سوگیری دسترس‌پذیری چیست و چرا باعث خطا می‌شود؟

سوگیری اکتشافیِ در دسترس بودن، یک سوگیری شناختی است که در آن شما بر اساس یک مثال، اطلاعات یا تجربه اخیر که به راحتی در دسترس شماست، تصمیم می‌گیرید، حتی اگر بهترین مثال برای آگاهی‌بخشی به تصمیم شما نباشد (منبع).

چرا چیزهایی که راحت تر به ذهن می آیند، واقعی تر به نظر می رسند؟

سوگیری در دسترس بودن، که با نام «سوگیری اکتشافی در دسترس بودن» نیز شناخته می‌شود، یک سوگیری شناختی است که در آن افراد هنگام قضاوت یا تصمیم‌گیری به اطلاعاتی تکیه می‌کنند که به راحتی یا به وضوح به ذهنشان می‌رسد.

از آنجا که این اطلاعات به راحتی در دسترس، رایج‌تر، مکررتر یا نماینده‌تر از آنچه در واقع هستند فرض می‌شوند، افراد اغلب احتمال یا اهمیت رویدادهایی را که به خاطر سپردن آنها آسان‌تر است، بیش از حد ارزیابی می‌کنند. این سوگیری به عنوان یک میانبر ذهنی عمل می‌کند که به تصمیم‌گیری سریع کمک می‌کند، اما می‌تواند منجر به نتیجه‌گیری‌های ناقص یا تحریف‌شده شود، زیرا خاطرات اخیر، واضح یا احساسی را بر داده‌های جامع‌تر یا دقیق‌تر ترجیح می‌دهد.

چیزهایی که راحت‌تر به ذهن می‌آیند، به دلیل سوگیری شناختی که به عنوان «سوگیری اکتشافی در دسترس بودن» یا «سوگیری در دسترس بودن» شناخته می‌شود، واقعی‌تر به نظر می‌رسند. این یک میانبر ذهنی است که در آن افراد احتمال یا اهمیت یک رویداد را بر اساس میزان سهولت یادآوری نمونه‌هایی از آن تخمین می‌زنند. وقتی یک مثال یا رویداد در حافظه در دسترس‌تر یا به راحتی قابل بازیابی باشد، رایج‌تر، محتمل‌تر یا واقعی‌تر درک می‌شود.

روش اکتشافیِ در دسترس بودن به این دلیل عمل می‌کند که مغز از میانبرهای ذهنی برای تصمیم‌گیری سریع استفاده می‌کند و اغلب سهولت یادآوری را جایگزین احتمال واقعی می‌کند. این می‌تواند منجر به بیش‌برآورد کردن اهمیت یا واقعیت رویدادهایی شود که به راحتی به خاطر سپرده می‌شوند، مانند اخبار دراماتیک یا تجربیات شخصی، در حالی که اطلاعات کمتر به یاد ماندنی اما بالقوه دقیق‌تر را دست کم می‌گیرد.

سهولت یادآوری منجر به تخمین بیش از حد فراوانی یا تأثیر آن رویداد می‌شود زیرا ذهن، وضوح یا تازگی را با واقعیت یا اهمیت برابر می‌داند. این سوگیری بر نحوه قضاوت افراد در مورد ریسک، فراوانی و حتی حقیقت رویدادها تأثیر می‌گذارد و اغلب ادراکات را از واقعیت‌های عینی منحرف می‌کند(منبع)(منبع)(منبع).

در اصل، هر چه چیزی راحت‌تر به ذهن خطور کند، «واقعی‌تر» یا محتمل‌تر به نظر می‌رسد، زیرا مغز از این قابلیت دسترسی به عنوان نماینده‌ای برای واقعیت یا فراوانی استفاده می‌کند. این اکتشاف به تصمیم‌گیری سریع کمک می‌کند، اما می‌تواند باعث تحریف در ادراک و قضاوت نیز شود.

تصمیم گیری احساسی

مثال های رسانه ای از سوگیری دسترس پذیری

نمونه‌های رسانه‌ای از سوگیری در دسترس بودن (دسترسی‌پذیری) عبارتند از:

  • پوشش خبری رویدادهای دراماتیک مانند سقوط هواپیما می‌تواند باعث شود مردم خطر پرواز را بیش از حد ارزیابی کنند، علیرغم اینکه آمار نشان می‌دهد پرواز از بسیاری از اشکال دیگر حمل و نقل امن‌تر است. وضوح و گزارش مکرر، این رویدادها را در حافظه “در دسترس‌تر” می‌کند و به ترس غیرمنطقی دامن می‌زند.
  • گزارش‌های رسانه‌ای که بر حملات کوسه تمرکز دارند، اغلب مردم را به این باور می‌رساند که این حملات رایج و خطرناک هستند و این واقعیت را که حملات کوسه بسیار نادر هستند، تحت الشعاع قرار می‌دهند. همین اصل در مورد تروریسم، جرایم خشونت‌آمیز و سایر رویدادهای نادر اما دراماتیک که به شدت توسط رسانه‌های خبری پوشش داده می‌شوند، صدق می‌کند.
  • روزنامه‌نگاران تمایل دارند علل یا توضیحاتی را که بیشتر به روز هستند یا فوراً در دسترس هستند، برجسته کنند، مانند سرزنش بحران‌های فعلی (مثلاً بحران انرژی منتسب به جنگ اوکراین) بدون اینکه همیشه سایر عوامل مهم اما کمتر واضح را پوشش دهند. این سوگیری می‌تواند درک عمومی از علل و راه‌حل‌ها را شکل دهد.
  • رسانه‌های اجتماعی می‌توانند با قرار دادن مکرر کاربران در معرض روایت‌ها، حالات چهره، ویدیوها یا اخبار خاص، سوگیری در دسترس بودن را تقویت کنند و باعث تخمین بیش از حد فراوانی یا اهمیت آن رویدادها یا نظرات شوند.

به طور خلاصه، پوشش رسانه‌ای اغلب با واضح‌تر و قابل بازیابی‌تر کردن مثال‌ها یا توضیحات خاص، سوگیری در دسترس بودن را تشدید می‌کند، که بر درک عمومی از خطر، علل یا واقعیت فراتر از داده‌های عینی تأثیر می‌گذارد(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

مقایسه اجتماعی؛ قاتل آرامش ذهن | چطور از این عادت رها شویم؟

چطور تصمیم های منطقی تری بگیریم؟

برای تصمیم‌گیری‌های منطقی‌تر ضمن در نظر گرفتن و به حداقل رساندن سوگیری دسترسی (در دسترس بودن)، راهکارهای زیر مؤثر هستند:

  • به جای قضاوت‌های آنی، برای تفکر دقیق وقت بگذارید. تحلیل آگاهانه، استفاده از اطلاعات جامع فراتر از آنچه در ابتدا به ذهن خطور می‌کند را تشویق می‌کند.
  • به طور فعال به دنبال دیدگاه‌ها و منابع اطلاعاتی متنوع برای گسترش درک باشید و از تکیه بر مثال‌های به راحتی قابل یادآوری خودداری کنید. این شامل بررسی داده‌ها، آمار و حقایق کمتر واضح اما مرتبط است.
  • با بازی کردن نقش وکیل مدافع شیطان یا در نظر گرفتن دیدگاه مخالف، فرضیات را به چالش بکشید. این می‌تواند سوگیری‌های پنهان و توضیحات جایگزین را که با یادآوری سریع از دست رفته‌اند، آشکار کند.
  • به جای تکیه صرف بر حافظه‌ای که رویدادهای اخیر یا واضح را ترجیح می‌دهد، سوابق یا یادداشت‌هایی را برای ردیابی اطلاعات در طول زمان نگه دارید. این به ارزیابی متعادل، به ویژه برای تصمیمات بلندمدت، کمک می‌کند.
  • پس از تصمیم‌گیری، با استفاده از یادداشت‌برداری یا بحث، در مورد تصمیمات تأمل کنید تا مشخص شود که آیا سوگیری در دسترس بودن بر فرآیند تأثیر گذاشته است یا خیر و قضاوت‌های آینده را بهبود بخشید.
  • از چارچوب‌های تصمیم‌گیری ساختاریافته و داده‌های کمی برای تکیه بر شواهد به جای شهود استفاده کنید.
  • در تصمیمات گروهی یا محل کار، تنوع دیدگاه‌ها و روش‌های ورودی ناشناس (مانند رأی‌گیری مخفی) را تقویت کنید تا تسلط سوگیری را کاهش دهید(منبع)(منبع)(منبع).

با ترکیب آگاهی از سوگیری در دسترس بودن با شیوه‌های سیستماتیک، تأملی و مبتنی بر شواهد، تصمیم‌گیری می‌تواند منطقی‌تر و کمتر مستعد خطاهای ناشی از تکیه بر آنچه به ذهن ساده‌تر می‌رسد، باشد(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : سوگیری دسترس‌پذیری چیست و چرا باعث خطا می‌شود؟

خطای شباهت چیست؟ اشتباهات رایج ذهن در تشخیص و انتخاب

«خطای شباهت» نوعی سوگیری شناختی است که در آن افراد به اشتباه احتمال یا حقیقت یک رویداد، ایده یا عضویت در یک دسته را بر اساس میزان شباهت آن به چیزی آشنا، به جای شواهد عینی یا احتمال آماری، قضاوت می‌کنند. این یک خطای سیستماتیک در تفکر است که ناشی از اتکای مغز به میانبرهای ذهنی (اکتشافی) است که از شباهت ادراک‌شده به عنوان راهی سریع برای ساده‌سازی قضاوت‌های پیچیده استفاده می‌کنند.

شباهت همیشه به معنای احتمال نیست

خطای شناختی مربوط به شباهت این است که افراد اغلب به اشتباه از شباهت به عنوان جایگزینی برای احتمال استفاده می‌کنند که می‌تواند منجر به قضاوت‌های نادرست شود.

این اتفاق به این دلیل می‌افتد که «روش اکتشافی شباهت» باعث می‌شود افراد احتمال تعلق چیزی به یک دسته را بر اساس میزان شباهت آن به یک نمونه اولیه یا مثال گذشته قضاوت کنند، نه بر اساس احتمال یا شواهد آماری واقعی.

به چند دلیل، شباهت همیشه معادل احتمال نیست:

  • شباهت، شباهت ادراک‌شده را نشان می‌دهد که می‌تواند ذهنی و وابسته به زمینه باشد، نه معیاری برای احتمال واقعی.
  • افراد اغلب وقتی رویداد یا مثال بسیار معرف یا آشنا باشد، صرف نظر از نرخ‌های پایه واقعی (فراوانی)، احتمالات را بیش از حد تخمین می‌زنند.
  • تکیه مغز بر شباهت می‌تواند باعث دست‌کم گرفتن یا نادیده گرفتن رویدادهای کمتر مشابه اما محتمل‌تر شود و منجر به ارزیابی‌های مغرضانه شود.
  • مدل‌های ریاضی و تحقیقات تجربی نشان می‌دهند که قضاوت‌های مربوط به شباهت و قضاوت‌های مربوط به احتمال، فرآیندهای شناختی مرتبط اما متمایزی هستند و اشتباه گرفتن آنها منجر به خطاهایی مانند “اثر رقیق‌سازی” (نادیده گرفتن اطلاعات متناقض) یا “اثرات تأیید” مبتنی بر شباهت به جای شواهد می‌شود.

اشتباهات مهلک در زندگی مشترک که به طلاق و جدایی ختم می شوند

به طور خلاصه، میانبر ذهنی قضاوت احتمال بر اساس شباهت می‌تواند باعث سوگیری‌های سیستماتیک شود زیرا شباهت مربوط به شباهت ادراک‌شده است، نه احتمال واقعی. تصمیم‌گیری منطقی مستلزم تمایز آگاهانه این مفاهیم و ارزیابی شواهد به صورت احتمالی است، نه تکیه صرف بر اینکه چیزی چقدر شبیه به نظر می‌رسد(منبع)(منبع)(منبع).

نمونه های قضاوت اشتباه براساس شباهت

نمونه‌هایی از قضاوت نادرست بر اساس شباهت عبارتند از:

  • انتخاب خرید کتاب یا تماشای فیلم صرفاً به این دلیل که شبیه کتاب قبلی است، حتی اگر فیلم جدید کیفیت پایین‌تری داشته باشد. این تصمیم به جای ارزیابی عینی، تحت تأثیر شباهت ادراک‌شده با تجربیات لذت‌بخش گذشته قرار می‌گیرد.
  • تصمیم به غذا خوردن در رستوران به این دلیل که فرد را به یاد رستوران دیگری که قبلاً دوست داشته می‌اندازد، می‌اندازد که ممکن است منجر به نادیده گرفتن گزینه‌های بهتر دیگر شود. شباهت بین تجربیات حال و گذشته بیش از کیفیت واقعی غذا یا خدمات، بر انتخاب تأثیر می‌گذارد(منبع).
  • مصاحبه‌کنندگان شغلی، کاندیداهایی را ترجیح می‌دهند که پیشینه یا رفتارهایشان مشابه کارمندان موفق فعلی باشد و به طور بالقوه افراد متنوع یا واجد شرایط‌تر را از دست بدهند. این روش اکتشافی شباهت می‌تواند تصمیمات استخدام را از شایسته‌سالاری منحرف کند.
  • پذیرش‌های قدیمی در مدارسی که فرزندان فارغ‌التحصیلان پذیرفته می‌شوند تا حدی به این دلیل است که پیشینه آنها مشابه افراد موفق دیده می‌شود و این امر به جای اینکه صرفاً بر اساس صلاحیت‌ها باشد، تعصبات اجتماعی-اقتصادی یا جمعیتی را تقویت می‌کند.
  • توسعه‌دهندگان نرم‌افزار از روش‌های اکتشافی شباهت در اشکال‌زدایی با تطبیق علائم اشکال جدید با اشکالات مشابه گذشته استفاده می‌کنند. اگرچه اغلب مفید است، اما اگر اشکال جدید متفاوت باشد اما به طور سطحی مشابه به نظر برسد، می‌تواند باعث خطا شود و منجر به تشخیص اشتباه شود.

ترس از قضاوت دیگران با راهکارهای باورنکردنی

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه تکیه بر شباهت به عنوان یک میانبر می‌تواند با بیش از حد ارزش دادن به شباهت و کم اهمیت دادن به شواهد واقعی، احتمالات یا تفاوت‌های مرتبط، منجر به قضاوت‌های اشتباه شود(منبع).

نقش آمار در مقابله با این خطا

آمار با ارائه یک چارچوب عینی و مبتنی بر شواهد برای ارزیابی احتمالات و تصمیم‌گیری، نقش مهمی در پرداختن و اصلاح خطای شناختی شباهت ایفا می‌کند. به طور خاص:

آمار با تأکید بر استفاده از احتمالات واقعی و نرخ‌های پایه به جای قضاوت‌های مبتنی بر شباهت یا شباهت ادراک‌شده، به مقابله با روش اکتشافی شباهت کمک می‌کند.

به عنوان مثال، اصول آماری مانند قانون اعداد بزرگ ما را راهنمایی می‌کنند تا نتایج قابل اعتمادتری را از نمونه‌های بزرگتر انتظار داشته باشیم، در تضاد با قضاوت‌های مبتنی بر شباهت که می‌توانند اثرات اندازه نمونه را نادیده بگیرند.

منبع : خطای شباهت چیست؟ اشتباهات رایج ذهن در تشخیص و انتخاب

سوگیری خوش‌بینی: تعریف، نشانه‌ها و مثال‌های واقعی

سوگیری خوش‌بینی، که خوش‌بینی غیرواقعی یا خوش‌بینی مقایسه‌ای نیز نامیده می‌شود، یک سوگیری شناختی است که در آن افراد معتقدند احتمال کمتری نسبت به دیگران در تجربه رویدادهای منفی دارند.

این سوگیری باعث می‌شود افراد احتمال نتایج مثبت برای خود را بیش از حد تخمین بزنند در حالی که خطرات یا رویدادهای منفی مانند بیماری، تصادفات یا ضررهای مالی را دست کم می‌گیرند. این یک پدیده گسترده است که فراتر از جمعیت‌شناسی است و در حدود ۸۰٪ از افراد مشاهده می‌شود، به جز موارد بسیار کمتر در افراد مبتلا به افسردگی.

چرا فکر می کنیم اتفاقات بد برای ما رخ نمی دهند؟

مردم به دلیل سوگیری شناختی به نام سوگیری خوش‌بینی، تمایل دارند فکر کنند که اتفاقات بد برایشان رخ نخواهد داد. این سوگیری باعث می‌شود افراد باور کنند که احتمال کمتری نسبت به دیگران در مواجهه با رویدادهای منفی مانند تصادفات، بیماری‌ها یا شکست‌ها دارند. همچنین به آن خوش‌بینی غیرواقعی یا خوش‌بینی مقایسه‌ای گفته می‌شود.

دلایل مختلفی توضیح می‌دهد که چرا سوگیری خوش‌بینی رخ می‌دهد:

  • وضعیت نهایی مطلوب: افراد می‌خواهند احساسات مثبت و امید خود را حفظ کنند، بنابراین به طور ناخودآگاه نتایج مطلوب را بیش از حد ارزیابی می‌کنند و خطرات را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند تا رفاه و عزت نفس خود را حفظ کنند.
  • مکانیسم‌های شناختی: مغز اطلاعات مربوط به خود را متفاوت از دیگران پردازش می‌کند و اغلب بیشتر بر عوامل مثبت و قابل کنترل شخصی تمرکز می‌کند.
  • عدم تقارن اطلاعات: افراد معمولاً دانش دقیق‌تری از نقاط قوت، اقدامات احتیاطی و موفقیت‌های گذشته خود در مقایسه با دیگران دارند و این امر باعث می‌شود که ریسک شخصی خود را نسبت به دیگران کمتر از حد واقعی ارزیابی کنند.
  • خلق و خوی کلی: خلق و خوی مثبت می‌تواند تمایل به سوگیری خوش‌بینی را افزایش دهد، در حالی که خلق و خوی منفی یا شرایطی مانند افسردگی آن را کاهش می‌دهد.

شانس در زندگی، ۴ قانون کلیدی برای خوش شانسی در زندگی

این سوگیری می‌تواند با ایجاد انگیزه برای پشتکار و کاهش اضطراب، سازگارانه باشد، اما همچنین می‌تواند منجر به رفتارهای پرخطر و نادیده گرفتن اقدامات احتیاطی لازم شود، زیرا افراد آسیب‌پذیری خود را در برابر پیامدهای بد دست کم می‌گیرند(منبع)(منبع).

نمونه های خوش بینی غیرواقعی

در اینجا چند نمونه واقعی از خوش‌بینی غیرواقعی (سوگیری خوش‌بینی) آورده شده است:

  • خطرات سلامتی: افراد سیگاری ممکن است باور داشته باشند که با وجود شواهد علمی که نشان دهنده خطر بالای ابتلا به سرطان ریه یا سایر بیماری‌های مرتبط با سیگار کشیدن است، کمتر از سایر سیگاری‌ها احتمال ابتلا به سرطان ریه یا سایر بیماری‌های مرتبط با سیگار کشیدن را دارند. افراد اغلب احتمال ابتلا به بیماری‌های جدی خود را دست کم می‌گیرند در حالی که چنین خطراتی را در جمعیت عمومی تصدیق می‌کنند.
  • تصمیمات مالی: سرمایه‌گذاران اغلب فکر می‌کنند سرمایه‌گذاری‌های بازار سهام آنها از میانگین عملکرد بهتری خواهد داشت و احتمال ضرر آنها کمتر است، که منجر به اعتماد به نفس بیش از حد و رفتارهای پرخطر مانند عدم تنوع بخشیدن به سبد سهام خود می‌شود. در طول بحران مالی سال ۲۰۰۸، بسیاری از صاحبان خانه به طور غیرواقعی فرض کردند که ارزش املاک همیشه افزایش می‌یابد و در نتیجه با سقوط بازار، سلب مالکیت گسترده صورت گرفت.
  • ایمنی شخصی: افراد معمولاً معتقدند که کمتر از دیگران احتمال دارد که قربانی جرایم یا تصادفات شوند، مانند کسانی که برای اولین بار از بانجی جامپینگ استفاده می‌کنند و فکر می‌کنند که کمتر از سایر پرش‌کنندگان در معرض خطر آسیب هستند.
  • کارآفرینی: کارآفرینان مشتاق اغلب شانس موفقیت استارتاپ خود را بیش از حد تخمین می‌زنند، علیرغم اینکه داده‌ها نشان می‌دهند درصد بالایی از استارتاپ‌ها شکست می‌خورند. به عنوان مثال، مورد ترانوس نشان داد که چگونه خوش‌بینی سرمایه‌گذاران منجر به سرمایه‌گذاری میلیون‌ها نفر در شرکتی با علم ناقص شد که در نهایت به فروپاشی انجامید.
  • زندگی روزمره بیش از حد اعتماد به نفس: مردم اغلب معتقدند که در مقایسه با دیگران، رانندگان ایمن‌تر، بهتری هستند یا احتمال کمتری دارد که با رویدادهای منفی مانند تصادفات رانندگی مواجه شوند، علیرغم اینکه درگیر رفتارهای پرخطری مانند رانندگی بی‌ملاحظه می‌شوند(منبع)(منبع).

تست نئو(NEO) پرسشنامه 5 عاملی شخصیت چیست؟

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه سوگیری خوش‌بینی می‌تواند احساسات مثبتی ایجاد کند، اما همچنین منجر به تصمیمات ضعیف و دست کم گرفتن خطرات واقعی می‌شود(منبع)(منبع).

مزایا و معایب این سوگیری

مزایای سوگیری خوش‌بینی

  • انگیزه و پشتکار: اعتقاد به نتایج مثبت، پشتکار و انعطاف‌پذیری را در مواجهه با چالش‌ها یا موانع تشویق می‌کند و به افراد کمک می‌کند تا به جای تسلیم شدن، به تلاش خود ادامه دهند.
  • سلامت روان مثبت: خوش‌بینی با استرس کمتر، کاهش اضطراب، رفاه عمومی بهتر و رضایت بیشتر از زندگی مرتبط است.
  • رفتارهای سالم‌تر: افراد خوش‌بین اغلب سبک زندگی سالم‌تری را در پیش می‌گیرند، بیشتر ورزش می‌کنند و از بیماری یا جراحی بهتر بهبود می‌یابند.
  • ریسک‌پذیری برای رشد: خوش‌بینی می‌تواند با تشویق افراد به ریسک‌پذیری که می‌تواند منجر به پاداش و موفقیت شود، رفتارهای کارآفرینانه و نوآورانه را تقویت کند.
  • امید و توانمندسازی: امید و حس کنترل بر آینده را القا می‌کند که می‌تواند تصمیم‌گیری و هدف‌گذاری را بهبود بخشد.

معایب سوگیری خوش‌بینی

دست کم گرفتن خطرات: افراد ممکن است احتمال وقوع رویدادهای منفی برای خود را دست کم بگیرند، که منجر به اقدامات احتیاطی ناکافی یا رفتارهای پرخطر (مثلاً سیگار کشیدن، رانندگی ناامن) می‌شود.

  • برنامه‌ریزی ضعیف: این سوگیری با مغالطه برنامه‌ریزی مرتبط است، جایی که افراد مدت زمان یا سختی وظایف را دست کم می‌گیرند و در نتیجه مهلت‌های از دست رفته و بودجه بیش از حد مصرف می‌شود.
  • نادیده گرفتن بازخورد منفی: سوگیری خوش‌بینانه ممکن است باعث بی‌توجهی به هشدارها یا توصیه‌ها شود و آسیب‌پذیری را در برابر شکست یا آسیب افزایش دهد.
  • ریسک‌های مالی و اجتماعی: اعتماد بیش از حد به سرمایه‌گذاری‌ها یا سرمایه‌گذاری‌های تجاری می‌تواند منجر به ضررهای مالی شود؛ وعده بیش از حد در زمینه‌های اجتماعی یا حرفه‌ای می‌تواند به اعتبار آسیب برساند.
  • جنبه منفی عاطفی: وقتی واقعیت با انتظارات خوش‌بینانه در تضاد باشد، می‌تواند باعث ناامیدی، استرس یا کاهش انگیزه شود.

منبع :سوگیری خوش‌بینی: تعریف، نشانه‌ها و مثال‌های واقعی

سوگیری بدبینی چیست؟ مثال‌های واقعی و کاربردی

سوگیری بدبینی به تمایل به بیش‌برآورد کردن احتمال رویدادهای منفی و در عین حال دست‌کم گرفتن احتمال رویدادهای مثبت اشاره دارد. این نگرش که انتظار بدترین‌ها را داشته باشیم، یک ویژگی شناختی برجسته افسردگی است و می‌تواند پیامدهای قابل توجهی در سطح شخصی و اجتماعی داشته باشد.

آیا تا به حال در مدرسه دوست درس‌خوانی داشته‌اید که فکر می‌کرده قرار است در هر امتحانی مردود شود؟ در مورد کسی که فکر می‌کند همه از او بدشان می‌آید چطور؟ ما اغلب این را به عنوان یک دیدگاه بدبینانه و بدبینانه به نیمه خالی لیوان، به عنوان یک پدیده روانشناختی ظریف، نامگذاری می‌کنیم. خوشبختانه، تحقیقات گسترده‌ای وجود دارد که می‌تواند به روشن شدن چنین تصورات تاریکی کمک کند(منبع).

چرا ذهن ما همیشه سناریو بد را می سازد؟

ذهن تمایل دارد تا حد زیادی به دلیل یک پدیده روانشناختی به نام سوگیری بدبینی، سناریوهای بدترین حالت را ایجاد کند. این سوگیری باعث می‌شود افراد احتمال نتایج منفی را بیش از حد تخمین بزنند و احتمالات فاجعه‌بار را تصور کنند.

دلیل این امر در مکانیسم‌های بقای تکاملی نهفته است: پیش‌بینی تهدیدها و خطرات احتمالی، حتی اگر بعید باشند، به انسان‌ها کمک کرده است تا آماده شوند و از آسیب دوری کنند. بنابراین، مغز طوری برنامه‌ریزی شده است که به عنوان یک استراتژی دفاعی برای کاهش خطرات، روی سناریوهای بدترین حالت تمرکز کند.

از دیدگاه شناختی، این تفکر بدترین حالت را می‌توان نوعی «بدبینی دفاعی» دانست – استراتژی‌ای که در آن تصور و آماده شدن برای نتایج بد می‌تواند انگیزه حل مسئله را ایجاد کند و باعث شود فرد احساس کنترل بیشتری داشته باشد. با این حال، وقتی بیش از حد شود، منجر به اضطراب و پریشانی می‌شود که به عنوان «فاجعه‌سازی» شناخته می‌شود، جایی که افکار بدون شواهد متناسب به سمت بدترین حالت‌ها می‌چرخند.

از نظر نوروبیولوژیکی، سوگیری بدبینی با فعالیت در نواحی مغزی مرتبط با تشخیص تهدید و تنظیم هیجان، مانند آمیگدال و قشر جلوی مغز، مرتبط است. افرادی که حساسیت بیشتری در این نواحی دارند، بیشتر مستعد تمرکز بر احتمالات منفی هستند(منبع)(منبع)(منبع).

بدبینی و شکاکیت تا اختلالات روانی

به طور خلاصه، ذهن به عنوان یک عملکرد محافظتی و تکاملی برای پیش‌بینی خطر و آماده‌سازی پاسخ‌ها، سناریوهای بدترین حالت را ایجاد می‌کند که با استراتژی‌های شناختی مانند بدبینی دفاعی کمک می‌شود. با این حال، این سوگیری می‌تواند زمانی که منجر به اضطراب مزمن و تفکر تحریف‌شده می‌شود، ناسازگار شود(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

مثال های بدبینی در روابط و کار

چند نمونه از بدبینی در روابط کاری:

  • یک رهبر پروژه محتاط (لیام) به دلیل ترس از خرابی سیستم، سردرگمی کاربر یا موفقیت رقیب، علی‌رغم بازخورد مثبت و آزمایش کامل، عرضه محصول را به تأخیر می‌اندازد. بدبینی او باعث از دست رفتن فرصت‌های بازار و پیشرفت کند می‌شود.
  • مدیران بدبین که بر نتایج منفی و مشکلات احتمالی تمرکز می‌کنند، می‌توانند با نادیده گرفتن دستاوردها، کاهش انگیزه و ایجاد محیطی که کارمندان احساس می‌کنند تلاش‌هایشان کم‌ارزش و بیهوده است، روحیه تیم‌ها را تضعیف کنند.
  • روابط تجاری که در آن یک طرف به طرف دیگر به سوءاستفاده یا فرصت‌طلبی مشکوک است، ممکن است به جای رویارویی، با استعفا و سکوت واکنش نشان دهد. با وجود نارضایتی، روابط به دلیل وابستگی به منابع ادامه می‌یابد و منجر به وخامت منفعلانه رابطه می‌شود.
  • سوگیری بدبینی در تصمیم‌گیری می‌تواند منجر به احتیاط بیش از حد و تخمین بیش از حد ریسک‌ها شود و باعث از دست رفتن فرصت‌های نوآوری یا رشد در مشارکت‌ها و سرمایه‌گذاری‌های تجاری شود.
  • ارتباط بدبینانه در تیم‌ها می‌تواند منجر به بی‌اعتمادی، ترس از به اشتراک گذاشتن نظرات مخالف و همسویی ضعیف اهداف، افزایش درگیری‌ها و کاهش بهره‌وری شود.

از بدبینی و شکاکیت تا اختلال شخصیت پارانوئید و شخصیت مرزی

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه بدبینی در روابط تجاری به صورت نگرانی بیش از حد، رفتار محتاطانه، قطع ارتباط و کاهش اعتماد بروز می‌کند که همه اینها می‌توانند مانع همکاری و موفقیت شوند(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : سوگیری بدبینی چیست؟ مثال‌های واقعی و کاربردی

بیزاری از ضرر چیست و چگونه تصمیم‌گیری را منحرف می‌کند؟

اثر بیزاری از ضرر، یک سوگیری شناختی است که در آن تأثیر عاطفی یک ضرر، شدیدتر از شادی حاصل از سود معادل آن احساس می‌شود. از نظر روانشناسی، از دست دادن چیزی حدود دو برابر درد بیشتری نسبت به لذتی که از به دست آوردن همان مقدار به دست می‌آید، ایجاد می‌کند. این پدیده باعث می‌شود افراد در تصمیم‌گیری، ضررها را بیشتر از سودها بسنجند.

چرا از باختن بیشتر می ترسیم تا از بردن لذت ببریم؟

بیزاری از ضرر در اقتصاد رفتاری به پدیده‌ای اشاره دارد که در آن، افراد یک ضرر واقعی یا بالقوه را از نظر روانی یا عاطفی شدیدتر از یک سود معادل درک می‌کنند. برای مثال، درد از دست دادن ۱۰۰ دلار اغلب بسیار بیشتر از شادی حاصل از یافتن همان مبلغ است.

اثرات روانی تجربه یک ضرر یا حتی مواجهه با احتمال ضرر، حتی ممکن است باعث ایجاد رفتار ریسک‌پذیری شود که می‌تواند ضررهای تحقق‌یافته را محتمل‌تر یا شدیدتر کند(منبع).

ما به دلیل یک سوگیری شناختی به نام اثر بیزاری از باخت، بیشتر از اینکه از برد لذت ببریم، از باخت می‌ترسیم. این اثر به این معنی است که درد روانی از دست دادن چیزی (پول، مقام، روابط) تقریباً دو برابر قدرتمندتر از لذت به دست آوردن مقدار معادل آن است. به عبارت دیگر، در پاسخ‌های عاطفی ما، باخت‌ها بیشتر از بردها جلوه می‌کنند.

توضیح تکاملی این است که حساسیت زیاد به باخت‌ها به اجداد ما کمک می‌کرد تا با انگیزه دادن به آنها برای اجتناب از موقعیت‌های خطرناک و محافظت از منابع، زنده بمانند. از نظر روانشناختی و بیولوژیکی، مغز باخت‌های احتمالی را به عنوان تهدیدآمیزتر از بردهای معادل پردازش می‌کند.

از نظر رفتاری، این امر منجر به تصمیمات ریسک‌گریز می‌شود، جایی که افراد اغلب از ضرر اجتناب می‌کنند یا از آن می‌ترسند، حتی اگر به معنای از دست دادن سودهای بالقوه باشد. همچنین توضیح می‌دهد که چرا افراد ممکن است مدت زیادی به سرمایه‌گذاری‌های از دست رفته خود ادامه دهند یا برای جلوگیری از تحقق ضرر، ریسک‌های غیرمنطقی بپذیرند، رفتاری که به عنوان اثر تمایل شناخته می‌شود.

ترس از شکست چیست؟ نقش شکست در زندگی و رسیدن به موفقیت

بیزاری از ضرر، عدم تقارن در تصمیم‌گیری ایجاد می‌کند: افراد ترجیح می‌دهند از ضرر اجتناب کنند تا اینکه سود کسب کنند، و این باعث می‌شود ضرر از نظر روانی تأثیرگذارتر از سود برابر باشد(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

نمونه های این اثر در زندگی روزمره

نمونه‌هایی از تأثیر زیان‌گریزی در زندگی عبارتند از:

  • تصمیمات مالی: افراد تمایل دارند از فروش سهام زیان‌ده خودداری کنند تا از ضرر فرار کنند، حتی زمانی که فروش از نظر مالی عاقلانه باشد. این به عنوان اثر تمایل شناخته می‌شود.
  • رفتار مصرف‌کننده: محصولاتی که معایب جزئی را در کنار مزایا برجسته می‌کنند، می‌توانند جذاب‌تر به نظر برسند زیرا توجه به نکات منفی کوچک، باعث زیان‌گریزی می‌شود و افراد را در تصمیم‌گیری درگیرتر و متفکرتر می‌کند.
  • اجتناب از ریسک: پس از تجربه ضرر، افراد احتیاط بیشتری نشان می‌دهند و تمایل دارند از گزینه‌های پرخطر اجتناب کنند، شبیه به “اثر اجاق گاز داغ” که در آن یک تجربه بد منجر به اجتناب از موقعیت‌های مرتبط صرف نظر از مزایای بالقوه می‌شود.
  • انگیزه: افراد اغلب انگیزه بیشتری برای جلوگیری از از دست دادن منابع شخصی (پول، جایگاه، زمان) نسبت به به دست آوردن مقادیر معادل آن دارند، که بر انگیزه‌های محل کار و اهداف شخصی تأثیر می‌گذارد.
  • انتخاب‌های روزمره: افراد تصمیمات خود را بر اساس اجتناب از ضرر و زیان به جای دنبال کردن سود، شکل می‌دهند، برای مثال، از تغییر شغل یا سرمایه‌گذاری به دلیل ترس از دست دادن ثبات فعلی، حتی اگر گزینه جدید پاداش‌های بهتری ارائه دهد، خودداری می‌کنند.

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه بیزاری از ضرر و زیان با سنگین‌تر دانستن ضررها نسبت به سودهای معادل، بر تصمیمات روزانه تأثیر می‌گذارد و منجر به رفتار محتاطانه، اجتناب از ریسک ادراک‌شده و افزایش حساسیت به نتایج منفی می‌شود(منبع)(منبع).

وقتی که ترس از باخت، مانع بردن می شود

ترس از باخت می‌تواند با ایجاد موانع روانی که افراد را از انجام ریسک‌ها و اقدامات لازم برای موفقیت باز می‌دارد، مانع از پیروزی شود. این ترس اغلب به صورت‌های زیر بروز می‌کند:

  • اجتناب از ریسک: ترس از باخت، افراد را در منطقه امن خود نگه می‌دارد و مانع از کاوش فرصت‌های جدید یا فراتر رفتن از مرزهای ضروری برای رشد و موفقیت می‌شود.
  • بی‌تصمیمی: تحلیل بیش از حد و حدس و گمان به دلیل ترس از اشتباه کردن می‌تواند منجر به از دست دادن فرصت‌ها و تأخیر در اقدامات شود و مانع پیشرفت به سمت اهداف شود.
  • خود تخریبی: ترس از عواقب موفقیت – مانند افزایش انتظارات، مسئولیت‌ها یا تغییرات اجتماعی – می‌تواند منجر به رفتارهای ناخودآگاهی شود که دستاوردها را تضعیف می‌کنند.
  • تمرکز بر باخت به جای برد: بیزاری از باخت باعث می‌شود باخت‌ها دردناک‌تر از بردها لذت‌بخش به نظر برسند و پتانسیل شکست، انگیزه تلاش برای موفقیت را تحت الشعاع قرار دهد.
  • بی‌اعتمادی به توانایی‌ها: ترس از باخت می‌تواند باورهای منفی نسبت به خود را تقویت کند و اعتماد به نفس را کاهش دهد و در نتیجه منجر به تردید یا اجتناب از چالش‌ها شود.

برای برنده شدن، تشخیص این ترس، پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از موفقیت، تغییر چارچوب ریسک‌ها به عنوان فرصت‌های یادگیری و تغییر تمرکز از اجتناب از ضرر به دنبال کردن رشد، بسیار مهم است.

در اصل، غلبه بر ترس از ضرر به فرد اجازه می‌دهد تا ریسک‌های حساب‌شده‌ای را بپذیرد، فرصت‌ها را غنیمت بشمارد و به پیروزی‌های بالقوه‌ای دست یابد که در غیر این صورت ترس مانع آنها می‌شد(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : بیزاری از ضرر چیست و چگونه تصمیم‌گیری را منحرف می‌کند؟

چطور سوگیری درون‌گروهی تفکر ما را نسبت به دیگران منحرف می‌کند؟

سوگیری درون‌گروهی، که به عنوان طرفداری درون‌گروهی نیز شناخته می‌شود، تمایل افراد به ترجیح دادن اعضای گروه خود نسبت به اعضای گروه‌های دیگر است. این سوگیری شناختی بر ادراکات و رفتارها تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود افراد با افراد درون گروه خود رفتار ترجیحی، ارزیابی‌های مثبت‌تر و اعتماد بیشتری داشته باشند، در حالی که اغلب افراد خارجی را حذف یا بی‌ارزش می‌کنند.

سوگیری درون‌گروهی می‌تواند از ویژگی‌های مشترکی ناشی شود که حس هویت جمعی ایجاد می‌کنند، مانند قومیت، ملیت، مذهب، طبقه اجتماعی یا حتی وابستگی‌های موقت مانند تیم‌های ورزشی یا گروه‌های کاری.

چرا همیشه گروه خودمان را برتر می‌بینیم؟

دلیل اینکه مردم به طور مداوم گروه خود را برتر می‌دانند، با سوگیری درون گروهی توضیح داده می‌شود، یک پدیده روانشناسی اجتماعی که در آن افراد اعضای گروه خود را نسبت به دیگران ترجیح می‌دهند. این سوگیری از تمایل طبیعی ما به دسته‌بندی خود و دیگران در گروه‌ها ناشی می‌شود و حس تعلق و هویت جمعی ایجاد می‌کند.

این سوگیری عملکردهای مهم روانشناختی و اجتماعی مانند افزایش عزت نفس از طریق ارتباط مثبت با گروه خود، تقویت انسجام گروهی و ترویج وفاداری محافظتی در گروه را ایفا می‌کند.

سوگیری درون گروهی به صورت رفتار ترجیحی، برداشت‌های مثبت‌تر و اعتماد بیشتر به اعضای درون گروه آشکار می‌شود، در حالی که افراد خارج از گروه با تردید یا منفی‌تر دیده می‌شوند. این جانبداری می‌تواند حتی زمانی که تمایزات گروهی بی‌اهمیت یا به طور دلخواه تعیین می‌شوند، رخ دهد و ماهیت ریشه‌دار این سوگیری را برجسته کند. ریشه‌های تکاملی نشان می‌دهد که این سوگیری با تقویت پیوندها و همکاری در گروه‌ها به انسان‌های اولیه کمک می‌کرد تا زنده بمانند، اما در زمینه‌های مدرن، می‌تواند منجر به مزایای ناعادلانه برای اعضای درون گروه و تبعیض علیه افراد خارج از گروه شود.

این سوگیری ریشه در دسته‌بندی اجتماعی دارد، جایی که مردم به طور طبیعی دیگران را به «ما» (درون‌گروه) و «آنها» (برون‌گروه) تقسیم می‌کنند. این سوگیری با افزایش عزت نفس و انسجام گروهی، به عملکردهای روانشناختی کمک می‌کند، زیرا افراد با گروه خود هویت می‌سازند و به دنبال حفظ هویت اجتماعی مثبت هستند. با این حال، سوگیری درون‌گروهی همچنین می‌تواند با ترویج جانبداری نسبت به درون‌گروه و نگرش منفی نسبت به برون‌گروه‌ها، به تعصب، تبعیض و درگیری بین گروهی کمک کند.

فشار گروه دوستان و همسالان در دوره نوجوانی 13-19 سالگی

نظریه‌های مختلفی سوگیری درون‌گروهی را توضیح می‌دهند:

نظریه‌هایی که سوگیری درون‌گروهی را توضیح می‌دهند عبارتند از نظریه هویت اجتماعی، که فرض می‌کند مردم برای تمایز مثبت گروه‌های خود تلاش می‌کنند، و نظریه تضاد واقع‌گرایانه، که بر رقابت برای منابع محدود به عنوان محرک جانبداری گروهی تأکید می‌کند.

  • نظریه تضاد واقع‌گرایانه: گروه‌ها برای منابع محدود رقابت می‌کنند، بنابراین ترجیح دادن گروه خود به تضمین دسترسی به منابع کمک می‌کند.
  • نظریه هویت اجتماعی: افراد با بالا بردن جایگاه گروه خود نسبت به دیگران، به دنبال تمایز مثبت و عزت نفس هستند(منبع)(منبع).

این سوگیری منجر به برتر دیدن گروه خود می‌شود زیرا غرور گروهی، عزت نفس و هویت اجتماعی را افزایش می‌دهد، که اغلب با تحقیر یا بی‌اعتمادی به گروه‌های دیگر، حتی بدون توجیه عینی، همراه است(منبع)(منبع)(منبع).

مثال‌های سوگیری درون‌گروهی در جامعه

  • هواداری ورزشی: هواداران به شدت از تیم‌های مورد علاقه خود حمایت می‌کنند و اغلب تیم‌های رقیب و هواداران آنها را منفی می‌بینند، که گاهی منجر به رقابت و خصومت شدید می‌شود.
  • ملیت و میهن‌پرستی: مردم تمایل دارند افراد هموطن خود را ترجیح دهند و ممکن است کلیشه‌ها یا تعصباتی نسبت به افراد سایر ملت‌ها داشته باشند.
  • گروه‌های اجتماعی: افراد در مدارس یا محل‌های کار گروه‌هایی تشکیل می‌دهند و اعضای گروه خود را ترجیح می‌دهند که می‌تواند بر تعاملات و تصمیمات اجتماعی تأثیر بگذارد.
  • وابستگی مذهبی: پیروان ممکن است اعضای مذهب خود را نسبت به دیگران ترجیح دهند، که گاهی منجر به درگیری‌ها و تنش‌های مذهبی می‌شود.
  • وابستگی سیاسی: مردم نسبت به اعضای حزب سیاسی خود تعصب نشان می‌دهند در حالی که مخالفان را نامطلوب می‌بینند و به قطبی شدن دامن می‌زنند.
  • قومیت و نژاد: جانبداری از افراد با پیشینه قومی یا نژادی یکسان می‌تواند منجر به تعصب، تبعیض و بدتر شدن روابط بین گروهی شود.
  • سوگیری جنسیتی: ترجیح دادن اعضای هم جنس می‌تواند بر ادراکات و فرصت‌ها تأثیر بگذارد و به تبعیض مبتنی بر جنسیت کمک کند.
  • پویایی خانواده: ترجیح دادن برخی از اعضای خانواده نسبت به دیگران در توجه یا منابع، نشان‌دهنده تعصب درون گروهی در سطح شخصی است.
  • تعاملات در محل کار: رهبرانی که افرادی را که پیشینه‌ها یا ارتباطات اجتماعی مشابهی دارند، صرف نظر از شایستگی، ارتقا می‌دهند، بر تنوع و عدالت تأثیر می‌گذارند.

با گروه درمانی زندگی ام را تغییر دادم

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه تعصب درون گروهی بر نگرش‌ها و رفتارها در زندگی روزمره، از گروه‌های اجتماعی کوچک گرفته تا زمینه‌های اجتماعی و نهادی گسترده‌تر، تأثیر می‌گذارد و اغلب به طرد، تعصب و درگیری منجر می‌شود(منبع)(منبع)(منبع).

راه‌های تقویت همدلی میان گروه‌ها

  • ترویج آموزش و آگاهی برای به چالش کشیدن کلیشه‌ها و تعصبات، کمک به افراد برای تشخیص سوگیری‌های خود و ایجاد ذهنیت‌های فراگیر.
  • تشویق به تماس معنادار بین گروهی و تعاملات مثبت، که به اعضای خارج از گروه وجهه انسانی می‌دهد و با به اشتراک گذاشتن داستان‌ها و تجربیات شخصی، موانع را از بین می‌برد.
  • تمرین دیدگاه‌پذیری، جایی که افراد آگاهانه سعی می‌کنند جهان را از دیدگاه گروه دیگر ببینند، و درک و همدلی عمیق‌تری را پرورش می‌دهند.
  • ایجاد ذهن آگاهی و خودآگاهی برای شناسایی و تنظیم سوگیری‌های خودکار از طریق تأمل و آموزش هوش هیجانی.

منبع : چطور سوگیری درون‌گروهی تفکر ما را نسبت به دیگران منحرف می‌کند؟

اثر تماشاگر | چرا وقتی دیگران حاضرند کسی کمک نمی‌کند؟

اثر تماشاگر، یک پدیده روانشناختی اجتماعی است که در آن افراد در حضور افراد دیگر، کمتر احتمال دارد که به قربانی کمک کنند یا در مواقع اضطراری مداخله کنند. حضور دیگران باعث پراکندگی مسئولیت می‌شود، به طوری که هر فرد احساس تعهد شخصی کمتری برای اقدام دارد. عوامل دیگری که این اثر را توضیح می‌دهند عبارتند از: ترس از قضاوت، عدم اطمینان در مورد وضعیت و نگاه کردن به دیگران برای یافتن سرنخ‌هایی در مورد نحوه رفتار.

چرا وقتی جمعیت زیادتر است، کمتر کمک می‌کنیم؟

دلیل اینکه وقتی جمعیت بیشتر است، کمتر کمک می‌کنیم، با اثر تماشاگر توضیح داده می‌شود، یک پدیده روانشناسی اجتماعی که در آن افراد در حضور افراد دیگر، کمتر احتمال دارد به قربانی کمک کنند. این امر به دلیل چندین مکانیسم روانشناختی رخ می‌دهد:

  • پخش مسئولیت: وقتی افراد زیادی در اطراف هستند، افراد مسئولیت شخصی کمتری برای اقدام احساس می‌کنند زیرا فرض می‌کنند شخص دیگری کمک خواهد کرد. حس پاسخگویی به طور ضعیفی در بین همه تماشاگران پخش می‌شود و احتمال مداخله هر فرد را کاهش می‌دهد.
  • ترس از ارزیابی: افراد ممکن است از قضاوت شدن توسط دیگران در صورت رفتار نادرست یا شرمساری خود بترسند و این منجر به تردید در کمک کردن می‌شود.
  • جهل کثرت‌گرا: وقتی دیگران واکنشی نشان نمی‌دهند، افراد از بی‌عملی گروه الگو می‌گیرند و فرض می‌کنند که مداخله لازم نیست، به خصوص اگر وضعیت مبهم باشد.

مورد کلاسیکی که توجه را به پدیده تماشاگر جلب کرد، قتل کیتی جنووسی در سال ۱۹۶۴ در شهر نیویورک بود که طبق گزارش‌ها، بسیاری از همسایگان شاهد حمله بودند اما مداخله نکردند. آزمایش‌های دارلی و لاتانه تأیید کرد که افراد به تنهایی بیشتر احتمال دارد کمک کنند، در حالی که در گروه‌ها رفتار کمک‌رسانی آنها کاهش می‌یابد(منبع)(منبع)(منبع).

درمان فوبیای اجتماعی ، گوشه گیری ، انزوای اجتماعی

به طور خلاصه، جمعیت‌های بزرگتر، کمک‌رسانی را کاهش می‌دهند زیرا افراد احساس مسئولیت کمتری می‌کنند و قبل از تصمیم‌گیری برای اقدام، به واکنش‌های دیگران توجه می‌کنند. این اثر تحت تأثیر عوامل موقعیتی مانند وضوح وضعیت اضطراری، خطر درک شده و روابط با قربانی قرار می‌گیرد(منبع)(منبع)(منبع).

نمونه‌های معروف اثر تماشاگر

  • پرونده کیتی جنووسی (۱۹۶۴): شناخته‌شده‌ترین نمونه، جایی که کیتی جنووسی چندین بار در نزدیکی خانه‌اش در شهر نیویورک مورد اصابت چاقو قرار گرفت. طبق گزارش‌ها، علیرغم فریادهای کمک‌خواهی او، حدود ۳۷ همسایه صدای حمله را شنیدند یا دیدند، اما مداخله نکردند یا به موقع با مقامات تماس نگرفتند. این پرونده توجه گسترده‌ای را به پدیده «اثر تماشاگر» و «پخش مسئولیت» جلب کرد.
  • آزمایش میلگرام (۱۹۶۱): در حالی که در درجه اول مطالعه‌ای در مورد اطاعت از اقتدار بود، موقعیت‌هایی را نشان داد که در آن‌ها افراد با وجود پریشانی قربانی، به اقدامات مضر خود ادامه می‌دهند و تأثیر نفوذ اجتماعی و پخش مسئولیت را با پیروی شرکت‌کنندگان از دستورات نشان می‌دهد.
  • آزمایش «اتاق پر از دود»: شرکت‌کنندگان تنها، ۷۵٪ دود را گزارش کردند؛ اما در حضور دو نفر دیگر، گزارش به ۳۸٪ کاهش یافت و وقتی دو نفرِ همدست بی‌تفاوت بودند، تنها ۱۰٪ گزارش دادند. این یک نمونه آزمایشگاهی روشن از اثر تماشاگر است.
  • موارد متعدد روزمره: از جمله موارد اضطراری در مکان‌های عمومی مانند رستوران‌ها، خیابان‌ها، سواحل و باشگاه‌های ورزشی، که در آن‌ها افرادی که پریشانی یا خطر را مشاهده می‌کنند، به دلیل ابهام یا فرض اینکه دیگران عمل خواهند کرد، از کمک به او خودداری می‌کنند و نمونه‌ای از رفتار تماشاگر در زمان واقعی هستند.

منبع : اثر تماشاگر | چرا وقتی دیگران حاضرند کسی کمک نمی‌کند؟

خطای بنیادی انتساب؛ اشتباه رایج در قضاوت رفتار دیگران

خطای بنیادی انتساب (که با نام‌های سوگیری تطابق یا اثر بیش‌انتسابی نیز شناخته می‌شود) تمایل افراد به تأکید بیش از حد بر توضیحات مبتنی بر شخصیت یا گرایش برای رفتارهای مشاهده شده در دیگران و در عین حال کم‌توجهی به توضیحات موقعیتی است(منبع).

خطای بنیادی انتساب چیست؟

خطای بنیادی انتساب، یک سوگیری شناختی در روانشناسی اجتماعی است که در آن افراد هنگام توضیح رفتار شخص دیگر، تمایل دارند بیش از حد بر ویژگی‌های شخصیتی یا ویژگی‌های درونی تأکید کنند، در حالی که تأثیر عوامل موقعیتی یا خارجی را دست کم می‌گیرند.

به عبارت دیگر، هنگام مشاهده دیگران، اغلب فرض می‌کنیم که اعمال آنها منعکس کننده شخصیت آنها به عنوان یک شخص است، نه اینکه شرایط خارجی که ممکن است باعث رفتار آنها شده باشد را در نظر بگیریم. به عنوان مثال، اگر کسی در ترافیک راه ما را ببندد، ممکن است فکر کنیم که او بی‌ادب یا بی‌ملاحظه است و دلایل موقعیتی احتمالی مانند یک وضعیت اضطراری را نادیده می‌گیریم.

این سوگیری به این دلیل رخ می‌دهد که فرد از نظر ادراکی برای ما برجسته‌تر از زمینه موقعیتی اوست و ما معمولاً اطلاعات کمتری در مورد عوامل خارجی مؤثر بر دیگران نسبت به خودمان داریم. این اصطلاح توسط لی راس، روانشناس اجتماعی، ابداع شده است و یک مفهوم اساسی در درک چگونگی تفسیر رفتار اجتماعی توسط افراد محسوب می‌شود(منبع)(منبع)(منبع).

صفات شخصیتی | انواع خصوصیات و ویژگی های شخصیتی

چرا رفتار دیگران را به شخصیتشان نسبت می‌دهیم؟

خطای بنیادی انتساب، تمایل به نسبت دادن رفتار دیگران در درجه اول به شخصیت یا ویژگی‌های شخصیتی آنها است، در حالی که تأثیر عوامل موقعیتی یا خارجی را دست کم می‌گیریم. این سوگیری به این دلیل رخ می‌دهد که هنگام مشاهده دیگران، رفتار آنها از نظر ادراکی برای ما برجسته‌تر از زمینه یا شرایط اطراف است که اغلب کمتر قابل مشاهده یا شناخته شده هستند. در نتیجه، ما به سرعت بر اساس اعمال آنها در مورد “چه نوع” شخصیتی قضاوت می‌کنیم و فشارهای موقعیتی را که ممکن است بر رفتار آنها تأثیر گذاشته باشد، نادیده می‌گیریم.

دلیل دیگر این است که افراد عموماً اطلاعات بیشتری در مورد محدودیت‌ها و انگیزه‌های موقعیتی خود نسبت به دیگران دارند.

این شکاف دانش منجر به نسبت دادن رفتارهای دیگران به درون، اما رفتارهای خود به بیرون می‌شود. علاوه بر این، عوامل فرهنگی، به ویژه در جوامع فردگرا، بر مسئولیت و شخصیت شخصی تأکید می‌کنند که این سوگیری را بیشتر تقویت می‌کند.

برای مثال، دیدن کسی که از صف خارج شده است، ممکن است ما را به این فکر بیندازد که او بی‌ادب یا خودخواه است، به جای اینکه در نظر بگیریم که ممکن است دلیل فوری داشته باشد. این خطا اغلب باعث سوءتفاهم و قضاوت‌های ناعادلانه در محیط‌های اجتماعی و کاری می‌شود(منبع)(منبع)(منبع).

به طور خلاصه، خطای اساسی انتساب ناشی از میانبرهای شناختی است که ما در تفسیر رفتار دیگران مرتکب می‌شویم و بر ویژگی‌های شخصیتی تمرکز می‌کنیم زیرا ارزیابی آنها آسان‌تر از تأثیرات پیچیده موقعیتی است(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : خطای بنیادی انتساب؛ اشتباه رایج در قضاوت رفتار دیگران

اثر هاله‌ای؛ وقتی ظاهر و جذابیت ذهن ما را فریب می‌دهد

اثر هاله نوعی سوگیری شناختی است که در آن تصور کلی از یک فرد، بر احساس و تفکر دیگران در مورد ویژگی‌های خاص او تأثیر می‌گذارد. برای مثال، «او مهربان است!» بر درک سایر ویژگی‌های خاص تأثیر می‌گذارد («او همچنین باهوش است!»). برداشت‌ها از یک ویژگی واحد می‌تواند به جنبه‌های دیگر نیز سرایت کند(منبع).

چگونه یک ویژگی همه تصویر فرد را تغییر می دهد؟

یک ویژگی می‌تواند به دلیل پدیده روانشناختی به نام اثر هاله، کل تصویر یک فرد را تغییر دهد. این یک سوگیری شناختی است که در آن درک یک ویژگی مثبت یا منفی، افراد را به تعمیم و نسبت دادن سایر ویژگی‌های نامرتبط به آن فرد سوق می‌دهد.

به عنوان مثال، اگر کسی از نظر فیزیکی جذاب باشد، دیگران ممکن است فرض کنند که آن فرد باهوش، دوستانه یا شایسته است، حتی بدون شواهدی برای پشتیبانی از این ویژگی‌های اضافی. این اثر به عنوان یک میانبر ذهنی عمل می‌کند که قضاوت‌های اجتماعی را ساده می‌کند، اما می‌تواند منجر به برداشت‌های کلی مغرضانه یا نادرست شود.

اثر هاله به این دلیل عمل می‌کند که افراد تمایل دارند بر اساس اطلاعات محدود، قضاوت‌های سریعی انجام دهند تا ارزیابی‌های پیچیده اجتماعی را ساده کنند. این سوگیری نه تنها بر ادراکات شخصی، بلکه بر تصمیمات در زمینه‌هایی مانند استخدام، بازاریابی و روابط بین فردی نیز تأثیر می‌گذارد، جایی که یک ویژگی برجسته، کل دیدگاه یک فرد یا برند را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

اثر هاله یک سوگیری شناختی است که در آن تصور مثبت از یک شخص، شرکت، برند یا محصول در یک زمینه، بر نظر یا قضاوت کلی فرد در مورد سایر ویژگی‌های نامرتبط او تأثیر می‌گذارد.

این اصطلاح توسط روانشناس ادوارد تورندایک، با الهام از مفهوم مذهبی هاله دور سر قدیسان که نماد تقدس است، ابداع شد و نشان‌دهنده‌ی گسترش ادراک مثبت به همه ویژگی‌ها است. اثر هاله می‌تواند به صورت ناخودآگاه عمل کند و بر محیط‌های مختلفی مانند ارزیابی‌های محل کار، تصمیمات استخدام، قضاوت‌های قانونی و تعاملات اجتماعی روزمره تأثیر بگذارد. همتای منفی آن، اثر شاخ است که در آن یک ویژگی منفی منجر به یک نظر نامطلوب کلی می‌شود(منبع).

مکانیسم دفاعی پیش بینی | تعریف مکانیسم پیش بینی و ارتباط آن با اضطراب

در اصل، اثر هاله به این معنی است که یک ویژگی تحسین‌شده یا منفور، «هاله»‌ای ایجاد می‌کند که نحوه‌ی دیده شدن سایر ویژگی‌ها را تغییر می‌دهد، که اغلب ارزیابی عینی را تحت الشعاع قرار می‌دهد و منجر به تصویری از فرد می‌شود که ممکن است از واقعیت دور باشد(منبع)(منبع)(منبع)

مثال های اثر هاله ای در محیط کار و زندگی شخصی

  • تعمیم مهارت‌ها: وقتی یک همکار در یک زمینه عالی عمل می‌کند، دیگران فرض می‌کنند که او در زمینه‌های نامرتبط نیز عملکرد خوبی دارد. این می‌تواند منجر به نادیده گرفتن همکاران شایسته‌تر در سایر وظایف شود.
  • سوگیری جذابیت: کارمندان جذاب از نظر فیزیکی اغلب به طور ناخودآگاه با ویژگی‌های مثبتی مانند هوش و رهبری، صرف نظر از توانایی واقعی، نسبت داده می‌شوند.
  • تأکید بر ویژگی‌های مثبت: یک کارمند دوستانه یا دوست‌داشتنی ممکن است صرفاً بر اساس شخصیتش و نه بر اساس عملکرد شغلی‌اش، شایسته‌تر یا سخت‌کوش‌تر قضاوت شود.
  • تأثیر جایگاه: فرض می‌شود کارمندانی که پیشینه معتبر یا جایگاه بالایی دارند، ویژگی‌های مثبت دیگری (مانند هوش یا اخلاق کاری قوی) نیز دارند که منجر به پارتی‌بازی و فرصت‌های بیشتر می‌شود.
  • استخدام: کاندیداهای توصیه‌شده توسط منابع معتبر ممکن است به‌طور نامتناسبی نسبت به دیگران ترجیح داده شوند و تصمیمات استخدام را منحرف کنند.
  • انتصاب‌ها و ارتقاها: به کارمندانی که در یک وظیفه عملکرد خوبی دارند، ممکن است به دلیل اثر هاله، وظایف یا ارتقاهای نامرتبط داده شود، حتی اگر برای آنها مناسب نباشد.
  • بررسی عملکرد: یک پروژه یا لحظه عالی می‌تواند رتبه‌بندی یک کارمند را در دسته‌های مختلف ارزیابی افزایش دهد و بازخورد را کمتر دقیق کند.
  • مدیریت روزانه: مدیران ممکن است به کارمندان “ستاره” خاصی برای فرصت‌های رشد و بازخورد اعتماد کنند یا آنها را ترجیح دهند، در حالی که کارمندان باثبات‌تر اما ساکت‌تر نادیده گرفته می‌شوند.
  • رفتار شاد: نگرش مثبت و شاد یک کارمند ممکن است باعث شود سرپرستان عملکرد او را صرف نظر از نتایج واقعی، مطلوب‌تر ارزیابی کنند.

10 مهارت های ارتباطی در محیط کار که باید بدانید

این مثال‌ها نشان می‌دهند که چگونه اثر هاله در محیط کار می‌تواند باعث ایجاد برداشت‌های تحریف‌شده‌ای شود که بر استخدام، ارزیابی عملکرد، واگذاری وظایف، ارتقاها و پویایی تیم تأثیر می‌گذارد و اغلب بر اساس یک ویژگی یا برداشت مثبت واحد به جای ارزیابی عینی، افراد خاصی را ترجیح می‌دهند(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

منبع : اثر هاله‌ای؛ وقتی ظاهر و جذابیت ذهن ما را فریب می‌دهد

 اثر حضار:چگونه حضور دیگران بر رفتار ما تاثیر می گذارد

آیا تا به حال هنگام اجرا در مقابل تماشاگران زنده، احساس انرژی زیادی کرده‌اید؟ یا شاید احساس اضطراب فلج‌کننده‌ای داشته‌اید؟ این تجربیات متضاد، تأثیر عمیقی را که دیگران می‌توانند بر رفتار ما داشته باشند، برجسته می‌کند، پدیده‌ای که به عنوان اثر حضار شناخته می‌شود(منبع).

وقتی دیگران نگاه می‌کنند چه اتفاقی می‌افتد؟

وقتی دیگران تماشا می‌کنند، «اثر مخاطب» وارد عمل می‌شود، که به این اشاره دارد که چگونه صرف حضور دیگران می‌تواند بر رفتار و عملکرد فرد تأثیر بگذارد. این اثر می‌تواند بسته به وظیفه خاص و عوامل فردی، عملکرد را بهبود بخشد یا مانع آن شود.

دو مکانیسم اصلی زیربنای اثر مخاطب هستند:

  • تسهیل اجتماعی: هنگام انجام وظایف ساده یا خوب آموخته شده، حضور مخاطب معمولاً عملکرد را بهبود می‌بخشد. افزایش برانگیختگی و انگیزه ناشی از مشاهده می‌تواند تمرکز و انرژی را افزایش دهد و منجر به نتایج بهتر شود، مانند ورزشکارانی که در مقابل جمعیت عالی عمل می‌کنند.
  • بازداری اجتماعی: برعکس، برای وظایف پیچیده یا جدید، تماشای دیگران می‌تواند اضطراب و فشار را افزایش دهد که با مختل کردن عملکردهای شناختی و ایجاد استرس، مانند ترس از صحنه در حین سخنرانی عمومی، عملکرد را مختل می‌کند.

عوامل متعددی بر اثر مخاطب تأثیر می‌گذارند، از جمله:

  • پیچیدگی وظیفه (وظایف ساده مفید، وظایف پیچیده مانع)
  • ویژگی‌های مخاطب (اندازه، آشنایی، تخصص)
  • تفاوت‌های فردی (ویژگی‌های شخصیتی، اعتماد به نفس، اضطراب)

درک اثر مخاطب به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چگونه زمینه‌های اجتماعی رفتار انسان را شکل می‌دهند و چگونه می‌توانیم عملکرد را در محیط‌های مختلف، از ورزش و آموزش گرفته تا سخنرانی در جمع و موقعیت‌های کاری، مدیریت کنیم(منبع)(منبع)(منبع).

درمان فوبیای اجتماعی ، گوشه گیری ، انزوای اجتماعی

به طور خلاصه، وقتی دیگران تماشا می‌کنند، عملکرد می‌تواند به دلیل پاسخ‌های روانی و فیزیولوژیکی ناشی از حضور مخاطب، بهبود یا کاهش یابد(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

مثال‌های اثر حضار در ورزش و زندگی روزمره

نمونه‌هایی از تأثیر تماشاگران در ورزش و عملکرد عبارتند از:

  • در طول همه‌گیری کووید-۱۹، زمانی که تماشاگران در ورزشگاه‌ها حضور نداشتند، تحقیقات نشان داد که عملکرد ورزشکاران، به ویژه در ورزش‌های مهارتی مانند MMA یا لیگ‌های برتر فوتبال، بدون تماشاگر مختل می‌شد.

حضور تماشاگران معمولاً انگیزه و برانگیختگی را افزایش می‌دهد و منجر به نتایج بهتر برای ورزشکاران ماهر می‌شود.

  • مطالعه‌ای با ورزشکاران دانشگاهی واکنش‌های متفاوتی را به رفتار تماشاگران نشان داد: تماشاگران تشویق‌کننده به برخی از ورزشکاران کمک کرد، در حالی که تماشاگران تشویق‌کننده تأثیر منفی بر دیگران گذاشت و نشان داد که چگونه نوع حمایت تماشاگران بر عملکرد تأثیر می‌گذارد(منبع).
  • در مسابقات تشویق، تماشاگران حامی با افزایش انگیزه، اعتماد به نفس، تمرکز و تعامل همراه بودند، در حالی که جمعیت منفی یا غیرحمایت‌کننده، معیارهای عملکرد و سطح تعامل را کاهش دادند(منبع).
  • تحقیقات در روانشناسی ورزشی عموماً نشان می‌دهد که حضور تماشاگران معمولاً عملکرد را در وظایف ساده یا به خوبی آموخته شده افزایش می‌دهد، اما ممکن است به دلیل افزایش فشار یا اضطراب، مانع عملکرد در وظایف پیچیده‌ای شود که نیاز به دقت و هماهنگی دارند.
  • مطالعه دیگری نشان داد که ورزشکاران در بازی‌های خانگی با حضور تماشاگران حامی در مقایسه با بازی‌های خارج از خانه با حضور تماشاگران خصمانه، عملکرد بهتری داشتند که نشان‌دهنده مزیت حضور تماشاگران در زمین خانگی است.
  • در فعالیت‌هایی که نیاز به تلاش مداوم دارند، مانند فشردن دسته، شرکت‌کنندگان در حضور تماشاگران در مقایسه با تنهایی، مدت زمان طولانی‌تر و با استقامت بیشتری عمل کردند و این امر تأثیر انگیزشی تماشا شدن را برجسته می‌کند.

مشاوره حضوری در مرکز برگزیده کشور

این مثال‌ها نشان می‌دهد که چگونه تماشاگران می‌توانند هم به ورزشکاران و اجراکنندگان انرژی بدهند و هم آنها را تحت فشار قرار دهند، که این تأثیرات بسته به نوع کار، سطح مهارت و رفتار تماشاگران متفاوت است.

منبع : اثر حضار:چگونه حضور دیگران بر رفتار ما تاثیر می گذارد