رضایت از زندگی

رضایتمندی زندگی و هفت عامل موثر بر آن

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

برنامه روان‌شناسی مثبت

رضایت از زندگی اصطلاحی پیچیده است و اغلب با هیجان شادی یکسان در نظر گرفته می شود، اما در واقع این اصطلاحات دارای دو مفهوم مجزاء می باشند. رضایت از زندگی این گونه تعریف می گردد: ارزیابی یک نفر در مورد کل زندگی نه هیجانات و احساسات تجربه شده در لحظه.

رضایت از زندگی چیست ؟

و تفاوت آن با شادی چیست؟

شادی یک تجربه در لحظه و آنی می باشد، در حالیکه رضایت از زندگی احساس شادی ای است که هنگام مشاهده کل زندگیمان مانند یک تابلوی بزرگ پیدا می کنیم. این نکته به صورت واضح تری تفاوت بین رضایت از زندگی و شادی را توضیح می دهد. رضایتمندی زندگی مبتنی بر معیار مشخصی نمی باشد که محققان بتوانند ارزشمند در نظر بگیرند، اما در عوض بر اساس قضاوت های شناختی خودتان از عناصری می باشد که شما می توانید ارزشمند به حساب آورید.

کیفیت زندگی بر اساس پژوهش ” مطالعه رضایت از زندگی ”  مرتبط با شرایط زندگی نظیر غذا ، بهداشت ، سرپناه و غیره می باشد. در مقابل، رضایت از زندگی به صورت وضعیت هیجانی مانند شادی یا غم تعریف می گردد.

همچنین ما می توانیم تئوری رضایت از زندگی را با استفاده مدل PERMA درک کنیم که توسط مارتین سلیگمن بنیانگذار روانشانسی مثبت تعریف شده است ( سلیگمن 2011 ) .

به طور کلی، با هر سطح از رضایت که شما دارا هستید، با انتخاب عناصری که موجب شکوفایی شما می شوند، می توانید سطح بهزیستی خود را توصیف کرده و گسترده کنید

دانیل گیلبرت پرفسور روانشناسی دانشگاه هاروارد در تعریف شادی این گونه می گوید : هر چیزی که از ان لذت می بریم ( گیلبرت 2009 ). خلق ما همیشه در حال تغییر می باشد.

فاکتور های سهیم در رضایت از زندگی

منابع رضایتمندی زندگی تا کنون به طور کل مشخص نگردیده اند اما آنچه مشخص شده، این است که این منابع ترکیب پیچیده از موارد زیر می باشند :

  • اقدام جمعی
  • رفتار فردی
  • تجربیات حسی ساده
  • شناخت عالی
  • ویژگی های شخصیتی و پایدار فرد
  • محیط زیست
  • فاکتور های تصادفی و شانسی

همانطور که روت وینهوون در مطالعه رضایت از زندگی بیان می کند .

تفاوت در رضایت از زندگی در بین ملل گوناگون مورد مطالعه قرار گرفته است؛ این گونه نشان داده شد که شرایط زندگی از جمله عوامل تعیین کننده در زمینه رضایت از زندگی می باشند. به همین دلیل کشورهایی با رونق اقتصادی بهتر  نسبت به کشورهای ضعیف تر رضایت از زندگی بیشتری را تجربه می کنند .

همبستگی بین درآمد و رضایتمندی زندگی در کشور های فقیر تر با کشور های قوی مقایسه گردیدند . رضایتمندی زندگی در کشور های با رویکرد برابری و تساوی بالاتر می باشد ؛ مردم نابرابری کمتر را تجربه خواهند کرد و قادر هستند تا شیوه زندگی را انتخاب نمایند که به بهترین نحو با توانایی ها و خواسته هایشان جور در می آیند و این در صورتی است که برابری و تساوی حقوق بیشتر مد نظر است.

تحصیل نیز موضوعی جالب توجه هنگام مطالعه رضایت از زندگی می باشد. همانطور که در تفاوت رضایتمندی بین منبع کشور ها اشاره گردید، کشور های با تحصیلات بالاتر به طور معمول سطوح بالاتر رضایتمندی را تجربه می کنند، اما این تحصیل فرصت را برای پیامد های آزاردهنده ایجاد می کند: از دست دادن فرصت هایی که به دلیل تحصیل کردن نمی شود از انها استفاده کرد، رقابت شغلی یا حتی کمبود شغل ها. گفته می شود که افراد با تحصیلات بیشتر تمایل دارند بیشتر رویدادهای مطلوب را تجربه کنند و تحمل شکست را ندارند.

متغیر هایی نظیر بهداشت روانی و فیزیکی، انرژی، برونگرایی و  هم‌دلی نشان داده اند که با افراد راضی همبستگی قوی دارند اما بعضی مواقع سخت است تا مشخص نمود که آیا اینها نتایج رضایت از زندگی هستند یا علت آن.

بدون شک تجربیات قبلی ما بر روی تفکر ما در مورد رضایت از زندگی تاثیر می گذارد. تحقق زندگی رضایت بخش برای خودتان تنها بواسطه شرایط انتخاب نمی گردد؛ همچنین این زندگی متاثر از روش تفکر شما می باشد و به محیط اطراف شما ربط دارد .

اندازه گیری رضایتمندی زندگیتان

رضایت از زندگی در شروع در دهه 1960، در زمانی که به موضوع بزرگ بحث تحقیقاتی تبدیل شده بود، در اصل تصور می شد به صورت بیرونی و عینی اندازه گیری گردد؛ به روش اندازه گیری ضربان قلب یا فشار خون. از آن زمان به بعد، این موضوع آشکار می گردد که رضایتمندی زندگی بایستی به طور ذهنی و نه عینی اندازه گیری شود؛ تکنیک هایی که به طور معمول استفاده گردیدند عبارتند از تحقیقات ، پرسشنامه ها و مصاحبه ها .

اندازه گیری رضایت از زندگی فقط روشی نیست تا ببینیم افراد شاد در زندگی چه می کنند، بلکه روشی است برای تعیین اینکه چگونه افراد شاد نیستندبا افزودن نقطه نظرات مثبت که از تجربیات ذهنی فردی نشات می گیرند، متخصصان بالینی و محققان  می توانند انچه افراد را شاد ی یا غمگین می کند را شناسایی کنند.

رضایتمندی با مقیاس زندگی (SWLS) اندازه گیری می شود که توسط اد دینر ایجاد شده است. این مقیاس شامل پنج بیانیه می باشد ( برای مثال شرایط زندگی من عالی هستند ) که شرکت کنندگان نظر خود را نسبت به هر کدام ابراز می کنند. این ارزیابی ابعاد اشکار را مشخص نمی کند رضایت جسمی  و مالی، و بیشتر ارزیابی ذهنی کلی ازمودنی را می سنجد.

آیا شما می توانید از زندگی اتان حس رضایت بیشتری داشته باشید ؟

بله . اگر شما از زندگی اتان به اندازه ای رضایت ندارید که شما می خواهید باشد ، می توانید کار هایی را برای تغییر این وضعیت انجام دهید . چیز هایی دوستانی پیدا کردن، اهداف و زندگی کردن در حال نشان داده اند که رضایتمندی زندگی افراد را افزایش می دهند.

روابط با میان افرادی که شما به انها عشق می ورزید، می تواند بر این موضوع تاثیر بگذارد که چگونه شما از زندگیتان حس رضایتمندی داشته باشید. برای مثال، مطالعات در جوامع غربی نشان داده اند که حضور صرف فرزند در زندگی زوجین به طور خودکار رضایت مندی زندگی را افزایش نمی دهد. ترجیحا ، روابط خوب (یا بد) که با این کودکان ساخته می شوند ، ارزیابی شما را از ان تغییر خواهد داد .

رضایتمندی با مقیاس زندگی

مطابق با تحقیقی که در مورد اعتبار مقیاس های رضایتمندی زندگی انجام گرفته بود، یکی از مهم ترین سنجش ها مبتنی بر ترجیحات و ارزش های افراد می باشد (دینر ، اینگلرهارت و تای 2013 ) . هر چند ما جهان مشابه را به اشتراک می گذاریم، ارزش مشابه را به سختی می توانیم به اشتراک بگذاریم چون ما چیز هایی متفاوت را تجربه می کنیم و به زندگی به روشی متفاوت نگاه می کنیم .

برای اندازه گیری رضایت از زندگیتان می توانید مقیاس رضایت از زندگی که در انتهای این مقاله امده است را پر کنید.  این مقیاس یک ابزار  5 آیتمی کوتاه می باشد که برای اندازه گیری قضاوت های شناختی جهانی برای زندگی طراحی گردید . این مقیاس تنها یک دقیقه زمان نیاز دارد تا کامل گردد .

مشاوره عملی

درآمد و تحصیل نشان داده اند که باعث افزایش رضایتمندی زندگی می شوند اما عمدتا این رضایتمندی بدان دلیل می باشد که آنها در جهانی که ما امروزه زندگی میکنیم ، بی نهایت ارزشمند می باشد . با افراد مورد علاقه‌تان روابط برقرار کنید ، اهداف قابل دستیابی را برای خودتان ایجاد نمایید و خودتان را در موقعیت هایی قرار دهید که می توانید نقاط قوت و توانایی های شخصی را در آن موقعیت تمرین کنید ؛ این مقیاس به شما کمک خواهد کرد تا احساسات رضایتمندی بیشتر را تجربه نمایید . اگر شما می توانید این چیز ها را انجام دهید پس می توانید از خودتان و افراد پیرامون خودتان سود ببرید.

پرسشنامه زیر را بر اساس 7 پاسخ زیر برای خود علامت بزنید. در نهایت امتیاز خود را اعداد کنار هر آیتم جمع بزنید تا میزان رضایت از زندگی خود را بسنجید.

  • کاملا موافقم 7
  • موافقم 6
  • تا حدی موافقم 5
  • نظری ندارم 4
  • تا حدی مخالفم 3
  • مخالفم 2
  • کاملا مخالفم 1

از بسیاری جهات زندگی من به ایده ال های من نزدیک است ……….

وضعیت زندگی من عالی است………

من از زندگیم راضی هستم ………

آن چیز مهمی که در زندگی می خواستم را دارا هستم ……..

اگر می توانستم زندگیم را کنترل کنم در واقع هیچ چیز را تغییر نمی دادم ……..

  • بسیار راضی 31-35
  • رضایت بخش 26-30
  • تا حدی راضی 21-25
  • خنثی 20
  • تا حدی ناراضی 15-19
  • ناراضی 10-14
  • بسیار ناراضی 5-9

منابع

Barker, E. (2014, March 15). How To Be More Satisfied With Your Life – 5 Steps Proven By Research. Retrieved May 26, 2015, from http://time.com/25208/howtobemoresatisfiedwithyourlife5stepsprovenbyresearch/ Here

Diener, E., Emmons, R., Larson, R., & Griffin, S. (n.d.). The Satisfaction with Life Scale. Retrieved May 27, 2015, from http://www.unt.edu/rss/SWLS.pdf  here

Diener, E. (n.d.). The Satisfaction with Life Scale. Retrieved May 27, 2015, from

http://www.ppc.sas.upenn.edu/lifesatisfactionscale.pdf  here

Diener, E., & Pavot, W. (1993). Review of the Satisfaction With Life Scale. Retrieved May 27, 2015, from

http://www.ksbe.edu/_assets/spi/pdfs/survey_toolkit/other_samples/pavot_diener.pdf here

Hsu, B. (n.d.). Happiness versus Life Satisfaction: What’s the Difference? Retrieved May 28, 2015, from

http://www.patheos.com/blogs/blackwhiteandgray/2012/10/happinessversuslifesatisfactionwhatsthedifference/ here

 

Life Satisfaction. (n.d.). Retrieved May 22, 2015, from http://www.oecdbetterlifeindex.org/topics/lifesatisfaction/ here

Veenhoven, R. (n.d.). The Study of Life Satisfaction. Retrieved May 25, 2015, from

http://www2.eur.nl/fsw/research/veenhoven/Pub1990s/96dfull. pdf here

نقشۀ ذهنی

 

رویکردی قوی به یادداشت برداری که هم چنین با عنوان های نقشۀ ذهنی نه نقشۀ مفهومی و نمودار عنکبتوتی نیز نامیده می شوند.

افکارتان را به صورتی کاراتر و موثر سازماندهی کنید.

آیا تا به حال پیش آمده موضوعی را بررسی کنید اما در نهایت خود را با صفجاتی از اطلاعات پراکنده بیابید که مناسبت مشخصی هم با یکدیگر ندارند؟

اینجا جایی است که نقشۀ ذهنی می تواند به شما کمک کند.

نقشه ذهنی به شما کمک می کند که به صورتی موثرتر چیزها را یاد بگیرید. کیفیت راه هایی که می توانید از طریق آن اطلاعات را ثبت و جمع آوری کنید افزایش می دهد و هم چنین باعث می شود خلاقیت شما در حل مشکلات افزایش پیدا کند.

با استفاده از نقشۀ ذهنی شما می توانید به سرعت ساختار یک مسئله را درک کنید. هم چنین شما می توانید به راحتی اطلاعات را با هم تطبیق دهید و حقایقی که به مسئله مربوط است رااز حقایق غیر مربوط جدا کنید و آنها را بشناسید.

علاوه بر این، نقشۀ ذهنی به شما کمک می‌کنند که به راحتی اطلاعات را به یاد بیاورید همان گونه که انها را ذهن خود دسته بندی کرده بودید و برای حل مشکلات آنها را مرور کنید.

نقشۀ ذهنی چیست؟

نقشۀ ذهنی توسط تونی بزان و مشاورانش مرسوم شد. آنها به جای استفاده از یادداشت هایی که قبلا به صورتی فهرستی برای دسته بندی مطالب استفاده می شد از یک ساختار دو بعدی استفاده کردند.

نقشۀ ذهنی که تونی پیشنهاد داد بسیار مفید تر و فشرده تر از یادداشت های سنتی بود و نقشۀ ذهنی تنها یک سمت کاغذ را می گیرد و این باعث می شد که شما به راحتی به ایده های جدید دست پیدا کنید.

اگر شما بعد از تهیۀ نقشۀ ذهنی به اطلاعات بیشتر دست پیدا کردید شما می توانید به راحتی آنها را با اطلاعات موجود ترکیب کرده و به راه حل های جدید دست پیدا کنید.

علاوه بر این، با استفاده از نقشۀ ذهنی شما می توانید یک پروژه یا مسئله بزرگ را به قطعات کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنید. به این شکل برنامه ریزی شما برای انجام کار موثرتر خواهد بود بدون اینکه سردرگم شود و یا قسمت مهمی از اطلاعات را فراموش کنید.

یک نقشۀ ذهنی خوب موضوع را به گونه ای شکل می دهد که شما با نگاه کردن به آن می توانید به راحتی نکات مهم و اطلاعات مربوط را بیابید و نحوۀ ارتباط اطلاعات را با یکدیگر درک کنید. این مسئله باعث می شود که اطلاعات برای شما به سرعت قابل دسترس و بازیابی باشد. و با یک مرور کوتاه بر روی نقشۀ ذهنی می توانید به آسانی به سرنخ هایی که برای حل مشکل به آن نیاز دارید دست پیدا کنید.

زمانی که در نقشۀ ذهنی خود از رنگ ها، تصاویر و یا اشکال استفاده می کنید نقشه ذهنی شما بیشتر شبیه یک اثر هنری خواهد شد.

کاربردها

استفاده از نقشه ذهنی برای موارد زیر مفید است.

  • بارش فکری چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی
  • خلاصه سازی اطلاعات و یادداشت برداری
  • طبقه بندی اطلاعات براساس منابع آنها
  • فکر کردن به مسائل پیچیده و پرداختن به آنها به روشی ساده تر
  • ارائۀ اطلاعات به شکلی که تصویر کلی موضوع شما را نشان می دهد.
  • مطالعه و به خاطر سپردن اطلاعات

چگونگی کشیدن نقشه ذهنی

برای اینکه یک نقشۀ ذهنی بکشید مراحل زیر را دنبال کنید.

1- موضوعی که روی آن مطالعه می کنید را در وسط صفحه بنویسید و یک دایره دور آن بکشید. همانگونه که در شکل 1 ترسیم شده است.

(نمونه ساده ما ایده های مختلف یک فرد (طوفان فکری) را نشان می دهد که می خواهد یک سخنرانی موفق داشته باشد)

 

2- زمانی که این دایره را ترسیم کردید زیر مجموعه های مهم و اساسی آن را (و یا اطلاعاتی را که مرتبط با موضوع است) در نظر بگیرید و آنها را توسط خطهایی که از دایره به بیرون می کشید مشخص کنید.

 

3- زمانی که شما وارد موضوع می شوید و به هر یک از زیر مجموعه ها می پردازید اطلاعات جدیدی را که مربوط به زیر مجموعه های اصلی است اشکار می کنید که دوباره این اطلاعات نیز هر کدام به صورت خوشه ای زیر مجموعه عناوین قبلی قرار می گیرند.

همانگونه که در شکل 3 نشان داده شده است.

 

5- زمانی که اطلاعات جدیدی به دست آوردیدآن را به موضوع مربوطه متصل کنید. یک نقشۀ ذهنی کامل دارای خطوطی اصلی است که از مرکز یعنی موضوع مسئله به بیرون کشیده می شود. موضوعات زیر مجموعه ای از شاخه های این خطوط هستند. دقیقا مانند یک درخت نیاز ی نیست که شما نگران ساختاری باشید که ایجاد می کنید. زیرا اطلاعات جدید خود در قسمت مربوطه قرار می گیرند..

در حالیکه کشیدن نقشۀ ذهنی با دست در بسیاری موارد منناسب خواهد بود اما امروز نرم افزارها و برنامه هایی وجود دارند که به شما در این کار کمک می کنند مانند:

Bubbus, Mindmeister, mind benins, mindiet

این نرم افزارها به شما کمک می کنند تا نقشۀ ذهنی خود را با کیفیتی بالاتر ارائه کنید و این امکان را خواهید داشت که آن را به راحتی ویرایش کنید.

استفاده از نقشۀ ذهنی به صورتی موثرتر:

زمانی که شما دریافتید چگونه از نقشۀ ذهنی استفاده کنید می توانید با روش های مخصوص به خودتان نقشۀ مورد نظرتان را تهیه کنید. پیشنهادات زیر به شما کمک می کند تا نقشۀ ذهنی خود را به صورتی موثر و کارا بکشید.

  • از کلمات مفرد و یا عبارات مفرد استفاده کنید. کلماتی که برای ایجاد نقشۀ ذهنی خود استفاده می کنید بایستی به گونه ای باشند که مفهومی را که قصد انتقال آن را دارند به خوبی نشان دهند و علاوه بر این آهنگ و شکل عنوان باید به گونه ای باشد که خواندن آن لذت بخش باشد.
  • از رنگ ها برای جدا سازی ایده های مختلف استفاده کنید. این کار به شما کمک می کند که نظراتی که مهم و ضروری هستند را از دیگر نظرات جدا کنید. هم چنین ویژگی بصری ای که به نقشۀ ذهنی شما می دهد باعث می شود که یادآوری آن سریع انجام شود هم چنین شماا می توانید با کمک گرفتن از رنگ، موضوعات مورد نظر خود را سازماندهی کنید.
  • از نمادها و تصاویر استفاده کنید. تصاویر بسته به کلمات به صورتی موثرتر می تواند به شما کمک کند تا اطلاعات را به خاطر بسپارید. یعنی زمانی که یک نماد و یا نشانه برای شما معادل با مفهومی خاص است از آن استفاده کنید.
  • از لینک ها استفاده کنید، اگر اطلاعات یک قسمت از نقشه ذهنی شما با اطلاعاتی در قسمت دیگر مرتبط است شما می توانید از خطوطی برای نشان دادن ارتباط بین این اطلاعات استفاده کنید. این ویژگی به شما امکان می دهد و تا پیوستگی و رابطۀ بین اطلاعات را بهتر درک کنید و بفهمید که چگونه یک ویژگی در نقشۀ ذهنی اطلاعات دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد.

نکات کلیدی

ترسیم نقشۀ ذهنی روشی بسیار موثر برای یادداشت برداری است. ترسیم نقشۀ ذهنی نه تنها حقایق را نشان می دهد بلکه ساختار کلی یک مسئله و اطلاعات مرتبط بهم با آن را نیز نشان می دهد. این نقشه ها به شما کمک می کنند که به صورتی خلاقانه فکر کنید. و بین اطلاعات ارتباط برقرار کنید.

نقشه های ذهنی برای خلاصه سازی اطلاعات و طبقه بندی آنها مفید است. این نقشه ها هم چنین برای حل خلاقانۀ مسائل مفید است.

برای اینکه از نقشۀ ذهنی به صورت موثر تری استفاده کنید کلمات را با رنگ های مختلف پرینت بگیرید تا این ویژگی های بصری آنها را به یاد ماندنی کند و برای ایجاد راهی برای تفکر خلاقانه از تصاویر و نمادها استفاده کنید.

منبع: مقالات کانون مشاوران ایران

 

هدف گذاری فردی – چگونه برای خود هوشمندانه هدف گذاری کنیم

 

 

برنامه ریزی برای اینکه آنگونه که می خواهیم زندگی کنیم.

بسیاری از مردم احساس می کنند در زندگی هدفی ندارند. آنها سخت کار می کنند، اما احساس می کنند به چیزی که ارزش تلاش آنها را داشته باشد دست پیدا نمی کنند.چون به اندازه ی کافی زمان خود را صرف فکر کردن به اینکه از زندگی خود چه می خواهند نکرده اند. آیا ممکن است مسافرتی را شروع کنید بدون آنکه مقصد را بدانید؟ احتمالا خیر.هدف گذاری پروسه ی نیرومندی است که به شما در ترسیم آینده ی ایده آل خود کمک می کند و انگیزه ی شما را برای تحقق بخشیدن به آن افزایش می دهد.

هدف گذاری به شما در انتخاب مسیر زندگی کمک می کند. با آگاهی دقیق از اینکه در زندگی چه می خواهید، خواهید فهمید که تلاش های خود را برروی چه اموری متمرکز کنید. علاوه بر آن می توانید به سرعت چیزهایی را که موجب حواس پرتی شما می شوند و به آسانی می توانند شما را از هدفتان دور کنند تشخیص دهید.

 

چرا هدف تعیین کنیم؟

ورزشکاران حرفه ای سطح بالا، تاجران موفق و تمام افراد موفق در هر زمینه ای برای خود هدف تعیین می کنند. هدف گذاری به شما دید بلند مدت می دهد ودر کوتاه مدت به شما انگیزه می دهد. هدف گذاری باعث می شود که شما در تحصیل علم متمرکز عمل کنید، و به شما کمک می کند تا زمان و تمام امکانات خود را به گونه ای سازماندهی کنید که بیشترین بهره وری را از زندگی خود داشته باشید.

با بدست آوردن تعریفی صریح و روشن از اهداف خود، می توانید میزان موفقیت خود را درآن اهداف سنجیده و به دست آوردهای خود افتخار کنید. و در کارهایی که زمانی به نظر بسیار دشوار ودست نیافتنی می رسیدند پیشرفت را احساس کنید. بعلاوه اعتماد به نفس شما نیز بامشاهده ی توانایی ها و قابلیت هایتان در دست یابی به اهدافی که تعیین کرده بودید افزایش می یابد.

 

چگونه هدف گذاری را شروع کنیم؟

هدف گذاری خود را در چند سطح انجام دهید.

  • ابتدا تصویری کلی از کارهایی که می خواهید در زندگی (یا بطور مثال در 10 سال آینده) انجام دهید را ترسیم کنید و اهداف کلی خود را مشخص کنید.
  • سپس، این اهداف بزرگ را به اهدافی کوچک تر تقسیم کنید، این اهداف کوچک تر از کارهایی تشکیل می شود که برای دستیابی به اهداف بزرگ، ابتدا باید آنها را انجام دهید.
  • در پایان، هنگامی که برنامه ی خود را مشخص کرده اید، کار کردن برای محقق کردن اهداف خود را شروع کنید.

به این دلیل است که ما هدف گذاری را از ابتدا با توجه به اهداف بزرگ زندگی شروع می کنیم. سپس به برنامه ریزی برای کارهایی می پردازید که در طی – برای مثال- 5 سال آینده می توانید- انجام دهید، و پس از آن کارهایی را که در سال آینده، ماه آینده، هفته آینده، و امروز باید انجام شوند.

 

گام نخست:

هدف گذاری کلی زندگی

گام نخست در هدف گذاری فردی مشخص کردن چیزهایی است که می خواهید در زندگی به دست آورید ( یا حد اقل، در آینده ای دور). مشخص کردن اهداف زندگی به شما تصویری کلی از زوایای تصمیم گیری های بعدی خواهد داد.

برای اینکه هدف گذاری جنبه های مختلف زندگی شما را به صورتی گسترده و متعادل تری دربر گیرد، سعی کنید  اهداف خود را به صورت زیر دسته بندی کنید (شما می توانید دسته بندی های دلخواه خود را داشته باشید):

کار: میخواهید در کارتان به چه سطحی برسید؟ و یا چه موفقیت هایی را کسب نمایید.

مالی: می خواهید چقدر درآمد کسب کنید؟، تا چه اندازه و چگونه این مساله به کار شما مربوط می شود؟

تحصیلات: آیا دانش خاصی را می خواهید بیاموزید؟ چه اطلاعات و مهارت هایی را برای دست یابی به اهداف دیگر باید کسب کنید؟

خانواده: آیا می خواهید پدر و یا مادر باشید؟ اگر جواب شما مثبت است چگونه می توانید پدر و یا مادر خوبی برای فرزند و یا فرزندانتان باشید؟ دوست دارید شریک زندگی خود و یا دیگر اعضای خانواده، شما را چگونه فردی ببینند؟

هنر: آیا می خواهید در زمینه ی هنر به هدف خاصی برسید؟

رفتار: آیا مساله ای در رفتار خود می بینید که فکر می کنید مانع پیشرفت شما شده است؟ آیا رفتارهایی از خود می بیند که شما را آزار می دهند؟ اگر این گونه است برای بهبود رفتار خود هدف گذاری کنید و برای مشکل خود راه حلی بیابید.

جسمی: آیا اهدافی در زمینه ی ورزش دارید؟ آیا می خواهید در سنین بالا تر و پیری تندرست باشید؟ برای دست یابی به این اهداف چه خواهید کرد؟

تفریح و لذت بردن از زندگی: چه لذت هایی را می خواهید در زندگی تجربه کنید؟ ( باید همواره اطمینان حاصل کنید که بخشی از و قت خود را صرف رسیدن به لذت ها و سرگرمی های مورد علاقه خودکنید).

خدمت به جامعه: آیا می خواهید در بهتر کردن جهان شما هم نقشی داشته باشید؟ اگر جواب شما مثبت است فکر می کنید چگونه می توانید این کار را انجام دهید؟

زمانی را کنار بگذارید و به این مسایل عمیقا فکر کنید، و سپس از هر دسته یک هدف ویا بیشتر را انتخاب کنید، اهدافی را انتخاب کنید که با خواسته های شما در زندگی مطابقت بیشتری دارند، و سپس یک بار دیگر اهداف خود را بازنگری کرده و اطمینان حاصل کنید اهداف مورد نظر شما تاحد ممکن کم شمار ولی پر اهمیت باشند و بتوانید تمام انرژی خود را براحتی برروی آنها متمرکز کنید.

اطمینان حاصل کنید که اهدافی را که تعیین کرده اید، آنهایی هستند که همیشه رویای رسیدن به آنها را درذهن داشته اید، و نه اهدافی که صرفا والدین، خانواده، یا کارفرمای شما برای شما تعیین کرده است ( اگر شما شریکی در زندگی خود دارید احتمالا برای تعیین اهداف خود خواسته های او را نیز در نظر می گیرید، با این حال اطمینان حاصل کنید که باخودتان رو راست هستید).

گام دوم:

تعیین اهداف کوچکتر

هنگامی که اهداف بزرگ زندگی خود را مشخص کردید، برنامه ای یک ساله از اهداف کوچک تر تهیه کنید که برای تحقق اهداف بزرگ زندگی ابتدا باید آنها را انجام دهید.

سپس برنامه هایی یک ساله، 6 ماهه، 1 ماهه، از اهدافی کوچکتر که برای تحقق اهداف بزرگ زندگی ضروری هستند تهیه کنید. هر یک از این برنامه های زمان بندی شده بر مبنای برنامه ی پیش از خود تهیه می شود سپس برنامه ای روزانه از کارهایی که باید انجام شوند تا هر روز در جهت تحقق اهداف بزرگ زندگی خود حرکت کنید.

در مراحل ابتدایی، اهداف کوچک تر شما ممکن است تنها از کار هایی مانند خواندن کتاب و بدست آوردن اطلاعات لازم برای تحقق اهداف سطوح بالاتر تشکیل شود. این کار به شما کمک می کند تا کیفیت هدف‌گذاری خود را بالا برده و اهدافی واقع گرایانه تر مشخص کنید.

در پایان برنامه های خود را بازنگری کنید، و اطمینان حاصل کنید که با آنچه شما از زندگی می خواهید مطابقت داشته باشند.

 

 

برنامه ریزی را ادامه دهید

هنگامی که اهداف خود را مشخص کردید و برنامه ریزی را به پایان رساندید. این روند را با بازنگری و بروزکردن و ایجاد تغییرات لازم در لیست برنامه ی کارهای روزانه ی خود ادامه دهید.

به صورت دوره ای برنامه های طولان مدت خود را نیز مورد بازنگری قرار داده، تغییرات لازم را با توجه به تغییر در اولویت ها و تجربیات جدید خود اعمال نمایید (یک روش خوب برای انجام این کار استفاده از نرم افزارهای زمان بندی کامپیوتر است).

 

 

راهنمایی های بیشتر برای هدف گذاری

 

راهنمایی های زیر به شما کمک می کنند به گونه ای موثر و قابل تحقق هدف گذاری کنید:

  • اهداف خود را به گونه ای مثبت بیان کنید.

اهداف را مثبت بیان کنید – گفتن “این کار را به خوبی انجام بده” بسیار بهتر از گفتن “این اشتباه احمقانه را انجام نده” است.

  • دقیق باشید: اهدافی دقیق تعریف کنید، برای آنها تاریخ تعیین کنید، و زمان و مقدار مشخص کنید تا بتوانید میزان موفقیت خود را با آنها بسنجید، با انجام این کار دقیقا می دانید چه زمانی یک هدف را محقق کرده اید، و می توانید رضایت کامل را از دست آورد های خود کسب کنید.
  • اولویت بندی کنید – زمانی که چند هدف دارید، فوریت هر کدام را مشخص کرده و آنها را اولویت بندی کنید. این کار به شما کمک می کند تا از سردرگمی در میان تعداد زیادی اهداف و کارها جلوگیری کنید و همچنین به شما اجازه می دهد تاانرژی خود را بر روی اهداف مهمتر متمرکز کنید.
  • اهداف خود را بنویسید- با این کار به اهداف و برنامه های خود شکل داده و قدرت برنامه ریزی خود را بالا خواهید برد.
  • در سطوح پایین اهدافی کوچک و دست‌یافتنی انتخاب کنید. اگر هدفی زیادی بزرگ را انتخاب کنید، ممکن است احساس کنید پیشرفتی ندارید و نا امید شوید. با کوچک و دست یافتنی بودن این اهداف انرژی بیشتر از مشاهده ی پیشرفت های خود دریافت خواهید کرد.
  • اهداف خود را بر اساس عملکرد خود تایین کنید و نه برپایه اتفاقات و احتمالات- باید مواظب باشید اهدافی را انتخاب کنید که تا حد ممکن روی آنها کنترل دارید. ناکامی در دستیابی به یک هدف بواسطه ی عواملی که از کنترل شما خارج اند می تواند بسیار دلسرد کننده باشد. در تجارت، این عومل می تواند شرایط بد بازار یا تاثیرات غیر منتظره ی سیاست گذاری های دولت باشد، در ورزش می تواند اشتباهات داوری، هوای بد، مصدومیت، و یا صرفا بد شانسی باشد. اگر اهدافتان را بر پایه ی عملکرد فردی خود تعریف کنید می توانید برروی موفقیت در اهداف خود کنترل داشته باشید، و از موفقیت احساس رضایتمندی کنید.
  • اهدافی واقع بینانه تعیین کنید – این مسئله بسیار اهمیت دارد که اهداف شما دست یافتنی باشند. تمام افراد می توانند برای شما اهدافی غیر معقول تعریف کنند ( برای مثال: کارفرماها، والدین، رسانه ها، یا جامعه). این افراد معمولا این کار را بدون توجه به خواست و میل شما انجام می دهند.

گاهی دستیابی به اهدافی که تعیین می کنید می تواند بیش از حد دشوار باشد، چون از موانع موجود در راه دست یابی به آن هدف آگاهی لازم را نداشته اید و یا نمی دانستید چه میزان مهارات برای رسیدن به سطح خاصی از توانایی مورد نیاز است.

 

موفقیت

هنگامی که به هدفی دست می یابید، زمانی را صرف لذت بردن و درک کامل احساس رضایتمندی از موفقیت خود کنید. این موفقیت خود را کاملا احساس کرده و پیشرفت های خود در دیگر اهداف را نیزمرور کنید.

اگر این یک هدف عمده و مهم بوده است به خودتان پاداشی شایسته دهید، تمام این کارها به شما کمک می کنند تابه خودتان اعتماد به نفس دهید، شما استحقاق آن را دارید. با توجه به موفقیت در این هدف، برنامه های دیگر اهداف خود را بازنگری کنید:

  • اگر به این هدف به آسانی دست یافته اید، هدف بعدی خود را هدفی سخت تر انتخاب کنید.
  • اگر رسیدن به این هدف بیش از حد زمان بر و دلسرد کننده بوده است، هدف بعدی را اندکی آسان تر انتخاب کنید.
  • اگر متوجه مسئله ی جدیدی شدیده اید که مایلید اهداف دیگر را باتوجه به آن تغییر دهید، حتما این کار را انجام دهید.
  • اگر با وجود دست یابی به هدف مورد نظرتان، کمبودی در مهارت های خود احساس می کنید، می توانید هدفی جدید برای رفع این مشکل تعیین کنید.

 

راهنمایی:

لازم است همیشه بخاطر داشته باشید که ناکامی در دست یابی به اهداف شما را ناامید نکند چون این ناکامی ها خود می توانند به تجربه ی شما اضافه کنند.

درس هایی که از شکست ها فرا گرفته اید رادر هدف گذاری های آینده بکار بگیرید. همچنین به خاطر داشته باشید که اهداف شما با گذشت زمان تغییر خواهند کرد. آنها را همواره با تجربیات و دانشی که در این راه کسب می کنید ارتقا دهید، و اگر احساس کردید اهدافی که تعیین کرده اید جذابیت خود را از دست داده اند می توانید آنها را رها کنید.

 

یک نمونه از اهداف فردی

با شروع سال جدید، اقای الف تصمیم گرفته است تا به این مسئله فکر کند که می خواهد در زندگی خود به کجا برسد. اهداف کلی زندگی او از این قرار هستند:

  • شغلی – سردبیر مجله ای که در آن مشغول کار هستم شوم.
  • هنری – به کار بر روی مهارت های تصویرسازی ادامه بدهم و روزی در گالری مرکز شهر آثارم را به نمایش بگذارم
  • جسمی – می خواهم در مسابقات دو ماراتون شرکت کنم.

حالا که آقای الف اهداف کلی و بزرگ زندگی خود را مشخص کرده است، هر کدام از این اهداف را به تعدادی اهداف کوچک تر و کنترل پذیرتر تقسیم می کند.

بیایید نگاهی نزدیکتر به چگونگی تقسم کردن هدف کلی شغلی او یعنی سردبیری مجله محل کارش بیندازیم.

  • هدف 5 ساله: معاون سردبیر شدن.
  • هدف 1 ساله: داوطلب شدن برای پروژه هایی که سردبیر فعلی در نظر می گیرد.
  • هدف 6 ماهه: تحصیلاتم را ادامه دهم و مدرک روزنامه نگاریم را بگیرم.
  • هدف 1 ماهه: گفتگو با سردبیر فعلی و کسب اطلاع از ویژگی ها و مهارت های لازم برای یک سردبیر.
  • هدف 1 هفته: تهیه یادداشت از مطالب بیان شده و راهنمایی های سردبیر فعلی.

همان گونه که در مثال بالا می بینید، تقسیم کردن اهداف بزرگ و تبدیل آنها به اهدافی کوچک تر و قابل کنترل تر مشاهده ی روند تحقق اهداف را آسان تر می کند.

 

نکات کلیدی:

هدف گذاری روشی است مهم برای:

  • تشخیص اینکه از زندگی چه می خواهید.
  • جدا کردن امور مهم از مسائل بی اهمیت یا مسائلی که تمرکز شما را بر روی امور مهم و اساسی از بین می برند
  • افزایش انگیزه
  • ایجاد اعتماد به نفس بر اساس موفقیت در دست یابی به اهداف

ابتدا اهداف کلی زندگی خود را مشخص کنید. سپس برنامه ای 5ساله از اهداف کوچکتری که برای دستیابی به هدف کلی زندگی ضروری هستند را تهیه کنید. به این روند برنامه ریزی و هدف گذاری با بازنگری و بروز کردن مداوم اهداف خود ادامه دهید. و به خاطر داشته باشید: همیشه پس از هر موفقیتی در اهداف خود، زمانی را صرف لذت بردن و تجربه ی احساس رضایتمندی از موفقیت کنید.

اگر هنوز هدف گذاری نکرده اید حتما این کار را انجام دهید. از هم اکنون شروع کنید، با گذشت زمان که این فن  بخشی از زندگی شما می شود، موفقیت های شغلی خود را به چشم خواهید دید و با خود خواهید گفت بدون این تکنیک چگونه می توان زندگی کرد؟

منبع: e-teb.com

 

درمان فردی چیست

درمان فردی یا مشاوره فردی چیست؟

درمان فردی که آن را با نام روان درمانی یا مشاوره می شناسیم، یک فرآیند است که به واسطه آن، مراجعه کننده ها با یک درمانگر آموزش دیده، در یک محیط امن و مطمئن به بررسی احساسات، باورها و یا رفتارهایشان می پردازند. آنها روی رویدادهای مهم زندگی شان که تأثیر بسزایی در اهدافشان را در زندگی آنها داشته است، کار می کنند، سعی می کنند خودشان و دیگران را بهتر بشناسند، اهدافشان را در زندگی تعیین کنند و در جهت تغییرات مورد خواسته شان کار کنند.

افراد به دلایل مختلفی به دنبال درمان هستند؛ مدیریت کردن چالش هاس مهم زندگی، آسیب های دوران کودکی، درمان بیماری های روانی چون اضطراب و افسردگی، رشد و بالندگی شخصی و خودشناسی از جمله این دلایل است.

مراجعه کنندگان در طول هفته و ماه چندین بار درمانگر خود را ملاقات می کنند، باید توجه داشت که طول مدت درمان شما بستگی مستقیم به نیازها، کمبودها و اختلالات و خواسته های شما دارد و این فرآیند توسط درمانگرتان تنظیم می شود.

چگونه شروع کنیم؟

با ما تماس بگیرید؛ در اولین تماس تان از شما می خواهیم تا اطلاعات اولیه ای به صورت تلفنی در اختیار ما قرار دهید تا بتوانیم بهترین متخصص گروه خود را در زمینه ی خواسته شما در اختیارتان قرار دهیم.

در قرار ملاقات اولتان، درمانگر شما، پیشینه و اطلاعات شخصی و دلایل حضورتان در مرکز را بررسی کرده، به سؤالات شما در ارتباط با خدمات مرکز، تعرفه ها و هزینه ها و انتظاراتتان از درمان پاسخ خواهد داد.

در صورتی که جلسه اول درمان شما رضایت بخش بود و علاقه داشتید که جلسات را با درمانگرتان ادامه دهید می توانید جلسات بعدی خود را با مرکز تنظیم کنید.

روانشناس یا روانپزشک؟!؟

روانشناسان و روانپزشکان با افرادی که از سوگ، آسیب یا اختلال روانی رنج می برند، کار می کنند. هر دو حرفه اگر چه خیلی به هم نزدیک هستند اما اختلافاتی در زمینه شیوه درمان و سطح تحصیلاتشان با هم دارند.

یک روانشناس، شخصی است که در رشته روانشناسی تحصیل کرده است (مقطع دکتری یا فوق لیسانس). روانشناسان شیوه های درمانی زیادی برای درمان اختلالات شما آموزش دیده اند، اما باید بدانید که آنها دارو تجویز نمی کنند. در مقابل روانپزشکان، دکترای پزشکی عمومی دارند یا به عبارتی طبیب هستند و یک دوره تخصص در زمینه روانشناسی گذرانده اند، آنها برای درمان شما از شیوه های دارویی سود می جویند.

در هر حال توجه به این نکته الزامیست که هر دوی آنها همانند یک تیم فعالیت می کنند و برای بهبود وضعیت شما با یکدیگر تبادل نظر و همکاری دارند.

منبع: مشاورکو