ترغیب کردن فرزندان بزرگسالتان برای پذیرفتن همسر جدیدتان

ازدواج باید همراه با برگزاری جشن و خوشحالی باشد. با این وجود، در صورتیکه فرزندان بزگسال شما همسر جدیدتان را نپذیرند، چنین اتفاقی برای شما صورت نخواهد گرفت.

درک و پذیرفتن یک فرد جدید برای هر فردی سخت می باشد – حتی برای فرزندان بزرگسال. عدم رضایت بچه های شما می تواند خوشحالی شما را به یک مورد استرس زا و ویرانگری تبدیل کند.

باید از طریق صحبت کردن، تمرکز بر روی نقاط مثبت موقعیت جدید و آرام کردن اضطراب های فرزندان بزرگسالتان، آنها را به پذیرفتن همسر جدیدتان ترغیب کنید.

روش یک – صحبت کردن با فرزنداتان در مورد همسر جدیدتان

آنها را مطمئن کنید که همچنان دوستشان دارید

1. آنها را مطمئن کنید که همچنان دوستشان دارید.

بچه ها، حتی بچه هایی که بزرگ شده اند، ممکن است همسر جدیدتان را به عنوان یک تهدیدی برای خودشان در نظر بگیرند.

آنها احساس خواهند کرد که به دلیل وارد شدن شخص جدید در زندگیتان، علاقه کمتری به فرزندانتان خواهید داشت.

آنها را مطمئن کنید که صرف نظر از هر اتفاق جدیدی که بیافتد، آنها را همچنان دوست خواهید داشت.

برای مثال، می توانید به آنها بگویید “در مورد کم شدن عشق و علاقه من نسبت به خودتان اصلا نگران نباشید؛

به خصوص ازدواج با یک فرد دیگر باعث نخواهد شد که ذره ای از عشق و علاقه من به شما کم شود. هر اتفاقی که بیافتد، شما همچنان بچه های من خواهید بود و همیشه شما را دوست خواهم داشت.” شاید نیاز باشد که بیش از یک بار این حرف را تکرار کنید، ولی در نهایت کودکتان منظور شما را درک خواهد کرد.

توضیح بدهید که رابطه تان هیچ نوع آسیبی نخواهد دید

2. توضیح بدهید که رابطه تان هیچ نوع آسیبی نخواهد دید.

ممکن است بچه های شما بر این عقیده باشند که یک ناپدری یا نامادری جدید در خانواده، منجر به از بین رفتن صمیمیت و روابط نزدیک قبلی خواهد شد.

در واقع، آنها احساس خواهند کرد که یک فرد دیگری جایشان را خواهد گرفت. آنها را مطمئن کنید که همسر جدیدتان فقط به خانواده تان اضافه خواهد شد و جای هیچ کسی را نخواهد گرفت.

از طریق ادامه دادن کارهای روتین خودتان، به فرزندانتان نشان دهید که روابط شما پایدار و ثابت است. در صورتیکه بعد از ازدواج یک مورد خاصی در رابطه تان با فرزندانتان تغییر کند، فرزندانتان این احساس را خواهند داشت که شما به آنها اولویت قائل نیستید.

به فرزندانتان بگویید که فرزندان ناخوانده تان جای آنها را نخواهد گرفت

3. به فرزندانتان بگویید که فرزندان ناخوانده تان جای آنها را نخواهد گرفت.

هر فردی دارای ناایمنی است، حتی فرزندان بزرگسال. شاید فرزندان شما نگران این موضوع باشند که فرزندان همسر جدیدتان نقش قابل توجهی در خانه پیدا کنند و جای آنها را بگیرند. آنها را مطمئن کنید که این اتفاق هیچ وقت صورت نخواهد گرفت.

به فرزندان ناخوانده و فرزندان اصلی تان کمک کنید تا روابط نزدیکتری با هم داشته باشند. آنها را با خودتان به بیرون ببرید، از همه آنها بخواهید که به خانه شما بیایند و آنها را تشویق کنید که کنار هم باشند.

در صورتیکه مشخص شود آنها همدیگر را دوست ندارند و نمی خواهند که هیچ رابطه ای با هم داشته باشند، آنها را به برقراری رابطه با هم مجبور نکنید.

این نکته را به یاد داشته باشید که همه این کارها زمان بر می باشند، ولی از طریق شروع کردن اولین رابطه می توانید شرایط را برای برقراری روابط محتمل در آینده مساعد کنید.

در مورد احساسی که دارید با آنها صحبت کنید

4. در مورد احساسی که دارید با آنها صحبت کنید.

هر چند که شما سرپرست هستید، ولی همچنان این حق را دارید که خوشحال باشید، حتی در صورتیکه فرزندانتان با آن مخالف باشند.

آنها را مطلع کنید که رفتارشان شما را ناراحت می کند. شاید آنها در مورد تاثیر رفتارشان بر روی شما بی اطلاع باشند.

برای مثال می توانید به آنها بگویید که “من مطلع هستم که علاقه زیادی به همسر جدیدم ندارید. با این وجود رفتار شما نسبت به همسرم نه تنها یک نوع بی احترامی نسبت به او است، بلکه همچنین یک نوع بی احترامی نسبت به من هم می باشد.

شما مجبور نیستید که او را دوست داشته باشید، ولی از شما می خواهم نسبت به مودب باشید و احترام آمیز رفتار کنید.”

درخواست کردن از بچه های خودتان برای خوش آمد گویی به همسرتان یک درخواست قابل توجهی و فراتر از حد انتظار نیست و شما نباید احساس بدی نسبت به این کار داشته باشید.

در حقیقت صحبت نکردن همسر جدیدتان با فرزندانتان می تواند منجر به ایجاد اختلاف مابین آنها شود.

روش دو – تمرکز کردن بر روی موارد مثبت

خوشحالی خودتان را به بچه هایتان یادآوری کنید

1. خوشحالی خودتان را به بچه هایتان یادآوری کنید.

می توانید به بچه هایتان بگویید که همسر جدیدتان منجر به خوشحالی شما می شود. صرفا این مورد باید منجر به خوشحالی فرزندانتان شود.

صورتیکه فرزندانتان نسبت به دلیل خوشحال بودن شما مطلع نباشند، در این مورد به آنها یک سری توضیحاتی بدهید. به آنها یادآوری کنید که باید به خاطر شما خوشحال باشند و منجر به ایجاد استرس در زندگی شما نشوند.

برای مثال می توانید بگویید “همسر جدیدم منجر به خوشحالیم می شود و امیدوارم که این مورد برای شما هم خوشایند باشد.

ناراحتی شما منجر به ایجاد استرس و ناراحتی در زندگیم می شود. تا زمانیکه شما ناراحت هستید، نمی توانم کاملا خوشحال باشم، بنابراین امیدوارم که شما هم خوشحال باشید.”

به فرزندانتان بگویید که همسرتان از شما مراقبت می کند

2. به فرزندانتان بگویید که همسرتان از شما مراقبت می کند.

افراد مسنی که تنها هستند، در اغلب مواقع برای مراقبت شدن در طول سال های پایانی عمرشان، به خویشاوندتان خودشان، همانند بچه هایشان، وابستگی پیدا می کنند.

این شرایط برای اغلب فرزندان بزرگسال یک شرایط سختی را ایجاد می کند، چرا که آنها خانواده خودشان را دارند که نگران آن هستند. در صورتیکه یک همسری داشته باشید که از شما مراقبت کند، مسولیت فرزندان خودتان را کاهش خواهید داد.

همچنین به فرزندانتان بگویید که لازم نیست همانند گذشته نگرانتان باشند، چرا که تنها نیستید. شما یک فردی در کنارتان دارید که از شما مراقبت می کند و در صورتیکه بیمار باشید یا آسیب دیده باشید، به شما کمک خواهد کرد.

به آنها بگویید که ازدواج کردن شما به معنای مسولیت کمتر برای آنها می باشد

3. به آنها بگویید که ازدواج کردن شما به معنای مسولیت کمتر برای آنها می باشد.

زمانیکه تنها باشید، برای انجام دادن یک سری کارهای خاص به فرزندانتان وابستگی خواهید داشت.

شاید از فرزندانتان بخواهید که شما را برای خرید وسایل مورد نیازتان به فروشگاه ببرند یا زمانیکه بخواهید در مورد مالیات با آنها مشورت کنید، مجبور باشید به آنها زنگ بزنید.

تا زمانیکه در کنار فردی باشید که با او ازدواج کرده اید، احتمالا هیچ نیازی به کمک سایر افراد نخواهید داشت. این شرایط می تواند فشار موجود بر روی بچه هایتان را کمتر کند.

روش سه – آرام کردن اضطراب بچه هایتان

. آنها را مطمئن کنید که نسبت به کاری که می خواهید انجام دهید، اطلاع کاملی دارید

1. آنها را مطمئن کنید که نسبت به کاری که می خواهید انجام دهید، اطلاع کاملی دارید.

شاید بچه های شما بر این باور باشند که همسر جدیدتان از شما سوء استفاده خواهد کرد یا یک فرد نامناسبی برای شما است.

با این وجود، شما یک فرد بالغی هستید و خودتان می توانید تصمیم گیری کنید. به آنها اطلاع دهید که نگرانیشان را درک می کنید، ولی انتخاب درستی در مورد خودتان داشته اید.

برای مثال می توانید بگویید “من مطلع هستم که به من اهمیت می دهید و نگرانید که تصیمیم اشتباهی بگیرم.

با این وجود من می توانم از خودم مراقبت کنم و به تصمیم خودم اعتماد دارم.” امیدوار باشید که حرف های شما بر روی آنها تاثیرگذار باشد و همسر جدید شما را بپذیرند.پ

در مورد سوگوار بودن فرزندانتان در رابطه با سرپرست فوت شده حساس باشید

2. در مورد سوگوار بودن فرزندانتان در رابطه با سرپرست فوت شده حساس باشید.

است شما بتوانید این شرایط را پشت سر بگذارید و یک زن یا شوهر جدیدی داشته باشید، ولی ممکن است فرزندانتان نتوانند یک مادر یا پدر جدیدی را قبول کنند.

در زمانیکه می خواهید همسر جدیدتان را وارد خانواده کنید، باید این مورد را در نظر داشته باشید. به نحوی برخورد نکنید که انگار همسر فوت شده تان هیچ وقت وجود نداشته است.

باید از طریق انجام دادن رسوم خانوادگی از همسر فوت شده تان تجلیل کنید و خاطرات مشترکی که با هم داشته اید را بیان کنید.

در زمانیکه یک همسری فوت می کند، فرزندان نگران این موضع خواهند بود که یک همسر جدید سعی خواهد کرد تا جای سرپرست فوت شده شان را بگیرد.

فرزندانتان را مطمئن کنید که شما و همسر جدیدتان به سرپرستی که فوت کرده است، افتخار خواهید کرد و یاد او را گرامی خواهید داشت.

به فرزندانتان بگویید که از آنها انتظار ندارید که همسر جدیدتان را به اندازه همسر قبلی تان دوست داشته باشند.

در صورتیکه این رابطه جدید بلافاصله بعد از فوت شدن همسرتان شکل بگیرد، باید با احتیاط کامل عمل کنید.

در صورتیکه زمان زیادی از فوت همسرتان گذشته باشد، می توانید از فرزندانتان انتظار بیشتری در مورد درک شرایط خودتان داشته باشید.

نحوه مدیریت شرایط بعد از طلاق را مشخص کنید

3. نحوه مدیریت شرایط بعد از طلاق را مشخص کنید.

در صورتیکه شما و همسر قبلی تان از هم طلاق بگیرید، عکس هایش همچنان در خانه شما وجود خواهند داشت. این بدان معنا است که شما باید به روابط اجتماعی خودتان با همسر قبلیتان و همچنین همسر جدیدتان ادامه دهید.

سعی نکنید که همسر جدیدتان را به عنوان والدین بچه هایتان در نظر بگیرید. به نقش همسر قبلی تان بعد از طلاق احترام بگذارید و همچنان او را به عنوان سرپرست فرزندانتان در نظر بگیرید.

می توانید به بچه هایتان بگویید که “همسر جدید من تلاش نمی کند که نقش سرپرست شما را داشته باشد.

بلکه سعی می کنید که به یک روش متفاوتی بخشی از زندگی شما باشد. ما به رابطه شما با پدرتان احترام می گذاریم. ما نمی خواهیم که در رابطه مابین شما دخالت کنم.”

در مورد وضعیت مالی خودتان صحبت کنید

4. در مورد وضعیت مالی خودتان صحبت کنید.

هر چند که این مورد می تواند به عنوان یک مورد خودپسندانه در نظر گرفته شود، ولی در صورتیکه با یک فرد جدیدی ازدواج کنید، ممکن است فرزندانتان نگران بحث های مربوط به ارث و میراثتان باشند.

ممکن است آنها نگران این موضوع باشند که همسر جدیدتان صاحب مواردی شود که فرزندانتان احساس می کنند به خودشان تعلق خواهد گرفت.

باید به آنها اطلاع دهید که دارایی هایتان همچنان به آنها تعلق خواهند داشت و می توانید این مورد را در وصیت نامه خودتان بنویسید.

همچنین در صورتیکه عقد نامه نکاح داشته باشید، می توانید این مورد را در عقد نامه خودتان یادآوری کنید.

این کار مانع از آن خواهد شد که در صورت طلاق دادن همسر جدیدتان، این فرد بتواند بخش قابل توجهی از دارایی تان را تصاحب شود. در رابطه با این موارد با بچه های خودتان صحبت کنید تا درک بهتری نسبت به موقعیت موجود داشته باشند.

یک زمانی را به تنها بودن با فرزندانتان اختصاص دهید

5. یک زمانی را به تنها بودن با فرزندانتان اختصاص دهید.

سعی کنید در برخی مواقع با فرزندانتان تنها باشید و همسر جدیدتان پیش شما نباشد.

یکی از عللی که در نپذیرفتن همسر جدیدتان توسط بچه هایتان نقش دارد، عبارت از این است که آنها فکر می کنند نخواهند توانست با شما تنها باشند؛ ولی الان آنها می تواند فقط با شما صحبت کنند و همسرتان در پیش شما قرار ندارد.

از طریق صحبت کردن به صورت تنها با بچه های خودتان و بدون حضور همسرتان، آنها این احساس را نخواهند داشت که به دلیل رابطه جدید شما، موقعیتشان در پیش شما تقلیل یافته است.

نویسنده: Klare Heston, LICSW

به روز رسانی شده در: 7 آوریل 2019 , ترجمه : کانون مشاوران ایران

زندگی کردن با نابرادری و ناخواهری جدید

خانواده های ناخوانده (دارای ناپدری، نامادری، نابرادری یا ناخواهری) هر سال بیشتر می شوند، ولی کودکان به راحتی نمی توانند خودشان را با شرایط زندگی در این خانواده های نوظهور تطبیق دهند.

در صورتیکه شما هم دارای چنین خانواده ای باشید، به عنوان یک بخشی از خانواده ترکیب شده طبیعی خواهد بود که یک سری اختلافاتی با نابرادری ها و ناخواهری های خودتان داشته باشید.

است که بتوانید اختلافات مابین خودتان و نابرادری ها و ناخواهری های خودتان را از بین ببرید یا اینکه به این نتیجه برسید که رابطه برقرار کردن با این افراد سخت می باشد.

ولی شما همچنان می توانید نحوه زندگی کردن با اعضای جدید خانواده را یاد بگیرید و حتی از بودن در کنار آنها لذت ببرید – فقط باید بر روی ایجاد روابط متمرکز شوید، برخی از فاصله های موجود را همچنان حفظ کنید و سعی کنید که به فرآیند “ترکیب شدن” خانواده کمک کنید.

بخش یک – مدیریت اختلافات  موجود با نابرادری ها و ناخواهری ها

قبل از رفتن به پیش نابرادری یا ناخواهریتان، خونسرد باشید

1. قبل از رفتن به پیش نابرادری یا ناخواهریتان، خونسرد باشید.

در صورتیکه به دلیل حرف ها یا کارهای نابرادری یا ناخواهریتان عصبی باشید، قبل از نزدیک شدن به این فرد حتما باید خونسردی خودتان را حفظ کنید.

در غیر اینصورت، ممکن است یک حرفی بگویید یا یک کاری انجام دهید که دوست ندارید؛ حتی ممکن است یک دعوای فیزیکی مابین شما و نابرادری یا ناخواهریتان صورت بگیرد.

به منظور دستیابی به آرامش می توانید از روش های ریلکسیشن استفاده کنید که برخی از آنها عبارتند از:

  • روش های تنفس عمیق
  • تصور کردن یک مکان آرام، همانند ساحل آفتابی یا جنگل با شکوه
  • انجام دادن برخی از حرکات آرامش بخش یوگا
به صورت مثبت و مستقیم در صدد رفع مشکلات موجود باشید

2. به صورت مثبت و مستقیم در صدد رفع مشکلات موجود باشید.

در صورتیکه به دلیل حرف ها یا کارهای نابرادری یا ناخواهریتان ناراحت شوید، باید این مشکل را با استفاده از یک روش مفیدی رفع کنید. برای مثال می توانید از ارتباط مستقیم و مثبت استفاده کنید.

یک سری کارهای ساده ای همانند مشخص کردن یک زمانی برای صحبت کردن و استفاده از جملاتی که با “من” شروع می شوند، می تواند به شما کمک کند تا رابطه مثبت تری با نابرادری یا ناخواهریتان داشته باشید.

از نابرادری یا ناخواهریتان بپرسید که چه زمانی برای صحبت کردن خوب است.

می توانید به این فرد بگویید که “سلام، من باید در مورد یک مسئله مهمی با شما صحبت کنم. آیا بعد از شام وقت دارید با هم صحبت کنیم؟”

در حین مطرح کردن نگرانی ها و دغدغه های خودتان از جمله هایی استفاده کنید که با “من” شروع می شوند. استفاده از این جملات به شما کمک خواهد کرد تا حرفهایتان بر روی نابرادری یا ناخواهریتان متمرکز نباشد و این فرد یک حالت دفاعی به خودش نگیرد.

برای مثال می توانید بگویید که “به دلیل حرفی که امروز در مدرسه به من گفتید، از دست شما ناراحت هستم. من شنیدم به یک فردی گفتید که من رنجش آور هستم و این موضوع منجر به ناراحتیم شده است.”

به نابرادری یا ناخواهری که شما را اذیت می کند، تهمت نزنید. فقط احساساتی که داشته اید را بیان کنید.

سعی کنید بر روی دیدگاه خودتان متمرکز باشید نه دیدگاه نابرادری یا ناخواهریتان.

به حرف های نابرادری یا ناخواهریتان گوش دهید

3. به حرف های نابرادری یا ناخواهریتان گوش دهید.

بعد از گفتن احساسات خودتان به نابرادری یا ناخواهریتان، نوبت شما خواهد بود که گوش دهید. از طریق خاموش کردن تلویزیون، بستن لپتاب و کنار گذاشتن موبایل خودتان مانع از ایجاد اختلال خاصی شوید.

به منظور اینکه نشان دهید به حرف طرف مقابلتان گوش می دهید، از زبان بدن استفاده کنید؛ برای مثال به صورت نابرادری یا ناخواهریتان نگاه کنید، ارتباط چشمی ایجاد کنید و به سمت او خم شوید.

همچنین شما از طریق تکان دادن سرتان و پرسیدن یک سری سوالات در صورت نفهمیدن منظور طرف مقابلتان، می توانید نشان دهید که به حرفهایش گوش می هید.

برای مثال، شما می توانید بگویید که “من احساس می کنم منظور شما این باشد که به دلیل حرفی که امروز صبح به شما زدم، از دست من ناراحت هستید، ولی کار شما منجر به ناراحتی من نشده است. آیا منظورتان را درست فهمیده ام؟”

مواردی که دوست دارید در آینده اتفاق بیافتند را بگویید

4. مواردی که دوست دارید در آینده اتفاق بیافتند را بگویید.

بعد از صحبت کردن در مورد حرف ها یا کارهای نابرادری یا ناخواهریتان که منجر به ناراحتی شما شده است، باید در مورد آینده هم صحبت کنید.

نابرادری یا ناخواهری شما نباید حرف های گذشته اش را تکرار کند. با این وجود، باید توضیح دهید که دوست دارید این فرد در موقعیت های مشابه در آینده، چه کارهایی انجام دهد.

برای مثال، می توانید از نابرادری یا ناخواهریتان تقاضا کنید تا در مورد شما با همکلاسیش صحبت نکند.

به جای اینکار، می توانید از این فرد بپرسید که آیا کارهای یا حرف های شما منجر به ناراحتیش شده است یا نه؛

در این صورت می توانید این کارها یا حرف های اذیت کننده تان را تکرار نکنید. می توانید بگویید که “در صورتیکه این مورد تکرار شود، لطفا به من هشدار بدهید.

من واقعا دوست دارم که با هم باشیم و فکر می کنم که این مورد برای هر دو ما خوب خواهد بود.”

از دعوای فیزیکی یا اسم گذاشتن بر روی یکدیگر اجتناب کنید

5. از دعوای فیزیکی یا اسم گذاشتن بر روی یکدیگر اجتناب کنید.

عصبانیت می تواند شرایط موجود را وخیم تر کند، ولی باید از داشتن دعوای فیزیکی با نابرادی یا ناخواهری یا اسم گذاشتن بر روی هم اجتناب کنید.

در غیر اینصورت شرایط موجود به مرور زمان وخیم تر خواهد شد. همچنین در زمانیکه افراد عصبانی هستند، دوست خواهند داشت که سایر افراد را هم عصبانی کنند.

به منظور رفع عصبانیت نابرادری یا ناخواهریتان، نباید روش برخورد شما مشابه با روش برخورد طرف مقابلتان باشد.

برای مثال، در صورتیکه برادر یا خواهرتان به سر شما داد بزند، باید صدای خودتان را پایین بیاورید و کاملا آرام صحبت کنید.

در صورتیکه نابرادری یا ناخواهریتان به شما نزدیک شود، چند قدم به عقب بردارید تا یک فاصله ای مابین شما وجود داشته باشد.

این کار به شما کمک خواهد کرد تا بر روی شرایط موجود کنترل داشته باشید و نابرادری یا ناخواهریتان را آرام کنید.

بخش دو – ایجاد روابط

بر روی خودتان تمرکز کنید

1. بر روی خودتان تمرکز کنید

در واقع اکثر مشکلاتی که مابین شما و نابرادری یا ناخواهریتان وجود دارند، به دلیل رقابت، هم چشمی و حسادت ایجاد می شوند.

در صورتیکه احساس کنید به نابرادری یا ناخواهریتان بیشتر توجه می شود یه به صورت متفاوتی با وی برخورد می شود، در این صورت شرایط سختی برای شما ایجاد خواهد شد.

بهترین کاری که می توانید انجام دهید عبارت از اجتناب کردن از چنین رقابت هایی می باشد.

این نکته را به یاد داشته باشید که ممکن است نابرادری یا ناخواهریتان در خانه قبلیش عادت کرده باشد که یک سری رفتارهای متفاوتی داشته باشد یا عادت کرده باشد که والدینش برخورد متفاوتی با وی داشته باشند.

شما قابل مقایسه و مشابه با یکدیگر نیستید.

در صورتی که والدین واقعی یا ناپدری یا نامادریتان یک مقدار مابین شما و نابرادری و ناخواهریتان تفاوت قائل شوند، ناراحت نشوید.

برای مثال ممکن است که شما همچنان به مدارس قبلیتان بروید، ورزش های متفاوتی با هم انجام دهید یا هدیه های تولد مختلفی دریافت کند.

برخورد متفاوت را با برخورد غیرمنصفانه اشتباه نگیرید. ولی در صورتیکه احساس کنید یک موردی شما را اذیت می کند

– برای مثال در صورتی که احساس کنید ترتیبات یا کارهای مربوط به خانه به صورت نامتوازن توزیع شده است – احساسات واقعی خودتان را بیان کنید.

روابط جدید والدین بیولوژیک خودتان را با نابرادری ها و ناخواهری هایتان بپذیرید.

2. روابط جدید والدین بیولوژیک خودتان را با نابرادری ها و ناخواهری هایتان بپذیرید.

مورد دیگری که می تواند منجر به ایجاد رقابت شود، عبارت از توجه می باشد، به خصوص توجه صورت گرفته از طرف والدین.

دقیقا همانطور که ناپدری یا نامادری خودتان تمایل خواهند داشت روابط نزدیکی با شما داشته باشند، والدین بیولوژیک شما تمایل خواهند داشت تا با نابرادری ها و ناخواهری هایتان رابطه برقرار کنند.

این شرایط می تواند منجر به ایجاد تنفر یا حسادت در شما شود. ولی همواره باید به یاد داشته باشید که این مورد کاملا طبیعی است و همه شما باید باهم رابطه داشته باشید.

این نکته را به یاد داشته باشید که نمی توانید انتظار داشته باشید زمان، عشق و توجه والدینتان به صورت کلی به شما اختصاص یابد.

همچنین شما می توانید این احساسات را با برادران و خواهران طبیعی خودتان به اشتراک بگذارید – چرا نتوانید این احساسات را با سایر افراد به اشتراک بگذارید؟

مطمئن شوید که والدینتان، عشقشان نسبت به شما را متوقف نخواهند کرد. در واقع در اکثر خانواده های ترکیب شده، والدین همچنان روابط نزدیکشان را با بچه های خودشان حفظ می کنند و به آنها احترام می گذارند.

روابط قبلی شما از بین نخواهد رفت، هر چند که برخی از جنبه های آن در خانواده جدید تغییر خواهد یافت.

به عنوان یک خانواده، کارهایتان را با هم انجام دهید

3. به عنوان یک خانواده، کارهایتان را با هم انجام دهید.

یکی از روش هایی که با استفاده از آن می توانید احساس رقابت ایجاد شده را از بین ببرید، عبارت از این است که به عنوان یک خانواده برخی از کارها را با هم انجام دهید.

بعد از آنکه به عنوان یک خانوار در کنار هم باشید، نحوه برخورد ناپدری، نامادری، ناخواهری یا نابرادری تان را مشاهده کنید  و برخی از تجاربتان را با هم به اشتراک بگذارید، روابط نزدیک تری با هم خواهید داشت.

این کار به شما کمک خواهد کرد تا یک سری روابطی مابینتان ایجاد شود.

برای مثال به عنوان خانواده نابرادری یا ناخواهریتان می توانید در تمرین فوتبال، رقابت های شنا یا بازی های مدرسه ای این فرد حضور داشته باشید.

همچنین می توانید سایر افراد را ترغیب کنید که در فعالیت های مربوط به شما هم شرکت داشته باشند.

سعی کنید که به عنوان یک خانواده با هم شام بخورید و از این فرصت به منظور صحبت کردن در رابطه با موضوعات مورد علاقه خانواده تان استفاده کنید.

برای مثال می توانید بگویید که “خب الیزا، من شنیدم که قرار است در مدرسه کلارینت (نوعی ابزار موسیقی) بزنی. بهترین قطعه تو کدام قطعه است؟”

سعی کنید که با برادران یا خواهران جدیدتان به صورت رو در رو صحبت کنید

4. سعی کنید که با برادران یا خواهران جدیدتان به صورت رو در رو صحبت کنید.

ایجاد روابط خانوادگی به شما و نابرادری ها و ناخواهری هایتان کمک خواهد کرد تا رابطه خوبی با هم داشته باشید.

همچنین در صورتیکه برخی مواقع با هم تنها باشید، ممکن است که یک سری روابط شخصی مابین شما ایجاد شود.

هیچ نیازی نیست که شما بهترین دوست نابرادری یا ناخواهریتان باشید. ولی می توانید یک رابطه مودبانه و احترام آمیزی با این افراد داشته باشید.

از نابرادری یا ناخواهری یتان بخواهید که به همراه شما پیاده روی، دوچرخه سواری، بازی بسکتبال یا یک فعالیت دیگری انجام دهد.

این فرصت به منظور پیدا کردن علایق مشترکتان استفاده کنید.

برای مثال می توانید بگویید که “خب کرایگ، دوست داری در وقت آزادت چه کار کنید؟ واقعا؟ من هم این را دوست دارم.”

در صورتیکه هر دوتان به یک مدرسه بروید، می توانید در مدرسه با هم حرف بزنید یا برای غذا خوردن با هم به رستوران بروید.

بخش سه – حفظ کردن فاصله و فضای مربوط به خودتان

از خانواده تان بخواهید که یک اتاقی برای خودتان داشته باشید

1. از خانواده تان بخواهید که یک اتاقی برای خودتان داشته باشید.

همچنین نداشتن حریم کافی و فضاهای شخصی کافی هم می تواند منجر به ایجاد اختلاف مابین شما و نابرادری یا ناخواهریتان شود.

شاید از شما درخواست شود که اتاق قبلیتان را تقسیم کنید یا به صورت مشترک از آن استفاده کنید.

فضای شخصی یک مورد مهمی است و می تواند نقش مفیدی در ایجاد روابط خوب مابین شما و والدین طبیعتان داشته باشد.

همچنین برخی از کارشناسان توصیه می کنند که در صورت امکان پذیر بودن، نابرادری ها یا ناخواهریها اتاق های مجزایی داشته باشند.

والدینتان نباید این احساس را داشته باشند که استفاده مشترک از یک اتاق، یک مورد خیلی مهمی است.

به صورت صریح و صادقانه احساس خودتان را بیان کنید؛ برای مثال می توانید بگویید که “پدر، من نگران هستم. من X را به خوبی نمی شناسم و به اتاق خودم نیاز دارم.”

ممکن است که والدین و ناپدری یا نامادری شما پول کافی برای تهیه کردن یک خانه بزرگتر نداشته باشد. در این صورت می توانید یک سری سازش ها و توافقاتی با هم داشته باشید.

برای مثال در صورتیکه نابرادری ها یا ناخواهریهایتان را چند وقت به چند وقت ببینید، می توانید پیشنهاد دهید که در روزهایی که این فرد به خانه تان می آید، به صورت مشترک از یک تخت بزرگی استفاده کنید.

در مورد به اشتراک گذاری صحبت کنید

2. در مورد به اشتراک گذاری صحبت کنید.

به اشتراک گذاری یک مورد خوبی است. ولی در برخی مواقع نیاز است که ما یک سری محدودیت هایی را در رابطه با موارد مشترک وضع کنیم.

برای مثال در مورد اتاق خودتان، شاید یک سری لباس ها، عروسک ها و وسایلی داشته باشید که نخواهید نابرادری یا ناخواهریتان از آنها استفاده کند.

این مورد کاملا طبیعی است. این محدودیت ها به شما کمک خواهد کرد تا مشکلات خودتان با نابرادری یا ناخواهریتان را به سطح حداقلی برسانید.

نباید این انتظار از شما وجود داشته باشد که همه چیز را با نابرادری یا ناخواهریتان به اشتراک بگذارید یا همه وسایل خودتان را به عنوان وسایل اشتراکی در اختیار بقیه افراد قرار دهید.

در صورتیکه به صورت مشترک از اتاق استفاده کنید، در رابطه با موارد مشترک و مواردی که می خواهید به صورت تنها استفاده کنید، با والدین طبیعی (یا ناپدری یا نامادریتان) صحبت کنید.

برای مثال، به سختی می توانید مانع از استفاده نابرادری یا ناخواهریتان از تلویزیون یا کامپیوتر اتاق مشترکتان شوید. ولی می توانید استفاده از تلفن یا آی پد خودتان را کنترل کنید.

در صورتیکه نابرادری یا ناخواهریتان محدودیت های مشخص شده را رعایت نکند، در رابطه با این موضوع با والدینتان صحبت کنید.

برای مثال می توانید بگویید که “مامان، آیا می توانید با X در مورد استفاده از لباس های من صحبت کنی؟ من این کار را دوست ندارم” یا “پدر، X یادداشت های روزانه ام را می خواند. او باید درک کند که این یادداشت یک مورد شخصی است.”

یک زمانی را برای تنها بودن در نظر بگیرید

3. یک زمانی را برای تنها بودن در نظر بگیرید.

شما و نابرادری یا ناخواهریتان نباید کل زمانتان را در کنار هم سپری کنید. هر دو شما نیاز دارید برخی مواقع از هم فاصله داشته باشید؛

این فاصله به معنای بودن در کنار دوستان خودتان یا داشتن یک ملاقات خصوصی با والدین و برادران و خواهران ژنتیکی می باشد. همچنین زندگی کردن با هم در برخی مواقع به معنای جدا بودن می باشد.

ممکن است والدینتان از شما بخواهند که در حین بیرون رفتن به همراه دوستانتان، نابرادری یا ناخواهری خودتان را هم با خودتان ببرید.

این مورد کاملا عادی است، ولی در صورتیکه نیاز باشد که از این فرد فاصله بگیرید، باید در مورد آن حرف بزنید؛

برای مثال می توانید بگویید که “پدر، من هیچ مشکلی در مورد رفتن با X به پیش دوستانم ندارم. ولی در برخی مواقع باید با دوستانم تنها باشم.”

یک مورد مهم دیگری که وجود دارد، عبارت از بودن در کنار خانواده طبیعی تان می باشد.

برای مثال در صورتیکه مادر یا پدر شما وقت کافی داشته باشند، می توانید یک بار یا دو بار در طول هر هفته با آنها جلسه داشته باشید.

حتی برخی از خانواده های ناپدری یا نامادری می توانند یک سری سفرهای مجزایی (بدون شما) داشته باشند تا بتوانند یک زمان مناسبی در کنار هم باشند.

بخش چهار – ترکیب کردن خانواده

درخواست برای شامل شدن در موارد مختلف به مرور زمان

1. درخواست برای شامل شدن در موارد مختلف به مرور زمان.

به یک دلیل خوبی خانواده ناخوانده به عنوان “خانه های ترکیب شده” نامیده می شود. این دلیل عبارت از این است که ادغام دو خانواده با هم به تلاش و سازش نیاز دارد.

به دلیل اینکه شما یک عضوی از خانواده هستید، می توانید در مورد تصمیم گیری های مختلف مربوط به خانواده اظهار نظر کنید. از خانواده تان درخواست کنید که به مرور زمان در بحث های آنها شرکت داشته باشید.

سعی کنید که در حین برنامه ریزی و تعیین قوانین دیدگاه خوتان را بیان کنید، به خصوص در صورتیکه سن شما نسبتا بالا باشید.

همچنین شما برای بیان کردن نظر خودتان می توانید از والدین بیولوژیکیتان اجازه بگیرید؛ برای مثال می توانید بگویید که “پدر، آیا من هم می توانم نظرم را بگویم؟”

بر روی سازش متمرکز باشید. در حالیکه دیدگاه شما به جای خودش اهمیت دارد ولی یک مورد مهمی دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد، عبارت از دیدگاه نابرادری یا ناخواهریتان و تلاش برای دستیابی به یک توافق می باشد.

سعی کنید که نیازهای نابرادری یاناخواهریتان و همچنین نظر آنها در مورد تغییرات را در نظر بگیرید.

برای مثال، در صورتیکه نابرادری یا ناخواهریتان به خانه شما و والدینتان بیاید، در این صورت ممکن است که در مورد محیط جدیدش یا حتی از دست دادن خانه قبلیش یک احساس ناراحتی داشته باشد.

جلسات خانوادگی داشته باشید

3. جلسات خانوادگی داشته باشید.

به منظور تنظیم قواعد خانگی جدید و تقسیم وظایف یک سری جلسات خانوادگی داشته باشید تا هر فردی مسئولیت های خودش را متوجه شود و انتظارات بیش از حدی از یک فردی وجود نداشته باشد.

باید در جلسات خانوادگی نظرات خوتان را بگویید و در مورد به اشتراک گذاری تفکرات یا عقایدتان احساس خجالت نداشته باشید.

 در طول جلسات باید یک ارتباط صریح و مشخصی با هم داشته باشید. در صورتیکه بخواهید اتاق قبلیتان را همچنان داشته باشید، این موضوع و دلایل خودتان را مطرح کنید.

شاید در پایان جلسه به هدف خودتان نرسید، ولی بهتر است که خانواده نظرات کل افراد را در نظر بگیرد.

همچنین شما باید نسبت به نابرادری یا ناخواهری خودتان احترام بگذارید و در طول جلسات خانوادگی یک شنونده خوبی باشید.

این نکته را به یاد داشته باشید که هدف شما عبارت از حل کردن مشکلات است نه برنده شدن در یک جر و بحث. شما در هیچ موردی نمی توانید نظر خودتان را اجرا کنید – یک خانواده جدید باید در مور همه چیز با هم به توافق برسد.

“موارد نرمال” جدید مربوط به خودتان را بپذیرید

3. “موارد نرمال” جدید مربوط به خودتان را بپذیرید.

شما به منظور داشتن یک رابطه با نابرادری و ناخواهری جدیدتان باید یک سری مواردی را بپذیرید. شرایط خانواده شما تغییر خواهد کرد و همانند گذشته نخواهد بود.

در حالیکه شما نمی توانید به گذشته برگردید، ولی می توانید نظر خودتان را در مورد شرایط خانواده جدید بگویید.

این احساس را نداشته باشید که باید فورا به نابرادری یا ناخواهری جدیدتان عادت کنید. ولی در مورد ایجاد روابط با آنها صریح و صادق باشید.

این نکته را به یاد داشته باشید که خانواده تان شرایط جدیدی دارد. این کار می تواند زمان بر باشد و حتی یک مقداری شرایط سختی برای شما ایجاد کند.

این مورد کاملا عادی می باشد و ممکن است عادت کردن به شرایط جدید چند ماه طول بکشد.

سعی کنید که در موارد روتین مربوط به خانواده جدید شرکت کنید. با نابرادری و ناخواهری خودتان شام بخورید، در بازی ها و فعالیت های خانوادگی شرکت کنید و یک دید مثبتی نسبت به روابط خودتان با خانواده ناخوانده داشته باشید.

سیستم های حمایتی پیدا کنید

4. سیستم های حمایتی پیدا کنید.

هر چند که ممکن است شما برای پذیرفتن موارد نرمال جدید و نابرادری و ناخواهری های جدیدتان تلاش کنید، ولی ممکن است در این رابطه با مشکلاتی مواجه شوید.

باید از اعضای خانواده و دوستانتان بخواهید که از شما حمایت کنند. در مورد شرایط جدید با عمه یا عموی خودتان یا عموزاده تان صحبت کنید یا به پیش یکی از دوستان صمیمی تان بروید و با او صحبت کنید.

احساسات و تفکرات خودتان در مورد نابرادری و ناخواهری جدیدتان را با سیستم های حمایتی تان به اشتراک بگذارید تا احساساتتان سرکوب نشوند.

این کار به شما کمک خواهد کرد تا هر نوع اضطراب و استرس مربوط به تغییرات جدید در خانه تان را از بین ببرید و از طرف سایر افراد مورد حمایت قرار بگیرید.

روابط خودتان با خانواده بیولوژیکی تان را همچنان قوی نگه دارید

5. روابط خودتان با خانواده بیولوژیکی تان را همچنان قوی نگه دارید.

در هنگام ترکیب شدن دو خانواده، بیشتر بر روی همکاری دو خانواده با هم به عنوان یک تیم تاکید می شود.

ولی این شرایط نباید باعث شود که روابط شما با والدین و برادران و خواهران بیولوژیکیتان مورد بی توجه قرار بگیرد. حتما با اعضای خانواده طبیعی تان ارتباط داشته باشید و رابطه صمیمیتان را حفظ کنید.

شما همچنان باید یک سری صحبت هایی با والدین بیولوژیکیتان داشته باشید، بدون اینکه ناپدری یا نامادری یا نابرادری یا ناخواهریتان از آن مطلع شود. در مورد کارهای که باید انجام دهید، صریح باشید.

برای مثال می توانید بگویید که “مامان، آیا ما می توانیم چند لحظه خصوصی با هم صحبت کنم؟ من باید در مورد یک موضوعی با شما حرف بزنم.”

همانطور که بیان شد، سعی کنید که در برخی مواقع با والدین و برادران و خواهران طبیعی تان به صورت خصوصی صحبت کنید.

نویسنده: Paul Chrnyak, LPC

به روز رسانی شده در: 29 مارچ 2019 ,ترجمه : کانون مشاوران ایران

نحوه خاتمه دادن به یک اختلافات خانوادگی

نحوه خاتمه دادن به یک اختلافات خانوادگی به چه صورت است. در صورتی که یک اختلافی مابین اعضای خانواده تان یا مابین یکی از اعضای خانواده تان و یکی از دوستان خانوادگی تان ایجاد شده باشد، با استفاده از روش های بیان شده در ادامه مقاله می توانید یخ موجود در رابطه مابین افراد مورد علاقه تان را آب کنید و یک روابط بهتری ایجاد کنید.

روش حل اختلافات خانوادگی

از والدینتان بخواهید که واقعیت مربوط به اختلاف را بگویند

1. از والدینتان بخواهید که واقعیت مربوط به اختلاف را بگویند.

در این صورت شناخت بهتری نسبت به عوامل تحریک کننده اختلاف خواهید داشت.

در صورتیکه واقعیت را بدانید، می توانید مابین موقعیت های مربوط به اختلاف خوب و بد تفاوت قائل شوید و سعی خواهید کرد که عامل ایجاد این اختلاف را مشخص کنید.

با فردی که احتمال می دهید عامل ایجاد این اختلاف خانوادگی باشد، دشمنی نکنید

2. با فردی که احتمال می دهید عامل ایجاد این اختلاف باشد، دشمنی نکنید.

سعی کنید که با هر دو طرف رابطه خوبی داشته باشید. بیشترین تلاش خودتان را برای جلب رضایت طرفین انجام دهید و از طریق ایفا کردن نقش یک میانجی، به آنها کمک کنید تا به یک موافقتی دست پیدا کنند.

دریافت مشاوره اختلافات خانوادگی

به دنبال یک کمک کننده بیرونی باشید

1. به دنبال یک کمک کننده بیرونی باشید.

در صورتیکه واقعا می خواهید از طریق ایجاد توافق مابین اعضای خانواده تان به آنها کمک کنید، می توانید یکی دیگر از اعضای خانواده را هم در این فرآیند دخیل کنید.

در صورتیکه همواره از سایر افراد، دوستان یا مشاوران کمک بگیرید، این مورد نشان دهنده ضعف شما خواهد بود؛ در برخی مواقع سعی کنید که خودتان مشکل موجود را حل کنید.

از یکی از دوستانتان کمک بگیرید. در صورتیکه یکی از دوستان شما طرفین دعوا را بشناسد و مورد اعتماد آنها باشد، این فرد می تواند یک میانجی خوبی برای وساطت در اختلاف موجود باشد.

در صورتیکه برای دریافت کمک یک فرد مناسبی پیدا نکنید، می توانید برای دریافت کمک با شماره هایی همانند 0800 1111 مربوط به خط امداد کودکان تماس بگیرید.

سعی نکنید که بر روی شرایط کنترل داشته باشید

2. سعی نکنید که بر روی شرایط کنترل داشته باشید.

ایده های طرفین را از نزدیک بشنوید و دیدگاه مثبتی نسبت به آنها داشته باشید. در صورت امکان به منظور کمک کردن به افراد خانواده برای پیدا کردن راه حل، می توانید از بیرون کمک بگیرید.

روش حل اختلافات خانوادگی

ضبط کنید

1. ضبط کنید.

با یکی از اعضای خانواده تان صحبت کنید و این مکالمه را ضبط کنید. بعد از آن، این مکالمه ضبط شده را برای طرف مقابل دعوا پخش کنید.

در صورتیکه این کار را انجام دهید طرفین مطلع خواهند شد که چه عواملی منجر به ایجاد این تنش شده است.

آماده کردن یک لیست از سوالات

2. آماده کردن یک لیست از سوالات.

پاسخ های ارائه شده از طرفین دعوا در مورد این لیست از سوالات را بنویسید.

اغراق نکنید یا برخی موارد را مخفی نکنید – – با استفاده از جملات خودتان همه چیز را بنویسید.

یک یادداشت بی نامی را در اتاق آنها بگذارید

3. یک یادداشت بی نامی را در اتاق آنها بگذارید.

در این یادداشت دیدگاه متفاوت خودتان در مورد خانواده “شکسته شده” را  بیان کنید.

بخش چهار – به موقع حاضر باشید

همه اعضای خانواده تان را جمع کنید

1. همه اعضای خانواده تان را جمع کنید.

از همه اعضای خانواده تان بخواهید که در مورد احساساتی که دارند، صحبت کنند. به صورت آرام توضیح دهید که از نظر شما بهتر است که همه افراد از صمیم قلب یکدیگر را ببخشند.

بر روی یک کارت کوچکی کلمه “صحبت[1]” را بنویسید و آن را در اختیار افرادی قرار دهید که می خواهند صحبت کنند. فقط فردی می تواند صحبت کند که کارت در دستش باشد.

در صورتی که این روش فایده ای نداشته باشد، به خانواده تان بگویید که می خواهید در رابطه با موقعیت پیش آمده با هر دو طرف صحبت کنید

2. در صورتی که این روش فایده ای نداشته باشد، به خانواده تان بگویید که می خواهید در رابطه با موقعیت پیش آمده با هر دو طرف صحبت کنید.

سعی کنید که در همه موارد میانه رو باشید.

یک جریان پیوسته باشد

به صورت مستقیم با یکی از طرفین خانواده صحبت کنید

1. به صورت مستقیم با یکی از طرفین خانواده صحبت کنید.

به این عضو از خانواده تان بگویید که اجازه بدهد مشکل موجود رفع شود و با طرف متقابل یک رابطه بهتری برقرار کند. عواقب مربوط به ادامه دار شدن این شرایط را به آنها توضیح دهید؛

عواقبی همانند دور شدن سایر اعضای خانواده از هر دو طرف در ایامی همانند کریسمس، سایر عیدها، روزهای تولد و مهمانی ها.

توصیه برای حل اختلافات خانوادگی

  • زیاد تلاش نکنید؛ در صورتیکه بیش از حد برای رفع این مشکل تلاش کنید، اعضای خانواده یک سری شایعاتی را در مورد شما درست خواهند کرد.
  • انتقادپذیری باشید
  • همه مشکلات را با هم مطرح نکنید
  • دنبال راه حل باشید تا مقصر
  • از مشاوره خوب کمک بگیرید
  • سعی کنید یک محیط آرام و بدون حاشیه فراهم کنید.

هشدار

به روز رسانی شده در: 26 اکتبر 2018 ,ترجمه : کانون مشاوران ایران


[1] SPEAK

نحوه مراجعه به مشاوره خانواده

مشاوره خانواده یا خانواده درمانی یک نوع روان درمانی گروهی می باشد. این مشاوره که توسط یک روان شناس یا یک درمانگر مجاز ارائه می شود، معمولا به صورت کوتاه مدت می باشد و نحوه حل کردن اختلافات و بهبود ارتباطات را به خانواده ها آموزش می دهد.

مشاوره خانواده هم می تواند با حضور کل خانواده و هم با حضور تعداد محدودی از اعضای خانواده که تمایل به حضور در این جلسات دارند، برگزار شود.

در صورتیکه به این روش درمان علاقمند باشید، به افرادی که دوستشان دارید توصیه کنید که به آن مراجعه کنند. بعد از آن یک درمانگر مناسبی پیدا کنید و بر روی حل مشکلات موجود کار کنید.

بخش یک – بردن خانواده خودتان به مشاوره

با خانواده تان صحبت کنید

1. با خانواده تان صحبت کنید.

بردن یک فرد مورد علاقه به جلسات مشاوره خانواده به تلاش، برنامه ریزی و هماهنگی نیاز دارد. در صورتیکه بخواهید همسرتان، والدینتان، برادران یا خواهرانتان را برای شرکت در این جلسات متقاعد کنید، باید به صورت صادقانه و صریح در مورد مشاوره با آنها صحبت کنید.

از افرادی که دوستشان دارید بخواهید که بنشینند تا بتوانید خواسته های خودتان را به آنها بگویید.

این افراد را مطلع کنید که می خواهید در مورد یک مسئله مهمی با آنها صحبت کنید؛ برای مثال می توانید بگویید که “بیل، من می خواهم در مورد یک مسئله مهمی با شما صحبت کنم.

آیا می توانید چند لحظه بنشینید؟” این کار باعث خواهد شد که طرف مقابلتان حواسش را جمع کند و همچنین مواردی که شما بیان خواهید کرد را به عنوان یک مورد مهم در نظر بگیرد.

یک زمان و مکان خوبی را برای این صحبت کردن در نظر بگیرید. یک زمانی را انتخاب کنید که فرد مورد نظرتان در آن وقت آزاد داشته باشد و بتواند به صورت مناسبی به حرف های شما توجه کند.

برای مثال می توانید در بعد از ظهر و زمانی که از سر کارش بر می گردد و استراحت می کند، با این فرد صحبت کنید.

یک زمانی را انتخاب کنید که این هم خانواده ایتان در آن ریلکس و راحت باشد. سعی کنید که از مطرح کردن این موضوع در یک مکان عمومی اجتناب کنید، چرا که ممکن است منجر به دعوای شما شود.

پیشنهاد دادن مشاوره

2. پیشنهاد دادن مشاوره.

هدف شما از صحبت کردن با هم خانواده ایتان عبارت از پیشنهاد دادن مشاوره می باشد. بنابراین باید به صورت صریح و در رابطه با موضوع صحبت کند.

همچنین باید مراقب واکنش های طرف مقابلتان هم باشید. به صورت آرام و با حوصله موضوع را مطرح کنید و از عصبی شدن یا داشتن حالت تدافعی اجتناب کنید.

برای مثال می توانید بگویید که “ماریا، یک دغدغه ای که من دارم عبارت از داشتن یک ارتباط بهتر با شما می باشد که برای این منظور باید از یک فردی کمک بگیریم. نظر شما در مورد مراجعه به مشاوره خانواده چیست؟”

سعی کنید که همدلی خودتان را نشان دهید. می توانید بگویید که “من درک می کنم که این بحث یک بحث سختی است، ولی من فقط به دلیل اینکه شما را دوست دارم و رابطه ام با شما اهمیت زیادی برای من دارد، این حرف را می زنم.

در صورتیکه شما را دوست نداشتم و نمی خواستم که رابطه بهتری با شما داشته باشم، هیچ وقت در مورد این موضوع با شما صحبت نمی کردم.”

به دلیل اینکه ممکن است فرد مورد علاقه تان پیشنهاد شما را نپذیرید، می توانید از جمله هایی استفاده کنید که با “من” شروع می شوند.

برای مثال می توانید بگویید که “من فکر می کنم که مشاوره خانواده برای ما مفید باشد” یا “من واقعا می خواهم که یک راه حلی را برای خاتمه دادن به دعوای خودم با شما پیدا کنم و فکر می کنم که کمک گرفتن از یک فرد دیگر می تواند یک راه حل مناسبی باشد.”

در صورتیکه از این روش حرف زدن استفاده کنید، خواهید توانست که منظورتان را بیان کنید، بدون اینکه طرف مقابلتان را سرزنش کنید.

بر روی پیدا کردن راه حل متمرکز باشید

3. بر روی پیدا کردن راه حل متمرکز باشید.

در صورتیکه شما بر روی حل مشکلات موجود متمرکز باشید، ممکن است که شخص مورد علاقه تان تمایل بیشتری به پذیرش حرف های شما داشته باشد.

بر روی مزایای این روش تاکید کنید: سعی کنید که بیشتر بر روی این موضوع تاکید کند که این درمان به شما آموزش خواهد داد تا مشکلات موجود در روابط و ارتباطات خودتان را رفع کنید.

به طرف مقابلتان نگویید که مشاوره منجر به مشخص شدن احساسات واقعیش خواهد شد.

برای مثال می توانید بگویید که “من دوست دارم که به مشاوره مراجعه کنید، چرا که در صورت مراجعه به مشاوره می توانیم روابط بهتری با هم داشته باشید و یک سری راه حل هایی را پیدا کنیم.” به طرف مقابلتان نگویید که “باید به همراه هم به مشاوره مراجعه کنیم تا شما، شناخت بهتری نسبت به من به دست بیاورید.”

به این نکته اشاره کنید که خانواده درمانی می تواند مشکلات موجود در رفتار شما و نقش های خانواده را نشان دهد و نحوه حل کردن مشکلات موجود را به شما آموزش دهد.

همچنین خانواده درمانی می تواند باعث شود که روابط مابین شما و فرد مورد علاقه تان بیشتر شود و همچنین به شما کمک خواهد کرد تا تفکرات و عواطف خودتان را بیان کنید و به همراه هم مشکلات را رفع کنید.

گزینه های جایگزین را بررسی کنید

4. گزینه های جایگزین را بررسی کنید.

فرد مورد علاقه شما در نهایت یک تصمیمی باید بگیرد: یا همراه شما به مشاوره بیاید و یا اینکه درخواست شما را رد کند. شاید این فرد از درمان بترسد، نسبت به آن بی اعتماد باشد یا در مورد کارایی آن شک داشته باشد.

ولی حتی در صورتی که این فرد درخواست شما را رد کند، باز هم امید خودتان را از دست ندهید. همچنان یک سری گزینه های جایگزینی برای مشاوره خانواده وجود دارند که می توانند به شما و فرد مورد علاقه تان کمک کنند تا روابط خودتان را بهبود بخشید.

برای مثال، یک جلسه خانوادگی هفتگی را پیشنهاد دهید که در آن بتوانید در مورد روابط خودتان صحبت کنید. یا اینکه هر روز 10 دقیقه از وقت خودتان را به شنیدن احساسات فرد مورد علاقه تان اختصاص دهید.

همچنین شما می توانید از موارد خود کمکی استفاده کنید. کتاب هایی از قبیل دستیابی به عشقی که می خواهید و هفت اصل مربوط به ازدواج[1] مواردی همانند ارتباط و رفع اختلاف و جنگ های قدرت را در روابط مورد بررسی قرار می دهند.

این نکته را فراموش نکنید که خود شما هم می توانید به مشاوره مراجعه کنید. هر شخصی یک نقشی را در روابط خانواده دارد و تا یک حدی مسول کیفیت رابطه می باشد.

شما می توانید موارد زیادی را از مشاوره یاد بگیرید، حتی در صورتیکه فرد مورد علاقه تان در مشاوره شرکت نکند.

بخش دو – پیدا کردن یک مشاور

مشخص کردن برنامه ای که به آن نیازمندید

1. مشخص کردن برنامه ای که به آن نیازمندید.

در حال کلی، خانواده درمانی برای رفع مشکلاتی مورد استفاده قرار می گیرد که در روابط خانوادگی ایجاد می شوند. با این وجود، این مشاوره موضوع های مختلفی را مورد بررسی قرار می دهد

. برای مثال، درمانگران خانواده می توانند به والدین کمک کنند تا کودک پرخاشگر و شلوغ خودشان را کنترل کنند، یا به بهبود روابط میان فردی زوجین کمک خواهند کرد.

بهترین نوع مشاوره ای که شما می توانید مورد استفاده قرار دهید، بیشتر به نیازهای خود شما بستگی دارد.

آیا کودک شما با خطر مواجه است؟ در این مورد یک سری درمانگران خانواده ای وجود دارند که بر روی نوجوانان و کودکانی تمرکز دارند که دارای مشکلات رفتاری، بزهکاری یا سوء مصرف مواد هستند.

آیا این فرد از خانواده شما یک مشکلی در رابطه با مواد مخدر یا الکل دارد که بر روی خانواده هم تاثیر گذاشته است؟ این مورد هم می تواند در درمان مورد توجه قرار بگیرد.

همچنین یک سری درمانگران خانواده وجود دارند که بر روی ازدواج کار می کنند یا زمانیکه یکی از اعضای خانواده با بیماری فیزیکی یا روانی شدیدی مواجه باشد، به خانواده ها کمک می کنند تا مشکل موجود رفع شود.

با یک پزشک صحبت کنید

2. با یک پزشک صحبت کنید.

در صورتیکه به پزشک مراقب اصلی تان بگویید که می خواهید به پیش یک دکتر دیگری بروید، او باید بتواند شما را به یک درمانگری ارجاع دهد.

همچنین شما می توانید از سایر متخصصان بالینی، همانند یک روان شناس، روان پزشک، مددکار اجتماعی یا پرستار کمک دریافت کنید.

آنها باید بتوانند به شما مشاوره بدهند، شما را به یک متخصص دیگری ارجاع دهند و به شما کمک کنند تا متخصص مورد نیازتان را در منطقه خودتان پیدا کنید.

در مورد درمانگران بالقوه سوالات زیادی بپرسید. برای مثال بپرسید که آموزش یا گواهی نامه او در چه زمینه ای است؟ آیا مجوز لازم را دارد و دارای تخصص لازمی در زمینه روان شناس خانواده می باشد؟

همچنین یک سری سوالاتی در مورد موقعیت، در دسترس بودن و روش کارش بپرسید.

می توانید بپرسید که هر جلسه مشاوره خانواده چقدر طول می کشد؟ معمولا مشاوره خانواده چند جلسه می باشد؟ آیا درمانگر در موارد ضروری قابل دسترسی می باشد؟

همچنین در مورد هزینه و بیمه هم یک سری بررسی هایی انجام دهید. هزینه درمانگر در هر جلسه چقدر می باشد؟ آیا باید همه هزینه ها قبل از مراجعه پرداخت شود؟ آیا درمانگر با بیمه سلامتی درمانجو طرف قرارداد می باشد؟

یک سری جستجوهای اینترنتی انجام دهید

3. یک سری جستجوهای اینترنتی انجام دهید.

به صورت آنلاین در مورد درمانگران خانواده و منابع خانواده درمانی یک سری بررسی هایی انجام دهید. کار خودتان را با یک تحقیق عمومی شروع کنید؛

برای مثال می توانید در گوگل بنویسید که “درمانگران خانواده در بالتیمور”، ولی نباید از سایر موتورهای جستجوی تخصصی غافل شوید

یک سری وب سایت های درمانی دارای ابزارهای خاصی هستند که می توانند برای پیدا کردن درمانگران موجود در کشور مورد استفاده قرار بگیرند.

برای مثال، Psychology Today دارای یک موتور جستجوی گروه درمانی در وب سایت خودش است. شما می توانید محل خودتان را بررسی کنید و بعد از آن نتایج را محدود کنید تا بتوانید متخصصان موجود در حوزه های طلاق یا اختلاف خانوادگی را پیدا کنید.

ابزار دومی که می توانید مورد استفاده قرار دهید عبارت از اجاره دهنده درمانگر مربوط به انجمن آمریکایی ازدواج و خانواده درمانی است.

باید اسم منطقه خودتان را جستجو کنید تا درمانگران ازدواج و درمانگران خانواده مجاز موجود در منطقه خودتان را پیدا کنید.

از سازمان های محلی کمک بگیرید

4. از سازمان های محلی کمک بگیرید.

علاوه بر پزشک خودتان و منابع آنلاین، همچنین می توانید از سازمان های سلامتی محلی موجود در منطقه خودتان مشورت بگیرید.

برخی از این سازمان ها، همانند بیمارستان ها، کلینیک های سلامت روانی، مراکز عمومی یا حتی خدمات مشاوره دانشگاه را برررسی کنید تا در صورت داشتن جلسات خانواده درمانی، از آنها استفاده کنید.

همچنین می توانید با این مراکز تماس بگیرید، به صورت حضوری مراجعه کنید یا ایمیل بفرستید.

برای مثال می توانید با بیمارستان محلی خودتان تماس بگیرید و در مورد انواع خدمات مشاوره خانوادگی که در آنجا ارائه می شود، اطلاع کسب کنید.

برخی از مکان ها، همانند بیمارستان جزیره رود[2]، برای کمک به یک سری از مشکلات روان شناختی، کلینیک های خانواده درمانی دارند.

همچنین اکثر دانشگاه ها یک سری خدمات مشاوره ای – که شامل خانواده درمانی هم می باشد – به دانشجویان و کارمندان خودشان ارائه می دهند.

به دانشگاه یا کالج موجود در نزدیکی محل سکونت خودتان بروید و امکان استفاده از برنامه های آنها را بررسی کنید.

در مورد روش درمان یک سری مواردی را یاد بگیرید

5. در مورد روش درمان یک سری مواردی را یاد بگیرید.

همچنین شما تمایل خواهید داشت در مورد روش های درمانی که درمانگر بالقوه تان مورد استفاده قرار می دهد، یک سری اطلاعاتی کسب کنید.

مشاوره خانواده می تواند با استفاده از روش های مختلفی صورت بگیرد که هر کدام از این روش ها فرضیات و اهداف خاص خودشان را دارند. روش مورد استفاده به شرایط شما و ترجیحات درمانگر بستگی خواهد داشت.

بپرسید که آیا خانواده درمانی ساختاری[3] (SFT) در مورد شما استفاده خواهد شد.

SFT فرض می کند که مشکلات موجود مربوط به ساختار خانواده می باشند – به همین دلیل این روش درمان بر روی تعاملات موجود در داخل گروه تمرکز می کند و کمتر بر روی افراد متمرکز می شود.

هدف درمانگر عبارت از تغییر روش های تعامل قدیمی خانواده خواهد بود.

همچنین می توانید در مورد درمان استراتژیک مختصر[4] یک سری سوالاتی بپرسید. این روش درمانی یک روش درمانی مختصری است و بیشتر سعی دارد که خانواده را به عنوان یک سیستم در نظر بگیرد و بر روی تعاملات آن متمرکز شود.

درمانگران در حین استفاده از این روش سعی خواهند کرد که مشکلات را مشخص کنند و بعد از آن یک سری اهدافی را برای تغییر مشخص خواهند کرد و همچنین یک سری وظایفی را برای افراد مختلف تعیین خواهند کرد که باید در خارج از جلسات درمان انجام دهند.

علاوه بر این می توانید از روش خانواده درمانی تابعی[5] (FFT) هم استفاده کنید، به خصوص در صورتیکه کودک شما با خطر مواجه باشد.

FFT تلاش می کند تا از طریق تمرکز بر تغییر رفتار در سطح انفرادی، حالت های منفی را کاهش دهد که در اغلب مواقع در چنین خانواده هایی ایجاد می شود. این کار می تواند از طریق تمرکز بر روی مهارت های سرپرستی، ارتباطی و حل مشکل افراد صورت بگیرد.

بخش سه – حل کردن مشکلات

آماده بودن برای مشارکت

1. آماده بودن برای مشارکت.

اکثر افراد بر این باورند که در جلسات مشاوره خانواده، همه اعضای خانواده (یا زن و مرد) با هم در یک اتاق قرار می گیرند. این مورد فقط یک بخشی از مشاوره خانواده می باشد.

ولی ممکن است که درمانگر بخواهد یک سری جلسات انفرادی اضافی با هر یک از اعضای خانواده داشته باشد.

برای شرکت در این جلسات آماده باشید، چه به صورت تنها و چه به صورت بخشی از یک گروه. در حقیقت مشارکت تک تک اعضای خانواده نقش مهمی در موفقیت مشاوره دارد.

برخی از درمانگران ترجیح می دهند که کل اعضای خانواده به همراه هم در جلسه ها شرکت کنند.

با این وجود، در اغلب مشاوره های خانواده علاوه بر جلساتی که کل اعضای خانواده حضور دارند، یک سری جلساتی هم وجود دارند که یک سری گروه های کوچکتری از خانواده در آن شرکت می کنند یا اینکه فقط یک فرد از خانواده در مشاوره شرکت می کند.

معمولا جلسات مشاوره خانواده 50 تا 60 دقیقه به طول می کشند. همچنین دوره های خانواده درمانی کوتاه مدت هستند و معمولا بیش از شش ماه به طول نمی کشند.

خودتان را به عنوان یک بخشی از یک واحد در نظر بگیرید

2. خودتان را به عنوان یک بخشی از یک واحد در نظر بگیرید

. یکی از اصلی ترین ایده های مربوط به مشاوره خانواده عبارت از در نظر گرفتن خودتان و عشقتان به عنوان یک واحد می باشد.

خانواده ها صرفا عبارت از افراد منزوی نیستند، بلکه از افرادی ساخته شده اند که بخشی از گروه ها و سیستم های اجتماعی هستند.

هر یک از افراد خانواده بر روی سایر اعضا، پدر، مادر، خواهر، برادر و سایر خویشاوندان تاثیر می گذارد.

فرض کنید که به منظور رفع مشکلات رفتاری، به همراه فرزندتان به درمان مراجعه کرده باشید. یک درمانگر تلاش خواهد کرد تا یک ارتباطی مابین مشکلات کودک و تجربیاتش به عنوان عضوی از خانواده پیدا کند.

شاید به دلیل اینکه والدینش شغلشان را از دست داده اند، کودک عملکرد ضعیفی در مدرسه دارد؛ شاید این کودک به دلیل اختلافات و جر و بحث های موجود در خانه و ترس داشتن در مورد احتمال طلاق گرفتن والدینش، یک رفتار پرخاشگرانه ای در مدرسه داشته باشد.

همچنین این امکان وجود دارد که یک درمانگر خانواده از شما بخواهید که رفتار و روابط خودتان با سایر اعضای خانواده را تغییر دهید. برای مثال، ممکن است درمانگر از شما بخواهد که رابطه خودتان با افراد مورد علاقه تان را تغییر دهید.

برای شناخت نکاتی در مورد خودتان و خانواده تان آماده باشید

3. برای شناخت نکاتی در مورد خودتان و خانواده تان آماده باشید.

خانواده درمانی شامل کشف خودتان، افراد مورد علاقه تان و نقش های خودتان در یک واحد بزرگتری از خانواده می باشد.

مراجعه به مشاوره خانواده می تواند نکات زیادی را در مورد تعامل شما، نحوه بیان کردن تفکرات و احساساتتان و همچنین حل کردن یا ایجاد کردن مشکلات به شما آموزش دهد.

یکی از اهداف درمانگر عبارت از کمک کردن به شما برای بررسی نحوه تعامل خودتان با افراد مورد علاقه تان می باشد؛ این تعاملات شامل نقش های خانوادگی، قواعد و الگوهای رفتاری می باشد.

بعد از جلسات مشاوره، شما با استفاده از این دانش می توانید مشکلات خودتان را به صورت موثرتری رفع کنید.

همچنین یک درمانگر می تواند به نقاط قوت خانواده شما و بخش هایی اشاره کند که باید بهبود پیدا کنند.

شاید شما روابط نزدیک و وفاداری مناسبی نسبت به یکدیگر داشته باشید، ولی نتوانید احساسات خودتان را به راحتی بیان کنید.

در این صورت درمانگر می تواند به شما کمک کند تا به صورت راحت تر و صریح تری با هم ارتباط برقرار کنید.

خانواده درمانی به همراه آگاهی مناسب می تواند به شما کمک کند تا یک سری روش هایی را برای مقابله با اختلافات خانوادگی پیدا کنید و در حالت ایده آل، یک شناخت بهتری در مورد افراد مورد علاقه تان به دست بیاورید.

نویسنده: Trudi Griffin, LPC

به روز رسانی شده در: 28 مارچ 2019 ,ترجمه : کانون مشاوران ایران



[1] Getting the Love You Want and The Seven Principles for Making Marriage Work

[2] Rhode Island

[3] Structural Family Therapy

[4] Brief Strategic Therapy

[5] Functional Family Therapy

10 دلیل اصلی نیاز به مشاوره خانواده

خانواده عبارت از مهم ترین ارتباطی می باشد که انسان ها با یکدیگر دارند و مشاوره خانواده یک پل ارتباط است.

جامعه ها از طریق واحد های خانواده شکل می گیرند و بدون وجود داشتن ارتباط ما با یکدیگر و غریزه بیولوژیکی ما برای محافظت از خانواده خودمان، ممکن است که انسان ها همانند قبل رشد نکنند و پیشرفت نداشته باشند.

با این وجود، همه خانواده ها بدون هیچ نوع مشکل، استرس یا تضاد نمی باشند.

نکته کلیدی در داشتن و حفظ کردن یک واحد خانوادگی موفقی که همواره به سمت جلو حرکت می کند، عبارت از توانمند بودن برای شناخت و مشخص کردن نیاز های اعضای انفرادی و ایجاد توازن ما بین این نیاز ها و بهزیستی واحد خانواده می باشد.

درمان از طریق مشاوره خانواده

مشاوره خانواده یک حالت منحصر به فردی از درمان می باشد که می تواند از طریق تامین کردن نیازهای اعضای خانواده مفید واقع شود.

در صورتی که شما نسبت به مشاوره خانواده فکر می کنید، این مورد بر روی نیازهایی که شما دارید، دلالت خواهد داشت؛ با این وجود، در صورتی که شما نسبت به آن نامطمئن هستید، ده دلیل بیان شده در زیر بیان می کنند که چرا شما به مشاوره خانواده نیاز دارید و این روش در صورت مورد استفاده قرار دادن شدن، به چه نحوی می تواند شما را در یک مسیر درستی راهنمایی کند.

10 دلیل اصلی نیاز به مشاوره خانواده

خانواده ترکیب شده

یک خانواده زمانی ترکیب شده می باشد که دو واحد خانوادگی مجزا تصمیم بگیرند که به یک واحد خانواده تبدیل شوند. این مورد می تواند در زمانی صورت بگیرد که یک فرد همراه با دو فرزند، با یک شخص دیگری که یک فرزند دارد، ازدواج کند.

همچنین یک خانواده ترکیب شده زمانی می تواند صورت بگیرد که یک فرد بدون فرزند، با فرد دیگری ازدواج کند که دارای فرزند می باشد، یا در همان موقعیت، زوجین سرپرستی برادر (ها) یا خواهر (های) ناتنی خودشان را بر عهده داشته باشند.

سرپرستی این نوع خانواده ها سخت می باشد، به خصوص در زمانی که والدین دیگری از روابط قبلی وجود داشته باشند که همچنان در زندگی کودکان حضور دارند.

نقش ناپدری یا نامدری برای سرپرستی خانواده و ایجاد محدودیت ها و مرزها و در عین حال ایجاد یک واحد خانواده ای که در آن کل اعضای خانواده احساس کنند حرفشان شنیده می شود و به آن اهمیت داده می شود، می تواند کامل سخت باشد و این مورد یکی از سخت ترین جنبه های مربوط به خانواده ترکیب شده است.

مشاوره خانواده می تواند در حین مواجه شدن با چنین چالش هایی در محیط خانواده به شما کمک کند تا به یک شرایط بهتری دست پیدا کنید.

خانواده جدا شده

آیا متوجه شدید که اعضای خانواده تان با یکدیگر صحبت نمی کنند؟ آیا فرزند نوجوان شما در حین نشستن بر روی میز شام خوری، توئیت می زند و بیشترین لایک ها را در فیس بوک دریافت می کند، به جای اینکه در رابطه با روز گذشته خودش صحبت کند؟

آیا شما حتی قبل از اینکه از تخت خوابتان بلند شوید، گوشی خودتان را بر می دارید و پیام ها را چک می کنید؟

آیا می دانید که همسرتان قبل از نهار، اینستاگرام خودش را چک کرده است و به جای اینکه با شما صحبت کند، شما را تگ کرده است؟

هر چقدر که ما بیشتر با تلفن ها و دنیای مجازی خودمان ارتباط برقرار می کنیم، با افرادی که در نزدیکمان قرار دارند، ارتباط کمتری پیدا خواهیم کرد.

مشاوره خانواده می تواند به خانواده هایی که دارای روش ارتباطی مناسبی نیستند، کمک کند تا بتوانند از وسایل الکترونیکی خودشان فاصله بگیرند و با افراد موجود در کنارشان ارتباط نزدیک تری برقرار کنند.

فرد منزوی

نوجوانان می توانند دمدمی مزاج و بدخلق باشند و همچنین جوانان تمایل دارند که یک حریم خصوصی داشته باشند.

در برخی مواقع ممکن است که همسرتان یک روزی را برای خودش بخواهد تا از گریه کردن و کثیفی کودک نوپای خودش فاصله بگیرد یا ممکن است که شوهرتان بخواهد که در آخر هفته، همراه با دوستان خودش به ماهی گیری برود.

درخواست یک زمانی برای تنها بودن، یک مورد عادی برای هر فردی می باشد و سن وی در این مورد بی اهمیت است.

ولی در صورتی که شما مشاهده کنید که اعضای خانواده تان از خانواده اجتناب می کنند، ترجیح می دهند که هر شب در اتاق خودشان بمانند و برای شام خوردن بیرون نیایند، دارای رابطه اجتماعی با دوستان یا اعضای خانواده نباشند، این شرایط می تواند نشان دهنده یک مشکل عمده ای باشد.

در اغلب مواقع، افرادی که به تدریج گوشه گیر و منزوی می شوند و این طرز رفتار همراه با گذشت زمان افزایش می یابد، ممکن است که از یک افسردگی یا یک مشکل سلامت روانی دیگری رنج ببرند که نیاز باشد مورد بررسی قرار بگیرند.

در سایر مواقع، گوشه گیری یکی از اعضای خانواده و به خصوص یک کودک، می تواند نشان دهنده سوء استفاده باشد. صرف نظر از علت مراجعه به مشاوره خانواده، این مشاوره می تواند به شما کمک کند تا با فرد مواجه شده با یک مشکل خاص، ارتباط مناسبی برقرار کنید.

ملکه نمایشی

در صورتی که شما خودتان یک سرپرست باشید، در گذشته یک سری زمان هایی را به عنوان یک نوجوان تجربه کرده اید، بنابراین شما مطلع هستید که کودکان نیاز دارند تا یک سری دستور العمل های دیگری را هم انجام دهند که شما هیچ وقت ملزم به پیروی از آن نبوده اید.

سالهای نوجوانی پر از عواطف، عصبانیت و کنجکاوی می باشد؛ با این وجود، در صورتی که نوجوان شما دارای برخوردهای شدید و متعددی است و بیش از حد احساسی می شود، این مورد می تواند نشان دهنده یک مشکل باشد.

کودکانی که دعوا می کنند، این کار را به دلیل رفتار خودشان انجام نمی دهند.

اکثر افراد در منظم کردن عواطف خودشان مشکل دارند و این مشکل تا زمانی ادامه می یابد که ذهن آنها به صورت کامل رشد پیدا کند که این کار تا سن 22 تا 25 سالگی به طول می کشد و سایر افراد هیچ وقت نمی توانند بر روی عواطف خودشان کنترل داشته باشند.

مشاوره خانواده می تواند در شناسایی مشکلات مربوطه ای که در خانواده شما صورت می گیرد و منجر به ایجاد آسیب عاطفی برای کودک شما و خانواده تان می شود، به شما کمک کند.

درمان از طریق مشاوره خانواده

اعتیاد

اعتیاد می تواند بر روی تمامی اعضای خانواده شما، از همسرتان تا فرزند نوجوانتان یا اعضای خانواده طولانی تان، تاثیرگذار باشد. حتی در صورتی که فرد معتاد در خانواده اصلی شما وجود نداشته باشد، همچنان پیامدهای مربوط به واکنش های این فرد می تواند تاثیر قابل توجهی بر روی شما داشته باشد.

سوء مصرف الکل و مواد می تواند شرایط سختی را ایجاد کند، به خصوص زمانی که مصرف مواد و الکل در خانواده شما سابقه قابل توجهی داشته باشد یا بدون سابقه باشد.

چنانچه فردی که شما دوست دارید به اقدام درمانی، خدمات توان بخشی یا مشاوره نیاز داشته باشد، کل اعضای خانواده می توانند از مشاوره استفاده کنند تا نحوه حمایت از یکدیگر و مقابله مشترک با اعتیاد را یاد بگیرند.

راز نگه داری

داشتن راز یا موارد خاصی که شما نزد خودتان نگه می دارید، یک مورد طبیعی و کاملا سالمی می باشد.

هر چند که داشتن یک رهیافت باز و صریح  می تواند در خانواده مهم باشد و ارتباط یک عامل مهمی در رابطه ازدواجی می باشد، ولی داشتن یک سری موارد کوچکی که نزد خودتان نگه داری کنید، به هیچ شخصی آسیب نخواهد زد.

با این وجود، در صورتی که متوجه شوید همواره همه چیز را از همسرتان مخفی نگه می دارید یا همه چیز را به صورت هدفمند و به نحوی مرتب می کنید که همسرتان متوجه آنها نشود، این رفتار فریب آمیز و مرموز می باشد و می تواند مشکلات قابل توجهی را در رابطه ازدواجی شما ایجاد کند.

مشاوره خانواده می تواند به شما و همسرتان کمک کند تا علل مربوط به فاصله ایجاد شده مابین خودتان و دلیل مخفی نگه داشته شده رازها را مشخص کنید. همچنین مشاوره خانواده می تواند به شما کمک کند تا شکاف ارتباطی تجربه شده مابین خودتان و همسرتان را از بین ببرید.

وجود نداشتن رابطه جنسی مناسب (خشکی رابطه جنسی)

بر اساس نتایج مربوط به یک سری از مطالعات صورت گرفته، زوجین باید حداقل یک بار در هر هفته رابطه جنسی داشته باشند تا صمیمیت و نزدیکی موجود حفظ شود.

اثبات شده است که منتظر ماندن بیش از یک هفته برای داشتن رابطه جنسی با همسرتان منجر به ایجاد فاصله، از بین رفتن صداقت و ایجاد چالش های رابطه ای می شود.

دلایل زیادی برای اصطلاحا خشک شدن رابطه جنسی مابین زوجین وجود دارد. در برخی مواقع این شرایط به دلیل داروها یا عدم توازن هورمونی ایجاد می شود که منجر به کاهش شهوت جنسی در بدن می شود، و در سایر مواقع این شرایط به دلیل یک مشکل موجود در داخل رابطه ایجاد می شود.

نبود صمیمیت در رابطه می تواند نشان دهنده چالش های ارتباطی، افسردگی یا عدم ارتباط باشد و یا صرفا به دلیل در نظر نگرفتن وقت کافی برای یکدیگر ایجاد شود.

در اغلب مواقعی که زوجین در ایجاد رابطه جنسی دچار مشکل می شوند، در سایر بخش های رابطه ای شان هم با یک سری مشکلاتی مواجه می شوند که این مورد می تواند منجر به ایجاد دعوا و اختلاف شود. مشاوره خانواده می تواند یک عامل کلیدی در ایجاد مجدد رابطه فیزیکی و عاطفی با همسرتان باشد.

رابطه جنسی به عنوان مجازات

زمانی که همسر یا شوهرتان به همسر قبلی خودش در فیس بوک پیام می فرستد تا وضعیت او را بداند و به همین دلیل از شستن ظرف ها امتناع می کند، آیا شما از رابطه جنسی امتناع می کنید تا وی را به خاطر کاری که انجام داده است، مجازات کنید؟

شما هیچ وقت نباید این فکر را داشته باشید که باید همسرتان را مجازات کنید. در یک رابطه، دو فرد باید با هم همکاری کنند تا به صورت دو طرفه، یک راه حل مفیدی را برای مشکل موجود پیدا کنند و همدیگر را مجازات نکنند.

امتناع از رابطه جنسی ساده ترین راه ممکن برای برخورد با همسرمان می باشد و حتی در برخی مواقع ما متوجه نمی شویم که در حال انجام دادن چه کاری هستیم. این رفتار می تواند عدم توازن قابل توجهی را در رابطه ایجاد کند و به ایجاد تنفر و عصبانیت منتهی شود.

مشاوره خانواده می تواند به شما کمک کند تا روش های بهتری را برای ارتباط برقرار کردن با همسرتان پیدا کنید.

بزرگ شدن به صورت مجزا

افراد به صورت طبیعی رشد می کنند و در حین بزرگ شدن، تغییر می یابند. در برخی مواقع ما در یک رابطه نیاز داریم تا روش تغییر و رشد خانواده خودمان را قبول کنیم. زمانی که فرزندان، نوجوان بوده اند، والدین این فرصت را دارند تا زمانی که کودکشان بیرون از خانه می باشد، در مورد روش زندگی  کردنشان فکر کنند و در برخی مواقع، اعضای خانواده ایده های کاملا متفاوتی خواهند داشت.

شاید شما تصمیم بگیرید که به کوهنوردی بروید، در حالیکه همسرتان می خواهد جهان گردی بکند. ممکن است که یک کودکی در خانه وجود داشته باشد که می خواهد در یک مکان بماند، چرا که می خواهد به کالج برود و نمی خواهد که به بیرون برود.

یک مشاور خانواده می تواند به شما کمک کند تا بدون دعوا و منازعه، مسیر آینده خودتان را پیدا کنید و با استفاده از واسطه های بی طرف، یک ارتباط باز و صریحی ایجاد کنید.

نگه داشتن کینه ها

زمانیکه یکی از اعضای خانواده کینه ای را در قلب خودش نگه می دارد، این مورد می تواند توسط کل اعضای خانواده احساس شود و بر روی آنها تاثیر داشته باشد.

در صورتی که شما همواره این مورد را به شوهرتان یاد آوری کنید که وی در حین مست بودن و در آخر هفته، در یک مسابقه شرط بندی اسب سواری 1000 دلار باخته است یا همسرتان را در مورد اتفاقی سرزنش کنید که منجر به خراب شدن ماشین شما شده است و به وی گفته باشید که از این به بعد رانندگی نکند، یا دختر شما به مدت چند هفته با دختر دیگران صحبت نکند، چرا که یکی از آنها نظر دوست پسر خواهرش را عوض کرده است و خودش با وی رابطه ایجاد کرده است، شاید نیاز باشد که به مشاوره خانواده مراجعه کنید.

نگه داشتن کینه یک سمی برای خانواده است که منجر به ایجاد تنفر، عصبانیت و اهانت می شود.

این احساسات منجر به ایجاد دعوا و تلخی های غیر ضروری می شوند.

حتی برخی مواقع ما نمی دانیم که خودمان به چه علتی ناراحت هستیم؛ به دلیل اینکه ما مدت ها یک کینه ای را نگه داشته ایم، در حال حاضر ناراحت هستیم. در زمانی که دیوار های اعتماد و ارتباط موجود در خانواده از بین می روند، مشاوره خانواده می تواند به شما کمک کند تا به شرایط مطلوب قبلی برگردید.

نتیجه گیری

دلایل زیادی برای مفید بودن مشاوره به خانواده ها وجود دارد. تمامی شاخص هایی که نیاز به درمان را نشان می دهند، در اینجا بیان نشده اند، ولی اغلب خانواده ها موارد بیان شده در بالا را تجربه می کنند، ولی ممکن است که یک سری مواردی را هم تجربه کنند که در اینجا به آن اشاره ای نشده است.

به منظور آشنایی بیشتر در رابطه با مفید بودن مشاوره خانواده به خانواده تان، می توانید با یک درمانگر صحبت کنید و اطلاعات مورد نیازتان را دریافت نمایید.

روابط مثلثی

روابط مثلثی به روابطی اشاره دارد که در آن دو نفر فردی را به رابطه خود وارد می نمایند تا مشکلات خود را در رابطه حل کنند.

این شخص ثالث در روابط همسران می تواند مادر، برادرزاده، دوست و بعضی اوقات معشوقه باشد.

در مورد چگونگی خیانت و آنچه که خائن است، بسیار نوشته شده است.

بررسی روابط مثلثی

  • اما فردی که از دیدگاه افراد مختلف و حتی روانشناسان دور می شود، “شخص ثالث” است.
  • کسی که نقش مهمی در این رابطه مثلثی ایفا می کند و اغلب در بیشتر موارد رنج می برد.
  • در این مقاله کمی درباره این “شخص ثالث” خواهیم نوشت.

اگر می دانید کسی که در رابطه بین دو نفر دیگر قرار می گیرد یا شما این تجربه را کرده اید، مقاله زیر مفید است.

دلایل بسیاری ما را وابسته به شخص ثالث می سازد.

یکی از مهمترین دلایل این امر وابستگی، ناامنی و عدم رعایت نیازهای کودکی است.

همچنین، بسیاری از سرمایه گذاری های عاطفی، تهدید سوء استفاده، نادیده گرفتن رابطه بین فرد.

و طرف مقابلش همچنین می تواند دلایل اصلی پیوستن رابطه باشد ثالث شخص ساده نیست.

مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران ایران “تهیه و پشتیبانی شده است.

روابط مثلثی

 احساسات منفی

در یک رابطه، همانطور که همه افراد فکر می کنند، برای یک شخص ثالث آسان نیست.

شخص ثالث اغلب احساسات منفی زیادی را تجربه می کند.

  • گاهی اوقات عصبانی است چرا شما باید روابط عاطفی خود را به این طریق تجربه کنید.
  • گاهی اوقات مضطرب می شود که آیا این رابطه نشان داده می شود و واکنش مخالف چیست؟
  • او گاهی اوقات فریب خورده است، زیرا او نمی داند که او چنین ارتباطی دارد.
  • گاهی اوقات صدمه به کسی یا دیگران آسیب می زند.
  • گاهی اوقات گیج کننده است زیرا نمی داند درست چیست و چه غلط است.
  • گاهی اوقات توسط فردی که به یک امر وارد شده است خشمگین است و اکنون وابسته است.
  • گاهی اوقات این درست است، زیرا او فکر می کند که راهی ندارد.
  • البته، همیشه اینطور نیست که یک شخص ثالث احساسات منفی را تجربه کند.

احساسات مثبت 

گاهی اوقات نیز احساسات مثبت را تجربه می کند.

هیجانات مانند آسایش، مهربانی، لذت بودن در مرکز، پشتیبانی، توجه و پذیرش برای اولین بار است.

چطوری نباشید؟ در همین حال، مهم تجزیه و تحلیل رابطه و تصمیم درست برای شخص ثالث است.

پیشنهادات زیر برای این مفید است:

  • رابطه خود را بررسی کنید.
  • اول باید روابط خود و خودتان را تجزیه و تحلیل کنید.
  • بهتر است به دقت در مورد این سؤالات فکر کنید:
  • چرا وارد این رابطه می شوم؟ چرا من انتخاب کردم؟
  • خسارت از این رابطه برای من چیست؟
  • تصمیم درست چیست؟ آیا باید به کسی کمک کنم؟
  • اگر فردی مقاومت کند یا نامناسب باشد چه باید بکنم؟ و  غیره.
  • بی رحم نباشید، نه مظلوم، نه نجات دهنده باشید.

دلیل ورود به روابط مثلثی

در روابط مثلثی، فردی که وارد رابطه می شود، در یک دایره ظلم، ستم قرار دارد.

گاهی اوقات می خواهد از شخص، خانواده و جامعه انتقام بگیرد، و بنابراین نقش مستعمره را بازی می کند.

ثالث شخص خود می گوید:

  • اگر کسی به من فکر نمی کند، پس من به کسی فکر نمی کنم.

یک بار او نقش مظلوم را می گیرد و می گوید:

  • من هیچ کاری نکردم و من گناه نداشتم، من نیز مرتکب شدم.
  • یک بار می گوید باید به این خانم یا نجیب زاده کمک کند.
  • زیرا او از بی عدالتی بسیار عصبانی می شود.
  • می خواهد نقش نجات دهنده را بازی کند.
  • همه این نقش ها با واقعیت ها مقابله می کنند.
  • و نه تنها کاری را انجام نمی دهند بلکه فرد را نیز به خطر می اندازند.
  • بهترین نقش آن می تواند یک شخص قاطع و رو راست باشد.
  • که بتواند سرنوشت زندگی خود را تعیین کند.
  • دلایل را به راحتی قبول نکنید.

بهانه های روابط مثلثی

همه بهانه های خود را برای روابط مثلثی خود دارند.

داستان هایی مانند همسر من مریض است و نمی تواند نیازهای من را برآورده کند.

همسر من شخص سردی است و ما رابطه عاطفی خوبی نداریم.

  • شما خودتان می توانید بگویید که شما می توانید با شخص دیگری ارتباط برقرار کنید.
  • و فقط برای انتخاب من صبر کنید؛ بعد از اینکه متوجه شدم او را ناختم، قطعا او را طلاق خواهم داد.
  • من فقط نیاز به یک همدم دارم و حق دارم با شخص دیگری باشم اگر همسرم ان را برآورده نکند.

و چندین عذر دیگر که هیچ کدام توجیهی برای یک رابطه مثلثی و خیانت نیست.

در بسیاری از موارد، ما می بینیم که شخص ثالث با همین دلیل بی ارزش رابطه برقرار کرده است.

و هنگامی که او با واقعیت آشنا می شود، شوکه شده و فریب خورده است.

خودتان را در جهت مخالف قرار دهید.

توجیحات فرد در رابطه مثلثی

  • برای تصمیم گیری درباره قطع یا ادامه رابطه، شاید ساده ترین راه این باشد .
  • که خودتان را در جهت مخالف قرار دهید.
  • این باعث می شود که شما احساس همدلی بیشتری داشته باشید.
  • به عنوان مثال، از خود بپرسید: اگر من نیز خود مریض بودم.
  • آیا رابطه زنم با شخص دیگری را می پذیرفتم؟
  • یا در یک وضعیت دیگر بپرسید: اگر من در رابطه بودم و متوجه می شدم .
  • که زنم رابطه عاطفی با شخص دیگری دارد ایا تحمل می کردم؟
  • یا سوالات مشابهی که بسته به اینکه در چه موقعیتی قرار دارید، مفید هستند.

اگر فکر می کنید که در نهایت از رابطه خارج می شود و شما می توانید روابط پایدار.

و آرام با فردی که دوست دارید، اشتباه می کنید. حضور تیم مخالف.

به ویژه هنگامی که پای کودک در وسط است، دائمی است.

اکثر مردم میدان را ترک نمی کنند و قصد دارند رابطه را صدمه بزنند.

صرف نظر از این، احساس گناه، سرزنش و جنگ های مداوم

در مورد نحوه آشنا بودن همیشه در رابطه شما نقش خواهد داشت.

شما با مشکلات زیادی مواجه خواهید شد.

ادامه مطلب

روانشناسی مشاوره چیست؟

روانشناسی مشاوره چیست؟ :این شاخه از روانشناسی به ارزیابی رویکردهایی خواهد پرداخت.

که با هدف کمک کردن به رجوع کننده صورت می‌گیرد.

که در این رویکرد ارتباط میان مشاوره و رجوع  کننده به وجود می‌آید.

که هدف از دارا بودن این ارتباط از برطرف کردن مسئله می باشد .

که برای رجوع کننده  هم یا به عنوان یک مشکل مطرح می باشد .

که در روانشناسی مشاوره جهت ارزیابی کردن به نتیجه های مورد نظر مشاوره اصول و قوانین مطرح می باشد.

که با توجه به طرح های متعددی که در رابطه با مشاوره موجود می باشد. این اصول و قوانین دارای فرق هایی از همدیگر می باشند.

مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران ایران “تهیه و پشتیبانی شده است.

روانشناسی مشاوره چیست؟

  •  رویکرد مشاوره ارتباط نزدیکی با راهنمایی دارا می باشد و هر چند راهنمایی این رویکرد گسترده‌تر  خواهد شد.
  • که همه امور زندگی شخصی و اجتماعی شخص را در بر خواهد گرفت که مشاوره قلب برنامه راهنمایی به حساب می آید.
  • و از قسمت های اساسی آن می باشد و با این توصیف در تاریخ روانشناسی مشاوره مشاهده شد.
  • که در این شاخه از روانشناسی با راهنمایی کردن به منزله فعالیتی دارای نظم در سال ۱۹۰۸ میلادی آغاز شد.
  •  تردیدی نمی باشد که به موازات گسترش پیدا کردن اجتماع و دشواری‌های سازمان‌های آن مشکلات آشکار می‌شود .
  • و چیزهای تازه ای الزامی می باشد که قبلا احتیاجی به آن احساس نمی شده است .

که در چنین موقعیتی با توجه به دشوار بودن موقعیت اجتماعی و همینطور ضعیف شدن ارتباط عاطفی .

و عوامل فراوان دیگر توجه کردن به اصلاح موقعیت عاطفی و روحی اشخاص کاملا الزامی می باشد.

که تحول و تغییر جوامع از حالت ساده به دشواری و پیچیدگی به جنبه‌های متعددی از زندگی شخص را تحت تاثیر قرار داده است.

به صورتی که سازگاری با  دیگر گونه‌ها مانند تحولات و تغییرات در روابط و همینطور تغییرات در شغلی و تحصیلی.

و روانشناسی مشاوره را مورد تایید قرار گرفته است.

 هدف های روانشناسی مشاوره

  •  در تعریف هایی که  در روانشناسی مشاوره  گفته شد تشریح شده که شیوه‌هایی مشخص شد.
  • تا به شخص یاری برساند که خود را بشناسد و منظور و هدف داشتن از اینکه شخص خود را بشناسد.
  • این می باشد که با شناختن خود به صورت انسانی دارای تاثیر تر و خلاق تر و در آخر شادمان تر خواهد شد.
  • که با استفاده کردن از فن های ارائه شده در روانشناسی مشاوره شخص نه تنها شرایط فعلی خود را درک خواهند کرد .
  • بلکه از آنچه که به صورت آن در خواهد آمد مطلع خواهد شد که هدف روانشناسی مشاوره بیشتر شدن رشد شخصی.
  • و روانی شخص در مسیر رشد کردن اجتماعی می باشد.
  • و به این ترتیب روانشناسی مشاوره دارای دو هدف اصلی می باشد که هدف آن و هدف غائی شامل می شود.

 هدف آنی روانشناسی مشاوره

در هدف آنی کاربرد شیوه هایی که راهنمایی های ضروری را در برطرف کردن مشکل های متعددی.

از قبیل مشکل های تحصیلی و همینطور خانوادگی و شغلی و غیره به شخص ارائه خواهد شد.

که آن را علاج واقعه پیش از وقوع می‌داند و موجب پیشگیری کردن از اتلاف سرمایه مادی و معنوی در شخص خواهد شد.

این هدف ها عبارتند از شناسایی کردن و کاربرد شیوه هایی که شخص قادر می باشد.

که با بینش به صورت درست به برطرف کردن مشکل های خود بپردازد و به صورت عادلانه برخورد کند.

معمولا چندین  مکتب در این حوزه موجود می باشد که پر اهمیت ترین آنها شامل مکتب مشاوره مستقیم.

و مشاوره غیرمستقیم و همینطور مشاوره نیمه مستقیم می باشد.

 مکتب روانشناسی مشاوره چیست؟

در این مکتب توجه کردن به عقل و همینطور منطق می باشد که به مشاور اعتقاد دارد .

که مشکل شخص را بهتر از خود او درک خواهد کرد و بهتر می‌توانند نسبت به درمان به زود قضاوت کردن بپردازد.

که این مکتب اعتقاد دارد که بشر به طور ذاتی  خلاق و همینطور دانا  نمی باشد.

و تمام اشخاص بشر مهارت سازندگی خود را دارا نمی باشد و مشاور فردی می باشد.

که در درجه اول خودش را به شناختن پرداخته و در مرحله دوم به اطرافیان یاری می‌دهد تا خود را بتوانند بشناسند.

مکتب مشاوره غیر مستقیم

  •  این مکتب اعتقاد دارد که انسان موجودی سازنده می‌باشد و خلاق و دارای مهارت می باشد.
  • که پر اهمیت ترین ویژگی آشکار انسانی نمی باشد که به طور ذاتی خود آگاهی دارد .
  • که در این مکتب مشاور خودش را به جای درمانجو خواهد گذاشت تا بتواند او را به خوبی بشناسد.

 مکتب مشاوره نیمه مستقیم

این مکتب به موقعیت انسان در محیط توجه خواهد کرد و مشاور به یافتن شخص.

و نیز همینطور به پیدا کردن خودش در محیط توجه خواهد کرد که به نظر این مکتب انسان هنگامی.

که دچار آشفتگی در رفتار یا بیماری های عاطفی و یا امثال آنها بشود که نتواند شرایط خود را در محیط معین کند .

که کار مشاورین این می باشد که بیمار را به عنوان یک موجود به خصوص در شرایط به خصوص خود مورد توجه قرار دهد.

 شیوه های مورد استفاده در روانشناسی مشاوره

  •  شیوه های متعدد جهت مشاوره و همینطور پژوهش در این حوزه موجود می باشد .
  • که از جمله مشاهده کردن و همینطور مصاحبه و پرسشنامه و غیره که عمدتاً بر طبق مکتب فکری روانشناسی.
  • و نوع اطلاعات مورد احتیاج به هدف های پژوهش یا امر مشاور مورد استفاده قرار می گیرد .
  • و گاهی اوقات از آزمون های متعدد هوش و همینطور شخصیت و غیره مورد استفاده قرار خواهند داد.

مشاوره موثر احتیاج داشتن به شناخت و درک مطلوبی از خصوصیات و احتیاج ها و همینطور توانایی‌های رجوع کنندگان.

و شرایط هایی می باشد که خود را در آنها مشاهده می‌کنند که این فرآیند همینطور تحت تاثیر عقیده ها.

و نظام ارزشی و طرز فکر مشاور به انسان و همینطور مکتبهای روانشناسی شایع مورد قبول او قرار دارد .

و مشاوران می‌توانند زندگی رجوع کنندگان را به تحول و تغییر ببخشند .

و می‌تواند آنها را در کسب کردن شناخت بهتر و همینطور توانایی‌های برطرف شده مسئله آنها را حمایت کنند.

ادامه مطلب

چرا شوهرم بهم خیانت کرد

چرا شوهرم بهم خیانت کرد:بسیاری از خانم ها نمی توانند باور کنند که چرا و چگونه شوهر آن به خیانت کرده است.

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

و مرتبا به خود و یا به مشاوران می گویند چرا شوهرم بهم خیانت کرد؟

در پاسخ این افراد باید گفت که خیانت انواع مختلفی دارد .

و برای افراد مختلف به دلایل مختلفی اتفاق می افتد.

طبیعی است که همسر شما از زندگی با شما دلسرد شود.

چرا شوهرم بهم خیانت کرد؟

او احساس می کند که شخصیت او در صورت افتادن او مورد سوال قرار می گیرد.

و در این وضعیت، اعتماد به نفس فرد افزایش می یابد.

  • اگر شما همچنین متوجه شدید که همسر شما از تعهدات ازدواج خود پیروی نکرده است.
  • می توانید پاسخ های روانشناختی مانند شک و تردید، تردید، تنوع زیاد، ناراحتی و بدبینی.
  • میل به محدود کردن یا کنترل روابط با او، یا حتی احساس عدم اعتماد به او را بیابید.

وقتی کسی از خیانت همسرش آگاه شود، او خودآموز می شود و می گوید به او خیانت می کند.

ما کلمات همسر خود را ندیده ایم و ما نمی دانیم که واکنش نشان داده شده به رفتار شما چیست؟

آیا آنها با این موضوع موافق هستند؟ آنها ببخشند و تمایل دارند زندگی خود را ادامه دهند.

و یا … اکثر مردم زمانی که در این وضعیت هستند، بلافاصله درباره طلاق صحبت می کنند.

مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران “تهیه و پشتیبانی شده است.

 علت خیانت شوهرم

  • با توجه به اینکه شما ذکر کرده اید که در دو سال گذشته شوهرم بهم خیانت می کنه.
  • به نظر می رسد که او تمایل دارد روابط را بهبود بخشد.
  • بنابراین اگر می خواهید موضوع را بررسی کنید.
  • توصیه می کنیم به همسرتان به روشهای مختلف اعتماد کنید.

برای هر رفتار دیگری که باعث سوء ظن و بد رفتاری او می شود، با او صحبت کنید.

شما باید اعتماد آسیب دیده را تعمیر کنید.

هنگامی که اعتماد متقابل در رابطه ای مانند رابطه زناشویی ایجاد می شود.

نباید کسی باشد که باعث بی اعتمادی و حتی طرف دیگر می شود که بتواند مشکل را حل کند.

در واقع، زمان برای به دست آوردن اعتماد نیاز دارد.

رفع بی اعتمادی بین زوجین

  • برای حل مشکل، شما باید دوباره بتوانید عشق خود را به شریک خود اثبات کنید.
  • یعنی با بی اعتمادی خود، حتی به مدت طولانی.
  • همسرتان را دوست داشته باشید و مهربان باشید و با مشاور مشورت کنید.

با تمام اینها، اگر زندگی دنیای فعلی شما دشوار است، اگر آن را بهتر یا بدتر بدانید، آن را از بین ببرید.

یکی از این علائم، جذابیت بیشتر احزاب با چیزهایی است که جز با یکدیگر نیستند.

این به این معنی است که یک فرد تلاش می کند.

بیشتر زمان خود را صرف خارج از خانه خود و با افراد غیر از همسرش صرف کند.

بی تفاوتی و بی توجهی به همسر در مورد مسائل مختلف، از جمله ظاهر.

و رفتار فیزیکی، و نیز در معرض سردی رفتار او، نشانه های مهم دیگر خیانت در زندگی مشترک است.

نشانه های خیانت شوهرم 

نشانه های دیگری از این عبارتند از:

  • خودمختاری، خودخواهی و کنترل خود در یک زندگی مشترک که در آن فرد دیدگاه های خود را به کار می گیرد و به نظرات طرف مقابل خود توجه نمی کند.

به خاطر داشته باشید همیشه واقع بینانه باشید و هرگز خودتان را فریب ندهید .

که این اتفاق برای شما غیر قابل باور نخواهد بود، اما با رویکرد منطقی به همسرتان بدون اتهام به او، در مقابل این مسئله را قبل از این اتفاق به تاخیر می اندازید.

  • زندگی با یک زن بدخواه شاید یکی از سخت ترین کارهایی است که تا به حال انجام داده اید.
  • در صورت تصمیم گیری در مورد آنچه شما می خواهید یا انجام ندهید هیچ پاسخ درستی وجود ندارد.
  • انچه همه شما می توانید انجام دهید این است که با همسرتان ارتباط برقرار کنید.
  • به صدای خود گوش دهید و تصمیم بگیرید که آیا این رابطه ارزشش را دارد. خودت را سرزنش نکن.
ادامه مطلب

به نامزدم علاقه ندارم

به نامزدم علاقه ندارم : بسیاری از افراد می گویند که به همسر خود علاقه ندارند و یا در دوران نامزدی می گویند.

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

که به نامزدم علاقه ندارم و باید چکار کنم. بسیاری از افراد هستند.

که در این بین راه ابراز علاقه و احساسات را نمی دانند.

و بنابراین شما ممکن است این را باور نکنید.

اما راه های ساده ای برای ابراز علاقه به همسر خود وجود دارد.

و شما نیازی به اثبات عشق خود به شریک زندگی خود ندارید.

به نامزدم علاقه ندارم

  • در زیر، شما برخی از روش های به ظاهر کوچک اما موثر را یاد بگیرید.
  • یکی از اشتباهات جبران ناپذیر برخی از زوج ها پس از آغاز زندگی مشترک.
  • فراموش کردن ابراز علاقه و قرار دادن وقت برای یکدیگر است.
  • به نظر می رسد که همه چیز برای زندگی روزمره قربانی می شود.
  • بی اطلاع هستیم که این امر همسر و زندگی را متضرر می کند.
  • و شکاف میان همسران ایجاد می کند.به نامزدم علاقه ندارم

در حالی که با یک شاخه گل  یک کلمه محبت و چند دقیقه مکالمه صمیمی.

می توان بر مشکلات و ناراحتی غلبه کرد و زندگی شیرینی همراه با همسر را به دست آورد.

شما ممکن است این را باور نکنید، اما راه های ساده ای برای ابراز علاقه به همسر.

وجود دارد و شما نیازی به اثبات عشق خود به شریک زندگی تان ندارید.

مقالات سایت توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان “کانون مشاوران ایران “تهیه و پشتیبانی شده است.

  ابراز علاقه به همسر

  • در زیر، شما برخی از روش های به ظاهر کوچک اما موثر را یاد می گیرید.
  • از او بخواهید نامه های مهربانی بفرستد.

یک پیام صادقانه به تلفن همراه او ارسال کنید. مطمئن شوید که این هم شیرین و جالب است.

یکی از مشکلات او را انجام دهید یکی از وظایف معمول را انتخاب کنید.

که او قادر به انجام آن نیست و وقتی او می داند چگونه این کار را انجام دهد، مراقب او باشید.

ابراز احساسات خود را از قدردانی شروع کنید.به نامزدم علاقه ندارم

  • هنگامی که همسرتان به سختی کار می کند.
  • یا کاری را برای شما انجام می دهد.
  • بگذارید بداند که از او سپاسگزار هستید.
  • از خدا بخواهید که به او کمک کند که همه چیز درست شود.

ابراز احساسات همسر

همچنین گاهی اوقات همسرتان این دعا را بشنود. این باعث می شود او متوجه شود.

که وقتی او قادر به انجام کاری نیست، می توانید از یک شخص قدرتمند درخواست کمک بگیرید.

پیاده روی با هم یا راه رفتن با هم می تواند بسیار خوب و جذاب باشد.

طبیعت خلق و خوی خود را با میل خود تنظیم کنید.

بحث و گوش دادن به حرف یکدیگر خیلی خوب است.

انتظار نداشته باشید آنچه در ذهن شما اتفاق می افتد را بخواند.

اگر چیزی وجود دارد که می خواهید در مورد همسرتان بدانید.

به او بگویید، انتظار نداشته باشید او از افکار و نیازهای شما آگاه باشد.

از مخفی کاری ها اجتناب کنید. از مخفی کاری در برابر همسر خود اجتناب کنید.

مخفی کاری همسر

  • اگر می خواهید چیزی بدانید، از او سوالی بپرسید. خنده با هم خیلی موثر است.
  • در حالی که برای بزرگداشت فرزند خود را فراموش کرده اید.
  • و با هم کار کنید تا فرزندان را خوشحال و شاد کنید.

همچنین، اگر کار اشتباهی انجام شود، سعی کنید آن را پرش کنید و بخندید.

این باعث کاهش استرس در این شرایط می شود.

یک کارت پستال عاشقانه به او بدهید. منتظر فرصتی خاص برای هدیه دادن به او نمانید.

  • کارت رمانتیکی را پیدا کنید و آن را در ماشین خود قرار دهید.
  • فراموش نکنید که پیام عشق خود را بنویسید. درباره آینده صحبت کنید.

عدم علاقه به نامزد 

  • آینده به نظر نمی رسد. درباره مکان هایی که دوست دارید.
  • هنگامی که شما پنجاه ساله شدید، با یکدیگر صحبت کنید.
  • و سعی کنید این رویاها را تحقق بخشید.

علاقه مبرم به همسر، عشق و محبت، زندگی مشترک را می سازد.

گذشته ها گذشته ان را فراموش کنید.

اگر همسر شما از طریق رفتار یا گفتار ناراحت شده است.

  • هر گاه اختلاف وجود دارد، گذشته را به او تحمیل نکنید.
  • مخصوصا اگر او از خود پشیمان است.
  • به دوستانش افتخار کنید گاهی اوقات، به منظور تشویق او، بگذارید.
  • که تعاریف شما درباره اعمال و رفتارهای خوب را بشنود.
  • عبادت با یکدیگر را فراموش نکنید.
  • زن و شوهر که با یکدیگر دعا می کنند.

با هم می ایستند این ها برخی از لحظات ظریف و ویژه است.

که به طور مساوی بین شما و او تقسیم می شوند.

ادامه مطلب

رفتار با زن خیانتکار

رفتار با زن خیانتکار:اولین مرحله و ساده ترین شیوه برای بهتر شدن اعتماد .

و همینطور معذرت خواستن از سوی همسر عهد شکستن می باشد.

معذرت خواهی کردن با صداقت یک معجزه محسوب می شود.

15 گام برای مقابله با خیانت و غلبه بر صدمه

مطمئن نیستید که آیا هرگز می توانید بر کاری که آنها انجام دادند، غلبه کنید؟ برای مقابله و درمان خیانت شریک عاشقانه خود از متخصص کمک بگیرید. برای چت آنلاین با شخصی در حال حاضر اینجا را کلیک کنید .

احساس می کنی بهت خیانت شده کسی که به او اهمیت می دهید، شاید حتی عشق، پیوندهای اعتماد را شکسته و کاری انجام داده است که قلب شما را عمیقاً بریده است.

چه کار میکنی؟ چگونه می توانید این خیانت را پشت سر بگذارید و درمان کنید؟ آیا هرگز قادر خواهید بود آنها را به خاطر کاری که انجام داده اند ببخشید؟

چه خیانت یکی از اعضای خانواده، بهترین دوست، شریک زندگی یا شخص دیگری باشد، اقداماتی که ممکن است برای غلبه بر صدمه ایجاد شده انجام دهید تقریباً یکسان است.

مقابله با عواقب فوری یک خیانت

۱- احساسات خود را نام ببرید.

خیانت یک عمل است. احساسات ناشی از آن همان چیزی است که ما می گوییم “احساس می کنیم به ما خیانت شده است.”

برای شروع بهبودی پس از عمل، باید در مورد احساساتی که این عمل ایجاد کرده است دقیق تر باشید.

برخی از رایج‌ترین مواردی که ممکن است با آنها روبرو شوید عبارتند از:

خشم – شما صدمه دیده اید و یکی از طبیعی ترین احساسات در چنین موقعیت هایی خشم است. «چطور جرات می کنند؟! چطور توانستند؟! آنها هزینه این را خواهند پرداخت!»

غم و اندوه – ممکن است بسیار ضعیف شوید، حتی زمانی که یک خیانت را کشف کنید، گریه کنید. این ممکن است به این دلیل باشد که شما احساس از دست دادن می کنید. از دست دادن اعتماد، از دست دادن کسی که فکر می کردید، از دست دادن خاطرات خوشی که از او دارید، از دست دادن آینده ای که با او دیدید.

سورپرایز – بله، احتمالاً وقتی متوجه شدید که این شخص یا افرادی به شما خیانت کرده اند، شوکه شده اید. شاید هیچ تصوری از احتمال این موضوع نداشته باشید.

ترس – ممکن است نگران عواقب این خیانت باشید. ممکن است به معنای یک تحول بزرگ در زندگی شما باشد و این ناشناخته ها شما را می ترسانند.

انزجار – شما حتی نمی توانید در مورد آن یا آنها فکر کنید زیرا باعث می شود شکم شما به هم بخورد.

ناامنی – ممکن است خود را زیر سوال ببرید و شک کنید که آیا شایسته عشق و مراقبت هستید یا خیر. از این گذشته، شخصی که به شما خیانت کرده است به وضوح احساس می کند که شما نیستید.

شرم – ممکن است خودتان را سرزنش کنید و از آنچه اتفاق افتاده است و اینکه دیگران ممکن است اکنون شما را ببینند و با شما رفتار کنند احساس شرمندگی کنید.

تنهایی – این خیانت شماست و خیانت هیچ کس دیگری. آنها چگونه می توانستند بفهمند؟

سردرگمی – ممکن است به سادگی نتوانید آنچه را که اتفاق افتاده است درک کنید؟ به نظر می رسد هیچ کدام از اینها برای شما منطقی نیست.

این یک گام مهم برای شناسایی آنچه در هر لحظه احساس می کنید است. ممکن است پس از یک خیانت، بسیاری یا همه اینها را احساس کنید – به احتمال زیاد در یک زمان چند مورد و در حین پردازش آنها به جلو و عقب می چرخید.

به عنوان مثال، تعجب و سردرگمی ممکن است اولین چیزهایی باشد که شما احساس می کنید، که سپس جای خود را به خشم و انزجار یا غم و اندوه و ترس می دهد. پس از آن ممکن است به غافلگیری با رنگ شرم بازگردید.

یک پیشروی واضح یا یکنواخت از یکی به دیگری وجود نخواهد داشت، بلکه یک گرداب آشفته از احساسات وجود خواهد داشت.

2. در مقابل تلافی مقاومت کنید.

با برخی از خیانت ها، ممکن است تمایل شدیدی برای تلافی داشته باشید.

نکن!

ممکن است از آنچه اتفاق افتاده احساس عصبانیت کنید و احساس کنید که آنها مستحق مجازات هستند، اما به ندرت این یک تلاش سازنده است.

اگر یک راه برای طولانی کردن صدمه و به تأخیر انداختن روند بهبودی وجود دارد، نقشه کشیدن و برنامه ریزی برای انتقام است.

قیاس خیانت را به عنوان بریدگی یا بریدگی در گوشت بدن خود در نظر بگیرید. به زودی یک دلمه روی زخم ایجاد می‌شود، اما اغلب تمایل به تحریک آن و برداشتن آن وجود دارد. خارش دارد، درد دارد، و شما احساس می کنید که باید کاری برای آن انجام دهید.

با این حال، به تجربه می‌دانید که هرچه بیشتر پوسته را لمس کنید و پوسته را بچینید، مدت بیشتری باقی می‌ماند و احتمال بر جای گذاشتن جای زخم بیشتر می‌شود.

انتقام گیری کمی شبیه برداشتن دلمه است: فقط یک بار دیگر زخم را باز می کند و باعث درد بیشتر شما می شود. و هر چه بیشتر این کار را انجام دهید (حتی هر چه بیشتر به انجام آن فکر کنید)، احتمال بیشتری وجود دارد که این درد را تا آخر عمر با خود حمل کنید.

در برابر وسوسه بازپس گیری خود مقاومت کنید. این احساسات در نهایت محو می شوند و می گذرند و شما خوشحال خواهید شد که از تحمیل رنج مشابه به خائن خود خودداری می کنید.

3. وقت بگذارید.

وقتی کسی به شما خیانت کرده است، بهترین راه حل کوتاه مدت این است که تا آنجا که ممکن است به صورت فیزیکی – و الکترونیکی – از او دوری کنید.

این بدان معناست که آنها را نبینید، به آنها پیام ندهید، شبکه های اجتماعی آنها را هر 5 دقیقه چک نکنید.

به احساساتی که در بالا در مورد آنها صحبت کردیم فکر کنید که توسط آتش ایجاد شده اند. ابتدا آتش به شدت می سوزد و احساسات در شعله های آتش سفید می درخشند.

قابل احتراق ترین سوخت برای آن آتش تماس با کسی است که به شما خیانت کرده است. بنابراین، برای اینکه آتش بسوزد، باید سوخت به آن اضافه نکنید.

شما باید کمی وقت بگذارید و رابطه خود را با آن شخص قطع کنید.

اکنون، اگر آنها سعی کردند با شما تماس بگیرند (و احتمالاً این کار را خواهند کرد)، شما فقط می توانید با حالتی آرام به آنها بگویید که برای مقابله با کاری که انجام داده اند به زمان و مکان نیاز دارید. از آنها بخواهید به خواسته های شما احترام بگذارند و شما را رها کنند.

با تبدیل شدن آتش به اخگر، عواطف شما در نهایت شروع به محو شدن خواهند کرد. اکنون در موقعیت بسیار بهتری خواهید بود که به وضوح فکر کنید و رویدادها را پردازش کنید و تصمیم بگیرید که چه کاری انجام دهید.

رفتار با زن خیانتکار

4. با شخص ثالث صحبت کنید.

در این مواقع، صحبت در مورد حادثه و احساساتی که در مورد آن دارید با یک فرد قابل اعتماد می تواند کمک کند.

بیان احساسات خود به صورت بیرونی و گفتن آنچه در حال حاضر در درون ذهن و قلب شما در حال رخ دادن است را به روح دیگری بگویید می‌تواند تحسین برانگیز باشد.

با این حال، نکته مهم این است که با کسی صحبت کنید که بتواند نسبتاً بی طرف بماند.

دلیل این امر این است که آنها می توانند مشاوره صادقانه و بازخورد سازنده در مورد برنامه شما برای مقابله با موقعیت ارائه دهند.

چیزی که شما نمی خواهید یک مرد یا زن بله است که شما را در حالی که در مورد خیانتکار خود ناله می کنید و هیاهو می کنید و هیزم به آتشی که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، می افزاید. این ممکن است در آن زمان احساس خوبی داشته باشد، اما به شما کمکی نمی کند که احساسات خود را حل کنید.

اگر کسی را ندارید که بتوانید در این مورد با او صحبت کنید، توصیه می کنیم با یک متخصص روابط از کلینیک ستاره ایرانیان صحبت کنید که می تواند گوش مورد نیاز و مشاوره ای را که به دنبال آن هستید ارائه دهد. برای چت کردن با یکی در حال حاضر اینجا را کلیک کنید .

5. خیانت را بررسی کنید.

مردم به دلایل مختلف کارهای آزاردهنده انجام می دهند و ممکن است به شما کمک کند که در مورد چگونگی وقوع این خیانت فکر کنید.

بی احتیاطی بود؟ ناشی از ضعف بود؟ یا این یک اقدام عمدی و آگاهانه بود؟

همه ما گاهی اوقات کاری را در کسری از ثانیه می گوییم یا انجام می دهیم و فوراً از آن پشیمان می شویم. خیانت بی دقتی مانند افشای اطلاعات شخصی که شخصی محرمانه به شما گفته است بدون شک آسیب زا است، اما تا حدودی قابل بخشش است.

هنگامی که در یک مکالمه شرکت می کنید، می توانید 100% روی اهمیت چیزی که می گویید متمرکز نشوید و چیزها واقعاً ممکن است به طور تصادفی “از بین بروند”.

البته، هرچه اهمیت اطلاعات بیشتر باشد، باور اینکه خیانتکار شما اشتباهاً آن را فاش کرده است، آسان‌تر است. برخی از رازها به طور طبیعی در گفتگو آشکار نمی شوند.

مرحله بعدی از یک خیانت بی دقت، خیانتی است که به دلیل ضعف کسی به وجود می آید .

برخی از افراد کنترل برخی هوس ها را بسیار دشوار می دانند، حتی اگر به شما قول داده باشند که این کار را می کنند.

اعتیاد مثال خوبی برای این موضوع است. برای مثال، ممکن است احساس کنید به شما خیانت شده است که یکی از شرکای زندگی یا یکی از اعضای خانواده گفته است که نوشیدن الکل را کنار می‌گذارد، اما متوجه می‌شوید که این کار را پشت سر شما انجام داده‌اند و در مورد آن به شما دروغ گفته‌اند .

سایر افراد ممکن است محرمانه نگه داشتن آنچه شما به آنها می گویید تقریبا غیرممکن بدانند. آنها فقط باید با کسی در مورد آن صحبت کنند، شاید به عنوان ابزاری برای پردازش احساسات خود در این مورد.

وقتی متوجه می‌شوید هنوز هم می‌سوزد، اما شاید بتوانید کمی همدردی کنید.

سپس خیانت هایی وجود دارد که اعمال عمدی آشکار و ساده است، یا از روی بدخواهی، فرصت طلبی یا بی تفاوتی بی عاطفه.

شاید شایعات اداری شنیده باشند که شما در مورد دوران سختی زندگی تان صحبت می کنید و به هر کسی که در مورد تجارت خصوصی شما گوش می دهد می گویند.

یا ممکن است شریک زندگی شما به شما خیانت کند، یکی از اعضای خانواده شما را در مقابل فرزندانتان تحقیر کند، یا یک شریک تجاری از معامله ای که شما توافق کرده بودید، انکار کند.

این اعمال آگاهانه و بدون توجه به احساس شما انجام می شود. آنها اغلب توسط خودخواهی هدایت می شوند.

درک اینکه کدام یک از اینها در مورد شما بیشتر صادق است می تواند به شما کمک کند تا بر احساسات منفی غلبه کنید و از حادثه عبور کنید.

6. رابطه را بررسی کنید.

کسی که به او اهمیت می دهید به شما آسیب رسانده است، اما چقدر درد عاطفی دارید؟

همه چیز به نزدیکی آن رابطه بستگی دارد. پس از یک خیانت، احتمالاً خواهید دید که آن شخص چقدر برای شما ارزش دارد.

خیانت دوستی که از او جدا شده اید و اکنون بیش از یک یا دو بار در سال نمی بینید، با خیانت همسر یا والدینی که بخش عمده ای از زندگی شما هستند، بسیار متفاوت است.

اینکه چقدر برای این رابطه ارزش قائل هستید، تعیین می کند که آیا آن شخص را در زندگی خود نگه دارید یا برای همیشه او را کنار بگذارید (که بعداً در مورد آن بیشتر صحبت خواهیم کرد).

7. با کسی که به شما خیانت کرده صحبت کنید.

این گام بزرگی است که برداشتن آن نیاز به جرات و اراده دارد. اما به کسی که به شما خیانت کرده چه می گویید؟

خوب، وقتی احساس آمادگی کردید، ارزش این را دارد که با آن‌ها صحبت کنید و بگویید که اعمال آن‌ها چه احساسی در آن زمان به شما می‌داد ، و هنوز در مورد آن چه احساسی دارید .

یک نکته مهم این است که آنچه را که می خواهید بگویید به گونه ای ساختار دهید که بر شما متمرکز شود نه آنها. به این ترتیب، می توانید از قرار دادن آنها در حالت دفاعی اجتناب کنید و گفتگو را دوستانه نگه دارید.

بنابراین، جملات خود را با “من” شروع کنید و سعی کنید به حقایق پایبند باشید. گفتن: «وقتی تو احساس شوک و عصبانیت کردم» بهتر از گفتن «تو به من خیانت کردی که…»

خاص باشید اگر هر کدام را همانطور که در بالا توصیه کردیم نامگذاری کنید، باید روی تمام احساسات مختلفی که تجربه کرده اید کنترل داشته باشید. از این کلمات برای بیان تاثیری که اعمال این شخص روی شما گذاشته استفاده کنید.

نه تنها این، بلکه مشخص کنید که دقیقاً چه چیزی بیشتر به شما آسیب زده است. آیا دیگر احساس نمی‌کنید که نمی‌توانید به آنها اعتماد کنید یا اعمال آنها در بخش‌های دیگر زندگی‌تان عواقبی داشته است؟

همه را کنار هم بگذارید و می توانید به عنوان مثال بگویید: “وقتی اجازه دادی باردارم را به همکارانمان بدهی، بسیار شرمنده، تنها و ترسیدم – این من را در موقعیت دشواری با رئیس قرار داده است و من نگران هستم. در مورد امنیت شغلی آینده من.»

اگر به شما کمک می کند تا افکار و احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنید، ممکن است نامه ای برای کسانی که به شما صدمه زده اند بنویسید . می توانید آن را به آنها بدهید تا بخوانند یا برایشان بخوانید. این به ویژه در مواردی مفید است که در موقعیت‌هایی که مجبور هستید با کسی روبرو شوید، دچار آشفتگی می‌شوید.

8. قطع رابطه با متخلفان تکراری.

این که آیا خیانت را ببخشید و رابطه را حفظ کنید، به چیزهای زیادی بستگی دارد: شدت آن، میزان ارزشی که برای رابطه قائل هستید، و نحوه کاهش خیانت (نگاه کنید به نقطه 4) و موارد دیگر.

با این حال، یکی از مواردی که باید در نظر داشته باشید این است که آیا این اولین باری است که آنها چنین کاری را با شما انجام می دهند یا در واقع با سایر افرادی که ممکن است با آنها آشنا باشید.

اگر کسی قبلاً به شما آسیب رسانده است، یا اگر شکلی دارد که شما از آن آگاه هستید، باید به شدت فکر کنید که آیا حفظ این شخص در زندگی شما برای شما بهترین است (و برای سایر افراد مهم زندگی شما مانند کودکان بهترین است).

به طور کلی، ضربه دوم فشار بسیار بیشتری بر رابطه و تعاملات شما با یکدیگر وارد می کند که بهترین کار این است که در همان لحظه زمان را اعلام کنید.

ضربه سوم یا بیشتر و شما در حال سرگردانی به قلمرو فعال کردن آنها هستید. به این نقطه برسید و آنها فکر خواهند کرد که می توانند به شما خیانت کنند و از آن دور شوند.

5 قدم برای غلبه بر خیانت

وقتی احساس می کنید به شما خیانت شده است، این چیزی نیست که بتوان خیلی سریع با آن کنار آمد. شما به زمان نیاز دارید تا همه چیزهایی که اتفاق افتاده است را پردازش کنید و این بسته به رویدادهای خاص متفاوت خواهد بود.

در ابتدا، فقط باید تمام تلاش خود را بکنید تا با طوفان احساسات درونی کنار بیایید و در عین حال ظاهر یک زندگی عادی را حفظ کنید. پس از همه، شما هنوز مسئولیت هایی دارید که باید از آنها مراقبت کنید.

با گذشت زمان، متوجه خواهید شد که بر شوک اولیه غلبه کرده اید و شروع به التیام زخم های عاطفی خود می کنید. کارهای خاصی وجود دارد که می توانید برای کمک به این موضوع انجام دهید.

1. به خودتان فکر کنید.

وقتی گرد و غبار کمی فرو نشست و احساسات شما کمتر خام شد، ممکن است از یک دوره درون نگری بهره مند شوید.

این زمانی است که به درون خود نگاه می کنید و سعی می کنید خیانت، عواقب و پیامدهای طولانی مدت زندگی خود را درک کنید.

ممکن است بخواهید بلافاصله پس از اینکه به شما خیانت شد، افکار، احساسات و رفتارهای خود را بازتاب دهید و در نظر بگیرید که چگونه ممکن است سعی کنید از موقعیت های مشابه در آینده اجتناب کنید (یا اگر با چنین موقعیتی مواجه شدید متفاوت عمل کنید).

برای اینکه بیشترین سود را از این موضوع ببرید، برخی از روانشناسان پیشنهاد می‌کنند که به جای پرسش‌های مبتنی بر چرایی ، روی پرسیدن سؤال‌های مبتنی بر چه تمرکز کنید.

این تئوری، همانطور که در این مقاله به خوبی خلاصه شده است ، می گوید که پرسیدن اینکه چرا اتفاقی افتاده یا چرا چنین احساسی داشته اید یا عمل کرده اید، شما را در دام گذشته نگه می دارد و در مورد رویدادها نشخوار می کنید.

همچنین ممکن است ذهنیت قربانی را القا کند که به موجب آن بر آنچه با شما انجام شده و چه کسی مقصر آن است تمرکز می کنید.

از سوی دیگر، سوال فعال‌تر چیست: چه احساسی دارم، گزینه‌های من چیست، و چه چیزی واقعاً 5 سال بعد اهمیت خواهد داشت ؟

اینها همه سوالات آینده نگری هستند که می توانند شما را از خیانت دور کنند و به جایی برسانید که بتوانید شفا پیدا کنید و بهبودی پیدا کنید.

بنابراین، به هر طریقی فکر کنید، اما سعی کنید آن را به بازتابی مولد تبدیل کنید که بیش از حد درگیر نیست، بلکه به دنبال حرکت است.

ممکن است مجبور شوید به هر گونه افکار وسواسی که در مورد خود خیانت دارید بپردازید. پس از همه، شما احتمالاً سؤالات زیادی در مورد آنچه اتفاق افتاد، چگونه اتفاق افتاد و چرا رخ داد دارید.

اما تا زمانی که نتوانید به طور واقع بینانه به این سؤالات پاسخ دهید، فکر کردن به آنها بارها و بارها فقط شما را در وضعیت دردناک عاطفی که اکنون در آن هستید گیر می دهد.

به سؤالات مربوط به خود و نحوه پاسخ شما به خیانت پایبند باشید – می توانید پاسخ آنها را بیابید.

2. سعی کنید در مورد رابطه واقع بین باشید.

از بت دادن به گذشته به عنوان لحظه ای عالی در زمانی که همه چیز در دنیا خوب بود خودداری کنید. واقع بین باشید و بپذیرید که قبل از وقوع خیانت مشکلاتی در رابطه شما وجود داشته است.

این ضربه را تا حدودی ملایم می کند زیرا احساس نمی کنید که زندگی آرام با این شخص را از دست داده اید. شما تصدیق خواهید کرد که احتمالاً زمانی که این اتفاق افتاد در حال عبور از یک مشکل سخت بودید.

2. اندوهگین شدن.

بخشی از فرآیند غلبه بر آنچه اتفاق افتاده، غصه خوردن است. در برخی موارد، این ممکن است به معنای غمگین کردن رابطه ای باشد که به پایان رسیده است. در برخی دیگر، ممکن است به معنای غمگین کردن آینده ای باشد که برای خود و شخص دیگری تصور کرده بودید، صرف نظر از اینکه آیا موفق به حفظ رابطه شده اید یا خیر.

این قطعاً شامل خشم و غم و اندوه است، اما بسیاری از احساسات دیگر را نیز شامل می شود. حتی ممکن است دچار افسردگی موقت شوید. شما باید این احساسات را به جای سرکوب آنها احساس کنید.

شما باید بپذیرید که اتفاق افتاده است. این به این معنی نیست که شما باید با آن مشکلی نداشته باشید، اما باید بپذیرید که این عمل اتفاق افتاده است و منجر به آسیب زیادی شده است.

3. ببینید آیا می توانید خیانتکار خود را ببخشید.

ممکن است در حال حاضر امکان پذیر نباشد، اما باید سعی کنید در نهایت کسی را که به شما خیانت کرده ببخشید. بخشش برای آنها نیست. این برای تو است. بخشیدن آنها به این معنی نیست که شما با کاری که آنها انجام دادند مشکلی ندارید. می گوید که می خواهید رنج خود را در اطراف آن رها کنید.

بخشش مستلزم این است که تصمیم بگیری بهتر است از آسیب عبور کنی تا اینکه بگذاری تو را ببلعد و آینده ات را مسموم کند. همچنین از شما می‌خواهد که هرگونه احساس بدی را که ممکن است نسبت به فردی که به شما خیانت کرده است، رها کنید.

کار و زمان می‌طلبد و همیشه آرام نخواهد بود. ممکن است فکر کنید که آنها را بخشیده‌اید، اما متوجه می‌شوید که هنوز خشم یا رنجش را در خود نگه می‌دارید.

بخش مهمی از بخشیدن کسی این است که سعی کنید با او همدردی کنید و عیوب او را جزئی از انسان بودنش بدانید. ممکن است بخواهید در مورد نقص های خود فکر کنید تا شکاف بین شما و آنها را پر کنید. شما ممکن است به کسی خیانت نکرده باشید، همانطور که آنها به شما خیانت کردند، اما بدون شک با اعمال خود به دیگران آسیب رسانده اید.

در نهایت، شما قادر خواهید بود خیانت را به گذشته خود بسپارید… حداقل در بیشتر موارد. ممکن است هرگز نتوانید آن را به طور کامل رها کنید، اما دیگر تاثیری عالی بر زندگی شما نخواهد داشت. حتی ممکن است بتوانید آن را به عنوان یک لحظه مهم در زندگی یا رابطه خود ببینید که در درازمدت مزایایی دارد.

اگر می خواهید جزئیات بیشتری در مورد بخشش داشته باشید، می توانید این دو مقاله را بخوانید:

چگونه یک نفر را ببخشیم: 2 مدل علمی بخشش

17 گام برای بخشیدن شریک خیانتکار و غلبه بر خیانت

4. مراقب خودت باش.

«مواظب خودت باش» ممکن است مانند توصیه‌های کهنه و خسته‌ای به نظر برسد که برای هر بیماری و بدی‌ای که تاکنون وجود داشته است داده می‌شود. اما به دلیلی زیاد به شما داده می شود – اگر با جسم و ذهن خود با مهربانی رفتار کنید، خیلی سریع تر درمان می شوید.

با خوب غذا خوردن، ورزش منظم، اطمینان از خواب کافی و گذراندن وقت برای انجام کارهایی که از آن لذت می برید، احساس بهتری نسبت به خود و موقعیت خواهید داشت.

این بدان معنا نیست که نمی توانید چند روز در رختخواب خود بنشینید و بستنی و شکلات بخورید، اما به خودتان اجازه ندهید که آنجا بمانید. شما باید بگویید بس است و به زندگی خود و انجام کارهایی که باعث تولید آن مواد شیمیایی حس خوب در مغز شما می شود، بازگردید.

5. کمک بگیرید.

اگر متوجه شدید که نمی‌توانید درد را پشت سر بگذارید یا افکار مربوط به خیانت را از سرتان بیرون کنید، ممکن است از آسیب خیانت رنج ببرید. این می تواند در هر نوع خیانت اتفاق بیفتد، اما در خیانت هایی که در دوران کودکی اتفاق می افتد یا شامل زنا می شود، بیشتر دیده می شود.

اگر رفتارهای شما از زمان خیانت تغییر کرده است و به شیوه های قابل توجهی بر زندگی روزمره شما تأثیر می گذارد، باید برای غلبه بر آن از یک متخصص کمک بگیرید.

آیا خیانتی که تجربه کردید توسط شریک زندگیتان انجام شده است، و آیا هنوز مطمئن نیستید که چگونه به آن نزدیک شوید؟ روند بهبودی زمان می برد و همانطور که در بالا ذکر شد، صحبت با شخص ثالث بی طرفی که به نگرانی ها و احساسات شما گوش می دهد و توصیه هایی برای کمک به شما ارائه می دهد می تواند مفید باشد. پس چرا با یک متخصص روابط از مرکز مشاوره ستاره ایرانیان صحبت نمی کنی؟

چگونه می توانم بفهمم که طرف مقابل واقعا متاسف است؟

وقتی شخصی به شما خیانت کرده است، طبیعتاً انتظار عذرخواهی از او خواهید داشت. اما چگونه می توان تشخیص داد که این عذرخواهی واقعی است؟

این به این بستگی دارد که آن شخص چگونه عمل می کند و چگونه به خیانت نگاه می کند. اگر شخصی واقعاً پشیمان باشد، این کار را می کند:

  • اعمال آنها را تصدیق کنید، وسعت کامل آنها را آشکارا به اشتراک بگذارید و برای آنها عذرخواهی کنید.
  • مسئولیت اعمال خود را بپذیرند و به دنبال توجیه آنها نباشند
  • بفهمید که چگونه به شما صدمه زدند و چرا کاری که انجام دادند اشتباه بود
  • از طریق زبان بدن و نحوه صحبت کردنشان پشیمانی نشان می دهند
  • سعی کنید همه چیز را به هر شکلی که احساس می کنند درست کنید
  • سعی کنید ارتباط آنها با شما را بهبود بخشید، که ممکن است شامل باز بودن و آسیب پذیرتر بودن در مورد احساس آنها باشد
  • سعی کنید در آینده انتخاب های بهتری داشته باشید

طرف مقابل از عذرخواهی امتناع می ورزد. باید چکار کنم؟

اگر کسی که به شما خیانت کرده است عذرخواهی نمی کند و حاضر نیست به خاطر کاری که انجام داده است سرزنش کند – و شما زمان و فرصت کافی برای انجام این کار به او داده اید – باید فکر کنید.

اگر این یک رابطه عاشقانه است، باید به فکر جدایی از آنها باشید، اگرچه این بستگی به جدیت خیانت دارد. شاید در نهایت نقشی را که در حوادث بازی کرده‌اند بپذیرند و عذرخواهی کنند، اما ممکن است نتوانند. این شما هستید که باید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید با کسی باشید که اینطور با شما رفتار می کند و حتی برای آن پشیمان نمی شود.

اگر این یک دوستی است، ممکن است بخواهید به این فکر کنید که آیا این شخص سزاوار جایگاهی در زندگی آینده شماست یا خیر. لازم نیست همه دوستی ها دوام بیاورند.

و این یکی از اعضای خانواده است، شما هنوز می توانید در نظر بگیرید که چقدر زمان را به آن رابطه اختصاص می دهید. شما می‌توانید در جمع‌های خانوادگی متمدن باشید و در گفتگوهای مودبانه شرکت کنید، اما اگر آن‌ها حاضر نباشند تا حدی مقصر اتفاق افتاده باشند، لازم نیست تلاش زیادی برای ترمیم آسیب انجام دهید. شما نمی توانید خانواده خود را انتخاب کنید، اما باید انتخاب کنید که چگونه به روابط خود با آنها برخورد کنید.

برخی از افراد به سادگی نمی توانند عذرخواهی کنند یا سرزنش هر کار اشتباهی را بپذیرند. به عنوان مثال، کسانی که مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته هستند، هرگز نمی توانند بسته ای را که نیاز دارید به شما ارائه دهند، بنابراین بهتر است تا جایی که ممکن است به طور کامل با آنها قطع رابطه کنید.

اعتماد به زن خیانتکار

برای بازگرداندن اعتماد فقط معذرت خواهی کردن از همسر خود کارساز نمی باشد.

بلکه باید برخورد های بخصوصی را انجام دهید.با زن خیانتکار چه کنیم؟

بیشتر اشخاص بیان می کنند که خیانت علت‌های فراوانی دارد.

ولی به عقیده ما پر اهمیت ترین دلیل خیانت نه به سطح مالی ارتباط دارد.

و نه به حس انتقام گرفتن و یا به دلیل تنوع طلبی در همسران.

علت خیانت کردن زن

همسر هنگامی به بی وفایی کردن می‌پردازد که عشق خود را در زندگی گم کند .

  • تصور کنند که این عشق در شخص دیگری می باشد.
  • اگر علاقه دارید که بدانید به چه صورت خیانت و به جبران کردن بپردازید .
  • به صحبت و درد و دلهای همسر خود با تمام وجود خود گوش کنید.
  • این حق را به خودتان هیچ وقت ندهید .
  • اجازه بدهید که همسرتان درد دل خود را برای شما بازگو کند.

بیان شدن احساس همسر راه بازگشت اعتماد و بهتر شدن ارتباط را راحت‌تر می‌کنند.

اگر تمایل دارید که خیانت را به جبران کردن بپردازید.با زن خیانتکار چه کنیم؟

 

دلیل عهدشکنی زن خیانتکار

پر اهمیت ترین کار شما این می باشد که علت این رفتار را از او بپرسید.

خیانت کردن زنگ خطری می باشد که شما در رابطه با مشکلات زناشویی هشدار خواهد داد.

پیش از آنکه همسر شما  به سرزنش کردن خود بپردازد که به چه علت اعتماد کرده است.

شما می توانید پیش قدم شوید و  دلیل عهدشکنی خود را برای او بازگو کنید.

این عوامل باعث می شود که اعتماد به نفس شما افزایش پیدا کند .

و می توانید علت اصلی نفر سوم را در زندگی خود متوجه شوید.با زن خیانتکار چه کنیم؟

هرچند بعد از خیانت همسر شما کمتر اعتماد خواهد کرد یا اصلا اعتماد از بین می رود.

این نکته را توجه داشته باشید که همسر شما تکیه گاه شما محسوب می‌شود و به اعتماد شما احتیاج دارد.