چرا از آینده می ترسم؟| غلبه بر ترس زمان یا کرونوفوبیا

کرونوفوبیا (chronophobia) ترس شدید از زمان یا گذر زمان است. فوبیا زمان می تواند باعث اضطراب شدید، احساس ترس، رفتارهای وسواسی و افسردگی شود. افرادی که مسن، بیمار یا زندانی هستند، بیشتر در معرض ابتلا به این اختلال اضطرابی هستند. آن ها ممکن است از مرگ خود بترسند، در مورد گذر زمان وسواس داشته باشند یا نگران محدود شدن روزهای خود باشند.

ترس از زمان چیست؟

کرونوفوبیا یک ترس شدید از گذشت زمان است. افراد مبتلا به این اختلال اضطرابی وقتی به زمان گذراندن فکر می کنند، احساس ناراحتی یا ترس شدید می کنند. آن ها ممکن است نگران مرگ خود یا افزایش سن باشند. برخی از افراد به طور وسواس گونه به تماشای ساعت یا علامت گذاری روزهای تقویم دچار می شوند.

زمان هراسی می تواند باعث شود افراد افکار هیجانی ای یا رفتارهای وسواس گونه شود. ترس از زمان در موارد شدید، می تواند منجر به حملات پانیک، انزوای اجتماعی و مشکل در روابط شود. روان درمانی می تواند به افراد در مدیریت علائم و بهبود کیفیت زندگی کمک کند.

فوبیا ترس از آینده چیست؟

فوبیا باعث ترس افراد از موقعیت یا شیئی می شود که در واقع خطرناک نیست. افراد مبتلا به فوبیا ترس‌های غیرمنطقی و غیرواقعی و واکنش‌های غیرعادی نسبت به چیزهایی دارند که دیگران آن را ترسناک یا نگران‌کننده نمی‌دانند.

ترس از آینده یک نوع اختلال فوبی خاص است. افراد مبتلا به اختلالات فوبیای خاص واکنش های شدیدی نسبت به یک شی یا موقعیت خاص دارند. آن ها هر کاری که می توانند انجام می دهند تا از چیزی که باعث ناراحتی، نگرانی یا ترس می شود دوری کنند. زمان هراسی می تواند مشکل ساز باشد زیرا نمی توان گذر زمان را متوقف کرد. افراد مبتلا به این بیماری اغلب احساس می کنند کنترلی بر زندگی خود ندارند.

کرونوفوبیا چقدر شایع است؟

آمار کرونوفوبیا مشخص نیست زیرا بسیاری از مردم ممکن است این ترس را در خود نگه دارند یا ممکن است تشخیص ندهند که آن را دارند. اما می توان گقت که از هر 10 بزرگسال، 1 نفر و از هر 5 نوجوان، 1 نفر در مقطعی از زندگی خود با نوعی فوبیای خاص سروکار دارند.

چه کسانی در معرض خطر ترس از زمان هستند؟

برخی از افراد بیشتر در معرض ابتلا به اختلال ترس از آینده هستند. این افراد شامل موارد زیر می شوند:

سالخورده یا بیمار می باشند: افرادی که سن بالاتری دارند و مبتلایان به بیماری های جدی، اغلب در مورد زمان کمی که دارند نگران هستند. آن ها ممکن است در مورد تعداد روزهایی که باید زندگی کنند وسواس پیدا کرده و اضطراب زیادی را تجربه کنند.

در زندان هستند: زمان هراسی در میان افرادی که در زندان هستند شایع تر است. زندانیان، به ویژه آن هایی که محکومیت طولانی را سپری می کنند، ممکن است با گذشت زمان دچار وسواس شوند. آن ها ممکن است احساس کنند زمان خیلی آهسته یا خیلی سریع در حال حرکت است و اغلب برای رهایی خود روز شماری می کنند. آن ها همچنین ممکن است زمانی که در زندان هستند احساس کلاستروفوبیک یا ترس از فضای بسته داشته باشند.

تجربه‌ای آسیب‌زا: برخی از افراد به دنبال یک بلایای طبیعی، تجربه نزدیک به مرگ یا رویدادهای آسیب‌زای دیگر دچار زمان‌هراسی می‌شوند. این بیماری می تواند نتیجه اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) باشد. پس از قرنطینه در طول همه گیری کووید-19، افراد زیادی با اختلال زمان هراسی تشخیص داده شده اند. آن ها نسبت به گذر زمان وسواس پیدا کرده یا احساس می کنند که هیچ کنترلی بر گذر زمان ندارند.

سابقه اختلالات روانی: افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD) یا سایر انواع فوبیا در معرض خطر بیشتری هستند. همچنین در صورت داشتن افسردگی یا اختلال سوء مصرف مواد، خطر ابتلا به فوبیا افزایش می یابد.

چه چیزی باعث زمان هراسی می شود؟

روانشناسان معتقدند که فوبیا ناشی از ترکیبی از عوامل محیطی و ژنتیک می باشد. زندانی شدن، ابتلا به یک بیماری لاعلاج یا زنده ماندن از یک رویداد آسیب زا می تواند منجر به ترس از زمان شود.

افرادی که مشکلات اضطرابی و بیماری های روانی دارند بیشتر در معرض ابتلا به فوبیا قرار دارند. بیماری های روانی، اختلالات خلقی و فوبیا در خانواده ها شایع است. در صورت داشتن یکی از بستگانی که به این بیماری ها مبتلا هستند، خطر بیشتری برای ابتلا به این بیماری ها دارید.

محرک های ترس از آینده

ترس و اضطراب ناشی از زمان هراسی می تواند به دلایل مختلفی رخ دهد. برخی از موقعیت ها مانند تعطیلات، تولدها، فارغ التحصیلی و سالگرد می تواند این فوبیا را تحریک کند. محرک های زمان هراسی عبارت هستند از:

  • عدم کنترل بر این حقیقت که زمان در حال گذر است.
  • ترس شدید از مرگ یا مردن
  • احساس این که زمان خیلی کند حرکت می کند.
  • احساس ترس از آینده

علائم فوبیا زمان چیست؟

افراد مبتلا به زمان هراسی گاهی اوقات احساس می کنند که از بدن خود جدا شده اند. این وضعیتی است که به آن اختلال مسخ شخصیت می گویند. آن ها ممکن است احساس کنند که زمان ناگهان سرعت می گیرد یا کند می شود. آن ها همچنین ممکن است علائم زیر را تجربه کنند:

  • لرز
  • سرگیجه و سبکی سر
  • تعریق بیش از حد
  • نگرانی دائمی در مورد آینده
  • تپش قلب
  • مشکل در خوابیدن
  • انزوا
  • حالت تهوع
  • تنگی نفس
  • پرهیز از برنامه ریزی برای آینده
  • لرزیدن
  • ناراحتی معده یا سوء هاضمه

چگونه می توانم فوبیا آینده را مدیریت یا درمان کنم؟

درمان کرونوفوبیا عبارتند از:

  • روان درمانی. روان درمانی، درمان اصلی اضطراب زمان هراسی است. روانشناس به شما کمک می کند ترس های خود را درک کنید و برای غلبه بر آن ها با شما همکاری می کند.
  • درمان شناختی رفتاری (CBT) به شما می آموزد که در مورد فوبیا به روشی متفاوت فکر کنید. همچنین به شما کمک می کند کنترل بیشتری بر نحوه کنترل آن داشته باشید.
  • هیپنوتراپی، که به شما کمک می کند نگرانی های خود را مجدداً تنظیم کنید و ترس را مدیریت کنید. در حالی که ذهن شما در یک وضعیت آرام است، روانشناس استراتژی هایی برای افزایش آرامش ارائه می دهد.
  • مدیتیشن و یوگا می تواند اضطراب را کنترل کند. روانشناس همچنین ممکن است تمرین‌هایی برای تمرکز حواس و تنفس به شما بدهد.
  • دارویی برای درمان فوبیا زمان وجود ندارد. اما برخی از داروها می توانند به کنترل حملات پانیک یا درمان اختلالات سلامت روان کمک کنند. اگر افسردگی یا سایر اختلالات خلقی دارید، با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی خود در مورد داروهایی که ممکن است برای شما مناسب باشد صحبت کنید.

عوارض فوبیا زمان چیست؟

عدم درمان ترس از زمان می تواند تأثیر جدی بر زندگی روزمره داشته باشد. افراد مبتلا به زمان هراسی شدید ممکن است در رابطه خود دچار مشکل شوند و برای آن ها سخت می باشد که بخشی از جامعه خود باشند.

حضور در جامعه همچنین می تواند مشکلات سلامت روان را بدتر کند. افراد مبتلا به فوبیا زمان نسبت به زمان وسواس دارند و ممکن است به شدت افسرده، مضطرب و منزوی شوند.

تغییرات سبک زندگی

برخی از تغییرات سبک زندگی نیز می تواند به مدیریت اضطراب مرتبط با هراس کمک کند. این ها شامل تغییر برخی از عادات مانند خواب کافی، انجام ورزش منظم و یک رژیم غذایی سالم می باشد. تعاملات اجتماعی می تواند به کاهش استرس و بهبود سلامت روان کمک کند.

ورزش می تواند به کنترل اضطراب و نگرانی شما کمک کرده، فوبیا می تواند خواب شما را مختل کند و ورزش باعث می شود خواب راحت تر و اضطراب کم تری را تجربه کنید.

منبع : چرا از آینده می ترسم؟| غلبه بر ترس زمان یا کرونوفوبیا 

فرونشینی جنسی پس از ارگاسم

فرونشینی جنسی در چه قسمتی از چرخه پاسخ جنسی قرار دارد؟ آخرین مرحله از چهار گانه پاسخ جنسی، مراحله جنسی می باشد. در این مرحله، بدن به حالت سکون قبل از رابطه جنسی بر می گردد اما برخی احساس متفاوتی را تجربه می کنند. چرا؟

اگر ارگاسم روی دهد این مرحله به سرعت اتفاق می افتد و فرد آرامش و لذت را تجربه می کند اما در صورتی که ارگاسم رخ ندهد، مرحله فرونشینی ساعت ها طول می کشد و حتی با احساس ناراحتی و ناکامی همراه می باشد.

مرحله فرونشینی جنسی مانند دیگر مراحل پاسخ جنسی در میان زنان و مردان با تفاوت هایی همراه می باشد، که در ادامه مقاله به بررسی آن می پردازیم، علاوه بر این تغییرات فیزیکی و روانی که در مرحله فرونشینی رابطه جنسی ایجاد می شود را مورد بررسی قرار می دهیم.

در صورتی که عملکرد جنسی به صورت ناقص انجام شود با اختلالات روانی همراه خواهد بود که در این شرایط زوجین می توانند از مشاوره جنسی کمک بگیرند تا به ثبات روانی برسند و لذت و خوشی در روابط بیشتر احساس شود.

مرحله فرونشینی جنسی

همان طور که گفته شد رابطه جنسی از چهار مرحله تشکیل شده است که شامل آغاز میل جنسی، برانگیختگی جنسی، ارگاسم و فرونشینی جنسی می باشد.

مرحله فرونشینی جنسی آخرین مرحله از رابطه جنسی می باشد که بعد از ارگاسم به وقوع می پیوند و یا در صورت عدم ارگاسم، فرد به تدریج دچار فرونشینی جنسی می شود. ممکن است فرونشینی جنسی در این حالت ساعت ها طول بکشد و احساس ناخوشایند و حتی ناراحت کننده ای را در فرد ایجاد کند.

در چرخه پاسخ جنسی بسیار اهمیت دارد که سه مرحله اول به چه صورت سپری شود تا فرد بتواند در مرحله آخر که فرونشینی جنسی است احساس لذت و خوشی را تجربه کند و به آرامش برسد، گاهی اوقات فرد به ارگاسم نمی رسد اما می بیند که شریک جنسی اش به اوج لذت رسیده است در این شرایط حس رضایت به سراغ او می آید و از رابطه جنسی اش راضی می شود.

تغییرات جسمی و روانی در فرونشینی جنسی

در مرحله فرونشینی جنسی تغییراتی در جسم و روان فرد ایجاد می شود که برخی از تغییرات شامل موارد زیر می شود:

  • تغییراتی که در فرد ایجاد می شود به حالت اولیه بر می گردد.
  • عروق احتقان از بین می رود.
  • حالت نعوظ و تحریک از بین می رود.
  • رطوبت واژن نیز تمام می شود.

از نظر روانی احساس فرد بسته به رابطه جنسی او دارد و در برخی از موارد باعث کاهش تنش و دستیابی به آرامش می شود اما گاهی اوقات بالعکس می باشد و فرد احساس سرخوردگی، ناامیدی و یاس می کند.

در صورتی که این ناکامی زیاد باشد رضایت رابطه جنسی و زناشویی کاهش می یابد و این مسئله افسردگی، اضطراب و دیگر اختلالات را به همراه خواهد داشت.

بعد از فرونشینی جنسی زنان اگر به ارگاسم رسیده باشند احساس آرامش و خوشی به آن ها دست می دهد. در عین حال ممکن است فرد بی حالی و خستگی را تجربه کند که در مردان بیشتر نشان داده می شود.

فرد در این مرحله نیاز به آرامش و استراحت دارد و باید ساعتی را به استراحت بگذراند. اگر زوجین با این تفاوت ها آشنا نباشند ممکن است دلخوری را تجربه کنند.

آگاهی در مورد مسائل جنسی و تفاوت های جنسی باعث می شود تا افراد درک بهتری از یکدیگر داشته باشند. توجه به این نکات بسیار مهم است و باید در اولین رابطه جنسی آن ها را در نظر گرفت. زیرا اولین رابطه جنسی پایه گذار احساسات جنسی روابط بعدی می باشد.

تفاوت های زنان و مردان در فرونشینی جنسی

زنان و مردان در مرحله فرونشینی جنسی تفاوت هایی با یکدیگر دارند و نیازهای آن ها متفاوت می باشد به عنوان مثال زنان بعد از مرحله ارگاسم و در مرحله فرونشینی نیاز به توجه و محبت دارند و دریافت محبت در هر کدام از آن ها متفاوت است.

برخی از آن دوست دارند آغوش کشیده شوند و نوازش جسمانی دریافت کنند، در حالی که برخی از آن ها دوست دارند همسرشان با آن ها صحبت کند، تنهایی را تجربه کننده و غیره.

اما اکثر آن ها خواهان توجه و محبت هستند زیرا رابطه جنسی برای زنان نوعی صمیمیت زناشویی می باشد و زنان در مرحله فرونشینی جنسی نیاز دارند ابراز محبت ادامه داشته باشد.

برخی از مردان به این مرحله توجه نمی کنند و یا نسبت به این مرحله آگاهی لازم را ندارند در نتیجه بدون توجه به نیاز زنان، آن ها را رها کرده یا می خوابند. این نوع رفتار مردان برای زنان اذیت کننده هستند.

اما توجه داشته باشید که مردان بعد از فرونشینی جنسی نیاز به استراحت و آرامش دارند، ولی می توانند نیاز خودشان را کمی به تعویق بیندازند تا نیاز همسرشان برآورده شود و رضایت هردو طرف در رابطه فراهم شود.

زنان در مرحله فرونشینی جنسی می توانند به فعالیت جنسی شان ادامه دهند و برخی از زنان در این مرحله نیاز به شروع دوباره یا ادامه رابطه جنسی را دارند، زیرا زنان می توانند ارگاسم چندگانه را تجربه کنند.

اما مردان بعد از ارگاسم و فرونشینی جنسی از چند دقیقه تا چند ساعت امکان برقراری رابطه مجدد را ندارند و برانگیختگی در همان لحظه برای آن ها امکان پذیر نمی باشد بنابراین پس از ارگاسم امکان دخول و رابطه برای مردان غیر ممکن است.

یکی دیگر از ویژگی مردان بعد از ارگاسم، افزایش تمرکز و بالا رفتن توانایی فکری آن ها می باشد و در این حالت ممکن است ذهنشان درگیر شود و زنان این امر به سردی عاطفی تعبیر می کنند.

در این شرایط زوجین باید در مورد نیازهایشان با یکدیگر صحبت کنند تا با بدن یکدیگر آشنا شوند و سوء برداشت هایشان را به درستی مدیریت کنند تا به دلیل افکار اشتباه به سمت سردی کشیده نشود.

رفتارهای مناسب در فرونشینی جنسی

رابطه جنسی موفق با پیامدهای مثبتی همراه می باشد به همین دلیل افراد باید مهارت ها و آگاهی لازم در مورد رابطه جنسی داشته باشند و بدانند بعد از انزال چه کنند و چه رفتاری داشته باشند تا تمایل همسرشان به رابطه کاهش نیابد. در این مقاله برخی از رفتارهایی که بعد از رابطه جنسی باید مورد توجه قرار گیرد را بیان می کنیم:

  1. پس از رابطه کنار همسرتان بوده و به هیچ عنوان رختخواب را ترک نکنید.
  2. با هم گفتگو کرده و یکدیگر را نوازش کنید.
  3. با هم به موسیقی ملایم گوش داده و چشم های خود را ببندید.
  4. از احساس خوبی که هنگام رابطه داشتید صحبت کنید.
  5. بلافاصله حمام نرفته و پیشنهاد حمام دو نفره را مطرح کنید.
  6. اگر دوست دارید یکدیگر را ماساژ بدهید
  7. نوازش و بوسه می تواند معجزه کند.

روش های پیشگیری از بارداری

اگر رابطه جنسی محافظت شده نداشته و یا در زمان نزدیکی متوجه پارگی کاندوم شده اید اما به هر دلیل دیگری قصد باردار شدن ندارید و نگران بارداری هستید استرس به وجود آمده بعد از رابطه می تواند حال خوش شما را خراب کند و دچار استرس شدید شوید.

در این شرایط باید برنامه ریزی داشته باشید تا اضطراب و تشویش به سراغ شما نیاید، زیرا تکرار این استرس و اضطراب بر روی میل جنسی شما اثر می گذارد و تاثیرات منفی بر روی روابط جنسی خواهد داشت. در این خصوص سعی کنید آموزش های جنسی لازم را دریافت کنید تا رابطه جنسی خوب و رضایت بخشی را تجربه کنید.

تصورات فراوانی پیرامون موضوع عقیم سازی وجود دارد و برخی از افراد فکر می کنند که جراحی عقیم سازی بر روی عملکرد جنسی تاثیر منفی می گذارد و مانع از لذت جنسی مناسب و کافی می شود. اما در این خصوص تحقیقاتی انجام شده است و این تصور را رد کرده اند و صحت ندارد.

زیرا افراد بسیاری جراحی عقیم سازی را انجام داده اند اما در برانگیختگی جنسی آن ها هیچ اختلالی به وجود نیامده و تاثیری بر روی روابط جنسی شان نداشته است.

سخن آخر

برای مشاوره بهتر است از مرکز مشاوره ستاره ایرانیان کمک بگیرید، این مرکز از متخصصان و مشاوران با تجربه تشکیل شده است، چندین سال سابقه داشته و خدماتی در زمینه های مختلف از جمله مسائل جنسی و روابط زناشویی ارائه می دهد و از بهترین و جامع ترین مراکز روانشناسی می باشد.

این مرکز خدمات خود را در بالاترین کیفیت ارائه می دهد و مردم می توانند در هر نقطه از کشور به صورت تلفنی و حضوری با مشاوران ارتباط برقرار کنند تا راهکارهای لازم برای مشکل شان را دریافت نمایند.

منبع: فرونشینی جنسی پس از ارگاسم

ترس از مرد | از تشخیص تا درمان

آندروفوبیا (androphobia) به عنوان ترس از مردان تعریف می شود. این اصطلاح از درون جنبش‌های فمینیستی سرچشمه می‌گیرد تا اصطلاح متضاد «ژینوفوبیا» را که به معنای ترس از زنان است را متعادل کند.

مرد ستیزی ( Misandry ) به عنوان نفرت یا تعصب منفی نسبت به مردان تعریف می شود. نقطه مقابل زن ستیزی است. مردبیزاری می تواند اشکال مختلفی داشته باشد: مانند تبعیض جنسیتی، محرومیت اجتماعی، خشونت علیه مردان، تحقیر مردان، استفاده ابزاری از مردان.

علائم آندروفوبیا یا فوبیا مردان چیست؟

علائم ترس از مردان ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • وقتی مردها را می بینید یا به آن ها فکر می کنید، دچار ترس، اضطراب یا وحشت فوری و شدید می شوید.
  • آگاهی از اینکه ترس شما از مردان غیرمنطقی می باشد اما احساس می کنید نمی توانید آن را کنترل کنید
  • نزدیک شدن به مرد باعث اضطراب و نگرانی شما می شود.
  • اجتناب از موقعیت هایی که ممکن است با مردان روبرو شوید. یا احساس نگرانی یا ترس شدید در موقعیت هایی که با مردان روبرو می شوید.
  • میل شدید برای فرار
  • تنگی نفس
  • تنفس سریع
  • لرزش
  • تعریق شدید
  • در انجام فعالیت های روزانه خود مشکل دارید زیرا از مردان می ترسید.
  • واکنش‌های جسمانی مانند عرق کردن، ضربان قلب سریع، درد در قفسه سینه، یا مشکلات تنفسی
  • حالت تهوع، سرگیجه یا غش هنگام نزدیکی یا حتی فکر کردن به مردان
  • در کودکان، ترس از مردان ممکن است به صورت عصبانیت همراه با چسبیدن، گریه، یا امتناع از ترک والد زن یا نزدیک شدن به مردان ظاهر شود.
  • حالت تهوع
  • سرگیجه
  • تپش قلب
  • خشک شدن دهان
  • از دست دادن کنترل
  • کابوس
  • حمله عصبی
  • ناتوانی در بیان کلمات یا عبارات

چه چیزی باعث ایجاد آندروفوبیا در فرد می شود؟

آندروفوبیا یک نوع فوبیا خاص در نظر گرفته می‌شود، زیرا این ترس شدید و غیرمنطقی بوده که معمولاً خطر واقعی را ایجاد نمی‌کنند اما همچنین می‌تواند باعث اضطراب و رفتارهای اجتنابی شود. 

آندروفوبیا، مانند سایر فوبیاهای خاص، طولانی مدت است و می تواند بر توانایی شما برای انجام فعالیت های روزمره مانند کار، تحصیل و روابط اجتماعی تأثیر منفی بگذارد.

علت دقیق فوبیا مردان به خوبی شناخته نشده است. اما کارشناسان می گویند که برخی از احتمالات عبارتند از:

  • تجربیات منفی با مردان در گذشته، مانند تجاوز جنسی، تجاوز فیزیکی، سوء استفاده ذهنی یا جسمی، غفلت، یا آزار جنسی
  • ژنتیک و محیط
  • تغییرات در عملکرد مغز

برخی از افراد بیشتر از دیگران در معرض ترس از مردان هستند. این افراد عبارتند از:

  • کودکان (فوبیا بیش تر در اوایل کودکی، معمولاً در سن 10 سالگی رخ می دهد)
  • بستگانی که فوبیا یا اضطراب داشته اند (این ممکن است نتیجه رفتار ارثی یا آموخته شده باشد)
  • خلق و خو ویژه
  • تجربه منفی گذشته با مردان

آیا باید به روانشناس مراجعه کرد؟

ترس از مردان ممکن است به عنوان یک احساس کوچک شروع شود اما به مرور می تواند به یک مانع بزرگ در زندگی روزمره شما تبدیل شود. اگر اضطراب شما ناشی از آندروفوبیا شما باشد، باید به روانشناس مراجعه کنید. علائم زیر نشان می دهد که باید به روانشناس مراجعه کنید.

  • بر عملکرد شغلی یا مدرسه شما تأثیر منفی می گذارد.
  • به روابط اجتماعی یا توانایی اجتماعی بودن شما تاثیر می گذارد.
  • دخالت در فعالیت های روزمره شما

درمان ترس از مردان در کودکان بسیار مهم است. گاهی اوقات ترس از کودکان به مرور بیش تر می شود. اما آندروفوبیا می تواند به شدت بر توانایی کودک برای عملکرد در جامعه تأثیر بگذارد البته ترس آن ها باید با کمک پزشکی حرفه ای برطرف شود.

ترس از مردان چگونه درمان می شود؟

اکثر افراد مبتلا به آندروفوبیا می توانند از طریق جلسات درمانی بهبود یابند. درمان اولیه ترس از مردان شامل روان درمانی است. دو نوع رایج روان درمانی که برای درمان فوبیا مردان استفاده می شود، مواجهه درمانی و رفتار درمانی هستند. در برخی موارد از دارو نیز به عنوان بخشی از برنامه درمانی استفاده می شود، البته دارو درمانی به تنهایی نمی تواند درمان باشد.

درمان از طریق مواجهه

مواجهه درمانی برای تغییر نحوه واکنش شما به مردان طراحی شده است. در طی این درمان به تدریج و به طور مکرر در معرض چیزهایی قرار خواهید گرفت که با مردان ارتباط خواهد داشت. با گذشت زمان، قرار گرفتن تدریجی در برابر مردان باید به شما کمک کند تا افکار، احساسات مرتبط با ترس از مردان را مدیریت کنید. 

برای مثال، درمانگر شما ممکن است ابتدا عکس‌هایی از مردان را به شما نشان دهد و سپس شما را وادار کند به صدای ضبط شده مردان گوش دهید. پس از آن، درمانگر از شما می‌خواهد ویدیوهایی از مردان را تماشا کنید و سپس به آرامی به یک مرد واقعی نزدیک شوید.

درمان شناختی رفتاری (CBT)

درمان شناختی رفتاری از سایر تکنیک‌های درمانی استفاده می‌کند تا راه‌های متفاوتی را برای مشاهده و مقابله با ترس از مردان به شما آموزش دهد. درمانگر شما به شما یاد می دهد که چگونه:

  • ترس خود را به گونه ای متفاوت ببینید.
  • با احساسات فیزیکی مرتبط با ترس خود کنار بیایید.
  • با تأثیری که ترس بر زندگی شما گذاشته است برخورد کنید.

جلسات درمان شناختی رفتاری به شما کمک می کند به جای اینکه بر افکار و احساسات خود غلبه کنید، حس اعتماد به نفس یا تسلط بر افکار و احساسات خود به دست آورید.

دارو درمانی

روان درمانی معمولاً در درمان ترس از مردان بسیار موفق است. اما گاهی اوقات استفاده از داروهایی که می توانند احساس اضطراب یا حملات پانیک مرتبط با آندروفوبیا را کاهش دهند مفید می باشد. این داروها باید در ابتدای درمان برای تسهیل بهبودی استفاده شوند.

استفاده دیگر دارودرمانی برای موقعیت‌های نادر و کوتاه‌مدت است که طی آن اضطراب شما را از انجام کار ضروری باز می‌دارد.

داروهایی که معمولا برای درمان آندروفوبیا استفاده می شوند عبارتند از:

مسدود کننده های بتا : مسدود کننده های بتا اثرات آدرنالین ناشی از اضطراب را در بدن کنترل می کنند. آدرنالین می تواند باعث علائم جسمی ناراحت کننده و گاهی خطرناک از جمله افزایش ضربان قلب و فشار خون، تپش قلب و همچنین لرزش صدا و بدن شود.

آرام بخش ها: بنزودیازپین ها با کاهش اضطراب به شما کمک می کنند تا احساس آرامش بیشتری داشته باشید. این داروها باید با احتیاط مصرف شوند زیرا ممکن است اعتیادآور باشند. اگر سابقه مصرف الکل یا مواد مخدر دارید، ممکن است بنزودیازپین ها برای شما مناسب نباشند.

اگر داروی آرامبخش مصرف می کنید، در حین مصرف این دارو از مصرف الکل خودداری کنید. اقدامات دیگری که می تواند اضطراب شما را کاهش دهد شامل موارد زیر می باشد:

  • ورزش منظم
  • خواب کافی
  • برنامه تغذیه ای مناسب
  • یوگا

هیپنوتیزم درمانی

هیپنوتراپی نوعی درمان است که در آن روانشناس به ضمیر ناخودآگاه فرد مبتلا به فوبیا وارد شده و سعی می کند بر آن تاثیر مثبت بگذارد و باعث بهبود فوبیا آن ها می شود.

در صورتی که در مورد درمان خود تردید دارید با روانشناس خود در مورد آن صحبت کنید و از عوارض و روند هر درمان آگاه شوید.

منبع : ترس از مردان | از تشخیص تا درمان 

مشاوره فردی یعنی چی؟

مشاوره فردی فرصتی شخصی برای دریافت حمایت و تجربه رشد در دوران چالش برانگیز زندگی است. مشاوره فردی می تواند به فرد کمک کند تا با بسیاری از موضوعات شخصی در زندگی مانند خشم، افسردگی، اضطراب، سوء مصرف مواد، چالش های ازدواج و روابط، مشکلات والدین، مشکلات مدرسه، تغییرات شغلی و غیره مقابله کند.

مشاوره فردی (که گاهی اوقات روان درمانی، گفتگو درمانی یا درمان نامیده می شود) فرآیندی است که از طریق آن مراجعان به صورت انفرادی با یک پزشک متخصص بهداشت روانی آموزش دیده در محیطی امن، مراقبتی و محرمانه کار می کنند. مشاوره به افراد این امکان را می دهد که احساسات، باورها و رفتارهای خود را کشف کنند، خاطرات چالش برانگیز یا تاثیرگذار را بررسی کنند، جنبه هایی از زندگی خود را که دوست دارند تغییر دهند شناسایی کنند، خود و دیگران را بهتر درک کنند، اهداف شخصی تعیین کنند و برای تغییر مطلوب تلاش کنند.

مشاوره فردی، مشاوره ای است که بر نگرانی های فوری یا آینده نزدیک فرد متمرکز است. مشاوره فردی ممکن است شامل مشاوره و برنامه ریزی شغلی، غم و اندوه پس از مرگ یکی از عزیزان یا برخورد با مشکلات در یک شغل قبل از بزرگ شدن آنها باشد. مشاوره فردی یک بحث انفرادی بین مشاور و مراجعه کننده است که فرد متقاضی درمان است. این دو یک اتحاد، رابطه یا پیوندی تشکیل می دهند که اعتماد و رشد شخصی را امکان پذیر می کند.

اهداف، فرکانس و مدت درمان چگونه تعیین می شوند؟

به طور کلی، هدف روان درمانی صحبت از نگرانی های مربوط به سلامت روان و کمک به درمانجویان برای بهبود، رشد، و حرکت به سمت زندگی پربارتر و از نظر روانی سالم است. درمان خوب مشتری محور است و اهداف خاصی برای درمان توسط شما و درمانگرتان تعیین می شود.

جلسات روان درمانی فردی معمولا بین 45 تا 50 دقیقه طول می کشد. دفعات و مدت درمان تا حد زیادی به نیازها، اهداف درمانی و پیشرفت شما بستگی دارد. بسیاری از نگرانی‌ها به آسانی با درمان کوتاه‌مدت برطرف می‌شوند و سایر نگرانی‌های مزمن یا پیچیده‌تر نیاز به تعهد طولانی‌مدت قبل از تحقق بهبود دارند.

تحقیقات نشان داده است که روان درمانی منجر به عود کمتر شرایط رایج مانند افسردگی و اضطراب متوسط می شود و اثرات مثبت درمان خوب فراتر از درمان است. در واقع، بسیاری از مراجعان مدت‌ها پس از پایان درمان، بهبود شرایط را گزارش می‌کنند. به طور کلی، روان درمانی اغلب مؤثرتر از داروهای روانگردان یا درمان های پزشکی به تنهایی است که ممکن است عوارض جانبی مضری ایجاد کند. علاوه بر این، بسیاری از روش‌های درمانی مبتنی بر شواهد هستند، به این معنی که آنها تحت مطالعات تحقیقاتی و مشاهدات بالینی قرار گرفته‌اند و برای اثربخشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌اند.

در طول یک جلسه یا اولین قرار ملاقات برای مشاوره کوتاه مدت چه اتفاقی می افتد؟

اگر شما و یک پزشک بالینی CAPS تشخیص دهید که یک جلسه یا مشاوره فردی کوتاه مدت توصیه درمانی است که به بهترین وجه نیازهای شما را برآورده می کند، اولین جلسه در دسترس که مطابق با برنامه شما باشد به شما پیشنهاد می شود. اگر ترجیحات مشاور خاصی دارید، ممکن است مدت زمان انتظار برای اولین قرار ملاقات را افزایش دهید. این اولین قرار معمولاً ظرف چند روز تا چند هفته برنامه ریزی می شود. (لطفاً توجه داشته باشید که اگر به کمک فوری نیاز دارید، به کارکنان ما اطلاع دهید تا بتوانیم فوراً شما را به منابع مناسب CAPS متصل کنیم.) کل مدت زمان مورد نیاز تقریباً 90 دقیقه است که شامل تکمیل فرم‌ها روی رایانه، جلسه درمان، و برنامه ریزی برای قرارهای بعدی، پس حتما این را در زمان تعیین وقت خود در نظر داشته باشید.

ضروری است که فوراً در محل حاضر شوید تا زمان کافی برای تکمیل فرم‌های لازم داشته باشید. اگر بیش از 15 دقیقه دیر کردید، ممکن است از شما خواسته شود که برنامه را تغییر دهید. این فرم ها شامل فرم تاریخچه جمعیتی و بالینی، موافقت نامه درمان، رضایت از درمان، و اطلاعیه اقدامات حفظ حریم خصوصی است. پزشک شما اطلاعاتی در مورد نگرانی های فعلی، سابقه مرتبط و اهداف شما به دست خواهد آورد. پزشک شما همچنین خط‌مشی‌ها و رویه‌های مربوط به CAPS مانند محرمانگی را بررسی خواهد کرد.

در صورت شرکت در مشاوره کوتاه مدت در جلسات بعدی یا پیگیری چه اتفاقی می افتد؟

برای جلسات بعدی یا بعدی، تقریباً به مدت 45 دقیقه با مشاور خود ملاقات خواهید کرد که طبق یک برنامه مورد توافق دوجانبه برنامه ریزی می شود. اگر مایل به مشاوره اضافی فراتر از آنچه CAPS می تواند ارائه دهد، ما با شما همکاری خواهیم کرد تا یک پزشک در جامعه محلی پیدا کنید.

در اوایل، شما با پزشک خود برای تعیین اهداف جلسات مشاوره خود کار خواهید کرد. تعیین اهداف روشن به شما کمک می کند تا پیشرفت خود را در مشاوره نظارت کنید. اگر سؤال یا نگرانی در مورد فرآیند مشاوره دارید، دریغ نکنید که این موارد را با پزشک خود مطرح کنید، که خوشحال می شود آنها را با شما در میان بگذارد. جهت دقیق تجربه مشاوره شما به مسائلی که در مشاوره وارد می کنید، دیدگاه پزشک و اهدافی که برای کار مشترک خود تعیین می کنید بستگی دارد.

درمان فردی (روان درمانی)

درمان فردی یک فرآیند مشترک بین یک درمانگر و یک فرد در حال درمان است. اهداف مشترک درمان می تواند القای تغییر یا بهبود کیفیت زندگی باشد. افراد ممکن است برای مشکلاتی که به تنهایی با آن‌ها سخت است به دنبال درمان باشند. به درمان فردی، درمان، روان درمانی، درمان روانی اجتماعی، گفتار درمانی و مشاوره نیز گفته می شود.   

درمان می تواند به افراد کمک کند تا بر موانع سلامتی خود غلبه کنند. می تواند احساسات مثبت مانند شفقت و عزت نفس را افزایش دهد. افراد در درمان می توانند مهارت هایی را برای مدیریت موقعیت های دشوار، تصمیم گیری سالم و رسیدن به اهداف بیاموزند. بسیاری از آنها از سفر درمانی خودآگاهی بیشتر لذت می برند. برخی از افراد حتی برای رشد خود به درمان مداوم می روند.

چه زمانی بهتر است به دنبال درمان باشید؟

اگر مشکلی باعث ناراحتی یا اختلال در زندگی روزمره شود، ممکن است زمان آن رسیده باشد که به دنبال درمان باشید. پریشانی می تواند به معنای افکار، احساسات، رفتارهای منفی یا حتی یک احساس بدنی مانند درد یا خستگی باشد. مهم است که قبل از رفتن به درمان صبر نکنید تا علائم شدید شوند. اگر اغلب ناراضی هستید یا نسبت به مسائل زندگی خود احساس ناامیدی و ناامیدی می کنید، ممکن است بهتر باشد به دنبال درمان باشید. اگر نمی‌توانید روی کار یا مدرسه تمرکز کنید، اعتیاد را تجربه کنید یا احساس کنید می‌خواهید به خود یا شخص دیگری آسیب برسانید، درمان می‌تواند به شما کمک کند.

برخی از افراد ممکن است از درمان اجتناب کنند و دلایل زیادی برای این وجود دارد. برخی از این دلایل عبارتند از:

  • نگران لکه ننگی باشید که می تواند با مراقبت از سلامت روان همراه باشد
  • احساس شرم در هنگام صحبت در مورد گذشته آزار دهنده است
  • نمی خواهم بپذیرم که چیزی اشتباه است
  • ترس از اینکه بحث در مورد درمان محرمانه بماند
  • مسائل پولی

با این حال، آمار مؤسسه ملی سلامت روان (NIMH) نشان می دهد که مسائل مربوط به سلامت روان در ایالات متحده رایج است. در واقع، از هر 5 بزرگسال، 1 نفر ممکن است مبتلا شود. ممکن است یادآوری این نکته مفید باشد که درمانگران متخصصان آموزش دیده ای هستند که حمایت می کنند و محرمانه بودن را حفظ می کنند. آنها برای کمک به افراد برای حل مسائل دردناک یا شرم آور عادت دارند. برخی از درمانگران نیز به افراد نیازمند، هزینه های کشویی یا سایر کمک های مالی ارائه می دهند. و اگرچه ننگ پیرامون سلامت روان هنوز هم می تواند مطرح شود، افراد بیشتری با صحبت در مورد گزینه های سلامت روان خود با افرادی که به آنها اعتماد دارند راحت می شوند.

یک درمانگر آموزش دیده می تواند به افراد کمک کند تا سبک زندگی خود را تغییر دهند. آنها همچنین می توانند به شناسایی علل زمینه ای علائم و ارائه استراتژی هایی برای تغییر افکار و رفتارهای ناخواسته کمک کنند. درمان می تواند افراد را به مهارت هایی برای مدیریت علائم، کاهش استرس و بهبود کیفیت زندگی مجهز کند. 

روان درمانی با چه چیزی می تواند کمک کند؟

درمان می تواند به درمان مشکلات ذهنی، عاطفی، فیزیکی و رفتاری کمک کند. نگرانی هایی که ممکن است در درمان مورد بحث قرار گیرند عبارتند از، اما محدود به موارد زیر نیستند:

چه کسی درمان فردی را ارائه می دهد؟

بسیاری از متخصصان بهداشت روان درمان را ارائه می دهند. استانداردهای تبدیل شدن به یک درمانگر معمولاً به هیئت صدور مجوز یک ایالت بستگی دارد . درمانگران اغلب دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا هستند. آنها همچنین ممکن است آموزش خاصی در زمینه مشاوره روانشناسی داشته باشند. دانش‌آموزانی که به سمت درجه پیشرفته کار می‌کنند ممکن است با راهنمایی یک سرپرست دارای مجوز، درمان را ارائه دهند.

درمانگران می توانند عناوین زیادی داشته باشند. اینها بر اساس سطح تحصیلات، آموزش و نقش آنها است. آنها می توانند به عنوان مشاوران حرفه ای دارای مجوز (LPC)، روانشناسان، درمانگران ازدواج و خانواده دارای مجوز (LMFT)، مددکاران اجتماعی بالینی دارای مجوز (LCSW)، پرستاران روانپزشکی ، یا روانپزشکان کار کنند.

مشاوره فردی یعنی چی؟

انتظار چه چیزی در طول درمان فردی

اولین جلسه درمان اغلب بر جمع آوری اطلاعات متمرکز است. یک درمانگر با فرد تحت درمان در مورد سلامت فیزیکی، روانی و عاطفی گذشته او صحبت می کند. آنها همچنین در مورد نگرانی هایی که فرد را به درمان می کشاند، بحث می کنند. ممکن است چند جلسه طول بکشد تا یک درمانگر درک خوبی از موقعیت داشته باشد. تنها در این صورت است که می توانند به نگرانی ها رسیدگی کنند و بهترین مسیر اقدام را تعیین کنند.

فرد تحت درمان همچنین می تواند از اولین جلسه خود برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا سبک درمانگر برای نیازهای او مناسب است یا خیر استفاده کند. یافتن درمانی که با آن راحت هستید برای درمان موفقیت آمیز حیاتی است. مهم است که در مورد نوع درمانی مورد استفاده، اهداف درمانی، طول جلسه و تعداد جلسات مورد نیاز صحبت کنید.

بسیاری از درمانگران افراد تحت درمان را تشویق می کنند تا بیشتر صحبت ها را انجام دهند. در ابتدا، ممکن است صحبت در مورد تجربیات گذشته یا نگرانی های فعلی سخت باشد. جلسات ممکن است احساسات شدیدی را برانگیزند. ممکن است در طول درمان ناراحت، عصبانی یا غمگین شوید. با این حال، درمانگران می توانند به افراد کمک کنند تا با پیشرفت جلسات، اعتماد به نفس خود را افزایش دهند و راحت تر شوند. 

درمانگران ممکن است “تکالیف” را برای کمک به افرادی که تحت مراقبت هستند تعیین کنند تا موضوعات مورد بحث در درمان را ایجاد کنند. افراد تحت درمان همچنین می توانند در هر مرحله از فرآیند سؤال بپرسند. با گذشت زمان، افراد تحت درمان ممکن است خلق و خوی مثبت تر و الگوهای فکری سالم تری داشته باشند.

افراد تحت درمان می توانند انتظار محرمانه بودن را در طول جلسات درمانی داشته باشند. اما، اگر فردی در خطر فوری آسیب رساندن به خود یا دیگران باشد، یک درمانگر ممکن است محرمانگی را بشکند. در صورتی که قانون فدرال یا ایالتی لازم باشد، درمانگران نیز ممکن است این کار را انجام دهند. بسیاری از درمانگران در اولین جلسه درمانی محدودیت های محرمانگی را توضیح می دهند و دستورالعمل های مکتوب ارائه می دهند.

روان درمانی چگونه کار می کند

اشکال زیادی از درمان وجود دارد. برخی از انواع درمان هنگام رسیدگی به مسائل مختلف بهتر از سایرین عمل می کنند. مرسوم است که درمانگران هنگام پرداختن به نیازهای یک فرد، ایده هایی را از رویکردهای مختلف ترکیب کنند.

درمان شناختی رفتاری (CBT) یکی از محبوب ترین و موثرترین انواع درمان است. این رویکرد به افراد کمک می کند تا به ارتباط بین افکار، احساسات و رفتارها نگاه کنند. سپس افراد می توانند الگوهای تفکر منفی را با الگوهای مثبت جایگزین کنند. باور CBT این است که افکار سالم اغلب احساسات مثبت و اقدامات سازنده را ترویج می کنند. 

سایر رویکردهای مؤثر عبارتند از:

  • رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) : می تواند به افراد کمک کند تا با استرس کنار بیایند، تنظیم عاطفی را بهبود بخشند و روی روابط کار کنند.
  • روان درمانی بین فردی (IPT) : می تواند به ایجاد مهارت های رابطه کمک کند.
  • درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) : ممکن است آگاهی از افکار و احساسات را افزایش دهد.
  • درمان روان پویایی : می تواند به افراد کمک کند تا تجربیات ناخودآگاه و چگونگی تأثیر آنها بر رفتار را درک کنند.

درمان انفرادی چقدر طول می کشد؟

جلسات درمانی فردی اغلب از 45 تا 60 دقیقه طول می کشد. تعداد جلسات و مدت زمان آنها به عوامل زیادی بستگی دارد، از جمله:

  • وضعیت سلامت روان مورد بررسی و شدت آن
  • مدت زمانی که فرد تحت درمان این مشکل را داشته است
  • این موضوع چقدر بر زندگی روزمره تأثیر می گذارد
  • این موضوع چقدر ناراحتی ایجاد می کند
  • فرد تحت درمان چقدر سریع بهبود می یابد
  • محدودیت های مالی 

برخی از نگرانی ها را می توان از طریق درمان کوتاه مدت طی چند هفته برطرف کرد. با این حال، نگرانی های مزمن یا پیچیده تر می تواند به درمان طولانی مدت نیاز داشته باشد. گاهی اوقات، ممکن است بیش از یک سال طول بکشد تا پیشرفت قابل توجهی حاصل شود.

اثربخشی درمان فردی

حتی اگر درمان نتواند شرایطی را درمان کند، می‌تواند به افراد کمک کند تا مهارت‌های مقابله‌ای سالم را توسعه دهند. عزم فعال بودن در درمان و بهبودی برای دستیابی به اهداف درمانی و تقویت یک رابطه درمانی مثبت ضروری است . یافتن درمانگر مناسب نیز در روند درمان بسیار مهم است.

تحقیقات نشان می دهد که درمان ممکن است منجر به عود کمتر شرایط رایج، از جمله افسردگی متوسط و اضطراب شود. علاوه بر این، نشان می دهد که اثرات مثبت درمان خوب فراتر از درمان است. بسیاری از افراد مدت ها پس از پایان درمان، بهبود شرایط را گزارش می دهند. درمان اغلب موثرتر از داروهای روانگردان  یا درمان های پزشکی به تنهایی است. هنگامی که این درمان ها به تنهایی استفاده شوند، ممکن است عوارض جانبی مضری ایجاد کنند. بسیاری از رویکردهای درمانی نیز مبتنی بر شواهد هستند . این بدان معناست که آنها برای آزمایش اثربخشی آنها تحت مطالعات تحقیقاتی و مشاهدات بالینی قرار گرفته اند.

یافتن درمانگری که با او راحت هستید و همکاری با او می تواند به شما کمک کند تا بهترین نتیجه را از درمان ببرید. هنگامی که یک فرد در درمان باز و صادق باشد، درمانگران عموماً بهتر می توانند به هر موضوع رسیدگی کنند و رویکرد درمانی را در صورت نیاز تنظیم کنند. رفتن به درمان ممکن است در برخی روزها دشوار باشد. اما، مهم است که در هر جلسه شرکت کنید و تکالیف تعیین شده را تکمیل کنید. صبور بودن و پایبندی به برنامه درمانی می تواند موفقیت طولانی مدت در درمان را تسهیل کند. 

تاریخچه روان درمانی فردی

اصطلاح “روان درمانی” از کلمات یونانی برای روح و شفا گرفته شده است. یونانیان باستان ممکن است اولین کسانی باشند که مسائل مربوط به سلامت روان را به عنوان شرایط جسمی و روانی در نظر گرفته اند. در آن زمان، برخی از فرهنگ های دیگر آنها را نتیجه تسخیر شیطانی می دانستند. با این حال، درک یونانیان از مسائل مربوط به سلامت روان محدود بود. آنها فواید استفاده از کلمات تشویق کننده را هنگام صحبت با افراد مبتلا به مشکلات روانی تشخیص دادند. اما، آنها همچنین بسیاری از باورهای نادرست در مورد سلامت روان داشتند. به عنوان مثال، آنها فکر می کردند که فقط زنان هیستری را تجربه می کنند . همچنین اعتقاد بر این بود که حمام کردن یک درمان موثر برای افراد مبتلا به افسردگی است.

درمان بیماری‌های روانی شدید اغلب خشن و غیرانسانی بود تا اینکه اصلاح‌طلبان برای شرایط بهتر در قرن هجدهم تلاش کردند. در سال 1773، اولین پناهگاه در آمریکای شمالی تأسیس شد. در پایان قرن نوزدهم، اکثر شهرهای آمریکا دارای پناهگاه بودند. با این حال، افراد پذیرفته شده در پناهندگی به ندرت مرکز را ترک می کردند. این منجر به افزایش پیوسته جمعیت افراد نهادینه شد. غیر معمول نبود که مراقبت در پناهگاه ها شامل استفاده از محدودیت ها و رفتار خشونت آمیز توسط پزشکان باشد.

این احتمال وجود دارد که انواع غیررسمی درمان در طول تاریخ بشر انجام شده باشد. با این حال، روان درمانی مدرن در اواخر قرن نوزدهم در اروپای غربی توسعه یافت. در این زمان، اولین آزمایشگاه برای تحقیقات روان‌شناختی توسط ویلهلم وونت تأسیس شد و   «درمان گفتاری» زیگموند فروید پایه‌های روانکاوی را پایه‌گذاری کرد . 

بسیاری از تکنیک های درمانی در قرن بیستم شکوفا شد. این تکنیک ها عمدتاً از مکاتب فکری رایج در آن زمان الهام گرفته شده بودند. برخی از این مکاتب فکری عبارتند از روانکاوی، رفتارگرایی ، شناخت گرایی و روانشناسی سیستمی . در قرن بیست و یکم، درمان‌های زیادی وجود دارد که زمینه‌های متنوعی مانند ذهن آگاهی و زیست‌شناسی عصبی را در بر می‌گیرد. بسیاری از رویکردها بر کمک به افراد در درمان تمرکز دارند تا نگرانی‌های خود را شناسایی کنند، رشد شخصی را تقویت کنند و مهارت‌های مقابله سالم را توسعه دهند .

منابع:

  1. باتلر، کی، کوپر، جی، و ویلی، ام اس (2012). تاریخچه مختصری از روان درمانی: موزاییکی از شبکه ساز روان درمانی، 1982-2012. برگرفته از https://www.psychotherapynetworker.
    org/magazine/article/268/a-brief-history-of-psychotherapy
  2. گودوین، جیمز سی (2008). تاریخچه روانشناسی مدرن،  ویرایش سوم . دانورز، MA: جان وایلی و پسران.
  3. مشاوره فردی. (دوم). دانشگاه ایالتی سام هیوستون برگرفته از https://www.shsu.edu/dept/counseling/individual-therapy.html
  4. درمان فردی. (دوم). مرکز مشاوره و سلامت روانی، دانشگاه ماساچوست. برگرفته از https://www.umass.edu/counseling/services/individual-therapy
  5. روان درمانی. (2016، 17 مارس). کلینیک مایو. برگرفته از https://www.mayoclinic.org/tests-procedures/psychotherapy/home/ovc-20197188
  6. سرویس صدا و سیما. (2002). جدول زمانی: درمان بیماری های روانی. یک جنون درخشان . برگرفته از http://www.pbs.org/wgbh/amex/nash/timeline
  7. شناخت اثربخشی روان درمانی. (2012). انجمن روانشناسی آمریکا. برگرفته از http://www.apa.org/about/policy/resolution-psychotherapy.aspx
  8. مرکز مشاوره ستاره ایرانیان (1400). روانشناسی فردی نوین چیست؟ MMSI.ir

در سال 1401 خودت را بیشتر بشناس

شناسایی احساسات خود

درک احساسات و عواطف می تواند یک سفر دشوار باشد، حتی زمانی که می دانید چگونه آن را انجام دهید. 

در این مقاله به شما کمک می کنیم تا در مسیر درک احساسات و عواطف و تأثیر آنها بر زندگی خود پیمایش کنید.

مرحله 1: نقش بازی احساسات

آگاهی عاطفی توانایی شناسایی و درک احساسات و عواطف شماست. یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در نحوه ارتباط شما با خود و دیگران، سطح آگاهی عاطفی شماست . این بر هر بخش از زندگی شما تأثیر می گذارد، از احساس شما، انتخاب هایی که می کنید و کارهایی که برای مدیریت سطح استرس خود انجام می دهید.

افرادی که از نظر عاطفی آگاه هستند بهتر می توانند به دیگران گوش دهند و احساسات آنها را درک کنند (این همدلی است). آنها همچنین با صمیمیت راحت‌تر هستند زیرا می‌دانند باز بودن در مورد احساسات خود چه احساسی دارد.

افرادی که بیشتر با درک احساسات و عواطف هماهنگ هستند، از خود تصویر سالم تری نیز دارند و احتمال کمتری دارد که وقتی مشکلی پیش می آید از نظر عاطفی ناراحت شوند.

توانایی تشخیص آنچه در هر لحظه احساس می کنید به شما امکان می دهد در مورد بهترین راه تصمیم گیری کنید. شما می توانید تصمیم بگیرید که اقدامی انجام دهید یا کاری انجام ندهید، اما حداقل درک بهتری از گزینه های خود خواهید داشت.

علاوه بر این، شناسایی دقیق احساسات به شما کمک می کند تا چیزهای مهم را از چیزهای بی اهمیت جدا کنید. شما یاد می گیرید که به غرایز خود اعتماد کنید و آنچه در درون شما می گذرد را نادیده نگیرید.

مرحله 2: احساسات خود را قضاوت نکنید

اولین قدم برای درک احساسات و عواطف خود این است که یاد بگیرید چگونه آنها را بدون قضاوت بپذیرید. 

این می تواند دشوار باشد زیرا به بسیاری از ما آموزش داده شده است که احساس کردن برخی از احساسات، مانند خشم یا غم، مشکلی ندارد. 

با این حال، همه احساسات مفید و مهم هستند. به عنوان مثال، گریه کردن، راهی طبیعی برای رها کردن احساسات فروخورده و رهایی از استرس است. نه تنها این، بلکه گریه کردن در واقع انتقال دهنده های عصبی (مانند اکسی توسین و اندورفین) را آزاد می کند که به شما کمک می کند تا احساسات مثبت بیشتری داشته باشید. 

آگاه بودن از نظر عاطفی به این معنا نیست که بر روی احساسات خود متمرکز شوید، همیشه در مورد آنها بحث کنید، یا حتی بر اساس آنها عمل کنید، بلکه صرفاً تأیید، پذیرش و پردازش آنها به محض ظهور است . 

احساساتی که بیان یا درک نمی شوند می توانند در دوره های زمانی طولانی بسیار مخرب باشند. آنها می توانند منجر به استرس و اضطراب و همچنین مشکلات سلامتی از جمله بیماری قلبی، بی خوابی، سردرد و اختلالات گوارشی شوند. اندوه حل نشده می تواند منجر به چیزی شود که به عنوان غم پیچیده شناخته می شود که پردازش آن بسیار دردناک تر و دشوارتر از درد اصلی است. 

وقتی احساسات خود را مهار می کنیم ، آنها از ما جدا می شوند و از کنترل ما خارج می شوند . با آگاه کردن آنها، می توانیم آنها را شناسایی کرده و رفتار خود را به طور مؤثرتری هدایت کنیم.

سعی کنید قضاوت هایی را که در مورد احساسات خود دارید کنار بگذارید و آنها را صرفاً به عنوان بخشی از انسان بودن بپذیرید. تنها در این صورت است که می توانید روند یادگیری نحوه مدیریت آنها را به روشی سالم آغاز کنید.

شناسایی احساسات خود

مرحله 3: هر احساسی چه چیزی می خواهد به شما بگوید

در برخی موقعیت‌ها، ممکن است در نام‌گذاری آنچه احساس می‌کنید مشکل داشته باشید . این ممکن است در صورتی اتفاق بیفتد که در برخی از احساسات قوی مانند غم و اندوه غرق شده باشید. 

در این مورد، توجه به اینکه بدن شما چگونه واکنش نشان می دهد و چه افکاری در ذهن شما می گذرد، کمک می کند. با نامگذاری این واکنش ها، می توانید شروع به شناسایی احساساتی کنید که باعث ایجاد آنها می شود. شاید کمک کند از خود بپرسید:

  1.  بدن من به من چه می گوید؟ اگر غرق شدید و نمی دانید چه احساسی دارید، به آنچه بدنتان انجام می دهد توجه کنید: آیا شانه هایتان منقبض هستند؟ آیا در گودال شکم شما گره وجود دارد؟ آیا بدون اینکه متوجه شوید فک یا مشت خود را به هم فشار می دهید؟
  2. ذهن من به من می گوید چه احساسی دارم؟ ممکن است افکاری مانند: «احساس می‌کنم اتفاق بدی در شرف وقوع است» یا «این وضعیت منصفانه نیست» را تجربه کنید به این افکار توجه کنید و ببینید آیا به شما کمک می‌کنند تا احساستان را تشخیص دهید.
  3. سپس از خود بپرسید: «احساسات من می‌خواهند به من چه بگویند؟» هر احساسی پیامی برای شما دارد، اگر برای یادگیری آن وقت بگذارید. وقتی از احساس یا احساسی آگاه شدید، یک قدم به عقب بردارید و سعی کنید معنی آن را بفهمید. 

همچنین ممکن است همزمان بیش از یک احساس را تجربه کنید. 

به عنوان مثال ، ممکن است به طور همزمان احساس خشم و صدمه، یا گناه و خجالت کنید. هنگامی که این اتفاق می افتد، سعی کنید با هر احساس جداگانه مقابله کنید. هنگامی که احساسات شما واضح است، استفاده از راهبردهای مقابله ای مناسب که اثرات منفی آنها را پراکنده می کند، آسان تر است.

صدای خشم

در هنگام عصبانیت ممکن است متوجه شوید که قلبتان تندتر از حد معمول می‌زند، تندتر نفس می‌کشید و شاید کمی می‌لرزید ممکن است صورت و گردن شما احساس گرما کند و مشت های شما ممکن است گره کند. وقتی عصبانی می‌شویم، معمولاً می‌خواهیم فریاد بزنیم، چیزهایی را پرتاب کنیم، و حتی به طرف مقابل تهمت بزنیم. 

ممکن است افکاری مانند “من از او متنفرم” یا “باورم نمی‌شود که او این کار را کرده است” را تجربه کنید. “این مسخره است” یا “این منصفانه نیست!” احساسات شدید خصومت؛ انگیزه سرزنش دیگران برای مشکلاتتان؛ مشکل در تمرکز و/یا افکار در مورد انتقام.

خشم یک احساس یا هیجان شدید است که می تواند توسط یک رویداد منفی یا تعامل ایجاد شود. خشم به شما می‌گوید که به نوعی عمل کنید – مثبت یا منفی. این می تواند منجر به پرخاشگری شود، زیرا بدن شما خود را برای نوعی تلافی فیزیکی آماده می کند.

خشم می تواند به ما بگوید که چیزی اشتباه است و نیاز به توجه دارد. عصبانیت همچنین ممکن است نشان‌دهنده این باشد که چیزی ناعادلانه به نظر می‌رسد – برای مثال، اگر با وجود اینکه بهترین شماره‌ها را در دفتر دارید، اگر در محل کار شما را برای ارتقای شغلی از دست بدهید، ممکن است عصبانی شوید. 

ممکن است لازم باشد حد و مرزهای مناسبی تعیین کنید، یا یاد بگیرید که چگونه خشم خود را به گونه‌ای ابراز کنید که به خود و دیگران آسیب نرساند، مانند یادگیری «نه» گفتن یا وقت گذاشتن برای خنک شدن. اگر با عصبانیت دست و پنجه نرم می کنید، کمی وقت بگذارید تا درباره سرزنش، شرمساری و کنترل اظهارات بیشتر بدانید. تمام تلاش خود را برای برقراری ارتباط سالم انجام دهید، حتی زمانی که احساس می‌کنید خشم بهترین‌ها را از شما گرفته است. خشم می تواند چیز خوبی باشد اگر اجازه دهیم به ما انگیزه دهد تا شرایط یا رفتارهایمان را برای بهتر شدن تغییر دهیم. 

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه پاسخ دادن به زمانی که احساس عصبانیت می کنید، وبلاگ ما را بررسی کنید: چگونه در اطراف کسانی که دکمه های شما را فشار می دهند آرام بمانیم

صدای غم

زمانی که احساس غمگینی می کنیم ممکن است احساس سنگینی در قلب و قفسه سینه داشته باشیم و گریه کنیم و بیشتر احساس کنیم نیاز به کناره گیری از مردم داریم . غم و اندوه می تواند باعث بی حالی ما شود و ممکن است نتوانیم به خوبی روی چیزی غیر از درد خود تمرکز کنیم. 

هنگامی که افراد احساس غم یا اندوه می کنند، اغلب احساس پوچی یا ناامیدی شدیدی را تجربه می کنند . افکاری مانند “این درد هرگز از بین نمی رود” یا “من تنها هستم”؛ انگیزه کناره گیری، خوابیدن یا گریه کردن؛ مشکل در تمرکز، و/یا افکار در مورد تمایل به اجتناب از زندگی.

غم و اندوه احساسی است که می تواند در اثر بسیاری از اتفاقات مانند از دست دادن یکی از نزدیکان، از دست دادن شغل و حتی از هم گسیختگی یک رابطه ایجاد شود. 

احساس غم و اندوه اغلب به ما می گوید که چیزی در زندگی ما کم است یا اینکه فقدان یا ناامیدی رخ داده است. غم و اندوه نشانه نیاز به آرامش و حمایت است. این می تواند به این معنی باشد که ما باید از خود مراقبت کنیم و به خود فرصت دهیم تا بهبود پیدا کنیم.

صدای ترس

وقتی احساس ترس می کنید، ممکن است ضربان قلبتان تند و سخت باشد، ممکن است کمی شروع به عرق کردن کنید، احساس تنگی نفس کنید یا هوای بیش از حد را بالا ببرید . ممکن است در تمام بدنتان دچار تنش شوید یا حتی تمام بدنتان تکان بخورد . ممکن است یک گودال در شکم خود داشته باشید یا نسبت به آنچه قرار است اتفاق بیفتد   احساس ترس داشته باشید.

اگر با تهدیدی روبرو شوید، بدن شما برای مبارزه یا فرار آماده می شود. زمانی که می ترسیم، برای ما عادی است که احساس می کنیم دچار مشکل می شویم و در تمرکز یا تفکر واضح مشکل داریم. ممکن است افکاری مانند “من غش کنم” یا “من را از اینجا بیرون کن!” من میخواهم بدوم!” 

ترس یکی از ابتدایی ترین و اولیه ترین احساسات ما به عنوان انسان است. ترس یک واکنش عاطفی به یک تهدید قابل درک از خطر، درد یا آسیب است. وقتی کسی احساس ترس می کند، معمولاً غریزه بقا است که به او کمک می کند از یک موقعیت خطرناک اجتناب کند یا حداقل از خطر بالقوه اطراف خود آگاه باشد.

ترس بهت میگه فرار کن! در حالی که ترس پاسخی به تهدید فعلی است، اضطراب احساسی است که اغلب با ترس از اتفاق بدی در آینده ایجاد می شود . اضطراب اغلب تجربه می شود حتی اگر هیچ تهدید واقعی وجود نداشته باشد، فقط یک تهدید درک شده است. اضطراب ممکن است به این معنی باشد که زمان آن فرا رسیده است که کنترل احساسات یا موقعیت خود را دوباره به دست آورید. همچنین ممکن است به این معنی باشد که شما باید چیزهایی را که تحت کنترل شما نیستند رها کنید.

صدای تعجب

وقتی تعجب می کنید سرعت قلبتان بالا می رود و ممکن است احساس بیداری کامل ، سرگیجه و سبکی سر کنید. ممکن است یک تکان انرژی را در سراسر بدن تجربه کنید. ممکن است احساس کنید در جای خود یخ زده اید یا غرق شده اید . ممکن است افکاری مانند «مطمئن نیستم چه کار کنم» یا «نمی‌دانم چگونه واکنش نشان دهم» داشته باشید. 

غافلگیری احساسی است که می تواند توسط رویدادها/تعاملات شوکه کننده یا غیرمنتظره ایجاد شود. احساس غافلگیری معمولاً ریشه در احساس غافلگیر شدن دارد. 

همچنین می‌تواند ریشه در احساس چیزهای خنثی یا مثبتی داشته باشد که به طور غیرمنتظره اتفاق می‌افتند، مانند دریافت یک تعریف یا ترفیع در محل کار. Surprise به شما می گوید که زمان آن رسیده است که اطلاعات را کاهش داده و پردازش کنید، زیرا اتفاق غیرمنتظره ای رخ داده است.

صدای انزجار 

زمانی که منزجر هستید، ممکن است ضربان قلب شما تندتر یا کندتر از حد معمول باشد. ممکن است در معده خود حالت تهوع یا بیماری داشته باشید ، گویی که می خواهید استفراغ کنید . ممکن است افکاری مانند “خیلی بد است!” یا “چطور کسی می تواند این کار را انجام دهد؟”

انزجار معمولاً توسط چیزی ایجاد می شود که ناخوشایند، توهین آمیز یا غیراخلاقی تلقی می شود. این احساس ریشه در ایده اجتناب از مواد مضر مانند غذای فاسد یا مواد شیمیایی سمی دارد. انزجار این است که به شما می گوید برای امنیت خودتان چیز دفعی را از خود دور کنید. 

صدای خوشبختی

شادی معمولاً در اثر رویدادهای مثبت یا تعاملاتی ایجاد می شود که احساس خوبی در شما ایجاد می کند. وقتی خوشحال هستید ممکن است احساس رضایت و شادی را تجربه کنید . گاهی اوقات شادی می تواند با کوچکترین چیزهایی مانند یک تعریف و تمجید یا اتمام به موقع یک کار ایجاد شود. 

شادی شما را به چیزهایی که برایتان مهم هستند سوق می دهد، مانند داشتن روابط مثبت با دیگران، به دست آوردن مهارت ها یا توانایی های جدید و احساس تعلق داشتن.

صداهای گناه و شرم

احساس گناه احساسی در مورد عمل فردی است که فرد مرتکب شده است. وقتی احساس گناه می‌کنید، احساس درد شدیدی در قلبتان می‌کند و ممکن است بخواهید با کسی که آسیب دیده‌اید جبران کنید. احساس گناه نتیجه انجام کاری است که قوانین یا قوانین اخلاقی شخصی شما را نقض می کند . زمانی که افراد احساس گناه می کنند، اغلب افکاری مانند “من کار بدی انجام دادم” یا “من باید کار متفاوتی انجام می دادم” به سراغشان می آید. 

از طرف دیگر، شرم می تواند مانند وزنه سنگینی باشد که بر روی شانه های شما قرار می گیرد و ممکن است احساس کنید که نیاز دارید از دیگران پنهان شوید . شرم یک احساس منفی است که بر خود متمرکز است. “خود” همان چیزی است که شما به عنوان یک شخص هستید. وقتی فکر می کنیم که ما به عنوان یک شخص معیوب و معیوب است، احساس شرم می کنیم. هنگامی که مردم احساس شرم می کنند، افکاری مانند ” من بد هستم” یا ” من بی ارزش هستم” در سرشان وجود دارد.

شرم می تواند تأثیر مخربی بر عزت نفس و احساس هویت شما داشته باشد. هنگامی که شرم در زندگی ما بی توجه می شود، اغلب باعث می شود احساس ناامنی ، مورد بی مهری و تنهایی داشته باشیم . این به معنای دور کردن دوستان و خانواده است که در غیر این صورت می توانند حمایت کنند. 

از سوی دیگر احساس گناه نشان می دهد که ممکن است کاری که انجام دادیم اشتباه بوده باشد، اما اینکه چه کسی هستیم اشتباه نیست. این می تواند به ما کمک کند تا بفهمیم رفتار ما به کسی آسیب رسانده یا یک رابطه مهم را شکسته است و ممکن است انگیزه لازم برای عذرخواهی و آشتی را فراهم کند.

اگر می‌خواهید درباره مقابله با شرم بیشتر بدانید، مقاله ما را بررسی کنید: چگونه از شرم عبور کنیم با تماس با طرف خلاق خود .

مرحله 4: افکار و احساسات خود را ثبت کنید

می‌توانید با عادت کردن به ثبت احساسات روزانه، هر بار که چیزی جدید یا متفاوت احساس می‌کنید، گوش دادن و درک احساسات و عواطفی را که تجربه می‌کنید، تمرین کنید. این به شما کمک می کند تا الگوهای خود را شناسایی کنید و بینشی از احساس خود در طول زمان به شما می دهد.

از خود بپرسید: چه چیزی این احساس را در من ایجاد می کند؟ اگر احساس اضطراب می کنید، چه چیزی باعث آن می شود؟ آیا کار دشواری در آینده شما وجود دارد که ممکن است به اضطراب عملکرد منجر شود؟ اگر احساس غمگینی دارید، چرا چنین احساسی دارید؟ آیا در حال تماشای فیلم یا نمایشی هستید که احساسات شما را برانگیزد؟ اوایل امروز چه اتفاقی افتاد که ممکن است باعث ایجاد این احساس شود؟

به هر موقعیتی نگاه دقیق تری بیندازید و مشخص کنید چه چیزی باعث این احساسات می شود. هنگامی که بتوانید محرک های خود را بشناسید، بهتر آماده خواهید شد تا از احساسات منفی آینده خودداری کنید، یا حداقل یاد بگیرید که چگونه به طور موثرتر با آنها کنار بیایید.

افکار منفی همچنین می توانند نقش مهمی در شکل دادن به احساسات داشته باشند و در بسیاری از موارد در واقع احساساتی را ایجاد می کنند که ما در پاسخ به آنها تجربه می کنیم. 

برای مثال: اگر فکر می‌کنید «نمی‌توانم» یا «من هرگز نمی‌توانم این کار را انجام دهم»، ممکن است در نهایت احساس اضطراب، غرق شدن و استرس داشته باشید. با این حال، زمانی که آن افکار را با چیزی مانند «این واقعاً چالش برانگیز است، اما من حاضرم تمام تلاشم را بکنم» جایگزین کنید، ممکن است در نهایت احساس اعتماد به نفس و کنترل بیشتری داشته باشید.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تفکر منفی که می تواند بر احساسات شما تأثیر بگذارد، پست مربوط به تحریفات شناختی را بررسی کنید → اینجا 

افکاری را که مستقیماً با احساساتی که دارید مرتبط هستند، شناسایی کنید. اگر می‌خواهید تفکر منفی را به چالش بکشید، سعی کنید افکار جایگزین و مثبت‌تری را در مورد یک موقعیت یادداشت کنید و ببینید که چگونه خلق و خوی شما را تغییر می‌دهد.

مرحله 5: واژگان عاطفی خود را گسترش دهید

ایجاد واژگان بزرگتر برای درک احساسات و عواطف می تواند مفید باشد. ایجاد فهرستی از کلمات احساسی و مرتب کردن آنها از کم ناراحت کننده ترین به آزاردهنده ترین می تواند به شما کمک کند احساس خود و در نتیجه نیازتان را شناسایی کنید. 

فرض کنید احساس عصبانیت می کنید، ممکن است از خود بپرسید که آیا «کمی آزرده»، «تحریک»، «عصبانی» یا حتی «عصبانی» هستید. کلمه ای که انتخاب می کنید می تواند به شما کمک کند نقطه شروع و شدت احساسات خود را شناسایی کنید.

سپس می‌توانید بر این اساس برنامه‌ریزی کنید و در جهت حل یا مدیریت احساسات خود قدم بردارید. کلمات مناسب تصویر واضح تری از آنچه در حال گذراندن آن هستید ترسیم می کند و به شما کمک می کند آن احساسات را بهتر به دیگران بیان کنید.

برای بهبود دایره لغات احساسی خود، لیست احساسات را در اینجا بررسی کنید

مرحله 6: احساسات خود را به اشتراک بگذارید

رایج ترین روشی که بسیاری از افراد احساسات منفی را از خود دور می کنند، صحبت کردن در مورد آنها یا به اشتراک گذاشتن آنها با شخصی است که به آنها اعتماد دارند. نیازی نیست که وارد جزئیات شوید، فقط با صدای بلند افکاری را که آزاردهنده هستند بیان کنید تا حدی از شدت آنها کاسته شود و دستیابی به دیدگاه وسیع تری آسان تر شود.

صحبت کردن و درک احساسات و عواطف نیز یکی از بهترین راه ها برای مرتب کردن آنهاست. اغلب، زمانی که عصبانی یا می ترسیم، مشکل بزرگتر از آنچه هست به نظر می رسد. با صحبت کردن با کسی که بدون قضاوت کردن یا حالت تدافعی به حرف‌ها گوش می‌دهد، می‌توانیم بینشی در مورد چگونگی حل مؤثر موقعیت به دست آوریم.

مرحله 7: به یک درمانگر مراجعه کنید 

اگر احساس می‌کنید که درک نکردن احساسات و عواطف شروع به تداخل در فعالیت‌هایی مانند کار، مدرسه یا روابط کرده‌اند، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که با فردی صحبت کنید که آموزش دیده است تا به شما کمک کند تا احساسات خود را به روشی منظم مدیریت کنید. 

درمانگران می‌توانند به شما کمک کنند تا بفهمید که چگونه افکار خاص، احساسات فیزیکی، رفتارها و تجربیات گذشته با هم کار می‌کنند تا احساس اضطراب، شرم و غیره را ایجاد کنند. آنها همچنین می‌توانند به شما استراتژی‌هایی را برای «زمینه‌سازی» زمانی که احساس می‌کنید تحت فشار قرار می‌گیرید، آموزش دهند.

این ما را به پایان این پست در مورد درک احساسات و عواطف می رساند. 

اگر قربانی خیانت هستید یا در گذشته بود، حتما مطالعه کنید

اگر در گذشته به شما خیانت شده است و یا آسیب های خیانت ناشی از آن زندگی شما را دچار مشکل کرده است، شما درگیر ترومای خیانت هستید. اگر چنین است، پس شما در جای درستی هستید! 

آسیب های خیانت چیست؟

ترومای خیانت نتیجه نقض یک دلبستگی عمیق است، جایی که سوء استفاده یا غفلت از فردی صورت گرفته است که برای امنیت و رفاه خود به آن دلبستگی وابسته است.

ترومای خیانت معمولاً در موارد زیر رخ می دهد:

  • کودک آزاری – از جمله آزار جسمی، جنسی و آزار عاطفی (مثلاً دستکاری، گاز دادن، آزار کلامی و غیره )
  • خیانت به شریک زندگی: یک شریک به شما در مورد چیزی مهم در رابطه شما ( پول، اعتیاد جنسی و غیره ) رابطه دارد یا به شما دروغ می گوید.

ترومای خیانت به شدت با سایر انواع تروما متفاوت است، زیرا نه تنها شامل تجربه سوء استفاده، بلکه شامل تجربه خیانت شدن توسط یک رابطه کلیدی، مانند والدین، مراقب، سرپرست، افراد مهم یا افراد دیگری است که به آنها اعتماد دارند. پشتیبانی و ایمنی

از آنجایی که قربانی اغلب برای برآوردن نیازهای فیزیکی، ذهنی و/یا احساسی خود به مرتکب متکی است، اغلب رفتار خود را برای حفظ رابطه تطبیق می دهند.

آنها ممکن است ایجاد کنند:

  • ناهماهنگی شناختی (توانایی نگه داشتن دو فکر متضاد به طور همزمان)
  • به حداقل رساندن (کم کردن شدت یک رویداد)، یا
  • کوری خیانت (عدم دیدن خیانت با وجود شواهد بسیار زیاد).

این شکل از نابینایی روانشناختی یک راهبرد مقابله ای است که از امنیت روانی و عاطفی فرد محافظت می کند و مانع از رویارویی آن چیزی می شود که خیلی دردناک یا ترسناک است. 

به عنوان مثال، کودک ممکن است خود را به خاطر رفتار بد والدینش سرزنش کند یا توضیحی ارائه دهد که به او کمک کند احساس بهتری نسبت به آنچه اتفاق می افتد داشته باشد. 

این می‌تواند توضیح دهد که چرا بسیاری از قربانیان ترجیح می‌دهند در کنار متجاوزان خود بمانند، و تأثیر سوء استفاده را پس از وقوع آن به حداقل می‌رسانند، یا اینکه چرا کودکانی که مخفیانه مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، به نظر می‌رسد که رابطه‌ای محبت آمیز با مراقب بدرفتار خود دارند.

نشانه های ترومای خیانت

علائم و نشانه های ترومای خیانت متفاوت است، اما به طور کلی شامل علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است، مانند: 

  • افکار و تصاویر مزاحم
  • کابوس یا فلاش بک 
  • رفتارهای اجتنابی 
  • هوشیاری بیش از حد (به طور مداوم محیط شما را برای تهدیدات احتمالی اسکن می کند)
  • تحریک پذیری یا طغیان عصبانیت
  • بیخوابی 
  • ترس 
  • کناره گیری اجتماعی   
  • احساس بی حسی عاطفی
  • علائم فیزیکی سردرد تنشی، میگرن و خستگی

ترومای خیانت از این نظر منحصر به فرد است که شامل احساسات شدید شرم است که با عمل مورد آزار یا تجاوز قرار گرفتن همراه است. 

بنابراین اگر آسیب خیانت را تجربه کرده اید ممکن است از موارد زیر رنج ببرید: 

  • شرم، گناه و سرزنش خود 
  • افسردگی 
  • عزت نفس و عزت نفس پایین 
  • باورهای منفی درباره خود و دیگران، مانند «من بی لیاقتم»، «همه ناصادق هستند» یا « به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد»
  • نوسانات خلقی غیرمنتظره
  • مشکل در تنظیم احساسات 

همچنین ممکن است نسبت به کسی که می‌توانید به آن‌ها وابسته باشید، بی‌اعتماد و هوشیار باشید. این اغلب منجر به: 

  • ناتوانی در اعتماد کردن 
  • مشکل در حفظ روابط یا اجازه دادن به دیگران برای نزدیک شدن به شما 
  • مشکلات صمیمیت
  • مشکل در باور به توانایی های تصمیم گیری خود

افرادی که ترومای خیانت را تجربه کرده اند نیز ممکن است کناره گیری اجتماعی و اضطراب را تجربه کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اضطراب اجتماعی و چگونگی غلبه بر آن به وبلاگ ما مراجعه کنید → اینجا

علاوه بر این، ممکن است راهبردهایی برای مقابله با آسیب خیانت ایجاد کرده باشید که عبارتند از:

  • گسستگی در مواقعی که احساس می‌کنید به‌ویژه تحریک‌شده/ناامن هستید
  • احساس قطع ارتباط با احساسات ممکن است باعث شود برخی افراد در طول یک فلاش بک خاموش شوند
  • مشکلات حافظه (به عنوان مثال، خاطرات تحریف شده، خاطرات نادرست) 
  • استراتژی های مقابله ای منفی مانند پرخوری، سوء مصرف مواد و غیره. 

بهبودی از آسیب های خیانت

اگرچه ضربه ناشی از خیانت می تواند دردناک باشد و زندگی را تغییر دهد، ابزارها و استراتژی های زیادی وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا زندگی خود را بهبود بخشید و دوباره به دست آورید.  

استراتژی 1: به جای اجتناب، تصدیق کنید

پذیرش اینکه به شما خیانت شده اولین قدم برای غلبه بر آسیب خیانت است. افرادی که کوری ناشی از خیانت را تجربه می‌کنند ، معمولاً آسیب‌های روحی خود را نمی‌بینند، زیرا اعتراف به آنچه اتفاق افتاده بسیار طاقت‌فرسا و دردناک است.

به منظور کنار آمدن با این احساسات، بسیاری از افراد با به حداقل رساندن موقعیت، وانمود کردن به اینکه هرگز اتفاق نیفتاده است، یا به طور کامل از زندگی خارج می شوند (مثلاً افسردگی، سوء مصرف مواد و غیره ) وارد حالت اجتناب می شوند، اما به سختی اعتراف به حقیقت ممکن است این باشد که اجتناب یا انکار آن تنها باعث افزایش استرس و اضطراب شما می شود. 

تصدیق آسیب خیانت به شما این قدرت را می دهد که در روند بهبودی خود فعال باشید. ممکن است بتوانید از آسیب های ناشی از خیانت به عنوان فرصتی برای رشد شخصی استفاده کنید و در صورت لزوم اقدامات ایمنی را برای جلوگیری از آسیب های بعدی اجرا کنید. 

هنگامی که بتوانید آنچه را که اتفاق افتاده است تصدیق کنید، می توانید روی یافتن راهبردهای مقابله ای سالم برای حمایت از خود در حین کار در روند بهبود کار کنید.

استراتژی 2: محرک های تروما خیانت را درک کنید

محرک ها صداها، مناظر، بوها، احساساتی هستند که شما را به یاد رویداد آسیب زا می اندازند. محرک های تروما خیانت بسته به سابقه منحصر به فرد شما می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. 

هنگامی که موقعیت اولیه خیانت به شما یادآوری می شود: آنچه گفته شده و انجام شده است، احساس شما و غیره می تواند باعث آسیب خیانت شود. برخی از یادآورهای متداول تروما ممکن است شامل افراد درگیر، مکان‌ها یا زمان‌های خاصی از سال و دیدن شخصی باشد که شما را به یاد فرد مجرم می‌اندازد.

مردم اغلب به یادآوری خیانت تا حدودی ناخودآگاه یا بدون آگاهی واکنش نشان می دهند. ممکن است ناگهان احساس عصبانیت، حالت تدافعی یا مضطرب کنید بدون اینکه دلیل آن را کاملاً بدانید. 

در هر صورت، دانستن این که چه عواملی باعث آسیب خیانت می شود می تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را به طور مؤثرتری مدیریت کنید. 

استراتژی 3: پذیرش و نامگذاری احساسات خود را تمرین کنید

وقتی کلمه “خیانت” را می شنویم می تواند احساسات منفی زیادی ایجاد کند (مثلاً ممکن است احساس شرمندگی، عصبانیت، اندوه یا بیماری داشته باشید) . هنگامی که افراد این احساسات شدید را از رویدادهای آسیب زا تجربه می کنند، معمولا سعی می کنند به هر طریق ممکن آنها را از بین ببرند.

پذیرش احساسات ناخوشایند بخش مهمی از برخورد با آسیب های ناشی از خیانت است. سعی کنید با احساسات خود روبرو شوید و به محض ظهور آنها را بپذیرید. این به این معنی است که احساسات خود را بدون قضاوت یا سرزنش (مثلاً آسیب دیده، عصبانی، ترسیده) نام ببرید. 

اگرچه در ابتدا می تواند دردناک باشد، اما یادگیری نحوه پذیرش احساسات دشوار، مانند احساسات مربوط به خیانت، به شما این امکان را می دهد که از طریق آنها حرکت کنید و کنترل زندگی خود را دوباره به دست آورید. 

پذیرش به این معنا نیست که شما احساسات خود را دوست دارید یا موقعیت را تأیید می کنید. بلکه به معنای اذعان به این است که احساسات دشوار به عنوان بخشی از روند درمان می آیند و می روند.

نام بردن از احساسات می تواند به درک و تحمل بیشتر آنها کمک کند. همچنین به شما کمک می کند تا احساسات خود را کنترل کنید تا اینکه آنها شما را کنترل کنند. 

برخی از احساسات ممکن است بیش از حد طاقت فرسا به نظر برسند که نتوان آنها را تصدیق کرد. اگر اینطور است، به جای تلاش برای درک آنچه که احساس می کنید، سعی کنید راه خود را “احساس” کنید. استفاده از بدن خود به عنوان راهنما می تواند به شما در انجام این کار کمک کند. 

ممکن است متوجه شوید که نام بردن از احساسات فیزیکی که تجربه می کنید در حال حاضر کافی است (به عنوان مثال، “قلب من احساس می کند در حال تپیدن است”، “من در نفس کشیدن مشکل دارم”). 

این منبع عالی در مورد کلمات احساس و احساس بدن را در اینجا بررسی کنید

استراتژی 4: از بدن خود مراقبت کنید

مراقبت از بدن شامل همه چیز است، از خوب غذا خوردن گرفته تا وقت گذاشتن برای مراقبت از خود. اگرچه ممکن است به نظر غیرمرتبط به نظر برسند، بدن و ذهن به طور پیچیده ای به هم مرتبط هستند. هنگامی که به طور مداوم نیازهای بدن خود را به غذا، آب و استراحت برآورده می‌کنید، با ساختن پایه‌ای قوی برای سلامت روانی و رفاه، از ذهن خود نیز مراقبت می‌کنید.

می توانید با خوب غذا خوردن و خواب کافی شروع کنید. تغذیه مناسب در تمام طول زندگی شما – نه فقط در زمان استرس – ضروری است و با بهبود سلامت روان مرتبط است. مقدار زیادی آب بنوشید و غذاهای سالم حاوی ویتامین ها و مواد معدنی (مانند میوه ها و سبزیجات) بخورید.

سعی کنید یک روال منظم داشته باشید تا بدانید از روز به روز چه انتظاری دارید. این قابلیت پیش بینی به شما کمک می کند تا به سمت بهبودی نزدیک شوید. 

همچنین ممکن است برای شما مفید باشد که هر روز زمانی را برای استراحت و شارژ مجدد خود اختصاص دهید. به عنوان مثال، به جای تماشای تلویزیون، یک کتاب خوب بخوانید، در بیرون از خانه قدم بزنید، یا کاری خوب برای شخص دیگری انجام دهید.

ورزش نیز یکی از بهترین راه ها برای مراقبت از بدن شماست. وقتی به طور منظم ورزش می کنید، اندورفین ترشح می کنید که به طور طبیعی خلق و خوی شما را تقویت می کند. همچنین یک راه عالی برای خلاص شدن از شر احساسات فروخورده است. 

همانطور که زمان و تلاش لازم را برای برآوردن نیازهای بدن خود صرف می کنید، به خود می گویید که فردی ارزشمند هستید که ارزش مراقبت از او را دارید!

استراتژی 5: ابزارهای خودمراقبتی را توسعه دهید

بهترین خودمراقبتی، نوعی است که وقتی تحریک می‌شوید یا میل به انجام رفتارهای مخرب دارید، درست انجام می‌دهید. وقتی مکانیسم‌های مقابله‌ای نداریم، احساسات ما می‌توانند ما را کنترل کنند، به‌جای اینکه بتوانیم از طریق آنها به طور سازنده کار کنیم. 

بسیاری از مردم دریافت لیستی از مهارت های مقابله ای که می توانند در هنگام احساس هیجان شدید به آنها مراجعه کنند مفید بوده است. این ابزارها مهارت‌های بقا در بحران نامیده می‌شوند و باید به گذر از احساسات دشواری که بدون ایجاد آسیب یا بدتر کردن وضعیت ایجاد می‌شوند کمک کنند.

  1. یک مکان امن ایجاد کنید – یک مکان امن جایی است که احساس آرامش و راحتی داشته باشد، جایی که می توانید در هنگام سخت شدن شرایط به ذهن خود بروید. خوب است چندین مکان داشته باشید که به عنوان مکان امن شما عمل می کنند – یک ساحل، یک کوه، یک چمنزار. هرچه از حواس بیشتری برای توصیف مکان امن خود استفاده کنید، بهتر است.
  1. تمرین ذهن آگاهی را توسعه دهید- ذهن آگاهی توانایی حضور کامل در هر لحظه، بدون قضاوت یا انتقاد است. وقتی حواس تان باشد، به جای اینکه در افکار خود در مورد آنچه اتفاق افتاده یا هنوز اتفاق نیفتاده است، فاصله بگیرید یا درگیر افکار خود شوید، از همه چیز در اطراف خود آگاه هستید. ذهن آگاهی می تواند به شما کمک کند زمانی که احساسات منفی بر شما غلبه می کنند خود را متمرکز کنید تا بهترین ها را از شما دریافت نکنند  .

ضبط‌های ذهن آگاهی هدایت‌شده ما را در اینجا ببینید

  1. شفقت به خود و پذیرش خود را تمرین کنید – شفقت با خود به معنای مهربانی با خود است، زمانی که شکست خورده اید، توسط دیگران صدمه دیده اید یا با بدرفتاری مواجه شده اید، یا با شرایط سخت یا شکست مواجه شده اید. می تواند به همین سادگی باشد که هر روز چند دقیقه وقت بگذارید تا خود را برای زنده ماندن در موقعیت های سختی که با آن روبرو هستید تشویق کنید. شفقت به خود توانایی شما را برای مقابله موثر، مدیریت افکار و احساسات منفی درباره خود و افزایش انگیزه شخصی شما افزایش می دهد.
  1. نفس های عمیق بکشید: وقتی احساس استرس می کنید، تنفس شما کوتاه تر و سطحی تر می شود که در واقع احساس وحشت یا استرس را تشدید می کند. دم و بازدم آهسته از دیافراگم، سیستم عصبی شما را به حالت آرام‌تری باز می‌گرداند و می‌تواند به شما کمک کند در مواقعی که ناراحت یا گیج هستید آرام شوید.

استراتژی 6: داستان خود را به اشتراک بگذارید

صحبت کردن در مورد تجربیات خود با افرادی که درک می کنند و حمایت می کنند می تواند به شما کمک کند افکار و احساسات خود را در یک محیط امن پردازش کنید. این ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست، یک درمانگر یا گروه پشتیبانی با اعضایی باشد که قابل اعتماد و همدل هستند. 

خانواده و دوستان: روابط سالم به شما احساس ارتباط و تعلق می دهد و به شما این فرصت را می دهد که در دنیا احساس تنهایی نکنید. از آنجایی که زمانی که تحت فشار هستیم، کمتر توانایی مقابله با آن را داریم، به حمایت دیگران نیاز داریم تا در الگوهای منفی تفکر یا رفتاری که فقط به تشدید مبارزات ما   کمک می کند گیر نکنیم.

ممکن است بعد از یک خیانت در مورد اعتماد مجدد به دیگران تردید داشته باشید، اما مهم است که اعتماد را به کسانی که آن را به دست آورده‌اند و با اعمال و گفتار خود نشان می‌دهند که به سلامت شما اهمیت می‌دهند، تمرین کنید. 

روزنامه نگاری: گاهی اوقات وقتی داستان خود را به جای صحبت کردن به صورت نوشتاری می گویید، پیدا کردن کلمات آسان تر است. روزنامه نگاری در مورد آنچه که تجربه می کنید می تواند اولین قدم بسیار مفید و یک اقدام مداوم مراقبت از خود در درک افکار و احساسات شما باشد. همچنین می‌توانید درباره استراتژی‌های مقابله‌ای که استفاده کرده‌اید یا می‌خواهید تمرین کنید، مجله بنویسید.

گروه های پشتیبانی: فقط گوش دادن به داستان های دیگران می تواند فوق العاده مفید باشد . نشستن در جلسات AA یا گروه‌های حمایتی می‌تواند به شما کمک کند تا در آنچه پشت سر گذاشته‌اید کمتر احساس تنهایی کنید. وقتی به داستان‌های دیگران گوش می‌دهید، می‌توانید از تجربیات آنها درس بگیرید و ببینید که چگونه توانسته‌اند کنار بیایند و درمان کنند. این می تواند به شما انگیزه دهد تا اقدامات لازم برای بهبودی خود را بردارید، حتی زمانی که ممکن است گاهی اوقات سخت یا بسیار چالش برانگیز به نظر برسد. 

درمان: درمان به طور خاص مکانی امن است، جایی که بتوانید در مورد عمیق ترین افکار و احساسات خود بدون قضاوت یا انتقاد صحبت کنید. درمانگر شما آنجاست تا با قلبی باز گوش دهد، به شما کمک کند مهارت‌های مقابله‌ای را بسازید، راه‌های جدیدی برای درک آنچه اتفاق افتاده ( و آنچه اکنون در حال رخ دادن است ) بیابید و به روشی سالم به جلو حرکت کنید. 

اگر می‌خواهید درباره غلبه بر تروما اطلاعات بیشتری کسب کنید، این ویدیوی عالی را در اینجا ببینید

فقط عمل دریافت همدلی و اعتبار می تواند تفاوت بزرگی در بهبودی شما ایجاد کند. واقعی و خام بودن با داستان شما می تواند ترسناک باشد، اما همچنین فوق العاده رهایی بخش است!

ماپروتیلین قرص ضد افسردگی

ماپروتیلین، همه درباره قرص ماپروتیلین

ماپروتیلین را با نام تجاری لودیومیل می شناسند و یکی از داروهای ضد افسردگی است که خاصیت ضد اضطرابی دارد و برای از بین بردن دردهای مزمن عصبی استفاده می شود، این دارو بر روی سیستم اعصاب مرکزی اثر گذاشته و مهارکننده باز جذب سروتونین و نوراپی نفرین می باشد، ماپروتیلین یک داروی خوراکی است که شروع اثر آن ۲ تا ۳ هفته بعد از مصرف می باشد.

در ادامه این مقاله به بررسی عوارض و تداخلات دارویی ماپروتیلین می پردازیم و لازم است بدانید که بهترین راه دارو درمانی در کنار روان درمانی می باشد، در این شرایط مشاوره افسردگی بستری را فراهم می کند تا بدون نگرانی نسبت به عوارض منفی و تداخلات دارویی ضد اضطراب و ضد افسردگی فرد به سازگاری اجتماعی و بهزیستی روانی دست یابد.

مکانیسم اثر ماپروتیلین

لودیومیل یا همان ماپروتیلین جز داروهای ضد افسردگی چهار حلقه ای می باشد که با مهار بازجذب سروتونین و نوراپی نفرین اثرشان را می گذارند و در نتیجه میزان این انتقال دهنده های عصبی در مغز افزایش می یابد، ماپروتیلین تمایل زیادی به گیرنده هیستامینی H1  دارد و به همین دلیل این دارو خواب آور است.

موارد منع مصرف ماپروتیلین

داروی ماپروتیلین برای برخی از افراد استفاده نمی شود که در زیر گروهی از آن ها عبارت اند:

  • کودکان و افراد زیر ۱۸ سال
  • سالخوردگان یا افراد بالای ۶۰ سال و ناتوان
  • افرادی که دارای بیماری صرع هستند و دچار حملات تشنجی می شوند
  • در صورتی که فرد بیمار سابقه انفارکتوس میوکارد داشته باشد.

عوارض جانبی لودیومیل

مصرف لودیومیل با عوارض جانبی همراه می باشد که نمونه هایی از آن ها عبارت اند از:

  • خشکی دهان
  • خواب آلودگی
  • آشفتگی و تحریک پذیری در افراد و بروز رفتار نمایشی
  • تاری دید
  • افزایش فشار داخل چشم
  • یبوست
  • تهوع
  • اشکال در دفع ادرار
  • در بیماران قلبی عروقی باعث افزایش ضربان قلب، سنکوب، آریتمی و تعرق
  • لرزش دست
  • اختلالات رفتاری در کودکان
  • توهم زایی در سالمندان
  • افزایش اشتها
  • تغییر وزن
  • کاهش سدیم خون
  • اختلال در عملکرد کبد

تداخلات دارویی ماپروتیلین

داروی ماپروتیلین با برخی از داروها تداخل دارد و نباید به طور همزمان با ماپروتیلین مصرف شوند که برخی از آن ها عبارت اند از:

  1. مصرف داروهای ضد آریتمی با ماپروتیلین باعث بروز آریتمی می شود.
  2. ریفامپین موجب کاهش اثر لودیومیل می شود.
  3. در صورتی که با داروهای ضد افسردگی مهارکننده مونو آمین اکسیداز استفاده شود باعث تحریک سیستم اعصاب مرکزی و افزایش فشار خون می شود.
  4. بهتر است این دارو در کنار آنتی هیستامین ها و داروهای ضدجنون فنوتیازین مصرف نشود.
  5. هم چنین داروهای ضد بارداری خوراکی اثر ضد افسردگی این دارو را کاهش می دهند و مصرف سالمیتیدین باعث افزایش اثر ضد افسردگی لودیومیل می شوند.
  6. ماپروتیلین اثر شل کننده عضلانی با کلوفن را افزایش می دهد.
  7. در صورتی که از داروهای ضد اضطراب استفاده می کنید حتما موضوع را با پزشک تان در میان بگذارید، در برخی از اوقات داروهای ضد اضطراب با داروهای ضد افسردگی تداخل ایجاد می کنند.

هشدارهای استفاده از داروی لودیومیل

قبل از مصرف داروهای لودیومیل اگر مبتلا به بیماری خاصی هستید حتما با پزشک تان مشورت کنید و سعی کنید با احتیاط فراوان از این دارو استفاده نمایید، در صورت ابتلا به بیماری های زیر حتما پزشک تان را در جریان بگذارید:

  • آسم
  • الکلیسم حاد
  • اختلالات دفع ادرار
  • اختلالات دو قطبی
  • بیماران قلبی عروقی
  • پرکاری تیروئید
  • سابقه انفارکتوس میوکارد
  • اختلالات خون و کبد
  • بیماران اسکیزوفرنی
  • افرادی که سابقه افزایش فشار چشم دارند.

توصیه هایی در مورد مصرف ماپروتیلین

زمانی که ماپروتیلین استفاده می کنید سعی کنید به توصیه های زیر توجه کنید تا داروی ماپروتیلین اثر بخشی بهتری در کاهش افسردگی داشته باشد:

  • دارو را به تدریج و تحت نظر پزشک معالج قطع کنید. بر اساس نظر پزشک این دارو معمولا به دو شکل قرص ۲۵ میلی و ۷۵ میلی تجویز می شود.
  • احتمالا ۲ تا ۳ هفته برای اثر درمان آن زمان لازم است.
  • در صورتی که فراموش کردید دارو را در یک نوبت استفاده کنید به هیچ عنوان آن را دو برابر استفاده نکنید.
  • از مصرف فرآورده ها حاوی الکل و داروهای مضعف سیستم اعصاب مرکزی با این دارو خودداری نمایید.
  • مصرف ماپروتیلین ممکن است باعث سرگیجه شود سعی کنید آن را در هنگام رانندگی و کار با ماشین آلاتی که نیاز به هوشیاری دارند با احتیاط مصرف کنید.
  • در صورت انجام درمان های اورژانسی و اضطراری یا هر گونه عمل جراحی و خصوصا جراحی دندان به پزشک خود اطلاع دهید که از داروی ماپروتیلین استفاده می کنید

هم چنین سعی کنید در کنار دارو درمانی برای بهبود سریع افسردگی از روانشناس کمک بگیرید و به این نکته توجه داشته باشید که موثرین درمان، دارو درمانی در کنار روان درمانی می باشد مشاوره افسردگی در این خصوص می تواند کمک کننده باشد و اطلاعات خوبی را در اختیار شما قرار دهد.

چرا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

مرکز مشاوره ستاره ایرانیان با چندین سال تجربه به ارائه خدمات درمانی در زمینه اختلالات روانی از جمله افسردگی می پردازد، این مرکز از بهترین و با تجربه ترین مراکز خدمات روان شناسی می باشد و از جمعی از متخصصان با تجربه تشکیل شده است.

در این مرکز خدماتی فراهم شده است تا در هر کجای کشور که باشید بتوانید با مشاوران به صورتی تلفنی و حضوری ارتباط برقرار کنید،

مشاوران این مرکز به شما کمک می کنند تا در کمترین زمان ممکن به درمان مشکلات و مسائل خود بپردازید و در صورتی که اطرافیان شما دچار این اختلالات شدند و از این اختلالات رنج بردند با کمک گرفتن از مشاوره و با دریافت راهکارها و روش های گوناگون میتوانید به درمان آن ها کمک کنید.

منبع : ماپروتیلین قرص ضد افسردگی

ژنوفوبیا یا ترس از رابطه جنسی| از تشخیص تا درمان

ژنوفوبیا ( genophobia)  که با نام کویتوفوبیا نیز شناخته می شود، ترس از رابطه جنسی می باشد. افراد مبتلا به این ترس ممکن است از تمام اعمال جنسی یا فقط از خود آمیزش بترسند.

فوبیا رابطه می تواند با اروتوفوبیا اشتباه گرفته شود، اما این دو شرایط در واقع متفاوت هستند. ژنوفوبیا به طور خاص ترس از عمل جنسی را توصیف می کند، در حالی که اروتوفوبیا به طور کلی هر ترس مرتبط با تمایلات جنسی می باشد.

علائم جسمانی فوبیا رابطه ی جنسی

  • سرگیجه
  • تعریق
  • احساس خفگی
  • تپش قلب
  • گرفتگی قفسه سینه
  • گرگرفتگی
  • خشکی دهان
  • اسهال
  • بی حسی
  • نگرانی شدید
  • لرزش
  • اجتناب از حضور در کنار دیگران
  • درد بسیار
  • تنگی نفس
  • پنیک اتک

علت ترس از دخول و رابطه

مانند همه فوبیاها، ترس از رابطه جنسی به احتمال زیاد پس از ضربه شدید ایجاد می شود. تجاوز جنسی و آزار و اذیت شایع ترین محرک های ژنوفوبیا هستند، اما تربیت فرهنگی نیز ممکن است خطر این ترس را افزایش دهد. رابطه هراسی گاهی با ناامنی ها یا مسائل مربوط به تصویر بدن و همچنین نگرانی های پزشکی مرتبط می باشد. علاوه بر این، فوبیا رابطه گاهی مستقل از هر علت قابل شناسایی رخ می دهد.

سندرم ترومای تجاوز جنسی

تجاوز جنسی شامل آسیب شدید به جسم و روان قربانی است. تجاوز جنسی، تقریباً همه افراد را تحت یک واکنش روانی شدید قرار می دهد. اگرچه همه به یک شکل نسبت به تجاوز واکنش نشان نمی دهند اما اکثر مردم یک مسیر سه مرحله ای را دنبال می کنند.

مشابه اختلال استرس پس از سانحه، سندرم ترومای تجاوز جنسی به طور چشمگیری خطر ابتلا به اختلالات روانی مرتبط را افزایش می دهد.

فوبیا اغلب در مرحله سازماندهی مجدد رخ می دهد، زیرا بازماندگان سعی می کنند زندگی خود را بازسازی کنند. روند درمان سندرم ترومای تجاوز جنسی به شدت شخصی است و ممکن است از ماه ها تا سال ها طول بکشد تا به طور کامل برطرف شود.

ترس های فرهنگی

بسیاری از عقاید قومی و فرهنگی ممکن است رابطه جنسی را بد و ناپسند جلوه دهند اما این امر باعث ایجاد فوبیا نمی شود. با در حقیقت فوبیا می تواند زمانی ایجاد شود که احساسات افراد یک مجموعه به یک باور و عقیده تبدیل شود. احساس گناه طولانی مدت، شک به خود یا ترس از آسیب رساندن به سنت ها ممکن است خطر ابتلا به فوبیا را افزایش دهد.

اضطراب عملکرد در فوبیا دخول

بسیاری از مردم، به ویژه آن هایی که تجربه جنسی کمتری دارند، می ترسند که نتوانند شریک زندگی خود را راضی کنند. اگرچه این ترس ها عموماً خفیف و محدود هستند، اما می توانند شدیدتر نیز باشند. در برخی موارد، اضطراب عملکرد ممکن است به ترس از رابطه جنسی تبدیل شود.

ترس از بیماری

رابطه جنسی خطر ابتلا به بیماری های متعددی از جمله HIV را به همراه دارد. اکثر افراد با استفاده از اقدامات احتیاطی مانند کاندوم، تک همسری، و آزمایش STD می توانند با موفقیت این خطر را متعادل کنند تا خطر را به سطح قابل قبولی برای شخصی کاهش دهند.

نگرانی های پزشکی

ترس هایی که از نگرانی های پزشکی ناشی می شوند، هرگز فوبیا تلقی نمی شوند، تا زمانی که سطح متناسبی با موقعیت باشد. شرایط پزشکی متعدد، از اختلال نعوظ گرفته تا برخی اختلالات قلبی، فعالیت جنسی را دشوار، غیرممکن و یا حتی خطرناک می کند. احتیاط و حتی ترس در این شرایط می تواند به جا و درست باشد.

با این وجود، برخی از افراد ترس هایی ایجاد می کنند که بسیار نامتناسب با سطح خطر است. به عنوان مثال، اگر پزشک شما را مجاز به بازگشت به فعالیت های عادی پس از حمله قلبی کرده باشد، طبیعی است که قبل از اولین تجربه جنسی، کمی احساس ترس کنید. تصمیم به چشم پوشی از فعالیت جنسی به طور کلی یک واکنش نامناسب می باشد و به درمان مشکل شما کمک نمی کند.

همیشه توصیه های پزشک خود را در هنگام مقابله با هر بیماری پزشکی دنبال کنید و برای هر گونه ترسی که به طور غیرمعمول شدید یا طولانی مدت به نظر می رسد، کمک بگیرید.

انواع ترس مرتبط با رابطه جنسی

 اریتروفوبیا (Erotophobia): به طور کلی می توان هر فوبیایی در مورد رابطه جنسی است را شامل می شود و می توان آن را اصطلاحی کلی دانست.

 کویتوفوبیا (Coitophobia) کویتوفوبیا که به ژنوفوبیا هم شناخته می شود ترس از داشتن رابطه جنسی می باشد..

ترس از صمیمیت. ترس از صمیمیت ربطی به رابطه جنسی ندارد و فرد مبتلا به آن از نزدیک شدن و برقراری رابطه صمیمانه و عاشقانه با دیگران ترس یا حتی وحشت دارد.

هافوبیا. ترس از لمس شدن می تواند باعث ایجاد فوبیا جنسی شود، بسیاری از این افراد حتی از لمس های کوتاه نیز وحشت دارند.

 ترس از برهنگی (Nudophobia ). افراد درگیر این فوبیا ممکن است از برهنه بودن خود یا دیگران خجالت بکشند و به دلیل همین مسئله از درآوردن لباس خود اجتناب کرده یا از همسر خود بخواهند لباس خود را در نیاورد.

فلیماتوفوبیا ( Philematophobia). ترس از بوسیدن ممکن است دایل ریشه ای یا دلایل بهداشتی مانند بو دادن دهن یا وسواس ناشی از بهداشت دهانی طرف مقابل باشد.

توکوفوبیا. ترس شدید از بارداری و زایمان در زنان می باشد. این افراد به شدت از زایمان کردن و فرزند آوری وحشت دارند.

فوبیای دخول یا ترس از دخول

از اختلال نعوظ تا برخی اختلالات قلبی فعالیت جنسی را دشوار، غیرممکن یا حتی به طور بالقوه خطرناک می کند. احتیاط و حتی ترس ممکن است در این شرایط احتیاط باشد. اگر پزشک شما را مرخص كرده است كه پس از حمله قلبی به فعالیت های عادی خود برگردید، طبیعی است كه قبل از اولین تجربه جنسی پس از حمله، احساس لرز داشته باشید. تصمیم کلی برای کنار گذاشتن فعالیت جنسی یک واکنش نامتناسب در آن شرایط است.

درمان ترس از دخول نی نی سایت

ترس از دخول اغلب توسط درمانگران جنسی درمان می شود، که متخصصان سلامت روان با آموزش های پیشرفته و گواهینامه در زمینه مسائل جنسی هستند. 

مبارزه با ترس از رابطه جنسی هرگز آسان نیست. بسیاری از مردم احساس شرم یا خجالت می کنند و تمایلی به اشتراک گذاری چنین فوبیای عمیقا شخصی ندارند. با این حال، درمان به طور کلی موفقیت‌آمیز است و پاداش‌ آن ارزش فرآیند دشوار و اغلب از نظر احساسی دردناک را دارد.

درمان ترس از رابطه زناشویی

رابطه جنسی جنبه مهمی از وضعیت انسان است و ژن هراسی می تواند تأثیرات مخربی بر کسانی که آن را تجربه می کنند داشته باشد. برخی از افراد زندگی غیرجنسی را انتخاب می‌کنند و معنا و رضایتی را خارج از تجربه جنسی پیدا می‌کنند. با این حال، کسانی که از روی ترس رابطه جنسی را کنار می گذارند، اغلب احساس خوبی را کنار همسر خود تجربه نمی کنند.

همان طور که بیان شد ترس از رابطه جنسی همچنین می تواند روابط عاشقانه را ویران کند، به خصوص اگر میزان علاقه همسرتان به رابطه جنسی با شما متفاوت باشد. اگر احساس می کنید از ترس از رابطه جنسی رنج می برید، صحبت با یک درمانگر مورد اعتماد می تواند مفید باشد.

درمان اختلال ژنوفوبیا

در صورت وجود اختلالی مانند واژینیسموس یا زود انزالی می توان درمان را از حل این اختلالات شروع کرد. درد یا خجالت هنگام رابطه جنسی یکی از دلایل اصلی سردی رابطه جنسی زن و شوهر می باشد که باید به طور کامل مورد بررسی قرار بگیرد.

اگر مشکل جسمانی وجود داشته باشد بهتر است که درمان از آن آغاز شده و سپس به مسائل روحی و روانی طرفین کشیده شود.

درمان فوبیا معمولاً شامل روان درمانی می باشد. انواع مختلف روان درمانی برای درمان فوبیا، از جمله درمان شناختی رفتاری (CBT)و دارو درمانی در کنار آن می تواند نتایج رضایت بخشی را به دنبال داشته باشد.

درمان شناختی رفتاری باعث ایجاد روش های جایگزین تفکر و یادگیری تکنیک ها برای پرداختن به واکنش های فرد هنگام قرار گرفتن در شرایط ترسناک می باشد/

درمانگر جنسی نیز می تواند برای درمان فوبیا رابطه مفید باشد. نوع درمان و تعداد جلسات در جلسات انفرادی تا حد زیادی به دلایل اساسی فوبیا و وضعیت خاص بستگی دارد.

در صورتی که فرد همکاری لازم را با متخصص داشته و مسائل را به درستی و با صداقت با مشاور در میان بگذارد، فوبیا بسیار زودتر از آنچه که انتظار دارد درمان شده و می تواند به زندگی روزمره خود بازگردد.

منبع : ژنوفوبیا یا ترس از رابطه جنسی| از تشخیص تا درمان 

شباهت فرزندان با پدر و مادر و تاثیر آن در ازدواج

شباهت فرزندان با پدر و مادر و تاثیر آن در ازدواج

شباهت فرزند با پدر و مادر چقدر حقیقت دارد؟ شباهت میان این دو چقدر بر ازدواج موثر است. نظر روانشناسان در مورد این موضوع متفاوت است برخی از آن ها می گویند که رفتار فرزندان و ویژگی های شخصیتی شان کاملا می تواند با والدین فرق کند و فرزندان نباید بر اساس خانواده و والدین شان مورد قضاوت قرار گیرند،

اما برخی دیگر معتقدند با بررسی رفتار والدین می توان در مورد انتخاب برای ازدواج فرزندان تصمیم گرفت و فرزندان شباهت قابل توجهی به والدین شان دارند.

در صورتی که در مورد این موضوع سوالاتی دارید، این مقاله را از دست ندهید زیرا به بررسی مسائل اساسی و مهم این موضوع پرداخته است. هم چنین می توانید با استفاده از مشاوره ازدواج شباهت فرزندان با پدر و مادر را بررسی کرده و از انتخاب خود برای ازدواج مطمئن تر شوید.

شباهت فرزندان با پدر و مادر و تاثیر آن در ازدواج همیشه حقیقت دارد؟

دلایل بسیاری منجر به شباهت فرزندان به پدر و مادر می شود، یکی از این آن ها سبک تربیتی می باشد زیرا سبک تربیتی والدین متناسب با رفتار آن ها با فرزندشان می باشد بنابراین این سبک تربیتی به طور مستقیم بر خلق و خو و رفتار فرزندان اثر می گذارد.

به عنوان مثال والدینی که افراد آسان گیری هستند در هنگام تربیت فرزندشان، فشار زیادی به او وارد نمی کنند و کنترل کمتری بر روی او دارند در نتیجه در فرزندشان شخصیت آسان گیری شکل می گیرد و او هم مانند والدینش زندگی را سخت نمی گیرد.

نقش مادر در تربیت فرزندان از اهمیت بسیاری برخوردار است و در همین زمینه باید شباهت فرزندان با پدر و مادر مورد توجه قرار گیرد.

توجه داشته باشید که تربیت والدین و خصوصیات آن ها تنها فاکتور تعیین کننده در ویژگی افراد نمی باشد زیرا هر فرد ویژگی های منحصر به فرد خودش را دارد و با آن به دنیا می آید. این فرد در طول زندگی با موقعیت مختلف و متفاوتی رو به رو شود و در محیط هایی قرار گیرد که تجربیات او باعث شود ویژگی هایی متفاوتی در او شکل گیرد.

آن چه در مورد این موضوع اهمیت دارد این است که انعطاف پذیر باشید و بدانید که شباهت فرزندان به والدین صددرصد نمی باشد.

اما در عین حال نمی توان نقش تربیت خانواده را نادیده گرفت زیرا کم و بیش بر روی رفتار فرزندان تاثیر می گذارد علاوه بر این برخی از ویژگی ها ژنتیکی که از والدین به ارث رسیده است نیز قابل تغییر نبوده و نقش زیادی در رفتار فرزند دارد.

شباهت فرزندان با پدر و مادر و تاثیر آن در ازدواج، تجارب آسیب زای والدین تا چه حد فرزندان را درگیر خود می کند؟

خوشبختانه بسیاری از افراد در هنگام ازدواج به مرکز مشاوره مراجعه می کنند، به عنوان مثال ازدواج با کسی که والدینش درگیر اعتیاد هستند برای هر شخصی آسان نیست و با نگرانی هایی همراه خواهد بود.

در این شرایط فرد در مورد ازدواج شک و تردید زیادی دارد، در این هنگام مراجعه به روانشناس می تواند در تصمیم گیری به آن ها کمک کند.

در این شرایط شما نمی توانید طرف مقابل را به خاطر رفتار والدینش مورد قضاوت قرار دهید و ضعف و نقایص والدین را برای فرزندان در نظر بگیرید.

بنابراین نمی توان صددرصد گفت فرزندان شبیه والدین شان می شوند. بلکه باید به بررسی سلامت روان فرد مورد نظر بپردازید و به عنوان یک فرد مستقل به او نگاه کنید و ببیند تا چه حد تلاش می کند تا از محیط های آسیب زا دوری کند و شخصیت خودش را مورد بررسی قرار دهید.

زمانی که تصمیم به ازدواج با فردی می گیرید که با مشکلات خانوادگی رو به رو است در این حالت باید نسبت به انتخابتان حساس تر شوید و شباهت فرزندان با پدر و مادر را به دقت بررسی کنید و در نظر داشته باشید که تصمیم شما به ازدواج با این فرد چه عواقبی را به دنبال دارد.

شاید فردی کاملا با والدین خود متفاوت بوده و در زندگی بسیار موفق و پیشگام باشد با این وجود در امر ازدواج انتخاب سهل انگارانه نداشته باشید زیرا دوران کودکی این فرزندان بسیار حساس است و زندگی در محیط آسیب زا به خصوص در دوران کودکی تاثیرات پایدار و مهمی بر ویژگی های شخصیتی و روان فرد می گذارد.

قبل از ازدواج حتما از روانشناس کمک بگیرید تا آگاهی لازم و کافی را در مورد شباهت های فرزندان با پدر و مادر را به دست آورید و ببیند فرد موردنظرتان تا چه حد تفاوت های لازم را داشته و برای ازدواج مناسب می باشد.

علاوه بر این با شرکت در جلسات مشاوره می توانید از سلامت روانی یکدیگر نیز آگاه شوید و یکدیگر را بهتر بشناسید، هم چنین متوجه می شوید که در آینده تا چه حد می توانید خودتان را با شرایط خانوادگی شان سازگار کنید و زندگی موفق و خوبی را پیش رو داشته باشید.

مرکز مشاوره روانشناسی ستاره ایرانیان

شما پیش از ازدواج با مراجعه به روانشناس می توانید سلامت روانی خود و طرف مقابل تان را مورد سنجش قرار دهید و در مورد شباهت فرزندان با والدین آگاهی لازم را به دست آورید تا در این صورت ازدواج موفق داشته باشید و بتوانید خانواده سالم و موفقی را برای خود تشکیل دهید.

امروزه بسیاری از افراد به دلیل مشغله های کاری زیاد و کمبود وقت امکان مراجعه حضوری به مشاور را ندارند و یا در مشاوره حضوری راحت نیستند و بسیار معذب اند، اما این افراد نیز می توانند از خدمات مشاوره استفاده کنند.

در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان امکان مشاوره به صورت تلفنی و غیر حضوری را فراهم نموده است تا در کمترین وقت، بهترین مشاوره را دریافت کنید. کیفیت مشاوره تلفنی همانند مشاوره حضوری می باشد و مشاور راهکارها و راهنمایی های لازم را در اختیار فرد می گذارد و به مراجعین کمک می کند.

منبع : شباهت فرزندان با پدر و مادر و تاثیر آن در ازدواج

رابطه فوبیا و مصرف مواد| بهترین روش درمان فوبیا

تحقیقات نشان می دهد که 18.8 درصد از افرادی که در طول زندگی خود فوبیا را تجربه می کنند، به اختلال مصرف مواد نیز مبتلا می شوند. این آمار با وجود ناچیز بودن رابطه فوبیا و مصرف مواد را نشان می دهد.

فوبیا و سوء مصرف مواد گاهی اوقات می توانند با هم اتفاق بیفتند، به خصوص اگر فردی از مواد مخدر یا الکل برای خوددرمانی اضطراب یا درمان فوبیا استفاده کند. فوبیا احساسات ناخوشایندی ایجاد می کند که مواد مخدر یا الکل به طور موقت آن ها را تسکین می دهد.

فوبیا زمانی تشخیص داده می شود که فرد ترس شدیدی از یک مورد یا موقعیتی مانند عنکبوت یا رانندگی داشته باشد. برای تشخیص فوبیا، فرد باید ترسی را نشان دهد که بیش از خطر واقعی مربوط به مورد یا موقعیت است. ترس همچنین باید فراتر از چیزی باشد که یک فرد معمولی تجربه می کند و زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد.

به طور مثال فردی که فوبیا ارتفاع را تجربه می کند ممکن است از بسیاری از موقعیت ها دوری کند و بسیاری از موقعیت های تفریحی یا شغلی را به دلیل ترس بیش از اندازه خود از دست دهد. تشخیص فوبیا بهتراست به وسیله روانشناس یا روانپزشک صورت بگیرد.

اثرات سوء مصرف مواد مخدر بر فوبیا

سوء مصرف مواد مخدر می تواند علائم فوبیا را بدتر کند. برخی از داروها، مانند کوکائین و مت آمفتامین، می توانند باعث اضطراب و پارانویا شوند. استفاده از این داروها می تواند ترس و اضطراب مرتبط با منبع فوبیا را افزایش دهد.

مصرف طولانی مدت مواد مخدر و  ترک دارو  نیز می تواند منجر به اضطراب و بدتر شدن فوبیا شود. در حالی که مواد مخدر ممکن است به فرد کمک کند فوبیا را به طور موقت فراموش کند، سوء مصرف مداوم مواد می تواند منجر به اعتیاد شود.

آمار فوبیا و اعتیاد

بر اساس این تحقیقات، فوبیا و اعتیاد می توانند اختلالات همزمان باشند.

در میان افراد مبتلا به فوبیای خاص، 7 درصد در طول زندگی خود اختلال مصرف الکل را تجربه می کنند و 9 درصد نیز با اختلال مصرف مواد مخدر تشخیص داده می شوند.

سایر فوبیاها و آمار اعتیاد نشان می دهد که میزان شیوع اعتیاد در طول زندگی بالاتر در بین افراد مبتلا به فوبیای مادام العمر است. یک مطالعه  نشان داد که 18.8 درصد از افراد مبتلا به فوبیای مادام العمر نیز در مقطعی از زندگی خود دچار اختلال مصرف مواد مخدر می شوند.

همین مطالعه نشان داد که وقوع همزمان بین فوبیا و اختلالات خاص مصرف مواد مخدر به شرح زیر است:

اختلالات مصرف ماری جوانا:  14.9 درصد

اختلالات مصرف آمفتامین:  4.9 درصد

اختلالات مصرف کوکائین:  4.8 درصد

اختلالات مصرف توهم زا:  3.9 درصد

اختلالات مصرف مواد افیونی:  2.8 درصد

توجه به این نکته ضروری است که این مطالعه رابطه بین اختلالات اضطراب اولیه  و اختلالات مصرف مواد را ارزیابی کرد، به این معنی که افرادی که فوبیایی داشتند که در نتیجه مصرف مواد مخدر ایجاد شده، در مطالعه وارد نشدند.

آیا فوبیا می تواند منجر به اعتیاد به مواد مخدر شود؟

این امکان وجود دارد که افراد مبتلا به فوبیا به مواد مخدر اعتیاد پیدا کنند. برخی تحقیقات  نشان می دهد که افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی، مانند فوبیا، ممکن است از داروها برای درمان علائم خود استفاده کنند که می تواند منجر به  اختلال مصرف مواد شود. به عنوان مثال، اگر فردی به طور مکرر از مواد افیونی برای آرام کردن اضطراب فوبیا استفاده کند، ممکن است فرد به این مواد معتاد شود.

همچنین عواملی مانند ژنتیک خطر ابتلا به فوبیا و اعتیاد را افزایش می دهد و احتمال ابتلا به اختلالات مصرف مواد را برای برخی از افراد مبتلا به فوبیا افزایش دهد. کارشناسان گزارش می دهند  که بیشتر افراد قبل از تشخیص اختلال مصرف مواد دچار اختلالات اضطرابی می شوند.

درمان فوبیا و اختلالات مصرف همزمان مواد

درمان فوبیا و اختلالات مصرف مواد که با هم اتفاق می‌افتند مستلزم پرداختن به هر دو تشخیص است. درمان جامع معمولاً شامل دارو درمانی و نوعی درمان ریشه ای است.

داروها باید همیشه با رویکردهای مشاوره مانند درمان شناختی رفتاری ترکیب شوند تا به مسائل روانی اجتماعی مرتبط با اعتیاد و فوبیا رسیدگی شود. علاوه بر این هنگام دارو درمانی باید نکات دیگری نیز رعایت شود، مثلا دارو همیشه باید زیر نظر دکتر مصرف شود و حتی دوز آن باید توسط دکتر تعیین شود. در صورتی که احساس می کنید به دارو درمانی نیازی ندارید با دکتر خود صحبت کنید و برای توقف به مرور دوز آن ها را کم کنید، ترک ناگهانی دارو خود می تواند عوارض شدیدی را به همراه داشته باشد.

اگر شما یا یکی از عزیزانتان برای رسیدگی به مشکل سلامت روان و اختلال مصرف مواد به درمان نیاز دارید مرکز مشاوره ستاره ایرانیان می‌تواند خدمات جامعی را در این زمینه ارائه دهد. 

هنگامی که شخصی ترس شدید از یک چیز یا شرایط خاص را تجربه می کند که به طور منطقی با یک تهدید واقعی مرتبط نیست، ممکن است فرد درگیر فوبیا شده باشد. فوبیا می تواند اضطراب و هراس فلج کننده ایجاد کند و کارها و تجربیات به ظاهر ساده را تقریبا غیرممکن کند. 

مانند بسیاری از بیماری های دیگر، میزان سوء مصرف مواد در افراد مبتلا به فوبیا بیشتر از جمعیت عمومی است. مواد مخدر و الکل اغلب به عنوان راهبردهای مقابله ای برای کسانی که از ترس ناتوان کننده رنج می برند استفاده می شود، اما سوء مصرف مواد تنها سلامت روان را بدتر می کند و به طور بالقوه منجر به اعتیاد می شود.  

فوبیا یکی از رایج ترین انواع اختلالات روان در ایالات متحده است که آمار نشان می دهد تقریباً ده درصد از جمعیت حداقل یک فوبیا دارند. فوبیاهای رایج عبارتند از ترس از پرواز، ترس از رانندگی، ترس از عنکبوت و ترس از فضاهای محدود. یک فوبیا شدید ممکن است باعث شود فرد از موقعیت هایی که احساس می کند ممکن است با ترس خود روبرو شود اجتناب کند. افراد مبتلا به این بیماری روانی معمولاً درک می کنند که ترس آن ها مبتنی بر منطق نیست، اما هنوز نمی توانند واکنش های خود را کنترل کنند. این رنج می تواند با ایجاد مشکلات در محل کار و روابط، مانعی برای داشتن یک زندگی عادی و پربار شود.  

وقتی ترس فلج کننده است

افرادی که از فوبیا رنج می برند اغلب به مواد مخدر یا الکل روی می آورند تا ترس خود را آرام کنند و سعی کنند عملکرد طبیعی خود را داشته باشند. به عنوان مثال، فردی که فوبیا از پرواز دارد ممکن است قبل و در طول پرواز مقادیر زیادی الکل مصرف کند. 

برخی افراد بر این باورند که تنها راهی که می توانند با فوبیای خود کنار بیایند این است که خودشان را درگیر الکل یا مواد کنند. داروهایی که باعث ایجاد احساس سرخوشی می‌شوند، مانند قرص های مخدر، معمولاً برای منحرف کردن تمرکز از ترس شدید استفاده می‌شوند. البته همان طور که ذکر شد درمان فوبیا با مواد مخدر و الکل تنها یک راه حل موقت است و احتمالاً در آینده منجر به افزایش علائم فوبیا خواهد شد. فردی که با سوء مصرف مواد و فوبیای شدید دست و پنجه نرم می کند، باید به دنبال درمان حرفه ای باشد تا اعتیاد را همراه با اختلالات همزمان برطرف کند.

منبع : رابطه فوبیا و مصرف مواد| بهترین روش درمان فوبیا