دو گانگی جنسیتی به چه معنایی است؟

1. دو گانگی جنسیتی معانی متفاوتی برای افراد مختلف دارد

اکثر افراد از عبارت دو گانگی جنسیتی به عنوان یک عبارت کلی برای هر نوع جذابیت و علاقه مربوط به دو یا چند جنسیت استفاده می کنند.

ولی در صورتیکه از یک سری افراد بپرسید که دو گانگی جنسیتی برای آنها به چه معنایی می باشد، جواب های مختلفی را از آنها دریافت خواهید کرد.

در صورتیکه فکر کنید خودتان دارای دو گانگی جنسیتی هستید، یک شخصی را بشناسید که دو گانگی جنسیتی داشته باشد یا نگران معنای دو گانگی جنسیتی باشید، این شرایط می تواندگیج کننده باشد.

بنابراین در ادامه یک سری عواملی را توضیح خواهیم داد که معنای دو گانگی جنسیتی را به صورت واقعی تعیین می کنند.

2. برخی افراد این عبارت را به عنوان عامل تقویت کننده دوتایی جنسیتی (بایناری جنسیتی) در نظر می گیرند

آیا عبارت دو گانگی جنسیتی به معنای جذابیت و علاقه به مردان و زنان می باشد؟

برخی افراد چنین برداشتی را از عبارت دو گانگی جنسیتی دارند.

این افراد جنسیت های ناپیوندی را جدا از دو گانگی جنسیتی در نظر می گیرند یا حتی افراد ترنس جندر (افرادی که جنسیت خودشان را تغییر داده اند) را کلا  از افراد دارای دو گانگی جنسیتی جدا می کنند.

در مورد برخی افراد عباراتی همانند پان سکسوال (فردی که فعالیت های جنستی مختلفی را انجام می دهد)، کوئیر (مردان همجنس گرا) و سیّال بیشتر مورد استفاده قرار می گیرند.

3. برخی افراد معنای گسترده تری را برای دو گانگی جنسیتی در نظر می گیرند

در گذشته عبارت دو گانگی جنسیتی برای اشاره به “مردان و زنان” بکار برده نمی شد، بلکه برای توصیف “یکسان و متفاوت” مورد استفاده قرار می گرفت (که به معنای جذابیت و علاقه به افراد دارای جنسیت مشابه و افراد دارای جنسیت متفاوت می باشد).

روبین اوچز (Robyn Ochs) یک تعریف معروفی از حالت عملی دو گانگی جنسیتی داشته است؛ اوچز بیان کرده است که:

من خودم را یک فرد دارای دو گانگی جنسیتی نامگذاری می کنم، چرا که من به وجود داشتن یک پتانسیل و ظرفیتی برای علاقمند شدن (عاطفی و(یا) جنسی) نسبت به افراد دارای بیش از یک جنسیت (احساسات جنسی) مطلع هستم؛ این احساسات ضرورتا در یک زمان، به یک صورت و تا یک سطح نمی باشند.

این تعریف زمانی معنا پیدا می کند که شما معنای همجنس گرایی (علاقمند بودن به جنس مشابه) و غیرهمجنس گرایی (علاقمند بودن به جنس مخالف) را در نظر بگیرید.

دو گانگی جنسیتی می تواند شامل موارد مشابه و متفاوت باشد.

4. یک موردی که همه افراد با آن موافق هستند، عبارت از این مورد می باشد که دو گانگی جنسیتی یک تقسیم بندی 50 – 50 می باشد

در حالی که تعریف همجنس گرایی و غیر همجنس گرایی می تواند برای شناخت تعریف دو گانگی جنسیتی مفید باشد، ولی نباید این برداشت صورت بگیرد که افراد دارای دو گانگی جنسیتی “نیمه گی (مردان همجنس خواه)” و “نیمه هتروسکسوال (افراد علاقمند به جنس مخالف)” هستند.

دو گانگی جنسیتی یک هویت منحصر به فردی می باشد و صرفا به معنای یک حالت انشعاب یافته از گی یا علاقمندی به جنس مخالف (هتروسکسوال) نمی باشند.

5. برخی از افراد مجذوب مردان سیس جندر (Cisgenger) و زنان سیس جندر می شوند.

این امکان وجود دارد یک سری افراد دارای دو گانگی جنسیتی را بشناسید که فقط به مردان سیس جندر و زنان سیس جندر علاقمند باشند، هر چند که تمامی افراد دارای دو گانگی جنسیتی چنین ویژگی ندارند.

این تعریف می تواند مبتنی بر یک سری تصورات اشتباه از جنسیت باشد، چرا که شما از طریق نگاه کردن به یک فرد نمی توانید مرد بودن، زن بودن یا سیس جندر بودن وی را تشخیص دهید.

6. برخی از افراد دارای دو گانگی جنسیتی مجذوب افراد دارای جنسیت های مختلف هستند

تعداد زیادی از افراد دارای دو گانگی جنسیتی مجذوب افراد ترنس و غیر دو تایی هستند؛ همچنین تعداد زیادی از افراد دارای دو گانگی جنسیتی ترنس جندر یا غیر دو تایی هستند.

بنابراین دو گانگی جنسیتی بودن برای برخی از افراد یک عبارت گسترده ای است که شامل کل طیف جنسیتی می باشد.

7. برخی از افراد در مقایسه با جنسیت دیگر، به یک جنس خاص مجذوب می شوند.

در صورتیکه شما علاقه یکسانی نسبت به جنسیت های مختلف داشته باشید، ممکن است این تفکر را داشته باشید که باید به عنوان یک فرد دارای دو گانگی جنسیتی در نظر گرفته شوید.

باید توجه داشته باشید که در صورت یکسان نبودن این علایق هم یک فرد دارای دو گانگی جنسیتی خواهید بود. تحقیقات صورت گرفته نشانگر این موضوع هستند که افراد دارای دو گانگی جنسیتی علاقه بیشتری به یکی از جنسیت ها دارند.

دو گانگی جنسیتی این افراد کاملا  مورد تایید می باشد.

دو گانگی جنسیتی به چه معنایی است؟

8. علاقمند بودن به یک فرد دارای جنسیت مخالف باعث نمی شود که شما یک فرد هتروسکسوال (علاقنمد به جنس مخالف) باشید

در صورتیکه شما به اندازه کافی دارای دو گانگی جنسیتی باشید، رابطه داشتن با یک فرد دارای جنسیت مخالف باعث نمی شود که شما یک فرد هتروسکسوال باشید.

برای مثال در صورتیکه شما به عنوان یک زن دارای رابطه تک همسری با یک مرد باشید، باز هم این احتمال وجود دارد که به عنوان یک فرد دارای دو گانگی جنسیتی در نظر گرفته شوید.

یک نهضتی ایجاد شده است که افراد دارای دو گانگی جنسیتی را صرف نظر از وضعیت رابطه ای که دارند، باز هم به عنوان افراد دارای دو گانگی جنسیتی در نظر می گیرد.

9. برخی از افراد روابط مختلفی با جنسیت های مخالف دارند

این احتمال وجود دارد که شما یک جنسیتی را بیشتر از سایر جنسیت ها دوست داشته باشید. ولی در صورتیکه به صورت های مختلف مجذوب جنسیت های متفاوت شوید، چه شرایطی خواهید داشت؟

برای مثال این احتمال وجود دارد که شما از نظر عاطفی مجذوب افراد دارای جنسیت های مختلف شوید، ولی از نظر جنسی فقط مجذوب مردان باشید.

یا این امکان وجود دارد که به هیچ فردی احساسات جنسی نداشته باشید، ولی یک سری علایق عاطفی را تجربه کنید.

در برخی مواقع این شرایط به عنوان تمایلات متقاطع (یا ترکیب شده) در نظر گرفته می شود: علاقمندی جنسی به یک گروه جنسیتی (یا به هیچ یک از گروه های جنسیتی) و علاقه جنسی به یک گروه دیگر (یا به هیچ کدام یک از گروه ها).

این احتمال وجود دارد که دو گانگی جنسیتی یا علاقمندی به دو گانگی جنسیتی به همراه تمایلات دیگری (همانند غیر جنسی یا غیر عاطفی) وجود داشته باشند.

10. فردی که شما مجذوب او هستید (در هر سطحی) یک فرد سالمی است

آیا ویژگی های توصیف شده مربوط به دو گانگی جنسیتی در شما وجود دارند؟ این مورد کاملا عادی است.

در صورتیکه مورد دیگری وجود نداشته باشد، این شرایط نشان می دهد که روش های مختلفی برای دو گانگی جنسیتی بودن وجود دارد و همچنین حالت های مختلفی از تمایلات جنسیتی وجود دارد.

همواره به یاد داشته باشید که تجربه منحصر به فرد شما سالم و درست است.

11. دو گانگی جنسیتی داشتن یک نقطه توقف یا یک مرحله نمی باشد

یکی از افسانه های قدیمی در مورد دو گانگی جنسیتی عبارت از این ایده است که چنین حالتی هیچ وقت وجود ندارد.

آیا افراد مختلف معتقد هستند که دو گانگی جنسیتی آنها یک مرحله است یا تمایلات خودشان به افراد همجنس را مخفی می کنند؟ افراد زیادی وجود دارند که در طول زندگی شان به عنوان افراد دارای دو گانگی جنسیتی بودند و یک زندگی کاملا عادی داشتند.

همچنین یک سری افرادی وجود دارند که در مرحله اول به عنوان افراد دارای دو گانگی جنسیتی شناخته می شدند، ولی در مراحل بعدی به مردان هم جنس خواه تبدیل شدند؛

تجربه این افراد به هیچ وجه نمی تواند وجود داشتن دو گانگی جنسیتی را زیر سوال ببرد.

12. در صورتیکه احساس کنید تعریف شما از دو گانگی جنسیتی تغییر می کند، این شرایط کاملا عادی می باشد

آیا تفکر شما در مورد دو گانگی جنسیتی تغییر کرده است؟ آیا یک تعریف خاصی از این شرایط داشتید و در حال حاضر یک تعریف دیگری از آن دارید؟

هیچگونه جای نگرانی وجود ندارد، چرا که اکثر افراد در فرآیند مربوط به شناخت دو گانگی جنسیتی چنین شرایطی را تجربه می کنند.

هیچ الزامی وجود ندارد که شما همچنان یک تعریفی از این شرایط را داشته باشید که برای شما بی معنی باشد.

تا جایی که به هیچ فردی آسیب نزنید (از جمله خودتان)، اجازه کشف معانی جدید دو گانگی جنسیتی را به خودتان بدهید.

13. در صورتی که احساس کنید خودتان فاقد دو گانگی جنسیتی می باشید، این شرایط هم یک شرایط نرمالی خواهد بود

آیا در زمانیکه دارای دو گانگی جنسیتی بودید، همواره این شرایط را داشتید؟

قطعا این شرایط به صورت ثابت وجود نداشته است (در صورتیکه شما در گذشته دارای دو گانگی جنسیتی بوده باشید ولی در حال حاضر این شرایط را نداشته باشید، اولین فردی نخواهید بود که چنین مراحلی را تجربه کرده است).

تمایلات جنسی برخی از افراد سیّال است و در زمان های مختلف تغییر پیدا می کند.

همچنین این امکان وجود دارد که شناخت شما نسبت به خودتان و تمایلات جنسی با گذشت زمان تغییر کند و به این درک برسید که هیچ وقت دارای دو گانگی جنسیتی نبوده اید.

این موضوع یک مورد خجالت آوری نمی باشد – بررسی کردن شخصی که هستید و تمایلاتی که دارید یک مورد مهمی می باشد و افزایش آگاهی تان در مورد خودتان یک مورد فوق العاده ای است.

14. این عبارت در برخی مواقع به جای یک سری عبارات دیگری هم به کار گرفته می شود، ولی معنای یکسانی با آنها ندارد

برخی افراد هیچ تفاوتی را مابین دو گانگی جنسیتی و واژه های دیگری همانند پن سکسوال یا همجنس خواهی درنظر نمی گیرند.

حتی برخی افراد عبارات معادل دیگری را به جای دو گانگی جنسیتی به کار می گیرند. عبارتی که این افراد استفاده می کنند به فرد مورد بحث یا تمایلات جنسی بستگی دارد که این افراد می خواهند بروز دهند.

ولی این عبارات معادل یکدیگر نمی باشند. برای مثال این امکان وجود دارد که برخی افراد دلایل خاصی برای شناسایی شدن به عنوان یک هم جنس خواه و فرد فاقد دو گانگی جنسیتی داشته باشند؛

بنابراین احترام گذاشتن به هویت انتخابی هر یک از افراد اهمیت زیادی دارد.

15. تجارب جنسی هیچ ارتباطی به تمایلات جنسی ندارد

افرادی که جنسیت های مختلف را دوست دارند، تمایلات جنسی متفاوتی پیدا می کنند که برای مثال می توان به مردان همجنس خواه، افراد دوست دار جنس مخالف، افراد دارای دو گانگی جنسیتی و سایر افراد اشاره کرد؛

همچنین برخی از این افراد دارای یک همسر هستند.

دو گانگی جنسیتی هیچ نقشی در تک همسر بودن فرد یا میزان وفاداری وی ندارد. همه این موارد به خود شخص بستگی دارند.

16. هیچ آزمون خاصی برای تشخیص تمایلات جنسی شما وجود ندارد

ممکن است اینگونه به نظر برسد که هر فردی تمایلات جنسی خودش را بروز می دهد (آیا آنها یک آزمون تمایل جنسیتی را انجام داده اند که شما هیچ اطلاعی در مورد آن ندارید؟). یک سری نکات خوب و بدی در مورد این موضوع وجود دارد.

نکته منفی عبارت از این است که هر چند وجود داشتن یک آزمایش تشخیص گرایشات جنسیتی می تواند شرایط بهتر و راحت تری را ایجاد کند، ولی متاسفانه چنین آزمایشی وجود ندارد.

نکته خوب هم عبارت از این مورد است که شما از قبل ابزارهای لازم را برای تشخیص این تمایل در اختیار دارید.

فقط باید مواردی که دوست دارید، تجارب خودتان و تاثیر گذار بودن یا تاثیر نداشتن جنسیت را بر روی خودتان بررسی کنید.

فقط خود شما هستید که می توانید معنای این موارد را برای خودتان مشخص کنید.

17. در نهایت شما نباید از مشخص کننده هایی استفاد کنید که برای شما راحت تر می باشند

آیا این اطلاعات به این معنی می باشند که شما دارای دو گانگی جنسیتی هستید (حتی در صورتیکه این عبارت در مورد شما مورد استفاده قرار داده نشود؟

آیا شما در واقعیت فاقد دو گانگی جنستی هستید، حتی در صورتیکه شما همواره به عنوان فرد دارای دو گانگی جنسیتی در نظر گرفته شوید؟)

شما (و فقط خود شما ) می توانید هویت جنسی خودتان را مشخص کنید.

شاید ترجیح دهید که خودتان را یک فرد دارای دو گانگی جنسیتی، سیال، تمایل متقاطع، مرد همجنس خواه دارای تمایلات دو گانگی جنسیتی، هویت های متعدد یا بدون هویت در نظر بگیرید.

در صورتیکه شما برای شناخت خودتان به دنبال پیدا کردن معنای دو گانگی جنسیتی باشید، باید جواب سوالات خودتان را در درون خودتان پیدا کنید.

بررسی  کننده مطالب از نظر پزشکی:Timothy J. Legg, PhD, PsD در 29 ژانویه 2018

نویسنده: MaishaJohnson

منبع : کانون مشاوران ایران

روان شناسی بیولوژیکی

روان شناسان بیولوژیکی به اندازه گیری متغیرهای بیولوژیکی، روان شناختی یا ژنتیکی  و ایجاد یک رابطه مابین آنها و متغیرهای روان شناختی یا رفتاری علاقمند هستند.

به دلیل اینکه تمامی رفتارها تحت کنترل سیستم عصبی مرکزی قرار دارد، روان شناسان به منظور شناخت پیدا کردن از رفتار باید یک شناخت مناسبی را از عملکردهای مغز داشته باشند.

اصلی ترین حوزه هایی که باید مورد بررسی قرار بگیرند عبارت از احساس و درک، رفتار انگیزشی (همانند گرسنگی، تشنگی و رابطه جنسی)، کنترل حرکت، یادگیری و حافظه، خواب و ریتم های بیولوژیکی و احساسات می باشند.

به دلیل اینکه مهارت های فنی منجر به صورت گرفتن پیشرفت هایی در روش های تحقیقاتی شده است، موضوعات پیشرفته ای همانند زبان، منطق، تصمیم گیری و خودآگاهی هم در حال حاضر تحت مطالعه قرار می گیرند.

روان شناسی بیولوژیکی ریشه در مطالعات روان شناختی ساختار گرا و کارکردگرا دارد و همانند تمامی دیدگاه های عمده یک دیدگاه رایجی می باشد.

در ادامه سابقه و توسعه مربوط به کارکردگرایی و ساختارگرایی را بررسی خواهیم کرد.

همچنین جنبه های نظری و روش شناختی مربوط به دو رهیافت موجود در دیدگاه بیولوژیکی بیان خواهد شد.

روان شناسان کارکردگرا و ساختارگرای اولیه معتقد بودند که مطالعه تفکرات هوشیارانه نقش مهمی در شناخت مغز دارد.

رهیافت آنها در مورد مطالعه ذهن مبتنی بر مشاهدات سیستماتیک و قاطع بود که مبنای آزمایشات روان شناختی مدرن می باشند.

در نتیجه این مطالعات، ونت و تیچنر (Wundt and Titchener) موضوعاتی از قبیل گستره توجه، زمان واکنش، تجسم، عواطف و درک زمان را مطرح کردند که امروزه هم مطالعاتی بر روی آنها صورت می گیرد.

روش اصلی ونت برای تحقیق عبارت از درون نگری بود که شامل آموزش دادن به افراد برای تمرکز کردن و گزارش دادن تجربیات آگاهانه خودشان در حین واکنش نشان دادن به محرک می باشد.

این روش همچنان در تحقیقات مدرن به کار گرفته می شود؛

با این وجود، اکثر دانشمندان استفاده از درون گرایی را به دلیل نبود رهیافت تجربی و عینیت مورد انتقاد قرار داده اند.

همچنین ساختارگرایی هم به دلیل اینکه بخش اصلی آن (تجربه هوشیارانه) نمی تواند از طریق آزمایش های کنترل شده مطالعه شود، مورد انتقاد قرار گرفته است.

متکی بودن ساختار گرایی به درون نگری (بر خلاف راهنماهای سخت گیرانه تیچنر) و قابل اطمینان نبودن و نداشتن پایایی از جمله انتقاداتی بوده است که منتقدان در مورد این رهیافت بیان کرده اند.

منتقدان بیان کرده بودند که خود تحلیلی امکان پذیر نیست و درون نگری با توجه به موضوع تحت بررسی می تواند به نتایج متفاوتی منجر شود. همچنین یک سری انتقادهایی در مورد احتمال بازنگری یا خاطره از احساسات به جای خود احساسات بیان شده است.

امروزه محققان معتقد هستند که روش های درون نگرانه یک ابزار مهمی برای شناخت تجربیات و زمینه های خاصی هستند.

دو نفر از محققان مینه سوتا (Jones & Schiid, 2000)، از خودنژادنگاری (یک رهیافت داستان سرایانه برای تحلیل درون نگری (Ellis, 1999) برای مطالعه تجربه پدیدار شناختی دنیای زندان و انطباق ها و تبدیل های بعدی استفاده کردند.

جونز (که محکوم به یک سال حبس در زندان دارای امنیت حداکثری شده بود) در مطالعات خودش بر روی تاثیرات روان شناختی این تجربه، از تجربه شخصی خودش استفاده کرد.

از ساختار گرایی تا کارکرد گرایی

بعد از مواجه شدن ساختار گرایی با چالش های ایجاد شده در نتیجه بررسی دقیق علمی، طرفداران این رهیافت یک سری روش های جدیدی را برای مطالعه ذهن مطرح کردند.

یکی از روش های جایگزین مهم عبارت از کارکردگرایی بود؛ این روش در اواخر قرن نوزدهم و توسط ویلیام جیمز (William James) مطرح شد و در کتاب دو جلدی وی به اصول روان شناسی (1890) مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

کارکردگاریی که بر مبنای دیدگاه ساختارگرایی ایجاد شد، در مراحل اول بر روی عملکردهای ذهن و در مراحل بعدی بر روی رفتارگرایی متمرکز بود.

کارکردگرایی زندگی ذهنی و رفتارها را بر اساس انطباق فعال با محیط فرد بررسی می کند.

همچنین این رهیافت یک مبنای عمومی را برای رشد نظریات روان شناختی (همانند روان شناسی کاربردی) ایجاد کرد که از طریق آزمایشات کنترل شده قابل آزمون نمی باشند.

رهیافت کارکردگرایانه ویلیام جیمز نسبت به روان شناسی کمتر به ترکیب ذهن مربوط می شد و بیشتر به روش هایی مربوط می شد که ذهن از طریق آنها با موقعیت ها و محیط های در حال تغییر انطباق پیدا می کند.

در کارکرد گرایی، ذهن این باور را پیدا می کند که برای داشتن توانایی بقاء بهتر، باید از طریق پردازنده اطلاعات تکمیل شود. در پردازش اطلاعات، ذهن کارهایی مشابه با کارهای کامپیوتر را انجام می دهد.

کارکردگراها یک بار دیگر بر روی تجربه آگاهانه تاکید کردند. روان شناسی بیولوژیکی همچنین به عنوان یک کاهش گری در نظر گرفته می شود.

در نظریه کاهش گری، موارد ساده عبارت از منابع موارد پیچیده می باشند. به بیان دیگر، به منظور توضیح دادن یک پدیده پیچیده (همانند رفتار انسانی) باید مولفه های آن را کاهش داد.

در نقطه مقابل نظریه هالیست (holist) قرار دارد که بیان می دارد یک کل چیزی فراتر از جمع بخش های تشکیل دهنده آن می باشد.

تفسیر یک رفتار در ساده ترین سطح می تواند به عنوان کاهش گری در نظر گرفته شود. رهیافت های آزمایشگاهی و کتابخانه ای در حوزه های مختلف روان شناسی (برای مثال در رفتار گرایی، بیولوژیکی و شناختی) یک دیدگاه کاهش گری می باشد.

این رهیافت باید یک رفتار پیچیده را به یک مجموعه ساده از متغیرهایی تبدیل کند تا امکان شناسایی علت و تاثیر را فراهم کند (برای مثال، رهیافت بیولوژیکی بیان می دارد که مشکلات روان شناختی می توانند به عنوان یک بیماری در نظر گرفته شوند و به همین دلیل از طریق داروها قابل درمان هستند).

مغز و عملکردهای آن مورد توجه روان شناسان بیولوژیکی بوده است و روان شناسان امروزی هم به مطالعه آن علاقمند هستند.

روان شناسان شناختی در حین بحث در مورد رابطه مابین تاثیر، عاطفه و محیط یا اتفاقات و نتیجه آنها در ادراک خاص از نظریات کارکردگراها استفاده می کنند.

روان شناسان بیولوژیک ذهن انسان را بر حسب بخش های خاص یا سیستم ها و روابط پیچیده آنها مطالعه می کنند.

مطالعات صورت گرفته نشان دهنده وجود داشتن بافت های عصبی در هیپوکامپوس (بخش دم اسبی) هستند.

بر اساس این نظریه، ذهن انسان یک جرم ثابت از بافت های عصبی نمی باشد. همچنین این نتیجه گیری به دست آمده است که عوامل محیطی تاثیرگذار در طول کل زندگی تاثیر می گذارند.

روانشناسی بیولوژیکی

در مابین عوامل منفی که وجود دارد، صدمه آسیب زا و مواد مخدر می توانند منجر به تخریب مغز شوند.

در نقطه مقابل، رژیم غذایی سالم و برنامه ورزشی مناسب یک تاثیر مثبتی بر روی رشد ذهنی و روان شناختی دارند.

ذهن دارای چهار حفره می باشد:

حفره پیشانی:

این بخش از مغز که همچنین به عنوان کورتکس حرکتی شناخته می شود در مهارت های حرکتی، شناخت سطح بالاتر و صحبت کردن معنادار نقش دارد.

حفره پس سری:

این بخش از مغز که همچنین به عنوان کورتکس بصری شناخته می شود، در تفسیر محرک ها و اطلاعات بصری نقش دارد.

حفره جداری:

این بخش از مغز که همچنین به عنوان کورتکس حس های بدنی شناخته می شود، در فرآیند مربوط به پردازش اطلاعات حسی لامسه ای، همانند فشار، لمس و درد نقش دارد.

حفره گیجگاهی:

این بخش از مغز که همچنین به عنوان کورتکس شنیداری شناخته می شود، در تفسیر صداها و زبان هایی که می شنویم نقش دارد.

یک بخش مهم دیگری از سیستم عصبی عبارت از سیستم عصبی پیرامونی می باشد که به دو بخش تقسیم می شود:

  1. سیستم عصبی بدنی که واکنش های مربوط به عضلات اسکلتی را کنترل می کند.
  2. سیستم عصبی خودکار که واکنش های خودکار، همانند تپش قلب، تنفس و فشار خون را کنترل می کند. سیستم عصبی خودکار دارای دو بخش می باشد:
  3. سیستم عصبی سمپاتیک، که واکنش دفاع یا فرار را کنترل می کند؛ واکنش فرار یا دفاع عبارت از واکنشی می باشد که بدن را برای واکنش نشان دادن به یک خطر موجود در محیط آشنا می کند.
  4. سیستم عصبی پاراسمپتایک، که کارکرد آن عبارت از برگرداندن بدن به وضعیت نرمال خودش بعد از واکنش دفاع یا فرار می باشد.

در بررسی روان شناختی دیگری که دارای ماهیت بیولوژیکی بود و در دانشگاه تورنتو صورت گرفت، شمیز، چنگ و دِ روسا (Scmitz, Cheng and De Rosa) (2010) نشان دادند که توجه بصری (توانایی ذهن برای فیلتر انتخابی اطلاعات ناخواسته و نامطلوب از دستیابی به آگاهی) در نتیجه افزایش سن کاهش پیدا می کند و در نتیجه افراد مسن تر توانایی کمتری برای فیلتر کردن اطلاعات حواس پرت کننده یا نامرتبط دارند.

این فیلتر توجهی که در نتیجه افزایش سن کاهش پیدا می کند، بر روی روش کد بندی اطلاعات بصری در داخل ذهن تاثیر می گذارد.

بزرگسالان مسن تر که دارای توجه بصری معیوبی هستند، حافظه بهتری برای اطلاعات “نامرتبط” دارند.

در این مطالعه تیم تحقیق تصاویر ذهنی را در یک گروه جوان (دارای میانگین سنی 22 سال) و در بزرگسالان مسن تر (دارای میانگین سنی 77 سال) با استفاده از تصویر برداری رزونانس مغناطیسی کارکردی (fMRI) مورد مطالعه قرار دادند؛

شرکت کنندگان در این مطالعه به تصاویر مربوط به چهره ها و مکان های (خانه ها و ساختمان های) دارای همپوشانی نگاه می کردند. از مشارکت کنندگان خواسته شده بود که فقط به تصاویر صورت ها نگاه کنند و جنسیت فرد را تشخیص دهند.

هر چند که آنها تصویر مربوط به مکان را هم می دیدند، ولی این مورد هیچ ارتباطی به کار درخواست شده از آنها نداشت. محققان نتیجه گیری کردند که:

در افراد جوان، بخش مربوط به پردازش تصاویر مغز فعال بود، در حالیکه بخش مربوط به پردازش مکان های مغز غیرفعال بود. با این وجود هر دو بخش مربوط به چهره و مکان در افراد مسن تر فعال بود.

این شرایط باعث شد که حتی در اولین مراحل درک، افراد مسن تر توانایی کمتری برای فیلتر کردن اطلاعات حواسپرت کننده داشته باشند.

یک مورد شگفت انگیزی که صورت گرفت عبارت از این بود که افراد بزرگسال توانایی بیشتری برای مطابقت دادن تصاویر مربوط به صورت ها و مکان هایی داشتند که همراه با هم نشان داده شده بودند.

این یافته ها نشان داد در شرایطی که به توجه نیاز وجود داشته باشد (برای مثال در صورتیکه از فرد خواسته شود تا در یک جدول در هم ریخته کلیدها را پیدا کند)، مشکلات سنی مربوط به پیدا کردن یک شئی مورد نظر می تواند با روش انتخاب اطلاعات و پردازش آنها در بخش حسی مغز مرتبط باشد.

هر دو مورد اطلاعات حسی مرتبط (کلید ها) و اطلاعات نامرتبط (در هم ریختگی) درک می شوند و کم و بیش کدبندی می شوند.

در سایر افراد بزرگسال، تغییرات صورت گرفته در توجه بصری می توانند تاثیرات گسترده ای بر روی انواع معایب شناختی داشته باشند که در پیری نرمال، به خصوص در بخش حافظه، بروز پیدا می کنند.

منبع : کانون مشاوران ایران

عجیب ترین ترس های شناخته شده در سطح دنیا

عجیب ترین ترس های شناخته شده در سطح دنیا

عجیب ترین ترس های شناخته شده و فوبیا عبارت از فوبیای آینه، صدای بلند، درخت، عبور از خیابان و غیره هستند.

فوبیای آینه

کتوپتروفوبیا[1] (یک کلمه یونانی که از catropto یا katptron به معنای آینه ها به دست آمده است)، همچنین به عنوان اسپکتروفوبیا[2] (از کلمه لاتین Spectro به معنای روح های گرفته شده است) و ایزوتروفوبیا[3] (از کلمات یونانی eis (به معنای داخل) و optikos (به معنای دیدن) تشکیل شده است) شناخته می شود که به معنای ترس از آینه ها است.

چه مواردی منجر به ایجاد فوبیای آینه می شوند؟

افراد دارای این فوبیا به دلیل یک سری خرافاتی که به آن اعتقاد دارند، از انعکاس یافتن تصاویرشان در آینه ترس دارند.

برخی از آنها بر این باورند که آینه می تواند روح آنها را به دام بیاندازد.

اکثر افراد بر این باورند که شکستن یک آینه باعث می شود که فرد به مدت هفت سال بدشانس باشد.

همچنین باید توجه داشت که اغلب فوبیاها به دلیل یک حادثه آسیب زا صورت می گیرند.

اسپکرتوفوبیا به چه معنی است؟

اسپکترو فوبیا (از کلمه لاتین Spectrum به معنای بینایی گرفته شده است).

افراد دارای اسپکتروفوبیا از شکستن آینه می ترسند چرا که معتقدند این کار منجر به بدشانسی آنها می شود.

آنها می ترسند که در حین دیدن آینه، یک چیز وحشتناکی از داخل آینه بیرون بیاید یا در کنار تصویر خودشان در آینه یک چیز ترسناک دیگری را هم ببینند.

ترس از آینه ها چه نامی دارد؟

معمولا ترس از آینه ها به صورت ایزوپتروفوبیا یا کتوپتروفوبیا شناخته می شود.

اکثر این افراد از خود آینه نمی ترسند.

برخی از افراد از انعکاس تصویر خودشان در آینه می ترسند، در حالیکه سایر افراد به دلیل اینکه فکر می کنند آینه ها با یک سری موجودات ماوراء طبیعی ارتباط دارند، از آینه ترس دارند.

آلودوکسوفوبیا[4] چیست؟

آلودوکسوفوبیا به معنای ترس از عقاید و نظرات است و به عنوان یک فوبیای اجتماعی در نظر گرفته می شود.

این کلمه ریشه در کلمات یونانی Allo (به معنای مختلف و متفاوت)، dox (به معنای عقاید) و Phobia (به معنای ترس) دارد.

کتوپروفوبیا چیست؟

کتوپروفوبیا  به معنای ترس از آیینه ها است و می تواند در اوایل دوران کودکی ایجاد شود، زمانی که افراد از حوض ها و آب ها به عنوان آینه (برای دیدن تصویر خودشان) استفاده می کنند.

ریشه های این کلمه شامل catoptro (در زبان یونانی به معنای آینه) و Phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) است.

دندروفوبیا[5] چیست؟

دندروفوبیا به معنای ترس از درختان است.

ریشه این کلمه شامل کلمات یونانی dendro (به معنای درخت) و Phobia (به معنای ترس) است.

همچنین دندروفوبیا با هیلوفوبیا[6] (ترس از جنگل ها)، نیکتوهیلوفوبیا[7] (ترس از مناطق درختی در تاریکی یا جنگل ها در شب) و زیلوفوبیا[8] (ترس از اشیاء چوبی و (یا) جنگل ها) مرتبط است.

فوبیای آینه

اجیروفوبیا[9] چیست؟

اجیروفوبیا به معنای ترس از خیابان ها یا ترس از عبور کردن از خیابان است و به عنوان یکی از حالت های فوبیای مکان های شلوغ[10] در نظر گرفته می شود.

همچنین اجیروفوبیا با اجیوفوبیا[11] (ترس از خیابان های شلوغ یا ترس از عبور کردن از خیابان شلوغ) مرتبط است.

دندروفایل[12] چیست؟

(دندروفایل. از ویکی پدیا – دانش نامه آزاد.) دندروفایل می تواند به یک فردی اشاره کند که درختان را دوست دارد.

همچنین دندروفیلیا[13] به عنوان یک نوع نابهنجاری جنسی در نظر گرفته می شود.

اگریزوفوبیا[14] چیست؟

اگریزوفوبیا به معنای ترس از حیوانات وحشی است و افراد دارای این فوبیا از رفتن به باغ وحش یا پیاده روی امتناع می کنند.

ریشه این کلمه agri (در زبان یونانی به معنای صحرا)، zoo (در زبان یونانی به معنای حیوان) و phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) است که به همراه هم به معنی ترس از حیوانات صحرا (یا وحشی) می شود.

فریگوفوبیا[15] به چه معنایی است؟

فریگوفوبیا عبارت از یک ترسی است که با ترس بیش از حد از سرد شدن یا یخ زدن مرتبط است.

افراد دارای این فوبیا صرف نظر از دمای محیط پیرامون، لباس های گرم می پوشند و پتوی زیادی را به دور خودشان می پیچند.

این اختلال با سایر اختلال ها روان شناختی، همانند هیپوکوندراسیز[16] و اختلال وسواس فکری – وسواس عملی مرتبط است.

ایزوپتروفوبیا پیست؟

ایزوپتروفوبیا به معنای ترس از آینه ها یا دیدن تصویر خود در آینه است و می تواند در اوایل دوران کودکی ایجاد شود، زمانی که افراد از حوض ها و آب ها برای دیدن تصاویر خودشان استفاده می کنند.

ریشه این کلمه شامل eisoptro (در زبان یونانی به معنای آینه) و Phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) است.

بلنوفوبیا[17] چیست؟

بلنوفوبیا به معنای ترس از خندیدن است و به عنوان یک فوبیای خاص در نظر گرفته می شود.

ریشه این کلمه شامل Blenno (در زبان یونانی به معنای بلغم که کنایه از خندیدن است) و Phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) است.

اوبزوفوبیا[18] چیست؟

اوبزوفوبیا به معنای ترس از افزایش وزن است.

افراد دارای این فوبیا باید مراقب باشند، چرا که این اختلال می تواند به منجر به ایجاد سایر اختلال های روان شناختی، همانند جوع (خوردن غذا و پاکسازی آن) یا بی اشتهایی (امتناع از خوردن غذا) شود.

ریشه این کلمه شامل Obeso (در زبان یونانی به معنای چاقی) و Phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) است.

دیزتیکی فوبیا[19] چیست؟

دیزتیکی فوبیا به معنای ترس از تصادفات است. افراد دارای این ترس نگران آسیب رساندن به خودشان یا یک فرد دیگری هستند.

همچنین آنها از آسیب زدن نسبت به دارایی خودشان هم ترس دارند.

ریشه این کلمه شامل Dys (در زبان یونانی به معنای بد)، tych (در زبان یونانی به معنای تصادف) و Phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) است.

کوپروفوبیا[20] چیست؟

کوپروفوبیا شامل ترس از نجاست ها، مدفوع ها یا خروج مدفوع است و به عنوان یک فوبیا خاص در نظر گرفته می شود.

ریشه این کلمه شامل Conpro (در زبان یونانی به معنای مدفوع) و Phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) است.

عجیب ترین فوبیاها چه مواردی می باشند؟

چند مورد از عجیب ترین فوبیاهایی که تا به حال شناسایی شده اند، عبارتند از:

  1. نوموفوبیا[21] – ترس از دسترسی نداشتن به موبایل
  2. فوبوفوبیا – ترس از داشتن فوبیا
  3. آنتوفوبیا[22] – ترس از گل ها
  4. هگزاکوسیوی هگزیکونتاهگزافو[23]  – ترس از عدد 666
  5. هلیوفوبیا[24] – ترس از نور خورشید
  6. کوروفوبیا[25] – ترس از رقصیدن
  7. آبلوتوفوبیا[26] – ترس از حمام کردن

چه مواردی منجر به ایجاد هلیوفوبیا[27] می شوند؟

یک سری شرایط بالینی، همانند کراتوکونوز[28] (یک اختلال چشمی که در نتیجه حساسیت چشمی زیاد نسبت به نور خورشد یا نورهای روشن ایجاد می شود) و میگرن (که در نتیجه نور روشن می تواند تحریک شود) و پروفیریا کتوان ترد[29] ( که منجر به حساسیت پوستی نسبت به نور خورشید می شود تا جایی که منجر به ایجاد تاول می شود) می توانند منجر به هلیوفوبیا شوند.

ترس از خود چه نامی دارد؟

ترس از خود به عنوان اوتوفوبیا[30] شناخته می شود که ریشه آن کلمات یونانی است: autos (به معنای خود) و Phobos (به معنای ترس). اوتوفوبیا از نظر ادبیاتی به معنای ترس از خود است. کلمه Phobos در تعداد زیادی از فوبیاها به کار گرفته می شود، فوبیاهایی همانند کلاستروفوبیا (ترس از مکان های بسته) و آکروفوبیا (ترس از ارتفاعات).

وربوفوبیا[31] چیست؟

وربوفوبیا به معنای ترس از کلمات است. و همچنین به عنوان لوگوفوبیا[32] هم شناخته می شود و با هیپوپوتومونسترو سسکویپ پدالیوفوبیا[33]  و سسکویپدالوفوبیا[34]  (که هر دو به معنای ترس از کلمات طولانی می باشند) و اونوماتوفوبیا[35] (ترس از شنیدین کلمات یا اسم های خاص) مرتبط است.

مگالوفوبیا[36]چیست؟ مگالوفوبیا به معنای ترس از اشیاء بزرگ است. اشیاء مورد نظر می توانند موارد مختلفی باشند و از کشتی های بزرگ تا هواپیماهای بزرگ و از حیوانات بزرگ تا برج های بزرگ را شامل شوند.

فازموفوبیا[37] چیست؟

فازموفوبیا عبارت از ترس از روح ها است. ریشه این کلمه شامل کلمات یونانی Phasmos (به معنای موجود ماوارء طبیعی یا فانتوم) و Phobos (به معنای وحشت یا ترس عمیق) است.

کلمه دیگری که برای این فوبیا مورد استفاده قرار می گیرد عبارت از اسپکتروفوبیا[38] است که ریشه در کلمات Specters یا reflection دارد.

دموفوبیا[39] چیست؟

دموفوبیا به معنای ترس از جمعیت شلوغ یا انبوه است و افراد دارای این ترس از رفتن به مکان هایی که به عنوان مکان های شلوغ یا دارای جمعیت سنگین شناخته می شوند، اجتناب می کنند.

ریشه این کلمه شامل کلمات یونانی demo (به معنای مردم) و Phobia (به معنای ترس) است.

همچنین این فوبیا به عنوان یک فوبیای اجتماعی در نظر گرفته می شود.

سولونوفوبیا[40] چیست؟

سولونوفوبیا (ریشه در کلمه لاتین scius به معنای شناختن دارد)، که همچنین به عنوان دیداسکالینو فوبیا[41] (که ریشه در کلمه didasko به معنای آموزش دادن دارد) شناخته می شود، عبارت از ترس از مدرسه است.

این ترس در کودکان و به دلیل خارج شدن از خانه (اگورافوبیا) و دور ماندن از والدینشان ایجاد می شود.

لالیوفوبیا[42] چیست؟

لالیوفوبیا به معنای ترس از صحبت کردن یا گفتگو کردن است و افراد دارای این فوبیا به دلیل ترس داشتن در مورد اشتباه بیان کردن کلماتشان، تکرار کردن حرف هایشان، لکنت داشتن و بیان کردن سخن بیهوده، دچار این فوبیا می شوند.

این کلمه ریشه در کلمات lal (در زبان یونانی به معنای سخن گفتن) و phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) دارد.

متی فوبیا[43] چیست؟

متی فوبیا به معنای ترس از الکل یا الکلی شدن است.

ریشه این کلمه شامل methy (در زبان یونانی به معنای الکل) و Phobia (در زبان یونانی به معنای ترس) است.

همچنین متی فوبیا به عنوان پوتوفوبیا[44] هم شناخته می شود و با دیپسوفوبیا[45] (ترس از نوشیدن) مرتبط است.

آبلوتوفوبیا[46] چیست؟

آبلوتوفبیا عبارت از یک فوبیای خاصی است که در آن فرد یک ترس غیرمنطقی در مورد حمام کردن یا شستشو دارد.

این فوبیا در کودکان و افراد بزرگسال وجود دارد و زنان در مقایسه با مردان، بیشتر دچار این فوبیا می شوند. (در این مقاله ما تعریف آبلوتوفوبیا و علائم آن و علل ایجاد آن را بررسی خواهیم کرد).

تراتوفوبیا[47] چیست؟

تراتوفوبیا: به معنای ترس از به دنیا آوردن یک نوزاد ناقص یا یک نوزاد عجیب و غریب است.

Terato ریشه در کلمات یونانی Teras (به معنای هیولا) و Phobia (به معنای ترس) دارد که از نظر ادبیات، به معنای ترس از (به دنیا آوردن) هیولا یا یک موجود عجیب و غریب است.

منبع: کانون مشاوران ایران


درمان افسردگی

” همیشه خسته و بی رمق در اتاقم بودم؛ احساس می کردم انرژی لازم حتی…

کاهش اضطراب

در رفتار درمانی شناختی (CBT)، تمرکز توجه به ابعاد شناختی، رفتاری و جسمی و فیزیکی…

راه درمان افراد منزوی و کناره گیری اجتماعی توسط روانشناسی

راه درمان افراد منزوی و کناره گیری اجتماعی  توسط روانشناسی

انزوا از نظر لغوی به کناره گیری از مردم و عزلت گزینی اشاره دارد.

در زمان قرنطینه یا مشکلات این چنینی، افراد باید از طریق شبکه های اجتماعی یا تماس با هم در ارتباط باشند تا از نظر اجتماعی آسیب نبینند.

درمان انزوا و تنهایی

مردم معمولا از خجالتی بودن برای اشاره به انزوا و گوشه گیری دیگران اشاره می کنند.

فردی که به انزوا و گوشه گیری گرایش دارد معمولا از کم رویی و خجالت نیز رنج می برد.

ممکن است بخاطر شکست یا آسیب در یک رابطه یا دعوای زن و شوهر بوده است.

این افراد از قرار گرفتن در اجتماعات تا حد امکان خودداری می کنند و تمایل دارند که به تنهایی، کار و فعالیت خود را پیش ببرند.

همچنین در مورد نحوه ی گذراندن اوقات فراغت نیز ترجیح می دهند تنها یا نهایتا با یک دوست صمیمی همراه باشند.

فرد منزوی معمولا در مدرسه یا محیط کار، صرفا یک دوست صمیمی دارد که به شدت نیز به او وابسته  است.

راه درمان افراد منزوی و کناره گیری اجتماعی توسط روانشناسی

انزواطلبی در هر دوره و هر سنی ممکن است رخ دهد.

این تمایلات انزواطلبانه در دوره نوجوانی نیز با شیوع بیشتر و البته به صورت گذرا دیده می شوند.

خیلی از افراد به تنهایی، با تلاش و مواجهه با ترس های خود سعی در افزایش تعاملات اجتماعی و درمان انزواطلبی خود دارند.

درصورتی که فرد موفق به درمان این مسئله نشود می تواند به پیامدهای جدی در زندگی منجر گردد.

از جمله پیامدها و مشکلات انزوا و گوشه گیری می توان به موارد زیر اشاره نمود:

کاهش اعتماد به نفس، کاهش مهارت های برقراری ارتباط جمعی، عدم خود باوری، افسردگی، افکار مربوط به خودکشی، غرق شدن در تخیلات، خودخوری و نشخوار فکری زیاد.

انزوا و گوشه گیری درکودکان و راهکارهای مقابله با آن

اگرچه انزوا و گوشه گیری در دوره کودکی تا حدودی نشان دهنده ی خلق و خو و ویژگی های شخصیتی زیستی فرد است.

اما تا حد زیادی نیز به محیط رشدی و نحوه تعامل والد با کودک بستگی دارد.

خجالتی بودن و کم رویی یکی از ویژگی های شخصیتی بارز کودکان منزوی است.

گوشه گیری و انزوا در کودکی را نباید در مقابل خود داری کودک در  تعامل با بزرگسالان سنجید.

ویژگی مهم کودک منزوی اجتناب و مقاومت او در بازی کردن و تعامل کردن با سایر کودکان و همسالان خود است.

افسردگی و انزوای کودکی با هم رابطه ی دوسویه دارند.

یعنی از یک طرف افسردگی می تواند علت تمایل به انزوا و از سوی دیگر پیامد این انزوا باشد.

سرزنش و  مقایسه کودک با بچه های فامیل یا آشنایان روش مطلوبی برای برانگیختن کودک جهت تغییر مثبت و افزایش رفتار مطلوب نیست.

به عنوان مثال مادری که به فرزند خود می گوید: نگا کن چقدر دوستت خوب بلده با بقیه سلام و احوال پرسی کنه ولی تو آبروی منو میبری!

این جملات صرفا باعث بدتر شدن اوضاع می شود.

والدین می توانند با فراهم کردن محیطی امن و کاستن از ترس کودک نسبت به قضاوت و تحقیر دیگران، به فرزندشان در برداشتن یک قدم به جلو و تعامل کمک کنند.

همچنین بیان خجالتی بودن کودک در حضور او صرفا باعث ایجاد تلقین پذیری و درونی سازی بیشتر این خصوصیت در او می شود.

فراهم سازی محیطی برای تعامل بیشتر با سایر افراد و پذیرش بی قید و شرط کودک از دیگر موارد قابل توجه می باشد.

راه درمان افراد منزوی و کناره گیری اجتماعی توسط روانشناسی

انزوا و گوشه گیری در نوجوانی و راهکارهای مقابله با آن

انزوا در نوجوانی معمولا یک ویژگی گذرا و موقتی این دوره است که با ادامه یافتن و درمان نشدن می تواند در آینده برای نوجوان دردسرساز شود.

از دست دادن اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب، عدم رشد مهارت های ارتباطی، ناتوانی در ابراز وجود و بیان احساسات و مشکلات اجتماعی، تحصیلی و ارتباطی از جمله پیامدهای ادامه دادن به روند انزواطلبی در نوجوانان است.

سوالات دوره بلوغ و سوالات ازدواج را از مشاوران باتجره سوال کنید و نوجوان را برای سوال پرسیدن سرزنش نکنید.

عوامل موثردر گرایش نوجوانان به انزواطلبی

اعتیاد، دعوا و یا اختلاف والدین، جدایی و طلاق والدین، سخت گیری و بی مهری والدین، داشتن یک نقص عضو جسمانی، مشکلات تکلمی و خود زشت انگاری، مهاجرت و نقل مکان و تبعیض.

برخلاف دوره ی کودکی که والدین با مقایسه و سرزنش کودک می توانند در کاهش اعتماد به نفس و افزایش انزواطلبی نقش دارند، در نوجوانی، این مقایسه به صورت درونی و در واقع با ندای یک والد سخت گیر توسط خود نوجوان صورت می گیرد.

نوجوان با مقایسه ی شرایط ظاهری، تحصیلی و خانوادگی یا اقتصادی خود با دیگران به تزلزل اعتماد به نفس و انزواطلبی خود کمک می کند.

تغییرات هورمونی و عدم تناسب ظاهری افراد منزوی و کم حرف

این موضوع بخصوص با تغییرات هورمونی و عدم تناسب ظاهری تشدید می یابد.

یکی دیگر از عواملی که در تشدید انزواطلبی نوجوان اهمیت دارد، فضای مجازی و وابستگی به بازی های کامپیوتری است.

تقویت اعتماد به نفس و جرات ورزی توسط والدین و معلمان، فراهم نمودن فرصت بیشتر برای تعامل سازنده با دیگران از جمله رهبری گروه های تفریحی و علمی از جمله راه کارهای پیشنهادی می باشد.

راه درمان افراد منزوی و کناره گیری اجتماعی توسط روانشناسی

انزوا و گوشه گیری در سالمندان و راه کارهای مقابله با آن

انزوا در دوره ی سالمندی برای خیلی از افراد شرایطی است که ناخواسته به آن ها متحمل شده است.

در سال های اخیر انزوا و تنهایی سالمندان و همچنین پیامدهای این انزوا از جمله خودکشی افزایش یافته است.

از جمله دلایل این افزایش می توان به موارد زیر اشاره نمود:

 برخلاف گذشته که سالمندان به عنوان بزرگ و برکت خانواده ها در خانه های بزرگ و شلوغ نقش پررنگی داشتند،

اکنون با  وجود زندگی شهری در آپارتمان های کوچک و کم شدن تعاملات محله ای، تنهایی و انزوا درد بزرگی برای قشر سالمند است.

همچنین با افزایش امید به زندگی ( متوسط سال هایی که انتظار می رود فرد زنده بماند) سالمندان زیادی هستند که با از دست دادن همسر، ترک کردن فرزندان، مشکل سلامتی و از دست دادن کار و استقلال مواجه هستند.

اما آیا انزوا در سالمندی غیرقابل اجتناب است؟

سالمندی به معنای واقعی مترادف با ناتوانی و انزوا نیست.

بخش بزرگی از ناتوانی که سالمندان تجربه می کنند محصول باورپذیری فرهنگی است که جامعه نسبت به سالمندان القاء می کند.

سالمندی می تواند دوره ای آرام اما همچنان پویا باشد.

تحقیقات مختلف نشان داده اند سالمندانی که از نظر اجتماعی پویا هستند از سلامت بالاتری برخوردارند.

قدم زدن، دنبال کردن یک فعالیت هنری یا تفریحی مورد علاقه و حتی ادامه دادن یک فعالیت اقتصادی آسان،

داشتن باغچه یا گل و رسیدگی به آن ها، تماشای برنامه های تلویزیونی، همصحبتی روزانه با دوستان مسن و جوان می تواند در به چالش کشیدن مفهوم ناتوانی و انزوا در سالمندان مفید باشد.

برای مشاوره با مرکز مشاوره روانشناسی با متخصصین روانشناسی می توانید با شماره های ۲۲۳۵۴۲۸۲–۰۲۱

۲۲۲۴۷۱۰۰–۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

درمان افسردگی

” همیشه خسته و بی رمق در اتاقم بودم؛ احساس می کردم انرژی لازم حتی…

کاهش اضطراب

در رفتار درمانی شناختی (CBT)، تمرکز توجه به ابعاد شناختی، رفتاری و جسمی و فیزیکی…

مشاوره دو قطبی (اختلال افسردگی شیدایی)

مشاوره دو قطبی (اختلال افسردگی شیدایی)

شادی ها و غم های زودگذر در زندگی همه ی ما وجود دارد اما فردی را تصور کنید که دایما در یکی از دو وضعیت زیر به شکل اغراق آمیزی گرفتار است و کنترلی بر خلق و خوی خود ندارد.

به این حالت اختلال دو قطبی یا همان افسردگی شیدایی گفته می شود که یکی از مهم ترین اختلالات خلقی است.

در این مطلب قصد داریم تا شما را با اختلال دو قطبی، عوارض آن و روش های بهبودی بیشتر آشنا کنیم.

در صورتی که خودتان و یا یکی از نزدیکان تان از این بیماری رنج می برد می توانید از مطالب این مقاله استفاده کنید.

اختلال دو قطبی و علائم آن

افراد دارای اختلالات خلقی، نوسانات خلقی شدیدی را تجربه می کنند.

این یعنی آن ها ممکن است در طی یک روز بسیار با انرژِی، خوشحال و سرزنده باشند و فردای همان روز تبدیل به فردی بی رمق و افسرده شوند.

دوره های افسردگی و شیدایی در انواع مختلف اختلال دو قطبی متفاوت است.

ممکن است در برخی از آن ها دوره افسردگی طولانی تر باشد یا دوره شیدایی.

همچنین ممکن است دوره ی افسردگی و شیدایی به صورت مختلط و به هم آمیخته نیز اتفاق بیفتد.

معمولا شروع اختلال دو قطبی از دوره ی نوجوانی است و کمتر دیده می شود که فردی در بزرگالی مبتلا به اختلال شود.

مبتلایان به طرز مساوی از بین زنان و مردان در گیر این اختلال خلقی هستند و معمولا از هر 100 نفر یک نفر از آن رنج می برد.

علت اختلال دو قطبی چیست؟

پژوهش ها نشان می دهند که زمینه های ژنتیکی و ارثی نقش زیادی در شکل گیری این اختلال دارند.

افراد مبتلا معمولا در بستگان درجه یک خود نیز نمونه هایی از دو قطبی را گزارش کرده اند.

این زمنیه های ژنتیکی می تواند فرد را مستعد آن کند که در واکنش به محیط نامناسب، علایم آشفتگی خلقیب یشتری را از خود نشان دهد و به احتمال بیشتری به اختلال دو قطبی مبتلا شود.

مشاوره دو قطبی

تفاوت در نحوه ی عملکرد مغز افراد مبتلا به این اختلال نیز باعث می شود تا نیاز آن ها به دارو درمانی ضروری باشد.

داروها کمک می کنند  تا مراکز مربوط به کنترل هیجانات در مغز بهتر عمل کند و فرد بتواند بر حالات خلقی خود تسلط بیشتری داشته باشد.

اختلال دو قطبی چه انواعی دارد؟

اختلال دو قطبی نوع 1

در این نوع، فرد مبتلا حتما دوره ای از شیدایی را تجربه می کند هر چند ممکن است نشانه ای ازافسردگی نداشته باشد.

البته ممکن است تجربه ی افسردگی نیز در این نوع، اتفاق بیفتد اما وجود آن برای تشخیص ضروری نیست.

اختلال دو قطبی نوع 2

در این نوع، فرد حتما یک یا چند دوره از افسردگی را به صورت کاملا شدید تجربه می کند. به گونه ای که ممکن است اطرافیان به او برچسب افسرده بزنند.

این در حالی است که علایم خفیفی از شیدایی نیز بروز می کند که هایپومانیا نامیده می شود.

به همین دلیل تشخیص اصلی برای چنین فردی از افسردگی به اختلال دو قطبی نوع 2 تغییر می کند.

اختلال دو قطبی با تناوب سریع

همانطور که از نام آن بر می آید، در این حالت فرد با حالات خلقی که به سرعت تغییر می کنند مواجه است.

فرد مبتلا ممکن ات در طی یک سال، 4 بار نوسان خلقی داشته باشد.

به عنوان مثال در دوره ای بسیار شاد، سپس بسیار غمگین و مجددا بسیار شاد شود.

این دوره ها به هم آمیخته هستند و به سرعت تغییر می کنند.

اطرافیان ممکن است از تغییرات فرد متعجب شوند و او را فردی دم دمی مزاج و عجیب و غریب ببینند.

اختلال خلق ادواری (سیکلوتایمیا)

فرد مبتلا به ادواری خویی نیز مانند اختلال دو قطبی، نوسانات خلقی را تجربه می کند با این تفاوت که شدن نوسانات در او کمتر است و مدت زمان درگیری او با علایم بیشتر است.

چنین افرادی معمولا به عنوان افراد دم دمی شناخته می شوند و تداوم حالات شان در صورت عدم درمان می تواند منجر به اختلال دو قطبی نیز شود.

مهم ترین علایم اختلال دو قطبی در دوره ی افسردگی

علایم افسردگی یک فرد دوقطبی با آنچه ممکن است همه ی ما در بعضی اوقات تجربه کنیم کاملا متفاوت است.

چنین فردی در طول دوره افسردگی، احساس ناامیدی، غم و تنهایی عمیقی را تجربه می کند.

تمایلی به انجام دادن کارهای روزانه ندارد و از فعالیتی لذت نمی برد.

ممکن است بی دلیل عصبانی یا کج خلق شود و با اطرافیان بدرفتاری کند و یا افکار و رفتارهای معطوف به خودکشی را به طور جدی دنبال کند .

در طول این دوره فرد تمایلات جنسی بسیار کمتری نشان می دهد، قادر به تصمیم گیری های هرچند ساده نیست، منزوی و بی تحرک است و علایم جسمی مانند کم شدن وزن و اشتها، مشکلات خواب، بیداری و علایم خستگی مزمن را بروز می دهد.

افراد دوقطبی در فاز افسردگی ممکن است نخواهند هیچ فردی را ملاقات کنند و یا همه ی کارهای شان را متوقف کنند.

گویا زندگی برای ان ها متوقف شده است و کاملا سیاه و بی دلیل است.

مهم ترین علایم اختلال دو قطبی در دوره ی شیدایی

دوه ی شیدایی دوره ای سرشار ا انرژی، هیجان و ایده پردازی است.

در این دوره بر خلاف دوره ی افسردگی، فرد احساس انرژی مضاعفی دارد، بسیار خوش بین و ایده پرداز است و احساس می کند می تواند هر کاری را انجام دهد.

فوران انرژِ در فرد می تواند او را به سمت انجام کارهای خطرناک، مضر و یا دردسر ساز نیز سوق دهد.

در طی این دوره فرد خود را به طرز نامعقولی برتر از دیگران می بیند، اگر کسی در ایده های خوش بینانه اش تردیدی وارد کند، به شدت عصبانی می شود، تمایل بسیار زیادی به برقراری رابطه جنسی دارد و ممکن است صداهایی را بشند یا افرادی را ببیند که وجود ندارند.

فرد شیدا می تواند به طرز عجیبی ولخرجی کند، با دیگران صمیمی تر از قبل رفتار کند و مرزهای خود در روابط بین فردی را ازدست دهد.

درمان اختلال دو قطبی

 درمان اختلال دو قطبی از طرق داورهای تثبیت کننده ی خلق اتفاق می افتد.

یکی از مهم ترین آن ها لیتیوم است.

داروهای ضد صرع مانند سدیم والپروت و کاربامازپین نیز در درمان اختلال دو قطبی کاربرد دارند و لازم است تا فقط بر اساس دستور روانپزشک به کار روند.

معروف ترین داروی تثبیت کننده ی خلق، لیتیوم است که لازم است دوز آن با توجه به میزان آب بدن و پس از آزمایش های خون مکرر، تعیین شود.

عدم استفاده از دارو درمانی می تواند منجر به تداوم دوره های افسردگی و شیدایی و عود علایم شود.

معرفی کتاب های مرجع روانشناسی

معرفی کتاب های مرجع روانشناسی

مهمترین کتاب های مرجع روانشناسی کدامند؟ اگر از جمله علاقمندان به علم روانشناسی هستید، شاید بخواهید بدانید که مهم ترین کتاب های مرجع در حوزه ی روانشناسی کدام هستند و چگونه می توانید از اصول این علم بیشتر مطلع شوید.

در این مطلب قصد داریم تا شما را با مهم ترین کتاب های تخصصی این رشته بیشتر آشنا کنیم هرچند ممکن است لیست طویلی از کتاب های روانشناسی با موضوعات مختلف را در سایت ها و یا منابع دیگر نیز دیده باشید.

همچنین تلاش می کنیم تا در کنار این معرفی، توضیح کوتاهی در خصوص جزییات هر منبع نیز بیاوریم و در پایان به تعدادی از کتاب های تایید شده برای استفاده ی عموم علاقمندان به روانشناسی نیز اشاره کنیم.  

کتاب های مرجع روانشناسی برای متخصصین

انگیزش و هیجان

این کتاب نوشته ی جان مارشال ریو و ترجمه شده توسط یحیی سید محمدی است.

در انگیزش و هیجان با اصول اساسی رفتاربا تاکید بر نقش انگیزش و هیجان آشنا می شویم.

نویسنده که بخش مهمی از مطالعات خود را به مباحث انگیزش و هیجان اختصاص داده است در 4 بخش نیازهای انسان، جنبه‌های شناختی انگیزش، هیجانات و بحث‌های کاربردی به بررسی موضوع پیچیده ی انگیزش و نقش آن در یادگیری می پردازد.

مطالعات ریو نشان می دهد که انگیزش ازانواع مختلف درونی، بیرونی و ضمنی تشکیل شده است و دست اندرکاران آموزش، یادگیری و مداخلات روانی می توانند از طریق ایجاد انگیزش صحیح، روند یادگیری، تغییرات مثبت و رشد را در فرد تسریع کنند.

زمینه روانشناسی اتکینسون وهیلگارد

در این کتاب که یکی از مهم ترین و اساسی ترین منابع درک رفتار انسانی است، دیدگاه های فیزیولوژیک و روانشناختی رفتارانسان به صورت همزمان مورد توجه قرار گرفته است و به همین دلیل، این کتاب به صورت همزمان مورد مطالعه ی روانشناسان، مشاوران و پزشکان و پرستاران قرار می گیرد.

از آنجا که در این کتاب علاوه بر ارایه ی دانش روانشناختی، چگونه پژوهش نیز مورد بررسی قرار می گیرد، خواننده می تواند نحوه ی وارسی فرضیات ذهنی خود را به درستی بیاموزد و از آن ها در کار درمان استفاده کند.

نظریه های روان درمانی پروچاسکا

اگرچه منابع زیادی به بیان نظریات مطرح در حیطه ی روان درمانی می پردازند اما کتاب پروچاسکا با اتخاذ دیدگاهی چند بعدی، جامع و عمیق تر پیش رفته است.

متن این کتاب در مقایسه با منابع دیگری از جمله نظریه های کوری و یا شارف، سنگین تر است اما دیدگاه جامع نویسنده، باعث شده است تا این کتاب به یکی از مراجع کامل و قابل توجه در یادگیری نظریه های روان درمانی تبدیل شود.

نظریه های شخصیت شولتز و شولتز

کتاب های زیادی در حوزه ی روانشناسی شخصیت وجود دارد اما شولتز از جمله کتاب هایی است که دیدگاه جامعی در خصوص نظریات مختلف شخصیت انسان ارایه می دهد و با مطالعه ی ان دیدگاهی جامع و غیر قضاوتی ایجاد می شود.

بنابراین در صورتی که هدف تان از مطالعه ی کتاب های شخصیت رسیدن به دیدگاهی وسیع است مطالعه ی آن را به شما پیشنهاد می کنیم.

راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (دی اس ام)

مطالعه تخصصی در حیطه ی روانشناسی بدون در نظر گرفتن DSM کاملا محال است.

در این راهنما، اختلالات روانی به همراه علایم، نشانگان اصلی و میزان فراوانی ارایه شده است و درمانگران برای تشخیص مشکل، افتراق بیماری های روانی از یکدیگر و داشتن یک تشخیص صحیح به آن نیازمند هستند.

این کتاب توسط گروه های مختلفی از مترجمان به فارسی برگردانده شده است اما ترجمه ی رضاعی و همکاران نسبت به سایر ترجمه های موجود، روان تر و اصولی تر است.

راهنمای سنجش روانی مارنات

راهنمای سنجش روانی که در 2 جلد ترجمه شده است به بررسی و توضیح جامع ابزارهای سنجش روانی یعنی آزمون های روانشناختی می پردازد و پرمخاطب ترین کتاب موجود در زمینه ی سنجش روانی است.

در این کتاب پرکاربردترین ابزارهای سنجش روانی شامل مقیاس هوش وکسلر برای بزرگسالان و  کودکان، مقیاس حافظه وکسلر،پرسشنامۀ چندوجهی مینسوتا ، پرسشنامۀ روانی کالیفرنیا، رورشاخ، پرسشنامۀ چندمحوری بالینی میلون، آزمون  اندریافت موضوع، مجموعه آزمون‌های سنجش وضعیت عصب‌روانشناختی (RBANS)، ابزارهای سنجش مختصر، مصاحبۀ بالینی و سنجش رفتاری ارایه شده اند و درمانگران برای استفاده صحیحی از این ابزارها به این منبع نیاز خواهند داشت.

معرفی کتاب های مرجع روانشناسی

 کتاب های مرجع روانشناسی برای عموم

مهمترین کتاب های مرجع روانشناسی برای عموم عبارتنداز:

از حال بد به حال خوب

این کتاب نوشته ی دیوید برنز و ترجمه قراچه داغی است و به شما کمک می کند تا همواره درمانگری شناخت نگر را در کنار خود داشته باشید.

در این کتاب با اصول اساسی رویکرد شناختی برای داشتن حال بهتر آشنا می شوید و می توانید از آن در بهبود مشکلات روزمره تان به خوبی استفاده کنید.

ساده و روان بودن رویکرد شناختی و متن آسان و قابل فهم کتاب، یکی از نقاط قوت آن است که باعث می شود تا افرادی با کم ترین دانش روانشناختی نیز از ان حداکثر بهره را ببرند.

فرهنگ تفاهم، توماس گوردون

این کتاب نیز در 4 جلد با عناوین فرهنگ تفاهم با فرزندان، همسران، مدرسه و محیط کار به چاپ رسیده است و با ارایه ی مثال های متعددی از زندگی روزمره به خواننده کمک می کند تا در ارتباط با دیگران به تفاهم بیشتری دست یابد و از طریق مهارت آموزی، زندگی شادتر و کم تنش تری را تجربه کند.

در صورتی که شما نیز در برقراری رابطه با همسر یا فرزندتان به مشکلات جدی برخورده اید و یا نمی دانید  روابط تان در محیط کار را چگونه مدیریت کنید، می توانید از مطالب این کتاب بهره ببرید.

ازدواج بدون شکست

ویلیام گلسر، پدر واقعیت درمانی در این کتاب به حل معمای ازدواج بر اساس تئوری واقعیت درمانی و نظریه ی انتخاب پرداخته است.

با توجه به آنکه ازدواج و چالش های پس از آن بخش اجتناب ناپذیری اززندگی هر فردی است، مطالعه ی این کتاب می تواند ابزار مفیدی برای کسب آگاهی و بینش و تکنیک های مدیریت رابطه ی زوجی باشد.

کتاب وضعیت آخر، تامس آ هریس

اگر بخواهیم مرجعی به منظور شناخت، مدیریت و بهبود روابط بین فردی ارایه دهیم که برای همه ی اقشار جامعه قابل فهم و استفاده باشد، “وضعیت آخر” یکی از بهترین منابع موجود است.

بر اساس تئوری غالب این کتاب که تحلیل روابط متقابل نام دارد، مشکلات ما ناشی از مشکل در نحوه ی برقراری ارتباط است و از طریق کشف و بهبود شیوه های برقراری ارتباط، می توانیم مشکلات موجود را حل کنیم.

نکته ی قابل توجه آن است که این رویکرد هم به درمان مشکلات بین فردی کوچک و هم حل اختلالات روانی کمک شایان توجهی کرده است و مطالعه ی آن می تواند دیدگاه های جدیدی در خصوص ارتباطات و مسایل زندگی فراروی تان قرار دهد.

کتاب دیگری با عنوان وضعیت ناتمام از همین نویسنده نیز به بررسی مسایل گفته شده می پردازد که مطالعه ی هر دوی آن ها یکدیگر را تا حد قابل توجهی تکمیل می کند.

شناخت شخصیت افراد

شناخت شخصیت افراد روی رفتارها، لباس پوشیدن و قرارگیری کیف چگونه است؟ شخصیت هر فردی…

روانشناسی رنگ صورتی و آبی برای پسران و دختران

روانشناسی رنگ صورتی و آبی برای پسران و دختران

آیا تا به حال به این نکته توجه کرده اید که چرا رنگ آبی به پسران و رنگ صورتی به دختران اختصاص یافته است؟

روانشناسی رنگ صورتی و آبی

در ابتدای تولد، فرزندان دختر و پسر فارغ از جنسیت شان در پارچه ای سفید رنگ پیچیده می شوند اما با بزرگتر شدن و توجه بیشتر به مباحث جنسیتی، لباس های آبی رنگ پسرانه قلمداد می شوند و برای دختران عموما رنگ های صورتی در اولویت قرار داده می شود.

بد نیست از خودمان بپرسیم که آیا تخصیص یک رنگ به یک جنسیت، ریشه در تفاوت های بیولوژیکی و زیستی دختران و پسران دارد و یا امری برآمده از فرهنگ است؟

پاسخ این سول می تواند به ما کمک کند تا با مسایل موجود آگاهانه تر برخورد کنیم و یا حتی ممکن است بخواهیم تا کلیشه های رایج را تغییر دهیم و آبی را برای لباس دخترمان نیز برگزینیم.

تفاوت های بیولوژیکی یا فرهنگی در روانشناسی رنگ

مطالعات انجام شده حاکی از ان است که دختران و یا پسران در ابتدای تولد خود صورتی و یا آبی را از بین رنگ های دیگر انتخاب نمی کنند.

به عبارت دیگر در ابتدا برای آن ها فرقی ندارد که رنگ آبی را انتخاب کنند و یا صورتی را.

بنابراین فرضیه ی بازتاب تفاوت های بیولوژیکی در انتخاب رنگ ها کاملا رد شده است و مدت هاست که در مورد آن صحبتی نمی شود.

با این وجود، این سوال همچنان پابرجاست که علت تفاوت در انتخاب رنگ ها چه می تواند باشد؟

تغییرات فرهنگ و تاثیر آن بر انتخاب رنگ ها

جامعه شناسانی از جمله کوهن معتقدند این افراد دو جنس نیستند که نسبت به رنگ خاصی احساس تعلق می کنند بلکه ایده های تبلیغاتی و فرهنگی حاکم بر جامعه است که تعلق داشتن به رنگ خاصی را در آن ها گسترش می دهد.

نکته ی جالب توجه آن است که در دوران قبل از جنگ جهانی دوم و در کشورهایی مانند آلمان و بلژیک، رنگ آبی متعلق به دختران و صورتی مخصوص پسران بوده است.

به همین دلیل دیدگاه های جامعه شناختی بر این اعتقادند که در این مورد نیز اقتضائات فرهنگی موجود، به ذهنیت افراد جامعه شکل داده و از طریق ایجاد یک گفتمان جدید و غالب کردن آن، صورتی را رنگی زنانه و آبی را رنگی مردانه جلوه داده است.

بر اساس دیدگاه کوهن، این ایده ابزار جدیدی به منظور توسعه ی عمده فروشی است که کار فروش را برای عوامل آن آسان تر کرده است و تا قرن 19 خبری از آن نبود.

آیا هنجار شکنی مفید است؟

اطلاعات ارایه شده خبر از آن می دهد که هیچ قانون مدونی در خصوص آبی پوش بودن پسرها و یا صورتی پوش بودن دختر ها وجود ندارد.

ممکن است شما بخواهید به گونه ای متفاوت عمل کنید و کودکان را برای انتخاب رنگ لباس هایش آزاد بگذارید. آنچه ثابت شده عدم همبستگی ویژگی های بیولوژیکی با علایق رنگی افراد است و می توان به آن توجه کرد.

نکته ی قابل توجه دیگر آن است که بر اساس اصول روانشناسی رنگ ها، افراط در هر یک از رنگ های می تواند تاثیرات نامناسبی بر فرد داشته باشد.

به همین دلیل در ادامه ویژگی های مربوط به این دو رنگ را ذکر می کنیم .

شما می توانی ترکیبی از رنگ های متنوع و شاد را برای فرزندتان استفاده کنید و به هیچ وجه خودتان را در کلیشه های فرهنگی غالب گرفتار نبینید.

روانشناسی رنگ صورتی

رنگ صورتی عموما از عشق و احساسات سخن می گوید و به فرد آرامش می دهد. این رنگ باعث تحریک عواطف و احساسات می شود و فرد را مهربان می کند.

به همین دلیل برای بهتر شدن روابط عاطفی و رفع مشکلات ارتباطی نیز به کار می رود. با دیدن این رنگ غریزه ی پدر و مادری فرد تحریک می شود و پرخاشگری و استرس کاهش می یابد.

اگر می خواهید در شخصیت تان  بردباری و صبوری را  القا کنید و دیگران را به مهربانی و محبت تشویق می کند، استفاده از رنگ صورتی گزینه ی مناسبی است.

لازم است بدانید استفاده مداوم از این رنگ می تواند موجب حساس شدن، خیالبافی و رویایی شدن شود.

 پژوهشگران معتقدند باقی ماندن طولانی مدت در فضاهای صورتی رنگ، هوشیاری را پایین می آورد و احساس خواب آلودگی و کسالت را به همراه خواهد داشت.

روانشناسی رنگ آبی

رنگ آبی که به رنگ حقیقت مشهور است، نشان از ذهن عالی و هوش سرشار دارد و رنگ آرامش کامل است.

آبی، رنگ نظم و ترتیب است و نشان دهنده ی حساسیت، ظرافت، عشق به خانواده، وحدت و دلبستگی است.

از دیدگاه روانشناسی، این رنگ تداعی گر احترام و اعتماد است و علاقه مندان به آن روحیه ای نسبتا حساس و شکننده داشته و از خودآگاهی بالایی برخوردارند.

طالبان رنگ آبی، خواستار آرامش، محیط بی سروصدا، دور بودن از ناراحتی ها و اضطراب ها هستند.

جالب است بدانید که ادراک حسی رنگ آبی، طعم شیرین و محتوای عاطفی آن ملایمت است.

روانشناسی رنگ صورتی و آبی برای پسران و دختران

از اعجاز رنگ آبی در چه مواردی استفاده کنیم؟

بررسی های رنگ شناسی نشان می دهد که آگاهی از خواص رنگ ها می تواند به چیزی فراتر از رنگ لباس فرزندان نیز گسترش یابد و تاثیرات قبل توجهی بر یادگیری، ادراک و شناخت داشته باشد که در ادامه خواهید خواند:

  • این رنگ منجر به افزایش توانایی تمرکز در انسان شده و محققان  آن را انتخابی مناسب برای محیط های نیازمند تفکر معرفی کرده اند.
  • آبی می تواند انتخاب خوبی برای اتاق مطالعه، رنگ پردازی کلاس های درس، یا سالن های مطالعاتی و یا اتاق های فکر سازمان ها باشد.
  • افراد دارای رژیم لاغری، مبتلایان به سرما خوردگی، گلودرد، گواتر، بریدگی، خراش، سوختگی، رماتیسم، بی خوابی، انواع گونه های گرفتگی عضلات، دل دردها و یا تب می توانند از اثرات آرامش بخش، خنکی زا و ضد باکتری این رنگ به خوبی بهره ببرند.

علی رغم خواص بی نظیر این رنگ لازم است بدانیم استفاده بی رویه از رنگ آبی می تواند منجر به کم شدن اشتها، کاهش فشارخون، نبض و علایم تنفسی  نیز شود.

بهترین ترکیب رنگ برای لباس کودکان

ترکیب رنگ ثابت و از قبل تعیین شده ای برای خرید لباس کودکان وجود ندارد. نکته ی مهم آن است که تنوع و نشاط را در رنگ بندی لباس، وسایل و اتاق کودکان در نظر بگیرید و از خواص رنگ های مختلف حداکثر استفاده را ببرید.

وادار کردن کودک به استفاده از رنگ هایی مانند خاکستری، دودی و یا سیاه، می تواند تاثیرات منفی زیادی بر عواطف او داشته باشد. این در حالی است که با استفاده از رنگ های مختلف می توانید هیجان، جسارت، زیرکی، ذکاوت، کنجکاوی و نشاط را به کودکان تان منتقل کنید.

به عنوان مثال استفاده از رنگ هایی مانند زرد، نارنجی، بنفش و قرمز می تواند احساسات ذکر شده را در کودک تان برانگیخته کند.

برای آگاهی از فواید سایر رنگ ها نیز می توانید به منابعی مانند روانشناسی رنگ ها مراجعه کنید.  

مشاوره روانشناسی

در مشاوره روانشناسی مسائل و موارد متعددی بازگو شده و مورد واکاوی قرار می گیرند.

شناخت شخصیت افراد

شناخت شخصیت افراد روی رفتارها، لباس پوشیدن و قرارگیری کیف چگونه است؟ شخصیت هر فردی…

انواع متخصصان سلامت روان، مشاوره و روانشناسی

انواع متخصصان سلامت روان، مشاوره و روانشناسی

کدام یک از متخصصان سلامتی برای شما مناسب هستند؟ انواع مختلفی از متخصصان سلامت روان وجود دارند. پیدا کردن یک مورد مناسب، به یک مقدار تحقیق نیاز دارد. در زیر یک لیست از متخصصان درمان سلامت روان بیان شده است که می تواند برای شناخت تفاوت مابین خدماتی که آنها ارائه می دهند، مفید باشد.

متخصصان سلامت روان، مشاوره و روانشناسی

متخصصان سلامت روان بیان شده در زیر می توانند یک سری ارزیابی ها و درمان های روان شناختی را ارائه بدهند؛ با این وجود، آنها نمی توانند دارو تجویز کنند (هر چند که در برخی ایالت ها و کشورها چنین اختیاری را دارند):

روان شناس بالینی

یک روان شناسی دارای درجه دکتری در روان شناسی از یک برنامه معتبر / طراحی شده در روان شناسی است. روان شناس آموزش داده شده است تا تشخیص انجام بدهید و درمان انفرادی یا گروهی را ارائه بدهد.

روان شناس آموزشگاهی

یک روان شناس با درجه ارشد در روان شناسی از یک برنامه معتبر / طراح شده در یک آموزشگاه روان شناسی می باشد. روان شناسان آموزشگاهی آموزش داده شده اند تا تشخیص ارائه بدهند، درمان انفرادی و گروهی را انجام دهند و با کارکنان آموزشگاهی تلاش کنند تا کارایی مجموعه آموزشگاهی به سطح حداکثری برسد.

انواع متخصصان سلامت روان، مشاوره و روانشناسی

متخصصان سلامت روان بیان شده در زیر می توانند مشاوره ارائه بدهند، و در صورت داشتن آموزش مناسب، می توانند ارزیابی هایی را هم انجام بدهند؛ با این وجود، نمی توانند دارویی تجویز کنند:

مددکار اجتماعی بالینی

یک مشاوره با درجه ارشد در مددکاری اجتماعی از یک برنامه فارغ التحصیلی معتبر می باشد. آموزش دیده شده است تا تشخیص بدهد، مشاوره فردی یا گروهی را ارائه بدهد، و یک مدیریت و دفاع موردی را انجام دهد؛ این متخصصان معمولا در مجموعه های بیمارستانی فعالیت می کنند.

مشاور متخصص مجاز

یک مشاور با درجه ارشد در روان شناسی، مشاوره یا یک رشته مرتبط می باشد. آموزش دیده شده است تا تشخیص ارائه بدهد و مشاوره فردی و گروهی را انجام دهد.

مشاوره سلامت روانی

یک مشاور دارای درجه ارشد و چندین سال تجربه کار بالینی تحت نظارت می باشد. آموزش دیده شده است تا تشخیص ارائه بدهد و مشاوره فردی و گروهی انجام دهد.

مشاور مجاز سوء مصرف الکل و مواد

یک مشاور دارای آموزش بالینی خاص در سوء مصرف الکل و مواد می باشد. آموزش دیده شده است تا تشخیص ارائه بدهد و مشاوره فردی و گروهی انجام دهد.

روان شناس پرستاری

پرستاران ثبت شده ای که در انجام دادن پرستاری مربوط به روان پزشکی و سلامت روانی آموزش دیده اند. آموزش دیده شده اند تا تشخیص انجام بدهند و مشاوره فردی و گروهی ارائه بدهند.

مشاوره روستایی

روحانیون آموزش دیده شده در آموزش روستایی بالینی می باشد. آموزش دیده شده اند تا تشخیص انجام بدهند و مشاوره فردی و گروهی را ارائه بدهند.

هم درجه با متخصص

مشاور دارای تجربه در سلامت روان یا شرایط مصرف مواد است. از طریق شناخت و توسعه نقاط قوت و تنظیم کردن اهداف، به درمانجوهای در حال بهبود کمک می کند. اکثر برنامه های حمایت هم درجه، به چندین ساعت آموزش نیاز دارند.

سایر درمانگران

درمانگران دارای درجه ارشد و آموزش دیده در نوع خاصی از درمان می باشند. مثال های مربوط به این درمانگران عبارت از هنر درمانگر و موزیک درمانگر می باشد.

انواع متخصصان سلامت روان، مشاوره و روانشناسی

متخصصان سلامت روان بیان شده در زیر می توانند تجویز دارویی داشته باشند، با این وجود ممکن است نتوانند که درمان را ارائه بدهند:

روان پزشک

یک پزشک بالینی که آموزش خاصی را در تشخیص و درمان بیماری روانی و عاطفی پشت سر گذاشته است. یک روان پزشک می تواند دارو تجویز کند، ولی در اغلب مواقع به بیماران مشورت ارائه نمی دهد.

روان پزشک کودک و نوجوان

یک پزشک بالینی دارای آموزش خاص در تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری درکودکان می باشد. روان پزشکان کودک و نوجوان همچنین دارو هم تجویز می کنند، ولی ممکن است که روان درمانی را ارائه نکنند.

روان پزشکی یا درمانگر پرستار سلامت روان

یک درمانگر پرستار ثبت شده همراه با درجه فارغ التحصیلی یا آموزش خاص در تشخیص و درمان بیماری روانی و عاطفی است.

علاوه بر این، پزشک مراقب اولیه شما، کمک پزشک یا درمانگر پرستار (بستگی به محلی که در آن زندگی می کنید)، در اغلب مواقع صلاحیت لازم را برای تجویز دارو دارند.

درآمد مربوط به یک درمانگر کودک چه مقدار می باشد؟

بر اساس سایت مربوط حقایق شغل ها، حقوق متوسط مربوط به یک روان شناس کودک بالینی، در سال 2013، مابین 5250 دلار  تا 63000 دلار در هر سال بوده است. معمولا حداقل الزامات مربوط به این شغل، عبارت از درجه دکتری در روان شناسی و یک سا چند سال سابقه مرتبط می باشد. در ایران به صورت سالانه حدود 160 تا 480 میلیون ریال است.

شما به منظور تبدیل شدن به یک درمانگر کودک، تا چه سطحی باید درس بخوانید؟

انتخاب کردن حوزه مطالعه و میزان زمان و پلی که می خواهید صرف به دست آوردن درجه خودتان بکنید، به خود شما بستگی دارد. برنامه های ارشد در کار اجتماعی بالینی یا مشاوره ای، در حالت کلی می تواند در طول دو سال مطالعه فول تایم کامل شود، این در حالی است که برنامه های دکتری در روان شناسی، می توانند پنج سال یا بیشتر به طول بکشند.

من به چه نحوی می توانم به یک درمانگر رفتار کودک تبدیل شوم؟

مراحلی که باید بدین منظور پشت سر بگذارید، عبارتند از:

  • مرحله 1: به دست آوردن درجه کارشناسی (لیسانس). به دست آوردن درجه کارشناسی در خدمات یا رشته علمی سلامتی یا خدمات انسانی، همانند روان شناسی یا مددکاری اجتماعی، می تواند یک اقدام مهمی در پیشرفت مربوط به مطالعات فارغ التحصیلی باشد. …
  • مرحله 2: به دست آوردن درجه فارغ التحصیلیی. …
  •  مرحله 3: به دست آودرن مجوز. …
  • مرحله 4: فرصت های مربوط به پیشرفت کاری.

مشاوره روانشناسی

در مشاوره روانشناسی مسائل و موارد متعددی بازگو شده و مورد واکاوی قرار می گیرند.

شناخت شخصیت افراد

شناخت شخصیت افراد روی رفتارها، لباس پوشیدن و قرارگیری کیف چگونه است؟ شخصیت هر فردی…

افسردگی چيست؟

افسردگی نوعي بيماري رواني مزمن است كه در آن شخص دچار غم و اندوه و ناراحتي مداوم است و تمايل به انجام فعاليت هاي روزمره اش ندارد و خود را فردي بي ارزش و ناتوان قلمداد مي كند.

چه كساني در معرض افسردگي قرار مي گيرند؟

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

افسردگی خانم ها

افرادي كه در اقوامشان سابقه افسردگي دارند

كساني كه در دوران كودكيشان آسيب هاي روحي و رواني و تجربيات تلخ داشته اند

افرادي كه با دوستان افسرده معاشرت دارند

افرادي كه خانواده نزديك خود و يا كساني كه به آنها علاقه زيادي داشتند را از دست داده باشند.

خانم هايي كه به تازگي زايمان كرده اند بعد ا ز  زايمان دچار افسردگي مي شوند

افرادي كه اعتياد به الكل و مواد مخدر دارند

افرادي كه مبتلا به آلزايمر، اچ آوي وي ، ايدز و هپاتيت هستند

افرادي كه داروهاي خاص مانند داروهاي فشار خون ، قرص خواب و يا ساير داروهايي از اين قبيل را مصرف
اقرادي كه بيماري هاي خاص مانند سرطان ، ديابت و بيماري هاي قلبي دارند.

علايم افسردگي

  • فكر كردن بيش از حد به مرگ و خودكشي و انجام دادن آن به هر روش
  • اعتياد پيدا كردن  به مواد مخدر و مصرف زياد الكل
  • كم خوابي يا زيادي خوابيدن هاي طولاني مدت
  • از دست دادن علاقه به فعاليت هايي كه قبلا مورد توجه بوده است
  • فكر كردن هاي متداول راجع به اين كه حادثه بدي قرار است اتقاق بيفتد.
  • توهم شنيدن صداها و ديدن چيزهايي كه واقعيت ندارند ، هذيان گويي و اعتقاد راسخ به باورهاي كاذب
  • خريد كردن هاي بي رويه
  • اعتياد و وابستگي به اينترنت
  • خوردن بيش از حد
  • دزدي اجناس از فروشگاه ها
  • عدم توجه فرد به خودش
  • رفتارهاي جنسي مخاطره آميز يا عدم رابطه جنسي
  • داشتن افكارهاي منفي و ناكارآمد
  • نداشتن اعتماد به نفس و کاهش توان جسمی و ذهنی
  • گريه كردن هاي مكرر
  • نداشتن توانايي لازم براي انديشيدن به مسايل و قدرت تصميم گيري مناسب و صحيح

در افسردگي هاي شديد فرد با كاهش درجه حرارت بدن، فشار خون پايين و عصبانيت هاي شديد و لرزش بدن همراه است

انواع افسردگي

1- احساس افسردگی

كه عموماً به عنوان غم شناخته شده و فرد در يك شرايط خاص و موقعيت جديد و وضعيت بحراني  قرار مي گيرد و بعد از گذشت زمان اين احساس بعد از برطرف شدن موقعيت وسازگار شدن فرد با اوضاع و شرايط كنوني از بين مي رود.

2- داغديدگي و عكس العمل پس از مرگ

غمي است كه فرد  بعد از مرگ يكي از افراد خانواده يا نزديكانش تجربه مي كند كه معمولاً اين حالت كاملاً عادي است مگر اين كه واكنش هاي سوگ طولاني مدت با افراد باقي بمانند.

3- اختلال افسردگي عمده و خويي

هنگامي كه تمامي علايم افسردگي شدت پيدا كند و به جايي برسد كه عملكردها و عكس العمل هاي فرد از لحاظ اجتماعي، ذهني، عاطفي و رفتاري مختل شود افسردگي عمده ناميده مي شود.

در صورتي كه شدت علائم افسردگی به حدي باشد كه عملكردها كمتر آسيب ببينند، اختلال افسرده خويي وجود دارد.

4- اختلال دو قطبي

اختلال دو قطبي نوعي اختلال خلقي و يك بيماري رواني است كه در آن افراد دچار تغييرات شديد در خلق هستند كه نوع اختلال آن معمولا با يك دوره شيدايي و با يك يا چند دوره افسردگي همراه است.

5- اختلال افسردگي خلق ادواري

اختلال افسردگي خلق ادواري از نظر علايم، شکل خفیفی از اختلال دوقطبی است و از ويژگي هايش دوره هاي نوسان دار است كه درآن فردهم شاد و بي پروا ، تحريك پذير و هم در
دوره هاي خفيف افسردگي به سر مي برد.

6- اختلال دلبستگي واكنشي

دلبستگي هاي بيمار گونه ي دوران بچگي كه از آن به عنوان  افسردگی هاي دوران كودكي ياد مي شود، تحت عنوان اين گروه قرار مي گيرند.

7-  فصلي

دوره اي از افسردگي است كه عموماً در پاييز و زمستان در فرد ظاهر مي شود و يكي از عوامل مهم آن عدم نور كافي است.

احتمالا به دليل نور كم تغييرات زيادي را در سطوح برخي از هورمون ها از جمله “ملاتونين” ايجاد مي كند و از طرفي تغييرات دما و نورسبب به هم خوردن زمان دروني بدن كه الگوهاي خواب و بيداري را كنترل مي كند، مي گردد و اين تغييرات منجر به بروز اين افسردگي مي شود.

علائم می توانند شامل

  • احساس افزایش سرعت یا تاخیر،
  • خوابیدن بیش از حد یا خیلی کم،
  • خوردن بیش از حد یا کمتر از حد استاندارد،
  • عدم توانایی برای متمرکز شدن یا تفکر مشخص،
  • احساس ناامیدی یا بی ارزشی،
  • احساس گناه کار بودن بدون هیچ نوع دلیلی،
  • یا تفکر در مورد خودکشی باشد.

افسردگی رواج زیادی دارد.

این اختلال می تواند علل مختلفی داشته باشد که شامل ژن ها، استرس و مشکلات زندگی، نداشتن خواب مناسب، استفاده از الکل یا سایر مواد و برخی از داروها می باشد.

از طریق ملاقات با روانپزشک یا روان شناس خودتان به دریافت کمک اقدام کنید.

در صورتی که علائم شما غیر معمول یا شدید باشند، ممکن است که برای دریافت کمک به یک روان پزشک ارجاع داده شوید.

اکثر افراد با استفاده از روش درمان مناسب، می توانند در طول چند ماه بهبود پیدا کنند.

معمولا افسردگی خفیف با استفاده از روش های درمان روان شناختی (گفتار درمانی ها) درمان شود و معمولا نیازی به تجویز دارویی پیدا نمی شود.

افسردگی ملایم می تواند با استفاده از روش های درمان روان شناختی یا تجویز دارویی ضد افسردگی درمان شود.

یا به روش های بدون دارو همچون نوروفیدبک درمان شود.

در مورد افسردگی شدید، معمولا یک ترکیبی از تجویز دارویی ضد افسردگی و درمان روان شناختی مورد نیاز می باشد.

افسردگی چیست؟

افسردگی یک بیماری روانی می باشد که منجر به ایجاد احساس ناراحتی در فرد یا عدم توانایی برای لذت بردن از هر چیزی به مدت چند هفته می شود.

همچنین ممکن است این افراد علائم دیگری، همانند:

  • بدون انرژی بودن،
  • تحریک پذیر بودن،
  • یا مشکلات مربوط به خواب را داشته باشند.

این اختلال می تواند توانایی افراد برای انجام دادن کارشان، مطالعه کردن، یا مراقبت کردن از خودشان و خانواده شان را از بین ببرد.

این بیماری می تواند یک بیماری کوتاه مدت باشد، یا می تواند در برخی از مراحل زندگی فرد ایجاد شود و از بین برود.

فرد مبتلا با استفاده از روش درمان مناسب می تواند بر این بیماری غلبه کند و یک زندگی کامل و رضایت بخشی داشته باشد.

بیماری افسردگی چیست

انواع افسردگی چیست

افسردگی عمده

زمانی که یک فرد حداقل به مدت دو هفته و به صورت مداوم علائم این اختلال را داشته باشد و این علائم منجر به ایجاد اختلال در زندگی روزمره این افراد شود. این مورد رایج ترین نوع افسردگی در افراد بالغ می باشد. همچنین این این اختلال می تواند خفیف، ملایم یا شدید باشد.

اختلال افسرده کننده مداوم

این اختلال شبیه به اختلال عمده می باشد، با این تفاوت که علائم موجود در فرد حداقل به مدت دو سال، به صورت نامنظم به وجود می آید و از بین می رود (در رابطه با کودکان و نوجوانان، به مدت یک سال).

افسردگی قبل از قاعدگی

زمانی که یک زنی احساس ناراحتی، بی قراری یا بدخلقی شدید قبل از پریود ماهانه اش داشته باشد و علائم موجود بعد از شروع پریود از بین بروند (همچنین این اختلال به اختلال اضطراب قبل از قاعدگی معروف است).

اختلال پیش از تولد و بعد از تولد

زمانی که یک زنی علائم این اختلال را قبل از تولد یا بعد از تولد نوزادش داشته باشد (همچنین به عنوان افسردگی پریناتال یا افسردگی پریپارتوم معروف است).

افسردگی غیر معمول

این اختلال شبیه اختلال افسردگی عمده می باشد، ولی یک سری علائم اضافی دارد؛ علائمی از قبیل:

  • احساس خستگی یا ضعف شدید،
  • خوابیدن به مدت زیاد،
  • خوردن بیش از حد غذا
  • افزایش وزن،
  • افزایش حساسیت نسبت به طرد شدن از طرف سایر افراد.

الگوهای فصلی افسردگی

زمانی که یک فرد فقط در پاییز و زمستان علائم این اختلال را نشان می دهد و در بهار و تابستان بهتر می شود، که در برخی مواقع به عنوان اختلال موثر فصلی نامیده می شود.

علائم این اختلال معمولا خفیف می باشند (برای مثال، خوابیدن بیش از حد، داشتن یک سری مشکلاتی در بیدار شدن در صبح، خستگی در طول روز، خوردن بیش از حد و افزایش وزن).

در این روش می توانید از درمان با نوروفیدبک بدون دارو بهره ببرید.

سایر موارد

افسردگی بالینی: افسردگی که توسط یک متخصص تشخیص داده می شود. این افسردگی به عنوان یک نوع افسردگی نمی باشد – شامل هر نوع افسردگی می شود. امروزه متخصصان مراقبت سلامتی از این واژه کمتر استفاده می کنند.

افسردگی تک قطبی: نقطه مقابل افسردگی دو قطبی می باشد. بیماری افسردگی تک قطبی شامل هر نوع افسردگی می باشد و زمانی است که فرد دارای افسردگی دو قطبی نباشد.

چه عواملی منجر به ایجاد افسردگی می شوند؟

این اختلال دارای یک عامل منحصر به فردی نمی باشد.

اختلال افسردگی موجود در افراد مختلف، می تواند به دلایل مختلفی ایجاد شود.

معمولا افسردگی در محیط های خانوادگی ایجاد می شود.

ژن ها نقش مهمی را در مبتلا شدن فرد به افسردگی دارند.

همچنین یک سری دلایل دیگری هم وجود دارند که برای مثال می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. استرس و مشکلات زندگی
  2. اتفاقات آسیب زای زندگی
  3. ناراحتی و زیان
  4. تنهایی
  5. نداشتن خواب مناسب
  6. مشکلات سلامتی
  7. سیگار کشیدن
  8. نداشتن فعالیت فیزیکی
  9. تغذیه ناسالم
  10. استفاده از الکل و سایر مواد
  11. داروها.

همه افراد دارای شرایط سخت زندگی و مبتلا شده به استرس، دچار افسردگی نمی باشند – ولی این شرایط می توانند منجر به ایجاد افسردگی شوند.

چه کسی به افسردگی دچار می شود؟

هر فردی می تواند به افسردگی دچار شود. افسردگی رواج بسیار بالایی دارد. به طور متوسط از هر ۵ نفر، یک نفر در برخی از مراحل زندگی خودش به افسردگی دچار می شود.

اکثر افراد بالای ۲۰ سال، برای اولین بار افسردگی را تجربه می کنند.

کودکان و نوجوانان هم می توانند به افسردگی دچار شوند.

احتمال ابتلای زنان به افسردگی، دو برابر بیشتر از مردان می باشد.

افرادی که یک سری مشکلات سلامت روانی دیگری همانند اختلال دو قطبی، اضطراب، اختلال شخصیت حدی و اسکیزوفرنیا را دارند، ممکن است که به افسردگی هم دچار شوند. افسردگی یک بخشی از اختلال دو قطبی می باشد.

اختلال افسردگی می تواند به بروز هر یک از علائم زیر منجر شود

  • احساس ناراحتی یا دلتنگی
  • عدم توانایی برای لذت بردن از مواردی که در شرایط عادی لذت بخش هستند
  • داشتن تفکرات مرگ یا خودکشی در اغلب مواقع
  • خوردن بیش از حد یا به اندازه کافی غذا نخوردن
  • افزایش یا کاهش وزن
  • خوابیدن بیش از حد معمول یا نداشتن خواب مناسب
  • بی انرژی بودن یا زود خسته شدن
  • عدم توانایی برای متمرکز شدن یا داشتن یک تفکر مشخص
  • داشتن احساس بد نسبت به خود، بی ارزش دانستن خود یا احساس گناه
  • حرکت فیزیکی که با سرعت کم یا سرعت بالا انجام می شود
  • تحریک پذیری

دلتنگی نشانه بیماری افسردگی است؟

همه افراد در برخی از زمان ها دچار احساس دلتنگی می شوند، ولی در صورتی که علائم موجود بیش از چند هفته به طول بکشند، می تواند نشان دهنده این بیماری باشد.

ممکن است که یک فردی به صورت تمام وقت دچار این احساس باشد یا اینکه این علائم در برخی مواقع ایجاد شوند و از بین بروند.

افسردگی منجر به ایجاد اختلال در تفکر می شود.

افسردگی موجود در افراد مسن تر باعث می شود که حتی این افراد به صورت افراد دچار شده به زوال عقل در نظر گرفته شوند.

همچنین بیماری افسردگی می تواند یک سری علائم دیگری هم داشته باشد که برای مثال می توان به شنیدن یا دیدن موارد غیر واقعی (توهمات)، داشتن عقاید عجیب و غریب که غیر واقعی یا غیر معمول هستند (هذیان ها)، ضعف بیش از حد یا عدم توانایی برای حرکت دادن بخش هایی از بدن اشاره کرد. این علائم نادر می باشند.

اختلال افسردگی به چه نحوی تشخیص داده می شود؟

افسردگی بر مبنای علائم موجود در شخص تشخیص داده می شود.

معمولا تشخیص از طرف یک مشاور یا روان شناس صورت می گیرد.

در صورتی که علائم موجود غیرمعمول یا شدید باشند، ممکن است روانشناس فرد را به یک روان پزشک ارجاع دهد تا تصمیم مناسب تری در رابطه با فرد گرفته شود.

یک روان پزشک می تواند یک نظر یا گزارشی را به پزشک خانوادگی ارائه دهد تا به عنوان ارائه دهنده اصلی مراقبت سلامتی، شرایط شما را اداره کند یا می تواند مراقبت و درمان دائم را به فرد ارائه بدهد.

سوالات پزشک در مورد چیست؟

معمولا پزشک در مورد پس زمینه فرد، که شامل خانواده، دوستان، زندگی اجتماعی، اشتغال و حمایت در دسترس می باشد، یک سری سوالاتی را می پرسد.

همچنین پزشک می تواند در مورد سبک زندگی و رفتارها سوالاتی بپرسد که شامل خواب، ورزش و مصرف الکل و سایر مواد می باشد.

یک پزشک می تواند چک آپ انجام بدهد تا سایر شرایط بالینی را که می توانند منجر به ایجاد علائم یا بدتر شدن آنها شوند را پیدا کنند.

این چک آپ ها شامل آزمایشات خون و سایر آزمایشات بالینی می باشد.

ممکن است که پزشک یک تشخیص درستی نداشته باشد. در برخی مواقع آنها می خواهند تا قبل از صورت دادن تشخیص، وضعیت فرد را در طول زمان بررسی کنند.

کمک گرفتن در مراحل اولیه

برای داشتن یک بهبود مناسب، مراقبت بالینی اولیه اهمیت زیادی دارد.

هر چقدر که شما زودتر به دریافت کمک مراجعه کنید، شانس بیشتری را برای داشتن یک تشخیص درست و دریافت درمان موثر و مدیریت مشکلاتتان خواهید داشت.

درمان بیماری افسردگی و علائم اختلال افسردگی

می توانید از مراکز کانون مشاوران ایران کمک بخواهید.

درمان افسردگی

چرا باید به درمانگر مراجعه کنم؟

شما با استفاده از یک روش درمان مناسب می توانید از افسردگی بهبود یابید و یک زندگی کامل و رضایت بخشی داشته باشید.

روش درمان مناسب می تواند به شما کمک کند تا:

  • علائم افسردگی تان بهبود یابد
  • به مطالعه، کار، امور مالی و روابط تان ادامه دهید
  • از برگشت علائم پیشگیری کنید
  • تفکرات مربوط به خودکشی یا خود آسیب زنی را متوقف کنید.
درمان افسردگی – آیا می توان هیولای افسردگی را نابود کرد؟

افسردگی به چه نحوی درمان می شود؟

روش درمان مناسب برای شما، به میزان وخیم بودن وضعیت افسردگی، علائم موجود، موارد صورت گرفته در زندگی، اولویت ها و شخصیت شما بستگی دارد.

معمولا افسردگی خفیف از طریق روش های روان شناختی (گفتار درمانی ها) درمان می شود.

معمولا به تجویز دارویی نیاز پیدا نمی شود.

افسردگی متوسط می تواند از طریق روش های روان شناختی یا تجویز دارویی درمان شود.

اکثر افراد دارای افسردگی شدید، به ترکیبی از داروهای ضد افسردگی و روش های درمان روان شناختی نیاز پیدا می کنند.

در زمانی که علائم موجود در بدترین شرایط ممکن قرار داشته باشند، هدف از درمان کاهش شدت علائم خواهد بود.

بعد از آنکه علائم تحت کنترل قرار گرفت، هدف درمان برگرداندن شما به یک زندگی کامل و پیشگیری از برگشت علائم خواهد بود.

همچنین یادگیری در مورد افسردگی می تواند بخشی از برنامه درمانی باشد.

چه مواردی موثر می باشند؟

  1. دریافت درمان روان شناختی (گفتار درمانی ها)
  2. ادامه دادن به زندگی در جامعه (کمک از طرف دوستان و خانواده، گروه های حمایتی، محلی برای زندگی، یک شغل)
  3. داشتن یک سبک زندگی سالم (تغذیه مناسب، ادامه دادن فعالیت فیزیکی، داشتن خواب مناسب و منظم، ترک سیگار و سایر مواد)
  4. دریافت داروهای مناسب (برای افسردگی ملایم و شدید)

انواع داروهای ضد افسردگی

چند نوع از داروها برای درمان افسردگی وجود دارند.

داروهای ضد افسردگی جدید از طریق تغییر تعداد مواد شیمیایی موجود در مغز شما تاثیر می گذارند که این مواد شامل سرتونین و نورادرنالین می باشد. انواع داروها عبارتند از:

“بازدارنده های مصرف مجدد سرتونین انتخابی (SSRI)، همانند:

  • سیتالوپرام،
  • اسکیتالوپرام،
  • فوکستین،
  • فلووکساماین،
  • پاروکستاین
  • سرترالاین

داروهایی که منجر به تغییر سرتونین و ملاتونین می شوند، همانند آگوملاتیان. منبع:www.nps.org.au

داروهای قدیمی

داروهای قدیمی تر در زمانی استفاده می شوند که داروهای جدیدتر کارایی نداشته باشند یا مناسب نباشند.

این نوع از داروها عبارتند از:

داروهای ضد افسردگی سه چرخه ای، همانند آمیتریپتیلاین، کلومیپراماین، دوتیپین، دوکسپین، ایمیپراماین و نوتریپتیلاین

بازدارنده های اکسیداز موناماین، همانند موکلوبماید، فنلزاین و ترانیلسیپروماین.

گیاه سنت جونز (یک داروی گیاهی) در برخی مواقع برای درمان افسردگی خفیف به کار گرفته می شود، ولی در صورتی که به همراه داروهای دیگر مصرف شود، می تواند منجر به ایجاد مشکلاتی شود.

در زمانی که داروهای ضد افسردگی مصرف می شوند، نباید از گیاه سنت جونز استفاده شود.

در صورتی که برای درمان افسردگی خودتان مصرف هر نوع داروی غیر تجویزی را مد نظر قرار داشته باشید، قبل از هر کاری با پزشک خودتان صحبت کنید. منبع: www.nps.org.au

بدون مشورت روانپزشک خوب به هیچ وجه دارو مصرف نکنید.

انواع داروهای ضد افسردگی – دارو جدید افسردگی

منبع: مشاورکو

روانشناس خوب کیست و روانشناسی چیست

روانشناس خوب کیست و روانشناسی چیست؟

روانشناس شخصي است که پس از گذراندن دورهاي تخصصي خود در رشته روانشناسي به بررسي دقيق عملكرد رفتار با مغز  و از طرفي ديگر ارتباط بين رفتار و محيط انسان مي پردازد.

مشاوره تلفنی سراسر کشور

  • خدمات این مرکز شامل:
  • مشاوره تلفنی
  • مشاوره آنلاین
  • تست آنلاین
  • امکان ادامه مشاوره به صورت حضوری

موضوعات درمانی

  • دوره نامزدی
  • خواستگاری
  • دعوای زناشویی
  • مشکلات زناشویی
  • رابطه زناشویی
  • مشاوره طلاق
  • تربیت کودک
  • روانشناسی کودک
  • برنامه ریزی درسی و تحصیلی
  • خودکشی
  • افسردگی و تنهایی
  • مشکلات رابطه پیش از ازدواج
  • دوره بلوغ
  • عشق و رابطه عاطفی
  • مشکلات ارتباطی

همچنين نيز رفتار شغلي، رفتار تحصيلي، رفتار شخصي و رفتار اجتماعي افراد را نيز مورد بررسي قرار مي دهند . و روي احساسات و افكار و انگيزه شان كار مي كنند تا بتوانند آنها را كنترل كنند و در زندگي با سختي ها و مشكلات مقابله كنند.

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

تعريف روانشناسی

علمي است كه رفتارها و فرآيندهاي ذهن انسان را مورد مطالعه و بررسي قرار مي دهد.علم روان‌شناسی موضوعاتي همچون عملكرد ذهن ، احساسات ، شناخت ، عواطف ، ادراك ، تمركز ، روابط بين فردي و اجتماعي ، روابط خانوادگي ، شخصيت شناسي و رفتارهاي فرد را نيز در بر مي گيرد.

به چه شخصي روانشناس گفته مي شود؟

دکتر روانشناس دارای تخصص های گوناگون و مهارت های متفاوتی از جمله:

  • متخصص زنان،
  • مردان، خانواده،
  • روانسنجی

و ویژگی های آنها، دکتر روانشناس ازدواج، از قبل تا بعد از آن و همچنین متخصص تربیت و آسیب های کودکان می باشد، که این مهارت ها کاملا متفاوت با رشته ها و تخصص های بالا می باشد!

مزایای استفاده از یک مشاور با تخصص دکترا به شما این امکان را می دهد تا براحتی و بصورت کاملا علمی با شما برخورد شود و مشکل شما بسادگی حل شود.

روانشناس خوب کیست و روانشناسی چیست

روانشناس بايد چه ويژگي هايي شخصيتي داشته باشند:

سلامت رواني

وي از سلامت رواني برخوردار باشد و به سلامت خود اهميت دهد زيرا ديدگاه مردم به روانشناس اين است كه وي بايد خود از هرگونه خشم و حالتهاي تهاجمي به دور باشد وگرنه چگونه مي توان به او اعتماد كرد.

علاقه وي به يادگيري علم روانشناسي روز

يك روانشناس خوب بايد علم و آگاهي خود را نسبت به مسايل روز دنيا افزايش دهد كه اين آگاهي ها را مي تواند از انجمن روانشناسي آمريكا و يا منابع ديگر كسب كند.

وي نبايد خود را به دانستني هاي قبليش محدود كند زيرا با پيشرفت علم و صنعت و ماشيني شدن جامعه كنوني، رفتار و كردار و طرز تفكر انسانها نيز دستخوش تغيير و تحول شده است.

روانشناس خوب کیست و روانشناسی چیست

رازداري

يك روانشناس بايد محيطي امن براي مشاور خود ايجاد كند و راز دار باشد تا وي بتواند مشكلات و ديدگاه هاي خودش را به راحتي عنوان كند.

شنونده فعال

يك روانشناس بايد شنونده فعالي باشد با تمام وجود به صحبتهاي مراجعع گوش دهد . و با تاكيد كردن وي را متوجه سازد كه حرفهايش را به دقت گوش داده است .

داشتن مهارت هاي لازم برقراري ارتباط

برطرف شدن مشکلات ونيازهاي بسیاری از مراجعان در گرو حل تعارض آنها با خانواده و افراد وابسته است که هرگز نتوانسته اند حرفشان را از طریقی درست به آنها بیان کنند.

بعضي وقت ها ضروري است روانشناس، مداخلاتی در جهت برقرار شدن ارتباط صحیح میان افراد خانواده، انجام دهد.

در این مورد روانشناس خود باید مهارت در برقرای ارتباط موثر را داشته باشد .

قضاوت و داوري

يك روانشناس فرد مراجعه كننده را بدون قيد و شرط مي پذيرد و در مورد صحبت هاي او هيچ گونه قضاوت و داوري نمي كند.

همدلي و همدردي

همدردي تلاشي است براي درك و فهم دنياي ذهني طرف مقابل. براي همدلي بايد يك روانشناس خود را جاي مراجع بگذارد و از دريچه چشم او نگاه و احساس كند در همدلي روانشناس مي تواند سخن طرف مقابل را تكرار كند تا مراجع بداند كه او منظورش را متوجه شده است.

روانشناس در مشکلات مراجع درگیر نمی شود فقط به صورت موقت شرایط او را درک می کند همدلی از مهم ترين مفاهیم درمان است بدون وجود آن درمان با مشکل مواجه می شود.

وظايف روانشناس

روانشناس با به كارگيري روش هاي آموزشي و روان درماني بيماري هاي رواني شامل اختلالات شخصيتي ، وسواس ، اضطراب ، خشونت ،پانيك ، پوبيا  را درمان مي كند.

يك روانشناس علاوه بر درمان قادر به مشاوره هاي تحصيلي ، شغلي ، ازدواج ، كودك مي باشد.

روانشناس به تعليم و تربيت و آموزش شيوه هاي صحيح تفكر و رفتار مي پردازد.

1-راهنمایی

راهنمایی در عرصه روانشناسی سه وي‍ژگي مهم دارد:

  • 1) راهنمایی شغلي
  • 2) راهنمایی كودك
  • 3) راهنمایی آموزش.


در این روش معمولا مراجعه کننده پرسش هايي دارد که روانشناس به آنهاجواب می دهد و در موارد ضروري توصیه هایی میکند که از سوی مراجعه کننده پذیرفته می شود، لذا برای حل مشکلات اساسی و پیچیده روانشناختی روش مناسبی نمی باشد.

2-مشاوره

مشاوره یک فرآيند كمكي و تعاملي ياورانه است که از طریق رابطه ای بین دو نفركه مشاور و مراجع مي باشند انجام می گیرد.

در این رابطه، روانشناس با داشتن مهارت ها و آگاهي هاي علمی و حرفه ای تلاش مي كند مراجع را با روش هایی منطبق بر نیازمندی هایش یاری کند.

تا هر چه بیشتر درباره ی خود بیاموزد و بینشی را که به این طریق درباره ی خود کسب می کند در رابطه با هدفهای معین، واقع بینانه، ادراک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار دهد و در نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده براي جامعه باشد.

3-روان درمانی

مهمترين نوع مداخلات روانشناختی میباشد که در زمینه اختلالات و بیماریهای روانی بکار گرفته می شود.

روان درمانی فعالیتی هدفمند ، تخصصی و بسیار حساس است که نیازمند آموزش، هنر درمان، مهارت و تسلط خاص می باشد.

مانند روان درمانی وسواس یا افسردگی. نکته قابل ذکر این است که مداخلات روانشناختی و اثر بخشی آنها در یک جلسه امکان پذیرنيست و نیازمند تعداد جلسات متداول می باشد، حتی در بسیاری از موارد، جلسات پیگیری بعد ازپايان دوره نیز ضروري ولازم است.

لذا ديدگاه پزشکی به فعالیت روانشناسان بدين ترتيب است که پس از یک معاینه نسخه ای به صورت دستورات درمانی ارائه گردد و در يك يا دو جلسه پايان یابد مسلما دیدگاهی غیر علمی و غیرروانشناختی میباشد.

روانشناسي باليني چيست؟

رشته اي از روان‌شناسی است که به فهم، پیش‌بینی و بهبود نابهنجاري ها، ناتوانی و آشفتگی‌های شناختی، هیجانی، زيست شناختي، روان‌شناختی، اجتماعی و رفتاری کمک می‌کند و در بخش وسیعی از جمعیت‌های در جستجوی درمان نقش دارد كاربردهاي چند‌گانه آن شامل:

  1. ارزیابی و تشخیص،
  2. مداخله و درمان،
  3. مشاوره،
  4. آموزش و نظارت بر کار روان‌درمانگرها،
  5. پژوهش و مدیریت.

عمده کارهای روانشناس بالینی در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .

اكثريت روانشناسان در اين رشته مشغول به كار هستند

. یعنی رشته‌ای که سر و کارش با کاربرد اصول روان شناختی در امر تشخیص و درمان معضلات رفتاري و عاطفي است.

مثلاً بیماری روانی، بزهکاری نوجوانان، رفتارهايي كه منجر به جرم مي شود، اعتیادبه داروها، عقب‌ماندگی ذهنی، جدال هاي زناشویی و خانوادگی، و سایر معضلات كم سازگاری.

روان‌شناسی بالینی می‌تواند در تيمارستان ، دادگاه‌های کودکان یا ارگان هاي نظارت بر تبهكاران ، درمانگاه‌های بهداشت روانی، نهادهای ویژه با روان‌پزشکی، رابطه تنگاتنگي داشته باشد.

منبع: کانون مشاوران ایران

مشاوره تلفنی سراسر کشور

  • خدمات این مرکز شامل:
  • مشاوره تلفنی
  • مشاوره آنلاین
  • تست آنلاین
  • امکان ادامه مشاوره به صورت حضوری

موضوعات درمانی

  • دوره نامزدی
  • خواستگاری
  • دعوای زناشویی
  • مشکلات زناشویی
  • رابطه زناشویی
  • مشاوره طلاق
  • تربیت کودک
  • روانشناسی کودک
  • برنامه ریزی درسی و تحصیلی
  • خودکشی
  • افسردگی و تنهایی
  • مشکلات رابطه پیش از ازدواج
  • دوره بلوغ
  • عشق و رابطه عاطفی
  • مشکلات ارتباطی

  1. سلام لطفا به من كمك كنين من و همسرم ٦سال باهم دوست بوديم٣سال نامزد الان ٨سال ازدواج كرديم من ٣٠…