کودک با استعداد کیست؟

کودکان با استعداد، طبق تعریف، “کسانی هستند که در زمینه های عقلی، خلاق، هنری، ظرفیت رهبری، یا رشته های خاص دانشگاهی قابلیت اجرائی بالایی از خود ظهور می دهند، و محتاج به خدمات و فعالیت هایی که رشد چنین قابلیت هایی معمولا توسط مدرسه فراهم نشده است.”

بیشتر بخوانید: تشخیص تیزهوشی (استعداد) کودک

تفاوت های بیولوژیکی

بین کودک با استعداد و کودکان تیپیکال یا نوعی، تفاوت های زیستی وجود دارد. به نظر می رسد کودک با استعداد، تولید سلولیِ پیشرفته ای دارد که همچنین فعالیت سیناپسیِ او را هم افزایش می دهد. همگی اینها به یک فرآیند فکریِ رو به افزایش علاوه می شود. به نظر می آید که عصب های داخل در مغزِ یک کودک با استعداد از نظر بیوشیمیایی بسیار بیشتر باشد و، در نتیجه، الگوهای مغزی که رشد می کنند قادر هستند افکار پیچیده تر را پردازش کنند. ظاهرا فعالیت کورتکس در پیش پیشانیِ مغز بیشتر است، که منجر به بصیرت و تفکر شهودی می شود. کودکان با استعداد، فعالیت موج آلفای بیشتری در مغزشان دارند. آنان نه تنها فعالیت موج آلفای سریع تری از کودکان تیپیکال یا نوعی دارند، بلکه آن را به مدت بیشتری هم نگه می دارند. این امر به آنها امکان یادگیری راحت تر و با تمرکز بیشتری را همراه با حفظ و یکپارچگی وسیع می دهد. تناوب های مغزیِ کودکِ با استعداد غالباً زیاد رخ می دهد، و همین امر به او اجازه ی تمرکز، توجه، پژوهش و بررسی می دهد.

لینک کاربردی: بسته ارزیابی شخصیت و هوش کودک

ویژگی های رایج

برخی ویژگی های عام هستند که ممکن است کودکِ با استعداد، صاحب آن باشد. کودک با استعداد ممکن است چنین باشد:

  • خود تنظیم گر، مستقل، غالباً ضد اقتدارگرا.
  • شوخ طبع در تقلید کاری
  • قادر به مقاومت در برابر فشار گروهی، استراتژی که در ابتدا رشد یافته است
  • انطباق پذیرتر و ماجراجوتر
  • رواداری بیشتر با ابهام و زحمت
  • رواداری کم برای ملال
  • ترجیح پیچیدگی، بی تقارنی، پایانِ گشوده
  • توانایی زیاد در تفکر واگرا
  • حافظه ی بالا، توجه خوب به جزئیات
  • زمینه ی دانش گسترده
  • نیاز به دوره های اندیشه
  • نیاز به جو حمایتی، حساس به محیط پیرامون
  • نیاز به شناختگی، نیازمند فرصت فعالیت های شراکتی
  • ارزش های زیباشناختیِ بالا، قضاوت زیباشناختیِ خوب
  • آزادتر در پرورش یکپارچگیِ نقش جنسی؛ نبودِ احراز هویت کلیشه ایِ زنانه/مردانه.

تفاوت بین جنس ها

به هر حال، مطالعات نشان داده است که ویژگی های کودک با استعداد می تواند بر پایه ی جنس تفاوت کند.

در ادامه ویژگی های عام دختر بچه های با استعداد آمده:

  • مدرسه، مخصوصا رشته های علمی، موسیقی و هنر را دوست دارد.
  • معلمانش را دوست دارد.
  • مرتبا اخبار و مجلات و دیگر دست نوشته های غیر الزامی را مطالعه می کند.
  • در زمینه تئاتر و تولیدات موسیقی، فعال است.
  • معمولا به موقع سر قرار حاضر نمی شود.
  • او یک خیالباف روزانه است.

موارد زیر ویژگی های عامِ پسربچه های با استعداد است:

  • از مدرسه خوشش نمی آید
  • از معلمانش خوشش نمی آید و فکر می کند آنها جالب نیستند.
  • تمرینات خانه را کم انجام می دهد.
  • از آموزش فیزیکی بدش می آید و به ندرت قاطیِ ورزش های تیمی می شود.
  • او به عنوان رادیکال تندرو و یا آدم غیر عرفی لحاظ شده است
  • غالباً می خواهد تنها باشد تا افکار و علایق خودش را سو دهد.

ویژگی های عاطفی

کودک با استعداد همچنین سهم تنش های عاطفی خود را بروز می دهد. به حد کافی جالب توجه است که به نظر می رسد مطالعات بتواند پیش بینی کند که کودک با استعداد در واقع چه بسا خودخواهی کمتری نسبت به کودک متوسط دارد. به نظر می آید همبستگیِ مستقیمی بین انتظارات بالا که کودک مستعد برای خودش دارد، با اهداف غیرواقعیِ که او برای آن می کوشد وجود داشته باشد. این وضعیت میل به ایجاد اضطراب دارد، طوری که کودک با استعداد خودش را غیرواقع بینانه درمی یابد.

منبع : کودک با استعداد کیست؟

اختلالات یادگیری

اختلالات یادگیری برای توصیف ناتوانی در  حفظ و تعمیم مهارت ها یا اطلاعات خاص به دلیل کمبود توجه، حافظه یا استدلال است که بر عملکرد تحصیلی تأثیر می گذارد. ناتوانی های یادگیری یا اختلالات یادگیری، نقص در نوشتن، خواندن یا حساب هستند. کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در یادگیری مشکل دارند و علیرغم تمرین های مداوم و فشرده، به اهداف تعیین شده یادگیری دست نمی یابند.

با درک انواع مختلف اختلالات یادگیری و علائم آن ها، شما می توانید چالش های خاصی که کودکتان با آ نها مواجهه می شود را کشف کنید و یک برنامه درمانی مؤثر را محیا کنید. مرکز مشاوره ستاره ایرانیان درمان تضمینی اختلالات یادگیری کودکان را ارائه می دهد، مشاوران این مرکز به صورت تخصصی دوره های درمان را گذرانده و علاوه بر این مرکز ستاره با کمک دستگاه های به روز دنیا بدون هیچ عوارض جانبی عملکرد تحصیلی و شخصی کودک شما را به بالاترین حد می رساند.

برای مطالعه بیشتر: تشخیص اختلالات و ناتوانی­ های یادگیری

اختلالات یادگیری چیست؟

اختلال یادگیری باید از ناتوانی ذهنی (که قبلاً به عنوان ناتوانی ذهنی شناخته می شد) متمایز شود، اختلال یادگیری در کودکان با هوش طبیعی یا حتی بالاتر از حد متوسط ​​رخ می دهند. اختلالات یادگیری فقط بر عملکردهای خاص تأثیر می گذارد، در حالی که در کودک دارای ناتوانی ذهنی، عملکرد شناختی مناسب را ندارند. انواع ناتوانی های یادگیری شامل سه نوع زیر است:

  • اختلالات خواندن
  • اختلال در بیان نوشتاری
  • اشکالات محاسباتی

به عنوان مثال، یک کودک با ناتوانی های یادگیری با حساب و کتاب مشکل زیادی دارند، اما هیچ مشکلی در زندگی در خواندن، نوشتن و سایر زمینه ها ندارند. نارساخوانی شناخته شده ترین شکل ناتوانی های یادگیری است. اختلالات یادگیری هیچ ارتباطی با مشکلات یادگیری ناشی از اختلالات بینایی، شنوایی، هماهنگی یا ذهنی ندارد. با این حال، این مشکلات می تواند در کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری نیز رخ دهد.

علل اختلالات یادگیری

بسیاری از والدین خودشان را مقصر اختلال یادگیری فرزندشان می دانند اما کودکان می توانند با ناتوانی یادگیری به دنیا بیایند و یا در حین رشد به آن دچار شوند. در حالی که علل دقیق ناتوانی های یادگیری مشخص نیست، اما به دو قسمت قبل و بعد از تولد تقسیم می شود:

  • اولین دلیل اختلال یادگیری شامل شرایط پزشکی مادر یا استفاده از داروهای غیرمجاز در دوران بارداری مادر، عوارض بارداری یا زایمان (مانند پره اکلامپسی یا زایمان طولانی) و مشکلات نوزاد در زمان زایمان (مانند نارس بودن ، وزن کم هنگام تولد، یرقان یا زایمان زودرس).
  • پس از تولد، عوامل احتمالی شامل قرار گرفتن در معرض آسیب های محیطی مانند سرب، عفونت های سیستم عصبی مرکزی، سرطان و درمان های آن، سوءتغذیه و انزوای شدید اجتماعی، یا بی توجهی یا سوء استفاده عاطفی است. حوادثی که در دوران کودکی رخ می دهد، مانند کودک آزاری و بدرفتاری نیز در ایجاد ناتوانی های یادگیری نقش دارند بنابراین تمام این عوامل باید بررسی شود در صورتی که کودک آزاری و آسیب های محیطی متوقف نشد درمان نتیجه بخش نخواهد بود.

شایع ترین انواع اختلالات یادگیری

  1. نارساخوانی: شناخته شده ترین و بیش ترین اختلالات یادگیری در کودکان، نارساخوانی است. کودکان مبتلا به نارساخانی در یادگیری خواندن و نوشتن مشکل دارند. آن ها حروف را با هم مخلوط می کنند، بدون توقف می خوانند یا اشتباهات املایی یکسانی را بارها و بارها انجام می دهند.
  2. دیسگرافی: برخی از کودکان از اختلال همزمان خواندن و املاء رنج نمی برند، بلکه تنها از یکی از این دو رنج می برند. کودکانی که تنها در نوشتن مشکل دارند، دچار دیسگرافی می شوند. این اختلال در نوشتن در حذف حروف، حروف ناهماهنگ و مشکل در تشخیص صداهای متفاوت ظاهر می شود.
  3. دیسکالکولیا: دیسکولیا نوعی اختلال اعداد است که به صورت محدود تر میان کودکان دیده می شود. کودکان مبتلا به اختلال حساب در یادگیری حساب مشکل دارند. آن ها فاقد درک اعداد و کمیت هستند. به همین دلیل است که آن ها به زمان طولانی تری برای حساب کردن نیاز دارند و در شمارش اشیا یا خواندن ساعت با مشکل روبرو می شوند.
  4. دیسپراکسی: دیسپراکسی یک اختلال رشدی در مهارت های حرکتی و هماهنگی است و به خودی خود یک اختلال یادگیری نیست، اما در اکثر موارد مشاهده می شود که عملکرد مدرسه را مختل می کند. به نظر می رسد کودکان مبتلا به این اختلال رشد کنترلی بر بدن خود ندارند. حرکات ناهماهنگی انجام می دهند.
  5. ADHD: مانند دیسپراکسی، اختلال کم توجهی بیش فعالی ADHD یک ناتوانی یادگیری به معنای سنتی نیست، اما اغلب با مشکلات یادگیری همراه است و یکی از شایع ترین اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان است.  کودکان مبتلا به ADHD اغلب بی قرار، تکانشی هستند و نمی توانند یک جا بنشینند، علاوه بر این در کلاس توجه کافی را نداشته و حتی حواس دیگران را نیز پرت می کنند.

درمان اختلالات یادگیری

برنامه درمانی مرکز درمان اختلالات یادگیری ساده مخصوصاً برای مشکلات یادگیری و نیازها و درمان اختلالات یادگیری در دانش آموزان ابتدایی و بالاتر طراحی شده است و درمانی تضمینی را فراهم می کند.

۱.اختلالات و ناتوانی های یادگیری را مشاهده و درک کنید.

همه کودکان نیاز به عشق، دلگرمی و حمایت دارند و برای کودکان دارای ناتوانی های یادگیری این چنین تقویت مثبتی می تواند در اطمینان بخشی به کودکان برای ایجاد حس اعتماد به نفس قوی، اطمینان و عزم بر ادامه زندگی حتی با وجود سختی ها مفید باشد. به خاطر داشته باشید که هنگام جستجوی روش هایی برای کمک به کودکان دارای ناتوانی های یادگیری شما به طور غیر مستقیم به دنبال روش هایی باشید بلکه در کمک به خودشان کاری انجام داده باشید. وظیفه شما به عنوان یک والد، درمان ناتوانی یادگیری نیست بلکه بگذارید کودکتان ابزارهای هیجانی و اجتماعی مورد نیاز را از نزدیک لمس و تجربه کند تا با چالش ها و احساسات ناخوشایند روبرو شود.

در نهایت، مواجهه و غلبه با چالشی مانند ناتوانی یادگیری می تواند به کودکتان در رشد انعطاف پذیری بیشتر و قوی ترشدن کمک کند. همواره به یاد داشته باشید روشی که شما به چالش ها واکنش نشان می دهید تأثیر زیادی در عملکرد کودکتان خواهد داشت. طرز برخورد خوب، مشکلات مرتبط با ناتوانی یادگیری را حل نخواهد کرد بلکه به کودکتان حس امید و اطمینانی می دهد که آن مشکلات قابل اصلاح بوده و آنکه او سرانجام موفق خواهد شد.

۲. نکاتی برای مواجهه با ناتوانی یادگیری کودکتان

در نگریستن به یکسری چیزها روشن فکر باشید ناتوانی یادگیری غیرقابل درمان نیست. به خودتان یادآور شوید که هرکسی ممکن است با موانع موجود در فرآیند یادگیری مواجهه شود. این نکته برای شما به عنوان والدین گفته می شود تا به کودکتان آموزش دهید که چگونه با موانع روبرو شوند بدون اینکه ناامید شوند یا احساس شکست کنند. اجازه ندهید امتحانات، مقررات تحصیلی و کاغذبازی های مداوم، شما را از هدف اصلی تان از جمله حمایت های زیاد هیجانی و اخلاقی کودکتان دور کند.

۳. خودتان متخصص شوید.

برای تشخیص و درمان اختلالات یادگیری در کودکان ابتدایی تحقیقات خود را انجام دهید و خود را با پیشرفت های موجود در برنامه ها، درمان ها و تکنیک های آموزشی ناتوانی یادگیری به روز و هماهنگ کنید. ممکن است شما در ابتدا از طریق دیگران از جمله معلمان، درمانگران، پزشکان برای جستجوی راه حل ها ترغیب شوید. اما شما نخستین متخصص کودکتان هستید پس سعی کنید زمانی که نیاز به یافتن ابزارهایی است که کودکتان نیاز دارد مسئولیت پذیر باشید و این دوره را مدیریت کنید.

۴. از کودک خود حمایت کنید.

شما ممکن است بارها مجبور شوید سکوت را برای ارائه خدمات خاص به کودکتان بشکنید. نقش خود را به عنوان یک والد مسئولیت پذیر و حامی بپذیرید و در پرورش مهارت های اجتماعی قدم بردارید. گاهی اوقات ممکن است ناامید شوید اما گاهاً با حفظ خونسردی و معقول بودن و در عین حال قاطعیت، شما متوجه تفاوت زیادی در رفتار کودکتان خواهید شد.

۵. به یاد داشته باشید که تأثیر شما بر کودک مهم تر از هر چیز یا کس دیگری است

کودکتان از سبک رهبری شما تبعیت می کند. اگر شما چالش های یادگیری را به خوش بینی، سخت کوشی و شوخ طبعی نزدیک کنید احتمالا کودکتان این دیدگاه شما را اتخاذ می‌کند یا دست کم چالش ها را مانند دست اندازی که موقتاً پشت سرگذاشته می شود ببیند تا اینکه یک مانع جدی پنداشته شود. سعی کنید انرژی تان را بر آنچه برای کودکتان مفید است اختصاص دهید و کارتان در این مورد را به نحو احسن انجام دهید.

۶. حمایت در مدرسه

کودکان دارای ناتوانی های یادگیری نیاز به حمایت زیادی در مدرسه دارند. اگر از آن ها حمایت هدفمند شود و نقاط قوت و ضعف فردی آن ها در کنار هم در نظر گرفته شود، کودک احساس بهتری پیدا می کند. بسیاری از کودکان در مدرسه مورد زورگویی و قلدری قرار می گیرند برای جلوگیری از این رفتارها حتما با معلم و مدرسه کودک در ارتباط باشید.

آیا اختلال یادگیری در کودکان قابل درمان است؟

مرکز برتر درمان اختلالات یادگیری ستاره ایرانیان به صورت تضمینی با برترین دستگاه ها و تکنولوژی های روز دنیا به صورت تضمینی اختلال یادگیری را ریشه یابی و در کوتاه ترین زمان با دستگاه های برتر جهانی مانند ریهاکام، نوروفیدبک و بازی درمانی بهبود می بخشد. بسیاری از کودکان، به ویژه آن هایی که ناتوانی در یادگیری را تجربه می کنند، در مدرسه عملکرد ضعیفی دارند. اگر اختلال یادگیری به موقع تشخیص داده نشود، در نهایت بر اعتماد به نفس کودک تاثیر می گذارد، بسیاری از کودکان در سکوت رنج می برند و خود را احمق می دانند یا حتی در مدرسه توسط دانش آموزان یا معلم مسخره می شوند.

منبع : اختلالات یادگیری

عوارض ترس در کودکان

عوارض ترس در کودکان چیست؟ چه چیزی باعث ترس شدید کودک می شود؟ چگونه می توان ترس را در کودک کاهش داد؟ یکی از مسائل رایج و شایع میان کودکان ” ترس ” است. مطالعات و بررسی های مختلفی که انجام شده، نشان می دهد که کودکان بهنجار به نحو شگفت آوری دچار ترس های متفاوتی هستند. اگرچه که ترس در میان کودکان امری رایج است، اما ترس های شدید چندان متداول نیستند.

به گونه ای که عده ای از روان شناسان معتقد هستند که ترس یک غریزه و میل باطن ست که بر اساس حکم این غریزه، کودک دوست دارد که بترسد و به نوعی از این ترس لذت می برد.

روانشناسی ترس کودکان

ترساندن کودکان یک عامل بسیار مخرب و زیان آور هم برای خود کودک و هم برای والدین می باشد، لذا بجای آن که برای پیش گیری از کار خلافی که کودک انجام خواهد داد، از ترساندن استفاده شود، بهتر است که از همان ابتدای زندگی کودک یعنی از هنگامی که کودک به تدریج در حال رشد است، به گونه ای پرورش داده شود که بتواند با درک مفهوم کار اشتباه، از انجام دادن آن خود داری کند، نه این که از ترس تنبیه شدن و یا دیگر عوامل ترس، از آن دوری گزیند.

زیرا هنگامی که کودک به زور ترس کاری را انجام دهد یا ندهد، همان کار خلاف خواسته ها و و تمایلات بزرگترها و والدین را در نبود آن ها و یا در خفا انجام می‌دهد، و به این علت در این شرایط این اعمال را انجام می دهد که؛ زور و ترسی وجود ندارد و با شدت و وحدت بیشتری انجام می دهد و امکان دارد که به انحرافات جانبی دیگر نیز کشیده شود.

گاهی در کودکان خردسال، دیده شده که به دلیل رفتارهای نادرست بزرگترها و والدین، در کودک چنان ترسی رخنه می کند که او از دیدن اشکال مشابه به عوامل ترس نیز، شدیدا می ترسد.

در زمینه ترس کودکان بیشتر بخوانید:

کودک ترسو

علل و درمان اختلال فوبی یا هراس

عوارض ترس در کودکان

عوارض ترس در کودکان ایجاد می شود که شاید علت آن را می توان؛ حافظه پویا و فرایندهای شناختی آن ها دانست. امکان دارد که عوامل ناآشنا در شرایطی سبب ایجاد ترس در کودک شود ( گریه کند).

۱. غریبی کردن

یکی از رایج ترین و شایع ترین عوارض ترس در کودکان ” غریبی کردن ” است. وقتی کودک با یک فرد غریبه رو به رو می شود ، بغض می کند، نگاهی به مادر و نگاهی به غریبه می کند و ترس خود را با گریه بروز می دهد و مقدار زمانی طول می کشد تا غریبه بتواند با کودک ارتباطی عادی برقرار کند.

۲. ترس از جدایی

یکی دیگر از عوارض ترس در کودکان، ” ترس از جدایی “ می باشد. اگر کودک متوجه شود که مادرش قصد رفتن دارد، بعد از چند لحظه گریه را به سر می دهد و عکس العمل ترس آلود نسبت به رفتن مادر بروز می دهد. معمولا بین ۷ تا ۱۲ ماهگی، ترس از جدایی ظاهر می شود و اوج آن ، در ۱۵ و ۱۸ ماهگی است. تدریجا که سن کودک بیشتر می شود، این گونه ترس ها نیز کمتر می شوند زیرا کودک به مرور بزرگ می شود و می تواند شرایط و موقعیت ها را درک کند و همچنین بازگشت مادرش را پیش بینی کند. تجربه های کودک در سال دوم به او کمک می کند که بتواند مشکلات ترس زا را حل کند.

پیشنهاد مشاور: اختلال هراس یا ترس در کودکان

روش برداشتن ترس بچه

هر کدام از کودکان، در مقابل موقعیت های ترسناک و ناراحت کننده، عکس العمل های خاصی را از خود بروز می دهند. ترس می تواند، از بسیاری از حوادث نامطلوب، در بسیاری از شرایط جلوگیری کند و همچنین سبب تجربه ای کافی برای انسان شود. برای از بین بردن ترس در کودکان، باید تلاش شود که بتوان محرک های ایجاد کننده ی ترس را از بین برد و یا اینکه از محیط کودک آن ها را دور کرد، زیرا به زور و اجبار کودک را نمی توان وادار کرد که در مقابل محرک های ترس زا، از خود ترس بروز ندهد.

زور و یا منطق و استدلال، در برطرف کردن و ازبین بردن ترس کودک، نقش تعیین کننده ای ندارند و تنها پروش بعضی از استعداد ها و همچنین کار های مثبت و آرامش اطرافیان می تواند در کم کردن و عدم بروز ترس در کودکان تاثیر به سزایی داشته باشد.

به صورت کلی؛ دختران نسبت به پسران ترس بیشتری از خود بروز می دهند. به نظر می رسد که با افزایش سن، عوارض ترس در کودکان کم می شوند و باید انتظار داشت که واکنش های خفیف ترس و همچنین آن هایی که به دوره ی به خصوصی از دوران رشد مربوط می باشد به سرعت از بین بروند. اگر ترس – هرچند کوتاه مدت – در حد قابل ملاحظه ای اذیت کننده باشد، یا سبب تغییر در رفتار فرد شود و به آن ضربه وارد کند، باید در پی چاره و حل آن برآمد.

در تحلیل و ارزیابی و بررسی های ترس های دوران کودکی، یکی از عواملی که بسیار مؤثر می باشد، “نقاط عطف رشدی” است و هنگام قضاوت در مورد ترس کودکان، از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد.  بسیاری از ترس ها مربوط به سن خاصی هستند و همچنین موقتی و ناپایدار هستند. اما با این وجود احتمال دارد که ترس های دوران کودکی، پی آمدهای طولانی مدتی داشته باشند. افرادی که در بزرگسالی دچار ترس می شوند، در دوران کودکی نیز بیشتر از افرادی که دچار ترس نیستند به ترس دچار بوده اند.

علت ترس کودکان در سنین مختلف

” میلر” و همکارانش در تحقیقات خود،  ترس های متداول در سنین متفاوت را به شرح زیرشناسایی کرده اند:

            سن ۰-۶ ماهگی۶-۹ ماهگی۱ سالگی۲ سالگی۳ سالگی۴ سالگی۶-۱۲ سالگی۱۳-۱۸ سالگی۱۹ سالگی به بالا                                           ترس ها صداهای شدید و بلند، عدم مراقبتغریبه هاجدایی، آسیب دیدگی، توالتموجودات خیالیبرخی از حیوانات مانند سگ و گربه، تنهاییتاریکیمدرسه، رویداد های طبیعی ، آسیب بدنی، آسیب اجتماعیآسیب بدنی، آسیب اجتماعیآسیب بدنی، رویداد های جنسی و طبیعی

به صورت کلی می توان گفت که؛ در هر مرحله ی سنی، ترس های ویژه خود را دارد و فرار از محرک های ترس آور یک پاسخ طبیعیست. بهترین پاسخ به ترس های کودکان این است که، قبول کنیم که در مجموع ترس های او زیان آور نیست.

ولی باید به این نکته ی مهم توجه داشته باشیم که ترس های کودکان معمولی اکثرا کوتاه مدت است و بعد از مدتی کوتاه، از بین می روند و کودک با عاملی که قبلا سبب بروز عوارض ترس در کودکان شده است، رابطه ای نزدیک برقرار خواهد کرد. اکثر والدین و دست اندرکاران مسائل تربیتی با این سوال مواجه هستند که ” در مقابل ترس های کودکان خود باید چه اعمالی را انجام دهند و چه اعمالی را نباید انجام دهند؟ ” .

به صورت کلی به این سوال می توان این گونه پاسخ داد که اگر کودک می ترسد، نباید اعمال زیر را انجام داد:

  • به دلیل ترسیدن کودک، او را در مقابل دیگران سرزنش و تحقیر نکنید و باعث خجالت او نشوید.
  • هرگز به ترس کودک خود نخندید و نیز او را مورد تمسخر قرار ندهید.
  • کودک را برای مقابله با ترس خود، تحت فشار قرار ندهید، تنها زمانی که مطمئن هستید که او ظرفیت آن را دارد.
  • در مقابل ترس کودک از خود شکیبایی و صبوری نشان بدهید.
  • با کودک با مهربانی برخورد کنید.
  • در رابطه با ترس کودک؛ نه کودک را مقصر بدانید نه خود را.
  • هرگز تصور نکنید که ترس های کودک رفتاری نامعقول و ناپسند است.

درمان ترس شدید در کودکان

عوارض ترس در کودکان بسیار زیاد است بنابراین توصیه می شود که حتما راه های درمان ترس شدید در کودکان را یاد بگیرید:

  • به کودک خود این فرصت را بدهید که در زمان های مختلف، با عامل ترس به تدریج آشنا شود و به آن نیز عادت کند. مثلا اگر از پرنده می ترسد او را با یک پرنده در قفس آشنا کنید تا متوجه شود که پرنده ترسی ندارد.
  • ترس کودک خود را قبول کنید و مطمئن باشید که او به زودی توانایی این را خواهد داشت که بتواند بر بسیاری از مشکلات و ترس ها غالب شود.
  • قبل از آن که کودک را با عوامل ترس آشنا کنید، به او این فرصت را بدهید که مدتی ازآن ترس فرار کند.
  • کودک را مورد توجه قرار دهید و در هر فرصتی او را تشویق کنید.
  • زمانی که کودک می ترسد، او را مورد حمایت قرار دهید.

پیشنهاد مشاور: استرس در نوجوانی

  • درصورتی که کودک با عامل یا موقعیت ترس آور، اجبارا مواجه شد، این اجازه را به او بدهید که آن را تجربه کند، اما در این شرایط او را زیر نظر داشته باشید و مواظب باشید برای او اتفاقی رخ ندهد چون شاید نتواند با موقعیت ترس زا کنار بیاید.
  • با توجه به شخصیت کودک، ترس های او را تجزیه و تحلیل کنید و پس از شناسایی علت و ریشه ی ترس او، موقعیت هایی که سبب ایجاد ترس در او می شوند را ازبین ببرید تا ترس او کاهش یابد.
  • سعی کنید با انواع ترس ها و چگونگی مقابله با آن ها آشنا شوید.
  • به شکلی ساده و قابل درک، برای کودک علت ترس را روشن و واضح توضیح دهید، و در هر نوبت همان توضیح را تکرار کنید تا به مرور کودک قدرت و توانایی پیدا کند و بعد از مدتی ترس او از بین برود.
  • به گونه ای با کودک خود برخورد کنید که به واقعه های غیر حقیقی ایجاد کننده ی ترس، عادت کند.
  • به کودک خود اعمالی را که توانایی انجام آن را دارد محول کنید و از این طریق، اعتماد به نفسش را افزایش دهید.
  • اگر قبلا کودک از چیزی می ترسیده، و اکنون مایل است که به آن نزدیک شود ، در این جهت به او کمک کنید.
  • اگر ترس موجود در کودک، بیش از حد طبیعی است و نیز سبب نگرانی شما است، پیشنهاد می شود به متخصص مربوطه یا روان شناس مراجعه شود.

منبع : عوارض ترس در کودکان

تشخیص اولیه مشکلات ریاضی در کودک

چطور تشخیص دهید که بچه کودکستانی شما نیاز به تمرین اضافی در ریاضی دارد

زمانی که فرزند شما سعی میکند عدد۳ انگیلیسی را بنویسد , آن را شبیه E  میبیند؟

وقتی با صدای بلند اعداد را میشمارد عدد ۵  را از قلم میندازد ؟ در این صورت , ممکن است شما نگران این باشید که فرزند شما در مهارتهای پایه ریاضی مشکل دارد.اما چنین اشکالاتی در این سن کودکان کاملا طبیعی است.

بیشتر بخوانید:

ارتقای مهارتهای کلی و تحصیلی کودک

بازی ریاضی

کودکان کودکستانی که تازه شروع به یادگیری اعداد میکنند , همیشه نمی توانند اعداد را به ترتیب به یاد داشته باشند.با این وجود اگر فکر می کنید آنها چنین مشکلی دارند,  به خودتان اعتماد داشته باشید و با مربی کودک خود در این باره صحبت کنید

یک متخصص آموزش پیش دبستانی در مونوره بنام ایواستا بینسکی-آکرت میکوید:از آنجایی که معلم , کودک شما را در موقعیت های مختلف در مدرسه می بیند و می تواند پیشرفت کودک شما را با دیگر کودکان مقایسه کند , در جایگاه منا سبی برای توجه به هر نوع مشکلات بالقوه دارد.اگر کودک شما کودکستانی نیست , درباره نگرانی های خود با یک پزشک متخصص کودکان صحبت کنید.

نشانه های هشدار دهنده اولیه مشکلات ریاضی

به گفته مرکز ناتوانی های یادگیری ملی و تحصیلات ابتدایی, اگر کودک شما :

هنگام کار کردن با اعداد گریه میکند یا عصبانی میشود

در به یاد آوردن اعداد مشکل دارد

حتی بعد از چندین بار تکرار,در تشخیص شکل اعداد مشکل دارد

در تشخیص چپ و راست از هم دچار مشکل می شود

بسیار بی قرار است و نمی تواند آرام بنشیند ( به خاطر داشته باشید که بسیاری از کودکان کودکستانی تا حدی بیقرار هستند)

در یادگیری مهارتهای ریاضی دچار مشکل می باشد

به رغم اینکه فرزند شما بعضی یا تمام این مشکلات را با ریاضی داشته باشد ,قطعا به این معنی نیست که او ناتوانی هایی در یادگیری دارد. ممکن است به این معنا باشد که او قبل از اینکه آماده یادگیری و پیشرفت باشد , بسیار شدید تحت فشار قرار گرفته است. به همین خاطر است که صحبت کردن شما با معلم هنگام احساس نگرانی حائز اهمییت میباشد.

معلم شرایط خوبی برای ارزیابی اولیه دارد . ممکن است او به شما توصیه کند که تمرین های ریاضی بیشتری در منزل به او بدهید یا با یک متخصص یادگیری مشاوره داشته باشید.

منبع : تشخیص اولیه مشکلات ریاضی در کودک

نکات مثبت تربیتی

نکات مثبت تربیتی برای نوزادان، کودکان نوپا و پیش دبستانی

داشتن یک کودک زمان هیجان انگیزی برای پدر و مادر است. شناخت هر مرحله رشد و نمو می تواند به شما در جهت آمادگی برای رویارویی با چالش ها و فرصت های تربیت کودکان خردسال کمک کند.

مطالب مرتبط:

فرزندان و تربیت دردنیای امروز

نوزادان (۰ – ۱ سال)

زمانی که کودکان به دنیا می­آیند، دنیا برای آن ها مشابه یک ماهیت جدید ماجراجویانه است و آن ها مجبور خواهند بود همه چیز را برای اولین بار فراگیرند. نوزادان شروع به رشد ادراکی خواهند کرد و فرایند های یادگیری زبان، حافظه، تفکر، و استدلال آغاز می شوند. در این مرحله، کودکان همچنین یاد خواهند گرفت چگونه دید خود را متمرکز کنند و صدای والدین خود را به خاطر بسپارند.

شما چه کار میتوانید انجام دهید…

  • با کودک خود صحبت کنید. شنیدن صدای شما آرامش بخش است.
  • زمانی که کودک شما از خود صدایی تولید می­کند، با تکرار آن و اضافه کردن کلمات به آن پاسخ دهید. این به کودک کمک خواهد کرد یاد بگیرد که چگونه از زبان استفاده کند.
  • برای کودک خود بخوانید. این به او کمک خواهد کرد که زبان و اصوات را درک کند و آن را گسترش دهد.
  • تربیت می­تواند کار سختی باشد! از نظر جسمی، روانی و عاطفی مراقب خود باشید. آسان تر آن است که از داشتن فرزند تازه متولد شده خود لذت ببرید و زمانی که در خود احساس خوبی دارید پد ر مادر مثبت و عاشقی باشید.

کودکان نوپا (۱-۲ سال)

در این دوره از زمان، کودکان نو پای شما بشدت متحرک و هوشیار می­شوند نسبت به خود و محیط اطراف. کودکان نوپای شما استقلال بیشتری نشان خواهند داد و رفتار جسورانه تری بروز می­دهند.

مطالب مرتبط:

مشاوره و تربیت کودک ۲ ساله تا ۳ ساله

شما چه کار می­توانید انجام دهید….

  • به خواندن روزانه برای کودکان نوپای خود ادامه دهید.
  • از کودک خود بخواهید تا برای شما شی ای پیدا کنند یا اعضای بدن یا اشیاء را نام ببرند.
  • با کودک نوپای خود بازی های مقایسه ای مانند مرتب سازی اشکال و پازل های ساده انجام دهید.
  • کودک خود را به اکتشاف تشویق نمایید.
  • کنجکاوی کودک نوپای خود را با رفتن به سفر های بیرونی به پارک یا سواری با اتوبوس تشویق کنید.

کودکان نوپا (۲-۳ سال)

در طول این مدت زمان هیجان انگیز، کودکان نوپای شما قادر خواهند بود که از دستورات دو یا سه عبارتی پیروی کنند و اشیاء را بر حسب شکل و رنگشان مرتب کنند. کودکان نوپای شما قادر خواهند بود اعمال بزرگسالان و هم چنین بازی های خود را تقلید کنند و طیف وسیعی از احساسات را بروز دهند.

شما چه کار می­ توانید انجام دهید…

  • کودک خود را به انجام ادابازی (بازی وانمودی) مانند خاله بازی تشویق کنید یا اجازه دهید نقش رهبر را در بازی به عهده گیرد و از او پیروی کنید.
  • کودک خود را تشویق کنید تا نام و سن خود را به شما بگوید.
  • زمانی تعیین کنید تا در آن با کودک خود به مطالعه کتاب بپردازید.
  • به کودک خود با بردن او به پیاده روی یا سفر با قطار کمک کنید تا دنیای اطراف خود را کشف کند.
  • شروع کنید به آموزش آهنگ های ساده به کودک خود، مانند یک توپ دارم قلقلیه و دیگر ریتم های فرهنگی.

پیش دبستانی (۳-۵ سال)

دنیا، زمانی که بچه های شما به اوایل کودکی خود می­رسند واقعا گسترده می­شوند. کودک شما مستقل تر خواهد شد و می­خواهد که دنیای اطرف خود را کشف کند و در باره آن پرس و جو نماید. در طول این مرحله کودکان هوشیاری خود را نسبت به هویت جنسی خود نشان می­دهند، به آن­ها در لباس پوشیدن و درآوردن، بازی کردن با دیگر کودکان و خواندن آواز کمک کنید.

شما چه کار می­توانید انجام دهید…

  • به خواندن برای کودک خود ادامه دهید.
  • به کودک خود اجازه دهید تا در انجام کارهای روزمره کمک کنند.
  • کودک خود را به بازی با دیگر کودکان تشویق کنید.
  • با جملات کامل با کودک خود صحبت کنید. به او در استفاده از کلمات و عبارات صحیح کمک کنید.
  • در تنبیه و تادیب کودک خود ثابت قدم و شفاف باشید. رفتاری که انتظار آن را دارید را ارائه دهید.

مترجم: الناز صدیق زنده دل.. دانشجوی روانشناسی دانشگاه پیام نور تبریز

منبع : نکات مثبت تربیتی

مسئله سوء استفاده جنسی از کودکان

سوء استفاده جنسی از کودکان نزدیک ۸۰۰۰۰ مورد در طول یک سال گزارش شده است، اما آمار گزارش نشده فراتر از اینهاست، به این علت که کودکان می ترسند به دیگران بگویند که چه اتفاقی برایشان افتاده و نیز گذراندن روند قانونی برای اثبات این موضوع سخت و مشکل می باشد.

مشکل باید شناسائی شود، تجاوز متوقف شده و کودک مساعدت های حرفه ای دریافت کند؛ آسیب های عاطفی و روانشناختی تجاوز در طولانی مدت می تواند برای کودک ویرانگر باشد.

این حادثه می تواند توسط هر کسی رخ دهد از جمله خانواده کودک ، والدین، پدر، مادر خوانده،خواهر و برادر یا خویشاوندان و یا خارج از محیط خانواده توسط دوست ، همسایه، پرستار، معلم ویا یک فرد بیگانه. زمانیکه این حادثه اتفاق می افتد ، در کودک انواع متفاوتی از احساسات ، افکارو رفتارهای دردآوری بروز کرده و تشدید می یابند.

مطالب مرتبط:

فواید آموزش جنسی به کودک و نوجوان

اغلب نشانه های جسمانی واضحی از تجاوز جنسی در کودک دیده نمی شود. برخی نشانه ها تنها توسط معاینه های بدنی توسط پزشک می‌توانند تشخیص داده شود.

سوء استفاده جنسی از کودکان مشکلات ذکر شده زیر را می تواند به وجود آورد:

  • علاقه غیر معمول و یا اجتناب از همه چیزهایی که ماهیت جنسی دارند.
  • مشکلات خواب و یا کابوس های شبانه
  • افسردگی و یا دوری گزینی از دوستان و خانواده
  • فریب کاری
  • اظهار اینکه بدنشان آلوده شده و یا آسیب دیده و ترس از این دارند که مشکل عمده ای در ناحیه تناسلی شان وجود دارد.
  • امتناع از رفتن به مدرسه
  • بزهکاری/ مشکلات رفتاری
  • پنهان کاری
  • اختلال هویت جنسی
  • نمودهایی از آزار و اذیت جنسی در نقاشی، بازی و خیالبافی ها
  • پرخاشگری های غیرطبیعی
  • رفتارهای خودکشی

والدین می توانند با استفاده از موارد زیر در جلوگیری و یا کاهش احتمال این آسیب نقش داشته باشند:

  • به بچه ها بگویید اگر شخصی بخواهد بدن تو را لمس کند و یا کاری کند که تو بخندی ، به آن شخص نه گفته و فورا به من اطلاع بده .
  • به کودکان بیاموزید که احترام گذاشتن به بزرگسالان تنها به معنی اطاعت محض و کورکورانه از آنها نیست.

به عنوان مثال به کودک نگویید همیشه هر چیزی را که معلم و یا پرستارت از تومی خواهند را انجام بدهی.

  • برگزاری برنامه های پیش گیری حرفه ای در نظام مدارس محلی.

کودکان سوءاستفاده جنسی شده و خانواده هایشان به ارزیابی ها و درمانهای حرفه ای فوری نیاز دارند.

منبع : مسئله سوء استفاده جنسی از کودکان

مفهوم کم آموزی در کودکان

واژه ” عقب افتادگی ” پیشرفت آموزشی را به سن زمانی کودک مربوط می سازد و از این رو سطح پیشرفت تحصیلی کودک را با اکثریت همسالان او مقایسه می کند ؛ کم آموزی یا کم کاری ، به ظرفیت فردی دانش آموز مربوط می شود. در مورد اول ؛ هنجار گروهی به عنوان معیار عمل می کند ، و در مورد دوم ؛ توانایی یادگیری هر کودک خاص مورد بحث قرار می گیرد .

در سال های اخیر ؛ به نیاز های کودکانی که از نظر آموزشی عقب افتاده یا کند آموز بوده اند ، یا هر دوی این مشکلات را داشته اند ، توجه قابل ملاحظه ای شده است . گرچه همچنان آنچه برای براورده ساختن نیاز های این کودکان لازم است ، نا کافی است ، دست کم این نیاز ها به خوبی  شناخته شده اند . اما در مورد کم آموزی ؛ وضعیت اصلا اینگونه نیست . هنوز نیز پدر یا مادر یا حتی معلمان بیشتر مواقع چنین تصور می کنند که اگر کودکی در مدرسه بد عمل کند ، باید یا کودن باشد یا تنبل ، یا آنکه احتمالا هر دو ویژگی را داشته باشد . آنها در این سرزنش خود ، کلاسهای بزرگ و معلمان بی تجربه را نیز ، دخیل می شمارند.

برای مطالعه بیشتر:

ارتقای مهارتهای کلی و تحصیلی کودک

نکاتی برای کمک به کودکان با ناتوانی های یادگیری

اینکه ممکن است کودکان باهوش یا بسیار هوشمند ، در کار مدرسه شان به حد توان بالقوه خود نرسند یا حتی در سطح اکثریت گروه سنی خودشان نیز عمل نکنند ، علی رغم شواهد موجود ، کمتر مورد قبول واقع شده است . (پرینگل ، ۱۹۷۰ )

از کودکان تیز هوش استثنایی ، معمولا نمی توان انتظار داشت که در سطحی متناسب با سن عقلی شان عمل کنند . نخست ، بخاطر اینکه ، بعید است آن ها تا مرحله ای به این حد پیشرفته آموزش دیده باشند . دلیل دیگر این است که روشن است آموزش مناسب برای دانش آموزان متوسط پانزده ساله از نظر کیفی و کمی به هیچ وجه برای کودک ده ساله ای که سن عقلی پانزده ساله را دارد ، مناسب نیست .

به علاوه ، برای اکثر کودکان دارای استعدادی استثنایی ، نظیر کودکان نابغه در ریاضی ، معیار های متداول پیشرفت ، اصولا قابل کاربرد نیستند . با این حال ؛ در بریتانیا آموزش کودکان توانا به طور کلی ، و نیاز های کودکان توانا و کم کار به خصوص تا کنون تنها توجه محدودی را به خود جلب کرده است .

علت های مشکلات آموزشی

به دلیل رابطه ی تنگاتنگ میان عاطفه و یادگیری ، عدم موفقیت تحصیلی ،اغلب با مشکلات رفتاری متفاوتی همراه است . چون اساس هر نوع یادگیری در خانواده و در اولین سال های زندگی کودک پی ریزی می شود ، در بسیاری از موارد ، احتمال زیادی وجود دارد که ریشه ی مشکلات آموزشی را نیز بتوان در آن دوران پیدا کرد .

مطالعه ملی رشد کودکان بار دیگر نتایج حاصل را تایید کرده است . برای نمونه ، در هفت سالگی ، در بین کودکانی که ضعف خواندن داشتند ، میزان ناسازگاری چهار برابر سایر کودکان در رسته ی هم دوره آن ها بود . تا سن هفت سالگی ، کودکان به قدر کافی در مدرسه بوده اند تا بتوان آن ها را برای عقب ماندگی در خواندن مورد سنجش دقیق قرار داد ؛ اما نه آن قدر زیاد که این مشکلات آن ها ، به جز در مواردی اندک به ناسازگاری منجر شود ؛ به خصوص با توجه به اینکه اکثر مدارس آمادگی به کودکان کند آموز ” برچسب ” نمی زنند یا آن ها را به نحوی جریمه نمی کنند . این مورد قویأ حاکی از آن است که ناسازگاری در اکثر موارد ، علت یا حداقل دستاورد عقب ماندگی است نه اینکه حاصل آن باشد . ( دیوی و دیگران ، ۱۹۷۲ )

نگرش های پدر و مادر نسبت به کودک ، و به پیشرفت به طور کلی و به موفقیت تحصیلی به صورت ویژه ، و همین طور سطح آموزشی و میزان انگیزش فرهنگی که آن ها در سال های پیش از دبستان و پس از ان برای کودک فراهم کرده اند ، سهم بسزایی ایفا می کند . شخصیت خود کودک و نحوه ی تعامل او با تمامی تأثیرات محیطی ، آمادگی ، انطباق پذیری و پاسخ دهی اش را نسبت به موقعیت مدرسه مشخص می سازد .

این موارد می توانند به نوبه ی خود ، برای نیاز های خاص کودک رضایت بخش یا زیان بار باشند . اگر او خوش اقبال باشد آنچه تا کنون خانواده به او ارزانی داشته ، پرورش و تکامل می یابد و بدین تربیت دامنه ی روابط عاطفی و همین طور افق های فکریش گسترده می شود . در بدترین شرایط ، به دلیل روش تدریس کسل کننده روابط فردی ناموفق ، یا تلفیقی از این دو ، امکان دارد کنجکاوی و لذت یادگیری کودک از بین برود .

معلمی که نقش خود را ، از القای مهارت ها و ارائه ی اطلاعات ، گسترده تر می شمارد ، از جایگاه مؤثری برخوردار است . او می تواند تا حدی پیامد های پیشینه ی نا مطلوب فرهنگی و عاطفی خانواده را از بین ببرد یا حداقل آن را جبران کند ؛ او می تواند کنجکاوی کودک را دوباره برانگیزد ، انرژی های عاطفی اش را با تحسین و قدر دانی به جنبش درآورد و محرومیت عاطفی او را با محبت کردن جبران کند ، اگرچه محبت او ، نسبت به عشق پدر و مادر ، کمتر صمیمی و ” منحصر به فرد ” باشد . البته ؛ هرچه کلاس بزرگتر و محرومیت کودکان بیشتر باشد ، معلم کمتر می تواند وقت و توجه لازم را به هر فرد دانش آموز عرضه کند . در بیشتر موارد ، به مداخله واداشتن پدر و مادر تأثیر گذاری برنگرش های آن ها تیز ضروری خواهد .

بررسی و تحقیق دقیق تر ، عوامل محیطی منجر به کم آموزی یا در واقع ” پیش آموزی ” را بهتر نشان خواهد داد . در صورتی که از هوشبهر بالقوه ژنتیکی  150 چندان استفاده ای نشود . برا ی اجتماع ارزش چندانی نخواهد داشت . زمانی که نابرابری در خانواده حکم فرما باشد . برابری واقعی در فرصت های آموزشی ، امیدی بیهوده است . منظور از نابرابری در خانواده ، تنها نابرابری در عوامل مادی نیست ، بلکه همچنین ، و شاید مهمتر ، نگرش های نابرابر نسبت به کودک ، به آموزش و به زندگی را نیز شامل می شود ، که در مجموع اثرات دراز مدت و دائمی بر رشد روانی کودک برجا می گذارند . این نا برابری ها نه تنها بین طبقات اجتماعی متفاوت وجود دارند ، بلکه همچنین درون طبقات مختلف ، و در واقع درون خانواده ها نیز ظاهر می شوند . ( کلارک و کلارک ، ۱۹۷۲ )

چند گانگی علت ها

شاید بتوان گفت که بنیادین ترین واقعیت این است که ، رفتار مشکل آفرین یا مشکلات یادگیری ، به ندرت از یک علت یا شرایط واحد نشأت می گیرد . بلکه عوامل به هم پیوسته و متعامل و متعددی و جود دارند ، به گونه ای که بعید به نظر می رسد که راه میان بری به سوی تشخیص و یا درمان وجود داشته باشد .

تندرستی ، ظاهر ، هوش  و تمامی شخصیت کودک ؛ منزلت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی پدر و مادر او ؛ رابطه ی بین آن ها و همه ی اعضای دیگر خانواده با همدیگر ؛ تجربیات کودک در مدرسه و محله ، همه ی این عوامل و بسیار عوامل دیگر می توانند در بروز رفتار مشکل آفرین سهمی داشته باشند . تلفیق و تأثیر آن ها بر هر کودک ، حتی در یک خانواده ؛ اهمیت نسبی مجموعه شرایطی خاص ، یا پاسخ دهی به مداخله یا درمان متفاوت است .

اغلب با این تناقض آشکار مواجه می شویم که کودکی که در محیطی کاملا نا مساعد به سر می برده ، به ظاهر سالم باقی مانده است ، در حالی که دیگری با اندکی شرایط نا مساعد ؛ از پای در آمده است . شاید پاسخ آن در این واقعیت نهفته باشد که افرادی که به طور فطری استواری و انعطاف پذیری زیادی دارند ، قادرند تا حتی بر فشارهای روانی و جسمانی شدید و طولانی نیز غلبه کنند . اما ، هر کسی یک نقطه فروپاشی دارد . شخصیت انعطاف پذیر تر کودک ، آسیب پذیر تر است و از این رو ، احتمال آنکه نسبت به بزرگسالان ، به صورت جبران ناپذیری لطمه ببینند ، بیشتر است . علاوه بر تفاوت های ذاتی در استواری خلق و خو و توان ذهنی ، فرصت هایی که خانواده و مدرسه برای ایجاد امکانات مناسب و غلبه بر تعارضات قابل حل ، در اختیار کودک قرار می دهند ، می توانند به رشد او کمک کنند یا آنکه از رشد آن جلوگیری کنند .

شاید تمثیلی بتواند نشان دهد که چگونه مشکلات رفتاری و تحصیلی در دوران کودکی ، از علت های متعددی ناشی می شوند . اتومبیل های در اندازه ها و شکل های مختلف وجود دارند ؛ بعضی از آن ها مثل ؛ لندرور ، می توانند از ناهموارترین راه ها عبور کنند ، و بعضی دیگر به قدری ضعیف ساخته شده اند که حتی بر اثر دست انداز های نسبتأ جزئی جاده ، خیلی زود خراب می شوند . اما انواع دیگری همچون رولز رویس از جنس مرغوب  ساخته شده اند اما برای جاده های خاکی طراحی نشده اند . دوم اینکه ؛ نه تنها جاده ها با هم متفاوتند ، بلکه گهگاه به علت سیلاب ، نشست جاده یا ” دیگر عوال طبیعی ” به طور غیر منتظره ای مخاطره آمیز می شوند .

سوم اینکه ؛ رانندگان نه تنها در مهارت های واقعی رانندگی خود ، بلکه در درک خود از صدای موتور نیز ، با هم متفاوتند ؛ برخی از رانندگان در آب و هوا و جاده ی کاملا مناسب خیلی خوب رانندگی می کنند ؛ برخی دیگر، در هر شرایطی به خوبی رانندگی می کنند ؛ و گروهی دیگر به این خاطر که در رانندگی ، درایت خود را به کار نمی گیرند ، بسیار کند یا بسیار تند واکنش نشان می دهند ، و از مدل خاصی که رانندگی آن را برعهده دارند، درک درستی ندارند ، به گونه ای خطرناک رانندگی می کنند و جان خود و دیگران را به خطر می اندازند . در واقع ؛ نقطه ضعف های انسانی بیشتر از نواقص موجود در طرح ، عملکرد ، یا قدرت اتومبیل ، باعث حوادث رانندگی می شوند .

اکنون کودکان را به جای اتومبیل قرار دهیم ؛ پی می بریم که برخی ذاتا مقاوم و انعطاف پذیرند ، و برخی دیگر به علت عوامل ژنتیکی یا شاید قدری اخلال عصبی خفیف ، آسیب پذیر ترند ، اما غالبا به دلیل تجارب ناخوشایند زندگی خود ، برای کنار آمدن با فشار های بعدی از قدرت لازم بی بهره اند . و افراد بسیار کمی در واقع به صورت مادر زاد آسیب دیده اند . حال ، در عوض جاده ، زندگی را قرار دهیم ؛ خواهیم دید که زندگی برای اکثریت افراد معمولا هموار است و تنها گهگاه  ” دست انداز هایی ” نیز دارد ، اما برای برخی دیگر ، اگر مصیبت به بار نیاورد ، ممکن است مشکلاتی ایجاد کند .

و سرانجام ، پدر و مادر و معلمان را به جای راننده قرار می دهیم ؛ هیچ کس تردید ندارد که بهترین و قابل اطمینان ترین اتومبیل می تواند در دست های راننده ای بی تجربه ، مردد ، خود خواه ، تکانشی ، پرخاشگر ، بی توجه ، یا کاملا بیشعور و نالایق به وسیله ای خطرساز بدل شود ؛ یا اینکه راننده ماهر و مسؤلیت پذیری که وظیفه اش را جدی تلقی می کند ، و برای آنکه از حداکثر توان وسیله ی نقلیه اش استفاده کند ، زمان و اندیشه ی لازم را صرف می کند ، صلاحیت رسیدگی دائم به اتومبیل و کنترل و تعمیر آن را در مواقع لزوم دارد .

البته ، نه پدر و مادر و نه معلمان ، هیچ یک عمدأ با کودکان بد رفتاری نمی کنند ، اکثریت قریب به اتفاق آن ها عمیقأ مراقب و نگران کودکان خود هستند . اما چرا چنین فرض کرده ایم که چون همه ما کودک بوده ایم ، بهترین شیوه بهبود رشد فرزندان خود را می دانیم ؟ اکثر افراد این استدلال مشابه را نمی پذیرند که چون ما همه روزی به مدرسه می رفته ایم ، بنابراین بدون نیاز به آموزش تخصصی طولانی ، می توانیم معلمان قابلی شویم . گرچه تمثیلات نباید خیلی از هم فاصله داشته باشند ، ولی به نظر می رسد برای پدر و مادر شدن هم باید آمادگی پیدا کرد تا آنکه آگاهی و درک بیشتری نسبت به نیاز های تحولی کودکان پیدا کنیم .

منبع : مفهوم کم آموزی در کودکان

تعامل مدیران و والدین در انضباط مدرسه

اگر تجربه یک مدیر مدرسه را داشته باشید، حتما متوجه می شوید قضاوت کردن در اختلافات کودکان تا چه حد سخت است، و از آن سخت تر منضبط کردن کودکان است. بعلاوه والدین نیز در قبال منضبط کردن کودک در مدرسه وظایفی دارند و نقش اصلی را ایفا می کنند. در این مقاله شما را با نکاتی در این زمینه آشنا خواهیم کرد.

شما باید رویکرد تأدیبی خود را بفهمید

تحقیقات نشان می دهد که یکی از مؤثرترین راهبردهای انضباطی، قاطعیت است؛ واضح و قاطع، همراه با واجب ترین مقررات و حامی احساسات کودکان. با اجتناب ناپذیر بودن پیامدهای رفتار، کودکان از کودکانی که آرام وسازگار هستند بهتر یاد می گیرند، البته زمانی که آنها سعی در انجام کار درست را دارند، که به نوعی با تقویت مثبت نیز توأم است.

برای مطالعه بیشتر:

کودکانی که نمی خواهند مدرسه بروند

ده نکته برای سازگار شدن کودک با مدرسه

یکی از مدیران مدرسه توصیه می کند: اوایل سالهای تحصیلی فرصتی را به دانستن خط مشی های انضباطی مدرسه اختصاص دهید قبل از آنکه همه چیز بر خلاف میل روی دهد. والدین باید اطمینان یابند که بر طبق خط مشی های انضباطی مدرسه برای حتی یک مسأله عمل می شود و در این بین مهم نیست که چه کسی قانون شکنی می کند. معمولاً مدارس سیاست های انضباطی را کتبی به صورت آنلاین و یا در فصل پاییز بازگشتن به هنگام عصر از مدرسه تعیین می کنند؛ اگر خبر ندارید، بپرسید. اکثر مدارس از رویکردهای زیر استفاده می کنند:

انضباظ مقتدرانه، معلم مقرات واضحی را طرح می کند و سه تا شش پیامد منفی برای هر تخلف از سلسله مراتب انضباطی را به کار می گیرد. کودکان برای رفتار خوب چیزهایی مانند برچسب های برجسته، منقش به اشکال یا گلوله های شیشه ای دریافت می کنند به طوری که بتوانند با گذشت زمان جایزه های بیشتری کسب کنند.

مداخلات و حمایت های رفتاری مثبت، معلمان برای بخش های مختلف مدرسه کارهای روزمره و تجارب آشکاری را تعیین می کنند (کلاس ها، توالت، اتاق غذاخوری و سرویس های ایاب و ذهاب). کودکان این کارهای روتین را تمرین می کنند و معلمان زمانی را صرف فراخواندن کودکان به کارهای خوب  کرده و نیز تنبیهاتی قابل پیش بینی برای تخلفات رایج را برای همه وضع می کنند.

کلاس مسئول، معلمان کودکان را به همکاری با یکدیگر برای خلق مقررات کلاسی در شروع هر سال تحصیلی ترغیب می کنند. مدل‌سازی باعث می شود کودکان به رفتارهای مورد انتظاری مانند بالابردن دست ها و نگه داشتن درها  توجه کرده و به مرور آن ها را در خود تقویت کنند.

پیامدهای اثربخش مناسب با نقش کودک و مرحله رشدی کودکان شما

دوستی که مدیر مدرسه بود تعریف می کرد:

روزی در اوایل تصدی شغلم، معلمی راون پسر بچه  هفت ساله را به دفترم آورد. او دستمالهای کاغذی را از پنجره کلاس به طرف بیرون پرت کرده بود و معلم از من انتظار داشت که با او به شدت برخورد کنم. چهره آشک آلود کودک خبر از لجبازی و ترس می داد. من گزینه هایم را سبک سنگین کردم: دلجویی کردن، داد و فریادزدن، یا کلاً انجام دادن کارهایی دیگر؟ پس از آنکه گریه کودک متوقف شد، من از خودم و او تعجب کردم که چرا حتی نخواستیم از صدای آنچه در کلاس رخ داده به عنوان یک سند کمک بگیریم. سپس او بااشتیاق واقعیت را به من گفت”من فقط می خواستم ببینم آیا یک دستمال کاغذی خیس سریع تر بر روی زمین می افتد یا دستمال کاغذی خشک”.

من عاشق این کنجکاوی او شدم و اینجا من بودم که نباید او را دست می انداختم. در مقابل او آرام شد. معلم عصبانی و برآشفته شد. من دچار دردسر زیادی شدم.” متوجه کار جنجالی خودم شدم. ولی باید به دانش آموز کمک کنم تا بتواند انتخاب های بهتری داشته باشد و به او و معلمش نیز کمک کنم تا یکدیگر را به عنوان همکار ببینند نه  دشمن”.

آن روز دانش آموز فرصت بازگشت به کلاس را از دست داد ولی در نامه ای به خاطر کارهای خود از معلم و ناظمش معذرت خواهی کرد. و با کمک ناظم توانست دستمال کاغذی های تمام توالت های پسرانه را تعویض کند و به خاطر چنین کار خوبی از سوی معلمش مورد تشویقی جانانه قرار گرفت. تجربه او به من آموخت که تمرکز بر هر کودک به عنوان یک فرد با اختصاص دادن زمانی برای فهمیدن امور جاری کاری کمک کننده است، نه داد و فریاد زدن. وقتی خانواده های کودکان مقررات را برای آنها روشن کنند و به آنها فرصتی برای منعکس کردن انتخاب های کودک خود بدهند آنها نیز متقابلاًبه خوبی واکنش نشان می دهند. من در این مواقع گفتن یک معذرت خواهی صادقانه ای (یا دست کم کار متقاعدکننده ای) را پیشنهاد دادم و به کودکان کمک کردم طوری برنامه ریزی کنند که دفعه بعد بهتر عمل کنند. این کار باعث می شود آنها نه تنها خوش رفتارتر بلکه اخلاقی تر نیز باشند.

برای مادران:

خود را مانند یک همکار مدرسه در نظر بگیرید

شما می توانید با فهماندن به کودک خود که هر کسی الزاماً باید تابع مقررات مدرسه باشد به نوعی از رابطه او با معلمانش حمایت به عمل آورید ولو آنکه در منزل مقررات متفاوتی دنبال شود. کودکان وقتی که والدین آنها برعکس تصمیمات معلم عمل می کنند گیج می شوند. مدیر یک مشاور حقوقی نیست و کودک شما نیازی به وکیل ندارد. در عوض او به والدینی آرام و خونسرد نیاز دارد والدینی که تمایل به همکاری با مدرسه برای کمک به احترام در رابطه، انعکاس و اصلاح آن باشند.

قبول کنید که همه چیز را نمی دانید

با مامان و باباهای دیگری که صحبت می کنیم می فهمیم والدین کمی در مورد فرآیند انضباطی مدرسه کودک خود آگاهند. کودکان اغلب توصیفات درهم برهم یا ناقصی از واقعیت می دهند و مدارس نمی توانند همیشه جزئیات زیادی از آنچه بد پیش می رود فراهم کنند.

مادری نگران است که پسرش شایان هر روز با گزارش دهی کارهای علیرضا به خانه می آید (در این مورد اسامی و جزئیات جابجا شده). او ممکن است بگوید علیرضا امروز روز خوبی داشت، یا علیرضا روز خیلی بدی پشت سرگذاشت. با گذشت زمان دیگر جزئیات نیز آشکار شدند. علیرضا رایانه معلم را شکست. او می خواست همکلاسی دیگر را کتک بزند. معلم از شدت عصبانیت می خواست همه بچه ها را از کلاس اخراج کند. مامان روز به روز نگران تر می شد. وقتی از معلم خواست تا در این باره برایش توضیح دهد تا خیالش راحت شود، او فهمید که کارکنان مدرسه اجازه گفتن جریان رسیدگی به وضعیت علیرضا را ندارند.

براساس اظهارات قانون حفظ حریم خصوصی و حقوق آموزشی فدرال، والدین باید به همه موارد ثبتی کتبی در مورد کودکان خود دسترسی داشته باشند و هیچ مدرسه ای نمی تواند اطلاعاتی را بدون رضایت والدین در اختیار دیگران قرار دهد. یعنی حتی اگر کودک دیگری به کودک شما آسیب رساند مدرسه نمی تواند در مورد آن کودک با شما صحبت کند.

اما به این معنا نیست که پشت صحنه چیزهای زیادی رخ نمی دهد. وقتی دانش آموزی در مدرسه مشکلات رفتاری مداوم دارد کارمندان باید جلسات منظمی برای کمک به کودک و اغلب جلساتی با والدین دایر کنند. مامان شایان هم همدل بود و اما هم اغلب کمی حس بی اعتمادی به مدرسه داشت بدون اینکه اطلاعات زیادی داشته باشد.”بزرگترین قصور مدرسه در مکاتبات است. خوب می شد اگر برای والدین جلساتی در راستای تبیین برنامه و پروتکل های امنیتی وجود داشت.

درس اخلاقی: اگر اشتباهی بین کودک شما و دانش آموز دیگر صورت گرفت، آنچه اتفاق افتاده را جویا شوید و اینکه حال چه کاری برای حمایت کودک خود از دست شما بر می آید.

هرگونه تغییرات منزل را با مدرسه در میان بگذارید

این کار موجب می شود کارمندان بهتر رفتار کودک شما را درک کنند. خانوم قادری که به مدت ۲۵سال سابقه آموزش در مدارس ابتدایی رادارد از تجربه روشن فکرانه ای که او با یک مهدکودکی داشته می گوید، وقتی به کلاس او می آمد دیگران را هل می داد، کتک می زد و بی احترامی می کرد. در نهایت من با والدین این پسر بچه تماس گرفتم. او می گوید آنها از دست پسرخود، از دست من، مدیر و در کل، دنیا عصبانی بودند. اما وقتی خانوم قادری به والدینش گفت پسر شما نه تنها باهوش است بلکه اغلب مهربان است والدین آرام شدند و به معلم گفتند او با خواهرهای دوقلوی کوچکتر از خود برخورد شگرفی دارد و کمک حال مادربزرگش که مبتلا به سرطان سینه وخیم است نیز می شود. خانوم قادری می گوید این یک جلسه پربار بود از نظر رسیدن به اهداف:”حالا هم من نیم نگاهی به زندگی آنها انداختم و هم آنها فهمیدند که من پسر آنها را باور دارم”.

کارکنان مدرسه چندین هفته، ساعت ها مداخله و اقدامات زیادی باید انجام دهند تا کوکان بتوانند چیزها را یاد بگیرند و به نتایج مطلوب برسند، اما کودک قادر به یادگیری مهارت های جدید بود. او گزارش می کند”امروزه او سرپرست است، کارکنان او را دوست دارند و او همیشه آنجا به همکلاسی های خود کمک می کند”.

اعتمادسازی و تشریک مساعی در حق کودکان: از این نظر که این رفتار نوعی از موفقیت است که هم من را به عنوان یک مدیر و هم والدین را خوشحال می کند.

بدترین و بهترین چیزها برای گفتن

با یک معلم به جای گفتن“چطور اجازه دادی این اتفاق بیفتد؟” بگویید:”میخواهم در مورد چیزهایی که اتفاق افتاده بیشتر بدانم”.

با یک مدیر به جای گفتن”رفتارت با کودکم منصفانه نیست” بگویید”اجازه دهید در جلسه ای به برنامه های راهبردی، برای جلوگیری از وقوع این رفتار در آینده بپردازیم”.

با یک مدیر (وقتی کودک شما مقصر است) به جای گفتن: تا چه حدی کودک دیگر را ادب کرده ای؟ بگویید: لطفاً رویه های انضباطی مدرسه را در این گونه موارد برایم شرح دهید.

با یک کودک به جای گفتن: هیچ وقت بدتر از این ما را شرمنده نکردی. بگویید: معلوم است خیلی غمگینی. به نظرت چه انتخاب هایی برای آینده می تواند بهتر باشد؟

با یک کودک به جای گفتن: معلمت اشتباه کرده که تو را مانند او مقصر دانسته است. بگویید: همه باید با هم همکاری کنند. من به توانایی تو اعتماد دارم  که این کار را درست انجام می دهی.

منبع : تعامل مدیران و والدین در انضباط مدرسه

کمک به کودکی که تازه خواندن را می آموزد

کودکان خواندن با سرعت های بسیار مختلف را یاد می گیرند. برخی در کودکستان به طور مستقل توانایی خواندن را دارند برخی دیگر نیازمند گذراندن یک سال تمام یا آموزش بیشتری برای مهارت های کلمه سازی و آوایی هستند. اگر کودک شما از مشاهده کردن خواندن خود ناراحت است بهترین روش برای گفتن زمانی است که متوجه می شوید کودک شما مشکل دارد. به خاطر داشته باشید که خوانندگان مبتدی نمی توانند کتاب ها را بدون اشتباه بخوانند یا قادر به صداکشی هر کلمه نیستند. کودک شما ممکن است نیاز به کمک بیشتری داشته باشد اگر او:

  • علاقه ای به کتاب ها نشان نمی دهد. دکتر سوسان گلزر کارگردان برنامه فارغ التحصیلی دانشگاه ریدر درهنرهای زبان خواندن می گوید: “فقدان علاقه می تواند اجتنابی باشد”
  • هنگام خواندن بدخلق و دلسرد می شوند
  • سعی در فهم ساختار اساسی کتاب (جلد کتاب یا پشت آن) و یا حرکت راست به چپ در متن ندارند .
  • الگوهای اصلی کلمات را تا آخر دنبال نمی کنند (بعد از این مجموعه چه چیزی می آید: بزرگ، کوچک، بزرگ، کوچک،……. ).

اگر به نظر می رسد کودک شما در یادگیری خواندن مشکل دارد خود یا کودک را سرزنش نکنید. ریشه این مشکل کودک شما می تواند در مشکلات بینایی یا شنوایی، رویکرد آموزشی معلم، قابل فهم نبودن مطالب براساس سن او باشد. گلزر می گوید”من هرگز نمی گویم کودک شکست می خورد”.  منظور من کتابی است که باعث عقب ماندن کودک شده است.

اینجا شش مرحله ای که می تواند برای بازشناسی و اصلاح مشکل کارآمد باشد در نظر گرفته شده است:

خواندن کودک خود را تماشا کرده و به آن توجه کنید.

حیطه های دشوار را یادداشت کنید: آیا او در بازشناسی کلمات آشنا مشکل دارد؟ او بارها یک کلمه را به طور مکرر غلط تلفظ می کند؟ زمان زیادی را به حدس زدن متن اختصاص می دهد؟ سعی نکنید او را اصلاح کنید؛ هدف شما مشاهده است.

با کودک صحبت کنید بدون اینکه زیاد نگران یا ناامید به نظر برسید.

شما قصد ترساندن کودک از کتاب ها را ندارید. از کودک خود در مورد مدرسه بپرسید. آیا معلم در کلاس تند تند راه می رود؟ کتاب ها خیلی سخت است؟ بدون اینکه کودک خود را با دیگر کودکان کلاس مقایسه کنید سعی کنید اطلاعاتی کسب کنید. نگویید”آیا همه کودکان سریع تر از تو می خوانند؟”بلکه بپرسید”آیا معلم هنگام خواندن کلاس را گروه بندی می کند؟”

با معلم کودک خود یا با یک متخصص در زمینه خواندن ملاقات داشته باشید.

قبل از رفتن سوإالات را آماده کنید و هر مشکلاتی که در منزل در کودک خود مشاهده کرده اید را بیان کنید. آنچه فکر می کنید مشکل است ممکن است برای خوانندگان مبتدی مشکلی عادی باشد. در مورد برنامه درسی خواندن و هر گونه ارزشیابی های خواندنی که برای کودک اختصاص داده شده است را، از معلم بپرسید.  معلم می تواند به شما در مورد سطوح خواندن اطلاعاتی بدهد، و بر اساس آزمون های گرفته شده کمک هایی را ارائه دهد.

سعی کنید همراه با معلم ریشه مشکل را پیدا کنید.

ابتدا موارد مشهود را در نظر بگیرید: آیا کودک شما توسط بینایی سنج و شنوایی سنج بررسی شده است؟ مشکلات بینایی می توانند منبع مشکل کودک شما در خواندن روی تابلو در حین تمرینات خواندن و واژگان یا ناتوانی در رمزگشایی حروف در صفحه باشند. مشکلات شنوایی می توانند به طوری جدی در توانایی خواندن کودک شما اثر بگذارند به دلیل آنکه در طی چند سال اول تحصیل  بسیاری از کلمات جدید به صورت شفاهی ارائه می شوند.

همزمان با کار کردن مشکل خواندن، پیشرفت کودک خود را تشویق کنید.

بسیاری از کودکان از خواندن و پیش رفتن با همکلاسی های خود عصبی می شوند، پس سعی کنید به او حسی مانند تسلط بر خواندن بدهید. اگر شما بیرون از فروشگاه هستید و علامتی را می بینید که کودک شما نام آن را می داند مانند لوازم التحریر یا مواد غذایی آن ها را از کودک بپرسید “می توانی آن علامت را برایم بخوانی؟”نام کودک یا هر کسی از اعضای خانواده را بنویسید و از کودک خود بخواهید تا آنها را بخواند. متخصص خواندن و معلم پایه اول کیندی فوست می گوید”اجازه دهید آنها خود را به عنوان یک خواننده ببینند”.

جلوی کودک خود مشکل خواندن او را با دیگر بزرگسالان و یا دوستانش مطرح نکنید.

بهتر است این مشکل بین شما، کودک، همسر شما و معلم یا متخصص خواندن باقی بماند.

منبع : کمک به کودکی که تازه خواندن را می آموزد

تربیت فرزند

تربیت فرزند پسر، تربیت کودک از چه سنی شروع میشود، تربیت فرزند سالم، تربیت فرزند از نظر روانشناسی،  تربیت کودک یکی از سخت ترین مراحل فرزندآوری است، هر کودکی با کودک دیگر متفاوت است و همین باعث می شود که تربیت کودک به امری سخت برای والدین تبدیل شود. روانشناسان بسیاری اعتقاد دارند که دلایل بسیاری از اختلالات در دوران کودکی نهفته است و همین به اهمیت دوران کودکی تاکید دارد، رفتاری که با کودک داشته باشید آینده او را رقم می زند. 

تربیت فرزند چیست

در دنیای امروز خشونت های زیادی علیه کودکان در حال شکل گیری است. بسیاری از خشونت ها از جانب والدین در برخی خانواده علیه کودکان شکل می گیرد که در نتیجه اعتقاد به تنبیه های بدنی برای تربیت کودک به وجود می آید. پژوهش ها نشان می دهد که تربیت کودک با استفاده از آزار جسمی و تنبیه بدنی راهکاری بسیار نامطلوب بوده که از هر لحاظ توسط علم روانشناسی و غیره رد شده است و موجبات بروز بسیاری از مشکلات روحی و جسمی و روانی را در بین آن ها فراهم می کند.تربیت فرزندان ۷ تا ۱۴ سالبه حدی مهم است که روش های ناصحیح در تربیت فرزند منجر به بروز بسیاری از مشکلات رفتاری و روحی روانی برای کودکان در اینده آن ها خواهد شد و دلیل بسیاری از رفتاری های ناهنجار اجتماعی نیز همین خشونت ها و به کار بردن روش های ناصحیح در تربیت فرزند از لحاظ رفتاری است. در ادامه نکات تربیتی روانشناسی آمده است که به شما در تربیت کودکی سالم و موفق کمک می کند:

تربیت فرزند از نظر روانشناسی

برای تربیت کودک از دیدگاه روانشناسی باید موارد زیادی را رعایت کنید که در ادامه مهم ترین آن ها ذکر شده است:

۱. عزت نفس فرزندتان را تقویت کنید

لحن صدا، زبان بدن و هر بیانی که دارید بر تربیت فرزند پسر تاثیر می گذارد، تنها لازم نیست که به حرف های خود اهمیت دهید حتی لحن صدا نیز برای کودک مهم است. رفتار شما به عنوان والد بیش از هر چیز دیگری بر عزت نفس آن ها تأثیر می گذارد. به کودک خود اجازه دهید به صورت مستقل کار کند تا احساس کند که توانایی بالایی دارد. کلمات نیز می توانند همانند تنبیه جسمانی آسیب بزنند، اگر کودکتان در کار خود موفق نبوده به او امید دهید تا بار دیگر تلاش کند، کلمات خود را با دقت انتخاب کنید و دلسوز باشید.

۲. از ویژگی های خوب او تعریف کنید

چند بار در روز کودکتان را به دلیل کارهای بدی که انجام می دهد تنبیه می کنید؟ چقدر از او انتقاد می کنید؟ همیشه ویژگی های مثبت او را ذکر کرده و به او بگویید که متوجه کارهای خوب او می شوید. با تنبیه، کودک احساس می کند که کارهای مثبت او دیده نمی شود. به طور مثال به او بگویید: امروز بسیار دختر خوبی بودی مرسی که به من کمک کردی وسایلت رو جمع کنیم یا مرسی که ساکت ماندی تا به کارهایم برسم.

۳. قوانین مشخصی داشته باشید

برای تربیت فرزند سالم قوانین در خانه باید مشخص باشد، بایدها و نبایدهای تربیت فرزند از همان ابتدا باشد مشخص شود. نظم و انضباط باید از کودکی یاد گرفته شود، حتما قوانین را به آن ها توضیح دهید و به آن ها بگویید که حتی والدین نیز مجبور هستند این قوانین را رعایت کنند. به طور مثال به کودک خود یاد دهید که حتما پیش از دیدن برنامه تلویزیون باید تکالیف خود را انجام دهد. می توانید چارتی تشکیل دهید و در آن چارت کارهای مثبت و مفید او را علامت بزنید.

۴.برای بچه هایتان وقت بگذارید

در زندگی شلوغ امروزی برای بسیاری از افراد وقت ندارند تا با کودکان خود وقت بگذرانند.اگر می توانید به شکلی تنظیم کنید که زمان های صرف غذا کنار هم بوده یا شب ها در مورد روز خود صحبت کنید. اکثر بچه ها به دنبال توجه والدین خود هستند بنابراین اگر توجه لازم را دریافت نکنند سعی می کنند با رفتارهای ناپسند والدین خود را مجبور کنند که به آن ها دقت شود.

۵. الگو باشید

یکی از مهم ترین نکات کلیدی در روانشناسی تربیتی کودک این است که الگو هرکودکی والدین است، کودک به شما نگاه می کند و سعی می کند مانند شما رفتار کند. احترام، صمیمیت، صداقت، مهربانی، بردباری. رفتار غیر خودخواهانه از خود نشان دهید تا کودکتان از شما یاد بگیرد. اگر همیشه در مورد مسائل مالی در خانه صحبت کنید کودک یاد می گیرد که پول مهم ترین چیز است و آن را از همه چیز بالاتر قرار می دهد. اگر دروغ بگویید کودک یاد می گیرد که دروغگویی کار خوبی است.

۶. انعطاف پذیر باشید

همانطور که فرزند شما تغییر می کند، باید سبک فرزندپروری خود را تغییر دهید. هر روش در سنی جواب می دهد، روشی که در سن یک سالگی برای کودک شما موفق بوده است ممکن است در دوسالگی کاربرد خود را از دست بدهد. به طور مثال شما نمی توانید مانند یک کودک به نوجوان بگویید که چه رفتاری داشته باشد بلکه تنها می توانید تا حدودی او را نصیحت و راهنمایی کنید.

۷. عشق بدون قید و شرط

نشان دهید که عشق شما بدون قید و شرط است، اگر فرزندتان را تنبیه کرده یا عصبانی شوید کودک احساس می کند که دیگر او را دوست ندارید و این باعث نگرانی و اختلال در روند رشد او می شود، در کنار تنبیه همیشه او را ببوسید و به او بگویید که هرچه شود بازهم او را دوست خواهید داشت و همه چیز مانع از عشق شما به او نمی شود.

۸. نیاز ها و محدودیت های والدین را بشناسید

قبول داشته باشید که به عنوان والد مشکلات خود را دارید و نمی توانید کامل باشید، باید نیازهای خود را بشناسید و به آن ها نیز توجه کنید، شما نیز به عنوان والدین باید خوشحال باشید تا بتوانید کودکی شاد را تربیت کنید.

۹. احترام

بهترین راه برای اینکه کودکی مودب داشته باشید این است که با او محترمانه رفتار کنید، با او مودبانه صحبت کنید، در خانه از الفاظ زشت استفاده نکنید و به کودکتان نشان دهید که به همسرتان احترام می گذارید.

به هر شکلی که با کودک خود رفتار کنید با شما رفتار خواهد کرد.

۱۰. کمک مشاور

تربیت کودک از چه سنی شروع میشود؟ تربیت فرزند از همان لحظه تولد آغاز می گردد و هر گونه سهل انگاری در تربیت فرزند از سمت والدین باعث بروز بسیاری از مشکلات اخلاقی و اجتماعی آن ها در آینده در بین خانواده شان و در میان سایرین در جوامع خواهد شد. تربیت کودک زیر نظر مشاور می تواند سبب افزایش سلامت او از جنبه های گوناگون و ایجاد ویژگی های مثبت اخلاقی در آنان شود.

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان با کمک مشاورین کودک و برترین متخصصان در زمینه کودک و نوجوان به شما کمک می کند تا آینده ای درخشان را برای کودک خود رقم بزنید.

۱۱. به حرف آن ها گوش دهید

کودک شما همیشه باید احساس کند که برای او وقت دارید و به حرف آن ها گوش دهید و سعی کنید آن ها را درک کنید، درست است که مشکلات بچه ها به نظر بزرگسالان بی اهمیت می آید اما برای کودک یا نوجوان اهمیت زیادی دارد بنابراین باید به آن ها گوش دهید. شما همیشه نمی توانید مشکل را حل کنید، اما می توانید مطمئن شوید که فرزندتان می داند که برای کمک و شنیدن حرف های او همیشه حاضر هستید.

۱۲. مقایسه نکنید

بسیاری از پدر و مادرها گمان م یکنند با مقایسه کودک بهتر می شود، مقایسه با خواهر و برادر یا بچه های فامیل به هرشکلی باعث سرکوب عزت نفس آن ها می شود. مقایسه باعث می شود کودکتان احساس کند باید مثل دیگران باشد تا او را دوست داشته باشید یا تصور می کند که هرچقدر هم تلاش کند به اندازه دیگران موفق و خوب نیست.

۱۳.  افزایش دلبستگی

برای افزایش دلبستگی و صمیمیت بین والدین و کودک، والدین باید تلاش زیادی بکنند این دلبستگی در آینده به آن ها کمک می کند تا دلبستگی ایمن را به وجود بیاورند:

  • آن ها را در آغوش بگیرید، در آغوش بگیرید
  • از آن ها مراقبت و رسیدگی کنید.
  • لبخند بزنید و آرام صحبت کنید.
  • برای آن ها کتاب بخوانید.
  • وقتی گریه می کنند به آن ها آرامش بدهید.
  • نیازهای آنان را بدون پاسخ رها نکنید.
  • وقتی آسیب دیده و ناراحت هستند به آن ها  توجه کنید.
  • اجازه دهید بدانند که آن ها را دوست دارید و برای شما مهم هستند.

۱۴. کتاب بخوانید

در زمینه تربیت کودک کتاب های زیادی وجود دارد که می توانید با توجه به نیاز کودکتان آن ها را تهیه کنید. به طور مثال کتاب در زمینه بهبود اعتماد به نفس، بازی، گریه کردن، دستشویی رفتن، غذا خوردن یا هر موضوعی موجود است. کتاب های تربیتی به شما کمک می کند تا  کودک خود را به درستی تربیت کرده و نکات مهم تربیتی را یاد بگیرید.

به صورت کلی باید گفت نقش تمام کسانی که در زندگی کودک نقش ایفا می کنند در تربیت او نیز موثر است گرچه نمی توان انکار کرد که نقش خانواده به عنوان نهادی که کودک بیشتر وقت خود را در آن می گذراند بیشتر از سایرین می باشد اما بقیه نهادها از جمله مدرسه نیز باید تلاش کنند تا بهترین خدمات را ارائه دهند.

به همین جهت نیاز است تا دانش و اطلاعات عمومی جامعه به خصوص جامعه جوان و در سن ازدواج نسبت به تربیت صحیح و مناسب کودک افزایش سافته تا بتوان شاهد روابطی خوب بین کودک و خانواده و در نهایت کودک

منبع : تربیت فرزند