مشاوره فوبیا و درمان فوبیا

در جلسه مشاوره فوبیا به درمان فوبیا که یک اختلال شایع از بین انواع اختلالات اضطرابی است که فرد مبتلا به آن از ترس افراطی، غیرمنطقی و مداوم نسبت به یک موقعیت رنج می برد، پرداخته می شود.

موقعیت فوبیک می تواند ارتفاع، عنکبوت، انواع حیوانات (مثلا سگ، گربه، مار، عنکبوت،موش) آسانسور یا موارد دیگر باشد.

اجتناب یا فرار دائمی فرد از موقعیت فوبیک باعث اختلال در عملکرد روزانه ( کار، تحصیل یا روابط فرد) می شود که نیاز به درمان آن ضروری می باشد.

آن چه که اهمیت دارد این است که در صورت عدم درمان این اختلال، بهبود خود به خودی حاصل نمی شود و فرد نیاز به دریافت کمک تخصصی توسط روانشناس دارد.

تکنیک های مشاوره فوبیا

خوشبختانه برای فوبیا درمان های متعدد و مفیدی ابداع شده است که توسط درمانگران با تجربه در کمک به مبتلایان به فوبیا ثمربخش است.

در ادامه انواع درمان فوبیا ذکر می گردد:

درمان فوبیا از طریق حساسیت زدایی منظم

حساسیت زدایی منظم یا سیستماتیک یک روش کارامد برای درمان فوبیا است که شامل چند جزء اساسی به شرح زیر می باشد:

مرحله اول مشاوره فوبیا : آرمیدگی تدریجی عضلانی

در این مرحله به کمک روانشناس فرد مبتلا به فوبیا شروع به آرام سازی تدریجی عضلات خود می کند.

بدین صورت که فرد با رهاسازی یا انبساط عضلات و ماهیچه های ( از کف پاها شروع شده تا صورت) بدن خود متوجه تمایز بین دوحالت فیزیکی انقباض و سفتی ( در حالت اضطراب)، با رهایی و آرمیدگی می شود.

این تمرین طی زمان بندی مشخص و تقریبا شش جلسه به طول می انجامد.

مرحله دوم: تعیین سلسله مراتب اضطراب

در این مرحله فرد حیطه یا موقعیت فوبیک را برحسب شدت ترسی که در او ایجاد می کنند، درجه بندی می کند.

این سلسله مراتب اضطراب بر حسب درجه از صفر تا صد تشکیل می گردد.

مرحله سوم مشاوره فوبیا : اجرای حساسیت زدایی

در این مرحله فرد مبتلا به فوبیا در اتاق درمان روی کاناپه یا یک صندلی راحت می نشیند و شروع به تجسم یا تصویرسازی ذهنی صحنه های آرام بخش می کند.

درمانگر نیز بر اساس سلسله مراتب تهیه شده از مراجع می خواهد به تجسم موقعیت های ترس آور بپردازد.

این روند طبق اصول خاصی و با نظارت درمانگر ( به صورت تجسمی یا واقعی ) اجرا می شود.

در واقع هم زمانی و تداعی تدریجی موقعیت های ترس آور با آرمیدگی بدن و تجسم ذهنی آرامش بخش، به تدریج باعث کاهش و برطرف شدن از شدت ترس فرد و آمادگی وی برای مواجهه در موقعیت واقعی می شود.

درمان فوبیا از طریق غرقه سازی

برعکس روش حساسیت زدایی تدریجی که در آن فرد به صورت تدریجی با موقعیت فوبیک مواجه می شود،

در روش غرقه سازی مواجهه با موقعیت فوبیک غیر تدریجی و کامل خواهد بود.

مسلما چنین شرایطی باعث ترس و اضطراب شدید فرد می شود، به همین دلیل نیز این درمان در مقایسه با سایر درمان های مربوط به فوبی، میزان انصراف بالاتری نیز دارد.

در روش مواجهه که به آن درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ نیز می گویند، درمانگر ابتدا فلسفه این روش را برای مراجع شرح می دهد.

در واقع روانشناس به بیمار توضیح می دهد که چگونه جلوگیری از پاسخ یعنی اجتناب و فراری که او از محرک ترس آور دارد باعث افزایش و تدام فوبیا او گشته است.

این درمان بخصوص برای فوبیا سوشیال یا اجتماعی کاربرد دارد.

به عنوان مثال افراد مبتلا به فوبیا اجتماعی که از صحبت کردن در جمع دچار اضطراب می شوند، با اجتناب از مواجهه و قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی ( تعاملات اجتماعی که مستلزم سخنرانی است)،

از اضطراب خود می کاهند.

درمانگر به مراجع توضیح می دهد که چگونه اجتناب و تجربه نکردن این موقعیت (علارغم ترسی که در او ایجاد می کند) در بلند مدت باعث افزایش این حالت و تداوم مشکل او می گردد.

به علاوه درمانگر به بیمار توضیح می دهد که در ابتدای مواجهه درمانی معمولا اضطراب اش افزایش می یابد اما استفاده مداوم و تکرار آن در ادامه درمان باعث کاهش و در نهایت برطرف شدن ترس می شود.

روش مواجه درمانی نیز به دو صورت تجسمی و واقعی اجرا می شود.

شناخت درمانی و دارو درمانی در درمان فوبی

دارو درمانی در مشاوره فوبیا

در درمان دارویی فوبی، معمولا به تجویز دارو های ضد اضطراب و ضد افسردگی در شرایط خاص و جهت کاهش نشانه های فیزیولوژیکی زیر نظر روانشناس و روانپزشک صورت می گیرد.

در موارد خیلی شدید و همچنین مواردی که نیاز به یک درمان فوری احساس می شود، معمولا روش دارو درمانی در کنار درمان های روان شناختی اجرا می گردد.

شناخت درمانی در جلسه مشاوره فوبیا

شناخت درمانی روی افکار و باورهای نادرستی که منجر به افزایش و تداوم فوبیا فرد شده، تمرکز می کند.

به عنوان مثال یکی از شناخت های نادرست در فوبیا اجتماعی ارزیابی منفی است که افراد مبتلا به این فوبیا از عملکرد خود دارند.

این افراد با وجود فیدبک های مثبتی که از دیگران در خصوص عملکردشان دریافت می کنند، همچنان ارزیابی ناقص و منفی از رفتار خود در جمع دارند.

همچنین خود گویی های منفی افراد مبتلا به فوبیا اجتماعی که باعث خجالت زده شدن شان در جمع می گردد در تداوم این مشکل نقش اساسی دارد.

درمان شناختی رفتاری گروهی

درمان شناختی رفتاری گروهی نیز یک روش کارآمد در بهبود این اختلال است که در آن فرد علاوه بر اینکه از باور های ناکارآمد خود آگاه می شود،

موقعیت مناسبی نیز برای تمرین و مواجهه با اضطراب خود در اختیار دارد.

واقعیت مجازی در درمان فوبی و مشاوره فوبیا

جدید ترین درمان برای اختلال فوبی، درمان با واقعیت مجازی یا VR می باشد.

در این روش افراد مبتلا به فوبیا به صورت مجازی با استفاده از برنامه های خاصی که تدارک یافته در صفحه مانیتور با محرک فوبیا مواجهه و با آن در تعامل قرار می گیرند.

به عنوان مثال درمان فرد مبتلا به فوبیا عنکبوت بر اساس برنامه های طراحی شده بدین صورت است:

بیمار روی صندلی راحت می نشیند و عینک مجازی را روی چشم خود قرار می دهد.

در ادامه همراه با درمانگر یا یک دستیار، با صحنه های مربوط به عنکبوت مواجهه می شود.

با تکرار مواجهه مجازی با عنکبونت، فرد به تعامل (دست زدن یا لمس کردن مجازی انواع عنکبوت ها در موقعیت های مختلف) قادر می گردد.

توقف درمان توسط درمانگر

توقف درمان توسط درمانگر در جلسه مشاوره فوبیا در صورتی که بیمار از اضطراب زیادی رنج می برد، صورت می گیرد.

اگرچه فرد می داند که در این شرایط مواجهه او واقعی نبوده اما این شبیه سازی تصویری و صوتی دقیق باعث می شود احساس واقعی را تجربه می کند.

این شرایط به افراد این امکان را می دهد که بدون عوارض فیزیکی واقعی (مثلا در درمان فوبیا ارتفاع) و به صورت کاملا محرمانه ( بدون نیاز به تمرین در برابر یک جمع واقعی)، از شدت ترس خود بکاهند.

تحقیقات نشان داده است که درمان با واقعیت مجازی یک درمان جدید اما موفق برای فوبیا است.

همچنین از جمله سایر درمان های مربوط به فوبیا می توان به درمان مبتنی بر بینش، درمان با هیپنوتیزم و درمان از طریق یادگیری مشاهده ای و یادگیری جانشینی اشاره نمود.

منبع : مشاوره فوبیا و درمان فوبیا

بازگشت به مدرسه یک جابجایی مهم برای کودک

در این مقاله نکاتی مطرح می شود که این کار را برای کودکان و والدین آسان تر می کند

آماده سازی فرزندتان برای سال تحصیلی جدید

اخرین هفته ی تابستان در حال سپری شدن است و سال تحصیلی جدید در پیش است. شما نمی توانید منتظر بمانید که فرزندتان خود به خود خودش را برای سال تحصیلی جدید آماده کند و نظم و ترتیب قبل را در پیش بگیرد. در اینجا نکاتی مطرح می شود که شما به وسیله ی آن می توانید این کار را راحت تر انجام دهید: بازگشت به مدرسه همیشه یک جابه جایی و انتقال مهم تلقی می شود.

کودکانی که برای اولین بار می خواهند وارد مدرسه شوند و یا کودکانی که می خواهند به مدرسه ی جدیدی وارد شوند باید خود را با شرایط جدیدی سازگار کنند، حتی رفتن به کلاس بالاتر نیز برای کودک مسائلی را پیش رو دارد مانند روبرو شدن با سطح تحصیلی بالاتر و درس های علمی تر، معلم جدید، و یک دایره ی اجتماعی متغیر. خبر خوب این است که با مقداری آماده سازی و سازماندهی شما می توانید اخرین هفته ی تابستان را برای کودکتان لذت بخش کنید و اولین هفته ی تحصیلی را برای خودتان و فرزندتان آسان تر سازید.

در اینجا چگونگی این کار بیان می شود:

۱- از اینکه کودکتان با مدرسه اش آشناست اطمینان حاصل کنید

اگر کودکتان سال قبل نیز در همین مدرسه بوده است این خیلی خوب است ! شما تنها لازم است تغییراتی را که امسال اتفاق می افتد را برای کودکتان توضیح دهید.

«حالا تو اولین سطح تحصیلی ات را شروع می کنی، تو باید در زمین بازی بچه ها بازی کنی، و با بچه های دیگر در سالن ناهار خوری غذا بخوری.» «حالا تو سال سومی هستی، تو هر روز باید تکالیفت را انجام بدهی.» «حالا تو وارد دوره ی راهنمایی شده ای، تو خودت باید به مدرسه بروی. نیاز است که با هم رد شدن از خیابان را تمرین کنیم.»

ولی اگر این اولین سال تحصیلی کودکتان باشد، پس لازم است که شما با کودکتان به انجا سر بزنید. حتی اگر این آشناسازی ابتدایی یک روز قبل از شروع مدرسه باشد، به مدرسه بروید و با محیط آن آشنا شوید. اگر می توانید وارد زمین بازی شوید، این یک مزیت است که کودکتان را با آنجا آشنا کنید. و اگر نمی توانید وارد زمین بازی شوید از پشت حصار زمین را به او نشان دهید و او را نسبت به آن هیجان زده کنید.

اگر ساختمان مدرسه باز است، با همدیگر وارد مدرسه شده و مکان های به خصوص مدرسه را با یکدیگر بررسی کنید. به کتابخانه سر بزنید، وارد یکی دو تا از کلاس ها شوید، از سرویس بهداشتی آنجا استفاده کنید (نیاز است که احساس امنیت نسبت به این مکان را در فرزندتان به وجود بیاورید) با انجام این کار به موفقیتی بزرگی دست پیدا می کنید. ممکن است شما فقط بتوانید وارد دفتر مدرسه شوید، شما می توانید در دفتر توضیح دهید که کودکتان تازه وارد این مدرسه شده است و می خواهد با محیط مدرسه آشنا شود و مکان های آن را بشناسد، و کارکنان مدرسه را به کودکتان معرفی کنید، هر چه کودکتان بیشتر با محیط مدرسه آشنا شود ترس از ناشناخته ها در او کمتر می شود و در اولین روز مدرسه احساس راحتی بیشتری را خواهد داشت.

۲- از هر فرصتی برای آشنایی بیشتر کودک استفاده کنید

بسیاری از مدارس برای کودکانی که اولین بار وارد آن مدرسه می شود موقعیت هایی را تدارک می بینند که کودک بتواند با آنجا آشنا شود. اگر مدرسه برنامه ی خاصی برای این منظور ندارد، از آنها بخواهید که یک روز شما و کودکتان قبل از شروع مدرسه به آنجا بروید و با معلم جدید ملاقات داشته باشید. معلم ها قبل از شروع مدرسه مشغول آماده کردن اتاقشان هستند، ولی هر معلم باتجربه ای از ملاقات با یک دانش اموز جدید و به وجود آوردن احساس خوب در دانش آموز خوشحال می شود، معلم ها می دانند که باید به دانش آموزانشان برای شروع سال تحصیلی جدید کمک کنند.

۳- کاری کنید که کودک راحت تر با معلمش ارتباط برقرار کند

همه ی کودکان نیاز دارند که از ارتباط با معلمشان در کلاس درس احساس راحتی کنند. تا زمانی که این مشکل حل نشود کودک برای یادگیری آماده گی ندارد. معلمهای با تجربه این مسئله را می دانند و شرایطی را مهیا می کنند که دانش آموز از نظر احساسی برای شروع سال تحصیلی جدید آماده گی لازم را به دست بیاورد. قطعا، اگر شما شرایطی را فراهم کنید که کودک با معلم بیشتر آشنا شود، هر کاری که می توانید در این زمینه انجام دهید: راه های زیادی برای اینکه کودکتان بتواند معلمی را که قبلا ندیده را بشناسد و این احساس در او به وجود آید که او را می شناسد.

زمانی که مشخص شد که کودکتان در کدام کلاس باید به ادامه ی تحصیل بپردازد شروع به صحبت کردن در مورد معلمش کنید تا کودک بتواند تصوری از معلمش داشته باشد.

« زمانی که تو در کلاس خانم اصغری هستی من شرط می بندم که او شما را تحت تاثیر قرار می دهد» «من مطمئنم که خانم اصغریبرای بچه ها کتاب داستان می خواند، او حتی ممکن است کتاب مورد علاقه ات را بخواند، و ما بهتر است که کتاب مورد علاقه ات را به آنجا ببریم.»

اگر شما می توانید تصویری از خانم اصغری تهیه کنید و عکس او را بالای یخچال بگذارید و برای آشنا شدن کودک با او با آن تصویر حرف بزنید.

«خانم اصغری شما مهربانترین معلم هستید و  من می دانم که قرار است شما و سارا همدیگر را دوست داشته باشید!»

اگر شما کودکان دیگری که در کلاس خانماصغری هستند را می شناسید، از انها بخواهید که به چه چیزی در مورد خانم اصغری علاقه مند هستند.

کودکتان را تشویق کنید که برای خانم اصغری نقاشی بکشد و در اولین روز مدرسه آن را به او بدهد، و برای او یک سیب قرمز براق ببر. نکته این است که اصلا مهم نیست که خانم اصغری چه جور معلمی است. کودک شما احساس خوبی نسبت به او خواهد داشت و معلمش نیز به این احساس پاسخ مثبت خواهد داد.

اگر شما متوجه شدید که کودکتان در اولین روز مدرسه نمی تواند با معلمش ارتباط برقرار کند، سعی کنید بلافاصله بین کودکتان و معلمش ارتباط برقرار کنید. فقط به معلم توضیح دهید که کودکتان قبل از شروع مدرسه هیجان زده بود ولی حالا به نظر می رسد که هنوز نتوانسته با این مسئله کنار بیاید. شما امیدوار هستید که معلم بتواند شرایط ویژه ای را برای برقراری ارتباط با کودکتان به وجود بیاورد و احساسی در کودک به وجود بیاید که انگار در خانه است. تقریبا همه ی معلم ها این شرایط را می شناسند و اگر شما به درستی از معلم درخواست کنید او توجه ویژه ای را در اولین هفته ی مدرسه نسبت به کودکتان خواهد داشت. دخترم نسبت به شروع کلاس چهارم هر روز احساس بدی داشت تا زمانی که من با معلمش صحبت کردم؛ یک هفته بعد او عاشق معلمش شد و نمی توانست و بی صبرانه صبح می خواست که به مدرسه برود.

۴- اسان کردن برقراری ارتباط فرزندتان با بچه های دیگر در مدرسه

کودکان همیشه در مورد معلم جدیدشان مضطرب هستند، ولی در صورتی که آنها دیگر همکلاسی هایشان را بشناسند، آنها احساس راحتی بیشتری می کنند. اگر شما تازه وارد شهری شده اید، سعی کنید با دیگر کودکان که در همسایگی شما هستند آشنا شوید.اغلب مدارس مایلند که آشنایی بیشتری به وجود بیاورند، سعی کنید که قبل از شروع مدرسه کودکتان با دیگر دانش آموزان ارتباط برقرار کند و با آنها آشنا شود. حتی اگر کودکتان در مدرسه تازه وارد نیست، سعی کنید کاری کنید شرایطی به وجود آورید که کودکتان با بچه های دیگر بازی کند و در این صورت کودکتان در اولین روز مدرسه حتی اگر در تمام تابستان این بچه ها را ندیده باشد راحت تر می تواند با آنها ارتباط برقرار کند. اگر شما می توانید شرایطی را فراهم کنید که کودکتان در اولین روز مدرسه با کودک دیگر به مدرسه برود، حتی اگر آنها در یک کلاس نیستند، این کار باعث می شود که ترس کودک نسبت به مدرسه کمتر شود.

۵- خداحافظی کردن را با کودکتان تمرین کنید.

برای بسیاری از کودکان، بزرگترین چالش این است که از شما جدا شوند. با به وجود آوردن شرایطی سعی کنید که به صورت منظم و کوتاه از کودکتان جدا شوید که این شرایط بتواند تمرینی برای جدایی شما از کودکتان باشد، این شرایط می تواند فراهم کردن حالتی معادل فراق و جدایی مانند در آغوش گرفتن و گفتن کلماتی مانند:

«دوست دارم، دوسم  داری، روز خوبی داشته باشی ساعت ۳ می بینمت!»

شما ممکن است به کودکتان چیزی بدهید که آن را نگه دارد چیزی که شما را به یاد او می اندازد، مانند یک شکل قلب که بر روی آن کلمه ی عشق نوشته شده است، دستمالتان، یا تکه سنگ کوچکی شما با یکدیگر در ساحل پیدا کرده اید، چیزی که او بتواند در جیبش بگذارد و با خودش ببرد و زمانی که بر می گردد آن را به شما پس دهد. بیشتر کودکان دوست دارند که در کیفشان عکسی از خانواده داشته باشند. از اینکه توصیه های بالا برای آشنا سازی کودکتان با معلمش را رعایت کرده اید اطمینان حاصل کنید؛ کودک نیاز دارد زمانی که شما نیستید به معلمش توجه کند و در این صورت است که به راحتی می تواند از شما جدا شود و به معلمش توجه داشته باشد.

۶- از مدرسه بخواهید که به شما و کودکتان اجازه دهد که داخل کلاس شوید و کودکتان را به معلمش معرفی کنید.

مشخص کنید که چه مقدار از زمان می توانید در آنجا بمانید. اگر متوجه شدید که جدا شدن از شما برای کودکتان دشوار است با معلمش ملاقات داشته باشید و با همدیگر برنامه ای را تدارک ببینید که جدا شدن از شما برای اولین هفته ی مدرسه برای او سخت نباشد.شاید شما باید هر روز صبح یک داستان برای کودکتان بخوانید و سپس او را به معلم بسپارید و از کودکتان خداحافظی کنید بنابراین معلم می تواند شرایطی را به وجود اورد که کودک احساس راحتی بیشتری داشته باشد.

برای کودکتان توضیح دهید که در اولین روز چه اتفاقی خواهد افتاد. ولی بر روی خداحافظی و جدایی تاکید نداشته باشید، برای کودکتان بگویید که روز اول چقدر می تواند سرگرم کننده و لذت بخش باشد:

«هر روز صبح تو یک کتاب می دهی و من آن را برای تو می خوانم. وقتی که کتاب داستان را تمام کردیم، ما خانم اصغری را با همدیگر پیدا می کنیم. ما همدیگر را به گرمی بغل می کنیم و از همدیگر خداحافظی می کنیم. خانم اصغری دست تو را می گیرد و تو را جایی می برد که در انجا تو با مینا می توانی تا زمانی که من سر کار می می روم یک برج بسازی. تو خوراکی می خوری، بیرون بازی می کنی، کتاب داستان می خوانی و ناهار می خوری. هر روز که من دنبال تو می آیم هیجان زده هستم که امروز چه چیزی درست کردی.»

۷- شروع به صحبت کردن در مورد کلاس بالاتر و یا سال تحصیلی جدید کنید.

بهترین کار انتخاب کتاب هایی است که به کلاس او مربوط می شود. کتابخانه یا معلم می توانند در این مورد به شما کمک کنند.

کودکتان را در مورد چیزی که باید انتظار را داشته باشد هیجان زده کنید، که شامل خوراکی، زمین بازی، خواندن، کامپیوترها، آواز خواندن و هنر می شود. اگر شما کودکان دیگری را که با او همکلاسی هستند و یا اینکه به همان مدرسه می روند را می شناسید مطمئن شوید که او با آنها را ببیند یا با آنها بازی کند. خاطرات خوب خودتان را در مدرسه برای کودکتان تعریف کنید.

با پرسیدن سوالاتی از کودکتان مانند اینکه فکر می کنی که مدرسه چه جور جایی است به کودکتان کمک می کند که هر گونه ترس و تصوری که بیان نمی کند و او را مضطرب می کند را ابراز کند. بر روی مسائلی که او از آنها لذت خواهد برد تاکید کنید ولی ترس او را نادیده نگیرید؛ کودکان نسبت به چیزهایی دچار ترس و اضطراب می شوند که برای بزرگسالان احمقانه به نظر می رسد، مانند پیدا کردن توالت در مدرسه. به طور طبیعی هر ترس و اطمینانی می تواند برای او سرگرم کننده باشد، مدرسه می تواند اگر لازم باشد در این رابطه به شما کمک کند، و شما می توانید همواره به کودکتان عشق بورزید حتی اگر در کنار او نباشید. مطمئن باشید که هر صحبتی را با این جمله تمام کنید «وقتی که مدرسه تمام شد من دنبال تو می آیم و در حالی که تو در مورد روزت تعریف می کنی خوراکی مخصوصی می خوری» بنابراین هر روز که کودکتان در مورد مدرسه فکر می کند، او این چیزها را به یاد می آورد و نسبت به شما اطمینان حاصل می کند.

۸- اگر یک خواهر یا برادر کوچکتر در خانه با شماست

اگر خواهر یا برادر کوچکتر کودکتان در خانه با شماست، اطمینان حاصل کنید که کودکتان بداند که چقدر خانه بدون او کسل کننده است و چقدر نسبت به او حسودی می کند که نمی تواند مانند یک بچه ی بزرگ به مدرسه برود. هر روز بعد از مدرسه شما ساعات بخصوصی را با فرزند بزرگترتان صرف می کنید و خوراکی می خورید و در مورد روزش با او صحبت می کنید.

۹- کودکتان را به شرایط قبل از تعطیلات برگردانید و کاری کنید که او قبل از شروع مدرسه زودتر به رختخواب برود.

بیشتر کودکان در تابستان تا دیر وقت بیدار هستند. ولی کودکان با توجه به سنشان نیاز دارند که ۹ تا ۱۲ ساعت در شب بخوابند. (نوجوانان نه و نیم ساعت و کودکان معمولا به یازده ساعت خواب نیاز دارند). آنها را عادت دهید که ساعت ۹ بخوابد و ساعت ۷ از خواب بیدار شود و به مدرسه برود، دو هفته قبل از شروع مدرسه زمان خواب کودک را تنظیم کنید که زودتر به رختخواب برود.

برای کودکانی که برای مدرسه رفتن آماده نیستند ساعت خاصی را برای رفتن به رختخواب مشخص کنید و زمان بیدار شدن ساعت را مشخص کنید که صبح ها زودتر از خواب بیدار شود. در این شرایط، شما می توانید از هر کسی انتظار داشته باشید که برای بیدار شدن اضطراب داشته باشد. بنابراین نگاهی به تقویم بیندازید و شروع به جلو انداختن ساعاتی که کودک باید به رختخواب برود کنید و هر شب این ساعت را جلوتر بیندازید و کاری کنید که کودک قبل از خواب یک ساعت مطالعه داشته باشد و سپس چراغ را خاموش کنید، این کار همچنین برای رشد مهارت خواندن آنها نیز مفید است.

۱۰- مغز کودکتان را به کار بیندازید.

شما معلم نیستید، و نیاز نیست که شما مدرسه را قبل از اینکه مدرسه ها باز شوند شروع کنید و فلش کارت ها را در اختیار کودک بگذارید و تمرینات ریاضی به او بدهید. به گونه ای، تحقیقات نشان داده است که کودکان در طول تابستان خیلی چیزها را فراموش می کنند. (نگران نباشید کودکان می توانند از طریق بازی خیلی چیزها را یاد بگیرند.) اگر کودکتان در طول ماه های تابستان به مطالعه می پردازد، تبریک می گویم! اگر نه، حالا زمانی است که کودکتان این کار را شروع کند. به کتابخانه بروید و بگذارید کودک کتابهایی را که از آنها لذت می برد را انتخاب کند. یک ایده به خانواده ارائه دهید که از این به بعد در تابستان هر کس یک ساعت را کتاب بخواند (شما اگر دوست داشته باشید می توانید خودتان هم این کار را انجام دهید یا اینکه شما برای آنها کتاب بخوانید).

و اگر کودکتان تکالیفی دارد که باید انجام بدهد، منتظر نباشید که او این کار را به خاطر آورد که قبل از شروع مدرسه باید تکالیفش را انجام دهد و یا اینکه از یک کتاب گزارش تهیه کند. تابستان را یک هفته قبل شروع مدرسه تمام کنید و کاری کنید که کودک نسبت به بقیه ی دوره ی تعطیلاتش احساس راحتی کند.

۱۱- به کودک اجازه دهید که وسایل مدرسه اش را خودش انتخاب کند …

در اطراف خانه یا فروشگاها بگردید و وسایل مورد نیاز برای مدرسه را با کودک برای او تهیه کنید.

۱۲- یک روز قبل از مدرسه با کودک صحبت کنید و مشخص کنید که دقیقا روز بعد چه اتفاقی خواهد افتاد …

برای اینکه کودکتان تصوری آرام و بدون دغدغه نسبت به مدرسه داشته باشد:

«ما فردا صبح زود از خواب بیدار می شویم که به کلاس خانم اصغری برویم. ما با هم رانندگی می کنیم و به مدرسه می رویم و تو را به کلاس می برم و به خانم اصغری معرفی می کنم. خانم اصغری مطمئن می شود که تو دیگر همکلاسی ها را می شناسی، چون آنها دوستان جدید تو خواهند بود. من یک کتاب برای تو می خوانم و بعد از آن ما همدیگر را بغل می کنیم و از یکدیگر خداحافظی می کنیم. بعد از آن خانم اصغری تو را به جایی می برد که تو می توانی یک برج بسازی. خانم اصغری جایی که توالت در آن قرار دارد را به تو نشان می دهد، و تو هر وقت که نیاز داشتی که به آنجا بروی می توانی از او درخواست کنی. در آنجا بازی ها و کتاب ها و بلوک های بازی وجود دارد، و خانم اصغری برای کلاس کتاب می خواند. تو قرار است که در زمین بازی با بچه های دیگر سرگرم شوی، و قرار است که مثل یک بچه ی بزرگ پشت میز بشینی. و در اخر روز، خانم اصغری جلوی مدرسه تو را به من تحویل می دهد، و من آنجا هستم که تو را ببرم و همه چیز را در مورد اولین روز مدرسه ات از تو بشنوم.»

نسبت به نشانه هایی که کودک از نگرانی هایش از خود بروز می دهد هوشیار باشید، بیشتر بچه ها برای اولین روز مدرسه اضطراب دارند، ولی با این حال او به زودی همان احساسی را که در خانه دارد در مدرسه نیز خواهد داشت.

۱۳- قبل از شروع مدرسه خودتان نیز زودتر به رختخواب بروید …

… بنابراین شما می تواند زودتر از خواب بیدار شوید و هر مشکلی را که کودکتان در اولین روز مدرسه اش دارد را حل کنید. مطمئن شوید که کودک یا نوجوانتان شب قبل لباس هایش را مرتب کرده است، ناهارش آماده است، و همه خواب کافی داشته اند و صبحانه ی سالم صرف کرده اند. برای زود رسیدن به مدرسه برنامه ریزی کنید که در آخر زمان برای خداحافظی مناسب را داشته باشید. و فراموش نکنید در اولین روز مدرسه قبل از اینکه خانه را ترک کنید یک عکس بگیرد!

۱۴- اگر زمانی که شما با کودکتان خداحافظی می کنید او اشک می ریزد

اگر زمانی که با کودکتان خداحافظی می کنید او اشک می ریزد و گریه می کند، او را مطمئن سازید که او کارش را خوب انجام می دهد و مشکلی به وجود نمی آید و شما بی صبرانه منتظر هستنید که روز تمام شود و او را ببینید. خداحافظی را که قبلا با هم تمرین کرده اید را انجام دهید، و سپس دست او را در دست معلمش بگذارید. او را در حالی که تحویل کسی نداده اید رها نکنید، ولی باید او را به شخصی بسپارید که او احساس نگرانی و ترس نداشته باشد.

معلمان از تجربه در مورد اضطراب های قبل ار مدرسه آگاهی دارند و سعی می کنند که آنها را با چیزهایی که باید آشنا کنند. اشک های او خیلی طولانی نمی شود. اگر احساس ناراحتی کودکتان خیلی طول کشید مطمئن شوید که با معلم او صحبت می کنید. شاید معلم بتواند هر روز صبح کار خاصی را به کودک بسپارد، یا اینکه شرایطی را ایجاد کند که با دیگر کودکان ارتباط برقرار کند و از بودن با آنها لذت ببرد.

۱۵- مطمئن شوید که شما چند دقیقه زودتر از خواب بیدار می شوید که در هفته ی اول مدرسه کودکتان را به مدرسه ببرید.

مشاهده ی عجله ی شما توسط کودک به نگرانی های کودک اضافه کرده و حتی ممکن است او را وحشت زده کند. اگر زمانی که شما کودک را به مدرسه می برید او در حال گریه کردن است، نگران نباشید. شما می بینید که استرسی که او دارد را می توانید با همدیگر رفع کنید و او مثل یک کودک بزرگ رفتار می کند. شما نشانه هایی را به کودکتان نشان دهید که او همچنان کودک دوست داشتنی شماست و این کلمات را برای وداع و اتمام کار به کار ببرید.

این مسئله در بین همه ی کودکان و همه ی سنین وجود دارد که در هفته ای او مدرسه یا پیش از مدرسه دچار نگرانی هایی شوند. این مسئله را به استرس کودک ربط دهید و به او سخت نگیرید، و مطمئن شوید که شما برای صحبت کردن با آنها حضور دارید و آنها مجبور نیستند که به کج خلقی متوسل شوند. قبل از هر چیز شما می دانید که همه آرام می شوند و خودشان را روند جدید وفق می دهند و حتی وقتی که وارد مدرسه می شوند پشت سرشان را نگاه نمی کنند.

منبع : بازگشت به مدرسه یک جابجایی مهم برای کودک

با دعوای پدر و مادر چه کار کنیم؟

با دعوای پدر و مادر چه کار کنیم؟

معمولا وقتی پدر و مادرها با یکدیگر بحث می‌کنند، فرزندان نیز دچار مشکل می‌شوند و ممکن است تحت فشار روحی و روانی قرار بگیرند. در حقیقت بیشتر والدین با یکدیگر دعوا دارند و این امر طبیعی است.

برخی از والدین در محیطی آرام با یکدیگر صحبت می‌کنند و موضوع را برطرف می‌کنند اما گاهی اوقات دعوای بین والدین بالا می‌گیرد و فرزندان نیز متوجه و نگران می شوند.

دلایل مختلف دعوای پدر و مادر 

والدین به دلایل مختلفی که در متن زیر ذکر شده است ممکن است دعوا کنند:

  • فشارمالی
  • فشار کاری
  • دخالت خانواده ها
  • اختلاف نظر

مهم ترین دلیل دعوا این است که والدین نمی‌توانند مسئله را حل کند و عدم وجود این مهارت باعث می شود که به دعوا روی بیاورند.

در این شرایط ترک خانه، کتک کاری و آسیب رساندن به لوازم خانه ممکن است اتفاق بیافتد. برخی از فرزندان خود را علت دعوای والدین می‌دانند مخصوصا وقتی دعوا بخاطر آن ها باشد ( با خود می‌گویند آیا مقصر ماجرا آن ها هستند) این اتفاق به مرور سلامت روح و روان آن ها را به خطر می اندازد.

چگونه از طلاق پدر و مادر جلوگیری کنیم

  • صبور باشید

ممکن است که والدین در هنگام عصبانیت حرف‌هایی بزنند که به آن اعتقادی ندارند و حرف دل آن ها نیست ولی پس از اینکه با یکدیگر آشتی می کنند از گفته ها و رفتارهای خود پشیمان می شوند.

پس توجه داشته باشید که در هنگام دعوا کسی روی رفتار و گفته هایش کنترل ندارد. بنابراین در هنگام عصبانیت صبور باشید و منتظر بمانید.

  • هرگز وارد دعوا نشوید

در دعوای والدین دخالت نکرده و خود را به کاری مشغول کنید تا دعوای آن ها تمام شود حتی اگر حرفی شنیدید که برای شما سخت بود آرامش خود را حفظ کنید.

  • از آسیب دیدن والدین جلوگیری کنید

اگر دیدید که والدین شما در حال آسیب رساندن به یکدیگر هستند، سعی کنید این مسئله را با فردی دیگر در میان بگذارید و از آن ها بخواهید که آرامش خود را حفظ کنند. در غیر اینصورت با فردی مطمئن تماس بگیرید.

  • وقتی والدینتان آرام هستند با آن ها صحبت کنید

پس از اینکه دعوای والدین تمام شد، با آن ها صحبت کنید و بگویید که دعوای ایجاد شده باعث ناراحتی شما می شود. در ادامه از آن ها بخواهید که به دنبال راه حلی باشند.

دعوا و جر و بحث بین والدین طبیعی است و می تواند راهی برای تخلیه احساسات آن ها باشد اما اگر از حد طبیعی بگذرد می‌تواند مشکلات بسیار زیادی برای اعضای خانواده به وجود آورد.

  • درباره احساسات خود با یکدیگر صحبت کنید

از والدین بخواهید که در مورد احساساتشان با شما صحبت کنند، خودتان نیز می‌توانید احساساتتان را برای آن ها بیان کنید با این کار آن ها یاد می گیرند که با آرامش صحبت کنند.

  • آن ها را نصیحت نکنید.

صحبت و تشویق آن ها برای ابراز احساسات مناسب است. اما هرگز نباید آن ها را نصیحت کنید زیرا نصیحت کردن به خصوص زمانی که شرایط روحی مناسبی ندارند اوضاع را بدتر خواهد کرد.

  • یک سرگرمی پیدا کنید

دعوای والدین می تواند اضطراب آور باشد، سعی کنید کاری مانند نقاشی، مجسمه سازی و داستان نویسی انجام دهید. برای انجام این کارها برنامه بریزید و ببینید کدام یک هنگام دعوای والدین بیش تر حواس شما را پرت می کند.

  • از خانه خارج شوید

اگر می توانید به خانه مادربزرگ، همسایه یا هرکسی بروید که والدین شما به آن ها اعتماد دارند. اینگونه می توانید زمانی را دور از خانه و در آرامش بگذرانید.

خانواده سالم چگونه خانواده ای است ؟

در تمام خانواده ها اختلاف و درگیری وجود دارد اما اگر بتوانند احساسات خود را بیان کنید آرامش در خانه حاکم می شود.

در خانواده هایی که والدین نسبت به روش های حل مسئله آگاهی دارند دروغگویی و مخفی کاری کمتر دیده می شود و همدلی و همراهی جای آن را می گیرد. بنابراین سعی کنید که والدین خود را برای کمک گرفتن از مشاور تشویق کنید.

احساس کودکان هنگام دعوای پدر و مادر چگونه است؟

بچه ها معمولاً با دیدن یا شنیدن مشاجره والدین ناراحت می شوند. شنیدن فریاد و دشنام برای آن ها سخت است. آن ها ممکن است نگران باشند که پدر یا مادرشان نتواند عصبانیت خود را کنترل کند یا بترسند که والدین آن ها جدا شوند. گاهی اوقات دعوای بین والدین باعث اضطراب، بد خوابی یا شب ادراری کودک می شود بنابراین والدین باید تا جایی که می شود از دعوا یا حرف زدن با صدای بلند در حضور کودک اجتناب ورزند.

تاثیر دعوای پدر و مادر بر سلامت روحی فرزندان 

کودکان در هر سنی، از اوایل کودکی تا اوایل بزرگسالی، تحت تأثیر اختلافات والدین قرار می گیرند. در ادامه برخی از تاثیرات دعواها و کشمکش های والدین بر کودکان ذکر شده است:

احساس ناامنی ناشی از قهر پدر و مادر

کودکانی که دعواهای مکرر والدین خود را مشاهده می کنند اغلب احساس می کنند که والدین آن ها در شرف جدایی هستند و این موضوع باعث ایجاد ناامنی، نگرانی و اضطراب در آن ها می شود. در دعوا معمولا یکی از زوجین دیگری را تهدید به طلاق می کند. این موضوع نیز باعث می شود که کودک خانواده خود را از هم پاشیده تجسم کند.

ایجاد محیط استرس زا

استرس زیاد می تواند بر سلامت روحی و جسمانی کودک تاثیر بگذارد، به طور معمول کودکان در خانواده هایی که درگیر هستند افت درسی، فرار از خانه یا فکر به خودکشی را تجربه می کنند.

مشکلات رفتاری

همان طور که می دانید بخش اعظم شخصیت کودک در سال های اولیه شکل می گیرد بنابراین مهم است که کودک درگیر پرخاشگری و رفتارهای پرخاشگرانه نشود. حتی مشاهده این رفتارها نیز باعث می شود که کودک آن ها را بی آموزد.

اگر دعواهای بین والدین ادامه پیدا کند، کودک بیش تر در معرض مشکلات اجتماعی قرار می گیرد.

نگاه منفی نسبت به زندگی

کودکانی که در خانواده های متلاشی بزرگ می شوند معمولا دید مثبتی به زندگی و روابط زناشویی ندارند. الگو برداری غلط از رفتارهای پدر و مادر نیز به این موضوع دامن می زند.

کاهش اثرات دعوای پدر و مادر

با انجام کارهای زیر می تواند احتمال ایجاد این آسیب ها را کاهش دهید:

  1. در مورد دعوا صحبت کنید، هرگز تصور نکنید که کودک شما متوجه دعوا نشده یا مهم نیست که در مورد دعوا بحث کنید. پس از دعوا حتما در زمانی مناسب با او صحبت کنید. مثلا بگویید:« شب گذشته من و بابا با هم دعوا کردیم که از کنترل خارج شد. ما در مورد موضوعی که برای هر دوی ما مهم بود نظر یکسانی نداشتیم و این کار ما اشتباه بود.» به این روش ترس و اضطراب کودک کاهش می یابد.
  2. به بچه ها اطمینان دهید. به کودکان خود اطمینان دهید که دعوای بین شما به این معنی نیست که قرار است از یکدیگر جدا شوید و یکدیگر را دوست دارید.
  3. به یک روانشناس کودک مراجعه کنید. مراجعه به متخصص کودک می تواند کار را برای شما راحت تر کند.

منبع : با دعوای پدر و مادر چه کار کنیم؟

۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

پنج نشانه اصلی که نشان می دهد کودک شما دارای اضطراب جدایی است و برخی از مواردی که باید برای کمک به آن در در نظر بگیرید در این مقاله ذکر شده است:

۱. کودک شما وقتی از اتاق بیرون می آید گریه می کند

به عنوان مثال، نوزاد بین سنین چهار تا هشت ماهگی ممکن است زمانی که قادر به دیدن مراقب خود در اتاق نباشد، علائم بیماری  و اضطراب شدید را نشان دهد که شامل گریه یا علائم ناراحتی می باشد.

این به این دلیل است که آن ها تازه یاد می گیرند که اشیاء و افراد آشنا را بشناسند و در اطراف آن ها احساس داشته باشند اما هنوز متوجه نمی شوند که فقط به این دلیل که نمی توانند دیگران را ببینند، به این معنی نیست که آنجا حضور ندارند.

بنابراین زمان مناسبی است تا به کودک خود نشان دهید که دوباره ظاهر خواهید شد. بازی «دالی» را با کودک خود تمرین کنید و از این دوران در زندگی او لذت ببرید.

وقتی کودکان بزرگتر می شوند، به مرور یاد می گیرند که والدین آن ها همیشه باز خواهند گشت و به مرور به افرادی که از آن ها مراقبت کرده و نیازهای آن ها را برطرف می کنند، اعتماد لازم را پیدا می کنند.

۲. با دیدن مکان ها و چهره های جدید دچار استرس می شوند

گاهی اوقات هنگام بازدید از مکان های جدید کودک مضطرب می شود. آن ها ممکن است تمایلی به خروج از خانه برای رویداد جدید نداشته باشند، هنگام ورود در گوشه ای بمانند یا رفتارهای عصبی نشان دهند.

ترس از مکان های ناشناخته یکی از رایج ترین عوامل اضطراب آور است. راه مبارزه با این امر این است که کودک خود را تا جایی که می توانید برای مکان های جدید آماده کنید.

به آن ها بگویید کجا می روید. آماده کردن آن ها برای مکان های جدید می‌تواند شامل نشان دادن عکس‌هایی از مکان، افراد آنجا و در صورت امکان، توصیف فعالیت‌ها در آن مکان کنید.

آماده سازی کلیدی است، دانستن اینکه آن ها از افراد جدید چه انتظاراتی می توانند داشته باشند نیز مهم است. گفتگوهای قبلی در مورد رفتار مورد انتظار آن ها و ارتباط با سایر افراد اطرافشان می تواند آن ها را توانمند کند.

۳. اضطراب هنگام خواب

زمان خواب برای بچه هایی که درگیر اضطراب هستند برای خواب دچار مشکل زیادی می شوند.

کودک ممکن است از تاریکی بترسد زیرا نمی تواند در تاریکی بسیاری از چیزها را ببیند بنابراین به آن ها اطمینان دهید که چیزی برای ترس وجود ندارد.

بنابراین دورنمای تنها خوابیدن برای کودک می تواند اضطراب آور باشد. نشانه هایی که کودک شما این را تجربه می کند ممکن است شامل بی میلی به خوابیدن، امتناع از رفتن به رختخواب یا گریه و رفتار عصبانی باشد.

کارهایی وجود دارد که می توانید برای کمک به آنها انجام دهید:

  • یک روال آرامش بخش، قابل پیش بینی قبل از خواب ایجاد کنید.
  • فضای اتاق خواب آرام باشد.
  • کودکان قبل از خواب حیوانات عروسکی یا پتوهای مخصوصی می توانند داشته باشند که خواب را برای آن ها راحت می کند.
  • مطمئن شوید که فرزندتان آماده است تا با آرامش و بدون اضطراب به رختخواب برود.

۴. تجربیات منفی تاثیر زیادی دارد

طبق تحقیقات، اختلال اضطراب جدایی با «اضطراب رشدی نامناسب و بیش از حد در مورد جدایی از خانه یا از کسانی که فرد به آن ها وابسته است» مشخص می شود.

کودکان مبتلا به اضطراب جدایی ممکن است به دلیل تجربیات منفی دچار این مشکل شده باشند.

اگر جدا شدن از شما برای فرزندتان سخت است، تمایلی به ترک خانه ندارند، یا زمانی که زمان رفتن به جایی است احساس بیماری می کنند، احتمالا یک تجربه منفی را تجربه کرده است.

مانند بسیاری از جنبه های دیگر فرزندپروری، ما باید خطوط ارتباطی را باز نگه داریم. این همچنین می‌تواند به معنای دسترسی به یک مشاور کودک باشد که بچه‌های ما نیز بتوانند به او اعتماد کنند.

تقویت رفتارهای منفی پیرامون اضطراب جدایی یکی از دام هایی است که ما به عنوان والدین ممکن است در آن گرفتار شویم. تسلیم شدن به کج خلقی یا اضطراب بدون تحقیق می تواند باعث شود فرزندانمان احساس امنیت کمتری کنند.

این به این دلیل است که تمام کنترل را در دستان آن ها قرار می دهیم. آن ها به ما نیاز دارند که آن ها را راهنمایی کنیم، از آن ها حمایت کنیم و بدانیم که همیشه در کنار ما امن هستند.

راهکارهای کاهش اضطراب

ما می توانیم برای کاهش اضطراب آن ها و کشف دلیل اضطراب کارهای زیر را انجام دهیم:

  • صحبت از اتفاق منفی
  • توانمندسازی فرزندانمان با ابزارهایی برای موفقیت
  • تمرین زیاد در خانه و بازگشت به جایی که اتفاق رخ داده است.

بچه‌ها باید اعتماد به نفس خود را تقویت کنند، کارهایی را که می‌توانند به تنهایی انجام دهند و بدانند که همیشه مجبور نیستند این احساسات را تجربه کنند، زیرا ما از آن ها حمایت می‌کنیم.

 

۵. کودک ضربه روحی را تجربه کرده است

به عنوان پدر و مادر، ما نمی توانیم تمام جنبه های زندگی فرزندمان را کنترل کنیم. هر اتفاقی که برای آن ها می افتد نتیجه بد سرپرستی یا رفتار ما نیست. گاهی اوقات، شرایط خارج از کنترل ما می تواند باعث شود که فرزندانمان آسیب ببینند.

اگرچه تروما نتیجه یک تجربه منفی است، اما با سوء تفاهم یا چیزی که کودک شما دوست ندارد بسیار متفاوت است. تروما بسیار جدی تر بوده و نیاز به حمایت بیشتری دارد.

والدین همیشه از آنچه فرزندانشان پشت سر گذاشته اند آگاه نبوده یا مسئول آن نیستند. ما مسئولیم که تمام تلاشمان را برای محافظت، حمایت و دوست داشتن آن ها انجام دهیم.

بچه هایی که اضطراب جدایی دارند وقتی به یک فرد یا مکان می چسبند چیزهای زیادی به ما می گویند. به این دلیل است که آن شخص یا مکان برای آن ها امنیت را نشان می دهد.

اگر در حال خواندن این مقاله هستید، احتمالاً از آن دسته از والدین یا مراقب هایی هستید که بهترین ها را برای فرزندان خود می خواهند. این بدان معنی است که شما مکان امن آن ها هستید.

اگر آن ها علائم اضطراب جدایی را نشان می دهند و ضربه روحی را تجربه کرده اند، می توانید مطمئن باشید که چسبیدن آنها به شما به این معنی است که با شما احساس امنیت می کنند.

این چیز خوبی است. در مرحله بعدی باید از متخصصان کمک بگیرید تا به کودک شما کمک کنند تا از این تروما، بهبود یابد و به جلو حرکت کنند.

سخن پایانی

دلایل زیادی وجود دارد که باعث می شود کودک دچار اضطراب جدایی شود. افراد و مکان هایی جدید ممکن است باعث شود که کودک به شما بچسبد یا گریه کند که نشان از اضطراب جدایی است.

تقویت و الگوبرداری از رفتار خوب، ایجاد یک محیط قابل پیش‌بینی امن، آماده‌سازی فرزندانمان برای مکان‌ها و افراد جدید، برقراری ارتباط و کمک گرفتن از افراد حرفه‌ای در صورت نیاز، همگی می‌توانند به خانواده و بخصوص کودک شما کمک کنند تا از آن عبور کنند. با کمک کارهای زیر می توانید اضطراب جدایی کودک را کاهش دهید:

  • اگر می توانید آن ها را به کسی بسپارید که از قبل می شناسد.
  • بدون خداحافظی او را ترک نکنید، بلکه سعی کنید خداحافظی خود را مختصر نگه دارید.
  • به فرزندتان بگویید که چه زمانی برمی گردی به روشی که او می تواند بفهمد.
  • به فرزندتان یک وسیله بدهید که با حضور آن احساس اطمینان و آرامش پیدا کند.

منبع : ۵ نشانه که کودک شما اضطراب جدایی دارد

مشاوره استرس : استرس چیست و با ما چه می کند؟

در این مقاله به “استرس چیست” و مشاوره استرس می پردازیم.

انسان از ابتدای تولد با رویدادهایی مواجه می ‌شود که برایش پیش‌بینی ناپذیر و غیر قابل کنترل است.

این دو ویژگی دنیای اطراف مان یعنی پیش بینی ناپذیری و کنترل ناپذیری، باعث شده که هیچ کس در دنیا از استرس مصون نباشد.

استرس چیست؟

استرس را شاید بتوان نوعی کوفتگی ذهنی، احساس فشار و تهدید دانست که باعث ناراحتی جسمی و روحی در فرد می شود و معمولا در مقابل تغییرات رخ می دهد.

اگرچه استرس در ضمیر ناخودآگاه ما تداعی گر رویدادهای منفی است اما خود استرس همواره منفی نبوده و در واقع وجود استرس برای بشر لازم است.

استرس گاهی می تواند مثبت باشد؛ این ویژگی یعنی احساس استرس بوده که در نیاکان ما هنگام مبارزه و فرار از حیوانات درنده باعث پاسخ سریع تر و واکنش به موقع می شد.

به عنوان مثال در دنیای امروز نیز هنگامی که صدای بوق یک اتوموبیل را می شنویم درصورتی که سطح لازمی از استرس در ما وجود نداشته باشد شاید واکنشی با سرعت و شدت مناسب از خود نشان ندهیم.

استرس خوشایند!

گاهی نیز یک رویداد در ابتدا باعث استرس و فشار روانی در ما می شود ولی به تدریج به تجربه ای خوشایند تبدیل می گردد.

مثلا پریدن با چتر که اولین بار تجربه ای پر استرس و سخت است در دفعات بعدی برای فرد هیجان انگیز و لذت بخش می شود.

بنابراین می توان گفت استرس به زندگی ما هیجان می دهد، باعث می شود زندگی ما از حالت سکون درآید و در مواجه با خطرات نیز کمک کننده است.

استرس با جسم ما چه می کند؟

استرس بیش از اندازه یا طولانی مدت می تواند به انواع مختلفی از بیماری های جسمانی و روانی منجر شود.

بدن در مقابل استرس با ترشح هورمون کورتیزول واکنش نشان می دهد، ترشح طولانی مدت و زیاد از حد کورتیزول  برای سلامت ما عوارض جبران ناپذیری دارد.

واضح ترین عارضه آن، اختلالاتی در ریتم ضربان قلب، گرفتگی عروق قلبی ، فشار خون بالا و حتی سکته قلبی است.

وقتی تحت استرس قرار می گیریم، رگ هایی که به اندام های درونی مان خون می رسانند تنگ تر می شود؛ بنابراین خون بیشتری به عضلات تنه و دست و پا جریان می یابد.

در نتیجه قلب ما سخت تر کار می کند و این باعث افزایش فشار خون و  در صورت تداوم این فرایند، بیماری های قلبی می شود.

استرس بر سیستم ایمنی تاثیر می گذارد؟

استرس باعث ضعف سیستم ایمنی می شود و نیز خطر ابتلا به بیماری های عفونی را نیز افزایش می دهد.

از دیگر قسمت های آسیب پذیر بدن در مقابل استرس می توان به سیستم گوارشی اشاره کرد.

استرس می تواند باعث شود اسید معده شما افزایش یابد و احساس سوزش و درد داشته باشید همچنین روند بیماری هایی مانند زخم معده و اثنی عشر را تشدید می کند.

همچنین  وقتی تحت فشار عصبی قرار می گیرید، کبد قند خون اضافی تولید می کند تا انرژی بدن را افزایش دهد.

اگر این شرایط استمرار یابد، خطر ابتلا به بیماری دیابت نوع دو افزایش می یابد.

تحقیقات جدید حاکی از تاثیر استرس روی خطر ابتلا به سرطان، چاقی و اضافه وزن می باشد.

استرس با روان ما چه می کند؟

وقتی دچار استرس می شویم نه تنها از بدن مان بلکه از ذهن مان نیز هزینه می کنیم.

به طور کلی استرس در آغاز و تشدید بسیاری از بیماری های روانی نقش عمده دارد.

استرس های دوران کودکی ، استرس در مقابل حوادث وحشتناک و غیرعادی و همچنین استرس مداوم در برابر رویدادهای کوچک تر، هر کدام به نحوی در اختلات خاصی تاثیر گذار هستند.

استرس می تواند باعث بی خوابی شبانه، فکر کردن به خودکشی و گرایش به مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل شود.

وقتی مغز دچار استرس است، هنگامی که باید استراحت کند همچنان فعال است و این باعث می شود که فرد نتواند خواب راحت و کافی داشته باشد.

همچنین استرس بر روی عملکرد مغز بخصوص حافظه تاثیر منفی دارد.

شاید واضح ترین تاثیر استرس روی ذهن و مغز تان را هنگام مطالعه و ضعف تمرکز در جریان استرس تجربه کرده باشید.

علاوه بر تاثیر هورمون های استرس روی اشتها، از نظر روانی پاسخی که بسیاری از افراد بعد از استرس به محیط می دهند و آرامش روحی را برایشان در پی دارد، پرخوری می باشد.

از جمله اختلالات روانی که می‌تواند پس از تجربه شدید استرس رخ دهد اختلال استرس پس از سانحه یا همان PTSD می باشد.

که معمولا پس از تجربه یک رویداد غیرعادی و پرتنش مثلا تجربه زلزله، سوء استفاده جنسی و… رخ می دهد.

جالب است بدانید که یکی از اثرات استرس و فشار روانی، بخصوص استرس طولانی مدت، خشم، نا امیدی و افسردگی است.

روش تشخیص در مشاوره استرس

رابطه تیپ شخصیتی و استرس چگونه است؟

آیا همه افراد در پاسخ به استرس واکنش یکسانی دارند؟

حتما تاکنون متوجه تفاوت شخصیتی بین اقوام و دوستان حتی تفاوت خودتان با دیگران شده اید؛ ممکن است بگویید من حساس تر از خواهرم هستم یا پدرم آرام تر از مادرم است.

در مشاوره استرس روش ابتدایی شناسایی شخصیت افراد و دلایل استرس است.

همه ما از بدو تولد دارای شخصیت ذاتی و خاص خود هستیم؛ این تفاوت به خصوص برای مادران قابل لمس است مثلا می گویند فرزند کوچکم بسیار آرام است، شب ها زود می خوابد، تربیت او نسبت به برادر بزرگ ترش برایم آسان تر است.

استرس در تیپ شخصیت B

به طور کلی افرادی که تیپ شخصیت B دارند، خلق و خویی آرام‌تر نسبت به اتفاقات روزانه دارند، خودشان را در فشار برای انجام کارها با سرعت و رقابت شدید با دیگران قرار نمی دهند.

ملاک های چندان سخت‌گیرانه برای خود و دیگران در نظر نمی‌گیرند، کارها را با سرعت پایین و در آرامش بیشتر انجام می دهند و در جریان همان کار لذت می برند.

افرادی خلاق و هنرمند اند.

به زندگی و موقعیت‌های مختلف نگاه برد و باخت ندارند و سعی دارند از اکنون خود لذت ببرند.

گروه تیپ شخصیت A

نقطه مقابل این گروه تیپ شخصیت A است که در مقابل استرس و فشار روانی حساس تر و آسیب‌پذیرتر هستند.

این افراد بسیار عجول و ناشکیبا بوده؛ تحمل بی‌نظمی و وقت نشناسی برایشان سخت است.

همواره در حال رقابت با دیگران و در موقعیت‌های پر فشار قرار دارند.

به قدری کار برای انجام دادن برمی‌دارند که از عهده انجام شان برنمی‌آیند و این باعث استرس و فشار عصبی و فرسودگی شان می شود.

مشاوره فردی

راهکار مقابله با استرس و فشار عصبی

از نظر مشاوره استرس مهم ترین راهکارهای مقابله با استرس و فشار عصبی شامل موارد زیر است:

تمرین روزانه

تمرین روزانه آرمیدگی و مراقبه در کاهش استرس و حتی فشار خون شما بسیار موثر است.

سعی کنید به صورت منظم، شب ها قبل از خواب و در طول روز این تمرینات را انجام دهید و به نوعی در زندگی پر فشار عصر جدید این کار را برای خودتان تبدیل به یک عادت کنید.

این آرمیدگی عضلانی تدریجی شامل سفت و شل کردن منظم عضلات مختلف بدن تان همراه با تمرکز و آگاهی ذهنی می باشد.

سعی کنید تمرین کنید که نسبت به تنفس خود هوشیار باشید، در شرایط پر استرس نفس کشیدن عمیق می تواند بسیار بیشتر از چیزی که فکر می کنید کمک کننده باشد.

خواب کافی و راحت داشته باشید

اگر در خوابیدن مشکل دارید از تمرین تنفس عمیق و آرمیدگی عضلانی برای سست و راحت  شدن عضلات کمک بگیرید.

ورزش کنید.

ورزش های هوازی، ایروبیک، یوگا و سایر ورزش‌ها برای کاهش تنش و استرس تان بسیار سودمند است.

برخلاف تصور کلی ما ورزش کردن صرفا برای کاهش وزن و تناسب اندام نیست بلکه در بهبود سلامت روان و بخصوص کاهش استرس و فشار عصبی نقش عمده ای دارد.

روشهای کمک کننده ثانویه مشاوره استرس

  • بر افکار خود نظارت داشته باشید به خصوص در شرایط پر استرس فکر کردن به جنبه های مثبت و دوری از سخت گیری و کمال طلبی بیش از حد، می‌تواند در کاهش استرس شما نقش داشته باشد.
  • از گیاهان دارویی برای آرامش بیشتر اسفاده کنید؛ مثلا دم نوش سنبل الطیب و گل گاو زبان.
  • گوش دادن به موسیقی آرامش بخش،
  • خندیدن
  • داشتن لحظات خوب در کنار خانواده و دوستان،
  • نوشتن افکار و احساسات تان

منبع : مشاوره استرس : استرس چیست و با ما چه می کند؟

نقش پدر در تربیت کودک

آنچه که فقط یک پدر می تواند انجام دهد!

اگر فیلم های کمدی سه چهار دهه پیش را دیده باشید در تمام آنها کودکان در یک خانواده با پدر و مادر تا اخر عمر بزرگ می شدند. می توان گفت واقعیت آن چیزی نیست که در تلوزیون نشان داده می شود، اما هم چنان این دیدگاه که پدر بهترین ها را می داند به عنوان یک ایده ال فرهنگی وجود دارد.

نقش پدر در درجه اول به عنوان یک تامین کننده ای بود که اکنون از این کار رها شده است و به انجام کارهای مربوط به حیاط، تعمیر یک خودرو، شرکت در فعالیت های ورزشی بچه ها ویا به نمایش گذاشتن دانش و حکمت مشغول است .او مطمئنا شام درست نمی کند و لباس نمی شوید و قطعا مسئول اصلی مراقبت از فرزندانش نیست.

در طول ۵۰ سال گذشته، نقش پدر در خانواده ها به صورت قابل توجهی تغییر کرده است. امروزه یک پنجم از والدین، مردانی هستند که در حال ایفای نقشهایی هستند که به صورت سنتی توسط یک پدر و یک مادر باهم انجام می شد.

هرچند در دهه ی گذشته، درصد بچه های که با هردوی والدین زندگی می کنند به شکل قابل توجهی کاهش یافته است، نزدیک به دو سوم خانواده هایی که بچه دارند منتشکل از هم پدر و هم مادر است. در یک تحقیق زمینه ای (نظرسنجی) در سال ۲۰۱۳، تعداد ۲۴.۷ میلیون پدر که  بخشی از یک زندگی متاهلی بودند و بچه های کوچک تر از ۱۸ سال داشتند مورد محاسبه قرار گرفتند. این پدرها، نسبت به پدرهای خود بسیار بیشتر درگیر مراقبت روزانه از فرزندانشان می شدند، و به احتمال زیاد پوشک بچه را به سرعت جرقه زدن برق عوض می کردند.

امروزه، پدران در حال حرکت فراسوی پدران مدل سال ۱۳۵۰ هستند که به ندرت خودشان را درگیر این مسائل میکردند. آنها اکنون مسئولیت پذیری و زمینه سازی برای آموزش کودکان هر دوجنس را به عنوان تعریف جدیدی از مردانگی در نظر می گیرند.

مشارکت فعال توسط مردی که فرزندانش را دوست دارد، الگویی از زندگی واقعی به فرزندانش ارائه می دهد که چطور به عنوان یک انسان در قرن ۲۱ زندگی کنند و چه انتظاراتی از دیگران داشته باشند.

مادران تنها، پدریزرگ و مادربزرگ ها نیز می توانند و باید کودکان را به خوبی پرورش دهند، اما مسائلی وجود دارد که فقط یک پدر یا کسی شبیه به پدر که به طور منظم سالهای زیادی درگیر است می تواند انجام دهد:

.الگویی باشید برای این امر که مردان شایسته، با زنها به شایستگی  و مساوات رفتار می کنند:

کودکان از زندگی خود می آموزند. هنگامی که یک پدر زنان را  در زندگی اش به عنوان افرادی باهوش و توانا در نظر می گیرد، بچه ها یاد میگیرند که آنها هم به همین شیوه رفتار کنند. وقتی نگرش یک مرد نسبت به زنها به مانند نگرشش نسبت به مردها احترام آمیز است، پسرها و دخترها یاد می‌گیرند که زنان در بین دو جنس پایین تر نیستند. هنگامی که یک  مرد از دیگر مردانی که اقدام به فریاد زدن، ترساندن، بدرفتاری یا دست کم گرفتن زنان می کنند (چه درخیابان و چه در صفحه نمایش تلوزیون)، انتقاد می کند، او الگویی برای این امر می شود که یک مرد واقعی در مقابل تهدید شدن یا تحقیر شدن زنان می ایستد.

.نشان دهید که یک مرد چطور باید به زنی که دوستش دارد عشق بورزد:

وقتی یک مرد با مادر فرزندانش با محبت و احترام رفتار می کند، پسرها یاد میگیرند که چطور با زنی که دوستش دارند رفتار کنند، دخترها نیز یاد می گیرند که انتظار داشته باشند که مردی که آنها را دوست دارد با آنها عاشقانه رفتار کند. هنگامی که پدرشان بزرگ ترین حامی مادرشان است، پسرها و دخترها هر روز درس می‌گیرند که یک مرد واقعی در یک رابطه خوب چگونه رفتار می کند.

.احترام گذاشتن به تمایلات جنسی سالم مردانه را آموزش دهید:

ارزش های فرهنگی و قانون مشخص کرده اند که تجاوز جنسی یک جنایت فجیع است. در نظرسنجی ها، بسیاری از مردم موافقند که وفادراری در روابط، نه تنها خوب است بلکه برای زنده ماندن و رشد یک رابطه ضروری است. اما بازی های ویدیوئی، صنعت پورن، فیلم ها و حتی جشن ها، اغلب چیزی خلاف این را به تصویر می کشند. این منجر به ادامه سردرگمی ها در باره‌ی آنچه که رضایت و عدم رضایت رابطه جنسی تلقی می شود، می گردد. تجاوز به عنف، موضوع همیشگی جوک هاست. دخترها هنوز پیش بینی می کنند که چه چیزی بپوشند تا تمایلشان را نسبت به این روابط نشان دهند. آهنگ های پاپی وجود دارند که این کارها را عادی نشان می‌دهند و یا بهانه ای برای انجام آن است. درحقیقت تنها ۳ درصد از متجاوزین هستند که حتی یک روز را هم در زندان نگذرانده اند.

فرهنگ نیز به نظر می رسد به همان اندازه درباره ی ارزش های وفاداری سردرگم شده است. داستان هایی از افراد مشهوری که متقلب بوده اند تقریبا هر هفته در روزنامه ها ومجلات به نمایش در می اید.

پادزهر چنین نظرات گیج کننده و ترسناک درباره ی تمایلات جنسی مردانه، پدری است که به فرزندانش نشان می دهد که یک مرد هرگز نباید زنی را مجبور به انجام رابطه جنسی کند، و اینکه یک زن حق دارد “نه” بگوید و یک مرد واقعی به یک “نه” به عنوان یک “نه” احترام می‌گذارد، نه به عنوان یک “شاید”.

یک پدر می تواند با رفتار و سخنانش به پسرها و دخترهای خود وفاداری در روابط پایدار را آموزش بدهد، و یادآور شود که اعتماد متقابل یک گنج ارزشمند است.

.آموزش دهید که روش های بسیار متفاوت و به یک اندازه قابل قبولی برای مرد بودن و زن بودن وجود دارد:

تولیدکنندگان اسباب بازی ها هنوز هم اصرار دارند که وسایل دختران صورتی و نرم، و وسایل پسران آبی و سفت باشد.اما پسران کوچک ممکن است مانند دختران همراه یا بجای فوتبال، از بازی با عروسک هم لذت ببرند، ویک دختر کوچک ممکن است همراه یا بجای مدلهای باربی، دو و میدانی را هم دوست داشته باشد. پدر کسی است که مشخص می کند که پیرامون زنانه یا مردانه شدن طیف گسترده ای وجود دارد، شخصیت و منافع درحال ظهور فرزندانش را می پذیرد و به آنها کمک می کند که در اینکه چه کسی هستند راحت باشند.

.در مورد چگونه پدری درگیر و مدرن بودن، الگو باشید:

در قرن ۲۱، پدران فراتر از تامین کنندگانی که احساس می کنند حق دارند که تا پایان روز پاهایشان را روی میز بگذارند،هستند. چه درخانواده های تک والدی و چه دو والدی، زندگی خانوادگی مدرن مستلزم این است که پدرها، پاسخگوی نیازهای روزانه فرزندانشان باشند، صرف نظر از اینکه پدر و پدربزرگ های خود را همیشه در فعالیت های مردانه دیده باشند. این الگو سازی که ارزش های یک انسان بستگی به ارزش های جنسی سالم و مشارکت فعال در پرورش فرزندانی که او پدرشان است، دارد، حرکتی به سوی تعریف جدیدی از مردانگی برای نسل های آینده است.

منبع : نقش پدر در تربیت کودک

کارهایی که در دعوای خانوادگی باید انجام دهیم

کارهایی که در دعوای خانوادگی باید انجام دهیم

۱٫در هنگام دعوای خانوادگی احترام خود را حفظ کنید

هیچ وقت لازم نیست که بیش از اندازه با خانواده همسرتان احساس صمیمیت کنید، زیرا اختلاف نظر در بین همه افراد وجود دارد و شما حتی با دوست صمیمی تان گاهی اوقات به مشکل می خورید و با یکدیگر دعوا و مشاجره می کنید.

در مورد خانواده همسر هم به دلیل اختلاف نظر ها و تفاوت های فرهنگی و سنتی جر و بحث و مشاجره هایی به وجود می آید که صمیمیت بین افراد هم نمی تواند مانع این اختلافات شود.

سعی کنید با خانواده همسرتان متعادل بر خورد کنید و در کنار داشتن برخوردی گرم و همدلانه بیش از اندازه با آن ها صمیمی نشوید و تماس ها و رفت و آمد های زیاد و وقت بی وقت با آن ها نداشته باشید تا اختلاف نظر ها و جر و بحث های شما به حداقل برسد و هم چنین شما احترام خود را حفظ کنید.

در صورتی که صمیمیت شما با آن ها بیش از اندازه شود آن ها به خودشان اجازه می دهند تا در زندگی شما دخالت کرده و ابراز نظر و عقیده کنند در این صورت ممکن است شما احساس خوشایندی نسبت به این موضوع نداشته باشید و از دخالت آن ها خوشتان نیاید.

۲٫ در هنگام دعوای خانوادگی نظرات آن ها را بشنوید و فورا با آن مخالفت نکنید

گاهی اوقات افراد به خاطر این که مانع از دخالت های خانواده همسرشان شوند نسبت به کوچک ترین نظرات آن ها عکس و العمل نشان می دهند و به قول امروزی ها می خواهند طرف را سر جایش بنشانند در حالی که ممکن است نظرات آن ها از روی دلسوزی، بدون غرض و دوستانه باشد.

افراد قبل از نشان دادن هر گونه واکنشی نسبت به نظرات خانواده همسر باید به خوبی به صحبت های آن ها گوش دهد و نظرات آن ها را سبک سنگین کند و بدون توجه به این که نظر به نفع یا ضررش می باشد با گفتن جمله” باشد به آن فکر می کنم” به بحث پایان دهد، و بعد از غیاب طرف هر طور که خودش می خواهد و به نفعش می باشد بهترین تصمیم را بگیرد.

اگر فرد در همان لحظه واکنش سریع انجام دهد نه تنها رفتاری غیر محترمانه داشته است بلکه اختلاف و مشاجره در خانواده بیشتر می شود.

۳٫ در هنگام دعوای خانوادگی و در حضور خانواده همسر برای شوهرتان قدرت نمایی نکنید

یکی از خط قرمزها و نقطه ضعف های خانواده همسر، قدرت نمایی و کنترل عروس بر فرزندشان می باشد،  آن ها دوست ندارند که عروس شان در خانه امر و نهی کند، رییس بازی در بیاورد و فرزندشان مطیع حرف همسرش باشد.

از طرف دیگر بسیاری از زنان فکر می کنند که باید به خانواده شوهر نشان دهند که رئیس و مدیر خانه چه کسی می باشد و به همین دلیل جلوی خانواده نسبت به شوهر امر و نهی می کند  و اختلاف های بسیاری را در میان خانواده ایجاد می کند.

بر اساس مطالب گفته شده سعی کنید زمانی که در جمع خانواده شوهرتان هستید به او امر و نهی نکنید و اگر کاری انجام داد که از نظر شما اشتباه می باشد در جمع با او مخالفت نکرده و چشم غره نروید، مطمئن باشید که تمام رفتار های شما با همسرتان زیر نظر و ذره بین خانواده همسرتان خواهد بود و آن ها نسبت به این مسائل بسیار حساس هستند.

۴٫در هنگام دعوای خانوادگی اگر در یک ساختمان زندگی می کنید در  صورت امکان آن را تغییر دهید

زمانی که دخالت ها و اختلاف های شما با خانواده همسرتان آرامش زندگی شما را از بین برده و با رعایت مطالب فوق نیز این اختلاف ها کاهش نیافته و نتواسته اید اختلاف ها را حل کنید، باید رفت و آمد خود را بسیار کم کنید و از همسرتان بخواهید تا برای رفت و آمدش برنامه مشخصی داشته باشد و دم به دقیقه آن جا نباشد.

همچنین این نکته را در نظر بگیرید که به خاطر اختلاف با خانواده همسر، مانع از ملاقات همسرتان به خانواده اش نشوید مگر این که این اختلاف های به قدری زیاد باشد که به زندگی شخصی شما آسیب وارد کند.

در این شرایط بهتر است از یک روانشناس و زوج درمانگر کمک بخواهید تا مشکلات شما را به خوبی بررسی کند و راهکار های مناسبی را با توجه به شرایط زندگی تان در اختیار شما قرار دهد.

در صورت امکان و در موارد خاص سعی کنید تا محل زندگی تان را از خانواده همسر جدا کنید و مستقل زندگی کنید در این صورت اختلاف کمتری را تجربه خواهید کرد.

در هنگام دعوای خانوادگی و در خلوت خود هوای همسرتان را داشته باشید

اگر چه همسرتان باید بتواند به خوبی رابطه شما با خانواده اش را مدیریت کند اما گاهی اوقات به دلیل علاقه به هر دو شما، میان اختلاف شما و خانواده اش گیر می کند، پس سعی نکنید او را میان دو راهی قرار دهید و رفتار محترمانه ای با یکدیگر داشته باشید.

شما باید در خلوت و تنهایی به گونه ای با همسرتان رفتار کنید که احساس غرور و افتخار کند و همچنین قدردان زحماتی باشید که برای زندگی تان می کشد و با استفاده از کلمات محبت آمیز از او تشکر کنید و زمانی که از نظر روحی آمادگی لازم را دارد سعی کنید در مورد حد و مرز های حریم خصوصی زندگی تان با او حرف بزنید.

 دعوای خانوادگی مکالمات تلفنی مکرر و طولانی مدت

زن و شوهر برای این که از تنهایی رهایی یابند ترجیح می دهند تماس های تلفنی مکرر و صحبت های طولانی مدتی با اعضای خانواده داشته باشند.

در تماس های تلفنی آن ها در مورد مسائل روزمره و خصوصی که در زندگی آن ها رخ داده است صحبت می کنند و از طریق این گفت و گو، پای دیگران را به حریم خصوصی زندگی شان باز می کنند.

هنگامی که مسائل خصوصی زندگی مشترک شما فاش شود کوچک ترین لطمه آن به وجود آمدن احساس نا امنی در همسرتان می باشد و همچنین این تصور در ذهنش به وجود می آید که در مورد همه تصمیم گیری هایش رد پایی از افکار دیگران وجود دارد.

همین مسئله باعث می شود تا زوجین افکار خود را بیان نکرده و در مورد مسائل زندگی با یکدیگر مشورت نکنند در این صورت به ناچار مجبور به سکوت می شوند و با یکدیگر حرف نمی زنند و از گفتن مطالب در خانه امتناع می کنند. این رفتار باعث می شود زوجین از یکدیگر دور شده و اختلاف هایی بین آن ها به وجود آید.

در هنگام دعوای خانوادگی از رسم و رسومات دست و پا گیر دوری کنیم

مادر و خواهر همسرم می گویند: تو آداب و رسوم را بلد نیستی و نمی دانی که باید به دیگران احترام بگذاری، ما رسم داریم هنگامی که مهمانی برگزار می کنیم حداقل دو نوع غذا بگذاریم و تا زمانی که بزرگ تر ها خوردن را شروع نکرده اند کوچک تر ها حق ندارند دست به غذا بزنند، تو چرا نسبت به این مسائل بی توجه هستی و بدون توجه به بزرگتر مجلس و مهمان ها شروع به خوردن دسر ها کرده ای؟

باب شدن این رسم های سخت و بی اساس یکی از بدترین آفتی است که بر زندگی افراد و روابط فامیلی وارد می کند و باعث می شود تا افراد در بلا تکلیفی گیر کرده و مشقات زیادی برای شخص به وجود آید به طوری که فرد ترجیح دهد دیگر با آن ها رفت و آمد نداشته باشد و عطای آن ها را به لقایش ببخشد.

در این صورت فرد همیشه حسرت دورهمی های ساده و بدون تجملات را می خورد و دوست دارد تا در جمع باشد و با بودن در کنار دیگران لذت ببرد و صفا کند.

در هنگام دعوای خانوادگی دخالت خانواده ها در امور اقتصادی زوج را کمرنگ کنیم

  1. همسرم همیشه از حق مسلم من و فرزندانم می گذرد و سعی می کند تا مایحتاج خانواده اش را تهیه کند و اگر من نسبت به این مسئله اعتراض کنم می گوید : “مادرم هست و نمی توانم نسبت به این مسئله بی تفاوت باشم.” اگر همسرم چیزی برایم بخرد مادرش سریع واکنش نشان می دهد که” چرا وقتی فلان چیز را لازم نداشتی پسر بیچاره ام را به زحمت انداختی.”

هنگامی که والدین یکی از طرفین نسبت به مسائل اقتصادی واکنش نشان می دهند ممکن است باعث شکست زوج در زندگی شود، اگر این نظرات و دخالت ها خیر خواهانه باشد و نیت بدی نداشته باشد باز هم در اکثر مواقع مشکل آفرین خواهد بود و باعث بر هم خوردن زندگی زوجین و طلاق آن ها می شود.

در هنگام دعوای خانوادگی وابستگی های شدید به خانواده را از بین ببریم

  1. باید ابتدا نظر مادرم را بپرسم و ببینم او چی می گوید زیرا اگر به او اطلاع ندهم و کار را انجام دهم ممکن است ناراحت شود و خودت می دانی که من طاقت نارحتی مادرم را ندارم…

اگر فرد به خانواده وابستگی زیادی در زمینه های عاطفی، مالی و فکری و غیره داشته باشد در این صورت مشکلات عجیب و غریبی در بر خورد با خانواده همسر برای او به وجود خواهد آمد.

وابستگی یک یا هر دو طرف به خانواده هایشان مشکلات بسیاری را به وجود می آورد و باعث می شود تا دو طرف برای سر و سامان دادن زندگی شان تلاش نکنند و هر کدام سعی کنند تا رابطه خود را با خانواده شان بهتر کنند و در این مورد با همسرشان به رقابت می پردازند.

دعوای خانوادگی و افراد خود شیفته همیشه حاضر در صحنه

  1. “پدر همسرم همیشه خود را عاقل ترین فرد می داند و به فرزندانش امر و نهی می کند به طوری که انگار هیچ اشتباهی تا الان انجام نداده است، او بسیار زورگو و مسلط می باشد و هیچ کس حق ندارد به او اعتراض کند و نسبت به حرف هایش مخالف باشد، همسرم نیز از ترس پدرش همیشه مرا به سکوت دعوت می کند به همین دلیل ما از نظر فکری، عاطفی و مالی استقلال نداریم و این موضوع بسیار برای ما آزار دهنده و ناراحت کننده می باشد…

بعضی از اوقات در خانواده یکی از زوجین شخصی وجود دارد که می خواهد همیشه نظر خودش را بر دیگران تحمیل کند و بدون توجه به عواطف، عقاید و احساسات طرف مقابلش می خواهد خواسته ها ، انتظارات و ایده های خود را برای دیگران به اجرا در آورد و زوجین را مجبور می کند تا به اجرای خواسته آن ها بپردازند.

معمولا افرادی که خود شیفته و خود محور هستند سعی می کنند تفکرات و نظرات خود را به دیگران القا کنند و آن ها را در کنترل خود در آورند، در این صورت این تفکرات اشتباه، مغایر و ناسازگار با سبک زندگی زوجین می باشد، مشکلات و اختلافاتی را در میان آن ها به وجود آورده و زندگی آن ها را به بیراهه می کشاند.

دعوای خانوادگی و شکست حریم های عاطفی

  1. نمی دانم چرا مادرت نسبت به همه کس و همه چیز خودش را فهمیده در نظر می گیرد و می داند اما در قبال من مثل یک آدم ساده است و طوری برخورد می کند که انگار هیچ درکی نسبت به مسائل ندارد، او فکر می کند که دارد به من توهین می کند اما نمی داند که اول از همه به خودش توهین کرده است و …

معمولا هر فردی همسرش را مستقل از خانواده اش در نظر می گیرد اما خودش نمی توانند منکر روابط عمیق عاطفی و احساسی با خانواده اش شود زیرا سال های زیادی را با آن ها زندگی کرده است و به همین دلیل نسبت به کوچک ترین انتقاد و مسئله ای نسبت به خانواده اش واکنش نشان می دهد.

زیرا او تصور می کند که با انتقاد، اعتراض، گله و شکایت از طرف همسر دارد شخصیت خودش را نشان می دهد و آن را عامل شکل گیری شخصیت فرد معنا می کند. در این صورت تحمل این واقعیت بسیار سخت و دشوار می باشد.

در هنگام دعوای خانوادگی پر توقعی را کنار بگذارید

اگر از مادر همسرتان توقع دارید که زمانی که به سر کار می روید از فرزندتان نگهداری کند، یا از پدر همسرتان توقع دارید تا به فکر وضعیت مالی شما باشد و خانواده همسرتان همیشه مطیع و فرمانبر خواسته شما باشند بدانید که راه را اشتباه می روید و باید بگویم این راه که می روید به ترکستان است.

اگر عروس و داماد از خانواده ی همسر توقعات بی جا داشته باشند و یا بالعکس خانواده ها از عروس و داماد توقعات زیادی داشته باشند، در این صورت مشکلاتی برای آن ها به وجود خواهد آمد و مانعی بر سر راه روابط سالم و مثبت می شود.

پر توقعی باعث می شود تا از محبت و لطف دیگران سو استفاده کنیم و با مطالبه کردن توقعات نا به جا از دیگران ، دو راه برای آن ها باقی می گذاریم یکی این که توقعات نا به جای ما را بپذیرند و یا رابطه و محبت و صمیمیتی که در میان ما وجود دارد از بین برود در این صورت چون راه سومی برای خود و دیگران باقی نمی گذاریم اختلافات بسیاری به وجود می آید.

دعوای خانوادگی و انتقاد های بی موقع

  1. مادر همسرم شخصیت بسیار معترضی دارد تا به امروز ندیده ام که حرفی بزنم یا کاری بکنم و او پشت سر یا رو به رویم واکنش نشان ندهد و ایرادی نگیرد، از این رفتارش خسته شده ام از این به بعد دوست دارم مثل خودش برخورد کنم و به او بی احترامی کنم تا معنی احترام را بفهمد و طعم رفتار زشتش را به او بچشانم!

شخصیت این فرد طوری است که سریع عصبانی می شود و از کوره در می رود و زمانی که متوجه مشکل شود سریع گلایه و انتقاد می کند، این شخص ممکن است نسبت به حرفی که می زند نیت خیری داشته باشد اما بعضی اوقات حرف هایی می گوید که جایز به گفتنش نیست، شاید حرف هایش صحیح و درست باشد اما کلام و طرز بیان آن بسیار تلخ است.

این طرز بیان برای او عادت شده است و می خواهد حرف هایش را همیشه با کنایه و نیش زبان بیان کند.

انتقاد ها اگر نا به جا و نابخردانه باشند یا به صورت بد منتقل شوند یک رفتار نامناسب بوده که مانند یک سم کشنده عمل کرده و باعث ناراحتی، کدورت و دل چرکینی در فرد می شود.

انتقاد در صورتی که به طور صحیح و مناسب بیان نشود و امیدی به پذیرش آن نباشد فایده ای ندارد، زیرا حرف هایی که بی موقع و از سر دلخوری و کینه بیان می شوند همیشه آسیب زا خواهند بود و اختلاف به وجود می آورد، مگر آن که حرف ها در زمان و مکان خاص خود بیان شود و هدف از گفتن آن ها تلنگر باشد.

کینه های پنهان

  1. از شب عروسی کینه ای به دل گرفته ام که نگو ! درست است که می گویند مادر زن هیچ وقت مثل مادر آدم نمی شود اما مادر زن من هم دیگر شورش را در آورده. جلو آن همه آدم رو به من می کند و می گوید از این پس دخترم را به تو می سپارم اخلاقت را خوب کن و مواظبش باش، الان هم می خواهد به روش های مختلف به من بفهماند که باید مواظب دخترش باشم!

یکی از مهم ترین عواملی که باعث تیرگی روابط می شود کینه های پنهان است، اگر فرد این کینه های پنهان را ریشه یابی کند متوجه بسیاری از عقده ها، حسادت ها و حقارت هایی که در درونش به وجود می آید می شود زیرا این حس های درونی به صورت ناخود آگاه و ناهشیار، رفتار و کلام ما رو مورد هدایت قرار داده اند.

اگر ما از زمان کودکی احساس و ادراک منفی نداشته باشیم و از درون نسبت به چیزی رنج نبریم در این صورت نسبت به حرف های نامربوط و ناراحت کننده آن قدر رنجیده خاطر نمی شویم که نسبت به آن شخص کینه توز شویم، یکی از دلایلی که باعث کینه توزی می شود اعتماد به نفس پایین و خودپنداری منفی می باشد.

کم کاری و بی مهری

  1. من هر کاری برای خانواده همسرم انجام دهم به چشم آن ها نمی آید آن ها انگار مهر و محبت من را درک نمی کنند و طوری با من رفتار می کنند که انگار کارهایی که انجام می دهم وظیفه من می باشد، من دوست دارم برای یک بار هم شده از من تشکر کنند و به من بفهمانند که متوجه محبت و لطفم شده اند.

برخی از افراد عادت کرده اند که دیگران به آن ها محبت کنند و خودشان مستحق لطف و محبت می داند آن به باور های اشتباهی اعتقاد دارند که مثلا” وظیفه عروس و داماد همین است “،”من داماد سر خانه نیستم “،”من عروس امروزی هستم و مانند عروس های قدیمی نمی توانند در خانه مادر شوهر کار کنم”  و غیره آن ها هیچ گاه وظیفه خود نمی دانند که به دیگران محبت کنند یا به خاطر کارهایی که دیگران برای آن ها انجام می دهند تشکر و قدردانی کنند، به طور کلی آن ها افراد نمک نشناسی هستند.

این گونه افراد از طرف دیگران همیشه منفور و طرد می شوند و حتی کسانی که رفتار خود خواهانه شان ضرری به آن ها نمی زند نیز به این اشخاص توجهی ندارند.

منبع : کارهایی که در دعوای خانوادگی باید انجام دهیم

افزایش خلاقیت کودکان | ۱۱ راه طلایی + ۱۲ بازی

افزایش خلاقیت کودکان، بازی هایی برای افزایش خلاقیت کودکان و عوامل موثر بر خلاقیت کودکان در این مقاله ذکر شده است بنابراین آن را از دست ندهید.

بسیاری از مردم گمان می کنند که خلاقیت یک ویژگی بالفطره و ذاتی است که کودکان در هنگام تولد می توانند این ویژگی را داشته باشند یا فاقد آن باشند. همانگونه که تمام کودکان از سطح هوشی یکسانی برخوردار نیستند، میزان خلاقیت یکسانی نیز ندارند، اما در واقع خلاقیت بیشتر نوعی مهارت است تا یک ویژگی بالفطره و ذاتی و ارتقای سطح آن در کودکان نوعی مهارت برای والدین محسوب می شود.

در ای مقاله تمام راه های افزایش خلاقیت کودکان و اهمیت این نکات ذکر شده است بنابراین آن را از دست ندهید.

بازی هایی برای افزایش خلاقیت کودکان

  1. مطابقت دادن کلمه و عکس
  2. نامگذاری ابرها. باهم به ابرها نگاه کنید و حدس بزنید که شبیه چه چیزی هستند.
  3. گنج یابی. می توانید وسیله ای را در حیاط خانه پنهان کنید و با دادن نقشه ای به او بخواهید تا آن را پیدا کند.
  4. داستان های کلاسیک کودکان را باهم بخوانید و پایان آن را تغییر دهید.
  5. بازی اختراع کنید. از فرزند خود بخواهید تا بازی جدید با قوانین متفاوتی بسازد.
  6. وانمود بازی. از او بخواهید تا وانمود کند شخص دیگری است.
  7. داستان نویسی و شعر گفتن
  8. با لگو شکل های جدیدی بسازید و کاربرد آن را شرح دهید.
  9. خاطرات را بازسازی کنید.
  10. چه می شد اگر؟. این بازی به شدت خلاقانه می باشد به طور مثال از آن ها بپرسید چه می شد اگر خورشید هرگز غروب نمی کرد؟ چه می شد اگر۲ متر قد داشتی؟ چه می شد اگر شب همه جا روشن می شد؟

افزایش خلاقیت کودکان

خلاقیت یک عنصر کلیدی در سلامتی، شادی و هم چنین هست اصلی در تمرین و کار با کودکان است. خلاقیت تنها محدود به حوزه های هنری و موسیقی نمی شود بلکه وجود خلاقیت برای فعالیت در زمینه هایی مثل علوم تجربی و ریاضیات نیز ضروری است و حتی به نوعی با سطح هوش اجتماعی و هیجانی نیز مرتبط می باشد. افراد خلاق اکثرا انعطاف پذیرتر هستند و از پس مشکلات به راحتی بر می آیند و این ویژگی آن ها را قادر می سازد که خود را با پیشرفت تکنولوژی راحت تر منطبق کنند و از مزایای آن بهره مند شوند.

بسیاری از محققان معتقدند که تجربه های کودکی ما به صورت بنیادی مانع گسترش و توسعه ی خلاقیت در وجودمان شده است. کمپانی های تولید کنندۀ اسباب بازی و سرگرمی، شخصیت کودکان را به شکلی از پیش ساخته شکل داده است بطوری که با تصاویر و طرح ها تصور را مانع می شوند. کودکان دیگر نیازی به تصور شمشیر و بازی ندارند آن ها می توانند جنگ ستارگان بازی کنند که در آن تمام روش ها و نقش ها از پیش تعیین شده است.

در اینجا ایده هایی را برای افزایش خلاقیت کودکان در کودکان ارائه می کنیم:

۱. منابع لازم را فراهم کنید.

منبع اصلی در اینجا زمان است. کودکان به زمان زیادی برای برای بازی های بدون ساختار، کودک محور و تصوری نیاز دارند که این مسئله هیچ ارتباطی با ابزارهای تجاری و اسباب بازی های مختلف ندارد.

فضا نیز هم چنین یکی از منابعی است که کودک شما به آن نیاز دارد. اگر که نسبت به پراکندگی وسایل خلاقانه در خانه حساس هستید هستید مکان مشخصی را در اختیار کودکتان قرار دهید تا بتواند وسایل خود را در هم بریزد مثل اتاق کوچکی که در آن لباس عوض می کنید، مکانی در گاراژ برای نقاشی کشیدن و یا گوشه ای از اتاق پذیرایی برای چیدن لگوها.

اگر دفعه ی بعد کسی تمایل داشت که هدیه ای برای کودکتان بخرد و از شما پیشنهاد خواست از او بخواهید که وسایل هنری، دوربین های ارزان قیمت و یا لگو بخرد و این ها را در سطل اسباب بازی ها قرار دهید که کودکتان بتواند با آن ها به راحتی بازی کند.

۲- خانه خود را به آزمایشگاهی برای ایجاد خلاقیت تبدیل کنید.

علاوه بر این شما برای ایجاد محیط های خلاقانه، نیاز دارید که اتمسفر و جوی خوب برای پرورش خلاقیت کودک ایجاد کنید.

به دنبال حجم بالایی از ایده های مختلف و متفاوت برای افزایش خلاقیت کودکان باشید اما اجازه بدهید که کودک ایده هایی را که به ذهنشان می رسد را به راحتی مطرح کنند. برای مثال می توانید برای تعطیلات آخر هفته کودکتان فعالیت ها و ایده های مختلفی داشته باشید و کودکتان را تشویق کنید که فعالیت هایی را که قبلا انجام نداده است برای اولین بار انجام دهد. مشخص نکنید که کدام فعالیت عملی و یا کدام غیر عملی است و اینکه کدام تصمیم بهترین و یا کدام یک بدترین است.

تمرکز فعالیت های خلاقیتی باید روی روی فرآیند باشد: فرآیند تولید ایده های جدید.

کودکان را برای انجام کارهای اشتباه و شکست خوردن تشویق کنید. کودکانی که مدام ترس از شکست و مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران را دارند نمی توانند افکار خلاقانه خود را پرورش دهند و آن ها را در سطحی محدود نگه می دارند. اشتباهاتی را که خود اخیرا تجربه کرده اید با آن ها در میان بگذارید تا بدانند که اگر مرتکب اشتباهی شدند مسئله ی بزرگی نیست و ممکن است برای هر انسانی اتفاق بیفتد. خندیدن به خود زمان شکست یکی از عادات شاد زیستن است.

ابتکارات و یا خلاقیت ها را جشن بگیرید. دیوارهای خانه یا اتاق خود را با پوسترها و تصاویر هنری بپوشانید. با کودک خود دربارۀ هنرمندان، موسیقی دان ها و دانشمندان مورد علاقه ی خود صحبت کنید. اگر از تماشای یک اثر هنری، معماری و یا گوش دادن به موسیقی خاصی احساس اشتیاق و علاقه می کنید دربارۀ آن با کودکتان صحبت کنید.

از تکنولوژی های جدید مثل توییتر و یا دیگر شبکه های اجتماعی استقبال کنید تا کودک شما بتواند به راحتی انتخاب کند، نه اینکه از آن ها بترسد و کناره گیری کند.

۳- به کودکتان آزادی و استقلال عمل دهید

به آن ها آرادی دهید تا بتواند ایده های خود را بیان کند یا کاری که می خواهند را انجام دهند. در واقع به شکلی رئیس مأبانه با آن ها رفتار نکنید. سعی کنید ترس خود را متوقف کنید.

محدود کننده های بیرونی در صحبت کردن می توانند باعث عدم انعطاف در فکر کردن شوند. طی یک مطالعه، حتی توصیف اینکه چگونه تکلیف انجام شود نیز میزان خلاقیت کودک را کاهش می دهد.

۴- تشویق کتاب خوانی

کودکان را برای خواندن کتاب های لذت بخش و شرکت در فعالیت های هنری تشویق کنید. زمان تماشای تلویزیون را محدود کنید تا اتاق به فضایی تبدیل کنید برای انجام فعالیت های خلاقانه مثل تمرین یک نمایشنامه، یادگیری نقاشی و یا خواندن کتابی از نویسنده مورد علاقه کودکتان.

۵- تشویق به بیان نظرات

به کودکتان این فرصت را بدهید که افکار یا مخالفت خود را با شما بیان کند. آن ها را تشویق کنید به دنبال راه حل مختلفی برای یک مشکل باشند و آن را به روش متفاوتی انجام دهند. وقتی یک مشکل را با موفقیت حل کردند از آن ها بخواهید راه حل دیگری نیز برای حل آن پیدا کنند.

۶- جایزه ندهید

برای اینکه کودکان خلاقیت خود را بروز دهند به آن ها جایزه ندهید، دخالت های تشویقی در فرآیند خلاقیت باعث کاهش کیفیت و عدم انعطاف پذیری افکار خلاقانۀ کودکان می شود.

به کودک اجازه دهید فعالیت های خلاقانۀ خود را به صورت غریزی و آزادانه بروز دهند و آن ها را عملی کنند، نه اینکه شما برای  انجام عملی خلاقانه مثل نواختن پیانو جایزه ای تعیین کنید و او با انگیزۀ دستیابی به جایزه این کار را انجام دهد. اجازه دهید او کاری را انجام دهد که از آن لذت می برد.

۷- بر تلاش تایید کنید نه نتیجه

سعی کنید نسبت به اینکه هدف کودک شما چیست و در نهایت به چه چیزی می خواهد برسد اهمیت کمتری بدهید. و تاکید بیشتر شما بر روی فرایند باشد تا محصول. در واقع فرایند مهم است تا محصول نهایی.

یکی از راه هایی که شما می توانید مورد بالا را عملی کنید پرسیدن سوال هایی از قبیل آیا از انجام این کار لذت می بری؟ آیا این کار را به اتمام رساندی؟ چرا انجام کار برای تو لذت بخش است؟

۸. از آن ها سوال بپرسید

یکی از راه های اصلی رشد تفکر خلاق در کودکان ترغیب آن ها به سوال پرسیدن است. هر زمان که با آن ها وقت می گذرانید، از آن ها سؤالاتی بپرسید که چرا آسمان آبی است؟ چرا آب اقیانوس امواج دارد درحالی که آب دریاچه ها یا برکه اینگونه نیست؟ جاذبه چگونه کار می کند؟ و غیره. توضیح چنین چیزهایی ببه آن ها کمک می کند که کنجکاو شوند و در نتیجه مهارت تخیل آن ه ارا تقویت شده و توانایی حل مسئله را یاد می گیرند.

۹.راه های متعدد برای حل هر مشکل به آن ها بیاموزید

چه مسئله ریاضی باشد یا مشکل عاطفی به عنوان والدین باید به فرزندان خود بفهمانید که راه های متعددی برای حل یک مسئله وجود دارد و همچنین دیدگاه های متفاوتی برای نگاه کردن به همه چیز وجود دارد. به آن ها کمک کنید تا دیدگاه ها و نظرات دیگران را درک کنند.

۱۰. کنجکاوی آن ها را تحریک کنید

بچه‌ ها کنجکاو به دنیا می‌ آیند و می‌ خواهند درباره هر چیزی بدانند. بنابراین این وظیفه والدین و معلمان است که نشانه های جالب و مرتبطی را ارائه دهند تا کنجکاوی خود را بیشتر به سمت مسیر درست سوق دهند.

به عنوان مثال، آن ها می توانند در معرض هنر، فرهنگ و ادبیات غنی یک کشور قرار گیرند و همزمان با معانی و مفاهیم پنهان آن ها آشنا شوند. همچنین می توانید در مورد وخامت شرایط محیطی با آن ها صحبت کنید و اینکه چگونه می تواند بر زندگی انسان ها و حیوانات اطراف تأثیر بگذارد. با درگیر کردن آن ها در چنین بحث های معناداری، والدین می توانند کنجکاوی کودک را به گونه ای پیش ببرند که بخواهند بیشتر بدانند.

راه یازدهم را شما در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید. از چه شیوه ای برای افزایش خلاقیت کودکان خود استفاده می کنید؟ آیا نتیجه بخش بوده است؟

منبع : افزایش خلاقیت کودکان | ۱۱ راه طلایی + ۱۲ بازی

درمان افسردگی نوجوانان

افسردگی نوجوانان یکی از شایع ترین اختلالات سلامت روانی در کشور و یکی از جدی ترین دغدغه های سلامت روان می باشد. نکته مثبت این است که این اختلال یکی از درمان پذیرترین اختلالات به وسیله روان درمانی و یا دارودرمانی می باشد، بنابراین جای نگرانی نیست.

تحقیقات نشان می دهد که از هر چهار نوجوان یک نفر در طول دوران متوسطه در آغاز چهارده سالگی یک بار افسردگی را تجربه کرده است. این شرایط معمولاً در صورت عدم درمان ماه‌ها به طول می انجامد. این دسته از نوجوانان در معرض خطر بالاتری از خودکشی به عنوان یکی از علل اصلی مرگ و میر قرار دارند.

روانشناس افسردگی نوجوانان

در صورت عدم درمان افسردگی نوجوانان، احتمال اعتیاد به مواد مخدر یا کناره گیری از فعالیت های عادی و گروه های اجتماعی افزایش می یابد. لذا حتی در صورت کاهش رویداد افسرده کننده این قبیل مسائل  مخرب ممکن است همچنان ادامه می یابد.

تشخیص تفاوت بین فراز و نشیب های عادی دوران نوجوانی و نشانه های افسردگی می تواند دشوار باشد. مهم است که راه‌های ارتباطی را با نوجوان خود باز نگه دارید تا بفهمید که آیا قادر به مدیریت احساسات خود هستند یا برای مقابله با آن مشکل دارند. اگر علائم یا نشانه های افسردگی در زندگی آن ها مشاهده کردید از روانشناس کمک بگیرید. علائم افسردگی اغلب به خودی خود بهتر نمی شوند و تاخیر در درمان افسردگی نوجوانان ممکن است منجر به مشکلات مهم و اساسی تر شود.

طبیعی است که کودکان و نوجوانان گاهی اوقات احساس ناراحتی کنند. برای مثال، وقتی بچه‌ها یک رویداد دشوار مانند از دست دادن یکی از عزیزانشان را تجربه می‌کنند، ممکن است احساس غم و اندوه یا غم عمیقی را تجربه کنند یا برای مدتی حتی در هنگام انجام کارهایی که معمولاً از آن لذت می برند، نتوانند احساس شادی داشته باشند. با این حال این احساس طبیعی است که اندوه به مرور زمان کاهش یابد.

علت

افسردگی دارای یک علت پیچیده چندعاملی است که شامل ژنتیکی و اجتماعی می باشد.

علائم یا اختلالات بالینی نیز می توانند به عنوان پیش ساز افسردگی عمل کنند. به عنوان مثال، خلق و خوی نامناسب، اضطراب، و اختلال کم توجهی یا بیش فعالی همگی می توانند باعث ایجاد یا تشدید افسردگی شوند.

به عنوان مثال، مشکلات عصبی و رشدی می تواند منجر به شکست های اجتماعی و تحصیلی عمیق شود و به مرور بر باور، روابط بین فردی و آسیب پذیری در برابر افسردگی تأثیر بگذارد. درمان موثر طیف وسیعی از اختلالات روانپزشکی می تواند به طور بالقوه منجر به بهبود علائم افسردگی در طول زمان شود.

افسردگی یک اختلال خلقی است که باعث می شود غم و اندوه و علائم مرتبط با آن پس از یک رویداد دشوار شدیدتر یا طولانی تر از حد معمول باقی بماند. افسردگی همچنین می تواند بدون یک رویداد محرک رخ دهد. کودکان ممکن است افسردگی داشته باشند اگر علائم آن ها، که ممکن است شامل غم و اندوه باشد، بیش از ۲ هفته ادامه پیدا کند آن ها مبتلا به افسردگی شده اند.

شیوع

افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات در ایالات متحده است و میزان آن در میان کودکان و نوجوانان در سال های اخیر رو به افزایش بوده است. از هر ۵ نوجوان، ۱ نفر در دوران نوجوانی خود دچار افسردگی و هر سال از هر ۱۱ نوجوان، ۱ نفر دچار افسردگی شدید می شود.

علائم

  • اهمیت ندادن به آینده
  • عدم علاقه به نظافت شخصی یا ظاهر
  • درگیر شدن در مصرف مواد
  • تغییر قابل توجهی در وزن یا غذا خوردن
  • کمتر صحبت می کند و کمتر از حد معمول تماس چشمی برقرار می کند
  • حتی در کارهای ساده هم انرژی یا انگیزه کمتری نسبت به معمول دارد.
  • بیشتر گریه می کند.
  • احساس گناه دارد.

درمان افسردگی در نوجوانان دختر

افسردگی در دختران نوجوان با نسبتی حدود دوتا سه برابر پسران گسترش می یابد. دلایل اصلی افسردگی در نوجوانان دختر، ناسازگاری والدین، افسردگی مادر (دراثر تعامل زیاد مادر با فرزند)، مهارت های اجتماعی ضعیف و بدبینی می باشد. والدینی که از هم جدا شده اند و باز هم مشاجره می کنند بالاترین نرخ کودکان افسرده را دارند (حدود۱۸درصد).

پیشنهاد مشاور: تمام علائم افسردگی در کودکان + درمان در خانه

برای درمان افسردگی در نوجوانان دختر چه کار کنیم؟ در صورت نگرانی با معلمان و متخصص اطفال مشورت کنید.، حتما از متخصصان سلامت روان نیز برای درمان افسردگی نوجوان خود کمک بگیرید.

درمان افسردگی نوجوانان در خانه

طیف وسیعی از اقدامات وجود دارد که می تواند به کاهش علائم افسردگی و درمان افسردگی نوجوانان کمک کند و به نوجوانان اجازه دهد در مدرسه و سایر زمینه های زندگی موفق شوند. درمان افسردگی نوجوانان زمانی موفق است که والدین درگیر آن باشند.

نوع افسردگی و شدت علائم بهترین راه درمانی را تعیین می کند. موثرترین درمان برای افسردگی نوجوانان روان درمانی و دارو درمانی است. نکات زیر به درمان افسردگی نوجوان می کند:

  • صحبت کردن با فرزندتان. به طور آشکار با فرزند خود در مورد احساسات او صحبت کنید. با گوش دادن بدون قضاوت آنها را تشویق کنید تا احساسات خود را به اشتراک بگذارند.
  • حمایت. اگرچه درمان افسردگی موثر است، اما ممکن است چند هفته طول بکشد. کودک شما ممکن است زمانی که بلافاصله احساس بهتری نداشته باشد، دلسرد شود. مطمئن شوید که آن ها از برنامه درمانی پیروی کرده و داروهای تجویز شده را طبق دستور مصرف می کنند.
  • کمک گرفتن. روانشناس کودک می تواند به تشخیص اینکه آیا کودک شما افسرده است یا خیر کمک می کند. در حال حاضر خودکشی عامل اصلی مرگ در میان نوجوانان است. اگر فرزند شما افسردگی داشته باشد، روانشناس درمان لازم را ارائه داده یا جلسات خانواده درمانی را توصیه می کند.
  • شناسایی علائم هشدار دهنده یا محرک ها. کودک شما باید افکار یا موقعیت هایی را که به طور کلی منجر به افکار خودکشی می شود، یادداشت کند . آن ها همچنین می توانند کارهایی را فهرست کنند که می توانند در زمانی که احساس افسردگی می کنند یا به خودکشی فکر می کنند انجام دهند تا به آن ها کمک کند احساس بهتری داشته باشند.

زوج درمانگر

در صورت وجود اختلافات زناشویی به زوج درمان گر مراجعه کنید. اگر هر دوی والدین افسرده باشند آنگاه ممکن است هر یک نیاز به درمان فردی داشته باشند. گروه درمانی برای کودکان اثر خاصی بر کودکان دارای مهارت های اجتماعی ناکارآمد دارد. به ویژه، خانواده درمانی نیز بر کودکان بزرگتر یا نوجوانان بسیار مؤثر است. افسردگی در بین خانواده ها نسل به نسل می چرخد و ممکن است زمینه بیولوژیکی داشته باشد.

دارو درمانی

داروهای ضد افسردگی اهمیت خاصی در درمان افسردگی نوجوانان دارند زیرا باعث می شوند کودک با بهره مندی از دیگر مداخلات به سطوح کارکردی مورد نیاز دست یابد.

دو داروی اصلی مورد تایید FDA برای درمان افسردگی نوجوانان وجود دارد که فلوکستین و اسیتالوپرام می باشد. به طور کلی، اکثر داروهای ضد افسردگی بی خطر هستند، اما در برخی افراد می تواند عوارض جانبی منفی داشته باشند، بنابراین مهم است که این موارد را با ارائه دهنده خود در میان بگذارید و قبل از شروع درمان، مزایا و خطرات آن را بسنجید.

برای بسیاری از نوجوانانی که به داروی ضدافسردگی نیاز دارند، مزایای بهبود خلق و خو و فرصت برای کیفیت زندگی مثبت اغلب از خطرات آن بیشتر است.

هر فردی که از داروهای ضد افسردگی استفاده می کند باید به دقت تحت نظر باشد تا عوارض جانبی منفی، به ویژه در چند هفته اول درمان شناسایی شود. این می تواند شامل بدتر شدن علائم افسردگی، رفتارهای غیرمعمول یا افکار خودکشی باشد. بسته به نوع و شدت افسردگی، داروها ممکن است به صورت کوتاه مدت یا بلندمدت مورد استفاده قرار گیرند و در ابتدا ممکن است یک مورد آزمون و خطا برای یافتن دارو و دوز مناسب برای فرد باشد.

روان درمانی

روان درمانی که به عنوان گفتار درمانی نیز شناخته می شود، شامل ملاقات با یک درمانگر آموزش دیده یا متخصص بهداشت روان برای صحبت در مورد افکار، احساسات، روابط و مسائل مربوط به افسردگی و توسعه مهارت های مقابله ای است. درمان ممکن است به صورت یک به یک، با اعضای خانواده، در یک محیط گروهی یا ترکیبی از روش ها ارائه شود.

روان درمانی از طیف وسیعی از تکنیک ها مانند درمان شناختی رفتاری (CBT) و درمان بین فردی برای کمک به آموزش بیماران (و خانواده هایشان) برای درک بهتر خود و ماهیت افسردگی و توسعه راهبردهای مقابله ای برای مقابله با استرس های زندگی یا خلق و خوی ضعیف، استفاده می کند.

درمان افسردگی نوجوانان می‌تواند به او کمک کند تا روش‌های متفاوتی برای تفکر یا اقدام برای مقابله مؤثرتر با علائم افسردگی شناسایی کنند. همچنین می تواند به افراد کمک کند تا مهارت های ضروری زندگی مانند حل مسئله، درگیر شدن در رفتارهای سازنده تر و مدیریت موفقیت آمیز روابط را به دست آورند.

منبع : درمان افسردگی نوجوانان

اختلالات خلقی و اضطراب

اختلالات خلقی و اضطراب

  1. اختلالات اضطرابی

همه ی ما در بسیاری از موقیعت های زندگی به طور طبیعی احساس اضطراب می کنیم، رایجترین واکنش به فشار روانی و محرک تنش زا، اضطراب است.

مفهوم اضطراب

منظور از اضطراب، هیجان ناخوشایندی است که با اصطلاحاتی مانند نگرانی، تنش و ترس بیان می شود.

اکثر رفتارهای اضطرابی، رفتارهای کاملا طبیعی و به صورت واکنش های سازگارانه هستند که به ما کمک می کنند تا در شرایط دشواری که برایمان پیش آمده صحیح عمل کنیم.

گاهی اضطراب آنقدر شدید یا انقدر با رویدادها و موقیعت های نامناسب همراه می شود که برای فرد مشکل ساز و ناسازگارانه جلوه می کند و به اضطراب مرضی و اختلال اضطرابی تبدیل می شود.

نشانه های اختلالات خلقی و اضطراب

  1. در اختلال اضطرابی، میزان ترس بسیار بیشتر از تهدید یا خطر است. یعنی شدت ترس با شدت تهدید تناسب منطقی ندارد (مثلا در فوبیاهای خاص: ترس از آسانسور).
  2. افراد دائما خود را در حالت ترس و نگرانی می بینند بدون آنکه علت آن مشخص باشد.
  3. ترس و نگرانی به طور مزمن وجود دارند و دایما فرد را رنج می دهند، تا جایی که نمی تواند زندگی روزمره ی خود را با حالت عادی پیش ببرد.
  4. این حالت ممکن است باعث شود که فرد نتواند شغل خود را حفظ کند یا با دوستان، همسر یا اعضای خانواده روابط طولانی مدت داشته باشد.

انواع اختلالات خلقی و اضطراب

اختلال اضطراب جدایی

اختلالی روانی که در آن، فرد به علت جدا شدن از خانه یا از افرادی که به آنها وابستگی عاطفی زیادی دارد (پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، فرزندان، خواهر، برادر، همسر) به شدت مضطرب می شود.

اختلال وحشتزدگی

اختلال وحشتزدگی، یعنی حملات مکرر وحشت یا اضطراب. حمله ی وحشت زدگی عبارت است از ترس و ناراحتی شدید که در عرض چند دقیقه به اوج خود می رسد.

این حملات با بعضی سمپتوم های فیزیکی همراه هستند، از جمله: تپش قلب، تنفس سریع، سرگیجه، تعریق زیاد، تهوع و لرزش.

آگورافوبیا

افراد مبتلا به آگورافوبیا همیشه می ترسند که مبادا در جایی گیر بیفتند و در صورت نیاز فوری نتوانند به موقع کمک دریافت کنند، ترس از فضاهای بسته یا فضاهای باز، ترس از استفاده از انواع وسیله ی حمل و نقل، ترس از ایستادن در صف و قرار گرفتن در داخل جمعیت از این دسته اختلالات هستند.

فوبیاهای خاص

عبارتند از ترس های افراطی، غیر منطقی و مداوم نسبت به یک شیء یا یک وضعیت خاص (مثلا ترس از پرواز با هواپیما، ارتفاع، حیوانات، آمپول، مشاهده ی خون).

اختلال اضطراب اجتماعی

عبارت است ترس شدید و دایمی از موقیعت هایی که در آنها فرد، در جمع دیگران قرار می گیرد یا باید جلوی آنها کاری کند (سخنرانی کند).

افراد مبتلا به این اختلال از هرگونه موقیعت اجتماعی که فکر می کنند در آن مورد ارزیابی منفی دیگران قرار می گیرند، می ترسند و سعی می کنند از آن دور باشند.

۲٫ اختلالات خلقی

اختلالات خلقی عبارتند از ناراحتی ها و نابسامانی های هیجانی و عاطفی که باعث می شوند فرد از درون ناراحت باشد و نتواند کارها و وظایف خود را خوب انجام دهد.

اختلالات خلقی به دو دسته ی کلی اختلالات افسردگی و اختلالات دو قطبی تقسیم می شوند.

اختلالات افسردگی

همه ی انسان ها در مقطعی از زندگی خود احساس افسردگی می کنند و معمولا می توانند علت این افسردگی را به رویدادهای مشخصی ربط دهند، تجربه هایی مثل از دست دادن شغل یا فوت بستگان نزدیک می توانند آغاز دوره ای از غم و تکرار بعضی افکار منفی شوند.

اکثر افراد می توانند این احساسهای منفی را در عرض چند روز یا چند هفته از بین ببرند و به زندگی عادی خود بازگردند.

اما برای بعضی از افراد نشانه های افسردگی به مدت طولانی می ماند و در همه ی جوانب زندگی آن ها نفوذ می کند.

نشانه های هیجانی و انگیزشی اختلال افسردگی

تجربه های هیجانی افراد افسرده منفی هستند و دیگران آن ها را معمولا غمگین، نومید، پریشان، محزون، بی انگیزه، بی نشاط و دلسرد توصیف می کنند.

از تمایلات جنسی این افراد به شدت کاسته می شود.

نشانه های شناختی اختلالات خلقی و اضطراب

افراد افسرده معمولا احساس بی فایدگی، خلاء، تهی بودن و ناامیدی دارند، این افراد درباره ی توانایی های خود باورهای بسیار بدبینانه دارند و مطمئن هستند که آینده ای تیره و تار در انتظارشان است.

همچنین از خودشان عیب و ایراد غیر منطقی می گیرند و خودشان را مسخره و تحقیر می کنند.

ناتوانی در تمرکز حواس و ناتوانی در تصمیم گیری سریع و آسان از دیگر نشانه های شناختی افراد افسرده است.

نشانه های رفتاری

آهسته شدن گفتار و رفتار، آهستگی روانی – حرکتی و یا بی تابی و بی قراری (پر تحرکی روانی – حرکتی)، از نشانه های رفتاری اختلال افسردگی است.

نشانه های فیزیولوژیک

پر اشتهایی یا بی اشتهایی و در نتیجه ی آن افزایش بیش از اندازه یا کاهش بیش از اندازه وزن، یبوست، اختلال خواب و اختلال در سیکل عادت ماهانه ی عادی در زنان (معمولا بیشتر از حد معمول)، از نشانه های فیزیولوژیک اختلال افسردگی است.

اختلالات دو قطبی

در اختلال دو قطبی، خلق (مود) فرد به طور مستمر و غیر عادی خیلی خوب است یا بدون تناسب و بیجا از حالت خیلی خوب به حالت خیلی بد و افسرده تغییر می کند.

ویژگی اصلی اختلال دو قطبی حضور علائم مانیا یا هیپومانیا، بعد از یک دوره ی افسردگی یا بدون وجود دوره ی افسردگی است.

مانیا

مانیا نوعی هیجان است که در آن، فرد در یک دوره ی حداقل ۱ هفته ای ، به طور غیر عادی احساس سرخوشی و خوشحالی می کند، به شدت تحریک پذیر و زودرنج است، به تعاملات میان فردی یا تعاملات سکشوآل علاقه ی بی حد و حصر نشان می دهد یا دوست دارد در هرکاری و در هر پروژه ای شرکت کند.

این حالت دوستانه، معاشرت جویی و عدم تبعیض در فرد با حالت همیشگی او تفاوت دارد (یعنی، فرد ذاتا چنین شخصیتی ندارد و اینها رفتارهای معمولی او نبوده اند).

خود بزرگ بینی، پرش افکار، احساس نیاز کم به خواب، پر حرفی و تند تند حرف زدن (به طوری که قطع کردن حرفهایش دشوار باشد)، از دیگر علائم مانیا است.

مانیا معمولا با توهم و هذیان همراه است.

هیپومانیا

نشان های هیپومانیا مانند نشانه های مانیا است ولی در ۴ چیز با مانیا تفاوت دارد:

از لحاظ مدت کوتاه تر است (۴ روز)،  باعث نقص یا نابسامانی شدی در عملکرد فرد نمی شود، نشانه ها خفیف تر هستند و فرد به بستری شدن نیاز ندارد، در هیپومانیا فرد توهم و هذیان ندارد.

همبودی اختلالات خلقی و اضطراب

این دو اختلال همبودی بسیار بالایی باهم دارند، تحقیقات نشان داده که از بین افراد دارای اختلال اضطرابی حدود ۶۳ درصد یا بیشتر آن ها به اختلالات خلقی نیز مبتلا هستند.

مناطق قشری مغز مرتبط با اختلالات خلقی و اضطرابی

محققان کانادایی به این نتیجه رسیده اند که افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی و خلقی به صورت غیرطبیعی فعالیت کمتری درمناطق قشر جلوی  مغز و پاریتال (inferior prefrontal and parietal cortex)، همچنین اینسولا و پوتامن (insula and the putamen)- دارند که بخش های مهمی از مدار مغز برای کنترل عاطفی و شناختی هستند و وظیفه متوقف کردن فعالیت های ذهنی در حال انجام و جابجایی به موارد جدید را دارند.

درمان دارویی این اختلالات

این دو اختلال علائم، عوامل نگهدارنده و همینطور مکانیسم های زیستی و عصبی – شیمیایی مشترکی دارند در نتیجه هر دوی آنها پاسخ مشابهی به درمان دارویی می دهند.

منبع : اختلالات خلقی و اضطراب