برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
دکتر کارل سیمونتون مدرس مرکز سرطان همواره اشاره داشت بر آنکه همکاری کردن در مرکز سرطان وی مستلزم انرژیمورد نیاز برای درمان و کار پیگیری اهداف که خودش مولد انرژی است، می باشد. هدف گذاری به ما کمک می کند تا منطق هایمان برای زندگی را درک کنیم. در یک برهه زمانی ما هدفی برای شدن داریم، ما در راستای رسیدن به آن دچار برانگیختگی زیادی می شویم هر قدر هم که برای خوب به دست آوردن آن زمان صرف شود.
به نظر می رسد زمان حال و آینده هنگام هدف گذاری مان واقعی تر باشند و همین قدرتنظیم اهداف نیز به بسیاری از افراد کمک می کند تا با تعهد در رفتارهای رضایت بخش درگیر شوند. اهداف موجب فراهم کردن معنای کنترل در تمام زندگی مان و مسلط شدن بر آنها می شود. فراتر رفتن از آنچه ما می خواهیم بدان معناست که ما بر این باوریم که زندگی مان ارزش دارد. در نهایت، اهداف به ما کمک می کند تا نیروی حیاتی، وقوع یا تکرار و قصدمندی را بپذیریم.
دکتر ریچارد داویدسون محقق نوروپسیکولوژی (2000) گزارش می دهد که سخت کوشی در راستای هدف و پیشرفت با مشرف بودن بر پیش بینی آن باید تا مداومت بر فعال کردن تجارب مثبت درک شود، اضطراب و افسردگی کاهش یابد و این همان واقعیت امر است حتی بدون رسیدن واقعی به هدف. لورا کینگ محقق روانشناس (2001) دریافت که همبستگی مثبتی بین ثبت روزانه اعمال و اهداف وجود دارد. درست پس از چند هفته، افراد مطالعه اش که بیست دقیقه در روز را صرف فهرست کردن رسیدن عمیقانه به اکثر اهداف کردند نسبت به افرادی که بیست دقیقه را صرف صرفاً ثبت جرئیات رویداد های روزمره زندگی شان کردند، میزان افسردگی کمتر و شکایات پزشکی کمتری را گزارش دادند.به دنبال اثبات ارزش هدف گذاری، تحقیق دکتر سونجا لیوبومیرسکای و همکارانش (2005) نشان داد که شادترین و سالم ترین افراد تعهد عمیقانه تری به اهداف مادام العمر زندگی شان دارند. اما اینجا یک نکته هشداردهنده برای والدین وجود دارد.
تحقیقات روانشاسی دکتر آندریو ایلیوت و دکتر کنون شلدون (1998،1999) اشاره کردند به زمانی که کودکان اهدافی که والدینشان برای آنها تعیین کرده اند را نشانه گذاری می کنند و آنها این اهداف را تنها برای خشنودی والدین پیگیری می کنند، لذا، مقصود یا لذت از فعالیت هایی که مستلزم رسیدن به این اهداف است، از نظرشان بی معنا می باشد. اهدافی که فواید سلامت روانی را در بر دارد می بایست با اشتیاق های درونی شخصی همراه و مرتبط شوند. یک جنبه از درک مهم پیرامون فواید روانی اهداف که ممکن است تعجب برانگیز به نظر برسد،از نظر بی اهمیتی هنگام رسیدن به آنها است. ارزش گذاری بر داشتن هدف و پیگیری آنها می ارزد.
منبع: کانون مشاوران ایران
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2017/01/download-9.jpg181279مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2017-01-14 19:44:232017-01-14 19:44:23اهمیت هدف گذاری
افراد درون گرا وابسته به آواهای درونی خود ولی برون گراها وابسته به آواهای دور و اطراف خود می باشند. برون دادهای آنها وابسته به وضعیت این صداها دارد (گاش).
طی سال های اخیر، مفهوم برون گرایی در برابر درونگرایی در رسانه های مدرن روند افزایشی جامع پسندی یافته است. متأسفانه، آنها با اصطلاحاتی همچون” کمرویی” در مقابل “جمع گرایی” بد تفسیر و درک می شوند. در واقع، این دو اصطلاح در روان افراد عمیق تر بررسی می شوندو نشان دهنده روش واکنش آنها به دنیا با وجود حد نامتناهی از پیچیدگی ها و اختلافات جزیی می باشد. اصطلاح درون گرایی به تمایل ترجیح دادن و انرژی گرفتن از درخواست های درونی اشاره دارد و برون گرایی توصیف کننده افراد دارای حسی لبریز از انرژی ناشی از تعامل با افراد دیگر و محیط اطرافشان می باشد.
بیشتر بخوانید: چگونه خود کنترلی می تواند زندگی بهتری برای ما به ارمغان بیاورد
منشأ درون گرایی و برون گراییکجاست و چگونه به کار برده می شوند.
شهرت این دو اصطلاح اساسا توسط روانشناسی به نام کارل جانگ ایجاد شد. وی فرض کرد که افراد یا برون گرا هستند و یا درون گرا، و آنها را با اشکال اسطوره ای یونان مانند آپولو یعنی خدای خورشید مقایسه نمود که نزد آنها بسیار مورد قبول بود و همینطور حفظ شده بود و نیز دایانیسیس خدای شراب و ارواح که در جایگاه خود بسیار اجتماعی و پرتحرک بود.
این اصطلاحات پس ازمشخص شدن به عنوان طبقه ای اساسی در سیاهۀ شخصیت میرز ـ بریگز(MBTI) به شدت رواج یافتند . (MBTI) یک ابزار روانشناختی است که تیپ های شخصیت را می سنجد. وب سایت مؤسسه میرز ـ بریگز دو نوع تیپ را از یکدیگر از طریق بازشناسی برون گرایی (E) همانطور که از درگیری فعال، اجتماعی کردن و حرکت انرژی خود را بازمی یابد و نیز درون گرایی (I) و کسب انرژی از طریق ادراه ی ایده های پیچیده و ارزش های انتزاعی خواه به شکل انفرادی خواه در گروه های کوچک متمایز می کند.
طولی نکشید که درون گرایی و برون گرایی به نام های خانگی تبدیل شدند و اکنون برای اهداف مختلفی با طیفی از شناسایی سبک بهتر یادگیری یک دانش آموز خاص تا ادامه نوع شغل یا مسیر زندگی افرادبه کار می روند.تحقیقات عصب شناختی از ایدۀ وجود تفاوت بین این دو طبقۀ مجزا حمایت می کنند. احتمال می رود که درون گراها دارای کرتکس پیش قدامی ضخیم تری در مغز باشند؛ یعنی ایدۀ واکنش اصولی مغز به برنامه ریزی و دوراندیشی که ممکن است با گرایش درون گرایان به تفکر عمیق تر ارتباط دارد. در مقایسه، برون گرایان مستعد واکنش شدیدتری به پاداش می باشند، همانطور که عناصر نظام پاداش مغز بیشتر در جریان است.
کاوش عمیق تر از گذشته تاکنون: درون گرایی، برون گرایی و میان گرایی
درون گرایی: مشاهده و انعکاس
درون گرایی در یک کلمه خلاصه می شود: درون نگری. افراد قرار گرفته در این طبقه سازگاری و هماهنگی فراوانی با تجارب درونی شان دارند. آنها بسیاری از اوقات علایق درونی و عقلانی شان مانند خواندن یا بررسی واکنش های خود به محیط را دنبال می کنند.منظور این نیست که درون گراها متوجه محیط بیرونی شان نیستند بلکه، آنها تمرکز بیشتری در پاسخ به محیط بیرونی دارند. درون گراها دائماً درگیر فرآیند مشاهده و انعکاس می باشند. درون گراها اغلب دوست دارند فعالیت های در انزوا را انجام دهند تا بتوانند محیط اطرافشان را بدون وقفه مکرر انعکاس دهند.
تعامل با افراد به صورت گروهی موجب می شود که این افراد به احساسات درونی تحلیل رفته توجه نکنند، چنانچه به آن به عنوانزمانی برایتجدد انرژی رغبت داشته باشند. درون گرایان تمایل دارند که در انتخاب دوستانشان و همراهانشان بیشتر گزینشی تر عمل کنند و گروه متحد و مشترک المنافعی را نسبت به گروه بزرگی از آشنایان ترجیح می دهند.
اتکای جانبدارانه بر یک جنبه ی درون نگری مزیت های متعددی دارد، این مزیت ها شامل:
شناخت فزاینده از خود و خودآگاهی برتر
برقراری رابطه ژرف و عمیق در ارتباطاتشان
معمولاً هوشبهر بالا(به واسطه صرف زمان برای بررسی فعالیت های تحصیلی و عادات مطالعه مؤثرتر).
ظرفیت بالا در موفقیت(به واسطه تمایل به نکات سنجیده تر و ایجاد طرح های کامل به منظور رسیدن به اهداف).
همچنین؛ متأسفانه هر گونه طبقه بندی شخصیتی نیزموجب به بارآمدن زیان هایی برای آن قرار می گیرد. معایب تکیه جانبدارانه بر یک جنبه از درون نگری شامل:
ریسک پذیری بالاتر ابتلاء به دردهای روانشناختی
منحصربه فرد بودن تفکرات ممکن است موجب شود درون نگران قابلیت بیشتری در نپذیرفتن عقاید دیگران داشته باشد.
مکتب کلبیون تمایل به مخالفت و شورش علیه احساسات جامعه درون نگری دارند.
مطابق با آزمون ارزیابی پنج عامل بزرگ شخصیتی ویژگی مهم با درون نگری ارتباط دارد. این موارد شامل:
فاصله میان فردی
مشروط بودن شرایط اجتماعی
کمرویی
خودکنترلی
بدبینی
در حالی که درون نگران دائماً درگیر فرآیند مشاهده و تعامل با محیطشان هستند، در مقابل برون گرایان مشغول عمل کردن در محیط شان می باشند. افرادی که در این طبقه قرار می گیرند معمولاَ نیاز به تحریک بیشتری از جانب افراد یا تعامل با محیط دارند تا رضایت خاطر یابند. برای مثال، در صورتی که درون گرایان ممکن است با گردش آرام و .. در پارک احساس رضایت درونی کنند اما بالعکس؛ برون گرایان ممکن است نیاز به منطقه ای ناهموار و پرمخاطره دارند تا سطح رضایت مورد نظرشان حاصل شود.
برون گرایی
اگرچه، مردم آمیزی و جمع گرایی عباراتی هستند که بسیاری از اوقات هنگام صحبت از برون گرایی به ذهنمان خطور می کند، اما؛ ارتباط با دیگران تمرکز اصلی این ویژگی نیست. همچنین، برون گرایان به دنبال کردن شرایط دارای پاداش یا ریسک بالا تمایل دارند و به شدت هیجان های مثبت را تجربه می کنند. افرادی که خود را برون گرا می شناسند ممکن است هنگام خوشحالی آواز سر دهند زیرا از شوق رسیدن به هدفشاننمی توانند آرام گیرند.
پیش بینی می شود که افراد برون گرا تا حد زیادی مزیت هاییشامل موارد زیر را تجربه کنند:
شانس بالاتر در کسب مقام رهبری (به واسطه جسارت زیاد و راهنمایی گروه)
سهولت در برقراری جو دوستی
میزان بالای موفقیت به دلیل گرایش به سبک زندگی شتابی
طرفداری شدید از خوش بینی
اما، با توجه به تمام ویژگی های شخصیتی، قرار گرفتن در طبقه برون گرایی چندین معایب صریح دارد که شامل:
ریسک بسیار بالایی از خستگی مکرر
تلاش فزایندهجهت دست یافتن به میزان مؤثری برانگیختگی
فقدان ارتباطات میان فردی ژرف و صمیمی
مطالب مرتبط: چگونه آرایش برروی قضاوت افراد از شخصیت یک زن تاثیر می گذارد
در کل،آزمون ارزیابی پنج عامل بزرگ شخصیتی، شش ویژگی را برمی شمرد که ویژگی واضح برون گرایی را مصور می سازد. این موارد شامل:
گرمی
جمع گرایی
فعالیت
طالب برانگیختگی
هیجان های مثبت
شاخص تقریبی بین دورن گرایی و برون گرایی: میان گرایی
تلاش های روان شناسان از گذشته تا به حالمنجر به مطرح شدن اصطلاحاتی با این واقعیت شد که تمایز سفید و سیاه، برون گرایانه یا درون گرایانه به اندازه کافی در توصیف طیف گسترده ای از انواع شخصیت های فردی کافی نمی باشد. به دنبال عملی نشدن کسب100 درصد امتیاز برای شخص در هریک از جهات پیوستار، روشن شد که نیاز به اضافه کردن طبقه سومی بوده است تا افرادی که کاملاً در میانه پیوستار قرار می گیرند را بازنمایاند.
میان گرا اصطلاحی است که برای توصیف افراد واجد میزان برابری از برانگیختگی ذهنی در هر دو فعالیت های آرام درونگرایانه و برون گراییمخاطره طلب به کار برده می شود. گفته می شود که افراد موجود در این طبقه شایستگی های دو عالم را دارند، به دلیل آنکه آنها می توانند به خوبی با افراد هریک از دو طبقه تطابق داشته باشند.
انرژی تان را کجا وبرای چه کاری صرف می کنید؟ چطور با محیط خود تعامل برقرار می کنید؟ اینها کاربردهای نیرومندی برای اینکه شما سرانجام به چه نوعی از زندگی می رسید، یا اینکه چه شغلی را ممکن است انتخاب کنید و چگونه می توانید بهزیستی و رفاه معقول بهتری داشته باشید، خواهد داشت.
منبع: کانون مشاوران ایران
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2017/01/Talentyab-managing-introvert-and-extrovert3.png460800مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2017-01-14 19:29:572017-01-14 19:29:57طیف درون گرایی تا برون گرایی
برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید. 10روش حیرت برانگیز برای کنترل توانایی مغزتان
ممکن است مانند یک کابوس به نظر برسد اما احتمال زیادی دارد که به وقوع بپیوندد: اول از همه، با برداشتن قلم و جواب دادن به سؤال ها، از اینکه حقایق و اطلاعات همچون سیلی به ذهنتان سرازیر می شوند، حیرت زده خواهید شد. دوم، فن هایی برای تقویت حافظه وجود دارد که می توانید از آنها برای یادآوری اطلاعات به روشی رسمی تر و ساختاریافته استفاده کنید. در این مقاله، ما قصد داریم به شما نشان دهیم که چقدر می توانید حقایق و اشکال را با به خاطر سپاری و یادآوری آسان آنها در امتحان یاد بگیرید و نیز امیدواریم اعتماد به نفس شما نیز افزایش یابد، با این هدف که این مقاله موجب از بین بردن کابوس های پیش از امتحانتان شود!
سازماندهی کنید.
قبل از اینکه شروع به دانستن فوت وفن های حافظه کنیم، یکسری مطالب اساسی وجود دارد که لازم است ذکر شوند. اگر دشمنی برای داشتن حافظه خوب وجود داشته باشد، قطعاً می توان گفت سازماندهی نکردن است. یک فضای کاری درهم ریخته همراه با نُت های دسته بندی نشده اینجا، آنجا و همه جا؛ دفترچه خاطرات نوشته شده با خط خرچنگ قورباغه در مورد موضوعات مختلف حجیمی بدون نظم خاصی؛ یا یک رایانه بیچاره پر از تشکیلات. همه اینها برای توانایی یادآوری واقعیت ها سرجلسه امتحان به عنوان فاجعه هجی می شوند. پس، شروع به سازماندهی خودتان کنید. اتاق یا هرجایی که قصد مطالعه در آن دارید را مرتب کنید. نُت های سازماندهی شده در قالب موضوعات مختلف را یکپارچه کنید. سلامت جسمانی و وجود نظم در محیط تان اثر زیادی در به همان شکل عمل کردن ذهن دارد و موجب می شود شما بسیار خوب با به خاطر سپاری و یادآوری حقایق مواجه شوید.
اگر شما فن شرلوک را می شناسید، احتمالاً از قبل با مفهوم کاخ ذهن آشنایی دارید اما، فقط برای شما صدق نمی کند، ابتدا بیایید با هم آن را مرور کنیم. این فن رسماً به عنوان روش مکان هندسی شناخته شده است، کاخ حافظه می تواند برای به خاطر سپردن حجم زیادی از اطلاعات به کار برده شود و از همه بهتر، به دلیل آنکه آن برای تجسم تان مؤثر است، شما نیز می توانید به طور مداوم حافظه را بسط دهید. در این روش مانند زیر عمل کنید:
یک ساختمان یا راه را تجسم کنید. ذهنتان را درگیر تجسم ذهنی جزییاتی مانند وسایل موجود در اتاق یا گوشه های آن که دیده اید، کنید.
هر یک از ویژگی های شیء دیده شده را نیز به طور ذهنی تجسم کنید مانند صندلی در خانه متصورتان یا درخت موجود در حاشیه راه؛ اما، به شکلی تقطیع شده با قابلیت دستکاری کردن اطلاعات (مانند فرمول شیمی). در مورد دو چیز همزمان فکر کنید و مطمئن شوید که واقعاً اطلاعات و شکل تجسم تداعی آنها را یاد گرفته اید.
به منظور یادآوری اطلاعات سر جلسه، به سادگی می توانید گام هایتان را با قدم زدن در جاده تجسم شده و انتخاب اشیای تداعی شده با اطلاعات ردیابی کنید.
وقتی که قصد دارید اطلاعات بیشتری به بانک حافظه تان بیفزایید به سادگی می توانید اتاق دیگری به ساختمان تصوری یا خیالی تان اضافه کنید یا از نقطه تحول تجسمتان کمک بگیرید که موجب جای گرفتن اطلاعات جدید خواهد شد.
ممکن است این فن برای حفظ کردن کار احمقانه ای باشد زیرا، تقریباً از دوران رم و یونان وجود داشته است. اوراتور کیسیرو شخصی رومی بود که به یادآوری مقدار زیادی اطلاعات از حافظه هنگام نطق گویی نیاز داشت، ضمن اینکه نطق هایش نیز در رساله شرح سخنرانی توصیف شده است. اگر این کار برای او مفید بوده است پس یقیناً برای ما نیز مفید خواهد بود!
یادیارها
ممکن است از شنیدن مفهوم یادیار خوشحال شوید، این مفهوم بسیار ساده تر از هجی گیج کننده اش است و شامل انتقال اطلاعات در قالب اشکالی متناوب است که شما به راحتی قادر به یادآوری باشید. یک روش برای این کار از طریق حفظ کردن حروف اول دسته ای از اطلاعاتی است که قرار است به یاد آورید و سپس کاربرد آنها برای خلق یک عبارت جالب تر است که آن را آسانتر از اطلاعات اصلی به یاد می آورید. برای مثال، برخی از افراد سرواژه های یک جمله را به شکل (شمال، شرق، جنوب، غرب) به خاطر می سپارند. همچنین با حروف اول اطلاعات می توانند کلمه ای با همان حروفشان مانند رنگ های رنگین کمان بسازید.
قافیه بندی کنید.
یکپارچه سازی اطلاعات در قالب قافیه یک روش دیگر برای ساده کردن یادآوری است. در زیر نمونه ای از قافیه بندی کردن روزهای هر ماه آمده است:
مهر، آبان و آذر هر کدام 30 روز
بهار و تابستان همه 31 روز
دی و بهمن هم 30 روز
ولی اسفند گاهی دارد 30 روز
اما گاهی کبیسه است و اسفند هست 29 روز
این مرحله ممکن است روش مؤثرتری برای حفظ تقطیع بزرگتری از اطلاعات نسبت به مثال های یادیارهایی است که در بالا اشاره شد، باشد. قافیه بندی تان باید اندکی بیشتر آهنگ دار باشد تا به شما در یادآوری کمک کند یا از برخی برنامه های قافیه دار آزمایش شده مانند قافیه بندی دوبیتی برای ارتباط حقایق با یکدیگر در مغزتان استفاده کنید.
بیشتر مطالب را با حافظه دیداری یاد بگیرید.
اگر شما در داشتن حافظه تصویری به اندازه کافی خوش شانس هستید، پس می توانید از قسمت اعظم حافظه با ترکیب تصاویر متن برای تقویت آنچه یاد گرفته اید، استفاده کنید. این کار برای یادآوری اطلاعات آسانتر است به دلیل آنکه همه شما تصاویر را در ذهنتان جای می دهید بنابراین احتمالاً قادر به یادآوری اطلاعات باشید. هر چند، اگر حافظه تصویری خوبی نیز نداشته باشید، می توانید از اصولی مشابه کمک بگیرید.نُت هایتان را به شکل تصویری همچون نمودار عنکبوتی(مفهوم اصلی در وسط و بقیه نکات در بخش های مختلف مرتبط با اطلاعات) بیآرایید. از این رو، شما باید بخش خاصی از اطلاعات را به یاد آورید، ایده ای که شما جای آن را در صفحه به یاد می آورید و حافظه شما نظم می یابد.
وقایع و شکل ها را با موسیقی تداعی کنید.
گسترش ایده قافیه بندی موجب هماهنگی یادداشت هایتان با موسیقی می شود. در مورد وضعیت شما اطلاعی ندارم. اما، برای اکثر افراد یادآوری غزلیات با آهنگ های مورد علاقه ام نسبت به یادآوری خشک اطلاعاتی مانند اسامی و تاریخ های پادشاهان یا امپراتورهای روم آسانتر است. اگر شما در به خاطر سپردن زنجیره ای از اطلاعات مشکل دارید، سعی کنید برای آن آهنگی حتی یک رپ پخش کنید. بنابراین، همه شما نیاز است از این کار برای یادآوری آهنگ بهره مند شوید و کلمات باید مثل رودخانه در ذهن شما بیایند. برای یادآوری آسانتر، باید سعی کنید از آهنگی که قبلاً شنیده اید شاید حتی شعر دوران کودکی استفاده کنید، البته اگر تداعی آهنگ محبوب کودکی سرجلسه امتحان حال برایتان قابل تحمل است! به شرطی که، یادآوری آن تضمین شود، ولو هر چیزی ممکن است.
مطالب را به صورت عملی تجربه کنید.
منظورمان از تجربه عملی فقط یادگیری کتاب ها نیست. زیرا اگر فقط مطالب کتاب را مطالعه کنید، ممکن است یادآوری بسیار سخت باشد. مثالی منطقی را در نظر بگیرید، نباید فقط به یادگیری تسلط بر مطالب کتاب تکیه کنید، بلکه چگونگی انجام آن را یاد بگیرید. اگر شما چیزی را که امکان تجربه کردن آن وجود دارد، مطالعه می کنید؛ سعی کنید همان را مطالعه کنید زیرا، این روشی بسیار بهتر برای یادگیری است و اطلاعات بهتر در ذهنتان می مانند. برای مثال، اگر شما در حال یادگیری یک آزمایش علمی هستید، سعی کنید آن را در زندگی واقعی به کار ببرید به جای فقط خواندن آن در متون. بدین ترتیب، هنگام امتحان شما تجربه عملی برای تجسم آن داشته اید و آنچه واقعاً رخ داده را می توانید واقعاً به یادآورید اگر آزمایش کرده باشید. به طور مشابه، اگر شما یک قطعه موسیقی سطح A را مطالعه می کنید، سعی کنید اگر برایتان مقدور است آن را با ابزاری اجرا کنید؛ این کار موجب درک عمیق تر آن موسیقی می شود. این فن می تواند حتی در ادبیات هم کاربرد داشته باشد. برای مثال، اگر شعر رزمی مطالعه می کنید؛ سعی کنید به دیدن موزه بروید یا حتی شعر را در چنین محیطی بازخوانی کنید. این کار موجب معنای بهتر می شود و به درک شما و تأثیر آن شعر در روان و نیز درک محیطی که در آن شعر معنادار شده است، کمک می کند، علاوه بر اینکه موجب درگیری هیجانی شما با آنچه در حال مطالعه هستید خواهد شد؛ بنابراین، این کار برای یادآوری اطلاعات مورد نظر سرجلسه امتحان مثمرثمر خواهد بود.
از حس بویایی تان استفاده کنید.
حس بویایی تان می تواند دستیار حافظه قدرتمندی باشد، همانطورکه می دانید. تاکنون تجربه کرده اید که چیزی را برای اولین بار پس از مدت ها بو کنید و فوراً به گذشته و زمانی که آخرین بار استشمام کرده اید بر گردید. باید سعی کنید این کار را به نفع خودتان انجام دهید به این شکل که هر وقت شما می خواهید مطالبی را برای امتحان ویژه ای مطالعه کنید، مچ دستتان را با عطر یا لوسیون خاصی مرطوب کنید. از این رو، در جلسه امتحان عطری مشابه با آن را در کنارتان قرار می دهید و آن عطر موجب برگشتن شما به زمانی که در حال یادگیری اطلاعات در اولین مکان بودید، خواهد شد. باید سعی کنید از اسانس های مختلفی برای موضوعات مختلف استفاده کنید و روی اسانس مشابه با موضوع برای امتحان مربوط درپوش قرار دهید.
داستان بسُرایید.
فن دیگری برای کمک به جذب قطعات بزرگتری از اطلاعات در مغزتان، تجزیه اطلاعات و داستان سرایی است که موجب ارتباط هر بخش از اطلاعات با یکدیگر می شود. این فن، کمی شبیه ایده کاخ حافظه است که در موارد بالاتر به آن اشاره شد، اما در این روش با تخیل به منظور بسط دادن بیشتر انجام می شود زیرا، داستانی که شما می نویسید نباید در ذهنتان محدودیت فضایی ایجاب کند. برای مثال، اگر شما نیاز به حفظ فرمول شیمی دارید باید مولکول ها را با اسامی انسان و با اولین حرف مشابه با نام مورد نظر نام گذاری کنید (کارول= کارولین) و داستان کوتاهی بنویسید که در آن اعمال شخصیت ها موجب انعکاس و یادآوری اسامی مولکول های فرمول می شود. این روش می تواند به طور قابل توجهی برای یادگیری اطلاعات ترکیباتی و ماهرانه ظریف مؤثر باشد، همانطور که برای انتقال جزئی به زندگی مفید است و سبب لمس انسانی تر می شود و برای ارتباط دادن نیز آسانتر است.
یک خواب شبانه خوب داشته باشید.
ممکن است خواب را دوست نداشته باشید اما بهترین چیزی است که برای یادآوری مطالب به شما کمک می کند؛ خواب شبانۀ خوب داشته باشید نه فقط شب امتحان بلکه هر شب. منظورمان این نیست که داشتن میزان مناسبی از خواب به عملکرد بهتر، تمرکز دهنی بیشتر و دور بودن از استرس و خستگی کمک خواهد کرد، بلکه منطورمان این است که وقتی شما در حال خواب هستید مغزتان کارهایی حیاتی در برگردان حقایق از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت را انجام می دهد. در طی مدت خواب شبانه، مغزتان نیز اطلاعاتی که شما در طی روز یاد گرفته اید را پردازش و ذخیره می کند؛ بدین معنا که شما بسیار بیشتر قادر به یادآوری اطلاعات نسبت به حالت خوابیدن ناکامل خواهید بود. پس، توصیه های داشتن 8 ساعت خواب شبانه را جدی بگیرید.
بنابراین، با توجه به مطالب گفته شده ما داشتیم: ده فن و پیشنهادهایی که به افزایش ظرفیت حافظه تان برای یادگیری همه نوع حقایق واشکال کمک می کند. مهم نیست که تاکنون چقدر شما با آنها (روش های یادگیری) در کشمکش بودید. استراحت ایجاب می کند که مغزتان ظرفیتی بیشتر از خانه ای با راهروهای پهناور از اطلاعات که شما نیاز به یادگیری آنها برای قبولی در امتحان دارید، داشته باشد: شما فقط باید روش یادگیری را یادبگیرید تا بتوانید بیش از حد معمول طی مشغله دورۀ امتحان اطلاعات در ذهنتان بماند!
منبع: مشاورانه
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2017/01/download-5.jpg183275مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2017-01-13 15:54:112017-01-13 15:54:11تکنیک های تقویت حافظه برای آمادگی امتحانات
میانسالی پر استرس در زنان منجر به افزایش ریسک آلزایمر در پیری می شود
بر اساس مطالعات پیشین، چنین فرض می شد که استرس کاری یا خانوادگی منجر به افزایش ریسک زوال عقل در سنین بالا نمی شود، اما اخیرا متخصصان شواهدی را ارائه داده اند که نشان می دهد استرس مزمن می تواند منجر به افزایش احتمال آلزایمر در برخی افراد شود.
کسی مطمئن نیست، اما بر اساس برخی نظریات، مانند نظریه رابرت ویلسون، پروفسور نوروساینس و روان شناسی در دانشگاه راش، شیکاگو، این احتمال وجود دارد که استرس مزمن، از طریق تاثیر بر روی برخی هورمون ها، تاثیر جریان مغزی افراد را کاهش دهد، و هم چنین ادامه مطلب
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/12/Alzheimer.jpg390932مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-12-25 13:30:572016-12-25 13:30:57میانسالی پر استرس و افزایش ریسک آلزایمر
درمان شناختی-رفتاری (CBT)رویکرد گستردهای است، اغلب مبتنی بر الگوی تقویت (یا “عامل”): افکار یا رفتارهایی که پاداش داده میشوند، افزایش مییابند و افکار و رفتارهایی که نادیده گرفته میشوند، کاهش مییابند. نشانگان دردهای مزمنی که به دلیل بیماریهای مزمنی مانند آرتریدروماتوئید به وجود میآیند، هم برای بیمار و هم برای کارگزاران خدمات بهداشتی، مشکلات اساسی ایجاد میکنند. به سخن دیگر، بیماران معمولاً نمیتوانند با اطمینان، اطلاعاتی را ادامه مطلب
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/12/chronic-pain-fb.jpg6301200مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-12-24 12:56:002016-12-24 12:56:00درمان شناختی-رفتاری در درد مزمن
برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
در یک مطالعه جدید دانشمندان در اونتاریو لندن کشف کرده اند که استفاده زودهنگام ماری جوانا ممکن است منجر به عملکرد غیر عادی مغز و İQ پایین شود.
ماری جوانا شایعترین مواد غیر قانونی استفاده شده در جهان است. مطالعات گذشته نشان میدهند که مصرف کنندگان دائمی ماری جوانا، مخصوصا آنهایی که در سنین جوانی شروع میکنند، بیشتر در خطر اختلالات شناختی و بیماری های روانی چون افسردگی، اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنی هستند.
دکتراوسوچ که در انستیتو سلامت در زمینه اضطراب و اختلالات خلقی کار می کند، می گوید: “بسیاری از جوانان در ادامه مطلب
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/12/default-1464384122-751-cannabis-use-doesn-t-lower-adolescents-iq-new-studies-show.jpg405720مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-12-09 18:38:462019-07-16 19:04:47استفاده زود هنگام از ماری جوآنا و هوش پایین
برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
نشانه ها و درمان
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال به وضعیتی اطلاق می شود که در آن فرد مشکلات بسیاری در ایجاد و حفظ ارتباط نزدیک با دیگران دارد. فردی که اختلال شخصیت اسکیزوتایپال دارد ممکن است از این قبیل ارتباطات رنج بکشد، و بنابراین ظرفیت کمی در اینباره داراست. فردی با این اختلال معمولا دارای تحریف شناختی و ادراکی و هم چنین بی قاعدگی در رفتار روزمره می باشد.
افراد با اختلال شخصیت اسکیزوتایپال عقاید عجیبی در مورد مرجع رویدادها دارند ( برای مثال انها تفسیرهای نادرستی از رویدادهای علی و وقایع خارجی دارند و به انها معنای شخصی می دهند). انها معمولا خرافی هستند و دل مشغولی با پدیده های فراتر از معمول دارند که خارج از خرده فرهنگ خود می باشند.
افراد با اختلال اسکیزوتایپال معمولا بیشتر دنبال درمان برای مشکلات اضطراب، افسردگی یا دیگر وضعیت های خلقی ملال آور می روند تا درمان ویژگی های اختلال شخصیت اسکیزوتایپال.
یک اختلال شخصیت الگوی پایدار از تجارب و رفتارهایی است که از هنجارهای فرهنگی فرد انحراف دارد. این الگو در دو یا چند حیطه که در ادامه ذکر می شوند دیده می شود: شناخت، عاطفه، کارکرد بین فردی و موقعیت های اجتماعی. این الگو معمولا منجر به تنش یا نقص در کارکرد اجتماعی و شغلی می گردد. این الگو اغلب پایدار و طولانی مدت است و شروع ان به اوایل بزرگسالی یا نوجوانی برمی گردد.
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال یک الگویی از نقص های اجتماعی و بین فردی می باشد و با نارامی مزمن و کاهش ظرفیت در روابط نزدیک، هم چنین اختلال ادراکی و شناختی و رفتارهای گریز از مرکز مشخص می شود. شروع ان معمولا در اوایل بزرگسالی است و در بافت های مختلف به شکل های زیر ظاهر می شود:
عقاید در مورد مرجع رویدادها (نه به صورت هذیان)
باورهای عجیب و غریب و افکار جادویی که بر رفتار انها تاثییر می گذارد و با هنجارهای خرده فرهنگ ها تناقض دارد (مانند خرافه ها، عقاید در مورد بصیرت ذهنی، تله پاتی، یا حس ششم، در کودکان و نوجوانان به صورت فانتزی های عجیب و غریب و مشغولیت های ذهنی عجیب)
تجارب ادراکی غیر معمول شامل توهمات بدنی.
تفکر و سخن عجیب و غریب (مبهم، ضمنی، استعاری، یا کلیشه ای)
عقاید حرافی و یا پارانوئیدی
عاطفه نامناسب یا محدود
ظاهر و رفتار عجیب و غریب و یا دور از معمول
فقدان دوستی های نزدیک و اعتماد به دیگران غیر از خویشاوندان درجه یک
اضطراب اجتماعی بالا که با اشناییت کاهش نمی یابد، و بیشتر با ترس های پارانوئیدی همراه است تا قضاوت های منفی در مورد خود.
از انجایی که اختلالات شخصیت در برگیرنده الگوها و رفتارهای پایدار و طولانی مدت هستند، اغلب در بزرگسالی تشخیص می گیرند. تشخیص این اختلالات در دوران کودکی متداول نیست زیرا کودکان و نوجوانان تحت تاثیر تغییرات مداوم رشدی و شخصیتی و بلوغ هستند. اگر این اختلال برای کودک و نوجوان تشخیص داده شود علائم ان باید حداقل یک سال حضور داشته باشند.
براساس تحقیق NESARC شیوع اختلال شخصیت اسکیزوتایپال حدود 3.9 درصد جمعیت بزرگسالان می باشد.
مانند اغلب اختلالات شخصیت، شدت اختلال شخصیت اسکیزوتایپال با افزایش سن کاهش می یابد، مانند اغلب افراد اندکی از نشانه ها یا بیشترین نشانه ها را در حدود دهه 40 یا 50 زندگی تجربه می کنند.
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال چگونه تشخیص داده می شود؟
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال مانند دیگر اختلالات شخصیت توسط یک روان شناس یا روانپزشک حرفه ای تشخیص داده می شود. پزشکان عمومی و یا بهیاران معمولا اموزش لازم را برای یک هم چین تشخیصی ندیده اند. بنابراین زمانی که برای اولین بار به یک پزشک خانواده مراحعه کرده و علائم را توضیحی می دهید باید شما را به یک درمانگر مناسب جهت تشخیص و درمان ارجاع دهد. هیچ ازمایش و یا تست ژنتیکی برای تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوتایپال وجود ندارد.
بسیاری از افراد با اختلال شخصیت اسکیزوتایپال به دنبال درمان نمی روند. افراد با این اختلال شخصیت اغلب زمانی به دنبال درمان می ایند که مشکلات همراه با این اختلال زیاد شده و زندگی شخصی وی را تحت تاثیر قرار می دهد. اغلب این حالت زمانی اتفاق می افتد که توانمندی های مقابله ای فرد برای مقابله با استرس و رویدادهای زندگی بسیار پایین امده است.
تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوتایپال توسط یک متخصص با مقایسه علائم شما و علائمی که ذکر شد هم چنین تاریخچه شخصی زندگی شما صورت می گیرد. انها تعیین می کنند که ایا نشانه های شما معیار لازم برای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را دربرمی گیرد یا نه.
علل اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
امروزه محققین نمی دانند چه عاملی منجر به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال می شود. با این وجود نظریه های زیادی در مورد علل اختلال شخضیت اسکیزوتایپال وجود دارند. اکثر محققین بر یک مدل علی زیستی-روانی-اجتماعی توافق دارند. بر اساس این مدل، علل این اختلال ممکن است فاکتورهای ژنتیکی و زیستی ، فاکتورهای اجتماعی (مانند چگونگی تعامل فرد در کودکی با خانواده، اطرافیان و دیگر کودکان) و فاکتورهای روانی (شخصیت و مزاج فردی شکل گرفته توسط محیط و مهارت های مقابله اموخته شده برای مواجهه با استرس). این مدل بیان می کند که هیچ عامل واحدی منجر به این اختلال نمی شود و مجموعه ای از عوامل به صورت پیچیده و در کنار هم منجر به این اختلال می شوند. مطالعات نشان داده اند اگر فردی دارای این اختلال است با احتمال زیادی ان را به کودکان خود منتقل خواهد کرد.
درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال
درمان اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نیازمند روان درمانی طولانی مدت با درمانگری است که در درمان این اختلال اموزش دیده است و متخصص است. در برخی موارد ممکن است دارودرمانی نیز برای تقلیل برخی نشانه ها انجام گیرد.
در درمان روانی درمانگر بالینی نباید مستقیما باورها و هذیان های فرد را زیر سوال ببرد. در ارتباط اولیه یک فضای گرمو مراجع محور باید فراهم شود. مانند اختلال شخصیت دوری گزین فرد از هرگونه ارتباط نزدیک دوری می کند و اضطراب زیادی را در روابط اجتماعی تجربه می کند. در این شرایط اموزش مهارت های اجتماعی و دیگر مهارت های لازمه روابط و تعاملات بسیار مهم هستند. در هنگام پیشرفت مراجع درمان های گروهی نیز می توانند مفید باشند.
دارودرمانی نیز گزینه دیگر این بیماری می باشد. اغلب دارودرمانی در مراحل حاد سایکوتیک مورد استفاده قرار می گیرد. این مراحل اغلب هنگام استرس های شدید و یا زمانی که فرد توانایی مقاومت ندارد ظاهر می شود. معمولا در این موارد از داروهای انتی سایکوز استفاده می شود.
به صورت کلی، از انجایی که در زمینه علل نیز ذکر شد، این اختلال چند وجهی به دلیل عومل چندگانه ای می باشد که به همان صورت درمان نیز نیازمند یک دیدگاه چند وجهی می باشد.
برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
افسردگی در سالمندان به عنوان یک مشکل جدی به رسمیت شناخته شده است. براساس گزارشات CDC (مراکز کنترل و پیشگری از بیماری) 7 میلیون سالمند در سنین 65 به بالا یا حدود 17 درصد از این گروه سنی به این بیماری مبتلا هستند. تعداد قابل توجهی از آنها اولین بخش افسردگی شان را پس از 60 سالگی تجربه کرده اند. متاسفانه سالمندان بالاترین نرخ خودکشی را در این گروه سنی دارند.
افسردگی در سالمندان علائم متفاوتی نسبت به افسردگی در جوانان دارد، و معمولا به علائم طبیعی پیری نسبت داده می شود. بنابراین، بیشتر سالمندان و اعضای خانواده هایشان این بیماری را به رسمیت نشناخته و در پی درمان آن نیستند. خبر خوب اینکه: به محض تشخیص افسردگی در سالمندان (به مانند گروه های سنی دیگر) این بیماری قابل درمان است. در واقع بیشتر سالمندان زمانی که درمان را شروع می کنند رو به بهبودی می روند.
نگاه های متفاوت نسبت به افسردگی پس از 60 سالگی
بسیاری از افراد افسردگی با غمگین بودن را یکسان فرض می کنند، و این مسئله که احساس غم مداوم یکی از علائم معمول افسردگی بالینی می باشد، بسیاری از سالمندان افسرده احساس غم خاصی نمی کنند اما افسرده هستند. علائم معمول در سالمندان شامل تحریک پذیری، بی قراری، از دست دادن علاقه به انجام فعالیت ها، خستگی، مشکل در داشتن تمرکز، تغییر در اشتها، از دست دادن حافظه یا سردرگمی، دردهای مزمن که با وجود درمان همچنان ادامه دارد. این شکایات می تواند منجر به به ایجاد شرایط دیگری از جمله زوال عقل شود. پیچیده تر از این مسائل این است که، بسیاری از سالمندان تمایلی به صحبت کردن در مورد احساساتشان ندارند و ممکن است نسبت به افراد جوانتر در مورد مشکلات سلامت روان احساس شرمندگی کنند. این مسئله می تواند تشخیص افسردگی در این گروه سنی را با مشکل ویژه ای روبرو کند.
دلایل افسردگی در سالمندان
بسیاری از عوامل فیزیکی و اجتماعی در رشد افسردگی سالمندان مشارکت دارند. از جمله:
سابقه شخصی و خانوادگی افسردگی. فردی که حداقل سابقه ی افسردگی را داشته یا کسی که سابقه ی بیماری در خانواده اش وجود داشته ممکن در برابر اینکه به افسردگی سالمندی دچار شود آسیب پذیرتر باشد.
کاهش سلامتی. بیماری های مزمن یا مشکلات دیگر سلامتی می تواند منجر به افسردگی شود- به خصوص اگر این شرایط باعث محدود شدن در عملکرد شخص در انجام کارهای روزانه شود. حدود 80 درصد از سالمندان حداقل یک مشکل سلامتی را دارا می باشند، بر طبق اطلاعات CDC، دو سوم از این افراد با انواع بیماری های مزمن زندگی می کنند. در یک مطالعه منتشر شده در تحقیقات دوران سالمندی، عوامل مرتبط با افزایش خطر افسردگی در سالمندان شامل ضربه دیدن، از دست دادن شنوایی، کاهش حس بینایی، بیماری قلبی، دیابت و بیماری ریوی مزمن می شود. و مشکلات سلامتی که فعالیت های جسمی را محدود می کند می تواند باعث کاهش توانایی های شخص برای شرکت در فعالیت های اجتماعی، این مسأله منجر به انزوای اجتماعی شخص شود که خود یکی از عوامل خطر ابتلا به افسردگی می باشد.
حوادث استرسزا و انزوای اجتماعی. از دست دادن همسر، اعضای خانواده، یا یک دوست قدیمی می تواند باعث به وجود آمدن عم و اندوه پایدار شود. از دست دادن عزیزان می تواند ساختار اجتماعی فرد را مختل کند؛ با کم شدن تعداد افراد مرتبط با فرد در جامعه، شخص به شدت منزوی می شود، که این مسئله می تواند باعث تشدید افسردگی شخص شود. بالعکس، شواهد نشان داده است که سالمندانی که روابط اجتماعی قوی دارند کمتر به سمت افسردگی گرایش داشته و گرایش بیشتری برای سلامت جسمانی دارند.
درمان افسردگی سالمندان
نخستین گام برای درمان افسردگی مراجعه به ارائه دهنده ی مراقبت های بهداشتی- یا یک پزشک مراقبت های اولیه و یا یک متخصص سلامت روان، مانند روانشناس، روانپزشک، مشاور یا مددکار اجتماعی می باشد. این شخص می تواند تشخیص دهد که این علائم نشان دهنده ی افسردگی است و یا اینکه دلیل دیگری مانند تاثیر جانبی یک دارو باشد.
اگر بیماری افسردگی تشخیص داده شد، گزینه های درمانی عبارتند از: داروهای ضد افسردگی، روان درمانی، و یا ترکیبی از هر دو می باشد. علاوه بر درمان های مرسوم، مطالعات متعددی نشان داده است که ورزش برای مبارزه با افسردگی بسیار موثر است، این تاثیر به صورت افزایش سطح انتقال دهنده های عصبی که بروی خلق و خو و انجام فعالیت های بیرون از خانه تاثیر دارند میباشد. تغییرات دیگر در سبک زندگی، مانند رژیم سالم غذایی و داشتن برنامه ی خواب منظم می تواند کمک کننده باشد. همچنین محدود کردن مصرف الکل یک ایده ی مناسب است. در حالی که بسیاری از سالمندان برای مخفی کردن و یا مقابله با علائم افسردگی الکل مصرف می کنند در حالی که الکل افسردگی را تشدید کرده و یک چرخه ی معیوب به وجود می آورد.
نکات بیشتر: افسردگی در سالمندان یک مشکل جدی است که می تواند تاثیرات قابل توجهی بر روی شخص و خانواده ی او داشته باشد. به یاد داشته باشید، افسردگی یک پدیده ی طبیعی در دوران پیری نمی باشد. اگر شما و یا شریک زندگیتان علائم افسردگی دارید به یک متخصص سلامت روان مراجعه کنید و اگر شما در یک دوره ی بحرانی به سر می برید و به فکر آسیب زدن به خود و یا دیگران هستید متخصصان ما در خدمت شما هستند.
منبع: com.مرکزمشاوره
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/09/6ade8b6ebd097e2dac73be3a1c88dacb.jpg471628مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-09-30 08:38:172019-07-16 19:05:50افسردگی در سالمندان: علل، علائم، درمان موثر
آیا شما (یا کسی که او را می شناسید) درگیر افکار خودکشی است؟ آیا شما (یا کسی که او را می شناسید) احساس گناه می کند، خجالت زده است یا پس از اینکه افکار خودکشی اش افشا شد از دیگران فاصله می گیرد؟
در این مقاله سوالات مهمی را که شما و یا کسی که او را می شناسید در رابطه با افکار خودکشی باید پرسیده شود بیان شده است. در این مقاله همچنین لیست افکاری را که برای تشخیص افکار خودکشی به وجود می ایند بیان شده است. . پرسش های که در رابطه با خودکشی باید پرسیده شوند، بخصوص اگر شما این سوالات را از خودتان می پرسید. خیلی راحت نیست که این سوالات را از خودتان بپرسید در حالی که شما می خواهید کاری انجام دهید و اقدام به عملی کنید که خواسته شماست. حتی پرسیدن سوالات از کودکان و نوجوانانی که افکار خودکشی دارند بسیار پیچیده و دشوار است، بخصوص اگر کودک خود شما باشد. ولی هدف از پرسش در رابطه با افکار خودکشی به دست آوردن اطلاعاتی است که می تواند به شما کمک کند که شخصی که افکار و احساساتی دارد که با واقعیت در تضاد است را راهنمایی کنید.
برای نمونه، برخی از کودکان به شما خواهند گفت «من می خواهم خودم را بکشم» ولی وقتی که از آنها می پرسید که چگونه می خواهد این کار را انجام دهد، آنها ممکن است پاسخ دهند «با خوردن قرص هایی که باعث ایست قلبی می شوند». این پاسخ ها هر پدر و مادری را دچار ترس و اضطراب می کند، سوالات بیشتری بپرسید مانند «قرص ها را از کجا می خواهی تهیه کنی؟» «چه نوع قرصی می خواهی بگیری؟» «چند تا قرص؟» «چه زمانی می خواهی این کار را انجام دهی؟» هر چه شما سوالات بیشتر و مستقیم تری بپرسید به احتمال زیاد افکار و احساسات خودکشی را در فرد کاهش می دهد. تو نمی توانی با خوردن قرص ویتامین سی یا خوردن هشت تا قرس موترین ایست قلبی کنی. تو نمی توانی در حالی که در مدرسه یا سر کار هستی خودکشی کنی. در رابطه با بزرگسالان مبارزه با افکار خودکشی، ممکن است رفتارهای عجیبی را (حتی در خودتان) شاهد باشید مانند: بخشیدن اموال با ارزش، خرید چیزهای گران قیمت مانند ماشین/ قایق یا خانه، مهمان کردن چند نفر در رستوران، و یا انجام اعمال غیر اخلاقی یا غیر معنوی، بیدار ماندن و نخوابیدن، پرخوری و غیره.
باور داشته باشید یا نه، این کارها مربوط به افکار خودکشی تشخیص داده می شوند. برخی شامل افکار خودکشی می شوند و محدودیتی در این رابطه وجود ندارد:
اختلال شخصیت، در درجه ی اول اختلال شخصیت مرزی: اختلال شخصیت مرزی اغلب شامل بی قراری، خلق و خوی افسرده و مضطرب، دلبستگی و تعلق هیجانی ناسالم و ارتباط ناپایدار می باشد. زمانی که فردی با اختلال شخصیت مرزی با مشکلات روبرو می شود و کنترل هیجاناتش برای وی دشوار باشد که این افکار و احساسات منجر به افکار خودکشی می شوند.
اختلالات خلقی، در درجه اول اختلال افسردگی شدید و دو قطبی: هر دو نوع اختلال شامل احساس ناتوانی و ناامیدی می شود که منجر به افکار خودکشی می شوند. در افراد دارای اختلال دو قطبی نوع یک و دو، افکار خودکشی به مرور به وجود می آیند که این افکار مربوط به دوره ی افسردگی فرد می شود. افکار خودکشی کمتر در دوره ی شیدایی فرد رخ می دهند زیرا در این دوره افکار خوبی به سراغ فرد می اید که شامل ایده ها، انرژی زیاد، و امید می شود. در طول یک دوره ممکن است شخص شیدا باشد ولی پس از آن افسردگی شروع می شود که شامل خلق و خوی افسرده، ناامیدی، بی خوابی، تغذیه کم که این افکار ممکن است منجر به ایجاد افکار خودکشی در فرد شوند. اختلال افسردگی شدید نیز اگر به صورت مداوم رخ دهد بسته به شدت افسردگی فرد منجر به ایجاد افکار خودکشی می شود.
اختلال اضطراب، در درجه ی اول اختلال وسواس: به دلیل اختلال وسواس عملی (OCD)، ممکن است به افکار خودکشی منجر شود به دلیل وسواس های مکرر و الگوی های رفتار اجباری و الگوهای تشریفاتی بسیار. نشخوار فکری (بارها و بارها به چیزی فکر کردن و کاری را انجام دادن) به رفتارهای اجباری منجر می شود که فرد را دچار سرخوردگی و خلق افسرده نموده که به نوبه ی خود این افکار می تواند منجر به افکار خودکشی شود.
به یاد داشته باشید که همه ی افرادی که این اختلال را دارند و با آن درگیر هستند خودکشی نخواهند کرد. ولی در صورتی که علائم خارج از کنترل باشند و برای فرد بسیار رنج آور باشند امکان دارد که به خودکشی منجر شنود.
از آنجا که افکار خودکشی همیشه به صورت آشکارا با دیگران در میان گذاشته نمی شوند، مهم است که به شکلی راه پیدا کنید که با این افراد وارد گفتگو شوید و افکارشان را تشخیص دهید. اگر شما درگیر چنین افکاری هستید به شما پیشنهاد می کنم که این افکار را با کس دیگری که مورد اعتماد شماست در میان بگذارید زیرا حرف زدن با دیگران می تواند امید را در شما ایجاد کند و هر کس می تواند تاثیر خاص خود را بر روی شما داشته باشد.
برخی از سوالاتی که باید پرسیده شوند عبارتند از:
1- آیا قصد و یا برنامه خاصی برای خودکشی وجود دارد: فرد می تواند افکار خودکشی داشته باشد ولی برنامه یا قصدی برای انجام آن را نداشته باشد. در صورتی که قصد و انگیزش جدی برای این کار وجود ندارد، افکار خودکشی آرزوی مرگ منفعلانه و یا واکنش به استرس هستند. آرزوی مرگ منفعلانه مانند این جمله که «من آرزو می کنم که بمیرم». «من بهتر است که بمیرم».
2- آیا برنامه ی خودکشی عملی است: حتی اگر برنامه ای برای انجام این کار وجود داشته باشد، اگر انجام آن اسان نباشد و یا عملی نباشد این افکار خود به خود شروع به محو شدن می کنند. همانطور که در مثال بالا ذکر شد، شما نمی توانید سر کار یا در مدرسه خودکشی کنید.
3- آیا احتمال دارد که خودکشی صورت بگیرد؟: قصد انجام خودکشی عامل تعیین کننده ی مهمی است که در نتیجه ی افکار خودکشی رخ می دهد. قصد و هدف همه چیز را مهیا می سازد. برای بسیار از افراد، که از درد زیاد میترسند یا نسبت به همه چیز استرس دارند و یا از مرگ می ترسند برای انجام عمل خودکشی به جایی دیگر می روند.
4– آیا دلیلی برای ادامه ی زندگی وجود دارد که ارزش زندگی کردن وجود داشته باشد؟: هر میزان از امید می تواند از اقدامات/ حرکات/ رفتار خودکشی جلوگیری کند. اگر امید شما شامل فرزندانتان، آینده تان، همسرتان و غیره باشد این خیلی خوب است زیرا اینها قادرند از خودکشی جلوگیری کنند.
5- آیا درمانگر، مددکار، دوست، مشاور و یا بیمارستان برای کمک وجود دارد؟: برقراری ارتباط بسیار مهم است. جداسازی هیچ کمکی به فرد نمی کند. خواستار منزوی بودن و دور از همه بودن یک خواسته ی کلیدی است که افکار خودکشی را تشدید می کند.
6- آیا قصد و انگیزش آنقدر قوی است که می تواند به اقدام عملی منجر شود؟: اگر افکار خودکشی به اندازه کافی قوی و شدید نباشد که باعث شود که فرد کاری انجام دهد، این افکار به احتمال زیاد خود به خود پراکنده شده و از بین خواهد رفت. ناتوانی و تکانشگری در انجام کاری می تواند این افکار را به چالش بکشند.
7- آیا استراحت لازم و مورد نیاز وجود دارد؟ گاهی اوقات فراغت از مسائل زندگی (مانند بستری شدن در بیمارستان، تعطیلات، تغییر در افکار، و غیره) باعث بازیابی فرد خواهد شد.
مترجم: نسرین بنی عباسی زاده
منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/09/1394062920150920094901912.jpg420705مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-09-21 08:32:252019-07-10 11:22:16هفت چیز که در رابطه با افکار خودکشی باید بپرسید
برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
خودکنترلی ظرفیت نادیده گرفتن تمایلات و انگیزه های فرد برای دست یابی به هدفی دیگر است (میشل، 2014).
خودکنترلی عملی است که فرد برای دست یابی به اهداف بلند مدت در مقابل لذت های کوتاه مدت لحظه ای خودش را کنترل می کند. خود کنترلی قدرتی کلیدی و حیاتی برای موفقیت در زندگی روزمره است. در زیر خلاصه ای از نتایج مطلوب ناشی از خود کنترلی بیان شده است:
1. توانایی دست یابی به اهداف بلند مدت
دست یابی به هر هدف بلند مدتی، نیاز به مقاومت در برابر وسوسه های لحظه ای، اولویت های پایین، و مواردی که با هدف های مهم تر در تضاد هستند دارد (داک ورث، 2016). نکته مهم در اینجا، کاهش قدرت احساسات زود گذر است. برای مثال، ممکن است یک فرد احساس ترس کند، ولی برخلاف ترسش عکس العمل نشان می دهد. فردی ممکن است به خوردن شیرینی تمایل داشته باشد، ولی قادر است که میل خود را سرکوب کند. اگر شما در یک مجلس بیشتر از اینکه شنوای سخن دیگران باشید، حرف می زنید، شما ممکن است با این کار یادگیری و مصاحبتتان را تحت الشعاع قرار دهید.
2. اضطراب
زمانی که افراد احساسات منفی را تجربه می کنند، آنها ممکن است با تمرکز کردن بر روی یک چیز دیگر ذهن خود را از احساسات منفی منحرف کنند. کنترل توجه شکل مهمی از خود کنترلی است که فرد می تواند با پرت کردن حواس خود بر چیزی که مهم تر و مناسب تر است توجه داشته باشد. برای مثال، یک مطالعه نشان داد که کودکانی که خودکنترلی دارند بیشتر قادرند که با اضطرابشان کنار بیایند (برترامز، 2016). آنها قادرند که اضطرابشان برای دستیابی به نتیجه ی خوب در امتحان کنترل کنند.
3. اعتیاد
تفاوت های فردی در تکانشگری (کمی خود کنترلی) همواره به عنوان عوامل کلیدی در شناسایی شروع و استفاده های بعدی از مواد مخدر است (بیکال و همکاران، 2012). معتادان نسبت به عواقب آینده غیر حساس بوه و به وسیله ی لذت های فوری هدایت می شوند. برای مثال، کسانی که نوشیدنی های الکلی بیشتری مصرف می کنند در برابر کسانی که مصرف کمتری دارند تکانشگری بیشتری دارند، در نتیجه استفاده ی الکل در آنها بیشتر می شود. همچنین تکانشگری نشان داده است که بر روی نتایج درمان اعتیاد به مواد مخدر اثر گذار است. در میان کسانی که به الکل و مواد مخدر اعتیاد دارند، کسانی که از خود کنترلی بالاتری برخوردار هستند احتمال اینکه درمان را به پایان برسانند بیشتر است. (چیو، 2013).
4. چاقی
توانایی تمرین خود کنترلی با چاقی در ارتباط است. کاهش خود کنترلی به ویژه با انتخاب غذاهایی که برای خوردن انتخاب می کنیم به صورت خاصی در ارتباط است (غذاهایی مانند، دسر و غذاهای سرخ شده). توضیحی که برای این ارتباط وجود دارد این است که افرادی که چاق و به شدت افسرده هستند خود کنترلی پایینی برای انتخاب غذاهای حاضری دارند. مصرف غذاهای حاضری با نرخ رو به افزایش چاقی در ارتباط است (پریویترا و همکاران، 2015).
5. سلامت جسمی
خودکنترلی به به سلامت جسمی بهتر کمک می کند (آدلر، 2015). برای مثال، سلیگمن (2015) گزارش می دهد که خود کنترلی یک دارایی مهم برای سلامتی است: مردانی که خود کنترلی بالایی دارند 56% خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی در آنها کاهش می یابد. خود کنترلی باعث می شود که افراد در برابر رفتارهای مضر برای سلامتی مقاومت بیشتری از خود نشان دهند، از جمله مصرف تنباکو، الکل و دیگر مواد مضر (میلر و همکاران، 2015).
6. دوستی و ارتباط
توانایی خود کنترلی باعث بهبود روابط بین فردی و ارتباط با دیگران به خصوص در شرایط ناخوشایند می شود (بامیستر و استیلمن، 2007). به یک معنا، میزان خود کنترلی دیدی را به وجود می آورد که باعث به وجود آمدن همدلی می شود (توانایی داشتن دید و درک از افراد فراتر از چیزی که مشاهده می کنیم). پذیرش دیدگاه دیگران در یک بحث نشانه ضعف نیست بلکه قدرت است. با انجام این کار، افراد قادرند واکنش های دفاعی خودکار از خود نشان نداده و رفتارهای متفکرانه تر و سازنده تر از خود نشان دهند.
7. انعطاف پذیری
اصطلاح «انعطاف پذیری» به معنی بازگشت به شرایط احساسی گذشته پس از تجربه ی سختی است (ساتویک و چارنی، 2012). خودکنترلی یک پیش بینی مهم از انعطاف پذیری است. افراد منعطف کنترل خوبی بر به تاخیر انداختن تمایلاتی را دارند که اقدام به انجام آنها عواقب بالقوه ای را در بر خواهد داشت. فرد منعطف قادرند که به طور موثر چالش و شرایط زندگی را مدیریت کنند. به عنوان مثال، آموزش موارد اورژانسی و یا خدمات نظامی همه اش در رابطه با رشد کنترل احساسات است که به ماهیت دوم یک سرباز و یا یک تکنسین اورژانس پزشکی تبدیل شده است.
8. زندگی خوب
خودکنترلی ویژگی شخصیتی است که باعث سعادت و خوشبختی انسان می شود. تحقیقات نشان داده است که افرادی که احساس می کنند که خود منشأ رفتار خودشان هستند شادتر، سازنده تر و خلاق تر هستند. خود کنترلی (اراده) در بین فیلسوفان یونان به عنوان یک فضیلت عمده شناخته شده، و عدم کنترل خود در برابر وسوسه ها به عنوان یک ضعف اسفناک نگریسته شده است (سلیگمن، 2011). دست یابی به هدف ارزشمندی که مد نظر فرد است باعث خودسازی فرد می شود. همان گونه که جان میلتون گفته است: «کسی که در درون خود حاکم و قانون گذار احساسات، ترس، و خواسته هایش است، فراتر از یک پادشاه است.»
در مجموع
خودکنترلی یک منبع روانی (عامل محافظت کننده) است که می تواند باعث بهبود سلامت شود. اثرات سودمند خود کنترلی نشان می دهد مداخلات هدفمند در کنترل خود ممکن است سلامت کلی جامعه را بهبود بخشد.
منابع:
Adler NE (2015). Disadvantage, selfcontrol, and health. Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, 18;112(33):100789.
Baumeister, Roy and Tyler Stillman (2007). “SelfRegulation and Close Relationships” In Joanna Wood, Abraham Tesser, and John Holmes (Eds.), The Self and Social Relationships, Philadelphia, PA: Psychology Press.
Bertrams, A., et al (2016). Higher SelfControl Capacity Predicts Lower AnxietyImpaired Cognition during Math Examinations. Frontier in Psychology 7: 485.
Bickel W. K., Jarmolowicz D. P., Mueller E. T., Koffarnus M. N., Gatchalian K. M. (2012). Excessive discounting of delayed reinforcers as a transdisease process contributing to addiction and other diseaserelated vulnerabilities: emerging evidence. Pharmacol. Ther. 134, 287–297.
Chiou WB, Wu WH, Chang MH (2013). Think abstractly, smoke less: a brief construal‐level intervention can promote self‐control, leading to reducedcigarette consumption among current smokers. Addiction 108(5):985992.
Duckworth A. (2016) Grit: The power of passion and perseverance. Scribner
Hofmann, W., Fisher, R. R., Luhmann, M., Vohs, K. D., & Baumeister, R. F. (2014). Yes, but are they happy?
Effects of trait self‐control on affective well‐being and life satisfaction. Journal of Personality, 82, 265277.
Miller GE, Yu T, Chen E, Brody GH (2015) Selfcontrol
forecasts better psychosocial outcomes but faster epigenetic aging in lowSES youth. Proc Natl Acad Sci USA 112:10325–10330.
Mischel W. The Marshmallow Test: Mastering selfcontrol. New York, NY: Little, Brown, and Company; 2014.
Privitera GJ, McGrath HK, Windus BA, Doraiswamy PM. (2015) Eat Now or Later: SelfControl
as an
Overlapping Cognitive Mechanism of Depression and Obesity PLoS One. 26;10(3)
Advertisement
Seligman, Martin E. P. (2011). Flourish: A Visionary New Understanding of Happiness and Wellbeing.
New York:
Free Press.
Southwick SM, Charney, DS (2012), Resilience: the science of mastering life’s greatest
university press
مترجم: نسرین بنی عباسی زاده
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2016/09/Learn-how-to-exercise-restraint.jpg157300مشاورhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngمشاور2016-09-19 11:30:232016-09-19 11:30:23چگونه خود کنترلی می تواند زندگی بهتری برای ما به ارمغان بیاورد