نوشته‌ها

شیوه ی دلبستگی دوری گزین/گسسته در بزرگسالان

شیوه ی دلبستگی دوری گزین/گسسته در بزرگسالان

دلبستگی دوری گزین/گسسته در بزرگسالان

افرادی که در برابر یکی از والدینشان یا هر دو آنها دلبستگی دوری گزین شکل داده اند، زمانی که بزرگ می شوند دلبستگی ای  به عنوان دلبستگی طرد شده در بزرگسالی خواهند داشت. زیرا در نوزادی یاد گرفته اند از نیاز های جسمی شان دور شوند و احساسات را کم اهمیت بشمرند، آنها معمولا در روابط عاشقانه از نزدیکی عاطفی برخوردار هستند. بزرگسالان دلبسته ی دوری گزین معمولا به دنبال روابط و وقت گذراندن با زوج خود هستند اما ممکن است زمانی که رابطه زیاد از حد نزدیک شود معذب شوند. اگرزوجشان بیان کند که میل به روابط عاشقانه ی نزدیک دارد. آنها ممکن است حس کنند که زوجشان « زیاده خواه» است یا وابسته است.

خیلی از مردان و زنان گسسته وقتی با خطر جدایی یا صدمه مواجه می شوند، قادرند توجهشان را روی موضوعات و اهداف دیگر متمرکز کنند. برخی دیگر تمایل به کناره گیری دارند، به تنهایی سعی می کنند با خطر روبرو شوند. آنها آسیب پذیریشان را انکار می کنند و برای مدیریت احساساتی که به واسطه ی نیاز های دلبستگی یشان بر انگیخته می شود از سرکوب استفاده می کنند. وقتی میخواهند در مواقع بحرانی از شریک خود درخواست حمایت کنند، معمولا از روش های غیر مستقیم مثل نصیحت، سرزنش و بدعنقی استفاده می کنند.

طبق نظر محققانِ دلبستگی، فریلی و برومبو، خیلی از بزرگسالان طرد شده از روش های پیش دستی برای بی اثر کردن شیوه های وابستگی استفاده می کنند، برای مثال آنها ممکن است از ترس طرد شدن وارد رابطه نشوند، نگاهشان را از صحنه های ناخوشایند برگردانند یا ممکن است گفت و گوی مرتبط با موضوع های دلبستگی را به سمت دیگری بکشانند. روش دیگر سرکوب خاطرات رویداد های دلبستگی منفی است، مانند بهم زدن رابطه. در واقع بزرگسالانی که طرد شده شناخته شده اند خاطرات اندکی از روابط آغازینشان با والدین به یاد دارند. برخی دیگر ممکن است کودکیشان را شاد و پدر و مادرشان را مهربان توصیف کنند، اما قادر نخواهند بود مثال های روشنی برای تایید این ارزیابی مثبت بزنند.

افراد با این نوع از شیوه ی دلبستگی تمایل به توجه بیش از حد بر خود و راحتی خود دارند و به صورت گسترده به احساسات و علایق افراد دیگر بی اعتنایی می کنند. همچنین برایشان سخت است که  افکار و احساساتشان را برای زوجشان آشکار کنند. واکنش خاصشان به مجادله، کش مکش و دیگر موقعیت های پر استرس فاصله گرفتن و گوشه گیری است.

بزرگسالان گسسته معمولا تصور بیش از حد مثبتی از خود و تصور منفی و بدبینانه ای نسبت به دیگران دارند. در خیلی از موارد، این اعتماد به نفس بالا دفاعی است و از شخص آسیب پذیر که بشدت نسبت به کم محلی، طرد شدن و دیگر زخم های خودشیفتگی حساس است محافظت می کند. این معمولا برای جبران اعتماد به نفس ضعیف و نفرت از خود به وجود می آید. طبق نظر کارشناسانِ دلبستگی بزرگسالان فیل شاور و ماریو میکولیوکر، زوج های دوری‌گزین معمولا به کم محلی یا دیگر تهدید های واردشده به اعتماد به نفسشان با عصبانیت واکنش نشان می دهند. برای مثال، هروقت شخص دیگری حمایتشان نکند یا تصور اغراق آمیزشان از خود را تایید نکند.

منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

سبک دلبستگی من چیست و چرا اهمیت دارد؟

همه ما در مورد رابطه های افراد (میان فردی) از ارتباط با همسر یا مراقب اصلی خود چیزهایی یاد می گیریم. درک سبک دلبستگی خود می تواند به شما در یافتن پایه و اساس نگرانی های موجود دررابطه کمک کننده باشد. فرضاً والدین امنیت و آرامش را فراهم می کنند و کودکان یاد می گیرند که به والدین خود اعتماد کنند که آنها نیازهای ما را برطرف خواهند کرد. والدین زمینه آسایش کودک را فراهم می کنند که این به ساکت بودن فرزند آنها در مواقع ناراحتی یا ترس کمک می کند. در نتیجه، کودکان پیوند با والدین خود را شکل می دهند که شالوده هیجانی امنی را بنا می کنند. بنابراین، کودکان می توانند با اطمینان دنیا را با دانستن آنکه توسط والدین امن است، کشف کنند. همانطور که می دانیم که انسان ها به رابطه معنا می بخشند و به یکدیگر وابسته اند، بقای ما به آن وابسته است! وابستگی به دیگران حتی در رابطه های بزرگسالان مفید است. ما زمانی بیشتر شاد و موفق هستیم که بتوانیم دلبستگی های مناسب و قابل اعتمادی با دیگر افراد شکل دهیم.

سه سبک دلبستگی اولیه وجود دارد: ایمن، اجتنابی و اضطرابی. در ادامه هر یک از سبک های دلبستگی را توصیف کرده ایم.

دلبستگی ایمن

· همواره نیازهای شما به عنوان یک کودک برآورده شده اند. مراقبان شما ملتفت و مسئول نیازهای شما بودند تا به شما برای داشتن احساس امنیت و دوست داشته شدن کمک کنند.

· شما با نزدیک شدن به دیگران و به طور هیجانی و مشتاقانه احساس صمیمیت و آرامش می کنید.

· شما در جستجو و حفظ رابطه های نزدیک و باثبات هستید.

· شما با ابزاز کردن نیازها و احساسات خود حال بهتری دارید.

دلبستگی اجتنابی

· مراقبان شما احتمالاً سرد، بی احساس یا بی توجه بودند. در نتیجه، شما مستقل تر و متکی به نفس می باشید و قادر به وابستگی به افراد جور واجور نیستید.

· رابطه های نزدیک گرایش به احساس سرکوب کردن دارند و انگار آنها مانع از استقلال طلبی شما می شوند.

· شما هنگام احساس نزدیکی شدید و هیجانی کناره گیری می کنید.

· نیاز به زمان بیشتری برای با خلوت با خود دارید.

· ممکن است در مقابل تعهد و سرسپردگی مخالفت کنید.

دلبستگی اضطرابی

· مراقبان در توجه به نیازهای شما متناقض و بی ثبات بودند. در نتیجه، شما به چسبیدن به دیگران ادامه داده اید بلکه بتوانند نیازهای شما را برآورده کنند.

· طالب صمیمیت هستید و هرگز نمی توانید به اندازه کافی به دیگران نزدیک شوید.

· سؤال می پرسید که یا والدین شما را واقعاً دوست دارند یا اینکه شما دوست داشتنی هستید و همواره در پی اطمینان خاطر هستید.

· سبک دلبستگی اضطرابی می تواند به عنوان محتاج یا وابسته توصیف شود.

· از روی نوامیدی امنیت و توجه را از والدین خود جستجو می کنید اما این می تواند به خشونت و بدرفتاری با شما منجر شود.

چرا سبک دلبستگی اهمیت دارند؟

نظریه دلبستگی از کار جان بولبی نشأت گرفته است کسی که رابطه مادران و نوزادان را مطالعه و بررسی کرد اما امروزه، ما تشخیص می دهیم که سبک دلبستگی هنوز هم در ارتباطات رومانتیک بزرگسالی نقش دارد. دلبستگی والد کودک مراحلی برای توانایی ما وضع می کند که ایمان داشته باشیم به آنکه والدین بزرگسال نیازهای هیجانی ما را برآورده می کنند. سبک دلبستگی ما یک پیش طرح برای حفظ سکون و آرامش در رابطه های صمیمی موجود در زندگی ما می باشد. سبک دلبستگی ما بر انتخاب همسران رومانتیک و نحوه ی ارتباط برقرار کردن ما با آنها تأثیر گذار است. ما بارها و بارها در مواجهه با افراد جدید به این الگوهای دلبستگی به عنوان روشی برای یافتن مدرک و شاهدی برای باورهای ما در مورد خود پاسخ می دهیم. برای مثال، بسیاری از افراد دارای سبک دلبسته اضطرابی با اجتنابی هایی ارتباط برقرار می کنند و یا ازدواج می کنند که به نظر می رسد هرگز به اندازه کافی با آنها حس صمیمیت و اطمینان خاطر را ندهند. این کار ترس های فرد دارای سبک دلبسته اضطرابی از رهایی و باور آنکه او نامحبوب و دارای نقص است را تثبیت می کند. درک سبک دلبستگی ما نه تنها به دلیل ایجاد بینشی به رابطه مادر کنار والدین و اینکه چگون کودک را حس کنیم می شود بلکه آن می تواند به شما در درک مشکلاتی که شما در ارتباطات بزرگسالی خود ممکن است داشته باشید نیز کمک می کند. عاقبت، درک سبک دلبستگی می تواند به شما در کشف روشی که امکان تغییر برای داشتن ارتباطات رضایت بخش تری در آن هست، کمک ی کند. به عبارتی دیگر، داشتن یک رابطه سالم به معنای انتخاب همسر مناسب و ایجاد یک سبک ایمن و سالم است.

چطور من می توانم فردی دارای سبک دلبسته ایمن تری باشم؟

اگرچه، الگوهای دلبستگی به خوبی محقق می شوند اما شما می توانید با یادگیری مهارت های جدید و تمرین زیاد آنها به سمت یک سبک دلسته ایمن تری متمایل شوید.

روش های معدودی برای شروع تغییر سبک دلبستگی وجود دارد:

· به الگوهای ارتباطی خود توجه کنید. از رفتارهای اجتنابی یا اضطرابی که مرحله نخست تغییر می باشند آگاهتر باشید.

· به آنچه شما در درون خود حس نیاز می کنید، توجه کنید.

· احساسات خود را با همسرتان به اشتراک بگذارید.

· اختلالات شناختی و چالش ها یا موانع موجود را بشناسید.

· نیازهای ارتباط خود و نیز انتظارات را به طور واضح با همسر خود درمیان بگذارید.

· به خودتان اهمیت بدهید.

· کارهایی را انجام دهید که موجب ایجاد حس خوبی درمورد خود می شود؛ نقاط قوت و موفقیت های خود را ارج گذاری کنید.

· با یک درمانگر مشورت کنید و براساس دستورالعمل های او پیش روید(تغییر سبک دلبستگی کار دشواری است).

· زمان بیشتری را با افرادی که برای شما نمونه شخص دارای ارتباط سالم است، بگذرانید.

امیدوارم این متن یک روزنه یا نور امیدی برای درک سبک دلبستگی خود و روش های تأثیرگذار بر ارتباطات بزرگسالی خود ایجاد کرده باشد. من برای اطلاعات بیشتر کتاب دلبستگی از آمیر لوین و راشل هیلر را توصیه می کنم، همیشه صبور و با خود مهربان باشید، همانطور که شما خود را با تغییر به چالش می کشانید.

هوشیار باشید

منبع: ساینس دیلی