تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان و روابط خانوادگی ناسالم

تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان یکی از مسائلی است که بسیاری از والدین آن را نادیده می گیرند.

متأسفانه، الگوهای روابط خانوادگی ناسالم می تواند منجر به مشکلات خاصی برای کودکان در سال های اولیه مدرسه شود.

مطالعات نشان می‌دهند که فرزندان خانواده‌هایی که دارای سطوح بالای تعارض و فرزندپروری هستند، به‌طور فزاینده‌ای با اضطراب و کناره‌گیری اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کنند.

تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان

  1. فریاد و جیغ زدن: فرزند شما دائماً با سایر اعضای خانواده در حال دعوا می باشد.
  2. کناره گیری از خانواده: فرزند شما از خانواده کناره گیری کرده است و تقریباً هر روز بیشتر روز را تنها یا دور از خانه سپری می کند.
  3. دعوای مکرر
  4. همه اعضای خانواده از دست یکدیگر عصبانی هستند.
  5. تغییر ناگهانی در رفتار.

تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان – انواع مشکلات خانوادگی

مشکل روانی:

در خانواده، هر گونه مشکل سلامت روان، از جمله مصرف مواد، اضطراب، و افسردگی، می تواند سیستم خانواده را خراب کند.

تغییر نقش: در یک خانواده، تغییر نقش ها می تواند باعث ناراحتی قابل توجهی شود. این تغییر ممکن است به دلیل بلوغ یا ترک خانه فرزندان بزرگتر، تغییر مسئولیت های والدین به دلیل شغل، از دست دادن سلامتی یا مسائل مالی باشد.

مشکلات ارتباطی بین والدین: در خانواده، زمانی که فرزندان شاهد مشاجره، اختلاف نظر، اختلاف و یا آگاهی از احتمال جدایی والدین هستند، سیستم خانواده به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد.

مشکلات ارتباطی بین والدین و فرزندان:

در یک خانواده، رابطه بین هر یک از والدین و فرزندان می تواند منشا مشکلات سلامت روان و آسیب های رشدی باشد. والدین باید بدانند که رویکردهای تنبیهی که در گذشته استفاده می شده ناکارآمد و اغلب مضر هستند.

سلامت روان:

اگر یکی از اعضا با بیماری روانی یا ناتوانی رشدی دست و پنجه نرم کند، ممکن است بار مشکلات رفتاری یا عاطفی را احساس کند. این عضو خانواده ممکن است احساس درک یا پذیرفته شدن نداشته باشد.

سایر اعضای خانواده ممکن است مسائل روانشناختی را درک نکنند و از این که آن شخص به توجه بیشتر والدین نیاز دارد یا منابع خانوادگی بیشتری (پولی، محبت یا زمانی) دریافت می کند، آزرده یا عصبانی شوند یا احساس حسادت داشته باشند.

اعتیاد به مواد:

در یک خانواده، اهمیت تأثیر اعتیاد به الکل یا مشکلات مواد مخدر بر سیستم خانواده را نمی توان اغراق کرد. مشاهده یک عضو خانواده الکلی یا معتاد می‌تواند به طور ناآگاهانه به کودکان راهبردهای مقابله‌ای ضعیف، سیستم‌های باور ناسازگار، الگوهای پرخاشگری رابطه‌ای و بی انگیزگی را آموزش دهد.

خانواده هایی که با اعتیاد مواجه هستند وظیفه دارند تصمیمات سخت و در عین حال حیاتی برای ایجاد خانه ای سالم و آرام بگیرند.

مصرف مواد در نوجوانان:

در یک خانواده، اگر یکی از فرزندان به شدت از مواد مخدر یا مشروبات الکلی استفاده کند، مشکلاتی به وجود می آید. به عنوان والدین، این نگران کننده است که بدانید نوجوان شما در حال آزمایش مواد است. با این حال، همه نوجوانانی که مواد مخدر را امتحان می کنند، معتاد نمی شوند. عامل مهم در اعتیاد ژنتیک است.

تغییر نقش ها:

در یک خانواده، همه ما پیر می شویم و از عادات، لباس ها و رفتارهای قدیمی خود خارج می شویم. گاهی اوقات وقتی یکی از اعضای خانواده نقش خود را برای مدت طولانی ایفا کرده و تصمیم به ایجاد تغییر می کند، می تواند کل سیستم را تحت تأثیر قرار دهد.

این تغییر زمانی رخ می دهد که فردی عادت های بد را ترک کند و سالم شود یا عادت های بد جدیدی را شروع کند. به عنوان مثال، اگر یکی از والدین الکلی بود و روند بهبودی را آغاز کرد، سایر اعضای خانواده ممکن است در رابطه احساس رها شدن یا ناامنی کنند.

رویدادهای مهم |تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان

در یک خانواده، طلاق، فرزندخواندگی، نقل مکان، مرگ و حوادث فاجعه‌بار می‌تواند باعث ایجاد اختلالات قابل درک در زندگی ما شود. در حالی که خانواده‌های ما یک سیستم منسجم هستند، هر فردی شخصیت، تجربه زیسته و مهارت‌های مقابله با خود را دارد.

این تغییرات ممکن است انواع مختلفی از ناراحتی را در هر یک از اعضای سیستم خانواده ایجاد کند.

مرگ و سوگ:

از دست دادن افراد یک تجربه بسیار ناراحت کننده است و می تواند کل خانواده را تحت تاثیر قرار دهد. این عامل استرس زا می تواند پویایی عادی خانواده را مختل کند، اما همانطور که هر عضو غم خود را پردازش می کند، همه چیز باید به حالت عادی بازگردد.

اگر اندوه برای یک یا چند عضو ادامه یابد کمک گرفتن از مشاور می تواند بسیار مفید باشد.

طلاق:

در حالی که تصمیم طلاق بین بزرگسالان گرفته می شود، بر فرزندان و بستگان تأثیر می گذارد. طلاق تأثیرات آشکاری دارد، اما برخی از خانواده‌ها با حداقل تأثیر طلاق را پشت سر می‌گذارند. اگر خانواده شما در تلاش برای سازگاری هستند بهتراست از مشاور خانواده کمک بگیرید.

تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان| بهبود شرایط

اگر فرزند شما با این مشکلات خانوادگی دست و پنجه نرم می کند تا جایی که این مشکات مانع یادگیری، روابط یا شادی او می شوند، متخصصان زیر می توانند در تشخیص و درمان به شما کمک کنند و باعث بهبود روحیه خانواده شوند.

گاهی اوقات، خانواده ها می توانند با اتکا به یکدیگر و قدرت شخصی هر یک از وقایع مهم را پشت سر بگذارند. در مواقع دیگر خانواده ها زیر بار این بار اضافی رنج می برند. راهکاری های زیر می تواند به شما در بهبود شرایط کمک کند:

برنامه را تنظیم کنید :

در خانواده، افزودن یکنواختی به برنامه می تواند به کودکان کمک کند تا با تغییرات کنار بیایند. این همچنین راهی است برای اطمینان از اینکه زمان با کیفیتی را سپری می کنند.

زمانی را برای گفتگو در نظر بگیرید :

در یک خانواده، مهم است که مشکلات را آشکارا در میان بگذارید. اختصاص زمانی برای بحث در مورد چگونگی مدیریت تغییرات توسط کودک و به اشتراک گذاشتن تجربیات خود به این روند کمک می کند که این روند دیگر ترسناک نباشد.

زمان‌های مثبت را برنامه‌ریزی کنید :

در یک خانواده، مهم نیست که چه اتفاقی می‌افتد، مهم است که اوقات مثبتی را با هم داشته باشید. حتی اگر مشاجره اتفاق افتاده باشد، اختصاص زمان منظم برای لذت بردن از اوقات فراغت فرزند و خانواده می تواند راهی عالی برای تنظیم مجدد روحیه افراد باشد.

اوقات خوش را جشن بگیرید:

در خانواده، زندگی اغلب فراز و نشیب های زیادی خواهد داشت. به یاد داشته باشید که این الگو طبیعی است. وقتی فرزندان شما موفقیتی دارند، جشن بگیرید.

علائم هشدار دهنده را نادیده نگیرید:

در یک خانواده، چیزهای زیادی برای نگرانی وجود دارد. اگر نوجوان شما زمان زیادی را به تنهایی سپری می کند، تمرکز خود را روی اهداف خود از دست می دهد و رویدادهای مهم را از دست می دهد، به وضعیت او توجه کنید.

 قدردانی خود را نشان دهید:

چیزی که بسیاری از ما متوجه نمی شویم این است که بچه ها می خواهند و می توانند از قدردانی ما بهره ببرند. مستقیماً به آن ها بگویید که به طور تصادفی از حمایت آن ها قدردانی می کنید.

همچنین، هنگامی که آن ها کاری مفید انجام می دهند یا دستورالعمل ها را دنبال می کنند، به آن ها بگویید که از آن قدردانی می کنید. بچه ها بیشتر از آنچه ما فکر می کنیم گوش می دهند و به یاد می آورند.

تماس فیزیکی برقرار کنید |تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان

یکی از بهترین راه‌ها برای نشان دادن عشق مداوم به فرزندتان برقراری تماس فیزیکی است. آن ها را در آغوش بگیرید، ببوسیدشان، قلقلکشان دهید، با آن ها روی کاناپه بخوابید.

کاری هیجان انگیز انجام دهید:

هر چند وقت یک بار کاری متفاوت و هیجان انگیز انجام دهید. این کمک می کند تا ذهن فرزندتان را از مشکل دور کنید، سرگرمی را به زندگی او بازگردانید، و به او نشان دهید که زندگی هنوز ادامه دارد.

به یاد داشته باشید:

همه ما مبارزه می کنیم. اگر خانواده شما در حال حاضر سعی دارند یکی از مشکلات ذکر شده در بالا یا مشکل دیگری را حل کنند، ممکن است از اینکه فرزندتان تحت تأثیر قرار گرفته یا ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد، احساس ناامیدی، درماندگی یا گناه داشته باشد.

منبع : تاثیر مشکلات خانوادگی بر فرزندان و روابط خانوادگی ناسالم

۷۰ علائم اوتیسم در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان

علائم اوتیسم در کودکان افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (ASD) متفاوت است. در حالی که اوتیسم هم کودکان و هم بزرگسالان را تحت تاثیر قرار می دهد، علائم معمولا زمانی که کودک بین ۱۸ تا ۲۴ ماهه است قابل توجه است. اوتیسم یک اختلال رشدی در نظر گرفته می‌شود، زیرا اغلب در دو سال اول زندگی ظاهر می‌شود.

اگرچه، این بدان معنا نیست که در سال‌های نوجوانی یا حتی بزرگسالی نمی‌توان آن را تشخیص داد. اما به طور کلی علائم اوتیسم در کودکان از سنین پایین شروع می شود طیف گسترده ای از علائم اوتیسم در کودکان وجود دارد که هر یک می تواند از خفیف تا شدید متغیر باشد، به همین دلیل است که هر فرد مبتلا به اوتیسم منحصر به فرد است.

اختلال طیف اوتیسم

با توجه به تحقیقات مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC)، تحقیقات گسترده نشان داده است که به نظر می رسد مغز افراد مبتلا به اوتیسم متفاوت از همسالان بدون اوتیسم رشد می کند. این تفاوت در رشد مغز مسئول چالش هایی است که افراد مبتلا به اوتیسم با آن روبرو هستند و همین آن ها را از کودکان دیگر متفاوت می سازد.

اختلال طیف اوتیسم یک ناتوانی مادام العمر است. با این حال، این بدان معنا نیست که نمی توان زندگی کاملی داشته باشند.

اگر یک برنامه درمانی و مداخله توسط متخصصانی مانند تحلیلگر رفتار کاربردی یا پزشک وجود داشته باشد، می توان علائم را مدیریت کرد. ممکن است سوالاتی مانند ” آیا تکان دادن سر از علائم اوتیسم در کودکان است ؟” داشته باشید که در این مقاله به همه آن ها پاسخ داده خواهد شد.

علائم اوتیسم در کودکان چیست| علائم اوتیسم چیه نی نی سایت

۱۰ علائم اوتیسم در کودکان عبارتند از:

  • تاخیر در یادگیری رشدی
  • حساسیت بیش از حد یا کمتر به نور، صدا، لمس یا مزه
  • مشکل در برقراری ارتباط
  • حرکات و رفتارهای تکراری
  • دشواری در موقعیت های اجتماعی
  • دلبستگی غیرعادی
  • مشکلات حسی
  • مشکلات مکرر در خواب
  • عدم کنترل کافی تکانه ها

توجه به این نکته مهم است که علائم اوتیسم در بزرگسالان و کودکان تفاوت هایی وجود دارد و باید هرکدام را جداگانه بررسی کرد. علائم و نشانه های اوتیسم نیز می تواند با انتقال کودکان به دوران نوجوانی و سپس به بزرگسالی تغییر کند.

در ادامه به علائم گفته شده به طور کامل پرداخته می شوید:

۱. تأخیرهای رشدی

اوتیسم می تواند بر رشد کودک تاثیر بگذارد. افراد مبتلا به برخی از انواع اوتیسم ممکن است دارای تأخیرهای رشدی مانند ناتوانی باشند یا ممکن است در نقاط عطف رشد عقب بمانند. برای مثال، شخصی ممکن است در زمینه مهارت های پیروی از دستورالعمل های ساده یک تا دو مرحله ای مشکل داشته باشد.

در هر مرحله از رشد کودک نشانه های خاصی وجود دارد که نشان از وجود مشکلی می باشد و والدین و پزشکان باید به این نشانه ها دقت زیادی داشته باشند.

 

در ادامه برخی از این نکات آمده است که نشان می دهد مشکلی وجود دارد. البته با توجه به سن کودک باید این موارد بررسی شود و در برخی از سنین این رفتارها عادی می باشد:

نمی‌تواند با اسباب‌بازی‌های ساده (مانند تخته‌های گیره‌های، پازل‌های ساده، دسته‌های چرخشی) کار کند.

با جملات صحبت نمی کند.

دستورهای ساده را نمی فهمد.

نمی خواهد بچه های دیگر با اسباب بازی های او بازی کنند.

تماس چشمی کافی را برقرار نمی کند.

۲. حساسیت بیش از حد زیاد یا کم به نور، صدا، لمس یا مزه

افراد مبتلا به اوتیسم نسبت به محرک های حسی مانند صداهای بلند، نورهای روشن یا لمس برخی از پارچه ها بیش از حد حساس هستند. مغز کودکان اوتیسمی برای پردازش محرک های دریافتی متفاوت از کودک بدون اوتیسم عمل می کند.

در نتیجه، افراد مبتلا به اوتیسم به راحتی تحت فشار قرار می گیرند. هجوم اطلاعاتی می تواند برای آن ها ترسناک یا گیج کننده باشد برای همین در این شرایط برخی از کودکان اوتیسمی سر خود را به جایی می کوبند تا درد خود را کمی تسکین دهند.

برخی دیگر از نمونه های علائم اوتیسم در کودکان ممکن است شامل ناتوانی در تحمل طعم تند غذا و تمایل به یک رژیم غذایی ملایم باشد. یا ممکن است به دلیل حساسیت پوست، تجربه لمس دیگران را نتواند تحمل کند.

در طرف دیگر این طیف، فردی که مبتلا به اوتیسم است ممکن است نسبت به محیط خود حساسیت کمتری داشته باشد. آن ها ممکن است قادر به پردازش محرک های مختلف نباشند و می توانند در برابر شرایطی که دیگران غیرقابل تحمل می یابند مصون به نظر برسند.

در این شرایط هم که محرک ها کم تر از حالت عادی می باشند بازهم ممکن است کودک سر خود را به اطراف بکوبد تا این حالت را تغییر دهد.

۳. مشکل در مهارت های ارتباطی

زمانی که کودک به ۱۲ تا ۱ ماهگی می رسد، باید به دستورات ساده مانند “بله” یا “نه” که یک سوال ساده پاسخ دهد. در این سن، کلماتی مانند «ماما» یا «بابا» را بیان کنند و حتی ممکن است شروع به تقلید کلمات کوچکی کند که می شنود.

کودکانی که علائم بیماری اوتیسم را نشان می دهند در مهارت های زبانی دچار اختلال می شوند. آن ها ممکن است اصلا صحبت نکنند یا شروع به سکوت طولانی تر کنند. آن ها ممکن است از تلاش برای برقراری ارتباط با دیگران، حتی کسانی که دوست دارند خودداری کنند.

ارتباط کلامی همه چیز نیست و نشانه های مشکل در مهارت های ارتباطی شامل خواندن حالات چهره و تماس چشمی، آگاهی از آهنگ ها و همچنین درک حرکات است. توانایی کلی برای برقراری ارتباط به شدت به رشد اجتماعی و فکری کودک بستگی دارد.

۴. حرکات و رفتارهای تکراری |علائم اوتیسم خفیف در کودکان

تکرار برخی حرکات و رفتارها، مانند تکان دادن عمدی سر، پا یا بازو، ایجاد حالات عمدی صورت، یا کشیدن مو ممکن است از علائم اوتیسم در کودکان باشد.  تکان دادن سر اوتیسم معمولاً با کوبیدن سر یا سایر رفتارهای تکراری همراه است.

والدین ممکن است بپرسند، ” آیا کشیدن مو نشانه اوتیسم است ؟” در حالی که کشیدن مو در کنار بقیه نشانه ها می تواند نشانه اوتیسم باشد، کشیدن مو به خودی خود نشان دهنده اوتیسم نیست.

رفتارهای تکراری به دو گروه دسته بندی می شود.

  • حرکاتی مانند دست زدن، بی‌قراری با اشیاء یا تکان دادن بدن و صداهایی مانند غرغر کردن یا تکرار عبارات خاص هستند.
  • رفتارهای تکراری شامل ویژگی‌های اوتیسم مانند اسرار بر یکسانی و علایق شدید .
۵. ناتوانی در برقراری ارتباط در موقعیت های اجتماعی

یکی از علائم اوتیسم که به راحتی قابل تشخیص است، ناتوانی در معاشرت با دیگران است. کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال در اوتیسم که در یک محیط اجتماعی پر از محرک‌ قرار می‌گیرند، به خاموش شدن می‌رسند.

گاهی اوقات به اشتباه به آن ها برچسب “تنها” یا درونگرا زده می شود. افرادی که «تنهایی» را دوست دارند ترجیح می‌دهند زمانی را به تنهایی بگذرانند و از همراهی خود لذت ببرند تا با دیگران.

بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، یک فرد برای تشخیص اوتیسم باید نقایص مداوم را در این زمینه ها نشان دهد:

  • مشکلات در شروع رابطه اجتماعی و پاسخ به صحبت های دیگران
  • مشکلات غیرکلامی مانند تماس چشمی

این مشکلات مهارت های اجتماعی به دلیل موارد زیر ایجاد می شوند:

  • مشکل در کسب مهارت های زبان کلامی
  • ناتوانی در خواندن نشانه های ارتباط غیرکلامی
  • رفتارهای تکراری یا وسواسی و اسرار بر پایبندی به روال ثابت
  • ورودی های حسی بسیار زیاد

به همین دلیل است که آموزش مهارت های اجتماعی یک مداخله اصلی در درمان اوتیسم است.

۶. مشکل با انتقال

داشتن دستور مشخص در انجام کارهای روزمره به افراد مبتلا به اوتیسم آرامش می دهد. یک برنامه ثابت و خودتنظیمی به آرام کردن ذهن مضطرب کمک می کند. با این حال، زندگی به ندرت قابل پیش بینی است.

رویدادهای غیرمنتظره می تواند اتفاق بیفتند و روال عادی را از بین ببرند. تغییرات کوچکی از برنامه خارج می شود می تواند باعث ناراحتی شود. تغییرات بزرگ زندگی، مانند شروع مدرسه یا فارغ التحصیل از دانشگاه، برخی از افراد مبتلا به اوتیسم را به دلیل احساس از دست دادن کنترل، دچار اضطراب می کند.

اگر به این فرد خودتنظیمی آموزش داده نشده باشد، ممکن است نتوانند شرایط را کنترل کنند و دچار حملات پنیک شوند.

این علائم اوتیسم در بزرگسالان را می توان به روشی مشابه مدیریت کرد. بزرگسالان در محل کار ممکن است به کمک در زمینه مدیریت زمان نیاز داشته باشند. یک فرد مبتلا به اوتیسم می تواند از تقسیم کردن روز به تکه های قابل پیش بینی سود ببرد.

۷. دلبستگی به علایق غیرمعمول |علایم واضح اوتیسم

یکی از ساده‌ترین علائم اوتیسم در کودکان و بزرگسالان، علاقه شدید به اشیاء یا موضوعات غیرعادی است که تقریباً تا حد زیادی وسواس گونه است. به عنوان مثال، یک فرد اوتیستیک ممکن است موارد زیر را دوست داشته باشد:

  • قطار
  • تمبر
  • قاشق

افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم می دانند که چه چیزی را دوست دارند و برایشان اهمیتی ندارد که به نظر “عجیب” باشد. آن ها همچنین می توانند آنقدر پرشور باشند که زمان زیادی را به علایق خود اختصاص دهند.

غالباً آن ها در موضوعاتی که از آن لذت می برند متخصص موضوع می شوند. این یکی از علائم اوتیسم در کودکان است.

یکی دیگر از علائم اوتیسم در کودکان این است که چه در نقاشی و چه در بازی های ویدیویی، انرژی بی پایانی را صرف انجام سرگرمی خود می کنند. اکثر کودکان و بزرگسالان مبتلا به اوتیسم ترجیح می دهند این کارها را به تنهایی انجام دهند.

۸. مشکل در درک احساسات

تصور غلطی که در مورد اوتیسم وجود دارد که یکی از علائم اوتیسم در کودکان بی احساسی آن ها می باشد. این کاملا نادرست است آن ها احساساتی مانند دیگران دارند. آن ها به سادگی با درک و تفسیر احساسات مبارزه می کنند.

ابتلا به اختلال طیف اوتیسم می تواند تشخیص احساسات از روی حالات چهره و زبان بدن را دشوار کند.

افراد مبتلا به اوتیسم ممکن است نشانه های اجتماعی عادی مانند ابروهای بالا یا بالا انداختن شانه را درک نکنند. آن ها در تشخیص احساسات یا طعنه به راحتی از لحن صدای یک فرد مشکل دارند.

احساسات کودک یکی از علائم اوتیسم در کودکان است بنابراین توجه به خشم، ترس، انزجار و تعجب چالش برانگیز است. به همین دلیل، معمولاً افراد مبتلا به اوتیسم موقعیت‌ها را اشتباه تصور می کنند و واکنش‌های نامناسبی نشان می‌دهند. اختلال طیف اوتیسم در بیان احساسات خود و تجربه همدلی با مشکل مواجه می شود.

والدین، معلمان و درمانگران باید رشد عاطفی را در کودکان خردسال مبتلا به اوتیسم تحریک کنند. بهتر است هر چه زودتر مداخله کنید.

کارهای زیر می تواند در فعال ساختن رشد عاطفی موثر باشد:

  • عواطف را در زمینه‌های طبیعی نشان دهید وقتی در حال خواندن کتاب، تماشای یک ویدیو یا ملاقات با دوستان با فرزندتان هستید، می‌توانید به این موضوع اشاره کنید مثلا به او بگویید « علی اخم کرده پس عصبی است» « سارا داره لبخند میزنه بنابراین خوشحال است»
  • پاسخگو باشید: به عواطف فرزندتان پاسخ دهید، مثلاً «تو لبخند می‌زنی بنابراین باید خوشحال باشی».
۹. مشکلات مکرر خواب

یکی از علائم اوتیسم در کودکان که بسیار قابل توجه می باشد مشکلات خواب است. نزدیک به ۸۰ درصد از کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم دارای اختلال خواب مزمن همراه هستند و افراد مبتلا به اوتیسم دو برابر بیشتر در معرض بی خوابی منظم هستند.

آن ها به طور کلی با خوابیدن برای هشت ساعت توصیه شده هر شب مقابله می کنند. متأسفانه کمبود خواب کافی می تواند علائم اوتیسم در کودکان را بدتر کند. افراد کم خواب مبتلا به اوتیسم رفتارهای تکراری و تاخیر یادگیری بیشتری از خود نشان می دهند.

بر اساس گزارشات Spectrum News افراد مبتلا به اوتیسم حدود ۱۵ درصد از زمان خواب خود را در مرحله حرکت سریع چشم (REM) می گذرانند که برای مهم و خاطرات بسیار است. در مقابل، اکثر کودکان، حدود ۲۳ درصد از آرامش شبانه خود را در REM می گذرانند.

چه چیزی خواب را اینقدر سخت می کند؟ کودکان و بزرگسالان مبتلا به ASD حتی با سر و صدایی می توانند بیدار شوند. آن‌ها همچنین ممکن است ذهن‌های مضطرب و بیش فعالی داشته باشند که برای خوابیدن به چالش کشیده می‌شوند، زیرا بسیاری از افراد مبتلا به ASD دارای بیش فعالی یا وسواس نیز هستند.

پزشکان افراد مبتلا به اوتیسم داروهای ملاتونین می دهند تا بهتر بخوابند. البته این دارو حتما زیر نظر پزشک متخصص مصرف می شود و نباید خودتان به مصرف آن اقدام کنید.

 

۱۰. عدم توانایی کنترل تکانه

کودکان و بزرگسالان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم به طور کلی فاقد مهارت‌هایی برای کنترل تکانه‌های خود هستند. افراد مبتلا به اوتیسم به دلیل نقص در عملکرد اجرایی، اغلب بدون فکر کردن به چیزها، بر اساس خواسته های خود عمل می کنند.

کارکرد اجرایی اصطلاحی روان‌شناختی است که به مجموعه مهارت‌های شناختی اطلاق می‌شود که تنظیم مهارت‌های را فراهم می‌کند، از جمله این فعالیت ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • برنامه ریزی و سازماندهی
  • مدیریت زمان
  • بازداری رفتاری
  • انجام چند کار همزمان
  • استدلال و حل مسئله

نشانه های اوتیسم در نوجوانان

این نشانه ها عبارت هستند از:

  • وقتی به آن ها لبخند می زنید با لبخند به شما پاسخ نمی دهند.
  • کوبیدن سر به دیوار یا با دست به سر خود کوبیدن
  • اگر صدا، طعم، بو یا نور خاصی را دوست نداشته باشند به شدت ناراحت و عصبی می شوند.
  • عبارات یکسان را تکرار می کنند.
  • تمایل به تکرار عادات دارند.
  • احساسات دیگران را درک نمی کنند.
  • علاقه زیاد به داشتن یک روال مشخص در طول روز دارند و از بهم خوردن آن ناراحت می شوند.
  • معمولا تنها هستند و مهارت بسیار پایینی در دوست یابی دارند.
  • علاقه شدید به فعالیت های خاصی دارند.
  • تغییرات جزئی آن ها را ناراحت می کند.
  • علایق وسواسی از علائم اوتیسم در نوجوانان می باشد.
  • فقط دوست دارد در مورد چیزی که به آن علاقه دارد صحبت کند.
  • مشکل در خواندن نشانه های غیرکلامی مانند لحن صدا، حرکات و زبان بدن
  • ترجیح می دهد با افراد مسن تر از خود صحبت کند.
  • احتمال تشنج می تواند در دوران بلوغ افزایش یابد

احتمال اینکه نوجوان اوتیستیک شما در دوران بلوغ دچار تشنج شود چهار به یک است. علت مشخص نیست، اما اعتقاد بر این است که تغییرات هورمونی عامل اصلی این مسئله می باشند.

نشانه های اوتیسم در بزرگسالان

برخلاف باور بسیاری از افراد اوتیسم در بزرگسالی نیز رخ می دهد. در اینجا علائم لازم برای تشخیص اوتیسم در بزرگسالان آورده شده است و به شما کمک می کند تا این اختلال را راحت تر تشخیص دهید:

  • بزرگسالان مبتلا به اوتیسم ممکن است در خواندن نشانه های اجتماعی مشکل داشته باشید. این می تواند همه چیز را از حالات چهره شخص گرفته تا ژست یا لحن صدای آن ها را در بر گیرد.
  • حفظ یک برنامه منظم یا منظم نگه داشتن کارها به این افراد کمک می کند تا احساس کنند زندگی امن و قابل پیش بینی دارند و ممکن است زمانی که کارهای روزمره آن ها بهم می خورد احساس ناراحتی شدیدی پیدا کنند.

سخن آخر

جوانان اوتیستیک ممکن است برخلاف دستورات والدین یا مراقب خود عمل کنند و هر طور که می خواهند رفتار کنند. به عنوان مثال، آن ها ممکن است اقلامی را که دوست دارند در فروشگاه ها بردارند، مدرسه را ترک کنند تا کاری را که دوست دارند انجام دهند یا به احساسات دیگران بی توجهی کنند.

بسیاری از کودکان مبتلا به اوتیسم از اشتراک گذاری متنفرند و بلافاصله اشیاء را پس می گیرند. کنترل ضعیف تکانه قطعا یکی از علائم اوتیسم در کودکان است که باید با مداخله برطرف شود.

شناسایی زودهنگام این ۷۰ علائم اوتیسم در کودکان و ​​مداخله، کلید موفقیت در آینده است. انتظار و عقب انداختن مداخله می تواند به معنای افزایش موارد زیر باشد:

  • نقص های شناختی
  • اختلال در مهارت های عاطفی یا اجتماعی
  • چالش های رفتاری
  • مهارت های ارتباطی ضعیف یا تاخیر در گفتار

منبع : ۷۰ علائم اوتیسم در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان

کاهش اضطراب

در رفتار درمانی شناختی (CBT)، تمرکز توجه به ابعاد شناختی، رفتاری و جسمی و فیزیکی اضطراب است. بدین ترتیب، تلاش برای کنترل اضطراب می بایست معطوف به الف) باورهای ترس آور، ب) رفتارهای اجتنابی و پ) تنش در بدن باشد. به هر سه مورد بیشتر می پردازیم.

• باورهای ترسناک

این باورها و افکار شامل فکر کردن به موقعیتی است که چالش برانگیزتر از حالت واقعی آن است، تصور کردن این که آینده غیر قابل پیش بینی و غیر قابل کنترل است .

باور به اینکه شما قابلیت و توانایی برای مواجهه با این موقعیت های ترسناک را ندارید. این باورها زمانی که بخش احساسی اضطراب شدید است، تشخیصشان سخت است اما با تمرین می توانند شناسایی شده و تغییر داده شوند.

• رفتارهای اجتنابی

با اجتناب از موقعیت هایی که منجر به اضطراب می شود، ممکن است احساس بهتری داشته باشیم، حداقل برای مدتی.

اما اگر دفعه ی بعد ما در کنار افراد و یا موقعیت هایی باشیم که باعث بروز اضطراب می شوند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ احتمالات ممکن این است که ما از این موقعیت ها و افراد هم اجتناب خواهیم کرد.

این نشان دهنده ی این است که چگونه الگوهای اجتناب گسترش پیدا می کنند و چرا شکستن این الگوها سخت می شود.

اجتناب بایستی به مرور با رفتارهایی که عملکرد در موقعیت های چالش بر انگیز را بهبود می دهد، جایگزین شود.

توجه به این نکته حائز اهمیت است که در این فرآیند عجله نداشته باشید، چرا که تنزل در این فرآیند ممکن است به اعتماد به نفس فرد آسیب برساند و اعتماد به نفس پایین به نوبه ی خود به پیشبرفت اضطراب کمک می کند.

• تنش در بدن

زمانی که اضطراب رخ می دهد، عضله ها منقبض شده، تنفس سطحی می شود و ضربان قلب افزایش می یابد.

این عکس العمل ها مشابه عکس العمل هایی هستند که ممکن است ما در حین تهدیدهای فیزیکی مانند افتادن از یک سقف یا زمانی که یک سگ عصبانی ما را دنبال می کند، داشته باشیم.

این بخش عادی از واکنش ترس است و اگر ما نیاز به دفاع از خودمان و یا فرار از خطر داشته باشیم، انطباق پذیر است. و به این دلیل است که آموزش ریلکسیشن فیزیکی یکی از مهم ترین بخش ها در مدیریت اضطراب است.

روش هایی برای کاهش اضطراب

توصیه های پیش رو می توانند برای کاهش باورهای ترسناک، رفتارهای اجتنابی و تنش در بدن به کار روند. تاثیر گذاری هر یک از این توصیه ها به نوع اضطرابی که شما تجربه می کنید و شدت مسائل بروز یافته بستگی خواهد داشت.

 اگر نگرانی شما شامل سوالاتی با مضمون ” اگر … شود چه اتفاقی می افتد؟” باشد، به این سوالات با نوشتن لیستی از رفتارهای قابل انجام و افکاری که می تواند مدیریت یک موقعیت را تسهیل کند، پاسخ دهید.

 افکار خود برای زمانهای آتی را به جای تکرار آنها در ذهنتان، بنویسید. به عنوان مثال، اگر شما در مورد به خواب رفتن بسیار نگران هستید، در رخخواب خود در یک نوتپد و یا دفترچه این نگرانی های خود را یادداشت کنید.

با این روش، همیشه می توانید این نگرانی ها را زمانی که آمادگی پرداختن به آنها را دارید، مرور کنید.
 سعی کردن برای نگران نبودن و یا گفتن اینکه همه چیز خوب پیش خواهد رفت می تواند تاثیرات غیر ارادی برای بروز نگرانی بیشتر داشته باشد.

زمانی که نگرانی تشدید می شود، یا اگر دغدغه های خاصی کنرل کردنشان سخت است، از خودتان یک سری سوال برای ارزیابی میزان مشابهت پیش بینی هایتان با رخدادهای پیش رو و اینکه چه میزان این پیش بینی ها تحقق خواهند یافت و اینکه شما چگونه با اینها مواجه خواهید شد، بپرسید.

اینجا مثال هایی آورده شده: “این اتفاق چگونه رخ خواهد داد؟ ” اگر اتفاق افتاد، بدترین خروجی آن چه خواهد بود؟” بهترین نتیجه چه خواهد بود؟ محتمل ترین نتیجه چه خواهد بود؟ من برای اینکه از بروز آن جلوگیری کنم چه کاری می توانم انجام دهم؟ برای مواجهه با آن چه کاری می توانم انجام دهم؟”.

یادگیری برای تحمل عدم قطعیت بخش مهمی از مدیریت اضطراب است. اهمیتی ندارد چه میزان شما برای آینده آمادگی دارید، همیشه اتفاقات غیر قابل پیش بینی و غیر قابل کنترل خواهند بود. هر چه بیشتر شما این عدم قطعیت را بپذیرید، مواجهه با این سورپرایزها برایتان آسان تر خواهد شد.

مواجهه ی مکرر با یک موقعیت دلهره آور یکی از بهترین روش ها برای کاهش رفتارهای اجتنابی است. به عنوان مثال، اگر شما در حال تجربه ی اضطراب اجتماعی پیرامون افراد نا آشنا هستید، فرصت های ملاقات با افراد جدید به خود بدهید و با این پروسه احساس راحتی بیشتری خواهید داشت.

به مردمی که نمی شناسید سلام بدهید و بپذیریدشان، با فردی که در صف خرید سوپر مارکت ایستاده مکالمه کنید، به مهمانی بروید، در کلاس های مختلف شرکت کنید و یا در یک گروه عضو شوید.

این فرآیند مواجهه در شروع کار ممکن است خیلی چندان هم راحت نباشد، اما با گذر زمان و مداومت در این کار، اضطراب رفع خواهد شد.

روند این اضطراب را پیگیری کنید.

رکورد کردن این روندها نظارت و کنترل تاثیرگذاری استراتژی های کاهش اضطراب را آسان تر می کند.

به این شیوه و با رکورد و نظارت و کنترل محرک ها، باورها، رفتارها، استراتژی های کاهش اضطراب و تغیرات در نشانه ها و علائم، شما خواهید دانست که کدام یک موثر بوده و کدام نبوده. از یک برگه ی توزیعی، نوت بوک و یا نرم افزار گوشی های همراه استفاده کنید.
ریلکس کردن مداوم عضلات و تمرینات مربوط به آن می تواند به شما کمک کند تا با ریلکسیشن های فیزیکی زمانی که تنش عضلانی بخاطر اضطراب به یک مشکل تبدیل می شود، آسان تر  شود.

تنفس عمیق و دیافراگمی یکی دیگر از استراتژی های فیزیکی است که می تواند برای ریلکس کردن در یک شرایط استرس زا بکار رود. سعی کنید زمانی که شانه هایتان پایین و در حالت آرامش قرار دارند تنفس شکمی داشته باشید. اجازه دهید به جای قفسه سینه، شکمتان منقبض و منبسط شود.

ورزش، به خصوص ورزش ایروبیک یا کاردیو اجرا شده تا ۲۰ دقیقه می تواند اضطراب را کاهش دهد. اما صبور باشید- ممکن است چند ماه طول بکشد تا اثر بخشی آن را ببینید.

یک کتاب یا مرجع خویار معتبر مانند کتاب کار اضطراب و راههای مقابله با آن تهیه کنید و یا با یک روان شناس که تمارین رفتارشناختی را پیگیری می کند، مشورت کنید. این به خصوص برای درمان اختلالات اضطراب شیوه ی موثری است.

منبع : کاهش اضطراب

چرا فرزندم کتک میزند؟

در ۲ تا ۳ سالگی کودک گاهی رفتارهایی دارد که مورد قبول خانواده نیست بنابراین باید بعد از یافتن علت راه‌های مقابله با این رفتارهای نامناسب را بیابید.

🔺شاید عصبانی است

عصبانیت شایع‌ترین مشکل بچه‌هاست. این عصبانیت در واقع تجلی درد و ناکامی کودک به دلیل ناتوانی او در کنترل جهان اطراف است. از آنجا که کودک نوپاست، هر چند احساسات او بسیار قوی است اما وسیله کافی برای ابراز ناامیدی را ندارد و همین او را بیش از پیش ناامید کرده و از عصبانیت منفجر می‌کند. در نهایت او با تنها وسیله‌ای که در اختیار دارد به دیگران حمله می‌کند یعنی با کتک زدن.

🔺جلب توجه می‌کند

کودک نیاز به توجه دارد به‌طور معمول او ترجیح می‌دهد از راه‌های مثبت یعنی با انجام کارهای خوب این توجه را به‌دست آورد اما اگر تشویق کارهای خوب به اندازه کافی نباشد و کودک مورد بی‌توجهی قرار گیرد، برای او توجه منفی هم بهتر از بی‌توجهی است. کودکی که اغلب مورد غفلت واقع می‌شود ممکن است پس از مدتی کشف کند که اگر جنگ و دعوا راه بیندازد و دیگران را بزند در مرکز توجه دیگران قرار می‌گیرد.

🔺ارتباط کلامی را یاد دهید

کودک باید بیاموزد که از کلمات برای بیان احساسات منفی‌اش استفاده کند. به کودک یاد بدهیم در زمان مناسب بگوید «الان عصبانی هستم!» وقتی کـودک بتواند احساسات خود را مستقیما و مانند افراد بالغ بیان کند، شیوه کتک زدن به تدریج متوقف می‌شود.

🔺احساساتش را تصدیق کنید

کودک می‌زند چون نمی‌تواند احساسات خود را به ما منتقل کند. وقتی به احساسات کودک آگاه باشید و آن ‌را تصـدیق کنید، دیگر دلیلی برای کتک زدن وجود ندارد. مثـلا به او بگـویید «حتمـا از اینکه به تـو اجـازه نداده‌ام این‌کار را بکنی خیلی ناراحت هستی!» با این جمله به او نشان می‌دهید که احساس او را درک کرده‌اید و به او حـق می‌دهید که احسـاس عصبانیت کند و این طبیعی است. آنچه ما با این کار به او می‌آموزیم، این است که با روشی غیر از کتک زدن عصبانیت خود را ابراز کند.

🔺الگوی خوبی باشید

کودکان اگر ببینند والدین آنها تنبیه بدنی را به‌کار می‌برند، بیشتر تمایل به کتک زدن بچه های دیگر پیدا می‌کنند. اگر راجع به رفتار خشن کودک نگران هستید، نباید به او اجازه دهید شما را در حال کتک زدن حتی به‌عنوان تنبیه ببیند.

🔺هیجاناتش را برونی‌سازی می‌کند

۳ عامل وجود دارد که در بیماری‌ها باید به آن توجه شود؛ یکی رفتار انفعالی جدی است که در آن کودک کاری به کسی ندارد و برای خودش بازی می‌کند، دوم رفتار پرخاشگرانه و دیگری رفتار وسواس‌گونه است. اگر این ۳ نوع رفتار در کودکان مشاهده شود باید حتما با مشاور مشورت شود تا بررسی انجام و اطمینان حاصل شود که مسئله خاصی وجود ندارد. والدین باید توجه داشته باشند که هرکدام از این رفتارها باید در مدت طولانی با کودک همراه باشد تا نیاز به بررسی داشته باشد اما به طور کلی علل و درمان متفاوتی برای این نوع رفتار وجود دارد.

🔺برونی‌سازی می‌کند

پسربچه‌ها یک مکانیسم دفاعی دارند که به آن برونی‌سازی کردن می‌گویند. به این معنا که اگر یک مشکل روان‌شناختی داشته باشند معمولا با درگیر شدن با محیط سعی می‌کنند آن مشکل را برطرف کنند یا هیجان منفی را کم کنند. در دخترها بیشتر به این صورت است که آنها را درونی‌سازی می‌کنند.

🔺جلب توجه منفی می‌کند

عامل دیگر می‌تواند جلب کردن توجه منفی باشد. بی‌توجهی والدین می‌تواند برای کودکان تولید خشم کند و در این صورت رفتارهای ناسازگارانه‌ای از خود نشان می‌دهند. وقتی چنین رفتاری بروز می‌کند والدین مجبورند به آن رفتار توجه کنند. به این ترتیب کودک توجهی را که ندارد از این طریق کسب می‌کند و در او تقویت می‌شود.

🔺اختلال بیش‌فعالی

مسئله دیگری که وجود دارد طیف اختلالات بیش‌فعالی و اختلال سلوک و نافرمانی مقابله‌ای است که اگر در تاریخچه خانوادگی چنین مشکلاتی وجود داشته باشد می‌تواند به ارث برسد و کودک از همان ابتدا حالت ناسازگارانه‌ای داشته باشد. سؤال مهم اینجاست که این کودک از قبل این حالت را داشته یا به تازگی این رفتار را شروع کرده، تاریخچه خانوادگی این کودک و شرایط خانوادگی در این رفتار کودک بسیار مهم است.

🔺این یک نشانه است

نمی‌توان به صورت واضح درباره مشکل این کودک صحبت کرد چون طیف عوامل گوناگونی در بروز رفتار موثر است اما در میان پسربچه‌ها این یک نشانه است. ممکن است این رفتار در یک جایی از خانواده یادگیری یا تقویت شده باشد. ممکن است مادر افسرده هنگام رسیدگی به کودک پرخاش کرده باشد.

🔸به این توصیه ها عمل کنید

توجه به بخشی از رفتار کودک که اتفاقا مثبت است می‌تواند بسیار موثر باشد.
در مقابل رفتار پرخاشگرانه صبر کنید و اجازه ندهید کودک خشم‌تان را تحریک کند.

منبع : چرا فرزندم کتک میزند؟

۵ مراحل طلاق عاطفی و درمان آن

مراحل طلاق عاطفی، نشانه های طلاق عاطفی شامل مراحلی می باشد که افراد به مرور آن را پشت سر می گذارند و به مرور از هم سرد می شوند.

طلاق از نظر شدت استرس بالاتر از ترس از مرگ قرار دارد و اغلب با عوامل استرس زا دیگر مانند اختلافات زناشویی، مشکلات مالی جدی، نقل مکان، تک فرزندی، ضررهای متعدد و دعواهای شدید همراه می باشد.

با آگاهی، این فرآیند و مراحل طلاق عاطفی می تواند بسیار راحت تر از چیزی که تصور می کنید طی شود. اگرچه آسان نیست، اما آگاهی و جلسات مشاوره در دراز مدت به شما کمک می کند که احساس بهتری داشته و از تجربه خود درس بگیرید.

مراحل طلاق عاطفی و پایان رابطه

هنگامی که یک رابطه به پایان می رسد، افراد احساسات متناقضی را تجربه می کنند، زیرا در تلاش برای درک بهترین راه برای پیشرفت هستند. این فشار با آگاهی از این امر که هر قدم برداشته شده ممکن است بر آینده و رفاه آن ها تأثیر بگذارد، ترکیب می شود.

در طی تمام مراحل طلاق عاطفی گفته شده تکیه بر دوستان و خانواده خوب برای حمایت کمک می کند تا از این موانع عاطفی عبور کنید. مشاوره حرفه ای می تواند در تمام مدت کنار شما بوده و استرس، اضطراب و افسردگی شما را کاهش دهد.

مرحله اول: انکار و سرزنش

در ابتدا زوجین شروع به سرزنش یکدیگر برای مشکلات گذشته، حال و حتی آینده می کنند. تصویر منفی از خود، احساسات مبهم، نارضایتی، خشم، اضطراب، خلق افسرده، احساس ناراحتی، احساس گناه از نشانه های این مرحله می باشد.

نقش مشاور در این مرحله اهمیت زیادی دارد. مشاور باید حس کنترل زندگی زوجین را تقویت کند، ترس آن ها را از روند جدایی را خنثی کند و مشاوره های لازم پیش از طلاق را نیز برای آن ها فراهم کند.

اگر در حال تجربه انکار هستید، ممکن است از دوستان و خانواده کناره گیری کنید و بخواهید تنها باشید  تا از تصمیم گیری های مهم اجتناب کنید. با این حال، گاهی اوقات تأخیر در رویارویی با مسائل می تواند مشکلات بزرگ تری ایجاد کند. اغلب مواقع بسیاری از مسائل احساسی‌ هستند و باید به مشاور مراجعه کنید.

مراحل طلاق عاطفی: سوگواری و افسردگی

افسردگی ناشی از غم، اندوه و تنهایی است. اکثر افراد در روند مراحل طلاق عاطفی سطحی از افسردگی را تجربه خواهند کرد. در این مرجله ممکن است هدف زندگی را زیر سوال ببرید و احساس کنید از جامعه جدا شده اید. حتی ممکن است در مورد آزار رساندن به بچه ها و کسانی که دوستشان دارید احساس گناه کنید.

افسردگی مانند پوچی می تواند فلج کننده باشد. گاهی اوقات افراد در افسردگی گیر می کنند و نمی توانند به آن غلبه کنند. اجازه ندهید این دوره خیلی طولانی شود و برای کمک تماس بگیرید.

مشاور در این مرحله از مراحل طلاق به زوجین اجازه می دهد تا روند سوگواری را طی کنند، زوجین را از نگرش بیچارگی نجات می دهد و به آن ها کمک می کند فرآیند غم و اندوه را بپذیرند.

مرحله سوم: خشم و کینه

در پس خشم، ترس ها و عدم اطمینان زیادی در مورد آینده، امور مالی و امید به آینده وجود دارد. در این مرجله یکی از طرفین یا هر دو در حال ابراز نارضایتی یا عدم اطمینان از رابطه، تنش و احساسات هیجانی هستند.

نقش های مشاور در این مرحله از مراحل طلاق عاطفی عبارت است از: خنثی کردن خشم زوجین، هدایت انرژی خشم، بهبود توانایی تصمیم گیری زوجین، بهبود مهارت های کوتاه مدت و بلندمدت حل مسئله برای زوجین.

خشم ناشی از دروغ گفتن، خیانت، طرد شدن، فریب خوردن، سوء تفاهم یا رها شدن است. این ناشی از آن است که توسط شخصی که به آن اعتماد دارید به یک مکان بد فشار آورده شوید.

ممکن است از دست خود عصبانی، ناامید و خشمگین باشید، برخی از افراد طلاق و جدایی را نوعی مجازات می دانند.

مرحله چهارم: مجرد بودن و تصمیم به طلاق

تجربه جدید استقلال، امتحان کردن فعالیت های جدید، تصمیم گیری آزاد، افزایش اعتماد به نفس، بهبود تصویر از خود و بازگشت به نقش های قبلی از ویژگی های این مرحله می باشد.

نقش های مشاور یا میانجی در این مرحله نیز بسیار زیاد است. بهبود مهارت‌های ارتباط مستقیم زوجین، افزایش مهارت‌های همکاری، بازیابی روابط و کمک به زوجین در برنامه‌ریزی بلندمدت از کمک های مشاور در این دوران است.

مشاور باید زمان مناسبی را برای میانجیگری کارآمد و کم دردسر انتخاب کند تا اطمینان حاصل شود که زوجین در فاز عاطفی نسبتاً خوبی قرار دارند.

مرحله پنجم: شروع های جدید و تصمیم گیری

در این مرحله از مراحل طلاق عاطفی خود مداری و خودآرامشدن، کنترل داشتن، برنامه ریزی و تعهدات بلندمدت، پذیرش پایان ازدواج و ایجاد توافق شکل می گیرد و فرد می تواند برای آینده خود تصمیم بگیرد و استقلال بیش تری داشته باشد.

به مرور شما با طلاق کنار می آیید و شرایط را درک می کنید، متوجه می شوید که روزهای خوب بیشتری از روزهای بد داری. می خواهید با دوستان خود وقت بگذرانید و دوستان جدیدی پیدا کنید. در مورد برنامه ریزی و آینده احساس خوش بینی می کنید.

این بدین معنی است که قبول می کنید که زندگی بدون شریک سابقتان نیز به جلو می رود.

آیا افراد مراحل طلاق عاطفی را به صورت یکسان طی می کنند؟

نه به طور معمول. افراد عموماً در تمام مراحل بازسازی پس از طلاق قرار می گیرند. اما ممکن است برای مدت زمان زیادی در یکی از مراحل بمانند در این شرایط مشاور می تواند به فرد کمک کند تا روند بهبودی را سریع تر و بهتر طی کند.

کنار آمدن با جدایی

جدا از اینکه قبول کردن رابطه به پایان رسیده است و به خود اجازه می دهید درد را احساس کنید، داشتن مرزهای مناسب نیز مهم است، این مرزها می تواند این باشد که زمان صرف شده با آنها را محدود کنید، یا اجازه ندهید که بین خود و شریک قبلی رابطه ادامه پیدا کند و بیش تر زمانتان را به خودتان اختصاص دهید.

اگر رابطه با همسر سابق خود را ادامه دهید به مرور متوجه می شوید که این مرزها از بین می روند و بهبودی احساس نمی کنید.

اگرچه اکثر مردم اظهار می کنند که دوست دارند دوستی با همسر سابق خود حفظ کنند، اما در بسیاری مواقع عملی نیست. حتی کسانی که دوستی خود را حفظ می کنند، اغلب دچار احساسات دوگانه ای می شوند.

بسیاری از زوج ها پس از جدایی به مشاجره خود ادامه می دهند و هنوز هم دنبال مقصر می گردند. اما دیگر در این شرایط مهم نیست که مقصر چه کسی می باشد بلکه زوجین باید راه خود را پیدا کنند و گذشته را رها کنند.

بهبود فردی بعد از فروپاشی رابطه

  • به خود زمان زیادی بدهید. نمی توان زمان خاصی را مشخص کرد زیرا بهبودی برای هرکس متفاوت می باشد اما حتما زمان کافی را به خود بدهید
  • تجسم مثبت را امتحان کنید.
  • مراقبت از خود را در اولویت قرار دهید این یکی از ضروری ترین استراتژی ها برای سلامتی، پذیرشی و سلامت روانی شماست. با خود به عنوان فرد بسیار مهم برای خود رفتار کنید، برنامه غذایی؛ ورزش روزانه، خواب کافی، مراقبت های بهداشتی، فعالیت های آرامش بخش همه از این دست فعالیت ها می باشند که باعث بهبود روحیه شما می شوند.
  • روزهای خود را طوری برنامه ریزی کنید که از احساس غم و اندوه، ناراحتی یا نگرانی مربوط به رابطه دور شوید.
  • از شریک سابق خود به عنوان پشتیبان استفاده نکنید. شما عادت کرده اید از طریق رابطه خود از یکدیگر حمایت کنید با این حال، توصیه نمی شود که پس از طلاق نیز این روند را پیش بگیرید زیرا استقلال خود را از دست می دهید.
  • با یک مشاور در مورد شکست رابطه خود صحبت کنید. احساسات خود را بیان کنید و حمایت لازم دریافت کنید.
  • سعی کنید فعالیتی جدید و جالب انجام دهید تا هویت فردی خود را دوباره پیدا کنید. مفهوم خود را دوباره تعریف کنید دوستان جدیدی پیدا کرده و اهداف جدید تعیین کنید.

منبع : ۵ مراحل طلاق عاطفی و درمان آن

آیا کوبیدن سر کودک نشانه اوتیسم است؟

کوبیدن سر کودک از علائم بسیار شایع اوتیسم می باشد. از دیدگاه درمان بیوپزشکی، این علائم نشانه یا علامت یک مشکل اساسی می باشد.

کوبیدن، تکان دادن، چرخاندن و تکان دادن بدن همگی از عادات رایج برای نوزادان و کودکان نوپا هستند.

بسیاری از روانشناسان بر این باورند که تکان دادن و کوبیدن سر به عنوان یک مکانیسم آرام بخش برای کودکان خردسال عمل می کند. در حالی که کوبیدن سر می تواند یک رفتار طبیعی برای نوزادان باشد، زمانی که با تاخیر رشد همراه شود می تواند نشانه ای از اختلال طیف اوتیسم باشد.

صدمه به خود می تواند به خصوص ترسناک باشد زیرا به نظر می رسد غریزه اصلی ما در حفظ خود را نقض می کند. همچنین تمایل والدین برای محافظت از فرزندانشان را عمیقاً به چالش می کشد.

والدین خانه های خود را برای مراقبت از کودک ایمن می سازند، کودک خود را در صندلی های ایمنی خودرو می گذارند و آن ها را به مدرسه می برند تا همه آن ها را از آسیب های بیرونی محافظت کنند. اما والدین چگونه می توانند کودکان را از خطری که در درون خود دارند محافظت کنند؟

چرا کودکان درگیر حرکات تکراری می شوند؟

برای درک اینکه چرا کودکان خردسال دست به حرکات تکراری می زنند، مانند کوبیدن و ضربه زدن به سر، ابتدا باید بفهمیم که آن ها چه کارهایی را تکرار می کنند.

همه نوزادان زمانی که در رحم هستند توسط مادرشان تکان می‌خورند. همانطور که کودکان رشد می‌کنند، اسباب‌بازی‌های گهواره‌ای، سه چرخه‌ها، سرسره‌ها، سواری در شهربازی، ماشین‌ بازی و دوچرخه‌سواری نمونه ای از این فعالیت ها می باشند.

 علت کوبیدن سر کودک اوتیسم |چرا کودک با دست به سر خود میزند

علت کوبیدن سر کودک به دیوار دلایل متعددی وجود دارد که چرا کودکان خردسال تمایل به کوبیدن سر دارند. در اینجا چند نمونه رایج از این رفتار آورده شده است:

  • ضربه زدن به سر نشانه مشکلات پردازش حسی یا ناشی از نقص حسی می باشد. زمانی که سیستم عصبی کمتر از حد تحریک شده باشد، ممکن است کودک سرش بکوبد.
  • از طرف دیگر، زمانی که سیستم عصبی بیش از حد حساس است و بیش از حد تحریک شده است، ممکن است کودک سرش را بکوبد. این تلاشی است برای اینکه آنها احساس راحتی بیشتری کنند زیرا انتقال دهنده های عصبی آن ها قادر به پردازش احساسات اطراف خود نیستند.
  • کوبیدن سر کودک یک تکنیک آرام بخش قبل از خواب است. نوزادان به تکان خوردن برای خواب عادت دارند، بنابراین بسیاری از نوزادان و کودکان نوپا راه هایی برای ایجاد یک حرکت تکراری پیدا می کنند.
  • کودکانی که به دلیل نقص حسی کمتر تحریک می شوند، مانند آن هایی که نابینا یا ناشنوا هستند، اغلب برای تحریک به سر خود ضربه وارد می کنند.

 

  • کودکانی که محیط اطراف آن ها حواس پرتی کمی ایجاد می کند، ممکن است خسته یا تنها شوند و در نتیجه سر خود را برای تحریک بکوبند.
  • کودکانی که در محیط شلوغ، پر سر و صدا و ناآرام غرق می شوند نیز با حرکات موزون مانند کوبیدن سر کودک آرام می شوند.
  • برخی از کودکان هنگام دندان درآوردن یا عفونت گوش برای تسکین سرشان را تکان می دهند.
  • نوزاد ممکن است از سر ناامیدی یا عصبانیت سرشان را تکان دهند یا به جایی بکوبند، مانند حالت عصبانیت.
  • کوبیدن سر کودک برای جلب توجه نیز می باشد. هر چه کودکان واکنش بیشتری از سوی والدین یا سایر بزرگسالان دریافت کنند، احتمال ادامه این عادت بیشتر است.

نکته: به طور کلی، کودکان به منظور آسیب رساندن به خود، سرشان را نمی کوبند.

کوبیدن سر کودک چقدر شایع است؟

تا ۲۰ درصد از نوزادان و کودکان نوپا سالم، سر خود را تکان می دهند یا آن را به جایی می کوبند . اگر فرزند شما سالم است و فقط هنگام خواب سرش را تکان می دهد، جای نگرانی نیست.

گفتنی است، کوبیدن سر کودک، چرخاندن سر و تکان دادن بدن در کودکان مبتلا به تاخیر رشد، کودکان مبتلا به اوتیسم و ​​کودکانی که مورد آزار و اذیت یا بی‌توجهی قرار می گیرند، بسیار شایع‌تر است.

پسرها سه برابر بیشتر از دخترها در معرض کوبیدن سر کودک قرار دارند.

کوبیدن سر کودک اوتیسم چقدر طول می کشد؟

کوبیدن سر کودک معمولاً پس از شش ماهگی ظاهر می شود و معمولاً تا چهار سالگی به طور خود به خود پایان می یابد. با این حال، کوبیدن سر کودک اگر بیش از سال‌های اولیه ادامه یابد یا منجر به صدمات جدی می شود.

در رشد و رفتار معمول دوران کودکی، کودکی که بیش از سه سالگی هنوز کوبیدن سر کودک را تحربه می کند، باید از نظر پزشکی مورد ارزیابی قرار گیرد.

از کجا بفهمیم ضربه سر نشانه اوتیسم است؟

پنج رفتار کلیدی کودکان مبتلا به اوتیسم را متمایز می کند که شامل موارد زیر همراه با کوبیدن سر کودک می باشد:

  1. تا ۱۴ ماهگی، اکثر کودکان به اشیاء اشاره می کنند تا فرد دیگری را وادار کنند که به آن شی نگاه کند.
  2. عدم دنبال کردن اشاره های دیگران در حالی که کودکان دیگر اغلب به چیزی که بزرگسالان به آن اشاره دارند نگاه می کنند.
  3. فقدان تماس چشمی یا تماس چشمی زودگذر: تا سه ماهگی، کودکان سالم تماس چشمی مداوم را به عنوان وسیله ای برای ارتباط اجتماعی و تعامل انتخاب می کنند
  4. عدم پاسخگویی به نام: در ۱۲ ماهگی، کودکان سالم به فردی که نام آن ها یا نام مستعاری را که اغلب می شنوند صدا می کند نگاه می کنند یا به سمت آن ها بر می گردند.

این پنج رفتار معمولاً در کودکانی که ممکن است مبتلا به اختلال طیف اوتیستیک وجود ندارد. اگر نگران هستید، بدون توجه به سن کودکتان با پزشک اطفال تماس بگیرید و علائم کودک خود را برای آن ها بیان کنید.

دیگر علائم کودک اوتیسمی عبارتند از:

  • تاخیر در یادگیری رشدی
  • حساسیت بیش از حد یا کمتر به نور، صدا، لمس یا مزه
  • مشکل در برقراری ارتباط
  • حرکات و رفتارهای تکراری
  • دشواری در موقعیت های اجتماعی
  • دلبستگی به علایق غیرعادی
  • مشکلات خواب

در اختلال طیف اوتیسم، شروع برخورد با پرخاشگری و عصبانیت در سنین رشد کودک بسیار مهم است. با رشد کودک، مقابله با پرخاشگری دشوارتر می شود و به رفتاری تکراری تبدیل می شود و احتمال آسیب جسمی کودک قوی تر می شود.

این وضعیت نشان می دهد که توجه به تشخیص و درمان زودهنگام طیف اوتیسم چقدر اهمیت دارد.

جلوگیری از کوبیدن سر کودک

اگر کوبیدن سر کودک را دیده‌اید، احتمالاً می‌خواهید از این رفتار جلوگیری کنید. در اینجا چند راه وجود دارد که می توانید به جلوگیری از عادت سرکوب کردن کمک کنید:

  1. وقتی متوجه کوبیدن سر شدید، سعی کنید یک عامل حواس پرتی را معرفی کنید.
  2. می توانید با حفظ آرامش و انتقال کودک به ناحیه دیگری که دسترسی به سطح سخت وجود ندارد، از شدت ضربات سر کودک بکاهید.
  3. اگر کوبیدن سر کودک بخشی از کج خلقی و عصبانیت است، با آرامش حواس کودک خود را منحرف کنید.

آیا کوبیدن سر کودک اوتیسم باعث ضربه مغزی می شود؟

برای والدین کودکان مبتلا به اوتیسم، آسیب مغزی یک نگرانی رایج است. کودکان زیر سه سال به ندرت با کوبیدن سر کودک خود آسیب طولانی مدت ایجاد می کنند.

سر این کودکان برای مقابله با ضربه ناشی از افتادن طراحی شده است، و ضربه سر به ندرت بیشتر از یک تصادف می باشد. با این حال، با بزرگتر شدن کودکان، آن ها در معرض خطر بیشتری برای ایجاد آسیب پایدار هستند.

 

چه زمانی باید نگران ضربه زدن نوزادم به سرش باشم؟

اگر کودک شما سالم است و فقط در طول شب یا چرت زدن سر خود را به جایی می کوبد، جای نگرانی نیست.

کودکان معمولاً این کارها را انجام می دهند تا به خواب بروند. کوبیدن سر کودک و تکان دادن بدن تنها در صورتی یک اختلال محسوب می شود که به طور قابل توجهی با خواب تداخل داشته باشد یا منجر به آسیب بدنی  شود.

جلوگیری از کوبیدن سر کودک

همان طور که گفته شد کودکان برای اجتناب یا فرار از برخورد ناخوشایند اجتماعی دست به رفتار آسیب‌رسان (کوبیدن سر کودک) به می‌زنند. ممکن است کودک قبل از ملاقات با شخص خاصی یا در طول یک فعالیت خاص شروع به آسیب زدن به خود کند.

در هر صورت، هدف این نوع رفتار اجتناب از چیزی یا کسی است. به عنوان مثال، درمانگر ممکن است از کودک بخواهد کاری انجام دهد (مثلاً، منطقه بازی را ترک کند). اگر او مایل نباشد، ممکن است رفتار آسیب‌رسانی به خود داشته باشد. نتیجه این است که درخواست اولیه رد می شود، در این شرایط مشاور باید بسیار حرفه ای باشد زیرا اگر حرف خود را کنار بگذارد کودک یاد می گیرد که با این کار می تواند به هدف خود برسد.

در مواردی که کودک نمی فهمد چه چیزی از او پرسیده می شود، ممکن است یک مشکل جسمی (به عنوان مثال سردرد، مشکل شنوایی یا بیماری معده) وجود داشته باشد یا کودک ممکن است درگیر اختلالات جسمی مانند مشکلات شنوایی باشد. در این صورت، مهم است که کودک توسط پزشک ارزیابی شود و مشکلات، بیماری ها و اختلالات جانبی نیز شناسایی شوند.

یک راه حل کاربردی برای کوبیدن سر کودک این است که به او مهارت های ارتباطی کاربردی مانند زبان اشاره یا استفاده از تخته ارتباطی را آموزش دهید. این بدان معناست که والدین، مراقبان، درمانگران و پزشکان هنگام تعامل با کودک از سیستم ارتباطی یکسانی استفاده می کنند. همچنین مهم است که کودک هر کجا که می رود به این سیستم ارتباطی دسترسی داشته باشد.

منبع : آیا کوبیدن سر کودک نشانه اوتیسم است؟

دلائل اساسی دروغ گویی در کودکان + ۱۰ نشانه دروغگویی کودکان

دروغ گویی در کودکان تقریبا امری عادی می باشد که با کمک والدین کودکان می توانند از آن عبور کنند. مطمئن باشید جایی، زمانی با دروغ گویی در کودکان مواجه خواهید شد.

هنگام رشد می توانید انتظار داشته باشید که دروغ های پیچیده تر و بزرگتری را نسبت به دوران کودکی اش بگوید. دروغ های وی لزوما به دلیل شیطنت یا بدجنسی نیستند.

در این سن دلایل رشدی و هیجانی زیادی برای دروغ گویی در کودکان وجود دارند مانند نیاز به احساس مهم بودن یا تمایل به چشم پوشی از احساسات دیگران. خبر خوب این است که کودک دبستانی تفاوت بین خوب و بد را می داند و نمی‌خواهد با دروغگویی کسی را آزار بدهد.

علت دروغگویی کودکان ابتدایی

ابتدا نیاز دارید بدانید که با چه موضوعی رو به رو هستید قبل از آنکه به کودک خود یاد بدهید که چرا باید دروغگویی را قطع کند. باید کشف کنید که چرا حقیقت را در نظر نمی‌گیرد. اینجا در این مقاله انواع متداول دلایل دروغگویی کودکان دبستانی را آورده ایم، بنابراین با ما همراه باشید:

۱.افسانه بافی

در کنار مشاهده بلوغ و پختگی کودکتان متوجه خواهید شد که کودک دبستانی شما هنوز هم در حال ابداع داستان‌هایی با جزئیات بسیار است. زمانی که به شما داستانی می گوید در مورد یک اسب پرنده که در وسط حیاط مدرسه دیده و سوار آن شده؛ این ممکن است بخاطر این باشد که هنوز قادر نیست به طور کامل تفاوت بین واقعیت و تخیل را تشخیص دهد، و یا سعی دارد که توجه شما را جلب کند.

اگر فرزند شما تمایل به بزرگ نمایی دارد گاهی اوقات داستان ها را به قدری تغییر می‌دهد که ممکن است کاملاً غیر واقعی باشند، در این حالت احتمالا کودک فاقد اعتماد به نفس بوده و ممکن است احساس نیاز به بالا بردن خود داشته باشد. هم چنین ممکن است فشاری احساس می‌کند برای خوب بودن در چیزی، یا فکر می‌کند که باید خودش را ثابت کند تا توسط شخصی و یا گروهی از افراد خاص مورد توجه و پذیرش قرار بگیرد.

فارغ از اینکه چه دلیلی پشت افسانه بافی کودک شماست، مهم است که کودک در حال رشد خود را مورد تمسخر قرار ندهید؛ که در این صورت اعتماد به نفس وی بیشتر سقوط خواهد کرد. نشان دهید هر آنچه که هست را شما ستایش می کنید و ویژگی های مثبت وی را مورد قدردانی و پاداش قرار دهید.

اگر می توانید موضوع صحبت را عوض کنید؛ برای مثال در مورد چیز دیگری غیر از موضوع دروغ صحبت کنید و یا به آرامی به کودک خود بگویید که شما می‌دانید آنچه که او گفته است واقعیت ندارد و شما او را دوست دارید حتی اگر سوار اسب پرنده نشده باشد.

اگر به فرد دیگری در حضور شما دروغ گفت به او در جلوی جمع تذکر ندهید. به جای آن تا زمانی که با کودک تنها شوید صبر کنید، سپس به آرامی به وی توضیح دهید که شما می‌دانید در حال افسانه بافی است، و اینکه انجام یه همچین کاری عواقب بدی را در پی خواهد داشت.

برای اینکه بهتر متوجه شود از برخی داستان ها و قصه های کودکانه استفاده کنید; معروف ترین آنها چوپان دروغگو است که با دروغ گفتن گوسفندانش از دست داد و مردم روستا دیگر به وی اعتماد نداشتند، یا قصه خرگوش کوچولویی که با دروغ گفتن دوستای صمیمی خود را از دست داد.

به احتمال زیاد در طول زمان و در سن ۹ سالگی کودک شما این افسانه بافی ها را کنار می‌گذارد درست زمانی که دیگر تفاوت بین واقعیت و خیال برای بسیاری از بچه‌ها شفاف‌تر شده است.

۲. دروغ گویی در کودکان برای پوشاندن حقیقت

زمانی که کودک شما انکار می کند و به دروغ می‌گوید که زیاد کردن شعله گاز که منجر به سوختن غذا شده کار او نبوده، در واقع می‌داند که کار غلطی انجام داده و سعی در پوشاندن آن دارد. هدف وی اینست که از تنبیه و نتایج ناخوشایند دوری کند.

کودکان این روش را در سنین پایین می آموزند و با رشد خود آن را تکمیل می کنند. دروغ هایی که برای فرار از تنبیه و انضباط گفته می‌شوند شما را در موقعیت سختی قرار می دهند. اگر کودک را به دلیل کار اشتباهی که انجام داده تنبیه کنید ممکن است تصمیم بگیرد که دروغ گویی برایش بهتر است.

اگر کاری انجام ندهید نیز رفتارش تغییر نخواهد کرد و دروغ گویی در کودکان ادامه خواهد یافت. اگر کودک خود را هم به خاطر دروغ و به هم به دلیل کار اشتباه اصلی تنبیه کنید مسئله پیچیده تر می شود. روش درست این است که بین سهل گیر بودن و مجازات گر بودن یک تعادل ایجاد کنید.

بر اساس یک پژوهش والدینی که بیشتر  از بقیه از اصول اخلاقی استفاده می کننند؛ فرار از واقعیت و دروغگویی کم تری در فرزندان خود مشاهده می کنند. در حالیکه والدینی که فرزندان خود را به دلیل دروغ گویی تنبیه می‌کردند در واقع آن ها را به نوعی تشویق دروغ گویی در کودکان می‌کردند.

زمانی که کودک شما سعی دارد با دروغگویی مخفی کاری کند تلاش کنید قدم های زیر را دنبال کنید:

  • آرامش خود را حفظ کنید، به جای آن از این فرصت استفاده کنید که صداقت را به وی آموزش دهید
  • بررسی کنید که چرا وی مخفی کاری می کند. برای مثال از کودک پرسید که چرا زیر گاز را زیاد کرده، وی تایید می کند ترس از این داشته مبادا شما را ناراحت کرده و یا به خاطر سوختن غذا مورد سرزنش قرار گیرد.
  • توضیح دهید که چرا دروغ گویی اشتباه است به این موضوع اشاره کنید که نباید به گاز دست میزد و باید از بقیه کمک می‌گرفت. به او بگویید به هر حال اشتباهی رخ داده و قابل بخشش است. اما از سوی دیگر دروغگویی پذیرفتنی نیست، روی انگیزه‌های پشت دروغگویی تمرکز کنید تا خود دروغ. بیشتر از این که مدام روی دروغگویی تاکید کنید به او بگویید که شما ناراحتید چون مسئولیت کاری که انجام داده را نمی پذیرد.
  • در مورد پیامدهای قابل قبول و غیر خوشونت آمیز تصمیم بگیرید بیشتر از تنبیه کودک خود به راه‌هایی فکر کنید که بتواند اشتباهات خود را جبران کند.
  • به او بگویید که به هر صورت او را دوست دارید. خوب است که کودک شما نسبت به رفتارش هوشیار شود، و نسبت به رفتار بدش کمی احساس پشیمانی کند. اما به هر صورت حواستان باشد که موجب نشوید هر بار که اشتباه می کند اعتماد به نفسش را از دست بدهد.
۳. دروغ گویی در کودکان به دلیل تنبلی

گاهی دروغ گویی در کودکان به این دلیل رخ می دهد که کودک سعی دارد چیزی به شما بگوید که با کمترین مقاومت از جانب شما روبرو شود. برای مثال:

“امروز هیچ تکلیفی برای نوشتن ندارم”

“بله مادر من مسواک زده ام”

چنین دروغ گویی در کودکان در ابتدا ممکن است خیلی بی خطر به نظر بیایند اما منطقی است که نگذاریم آن ها برای کودک عادت شوند،با ادامه این رفتارها کودک تصور کند راستگویی اهمیتی ندارد و دروغ گویی در کودکان تشدید می شود.

هنگامی که در می یابید کودک شما در حال پنهان کردن حقیقت است با یادآوری اهمیت راستگویی و همچنین ضرورت پیشگیری از دروغ گفتن به او نشان دهید که این کار درست نیست.

گیلیان مکنامی یک روانشناس تربیتی در انستیتوی اریکسون در شیکاگو می‌گوید مهم است که با نشانه گرفتن رفتاری که کودک سعی دارد از آن فرار کند می توان دروغ گویی در کودکان را کاهش داد.

برای مثال، به او بگویید که مجبور است تکالیف تمام شده ی خود را هر روز بعد از ظهر به شما نشان دهد. اگر در مورد بهداشت دهان خود سهل انگاری می کند شاید یک چک کردن روزانه دندان که برای با انگیزه کردن وی موثر باشد روش مناسبی است.

اگر به دیدن یک برنامه تلویزیونی اصرار دارد به او پیشنهاد دهید به جای پنهان کردن، از شما اجازه بگیرد و یا ساعات مشاهده ی تلویزیون را محدود کنید.

۴. دروغ مصلحتی

دروغ مصلحتی دروغ کوچکی است که افراد در اجتماع استفاده می کنند، برای حفظ آبرو و یا جلوگیری از خدشه دار کردن احساسات دیگران. در سن شش سالگی، فرزند شما از روی خلوص از کفش‌های همکلاسی خود تعریف می کند. البته که مهم است که کودک شما همدلی را بیاموزد و از خدشه دار کردن احساسات دیگران جلوگیری کند.

اما حواستان باشد کودک شما تفاوت بین تعارفات غیر حقیقی با نیت اخلاقی و دروغ هایی که به دیگری آسیب می زند را بداند. برای مثال زمانی که هدیه ای را دریافت می کند بگوید “متشکرم من عاشق این هستم” یا به مادربزرگش بگوید “موهایت خیلی خوشگل شده اند”.

در دختران این مسئله ی دروغ مصلحتی و تعریف های احساسی اهمیت بیشتری پیدا می کند. دختران اغلب این پیام را دریافت می کنند که دلپذیر بودن در اجتماع یک برتری می باشد حتی اگر در مورد احساسات خود صادق نباشند.

در تلاش برای دوست داشتنی بودن، دختر شما ممکن است احساسات قوی خود را سرکوب کند و آن ها را با سکوت و شبکه ای از دروغ های زیبا جایگزین کند. به منظور رشد عزت نفس و استحکام هیجانی در دخترتان او باید بیاموزد که به پاسخ‌های خود ارزش دهد و آن ها را بدون خود سانسوری بیان کند.

حواستان باشد که او می داند هیجان ها و ترجیحاتش لزوما درست نیستند اما ویژگی هایی هستند که سلیقه ی وی را از بقیه متمایز می ‌کنند. به او کمک کنید راه هایی را برای بیان آنچه واقعاً احساس می‌کند، فکر می کند و می خواهد را بیابد، در حالیکه احساسات دیگران را نیز در نظر داشته باشد.

۵. دروغ گویی در کودکان برای درخواست کمک

ممکن است فرزند شما دروغ بگوید به این دلیل که در مدرسه یا در زندگی اجتماعی دچار مشکل شده و برای مقابله با فشار، نیازمند کمک دیگران است، یا ممکن است ترس از این داشته باشد که شما را با رفتارش ناامید کند.

اگر متوجه شدید که کودک با یکی از این دلایل سعی در فریفتن شما دارد با او همدلی کنید و تشویق کنید که در مورد تشویش خود با شما گفت و گو کند.

برای کاهش دروغ گویی در کودکان شما می توانید انتظارات خود را پایین بیاورید؛ بدین ترتیب او می تواند در گام های کوچکتر و قابل مدیریت تری به موفقیت برسد که در این صورت اعتماد به نفس وی بیشتر می شود. برای مثال به جای اینکه برای کسب نمره بالا در تمام دروس فشار بیاورید یک درسش را انتخاب کنید (مثلا ریاضی) و ابتدا روی آن کار کنید.

به او اطمینان دهید که او را به هر صورت دوست دارید فارغ از اینکه چه هست و چه کاری انجام می دهد. اگر دروغگویی در کودک در حال شدید شدن است بهتر است که روش دیگری را در پیش بگیرید. در این حالت یک مشاور کودک و یک خانواده درمانگر می‌تواند کمک‌کننده باشد تا ریشه مشکل را بیابید.

علائم و نشانه های دروغگویی در کودکان

تغییر موضوع مکالمه

اگر کودک شما سعی می کند توجه شما را منحرف کند تا از بحث دوری کند، احتمالا از آن موضوع وحشت دارد یا ممکن است در آن مورد دروغ گفته باشد.

از تماس چشمی اجتناب می کند

معمولاً دروغ گویی در کودکان باعث می شود که از تماس چشمی با شما اجتناب کنند. با این حال، ممکن است در مورد کودکان بسیار کوچک اینطور نباشد، زیرا آن ها در تمایز واقعیت از داستان مشکل دارند.

تکان خوردن

اگر کودک در حین صحبت با شما مدام وزن خود را از یک پا به پای دیگر منتقل می کند، می تواند نشانه دروغ گویی در کودکان و عدم تمایل آن ها به بیان حقیقت باشد.

بی قراری از علائم و نشانه های دروغگویی در کودکان

پلک زدن بیش از حد یا اصلاً پلک نزدن، واکنش های دفاعی مانند حرکات زیاد دست، لمس صورت یا بینی، خاراندن گوش، همگی از نشانه های دروغگویی هستند.

توضیح زیادی

وقتی فرزندتان بیش از حد معمول در مورد چیزی به شما اطلاعات در مورد جزئیات می دهد، مراقب باشید!

تأخیر در پاسخگویی

تکرار سؤال قبل از پاسخ دادن یا تأخیر در پاسخ می‌تواند به معنا دروغ گویی در کودکان باشد و نشان دهد که کودک برای رسیدن به یک پاسخ مناسب زمان بخرد، که ممکن است نشانه دروغ باشد. به عنوان مثال، اگر بپرسید “امروز کلاس ریاضی خود را زودتر ترک کردی؟” و او می گوید: “مامان، می دانم که بد است کلاس را ترک کنم.”

متناقض است

وقتی داستان کودک متناقض به نظر می رسد احتمالاً فرصت تکرار دروغی که به ذهنش رسیده را نداشته است. این داستان به مرور همان طور به شکل اول بدون هیچ تغییری بیان شود نیز کمی احتمال دروغ گویی در کودکان وجود دارد.

تغییر صدا نشانه دروغ گویی در کودکان

گاهی اوقات، صحبت صدای آهسته یا بلند ممکن است نشان دهنده دروغ گویی در کودکان باشد. دروغ گفتن می تواند سطح اضطراب او را افزایش دهد، که می تواند منجر به تغییرات در زیر و بم صدای او شود.

همچنین، هنگام دروغ گفتن، سرعت گفتار شروع به تغییر می کند. بنابراین، کودک شما ممکن است سریعتر از حد معمول صحبت کرده یا مکرراً مکث کند.

برخورد با دروغگویی کودک ۲ تا ۳ ساله

همان طور که گفته شد کودکان نوپا قادر به تمایز خیال از واقعیت نیستند. بنابراین، وقتی کودک نوپایتان داستانی غیرمحتمل برای شما تعریف می کند، به آرامی پاسخ دهید و به جای متهم کردن او به دروغگویی، با جریان داستان او پیش بروید.

برای کودکان ۳ تا ۵ ساله | دروغ گفتن کودک ۵ ساله

وقتی کودک پیش دبستانی به شما دروغ می گوید، احتمالا دلیلی دارد. اما از آنجایی که از دروغ گفتن ناراحت هستید، ممکن است کنترل احساسات خود را از دست بدهید و واکنش تند نشان دهید.

تنبیه یا سخنان تند باعث از بین رفتن دروغ نمی شود. در عوض، هنگامی که متوجه شدید که ناراحت هستید و چند نفس عمیق بکشید تا خود را آرام کنید سپس با همدلی به فرزندتان پاسخ دهید.

به فرزندتان برچسب دروغگو نزنید حتی اگر به شما دروغ می گوید. برچسب ها عزت نفس کودک را از بین می برند. به جای آن با دروغ در چارچوب آن برخورد کنید. در مرحله بعد، به او کمک کنید در مورد آنچه واقعاً اتفاق افتاده با شما صحبت کند. سپس می توانید به او کمک کنید تا احساساتش را مرتب کند.

وقتی فرزندتان داستانی تخیلی تعریف کرده و سعی می‌کند آن را به عنوان یک حادثه واقعی نشان دهد، از تخیل شگفت‌انگیز او قدردانی کنید. سپس او را به سمت درک این موضوع راهنمایی کنید که چگونه چنین داستان هایی می تواند باعث سوء تفاهم شود.

دروغ گویی در کودکان ۶ تا ۱۲ سال | دروغگویی کودک ۸ ساله

وقتی کشف کنید که فرزند شما دروغ می گوید، طبیعی است که احساس عصبانیت کنید.
در این لحظه به جای نشان دادن عصبانیت خود یک قدم به عقب برگردید و صبر کنید تا احساسات شما جای خود را به منطق بدهند.

این به شما کمک می کند تا زمانی که به داستان کودک خود گوش می دهید و با احساسات او ارتباط برقرار می کنید، موضع خنثی داشته باشید.

این رویکرد فرزند شما را تشویق می کند تا حقیقت را به شما بگوید. قبل از اینکه هر دوی شما شروع به حل مسئله  کنید که چه چیزی باعث شده او به شما دروغ بگوید، از صداقت فرزندتان قدردانی کنید.
هر چه فرزندتان بیشتر اعتماد کند که شما به جای تنبیه او به خاطر اشتباهی که انجام داده است حمایت و راهنمایی می کنید، کمتر به شما دروغ می گوید.

الگوی خوبی باشید.

وقتی شما به کسی از طریق تلفن به دروغ می گویید که همسرتان در خانه نیست در حالی که او واقعاً در کنار شما است، به فرزندتان نشان می دهید که دروغ گفتن بد نیست و ناخواسته باعث دروغ گویی در کودکان خود می شوید.

وقتی فرزندتان کار اشتباهی انجام می دهد و شما عصبانی هستید، زمانی را برای آرام شدن اختصاص دهید و سپس به موقعیت نزدیک شوید.

همیشه به او اجازه دهید احساس کند که شما او را بدون توجه به هر چیزی دوست دارید. این به او اعتماد به نفس می دهد که با هر چیزی به سراغ شما بیاید و باعث کاهش دروغ گویی در کودکان می شود.

منبع : دلائل اساسی دروغ گویی در کودکان + ۱۰ نشانه دروغگویی کودکان

دلبستگی ناایمن قاتل زندگی مشترک | درمان + شناسایی

دلبستگی ناایمن در بزرگسالی، درمان دلبستگی ناایمن کودک، دلبستگی ناایمن در کودکان همه در این مقاله بررسی می شود. بر اساس تئوری دلبستگی، رابطه شما تحت تاثیر سبک دلبستگی ذاتی قرار می گیرد.

اگر مایل به تغییر الگوهای روابط خود هستید، مشاور می تواند به شما کمک کند. تحقیقات نشان می دهد که درمان در کاهش علائم افسردگی، وسواس ، حساسیت بین فردی و اضطراب موثر است.

دلبستگی ناایمن

تئوری دلبستگی چیست؟

تئوری دلبستگی بیان می کند که روابط شکل گرفته در دوران کودکی با مراقبان مانند والدین، ممکن است بر نحوه تعامل ما با دیگران در طول زندگی تأثیر بگذارد.

هنگامی که نظریه دلبستگی برای اولین بار در دهه ۱۹۶۰ نظریه پردازی شد، تنها در مورد رفتار کودکان خردسال به کار رفت، اما در دهه ۱۹۸۰ نظریه دلبستگی گسترش یافت و رفتار بزرگسالان را نیز در بر گرفت.

کودکانی که دوران کودکی ناسازگاری یا سوء استفاده عاطفی را تجربه می کنند، ممکن است با یادگیری مهارت های ناسازگار مانند فاصله گرفتن عاطفی از روابط رشد کنند. با گذشت زمان، مهارت های اجتماعی، عاطفی و ذهنی این کودکان ممکن است برای روابط بزرگسالان آن ها مخرب شود.

چهار دسته از سبک‌های دلبستگی

دلبستگی ایمن :

افرادی که دلبستگی ایمن دارند و قادر به تعیین مرزهای مناسب هستند، تمایل دارند در روابط نزدیک خود احساس امنیت، ثبات و رضایت بیشتری داشته باشند. این افراد از تنهایی نمی ترسند، اما معمولاً در روابط نزدیک و معنادار پیشرفت می کنند.

سبک دلبستگی اضطرابی/ دوسوگرا:

افراد دارای سبک دلبستگی دوسوگرا بیش از حد نیازمند هستند. همانطور که برچسب ها نشان می دهد، افراد دارای این سبک دلبستگی اغلب مضطرب و نامطمئن بوده و فاقد عزت نفس هستند. آنها علاقه به صمیمیت عاطفی دارند اما نگران هستند که دیگران نمی خواهند با آن ها باشند.

سبک دلبستگی اجتنابی:

بزرگسالانی که دارای سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی هستند برعکس آن هایی هستند که دوسوگرا یا مضطرب می باشند. به جای علاقه به صمیمیت، آنقدر نسبت به صمیمیت محتاط هستند که سعی می کنند از ارتباط عاطفی با دیگران اجتناب کنند. آن ها ترجیح می دهند به دیگران تکیه نکنند یا اینکه دیگران به آن ها تکیه کنند.

سبک دلبستگی ناسازگار:

این سبک دلبستگی از ترس شدید ناشی می‌شود که اغلب در نتیجه ضربه، غفلت یا سوء استفاده در دوران کودکی است. بزرگسالانی که این سبک دلبستگی ناایمن دارند، معمولاً احساس می‌کنند که لایق عشق یا صمیمیت در یک رابطه نیستند.

با درک سبک دلبستگی خود، ممکن است بتوانید یاد بگیرید که چگونه الگوهای دلبستگی ناسالم را تغییر دهید.ذخیره

شناسایی اختلال دلبستگی

تئوری دلبستگی معتقد است که توجه و ایمنی که در چند سال اول زندگی تجربه کردید ممکن است بر دیدگاه شما نسبت به روابط در طول زندگی تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، اگر اغلب در دوران نوزادی تنها می ماندید، ممکن است در بزرگسالی در ایجاد روابط قابل اعتماد با مشکل مواجه شوید.

افراد دارای الگوهای دلبستگی ناسالم ممکن است بتوانند دلیل رفتارهای خود را با توجه به اتفاقات کودکی کشف کنند. آنها همچنین ممکن است برخی از علائم رایج اختلالات دلبستگی را نشان دهند، این علائم شامل موارد زیر می باشد:

  • مشکل در برخورد با تعارض
  • کنترل دیگران
  • رفتار تکانشی
  • مشکل در کنترل یا بیان احساسات
  • مشکل در دریافت و ابراز عشق
  • احساس انزوا
  • مشکل در نشان دادن پشیمانی یا همدلی
  • تمایل به انکار مسئولیت در مشکلات
  • احساس ناتوانی
  • مشکل در بحث
  • به افراد اعتماد نمی‌کنند.
  • از افراد کمک و حمایت نمی‌گیرند.
  • عزت نفس پایینی دارند.
  • هوشیاری بیش از حد
  • گریه تسلی ناپذیر
  • اضطراب
  • مشکل در حفظ روابط اعتماد یا پایدار

توجه به این نکته مهم است که این علائم رایج اختلالات دلبستگی ممکن است در بزرگسالان و در کودکان متفاوت ظاهر شوند. اگر یک یا همه این علائم رایج را تجربه کردید، درمان مبتنی بر دلبستگی ممکن است به شما در غلبه بر آن ها کمک کند.

روان درمانی برای دلبستگی بزرگسالان

در درمان دلبستگی، درمانگران ممکن است به مراجعان خود کمک کنند تا تکنیک های دلبستگی ناسالم را در نظر بگیرند و راهبردهایی را برای اصلاح رفتارهای ذاتی خود بیاموزند.

تکنیک های مختلفی وجود دارد که می تواند در درمان دلبستگی از آن ها استفاده کند. هر تکنیک ممکن است برای افراد مختلف به خوبی کار کند.

علل دلبستگی ناایمن

دلایل زیادی وجود دارد که چرا حتی یک والدین دوست داشتنی و وظیفه شناس ممکن است در ایجاد یک پیوند دلبستگی مطمئن با یک نوزاد موفق نباشد. دلایل دلبستگی ناایمن شما می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • داشتن یک مادر کم تجربه، فاقد مهارت های لازم برای فرزندپروری.
  • افسردگی ناشی از انزوا، عدم حمایت اجتماعی یا مشکلات هورمونی.
  • اعتیاد به الکل
  • تجارب آسیب زا، مانند یک بیماری یا حادثه جدی که روند دلبستگی را مختل می کند.
  • بی توجهی فیزیکی، مانند تغذیه نامناسب، ورزش ناکافی، یا بی توجهی به مسائل پزشکی.
  • بی توجهی یا سوء استفاده عاطفی.
  • آزار جسمی یا جنسی، اعم از آسیب جسمی یا تجاوز.
  • جدایی از مراقب اصلی خود به دلیل بیماری، مرگ، طلاق یا فرزندخواندگی.

تکنیک های روان درمانی برای درمان دلبستگی

انواع متداول مداخلات روان درمانی برای اختلالات دلبستگی عبارتند از:

  • زوج درمانی/خانواده درمانی
  • درمان تجربی
  • گشتالت درمانی
  • درمان شناختی
  • رفتار درمانی
  • درمان جامع نگر
  • درمان انسان گرایانه

زوج درمانی/خانواده درمانی

در طول درمان دلبستگی، درمانگر ممکن است از تئوری دلبستگی برای کمک به مراجعان برای شناخت الگوهای دلبستگی و ایجاد روابط قابل اعتماد در خانواده استفاده کنند.

از آنجایی که مشکلات سلامت روان می‌تواند برای شریک زندگی، فرزند یا خانواده نیز نگران کننده باشد و بر آن ها نیز تاثیر می گذارد، خانواده درمانی می تواند مفید باشد.

درمان دلبستگی می تواند به شما در تکنیک های فرزندپروری و زندگی خانوادگی، ایجاد رابطه حمایتی و تغییر الگوهای دلبستگی منفی که در دوران کودکی شما شکل گرفته است، کمک کند.

گشتالت درمانی|درمان دلبستگی ناایمن

هدف درمان گشتالت کمک به فرد برای تشخیص مسئولیت خود در تعاملات روزمره با تمرکز بر این است که چرا رفتارهای او باعث ایجاد رویدادهای خاص می شود.

از آنجا که بسیاری از مشکلات دلبستگی ممکن است ناشی از انکار مسئولیت شخصی باشد، گشتالت درمانی می تواند یک روش درمانی مفید برای بزرگسالان مبتلا به اختلالات دلبستگی باشد.

درمان شناختی

درمان شناختی به فرد کمک کنند تا منطق معیوب و رفتارهای ناخواسته را تشخیص دهد تا فرد به مرور در جهت اصلاح باورهای خود تلاش کند.

رفتار درمانی

رفتار درمانی بر رفتارهای فرد و استفاده از تکنیک های خاص برای کنترل رفتارهای ناخواسته ناشی از دلبستگی تمرکز دارد.

درمان جامع نگر

درمان جامع شامل استفاده از چند تکنیک روان درمانی به طور همزمان است. درمانگر با استفاده از روش کل نگر ممکن است یک رویکرد درمانی مخصوص برای هر مراجعه کننده ایجاد کند تا به آن ها کمک کند رفتارهای دلبستگی ناسالم را پشت سر بگذارند.

به عنوان مثال، ممکن است از یک یا چند تکنیک روان درمانی برای شناسایی مشکلات موجود استفاده شود و روش های کاملاً متفاوتی برای درمان داشته باشند. در درمان جامع، تمرکز بر نتیجه است، نه روش درمان.

درمان انسانی

در درمان انسان گرایانه، درمانگر و فرد با هم کار می کنند تا علت رفتارهای ناسازگار را کشف کنند. درمان انسان گرایانه، فرد را به سمت کسب خرد و خودآگاهی ذهن سوق می دهد.

اختلالات دلبستگی بزرگسالان از دوران کودکی شروع می شود. درمان انسان‌گرایانه به مراجعین کمک می کند تا راه‌های تغییر رفتارهای مضر و کاهش دلبستگی را کشف کنند.

منبع : دلبستگی ناایمن قاتل زندگی مشترک | درمان + شناسایی

۱۱ راه سازگاری کودک با مدرسه | با بچه ای که به مدرسه نمیرود چه باید کرد

سازگاری کودک با مدرسه دشوار می باشد، آیا فرزندتان در مدرسه گریه می کند؟ در این شرایط باید یاد بگیرید چگونه با اضطراب جدایی کنار بیایید و کاری کنید که صبح ها راحت تر فرزند خود را در مدرسه رها کنید.

چرا کودک من هنگام رفتن به مدرسه گریه می کند؟

بیشتر بچه ها وقتی به مدرسه برده می شوند به خاطر اضطراب جدایی گریه می کنند، فکر دور شدن از والدینشان باعث گریه آن ها می شود.

مدرسه رفتن بچه‌ها به زور و با دعوا هیچ فایده‌ای ندارد، زیرا این بدان معناست که چیزی برای نگرانی وجود دارد که باعث می‌شود کودک بیشتر بترسد و شروع به گریه کند و سازگاری کودک با مدرسه برای والدین سخت تر شود.

علائم ترس از مدرسه

علائم زیادی وجود دارد که نشان می دهد که سازگاری کودک با مدرسه کم است یا ترس از جدایی را تجربه می کند در این شرایط توصیه می شود که والدین به علائم توجه کنند و در صورت تشدید آن از مشاور کمک بگیرند.

نشانه های زیر علائم عدم سازگاری کودک با مدرسه می باشد:

  • گریه، عصبانیت، فریاد زدن یا جیغ کشیدن
  • خود را در اتاق خود پنهان کردن یا درب اتاق را بستن
  • امتناع از حرکت به سمت مدرسه
  • التماس برای نرفتن به مدرسه، گریه، افتادن روی زمین
  • قبل از مدرسه از درد، درد و بیماری شکایت می کند و اگر اجازه دهید در خانه بماند ناگهان بهتر می شود.
  • سطح بالایی از اضطراب را هنگام رفتن به مدرسه نشان می دهد
  • مشکل خواب دارد و اغلب کابوس می بیند.

علل اضطراب جدایی

اضطراب جدایی، ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه دلایل زیادی می تواند داشته باشد که به مدرسه یا محیط خانه و خانواده مربوط می شود، این علل ها شامل موارد زیر می باشند، به یاد داشته باشید که آشنایی با این علت ها سبب سازگاری کودک با مدرسه می شود:

  • رویدادهای نگران کننده در خانه یا مدرسه
  • تعارض در خانواده یا با دوستان در مدرسه
  •  تغییر مدرسه می تواند برای بسیاری از کودکان استرس شدیدی داشته و باعث عدم سازگاری کودک با مدرسه شود.
  • مشکلات با معلم
  • نتایج ضعیف مدرسه
  • انتظار بالای والدین

کمک به سازگاری کودک با مدرسه

۱. در مورد احساسات فرزندتان در خانه بحث کنید

گاهی اوقات موثرترین راه برای جلوگیری از گریه و سازگاری کودک با مدرسه بروز احساسات به نوع دیگر و روش دیگری می باشد.

پس از آرام شدن همه چیز با کودک خود در مورد احساسات او در آن روز صحبت کنید. از کلمات برای توصیف احساسات او استفاده کنید ولی در به کار بردن کلمات دقت داشته باشید.

به او اجازه دهید احساسات خود را بیان کند و به آن ها کمک کنید تا بتواند احساساتی مانند ترس، عصبانیت، آسیب دیدگی و نگرانی را بهتر نشان دهد. به او یادآوری کنید که اشکالی ندارد که دلتنگ شما باشد و به او بگویید که شما هم دلتنگش هستید و هر روز مشتاق هستید تا از مدرسه به خانه بیاید و او را ببینید.

به تمام حرف هایی که می زند گوش دهید و در هر جمله او به دنبال دلیلی نگردید که چرا او نباید چنین احساسی داشته باشد. به او فضایی بدهید تا بدون ترس دیدگاه متفاوت خود را بیان کند. سعی کنید در تمام مدتی که صحبت می کند سکوت کنید و به او گوش دهید.

پس از این که صحبت های او تمام شد درباره احساسات مثبتی که ممکن است در طول روز مدرسه داشته است صحبت کنید.

بحث‌هایی مانند این به کودک کمک می کند تا احساسات خود را شناسایی کند. این به او کمک می کند نه تنها بفهمد که عادی می باشد، بلکه شروع به استفاده از کلمات برای به اشتراک گذاشتن احساس خود کند.

۲. در مورد مدرسه به صورت مثبت صحبت کنید

ممکن است ناخواسته متوجه شوید که در مورد مدرسه به طرز بدی صحبت می کنید، این صحبت های منفی و غیر منطقی باعث ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه می شود که عواقب بدی را به دنبال دارد.

اینکار ترس و فرضیات او را تأیید می کند که مدرسه جایی است که نباید در آن حضور پیدا کرد. چند روش متداول که ممکن است مدرسه را چیزی منفی و ترسناک نشان دهید شامل موارد زیر می باشد:

  • صحبت های وحشتناک: « چقدر خوب فردا تعطیله و دیگه مدرسه ای در کار نیست»
  • تهدیدهای توخالی « اگه گریه کنی تمام اسباب بازی هایت را ازت می گیرم»
  • رشوه: «اگر بری مدرسه، موقع برگشت برات بستنی می خرم»

به طور خلاصه، از تبدیل مدرسه به موضوعی برای بحث و جدل بپرهیزید. در عوض، آن را مثبت نگه دارید.

توضیح دهید که مدرسه چیزی است که همه ما تجربه کرده‌ایم، یا فعالیت‌های سرگرم‌ کننده‌ای را که او در آنجا انجام می‌دهد برجسته کنید. به عنوان مثال، بازی، فوتبال، ورزش، کتاب خواندن و موارد دیگر

فقط نپرسید “مدرسه چطور بود؟” در عوض، سؤالات طولانی بپرسید، تا نظرات او را بشنوید و سعی کنید نکات مثبت نظر او را برجسته کنید.

۳. یک وسیله خاص به فرزندتان بدهید

یکی از راه‌های آسان‌تر کردن سازگاری کودک با مدرسه این است که به فرزندتان یک وسیله خاص بدهید که او می‌تواند در طول مدرسه نگه دارد.

شاید این دستبند مورد علاقه او باشد، دستبندی که وقتی احساس ترس یا عصبی می کند می تواند با او بازی کند یا به آن نگاه کند، یا شاید این حیوان عروسکی دوست داشتنی یا کوچک او باشد که با خیال راحت در کوله پشتی اش گذاشته شده است، حتی می تواند یک یادداشت خاص از شما باشد که او می تواند در جیب خود نگه دارد.

داشتن یک آیتم خاص، چه در نزدیکی یا در جیب او، به آرامش او هنگام آشنا شدن با موقعیت های جدید کمک می کند.

نکته: یکی از وسایل خود را به او بدهید. از یک گیره مو گرفته تا یک ساعت قدیمی، به او اجازه دهید این وسیله را در طول مدرسه داشته باشد سپس به او بگویید که آن را هنگام تعطیلی خواهید دید. این نه تنها بخشید از شما را به او می‌دهد، بلکه به او اطمینان می‌دهد که بعداً دوباره شما را خواهد دید.

۴. زودتر از بچه های دیگر او را حاضر کنید

تصور کنید به یک مهمانی می‌رسید و همه از قبل آنجا هستند. اگر مهمانی شامل دوستان و خانواده باشد، ممکن است نگران نشوید. اما اگر کسی را نمی‌شناسید چطور؟ احتمالاً احساس می کنید که خسته، عصبی و آماده رفتن به خانه هستید.

همین امر در مورد فرزند شما نیز صادق است.

با آوردن کودک به مدرسه حتی چند دقیقه زودتر به او اجازه دهید تا مدتی قبل از شروع هرج و مرج در آنجا مستقر شود با اینکار به سازگاری کودک با مدرسه کمک می کنید. او همچنین قبل از آمدن بچه ها می تواند راحت تر با معلم خود ارتباط برقرار کند.

اگر احساس می‌کنید فرزندتان در شلوغی مدرسه غرق شده است، سعی کنید چند دقیقه زودتر او را پیاده کنید.

نکته: بهتر است، همه چیز را از شب قبل آماده کنید تا از عجله در آخرین لحظه جلوگیری شود. وسایلی مانند ناهار و کیف کار خود را ببندید و لباس ها را از قبل آماده کنید.

۵. فرزندتان را راهنمایی کنید

هیچ چیز نمی تواند به اندازه ایستادن در وسط یک اتاق بدون هیچ ایده ای برای انجام کار بعدی احساس ناخوشایندی داشته باشد. اگر فرزند شما با برنامه مدرسه آشنا نباشد، ممکن است احساس اضطراب بیشتری داشته باشد.

در چند روز اول، او را به سمت فعالیتی که می تواند انجام دهد راهنمایی کنید، به خصوص فعالیتی که از آن لذت می برد، مانند پازل یا ساختمان سازی.

با راهنمایی او به سمت یک کار مورد علاقه، می توانید به او کمک کنید به جای تمرکز بر روی خروج شما روی فعالیت تمرکز کند.

او همچنین می تواند در مورد روز و فعالیت هایی که پیش رو دارد هیجان زده یا کنجکاو شود. او به جای نگرانی در مورد جدا بودن از شما منتظر است که زودتر زمان مدرسه رسیده و از شما جدا شود.

نکته: از معلمش بپرسید که چه فعالیتی را در چند روز گذشته بیشتر دوست داشته است. به این ترتیب، نه تنها می‌توانید او را به سمت آن فعالیت راهنمایی کنید، بلکه می‌توانید در هنگام خروج از خانه او را در مورد آن هیجان زده کنید.

۶. بدون خداحافظی او را ترک نکنید

ترک بدون خداحافظی وسوسه انگیز است. به هر حال، او به اندازه کافی حواسش پرت به نظر می رسد، شاید حتی از فعالیت خود لذت می برد بنابراین چرا او را ناراحت کنید؟

با این کار او به جای تمرکز بر فعالیت یا استقرار در آن، به اطراف نگاه می کند و تعجب می کند که کجا رفتید. او ممکن است بقیه روز را با نگرانی در مورد اینکه کجا رفته اید و چرا خداحافظی نکرده اید سپری کند و همین کار کوچک باعث کاهش سازگاری کودک با مدرسه شود بنابراین حتما پیش از رفتن با او خداحافظی کنید.

در صورت عدم خداحافظی صبح روز بعد، او نگران خواهد بود که آیا شما دوباره بدون اینکه دوباره به او بگویید آنجا را ترک کنید یا نه، و در آینده عدم سازگاری کودک با مدرسه افزایش خواهد یافت. فقط اینکه او گریه نمی کند، به این معنی نیست که او در طول روز آسیب، ترس و عصبانیت را تجربه نخواهد کرد.

۷. خداحافظی را مختصر نگه دارید | درمان بیماری جدایی در مدرسه

وقتی فرزندتان در مدرسه گریه می کند اولین واکنش شما چیست؟ به احتمال زیاد سریع پیش او می روید و او را در آغوش می گیرید.

هیچ کس بهتر از شما نمی تواند او را تسلی دهد، اما در این مورد، اجازه دهید معلمان این نقش را بر عهده بگیرند.

و همچنین خداحافظی را کوتاه نگه دارید. سپس توضیح دهید که زمان رفتن شما فرا رسیده است. وقتی شروع به گریه کرد، به او یادآوری کنید که خوب می شود و در کنار دوستانش است.

سپس، بخش مهم اینجاست، نترسید. برای در آغوش گرفتن دوباره برنگردید یا کنار در معطل نشوید. در کنار او گریه نکنید، بدترین کار این است که گریه کنید زیرا ترس کودک چند برابر می شود و دیدن ناراحتی شما او را بیشتر نگران می کند. او باید بداند که شما از ماندن او در مدرسه مطمئن هستید.

نکته: مراقب حالات چهره و زبان بدن خود باشید. اگر صورت شما چیز دیگری بگوید، احساس اطمینان نمی کند. لبخندی واقعی بدهید و آرام باشید، او بیشتر از هر کلمه ای که می گویید صورت و زبان بدن شما را می فهمد.

۸. از معلمان بپرسید که روز چگونه گذشت

احساس گناه عادی است، به خصوص زمانی که آخرین چیزی که دیدید فرزندتان در حال گریه بود.

حقیقت این است که او احتمالا تمام روز گریه نکرده است. در واقع، او احتمالا چند دقیقه بعد از رفتن شما از گریه دست کشیده است.

در زمان ملاقات او، از معلم بپرسید که بقیه روز چگونه گذشت و فرزندتان چگونه با آن کنار آمد. اگر واقعاً نگران هستید، پس از رسیدن به محل کار، با کادر مدرسه تماس بگیرید تا ببینید چه مدت طول کشید تا سرانجام او آرام شد و بقیه روز او چگونه گذشته است.

ممکن است متوجه شوید که او در نهایت از بقیه روز خود لذت می برد، یا با دیگران خوب بازی می کرد.

نکته: از معلم بپرسید که در نهایت چه چیزی به کودک شما کمک کرد تا آرام شود و ببینید آیا او می تواند آن را در چند روز آینده تکرار کند یا خیر.

۹. به یاد داشته باشید که اینهم خواهد گذشت

به خوتان یادآوری کنید که این دوره طبیعی است و همه آن را طی می کنند.

شما پدر و مادر آن ها هستید و دلبستگی سالم به والدین معمولاً دلیل گریه فرزند شما در مدرسه است و باعث عدم سازگاری کودک با مدرسه می شود. احساس نکنید که کار خوبی انجام ندادید زیرا او گریه کرد در حالی که دوستانش ساکت بودند. در عوض، از ارتباط قوی والدین و فرزندی که ایجاد کرده اید لذت ببرید.

زمان باعث می شود این روزهای سخت بگذرد و فرزند شما نیز به مرور به این روند جدید عادت می کند.

 

۱۰. برنامه های ترسناک را به حداقل برسانید.

اگر برنامه‌هایی که تماشا می‌کنید ترسناک نباشند، احتمال ترس و عدم سازگاری کودک با مدرسه کمتر می شود. سعی کنید محیط خانه را مکانی شاد و پر از ارامش نگه دارید تا کودکتان اضطراب کم تری را تجربه کند.

۱۱.در مورد احساسات فرزندتان در خانه بحث کنید

گاهی اوقات موثرترین راه برای جلوگیری از گریه زمانی است که به خانه می رسند در آن هنگام می  توانید به آرامی با آن ها صحبت کنید.

برای توصیف احساسات به او کمک کنید مانند: “وقتی امروز به مدرسه رفتی، غمگین به نظر می رسید.”

به او اجازه دهید احساساتی را که ممکن است داشته باشد بیان کند تا بتواند احساساتی مانند ترس، عصبانیت، آسیب دیدگی و نگرانی را بهتر تشخیص دهد. به او یادآوری کنید که اشکالی ندارد که دلتنگ شما باشد و بگویید که شما هم دلتنگش هستید و هر روز مشتاقانه منتظر باشید که او را از مدرسه ببرید.

برای هر جمله ای دنبال دلیلی نگردید که چرا نباید چنین احساسی داشته باشد. به او فضایی بدهید تا بدون ترس از قضاوت شدن احساسات خود را بیان کند.

در عین حال، درباره احساسات مثبتی که ممکن است در طول روز مدرسه داشته است نیز صحبت کنید تا به سازگاری کودک با مدرسه برسید. بله، رها کردن و غلبه بر ترس کار سختی بود، اما شاید فعالیت‌های جدیدی را پیدا کرده یا دوست های جدیدی پیدا کرده است که دوست دارد با آن ها بازی کند.

نتیجه 

با بحث درباره احساسات او و نشان دادن همدلی برای مبارزاتش شروع کنید. در مورد مدرسه به شیوه ای مثبت صحبت کنید و در مقابل میل به ترسناک جلوه دادن آن مقاومت کنید. به او یک وسیله خاص بدهید ،خواه مال او باشد یا مال شما، تا احساس بودن کنار شما را برای او زنده کند.

برای جلوگیری از شلوغی، زودتر از سایر بچه‌ها به آنجا برسید و او را به اولین فعالیت مورد علاقه‌اش راهنمایی کنید. بدون خداحافظی ترک نکنید، در عین حال خداحافظی را کوتاه نگه دارید. از معلم بپرسید که بقیه روز چگونه گذشت و به خود یادآوری کنید که این طبیعی است و به زودی خواهد گذشت.

با گذشت زمان، هر دوی شما با شرایط عادی جدید خود سازگار خواهید شد و دیگر نیازی نیست هر روز با مشکلات روبرو شوید.

منبع : ۱۱ راه سازگاری کودک با مدرسه | با بچه ای که به مدرسه نمیرود چه باید کرد

۸ دلایل مهم کاهش میل جنسی در زنان

ممکن است به عنوان یک زن از اینکه میل جنسی تان کم شده است، دچار تعجب و یا نگرانی شده باشید.

همچنین ممکن است این مساله باعث ایجاد نارضایتی های متعددی در همسرتان شده باشد و وضعیت ارتباطی تان را وخیم کرده باشد.

ممکن است در حالی به خواندن این متن بپردازید که می خواهید دلایل کم میل شدن همسرتان را بدانید و به او کمک کنید تا میل جنسی طبیعی اش را دوباره به دست آورد و روابط تان مانند گذشته گرم و پر حرارت شود.

مهم ترین دلایل کاهش میل جنسی در زنان

در این متن سعی داریم تا شما را با مهم ترین دلایل کاهش میل جنسی در زنان آشنا کنیم.

داروهای مصرفی را چک کنید.

مصرف رده بندی خاصی از دارو به ویژه داروهای ضد افسردگی، ضد تشنج، مخدرهای مسکن درد، داروهای خوراکی ضد بارداری و انواع داروهای کاهش دهنده ی فشار خون می تواند میل جنسی را تا حد زیادی کاهش دهد.

در صورتی که کاهش میل جنسی فرد به دلیل استفاده از دارو باشد، لازم است پزشک مربوطه را در جریان قرار دهید تا در کنار داروها، از مکمل های تقویت کننده ی میل جنسی نیز استفاده کنید و وضعیت بهتر شود.

هیچ گاه به دلیل تاثیر داروها بر میل جنسی تان، اقدام به قطع خودسرانه ی آن ها نکنید چرا که می تواند افسردگی و یا اضطراب تان رو دو چندان کند و مشکلات تان را بیشتر از قبل کند.

سطح استرس و اضطراب تان را چک کنید.

بالا بودن سطح اضطراب در مورد مسایل مختلف کاری، تحصیلی، خانوادگی و.. می تواند میل جنسی زنان را تا حد زیادی کاهش دهد.

در این شرایط بهترین کار آن است که با فردی متخصص در زمینه ی کنترل اضطراب تان مشورت کنید و یا از روش های صحیح برنامه ریزی و کنترل اضطراب و استرس استفاده کنید.

اگر کاهش میل جنسی همسرتان به دلیل سطح بالای اضطراب است، می توانید از طریق همدلی و کمک به او در انجام فعالیت ها، به کاهش سطح استرسش کمک کنید تا بتواند عملکرد جنسی طبیعی اش را به دست آورد.

به یاد داشته باشید که بی میلی جنسی همسرتان نشان دهنده ی بی علاقگی اش به شما نیست و لازم است با ریشه یابی صحیح مساله، آن را حل کنید.در مورد خودتان چه دیدگاهی دارید؟

بر اساس تجارب بالینی، دیدگاه منفی و یا غیر واقعی در مورد خود و خودانگاره ی جسمی می تواند یکی از دلایل بی میلی جنسی باشد.

این حالت که در زنان بسیار شایع تر است به وضعیتی اطلاق می شود که فرد در خصوص بدن خود دیدگاه خوبی ندارد، خودش را بیش از حد چاق، نازیبا و یا زشت تلقی می کند و به همین دلیل به این باور می رسد که ” من به اندازه ی کافی خوب نیستم و نمی توانم ارتباط لذت بخشی را شکل دهم”

در بسیاری از موارد بدریخت انگاری بدنی ریشه در بازخوردهای دوران کودکی دارد و لازم است تا فرد با دریافت کمک های تخصصی، بر آن غلبه کند.

به خاطر داشته باشد به عنوان همسر فردی که خود را به اندازه ی کافی خوب و جذاب نمی داند، می توانید نقش زیادی در حل مشکل داشته باشید.

برای این منظور، همواره به او بازخورد مثبت دهید، از ویژگی های خوبش تعریف کنید، او را با دیگران مقایسه نکنید و بخاطر رابطه ی خوبی که با شما دارد تحسینش کنید.

آیا تحت فشار مراقبت هستید؟

قرار گرفتن دایمی در نقش مراقب یعنی کسی که از فرزندان، همسر، عضو بیمار خانواده و مواردی از این قبیل مراقبت می کند، منجر به تجربه ی حد زیادی از فشار روانی می شود.

در جهت حفظ سلامت روان تان بهتر است برای مدتی از این نقش انصراف دهید و یا مسئولیت های مراقبتی تان را کاهش دهید تا بتوانید عملکرد جنسی سالمی را به دست آورید.

ارتباط تان با همسرتان را چک کنید.

اصولا زنان در شرایطی به برقرای رابطه ی جنسی علاقمند می شوند، که با آن ها ارتباط خوب و محبت آمیزی داشته باشید.

یکی از علل اصلی تاکید ب پیش نوازی قبل از شروع رابطه ی جنسی نیزهمین مساله است.

بنابراین در صورتی که در ارتباط با همسرتان مشکلاتی را تجربه می کنید، کاهش میل جنسی تان قابل پیش بینی است.

تجربه ی مشکلات مختلف، می تواند رابطه تان را سرد کرده و سردی و رخوت در رابطه ی جنسی تان نیز نمود پیدا می کند.

بنابراین بهتر است بار مشکلات را به دوش نکشید و برای رفع آن ها از یک مشاور متخصص درخواست کمک کنید.

در بسیاری از موارد رنجش های قدیمی، عدم بیان احساسات، انتظارات و خواسته ها می تواند ریشه ی اصلی سردی ورابط جنسی باشد که نیاز به خانواده درمانی و اقدامات عملی دارد.

فشار کاری تان در چه حد است؟

عامل دیگر کاهش میل جنسی زنان ، فشار کاری است.

اگر چه ممکن است مردان در شرایط پرفشار کاری، تمایل بیشتری به برقراری رابطه جنسی نشان دهند، اما در مرود زنان این اصل صادق نیست.

تجربه ی فشار کاری زیاد، خستگی و بی خوابی های مداوم می تواند میل جنسی زن را کاهش دهد و لازم است تا موارد ذکر شده به خوبی مدیریت شوند تا مساله مرتفع شود.

میزان تستسترون آزاد را چک کنید.

کاهش میزان این هورمون نیز می تواند در کاهش میل جنسی موثر واقع شود.

بنابراین توجه داشته باشید که طیف گسترده ای از علل جسمی، روانی، درون روانی و بین فردی می تواند در ایجاد این مشکل دخیل باشد.

بنابراین بهتر است موارد ذکر شده را بررسی کنید و در صورت مشاهده ی مشکل به درمانگر مربوطه مراجعه نمایید.

موقعات تان را بازبینی کنید.

داشتن توقعات جنسی غیرواقع بینانه و ایده آل نگر می تواند منجر به ایجاد اضطراب در هر فردی شود.

در این حالت ممکن است فرد تصمیم بگیرد تا با بی میلی نسبت به رابطه، خود را از فشار اضطراب رها کند.

به همین دلیل بسیار مهم است که در خصوص رابطه ی جنسی، دیدگاهی واقع بینانه داشته باشید و شریک جنسی تان را در معرض فشار قرار ندهید.

رابطه ی جنسی نیز مانند هر چیز دیگری می تواند توام با نقص باشد و توقع داشتن رابطه ای بی عیب و نقص، کاملا  دست نیافتنی است.

بهتر است تا انتظارات جنسی از همسرتان را به گونه ای شفاف و واضح بیان کنید و به او فرصت دهید تا با آرامش در جهت تحقق آن ها تلاش کند.

بر اساس تحقیقات انجام شده، مشاهده ی پورن تاثیر مثبت معناداری در ایجاد توقعات غیر واقعی و ایجاد بی میلی جنسی دارد.

بر اساس یافته ها، مشاهده کنندگان پورنوگرافی، انتظار دارند تا در روابط واقعی نیز، توهمات ساختگی دنیای پورن را تجربه کنند. چیزی که تنها در یک کلیپ ساختگی اتفاق می افتد.

همین مساله می تواند منجر به نارضایتی از شریک جنسی و ایجاد بی میلی شود.

کلید موفقیت در روابط جنسی

بخاطر داشته باشید که کلید موفقیت در روابط جنسی، بیان صحیح و صمیمانه ی انتظارات، پذیرش طرف مقابل و ایجاد آمادگی روانی به منظور تجربه ی یک رابطه ی لذت بخش است.

در صورتی که علایمی از بی میلی جنسی در خود و یا همسرتان مشاهده می کنید، بهتر است از برچسب زدن به خود و طرف مقابل خودداری کنید و با بررسی دلایل اصلی، برای بهبود رابطه ی متقابل تان گام هایی بردارید.

منبع : ۸ دلایل مهم کاهش میل جنسی در زنان