دلائل اساسی دروغ گویی در کودکان + ۱۰ نشانه دروغگویی کودکان

دروغ گویی در کودکان تقریبا امری عادی می باشد که با کمک والدین کودکان می توانند از آن عبور کنند. مطمئن باشید جایی، زمانی با دروغ گویی در کودکان مواجه خواهید شد.

هنگام رشد می توانید انتظار داشته باشید که دروغ های پیچیده تر و بزرگتری را نسبت به دوران کودکی اش بگوید. دروغ های وی لزوما به دلیل شیطنت یا بدجنسی نیستند.

در این سن دلایل رشدی و هیجانی زیادی برای دروغ گویی در کودکان وجود دارند مانند نیاز به احساس مهم بودن یا تمایل به چشم پوشی از احساسات دیگران. خبر خوب این است که کودک دبستانی تفاوت بین خوب و بد را می داند و نمی‌خواهد با دروغگویی کسی را آزار بدهد.

علت دروغگویی کودکان ابتدایی

ابتدا نیاز دارید بدانید که با چه موضوعی رو به رو هستید قبل از آنکه به کودک خود یاد بدهید که چرا باید دروغگویی را قطع کند. باید کشف کنید که چرا حقیقت را در نظر نمی‌گیرد. اینجا در این مقاله انواع متداول دلایل دروغگویی کودکان دبستانی را آورده ایم، بنابراین با ما همراه باشید:

۱.افسانه بافی

در کنار مشاهده بلوغ و پختگی کودکتان متوجه خواهید شد که کودک دبستانی شما هنوز هم در حال ابداع داستان‌هایی با جزئیات بسیار است. زمانی که به شما داستانی می گوید در مورد یک اسب پرنده که در وسط حیاط مدرسه دیده و سوار آن شده؛ این ممکن است بخاطر این باشد که هنوز قادر نیست به طور کامل تفاوت بین واقعیت و تخیل را تشخیص دهد، و یا سعی دارد که توجه شما را جلب کند.

اگر فرزند شما تمایل به بزرگ نمایی دارد گاهی اوقات داستان ها را به قدری تغییر می‌دهد که ممکن است کاملاً غیر واقعی باشند، در این حالت احتمالا کودک فاقد اعتماد به نفس بوده و ممکن است احساس نیاز به بالا بردن خود داشته باشد. هم چنین ممکن است فشاری احساس می‌کند برای خوب بودن در چیزی، یا فکر می‌کند که باید خودش را ثابت کند تا توسط شخصی و یا گروهی از افراد خاص مورد توجه و پذیرش قرار بگیرد.

فارغ از اینکه چه دلیلی پشت افسانه بافی کودک شماست، مهم است که کودک در حال رشد خود را مورد تمسخر قرار ندهید؛ که در این صورت اعتماد به نفس وی بیشتر سقوط خواهد کرد. نشان دهید هر آنچه که هست را شما ستایش می کنید و ویژگی های مثبت وی را مورد قدردانی و پاداش قرار دهید.

اگر می توانید موضوع صحبت را عوض کنید؛ برای مثال در مورد چیز دیگری غیر از موضوع دروغ صحبت کنید و یا به آرامی به کودک خود بگویید که شما می‌دانید آنچه که او گفته است واقعیت ندارد و شما او را دوست دارید حتی اگر سوار اسب پرنده نشده باشد.

اگر به فرد دیگری در حضور شما دروغ گفت به او در جلوی جمع تذکر ندهید. به جای آن تا زمانی که با کودک تنها شوید صبر کنید، سپس به آرامی به وی توضیح دهید که شما می‌دانید در حال افسانه بافی است، و اینکه انجام یه همچین کاری عواقب بدی را در پی خواهد داشت.

برای اینکه بهتر متوجه شود از برخی داستان ها و قصه های کودکانه استفاده کنید; معروف ترین آنها چوپان دروغگو است که با دروغ گفتن گوسفندانش از دست داد و مردم روستا دیگر به وی اعتماد نداشتند، یا قصه خرگوش کوچولویی که با دروغ گفتن دوستای صمیمی خود را از دست داد.

به احتمال زیاد در طول زمان و در سن ۹ سالگی کودک شما این افسانه بافی ها را کنار می‌گذارد درست زمانی که دیگر تفاوت بین واقعیت و خیال برای بسیاری از بچه‌ها شفاف‌تر شده است.

۲. دروغ گویی در کودکان برای پوشاندن حقیقت

زمانی که کودک شما انکار می کند و به دروغ می‌گوید که زیاد کردن شعله گاز که منجر به سوختن غذا شده کار او نبوده، در واقع می‌داند که کار غلطی انجام داده و سعی در پوشاندن آن دارد. هدف وی اینست که از تنبیه و نتایج ناخوشایند دوری کند.

کودکان این روش را در سنین پایین می آموزند و با رشد خود آن را تکمیل می کنند. دروغ هایی که برای فرار از تنبیه و انضباط گفته می‌شوند شما را در موقعیت سختی قرار می دهند. اگر کودک را به دلیل کار اشتباهی که انجام داده تنبیه کنید ممکن است تصمیم بگیرد که دروغ گویی برایش بهتر است.

اگر کاری انجام ندهید نیز رفتارش تغییر نخواهد کرد و دروغ گویی در کودکان ادامه خواهد یافت. اگر کودک خود را هم به خاطر دروغ و به هم به دلیل کار اشتباه اصلی تنبیه کنید مسئله پیچیده تر می شود. روش درست این است که بین سهل گیر بودن و مجازات گر بودن یک تعادل ایجاد کنید.

بر اساس یک پژوهش والدینی که بیشتر  از بقیه از اصول اخلاقی استفاده می کننند؛ فرار از واقعیت و دروغگویی کم تری در فرزندان خود مشاهده می کنند. در حالیکه والدینی که فرزندان خود را به دلیل دروغ گویی تنبیه می‌کردند در واقع آن ها را به نوعی تشویق دروغ گویی در کودکان می‌کردند.

زمانی که کودک شما سعی دارد با دروغگویی مخفی کاری کند تلاش کنید قدم های زیر را دنبال کنید:

  • آرامش خود را حفظ کنید، به جای آن از این فرصت استفاده کنید که صداقت را به وی آموزش دهید
  • بررسی کنید که چرا وی مخفی کاری می کند. برای مثال از کودک پرسید که چرا زیر گاز را زیاد کرده، وی تایید می کند ترس از این داشته مبادا شما را ناراحت کرده و یا به خاطر سوختن غذا مورد سرزنش قرار گیرد.
  • توضیح دهید که چرا دروغ گویی اشتباه است به این موضوع اشاره کنید که نباید به گاز دست میزد و باید از بقیه کمک می‌گرفت. به او بگویید به هر حال اشتباهی رخ داده و قابل بخشش است. اما از سوی دیگر دروغگویی پذیرفتنی نیست، روی انگیزه‌های پشت دروغگویی تمرکز کنید تا خود دروغ. بیشتر از این که مدام روی دروغگویی تاکید کنید به او بگویید که شما ناراحتید چون مسئولیت کاری که انجام داده را نمی پذیرد.
  • در مورد پیامدهای قابل قبول و غیر خوشونت آمیز تصمیم بگیرید بیشتر از تنبیه کودک خود به راه‌هایی فکر کنید که بتواند اشتباهات خود را جبران کند.
  • به او بگویید که به هر صورت او را دوست دارید. خوب است که کودک شما نسبت به رفتارش هوشیار شود، و نسبت به رفتار بدش کمی احساس پشیمانی کند. اما به هر صورت حواستان باشد که موجب نشوید هر بار که اشتباه می کند اعتماد به نفسش را از دست بدهد.
۳. دروغ گویی در کودکان به دلیل تنبلی

گاهی دروغ گویی در کودکان به این دلیل رخ می دهد که کودک سعی دارد چیزی به شما بگوید که با کمترین مقاومت از جانب شما روبرو شود. برای مثال:

“امروز هیچ تکلیفی برای نوشتن ندارم”

“بله مادر من مسواک زده ام”

چنین دروغ گویی در کودکان در ابتدا ممکن است خیلی بی خطر به نظر بیایند اما منطقی است که نگذاریم آن ها برای کودک عادت شوند،با ادامه این رفتارها کودک تصور کند راستگویی اهمیتی ندارد و دروغ گویی در کودکان تشدید می شود.

هنگامی که در می یابید کودک شما در حال پنهان کردن حقیقت است با یادآوری اهمیت راستگویی و همچنین ضرورت پیشگیری از دروغ گفتن به او نشان دهید که این کار درست نیست.

گیلیان مکنامی یک روانشناس تربیتی در انستیتوی اریکسون در شیکاگو می‌گوید مهم است که با نشانه گرفتن رفتاری که کودک سعی دارد از آن فرار کند می توان دروغ گویی در کودکان را کاهش داد.

برای مثال، به او بگویید که مجبور است تکالیف تمام شده ی خود را هر روز بعد از ظهر به شما نشان دهد. اگر در مورد بهداشت دهان خود سهل انگاری می کند شاید یک چک کردن روزانه دندان که برای با انگیزه کردن وی موثر باشد روش مناسبی است.

اگر به دیدن یک برنامه تلویزیونی اصرار دارد به او پیشنهاد دهید به جای پنهان کردن، از شما اجازه بگیرد و یا ساعات مشاهده ی تلویزیون را محدود کنید.

۴. دروغ مصلحتی

دروغ مصلحتی دروغ کوچکی است که افراد در اجتماع استفاده می کنند، برای حفظ آبرو و یا جلوگیری از خدشه دار کردن احساسات دیگران. در سن شش سالگی، فرزند شما از روی خلوص از کفش‌های همکلاسی خود تعریف می کند. البته که مهم است که کودک شما همدلی را بیاموزد و از خدشه دار کردن احساسات دیگران جلوگیری کند.

اما حواستان باشد کودک شما تفاوت بین تعارفات غیر حقیقی با نیت اخلاقی و دروغ هایی که به دیگری آسیب می زند را بداند. برای مثال زمانی که هدیه ای را دریافت می کند بگوید “متشکرم من عاشق این هستم” یا به مادربزرگش بگوید “موهایت خیلی خوشگل شده اند”.

در دختران این مسئله ی دروغ مصلحتی و تعریف های احساسی اهمیت بیشتری پیدا می کند. دختران اغلب این پیام را دریافت می کنند که دلپذیر بودن در اجتماع یک برتری می باشد حتی اگر در مورد احساسات خود صادق نباشند.

در تلاش برای دوست داشتنی بودن، دختر شما ممکن است احساسات قوی خود را سرکوب کند و آن ها را با سکوت و شبکه ای از دروغ های زیبا جایگزین کند. به منظور رشد عزت نفس و استحکام هیجانی در دخترتان او باید بیاموزد که به پاسخ‌های خود ارزش دهد و آن ها را بدون خود سانسوری بیان کند.

حواستان باشد که او می داند هیجان ها و ترجیحاتش لزوما درست نیستند اما ویژگی هایی هستند که سلیقه ی وی را از بقیه متمایز می ‌کنند. به او کمک کنید راه هایی را برای بیان آنچه واقعاً احساس می‌کند، فکر می کند و می خواهد را بیابد، در حالیکه احساسات دیگران را نیز در نظر داشته باشد.

۵. دروغ گویی در کودکان برای درخواست کمک

ممکن است فرزند شما دروغ بگوید به این دلیل که در مدرسه یا در زندگی اجتماعی دچار مشکل شده و برای مقابله با فشار، نیازمند کمک دیگران است، یا ممکن است ترس از این داشته باشد که شما را با رفتارش ناامید کند.

اگر متوجه شدید که کودک با یکی از این دلایل سعی در فریفتن شما دارد با او همدلی کنید و تشویق کنید که در مورد تشویش خود با شما گفت و گو کند.

برای کاهش دروغ گویی در کودکان شما می توانید انتظارات خود را پایین بیاورید؛ بدین ترتیب او می تواند در گام های کوچکتر و قابل مدیریت تری به موفقیت برسد که در این صورت اعتماد به نفس وی بیشتر می شود. برای مثال به جای اینکه برای کسب نمره بالا در تمام دروس فشار بیاورید یک درسش را انتخاب کنید (مثلا ریاضی) و ابتدا روی آن کار کنید.

به او اطمینان دهید که او را به هر صورت دوست دارید فارغ از اینکه چه هست و چه کاری انجام می دهد. اگر دروغگویی در کودک در حال شدید شدن است بهتر است که روش دیگری را در پیش بگیرید. در این حالت یک مشاور کودک و یک خانواده درمانگر می‌تواند کمک‌کننده باشد تا ریشه مشکل را بیابید.

علائم و نشانه های دروغگویی در کودکان

تغییر موضوع مکالمه

اگر کودک شما سعی می کند توجه شما را منحرف کند تا از بحث دوری کند، احتمالا از آن موضوع وحشت دارد یا ممکن است در آن مورد دروغ گفته باشد.

از تماس چشمی اجتناب می کند

معمولاً دروغ گویی در کودکان باعث می شود که از تماس چشمی با شما اجتناب کنند. با این حال، ممکن است در مورد کودکان بسیار کوچک اینطور نباشد، زیرا آن ها در تمایز واقعیت از داستان مشکل دارند.

تکان خوردن

اگر کودک در حین صحبت با شما مدام وزن خود را از یک پا به پای دیگر منتقل می کند، می تواند نشانه دروغ گویی در کودکان و عدم تمایل آن ها به بیان حقیقت باشد.

بی قراری از علائم و نشانه های دروغگویی در کودکان

پلک زدن بیش از حد یا اصلاً پلک نزدن، واکنش های دفاعی مانند حرکات زیاد دست، لمس صورت یا بینی، خاراندن گوش، همگی از نشانه های دروغگویی هستند.

توضیح زیادی

وقتی فرزندتان بیش از حد معمول در مورد چیزی به شما اطلاعات در مورد جزئیات می دهد، مراقب باشید!

تأخیر در پاسخگویی

تکرار سؤال قبل از پاسخ دادن یا تأخیر در پاسخ می‌تواند به معنا دروغ گویی در کودکان باشد و نشان دهد که کودک برای رسیدن به یک پاسخ مناسب زمان بخرد، که ممکن است نشانه دروغ باشد. به عنوان مثال، اگر بپرسید “امروز کلاس ریاضی خود را زودتر ترک کردی؟” و او می گوید: “مامان، می دانم که بد است کلاس را ترک کنم.”

متناقض است

وقتی داستان کودک متناقض به نظر می رسد احتمالاً فرصت تکرار دروغی که به ذهنش رسیده را نداشته است. این داستان به مرور همان طور به شکل اول بدون هیچ تغییری بیان شود نیز کمی احتمال دروغ گویی در کودکان وجود دارد.

تغییر صدا نشانه دروغ گویی در کودکان

گاهی اوقات، صحبت صدای آهسته یا بلند ممکن است نشان دهنده دروغ گویی در کودکان باشد. دروغ گفتن می تواند سطح اضطراب او را افزایش دهد، که می تواند منجر به تغییرات در زیر و بم صدای او شود.

همچنین، هنگام دروغ گفتن، سرعت گفتار شروع به تغییر می کند. بنابراین، کودک شما ممکن است سریعتر از حد معمول صحبت کرده یا مکرراً مکث کند.

برخورد با دروغگویی کودک ۲ تا ۳ ساله

همان طور که گفته شد کودکان نوپا قادر به تمایز خیال از واقعیت نیستند. بنابراین، وقتی کودک نوپایتان داستانی غیرمحتمل برای شما تعریف می کند، به آرامی پاسخ دهید و به جای متهم کردن او به دروغگویی، با جریان داستان او پیش بروید.

برای کودکان ۳ تا ۵ ساله | دروغ گفتن کودک ۵ ساله

وقتی کودک پیش دبستانی به شما دروغ می گوید، احتمالا دلیلی دارد. اما از آنجایی که از دروغ گفتن ناراحت هستید، ممکن است کنترل احساسات خود را از دست بدهید و واکنش تند نشان دهید.

تنبیه یا سخنان تند باعث از بین رفتن دروغ نمی شود. در عوض، هنگامی که متوجه شدید که ناراحت هستید و چند نفس عمیق بکشید تا خود را آرام کنید سپس با همدلی به فرزندتان پاسخ دهید.

به فرزندتان برچسب دروغگو نزنید حتی اگر به شما دروغ می گوید. برچسب ها عزت نفس کودک را از بین می برند. به جای آن با دروغ در چارچوب آن برخورد کنید. در مرحله بعد، به او کمک کنید در مورد آنچه واقعاً اتفاق افتاده با شما صحبت کند. سپس می توانید به او کمک کنید تا احساساتش را مرتب کند.

وقتی فرزندتان داستانی تخیلی تعریف کرده و سعی می‌کند آن را به عنوان یک حادثه واقعی نشان دهد، از تخیل شگفت‌انگیز او قدردانی کنید. سپس او را به سمت درک این موضوع راهنمایی کنید که چگونه چنین داستان هایی می تواند باعث سوء تفاهم شود.

دروغ گویی در کودکان ۶ تا ۱۲ سال | دروغگویی کودک ۸ ساله

وقتی کشف کنید که فرزند شما دروغ می گوید، طبیعی است که احساس عصبانیت کنید.
در این لحظه به جای نشان دادن عصبانیت خود یک قدم به عقب برگردید و صبر کنید تا احساسات شما جای خود را به منطق بدهند.

این به شما کمک می کند تا زمانی که به داستان کودک خود گوش می دهید و با احساسات او ارتباط برقرار می کنید، موضع خنثی داشته باشید.

این رویکرد فرزند شما را تشویق می کند تا حقیقت را به شما بگوید. قبل از اینکه هر دوی شما شروع به حل مسئله  کنید که چه چیزی باعث شده او به شما دروغ بگوید، از صداقت فرزندتان قدردانی کنید.
هر چه فرزندتان بیشتر اعتماد کند که شما به جای تنبیه او به خاطر اشتباهی که انجام داده است حمایت و راهنمایی می کنید، کمتر به شما دروغ می گوید.

الگوی خوبی باشید.

وقتی شما به کسی از طریق تلفن به دروغ می گویید که همسرتان در خانه نیست در حالی که او واقعاً در کنار شما است، به فرزندتان نشان می دهید که دروغ گفتن بد نیست و ناخواسته باعث دروغ گویی در کودکان خود می شوید.

وقتی فرزندتان کار اشتباهی انجام می دهد و شما عصبانی هستید، زمانی را برای آرام شدن اختصاص دهید و سپس به موقعیت نزدیک شوید.

همیشه به او اجازه دهید احساس کند که شما او را بدون توجه به هر چیزی دوست دارید. این به او اعتماد به نفس می دهد که با هر چیزی به سراغ شما بیاید و باعث کاهش دروغ گویی در کودکان می شود.

منبع : دلائل اساسی دروغ گویی در کودکان + ۱۰ نشانه دروغگویی کودکان

۱۱ راه سازگاری کودک با مدرسه | با بچه ای که به مدرسه نمیرود چه باید کرد

سازگاری کودک با مدرسه دشوار می باشد، آیا فرزندتان در مدرسه گریه می کند؟ در این شرایط باید یاد بگیرید چگونه با اضطراب جدایی کنار بیایید و کاری کنید که صبح ها راحت تر فرزند خود را در مدرسه رها کنید.

چرا کودک من هنگام رفتن به مدرسه گریه می کند؟

بیشتر بچه ها وقتی به مدرسه برده می شوند به خاطر اضطراب جدایی گریه می کنند، فکر دور شدن از والدینشان باعث گریه آن ها می شود.

مدرسه رفتن بچه‌ها به زور و با دعوا هیچ فایده‌ای ندارد، زیرا این بدان معناست که چیزی برای نگرانی وجود دارد که باعث می‌شود کودک بیشتر بترسد و شروع به گریه کند و سازگاری کودک با مدرسه برای والدین سخت تر شود.

علائم ترس از مدرسه

علائم زیادی وجود دارد که نشان می دهد که سازگاری کودک با مدرسه کم است یا ترس از جدایی را تجربه می کند در این شرایط توصیه می شود که والدین به علائم توجه کنند و در صورت تشدید آن از مشاور کمک بگیرند.

نشانه های زیر علائم عدم سازگاری کودک با مدرسه می باشد:

  • گریه، عصبانیت، فریاد زدن یا جیغ کشیدن
  • خود را در اتاق خود پنهان کردن یا درب اتاق را بستن
  • امتناع از حرکت به سمت مدرسه
  • التماس برای نرفتن به مدرسه، گریه، افتادن روی زمین
  • قبل از مدرسه از درد، درد و بیماری شکایت می کند و اگر اجازه دهید در خانه بماند ناگهان بهتر می شود.
  • سطح بالایی از اضطراب را هنگام رفتن به مدرسه نشان می دهد
  • مشکل خواب دارد و اغلب کابوس می بیند.

علل اضطراب جدایی

اضطراب جدایی، ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه دلایل زیادی می تواند داشته باشد که به مدرسه یا محیط خانه و خانواده مربوط می شود، این علل ها شامل موارد زیر می باشند، به یاد داشته باشید که آشنایی با این علت ها سبب سازگاری کودک با مدرسه می شود:

  • رویدادهای نگران کننده در خانه یا مدرسه
  • تعارض در خانواده یا با دوستان در مدرسه
  •  تغییر مدرسه می تواند برای بسیاری از کودکان استرس شدیدی داشته و باعث عدم سازگاری کودک با مدرسه شود.
  • مشکلات با معلم
  • نتایج ضعیف مدرسه
  • انتظار بالای والدین

کمک به سازگاری کودک با مدرسه

۱. در مورد احساسات فرزندتان در خانه بحث کنید

گاهی اوقات موثرترین راه برای جلوگیری از گریه و سازگاری کودک با مدرسه بروز احساسات به نوع دیگر و روش دیگری می باشد.

پس از آرام شدن همه چیز با کودک خود در مورد احساسات او در آن روز صحبت کنید. از کلمات برای توصیف احساسات او استفاده کنید ولی در به کار بردن کلمات دقت داشته باشید.

به او اجازه دهید احساسات خود را بیان کند و به آن ها کمک کنید تا بتواند احساساتی مانند ترس، عصبانیت، آسیب دیدگی و نگرانی را بهتر نشان دهد. به او یادآوری کنید که اشکالی ندارد که دلتنگ شما باشد و به او بگویید که شما هم دلتنگش هستید و هر روز مشتاق هستید تا از مدرسه به خانه بیاید و او را ببینید.

به تمام حرف هایی که می زند گوش دهید و در هر جمله او به دنبال دلیلی نگردید که چرا او نباید چنین احساسی داشته باشد. به او فضایی بدهید تا بدون ترس دیدگاه متفاوت خود را بیان کند. سعی کنید در تمام مدتی که صحبت می کند سکوت کنید و به او گوش دهید.

پس از این که صحبت های او تمام شد درباره احساسات مثبتی که ممکن است در طول روز مدرسه داشته است صحبت کنید.

بحث‌هایی مانند این به کودک کمک می کند تا احساسات خود را شناسایی کند. این به او کمک می کند نه تنها بفهمد که عادی می باشد، بلکه شروع به استفاده از کلمات برای به اشتراک گذاشتن احساس خود کند.

۲. در مورد مدرسه به صورت مثبت صحبت کنید

ممکن است ناخواسته متوجه شوید که در مورد مدرسه به طرز بدی صحبت می کنید، این صحبت های منفی و غیر منطقی باعث ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه می شود که عواقب بدی را به دنبال دارد.

اینکار ترس و فرضیات او را تأیید می کند که مدرسه جایی است که نباید در آن حضور پیدا کرد. چند روش متداول که ممکن است مدرسه را چیزی منفی و ترسناک نشان دهید شامل موارد زیر می باشد:

  • صحبت های وحشتناک: « چقدر خوب فردا تعطیله و دیگه مدرسه ای در کار نیست»
  • تهدیدهای توخالی « اگه گریه کنی تمام اسباب بازی هایت را ازت می گیرم»
  • رشوه: «اگر بری مدرسه، موقع برگشت برات بستنی می خرم»

به طور خلاصه، از تبدیل مدرسه به موضوعی برای بحث و جدل بپرهیزید. در عوض، آن را مثبت نگه دارید.

توضیح دهید که مدرسه چیزی است که همه ما تجربه کرده‌ایم، یا فعالیت‌های سرگرم‌ کننده‌ای را که او در آنجا انجام می‌دهد برجسته کنید. به عنوان مثال، بازی، فوتبال، ورزش، کتاب خواندن و موارد دیگر

فقط نپرسید “مدرسه چطور بود؟” در عوض، سؤالات طولانی بپرسید، تا نظرات او را بشنوید و سعی کنید نکات مثبت نظر او را برجسته کنید.

۳. یک وسیله خاص به فرزندتان بدهید

یکی از راه‌های آسان‌تر کردن سازگاری کودک با مدرسه این است که به فرزندتان یک وسیله خاص بدهید که او می‌تواند در طول مدرسه نگه دارد.

شاید این دستبند مورد علاقه او باشد، دستبندی که وقتی احساس ترس یا عصبی می کند می تواند با او بازی کند یا به آن نگاه کند، یا شاید این حیوان عروسکی دوست داشتنی یا کوچک او باشد که با خیال راحت در کوله پشتی اش گذاشته شده است، حتی می تواند یک یادداشت خاص از شما باشد که او می تواند در جیب خود نگه دارد.

داشتن یک آیتم خاص، چه در نزدیکی یا در جیب او، به آرامش او هنگام آشنا شدن با موقعیت های جدید کمک می کند.

نکته: یکی از وسایل خود را به او بدهید. از یک گیره مو گرفته تا یک ساعت قدیمی، به او اجازه دهید این وسیله را در طول مدرسه داشته باشد سپس به او بگویید که آن را هنگام تعطیلی خواهید دید. این نه تنها بخشید از شما را به او می‌دهد، بلکه به او اطمینان می‌دهد که بعداً دوباره شما را خواهد دید.

۴. زودتر از بچه های دیگر او را حاضر کنید

تصور کنید به یک مهمانی می‌رسید و همه از قبل آنجا هستند. اگر مهمانی شامل دوستان و خانواده باشد، ممکن است نگران نشوید. اما اگر کسی را نمی‌شناسید چطور؟ احتمالاً احساس می کنید که خسته، عصبی و آماده رفتن به خانه هستید.

همین امر در مورد فرزند شما نیز صادق است.

با آوردن کودک به مدرسه حتی چند دقیقه زودتر به او اجازه دهید تا مدتی قبل از شروع هرج و مرج در آنجا مستقر شود با اینکار به سازگاری کودک با مدرسه کمک می کنید. او همچنین قبل از آمدن بچه ها می تواند راحت تر با معلم خود ارتباط برقرار کند.

اگر احساس می‌کنید فرزندتان در شلوغی مدرسه غرق شده است، سعی کنید چند دقیقه زودتر او را پیاده کنید.

نکته: بهتر است، همه چیز را از شب قبل آماده کنید تا از عجله در آخرین لحظه جلوگیری شود. وسایلی مانند ناهار و کیف کار خود را ببندید و لباس ها را از قبل آماده کنید.

۵. فرزندتان را راهنمایی کنید

هیچ چیز نمی تواند به اندازه ایستادن در وسط یک اتاق بدون هیچ ایده ای برای انجام کار بعدی احساس ناخوشایندی داشته باشد. اگر فرزند شما با برنامه مدرسه آشنا نباشد، ممکن است احساس اضطراب بیشتری داشته باشد.

در چند روز اول، او را به سمت فعالیتی که می تواند انجام دهد راهنمایی کنید، به خصوص فعالیتی که از آن لذت می برد، مانند پازل یا ساختمان سازی.

با راهنمایی او به سمت یک کار مورد علاقه، می توانید به او کمک کنید به جای تمرکز بر روی خروج شما روی فعالیت تمرکز کند.

او همچنین می تواند در مورد روز و فعالیت هایی که پیش رو دارد هیجان زده یا کنجکاو شود. او به جای نگرانی در مورد جدا بودن از شما منتظر است که زودتر زمان مدرسه رسیده و از شما جدا شود.

نکته: از معلمش بپرسید که چه فعالیتی را در چند روز گذشته بیشتر دوست داشته است. به این ترتیب، نه تنها می‌توانید او را به سمت آن فعالیت راهنمایی کنید، بلکه می‌توانید در هنگام خروج از خانه او را در مورد آن هیجان زده کنید.

۶. بدون خداحافظی او را ترک نکنید

ترک بدون خداحافظی وسوسه انگیز است. به هر حال، او به اندازه کافی حواسش پرت به نظر می رسد، شاید حتی از فعالیت خود لذت می برد بنابراین چرا او را ناراحت کنید؟

با این کار او به جای تمرکز بر فعالیت یا استقرار در آن، به اطراف نگاه می کند و تعجب می کند که کجا رفتید. او ممکن است بقیه روز را با نگرانی در مورد اینکه کجا رفته اید و چرا خداحافظی نکرده اید سپری کند و همین کار کوچک باعث کاهش سازگاری کودک با مدرسه شود بنابراین حتما پیش از رفتن با او خداحافظی کنید.

در صورت عدم خداحافظی صبح روز بعد، او نگران خواهد بود که آیا شما دوباره بدون اینکه دوباره به او بگویید آنجا را ترک کنید یا نه، و در آینده عدم سازگاری کودک با مدرسه افزایش خواهد یافت. فقط اینکه او گریه نمی کند، به این معنی نیست که او در طول روز آسیب، ترس و عصبانیت را تجربه نخواهد کرد.

۷. خداحافظی را مختصر نگه دارید | درمان بیماری جدایی در مدرسه

وقتی فرزندتان در مدرسه گریه می کند اولین واکنش شما چیست؟ به احتمال زیاد سریع پیش او می روید و او را در آغوش می گیرید.

هیچ کس بهتر از شما نمی تواند او را تسلی دهد، اما در این مورد، اجازه دهید معلمان این نقش را بر عهده بگیرند.

و همچنین خداحافظی را کوتاه نگه دارید. سپس توضیح دهید که زمان رفتن شما فرا رسیده است. وقتی شروع به گریه کرد، به او یادآوری کنید که خوب می شود و در کنار دوستانش است.

سپس، بخش مهم اینجاست، نترسید. برای در آغوش گرفتن دوباره برنگردید یا کنار در معطل نشوید. در کنار او گریه نکنید، بدترین کار این است که گریه کنید زیرا ترس کودک چند برابر می شود و دیدن ناراحتی شما او را بیشتر نگران می کند. او باید بداند که شما از ماندن او در مدرسه مطمئن هستید.

نکته: مراقب حالات چهره و زبان بدن خود باشید. اگر صورت شما چیز دیگری بگوید، احساس اطمینان نمی کند. لبخندی واقعی بدهید و آرام باشید، او بیشتر از هر کلمه ای که می گویید صورت و زبان بدن شما را می فهمد.

۸. از معلمان بپرسید که روز چگونه گذشت

احساس گناه عادی است، به خصوص زمانی که آخرین چیزی که دیدید فرزندتان در حال گریه بود.

حقیقت این است که او احتمالا تمام روز گریه نکرده است. در واقع، او احتمالا چند دقیقه بعد از رفتن شما از گریه دست کشیده است.

در زمان ملاقات او، از معلم بپرسید که بقیه روز چگونه گذشت و فرزندتان چگونه با آن کنار آمد. اگر واقعاً نگران هستید، پس از رسیدن به محل کار، با کادر مدرسه تماس بگیرید تا ببینید چه مدت طول کشید تا سرانجام او آرام شد و بقیه روز او چگونه گذشته است.

ممکن است متوجه شوید که او در نهایت از بقیه روز خود لذت می برد، یا با دیگران خوب بازی می کرد.

نکته: از معلم بپرسید که در نهایت چه چیزی به کودک شما کمک کرد تا آرام شود و ببینید آیا او می تواند آن را در چند روز آینده تکرار کند یا خیر.

۹. به یاد داشته باشید که اینهم خواهد گذشت

به خوتان یادآوری کنید که این دوره طبیعی است و همه آن را طی می کنند.

شما پدر و مادر آن ها هستید و دلبستگی سالم به والدین معمولاً دلیل گریه فرزند شما در مدرسه است و باعث عدم سازگاری کودک با مدرسه می شود. احساس نکنید که کار خوبی انجام ندادید زیرا او گریه کرد در حالی که دوستانش ساکت بودند. در عوض، از ارتباط قوی والدین و فرزندی که ایجاد کرده اید لذت ببرید.

زمان باعث می شود این روزهای سخت بگذرد و فرزند شما نیز به مرور به این روند جدید عادت می کند.

 

۱۰. برنامه های ترسناک را به حداقل برسانید.

اگر برنامه‌هایی که تماشا می‌کنید ترسناک نباشند، احتمال ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه کمتر می شود. سعی کنید محیط خانه را مکانی شاد و پر از ارامش نگه دارید تا کودکتان اضطراب کم تری را تجربه کند.

۱۱.در مورد احساسات فرزندتان در خانه بحث کنید

گاهی اوقات موثرترین راه برای جلوگیری از گریه زمانی است که به خانه می رسند در آن هنگام می  توانید به آرامی با آن ها صحبت کنید.

برای توصیف احساسات به او کمک کنید مانند: “وقتی امروز به مدرسه رفتی، غمگین به نظر می رسید.”

به او اجازه دهید احساساتی را که ممکن است داشته باشد بیان کند تا بتواند احساساتی مانند ترس، عصبانیت، آسیب دیدگی و نگرانی را بهتر تشخیص دهد. به او یادآوری کنید که اشکالی ندارد که دلتنگ شما باشد و بگویید که شما هم دلتنگش هستید و هر روز مشتاقانه منتظر باشید که او را از مدرسه ببرید.

برای هر جمله ای دنبال دلیلی نگردید که چرا نباید چنین احساسی داشته باشد. به او فضایی بدهید تا بدون ترس از قضاوت شدن احساسات خود را بیان کند.

در عین حال، درباره احساسات مثبتی که ممکن است در طول روز مدرسه داشته است نیز صحبت کنید تا به سازگاری کودک با مدرسه برسید. بله، رها کردن و غلبه بر ترس کار سختی بود، اما شاید فعالیت‌های جدیدی را پیدا کرده یا دوست های جدیدی پیدا کرده است که دوست دارد با آن ها بازی کند.

نتیجه 

با بحث درباره احساسات او و نشان دادن همدلی برای مبارزاتش شروع کنید. در مورد مدرسه به شیوه ای مثبت صحبت کنید و در مقابل میل به ترسناک جلوه دادن آن مقاومت کنید. به او یک وسیله خاص بدهید ،خواه مال او باشد یا مال شما، تا احساس بودن کنار شما را برای او زنده کند.

برای جلوگیری از شلوغی، زودتر از سایر بچه‌ها به آنجا برسید و او را به اولین فعالیت مورد علاقه‌اش راهنمایی کنید. بدون خداحافظی ترک نکنید، در عین حال خداحافظی را کوتاه نگه دارید. از معلم بپرسید که بقیه روز چگونه گذشت و به خود یادآوری کنید که این طبیعی است و به زودی خواهد گذشت.

با گذشت زمان، هر دوی شما با شرایط عادی جدید خود سازگار خواهید شد و دیگر نیازی نیست هر روز با مشکلات روبرو شوید.

منبع : ۱۱ راه سازگاری کودک با مدرسه | با بچه ای که به مدرسه نمیرود چه باید کرد

اختلال لالی انتخابی | درمان قطعی + تشخیص

اختلال لالی انتخابی (selective mutism) نوع خاصی از اختلال اضطراب است که مشخصه عمده ی آن ناتوانی پایدار برای صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی (مانند مدرسه، یا در حضور هم‌بازی ها) است، این اختلال معمولاً در کودکی شروع شده و در صورت عدم درمان و توجه لازم، می تواند تا بزرگسالی نیز ادامه یابد.

لالی انتخابی با پیشرفت آموزشی یا شغلی یا ارتباط اجتماعی تداخل می یابد و برای تشخیص آن، باید این حالت ظرف یک ماه تداوم یابد و تنها به ماه اول مدرسه (زیرا در این دوره اکثر کودکان خجالت می کشند و از این رو تمایلی به صحبت کردن ندارند) اکتفا نگردد.

  •  

لالی انتخابی چیست

درصورتی که ناتوانی افراد در صحبت کردن تنها به دلیل عدم شناخت یا بلد نبودن زبان گفتاری مورد نیاز در آن موقعیت اجتماعی است نباید به عنوان لالی انتخابی تشخیص داده شود. همچنین، اگر اختلال با خجالت ارتباط بیشتری داشته باشد نباید احتمال وجود لالی انتخابی را داد.

علاوه بر این در صورت مشاهده اسکیزوفرنی یا دیگر اختلالات روان پریش رخ دهد نیز نباید به عنوان اختلال لالی انتخابی تشخیص داده شود. در عوض، با ارتباط از طریق بیان های کلامی استاندارد (گفتار درمانی)، کودکان دارای این اختلال ممکن است بتوانند با اشارات، صداکشی های همزمان، کوتاه یا تک هجایی یا با تغییر صدا ارتباط برقرار کنند.

اختلالات مرتبط با اختلال لالی انتخابی

مشخصه های مرتبط لالی انتخابی ممکن است شامل کمرویی پیش رونده، ترس از خجالت در اجتماع، گوشه گیری و عقب نشینی اجتماعی، چسبیدن به دیگران، صفات وسواسی گونه، منفی گرایی، قشقرق های وحشتناک، نشان دادن رفتار کنترل کننده یا نافرمانی به ویژه در خانه باشد.

امکان اختلال شدید در کارکرد اجتماعی و تحصیلی وجود دارد. مورد تمسخرگرفته شدن، سرزنش و مقصر شناخته شدن توسط همسالان نیز در این شرایط متداول است. اگرچه کودکان با این اختلال عموماً دارای مهارت های نرمال زبان هستند اما ممکن است گاهاً با اختلال ارتباطی (اختلال واج شناختی، اختلال زبان فراگیر، اختلال زبان بیانی دریافتی ترکیبی) یا شرایط ناشی از گذراندن دوره پزشکی عمومی ناشی از نابهنجاری ها در گفتار مرتبط شود.

اختلالات اضطرابی (بالاخص فوبیای اجتماعی)، عقب ماندگی ذهنی، معالجات بیمارستانی یا محرک های مفرط تنش زای روانشناختی ممکن است در بروز این اختلال نقش داشته باشند. کودکان مهاجری که در تسلط به زبان رسمی کشور جدید میزبان ناآشنا یا ضعیف باشند ممکن است از صحبت با غریبه ها در محیط های جدید ممانعت کنند (که این حالت به معنی لالی انتخابی نیست).

به نظر می رسد که لالی انتخابی اختلالی کمیاب باشد که در کمتر از پنج صدم کودکان حاضر در شرایط تحصیلی عمومی یافت می شود. لالی انتخابی در دختران نسبت به پسران اندکی متداول تر است و بیش تر دیده می شود.

علائم خاص لالی انتخابی

  1.  ناتوانی مداوم در صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی خاصی که لازمه حضور در آن موقعیت صحبت کردن برخلاف دیگر موقعیت ها است (مانند کلاس درس، یا در مهمانی).
  2.  این مشکل با پیشرفت شغلی یا آموزشی یا با ارتباط اجتماعی تداخل شدیدی دارد. به عبارتی دیگر، شخص از تحصیل بازمی ماند (یا بی میل می شود) نمی توانند در راستای شغل موردنظر خود پیش روند یا در برقراری ارتباطات اجتماعی خوب با دوستان یا دوستان یا افراد مهم دیگری ضعف دارند و به طور کلی طرد می شود.
  3. طول این اختلال دست کم یک ماه می باشد (و به ماه نخست مدرسه رفتن محدود نیست).
  4.  ناتوانی در صحبت کردن به دلیل بی اطلاعی، دشواری زبان گفتاری مورد نظر در موقعیت اجتماعی نیست.
  5. اختلال ارتباطی (لکنت زبان) توصیف بهتر این اختلال نیست و منحصراً در طی دوره های اختلال رشدی فراگیر، اسکیزوفرنی یا دیگر اختلالات روان پریشی رخ نمی دهد.

نشانه ها بر اساس ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و اماری اختلالات روانی انجمن روان شناسی آمریکا DSM-5 آورده شده اند.

راه های درمان لالی انتخابی

برنامه درمانی اختلال لالی انتخابی کودک و والدین را درگیر می کند و از راهبردهای مبتنی بر شواهد خاصی استفاده می کند تا به کودک آموزش دهد که چگونه اضطراب خود را در پیش دبستانی/مدرسه و در جمع مدیریت کند، بنابراین آن ها را قادر می سازد از برقراری ارتباط لذت ببرند و دوران کودکی کم اضطراب را تجربه کنند.

بسیاری از کودکانی که با آنها کار می کنیم مشکلات دیگری نیز دارند، مانند مسائل رفتاری در خانه، مسائل مربوط به عزت نفس، تنظیم احساسات، فوبیا، مسائل مربوط به دستشویی و خوردن، اختلال طیف اوتیسم (ASD)، مشکلات یادگیری، مشکلات گفتاری و زبانی (جدا از لالی انتخابی) و مشکلات مهارت های اجتماعی. هر یک از این مسائل را می توان به عنوان بخشی از برنامه کلی درمان، ارزیابی و هدف قرار داد.

بهترین درمان برای لالی انتخابی چیست؟

بیشترین درمان موفق برای لالی انتخابی، درمان شناختی رفتاری است. رویکردهای رفتاردرمانی، از جمله مواجهه تدریجی، مدیریت احتمالی، شکل دهی متوالی، و محو شدن محرک، در درمان اضطراب دوران کودکی موفق می باشد.

روانشناسان تکنیک‌های مقابله‌های مختلف را برای مدیریت استرس ارائه می کنند برخی از تکنیک های رفتاری برای بهبود مهارت های گفتاری در موقعیت های خاص عبارتند از:

  • مدل‌سازی. شامل ساخت فیلم‌های ضبط‌شده و صوتی با الگوبرداری از رفتارهای مناسب، نشان دادن صحبت بزرگان در موقعیت‌هایی است که قبلاً سکوت کرده‌اند. ضبط ها به طور منظم در طول جلسات درمانی پخش می شوند تا به شنیدن صحبت های خود در شرایط مختلف عادت کنند.
  • حساسیت زدایی سیستماتیک تکنیکی است که به تدریج بیماران را در معرض رویدادهای تحریک کننده اضطراب قرار می دهد و از محرک های کمتر به محرک های شدیدتر حرکت می کند. درمان شامل توالی تصویر و مواجهه واقعی با موقعیت های مشکل ساز است.
  • شکل دادن به رفتار از طریق تعامل با گروهی از غریبه ها در یک محیط کنترل شده به دست می آید و از فعالیت هایی مانند خواندن با صدای بلند یا شرکت در بازی های تعاملی استفاده می کند. سپس با ارتباطات یک به یک با افراد دیگر جایگزین می شود تا بر لالی انتخابی غلبه کند.
  • آموزش مهارت های اجتماعی شامل یادگیری مهارت های اجتماعی لازم با کمک یک درمانگر است. این به کاهش اضطراب اجتماعی و شرکت در مکالمات دشوار برای بزرگسالان مبتلا به لالی انتخابی کمک می کند. این آموزش به افراد کمک می‌کند تا مهارت‌هایی مانند شروع و انجام مکالمه، درک نشانه‌های غیرکلامی و مدیریت تماس چشمی و غیره را توسعه دهند.

علت لالی انتخابی

هیچ علت مشخص و ثابتی برای اختلال لالی انتخابی وجود ندارد، اما تحقیقات نشان داده اند که برخی از عوامل احتمال ایجاد لالی انتخابی را افزایش می دهند. برای مثال، مشکلات گفتاری، اضطراب شدید، مشکلات ژنتیکی، تاخیر در تکلم، دوری از موقعیت های جدید، ناتوانی در ارتباط برقرار کردن و…

لالی انتخابی در بزرگسالان

بزرگسالان مبتلا به لالی انتخابی ممکن است در تعامل با دیگران در محیط های گروهی، اجتماعات و محل کار مشکل داشته باشند. آن ها همچنین ممکن است مسیرهای تحصیلی یا شغلی را انتخاب کرده باشند که به آن ها کمک کرده است از تعاملات اجتماعی اجتناب کنند.

حتی در موارد ناشناخته طولانی مدت لالی انتخابی، غلبه بر این اختلال اضطرابی با درمان مناسب امکان پذیر است. چگونه متوجه می شوید که لالی انتخابی دارید؟ تنها کافی است علائم گفته شده را چک کنید.

علت لالی انتخابی در بزرگسالان

لالی انتخابی در سال های اولیه ایجاد می شود، بنابراین بیشتر اوقات، علل لالی انتخابی در بزرگسالان به عوامل دوران کودکی مرتبط است. علت دقیق آن نامشخص است. با این حال، محرک های رایج زیر با آن مرتبط هستند.

  1. ژن ها. ژنتیک نقش مهمی در ایجاد بسیاری از مشکلات سلامت روان دارد. لالی انتخابی نیز از این قاعده مستثنی نیست. اضطراب مادر، افسردگی و اختلالات دلبستگی معمولاً در خانواده‌های مبتلایان دیده می‌شود. علاوه بر این، به دلیل شباهت نزدیک لالی انتخابی با اضطراب اجتماعی، عوامل ژنتیکی یکسان ممکن است مسئول هر دو حالت باشند.
  2. محیط کودکی. محیط نقش اساسی در تربیت کودکان دارد و تاثیر آن می تواند مادام العمر در زندگی آن ها باقی بماند. حمایت بیش از حد والدین از فرزندانشان یک عامل اصلی برای لالی انتخابی است. به همین ترتیب، اگر هر یک از والدین با اختلالات اضطرابی سر و کار داشته باشند، می تواند منجر به عدم ارتباط با فرزندان خود شود و احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش می یابد.
  3. مشکلات گفتاری و زبانی. تاخیر گفتار در افراد مبتلا به لالی انتخابی رایج است. بزرگسالان مبتلا به این اختلال ممکن است در دوران کودکی از مشکلات شنوایی رنج ببرند که منجر به تاخیر در گفتار می شود.
نکات کلیدی در مورد لالی انتخابی
  • در خانه یا با عزیزانش آزادانه صحبت می‌کند، اما در موقعیت‌های اجتماعی خاصی مانند مدرسه، محل کار، بیرون از اجتماع یا در اطراف افرادی که به خوبی نمی‌شناسند، نمی‌تواند صحبت کند.
  • ترس فلج کننده را تجربه می کند.
  • ممکن است برای برقراری تماس چشمی دچار مشکل شود.
  • ممکن است به روش های غیر کلامی مانند اشاره کردن، تکان دادن سر، حرکت دادن اشیاء، نقاشی یا نوشتن ارتباط برقرار کند.
  • چسبیدن به مراقب مورد اعتماد
  • از نظر اجتماعی نگران و عصبی است
  • مشکل برای  مشارکت در برخی فعالیت های گروهی مدرسه
  • به دلیل ناتوانی در صحبت کردن در جمع توسط دیگران طرد می شود.
  • مشکلات خواب
  • مشکلات جسمی (شکم درد، سردرد، تهوع، استفراغ، اسهال، درد قفسه سینه، سردرد، تنگی نفس)
  • مشکلات روده یا مثانه

منبع : اختلال لالی انتخابی | درمان قطعی + تشخیص

کودک ترسو

ترس انواع مختلفی دارد که بسیاری از افراد در جنبه های مختلف زندگی خود با آن مواجه می شوند. ترس از قرار گرفتن در یک محیط باز، ترس از قرار گرفتن در یک جمع، ترس از قرار گرفتن در محیط تاریک، ترس از برقراری ارتباط با جنس مخالف، ترس از قرار گرفتن در فضایی بسته و تنگ، ترس از سخنرانی در حضور جمع و هزاران ترس دیگر وجود دارند که بسیاری از افراد را در طول زندگی آزار می دهند. ترس تنها مختص بزرگسالان نیست بلکه در کودکان نیز می تواند به طور باورنکردنی وجود داشته باشد.

نکته بسیار مهم در مورد ترس این است که ترس فقط در صورتی که از حالت نرمال خود خارج شود ترس نامیده می شود به طور مثال اگر یک کودک از ارتفاع بالا در نوک یک قله بترسد نمی توان او را کودک ترسو نامید اما اگر یک کودک در حضور خانواده خود جرات رفتن به اتاق خودش را نداشته باشد و از تنهایی و تاریکی در اتاقش به شدت وحشت داشته باشد می شود او را در زمره کودکان ترسو قرار داد.

نکته مهم در کاهش ترس در کودک ترسو این است که باید او را به تدریج با این کار اشنا نمود مثلا اگر او از شنا کردن در عمق یک متری می ترسد ابتدا لازم است تا در عمق سی سانتی قرار گرفته و ارام ارام و با گذشت زمان از او انتظار قرار گرفتن در عمق یک متری را داشت و نه اینکه یکباره او را در درون عمق یک متری پرتاب کرد و گفت ایرادی ندارد و ترسش ریخته می شود! چرا که این کار می تواند بسیار خطرناک باشد و حتی منجر به مرگ نیز شود. باید برای کاهش ترس در کودکان ترسو با ان ها همراه شد مثلا در مثال بالا اگر پدر به ارامی دست فرزند خود را بگیرد و او را با محیط استخر و آب آشنا نماید کودک کم کم می تواند به  شرایط عادت کرده و ترسش فرو می ریزد اما تصور کنید که پدری به  جای این کار به یکباره فرزند خود را در درون اب بیندازد. در واقع در صورت بروز چنین اتفاقی کودک به پدر و یا مادر بی اعتماد شده و ترسی دیگر در او به وجود می آید که ترس از والدین است و اگر او به این مرحله برسد نه تنها بسیاری از ترس هایش خوب نمی شود بلکه بدتر نیز خواهد شد و دیگر به هیچ نحوی نمی توان به راحتی ترس ها را در او از بین برد و به او کمک کرد. استفاده از واژه های مثبتی مانند ” می دونستم که تو میتونی” مطمنم که تو شجاعی” و این قبیل عبارات می تواند اعتماد به نفس را در کودک افزایش داده و هم چنین مثالهایی از قهرمانان شخصیت هایی که فرزند در کارتون و فیلم و با داستان خوانده بسیار مهم می باشد. مثلا بگویید ” پسرم مثل فلان قهرمان شجاع است” البته این نکته را باید دقت نمود که کودک نباید حس کند که تحت فشار است بلکه به آرامی و ظرافت باید این موارد به او گفته  شود. نکته مهم بعدی این است که اگر کودک ترسو از مواجهه با ترس فرار کرد یک امر طبیعی است و نباید حمایت شما از بین رود چرا که در این صورت او احساس ترس بیشتری نموده و ممکن است که به طور کلی اعتماد به نفسش از بین برود پس نیاز است تا دائما او حس کند که شما به عنوان حامی و پشتیبان او هستید حتی اگر او هنوز آمادگی شکست ترس و مواجهه شدن با آن را به خوبی نداشته باشد.

نکته مهم دیگر این است که می بایست صبور باشد و فرصت های زیادی به فرزند خود بدهید مثلا اگر او نتوانست با ترسش مقابله کند به او بگویید” هیچ ایرادی ندارد هنوز هم فرصت داری” این جمله به او می فهماند که تسلیم شدن معنایی ندارد و همواره باید امیدوار بود. مورد مهم دیگر این است که هرگز نباید ترس ها را در یک کودک ترسو کم انگاشته و آن ها را مسخره نمود چرا که جنس ترس در آن ها با بزرگسالان متفاوت است مثلا نباید به او بگویید” تو که دیگر بچه نیستی، این که ترسی ندارد” و به جای آن می شود گفت” من هم از برخی چیزها می ترسم که شاید تو نترسی” اما ترس نمی تواند من را شکست دهد و نکته مهم هم همین است که کودک بفهمد که می تواند بزرگترین ترس ها را نیز شکست داده و راحت شود. در نهایت و در صورت رعایت موارد گفته شده اگر باز هم کودک ترس های زیادی دارد که روند زندگی اش را مختل نموده مشاوره با متخصصان روانشناسی می تواند بسیار مفید و راهگشا باشد.

منبع : کودک ترسو

۱۰ روش علاقه مند کردن کودک به مدرسه

علاقه مند کردن کودک به مدرسه دغدغه بسیاری از والدین می باشد. آیا کودک شما در برابر مدرسه رفتن مقاومت می کند؟ مشق های خود را به موقع انجام نمی دهد؟

  •  

روش های علاقه مند کردن کودک به مدرسه

نگران نباشید نکات زیر در مورد کمک به بچه ها به لذت بردن از مدرسه است و به شما و همسرتان کمک می کند تا بتوانید علاقه مند کردن کودک به مدرسه را تجربه کنید:

۱.خانه خود را پر از کتاب کنید

خانه‌های پر از کتاب سطح تحصیلی کودک را به طور متوسط ​​۳.۲ سال افزایش می‌دهند. صرفاً داشتن کتاب در خانه (۵۰ کتاب ایده آل است) برای تعیین اهمیت مطالعه و علاقه مند کردن کودک به مدرسه کافی می باشد.

امانت گرفتن کتاب از کتابخانه (هر چند با ارزش باشد) کافی نیست . این واقعیت که والدین به اندازه کافی کتاب ها را در اولویت قرار می دهند تا فضایی برای آن ها در خانه ایجاد کنند، چیزی است که به بچه ها کمک می کند تا از مدرسه و ارتباط با کتاب لذت ببرند.

لازم نیست ۵۰ کتاب را باهم بخرید، اما شروع به برنامه ریزی برای کتابخانه شخصی خود در خانه کنید. اگر قفسه دارید، بخشی را که به کتاب های کودکان اختصاص دهید. اگر نه، یک قفسه ساده برای کودکان به اتاق آن ها اضافه کنید.

سپس او را به کتاب فروشی برده و به عنوان هدیه برای او کتاب بگیرید. به او اجازه دهید تا کتابی که می خواهد را انتخاب کند.

۲. مراقب نحوه صحبت خود در مورد مدرسه باشید

همه مردم از تعطیل شدن مدارس در آخر هفته ها یا تعطیلات خوشحال می شوند همین خوشحالی به کودک نشان می دهد که مدرسه چیز خوبی نمی باشد.

بنابراین، از خود بپرسید: چگونه با فرزند خود در مورد مدرسه صحبت می کنم؟

آیا به او می گویید« یک خبر خوش فردا تعطیل است و مدرسه ای در کار نیست؟»

این تصمیمات کوچک تعیین می کند که آیا مدرسه برای خانواده شما مهم است یا باید از آن دوری کرد. البته آخر هفته‌ها سرگرم‌کننده هستند، زیرا ما می‌توانیم تمام روز را با یکدیگر معاشرت کنیم و دیر از خواب بیدار شویم. اما مراقب باشید که چگونه در مورد مدرسه صحبت می کنید و مطمئن شوید که آن را منفی نشان نمی دهید.

علاقه مند کردن کودک به درس

۳. در تعطیلات مدرسه به یادگیری ادامه دهید

چه چند هفته تعطیلات عید و چه طولانی مدت در تابستان، زمانی که فرزندتان در مدرسه نیست، نوعی «برنامه درسی» جذاب برای او فراهم کنید تا اهمیت علاقه مند کردن کودک به مدرسه را به او نشان دهید.

البته، بچه ها تقریباً همیشه در حال یادگیری هستند، از هر لحظه بازی تا درس خواندن همیشه یاد می گیرند. با این حال، بسیاری از تابستان‌هایم را به یاد می‌آورم که بعدازظهرها تلویزیون تماشا می‌کردم و زمانی که می‌توانستم بیشتر درگیر کتاب و یادگیری باشم.

نباید برنامه سخت و دشواری داشته باشید زیرا خانه مدرسه نیست. اما یادگیری هرگز نباید کنار گذاشته شود.

۴. قوانینی را در خانه در مورد مدرسه وضع کنید

آیا در مورد مسواک زدن دو بار فکر می کنید؟ احتمالا نه. شما باید هر روز صبح و شب دندان های خود را مسواک بزنید، بعد از استفاده از دستشویی دست های خود را بشویید و قبل از خواب چراغ ها را خاموش کنید.

این قدرت عادات و کارهای روزمره است و همین امر را می توان در مدرسه نیز به کار برد.

به عنوان مثال، می توانید یک برنامه روتین بعد از مدرسه ایجاد کنید که شامل یک میان وعده و چند دقیقه تکالیف درسی باشد. اطمینان حاصل کنید که فرزندتان میز خود را مرتب نگه می دارد.

این روال ها زندگی روزمره شما را برای یادگیری تنظیم می کنند و این انتظار را ایجاد می کنند که مدرسه مهم است.

۵. انتظار داشته باشید فرزندتان به دانشگاه برود

من افرادی را می‌شناسم که بدون چنین انتظاری بزرگ شده‌اند و احساس می‌کردند که ورود به دانشگاه و گذراندن آن دشوارتر است. آن ها باید به تنهایی مراحل ثبت نام را طی می کردند، یا والدینشان علاقه ای نداشت که مدرکی داشته باشند.

همه کسانی که به دانشگاه می روند موفقیت پیدا نمی کنند، همانطور که همه کسانی که به کالج نمی روند با مشکل مواجه نیستند. اما کالج فرصت های زیادی را در دراز مدت ارائه می دهد. درآمد بیشتر و بیکاری کمتر و ایجاد علایق مادام العمر چند مورد از این موارد هستند.

بسیاری از افراد در دانشگاه و تعامل با دیگران متوجه می شوند که چه علایقی در زندگی دارند و یاد می گیرند که چگونه می توانند آن ها را بهتر دنبال کنند.

۶. نشان دهید که چگونه مدرسه بر آینده فرزند شما تأثیر می گذارد

بسیاری از مردم آموزه های مدرسه را مسخره می کنند به طور مثال حتما زیاد شنیده اید که انتگرال چه زمانی به من کمک می کند؟

مسلماً، ما همیشه موضوعاتی را که در مدرسه می آموزیم در زندگی روزمره به کار نمی بریم. ممکن است جزئیاتی که در تاریخ یاد می گیریم و درس های تکالیفی که در آن مطالعه کرده ایم اهمیتی نداشته باشند.

تا به امروز، من هنوز از بسیاری از برنامه های ریاضی که در دوره ابتدایی یاد گرفتم برای یافتن درصد استفاده می کنم.

در مورد نحوه استفاده از آنچه در مدرسه آموخته اید اکنون به عنوان یک بزرگسال صحبت کنید. شاید نوشتن پروپوزال برای کار، با استفاده از مهارت هایی است که در کلاس انگلیسی آموخته اید یکی از این موارد باشد. در بحث ها می توانید نظرات خود را در مورد تاریخ و جغرافیا بهتر بیان کنید زیرا در مدرسه آن ها را آموخته اید.

علاوه بر استفاده مستقیم از آنچه در مدرسه آموخته اید، شما می توانید انتقادی فکر کنید، مشاهده کنید، سوال کنید. شما یاد گرفتید که چگونه استنباط کنید، استدلال کنید و تحقیق کنید و  از اینکه چیز جدیدی یاد گرفته اید خوشحال شوید.

و مهمتر از همه به کودک خود بگویید که اگر به مدرسه نمی‌رفتید یا خوب کار نمی‌کردید، چه فصرت هایی ممکن بود وجود نداشته باشند. هرچه برای مدرسه ارزش بیشتری قائل باشیم، شانس ها و انتخاب های بیشتری در بزرگسالی می توانیم داشته باشیم.

چگونه کلاس اولی را به درس علاقه مند کنیم

۷. روی علایق فرزندتان تمرکز کنید

اگر یادگیری برای کودکان در مورد موضوعات مورد علاقه آن ها باشد کودک با علاقه خود درگیر یادگیری می شود و در حقیقت این یادگیری را نوعی سرگرمی می داند. برای این کار ابتدا لازم است که موضوعاتی که فرزندتان به آن علاقه مند است را شناسایی کنید.

به طور مثال ممکن است فرزند شما علاقه زیادی به نجوم و ستارگان داشته باشد می توانید برای او کتاب هایی در این زمینه تهیه کنید یا در کلاس هایی مربوط به نجوم او را ثبت نام کنید.

۸. انواع مختلف سبک های یادگیری را معرفی کنید

هر فرد و کودکی سبک یادگیری خاص خود را دارد که می تواند برای هرکس متفاوت باشد و این بدین معنی نمی باشد که سبک یادگیری یک نفر از دیگری بهتر می باشد. برای اینکه علاقه مند کردن کودک به مدرسه را تجربه کنید بهتراست در ابتدا سبک یادگیری او را شناسایی کنید تا با کمک مشاور بتوانید فرزند خود را بهتر شناخته و از این سبک برای بهبود یادگیری او استفاده کنید.

هفت سبک یادگیری اساسی وجود دارد:

  • دیداری
  • شنیداری
  • کلامی
  • فیزیکی
  • منطقی (ریاضی)
  • اجتماعی
  • انفرادی

به طور مثال کودکان اجتماعی به صورت گروهی بهتر یاد می گیرند، کودکانی با سبک یادگیری دیداری با دیدن فیلم های آموزشی بهتر مطلب را درک می کنند و این کار باعث می شود علاقه مند کردن کودک به مدرسه راحت تر شود.

۹. پاداش به تلاش نه نتیجه

پیامی که می خواهید به فرزند خود دهید این است که به سخت کوشی او احترام می گذارید. تمجید از بچه‌ها به خاطر اینکه در هر شرایطی تلاش می‌کنند حتی اگر موفق نشوند، می تواند به آن ها یاد دهد که تلاش آن ها بیش تر از نتیجه ای که کسب می کنند مهم است.

تمجید از نمرات خوب که به راحتی به دست می‌آیند باعث می شود بچه‌ها احساس کنند که نیازی به تلاش ندارند و تنها نتیجه کافی است حتی اگر به راحتی به دست بیاید.

۱۰. بگذارید اشتباه کنند

هیچ کس نمی تواند در هر آزمون نمره ۲۰ یا در هر تکلیف نمره عالی بگیرد. در حالی که بچه ها نیاز به تشویق دارند و خوب است که آن ها را وادار کنید تا بیش ترین تلاش خود را بکنند، بدانید که شکست ها طبیعی هستند.

گاهی اوقات تنها راهی که بچه‌ها یاد می‌گیرند چگونه برای مدرسه آماده شوند، این است که بفهمند وقتی آماده نیستند چه اتفاقی می‌افتد بنابراین اجازه دهید گاهی اشتباه کنند و نتیجه آن را درک کنند.

۱۱. تکالیف را تقسیم بندی کنید

با کمک کودک خود تصمیم بگیرید که آیا باید تکالیفش را به قسمت های کوچک تر تقسیم کنید یا خیر و در یک تقویم برنامه ریزی کنید که هر روز چه کاری باید انجام دهد.

می توانید برای او یک تخته گچی یا وایت برد تهیه کنید و روی آن برنامه روزانه کودک خود را بنویسید.

۱۲. از مشاور کمک بگیرید

یکی از راه‌هایی که می‌توانید کمی تنش را از رابطه‌تان با فرزندتان دور کنید، پیدا کردن مشاور کودک مناسب است. اگر تمام کارهای گفته شده را انجام دادید اما بازهم در علاقه مند کردن کودک به مدرسه مشکل داشتید بهترین کار این است که از مشاور کمک بگیرید.

شما می توانید برای علاقه مند کردن کودک به مدرسه با مراکز تخصصی مشاوره کودک همچون “مرکز مشاوره ستاره” تماس حاصل کنید، رزرو وقت با مشاوران از طریق شماره های ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲و ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰و به وسیله موبایل از طریق شماره های ۰۹۰۳۵۶۷۳۰۵۰ و ۰۹۱۰۸۳۴۷۵۹۷ امکان پذیر است.

۱۳.در مورد آینده وسواس نداشته باشید

زمانی که به نظر می رسد فرزند شما هیچ علاقه ای به زندگی خود و  ندارد ممکن است نگران آینده او شوید، ممکن است فرزند شما علاقه زیادی به بازی و فیلم نشان دهد و همین باعث اضطراب و ترس شما در مورد آینده کودک شود.

اما هیچ یک از ما نمی توانیم آینده را ببینیم و آن را پیشبینی کنیم. تمرکز بر روی کارهای منفی که فرزندتان انجام می دهد، باعث نمی شود کودکتان کم تر آن را انجام دهد. در عوض، روی ویژگی‌های مثبت فرزندتان تمرکز کنید و به او کمک کنید تا او هم این ویژگی ها را ببیند و برای بهبود آن تلاش کند.

بهتراست که روی همه چیزهایی که برای توسعه و موفقیت لازم است تمرکز کنید، نه فقط بر روی تحصیلات و نمرات. به کودک خود کمک کنید تا در زمینه های اجتماعی، خلاقانه و عاطفی رشد کند.

۱۴.سعی نکنید همه اعمال او را کنترل کنید

بسیاری از مادران و پدران این احساس را به کودک خود می دهند که تمام جوانب زندگی آن ها را کنترل می کنند.

انگیزه اصلی از کسب علم این است که می توان آینده خود را از طریق اقداماتی که امروز انجام می دهیم ایجاد کنیم. اما اگر بچه ها احساس کنند که والدینشان کاملاً آن ها را کنترل می کنند، انگیزه کمی خواهند داشت.

برخی از والدین حتی جزئی ترین جوانب زندگی کودک خود را نیز کنترل می کنند، نتیجه این است که بچه ها هرگز این احساس را پیدا نمی کنند که مسئول آموزش و زندگی خود هستند.

با توانمندسازی فرزندان خود، احساس استقلال و مسئولیت پذیری را می توانید در آن ها ایجاد کنید.

به عنوان پدر و مادر، حتما از فرزندان خود انتظاراتی دارید. به عنوان مثال، ممکن است از آن ها انتظار داشته باشید که اتاق خود را مرتب نگه دارند و در غیر این صورت با نتیجه آن مواجه خواهند شد.

برای قانون هایی که می گذارید پاسخگو باشید، هر قانونی باید منطقی داشته باشد، سعی کنید این منطق را برای کودک خود توضیح دهید.

به عنوان مثال، می توانید به فرزندان خود بفهمانید که هر هفته بین ساعت ۸ شب تا ۹ شب آماده پاسخگویی به سؤالات مربوط به تکالیف هستید.

۱۵.  از پاداش، تنبیه یا تهدید استفاده نکنید

به عنوان والدین، استفاده از پاداش، تنبیه یا تهدید وسوسه انگیز است و ممکن است به نظر منطقی بیاید که با استفاده از این راه ها کودک خود را کنترل کنید.

اما تحقیقات نشان داده است که نه تنها این رویکرد در دراز مدت جواب نمی دهد بلکه باعث می شود که علاقه کودک شما به آموزش از بین برود.

سه دلیل وجود دارد که باید از پاداش و مجازات اجتناب کرد.

  1. به فرزندان شما می آموزند که آن ها را به خاطر کاری که انجام می دهند دوست دارند نه برای آنچه هستند.
  2. پاداش‌ها و تنبیه‌ها ممکن است نتایج کوتاه‌مدتی داشته باشند، اما این موضوع را که “چرا فرزند شما انگیزه ندارد؟” را نادیده می گیرد.
  3.  پاداش‌ها و تنبیه‌ تمرکز فرزندانتان را کاملاً روی نتایج قرار می‌دهد.

پس به جای استفاده از پاداش و تنبیه چه باید کرد؟

در مورد لذت و فواید یادگیری و مطالعه با فرزندان خود بحث کنید و با کمک مشاور سعی کنید علاقه مند کردن کودک به مدرسه را یاد بگیرید.

به آن ها توضیح دهید که بیشتر مشاغل با ارزش نیاز به زمان و تلاش دارند.

با فرزندان خود در مورد امیدها و آرزوهایشان بحث کنید.

با این کار به آن ها کمک می کنید تا رویاهای بزرگ داشته و جرات شکست را داشته باشند. این رویکرد برخلاف پاداش و تنبیه که موقتی می باشد، نوعی انگیزه و انضباط درونی را تولید می کند که برای تمام عمر باقی خواهد ماند.

۱۶. به تمام جنبه های زندگی فرزندان خود علاقه نشان دهید

یکی از کلیدهای ایجاد انگیزه در فرزندانتان برای پیشرفت در مدرسه این است که به همه جنبه های زندگی آن ها علاقه نشان دهید، نه فقط به تحصیلاتشان یا نمراتی که در مدرسه کسب می کنند.

اگر تنها نگرانی شما این است که فرزندانتان در مدرسه چگونه عمل می کنند، ممکن است این احساس را به فرزند خود دهید که به جای اینکه به عنوان یک شخص با آن ها برخورد کنید تنها نتیجه کارهای آن ها را می خواهید.

وقتی فرزندانتان در مورد علایقش صحبت می کنند به حرف هایش گوش دهید. آن ها را تشویق کنید تا در فعالیت های غیر مدرسه ای، مانند رقص، نمایش یا ورزش، شرکت کنند. و در مورد پیشرفت این فعالیت ها نیز او را تشویق کنید، به هیچ عنوان علاقه های او را مسخره نکنید.

اینکه نوجوانان و نوجوانان چگونه وقت خود را سپری می کنند برای رشد کلی آن ها بسیار مهم است، بنابراین علاوه بر مدرسه به ویژگی ها و علایق دیگر آن ها نیز توجه کنید.

رویکردی که کاملاً بر مطالعه تمرکز دارد به رشد متعادل فرزندان شما کمک نمی کند، فرزند شما باید علاوه بر درس در مسائل دیگر نیز به رشد کافی برسد تا بتواند فرد کاملی بشود.

نتیجه

من معتقدم که می توانیم تغییرات ساده ای برای علاقه مند کردن کودک به مدرسه انجام دهیم. با پر کردن خانه خود با کتاب شروع کنید تا نشان دهید که برای خواندن و یادگیری ارزش قائل هستید. نگرش مثبتی نسبت به مدرسه داشته باشید و از ترساندن آن اجتناب کنید.

در طول تعطیلات طولانی مدرسه به یادگیری ادامه دهید و قوانین و روال هایی را در اطراف مدرسه در خانه خود ایجاد کنید و در مورد اینکه مدرسه چگونه آینده فرزندتان را تحت تأثیر قرار می دهد صحبت کنید. و به آن ها نشان دهید که این تحصیلات باعث می شود در آینده بتوانند به دیگران نیز کمک کنند.

با کمک این نکات می توانید مدرسه را به اندازه تعطیلات برای فرزند خود هیجان انگیز کنید.

منبع : ۱۰ روش علاقه مند کردن کودک به مدرسه

چالش های اجتماعی در کودکان با مشکلات یادگیری

مشکلات یادگیری نه تنها می توانند بر وضعیت کلاسی کودک تاثیر بگذراند، بلکه همچنین می توانند بر روی ارتباط برقرار کردن و رابطه وی با سایر کودکان هم تاثیرگذار باشند

زمانی که ما در رابطه با چالش های یادگیری کودکان فکر می کنیم، ما بیشتر مشکلات مربوط به خواندن یا ریاضیات، منظم بودن، توجه کردن و متمرکز بودن در کلاس را مد نظر قرار می دهیم.

ولی اکثر دانش آموزان دارای اختلال های یادگیری و توجه، همچنین دارای مشکلات اجتماعی و ارتباطی هم می باشند.

آنها در ارتباط برقرار کردن با سایر کودکان، دوست پیدا کردن و شناخت مواردی که در موقعیت های اجتماعی از آنها انتظار می رود، با مشکلاتی مواجه هستند.

عدم درک نشانه های اجتماعی

برخی از آنها نسبت به نشانه های اجتماعی بی توجه می باشند و تفسیر درستی از زبان بدن و تن صدا ندارند.

کودکان دارای ناتوانایی های یادگیری ممکن است که بیش از حد صحبت کنند، یا در زمان نادرستی صحبت کنند یا موارد نامناسبی را بگویند.

برخی از آنها یک حالت خشکی در مکالمه دارند، در بیان کردن وضعیت خودشان مشکل دارند و هیچ نوع شوخی انجام نمی دهند.

آنها متوجه یک سری مواردی نمی شوند که درک آنها برای سایر کودکان راحت می باشد.

آنها در شناخت موارد در حال وقوع در یک گروه و پیدا کردن یک راه حل مناسب مشکل دارند.

رفتار اجتماعی در کودکان با مشکلات یادگیری

در رابطه با کودکان و نوجوانان، داشتن یک رفتار اجتماعی که یک مقداری کمتر از مورد انتظار می باشد.

به راحتی می تواند منجر به طرد شدن آنها توسط همتایان دارای آگاهی و هوش فوق العاده شود و آنها مورد هدف اذیت شدن و قلدری شدن قرار بگیرند.

در برخی مواقع، کودکان جوانی که از نظر اجتماعی ناشی یا دارای مشکلاتی هستند، با کودکان اوتیسم اشتباه گرفته می شوند، چرا که رفتارها یک بخش مهمی از تشخیص اوتیسم می باشد.

ولی نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد عبارت از این مورد می باشد که این رفتارها همچنین در تعداد زیادی از کودکانی صورت می گیرد که در این طیف قرار ندارند.

چالش یادگیری

اسکات بیزلکو[۱]، مدیر اجرایی مدرسه مقدماتی وینستون که در آموزش کودکان دارای چالش های یادگیری یک مدرسه تخصصی می باشد، معتقد است که “اکثر کودکان دارای مشکلات یادگیری، تا یک حدی دارای مشکلات اجتماعی می باشند.”

چه عواملی منجر به ایجاد این مشکلات اجتماعی و ارتباطی می شوند و چرا کودکان دارای ADHD و اختلال های یادگیری دارای چنین مشکلاتی می باشند؟


[۱] Scott Bezsylko


فرآیند شناختی

به منظور شناخت رابطه مابین مشکلات یادگیری و مشکلات اجتماعی، در نظر گرفتن فرآیند شناختی که در یک تعامل اجتماعی موفق صورت می گیرد، اهمیت زیادی دارد.

تعامل اجتماعی در کودکان

یک تعامل اجتماعی شامل معرفی شدن با اطلاعات جدید یا موقعیت جدیدی می باشد که منجر به ایجاب کردن یک پاسخ می شود.

ما تمایل داریم که این تعاملات را به صورت شهودی و آنی در نظر بگیریم – بزیلکو بیان کرده است که شما فقط نیاز دارید که نحوه واکنش و پاسخ مناسب را بدون تفکر در مورد آن یاد بگیرید.

ولی این مورد در واقع یک فرآیند شناختی چند مرحله ای می باشد.

شما باید مواردی که گفته شده است را درک کنید، تفکرات خودتان در مورد آن را سازمان دهی کند.

پاسخ هایی که می خواهید ارائه دهید را اولویت بندی کنید و کلماتی که می خواهید بیان کنید را پیدا کنید.

بزیلکو بیان کرده است در صورتی که این توصیف موارد اتفاق افتاده آنی برای اکثر افراد سخت باشد، باید این مورد را به عنوان یک مسئله قابل قیاس با یک مسئله ریاضی در نظر گرفت.

شخصی که عملکرد مناسبی در حل کردن مسائل چند مرحله ای ریاضیاتی دارد، می تواند این کار را به صورت اتوماتیک وار انجام دهد.

سایر افراد نیاز خواهند داشت که در این رابطه، به صورت مرحله به مرحله کار کنند.

تعاملات اجتماعی آنی

به طور مشابه، در صورتی که ما تعاملات اجتماعی آنی را به یک مجموعه مراحل تقسیم کنیم، اکثر ماها در انجام دادن این مراحل با یک سرعت مناسب، عملکرد خوبی خواهیم داشت.

ولی کودکان دارای مشکلات اجتماعی یا ارتباطی، ممکن است که در برخی از مراحل پردازش شناختی گیر کنند.

این مورد نشان دهنده هوش آنها نمی باشد، ولی نشان دهنده مهارت های یادگیری خاصی می باشد که آنها نمی توانند به صورت اتوماتیک وار به آنها دست پیدا کنند.

بزیلکو بیان کرده است که “بله، یک سری افرادی وجود دارند که یک درک سریع، آسان و تندی دارند، ولی این روش تنها روش موجود برای شناخت موارد اتفاق افتاده نمی باشد.

شناخت می تواند به صورت مرحله به مرحله صورت بگیرد.”

فرآیند اجتماعی شدن در کودکان

بخشی از این فرآیند نشان دهنده یک مانع موجود می باشد که می تواند برای کودکان متفاوت، مختلف باشد.

زمانیکه یک کودکی را مشاهده می کنید که در ارتباط برقرار کردن با سایر کودکان مشکل دارد.

یا در داشتن واکنش مناسب در موقعیت های اجتماعی مشکل دارد، ممکن است که رفتارهای آنها به صورت ظاهری مشابه باشند، ولی نشان دهنده مشکلات متفاوتی باشند.

ممکن است که یک کودک مشکلات زیر را داشته باشد:

  • شناخت اطلاعات یا موقعیت جدید
  • سازماندهی اطلاعات مربوط به یک پاسخ مورد نظر
  • به دست آوردن مجدد یک زبانی برای بیان کردن پاسخ
  • مشکلات مربوط به درک

کودکانی که در درک اطلاعات اجتماعی مشکل دارند، شامل افرادی می باشند که دارای یک اختلال یادگیری غیرکلامی هستند.

این کودکان در داشتن الگوهای اجتماعی مشکل دارند و نمی توانند قواعد مربوط به سناریوهای اجتماعی را به صورت دقیقی تشخیص دهند؛

در صورتی که آنها در یک گروهی قرار داشته باشند که به آن ملحق شده اند، برای پاسخ دادن به سلام داده شده یا جوک مشکل خواهند داشت و از این موقعیت ها دوری خواهند کرد.

آنها نمی توانند خودشان را با یک الگویی تطبیق دهند که رفتار مورد انتظار از آنها را بیان می دارد.

کودکانی با یادگیری غیرکلامی

بزیلکو معتقد است نکته امیدوار کننده عبارت از این است کودکانی که در یادگیری غیرکلامی مشکل دارند، معمولا عملکرد بهتری در یادگیری تکرار شده دارند.

این بدان معنا است که شما می توانید الگوهایی که فراموش کرده اند را به این افراد یاد بدهید.

برای مثال، کودکانی که در شناخت اظهارات صورتی مشکل دارند، می توانند آموزش داده شوند تا بتوانند حالت صورتشان را با موردی تطبیق دهند که می خواهند بیان کنند.

آنها می توانند این کار را تا زمانی تمرین کننده که انجام دادن آن آسان شود، ولی این کار همواره فنی خواهد بود و به تلاش نیاز خواهد داشت.

زمانی که یکی از دانش آموزان وینستون پرپ یک تعامل اجتماعی منفی نشان می دهد، معلمش به وی کمک می کند که بتواند بعد از آن اتفاق، عملکرد مناسبی داشته باشد؛

وی این اتفاق را به بخش های کوچکی تقسیم می کند تا دانش آموز ببیند که چه اتفاقی صورت گرفته است .

وی در کدام مرحله مشکل دارد و همچنین این کودک می تواند یک سری مواردی را یاد بگیرد تا عملکرد متفاوتی در دفعه بعدی داشته باشد.

مشکلات مربوط به سازمان دهی (نظم)

کودکانی که در عملکردهای اجرایی مشکل دارند، شامل افرادی که در آنها ADHD تشخیص داده شده است.

ممکن است اطلاعاتی را درک کنند که می خواهند به آن پاسخ دهند، ولی در سازمان دهی و اولویت بندی آنها مشکل دارند.

ممکن است که آنها محرک های مناسبی را برای پاسخ دادن انتخاب نکنند – برای مثال، کنار گذاشتن سوال و به جای آن توجه کردن به نکته ای که دوستش در گوشش می گوید.

یا ممکن است آنها بخواهند یک مورد گستاخانه ای را بیان کنند، چرا که مغز آنها بیان نمی کند که پیامد این کار، نامناسب خواهد بود.

زمانی که این کودکان دارای سابقه بی توجهی به مسولان مدرسه را داشته باشند یا سابقه بیان کردن موارد غیر قابل قبول را داشته باشند، در این صورت یک بازخورد کاملا منفی خواهند داشت.

بیزلکو بیان کرده است “این افراد داستان گفتن در مورد خودشان را همواره به صورت نادرست انجام خواهند داد و بیان خواهند کرد که باهوش نیستند، ولی از نظر تکانشی و اجتماعی شایستگی مناسبی ندارند.

این شرایط نباید وجود داشته باشد.”

این کودکان از نظر اجتماعی بی اطلاع نمی باشند؛

آنها لزوما انتخاب های درستی در رابطه با واکنش نشان دادن به نشانه ها یا نحوه سازماندهی پاسخشان به صورت موثر نخواهند داشت.

آنها نیاز دارند که بر روی خود نظم دهی و مدیریت موثر رفتارهایشان کار کنند.

آموزش و درمان در مدرسه چگونه است؟

در مدرسه ویسنتون پرپ، هدف موجود عبارت از شناخت نحوه تاثیر ضعف در عملکرد اجرایی بر روی توانایی آنها در ارتباط برقرار کردن با کودکان و همچنین توانایی آنها در مسائل ریاضی چند مرحله ای می باشد.

بیزلکو بیان کرده است که هدف موجود عبارت از کمک به دانش آموزان برای انعطاف پذیر بودن و صریح بودن نسبت به باز خورد در زمان اشتباه کردن می باشد.

“ممکن است که ما به یک دانش آموز بگوییم که «شما یک تصمیم اشتباهی گرفته اید که منجر به صورت گرفتن واکنش های منفی از طرف همکلاسی هایتان شده است و پاسخ شما نسبت به این شرایط عبارت از عقب کشیدن بوده است».

ما باید خود نظم دهی (خود گردانی)، اجرا کردن آن به صورت مناسب و نحوه دستیابی به آن را به آنها آموزش دهیم”.

بیزلکو اضافه کرده است که کار کردن بر روی خود نظم دهی با استفاده از روش مشابه به کار گرفته شده در ریاضیات و درک مطلب، یک پروژه ای است که کودکان آن را به عنوان یک مورد مفید در نظر می گیرند.

ولی این مورد در شرایطی وجود خواهد داشت که دقیقا به همین روش صورت بگیرد، نه به این صورت که “شما بسیار بی نظم هستد! شما نیاز دارید که توجه کنید!”

مشکلات مربوط به بازیابی زبان

در مورد کودکان دارای خوانش پریشی، معمولا مشکل موجود در رابطه با شناخت علائم غیر زبانی یا درک تعاملات اجتماعی و شناخت نحوه دادن جواب مناسب نمی باشد – آنها می توانند در این موارد عملکرد کاملا خوبی داشته باشند.

ولی به دلیل اینکه رمز گشایی زبان و تبعیت کردن از کاراکتر های چند مرحله ای نیاز به تلاش و زحمت دارد، ممکن است که آنها در بازیابی سریع کلمات مشکل داشته باشند.

این مورد نه تنها بر روی خواندن و نوشتن این افراد تاثیر می گذارد، بلکه همچنین بر روی صحبت کردن آنها هم موثر می باشد.

دایره لغات مربوط به صحبت کردن این افراد به صورت مناسبی رشد نیافته است و ممکن است که به دلیل مشکلات مربوط به بازیابی کلمات یا بیان کردن کلمات اشتباه، بیان گفتاری این افراد نادقیق و غیر رسمی باشد.

بیزلکو توضیح داده است که “در نتیجه، توانایی آنها در زبان با مشکل مواجه می شود.” در حالی که ممکن است این افراد در بعد غیر زبانی عملکرد خوبی داشته باشند.

ولی همزمان با اینکه اجتماعی شدن بیشتر حالت کلامی پیدا می کند، ممکن است که آنها بدون مهارت یا نابالغ باشند، یا در برخی مواقع با همتایان خودشان راحت نباشند.

ناشی گری اجتماعی چه تاثیری دارد؟

بیزلکو کودکانی را مشاهده کرده است که به دلیل ناشی گری های اجتماعی شان، در مدرسه های قبلی خودشان دارای خصوصیات مربوط به مورد قلدری قرار گرفتن بودند.

وی نوشته است “حتی در صورتی که مشکلات بیانی مربوط به خوانش پریشی تاثیر مستقیمی بر روی اجتماعی شدن نداشته باشند.

این مورد می تواند به نحوی منجر به شکل گیری اعتماد به نفس شود که معلمان به ایجاد مجدد مهارت هایی همانند انعطاف پذیری و دفاع از خود در این کودکان، احساس نیاز پیدا کنند.”

نبود اعتماد

البته برای کودکانی هم که هیچ نوع مشکلی در رشد ندارند، اعتماد به نفس می تواند به یک مشکلی تبدیل شود.

ولی با گذشته زمان، کودکان دارای محدودیت های قابل توجه در یادگیری که به دلیل نمره های خودشان در جاهایی دچار مشکل می شوند که بر روی خواندن و نوشتن تمرکز می شود، از نظر عزت نفس با آسیب های جدی مواجه می شوند.

این کودکان به چخ چیزی متهم می شوند؟

در صورتی که هیچ تشخیصی در مورد این افراد صورت نگرفته باشد، احتمالا این افراد به عدم تلاش کافی برای یادگیری متهم می شوند .

یا چک کردن کوله پشتی خودشان یا انجام دادن تکالیف درسی شان – و به طور قطع این افراد نگران خواهند شد که چرا به اندازه سایر کودکان باهوش نمی باشند.

اکثر کودکان مبتلا به ADHD یا خوانش پریشی ( یا هر دو مورد) تلاش خواهند کرد که مشکلاتشان را مخفی کنند و همچنین از طریق سخت کوشی مانع از مشخص شدن مشکلات و نقص هایشان برای سایر دانش آموزان خواهند شد.

بیزلکو بیان کرده است “کودکانی که احساس بدی نسبت به خودشان دارند و به دلیل شکست خودشان در به دست آوردن مهارت های مبنایی خجالت می شوند، احتمالا در تعاملات خودشان با همتایانشان مشکل خواهند داشت.”

در رابطه با این کودکان، اولین قدم عبارت از کمک به آنها برای دستیابی به این شناخت می باشد که آنها به اندازه سایر کودکان باهوش هستند و از طریق حمایت مناسب می توانند به همتایان خودشان برسند.

البته قدم بعدی عبارت از ارائه یک حمایتی می باشد که به آنها کمک می کند تا مهارت ها و استراتژی های مورد نیازشان را برای کار کردن بر روی مسئله به دست بیاورند و یک فرصتی برای موفقیت داشته باشند – هم از نظر آکادمیکی و هم از نظر اجتماعی.

چالش اجتماعی دیگر در کودکان

در نظر گرفتن رفتار اجتماعی زشت به عنوان یک عملکرد مربوط به از دست دادن مهارت ها، همچنین منجر به اجتناب از موقعیت هایی می شود .

آنجا والدین، معلمان و سایر بزرگسالان یک سری رفتارهای خشمگینانه نشان می دهند و منجر به بدتر شدن شرایط کودک می شوند.

بیزلکو معتقد است است در زمانی که کودکان کارهایی را انجام می هند که اجتماعی نمی باشد، همه ما به عنوان افراد بالغ تمایل داریم که به صورت عاطفی برخورد کنیم.

وی بیان کرده است “هیچ شخصی به دلیل اشتباه در نوشتن کلمه، یک کودک را به عنوان یک کودک بد صدا نمی زند.

ولی در صورتی که وی در کلاس شلوغ کند یا یک حرف نامناسبی به معلمش بزند، در این صورت والدین وی خشمگین خواهند شد.”

وی اضافه کرده است در زمانی که یک تضاد عاطفی ما بین دانش آموزان و معلمان شکل می گیرد، در اکثر مدارس هیچ کس دارای یک تفکر مشخصی نخواهد بود و این مورد منجر به کاهش فرصت یادگیری خواهد شد.

وی بیان کرده است “بنابراین، ما تمایل داریم که به جای فرستادن شما به اداره رئیس ها، اشتباهات و نتایج این اشتباهات را به عنوان یک پروسه عقلایی مبتنی بر مهارت در نظر بگیریم.”

این مقاله با مشارکت موسسه ویسنتون پرپراتوری و مرکز مشاوره ستاره ایرانیان، به طور تخصصی بر روی کودکان دارای اختلال های یادگیری تهیه شده است.

منبع : چالش های اجتماعی در کودکان با مشکلات یادگیری

مزایا و معایب پیش دبستانی | مهم ترین نکات برای انتخاب پیش دبستانی مناسب

مزایا و معایب پیش دبستانی بسیار مهم است زیرا اجباری برای آن وجود ندارد. در این مقاله فواید و معایب پیش دبستانی به طور کامل آمده و به والدین کمک می کند تا بهترین تصمیم را بگیرند.

برای کمک به تصمیم گیری در مورد فرستادن فرزند خود به پیش دبستانی، در زیر لیستی از مزایا و معایب پیش دبستانی آورده شده است. این ها نکات واقعی هستند که به شما کمک می کند راحت تر بهترین تصمیم را بگیرید.

فهرست مطالب

۷ مزایا و معایب پیش دبستانی

همان طور که گفته شد مزایا و معایب پیش دبستانی نکات مهمی هستند که آگاهی از آن ها برای والدین بسیار مهم می باشد و به آن ها کمک می کند تا تصمیم درستی بگیرند.

ابتدا اجازه دهید با جوانب مثبت دوره پیش دبستانی شروع کنیم:

مزیت ۱: یک محیط آموزشی که انجام آن در خانه ممکن است دشوار باشد

پیش دبستانی ها آموزش و برنامه درسی دوران کودکی را ارائه می دهند که تقلید آن در خانه می تواند بسیار دشوار باشد.

حتی اگر یک برنامه روتین دارید، باید مهارت هایی را که بچه های دیگر در مدرسه یاد می گیرند به فرزندتان بیاموزید. او می تواند خیلی چیزها را در مدرسه بیاموزد، درس هایی که ممکن است فکرش را نکرده باشید که خودتان آموزش دهید یا معرفی کنید.

یکی از مزایا و مهایب پیش دبستانی این است که شاید او خیلی زودتر از زمانی که شما قصد آموزش دادن به او را داشتید شروع به خواندن و نوشتن کند. او می تواند درس های جالبی بیاموزد علاوه بر این کودک در پیش دبستانی چیزهای زیادی در مورد ارتباط با دیگران، دوست یابی و موارد دیگر یاد می گیرد که در خانه امکان پذیر نیست.

مزیت۲: مکانی برای تمرین مهارت های اجتماعی

شاید روزانه کودک خود را به پارک می برید و تصور می کنید که این کار برای تمرین مهارت های اجتماعی کودک کافی می باشد. اما با مداخله شما او نمی تواند همیشه مهارت های اجتماعی را تمرین کند. والدین اغلب پیش از اینکه بچه هاتعارضات خودشان را حل کنند وارد می شوند.

یکی از مزایا و معایب پیش دبستانی این است که رابطه دوستی ایجاد می کند و تعاملات اجتماعی را تمرین می کند. این چیز خوبی است و می‌تواند به تنهایی تعامل با همسالان را به او بیاموزد.

مزیت ۳: روابط با سایر بزرگسالان

آیا کودک شما بیش از حد به شما وابسته است؟ آیا کودک شما بدون حضورتان حتی نمی تواند کنار دایی، خاله و عمه خود بماند؟

ثبت نام او در پیش دبستانی به او فرصتی می دهد تا روابط خود را با بزرگسالان دیگر توسعه دهد. او به جای شما شروع به اعتماد به دیگران خواهد کرد و مطمئن است که حتی بدون شما نیز می تواند در حضور دیگران سالم بماند و با آن ها ارتباط برقرار کند این مورد یکی از مهم ترین مزایا و معایب پیش دبستانی می باشد.

مزیت ۴: قرار گرفتن در معرض تجربیات جدید

بچه ها در پیش دبستانی تجربه های جدیدی را کسب می کنند که باعث می شود با مشاغل، مکان ها، روابط و خواسته های متفاوت آشنا شوند. به طور مثال از موزه ها دیدن کنند یا به همراه همکلاسی های خود به سفری خارج از شهر بروند.

رویدادهایی مانند این، کودک شما را در معرض تجربیات جدیدی قرار می دهد که ممکن است نتوانید در خانه فراهم کنید.

کارشناسان همچنین دریافته‌اند که سال‌های پیش‌دبستانی برای تحرک بالا در آینده مهم هستند.

 

مزیت ۵: آمادگی برای مدرسه

پیش دبستانی محیطی است که کودک شما را برای مهدکودک و مدرسه عادی آماده می کند. به طور مثال موارد زیر جزو کارهایی هستند که برای آمادگی کودک برای مدرسه لازم می باشد:

  • پیروی از دستورات معلم
  • بازی با دیگر بچه های جوان
  • بیدار شدن برای رسیدن به موقع به مدرسه
  • خوردن ناهار دور از خانه
  • گوش دادن و یادگیری در کلاس

پیش دبستانی شکاف بین خانه و دبستان را پر می کند. هنگامی که فرزند شما برای مدرسه آماده شود، انتقال بسیار راحت تر خواهد بود.

مزیت ۶: والدین می توانند از والدین دیگر مشاوره بگیرند

پیش دبستانی ممکن است نه تنها برای کودکان، بلکه برای والدین نیز مفید باشد، زیرا آن ها می توانند تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و برای برخی از مشکلاتی که تجربه می کنند کمک بگیرند.

بنابراین، این والدین می توانند از یکدیگر بیاموزند و احتمالاً دانش جمعی خود را در مورد مراقبت از کودک افزایش می یابد.

علاوه بر این، همچنین ممکن است والدین بتوانند در طول زمان زمانی که فرزندانشان با هم بازی می کنند، دوستی جدیدی با والدین دیگر برقرار کنند.

مزیت ۷:استعدادهای خاص ممکن است در اوایل شناسایی شوند

بسیاری از مطالعات مختلف نشان داده است که کودکانی که چیزی را از سنین پایین یاد می‌گیرند، بیشتر در آن مهارت دارند.

بنابراین حمایت و کشف این استعداد از همان ابتدا بسیار مهم است.

با انجام این کار، کودک شما حتی ممکن است بعداً بتواند سرگرمی خود را به شغل تبدیل کند و حتی ممکن است از آن پول زیادی به دست آورد.

نکته مزایا و معایب پیش دبستانی: برای تشخیص استعداد کودک می توانید از تست های استعدادیابی و هوش مرکز مشاوره ستاره ایرانیان کمک بگیرید که به شما کمک می کند تا از همان دوره کودکی استعدادهای کودک خود را شناسایی و آن را پرورش دهید.

معایب پیش دبستانی

اکنون که مزایای دوره پیش دبستانی را دیدید، ممکن است با چه معایبی مواجه شوید؟

عیب ۱: برنامه دشوار | مزایا و معایب پیش دبستانی

برخی از پیش دبستانی ها ممکن است در برنامه ها انعطاف کمتری داشته باشند. بهتراست پیش دبستانی را انتخاب کنید که برنامه مناسبی داشته باشد و نیازهای شما و کودکتان را بهتر درک کند.

عیب ۲: هزینه های بالا

همانطور که ممکن است حدس بزنید، پیش دبستانی ارزان نیست. در برخی موارد، ثبت نام فرزند شما در پیش دبستانی می تواند گرانتر از استخدام پرستار یا درخواست از یکی از بستگان شما برای مراقبت از کودک شما باشد.

علاوه بر شهریه ماهانه، ممکن است بخواهید او را در کلاس های تقویتی مانند بازیگری و رقص ثبت نام کنید. برخی از پیش دبستانی ها نیز هر سال شهریه را افزایش می دهند.

عیب ۳: بچه ها بیمار می شوند

اگر تصمیم دارید فرزند خود را در پیش دبستانی ثبت نام کنید و او مرتباً در معرض کودکان دیگر قرار نگرفته است، آماده باشید که روزهای تعطیل را برای مراقبت از او در خانه در نظر بگیرید. به طور معمول بچه ها در پیش دبستانی مریض می شوند بنابراین جای نگرانی نیست.

عیب ۴: چالش برانگیزی

پیش دبستانی یک تغییر بزرگ است، کودک ممکن است دارای اضطراب جدایی باشد، مطمئن نباشد که چه زمانی برمیگردید، یا نسبت به معلمان و همکلاسی های جدید پیش دبستانی خود نگرانی داشته باشد.

در همین حال، ممکن است غرق در احساس گناه شوید و از خود بپرسید که آیا تصمیم درستی در مورد پیش دبستانی گرفته اید یا خیر.

حتی بعد از اینکه کودک خود را تطبیق داد، باز هم ممکن است روزهایی را داشته باشد که نمی‌خواهد به مدرسه برود یا در برابر پیش دبستانی مقاومت کند، این یکی از مزایا و معایب پیش دبستانی می باشد که بسیاری از والدین را درگیر می کند.

عیب۵: اضطراب جدایی

برخی از کودکان ممکن است از اضطراب جدایی جدی رنج ببرند.

این کودکان ممکن است برای پیش دبستانی مناسب نباشند زیرا اغلب برای والدین خود گریه و فریاد می کنند.

بنابراین، اگر کودک شما از اضطراب جدایی رنج می برد، ممکن است ابتدا لازم باشد که بر اضطراب جدایی غلبه کنید و سپس او را پیش دبستانی ببرید.

نکاتی که در انتخاب پیش دبستانی باید در نظر گرفت |راهنمای انتخاب پیش دبستانی

فرض کنید تصمیم دارید فرزندتان را در پیش دبستانی ثبت نام کنید. چگونه شروع می کنید؟ به چه نکاتی باید دقت کنید؟

انتخاب پیش دبستانی می تواند دلهره آور به نظر برسد، به خصوص که شما همه عوامل را در تصمیم گیری در نظر می گیرید. اما چه عواملی را هنگام انتخاب باید در نظر بگیرید؟ در اینجا سوالاتی وجود دارد که باید هنگام انتخاب پیش دبستانی از خود بپرسید:

۱. آیا ساعت آن ها با برنامه شما مطابقت دارد؟

برخی از پیش دبستانی ها فقط چند ساعت از روز کار می کنند، به عنوان مثال از ۹ صبح تا ۲ بعد از ظهر. برخی دیگر مراقبت صبح و بعد از ظهر را ارائه می دهند.

به عنوان یک مادر یا پدر شاغل، به مدرسه ای نیاز دارید که برنامه های متنوعی را در خود جای دهد. بنابراین بسته به برنامه خود ساعات پیش دبستانی را در نظر بگیرید.

۲. هزینه پیش دبستانی چقدر است؟

مهم نیست که چقدر پیش دبستانی را دوست دارید، اگر هزینه های آن خارج از بودجه باشد باید تجدید نظر کنید.

در نظر بگیرید که چقدر می خواهید و می توانید برای پیش دبستانی بپردازید. بپرسید که آیا آنها برای ساعات مختلف هزینه های متفاوتی دارند. به عنوان مثال، بیشتر پیش دبستانی ها برای نیم روز (۹ صبح تا ۱۲ بعد از ظهر) یا برای سه روز هفته به جای پنج روز، هزینه کمتری دریافت می کنند.

۳. نسبت معلم به دانش آموز چقدر است؟

تعداد کودکانی که هر معلم زیر نظر خود خواهد داشت و اینکه آیا کمک دارد یا نه را نیز در نظر بگیرید.

شما یک تعادل خوب می‌خواهید: بچه‌های زیادی نباشند که معلمان آنقدر مشغول باشند که نتوانند به هر یک از آن ها توجه کافی داشته باشند. اما همچنین نه خیلی کم که روحیه گروهی و تعامل را یاد نگیرند.

۴. نحوه تعامل معلمان با دانش آموزان چگونه است؟

معلمان باید هنگام صحبت کردن با کودک آرام، مهربان و در برخی مواقع قاطع باشند. همچنین دیدن گفتگوهای واقعی بین کارکنان و کودکان بسیار مهم است.

۵.  ایمنی محیط چگونه است؟

در حین گشت و گذار نیز به زمین بازی نگاهی بیندازید، آیا وسایل بازی از ایمنی کافی برخوردار هستند؟

آیا مدرسه از بچه ها مراقبت می کند؟ آیا ناهار سالم و تازه است؟ آیا هر کلاس جعبه کمک های اولیه دارد؟ آیا کلاس ها در زمستان گرمایش دارد؟

۶. جو محیط

وقتی در مدرسه قدم می‌زنید، آیا احساس می‌کنید بچه‌ها آرام و راضی هستند؟ یا احساس تنش و بی نظمی می کند؟

اطمینان حاصل کنید که کودک شما در محیط احساس شادی می کند.

با تماشای نحوه تعامل کارکنان عمومی با بچه ها می توانید چیزهای زیادی در مورد یک مدرسه متوجه شوید. به یاد داشته باشید که پیش دبستانی باید فضای بسیار دوست داشتنی داشته باشد.

۷. برنامه ریزی

در پیش دبستانی معلم قرار است فعالیت های بازی را با هدف برنامه ریزی کند.

در حین بازی وسایلی مانند میز، قلم مو و آب برای نقاشی روی دیوارهای بیرونی باید تعبیه شود. محیط بازی باید مرتباً تغییر کند.

در طول هر روز مدرسه، معلم باید یک فعالیت حرکتی، زنگ گفتگو، فعالیت موسیقی، فعالیت مبتنی بر داستان، فعالیت‌های هنری و غیره را برنامه‌ریزی کند.

در سطح پیش دبستانی، باید برنامه ریزی هفتگی و همچنین برنامه کلی وجود داشته باشد این یکی از مزایا و معایب پیش دبستانی می باشد. شما حق دارید در مورد برنامه ریزی درسی از مدرسه سوال کنید.

منبع : مزایا و معایب پیش دبستانی | مهم ترین نکات برای انتخاب پیش دبستانی مناسب

نکات مهم برای تدریس به کودکان

دروس ضروری برای شروع آموزش به کودکان بسیار خردسال- و چگونگی انجام آن

 به عنوان والدین، مهارت های بسیاری وجود دارد که ما نیاز داریم و می خواهیم که به کودکانمان آموزش دهیم. اغلب ما بر موارد پایه ای مانند آموزش دادن به کودک که چگونه به تنهایی خودش غذا بخورد و یا لباس بپوشد، چگونه بند کفشش را ببندد، چگونه حساب کند، بخواند و یا بنویسد شروع می کنیم. با این همه، مهارت های پایه ای وجود دارند که برای کودکان ما ضروری هستند تا بتوانند هر چه بیشتر مستقل شوند. اما همانگونه که ناتالیا دنیلز، روانشناس کودک، مطرح می کند، همانطور که ما به کودکانمان مهارت های عملی را یاد می دهیم، ممکن است دیگر مهارت هایی را که به همان اندازه از اهمیت برخوردارند را فراموش کنیم مانند هوش عاطفی. “کودکان همواره به همراه همدلی، عطوفت و مهربانی متولد نمی شوند. این مهارت ها بایستی به آنها یاد داده شود، پرورانده شود و رشد داده شوند. دنیلز همچنین می گوید که ما می توانیم بذر این مهرات ها را هر چه زودتر در زمان نوزادی در آنها بکاریم.

برای شروع دنیلز پیشنهاد می کند که به کودکان کمک کنیم تا برای احساسات خود عناوینی انتخاب کنند (از کم تا زیاد)و به آنها یاد دهیم چگونه اعمالشان بر دیگران تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، شما ممکن است بگویید: “هر زمانی که اسباب بازی هایت را با دوستت به اشتراک بگذاری، او را خیلی خوشحال کرده ای” یا “زمانی که تو آن اسباب بازی را از او می گیری، ممکن است ناراحت شود”. سوم اینکه، به علت اینکه کمک به دیگران روشی قدرتمند برای ایجاد مهربانی است، به کودک خود یاد دهید تا کارهایی مانند نگهداشتن در برای دیگران و کمک به خواهر و برادرهایشان را انجام دهند. در ذیل شما دروس ضروری دیگری برای شروع آموزش به کودک خود، از همین الان می توانید ببینید و همچنین جزئیاتی در مورد نحوه ی انجام آن.

به کودک خود یاد دهید که او توانمند با صلاحیت است. به فرزند خود اجازه دهید تا کارهای بیشتری را خودش به تنهایی انجام دهد. دکتر جان دلفی، یک روانشناس بالینی و نویسنده ی کتاب”پدر و مادر در دسترس” و همچنین تهیه کننده پادکست “بهتر” به همکاری همسرش، می گوید این به این علت است که هر چه شما کار کمتری برای آنها انجام دهید، آنها به همان اندازه بیشتر یاد می گیرند که خمیرمایه شان چیست.

“این هدیه هم ارزشمند و هم قابل تعویض است. کودکان حس صلاحیت و شایستگی را تا آخر عمر حفظ خواهند کرد. دلفی والدین را به ، به چالش کشاندن کودکان برای انجام چیزهایی که به طور معمول انجام نمی دهند، تشویق کرده است- مانند انجام کارهای خشک شویی، شست و شوی ظروف، مشارکت در مکالمات بزرگترها در مورد سیاست و یا مذهب، حل مشکلات  کامپیوتری و حتی کمک به تعمیر موتور یک ماشین. “آنها را به این فضاها دعوت کنید. شما از آنچه که قادر هستند انجام دهند، شگفت زده خواهید شد”.

ناتالیا ون ریکورت، MSW، ACC، یک مددکار اجتماعی و مربی دوره های زندگی که در مربی گری ADHD و خانواده متخصص است گفته است که به کودکان خود یاد دهید احساسات خود را بفهمند و با آن کنار بیایند. والدین اغلب به کودکان خود می گویند آرام باش، درست رفتار کن یا بهتر رفتار کن و وقتی که کودکان به طرز اجتناب ناپذیری این کارها را انجام نمی دهند، خسته و دلسرد می شوند. “آنچه که کودکانتان به شما نمی گویند این است که آنها در مورد این که این چیزها واقعا به چه مفهومی هستند، هیچ ذهنیتی ندارند، چه برسد به اینکه این کارها را به مرحله ی عمل برسانند”. دوباره، به کودکتان لغاتی برای احساساتشان بددهی. اگر انها شروع به برون ریزی کنند، روی دو زانوی خود نشسته و به آنها بگویید “من می توانم ببینم که تو واقعا خسته هستی” یا “من می دانم که جدا ناامید شده ای” یک نمودار احساسات را زمانی که آرام هستند با آنها مرور کنید.

جنین هالوران، یک مشاور بهداشت روانی و بنیانگذار مهرات های مقابله برای کودکان، همچنین بر اهمیت آموزش در مورد احساسات تاکید می کند. کودکانتان را تشویق کنید تا تشخیص دهند که چه زمانی احساس شادی، و یا غم دارند “چه چیزی باعث وشحالی تو می شود؟ زمانی که چنین حسی داریف بدنت چه احساسی دارد؟ چهره ات چگونه می شود؟”.  هالورن، نویسنده کتاب کار مهارت های مقابله برای کودکان، همچنین گفته است که مطالعه کردن و تماشای تلویزیون فرصت های خوبی برای شناسایی احساسات هستند. ممکن است شما سوالاتی نظیر این بپرسید: “به نظر تو زمانی که این اتفاق افتاد، الینا چه احساسی داشت؟ اگر این اتفاق برای تو می افتاد چه حسی به تو دست می داد؟ در مورد چهره و بدن کوانتین چه فکری می کنی؟ در مورد احساسات او چه فکری می کنی؟”. به کودک خود مهرات های مقابله را آموزش دهید. اقدامات مختلفی را بر روی نمودار و کارت های فهرست قرار دهید به طوری که کودکتان اینها را آرامش بخش و یا لذت بخش بداند مانند انجام کارهای پرشی، یک برنامه تفریحی کوتاه، بازی با حیوانات خانگی، بیرون رفتن و گوش دادن به موسیقی. “زمانی که حس می کنید کودکتان زیاد از حد تحت تاثیر قرار گرفته و آشفته شد، او را ملزم کنید تا یک مهارت مقابله را برای بکارگیری انتخاب کند.

زمانی که کودکتان دچار آشفتگی می شود، ون ریکورت پیشنهاد می کند که بر آن چیزی که رفتارشان منتقل می کند و یا مهارتی که آنها کم دارندف تمرکز کنید. به عنوان مثال، زمانی که شما از آنها می خواهید تا اسباب بازی هایشان را تمیز کنند، ناراحت می شوند. شاید علت این است که آنها با انجام چنین کار بزرگی مواجه شده اند و هیچ سر نخی ندارند که چگونه می بایست شروع به این کار کنند.

اگر کودکتان کمی بزرگ تر است، می توانید با او در مورد این که چه چیزی باعث سختی تمیزکاری می شود و این که چه کاری ممکن است برای آسان تر کردن آن انجام داد، می توانید صحبت کنید و همچنین شما می توانید تقسیم کارها را به گام های کوچک تر مانند تمیزکاری قطعات در ابتدا و سپس جمع و جور کردن وسایل هنری را برای او مدلسازی کنید.

همچنین آموزش به کودکتان برای کمک گرفتن ممکن است کمک کننده باشد- چیزی کهون ریکورت قبلا هم با کودک ۲ ساله ی خود شروع کرده بود. زمانی که دختر او خسته می شود، او می گوید” لطفا کمک کن”. حالا زمانی که یکی از اسباب بازی های او زیر مبل می افتد، به جای اینکه دچار اشفتگی و یا عصبانیت شود، کمک می گیرد. کودکان اغلب زمانی که به کمک نیاز دارند، از کمک گرفتن خیلی خجالت می کشند و یا می ترسند، بنابراین، مهم است که به کودک خود اجازه دهید بداند که کمک گرفتن هیچ  موردی ندارد.

در نهایت، احساسات خود را هم برچسب گذاری کنید. هالورین می گوید ممکن است بگویید” من خیلی احساس خوشحالی می کنم چون …” و یا ” من کمی غمگین هستم به علت اینکه…”، زمانی که والدین احساسات چالش برانگیز زیادی دارند، می توانند نشان دهند که ایجاد تغییر در احساس چگونه ممکن است، مانند “من احساس عصبانی بودن می کنم، پس من قصد دارم یک جرعه آب خنک بخورم و کمی تنفس عمیق داشته باشم تا بتوانم آرام بگیرم”.

قانون طلایی را به کودکان خود یاد دهید. این قانونطبق نظر کاترین اوبرین، درمانگر خانواده و ازدواج در ساکرمنتو، کالیفرنیا، که والدین جدید را در مورد والد بودن راهنمایی می کند، همه چیز را از محبت تا همکاری و حتی بخشش در بر می گیرد. همچنین می گوید که این قانون اساسی است برای مکالمات ضروری مانند درک عدل و عدالت و ایجاد ارتباطات با دیگران. گام اول مدلسازی قانون طلایی برای خودمان است و اینکه با کوکانمان به عنوان والدین با احترام رفتار کنیم، به عنوان والدین ممکن است فکر کردن به خودمان صرفا در جایگاه والدین و آنها در جایگاه کودک، آسان باشد. اوبرین می گوید که”این روش یک افتراق و جدایی نامرئی بین ما و آنها ایجاد میکند. اما همه ما انسان هستیم و سزاوار این هستیم که با ما چنان رفتاری شود”.

زمانی که کودکان شروع به صحبت می کنند، بدون هیچ دخالت و یا قضاوتی به کودکان خود گوش فرا دهید. اوبرین می گوید زمانی که آرامش خود را از دست می دهید، مسئولیتش را بپذیرید و معذرت خواهی کنید. این نشان می دهد که خسته شدن ایرادی ندارد و شما می توانید از این درگیری گذر کرده و این که هر کسی مسئول اقدامات خودش است. و می گوید یک استراتژی دیگری هم وجود دارد: به جای مجبور کردن کودکتان به معذرت خواهی برای گرفتن اسباب بازی یک کودک دیگر، از آن کودک دیگر بخواهید تا بگوید که این کار کودکتان چه احساسی به او داد و سپس از کودک خود بپرسید که آنها چگونه می توانند کمک کنند تا همه چیز عادلانه تر و یا بهتر شود (اگر شما برای معذرت خواهی گرفتن عجله کنید، ممکن است آنها تشخیص ندهند که واقعا چه کار اشتباهی انجام داده اند و ممکن است یاد بگیرند که بعدها با گفتن یک معذرت می خواهم، می توانند هر آن چیزی را که دلشان می خواهد، انجام دهند.

اوبرین همچنین بر اهمیت آموزش به کودکان به اینکه برای بغل کردن و یا بوسیدن دیگران به اجازه آنها نیاز دارند، تاکید کرد. هر کسی متفاوت از دیگری است: برخی از کودکان فیزیکی هستند، اما در حالی که دیگر کودکان ممکن است زمانی که بوس و یا بغل می شوند، در جای خود خشک شوند. او می گوید که به طور مشابه، کودکتان را مجبور نکنید هر کس دیگری را بوس کند و یا بغل کند “چرا که انتظار این کار می رود، پدربزرگ و مادربزرگ، عمه عمو و یا دوست خانوادگی”.

همان طور که دنیلز اشاره کرده است “صرف نظر از چیزی که ما یاد می دهیم، اقدامات و اعمال ما همیشه بزرگترین آموزگار کودکان هستند، بنابراین هر آنچه را که می خواهید کودکتان یاد بگیرد، آن را انجام دهید. چرا که آنها این را تقلید خواهند کرد. البته ما همچنین انسان هستیم و ممکن است اشتباهات زیادی مرتکب شویم. و این موردی ندارد. چرا که ما می توانیم همچنین کامل نبودن، پذیرش خود و چگونگی جمع و جور کردن خود را هم مدلسازی کنیم.

منبع : نکات مهم برای تدریس به کودکان

تاثیر تغذیه در بیش فعالی + چه ویتامینی باعث بیش فعالی می شود

تاثیر تغذیه در بیش فعالی چه می باشد؟ آیا آنچه می خورید به توجه، تمرکز و یا بیش فعالی کمک می کند؟ هیچ دلیل علمی واضحی وجود ندارد که اختلال بیش فعالی و کمبود توجه در اثر رژیم یا مشکلات غذایی بوجود می آید.

ولی تحقیقات نشان داده اند که غذاهای مشخصی حداقل می توانند در تاثیر تغذیه در بیش فعالی نقش داشته باشند. بنابراین آیا این غذاها چیزهای خاصی هستند که اگر شما این شرایط را داشته باشید نباید بخورید؟ و یا اگر فرزند شما دچار مشکل کمبود توجه و بیش فعالی باشد نباید بخورد و آنچه می خورد را باید تغییر دهید؟

در اینجا پاسخ به سوالات شما درباره حذف رژیم غذایی، مکمل های غذایی، و تاثیر تغذیه در بیش فعالی با کمک مشاوران متخصص پاسخ داده می شود. در صورتی که سوالی دارید در انتهای متن می توانید آن را مطرح کرده تا متخصصان ما در سریع تر زمان ممکن به آن پاسخ دهند.

  •  

اختلال نقص توجه و بیش فعالی چیست؟

اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) شایع ترین اختلال دوران کودکی است که تخمین زده می شود ۲ تا ۱۸٪ از کودکان را تحت تاثیر قرار دهد . علائم اصلی مرتبط با ADHD شامل سطوح نامناسب بیش فعالی، تکانشگری و بی توجهی است.

ADHD همراه با سایر مشکلات سلامت روان مانند اضطراب و اختلالات خلقی، از جمله افسردگی، افکار خودکشی و اختلال دوقطبی ظاهر می شود و اغلب به ویژه با مشکلات ضد اجتماعی مانند اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای همراه است. در این شرایط ADHD می تواند منجر به رفتار ضد اجتماعی، سوء مصرف مواد و اختلال شخصیت مرزی در اواخر نوجوانی و بزرگسالی شود.

علاوه بر این، ADHD با نقایص شناختی نیز مرتبط است. تخمین زده شده است که یک چهارم این کودکان دارای ناتوانی های یادگیری خاص در ریاضیات، خواندن، یا املا هستند. مشکلات توجه با تاخیر در عملکرد شناختی کلی، مهارت های زبانی ضعیف و سازگاری ضعیف در کلاس همراه می باشد.

رفتار مخرب، انضباط ضعیف، حواس‌پرتی می‌تواند تأثیر نامطلوبی بر خانواده‌ها، روابط، تعاملات اجتماعی و عزت‌نفس و عملکرد مدرسه کودکان بگذارد.

چه غذاهایی برای کودکان بیش از حد فعال مضر است

تاثیر تغذیه در بیش فعالی شامل غذاهایی می باشد که شما می خورید و یا هر مکمل غذایی که شما مصرف می کنید. به طور ایده آل عادات غذایی شما به کارکرد بهتر مغز کمک می کند و این علائم را کاهش می دهد مثل بی خوابی و یا عدم تمرکز.

ممکن است در مورد تاثیر تغذیه در بیش فعالی شنیده باشید، موارد غذایی زیر تاثیر تغذیه در بیش فعالی  را نشان می دهند و باید به آن ها توجه ویژه ای داشته باشید:

تاثیر تغذیه در بیش فعالی: فرض بر اینست که برخی از غذاهایی که شما می خورید ممکن است علائم را بهتر یا بدتر نمایند. هم چنین ممکن است خیلی از مواد غذایی که نمی خورید به بهبود علائم شما کمک کنند.

رژیم مکمل غذایی: با این برنامه شما ویتامین ها، مواد معدنی و یا سایر مواد غذایی را به تغذیه خود اضافه می کنید، این ایده به گونه ای است که می تواند به شما کمک کند چیزی را که از طریق غذا خوردن نمی توانید کسب کنید جبران نمایید. پیشنهاد دهندگان این نوع رژیم های غذایی بر این باورند که اگر مقدار کافی از این مواد غذایی را نداشته باشید ممکن است علائم شما تشدید گردد این نشانه تاثیر تغذیه در بیش فعالی می باشد.

رژیم های غذایی حذفی: این رژیم غذایی شامل نخوردن غذاها یا مواد غذایی می باشد که فکر می کنید منجر به رفتارهای خاصی شده یا علائم را بدتر می کنند.

تاثیر تغذیه در بیش فعالی: درباره رژیم های غذایی بیش فعالی تحقیق زیادی نشده است. داده ها محدود هستند و نتایج ترکیبی می باشند. علی رغم این مطلب متخصصان عرصه سلامت بر این باورند که آنچه که شما می خورید و می نوشید می تواند نقشی را در کمک به این علائم ایفا نماید.

بهترین صبحانه برای کودکان بیش فعال

یکی از متخصصان به نام ریچارد سان می گوید: هر آنچه که برای مغز خوب باشد تقریبا برای بیش فعالی نیز خوب است. ممکن است خواهان خوردن این موارد باشید:

یک رژیم غذایی با پروتئین بالا، لوبیاها، پنیر، گوشت و خشکبار می تواند منبع خوبی برای پروتئین باشند، این غذاها را در صبح و بعد از وعده های مدرسه بخورید. این موضوع می تواند تمرکز را بهبود بخشیده و ممکن است باعث اثربخشی دارو درمانی در دراز مدت شود.

موادی که در زیر آمده اند را کاهش دهید:

شکلات، شربت، ذرت، عسل، شکر، محصولاتی که از گندم سفید، برنج سفید و سیب زمینی می توانند تاثیر تغذیه در بیش فعالی داشته باشد و بهتراست که مصرف این موارد را کاهش دهید.

افزایش کربوهیدرات های پیچیده تر: این موارد خوب هستند؛ مقدار زیادی سبزیجات و میوه را مصرف کنید که شامل پرتقال، نارنگی، گلابی، گریپ فروت، سیب و کیوی می باشد. این نوع غذاها را در هنگام عصر می تواند به کودک کمک کند تا بخوابد و خواب راحت تری داشته باشد علاوه بر این تاثیر تغذیه در بیش فعالی را کاهش می دهد و کودک را ارام تر می سازد. از طرفی مصرف غذاهای فست فودی و نامناسب می تواند باعث تشدید تاثیر تغذیه در بیش فعالی شود.

افزایش اسیدهای چرب دارای امگا۳: می توانید این مواد را در ماهی تن، قزل آلا و سایر ماهی های سفید آب سرد پیدا کنید. گردوها، آجیل برزیل، روغن زیتون و کانولا غذاهای دیگری هستند که این مواد را در خود دارند. هم چنین می توانید مکمل اسید چرب دارای امگا۳ مصرف نمایید.

مولتی ویتامین و بیش فعالی

برخی از کارشناسان می گویند افراد بیش فعال باید هر روز ۱۰۰ % مکمل های معدنی و ویتامین دریافت کنند. سایر کارشناسان تغذیه معتقدند افرادی که رژیم غذایی عادی و متعارف دارند نیازی به مکمل های مغزی و ویتامین ندارند. کارشناسان می گویند شواهد کافی مبنی بر این که مکمل های معدنی و ویتامین ها به ناهنجاری های همه کودکان کمک می کنند و باعث افزایش تاثیر تغذیه در بیش فعالی می شوند وجود ندارد.

گرچه مولتی ویتامین ممکن است برای کودکان، نوجونان و افراد بالغ که رژیم غذایی نامناسب دارند مفید باشد، دوز زیاد ویتامین ها می تواند سمی باشد، پس از آن ها اجتناب کنید.

علائم بیش فعالی از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. اگر نیازمند دریافت مکمل هستید از نزدیک با پزشکان در ارتباط باشید تا تاثیر تغذیه در بیش فعالی را کاهش دهید.

رژیم های غذایی و تاثیر تغذیه در بیش فعالی 

برای پیروی از این کار، شما یک غذا یا ماده غذایی خاصی را که فکر می کنید برای بیش فعالی مضر باشد انتخاب می کنید. پس شما هر چیزی را که شامل آن ماده غذایی باشد حذف می کنید و نمی خورید. اگر ناهنجاری ها بهتر شدند یا کلا از بین رفتند شما به نخوردن آن ماده ادامه می دهید.

اگر غذایی را از رژیم غذایی تان حذف کنید، آیا ناهنجاری هایتان را بهبود می بخشد؟ تحقیق در این زمینه در حال انجام است و نتایج روشن نیستند. بیشتر دانشمندان مخالف این رویکرد برای سامان دهی بیش فعالی هستند.

افزودنی های غذایی و بیش فعالی

یک متخصص آلرژی برای اولین بار در سال ۱۹۷۵ گفت: که رنگ های مصنوعی، طعم دهنده ها و نگه دارنده ها ممکن است در برخی کودکان موجب بیش فعالی شوند. از آن زمان به بعد محققان و کارشناسان رفتار کودک به شدت درگیر این موضوع شدند.

برخی معتقدند که نظریه حذف همه مواد ذکر شده از رژیم غذایی بی اساس است و مدارک کافی برای اثبات وجود ندارد. اما مطالعه ای نشان می دهد که برخی رنگ های غذایی و یک نگه دارنده، بیش فعالی را در برخی کودکان افزایش داد. اما تاثیرات آن در هر سن و هر افزودنی متفاوت است.

طبق این تحقیق و مطالعات اخیر دیگر، آکادمی آمریکایی طب اطفال با این نظریه موافق است که حذف نگه دارنده ها و رنگ های غذایی از رژیم غذایی، انتخاب مناسبی برای کودکان بیش فعال است.

برخی کارشناسان پیشنهاد می کنند افرادی که دارای بیش فعالی هستند از استفاده این مواد اجتناب کنند:

  • رنگ های مصنوعی، مخصوصاً قرمز و زرد
  • افزودنی های غذایی مانند آسپارتامه (یک نوع شکر مصنوعی)، MSG (نمک اسید گلوتامیک مونوسدیم)، و نیتریت ها، برخی مطالعات به رابطه بیش فعالی و نگه دارنده سدیم بنزوات اشاره می کنند.

شکر و بیش فعالی

برخی کودکان بعد از خوردن شکلات و سایر غذاهای شیرین دچار بیش فعالی می شوند. البته مدرک معتبری وجود ندارد که ثابت کند شکر عامل بیش فعالی است. به طور کلی، غذاهای شکر دار و مغذی باید بخش کوچکی از رژیم غذایی باشند. بنابراین می توانید آن ها را حذف کنید تا ببینید که علائم بهبود می یابند یا نه.

چه ویتامینی باعث بیش فعالی می شود

روی

روی علاوه بر ایفای نقش های مهم در عملکرد سیستم ایمنی، رشد، رشد و تولید مثل، برای مغز در حال رشد مورد نیاز است. نقش های متعددی در عملکرد مداوم مغز از طریق اتصال پروتئین، فعالیت آنزیمی و انتقال عصبی ایفا می کند.

اهن

تخمین زده می شود که کم خونی ناشی از فقر آهن ۲۰ تا ۲۵ درصد از نوزادان را تحت تاثیر قرار دهد آهن برای ساختار و عملکرد سیستم عصبی مرکزی مهم است و نقش های متعددی در انتقال عصبی ایفا می کند. کمبود آهن با رشد شناختی ضعیف مرتبط است.

منیزیم و تاثیر تغذیه در بیش فعالی 

سطوح پایین منیزیم (Mg) ممکن است بر عملکرد مغز از طریق تعدادی مکانیسم از جمله کاهش متابولیسم انرژی، سیگنال‌دهی سلول‌های عصبی سیناپسی و جریان خون مغزی تأثیر بگذارد.  در ۱۱۶ کودک مبتلا به ADHD تشخیص داده شده، ۹۵٪ کمبود منیزیم مشاهده شد و این موارد به طور قابل توجهی بیشتر از یک گروه کنترل بود.

آلرژی های غذایی و حساسیت های مفرط

آلرژی غذایی در علائم رفتاری و روانی، از جمله علائم مرتبط با ADHD نقش دارد. جالب توجه است که ناهنجاری‌های روانی-اجتماعی نیز منجر به آلرژی غذایی می‌شوند. برخی گزارش ها نشان می دهد که واکنش های آلرژیک در دوران نوزادی می تواند ناهنجاری های رشد عصبی بعدی را پیش بینی کند.

توصیه های تغذیه ای برای کودکان مبتلا به ADHD

کمک به کودکان مبتلا به ADHD برای مدیریت رفتارهای مربوط به غذا و تغذیه مهم است و باعث کاهش تاثیر تغذیه در بیش فعالی می شود.

۱.استفاده از غذا به عنوان عامل حواس پرتی خودداری کنید

بسیاری از اوقات والدین یاد می‌گیرند که ارائه غذا می‌تواند راهی برای ساکت کردن کودک برای چند دقیقه باشد، که می‌تواند برای والدین آرامش بخش باشد اما به مروز باعث تشدید تاثیر تغذیه در بیش فعالی می شود. با این حال، این می تواند کودک را تشویق به ایجاد یک رابطه ناسالم با غذا کند، زیرا کودک ممکن است یاد بگیرد هر زمان که حوصله اش سر رفت، غذا بخورد. بعلاوه، احتمالاً کودک یاد می‌گیرد که با غذا پاداش می‌گیرد و بنابراین ممکن است این کار را بیشتر انجام دهد.

۲.نه یعنی نه

اکثر بچه‌ها به طور مکرر همان چیز را می‌خواهند، حتی اگر والدین قبلاً «نه» گفته باشند. این احتمالاً در کودک مبتلا به ADHD به دلیل تمایل به تکانشگری تشدید می شود. اگر والدین در نهایت تسلیم شوند بچه‌ها یاد می‌گیرند که به طور مداوم همان سؤال را تکرار کنند، زیرا در نهایت به پاسخی که می‌خواهند می‌رسند. بنابراین، برای والدین مهم است که فقط زمانی «نه» بگویند که واقعاً «نه» را معنی می‌کنند و سپس به آن پایبند باشند. این یک تکنیک مدیریتی مهم برای همه رفتارها از جمله رفتارهای مرتبط با غذا است.

۳.زمان غذا برای کاهش تاثیر تغذیه در بیش فعالی اغلب اوقات تشخیص ADHD و در نتیجه درمان به دلیل عدم شناخت علائم یا عدم دسترسی به روانشناس به تاخیر می افتد به همین دلیل تاثیر تغذیه در بیش فعالی را متوجه نمی شوند. حواس‌پرتی‌ها در زمان صرف غذا، مانند تلویزیون یا سایر رسانه‌های الکترونیکی، باید به حداقل برسد، زیرا این وسایل توانایی کودک را در فیلتر کردن عوامل حواس‌پرتی برای تمرکز کم تر می کنند.ودکان باید تشویق شوند که آهسته بجوند و واقعاً غذای خود را بچشند. نباید به کودک اجازه داد از روی میز بلند شود اما اگر بتوان نیمکتی را جایگزین صندلی در میز شام کرد، می توان در محدوده معقولی اجازه حرکت داد. این به کودک این امکان را می دهد که به جای اینکه بیش از حد حواسش به حرکاتش باشد و یا به دلیل حرکت زیاد دچار مشکل شود، روی غذا خوردن تمرکز کند.ایجاد یک برنامه غذایی خانوادگی تقریباً در زمان و مکان یکسان هر روز می تواند به کودک کمک کند تا بداند چه زمانی و کجا باید انتظار غذا خوردن را داشته باشد و باعث کاهش تاثیر تغذیه در بیش فعالی شود. ۴. کاهش اشتها و میل از آنجایی که داروهایی که معمولاً برای درمان ADHD استفاده می‌شوند باعث کاهش اشتها می گردند، خانواده‌ها و کودکان باید راهبردهای عملی برای مقابله با این مشکل پیدا کنند. برخی از کودکان به طور کلی علاقه خود را به خوردن از دست می دهند و غذا آن ها به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.تاثیر تغذیه در بیش فعالی می تواند منجر به کاهش وزن نامطلوب شود و اگر این مصرف ضعیف برای چندین ماه ادامه یابد، ممکن است بر قد تأثیر بگذارد و منجر به مشکلات پزشکی شود.تاثیر تغذیه در بیش فعالی باید با پزشک در میان گذاشته شود، زیرا دوز دارو و زمان بندی دارو می تواند برای کاهش اثرات سرکوب اشتها تغییر کند. به عنوان مثال، متیل فنیدات یک داروی محرک است که برای درمان ADHD استفاده می شود و باعث کاهش اشتها می شود. این دارو باید ۱ بار در روز تجویز شود، اگر پس از شروع دارو، سرکوب اشتها برای مدت طولانی ادامه یابد، به جای تغییر یک داروی جدید، ممکن است همان دارو را  با دوز متفاوتی چایگزین کرده یا دارو را تغییر دهید.علاوه بر تغییرات احتمالی در زمان و دفعات مصرف دارو، استراتژی های تغذیه نیز برای کاهش تاثیر تغذیه در بیش فعالی مهم هستند. غذاها و نوشیدنی‌های انتخابی باید غنی از مواد مغذی باشند و از مصرف غذاهای «کالری خالی» مانند نوشابه، آب نبات یا ژلاتین خودداری کنند. باید بین وعده های غذایی، به جای همراه غذا یا مستقیماً قبل از غذا، به منظور حفظ اشتها برای غذاهای جامد ارائه شود. 

گلوتن و بیش فعالی

گلوتن پروتئینی است که در گندم و جو یافت می شود. گلوتن به انعطاف پذیری خمیر کمک می کند و نان ها را نرم و پف می کند. گلوتن را می توان به عنوان در سایر غذاها از جمله غذاهای آماده مانند سوپ، سس، سس سالاد و غلات نیز استفاده کرد.

اغلب مقالاتی وجود دارند که نشان می‌دهد رژیم غذایی بدون گلوتن می‌تواند به کاهش علائم ADHD کمک کند، برخی افراد معتقدند رژیم بدون گلوتن حتی ممکن است ADHD را درمان کند.

آیا بیش از فعالی بد است

ADHD اغلب با سایر اختلالات رخ می دهد. بسیاری از کودکان مبتلا به ADHD دارای اختلالات دیگری نیز مانند ADHD نیز هستند، مانند مشکلات رفتاری یا رفتاری، اختلالات یادگیری، اضطراب، افسردگی، وسواس یا اختلال های دیگری که کنترل آن ها برای کودک دشوار می باشد. این بدین معنی نمی باشد که کودک شما از قصد سعی می کند شما را اذیت کند یا بد می باشد.

توجه داشته باشید که سعی کنید او را درک کنید و او را مقصر ندانید تا بتوانید به او کمک کنید که روند درمان را طی کند.

منبع : تاثیر تغذیه در بیش فعالی + چه ویتامینی باعث بیش فعالی می شود

جملاتی که نباید به کودکان گفت| ۲۵ چیزی که آینده کودک را تباه می کند

جملاتی که نباید به کودکان گفت کمک می کند که با فرزندان خود رابطه بهتری داشته باشید.

شاید فرزندانتان زیاد با شما ارتباط برقرار نمی کنند و بیشتر وقت خود را در اتاق خود می گذرانند و به گوشی هوشمند یا رایانه خود می چسبد. می خواهید دلیل آن را بدانید؟

جملاتی که نباید به کودکان گفت

این به خاطر نحوه صحبت والدینشان با آن هاست.  بنابراین در اینجا لیستی از ۱۵ چیز که والدین باید به فرزندان خود نگویند آورده شده است:

۱.«تو همیشه…» یا «تو هرگز…»

آیا تا به حال یکی از موارد زیر را به فرزندان خود گفته اید، این جملاتی که نباید به کودکان گفت بسیار مهم می باشد بنابراین از گفتن آن ها خودداری کنید:

  • «تو همیشه دیر از خواب بیدار می شوی.»
  • «تو همیشه راه آسان را انتخاب می کنی.»
  • «تو همیشه در مدرسه دچار مشکل می شوی.»
  • «تو هرگز تکالیف خود را به موقع انجام نمی دهی.»
  • «تو هیچ وقت کارهایت را به موقع انجام نمی دهی.»
  • «تو هرگز لباس های خود را در سبد لباسشویی قرار نمی دهی.»

وقتی از جملاتی که نباید به کودکان گفت مانند “تو همیشه…” یا “تو هرگز…” استفاده می کنی، فرزندانت حالت تدافعی پیدا می کنند و مکالمه را به بحث تبدیل می کنید.

از این گذشته حتما مواردی وجود دارد که تکالیف خود را به موقع انجام می دهد به جای اینکه آن ها را سرزنش کنید وقتی کار خود را درست انجام می دهند از آن ها قدردانی کنید.

بنابراین روش زیر را امتحان کنید.

مواردی را بیان کنید که فرزندان شما نمی توانند آن ها را رد کنند. برای مثال، به فرزندتان بگویید: «در هفته گذشته، سه بار، نیم ساعت دیر بیدار شدی و این باعث شد دیر به مدرسه برسی بنابراین بهتراست که در مورد آن صحبت کنید.»

 

۲. از کار خودت خجالت بکش

به عنوان والد، هدف این نیست که فرزندانتان را برای رفتارشان مقصر بدانید. بلکه هدف تربیت آن ها برای رعایت ارزش و قانون می باشد.

به جای گفتن اینکه باید برای کاری که انجام داده است او را خجالت زده کنید بهتر است که در مورد رفتارش با او صحبت کنید.

۳. “کار خوب!”

مطالعات نشان می دهد که در روابط سالم، نسبت نظرات مثبت به نظرات منفی تقریباً ۱ به ۶ می باشد.

اما متاسفانه در بسیاری از خانواده ها این نسبت برعکس می باشد. این بدین معنی است که نظرات منفی بسیار بیشتر از نظرات مثبت است و جملاتی که نباید به کودکان گفت بیش از اندازه به کار می رود. به این ترتیب، محیط خانه متشنج و گاهی پر از دعوا و درگیری می باشد. پس بهتر است هر چند وقت یکبار از فرزندان خود تمجید کنید.

برای اینکه ستایش معنادار باشد، باید چیز مشخصی تعیین کنید و برای آن از او قدردانی کنید.

مثال های زیر چیزهایی می باشد که می توانید از او تعریف کنید:

– « الان که تکالیف خود را به موقع انجام داده ای می توانی بیش تر تلویزین نگاه کنی.»

– «من قدردانی می کنم که در دو روز گذشته تمام کارهای خانه خود را انجام داده اید.»

– « به نظرم می تونی میز ناهار را بدون کمک بچینی»

– «قدردانی می کنم که امروز به موقع برای مدرسه از خواب بیدار شدی.»

هرچقدر بیش تر از فرزند خود قدردانی کنید، او بیش تر رفتار های مثبت و سازنده را نشان می دهد، بنابراین از جملاتی که نباید به کودکان گفت خودداری کرده و از این گفتارهای مثبت استفاده کنید.

۴. نتیجه گیری نکنید | جملاتی که نباید به کودکان گفت

اگر فرزند خود را متهم کنید ممکن است باعث شوید که دروغ بگوید به جای این از فرزند خود بپرسد که چرا این اتفاق افتاده است.

به عنوان مثال، ممکن است بگویید: «معلم شما زنگ زد و گفت که شما دیروز مدرسه را ترک کردید. چه اتفاقی افتاده است؟” ممکن است دلیل موجهی وجود داشته باشد، بنابراین عجولانه نتیجه گیری نکنید.

۵. با من بحث نکنید.

یکی از جملاتی که نباید به کودکان گفت این است که نباید با شما بحث کنند. ممکن است این را از روی عصبانیت به فرزند خود بگویید که به شما بحث نکند. این اتفاق به خصوص زمانی که احساس می کنید مورد بی احترامی قرار می گیرید رخ می دهد. اما از دیدگاه فرزندانتان، ممکن است فکر نکنند که به شما بی احترامی می کنند. هنگامی که کودکان نظر خود را توضیح می دهند، گاهی اوقات بی ادب به نظر می رسند.

البته منظور ما این نیست که شما باید تمام رفتارهای بی ادبانه را تحمل کنید، اما می گویم که کودکان باید بدانند که نظرات آن ها اهمیت دارد.

برای روش های حرف زدن با کودک پس از گفتن «با من بحث نکن» خودداری کرده و در عوض، خونسردی خود را حفظ کنید.

۶. « چون من میگم.»

این عبارت همانند عبارت شماره ۵ بوده و به همان اندازه بی اثر است.

کودکان می خواهند منطق پشت سیاست ها و قوانین خانواده را درک کنند. اگر این کار را نکنند، از آن سیاست ها پیروی نخواهند کرد و در اولین فرصت از آن ها سرپیچی خواهند کرد.

پس وقت بگذارید و منطق پشت قوانین خود را برای فرزندانتان توضیح دهید. می توانید مشکل را به عنوان یک مسئله طراحی کنید و از او بخواهید تا راه حلی مطرح کند.

۷. من به تو گفته بودم.

گفتن این جمله زمانی که فرزندانتان اشتباهی را مرتکب می شود که قبلاً به آن ها هشدار داده بودید بسیار وسوسه انگیز است. اما در مقابل این وسوسه مقاومت کنید. فرزندان شما می دانند که اشتباه کرده اند بنابراین نیازی نیست که این را به آن ها گوش زد کنید که اشتباه کرده انذد و شما از قبل به آن ها اخطار داده بودید.

برای روش های حرف زدن با کودک فرزندان خود را تنبیه کنید. اما قبل از انجام این کار به او یادآوری کنید که در کنار او هستید و او را دوست دارید.

 

۸. جملاتی که نباید به کودکان گفت، «اگر من جای تو بودم…»

والدین معمولا این را می گویند تا فرزندانشان را تشویق کنند که تصمیم خاصی بگیرند، اما وقتی بچه ها این عبارت را می شنوند بلافاصله با خود فکر می کنند که من قرار نیست تو باشم!

راه بهتر برای ارتباط با فرزندانتان چیست؟

احساسات خود را به اشتراک بگذارید. اما روشن کنید که می خواهید دیدگاه فرزندان خود را نیز بشنوید. از آن ها سؤال بپرسید و واقعاً به پاسخ آن ها گوش دهید.

۹. چرا نمی توانی بیشتر شبیه برادر/خواهر/پسرخاله/دوست خود باشید؟

به عنوان یک والدین، مقایسه نکردن بسیار سخت است. والدین از فرزندان خود به عنوان معیار برای ارزیابی توانایی خود به عنوان والد استفاده می کنند. به همین دلیل است که والدین فرزندان خود را با دیگران مقایسه می کنند.

اما وقتی فرزند خود را مقایسه می کنید، فرزندانتان احساس می کنند که عشق شما به آن ها بر اساس رفتار یا عملکرد آن ها می باشد. آن‌ها احساس می‌کنند که اگر بیشتر شبیه برادر/خواهر/پسرخاله/دوستشان باشند، آن ها را بیشتر تایید می‌کنید و دوست دارید.

بنابراین برای روش های حرف زدن با کودک به فرزندان خود یادآوری کنید که شما آن ها را بخاطر خود دوست دارید، مهم نیست که چه کاری انجام می دهند، اما در عین حال آن ها را تشویق کنید تا پیشرفت کنند و از جملاتی که نباید به کودکان گفت خودداری کنید.

۱۰. من می دانم چه احساسی دارید از روش های حرف زدن با کودک

به عنوان پدر و مادر، دوران کودکی و نوجوانی را گذرانده اید. این بدان معناست که شما طرد شدن و ناامیدی را تجربه کرده اید، اما فقط به این دلیل که تجربه مشابهی با فرزندان خود داشته اید به این معنی نیست که می دانید آن ها چه احساسی دارند.

نوجوانان در جلسات مشاوره می گویند: «زمانه تغییر کرده است. پدر و مادر من نمی‌دانند که امروز در مقایسه با زمانی که آن ها بزرگ می‌شدند، چقدر متفاوت است.»

تمام تلاش خود را بکنید تا مسائل را از دید فرزندانتان ببینید. به موسیقی مورد علاقه آن ها گوش دهید، دوستان آنها را بشناسید و وقتی افکار و احساسات خود را به اشتراک می گذارند با احترام به آن ها گوش دهید.

۱۱. «وقتی همسن تو بودم…»

ممکن است این جمله را با گفتن جملات زیر به پایان برسانید:

– «… من خیلی بیشتر در خانه کمک کردم.»

– «… من خیلی بیشتر از تو مسئولیت داشتم.»

– «.. روزی هشت ساعت درس می خواندم.»

– «… باید برای هر چیزی که می خواستم کار می کردم.»

– «… من همه امکاناتی که امروز از آن لذت می بری نداشتم.»

هدف گفتن این موضوع این است که فرزندتان را تشویق کنید تا سپاسگزار، سخت کوش یا منضبط شود، اما این رویکرد همیشه کارساز نیست و در اغلب موارد جزو جملاتی که هرگز نباید به کودکتان بگویید می باشد.

بچه ها کاملاً آگاه هستند که همه چیز با ۳۰ سال پیش بسیار متفاوت است، بنابراین نمی توانند با تجربیات شما ارتباط برقرار کنند. هنگامی که تجربیات خود را به اشتراک می گذارید، این کار را به گونه ای انجام دهید که آنها شما را بهتر درک کنند ولی خود را با آن ها مقایسه نکنید.

۱۲. «من می دانم چه چیزی برای تو بهتر است.»

پدر و مادر شدن به این معناست که به فرزندانتان کمک کنید تا مسئولیت کامل زندگی خود را بر عهده بگیرد. وقتی می گویید  «من می دانم چه چیزی برای شما بهتر است» به فرزندتان نشان می دهید که از او بهتر هستید. اما همچنین فرصتی را از دست می‌دهید که به فرزندانتان اجازه دهید تا شرایط را در دست بگیرد.

۱۳. «هیچ دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد.»

با گفتن این حرف، احساسات فرزند خود را بی ارزش می کنید، این کار از جملاتی است که نباید به کودکان گفت. با گذشت زمان، فرزندان شما ممکن است شروع به سرکوب احساسات خود کنند، حتی ممکن است در بیان احساسات خود دچار مشکل شوند.

به جای اینکه به فرزندان خود بگویید که نباید احساس خاصی داشته باشند، با آن ها همدردی کنید و به آن ها بیاموزید که باید احساسات خود را بپذیرند.

به این ترتیب، فرزندان شما یاد خواهند گرفت که احساسات خود را مدیریت کنند، نه اینکه آن ها را نادیده بگیرند.

۱۴. همیشه “بله” نگویید

احتمالاً پیامدها و مضرات «نه» گفتن همیشه به بچه‌ها را شنیده‌اید، اما در واقع، «بله» گفتن همیشه نیز می‌تواند به شخصیت کودک شما آسیب برساند. حتی بسیاری از والدینی که فرزندان خود را با عشق و مراقبت فراوان بزرگ می کنند، نمی دانند چگونه به فرزندان خود نه بگویند.

والدین باید به اندازه کافی عاقل باشند که نیازها و خواسته های فرزندان را از هم متمایز کنند. به عنوان مثال، اگر باید بین وسوسه فست فود یا یک وعده غذایی سالم یکی را انتخاب کنید، البته باید یک وعده غذایی مغذی را انتخاب کنید.

۱۵. آن ها را با نام های بد صدا نکنید | جملاتی که نباید به کودکان گفت

والدین ترجیح می دهند فرزندان خود را با نام های مختلف صدا کنند. همینطور برای نشان دادن محبت خود از نام هایی مانند «شاهزاده من»، «شیرین» و غیره استفاده می کنند که از جملاتی که نباید به کودکان گفت می باشد. اما در بسیاری از موارد آن ها را با نام های عامیانه ای مانند «بچه لوس» و «عصبی» صدا می زنند. والدین نباید فرزندان خود را در هر سنی با نام های بد صدا کنند و بهتراست که از نام واقعی آن ها در این زمینه استفاده کنند.

۱۶. از دستاوردهای کودک اعتبار نگیرید

بیشتر والدین سعی می‌کنند اعتبار موفقیت کودک را بگیرند. شاید این کار برای شما مفید باشد اما می تواند بر رفتار کودک شما نیز تأثیر منفی بگذارد. بسیاری از تحقیقات ثابت کردند که کودک وقتی پدر یا مادر برای موفقیت های آنه ها اعتبار می گیرند، احساس وحشتناکی می کند. به همین دلیل است که والدین نباید در اجتماعات عمومی و در مقابل دیگران اعلام کنند که فرزندشان به خاطر آن ها به موفقیت می رسد.

والدین باید به جای گرفتن اعتبار، موفقیت پسر یا دختر را با قلبی باز جشن بگیرند. گاهی اوقات، چند کلمه قدردانی و شام با خانواده می تواند در بسیاری از موقعیت ها کافی باشد.

۱۷. از طرف فرزندتان جواب ندهید

احتمالاً بسیاری از شما متوجه شده اید که والدین دوست دارند از طرف فرزندشان صحبت کنند و پاسخ دهند، که کاملاً اشتباه است. به گفته کارشناسان روانشناسی، زمانی که والدین سعی می کنند از طرف فرزندانشان پاسخ دهند، سطح اعتماد به نفس آن ها را از بین نمی برد، بلکه عزت نفس آن ها را مختل می کند و کمک می کند که چگونه کودک با اعتماد به نفس تربیت کنیم.

در چنین مواردی، والدین باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا فرزندان خود را برای پاسخگویی تشویق کنند، قابل ذکر است، اگر پسر یا دختر خود را تشویق به صحبت کنید، سطح اعتماد به نفس او را افزایش نمی‌دهد، بلکه باعث می‌شود آن‌ها حرف‌هایشان را منطقی بیان کنند.

۱۸. مسخره کردن آن ها در حضور دیگران

ممکن است به نظر خنده دار باشد که کودک خود را در حضور دیگران اذیت کنید و یکی از مهم ترین جملاتی که نباید به کودکان گفت می باشد.

جملاتی که نباید به کودکان گفت به نظر بی ضرر می آید اما از درون به او آسیب میرسد. در این شرایط فرزند شما با افکار منفی و ترس از چیزهای خاص در زندگی یا عدم اعتماد به نفس بزرگ می شود. فرزندان خود را به طور علنی مسخره نکنید و آن ها را شرمنده نکنید زیرا می تواند تأثیر منفی بر زندگی آن ها بگذارد.

۱۹. فحش دادن به همسر

هرگز فکر نکنید که استفاده از کلمات فحش یا ناسزا در مقابل فرزندانتان اشکالی ندارد زیرا آن ها متوجه نمی شوند. آن ها ناآگاهانه با تقلید از شما شروع به استفاده از همان می کنند و فکر می کنند خنده دار است.

یکی از چیزهایی که بچه ها نباید بدانند دعوا و درگیری میان والدین می باشد این می تواند روی آن ها تاثیر منفی زیادی بگذارد.

۲۰. اظهار نظر در مورد ظاهر فیزیکی 

مسئله عزت نفس آن هاست. اگر می‌خواهید فرزندانتان باهوش‌تر، سالم‌تر به نظر برسند و احساس خوشبختی کنند، غذای مغذی تهیه کنید، تمرین‌هایی را با آن‌ها انجام دهید، اما در مورد ظاهر آن ها نظر ندهید، جملاتی که نباید به کودکان گفت شامل ظاهر او نیز می شود.

۲۱. «بعداً از من تشکر خواهی کرد»

این جمله بدان معناست که نیازها و احساسات کودک نسبت به خواسته های والدین در درجه دوم اهمیت قرار دارند. این می تواند باعث شود که نوجوانان احساس رنجش کند و آنطور که باید برای رابطه خود با والدین ارزش قائل نشوند.

در عوض، با تلاش برای درک دیدگاه او در مورد مسائل قبل از تصمیم گیری، احترام خود را به نظر نوجوان خود نشان دهید.

۲۲. “چون من میگم” | جملاتی که نباید به کودکان گفت

این جمله هیچ احترامی را از جانب فرزندتان برای شما به همراه نخواهد داشت و نشان می دهد که آن ها فاقد هوش کافی برای ارائه دلایل یا توضیحات خود برای این هستند که چرا کاری باید به روش خاصی انجام شود یا اینکه چرا نمی توانند به جایی بروند یا کاری را انجام دهند.

حداقل جزئیاتی را اضافه کنید که چرا آن ها نمی توانند بروند یا هر کاری را که شما منع می کنید انجام دهند.

۲۳. “تو هرگز به من گوش نمی دهی”

ممکن است احساس کنید که نوجوانتان به کلمه‌ای که شما می‌گویید گوش نمی‌دهد، اما بسیار مهم است که مطمئن شوید آن ها را متهم به چیزی نمی کنید که وجود ندارد.

۲۴. ”همه چیز درست خواهد شد.”

اگر فرزند شما به عنوان رهبر و سرگروه انتخاب نشد، متقاعد کردن او به اینکه همه چیز همیشه خوب پیش خواهد رفت، برای او مفید نخواهد بود.

به جای اینکه به آن ها بگویید که همیشه یک پایان خوش وجود دارد، به آن ها بیاموزید که به اندازه کافی قوی هستند تا بتوانند از عهده سختی های اجتناب ناپذیر زندگی برآیند.

آن ها را تشویق کنید که به تمرین ادامه دهند و زمانی که احساس آمادگی کردند دوباره تلاش کنند. با مربیگری و راهنمایی فرزندانتان در زمان های سخت، آن ها برای زمان های سخت آماده تر خواهند شد.

۲۵. “من هرگز تو را نمی بخشم” | جملاتی که نباید به کودکان گفت

حتی برای بهترین ما نیز این اتفاق افتاده است که کودک کاری غیرقابل تصور را انجام می دهد. اما گفتن چنین چیزی می تواند واقعاً برای کودک مضر باشد، حالا کودک احساس می‌کند هر کاری که انجام داده است برای همیشه علیه او استفاده می کنید.

به جای آن بهتر است والدین بگویند: «کاری که شما انجام دادید بد بود، اما ما راهی پیدا می‌کنیم که این کار را پشت سر بگذاریم و ادامه دهیم.»

۲۶. دختر خوب / پسر خوب گریه نمی کند

گریه یک پاسخ طبیعی به احساسات طاقت فرسا است. اما با این حال بسیار پیش می آید که والدین سعی می کنند وقتی بچه ها گریه می کنند جلوی آن ها را بگیرند.

گریه کردن فواید زیادی دارد. بدن ما با گریه استرس را رها کند. این به ما در پردازش احساسات و غلبه بر احساسات دشوار کمک می کند. بنابراین جملاتی که نباید به کودکان گفت به افزایش عزت نفس و سلامت روان کودک کمک می کند.

و از آنجایی که بچه‌ها آسیب‌پذیرتر هستند و نمی‌توانند مانند بزرگسالان بر احساسات خود کنترل داشته باشند، برای همه چیز گریه می‌کنند.

منبع : جملاتی که نباید به کودکان گفت| ۲۵ چیزی که آینده کودک را تباه می کند