دوستی ها و روابط نوجوان با همسالان

دوستی ها و روابط نوجوان با همسالان

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

روابط  فرزند نوجوان شما با دوستان و همسالان خود مهمترین مسئله در زندگی او هستند. تمام افراد نیاز دارند که احساس تعلق کرده و با دیگران ارتباط برقرار کنند و با افرادی که گرایش ها، علایق، و موقعیت های مشابهی دارند در تعامل و ارتباط باشند. افراد دوستانی را برمی‌گزینند که آنها را پذیرفته، به آنها علاقه نشان می دهند و دید مطلوبی نسبت به آنها داشته باشند. درحالی که بسیاری از خانواده ها سعی می کنند تا به نوجوان خود احساس غرور و اعتماد به نفس نسبت به ویژگی های خاص شخصیتی، سوابق، و توانایی های خود را القا کنند، اما معمولا همسالان او بیشتر احساسات، افکار، و کارهایی که با جستجوی نوجوان در جهت هویت فردی او در ارتباط باشند را می پذیرند. مسئله‌ی تاثیر همتایان، صرف نظر از مثبت و یا منفی بودن آن، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. چه خوشتان بیاید یا نه، معمولا برای فرزند شما دیدگاه ها و نظرات همتایان او، بیشتر از نظرات شما اهمیت دارند.

فشار مثبت همسالان- توانایی نوجوان در ایجاد روابط سالم دوستی و ارتباط با همسالان- به هویت فردی،  عزت نفس، و استقلال او بستگی دارد.

در بهترین حالت، فشار همسالان می تواند موجب تجهیز توان و انگیزه ی نوجوان شما برای موفقیت او شود، و او را تشویق کند تا خود را با رفتارهای سالم وفق دهد. همسالان می توانند الگوهایی مثبت برای نوجوان باشند. همسالان می توانند رفتارهای مناسب اجتماعی را برای نوجوان به نمایش بگذارند. گروه همسالان نوجوان معمولا به نا امیدی ها، کشمکش ها، و نگرانی های معمول دوره ی نوجوانی فرزند شما به خوبی توجه کرده، می پذیرند و آنها را درک می کنند.

فشار منفی همسالان

نیاز فرد به پذیرفته شدن و مورد تایید قرار گرفتن، و تعلق در سنین نوجوانی بسیار حیاتی می باشد. نوجوانانی که احساس تنهایی و انزوا می کنند، و یا احساس می کنند که توسط همسالان خود و یا خانواده طرد شده اند، احتمال این که برای پذیرش و بدست آوردن جایگاهی در یک گروه به رفتارهای پرخطر گرایش پیدا کنند، بیشتر است. در چنین موقعیت هایی، فشار همتایان می تواند توانایی استدلال و قضاوت نوجوان را تحت تاثیر قرار داده و به تمایل او برای دست زدن به رفتارهای پر خطر دامن زده، او را از خانواده و تاثیرات مثبت آن دور کرده و در دام اعمال پر خطر بیندازند.

برای مثال، کودکانی که دچار اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) هستند، به واسطه ی شیوه های یادگیری متفاوت یا اختلال در یادگیری، معمولا توسط همسالان بدلیل رفتارهای نا هماهنگ با شرایط سنی، طرد می شوند، و بنابراین ممکن است به برقراری ارتباط با دیگر همسالانی که طرد شده و یا حتی قانون شکن هستند روی آورند.

دختران نوجوان هنگامی که به دنبال پذیرش همسالان، مورد تایید قرار گرفتن و عشق باشند، به صورت مکرر وارد روابط جنسی می شوند. یک اثر گذاری منفی و قوی می تواند نوجوان را حتی به انتخاب ها و رفتارهایی ترغیب کند که برخلاف ارزش ها و باورهای او هستند. برخی از نوجوانان حتی حاضر هستند  خطر تنبیه توسط والدین و از دست دادن اعتماد آنها، و یا حتی زندان را به جان بخرند، تنها برای آنکه بتوانند در گروه مانده و احساس کنند گروهی از دوستان دارند که  توسط آنها پذیرفته شده اند و می توانند هویت خود را با آنها تعریف کنند.

برخی اوقات نوجوان طرز لباس پوشیدن خود را تغییر می دهد، در دوستی های خود تجدید نظر می کند، ارزش هایی را رها کرده و ارزشهای جدیدی را می پذیرد، تنها برای آنکه با یک گروه و افرادی خاص مطابقت داشته باشد. برخی از نوجوانان دارای یک زندگی مخفی هستند که تحت تاثیر همسالان آنها به وجود آمده است. برخی از آنها – و از جمله آن گروه از نوجوانان که به نظر دارای رفتاری مناسب هستند و در مقابل بزرگ سالان نوجوانان موفقی هستند – هنگامی که با همسالان خود هستند رفتارهای منفی و حتی خطرناکی از آنها سر می زند.

زمانی که نوجوان تحت تاثیرهای منفی این گروه از همتایان خود هستند به مرور سمت مشکلاتی مانند قانون شکنی، استفاده از مواد مخدر، مشکلات مدرسه، رفتارهای مقابله جویانه، و عضویت در باندها سوق پیدا می کند.

اگر نوجوان شما با افرادی ارتباط برقرار کند که اقدام به مصرف مواد مخدر می کنند و یا دیگر رفتارهای خود-تخریبی را انجام می دهند، بنابراین احتمالا فرزند شما نیز به انجام این رفتارها گرایش پیدا خواهد کرد.

فرزند خود را به داشتن روابط سالم و مثبت تشویق کنید

تشویق روابط دوستانه میان نوجوانان امری مهم است. همه ی ما می خواهیم فرزندان ما با افرادی ارتباط برقرار کنند که تاثیرات مثبتی برروی آنها داشته باشند، و از افرادی که آنان را به انجام کارهای مضر، ویرانگر، یا غیر قانونی تشویق می کنند دوری کنند. والدین می توانند با نثار کردن عشق و محبت به نوجوان، صرف وقت برای او، تعیین حد و مرزها، و تشویق او برای داشتن استقلال فکری، روابط مثبت با همتایان را در نوجوان تقویت کنند. برخی از راه هایی که با آنها می توانید این حمایت را نشان دهید در زیر آمده است:

داشتن رابطه ای مثبت با نوجوان

زمانی که روابط والدین با نوجوان گرم و محبت آمیز، با احترام متقابل، و با ثبات و سرشار از عشق باشد، این رابطه شکوفا شده، اعتماد به نفس، سلامت روانی، معنویات، و مهارت های اجتماعی او افزایش خواهد یافت.

صادقانه به کارها و فعالیت های نوجوان علاقه نشان دهید

این کار به والدین اجازه می دهد تا دوستان فرزند نوجوان خود را بشناسند و بتوانند بر رفتارهای او نظارت داشته باشند، که برای دور نگه داشتن او از خطرات بسیار ضروری است. زمانی که رفتارهای ناسالم و منفی از او سر می زند، والدینی که برای فرزندان خود مقررات و حد و مرزهایی تعیین کرده و همچنین پیامد های نقض آنها را مشخص می کنند، اگر انها را به ارامی وادار به اجرای قوانین کنند می توانند انتظار انتقاد کمتری از سوی نوجوان خود داشته باشند. معمولا والدینی که همراه با فرزندان خود و با مشارکت آنها، حد ومرزها و انتظارات را مشخص  می کنند، متوجه می شوند که به مرور توانایی فرزندان آنها برای پایبندی به این انتظارات افزایش می یابد.

تشویق نوجوان به داشتن تفکری مستقل

با این کار، نوجوان نگرشی سالم درباره‌ی خود پیدا خواهد کرد و توانایی او برای مقاومت در برابر فشارهای منفی همسالان افزایش خواهد یافت.

زمانی که دوستان نوجوان مورد تایید والدین واقع نمی شوند

ممکن است از افرادی که دختر و یا پسر شما به عنوان دوست و یا گروه همتایان برگزیده اند، ناراضی باشید و مورد تایید شما نباشند. شما می توانید دلایل مختلفی برای عدم تایید این افراد داشته باشید مانند سوابق این افراد، گرایش های منفی آنها، یا مشاهده ی رفتارهای پرخطر و نامناسب (مانند مصرف الکل، مواد مخدر، فرار از مدرسه، خشونت، رفتارهای جنسی). برای شما چند راهکار پیشنهاد می شود:

سعی کنید دوستان فرزند خود را بشناسید.

اسم های آنها را یاد بگیرید، آنها را به خانه دعوت کنید تا بتوانید با آنها گفت و گو کنید و حرف های آنها را بشنوید، و با والدین آنها آشنا شوید.

به دوستان فرزند خود حمله نکنید.

به خاطر داشته باشید که انتقاد از فرزندتان بخاطر دوستانی که انتخاب کرده است نوعی تخریب شخصیت محسوب می شود.

  • به نوجوان کمک کنید تا تفاوت میان تصویر ( ابراز فرهنگ جوانی) و هویت (آنچه که هست) را درک کند.
  • ارتباط خود را با او حفظ کنید و سعی کنید دریابید که چرا این دوستان برای او مهم هستند.
  • بررسی کنید که آیا نگرانی شما در باره ی دوستان او واقعیت دارد.
  • اگر به این نتیجه رسیدید که نگرانی های شما درست بوده اند، در مورد رفتارها و انتخاب ها با نوجوان گفتگو کنید و نه دوستان او.
  • با حمایت از تصمیماتی که بر پایه ی اصول و باورها گرفته شده اند و نه بر اساس نظر و خواست دیگران، استقلال نوجوان را در تصمیم گیری های خود تقویت و تشویق کنید.
  • اجازه دهید نوجوان شما از نگرانی ها و احساسات شما آگاه شود.
  • با کمک به نوجوان برای فکر کردن پیش از هر اقدامی و بحث کردن در مورد پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت رفتارهای پرخطر، تفکر انعکاسی او را تقویت کنید.
  • به یاد داشته باشید که همه ی ما درس های با ارزش زندگی خود را از اشتباهات خود فرا گرفته ایم.

صرف نظر از هر نوع تاثیر فشار همسالان که فرزند نوجوان شما با آن روبرو شود، او باید بیاموزد که ارزش همسان شدن و همشکل شدن با گروه (پیوستن) را با اهمیت تصمیم گیری بر اساس اصول خود (استقلال) بسنجد و شما باید همواره اطمینان حاصل کنید که فرزند نوجوان شما می داند که عاشق او هستید و در خانه برای او به عنوان یک شخصیت ارزش قائل هستید.

مترجم: محمد آلاله

منبع: کودک و نوجوان

هشت راهنما برای والدین در رابطه با افسردگی نوجوانان

 

سنین نوجوانی دورانی بسیار آشفته است. نوجوانان در این دوره در پی کشف هویت خود می باشند، مستقل تر می شوند، نقش های مختلفی را امتحان می کنند، از لحاظ اجتماعی ریسک پذیرتر می شوند، و در پی امتحان مواد مخدر و الکل می باشند، و همه ی این موارد می تواند باعث  آسیب های عاطفی به نوجوان شود.

بنابراین تشخیص آشفتگی های معمول دوران و نوجوانی و افسردگی نوجوانی بسیار پیچیده می باشد.

بر طبق گفته دکتر جین برسین، مدیر اجرایی مرکز سلامت ذهنی جوانان در بیمارستان عمومی ماساچوست در بوستون: “برای والدین دشوار است که افسردگی نوجوانشان را تشخیص دهند، کودکان در این گروه سنی واکنش های عاطفی بالا و پایینی از خود بروز می دهند، نوجوانان در این دوره سنی بیشتر منزوی می شوند”. ولی افسردگی در نوجوانان می تواند باعث از بین رفتن نوجوان شود، این اتفاقات معمولا در اواخر دوره ی نوجوانی بین سنین 15 تا 19 سالگی بروز می کنند.

در اوایل دوره نوجوانی پسران و دختران علائم مشابهی از افسردگی را بروز می دهند. ولی پس از بلوغ، تمایل به افسردگی در دختران نسبت به پسران دوبرابر می شود، و این نسبت تا دوره ی بزرگسالی همچنان ادامه خواهد داشت. به همین دلیل دقیقا مشخص نیست، ولی به احتمال زیاد این مسئله می تواند ناشی از ترکیبی از آسیب پذیری ژنتیکی و یا عوامل هورمونی و اجتماعی باشد. دختران در این دوره نسبت به تغییر در روابط خود حساس تر می شوند، و همچنین برای داشتن اضطراب مستعدتر می شوند.

 

خبر خوب برای مادرها و پدرها این است که: “به خصوص برای دختران ارتباط گرم و صمیمی بین فرزند و والدین می تواند یک عامل حفاظتی برای نوجوان در برابر افسردگی باشد”.

در اینجا هشت تیپ شخصیتی نوجوان که مستعد افسردگی است برای والدین بیان می شود:

مشاهده‌ی تغییرات در نوجوان. تغییر در رفتار سرنخی است که  متوجه شویم که نوجوانمان چه احساسی دارد. امکان دارد نوجوان فعالیت هایش را متوقف کند و یا اینکه به صورت ناگهانی تغییرات عمده ی شخصیتی مانند ساکت تر شدن و یا غمگین تر شدن از خود نشان دهد. بر طبق گفته ی دکتر برسین حتی ممکن است بیشتر از غمگینی معمول یک نوجوان باشد و نوجوان تحریک پذیر شود.

دیگر علائم شامل فاصله گرفتن نوجوان و عدم تمرکز، تمایل کمتر به انجام فعالیت های معمول، و یا با استفاده از مواد مخدر به خود درمانی بپردازد. اگر شما این تغییرات را در موارد متعددی از زندگی نوجوانتان مشاهده کردید، این یک علامت خطر برای نوجوان شماست.

توجه به الگوها. اگر شما در الگوهای رفتاری نوجوانتان تغییراتی را مشاهده کردید، به حدی که متوجه شدید کودکتان شخصی متفاوت به نظر می رسد و این تغییرات در شرایط مختلف مانند خانه، مدرسه و یا با دوستانش مشاهده کردید این‌جا زمانی است که باید نگران شوید.

از بیرون از خانه اطلاعات کسب کنید. از دیگر کسانی که کودک شما را می شناسند  از- مربی ها، معلمان، دوستان و والدین دوستانش جوایای اطلاعات شوید- که متوجه شوید که آیا نوجوانتان در رابطه با آنها نیز تغییر شخصیت داده است زیرا نوجوانان امکان دارد به شخص دیگری جدای از والدینشان اعتماد داشته باشند و مسائلشان را با او در میان بگذارند.

علاوه بر این با در نظر گرفتن عوامل استرس زای زندگی مانند از دست دادن اعضای خانواده، یا یک شخص نزدیک، بیماری، از دست دادن شغل، و یا طلاق ممکن باعث ناراحتی و افسردگی نوجوانتان شود.

با کودکتان صحبت کنید. چقدر با کودک و نوجوانتان در مورد کارها و احساساتش صحبت می کنید. با اطمینان از نوجوانتان سوالهای اساسی بپرسید ولی از سوال پیچ کردن نوجوانتان پرهیز کنید. این صحبت ها را زمانی که در حال رانندگی با نوجوانتان هستید یا در حال صرف شام و یا در حال تماشای تلویزیون مطرح کنید. اجازه دهید که نوجوان صحبت کند و به پاسخ هایش گوش دهید، و آنها را مطمئن سازید که به حرف هایشان گوش می دهید و آنها را درک می کنید.

سر صحبت را باز کنید. اتفاقاتی را که از نوجوانتان مشاهده کردید با او در میان بگذارید. «من متوجه شدم که خوب نمی خوابی» یا « من متوجه شدم که تو زیاد با دوستات بیرون نمی ری و خودتو تو اتاق حبس کردی». پس از ارائه این مسائل به نوجوانتان، بگویید: «اگر دوست داری می تونیم در این رابطه صحبت کنیم»، یا اینکه می توانید داستانی از دوره ی نوجوانی خودتان را برای نوجوانتان تعریف کنید.

اگر در ابتدا نوجوانتان با شما همکاری نکرد ناامید نشوید و دست بر ندارید، زیرا ممکن است باز کردن مسائل احساسی شان برای آنها راحت نباشد، و یا اینکه آنها از مطرح کردن مشکلشان خجالت بکشند.

مطرح کردن مشکل نوجوان با یک شخص متخصص. اگر نوجوان شما شروع به صحبت کردن در مورد افسردگی اش کند و به اینکه چه دردی را متحمل می شود را برای شما مطرح کند، کودک شما متوجه می شود که شما به صورت جدی احساسات او را درک می کنید ولی اگر نوجوانتان پیشنهاد شما را رد کند امکان دارد که از صحبت کردن در مورد احساساتش با شما راحت نباشد، در این صورت شما به سراغ یک متخصص بروید و با او در این رابطه مشورت کنید زیرا شما به کودکتان اهمیت می دهید.

بر طبق گفته ی برسین والدین باید انتظار مقاومت نوجوانشان را در رابطه با این ایده داشته باشند.

والدین هم چنین باید از وجود سیستم حمایتی در اظراف خود مطمئن باشند تا بتوانند طرد یا خشم نوجوان افسرده خود را تحمل کنند.

از پرسیدن در مورد افکار خودکشی از نوجوانتان وحشت نداشته باشید.  بر طبق گفته ی برسین «مهم است که والدین نسبت به این موضوع اهمیت بیشتری قائل شوند، و مطرح کردن این مسئله باعث افزایش اقدام به خودکشی نخواهد شد» اگر نوجوانتان در مورد خودکشی، یا آسیب رساندن به خودش صحبت می کند، و اینکه می گوید بهتر است که بمیرد، بلافاصله آن را جدی بگیرید و در پی کمک گرفتن باشید.

سنجش موقعیت.اگر افسردگی نوجوان شما شدید است، یا به نظر برسد که سوء مصرف مواد دارد یا قصد اقدام به خودکشی دارد، وظیفه ی والدین این است که موقعیت راجدی گرفته و از یک متخصص سلامت روان وقت بگیرد.

منبع: کودک و نوجوان

هفت راه برای کمک به خواب نوجوان

 

شاید تعجب کنید اما نوجوانان نسبت به بزرگسالان به خواب بیشتری نیاز دارند. متاسفانه، کم خوابی شدید در میان نوجوانان مسئله ی شایعی است. اما شما به عنوان والدین، می توانید به آنها کمک کنید تا برنامه ی روزمره ی سالمی را برای خود ایجاد کنند و به میزان بیشتری بخوابند.

روانشناس بالینی دکتر استفانی سیلبرمن، متخصص خواب و نویسنده ی کتاب راهنمای بیخوابی: راهنمای جامع برای آنکه بتوانید به اندازه ی کافی بخوابید، در زیر راهنمایی هایی را برای این منظور پیشنهاد می کند:

  1. توجه داشته باشید که تغییر در روند روزانه ی نوجوانان امری طبیعی است. دکتر سیلبرمن می گوید به دلیل همین تغییرات طبیعی، نوجوانان شبها تا دیروقت احساس خواب آلودگی نمی کنند. این مسئله چرخه ی خواب آنها را برهم می زند: نوجوانان دیر به رخت خواب رفته و فردا نیز دیر از خواب بیدار می شوند.
  2. به آنها کمک کنید تا برنامه ی خواب خود را مشخص کنند. همانگونه که داشتن یک روال مرتب برای رفتن به رخت خواب برای افراد بالغ حیاتی محسوب می شود، این مسئله برای نوجوانان نیز اهمیت دارد. نه تنها تغییر در چرخه ی شبانه روزی نوجوان می تواند باعث بی خوابی او شوند بلکه عادت های زندگی نیز به خواب نوجوان صدمه وارد می کنند.

تکنولوژی یک مقصر بزرگ در این زمینه است. تلوزیون، کامپیوتر، و بیشتر از همه گوشی های تلفن همراه، نور روشنی را از خود ساطع می کنند که موجب ایجاد تحریک در مغز نوجوان می شوند. پس این مسئله نیز در کنار تغییرات طبیعی در ساعت زیستی به ایجاد مشکل کمبود خواب کمک می کند. بنابراین، سعی کنید، استفاده ی نوجوان را از تکنولوژی محدود کنید.

همچنین به آنها کمک کنید تا به انجام فعالیت های آرامش بخش و لذت بخش، به عنوان بخشی از برنامه ی روزانه خود، بپردازند. مطالعه، دوش آب گرم یا مدیتیشن و امور عبادی پیش از خواب، نمونه های خوبی از این فعالیت ها هستند. انجام این کار پیش از خواب به مغز آنها این پیغام را خواهد داد که زمان رفتن به رخت خواب فرا رسیده است.

دیگر عواملی که موجب اختلال در خواب می شوند، ورزش کردن پیش از خواب و مصرف غذا و نوشیدنی های مملو از کافئین نزدیک به زمان خواب است.

  1. از عینک های ضد آفتاب استفاده کنید. باز برروی این مسئله تاکید می کنیم که نور موجب تحریک و فعالیت می شود. به گفته ی سیلبرمن “اگر نوجوان شما شبها نمی تواند استراحت کند، آنها را وادار کنید تا در ظهرو بعد از ظهر از عینک های ضد آفتاب استفاده کنند.” در عوض نوجوان می تواند صبح ها از نور برای بیدار شدن استفاده کند (برای مثال با کنار زدن پرده های پنجره ی اتاق).
  2. آنها را از اتاق شان خارج کنید. سیلبرمن می گوید: “نوجوانان میل دارند در اتاق خود به خواب زمستانه بروند”. اما این کار می تواند از بخواب رفتن فرد جلوگیری کند، زیرا رخت خواب را باید تنها برای زمان خواب استفاده کرد. با این کار می توانید یک رابطه ی روانی میان رخت خواب و خوابیدن ایجاد کنید. اگر نوجوان در رخت خواب به کارهای دیگری مانند بازی های رایانه ای، کتاب خواندن، غذا خوردن و دیگر کارها بپردازد این ارتباط از میان خواهد رفت.
  3. خود داری از خوابیدن در روزهای تعطیل. این کار ممکن است دشوار باشد، اما هرقدر نوجوان درروزهای تعطیل، دیرتر از خواب بیدار شود، شبها نیز به همان اندازه دیرتر به خواب خواهد رفت و بدین ترتیب برنامه ی خواب هفتگی آنها نیز از بین خواهد رفت. آنها را تشویق کنید تا سیکل هر روزه ی خواب و بیداری منسجم و پایداری داشته باشند.
  4. درباره ی خواب با آنها صحبت کنید. سیلبرمن می گوید با فرزند خود در باره ی تغییرات طبیعی ریتم خواب آنها صحبت کنید. او همچنین می افزاید: علاوه بر آن باید درباره ی اهمیت خواب و علت قرار گرفتن آن در اولویت ها نیز با نوجوان گفت وگو کنید.

مطالعات بسیاری نشان داده اند که عدم خواب کافی می تواند تاثیرات منفی بسیاری برروی عملکرد در مدرسه داشته باشند و عملکرد های شناختی را با اختلال موجه سازند. محرومیت از خواب در صورتی که فرزند شما صبح مسیر مدرسه را به تنهایی طی می کند، حتی می تواند برای نوجوان خطرناک باشد.

  1. میزان خواب نوجوان خود را مورد بررسی قرار دهید. با آنکه می دانیم نوجوان نیاز به خواب بیشتری دارد اما میزان مشخصی برای آن تعیین نشده است. مانند بزرگسالان، در نوجوانان نیز میزان نیاز به خواب از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

سیلبرمن می گوید یک راه ساده برای برآورد این موضوع مشاهده ی زمان طبیعی رفتن آنها به رخت خواب و برخواستن آنها در روزهای تعطیل است. سپس ساعاتی را که خوابیده اند را محاسبه کنید. برای مثال، اگر در نیمه شب (ساعت 12) به خواب رفته اند و به طور طبیعی در ساعت 10 صبح بیدار شده اند، این بدان معناست که آنها به 10 ساعت خواب نیاز دارند و باید هر شب به همین اندازه بخوابند.

منبع: کودک و نوجوان

کودکان؛ دانشمندان کوچک 

 

کودکان یک مخرن ذخیره داخلی (درایو) برای اکتشاف دارند. فرزندانتان را به مشاهده ی جهان و شگفت زدگی و تعجب برای هرچیزی که درآن است تشویق کنید. ماریا مونتسوری معتقد بود که همه ی بچه ها مانند “دانشمندان کوچک” رفتار می‌کنند، به طوری که آنها مشتاق مشاهده و ساختن اکتشافات “چه چیزی می شود اگر” در مورد جهانشان هستند. نوزادان و کوکان نوپا محیط را تست می کنند تا مشاهده کنند چه اتفاقی می افتد زمانی که بطور مثال یک اسباب بازی را از بالای صندلی بلند خود رها می‌کنند یا در حمامشان با آب بازی می‌کنند.این درایو مربوط به اکتشاف همچنان با رشد آنها توسعه پیدا می کند و آنها در چیزهایی که برایش تلاش میکنند مخاطره پذیرتر می شوند، از ساختن گل و لای به هم ریخته در باغ تا ایجاد یک پرورشگاه کرم در اتاق نشیمن.

کودکان با تصورات حیرت آور و تمایلات شدید برای کشف جهان متولد می شوند. تشویق این مورد در کودکتان – به او درکشف زیبایی ها و شگفتی های تمام چیزهای اطرافش کمک می کند.

دیدگاه کودک نسبت به جهان

به یاد داشته باشید که جهان کودکان شما بسته تر و کوچک تر از زمین است. دیدن جهان از نقطه نظر او می تواند به شما کمک کند تا حس شگفتی یک کودک خردسال را کشف کنید. سرعت آهسته ی حرکت  جهان او را به خاطر داشته باشید.راهنمایی کردن کودکتان را ادامه دهید و آماده ی توقف و بررسی هر آنچه که توجه او را جلب می کند باشید- برای مثال یک پینه دوز یا یک گل: زمانی که او اتلاف وقت می کند ناشکیبا نباشید- با سرعت او سازگار شوید.

بهترین روش برای یادگیری کودکان کارکردن با اشیا است نه حرف زدن در مورد آن ها. این امر مخصوصا وقتی که آن ها جوان (خردسال) هستند مناسب است اما این امر همچنین برای کودکان بزرگ تر و حتی بزرگسالان هم کاربردی است. وقتی بچه ها جوان (خردسال) هستند نه تنها چیزهایی را یاد می گیرند بلکه یاد می گیرند که چگونه یاد بگیرند.هیچ کتابی با استفاده از کلمات و تصاویر برای توصیف جهانی که پیرامون یک جوی کوچک  یا زیر یک کنده ی پوسیده وجود دارد، نمی تواند جایگزین ارزش وقت گذاشتن برای مطالعه ی دقیق چیزهای واقعی شود. کتاب ها و دیگر مواد به کودکان کمک می کنند تا قدرت درک و تجربه را با هم در ذهنشان ایجاد کنند، اما اساس باید بر مبنای مشاهده ی مستقیم و تجربه ی دستکاری کردن گذاشته شود.

جهان بیرون از خانه

کودکان دوست دارند آزاد باشند، در اطراف بچرخند، از درخت بالا روند،انواع توت ها را بچینند، و مخروط های کاج ها را جمع آوری کنند.آنها از کمک به مراقبت از باغ خانواده و تغذیه حیوانات کوچک مثل اردک، خرگوش و مرغ لذت می برند.آن ها خاطرات مادام العمر خود را از روزهایی که صرف پیاده روی با پدر و مادر خود در جنگل، بازی در یک نهر و راه رفتن در امتداد ساحل به دنبال یافتن صدف حلزون می کنند، تشکیل می دهند.شما احتمالا زندگی آزاد فرزندتان را با بیرون بردن او برای گشت و گذار و کمی پرسه زدن با او یا گرفتن او درپشت کولتان آغاز می کنید.

زمانی را برای معرفی او به جهان خودتان اختصاص دهید. حتی نوزادان بسیار کوچک هم جذب مناظر و صداهای بیرونی می شوند-عبور ابرها بالای سر، چشم انداز و بوی گل در باغ، باد و صدای خش خش برگ درختان. همه ی اینها تاثیر قوی و ماندگاری بر جای می گذارند. اینکه آیا تابستان، پاییز، بهار یا تابستان است، هرفصلی زیبایی های مخصوص به خودش را دارد، به چیزهای کوچک اشاره می کنند: یک گل کوچک بیرون آمده از دل برف، یک صدف حلزون زیبا، یک برگ زیبا و کامل. همان گونه که بچه شما بزرگ تر می شود،همانطور که شما درحال راه رفتن هستید شروع کنید به اشاره کردن به چیزهای اشنا در اطراف خود: “نگاه کن اینجا خانه ی مادربزرگ است! گل هایی که او بیرون از خانه اش پرورش می‌دهد چقدر دوست داشتنی هستند!” یا “خدای من، تو می توانی لانه هایی که پرنده ها در درخت ساخته اند را ببینی؟ آنها بعضی روزها تخم می گذارند، و سپس پرندگان کوچکی آن بالا خواهند داشت” .در زمستان وقتی شما ردپای حیوانات را در برف تازه می بینید می پرسید”چه کسی در اینجا راه رفته است؟”

ناظران سیاره

ایده ی دیگر مونتسوری این است که کودکان ناظران زمین هستند و باید یاد بگیرند از مکانهای دور دستی مانندجنگل های انبوه، پوشش های یخ، همچنین طبیعت درون شهر و حومه محافظت کنند و آنها را برای آینده حفظ کنند. به فرزندانتان آموزش دهید که به زندگی احترام بگذارند. درکل، ما همه بخشی از شبکه زندگی  و وابسته به تعادل ظریف درون این جهان طبیعت، برای وجود خودمان هستیم. به عنوان مثال، بچه ها اغلب یاد می گیرند که به زمین به عنوان”خاک کثیف” فکر کنند، اصطلاحی که در بسیاری از مردم چیزی تند و زنننده را تداعی می کند.

به بچه ها آموزش دهید که به خاک غنی و به تمام حیاتی که آن (خاک) به سیاره ما می بخشد احترام بگذارند، به ضرورت مواظبت ازتمام موجودات زنده تاکید کنید. به فرزندتان آموزش دهید که برگ و گل ها را بی هدف نچیند و سپس آنها را به اطراف پرتاب نکند،و فقط آنها را برای یک هدف خوب جمع آوری کند. این خوب است که گاهی اوقات گلهای وحشی را جمع آوری کنید، سپس آنها را خشک یا پرس کنید یا آنها را در گلدان آب قرار دهید تا برای مدت زمانی که امکانش هست حفظ شوند.اما هرگز در چیدن هر گل وگیاهی زیاده روی نکنید. به فرزندتان آموزش دهید که به آرامی بر روی زمین راه رود و تنها به این فکر کند که به چه چیزی نیاز دارد. به فرزند خود یاد دهید که از جنگل ها و مراتع لذت ببرد و چیزی را آنجا رها نکند (زباله نریزد).

به او آموزش دهید که هرگز به بستر نرو اگر دیدی که زباله ای بر روی زمین افتاده است، آن را بردار و نگه دار تا زمانی که بتوانی دورش بیاندازی. این امر به ویژه در مورد بطری ها، شیشه های شکسته، قوطی ها و کیسه های پلاستیکی که نه تنها ناخوشایند هستند بلکه همچنین می توانند به حیوانات هم آسیب برسانند صدق می کند. قوطی ها و شیشه های شکسته را با احتیاط جمع آوری کنید، شما ممکن است که یک کیسه ی پارچه ای قدیمی را بر روی شانه تان حمل کنید، همان طور که فرزندتان بزرگ تر می شود به او یک کیسه بدهید تا او هم زباله ها را جمع آوری کند.

بچه ها دوست دارند کار کنند و بازی کنند.

بچه های کوچک می خواهند که بخشی از جهان شما باشند. برای آنها کاری هرچند کوچک به اندازه ی بازی کردن جالب و لذت بخش است، اگر شانس انجام آن را بدست بیاورند. بهترین روش برای تشویق فرزندتان برای  تلاش در راه مهارت های جدید این است که به آرامی و با دقت و با روشی ساده به او شرح دهید که بتواند بفهمد. سپس به او فرصت و اجازه تمرین کردن و اشتباه کردن، و اصلاح اشتباهاتش را بدهید. سعی کنید به جهان از دید کودکتان نگاه کنید. با مشخص کردن مرزهای روشن و دستورالعمل های دقیق، شما می توانید به او اجازه دهید که یاد بگیرد چطور کارها را برای خودش انجام دهد و به او عزت نفس و اعتماد به نفس دهید که مستقل شده است.

موضوع اندازه اشیا: درگام اول به دنبال ابزار و ظروفی باشید که اندازه ی مناسبی برای فرزندتان دارد. بسیاری از کارهای کودکان خردسال می تواند بسیار راحت انجام شود اگر آنها تجهیزات ساخته شده در اندازه ای که برای سن آنها مناسب است را در اختیار داشته باشند. بسیاری از والدین می توانند مسواک سایز کودک را پیدا کنند، اما همچنین فنجان ها، بشقاب ها، چنگال ها، قاشق ها، آب پاش ها، برس ها و شانه ها و حتی خمیر دندان سایز کودک هم وجود دارد.

اشیای واقعی_ بچه ها به راحتی می توانند چیزهای سرد را هم بزنند، سبزیجات را بشویند، و یا یاد بگیرند که چگونه میز را بچینند. بچه ها همیشه نمی خواهند که کارهایی که ما انجام می دهیم را انجام دهند و پیشنهاد ما این نیست که کودک خردسال را مجبور کنید ظرف هارا بشوید زمانی که او واقعا می خواهد بازی کند. کارد و چنگال سایز کودک بخرید.طرح کلی هر قطعه نشان می دهد کودک شما چگونه میز را می چیند و بشقاب و فنجان را کجا قرار می دهد. اما وقتی بچه ها درخواست میکنند و نشان می دهند که می خواهند کمک کنند،آماده باشید که چگونگی انجامش را به آنها نشان دهید، و اگر شمازمانی را برای سازماندهی آشپزخانه تان و فراهم کردن یک میز کار کوچک بگذارید و برخی از وسایل اساسی سایز کودک هم وجود داشته باشد، آنها بیشتر تمایل می یابند که درخواست کنند،کمک کنند و دوباره و دوباره برگردند.

گام به گام_ بسیاری از کارهایی که ما در طول روز انجام می دهیم شامل چندین مهارت مختلف است که هرکدام از ما در طول راه آنها را فراگرفته است. با شکستن کارها به مراحل کوچک شما می توانید به فرزندتان کمک کنید که در یک زمان کوتاه در هر سطحی از دشواری ماهر و استاد شود. این روش را وقتی می خواهید به فرزندتان آموزش دهید که چگونه جوراب تمیز را در بین لباس های شسته مرتب کند یا گل ها را درگلدان قرار دهد استفاده کنید. در هرمرحله به این فکر کنید که چگونه می توانید آن مرحله را برای ادامه مسیر ساده تر کنید.هرمرحله را همان طور که دارید درعمل نشان می دهید تنها با کلمات محدودی توضیح دهید، بنابراین فرزند شما بجای تمرکز روی آنچه که می گویید روی آنچه که انجام می دهید تمرکز می کند.

سپس به کودکتان اجازه دهید تمرین کند تا شایستگی لازم برای هر مرحله را بدست آورد. یادگیری دوچرخه سواری قیاس خوبی است.هنگاهی که کودکان آماده به کار هستند (تازه کار هستند)،والدین اغلب به آنها یک سه چرخه می دهند و به انها اجازه می دهند که یاد بگیرند که چطورسوار و پیاده شوند،چگونه به آن جهت دهند و چگونه با پدال ها کار کنند.با اینکه سه چرخه ها امن هستند اما آنها معمولا ترمز ندارند و ما باید مراقب باشیم که در چه جاهایی به فرزندانمان اجازه می دهیم آن ها رابرانند. سرانجام زمانی می رسد که کودکان درخواست “دوچرخه بچگانه بزرگ” را میکنند. والدین دوچرخه ای را انتخاب می کنند که اندازه ی آن برای کودکشان مناسب است که این امر با آموزش چرخ زدن همراه می شود.

چرخ های کمکی به نگه داشتن این دوچرخه بسیار بزرگ تر در حالت ایستاده کمک می کنند و به کودک شما اجازه می دهند که از پدال، فرمان و ترمز استفاده کند.به تدریج آنها اعتماد به نفس بیشتر و بیشتری می گیرند تا اینکه از ما درخواست می کنند که چرخ های کمکی را حذف کنیم. قبل از اینکه شما متوجه شوید، آنها تمام انرژی خود را در اطراف دوچرخه شان صرف می کنند و شما دائما باید به آنها یادآور شوید که کلاه ایمنیشان را بپوشند! مرحله به مرحله ، این فرآیند تسلط بر همه ی مهارت ها به وسیله ی برنامه ریزی دقیق و آموزش بردباری و حمایت از سوی پدر و مادرآسان تر می شود. همانطور که فرزند شما رشد میک‌ند و بزرگ می شود چنین درس هایی ادامه پیدا میکنند.

فرآیند آموزش رانندگی نوجوانان یک مثال خوبی از مهارت های زندگی روزمره است که فرزند شما درحالی که تقریبا رشد کرده است آن را فرا می گیرد. تمایل داشتن به چگونگی رو به رو شدن با اختلافاتی که با دوستان به وجود می آید، مدیریت پس انداز،و برنامه ریزی یک دارودسته کوچک، مثال های دیگری هستند.شاید یکی از دشوارترین چیزهایی که باید به عنوان یک پدر و مادر انجام داد زمانی باشد که ما مهارتهای جدید را به فرزندمان آموزش داده ایم و بنابراین به آنها اجازه می دهیم که به عنوان بخشی از زندگی روزمره شان تمرین این وظایف را بدون هیچ دخالتی انجام دهند. ما هرگز به فکرمان هم خطور نمی کند که کودکی که دوچرخه سواری را یادگرفته است دوباره به آموزش چرخ زدن برگردد،اما چگونه است که یک کودک را در مورد پوشیدن کت یا کفش هایش محدود میکنیم ودر تنگنا قرار می دهیم درصورتی که او مدتهاست که می‌تواند ان ها را بدون کمک ما بپوشد؟

حس نظم_ یک عنصراصلی در آموزش مهارت های روزمره به کودکانتان این است که همه چیز را مرتب و منظم نگه دارند. در دوره ی حساس حیاتیشان برای نظم،جهان آنها نیاز به سازماندهی درست دارد. اگر آنها آموزش دیده باشند که جای هرچیزی کجاست و چگونه وقتی کارشان  با وسایل تمام شد آنها را سرجایشان برگردانند، آنها این حس نظم را درونی می کنند و درتمام باقی زندگی این حس همراه آنهاست. به کودکانتان آموزش دهید که دریک زمان تنها یک اسباب بازی یا یک کتاب را از قفسه بردارند و وقتی کارشان تمام شد آنها را به همان جای اولش برگردانند. بسیاری از ما را می توان بی هرج و مرج دانست  بدین صورت که اگر ما وسایل را همه جا رها کنیم و جا بگذاریم این بی هرج و مرجی به سرعت در کل خانه گسترش می یابد.

کودکان بخصوص دراین مورد حساس هستند. درحالی که آنها استاد ایجاد آلودگی هستند،؛ تمیز کردن بعد از آن را بسیار مشکل می دانند. مهم ترین نظریه این است که هرچه شما جلوتر می روید تمیزتر می شوید. درحالی که برخی از کودکان ممکن است با یک “ژن شسته رفته” متولد شده باشند، بچه ها می توانند  از همان شروع، بدون محدود شدن خلاقیتشان و محروم شدن از زمان های سرگرم کننده بازی، کار و بازی را به شیوه ای منظم و مرتب یاد بگیرند. رمز این کار این است که برای ایجاد یک قانون زمینی و تدریجی اما قاطعانه، به فرزندانتان آموزش دهید که همانطور که آنها ممکن است هر چیزی را  برای کار یا بازی از قفسه، برای مدت زمانی که می خواهند انتخاب می کنند، باید وقتی کارشان تمام شد آن را سرجایش برگردانند و امکان ندارد چیزی به تازگی گم شود مگر اینکه اخیرا دور انداخته شده باشد.

بعضی از اسباب بازی ها وقتی که با هم استفاده می شوند بهتر است، مثل مجموعه بلوک های ساختمان سازی یا یک مجموعه از ماشین های اسباب بازی. در این مثال ها همه ی شما نیاز دارید که دو اسباب بازی را در یک مجموعه ترکیب کنید. بچه ها به سادگی می توانند قوانین خاص و ایده هایی در مورد همتا سازی ماشین های اسباب بازی یا بلوک ها یاد بگیرند واین  بهتر می شود وقتی که هم زمان با آنها بازی هم می کنند.مسئله ی اصلی این است که قبل از اینکه کودک خود را به پروژه بعدی هدایت کنید،همه ی ماشین های اسباب بازی و بلوک ها به قفسه برگردند.

برچسب های تصویری- به منظور کمک به فرزندتان برای اینکه هر چیزی را به جای مناسب خودش برگرداند، بر روی سطل های اسباب بازی عکس ها استفاده کنید. شما همچنین می توانید در هر قفسه عکسی قرار دهید که نشان دهد چطور و در کجا همه ی اسباب بازی ها،بازی ها،کتاب ها و دیگر موارد باید گذاشته شوند. این به بچه ها اجازه می دهد که هر زمان که وسایل را از قفسه به منظور بازی،کار،غبارگیری،تمییز کردن،یا بازرسی آنها برای آسیب بر می‌دارند از عکس ها برای کنترل خطا استفاده کنند.

چیدمان کاربردی_ قفسه های پایینی اتاق خوابش و همینطور در اتاق های پیرامونی منزل که شما و خانواده تمایل به صرف زمان در آنجا دارید را برای نگه داری کتاب ها،اسباب بازی ها و بازی های  کودکتان در نظر بگیرید. راه هایی برای جلوگیری از این ور و آن ور رفتن اسباب بازی ها و دیگر قطعات پیدا کنید. که معمولا این شامل استفاده از نوعی ظرف به اندازه کافی بزرگ برای نگه داری تمام قطعات و به اندازه ی کافی محکم که  با استفاده  کردن از هم جدا نمی شود و نمیشکند، می شود. بسته به ماهیت یک اسباب بازی خاص، یک ظرف سنگین پلاستیکی، یک سبد محکم، یک جعبه چوبی محکم، یک شیشه ی بزرگ و یا یک کاسه گزینه های خوبی هستند.

تعریف مناطق بازی/کار_ شما احتمالا نمی خواهید که کودکتان با انگشت روی فرش وسط اتاق نشیمنتان نقاشی کند. شما قطعا نقاشی کشیدن او بر روی دیوار را هم نمی خواهید. در مورد هر اسباب بازی و فعالیتی که شما امکان دسترسی به آن را به فرزندتان می دهید فکر کنید، و جاهایی که هرکدام از اسباب بازی ها با خیال راحت می توانند استفاده شوند، بدون اینکه کثیف کاری صورت بگیرد و یا تمییز کردنش برای فرزندتان دشوار باشد را مشخص کنید.

بعضی از فعالیت ها باید در آشپزخانه و یا در یک اتاق با کف کاشی شده انجام شوند چرا که تمییز کردن مواد غدایی یا رنگ ریخته شده در آنجا آسان تر است.بعضی فعالیت ها ممکن است برای استفاده در اتاق خانواده مناسب باشند، اما نه جایی که افراد در حین رفت و آمدشان روی کودکان پا بگذارند.به همین منوال برخی از فعالیت ها مخصوص فضای باز هستند، و نیاز دارند که در حیاط انجام شوند مثل نجاری یا پرتاپ توپ. برنامه ی خود را طرح کنید و سپس به جای تنبیه  یا انتقاد کردن به خاطر اشتباهات کودکتان به او آموزش دهید که چطور کارها را به درستی انجام دهد.

اگر کودکتان را درحال بازی با یک اسباب بازی در مکانی اشتباه یافتید، او را راهنمایی کنید تا به مکانی که متعلق به این فعالیت است برود. اگر یک کثیف کاری انجام شده است، طبیعی و قابل توجیه است، اینکه از او انتظار داشته باشید آنجا را تمییز کند یا حداقل در تمییز کردن آنجا کمک کند،  بستگی به سن کودکتان دارد.این امر اغلب در مورد کودکان نوپا کاربرد خوبی ندارد. در مورد آن ها پیشگیری تنها دفاع است!به آنها اجازه ندهید که به چیزهایی که نباید استفاده کنند دسترسی داشته باشند، بعضی از وسایل برای کار یا بازی روی مبل مناسب هستند، بعضی ها بهترین استفاده را روی یک میز دارند. با این وجود بسیاری از فعالیت های کودکان لذت بردن از چیزهایی است که به راحت ترین شکل روی زمین پیدا می کنند.

به کودکان خود فرش‌هایی کوچک یا تشکچه هایی برای مشخص کردن مناطق کار/بازیشان بدهید.اسباب بازی ها و پازل ها معمولا در سرتاسر همه ی اتاق ها پخش می شوند اگر شما در جمع آوری آنها به کودکان کمک نکنید. یک حصیر یا تشکچه ی کوچک پهن شده در کف زمین، یک منطقه ی عالی برای کار/بازی بر روی زمین را مشخص می‌کند. برای پروژه های بزرگ تری مثل یک شهر بزرگ ساخته شده از بلوک ها، کودک شما می تواند از دوتا تشکچه با هم استفاده کند. به کودکان خود آموزش دهید که برای قرار دادن تشکچه در یک سبد بزرگ چطور تشکچه خود را باز کنند و ببندند. در مورد اینکه کودک شما چطور می تواند با خیالت راحت و با دقت هر اسباب بازی یا وسیله را از قفس بردارد در جایی که قرار است کار یا بازی کند ،فکر کنید.

اغلب، بهترین راه این است که یک اسباب بازی از ظرف خودش برداشته شود. بعضی از اسباب بازی ها، بازی ها و وسایل به راحتی توسط کودکان حمل می شوند، مثل یک عروسک. دیگر وسایل از جمله بسیاری از قطعات، گاهی اوقات برای حمل توسط کودکان بسار سنگین هستند. دراین موارد، سینی های(جعبه های طبقه ای) کوچکی که کودک شما بتواند برای حمل قطعات موردنیاز به منظور کار با آنها در هنگام سفر استفاده کند، فراهم کنید. به خاطر داشته باشید که کودکان به صورت خودکار و بدون اینکه به آنها بفهمانید، نمی دانند که چطور محتویات داخل سینی را حمل کنند، بنابراین لازم است به آنها نشان دهید و اجازه دهید که دراین باره تمرین کنند. سبدهای کوچک ممکن است برای کودکی که استفاده از سینی برایش دشوار است، راحت تر باشد.

به فرزند خود مراقبت از اسباب بازی و دیگر وسایلش را آموزش دهید. وقتی او چیزی را شکست به جای تنبیه کردنش و یا بجای اینکه به سادگی یک اسباب بازی جایگزین برایش بخرید، وقت بگذارید تا به او نشان دهید که چطور از وسایل به درستی استفاده کند. وقتی یک اسباب بازی، بازی، یا چیز دیگری شکسته شد، ببینید که اگر قابل تعمیر است،از آن به عنوان یک فرآیند برای درس دادن به خودش استفاده کنید.فرزندتان را تشویق کنید تا به شما کمک کند که وسایل را تعمیر کنید،و به او آموزش دهید که چطور خودش به راحتی تعمیر وسایل را انجام دهد.

نشان دهید که چطور شما شخصا مواظب خانه و خانواده خود هستید، و فرزند خود را به انجام کارها به همین ترتیب و به صورت روزانه تشویق کنید. توجهشان را به جزئیات کوچک جلب کنید، مثل کنار هم چیدن تکه های دور ریخته شده کاغذ،مهره یا دیگر زباله های کف زمین.

اسباب بازی های زیبا_بچه ها به مواد طبیعی زیبا مثل چوب، نقره و فلز واکنش نشان می دهند. اسباب بازی ها، وسایل و دیگر اقلامی که کودک شما استفاده می کند را براساس سایز مناسب آن ها، سهولت حمل و نقل و زیبایی انتخاب کنید.هنگامی که شما سینی، کوزه و ظروف دیگر را برای کوکتان به منظور استفاده در مهارت های زندگی روزمره انتخاب می کنید،از تهیه پلاستیک های ارزان قیمت اجتناب کنید و بجای آن در جست و جوی مواد جذاب تری که می توانید بیابید و تهیه کنید، باشید.هدف، طراحی فعالیتی است که علاقه ی فرزند شما را به تصویر بکشد و یک محیط خانگی هماهنگ و زیبا ایجاد شود.

یادگیری مشاهده کوکتان و دنبال کردن پیشرفت او

ما اغلب به عنوان پدر و مادر احساس می کنیم که لازم است فرزندانمان را راهنمایی کنیم،اما مونتسوری معتقد است که به جای راهنمایی کردن ما باید آن ها را دنبال کنیم. شما چه مدت زمانی را صرف تماشای فرزند خود می کنید؟ منظور این نیست که درحالی که مشغول انجام کار دیگری هستید بخشی از توجهتان معطوف به کودکتان باشد. منظور تمرکز توجهتان به صورت کامل و برای مدت زمان طولانی روی فرزندتان است. هیچ راهی بهتر از استفاده از اصول مونتسوری در خانه تان نیست، به طوری که همان طور که نشسته اید برگردید و به آنچه که فرزندتان در حال نگاه کردن، گوش دادن و انجام دادن است نگاه کنید. اگر ما تنها زمانی را صرف توجه به کودکان کنیم متوجه می شویم که آنها به مقدار زیادی در مورد نیازها و علائقشان به ما آموزش می دهند.

چگونه مشاهده صورت بگیرد_شما ممکن است که بخواهید یک دفترچه یا بروشوری کوچک به منظور یادداشت و ثبت مشاهداتتان داشته باشید. به طور منظم، مدت زمانی را برای مشاهده فرزندتان کنار بگذارید. بنشینید جایی که نزدیک او باشید و بتوانید به راحتی او و بچه های دیگری که او درحال بازی با آنهاست را ببینید و به صحبت هایشان گوش دهید. هر ازچندگاهی آنچه را که می بینید یادداشت کنید. با گذشت زمان نوشته های شما گزارش های جالبی در مورد رفتار کودکتان به شما می دهد، هم چنین به شما کمک می کند که به الگوی رفتاری که در یک زمان خاص درحال پدیدارشدن است توجه کنید.

سعی کنید معنی رفتار فرزندتان را تفسیر کنید. وقتی شما متوجه می شوید او علاقه ای به چیزهای جدید نشان نمی دهد، بدون اینکه او را دستپاچه کنید سعی کنید آن را در فرزندتان پرورش دهید. در این مواقع، در مورد راه های معرفی کردن برخی از فعالیت های جدید به نحوی که در فعالیت ها و دستاوردهای فرزند شما تجدید نظر شود، فکر کنید.

چه چیزی مشاهده شود_ به یاد داشته باشید تنها چیزی که شما می توانید به مرور روی فرزندتان حساب کنید، این است که همان طور که آنها رشد می کنند، ترجیهات،علائق و توانایی هایشان به صورت غیرقابل پیش بینی تغییر می کند. هر بار که شما کودکتان را مشاهده می کنید، سعی کنید که تجارب و یافته های قبلی را فراموش کنید و بر روی انچه که واقعا در حال حاضر درحال اتفاق افتادن است تمرکز کنید. همانطور که فرزند شما درحال بازی  کردن است توجه کنید که چه اسباب بازی هایی انتخاب می کند. چگونه از آنها استفاده می کند؟ او تمایل دارد که به تنهایی بازی کند یا به همراه دیگران؟ ایا شما متوجه همه ی الگوها با گذشت زمان هستید؟ ببینید که فرزند شما چطور در اطراف خانه حرکت می کند؟ آیا او به سمت مکانی بی سرو صدا حرکت می کند.به آرامی حرکت می کند، یا با سرعت زیاد؟ آیا اتاقی در خانه شما وجود دارد که فرزندتان ترجیح می دهد که در آنجا باشد؟ به نظر چه چیزی در آن اتاق وجود دارد که او را جذب می کند؟ درهنگام غذا خوردن توجه کنید که فرزند شما بیشتر از چه چیزی لذت می برد.او می‌تواند بدون ریختن نوشیدنی آن را بنوشد و با هماهنگی مناسب بین چشم و دست به صورت مناسب از قاشق و چنگال استفاده کند؟ فرزند شما در هنگام صرف غذا چطور رفتار می کند؟ آیا این زمانی است که او دوست دارد در مورد روز خود صحبت کند؟ همان طور که درحال مشاهده هستید، در مورد دوبار قبلی که با فعالیت فرزندتان مخالفت کردید فکر کنید. هدف شما از این تمرین این است که از کارهایی که او انجام می دهد چیزی یاد بگیرید،نه اینکه او را اصلاحش کنید.

منبع: کودک و نوجوان

 

 

 

 

 

 

 

من فکر می کنم فرزند نوجوانم مواد مخدر مصرف می کند

 

اگر فرزند نوجوان داشته باشید، فکر این که او مواد مخدر مصرف کند، موجی از احساسات شدید و آزار دهنده را در وجود شما بر می انگیزد، خشم، ترس، ناامیدی، و احساس بی پناهی تنها برخی از این احساسات هستند.

مشکل اینجاست که، در موقعیتی با چنین آشوب روحی ناشی از کشف احتمال اینکه در حال زندگی با فردی معتاد هستید، باید بتوانید مشخص کنید که آیا واقعا نوجوان شما مواد مصرف می کند یا اینکه شما زیادی منفی باف هستید. بستن درها، تغییرات مداوم در روحیه، یا پنهان کاری می توانند صرفا رفتارهای معمول یک نوجوان برای دفاع از حریم خصوصی خود باشند، ولی همچنین می توانند نشانه هایی باشند از مسئله ای ناگوار. اما چگونه حقیقت را دریابیم؟

جواب ساده ای برای این سوال وجود ندارد، اما راه هایی وجود دارند تا بتوانید مشخص کنید که آیا فرزند شما مواد مصرف می کند.

 

باید از او بپرسید

مستقیم ترین راه برای خلاص شدن از نگرانی ها این است که از فرزند خود مستقیما بپرسید. این بهترین قدم ابتدایی است اگر نگران مصرف مواد مخدر توسط فرزند خود هستید. اما پیش از آنکه این کار را انجام دهید، باید به مسائل زیر توجه داشته باشید:

  • باید دلایل روشن و منطقی برای اینکه چرا فکر می کنید نوجوان مواد مصرف می کند، داشته باشید. نمونه های مشخصی داشته باشید که بتوانید به آنها استناد کنید.
  • برای پیامد های احتمالی آماده باشید، اگر قبول کردند که مواد مصرف می کنند، چه خواهید کرد و چه خواهید گفت؟ اگر خشمگین و احساساتی شدند چه خواهید کرد؟
  • چگونه این مسئله را به آنها انتقال خواهید داد که بیشتر نگران او هستید و می خواهید به او کمک کنید تا اینکه او را تنبیه و مجازات کنید؟

اگر نمی دانید چگونه مسئله را با فرزند خود مطرح کنید، پرسیدن این که مصرف مواد مخدر چقدر در مدرسه شایع شده است می تواند شروع خوبی باشد، یا این که نظر دوستان او در باره ی مصرف مواد مخدر والکل چیست؟ نوجوانان بیشتر مایل هستند درباره ی دیگران صحبت کنند تا خودشان. این گفت وگو به شما نگرشی از گرایش های و عادات دوستان و همسالان فرزند شما خواهد داد و همچنین دیدی بهتر از زمینه ی فکری خود او پیدا خواهید کرد.

 

اگر احساس کردید بحث زیادی کشدار شده و چیز بیشتری متوجه نمی شوید، می توانید گفت و گو را با پرسیدن این که آیا آنها تابحال در حظور او الکل یا مواد مخدر مصرف کرده اند، و سپس بررسی کنید که آیا کسی به او مصرف مواد مخدر را پیشنهاد داده است یا خیر. اگر پاسخ او مثبت بود، شما می توانید بپرسید که آیا امتحان کرده اند، و این که آیا بیشتر از یک بار اتفاق افتاده است و سوالاتی از این دست را بپرسید. پس شما نقطه ی اتکایی برای مطرح کردن نگرانی بزرگتر خود در مورد احتمال مصرف مداوم او و مشکل احتمالی دارید.

 

علارغم تلاش شما، اما این احتمال وجود دارد که بخشی از حرف های او و یا تمام آن دروغ باشد. اگر فکر می کنید انکار کردن های نوجوان حقیقت ندارد به آنها دوباره گوشزد کنید که چرا فکر می کنید که آنها حقیقت را بیان نمی کنند، و به آنها به آنها فرصت دهید تا پذیرفته و یا نگرانی شما را برطرف سازند.

 

همچنین این مسئله اهمیت دارد که آنها را متوجه کنید که اگر بپذیرند که مشکلی وجود دارد تحمل شنیدن آن را دارید، اما اگر دروغ بگویند مشکلات دیگری در رابطه ی شما با او به وجود خواهد آمد. در نهایت اگر نمی خواهند و یا نمی توانند حقیقت را برای شما بیان کنند، کار زیادی برای وادار کردن او از دست شما ساخته نخواهد بود (بسیاری از بزرگسالان با مشکل اعتیاد به مواد مخدر زمان طولانی را صرف دروغ گفتن به خود و دیگران می کنند).

 

اگر پذیرفتند که مواد مخدر مصرف می کنند، بنابراین اولین پاسخ شما تشکر از صداقت او خواهد بود. پاسخ بعدی به او نباید پرسیدن”چرا؟” باشد، بلکه بجای آن چیزی شبیه به “این موضوع خیلی مرا نگران می کند، از این کاری که انجام می دهی چه احساسی داری؟” بهتر خواهد بود، چنین پاسخی از طرف شما توانایی شما برای ایستادگی در برابر این حقیقت را به نمایش می گذارد، و زمینه را برای ادامه ی گفت و گو فراهم می سازد.

توجه داشته باشید که با اینکه دروغ گفتن در باره ی مصرف مواد مخدر معمول است، برخی اوقات والدین به شدت نگرانند که فرزند آنها به دروغ مصرف مواد مخدر را انکار می کنند، در حالی که اینگونه نیست و نوجوان حقیقت را بیان کرده است. اگر پاسخ او در باره ی کارهایی که شک شما را برانگیخته اند قانع کننده باشند سعی کنید آنها را باور کنید.

 

از نزدیکتر مسئله را بررسی کنید

اگر هنوز شک شما برطرف نشده است، و نوجوان نیز مصرف مواد مخدر را همچنان انکار می کند، بنابراین شما باید از نزدیکتر این مسئله را بررسی کنید.

برخی از کارهایی که می توانید انجام دهید از این قرار هستند:

  • با معلمان او صحبت کنید و ببینید که آیا آنها متوجه موضوعی شده اند.
  • مراقب پول های خود باشید و دسترسی او را به پول ها مورد توجه قرار دهید
  • به تغییرات در هزینه های آنها توجه کنید
  • هنگامی که از خانه بیرون می رود بررسی کنید که به جایی رفته باشد که به شما گفته است، برای مثال می توانید با والدین دوست او تماس گرفته و مطمئن شوید که به آنجا رفته است.
  • اتاق او را بگردید (با او صادق باشید و با صراحت در حضور آنها این کار را انجام دهید و یا به آنها بگویید که اتاق او را گشته اید). حریم خصوصی برای نوجوان اهمیت زیادی دارد، و نباید برای مسائل غیر ضروری آن را نقض کرد، اما خطری که در این موضوع و جود دارد این کار شما را توجیه می کند.

 

علایم استفاده از مواد مخدر

علایم بسیار متنوع و متعددی برای استفاده از مواد مخدر وجود دارند، اما در عین حال بسیاری از این علایم می توانند جزء ویژگیهای معمول دوره ی نوجوانی نیز باشند، برای مثال کم توجهی به نظافت فردی، تغییر حالات روحی و غیره. چیزی که شما باید به دنبال آن باشید تغییراتی هستند که برای نوجوان شما غیر طبیعی باشند. شما باید بیشتر یک یا دو علامت مشاهده کنید، زیرا مصرف مداوم مواد مخدر معمولا علائم متعددی را به وجود می آورند.

در زیر به تعدادی از علایم مصرف احتمالی مواد مخدر اشاره شده است. باید توجه داشته باشید که این علایم به هیچ وجه کامل، جامع، و قطعی نبوده و صرفا جنبه ی راهنمایی دارند:

رفتارها

  • تغییرات ناگهانی در روابط، دوستان، و عادات.
  • تغییر در روحیات یا ثبات عاطفی
  • رفتارهای غیر محترمانه و آزار دهنده
  • خنده های بی دلیل
  • رفتارهای خصمانه، عصبی، و عدم همکاری
  • اشتیاق به موسیقی، لباس پوشیدن و پوسترهای مربوط به سبک زندگی مرتبط با مشروبات الکلی و مواد مخدر.
  • پرهیز از تماس چشمی
  • پنهان کاری
  • ناتوانی در سخن گفتن به گونه ای که قابل فهم باشد، یا سخنرانی های آتشین و پر حرارت
  • بیش فعالی
  • خستگی یا بی حالی غیر معمول
  • دوره هایی همراه با بی خوابی یا داشتن انرژی مضاعف، و پس از آن دوره های طولانی اسارت در خواب
  • اشتهای شدید و پرخوری ناگهانی
  • چشم های قرمز، تنگی یا گشادی بیش از حد مردمک های چشم
  • نرسیدن به خود و داشتن ظاهری به هم ریخته
  • سوختگی یا سیاهی انگشتان یا لب ها
  • وجود زخم ها و خراشیدگی هایی که توضیحی برای آن ندارند
  • پدیدار شدن خطوط برروی بازوها یا پاها
  • لرزش، رعشه، و سخن گفتن بی معنی یا نا مفهوم
  • نداشتن هماهنگی، تعادل، و شلختگی
  • بوهای غیر معمول در بازدم، بدن، یا لباس ها.

 

شرایط

  • کم شدن پول از کیف شما
  • نوجوان هیشه با کمبود پول مواجه است
  • ناپدید شدن برخی از داروها
  • افزایش استفاده از رایحه ها و خوش بوکننده ها
  • استفاده بیش از حد از قرص های نعنا و خوشبو کننده های دهان، و دهان شورها
  • قفل بودن در اتاق نوجوان
  • تغییر گروه دوستان
  • مدرسه گریزی یا بی علاقه شدن به مدرسه
  • از دست دادن علاقه به فعالیت های فوق برنامه، سرگرمی ها یا ورزش
  • شکایت و گلایه از معلمان یا همکاران
  • تماس های تلفنی یا بیرون رفتن های مخفیانه

 

اگر اطمینان پیدا کردید که نوجوان مواد مخدر مصرف می کند

اگر با اعتراف نوجوان و یا صرفا با اتکا به شواهد زیاد موجود به این نتیجه رسیدید که نوجوان شما اقدام به مصرف مواد مخدر می کند، باید تصمیم بگیرید چه کاری در این باره انجام دهید. این کار بسیاری از مواق می تواند پیچیده و دشوار باشد، و بسته به موقعیت ها میزان پیچیدگی و دشواری آن نیز متفاوت است.

 

برخی مسائل که هنگام تصمیم گیری درباره ی انجام اقدامات لازم در چنین موقعیت هایی باید مورد توجه قرار گیرند:

  • آیا نوجوان در مرحله ی استفاده ی تفریحی از مواد مخدر است یا به صورت مداوم از این مواد استفاده کرده و در نتیجه در حال گرفتار شدن به اعتیاد بوده یا اینکه او هم اکنون فردی معتاد است؟
  • آیا نوجوان صادقانه به سوالات شما پاسخ می دهد؟ بسیاری از از معتادان، از جمله افراد بالغ، به سختی می توانند بپذیرند که برای خود یا دیگران مشکل ایجاد کرده اند.
  • انگیزه ی نوجوان از مصرف مواد مخدر چیست؟ آیا در نتیجه ی ارتباطات اجتماعی و همسالان به مصرف مواد مخدر روی آورده است، یا اینکه برای سازگاری با مشکلات و مسائلی بسیارعمیقتر به مصرف آنها روی آورده است؟
  • در صورتی که شما معتقد هستید برای حل این مشکل نیاز به کمک گرفتن از یک متخصص وجود دارد، تا چه میزان نوجوان مایل به انجام این کار است؟

اگر نوجوان هنوز در مرحله ی استفاده ی تفریحی از مواد مخدر است، و تنها گاه به گاه مواد مخدر مصرف می کند، ممکن است بتوان از طریق ایجاد محدودیت ها و پیامد های مشخص نقض آن محدودیت ها، احتمال بازگشت فرزند شما به مصرف مواد مخدر را از بین برد.

 

اما اگر او به صورت مداوم به مصرف مواد مخدر می پردازد برای کمک به او نیاز به برداشتن گام های بزرگتری دارید و در این راه باید از یک متخصص کمک بگیرید. اگر نمی دانید این کار را از کجا شروع کنید و اطلاعی در این زمینه ندارید می توانید با پزشک خانواده خود مشورت کنید.

 

صرف نظر از هر راهی که انتخاب کنید، ابتدا این مسئله بسیار حائز اهمیت است که نوجوان را قانع کنید که به کمک نیاز دارد و مایل به همکاری باشد. اما انجام این کار به سادگی گفتن آن نیست و ممکن است اندکی به زمان نیاز داشته باشد، اما برای ایجاد تغییرات ماندگار و همیشگی، پذیرش مسئولیت مشکل خود توسط نوجوان بسیار حیاتی است.

منبع: کودک و نوجوان

نشانه های نیاز نوجوان به درمان و مشاوره

 

در دوران نوجوانی نوسان حالات هیجانی امری طبیعی محسوب می شود. هورمون ها در حال تغییر هستند، تحمل زندگی می تواند به نظر دشوار برسد، و با تجربه ی اندک زندگی، جوان ممکن است احساس سردر گمی کند. زمانی که  والدین مشغول کار هستند، یا یک جدایی طبیعی بین او و خانواده رخ می دهد، نوجوان ممکن است بجای خانواده به دوستان خود روی آورد.

حمایت همسالان می تواند برای برخی مشکلات و مسائل پیش روی نوجوان مفید واقع شود. اما زمانی که علایم بیماری های روانی در او ظاهر می شوند، چیزی بیشتر از یک دوست خوب مورد نیاز است.

مشکل اینجاست که نوجوانان ممکن است متوجه معنای احساساتی را که تجربه می کنند نشوند. به عنوان یک پدر یا مادر، حفظ ارتباط نزدیک با فرزندتان بسیار اهمیت دارد، زیرا بدینوسیله در صورت بروز هرگونه تغییر یا علایم بیماری روانی در فرزند تان، می توانید به سرعت متوجه شوید.

بیماری های روانی شامل افسردگی، اضطراب، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت مرزی، اختلال استرس پس از ضایعه ی روانی (PTSD)، اختلال نقصان توجه (ADD)، اختلال نقصان توجه و بیش فعالی (ADHD) و بسیاری دیگر از اختلالات می توانند زندگی روزمره نوجوان شما را با اختلال مواجه سازند.

چنانچه نوجوان دچار بیماری روانی باشد و اقدام مناسبی برای تشخیص و درمان آن صورت نگیرد، نوجوان ممکن است در تلاش برای خود درمانی و رهایی از عوارض و علائم ناشی از بیماری خود، به استفاده از مواد مخدر و الکل روی آورده، و یا دچار اختلالات خوردن شده، تا از این طریق به نوعی بی حسی و احساسی کاذب از بهبودی و رهایی از بیماری خود برسد.

در اینجا به راه هایی برای تشخیص نیاز نوجوان شما به درمان های سلامت روانی اشاره شده است:

  1. تغییرات پیوسته ی خلقی و روحی: چگونه میان کج خلقی ها و دمدمی مزاج بودن های معمول دوران نوجوانی و تغییرات مداوم روحی که علایم واقعی بیماری های روانی هستند تمایز قائل شویم؟ شما فرزند خود را بهتر از هر کس دیگر می شناسید. اطمینان داشته باشید که شما می توانید تغییرات در روحیات دختر یا پسر خود را که با شخصیت و شناختی که از او دارید مطابقت ندارند را تشخیص دهید.
  2. تغییر در رفتار: این موضوع در رابطه با رفتارهای فرزند شما نیز صدق می کند. مطمئنا با بالا رفتن سن نوجوان رفتارهای او نیز تغییر خواهند کرد، اما در صورتی که احساس می کنید رفتار او آنچنان دچار تغییر شده است که احساس می کنید با فردی کاملا متفاوت مواجه شده اید، این می تواند نشانه ای از بیماری روانی یا سوء مصرف مواد مخدر باشد.
  3. بروز پیامد ها در مدرسه و در میان دوستان: یک بیماری روانی می تواند منجر به از دست دادن تمرکزشود که عملکرد فرد را در مدرسه و توانایی او در حفظ رابطه با دوستان و همسالان خود تحت تاثیر قرار می دهد.
  4. علایم جسمی: کاهش انرژی، تغییر در عادات خواب و تغذیه، دردهای مکرر معده، سردرد، کمردرد، و بی توجهی به وضع ظاهری و بهداشت فردی (مانند حمام کردن و آراستن ظاهر خود) می توانند علایمی باشند حاکی از نیاز فرد به درمان های روانی.
  5. خود درمانی: مشاهده ی هرگونه علامتی از مصرف مواد مخدر یا الکل، خود آزاری، اختلال خوردن، یا دیگر اشکال رفتارهای فرار از رنج روحی، ممکن است مستقیما با بیماری های روانی در ارتباط باشند. تلاش برای کسب احساس بهتر می تواند حاکی از یک نیاز شدید برای درمان های روانی در فرد باشد.

اگر هرکدام از این علائم را در فرزند خود مشاهده کردید، از متخصصان کمک بگیرید. همه ی بیماری های روانی را می توان با ارزیابی، تشخیص، و درمان مناسب، بهبود بخشیده و مهار کرد.

منبع: com.مرکزمشاوره

نوجوان و مدیریت استرس

 

نوجوانان نیز مانند بزرگسالان ممکن است هر روز استرس را تجربه کنند و یا دگیری مهارت های مدیریت استرس می تواند برای آنها مفید باشد. بیشتر نوجوانان زمانی استرس بیشتری احساس می کنند که موقعیت موجود را خطرناک، دشوار، یا دردناک تلقی کنند و توان کافی برای مواجه شدن با آن وضعیت را در خود احساس نمی کنند. در ذیل به برخی از ریشه های استرس نوجوانان اشاره شده است:

  • انتظارات موجود در محیط مدرسه و احساس نا امیدی و کلافگی
  • احساست و تفکرات منفی در باره ی خود
  • تغییر در بدن آنها
  • مشکلات در رابطه با دوستان و یا همکلاسی ها در مدرسه
  • عدم امنیت در محیط زندگی یا در همسایگی
  • جدایی یا طلاق والدین
  • بیماری های مزمن یا دیگر مشکلات جدی در خانواده
  • مرگ عزیزان
  • تغییر مدرسه
  • فعالیت بیش از حد یا انتظارات بیش از حد
  • مشکل مالی خانواده

 

برخی از نوجوانان در استرس غرق می شوند. زمانی که این اتفاق می افتد، میزان زیاد استرس که به اندازه ی کافی مدیریت نشده اند می تواند اضطراب، گوشه گیری، خشونت، بیماری های جسمی، یا روی آوردن به راه های ناسالم مقابله با استرس مانند مصرف موادمخدر و الکل را در پی داشته باشند.

ما هنگامی که شرایط را دشوار یا آزار دهنده می بینیم، در ذهن و جسم ما تغییراتی اتفاق می افتد که ما را برای مقابله با خطر آماده می سازد. این پاسخ های “جنگ، جنگ، یا گریز” شامل ضربان بالاتر قلب و ریتم تنفس بالاتر، افزایش خون رسانی به عضلات بازو ها و پاها، سردی دست و پا، احساس ناراحتی و درد معده و احساس وحشت می شوند.

 

مکانیزم یکسانی که پاسخ به استرس را شروع می کند، می تواند آن را متوقف سازد. پس از آنکه متوجه می شویم که شرایط دیگر خطرناک نیست، بلافاصله تغییرات می توانند در ذهن و بدن ما برای کمک به ما برای بازیافتن آرامش و آسودگی رخ دهند. این “پاسخ ریلکسیشن” شامل کاهش ضربان قلب و ریتم تنفس، و یک احساس کلی آسایش می شود. نوجوانانی که به یک به سطح مطلوبی از مهارت “پاسخ های ریلکسیشن” و دیگر مهارت های مدیریت استرس دست می یابند، کمتر در مقابل استرس دچار درماندگی شده و گزینه ها بیشتری برای مقابله با استرس در اختیار خواهند داشت.

 

والدین نیز می توانند به روش های زیر به نوجوان کمک کنند:

  • همواره نسبت به اثرات احتمالی استرس بر سلامت، رفتار، افکار، یا احساسات نوجوان گوش به زنگ باشند.
  • به حرف های نوجوان به دقت گوش کنند تا در صورت حمله ی استرس به سرعت متوجه آن شوند.
  • فراگیری و مدل سازی مهارت های مدیریت استرس
  • پشتیبانی در فعالیت های ورزشی و دیگر فعالیت های خیرخواهانه اجتماعی

 

نوجوانان با بکارگیری اصول و رفتارهای زیر می توانند استرس خود را کاهش دهند:

  • طبق یک برنامه ی دقیق و مداوم ورزش کرده و برنامه ی غذایی منظمی داشته باشند.
  • پرهیز از مصرف زیاد نوشیدنی ها و غذاهای حاوی کافئین که می توانند سبب تشدید احساس اضطراب و بی قراری شوند.
  • دوری از مواد مخدر، الکل و دخانیات
  • یادگیری تمرینات ریلکسیشن ( تکنیک های تنفس شکمی و ریلکسیشن عضلات)
  • رشد مهارت های جرات ورزی. برای مثال، ابراز احساسات با قاطعیت و بدور از موضعی تهاجمی یا منفعل: (“زمانی که غر می زنی من عصبانی می شوم”، “لطفا دیگر غر نزن”).
  • با تمرین خود را برای کارها و موقعیت های استرس زا آماده سازند. برای مثال اگر صحبت کردن در جمع شما را مضطرب می سازد، برای تمرین ورفع این مشکل می توانید در یک سخنرانی و یا کنفراس در کلاس های مدرسه شرکت کنید.
  • کاستن از گفتگوی درونی منفی با خود: هنگامی که افکار منفی به شما هجوم می آورند، با افکار جایگزین مثبت یا افکار فاقد بار منفی، به مقابله با آنها بپردازید. “زندگی من هرگز بهتر نخواهد شد” را می توان با “اگر الان احساس نا امیدی می کنم، اما احتمالا زندگی من در آینده با تلاش خودم و کمک دیگران بهتر خواهد شد” جایگزین کرد.
  • به جای آنکه از خود و دیگران توقع داشته باشید همواره بی عیب و نقص و کامل باشید، سعی کنید یاد بگیرید تا از کارهای موثری که به اندازه ی کافی آنها رابخوبی انجام داده اید احساس رضایت داشته باشید.
  • هر ازگاهی از موقعیت های استرس زا فاصله گرفته و آرامش خود را باز یابید. کارهایی مانند گوش دادن به موسیقی، گفت وگو با یک دوست، نقاشی، نوشتن، یا گذراندن وقت خود با یک حیوان خانگی می توانند موجب کاهش استرس شوند.
  • تشکیل شبکه ای از دوستان که به شما در مقابله با استرس از طریق فعالیت های سالم کمک می کنند.

با استفاده از این تکنیک ها و روشهای دیگر، نوجوانان می توانند به مدیریت استرس خود بپردازند. اگر نوجوانی در باره ی تجربه ی استرس شدید با شما سخن می گوید و یا علایم آن را نشان می دهد، مشاوره با یک روان پزشک کودک و نوجوان یا یک متخصص در زمینه ی سلامت روانی می تواند به او کمک کند.

منبع: com.مشاوره-آنلاین

توقف کتک زدن بچه های دیگر

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
ممکن است عجیب به نظر برسد که بچه هایی که به دیگران صدمه می‌زنند  بچه هایی هستند که در واقع ترسو هستند!

ترس‌هایی که منجر به ایجاد مشکل در کودک آسیب رسان می شود، معمولا ریشه در تجارب ترس اولیه در زندگی اش دارد، با وجود اینکه کودک به هیچ وجه ترسو به نظر نمی رسد!

کودک وحشت زده برای مدیریت ترسش، رفتارهای پرخاشگرانه ای را تولید می کند که این رفتارها هر زمانی که او احساس تنش کند، شعله ور می شوند. به جای گریه یا صحبت کردن، وقتی که از چیزی می‌ترسد، وحشت زده و هول می شود، و این امر ترسش را تشدید می کند طوری که نمی تواند درخواست کمک کند.

به منظور کمک به یک کودک ترسو، لازم نیست که حتما دلیل ترسو بودنش را بدانید. آنچه که لازم است انجام اقداماتی  برای افزایش حس ایمنی اش و برقرار کردن ارتباط با شماست، چه پدر مادر او باشید چه یک مراقب و یا یک دوست محبوب او. همچنین شما باید اقداماتی برای جلوگیری از هرگونه اسیب رساندن تکانشی او به دیگران انجام دهید.

همانگونه که شما با او ارتباط برقرار می کنید و از او محافظت می کنید، کودک احساسات اتشینی که وی را به کتک زدن سوق می دهد با شما در میان می گذارد. گوش دادن به احساسات یک کودک در حالی که مانع از آسیب رسانی او به شخص دیگری می شوید، به او اجازه می دهد تا ترس های پنهانش را آزاد کند. بنابراین او آرام می شود و به دیگران به عنوان دوستانش نگاه می کند نه به عنوان یک تهدید. در زیر روش هایی برای مقابله با این رفتارهای ذکر شده اند:

اول، یک ارتباط قوی تر بسازید:

فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و کامل تر ایجاد کنید. صرف کردن زمان های خاص برای او ابزاری است که برای ایجاد ارتباط،ایده آل است. اگر او بچه خودتان است، تلاش کنید که یک زمان خاص کوتاهی  را در همان اوایل روز به او اختصاص دهید، شاید به محض بیدار شدن، به طوری که کودک شما روز را با پیشنهاد شما درباره ی آنچه که او می خواهد برای 5 یا 10 دقیقه اول روز انجام دهد، آغاز کند. این کار را با صمیمیت انجام دهید، با مهربانی به او توجه کنید.

این کمک می کند که یک کودک بفهمد که برای شما مهم است، حتی با وجود خواهر و برادرهای دیگر، یک برنامه ی صبحگاهی و یا تماس های تلفنی در ابتدای روز که شما باید به آنها هم بپردازید.

اگر کودک فرد آشناییست که جزء خانواده شما نیست، تلاش کنید که در اولین فرصتی که او را دیدید برایش زمان ویژه ای در نظر بگیرید و به او اهمیت دهید.

برای مثال،در زمان بازی ،شما ممکن است تعدادی بازی پرسرو صدا یا بازی هایی مثل قایم باشک را برای ارتباط برقرار کردن بین بچه هایی که با هم بازی می کنند راه بیاندازید. خودتان را به جمع آنها اضافه کنید، روی زمین بنشینید و با آنها به شکلی محبت آمیز بازی کنید. اگر می‌توانید با برعهده گرفتن نقش فردی که قدرت کمتری دارد باعث خنده و شادی آنها شوید، شرایطی فراهم کنید که  بچه ها با هم به منظور”دستگیرکردن”شما با بالش ها یا بادکنک ها، یا با بیرون پریدن از جایی که  در بازی قایم باشک برای “ترساندن” شما قایم شده اند، با هم همکاری کنند.

وقتی آنها می خندند (بدون اینکه غلغلک شوند) و حس”برنده” شدن دارند، این نشان می دهد که شما امر اهمیت دادن به آن ها را به خوبی انجام داده اید. خندیدن و احساس ایمنی و قدرت بچه ها که نتیجه ی اهمیت دادن به آنهاست،کمک می‌کند که با هم پیوند داشته باشند و تنش هارا کاهش می دهد و این امر به آنها کمک می کند که در حضور شما احساس امنیت و ارزشمندی و اطمینان خاطر داشته باشند.

در یک گردهمایی خانوادگی، شما ممکن است یک بازی گرگم به هوا و یا “من می خواهم شما را بگیرم” که بچه ها می توانند در آن برنده شوند، راه بیاندازید. برای مثال، شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید به آنها نشان دهید که یک خرس بزرگ هستید. اما تلوتلو بخورید و مغلوب شوید ونشان دهید که از آنها شکست خوردید. ان ها عاشق این هستند که بهتر از شما باشند.سپس آنها را نوازش کنید و مطمئنشان کنید که آنها از شما بهترند. درحین بازی با انها تماس چشمی برقرار کنید. توسط آنها گول بخورید اما دوباره بلند شوید و تلاش کنید. این نوع بازی منجر به ایجاد احساس قدرت خالص در این نوع کودکان می شود.

یک کودک ممکن است در طول زمان بازی فرصتی پیدا کند تا ناراحتیش را به شیوه ای عملی تر نشان دهد، او ممکن است با آرنج محکم به شما ضربه بزند، یا در کلوچه ای که به او تعارف می کنید نقصی پیدا کند، یا به چشم های شما خیره شود و شروع کند با مداد رنگی دیوار خانه تان را خط خطی کند. وقتی شما به ارامی به او نزدیک می شوید تا محدودیت هایی را برای او ایجاد کنید، دلیلی برای گریه کردن، اوقات تلخی پیدا می کند. این ابراز احساسات در واقع شروعی برای درمان احساساتیست که او به همراه دارد، و به احتمال زیاد همان احساساتی هستند که گاهی اوقات او را تحریک به صدمه زدن می کنند.

دوم، وقتی که او گریه و زاری میکند شنونده باشید:

به این معنی که نزدیکش بمانید و متقابلا طوفان عاطفی به راه نیندازید و به کودک اجازه دهید که بداند شما کنار او هستید. اگر شما از او حمایت کنید، او ترس ها و ناراحتی هایش را بیرون می ریزد. اغلب یک کودک به سرعت ،گفتن:”کلوچه من شکسته شده،من یک کلوچه جدید می خواهم” را با”من مادرم را می خواهم” عوض می کند. به مرور شکایت او تبدیل به وحشت می شود. شنونده باشید. شما لازم نیست که تلاش کنید چیزی را رفع و رجوع کنید. شما فقط فرد مناسبی برای گوش کردن به او هستید. اجازه دهید در مورد ضریه خوردن دست یا آرنجش، در مورد نیاز داشتن به یک کلوچه کامل، یا در مورد هر نیاز فوری دیگری در ان لحظه احساس وحشت کند. بعدا وقت برای باندپیچی کردن دستش یا تهیه کلوچه کامل برای او وجود دارد. در حال حاضر، اجازه دهید او به شما نشان دهد که چقدر و چطور ناراحت است.

اگر دلتنگ پدر و مادرش است، به او اجازه دهید که بداند که آنها همیشه باز خواهند گشت. به او اطمینان ببخشید که مراقبش هستید، و ایمنی او را حفظ کنید. احساسات او به شدت و با نیروی زیاد برون ریزی خواهند شد، هرچند به نظر می رسد این اتفاقی وخیم است، اما این فوران احساسات تسکینی برای ذهن عاطفی کودک است. احساسات تند و شدیدی که شما شاهد آن هستید همان چیزیست که رفتارهای تکانشی او را تهدید می کند. اکنون یک درمان واقعی درونی رخ داده است.

همه ی کودکان به محبت، تماس چشمی، و کمی صحبت درباره ی این حقیقت که جای او کنار شما امن است نیاز دارند. وقتی این طوفان عبور کند، کودک احساس می کند که هزار درصد نسبت به قبل با شما راحت تر و درکنار شما امن تر است، حالا چه کودک خود شما باشد و یا کودک دیگری که شما به هر دلیلی از او مراقبت می کنید.

سوم،اگر برقراری ارتباط به سرعت منجر به داد و فریاد زیاد برای مسائل کوچک نشود بنابراین لازم است که شما به کودکی که تکانشی عمل می کند نزدیک بمانید:

مراقب نشانه های افزایش تنش باشید. بچه ها اغلب (اما نه همیشه) به شما نشانه هایی پیرامون اینکه احساسات منفی شان در حال بالا امدن  و فوران شدن است نشان می دهند. صدای آنها تیز و زننده می شود، چهره آنها پویاییش را از دست می دهد، وگاهی اوقات هم رنگشان می پرد. از تماس چشمی طبیعی و ارتباطی دوری می کنند، و شروع به کنترل شرایط می کنند. وقتی شما این اوضاع را دیدید نزدیک تر شوید. سعی نکنید که از کتک زدن آنها با بیان کلماتی مثل”خب، بیا ببینیم چه میشه کرد، نیازی به ناراحتی نیست” جلوگیری کنید. در حال حاضر ناراحتی در درون کودک رخنه کرده است. وقتی یک کودک نشان می دهد که دچار مشکل شده است، با هیچ کلمه و حرفی نمی شود این مشکل را ناپدید کرد. آنچه که شما می توانید انجام دهید این است که مطمئن شوید رفتار تکانشی او به کسی صدمه نمی زند.

به شکلی فعالانه محدودیت هایی را وضع کنید:

به عنوان مثال، شما ممکن است سعی کنید که بازوهایتان را در اطراف کودک آسیب رسان قلاب کنید، و به آرامی او را یک گام از بچه های دیگر دور کنید. شما بازی کردن بیشتر را ممنوع نمی کنید، بلکه شما به سادگی امنیت ایجاد می کنید. شما می توانید بگویید: “سارا، من لازم است که بازویم را اینجا بگذارم،تو می توانی بازی کنی،اما من با تو می آیم و برای مدتی بازویم را اینجا می گذارم تا برای همه امنیت ایجاد شود”.

حس آرامش و تماس همراه با ملایمت از جانب شما احتمالا به او کمک می کند که متوجه تنشی که در حال افزایش است بشود. او نمی خواهد شما آنجا وجود داشته باشید. او ممکن است پیچ و تاب بخورد و سعی کند که از شما دور شود. ایستادگی کنید، بگویید:”من قصد دارم از تو محافظت کنم، من می دانم که تو می خواهی بازی کنی، و می توانی هم بازی کنی. من هرجا که بروی به همراه تو می آیم”. او ممکن است شما را گاز بگیرد و یا با یک گریه خوب کارش را راه بیاندازد.

ایجاد محدودیت توسط شما مفید است. شما به مشکل توجه داشتید و در محبت آمیزترین راه ممکن مداخله کردید.

شما از این امر جلوگیری کردید که یک کودک وحشت زده، به دلیل اینکه تکانه هایش بر او غلبه کرده اند و دوباره به کسی صدمه زده است، احساس شرمندگی کند. شما از قربانی شدن کودکان دیگر جلوگیری کرده اید. شما در حال مسئولیت پذیری به عنوان یک والد یا سرپرست در محیط بازی هستید.

شما او را شرمنده نمی کنید، جدا نمی کنید، و همچنین به او اجازه هم نمی دهید تکانه هایش کودک دیگری را قربانی کند. وقتی درنهایت شروع به گریه کردن کرد، همچنان شنونده باقی بمانید.

به او اطمینان دهید که او یک دوست خوب است و کودکان دیگر از بازی کردن با او خوشحال می شوند، و او امروز روز خوبی خواهد داشت، حتی اگر در حال حاضر همه چیز جور دیگری (ناخوشایند) احساس می شود. به او اجازه دهید که بفهمد که در کنار شما ایمن است و شما از بودن با او خوشحال هستید.

این فرآیند می تواند دوباره و دوباره تکرار شود، برای کمک به کودکی که یک عقده ی به اندازه کافی بزرگ از ترس دارد و نیاز به چند دور قرار گرفتن در محدودیت های فعال و آزادسازی عاطفی دارد.

ما شاهد تغییر شخصیت طیف بزرگی از کودکان در طول زمان بوده ایم که رفتار های مکرر تکانشی شان ذوب شدند و نسبت به کودکان دیگر حساسیت و همدلی کسب کردند، به وسیله داشتن فرصت مناسب برای بازی با یک بزرگسالی که به انها توجه می‌کند و سپس گریه و کج خلقی هایشان در حلقه بازوهای مهربان یک بزرگسال حمایت شده اند.

آیا اینها چیزی نیستند که همه ما بتوانیم استفاده کنیم؟

آیا وقتی ما حالی تند و زننده داریم و کسی به طرف ما نمی اید؟ آیا ما ناراحتیمان را به دیگری ترشح نمی‌کنیم و سپس وقتی که به ما گوش می دهد ناراحتی ما به احساس امنیت تبدیل نمی شود؟آیا کسی وجود دارد که به اندازه کافی مهربان باشد که تا زمانی که طوفان به پایان برسد به ما گوش بدهد و ما دوباره حس خوشایندی نسبت به زندگیمان بدست بیاوریم؟

بچه‌هایی که گرایش به اسیب رساندن دارند به ما فرصت می دهند تا این نوع از مداخلات موثر را یاد بگیریم،-مداخلاتی برای  ایجاد یک ارتباط دوستانه تر و قوی تر. مداخلاتی که مانع از رفتار تباه کننده از طریق گوش دادن و شنیدن می شوند، و بنابراین یک کودک می تواند دوباره در جهان خودش احساس امنیت کند.

منبع: کودک و نوجوان

 

 

 

 

شیوه های فرزند پروری

شیوه های فرزند پروری هر والد معمولا از تجربیات اجتماعی، نحوه تربیت خود والد در دوره کودکی وتکرار تجربیات ومشاهدات و الگوبرداری از محیط اطراف ناشی می شود.

بر اساس نحوه تربیت کودکان می توان چهار الگوی تربیتی را تشخیص داد.

1- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و قاطعیت.

2- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و عدم قاطعیت.

3- الگوی تربیتی مبتنی بر عدم محبت و عدم قاطعیت.

4- الگوی تربیتی مبتنی بر محبت و قاطعیت.

تحقیقات و بررسی ها حاکی از آن است که در شکل گیری خصوصیات تربیتی کودکان، الگوی تربیتی حاکم بر خانواده سهم به سزایی دارد. محققین عقیده دارند که اکثر کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری در الگوی اول و سوم یعنی خانواده های سرکوب گر و طرد کننده بزرگ می شوند.

فرایند این حانواده ها بدین صورت است که والدین و بچه ها برای کنترل یکدیگر از رفتار های منفی استفاده می کنند و در واقع والدین توانایی لازم برای هدایت فرزندان شان را ندارند. در چنین خانواده ای، والدین هیچ پروایی از فرمان دادن، فریاد زدن، سرزنش کردن و تنبیه نمودن بچه ها ندارند. بچه ها هم به همین ترتیب عمل می کنند تا بتوانند والدین شان را کنترل کنند. معمولا هر دو طرف تسلیم یکدیگر می شوند و این باعث تقویت رفتار در هر دو طرف می گردد.

1- الگوی تربیتی عدم محبت و قاطعیت

اکثر علائم عصبی که روزانه در افراد مشاهده می کنیم، از طریق این الگو به وجود می آید، نگرانی، تنش، اضطراب، افسردگی و در نهایت خودکشی، خصوصیات عاطفی، هیجانی ای هستند که به واسطه این الگوی تربیتی ایجاد می شوند.

کودکانی که بر اساس این الگو تربیت می شوند، معمولا به ترس های غیر منطقی مثل ترس از تنها خوابیدن، تاریکی، صدمه، عدم موفقیت،ترس از حیوانات بی آزار و… مبتلا می شوند واین ترس ها با سرزنش وتحقیر هر چه بیشتر والدین، شدیدتر می گردد. والدینی که مطابق با الگوی شماره یک با فرزندان خود رفتار می کنند، مقررات شدید و سختی را وضع می کنند که موجب می شود در نهایت بین آن ها و فرزندان شان روابط حاکم و پیشخدمتی برقرار گردد. با ادامه این روند جهان در نزد کودک به دو بخش حقارت و برتری تقسیم می شود که در بخش حقارت، کودک و در بخش برتری والدین اش قرار می گیرند.

2- الگوی تربیتی محبت و عدم قاطعیت

در طول بیست سال گذشته والدین همواره به دلیل عدم محبت و سخت گیری زیاد نسبت به فرزندان شان مورد انتقاد قرار گرفته اند. اما اکنون الگوی تربیتی خود را نسبت به گذشته تغییر داده اند. بر اساس الگوی تربیتی محبت و عدم قاطعیت رفتار می کنند. اما این الگو نیز نه تنها بهبودی در وضعیت کودک بوجود نمی آورد، بلکه در عوض مشکلات بسیاری برای جامعه ایجاد می کند. در گذشته کودکان را مسئولیت پذیر و سخت کوش تربیت می کردند. اما آ نها خود سرزنش گر می شدند و از احساس بی ارزشی و گناه کار بودن در رنج بودند. امروزه شاهد کودکان بسیاری هستیم که از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند. منفعل و پر توقع هستند، احساس می کنند همه دنیا به آن ها بدهکار است. با وجود این، کودکان امروزی کمتر دچار احساس افسردگی یا گناهکاری و شرمندگی می شوند، اما در عوض با مشکلات دیگری دست به گریبانند، مشکلاتی از قبیل بی حوصلگی، نارضایتی از زندگی و درک این مطلب که از استعداد های خود به نحو بهینه استفاده نکرده اند.

آن ها درماندگی و ناتوانی خود را احساس می کنند، اما از اعتماد به نفس لازم برای رفع این نقایص برخوردار نیستند. آن ها مرتبا در خواست ها و تقاضاهای بیش تری از والدین شان دارند و خودشان در جهت رفع خواسته های خود کم تر تلاش می کنند و مسئولیت پذیر نیستند.

این الگوی تربیتی کودکانی ناز پرورده، لوس، ضعیف النفس و وابسته تربیت می کند که تا سنین بزرگسالی هم مانند کودک رفتار می کنند. با این کودکان با مهربانی و ملاحظه بیش از حد رفتار می شود. اجازه هر کاری را دارند و والدین محدودیت های بسیار کمی برایشان قایل می شوند وتقاضاهای کمی از آن ها دارند ومسئولیت انجام کار را در خانه به آن ها واگذار نمی کنند.

3- الگوی تربیتی عدم محبت وعدم قاطعیت

در این الگوی تربیتی اعتقاد بر این است که کودک عمدا بدرفتاری می کند واگر بخواهد می تواند به سادگی در تکالیف و کارهایش موفق شود. این والدین بر اساس رفتارهای اشتباه کودک خود، در مورد شخصیت اش قضاوت کرده و معتقدند کودک شان بدذات، پست و فرومایه است. آن ها معتقدند تعریف وتمجید کودک شان را شرطی و لوس می کند و رفتارهای خوب را تنها زمانی انجام خواهد داد که بخواهد هدیه و پاداش دریافت کند و با خشنود ساختن والدین اش جایزه ای بگیرد. این کودکان اگر بد رفتاری کنند طرد می شوند، اما اگر بد رفتاری نکنند مورد تشویق والدین شان قرار نمی گیرند. همیشه مورد سرزنش و مقایسه قرار می گیرند. چه کار ناشایسته ای انجام دهند و چه انجام ندهند. این کودکان سر در گم، آشفته، پریشان، سرخورده وناکام هستند. زیرا هیچ راهی برای آن ها جهت کسب موفقیت و جلب رضایت والدین وجود ندارد. در نتیجه این کودکان خشمگین و رنجیده خاطر می شوند. در این زمان احساسات خصمانه خود را یا به درون خود برده و یا به نزدیکان خود و به جامعه منتقل می کنند.

4- الگوی تربیتی محبت و قاطعیت

والدینی که بر اساس این الگو که بهترین و مطلوب ترین الگوی تربیتی است رفتار می کنند، درباره رفتارهای منفی کودک خود سخن می گویند، همیشه بر رفتار کودک تاکید دارند و هرگز خود او یا شخصیت اش را مورد خطاب قرار نمی دهند و بر اساس رفتارش در مورد شخصیت اش قضاوت نمی کنند.

کودک را طرد نمی کنند. هرگز به او نمی گویند تو را دوست ندارم. محبت شان به کودک مشروط به رفتار کودک نیست و محبت بی دریغ دارند. تمام توجه خود را به حل مسئله اختصاص می دهند. هرگز سعی نمی کنند کودک را هراسان و پریشان سازند و یا او را مقصر جلوه دهند. این گونه والدین به فرزندان خود می گویند که از رفتار آن ها نا راضی اند و آن ها را توجیه می کنند که تنبیه شان صرفا به منظور اصلاح رفتارشان است و هرگز قصد تخریب شخصیت آنان را ندارند.

این والدین به مسائل و مشکلات کودکان به عنوان جزئی از زندگی طبیعی کودک و به عنوان مشکلی که نیاز به راه حل دارد، توجه می کنند، نه به عنوان رفتاری ناپسند که کودک عمدا برای ناخشنود کردن والدین اش انجام می دهد. در هنگام مشکلات این والدین تلاش نمی کنند تا کودک را سرزنش کرده و مقصر جلوه دهند، بلکه سعی می کنند آگاهی او را بالا برده و به او مهارت های لازم و اندیشه منطقی را آموزش دهند.

آن ها بدون آن که کودک خود را سرخورده و ناکام کرده یا ناعادلانه با او رفتار کنند و بدون جنجال و غوغا، کودک را برای مقابله با مشکلات زندگی آماده می سازند. این والدین عقیده دارند که رفتارهای اشتباه کودکان برای رسیدن به بلوغ فکری و مقابله با مشکلات دوران بزرگسالی ضروری است و در هنگام آموزش فرزندان خود، بدون کوچک ترین خشونت و فشاری به آن ها می آموزند که خود نظم باشند.

این والدین قاطع و جدی هستند و حتی زمانی هم که کودک را تنبیه بدنی می کنند، هرگز خشم خود را در تنبیه کودک وارد نمی کنند و کنترل خود را از دست نمی دهند. به عقیده آنان کودک به دلیل این که بیاموزد تا رفتارهای خود را اصلاح کند، تنبیه می شود، نه به این علت که مستحق تنبیه بوده است. آن ها تنبیه بدنی را به عنوان آخرین راه و زمانی که سایر روش ها موثر نباشد، به کار می گیرند.

منبع: کودک و نوجوان

هفت راه برای ایجاد و افزایش خلاقیت در کودکانتان

بسیاری از مردم گمان می کنند که خلاقیت یک ویژگی بالفطره و ذاتی است که کودکان آنها در هنگام تولد می توانند این ویژگی را داشته باشند یا فاقد آن باشند.

همانگونه که همۀ کودکان از سطح هوشی یکسانی برخوردار نیستند همۀ آنها نیز میزان خلاقیت یکسانی ندارند، اما در واقع خلاقیت بیشتر نوعی مهارت است تا یک ویژگی بالفطره و ذاتی و ارتقای سطح آن در کودکان نوعی مهارت برای والدین محسوب می شود، زیرا خلاقیت می تواند کلید موفقیت در هر زمینه ای باشد که ما مشغول فعالیت در آن هستیم.

خلاقیت یک عنصر کلیدی در سلامتی، شادی و هم چنین هستۀ اصلی در تمرین کردن و کار با کودکان است. خلاقیت تنها محدود به حوزه های هنری و موسیقایی نمی شود بلکه وجود خلاقیت برای فعالیت در زمینه هایی مثل علوم تجربی، ریاضیات نیز ضروری است و حتی به نوعی با سطح هوش اجتماعی و هیجانی نیز مرتبط می باشد. افراد خلاق اکثرا انعطاف پذیرتر هستند و از پس مشکلات به راحتی بر می آیند و این ویژگی آنها را قادر می سازد که خود را با پیشرفت های تکنولوژی راحت تر منطبق کنند و از مزایایی امکانات جدید بهره مند شوند.

بسیاری از محققان معتقدند که تجربه های کودکی ما به صورت بنیادی مانع گسترش و توسعه ی خلاقیت در وجودمان شده است. کمپانی های تولید کنندۀ اسباب بازی و سرگرمی ها شخصیت کودکان را به شکلی از پیش ساخته شکل داده است بطوری که با تصاویر و طرح ها تصور را مانع می شوند. کودکان دیگر نیازی به تصور یک شمشیر و یک بازی ندارند آنها می توانند جنگ ستارگان بازی کنند که در آن همۀ روش ها و نقش ها از پیش تعیین شده است.

در اینجا ایده هایی را برای افزایش سطح خلاقیت در کودکان ارائه می کنیم:

منابعی را که کودکان برای بروز خلاقیت خود به آن نیاز دارند فراهم کنید.

منبع اصلی در اینجا زمان است. کودکان به زمان زیادی برای برای بازی های بدون ساختار، کودک محور و تصوری نیاز دارند که این مسئله هیچ وابستگی ای با داشتن ابزارهای تجاری و اسباب بازی های مختلف ندارد. فضا نیز هم چنین یکی از منابعی است که کودک شما به آن نیاز دارد. اگر که شما نسبت به توده های خلاقانه در جا جی خانه حساس هستید هستید مکان مشخصی را در اختیار کودکتان قرار دهید تا بتواند وسایل خود را در هم بریزد مثل اتاق کوچکی که در آن لباس عوض می کنید و یا مکانی در گاراژ برای نقاشی کشیدن و یا گوشه ای از اتاق پذیرایی برای لگوها.

اگر دفعه ی بعد کسی تمایل داشت که هدیه ای برای کودکتان بخرد و از شما پیشنهاد خواست از او بخواهید که وسایل هنری، دوربین های ارزان قیمت و یا مصالح ساختمانی بخرد و این ها را در دسترس در سطل اسباب بازی ها قرار دهید که کودکتان بتواند با آنها به راحتی بازی کند.

خانه خود را با آزمایشگاهی برای ایجاد خلاقیت تبدیل کنید،

علاوه بر این شما برای ایجاد محیط های خلاقانه، نیاز دارید که یک اتمسفری و جو خوب برای پرورش خلاقیت ایجاد کنید.

به دنبال حجم بالایی از ایده های مختلف و متفاوت برای افزایش خلاقیت باشید اما اجازه بدهید که کودکانتان ایده هایی را که به ذهنشان می رسد به راحتی مطرح کنند. برای مثال شما می توانید برای تعطیلات آخر هفته ی کودکتان فعالیت ها و ایده های مختلفی داشته باشید و کودکتان را تشویق کنید که فعالیت هایی را که قبلا انجام نداده است برای اولین بار انجام دهد. مشخص نکنید که کدام فعالیت عملی و یا کدام غیر عملی است و اینکه کدام تصمیم بهترین و یا کدام یک بدترین است.

تمرکز فعالیت های خلاقیتی باید روی روی فرآیند باشد: فرآیند تولید ایده های جدید.

کودکان را برای انجام کارهای اشتباه و شکست خوردن در آنها تشویق کنید. کودکانی که مدام ترس از شکست و مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران را دارند نمی توانند افکار خلاقانه خود را پرورش دهند و آنها را در سطحی محدود نگه می دارند. اشتباهاتی را که خود اخیرا تجربه کرده اید با آنها در میان بگذارید تا آنها بدانند که اگر مرتکب اشتباهی شدند چندان مسئله ی بزرگی نیست و این ممکن است برای هر انسانی اتفاق بیفتد. خندیدن به خود زمان شکست یکی از عادات شاد زیستن است.

ابتکارات و یا خلاقیت ها را جشن بگیرید. دیوارهای خانه یا اتاق خود را با پوسترها و تصاویر هنری بپوشانید. با کودک خود دربارۀ هنرمندان، موسیقی دان ها و دانشمندان مورد علاقه ی خود صحبت کنید. اگر از تماشای یک اثر هنری و معماری و یا گوش دادن به موسیقی خاصی احساس اشتیاق و علاقه می کنید دربارۀ آن با کودکتان صحبت کنید.

از تکنولوژی های جدید مثل توئیتر و یا دیگر شبکه های اجتماعی استقبال کنید تا کودک شما بتواند به راحتی انتخاب کند، نه اینکه از آنها بترسد و کناره گیری کند.

 به کودکتان آزادی و استقلال عمل دهیدتا بتواند ایده های خود را بیان کند و کاری که می خواهند را انجام دهند.

در واقع به شکلی رئیس مأبانه با آنها رفتار نکنید. سعی کنید ترس خود را از اینکه ممکن است آنها توسط آدم راباها ربوده شوند و یا به دانشگاه معتبری راه پیدا نکنند متوقف کنید. احتمال اینکه انها توسط آدم رباها ربوده شوند بسیار پایین است و رفتن به یک دانشگاه معتبر لزوما به معنای موفقیت فرزند شما نیست!

محدود کننده های بیرونی در صحبت کردن می توانند باعث عدم انعطاف در فکر کردن شوند. طی یک مطالعه، حتی توصیف اینکه چگونه تکلیف انجام شود میزان راه های خلاقانه که کودک برای انجام تکلیف نیاز داشت را کاهش دادند.

کودکان را برای خواندن کتاب های لذت بخش و شرکت در فعالیت های هنری تشویق کنید.

زمان تماشای تلویزیون را محدود کنید تا اتاق به فضایی تبدیل کنید برای انجام فعالیت های خلاقانه مثل تمرین یک نمایشنامه، یادگیری نقاشی و یا خواندن کتابی از نویسنده مورد علاقه کودکتان.

به کودکتان این فرصت را بدهید که افکار واگرای خود را بیان کند و یا مخالفت خود را با شما بیان کند.

آنها را تشویق کنید به دنبال راه حل مختلفی برای یک مشکل باشند و آنرا به روش متفاوتی انجام دهند. وقتی آنها یک مشکل را با موفقیت حل کردند از آنها بخواهید راه حل ممکن دیگری نیز برای حل آن مشکل پیدا کنند.

برای اینکه کودکان خلاقیت خود را بروز دهند به آنها جایزه ندهید،

دخالت های تشویقی در فرآیند خلاقیت باعث کاهش کیفیت و عدم انعطاف پذیری افکار خلاقانۀ کودکان می شود.

به کودک اجازه دهید فعالیت های خلاقانۀ خود رابه صورت غریزی و آزادانه بروز دهند و آنها را عملی کنند، نه اینکه شما برای  انجام عملی خلاقانه مثل نواختن پیانو جایزه ای تعیین کنید و او با انگیزۀ دستیابی به جایزه این کار را انجام دهد. اجازه دهید او کاری را انجام دهد که از آن لذت می برد.

سعی کنید نسبت به اینکه هدف کودک شما چیست و در نهایت به چه چیزی می خواهد برسد اهمیت کمتری بدهید.

و تاکید بیشتر شما بر روی فرایند باشد تا محصول. در واقع فرایند مهم است تا محصول نهایی.

یکی از راههایی که شما می توانید مورد بالا را عملی کنید پرسیدن سوال هایی از قبیل آیا از انجام این کار لذت می بری؟ آیا این کار را به اتمام رساندی؟ چرا انجام کار برای تو لذت بخش است؟

منبع: کودک و نوجوان