۱۱ راه سازگاری کودک با مدرسه | با بچه ای که به مدرسه نمیرود چه باید کرد

سازگاری کودک با مدرسه دشوار می باشد، آیا فرزندتان در مدرسه گریه می کند؟ در این شرایط باید یاد بگیرید چگونه با اضطراب جدایی کنار بیایید و کاری کنید که صبح ها راحت تر فرزند خود را در مدرسه رها کنید.

چرا کودک من هنگام رفتن به مدرسه گریه می کند؟

بیشتر بچه ها وقتی به مدرسه برده می شوند به خاطر اضطراب جدایی گریه می کنند، فکر دور شدن از والدینشان باعث گریه آن ها می شود.

مدرسه رفتن بچه‌ها به زور و با دعوا هیچ فایده‌ای ندارد، زیرا این بدان معناست که چیزی برای نگرانی وجود دارد که باعث می‌شود کودک بیشتر بترسد و شروع به گریه کند و سازگاری کودک با مدرسه برای والدین سخت تر شود.

علائم ترس از مدرسه

علائم زیادی وجود دارد که نشان می دهد که سازگاری کودک با مدرسه کم است یا ترس از جدایی را تجربه می کند در این شرایط توصیه می شود که والدین به علائم توجه کنند و در صورت تشدید آن از مشاور کمک بگیرند.

نشانه های زیر علائم عدم سازگاری کودک با مدرسه می باشد:

  • گریه، عصبانیت، فریاد زدن یا جیغ کشیدن
  • خود را در اتاق خود پنهان کردن یا درب اتاق را بستن
  • امتناع از حرکت به سمت مدرسه
  • التماس برای نرفتن به مدرسه، گریه، افتادن روی زمین
  • قبل از مدرسه از درد، درد و بیماری شکایت می کند و اگر اجازه دهید در خانه بماند ناگهان بهتر می شود.
  • سطح بالایی از اضطراب را هنگام رفتن به مدرسه نشان می دهد
  • مشکل خواب دارد و اغلب کابوس می بیند.

علل اضطراب جدایی

اضطراب جدایی، ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه دلایل زیادی می تواند داشته باشد که به مدرسه یا محیط خانه و خانواده مربوط می شود، این علل ها شامل موارد زیر می باشند، به یاد داشته باشید که آشنایی با این علت ها سبب سازگاری کودک با مدرسه می شود:

  • رویدادهای نگران کننده در خانه یا مدرسه
  • تعارض در خانواده یا با دوستان در مدرسه
  •  تغییر مدرسه می تواند برای بسیاری از کودکان استرس شدیدی داشته و باعث عدم سازگاری کودک با مدرسه شود.
  • مشکلات با معلم
  • نتایج ضعیف مدرسه
  • انتظار بالای والدین

کمک به سازگاری کودک با مدرسه

۱. در مورد احساسات فرزندتان در خانه بحث کنید

گاهی اوقات موثرترین راه برای جلوگیری از گریه و سازگاری کودک با مدرسه بروز احساسات به نوع دیگر و روش دیگری می باشد.

پس از آرام شدن همه چیز با کودک خود در مورد احساسات او در آن روز صحبت کنید. از کلمات برای توصیف احساسات او استفاده کنید ولی در به کار بردن کلمات دقت داشته باشید.

به او اجازه دهید احساسات خود را بیان کند و به آن ها کمک کنید تا بتواند احساساتی مانند ترس، عصبانیت، آسیب دیدگی و نگرانی را بهتر نشان دهد. به او یادآوری کنید که اشکالی ندارد که دلتنگ شما باشد و به او بگویید که شما هم دلتنگش هستید و هر روز مشتاق هستید تا از مدرسه به خانه بیاید و او را ببینید.

به تمام حرف هایی که می زند گوش دهید و در هر جمله او به دنبال دلیلی نگردید که چرا او نباید چنین احساسی داشته باشد. به او فضایی بدهید تا بدون ترس دیدگاه متفاوت خود را بیان کند. سعی کنید در تمام مدتی که صحبت می کند سکوت کنید و به او گوش دهید.

پس از این که صحبت های او تمام شد درباره احساسات مثبتی که ممکن است در طول روز مدرسه داشته است صحبت کنید.

بحث‌هایی مانند این به کودک کمک می کند تا احساسات خود را شناسایی کند. این به او کمک می کند نه تنها بفهمد که عادی می باشد، بلکه شروع به استفاده از کلمات برای به اشتراک گذاشتن احساس خود کند.

۲. در مورد مدرسه به صورت مثبت صحبت کنید

ممکن است ناخواسته متوجه شوید که در مورد مدرسه به طرز بدی صحبت می کنید، این صحبت های منفی و غیر منطقی باعث ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه می شود که عواقب بدی را به دنبال دارد.

اینکار ترس و فرضیات او را تأیید می کند که مدرسه جایی است که نباید در آن حضور پیدا کرد. چند روش متداول که ممکن است مدرسه را چیزی منفی و ترسناک نشان دهید شامل موارد زیر می باشد:

  • صحبت های وحشتناک: « چقدر خوب فردا تعطیله و دیگه مدرسه ای در کار نیست»
  • تهدیدهای توخالی « اگه گریه کنی تمام اسباب بازی هایت را ازت می گیرم»
  • رشوه: «اگر بری مدرسه، موقع برگشت برات بستنی می خرم»

به طور خلاصه، از تبدیل مدرسه به موضوعی برای بحث و جدل بپرهیزید. در عوض، آن را مثبت نگه دارید.

توضیح دهید که مدرسه چیزی است که همه ما تجربه کرده‌ایم، یا فعالیت‌های سرگرم‌ کننده‌ای را که او در آنجا انجام می‌دهد برجسته کنید. به عنوان مثال، بازی، فوتبال، ورزش، کتاب خواندن و موارد دیگر

فقط نپرسید “مدرسه چطور بود؟” در عوض، سؤالات طولانی بپرسید، تا نظرات او را بشنوید و سعی کنید نکات مثبت نظر او را برجسته کنید.

۳. یک وسیله خاص به فرزندتان بدهید

یکی از راه‌های آسان‌تر کردن سازگاری کودک با مدرسه این است که به فرزندتان یک وسیله خاص بدهید که او می‌تواند در طول مدرسه نگه دارد.

شاید این دستبند مورد علاقه او باشد، دستبندی که وقتی احساس ترس یا عصبی می کند می تواند با او بازی کند یا به آن نگاه کند، یا شاید این حیوان عروسکی دوست داشتنی یا کوچک او باشد که با خیال راحت در کوله پشتی اش گذاشته شده است، حتی می تواند یک یادداشت خاص از شما باشد که او می تواند در جیب خود نگه دارد.

داشتن یک آیتم خاص، چه در نزدیکی یا در جیب او، به آرامش او هنگام آشنا شدن با موقعیت های جدید کمک می کند.

نکته: یکی از وسایل خود را به او بدهید. از یک گیره مو گرفته تا یک ساعت قدیمی، به او اجازه دهید این وسیله را در طول مدرسه داشته باشد سپس به او بگویید که آن را هنگام تعطیلی خواهید دید. این نه تنها بخشید از شما را به او می‌دهد، بلکه به او اطمینان می‌دهد که بعداً دوباره شما را خواهد دید.

۴. زودتر از بچه های دیگر او را حاضر کنید

تصور کنید به یک مهمانی می‌رسید و همه از قبل آنجا هستند. اگر مهمانی شامل دوستان و خانواده باشد، ممکن است نگران نشوید. اما اگر کسی را نمی‌شناسید چطور؟ احتمالاً احساس می کنید که خسته، عصبی و آماده رفتن به خانه هستید.

همین امر در مورد فرزند شما نیز صادق است.

با آوردن کودک به مدرسه حتی چند دقیقه زودتر به او اجازه دهید تا مدتی قبل از شروع هرج و مرج در آنجا مستقر شود با اینکار به سازگاری کودک با مدرسه کمک می کنید. او همچنین قبل از آمدن بچه ها می تواند راحت تر با معلم خود ارتباط برقرار کند.

اگر احساس می‌کنید فرزندتان در شلوغی مدرسه غرق شده است، سعی کنید چند دقیقه زودتر او را پیاده کنید.

نکته: بهتر است، همه چیز را از شب قبل آماده کنید تا از عجله در آخرین لحظه جلوگیری شود. وسایلی مانند ناهار و کیف کار خود را ببندید و لباس ها را از قبل آماده کنید.

۵. فرزندتان را راهنمایی کنید

هیچ چیز نمی تواند به اندازه ایستادن در وسط یک اتاق بدون هیچ ایده ای برای انجام کار بعدی احساس ناخوشایندی داشته باشد. اگر فرزند شما با برنامه مدرسه آشنا نباشد، ممکن است احساس اضطراب بیشتری داشته باشد.

در چند روز اول، او را به سمت فعالیتی که می تواند انجام دهد راهنمایی کنید، به خصوص فعالیتی که از آن لذت می برد، مانند پازل یا ساختمان سازی.

با راهنمایی او به سمت یک کار مورد علاقه، می توانید به او کمک کنید به جای تمرکز بر روی خروج شما روی فعالیت تمرکز کند.

او همچنین می تواند در مورد روز و فعالیت هایی که پیش رو دارد هیجان زده یا کنجکاو شود. او به جای نگرانی در مورد جدا بودن از شما منتظر است که زودتر زمان مدرسه رسیده و از شما جدا شود.

نکته: از معلمش بپرسید که چه فعالیتی را در چند روز گذشته بیشتر دوست داشته است. به این ترتیب، نه تنها می‌توانید او را به سمت آن فعالیت راهنمایی کنید، بلکه می‌توانید در هنگام خروج از خانه او را در مورد آن هیجان زده کنید.

۶. بدون خداحافظی او را ترک نکنید

ترک بدون خداحافظی وسوسه انگیز است. به هر حال، او به اندازه کافی حواسش پرت به نظر می رسد، شاید حتی از فعالیت خود لذت می برد بنابراین چرا او را ناراحت کنید؟

با این کار او به جای تمرکز بر فعالیت یا استقرار در آن، به اطراف نگاه می کند و تعجب می کند که کجا رفتید. او ممکن است بقیه روز را با نگرانی در مورد اینکه کجا رفته اید و چرا خداحافظی نکرده اید سپری کند و همین کار کوچک باعث کاهش سازگاری کودک با مدرسه شود بنابراین حتما پیش از رفتن با او خداحافظی کنید.

در صورت عدم خداحافظی صبح روز بعد، او نگران خواهد بود که آیا شما دوباره بدون اینکه دوباره به او بگویید آنجا را ترک کنید یا نه، و در آینده عدم سازگاری کودک با مدرسه افزایش خواهد یافت. فقط اینکه او گریه نمی کند، به این معنی نیست که او در طول روز آسیب، ترس و عصبانیت را تجربه نخواهد کرد.

۷. خداحافظی را مختصر نگه دارید | درمان بیماری جدایی در مدرسه

وقتی فرزندتان در مدرسه گریه می کند اولین واکنش شما چیست؟ به احتمال زیاد سریع پیش او می روید و او را در آغوش می گیرید.

هیچ کس بهتر از شما نمی تواند او را تسلی دهد، اما در این مورد، اجازه دهید معلمان این نقش را بر عهده بگیرند.

و همچنین خداحافظی را کوتاه نگه دارید. سپس توضیح دهید که زمان رفتن شما فرا رسیده است. وقتی شروع به گریه کرد، به او یادآوری کنید که خوب می شود و در کنار دوستانش است.

سپس، بخش مهم اینجاست، نترسید. برای در آغوش گرفتن دوباره برنگردید یا کنار در معطل نشوید. در کنار او گریه نکنید، بدترین کار این است که گریه کنید زیرا ترس کودک چند برابر می شود و دیدن ناراحتی شما او را بیشتر نگران می کند. او باید بداند که شما از ماندن او در مدرسه مطمئن هستید.

نکته: مراقب حالات چهره و زبان بدن خود باشید. اگر صورت شما چیز دیگری بگوید، احساس اطمینان نمی کند. لبخندی واقعی بدهید و آرام باشید، او بیشتر از هر کلمه ای که می گویید صورت و زبان بدن شما را می فهمد.

۸. از معلمان بپرسید که روز چگونه گذشت

احساس گناه عادی است، به خصوص زمانی که آخرین چیزی که دیدید فرزندتان در حال گریه بود.

حقیقت این است که او احتمالا تمام روز گریه نکرده است. در واقع، او احتمالا چند دقیقه بعد از رفتن شما از گریه دست کشیده است.

در زمان ملاقات او، از معلم بپرسید که بقیه روز چگونه گذشت و فرزندتان چگونه با آن کنار آمد. اگر واقعاً نگران هستید، پس از رسیدن به محل کار، با کادر مدرسه تماس بگیرید تا ببینید چه مدت طول کشید تا سرانجام او آرام شد و بقیه روز او چگونه گذشته است.

ممکن است متوجه شوید که او در نهایت از بقیه روز خود لذت می برد، یا با دیگران خوب بازی می کرد.

نکته: از معلم بپرسید که در نهایت چه چیزی به کودک شما کمک کرد تا آرام شود و ببینید آیا او می تواند آن را در چند روز آینده تکرار کند یا خیر.

۹. به یاد داشته باشید که اینهم خواهد گذشت

به خوتان یادآوری کنید که این دوره طبیعی است و همه آن را طی می کنند.

شما پدر و مادر آن ها هستید و دلبستگی سالم به والدین معمولاً دلیل گریه فرزند شما در مدرسه است و باعث عدم سازگاری کودک با مدرسه می شود. احساس نکنید که کار خوبی انجام ندادید زیرا او گریه کرد در حالی که دوستانش ساکت بودند. در عوض، از ارتباط قوی والدین و فرزندی که ایجاد کرده اید لذت ببرید.

زمان باعث می شود این روزهای سخت بگذرد و فرزند شما نیز به مرور به این روند جدید عادت می کند.

 

۱۰. برنامه های ترسناک را به حداقل برسانید.

اگر برنامه‌هایی که تماشا می‌کنید ترسناک نباشند، احتمال ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه کمتر می شود. سعی کنید محیط خانه را مکانی شاد و پر از ارامش نگه دارید تا کودکتان اضطراب کم تری را تجربه کند.

۱۱.در مورد احساسات فرزندتان در خانه بحث کنید

گاهی اوقات موثرترین راه برای جلوگیری از گریه زمانی است که به خانه می رسند در آن هنگام می  توانید به آرامی با آن ها صحبت کنید.

برای توصیف احساسات به او کمک کنید مانند: “وقتی امروز به مدرسه رفتی، غمگین به نظر می رسید.”

به او اجازه دهید احساساتی را که ممکن است داشته باشد بیان کند تا بتواند احساساتی مانند ترس، عصبانیت، آسیب دیدگی و نگرانی را بهتر تشخیص دهد. به او یادآوری کنید که اشکالی ندارد که دلتنگ شما باشد و بگویید که شما هم دلتنگش هستید و هر روز مشتاقانه منتظر باشید که او را از مدرسه ببرید.

برای هر جمله ای دنبال دلیلی نگردید که چرا نباید چنین احساسی داشته باشد. به او فضایی بدهید تا بدون ترس از قضاوت شدن احساسات خود را بیان کند.

در عین حال، درباره احساسات مثبتی که ممکن است در طول روز مدرسه داشته است نیز صحبت کنید تا به سازگاری کودک با مدرسه برسید. بله، رها کردن و غلبه بر ترس کار سختی بود، اما شاید فعالیت‌های جدیدی را پیدا کرده یا دوست های جدیدی پیدا کرده است که دوست دارد با آن ها بازی کند.

نتیجه 

با بحث درباره احساسات او و نشان دادن همدلی برای مبارزاتش شروع کنید. در مورد مدرسه به شیوه ای مثبت صحبت کنید و در مقابل میل به ترسناک جلوه دادن آن مقاومت کنید. به او یک وسیله خاص بدهید ،خواه مال او باشد یا مال شما، تا احساس بودن کنار شما را برای او زنده کند.

برای جلوگیری از شلوغی، زودتر از سایر بچه‌ها به آنجا برسید و او را به اولین فعالیت مورد علاقه‌اش راهنمایی کنید. بدون خداحافظی ترک نکنید، در عین حال خداحافظی را کوتاه نگه دارید. از معلم بپرسید که بقیه روز چگونه گذشت و به خود یادآوری کنید که این طبیعی است و به زودی خواهد گذشت.

با گذشت زمان، هر دوی شما با شرایط عادی جدید خود سازگار خواهید شد و دیگر نیازی نیست هر روز با مشکلات روبرو شوید.

منبع : ۱۱ راه سازگاری کودک با مدرسه | با بچه ای که به مدرسه نمیرود چه باید کرد

۸ دلایل مهم کاهش میل جنسی در زنان

ممکن است به عنوان یک زن از اینکه میل جنسی تان کم شده است، دچار تعجب و یا نگرانی شده باشید.

همچنین ممکن است این مساله باعث ایجاد نارضایتی های متعددی در همسرتان شده باشد و وضعیت ارتباطی تان را وخیم کرده باشد.

ممکن است در حالی به خواندن این متن بپردازید که می خواهید دلایل کم میل شدن همسرتان را بدانید و به او کمک کنید تا میل جنسی طبیعی اش را دوباره به دست آورد و روابط تان مانند گذشته گرم و پر حرارت شود.

مهم ترین دلایل کاهش میل جنسی در زنان

در این متن سعی داریم تا شما را با مهم ترین دلایل کاهش میل جنسی در زنان آشنا کنیم.

داروهای مصرفی را چک کنید.

مصرف رده بندی خاصی از دارو به ویژه داروهای ضد افسردگی، ضد تشنج، مخدرهای مسکن درد، داروهای خوراکی ضد بارداری و انواع داروهای کاهش دهنده ی فشار خون می تواند میل جنسی را تا حد زیادی کاهش دهد.

در صورتی که کاهش میل جنسی فرد به دلیل استفاده از دارو باشد، لازم است پزشک مربوطه را در جریان قرار دهید تا در کنار داروها، از مکمل های تقویت کننده ی میل جنسی نیز استفاده کنید و وضعیت بهتر شود.

هیچ گاه به دلیل تاثیر داروها بر میل جنسی تان، اقدام به قطع خودسرانه ی آن ها نکنید چرا که می تواند افسردگی و یا اضطراب تان رو دو چندان کند و مشکلات تان را بیشتر از قبل کند.

سطح استرس و اضطراب تان را چک کنید.

بالا بودن سطح اضطراب در مورد مسایل مختلف کاری، تحصیلی، خانوادگی و.. می تواند میل جنسی زنان را تا حد زیادی کاهش دهد.

در این شرایط بهترین کار آن است که با فردی متخصص در زمینه ی کنترل اضطراب تان مشورت کنید و یا از روش های صحیح برنامه ریزی و کنترل اضطراب و استرس استفاده کنید.

اگر کاهش میل جنسی همسرتان به دلیل سطح بالای اضطراب است، می توانید از طریق همدلی و کمک به او در انجام فعالیت ها، به کاهش سطح استرسش کمک کنید تا بتواند عملکرد جنسی طبیعی اش را به دست آورد.

به یاد داشته باشید که بی میلی جنسی همسرتان نشان دهنده ی بی علاقگی اش به شما نیست و لازم است با ریشه یابی صحیح مساله، آن را حل کنید.در مورد خودتان چه دیدگاهی دارید؟

بر اساس تجارب بالینی، دیدگاه منفی و یا غیر واقعی در مورد خود و خودانگاره ی جسمی می تواند یکی از دلایل بی میلی جنسی باشد.

این حالت که در زنان بسیار شایع تر است به وضعیتی اطلاق می شود که فرد در خصوص بدن خود دیدگاه خوبی ندارد، خودش را بیش از حد چاق، نازیبا و یا زشت تلقی می کند و به همین دلیل به این باور می رسد که ” من به اندازه ی کافی خوب نیستم و نمی توانم ارتباط لذت بخشی را شکل دهم”

در بسیاری از موارد بدریخت انگاری بدنی ریشه در بازخوردهای دوران کودکی دارد و لازم است تا فرد با دریافت کمک های تخصصی، بر آن غلبه کند.

به خاطر داشته باشد به عنوان همسر فردی که خود را به اندازه ی کافی خوب و جذاب نمی داند، می توانید نقش زیادی در حل مشکل داشته باشید.

برای این منظور، همواره به او بازخورد مثبت دهید، از ویژگی های خوبش تعریف کنید، او را با دیگران مقایسه نکنید و بخاطر رابطه ی خوبی که با شما دارد تحسینش کنید.

آیا تحت فشار مراقبت هستید؟

قرار گرفتن دایمی در نقش مراقب یعنی کسی که از فرزندان، همسر، عضو بیمار خانواده و مواردی از این قبیل مراقبت می کند، منجر به تجربه ی حد زیادی از فشار روانی می شود.

در جهت حفظ سلامت روان تان بهتر است برای مدتی از این نقش انصراف دهید و یا مسئولیت های مراقبتی تان را کاهش دهید تا بتوانید عملکرد جنسی سالمی را به دست آورید.

ارتباط تان با همسرتان را چک کنید.

اصولا زنان در شرایطی به برقرای رابطه ی جنسی علاقمند می شوند، که با آن ها ارتباط خوب و محبت آمیزی داشته باشید.

یکی از علل اصلی تاکید ب پیش نوازی قبل از شروع رابطه ی جنسی نیزهمین مساله است.

بنابراین در صورتی که در ارتباط با همسرتان مشکلاتی را تجربه می کنید، کاهش میل جنسی تان قابل پیش بینی است.

تجربه ی مشکلات مختلف، می تواند رابطه تان را سرد کرده و سردی و رخوت در رابطه ی جنسی تان نیز نمود پیدا می کند.

بنابراین بهتر است بار مشکلات را به دوش نکشید و برای رفع آن ها از یک مشاور متخصص درخواست کمک کنید.

در بسیاری از موارد رنجش های قدیمی، عدم بیان احساسات، انتظارات و خواسته ها می تواند ریشه ی اصلی سردی ورابط جنسی باشد که نیاز به خانواده درمانی و اقدامات عملی دارد.

فشار کاری تان در چه حد است؟

عامل دیگر کاهش میل جنسی زنان ، فشار کاری است.

اگر چه ممکن است مردان در شرایط پرفشار کاری، تمایل بیشتری به برقراری رابطه جنسی نشان دهند، اما در مرود زنان این اصل صادق نیست.

تجربه ی فشار کاری زیاد، خستگی و بی خوابی های مداوم می تواند میل جنسی زن را کاهش دهد و لازم است تا موارد ذکر شده به خوبی مدیریت شوند تا مساله مرتفع شود.

میزان تستسترون آزاد را چک کنید.

کاهش میزان این هورمون نیز می تواند در کاهش میل جنسی موثر واقع شود.

بنابراین توجه داشته باشید که طیف گسترده ای از علل جسمی، روانی، درون روانی و بین فردی می تواند در ایجاد این مشکل دخیل باشد.

بنابراین بهتر است موارد ذکر شده را بررسی کنید و در صورت مشاهده ی مشکل به درمانگر مربوطه مراجعه نمایید.

موقعات تان را بازبینی کنید.

داشتن توقعات جنسی غیرواقع بینانه و ایده آل نگر می تواند منجر به ایجاد اضطراب در هر فردی شود.

در این حالت ممکن است فرد تصمیم بگیرد تا با بی میلی نسبت به رابطه، خود را از فشار اضطراب رها کند.

به همین دلیل بسیار مهم است که در خصوص رابطه ی جنسی، دیدگاهی واقع بینانه داشته باشید و شریک جنسی تان را در معرض فشار قرار ندهید.

رابطه ی جنسی نیز مانند هر چیز دیگری می تواند توام با نقص باشد و توقع داشتن رابطه ای بی عیب و نقص، کاملا  دست نیافتنی است.

بهتر است تا انتظارات جنسی از همسرتان را به گونه ای شفاف و واضح بیان کنید و به او فرصت دهید تا با آرامش در جهت تحقق آن ها تلاش کند.

بر اساس تحقیقات انجام شده، مشاهده ی پورن تاثیر مثبت معناداری در ایجاد توقعات غیر واقعی و ایجاد بی میلی جنسی دارد.

بر اساس یافته ها، مشاهده کنندگان پورنوگرافی، انتظار دارند تا در روابط واقعی نیز، توهمات ساختگی دنیای پورن را تجربه کنند. چیزی که تنها در یک کلیپ ساختگی اتفاق می افتد.

همین مساله می تواند منجر به نارضایتی از شریک جنسی و ایجاد بی میلی شود.

کلید موفقیت در روابط جنسی

بخاطر داشته باشید که کلید موفقیت در روابط جنسی، بیان صحیح و صمیمانه ی انتظارات، پذیرش طرف مقابل و ایجاد آمادگی روانی به منظور تجربه ی یک رابطه ی لذت بخش است.

در صورتی که علایمی از بی میلی جنسی در خود و یا همسرتان مشاهده می کنید، بهتر است از برچسب زدن به خود و طرف مقابل خودداری کنید و با بررسی دلایل اصلی، برای بهبود رابطه ی متقابل تان گام هایی بردارید.

منبع : ۸ دلایل مهم کاهش میل جنسی در زنان

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی یکی از نگرانی های اصلی این افراد می باشد. خوشبختانه افزایش امید به زندگی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با دسترسی بهتر به پزشکی و سایر خدمات بهداشت عمومی امکان‌پذیر است.

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی می تواند موضوع پیچیده ای باشد که باعث نگرانی بسیاری از افراد شود. در حالی که اسکیزوفرنی به خودی خود لزوماً یک علت شایع مرگ نیست، افراد مبتلا به این بیماری ممکن است به طور بالقوه امید به زندگی کمتری نسبت به افراد بدون این بیماری داشته باشند.

بر اساس گزارشات موسسه ملی سلامت روان (NIMH)، میانگین طول عمر بیماران اسکیزوفرنی در ایالات متحده به ۲۸٫۵ سال کاهش یافته است که آمار قابل توجهی می باشد.

متاسفانه این آمار امید به زندگی ممکن است به شرایط سلامتی مرتبط باشد که معمولاً با این اختلال همراه است، این اختلالات شامل موارد زیر می باشد:

  • بیماری قلبی
  • دیابت
  • بیماری کبد

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب شانس بیشتری برای تجربه مرگ ناشی از خودکشی نسبت به افراد بدون اسکیزوفرنی دارند. موسسه ملی سلامت روان تخمین می زند که ۴٫۹٪ از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به دلیل خودکشی می میرند.

طول عمر بیماران اسکیزوفرنی

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب ۳٫۵ برابر بیشتر از افرادی که درگیر این بیماری نیستند در سال جان خود را از دست می دهند. اسکیزوفرنی می تواند به طور متوسط ​​۱۴٫۵ سال از طول عمر یک فرد کم کند.

تحقیقات در سال ۲۰۲۰ نشان داد که درمان به موقع، مناسب و کمک خانواده می تواند طول عمر بیماران اسکیزوفرنی تا هفت سال افزایش دهد، علاوه بر این در کیفیت زندگی آن ها نیز تاثیر زیادی دارد.

مرگ بیماران اسکیزوفرنی

همان طور که گفته شد این بیماری با سایر اختلالات همراه می باشد که گاهی اوقات می تواند زندگی این افراد را به خطر بیاندازد:

  • بیولوژیکی: بیماری های قلبی عروقی، سرطان، دیابت، آنفولانزا، نقص های رشد عصبی
  • شخصی: تنهایی و انزوا، سبک زندگی ناسالم، سوء مصرف مواد
  • اجتماعی: مرگ تصادفی، خودکشی، استرس شدید، تروما، فقر به دلیل نرخ بیشتر بیکاری
خودکشی بیماران اسکیزوفرنی

تأثیر خودکشی را نمی توان در مورد کاهش طول عمر بیماران اسکیزوفرنی نادیده گرفت. یک مطالعه در سال ۲۰۲۱ نشان می دهد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی۴٫۵ برابر بیش تر احتمال دارد که خودکشی کنند.

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی با بیگانگی و طرد شدن از جامعه خود مواجه می‌شوند که احساس انزوا، ناتوانی و فقدان احساس تعلق را در آن ها دامن می‌زند.

افزایش امید به زندگی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی

افزایش طول عمر بیماران اسکیزوفرنی شامل مداخلات زیر می باشد:

  • افزایش دسترسی به مراقب
  • آموزش پزشکی
  • شناسایی و مدیریت خطر قلبی عروقی
  • کاهش مصرف دخانیات و سوء مصرف مواد
  • کاهش انزوا از طریق گروه های حمایتی
  • دسترسی به گزینه های سبک زندگی سالم
  • مداخله زودهنگام
  • درمان هدفمند
  • آموزش بهتر برای عموم
  • ارائه برنامه های قوی تر و هدفمندتر از خودکشی برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی

عاقبت بیماران اسکیزوفرنی

افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب واقعیت تحریف شده را تجربه می کنند که بر روابط، عملکرد اجتماعی و سایر فعالیت های روزانه آن ها  تأثیر می گذارد. بر اساس تحقیقات موسسه ملی سلامت روان (NIMH)، این تحریفات می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • توهمات
  • گفتار یا حرکات بی نظم
  • مشکل در تفکر و انگیزه

علاوه بر این، افراد مسن مبتلا به اسکیزوفرنی میزان بیشتری از عوارض جانبی ناشی از داروهای روانگردان را تجربه می کنند. برخی از افرادی که عوارض جانبی را تجربه می کنند، مصرف داروهای خود را متوقف می کنند که منجر به بدتر شدن شرایط می شود.

بیماران اسکیزوفرنی دو برابر بیشتر احتمال دارد که به زوال عقل مبتلا شوند.

نکاتی برای مدیریت اسکیزوفرنی با افزایش سن

اگر شما یا یکی از عزیزانتان با اسکیزوفرنی زندگی می‌کنید، راه‌هایی را برای مدیریت فراز و نشیب‌ها با گذشت زمان برای کیفیت کلی زندگی پیدا کنید. در اینجا چند نکته وجود دارد که می توان به شما در مدیریت علائم اسکیزوفرنی کمک کرد:

  • بدن و ذهن را فعال نگه دارید
  • ورزش مکر
  • در تعاملات اجتماعی منظم شرکت کنید
  • حفظ یک رژیم غذایی سالم

میانگین طول عمر بیماران اسکیزوفرنی چقدر است؟

داده های یک مطالعه در سال ۲۰۱۳ نشان می دهد که امید به زندگی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ۱۲ تا ۱۵ سال کمتر از افرادی است که با این بیماری زندگی نمی کنند.

دو علت بالقوه مرگ زودرس در این افراد عبارتند از بیماری تشخیص داده نشده و سرطان.

پزشکان همچنین دریافتند که فقدان درمان با مرگ و میر بیشتر به هر علت در این گروه مرتبط است.

آیا اسکیزوفرنی در صورت عدم درمان بدتر می شود؟

علائم اسکیزوفرنی به ندرت بدون درمان بهبود می یابند. بدون درمان مناسب، علائم ممکن است بیشتر رخ دهد و شدت آن افزایش یابد.

اسکیزوفرنی درمان نشده می تواند به سایر مشکلات سلامت روان یا افکار خودکشی منجر شود.

اضطراب و خودکشی اسکیزوفرنی

اضطراب می تواند آزاردهنده باشد. هزینه های درمان اسکیزوفرنی می تواند برای خانواده ها دشوار بوده و زندگی آن ها را سخت و پر از اضطراب سازد.

شاید بدترین جنبه بیماری همین اضطراب و استرس می باشد.

اضطراب می تواند آزاردهنده بوده و ممکن است شبیه از دست دادن هویت باشد.

توجه داشته باشید که اختلالات اسکیزوفرنی انواع مختلفی دارند. برخی از افراد مبتلا به این بیماری عملکرد بالایی دارند، اما در برخی از موارد افراد توانایی عملکرد نامناسبی دارند.

سبک زندگی 

ارتباط پیچیده بین ژنتیک، سبک زندگی و مصرف مواد مخدر دلیلی است که میزان مرگ و میر اختلالات اسکیزوفرنی بسیار بالا می باشد.

شیوع فوق العاده  بالایی در مصرف سیگار، سوء مصرف مواد و فعالیت بدنی کم در این گروه از بیماران وجود دارد. بسیاری از بیماران نیز از نظر اجتماعی در انزوا قرار دارند که به خودی خود باعث افزایش بروز و مرگ زودرس می شود.

متاسفانه این مشکلات سبک زندگی توسط سیستم مراقبت‌های بهداشتی تشخیص داده نمی‌شوند.

افراد مشهور به اسکیزوفرنی
  1. زلدا فیتزجرالد : زلدا به عنوان همسر اف. اسکات فیتزجرالد، نویسنده بزرگ گتسبی و نویسنده و هنرمندی با استعداد، بیشتر به خاطر سبک زندگی پر زرق و برق و پر زرق و برقش شناخته شده است. زلدا دچار اختلالات روانی متعددی شد و در سن ۳۰ سالگی، رسماً به اسکیزوفرنی مبتلا شد. او نزدیک به دو دهه از زندگی خود را قبل از مرگ در ۴۷ سالگی در بیمارستان های روانی گذراند.
  2. جان نش: او ریاضیدان برجسته و برنده جایزه نوبل است.
  3. ونسان ون گوگ: بسیاری از مورخان موافق هستند که ونسان ون گوگ هنرمند برجسته مبتلا به اسکیزوفرنی بود. او به خصوص در دو سال آخر عمرش مستعد اپیزودهای روان پریشی بود، اما حتی با تمام مشکلات شخصی اش، موفق شد ۲۱۰۰ اثر هنری فوق العاده زیبا، از جمله تابلوی نقاشی «شب پرستاره» که شهرت جهانی دارد، ایجاد کند.

منبع : طول عمر بیماران اسکیزوفرنی

اختلال لالی انتخابی | درمان قطعی + تشخیص

اختلال لالی انتخابی (selective mutism) نوع خاصی از اختلال اضطراب است که مشخصه عمده ی آن ناتوانی پایدار برای صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی (مانند مدرسه، یا در حضور هم‌بازی ها) است، این اختلال معمولاً در کودکی شروع شده و در صورت عدم درمان و توجه لازم، می تواند تا بزرگسالی نیز ادامه یابد.

لالی انتخابی با پیشرفت آموزشی یا شغلی یا ارتباط اجتماعی تداخل می یابد و برای تشخیص آن، باید این حالت ظرف یک ماه تداوم یابد و تنها به ماه اول مدرسه (زیرا در این دوره اکثر کودکان خجالت می کشند و از این رو تمایلی به صحبت کردن ندارند) اکتفا نگردد.

  •  

لالی انتخابی چیست

درصورتی که ناتوانی افراد در صحبت کردن تنها به دلیل عدم شناخت یا بلد نبودن زبان گفتاری مورد نیاز در آن موقعیت اجتماعی است نباید به عنوان لالی انتخابی تشخیص داده شود. همچنین، اگر اختلال با خجالت ارتباط بیشتری داشته باشد نباید احتمال وجود لالی انتخابی را داد.

علاوه بر این در صورت مشاهده اسکیزوفرنی یا دیگر اختلالات روان پریش رخ دهد نیز نباید به عنوان اختلال لالی انتخابی تشخیص داده شود. در عوض، با ارتباط از طریق بیان های کلامی استاندارد (گفتار درمانی)، کودکان دارای این اختلال ممکن است بتوانند با اشارات، صداکشی های همزمان، کوتاه یا تک هجایی یا با تغییر صدا ارتباط برقرار کنند.

اختلالات مرتبط با اختلال لالی انتخابی

مشخصه های مرتبط لالی انتخابی ممکن است شامل کمرویی پیش رونده، ترس از خجالت در اجتماع، گوشه گیری و عقب نشینی اجتماعی، چسبیدن به دیگران، صفات وسواسی گونه، منفی گرایی، قشقرق های وحشتناک، نشان دادن رفتار کنترل کننده یا نافرمانی به ویژه در خانه باشد.

امکان اختلال شدید در کارکرد اجتماعی و تحصیلی وجود دارد. مورد تمسخرگرفته شدن، سرزنش و مقصر شناخته شدن توسط همسالان نیز در این شرایط متداول است. اگرچه کودکان با این اختلال عموماً دارای مهارت های نرمال زبان هستند اما ممکن است گاهاً با اختلال ارتباطی (اختلال واج شناختی، اختلال زبان فراگیر، اختلال زبان بیانی دریافتی ترکیبی) یا شرایط ناشی از گذراندن دوره پزشکی عمومی ناشی از نابهنجاری ها در گفتار مرتبط شود.

اختلالات اضطرابی (بالاخص فوبیای اجتماعی)، عقب ماندگی ذهنی، معالجات بیمارستانی یا محرک های مفرط تنش زای روانشناختی ممکن است در بروز این اختلال نقش داشته باشند. کودکان مهاجری که در تسلط به زبان رسمی کشور جدید میزبان ناآشنا یا ضعیف باشند ممکن است از صحبت با غریبه ها در محیط های جدید ممانعت کنند (که این حالت به معنی لالی انتخابی نیست).

به نظر می رسد که لالی انتخابی اختلالی کمیاب باشد که در کمتر از پنج صدم کودکان حاضر در شرایط تحصیلی عمومی یافت می شود. لالی انتخابی در دختران نسبت به پسران اندکی متداول تر است و بیش تر دیده می شود.

علائم خاص لالی انتخابی

  1.  ناتوانی مداوم در صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی خاصی که لازمه حضور در آن موقعیت صحبت کردن برخلاف دیگر موقعیت ها است (مانند کلاس درس، یا در مهمانی).
  2.  این مشکل با پیشرفت شغلی یا آموزشی یا با ارتباط اجتماعی تداخل شدیدی دارد. به عبارتی دیگر، شخص از تحصیل بازمی ماند (یا بی میل می شود) نمی توانند در راستای شغل موردنظر خود پیش روند یا در برقراری ارتباطات اجتماعی خوب با دوستان یا دوستان یا افراد مهم دیگری ضعف دارند و به طور کلی طرد می شود.
  3. طول این اختلال دست کم یک ماه می باشد (و به ماه نخست مدرسه رفتن محدود نیست).
  4.  ناتوانی در صحبت کردن به دلیل بی اطلاعی، دشواری زبان گفتاری مورد نظر در موقعیت اجتماعی نیست.
  5. اختلال ارتباطی (لکنت زبان) توصیف بهتر این اختلال نیست و منحصراً در طی دوره های اختلال رشدی فراگیر، اسکیزوفرنی یا دیگر اختلالات روان پریشی رخ نمی دهد.

نشانه ها بر اساس ویراست پنجم راهنمای تشخیصی و اماری اختلالات روانی انجمن روان شناسی آمریکا DSM-5 آورده شده اند.

راه های درمان لالی انتخابی

برنامه درمانی اختلال لالی انتخابی کودک و والدین را درگیر می کند و از راهبردهای مبتنی بر شواهد خاصی استفاده می کند تا به کودک آموزش دهد که چگونه اضطراب خود را در پیش دبستانی/مدرسه و در جمع مدیریت کند، بنابراین آن ها را قادر می سازد از برقراری ارتباط لذت ببرند و دوران کودکی کم اضطراب را تجربه کنند.

بسیاری از کودکانی که با آنها کار می کنیم مشکلات دیگری نیز دارند، مانند مسائل رفتاری در خانه، مسائل مربوط به عزت نفس، تنظیم احساسات، فوبیا، مسائل مربوط به دستشویی و خوردن، اختلال طیف اوتیسم (ASD)، مشکلات یادگیری، مشکلات گفتاری و زبانی (جدا از لالی انتخابی) و مشکلات مهارت های اجتماعی. هر یک از این مسائل را می توان به عنوان بخشی از برنامه کلی درمان، ارزیابی و هدف قرار داد.

بهترین درمان برای لالی انتخابی چیست؟

بیشترین درمان موفق برای لالی انتخابی، درمان شناختی رفتاری است. رویکردهای رفتاردرمانی، از جمله مواجهه تدریجی، مدیریت احتمالی، شکل دهی متوالی، و محو شدن محرک، در درمان اضطراب دوران کودکی موفق می باشد.

روانشناسان تکنیک‌های مقابله‌های مختلف را برای مدیریت استرس ارائه می کنند برخی از تکنیک های رفتاری برای بهبود مهارت های گفتاری در موقعیت های خاص عبارتند از:

  • مدل‌سازی. شامل ساخت فیلم‌های ضبط‌شده و صوتی با الگوبرداری از رفتارهای مناسب، نشان دادن صحبت بزرگان در موقعیت‌هایی است که قبلاً سکوت کرده‌اند. ضبط ها به طور منظم در طول جلسات درمانی پخش می شوند تا به شنیدن صحبت های خود در شرایط مختلف عادت کنند.
  • حساسیت زدایی سیستماتیک تکنیکی است که به تدریج بیماران را در معرض رویدادهای تحریک کننده اضطراب قرار می دهد و از محرک های کمتر به محرک های شدیدتر حرکت می کند. درمان شامل توالی تصویر و مواجهه واقعی با موقعیت های مشکل ساز است.
  • شکل دادن به رفتار از طریق تعامل با گروهی از غریبه ها در یک محیط کنترل شده به دست می آید و از فعالیت هایی مانند خواندن با صدای بلند یا شرکت در بازی های تعاملی استفاده می کند. سپس با ارتباطات یک به یک با افراد دیگر جایگزین می شود تا بر لالی انتخابی غلبه کند.
  • آموزش مهارت های اجتماعی شامل یادگیری مهارت های اجتماعی لازم با کمک یک درمانگر است. این به کاهش اضطراب اجتماعی و شرکت در مکالمات دشوار برای بزرگسالان مبتلا به لالی انتخابی کمک می کند. این آموزش به افراد کمک می‌کند تا مهارت‌هایی مانند شروع و انجام مکالمه، درک نشانه‌های غیرکلامی و مدیریت تماس چشمی و غیره را توسعه دهند.

علت لالی انتخابی

هیچ علت مشخص و ثابتی برای اختلال لالی انتخابی وجود ندارد، اما تحقیقات نشان داده اند که برخی از عوامل احتمال ایجاد لالی انتخابی را افزایش می دهند. برای مثال، مشکلات گفتاری، اضطراب شدید، مشکلات ژنتیکی، تاخیر در تکلم، دوری از موقعیت های جدید، ناتوانی در ارتباط برقرار کردن و…

لالی انتخابی در بزرگسالان

بزرگسالان مبتلا به لالی انتخابی ممکن است در تعامل با دیگران در محیط های گروهی، اجتماعات و محل کار مشکل داشته باشند. آن ها همچنین ممکن است مسیرهای تحصیلی یا شغلی را انتخاب کرده باشند که به آن ها کمک کرده است از تعاملات اجتماعی اجتناب کنند.

حتی در موارد ناشناخته طولانی مدت لالی انتخابی، غلبه بر این اختلال اضطرابی با درمان مناسب امکان پذیر است. چگونه متوجه می شوید که لالی انتخابی دارید؟ تنها کافی است علائم گفته شده را چک کنید.

علت لالی انتخابی در بزرگسالان

لالی انتخابی در سال های اولیه ایجاد می شود، بنابراین بیشتر اوقات، علل لالی انتخابی در بزرگسالان به عوامل دوران کودکی مرتبط است. علت دقیق آن نامشخص است. با این حال، محرک های رایج زیر با آن مرتبط هستند.

  1. ژن ها. ژنتیک نقش مهمی در ایجاد بسیاری از مشکلات سلامت روان دارد. لالی انتخابی نیز از این قاعده مستثنی نیست. اضطراب مادر، افسردگی و اختلالات دلبستگی معمولاً در خانواده‌های مبتلایان دیده می‌شود. علاوه بر این، به دلیل شباهت نزدیک لالی انتخابی با اضطراب اجتماعی، عوامل ژنتیکی یکسان ممکن است مسئول هر دو حالت باشند.
  2. محیط کودکی. محیط نقش اساسی در تربیت کودکان دارد و تاثیر آن می تواند مادام العمر در زندگی آن ها باقی بماند. حمایت بیش از حد والدین از فرزندانشان یک عامل اصلی برای لالی انتخابی است. به همین ترتیب، اگر هر یک از والدین با اختلالات اضطرابی سر و کار داشته باشند، می تواند منجر به عدم ارتباط با فرزندان خود شود و احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش می یابد.
  3. مشکلات گفتاری و زبانی. تاخیر گفتار در افراد مبتلا به لالی انتخابی رایج است. بزرگسالان مبتلا به این اختلال ممکن است در دوران کودکی از مشکلات شنوایی رنج ببرند که منجر به تاخیر در گفتار می شود.
نکات کلیدی در مورد لالی انتخابی
  • در خانه یا با عزیزانش آزادانه صحبت می‌کند، اما در موقعیت‌های اجتماعی خاصی مانند مدرسه، محل کار، بیرون از اجتماع یا در اطراف افرادی که به خوبی نمی‌شناسند، نمی‌تواند صحبت کند.
  • ترس فلج کننده را تجربه می کند.
  • ممکن است برای برقراری تماس چشمی دچار مشکل شود.
  • ممکن است به روش های غیر کلامی مانند اشاره کردن، تکان دادن سر، حرکت دادن اشیاء، نقاشی یا نوشتن ارتباط برقرار کند.
  • چسبیدن به مراقب مورد اعتماد
  • از نظر اجتماعی نگران و عصبی است
  • مشکل برای  مشارکت در برخی فعالیت های گروهی مدرسه
  • به دلیل ناتوانی در صحبت کردن در جمع توسط دیگران طرد می شود.
  • مشکلات خواب
  • مشکلات جسمی (شکم درد، سردرد، تهوع، استفراغ، اسهال، درد قفسه سینه، سردرد، تنگی نفس)
  • مشکلات روده یا مثانه

منبع : اختلال لالی انتخابی | درمان قطعی + تشخیص

از دوستی تا ازدواج / دوست شما همسر خوبی خواهد بود؟

از دوستی تا ازدواج : کیفیت های یک شریک زندگی خوب

گاهی اوقات ممکن است شما در یک ارتباط چندین ساله با یک نفر باشید، اما هنوز به حد کافی به این اطمینان نرسیده اید که آیا این همان فرد مناسبی است که می توانم روابطم را با او جدی تر کنم.

یک دوست پسر عالی همیشه هم بهترین همسر نخواهد شد چرا که ازدواج یک تجربه ای است که زندگی را تغییر می دهد که با چالش های فراوانی همراه است.

اگر به دنبال شفافیت بیشتر این موضوع هستید، در اینجا چند نکته است که بایستی به آن توجه داشته باشید:

مسائل مالی در ازدواج

واقعا مهم است که ببینید چگونه دوست پسر شما مسائل مالی خود را مدیریت می کند. آیا او صورت حساب ها را به موقع پرداخت می کند؟

آیا برای تامین مالی خود به کس دیگری وابسته است (مثل پدر یا مادر)؟

آیا او ولخرج است و یا تا آخرین ریال پولش را هم خرج می کند؟

روشی که او مسائل مالی خود را مدیریت می کند نشان می دهد که تا چه بالغ است و به عنوان یک فرد تا چه حدی مسئولیت پذیری دارد.

دوستان و خانواده شما در رابطه با او چه احساسی دارند

عشق کور است. زمانی که شما در یک ارتباط شاد قرار دارید، تمایل دارید تا اوقات خوشی را پر رنگ تر کرده و ایرادات شریکتان را نادیده بگیرید.

از این جهت، افراد نزدیک و وابستگان نزدیک مثل اعضای خانواده و دوستان صمیمی که به آنها اعتماد دارید می توانند دورنمای واضح تری از شریکتان و رابطه شما برایتان فراهم کنند.

هرچند ممکن است که حقیقت محض را به شما نگویند، اما توصیه هایی که شخص سوم می دهد ممکن است به شما کمک کند تا موارد مشخصی را که تا به حال نادیده می گرفتید را تشخیص دهید.

تا چه حد می تواند یک مشاجره را مدیریت کند

این که زوجین با هم مشکلاتی دارند یا نه تعیین کننده میزان موفقیت رابطه آنها نیست بلکه اینکه چگونه تلاش می کنند تا به این مسائل و مشکلات پاسخ دهند، اهمیت دارد و تعیین کننده است.

هر زوجی گهگاه دعوا می کنند، اما این که چگونه این مشاجرات را مدیریت می کنند، اهمیت بسیار زیادی دارد. یک فرد بالغ همیشه تمایل به حل کردن مساله و تقویت رابطه دارد. اگر دوست پسر شما تا مدت زمان زیادی بعد از مشاجره  عصبانی می شود و یا کاملا سکوت می کند، ممکن است در آینده شریک زندگی خوبی برای شما نباشد.

هر گونه توهین و تحقیر، به یاد آوردن و اشاره به مشکلات گذشته و سوء استفاده از آنها، یادآوری نقاط ضعف حین مشاجره، بی احترامی به خانواده طرفین، مشاجراتی که به برخوردهای فیزیکی ختم می شود، هر گونه تحریم مالی و یا احساسی بعد از دعوا بدون هیچ توجیه روشنی و … نشانه های خوبی از یک فرد بالغ و مسئولیت پذیر نیستند.

اگر با چنین افرادی سر و کار دارید بهتر است در تصمیم خود تجدید نظر کنید.

آیا مثبت نگر است؟

زندگی پر از پستی ها و بلندی هاست و هیچ کسی نمی خواهد با یک فرد منفی نگر این مسائل و موارد را بگذراند.

اگر دوست پسر شما در چالش های جزئی از کوره در می رود و یا از موقعیت های سخت شانه خالی می کند شما باید تصمیم خود را برای ماندن با او مجددا بررسی کنید.

آیا به شما احترام می گذراد؟

احترام متقابل و دو طرفه یک عامل مهم و کلیدی در هر رابطه ی موفقی است. یک فرد مهم در زندگی شما می بایست به شما احترام بگذارد و هیچ وقت با شما  به خیال اینکه همیشه خواهید بود بی احترامی نکند.

او هرگز شما را قضاوت نمی کند!

اگر شما به دنبال یک ارتباط بلند مدت موفق هستید، این اطمینان را حاصل کنید که او همیشه به آنچه شما می گویید گوش می دهد و شما را به خاطر تصمیم هایتان قضاوت نمی کند. همیشه می توانید در او حبس شوید و خود واقعیتان شوید.

شما را حمایت می کند.

وقتی که بعد از یک روز کاری خسته کننده به خانه برمیگردید، آیا همچنان از شما انتظار دارد که چیزی برای خوردن آماده کنید یا نه با یک فنجان چای یا قهوه و یک لبخند گرم از شما استقبال می کند تا خستگی تان در برود؟

یک شریک زندگی خوب همیشه ستون محکمی برای حمایت و تقویت شما است تا شما به [واسته ها و علایق فردیتان برسید.

در عمق رابطه شما یک دوستی عالی دارید

برخی از افراد اهمیت دوستی در ازدواج را نادیده می گیرند، اما دوستی در یک رابطه بلند مدت و مادام العمر مانند ازدواج از اهمیت زیادی برخوردار است.

این به این معنی نیست که شما همانگونه که با دوستان دخترتان دوستان خوبی هستید، به همین شیوه بهترین دوست همسرتان شوید، اما شما نیاز به رابطه ای دارید که در آن احترام متقابل، اهمیت دادن، بازی و سرگرمی، اهداف مشترک، و همراهی وجود دارد که تمام اینها زمانی به  وقوع می پیوندد که شما با همسرتان دوست و یار خوبی باشید.

اگر فکر می کنید شریک شما نمی تواند دوست خوبی برایتان باشد باید کمی دقت نظر به خرج دهید تا ببینید در بلند مدت و یک زندگی مادام اعمر واقعا می خواهید از زندگی لذت ببرید و یا نه یک زندگی روزمره و ماشینی داشته باشید!می خواهید از همدیگر یاد بگیرید

طبق تحقیقات مرد و زنی که اجازه می دهد دیگران بر آنها تاثیر بگذراند، سالم تر بوده و رابطه ی مثبت تری دارند. این به چه معنی است؟

این یعنی احترام به همدیگر و ارزش دادن به آنچه که فرد مقابل ارائه می کند.

ارج نهادن به افراد دیگر، عقایدشان و چشم اندازهای منحصر بفردشان به عنوان یک مرد یا یک زن، یک کیفیت مهم در یک ارتباط سالم است.

شما به وضوح می توانید آینده روشنی برای خود متجسم شوید

یکی از ساده ترین روش هایی که می توان تشخیص داد که این فرد به درد زندگی بلند مدت میخورد یا نه، این است که ببینید آیا می توانید آینده مشترکی برای خود تصور کنید.

آیا این همان فردی است که می تواند پدر بچه هایتان باشد و در نقش پدر بدون نقص خواهد بود. هرچند این کار بسیار ساده به نظر می رسد، اما باید توجه داشت فردی که حتی در تصورات مناسب نقش پدر نیست، در بلند مدت نمی تواند همسر خوب و ایده آلی نیز برای شما باشد.

در کنار او خود واقعی تان هستید

اگر با فردی در ارتباط هستید که مجبورید برای حذف ارتباط بخشی از خودتان را پنهان کنید، علایق، سلیقه تان، اولویت هایتان در زندگی، دوستانی که با آنها معاشرت دارید و … باید بدانید که این فرد نمی تواند در بلند مدت همسر خوبی باشد.

ازدواج یک اتفاق مهم و طولانی مدت است. شما نمی توانید برای سالیان دراز بخشی از وجود خودتان را پنهان کنید، حتی اگر موفق به این کار شوید دیگر از زندگی لذتی نخواهید برد!

هر فردی مستحق این است که علایق خود را زندگی کند و به اهداف فردی اش دست پیدا کند.

یک شریک خوب کسی است که در کنار او شما خود واقعی تان هستید و شما را با تمام اخلاقیات عادات، رفتارها و وابستگی هایتان قبول دارد و به شما عشق می ورزد.

واقعا می خواهید که این ازدواج به وقوع بپیوندد

خیلی احمقانه به نظر می رسد که این را یک نشانه بگیرید اگر واقعا می خواهید رابطه شما به ازدواج ختم شود، اما واقعا این می تواند یک نشانه باشد. این را از خود بپرسید که آیا واقعا می خواهید با این فرد ازدواج کنید و چرا؟

منبع : از دوستی تا ازدواج / دوست شما همسر خوبی خواهد بود؟

کودک ترسو

ترس انواع مختلفی دارد که بسیاری از افراد در جنبه های مختلف زندگی خود با آن مواجه می شوند. ترس از قرار گرفتن در یک محیط باز، ترس از قرار گرفتن در یک جمع، ترس از قرار گرفتن در محیط تاریک، ترس از برقراری ارتباط با جنس مخالف، ترس از قرار گرفتن در فضایی بسته و تنگ، ترس از سخنرانی در حضور جمع و هزاران ترس دیگر وجود دارند که بسیاری از افراد را در طول زندگی آزار می دهند. ترس تنها مختص بزرگسالان نیست بلکه در کودکان نیز می تواند به طور باورنکردنی وجود داشته باشد.

نکته بسیار مهم در مورد ترس این است که ترس فقط در صورتی که از حالت نرمال خود خارج شود ترس نامیده می شود به طور مثال اگر یک کودک از ارتفاع بالا در نوک یک قله بترسد نمی توان او را کودک ترسو نامید اما اگر یک کودک در حضور خانواده خود جرات رفتن به اتاق خودش را نداشته باشد و از تنهایی و تاریکی در اتاقش به شدت وحشت داشته باشد می شود او را در زمره کودکان ترسو قرار داد.

نکته مهم در کاهش ترس در کودک ترسو این است که باید او را به تدریج با این کار اشنا نمود مثلا اگر او از شنا کردن در عمق یک متری می ترسد ابتدا لازم است تا در عمق سی سانتی قرار گرفته و ارام ارام و با گذشت زمان از او انتظار قرار گرفتن در عمق یک متری را داشت و نه اینکه یکباره او را در درون عمق یک متری پرتاب کرد و گفت ایرادی ندارد و ترسش ریخته می شود! چرا که این کار می تواند بسیار خطرناک باشد و حتی منجر به مرگ نیز شود. باید برای کاهش ترس در کودکان ترسو با ان ها همراه شد مثلا در مثال بالا اگر پدر به ارامی دست فرزند خود را بگیرد و او را با محیط استخر و آب آشنا نماید کودک کم کم می تواند به  شرایط عادت کرده و ترسش فرو می ریزد اما تصور کنید که پدری به  جای این کار به یکباره فرزند خود را در درون اب بیندازد. در واقع در صورت بروز چنین اتفاقی کودک به پدر و یا مادر بی اعتماد شده و ترسی دیگر در او به وجود می آید که ترس از والدین است و اگر او به این مرحله برسد نه تنها بسیاری از ترس هایش خوب نمی شود بلکه بدتر نیز خواهد شد و دیگر به هیچ نحوی نمی توان به راحتی ترس ها را در او از بین برد و به او کمک کرد. استفاده از واژه های مثبتی مانند ” می دونستم که تو میتونی” مطمنم که تو شجاعی” و این قبیل عبارات می تواند اعتماد به نفس را در کودک افزایش داده و هم چنین مثالهایی از قهرمانان شخصیت هایی که فرزند در کارتون و فیلم و با داستان خوانده بسیار مهم می باشد. مثلا بگویید ” پسرم مثل فلان قهرمان شجاع است” البته این نکته را باید دقت نمود که کودک نباید حس کند که تحت فشار است بلکه به آرامی و ظرافت باید این موارد به او گفته  شود. نکته مهم بعدی این است که اگر کودک ترسو از مواجهه با ترس فرار کرد یک امر طبیعی است و نباید حمایت شما از بین رود چرا که در این صورت او احساس ترس بیشتری نموده و ممکن است که به طور کلی اعتماد به نفسش از بین برود پس نیاز است تا دائما او حس کند که شما به عنوان حامی و پشتیبان او هستید حتی اگر او هنوز آمادگی شکست ترس و مواجهه شدن با آن را به خوبی نداشته باشد.

نکته مهم دیگر این است که می بایست صبور باشد و فرصت های زیادی به فرزند خود بدهید مثلا اگر او نتوانست با ترسش مقابله کند به او بگویید” هیچ ایرادی ندارد هنوز هم فرصت داری” این جمله به او می فهماند که تسلیم شدن معنایی ندارد و همواره باید امیدوار بود. مورد مهم دیگر این است که هرگز نباید ترس ها را در یک کودک ترسو کم انگاشته و آن ها را مسخره نمود چرا که جنس ترس در آن ها با بزرگسالان متفاوت است مثلا نباید به او بگویید” تو که دیگر بچه نیستی، این که ترسی ندارد” و به جای آن می شود گفت” من هم از برخی چیزها می ترسم که شاید تو نترسی” اما ترس نمی تواند من را شکست دهد و نکته مهم هم همین است که کودک بفهمد که می تواند بزرگترین ترس ها را نیز شکست داده و راحت شود. در نهایت و در صورت رعایت موارد گفته شده اگر باز هم کودک ترس های زیادی دارد که روند زندگی اش را مختل نموده مشاوره با متخصصان روانشناسی می تواند بسیار مفید و راهگشا باشد.

منبع : کودک ترسو

درگیری و نزاع خانواده | راه حل مشکلات خانوادگی

مناقشات ممکن است اتفاق بیفتد وقتی اعضای خانواده نظرات و باورهای مختلفی دارند که درگیری دارند. گاهی اوقات درگیری ممکن است رخ دهد زمانی که افراد یکدیگر را درک نکنند و به نتیجه نادرست برسند.

مسائل مربوط به درگیری که حل مسالمت آمیز نیستند می توانند منجر به استدلال و اعتراض شوند.

طبیعی است که از زمان به زمان با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشید. منازعات گاه به گاه بخشی از زندگی خانوادگی است.

با این حال، درگیری مداوم می تواند روانی و روانی باشد.

بعضی از افراد احساس می کنند که احساسات خود را کنترل می کنند و عمدا آسیب پذیر، خشونت آمیز و حتی خشونت آمیز می شوند.

برقراری ارتباط با شیوه ای مثبت می تواند به کاهش اختلاف کمک کند تا اعضای خانواده بتوانند به حل مسالمت آمیز مشکلات خانوادگی دست یابند.

این معمولا به این معنی است که هرکسی موافق مصالحه است یا موافق مخالفت است

گاهی اوقات احساسات قوی یا عدم تعادل قدرت که می تواند در روابط وجود داشته باشد برای حل مشکل مشکل است و تنها می تواند در یک وضعیت مشاوره حل شود.

علل شایع نزاع درگیری خانوادگی

به خوبی شناخته شده است که برخی از مراحل یک خانواده می تواند منجر به درگیری شود. این ممکن است شامل موارد زیر باشد:

یادگیری به عنوان یک زن و شوهر جدید زندگی می کنند

  • تولد یک کودک
  • تولد فرزندان دیگر
  • کودک رفتن به مدرسه
  • یک کودک تبدیل به یک فرد جوان
  • یک فرد جوان به یک بزرگسال تبدیل می شود

هر یک از این مراحل می تواند تنش های جدید و متفاوت و درگیری های بالقوه ایجاد کند.

مشکلات خانوادگی و تغییر در وضعیت خانوادگی

تغییرات در وضعیت خانوادگی همچنین می تواند موجب تلفات خانواده و کمک به درگیری شود.

این ممکن است رویدادهایی مانند:

  • جدایی یا طلاق
  • رفتن به یک خانه یا کشور جدید
  • سفر فاصله های طولانی به کار
  • سفر به داخل کشور برای کار.
  • تغییر در شرایط مالی

نظرات، ارزش ها و نیازهای هر یک از والدین نیز می تواند تغییر کند و آنها ممکن است دریابند که دیگر سازگار نیستند.

در مورد مشکلات خانوادگی مذاکره کنیم؟

معمولا اولین قهرمان عصبانی ما این است که نقطه ای را که ما درست کرده ایم و به هر قیمتی از آن استقبال کنیم.

پیدا کردن یک حل و فصل صلح آمیز می تواند دشوار باشد، اگر غیر ممکن است، زمانی که هر دو طرف به شدت به اسلحه خود بسته می شوند.

این کمک می کند که هر کس به عنوان یک خانواده تصمیم بگیرد به جای گوش دادن به یکدیگر و مذاکره تلاش کند.

پیشنهادات عبارتند از:

اگر مسئله ارزش مبارزه با آن را داشته باشد، کار کنید.

سعی کنید مشکل را از فرد جدا کنید.

برای اولین بار در صورتی که احساس آرامش بیشتری نسبت به صحبت کردن داشته باشید سعی کنید برای اولین بار خنک شود.

به یاد داشته باشید که ایده این است که حل منازعه را حل کنید، نه این استدلال را برنده شوید.

به یاد داشته باشید که طرف دیگر مجبور نیست همیشه با شما در مورد همه چیز موافقت کند.

مشکل را مشخص کنید و به موضوع بپردازید.

احترام به دیدگاه فرد دیگر با توجه و گوش دادن.

به وضوح و منطقی صحبت کنید.

سعی کنید نکات جالب را بیابید.

موافقید که مخالفید

سعی کنید گوش دهید

مناقشه می تواند هنگامی که مردم درگیر بیش از حد عصبانی به گوش دادن به یکدیگر هستند، افزایش یابد.

سوء تفاهم ها سوخت آغاز مشکلات خانوادگی را تامین می کنند.

پیشنهادات عبارتند از:

  1. سعی کنید آرام باشید
  2. سعی کنید احساسات را کنار بگذارید.
  3. دیگران را در حالی که صحبت می کنند را متوقف نکنید.
  4. بطور فعال به آنچه که می گویند گوش کنید و آنها چه معنی می دهند.
  5. بررسی کنید که آنها را با سؤاالت درک می کنید.
  6. به طور واضح و صادقانه از کنار داستان خود صحبت کنید.
  7. مقاومت در برابر خواست های دیگر مسائل حل نشده، اما غیر مرتبط.

کار گروهی

هنگامی که هر دو طرف نظرات و احساسات دیگران را درک می کنند، می توانید یک راه حل را با هم کنار بگذارید.

پیشنهادات عبارتند از:

  • با همان راه حل های ممکن که می توانید راه بیاندازید.
  • مایل به مصالحه باشید
  • اطمینان حاصل کنید که همه به وضوح راه حل انتخاب را درک می کنند.
  • پس از تصمیم گیری بر روی آن تصمیم بگیرید.
  • در صورت لزوم آن را به عنوان قراردادی بنویسید.

مشاوره حرفه ای

خدمات در دسترس برای کمک به اعضای خانواده از طریق حل مشکلات خانوادگی وجود دارد. اگر فکر می کنید به کمک نیاز دارید، مشاوره روانشناسی را دنبال کنید.

از کجا کمک بگیریم ؟ مشاور خانواده ؟

چیز هایی برای به یاد آوردن

مناقشات ممکن است اتفاق بیفتد وقتی اعضای خانواده نظرات و باورهای مختلفی دارند که درگیری دارند.

قطعنامه صلح بستگی به مذاکره و احترام به دیدگاه زوج شما یا دیگر اعضای خانواده دارد.

اگر فکر می کنید به کمک نیاز دارید، مشاورانه را دنبال کنید.

منبع : درگیری و نزاع خانواده | راه حل مشکلات خانوادگی

۱۰ روش علاقه مند کردن کودک به مدرسه

علاقه مند کردن کودک به مدرسه دغدغه بسیاری از والدین می باشد. آیا کودک شما در برابر مدرسه رفتن مقاومت می کند؟ مشق های خود را به موقع انجام نمی دهد؟

  •  

روش های علاقه مند کردن کودک به مدرسه

نگران نباشید نکات زیر در مورد کمک به بچه ها به لذت بردن از مدرسه است و به شما و همسرتان کمک می کند تا بتوانید علاقه مند کردن کودک به مدرسه را تجربه کنید:

۱.خانه خود را پر از کتاب کنید

خانه‌های پر از کتاب سطح تحصیلی کودک را به طور متوسط ​​۳.۲ سال افزایش می‌دهند. صرفاً داشتن کتاب در خانه (۵۰ کتاب ایده آل است) برای تعیین اهمیت مطالعه و علاقه مند کردن کودک به مدرسه کافی می باشد.

امانت گرفتن کتاب از کتابخانه (هر چند با ارزش باشد) کافی نیست . این واقعیت که والدین به اندازه کافی کتاب ها را در اولویت قرار می دهند تا فضایی برای آن ها در خانه ایجاد کنند، چیزی است که به بچه ها کمک می کند تا از مدرسه و ارتباط با کتاب لذت ببرند.

لازم نیست ۵۰ کتاب را باهم بخرید، اما شروع به برنامه ریزی برای کتابخانه شخصی خود در خانه کنید. اگر قفسه دارید، بخشی را که به کتاب های کودکان اختصاص دهید. اگر نه، یک قفسه ساده برای کودکان به اتاق آن ها اضافه کنید.

سپس او را به کتاب فروشی برده و به عنوان هدیه برای او کتاب بگیرید. به او اجازه دهید تا کتابی که می خواهد را انتخاب کند.

۲. مراقب نحوه صحبت خود در مورد مدرسه باشید

همه مردم از تعطیل شدن مدارس در آخر هفته ها یا تعطیلات خوشحال می شوند همین خوشحالی به کودک نشان می دهد که مدرسه چیز خوبی نمی باشد.

بنابراین، از خود بپرسید: چگونه با فرزند خود در مورد مدرسه صحبت می کنم؟

آیا به او می گویید« یک خبر خوش فردا تعطیل است و مدرسه ای در کار نیست؟»

این تصمیمات کوچک تعیین می کند که آیا مدرسه برای خانواده شما مهم است یا باید از آن دوری کرد. البته آخر هفته‌ها سرگرم‌کننده هستند، زیرا ما می‌توانیم تمام روز را با یکدیگر معاشرت کنیم و دیر از خواب بیدار شویم. اما مراقب باشید که چگونه در مورد مدرسه صحبت می کنید و مطمئن شوید که آن را منفی نشان نمی دهید.

علاقه مند کردن کودک به درس

۳. در تعطیلات مدرسه به یادگیری ادامه دهید

چه چند هفته تعطیلات عید و چه طولانی مدت در تابستان، زمانی که فرزندتان در مدرسه نیست، نوعی «برنامه درسی» جذاب برای او فراهم کنید تا اهمیت علاقه مند کردن کودک به مدرسه را به او نشان دهید.

البته، بچه ها تقریباً همیشه در حال یادگیری هستند، از هر لحظه بازی تا درس خواندن همیشه یاد می گیرند. با این حال، بسیاری از تابستان‌هایم را به یاد می‌آورم که بعدازظهرها تلویزیون تماشا می‌کردم و زمانی که می‌توانستم بیشتر درگیر کتاب و یادگیری باشم.

نباید برنامه سخت و دشواری داشته باشید زیرا خانه مدرسه نیست. اما یادگیری هرگز نباید کنار گذاشته شود.

۴. قوانینی را در خانه در مورد مدرسه وضع کنید

آیا در مورد مسواک زدن دو بار فکر می کنید؟ احتمالا نه. شما باید هر روز صبح و شب دندان های خود را مسواک بزنید، بعد از استفاده از دستشویی دست های خود را بشویید و قبل از خواب چراغ ها را خاموش کنید.

این قدرت عادات و کارهای روزمره است و همین امر را می توان در مدرسه نیز به کار برد.

به عنوان مثال، می توانید یک برنامه روتین بعد از مدرسه ایجاد کنید که شامل یک میان وعده و چند دقیقه تکالیف درسی باشد. اطمینان حاصل کنید که فرزندتان میز خود را مرتب نگه می دارد.

این روال ها زندگی روزمره شما را برای یادگیری تنظیم می کنند و این انتظار را ایجاد می کنند که مدرسه مهم است.

۵. انتظار داشته باشید فرزندتان به دانشگاه برود

من افرادی را می‌شناسم که بدون چنین انتظاری بزرگ شده‌اند و احساس می‌کردند که ورود به دانشگاه و گذراندن آن دشوارتر است. آن ها باید به تنهایی مراحل ثبت نام را طی می کردند، یا والدینشان علاقه ای نداشت که مدرکی داشته باشند.

همه کسانی که به دانشگاه می روند موفقیت پیدا نمی کنند، همانطور که همه کسانی که به کالج نمی روند با مشکل مواجه نیستند. اما کالج فرصت های زیادی را در دراز مدت ارائه می دهد. درآمد بیشتر و بیکاری کمتر و ایجاد علایق مادام العمر چند مورد از این موارد هستند.

بسیاری از افراد در دانشگاه و تعامل با دیگران متوجه می شوند که چه علایقی در زندگی دارند و یاد می گیرند که چگونه می توانند آن ها را بهتر دنبال کنند.

۶. نشان دهید که چگونه مدرسه بر آینده فرزند شما تأثیر می گذارد

بسیاری از مردم آموزه های مدرسه را مسخره می کنند به طور مثال حتما زیاد شنیده اید که انتگرال چه زمانی به من کمک می کند؟

مسلماً، ما همیشه موضوعاتی را که در مدرسه می آموزیم در زندگی روزمره به کار نمی بریم. ممکن است جزئیاتی که در تاریخ یاد می گیریم و درس های تکالیفی که در آن مطالعه کرده ایم اهمیتی نداشته باشند.

تا به امروز، من هنوز از بسیاری از برنامه های ریاضی که در دوره ابتدایی یاد گرفتم برای یافتن درصد استفاده می کنم.

در مورد نحوه استفاده از آنچه در مدرسه آموخته اید اکنون به عنوان یک بزرگسال صحبت کنید. شاید نوشتن پروپوزال برای کار، با استفاده از مهارت هایی است که در کلاس انگلیسی آموخته اید یکی از این موارد باشد. در بحث ها می توانید نظرات خود را در مورد تاریخ و جغرافیا بهتر بیان کنید زیرا در مدرسه آن ها را آموخته اید.

علاوه بر استفاده مستقیم از آنچه در مدرسه آموخته اید، شما می توانید انتقادی فکر کنید، مشاهده کنید، سوال کنید. شما یاد گرفتید که چگونه استنباط کنید، استدلال کنید و تحقیق کنید و  از اینکه چیز جدیدی یاد گرفته اید خوشحال شوید.

و مهمتر از همه به کودک خود بگویید که اگر به مدرسه نمی‌رفتید یا خوب کار نمی‌کردید، چه فصرت هایی ممکن بود وجود نداشته باشند. هرچه برای مدرسه ارزش بیشتری قائل باشیم، شانس ها و انتخاب های بیشتری در بزرگسالی می توانیم داشته باشیم.

چگونه کلاس اولی را به درس علاقه مند کنیم

۷. روی علایق فرزندتان تمرکز کنید

اگر یادگیری برای کودکان در مورد موضوعات مورد علاقه آن ها باشد کودک با علاقه خود درگیر یادگیری می شود و در حقیقت این یادگیری را نوعی سرگرمی می داند. برای این کار ابتدا لازم است که موضوعاتی که فرزندتان به آن علاقه مند است را شناسایی کنید.

به طور مثال ممکن است فرزند شما علاقه زیادی به نجوم و ستارگان داشته باشد می توانید برای او کتاب هایی در این زمینه تهیه کنید یا در کلاس هایی مربوط به نجوم او را ثبت نام کنید.

۸. انواع مختلف سبک های یادگیری را معرفی کنید

هر فرد و کودکی سبک یادگیری خاص خود را دارد که می تواند برای هرکس متفاوت باشد و این بدین معنی نمی باشد که سبک یادگیری یک نفر از دیگری بهتر می باشد. برای اینکه علاقه مند کردن کودک به مدرسه را تجربه کنید بهتراست در ابتدا سبک یادگیری او را شناسایی کنید تا با کمک مشاور بتوانید فرزند خود را بهتر شناخته و از این سبک برای بهبود یادگیری او استفاده کنید.

هفت سبک یادگیری اساسی وجود دارد:

  • دیداری
  • شنیداری
  • کلامی
  • فیزیکی
  • منطقی (ریاضی)
  • اجتماعی
  • انفرادی

به طور مثال کودکان اجتماعی به صورت گروهی بهتر یاد می گیرند، کودکانی با سبک یادگیری دیداری با دیدن فیلم های آموزشی بهتر مطلب را درک می کنند و این کار باعث می شود علاقه مند کردن کودک به مدرسه راحت تر شود.

۹. پاداش به تلاش نه نتیجه

پیامی که می خواهید به فرزند خود دهید این است که به سخت کوشی او احترام می گذارید. تمجید از بچه‌ها به خاطر اینکه در هر شرایطی تلاش می‌کنند حتی اگر موفق نشوند، می تواند به آن ها یاد دهد که تلاش آن ها بیش تر از نتیجه ای که کسب می کنند مهم است.

تمجید از نمرات خوب که به راحتی به دست می‌آیند باعث می شود بچه‌ها احساس کنند که نیازی به تلاش ندارند و تنها نتیجه کافی است حتی اگر به راحتی به دست بیاید.

۱۰. بگذارید اشتباه کنند

هیچ کس نمی تواند در هر آزمون نمره ۲۰ یا در هر تکلیف نمره عالی بگیرد. در حالی که بچه ها نیاز به تشویق دارند و خوب است که آن ها را وادار کنید تا بیش ترین تلاش خود را بکنند، بدانید که شکست ها طبیعی هستند.

گاهی اوقات تنها راهی که بچه‌ها یاد می‌گیرند چگونه برای مدرسه آماده شوند، این است که بفهمند وقتی آماده نیستند چه اتفاقی می‌افتد بنابراین اجازه دهید گاهی اشتباه کنند و نتیجه آن را درک کنند.

۱۱. تکالیف را تقسیم بندی کنید

با کمک کودک خود تصمیم بگیرید که آیا باید تکالیفش را به قسمت های کوچک تر تقسیم کنید یا خیر و در یک تقویم برنامه ریزی کنید که هر روز چه کاری باید انجام دهد.

می توانید برای او یک تخته گچی یا وایت برد تهیه کنید و روی آن برنامه روزانه کودک خود را بنویسید.

۱۲. از مشاور کمک بگیرید

یکی از راه‌هایی که می‌توانید کمی تنش را از رابطه‌تان با فرزندتان دور کنید، پیدا کردن مشاور کودک مناسب است. اگر تمام کارهای گفته شده را انجام دادید اما بازهم در علاقه مند کردن کودک به مدرسه مشکل داشتید بهترین کار این است که از مشاور کمک بگیرید.

شما می توانید برای علاقه مند کردن کودک به مدرسه با مراکز تخصصی مشاوره کودک همچون “مرکز مشاوره ستاره” تماس حاصل کنید، رزرو وقت با مشاوران از طریق شماره های ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲و ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰و به وسیله موبایل از طریق شماره های ۰۹۰۳۵۶۷۳۰۵۰ و ۰۹۱۰۸۳۴۷۵۹۷ امکان پذیر است.

۱۳.در مورد آینده وسواس نداشته باشید

زمانی که به نظر می رسد فرزند شما هیچ علاقه ای به زندگی خود و  ندارد ممکن است نگران آینده او شوید، ممکن است فرزند شما علاقه زیادی به بازی و فیلم نشان دهد و همین باعث اضطراب و ترس شما در مورد آینده کودک شود.

اما هیچ یک از ما نمی توانیم آینده را ببینیم و آن را پیشبینی کنیم. تمرکز بر روی کارهای منفی که فرزندتان انجام می دهد، باعث نمی شود کودکتان کم تر آن را انجام دهد. در عوض، روی ویژگی‌های مثبت فرزندتان تمرکز کنید و به او کمک کنید تا او هم این ویژگی ها را ببیند و برای بهبود آن تلاش کند.

بهتراست که روی همه چیزهایی که برای توسعه و موفقیت لازم است تمرکز کنید، نه فقط بر روی تحصیلات و نمرات. به کودک خود کمک کنید تا در زمینه های اجتماعی، خلاقانه و عاطفی رشد کند.

۱۴.سعی نکنید همه اعمال او را کنترل کنید

بسیاری از مادران و پدران این احساس را به کودک خود می دهند که تمام جوانب زندگی آن ها را کنترل می کنند.

انگیزه اصلی از کسب علم این است که می توان آینده خود را از طریق اقداماتی که امروز انجام می دهیم ایجاد کنیم. اما اگر بچه ها احساس کنند که والدینشان کاملاً آن ها را کنترل می کنند، انگیزه کمی خواهند داشت.

برخی از والدین حتی جزئی ترین جوانب زندگی کودک خود را نیز کنترل می کنند، نتیجه این است که بچه ها هرگز این احساس را پیدا نمی کنند که مسئول آموزش و زندگی خود هستند.

با توانمندسازی فرزندان خود، احساس استقلال و مسئولیت پذیری را می توانید در آن ها ایجاد کنید.

به عنوان پدر و مادر، حتما از فرزندان خود انتظاراتی دارید. به عنوان مثال، ممکن است از آن ها انتظار داشته باشید که اتاق خود را مرتب نگه دارند و در غیر این صورت با نتیجه آن مواجه خواهند شد.

برای قانون هایی که می گذارید پاسخگو باشید، هر قانونی باید منطقی داشته باشد، سعی کنید این منطق را برای کودک خود توضیح دهید.

به عنوان مثال، می توانید به فرزندان خود بفهمانید که هر هفته بین ساعت ۸ شب تا ۹ شب آماده پاسخگویی به سؤالات مربوط به تکالیف هستید.

۱۵.  از پاداش، تنبیه یا تهدید استفاده نکنید

به عنوان والدین، استفاده از پاداش، تنبیه یا تهدید وسوسه انگیز است و ممکن است به نظر منطقی بیاید که با استفاده از این راه ها کودک خود را کنترل کنید.

اما تحقیقات نشان داده است که نه تنها این رویکرد در دراز مدت جواب نمی دهد بلکه باعث می شود که علاقه کودک شما به آموزش از بین برود.

سه دلیل وجود دارد که باید از پاداش و مجازات اجتناب کرد.

  1. به فرزندان شما می آموزند که آن ها را به خاطر کاری که انجام می دهند دوست دارند نه برای آنچه هستند.
  2. پاداش‌ها و تنبیه‌ها ممکن است نتایج کوتاه‌مدتی داشته باشند، اما این موضوع را که “چرا فرزند شما انگیزه ندارد؟” را نادیده می گیرد.
  3.  پاداش‌ها و تنبیه‌ تمرکز فرزندانتان را کاملاً روی نتایج قرار می‌دهد.

پس به جای استفاده از پاداش و تنبیه چه باید کرد؟

در مورد لذت و فواید یادگیری و مطالعه با فرزندان خود بحث کنید و با کمک مشاور سعی کنید علاقه مند کردن کودک به مدرسه را یاد بگیرید.

به آن ها توضیح دهید که بیشتر مشاغل با ارزش نیاز به زمان و تلاش دارند.

با فرزندان خود در مورد امیدها و آرزوهایشان بحث کنید.

با این کار به آن ها کمک می کنید تا رویاهای بزرگ داشته و جرات شکست را داشته باشند. این رویکرد برخلاف پاداش و تنبیه که موقتی می باشد، نوعی انگیزه و انضباط درونی را تولید می کند که برای تمام عمر باقی خواهد ماند.

۱۶. به تمام جنبه های زندگی فرزندان خود علاقه نشان دهید

یکی از کلیدهای ایجاد انگیزه در فرزندانتان برای پیشرفت در مدرسه این است که به همه جنبه های زندگی آن ها علاقه نشان دهید، نه فقط به تحصیلاتشان یا نمراتی که در مدرسه کسب می کنند.

اگر تنها نگرانی شما این است که فرزندانتان در مدرسه چگونه عمل می کنند، ممکن است این احساس را به فرزند خود دهید که به جای اینکه به عنوان یک شخص با آن ها برخورد کنید تنها نتیجه کارهای آن ها را می خواهید.

وقتی فرزندانتان در مورد علایقش صحبت می کنند به حرف هایش گوش دهید. آن ها را تشویق کنید تا در فعالیت های غیر مدرسه ای، مانند رقص، نمایش یا ورزش، شرکت کنند. و در مورد پیشرفت این فعالیت ها نیز او را تشویق کنید، به هیچ عنوان علاقه های او را مسخره نکنید.

اینکه نوجوانان و نوجوانان چگونه وقت خود را سپری می کنند برای رشد کلی آن ها بسیار مهم است، بنابراین علاوه بر مدرسه به ویژگی ها و علایق دیگر آن ها نیز توجه کنید.

رویکردی که کاملاً بر مطالعه تمرکز دارد به رشد متعادل فرزندان شما کمک نمی کند، فرزند شما باید علاوه بر درس در مسائل دیگر نیز به رشد کافی برسد تا بتواند فرد کاملی بشود.

نتیجه

من معتقدم که می توانیم تغییرات ساده ای برای علاقه مند کردن کودک به مدرسه انجام دهیم. با پر کردن خانه خود با کتاب شروع کنید تا نشان دهید که برای خواندن و یادگیری ارزش قائل هستید. نگرش مثبتی نسبت به مدرسه داشته باشید و از ترساندن آن اجتناب کنید.

در طول تعطیلات طولانی مدرسه به یادگیری ادامه دهید و قوانین و روال هایی را در اطراف مدرسه در خانه خود ایجاد کنید و در مورد اینکه مدرسه چگونه آینده فرزندتان را تحت تأثیر قرار می دهد صحبت کنید. و به آن ها نشان دهید که این تحصیلات باعث می شود در آینده بتوانند به دیگران نیز کمک کنند.

با کمک این نکات می توانید مدرسه را به اندازه تعطیلات برای فرزند خود هیجان انگیز کنید.

منبع : ۱۰ روش علاقه مند کردن کودک به مدرسه

تاثیر خودشناسی در ازدواج چقدر است؟ + نکات اساسی

تاثیر خودشناسی در ازدواج چقدر است؟ + نکات اساسی

تاثیر خودشناسی و خودآگاهی در ازدواج موفق چقدر می باشد؟ خودشناسی بسیار مهم می باشد و در تمام ابعاد زندگی به ویژگی در امر ازدواج از اهمیت بسیاری برخوردار است. خودشناسی مجموعه ای از شناخت ها و تصورات واقعی می باشد که افراد نسبت به خودشان دارند.

یکی از عواملی که باعث موفقیت در زندگی مشترک و روابط زناشویی می شود این است که افراد بتوانند یکدیگر را به خوبی بشناسند و درک کنند، اما قبل از این لازم است که برای شناخت همسر و شریک زندگی تان ابتدا شناخت درستی از خودتان به دست آورید.

برای این منظور باید از مشاوره قبل از ازدواج کمک بگیرید، برای این که آگاهی خود را در مورد اهمیت خودشناسی در ازدواج و راه های افزایش آن بالا ببرید لازم است این مطلب را مورد مطالعه قرار دهید.

تاثیر خودشناسی در ازدواج

از مهم ترین ابعادی که در زندگی هر فردی مهم می باشد خودشناسی در ازدواج است، بسیاری از زوج ها به دلیل عدم شناخت ابعاد مختلف شخصیت خود، علایق و خواسته ها زندگی ناموفق را تجربه کرده اند.

شما در ابتدا باید بدانید که چطور خودتان را دوست داشته باشید و بعد به دنبال شریک زندگی مناسب با معیارهای خود باشید.

بسیاری از افراد از بعد از ازدواج متاسف اند زیرا آن ها معتقدند که اگر خودشناسی بیشتری داشتند می توانستند همسر بهتری را برای خودشان انتخاب کنند.

خودشناسی به شما کمک می کند که علاوه بر شناخت خود دیگران را بهتر بشناسید و روابط با کیفیتی را با آن ها برقرار کنید در این صورت خواهید توانست همسری متناسب با خود، انتخاب نمایید.

خودشناسی چه مسائلی را در بر می گیرد؟

اینکه بدانید زمانی که در مورد خودشناسی و نقش آن در ازدواج صحبت می کنید باید به سراغ کدام حوزه ها بروید تا حدود زیادی با ابعاد قضیه آشنا خواهید شد.

ازدواج کردن مسئله بسیار مهمی می باشد و شما قبل از آن که با این مسئله رو به رو شوید باید آگاهی های لازمی را به دست آورید، برای شناخت خود در ازدواج ۴ عامل زیر را در نظر بگیرید.

  1. تاثیر خودشناسی در ازدواج، میزان هوش خود را بسنجید

یکی از عواملی کمک می کند فرد زندگی مشترک موفقی داشته باشد مسئله هوش است هر کسی باید از میزان هوش خود آگاهی کاملی داشته باشد و آن را برای ازدواج ملاک قرار دهد.

هر پسر و دختری که قصد ازدواج دارند باید از لحاظ فکری و هوشی با یکدیگر تناسب داشته باشند تا بتوانند زندگی موفق تری را تجربه کنند.

  1. سلامت جسمی و روحی

شما در ابتدا باید نسبت به سلامتی خود آگاهی کاملی داشته باشید در صورتی که با مشکلات روحی روانی مثل افسردگی، وسواس فکری عملی و سوء ظن بیش از حد دچار باشید بر روی ازدواج شما و طرف مقابلتان تاثیر منفی می گذارد.

هم چنین مشکلات جسمی مثل معلولیت ذهنی و جسمی، ایدز، سوختگی، سل و غیره در امر ازدواج بسیار مهم می باشند. افراد باید از وجود این مشکلات در خودشان آگاهی کاملی داشته باشند و بدانند در چه وضعیتی قرار دارند تا در زندگی مشترک و رابطه دو طرفه دچار مشکل نشوند.

  1. تاثیر خودشناسی در ازدواج: اعتقادات مذهبی

هر کس در زندگی باید اصول و عقاید و چهارچوب هایی در زندگی خود در نظر بگیرد و نسبت به این چهارچوب های به آگاهی کاملی برسد از مهم ترین ابعاد خودشناسی در امر ازدواج می توان به شناخت اعتقادات مذهبی اشاره کرد.

شما ممکن است تصور درستی از عقاید مذهبی خود نداشته باشید و وارد زندگی با شخصی شوید که اعتقاداتش کاملا با شما متفاوت می باشد.

بنابراین باید قبل از ازدواج تمام جزئیات اعتقادی را بررسی کنید تا همسری متناسب با عقاید و ارزش های خودتان برای ازدواج انتخاب کنید.

  1. خصوصیات اخلاقی خود را بشناسید

در صورتی خصوصیات اخلاقی خود را بشناسید و با نقاط ضعف های خود آشنا شوید راحت تر می توانید با خودتان کنار بیایید و با دلیل بسیاری از رفتارها و آشفتگی ها در خود آشنا خواهید شد.

در هنگام ازدواج باید اخلاقیات خوب و ناپسند در امر ازدواج در نظر گرفته شود به عنوان مثال اگر فرد ی مستقل و خودمختاری هستید احتمال دارد ازدواج با فردی که شخصیت سلطه جو دارد برای شما پیامدهای خوبی نداشته باشد.

راه هایی برای افزایش خودشناسی

برای آگاهی و شناخت خود راه های بسیاری وجود دارد در این مواقع تنها باید دست به کار شوید و روی خود کار کنید.

یکی از راه های شناخت خود این است که از دوستان و اطرافیان قابل اعتماد خود بخواهید که ویژگی های شما را توصیف کنند و روی ویژگی های مشترکی که اغلب آن ها بیان کرده اند بیشتر تأمل کنید.

برای این که به خود آگاهی برسید باید بیشتر بیندیشید و در افکار و اعمال خود کاوش کنید و کاغذی بردارید و نقاط ضعف و قوت خود را در آن یادداشت کنید در این شرایط سعی کنید مهم ترین ایراد خود را پیدا کنید و برای رفع و اصلاح آن اقداماتی را انجام دهید.

هم چنین با خودتان فکر کنید که کدام ویژگی ها را دوست ندارید و مایل نیستید دیگران از شما ببینند و چرا، چه انتظاراتی از خودتان دارید این سوال ها می تواند کمک بسیاری به شما بکند تا خودتان را بهتر بشناسید.

تاثیر خودشناسی در ازدواج: فهرست ویژگی های شخصیتی

برای خودشناسی در امر ازدواج باید بدانید که چه انتظاراتی از همسر آینده خود دارید و چه معیارها و ملاک هایی در مورد انتخاب همسر برای شما مهم می باشد در این شرایط باید لیستی از ویژگی ها و صفاتی که می خواهید در همسرتان موجود باشد را تهیه کنید.

هم چنین دلیل این که دوست دارید همسرتان این ویژگی ها را داشته باشد را بدانید و این ویژگی ها برای شما چه فایده ای دارد؟ هم چنین بیندیشید که چه اتفاقات و تجربه هایی باعث شده است که آن ویژگی ها را در لیست خود قرار دهید.

ویژگی های شخصیتی مطلوب همسر آینده تان را اولویت بندی کنید با این کار می توانید از شخصیت مثبت دلخواهتان دورنمایی کلی داشته باشید و به دلیل این که خودشناسی شما به درستی صورت گرفته است می توانید انتخاب درستی در امر ازدواج داشته باشید.

تاثیر خدمات روانشناسی بر خودشناسی و ازدواج

بر اساس مطالبی که بیان شد خودشناسی تاثیر مستقیم و بسیار زیادی بر ازدواج موفق می گذارد برای این که به خودشناسی برسید توصیه می شود از روانشناس کمک بگیرید.

در این صورت روانشناس به شما کمک می کند تا ابعاد مختلف شخصیت خودتان را راحت تر و بهتر کشف کنید و آن ها را به خوبی بشناسید.

در این صورت خواهید توانست معیارها و انتظارات خود از همسر آینده تان را مطابق با سبک شخصیتی خود مشخص کنید و ازدواج موفقی داشته باشید.

در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان از متخصصان و مشاورانی باتجربه تشکیل شده است و آماده ارائه خدمات تلفنی  و حضوری به شما می باشند.

منبع: تاثیر خودشناسی در ازدواج چقدر است؟ + نکات اساسی

چالش های اجتماعی در کودکان با مشکلات یادگیری

مشکلات یادگیری نه تنها می توانند بر وضعیت کلاسی کودک تاثیر بگذراند، بلکه همچنین می توانند بر روی ارتباط برقرار کردن و رابطه وی با سایر کودکان هم تاثیرگذار باشند

زمانی که ما در رابطه با چالش های یادگیری کودکان فکر می کنیم، ما بیشتر مشکلات مربوط به خواندن یا ریاضیات، منظم بودن، توجه کردن و متمرکز بودن در کلاس را مد نظر قرار می دهیم.

ولی اکثر دانش آموزان دارای اختلال های یادگیری و توجه، همچنین دارای مشکلات اجتماعی و ارتباطی هم می باشند.

آنها در ارتباط برقرار کردن با سایر کودکان، دوست پیدا کردن و شناخت مواردی که در موقعیت های اجتماعی از آنها انتظار می رود، با مشکلاتی مواجه هستند.

عدم درک نشانه های اجتماعی

برخی از آنها نسبت به نشانه های اجتماعی بی توجه می باشند و تفسیر درستی از زبان بدن و تن صدا ندارند.

کودکان دارای ناتوانایی های یادگیری ممکن است که بیش از حد صحبت کنند، یا در زمان نادرستی صحبت کنند یا موارد نامناسبی را بگویند.

برخی از آنها یک حالت خشکی در مکالمه دارند، در بیان کردن وضعیت خودشان مشکل دارند و هیچ نوع شوخی انجام نمی دهند.

آنها متوجه یک سری مواردی نمی شوند که درک آنها برای سایر کودکان راحت می باشد.

آنها در شناخت موارد در حال وقوع در یک گروه و پیدا کردن یک راه حل مناسب مشکل دارند.

رفتار اجتماعی در کودکان با مشکلات یادگیری

در رابطه با کودکان و نوجوانان، داشتن یک رفتار اجتماعی که یک مقداری کمتر از مورد انتظار می باشد.

به راحتی می تواند منجر به طرد شدن آنها توسط همتایان دارای آگاهی و هوش فوق العاده شود و آنها مورد هدف اذیت شدن و قلدری شدن قرار بگیرند.

در برخی مواقع، کودکان جوانی که از نظر اجتماعی ناشی یا دارای مشکلاتی هستند، با کودکان اوتیسم اشتباه گرفته می شوند، چرا که رفتارها یک بخش مهمی از تشخیص اوتیسم می باشد.

ولی نکته مهمی که باید مورد توجه قرار بگیرد عبارت از این مورد می باشد که این رفتارها همچنین در تعداد زیادی از کودکانی صورت می گیرد که در این طیف قرار ندارند.

چالش یادگیری

اسکات بیزلکو[۱]، مدیر اجرایی مدرسه مقدماتی وینستون که در آموزش کودکان دارای چالش های یادگیری یک مدرسه تخصصی می باشد، معتقد است که “اکثر کودکان دارای مشکلات یادگیری، تا یک حدی دارای مشکلات اجتماعی می باشند.”

چه عواملی منجر به ایجاد این مشکلات اجتماعی و ارتباطی می شوند و چرا کودکان دارای ADHD و اختلال های یادگیری دارای چنین مشکلاتی می باشند؟


[۱] Scott Bezsylko


فرآیند شناختی

به منظور شناخت رابطه مابین مشکلات یادگیری و مشکلات اجتماعی، در نظر گرفتن فرآیند شناختی که در یک تعامل اجتماعی موفق صورت می گیرد، اهمیت زیادی دارد.

تعامل اجتماعی در کودکان

یک تعامل اجتماعی شامل معرفی شدن با اطلاعات جدید یا موقعیت جدیدی می باشد که منجر به ایجاب کردن یک پاسخ می شود.

ما تمایل داریم که این تعاملات را به صورت شهودی و آنی در نظر بگیریم – بزیلکو بیان کرده است که شما فقط نیاز دارید که نحوه واکنش و پاسخ مناسب را بدون تفکر در مورد آن یاد بگیرید.

ولی این مورد در واقع یک فرآیند شناختی چند مرحله ای می باشد.

شما باید مواردی که گفته شده است را درک کنید، تفکرات خودتان در مورد آن را سازمان دهی کند.

پاسخ هایی که می خواهید ارائه دهید را اولویت بندی کنید و کلماتی که می خواهید بیان کنید را پیدا کنید.

بزیلکو بیان کرده است در صورتی که این توصیف موارد اتفاق افتاده آنی برای اکثر افراد سخت باشد، باید این مورد را به عنوان یک مسئله قابل قیاس با یک مسئله ریاضی در نظر گرفت.

شخصی که عملکرد مناسبی در حل کردن مسائل چند مرحله ای ریاضیاتی دارد، می تواند این کار را به صورت اتوماتیک وار انجام دهد.

سایر افراد نیاز خواهند داشت که در این رابطه، به صورت مرحله به مرحله کار کنند.

تعاملات اجتماعی آنی

به طور مشابه، در صورتی که ما تعاملات اجتماعی آنی را به یک مجموعه مراحل تقسیم کنیم، اکثر ماها در انجام دادن این مراحل با یک سرعت مناسب، عملکرد خوبی خواهیم داشت.

ولی کودکان دارای مشکلات اجتماعی یا ارتباطی، ممکن است که در برخی از مراحل پردازش شناختی گیر کنند.

این مورد نشان دهنده هوش آنها نمی باشد، ولی نشان دهنده مهارت های یادگیری خاصی می باشد که آنها نمی توانند به صورت اتوماتیک وار به آنها دست پیدا کنند.

بزیلکو بیان کرده است که “بله، یک سری افرادی وجود دارند که یک درک سریع، آسان و تندی دارند، ولی این روش تنها روش موجود برای شناخت موارد اتفاق افتاده نمی باشد.

شناخت می تواند به صورت مرحله به مرحله صورت بگیرد.”

فرآیند اجتماعی شدن در کودکان

بخشی از این فرآیند نشان دهنده یک مانع موجود می باشد که می تواند برای کودکان متفاوت، مختلف باشد.

زمانیکه یک کودکی را مشاهده می کنید که در ارتباط برقرار کردن با سایر کودکان مشکل دارد.

یا در داشتن واکنش مناسب در موقعیت های اجتماعی مشکل دارد، ممکن است که رفتارهای آنها به صورت ظاهری مشابه باشند، ولی نشان دهنده مشکلات متفاوتی باشند.

ممکن است که یک کودک مشکلات زیر را داشته باشد:

  • شناخت اطلاعات یا موقعیت جدید
  • سازماندهی اطلاعات مربوط به یک پاسخ مورد نظر
  • به دست آوردن مجدد یک زبانی برای بیان کردن پاسخ
  • مشکلات مربوط به درک

کودکانی که در درک اطلاعات اجتماعی مشکل دارند، شامل افرادی می باشند که دارای یک اختلال یادگیری غیرکلامی هستند.

این کودکان در داشتن الگوهای اجتماعی مشکل دارند و نمی توانند قواعد مربوط به سناریوهای اجتماعی را به صورت دقیقی تشخیص دهند؛

در صورتی که آنها در یک گروهی قرار داشته باشند که به آن ملحق شده اند، برای پاسخ دادن به سلام داده شده یا جوک مشکل خواهند داشت و از این موقعیت ها دوری خواهند کرد.

آنها نمی توانند خودشان را با یک الگویی تطبیق دهند که رفتار مورد انتظار از آنها را بیان می دارد.

کودکانی با یادگیری غیرکلامی

بزیلکو معتقد است نکته امیدوار کننده عبارت از این است کودکانی که در یادگیری غیرکلامی مشکل دارند، معمولا عملکرد بهتری در یادگیری تکرار شده دارند.

این بدان معنا است که شما می توانید الگوهایی که فراموش کرده اند را به این افراد یاد بدهید.

برای مثال، کودکانی که در شناخت اظهارات صورتی مشکل دارند، می توانند آموزش داده شوند تا بتوانند حالت صورتشان را با موردی تطبیق دهند که می خواهند بیان کنند.

آنها می توانند این کار را تا زمانی تمرین کننده که انجام دادن آن آسان شود، ولی این کار همواره فنی خواهد بود و به تلاش نیاز خواهد داشت.

زمانی که یکی از دانش آموزان وینستون پرپ یک تعامل اجتماعی منفی نشان می دهد، معلمش به وی کمک می کند که بتواند بعد از آن اتفاق، عملکرد مناسبی داشته باشد؛

وی این اتفاق را به بخش های کوچکی تقسیم می کند تا دانش آموز ببیند که چه اتفاقی صورت گرفته است .

وی در کدام مرحله مشکل دارد و همچنین این کودک می تواند یک سری مواردی را یاد بگیرد تا عملکرد متفاوتی در دفعه بعدی داشته باشد.

مشکلات مربوط به سازمان دهی (نظم)

کودکانی که در عملکردهای اجرایی مشکل دارند، شامل افرادی که در آنها ADHD تشخیص داده شده است.

ممکن است اطلاعاتی را درک کنند که می خواهند به آن پاسخ دهند، ولی در سازمان دهی و اولویت بندی آنها مشکل دارند.

ممکن است که آنها محرک های مناسبی را برای پاسخ دادن انتخاب نکنند – برای مثال، کنار گذاشتن سوال و به جای آن توجه کردن به نکته ای که دوستش در گوشش می گوید.

یا ممکن است آنها بخواهند یک مورد گستاخانه ای را بیان کنند، چرا که مغز آنها بیان نمی کند که پیامد این کار، نامناسب خواهد بود.

زمانی که این کودکان دارای سابقه بی توجهی به مسولان مدرسه را داشته باشند یا سابقه بیان کردن موارد غیر قابل قبول را داشته باشند، در این صورت یک بازخورد کاملا منفی خواهند داشت.

بیزلکو بیان کرده است “این افراد داستان گفتن در مورد خودشان را همواره به صورت نادرست انجام خواهند داد و بیان خواهند کرد که باهوش نیستند، ولی از نظر تکانشی و اجتماعی شایستگی مناسبی ندارند.

این شرایط نباید وجود داشته باشد.”

این کودکان از نظر اجتماعی بی اطلاع نمی باشند؛

آنها لزوما انتخاب های درستی در رابطه با واکنش نشان دادن به نشانه ها یا نحوه سازماندهی پاسخشان به صورت موثر نخواهند داشت.

آنها نیاز دارند که بر روی خود نظم دهی و مدیریت موثر رفتارهایشان کار کنند.

آموزش و درمان در مدرسه چگونه است؟

در مدرسه ویسنتون پرپ، هدف موجود عبارت از شناخت نحوه تاثیر ضعف در عملکرد اجرایی بر روی توانایی آنها در ارتباط برقرار کردن با کودکان و همچنین توانایی آنها در مسائل ریاضی چند مرحله ای می باشد.

بیزلکو بیان کرده است که هدف موجود عبارت از کمک به دانش آموزان برای انعطاف پذیر بودن و صریح بودن نسبت به باز خورد در زمان اشتباه کردن می باشد.

“ممکن است که ما به یک دانش آموز بگوییم که «شما یک تصمیم اشتباهی گرفته اید که منجر به صورت گرفتن واکنش های منفی از طرف همکلاسی هایتان شده است و پاسخ شما نسبت به این شرایط عبارت از عقب کشیدن بوده است».

ما باید خود نظم دهی (خود گردانی)، اجرا کردن آن به صورت مناسب و نحوه دستیابی به آن را به آنها آموزش دهیم”.

بیزلکو اضافه کرده است که کار کردن بر روی خود نظم دهی با استفاده از روش مشابه به کار گرفته شده در ریاضیات و درک مطلب، یک پروژه ای است که کودکان آن را به عنوان یک مورد مفید در نظر می گیرند.

ولی این مورد در شرایطی وجود خواهد داشت که دقیقا به همین روش صورت بگیرد، نه به این صورت که “شما بسیار بی نظم هستد! شما نیاز دارید که توجه کنید!”

مشکلات مربوط به بازیابی زبان

در مورد کودکان دارای خوانش پریشی، معمولا مشکل موجود در رابطه با شناخت علائم غیر زبانی یا درک تعاملات اجتماعی و شناخت نحوه دادن جواب مناسب نمی باشد – آنها می توانند در این موارد عملکرد کاملا خوبی داشته باشند.

ولی به دلیل اینکه رمز گشایی زبان و تبعیت کردن از کاراکتر های چند مرحله ای نیاز به تلاش و زحمت دارد، ممکن است که آنها در بازیابی سریع کلمات مشکل داشته باشند.

این مورد نه تنها بر روی خواندن و نوشتن این افراد تاثیر می گذارد، بلکه همچنین بر روی صحبت کردن آنها هم موثر می باشد.

دایره لغات مربوط به صحبت کردن این افراد به صورت مناسبی رشد نیافته است و ممکن است که به دلیل مشکلات مربوط به بازیابی کلمات یا بیان کردن کلمات اشتباه، بیان گفتاری این افراد نادقیق و غیر رسمی باشد.

بیزلکو توضیح داده است که “در نتیجه، توانایی آنها در زبان با مشکل مواجه می شود.” در حالی که ممکن است این افراد در بعد غیر زبانی عملکرد خوبی داشته باشند.

ولی همزمان با اینکه اجتماعی شدن بیشتر حالت کلامی پیدا می کند، ممکن است که آنها بدون مهارت یا نابالغ باشند، یا در برخی مواقع با همتایان خودشان راحت نباشند.

ناشی گری اجتماعی چه تاثیری دارد؟

بیزلکو کودکانی را مشاهده کرده است که به دلیل ناشی گری های اجتماعی شان، در مدرسه های قبلی خودشان دارای خصوصیات مربوط به مورد قلدری قرار گرفتن بودند.

وی نوشته است “حتی در صورتی که مشکلات بیانی مربوط به خوانش پریشی تاثیر مستقیمی بر روی اجتماعی شدن نداشته باشند.

این مورد می تواند به نحوی منجر به شکل گیری اعتماد به نفس شود که معلمان به ایجاد مجدد مهارت هایی همانند انعطاف پذیری و دفاع از خود در این کودکان، احساس نیاز پیدا کنند.”

نبود اعتماد

البته برای کودکانی هم که هیچ نوع مشکلی در رشد ندارند، اعتماد به نفس می تواند به یک مشکلی تبدیل شود.

ولی با گذشته زمان، کودکان دارای محدودیت های قابل توجه در یادگیری که به دلیل نمره های خودشان در جاهایی دچار مشکل می شوند که بر روی خواندن و نوشتن تمرکز می شود، از نظر عزت نفس با آسیب های جدی مواجه می شوند.

این کودکان به چخ چیزی متهم می شوند؟

در صورتی که هیچ تشخیصی در مورد این افراد صورت نگرفته باشد، احتمالا این افراد به عدم تلاش کافی برای یادگیری متهم می شوند .

یا چک کردن کوله پشتی خودشان یا انجام دادن تکالیف درسی شان – و به طور قطع این افراد نگران خواهند شد که چرا به اندازه سایر کودکان باهوش نمی باشند.

اکثر کودکان مبتلا به ADHD یا خوانش پریشی ( یا هر دو مورد) تلاش خواهند کرد که مشکلاتشان را مخفی کنند و همچنین از طریق سخت کوشی مانع از مشخص شدن مشکلات و نقص هایشان برای سایر دانش آموزان خواهند شد.

بیزلکو بیان کرده است “کودکانی که احساس بدی نسبت به خودشان دارند و به دلیل شکست خودشان در به دست آوردن مهارت های مبنایی خجالت می شوند، احتمالا در تعاملات خودشان با همتایانشان مشکل خواهند داشت.”

در رابطه با این کودکان، اولین قدم عبارت از کمک به آنها برای دستیابی به این شناخت می باشد که آنها به اندازه سایر کودکان باهوش هستند و از طریق حمایت مناسب می توانند به همتایان خودشان برسند.

البته قدم بعدی عبارت از ارائه یک حمایتی می باشد که به آنها کمک می کند تا مهارت ها و استراتژی های مورد نیازشان را برای کار کردن بر روی مسئله به دست بیاورند و یک فرصتی برای موفقیت داشته باشند – هم از نظر آکادمیکی و هم از نظر اجتماعی.

چالش اجتماعی دیگر در کودکان

در نظر گرفتن رفتار اجتماعی زشت به عنوان یک عملکرد مربوط به از دست دادن مهارت ها، همچنین منجر به اجتناب از موقعیت هایی می شود .

آنجا والدین، معلمان و سایر بزرگسالان یک سری رفتارهای خشمگینانه نشان می دهند و منجر به بدتر شدن شرایط کودک می شوند.

بیزلکو معتقد است است در زمانی که کودکان کارهایی را انجام می هند که اجتماعی نمی باشد، همه ما به عنوان افراد بالغ تمایل داریم که به صورت عاطفی برخورد کنیم.

وی بیان کرده است “هیچ شخصی به دلیل اشتباه در نوشتن کلمه، یک کودک را به عنوان یک کودک بد صدا نمی زند.

ولی در صورتی که وی در کلاس شلوغ کند یا یک حرف نامناسبی به معلمش بزند، در این صورت والدین وی خشمگین خواهند شد.”

وی اضافه کرده است در زمانی که یک تضاد عاطفی ما بین دانش آموزان و معلمان شکل می گیرد، در اکثر مدارس هیچ کس دارای یک تفکر مشخصی نخواهد بود و این مورد منجر به کاهش فرصت یادگیری خواهد شد.

وی بیان کرده است “بنابراین، ما تمایل داریم که به جای فرستادن شما به اداره رئیس ها، اشتباهات و نتایج این اشتباهات را به عنوان یک پروسه عقلایی مبتنی بر مهارت در نظر بگیریم.”

این مقاله با مشارکت موسسه ویسنتون پرپراتوری و مرکز مشاوره ستاره ایرانیان، به طور تخصصی بر روی کودکان دارای اختلال های یادگیری تهیه شده است.

منبع : چالش های اجتماعی در کودکان با مشکلات یادگیری