ویژگی های فرزندان در آینده

برای کودک خود به چه چیزی نیاز دارید؟

مایلید او در آینده چگونه فردی شود؟

لطفا چند لحظه به کلمات زیر نگاه کنید و دور پنج ویژگی که دوست دارید کودکتان داشته باشد دایره بکشید. بعد روی ویژگی هایی که دوست ندارید کودکتان داشته باشد خط بکشید.

ماجراجوورزشکارهنرمندکنجکاوترسواجتماعیمهربانمستقل
مطیعپرحرفپرانرژیمثبت گراآرامبا اعتماد بنفسحساسپذیرا
اهل ریسکخجالتیهمه فن حریفخلاقپرخورسازگارهیجانیشوخ طبع
محتاطحرف گوش کنلجبازمستبدایرادگیرمودبرقابت جوجسور
منفی گراسخت گوشباپشتکارهمکارمنعطفحل کننده ی مسالهمبتکرفرهیخته
متفکرمسوولیت پذیرهمدلبا ارادههدفمندصبورتنبلشاد

حالا به دقت به انتخاب های خود نگاه کنید و اگر ممکن است آنها را با انتخاب های یکی دیگر از والدین یا دوست خود مقایسه نمایید.

برخی از این ویژگی ها به طور مستقیم و یا به طور کلی به موقعیت های تحصیلی مربوط نمی شود. در واقع شواهد نشان می دهند که موفقیت در زندگی فقط مبتنی بر هوش عقلانی (IQ) نیست، بلکه به عواملی دیگر مربوط هستند که البته بسیار هم اهمیت دارند.

یک بار دیگر به انتخاب های خود دقت کنید و ببینید که این گزینه ها چگونه تاثیر می گذارند بر:

شیوه ای که برای صحبت کردن با کودک خود بر می گزینید.

نوع برخورد یا رفتار با او

فعالیته هایی که اجازه می دهید تجربه کند.

موفقیت چیست؟

اگر از هر پدر یا مادری بپرسید که برای فرزندان خود خواهان چه چیزی هستند، اکثر آنها خواهند گفت که فقط کودکانشان شاد و راضی باشند، ولی چه چیزی شادی و رضایت را در زندگی ایجاد می کند؟

زمانی  که فرزند شما به کلاس اول ابتدایی رفت زندگی خود را با آزمونها و تست های آموزشی آغاز کرد. شاید شما معتقد باشید که این آزمونها ، معیار خوبی برای سنجش موفقیت آنها ست. البته قطعا قبولی در امتحانات درسی و گذراندن آنها بسیار مهم است. ولی این فقط یک نوع موفقیت خواهد بود.

بعضی از این افراد ، در زمان تحصیل دانش آموزانی موفق بوده اند ولی برخی از آنها این گونه نبوده اند ، بلکه ویژگی هایی خاص نظیر موارد زیر داشته اند:

اعتماد به نفس بالا، احساس رضایت از خود، احساس اطمینان و ارزشمندی نسبت به توانایی های خود، مدیریت و کنترل هیجانها، آگاهی نسبت به احساسات خود و توانایی در مدیریت آنها، ارتباط خوب و موثر با دیگران، قدرت فهم احساس دیگران، برقراری یک ارتباط موثر و مفید با مردم، برخورداری از یک دید مثبت به مسائل و مشکلات زندگی، قوی بودن، داشتن قدرت ریسک بالا و نگریستن به مشکلات به عنوان بخشی از فرایند یادگیری.

کودکان را برای زندگی آماده کنیم. این نگرش ها و مهارتهای ضروری و حیاتی، برای آماده ساختن کودکان در «زندگی» باید مد نظر قرار گیرد. موضوع اصلی ، هوش یا توانایی های ذهنی کودکان نیست. علاوه بر این ، کودکی که مهارتهای زندگی را بیاموزد بهتر می تواند از استعدادهای خود در مدرسه بهره ببرد و به همین ترتیب، موفقیت در فعالیت های زندگی تحصیلی ، او را در بقیه ی عرصه های زندگی موفق تر خواهد ساخت. باید دانست که برای آموزش مهارتها و نگرش های صحیح زندگی به کودکان ، شرایط و امکانات خاصی مورد نیاز نیست، بلکه دانایی و توانایی والدین در این زمینه کارساز خواهد بود.

هر کس در هر سن و جایگاه شغلی و اجتماعی می تواند مهارتهای زندگی را بیاموزد، همان طور که مهارتهای دیگر را فرا می گیرد، آموختن و تمرین کردن این مهارت ها بسیار ساده است. ولی آغاز فراگیری قبل از ۶ سالگی بسیار مطلوب است، چرا که کودکان ، در این سن ذهن خود را شکل می دهند و در مورد چگونگی ارتباط خویش با محیط پیرامون می اندیشند.

در واقع کودکان، در این سن به ساختن ذهنیت خویش می پردازند و مغزشان رشد می یابد. ارتباط یاخته های عصبی و سلول های مغز باعث یادگیری بچه ها می شود و ما می دانیم که بخش اعظم ارتباط های مهم که ناشی از رشد سیستم عصبی انسان است در پنچ سال اول زندگی ساخته می شود. البته این بدان معنا نیست که ما در سنین بعدی نمی توانیم چیزهای دیگری را یاد بگیریم، ولی توانایی ما برای یادگیری، در همان سالهای اولیه زندگی شکل می گیرد. علاوه بر این ، زیر بنای شخصیت و اعتماد به نفس ما تحت تاثیر توانایی ما برای مقابله با چالش های زندگی و یادگیری رشد می کند.ویژگی های فرزندان در آینده 

مهارتهای زندگی یعنی اینجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیتهای اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارضات و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند. برنامه ی آموزش مهارتهای زندگی بر این اصل استوار است که کودکان حق دارند توانمند شوند و نیازمند آنند که بتوانند از خود و علاقه هایشان در موقعیت های سخت زندگی دفاع کنند. این نوع برنامه ها در پیشگیری از مخاطرات سلامت نگاهی کلی دراند و به آموزش محدود تنها یک مهارت بسنده نمی کنند.

اهداف اموزش مهارتهای زندگی : مجموعه مهارتهای زندگی، نه تنها به توانمند ساختن افراد در زندگی حال نمی اندیشد ، بلکه بر توانمندی آنان برای زندگی آینده نیز تاکید می ورزد. در ضمن ، بر شکوفایی توانایی های بالقوه ی افراد متمرکز است . به طور کلی ، هدف از مجموعه مهارتهای زندگی ، کمک به فرد برای حرکت از توانایی ها و ضعفهای مهارتی، به سوی مهارتهای توانمندی، قوی و سازنده است.  چنین مهارتهایی برای زندگی ، تصمیمات متعهدانه ی فرد را در بر می گیرد.

مسئولیت پذیری یا تعهد فردی ، مفهوم مثبتی است که طبق آن ، افراد نسبت به سلامتشان و اتخاذ تصمیمشان در مسائل زندگی خویش متعهد هستند. در واقع هدف نهایی مهارتهای زندگی این است که افراد، مسئولیت برتری و شایستگی فردی خویش را بپریرند. این شایستگی فردی شامل احساس کفایت و شایستگی سطح بالا، سلامت روانی، خودشکوفایی و پذیرش مسئولیت فردی است. در نتیجه می توان گفت که مجموعه مهارتهای زندگی، هم اهداف پیشگیرانه دارد و هم کنترل مدیریت مشکلات، و مانند سبک رویکرد آموزشی، هم برای مداخلات گروهی و هم فردی مناسب است.

به گزارش سازمان بهداشت  جهانی، هدف  از اموزش مهارتهای زندگی ، افزایش توانایی های روانی اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده به بهداشت و سلامت و ارتقای سطح روانی افراد است.

یکی از اهداف اصلی برنامه ی مهارت های زندگی، ارتقای بهداشت روانی کودکان و نوجوانان است . مطالعات بسیاری در مورد تاثیر برنامه ی آموزش مهارتهای زندگی در ابعاد مختلف سلامت روان انجام گرفته و نتایج نشان داده است که آموزش این مهارتها سبب افزایش عزت نفس، بهبود رفتارهای اجتماعی و سازگاری اجتماعی ، افزایش رضایت سیستم خانوادگی و سازگاری با خانواده ، افزایش مهارت حل مسائل شخصی و بین فردی و افزایش مهارتهای مقبله ای شده است.

مهارت هایی که باید آموزش داده شود:در دوره مهارت های زندگی ، این مهارتها باید به کودکان به همراه تمرین ، بازی و فعایت ها ی جالب آموزش داده شود.

توانایی تصمیم گیری: این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحوی موثر در مورد مسائل زندگی خود تصمیم گیری کند. چنانچه کودکان بتوانند فعالانه در مورد اعمال خود تصمیم بگیرند، جوانب مختلف راه حل هایی که می توانند انتخاب کنند را بررسی کرده و پیامد هر انتخاب را ارزیابی نماینده آنگاه خواهند توانست که از سطح بیشتری از سلامت روانی برخوردار شوند.

توانایی حل مساله : این توانمندی، فرد را قادر می سازد که به طور موثر تری مسائل زندگی را حل کند. اگر مسائل مهم زندگی حل نشده بمانند، تنش روانی و به دنبال آن مشکلاتی برای جسم در پی خواهند داشت.

توانایی تفکر خلاق: این نوع تفکر ، هم به حل مساله و هم به تصمیم گیری های مناسب کمک میکند. با استفاده از این نوع تفکر، راه حل های مختلف مسائل و پیامدهای هر یک از آنها بررسی میشود تا در اختیار روند تصمیم گیری قرار بگیرد. این امر فرد را قادر می سازد تا مسائل را ورای تجارب مستقیم خود دریابد . حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد و تصمیم گیری خاصی لازم نیست، به سازگاری و انعطاف بیشتری به زندگی روزمره خود بپردازد.

توانایی تفکر نقادانه: تفکر نقادانه ، توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب است. آموزش این مهارت، کودک را قادر می سازد تا در برخورد با ارزش ها، فشار گروه هم سالان و رسانه های جمعی ، مقاومت نماید و از آسیبهای ناشی از این موارد در امان بماند.

توانایی برقراری رابطه ی موثر: این مهارت به فرد کمک می کند که از طریق کلام یا رفتار خود و به شیوه ای متناسب با فرهنگ، جامعه و موقعیت ، بتواند خود و ارزش ها و باور های خویش را مطرح سازد. بدین ترتیب فرد خواهد توانست نظرات ، عقاید، خواسته ها، نیازها و  عواطف خود را ابراز کند و در صورت نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران در هنگام ضرورت از مشخصات مهم یک رابطه ی سالم است.

توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه: این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مثبت و موثر انسان با دیگران کمک می کند. یکی از این موارد توانایی ایجاد و ابقای روابط دوستانه است که در سلامت روانی و اجتماعی، روابط گرم خانوادگی و قطع روابط اجتماعی ناسالم نقش بسیار مهمی ایفا می کند.

 توانایی آگاهی از خود: خودآگاهی ، توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف و قدرت، خواسته ها ، ترس ها و انزجارها است. رشد خودآگاهی ، فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این امر معمولا پیش شرط و شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی مناسب و همدلانه است.

توانایی همدلی با دیگران: همدلی یعنی این که فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد درک کند. این مهارت به انسان کمک می کند تا بتواند دیگرن را حتی وقتی با آنها بسیار متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام بگذارد. همدلی، روابط اجتماعی را بهتر می کند و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده نسبت به انسان های دیگر منجر می شود.

توانایی مقابله با هیجانها: این توانایی، فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوی تاثیر هیجانات بر رفتار را بداند و بتواند واکنشی مناسب به هیجانهای مختلف نشان دهد. اگر با حالت های هیجانی مثل غم، خشم یا اضطراب درست برخورد نشود، این موارد تاثیراتی منفی بر سلامت روانی و جسمی یا اجتماعی خواهند گذاشت.

توانایی مقابله با تنش ها: این توانمندی شامل شناخت تنش های مختلف زندگی و تاثیرات آنها بر فرد است. شناسای منابع تنش زا و نحوی تاثیر آن بر انسان، فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیری های خود فشار را کاهش دهد. مسلم است که عوامل فرهنگی و اجتماعی، تعیین کننده ی ماهیت زندگی است. مثلا در بعضی جوامع ، پسران در برقراری تماس جنسی با ممنوعیت عرفی مواجه نیستند، حال آنکه در مورد دختران کاملا برعکس است. بنابراین برای استفاده از مهارتهای زندگی با هدف افزایش توانایی های روانی و اجتماعی، جنسیت نقش مهم دارد.

یادگیری مهارتهای زندگی چه کمکی به کودک من خواهد کرد؟

شاد و خرسند بودن از تمامی اتفاقات زندگی ، نه صرفا موفقیت های تحصیلی و بازی و تفریح .

کودک شما از توانمندی خود در یادگیری بیشتر احساس رضایت خواهد کرد.

مهارتهای زندگی در هر سن و سالی قابل آموزش و توسعه یافتن است. اما بهتر است از قبل از سن ۶ سالگی آغاز شود.

آگاه بودن از نگرش ها و رفتارهای خود  گامی مهمی در کمک کردن به کودکان است.

داشتن یک نگرش مثبت به اشتباهات و خطاهای خود، برای موفقیت در یادگیری و زندگی بسیار ضروری و مهم است.

منبع : ویژگی های فرزندان در آینده 

مهارت توجه به کودکان

مهارت توجه به کودکان

توجه به کودکان یک تکنیک حیاتی و مهم در تـربیت کودکان است و لازم است تا خانواده ها و والدین تکنیک ها و سبک های درست تـوجه به کودکان را بیاموزند. اگر پدر و مادرها بتوانند به خوبی از روش های توجه به کودکان بهره بگیرند می توانند مشکلات بسیاری را در روابط میان خود و کودکان خود حل نموده و کاهش دهند و موجبات افزایش اعتماد و حس اعتماد به نفس را در کودکان از همان دوران کودکی فراهم نمایند چرا که ثابت شده است که افزایش اعتماد به نفس در افراد باید در همان دوران کودکی آن ها اغاز شود.

والدین بیشتر اوقات خیال می کنند که به اندازه کافی به کودکان خود توجه می نمایند اما در عین حال گاهی یا اوقات زیادی از کودک می شنوند که مثلا ” شما به من توجهی نمی کنید” شاید والدین حتی از این صحبت کودک خود  گله مند شده و ناراحت شوند. در واقع می شود گفت که توجه کردن به کودکان یعنی توصیف رفتارهای خوب در آنان به گونه ای که کودک حس نماید که رفتارهای خوبش و ویژگی های مطلوبش مورد توجه والدین قرار گرفته است و در واقع این کار فواید زیادی دارد چرا که وقتی والدین به رفتار مثبت کودک واکنش نشان داده و به آن توجه می کنند کودک می فهمد که رفتار مطلوبش مورد توجه خانواده بوده و تلاش می کند تا ان را بهبود داده و پر رنگ تر نماید.

توجه مناسب به کودک و مهارت توجه والدین فواید زیادی داشته و سبب بهبود بسیاری از ویژگی های  رفتاری و اجتماعی در کودکان می شود. اولین و مهم ترین تاثیری که توجه به کودکان داده این است که کودک تلاش می کند تا رفتارهای مقبول و مورد پسند خود را افزایش داده و رفتارهای بد را کاهش دهد.

دومین تاثیر مهم توجه به کودکان این است که رابطه ای مناسب بین کودک و والدین شکل گرفته و در واقع مشکلات موجود در رابطه ها تا حد زیادی کاهش می یابد. تکنیک ها و نکات مهم زیادی برای توجه بهتر والدین به کودکان وجود دارد که چند مورد را در ادامه ذکر می کنیم.

اولین نکته مهم این است که پدر و مادر سعی کنند که دقیقا همان رفتاری که کودکان از خود نشان می دهد را بازگو نمایند و این می تواند تاییدی برای کودک باشد و به او بفهماند که تمام حواس والدین به صورت خوب و تمام و کمال به او هست.  پس لازم است تا والدین در هر زمان که توانستد و در هر فرصتی کارهایی که کودک انجام داده است را به صورت کامل بازگو کنند و با این کار نشان دهند که توجه و حواس آن ها به صورت کامل به فرزندشان هست.

می توان گفت که توجه نمودن به کودکان و مهارت توجه در واقع به نوعی شبیه به گزارشگری ورزشی مثلا در ورزش فوتبال می باشد که فرد گزارشگر تمام موارد را بازگو می کند پس والدین نیز به همین صورت وقتی که کودک در حال انجام کاری هستند باید آن ها را با تمام وجود زیر نظر گرفته و پس از آن موارد را به صورت کامل بازگو نمایند مثلا اگر کودک در حال بازی با مکعب های خودش است باید کنارش نشسته و رفتارها و کارهایش را کامل بازگو نمایند به طور مثال بگوید که تو داری مکعب های زرد را با قرمز کنارهم می چینی و یک خانه زیبا می سازی و یا اگر در حال نقاشی است مثلا بگوید که تو داری یک خانه زیبا با رنگ آبی می کشی… پس توجه نمودن به کودکان تنها یک صحبت صرف نیست و تنها با حرف زدن نمی توان به کودک ثابت کرد که به او توجه می شود بلکه نیاز است با رفتار و اعمال خود توجه به او را به او ثابت نماییم و نشان دهیم. روشی دیگر برای توجه نمودن، تقلید کارهای کودک است. می توان در زمان توجه کنار کودک بوده و کارهای او را دقیقا تقلید کرد. کشیدن یک نقاشی یا ساختن یک مجسمه با خمیر بازی یک نمونه و مثال خوب است. توجه کنید که می بایست به صورت دائمی از این روش استفاده نمود.

منبع : مهارت توجه به کودکان 

تاثیرات ورزش بر روی مغز کودکان

بچه های باهوش پرورش دهید!

وقتی بچه ها در ورزش  شرکت می کنند و یا سایر فعالیت جسمی منظم را انجام می دهند، نه تنها بدن آنها سالم و متناسب می شود، بلکه همچنین از انها انسان باهوشی می سازد.  تمرین و ورزش تاثیرات خوبی بر روی مغز دارد، و نه تنها برای بزرگسالان این امر صحت دارد، بلکه برای بچه ها هم مفید و حتی مهم تر می باشد. فیل تام پروسکی، استاد علم ورزش در دانشگاه گرجستان بر این باور است که ورزش و تمرین، تاثیری بلند مدت بر روی مغز هایی دارد که در حال رشد هستند”.

موارد زیر مربوط به مزایای تمرین و ورزش و نحوه کمک کردن آن در باهوش شدن بچه ها می باشد.

  • ورزش کردن جریان خون در مغز را افزایش می دهد. خون اکسیژن و گلوکز را به قسمت هایی از مغز می رساند که برای افزایش هوشیاری و تمرکز ذهنی اهمیت دارند. به همین دلیل، ورزش کردن کمک می کند تا توانایی یادگیری بچه ها افزایش یابد. یک مطالعه در آزمایشگاه دانشگاه کلمبیا در سال ۲۰۰۷ انجام شده است و بیانگر این می باشد که یک رژیم ورزشی سه ماهه می تواند جریان خون را برای بخش هایی از مغز که مربوط به حاظفه و یادگیری می باشد را تا ۳۰ درصد افزایش دهد.
  • به عقیده محققان آمریکایی، ورزش سلولهای مغزی جدید را در بخشی از مغز می سازد که به شکنج دندانه دار معروف است ، جایی که با حافظه و از دست دادن حافظه در ارتباط می باشد. جان ریتی، استاد روان پزشکی در دانشگاه پزشکی هاروارد ، بر این عقیده است که ورزش همچنین عوامل رشد عصب را تحریک می کند. وی بیان می دارد: من این عامل را اعجازی برای مغز می نامم. افرادی که ورزش مناسب و منظمی را دارند، حافظه کوتاه مدتشان تقویت می شود،  واکنش سریع تری را در زمان دارند و از سطح بالای خلاقیت بهره مندند.
  • همچنین جان ریتی بر این عقیده هست که ، ورزش سطح عامل نورو تروفیک ناشی از مغز یا BDNF را بالاتر می برد. BDNF عاملی است که باعث می شود سلول های عصبی گسترده تر شوند، به یکدیگر وصل شده و با یکدیگر از طرق جدیدی ارتباط برقرار کنند، که این عمر منجر به آماده تر شدن کودک برای یادگیری و ظرفیت دانش بالاتر می شود.
  • روانشناسان در دانشگاه ایلی نویز در اوربان – جامپگن مطالعه کردند که ورزش به چه نحوی بر شکل واقعی و عملکرد مغز کودکان تاثیر می گذارد. آنها به این نتیجه رسیدند که کودکان با وضعیت فیزیکی مناسب در چالش های ادراکی و شناختی دارای امتیاز بالاتری بوده است و MRI کودکان نشانگر عقده های پایه مغزی بزرگتری بوده است، که این عامل  بخش کلیدی مغز بوده و بر حفظ توجه و کنترل اجرائی تاثیر دارد، و به عبارت دیگر این عضور بر توانایی هماهنگ کردن اقدامات و تفکرات پیچیده  تاثیر گذار می باشد.
  • یک مطالعه دیگری توسط همین موسسه به این نتیجه رسیده است که کودکان با وضعیت جسمی مناسب هیپو کامپ بزرگتری دارند. در انجام تفکرات و فعالیت های ذهنی پیچیده، نواحی هیپو کامپ و عقده های پایه در ساختار مغزی و عملکرد آن دخالت می کنند.
  • ورش کردن توانایی یادگیری کودکان شما را بالا می برد. در مطالعه سال ۲۰۰۷،  محققان آلمانی به این نتیجه رسیدند که بعد از ورزش، سرعت توانایی یادگیری لغات افراد ۲۰ درصد بیشتر از قبل از انجام ورزش می باشد.
  • ورزش کردن به خلاقیت کمک می کند. موارد آزمایشی سال ۲۰۰۷ به این نتیجه رسیده بود که یک دوره ۳۵ دقیقه ای ورزش با ترمیل، انعطاف پذیری شناختی و ادراکی کودک، توانایی مغز به تغییر فکر و ایجاد خلاقیت و تفکرات مبتکرانه را بهبود می بخشد.
  • فعالیت هایی که شامل تعادل و پرش می باشد، همانند طناب پرش، منجر به تقویت سیستم دهلیزی می شود و در نهایت به اگاهی فضایی و هوشیاری ذهنی می انجامد. این عامل منجر به ایجاد چارچوبی برای یادگیری و دیگر مهارت های آکادمیک در کودک می شود.
  • بر اساس اکثر مطالعات صورت گرفته، استرس بر توانایی ذهن کودک تاثیر منفی دارد. ورزش با درگیر کردن ذهن در هوموستاز (خود پایداری) منجر به کاهش استرس شده و همچنین عامل توازن در سیستم های اندام، الکتریکی وشیمیایی بدن می شود. تاثیر آن همانند تجویز داروی ضد افسردگی می باشد.
  • مطالعات صورت گرفته در دانشگاه ایلی نویز بیانگر یک رابطه قوی ما بین امتیاز تناسب اندام و موفقیت علمی و آکادمیک در بین کودکان در مدرسه ابتدایی بوده است.
  • یک مطالعه صورت گرفته توسط موسسه آپن هیمر بیانگر این بوده است که کودکانی که در ورزشهای سازمان دهی شده شرکت می کنند، اعتماد ، کار گروهی و رهبری را یاد می گیرند. هشتاد و یک درصد از زنانی که مسئولیت های اجرایی دارند در فعالیت های اروبیک شرکت می کرده اند.
  • یک مطالعه که در سوئد صورت گرفته بود، بیان می دارد که سازگاری قلبی- عروقی ، با شناخت در دوران بزرگسالی دارای ارتباط است. این مطالعه فرض می کند که تمرینات اروبیک و هوازی ، عامل ها و پروتئین های رشد خاصی را تولید می کند که منجر به تهییج و تحرک مغز می گردد.
  • ورزش منجر به تقویت قدرت، انعطاف پذیری و استقامت کودک شما می گردد. این امر به کودک شما اعتماد به نفس میدهد تا در چالش ها و مبارزات فیزیکی مربوط به دوران کودکی، همانند توانایی گرفتن اتوبوس مدرسه، حمل کتاب های سنگین و خم شدن به منظور بستن کفش خود، شرکت کند.

در زیر نکات مربوط به فعال کردن بچه ها بیان شده است:

  • با فعال بودن، برای کودک خود الگویی باشید. پیاده روی، دو، دوچرخه سواری یا ورزش کردن را به دفعات زیاد انجام دهید. استر ون اسلویجس از دانشگاه کمبریج از پزشکی بالینی، که مطالعه ای در این زمینه انجام داده است، بر این باور است که والدین از سه طریق بر روی کودکان تاثیر می گذارند – از طریق ایفای نقش الگوها، ازطریق کمک به آنها برای فعال بودن و از طریق فعال بودن همراه با آن ها.
  • داشتن شرایط جسمی مناسب را یک اولویت در محیط خانه قرار دهید. برای تماشای تلویزیون، انجام بازی های ویدئویی و اینترنت محدودیت قرار دهید.
  • سرگرمی های تناسب اندام ایجاد کنید. با کودک خود در بازی های تفریحی یا بازی هایی که کودک شما دوست دارد ، مشارکت کنید. همچنین، برای انجام ورزش های محلی و سنتی برای بچه خود محدودیت قائل نشوید.
  • کودک خود را تشویق به پیاده روی کنید. در صورتی که شما و کودک شما به جایی می روید و می توانید به صورت پیاده به آن محل بروید، از ماشین استفاده نکنید. دنبال فرصت هایی برای پیاده روی باشید، به دنبال مکان هایی برای پیاده روی باشید همانند تفرج گاه ها، و همچنین از پله های صعودی و پیاده روی استفاده نمایید. عضلات بچه های خود را با پیاده روی تقویت کنید. کودک خود را به گونه ای تربیت کنید که از پیاده روی استفاده کند و این کار را دوست داشته باشد. این کار در طول زندگی کودکتان برای وی مفید و سودمند خواهد بود.
  • کودک خود را به دو تشویق کنید. شادی و خوشحالی ناشی از پیاده روی آرام را به وی یاد دهید. همراه با کودک خود بدوید یا به همراه دوستان و بستگان ، این کار را به فعالیت اجتماعی تبدیل کنید.
  • کودک خود را تشویق نمایید تا از چرخ ها استفاده نماید. چرخ های ماشین منظور ما نمی باشد، ولی دوچرخه ها، اسکوتر، رولر بلدز یا تخته اسکیت استفاده کنید ( مطمئن شوید که آنها دارای حفاظت کامل ، همانند کلاه ایمنی، پد (محافظ) آرنج و شلوار بلند باشند). در روز تولد بعدی کودکتان، یکی از این موارد را به جای بازی های ویدوئی دیگر به وی هدیه دهید.
  • بچه خود را تشویق به رقص و حرکات موزون کنید. رقص یکی دیگر از فعالیت هایی است که نسبت به ورزش های مرسوم و رایج، کودک از آن لذت بیشتری می برد.
  • تشویق کنید که در بعضی از رقابت ها شرکت کند. اگر کودک شما اعضای خانواده دیگر یا دوستان دیگری دارد، آنها را به روشی رقیب هم کنید که سرگرم کننده بوده و با هم رقابت کنند. برای مثال، مسابقه دو وجود دارد ( برای کودکی که سن کمتری دارد، فاصله کمتری تعیین کنید)، ولی شما می توانید به فکر بازی های خلاق دیگری باشید ، همانند مواردی که آنها می توانند پرش ، طناب بازی و … را انجام دهند.
  • به طور منظم برای گردش بیرون بروید. یک پیاده روی انجام دهید. یک پارک در نزدیکی خانه خود پیدا کنید. از بیرون لذت ببرید. یادتان باشد که یک توپ یا فریز بی با خودتان بیاورید.
  • در مورد یک زندگی فعال بیش از حد سخت گیر نباشید. اگر چه یک نظم مرتبط در مورد فعالیت ها بهترین مورد است، ولی کامل بودن هدف شما نیست. زمانی که بچه شما یک روز شلوغ و خسته کننده ای داشته باشد، سعی کنید او را به انجام بهترین فعالیتی که می تواند انجام دهد، مجبور کنید، ولی در صورتی که این کار امکان پذیر نباشد، برنامه های طولانی را برای روزهایی برنامه ریزی کنید که وقت و زمان بیشتری داشته باشید.
  • والدین بچه ها باید در بازی هایی همانند فوتبال، مواظب بچه ها باشند. دکتر رابرت کانتو، رئیس دپارتمان جراحی در بیمارستان امرسون و رئیس مشترک مرکز مطالعه تراماتیک ان سفالو پاتی در بخش پزشکی دانشگاه بوستون ، بر این عقیده است که کودکان زیر ۱۴ سال نباید در ورزش های درگیرانه و دارای برخورد شرکت کنند. نوجوانانی که در بازی های دارای برخورد شرکت می کنند، اغلب دارای شرایط برای نشان دادن علائم انسفاپولوتی مزمن یا CTE بعد از برخورد داشتن هستند، که یک بیماری هست که بر عملکرد ذهن تاثیر منفی دارد و از طریق ضربه هایی که بر سر وارد می شود، ایجاد می شود. علائم شامل تغییرات شخصیتی، از دست دادن حافظه ، افسردگی و حتی جنون و دیوانگی می باشند.

منبع : تاثیرات ورزش بر روی مغز کودکان

وسایل الکترونیکی و خواب کودک

شواهد زیادی نشان داده اند که خواب ضعیف در کودکان با مسائل بسیاری مرتبط است که از آن جمله می توان به آموزش ناصحیح آکادمیکی، ضعف احساس و قوانین رفتاری ناصحیح اشاره کرد. اما چگونه می توان میزان خواب کودکان را افزایش داد و علاوه بر آن سطح کیفیت آن را نیز ارتقا بخشید؟

تغییراتی که در نوع مدیریت خواب کودکان توسط والدین صورت می گیرد (مثلا زودتر به رختخواب رفتن و یا اوقات خواب منظم، بسیار تاثیرگذار هستند اما اغلب پیاده سازی آن در زندگی های پرمشغله خانواده های امروزی کاری مشکل است. ایجاد تغییراتی در محیط اتاق خواب یکی از راه های ارتفای سطح کیفیت خواب در کودکان می باشد.

یکی از تغییراتی که توسط بسیاری از محققان و گروه های حرفه ای از جمله انجمن بهداشت آمریکا (۲۰۱۲) پیشنهاد شده است، محدود کردن مدت زمان حضور کودکان در اتاق خواب در حال استفاده از کامپیوترها، گوشی های هوشمند و تماشا کردن تلویزیون است. دلیل واضح و منطقی برای این پیشنهاد این است که استفاده از این وسیله در طول شب می تواند دلیلی برای بیدار ماندن کودکان و دیرتر به رخت خواب رفتن آنها باشد.

اما دلیل دیگری نیز در این میان وجود دارد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض نورهای آبی رنگی که از مانیتور منتشر می شود می تواند باعث کاهش ملاتونینن در بدن انسان شود که نهایتا منجر به کم خوابی و بی خوابی می شود (کاگوژن ۲۰۱۱) بنابراین استفاده از این نوع دستگاه ها نه تنها سطح کیفیت خواب در کودکان را کاهش می دهد بلکه باعث می شود حتی زمانی که کودکان استفاده از این دستگاه ها را متوقف کردند و نیز توانند به محض رفتن به رخت خواب، به خواب بروند مجبور کردن کودکان به کاهش مدت زمانی آن ها از این دستگاه هایی مثل کامپیوترها استفاده می کنند و یا به تماشای تلویزیون می پردازند ممکن است کمی مشکل باشد اما این عمل برای انها بسیار سودمند است به خصوص برای آن دسته از کودکانی که مشکلات یادگیری و رفتاری نیز دارند.

منبع : وسایل الکترونیکی و خواب کودک 

چگونه عزت نفس فرزند خود را افزایش دهیم؟

عزت نفس: چگونه به کودکان و نوجوانان کمک کنیم که تصویر بهتری از خود داشته باشند.

عزت نفس یکی از مهم ترین و اساسی ترین کلید های رسیدن به موفقیت است. رشد سطح عزت نفس و اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان برای دستیابی به احساس شادی و موفقیت در زندگی بسیار مهم است. این مقاله قصد دارد که مهم ترین معانی و اصولی که باعث دستیابی کودک شما به عزت نفس می شود را ارائه کند. این مقاله هم چنین مقالات و محصولات دیگری که می توانددر این زمینه به شما کمک کننده باشد را نیز معرفی می کند.

عزت نفس چونگی احساس ما در مورد خود است، و رفتارهای ما به طور و واضح و آشکار انعکاس دهندۀ احساسات درون ماست. برای مثال کودک و یا نوجوانی که عزت نفس بالایی داشته باشد قادر خواهد بود:

  • به طور مستقل و بدون وابستگی به دیگران کارهای خود را انجام دهد.
  • از مسئولیت فرار نمی کند و آنها را می پذیرد.
  • تحمل شکست را دارد و به راحتی ناامید نمی شود.
  • وظایف جدید را می پذیرد و تونایی های خود را به چالش می کشد.
  • احساسات منفی و مثبت خود را کنترل می کندو در برابر انها ضعف نشان نمی دهد.
  • به دیگران پیشنهاد کمک می دهد و از این کار دریغ نمی کند.

در مقابل کودکانی که عزت نفس پایینی دارند رفتارهای زیر را از خود بروز می دهند.

  • از تجربه کردن اتفاقات جدید خودداری می کند.
  • احساس می کنند که کسی آنها را دوست ندارد و دیگر افراد نمی خواهند که با او باشند.
  • دیگران را به خاطر کمبودها و شکست های خودشان سرزنش می کنند.
  • از نظر احساس متفاوت عمل می کنند و یا حداقل وانمود می کنند که متفاوتند
  • از اینکه در کوچکترین کارها هم شکست بخورند به شدت احساس ناامیدی می کنند و تحمل آن را ندارند.
  • از استعدادها و توانایی های خودشان استفاده نمی کنند و از آنها دست می کشند.
  • به راحتی تحت تاثیر جریان غالب قرار می گیرند و عقاید مستقل از خود ندارند.

والدین بیش از هر شخص دیگری می توانند عزت نفس افراد را در زندگی افزایش دهند و البته این کار، به هیچ عنوان کار سختی نیست. در واقع بسیاری از پدر و مادرها حتی بدون اینکه متوجه شوند رفتارها و حرف های آنها چه تاثیری در کودک و یا نوجوانشان می گذارد این کار را انجام می دهند. در زیر ما پیشنهاداتی ارائه می کنیم تا شما با انجام آنها بتوانید سطح عزت نفس رادر کودکان و یا نوجوانتان بالا ببرید.

زمانی که شما احساس خوبی نسبت به فرزندتان دارید این موضوع را به او بگویید. پدر و مادرها معمولا در بیان احساسات منفی خود نسبت به کودکانشان بسیار سریع هستند و به صورت مستقیم آن را بیان می کنند اما زمانی که درباره کودک خود احساس مثبتی داشته باشند به راحتی آن را ابراز نمی کنند. کودک شما زمانی که شما از او احساس رضایت می کنید و این را نمی داند و او نیاز دارد که شما به او ابراز محبت کنید و به او بگویید که دوستش دارید. کودکان در جملات مثبتی را که به انها می گوییدبه راحتی به خاطر می سپارند و تا مدت های طولانی آن را فراموش نمی کنند. آنها این جملات را در ذهن خود ذخیره  و آنها را بارها و بارها تکرار می کنند. سعی کنید هر روز جملاتی را به کودکتان بگویید که او را برای انجام کارهای جدید تشویق می کند.

از تشویق کردن فرزندتان دریغ نکنید و در این زمینه بخشنده باشید. از تشویق های توصیفی استقاده کنید زیرا باعث می شود فرزندتان بداند که چه زمانی کار درستی انجام داده و از این بابت احساس خشنودی کند. هم چنین شما باید همواره به دنبال ایجاد موقعیت هایی باشید که در آن کودکتان بتواند توانایی ها و استعدادهای خود را شکوفا کند و از این بابت مورد تشویق شما قرار بگیرد. برای مثال زمانی که کودکتان وظیفه ای را که شما به او سپرده بودید به درستی انجام داد باید به او بگویید که واقعا از نحوۀ مرتب کردن اتاقت راضی هستم تو برای همه وسایل جای بخصوص خودش را پیدا کردی و در آنجا قرار دادی، و یا مثلا زمانی که قطعه ای موسیقی می نوازد به او بگویید که نت اخر را بسیار خوب نواختی واقعا استعداد بی نظیری در موسیقی داری.

از اینکه در مقابل دیگر اعضای خانواده و یا دوستانش او را مورد تشویق قرار دهید نترسید. هم چنین می تواند ویژگی های مثبت شخصیتی او را بیان کنید احساس خود را از اینکه او این ویژگی ها را داراست نشان دهید. مثلا به او بگویید که تو خیلی مهربان هستی یا از اینکه روی کارهایی که انجام می دهی می توانی کاملا تمرکز کنی خوشحالم.

حتی می تواند کودکتان را برای کارهایی که انجام نداده نیز تشویق کنید مثلا به او بگویید «واکنشی که در مقابل جواب منفی من داشتی بسیار منطقی بود و از اینکه کنترل خود را از دست ندادی و عصبانی نشدی، بسیار خوشحال هستم.»

به کودک خود بیاموزید که همواره جملاتی را که بار معنایی مثبت دارند باخود تکرار کنند. نوع صحبت کردن با خود تاثیری زیادی در کیفیت کارهایی دارد به ما انجام می دهیم. روانشناسان به تازگی دریافته اند که کسانی مدام ویژگی های منفی خود را می بیند و آنها را در ذهن خود تکرار می کنند همیشه حالت های از افسردگی و نگرانی را دارند. طرز فکر ما تعیین کنندۀ این است که چگونه احساس کنیم و نحوۀ احساس ما تعیین کننده این است که چگونه رفتار کنیم.

بنابراین بسیار مهم است که به کودکانمان بیاموزیم که درباره خود احساسات مثبت داشته باشند و همواره انها را در ذهن خود تکرار کنند. زیرا این احساسات تعیین کننده رفتار آنهاست. نمونه هایی از این احساسات مثبت مثلا این است که به خود بگوییم «من از پس این مشکل به راحتی بر می آیم فقط اگر بتوانم به تلاش خود ادامه دهم» و یا «اشکالی ندارد اگر تیم ما امروز بازی را باخت ما همه تلاش خودمان را کردیم و نمی توانیم برندۀ همۀ بازی ها باشیم». «از اینکه به دیگران کمک می کنم احساس خوبی دارم و اگر آنها تشکر نکنند و یاحتی متوجه ان نشوند برایم هم نیست.»

از اینکه از کودکتان در مقابل جمع انتقاد کنید بپرهیزید به خصوص اگر این انتقاد باعث شود که آنها مورد تمسخر قرار گیرند و یا خجالت  زده شوند. برخی مواقع انتقاد از رفتار کودکتان ضروری است و اینکه پدر و مادرها در برخی موقعیت ها این کار ار انجام می دهند کاملا منطقی و بجاست. اما باید توجه داشت که این انتقاد به طور مستقیم شخصیت فرزندتان را مخاطب قرار می دهد و نباید به گونه ای باشد که باعث تحقیر شدن و یا خجالت او شود. سعی کنید زمانی که کودکتان را به خاطر رفتارهای غلطتش مورد سرزنش قرار می دهید از “جملات من” استفاده کنید به جای “جملات تو” و اینکه مستقیم کودکتان را خطاب قرار دهید.

مثلا به جای اینکه به او بگویید «چرا انقدر آدم تنبل نامرتبی هستی؟ نمی توانی از پس کارهای خودت هم بر بیایی؟ «سعی کنید این جمله را به این شکل بیان کنید. «من دوست دارم که لباس هایت را در جای مناسب خودش در کمد و یا دراور مخصوص به خود قرار بدهی به جای اینکه اونها رو وسط اتاق بریزی.

نکات مهم دیگر در افزایش عزت نفس که شامل تصمیم گیری و ایجاد تصویر مثبت هستند را می توانید در مقالات دیگر سایت که در زیر امده است بخوانید:

کمک به کودک در تصمیم گیری درست

کمک به کودک در داشتن نصویر بهتر

بازی های اعتماد به نفس

منبع : چگونه عزت نفس فرزند خود را افزایش دهیم؟

اموزش تصمیم گیری به کودک

تصمیم گیری یکی از مهم ترین توانایی های افراد برای سازگاری در اجتماع و مقابله با مسائل است. به کودکتان بیاموزید تصمیم گیری به چه معنی است و موقعیت هایی را که در آن او تصمیم های درست می گیرد بشناسید. کودکان در اغلب اوقات در حال تصمیم گیری هستند بدون اینکه خودشان از آن اطلاعی داشته باشند. راههای مختلفی وجود دارد تا  والدین بتوانند به کودکانشان در تصمیم گیری های صحیح  عاقلانه و در موقعیت های مختلف کمک کنند:

  • به کودکتان کمک کنید تا مشکلی را که برایش پیش آمده به طور مشخصی تعریف کند. از او سوالاتی بپرسید تا بفهمید که او دقیقا مشکل را به چه صورتی می بیند و می شنود و نسبت به آن چه احسلسی دارد و در این میان چه چیزی باید تغییر کند.
  • طوفان فکری نیز یکی از راههای ممکن است. در اغلب اوقات برای یک مشکل راه های مختلفی وجود دارد و تنها یک راه، تنها راه حل ممکن نیست در این موقعیت والدین می توانند کمک بزرگی به کودک کنند و راه حل های جایگزین را پیشنهاد دهند.
  • تنها زمانی که کودک بتواند تمام عواقب کار را بررسی کند به او اجازه دهید که تصمیم گیری کند. بهترین راه حل راه حلی است که همزمان هم باعث حل مشکل شود و هم باعث شود که کودک احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد.
  • بعد از اینکه کودکتان برای حل مشکلش تصمیم گیری کرد. نتایج آن را ارزیابی کنید. مثلا از او بپرسید راه حلی که انجام دادی آیا نتیجه داد؟ و یا شکست خورد؟چرا؟
  • تاکتیک هایی را که باعث می شوند کودکتان دفعۀ بعد تصمیم گیری بهتری داشته باشد بررسی کنید و آن را با فرزندتان در میان بگذارید.
  • رویکرد مثبتی را ایجاد کنید که در آن کودک بتواند چارچوب ها را بشناسد تمام بچه ها بایستی در مقابل رفتارها و کارهایی که انجام می دهند مسئولیت پذیر باشند. آنها باید یاد بگیرند که در کارهای خود انضباط فردی داشته باشند. برای این کار والدین به جای ایکه بیشتر از سیستم تنبیه و تشویق استفاده کنند بهتر است که این میان نقش مربی و یا معلم را بازی کنند. و بهتر است برای اینکه بتوانند کودکانشان کمک کنند تا نظم فردی را یاد بگیرند این سه ویژگی رفتاری در برقراری نظم داشته باشند.

منبع : اموزش تصمیم گیری به کودک

چگونگی ایجاد تصویر مثبت در کودک و نوجوان

عزت نفس برابراست با اینکه بتوانیم یک تصویر مثبت از خود ایجاد کنیم. بنابراین مهم است که به عنوان والدین به کودک خود در ایجاد تصویر مثبت کمک کنید. در زیر قدم هایی است که شما می توانید به فرزندتان در داشتن تصویر بهتری از خود کمک کنید:

۱- به فرزندتان بیاموزید که به جای اینکه بگوید من اینو می خوام بگوید من این را دوست دارم. در واقع به جای بیان خواسته ها علایق خود را بیان کند. برای کودکتانن توضیح دهید که قرار نیست هر چیزی که او می خواهد برای او فراهم کنند و نباید حتی از این مسئله عصبانی شود، او را تشویق کنید تا بتواند خشم و عصبانیت خود را کنترل کند شما می توانید این کار را با تعیین یک الگوی خوب برای آنها و تقویت آنها رفتارشان زمانی که آنها ناراحتی خود را از یک موقعیت به جای عصبانی شدن به شکل منطقی نشان می دهند، انجام دهید.

۲- آنها را تشویق کنید که خواسته های خخود را به صورت شفاف و واضح بیان کنید. البته برای آنها توضیح دهید که هیچ ضمانتی وجود ندارد که آنها به این خواسته ها می رسند ولی در هر صورت شما باید آنها را تشویق کنید که خواسته های خود را بیان کنند.

۳- اجازه بدهید کودکتانن بدانند انها مسئول تمام احساسات و اتفاقاتی هستند که تجربه می کنند در حالیکه آنها مسئول احساسات دیگران نیستند. کودکتان را بخاطر احساسی که خودتان دارید سرزنش نکنید.

۴- کودکتان را تشویق کنید تا به سرگرمی ها و تفریحاتی که می تواند به صورت مستقل انجام دهد و علاقه دارد بپردازد.

۵- اجازه دهید کودکانتان خودشان به تنهایی اختلافشان با خواهر و برادرها و یا دوستانشان حل کنند.

۶- به کودکتان کمک کنید تا آستانه تحمل خود را بالا ببرد و به او بیاموزید که برخی چیزها ممکن است آزار دهندده باشند اما آسیبی به انسان نمی زنند. به کودکتان کمک کنید تا با استفاده از جملات مثبت نسبت به خود و تکرار انها در ذهن مشکلاتش را حل کند و مثلا مشکلات نمی توانند به من آسیب برسانند و قدرت من از آنها بیشتر است. و اگر من از پس این مشکل بر بیایم می توانم ماهیچه های احساسی بسازم. «اگر کودکتان در برقراری ارتباط با دیگر کودکان دچار مشکل است به بخش کسی با من بازی نمی کند مراجعه کنید.

۷- به کودکتان کمک کنید تا بر روی نقاط قوت خود تمرکز کند و این نقاط قوت را همواره به آنها یادآوری کنید.

۸- کودکتانن را تشویق کنید تا همانگونه با دوستانش رفتار کند که دوست دارد دوستانش با او رفتار کنند.

۹- به کودکتان بیاموزید که همواره راه حل های جایگزین وجود دارد و همیشه تنها یک راه حل نیست که باعث رسیدن به رضایت و حل مشکل می شود به او بیاموزید که یک مشکل را از زوایای مختلف ببیند. کودکی که تنها یک دوست دارد و ان را از دست می دهد تنها می شود. ولی کودکی که دوستان بسیاری دارد زمانی که شما فکر می کند تنها یک راه حل برای مشکل وجود دارد. خود را برای راضی شدن و خشنود شدن محدود کرده اید. هر چقدر شما بیشتر به کودکتان بیاموزید که به دنبال راه حل های مختلف باشد احتمال اینکه او در نهایت به رضایت و شادکامی برسد را افزایش داده اید.

۱۰- با کودکتان بخندید و او را تشویق کنید که به خودش نیز بخندد. افرادی که خود را بیش از حد جدی می گیرند به طور یقین لذت کمتری از زندگی می برند. داشتن حس شوخ طبعی و نگرش طنز آمیز به مسائل زندگی یکی از عناصر اصلی برای افزایش لذت و خشی در زندگی است.

منبع : چگونگی ایجاد تصویر مثبت در کودک و نوجوان

مدیریت شکایت کردن و غر زدن در بچه ها

آیا فرزند شما مدام از شرایط موجود شکایت می کند؟ یک جای کار همیشه می لنگد بی توجه به اینکه شما چقدر در خانه تان تلاش می کنید. از غذایی که برای ناهار آماده کرده اید تا مدرسه وحشتناکی که کودکتان را به آن فرستاده اید، از قوانین ناعادلانه این که در خانه تان اجرا می کنید و تا هر چیزی که در میان است و در خانه اتفاق می افتد. اگر شما مانند اکثر پدر و مادرها هستید سعی می کنید به کودکتان بفهمانید که شرایط آن قدرها هم که او فکر می کند وحشتناک نیست. شما احتمالا بارها سعی کرده اید او را قانع کنید، قوانین خانه را برای او توضیح داده اید و سعی کرده اید به صورت منطقی او را توجیه کنید. از مواضعتان دفاع کرده اید تا بتوانید شرایط را بهبود بخشید.

بسیاری از پدر و مادرها دوست دارند که فرزندانشان بتوانند با آنها به راحتی صحبت کنند. آنها خود را به گونه ای نشان می دهند که آماده شنیدین نظرات مخالف هستند و اگر فرزندشان درباره مسئله خاصی احساس بی عدالتی می کند بتواند آزادانه با آنها صحبت کند و مشکل خود را در میان بگذارد. آنها فرزندانشان را تشویق می کنند که آزادانه عقاید خود را بیان کنند و از این مسئله احساس ترس و یا نگرانی نداشته باشند اما زمانی که این نارضایتی ها و شکایات تقریبا کل روز شما را می گیرد شما چه واکنشی نشان می دهید. چگونه می توانید این نارضایتی ها را محدود کرده و کاهش دهید؟

پاسخ به این سوال آسان تر از چیزی است که فکرش را بکنید.

۱- سعی کنید چیزی فراتر از مشکل را ببینید.

سعی کنید مسئله ای که فرزند شما نسبت به آن احساس نارضایتی می کند را به خوبی بشناسید آن را بررسی کنید و ریشه ی اصلی مشکل را بیابد. بررسی کردن مشکل و صحبت کردن با فرزندتان گاهی ممکن است حتی به درگیری و کشمکش بیانجامد. اما در این شرایط سعی کنید تمرکز خود را بر روی احساسات فرزندتان قرار دهید تا اینکه بخواهید سریعا به دنبال راه حل باشید و از موضع مقابل دفاع کنید. مثلا اگر کودکتان با معلم خود در مدرسه مشکل دارد به او بگویید شنیده ایم که مدتی است راجع به این مسئله ناراحتی آیا فکر می کنی نیاز به استراحت داری یا امیدواری که این مشکل را حل کنی؟ گاهی اوقات همین که فرزندتان بتواند به راحتی و آزادانه راجع به احساساتش صحبت کند و محدوودیتی در اینن کار نداشته باشد خود بخش زیادی از مشکل را حل  می کند. یکی از مزیت های این روش این است که به فرندتان کمک می کند که بیاموزد چگونه باید به صورتی موثرتر به چالش ها و مشکلاتی که با آن روبه رو می شود پاسخ دهد.

عادلانه نیست! چگونه به این افکار کودکان پایان دهیم

گاهی شما به یک “نفس راحت کشیدن” نیاز دارید، اگر مجبور هستید تمام روز را به شنیدن غر و لند های کودک بگذرانید زمان خاصی را برای شنیدن اعتراضات اختصاص دهید. برای ان کار شما می توانید زمان مشخص را برای شنیدن نارضایتی و اعتراضات فرزندتان اختصاص دهید و دیگر مجبور نیستید که تمام طول روز نارضایتی های او را بشنوید. این مسئله را جیمز لمان در کتاب مشکلات تغییر شکل یافته بیان می کند. هر روز زمان مشخص را اختصاص دهید مثلا ده دقیقه بعد از شام فرزند شما فرصت دارد که درباره هر چیزی که معترض است و یا ناراضی دارد، با شما صحبت کند، بنابراین تنها زمانی که او بتواند اعتراض کند در همین زمان مشخص است که برای او تعیین کرده اید و اگر در زمانی غیر از این در طول روز شروع به شکایت کردن و نارضایتی کرد به او یادآوری کنید که الان زمانش نیست و نمی تواند اعتراض کند. هم چنین اگر او نارضایتی های خود را تا زمان مشخص شده فراموش می کند به او کاغذ و خودکاری بدهید تا آنها را یادداشت کند. برای بچه های کوچکتر مثلا نیز می توانید کوپن اعتراض تهیه کنید مثلا سه یا چهار کوپن در روز و اگر آنها کوپن اعتراض خود را  در یک روز تمام کردند دیگر نمی توانند اعتراض کنندو بایستی تا روز بعد صبر کنند.

به یاد داشته باشید این بدان معنی نیست که اعتراضت فرزند شما به جا و منطقی است، در واقع مسئله تنها شنیده شدن شکایات او و توجه به فرزندتان است. بعضی وقت ها کودکان فقط نیا ز دارند که مورد توجه قرار گیرند و نیازی نیست شما درباره هر اعتراضی که او دارد با او بحث کنید و یا سریعا بخواهید راه حلی برای نارضایتی او پیدا کنیدد. شما می توانید با استفاده از این دو ابزار یعنی محدود کردن زمان اعتراض و شناخت احساسات کودک به جای پیدا کردن راه حل این مسئله را به راحتی مدیریت کنید.

منبع : مدیریت شکایت کردن و غر زدن در بچه ها 

رفتار با کودک بیش فعال

رفتار با کودک بیش فعال چگونه است؟ مهم ترین نکات فرزندپروری کودک بیش فعال؟ عاقبت بچه های بیش فعال چیست؟ زندگی با کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی یا کمبود توجه و تمرکز (ADD و یا  ADHD) می تواند ملال آور و ناراحت کننده باشد، اما به عنوان والدین کارهای زیادی وجود دارد که می توانید برای کمک به کنترل و کاهش علائم انجام دهید. با کمک به کودکتان، نشان می دهید که می تواند به چالش های روزمره غلبه کرده و انرژی خود را در عرصه های مثبت بگذارد تا آرامش بیشتری به خانواده به ارمغان بیاورد.

خصوصیات بچه های بیش فعال

کودکان مبتلا به ADHD عموما نقص در عملکرد اجرایی دارند، این علائم شامل موارد زیر می باشد:

  • توانایی فکر کردن و برنامه ریزی را از دست میدهد.
  • نمی تواند برنامه های خود را سازمان دهی کند.
  • کنترل آگاهانه و به اتمام رساندن کارها را ندارد.
  •  این بدین معنی است که شما بایستی به عنوان مدیر بالای سر او بایستید تا بتواند تا زمانی که کودک شما به تدریج مهارت های اجرایی خود را بدست بیاورد.

اگرچه علائم و نشانه های ADHD می تواند چیزی جز خشم و ناراحتی نباشد، اما مهم است به یاد داشته باشید که کودکان مبتلا به ADHD که شما را نادیده می گیرند، اذیت می کنند و باعث سرافکندگی شما می شوند، آگاهانه این کارها را انجام نمی دهند. کودکانی با اختلال ADHD می خواهند بدون سر و صدا یکجا بنشینند، آنها می خواهند اتاق های خود را تمیز و مرتب کنند، آنها می خواهند که هر کاری را که والدینشان به آنها می گویند را انجام دهند اما نمی دانند چگونه باید همه این کارها را بکنند. اگر شما این مساله را به ذهنتان بسپارید که همان اندازه که برای شما داشتن کودک مبتلا به ADHDملال آور و طاقت فرسات، برای خود کودک نیز ملال آور است، نشان دادن عکس العمل به شیوه های مثبت تر و حمایت گرانه تر خیلی آسان تر خواهد بود.

  • ADHD و خانواده شما

قبل از این که بتوانید والدینی موفق در نگهداری کودکی با اختلال ADHD بشوید، لازم است اثرات نشانه ها و علائم کودکتان را بر خانواده در مجموع بدانید. کودکان با اختلال ADHD مجموعه ای از علائم و رفتارهایی را از خود نشان می دهند که می تواند زندگی خانوادگی را مختل کند. آنها اغلب دستورالعمل های والدین را نمی شوند، بنابراین، از این دستورالعمل ها اطاعت هم نمی کنند. آنها بی سازمان بوده و به راحتی حواسشان پرت می شود که باعث معطل شدن و منتظر ماندن اعضای خانواده می شوند و یا اینکه پروزه های را شروع می کنند و یادشان می رود که آنها را به اتمام برسانند- چه برسد به اینکه بخواهند بعد از انجام کار تمیزکاری کنند. کودکانی با مسائل تکانشی اغلب مکالمات را قطع می کنند، در زمان های نامناسب خواستار توجه می شوند و قبل از اینکه فکر کنند صحبت می کنند که باعث می شود چیزهای ناخوشایند و یا خجالت آور بگویند. معمولا بردن آنها به رختخواب و خواباندنشان کاری سخت است. کودکان بیش فعال ممکن است اسباب و واثاثیه خانه را تخریب کرده و یا حتی کارهایی انجام دهند که سلامت جسمی آنها را به خطر بیندازد.

به علت این رفتارها، خواهر و برادر های کودکانی با اختلال ADHD با چالش های زیادی روبرو هستند. به خواسته های آنها کمتر از خواسته های کودک ADHD توجه می شود. ممکن است زمانی که آنها مرتکب اشتباه می شوند، به شدت مجازات شوندو اینکه ممکن است موفقیت آنها کمتر جشن گرفته شده و یا به بعد موکول شود. ممکن است آنها به عنوان دستیار والدین به کار گرفته شوند- و اگر خواهر و یا برادر مبتلا به ADHD که تحت نظر آنها بود، بد رفتاری کند، اینها مورد سرزنش قرار می گیرند. در نتیجه، خواهر و برادر یک کودک مبتلا به ADHD ممکن است به جای عشق و علاقه به کودک، از خود حسادت و خشم نشان دهد.

نیاز به کنترل و نظارت بر یک کودک مبتلا به ADHD می تواند هم به صورت فیزیکی و هم به صورت ذهنی خسته کننده باشد. ناتوانی کودک شما برای شنیدن می تواند منجر به خستگی شود و این خستگی نیز به خشم منتهی شود- در پی احساس گناه از عصبانی بودن از کودکتان. رفتار کودک شما می تواند شما را مضطرب و پر از استرس کند. اگر تفاوت اساسی بین شخصیت شما و کودکتان که از ADHD رنج می برد، وجود داشته باشد، پذیرش رفتار آنها برای شما بسیار سخت خواهد بود. به منظور مقابله با چالش های بزرگ کردن یک کودک مبتلا به ADHD شما بایستی قادر به هدایت ترکیبی از دلسوزی و مداومت باشید. زندگی در خانه ای که هم عشق و هم ساختار عرضه می کند، بهترین چیز برای کودک و یا نوجوانی است که در حال یادگیری مدیریت ADHD است.

توصیه شماره یک به والدین کودکان ADHD:

دید مثبت و تندرستی خود را حفظ کنید. به عنوان یک والدین، شما زمینه را برای سلامتی جسمانی و عاطفی کودکتان فراهم می کنید. شما بر بسیاری از عواملی که می تواند به طور مثبت بر علائم اختلال کودکتان تاثیرگذار باشند، کنترل دارید.

– حفظ نگرش مثبت.بهترین دارایی برای کمک به کودک شما برای مقابله با چالش های ADHD نگرش مثبت تر و احساس همدردی است. زمانی که شما آرام هستید و تمرکز دارید، شما احتمالا توانایی بیشتری برای ارتباط برقرار کردن با کودکتان دارید که به او کمک می کند او نیز آرامش پیدا کرده و بتواند تمرکز کند.

– موارد را در چشم انداز نگه دارید. به یاد داشته باشید که رفتار کودک شما به خاطر اختلال است. اغلب اوقات عمدی نیست. به حس شوخ طبعی خود ادامه دهید. آنچه که امروز شرم آور است، ممکن است ده سال بعد یک داستان خنده دار خانوادگی باشد.

– چیزهای کوچک را بزرگ نکنید و مصالحه جو باشید.یک کار انجام نشده زمانی که کودکتان دو کار دیگر را به همراه تکالیف مدرسه به اتمام رسانده باشد، مساله ی چندان مهمی نیست. اگر شما کمال گرا هستید، نه تنها دائما ناراضی خواهید بود بلکه همچنین انتظارات نا ممکن برای کودک مبتلا به ADHD خود ایجاد خواهید کرد.

– کودک خودتان را باور داشته باشید.در مورد هر چیزی که در رابطه با کودک شما می تواند مثبت، ارزشمند و یا منحصر بفرد باشد فکر کنید و یا لیستی از اینها را تهیه کنید. اعتماد کنید که کوکتان می تواند یاد بگیرد، تغییر کند، بزرگ و بالغ شود، و به موفقیت دست پیدا کند. به این اعتماد فکر کنید و به عنوان یک کار روزانه موقع مسواک زدن و یا درست کردن قهوه تان این کار را انجام دهید.

خود مراقبتی

به عنوان الگو و  مهم ترین منبع ثدرت کودکتان، ضروری است که شما زندگی سالمی داشته باشید. اگر شما بیش از حد خسته باشید و یا به سادگی از کوره در بروید، ممکن است خطر از دست دادن ساختار و حمایتی را که به دقت برای کودک مبتلا به ADHD خود در نظر گرفته بودید را به جان بخرید.

– پشتیبانی و حمایت را پی بگیرید. یکی از مهم ترین چیزهایی که در پرورش کودک با اختلال ADHD باید به یاد داشته باشید این است که شما مجبور نیستید این کار را به تنهایی انجام دهید. با دکتر، درمانگر و یا معلمین کودک خود صحبت کنید. به گروههای حمایتی والدین کودکان ADHD بپیوندید. این گروهها، یک انجمن برای ارائه و دریافت راهنمایی فراهم کرده و مکانی امن برای تخلیه احساسات و به اشتراک گذاری تجارب در اختیار می گذارند.

– زمان استراحت به خودتان اختصاص دهید. دوستان و خانواده می توانند در مورد امکان نگهداری از کودکتان فوق العاده باشند. اما ممکن است شما در مورد تنها گذاشتن فرزند خود و یا تنها گذاشتن این افراد با کودک ADHD خود احساس گناه کنید. دفعه ی بعد، پیشنهاد آنها را بپذیرید و به صورت صادقانه در مورد اینکه چگونه می توانند به بهترین نحو از فرزند شما نگهداری کنند، با آنها صحبت کنید.

– مراقب سلامتی خود باشید. درست غذا بخورید. ورزش کنید و راههایی برای کاهش استرس تان پیدا کنید، خواه این یک حمام شبانه باشد یا یک تمرین مدیتیشن در صبح ها. اگر شما بیمار هستید این مساله را اطلاع دهید و کمک بگیرید.

توصیه شماره ۲: یک ساختار انتخاب کرده و آن را دنبال کنید

کودکان مبتلا به ADHD زمانی که کارها در یک الگوی قابل پیش بینی و در مکان های قابل پیش بینی باشند، به احتمال زیاد در انجام آنها موفق تر خواهند بود. کار شما این است که در خانه تان یک ساختار ایجاد کرده و آن را حفظ کنید. به این ترتیب کودک شما می داند که انتظار چه چیزی را باید داشته باشد و یا از او انتظار می رود چه کاری را انجام دهد.

توصیه هایی برای کمک به کودک مبتلا به ADHD شما تا متمرکز و ساختارمند باشد:

– از یک روال پیگیری کنید. تنظیم یک زمان و یک مکان برای هر چیزی مهم است و این به کودک مبتلا به ADHD کمک می کند تا انتظارات را درک کند و آنها را برآورده کند. مراسم ساده و قابل پیش بینی برای وعده های غذایی، تکالیف مدرسه، بازی و رفتن به رختخواب معین کنید. کودکتان را مجبور کنید که لباسهایش را قبل از رفتن به رختخواب برای صبح روز بعد آماده کند و مطمئن شوید که چیزهایی را که برای رفتن به مدرسه نیاز دارد، در یک جای مشخص و آماده برای برداشتن باشد.

– از ساعتها و تامیر استفاده کنید.توجه کنید که ساعت ها را در جای جای خانه قرار دهید و یک ساعت بزرگ نیز در اتاق خواب کودک نصب باشد. زمان کافی به کودک بدهید تا هر آنچه نیاز دارد را انجام دهد، مانند تکالیف مدرسه و یا آماده شدن در صبح. از یک تایمر برای تکالیف مدرسه یا زمان های گذار مانند زمان بین اتمام بازی و آماده شدن برای رختخواب استفاده کنید.

– برنامه کودکتان را ساده سازی کنید. خوب است که از وقت بیکاری اجتناب کنید. اما کودکی با اختلال ADHD اگر با فعالیت های بعد از مدرسه س زیادی درگیر شود، تمرکز خود را از دست داده و عاصی می شود. ممکن است نیاز باشد که شما بر اساس توانایی های فردی کودک و نیازهای فعالیت های خاص، تکالیف بعد از مدرسه کودک را تعدیل کنید.

– یک مکان آرام ایجاد کنید. اطمینان حاصل کنید که کودکتان یک مکان شخصی آرام و خصوصی داشته باشد. یک ایوان و یا یک اتاق خواب تا زمانی که همان مکانی نباشد که کودک برای گذران اوقات فراغت از آن استفاده می کند، مناسب است.

– تمام تلاش خود را بکنید تا تمیز و مرتب باشید.خانه تان را بصورت سازمان یافته ای مرتب کنید. اطمینان حاصل کنید که کودکتان می داند که هر چیزی جای مختص به خود دارد. تا جای ممکن با نشان دادن تمیزی و سازمان دهی کودک را مدیریت کنید.

با سرگرم نگهداشتن کودک ADHD از مسائل و مشکلات دوری کنید.

برای کودکان ADHD، زمان بیکاری ممکن است علائم و نشانه های اختلال را افزایش دهد و در خانه تان بی نظمی ایجاد کند. حائز اهمیت است که یک کودک مبتلا به ADHD را بدون تلنبار کردن بسیاری از چیزهای که با انجام آنها خسته می شود، درگیر کرده و مشغول سازید. کودکتان را در یک کلاس ورزشی، هنری و یا یک کلاس موسیقی ثبت نام کنید. در خانه، فعالیت های ساده ای که زمان کودکتان را پر می کند، ترتیب دهید. این کارها می توانند کارهایی نظیر کمک به آشپزی شما، بازی با خواهر و یا برادر و یا نقاشی کردن یک تصویر باشد. سعی کنید خیلی به تلویزیون و یا بازی های کامپیوتری و ویدئویی به عنوان فعالیت های زمان پر کن تکیه نکنید. متاسفانه، تلویزیون و بازیه های ویدئویی به طرز فزاینده ایی، ماهیت خشونت بار پیدا می کنند و این فقط ممکن است علائم ADHD کودکتان را تشدید کند.

توصیه شماره ۳: انتظارات و قوانین روشن و واضحی تنظیم کنید.

کودکان با اختلال ADHD نیاز به قوانین ثابتی دارند که بتوانند بفمند و پیگیری کنند. قوانین مرتبط با رفتار را برای خانواده ساده و روشن سازی کنید. قوانین را بنویسید و آنها را در مکانی که کودکتان به راحتی بتواند بخواند، آویزان کنید.

کودکانی با اختلال ADHD به سیستم های سازمان یافته از پاداش ها و عواقب بخوبی جواب می دهند. مهم است توضیح دهید که اگر قوانین را اطاعت کنند و یا زمانی که قوانین زیر پا گذاشته می شوند، چه اتفاقی خواهد افتاد. نهایتا، به سیستم خود اتکا کنید. در هر زمان و همیشه با یک پاداش و یا تنبیه پیگیری کنید.

همان طور که این ساختارهای ثابت را ایجاد می کنید، در نظر داشته باشید که کودک مبتلا به ADHD اغلب انتقاد دریافت می کند. بیشتر به دنبال رفتارهای خوب باشید و از آن قدردانی کنید. قدردانی به خصوص برای کودکانی که ADHD دارند، مهم است چرا که معمولا خیلی کم قدردانی و پاداش دریافت می کنند. این کودکان معمولا اصلاح، تصحیح و یا شکایت هایی در مورد رفتارشان از بقیه دریافت می کنند اما تقویت مثبت کمی دریافت می کنند.

یک نظر مثبت، و یای ک لبخندو یا پداش دیگر از جانب شما می تواند توجه و تمرکز و کنترل تکانشی کودک مبتلا به ADHD شما را بهبود ببخشد. در حالیکه برای اتمام عملکردهای ضعیف و یا رفتارهای نامناسب تا جای ممکن واکنش های منفی کمتری نشان می دهید، تمام تلاش خود را به دادن پاداش های مثبت برای رفتارهای درست و یا اتمام کارها متمرکز کنید. برای دستاوردهای کوچک که برای کودکان دیگر ممکن است معمول باشد، برای کودک مبتلا به ADHD پاداش دهید.

استفاده از پاداش ها و عواقب

پاداش ها

  • به کودک خود با دادن امتیازهایی، ستایش و تحسین و یا فعالیت ها به جای غذا و یا اسباب بازی پاداش دهید.
  • پاداش ها را گهگاه تغییر دهید. کودکان مبتلا به ADHD اگر جایزه همیشه همان باشد، خسته می شوند.
  • یک نمودار با نقاط و یا ستاره هایی برای پاداش به رفتار خوب درست کنید. بطوری که کودک یک یادآور تصویری از موفقیت های خود خواهد داشت.
  • پاداش های فوری بهتر از قول و قرارهایی برای پاداش هایی در آینده جواب می دهد اما پاداش های کوچکی که به یک پاداش بزرگ منتهی می شود هم می تواند تاثیرگذاری خوبی داشته باشد.
  • همیشه با سیستم پاداش پیش بروید.

عواقب

  • عواقب بایستی از قبل مشخص شوند و بلافاصله پس از اینکه کودک بدرفتاری کرد اجرا شوند.
  • سعی کنید از حذف اوقات فراغت و امتیازها به عنوان عقوبت برای بدرفتاری ها استفاده کنید.
  • کودکتان را زا موقعیت ها و محیط هایی که منجر به رفتار نامناسب می شوند، دور کنید.
  • زمانی که کودکتان بدرفتاری کرد از او بپرسید که به جای آن چه کاری می توانست انجام دهد و از او بخواهید تا همان کار را نشان دهد.
  • همیشه با سیستم عواقب جلو بروید.

توصیه شماره ۴: تشویق به تحرک و خواب کنید

کودکان مبتلا به َADHD اغلب انرژی زیادی برای سوزاندن دارند. ورزش های سازمان یافته و دیگر فعالیت های فیزیکی می تواند به گرفتن انرژی آنها به طرق سالم کمک کرده و آنها را به حرکات و مهارت های خاص متمرکز کند. مزایای فعالیت های فیزیکی نامحدود است: تمرکز را بهبود می بخشد، افسردگی و اضطراب را کاهش می دهد و رشد مغز را افزایش می دهد. به خصوص برای کودکانی با نقص توجه، با این حال، واقعیت این است که ورزش منجر به خواب بهتر می شود که به نوبه ی خود همچنین می تواند علائم ADHD را کاهش دهد.

ورزشی پیدا کنید که کودکتان از آن لذت می برد و با توانایی های او همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال، ورزش هایی مانند سافتبال که شامل زمان کم است برای کودکانی که مشکلات توجه دارند، چندان مناسب نیست. ورزش های فردی و گروهی مانند بسکتبال و هاکی که نیازمند حرکت مداوم هستند گزینه های بهتری می باشند. کودکان مبتلا به ADHD همچنین ممکن است از آموزش در هنرهای رزمی (مانند تکواندو) یا یوگا بهره ببرند که کنترل ذهنی را حین تمرین دادن بدن افزایش می دهد.

خواب ناکافی می تواند باعث شود که تمرکز هر فردی کاهش یابد، این می تواند برای کودکان مبتلا به ADHD بسیار مضر باشد. کودکان مبتلا به ADHD به اندازه ی گروه هم سن و سالان خود به خواب نیاز دارند اما تمایلی به داشتن این میزان خواب ندارند. مشکلات تمرکز و توجه آنها می تواند منجر به اضطراب و مشکلات خوابیدن شود. یک زمان خواب ثابت و زودهنگام موثرترین استراتژی برای مبارزه با این مشکل است. اما ممکن است به طور کامل این مشکل را حل نکند..

به کودک خود کمک کنید تا با بکارگیری یک و یا چندین مورد از استراتژی های زیر، استراحت بهتری داشته باشد:

– زمان تلویزیون را کاهش دهید و سطح فعالیت و ورزش کودکتان را در طول روز افزایش دهید.

– کافئین را از برنامه غذایی کودکتان حذف کنید.

– یک زمان میانه برای تقلیل سطح فعالیت به مدت یک ساعت و یا حتی خیلی قبل تر از زمان خواب اختصاص دهید. فعالیت های آرام تری مانند رنگ آمیزی، خواندن و بازی بدون سر و صدا پیدا کنید.

– ۱۰ دقیقه برای گذراندن با کودک و محبت به او صرف کنید. این کار یک احساس عشق و امنیت ایجاد خواهد کرد و همچنین زمانی برای آرامش فراهم می کند.

– از اسطخدوس و یا سایر رایحه ها در اتاق کودک خود استفاده کنید. این عطر ممکن است به آرامش کودک شما کمک کند.

– از موسیقی های آرامش بخش به عنوان نوفه ی پس زمینه استفاده کنید. موسیقی های بسیاری موجود هستند که شامل اصواتی از طبیعت و یا موسیقی های آرامش بخش هستند. معمولا نوفه ی سفید برای کودکان ADHD آرامش بخش است. شما می توانید با قرار دادن رادیو در یک موج نامشخص و یا روشن کردن پنکه برقی، نوفه سفید ایجاد کنید.

مزایای زمان سبز در کودکان با اختلال نقص توجه

تحقیقات نشان داده است که کودکان مبتلا به ADHD از گذراندن زمان در طبیعت بهره ی زیادی میبرند. کودکان زمانی که در یک پارک پر از علف و درختان بازی می کنند نسبت به زمانی که در یک زمین بازی بتنی بازی کنند، کاهش زیادی در علائم ADHD تجربه می کنند. نکته ی مفید این استراتژی ساده و امیدوار کننده را برای مدیریت کودک ADHD فرا بگیرید. حتی در شهرها، بسیاری از خانواده ها به پارک ها و دیگر مجموعه های سبز دسترسی دارند. به کودکان خود در این زمان سبز بپیوندید و شما نیز یک نفس راحت و آسوده از هوای تازه که مستحق آن هستید، خواهید کشید.

توصیه شماره ۵: به کودک خود کمک کنید تا تغذیه درست داشته باشد.

رژیم غذایی علت مستقیم اختلال نقص توجه نیست، اما غذا می تواند بر وضعیت ذهنی کودک شما تاثیر داشته باشد که به نوبه ی خود به نظر می رسد بر رفتار تاثیر می گذارد. نظارت و کنترل اینکه کودکتان چه چیزی، چه زمانی و چقدر غذا می خورد می تواند به کاهش علائم ADHD کمک کند. تمامی کودکان از غذاهای تازه، وعده های غذایی منظم و دوری از غذاهای ناسالم سود می برند. این موارد به خصوص برای کودکان ADHD که تکانشی بودن آنها و عدم تمرکزشان می تواند منجر به از دست رفتن وعده های غذایی، اختلال خوردن و یا پر خوری شود، صدق می کند. کودکان مبتلا به ADHD  به مرتب غذا نخوردن مشهور هستند. بدون راهنمایی والدین این کودکان ممکن است تا ساعتها چیزی نخورند و سپس هر آنچه که در اطرافشان وجود دارد را از بین ببرند. نتیجه ی این الگو می تواند سلامت جسمی و روانی کودک را از بین ببرد. برای جلوگیری از عادات غذایی نا سالم، برنامه ریزی منظم وعده های غذایی سرشار از مواد مغذی یا تنقلات داشته باشید بطوری که بین دو وعده بیش از سه ساعت فاصله نیفتد. از نظر فیزیکی، یک کودک مبتلا به ADHD به مصرف منظم غذاهای سالم نیاز دارد و به لحاظ ذهنی وعده های غذایی زنگ تفریح های ضروری و ریتم برنامه ریزی شده برای هر روز به حساب می آیند.

از شر غذاهای نا سالم در خانه تان خلاص شوید. غذاهای چرب و شیرین را زمانی که بیرون از خانه غذا میخورید، محدود کنید. تلویزیون را زمانی که تبلیغات مسخره ی غذاهای ناسالم را نشان می دهد، خاموش کنید و هر روز به کودک خود مکمل های ویتامین و مواد معدنی بدهید.

به کودک خود کمک کنید تا غذاهای سالم تری مصرف کند:

  • از شر غذاهای ناسالم در خانه تان خلاص شوید
  • زمانی که بیرون غذا میخورید، غذاهای چرب و شیرین را به حداقل برسانید
  • تلویزیون را زمانی که تبلیغات غذاهای ناسالم نشان می دهد، خاموش کنید
  • مکمل های روزانه ی ویتامین-مواد معدنی به کودک خود بدهید

توصیه ی شماره ۶: به کودک خود یاد بدهید تا دوستانی برای خود پیدا کند.

کودکان مبتلا به ADHD اغلب در تعاملات اجتماعی ساده هم به مشکل بر میخورند. آنها ممکن است با مشکلات خوانش نشانه های اجتماعی، پرحرفی، وقفه داشتن در اغلب اوقات یا عصبانی شدن و یا پرخاشگری دست و پنجه نرم کنند. نارسایی نسبی احساسی آنها می تواند آنها را از هم سن و سالان خود دور نگه دارد و آنها را مورد هدف آزار و اذیت های غیر دوستانه قرار دهد. فراموش نکنید که با این حال، بسیاری از کودکان ADHD به طرز فوق العاده ای باهوش و خلاق هستند و نهایتا می فهمند که چگونه می توانند با دیگران و افرادی که به عنوان دوست مناسب نیستند کنار بیایند. علاوه بر این، ویژگی های شخصیتی که ممکن است والدین و معلمین را خسته کند، ممکن است برای گروه هم سن و سالان بسیار جالب و سرگرم کننده باشد.

کمک به کودک مبتلا به ADHD در جهت بهبود مهارت های اجتماعی

برای کودکان مبتلا به ADHD یاد گرفتن مهارت ها و قوانین اجتماعی سخت است. شما می توانید به به کودکتان کمک کنید تا شنونده بهتری باشد، یاد بگیرد تا قیافه ی افراد و زبان بدن افراد را بخواند و در گروهها با نرمش بیشتری تعامل کند.

  • با کودکتان با مهربانی اما با بصورت صادقانه در مورد چالش های پیش روی او و اینکه چگونه می تواند آنها را تغییر دهد، صحبت کنید.
  • سناریوهای اجتماعی مختلف را مدلسازی کنید و نقشهایتان را گهگاه عوض کنید تا سرگرم کننده هم باشد.
  • مواظب باشید تا هم بازی های با زبان و مهارت های فیزیکی مشابه برای کودکتان انتخاب کنید.
  • برای بار اول تنها یک و یا دو تا از دوستان او را دعوت کنید و زمانی که بازی می کنند از نزدیک نظارت کنید و یک سیاست عدم تحمل برای ضربه زدن، هل دادن و یا فریاد کشیدن به کار ببرید.
  • برای کودک خود زمان و مکان مناسب بازی فراهم کنید و اغلب به رفتارهای خوب در حین بازی کردن جایزه بدهید.

منبع : رفتار با کودک بیش فعال

آگاهی از چند روش تربیتی

آگاهی از چند روش تربیتی

قبل از هر چیز لازم است که در مورد روش های تربیتی توضیحاتی ارائه گردد، که والدین بنا به امکانات، ارزش های نظام خانواده، محدودیت های اجتماعی و … می توانند از این روش ها به دلخواه برای تربیت فرزندان خود استفاده کنند، به طور خلاصه این روش ها را مورد بررسی قرار می دهیم.

  • روش گینات
  • روش گوردن
  • روش درایکورز
  • روش بکر
  • روش گینات
  • این روش که هدف آن آگاهی کودک از احساساتش در برابر اعضای خانواده است. از طریق بحث آزاد می توان به چنین هدفی رسید. در این روش اصولی وجود دارد که رعایت آن ها جهت تربیت کودکی ، مسئول ضرورت تام دارد.
  • اصل اول: پیام ارسال شده باید حاکی از احترام و توجه به کودک باشد، بدین معنی که در آن صداقت و احترام متقابل رعایت شود.
  • اصل دوم: پیامی که والدین برای کودکان می فرستند، باید نحوه انجام ار را دقیقا مشخص کند و ابهامی در آن موجود نباشد این پیام باید حاکی از عمل و فعالیت باشد. مثال (زهرا تلویزیون را نگاه نکن به جایش به رادیو گوش بده).
  • اصل سوم: والدین باید فعالیت و عمل کودک را مورد تشویق و نکوهش قرار دهند و به خصیصه شخصیتی او در این مورد توجه نکنند و مثلا گفته شود (لیلا تو چقدر ظرف ها را تمیز شسته ای و نگویند لیلا تو دختر خوبی هستی).
  • اصل چهارم: والدین در صورت احساس نگرانی از جانب کودکان، باید فورا و بدون احساس گناه موضوع را با کودک در میان بگذارند و به بحث و بررسی آن بپردازند.
  • اصل پنجم: مسئولیت یاد گرفتنی و عاملی درونی است و به مرور زمان آموخته می شود. طرز تلقی و رفتار والدین با کودک در مسئول به بار آمدن کودک نقش بسزائی دارد.
  • اصل ششم: در داخل خانواده باید بین افراد خانواده رابطه حسنه و آزاد برقرار باشد و تمام افراد خانواده بتوانند آزادانه عقاید خود را با دیگران در میان بگذارند، برخی مسائل خصوصی بین پدر و مادر موجود است که اطلاع از آنها برای کودک ضرورتی ندارد و نباید با کودک مطرح شود.
  • اصل هفتم: از کاربرد کلمه «اگر» خود داری شود. اگر حاکی از وجود شک و تردی در توانایی کودک است . در رفتار خود با کودکان نباید مشروط بود، بلکه باید به طور قاطع مسائل ضروری با کودک مطرح شوند.
  • اصل هشتم: منابع ایجاد نگرانی در کودک بیشمارند، باید علل نگرانی کودکان کشف شود و برای آنها اقدامات مقتضی به عمل آید.
  • اصل نهم: در آموزش مسائل جنسی، باید کودکان را با واقعیت مواجه کرد و مسائل را به طور جدی مطرح کرد. حتی قبل از تولد کودک دوم باید کودک اول آماده پذیرش ان شود. مثلا به کودک اول گفته شود به زودی خواهر یا برادری در خانواده متولدخواهد شد و همان طور که تو را دوست داریم او را نیز دوست خواهیم داشت.
  • اصل دهم: حسادت کودکان در خانواده باید به طور مناسب مورد بررسی قرار گیرد وگرنه رفتارهای نامناسبی نظیر خیس کردن رختخواب، راه رفتن در خواب، تعارض را موجب خواهد شد.
  • روش گوردن:
  • ایجاد رابطه و تفاهم بین والدین و کودکان، هسته اصلی نظریه گوردن را تشکلیل می دهد. والدین باید احساسات کودکان را با دقت درک کنند و کودک را تشویق کنند تا درباره عواطف و احساساتش صحبت کند، والدین نیز در بین عقاید و افکار و احساسات خود بهتر است حتی الامکان به طور آشکار بحث کنند زیرا پوشیده نگه داشتن عقاید و احساسات اعضای خانواده از یکدیگر به تشدید تعارض و ناراحتی ها کمک می کند.
  • در ارتباط کودک با والدین گوش دادن فعال از اهمیت خاصی برخوردار است. والدین باید قرا گیرند که به گفتار کودکشان فعالانه گوش دهند، پیام های ارسالی باید حاکی از صداقت و محبت به یکدیگر باشد، مذمت کردن کودکان به خاطر اشتباهشان کار پسندیده ای نیست. در ارتباط با کودک توصیه می شود که از پیام (من) به جای پیام (تو) استفاده شود.
  • والدین باید اعتماد کودک را جلب کنند و به طریقی با کودک رفتار کنند که در آن کسی بازنده نشود، همچنین گوردن معتقد است که با تغییر محیط ، می توان در رفتار کودک تغییراتی را به وجود آورد. روش گوردن در خانواده هایی که از آزادی زیادی در روابط افراد حکم فرماست با موفقیت بیشتری اجرا می شود. در مقابل در خانواده هایی که با روابط پدرسالاری، اجرای این روش زیاد موفقیت آمیز نیست. این روش در صورتی موفق است که از سنین اولیه درباره کودکان به مرحله اجرا درآید.
  • در روش گوردن به توانایی های فکری و تصمیم گیری کودکان بیش از حد اعتماد می شود و به آن ها آزادی زیاد اعطا می شود.
  • روش درایکوز
  • الف- کودک به محبت و پذیرش و تائید والدین نیاز دارد و ارضای این نیازها در تکوین شخصیت او موثر است. والدین باید نشان دهند که به کودک علاقه مندند و به او محبت دارند، کودک همچنین نیازهای اساسی دارد که اگر به طور مقبول و اجتماع پسندی آنها ارضا نگردد، به ایجاد خواسته ها و رفتارهای نامناسب در کودک خواهد شد.
  • ب- (درایکوز) با تاکید بر عقاید(آدلر) انسان را موجود اجتماعی می داند و مقتقد است که مشکلات انسان زائیده ارتباطات نامناسب اوست و باید مشکلات در انجمن خانوادگی حل و فصل شوند.
  • پ- هر کودک فردیت مخصوص به خود را دارد و مقایسه کودکان با یکدیگر و ایجاد رقابت های نامعقول بین آن ها صحیح به نظر نمی رسد.
  • ت- به توانایی کودک برای انجام کار باید اطمینان و اعتماد داشت و به پرورش اعتماد به نفس کودک اقدام کرد. همچنین کودک باید به خاطر کارهای مناسبی که انجام می دهد مورد توجه و تشویق قرار گیرد، برای ایجاد اعتماد به نفس، بهتر است که یادگیری ها و پیشرفت های کودکان گام به گام انجام پذیرد.
  • ث- چون کودک معنی رفتارهای کلامی و غیرکلامی را به خوبی تشخیص می دهند، والدین باید از هر گونه تظاهر خودداری کنند و سعی کنند در مقابل کودک رفتار واقعی خود را نشان دهند.
  • ج) چون تشویق در فرم گیری رفتار جدید کودک موثر است همیشه می توان رفتار مثبتی را در کودک جستجو و پیدا کرد و از آن به عنوان عامل مشوق و تقویت کنند رفتارهای مورد نظر استفاده کرد.مشاوره تربیتی کودک
  • روش بکر
  • بکر در روش خود از مکتب رفتار گرایی برای تربیت کودک استفاده می کند، به نظر او، سه روش برای تغییر رفتار انسان و یا هر موجود زنده ای وجود دارد که عبارتند از : کنترل محیط، کاربرد دارو، تغییر در عواقب رفتار.
  • در استفاده از تقویت کننده ها باید اولا: تواتر وقوع رفتار مشخص شود . ثانیا: معین شود رفتار تحت چه شرایطی انجام می گیرد. پس از تعیین این دو عامل، تقویت کننده ها و یا تنبیه کننده های مناسبی که می توانند پاسخ ها را تغییر دهند، مورد استفاده قرار می گیرند، استفاه مناسب از تقویت کننده ها و یا تنبیه کننده ها نوعی هنر است، و قسمت مهمی از روش بکر را تشکیل می دهد. در دادن تقویت کننده ها و تنبیه کننده ها باید به احساسات و عواطف کودکان توجه شود.
  • به عقیده بکر باید برای کودکان استدلال کرد، زیرا استدلال قدرت خلاقیت را در کودکان می پروراند و مطالب جدیدی را به کودکان می آموزد، همچنین اگر از تنبه به طور درست و در زمان مناسب استفاده شود، در تغییر رفتار نامطلوب موثر واقع خواهد شد.
  • بر اثر وجود تفاوت ها ی فردی ، مقایسه کودکان با یکدیگر کار صحیح و مناسبی نیست و با هر کودکی باید با توجه به خصوصیات فردیش رفتار شود.
  • (بکر) معتقد است اگر دادن پاداش به صورت مناسب انجام پذیرد کودک خواهد توانست در غیاب پاداش نیز رفتار مناسبی را انجام دهد.
  • والدین بر اساس معرفی روش های بالا می توانند روش مناسب به معیارهای خانواده را انتخاب کنند.
  • در تربیت فرزندان به یک سری از اصطلاحات بر می خوریم که شاید به نظر ما ساده باشند، اما بسیاری از روانشناسان در مورد همین اصطلاحات به ظاهر ساده به بحث و تبادل نظر پرداخته اند، که در اینجا لازم است توضیحاتی در این موارد داده شود.
  • به این جمله دقت کنید(والدین نقش، تربیت فرزندان را در خانواده بر عهده دارند). در این جمله سه کلمه وجود دارد که به ارائه توضیحاتی در این موارد می پردازیم.
  • نقش یا وظیفه ، اگر به طور خیلی ساده بگوییم، نقش یعنی ترکیبی از هنجارها است که با یکدیگر در ارتباط می باشند. (نقش یا وظیفه) بخشی از یک وضعیت اجتماعی می باشد که کم و بیش شامل هنجارهای اجتماعی ادغام شده ای است که سایر هنجارهای اجتماعی تشکیل دهنده ی همان وضعیت اجتماعی، قابل تشخیص باشد.
  • نقش: عبارت است از انتظاراتی که از یک فرد در یک گروه می رود، نه یک گونه رفتارهای فردی.
  • تربیت: در لغت (نشو و نمو دادن، زیاد کردن، برکشیدن مرغوب کردن یا قیمتی ساختن است) در این معنی اخیر، تربیت از حد افراط و تفری بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن است.
  • تربیت ، محصول مراقبتی است که از شور و نمای آدمیزاد در جریان رشد وی سیر به سوی کمال ، به عمل می آید. تربیت ، عمل عمدی فردی رشید است که می خواهد رشد را در فردی که فاقد ولی قابل آنست ، تسهیل کند. تربیت، سرپرستی از جریان رشد یعنی اتخاذ تدابیر مقتضی جهت فراهم ساختن شرایط مساعد برای رشد است.

منبع : آگاهی از چند روش تربیتی