی به دشمنی با شخص محسود معطوف می شود. بنابراین به زن یا مرد حسود پیشنهاد می شود برای اینکه این ریشه ی نامبارک را تحت الشعاع قرار دهد و رفته رفته نابود کند، باب دوستی و اصلاح رابطه را با کسانی باز کند که به آنها حسادت می کند و از این طریق حس حسادت خود را کنترل و درمان کند.

منبع: e-teb.com