آیا نوروفیدبک درمانی موثر برای افسردگی است؟

همانطور که می دانید افسردگی نوعی بیماری خاموش اما ویران گر است که ابتلا به آن زندگی فرد را تحت الشعاع قرار خواهد داد. اگر به افسردگی مبتلا باشید در اکثر مواقع ناراحت و بی حوصله هستید اما بقیه افراد در جریان حال و هوای شما نیستند و علت این بی حالی را دائما جویا می شوند. یکی از بهترین درمان نوروفیدبک برای افسردگی می باشد.

متاسفانه افسردگی یکی از رایج ترین بیماری های جهانی شناخته شده و فقط به ایران محدود نمی شود. طبق آمارها حدود ۲۶۴ میلیون نفر در سرتاسر جهان از بیماری افسردگی رنج می برند، متاسفانه افسردگی درمان قطعی و ثابتی ندارد اما متخصصان دارودرمانی و مراقبه کردن را به عنوان داروی افسردگی تجویز می کنند‌. البته با توجه به اینکه دارودرمانی روشی همراه با عوارض و پر ریسک است بهتر است فقط در مواقع لزوم از آن استفاده کنید. علوم اعصاب در زمینه ابداع روش های جدید برای درمان این قبیل اختلالات، دائما در حال تلاش است. 

نوروفیدبک یکی از روش های جدید برای درمان و کنترل افسردگی است که طی آن هیچگونه درمان دارویی صورت نمی گیرد. در ادامه به کارآمد بودن یا نبودن نوروفیدبک در درمان افسردگی خواهیم پرداخت. در انتهای مقاله سوالات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

نوروفیدبک چیست؟

مغز تکانه های الکتریکی تولید می کند که به امواج مغزی معروف هستند و جایگاه آنها بین سلول های مغز است. این تکانه ها دائما در حال ارتباط برقرار کردن با یکدیگر هستند این امواج مغزی در مواقعی مانند احساس آرامش یا تمرکز عمیق ایجاد می شوند کنترل این امواج مغزی راهی برای کنترل و بررسی خلق و خو میزان استرس و علائم دیگر است. 

امواج مغزی شامل الگوهای معروفی هستند این الگوهای معروف آلفا، بتا، تتا و دلتا نام دارند. همه ی انسان ها در ساعات مشخصی و در هنگام خواب به آن ها ورود می کنند. آن ها قادرند انجام امور را سخت تر و یا آسان تر کنند. این موارد سازگاری و کاری که ما انجام می دهیم بستگی دارد. 

نوروفیدبک چگونه انجام می شود؟

در نوروفیدبک به وسیله ی دستگاهی به نام دستگاه egg‌ امواج مغزی شما اندازی گیری می شوند سپس هنگامی که مغز عملی را به صورت درست و به موقع انجام‌ می دهد پاداش می دهد. این پاداش می تواند پخش فیلم و یا آهنگ مورد علاقه ذهن شما باشد. 

مثلا اگر امواج مغزی نشان دهند که شما آرامش دارید پاداش دریافت می کنید و اگر امواج مغزی شما در خلاف جهت مربوطه حرکت کنند پاداش از بین می رود. یکی از فاکتورهای مثبت نوروفیدبک این است که دستگاه به مغز یاد می دهد که چگونه وضعیت خود را تغییر دهد. 

جدا از دلیل به وجود آمدن افسردگی و ریشه آن نوروفیدبک می تواند نقش زیادی در درمان و بهبود افسردگی داشته باشد.

نوروفیدبک چگونه افسردگی را درمان می کند؟

در حالت عادی مغز تمایل دارد در حالت خنثی باقی بماند این خنثی ماندن به ما کمک می کند که احساسات خود را مدیریت کنیم ممکن است  همه ی ما تجربه این احساسات منفی را داشته باشیم اما ماندن در این الگوها و یادآوری آن ها موجب عدم تعادل مغز خواهد شد. هرقدر افکار منفی بر مغز شما چیره شوند برگشت به حالت متعادل سخت تر خواهد بود.

همان طور که می دانید افسردگی در تمام زندگی فرد، از جمله نحوه تفکر کردن و انتخاب کردن انسان تاثیرگذار است. تفکر کردن  اول بر انتخاب های فرد و سپس انتخاب ها به تفکر فرد موثر هستند.

نوروفیدبک نوعی روش راحت و البته بدون مصرف هیچ گونه دارویی است.  فعالیت بیشتر در قسمت لوب پیشانی چپ باعث می شود خلق و خو و رفتار فرد مثبت تر شود و فعالیت های غیر طبیعی لوب پیشانی راست، در نهایت منجر به خلق و خوی ناراحت و افسرده می شود. انجام این امر اقدامات الگوهای تفکر مثبت تری را ایجاد می کند. این دستگاه به مغز یاد می دهد که تفکر منفی که بعدا به افسردگی منجر می شود را در آینده کاهش می دهد. در واقع نوروفیدبک به مغز شما آموزش می دهد هنگامی که احساس ناراحتی  به شما دست داد آن را به حس خوب تبدیل کنید و به مرور زمان به عادت شما تبدیل شود. 

نوروفیدبک چه اندازه  برای درمان افسردگی تاثیر گذار است؟

در سال ۲۰۱۹ تحقیقی در رابطه با تاثیر نوروفیدبک برای کسانی که از افسردگی در برابر درمان(trp) رنج می برند انجام شد. بعد از گذشت ۱۲ هفته نتایج به صورتی بود که پاسخ دهی و درمان این مشکل ۵۸/۳ درصد اعلام شد. پس از این موضوع می توان این‌گونه نتیجه گرفت که نوروفیدبک علاوه بر بهبود علائم، به بهبود این علائم کمک می کند.

فرد وقتی یک موقعیت سخت عاطفی را پشت سر می گذارد ممکن است سال های سال با آن افسردگی زندگی کند، البته معمولا افراد روش هایی  چون رژیم های غذایی مختلف، مصرف داروهای مخصوص، هیپنوتیزم درمانی، ورزش درمانی و غیره را امتحان می کنند و نمی توان تاثیر آن ها را نادیده گرفت، اما حقیقت این است که نوروفیدبک با گذشت ۸ جلسه میتواند بسیار موثرتر و کارآمد تر از سایر روش ها باشد.

 برای اثبات مفید بودن درمان نوروفیدبک تحقیقات بسیار زیادی انجام شده است و همگی اثر بخش بوده اند در حالی که سایر درمان ها چندان موثر نبوده اند. روش آلفا تتا نیز در مطالعات اثربخش اعلام شده است در حالی که آموزش  آن به درمان افسردگی و کسب آرامش کمک کند.

چرا نوروفیدبک یک گزینه عالی برای درمان است؟

نوروفیدبک درمانی کم ریسک همراه با بازدهی بالا شناخته شده است چراکه هیج گونه عوارضی پس از مصرف آن سلامتی شما را تهدید نخواهد کرد. در نظر داشته باشید که تغییر امواج مغز شخصیت و محتوای افکار را تغییر نمی دهد بلکه موجب می شود تا از بخش های مغز خود به صورت کارآمد استفاده کنید. این روش برای سلامت مغز خطری نخواهد داشت..

تغییر نحوه فکر کردن درباره ی درمان نوروفیدبک به شما کمک می کند که درباره ی همه مسائل بهتر و مفید تر تفکر کنید و همچنین با کار کردن روی عملکرد مغز، موجب بهبود کارایی سیستم عصبی و فکری شما خواهر شد.

علاوه بر موارد ذکر شده نوروفیدبک نقش زیادی در درمان وسواس، اضطراب، استرس، فوبیا، اختلالات خواب و اختلالات اضطرابی دیگر دارد. 

منبع : آیا نوروفیدبک درمانی موثر برای افسردگی است؟ 

میسوفونیا یا صدابیزاری چیست؟+ علائم، نشانه، درمان

میسوفونیا(Misophonia) گونه ای از اختلالات شنیداری است که طی آن فرد نسبت به صداهای معمولی و روتین مانند صدای تنفس افراد صدای جویدن غذا صدای قورت دادن غذا و غیره واکنش های منفی نشان دهد. 

عدم تمایل به شنیدن این صداها ممکن است که طبیعی باشد اما افرادی که به میسوفونیا(حساسیت به صدا) مبتلا هستند به قدری از شنیدن این قبیل صداها عصبانی می شوند که حتی ممکن است از خود رفتارهای پرخاشگرانه نشان دهند. این احساسات می تواند در نهایت به بروز خشم اضطراب و حتی وحشت منجر شود. این نوع از اختلال, اختلالی نوظهور شناخته شده و در واقع به تازگی به عنوان یک اختلال معرفی شده. در ادامه به جزئیات مربوط به میسوفونیا می پردازیم.

افراد درگیر میسوفونیا(صدابیزاری) اغلب به مشاور مراجعه نمی کنند و احساس خجالت می کنند، اما باید بدانند که افراد زیادی به این مشکل و اختلال مبتلا هستند و درمان این اختلال می تواند به سلامت روحی و جسمی آن ها کمک کند.

علائم میسوفونیا | نشانه های صدابیزاری

از علائم اصلی میسوفونیا بروز یک واکنش شدید نسبت به صداهاست که اطرافیان ایجاد می کنند البته این واکنش ها به نسبت هر شخص متفاوت است. برخی افراد ممکن است آزرده خاطر شوند و بعضی دیگر عصبانی این افراد متوجه غیرطبیعی بودن واکنش های خود هستند.

علائم میسوفونیا یا حساسیت به صدا شامل موارد زیر است:

  • انزجار که به پرخاشگری تبدیل شود.
  • توهین و پرخاشگری به شخصی که منبع این صداهاست
  • حمله فیزیکی به فردی که سر و صدا ایجاد می کند
  • این صداها تا قدری بر روح و روان فرد مبتلا موثر هستند که گاهی فرد با فکر کردن به آن ها نیز شروع به پرخاشگری و توهین می کند. معمولا این افراد به افسردگی و و بیماری های روان دیگر نیز مبتلا هستند.

علاوه بر علائم ذکر شده علائم جسمانی نیز شامل موارد زیر می باشند:

  • احساس فشار بر بدن، به ویژه قفسه سینه
  • سفت شدن عضلات
  • افزایش فشار خون
  • ضربان قلب سریعتر
  • افزایش دمای بدن

محرک های میسوفونیا چیست؟

حساسیت نسبت به این محرک ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما شایع ترین انواع این محرک ها به شرح زیر است:

  • قرچ قرچ کردن
  • هورت کشیدن
  • صاف کردن گلو
  • قورت دادن غذا
  • صدای ملچ و مولوچ
  • بو کردن
  • صدای نوشتن با مداد
  • صدای تیک تاک ساعت
  • صدای مچاله شدن کاغذ
  • صدای بستن در ماشین
  • صدای پرندگان و سایر حیوانات

جالب است بدانید برخی مبتلایان میسوفونیا با عده ای از محرک های دیداری نیز اذیت می شوند. محرک هایی از قبیل:

  • مالیدن بینی
  • تکان دادن پا
  • ور رفتن با موی سر

میسوفونیا دقیقا چه حسی به فرد می دهد

تصور کنید در کلاسی نشسته اید و معلم در حین نوشتن بر روی تخته سیاه ناخن خود را روی آن می کشد!

معمولا تمام افراد با این کار احساس می کنند پوست و گوشت بدنشان ریخت و به شدت عصبانی می شوند. افرادی که به میسوفونیا مبتلا هستند همین حال را نسبت به محرک ها پیدا می کنند حتی با صداهایی که به شما آسیبی نمی رساند.

تصور کنید در کلاسی نشسته اید و معلم در حین نوشتن بر روی تخته سیاه ناخن خود را روی آن می کشد! معمولا همه ی افراد با این کار احساس می کنند پوست و گوشت بدنشان ریخته شده و به شدت عصبانی می شوند. افرادی که به میسوفونیا نیز مبتلا هستند همین حال را پیدا می کنند حتی با صداهایی که به شما آزاری نمی رساند.

رابطه اوتیسم با میسوفونیا

از آنجایی که برخی از کودکان مبتلا به اوتیسم  با تحریک حسی و به ویژه صداهای بلند مشکل دارند، گمانه زنی هایی وجود دارد که میسوفونی و اوتیسم ممکن است با هم ارتباط داشته باشند. البته هنوز ارتباط مستقیمی میان این دو کشف نشده است.

چه عواملی موجب ایجاد بیماری میسوفونیا می شود؟

محققان این حوزه هنوز نمی دانند که چه عواملی موجب بروز این بیماری می شود اما افرادی که به این اختلالات مبتلا هستند نسبت به بقیه بیشتر به اختلال های زیر مبتلا می شوند: 

  • اختلالات اضطراب
  •  اختلال وسواس فکری عملی(ocd)
  • سندرم تورت

کسانی که مبتلا به وزوز گوش هستند نیز بیشتر مستعد میسوفونیا هستند وزوز کردن گوش نوعی اختلال است که با ابتلا به آن صدای وزوز کردن گوش و زنگ خاصی می شنوید که هیچکسی جز شما قادر به شنیدن آن نیست. مثلا فردی که اغلب اوقات مضطرب است احتمال دارد با شنیدن صدای محرک, احساس تپش قلب تعریق و غیره را تجربه کند.

ویژگی های میسوفونیا | درمان حساسیت به صدا

شروع میسوفونیا معمولا از زمان قبل از بلوغ است. اغلب اولین علائم در رنج سنی 9 تا 12 سال بروز پیدا می کند.

بروز اختلال میسوفونیا در زنان بیشتر از مردان دیده می شود.

معمولا افرادی که به میسوفونیا مبتلا هستند هوش بالاتری دارند. محرک اولیه و اولین چیزی که میسوفونیا را در شخصی بیدار می کند معمولا صدایی از دهان یکی از والدین و یا افراد خانواده است و پس از آن محرک های جدیدی موجب تشدید آن می شود.معمولا وراثت و ژنتیک در سایر اعضای خانواده تاثیر گذار است.

نحوه مقابله با میسوفونیا

میسوفونیا نوعی بیماری غیر قابل درمان است ولی روش هایی برای کنترل و سازش با آن وجود دارد:

  • درمان آموزش مجدد وزوز گوش

در دوره ی درمانی مجدد وزوز گوش(trt) با افراد مبتلا تمرین می شود که صداهای آزاردهنده را بهتر و بدون دردسر تحمل کند.

  • رفتاردرمانی شناختی(cbt)

رفتاردرمانی شناختی(cbt) شیوه ای از روان درمانی است که موجب تغییر نگرش منفی نسبت به صداهای محرک است. مبتلایان به میسوفونیا با گوش دادن به صداهای آرامش بخش مانند صدای طبیعت و صدای باران می توانند تا 80 درصد کمتر احساس رنجیدگی کنند.

  • مشاوره

مشاوره و پیگیری روند درمان در درجه ی اول برای فرد مبتلا به میسوفونیا و بعد خانواده فرد مبتلا به آن بسیار حیاتی است زیرا ممکن است خانواده فرد مبتلا از زندگی با شخص مبتلا عاجز و مستاصل باشند و شیوه ی صحیح برخورد با وی را ندانند.

تا به امروز درمان قطعی دارویی برای میسوفونیا وجود ندارد و البته می دانید که عوارض دارودرمانی نیز قابل چشم پوشی نیست. بهتر است این اختلال را جدی بگیرید و به صلاح دید متخصص مربوطه شروع به درمان کنید.

راه های زیر نیز به شما کمک می کند تا میسوفونیا را بهتر کنترل کنید:

  • استفاده از هدفون و موسیقی برای نشنیدن صدای اطراف
  • استفاده از گوشی برای کاهش صدا
  • در فضای عمومی از افرادی که با تلفن حرف می زنند یا خوراکی می خورند دور بنشینید.
  •  آرامش و مدیتیشن را تمرین کرده و به این وسیله استرس خود را کاهش دهید.
  • اگر نمی توانید فضا را تحمل کنید سعی کنید از آنجا بیرون بروید.
  • به دنبال یک پزشک یا درمانگر باشید.
  • با آرامش و صراحت با دوستان و عزیزان صحبت کنید تا احساسات شما را درک کنند.

منبع : میسوفونیا یا صدابیزاری چیست؟+ علائم، نشانه، درمان 

از شر کمرویی برای همیشه خلاص شوید

کمرویی پدیده ای است که در بسیاری از افراد جهان به صورت طیفی از حالت خفیف تا شدید خجالتی بودن را مشاهده می کنند، مشکل کمرویی می تواند بسیار آزار دهنده باشد، بسیاری از افراد  آن را یکی از مهم ترین عوامل شکست در زندگی شان می دانند.

 خجالتی بودن با شاخص های متعددی مانند سن، جنسیت، محیط زندگی، نوع تربیت خانوادگی و غیره شدت می یابد، افرادی که با مشکل کمرویی رو به رو هستند از اجتماع دوری می کنند و در بیان خواسته هایشان با مشکل رو به رو می شوند و در ابراز وجود ناتوان هستند.

کودکانی که کمرو هستند با همسالانشان وارد بازی و گفتگو نمی شوند، در این صورت باید از مشاوره کودک کمک بگیرید تا موقعیت هایی  که باعث خجالت تان می شود را شناسایی کند و بعد شما با تغییر نگرش و افزایش اعتماد به نفس می توانید به تدریج شرایط تان را به چالش بکشانید.

کمرویی و خجالت چیست؟

کمرویی حالتی است که فرد در برخورد با دیگران دچار دستپاچگی می شود به طوری که به خوبی نمی تواند با دیگران صحبت کند یا دچار افت شدید عملکرد می شود و در این موقعیت نمی تواند خواسته های خود را بیان کند و با مشکلاتی رو به رو می شود، افراد کمرو در طیف های مختلفی قرار دارند برخی از آن ها دچار کمرویی خفیف می شوند که تاثیر چندانی در زندگی آن ها ندارد اما برخی دیگر کمرویی شدید را تجربه می کنند که تمام ابعاد زندگی فرد و حتی سلامت روحی او را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث می شود فرد افسرده و مضطرب شود و احتمال این که فرد به اختلال شخصیت اسکیزوئید مبتلا شود بسیار زیاد است، هم چنین در نهایت باعث به وجود آمدن مشکلات جبران ناپذیری برای فرد می شود.

علل کمرویی چیست؟

کمرویی به عوامل مختلفی ربط دارد و تحت تاثیر ابعاد فردی، اجتماعی و خانوادگی می باد و ساخت شخصیتی فرد را از کودکی تا کهنسالی تحت تاثیر قرار می دهد.

علل تربیتی

 فرد به خاطر اصول تربیتی ممکن است با کمرویی رو به رو شود که در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:

  • مراقبت های شدید والدین از فرزند
  • ترس فرزند از تنبیه و سرزنش والدین
  • محرومیت فرزند از محبت والدین
  • عدم دریافت استقلال در نوجوانی از والدین
  • توقع والدین از فرزند برای اطاعت و تسلیم همیشگی

علل روانی

علل روانی بر روی کمرویی اثر می گذارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • استرس محیطی و عدم احساس امنیت
  • تحقیر شدن های مداوم در برابر جمع
  • غم و اندوه شدید و همیشگی
  • عدم موفقیت در تحصیل

علل اجتماعی

می توان به مواردی مانند فقدان مهارت های اجتماعی، مهارت، فقر، طلاق والدین اشاره کرد.

علل فیزیولوژیک

 عوامل فیزیولوژیک شامل عوامل زیر می شود:

  • عوامل ژنتیکی
  • نقض عضو
  • عدم رضایت فرد از چهره یا اندام خود
  • اختلال در عملکرد غدد فوق کلیوی
  • اختلال در تکلم

نشانه های فرد خجالتی

فرد که کمرو و خجالتی است مجموعه ای از نشانه های جسمی و روانی ذیل را دارد.

نشانه های جسمی

  • احساس گرفتگی در گلو، قلب و خالی بودن شکم
  • دشواری در گفتار، لکنت زبان، تغییر تن صدا
  • انقباضات عضلانی و اسپاسم
  • کند شدن حواس و کاهش سطح هوشیاری کودک
  • سرخ شدن و یا رنگ پریدگی در صورت، عدم ترشح بزاق و خشکی رگ ها، تعرق شدید در کف دست ها

نشانه های روانی

  • عدم مشارکت فرد در فعالیت های گروهی و اجتماعی
  • عدم ارتباط پایدار و مناسب همسالان
  • اجتناب از برقراری تماس چشمی با افراد
  • مخفی کردن خود از نگاه دیگران
  • بریده بریده و کوتاه حرف زدن
  • بازی کردن با انگشتان دست و غرق شدن در افکار
  • عدم اعتماد به نفس وجود حس سرخوردگی اضطراب و غیره.

درمان کمرویی در کودکان

1. به کودک فرصت اظهار نظر بدهید

یکی از نیازهای اصلی همه انسان ها، بیان آزادانه افکار، احساسات و خواسته هایشان می باشد که اهمیت دادن به این نیاز در دوران کودکی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، والدینی که سبک تربیتی مستبدانه دارند در بسیاری از اوقات اجازه نمی دهند تا فرزندشان بدون ترس و در حضور آن ها صحبت کند و آن چه در درون خود حس می کند را با آن ها در میان بگذارد.

همین مسئله باعث می شود تا کودک در سایر روابط بین فردی با مشکلاتی رو به رو شود و برای ابراز وجود سطحی از ترس، نگرانی، شرم و ناراحتی را احساس نماید، برای پیشگیری از این مسئله باید فضایی صمیمانه و در عین حال مقتدرانه برای تربیت فرزند خود ایجاد کنید و به فرزندتان اجازه دهید تا آزادانه موضوعات را با شما در میان بگذارد و به راحتی با شما صحبت کند.

2. برای درمان کمرویی تعاملات اجتماعی کودک را افزایش دهید

کودکانی که در ابتدا در یک محیط منزوی و گوشه گیر بزرگ شده اند فرصت کمتری دارند تا مهارت های ارتباطی را یاد بگیرند در واقع تجربیات آن ها کم می باشد و زمانی که در محیط های جدید و ناآشنا قرار می گیرند سردرگم می شوند و ترجیح می دهند از برقرار کردن تعاملات جدید خودداری کنند، از این رو لازم است در سنین پایین به فرزندتان کمک کنید تا در محیط های مختلفی قرار گیرند و سعی کنند تعاملات اجتماعی گسترده تری را شکل دهند.

3. در مورد در دسترس بودن خود به کودک اطمینان ببخشید

یکی از مواردی که ممکن است کودک تمایلی به برقراری با سایر افراد نداشته باشد و رفتارهای کمرویی و خجالت از خود نشان دهد نگرانی در مورد عدم حضور والدین و داشتن دل مشغولی در مورد آن ها می باشد، بر اساس تحقیقات انجام شده کودکانی که سبک دلبستگی ایمنی با مادرشان دارند اغلب دز محیط راحت تر هستند و بهتر می توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند اما کودکانی که دلبستگی نا ایمنی دارند از همان ابتدا با مشکلاتی رو به رو می شوند که عبارت است از اضطراب جدایی و ترس از غریبه ها. همین عوامل باعث می شود که ارتباطات آن ها گسترشی نداشته باشند و با دیگران ارتباط برقرار نکنند.

برای جلوگیری از این مشکلات باید از همان نوزادی به فرزندتان نشان دهید که به او اهمیت می دهید و به نیازها و خواسته هایش توجه دارید و هر زمان او به شما نیاز داشت در دسترس او هستید، تهدید کردن کودک به جدایی و یا گفتن عباراتی مانند من دیگر مادر تو نیستم، دیگر تو را دوست ندارم می تواند به دلبستگی کودک آسیب بزند و در سایر روابط بین فردی او اثر منفی می گذارد.

4. بر توانمندی های کودک تمرکز کنید

کودکان در ابتدای شکل دهی شخصیت شان می باشند و بازخورد والدین تاثیر بسیار زیادی بر روی توانمندی های کودک دارد، والدینی که دائما از فرزندشان ایراد می گیرند این پیغام را به او می دهند که او به اندازه کافی خوب نمی باشد و عیب و نقص هایش بیشتر از نکات مثبتش می باشد، زمانی که کودک چنین تصوری نسبت به توانایی های خود داشته باشد توانایی ابراز وجود او کاهش یافته و با مشکلاتی مانند کمرویی و احساس شرم رو به رو می شود.

در این شرایط شما باید نکات مثبت وجود فرزندتان را پیدا کنید و سعی کنید ویژگی های مثبتش را پرورش دهید، این امر باعث می شود تا جنبه های منفی به مرور زمان از بین بروند و هم چنین به شکل گیری یک شخصیت مقاوم تر کمک می کند.

5. از مشاور کودک کمک بگیرید

زمانی که کودک با مشکل کمرویی رو به رو شد در این صورت باید از خدمات مشاور و روانشناس در حیطه کودک و نوجوان کمک بگیرد درمانگر در این خصوص به شما کمک می کند تا ریشه کمرویی فرزندتان را بیشتر بشناسید و روش های تربیتی صحیح را فرا بگیرید تا بتوانید مهارت های اجتماعی قوی تری را در کودک تان ایجاد کنید.

درمان کمرویی در بزرگسالان

1. اهداف معقولانه ای برای خود تعیین کنید

برای این که بتوانید مشکل کم رویی و خجالتی بودنتان را حل نمایید باید اهداف معقولانه ای را برای خودتان انتخاب نمایید و انتظار نداشته باشید که یک شبه تبدیل به آدمی معاشرتی و بسیار خوش برخورد شوید در واقع شما باید قدم های تان را به صورت آهسته و پیوسته بردارید، به این منظور بهتر است از آشنایان نزدیک خود و کسانی که با آن ها راحت هستید شروع کنید و سعی کنید که تعامل خود را با آن ها افزایش دهید.

تلاش کنید تا با این افراد گفت و گوی موثری داشته باشید تا توانمندی های شما ارتقا یابد و شما بتوانید سایر روابط تان را گسترش دهید.

2. موقعیت های ناخوشایند را رتبه بندی کنید

میزان خجالت و کمرویی افراد در موقعیت های مختلف متفاوت می باشد برای مثال افراد در جمع خانوادگی کمرویی کمتری دارند اما در یک جمع غریبانه اوضاع سخت تر خواهد بود، برای این که بتوانید به صورت پایدار در همه موقعیت ها به صورت خوش مشرب ظاهر شوید لازم است یک لیست تهیه نمایید و موقعیت هایی که باعث خجالت و کمرویی شما می شود را بر اساس میزان ناراحتی ایجاد شده رتبه بندی نمایید، این کار به شما کمک می کند تا مسیری که می خواهید روی آن کار کنید را بشناسید و بر اساس ترتیبی که مشخص کرده اید قدم بردارید.

3. برای درمان کمرویی مهارت گفت و گوی موثر را تمرین نمایید

یکی از عواملی که باعث می شود توانایی ابراز وجود نداشته باشید و به شما اجازه نمی دهد که به درستی با اطرافیانتان ارتباط برقرار کنید ترس از بدتر شدن اوضاع می باشد به طور مثال زمانی که افراد خجالتی مشکل یا ناراحتی دارند احساس می کنند نباید آن را به زبان بیاورند زیرا ممکن است مشاجره پیش آید و اوضاع بدتر شود، در صورتی که شما مهارت گفت و گوی موثر را یاد داشته باشید می توانید بر احساسات خود متمرکز شوید و بدون آسیب رساندن به عواطف دیگران، احساسات خودتان را به اشتراک بگذارید.

در صورتی که در این خصوص با مشکلاتی رو به رو شوید، می توانید از مشاور روانشناس کمک بگیرید تا بتوانید در این زمینه به توانمندی بیشتری دست پیدا کنید.

4. اعتماد به نفس خود را تقویت کنید

در بسیاری از موارد کمرویی و اجتناب از تعاملات اجتماعی سلاحی می باشد و افراد به وابسته آن از خودشان محافظت می کنند، در واقع آن ها احساس می کنند ممکن است در روابط بین فردی آن ها آسیبی وارد شود و اعتماد به نفس شکننده ای در وجود آن ها پرورش یابد، در صورتی که احساس می کنید از جانب دیگران مورد تهدید قرار می گیرید یا رفتارهای دیگران باعث آزار و اذیت شما می شود در این حالت بهتر است از روانشناس کمک بگیرید و یا در جلسات روان درمانی شرکت کنید تا نیروی اعتماد به نفس شما افزایش یابد و بتوانید آن را تقویت نمایید.

5. برای درمان کمرویی به زبان بدنتان توجه کنید

روانشناسان معتقدند که ارتباطات بین فردی زبان بدن بیش از آن چه که واقعا بر زبان می آید بر روی مخاطبین اثر می گذارد، هم چنین وضعیت بدنی به طور ناخودآگاه بر روی رفتار فرد اثر می گذارد و باعث می شود فرد به شیوه نامناسب عمل کند به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که همیشه سرش پایین است قامت خمیده ای دارد و هنگام صحبت کردن نمی تواند تماس چشمی مناسبی داشته باشد در این صورت افراد کمتر مجذوب حرف های این افراد می شوند و واکنش های چندان مثبتی از خودشان نشان نمی دهند.

این واکنش ها باعث می شود تا روحیه فرد تضعیف شود و کمرویی او بیشتر گردد در نهایت چرخه معیوبی در فرد به وجود می آید با توجه به این تفاسیر باید بیشتر به زبان بدن تان توجه کنید و برای این که خجالتی و کمرو به نظر نرسید باید همواره راست و محکم بایستید و با مخاطبین خود تماس چشمی برقرار کنید و تن صدای بسیار پایین یا بالا نداشته باشید هم چنین تند و سریع حرف نزنید و رفتارهایی مانند مالیدن دست ها به یکدیگر می تواند باعث انتقال استرس و ناراحتی به دیگران می شود در نتیجه بهتر است با تمرین کردن بر این رفتارها مسلط شوید و آن ها را تحت کنترل خودتان در آورید.

6. از قبل خود را برای موقعیت های دشوار آماده کنید

در موقعیت هایی که احساس راحتی نمی کنید باید خودتان برای حضور در آن موقعیت ها آماده کنید و تلاش و تمرین کنید تا در این شرایط عملکرد بهتری داشته باشید و عواطف مثبت تری را تجربه نمایید به عنوان مثال اگر می خواهید درخواستی از رئیس تان داشته باشید اما برای گفتن درخواست احساس خجالت می کنید باید گفته های خود را مقابل آینه بارها و بارها تمرین کنید و هم چنین ضبط کردن صدا و فیلم برداری از خودتان به شما کمک می کند تا بتوانید راحت تر نواقص رفتاری و گفتاری تان را ببینید  و با تکرار کردن آن نواقص را رفع کنید.

7. برای خود تجربیات مثبتی بیافرینید

در صورتی که تجربیات مثبتی از روابط بین فردی خود نداشته باشید همواره به سمت انزوا و گوشه گیری کشیده می شوید  و این امر باعث می شود تا در حضور دیگران احساس مثبتی نداشته باشید بسیاری از افراد در این شرایط شرم و ناراحتی را تجربه می کنند، برای این که بتوانید مسیر زندگی تان را عوض کنید باید تلاش کنید  و دست به کار شوید تا تجربیات مثبتی را برای خودتان خلق کنید به عنوان مثال سعی کنید به دنبال علایق خود بروید و با افرادی ارتباط برقرار کنید که با شما تشابهات فکری بیشتری دارند.

8. مراجعه به روانشناس و کمک گرفتن از یک درمانگر

در صورتی که کمرویی در بزرگسالی تداوم یابد در این حالت منجر به شکل گیری اختلالات اضطرابی مانند اختلال اضطراب اجتماعی و اختلالات شخصیتی از جمله اسکیزوئید می شود این وضعیت از یک کمرویی ساده شدیدتر می باشد و باعث می شود که فرد به خاطر این مشکل از بسیاری از فعالیت های بین فردی و اجتماعی باز ماند و سطح عملکردش پایین شود، در این شرایط لازم است که به یک روانشناس مراجعه کنید و برای درمان وضعیت خود از روش های تخصصی تری کمک بگیرد.

رها شدن از کمرویی؛ اقدام از همین امروز

همانطور که بیان شده است کمرویی تحت تاثیر عوامل مختلفی می باشد با این حال نقش شما در مورد این مسئله بسیار مهم و پررنگ می باشد پس کافی است که از همین امروز اراده کنید و به همان شخصیتی که خواهان آن هستید تبدیل شوید و باید موقعیت هایی که باعث خجالتتان می شود را شناسایی کنید و دلایلی که باعث کمرویی شما می شود را بررسی کرده تا به مرور زمان نگرش و ذهنیت خودتان را در مورد آن تغییر دهید، در این حالت باید از گام های کوچک تر شروع کنید تا بتوانید بر کمرویی خودتان غلبه کنید به عنوان مثال اگر صحبت کردن در جمع برای شما سخت است ابتدا سعی کنید یک مکالمه دو نفره ای را تشکیل دهید و کم کم آن را به جمع های بزرگ تری تعمیم دهید.

سوالات متداول

آیا کمرویی می تواند نشان دهنده مشکل خاصی در شخصیت باشد؟

در صورتی که کمرویی به یکی از ویژگی های شخصیتی فرد تبدیل شود. در این صورت برای فرد بسیار دشوار است تا خودش را تغییر دهد و برای این که در این امر موفق شود و به نتایج درمانی موفقی برسد باید از روانشناس کمک بگیرد تا مشکل شما را مورد بررسی قرار دهد و از روش های درمانی صحیحی برای حل مشکل استفاده کند بسیاری از افراد که به اختلالات دسته A از جمله شخصیت اسکیزوئید مبتلا می شوند بسیار از این مشکل رنج می برند.

منبع : از شر کمرویی برای همیشه خلاص شوید 

اختلالات شخصیت در مردان که باعث همسر آزاری می شود

اختلال شخصیت در مردان با توجه به شرایط فیزیولوژیک و انتظاراتی که فرهنگ های متفاوت از مردان دارند وضعیت متفاوتی نسبت به زنان داشته باشند و هم چنین شیوع اختلالات شخصیتی مختلف در دو جنس نشان می دهد که نقش جنسیتی در اختلال شخصیت از اهمیت بسیاری برخوردار است و قابل انکار نمی باشد.

اختلال شخصیت می تواند بر روی تربیت و شناخت اصول رفتار با کودکان در هر جنس را بیشتر نشان داده می شود به طور کلی اختلالاتی مانند شخصیت های ضد اجتماعی و یا پارانویید در میان مردان بیشتر از زنان نشان داده می شود و دلیل آن ممکن است به خاطر تشویقی باشد که جامعه برای مردان پرخاشگر و قدرتمند و یا آن هایی که از ناموس خود به خوبی مراقبت می کنند قائل باشد.

در این مقاله در مورد اختلالات شخصیت در مردان و دلایل شیوع آن مطالبی را بیان می کنیم تا بیشتر با آن آشنا شوید.

اختلال شخصیت چیست؟

اختلال شخصیت به معنی ویژگی ها و خصایص اخلاقی می باشد که از سنین نوجوانی و جوانی در فرد ایجاد می شود و نسبت به آن چه که جامعه به عنوان رفتار معمول و پسندیده در نظر می گیرد فاصله بسیار زیادی دارد، افرادی که به اختلالات شخصیتی مبتلا می شوند بینش صحیحی نسبت به شرایط خود ندارند به همین برای درمان خود اقدامی انجام نمی دهند. 

این افراد در جامعه رفتارهایی خارج از عرف انجام می دهند که مشکلاتی برای فرد به وجود می آورد با این حال این موضوع نمی تواند دلیل برای این باشد که آن ها احساس کنند با مشکل جدی رو به رو شده اند و به طور معمول دیگران را مقصر شرایط نامطلوب و اوضاع نامناسب شان می دانند.

این افراد به سختی برای درمان مراجعه می کنند و مشکلاتی که در رفتار آن ها وجود دارد را قبول نداشته و آن را نمی پذیرند اما در صورتی که درمان بیماران اختلال شخصیت شروع شود باعث بهبود شرایط آن ها خواهد شد.

افرادی که به اختلال شخصیت مبتلا هستند به طور معمول با خواهش دیگران و یا به خاطر مشکلات ثانویه ای که در زندگی آن ها ایجاد شده است برای درمان مراجعه کرده و اقداماتی را برای حل مشکل شان انجام می دهند اگر چه آن ها برای درمان می توانند به مراکز درمانی مراجعه کنند اما امکان بهبود آن ها از طریق آموزش های روانشناختی وجود دارد.

دلایل تفاوت جنس ها در اختلالات شخصیت

بر اساس بررسی های انجام شده میزان شیوع انواع اختلال شخصیت در هر دو جنس برابر نمی باشد برخی از اختلال شخصیت ها مانند شخصیت ضد اجتماعی و یا پارانویید در مردان بیش تر از زنان می باشد و اختلالاتی مانند شخصیت مرزی و یا وابسته در زنان شیوع بیشتری دارد، بر اساس این مطالب نمی توان نقش جنسیت در بروز اختلالات شخصیت را نادیده گرفت و به آن توجهی نکرد.

با توجه به این مطالب باید به این سوال پاسخ داد که جنسیت چه نقشی در بروز اختلال شخصیت دارد و یا به عبارتی چرا برخی اختلالات شخصیت در میان مردان بیشتر دیده می شود؟

1. اختلال شخصیت در مردان، ژنتیک و مسائل فیزیولوژیک

مردان و زنان به لحاظ ساختارهای جسمی و ترشح هورمون ها با یکدیگر تفاوت هایی دارند و بر اساس تحقیقات انجام شده ثابت شده است که ترشح هورمون تستوسترون با میزان پرخاشگری ارتباط مستقیمی دارد و به همین دلیل تفاوت در شرایط جسمی و ژنتیکی یکی از دلایل بروز اختلالات شخصیتی در مردان می باشد و وضعیت جسمی مردان باعث می شود تا در برابر برخی از بیماری ها آسیب پذیرتر شوند.

2. شرایط فرهنگی

فرهنگ و انتظارات فرهنگی بر روی شیوه رفتار کردن در هر جنس تاثیر می گذارد و یکی از موضوعاتی است که بر روی کیفیت اختلال شخصیت در مردان اثرگذار است به عنوان مثال پسر بچه ها در کودکی برای ویژگی هایی مانند جنگندگی و قدرت بدنی تشویق می شوند در صورتی که دختران نباید این ویژگی ها را بروز دهند.

در عین حال جامعه زنان را برای تبعیت از دیگران و محبت کردن پرورش می دهد، در نتیجه دیدگاه های فرهنگی یکی  از عواملی است که باعث بروز اختلالات شخصیتی می شود به عنوان مثال مردان بر بروز برخی از رفتارها تشویق می شوند که می تواند زمینه ساز بروز رفتارهای شدیدتر و مشکلات شخصیتی در آن ها باشد.

اختلال های شخصیت شایع در مردان

بر اساس مطالبی که بیان شده است شرایط جسمی و وضعیت فرهنگی باعث شده است که مردان بیش تر از زنان به اختلالات شخصیتی مبتلا شوند که در ادامه این مقاله شایع ترین اختلالات شخصیت در مردان را مورد بررسی قرار می دهیم.

1.اختلال شخصیت ضد اجتماعی

شخصیت ضد اجتماعی یکی از مردانه ترین اختلالات شخصیت می باشد که فردی که به این اختلال شخصیت مبتلا می شود ویژگی هایی دارد که در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:

  • هیچ رحم و محبتی نسبت به دیگران ندارند و تنها به دنبال دستیابی به منافع شخصی خودشان می باشند.
  • برای این که به خواسته هایشان برسند به روش های هوشمندانه و یا پرخاشگرانه متوسل می شوند.
  • در طول زندگی حداقل برای یک بار دچار درگیری های قانونی می شوند.
  • تنبیه هرگز نمی تواند دلیلی برای عدم انجام مجدد یک رفتار در آن ها باشد و یا به عبارتی می توان گفت ترس از تنبیه در این افراد معنای چندانی ندارد.

هم چنین دلایل فرهنگی و فیزیولوژیکی می تواند باعث شیوع بیشتر این اختلال در مردان شود و هم چنین شرایط جسمی مردان نسبت به زنان باعث تسهیل پرخاشگری می شود،احتمالا این رفتار از کودکی در آن ها تقویت شده است و به همین دلیل شخصیت ضد اجتماعی یکی از انواع اختلال شخصیت می باشد که بیشتر در مردان نشان داده می شود.

2. اختلال شخصیت پارانویید

یکی دیگر از عوامل شایع اختلال شخصیت در مردان، پارانویید یا شخصیت بد گمان می باشد این افراد نسبت به همه چیز بدگمان هستند و در اکثر مواقع فکر می کنند که دیگران علیه آن ها می خواهند دست به کاری بزنند، اگر چه در مورد دلایل بروز این اختلال اطلاعات محدودی وجود دارد اما علاوه بر نقش مشکلات ژنتیکی و فیزیولوژیک، می توان به تاثیری که فرهنگ در برونگرایی و دقت مردان دارد اشاره نمود.

به طور کلی زنان برای ویژگی هایی مانند محبت و حمایت از دیگران پرورش پیدا می کنند اما جامعه از مردان انتظار دارند که در فهم توطئه ها و تقلب ها دقیق تر و جسورتر از زنان باشند و مردان در طول تاریخ وظیفه حفاظت از خانواده و کشورشان را برعهده داشته اند و این مسئله باعث شده است که به صورت تکاملی میزانی از حساسیت در جنس مذکر بیش از سایرین باشد، در صورتی که این حساسیت در برخی از افراد به صورت بیمارگونه باشد به آن اختلال شخصیت پارانویید می گویند.

3. اختلال شخصیت در مردان، اختلال شخصیت وسواسی

افرادی که به این اختلال دچار می شوند به طور معمول بیش از دیگران درگیر نظم و توجه به اصول و قوانین هستند، آن ها معمولا در شرایطی که نظم وجود دارد و ضوابط مشخصی را رعایت می کنند عملکرد مناسبی خواهند داشت و زمانی که باید با انعطاف یا خلاقیت بیشتری با مسائل رو به رو شوند دچار مشکلاتی خواهند شد، یکی از ویژگی هایی که به طور معمول در اختلال شخصیت وسواسی دیده می شود کمال گرایی می باشد و آن ها به سختی خواهند توانست اشتباهات را از جانب خود یا دیگران بپذیرند.

در صورتی که مردان را به جزئی نگری تشویق کنیم و هم چنین تلاش آن ها در طول تاریخ برای مراقبت از خانواده می تواند دلیلی برای توجه بیشتر افراد به جزئیات باشد علاوه بر این مردان به طور معمول برای منطقی بودن و توجه به قانون مورد تشویق قرار می گیرند ولی این ویژگی ها در زنان قابل پذیرفته شدن نمی باشد و در این شرایط جامعه زنان با احساس را بیشتر مورد تشویق قرار می دهد، به وجود آمدن این مسائل در کنار کژکاری های جسمی می تواند دلیلی برای بروز اختلال در مردان شود.

درمان اختلال شخصیت در مردان

روش های زیادی برای درمان اختلال شخصیت وجود دارد اما تفاوت جنسیت در آن نقشی ندارد ولی با این وجود درمان مردان مبتلا به اختلال شخصیت با چالش هایی همراه می باشد که در درمان جنس مونث این چالش ها کمتر دیده می شود به عنوان مثال یکی از چالش ها این است که مردان در مقایسه با زنان انعطاف کمتری دارند و این موضوع مشکلاتی در زمینه برقراری ارتباط درمانی و یا همکاری بیمار ایجاد می کند و هم چنین مردانی که به اختلال شخصیت مبتلا هستند به احتمال کمتری حاضر به حضور در مراکز مشاوره و شروع درمان می باشند.

سوالات متداول

1. چرا برخی اختلالات شخصیت در مردان بیشتر دیده می شود؟

در مردان عواملی مانند تفاوت های جسمی و هورمونی و همین طور باورهای فرهنگی باعث بیشتر بودن اختلالات شخصیت در آن ها می شود

2. کدام اختلالات شخصیت در مردان شایع تر است؟

بروز برخی از اختلال شخصیت ها مانند ضد اجتماعی، پارانویید و شخصیت وسواسی در مردان بیشتر از زنان می باشد و در مردان این اختلالات شایع تر است.

منبع : اختلالات شخصیت در مردان که باعث همسر آزاری می شود 

بهترین و سریع ترین درمان وسواس خود بیمار پنداری

بسیاری از افراد مدام نگران سلامتی خود هستند و نگران هستند که علائم بیماری های مشکلات را داشته باشند. نام این اختلال وسواس خود بیمار پنداری(hypochondria) می باشد که در این مقاله به درمان و شرح این بیماری پرداخته شده است.

احتمالا تابحال در اطرافیان خود با افرادی برخورد داشته اید که مدام نگران سلامتی خود هستند، از بیماری زیاد حرف می زنند و دل مشغولی زیادی در خصوص این موارد دارند. در بسیاری از موارد ممکن است شما سعی کرده باشید فرد را متقاعد کنید که افکار اشتباهی دارد و اوضاع آنطور که او فکر می کند بد نیست، اما مجدد مشاهده می کنید که نگرانی های فرد به قوه خود باقی مانده اند، یا اینکه ممکن است خودتان چنین علائمی داشته باشید و چنین تفکرات و دل مشغولی هایی خودتان را درمانده کرده باشد. 

چنین مواردی نشان دهنده وسواس بیمار پنداری هستند که البته نام دقیق این اختلال، خود بیمار پنداری یا هیپوکندریا (hypochondria) است. که در این مقاله برای شرح این اختلال از اصطلاح تخصصی آن یعنی خودبیمارپنداری استفاده می کنیم.

علائم خود بیمار انگاری

افراد خود بیمار انگار از ابتلا شدن به بیماری های خاص به شدت هراس دارند یا در اکثر مواقع معتقدند که مبتلا به بیماری غیرقابل درمانی هستند و این افکار و اعتقادات در حالی است که واکنش های جسمانی آن ها سالم است. این افراد رویدادهای طبیعی بدن را سوء تعبیر می کنند یا آن ها را بسیار بزرگتر جلوه می دهند. در واقع تعابیر غیر واقعی یا نادرست علائم سبب خود بیمارپنداری می شود.

ضابطه اصلی خود بیمارپنداری، ترس از ابتلا به یک بیماری جدی است.

این اختلال دارای شدت های هذیانی نیست و بیمار می تواند جنبه های افراطی ترس هایش را بپذیرد. 

افراد مبتلا معمولا در تشریح دقیق نشانه های مرضی خود ناتوان هستند و توجه آن ها همواره در جهت ظهور بیماری های جدید است. 

این افراد مدام در اینترنت در حال جستجوی علائم و دلایل بیماری ها هستند و مدام وضعیت سلامتی خود را با دیگران مقایسه می کنند، نگرانی شدید در مورد وضعیت سلامتی افراد نزدیک و همینطور بررسی مکرر فشار خون و دمای بدن از جمله خصوصیات رفتاری این افراد می باشد.

در این افراد ترس یا اضطرابی که در اکثر افراد مبتلا به بیماری واقعی وجود دارد ملاحظه نمی شود اما معمولا اشتغالی ذهنی مرضی درباره بیماری دارند. 

این اختلال در کتاب راهنمای تشخیصی اختلالات روانی به دو بخش تقسیم شده است:

  1. اختلال علائم جسمانی که شامل افرادی می شود که علائم جسمانی خفیفی را مشاهده می کنند و این علائم جسمانی را به بدترین حالت ممکن تفسیر می کنند و تصور می کنند که مبتلا به بیماری صعب العلاجی هستند.
  2. اختلال اضطراب بیماری که شامل افرادی می شود که علائم جسمانی خاصی را مشاهده نمی کنند ولی به طور مکرر نگران هستند که مبادا به یک بیماری مبتلا شوند.

سه خصوصیت عمده اختلال خودبیمارانگاری

  1. اشتغال ذهنی درباره بدن و اعمال بدن: فرد تمایل به خود – مشاهده گری دارد، نسبت به احساس های بدنی خود بیش از حد حساس است و هنگامی که متوجه سمپتوم های ناخوشایند و غیرعادی می شود در ذهنش آژیر خطر به صدا درمی آید.
  2. فوبیای بیماری (بیماری هراسی): فرد از مبتلا بودن به یک بیماری جدی یا مردن به دلیل یک بیماری ناگهانی هراس دارد. در این افراد ترس از پیری و مرگ نیز وجود دارد.
  3. ایمان به بیماری (اعتقاد راسخ به مریض بودن): حتی بعد از معاینات مکرر توسط پزشک و قوت قلب های بی پایان از سمت دوستان و اعضای خانواده فرد بازهم باور دارد که مریض است و پزشک نتوانسته است بیماری او را تشخیص دهد.

البته لازم به ذکر است که فرد خودبیمارانگار لزوما به طور مکرر به پزشک مراجعه نمی کند، برخی از افراد مبتلا به خود بیمارانگاری، روشی اجتنابی رو به کار می گیرند و به دلیل ترس از روبرو شدن و آگاه شدن از وجود بیماری های صعب العلاج  در بدنشان، مدام رفتن به دکتر را به تعویق می اندازند و با اینکه مدام نگران مبتلا شدن خودشان به بیماری خاص هستند از مراجعه به پزشک اجتناب می کنند. این افراد مدام سعی می کنند افکار منفی خود را سرکوب کنند اما موفق نمی شوند، در واقع هرچه بیشتر برای سرکوب افکار منفی شان تلاش می کنند و هرچه بیشتر مراجعه به پزشک را به تعویق می اندازند اضطرابشان شدیدتر می شود.

ملاک تشخیصی اختلال خودبیمارانگاری

  • افراد مبتلا به اشتغال ذهنی شدید ترس از بیمار شدن و بیمار بودن دارند.
  • نشانه های جسمانی در فرد وجود ندارد و اگر هم وجود دارد بسیار خفیف است و اصلا تهدید آمیز نیست.
  • اشتغال دهنی این افراد در مورد بیماری به رغم ارزیابی پزشکی و غیر منطقی بودن ادامه دارد.
  • رفتارهای فرد در مورد سلامتی بسیار افراطی است.
  • اشتغال ذهنی فرد در مورد بیماری باعث اختلال در زندگی او شده و در واقع تمام زندگی او را تحت الشعاع قرار داده است.
  • نشانه های فرد بیشتر از 6 ماه است که ادامه دارد.
  • اشتغال ذهنی فرد نسبت به بیماری با نشانه های هیچ اختلال دیگری قابل توجیه نیست.

در بین بیماری هایی که ذهن افراد مبتلا به خودبیمارانگار را به خود مشغول می کند بیماری سرطان، ایدز و در دو سال اخیر کرونا، فراوانی بیشتری دارند.

ترس و درگیری ذهنی در مورد سرطان در افراد خودبیمارانگار

افرادی که درگیری ذهنی شدید نسبت به سرطان دارند هر نوع علامت ساده ای را مربوط به سرطان می دانند، به عنوان مثال علائم سرماخوردگی، سردرد، دل درد و هرچیز دیگری را به علائم سرطان ربط می دهند و به سرعت شروع به سرچ در گوگل در این مورد می کنند و با این کار اضطراب خود را شدت می بخشند. مثلا اگر در نشانه های تومور مغزی نوشته شده باشد که یکی از علائم سردرد است، فرد خودبیمار انگار با هر سردردی احتمال مبتلا شدن به تومور مغزی را می دهد و دیگر به این فکر نمی کند که سردرد می تواند دلایل مختلف دیگری هم داشته باشد در واقع این فرد بدترین حالت ممکن را در نظر می گیرد.

  • ترس و درگیری ذهنی درمورد ایدز

همه ما شنیده ایم که ایدز از طریق رابطه جنسی پرخطر و استفاده از سرم تزریقی آلوده انتقال پیدا می کند و در برخی موارد در صورت عدم بهداشت مکان هایی مثل آرایشگاه یا مطب دندانپزشکی از طریق وسایل آلوده در آرایشگاه ها و دندانپزشکی ها امکان انتقال وجود دارد.

 افراد خودبیمارانگار بدون اینکه رفتار جنسی پرخطر داشته باشند و بدون اینکه از سرم تزریی آلوده استفاده کرده باشند مدام ترس از ابتلا به ایدز دارند یعنی به محض مراجعه به آرایشگاه یا مطب دندانپزشکی دچار ترس شدید و دل مشغولی شدید نسبت به این مسئله می شوند در صورتی که افرادی که خودبیمار انگار نیستند احتمال رعایت بهداشت در مطب و آرایشگاه را بیشتر از عدم رعایت آن می دانند و با وجود اطلاعاتی در این مورد دارند با هربار مراجعه، استرس و درگیری ذهنی نسبت به این مسئله پیدا نمی کنند.

  • ترس از کرونا

بیماری کرونا تاثیر بسیار زیادی در زندگی افراد در همه نقاط جهان گذاشت و ترس از بیماری و خودبیمار انگاری را بسیار افزایش داد. می توانیم بگوییم در حال حاضر خودبیمارانگاری در مورد کورونا یکی از شایع ترین موارد است که افراد بسیاری از آن رنج می برند. افرادی هستند که مراقبت های بسیار وسواسی دارند ولی در عین حال به شدت در مورد مبتلا شدن به بیماری کرونا نگرانی درگیری ذهنی دارند و هر نشانه کوچکی را به کرونا ربط می دهند. طبیعی است که این میزان درگیری ذهنی اضطراب و استرس شدیدی را به فرد وارد می کند و زندگی فرد تحت تاثیر این میزان از اضطراب به شدت مختل می شود.

رابطه اختلال خودبیمار پنداری با وسواس

اگرچه این دو اختلال دو بیماری متفاوت از هم هستند اما برخی از علائم اختلال خودبیمار پنداری و اختلال وسواس عملی با یکدیگر همپوشانی دارند. به این صورت که می توانیم بگوییم برخی از افراد مبتلا به وسواس به خودبیمار انگاری نیز مبتلا هستند  اما لزوما این مسئله در مورد همه افراد صدق نمی کند یعنی نمی توانیم بگوییم که هر فرد مبتلا به وسواس لزوما خود بیمار پندار است.

علت اختلال خود بیمارپنداری

علت بروز این اختلال را می توان با استفاده از سه دیدگاه شناختی، روان پویشی و یادگیری اجتماعی تفسیر کرد.

  • دیدگاه شناختی: بر اساس دیدگاه شناختی، تعبیر نادرست علائم، منجر به خود بیمارانگاری فرد شده است. تحقیقات نشان داده است که این افراد آستانه تحمل پایین تری در برابر ناراحتی های جسمانی دارند و به دلیل سوء تعبیر علائم و طرح های شناختی اشتباه، مدام به خود هشدار بیماری می دهند.
  • دیدگاه روان پویشی: بر اساس این دیدگاه، امیال پرخاشگرانه و خصمانه نسبت به دیگران، به علائم جسمی تبدیل می شود. در واقع بر اساس این دیدگاه، خودبیمار انگاری، دفاعی در مقابل احساس گناه، احساس شرارت ذاتی و احترام به نفس پایین است و نشانه ای از توجه مفرط به خود می باشد و درد و رنج جسمی وسیله ای برای جبران و کفاره دادن (ابطال) می شود و به صورت استحقاق تنبیه برای کارهای نادرست گذشته (خواه واقعی، خواه خیالی) تجربه می شود.
  • دیدگاه یادگیری اجتماعی: بر اساس این دیدگاه، همسان سازی با والدین و دیگر اعضاء خانواده، توجه بیش از حد والدین به کودک، آسیب یا بیماری های اولیه دوره کودکی عامل به وجود آمدن این اختلال می باشد. طبق دیدگاه یادگیری اجتماعی بیماری های جدی یکی از اعضای خانواده نیز می تواند دلیلی برای بروز اختلال باشد.

استرس و اضطراب شدید و اختلالات روانی دیگر مثل وسواس، اضطراب و افسردگی نیز می توانند فرد را مستعد ابتلا به این بیماری کنند.

همچنین اگر خانواده فرد، سابقه اختلالاتی مثل اضطراب و افسردگی و دیگر اختلالات روانی را داشته باشند، نقش ژنتیک را نیز در بروز این اختلال می توانیم موثر بدانیم.

شیوع اختلال خود بیمارانگاری

شیوع این اختلال بین زن و مرد یکسان است و این اختلال می تواند در هر سنی شروع شود اما معمولا در دوره جوانی شایع تر است.

درمان هیپوکندریا | درمان خودبیمارانگاری

از سرچ های مکرر در مورد علائم بیماری های مختلف در اینترنت خودداری کنید، در اینترنت اطلاعات متعدد و بسیار گسترده ای وجود دارد و اگر شما آگاهی و دانش کافی در مورد مسئله یا بیماری خاصی را نداشته باشید ممکن است گمراه شوید و هر علائمی را به بیماری های خاص نسبت دهید.

  • به جای سرچ مکرر در اینترنت سعی کنید وضعیت سلامتی خود را توسط پزشک چک کنید و بعد از چکاپ اگر که استرس و نگرانی شما به قوه خود باقی بود به روانشناس مراجعه کنید.
  • اگر اضطراب و استرس زیادی را در این خصوص تجربه می کنید سعی کنید از تمرینات یوگا و ریلکسیشن بهره ببرید.
  • از دیگران کمک بگیرید و به گروه های حمایتی بپیوندید و در مورد نگرانی هایتان صحبت کنید.
  • سعی کنید افکار منفی  که در مورد بیماری دارید را بر روی کاغذ بنویسید و آن ها را از نظر منطقی بودن یا غیر منطقی بودن مورد بررسی قرار دهید.

درمان اختلال خود بیمار پنداری

درمان های مورد استفاده برای اختلال خودبیمار پنداری درمان شناختی – رفتاری، گروه درمانی، رفتار درمانی و دارو درمانی می باشد.

  • درمان شناختی – رفتاری: در این نوع از درمان، درمانگر تلاش می کند که تا افکار نادرست و تفسیرها و تعبیرهای فاجعه آمیز فرد را اصلاح کند و به درمانجو کمک کند تا بتواند با دید معقولانه تری وقایع و شرایط را تفسیر کند.
  • رفتار درمانی: در رفتار درمانی نیز به فرد کمک می شود تا رفتارهای اجتنابی یا افراطی خود را اصلاح کند و با استفاده از تکنیک های کارآمد بتواند استرس و اضطراب ناشی از اختلال خود بیمار پنداری را کنترل و مدیریت کند.
  • گروه درمانی: گروه درمانی به این دلیل که منجر به تعامل و دریافت حمایت اجتماعی می شود روش انتخابی مناسبی برای درمان این افراد است. این روش به افراد این امکان را می دهد که با افراد مشابه خود در مورد افکار و رفتارهای افراطی خود صحبت کنند و افکار غیر منطقی خود را بهتر شناسایی کنند. یکی از مهمترین مزایای این روش مقرون به صرفه بودن آن نیز هست.
  • دارو درمانی: برخی از داروهای ضد اضطراب، برای کاستن از نگرانی وسواسی در مورد مسائل وسواسی مفید هستند. درمان دارویی فقط زمانی بکار برده می شود که فرد همزمان دارای اختلال دیگری مثل اضطراب و افسردگی باشد.

همچنین ممکن است در کنار روش های درمانی مناسب این اختلال، روان درمانگر تصمیم بگیرد کتاب هایی را که منجر به عادی سازی شرایط می شوند و اطلاعات مفیدی به افراد می دهند را معرفی کند تا افراد با مطالعه بتوانند آگاهی خود را در این موارد بالا ببرند و درک عمیقی نسبت به شرایط پیدا کنند.

منبع : بهترین و سریع ترین درمان وسواس خود بیمار پنداری 

جواب توهین | واکنش حرفه ای به بی احترامی و تحقیر دیگران

جواب توهین، واکنش درست به بی احترامی و تحقیر دیگران

جواب توهین و بی احترامی به دیگران را باید چطور بدهیم؟ زمانی که کسی به شما توهین می کند جواب بی احترامی او را چطور می دهید؟ بی احترامی از جانب دیگران در موقعیت های مختلف به وجود می آید و به موقعیت و شرایط خاصی بستگی ندارد، به عنوان مثال می توانید در محیط مدرسه، محیط کار و یا خانواده مورد بی احترامی قرار بگیرید.

در صورتی که شما نمی دانید در پاسخ به رفتار آن ها چه واکنشی نشان دهید یا به صورت پرخاشگری جواب بی احترامی آن ها را بدهید چیزی را حل نکرده اید این رفتار شما نه تنها تنش و جر و بحث را حل نکرده است بلکه باعث شدت یافتن بی احترامی شود و تنش را افزایش می دهد.

در ادامه این مقاله می خواهیم در مورد نحوه برخورد صحیح با بی احترامی دیگران بپردازیم  البته این موضوع تا حدودی به خودشناسی شما مربوط می شود و می توانید در این زمینه با روانشناس متخصص مشورت کرده و از او راهنمایی بخواهید.

چطور جواب توهین و به بی احترامی واکنش نشان دهیم؟

راهبرد اصلی این است تا جایی که امکان دارد از به وجود آمدن اختلاف و درگیری و جر و بحث با افراد پرهیز کنید زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که دیگران چطور رفتاری داشته باشند و تنها چیزی که در دست شماست و آن را می توانید کنترل کنید رفتار خودتان می باشد.

بنابراین در برابر تحقیر و توهین دیگران بهتر کار این است که واکنش صحیح را یاد بگیرید و خودتان را آماده کنید تا برخورد مناسبی داشته باشید، اما بهترین واکنش در برابر بی احترامی چه چیزی می باشد؟ آیا جواب توهین را باید با توهین داد؟

زمانی که فردی به شما بی احترامی کرد ابتدا باید سعی کنید علت بی احترامی را بفهمید و بدانید که به چه علتی به شما بی احترامی کرده است زیرا ممکن است اشتباه گرفته و یک سوء تفاهم باشد و بتوانید با یک گفتگو ساده مسئله را به درستی حل کنید.

در این شرایط به سرعت نباید واکنش نشان دهید زیرا ممکن است از رفتارتان بعدا پشیمان شوید شما باید کمی مکث کنید و قبل از آن که حرفی بزنید افکارتان را جمع بندی کنید تا بتوانید عکس العمل صحیح و درستی داشته باشید در این خصوص می توانید بر روی روابط ارتباطی و روابط اجتماعی خود کار کنید تا به بهترین نحو پاسخ دهید.

  1. خودتان را جای طرف مقابل بگذارید

بهتر است در زمینه روانشناسی انسان ها مقداری اطلاعات کسب کنید و در آن خصوص آگاهی خودتان را افزایش دهید، هنگامی که با کسی بر سر موضوع و مسئله ای به مشکل برخوردید به او اجازه دهید تا از خود دفاع کند و با یکدیگر در مورد آن موضوع حرف بزنید، در صورتی که تنها شما از موضع خود دفاع کنید و به طرف مقابل تان اجازه ندهید حرفش را بزند در این خصوص احتمال دارد مورد بی احترامی قرار بگیرید و شما باید در این شرایط به گونه ای رفتار کنید که دیگران اجازه ندهند به شما بی احترامی یا توهین کنند.

زمانی که به شما توهین شد بهتر است خودتان را جای دیگر مقابل بگذارید و فکر کنید اگر جای او بودید چه واکنشی نشان می دادید و چه برخوردی می کردید، در این موقعیت بهتر است هر دو جانب را در نظر بگیرید و تنها به خودتان فکر نکنید، زمانی که به طرف مقابل فکر کنید ممکن است به این نتیجه برسید که دو طرف ماجرا حق دارند و در بعضی موارد نمی توان مقصر قطعی را مشخص کرد.

  1. جواب توهین، واکنش سریع نداشته باشید

در زمانی که مورد توهین و بی احترامی قرار گرفته اید داشتن واکنش صحیح و مناسب کار سختی می باشد، زیرا همه چیز به خودتان بستگی دارد شما می توانید به صورت حرفه ای پاسخ طرف مقابل تان را بدهید و یا به گونه ای جواب بدهید که بعدا پشیمان شده و از رفتار و واکنش خود ناراضی باشید.

زمانی که به شما بی احترامی شد و مورد توهین قرار گرفتید چند ثانیه مکث کنید و هیچ واکنشی را نشان ندهید و در مورد اتفاقی که باعث شده به شما بی احترامی شود فکر کنید و آن اتفاق را در ذهن خود مرور و جمع بندی کنید تا بدانید باید چطور با فرد متقابل رفتار کنید و چه واکنشی نشان دهید و دلیل بی احترامی که به شما شده چه بوده است، به عنوان نمونه اگر رفتار صحیح در محیط کار داشته باشید می تواند جلوی بسیاری از تنش ها و درگیری هارا بگیرد و شما بتوانید با آرامش مسئله را حل نمایید.

  1. غافل گیر نشوید

قبل از این که مسئله را بیان کنید خودتان را برای هر برخوردی با آن آماده کنید در صورتی که به شما بی احترامی و توهین شد تعجب نکنید و سعی کنید بهترین واکنش را داشته باشید، ممکن است زمانی که مسئله با یکی مطرح شد آن شخص حالت تدافعی به خود بگیرد و در این موقعیت شما به درستی نتوانید واکنش نشان دهید.

یکی از راه هایی که می توانید واکنش مناسبی داشته باشید این است که موضوع را با شخصی که به او اعتماد کامل دارید در میان بگذارید و هیجانات خودتان را از این طریق کنترل کنید زیرا گر این کار را انجام دهید باعث می شود تا بر خودتان تسلط داشته باشید و واکنش صحیح و معقولی داتشه باشید.

زیرا در این شرایط همه افراد سالم نیستند بعضی آن ها ممکن است از نظر روانی مشکل داشته باشنند و نیاز باشد تا به رفتار درمانی مراجعه کنند تا بهبود یابند.

۴٫ قبل از دادن جواب توهین، حساب شده عمل کنید

در صورتی که احساس کردید ممکن است مورد بی احترامی قرار بگیرید در این صورت حرف هایی که قرار است با طرف مقابل تان درمیان بگذارید فکر کنید و به گونه ای با او رفتار کنید که باعث توهین و بی احترامی به باو نشوید، سعی کنید دو پهلو و نا مفهوم با او حرف نزنید و به طور صادقانه و واضح منظور خودتان را بیان کنید تا سوء تفاهم پیش نیاید و بر مشکل شما افزوده نشود.

هم چنین به مسائلی که قبلا شما را ناراحت کرده است ولی به این موضوع مربوط نمی شود بیان نکنید، شما باید موضوع اصلی را در نظر بگیرید و به حاشیه ها توجهی نکنید زیرا در این صورت نخواهید توانست واکنش صحیح داشته باشید و به نتیجه مناسبی برسید.

باید این نکته را در نظر بگیرید در صورتی که مورد بی احترامی قرار گرفته ای و طرف مقابل به صورت نادرست و با بی احترامی با شما حرف می زند در این شرایط بی تفاوت نباشید و سعی کنید با آرامش و مودبانه پاسخ او را بدهید زیرا در این صورت جواب طرف مقابل تان را به درستی داده اید و هم به او بی احترامی نکرده اید.

۵٫ واکنش تهاجمی نداشته باشید

زمانی که می خواهید مسئله ای را با کسی در میان بگذارید باید به گونه ای مسئله را بیان کنید که طرف مقابلتان گارد نگیرد و به صورت تهاجمی با شما برخورد نکند در این خصوص باید با او ابراز همدردی کنید و نشان دهید که او را درک می کنید،  هم چنین باید تلاش کنید سخنان خود را به صورت مودبانه بیان کنید زیرا در این خصوص صحبت های شما حالت تهاجمی نخواهد داشت و مورد بی احترامی قرار نمی گیرید.

هم چنین باید این نکته را در نظر بگیرید و هرگز با بی عدالتی با موضوع برخورد نکنید زیرا در این خصوص خیالتان راحت است که شما عدالت را رعایت کرده اید و دیگران با رفتار نادرست شان باعث به وجود آمدن این تنش و بی عدالتی شده اند.

۶٫جواب توهین، سازگاری با محیط

همه افرادی که باهوش و زیرک می باشند در زندگی شان موفق نیستند افرادی که انعطاف پذیر هستند و خودشان را با ناملایمات زندگی سازگار کرده اند به خوبی می توانند به موفقیت برسند و شما نباید به خاطر بی احترامی و توهین های دیگران دست از تلاش بردارید و در جهت بهبود زندگی تان تلاشی نداشته باشید بلکه باید در این زمینه انعطاف پذیر باشید و به خوبی خودتان را با شرایط مختلف سازگار کنید اگر رفتاری بر خلاف این داشته باشید نمی توانید به جلو پیش بروید بنابراین بسیار مهم است تا در محیط کار هماهنگی و انعطاف پذیری داشته باشید تا پیشرفت کنید و به موفقیت برسید.

هم چنین زمانی که می دانید طرف مقابل تان حرف هایی که بیان می کند بدون قصد می باشد و منظور بدی ندارد و فقط منظورش را نمی تواند به درستی برساند در این شرایط بهتر است مسئله را پررنگ تر نکنید و تا جایی که امکان دارد روابط انسانی را سخت نگیرید و با آن موضوع به راحتی کنار بیایید.

برای این که با دیگران رفتار درستی داشته باشید و به خوبی با آن ها در تعامل باشید بهتر است از مشاور متخصص کمک بگیرید تا در برابر رفتار های دیگران واکنش های صحیحی داشته باشید زیرا واکنش در برابر بی احترامی نیاز به آمادگی قبلی می باشد و فرد باید مهارت های ارتباطی را به درستی آموزش ببیند در غیر این صورت رفتارهای پرخاشگرانه ای خواهد داشت.

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

با کمک گرفتن از خدمات روانشناسی می توانید مهارت های زندگی و ارتباطی را به خوبی بیاموزید این طور خواهید توانست در ارتباط اجتماعی با دیگران موفق تر باشید و بتوانید با دیگران رفتار مناسبی داشته باشید و جواب توهین دیگران را به درستی و بدون ایجاد دلخوری بیشتری بدهید.

اگر به هر دلیلی امکان مشاوره حضوری به روانشناس را ندارید می توانید از مشاوره تلفنی استفاده کنید زیرا در این صورت در هزینه و وقت شما صرفه جویی شده است و می توانید انتخاب بهتری داشته باشید، مرکز مشاوره ستاره ایرانیان این امکان را به شما داده است تا بتوانید هر کجا که هستید با روانشناس تماس گرفته و مشکلات خود را با آن ها در میان بگذارید.

منبع : جواب توهین | واکنش حرفه ای به بی احترامی و تحقیر دیگران

کنترل استرس | بهترین روش های غلبه بر استرس که به شما نمی گویند

کنترل استرس، بهترین روش های غلبه بر استرس + بررسی علائم

کنترل استرس چه اهمیتی دارد؟ آیا می توان استرس را مدیریت کرد؟ آیا میزان استرس در هر موقعیتی مضر می باشد و یا استرس مفید و لازم هم وجود دارد؟ استرس به فشار روانی بیش از تحمل فرد گفته می شود که از بیرون اتفاق می افتد و منشأ درونی ندارد، امروزه در زندگی چالش های بسیاری به وجود می آید و به همین دلیل بسیاری از افراد درگیر استرس می شوند، گاهی اوقات ممکن است شدت استرس بسیار زیاد باشد و آسیب های جسمانی و روانی را ایجاد کند در این حالت بر روی موقعیت های اجتماعی، شغلی، تحصیلی و سایر جنبه های زندگی تاثیر منفی می گذارد.

در این خصوص توصیه می شود تا از روانشناس متخصص کمک بگیرید تا در این زمینه راهکارهای لازم را در اختیار شما قرار دهد و با استفاده از تکنیک های رفتاری سعی کنید  استرس تان را کاهش دهید و در صورتی که در خصوص کنترل استرس نیاز به کمک دارید می توانید از خدمات مشاوره کنترل استرس و کاهش اضطراب استفاده نمایید.

 استرس چیست و چه دلایلی دارد؟

به هر گونه از عوامل استرس زای محیطی، استرس گفته می شود که به تجربه علائم اضطرابی در انسان می انجامد، با توجه به تفاوت های فردی استرس های زندگی هر فرد با دیگری متفاوت می باشد و به عبارتی آن چه که باعث اضطراب در یک شخص می شود ممکن است در فرد دیگر هیچگونه نگرانی ایجاد نکند.

بر اساس بررسی های انجام شده برخی از عوامل مهمترین استرس های زندگی می باشند که بسیاری از افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و در بسیاری موارد زمینه ساز بروز اختلالات روانشناختی می باشد، از جمله آسیب زا ترین استرس ها می توان به مواردی مانند جدایی والدین در سنین پایین، طلاق گرفتن یا هر گونه جدایی عاطفی، از دست دادن شغل، شکست تحصیلی و مرگ عزیزان اشاره کرد.

کنترل استرس، علائم و پیامدهای استرس چیست؟

استرس فشار روانی است که به دلیل چالش های زندگی و عوامل بیرونی در فرد به وجود می آید در حالتی که این نیروی روانی بیش از تحمل فرد باشد باعث به وجود آمدن استرس در او می شود، البته باید توجه داشته باشید که استرس همیشه و به هر مقدار بد نمی باشد، در صورتی که استرس باعث شود فرد در شرایط سخت عملکرد بهتری داشته باشد، مفید است و باعث پیشرفت فرد می شود. استرس زمانی مضر و آسیب زا می باشد که به صورت مداوم باشد و بر عملکرد فرد تاثیر منفی می گذارد.

در صورتی که فرد دچار استرس می شود در حالت روانی علائم گوناگونی نشان داده می شود برخی از آن ها در زیر بیان شده اند:

  • تفکرات نگران کننده
  • التهاب بدن
  • تکرار ادرار
  • تغییرات خلق و خو
  • کم طاقتی و از دست دادن صبر و تحمل
  • خستگی جسمانی و روانی
  • اختلال در خواب
  • تعریق بیش از حد
  • تغییر وزن و اشتها
  • اختلال در تمرکز حافظه

اگر شدت استرس بالا رود ممکن است فرد در آینده به بیماری MS مبتلا شود.

مراحل استرس

استرس دارای سه مرحله می باشد در مرحله اول فرد وارد دوره اخطار می شود، زمانی که خبر ناگوار و هیجان انگیزی به فرد داده می شود در ابتدا او این خبر را برای خود تفسیر و معنا می کند، در مرحله بعد اگر خبر ناراحت کننده باشد فرد برای پذیرش آن مقاومت می کند و آن خبر را انکار می کند و این مرحله تا زمانی ادامه دارد که فرد برای پذیرش آن آمادگی داشته باشد و این مرحله احتمال دارد ساعت ها و یا روزها طول بکشد.

زمانی که فرد با این خبر کنار آمد و آن را پذیرفت وارد دوره فرسودگی می شود و در این مرحله بدن فرد آسیب پذیر می شود و ممکن است که افسردگی، وسواس، پرخاشگری، عصبانیت، پیری زودرس، سردرد، فشار خون بالا، سکته قلبی و غیره مبتلا گردد.

کنترل استرس، چه عواملی استرس زا هستند؟

در زندگی امروزه علت های مختلفی برای بروز استرس در فرد وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کمال گرایی افراطی
  • احساس مسئولیت و واکنش زیاد نسبت به نتایج منفی کارهای خود
  • نگرش منفی نسبت به خود و دیگران
  • واکنش بیش از حد به محرک های تهدید آمیز
  • عوامل ژنتیکی و ارثی
  • عوامل محیطی مثل سروصدا و مشکلات مالی

در این شرایط باید به تفاوت استرس و اضطراب توجه نمایید و تفاوت آن ها را شناسایی کنید، برای شناخت آن ها باید این نکته را در نظر بگیرید که علت استرس بیرونی و مشخص می باشد و فرد می داند به چه دلایلی دچار استرس شده است و اما دلیل و منشأ اضطراب در درون فرد می باشد و علت اصلی نگرانی و دلشوره به صورت  واضح مشخص نشده است.

راهکارهای کنترل استرس

برای مدیریت و کنترل کردن استرس راه های گوناگونی وجود دارد که در صورتی که آن ها را به کار بگیرید می توانید تا حدودی استرس تان را کنترل نمایید، در گام اول باید به خودتان ایمان داشته باشید و مطمئن شوید که می توانید استرس تان را به خوبی مدیریت کنید، اگر به توانایی خود برای کنترل استرس ایمان نداشته باشید در این صورت تلاش های شما بی فایده خواهد و نتیجه بخش نمی باشد.

در ادامه این مقاله راهکارهای عملی برای کنترل استرس بیان می کنیم در کنار این راهکارها می توانید از روانشناسان متخصص مشاوره بگیرید و با اجرای تکنیک های روانشناسان می توانید استرس را کنترل کنید و گرفتار پیامدهای آن نشوید.

  1. کارهایتان را الویت بندی کنید

باید برای خودتان برنامه ای منظم بچینید و کارهای خودتان را الویت بندی کنید، کارهایی که احساس می کنید اهمیتی ندارند و انجام آن ها لازم و ضروری نمی باشد و باعث به وجود آمدن استرس در شما می شود بهتر است آن ها را حذف کنید و سعی کنید کارهای نیمه کاره تان را به اتمام برسانید، در این حالت به زندگی تان نظم خواهید داد و تا حد زیادی استرس شما کاهش می یابد.

  1. کنترل استرس، از حمایت دیگران استقبال کنید

در صورتی که خانواده و دوستان از شما حمایت کنند تحمل شرایط استرس زا برای شما راحت تر خواهد شد و بهتر می توانید با این موضوع کنار بیایید، هم چنین کسانی که شما را حمایت می کنند ممکن است تجربه های مشابه ای داشته باشند و به خوبی بتوانند در این خصوص شما را راهنمایی کنند، در حقیقت کسانی که از شما حمایت می کنند و پشتیبان شما می باشند باعث می شوند تا این دوره را به سلامت و خوبی پشت سر بگذارید و موفق باشید.

  1. خواب کافی و خوب داشته باشید

بر اساس تحقیقات انجام شده افرادی که خواب کافی و با کیفیتی ندارند بیشتر در معرض استرس قرار می گیرند و به همین دلیل توصیه می شود که روزانه ۸ ساعت خواب کافی داشته باشید و کارهایی که مانند گوش دادن موزیک ملایم، خواندن کتاب های لذت بخش، حمام آب گرم را انجام دهید زیرا باعث افزایش کیفیت خوابتان می شود و در صورت امکان در جایی بخوابید که هیچ نور و صدایی وجود نداشته باشد در صورتی که قبل از خواب استرس داشتید و نگران بودید موضوعاتی که باعث نگرانی شما شده است را در کاغذ بنویسید و با خودتان بگویید مسائلی که باعث نگرانی شده است را در زمان مناسب حل خواهم کرد.

  1. ورزش کنید

یکی از راه هایی که به وسیله آن می توانید استرس تان را کاهش دهید ورزش کردن می باشد و هم چنین ورزش باعث افزایش اعتماد به نفس شما می شود، با ورزش کردن هورمون سروتونین که شادی آور است در بدن آزاد شده و فرد می تواند به درستی استرسش را مدیریت کند.

هم چنین برای کاهش استرس می توانید از تمرینات آرام بخشی مانند یوگا، ماساژ، پیاده روی و شنا و نقاشی کشیدن استفاد کنید و حالتی که استرس شدیدی دارید چند بار نفس عمیق بکشید تا تاثیر آن را در کاهش استرس تان مشاهده کنید.

  1. در زندگی خود هدف داشته باشید

هدف داشتن در زندگی و پذیرفتن چالش های آن یکی از راه های کاهش استرس می باشد، شما باید برای خود آینده ای روشن و واقع بینانه در نظر بگیرید. در صورتی که کمال گرایی افراطی باعث می شود تا در رسیدن به اهدافتان با مشکلات و چالش هایی رو به رو شودی که استرس های زیادی برای شما داشته باشد، بنابراین باید آینده ای که برای خودتان در نظر می گیرید مثبت و بر اساس واقعیت های زندگی باشد.

  1. مواد غذایی مناسب برای کنترل استرس

در طول روز برای این که استرس کمتری داشته باشید و آن را کنترل کنید می توانید از مواد غذایی، عرقیجات و داروهای گیاهی استفاده کنید، در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:

  • دمنوش بابونه
  • عود های آرامش بخش
  • بو کردن عطر اسطوخودوس
  • مصرف میوه هایی مانند هلو و بلوبری
  • مصرف غلات
  • ماهی
  • گوشت قرمز
  • تخم مرغ

هم چنین این نکته را در نظر بگیرید که مصرف مواد کافئین دار را کاهش دهید و در رژیم غذایی تان آن ها را محدود کنید و از مصرف الکل و مواد مخدر پرهیز نمایید.

۷٫دوری از عادت های نادرست برای کنترل استرس

برخی از افراد برای این که بتوانند استرس شان را کنترل کنند کارهایی را انجام می دهند که احتمال دارد به طور موقت باعث کاهش استرس شان شود و این کارها باعث می شود تا به آن وابسته شوند و نتوانند عادت خود را ترک کنند، از جمله این عادت ها می توان  به موارد زیر اشاره کرد:

  • سوء مصرف الکل و مواد مخدر
  • دوری کردن از فعالیت های اجتماعی و عادت به تنهایی
  • مصرف خودسرانه قرص های آرام بخش بدون مشورت با پزشک
  • خواب زیاد و تنبلی
  • عدم تمایل به انجام دادن کارها و شرکت در فعالیت های اجتماعی
  • خودارضایی
  • تبدیل اسرتس به خشم یا خشونت فیزیکی و کلامی

۸٫کنترل استرس، از روانشناس کمک بگیرید

اگر استرس شما زیاد است و شدت آن بسیار بالا می باشد و قادر نیستید آن را کنترل کنید در این شرایط توصیه می شود تا با روانشناس متخصص مشورت کنید و از راهکارهای موثر بهره ببرید تا بتوانید به خوبی استرس تان را کنترل و مدیریت کرده و از پیامدها و آسیب های ناگوار آن دور شوید.

در برخی از موارد فرد دچار استرس شدید می شود و این مسئله بر روی عملکر اجتماعی، شغلی، تحصیلی و غیره اثر منفی می گذارد، در این حالت علاوه بر روان درمانی احتمال دارد به تشخیص مشاور از دارو درمانی استفاده نماید.

۹٫از تکنیک های ذهن آگاهی استفاده کنید

یکی از روش های که برای کنترل استرس بسیار موثر می باشد و روانشناسان بر آن تاکید می کنند به کار گرفتن فنون ذهن آگاهی می باشد، ذهن آگاهی به شما کمک می کند تا حضور موثری در لحظه داشته باشید و در گذشته و آینده غرق نشوید، برای این که فرد ذهن آگاهی داشته باشید می توانید از روش های مختلفی استفاده کنید.

به طور مثال زمانی که به پیاده روی می روید به خوبی به اطرافتان توجه کنید و همه جزئیات را به خاطر بسپارید، لازم است با طبیعت همگام شوید و همه جزئیات آن را به درستی در خاطرتان بگذارید و آن ها را در درون تان حس کنید، برای این کار باید تمام حواس پنج گانه تان را هشیار کنید و به خوبی تمام صداها، رنگ ها، نورها، بوها و هر چیزی که قابل لمس می باشد را عمیقا حس کنید و برای این که با فنون ذهن آگاهی آشنا شوید باید از روانشناس و کتاب های خودیاری کمک بگیرید تا بتوانید به صورت صحیح آن را به کار ببرید.

۱۰٫خود آرام سازی با ریلکسیشن را بیاموزید

یکی دیگر از روش های بسیار موثر در کنترل استرس کمک گرفتن از تکنیک های ریلکسیشن می باشد برای این که استرس های محیطی را مدیریت کنید باید ابتدا کنترل بدن خود را دست بگیرید و باید به مواردی مانند ضربان قلب، افزایش فشار خون، انقباض عضلات، سرعت تنفس و سایر موارد این چنینی غلبه کنید تا به آرامش درونی دست پیدا کنید.

در صورتی که از ریلکسیشن استفاده کنید به راحتی می توانید بر ذهن و بدن خود مسلط شود و در این صورت اوضاع را بهتر می توانید مدیریت کنید.

برای این که باید در مکانی آرام بنشینید و یا دراز بکشید چشمان خودتان را ببندید و سعی کنید تمام عضلاتتان را در حالت بدون تنش قرار دهید و به آرامی چند دقیقه دم و بازدم عمیق داشته باشید و در همان حالت یک تصویر را با تمام جزئیات در ذهن تان مجسم کنید، این کار را در زمانی که دچاز اضطراب هستید ۲ تا ۳ دقیقه ادامه دهید، البته توجه داشته باشید که ریلکسیشن به روش های گوناگونی انجام می شود که برای اجرای بهتر آن باید تکنیک ها و مهارت های لازم را به خوبی فرا بگیرید و هم چنین در این شرایط از روانشناس کمک بگیرید.

۱۱٫برای اوقات فراغت ارزش قائل شوید

در دنیای امروزه بسیاری از افراد آنقدر خودشان را درگیر امور کاری کرده اند که هیچ فرصتی برای رسیدن به اوقات فراغت ندارند، این در حالی است که یکی از نیازهای هیجانی اصلی، تفریح کردن می باشد و همه انسان ها به آن نیاز دارند و در صورتی که به آن توجهی نشود استرس های زیادی را به همراه خواهد داشت و مشکلاتی مانند اختلالات اضطرابی و افسردگی را به وجود می آورد.

در نتیجه لازم است در هفته ساعتی را به تفریح اختصاص دهید و تلاش کنید کمی از کار کردن فاصله بگیرید، برای تفریح لازم نیست که حتما کار قابل توجهی انجام دهید بلکه با امور ساده و در عین حال مورد علاقه تان می توانید حس تفریح را در خودتان ارضا کنید و حالتان را خوب کنید و شاد باشید.

۱۲٫از معجزه گفت و گو غافل نشوید

یکی از مسائلی که روانشناسان به آن تاکید زیادی دارند گفت و گو کردن می باشد در حقیقت متخصصان بر این باورند که گفت و گو موثر در صورتی که در بستر ارتباطی سالمی برگزار شود تا حدی زیادی مفید و شفابخش خواهد بود و به فرد کمک می کند تا استرس ها و مشکلات خود را بهبود بخشد.

زمانی که حس می کنید تحت فشار هستید و نمی توانید کنترل اوضاع را در دست تان داشته باشید و شرایط دشوار می باشد در این حالت تلاش کنید با دوست یا یکی از اعضای خانواده تماس بگیرید و با او حرف بزنید اگر این افراد نمی توانند بدون قضاوت به حرف های شما گوش بدهند و کمکی به خوب شدن حالتان نمی کنند در این شرایط می توانید از روانشناس کمک بگیرید.

منبع : کنترل استرس | بهترین روش های غلبه بر استرس که به شما نمی گویند

درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی یکی از روش های موثر روان درمانی می باشدکه برای بهبود افسردگی به کار می رود، یکی از شایع ترین بیماری های روانی افسردگی می باشد که در طول سال افراد زیادی را درگیر می کند که معمولا با مشکلاتی مانند ناامیدی و بی لذتی رو به رو می شوند.

افراد افسرده معمولا از فعالیت های شغلی و فعالیت های تحصیلی باز می مانند و مهم ترین عامل خطرساز برای بیماران افسرده میل و گرایش آن ها به خودکشی می باشد در این مقاله به بررسی مختصری از افسردگی و درمان آن می پردازیم و درمان افسردگی با رویکرد رفتاری بحث می کنیم.

رفتار درمانی شناختی چیست؟

یکی از انواع روش های درمانی، رفتار درمانی شناختی می باشد که به فرد کمک می کند تا نگرش و دید خود را نسبت به وقایع تغییر دهد و در نتیجه به نحوه ی موثرتری با اتفاقات برخورد کند تا زندگی سالم تری داشته باشد.

علاوه بر این در این روش درمانگر سعی می کند نگرش را تغییر دهد و مشکلات و اختلالات روانی را شناسایی کند اما در این روش ریشه یابی به صورت عمیق انجام نمی شود و درمانگر تنها بر مشکلات حال تمرکز دارد.

درمان شناختی رفتاری افسردگی

در بسیاری از موارد بدون مصرف دارو با مراجعه به روانشناس می توان افسردگی را درمان کرد و در صورتی که درمانگر تشخیص دهد علائم افسردگی شما بسیار شدید است در این صورت برای درمان افسردگی شما را به یک روانپزشک برای دریافت دارو ارجاع می دهد و در حالتی که افسردگی خفیف تر است از روش های درمانی شناختی – رفتاری برای درمان آن استفاده می شود، تمرکز بر روی این درمان به تغییر دادن فکر و رفتار فرد منجر می شود و بر اساس نظر روان درمانگران شناختی رفتاری، شتاخت و نوع نگرش افراد به زندگی بر هیجانات آن ها تاثیر می گذارند.

در نتیجه اگر بتوان نوع نگاه به زندگی و اتفاقات پیرامون را تغییر داد در این صورت می توان بر هیجانات منفی و افسردگی چیره شد. در روش درمان شناختی رفتاری افسردگی، درمانگر تلاش می کند تا تجربیات مثبت و جدیدی را برای مراجع کننده اش به وجود آورد تا بتواند بر اساس موارد مثبت زندگی جدیدی را برای فرد آغاز کند.

در درمان شناختی رفتاری افسردگی چه افکاری مورد بررسی قرار می گیرند؟

افکاری که در درمان افسردگی مورد بررسی قرار می گیرد شامل فکرایی می باشد که به سلامت فرد آسیب وارد می کند و اعتماد به نفس او را کاهش می دهد و این افکارها به عنوان تحریف های شناختی تعریف شده اند که می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • تفکر همه یا هیچ: سیاه و سفید دیدن دنیا و وقایع آن
  • بی اهمیت شمردن رویدادهای مثبت
  • تعمیم افراطی: به صورتی که فرد یک رویداد منفی به موقعیت های دیگر مربوط می سازد.
  • شخصی سازی: ربط دادن همه وقایع به خود
  • فیلتر ذهنی: داشتن نگاه بدبینانه به همه رویداد های پیرامون به طوری که واقعیت تیره و تار دیده می شود.

در این روش درمانی فکر به تنهایی تغییر نخواهد کرد بلکه سبک فکر کردن به طور کلی تغییر می کند چون ذهن اگر بیمار شود سبک فکری را درگیر می کند و بیشتر به مشکلات و احساسات منفی دامن می زند درمانگر در این راه مراجع کننده را هدایت می کند و جایگزینی افکار توسط خود فرد صورت می گیرد و هیچ کس او را وادار نمی کند تا به شیوه خاصی فکر کند.

درمان شناختی رفتاری برای افسرده ها چند جلسه طول می کشد؟

روش درمانی شناختی رفتاری یکی از روش های روان درمانی کوتاه مدت به حساب می آید، در حالی که روش های دیگر ممکن است سال ها طول بکشد اما در این روش به چیزی حدود ۱۰ جلسه نیاز است تا درمان صورت گیرد و معمولا این جلسات به صورت هفتگی برگزار می شود. هر چه قدر در درمان پیشرفت حاصل شود در این صورت فواصل بین جلسات درمانی نیز افزایش خواهد یافت.

بخش های مهم درمان شناختی رفتاری افسردگی

درمان شناختی رفتاری افسردگی درمان ساختار مندی می باشد و هر جلسه بر اساس هدفی که از قبل مشخص شده است پیش می رود و درمانگران با استفاده از این روش باید پروتکل های مخصوصی را مورد استفاده قرار دهند.

دو بخش در روش درمان شناختی رفتاری مهم است که یک تغییر دادن افکار آسیب رسان مراجع و دیگری کمک به مراجع کننده برای تغییر رفتارهای مخرب می باشد، در واقع این دوساختار درمان را تکمیل می کنند و در ادامه به بررسی هر کدام از این موارد به طور جداگانه می پردازیم.

در صورتی که فرد به اختلال افسردگی شدیدی مبتلا شود در این صورت انرژی و آمادگی لازم برای شرکت در جلسات روان درمانی را نخواهد داشت و در این صورت در روند درمان او تغییراتی به وجود می آید، به خصوص زمانی که فکر های خودکشی و مرگ شدت یابد. برای این که افکار از بین برود و آمادگی در فرد برای روان درمانی ایجاد شود در این مرحله ابتدا باید روان درمانی شروع شود و بعد از گذشت چند هفته در کنار دارو درمانی روان درمانی آغاز شود.

تصمیم گیری صحیح در این شرایط نیازمند دریافت مشاوره افسردگی از طریق روانشناس می باشد تا راهکارهای لازم را بیان کند.

  1. درمان شناختی رفتاری، تغییر دادن فکر

یکی از مهم ترین بخش های فرایند برای درمان افسردگی تغییر دادن فکر و نگرش در افراد افسرده می باشد، افرادی که افسرده هستند معمولا اتفاقات مختلف زندگی خودشان را به صورت ناامیدانه تغییر می دهند و اگر با شکستی رو به رو شوند آن را به بی کفایتی خودشان و موفقیت شان را به شانس و عوامل بیرونی مربوط می سازند و به همین دلیل زمانی که فرد افسرده به پیشرفت و یا موفقیتی می رسد باز هم در زندگی دچار بیماری افسردگی می باشد.

درمانگر برای این که بازسازی شناختی را انجام  دهد باید اتفاقات زندگی را مرور کرده و به بررسی آن ها بپردازد تا بازسازی معنای رخدادها برای بیمار انجام شود به عنوان مثال یک فرد افسرده خودش را بی کفایت و شکست خورده می داند و زمانی که در امتحانی نمره متوسط کسب کرد احساس می کند که خنگ و ناتوان است و خودش را مورد سرزنش قرار می دهد در این شرایط درمانگر با استفاده از تکنیک هایی مانند قاب گیری مجدد به فرد کمک می کند تا از دریچه دیگری به وقایع نگاه کند و در این هنگام افسردگی فرد درمان شود.

  1. درمان شناختی رفتاری، تغییر رفتار

کار کردن بر روی افکار به زمان بیشتری نیاز دارد و زمانی که درمانگر بر روی افکار فرد کار می کند، سعی می کند تا برنامه ای تحت عنوان فعال سازی رفتاری را برای درمان افسردگی اجرا  نماید در این صورت مراجع کننده به کمک درمانگر سعی می کند تا فعالیت های روزانه را مورد بررسی قرار دهد و برنامه زمانی مشخصی برای انجام فعالیت های ثمربخش تعیین نماید.

در صورتی که فعالیت ها بیشتر باشد انرژی روانی فرد بیشتر شده و در نتیجه مراجع کننده در یک چرخه مثبت و سالم قرار می گیرد و این چرخه باعث خواهد شد تا افکار منفی و مخرب نیز بهبود یابد و بر روی این افکار تاثیرگذار خواهد بود.

منبع : درمان شناختی رفتاری افسردگی

تاخیر در خشنودی یا لذت

تاخیر در خشنودی یا لذت عبارت از مقاومت در برابر یک تکانش به منظور دستیابی به یک پاداش قابل دسترس سریع است که با هدف دستیابی به یک پاداش با ارزش تر در آینده صورت می گیرد.

توانایی مربوط به تاخیر در خشنودی نقش مهمی در خود سازمان دهی یا خود کنترلی دارد.

آزمایش میشل

والتر میشل (Walter Mischel) به عنوان یک روان شناس آمریکایی و همکاران به منظور مطالعه شرایطی که منجر به ترویج در تاخیر مربوط به لذت می شوند.

یک موقعیت آزمایشی را طراحی کردند (آزمون شیرینی مارش مالو) که در آن از یک کودک خواسته شده بود ما بین یک مورد لذت بخش بزرگ تر (همانند کلوچه ها یا شیرینی های مارش مالو) و یک مورد لذت بخش کوچک تر (همانند یک کلوچه یا یک شیرینی مارش مالو) یک موردی را انتخاب کنند.

یک کودک بعد از بیان کردن اولویت خودش در مورد دستیابی به یک لذت بزرگ تر، این مورد را یاد می گیرد که به منظور دستیابی به این مورد بزرگ تر  حتما باید منتظر برگشت فرد آزمون گیرنده باشد.

همچنین این مورد به کودک گفته می شود که در صورتیکه وی یک سیگنالی به آزمایش دهنده بدهد، آزمایش کننده بر خواهد گشت و کودک یک لذت کوچکتری را دریافت خواهد کرد.

بنابراین در حال حاضر امکان دستیابی به لذت کوچک تر وجود دراد، ولی دستیابی به لذت بزرگ تر نیاز به زمان و انتظار دارد.

به منظور اینکه کودک به لذت بزرگ تر دست یابد، باید در مقابل وسوسه خودش برای دستیابی به لذت سریع مقاومت کند.

این مورد اثبات شده است که موقعیت آزمایشی هم به منظور شناسایی اهمیت توانایی فرد در تاخیر در لذت و همچنین شناسایی استراتژی هایی که دستیابی کودک را به تاخیر در لذت امکان پذیر می کنند، یک موقعیت کاربردی است.

کودکان چهار ساله ای که در این شرایط بهترین توانایی را برای صبر کردن داشتند، اجتماعی تر بودند و در دبیرستان خودشان دارای موفقیت آکادمیکی بیشتری بودند و همچنین امتیازات بالاتری را در آزمون استعداد مدرسه ای (Scholastic Aptitude Test (SAT)) به دست آوردند.

همچنین یک روان شناسی به اسم ادلگار والفرت (Edelgard Wulfert) و همکارانش در یک موقعیت تطبیق داده شده برای نوجوانان و جوانان به این نتیجه دست یافتند که دانش آموزان دوره راهنمایی و دبیرستانی که توانسته بودند یک هفته منتظر دریافت جوایز نقدی باشند.

(در مقایسه با همتایان خوشان که نمی تواستند صبر کنند، نمرات بالاتری را به دست آورده بودند، مشکلات رفتاری کمتری را در مدرسه داشتند و احتمال سوء مصرف سیگار، الکل و سایر مواد مخدر در این افراد یک احتمال پایین تری بود.

مدل داغ و خنک (The Hot – And – Cool Model)

محققان از طریق تغییر دادن موقعیت ها و ایجاد تنوع در آنها، عواملی که منجر به توانمند شدن کودک برای صبر کردن می شوند را شناسایی کردند.

صبر کردن در زمانی سخت تر می شود که کودکان به موقعیت “داغ” یا عاطفی، یا جوانب مختلف پاداش توجه کنند؛ همچنین صبر کردن در شرایطی آسان تر خواهد شد که کودکان به جنبه های “خنک” یا عقلایی موقعیت توجه کنند.

برای مثال کودکانی که به آنها گفته شده بود تا در مورد پاداش مربوط به شیرینی مارش مالو، این شیرینی را به عنوان  بادهای پف دار در نظر بگیرند، در مقایسه با کودکانی که به آنها گفته شده بود تا شیرینی و محتویات جویدنی مارش مالو ها را در نظر بگیرند، توانایی بیشتری برای صبر کردن داشتند.

پیشخدمت های خوب یک سری روش هایی را برای حواس پرت کردن خودشان از پاداش های داغ مربوط به غذاهای تازه و لذیذ یاد گرفته اند و به جای آن سعی می کنند سیستم های خنک خودشان را فعال کنند.

یک کودکی که توانایی خوبی برای به تاخیر انداختن لذت دارند، بیشتر به کلوچه ها و مزه شیرین آن توجه خواهد کرد.

مهارت های خنک کودکان به مرور زمان پیشرفت پیدا می کند، به نحوی که تقریبا تمامی نوجوانان می توانند تا 10 دقیقه را به راحتی تحمل کنند؛

این در حالی است که این مدت زمان صبر برای یک کودک پیش دبستانی چالش زا می باشد.

متاسفانه زمانی که سیستم خنک بیشتر از هر زمان دیگری مورد نیاز می باشد، دستیابی به آن سخت تر می شود.

استرس توانایی فرد را برای به تاخیر انداختن لذت کاهش می دهد.

برای مثال، در نیمسال اول کالج که کنترل کردن تمایلات مربوط به خوردن و نوشیدن بیش از حد بیشترین منافع را برای فرد به دنبال دارد، تمایل فرد به این موارد در بالاترین سطح قرار می گیرد.

علاوه بر این، استرس مزمن مربوط به دوران کودکی توسعه و رشد توانایی فرد به منظور به تاخیر انداختن لذت را دچار نقص می کند.

تاخیر در خشنودی یا لذت

تاخیر به عنوان یک گرایش انگیزشی

جان بلاک و دوید فاند (Jack Block and David Funder) به عنوان روان شناسان آمریکایی و همکاران آنها به جای مفهوم سازی تاخیر لذت به عنوان یک توانایی متمایز و قابل تشخیص، این مورد را به عنوان یک نوع بروز و تجلی از کنترل خود تعریف کردند (کنترل خود عبارت از تمایل بیش از حد فرد به منظور پیشگیری از تکانش ها می باشد).

در حد پایین این زنجیره یک سری افراد دارای کنترل کم قرار دارند که بی اختیار و بدون اراده هستند و بر مبنای خواسته های خودشان عمل می کنند و هیچ نگرانی نسبت به آینده ندارند.

همچنین در حد بالای این زنجیره یک سری افراد دارای کنترل بالا قرار دارند که حتی در مواقع غیر ضروری هم از لذت بردن خودشان پیشگیری می کنند.

هر دو مورد کنترل بیش از حد و کنترل کمتر از حد عبارت از موارد ناهنجار می باشند. افراد دارای کنترل کمتر از حد نمی توانند به اهداف بلند مدت خودشان (همانند دنبال کردن مسیر مربوط به یک شغل چالش زا) دست پیدا کنند.

همچنین افراد دارای کنترل بیش از حد فرصت های مربوط به تجربه کردن لذت و بیان کردن احساسات خودشان را از دست می دهند.

این محققان به منظور اندازه گیری کردن تمایل به تاخیر یک موقعیت آزمایشی را ایجاد کردند که در آن کادوهای بسته بندی شده جذاب به کودکان نشان داده شد و به آنها گفته شد که این هدیه مال آنها است، ولی بعد از کامل کردن پازل داده خواهد شد.

در این آزمایش تاخیر در لذت از طریق درجه ای تعیین می شد که کودک در برابر تمایل خودش برای انتظار کشیدن هدیه و باز کردن آن مقاومت می کرد.

به دلیل اینکه کودکان نسبت به این موضوع مطلع بودند که در هر شرایطی و در صورت بروز هر رفتاری هدیه به آنها داده خواهد شد، رفتار تاخیری مربوط به این موقعیت ضرورتا قابل تطبیق با بقیه شرایط نمی باشد.

تفاوت های جنسیتی

نکته جالب توجه که وجود داشت عبارت از این بود که تاخیر مربوط به لذت بردن در موقعیت های آزمایشی در مورد دختران (در مقایسه با پسرها) مثبت تر بود.

افراد بزرگسالی که این دختران را می شناختند، این افراد را به عنوان “افراد دارای توانایی ذهنی بالا”، “با صلاحیت” و “مبتکر” توصیف می کردند، در حالیکه افراد فاقد تاخیر در لذت به عنوان افراد “بی ثبات از نظر عاطفی” و “عبوس یا روان رنجور” توصیف شده بودند.

از طرف دیگر، پسرهایی که یک نوع تاخیر را در لذت نشان داده بودند، به عنوان افراد “خجالتی و خود دار”، “مطیع” و مضطرب” توصیف شدند؛

این در حالی است که پسرهای فاقد تاخیر در لذت به عنوان افراد “سرزنده”، “با انرژی”، “با نشاط” و “خود بیانگر” در نظر گرفته شدند.

چنین تفاوت هایی می تواند نشان دهنده ارزشی باشد که فرهنگ آمریکایی نسبت به دختران دارای خود کنترلی قائل است؛

این در حالی است که همین فرهنگ رفتارهای تکانشی و انگیزشی را تا یک سطحی در بین پسرها قبول می کند.

در نتیجه این فرهنگ می تواند پسران را به داشتن الگوهای رفتاری تشویق کند که ممکن است این رفتارها در مراحل بعدی زندگی یک سری مشکلاتی را به وجود بیاورند.

این مورد کاملا بدیهی است که منتظر ماندن در همه شرایط نمی تواند با یک سری پاداش ها و لذت هایی همراه باشد؛

شناسایی این مورد که تاخیر و منتظر ماندن در چه مواردی مناسب و در چه مواردی نامناسب می باشد، (به خصوص برای پسران) کاملا سخت می باشد.

بنابراین تاخیر در لذت در زندگی واقعی یک عملکرد مربوط به هر دو مورد کنترل خود و حالت انعطافی خود است (حالت انعطافی خود عبارت از اصطلاحی است که محققان برای توصیف توانایی مربوط به انعطاف پذیر بودن و ماهر بودن در تصمیم گیری های اجتماعی به کار می گیرند.)

این تصمیمات می تواند پیچیده تر از حالتی باشند که در ابتدا به نظر می رسند.

نویسنده: Regine Conti

 ترجمه : تیم کانون مشاوران ایران

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

آیا تا بحال کاری انجام داده اید یا حرفی زده اید که از آن پشیمان شده باشید و شب ها هموار نسبت به آن فکر کرده باشید؟

آیا تا بحال برای شما پیش آمده است که منتظر یک اتفاق مهمی باشید و همواره نسبت به انجام شدن آن و کارهایی که در آن موقع باید انجام دهید فکر کرده اید؟

فکر کردن در مورد کارهایی که باید انجام دهید یک روش مناسبی برای حفظ کردن نظم موجود و منظم ماندن می باشد.

ولی در برخی مواقع فکر کردن مکرر به یک چیزی که در اغلب مواقع منفی می باشد، یک سری مضراتی برای شما خواهد داشت. این شرایط به عنوان نشخوار فکری شناخته می شود که یک مورد رایجی در مابین افراد مضطرب و (یا) افراد افسرده می باشد.

چرا افراد نشخوار فکری می کنند؟ (بیش از حد به یک چیزی فکر می کنند)

ممکن است برخی افراد به دلیل ویژگی های شخصیتی که دارند (ویژگی هایی همانند کمال گرایی) بیشتر در معرض نشخوار فکری قرار داشته باشند.

ولی در سایر افراد نشخوار فکری یا تفکر بیش از حد به عنوان یکی از علائم افسردگی یا اضطراب بروز پیدا می کند.

برخی از دلایل رایج مربوط به نشخوار فکری عبارتند از:

  • باور داشتن بر روی این مورد که تفکر مداوم در مورد یک مسئله منجر به دستیابی به آگاهی یا یک راه حل می شود
  • سابقه آسیب دیدن در گذشته
  • تجربه کردن برخی از عوامل استرس زا که خارج از حیطه کنترل شما می باشند

به چه نحوی می توان مانع از نشخوار فکری شد

1. پذیرفتن یک اتفاق بعد از صورت گرفتن

همانند سایر موارد مربوط به زندگی تان، تغییر زمانی صورت خواهد گرفت که شما نسبت به مواردی که برای ایجاد یک تغییر مورد نیاز است آگاهی داشته باشید.

در سری بعدی که متوجه فکر کردن بیش از حد خودتان به یک موضوع می شوید، از خودتان بپرسید که آیا این کار برای حل مشکل موجود مفید است یا اینکه منجر به بروز رفتار وسواسی می شود.

2. یک دیدگاه مثبتی نسبت به موارد اتفاق نیافتاده داشته باشید

تفکر بیش از حد در اغلب مواقع منجر به بروز ترس می شود (ترس از اینکه اتفاقات ناخوشایندی صورت خواهند گرفت یا اینکه یکی از نزدیکان شما فوت خواهد کرد و سایر موارد). زمانیکه احساس می کنید دچار ترس شده اید، این نکته را به یاد داشته باشید که شما صرفا به موارد فرضی فکر می کنید.

به دلیل اینکه این اتفاق مربوط به آینده است، در حال حاضر این اتفاق فقط در ذهن شما شکل می گیرد.

در موقعیت های فرضی این احتمال هم وجود دارد که اتفاقات خوبی صورت بگیرد.

سعی کنید بیشتر بر روی این اتفاقات مثبت تمرکز کنید.

چگونه می توان از تفکر بیش از حد (نشخوار فکری) پیشگیری کرد

3. سعی کنید که یک نظر و تفکر جدیدی داشته باشید

در اغلب مواقع مواردی که منجر به ایجاد استرس و اضطراب در ما می شوند، هیچ وقت اتفاق نمی افتند.

سعی کنید از خودتان این سوال را بپرسید که آیا چیزی که در مورد آن فکر می کنید، واقعا اتفاق خواهد افتاد؟

شاید به این نتیجه برسید که اتفاقات خیلی مهمی در زندگی شما صورت خواهد گرفت، ولی متاسفانه فقط بر روی موارد منفی و کوچک فکر می کنید.

4. مواردی که می توانید را تغییر بدهید و سایر موارد را رها کنید

از خودتان این سوال را بپرسید که در صورتیکه قدرت تغییر را داشته باشید، چه دلیل دارد در مورد آن موضوع فکر کنید.

در صورتیکه توانایی تغییر را داشته باشید، می توانید شروع به فکر کردن در مورد یک برنامه اقدام کنید.

در اغلب مواقع راکد ایستادن و انجام ندادن هیچ کاری می تواند منجر به بروز احساس درماندگی در شما شود؛ بنابراین تبدیل کردن حالت تنبلی به حالت فعال می تواند مفید باشد.

علاوه بر این در صورتیکه چیزی که به آن فکر می کنید خارج از کنترل شما باشد، این واقعیت را به خودتان یادآوری کنید و بپذیرید.

5. تفکرات خودتان را زیر سوال ببرید

این امکان وجود دارد که ما در زمان های مختلفی دچار انحرافات شناختی مختلفی شویم.

همچنین به راحتی می توان به این درک دست یافت که تفکرات ما درست نیستند. شاید این عقیده را داشته باشید که اشتباه بزرگی انجام داده اید یا مسئول یک سری مواردی هستید که خارج از کنترل شما هستند.

در صورتیکه این تفکر را داشته باشید که یکی از دوستان شما هم تفکراتی شبیه شما دارد، می توانید در شرایط بهتری قرار بگیرید.

به این دوست خودتان چه حرفی خواهید زد؟ با فرض کردن این شرایط هدفمندتر و خوشبین تر خواهید بود.

تشخیص دادن الگوهای فکری خطرناک (همانند نشخوار فکری) می تواند یک قدم مهمی برای بهبود وضعیت روانی و بهزیستی شما باشد.

علاوه بر این تکنیک ها، دوره درمان رو در رو می تواند به شما کمک کند تا نگرانی های خاص خودتان را شناسایی کنید و با توجه به نیازهای خاص خودتان یک سری مهارت های مقابله ای منحصر به فردی را در خودتان ایجاد کنید.

منبع : کانون مشاوران ایران