خصوصیات افراد برونگرا + تست درونگرا یا برونگرا بودن

خصوصیات افراد برونگرا، تست درونگرا یا برونگرا بودن. برونگراها در اجتماع و در کنار دیگران احساس نشاط می کنند و از تجربیات جدید انرژی می گیرند.
اگر فردی برونگرا باشد، احتمالاً از تنها ماندن طولانی مدت اجتناب می کند و درگیر کسالت و اضطراب می شود. برون گراها اغلب اول عمل می کنند، بعد فکر می کنند

خصوصیات افراد برونگرا

 1. برونگراها اجتماعی هستند:

شخصیت برونگرا با تمایل او به جستجو و ارتباط با افراد دیگر تعریف می شود. آن ها با بودن در کنار دیگران، به اشتراک گذاشتن تجربیات و انجام فعالیت های اجتماعی سرگرم کننده انرژی می گیرند و از همراهی و بودن در میان مردم لذت می برند. اگر برون گرا هستید، احتمالاً از گذراندن وقت با خانواده و دوستان نزدیک، شرکت در ورزش های گروهی و بیرون رفتن لذت می برید.

2. برونگراها اهل ارتباط هستند:

از آنجایی که برونگراها به طور طبیعی کمی پرحرف هستند، در ایجاد مکالمه و تعامل با دیگران خوب می باشند. آن ها اغلب ابتدا صحبت می کنند و اجازه می دهند دیگران پاسخ دهند، اما هرگز از پرسیدن سوال و به اشتراک گذاشتن نظرات شخصی خود دریغ نمی کنند. 

3. برونگراها جسور، صریح و با اعتماد به نفس هستند:

برونگراها می توانند به راحتی با غریبه ها صحبت کنند و به اندازه کافی احساس راحتی کنند که خودشان را ابراز کنند. آن ها معتقدند که همه حق دارند نظرات خود را داشته باشند، حتی اگر دیگران با آن ها موافق نباشند. چنین افرادی معمولاً نظر خود را بیان می کنند و برای استقلال و آزادی ارزش قائل هستند.

4. برون گراها معمولاً ذهنی باز دارند:

ذهن آن ها دائماً پذیرای تجربیات جدید است. آن ها مشتاقانه از چالش ها و فرصت ها استقبال می کنند و تمایل دارند در مورد همه چیز کنجکاو باشند و چیزهای جدید را امتحان کنند.

5. برونگراها همدل هستند از  خصوصیات افراد برونگرا

افراد با شخصیت برون گرا عمیقاً به دیگران اهمیت می دهند و از آنجایی که از ارتباط با مردم لذت می برند، تمایل شدیدی به کمک به دیگران دارند. برونگراها نسبت به احساسات، خلق و خوی و مشکلات دیگران احساس همدلی می کنند. اگر کسی ناراحت است، آن ها سعی می کنند موقعیت او را درک کند و راه هایی برای کمک به او برای غلبه بر آن می یابند.

6. برونگراها به دنبال تنوع هستند:

برونگراها اغلب به دنبال تغییر هستند. آن ها همیشه برای خلق یا تجربه چیز جدیدی هیجان زده هستند و تنوع آن ها را راضی نگه می دارد.

7. برونگراها در مورد مشکلات خود بحث می کنند:

برونگراها معمولا زمان زیادی را صرف صحبت کردن می کنند. بنابراین، اغلب تمایل دارند مشکلات خود را با دیگران در میان بگذارند. این به این دلیل است که آن ها احساس می کنند بحث کردن ممکن است به آن ها کمک کند تا مسائل را بهتر درک کنند و راه حل هایی برای مشکلات خود بیابند.

8. برونگراها در مورد احساسات خود روشن هستند:

فرد برونگرا می داند چگونه احساسات خود را بدون ترس از قضاوت دیگران بیان کند و دقیقاً می داند که چه می خواهد و از گفتن آن به دیگران نمی ترسد. روشن بودن به این معنی است که آن ها از گفتن حقیقت خودداری نمی کنند یا دروغ نمی گویند.

9. خصوصیات افراد برونگرا، برونگراها قابل دسترس هستند:

از آنجایی که برون گراها از معاشرت لذت می برند، احتمالاً از افرادی که برای گفت و گو به آن ها نزدیک می شوند، قدردانی خواهند کرد. آن ها معمولاً دوستانه هستند و از حضور دیگران خجالت نمی کشند یا احساس ناراحتی نمی کنند. 

علل برون گرایی

برونگرایی ژنتیکی یا آموخته شده است؟
شواهد برای علل برونگرایی بیشتر به سمت عوامل ژنتیکی گرایش دارند. اما نباید از تأثیر محیطی غافل شد.
یکی از شواهد قابل توجهی که از ژنتیک به عنوان عامل برون گرایی حمایت می کند، کار روانشناس هانس آیزنک بود. در دهه 1906، آیزنک اعلام کرد که برونگراها به تحریک بیشتری نیاز دارند.
به عنوان مثال، درونگراها گفتگوی یک به یک را هیجان‌انگیز می‌دانند، اما در میان جمعیت احساس خوبی ندارند. از سوی دیگر، برون گراها برای بالا بردن میزان تحرک اولیه به هیاهوی جمعیت یا برنامه اجتماعی شلوغ نیاز دارند.

نحوه برخورد با افراد برونگرا

1. مثبت بمانید

برون گراها معمولاً موقعیت های اجتماعی را جالب تر از درون گراها می دانند. بنابراین، نباید تعجب آور باشد که برون گرا زمانی که تعامل به خوبی پیش نمی رود، ناامید می شود. بنابراین سعی کنید مثبت باشید و با انرژی خوب در اجتماع ظاهر شوید.

2.  چالش ارائه دهید

فرصت‌های پرمخاطره و چالش برانگیز برای افراد برون‌گرا بسیار جالب می باشد. برون گراها لزوماً غیرقابل پیش بینی بودن را چیز بدی نمی دانند، بلکه چالشی است که باید بر آن غلبه کنند. اگر می‌خواهید یک فرد برون‌گرا را متقاعد کنید تا کاری را انجام دهد آن را به عنوان یک ماجراجویی یا فرصتی بزرگ نشان دهید.

3. به آن ها زمان برای صحبت کردن بدهید

برونگراها دوست دارند حرف بزنند. بنابراین به طور طبیعی، زمانی که با یک فرد برون گرا ارتباط برقرار می کنید، بهتر است صحبت آن ها را قطع نکنید. به آن‌ها زمان بدهید تا آنچه را که می‌خواهند بیان کنند. برون گراها از بسیاری از جنبه های مختلف تعاملات اجتماعی هیجان زده می شوند، بنابراین  به شنیدن حرف های شما علاقه مند خواهند بود.

ویژگی افراد برونگرا

برونگراها ویژگی و خصوصیات خاصی دارند که در ادامه ذکر شده است:

  • شور و شوق زیادی دارید. تحقیقات نشان می‌دهد که برون‌گراها بیشتر احساس لذت بخش را در محیط های مختلف درک می کنند.
  • احتمال اینکه افراد برونگرا رهبر باشند بیشتر است. تحقیقات نشان داده است که بیشتر رهبران خود را برونگرا معرفی می کنند. 
  • برونگراها در گفتگو، انرژی و اعتماد به نفس عالی هستند و در کنار آن ها می توانید ماجراجویی های جدیدی را تجربه کنید.

آیا درونگراها می توانند برونگرا بودن را بیاموزند؟

شخصیت تقریباً در طول زندگی یک فرد ثابت می ماند. به عبارت دیگر، اگر در 10 سالگی برون گرا باشید، به احتمال زیاد در 90 سالگی نیز برون گرا خواهید بود.
به زبان ساده، برونگرایی نه خوب است و نه بد. درونگرایی هم همینطور. اگر احساس می‌کنید که زندگی کاملی دارید و رفتارتان مانع از ایجاد فرصت‌ها نمی‌شود، نیازی به تغییر ندارید.

منبع : خصوصیات افراد برونگرا + تست درونگرا یا برونگرا بودن 

اختلال احتکار | درمان وسواس احتکار در بزرگسالان و کودکان

اختلال احتکار (Hoarding Disorder) منجر به انباشت بیش از حد وسایل می شود که اغلب باعث ایجاد فضای زندگی شلخته، غیرقابل مدیریت یا ناسالم می شود.

بسیاری از ما مستعد این اختلال هستیم به ویژه هنگام نگه داری یادگاری های نوستالژیک، یا چیزهایی که مطمئن هستیم روزی مفید خواهند بود.

اما اگر اختلال احتکار دارید، ممکن است خانه شما آنقدر مملو از وسایل باشد که برخی از فضاهای زندگی غیرقابل استفاده شود. در موارد شدید، اقلام از کف خانه تا سقف انباشته می شوند و این امر حرکت در اتاق ها، تهیه غذا، رفتن به رختخواب یا استفاده از حمام را دشوار می کند.

علاوه بر ایجاد شرایط سخت و خطرناک زندگی، این نیاز بیش از حد به جمع آوری دارایی می تواند تأثیر بدی بر سلامت، روابط و توانایی شما برای عملکرد در زندگی روزمره داشته باشد. ممکن است از نیاز خود به خرید اقلام شرمنده، از نحوه زندگی خود خجالت بکشید و نتوانید دیگران را به خانه خود دعوت کنید.

چه اختلال احتکار خفیف باشد یا شدید، فقط فکر کردن به جدایی از دارایی هایتان می تواند از نظر عاطفی برای شما ناراحت کننده باشد. شما خود را به اقلام به ظاهر بی‌ارزش متصل کرده‌اید و این می‌تواند باعث شود که تلاش برای دور انداختن آن‌ها شما را با احساس اضطراب، گناه یا غم همراه کند.

با این حال گام‌هایی وجود دارد که می‌توانید برای غلبه بر علائم احتکار و ایجاد نگرش‌های جدید و سالم‌تر برای بهبودی خود بردارید. اولین گام این است که همه آنچه را که می توانید در مورد اختلال احتکار و تأثیر آن بر زندگی درک کنید.

خطرات اختلال احتکار

با افزایش تعداد وسایلی که خانه شما را پر می کنند، خطرات سلامتی نیز افزایش می یابد. علیرغم بی نظمی، بهم ریختگی و بی نظمی، برخی از افراد مبتلا به اختلال احتکار متوجه اختلال خود نمی شوند. در عوض، ممکن است دوستان یا اعضای خانواده آن ها برای تغییر به آن ها فشار می آورند.

  • به هم ریختگی می تواند منجر به افزایش خطر سقوط یا زمین خوردن شود.
  • اجاق‌ها و بخاری‌های شلوغ و به هم ریخته می‌تواند باعث خطر آتش‌سوزی شود و فرار از آتش را سخت تر می کند.
  • با جمع شدن گرد و غبار، ممکن است دچار آلرژی یا مشکلات تنفسی مانند COPD شوید.
  • احتکار می تواند توانایی شما را در حفظ استانداردهای اولیه بهداشتی محدود کند، حتی منجر به هجوم حشرات و جوندگان شود. احتکار حیوانات می تواند این مشکلات را حتی بدتر کند.
  • آشفتگی خانه شما می تواند مشکلات سلامتی برای همسایگان شما ایجاد کند و منجر به درگیری، اخراج یا اقدامات قانونی شود.
  • اگر متاهل هستید، اختلال احتکار می تواند رابطه شما را متلاشی کند، حتی منجر به جدایی یا طلاق شود.
  • شرایط زندگی می تواند انجام لوله کشی، گرمایش یا سایر تعمیرات خانه را دشوار کند.
  • شرم از محل زندگی شما می تواند بر زندگی اجتماعی شما تأثیر بگذارد و دعوت دوستان یا خانواده به خانه را دشوارتر کند و باعث شود از نظر اجتماعی احساس انزوا کنید.

علائم و علت شناسی اختلال احتکار

این اختلال  شایع تر از آن چیزی است که ممکن است تصور کنید. در واقع، ۲۵ درصد از ما برخی از علائم احتکار را نشان می‌دهیم.

اختلال احتکار اغلب در خانواده ها دیده می شود و بیشتر در افراد بالای ۵۵ سال رخ می دهد، علائم اختلال احتکار اغلب در اوایل نوجوانی ظاهر شود. ممکن است در کودکی زمانی که دیگران وسایلتان را برداشتند ناراحتی زیادی را تجربه کرده باشید.

در موارد دیگر، اختلال احتکار پس از یک رویداد استرس زای زندگی مانند طلاق، مرگ یکی از عزیزان یا بیکاری ایجاد می شود.

بسیاری از افراد مبتلا به اختلال احتکار دارایی خود را به عنوان بخشی از خود می دانند، بنابراین دور انداختن آن ها از نظر عاطفی دردناک می باشد و آن را مانند پایان دادن به رابطه یا دور انداختن بخشی از هویت خود می دانند.

علائم شایع اختلال احتکار

  • مشکل دائمی در دور انداختن دارایی‌ها و وسایل، حتی آن‌هایی که هیچ استفاده یا ارزش واقعی ندارند، مانند روزنامه‌های قدیمی، لباس‌ها، رسید، ظروف غذا، ناخن‌های شکسته یا کیسه‌های پلاستیکی.
  • نیاز شدید به ذخیره اقلام و تجربه درد عاطفی یا ناراحتی از دور انداختن آن ها.
  • نسبت دادن احساسات به اشیای بی جان، داشتن وابستگی عاطفی شدید به دارایی ها.
  • نگرانی در مورد تمام شدن چیزهای خاص، مانند وسایل خانه، یا باور این که روزی حتی برای اشیاء ناخواسته کاربرد پیدا خواهند کرد.
  • بی نظمی، حتی نمی‌دانید چه چیزی را باید نگه دارید یا در کجا قرار دهید.
  • انباشتن دارایی تا حدی که خانه شما شلوغ شود.
  • احتکار بر عملکرد روزانه شما در محل کار، روابط شخصی یا سلامت و رفاه شما تأثیر می گذارد.
  • بسیاری از افراد مبتلا به اختلال احتکار، مشکلات روانی دیگری مانند افسردگی، اختلال اضطراب، PTSD ، ADHD یا معمولاً اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD) را تجربه می کنند.

وسواس احتکار در کودکان

بخشی از دلیل نگهداری اشیاء در بچه‌هایی که احتکار می‌کنند این است که نگرانند که اگر چیزها را در کشو بگذارند، آن ها را فراموش می‌کنند.

کارشناسان خاطرنشان می کنند که کودکان از سنین پایین شروع به جمع آوری اشیا می کنند، معمولاً چیزهایی مانند حیوانات عروسکی، برچسب ها، ماشین های اسباب بازی، عروسک ها یا کارت ها جمع آوری اشیا می تواند نقش مثبتی در رشد آن ها داشته باشد.

این به کودکان کمک می کند تا دسته بندی کنند و حس کنترل و تسلط را توسعه دهند و هویت بسازند. کودکانی که مجموعه جمع آوری می کنند به مجموعه های خود افتخار می کنند و دوست دارند آن ها را با دیگران به اشتراک بگذارند و در مورد آن صحبت کنند.

آمار نشان می دهد که تا ۲۰ درصد از افراد مبتلا به اختلال احتکار از وسواس رنج می برند . با این حال، افراد مبتلا به وسواس تمایل دارند آنقدر دارایی جمع کنند که خانه هایشان غیرقابل سکونت شود. این کار برای ارضای افکار ناخواسته و مزاحم که باعث ایجاد اضطراب می شود انجام می گردد.

از طرف دیگر، فردی که دچار اختلال احتکار است، هم احساسات مثبت و هم احساسات منفی را تجربه می کند. آن ها از به دست آوردن دارایی جدید لذت می برند، اما زمانی که لازم است شیء را دور بیاندازند ناراحت می شوند.

درمان وسواس احتکار: تصمیم برای ایجاد تغییر

سخت ترین کار برای فردی که دچار اختلال احتکار است، تصمیم گیری برای درمان این موضوع است. این افراد ممکن است رفتار خود را به عنوان یک مشکل ندانید، بنابراین باید برای یافتن انگیزه تغییر تلاش کنید.

میتوانید با تهیه فهرستی از مزایا و معایب برای تغییر نگهداری دارایی‌ها شروع کنید.

برخی از مزایای تغییر رفتار می تواند شامل این باشد که بتوانید دوباره دوستان و خانواده را به خانه خود دعوت کنید، همسر خود را خوشحال کرده، سلامتی خود را بهبود بخشید یا کنترل مالی خود را به دست آورید.

شما همچنین می توانید به آینده فکر کرده که اگر به رفتار احتکار خود ادامه دهید زندگی شما چگونه خواهد بود و اگر تغییری ایجاد کنید چگونه به نظر می رسد. لیست خود را در تلفن خود نگه دارید تا بتوانید مرتباً به خود یادآوری کنید که برای چه چیزی تلاش می کنید.

اختلال احتکار را ریشه کن کنید

  • اهداف کوچک اما مشخص تعیین کنید و به جای اینکه هدف خود را تمیز کردن کل اتاق قرار دهید، سعی کنید هر بار فقط یک قفسه، یک کشو یا یک جا را شلوغ کنید.
  • هر روز یک زمان مشخص برای کار روی اهداف خود تعیین کنید، حتی اگر هر بار فقط ۱۰ یا ۱۵ دقیقه باشد. وقتی وظایف را به قسمت های کوچک تقسیم کنید دیگر سعی نمی کنید کارهای زیاد را یکباره انجام دهید.
  • تلفن خود را خاموش کنید و از مزاحمت های دیگر جلوگیری کنید . اگر سعی کنید چند کار را انجام دهید، به راحتی تمرکز خود را از دست می دهید، بنابراین برای مدت کوتاهی گوشی خود را خاموش کنید.
  • اگر تمیز کردن کل قفسه یا کل کشو را خیلی سخت می‌دانید، به این معنی نیست که هرگز پیشرفت نخواهید کرد یا به نوعی شکست خورده‌اید. در عوض، برای خود یک هدف کوچکتر تعیین کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.
  • به موفقیت های خود افتخار کنید. وقت گذاشتن برای تصدیق دستاوردهای کوچک می تواند به شما کمک کند تا انگیزه داشته باشید. سعی کنید با یک خوراکی خوشمزه یا یک قسمت از برنامه تلویزیونی مورد علاقتان به خود پاداش دهید.
بهترین درمان اختلال احتکار
  • استرس را مدیریت کنید. استرس یکی از بزرگترین محرک‌ها است. بنابراین ورزش یا تمرین یک تکنیک آرامش بخش مانند مدیتیشن، تنفس عمیق یا یوگا را امتحان کنید.
  • حواس خود را پرت کنید. هنگامی که میل به خرید دارید، توجه خود را به جای دیگری جلب کنید، مثلاً با قدم زدن، تماس با یک دوست، لذت بردن از حمام کردن، یا تماشای فیلم. هنگامی که توجه شما به چیز دیگری معطوف شد، این میل از بین می رود.
  • با کسی صحبت کنید که شما را قضاوت نخواهد کرد. به اشتراک گذاشتن آنچه از سر می گذرانید یک راه عالی برای کاهش استرس، بهبود احساس خود و پایان دادن به ولع خرید است.
  • تاخیر. اگر احساس نمی کنید قادر به مبارزه با میل خرید نیستید، سعی کنید آن را فقط برای مدت کوتاهی به تاخیر بیندازید. دور شوید و سعی کنید یک دقیقه درنگ کنید. اگر موفق شدید، سعی کنید پنج دقیقه دست نگه دارید. با این روش اغلب متوجه خواهید شد که میل به خرید از بین می رود.
  • به لیست خرید خود بچسبید. همه ما مجبوریم برای خرید مواد غذایی، لوازم بهداشتی و سایر اقلام روزمره خرید کنیم. با این حال، هنگامی که در فروشگاه هستید، به راحتی ممکن است وسوسه ‌شوید که سایر اقلامی را که نیاز ندارید بخرید. اگر به صورت هفتگی خرید می کنید، اقلامی را که از قبل دارید بررسی کنید و فهرستی از چیزهایی که نیاز دارید تهیه کنید و به آن پایبند بمانید.

هنگام مرتب سازی دارایی‌هایتان سؤالات زیر را از خودتان بپرسید:

  • آیا در سال گذشته از این شی استفاده کرده اید یا برنامه خاصی برای استفاده از آن در چند ماه آینده دارید؟
  • آیا فضای کافی برای نگه داشتن آن دارید؟
  • آیا قابل استفاده است؟
  • آیا برای استفاده از آن وقت دارید؟
  • چند شی مشابه با آن دارید؟
  • آیا نگه داشتن آن به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می کند؟

منبع : اختلال احتکار | درمان وسواس احتکار در بزرگسالان و کودکان

درمان تضمینی بحران میانسالی در زنان و مردان + نشانه ها

اصطلاح «بحران میانسالی» توسط الیوت ژاک، روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ ابداع شد. از آن زمان، روزنامه‌نگاران، محققان و رسانه‌های جریان اصلی آن را رواج داده اند.

تحقیقات اخیر بر روی عوامل استرس زا تمرکز می کند که زنان، رنگین پوستان و افراد کم درآمد در سال های میانی زندگی با آن مواجه می شوند.

این مطالعات به چگونگی تأثیر تغییرات بیولوژیکی، روانی و اجتماعی بر افراد میانسال می پردازند.  به طور خلاصه می توانید بحران میانسالی را به عنوان مشکلات سلامت روانی یا جسمی ناشی از عوامل استرس زا در دوران میانسالی در نظر بگیرید.

بحران میانسالی و علت استرس در آن دوران

افراد در طول میانسالی بر اساس ژن ها، تجربیات، وضعیت اجتماعی-اقتصادی، نژاد و جنسیت خود با استرس های مختلفی مواجه هستند.

دشواری بسیاری از زنان در میانسالی ایجاد تعادل بین چالش‌های زندگی  با امور مالی، سلامت، روابط، شغل و غیره، در حالی که تغییرات بیولوژیکی و گذار یائسگی را نیز پشت سر می‌گذارند، می باشد.

وقتی افراد جوان‌تر هستند، آنقدر پرانرژی هستند که احساس می‌کنند می‌توانند هر کاری را که می‌خواهند انجام دهند، اما کاهش نشاط باعث می‌شود متوجه محدودیت‌های زندگی و فعالیت‌هایشان شوند.

عوامل استرس زای بیولوژیکی و هورمونی

تغییرات بیولوژیکی عمده بحران میانسالی زمانی که در دوران پیش از یائسگی قرار می گیرید رخ می دهد.

برای زنان یائسه تأثیر قوی هورمون‌ها بر رفتارها، کیفیت زندگی و رفاه کمی متفاوت می باشد، اما تغییراتی را در بهزیستی عاطفی و سلامت جسمانی مشاهده می کند که در زندگی روزمره منعکس می شود.

در یائسگی، هورمون های استروژن، پروژسترون و تستوسترون در نوسان هستند. برای بسیاری از افراد، این می تواند منجر به علائم مختلفی مانند گرگرفتگی، نوسانات خلقی، افسردگی، انگیزه پایین، انرژی کم، خشکی واژن، ناراحتی فیزیکی و اختلال خواب شود.

سایر نگرانی‌های سلامتی نیز در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ زندگی با نرخ‌های بالاتری بروز می‌کنند، مشکلاتی مانند سرطان سینه و تخمدان، ظهور دیابت نوع ۲، فشار خون بالا و سایر بیماری‌ها  به نوبه خود می تواند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد.

استرس های روانی و اجتماعی در بحران میانسالی

وقتی صحبت از روابط و سلامت روان به میان می آید، بسیاری از افراد در دهه ۴۰ و ۵۰ زندگی خود با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند.

عوامل استرس‌زای اجتماعی متفاوت هستند، اما می‌توانند شامل مراقبت از کودکان، مراقبت از والدین سالخورده، مرگ عزیزان، مشکلات روابط، زناشویی و طلاق، تغییر شغل و زیر سوال بردن هویت باشند. مشکلات مالی و کمبود منابع ضروری دیگر نیز می تواند این عوامل استرس زا را تشدید کند.

نشانه های بحران میانسالی 

استرس در طول زندگی رخ می دهد، اما افزایش استرس در دهه ۴۰ و ۵۰ سالگی می تواند به خصوص استرس زا باشد. میانسالی به‌ویژه برای زنان یک بحران کامل است.

نشانه‌های بحران‌های میانسالی می‌تواند متفاوت باشد (مانند عوامل استرس‌زا)، اما برخی از شاخص‌های دیگر عبارتند از احساس افسردگی یا اضطراب، انگیزه پایین، مشکل در خوابیدن، مبارزه با مشکلات هویت یا هدف، و احساس غرق شدن یا نارضایتی در زندگی.

در زیر علائم رایج بحران میانسالی در مردان و زنان آورده شده است:

  • احساس غم یا کمبود اعتماد به نفس، به ویژه پس از یک موفقیت بزرگ یا تولد
  • از دست دادن معنا یا هدف در زندگی
  • احساس عدم تحقق
  • احساس نوستالژی
  • بی تفاوت هستید. شما به طور مداوم در مورد همه چیز احساس “بدی” می کنید. قاطعانه به جلو حرکت کرده و گذشته را در گذشته رها کنید.
  • تصمیمات عجولانه می گیرید.
  • از بلند شدن از رختخواب می ترسید.
  • هدف خود را گم کرده اید.
  • فکر می‌کنید بهترین سال‌هایتان پشت سرتان است. باور به اینکه تمام اتفاقات شگفت انگیزی که در طول زندگی شما رخ می دهد قبلاً رخ داده است می تواند نشانه ای باشد که شما در حالت بحران قرار دارید.
  • به دیگران حسادت می کنید.
  • درد فیزیکی غیرمعمولی را تجربه می کنید.
  • موفق هستید، اما راضی نیستید از علائم بحران میانسالی در مردان.
  • فکر کردن بیش از حد به گذشته
  • در طول شب نمی خوابید. اگر شما یک زن میانسال هستید و متوجه می‌شوید که نمی‌توانید در طول شب بخوابید، کاملاً ممکن است که یائسگی یا سایر تغییرات هورمونی را پشت سر بگذارید.
  • انجام اقدامات تکانه ای
  • از خود سوالات عمیق و کاوشگری می‌پرسید.
  • احساس پشیمانی
  • مدام خود را با دیگران مقایسه می کند.
  • در زنان، این علائم ممکن است به دلیل یائسگی بدتر شود.
  • خشم

چگونه می توان با استرس در میانسالی کنار آمد؟ 

بهترین راه برای مقابله با استرس میانسالی بستگی به این دارد که چه چیزی باعث آن شده است.

زمانی که به سلامت زنان نگاه می کنیم، عوامل ایجاد اهمیت دارد. مراقبت از خود، برنامه ورزشی، استفاده از دارو، مراجعه به مشاوره  همه این گزینه‌ها واقعاً باید در زمینه زندگی یک زن در نظر گرفته شوند.

اگر نگران استرس یا بحران میانسالی هستید، به مشاور مراجعه کنید. آن ها می توانند برای تشخیص زودهنگام هر بیماری احتمالی معاینه فیزیکی انجام دهند، سلامت روانی را ارزیابی کنند و سطح هورمون های شما را بررسی کنند تا به شما در یائسگی کمک کنند.

در مورد درمان، درمان جایگزینی هورمون و سایر مداخلات پزشکی می تواند به شما در مقابله با علائم یائسگی کمک کند.

اگر با استرس، اضطراب یا افسردگی مواجه هستید، پزشک می تواند شما را با یک درمانگر ارتباط دهد تا از شما حمایت کند. و برای تسکین استرس در خانه، عادات سبک زندگی مانند ورزش، بیرون رفتن، خوردن غذای مغذی و تمرین تمرکز حواس می تواند به شما کمک کند تا با آن مقابله کنید .

به یاد داشته باشید، شما تنها نیستید و راه‌هایی برای کنار آمدن با تغییراتی که در میانسالی اتفاق می‌افتد وجود دارد.

چه کسانی تحت تاثیر بحران میانسالی قرار دارند؟

زن و مرد هر دو می توانند بحران میانسالی را تجربه کنند، اما ممکن است برای هر کدام متفاوت به نظر برسد.

به طور متوسط، اکثر افراد در سنین ۴۰ تا ۶۰ سالگی این بیماری را تجربه می کنند، اما ممکن است قبل یا بعد از آن سنین نیز به آن مبتلا شوید. علیرغم دشواری در تعیین میزان رایج بودن بحران های میانسالی، تصور می شود که افراد خاصی ممکن است بیشتر در معرض خطر باشند.

عواملی که سلامت کلی را به خطر می اندازند می توانند به بحران میانسالی کمک کنند. این عوامل عبارتند از: سیگار کشیدن، مصرف زیاد الکل، چاقی و ورزش نکردن.

بحران میانسالی چه مدت طول می کشد؟

سخت است که بگوییم بحران میانسالی چه زمانی به پایان می‌رسد، اما زمانی تمام میشود که فرد به مرحله‌ای از پذیرش تغییرات زندگی خود برسد.

طول مدت بحران میانسالی به شخص بستگی دارد. اگر فرد تغییرات را بپذیرد می تواند بر روی کارهایی که می تواند انجام دهد با توجه به سن خود تمرکز کند و به لذت بردن از زندگی ادامه دهد.

منبع : درمان تضمینی بحران میانسالی در زنان و مردان + نشانه ها

شناسایی مثبت گرایی سمی| پیشگیری، علل، علائم و درمان

مثبت گرایی سمی چیست. اینترنت مملو از نقل قول‌ها و عبارات نشاط‌آور است که قرار است به شیوه‌ای مفید، مثبت‌اندیشی را القا کنند.

این کلمات ممکن است آرامش بخش باشند، اما همچنین جنبه ای از فرهنگ متحده را برجسته می کنند که می تواند بیش از آنکه مفید باشد مضر باشد و به آن مثبت گرایی سمی گفته می شود.

مثبت بودن سمی سطحی است. به عبارت دیگر یک اطمینان کاذب است، مانند کسی که می گوید “همه چیز به دلیلی اتفاق می افتد” یا “همه چیز درست می شود” در حالی که شما در بدترین وضعیت ممکن قرار دارید.

در اینجا چیزی است که باید در مورد تفاوت بین مثبت بودن واقعی و مثبت گرایی سمی بدانید و نحوه جلوگیری از آن ذکر شده است.

مثبت نگری سمی چیست

درک این نکته مفید است که مثبت بودن سمی دقیقاً چیست؟ زیرا همه مثبت اندیشی ها بد نیستند. مهم است که بدانیم مثبت اندیشی دو چیز متفاوت اما مرتبط است: احساسات درونی ما و احساساتی که به دیگران القا می کنیم.

مثبت گرایی سمی معمولاً به منظور ایجاد آسیب نیست و اغلب، در موقعیت‌هایی اتفاق می‌افتد که می‌خواهیم کمک کنیم، اما نمی‌دانیم چه بگوییم.

نشانه مثبت گرایی سمی

در زیر برخی از عبارات و تجربیات متداول مثبت گرایی سمی آورده شده است که به شما کمک می کند تشخیص دهید که چگونه در زندگی روزمره ظاهر می شوند:

  • پنهان کردن احساسات واقعی خود
  • احساس گناه برای آنچه احساس می کنید.
  • شرمساری به دلیل ابراز ناامیدی یا هر چیزی غیر از مثبت بودن
  • پاک کردن چیزهایی که شما را آزار می دهد
  • استفاده از عبارت های «بهش فکر نکن، مثبت باش!»، « نگران نباش، خوشحال باش»، « شکست یک گزینه نیست»، « همه چیز در پایان درست خواهد شد»، « اگر من می توانم این کار را انجام دهم، شما هم می توانید» و « هر اتفاقی دلیلی دارد».

مثبت گرایی سمی چگونه بر روابط شما تأثیر می گذارد

بسیاری از ما نمی دانیم که چگونه در مورد موضوعات ناراحت کننده صحبت کنیم و در تلاش برای این کار ممکن است به رابطه خود آسیب وارد کنیم.

با مثبت گرایی سمی، می‌خواهیم احساس بهتری به دیگران بدهیم، اما معمولاً تأثیر مطلوب را ندارد.

برای مثال شاید دوست شما به شما بگوید که چقدر در مورد آینده ترسیده و نامطمئن است. شنیدن این موضوع سخت است، بنابراین به جای گوش دادن، سعی کنید به آن ها اطمینان دهید که همه چیز درست خواهد شد.

متوقف کردن یک نفر (چه عمدی یا غیر عمدی) زمانی که او می خواهد چیزی دشوار و مهم را با شما به اشتراک بگذارد، باعث قطع ارتباط می شود.

اگر بچه دار هستید، مثبت گرایی سمی می تواند بر رابطه شما با آن ها نیز تأثیر بگذارد.

در مورد بچه‌ها، مثبت گرایی سمی ممکن است این باشد که به آن ها بگوییم، “حالت خوب است”، “این چیز مهمی نیست” یا “گریه نکن، همه چیز خوب است.”

این به آن ها می‌آموزد که احساسات منفی آن ها خوب نیست و می‌تواند بر نحوه توسعه و پردازش مفاهیم در مورد احساسات آن ها تأثیرگذار باشد و یاد می‌گیرند که احساسات خود را سرکوب کنند.

مثبت گرایی سمی جنسیتی نیز هستند به طور مثال، پسرها تشویق نمی‌شوند که احساساتشان را بیان کنند، مگر آن‌هایی که قدرتشان را منعکس می‌کنند، مانند خشم، در حالی که دختران تشویق می‌شوند تا احساسات خود را ابراز کنند.

این تفاوت‌های جنسیتی در جامعه‌پذیری هیجانی می‌تواند مردان را به سرکوب احساسات خود سوق دهد و زنان را برای نشان دادن احساسات مثبتی که ممکن است غیرواقعی هستند، تحت فشار قرار دهد.

چگونه مثبت بودن سمی روی شما تأثیر می گذارد

طبیعی و قابل درک است که گاهی اوقات نمی خواهید با احساسات منفی خود کنار بیایید. اما اگر مرتباً  به اجبار دیدگاه مثبتی را به خود تحمیل می‌کنید، می‌تواند بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد.

برخی تحقیقات نشان می‌دهند که افرادی که از احساسات منفی خود دوری می‌کنند، بعداً احساس بدتری پیدا می‌کنند و بالاخره مجبور خواهید شد تا با مشکلات اساسی خود مواجه شوید.

جایگزین مثبت گرایی سمی

شادی واقعی از سرکوب احساسات منفی و تبلیغ جملات احساس خوب ناشی نمی‌شود، بلکه بیشتر به آنچه در لحظه احساس می‌کنیم و پذیرش احساسات ما بستگی دارد.

برخی از مردم فکر می کنند شاد بودن به این معناست که احساس بدی ندارید، اما این احمقانه است زیرا همه ما در زندگی سختی هایی را تجربه می کنیم.

در اینجا چند راه برای پرورش مثبت اندیشی واقعی در زندگی وجود دارد که به ترتیب تاثیر گذاری نام برده شده است:

  • ذهن آگاهی را تمرین کنید.
  • اشتباهات بین فردی خود را بپذیرید.
  • نیازهای خود را روشن کنید.
  • تشخیص دهید که احساسات ابزار هستند.

اگر بچه دارید، به آن ها بیاموزید که چگونه احساسات خود را ابراز کنند

صحبت آشکار در مورد احساسات در اطراف کودکان مهم است تا اطمینان حاصل شود که به جای اجتناب از بروز آن  یاد می گیرند چگونه با احساسات خود کنار بیایند.

جوانان در مقطعی خشم، اندوه یا ناامیدی خود را بروز خواهند داد. هنگامی که آن ها این کار را انجام می دهند، به سادگی به آن ها بگویید که گریه یا فریاد زدن را متوقف کنند. در عوض، با آن ها در مورد اینکه چه احساسی دارند و چرا ممکن است چنین احساسی داشته باشند، صحبت کنید.

در مورد احساسات خود با آن ها نیز صادق باشید. مثلاً اگر از چیزی ناامید شده‌اید و صبر خود را از دست داده‌اید در مورد آن توضیح بدهید.

 به خودتان اجازه دهید احساس کنید

ما اغلب بهانه‌هایی برای درگیر نشدن با احساسات پیچیده‌مان داریم: ما آنقدر مشغول هستیم که نمی‌توانیم با آن ها کنار بیاییم، نمی‌خواهیم مضطرب شویم، نمی‌خواهیم دیگران را ناراحت کنیم و موارد دیگر.

اما به یاد داشته باشید که احساسات منفی شما از بین نمی روند مگر اینکه در نهایت با آن ها کنار بیایید. بنابراین سعی کنید بفهمید که آن ها از کجا می آیند و به این فکر کنید که برای رسیدگی به آن ها چه کاری می توانید انجام دهید.

مهم است که احساسات مثبت را بر احساسات منفی ترجیح ندهید. همه احساسات به شما اطلاعات مفیدی در مورد نحوه عملکرد شما در جهان ارائه می دهند و همه به یک اندازه معتبر هستند.

نتیجه

انسان سالم بودن مستلزم آگاهی از خود و نحوه حضور خود در جهان است. شما با اصرار بر استفاده از مثبت گرایی سمی به خود و افرادی که بیشتر از همه به آن ها اهمیت می دهید آسیب می زنید. به جای تمرین مثبت گرایی سمی، تعادل و پذیرش احساسات خوب و بد را هدف قرار دهید.

منبع : شناسایی مثبت گرایی سمی| پیشگیری، علل، علائم و درمان

15 نشانه های بی توجهی مرد به زن + درمان

نشانه های بی توجهی مرد به زن، نشانه های مرد بی احساس و طرز برخورد با بی توجهی شوهر در هر رابطه ای متفاوت می باشد اما می توان برخی از آن ها را که در اکثر روابط دیده می شوند نام برد. در این مقاله به 

نشانه های مرد بی احساس

1) اودر مورد روزی که داشتید سوال نمی کند.

آخرین باری که شوهرت در مورد روزی که داشتی از تو پرسیده است یادت میاد؟ این نشان می دهد که همسرت کنجکاو است در مورد اتفاقاتی که برای تو افتاده است بیش تر بداند. برای این که این کار را تبدیل به عادت کنید حتماً حداقل چند بار در هفته از او بپرسید که روزش چطور بوده و واقعاً به آنچه در پاسخ می گوید گوش دهید. این اقدام کوچک می تواند راه طولانی را برای برقراری ارتباط مجدد با شوهرتان و بازگرداندن عشق به زندگی مشترک شماباشد.

2) او نمی خواهد با شما وقت بگذراند

هنوز هم با یکدیگر خوش میگذرانید؟ یا احساس می کنید که همسرتان دیگر علاقه ای به گذراندن وقت با شما ندارد؟ آیا خود شما فعالیت های مشترکی را فراهم می کنید که هردو از آن لذت ببرید؟

اگر هیچ یک از کارهای بالا را انجام نمی دهید بهتراست که با هم صحبت کنید، زمان هایی را به فعالیت های مشترک اختصاص دهید و در مورد انجام آن ها سختگیر باشید.

3) نیازهای عاطفی شما را نادیده می گیرد

اگر احساس می‌کنید که همسرتان علاقه‌ای به گوش دادن به حرف‌های شما یا درک احساس شما ندارد، می‌تواند نشانه‌ای از این باشد که رابطه شما سرد شده است و از یکدیگر فاصله گرفته اید. این مورد بسیار مهم می باشد اگر احساس می کنید که نیازهای عاطفی و احساسات شما در رابطه درک نمی شود حتما به مشاور مراجعه کنید.

4) دیگر از شما تعریف نمی کند

بسیاری از مردان و زنان احساس می کنند که نیازی نیست هرروز و مرتب از همسر خود تعریف کنند اما این امر اشتباه می باشد، تعریف از یکدیگر به نزدیک شدن شما به هم کمک زیادی می کند. اگر همسرتان غذا درست می کند از دستپخت او تعریف کنید، اگر همسرتان هرروز سر کار می رود از تلاش او برای زندگی مشترک تقدیر کنید. با این کار به آن ها نشان می دهید که قدر کارهایی که برای شما انجام می دهند را می دانید.

5) از رابطه جنسی دوری می کند

رابطه جنسی بخش بسیار مهمی از هر رابطه است، بنابراین دوری از آن نتایج بسیار بدی را برای شما به همراه دارد. آخرین بار چه زمان با هم رابطه جنسی داشته اید؟ آخرین بار کی یکدیگر را در آغوش گفته و بوسیده اید؟ 

6) از خانه فرار می کند

سعی کنید محیط خانه بدون از جنجال باشد تا همسرتان برای حضور در آن لحظه شماری کند، می توانید با یکدیگر در مورد اینکه چه چیزی باعث می شود محیط خانه بهتر شود صحبت کنید.

7)مانند گذشته رمانتیک نیست

رابطه ها به مرور زمان اشتیاق و ذوق اولیه را از دست می دهند اما نباید به طور کامل رمانتیک بودن را کنار بگذارید، برای هم گل و هدیه بخرید، برخی شب ها برای پیاده روی یا دیدن فیلم بیرون بروید و غیره.

سعی کنید شوق و اشتیاق را به زندگی خود برگردانید تا اتش عشق خاموش شده را دوباره روشن کنید.

8) در اطراف او احساس عدم جذابیت می کنید

هر زنی لیاقت این را دارد که احساس کند زیبا و دوست داشتنی باشد، شما هم همینطور! ابتدا به این فکر کنید که چه کارهای همسرتان باعث می شود این احساس را داشته باشید سپس سعی کنید در مورد این احساسات با او یا مشاور حرف بزنید تا راهکارهایی برای حل آن پیش پای شما قرار دهند.

9) دیگر به شما گوش نمی دهد

آیا شده است که احساس کنید حرف های شما برای همسرتان اهمیتی ندارد؟در میان حرف شما می پرد یا اصلا اهمیتی به صحبت های شما نمی دهد؟
تنها کاری که باید انجام دهید این است که از او سؤالاتی بپرسید تا مجبور شود بهتر به حرف های شما گوش دهد.

10) به نظرات شما احترام نمی گذارد

او دوست ندارد با شما در مورد چیزی بحث کند، نمی‌خواهد در مورد چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید بداند و علاقه ای هم نشان نمی دهد.

این یکی از مهم‌ترین نشانه‌های یک شوهر بی‌اهمیت است که هرگز به نظرات و عقاید شما گوش نمی‌دهد.

11) عمدا سعی می کند شما را آزار دهد

اگر شوهرتان مدام سعی می‌کند شما را عصبانی کند یا حرف هایی می زند که می داند نسبت به آن ها حساس هستید بهتراست با او صحبت کنید و بدون شوخی به او توضیح دهید که حرف های او باعث می شوند چه احساساتی داشته باشید.

12) همه چیز را به گردن شما می اندازد

اگر شوهرتان مدام شما را به خاطر هر اشتباهی سرزنش می کند، حتی عواملی که خارج از کنترل شما هستند، نشانه واضحی است که او دیگر به احساسات شما اهمیت نمی دهد و نسبت به رابطه سرد شده است.

13) از هر کاری که انجام می دهید انتقاد می کند

« چرا ظرف ها را  نشستی؟»، « چرا لباس ها بو می دهد»، « چرا باشگاه نمیری انقدر اضافه وزن داری؟« همه این موارد حرف هایی است که همسرتان ممکن است با آن ها ارزش کارهای شما را پایین بیاورد و از شما انتقاد کند.

14) از دیدن شما خوشحال نمی شود

هیچ چیز بدتر از لحظه غم انگیزی نیست که متوجه می شوید همسرتان دیگر برای دیدن شما هیجان زده نمی شود. اگر کاری نکرده اید که همسرتان با این روش شما را تنبیه کند بهتراست به فکر بهبود وضعیت افتاده و به صمیمیت خود و همسرتان کمک کنید.

15) خیانت

هیچ نشانه ای مانند خیانت نمی تواند به شما نشان دهد که همسرتان اهمیتی به رابطه شما نمی دهد و باید در آن تجدید نظر کنید.

طرز برخورد با بی توجهی شوهر

حقیقت این است که هیچ راه آسانی برای حل این مشکل وجود ندارد. به دست آوردن مجدد عشق و احترامی که زمانی از شوهرتان داشتید، مستلزم زمان، تعهد و تمایل هر دوی شما می باشد.

ابتدا باید با تلاش برای گفتگوی صادقانه با شوهرتان شروع کنید.

  • فهرستی کوتاه از دلایل ناراحتی خود تهیه کنید.
  • زمان و مکانی را برای گفتگو با او تعیین کرده و برای آن برنامه ریزی کنید.
  • ذهنی باز داشته باشید و به او گوش دهید.
  • انتظارات واضحی از تغییراتی که دوست دارید بنویسید.
  • کاملا صادق باشید و به همسرتان نشان دهید که کارهای او باعث می شود چه احساسی داشته باشید.

در صورتی که نمی توانید مکالمه بی طرفی داشته باشید بهتراست که از مشاور کمک بگیرید، مشاور به شما کمک می کند تا مهارت های ارتباطی سالم را آموخته و رابطه خود را بهبود ببخشید.

شوهرتان، ازدواجتان و حتی شما، مشکلات ریشه ای دارید که باید روی آن ها کار کرد. با کمک مرکز مشاوره ستاره ایرانیان تنها در عرض چند دقیقه می توانید با یک مشاور ماهر ارتباط برقرار کنید و متناسب با شرایط خود درمان مناسب را به صورت تلفنی یا حضوری دریافت کنید.

منبع : 15 نشانه های بی توجهی مرد به زن + درمان 

نکات صحبت با فرد مضطرب| به فرد مضطرب چه بگوییم و چه نگوییم

نکات صحبت با فرد مضطرب یکی از مهم ترین نکات در ارتباط با فرد مضطرب می باشد بنابراین این مقاله را از دست ندهید.

اختلالات اضطرابی یکی از رایج‌ترین انواع بیماری‌های روانی است و بدلیل کورونا، در حال افزایش است. حدود ۱۹ درصد از جمعیت بزرگسال ایالات متحده هر سال تحت تأثیر اضطراب قرار می گیرند. به احتمال زیاد فردی را می شناسید که دارای اضطراب است.

بین اضطراب ناخوشایند اما منطقی که همه ما در موقعیت‌های استرس‌زا دچار می‌شویم و اضطراب ناتوان‌کننده و غیرمنطقی که افراد مضطرب در موقعیت‌هایی که واقعاً استرس‌زا یا تهدیدکننده نیستند احساس می کنند تفاوت وجود دارد.

افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی نسبت در توانایی عملکرد و انجام کارهایی که از آن لذت می‌برند اختلال ایجاد می‌کند. بنابراین، تا زمانی که اختلال اضطراب قابل تشخیص نداشته باشید نباید اضطراب خود را با فرد دیگری مقایسه کنید.

چه چیزی باید بگوییم و چگونه به فرد مضطرب کمک کنیم. 

۱٫به آن ها اطمینان دهید که کنارشان هستید

شما مجبور نیستید بفهمید که دوستتان چه چیزی را تجربه می کند تا در کنار آن ها باشد و مجبور نیستید تجربیات خود را با تجربیات آن ها مقایسه کنید تا به آن ها نشان دهید که احساسشان را درک می کنید.

اگر نمی دانید افکار فرد مضطرب چگونه است، در مورد آن صادق باشید. اما همچنین به آن ها بگویید که می خواهید کنار آن ها باشید تا هر طور که می توانید حمایتشان کنید.

اگر دوست شما نسبت به اضطراب خود آگاه باشد یا در مورد آن صحبت کند، به شما اطمینان دارد. بنابراین نکات صحبت با فرد مضطرب را بیاموزید و بدون قضاوت به آنچه می گوید و تجربیاتش گوش دهید تا احساس کند که شنیده می شود و احساساتش مهم هستند.

۲٫اصراری برای روش درمانی نداشته باشید

مدیتیشن و یوگا و تنفس عمیق و همه تکنیک های ضد اضطرابی هستند که ممکن است برای برخی افراد مفید باشد، شاید حتی برای دوست شما نیز موفق باشند اما ممکن هم هست نباشند.

اضطراب شدید می تواند باعث ایجاد درد شود و حتی تنفس هم نتواند این ترس و اضطراب را کاهش دهد. اضطراب همچنین می‌تواند باعث شود که فرد آنقدر احساس بی‌قراری کند که ساکت نشستن تقریباً غیرممکن به نظر برسد.

فرد مضطرب، تکنیک‌ آرام‌سازی متفاوتی را تجربه می کند، برخی از افراد به جای نشستن و نفس کشیدن آرام ، باید کارهای فعالی انجام دهند، مانند دویدن. دیگران ممکن است نیاز به صحبت با درمانگر داشته باشند. تنها در صورتی تکنیک ارائه دهید که آموزش لازم را در این زمینه دیده باشید یا دوستتان از شما درخواست کند در غیر این صورت در صحبت با فرد مضطرب تنها لازم است که خوب به حرف های آن ها گوش دهید.

۳٫ از آن ها بپرسید، چه کاری می توانم برای کمک به شما انجام دهم؟

اگر دوست شما مدتی است که با اضطراب دست و پنجه نرم می کند، به احتمال زیاد می داند که چه چیزی به او کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشد و چه چیزی به او کمک نمی کند. از او بپرسید که چه نیازی دارند و سپس آن را انجام دهید، حتی اگر درخواست آن ها به نظر شما احمقانه باشد.

  1. مدام حال او را نپرسید

درخواست مداوم از آن ها برای به‌روزرسانی وضعیتشان می‌تواند باعث شود که برای بهتر شدن احساس فشار کنند. وقتی کسی را می بینیم که رنج می کشد، غریزه ما اغلب این است که سعی کنیم آن را درست کنیم. اما برخی چیزها، از جمله اضطراب، توسط افراد خارجی قابل رفع نیستند.

  1. از او نپرسید که چرا به مشاور مراجعه نمی کند

ایرادی ندارد که نسبت به دوست خود ابراز نگرانی کنید، اما مواظب باشید که متهم به نظر نرسد. پیشنهاد دادن به دوستتان برای انجام کاری می‌تواند باعث ایجاد حس شرم در او شود، یا باعث شود که احساس کند در حال قضاوت شدن است.

اگر آن ها نیاز به مراجعه به مشاور سلامت روان یا مصرف دارو داشته باشند، خودشان مراجعه می کنند و درمان لازم را دریافت می کنند.

  1. به آن ها نشان دهید که اضطراب باعث کم شدن علاقه شما نمی شود

این یکی از قشنگ ترین نکات صحبت با فرد مضطرب است که می توانید برای اطرافیان خود انجام دهید، به آن ها نشان دهید که اختلالی که تجربه می کنند باعث نمی شود که دوستشان نداشته باشید یا برای آن ها وقت نگذارید. به آن ها نشان دهید که فراتر از بیماری شان هستند.

  1. “من می دانم که نمی توانی آن را کنترل کنی”

هنوز این باور عمومی وجود دارد که می‌توان اضطراب و سایر بیماری‌های روانی را به‌طور مؤثر با اراده کنترل کرد. شنیدن اینکه عزیزانمان می‌گویند «می‌دانم که نمی‌توانی آن را کنترل کنی» یا «این تقصیر تو نیست» نوعی تأیید است.

این به ما اطلاع می دهد که جدی گرفته می شوند. در دنیایی که بیماری روانی اغلب نادیده گرفته می شود، این معنای زیادی دارد.

۸٫ “ترس ها و نگرانی های شما احمقانه نیستند”

اضطراب به دلایل مختلفی می تواند شرم آور باشد. یکی از این دلایل این است که «محرک‌های» فرد مبتلا به اضطراب (چیزها، افراد، موقعیت‌هایی که بیماری روانی فرد را تشدید می‌کنند) اغلب غیرعادی هستند. وقتی نگران هستید که مورد خندیدن قرار بگیرید یا تصور کنید مسخره می شوید، گفتن جزئیات به عزیزان سخت می شود.

اگر  فرد مبتلا به اضطراب که بداند ترس ها و نگرانی های او احمقانه نیستند امنیت بیشتری پیدا می کند.

  1. “اگر نیاز به صحبت داشته باشید من همیشه اینجا هستم”

گاهی اوقات فرد مضطرب می خواهد در مورد چیزی که او را آزار می دهد صحبت کند، گاهی اوقات ترجیح می‌دهند برای مدتی تنها باشند تا بتواند آنچه را که در سرشان می‌گذرد مرتب کنند و سپس مواقعی پیش خواهد آمد که می خواهند تنها باشند، اما می خواهند بعداً درباره صحبت کنند.

به هر حال، بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب نگران هستند که اگر مشکلات اضطرابی خود را با دوستان و خانواده خود به اشتراک بگذارند، دیگران را آزار می دهن. این که به فرد مبتلا به اضطراب در زندگی تان بفهمانید که همیشه برای صحبت کردن در آنجا هستید و با این کار شما را آزار نخواهند داد، بسیار ارامش بخش می باشد.

  1. نگویید: “نگران نباش، هیچ اتفاق بدی قرار نیست بیفتد.”

افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی تمایل دارند روی بدترین سناریو تمرکز کنند. به جای آن بگویید: “هی، اگر اتفاق بدی بیفتد، می‌توانی از آن عبور کنی. و من تا پایان راه با تو خواهم بود.”

شما نمی توانید آینده ای درخشان را برای آن ها پیش بینی کنید، اما با لحنی حمایتی به آن ها یادآوری کنید که حتی اگر اتفاقی غیر ایده آل رخ دهد، این پایان دنیا نیست.

منبع : نکات صحبت با فرد مضطرب| به فرد مضطرب چه بگوییم و چه نگوییم

اختلال بدریخت انگاری| علائم، تست و درمان

اختلال بدریخت انگاری(body dysmorphic disorder)، تست خود زشت پنداری، درمان اختلال بدریخت انگاری یکی از اختلال هایی می باشد که امروزه بسیاری از افراد را درگیر خود کرده است

تست اختلال بدریخت انگاری

1) آیا از قسمتی از بدن خود مانند پوست، مو، بینی و شکم خود خوشتان نمی آید؟
2) آیا بیش تر از یک ساعت در روز به ظاهر و اندام خود فکر می کنید؟
3) آیا دیگران به شما گفته اند که ظاهرتان خوب است اما همچنان نگران ظاهر خود هستید؟
4) آیا سعی می کنید ظاهرتان را پنهان کنید؟ ( مانند آرایش بیش از حد)
5) آیا از برخی از فعالیت ها برای پنهان کردن ظاهر خود خودداری می کنید؟ ( مثلا  نگرانی از رفتن به مهمانی ها به دلیل نورهای روشن)
6) آیا نگرانی در باره ظاهرتان باعث اختلال در موفقیت محل کار یا تحصیل شما شده است؟

در مورد ظاهر خود چه احساسی دارید؟

افرادی که درگیر اختلال تصویر تن هستند، اغلب تصویر درستی از ظاهر خود ندارند بنابراین در موقعیت های اجتماعی احساس  ترس، خجالت و شرمندگی پیدا می کنند. از طرفی این احساسات باعث می شود که از شرکت و حضور در اجتماع خودداری کنید و همین باعث تنهایی و افسردگی می شود.

اگر عزت نفس شما پایین باشد با دیدن ظاهر دیگران احساس حسادت می کنید زیرا شما فقط به ظاهر اهمیت می دهید و آن ها ظاهر خوبی دارند، حتی ممکن است هنگامی که دیگران از شما تعریف می کنند ناراحت و خجالت زده شوید زیرا تعریف آن ها را واقعی نمی دانید.
بسیاری از افرادی که درگیر اختلال بدریخت انگاری بدن هستند تصور می کنند که تا آخر بدون همسر و عشق خواهند ماند و کسی آن ها را دوست نخواهد داشت. این جملاتی است که ممکن است از فرد بدریخت انگار بشنوید: «من تازه با همسرم عقد کرده ام و هرگز نمی گذارم مرا بدون آرایش ببیند، حتی شب ها وقتی به خواب میرود آرایشم را پاک می کنم و صبح زود دوباره آرایش می کنم، من نمی توانم اجازه دهم که همسرم مرا بدون آرایش ببیند و احساس عذاب وجدان دارم که او من واقعی را ندیده است و  نمی داند که من چقدر زشت هستم…»

عوامل ایجاد بدریخت انگاری

1. محیط

حتما تاکنون به سایت ها، مجلات و مقالات مد سری زده اید یا شاید سعی کرده اید با دنبال کردن آن ها ظاهر خوبی را برای خود حفظ کنید. مد این پیام غلط را که  ظاهر بی عیب مطلوب و دست یافتنی است به ما نشان داده است.
از طرفی فیلم ها به شما نشان می دهند که تحسین، موفقیت و دوستان خوب همه با ظاهر مناسب مرتبط هستند و از طرفی افرادی که با استانداردهای زیبایی آن ها مناسب نیستند خطرناک، دیوانه و حتی احمق هستند.
این رسانه ها به ما نشان می دهند که اگر آرایش کرده، ورزش کنیم، عمل جراحی انجام بدهیم و لباس های گرون و شیک بپوشیم لایق عشق خواهیم بود.

2. صنعت اسباب بازی

باربی یکی از اسباب بازی هایی است که برای کودکان بسیار تهیه می شود و کودکان به آن ها علاقه زیادی دارند. کودکان دختر بسیار دوست دارند شبیه این عروسک ها باشند. در طی سال ها باربی ها لاغر و لاغر تر می شوند و یکی از دلایل اصلی در اختلال خوردن می باشد که بسیار دیده می شود.

3. تاثیرات فرهنگی

برعکس تصوری که دارید اختلال بدریخت انگاری مخصوص کشورهای غربی نمی باشد و کشورهای مختلف از افسردگی و اضطراب مربوط با شکل بدن رنج می برند.
همه ما در معرض رسانه هایی که ذکر شد قرار می گیریم ولی همه به یک شکل واکنش نشان نمی دهیم. بنابراین می توان گفت که برخی از علائم مانند اعتماد به نفس پایین در آن نقش دارد. عواملی که ما را در برابر این رسانه ها آسیب پذیر می کند شامل « تمسخر دیگران، سوء استفاده جنسی، جسمی و روانی یا محیط خانواده می باشد»
برخی از وادین زمان زیادی را در مورد ظاهر کودک خود حرف می زنند، بخاطر آن کودک را تشویق می کنند یا ظاهر او را با کودکان دیگر مقایسه می کنند تمام این کارها باعث می شود که کودک بیش از حد درگیر ظاهر خود شود.
به یاد داشته باشید که خانواده هایی که بیش از حد به ویژگی های ظاهری اهمیت می دهند ممکن است باعث ایجاد تن انگاره ضعیف در فرزندان خود شوند و به آن ها یاد می دهید که اعتماد به نفسی وابسته به ظاهر خود داشته باشند.

4. عوامل بیولوژیکی

اسکن مغز بیمارانی که دچار اختلال بدریخت انگاری هستند با افراد سالم متفاوت می باشند. داروهایی که به درمان اختلال بدریخت انگاری کمک می کنند سطح سروتونین و دوپامین را افزایش می دهند.
اگر والدین شما درگیر این اختلال باشند احتمال ابتلا شما به آن نیز افزایش می یابد. در 20 درصد از بیماران حداقل یکی از بستگان درجه اول مبتلا به اختلال بدریخت انگاری می باشند.


5. کمال گرایی

69 درصد افراد دارای اختلال بدریخت انگاری باور دارند که باید کامل باشند. اگر نگران هستید که به دلیل کمال گرایی دچار اختلال بدریخت انگاری شده اید می توانید تست زیر را انجام داده و به سوالات آن پاسخ دهید.

  1. نمی توانید از موفقیت های خود لذت ببرید زیرا آن ها را کافی نمی دانید.
  2. اگر اشتباه کوچکی انجام دهید احساس می کنید همه چیز را خراب کرده اید.
  3. وقت زیادی را صرف انجام کارهایی می کنید که اهمیت زیادی ندارند.
  4. استانداردهای بالایی دارید و اگر نتوانید به آن ها برسید ناامید و عصبی می شوید.

درمان اختلال بدریخت انگاری

درمان دارویی
مهارکننده های بازجذب سروتونین رایج ترین دارو می باشد که بسیار موثر می باشد، برخی از قرص های ضد افسردگی نیز می تواند در درمان آن مفید باشند اما تجویز دارو به هر شکلی باید زیر نظر روانپزشک انجام شود و نباید خودتان تصمیم به دارو درمانی بگیرید یا مصرف آن را قطع کنید.

یادگیری درباره مشکل

ابتدا در مورد مشکل خود مطالعه کنید و اطلاعات لازم را در مورد دلایل، عوارض، علائم و درمان های آن پیدا کنید. کسب اطلاعات در این زمینه به شما کمک می کند تا متوجه شوید که از بهبودی باید چه انتظاری داشته باشید.

با دوستان و اطرافیان خود در مورد آن صحبت کنید

زمان کافی برای صحبت در مورد مشکلات خود با دوستتان بگذارید، حتما از کسی کمک بگیرید که به شما اهمیت می دهد و احساس می کنید که مشکل شما را درک می کند. به آن ها بگویید که نگران هستید که ممکن است نگرانی های شما در مورد بدنتان مربوط به اختلال بدریخت انگاری باشد.

مراجعه به مشاور

با کمک گرفتن از مشاور می توانید به طور تخصصی مشکل خود را مورد درمان قرار دهید به یاد داشته باشید که مراجعه به مشاور بهترین درمان می باشد بنابراین حتما برای تشخیص و درمان مشکل خود به روانشناس مراجعه کنید تا به طور تخصصی مورد درمان قرار بگیرید.

منبع : اختلال بدریخت انگاری| علائم، تست و درمان 

۱۰ تمرین تنفس که به کنترل اضطراب کمک می کند

چگونه تنفس به کنترل اضطراب کمک می کند

واضح است که تنفس برای حفظ زندگی ضروری است. هر نفس اکسیژن را به جریان خون شما تزریق می کند تا بدن شما را تغذیه کند.

در همان زمان، بازدم دی اکسید کربن آزاد می کند، کربن دی اکسید یک ماده زائد می باشد که از طریق خون شما نیز منتقل می شود. درست نفس نکشیدن می تواند به اضطراب، استرس، خستگی و مشکلات جسمی و روحی شما بیفزاید. اما تنفس درست در واقع اضطراب را تسکین می دهد.

تنفس و کنترل اضطراب

تنفس نامناسب باعث اضطراب می شود

وقتی احساس اضطراب می کنید، تنفس شما تغییر می کند. این تنفس نامناسب در واقع باعث اضطراب می شود و علائم استرس یا حمله پانیک شما را بدتر می کند. بیشتر افراد در هنگام احساس اضطراب به جای تنفس عمیق از دیافراگم، مستقیماً از قفسه سینه نفس می کشند.

این روش به جای تامین اکسیژن کافی برای سیستم های بدن شما، در واقع فرآیند اکسیژن رسانی را مختل می کند و باعث افزایش سطح نگرانی شما می شود.

همزمان با کاهش سطح اکسیژن، دی اکسید کربن در بدن انباشته می شود. در نتیجه ضربان قلب شما افزایش می یابد، به همین دلیل ممکن است احساس سرگیجه داشته، عضلات شما منقبض شوند و علائم فیزیکی دیگری را به عنوان بخشی از پاسخ استرس تجربه کنید که اضطراب شما را حتی بدتر می کند.

هنگامی که از دیافراگم نفس عمیق بکشید، سیستم عصبی پاراسمپاتیک بدن شما را تحریک می کند. این بخشی از سیستم عصبی محیطی شماست که ضربان قلب، جریان خون، هضم و تنفس را تنظیم می کند.

زمانی که دچار یک حمله اضطرابی هستید یا حتی فقط احساس استرس می کنید، نفس کشیدن عمیق شما را آرام می کند. تنفس عمیق به شما کمک می کند از حالت طبیعی جنگ یا گریز که در مواقع استرس یا ترس شدید رخ می دهد دور بمانید.

۱٫تنفس قفسه سینه در مقابل تنفس شکمی

ما هر روز نفس می کشیم. بیشتر این نفس ها بدون فکر کشیده می شوند. اما اگر به نفس خود دقت کنید متوجه دو نوع الگو می شوید. نوع اول تنفس قفسه سینه است که به آن تنفس قفسه سینه نیز می گویند. نوع دوم تنفس شکمی است که به آن تنفس دیافراگمی نیز می گویند.

۲٫ تنفس قفسه سینه

تنفس قفسه سینه سطحی است، از قفسه سینه آمده و فقط شامل تنفس های سریع و کوتاه می شود. هنگام اضطراب یا استرس، به تنفس خود توجه کنید. به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که این همان الگوی تنفسی است که در هنگام نگرانی استفاده می کنید. تنفس قفسه سینه باعث استرس بیش تر می شود.

۳٫ تنفس دیافراگمی و کنترل اضطراب

تنفس دیافراگمی برخلاف تنفس شکمی شامل تنفس های عمیق، طولانی و یکنواخت است. این تنفس از دیافراگم شما می آید. با هر نفس، ریه های شما پر از هوایی می شود که از طریق بینی و دهان به داخل کشیده می شود به مرور زمان تنفس دیافراگمی اضطراب شما را از بین می برد.

برای اینکه بدانید از کدام نوع تنفس استفاده می کنید، یک دست را روی قسمت بالای شکم خود در ناحیه کمر و یک دست را روی سینه خود قرار دهید.

با هر نفس، دستی که بیشتر بالا می‌آید نشان می‌دهد که تنفس از قفسه سینه یا دیافراگم می باشد. با مشاهده این تغییرات در تنفس خود، می توانید از تنفس دیافراگمی برای تسکین احساس اضطراب استفاده کنید.

تنفس صحیح اضطراب را از بین می برد

اگر احساس اضطراب می کنید، تمرینات تنفس عمیق را انجام دهید. تنفس صحیح از شکم اضطراب را از بین می برد. حتی بهتر از آن، می توانید این تمرینات را در هر جایی در حالت نشسته یا ایستاده انجام دهید.

۴٫ تمرینات تنفسی ساده برای کنترل اضطراب

مرحله اول: در حالی که شانه های خود را آرام نگه دارید، عمیق و آهسته از طریق بینی نفس بکشید. این تنفس باید شکم شما را بدون اینکه قفسه سینه شما زیاد بالا بیاید، منبسط کند.

مرحله دوم: به آرامی از طریق دهان بازدم کنید. همانطور که این کار را انجام می دهید، اطمینان حاصل کنید که فک شما آرام می ماند، زیرا هوا از لب های شما عبور می کند.

مرحله سوم: تمرین را برای چند دقیقه تکرار کنید تا احساس بهتری داشته باشید. به یاد داشته باشید که بدن خود را آرام نگه دارید و چشمان خود را ببندید تا آرامش بیش تری را تجربه کنید.

اگر در هنگام انجام این تمرین تنفسی ساده احساس اضطراب بیشتری می کنید، به تمرین ادامه دهید تا برای شما عادی تر شود. ممکن است بیشتر احساس اضطراب کنید زیرا روی تنفس خود تمرکز می کنید. اما با تمرین، می توانید یاد بگیرید که آرام شوید و اجازه دهید که آرامش را تجربه کنید.

۵٫ اجازه دهید نفس‌تان تا جایی که راحت هستید و فشار زیادی را احساس نمی کنید به عمق شکمتان برود، بدون اینکه به خودتان فشار بیاورید.

۶٫ سعی کنید از طریق بینی نفس بکشید و از دهان نفس خود را بیرون دهید. چند بار این کار را با چشم های بسته تکرار کنید

۷٫ به آرامی و به طور منظم نفس بکشید همزمان با نفس کشیدن از یک تا پنج در ذهنتان بشمارید و سعی کنید این کار را تکرار کنید. این کار را حداقل ۵ دقیقه ادامه دهید.

فواید تمرینات تنفسی

بسیاری از تمرینات تنفسی فوق دارای فوایدی هستند که به طور گسترده در مورد آن ها تحقیق شده است. تمرین‌های تنفسی مناسب به شما کمک می‌کند که به استرس و اضطراب واکنش بهتری نشان دهید.

هنگامی که تنفس بهتر را تمرین می کنید، از مزایای زیر بهره مند خواهید شد:

  • بدنی آرام تر
  • کاهش ضربان قلب
  • کاهش فشار خون
  • کاهش استرس
  • تنفس آهسته تر برای حفظ انرژی

چرا اضطراب تنفس شما را تغییر می دهد؟

مغز و بدن برای پاسخ فوری به استرس، که توسط شاخه سمپاتیک سیستم عصبی خودمختار شما تنظیم می شود، آماده شده اند. هنگامی که احساس ترس یا اضطراب می کنید، یک توالی از تغییرات هورمونی و پاسخ های فیزیکی شما را برای فرار یا مبارزه آماده می کند. اجداد ما برای بقا به این پاسخ نیاز داشتند.

به همین دلیل است که هر زمان که احساس استرس یا اضطراب می کنید، بدن شما با همان واکنش های شیمیایی و فیزیکی پاسخ می دهد و از شما در برابر خطر محافظت می کند.

درمان اضطراب در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

درمان اضطراب در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان بهترین راه برای یادگیری مهارت های مقابله با اضطراب می باشد. در درمان اضطراب، همچنین می‌توانید بیاموزید که چرا اضطراب را تجربه می‌کنید و چگونه می‌توانید زندگی روزمره خود را بهبود ببخشید.

منبع : ۱۰ تمرین تنفس که به کنترل اضطراب کمک می کند

چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن افراد

تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن. افسردگی یک بیماری روانی جدی اما نسبتاً شایع است که افراد را در هر سنی می تواند تحت تاثیر قرار دهد.

عدم تعادل شیمیایی مغز ممکن است به افسردگی کمک کند، اختلال در سایر نواحی مغز، مانند هیپوکامپ، نیز باعث ایجاد افسردگی می شود.

علائم افسردگی رایج شامل خستگی، تغییرات اشتها و کمبود انرژی و لذت است، البته هیچ درمان مشخصی برای افسردگی وجود ندارد، اما با دارو و درمان قابل درمان است و بستگی به شرایط فرد دارد.

افسردگی می تواند بیشتر جنبه های زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و حتی باعث بیماری های جسمانی نیز بشود.

تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن

چرا افسردگی بیماری جدی است؟

انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد، از جمله افسردگی اساسی، اختلال افسردگی مداوم و همچنین انواع متفاوتی مانند اختلال عاطفی فصلی و افسردگی پس از زایمان.

درک ما از افسردگی در حال تکامل است. هر فردی با هر سن، جنسیت، نژاد، توانایی یا پیشینه فرهنگی ممکن است به افسردگی مبتلا شوند و این یک مشکل جدی است: طبق داده های موسسه ملی سلامت روان، طی دهه های گذشته، خودکشی در ایالات متحده به دلیل افسردگی افزایش یافته است.

علاوه بر این، سازمان بهداشت جهانی افسردگی را به عنوان عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان نام برده است.

عدم تعادل شیمیایی مغز

عوامل زیادی وجود دارد که می تواند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد. یک فرضیه شناخته شده بیان کرده است که افسردگی به دلیل عدم تعادل مواد شیمیایی مغز به نام انتقال دهنده های عصبی ایجاد شده است.

انتقال دهنده های عصبی، مانند دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین، همگی عملکردهای متفاوتی دارند اما پیام های شیمیایی را بین نورون های مغز ارسال می کنند و در خلق و خوی افراد در هر لحظه نقش دارد.

چند راه وجود دارد که عدم تعادل ممکن است رخ دهد. سلول هایی که پیام های شیمیایی را دریافت می کنند ممکن است پذیرای آن نباشند، یا مغز ممکن است مقادیر کمتری از انتقال دهنده های عصبی خاص را نسبت به مقدار مطلوب تولید کند.

انتقال دهنده های عصبی به طور منظم در طی فرآیندی به نام بازجذب جذب نورون ها می شوند که انتقال دهنده های عصبی را از انتقال پیام های خود باز می دارد. اگر مغز اساساً انتقال دهنده های عصبی را خیلی سریع “پاکسازی” کند، ممکن است عدم تعادل رخ دهد.

آریان می گوید، این انواع مختلف عدم تعادل می تواند تا حدی توضیح دهد که چرا افسردگی در هر فردی متفاوت است و چرا برخی افراد به انواع خاصی از درمان پاسخ بهتری می دهند.

نواحی مغز درگیر افسردگی

به نظر می رسد به طور خاص چندین ناحیه مغز نقش مهمی در ایجاد علائم افسردگی دارند.

آمیگدال که در اعماق مرکز مغز قرار دارد، در بسیاری از پاسخ‌های احساسی از جمله فعال کردن مغز و پاسخ ترس بدن نقش دارد. این ناحیه تمایل به افزایش فعالیت در افراد مبتلا به افسردگی دارد.

تحقیقات همچنین نشان داده است که برخی از نواحی مغز در افراد مبتلا به افسردگی مزمن کوچک می‌شوند بنابراین عملکرد کمتری دارند. این نواحی شامل هیپوکامپ است که در حافظه بلند مدت نقش دارد و تالاموس که چرخه خواب و بیداری را تنظیم می کند و ورودی حسی و حرکتی را کنترل می کند.

توجه به این نکته مهم است که در حالی که عدم تعادل شیمیایی و سایر مکانیسم های مغز در افسردگی به تنهایی باعث افسردگی نمی شوند. ژنتیک، تجربیات آسیب زا، شرایط پزشکی، استرس مزمن و حتی ویژگی های شخصی می تواند فرد را بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.

برخی افراد از نظر عاطفی واکنش‌پذیرتر هستند، این به تنهایی لزوماً به این معنی نیست که آن ها به یک بیماری روانی مبتلا خواهند شد، اما ممکن است در معرض خطر بیشتری قرار بگیرند.

چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن

علائم روانی افسردگی مانند احساس غم و اندوه و ناتوانی در لذت بردن از چیزهایی که معمولاً باعث شادی می شود، نیز رایج است.

در واقع، بسیاری از علائم افسردگی نه در ذهن بلکه در بدن احساس می شود.

علائم افسردگی فیزیکی بسته به فرد می باشد. پرخوابی یا خواب‌آلودگی مفرط، مانند بی‌خوابی در افسردگی شایع است.

اشتها نیز می تواند تحت تأثیر افسردگی قرار گیرد، بی اشتهایی یا با پرخوری یا خوردن بدون فکر از نشانه های افسردگی می باشد. برخی افراد احساس کمبود انرژی یا انگیزه می کنند درحالی که دیگران احساس بی قراری می کنند.

یکی از جنبه‌های افسردگی که در معیارهای تشخیصی قرار نمی‌گیرد این است که می‌تواند باعث شود همیشه احساس بیماری، درد و خستگی داشته باشید.

دلیل این نیست که تنبلی می کنید، بلکه به این دلیل است که انرژی ندارید و مغز و عضلات شما احساس خستگی می کنند. این فعالیت را چالش برانگیز می کند زیرا کاری که باید انجام دهید کاری است که تمایلی به انجام آن ندارید، بنابراین باید به خودتان فشار بیاورید.

اینکه علائم فردی چگونه ظاهر می شود می تواند به سن آن ها نیز بستگی داشته باشد. کودکان و نوجوانان به احتمال زیاد بی قرار یا تحریک پذیر هستند، در حالی که افراد مسن ممکن است مواردی مانند مشکلات معده و بی خوابی را تجربه کنند.

جدی‌ترین علامت افسردگی، مشغولیت، مرگ، آرزوی مردن یا تلاش فعالانه برای کشف چگونگی مردن می باشد. افکار خودکشی جدی هستند. خودکشی یکی از علل اصلی مرگ و میر در ایالات متحده است و دومین عامل مرگ و میر در میان کودکان، نوجوانان و بزرگسالان جوان از ۱۰ تا ۳۴ سال است.

افسردگی قابل درمان است

در حالی که داده‌های مربوط به خودکشی ناگوار است، افسردگی ضرری ندارد. خبر خوب این است که افسردگی قابل درمان است.

راه های مختلفی برای درمان افسردگی وجود دارد، از جمله داروها، درمان شناختی رفتاری و اقدامات تخصصی برای افرادی که نیاز به درمان تخصصی دارند.

دارودرمانی

رایج‌ترین داروهایی که برای افسردگی تجویز می‌شوند، مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین یا SSRI نامیده می‌شوند. تصور می شود که آن ها با جلوگیری از بازجذب بیش از حد ناقل عصبی سروتونین کار می کنند.

درمان

درمان شناختی رفتاری (CBT)، یکی از مؤثرترین اشکال علمی درمانی برای افسردگی است، مانند رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT). روان درمانی بین فردی، فعال سازی رفتاری یا درمان حل مسئله، گزینه های خوب دیگری هستند که به نیازهای خاص فرد بستگی دارد.

به یاد داشته باشید که افسردگی تقصیر تو نیست. هیچ کس نباید برای آن احساس گناه کند. افسردگی یک بیماری عصبی است و شما به حمایت نیاز دارید و این مشکلی ندارد.

منبع : چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن افراد

۷ نشانه رایج کم خوابی که نباید نادیده بگیرید

کم خوابی می تواند همه چیز را از خلق و خو گرفته تا حافظه تحت تاثیر قراردهد. در اینجا نحوه شناسایی تمام علائمی که نشان می دهد به خواب بیشتری نیاز دارید، آمده است.

در جامعه ما، وسوسه و حتی فشار زیادی برای کم کردن خواب وجود دارد. در واقع، یک تصور غلط واقعی وجود دارد که محرومیت از خواب نوعی حرکت قهرمانانه محسوب می شود، نشانه ای از اینکه چقدر سخت کار می کنید، چقدر زود می توانید از خواب بیدار شوید، چقدر به خواب کی نیاز دارید، چقدر فعال، اجتماعی و پرمشغله هستید.

اما خواب کافی فقط یک پاداش راحت پس از یک روز طولانی و مطمئناً نشانه تنبلی یا ضعف نیست. خواب کافی که برای بزرگسالان حداقل هفت ساعت تعریف می شود یک محرک برای سیستم فیزیولوژیکی بدن انسان است.

هنگامی که ما کم خواب می شویم (بیش از یک سوم بزرگسالان دچار کمبود خواب هستند) سلامت و تندرستی ما به روش های بی شماری از جهت ذهنی، جسمی و عاطفی آسیب می بیند.

برای اینکه از نظر فنی کم خواب در نظر گرفته شوید، نیازی نیست که تمام شب را بیدار باشید در واقع، ممکن است حتی متوجه نشوید که به اندازه کافی نمی خوابید، زیرا ممکن است احساس خستگی خاصی نداشته باشید.

علائم کم‌خوابی زیادی وجود دارد که فراتر از خمیازه کشیدن، تکان دادن سر پشت میز کار یا سختی در باز نگه داشتن چشم ها است.

نشانه های کم خوابی

۱٫بد خلق هستی

خواب و سلامت عاطفی عمیقاً به هم مرتبط هستند، بر اساس آمار دانشکده پزشکی هاروارد، بیماران مبتلا به اضطراب و افسردگی بیشتر احتمال دارد بی خوابی مزمن را تجربه کنند. حتی از دست دادن خواب کوتاه مدت و جزئی می تواند بر خلق و خو، دیدگاه و کیفیت مهم ترین روابط ما تأثیر منفی بگذارد.

اگر کم خواب هستید، در برابر بدخلقی، تحریک‌پذیری و چالش‌های مقابله با استرس آسیب‌پذیرتر هستید. کمبود خواب و استرس نیز می تواند یک چرخه بد ایجاد کند.

  1. بهره وری و عملکرد افت می کند.

کمبود خواب مزمن می‌تواند بر  شماتوانایی‌های ما برای استدلال، تمرکز، و حتی یافتن کلمات مناسب برای توصیف چیزهای ساده تأثیر منفی بگذارد. در واقع، تخمین زده می‌شود که بی‌خوابی به تنهایی سالانه ۴۱۱ میلیارد دلار برای اقتصاد آمریکا هزینه داشته باشد.

اغلب ما معتقدیم که تا دیروقت بیدار ماندن و پروژه های کاری را به پایان رساندن یا برای ارائه ها آماده شدن کاملا ضروری است. اما، به نظر می رسد، توقف کار به موقع برای پایان دادن به کار و داشتن یک خواب خوب، عموماً بهترین راه برای بهبود بهره وری و عملکرد کلی است.

کافئین قدرت شناختی را تا نیم ساعت افزایش می‌دهد، اما خواب اطلاعات اخیر بدردنخوری را که آموخته‌اید از بین می‌برد و آن ها را بایگانی می‌کند تا بتوانید به طور موثرتری اطلاعات جدید را دریافت کنید.

۳٫ وزن شما در حال نوسان است.

در سال ۲۰۰۴، یک مطالعه طولانی مدت در ویسکانسین نشان داد که افرادی که کمتر از شش ساعت در شب می‌خوابند، بیشتر در معرض اضافه وزن هستند. این گروه کاهش سطح هورمون سرکوب کننده اشتها لپتین، همراه با افزایش سطح هورمون تحریک گرسنگی را نشان می دهد. زمانی که بیش از حد خسته هستیم، به سراغ میان وعده‌های بیشتری می‌رویم.

اخیراً، محققان ارتباط قوی بین کمبود خواب و افزایش خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ را شناسایی کرده اند، یک اختلال متابولیک که اغلب با پرخوری و چاقی ایجاد می شود.

  1. پوستت داغون شده

چشم‌های قرمز، پف‌کرده، حلقه‌های تیره زیر چشم و گوشه‌های رو به پایین دهان، همگی در افراد کم‌خواب به‌راحتی قابل شناسایی هستند. لورن هیل می‌گوید: «مردم معمولاً می‌توانند تشخیص دهند که شب سختی داشته‌اید یا خیر. حتی مقادیر کم کم خوابی بر ظاهر شما تأثیر می گذارد، خواب کافی و با کیفیت باید رکن هر روال مراقبت از پوست باشد.»

  1. قضاوت شما در حال تزلزل است.

زمانی که افراد کم خواب هستند، ناحیه ای از مغز که با پردازش عاطفی درگیر است، یعنی قشر پیش پیشانی، اساساً به خواب می رود  و شواهدی وجود دارد که خواب‌آلودگی باعث می‌شود افراد منطق خود را از دست بدهند.

  1. در طول روز دچار خواب آلودگی می شوید.

این یکی از نشانه‌های کمبود خواب است که ممکن است نسبتاً واضح به نظر برسد،علائم آن می تواند بیش تر از خمیازه کشیدن هر پنج دقیقه یا نیاز به قهوه خود باشد. بیش از ۳۰ درصد آمریکایی ها به طور مزمن دچار کم خوابی می شوند که با عواقب بالقوه کشنده ای همراه است.

۷٫ میل جنسی شما در حال کاهش است.

خستگی می تواند عامل مهمی در رابطه با عدم تمایل شما به رابطه جنسی باشد. طبق گفته کلینیک مایو، زنانی که درگیر مراقبت از کودکان و والدین سالخورده هستند، اغلب گزارش می‌دهند که در پایان روز بیش از حد خسته هستند و علاقه ای به رابطه جنسی ندارند.

اکثر بزرگسالان به هفت تا نه ساعت خواب نیاز دارند و به نظر می رسد استفاده از تبلت ها، تلفن ها و سایر صفحه های قبل از خواب به طور فزاینده ای عامل مهمی در افزایش ساعات خواب است.

هیل می گوید: استفاده از صفحه نمایش نه تنها افزایش طبیعی ملاتونین، هورمونی که مسئول تنظیم خواب است را سرکوب می کند، بلکه باعث می شود تا زمانی که در حال خواب می باشیم، ما را سرحال می کند، هوشیاری را افزایش داده و به خواب رفتن را سخت‌تر می‌کند.

کنترل احساسات خود را از دست می دهید

چه در حال دعوا با همکار باشید، چه با همسرتان وارد مشاجره شوید یا خونسردی خود را با فرزندانتان از دست بدهید، نخوابیدن این احتمال را افزایش می دهد که واکنش های عاطفی شما تکانشی تر و شدیدتر باشد.

با کم خوابی تمایل شما به واکنش شدید به موقعیت های منفی به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. وقتی متوجه شدید که کنترل احساسات خود را خیلی زیاد از دست می دهید، آن را نشانه ای از کمبود خواب در نظر بگیرید.

  1. بدون اینکه متوجه بشی چرت میزنی

احساس خستگی در طول روز یکی از رایج ترین نشانه های کم خوابی است. اگر متوجه شدید که در حین کار چرت می‌زنید، چیزی را تجربه می‌کنید که کارشناسان خواب آن را خواب میکرو می‌نامند.

این می تواند از “چند تا چند ثانیه” طول بکشد و افرادی که آن را تجربه می کنند بدون اینکه متوجه شوند به خواب می روند. این کار می تواند خطرناک باشد، به خصوص اگر در حال رانندگی باشید.

منبع : ۷ نشانه رایج کم خوابی که نباید نادیده بگیرید