آیا اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج منجر به طلاق می شود؟

اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج می تواند چالش های بسیاری برای زوج ها به همراه داشته باشد، زیرا به نوعی اختلاف فرهنگی در ازدواج به حساب می آید، در صورتی که اختلاف زیاد بین سطح تحصیلات زوجین به وجود آید باعث می شود که آن ها درک و دیدگاه متفاوتی نسبت به مسائل مختلف داشته باشند این اختلاف در بسیاری از موارد باعث به وجود آمدن اختلاف نظرهای عمیق و تعارض هایی در طرفین شود.

در صورتی که می خواهید با کسی ازدواج کنید که نسبت به شما سطح تحصیلی متفاوتی دارد در این صورت باید به نکاتی توجه داشته باشید تا احتمال اختلاف و مشکل در شما به حداقل برسد، در ادامه این مقاله نکاتی را بیان می کنیم که مطالعه آن می تواند برای شما مفید باشد و در تصمیم گیری به شما کمک کند هم چنین در این خصوص می توانید با صحبت با متخصصان در مشاوره قبل از ازدواج به شناخت بهتری در این زمینه برسید. 

اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج

در بسیاری از موارد زنان با تحصیلات بیشتر همسر خود راحت تر کنار می آیند به عنوان مثال بسیاری از زنان با مدرک تحصیلی دیپلم با مردانی که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی یا بالاتر هستند ازدواج می کنند و در این خصوص کمتر با مشکل رو به رو می شوند اما در صورتی که شرایط برعکس شود مردان سخت تر می توانند با این شرایط سازگار شوند.

از طرفی دیده شده است که معمولا زنانی که تحصیلات بالا دارند دیر تر ازدواج می کنند و ازدواج آن ها کم تر به طلاق ختم می شود.

از طرفی آمار همچنین نشان داده است که مردان تحصیل کرده بیش تر از مردانی که تحصیل نکرده اند علاقه ازدواج و تشکیل خانواده دارند. 

از طرفی بسیاری از افراد اعتقاد دارند که تحصیلات باعث نمی شود که فرد بهتری باشیم و به تفاوت میان تحصیلات خود و همسرشان اهمیتی نمی دهند اما بر اساس آمار می توان گفت که میزان طلاق در میان زوج هایی که از تحصیلات بالایی برخورد هستند پایین تر است.

متاسفانه ازدواج هایی که در سنین پایین و تنها با در نظر گرفتن عشق و علاقه انجام می شود بیش ترین آمار طلاق را به خود اختصاص داده اند. 

چرا برخی مردان، زنان با تحصیلات بالاتر را نمی پذیرند؟

در بسیاری از موارد مردان نمی توانند زنان با تحصیلات بالاتر را بپذیرند و علت این امر ویژگی ها و خصوصیات شخصیتی مانند قدرت طلبی، برتری جویی و سلطه گری بیشتر در مردان می باشد، البته باید توجه داشته باشید این ویژگی ها تنها مخصوص مردان نمی باشد و زنان هم دارای این خصوصیات هستند اما بر اساس بررسی های انجام شده مردان بیشتر این خصوصیات را از خودشان نشان می دهند.

بر اساس صفات ذکر شده مردان اگر در روابطشان در جایگاه پایین تری قرار گیرند احساس ناخوشایندی به آن ها دست می دهد و معمولا آن ها در ازدواج زنانی را انتخاب می کنند که در جنبه های مختلف در وضعیت هم سطح یا پایین تری از خودشان قرار داشته باشد.

رویارویی مردان و زنان سلطه طلب

مردان سلطه طلب در صورتی که در کنار زنان سلطه طلب قرار بگیرند به طور معمول با مشکلات بیشتری رو به رو خواهند شد زیرا هیچ کدام از آن ها دوست ندارند تا جایگاه پایین تری داشته باشند و به همین دلیل لازم است قبل از ازدواج در مورد خصوصیات و صفات شخصیتی خود و همسرتان شناخت داشته باشید تا به آگاهی بیشتری دست یابید در این زمینه مراجعه به روانشناس به شما کمک بسیاری می کند.

مزایای نبود اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج

به طور کلی متخصصان معتقدند هر چقدر اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج زن و مرد به یکدیگر نزدیک تر باشد زوجین رضایت بیشتری از زندگی شان خواهند داشت و با چالش های کمتری رو به رو می شوند، استدلال های بسیاری در مورد مزایای هم سطح بودن تحصیلات زن و مرد وجود دارد که برای این که همسر مناسبی را انتخاب کنید می توانید به موارد زیر توجه کنید. 

1. اشتراک بیشتر در تربیت فرزندان

یکی از مهم ترین موقعیت هایی که اختلاف زن و مرد در سطح تحصیلات در آن آشکار می شود تربیت فرزندان می باشد، افرادی که تحصیلات بالاتری دارند معمولا در تربیت فرزند خود بیشتر به نکات و توصیه های علمی توجه می کنند و علاقمند هستند که تربیت فرزندشان را بر اساس این نکات شکل بدهند.

در صورتی که همسر این افراد بر اساس تجربیات خود و بدون توجه به اصول و نکات تربیتی با کودک برخورد کند در این حالت تعارض و اختلاف نظر میان زوجین به وجود می آید اما در صورتی که زوجین سطح تحصیلی نزدیک به هم داشته باشند در تربیت فرزندشان اشتراکات بیشتری خواهند شد و این اشتراکات، پرورش و تربیت فرزندان را برای آن ها لت بخش تر می کند در نتیجه چگونگی رفتار با فرزند از جمله مواردی می باشد که باید با همسرتان به توافق برسید.

2. افزایش احساس شادی و رضایت زناشویی

تحقیقات بسیاری در مورد رضایت زناشویی زوجین انجام شده است و در بسیاری از آن ها مشخص شده زوجینی که فاصله تحصیلی کمی نسبت به یکدیگر دارند، زندگی شاد تر و رضایت بخشی دارند و از زندگی مشترک شان احساس رضایت می کنند.

3. نبود اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج: پیشرفت تحصیلی فرزندان

زوج هایی که سطح تحصیلی آن ها مناسب و نزدیک به هم می باشد بیشتر برای وضعیت تحصیلی فرزندشان وقت می گذارند، فرزندان این زوجین به دلیل دریافت حمایت تحصیلی بیشتر، فرصت بیشتری برای پیشرفت در طول دوران تحصیلی شان پیدا می کنند.

4. کاهش اختلاف نظرها از مزایای نبود اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج

تحصیلات دانشگاهی به میزان زیادی در برداشت و نگرش افراد در مورد مسائل مختلف زندگی اثر می گذارد افرادی که فاصله تحصیلی آن ها کم است به طور معمول بیشتر می توانند نگرش های یکدیگر را در مورد حوزه های مختلف زندگی درک کنند و با آن ها کنار بیایند. در اینجا می توان به نقش تحصیلات در ازدواج پی برد.

علاوه بر این موارد نزدیک بودن سطح تحصیلی افراد به یکدیگر باعث می شود تا علایق، سلیقه ها و تفریحات آن ها به یکدیگر نزدیک شود همه این موارد به میزان زیادی در افزایش کیفیت زندگی مشترک تاثیر بسزایی دارد.

معایب اصلی اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج

به هیچ وجه اختلافات در ازدواج را دست کم نگیرید اگر سطح تحصیلی زن و مرد فاصله زیادی با یکدیگر داشته باشد باعث می شود تا نگرش آن ها در مورد موضوعات با یکدیگر متفاوت شود و در این حالت احتمال بروز مشکلات بسیار بالا می رود.

1. بالا رفتن احتمال طلاق

وجود فاصله تحصیلی زیاد به خصوص زمانی که سطح تحصیلی زن از مرد بیشتر باشد باعث می شود تا ریسک طلاق تا حد زیادی بالاتر رود، زیرا این زوج ها به طور معمول برداشت ها، نگرش ها و سبک زندگی آن ها نسبت به یکدیگر متفاوت می باشد و این تفاوت ها باعث می شود تا قدرت سازگاری آن ها در زندگی کنار هم کاهش یابد.

2. دوگانگی در تربیت فرزندان

فرزندان بیش از هر کسی از اختلافات موجود بین زن و مرد آسیب می بینند افرادی که سطح تحصیلی آن ها با یکدیگر متفاوت است به طور معمول در تربیت فرزندشان به گونه ای متفاوت عمل می کنند این موضوع باعث می شود تا کودکان دچار اصول دوگانگی و سردرگمی نسبت به تربیت پدر و مادرشان شوند و نتواند در میان به هویت منسجمی برسند.

3. افزایش سوء تفاهم ها

فاصله تحصیلی باعث به وجود آمدن سوء تفاهم هایی در میان زوجین می شود به عنوان مثال کسی که از تحصیلات کمی برخوردار می باشد ممکن است احساس کند که در خانواده از سطح پایینی برخوردار می باشد و این مسئله باعث شود که او نسبت به رفتارهای همسرش حساس شود و دائما فکر کند که همسرش قصد تحقیر و سرزنش او را دارد.

تحصیلات در ازدواج چقدر مهم است؟

در انتها به عنوان یک جمع بندی می توان عنوان کرد که تحصیلات نمی تواند ضامن خوشبختی زوجین باشد، اما می تواند باعث پیشرفت، مطالعه بیش تر و جایگاه اجتماعی بهتری شود که مزایای قابل توجهی می باشد. بنابراین معمولا به زوجین توصیه می شود در ازدواج در سنین پایین خودداری کنند اما مدرک تحصیلی هیچ گاه به عنوان ضامنی برای خوشبختی عنوان نشده است این بستگی به دیدگاه خود شما دارد که تا چه میزان به مدرک همسرتان اهمیت می دهید. 

همان طور که توضیح داده شد مردان به دلایل زیادی تمایل دارند جایگاه خود را در خانواده حفظ کنند و دوست ندارد قدرت خود را با همسرشان شریک شوند.

تاثیر خدمات روانشناسی بر ازدواج موفق

ازدواج امری پیچیده می باشد و عوامل بسیاری بر روی آن تاثیر می گذارند و باعث می شوند که ازدواج به سوی موفقیت و یا شکست هدایت شود، یکی از این عوامل اختلاف سطح ازدواج می باشد که باید به صورت دقیق و درست مورد بررسی قرار گیرد.

در صورتی که عوامل مهم و تاثیرگذار ازدواج را بشناسید خواهید توانست مشکلات میان خود را به درستی حل کنید و زندگی مشترک تان را به خوبی آغاز نمایید در این خصوص روانشناسان این عوامل را مورد بررسی قرار داده اند و راهکارهای صحیح و درست را به شما آموزش می دهند. می توانید برای حل مشکل خود با مشاوران ما تماس گرفته یا سوال خود را در قسمت نظرات عنوان کنید. 

منبع : آیا اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج منجر به طلاق می شود؟ 

ازدواج برای فرار از تنهایی | راه حلی نجات دهنده یا غلط

برخی از افراد برای فرار از تنهایی و یا بیرون آمدن از خانه پدری تمایل دارند ازدواج کنند اما هدف از ازدواج باید خود ازدواج باشد نه چیز دیگری، یعنی هدف ازدواج شامل زوجیت، شریک یافتن، رشد و تکامل فردی و اجتماعی می باشد. در این مقاله به معایب و فواید ازدواج برای فرار از تنهایی پرداخته شده است.

در وهله اول فرد باید هدف خود را از ازدواج مشخص کند و به همین خاطر دلایل و انگیزه های ازدواج بسیار مهم می باشد و باید به خوبی آن ها را مورد بررسی قرار داد، بسیاری از افراد به خاطر فرار از تنهایی و تجربه زندگی مشترک ازدواج کرده و به معیارهای اصلی در انتخاب همسر توجهی ندارند و آن ها را نادیده می گیرند.

در این گونه ازدواج ها افراد با چالش ها و مشکلاتی رو به رو می شوند که در ادامه این مقاله به بررسی پیامدهای ازدواج به خاطر فرار از تنهایی می پردازیم و راه هایی را برای حل آن ها در نظر می گیریم برای این که با انگیزه های ازدواج آشنا شوید می توانید از مشاوره قبل ازدواج بهره بگیرید.

ازدواج به خاطر فرار از تنهایی

انگیزه های ازدواج باید منطقی و از روی فکر باشد برخی از دختران می ترسند تا آخر عمرشان تنها باشند و یا دیگران آن ها را به تمسخر بگیرند، در صورتی که افراد به خاطر ترس از تنها ماندن و یا موارد مشابه تصمیم به ازدواج می گیرند، ملاک ها و معیارهای ازدواج برای انتخاب همسر کاهش می یابد در این صورت دست به انتخاب هایی می زنند که واقعا مناسب آن ها نمی باشد.

هم چنین باید به این نکته توجه داشته باشید که با ازدواج  کردن تنهایی شما پر می شود یا به عبارت دیگر با شخصی که چشم بسته و بدون در نظر گرفتن معیارهای عقلانی با او ازدواج کرده اید می تواند تنهایی شما را پر کند یا نه.

بسیاری از پسران به خاطر فرار از تنهایی در محیط خانواده، علاقه بسیاری به ازدواج دارند و به همین دلیل با دختری که شناخت کافی ندارند ازدواج می کنند و تنها دلیل ازدواج آن ها با بهانه عشق می باشد، این چنین ازدواج هایی چون بدون شناخت از طرف مقابل صورت گرفته است عمدتا به جدایی می انجامد و با چالش هایی رو به رو خواهد شد.

معایب ازدواج به خاطر فرار از تنهایی

بسیاری از افراد برای فرار از تنهایی و داشتن شریک عاطفی و جنسی به روابط خارج از چهارچوب ازدواج روی می آورند در این روابط هیچ گونه تعهدی وجود ندارد و تفاوت های در دیدگاه های دختر و پسر وجود دارد که باعث به وجود آمدن چالش هایی در میان آن ها می شود.

به عنوان مثال در این روابط یکی ممکن است به قصد ازدواج و دیگری برای فرار از تنهایی و رفع نیازهای جنسی وارد رابطه شود که این امر باعث عدم شکل گیری تفاهمات لازم و آسیب های روحی به افراد می شود.

در صورتی که این روابط در زندگی افزایش یابد و افراد برای فرار از تنهایی رابطه برقرار کنند در این صورت بی بند و باری و عدم تعهد در زندگی به وجود می آید و افرادی که برای پر کردن تنهایی شان خود را درگیر روابط عاطفی زیادی کرده اند در نهایت نمی توانند برای آینده شان تصمیم درستی بگیرند و شریک زندگی خوبی را نخواهند توانست انتخاب کنند.

در این مواقع افراد دچار سردی در زندگی می شوند زیرا فردی که وارد زندگی خود کرده اند که  به او وابستگی احساسی ندارند و از انگیزه های اساسی زندگی مشترک بی بهره هستند.

شروع رابطه جدید بعد از شکست

بسیاری از افراد بعد از این که در رابطه عاشقانه شکست خوردند به دلیل ترس از تنهایی به سرعت وارد رابطه ی جدیدی می شوند و شروع یک رابطه جدید به خاطر ترس از تنها ماندن معمولا بدون درک واقعیت های زندگی ایجاد می شود، هرگز به خاطر این که از رابطه قبلی احساس کمبود و شکست می کنید وارد رابطه جدیدی نشوید اگر چه تنهایی آزاردهنده است مخصوصا اگر به مدت طولانی باشد اما هرگز به خاطر ترس از تنهایی خودتان را درگیر رابطه جدیدی نکنید.

در این شرایط اگر وارد رابطه جدید شدید به طور معمول آن را برای مراقبت از خود و بدون در نظر گرفتن طرف مقابل و اولویت های یک رابطه ایجاد کرده اید بسیاری از افراد تصور می کنند که ایجاد کردن رابطه کوتاه مدت می تواند التیام دهنده و مفید باشد.

اگر در رابطه جدید دچار وابستگی شدید در این حالت تجربه های رابطه شکست خورده قبلی برای شما به وجود می آید، شما باید قبل از شروع رابطه جدید تمام تلاش خود را انجام دهید تا از تمام جنب های رابطه قبلی رهایی یابید و زخم های رابطه قبلی را التیام بخشید در این شرایط شما نیاز دارید تا مشکلات و اندوه رابطه قبلی را کنار بگذارید و با آن کنار بیایید و باید قبل از شروع رابطه جدید از غم و ناراحتی رابطه قبلی به طور کامل بیرون بیایید. شما باید دیدگاه خود را نسبت به مفهوم تنهایی عوض کنید و توجه داشته باشید که تنهایی رخداد فاجعه باری نمی باشد و شما هم قرار نیست تا آخر عمر تنها بمانید.

انسان موجودی اجتماعی است و ذاتا میل به دوست داشته شدن و بودن در کنار دیگران را دارد، این که کسی را داشته باشید که او را دوست دارید و همواره در کنار او باشید حس خوبی را به شما انتقال می دهد در صورتی که این طور باوری را در خودتان تقویت کنید و با صبر و حوصله دست به انتخاب بزنید مطمئنا موفق خواهید شد تا در این صورت زندگی مشترک عاشقانه ای را برای خود ایجاد کنید، ازدواج به خاطر فرار از تنهایی مشکلی از شما حل نخواهد کرد.

راه های دیگر برای درمان تنهایی

ازدواج کردن و وارد یک رابطه شدن تنها راه حل برای درمان تنهایی نمی باشد. برای درمان تنهایی راه های دیگری هم وجود دارد در این مقاله به موثرترین راه ها که باعث غلبه بر تنهایی می شود می پردازیم به عنوان مثال می توانید با توجه به علایق خود وارد گروه های جدیدی از افراد شوید و یا در کلاس های کتاب خوانی و یا موسیقی اگر علاقه دارید ثبت نام کنید و با افراد بیشتری آشنا شوید.

در این شرایط حرف های مشترکی برای گفتن دارید و می توانید با دیگران روابط صمیمانه ای را ایجاد کنید که بر روی زندگی شما تاثیر بسیاری خواهد گذاشت.

ممکن است آدم هایی که شبیه به خودتان است پیدا کنید، در خانه ماندن و بی تحرکی باعث می شود تا افکار مزاحم به سراغتان بیاید و روانتان را افسرده کند در این شرایط سعی کنید از خانه بیرون بروید و صبح ها به پارک رفته و پیاده روی و ورزش کنید و ورزشی که به آن علاقه دارید ثبت نام کنید در این موقعیت با افراد بیشتری آشنا خواهید شد و از تنهایی تان به خوبی بهره خواهید برد.

با انجام دادن فعالیت های مفید لحظات تنهایی را برای خود لذت بخش کنید و برای خودتان وقت بگذارید برای مثال می توانید استعدادهای هنری خود را در این زمان پرورش دهید، کتاب بخوانید، فیلم ببینید و هم چنین به کمک مشاور متخصص می توانید جنبه های مختلف شخصیتی تان را پیدا کنید و تا زمانی که جفت مناسب برای شما یافت شود به رشد و توسعه فردی خود بپردازید.

آیا در ازدواج خود هم تنها هستید؟

بسیاری از افرادی که برای فرار از تنهایی ازدواج می کنند پی می برند که حتی در زندگی مشترک نیز تنها هستند، این مشکل می تواند به دلایل زیر روی دهد: 

1.زورگویی و سوء استفاده احساسی

گاهی پیش می آید که در ازدواج یکی از زوجین دست به سوء استفاده از احساسات همسرش می زند و با این کار باعث ایجاد وحشت در رابطه می شود.

2. برنامه شلوغ زوجین

در دنیای مدرن امروز دلیل بسیاری از طلاق ها این است که زوجین وقتی را به یکدیگر اختصاص نمی دهند، این امر باعث می شود که فرد حتی با وجود ازدواج احساس تنهایی کند.

3.  پشتیبانی احساسی ندارید

تصور کنید که مادر شما مریض شده و شما بسیار نگران هستید اما همسر شما اهمیتی نمی دهد و سعی نمی کند حال شما را بهتر کرده یا کمکی کند. در این شرایط معمولا شما ترجیح می دهید سکوت کنید و همسرتان نیز تلاشی برای شکستن این سکوت نمی کند. در این حالت شما در حقیقت تنها هستید.

4. کمبود رابطه فیزیکی

منظور از رابطه فیزیکی الزاما رابطه جنسی نمی باشد، آخرین باری که همسر خود را در آغوش گرفته، او را بوسیده اید و غیره کی می باشد. هر چقدر رابطه فیزیکی شما با یکدیگر محدود تر شود شما از یکدیگر دورتر می شوید.

5. اختلالات

همیشه این همسر شما نیست که مقصر تنهایی میان شما می باشد، بسیاری از اختلالات مانند اضطراب، افسردگی، پارانویا و مشکلات دیگر می تواند باعث این دوری میان شما شود. 

6. روابط قبلی

اگر رابطه شما با پدر و مادر یا خواهر و برادر خود همیشه دشوار و پر از مشکل و سختی بوده است احتمالا دارد که رابطه جدید شما نیز به مشکل بر بخورد. 

چگونه خود را از تنهایی نجات دهید؟

در ادامه نکاتی ذکر شده است که در درمان تنهایی به شما کمک می کند:

1. فکر کردن را کنار بگذارید: هرچقدر بیش تر به خود و شرایط تان فکر کنید بیش تر درگیر ناراحتی و افسردگی می شوید. 

2. یک سرگرمی انتخاب کنید: انتخاب سرگرمی باعث می شود برای زندگی روزانه خود برنامه داشته و از زندگی لذت ببرید.

3. هرگز برنامه ها را کنسل نکنید: سعی کنید برنامه های مختلف را امتحان کنید این کار به شما اعتماد به نفس بالایی می دهد.

4. دوستان خود را به خانه دعوت کنید.

5. بر روی اهداف شغلی خود تمرکز کنید: هرگز اجازه ندهید زندگی حرفه ای شما تحت تاثیر زندگی شخصی شما قرار بگیرد.

6. از تنهایی نترسید: این مرحله از تمام مراحل سخت تر می باشد، خودتان را دوست داشته باشید، خودتان را برای تنها بودن سرزنش نکنید. اگر بیش تر تنها باشید می توانید علایق و سلیقه های خود را بهتر کشف کنید و این امر باعث می شود دید جدیدی نسبت به تنهایی پیدا کنید.

7.بر سلامتی روحی و روانی خود تمر کن

سخن آخر

افراد برای ازدواج کردن انگیزه های متفاوتی دارند در صورتی که این انگیزه ها درست نباشد بر کیفیت زندگی آن ها اثر می گذارد و تاثیرات منفی بسیاری  بر روی آن ها خواهد داشت به عنوان مثال فرار از تنهایی یکی از انگیزه های نادرست برای ازدواج می باشد و می تواند مشکلات شما را افزایش دهد در صورتی که احساس تنهایی کردید می توانید به مشاور روانشناس مراجعه کنید تا در این خصوص به شما کمک کنند و قبل از هر اقدام عجولانه ای سعی کنید بر این احساستان غلبه کنید.

در این زمینه روانشناس به شما کمک می کند تا معیارهای اساسی خود را به خوبی بشناسید تا انتخاب صحیحی برای ازدواج داشته باشید و زندگی مشترک موفقی را برای خود شروع کنید، در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان خدماتی برای شما ارائه می دهد و در این زمینه یاری تان می کند.

منبع : ازدواج برای فرار از تنهایی | راه حلی نجات دهنده یا غلط

پول توجیبی کودکان چقدر باید باشد؟ متخصص تربیتی

پول توجیبی کودکان چقدر باید باشد؟

آیا دادن پول توجیبی به کودکان لازم است؟ شما چقدر و چطور به فرزندتان پول توجیبی می دهید؟ امروزه اقتصاد و رفاه خانواده ها به مدیریت مالی و پس انداز بستگی دارد و آموزش مهارت های مالی به کودکان اهمیت بسیاری دارد و هم چنین آموزش مسائل مالی و مدیریت از اصول مهمی است که بر روی شخصیت کودک اثر می گذارد.

یادگیری این مهارت ها از همان زمان کودکی و در محیط خانواده بسیار مهم می باشد زیرا فرد را در آینده و برای مدیریت خود و خانواده اش محیا می کند و به نوعی کمک می کند تا شخصیت مالی و اقتصادی او ساخته شود.

همچنین دادن پول توجیبی به کودک باعث می شود تا حس استقلال و مسئولیت پذیری در فرزندان تقویت شود و والدین با فراگیری مسائل مهم به تربیت صحیح فرزندشان اهمیت می دهند و در این زمینه از مشاوره روانشناسی نیز می توانند کمک بگیرند.

اهمیت پرداخت پول توجیبی کودکان

برخی از والدین اعتقادی به پرداخت پول به فرزندشان ندارند و ترجیح می دهند خودشان نیازها و خارج فرزندشان را تامین کنند در صورتی که کودک زمانی با مفاهیم و ارزش پول آشنا می شود که مقداری پول در اختیار داشته باشد و برای آن ها برنامه ریزی کند.

به عقیده روانشناسان و متخصصان تربیت فرزند، دادن پول توجیبی به کودک آموزش عملی اندوخته کردن، بخشیدگی و آینده نگری را به کودک می آموزد، والدین باید هر ماه یا هر هفته مبلغ پولی را برای فرزندشان در نظر بگیرند و به او بیاموزند که مقداری از آن را خرج کند و مقداری را نگه دارد و پس انداز نماید.

اگر وضع اقتصادی خوبی ندارید اما باز هم پول توجیبی را به کودکان بدهید هر چند اندک باشد ولی به رشد شخصیت کودک، ایجاد حس استقلال و تقویت حس مسئولیت پذیری در فرزندتان کمک می کند.

از چه زمانی باید به کودکان پول توجیبی داد؟

زمانی که کودک با مفاهیم شمارش، اعداد، مقایسه و ارزش چیز ها آشنا می شود بهترین زمان است تا با مفهوم خرج کردن آشنا شود، کودکی که به سن ۷ ساله می رسد می داند که برای به دست آوردن خوراکی ها، اسباب بازی ها و چیزهایی که لازم دارد باید مبالغی را پرداخت کند.

مناسب ترین زمان برای دادن پول توجیبی زمانی است که می خواهد وارد اجتماع شود مثلا به مدرسه برود، بنابراین بهترین زمان پول توجیبی دادن به کودک  از ۶ تا ۷ سالگی می باشد.

کودک هر طور که دوست داشته باشد پول توجیبی خود را خرج می کند مثلا دلش می خواهد برای خرید خوراکی از بوفه مدرسه خرج کند یا چیز هایی که دوست دارد بخرد. زمانی که فرزند شما به سن بلوغ رسید بهتر است رفتاری مناسب با سن او در پیش بگیرید.

مقدار مناسب پول توجیبی کودکان

مقدار مناسب پول توجیبی برای کودکان با توجه به سن کودک و شرایط اقتصادی و مالی خانواده و نیاز بچه ها تعیین می شود، برخی از والدین پول بسیاری به عنوان توجیبی در اختیار فرزندشان قرار می دهند و عقیده دارند که از این طریق فرزندشان از همان ابتدا با حقیقت پول آشنا می شود و کمبود آن را در زندگی خود حس نمی کند.

کودکان و نوجوانانی که از همان ابتدا پول توجیبی زیادی دریافت می کنند به طور ناخودآگاه ولخرجی کردن را می آموزند و هیچ گاه به مهارت مدیریت مالی دست نمی یابند. و دادن پول زیاد باعث می شود تا روحیه زیاده خواهی در این افراد ایجاد شود.

از طرفی دیگر اگر به کودکان پول کم به عنوان توجیبی بدهید ممکن است باعث بروز برخی از رفتارهای اشتباه در کودکان و به ویژه نوجوانان شود مثلا برداشتن پول از جیب پدر و مادر بدون اجازه. والدین باید پول توجیبی مناسبی به فرزندشان بدهند و از از افراط و تفریط در قبال پول توجیبی بپرهیزند. و رفتارهای صحیحی با فرزندان خود داشته باشند.

نحوه دادن پول توجیبی به فرزندان

برای کودکان تا قبل از مقطع راهنمایی پول توجیبی به صورت هفتگی بهترین حالت می باشد و باید این مبلغ به گونه ای باشد که بخشی از نیازهای کودک را مانند خرید لوازم التحریر، وسایل و خوراکی هایی که دوست دارد را تامین کند و مقداری از آن را به عنوان پس انداز در نظر بگیرد اما همانطور که بیان شد این مبلغ نباید بیش از حد باشد.

همچنین برای کودکان دبستانی پول توجیبی به صورت ماهانه توصیه نمی شود و در صورتی که به صورت ماهانه به کودک تان پول توجیبی بدهید باید بر روی خرج کردن آن نظارت و کنترل بیشتری داشته باشید و برای کودکتان مشخص کنید که اگر پول توجیبی اش را به صورت بیهوده خرج کند در این صورت پول اضافه تری به او نخواهید داد و باید تا هفته آینده و یا ماه آینده صبر کند، این کار باعث می شود تا مسئولیت پذیری و مدیریت مالی در کودکتان تقویت شود.

به فرزندان خود رشوه ندهید

به کودکتان نباید رشوه بدهید! یکی از اشتباهاتی که والدین انجام می دهند این است که پول توجیبی به فرزندان را به انجام مسئولیت ها و وظایف او در خانه و مدرسه ربط می دهند مثلا والدین به فرزندشان می گویند که اگر تکالیفت را به درستی انجام دهید پول توجیبی ات را دریافت خواهی کرد در این هنگام کودک شرطی می شود و گمان می کند که همیشه برای انجام دادن وظایف و مسئولیت هایش مستحق دریافت پاداش خواهد بود. این امر باعث می شود تا کودک شخصیتی پر توقع داشته باشد .

باید به کودک آموزش های لازم داده شود و به او بگویند که برخی از امور جز وظایف او هستند و در صورتی که انجام ندهند مورد بازخواست قرار خواهند گرفت و پاداش دادن به کودک باید به خاطر شخصیت کودک باشد و جنبه رشوه دادن نداشته باشد.

نکات مهم در پول توجیبی کودکان

  • ممکن است کودکتان برای این که وسیله یا اسباب بازی خاص خودش را بخرد از شما تقاضای پول می کند در این صورت شما باید به او یاد دهید تا تلاش کند و صبر و تحمل خودش را برای رسیدن به خواسته ها افزایش دهد.
  • نسبت به قوانین مالی که برای نوجوانتان در نظر می گیرید پایبند باشید و هیچ ایرادی ندارد تا فرزندتان با بحران مالی مواجه شود.
  • زمانی که متوجه شدید فرزندتان به خوبی می توانند پول هایش را مدیریت کند و مشاهده کردید که در حال پس انداز کردن پول توجیبی اش می باشد حتما او را تشویق کنید و موفقیت هایش را ببینید. در مورد بهترین روش های تشویقی می توانید از متخصصین و روانشناسان کودک کمک بخواهید، در این زمینه مرکز مشاوره ستاره ایرانیان با داشتن مشاورانی برجسته در زمینه کودک می تواند به شما کمک کند تا کودکتان را به درستی تربیت کنید و آموزش های لازم را به فرزندتان بدهید.

منبع : پول توجیبی کودکان چقدر باید باشد؟ متخصص تربیتی

تست اعتیاد به کراک به روش جدید

تست اعتیاد به کراک

در مورد روش های تست اعتیاد به کراک چه می دانید؟ کراک به عنوان مواد مخدر در ایران می باشد که افراد بسیاری را به خود درگیر کرده است و بسیاری از افراد برای آن که از مصرف کراک توسط اطرافیانشان مطمئن شوند به دنبال روش هایی برای تست اعتیاد به کراک می باشند. تقلب در تست اعتیاد یکی از نگرانی های افراد می باشد به طوری که امکان دارد نتوانند به نتیجه تست مطمئن شوند.

در این مقاله در مورد کراک و تست اعتیاد به کراک مطالبی بیان شده است در صورتی که شما سوالاتی دارید می توانید این مقاله را مورد مطالعه قرار دهید تا پاسخگوی بسیاری از سوالاتتان باشید.

کراک چیست؟

کراک در کشورهای دیگر از کوکائین به دست می آید و در طبقه مواد محرک قرار دارد، اما در ایران از هروئین فشرده به دست می آید که به صورت دود مورد استفاده قرار می گیرد و در طبقه مواد مخدر قرار می گیرد، اما تاثیرات تخریبی ماده کراک از هروئین بیشتر می باشد و آسیب های را به همراه دارد.

تست اعتیاد به کراک

از آن جا که کراک در ایران از هروئین به دست می آید از مشتقات هروئین به حساب آمده و تست هایی که برای تشخیص اعتیاد به هروئین مورد استفاده قرار می گیرد می تواند برای کراک کاربرد داشته باشد، یکی از رایج ترین آزمایش ادرار می باشد که برای تشخیص اعتیاد به کراک استفاده می شود اما با توجه به شرایط از آزمایش های دیگری مانند تست خون و بزاق و مو استفاده می کنند.

نمونه ادرار معمولا به وسیله تست نواری و تست کروماتوگرافی قابل سنجش می باشد، تست نواری به صورت کاست پلاستیکی می باشد که در زمان کوتاهی در خانه و یا مطب قابل انجام می باشد اما تست کروماتوگرافی لایه ای نازک از TLC می باشد که به صورت دقیق به تجزیه مواد داخل ادرار می پردازد و از دقت بالایی برخوردار است این تست به طور معمول در آزمایشگاه انجام می شود.

از میان تست هایی که برای تشخیص اعتیاد به کراک استفاده می شود نمونه مو روش دقیق تری می باشد و می تواند مواد مصرفی توسط فرد در چند ماه گذشته را نشان دهد اما این تست بسیار هزینه بر و گران می باشد و به همین دلیل کمتر مورد استفاده قرار می گیرد.

چه زمانی تست اعتیاد به کراک منفی می شود؟

افرادی که درگیر اعتیاد هستند از روش های مختلفی استفاده می کنند تا جواب تست شان را منفی نشان دهند و این مسئله را از دیگران پنهان نگه دارند، در ادامه این مقاله روش هایی که برای منفی نشان دادن تست اعتیاد مورد استفاده قرار می گیرد را بیان می کنیم:

  1. مصرف برخی از داروهای ترک اعتیاد

مصرف برخی از داروهایی که در ترک اعتیاد مورد استفاده قرار می گیرند در صورتی که پیش از تست اعتیاد استفاده شوند ممکن است نتیجه تست را تحت تاثیر قرار دهند و آن را منفی کنند، یکی از رایج ترین این داروها در این زمینه قرص ب۲ یا بوپرنورفین می باشد.

ب۲ داروی ترک اعتیاد می باشد و در صورتی که با تجویز پزشک مصرف شود در ترک اعتیاد کمک بسیاری خواهد کرد اما مصرف خودسرانه آن عوارضی را به همراه دارد و اثرات آن مانند شبه افیونی است که منجر به اعتیاد جدیدی می شود، هم چنین مصرف همزمان این دارو با مواد مخدر دیگر یا الکل پیامدهای خطرناکی مانند تشنج و مرگ را به همراه خواهد داشت.

۲٫تست اعتیاد به کراک، ایجاد تغییراتی در نمونه

ممکن است افراد در نمونه ادرار شان تغییراتی را انجام دهند که باعث منفی شدن تست اعتیاد می شود که از جمله این روش ها رقیق کردن نمونه ادرار با آب می باشد، البته در محل نمونه گیری مراقبت هایی صورت می گیرد و این کار شدنی نمی باشد.

۳٫تغییر دادن سطح PH نمونه ادرار

با ریختن برخی از مواد در ادرار می توان PH آن را تغییر داد و آن را از اعتبار انداخت، از جمله این مواد که نمونه ادرار را با خطا رو به رو می کنند عبارت اند از: بزاق، منی، اشک، خون، ناخن.

البته در بسیاری از موارد آزمایشگاه به نتیجه تست مشکوک می شود و تست تکمیلی TLC را اجرا می کند این تست بسیار دقیق می باشد و امکان تقلب را به طور کلی از بین می برد.

تست اعتیاد به کراک، با جواب مثبت تست چه باید کرد؟

مثبت شدن تست اعتیاد برای برخی از خانواده ها شوک بسیار بزرگی به همراه خواهد داشت و باعث به وجود آمدن فشارهای روانی و نگرانی بسیاری می شود اما مهم ترین اصلی که در این زمان باید به آن توجه شود، حفظ آرامش است و زمانی که آرامش خودتان را حفظ کردید به دنبال بهترین راه حل باشید زیرا در این شرایط نحوه برخورد اطرافیان و نوع حمایت هایی که افراد درگیر به اعتیاد دریافت می کنند در ترک و کنار گذاشتن مواد مخدر تاثیر به سزایی دارد.

برای ترک اعتیاد از روش های قهرآمیز مانند تهدید، بحث و درگیری استفاده نکنید زیرا این روش ها کاملا نتیجه عکس می دهد و باعث می شود که مقاومت فرد افزایش یابد برای این که بهترین راه ترک را پیدا کنید باید به مشاوره ترک اعتیاد مراجعه کنید و از مشاور روانشناس که در زمینه اعتیاد تخصص دارد راهنمایی لازم را  کسب کنید و کمک بگیرید.

در این خصوص روانشناس بهترین روش های برخورد برای ترک اعتیاد را به شما آموزش می دهد تا بتوانید سبک رفتاری صحیح و موثری در ارتباط با فرد معتاد در پیش بگیرید و هم چنین با حمایت هایی خود به او کمک کنید تا در مسیر ترک موفق شود.

منبع : تست اعتیاد به کراک

16 ویژگی های یک شریک زندگی خوب که باید بدانید

یکی از مسائل مهم در زندگی مشترک پیدا کردن همسر خوب و مناسب است، این مسئله دغدغه بسیاری از زوجین می باشد. در این مقاله به ویژگی همسر خوب پرداخته شده است.

داشتن یک همراه، یاور و به طور کلی یک شریک زندگی خوب می تواند تضمین کننده خوشبختی فرد در تمام طول زندگی شود. چه کسی است که بتواند منکر اهمیت یک شریک زندگی خوب در زندگی شود، بسیاری از افرادی که می بینیم از ازدواج کردن ابراز پشیمانی می کنند و از برقراری ارتباط عاطفی فراری هستند، یا تجربه انتخاب های اشتباه داشته اند یا اینکه تصور اشتباهی از زندگی مشترک و رابطه عاطفی دارند.

ویژگی های همسر آینده

 اگر که شما بتوانید در انتخاب شریک زندگی خود دقت کنید و توانایی انتخاب فردی مناسب را داشته باشید نه تنها هیچگاه در زندگی از انتخاب خود پشیمان نخواهید شد بلکه با این انتخاب راه رسیدن به اهداف و همینطور داشتن احساس خوشبختی را برای خودتان هموار می کنید. در ادامه سعی کرده ایم به ویژگی هایی یک شریک زندگی خوب می تواند داشته باشد بپردازیم.

1. رفتارهای بالغانه

اگر شما بخواهید شخصی را به عنوان شریک زندگی تان انتخاب کنید مهمترین چیزی که باید به آن توجه کنید بالغ بودن آن است. اینکه فرد درک درستی از دنیای فعلی، اجتماع، خانواده، همسر و غیره داشته باشد، اهداف مشخصی داشته باشد، اهل کار کردن باشد، صاحب نظر و تاثیر گذار باشد و به طور کلی مسیر زندگی مشخصی داشته باشد. فردی که از خود رفتارهای نابالغانه ای نشان دهد و هنگام صحبت کردن با او نتوانید متوجه اهداف او شوید و فرد طوری رفتار کند که گویی خودش نداند از زندگی چه می خواهد و رویا پردازی های غیر منطقی داشته باشد به طوری که رویاهای او فاصله زیادی با واقعیت داشته باشد، فرد مناسبی برای زندگی نیست.

2. عدم وجود رفتارهای متناقض

اینکه فرد در هر شرایطی رفتار یکسانی با شما و اطرافیان خود داشته باشد بسیار مهم است. متاسفانه برخی از افراد شخصیتی نمایشی و رفتاری متناقض از خود بروز می دهند، برخی رفتار اجتماعی مناسبی دارند ولی در خانواده رفتارهای چندان مناسبی از خود بروز نمی دهند. فردی که در جمع به شما احترام می گذارد و به شما محبت می کند اما در خلوتتان محبت و احترام را از شما دریغ می کند فرد مناسبی برای ازدواج نیست. فردی که در اجتماع رفتار مناسبی دارد اما با خانواده و دوستان نزدیک خود به درستی رفتار نمی کند نمی تواند گزینه مناسبی برای ازدواج باشد. بنابراین اگر رفتار متناقضی را از فرد مقابل تان مشاهده کردید در انتخاب خود بیشتر دقت کنید.

3. انتقاد پذیر بودن از خصوصیات شوهر نمونه

برخی از افراد به شدت نسبت به انتقاد شنیدن گارد می گیرند و به هیچ عنوان حاضر به پذیرش اشتباهات خود نیستند. واقعیت این است که هیچ فردی کامل نیست و هرکس ممکن است رفتارهایی داشته باشد که این رفتارها از نظر دیگران ناخوشایند باشند، داشتن خطا و اشتباه در برخی از جنبه ها هیچ اشکالی ندارد چیزی که مسئله ساز است این است که فرد نتواند انتقاد های دیگران را بپذیرد و حاضر به اصلاح رفتارهای خود نباشد. افراد خودشیفته چنین شخصیتی دارند، اینگونه افراد به شدت خود را خاص می دانند و معتقدند که هیچ رفتار نادرستی ندارند، حتی اگر در خلوت خود به این نتیجه برسند که رفتارشان اشتباه است هیچگاه حاضر نیستند آن را به زبان بیاورند به همین دلیل همیشه حق به جانب رفتار می کنند.

4. دیگران را قضاوت نمی کند

قضاوت کردن دیگران و پیشداوری در مورد آن ها خصوصیتی است که می تواند تاثیر بسیار منفی روی زندگی مشترک بگذارد. اگر که فرد مقابل تان مدام در حال قضاوت کردن دیگران است و مدام از دیگران بدگویی و غیبت می کند نمی تواند فرد مناسبی برای شما باشد، چون این فرد در زندگی آینده نیز می تواند به راحتی به شما تهمت بزند و سر کوچکترین مسئله ای شما را قضاوت کند.

5. به قول و قرارهای خود متعهد است از ویژگی های مثبت همسر

فردی که نسبت به قول و قرارهای خود در زمینه های مختلف متعهد باشد می تواند به قول و قرارهایی که با شما گذاشته است نیز پایبند باشد و برعکس آن نیز امکانپذیر است. اگر طرف مقابل شما مدام به دیگران بدقولی می کند، چک های عقب افتاده دارد، سر موقع در محل کارش حضور پیدا نمی کند و به طور کلی به تعهدات خود بی اهمیت است نمی تواند فرد مناسبی برای زندگی با شما باشد.

6. به رابطه دو جانبه اعتقاد دارد

فردی که مناسب زندگی مشترک باشد به رابطه دو جانبه اعتقاد دارد. او مدام بر مرد بودن یا زن بودن خود تاکید نمی کند، مرد مناسب زندگی مشترک این اعتقاد را ندارد که مرد باید حرف اول و آخر را بزند و زنی که مناسب زندگی مشترک باشد این اعتقاد را ندارد که مرد تحت هر شرایطی باید خود را به آب و آتش بزند تا نیازهای مالی همسرش را برطرف کند، مرد و زن مناسب زندگی مشترک معتقدند که همه چیز در زندگی مشترک دو جانبه است و این که یک نفر فدای دیگری شود را نمی پذیرند، آن ها به اهداف و تلاش مشترک معتقدند و به نیازهای یکدیگر اهمیت می دهند.

7. به استقلال و حریم خصوصی شما احترام می گذارد

اینکه شما با شروع یکرابطه عاطفی و زندگی مشترکتصمیم می گیرید که در همه زمینه ها با یکدیگر مشترک باشید و مسیر مشترکی را طی کنید کاملا درست است اما شروع زندگی مشترک به این معنی نیست که فرد دیگر حق این را ندارد که حریم خصوصی اش حفظ شود. افراد به استقلال نیاز دارند و کنترل شدن بیش از حد توسط همسر، خانواده یا هر کسی دیگر برای هیچکس خوشایند نیست. فردی که مدام شما را چک می کند، به احساس نیاز شما به استقلالتان اهمیت نمی دهد و معتقد است که شما هیچگونه رابطه ای خارج از رابطه زناشویی خود و با دوستان خود نمی توانید داشته باشید نمی تواند گزینه مناسبی برای ازدواج باشد.

8. رفتارهای وابسته از خود بروز نمی دهد

شاید در برخورد اول فردی که به شدت به شما ابراز وابستگی می کند احساس امنیت و عشق و دوست داشتن را در شما ایجاد کند و احساس کنید که فردی را پیدا کرده اید که عاشقانه شما را می پرستد اما فردی که به صورتی رفتار می کند که انگار وابستگی شدیدی به شما دارد، مدام از این حرف می زند که در صورت نبود شما می میرد و خودکشی می کند و به طور کلی فردی که دارای شخصیت ضعیفی است و توان زندگی مستقل و بحران مدیریت را ندارد نمی تواند فرد مناسبی برای زندگی مشترک باشد.

9.انعطاف پذیر است از خصوصیات شوهر نمونه

فرد انعطاف پذیر فردی است که در عین حال که زندگی اش را طبق نظم و اصول خاصی پیش می برد می تواند در مواقع حساس از موضع خود پایین بیاید و خود را با شرایط وفق دهد، به عنوان مثال فردی که عادت دارد همیشه راس ساعت مشخصی بخوابد اما به علت بروز مشکلی مجبور است از خواب خود بگذرد و در چنین شرایطی داد و بیداد راه نمی اندازد و بدخلقی نمی کند می تواند گزینه مناسبی باشد، یا فردی که به تفریح خاصی علاقه ندارد اما وقتی می بیند که همسرش آن تفریح خاص می پسندد به علایق همسرش احترام می گذارد و می تواند به خاطر همسرش حاضر به تجربه آن تفریح شود فرد انعطاف پذیری است. 

انعطاف پذیری فاکتور بسیار مهمی است که نبود آن می تواند زندگی را به کام افراد تلخ کند، بنابراین در انتخاب شریک زندگی خود به این مورد بسیار توجه کنید.

10. به حل مشکلات و اختلافات بین فردی تان اهمیت می دهد و اهل گفت و گو است

یک شریک زندگی خوب به حل مشکلات بین فردی و گفت و گو در مورد آن ها اهمیت می دهد. اگر که فرد مورد نظر شما مدام از گفت و گو طفره می رود و مشکلات را حل نشده رها می کند نمی تواند فرد مناسبی برای زندگی با شما باشد.

11. به شما احترام می گذارد

احترام گذاشتن تحت هر شرایطی فاکتور مهمی است که نباید از آن غافل شوید. فردی که به شما احترام می گذارد در هنگام عصبانیت نیز احترام شما را نگه می دارد و مراقب کلام و بیان خود است. افرادی که در مواقع تنش زا بی احترامی می کنند و اهمیتی به شخصیت طرف مقابل شان نمی دهند می توانند احساس بدی را در طرف مقابل شان به وجود بیاورند و به مرور باعث دلسردی فرد مقابل شان شوند.

12. اهداف مشترکی با شما دارد

همانطور که از عنوان زندگی مشترک پیدا است با شروع آن زن و شوهر مسیر مشترکی را شروع می کنند. فردی که در هنگام برنامه ریزی برای آینده تنها به اهداف شخصی خود توجه می کند و در هنگام برنامه ریزی برای اهداف خود به زندگی مشترک و روند آن توجهی نمی کند فرد خودخواهی است و نمی تواند قابل اعتماد باشد.

13. حمایت گر است

حمایت گر بودن تنها مختص به مرد نیست. حمایت گر بودن یک ویژگی الزامی در زن و مرد برای شروع زندگی مشترک است. این حمایت می تواند هم اقتصادی باشد و هم معنوی، اگر طرف مقابل تان در مواقع بحرانی رفتارهای حمایت گرانه ای از خود بروز می دهد و تمام تلاشش را برای کاهش فشار بر روی شما به کار می برد می تواند فرد مناسبی برای ازدواج باشد.

14. با شما صادق است از ویژگی های مثبت همسر

صادق بودن اهمیت زیادی در حفظ و پایداری رابطه عاطفی سالم و موفق دارد. اگر فرد مقابل شما مدام از گفتن حقیقت طفره می رود و رفتارهای مبهمی از خود بروز می دهد به طوری که شما هیچگاه نمی توانید متوجه رفتارها و روند زندگی او شوید، باید در انتخابتان دقت بیشتری به کار ببرید.

15. به علایق شما اهمیت می دهد

هر چقدر هم که شما به یکدیگر شبیه باشید در هر حال ممکن است در برخی از زمینه ها علایق و سلایق متفاوتی داشته باشید. فردی که مناسب زندگی مشترک با شما باشد به علایق شما احترام می گذارد و هیچگاه سعی نمی کند نظر خودش را به شما تحمیل کند، او معنی تفاوت و احترام به تفاوت های فردی را خوب می فهمد و تمام تلاشش را برای اهمیت دادن به علایق شما به کار می گیرد.

16. در عین حال که مستقل است، به خانواده خود و شما احترام می گذارد

اگر فرد مقابل شما با خانواده خود رفتار نامناسب و توام با بی احترامی دارد و گاها در صحبت هایش به خانوده شما بی احترامی می کند قطعا در زندگی آینده نیز به شما بی احترامی می کند، بنابراین سعی کنید نسبت به این مسئله نیز اهمیت بدهید و تصور نکنید که شما از دیگر افراد جدا هستید، فردی که اهل بی احترامی باشد به هر فردی در هر جایگاهی می تواند بی احترامی کند.

منبع : 16 ویژگی های یک شریک زندگی خوب که باید بدانید 

مشاوره طلاق چگونه انجام می شود + سوالات مشاوره طلاق که باید بدانید

مشاوره طلاق برای کسانی انجام می شود که در معرض طلاق قرار دارند، این مشاوره در بسیاری از موارد قبل و بعد از طلاق انجام می شود و بسته به شرایط فرد متفاوت می باشد. در این مقاله به بررسی سوالات مشاوره طلاق و نحوه انجام آن می پردازیم.

زوجینی که تصمیم جدی به جدایی گرفته باشند قبل طلاق باید از طریق مشاور اطلاعاتی در مورد پیامد های طلاق و اثراتی که بر روی خودشان و فرزندشان می گذارد آشنا شوند و راهنمایی های لازم به آن ها می شود تا بتوانند در مورد زندگی شان تصمیم بگیرند.

مشاوران زوجین را برای گرفتن تصمیم درست هدایت می کنند، بسیاری از زوجین ممکن است این جلسات مشاوره را مفید بدانند و تمایل داشته باشند که رابطه خود را اصلاح کنند و فرصتی دوباره به خودشان و همسرشان بدهند تا با یکدیگر به خوبی زندگی کنند، این مشاوره در بیشتر مواقع تاثیر گذار بوده است.

مشاوره روانشناسی طلاق

مشاوره بعد از طلاق باعث می شود تا فرد آگاهی های لازم را در مورد تغییراتی که در زندگی او به وجود آمده است را دریابد، راحت تر با سوگ بعد از طلاق سازگاری پیدا کند و از این مراحل سخت به خوبی عبور کند تا شرایط زندگی اش بهبود یابد.

از نظر روانشناسی، در زمینه مشاوره دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که باعث می شود شیوه های متفاوتی برای درمان افراد وجود داشته باشد.

در این مقاله به بررسی شیوه های درمانی و دیدگاه های مورد نظر می پردازیم.

دیدگاه روانکاوانه

بر اساس این دیدگاه برای درمان تعارض های خانوادگی، زناشویی، مشکلات زوجین و خانواده باید دلیل این مشکلات و تعارضات را در کودکی جست و جو کرد چون ممکن است فرد تعارضات حل نشده ای در کودکی داشته باشد که دلیل این مشکلات و تعارض های خانوادگی بوده است.

به طور مثال، والدی که از عشق و محبت دور است و احساس می کند که فقدان محبت و عشق دارد ممکن است از طریق پدر و مادرش یک نقش تربیتی زناشویی را به خوبی فرا نگرفته باشد.

بر اساس این دیدگاه هر یک از والدین ممکن است موقع ازدواج ترس ها و انتظاراتی را به درون خانواده وارد کنند، این در حالی است که ازدواج فرصتی برای حل و شناسایی این تعارضات است که بر اساس تجربیات شرایط جدیدی را بازسازی کنند و به خوبی این شرایط را کنترل کنند تا بتوانند این تعارضات را شناسایی و حل کنند.

بر اساس نظر مشاوران زوج درمانی بر اساس این دیدگاه باید به تعارضاتی که در زمان کودکی فرد حس کرده است توجه شود و این تعارضات باعث می شود تا در سطح ناهشیار فعال شده و بر روی زندگی فرد تاثیراتی داشته باشد.

طلاق و خانواده درمانی

طلاق نه تنها یک مشکل برای زوجی که می خواهد طلاق بگیرد نیست بلکه دیگر اعضای خانواده مانند فرزندان، والدین، خواهر و بردارهای زوج را وارد فرایند درمان می کند.

در این هنگام زن و شوهر باید مشاوره های لازم را دریافت می کنند و تصمیم بگیرند که آیا طلاق بگیرند و یا از طلاق منصرف شوند.

رفتار درمانی

یکی از دیدگاه هایی که در زوج درمانی مورد استفاده قرار می گیرد، مدل رفتار درمانی می باشد که بر روی طلاق تاثیر به سزایی داشته است.

دیدگاه های دیگر نظرات خاص خودشان را در مورد طلاق دارند که مورد بررسی قرار می دهیم.

بر اساس رویکرد روانکاوی در تبیین طلاق، احساساتی در فرد به وجود می آید که بازتابی از مشکلات زوجین می باشد و این احساسات می تواند شامل افسردگی، استرس، بی اعتنایی و احساس گناه می باشد.

بر اساس این دیدگاه، این واکنش ها می تواند به خاطر ارتباطات ناصحیح و توصیف نادرست مشکل باشد زیرا امکان دارد مشکل را به خوبی نشناخته باشند و آن را توصیف نکرده باشند.

بر اساس یادگیری اجتماعی، این مسائل و مشکلات ممکن است به خاطر رفتاری هایی باشد که فرد آن ها را آموخته اما می تواند رفتارهای جدیدی بیاموزد و آن ها را تغییر دهد.

اما دیدگاه رفتار درمانی سعی می کند که بر اساس اصول یادگیری و شناختی مسئله و مشکل را درمان کند و تاکید دارد که در زوج درمانی باید به رفتار فرد متقابل تاکید شود.

در بسیاری از موارد مشاوره به افراد کمک می شود تا به یک فرد منطقی تبدیل شود. زوجین در مورد موضوعاتی مانند حمایت از کودک، تقسیم منابع مالی و سرپرستی کودک ممکن به مشکل بربخورند. در این هنگام باید افراد به توافق برسند تا بتوانند راه حل مناسبی را انتخاب کنند.

در روش رفتار با استفاده از راه هایی می تواند مشکلات را شناسایی کرد و به خوبی به حل و فصل تعارض ها پرداخت و مشکل را به خوبی مدیریت کرد.

به عنوان مثال می توان گفت و گو کرد و موارد جایگزینی را ذکر کرد که نتایج بهتری برای حل مشکل داشته باشد و فرد به خوبی اثرات سازش را درک کند و موارد جایگزین نتایج و اثرات خوبی بر سازش داشته باشند.

می توانید گفت و گوی واقعی و غیر خصمانه را افزایش دید و در این صورت هر دو فرد به طور معقول و صحیح در فرایند مذاکره شرکت داده می شوند و می توانند به خوبی نظراتشان را بیان کنند.

میزان استرس طلاق

طلاق یک بحران است، مشکلات زیادی به همراه دارد و باعث می شود زندگی فرد از هم بپاشد و یک نیروی غالب مخرب می باشد.

طلاق و مرگ یکی از زوجین از اتفاقات استرس زا هستند. طلاق در مقایسه با مرگ یکی از زوجین در مرحله و رتبه دوم قرار دارد. بعد از طلاق زوجین باید مورد درمان قرار گیرد و ویژگی های فردی و روابط بین فردی آن ها به شدت نیاز به بازشناسی می باشد.

عوامل فردی تحت تاثیر طلاق قرار می گیرند و این عوامل عبارت اند از: سن، وضعیت شغلی، منابع مالی، وضعیت روحی و روانی، حمایت اجتماعی، عقاید فلسفی و منطقی و کنترل بر روند تصمیم گیری.

علاوه بر این ها عوامل دیگری وجود دارند که بر فرایند طلاق موثر می باشند و عبارتند از: داشتن کودک کوچک، مرگ یکی از اعضای خانواده، والدین بیمار، عدم برخورداری از درآمد کافی، نداشتن شغل مناسب، تغییر وضعیت، محل سکونت و غیره.

بر اساس نظر مشاوران افراد باید قبل از ازدواج آگاهی و شناخت کافی در مورد روابط زناشویی و زندگی مشترک داشته باشند. آگاهی زوجین از مهارت های ارتباط مناسب و صحیح باعث کاهش میزان طلاق می شود.

اگر فرد مهارت های زناشویی را به خوبی یاد نگیرد در این صورت ممکن است در آینده گرفتار طلاق شود و به همین دلیل باید افراد در مورد این مهارت ها اطلاعات کسب کنند و نسبت به آن ها ارزش و احترام قائل باشند.

سوالات مشاوره طلاق

به طور معمول در جلسات مشاوره سوالاتی از طرفین پرسیده می شود، در این مقاله به 16سوال مهم که از زوجین در جلسه مشاوره طلاق پرسیده می شود پرداخته شده است:

1. اصلی ترین و اساسی ترین مشکل شما چیست؟

معمولا پس از این سوال زوجین مشکلات زیادی را مطرح می کنند، در اینجا یکی از وظیفه مشاور تمرکز بر روی این مشکلات است. 

2. کدام مشکل از اهمیت بیش تری برخوردار است؟

مشکلی که اهمیت بیش تری دارد باید به طور دقیق تر مورد بررسی قرار بگیرد.

3. آیا شما طلاق می خواهید؟

این سوال می تواند مهم ترین سوال جلسه مشاوره باشد اگر مشاور یک بله یا نه قاطع نگیرد تلاش می کند تا زوجین را در جهت درست راهنمایی کند. 

4. رابطه خود را چگونه توصیف می کنید؟

به خاطر داشته باشید هر رابطه ای با مشکلاتی برخورد می کند و حل این مشکل نیاز به زمان دارد. مشاور در این مرحله به شما کمک می کند که بهتر با مشکل خود روبرو شوید.

5. چه ویژگی همسرتان شما را بیش تر آزار می دهد؟

در هر ازدواجی حداقل یک ویژگی همسر اذیت کننده شناخته می شود اما معمولا این ویژگی ها باعث طلاق نمی شوند. مشاور با این سوال به زوجین فرصت تغییر می دهد تا از طلاق پیشگیری کنند.

6. آیا عشقی در رابطه خود احساس می کنید؟

اگر بین زوجین حتی جرقه ای از عشق وجود داشته باشد معمولا تلاش می کنند تا از طلاق دوری کنند.

7. آیا به یکدیگر اعتماد دارید؟

همان طور که می دانید طلاق پایه و اساس زندگی مشترک می باشد و بدون آن نمی توان زوجین را در کنار هم نگه داشت، اگر اعتماد میان زوجین وجود نداشته باشد مشاور باید سعی کند تا دلیل آن را ریشه یابی کند، زوجین می توانند سعی در جبران داشته باشند و دوباره این اعتماد را به وجود آورند.

8. آیا رابطه جنسی خوبی دارید؟

یکی از مشکلاتی که اغلب زوجین آن را جدی نمی گیرند سردی و بی تفاوتی در رابطه جنسی می باشد، مشاور با این سوال می تواند نزدیکی و میزان مشکل زوجین را بررسی کند.

9. آیا با فرد جدیدی در رابطه هستید؟

این سوال از فرد به صورت جداگانه پرسیده می شود تا مشخص شود که آیا او رابطه جدیدی شکل داده است یا خیر.

10. آیا تاکنون به خیانت فکر کرده اید؟

این سوال نیز جداگانه پرسیده می شود تا مشاور متوجه شود که آیا زوجین به یکدیگر شک دارند یا خودشان دست به خیانت زده اند یا خیر.

11. انتظار شما از مشاوره طلاق چیست؟

اگر انتظار هر دو زوج از مشاوره طلاق مانند هم باشد احتمال بیش تری دارد که مشاوره طلاق موفقیت آمیز و در جهت انتظارات آن ها پیش برود.

12. چرا می خواهید رابطه خود را بهبود ببخشید؟

این سوال می تواند بسیار مهم باشد، با این سوال زوجین نشان می دهند که تا چه میزان به رابطه خود اهمیت می دهند و می خواهند برای تداوم آن تلاش کنند.

13. در گذشته چه مشکلاتی را حل نشده پشت سر گذاشته اید؟

بسیار دیده شده است که زوجین مشکلی را حل نشده در گذشته باقی گذاشته اند، بنابراین یکی از وظایف مشاور این می باشد که این مشکلات را شناسایی کرده و آن ها را به مرور حل کند.

14.آیا می توانید با یک دیگر ارتباط برقرار کنید؟

برقراری ارتباط موثر بین زوجین امر بسیار مهمی باشد که بیش تر زوجین فاقد آن می باشند در این صورت مشاور باید مهارت های لازم برای ارتباط را به آن ها آموزش دهد.

15.چه احساسی در مورد آینده دارید؟

اگر زوجین هنوز یکدیگر را در آینده خود متصور می شوند به این معنی می باشد که هنوز به یکدیگر احساس دارند و به امید رابطه دل بسته اند.

16.آیا حاضر هستید تغییر کنید تا زندگی خود را نجات دهید؟

این سوال به پاسخ مثبت هر دو طرف احتیاج دارد و با تغییر تنها یکی از زوجین رخ نمی دهد.

منبع : مشاوره طلاق چگونه انجام می شود + سوالات مشاوره طلاق که باید بدانید 

تربیت کودک ۶ تا ۱۲ سال | چرا کودک در این دوران شکننده است؟

تربیت کودک ۶ تا ۱۲ سال، دوره حساس پایان کودکی (+ نکات تربیتی)

تربیت کودک ۶ تا ۱۲ سال از دوره های دشوار تربیتی به حساب می آید زیرا در این سن دوران کودکی به پایان می رسد، والدین برای تربیت و پرورش کودک ۶ تا ۱۲ سال وارد مرحله جدید و شگفت انگیزی می شود، فرزندتان در این سن به مدرسه می روند و فعالیت های علمی، ورزشی و هنری را به طور جدی آغاز می کنند.

انجام دادن این فعالیت ها باعث می شود تا از لحاظ شناختی و تفکر به سطح بالایی ارتقا یابند و این مسئله والدین را مجبور می کند تا در تربیت فرزندشان به نکات بیشتری توجه کنند و مسائل آموزشی و پرورشی را مدنظر قرار دهند.

در این مقاله ما به بررسی مسائل رشدی و نیازهای کودک می پردازیم و هم چنین یک سری از نکات تربیتی را بیان می کنیم که مطالعه آن ها برای شما سودمند خواهد بود، در این سن حساس می توانید از مشاور کودک کمک بگیرید تا در زمینه تربیتی به شما کمک کنند و یار همراه شما در تربیت درست فرزندتان باشند.

تربیت کودک ۶ تا ۱۲ سال، آگاهی از جنبه های گوناگون رشد

در صورتی که والدین در مورد رشد کودک و تغییرات آن آگاهی داشته باشند بهتر می توانند با نیازهای تربیتی کودک شان آشنا شوند و در این زمینه با دید روشن تری اقداماتی را انجام می دهند، سن تربیت کودک شیوه و روش والدین را تحت تاثیر قرار می دهد در این خصوص شما می توانید از کتاب های مفیدی استفاده کنید و از روانشناس متخصص کمک بگیرید تا در خصوص تربیت فرزندتان موفق شوید، در ادامه این مقاله مهم ترین تغییرات رشدی کودک در مقطع سنی ۶ تا ۱۲ سال مورد بررسی قرار می گیرد.

رشد و تغییرات شناختی در تربیت کودک ۶ تا ۱۲

از جمله مهم ترین تغییراتی که در سطح شناخت و تفکر کودک در سنین مدرسه رخ می دهد این است که او می تواند به تفکر منطقی تری دست یابد و به خوبی روابط علت و معلولی را درک می کند و از تاثیر رفتار خود بر سایر افراد آگاه می باشد.

در سن مدرسه توانایی حافظه کودک افزایش می یابد و کودک می تواند اشیا و اجسام را بر اساس ویژگی های مشترک آن ها طبقه بندی کنند، یادگیری این ویژگی ها باعث می شود تا کودک مهارت های ریاضی را به طور شگفت آوری یاد بگیرد، در نتیجه او قادر است تا مسائل ریاضی را یاد بگیرد و آن ها را حل نماید. از مشاور کودک خود بخواهید تا روی مسائل شناختی تمرکز داشته باشد و به خوبی آن ها را به کودک آموزش دهد.

اهمیت رشد مهارت های ارتباطی و زبانی در تربیت کودک

کودک در سن ۶ تا ۱۲ سال مهارت های زبانی اش را تکمیل می کند و زبان را برای مقاصد پیچیده تری مورد استفاده قرار می دهد، در سن ۸ سالگی کودک روزانه ۲۰ کلمه جدید یاد می گیرد و در انتهای این دوره به گنجینه ی کاملی از کلمات دست خواهد یافت.

در ارتباطات می تواند مکالمات پیچیده ای داشته باشد و شما قادر هستید تا صحبت های او را به خوبی بفهمید، هم چنین فرزند شما در این دوره از دستورالعمل های ساده پیروی می کند، او می تواند خاطراتی از شرح فعالیت های روزانه اش بنویسد و به تنهایی کتاب هایی که متناسب با سطح سنی او می باشد را مورد مطالعه قرار دهد، اگر در این سن کودک شما دچار اختلال زبانی و گفتاری بود حتما به مشاور اطلاع دهید تا برای رفع آن شما را راهنمایی کند.

تغییرات هیجانی کودک ۶ تا ۱۲ سال

در این دوره سنی کودک بیشتر در محیط های اجتماعی قرار می گیرد و زودتر دچار احساساتی مانند شرمندگی و خجالت می شود زیرا دیدگاه سایر افراد نسبت به او اهمیت دارند و در صورتی که واکنش های نامناسب دیگران را مشاهده کند احساس خجالت و شرم در او تقویت خواهد شود و آسیب هایی نظیر کاهش اعتماد به نفس و ابتلا به فوبیای اجتماعی در او ایجاد می شود.

کودک زمانی که در سنین مدرسه قرار می گیرد بیشتر در معرض ابتلا به انواع ترس و اضطراب ها قرار خواهد گرفت زیرا در این سن او بیشتر به محیط اطرافش توجه می کند و خطرهای موجود در آن بیشتر او را مورد ارزیابی قرار می دهد.

تربیت کودک ۶ تا ۱۲ سال: نکات تربیتی مهم

  1. توجه به اعتماد به نفس هنگام تربیت کودک

اعتماد به نفس فرزندتان بر روی سلامت روان و موفقیت او در سال های مدرس تاثیر بسیاری دارد، برای آن که بتوانید اعتماد به نفس کودکتان را تقویت نمایید باید تلاش کنید تا توانمندی ها و نقاط قوت او را شناسایی کنید و بر روی این توانایی ها تاکید کنید، هم چنین او را به خاطر نقاط ضعفش مورد سرزنش قرار ندهید، به فرزندتان یاد دهید که شکست امری طبیعی می باشد و آن چیزی که در زندگی اهمیت دارد تلاش افراد برای پیشرفت می باشد نه نتیجه ای که به دست می آورند.

هم چنین در این سن نباید فرزندتان را با هم سن و سالانش مقایسه کنید زیرا توانایی کودکان با یکدیگر  متفاوت می باشد و در صورتی که کودکتان را مقایسه کنید منجر به تقویت خودسرزنشی در کودک می شود و به اعتماد به نفس فرزندتان آسیب وارد می شود.

  1. بازی روشی برای تربیت کودک

زمانی که فرزندتان وارد مدرسه شد نباید بازی کردن با او را کنار بگذارید، زیرا فرایند بازی در رشد و یادگیری کودک تاثیر بسیاری می گذارد، کودک برای این که مهارت های ارتباطی و اجتماعی را یاد بگیرد نیاز بسیاری به بازی دارد، هم چنین در جریان بازی شما می توانید صمیمیت خودتان را با فرزندتان حفظ کرده و آن را بهبود ببخشید.

  1. در تربیت کودک به پرورش مسئولیت پذیری فرزندتان توجه کنید

در این دوره از نظر شناختی کودک می تواند متوجه شود که رفتار او بر سایر افراد چه تاثیراتی می گذارد، این مسئله می تواند آغازی برای تمرین مسئولیت پذیری در زندگی باشد، برای این که کودک تان مهارت مسئولیت پذیری را فرا بگیرد به او اجازه دهید تا با پیامدهای رفتاری خود آشنا شود و بداند رفتارهایی که انجام می دهد چه تاثیری بر روی دیگران می گذارد، به عنوان مثال اگر او با هم سن و سالانش بد رفتاری کرد به او بگویید که فکر می کنی رفتارت باعث شد تا دوستت در مورد تو چه فکر کند و چه احساسی داشته باشد؟

این رفتار با او باعث می شود تا به مرور زمان با تاثیر رفتارهای خود بیشتر آشنا شود و یاد بگیرد که مسئولیت اشتباه و خطاهای خودش را بپذیرد و برای جبران آن ها تلاش نماید.

البته باید توجه داشته باشید برای این که کودک تان را با پیامدهای کارهایش مواجه نمایید نباید او را سرزنش کرده و یا از روش های تنبیه ای نامناسب استفاده نمایید.

  1. تربیت کودک ۶ تا ۱۲ سال: توجه به وضعیت روانی و هیجانی فرزند

بر اساس مطالبی که بیان شده است تربیت کودک در این دوره تا حدودی پیچیده می باشد و به همین دلیل باید از روانشناس متخصص کمک بگیرید در مطالب فوق بیان شده است که در دوران مدرسه کودکان بیش از هر دوران دیگری در معرض انواع ترس ها، فوبیا و اضطراب قرار می گیرند.

در این سن بسیار مهم است تا در مورد نگرانی ها و احساسات ناخوشایند فرزندتان با او صحبت کنید و اجازه دهید تا او افکار و احساساتش را آزادانه با شما در میان بگذارد و هم چنین او را به خاطر ترس هایش مورد سرزنش قرار ندهید بلکه با او صمیمی باشید و به او نشان دهید که به عنوان والدین همیشه مراقبش هستید و او را به خوبی درک می کنید.

شرم کودک را در نظر بگیرید

در صورتی که در این سن احساس شرم و خجالت بیشتر  تجربه می شود واکنش های شما و معلم کودک تان اهمیت بسیاری دارد و می تواند در پیشگیری از ابتلا به  اختلال فوبیای اجتماعی تاثیر بسیاری داشته باشد، برای این که کودکتان را در برابر این اختلال محافظت کنید باید ویژگی های مثبت او را در نظر بگیرید و بر روی آن تاکید بسیاری داشته باشید و هم چنین از سرزنش و تحقیر کردن کودکتان به خاطر شکست هایش به خصوص در جمع خودداری کنید.

اگر مشکلات هیجانی کودکشان بسیار زیاد می باشد و بر روی عملکرد فرزندتان آسیب وارد می کند در این حالت به روانشناس کودک مراجعه کنید و در این زمینه با او مشورت نمایید. تربیت کودک ۶ تا ۱۲ سال بسیار حساس می باشد و بهتر است از همه امکانات موجود استفاده نمایید.

کلام آخر

با توجه به مواردی که بیان شده است مشخص شد که نقش والدین در تربیت فرزندشان اهمیت بسیاری دارد و نقش والدین تا چه میزان در تربیت کودک در سنین ۶ تا ۱۲ سال موثر می باشد، البته بسیاری از والدین در زمینه تربیت کودکان آگاهی درستی ندارند و نمی دانند که در سنین مختلف چطور باید فرزندشان را تربیت نمایند.

در کنار این مسئله برای آن که بتوانید به خوبی کودک تان را تربیت کنید باید از مشاور در زمینه کودک کمک بگیرید و با او در ارتباط باشید، مشاوره با توجه به تجربه و دانش خود می تواند اصول کلی را در اختیار شما قرار دهد و در این خصوص مرحله به مرحله شما را یاری رساند.

در مرکز ستاره ایرانیان، مشاوران شرایطی برای شما فراهم آورده اند تا بتوانید با دریافت مشاوره اصول و روش های تربیتی صحیح را یاد بگیرید و از نظر اخلاقی و رفتاری کودکی سالم را تربیت نمایید، همچنین این مرکز در زمینه کودک با توجه به شرایط فرهنگی، اجتماعی و فردی هر خانواده راهکارهای گوناگونی را در اختیار شما می گذارد.

منبع : تربیت کودک ۶ تا ۱۲ سال | چرا کودک در این دوران شکننده است؟

عوارض و اثرات طلاق بر کودکان در سنین مختلف

کودکانی که پدر و مادرشان از یکدیگر جدا شده اند و طلاق گرفته اند می دانند که طلاق اثرات نامطلوبی بر روی کودکان می گذارد و باعث آسیب های روانی بر روی کودک می شود به عبارتی طلاق و آسیب های روانی رابطه عمیقی با یکدیگر دارند.  در این مقاله به تاثیر طلاق بر کودکان پرداخته شده است.

کودکانی که والدین آن ها از یکدیگر جدا شده اند، آسیب های روانی شدید تری را تجربه کرده اند و بر اساس پژوهش های انجام شده در بیشتر آسیب های اجتماعی رد پایی از فرزندان طلاق دیده می شود. این موضوع نشان دهنده اهمیت طلاق بر روی روحیه این فرزندان است.

بر اساس نظر مشاوران، طلاق گرفتن بر روی سلامت روان فرد تاثیر زیادی می گذارد. هنگامی که پدر و مادر از یکدیگر جدا می شوند انگار چتر امنیتی کودک از بین می رود و بر روی سلامت اجتماعی و روانی کودکان اثر می گذارد.

البته بیشتر اوقات طلاق باعث پایان دادن به مشکلات پدر و مادر، زیرا اگر پدر و مادر همیشه در حال نزاع و درگیری باشند سلامت روان کودک بیش تر به خطر می افتد و همچنین ممکن است کودک به واسطه طلاق از بسیار از آسیب ها رهایی یابد چون به احتمال زیاد ممکن است در خانواده درگیر آسیب هایی از طریق دعوای والد شود.

آثار طلاق بر فرزندان چیست؟

طلاق والدین می تواند زمینه ساز بروز بسیاری از اختلالات رفتاری، روحی و روانی شود و بر روی زندگی فرد و اجتماعی کودکان تاثیر می گذارد، کسانی که تصمیم به طلاق و جدایی می گیرند باید این نکته را در نظر بگیرند که آثار و عوارض طلاق می تواند بسیار زیاد می باشد.

در زیر نمونه هایی از عوارض طلاق و تاثیراتی که بر روی فرزند می گذارد ذکر شده است.

  • افسردگی در کودکان و نوجوانان
  • اضطراب
  • پرخاشگری و عصیان در نوجوانان
  • حسادت
  • سوء ظن و بدبینی نسبت به دیگران
  • فرار از منزل
  • ترک تحصیل و افت تحصیلی
  • بزهکاری و کج روی های اجتماعی
  • ازدواج زودرس برای دختران
  • ضعف اعتماد به نفس
  • اختلال هویت
  • اعتیاد
  • فقر
  • ضعف سلامت جسمانی و روانی مانند بی خوابی
  • بی اشتهایی
  • سوء تغذیه
  • پرخوری عصبی

همچنین طلاق از نظر اجتماعی هم بر روی فرزند اثر می گذارد و زندگی او را تحت تاثیر قرار می دهد.

  • احساس درماندگی و سرخوردگی
  • تجربه عقده حقارت به خاطر نبود محیط خانوادگی گرم و صمیمی در مقایسه با دیگر کودکان
  • درونی سازی عقده های منفی و ضد اجتماعی
  • انزوای اجتماعی
  • گرایش به انواع انحرافات اجتماعی به دلیل اینکه خانواده کنترل درستی بر روی فرزند نداشته و از نظر اخلاقی و رفتاری نتوانسته اند مدیریت صحیحی را داشته باشند.
  • اجتماع ستیزی و آزار مردم و انجام خشونت های اجتماعی

بر اساس گفته روانشناسان طلاق و جدایی پدر و مادر باعث می شود تا مشکلاتی از نظر روانی بر روی کودک به وجود آید. تحقیقات نشان داده است که یکی از عمده ترین دلایل برای بیماری های روانی در کودکان، طلاق می باشد.

هنگامی که والدین از یکدیگر جدا می شوند در کودک ممکن است اختلالاتی مانند پرخاشگری به وجود آید همچنین طلاق والدین باعث می شود تا کودک دچار اختلالات رفتاری و عاطفی شود.

در بسیاری از موارد طلاق والدین باعث می شود تا قدرت اراده از کودک گرفته شود و او را مضطرب و پریشان نشان می دهد.

بر اساس تحقیقاتی که روانشناسان در زمینه طلاق انجام داده اند به این نتیجه رسیده اند که طلاق والدین باعث می شود تا کودکان به ناراحتی و نگرانی های گوناگونی دچار شوند در زیر به موردهایی از آن اشاره شده است.

  1. کودکان احساس می کنند که در جا گذاشتن او نقش عمدی وجدی دارند و والدین خود را مقصر می داند.
  2. نسبت به والدین خود احساس تنفر دارد و والدی که به او نزدیک است ممکن است برای او داستان هایی را بسازد و در ذهن او والد غایب بسیار بد جلوه داده می شود.
  3. ممکن است هنگامی که در کنار یکی از والدین باشد دلش برای دیگری تنگ شود و دوست دارد هر دو را در کنار یکدیگر داشته باشد.
  4. ممکن است دچار بیماری شود و از دردهای مزمن یا سردرد شکایت کند.
  5. همه چیز را خوب جلوه می دهد و ناراحتی و غم موجود را انکار می کند.
  6. ممکن است برای ادامه زندگی خود الگو های نامناسبی را در نظر بگیرد و از دروغ، دزدی و پرخاشگری تقلید کند.
  7. برای این که از یکی از والدین طرفداری کند ممکن است با والد دیگری به مبارزه بپردازد.
  8. خیلی دوست دارند والدینش را در کنار یکدیگر ببیند و میل زیادی دارد تا آن ها را به یکدیگر پیوند بدهد.

تفاوت های سنی در واکنش جدایی والدین چیست | روانشناسی بچه های طلاق

بر اساس نظر مشاوران، فرزندان نسبت به طلاق پدر و مادر عکس العمل های متفاوتی از خود نشان می دهند و ممکن است واکنش های بسیار متمایزی داشته باشند.

این واکنش ها بر اساس سن و سطح رشد کودکان با هم متفاوت است که در ادامه مقاله آن ها را بررسی می کنیم.

نوزادان و کودکان پیش دبستانی

در این سن دلبستگی فرزندان به والدینشان بیشتر می باشد و هنگامی که متوجه شوند والدین می خواهند از یکدیگر جدا شوند احتمالا واکنش های شدیدی از خود نشان می دهند.

کودکان در این سن حساس تر و آسیب پذیر تر می باشند و بسیار نگران هستند که از والدین خود جدا شده و طرد شوند. در این سن کودکان در پروسه ازدواج ممکن است بسیار آسیب ببینند.

در این سن کودک ممکن است سوالات زیر را مطرح کند:

  • اگر مرا دوست دارید، چرا نمی توانید با هم بمانید؟
  • من چه کار کردم؟
  • آیا طلاق شما به این دلیل است که من همیشه آنچه را که به من گفته می شود انجام نمی دهم؟
  • قول می دهم بچه خوبی باشم
  • آیا بابا/مامان دیگر مرا دوست ندارند؟ آیا به همین دلیل آن ها می خواهند جدا شوند؟

کودکان سنین مدرسه

در این سن کودک حس می کند که او باعث طلاق پدر و مادرش شده است و خودش را مقصر جدایی آن ها می داند زیرا در این سن کودکان خود محور می باشند.

او چون خودش را مسئول اختلاف بین آن ها و طلاقشان می دانند رنج و عذاب وجدان زیادی را تحمل می کند.

نونهالان

هنگامی که کودک به سن 12 تا 14 سالگی می رسد و با طلاق پدر و مادرشان رو به رو می شوند دچار اضطراب و نگرانی شده و بی اعتماد بودن را از خود نشان می دهند.

نوجوانان

در سنین نوجوانی وقتی فرزند متوجه طلاق والدینشان می شود بسیار خشمگین شده و پرخاشگر می شود. 

آن ها ممکن است نگران این باشند که طلاق چگونه بر وضعیت اجتماعی آن ها تأثیر می گذارد (به عنوان مثال، آیا مجبور می شوند از دوستان خود دور شوند). اما آن ها همچنین می توانند طلاق را به عنوان عاملی برای بهبود شرایط بشناسند.

به طور کلی بدترین سن طلاق برای کودکان در هنگام جدایی والدین زمان کودکی می باشد.

کودکان ممکن است از نظر روحی دچار مشکل شوند، شب ها کابوس بینند، بازی های آن ها حالت افسردگی و شکست پیدا کند، دچار شب ادراری شوند، خودشان را دلیل جدایی پدر و مادرشان بدانند و احساس گناه کنند.

علاوه بر این ها فرزندان هنگامی که با جدایی پدر و مادرشان رو به رو می شوند احساس می کنند که تنها هستند و شرایط آن ها با همسن سالانشان متفاوت می باشد.

در این شرایط برای آن ها سوال هایی پیش می آید که آیا من باعث شده ام که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شوند؟ آیا آن ها من را رها خواهند کرد و تنها خواهند گذاشت؟ هنگامی که مرا رها کنند چه کسی از من مراقبت خواهد کرد؟ در کنار چه کسی زندگی کنم؟

اگر پدر و مادر نتوانند به کمک مشاور مشکلاتشان را حل کنند و تصمیم به طلاق بگیرند در این صورت باید فرزند خود را با طلاق آشنا کنند و آگاهی های لازم در این زمینه را به آن ها بدهند تا کودک دچار مشکلات زیادی نشود و از بروز بسیاری از مشکلات جلوگیری شود.

منبع : عوارض و اثرات طلاق بر کودکان در سنین مختلف 

کتاب های روانشناسی شخصیت ، بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت

کتاب های روانشناسی شخصیت، بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت

بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت کدام یک می باشد؟ روانشناسی شخصیت گرایش از روانشناسی می باشد که به صفات پایدار و باثبات وجود انسان می پردازد و در این خصوص نظریه پردازان بسیاری وجود دارند که تلاش کرده اند تا ابعاد وجودی شخصیت انسان را از جنبه های مختلف مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند.

کتاب های روانشناسی شخصیت در این باره نظریه های مختلفی را در نظر گرفته است و آن نظریه ها را گردآوری کرده است و تلاش می کند تا دیدگاه روانشناسان و سایر مخاطبان را در مورد شخصیت انسان گسترش دهند، برای آن که با کتاب های مفیدی در این زمینه آشنا شوید بهتر است این مقاله را تا انتها مورد بررسی قرار دهید تا آگاهی لازم را به دست آورید.

معرفی کتاب های روانشناسی شخصیت

کتاب های روانشناسی شخصیت بر اساس نوع طبقه بندی نظریه های موجود در این زمینه تفاوت هایی با یکدیگر دارند در ادامه این مقاله به بررسی برخی از این کتاب ها می پردازیم.

  1. کتاب نظریه های شخصیت فیست

این کتاب یکی از منابع اصلی برای دانشجویان روانشناسی به حساب می آید و در این کتاب های به طور کامل و جامع نظریه های مربوط به روانشناسی شخصیت مورد بررسی قرار می گیرد و این کتاب بسیار جامع می باشد به طوری که جز منابع کنکور کارشانی ارشد و دکترای دانشجویان روانشناسی در آزمون وزارت بهداشت است و مطالعه این کتاب اطلاعات دقیق و گسترده ای در اختیار مخاطبان قرار می دهد.

کتاب نظریه های شخصیت فیست شامل ۶ بخش اصلی می باشد که بخش های آن عبارت اند از رویکردهای روان پویشی، انسان گرای وجودی، آمادگی، نظریه های زیستی تکاملی و نظریه های یادگیری شخصیتی .

در هر بخش از این کتاب نظرات مرتبط با مشهور ترین نظریه پردازان در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرد به طوری که نظریه پردازانی که به طور کامل می توانید با آن ها آشنا شوید شامل فروید، آدلر، یونگ، هورنای، کلاین، مزلو، بندورا، سالیوان، راتر و میشل و غیره می باشد.

۲٫ کتاب نظریه شخصیت شولتز

این کتاب مربوط به کتاب های روانشناسی می شود  و دانشجویان روانشناسی در زمینه شخصیت این کتاب را مورد مطالعه قرار می دهند در این کتاب به انواع ارزیابی شخصیت، پژوهش های موجود در این زمینه و انواع نظریه های مهم پرداخته می شود و این کتاب شامل ۱۷ فصل می باشد که در هر کدام از این فصول به یک نظریه اشاره شده است، از جمله نظریاتی که در این کتاب می توانید با آن ها آشنا شوید به نظریه های روانشناسانی مانند روان کاوی فروید، روانشناسی تحلیلی یونگ، روان شناسی فرد نگر آدلر، نیاز ها و گرایش های روان رنجور هورنای، نظریه هویت اریکسون، نظریه خود شکوفایی مزلو و غیره اشاره کرد.

۳٫ نظریه های شخصیت حمزه گنجی

این کتاب توسط حمزه گنجی و مهدی گنجی نوشته شده است و در این کتاب با چهار نظریه اصلی موجود در روانشناسی شخصیت آشنا می شوید که این نظریه ها شامل نظریه های سایکوداینامیک، نظریه های صفات شخصیتی، نظریه های رفتار گرایی – یادگیری اجتماعی و نظریه های انسان گرا- اگزیستانسیال اشاره کرد، همچنین در این کتاب می توانید با تئوری شخصیت ۲۰ نظریه پرداز مختلف آشنا شوید و نظریه های آن ها را مورد مطالعه قرار دهید.

۴٫ نظره های شخصیت ریچارد رایکمن

در این کتاب ابتدا می توانید مقدمه روانشناسی شخصیت را مورد مطالعه قرار دهید و با توجه به کلیت این موضوع آشنایی لازم را به دست آورید، رایکمن در کتاب خود نظریه های اصلی شخصیت را بر اساس ملاک هاری علمی خود مورد بررسی قرار داده است ک در این کتاب می توان به نظریه هایی روان کاوی فروید، نظریه صنعتی آلپورت، نظریه نظام های ساختاری کتل، نظریه سازه های شخصی کلی و نظریه اجتماعی شناختی آلبرت بندورا اشاره کرد و با این نظریه ها آشنا شد.

منبع : کتاب های روانشناسی شخصیت ، بهترین کتاب های روانشناسی شخصیت

10 راه برای مدیریت موثر بحث با همسر

شروع زندگی زناشویی در عین حال که می تواند جذاب باشد، استرس و چالش هایی را نیز، همراه خود دارد. یکی از این چالش ها که برای بسیاری از زوجین مشکل زا می شود مدیریت بحث با همسر می باشد که در این مقاله به راه های مدیریت این مشکل پرداخته شده است.

زن و مردی که همدیگر را برای زندگی مشترک خود انتخاب می کنند، هردو از خانواده های متفاوت و البته که دو انسان مستقل هستند که هرچقدر هم که قبل از ازدواج میزان شباهت های بین فردی خود را بررسی کرده باشند و بر اساس وجود شباهت ها تصمیم به ازدواج گرفته باشند بازهم نمی توانند این انتظار را داشته باشند که در زندگی مشترک خود در هیچ زمینه ای باهم اختلاف نظر نداشته باشند و هیچگاه باهم بحث نداشته باشند.

 در واقع می توان گفت که بحث و اختلاف نظر بخش اجتناب ناپذیر زندگی مشترک است و حتی می تواند به بقا و رشد رابطه کمک کند، چون زن و مردی که در مورد مسائل مختلف با یکدیگر بحث و گفت و گو می کنند حفظ و بقای رابطه برایشان اهمیت دارد و سعی می کنند با بحث و گفت و گو بسیاری از مسائل را مورد بررسی و حل قرار دهند.

ارتباط موثر با همسر

اما باید توجه داشته باشیم که ما نمی توانیم هر جر و بحثی را مفید بدانیم، در واقع بهتر است به جای واژه جر و بحث موثر با همسر از واژه گفت و گوی مسالمت آمیز با همسر استفاده کنیم و بدانیم که ما زمانی می توانیم رابطه ای موفقیت آمیز با همسر خودمان داشته باشیم و به بقای رابطه مان امیدوار باشیم که بتوانیم راه های گفت و گوی مسالمت آمیز با همسر خود را فرا بگیریم و از پرداختن به روش های مخرب خودداری کنیم.

عوامل و موانع ارتباط صحیح با همسر

اختلاف نظر و چالش بین زن و مرد به دلایل مختلفی می تواند بروز پیدا کند، مشکلات شخصیتی، مشکلات اقتصادی، اختلاف فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اعتیاد، پرخاشگری و غیره از جمله دلایل بروز اختلاف بین زن و مرد است که این مشکلات اگر که با عدم مهارت حل مسئله همراه باشند پایدار می مانند و در عین حال برخی از آن ها چه در صورت وجود مهارت حل مسئله چه در صورت عدم وجود این مهارت ها حل شدنی نیستند.

در این شرایط می توان گفت طلاق می تواند تنها راه موثر باشد، اما در اکثر مواقع بسیاری از مشکلات زناشویی با داشتن مهارت حل مسئله قابل حل هستند و اگر زن و مرد بتوانند به صورت مسالمت آمیز در مورد مشکلاتشان گفت و گو کنند و در زمان مناسب به مشکلات بین فردی شان بپردازند خیلی راحت می توانند از بروز مشکلات بزرگ و لاینحل جلوگیری کنند و رابطه ای پایدار و مثبت را با یکدیگر تجربه کنند.

مهارت های ارتباط موثر زناشویی

همانطور که اشاره کردیم واقعیت این است که برخی از مشکلات خارج از کنترل افراد هستند و کاملا قابل درک است که افراد نتوانند با آرامش با آن مشکلات برخورد کنند اما بسیار مهم است که شما بتوانید تحت هر شرایطی بهترین واکنش را داشته باشید و سعی کنید راه حل های مناسب و موثر را مورد بررسی قرار دهید.

 اگر مشکلات شما آنقدر بزرگ هستند که گاهی احساس می کنید که به بن بست رسیده اید حتما نیازمند دریافت کمک حرفه ای از یک متخصص هستید و بدیهی است که با اکتفا کردن به مطالب یک یا چند مقاله نمی توانید این مسائل را حل کنید، اما داشتن مهارت گفت و گوی مسالمت آمیز در واقع نوعی روش پیشگیرانه برای جلوگیری از بروز مشکلات بزرگ است و در مواقعی کاربرد دارد که شما با اختلاف نظرهایی با همسرتان مواجه می شوید که حتما نیازمند این هستید که بتوانید در مورد آن ها صحبت کنید و به حل آن ها بپردازید که در اینصورت راه حل های زیر مورد استفاده تان قرار می گیرد.

1. نسبت به احساسات و رفتارهای خود آگاهی داشته باشی

برخی از افراد هیچ شناختی از خود، احساسات و رفتارشان ندارند، به همین دلیل در هنگام بروز اختلاف متوجه رفتارهایی که از خود بروز می دهند و حرف هایی که به زبان می آورند نیستند. شاید اگر از اینگونه افراد بپرسید که چرا چنین حرفی را زدی و یا چرا اینگونه رفتار کردی با کمال ناباوری این حرف را از آن ها بشنوید که نمی دانم، یا بگویند که دست خودم نبود، کنترلی روی رفتارم نداشتم! چنین حرفی بسیار عجیب است.

 چطور می شود فردی که نسبت به هیجانات، احساسات و رفتارهای خود آگاه نباشد و کنترلی روی رفتار خود نداشته باشد بتواند به ازدواج فکر کند؟ مگر نه این است که شما با ازدواج مسئولیت یک زندگی را بر عهده گرفته اید؟ بدیهی است که برای اینکه بتوانید زندگی تان را به درستی اداره و مدیریت کنید نیازمند خودآگاهی هستید.

 بنابراین اگر که فردی هستید که از احساسات خودتان آگاه نیستید، نمی توانید احساساتتان را به درستی بیان کنید و به طور کل به خود آگاهی نرسیده اید نیازمند این هستید که به این مهارت دست پیدا کنید و دستیابی به این امر نیاز به تمرین و پشتکار زیاد دارد و گاهی برای دستیابی به این مهارت نیاز هست که از یک فرد متخصص کمک بگیرید. اینکه از چه روشی برای دستیابی به چنین مهارتی استفاده می کنید اهمیت چندانی ندارد، مهم این است که شما بتوانید به این امر مهم دست پیدا کنید.

2.  حل مسئله در زمان مناسب از راه های ارتباط صمیمانه با همسر

برخی از افراد، زمانی که شروع به صحبت با همسر خود می کنند به اشتباه، اتفاقات قبل را نیز یادآوری می کنند و در حین صحبت به مسائل مختلفی اشاره می کنند، در صورتی که چنین کاری کاملا اشتباه است، شما باید یاد بگیرید که هر مسئله را در زمان مناسب خودش حل کنید و در حین صحبت با همسرتان فقط در مورد یک مسئله صحبت کنید، در چنین صورتی تمرکز و توجه همسر شما روی صحبت های شما بیشتر می شود و بهتر می تواند حرف های شما را درک کند و بپذیرد.

3. در زمان مناسب با یکدیگر صحبت کنید

سعی کنید وقت شناس باشید و زمان مناسبی را برای صحبت کردن با همسرتان انتخاب کنید. بهتر است زمانی که هر دوی شما عصبانی هستید از صحبت کردن اجتناب کنید. اجازه بدهید که هر دویتان آرام شوید و در وضعیت مناسب تری قرار بگیرید و بعد شروع به صحبت کنید. توجه به آمادگی هر دو نفر برای صحبت کردن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. شاید نیاز باشد که زمانی تنها باشید. به همسرتان بگویید که نیاز به تنهایی دارید و در صورت امکان از منزل خارج شوید، یک پیاده روی می تواند شما را آرام تر کند و شما را برای صحبت آماده کند.

4. طوری صحبت نکنید که به عنوان فردی غرغرو شناخته شوید

این مسئله بیشتر در مورد خانم ها صدق می کند، متاسفانه برخی از خانم ها انتظار دارند که همسرشان خودشان متوجه مشکل پیش آمده شوند و در واقع همسرشان به خودی خود به علت ناراحتی آن ها پی ببرد، به همین دلیل اینگونه خانم ها شروع به نیش و کنایه زدن به همسر خود می کنند و به صورت مبهم اشاره ای به ناراحتی شان می کنند و چون نمی توانند از این طریق منظورشان را به همسرشان بفهمانند و به هدفشان برسند به عنوان زنی غرغرو شناخته می شوند که مدام از شرایط ناراضی است و از شرایط شکایت می کند.

 بنابراین بسیار مهم است که خانم ها به تفاوت خودشان با آقایان پی ببرند و بدانند که آقایان به مانند خانم ها توانایی چندانی در فهم نیش و کنایه ها ندارند و شنیدن حرف های مبهم برایشان ناخوشایند است، البته برخی از آقایان نیز چنین هستند و به جای بیان واضح احساساتشان شروع به رفتارهای ناسازگارانه و ناخوشایند می کنند که چنین روشی کاملا اشتباه است. 

بنابراین باید به این مسئله توجه کنید که اگر از مسئله ای ناراحت هستید به صورت واضح و روشن در مورد آن مسئله صحبت کنید و ناراحتی تان را مستقیما بیان کنید. همچنین سعی کنید هر زمان که با همسرتان بحث می کنید و در مورد مشکلی خاص گفت و گو می کنید بعد از آن، دیگر در مورد آن مسئله صحبت نکنید و سعی کنید اوقاتی خوش برای خودتان و همسرتان فراهم کنید تا مشکلات و اختلاف نظرها کل زندگی شما را تحت الشعاع قرار ندهد و مانع از داشتن اوقات خوش بین شما و همسرتان نشود. در اینصورت نیز همسرتان شما را فردی غرغرو خطاب نمی کند بلکه متوجه می شود که در زمان بروز اختلاف به حل مشکل می پردازید و در زمان های دیگر هم به ساختن اوقات خوش می پردازید.

5. خصوصیات خوب و بد را در کنار یکدیگر ببینید

متاسفانه برخی از افراد دیدگاهی سیاه و سفید دارند، به اینصورت که در شرایط مساعد، همسرشان را خوب مطلق می دانند ولی به محض بروز اختلاف، تمام خوبی های همسرشان را از یاد می برند و به او به عنوان فردی بد و مطلقا سیاه می نگرند و این باعث می شود که در زمان بروز اختلاف با همسرشان بدترین رفتار را با وی داشته باشند و فقط به رفتارهای بد همسرشان اشاره کنند.

 اما واقعیت این است که افراد خصوصیات مختلفی دارند که برخی از آن ها ممکن است از نظر شما خوب باشد و برخی بد و ناپسند، اگر شما از بابت رفتاری از جانب همسرتان ناراحت و دلخور هستید نباید تنها به رفتارهای ناراحت کننده و ناخوشایند او توجه و اشاره کنید، بلکه نیاز است که در عین حال که از او انتقاد می کنید به رفتارهای مثبت او نیز اشاره کنید و از او بابت رفتارهایش تشکر کنید مثلا «تو خیلی انسان با محبتی هستی، من از اینکه همسر با محبتی مثل تو دارم بسیار خوشحالم و ازت ممنونم اما رفتاری که امشب با من داشتی باعث شد که احساس بدی به من دست بده و احساس کنم که …».

با استفاده از این لحن صحبت کردن در عین حال که ناراحتی و احساستان را بیان کردید، عشق و دوست داشتنان را نیز به همسرتان نشان داده اید و از او قدردانی کرده اید و از این طریق او را برای شنیدن حرف هایتان مشتاق تر کرده اید.

6. از مطلق گویی خودداری کنید برای ارتباط صمیمانه با همسر

واژه هایی مثل «هیچوقت»، «همیشه»، «هرگز»، باعث می شود که به طور کلی رفتارهای همسرتان را زیر سوال ببرید، مثلا «تو هیچوقت به من کمک نمی کنی»، «تو همیشه به فکر خودت هستی»، جملات نادرستی هستند و احساس بدی را به همسرتان منتقل می کنند. این مورد را هم می توان زیر مجموعه مورد قبل به حساب آورد. در واقع اگر شما اینگونه با همسر خود صحبت کنید انگارکه تمام رفتارهای خوب او را زیر سوال برده اید.

نیاز است که شما فقط در مورد شرایط پیش آمده صحبت کنید نه اینکه آن موقعیت را به دیگر زمان ها و موقعیت ها تعمیم دهید، بنابراین بهتر است بگویید «وقتی که من خسته بودم این انتظار را داشتم که به من کمک کنی ولی چنین رفتاری را از تو مشاهده نکردم و این مرا بسیار ناراحت کرد»

7. از قضاوت کردن همسرتان خودداری کنید

دقت کنید که به هیچ عنوان همسرتان را قضاوت و بازخواست نکنید و بیشتر از اینکه از واژه «تو» استفاده کنید و مثلا بگویید که «تو به من اهمیت نمی دهی» بهتر است بگویید که « رفتار تو باعث شد احساس بدی داشته باشم و احساس کردم که در آن شرایط مورد توجه تو قرار نگرفتم»، از این طریق شرایط را برای اینکه همسرتان بتواند توضیح بیشتری در مورد رفتارش بدهد محیا کرده اید. 

8. از بی احترامی به همدیگر خودداری کنید از راه های بهبود روابط عاطفی با همسر

یادتان باشد که شما به عنوان زن و شوهر وظیفه دارید که تحت هر شرایطی احترام همدیگر را نگه دارید، بنابراین حتی در حین عصبانیت، بسیار مراقب واژه هایی که از دهانتان بیرون می آید باشید و به هیچ عنوان به هم بی احترامی نکنید.

9. شنونده فعال باشید

دقت کنید که همانطور که حرف می زنید باید شنونده خوبی هم باشید و به حرف ها و توضیحات همسرتان به دقت گوش دهید. همچنین سعی کنید مسئولیت اشتباهات خودتان را بپذیرید و نقش خودتان را در بروز اختلافات فراموش نکنید و همیشه یک جانبه به مسئله نگاه نکنید. شما باید تلاش کنید تا بتوانید مسئله را از دید همسرتان نیز بنگرید و از این طریق درک متقابلتان را بالا ببرید.

10. به مشاور مراجعه کنید

اگر احساس می کنید همیشه در صحبت های تان شکست می خورید و مهارت گفت و گوی موثر را بلد نیستید بهتر است به مشاور مراجعه کنید  و سعی کنید این مهارت را به دست بیاورید. مشاور تلاش می کند تا با شبیه سازی موقعیت های مختلف زناشویی و قرار دادن شما در آن شرایط، این مهارت ها را به شما آموزش دهد و آن ها را با شما تمرین کند.

منبع : 10 راه برای مدیریت موثر بحث با همسر