افسردگی چیست و من در صورت مبتلا بودن به آن چه کاری می توانم انجام بدهم

نارحتی، غمگین بودن و از دست دادن علاقمندی و لذت مربوط به فعالیت های روزمره عبارت از یک سری احساساتی هستند که معمولا تجربه می کنیم.

ولی در صورتیکه این احساسات ادامه داشته باشند و تاثیر قابل توجهی بر روی زندگی ما بگذارند، این شرایط می تواند نشان دهنده ابتلای ما به افسردگی باشد.

بر اساس اعلامیه سازمان بهداشت جهانی (WHO)، افسردگی اصلی ترین علت ناتوانی و از کار افتادگی افراد در سطح جهانی می باشد. این شرایط می تواند بر روی زندگی افراد بزرگسال، نوجوانان و کودکان تاثیرگذار باشد.

شما با مطالعه این مقاله با مواردی که افسردگی می باشند و دلایل ایجاد آن آشنا خواهید شد.

یک فرد مبتلا به افسردگی می تواند دلتنگی و ناراحتی دائمی را تجربه کند.

همچنین در این مقاله انواع افسردگی، روش های درمان آنها و یک سری مطالب مرتبط دیگری توضیح داده خواهد شد.

افسردگی یک اختلال مربوط به حالت روانی است که شامل یک احساس مداوم ناراحتی و از دست دادن علاقمندی است.

این حالت متفاوت از نوسانات روانی می باشد که افراد به صورت مداوم و به عنوان بخشی از زندگی شان تجربه می کنند.

اتفاقات مهم زندگی، همانند عزا دار شدن یا از دست دادن شغل می توانند منجر به افسردگی شوند. با این وجود، پزشکان فقط در صورتی احساس ناراحتی را به عنوان افسردگی در نظر خواهند گرفت که مداوم باشد.

افسردگی یک مشکل ادامه داری می باشد و دارای ماهیت موقتی و گذرا نیست. این شرایط شامل اتفاقاتی می باشد که در طول آنها علائم ایجاد شده حداقل به مدت 2 هفته ادامه پیدا می کنند. افسردگی می تواند به مدت چند هفته، چند ماه یا چند سال ادامه داشته باشد.

علائم و نشانه ها

علائم مربوط به افسردگی عبارتند از:

  • وضعیت روانی اندوهگین
  • کاهش علاقمندی یا لذت نسبت به فعالیت هایی که قبلا لذت بخش بوه اند
  • کاهش تمایلات جنسی
  • تغییر در وضعیت اشتها
  • کاهش یا افزایش وزن به صورت ناخواسته
  • خوابیدن بیش از حد یا خیلی کم
  • بی قراری، آشفتگی و قدم زدن
  • حرکات و صحبت کردن آهسته
  • خستگی یا از دست دادن انرژی
  • احساس بی ارزش بودن یا احساس گناه
  • مشکل داشتن در تفکر، تمرکز و تصمیم گیری
  • فکر کردن مداوم نسبت به مرگ یا خودکشی یا اقدام به خودکشی

علائم افسردگی در زنان

بر اساس مطالعات مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC)، میزان شیوع افسردگی در مابین زنان تقریبا دو برابر میزان شیوع آن در مابین مردها است.

برخی از علائم مربوط به افسردگی که بیشتر در زنان بروز پیدا می کنند، عبارتند از:

  • بی قراری
  • اضطراب
  • تغییرات وضعیت روانی
  • خستگی
  • فکر کردن بیش از حد (غرق شدن در تفکرات منفی)

همچنین برخی از علائم افسردگی که مختص زنان می باشند، عبارتند از:

  • افسردگی مربوط به دوره بعد از وضع حمل
  • اختلال بد شکلی قبل از قاعدگی

علائم افسردگی در مردها

بر اساس اعلامیه انجمن روان شناسان آمریکا تقریبا 9% از مردهایی که در ایالات متحده زندگی می کنند، دارای احساس افسردگی یا اضطراب هستند.

در نتیجه ایجاد شدن این شرایط، مردهای افسرده در مقایسه با زنان افسرده به احتمال بیشتری در مصرف الکل زیاده روی می کنند، عصبانیت خودشان را بروز می دهند و دست به کارهای خطرناکی می زنند. سایر علائم افسردگی مربوط به مردها عبارتند از:

  • دوری کردن از موقعیت های خانوادگی و اجتماعی
  • کار کردن مداوم و بدون استراحت
  • مشکل داشتن در ادامه دادن به مسئولیت های کاری و خانوادگی
  • بروز دادن رفتارهای سوء استفاده کننده یا کنترلی در روابط

علائم افسردگی در دانشجویان دانشگاهی

دوره دانشگاه یک دوره استرس زایی می باشد که در آن فرد برای اولین بار با سبک های زندگی، فرهنگ ها و تجارب مختلفی آشنا می شود.

برخی از دانشجوها در مقابله با این تغییرات با یک سری مشکلاتی مواجه می شوند و این شرایط می تواند منجر به بروز افسردگی، اضطراب یا هر دو این موارد شود.

برخی از علائم افسردگی دانشجویان دانشگاهی به افسردگی عبارتند از:

  • مشکل داشتن در تمرکز بر روی تکالیف دانشگاهی
  • بی خوابی
  • خوابیدن بیش از حد
  • کاهش یا افزایش اشتها
  • اجتناب کردن از موقعیت ها یا فعالیت های اجتماعی که قبلا لذت بخش بودند.

علائم افسردگی در نوجوانان

تغییرات فیزیکی، فشار همتاها و سایر عوامل می توانند منجر به بروز افسردگی در نوجوانان شوند. این افراد ممکن است یکی از علائم زیر را تجربه کنند:

  • دوری کردن از دوستان و خانواده
  • مشکل داشتن در تمرکز بر روی تکالیف دانشگاهی و مدرسه ای
  • احساس گناه، ناامیدی یا بی ارزش بودن
  • بی قراری، همانند عدم توانایی برای نشستن در یک جا

علائم افسردگی در کودکان

CDC تخمین زده است که در ایالات متحده، 3.2 درصد از کودکان و نوجوانان 3 تا 17 ساله دچار اختلال افسردگی هستند.

علائم افسردگی در کودکان می توانند عبارت از چالش زا بودن فعالیت های مدرسه ای و اجتماعی باشند. برخی از علائمی که کودکان افسرده تجربه می کنند، عبارتند از:

  • گریه کردن
  • نداشتن انرژی
  • وابسته بودن
  • رفتار دفاعی
  • صحبت کردن همراه با عصبانیت

نوجوانان کم سن و سال ممکن است برای بیان کردن احساسات خودشان مشکل داشته باشند. در نتیجه این شرایط باعث خواهد شد که این افراد نتوانند به صورت مناسبی احساس ناراحتی خودشان را بیان کنند.

علت

جامعه پزشکی تا به حال نتوانسته است علت های ایجاد افسردگی را شناسایی کند.

این اختلال دارای علت های احتمالی زیادی است  و در برخی مواقع عوامل مختلف منجر به بروز افسردگی می شوند.

عواملی که می توانند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند، عبارتند از:

  • خصوصیات ژنتیکی
  • تغییرات مربوط به سطوح انتقال دهنده های پیام های عصبی مغز
  • عوامل محیطی
  • عوامل روان شناختی و اجتماعی
  • وجود داشتن اختلالات دیگری همانند اختلال دو قطبی

درمان

افسردگی یک اختلال قابل درمانی است و فرآیند مربوط به مدیریت کردن علائم آن شامل سه مولفه زیر است:

حمایت: این مورد می تواند از بحث کردن در مورد راه حل های عملی و علل اجتماعی تا آموزش دادن به اعضای خانواده متغیر باشد.

روان درمانی: این مورد همچنین به عنوان گفتار درمانی شناخته می شود؛ برخی از گزینه های در دسترس شامل مشاوره رو در رو و روش درمان شناختی رفتاری (CBT، Cognitive Behavioral Therapy) می باشند.

درمان دارویی: یک پزشک می تواند یک سری داروهای ضد افسردگی را تجویز کند.

دارو

داروهای ضد افسردگی می توانند برای درمان افسردگی ملایم تا شدید مناسب باشند؛ برخی از این داروها که در دسترس هستند، عبارتند از:

  • بازدارنده های مصرف مجدد سرتونین انتخابی (SSRIs)
  • بازدارنده های مونو آمین اوکسایدز (MAOIs)
  • داروهای ضد افسردگی سه چرخه ای
  • داروهای ضد افسردگی غیر معمول
  • بازدارنده های سرتونین انتخابی و مصرف مجدد نوراپی نفرین (SNRIs)

هر یک از این داروهای ضد افسردگی بر روی انتقال دهنده های عصبی مختلف یا ترکیبی از انتقال دهنده های عصبی تاثیر می گذارد.

فقط در صورت تجویز پزشک باید از این داروها مصرف کرد. ممکن است برخی از این داروها همراه با هم مورد استفاده قرار بگیرند، تا بتوانند یک تاثیری داشته باشند.

همچنین در نتیجه متوقف کردن مصرف این داروها، ممکن است فرد فواید مربوط به آن دارو را تجربه نکند.

برخی از افراد بعد از بهبود یافتن علائم موجود مصرف این داروها راترک می کنند، ولی این مورد ممکن است منجر به برگشت علائم قبلی شود.

بنابراین سعی کنید تمامی تصمیمات خودتان در مورد داروهای ضد افسردگی (از جمله تصمیم خودتان برای ترک مصرف آن) را با پزشک خودتان در میان بگذارید.

تاثیرات جانبی داروها

SSRI ها و SNRI ها می توانند یک سری تاثیرات جانبی به دنبال داشته باشند. یک فرد ممکن است علائم زیر را تجربه کند:

  • بی خوابی
  • یبوست
  • اسهال
  • قند خون پایین
  • کاهش وزن
  • جوش پوستی
  • بدعملکردی جنسی

اداره غذا و دارو (FDA) تولید کنندگان را الزام کرده است تا یک سری هشدارهایی را بر روی بسته بندی داروهای ضد افسردگی بنویسند.

این هشدار باید نشان دهد که این داروها در کنار سایر خطراتی که دارد، در طول چند ماه اول ممکن است تفکرات یا اقدامات خودکشی را مابین کودکان، نوجوانان و افراد جوان افزایش دهد.

روش های درمان طبیعی

برخی از افراد به منظور درمان افسردگی ملایم تا شدید خودشان از روش های طبیعی (همانند داروهای گیاهی) استفاده می کنند.

با این وجود به دلیل عدم نظارت FDA بر روی داروهای گیاهی، ممکن است ادعای تولیدکنندگان این داروها کاملا صحیح نباشد.

همچنین این امکان وجود دارد که این داروها ایمن یا مفید نباشند. 

یک سری از گیاهان و علف های محبوبی که افراد مختلف برای درمان افسردگی مورد استفاده قرار می دهند، عبارتند از:

گیاه سنت جانز (St. John’s wort): این دارو برای افراد مبتلا به اختلال دو قطبی یا افراد مشکوک به این اختلال مناسب نمی باشد.

جینسینگ (Ginseng): افرادی که از داروهای مرسوم استفاده می کنند، ممکن است از این دارو به منظور منظم کردن تفکرات خودشان و کاهش استرس استفاده کنند.

بابونه معمولی یا معطر (Chamomile): این داروی گیاهی شامل یک سری موادی است که دارای تاثیر ضد افسردگی هستند.

اسطو خودوس: این داروی گیاهی می تواند برای کاهش اضطراب و بی خوابی مفید باشد.

حتما قبل از مصرف این داروهای گیاهی یا مکمل ها و به منظور درمان افسردگی خودتان با یک پزشک متخصص صحبت کنید.

ممکن است برخی از این داروهای گیاهی با داروهای مصرفی تان واکنش داشته باشند یا وضعیت علائم موجود را وخیم تر کنند.

مکمل ها

ممکن است برخی از افراد از گیاهان بیان شده در بالا به منظور درمان علائم افسردگی ملایم تا شدید استفاده کنند.

سایر مکمل ها هم می توانند برای درمان این علائم مفید باشند.

نکته مهمی که باید به یاد داشته باشید عبارت از این مورد می باشد که FDA هیچ گونه نظارتی بر روی مکمل ها ندارد و به همین دلیل کارایی یا ایمن بودن این موارد مورد تایید نمی باشد.

برخی از مکمل های غیرگیاهی که ممکن است برای درمان افسردگی مفید باشند، عبارتند از:

متیونین اس آدنوزیل (SAMe, S-adenosyl methionine): این مورد عبارت از حالت ترکیبی یک ماده شیمایی طبیعی می باشد که در بدن وجود دارد.

هیدروکسی تریپتوفان 5 (5 – hydroxytryptophan): این مکمل برای تقویت سرتونین مفید است؛

سرتونین عبارت از انتقال دهنده پیام عصبی موجود در مغز است که بر روی وضعیت روانی فرد تاثیرگذار است.

برخی از مطالعات صورت گرفته نشان داده است که SAMe همانند داروهای ضد افسردگی تجویز شده سه چرخه ای و اسیتالوپرام (escitalopram) می تواند مفید باشد، ولی کارایی آن باید بیشتر مورد مطالعه قرار بگیرد.

غذا و رژیم غذایی

خوردن بیش از حد غذاهای شیرین و غذاها فرآوری شده می تواند مشکلات سلامتی فیزیکی متعددی را ایجاد کند.

نتایج مربوط به یک مطالعه صورت گرفته در سال 2019 نشان داده است که یک رژیم غذایی که انواع مختلفی از این غذاها را دارد، می تواند بر روی سلامت ذهنی افراد جوان تاثیرگذار باشد.

همچنین این مطالعه نشان داد که مصرف کردن غذاهای زیر می تواند برای کاهش علائم افسردگی مفید باشد:

  • میوه ها
  • سبزیجات
  • ماهی
  • روغن زیتون

روان درمانی

یک سری از روش های درمان روان شناختی یا گفتار درمانی که برای رفع افسردگی به کار گرفته می شوند، شامل CBT، روان درمانی میان فردی، روش درمان حل مسئله و سایر موارد هستند.

در مورد برخی از حالت های افسردگی، معمولا روان درمانی به عنوان اولین روش درمان مورد استفاده قرار می گیرد؛

این در حالی است که استفاده کردن از روان درمانی و داروها در مورد سایر افراد کارایی بهتری دارد.

CBT و روان درمانی میان فردی عبارت از دو روش اصلی روان درمانی می باشند که برای درمان افسردگی به کار گرفته می شوند.

همچنین این امکان وجود دارد که CBT به صورت خصوصی، گروهی، از طریق تلفن یا به صورت آنلاین صورت بگیرد.

روش درمان میان فردی به منظور شناسایی موارد زیر به کار گرفته می شوند:

  • مشکلات عاطفی که بر روی روابط و ارتباطات تاثیرگذار هستند
  • نحوه تاثیر این مشکلات بر روی وضعیت روانی این افراد
  • نحوه تغییر یافتن تمامی این موارد
افسردگی چیست و من در صورت مبتلا بودن به آن چه کاری می توانم انجام بدهم

ورزش

ورزش اروبیک منجر به افزایش سطح اندورفین می شوند و نوارپی نفرین های انتقال دهنده پیام عصبی (که با وضعیت روانی مرتبط است) را تحریک می کند.

این شرایط می تواند منجر به بهبود یافتن افسردگی خفیف شوند.

روش های درمان تحریک کننده ذهن

روش های درمان تحریک کننده ذهن یک گزینه درمانی دیگری می باشند. برای مثال، تحریک مغناطیسی جمجمه ای ترنس تکراری یک سری محرک های مغناطیسی را به ذهن می فرستد و به رفع افسردگی عمده کمک می کند.

در صورتی که افسردگی در نتیجه استفاده از دارو رفع نشود، فرد می تواند از روش درمان با تشنج برقی (electroconvulsive therapy) یا ECT استفاده کند.

در صورتی که روان پریشی به همراه افسردگی صورت بگیرد، این روش درمان می تواند مفید باشد.

انواع افسردگی

افسردگی انواع مختلفی دارد. در ادامه برخی از رایج ترین حالت های افسردگی بحث می شود.

افسردگی عمده

یک فردی مبتلا به افسردگی عمده، یک وضعیت ناراحتی ثابتی را تجربه می کند. ممکن است افراد مبتلا به این نوع افسردگی نسبت به فعالیت هایی بی علاقه شوند که در گذشته برای آنها لذت بخش بوده است. روش درمان مورد استفاده شده برای این افسردگی در اغلب مواقع شامل تجویز دارویی و روان درمانی می باشد.

اختلال افسردگی مداوم

اختلال افسردگی مداوم که همچنین به عنوان افسرده خویی شناخته می شود، منجر به بروز علائمی می شود که این علائم در برخی مواقع تا 2 سال ادامه پیدا می کنند.

این احتمال وجود دارد که فرد مبتلا به این اختلال افسردگی عمده و همچنین علائم خفیف تر را تجربه کند.

اختلال دو قطبی

افسردگی یکی از علائم اصلی اختلال دو قطبی می باشد و تحقیقات صورت گرفته نشانگر این موضوع هستند که علائم مربوط به این اختلال می تواند تا نیم ساعت ادامه داشته باشد؛ این شرایط باعث شده است که تشخیص اختلال دو قطبی به سختی امکان پذیر باشد.

افسردگی روان پریشی

برخی از افراد به همراه افسردگی، روان پریشی را هم تجربه می کنند. روان پریشی ها می تواند شامل هذیان باشد؛ برخی از موارد هذیان شامل عقاید نادرست و جدا شدن از واقعیت می باشد.

همچنین این اختلال می تواند شامل توهمات هم باشد (که عبارت از احساس کردن مواردی می باشد که در واقعیت وجود ندارند).

افسردگی پس از وضع حمل

اکثر زنان بعد از به دنیا آوردن نوزاد خودشان یک سری شرایطی را تجربه می کنند که برخی افراد آن را به عنوان افسردگی بعد از وضع حمل می شناسند.

زمانی که بعد از وضع حمل هورمون ها دوباره تعدیل می شوند، ممکن است یک سری تغییراتی در وضعیت روانی فرد صورت بگیرد.

افسردگی بعد از وضع حمل یا افسردگی بعد از تولد نوزاد یک مورد شدیدی می باشد.

وضع حمل عبارت از تنها دلیل مربوط به این نوع افسردگی نمی باشد و همچنین این افسردگی ممکن است چند ماه یا چند سال ادامه داشته باشند. هر شخصی که بعد از وضع حمل افسردگی مداوم را تجربه می کند، حتما باید به یک پزشک مراجعه کند.

اختلال افسرده کننده عمده همراه با الگوی فصلی

این نوع از افسردگی که قبلا به عنوان اختلال عاطفی فصلی (Seasonal affective disorder) یا SAD شناخته می شد، مربوط به کاهش روشنایی روز در طول پاییز و زمستان می باشد.

افرادی که در کشورهای دارای زمستان های طولانی یا شدید زندگی می کنند، بیشتر به این اختلال دچار می شوند.

این اختلال در سایر فصل های سال و در نتیجه روشنایی درمانی از بین می رود.

تشخیص

در صورتیکه یک فردی نسبت به داشتن علائم افسردگی در خودش مظنون باشد، باید به یک پزشک یا یک متخصص سلامت روان مراجعه کند.

یک متخصص سلامت صلاحیت دار می تواند وجود داشتن علت های مختلف را مشخص کند، یک تشخیص دقیقی انجام دهد و همچنین یک درمان ایمن و موثری را ارائه دهد.

معمولا پزشکان یک سری سوالاتی را در مورد علائم افسردگی می پرسند؛

برای مثال آنها این سوال را می پرسند که این علائم از چه زمانی وجود داشته است.

همچنین یک پزشک به منظور بررسی کردن علت های فیزیکی می تواند یک آزمایشی را انجام دهد و همچنین به منظور مشخص کردن سایر مشکلات سلامتی محتمل، آزمایش خون را تجویز کند.

آزمایش ها

متخصصا سلامت روان در اغلب مواقع از درمانجو ها می خواهند یک سری پرسشنامه هایی را کامل کنند تا بتوانند شدت افسردگی شان را به صورت مناسبی تشخیص دهند.

برای مثال مقیاس درجه بندی افسردگی همیلتون (The Hamilton Depression Rating Scale) دارای 21 سوال است.

نمرات به دست آمده از این مقیاس نشان دهنده میزان شدت افسردگی در افرادی می باشد که قبلا افسردگی در آنها تشخیص داده شده است.

پرسشنامه افسردگی بک (The Beck Depression Inventory) یک پرسشنامه دیگری است که به متخصصان سلامت روان کمک می کند تا علائم موجود در فرد را اندازه گیری کنند.

هاتلاین های حمایت کننده

هاتلاین های ملی از طریق متخصصان آموزش دیده و به صورت 24 ساعته یک سری خدماتی را به صورت آنلاین ارائه می دهند.

این هاتلاین ها می توانند برای افرادی مفید باشند که تمایل یا نیاز دارند تا در مورد احساستشان با یک فردی صحبت کنند.

برخ از هاتلاین های حمایت کننده ای که در دسترس هستند، عبارتند از:

نیکوکاران (Smaritans): این سازمان یک سازمان غیر انتفاعی است که یک سری حمایت های عاطفی را به همه افراد افسرده یا تنها یا افرادی که تمایل به خودکشی دارند، ارائه می دهند.

به منظور ارتباط با این سازمان می توانید با 877-870-4673 تماس بگیرد یا پیام بدهید.

خط کمک ملی پیشگیری از خودکشی: به منظور صحبت کردن با یکی از کارمندان این شبکه ملی مربوط به مراکز بحران محلی، می توانید با شماره 1-800-273-8255 تماس بگیرد.

چت لایف لاین: این مورد یک سرویس چت آنلاین مربوط به خط زندگی ملی پیشگیری از خودکشی می باشد.

پیشگیری از خودکشی

در صورتیکه شما یک فردی را می شناسید که با ریسک خود آسیب زنی، خودکشی یا آسیب زدن به یک فرد دیگری مواجه است:

  • با شماره 911 یا شماره آژانس ملی تماس بگیرید.
  • تا زمانی که یک متخصص بیاید، در کنار این فرد بمانید.
  • هر نوع اسلحه، دارو یا وسایل آسیب رسان بالقوه را از کنار این فرد دور کنید.
  • بدون هیچ نوع قضاوتی به صحبت های این فرد گوش دهید.
  • در صورتیکه شما یا یکی از افراد آشنا دارای تفکرات خودکشی باشد، یک هاتلاین پیشگیری از خودکشی می تواند مفید باشد. لایف لاین ملی مربوط به پیشگیری از خودکشی به صورت 24 ساعته و با خط تماس 1-800-273-8255 در دسترس می باشد.

آیا افسردگی یک مورد ارثی است؟

احتمال ابتلای یک فردی دارای والدین یا برادران یا خواهران افسرده به افسردگی در مقایسه با سایر افراد، دو برابر می باشد.

با این وجود تعداد زیادی از افراد افسرده هیچگونه سابقه خانوادگی در این زمینه ندارند. یک مطالعه ای که اخیرا صورت گرفته است، نشان داد که داشتن استعداد افسردگی هیچ رابطه ای با مسائل ژنتیکی ندارد.

این محققان به این نتیجه دست یافتند که هر چند ممکن است افسردگی به صورت ارثی انتقال پیدا کند، ولی عوامل دیگری هم وجود دارند که بر روی پیشرفت این اختلال تاثیرگذار هستند.

آیا افسردگی یک نوع ناتوانی است؟

بر اساس بیانیه WHO (سازمان بهداشت جهانی)، افسردگی اصلی ترین عامل ناتوانی و از کار افتادگی است.

در ایالات متحده، اداره امنیت اجتماعی اختلال های افسردگی، دو قطبی و اختلال های مربوطه را به عنوان ناتوانایی در نظر گرفته است.

در صورتیکه افسردگی یک فرد مانع از کار کردن وی شود، این فردی می تواند صلاحیت استفاده از تسهیلات مربوط به بیمه ناتوانی امنیت ملی را داشته باشد.

یک فردی به منظور استفاده از تسهیلات مربوط به ناتوانی، باید در یک دوره طولانی و اخیرا به اندازه کافی کار کرده باشد.

آیا افسردگی قابل درمان می باشد؟

در حال حاضر هیچ نوع روش درمان قطعی برای افسردگی وجود ندارد، ولی یک سری روش های درمانی وجود دارند که می توانند برای بهبود فرد مفید باشند.

هر چقدر که درمان زودتر شروع شود، احتمال موفقیت آن بیشتر خواهد بود.

تعداد زیادی از افراد افسرده بعد از یک برنامه درمان بهبود پیدا می کنند.

با این وجود، حتی در صورت استفاده از یک روش درمان هم احتمال برگشت افسردگی وجود دارد.

افرادی که به دلیل افسردگی خودشان از داروها استفاده می کنند، به منظور بهبود خودشان تا زمانیکه پزشک توصیه کرده است (که حتی ممکن است تا مدت ها بعد از بهبود علائم یا از بین رفتن آنها به طول بکشد)، باید همچنان به مصرف دارو ادامه دهند.

محرک ها

محرک ها عبارت از اتفاقات یا شرایط عاطفی، روان شناختی یا فیزیکی هستند که می توانند منجر به بروز علائم افسردگی یا برگشت آنها شوند.

برخی از این محرک ها عبارتند از:

  • اتفاقات استرس زای زندگی، همانند از دست دادن یک فرد، اختلافات خانوادگی و ایجاد یک سری تغییراتی در روابط
  • دوره درمان ناکامل بعد از متوقف کردن خیلی زود درمان
  • شرایط پزشکی همانند چاقی، بیماری قلبی و دیابت ها

عوامل ریسک:

برخی از افراد ریسک افسردگی بالاتری نسبت به سایر افراد دارند. عوامل ریسک موجود عبارتند از:

  • تجریه کردن اتفاقات خاصی در زندگی، همانند عزاداری، مشکلات کاری، تغییراتی در روابط، مشکلات مالی و نگرانی های پزشکی
  • تجربه کردن استرس حاد
  • کمبود داشن در استراتژی های مقابله ای موفق
  • داشتن یک خویشاوند افسرده
  • استفاده کردن از برخی داروهای تجویز شده، همانند کورتیکو استروئید ها، برخی از داروهای بلوکه کننده بتا و اینترفرون (corticosteroids, beta – blockers and interferon)
  • استفاده از موارد تحریک کننده، همانند الکل یا آمفتامین ها
  • داشتن یک صدمه دائمی در سر
  • داشتن افسردگی عمده در گذشته
  • داشتن یک شرایط مزمن، همانند دیابت ها، بیماری ریوی مسدود کننده مزمن (COPD) یا بیماری قلبی عروقی
  • زندگی کردن همراه با یک درد مداوم

آمارها

بر اساس آمارهای ارائه شده در ایالات متحده، افسردگی عمده بر روی بیش از 16.1 میلیون نفر از افراد بالای 18 سال تاثیر می گذارد که این آمار تقریبا برابر با 6.7% از جمعیت بزرگسال این کشور می باشد.

بر اساس آمارهای CDC، در 3.2 درصداز کودکان و نوجوانان مابین 3 تا 17 ساله ( که تقریبا 1.9 میلیون نفر را شامل می شود) اختلال افسردگی تشخیص داده شده است.

همچنین CDC بیان کرده  است که 7.6% از افراد 12 ساله یا بزرگتر آمریکایی در طول هر دوره دو هفته ای افسردگی را تجربه می کنند.

بررسی مقاله از نظر پزشکی: Timoty J. Legg, Ph.D CRNP در 22 نوامبر 2019

نویسنده: Laura Goldman

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

من به چه نحوی می توانم یک درمانگر خوبی پیدا کنم؟

پیدا کردن یک درمانگر یا مشاور می تواند یک کار طاقت فرسایی باشد.

همچنین در برخی مواقع شناسایی مراکزی که بیمه شما را قبول می کنند هم ممکن است به راحتی امکان پذیری نباشد.

در صورتیکه این شرایط در مورد شما مصداق داشته باشد، اصلا نگران نباشید؛

ما در ادامه این مقاله یک سری روش هایی را برای پیدا کردن یک درمانگر یا مشاور بیان خواهیم کرد که حوزه تخصصی آنها مطابق با نیازهای خاص شما می باشد.

3 توصیه برای پیدا کردن یک درمانگر خوب

1. نیازهای خودتان را مشخص کنید

نکته مهمی که در مرحله اول وجود دارد عبارت از شناسایی و مشخص کردن چیزی است که به دنبال آن هستید.

ممکن است نیازهای شما با گذشت زمان تغییر کنند، ولی باید نیازهایی که در حال حاضر دارید را مشخص کنید.

آیا شما مضطرب هستید یا احساس افسردگی می کنید؟

آیا یک تغییر قابل توجهی در زندگی شما صورت گرفته است؟ آیا به یک فردی نیاز دارید تا بر روی تفکرات شما کار کند؟

مشخص کردن نیازهایتان به شما کمک خواهد کرد تا موثرترین رابطه و مراقبتی که می تواند به شما کمک کند را مشخص کنید.

این نکته را همواره به یاد داشته باشید که اعتبارنامه ها و گواهی نامه های مختلف متخصصان به معنای تخصص داشتن این افراد در زمینه های مختلف می باشد.

  • در حالی که یک روان شناس می تواند دارو تجویز کند، ولی اکثر آنها گفتار درمانی را انجام نمی دهند.
  • یک روان شناس بالینی می تواند آزمایش روان شناختی ، یک تشخیص و گفتار درمانی انجام دهد. اکثر متخصصان به صورت خصوصی یا برای یک بیمارستان کار می کنند، دارای تخصص های مختلفی هستند و هیچ دارویی را تجویز نمی کنند.
  • گفتار درمانی توسط یک مددکار اجتماعی بالینی (LMSW, LCSW)، درمانگر یا مشاور صورت می گیرد.

2. بررسی کردن مسائل مالی

درمانگران و مشاوران زیادی وجود دارند که با بیمه ها همکاری می کنند، بنابراین در صورتیکه بیمه داشته باشید، از نظر تامین هزینه ها شرایط خوبی خواهید داشت.

شما می توانید با شماره موجود در کارت بیمه خودتان تماس بگیرید و در مورد نوع پوشش بیمه ای و نوع خدماتی که تحت پوشش بیمه تان هستند، مطلع شوید.

در صورتیکه شما دارای بیمه نباشید یا خودتان هزینه ها را پرداخت کنید، با توجه به این واقعیت که دوره های درمانی ارائه شده توسط متخصصان مختلف دارای هزینه های متفاوتی هستند، باید قیمت آنها را با هم مقایسه کنید.

من به چه نحوی می توانم یک درمانگر خوبی پیدا کنم؟

پیدا کردن یک متخصصی که نیازهای شما را تامین کند اهمیت زیادی دارد، ولی داشتن توانایی مالی به منظور ادامه دادن به درمان هم اهمیت زیادی دارد.

با توجه به بودجه ای که دارید، شاید مجبور باشید دوره درمان خودتان را به صورت هفتگی، دو هفته یک بار یا به صورت ماهیانه تغییر دهید.

3. داشتن یک رابطه خوب

در صورتیکه شما یک رابطه مناسبی با درمانگر یا مشاور نداشته باشید، هیچ یک از متخصصان نخواهند توانست شرایط شما را بهبود بخشند.

در طول درمان باید احترام، اعتماد و درک دو طرفه وجود داشته باشد. ولی در اغلب مواقع درمان موثر در نتیجه به چالش کشیده شدن و مورد تایید قرار گرفتن به دست می آید.

درمانگر یا مشاور شما باید یک سری روش های مفیدی را برای تغییر الگوها و رفتارهای شما در زندگی تان ارائه دهد و همچنین شما باید این احساس را داشته باشید که توانایی لازم را برای این تغییرات دارید تا یک پیشرفت واقعی صورت بگیرد.

همواره این نکته را به یاد داشته باشید که مراقبت از سلامت روان منجر به مراقبت از سلامت کلی تان می شود.

مراجعه به یک متخصص نه تنها یک مورد نرمالی است، بلکه همچنین یک مورد مناسبی است که برای سلامتی تان مفید می باشد.

پیدا کردن یک درمانگر یا مشاور خوب می تواند یک نقطه شروع مناسبی برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی تان باشد.

20 مارچ 2019

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

تنهایی به چه نحوی بر روی ما تاثیر می گذارد؟

در نتیجه اختراع اینترنت، گوشی های هوشمند و رسانه اجتماعی، این فرض که نسبت به هر دوره زمانی دیگری با یکدیگر ارتباط بیشتری پیدا کرده ایم می تواند یک فرض منطقی باشد، چرا که فاصله ما به اندازه یک پیام یا DM (پیام دیجیتال) می باشد؛

با این وجود یک مطالعه صورت گرفته نشان داده است که در واقعیت میزان تنهایی آمریکایی ها افزایش پیدا کرده است.

بعد از انجام این مطالعه در سال 2018، یک افزایش 13% در میزان تنهایی آمریکایی ها گزارش شده است.

در حالیکه تنهایی بر روی افراد دارای سنین مختلف تاثیرگذار می باشد، ولی نشان داده شده است که ژن Z (افرادی که در سال 2018 مابین سن 18 و 22 سالگی بودند) تنهاترین نسل می باشد.

بنابراین باید این موضوع را مطرح کر که میزان افزایش تنهایی در واقعیت چه معنایی برای ما دارد.

تنهایی و تنها شدن

نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد عبارت از این است که تنهایی لزوما یک مورد بدی نمی باشد، ولی احساس تنهایی یا منزوی بودن می تواند یک مورد منفی و بدی باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که به تنهایی زندگی می کنند، در مقایسه با همتایان ازدواج کرده خودشان دارای ارتباطات اجتماعی بهتر و قوی تری هستند.

یکی از مطالعات صورت گرفته نشان داد افراد مجردی که به تنهایی زندگی می کنند در مقایسه با دوستان متاهل خودشان، به احتمال بیشتری شب خودشان را به همراه دوستانشان در بیرون از خانه خواهند بود، به رستوران ها خواهند رفت و در کلاس هنر شرکت خواهند کرد.

علاوه بر این ممکن است قرار گرفتن در کنار سایر افراد هیچ تاثیری بر روی احساس تنهایی یا انزوا نداشته باشد.

برای مثال این امکان وجود دارد که یک پدر یا مادر جدید احساس کند ارتباطش با دنیای بیرون از بین رفته است و احساس منزوی بودن کند.

در حالیکه تنها بودن یک روش مناسبی برای شارژ کردن و بررسی کردن وضعیت خودتان می باشد، ولی احساس تنهایی یا انزوای بلند مدت می تواند خطرناک باشد.

تنهایی و سلامت ذهن و روان

همانطور که قابل پیشبینی می باشد، تنهایی با نرخ بالاتر افسردگی و اضطراب مرتبط است.

افسردگی و اضطراب عبارت از دو موردی می باشند که با انحطاط ساختاری هیپوکامپوس و کورتکس جلوی مغز ارتباط دارند.

بنابراین این شرایط نه تنها بر روی وضعیت روانی فرد تاثیر می گذارد، بلکه همچنین بر روی خود ذهن هم تاثیر می گذارد.

همچنین این امکان وجود دارد که تنهایی مزمن بر روی شناخت، توانایی تمرکز، حل مسئله و تصمیم گیری فرد تاثیر گذار باشد.

همچنین تحقیقات صورت گرفته نشان داده اند که تنهایی می تواند ترکیب شیمیایی مغز ما را تغییر دهد.

یک مطالعه صورت گرفته بر روی موش ها نشان داده است که تنهایی منجر به ایجاد یک عدم توازن عصبی – شیمیایی می شود که می تواند بر روی بادامه مغز و هیپوتالاموس تاثیر داشته باشد؛

هیپوتالاموس و بادامه مغز عبارت از بخش هایی از مغز می باشند که بر روی احساسات تاثیرگذار هستند.

هر چند که اکثر افراد در انزوای واقعی زندگی نمی کنند، ولی یافته های موجود نشان دهنده وجود داشتن یک ارتباطی مابین احساس انزوا و سلامت ذهنی و روانی می باشند.

تنهایی و سلامت فیزیکی

سلامتی فقط بر روی بهزیستی روانی و تفکر ما تاثیر نمی گذارد؛

بر اساس نتایج مربوط به یک مطالعه صورت گرفته در کلینیک کلیولند (Cleveland Clinic) تنهایی منجر به افزایش کورتیزول می شود که می تواند “عملکرد شناختی را معیوب کند، سیستم ایمنی را با خطر مواجه کند و ریسک بوجود آمدن مشکلات عروقی، التهاب و بیماری قلبی را افزایش دهد.”

مطالعات صورت گرفته به این نتیجه دست یافته اند که تنهایی همچنین می تواند یک تاثیر منفی بر روی کیفیت خواب داشته باشد، سطح کلسترول را بالا ببرد و ریسک دیابت نوع 2 را افزایش دهد.

تنهایی به چه نحوی بر روی ما تاثیر می گذارد؟

امیدوار بودن برای مقابله با تنهایی

در صورتیکه شما با احساس تنهایی مواجه باشید، یک سری مواردی وجود دارد که شما از طریق انجام دادن آن می توانید احساس در ارتباط بودن بیشتری داشته باشید.

نسبت به احساسات خودتان مطلع باشید.

در صورتیکه بیش از هر زمان دیگری احساس منزوی بودن بکنید، زودرنجی یا پرخاشگری بیشتری داشته باشید یا مصرف الکل یا مواد مخدر را شروع کرده باشید، در این صورت باید یک سری تغییرات ارادی را در سبک زندگی خودتان ایجاد کنید.

با دیگران ارتباط برقرار کنید. در صورتیکه دوستان یا خانواده تان علاقه ای به بودن در کنار شما نداشته باشند، شاید به این احساس دست پیدا کنید که با آنها ارتباط ندارید؛

همچنین این امکان وجود دارد که این شرایط در مورد شما مصداق نداشته باشد. افراد نزدیک شما در اغلب مواقع سرگرم کارهای روتین خودشان می باشند، ولی در صورتیکه یک زمان با کیفیتی را در کنار شما سپری کنند، خوشحال تر خواهند بود.

سعی کنید به همراه یک سری از دوستان خودتان ناهار یا قهوه بخورید و تاثیرات آن را بر روی احساسات خودتان مشاهده کنید.

خودتان را سرگرم کنید. سعی کنید در یک کلاس، یک باشگاه یا یک کار خیرخواهانه عضو شوید. بیرون آمدن عبارت از اولین قدمی می باشد که باید برای ایجاد ارتباطات جدید بردارید.

همچنین کمک کردن به سایر افراد یک روش مناسبی برای بهبود وضعیت روانی خودتان می باشد.

از برخی رسانه های اجتماعی جدا شوید. رسانه اجتماعی می تواند یک ابزار مناسبی برای در ارتباط بودن با سایر افراد باشد، ولی این مورد همچنین می تواند منجر به تحریک یک سری قیاس ها یا حسادت های ناسالمی شود.

سعی کنید به مدت چند روز یا چند هفته از این رسانه ها دور باشید تا تاثیر آن را بر روی بهبود وضعیت روانی خودتان مشاهده کنید.

برای دریافت درمان اقدام کنید. به دلیل اینکه تنهایی در اغلب مواقع با اضطراب یا افسردگی مرتبط است، درمان می تواند یک استراتژی مناسبی برای مقابله با مشکلات متعدد باشد.

درمانگران می توانند یک سری استراتژی های مقابله ای، آگاهی های هدفمند و ابزارهای مناسبی را در اختیار شما قرار دهند.

هر چند که احساس تنهایی در برخی مواقع می تواند منجر به ایجاد احساس ناامیدی شود، ولی کار مهمی که باید انجام دهید عبارت از غلبه بر این موارد می باشد.

در صورت تمایل می توانید با مشاوران سایت مشاورانه ارتباط برقرار کنید تا راهنمایی های مورد نیازتان را دریافت کنید.

6 فوریه 2020

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

چگونه می توانید خودتان را برای اولین جلسه درمان آماده کنید

در صورتیکه شما در حال برنامه ریزی برای اولین جلسه درمان خودتان باشید، شاید ترکیبی از هیجان و عصبانیت را تجربه کنید.

مضطرب شدن در این شرایط یک مورد کاملا عادی می باشد.

درمان شما را در یک موقعیت منحصر به فردی قرار می دهد و ممکن است احساس آسیب پذیر بودن و بیگانه بودن را تجربه بکنید.

نکته امیدوار کننده عبارت از این مورد می باشد که شما به منظور آماده کردن خودتان و از بین بردن برخی از عصبانیت های مربوط به ملاقات اول می توانید یک سری کارهایی را انجام دهید.

به چه نحوی می توانید خودتان را برای اولین جلسه درمان آماده کنید:

1. فرم های مورد نیاز را پر کنید

اکثر درمانگران قبل از شروع شدن اولین جلسه درمان یک سری فرم هایی را برای شما خواهند فرستاد. معمولا این فرم ها به صورت آنلاین قابل دسترسی می باشند.

معمولا این فرم ها شامل یک سری پرسشنامه های استاندارد شده مربوط به شدت علائم می باشد و باعث می شود که درمانگرتان در مرحله اول درمان یک شناخت مناسبی از شرایط شما به دست بیاورد.

همچنین این فرم ها می تواند شامل اطلاعات بیمه ای و حقوق هم باشد.

2. یک لیست از سوالات خودتان تهیه کنید

این امکان وجود دارد که در طول چند روز یا چند هفته قبل از درمان یک سری سوالاتی در ذهن شما وجود داشته باشد.

برای مثال شاید این سوال ها در ذهن شما مطرح شود: به چه نحوی باید پیشرفت درمان را بررسی کنم؟ یا چند وقت به چند وقت باید به پزشک مراجعه کنم؟

این سوالات را در یک جایی یادداشت کنید و به همراه داشته باشید.

جلسه اول یک فرصت مناسبی برای مطرح کردن این سوالات می باشد؛

بحث کردن در رابطه با این موارد می تواند منجر به تسریع در مکالمات ساختاری و مفید شود.

3. آماده صحبت کردن باشید

این مورد ممکن است کاملا بدیهی باشد، ولی پزشکتان در جلسه اول یک سری سوالان بازی مطرح خواهد کرد تا به شما کمک کند در مورد یک سری مسائل اصلی صحبت کنید

معمولا درمانگران تمایل خواهند داشت تا موارد متعددی (از جمله اینکه به چه دلیلی برای دریافت درمان اقدام کرده اید و هدفی که در نظر دارید چه مواردی می باشد) را مطرح کنند.

این نکته را به یاد داشته باشید که آماده نبودن برای مشارکت کامل در جلسه اول یک مورد کاملا عادی است.

شما باید به تدریج شروع به بحث کردن بکنید، بنابراین در صورتیکه در حال حاضر آمادگی لازم را نداشته باشید، بیان کردن وضعیت خودتان یک مورد مناسبی خواهد بود.

چگونه می توانید خودتان را برای اولین جلسه درمان آماده کنید

4. این انتظار را داشته باشید که در برخی مواقع احساس ناراحتی خواهید داشت

درمان می تواند منجر به آگاه شدن در رابطه با موارد مهمی شود.

ولی این تغییرات در شرایط معمولی به یک سطحی از درون نگری نیاز دارد و در برخی مواقع می تواند منجر به ایجاد احساس ناراحتی شود. حتی در برخی مواقع این امکان وجود دارد که قبل از بهبود شرایط، وضعیت موجود وخیم تر شود.

درمانگرتان با احتیاط تعداد این دوره های سخت را تحت نظر قرار خواهد داشت تا مطمئن شود که شما در شرایط وخیم تری قرار نمی گیرید.

در صورتیکه شرایط موجود برای شما غیرقابل تحمل باشد، احساسات خوتان را به درمانگرتان اطلاع دهید؛

درمانگرتان این توانایی را خواهد داشت که شرایط موجود را تعدیل کنید.

5. نسبت به این مورد مطلع باشید که در یک فضای ایمنی قرار دارید

هر چند که این امکان وجود دارد در اولین جلسه خودتان احساس اضطراب داشته باشید، ولی همواره این نکته را به یاد داشته باشید که جلسه درمان یک فضای ایمنی است.

هدف درمانگر شما عبارت از حمایت کردن از شما و قرار دادن یک سری ابزارهایی در اختیار شما می باشد تا منجر به ایجاد یک سری تغییرات مثبتی در زندگی شما شود.

شما نباید احساس قضاوت شدن داشته باشید یا نتوانید حرف هایی که در ذهنتان وجود دارد را بیان کنید.

همچنین در صورتیکه احساس کنید شما و درمانگرتان تناسب مناسبی با یکدیگر ندارید، این شرایط هم یک شرایط نرمالی خواهد بود.

به منظور اینکه جلسات درمانی شما بیشترین منافع ممکن را تامین کند، احساس قرار داشتن در یک محیط ایمن و قابل اعتماد اهمیت زیادی خواهد داشت.

همچنین شما قبل از مراجعه به درمان می توانید با محل کار درمانگر تماس بگیرید و سوالات و نگرانی که ممکن است در طول جلسه درمانی داشته باشید را بپرسید.

7 اکتبر 2019

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

چرا ما به روان شناسان بالینی بیشتری نیاز داریم؟

چرا امروزه به روان شناسان بالینی بیشتری نیاز وجود دارد؟ آیا روان پزشکان و مشاوران نمی توانند کار روان شناسان را انجام بدهند؟ روان شناسان بالینی چه کاری انجام می دهند؟

روان شناسان بالینی به طور مرسوم در دپارتمان روان پزشکی کار می کنند. به نظر می رسد که این رشته فقط در حوزه روان شناسی، سلامت روان و آزمون روان شناختی کارایی دارد.

روان شناسان بالینی از طریق تشخیص و به وسیله مهارت های اصلی خودشان در اجرا و تفسیر آزمون های روان شناسی استاندارد به روان پزشکان کمک می کنند؛

همچنین روان پزشکان تا یک سطحی در درمان و روان درمانی هم فعالیت می کنند.

رشته روان شناسی بالینی دارای یک سری زیر بخش هایی تخصصی است و بیش از 200 نوع تکنیک درمانی دارد.

همچنین روان شناسان بالینی در درمان خودشان از تکنیک های مشاوره ای استفاده می کنند و در برخی مواقع نقش آنها با نقش روان شناسان مشاوره ای اشتباه گرفته می شود؛

روان شناسان مشاوره ای به افراد دارای مشکلات روزمره ای کمک می کنند که این مشکلات دارای ماهیت شدید نمی باشند.

همچنین در مالزی این سردرگمی و سوء تفاهم منجر به ایجاد یک سری مشکلاتی در بیمارستان های دولتی شده است؛

در این بیمارستان ها به جای ایجاد یک سری پوزیشن هایی برای روان شناسان بالینی، پوزیشن های مربوط به مشاوران افزایش یافته است.

امروزه روان شناسان بالینی نقش مهمی در سایر حوزه ها دارند که برای مثال می توان به ترویج سلامتی، پزشکی رفتاری، ارزیابی عصبی – روان شناختی، مسائل مربوط به مدیریت تخصصی، علم مربوط به سخنرانی و سایر موارد اشاره کرد.

تعداد محدودی از روان شناسان بالینی مالزی توانایی لازم را برای ارائه خدمات در درمان اختلال های روان شناختی دارند و  خدمات ارائه شده توسط آنها تقریبا هم سطح خدمات ارائه شده توسط متخصصان پزشکی می باشد.

به دلیل اینکه وظیفه این متخصصان به درمان اختلال های روان شناختی محدود نمی شود و باید وضعیت بیمار را بررسی کنند، غربال گری کنند و مشاوره دهند یا یک سری توصیه هایی را در مورد بهترین روش درمان به درمانگران ارائه دهند، در برخی مواقع پزشکان، جراحان، درمانگران بالینی، مددکاران و وکیلان درمانجوها را به آنها ارجاع می دهند.

روان شناسان در برخی از کلینیک های بیمارستانی تقریبا در تمامی بخش ها، همانند روان پزشکی، بخش مربوط به اطفال، جراحی، دارو، پزشکی اجتماعی، زایمان و بخش زنان به کار گرفته می شوند.

تنوع کار روان شناسان بالینی یک تاثیر منفی بر روی شغل آنها داشته است؛

هر چند که شغل آنها به شدت مورد نیاز می باشد، ولی مدیریت بیمارستان ها یک بخش مجزایی به روان پزشکی بالینی اختصاص نمی دهند و این شرایط منجر به ایجاد مشکلاتی برای پیشرفت و آینده این تخصص شده است.

نیاز مبرم به روان شناسان بالینی توسط بخش خدمات عمومی هم مورد تایید قرار گرفته است و در اوایل دهه 80 انجمن روان شناسان ایجاد شده است، ولی تا بحال تلاش جدی برای رفع کمبود های این بخش صورت نگرفته است.

چرا ما به روان شناسان بالینی بیشتری نیاز داریم؟

سیستم آموزشی موجود در مالزی روان شناسی را به عنوان یک رشته هنری در نظر می گیرد و به همین دلیل دانشجویانی که در رشته روان شناسی فارغ التحصیل می شوند، بر خلاف همتایان خودشان در کشورهای غربی که می توانند یکی از دو درجه کارشناسی هنری یا کارشناسی علمی را انتخاب کنند، درجه کارشناس هنری را دریافت می کنند.

معمولا افراد دارای درجه کارشناس هنری یکی از تخصص های روان شناسی اجتماعی، روان شناسی میان فرهنگی، روان شناسی صنعتی و روان شناسی سازمانی را انتخاب می کنند.

در حالیکه افراد دارای درجه کارشناس علمی یکی از تخصص های بالینی، عصبی – روان شناختی، روان شناسی فیزیولوژیایی، دادگاهی و سایر تخصص های فرعی را انتخاب می کنند که دارای مبنای علمی قوی هستند.

همچنین برخی از دانشگاه های مالزی از طریق برگزاری برنامه های دوال آموزشی با دانشگاه های بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا، مدرک کارشناسی علمی را در این رشته ارائه می دهند.

دلیل دیگر کمبود روان شناسان بالینی این موضوع می باشد که روان شناسی بالینی یک دوره تخصصی است و بر خلاف برخی از برنامه های سلامتی مشابه، فقط در سطح بالاتر از فارغ التحصیلی ارائه می شود.

برخی از پیشنهاداتی که برای رفع مشکل مربوط به کمبود متخصص در روان شناسی بالینی مطرح شده است عبارتند از: (1) وزارت آموزش و پرورش باید یک نقش مهمی در تامین تقاضاها و نیازهای روان شناسان بالینی داشته باشد؛

دانشجویانی که با نمره خوبی فارغ التحصیل می شوند، باید به موسسات محلی و خارجی دعوت شوند و بعدا در تخصص های فرعی روان شناسی بالینی، همانند روانشناسی عصب شناختی بالینی (این تخصص مورد نیاز بخش علوم اعصاب می باشد)، روان شناسی دادگاهی (که مورد نیاز نیروی پلیس و بخش زندان است) و روان شناسی سلامت (که مورد نیاز پرسنل پزشکی است) تحصیلات و دوره های مورد نیاز را سپری کنند.

بعد از اتمام دوره ها، این افراد باید برنامه های محلی فراتر از سطح فارغ التحصیلی را اجرا کنند. (2) دانشجویانی که در رشته روان شناسی فارغ التحصیل می شوند، باید دارای درجه کارشناسی علمی باشند.

این مورد منجر به افزایش اعتماد به نفس این افراد خواهد شد. (3) تمامی موسسات مرتبط باید برای پیشرفت دوره روان شناسی بالینی با یکدیگر همکاری کنند تا استاندارد جهانی این رشته افزایش پیدا کند و دانشجویانی زیادی به تحصیل در این رشته ترغیب شوند.

منبع : کانون مشاوران ایران

آیا من باید به یک درمانگر مراجعه کنم؟

در صورتیکه مواردی از قبیل افسردگی، اضطراب یا ADHD در شما تشخیص داده شود، کاملا بدیهی خواهد بود که باید به یک پزشک مراجعه کنید.

ولی در مورد سایر افرادی که تشخیص خاصی در مورد آنها صورت نگرفته است، تصمیم گیری برای مراجعه به یک پزشک یک مورد مبهم تری می باشد.

در حالیکه مطالعات صورت گرفته نشانگر یک افزایشی در میزان مراجعه افراد 20 تا 30 ساله به درمان هستند، ولی همچنان افراد زیادی وجود دارند که به درمان مراجعه نمی کنند.

تا زمانیکه یک تشخیص قطعی در مورد افراد صورت نگیرد، اکثر آنها این طرز تفکر را خواهند داشت که شرایط آنها آنقدر وخیم نمی باشد که مجبور به مراجعه به درمان باشند.

مشکلی که این طرز تفکر دارد عبارت از این مورد است که شما برای مراجعه به درمان، هیچ نیازی به یک تشخیص خاص ندارید.

در واقع اکثر افراد یک سری دوره هایی را در زندگی شان تجربه می کنند که در آن مواقع به منظور دستیابی به یک شرایط بهتر، فقط به یک کمک جزئی نیاز دارند.

در ادامه یک سری دلایل رایج برای مراجعه افراد به درمان بیان می شوند:

1. در حال تصمیم گیری در مورد یک موضوع مهمی باشید یا یک تغییر مهمی در زندگی تان ایجاد شده باشد

تصمیم گیری در مورد شروع کردن یک کار جدید، ایجاد یک خانواده یا خرید خانه عبارت از تصمیمات مهم در زندگی می باشند که شما به تنهایی نمی توانید یک تصمیم کاملا درستی در مورد آنها بگیرید و به کمک سایر افراد نیاز دارید.

در این شرایط یک درمانگر می تواند شما را راهنمایی کند تا یک تصمیم مناسبی را در این موقعیت از زندگی تان بگیرید.

همچنین اکثر افراد بعد از بررسی کردن گزینه های خودشان و انتخاب کردن بهترین مورد ممکن، به دلیل بروز یک سری تغییرات مهم در زندگی شان یک نوع احساس نارضایتی را تجربه می کنند (حتی در صورتیکه این تغییرات مثبت و خواسته شده باشد).

دستیابی به یک پیشرفت، پدر یا مادر شدن یا خرید اولین خانه عبارت از تغییرات مهمی در زندگی می باشند که می توانند به بروز اضطراب، استرس، اختلال های خوابی و سایر موارد منجر شوند.

در این شرایط مشورت گرفتن از یک متخصص آموزش دیده می تواند به شما کمک کند تا ابزارهای لازم را برای مقابله با این تغییرات داشته باشید.

2. دارای مشکلات رابطه ای باشید

همه روابط به صورت طبیعی دارای یک سری فراز و نشیب هایی هستند (این مورد عادی و حتی مفید است). ولی در برخی مواقع این الگوها در یک شرایط نامناسب قرار می گیرند.

در این شرایط مشورت گرفتن از یک درمانگر (هم به صورت انفرادی و هم به عنوان یک زوج و همراه با همسرتان) می تواند یک ایده مناسبی باشد.

درمانگر می تواند یک سری الگوهای تکراری را مشخص کنید که تشخیص آن برای شما به راحتی امکان پذیر نمی باشد.

این مورد می تواند منجر به تقویت روابط شود یا مناسب بودن طلاق یا ادامه دادن به رابطه را مشخص کند.

علاوه بر این در صورتیکه شما در یک رابطه سالمی قرار داشته باشید، مشاوره زوجین می تواند یک روش مناسبی برای ادامه دادن به این رابطه باشد.

یادگیری مهارت های ارتباطی موثر و ابزارهای مدیریت اختلاف می تواند یک ابزار مناسبی در بلندمدت باشد.

آیا من باید به یک درمانگر مراجعه کنم؟

3. در حال طلاق گرفتن باشید

در صورتیکه شما پروسه های مربوط به طلاق را انجام می دهید، برگشت به شرایط عادی برای شما سخت خواهد بود. از دست دادن همسر می تواند منجر به ایجاد این احساس در شما شود که هویت و هدف خودتان را از دست داده اید.

طلاق منجر به تحمیل فشار عاطفی زیادی بر روی شما خواهد شد که به تنهایی نمی توانید آن را تحمل کنید. درمانگران می توانند حمایت، واقع بینی و منابع لازم را به شما ارائه دهند و به شما کمک کنند.

4. در حال تکرار کردن تفکرات یا رفتارهای ناسالم باشید

در برخی مواقع ما یک سری الگوهای فکری داریم که ناسالم یا مخرب هستند. صحبت کرن منفی با خود، تفکرات تکراری یا تصور کردن موارد فاجعه بار به صورت مداوم عبارت از مواردی هستند که می توانند یک تاثیر منفی بر روی سلامت روانی شما داشته باشند.

تشخیص دادن این الگوهای فکری به راحتی امکان پذیر نمی باشد، بنابراین یک درمانگر می تواند به شما کمک کند تا این موارد را شناسایی کنید؛

همچنین درمانگر می تواند یک سری روش هایی را برای تغییر این موارد به شما ارائه دهد.

در سایر مواقع واکنش ها و رفتارهای ما نشان دهنده یک مشکل عمیق تر می باشند.

مشروب خواری بیش از حد، استفاده از مواد مخدر، داشتن روابط جنسی ناسالم، انجام دادن خشونت یا دعوا کردن، یا ایجاد روابط ناسالم و مصرف غذاهای نامناسب می توانند نشان دهنده این موضوع باشند که شما به کمک نیاز دارید.

در نهایت باید این نکته را به خودتان یادآوری کنید که مراجعه به درمانگر به هیچ دلیل خاصی نیاز ندارد.

در صورتیکه احساس افسردگی داشته باشید یا اینکه آرامش نداشته باشید، درمان می تواند یک ابزار مناسبی برای از بین این احساسات باشد.

درمان می تواند برای هر فردی مفید باشد، بنابراین همواره می توانید به درمان مراجعه کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران

بی اشتهایی عصبی

بی اشتهایی عصبی یک اختلال تغذیه ای می باشد که ویژگی بارز آن عبارت از پرهیز غذایی یک انسان لاغری می باشد که فاقد وزن بدنی عادی است.

معمولا وزن یک فرد دارای بی اشتهایی عصبی کمتر از 85% وزن مورد انتظار از یک فرد (بر اساس سن، قد و جنسیت) می باشد و این افراد در اغلب مواقع حتی وزن کمتری هم دارند.

علاوه بر این، افراد دارای بی اشتهایی عصبی یک ارزشیابی تحریف شده ای را از شکل و وزن بدنشان دارند.

این افراد بدن های لاغر خودشان را غیر جذاب یا حتی خیلی چاق در نظر می گیرند، دارای رژیم غذایی محدود و سرسختانه هستند و یک ترس وحشتناکی نسبت به افزایش وزنشان دارند.

کاهش وزن زنان منجر به عدم صورت گرفتن قاعدگی می شود (این افراد حدقل به مدت سه ماه طولانی هیچ نوع  قاعدگی را تجربه نمی کنند).

یافته های مطالعات صورت گرفته نشانگر این است که 5 تا 20 درصد از افراد مبتلا شده به این نوع اختلال در نتیجه گرسنگی یا یک سری عوارض پزشکی فوت می کنند که به دلیل وزن پایین یا یک رژیم غذایی محدود بروز می یابند.

دسته بندی

بی اشتهایی عصبی دومین اختلال تغذیه ای رایج می باشد. اصلی ترین اختلال تغذیه ای عبارت از جوع عصبی می باشد که ویژگی بارز آن عبارت از رفتارهای جبرانی (همانند استفراغ ایجاد شده توسط خود فرد، روزه گرفتن یا ورزش بیش از حد) بعد از خوردن غذا می باشد.

بعد از تشخیص اختلال عصبی، یک متخصص سلامت هم وجود داشتن بیماری های پرخوری یا پاکسازی یا محدود کننده را در فرد بررسی می کنند.

ویژگی بیمای پرخوری یا پاکسازی عبارت از پرخوری (خوردن مقادیر زیادی غذا در یک دوره زمانی مشخص) یا پاکسازی (استفراغ ایجاد شده توسط خود فرد یا سوء استفاده از ضدیبوست ها، ادرارآورها یا تنقیه ها) در طول بی اشتهایی عصبی می باشد.

ویژگی نوع محدود کننده عبارت از داشتن یک وزن ناسالمی می باشد که به دلیل محدودیت غذایی ایجاد می شود.

هر چند که اکثر افرد دارای بی اشتهایی عصبی در اغلب مواقع پرخوری و بعد از آن پاکسازی را هم انجام می دهند، ولی در جوع عصبی وزن بدن در سطح عادی یا بالاتر از سطح عادی باقی می ماند.

بر اساس تخمین های صورت گرفته، 0.5 تا 3.7 درصد از زنان آمریکایی در برخی از مراحل زندگی شان بی اشتهایی عصبی را تجربه می کنند.

با این وجود بی اشتهایی دارای سندرم جزئی رایج تری می باشد.

محققان گزارش کرده اند که تقریبا 5 درصد از دختران نوجوان دارای علائم خفیف بی اشتهایی عصبی هستند  در برخی از آنها علائم بالینی این اختلال بروز پیدا می کند.

پیشرفت های تاریخی

سیر ریچارد مورتون (Sir Richard Morton) در نتیجه اولین توصیف خودش از بی اشتهایی عصبی به زبان انگلیسی شهرت زیادی به دست آورد.

مورتون دو مورد از نوجوانانی را گزارش کرد (که یکی از آنها دختر و یکی از آنها پسر بودند) که دارای مصرف عصبی بودند و به دلیل ناراحتی عاطفی وزن بدنشان کاهش پیدا می کرد.

در سال 1874، دو پزشک به اسم های سیر ویلیام ویتی گال (Sir William WitheyGull) از بریتانیا و کارلز لاسگو (Charles Lasegue) از فرانسه، بی اشتهایی عصبی را به عنوان یک تشخیص پزشکی معرفی کردند.

هر دو این پزشکان در گزارش های بالینی خودشان بر روی جنبه های متفاوت این شرایط اشاره کردند ولی هر دو آنها بی اشتهایی را به عنوان یک بیماری “عصبی” در نظر گرفتند که مشخصه بارز آن عبارت از گرسنگی کشیدن می باشد.

این پزشکان عبارت از اولین افرادی بودند که این بیماری را به عنوان یک بیماری بالینی مجزا در نظر گرفتند.

گال مطالعه خودش را به جامعه پزشکان لندن گزارش کرد و برای توصیف این اختلال از عبارت بی اشتهایی عصبی استفاده کرد که به معنای “کاهش عصبی اشتها” می باشد.

گال اولین فردی بود که این عنوان را مورد استفاده قرار داد. گزارشات گال در سال بعد توسط این انجمن منتشر شد و این عبارت در سال های بعدی در یک سطح گسترده ای مورد پذیرش و استفاده قرار گرفت.

مواردی که امروزه به عنوان بی اشتهایی عصبی شناخته می شوند، مربوط به سرتاسر تاریخ می باشد، ولی این اختلال در سال 1980 و بعد از شایع شدن در سطح گسترده، به عنوان یک اختلال روان پریشی تشخیص داده شد.

بی اشتهایی عصبی

اکثر متخصصان افزایش محبوبیت بی اشتهایی عصبی را در رسانه های محبوب زنان (به خصوص مواردی که لاغری را به عنوان یک مورد ایده آل معرفی می کنند) مورد انتقاد قرار داده اند.

این انتقاد بیشتر متوجه استاندارنهای فرهنگی مربوط به زیبایی در جوامع صنعتی شده می باشد و میزان شیوع بی اشتهایی عصبی در ایالات متحده، اروپا و کشورهای صنعتی آسیا بیشتر از سایر بخش های جهان می باشد.

عوامل و فاکتورهای ریسک

بی اشتهایی عصبی معمولا در دوره نوجوانی و اوایل دوره بزرگسالی بروز پیدا می کند.

عوامل ایجاد این بیماری شامل چند مورد می باشند که عبارتند از: فاکتورهای ریسک ژنتیکی و بیولوژیکی، فاکتورهای رشد که می توانند به ایجاد تصویر بدنی دارای ذهنییت منفی تبدیل شوند، عدم اطلاع از احساسات درونی (شامل گرسنگی و عواطف)، سابقه خانوادگی در زمینه اختلالات غذایی، تاثیر اجتماعی و عوامل روان شناختی.

عوامل روان شناختی می توانند شامل یک دامنه ای از عوامل تاثیرگذار باشند که برای مثال می توان به مزاج اضطرابی، گرایشات کمال گرایانه یا وسواسی، سابقه آسیب دیدن، اختلال روان شناختی مکرر (همانند افسردگی، اختلال وسواس فکری – وسواس عملی، اختلال کمبود – فزون کاری توجه و یک سری اختلالات شخصیتی خاص) و استرس مزمن یا شدید اشاره کرد.

عوامل ژنتیکی که می توانند در بی اشتهایی یا کم اشتهایی فرد نقش داشته باشند شامل تغییرات ژن هایی می باشد که در عملکرد متابولیسم نقش دارند، به خصوص تغییراتی که بر روی متابولیسم قند و چربی تاثیر می گذارند.

سابقه خانوادگی در زمینه مصرف مواد، سوء استفاده فیزیکی، عاطفی یا جنسی، بیماری روانی، یا اختلافات والدینی شدید هم منجر به افزایش ریسک ابتلا به این اختلال می شوند.

علاوه بر این، اکثر موارد مربوط به بی اشتهایی در نتیجه یک محدودیت غذایی ایجاد می شود که در نهایت به یک محدودیت غذایی یا خود محروم سازی شدید تبدیل می شود.

با این وجود تا بحال مشخص نشده است که آیا چنین رفتار غذایی عامل ایجاد بیماری است یا صرفا یک علامت اولیه می باشد.

درمان و مراقبت

تا به حال تحقیقات صورت گرفته نتوانسته اند به یک روش درمان موثر و منحصر به فردی برای درمان بی اشتهایی عصبی در بزرگسالان دست پیدا کنند.

در درمان چنین مواردی از روش های مختلف روان درمانی و تغذیه درمانی استفاده می شود.

در مورد بیماران نوجوان، خانواده درمانی می تواند شامل والدین و در برخی مواقع برادران و خانواده و یک رهیافت درمانی مبتنی بر خانواده باشد که به عنوان مازلی تراپی (Maudsley therapy) شناخته می شود و یک روش درمان مفیدی می باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند که صرف نظر از سن فرد در حین شروع بیماری، ترمیم وضعیت وزنی یک عامل کلیدی در درمان می باشد و اکثر علائم تشخیصی بی اشتهایی در نتیجه گرسنگی یا شبه گرسنگی بروز پیدا می کنند.

در مواردی که فرد مقدار قابل توجهی از وزن خودش را از دست می دهد ممکن است که به بستری شدن فرد نیاز پیدا شود، چرا که این شرایط می تواند یک تهدید بالقوه ای برای زندگی فرد باشد.

معمولا افراد دارای بی اشتهایی عصبی یک سری رفتارهای سرسختانه ای دارند و از چاق شدن به شدت می ترسند؛

بنابراین این امکان وجود دارد که پرسنل پزشکی بیمارستانی در برخی مواقع از یک سری ابزارهای اجباری، همانند غذا دادن اجباری یا یک سری موارد محدود کننده استفاده کنند و این روش را تا دستیابی فرد به یک وزن مناسب ادامه دهند.

درمان این اختلال با استفاده از روان درمانی یا داروهای ضد افسرده کننده با یک سری چالش هایی مواجه شده است. مطالعاتی که در حال حاضر صورت می گیرند، به دنبال دستیابی به یک سری داروهای روان گردانی هستند که در درمان بی اشتهایی مفید باشد.

مطالعات صورت گرفته نشان داده اند افرادی که به دلیل مبتلا شدن به بی اشتهایی عصبی تحت درمان قرار می گیرند، وزن بدنشان حتی چند سال بعد از درمان هم کمتر از سطح مورد انتظار می باشد و اکثر آنها همچنان با مشکلات مربوط به تغذیه، محدودیت غذایی و تصویر بدنی مواجه هستند.

نویسنده: Robert E. Emery, Sari Shepphird

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

اختلال شخصیتی ضداجتماعی

اختلال شخصیتی ضداجتماعی یک اختلال شخصیتی می باشد که ویژگی بارز آن عبارت از وجود داشتن یک الگوی نافذ از بی اعتنایی نسبت به احساسات سایر افراد می باشد و افراد دچار شده به این اختلال در اغلب مواقع از طریق غفلت یا اقدامات آشکار، به حقوق سایر افراد تجاوز می کنند.

این اختلال در 2 تا 3 درصد از افراد بالغ بروز پیدا می کند؛ همچنین این اختلال بیشتر در مابین افراد زندانی شیوع دارد.

در گذشته، اختلال شخصیتی ضداجتماعی در اغلب مواقع به عنوان یک شرایط ضداجتماعی در نظر گرفته می شد.

با این وجود، ویژگی های بارز این شخصیت عبارت از گمراه کنندگی می باشد چرا که این عنوان بیشتر برای توصیف حالت های شدید و خشن مربوط به این اختلال استفاده می شود (برای مثال در رابطه با قتل های سریالی استفاده می شود).

اغلب رفتارهایی که منجر به بروز اختلال شخصیتی ضداجتماعی می شوند معمولا در دوران کودکی بروز پیدا می کنند؛

برخی از رفتارها شامل بدرفتاری با حیوانات و تمایل شدید نسبت به آتش درست کردن می باشد.

افراد دچار شده به این اختلال رفتارهای تکانشی از خودشان نشان می دهند و در سنین پایین با یک سری مشکلاتی مواجه می شوند.

اکثر بچه هایی که این رفتارها را از خودشان بروز می دهند، دچار اختلال رفتاری می شوند.

نبود همدلی، نبود پشیمانی، تحریک پذیری و عدم توانایی برای داشتن روابط صمیمانه می تواند در  فرد مبتلا به این اختلال وجود داشته باشد و همچنین این افراد به صورت مستمر قوانین را نقض کنند.

اختلال شخصیتی ضداجتماعی

همچنین این امکان وجود دارد که این افراد رفتارها و تجربیات منحرف را نشان دهند و دارای تفکر پارانوئیدی باشند.

افراد دارای اختلال شخصیتی ضداجتماعی در پیروی کردن از هنجارها و قواعد اجتماعی با مشکلات زیادی مواجه می شوند و در نتیجه این افراد برای ادامه دادن به کار خودشان و داشتن یک عملکرد مناسب در داخل خانواده با یک سری مشکلاتی مواجه می شوند.

همچنین اکثر افراد دچار شده به این اختلال یک سری رفتارهای پرخطر اکتشافی را انجام می دهند که اغلب آنها مربوط به سوء مصرف مواد مخدر است.

به دلیل بروز چنین رفتارهایی در افراد دارای اختلال شخصیتی ضداجتماعی، احتمال فوت نابهنگام این افراد یا معلول شدن این افراد در نتیجه تصادفات خودرویی یا اقدامات خودکشی یا انتحاری بیشتر می باشد.

به سختی می توان اختلال شخصیتی ضداجتماعی را درمان کرد، چرا که این افراد معمولا در نتیجه اقدامات خودشان هیچ نوع احساس گناه یا پشیمانی را تجربه نمی کنند.

بررسی های صورت گرفته نشان داده اند که برنامه های درمان شناختی – رفتاری و سوء استفاده از مواد به همراه حبس کردن این افراد در برخی از موارد به نتایج مطلوبی دست پیدا کرده اند. همچنین در برخی از موارد، اختلال شخصیتی ضداجتماعی به خودی خود و در نتیجه بالا رفتن سن افراد بهبود پیدا می کند.

نویسنده: Joseph A. Flaherty

ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

اضطراب

اضطراب عبارت از یک نوع احساس وحشت، ترس یا هراسی می باشد که در اغلب مواقع هیچ نوع توجیه مناسبی برای آن وجود ندارد.

اضطراب یک مورد مجزایی نسبت به ترس می باشد، چرا که ترس در واکنش به یک خطر مشخص و واقعی (همانند یک مورد خطرناک برای سلامتی فیزیکی فرد) بروز پیدا می کند.

در نقطه مقابل، اضطراب در واکنش به موقعیت های ظاهرا بی خطر ایجاد می شود یا در نتیجه یک سری تضادهای ذهنی و عاطفی درونی ایجاد می شود که ممکن است برای خود فرد نامشخص باشند.

نمی توان به صورت کامل اضطراب موجود در زندگی روزمره را از بین برد و وجود داشتن مقدار محدودی از آن یک مورد نرمال و عادی فرض می شود.

ولی اضطراب مداوم، شدید، مزمن یا مکرر که دارای یک علت مشخصی نمی باشد، معمولا به عنوان یکی از علائم اختلال عاطفی در نظر گرفته می شود.

زمانی که چنین اضطرابی به صورت غیر منطقی و در نتیجه یک موقعیت یا یک چیز خاصی صورت بگیرد، این شرایط به عنوان فوبیا شناخته خواهد شد.  

یک اضطراب رایج یا مداومی که دارای هیچ علت خاص یا نگرانی ذهنی نمی باشد، به عنوان اضطراب عمومی یا ثابت نامیده می شود.

علل (و تفسیرهای روان پزشکی) مختلفی برای اضطراب وجود دارند. سیگموند فروید (Sigmund Freud) به عنوان یک متخصص اعصاب اتریشی، اضطراب را به عنوان یک حالت بدنی از تضاد عاطفی درونی بیان کرد .

در حین قرار گرفتن فرد در شرایط، احساسات یا انگیزش های طاقت فرسایی (در نتیجه آگاهی هوشیارانه) ایجاد می شود که مهلک یا اضطراب آور می باشند.

همچنین اضطراب در مواردی که منجر به عملکرد نامناسب جنسی یا کاری شود، به عنوان یک تهدید برای شخصیت فرد یا عزت نفس او در نظر گرفته می شود.

روان شناسان رفتاری اضطراب را به عنوان یک واکنش یادگرفته شده در برابر اتفاقات تهدید آمیز زندگی واقعی تعریف می کنند؛

اضطراب ایجاد شده با شرایط مربوط به آن اتفاق تهدید آمیز ارتباط برقرار می کند و همین شرایط بدون اینکه یک اتفاق تهدید آمیزی را برای فرد ایجاد کنند، منجر به تحریک اضطراب فرد می شوند.

روان شناسان شخصیتی و اجتماعی بیان کرده اند رفتارهایی که یک محرک را به عنوان تهدید یا خطر در نظر می گیرند، می توانند منجر به ایجاد یا حفظ اضطراب شوند.

اضطراب

یک اختلال اضطرابی می تواند در شرایطی به وجود بیاید که اضطراب موجود به صورت مناسبی مدیریت نشود؛ ویژگی مربوط به این شرایط عبارت از وضعیت مداوم یا گاه و بیگاهی اضطراب یا ترس پراکنده ای است که به موقعیت ها یا اشیاء خاصی محدود نمی باشند.

این تنش به صورت مکرر و به شکل بی خوابی، عصبانیت های تحریک پذیر، بی قراری، ضربان شدید قلب و ترس از مرگ یا جنون بروز پیدا می کنند.

تلاش هایی که برای مدیریت ترس اضطراب آور صورت می گیرند، در اغلب مواقع منجر به خستگی فرد می شوند.

در برخی مواقع اضطراب به صورت حاد بروز پیدا می کند و منجر به بروز یک سری علائم روان شناختی، همانند تهوع، استفراغ، ادرار مکرر، احساسات ایجاد کننده مشکلات تنفسی، بزرگ شدن مردمک، عرق کردن یا تنفس سریع می شود.

یک سری علائمی مشابه این علائم در برخی از اختلالات روان شناختی یا در موقعیت های دارای ترس یا اضطراب عادی صورت می گیرد.

ولی زمانی که این علائم بدون هیچ نوع مشکل ارگانیکی یا آسیب شناختی و در موقعیت هایی صورت بگیرند که اکثر افراد به راحتی می توانند آن را مدیریت کنند، به عنوان روان رنجوری در نظر گرفته می شوند.

سایر اختلالات اضطرابی شامل اختلال وحشت زدگی، آگورافوبیا، استرس و اختلالات استرسی بعد از آسیب، اختلال وسواس فکری – وسواس عملی و اضطراب عمومی می باشند.

منبع : کانون مشاوران ایران

10 موردی که می توانید برای اجتناب از کلاه برداری انجام دهید

10 موردی که می توانید برای اجتناب از کلاه برداری انجام دهید

کلاهبرداران از نقشه های زیرکانه ای استفاده می کنند و در طول هر سال از میلیون ها نفر کلاه برداری می کنند.

آنها در اغلب مواقع تکنولوژی جدید را با ترفندهای قدیمی ترکیب می کنند تا افراد را متقاعد کنند که برای آنها پول بپردازند و یا اینکه اطلاعات شخصی شان را ارائه دهند.

در ادامه یک سری تکنیک های عملی بیان شده است که استفاده از آنها می تواند برای پیشگیری از کلاهبرداری مفید باشد.

1. تشخیص دادن فریبکاران و دغل بازان.

کلاهبرداران در اغلب مواقع وانمود می کنند که یک فرد مورد اعتمادی هستند، همانند یک کارمند دولت، یک خیریه یا یک شرکتی که شما با آن تجارت می کنید.

کلاه برداری

در پاسخ به یک درخواست غیرمنتظره، پول نفرستید و همچنین اطلاعات شخصی خودتان را ارائه ندهید.

چه در صورتی که این درخواست از طریق یک پیام متنی، یا مکالمه تلفنی و یا ایمیل صورت بگیرد.

2. تحقیقات آنلاینی انجام بدهید.

اسم یک شرکت یا محصول را همراه با کلماتی از قبیل “بررسی”، “شکایت” یا “کلاهبرداری” را در موتور جستجوی مورد علاقه خودتان تایپ کنید.

یا عباراتی را جستجو کنید که بیان کننده وضعیت شما می باشند، مواردی از قبیل “تماس های IRS”.

حتی شما می توانید شماره تلفن را جستجو کنید تا متوجه شوید که آیا افراد دیگر درخواست صورت گرفته از شما برای دریافت اطلاعات یا پول از شما را به عنوان کلاه برداری گزارش کرده اند یا نه.

3. ID طرف تماس گیرنده را باور نداشته باشید.

تکنولوژی باعث شده است که کلاهبرداران به راحتی اطلاعات ID تقلبی درست کنند، بنابرای اسم و شماره ای که شما می بینید، همیشه واقعی نمی باشد.

در صورتی که یک فردی پول یا اطلاعات شخصی را از شما درخواست کند، تلفن را قطع کنید.

در صورتی که فکر می کنید فرد تماس گیرنده ممکن است واقعیت را بگوید، برقراری تماس مجدد با شماره ای که شما می دانید یک ترفند مناسبی می باشد.

4. به خاطر یک قول، به دلیل صداقت خودتان پول پرداخت نکنید.

در برخی مواقع ممکن است که یک فردی برای پرداخت بدهی، اعتبار و وام، مزایدات، کمک رهن یا به خاطر یک شغل پولی را از شما بخواهد.

حتی ممکن است آنها به شما بگویند که شما یک جایزه برده اید ولی در مرحله اول باید مالیات یا حق الزحمه ای را پرداخت کنید؛

احتمالا آنها بعد از دریافت پول از شما، ناپدید خواهند شد.

5. روشی که پرداخت می کنید را در نظر بگیرید.

در ساخت کارت های اعتباری، ملاحضات مناسبی برای پیشگیری از کلاهبرداری در نظر گرفته شده است، ولی برخی از روش های پرداخت دارای ملاحضات پیشگیری در برابر کلاهبرداری نمی باشند.

انتقال پول از طریق سرویس هایی همانند وسترن یونیون[1] یا مانی گرم[2] یک کار خطرناکی می باشد، چرا که برگشت پول شما امکان ناپذیر است.

همچنین این شرایط در رابطه با کارت های بارگیری مجدد (همانند مانی پک یا رلودیت[3]) و کارت های هدیه (همانند آی تیونز یا گوگل پلی[4]) هم مصداق دارد.

ادارات دولتی و شرکت های درست کار، شما را الزام نمی کنند که از روش های پرداخت آنها استفاده کنید.

کلاه برداری

6. صحبت کردن با یک فرد.

قبل از آنکه شما پول یا اطلاعات شخصی را ارائه بدهید، با یک فردی که به وی اعتماد دارید صحبت کنید.

افراد کلاهبردار از شما می خواهند که سریع تصمیم گیری کنید.

حتی ممکن است که آنها شما را تهدید کنند.

آرام باشید، قضیه را بررسی کنید، یک جستجوی آنلاین انجام دهید و با یک کارشناس مشورت کنید – یا اینکه فقط به یکی از دوستان خودتان بگویید.

7. صحبت کردن با ربات ها.

در صورتی که شما به تلفن جواب بدهید و صدای ضبط شده تبلیغات را بشنوید به صحبت تلفنی خودتان ادامه بدهید و آن را به FTC گزارش کنید.

این گونه تماس ها غیرقانونی می باشند، و در اغلب مواقع محصولات تبلیغ شده جعلی هستند.

برای صحبت کردن با یک فرد یا مشاهده لیست، دکمه 1 را فشار ندهید.

این کار می تواند به تماس های بیشتر منجر شود.

8. در رابطه با پیشنهادات آزمایشی رایگان مشکوک باشید.

برخی از شرکت ها از آزمایشات رایگان استفاده می کنند تا محصولاتشان را به شما نشان بدهند و تا زمانی که شما آن را کنسل نکنید، هزینه های ماهیانه ای را از شما دریافت خواهند کرد.

قبل از آنکه با آزمایش رایگان موافقت کنید، در رابطه با شرکت تحقیق کنید و سیاست فسخ را مطالعه نمایید.

همچنین صورت حساب های ماهیانه خودتان را بررسی کنید تا وجود داشتن هر نوع هزینه ناشناس را متوجه شوید.

کلاه برداری

9. هیچ وقت یک چک را ودیعه نگذارید و تضمین پرداخت نکنید.

از نظر قانونی، بانک ها باید بر مبنای چک های ودیعه ای قابل دسترس در طول روزها، سرمایه گذاری انجام دهند، ولی کشف شدن یک چک تقلبی می تواند هفته ها طول بکشد.

در صورتی که چک ودیعه گذاشته توسط شما تقلبی باشد، شما مسول برگرداندن پول به بانک خواهید بود.

10. عضو شدن در شبکه هشدارهای کلاهبرداری رایگان توسط FTC

 با عضویت در این شبکه ها، آخرین توصیه ها و دستورات مربوط به مقابله با کلاهبرداری به ایمیل شما فرستاده خواهند شد.

در صورتی که متوجه یک کلاه برداری شوید، آن را به ftc.gov/complaint گزارش کنید.

کلاه برداری

گزارشات شما به FTC و سایر ابزارهای قانونی کمک خواهد کرد تا کلاهبردی ها را بررسی کنند و پای کلاهبرداران را به محکمه های عدالت بکشانند.

منبع: کانون مشاوران ایران


  • [1] Western Union
  • [2] MoneyGram
  • [3] MoneyPak or Reloadit
  • [4] iTunes or Google Play