اوتیسم

اوتیسم چیست؟

اوتیسم عبارت از ناتوانی رشدی در طول عمر می باشد که بر روی درک فرد از جهان و تعامل وی با سایر افراد تاثیر می گذارد.

افراد مبتلا به اوتیسم دنیا را به صورت متفاوتی می بینند، می شنوند و درک می کنند.

در صورتیکه شما یک فرد اوتیسم باشید، یک توهمی نسبت به زندگی خواهید داشت؛ اوتیسم یک نوع بیماری یا مریضی نمی باشد و نمی تواند درمان شود.

اغلب افراد احساس می کنند که توهم و خیال پرستی یک بخش مبنایی از هویت آنها می باشد.

اوتیسم یک شرایط گسترده ای است. تمامی افراد اوتیسم دارای مشکلات خاصی هستند، ولی اوتیسمی بودن تاثیرات متفاتی بر روی آنها دارد.

همچنین برخی از افراد اوتیسمی دارای ناتوانایی های یادگیری، مشکلات سلامت روانی یا شرایط دیگری هستند و این شرایط باعث می شود که آنها به سطوح حمایتی متفاوتی نیاز پیدا کنند.

تمامی افراد دارای طیف های متنوع اوتیسمی یاد می گیرند و رشد می کنند. در صورتیکه این افراد حمایت مناسبی را دریافت کنند، می توانند به انتخاب خودشان یک زندگی کاملتری را داشته باشند.

میزان شیوع اوتیسم در چه سطحی می باشد؟

اوتیسم رایج تر از سطحی است که اکثر افراد تصور می کنند. در حدود 700000 فرد اوتیسمی در بریتانیا وجود دارد (که بیش از یک درصد از جمعیت این کشور را شامل می شوند).

افراد دارای ملیت ها، فرهنگ ها، مذهب ها و پس زمینه های اجتماعی متفاوت می توانند به اوتیسم مبتلا باشند، هر چند که بنظر می رسد میزان شیوع این اختلال در زنان بیشتر از میزان شیوع آن در مردان می باشد.

افراد اوتیسمی دنیا را به چه شکلی می بینند؟

برخی از افراد مبتلا به اوتیسم دنیا را به شکل یک مورد طاقت فرسا می بینند و این شرایط می تواند منجر به ایجاد اضطراب قابل توجهی در آنها شود.

به طور خاص شناخت و ارتباط برقرار کردن با سایر افراد و مشارکت کردن در زندگی روزمره مربوط به خانواده، مدرسه، کار و زندگی اجتماعی می تواند برای این افراد مشکل باشد.

سایر افراد به طور حسی نحوه تعامل و ارتباط برقرار کردن با یکدیگر را یاد می گیرند، هر چند که برای ارتباط برقرار کردن با افراد اوتیسمی همچنان مشکل دارند.

ممکن است افراد مبتلا به اوتیسم به دلیل تفاوت هایی که در مقایسه با سایر افراد دارند، شگفت زده شوند و این احساس را داشته باشند که تفاوت های اجتماعی مانع از درک شدن این افراد توسط سایر افراد می شود.

افراد اوتیسم در اغلب مواقع معلول نمی باشند. برخی از والدین دارای فرزندان اوتیسمی گفته اند که سایر افراد فکر می کنند که فرزندانشان شیطان هستند؛

این در حالی است که بزرگسالان مبتلا به این اختلال احساس می کنند که سایر افراد یک درک نادرستی از آنها دارند.

تشخیص

یک تشخیص عبارت از یک شناسایی رسمی از اوتیسم می باشد که این تشخیص معمولا توسط یک تیم تشکیل یافته از متخصصان موجود در حوزه های مختلف صورت می گیرد؛

معمولا این متخصصان شامل یک درمانگر گفتار و زبان، یک متخصص اطفال، روان پزشک و (یا) روان شناس می باشند.

مزایای تشخیص

ارزیابی و تشخیص به موقع به دلایل مختلفی می تواند مفید باشد؛ برخی از این دلایل عبارتند از:

این تشخیص به افراد مبتلا به اوتیسم (و خانواده ها، همسران، کارفرمایان، همکاران، معلمان و دوستان آنها) کمک می کند تا دلیل تجربه شدن مشکلات خاص و کارهایی که برای دستیابی به شرایط بهتر می توانند انجام دهند را بفهمند.

این تشخیص باعث می شود که افراد به خدمات و حمایت مناسبی دسترسی پیدا کنند.

اوتیسم به چه نحوی تشخیص داده می شود

ویژگی های مربوط به اوتیسم مابین افراد مختلف متغیر می باشد، ولی به منظور اینکه این تشخیص در یک فردی صورت بگیرد، این فرد باید به صورت مداوم یک سری مشکلات دائمی را در مورد ارتباط اجتماعی و تعامل اجتماعی داشته باشد.

یک سری الگوهای رفتاری، فعالیت ها یا علایق تکراری و محدودی را از دوران کودکی داشته باشد و این مشکلات در یک سطحی باشد که عملکرد روزمره وی را محدود و معیوب کند.

مشکلات مداوم در مورد ارتباط اجتماعی و تعامل اجتماعی

ارتباط اجتماعی

افراد مبتلا به اوتیسم در تفسیر هر دو زبان شفاهی و غیرشفاهی، همانند ژست ها یا تن صدا، با یک سری مشکلاتی مواجه هستند.

اکثر آنها یک درک محدودی از زبان دارند و بر این عقیده هستند که حرف های سایر افراد معنادار می باشد و آنها منظور خودشان را در حرف های خودشان بیان می کنند.

همچنین استفاده و شناخت از حالت های صورت، تن صدا و جوک ها و سخنان طعنه آمیز برای این افراد مشکل می باشد.

ممکن است برخی از افراد مبتلا به اوتیسم صحبت نکنند یا محدودیت گفتاری داشته باشند.

توانایی آنها برای درک کردن گفته های سایر افراد بیشتر از توانایی شان برای بیان کردن گفته های خودشان خواهد بود، هر چند که ممکن است این افراد با مشکلات مربوط به مفاهیم مبهم یا انتزاعی مواجه باشند.

برخی از افراد مبتلا به اوتیسم از یک سری روش های جایگزین ارتباطی، همانند زبان اشاره یا نمادهای تصویری استفاده می کنند.

برخی از آنها بدون هیچ نوع صحبت کردن می توانند به صورت کاملا مناسبی ارتباط برقرار کنند.

همچنین سایر افراد مبتلا به اوتیسم دارای مهارت های زبانی بهتری هستند، ولی در درک کردن انتظارات سایر افراد در طول یک مکالمه یا در تکرار کردن حرف های سایر افراد) مشکل داشته باشند(این اختلال پژواک گویی نامیده می شود یا اینکه به مدت طولانی در مورد بحث های مورد علاق شان صحبت کنند.

صحبت کردن به صورت مشخص و مداوم با افراد مبتلا به اوتیسم و دادن یک فرصت زمانی مناسب به این افراد برای پردازش حرف هایی که به آنها گفته می شود، یک روش درمان مناسبی می باشد.

اوتیسم

تعاملات اجتماعی

اغلب افراد مبتلا به اوتیسم یک سری مشکلاتی را در درک کردن سایر افراد (تشخیص یا درک احساسات و منظورهای سایر افراد) و بیان کردن عواطف خودشان دارند.

این شرایط باعث می شود که این افراد در تعاملات اجتماعی خودشان با یک سری مشکلاتی مواجه شوند. این افراد ممکن است:

  • بی احساس به نظر برسند
  • زمانیکه افراد زیادی در کنارشان قرار می گیرند، به دنبال تنها شدن باشند
  • دلداری و تسلی سایر افراد را قبول نکنند
  • به صورت غریبانه رفتار کنند یا به نحوی رفتار کنند که از نظر اجتماعی نامناسب باشد

ایجاد روابط دوستانه برای افراد مبتلا به اوتیسم می تواند مشکل باشد. این امکان وجود دارد که برخی از آنها یک تمایلی به برقراری ارتباط با سایر افراد داشته باشند، ولی ممکن است در مورد نحوه دستیابی به این ارتباط نامطمئن باشند.

الگوهای رفتاری ، فعالیت ها یا علایق تکراری و محدود

کارهای روتین و رفتار تکراری

برای افراد اوتیسم دنیا می تواند غیرقابل پیشبینی و سردرگم کننده باشد؛ این افراد ترجیح می دهند تا یک برنامه روتین روزمره داشته باشند تا بتوانند مواردی که در طول هر روز اتفاق می افتد را درک کنند.

ممکن است این افراد همواره به یک روش مشابهی مسیر خانه تا مدرسه و مسیر بالعکس را سفر کنند یا اینکه همواره یک غذای مشابه و ثابتی را برای صبحانه بخورند.

همچنین استفاده از قواعد هم می تواند نقش مهمی داشته باشد. بعد از آنکه فرد مبتلا به اوتیسم یک روش درستی را برای انجام دادن یک کاری یاد بگیرد، استفاده از یک روش دیگر برای این فرد مشکل خواهد بود.

افراد موجود در طیف اوتیسم ممکن است با ایده تغییر راحت نباشند، ولی در صورتیکه بتوانند در مراحل اولیه خودشان را برای مقابله با تغییرات آماده کنند، توانایی بهتری را برای مقابل با شرایط جدید خواهند داشت.

علایق شدید

اکثر افراد مبتلا به اوتیسم دارای علایق شدید و دارای تمرکز بالا می باشند و این علایق در اغلب مواقع از سنین جوانی صورت می گیرد. این علایق می تواند در طول زمان تغییر کند یا اینکه در طول زندگی فرد ثابت باشد؛

همچنین این علایق می تواند شامل هر چیزی باشد و از هنر تا موسیقی و از قطارها تا کامپیوترها را شامل شود.

در برخی مواقع ممکن است که یک علاقه ای غیرمعمول باشد. برای مثال ممکن است یک فرد اوتیسم علاقه خاصی به جمع آوری زباله ها داشته باشد.

علاقه این فرد می تواند از طریق تشویق شدن پیشرفت کند و این فرد به بازسازی و محیط زیست علاقه پیدا کند.

تعداد زیادی از افراد مبتلا به اوتیسم علاقه خودشان را به مطالعه، کارهای دارای پاداش، کارهای داوطلبانه یا سایر کارهای معنادار متمرکز می کنند.

اغلب افراد مبتلا به اوتیسم گزارش می کنند که دنبال کردن این علایق یک عامل مبنایی در بهزیستی و خوشحالی آنها می باشد.

حساسیت حسی

همچنین این امکان وجود دارد که افراد مبتلا به اوتیسم حساسیت بیشتر یا کمتری را نسبت به صداها، لمس، مزه ها، بوها، روشنایی، رنگ ها، دما یا درد داشته باشند.

برای مثال ممکن است این افراد متوجه یک سری صداهای پس زمینه ای شوند که سایر افراد نسبت به آن بی توجه هستند یا یک چیزی مانع از رسیدن این صدا به آنها شود و این صدا برای فرد مبتلا به اوتیسم گوش خراش یا حواسپرت کننده باشد.

این شرایط می تواند منجر به ایجاد اضطراب یا حتی درد فیزیکی شود. همچنین این امکان وجود دارد که افراد اوتیسم مبهوت روشنایی ها یا وسایل چرخان شوند.

عناوین متفاوت اوتیسم

در طول سال های متمادی عناوین مختلفی برای توصیف این اختلال به کار برده شده اند که از آن جمله می توان به اختلال طیف اوتیسم (ASD)، شرایط طیف اوتیسم (ASC)، اوتیسم کلاسیک، اوتیسم کانر (Kanner)، اختلال رشدی نافذ (PDD)، اوتیسم عملکردی بالا (HFA)، سندرم آسپرگر (Asperger) و اجتناب نیاز آسیب شناختی (PDA) اشاره کرد.

این مورد نشان دهنده راهنماهای تشخیصی و ابزارهای مختلفی است که مورد استفاده قرار می گیرد و همچنین نشان دهنده حالت های اوتیسمی مختلفی است که در افراد بروز پیدا می کند.

به دلیل تغییرات جدید و آتی که در راهنماهای تشخیص صورت می گیرد، در حال حاضر عبارت اختلال طیف اوتیسم (ASD) رایج ترین عبارتی می باشد که برای توصیف این شرایط به کار گرفته می شود.

علل و درمان ها

چه عواملی منجر به بروز اوتیسم می شود؟

علت اصلی بروز اوتیسم همچنان در حال بررسی است.

تحقیقات صورت گرفته در مورد علت های این اختلال بیانگر این است که ترکیبی از عوامل مختلف (عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی) می توانند در این رشد متفاوت نقش داشته باشند.

اوتیسم به دلیل تربیت کودک و شرایط اجتماعی آنها صورت نمی گیرد و فرد مبتلا شده به این شرایط هیچ نقشی در ابتلاء به آن ندارد.

آیا روش درمان مناسبی وجود دارد؟

هیچ روش درمانی برای اختلال اوتیسم وجود ندارد. با این وجود یک طیفی از استراتژی ها و رهیافت هایی وجود دارند که منجر به یادگیری و رشد این افراد می شوند (ممکن است این روش برای این افراد مناسب و مفید باشد).

شما چه کمکی می توانید بکنید:

شما از طریق انجام دادن کارهای زیر می توانید به افراد اوتیسم و خانواده های آنها کمک کنید:

  • از طریق گسترش دادن شناخت و آگاهی مربوط به اوتیسم
  • ارائه کمک مالی به موسساتی که هدف آنها عبارت از اطلاع رسانی و مشاوره در مورد اوتیسم می باشد
  • داوطلب شدن در کارهی خیریه مربوط به افراد اوتیسم.

منبع : کانون مشاوران ایران

متمرکز شدن بر روی قیافه خودتان را متوقف کنید

متمرکز شدن بر روی قیافه خودتان را متوقف کنید

به طور قطع بیان کردن این مورد راحت تر از انجام دادن آن می باشد، به خصوص در صورتی که شما بر این باور باشید که شما در واقعیت جذابیت و زیبایی کمتری نسبت به سایر افراد دارید.

ولی شما از طریق تفکر کردن بر روی میزان زشت بودن خودتان، احتمالا یک تاثیر منفی بر روی میزان رضایت خودتان از زندگی خواهید داشت.

این مورد به دلیل یک عاملی می باشد که خطای حسی متمرکز شدن نامیده می شود.

شما از طریق تفکر در مورد بخش هایی از زندگی خودتان که در مورد آنها احساس خوشحالی ندارید، بر روی عقیده کلی تان در مورد خوب یا بد بودن زندگی تان تاثیر خواهید داشت.

در یک مطالعه منحصر به فردی، یک سری پرسشنامه های در مورد میزان رضایت از زندگی و رضایت از بدنشان به آنها داده شده بود.

در مرحله اول به نیمی از این افراد پرسشنامه های مربوط به رضایت از بدن داده شده بود و افراد دیگر در مرحله اول به پرسشنامه مربوط به رضایت از زندگی پاسخ دادند.

در مورد گروهی که در ابتدا به پرسشنامه رضایت از بدن پاسخ دادند، یک واریانس بزرگتری در مورد رضایت از زندگی شان مشاهده شد.

این بدان معنا است که در صورتی که شرکت کنندگان از ظاهر خودشان راضی باشند، آنها به احتمال زیاد یک سطح بالاتری را از رضایت در مورد زندگی شان نشان خواهند داد.

چطور با غم زشت بودن چهره‌مان کنار بیاییم؟

ولی در صورتی که یک شرکت کننده ای از ظاهر خودش راضی نباشد، آنها در حین ارزیابی رضایت از زندگی شان، یک ارزیابی منفی تری خواهند داشت.

به طور ساده می توان بیان کرد در صورتیکه شما ظاهر خودتان را دوست نداشته باشید، تفکر در مورد این موضوع می تواند منجر به کاهش احساس کلی شما در مورد زندگی تان شود.

از طرف دیگر، در صورتی که شما نسبت به چیزی فکر کنید که در مورد خودتان و زندگی تان دوست دارید، این مورد می تواند باعث شود که در حالت کلی یک دیدگاه بهتری نسبت به زندگی تان به دست بیاورید.

هر چند این کار سخت می باشد، ولی در صورتی که شما متوجه تفکر خودتان در مورد ظاهرتان شوید، سعی کنید که یک اختلالی در این تفکرات ایجاد کنید و توجه خودتان را به سایر موارد جلب کنید.

هر چقدر که شما در مور زشت بودنتان بیشتر فکر کنید، شما کمتر در وضعیت پایین تر قرار خواهید گرفت و در حالت کلی، یک دیدگاه مثبت تری نسبت به زندگی تان خواهید داشت.

در واقع، در صورتی که شما بتوانید نسبت به هر روزی که دارید قدردان باشید و بیشتر نسبت به مواردی فکر کنید که در واقعیت قدردان آن هستید.

این شرایط می تواند به شما کمک کند تا یک دیدگاه مثبت تری نسبت به زندگی تان داشته باشید.

متمرکز شدن بر روی قیافه

در صورتی که شما جوان و زشت باشید، صحبت کردن در مورد این احتمال می تواند ارزشمند باشد که …

زشتی می تواند فقط یک مرحله باشد

این شرایط مخصوص خوانندگانی می باشد که جوان هستند و بدن و صورت آنها می تواند به صورت سریع تغییر پیدا کند.

این یک واقعیت می باشد که در طول دوره نوجوانی و اوایل جوانی، ما انتظار داریم که مشکلات زیادی در مورد ظاهرمان وجود داشته باشد.

ما به دلیل داشتن یک سری هورمون هایی در بدنمان، می توانطم پوست بد، جوش جوانی، جهش های ناگهانی، تغییرات وزنی، توسعه زودتر یا تاخیری بدن مان را تجربه کنیم …

این موارد عبارت از ویژگی های ظاهری می باشند که در بدترین شرایط ممکن قرار می گیرند.

همین هورمون های می توانند وضعیت روانی ما را از یک وضعیت کاملا بالا، به یک وضعیت پایین بکشانند.

این موارد می تواند منجر به ایجاد احساس نامناسبی نسبت به ظاهر ما شود.

در این مرحله از زندگی، نکته مهمی که باید یادآوری شود عبارت از این مورد می باشد که آن چیزی که شما الان در آینه می بینید، عبارت از موردی نمی باشد که در نهایت وجود خواهد داشت.

برای داشتن یک درک بهتر نسبت به این موضوع، می توانید مثال های زیادی از افرادی را ببینید که از این مرحله عبور کرده اند.

بنابراین در حالیکه این مقاله کلا صادقانه می باشد و مواردی که وجود دارند را بیان می کند.

ولی شما بدون پذیرش این مورد که ظاهر فعلیتان در حین دوره بزرگسالی هم ادامه خواهد داشت، همچنان می توانید ظاهر فعلی خودتان را مورد پذیرش قرار دهید.

منبع: کانون مشاوران ایران

درمان افسردگی

” همیشه خسته و بی رمق در اتاقم بودم؛ احساس می کردم انرژی لازم حتی…

اختلال دو قطبی

معرفی

اختلال دو قطبی (که در گذشته به عنوان دیوانگی و بهت زدگی و شیدایی شناخته می شد) یک شرایط مربوط به سلامت روانی می باشد که منجر به ایجاد تغییرات حدّی در وضعیت روانی می شود .

فرد در آن وضعیت های روانی سطح بالا (شیدایی یا شیدایی خفیف) و وضعیت های روانی سطح پایین (افسردگی ها) را تجربه می کند.

زمانیکه شما افسرده می شوید، ممکن است احساس ناامیدی یا ناراحتی کنید و علاقه یا لذت مربوط به اکثر فعالیت ها در شما از بین برود.

زمانیکه وضعیت روانی شما در حالت شیدایی یا شیدایی خفیف (حد کمتری نسبت به شیدایی) قرار می گیرد، ممکن است احساس سرخوشی زیادی بکنید، پر از انرژی باشید یا تحریک پذیری غیر معمول را تجربه کنید.

این تغییرات وضعیت روانی می توانند بر روی وضعیت خواب، انرژی، فعالیت، تشخیص، رفتار و توانایی مربوط به تفکر صحیح تاثیرگذار باشند.

موارد مربوط به تغییرات وضعیت روانی می توانند به ندرت یا چند بار در طول یک سال صورت بگیرند.

هر چند که اکثر افراد در مابین این موارد یک سری علائم عاطفی را تجربه خواهند کرد، ولی ممکن است برخی از افراد هیچ نوع علامتی را تجربه نکنند.

هر چند که اختلال دو قطبی در طول کل زندگی وجود دارد، ولی شما از طریق رعایت کردن یک برنامه درمان مناسب می توانید تغییرات وضعیت روانی و سایر علائم خودتان را مدیریت کنید.

در اکثر موارد اختلال دو قطبی با استفاده از داروها و مشاوره روان شناختی (روان درمانی) درمان می شود.

علائم

اختلال دو قطبی و اختلال های مربوطه دارای چندین نوع می باشند. این اختلال ها می توانند شامل شیدایی یا شیدایی خفیف و افسردگی باشند.

این علائم می توانند منجر به بروز تغییرات غیر قابل پیش بینی در وضعیت روانی و رفتار شوند و در نتیجه ناراحتی و مشکلات قابل توجهی را در زندگی فرد ایجاد کنند.

اختلال دو قطبی نوع یک. شما حداقل یک شیدایی را تجربه می کنید که می تواند قبل یا بعد از یک اتفاق افسرده کننده عمده صورت بگیرد.

در برخی از موارد، شیدایی می تواند در نتیجه جدایی از واقعیت (روان پریشی) صورت بگیرد.

اختلال دو قطبی نوع دو. در این اختلال شما حداقل یک اتفاق افسرده کننده عمده و حداقل یک شبه شیدایی را تجربه می کنید، ولی هیچ وقت شیدایی را تجربه نمی کنید.

اختلال ادواری خو. شما در صورت ابتلا به این اختلال حداقل به مدت دو سال (یا در مورد کودکان و نوجوانان به مدت یک سال) علائم شبه شیدایی و علائم افسرده کننده (هر چند که این علائم شدت کمتری نسبت به افسردگی عمده دارند) را تجربه خواهید کرد.

سایر اختلال های دو قطبی. این موارد شامل اختلال های دو قطبی و اختلال های مربوطه ای می باشد که در نتیجه مصرف مواد مخدر خاص یا الکل یا به دلیل شرایط بالینی موجود (همانند بیماری کوشینگ، سفت شدگی بافت ها یا سکته) صورت می گیرند.

اختلال دو قطبی نوع دو خفیف تر از اختلال دو قطبی نوع یک نمی باشد، ولی یک شرایط متفاوتی است.

در حالیکه شیدایی مربوط به اختلال دو قطبی می تواند شدید و خطرناک باشد، ولی افراد مبتلا به اختلال دو قطبی نوع دو به مدت طولانی تری علائم مربوط به این اختلال را تجربه می کنند و این شرایط منجر به ایجاد نقایص قابل توجهی در آنها می شود.

هر چند که اختلال دو قطبی می تواند در هر سنی اتفاق بیافتد، ولی معمولا این اختلال در نوجوانان و افراد 20 تا 30 ساله تشخیص داده می شود.

علائم این اختلال ها در افراد مختلف متغیر می باشند و این امکان وجود دارد که علائم موجود در طول زمان تغییر پیدا کنند.

شیدایی و شبه شیدایی

شیدایی و شبه شیدایی دو حالت کاملا مجزایی می باشند، ولی دارای یک سری علائم یکسانی هم هستند.

شیدایی شدیدتر از شبه شیدایی می باشد و منجر به ایجاد مشکلات قابل توجهی در فعالیت های کاری، مدرسه ای و اجتماعی و همچنین رابطه ای می شود.

همچنین شیدایی می تواند منجر به جدا شدن فرد از واقعیت (روان پریشی) شود و فرد به بستری شدن در بیمارستان نیاز پیدا کند.

هر دو مورد شیدایی و شبه شیدایی حداقل شامل سه مورد از علائم زیر می باشند:

  • خوشحالی، عصبانیت یا هیجان غیرنرمال
  • فعالیت، انرژی یا بیقراری افزایش یافته
  • حالت های اغراق آمیز از حس بهزیستی و اعتماد به نفس (رضایتمندی)
  • کاهش نیاز به خوابیدن
  • پرحرفی غیرمعمول
  • تفکرات مزاحم و آشفته
  • حواسپرتی
  • تصمیم گیری ضعیف – برای مثال، خرید کردن در حین مست بودن، انجام دادن رفتارهای جنسی خطرناک یا انجام دادن سرمایه گذاری های احمقانه.

اتفاقات افسرده کننده عمده

یک اتفاق افسرده کننده عمده شامل علائمی می باشد که برای ایجاد مشکلات قابل توجه در زندگی روزمره (همانند فعالیت های کاری، مدرسه ای ، اجتماعی و روابط) کافی می باشند.

یک اتفاق افسرده کننده حداقل شامل پنج مورد از علائم زیر می باشد:

  • وضعیت روانی افسرده، همانند احساس ناراحتی، پوچ گرایی، ناامیدی یا گریان بودن (در مورد کودکان و نوجوانان، حالت روانی افسرده می تواند به صورت بی قراری به نظر برسد)
  • کاهش قابل توجه علاقمندی یا احساسات یا لذت بخش نبودن تمامی (یا اکثر) فعالیت ها
  • کاهش قابل توجه وزن در حین رعایت یک رژیم غذایی، افزایش وزن یا افزایش یا کاهش اشتها (در مورد کودکان، به دست نیاوردن وزن مورد انتظارمی تواند نشان دهنده افسردگی باشد)
  • بی خوابی یا خوابیدن بیش از حد
  • خستگی یا از دست دادن انرژی
  • احساس بی ارزش بودن یا احساس گناه بیش از حد یا نامناسب
  • توانایی محدود برای فکر کردن، تمرکز کردن یا مردد بودن
  • فکر کردن، برنامه ریزی کردن یا اقدام کردن به خود کشی

سایر ویژگی های مربوط به اختلال دو قطبی

علائم و نشانه های مربوط به اختلال دو قطبی نوع یک و نوع دو می توانند شامل ویژگی های دیگری از قبیل ناراحتی اضطرابی، مالیخولییا، روان پریشی و موارد دیگری باشند.

زمان بندی علائم می تواند شامل برچسب های تشخیصی (همانند مسیر گردش ترکیبی یا سریع) باشد. علاوه بر این، علائم دو قطبی می تواند در طول دوره بارداری یا در حین تغییر فصل ها صورت بگیرد.

علائم موجود در کودکان و نوجوانان

ممکن است تشخیص علائم اختلال دو قطبی در کودکان سخت باشد.

در برخی مواقع نمی توان به راحتی تشخیص داد که آیا تغییرات صورت گرفته در وضعیت کودک عادی می باشند، یا در نتیجه استرس یا آسیب ایجاد شده اند یا اینکه نشان دهنده مشکلات سلامت روانی دیگری (غیر از اختلال دو قطبی) می باشند.

این امکان وجود دارد که کودکان و نوجوانان علائم مشخص افسرده کننده یا شیدایی یا شبه شیدایی را داشته باشند، ولی الگوی مربوط به این علائم با الگوی موجود در افراد بزرگسال مبتلا به اختلال دوقطبی متفاوت خواهد بود.

همچنین در این شرایط وضعیت های روانی به سرعت تغییر پیدا خواهند کرد. ممکن است برخی از نوجوان اختلال دو قطبی را تجربه کنند، بدون اینکه علائم آن را بروز دهند.

رایج ترین علامت اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان می تواند شامل تغییرات شدید در وضعیت روانی باشد که نسبت به تغییرات روانی معمول متفاوت است.

اختلال دو قطبی

چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد

بر خلاف شرایط مربوط به حالت های افراطی، افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در اغلب مواقع متوجه نمی شوند که اختلال های بی ثبات عاطفی شان منجر به ایجاد اختلال در زندگی خودشان و افراد نزدیک می شود و به همین دلیل برای دریافت درمان مناسب اقدام نمی کنند.

همچنین در صورتیکه شما شبیه به افراد مبتلا به اختلال دو قطبی باشید، ممکن است دارای احساس سرخوشی باشید یا به صورت دوره ای خلاقانه تر باشید.

با این وجود، بعد از این احساس سرخوشی یک ناراحتی عاطفی بروز پیدا می کند که می تواند منجر به افسردگی و خستگی شما شود (همچنین می تواند یک سری مشکلات مالی، حقوقی یا رابطه ای را برای شما ایجاد کند)

در صورتیکه شما علائم افسردگی یا شیدایی را داشته باشید، باید به پزشک خودتان یا یک متخصص سلامت روانی مراجعه کنید.

اختلال دو قطبی به خودی خود خوب نمی شود. درمان شدن تحت نظر یک متخصص سلامت روان با تجربه در اختلال دو قطبی می تواند به شما کمک کند تا علائم خودتان را کنترل کنید.

چه زمانی باید برای دریافت کمک اوژانسی اقدام کرد

تفکرات و اقدامات خودکشی یک مورد رایجی در مابین افراد مبتلا به اختلال دو قطبی می باشد.

در صورتیکه شما تفکرات مربوط به آسیب زدن به خودتان را داشته باشید، با شماره 911 (115) یا شماره تماس اوژانس محلی خودتان تماس بگیرید، به اوژانس مراجعه کنید یا به پیش یکی از اقوام یا دوستان مورد اعتماد خودتان بروید.

همچنین می توانید با هاتلاین مربوط به خودکشی تماس برقرار کنید.

در صورتیکه یکی از افراد نزدیک شما با خطر خودکشی مواجه باشد یا اقدام به خودکشی کرده باشد، حتما یک نفر باید در کنار این فرد باشد.

باید بلافاصله با شماره 911 یا شماره مربوط به بخش اوژانس محلی تان تماس بگیرید. همچنین در صورت امکان سعی کنید این فرد را به بخش اوژانس مربوط به نزدیک ترین بیمارستان انتقال دهید.

علل

علت دقیق اختلال های دو قطبی تا به حال نامشخص باقی مانده اند، ولی چندین موردی که می توانند در ایجاد این اختلال نقش داشته باشند عبارتند از:

  • تفاوت های بیولوژیکی: به نظر می رسد که افراد مبتلا به اختلال دو قطبی یک سری تغییرات فیزیکی را در ذهن خودشان تجربه می کنند. اهمیت این تغییرات تا بحال نامشخص باقی مانده است، ولی این تغییرات می توانند در مشخص کردن علل مفید باشند.
  • عوامل ژنتیکی. در صورتیکه یکی از بستگان درجه یک شما (همانند برادر، خواهر یا یکی از والدین شما) به اختلال دو قطبی مبتلا باشند، احتمال مبتلا شدن شما به این اختلال بالا خواهد بود. در حال حاضر محققان تلاش می کنند تا ژن های موثر در ایجاد اختلال دو قطبی را شناسایی کنند.

عوامل ریسک

عواملی که می توانند در افزایش ریسک ابتلاء به اختلال دو قطبی نقش داشته باشند یا به عنوان محرک های این اختلال عمل کنند عبارتند از:

  • مبتلا بودن یکی از اقوام درجه یک (برادر، خواهر یا یکی از والدین) به اختلال دو قطبی
  • تجربه کردن دوران پر استرس، همانند فوت شدن یکی از نزدیکان یا سایر اتفاقات آسیب زا
  • سوء مصرف مواد مخدر یا الکل

عوارض

در صورتیکه اختلال های دو قطبی درمان نشوند، می توانند به ایجاد یک سری مشکلاتی در حوزه های مختلف زندگی انسان منجر شوند، که برخی از آنها عبارتند از:

  • مشکلات مربوط به مصرف مواد مخدر و الکل
  • خودکشی یا اقدام به خودکشی
  • مشکلات حقوقی یا مالی
  • روابط آسیب دیده
  • عملکرد ضعیف در محیط کار یا مدرسه

شرایط مشترک

در صورتیکه شما به اختلال دو قطبی مبتلا شده باشید، ممکن است یک سری مشکلات سلامتی دیگری هم در شما وجود داشته باشند که باید همزمان با اختلال دو قطبی درمان شوند.

برخی از مشکلاتی که می توانند علائم اختلال دو قطبی را وخیم تر کنند یا احتمال موفقیت درمان را کاهش دهند عبارتند از:

  • اختلال های اضطرابی
  • اختلال های تغذیه ای
  • اختلال کمبود یا فزونکاری توجه (ADHD)
  • مشکلات مربوط به مصرف الکل یا مواد مخدر
  • مشکلات سلامت فیزیکی همانند بیماری قلبی، مشکلات تیروئیدی، سردرد یا چاقی

پیشگیری

هیچ روش قطعی برای پیشگیری از اختلال دو قطبی وجود ندارد.

با این وجود، دریافت درمان بعد از مشاهده اولین علائم اختلال سلامت روانی می تواند برای پیشگیری از وخیم تر شدن اختلال دو قطبی یا سایر مشکلات سلامت روانی مفید باشد.

در صورتیکه اختلال دو قطبی در شما تشخیص داده شود، برخی از استراتژی ها می توانند برای پیشگیری از تبدیل شدن علائم حداقلی به شیدایی یا افسردگی مفید باشند:

به علائم هشدار دهنده توجه کنید. شناسایی علائم در مراحل اولیه می تواند برای پیشگیری از وخیم تر شدن شرایط مفید باشد.

ممکن است یک الگویی از دو قطبی و موارد تحریک کننده آن در شما تشخیص داده شود.

در صورتیکه احساس می کنید علائم مربوط به افسردگی یا شیدایی در شما وجود دارند، در سریع ترین زمان ممکن به یک پزشک مراجعه کنید.

از دوستان و اعضای خانواده تان هم درخواست کنید که مراقب علائم موجود در شما باشند.

اجتناب از مصرف مواد مخدر و الکل. استفاده از الکل یا مواد مخدر مهیج می تواند علائم موجود در شما را وخیم تر کند و احتمال بروز مجدد آنها را افزایش دهد.

داروهای خودتان را مطابق دستورالعمل های بیان شده مصرف کنید. شاید وسوسه شوید که درمان خودتان را متوقف کنید (ولی نباید این کار را انجام دهید).

متوقف کردن مصرف داروها یا کاهش دوز مصرفی می تواند منجر به بروز علائم ترک شود یا علائم موجود در شما را وخیم تر کند یا علائم قبلی را بازگرداند.

منبع : کانون مشاوران ایران

روش هایی برای پیشگیری از کلاهبرداری

روش هایی برای پیشگیری از کلاهبرداری

کلاهبرداری در زمانی صورت نخواهد گرفت که اطلاعات شخصی و اطلاعات مربوط به کارت ها شما در دسترس افراد دیگر قرار نگیرند.

نقشه کلاهبرداری افراد کلاه بردار می تواند کاملا هوشمندانه باشد، ولی در صورتی که شما بدانید آنها به چه نحوی کار می کنند و برای اجتناب از آنها چه کاری باید انجام بدهید، نقشه آنها در مورد شما کارایی نخواهد داشت.

ما یک سری از روش های کلاه برداری و دزدی که با هدف به دست آوردن اطلاعات شما صورت می گیرند را در این مقاله بیان کرده ایم.

فیشینگ[1]

فیشنگ در زمانی صورت می گیرد که افراد کلاه بردار وانمود می کنند که از طرف شرکت ها، سازمان ها یا آژانس های دولتی شناخته شده می باشند و با مصرف کنندگان ارتباط برقرار می کنند و سعی می کنند که با استفاده از یک ترفند هایی، اطلاعات شخصی آنها را به دست بیاورند.

بعد از آن، این اطلاعات برای انجام یک سری کلاه برداری هایی مورد استفاده قرار داده می شود که برای مثال می توان به ایجاد حساب های کاربردی جدید به اسم شما یا دسترسی داشتن به حساب کاربری های موجود، همانند بانکداری آنلاین یا iTunes اشاره کرد.

این نوع کلاه برداری می تواند به صورت تلفنی، از طریق ایمیل، یا حتی از طریق پیام فرستادن صورت بگیرد.

برای محافظت از خودتان در برابر این دزدی ها، از ترفندهای زیر استفاده کنید:

  • حواستان جمع باشد. فقط ایمیل ها، ضمیمه ها و لینک هایی را باز کنید که مربوط به افراد آشنا هستند.
  • به آن چیزی که می بینید، باور نداشته باشید. دزدیدن رنگ ها، لوگوها و سر صفحه های مربوط به سازمان های مشهور و ایجاد یک پیامی که درست به نظر برسد، کار ساده ای است.
  • از اشتراک گذاری اجتناب کنید. اطلاعات شخصی یا مالی را از طریق ایمیل، پیام یا تلفن افشاء نکنید.
  • به URL های وب سایت توجه کنید. لینک ها را دنبال کنید تا ببینید مربوط به چه جاهایی می باشند.
  • در صورتی که نسبت به درست بودن یک ایمیل شک داشته باشید، سعی کنید از طریق ارتباط برقرار کردن مستقیم با شرکت، درستی این ایمیل را بررسی کنید. ایمیل های فیشینگ مشکوک را به phishing@visa.com گزارش کنید.
  • سعی کنید که دستگاه مورد استفاده شما سالم باشد. حتما آنتی ویروس های خودتان را به روز رسانی کنید.
روش هایی برای پیشگیری از کلاه برداری

امنیت سرویس های کیف پول دیجیتال

کیف های پول دیجیتال می توانند حاوی اطلاعات شخصی باشند که شامل شماره حساب های پرداختی شما، رمز ها و اطلاعات شخصی می باشد.

همانطور که محافظت از کیف پول فیزیکی اهمیت دارد، محافظت از کیف پول دیجیتال هم مهم می باشد.

این کلمات “L-O-K” را همواره به یاد داشته باشید تا بتواند به پول خودتان دسترسی داشته باشید و آن را ایمن نگه دارید:

  • آن را قفل کنید[2] – از ابزارهایی که هم به صورت فیزیکی و هم به صورت پسورد / عبارات ورودی استفاده می کنید، محافظت کنید
  • فقط خود شما می توانید به اطلاعات مهم دسترسی داشته باشید[3] – اطلاعات حساس، همانند پسوردها، PIN ها و پاسخ به سوالات امنیتی را به صورت ایمن نگه دارید
  • بدانید که با چه کسی باید صحبت کنید[4] – قبل از اینکه هر اتفاقی صورت بگیرد، افرادی را که در صورت بروز مشکل باید با آنها صحبت کنید را بشناسید.

آنلاین

تهدید مربوط به کلاهبرداری آنلاین، از نرم افزارهای جاسوسی تا تجار مشکوک، واقعی می باشد، ولی شما بهترین ابزار را برای دفاع از خودتان در اختیار دارید.

عامل کلیدی برای مقابله با کلاهبرداری، شناخت این موضوع می باشد که تهدید هایی وجود دارند و شما برای مقابله با آنها باید یک سری اقدامات آسانی انجام دهید.

به منظور پیشگیری از کلاهبرداری آنلاین:

  • آخرین اطلاعات خودتان را با استفاده از نرم افزار خودتان و محافظت ویروسی نگه داری کنید
  • پسوردهای قوی داشته باشید
  • نسبت به ایمیل هایی که از طرف فرستندگان ناشناس هستند، بی توجه باشید
  • از روش های محافظت کامل استفاده کنید
  • فایل ها را فقط از سایت هایی که می شناسید، دانلود کنید
  • ·        “پیام های تراکنشی” که از طرف بانک و از طریق ایمیل یا پیام متنی فرستاده می شوند را بررسی کنید تا نسبت به خرید های خودتان مطلع باشید
  • گزینه تایید شده توسط Visa را فعال کنید تا ایمنی بیشتری داشته باشید.

مسافرت

اجازه ندهید که کلاهبرداری برنامه سفر شما را به هم بزند.

قبل از شروع مسافرت، چند کار ساده را انجام دهید.

مسافرت هوشمند، مسافرت ایمنی:

  • به موسسه ای که کارت خودتان را از آنجا گرفته اید، اطلاع دهید که کجا می خواهید بروید و این مسافرت برای چه مدتی خواهد بود
  • شماره های کارت، باقیمانده حساب، و شماره تلفن مربوط به موسسه انتشار دهنده کارت را یادداشت کنید و آن را در یک جای ایمنی نگه دارید
  • تمامی خرید های خودتان را در برابر وضعیت حساب خودتان ذخیره و چک کنید
  • کارت هایتان بدون محافظت نباشند.

خرده فروشی/ ATM

کارت های پرداخت که در سرتاسر جهان مورد پذیرش قرار می گیرند و راحت تر و ایمن تر از پول نقد می باشند، نحوه خرید و بانکداری ما را تغییر داده است.

ولی ممکن است که کلاه برداران بخواهند اطلاعات مربوط به کارتهای شما را بدزدند و از آن سوء استفاده کنند.

سعی کنید که این تبادلات را به روشی انجام دهید که ریسک مربوط به کلاهبرداری را به حداقل برسانید.

به منظور پیشگیری از کلاهبرداری خرده فروشی / ATM، نکات زیر را مد نظر داشته باشید:

  • قبل از امضاء کردن، سفارشات را بررسی کنید
  • وضعیت صورت حساب خودتان را بررسی کنید
  • پیام های تراکنشی که از طریق بانک به صورت ایمیل یا پیام فرستاده می شوند را چک کنید
  • یک کپی از رسید های ATM و خرده فروشی را پیش خودتان نگه دارید
  • نسبت به اطراف خودتان هوشیار باشید
  • از PIN های خودتان در برابر کلاهبردارنی محافظت کنید که از پشت سرتان به شما نگاه می کنند
  • گم شدن کارت ها را در سریع ترین زمان ممکن اطلاع دهید.

ایمیل

فیشینگ یک  کلاهبرداری ایمیلی می باشد که تلاش می کند شماره کارت های پرداختی، شماره های امنیت اجتماعی، شماره های PIN، پسورد های حساب بانکی یا سایر اطلاعات شخصی را بدزدند.

اکثر کلاه برداری ها با استفاده از فرستادن یک ایمیلی شروع می شود که شما را به سایت های اینترنتی جعلی هدایت می کند که لوگوها و گرافیک های آن شبیه به سایت های معتبر می باشد، ولی در واقعیت یک سایت جعلی است. زمانی که شما اطلاعات شخصی تان را در این سایت وارد می کنید، با استفاده از این اطلاعات کلاه برداری صورت می گیرد.

برای مقابله با فیشینگ:

  • نسبت به تمامی ایمیل هایی که اطلاعات شخصی تان را می خواهند، مشکوک باشید
  • به چنین ایمیل هایی پاسخ ندهید و همچنین اطلاعات خودتان را به سایت های مشکوک وارد نکنید
  • از طریق ارتباط برقرار کردن با شماره ای که در پشت کارت اعتباری شما قرار دارد، اعتبار این درخواست را بررسی کنید
  • ایمیل ها یا وب سایت های مشکوک را به موسسه مالی خودتان گزارش دهید.

دزدی هویتی

در صورتی که دزدان مجوز رانندگی شما یا شماره تامین اجتماعی شما را بدست بیاورند، آنها می توانند وانمود کنند که هویت شما را دارند و می توانند حساب های بانکی باز کنند، کارت های اعتباری را سفارش بدهند، چک های نادرست بنویسند و وام بگیرند.

همچنین آنها می توانند مغازه اعتباری شما را ورشکسته کنند و به دست آوردن اعتبار در آینده را برای شما سخت کنند.

دزدان هویت از روش های مختلفی استفاده می کنند، حتی از سطل آشغال های شما هم می توانند برای به دست آوردن اطلاعات شخصی تان استفاده کنند.

روش هایی برای پیشگیری از کلاه برداری

به منظور پیشگیری از دزدی هویتی:

  • مانده حساب و کارت خودتان را به صورت مرتب چک کنید
  • گم شدن کارت خودتان را سریعا اطلاع بدهید
  • تمامی حساب های غیر فعال را لغو کنید
  • هیچ وقت اطلاعات شخصی را ارائه ندهید، مگر اینکه ضرورت داشته باشد
  • کارت های جدید را به محض دریافت امضاء کنید
  • قبل از دور انداختن اسناد حساس، آنها را پاره کنید
  • یک نرم افزار ضد ویروسی یا ضد جاسوسی نصب کنید
  • پسوردهای خودتان را به صورت منظم تغییر دهید

بازاریابی فریب آمیز

آیا تا به حال برایتان پیش آمده است که یک مورد رایگان آزمایشی را خرید کرده باشید، ولی بعد از گذشت چند ماه متوجه شوید که شما در هر ماه قبض می پرداختید؟

بازاریابان در برخی مواقع یک سری موارد رایگان یا محصولات رایگان را به شما پیشنهاد می دهند، ولی به شما یادآری نمی کنند که بعد از پایان دوره آزمایشی، باید هزینه ماهیانه ای را پرداخت کنید.

با رعایت نکات زیر، در برابر چنین روش های بازاریابی از خودتان محافظت کنید:

  • تمامی بند ها و شرایط را بخوانید و شناخت مناسبی از آنها به دست بیاورید
  • نسبت به هر “مورد آزمایشی رایگان” که نیاز به شماره کارت پرداختی دارند، هوشیار باشید
  • در حین سفارش آنلاین، نسبت به تمامی جعبه های چک نشده شناخت داشته باشید
  • صورت حساب هایتان را  چک کنید تا هیچ مورد غیر معمول یا غیر مجازی وجود نداشته باشد
  • سعی کنید که مشکلات خودتان را در مرحله اول با تاجر حل کنید؛ در صورتی که مشکلات موجود در این مرحله حل نشود، با موسسه مالی خودتان تماس بگیرید

در خانه

آیا مطلع هستید که نیمی از دزدی های هویتی توسط افرادی صورت می گیرد که یک دسترسی قانونی به خانه شما دارند و افرادی از قبیل مراقبان، بستگان یا کارکنان تعمیراتی را شامل می شوند؟

خانه یک محیط ایمنی می باشد و شما با رعایت یک سری نکات محدود می توانید از چنین کلاهبرداری پیشگیری کنید.

توصیه های مربوط به حفظ ایمنی اطلاعاتی شما عبارتند از:

  • در اغلب مواقع حساب های خودتان را چک کنید
  • گزارش اعتباری خودتان را چک کنید تا مطمئن شوید که درست می باشد
  • پیام های تراکنشی که توسط بانک شما و از طریق پیامک یا ایمیل فرستاده می شوند را چک کنید
  • اسناد مهم را به صورت مناسب و ایمنی نگه دارید

پست و تلفن

کلاهبرداران می توانند یک سری نامه هایی شبیه به نامه های رسمی را برای شما بفرستند یا وانمود کنند که از طرف Visa، موسسات مالی یا حتی موسسات خیریه می باشند.

در صورتی که از شما خواسته شود تا شماره حساب یا سایر اطلاعات شخص تان را از طریق پست یا تلفن ارائه بدهید، نسبت به کلاهبرداری هوشیار باشید و چنین اطلاعاتی را در اختیار افراد مشکوک قرار ندهید.

نکاتی که می تواند در برابر کلاهبرداری تلفنی از شما مراقبت کنند، عبارتند از:

  • Visa هیچ وقت تماس نمی گیرد یا از افراد نمی خواهد که اطلاعات حساب شخصی شان را ارائه بدهند
  • هیچ وقت اطلاعات خودتان را ارائه ندهید، مگر اینکه خودتان این ارتباط را برقرار کرده باشید
  • هیچ وقت احساس نکنید که ملزم به ارائه شماره کارت از طریق تلفن می باشید
  • سوالات جزئی را بپرسید – در صورتی که فرد تماس گیرنده قادر به پاسخ نباشد، این تماس مشکوک خواهد بود
  • به جای درخواست شماره تماس برای تماس گرفتن مجدد، از طریق تماس با شماره تلفن های قانونی، در رابطه با فرد تماس گیرنده تحقیق کنید
  • از طریق تماس گرفتن با شماره ای که در پشت کارت شما قرار دارد، درخواست های صورت گرفته برای دریافت اطلاعات شخصی تان را به انتشار دهنده کارت خودتان گزارش دهید
روش هایی برای پیشگیری از کلاه برداری

برای مقابله با کلاهبرداری های پستی، می توانید از روش های زیر استفاده کنید:

  • نسبت به پیام هایی که بیان می کنند شما در یک مسابقه ای جایزه برده اید که هیچ وقت در آن مسابقه شرکت نکرده اید، هوشیار باشید
  • در صورتی که آدرستان را تغییر داده باشید، به اداره پست اطلاع دهید
  • مطمئن شوید که جعبه پست شما ایمن می باشد
  • پست های تحویل داده شده تان را جمع آوری کنید؛ اجازه ندهید که بیش از حد در جعبه پست بمانند
  • پست هایی که در زمان تعطیلاتتان برای شما فرستاده شده است را از جعبه پست بردارید.

منبع: کانون مشاوران ایران


  • [1] phishing
  • [2] Lock it down
  • [3] Only you can access sensitive information
  • [4] Know who to call

حل مشکلات بغرنج زندگی به کمک مهارت حل مساله

حل مشکلات بغرنج زندگی به کمک مهارت حل مساله

آیا تا به حال مهارت حل مساله را آموخته اید؟ آیا در طول زندگی تان با موقعیتی مواجه شده اید که احساس کنید به تنهایی قادر به حل مساله تان نیستید و یا نیاز به کمک گرفتن از فردی دارید؟

همه ی ما ممکن است در برهه هایی از زندگی، برای حل مسایل مان احساس ناتوانی کنیم و این احساس در وضعیت های حساس و پر تنش می تواند شدیدتر نیز شود.

در چنین شرایطی، برخورداری از مهارت حل مساله به شما کمک می کند تا بتوانید از بن بست خارج شوید و راحت تر تصمیم بگیرید.

اگر با چنین وضعیتی دست به گریبان هستید، این مطلب می تواند برای تان مفید باشد.

مهارت حل مساله چگونه یادگرفته می شود؟

همین حالا، آخرین موقعیت مهم زندگی تان را که برای تصمیم گیری در مورد آن دچار شک و تردید هستید، به خاطر بیاورید.

برای آنکه بتوانید در این شرایط بهترین تصمیم را بگیرید، لازم است تا مراحل 5 گانه ی مهارت حل مساله را به درستی طی کنید.

1. مساله را تعریف کنید.

بیان نگرانی های کلی و مبهم و اضطراب های درونی، امری متفاوت با بیان مساله است.

در اولین قدم باید بتوانید مساله تان رابه شکل روشن و واضح تعریف کنید.

بهتر آن است که صورت مساله را برای خودتان یادداشت کنید تا بتوانید دقیقا به دنبال یافتن راه حل برای چه چیز هستید؟

2. نوع مساله تان را مشخص کنید.

به طور کلی می توان مساله های مختلف را به 4 دسته تقسیم کرد.

الف) مسایل مهم و غیر فوری

مسایلی که مهم اند اما محدودیت زمانی برای انجام دادن آن ها ندارید. مانند قبول شدن در دوره ی تحصیلی بالاتر

ب) مسایل مهم و فوری

مسایلی که هم مهم اند و هم برای انجام دادن آن ها دارای محدویت های زمانی هستید.

مانند استفاده از سهمیه ی استعداد درخشان برای رفتن به مقطع بالاتر و یا گرفتن مجوز کار برای شروع فعالیت حرفه ای.

ج) مسایل فوری و غیر مهم

مسایلی که شاید مهم نباشند اما پس از گذشتن زمانی خاص، زمانی برای انجام دادن آن ها ندارید. مانند استفاده از سهمیه لاتاری

د) مسایل غیر مهم و غیر فوری

مسایلی که نه مهم اند و نه محدودیتی زمانی برای انجام شان وجود دارد. مانند رنگ کردن مو در شرایطی که مسایل بسیار مهم دیگری در زندگی تان دارید که به آن ها نپرداخته اید.

کمی فکر کنید و مشخص کنید مساله تان جزء کدام یک از دسته های زیر است.

این تقسیم بندی وقتی به شما بسیار کمک می کند که بین دو یا چند مساله گیر کرده اید و نمی دانید کدام یک در اولویت است.

3. خودآگاهی تان را افزایش دهید.

لازم است از افکاری که در ذهن تان می چرخد و تصور شما را در مورد قابل حل بودن یا نبودن مساله تحت تاثیر قرار می دهد، بشناسید و به آن ها آگاه باشید.

مشخص کنید که افکار شما به هنگام مواجه با مسایل مختلف، بیشتر شامل کدام نوع است:

افکار نوع 1:

  • من توانمندم و مساله ام را حل می کنم.
  • من به دنبال راه حل مناسب می گردم.
  • این هم یک مساله است و راه حل های خودش را دارد.

افکارنوع 2 :

  • من خیلی بدبختم.
  • من تنها و بی پناهم و به تنهایی از پس مشکلم بر نخواهم آمد.
  • موفقیت، ابزارهای زیادی می خواهد و من هیچ پشتوانه ای ندارم.
  • هر چه مشکل است بر سر من فرود می آید.
  • من از پس حل این وضع بر نمی آیم.
  • اوضاع خراب تر از آن است که درست شود.

به هنگام برخورد با مسائل مختلف، اگر گفتگوهاي درونی منفی در ذهن شما فعال شوند، آنگاه شما نمی توانید به خوبی مسائل خود را حل کنید و ناتوانی در حل مسائل، خود باعث تقویت و تشدید افکار منفی و کاهش اعتماد به نفس تان می شود.

 اما اگر به هنگام برخورد با مسائل، گفتگوهاي درونی مثبت در ذهن شما فعال شوند شما می توانید مسائل خود را حل کنید.

 توانمندي حاصل از حل مسائل به شما قدرت می بخشد و احساس اعتماد به نفس را در شما بالا می برد.

بنابر این اولین گام در هنگام برخود با مسائل زندگی، شناخت گفتگوهاي درونی خود می باشد.

اگر در چنین مواقعی گفتگوهاي درونی منفی در شما فعال می شوند باید آن ها را شناسایی کرده و سعی کنید گفتگوهاي درونی مثبت را جایگزین آن نمایید.

مهارت حل مساله

4. پیدا کردن راه حل های مختلف

در این مرحله تلاش کنید تا راه حل های مختلف را بنویسید .

مهم نیست که آن ها تا چه حد عملی و یا واقعی هستند.

هر راهی را که به ذهن تان می رسد بنویسید.

این روش می تواند باعث شود تا به مساله ی تان خلاقانه تر نگاه کنید و راه حل های سازنده ای بیابید.

در مرحله ی بعد نیازمند آن هستید تا برای اجرایی کردن بهترین راه حل، تصمیم بگیرید.

5. تصمیم گیری و اجرا

برای تصمیم گیری در مورد بهترین راه حل، لازم است تا راه حل های احتمالی را بنویسید و لیستی از مزایا و معایب انتخاب هر راه تهیه کنید.

به خاطر داشته باشید که هیچ راه حلی صد درصد خوب و فاقد ضرر نیست.

بنابراین واقع بین باشید و راهی را انتخاب کنید که ضررهای کمتر و منافع بیشتری را در بر می گیرد.

سپس برای اجرای راه حل تان اقدام کنید و از درستی تصمیم تان مطمین باشید.

در چه شرایطی باید به متخصص مراجعه کنیم؟

در صورتی که از مراحل حل مساله به خوبی اگاه هستید، اما باز هم قادر به حل مساله تان نیستید و در صورت دارا بودن علایم زیر بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید:

  1. استرس زیادی دارید و به تنهایی قادر به کنترل آشفتگی ذهنی تان نیستید.
  2. مدتی است در مدیریت احساسات تان با مشکل مواجه شده اید، مردد و دو دل هستید، تصمیم گیری برای تان دشوار دشوار شده است و علایمی از افسردگی و رخوت در خود مشاهده می کنید.
  3. علایم اضطراب را تجربه می کنید. علایمی از جمله بی قراری، دلشوره، افکار منفی و فاجعه آمیز، مشکلات خواب و .. می تواند نشان دهنده ی آن باشد که شما موقعیت را ترسناک تر از آنچه که هست برداشت می کنید و با کمک یک متخصص خواهید توانست بر اضطراب تان چیره شوید و تصمیم درستی بگیرید.
  4. شرایط حساس و غیر قابل جبران

شرایطی که احساس می کنید برای تان بسیار حیاتی هستند و تصمیم گیری تان می تواند کاملا سرنوشت ساز باشد.

در چنین شرایطی نیز مشورت با فردی دیگر می تواند شما را از درست بودن تصمیم تان مطمین کند.

بنابراین به خاطر داشته باشید که هر شرایطی با هر میزان از حساسیت و دشواری، از طریق اجرای فرایندهای حل مساله، قابل حل است.

از درجا زدن و گیر کردن در مشکل خودداری کنید و تلاش کنید تا با به کار گیری راه حل ها مختلف، بهترین راه حل را بیابید و اجرا کنید.

منبع: کانون مشاوران ایران

درمان افسردگی

” همیشه خسته و بی رمق در اتاقم بودم؛ احساس می کردم انرژی لازم حتی…

تشخیص و درمان فوبیاهای عجیب – با ترس های عجیب و غریب چه کنیم؟

تشخیص و درمان فوبیا – با ترس های عجیب و غریب چه کنیم؟

در مابین فوبیاهای شناخته شده، یک سری فوبیاهایی وجود دارند که عجیب و غریب هستند.

برای مثال، برخی افراد از پنیر سفید می ترسند، در حالیکه سایر افراد کلا از پنیر می ترسند.

فوبیاهای عجیب

  1. سومنی فوبیا[1] – ترس از خوابیدن.
  2. کولروفوبیا[2] – ترس از دلقک ها.
  3. هیلوفوبیا[3] – ترس از درختان.
  4. اومفالوفوبیا[4] – ترس از ناف.
  5. نوموفوبیا[5] – ترس از نبود پوشش شبکه موبایل.
  6. اومبروفوبیا[6] – ترس از باران.

فرتروفوبیا[7] چیست؟

فرتروفوبیا یک موردی همانند ترس نفرت انگیز می باشد و شما می توانید این فوبیا را در داستان ترسناک آمریکایی Cult if you watch مشاهده کنید.

در واقع فرتروفوبیا شامل ترس از صندوق ها، تابوت ها و به صورت زنده در زیر خاک دفن شدن می باشد.

فوبیاهای عجیب شامل چه مواردی می شوند؟

عجیب ترین فوبیاها و تخیلی ترین ترس هایی که تا بحال شناخته شده اند، عبارتند از:

  1. نوموفوبیا[8] – تخیلی ترین و عجیب ترین فوبیایی که یک ناراحتی مدرنی محسوب می شود، عبارت از نوموفوبیا است.
  2. آنکرافوبیا یا آنموفوبیا[9]
  3. اسپکتروفوبیا[10]
  4. لینونوفوبیا[11]
  5. آبلوتوفوبیا[12]
  6. کوروفوبیا[13]
  7. آراکیبوتیرو فوبیا[14]
  8. آلودوکسافوبیا[15]

آلودوکسافوبیا چیست؟

آلودوکسافوبیا به معنای ترس از عقاید و نظرات می باشد.

ریشه این کلمه شامل کلمات یونانی Allo (به معنای متفاوت)، dox (به معنای عقاید یا نظرات) و Phobia (به معنای ترس) می باشد.

آلودوکسافوبیا به عنوان یک فوبیای اجتماعی در نظر گرفته می شود.

خطرناک ترین فوبیا چه فوبیایی است؟

معمولا خطرناکترین فوبیاها شامل فوبیاهای مربوط محیط زیست، حیوانات، ترس از حشرات و خون و همچنین موقعیت های خاص می باشند.

سایر فوبیاهای خطرناکی که وجود دارند، عبارتند از:

  • آراکنوفوبیا[16] – آراکنوفوبیا عبارت از ترس از عنکبوت ها و سایر تنندگان می باشد.
  • آکروفوبیا[17]
  • سینوفوبیا[18]

رایج ترین فوبیا یا فوبیای شماره یک چه فوبیایی است؟

آراکنوفوبیا. آراکنو فوبیا عبارت از ترس از عنکبوت ها و سایر تنندگان، همانند عقرب است که در واقع اصلی ترین و رایج ترین فوبیای شناخته شده است.

آیا فوبیا می تواند منجر به مرگ یک فرد شود؟

بله، ترس می تواند منجر به کشته شدن فرد شود. افرادی که وحشت زدگی را تجربه می کنند – که من خودم هم یکی از این افراد هستم – مطلع هستند که ترس موجود می تواند آنقدر شدید باشد که حتی منجر به مردن فرد شود.

در نتیجه این شرایط، ضربان قلب شدید می شود، ایست قلبی صورت می گیرد و نفس کشیدن برای فرد سخت می شود.

علاوه بر این ممکن است که فرد غش یا ضعف را هم تجربه کند.

تشخیص و درمان فوبیاهای عجیب

دیستیکفوبیا[19] چیست؟

دیستیکوفوبیا به معنای ترس از تصادفات است و  افراد دارای این ترس نگران آسیب زدن به خودشان یا به یک فرد دیگری هستند.

همچنین آنها از آسیب زدن به دارایی خودشان هم ترس دارند.

ریشه دیستیکوفوبیا شامل کملات یونانی dys (به معنای بد)، tych (به معنای تصادف) و phobia (به معنای ترس) می باشد.

اوبزوفوبیا[20] چیست؟

اوبزوفوبیا به معنی ترس از افزایش وزن  است و افراد دارای این فوبیا باید کاملا مراقب باشند، چرا که ممکن است به سایر اختلال های روان شناختی، همانند جوع (خوردن غذا و پاکسازی آن) یا بی اشتهایی (امتناع از خوردن غذا) هم دچار شوند.

ریشه کلمه اوبزوفوبیا شامل obeso (در زبان یونانی به معنای چاق) و phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) است.

هلیوفوبیا[21] به چه معنایی است؟

هلیوفوبیا به معنای ترس از خورشید، نور خورشید یا هر نور روشن دیگری می باشد. این فوبیا به عنوان یک فوبیای خاص در نظر گرفته می شود.

هیپوپوتومونسترو سسکویپدالیو فوبیا[22] چیست؟

هیپوپوتومونسترو سسکویپدالیو فوبیا یکی از طولانی ترین کلمات دیکشنری است – همچنین این کلمه به معنای ترس از کلمات طولانی می باشد.

سسکویپدالوفوبیا[23]یک اسم دیگری است که برای این فوبیا استفاده می شود.

ترس یا اضطراب ایجاد شده در نتیجه این فوبیا، هیچ تناسبی با موقعیت اجتماعی مربوط به این فوبیا ندارد.

آیا فوبیای پا وجود دارد؟

ترس از فوبیای پا – پودوفوبیا[24]. ترس از فوبیای پا برای اکثر افراد یک مورد عجیب و تخیلی است.

با این وجود، پودوفوبیا وجود دارد و یک فوبیای عجیب رایجی می باشد که تعدادی نسبتا زیادی از افراد وجود دارد.

ریشه کلمه پودوفوبیا عبارت از Podos (به معنای پا) است.

آناتیدافوبیا[25] چیست؟

آناتیدافوبیا یک ترس دائمی و غیر عقلایی از دیده شدن توسط اردک است.

فرد دارای این فوبیا بر این باور است که اردک حرکات وی را تحت نظر دارد.

افرادی که دارای آناتیدافوبیا هستند، دارای احساسات واقعی و درستی نیستند.

تشخیص آناتدافوبیا یک تشخیص روان پزشکی واقعی نمی باشد.

در واقع این فوبیا یک فوبیای توهمی و شوخی آمیزی می باشد که برای اولین بار گری لارسون[26] در نتیجه مشاهده کردن کارتون محبوب خودش به اسم Far Side ، این فوبیا را نامگذاری کرده است.

فریگوفوبیا[27] چیست؟

فریگوفوبیا به معنای ترس از خیلی سرد شدن و یخ زدن است.

افراد دارای این فوبیا، بدون توجه کردن به دمای هوای پیرامون، لباس ها و پتوهای زیادی را به دور خودشان می پیچند.

این اختلال با سایر اختلال های روان شناختی، همانند خودبیمار انگاری[28] و اختلال وسواس فکری – عملی مرتبط است.

آویوفوبیا[29] چیست؟

ترس از پرواز کردن عبارت از ترس از قرار گرفتن در یک هواپیما یا سایر ماشین های پرنده در حال پرواز است.

همچنین این اختلال به عنوان اضطراب پرواز، فوبیای پرواز، فوبیای پرش، آویوفوبیا یا آئروفوبیا[30] (هر چند که این فوبیا همچنین به معنای ترس از پیشنویس ها یا ترس از هوای تازه است) شناخته می شود.

فازموفوبیا[31] چیست؟

فازموفوبیا یک نوع ترس از روح ها است و ریشه این کلمه شامل کلمات یونانی Phamos (به معنای موجود ماوراء طبیعی یا فانتوم) و Phobos (به معنای ترس یا وحشت عمیق) است.

یک کلمه دیگری که برای این فوبیا مورد استفاده قرار می گیرد، عبارت از اسپکتروفوبیا[32] است که ریشه در کلمات Specters (به معنای روح ها یا تخیل ها) یا reflection (به معنای انعکاس) دارد.


درمان افسردگی

” همیشه خسته و بی رمق در اتاقم بودم؛ احساس می کردم انرژی لازم حتی…

چگونه رابطه اجتماعی خوبی برقرار کنم؟

چگونه رابطه اجتماعی خوبی برقرار کنم؟

برای افرادی که معتقدند در تنهایی آرامش و رضایت بیشتری دارند و بهترین لحظات شان، لحظه هایی است که تنها مشغول کار خود بوده و کسی مزاحم شان نمی شود، شنیدن این واقعیت که ارتباط و برقراری ارتباط اجتماعی یک نیاز اساسی محسوب می شود، کمی غیرقابل باور است.

نحوه برقراری ارتباط اجتماعی با دیگران

حقیقت این است که اگرچه همه ی ما لحظاتی از عمرمان به شدت خواستار تنهایی بوده ایم، اما بیشترین زمان بیداری خود را در تعامل با دیگران سپری کرده و از این مراوده لذت می بریم.

البته این موضوع در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوئید متفاوت است.

افراد مبتلا به این اختلال از تعامل و بودن در اجتماع و ارتباط گریزان بوده و به شدت( البته دائم )، خواهان تنهایی و انزوا هستند.

انسان ذاتا یک موجود اجتماعی است که در دامان رابطه شکل گرفته و متولد می شود.

علاوه بر این که ارتباط یک نیاز اساسی انسان است، بسیاری از نیاز های ما در دامان ارتباط برطرف می گردد،

به عنوان مثال نیاز های مادی، نیاز به احترام و تعلق خاطر، نیاز به عشق و صمیمیت، نیاز به احترام و تائید و سایر نیاز ها در دل ارتباط برطرف می گردد.

چگونه رابطه اجتماعی خوبی برقرار کنم؟

بعلاوه برقراری ارتباط اجتماعی باعث افزایش فرصت در زمینه های کاری، پیشرفت، یادگیری، همکاری و در نهایت افزایش احتمال موفقیت می گردد.

همچنین تحقیقات نشان داده که افرادی که ارتباط اجتماعی بیشتری با دیگران دارند، از سلامت روان و رضایت بیشتری نیز برخوردارند.

راز ارتباط اجتماعی موثر و موفق ( از رابطه بد به رابطه خوب)

رابطه اجتماعی با دیگران (خانواده، دوست، همکار)، علاوه بر این که باعث برطرف شدن نیاز ها، افزایش سلامت روان و میزان رضایت مندی از زندگی می شود،

می تواند مشکل ساز گردد.

این موضوع بخصوص در مواقعی که خود شما یا طرف مقابل تان از مهارت های اجتماعی مناسب برخوردار نباشید، دیده می شود.

وقتی در یک رابطه ی اجتماعی نامطلوب قرار داریم سه راه کار برای ادامه پیش رو دارید:

  • الف: می توانید رابطه معیوب را به کل قطع کنید( گزینه پرطرفدار بسیاری از افراد!).
  • ب: می توانید با همین وضعیت به رابطه ادامه دهید یا منتظر تغییر رفتار طرف مقابل تان باشد( راه کاری که توسط اکثر مردم انتخاب می شود).
  • ج: می توانید به دنبال راه کار و تغییراتی در رفتار خود جهت بهبود ارتباط اجتماعی تان باشید.

تکنیک های موثر در بهبود رابطه اجتماعی

1_ در ارتباط اجتماعی و مواجهه با انتقاد از تکنیک آرامش بخش استفاده کنید.

 این تکنیک که به آن قانون تضادها نیز گفته می شود، یکی از موثر ترین تکنیک های ارتباط اجتماعی است.

فرض کنید در یک ارتباط اجتماعی ( با دوست، همکار یا …) قرار گرفته و از شما انتقادی غیرمنظقی می شود که با دلخوری سعی در دفاع از خود هستید و البته این دفاع شما نتیجه متضاد یا عکس داشته و باعث دلخوری و انتقاد بیشتر می گردد.

بر اساس این تکنیک شما به جای آن که روی بخش نا عادلانه حرف طرف مقابل توجه کنید، به بخش درست و حتی جزئی گفته های طرف مقابل متمرکز شوید.

بنابراین با پیدا کردن حقایقی در انتقاد های دیگران و نه صرف برخورد با عصبانیت یا اضطراب نه تنها به خودشناسی بهتری دست می یابید بلکه از انتقاد و بحث بی مورد جلوگیری می کنید.

در عین حال با آرامش از طرف مقابل بخواهید واضح تر در مورد گفته های خود با شما صحبت کند.

مثلا در پاسخ به جمله ای کلی ( تو خود خواهی) می توانید بگویید: درست است که به احساس تو در این مورد توجه نکرده ام و از دست من عصبانی شده ای، شنیدن این حرف ها برایم سخت است .آیا کارهای دیگری هم انجام داده ام که از نظر تو خود خواهانه باشد؟

در مثال بالا اگر فرد موقعیت های دیگری از خودخواهی را یاد آور شود در واقع می توان گفت انتقاد درستی داشته و باید با خودشناسی بیشتر روی اصلاح این مورد کار شود.

در صورتی که موارد دیگری که حاکی از خودخواهی باشد، وجود نداشته و مطرح نگردد، با این تکنیک فرد منتقد به آرامش دعوت شده و نست به برخورد تند خود آگاه می شود.

و انتقاد های کلی تبدیل به انتقاد جزئی و خاص می گردد.

2_ در ارتباط اجتماعی همدلی فکری و احساسی  داشته باشید.

همه ی ما فکر می کنیم که می دانیم دیگران در مورد ما چه فکر و احساسی دارند،

و نیز احساس می کنیم به طور کامل متوجه گفته ها و منظور یا شرایط طرف مقابل خود هستیم.

همدلی یکی از مولفه های اساسی در یک ارتباط اجتماعی موثر و موفق است.

همدلی همچنین از ویژگی های اساسی یک روانشناس یا درمانگر خوب است.

علارغم این که به ظاهر هم دلی آسان است اما بسیاری از متخصصان حوزه روانشناسی بعد از سال ها مهارت و آموزش حرفه ای به این خصیصه دست می یابند.

دیدن دنیا از نگاه و دریچه ذهنی دیگران مسلما سخت و البته کمک کننده در ارتباطات و تعاملات اجتماعی ماست.

همدلی به دو نوع حسی و فکری تقسیم می شود.

همدلی فکری یعنی این که درست متوجه منظور و چیزی که دیگران به آن فکر می کنند، بشویم.

همدلی احساسی یعنی درک احساس دیگری برای مان به درستی امکان پذیر باشد.

در ارتباطات اجتماعی تان برای نشان دادن هم دلی فکری و توجه، می توانید با بیان خلاصه ای از آن چه که طرف مقابل تان گفته، این حس را به او بدهید که او را به درستی درک کرده اید.

برای این کار لازم است به جای تمرکز روی حرف ها و پاسخ های خود، به دقت به حرف های طرف مقابل گوش و تمرکز کنید.

توجه داشته باشید که صرف تکرار حرف طرف مقابل به صورت طوطی وار هم دلی نبوده و تنها باعث آزردگی خاطر طرف مقابل تان می شود.

3_ در ارتباط اجتماعی نوازش داشته داشته باشید.

نوازش در زبان تخصصی روانشناسی نه به معنای عام آن و تماس فیزیکی، بلکه به معنای آگاهی و توجه از حضور دیگری است.

شاید بتوان گفت نوازش در ارتباط اجتماعی اصلی ترین مولفه بوده و انسان ها همواره خواستار دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن بوده اند.

به همین دلیل است که زن و شوهری که با هم هیچ گونه تعامل مثبت و حتی منفی از نوع دعوا و بحث ندارد، از شرایط بدتری در مقایسه با یک زوج پرچالش که دائم با هم سر ناسازگاری دارند، برخوردارند.

انواع نوازش

نوازش کلامی

شامل هرگونه توجه و صحبت کلامی ( از یک سلام و احوال پرسی ساده گرفته تا صحبت طولانی).

نوازش غیر کلامی

نگاه کردن، در آغوش گرفتن، لبخند زدن، گرفتن دست یکدیگر و… را شامل می شود.

نوازش مثبت

توجه و بیان نکات مثبت در خصوص دیگری و ابراز محبت.

نوازش منفی

تحقیر، کنایه و توهین را شامل می شود که احساس بدی به طرف مقابل دست می دهد.

نوازش شرطی

ابراز احساس یا توجه به دیگری به شرط انجام کاری( مثلا من تو را دوست دارم اگر …).

نیاز اساسی انسان ها به دریافت نوازش باعث می شود که به نوع منفی نوازش تن داده و لااقل بدین طریق از دیگران نوازش دریافت کنند.

قدردانی، تحسین و احترام و اشاره به ویژگی های مثبت دیگران در ارتباط اجتماعی ویژگی افراد محبوب و موفق است.

سعی کنید در این مورد برون گرا بوده و نکات مثبتی که از دیگران دیده اید را به آن ها بازگو کنید.

درمان افسردگی

” همیشه خسته و بی رمق در اتاقم بودم؛ احساس می کردم انرژی لازم حتی…

معرفی رشته مشاوره و گرایش های آن

معرفی رشته مشاوره و گرایش های آن

در این مقاله به معرفی رشته مشاوره پرداخته می شود.

در صورتی که شما نیز از جمله داوطلبان کنکوری باشید، سردرگمی در خصوص انتخاب رشته، جزییات رشته های تحصیلی و بازارکار آن ها یکی از مهم ترین دغدغه های تان خواهد بود.

به همین دلیل در این مطلب قصد داریم تا رشته ی مشاوره را به صورت کامل به شما معرفی کنیم تا بتوانید با آگاهی بیشتری دست به تصمیم گیری بزنید و انتخابی متناسب با توانمندی ها و استعدادهای تان داشته باشید.

رشته مشاوره چیست؟

مشاوره یکی از رشته های انتخابی در رده ی علوم انسانی است که امروزه داوطلبان زیادی را به سمت خود جذب کرده است.

همپوشانی این رشته با رشته ی روانشناسی باعث می شود تا داوطلبان علاقمند به حوزه ی سلامت روان که با رتبه شان در رشته ی روانشناسی پذیرش نخواهد شد، به آن روی آورند.

این رشته در مقطع کارشناسی بدون گرایش است و در مقطع ارشد دارای 4 گرایش مشاوره ی خانواده، تحصیلی، شغلی و توانبخشی.

ممکن است برای شما نیز این سوال پیش بیاید که تفاوت های رشته ی مشاوه با روانشناسی در عمل چگونه است و آیا این رشته می تواند در اولویت قرار گیرد یا خیر؟

با پرس و جو از فارغ التحصیل دانشگاه های برتر کشور در رشته های مشاوره و روانشناسی متوجه خواهید شد که این رشته ها در عمل و بازار کار تفاوت چندانی نخواهند داشت.

فارغ التحصیلان روانشناس و مشاور هر دو به فعالیت د حیطه ی روانشناختی مشغول می شوند با این تفاوت که واحدهای درسی رشته ی مشاوره بر نظریه های روانشناسی، فنون مشاوره و نظریه های شخصیت متمرکز است اما در رشته ی روانشناسی تاکید بر مباحث آسیب شناسی و اختلالات روانی بیشتر است.

بنابراین در صورتی که علاقمندی اساسی تان کار در حوزه ی سلامت روان است، می توانید تفاوت های این دو را تا حد زیادی نادیده بگیرید و دست به انتخاب بزنید.

در مقاطع بالاتر نیز مشاوران به بررسی مسایل روانی نسبتا خفیف تر با تاکید بر روش های درمانی می پردازند اما روانشناسان بالینی، با شناسایی و درمان اختلالات سر و کار بیشتری دارند.

گرایش های رشته ی مشاوره در مقطع کارشناسی ارشد

همان طور که گفته شد این رشته در مقطع ارشد دارای 4 گرایش است که تفاوت های آن ها از جهت کاری و واحدهای درسی در ادامه برای تان توضیح داده خواهد شد.

مشاوره خانواده

در این گرایش، دانشجویان به مطالعه ی مباحث خانواده درمانی، نظریه های مشاوره خانواده، سنجش و ارزیابی در خانواده و بررسی مسایل مربوط به خانواده ها می پردازند.

این گرایش از شاخه های پرطرفدارتر رشته ی مشاوره محسوب می شود که دست تان را برای تاسیس مرکز مشاوره نیز باز می گذارد.

مشاوره تحصیلی

در این گرایش، نظریه های مشاوره، مشاوره ی مدرسه، سنجش و ارزیابی در مشاوره ی مدرسه به عنوان دروس اصلی گذرانده می شوند و کارورزی و سمینار نیز مربوط به حیطه ی مدرسه می شود.

بنابراین در صورتی که به مشاوره ی مدارس علاقه دارید، این گرایش می تواند برای تان مفید باشد.

 هر چند در عمل ممکن است افرادی با گرایش های دیگر نیز در هر یکی از این حیطه ها وارد عمل شوند.

معرفی رشته مشاوره و گرایش های آن

مشاوره شغلی

در گرایش شغلی، شما با نظریه های انتخاب شغل سرو کار دارید و مباحث مربوط به خانواده و مدرسه کم رنگ تر می شوند.

امروزه با توجه به پیچیدگی های انتخاب شغل و بهبود اصول روانشناختی کار، این گرایش نیز طرفداران زیادی دارد و در بورس است.

مشاوره توانبخشی

همانطور که از نام این گرایش نیز مشخص است، دانشجویان در آن به مطالعه ی وضعیت معلولان، سالمندان، معتادان و افراد توان یاب ارثی یا اکتسابی و نحوه ی بازتوانی آن ها خواهند پرداخت و در صورتی که قصد کار با چنین گروه هایی را دارید، می توانید در مقطع ارشد وارد مشاوره ی توانبخشی شوید که نسبت به گرایش های دیگر، نوپاتر است و یکی از ضرورت های اساسی به حساب می آید.

دکتری مشاوره

برای تحصیل در مقطع دکتری این رشته می توانید دانشگاه های تهران، خوارزمی، علامه طباطبایی، الزهرا، دانشگاه بیرجند، اردبیل، بندرعباس، مشهد و یا اصفهان را انتخاب کنید.

فارغ التحصیلان مقطع دکتری می توانند علاوه بر فعالیت های بالینی، کار در زمینه ی آموزش، تدریس و پژوهش را به صورت جدی تری شروع کنند، هر چند در مقطع ارشد نیز امکان گرفتن مجوز از سازمان نظام روانشناسی و شروع فعالیت بالینی وجود دارد.

وضعیت بازار کار رشته ی مشاوره

امروزه نسبت به قبل، گرایشات مردمی برای افزایش آگاهی های روانشناختی افزایش یافته و پیچیدگی جامعه و آمیختگی آن با انواع استرس ها، لزوم کمک گرفتن از مشاوران را زیادتر کرده است.

فارغ التحصیلان رشته ی مشاوره می توانند در مراکز خصوصی و کلینیک ها، ادارات دولتی، آموزش و پرورش، شهرداری ها، مراکز نیروی انتظامی، مهد کودک ها و سرای محله ها فعالیت کنند.

همچنین کار در کارخانه ها از جمله گزینه های شغلی برای فارغ التحصیلان گرایش شغلی است و توانبخشی ها نیز می توانند در سرای سالمندان، بهزیستی، مراکز بازتوانی، زندان ها، کمیته امداد و یا مراکز ترک اعتیاد فعالیت بیشتری داشته باشند.

از آنجا که رشته ی مشاوره با مشکلات روزمره ی مردم سرو کار دارد، می تواند در بخش های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد.

این در حالی است که روانشناسان بالینی، بر گروه کوچک تری به نام اختلالات روانی متمرکز هستند که اگر چه در حال افزایش است اما همه ی مردم را در بر نمی گیرد.

بنابراین می توان گفت رشته ی مشاوره نسبت به روانشناسی بالینی، عام تر و فراگیر تر است و جامعه ی گسترده تری را مورد توجه قرار می دهد.

چه کسانی برای تحصیل در رشته ی مشاوره مناسب هستند؟

هنگام تصمیم برای انتخاب رشته لازم است بتوانید علاوه بر افزایش اطلاعات شغلی، توانمندی ها و استعدادهای تان را نیز لحاظ کنید.

کار کردن در رشته های یاورانه و موفق شدن در آن ها نیازمند داشتن روحیه ای همدلانه، انعطاف پذیر، صبور، علاقمند به مسایل انسانی و اجتماعی است.

تبدیل شدن به مشاوری موفق نیازمند خلاقیت، سیالیت ذهنی، توانایی کلامی و ارتباطی خوب است و در صورتی که چنین ویژگی هایی نداشته باشید، ممکن است درصد موفقیت تان کاهش یابد.

بهتر است قبل از تصمیم به انتخاب رشته از تست شخصیتی مایرز بریگز، نئو و یا کالیفرنیا استفاده کنید تا بتوانید به ویژگی های شخصیتی خودتان پی ببرید و انتخاب درستی داشته باشید.

مراجعه به یک مشاور نیز می تواند برای تان مفید باشد. از این طریق علاوه بر افزایش آگاهی های مربوط به انتخاب رشته و شخصیت شناسی، در فضای کاری آینده تان نیز قرار می گیرید و می توانید بهتر تصمیم بگیرید.

نحوه برخورد با افراد مورد علاقه و نزدیکانی که نمی خواهند تغییر کنند

در صورتیکه یکی از افراد مورد علاقه شما همچنان”روش خودش را داشته باشد و حاضر به تغییر آن نباشد”، باید یک تصمیم جدی در این رابطه بگیرید.

شما می توانید این افراد را همانطور که هستند بپذیرید، یا می توانید توانایی خودتان برای برقراری ارتباط و رابطه افزایش دهید و رابطه بهتری با فرد مورد علاقه تان داشته باشید.

در صورتیکه شخص مورد علاقه شما آنقدر بر روی عدم تمایل خودش برای تغییر مصمم باشد که این تصمیمش بر روی سایر افراد هم تاثیر بگذارد، باید از طریق انجام دادن یک سری کارهای مناسب و حرفه ای، او را متقاعد به تغییر کنید.

روش یک – تعامل داشتن با افراد لجوجی که دوستشان دارید

بر روی درخواست خودتان از فرد مورد علاقه تان برای تغییر تمرکز کنید

1. بر روی درخواست خودتان از فرد مورد علاقه تان برای تغییر تمرکز کنید.

حتما باید از فرد مورد علاقه تان بخواهید که رفتار خودش را تغییر دهد، نه اینکه خودش را تغییر دهد. سعی کنید یک رفتار خاصی را مشخص کنید که می خواهید فرد مورد علاقه تان آن را تغییر دهد؛

نباید به این فرد بگویید که شخصیت خودش را تغییر دهد. برخی از رفتارهایی که فرد مورد علاقه تان می تواند آنها را تغییر دهد، عبارتند از:

  • انتقاد کردن
  • سرزنش کردن
  • اظهارنظرهای نامناسب؛ همانند گفتن حرف های نژادپرستانه، تبعیض جنسیتی یا مسخره کردن افراد هم جنس خواه
  • داد زدن یا فریاد زدن به سر شما
  • رعایت نکردن حریم خصوصی شما، همانند سرزده وارد شدن به اتاق شما یا فضولی کردن در مورد بحث های شما با سایر افراد.
تعریف کردن

2. تعریف کردن.

افرادی که دوست ندارند دیدگاه سایر افراد را در نظر بگیرند، یا افرادی که همواره یک سری رفتارهایی را نشان می دهند که برای خودشان یا سایر افراد خانواده مضر است، عبارت از افرادی می باشند که به سختی می توان با آنها صحبت کرد.

سعی کنید که به صورت مهربانانه به پیش فرد مورد علاقه تان بروید و به صورت صادقانه از وی تعریف کنید.

همچنین سعی کنید که جملات خودتان را به جای “شما” با “من” شروع کنید.

به منظور تعریف کردن فرد مورد علاقه تان می توانید بگویید که “به خاطر کمکی که به شستن ظرف ها کردید، سپاسگزارم” یا “من همواره این حالت مثبت و قاطعانه شما را تحسین می کنم” یا “من فکر می کنم که علاقه شما به سیاست، تحسین برانگیز است!”

به مشکلات مربوط به رفتار فرد مورد علاقه تان اشاره کنید

3. به مشکلات مربوط به رفتار فرد مورد علاقه تان اشاره کنید.

بعد از جلب توجه فرد مورد علاقه تان و ایجاد یک حالت مناسب در وی از طریق تعریف کردن، راحت تر می توانید در رابطه با رفتاری صحبت کنید که شما را اذیت می کند؛

در اینصورت فرد مورد علاقه تان حالت دفاعی به خودش نخواهد گرفت. این نکته را به یاد داشته باشید که هدف شما عبارت از تمرکز بر روی رفتاری است که دوست دارید فرد مورد علاقه تان آن را تغییر دهد و هدف شما عبارت از تغییر فرد مورد علاقه تان نمی باشد.

برای مثال می تواند بگویید که “پدر، زمانیکه شما در مورد مردان همجنس خواه (گی) صحبت می کنید، احساس ناخوشایندی پیدا می کنم.

من دوستان خوبی دارم که گی هستند و آنطور که شما می گویید نیستند. زمانیکه این حرف ها را زدید احساس ناراحتی و سردرگمی کردم.”

تشویق کنید

4. تشویق کنید.

این احتمال وجود دارد که فرد مورد علاقه تان یک حالت دفاعی به خودش بگیرد. زمانیکه یک فردی با سر و صدا و خودنمایی در برابر تغییر رفتارش یا تغییر دادن عقیده اش مقاومت کند، شاید در شرایط نامناسبی قرار داشته باشد.

در صورتیکه چنین اتفاقی صورت بگیرد، سعی کنید فرد مورد علاقه تان را تشویق کنید که یک دیدگاه متفاوتی نسبت به این موضوع داشته باشد.

برای مثال می توانید بگویید که “من درک می کنم که این موضوع برای شما ناراحت کننده است، ولی این مورد که نمی خواهید در مورد این موضوع با من صحبت کنید، نشان دهنده ترس شما می باشد.”

5. در دسترس فرد مورد علاقه تان باشید.

5. در دسترس فرد مورد علاقه تان باشید.

هیچ وقت نباید از فرد مورد علاقه تان دوری کنید، حتی در زمانیکه شما را ناامید کند. به جز در شرایطی که رفتار فرد مورد علاقه تان منجر به ایجاد خطر برای شما شود، نباید از این فرد دوری کنید.

منزوی کردن فرد مورد علاقه تان می تواند گرایشات و رفتارهای مشکل زای این فرد را افزایش دهد؛

بنابراین سعی کنید که فرد مورد علاقه تان را مشغول فعالیت هایی کنید که خودتان در حالت معمول انجام می دهید.

به شخص مورد علاقه تان بگویید که در صورت مواجه شدن با هر مشکلی می تواند به شما مراجعه کند. به این فرد بگویید که “نسبت به این موضوع مطلع باشید که هر وقت تمایل داشته باشید، می توانید با من صحبت کنید.”

از اعمال فشار بر روی فرد مورد علاقه به منظور تغییر، اجتناب کنید

6. از اعمال فشار بر روی فرد مورد علاقه به منظور تغییر، اجتناب کنید.

تغییرات زمان بر هستند و فشار آوردن بر روی فرد مورد علاقه تان باعث نخواهد شد که تغییر به صورت سریعتری انجام بگیرد.

سعی کنید از انجام دادن مواردی که منجر به ادامه دار شدن رفتار منفی فرد مورد علاقه تان می شوند، اجتناب کنید؛ برخی از این رفتارها عبارتند از:

  • مطرح کردن مکرر مشکل. بعد از مطلع کردن فرد مورد علاقه تان در مورد احساسات خودتان، این فرد باید در مورد حرف های شما فکر کنید و در مورد تغییر دادن یا تغییر ندادن رفتارش تصمیم بگیرد. مطرح کردن مکرر مشکل منجر به تسریع این فرآیند یا متقاعد شدن فرد مورد علاقه تان نخواهد شد. این کار شما فقط منجر به عصبانیت این فرد خواهد شد و هیچ نتیجه دیگری را به دنبال نخواهد داشت.
  • از اظهارنظرهای نافعال – پرخاشگرانه در مورد رفتار فرد مورد علاقه تان اجتناب کنید. بیان کردن اظهارنظرهای نافعال – پرخاشگرانه یک روش دیگری در رابطه با تحث فشار قرار دادن فرد مورد علاقه تان می باشد؛ بنابراین بهتر است از این رفتارها اجتناب کنید. برای مثال نباید بگویید که “این خیلی بد است که برخی از افراد ذهنیت محدود و بسته ای دارند.”
به خاطر خودتان استقامت کنید

7. به خاطر خودتان استقامت کنید.

در صورتیکه رفتار فرد مورد علاقه تان منجر به ناراحتی شما شود، در این صورت باید به خاطر خودتان استقامت کنید.

این کار می تواند سخت باشد، به خصوص در صورتیکه عادت کرده باشید که در حین فکر کردن، آرام باشید. به هر حال به منظور اینکه به فرد مورد علاقه تان کمک کنید تا نامناسب بودن رفتارش را درک کند، باید استقامت بیشتری داشته باشید.

می توانید بگویید که “من به نظرات شما احترام می گذارم، ولی این حق را دارم که نظرات خودم را هم بگویم.

کارهایی که شما انجام می دهید و حرف هایی که می گویید، مرا ناراحت می کند و از شما می خواهم که این رفتارهایتان را متوقف کنید.”

روش دو – زمانیکه یک فردی تغییر را نپذیرد، باید به صورت مناسبی با او ارتباط برقرار کنید.

خواسته های خودتان را به صورت شمرده شمرده بگویید تا بتوانید یک مکالمه ای داشته باشید که فاقد هر نوع سرزنشی باشد

1. خواسته های خودتان را به صورت شمرده شمرده بگویید تا بتوانید یک مکالمه ای داشته باشید که فاقد هر نوع سرزنشی باشد.

به فرد مورد علاقه تان بگویید که نمی خواهید سرزنشش کنید. به این فرد تاکید کنید که می خواهید یک گفت و شنودی با هم داشته باشید که هیچ فردی نباید در آن حالت دفاعی به خودش بگیرد.

در صورتیکه یک موضوعی مطرح شود، ولی تنش های موجود زیاد باشند یا موضوع مورد نظر یک موضوعی نباشد که بتوانید به صورت صریح و صمیمانه در مورد آن صحبت کنید، در این صورت از فرد مورد علاقه تان بخواهید که بعدا در مورد آن صحبت کنید.

قبل از هر کاری هدف بحث خودتان را بگویید. برای مثال می توانید بگویید که “من می خواهم که از طریق به دست آوردن یک شناخت بهتر نسبت به …، رابطه مابین خودمان را تقویت کنیم.”

از طریق بیان کردن یک داستانی در مورد خودتان، بحث خودتان با فرد مورد علاقه تان را شروع کنید

2. از طریق بیان کردن یک داستانی در مورد خودتان، بحث خودتان با فرد مورد علاقه تان را شروع کنید.

بخصوص در صورتیکه بخواهید در رابطه با عدم تمایل فرد مورد علاقه تان برای تغییر – یا عدم تمایل این فرد برای داشتن یک دیدگاه متفاوت – صحبت کنید، سعی کنید که قبل از مطرح کردن موضوع یک مثالی در مورد خودتان بزنید.

در مورد یک زمانی صحبت کنید که یک فرد دیگری به شما کمک کرده است تا یک مشکلی را در مورد رفتار خودتان رفع کنید، در حالیکه قبلا بر این عقیده بوده اید که این رفتار هیچ مشکلی ندارد.

باید از عبارات و قالب گفتاری مناسبی استفاده کنید تا شخص مورد علاقه تان در رابطه با موردی که از نظر شما باید تغییر کند، خجالت نکشد.

سعی نکنید که یک دلیلی بیاورید.

3. سعی نکنید که یک دلیلی بیاورید.

اصلا در مورد این موضوع بحث نکنید که چه کسی حرف درستی می زند و چه کسی اشتباه می کند.

در صورتیکه یک فردی تغییر (تغییر رفتارش یا تغییر دیدگاهش در مور یک مسئله خاص) را نپذیرید، شاید این فرد هیچ دلیل خاصی برای این تصمیمش نداشته باشد.

شاید این رفتار فرد بخشی از سیستم عقیده ایش باشد؛ بنابراین بحث کردن در رابطه با آن هیچ فایده ای نخواهد داشت.

از جر و بحث با فرد مورد علاقه تان اجتناب کنید. از این فرد نخواهید که عقاید خودش را اثبات کنید یا سعی نکنید که اشتباه این فرد را اثبات کنید.

یک سری سوالاتی بپرسید. سعی کنید که شناخت بهتری در مورد دلیل مربوط به رفتارها یا عقاید مشکل زای فرد مورد علاقه تان به دست بیاورید.

به همین منظور می توانید یک سری سوالاتی بپرسید؛ برای مثال می توانید بپرسید که “چه تجارب و اتفاقاتی باعث شده اند تا شما چنین احساسی داشته باشید؟”

در حین صحبت کردن در مورد نظرات خودتان، از جمله هایی استفاده کنید که با “من” شروع می شوند

4. در حین صحبت کردن در مورد نظرات خودتان، از جمله هایی استفاده کنید که با “من” شروع می شوند.

این موضوع را تایید کنید که بیشتر دیدگاه های شما ذهنی یا صرفا بر مبنای نظر خودتان می باشند؛ در این صورت فرد مورد نظرتان هم به همان نتیجه خواهد رسید.

جمله های خودتان را با استفاده از “من فکر می کنم که ….” ، “از نظر من …” یا “به نظر می رسد که …” شروع کنید.

در صورتیکه یک جلمه ای به توضیح بیشتری نیاز داشته باشد، سعی کنید بعد از آن یک جمله ای همانند “بنابراین، من نگران …. هستم” یا “به نظر می رسد که این مود می تواند به … منجر شود” را بگویید.

فقط زمانی نیاز به توضیح پیدا می شود که فرد مورد علاقه تان در نتیجه مشاهدات اولیه یا احساسات بیان شده تان متقاعد به تغییر نشود.

کیفیت و شرایط مد نظرتان برای مکالمات و گفتگوهای آینده با این فرد را توضیح دهید

5. کیفیت و شرایط مد نظرتان برای مکالمات و گفتگوهای آینده با این فرد را توضیح دهید. 

یک سری پیام های مشخصی بفرستید که نشان دهد می خواهید موقعیت های موجود را مجددا ببینید یا مجددا در مورد آن فکر کنید و امیدوارید که فرد مورد علاقه تان هم همین نگرش را داشته باشد.

در صورتیکه نظر خودتان را با صداقت بگویید و فرد مورد علاقه تان هم از آن حمایت کند، باید این نکته را بپذیرید که واژگان مورد استفاده شما مشکل زا بوده است و باید آن را اصلاح کنید.

برای مثال می توانید بگویید که “بسیار خب، … بله، حق با شماست، من نمی توانم مثبت باشم، ولی نظر من این است.”

تنش های ایجاد شده را از طریق خندیدن از بین ببرید

6. تنش های ایجاد شده را از طریق خندیدن از بین ببرید.

ایجاد تنش در مکالمات روزمره یک مورد کاملا عادی می باشد، به خصوص در صورتی که شما و فرد مورد علاقه تان مدت زمان زیادی در کنار هم باشید. در صورتیکه این اتفاق بیافتد، سعی کنید که تنش موجود را کاهش دهید.

می توانید بگویید که “جیز، هر دو ما آدم های خیلی لجوجی هستیم!”

یک فرد در صورتی حالت دفاعی به خودش می گیرد که طرف مقابلش حاضر به تغییر نظرش نباشد. سعی کنید که مکالمه تان به بن بست کشیده نشود.

در صورت پیش آمدن هر نوع مشکلی در مکالمه و به منظور ادامه دادن به آن ، سعی کنید که سوالاتی همانند “آیا نظر متفاوتی دارید؟” بپرسید.

صبور باشید

7. صبور باشید.

در زمانیکه فرد مورد علاقه تان فاصله کمی با تغییر رفتارش داشته باشد، احساس خستگی شما از بین خواهد رفت. در این شرایط، این فرد تایید می کند که یک سری مواردی باید تغییر کند، ولی همچنان در مورد آن یک مقداری شک خواهد داشت.

باید نسبت به این نکته مطلع باشید که حتی زمانی که افراد متمایل به تغییر باشند، این تغییر زمان بر خواهد بود. در واقع تغییر الگوهای شکل گرفته رفتاری به صورت خاص، یک فرآیند می باشد و به گذر زمان نیاز دارد.

پیشرفت های توسعه ای، حتی در صورتیکی محدود به بحث ها باشند، ارزشمند خواهند بود.

قدردانی خودتان از تلاش فرد مورد علاقه تان و تمایلتان به تغییر خودتان را می توانید از طریق تشکر کردن از این فرد به دلیل صحبت کردن با شما نشان دهید.

نسبت به زمان پایان دادن به مکالمه مطلع باشید.

8. نسبت به زمان پایان دادن به مکالمه مطلع باشید.

شاید در برخی مواقع تغییر دادن موضوع یا دور شدن از کنار فرد مورد نظر، یک تصمیم مناسب تر و ایمن تری باشد.

در صورتیکه فرد مورد علاقه تان هیچ نوع تمایلی به صحبت کردن با شما نداشته باشد و پرخاشگری نشان دهد یا سر شما داد بزند، در این صورت نباید ثبات و سلامتی خودتان را به خطر بیاندازید. قبل از ایجاد شرایط غیر قابل کنترل باید به بحث خودتان خاتمه دهید.

برای مثال می توانید بگویید که “اجازه بدهید در یک زمان مناسب دیگری که هر دو ما آرامتر هستیم، با هم صحبت کنیم.” یا “این شروع خوبی بود، ولی فکر می کنم باید همینجا خاتمه بدهیم.”

روش سه – کمک کردن به فرد مورد علاقه تان برای کمک کردن به خودش

مطلع کنید.

1. مطلع کنید.

به منظور شناسایی مشکلاتی که به دلیل عدم تمایل فرد مورد علاقه تان برای تغییر ایجاد می شود، شاید علاوه بر بحث به موارد دیگری هم نیاز پیدا شود.

بررسی کنید که به چه نحوی می توانید به فرد مورد علاقه تان کمک کنید تا با مشکلات پیش آمده در زندگی شخصیش مقابله کند.

بخشی از این کار عبارت از آماده بودن برای راهنمایی این فرد در حین درخواست کمک می باشد.

اولین کاری که فرد مورد علاقه تان باید انجام دهد را بشناسید و آن را توصیه کنید.

با یک متخصص مراقبت سلامتی صحبت کنید. مراجعه به یک متخصص سلامت روان هم برای آگاهی یافتن در مورد سناریوی فرد مورد علاقه تان و هم برای سلامت روانی خودتان مفید می باشد.

از فرد مورد علاقه تان بخواهید که از یک متخصص کمک بگیرد

2. از فرد مورد علاقه تان بخواهید که از یک متخصص کمک بگیرد.

در صورتیکه بتوانید یک مکالمه صادقانه ای با فرد مورد علاقه تان داشته باشید که با مشکلات شخصی مواجه است، در این صورت فرصت کمک به این فرد را خواهید داشت.

سعی کنید یک سری اطلاعاتی در مورد افرادی به دست بیاورید که این فرد می تواند از آنها کمک دریافت کند.

بهترین روش ممکن برای انجام این کار عبارت از توصیه کردن به فرد مورد علاقه تان برای مراجعه به یک درمانگر عمومی می باشد؛ فرد مورد علاقه تان باید از این درمانگر عمومی بخواهد که او را به یک درمانگر متخصص ارجاع دهد.

احتمالا فرد مورد علاقه تان خواهد پذیرفت که به یک درمانگر عمومی مراجعه کند، ولی تمایلی به مراجعه به یک روان پزشک یا روان شناس نخواهد داشت.

درمانگران عمومی می توانند فرد مورد علاقه تان را متقاعد کنند که به یک متخصص مراقبت سلامت روانی مراجعه کند.

در حین توصیه کردن با فرد مورد علاقه تان برای دریافت کمک، بر روی رفتارها یا صحبت های این فرد که منجر به آسیب دیدن خودش یا افراد دیگری شده است، تاکید کنید.

برای مثال شما می توانید بگویید که “به دلیل اینکه همیشه احساس عصبانیت دارید، نگران هستم. من فکر می کنم باید در رابطه با این شرایط خودتان با یک فردی صحبت کنید تا بتوانید احساس بهتری به دست بیاورید.”

در صورتیکه جای خاصی را برای دریافت کمک یا اطلاعات نشناسید، سعی کنید با سازمان هایی همانند پیمان ملی در مورد بیماری روانی ارتباط برقرار کنید.

از فرد مورد علاقه تان بخواهید که به خاطر شما کمک دریافت کند

3. از فرد مورد علاقه تان بخواهید که به خاطر شما کمک دریافت کند.

در صورتیکه فرد مورد علاقه تان درخواست شما برای مراجعه به یک متخصص یا دریافت سایر کمک ها را رد کند، می توانید از این فرد بخواهید که به خاطر رابطه شما این کار را انجام دهد.

از سایر دوستان و افراد مورد علاقه تان هم بخواهید که این کار را انجام دهند.

در موارد خطرناکی که رفتار فرد مورد علاقه تان تاثیر مضری بر روی سلامتی و امنیت خودش و سایر افراد دارد، همین شرایط می تواند تنها روش موجود برای متقاعد کردن این فرد در رابطه با نیاز به تغییر باشد.

می توانید به این فرد بگویید که “من مطلع هستم که در شرایط فعلی با … مواجه هستید، و باید مطلع باشید که می خواهم از شما حمایت کنم.

من می خواهم که رابطه مابین ما سالم و مثبت باقی بماند و به دلیل اینکه شما با … مواجه هستید، خیلی اذیت می شوم.”

در مورد زمان مربوط به خاتمه رابطه مطلع باشید

4. در مورد زمان مربوط به خاتمه رابطه مطلع باشید.

یک سری محدودیت هایی برای روابطی مشخص کنید که برای شما و سایر افراد، از جمله فرد مورد علاقه تان، خطراتی دارند.

در مورد کارهایی که می توانید در آن مشارکت کنید و کمک هایی که می توانید به این فرد بکنید یا در مورد کنار گذاشتن این فرد از زندگی تان به خوبی فکر کنید.

محدودیت هایی که در نظر گرفته اید را به صورت مفصل به فرد مورد علاقه تان توضیح دهید. برای مثال می توانید بگویید که “زمانیکه مشروب می خورید، نمی توانم در کنارتان باشم.

در صورتیکه به خانه بیایم و شما مست باشید، در این صورت برای همیشه از اینجا خواهم رفت.”

در صورتیکه این فرد به صورت عمدی شما را تحریک کند یا از شما بخواهد که محدودیت های خودتان را لغو کنید، در این صورت باید به رابطه خودتان خاتمه دهید.

در صورتیکه فرد مورد علاقه تان به طور مداوم شما یا افراد دیگری را اذیت کند، باید یک اقدامی بکنید.

در حالت ایده آل این فرد متمایل به تغییر رفتار خواهد بود. در غیر اینصورت شما باید از فرد مورد علاقه تان فاصله بگیرید یا اینکه کلا رابطه تان را با این فرد قطع کنید.

نویسنده: Trudi Griffin, LPC

به روز رسانی شده در: 30 مارچ 2019 , ترجمه : کانون مشاوران ایران

تصمیم گیری طلایی با راهنمایی مشاور خانواده

راهنمایی مشاور خانواده بسیار مهم است و سوال این است که :

چگونه می توانید در رابطه با مناسب بودن مشاوره خانواده برای خودتان تصمیم گیری کنید؟

در رابطه با زمانی که یک خانواده سالم و خوشحال است، سوالات زیادی وجود ندارد، چرا که این شرایط در کل جهان یکسان می باشد.

در یک خانواده سالم و خوشحال، پدران در چارچوب محدودیت های مربوط به روابط خانوادگی پایدار و سالم، بیشترین احساس لذت و خوشی را دارند.

ولی تمامی خانواده ها در تمامی زمان ها پایدار، سالم و خوشحال نمی باشند.

استرس های مربوط به زندگی مدرن، نیاز به ایجاد یک توازن بهتر در رابطه کار – زندگی، بحران خانوادگی از یک نوع یا نوع دیگر یا چالش های سلامت روانی برای یک یا چند نفر از اعضای خانواده، در هر زمانی می تواند خانواده را در شرایط سختی قرار بدهد.

کودکان معلول، استرس های مالی، چالش های رفتاری و تفاوت های سنی و مرحله ای مربوط به کودکان می تواند یک سری چالش هایی را برای خانواده ایجاد کند که به منظور رفع آنها ممکن است به کمک نیاز باشد.

تصمیم گیری طلایی با راهنمایی مشاور خانواده

اکثر خانواده ها در برابر این قبیل از مشکلات، دارای یک انعطاف درونی هستند.

ولی حتی این قبیل از خانواده ها علاوه بر منابع موجود در خود خانواده، می توانند به یک سری کمک هایی احساس نیاز بکنند و راهنمایی مشاور خانواده را نیاز دارد.

تعیین این مورد  که آیا خانواده درمانی برای شما مناسب می باشد یا نه، می تواند یک تصمیم مهمی باشد.

هر چند که مشاوره خانواده در ابتدا می تواند همانند پذیرش یک شکست یا عدم موفقیت باشد، ولی انتخاب این مشاوره در واقعیت می تواند یک گام بزرگی به سمت جلو باشد.

مشاوره خانواده را به عنوان اضافه کردن برخی از ابزارها به جعبه ابزار روابط خانوادگی خودتان در نظر بگیرید.

شما می توانید روش های جدیدی را برای برقراری ارتباط، حل کردن مشکلات، ایجاد نظم و بیان کردن شرایط موجود به سایر افراد یاد بگیرید.

در صورتی که خانواده ها یک یا چند مورد از علائم بیان شده در زیر را تجربه کنند، شاید الان زمان مناسبی برای استفاده از خدمات درمانگران متخصص و با کیفیت ازدواج و خانواده باشد.

اعضای خانواده در استفاده از ظرفیت عادی خودشان مشکل داشته باشند.

آیا احساس می کنید که انرژی خانواده شما تخلیه شده است؟

آیا مواردی که قبلا به صورت روتین و نرمال بوده اند، الان طاقت فرسا می باشند؟

اعضای خانواده تمایل دارند که واکنش های عاطفی حدی داشته باشند.

آیا اعضای خانواده شما عصبانیت، ترس، ناراحتی، افسردگی یا سایر واکنش های افراطی را نشان می دهند؟

یک مشکل قابل توجهی در ارتباط مابین اعضای خانواده وجود دارد. آیا احساس می کنید که برقراری ارتباط سخت تر از شرایط معمول می باشد؟ آیا شما احساس می کنید که “برخورد ساکت و بدون گفت و گو”، بیش از حد معمول می باشد؟

اعضای خانواده از زندگی با هم صرف نظر می کنند؟

آیا یک الگوی جدیدی در یک یا تعداد بیشتری از اعضای خانواده وجود دارد و این افراد به سمت انزوا و گوشه گیری تمایل پیدا می کنند؟

یک سری علائم مربوط به خشونت یا تهدید به خشونت برای یک یا چند نفر از اعضای خانواده وجود دارد.

آیا در مواردی غیر از بازی های خشن ، شما احساس می کنید که خشونت به عنوان یک مشکلی برای شما مطرح می باشد؟

آیا یک رفتاری وجود دارد که در صورت ایجاد شدن مابین افرادی غیر از اعضای یک خانواده، می تواند به عنوان یک “خشونت” در نظر گرفته شود؟

اعضای خانواده احساس بیچارگی یا ناامیدی را بیان می کنند.

  • آیا احساس می کنید که شما به آخرین مرحله از زندگی تان رسیده اید؟
  • آیا مقابله با استرس های موجود طاقت فرسا می باشد؟
  • آیا نگران بهبود یافتن وضعیت خانوادگی خودتان هستید؟
  • رفتار کودکان در خانه یا مدرسه تغییر خواهد کرد؟
  • آیا نمره های فرزندانتان به صورت قابل توجهی کاهش یافته است؟
  • آیا فرزندان شما مشکلات مربوط به توجه یا رفتار اختلال آمیز در محیط مدرسه دارد؟
  • آیا یکی از فرزندانتان در محیط خانه غیر قابل کنترل می باشد؟
  • خانواده یک سری تجربیات آسیب زایی را پشت سر گذاشته است و اعضای خانواده در حین مقابله با آن شرایط سختی داشته اند؟
  • آیا یکی از اعضای خانواده شما فوت کرده است؟
  • تا کنون از راهنمایی مشاوره خانواده استفاده کرده اید؟
  • یا اینکه یک مورد طلاق یا جدایی صورت گرفته است؟
  • یک رابطه غیر اخلاقی کشف شده است؟
  • آیا خانواده در پذیرش واقعیت جدید مشکل داشته است؟
  • اعضای خانواده مشکل سوء مصرف مواد داشته اند؟
  • آیا در رابطه با مصرف مواد یا الکل مشکلی وجود داشته است؟
  • آیا یکی از اعضای خانواده دارای اختلال تغذیه ای بوده است؟
تصمیم گیری طلایی با راهنمایی مشاور خانواده – family counseling

پیدا کردن و انتخاب کردن یک درمانگر خانواده و راهنمایی مشاور خانواده

مواقعی که شما در رابطه با تعیین زمان مناسب مشاوره خانواده تصمیم گیری می کنید، اعضای خانواده، نباید شما را دلسرد کنند.

می توانید از مراکز برتر مشاوره خانواده و مود تایید کانون مشاوران ایران کمک بگیرید.

یک سری نکاتی وجود دارند که در هنگام تعیین یک مشاور خانواده باید در نظر بگیرید.

بیمه شما تا چه حدی هزینه های خانواده درمانی را پوشش می دهد؟

در شرایط فعلی، خدمات سلامت روان از طریق بیمه سلامتی تحت پوشش قرار می گیرند، ولی خانواده درمانی همواره به عنوان مراقبت سلامت روانی در نظر گرفته نمی شود.

با کارفرمای خودتان بررسی کنید که آیا درمانگران خانواده یا ازدواج موجود در محل شما، بیمه سلامتی تان را قبول می کنند یا برای بهره مندی از بیمه خودتان باید به یک درمانگر دیگری مراجعه کنید.

شناسایی درمانگرانی که در برنامه بیمه سلامت شما سهیم هستند (با بیمه شما طرف قرارداد هستند)، می تواند یک نقش مهمی را در رفع استرس مالی مربوط به تصیمیم گیری در مورد مراجعه به کمک تخصصی داشته باشد.

آیا یک برنامه کمک به کارمند (کارگر) وجود دارد که بتوانید از آن استفاده کنید؟

اکثر کارفرمایان یک برنامه حمایت از کارمند (کارگر)[1] را به مستخدمان خودشان ارائه می کنند.

وزارت کار و رفاه اجتماعی می تواند یک نقطه شروع مناسبی برای پیدا کردن گزینه های درمانی باشد.

اکثر برنامه های EAP از یک مدل “کمک و بازگشت دادن” استفاده می کنند و این برنامه شما را به یک درمانگری مرتبط خواهد کرد تا این فرد بر روی خانواده شما کار کند. همچنین این سرویس معمولا رایگان می باشد و داری حق اشتراک بسیار ناچیزی است.

دپارتمان منابع انسانی مربوط به پیمانکار شما می تواند شما را مطلع کند که آیا یک EAP در اختیار شما قرار دارد و در صورت وجود داشتن چنین خدماتی، به چه نحوی می توانید به آن دسترسی پیدا کنید.

از پزشک خودتان بپرسید و راهنمایی مشاوره خانواده مدنظر قرار دهید.

مشاور خانواده در اغلب مواقع می توانند بیماران را به خدمات مشاوره خانوادگی و ازدواج مناسبی ارجاع بدهند.

اغلب پزشکان خانواده به دلیل همکاری داشتن با سایر خانواده هایی که مشکلات مشابهی دارند، به صورت بهتری می توانند مشخص کنند که کدام یک از پزشکان موجود در منطقه می تواند بهترین کمک را به یک خانواده ارائه نماید.

توصیه های بیان شده توسط پزشکتان را مد نظر قرار بدهید.

و راهنمایی مشاوره خانواده را مدنظر قرار دهید.

مشاوره مذهبی

در صورتی که شما به یک انجمن مذهبی تعلق داشته باشید، می توانید از کشیش، روحانی، خاخام یا اشخاص مشابهی، یک سری پیشنهاداتی را دریافت کنید.

اغلب خانواده هایی که دارای پس زمینه مذهبی قوی هستند، برای آیین خودشان یک مشاوری را انتخاب خواهند کرد.

ارجاعات آنلاین. انجمن آمریکایی خانواده و ازدواج درمانی، یک سری خدمات درمانگر اجاره ای آنلاین را ارائه می دهد که به شما اجازه می دهد تا اعضای انجمن را در منطقه جغرافیایی خودتان پیدا کنید.

توصیه های شخصی

یکی از بهترین منابع برای مراجعه به درمانگر، عبارت از افرادی می باشد که از خدمات یک درمانگر استفاده کرده اند.

در صورتی که یکی از خانواده هایی که شما می شناسید به مشاوره مراجعه کند، از آنها بخواهید که تجربیاتشان با آن درمانگر را به شما بگویند.

در رابطه با نحوه برقراری ارتباط توسط درمانگر و اقدامات خاصی که وی به دوست شما توصیه کرده است، یک سری مواردی را یاد بگیرید.

سوالاتی که باید از مشاور خانواده بپرسید.

در حین مصاحبه یک درمانگر با خانواده تان، شما می توانید سوالات زیر را از وی بپرسید:

درجه های تخصصی تان را از کجا دریافت کرده اید؟

آیا درجه های تحصیلی شما مربوط به خانواده درمانی یا یک رشته مرتبط است؟

در سالهای اولیه تجربه بالینی تان، چه کسی بر روی کار شما نظارت داشت؟

شما چه مدت است که مشغول به فعالیت هستید؟

در درمان مشکل خاص من، شما چه تجربیاتی دارید؟

راهنمایی مشاوره خانواده و رهیافت شخصی شما

مکاتب فکری متعددی در خانواده درمانی وجو دارند و شما می خواهید بدانید که درمانگر انتخابی تان به چه نحوی خانواده ها را بررسی می کند و کدام یک از استراتژی ها را بکار می گیرد.

تصمیم گیری در رابطه با استفاده از مشاوره خانواده و ازدواج برای مقابل با مشکلات خانوادگی موجود، یک تصمیم مهمی است.

ولی این تصمیم زمانی ضروری و مفید خواهد بود که منابع موجود در خود خانواده برای رفع مشکلات ناکافی باشد یا زمانی که مشکلات غیر قابل رفع به نظر برسند.

اقدام به استفاده از مشاوره خانواده به معنای پذیرفتن شکست نمی باشد – بلکه این اقدام یک عامل و گام مهمی در کمک به ایجاد جعبه ابزار و منابع خانواده می باشد.

نویسنده: کارگروه ترجمه تخصصی مشاوره خانواده در کانون مشاوران ایران


[1] Employee Assistance Program