چگونه نیازهای خود را بیان کنیم؟

چگونه نیازهای خود را بیان کنیم؟

آگاهی پیدا کردن از نیازها و اظهار کلامی صحیح یکی از مهم ترین عناصر برای زندگی صمیمانه می باشد این کار باعث می شود تا طرف مقابلتان به خوبی آنچه میگذرد واقف باشد.

برای بیان کردن نیازها باید رابطه بین نیازها و احساسات خود را به خوبی بدانیم و اگر اطلاعات و آگاهی کافی در مورد نیاز خود نداشته باشیم عواملی که باعث به وجود آمدن احساسات  می شود را به کارها و رفتارهای دیگران ربط می دهیم.

اگر اینطور پیش رویم مانع رشد فکری خود می شویم و دامنه آگاهی و اطلاعات ما با توجه به احوالات درونی ما کاهش می یابد.

به عبارت دیگر اگر ما نتوانیم رابطهی بین نیازها و احساسات خود را به خوبی مشخص کنیم در این هنگام دیگران را مقصر اعمال خود می دانیم و اختلافاتی بین ما و دیگران به  وجود می آید و در نتیجه مرزهای ما با دیگران در معرض تهدید قرار می گیرد.

نسبت به احساساتی که در ما به وجود آمده ممکن است دیگران را سرزنش کنیم و بین ما و دیگران رنجش و کدورت به وجود آید که باعث کمتر شدن صمیمیت می شود.

بر اساس نظر مشاوران ما اگر مسئولیت احساسات خود را به خوبی بپذیرم و دیگران را مقصر جلوه ندهیم در این صورت بسیار خوب عمل می کنیم و مسئولیت پذیر می شویم.

افراد که مسئولیت احساسات خود را نمی پذیرند به روش های مختلفی ممکن است احساسات خود را بر دوش فرد دیگری بیندازند مثلا ممکن است آن ها احساسات خود را به صورت مبهم و نامفهوم نشان دهند و کارهای دیگران را درنظر می گیرم و به افراد القا می کنیم که آن ها مسئول احساسات دیگران می باشند.

بر اساس نظر مشاوران بسیاری از انسان ها یاد نگرفته اند که چطور نیازهای خودشان را بشناسند و نیازهای آن ها چیست اما آن ها به خوبی یاد گرفته اند که اگر نیازها آن ها برآورده نشود سریع به کارها و رفتارهای دیگرا ن فکر کنند و به آن ها بیندیشند.

بر اساس مطلب های بیان شده ما می توانیم اینطور بگوییم: (وقتی آن حرف را زدی رنجیدم برای این که دوست داشتم بیشتر مرا درک کنی.) مضمون این متن آن است که مسئولیت احساسات خود را به خوبی به گردن بگیریم و آن ها را بپذیریم و بیهوده تلاش نکنیم احساسات خود را به دیگران ربط بدهیم و پای دیگران را به میان بکشیم.

بیان نیازهای خود

نیازهای مشترک همه ی انسان ها چیست؟

بر اساس مطالعات انجام شده توسط مشاوران بسیاری از نیازها میان انسان ها مشترک می باشد ،نیازها به دسته های مختلفی تقسیم می شوند که استقلال، آسایش جسمانی، نیازهای معنوی و شکوفایی شخصیتی اشاره کرد. در زیر نمونه هایی از آن را ذکر می کنیم.

  • داشتن استقلال و مستقل بودن
  • انتخاب آرزوها، اهداف و ارزش ها و انتخاب راه هایی برای رسیدن به آرزوها
  • آسایش جسمانی یعنی سرپناه داشتن
  • رابطه صحیح
  • آب و هوا
  • روابط جنسی
  • تغذیه مناسب
  • دوری از خطرها و تهدیدها
  • نیازهای معنوی مانند صلح و نظم و هماهنگی
  • شکوفایی شخصیتی مانند اعتبار داشتن، خلاقیت و انسانیت
  • وابستگی متقابل

وابستگی متقابل نمونه ای از نیازهای انسان می باشد و شامل صمیمیت، قدردانی، عشق، اعتماد، توجه و دلسوزی، پشتیبانی و احترام و دوستی و محبت می شودافراد اگر بتوانند نیازهای خود را بیان کنند می توانند زندگی زیباتری داشته باشند همچنین آن ها می توانند با استفاده از صمیمیت و خیرخواهی احساسات خود را بیان کنند.

برای بیان صحیح نیازها باید آگاهی کاملی از نیازها، احساسات داشته باشیم و به خوبی آن ها را درک کنیم و باید بدانیم که چطور آن ها را دسته بندی کنیم در اینصورت نباید دیگران را متهم کنیم و یا آن ها را مقصر بدانیم.

بسیاری از نیازها هستند که ارضا نمی شوند و به همان شکل باقی می مانند، این نیازها را تقریبا در ظاهر می توان قضاوت کرد و این کار مفید می باشد اما کافی نیست.

برای اینکه احساس صمیمیت بیشتری داشته باشیم باید کارهایی را درخواست دهیم که نیازهایمان را سیراب می کند.

بان رفتار مثبت:

بر اساس نظر مشاوران ما باید بتوانیم با دیگران گفتگوی صمیمانه ای داشته باشیم و نیازهای خود را به طور واضح و صریح بیان کنیم.

ما باید نیازهای خود و آنچه را که دوست داریم برای آنکه آن را به دست آوریم باید در مورد دوست داشتنش به خوبی توضیح دهیم.

اما متاسفانه ما نمی توانیم در مورد آنچه که دوست داریم صریح و واضح توضیح دهیم و بیشتر درمورد آنچه که دوست نداریم توضیح می دهیم.

ما باید این توانایی را در خود ایجاد کنیم تا آنچه را می خواهیم صادقانه و به طور صریح ابراز کنیم و تقاضای خود را بدون کلمات مبهم و گنگ بیان کنیم اگر تقاضا خود را به طور شفاف بیان کنیم در این صورت دیگران نسبت به خواسته ها و تقاضای ما رفتار مناسب و درستی خواهند داشت.

توقع یا تقاضا؟

وقتی به صورت صمیمانه از کسی درخواست و تقاضایی داریم در واقع باید به گونه ای رفتار کنیم که او نوعی فرصت ابراز مهربانی به خود قلمداد کند و به موضوعات دیگری مانند توقع، تهدید و یا دستور ربط ندهد.

اگر درخواستی که از طرف مقابل داریم با کمال رضایت بپذیرد مطمئن باشید با عشق آن را انجام خواهد داد و از انجام دادن آن لذت خواهد برد ولی اگر نسبت به درخواست ما بی میل باشد و با بی میلی آن را بپذیرد در اینصورت انگیزه او به خاطر ترس، کینه، احساس گناه و شرمندگی خواهد بود و نتایج مثبت و درستی را به همراه نخواهد داشت.

زمانی که از فردی درخواست و تقاضایی داریم و با جواب منفی رو به رو می شویم بهتر است با روی خوش و محبت مسائل و دلایل آن را بپذیریم و به او بی احترامی نکنیم.

یا می توانیم به شخص فرصت بیشتری بدهیم و درخواست خود را با دلایل دیگری بیان کنیم تا بتواند بیشتر فکر کند و بدون اینکه او را مجبور به انجام کاری بکنیم و یا استقلال او را زیر پا بگذاریم تقاضای خود محترمانه بیان کنید تا با بررسی دلایل تقاضا را مورد بررسی قرار دهد و نظر خود را بیان کند.

برای اینکه اصول را به خوبی یاد بگیرید می توانید از روانشناس کمک بخواهید و از سبک های ارتباطی درست و صحیح استفاده کنید تا صمیمیت شما حفظ شود و باید با کمک مشاور ارتباط خود را اصلاح کنید زیرا اگر به طور مداوم از یک سبک ارتباطی اشتباه استفاده کنید صمیمیت شما کم می شود و از بین خواهد رفت.

منبع : چگونه نیازهای خود را بیان کنیم؟

بهترین درمان ترس از ارتفاع| شناسایی تا درمان

ترس از ارتفاع (Acrophobia) بر خلاف دیگر فوبیا های خاص مانند ترس از پرواز است، ترس از ارتفاع می تواند باعث ترس شما از چیزهای مختلفی شود که شامل دور بودن از زمین است. بسته به شدت فوبیا، فرد درگیر فوبیا ارتفاع ممکن است به اندازه بالا رفتن از نردبان و بودن در طبقه بالای ساختمان بترسد.

فوبیا ارتفاع یکی از رایج ترین فوبیاها است. تقریباً 3 تا 6 درصد افراد آکروفوبیا دارند، متاسفانه ترس از ارتفاع در زنان دو برابر مردان است و بنابراین بیش تر می تواند زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار دهد.

علائم فوبیا ارتفاع

از نظر احساسی و جسمی، پاسخ به ترس از ارتفاع مشابه پاسخ به هر فوبیای دیگری است. ممکن است هرگز سرگیجه را تجربه نکنید، اما علائم زیر نشانه های فوبیا ارتفاع می باشند:

  • علائم عاطفی: وقتی متوجه می شوید که از سطح زمین فاصله گرفته اید ممکن است احساس وحشت کنید. ممکن است به طور غریزی شروع به جستجوی چیزی برای چسبیدن به آن کنید و متوجه شوید که نمی توانید به حس تعادل خود اعتماد کنید. واکنش‌های رایج شامل پایین آمدن فوری، خزیدن روی چهار دست و پا و زانو زدن یا پایین آوردن بدن است.
  • علائم فیزیکی: این علائم شامل شروع به لرزیدن، عرق کردن، تپش قلب و حتی گریه کردن یا فریاد زدن می باشد. ممکن است احساس ترس و فلج داشته باشید.
  • اضطراب و اجتناب: اگر فوبیا ارتفاع دارید، احتمالاً از موقعیت‌هایی که ممکن است باعث شود در مکان‌های مرتفع باشید، وحشت کرده و از آن ها اجتناب می کنید. به عنوان مثال، ممکن است نگران این باشید که تعطیلات آینده ممکن است در طبقه بالا هتل قرار بگیرید یا از ترس استفاده از نردبان تعمیرات خانه را به تعویق بیندازید. 
  • تعریق
  • احساس وحشت یا فلج شدن
  • تپش قلب
  • ترس از گیر افتادن در مکانی که بلند است.
  • گریه یا فریاد زدن
  •  حمله پانیک 
  • تنگی نفس
  • سردرد و سرگیجه

علل ترس از ارتفاع

تحقیقات نشان می‌دهد که عدم تمایل به ارتفاع نه تنها برای انسان ها بلکه برای همه موجودات ممکن می باشد. در سال 1960، النور جیبسون و ریچارد دی واک، روانشناسان مشهور، در آزمایش های خود نشان دادند که نوزادان در حال خزیدن، همراه با نوزادان گونه های متعدد حیوانات، از عبور از یک صفحه شیشه ای ضخیم که در ارتفاع قرار داشت، خودداری می کردند. حتی حضور مادر نوزاد که تشویق کننده او را صدا می کرد، نوزاد را متقاعد نکرد که عبور کند. 

بنابراین، به نظر می رسد آکروفوبیا حداقل تا حدی ریشه ذاتی داشته و احتمالاً به عنوان یک مکانیسم بقای تکاملی شناخته می شود. با این وجود، اکثر کودکان و بزرگسالان احتیاط می کنند، اما به شدت از ارتفاع نمی ترسند. ترس از ارتفاع، مانند همه فوبیاها، به نظر می رسد واکنش بیش از حد از ترس طبیعی باشد. 

فوبیاهای مرتبط با فوبیا ارتفاع

برخی افراد تصور می کنند فوبیا ارتفاع دارند درحالی که از فوبیاهای دیگر رنج می برند، انواع فوبیاهای مرتبط در ادامه ذکر شده است:

  • ترس از پله یا شیب
  • ترس از پله برقی
  • ترس از سرگیجه
  • ترس از کوهنوردی
  • ترس از سقوط
  • ترس از صخره
  • ترس از پرواز

محرک های ترس از ارتفاع

محرک‌های آکروفوبیا در افراد مختلف متفاوت است، اما می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • آسمان خراش
  • صخره
  • پرواز با هواپیما
  • آسانسور
  • صخره نوردی
  • پله برقی
  • راه پله
  • عبور از پل
  • رانندگی روی پل هوایی

درمان ترس از ارتفاع

فوبیا ارتفاع می تواند علائم مشترکی با سایر انواع فوبیا داشته باشد. بنابراین اگر علائم ترس از ارتفاع را تجربه کرده یا در  زندگی شما اختلال ایجاد کرده است موارد زیر را فراموش نکند.

درمان‌ فوبیا ارتفاع عبارتند از:

روان درمانی

درمان شناختی- رفتاری یا CBT، درمان اصلی  فوبیاهای خاص است. تکنیک های رفتاری که شما را به تدریج در معرض موقعیت ترسناک قرار می دهد (حساسیت زدایی سیستماتیک) در این درمان استفاده می شود. علاوه بر این، روش‌هایی برای متوقف کردن استرس و اضطراب نیز به شما آموزش داده می‌شود .

رو برو شدن با ترس

به طور سنتی، قرار گرفتن در معرض ارتفاع واقعی رایج ترین راه حل است. با این حال، یک مطالعه تحقیقاتی منتشر شده در سال 2017 نشان داد که واقعیت مجازی ممکن است به همان اندازه موثر باشد. مزیت اصلی درمان واقعیت مجازی صرفه جویی در هزینه و زمان است. این روش در همه جا در دسترس نیست، اما  احتمالاً با گذشت زمان، دسترسی به آن آسان تر خواهد شد.

دارو درمانی

گاهی اوقات ممکن است برای تسکین کوتاه‌مدت در موقعیت‌های خاص از آرام‌بخش‌ها یا مسدودکننده‌های بتا استفاده شود تا به تسکین هراس و اضطرابی که احساس می‌کنید کمک کند. داروی D-سیکلوسرین (D-cycloserine) از سال 2008 در آزمایش‌های بالینی برای درمان اختلال اضطراب استفاده شده است. مطالعه‌ای در سال 2012 نشان داد که استفاده از این دارو همراه با درمان شناختی-رفتاری ممکن است نتایج را بهبود بخشد. با این حال تحقیقات بیش تری باید در این مورد صورت بگیرد.

هیپنوتیزم درمانی

هیپنوتیزم درمانی شامل کمک به فرد برای ورود به وضعیتی آرام و عمیق است. سپس درمانگر از تصویرسازی هدایت‌شده و تکنیک‌های دیگر به فرد کمک می کند تا بر فوبیا خود غلبه کند.

شواهد نشان می دهد که هیپنوتیزم درمانی ممکن است برای کمک به افراد برای غلبه بر ترس از ارتفاع مفید باشد. با این حال، تحقیقات علمی بیشتر برای درک مزایای بالقوه هیپنوتیزم درمانی ضروری است.

تمرین آرامش

پانجام یوگا، تنفس عمیق، مدیتیشن یا آرام سازی پیشرونده عضلانی می تواند به شما در مقابله با استرس و اضطراب کمک کند. ورزش منظم نیز می تواند کمک کند. کارهای زیر برای آرامش بیش تر می تواند به شما کمک کند:

  • خواب کافی و ورزش
  • مراجعه منظم به درمانگر 
  • تمرین فعالیت های ذهن آگاهی 
  • تمرین تکنیک های تمدد اعصاب مانند تنفس عمیق و یوگا
  • تماس با خانواده و دوستان برای حمایت بیش تر
  • پیوستن به یک گروه حمایتی
  • برای مقابله با ترس خود به الکل، مواد مخدر یا حتی داروی ضداضطراب تجویز شده تکیه نکنید. انجام این کار می تواند یک وابستگی ناسالم ایجاد کرده و توانایی شما را برای رویارویی با ترس خود کم تر می کند.

ترس از ارتفاع در کودکان

هرگز کودک را تحت فشار قرار ندهید و در صورتی که ترس خود را آشکار کرده است بهتراست که روش های زیر را پیش بگیرید.

حمایت کنید

در مکان های مرتفع دست او را بگیرید، از زیبایی های محیط تعریف کنید و ترس او را مسخره نکنید.

مشاهده درمان ترس ارتفاع در کودکان

به او اجازه دهید که سرگرمی کودکان دیگر را نگاه کرده تا متوجه شود که ترس او معقولانه نیست. علاوه بر این سعی کنید که ترس خود را به فرزندتان انتقال ندهید.

کودک را تحت فشار نگذارید

همان طور که بیان شد ترس خود را فرزندتان نشان نداده و ترس آن را نیز مسخره نکنید تا فرزندتان بتواند همیشه مشکل خود را نزد شما مطرح کند. اگر فوبیا درمان نشود به مرور بدتر می شود بنابراین بهتراست که به مشاور مراجعه کنید.

چه سوالاتی باید از روانشناس بپرسم؟

صحبت در مورد سلامت روان می تواند ناراحت کننده و حتی ترسناک باشد. سلامت روان به اندازه سلامت جسمانی شما مهم است، بنابراین مهم است که با روانشناس خود در مورد علائمی که تجربه می کنید صحبت کنید. در صورت داشتن فوبیا ارتفاع، سؤالات زیر ممکن است به شما در پیدا کردن روانشناس مناسب کمک کند.

  • چه نوع درمانی را توصیه می کنید؟
  • آیا باید به روانپزشک مراجعه کنم؟
  • درمان چه مدت طول می کشد؟
  • آیا گروه حمایتی برای ترس از ارتفاع یا به طور کلی فوبیا می شناسید؟
  • آیا کتابی در مورد ترس از ارتفاع می شناسید که بتوانم آن را بخوانم؟

منبع : بهترین درمان ترس از ارتفاع| شناسایی تا درمان 

ترس از مرد | از تشخیص تا درمان

آندروفوبیا (androphobia) به عنوان ترس از مردان تعریف می شود. این اصطلاح از درون جنبش‌های فمینیستی سرچشمه می‌گیرد تا اصطلاح متضاد «ژینوفوبیا» را که به معنای ترس از زنان است را متعادل کند.

مرد ستیزی ( Misandry ) به عنوان نفرت یا تعصب منفی نسبت به مردان تعریف می شود. نقطه مقابل زن ستیزی است. مردبیزاری می تواند اشکال مختلفی داشته باشد: مانند تبعیض جنسیتی، محرومیت اجتماعی، خشونت علیه مردان، تحقیر مردان، استفاده ابزاری از مردان.

علائم آندروفوبیا یا فوبیا مردان چیست؟

علائم ترس از مردان ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • وقتی مردها را می بینید یا به آن ها فکر می کنید، دچار ترس، اضطراب یا وحشت فوری و شدید می شوید.
  • آگاهی از اینکه ترس شما از مردان غیرمنطقی می باشد اما احساس می کنید نمی توانید آن را کنترل کنید
  • نزدیک شدن به مرد باعث اضطراب و نگرانی شما می شود.
  • اجتناب از موقعیت هایی که ممکن است با مردان روبرو شوید. یا احساس نگرانی یا ترس شدید در موقعیت هایی که با مردان روبرو می شوید.
  • میل شدید برای فرار
  • تنگی نفس
  • تنفس سریع
  • لرزش
  • تعریق شدید
  • در انجام فعالیت های روزانه خود مشکل دارید زیرا از مردان می ترسید.
  • واکنش‌های جسمانی مانند عرق کردن، ضربان قلب سریع، درد در قفسه سینه، یا مشکلات تنفسی
  • حالت تهوع، سرگیجه یا غش هنگام نزدیکی یا حتی فکر کردن به مردان
  • در کودکان، ترس از مردان ممکن است به صورت عصبانیت همراه با چسبیدن، گریه، یا امتناع از ترک والد زن یا نزدیک شدن به مردان ظاهر شود.
  • حالت تهوع
  • سرگیجه
  • تپش قلب
  • خشک شدن دهان
  • از دست دادن کنترل
  • کابوس
  • حمله عصبی
  • ناتوانی در بیان کلمات یا عبارات

چه چیزی باعث ایجاد آندروفوبیا در فرد می شود؟

آندروفوبیا یک نوع فوبیا خاص در نظر گرفته می‌شود، زیرا این ترس شدید و غیرمنطقی بوده که معمولاً خطر واقعی را ایجاد نمی‌کنند اما همچنین می‌تواند باعث اضطراب و رفتارهای اجتنابی شود. 

آندروفوبیا، مانند سایر فوبیاهای خاص، طولانی مدت است و می تواند بر توانایی شما برای انجام فعالیت های روزمره مانند کار، تحصیل و روابط اجتماعی تأثیر منفی بگذارد.

علت دقیق فوبیا مردان به خوبی شناخته نشده است. اما کارشناسان می گویند که برخی از احتمالات عبارتند از:

  • تجربیات منفی با مردان در گذشته، مانند تجاوز جنسی، تجاوز فیزیکی، سوء استفاده ذهنی یا جسمی، غفلت، یا آزار جنسی
  • ژنتیک و محیط
  • تغییرات در عملکرد مغز

برخی از افراد بیشتر از دیگران در معرض ترس از مردان هستند. این افراد عبارتند از:

  • کودکان (فوبیا بیش تر در اوایل کودکی، معمولاً در سن 10 سالگی رخ می دهد)
  • بستگانی که فوبیا یا اضطراب داشته اند (این ممکن است نتیجه رفتار ارثی یا آموخته شده باشد)
  • خلق و خو ویژه
  • تجربه منفی گذشته با مردان

آیا باید به روانشناس مراجعه کرد؟

ترس از مردان ممکن است به عنوان یک احساس کوچک شروع شود اما به مرور می تواند به یک مانع بزرگ در زندگی روزمره شما تبدیل شود. اگر اضطراب شما ناشی از آندروفوبیا شما باشد، باید به روانشناس مراجعه کنید. علائم زیر نشان می دهد که باید به روانشناس مراجعه کنید.

  • بر عملکرد شغلی یا مدرسه شما تأثیر منفی می گذارد.
  • به روابط اجتماعی یا توانایی اجتماعی بودن شما تاثیر می گذارد.
  • دخالت در فعالیت های روزمره شما

درمان ترس از مردان در کودکان بسیار مهم است. گاهی اوقات ترس از کودکان به مرور بیش تر می شود. اما آندروفوبیا می تواند به شدت بر توانایی کودک برای عملکرد در جامعه تأثیر بگذارد البته ترس آن ها باید با کمک پزشکی حرفه ای برطرف شود.

ترس از مردان چگونه درمان می شود؟

اکثر افراد مبتلا به آندروفوبیا می توانند از طریق جلسات درمانی بهبود یابند. درمان اولیه ترس از مردان شامل روان درمانی است. دو نوع رایج روان درمانی که برای درمان فوبیا مردان استفاده می شود، مواجهه درمانی و رفتار درمانی هستند. در برخی موارد از دارو نیز به عنوان بخشی از برنامه درمانی استفاده می شود، البته دارو درمانی به تنهایی نمی تواند درمان باشد.

درمان از طریق مواجهه

مواجهه درمانی برای تغییر نحوه واکنش شما به مردان طراحی شده است. در طی این درمان به تدریج و به طور مکرر در معرض چیزهایی قرار خواهید گرفت که با مردان ارتباط خواهد داشت. با گذشت زمان، قرار گرفتن تدریجی در برابر مردان باید به شما کمک کند تا افکار، احساسات مرتبط با ترس از مردان را مدیریت کنید. 

برای مثال، درمانگر شما ممکن است ابتدا عکس‌هایی از مردان را به شما نشان دهد و سپس شما را وادار کند به صدای ضبط شده مردان گوش دهید. پس از آن، درمانگر از شما می‌خواهد ویدیوهایی از مردان را تماشا کنید و سپس به آرامی به یک مرد واقعی نزدیک شوید.

درمان شناختی رفتاری (CBT)

درمان شناختی رفتاری از سایر تکنیک‌های درمانی استفاده می‌کند تا راه‌های متفاوتی را برای مشاهده و مقابله با ترس از مردان به شما آموزش دهد. درمانگر شما به شما یاد می دهد که چگونه:

  • ترس خود را به گونه ای متفاوت ببینید.
  • با احساسات فیزیکی مرتبط با ترس خود کنار بیایید.
  • با تأثیری که ترس بر زندگی شما گذاشته است برخورد کنید.

جلسات درمان شناختی رفتاری به شما کمک می کند به جای اینکه بر افکار و احساسات خود غلبه کنید، حس اعتماد به نفس یا تسلط بر افکار و احساسات خود به دست آورید.

دارو درمانی

روان درمانی معمولاً در درمان ترس از مردان بسیار موفق است. اما گاهی اوقات استفاده از داروهایی که می توانند احساس اضطراب یا حملات پانیک مرتبط با آندروفوبیا را کاهش دهند مفید می باشد. این داروها باید در ابتدای درمان برای تسهیل بهبودی استفاده شوند.

استفاده دیگر دارودرمانی برای موقعیت‌های نادر و کوتاه‌مدت است که طی آن اضطراب شما را از انجام کار ضروری باز می‌دارد.

داروهایی که معمولا برای درمان آندروفوبیا استفاده می شوند عبارتند از:

مسدود کننده های بتا : مسدود کننده های بتا اثرات آدرنالین ناشی از اضطراب را در بدن کنترل می کنند. آدرنالین می تواند باعث علائم جسمی ناراحت کننده و گاهی خطرناک از جمله افزایش ضربان قلب و فشار خون، تپش قلب و همچنین لرزش صدا و بدن شود.

آرام بخش ها: بنزودیازپین ها با کاهش اضطراب به شما کمک می کنند تا احساس آرامش بیشتری داشته باشید. این داروها باید با احتیاط مصرف شوند زیرا ممکن است اعتیادآور باشند. اگر سابقه مصرف الکل یا مواد مخدر دارید، ممکن است بنزودیازپین ها برای شما مناسب نباشند.

اگر داروی آرامبخش مصرف می کنید، در حین مصرف این دارو از مصرف الکل خودداری کنید. اقدامات دیگری که می تواند اضطراب شما را کاهش دهد شامل موارد زیر می باشد:

  • ورزش منظم
  • خواب کافی
  • برنامه تغذیه ای مناسب
  • یوگا

هیپنوتیزم درمانی

هیپنوتراپی نوعی درمان است که در آن روانشناس به ضمیر ناخودآگاه فرد مبتلا به فوبیا وارد شده و سعی می کند بر آن تاثیر مثبت بگذارد و باعث بهبود فوبیا آن ها می شود.

در صورتی که در مورد درمان خود تردید دارید با روانشناس خود در مورد آن صحبت کنید و از عوارض و روند هر درمان آگاه شوید.

منبع : ترس از مردان | از تشخیص تا درمان 

بهبودی از تجاوز و آزار جنسی

بهبودی از تجاوز و آزار جنسی

بهبودی پس از تجاوز جنسی زمان بر است و روند آن دردناک است. اما شما می توانید حس کنترل خود را دوباره به دست آورید، ارزش خود را بازیابی کنید، و یاد بگیرید که خود را درمان کنید.

عواقب تجاوز و آزار جنسی

خشونت جنسی به طرز تکان دهنده ای رایج است. بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری (CDC)، تقریباً از هر ۵ زن در ایالات متحده، ۱ نفر در مقطعی از زندگی خود مورد تجاوز جنسی یا تجاوز جنسی قرار می گیرد و اغلب توسط فردی رخ می دهد که می شناسد و به او اعتماد دارد.

در برخی از کشورهای آسیایی، آفریقایی و خاورمیانه، این رقم حتی بالاتر است. از طرفی تجاوز جنسی به زنان محدود نمی شود. سالانه بسیاری از مردان و پسران قربانی تجاوز و آسیب های جنسی می‌شوند.

صرف نظر از سن یا جنسیت، تأثیر خشونت جنسی بسیار فراتر از همۀ آسیب های فیزیکی است. آسیب ناشی از تجاوز جنسی شخصیت فرد را خرد می‌کند و باعث می شود احساس ترس، شرم و تنهایی پیدا کند یا در کابوس ها، فلاش بک ها و دیگر خاطرات ناخوشایند غرق شود.

دنیا دیگر برای این افراد جای امنی نیست، دیگر به دیگران اعتماد ندارند، حتی گاهی به خودشان هم اعتماد ندارند، خودشان را قضاوت می‌کنند و ارزش خود و حتی عقلشان را زیر سوال می‌برند.

در این شرایط ممکن است خودتان را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش کنید یا فکر کنید که دیگر مانند قبل نیستید و اهمیت خود را از دست داده اید و ممکن است به PTSD ، اضطراب و افسردگی مبتلا شوید.

باید به یاد داشته باشید که آنچه تجربه می کنید یک واکنش طبیعی به حادثه ای است که تجربه کرده اید. احساس درماندگی، شرم، نقص و سرزنش علائم شما هستند، نه واقعیت. هر قدر هم که دشوار به نظر برسد،

با برخی از نکات و تکنیک ها، می توانید با اتفاقی که افتاده کنار بیایید، احساس امنیت و اعتماد خود را دوباره به دست آورید و یاد بگیرید که چگونه بهبود یابید و به زندگی خود ادامه دهید.

باورهای غلط و حقایق در مورد تجاوز جنسی

آگاهی به باورهای غلط و مضر دربارۀ قربانیان خشونت جنسی می تواند به شما در شروع روند درمان کمک کند.

باورهای غلط و حقایق در مورد تجاوز جنسی

باور غلط:

شما می توانید یک متجاوز را از روی ظاهر یا رفتار او تشخیص دهید.

واقعیت:

هیچ راه مطمئنی برای شناسایی متجاوز وجود ندارد. بسیاری از آن ها کاملاً عادی، دوستانه، جذاب و غیر تهدید کننده به نظر می رسند.

باور غلط:

شما زیاد هم بدتان نیامده وگرنه مقابله می‌کردید.

واقعیت:

شوکه و منجمد شدن در هنگام تجاوز جنسی، بسیار رایج است. مغز و بدن شما شوکه و خاموش می شود و هر گونه حرکت، صحبت یا حتی فکر کردن را دشوار می کند.

باور غلط:

قربانیانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند با نوع لباس پوشیدن یا رفتارشان به دیگران سیگنال می‌دهند که دنبال رابطه هستند.

واقعیت:

تجاوز جنسی جرم فرصت طلبان است. مطالعات نشان می‌دهد که متجاوزان قربانیان را بر اساس آسیب‌پذیری‌شان انتخاب می‌کنند، نه بر اساس جذابیت ظاهری یا خودنمایی آن ها.

باور غلط:

تجاوز جنسی اغلب یک سوء تفاهم است.

واقعیت:

متجاوزان اغلب با ادعای این که حمله یک اشتباه حاصل از مستی یا سوء ارتباط بوده از خود دفاع می کنند. اما تحقیقات نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق متجاوزان، در این جرم سابقه دارند و بارها آن را تکرار کرده اند. این مردان افراد آسیب پذیر را هدف قرار می دهند و اغلب از الکل استفاده می کنند تا به آن ها تجاوز کنند.

باور غلط:

اگر قبلاً با آن شخص رابطه جنسی داشته اید، تجاوز جنسی نیست.

واقعیت:

فقط به این دلیل که قبلاً به رابطه جنسی با کسی رضایت داده اید، او مالکیت دائمی بر بدن شما ندارد. اگر همسر، دوست پسر یا معشوق، شما را بر خلاف میلتان مجبور به رابطۀ جنسی کند، تجاوز است.

مرحله ۱: بهبودی از تجاوز یا آسیب جنسی

در مورد آنچه برای شما اتفاق افتاده است صحبت کنید

اعتراف به اینکه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اید فوق العاده دشوار است. باعث می‌شود که دیگران به شما انگ بزنند یا احساس کنید ناپاک یا ضعیف هستید، همچنین ممکن است از واکنش دیگران بترسید.

آیا آن ها شما را قضاوت خواهند کرد؟ جور دیگری به شما نگاه می‌کنند؟ از این رو شاید ترجیح دهید که موضوع را کم اهمیت جلوه دهید یا آنچه را اتفاق افتاده مخفی کنید. اما اگر حرف نزنید، از کمک به خود باز می‌مانید و قربانی بودن خود را تقویت می کنید.

با کسی که به او اعتماد دارید ارتباط برقرار کنید.

معمولاً گمان می‌برید که اگر در مورد تجاوز جنسی خود صحبت نکنید، واقعیت آن اتفاق از بین می‌رود. اما وقتی از حقیقت دوری کنید نمی توانید درمان شوید و پنهان کردن فقط به احساس شرم می افزاید. هر چقدر هم که بازگو کردن ترسناک باشد، شما را رها می کند.

با این حال، مهم است که افرادی را که به آن ها می گویید، با دقت انتخاب کنید. بهترین گزینه کسی است که حامی، همدل و صبور باشد. اگر کسی را ندارید که به او اعتماد کنید، با یک درمانگر صحبت کنید یا با شماره‌های مشاوره تلفنی تماس بگیرید و به صورت ناشناس موضوع را عنوان کنید.

احساس درماندگی و انزوای خود را به چالش بکشید.

تجاوز باعث می شود شما احساس ناتوانی و آسیب پذیری کنید. باید به خود یادآوری کنید که نقاط قوت و مهارت های مقابله ای می تواند شما را در زمان های سخت کمک کند.

یکی از بهترین راه‌ها برای بازیابی حس قدرت، کمک به دیگران است: خدمات داوطلبانه انجام دهید، خون اهدا کنید، به دوست نیازمندتان یا خیریه مورد علاقۀ خود کمک کنید.

پیوستن به گروه حمایتی بازماندگان تجاوز یا سوء استفاده جنسی

گروه های حمایتی می توانند به شما کمک کنند که کمتر احساس تنهایی و انزوا کنید. آن ها همچنین اطلاعات ارزشمندی در مورد نحوه مقابله با علائم و تلاش برای بهبودی ارائه می دهند. اگر نمی توانید یک گروه پشتیبانی در منطقه خود پیدا کنید، به دنبال گروه آنلاین باشید.

مرحله ۲:با احساس گناه و شرم کنار بیایید

حتی اگر از نگاه عقلانی مطمئن باشید که مقصر تجاوز یا حملۀ جنسی نیستید، ممکن است همچنان با احساس گناه یا شرم دست و پنجه نرم کنید. این احساسات می توانند بلافاصله پس از حمله یا سال ها بعد ایجاد شوند. اما با اذعان به حقیقت آنچه اتفاق افتاده است، پذیرفتن کامل اینکه مسئولیتی بر عهده شما نیست آسان تر خواهد بود.

بعد اتفاق، خیلی راحت می توان فکر کرد که چه کاری می‌توانستید انجام دهید که نکردید یا چه کارهایی که نباید انجام می‌دادید را انجام دادید، اما وقتی در وسط حمله قرار می گیرید، مغز و بدن شما در شوک قرار می گیرد نمی توانید واضح فکر کنید.

بسیاری از افراد می گویند که در لحظه تجاوز احساس «یخ زدگی» پیدا کرده اند. خودتان را به خاطر این واکنش طبیعی قضاوت نکنید. شما در شرایط سخت بهترین کار را انجام دادید: اگر می توانستی جلوی حمله را بگیری، این کار را می کردی.

به کسی که «نباید» اعتماد کردی

یکی از سخت‌ترین کارها برای تحلیل واقعۀ تجاوز این است که چرا به آن فرد اعتماد کرده بودید. طبیعی است که شروع به زیر سوال بردن خود کنید و به این فکر کنید که چرا متوجه علائم هشدار دهنده نشدید. در این مواقع فقط به یاد داشته باشید که متجاوز تنها مقصرِ اتفاق است.

خودتان را به خاطر این که فکر کردید متهاجم یک انسان شایسته است، سرزنش نکنید. کسی که باید احساس گناه و شرم کند متجاوز است، نه شما.

مست بودی یا به اندازه کافی محتاط نبودی

صرف نظر از شرایط، تنها کسی که مسئولیت حمله را بر عهده دارد، عامل آن است. شما آن را نخواستید و سزاوار اتفاقی که برایت افتاده نبوده اید. مسئولیت را در جای درست آن قرار دهید، یعنی بر دوش متجاوز.

مرحله ۳:برای خاطرات ناراحت کننده آماده شوید

هنگامی که شما از موضوع استرس زا عبور می کنید، بدن شما به طور موقت به حالت «جنگ یا گریز» یا هوشیاری زیاد می رود. وقتی تهدید از بین رفت، بدن شما آرام می شود. اما تجربیات آسیب زا مانند تجاوز جنسی باعث می شود سیستم عصبی شما در حالت هوشیاری بالا «قفل» شود،

در این حالت به کوچکترین محرک ها حساس می شوید. این موضوع برای بسیاری از بازماندگان تجاوز جنسی پیش می آید.

کابوس ها و یادآوری های ناگهانی در چند ماه اول پس از حمله  بین قربانیان تجاوز بسیار شایع است، اگر سیستم عصبی شما در درازمدت «قفل» باقی بماند، دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می شوید.

برای کاهش استرس ناشی از خاطرات ناراحت کننده:

سعی کنید محرک ها را پیش بینی کنید و برای آن آماده شوید.

محرک های رایج شامل سالگردهای اتفاق، افراد یا مکان های مرتبط با تجاوز جنسی و برخی از مناظر، صداها یا بوهاست. اگر از محرک هایی که ممکن است باعث واکنش ناراحت کننده شوند آگاه باشید، در موقعیت بهتری برای درک آنچه اتفاق می افتد خواهید بود و اقداماتی برای آرام شدن انجام می دهید.

به سیگنال های خطر بدن خود توجه کنید.

زمانی که احساس استرس و ناامنی می کنید، بدن و احساسات شما سرنخ هایی به شما می دهد. این سرنخ ها شامل احساس تنش، حبس نفس، افکار شتابناک، تنگی نفس، گرگرفتگی، سرگیجه و حالت تهوع می باشد.

برای آرام کردن خود اقدامات فوری انجام دهید.

هنگامی که متوجه هر یک از علائم بالا شدید، مهم است که به سرعت اقدام کنید و تا قبل از اینکه از کنترل خارج شوید، خود را آرام کنید. یکی از سریع‌ترین و مؤثرترین راه‌ها برای فرونشاندن اضطراب و کاهش وحشت، کاهش سرعت تنفس است.

با این تمرین تنفسی ساده وحشت خود را کاهش دهید

با پشت صاف در حالت راحت بنشینید یا بایستید. یک دست را روی سینه و دست دیگر را روی شکم خود قرار دهید.

آهسته از طریق بینی خود نفس بکشید و تا چهار شماره آن را نگه دارید. دست روی شکم شما باید بالا بیاید. دست روی سینه شما باید حرکت اندکی کند.

با هشت شماره بازدم را از دهان خود خارج کنید. عضلات شکم خود را منقبض کنید و تا جایی که می توانید هوا را خارج کنید.

دست روی شکم شما باید هنگام بازدم به سمت داخل حرکت کند، اما دست دیگر شما باید حرکت اندکی کند.

دوباره نفس بکشید، چرخه را تکرار کنید و این کار را ادامه دهید تا زمانی که احساس آرامش و تمرکز داشته باشید

.

نکاتی برای مقابله با خاطرات

همیشه نمی توان از خاطرات جلوگیری کرد. اما اگر متوجه شدید که ارتباط خود را با زمان حال از دست داده اید و احساس کردید که تجاوز جنسی دوباره تکرار می شود، اقداماتی وجود دارد که می توانید انجام دهید.

بپذیرید و به خود اطمینان دهید که این یک خاطره است، نه واقعیت.

با خودتان تکرار کنید رویداد آسیب زا تمام شده و تو نجات پیدا کردی. در این لحظات مرور سناریوی سادۀ ماجرا می تواند کمک کند: «من احساس [هراس، ترس، غرق شدن، و غیره] دارم، زیرا دارم آزار /تجاوز جنسی را به یاد می آورم، اما وقتی به اطراف نگاه می کنم می بینم که تجاوز در حال حاضر اتفاق نمی افتد و من واقعاً در خطر نیستم.»

خود را به زمان حال بیاورید

تکنیک های زمینه سازی می تواند به شما کمک کند توجه خود را از خاطرات دور کرده و به محیط فعلی خود برگردید. برای مثال، سعی کنید به بازوهای خود ضربه بزنید،

چیزی را لمس کنید یا محیط واقعی خود و آنچه را که هنگام نگاه کردن به اطراف می بینید توصیف کنید: مکانی را که در آن هستید، تاریخِ روز و سه چیز را که هنگام نگاه کردن به اطراف می بینید نام ببرید.

مرحله ۴: دوباره به بدن و احساسات خود متصل شوید

از آنجایی که سیستم عصبی شما پس از تجاوز در یک حالت حساس قرار می‌گیرد، سعی می‌کنید از هرگونه ارتباط با حادثه اجتناب کنید. اما شما نمی توانید به طور گزینشی احساسات خود را غیرفعال کنید.

وقتی احساسات ناخوشایند را خاموش می کنید، خودآگاهی و ظرفیت شادی خود را نیز خاموش می کنید. در نتیجه شما هم با عواطف و هم جسمتان قطع ارتباط می‌کنید. به عبارت دیگر زنده اید اما زندگی نمی‌کنید.

نشانه هایی که از آن ها دوری می کنید و به روش های غیر ناسالمی بی حس می شوید:

  • احساس بی‌حسی فیزیکی کرده و مانند گذشته بدن خود را احساس نمی کنید (حتی در تشخیص بین لذت و درد مشکل دارید).
  • احساس جدایی از بدن یا محیط اطراف خود ( احساس می‌کنید به جای بودن در بدن خود یا محیط، فقط مراقب بدن خود یا موقعیتی هستید که در آن قرار دارید).
  • مشکل در تمرکز و به خاطر سپردن چیزها
  • استفاده از محرک ها، انجام فعالیت های پرخطر یا ایجاد درد فیزیکی برای احساس سرزندگی و مقابله با احساس پوچی درونی.
  • مصرف اجباری مواد مخدر یا الکل.
  • فرار از طریق خیال پردازی، رویاپردازی یا تماشای بیش از حد تلویزیون، انجام بازی های ویدیویی و غیره.
  • احساس جدایی از دنیا، افراد زندگی‌تان و فعالیت هایی که قبلاً از آنها لذت می بردید.

برای بهبودی پس از تجاوز جنسی، باید دوباره با بدن و احساسات خود ارتباط برقرار کنید

تجاوز جنسی، از بسیاری جهات، بدن تان را به دشمن شما تبدیل می کند، چیزی که باطل و آلوده شده است؛ از آن متنفرید یا می‌خواهید نادیده اش بگیرید. مواجهه با احساسات شدید مرتبط با حمله نیز ترسناک است.

اما اگرچه فرآیند اتصال مجدد به نظر خطرناک می‌رسد، اما در واقع خطرناک نیست. احساسات اگرچه قدرتمند هستند اما واقعیت ندارند. آن ها به شما صدمه نزده و شما را دیوانه نمی کنند. خطر واقعی برای سلامت جسمی و روانی شما ناشی از دوری از آن هاست.

هنگامی که دوباره با بدن و احساسات خود در تماس باشید، احساس امنیت، اعتماد به نفس و قدرت بیشتری خواهید داشت. از طریق تکنیک های زیر می توانید به این امر دست یابید:

حرکات موزون.

حرکت ریتمیک می تواند بسیار شفابخش باشد. به ما کمک می کند آرام شویم و حس کنترل بر بدن خود را دوباره به دست آوریم. هر چیزی که ترکیبی از ریتم و حرکت باشد کارساز خواهد بود: رقصیدن، طبل زدن، راه رفتن. خوب است که با تمرکز بر حرکات و عقب و جلوشدن بازوها و پاها، آن ها را در روال پیاده روی یا دویدن خود دنبال کنید.

مدیتیشن و ذهن آگاهی

شما می توانید مدیتیشن تمرکز حواس را در هر مکانی انجام دهید، حتی زمانی که در حال راه رفتن یا غذا خوردن هستید. فقط کافیست روی آنچه احساس اکنون حس می کنید تمرکز کنید، هدف این کار فقط مشاهده، بدون قضاوت کردن است.

یوگا، تای چی و چیگونگ

این فعالیت ها هوشیاری بدن را با حرکات آرامش بخش و متمرکز بالا می‌برند و می توانند به تسکین علائم PTSD و تجاوز کمک کنند.

ماساژ

پس از تجاوز، ممکن است از لمس انسان ها احساس ناراحتی کنید. اما لمس کردن و لمس شدن روش مهمی است که ما با آن احساس محبت و آرامش به دیگران داده و از آن ها دریافت می‌کنیم. شما می توانید از طریق ماساژ درمانی خود را برای تماس با انسان ها آماده کنید.

برنامۀ قدرتمند برای اتصال مجدد به عواطف و حس‌های فیزیکی

جعبه ابزار رایگان هوش هیجانی مرکز ستاره ایرانیان می‌تواند به شما کمک کند تا پس از تجاوز جنسی، با برقراری ارتباط مجدد با احساسات ناخوشایند یا ترسناک، بدون اینکه تحت تأثیر قرار بگیرید، بهبود پیدا کنید. شما می توانید از جعبه ابزار باید همراه با درمان استفاده کنید.

استفاده از این برنامه با گذشت زمان تفاوت بزرگی در توانایی شما برای مدیریت استرس، ایجاد تعادل در خلق و خو و احساسات و بازپس گیری کنترل زندگی شما ایجاد می‌کند.

مرحله ۵: منزوی نشوید

احساس انزوا و جدا شدن از دیگران پس از تجاوز جنسی معمول است. ممکن است وسوسه شوید که از فعالیت های اجتماعی و عزیزان خود کناره گیری کنید. اما مهم است که با زندگی و افرادی که به شما اهمیت می دهند در ارتباط بمانید،

حمایت افراد دیگر برای بهبودی شما حیاتی است. اما به یاد داشته باشید که حمایت به این معنا نیست که همیشه باید در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت یا روی آن تمرکز کنید. تفریح ​​و خندیدن با افرادی که به شما اهمیت می دهند می تواند به همان اندازه شفابخش باشد.

در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید، حتی اگر تمایلی به آن ندارید. کارهای روزمره را همراه با افراد دیگر انجام دهید، کارهایی که ربطی به آسیب جنسی ندارند.

دوباره با دوستان قدیمی ارتباط برقرار کنید.

اگر از روابطی که زمانی برایتان مهم بوده اند کنار کشیده اید، برای برقراری ارتباط مجدد تلاش کنید.

دوستان جدیدی پیدا کنید.

اگر تنها یا دور از خانواده و دوستان زندگی می کنید، سعی کنید با دوستان جدیدی پیدا کنید. برای ملاقات با افراد دارای علایق مشابه، ارتباط با انجمن دانشگاهتان، تماس با همسایگان، همکاران کاری، شرکت در کلاس یا پیوستن به باشگاه ورزشی می‌تواند مفید باشد.

مرحله ۶: به خودتان کمک کنید

بهبود آسیب های جنسی یک فرآیند تدریجی و مداوم است. نه یک شبه اتفاق می افتد، نه خاطرات آسیب به طور کامل ناپدید می شوند و زندگی را در مواقعی سخت جلوه می‌کند. اما اقدامات زیادی وجود دارد که می توانید برای مقابله با علائم باقی مانده و کاهش اضطراب و ترس خود انجام دهید.

زمانی را برای استراحت و بازیابی تعادل بدن خود اختصاص دهید.

زمانی که خسته هستید استراحت کنید و از وسوسۀ مشغول کردن خود به فعالیت‌ها (برای احساس نکردن) اجتناب کنید، از انجام هر کار اجباری خودداری کنید. اگر در آرامش و مراقبت کردن از خود مشکل دارید تکنیک‌های آرامش‌بخشی مانند مدیتیشن و یوگا می‌تواند به شما کمک کند.

مراقبت رسانه‌ها باشید

از تماشای هر برنامه ای که می تواند باعث ایجاد خاطرات بد شود خودداری کنید. مثلا موارد واضحی مانند گزارش های خبری در مورد خشونت جنسی و نمایش های تلویزیونی و فیلم های که به طور مستقیم دربارۀ این موضوع‌اند.

اما حتی شاید بخواهید به طور موقت از هر چیزی که بیش از حد تحریک کننده است، از جمله رسانه های اجتماعی نیز اجتناب کنید.

از نظر جسمی مراقب خودتان باشید

همیشه مهم است که درست غذا بخورید، به طور منظم ورزش کنید و خواب کافی داشته باشید، اما زمانی که در حال بهبودی از تروما هستید، اهمیت آن بیشتر هم می‌شود.

ورزش به ویژه، سیستم عصبی آسیب دیدۀ شما را آرام می‌کند، استرس را از بین برده و به شما کمک می کند تا احساس قدرت و کنترل بیشتری بر بدن خود داشته باشید.

از مصرف الکل و مواد مخدر خودداری کنید.

از وسوسۀ خوددرمانی با الکل یا مواد مخدر اجتناب کنید. استفاده از مواد، بسیاری از علائم آسیب از جمله بی حسی عاطفی، انزوای اجتماعی، عصبانیت و افسردگی را تشدید می کند. همچنین در درمان اختلال ایجاد می کند و زندگی خانوادگی و روابط شما را دچار مشکل می‌کند.

چگونه به افراد دیگر کمک کنیم تا از تجاوز یا آسیب جنسی بهبود یابند

وقتی همسر، شریک زندگی، خواهر و برادر یا یکی از عزیزانتان مورد تجاوز قرار گرفته باشد، احساسات دردناکی ایجاد و آسیب‌های جدی به شما وارد می‌کند.

احساس عصبانیت و ناامیدی می کنید، از اینکه رابطه تان به حالت قبل از حمله برگردد ناامید می‌شوید یا حتی دلتان می‌خواهد از متجاوز عزیزتان انتقام بگیرید. اما باید بدانید که صبر، درک و حمایت شماست که عزیزتان اکنون به آن نیاز دارد، نه تظاهر به پرخاشگری یا خشونت بیشتر.

به عزیزتان اعلام کنید که شما هنوز او را دوست دارید و به او اطمینان دهید که این حمله تقصیر او نبوده است.

به او بگویید که هیچ کار انجام داده یا انجام نداده‌ای، نمی تواند او را مقصر جلوه دهد.

اجازه دهید که عزیزتان هر وقت که خودش خواست حرف بزند.

برای برخی از قربانیان تجاوز جنسی صحبت در مورد آنچه اتفاق افتاده بسیار دشوار است، برخی دیگر لازم است بارها و بارها در مورد تجاوز صحبت کنند. این باعث می شود که شما مدام احساس ناامیدی یا ناراحتی کنید. اما سعی نکنید فرد مورد علاقۀ خود را مجبور کنید که حرف بزند یا از او بخواهید که از بازگویی گذشته خودداری کند.

درعوض، به او بفهمانید که هر زمان که می‌خواهد صحبت کنند، در کنارش هستید تا گوش کنید. اگر شنیدنِ ماجرای تجاوز به عزیزتان باعث ناراحتی شما می شود، صحبت با شخص دیگری می تواند به شما کمک کند تا بتوانید از چشم‌انداز دیگری به موضوع نگاه کنید.

فرد مورد علاقه خود را تشویق کنید که به دنبال کمک باشد، اما او را تحت فشار نگذارید.

بسیاری از افراد پس از ضربه های روحی ناشی از تجاوز جنسی، احساس ناتوانی کامل می کنند. شما می توانید بدون اجبار و فشارآوردن به فرد مورد علاقه خود، به او کمک کنید تا حس کنترل خود را به دست آورد. او را تشویق کنید تا کمک بخواهد، اما بگذارید تصمیم نهایی را خودش بگیرد.

در مورد صمیمیت فیزیکی همدلی و احتیاط نشان دهید.

معمولاً افرادی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، از تماس فیزیکی خودداری می کنند. اما در عین حال مهم است که احساس نکنند نزدیک ترین افراد از نظر عاطفی از آن ها  کناره گیری می کنند یا اینکه به نوعی توسط این حمله آلوده شده اند.

علاوه بر ابراز محبت به صورت کلامی، با کسب اجازه از عزیزتان او را در آغوش گرفته یا لمس کنید. اگر قربانی همسر یا شریک جنسی شما باشد، احتمالاً تا مدتی تمایلی به ارتباط و صمیمیت جنسی نداشته و به زمان نیاز دارد تا بتواند دوباره کنترل زندگی و بدن خود را به دست آورد.

مراقب خودتان باشید.

هرچه آرامش و تمرکز بیشتری داشته باشید، بهتر می توانید به عزیزتان کمک کنید. استرس خود را مدیریت کنید و برای حمایت با دیگران تماس بگیرید.

صبور باشید.

بهبودی آسیب ناشی از تجاوز جنسی به زمان نیاز دارد. خاطرات، کابوس های شبانه، ترس‌های ناتوان کننده و سایر علائم PTSD تا مدت ها پس از التیام هر گونه آسیب فیزیکی باقی می‌مانند.

منبع : بهبودی از تجاوز و آزار جنسی

حمله پانیک | علل | علائم و راه درمان این اختلال

حمله پانیک؛ علل، علائم و راه درمان این اختلال، دارو گیاهی، تست تشخیصی

حمله پانیک به هجوم ناگهانی ترس و اضطراب گفته می شود، این حملات علائمی را به همراه دارد که در ادامه مقاله به آن پرداخته شده است. ترس و اضطرابی که در این حملات تجربه می شود غیرواقعی می باشد و با شرایط موجود هنگام حملات پانیک هماهنگی ندارد.

توجه داشته باشید که هرکسی ممکن است یک بار در طول زندگی حمله پانیک را تجربه کرده ولی این بدین معنی نمی باشد که نیاز به درمان دارد. این درحالی است که حملات همیشگی نشانه اضطراب بیش از اندازه می باشد که نیاز به درمان و مراجعه به متخصص دارد.

حمله پانیک؛ علل، علائم و راه درمان این اختلال

همان طور که گفته شد حملات پانیک علائمی را به دنبال دارد که شامل موارد زیر می باشد:

  • بی‌حسی
  • ناتوانی در حرکت
  • تنفس سریع
  • تعریق
  • تهوع
  • سرگیجه
  • لرز یا احساس گرما
  • افزایش شدید ضربان قلب
  • ترس از مرگ
  • ترس از غش کردن
  • ترس از دیوانه شدن
  • مسخ واقعیت

علائم ذکر شده شباهت زیادی به حملات قلبی یا اختلالات تنفسی دارد و می تواند برای برخی از افراد ترس از مرگ را نیز به همراه داشته باشد. برخی از افراد دیگر ممکن است زندگیشان به دلیل این حملات کاملا تغییر کند به طور مثال از خانه خارج نشوند یا از کار خود استعفا دهند.

شروع علائم در حمله پانیک ناگهانی و غیرارادی می باشد البته گاهی اوقات می تواند به آرامی نیز بروز پیدا کند. در برخی از افراد حملات پانیک آهسته و باعلائم کم تری همراه است، به طوری کلی می توان گفت کم تر از چهار مورد از علائم بالا را تجربه می کنند.

بیماری پانیک و علائم آن می تواند در تمام سنین به شکل های مختلف دیده شود، اما در ۲۰ تا ۳۰ از شیوع بیش تری برخوردار است.

زمان حملات پانیک متفاوت است اما به طور کلی حدود پنج تا ۲۰ دقیقه ادامه دارد و در ۱۰ دقیقه به بالاترین حد ممکن یا اوج می‌رسد. حمله پانیک ممکن است در یک روز یا یک ساعت چند بار رخ دهد یا در طول هفته کلا یک بار ایجاد شود، بنابراین برنامه منظمی ندارد.

خوشبختانه کسانی که به طور مکرر و همیشگی حملات پانیک را تجربه می کنند میتوانند موقعیت هایی را تشخیص دهند که باعث بروز این حملات می شود و به مرور از آن ها دوری کنند، اگر این تشخیص سخت می باشد روانشناس می تواند به آن ها در تشخیص موقعیت ها کمک کند.

حمله پانیک؛ علل، علائم و راه درمان این اختلال،علل حمله پانیک یا وحشت زدگی

متاسفانه علت این حملات هنوز مشخص نشده است، البته نظریه ها و عقاید گوناگونی در مورد علت آن وجود دارد.  یکی از این دلایل عدم تعادل مواد شیمیایی در مغز می باشد که منجر به بروز حملات می گردد.از دلایل دیگر می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • موقعیت‌ها و اختلالات متفاوت مانند اضطراب یا افسردگی
  • استرس طولانی مدت و شدید، عوارض جانبی داروهای پزشکی، مشکلات جسمانی و روانی مانند بیماری قلبی، تنفسی، استفاده بیش از حد از الکل، نیکوتین، کافئین و مواد مخدر
  • خاطرات و تجربه دردناک در گذشته ( مانند، مرگ، شکست، سوء استفاده جنسی)
  • تجربیات استرس آور مکرر ( اتفاقاتی مانند ورشکستی، طلاق، تغییر محل زندگی، شکست تحصیلی)
  • ژنتیک ( برخی از افراد بیش تر از دیگران در خطر احتمال ابتلا به پانیک اتک قرار دارند)
  • مصرف زیاد قهوه و سیگار در افراد مستعد به پنیک اتک یا بیماری های روانشناختی دیگر
  • پرکاری تیروئید
  • قند خون پایین
  • پرولاپس دریچه میترال

تست تشخیص پانیک

متاسفانه هیچ تست دقیقی برای تشخیص پانیک وجود ندارد. بنابراین تشخیص پانیک بر اساس حالات، ویژگی ها و مشخصات فرد و معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی (DSM-5) صورت می گیرد.

در ادامه متن سوالاتی آمده است که بر اساس حالات و ویژگی های افراد پانیک اتک طراحی شده و می تواند معیاری برای تشخیص پنیک اتک باشد. سوالات را با دقت بالا و آرام بخوانید، مداد یا خودکار داشته باشید و جواب های خود را یادداشت کنید.

توجه داشته باشید که یکی از نکاتی که باید قبل از پاسخ دادن به سوالات بررسی کنید این است که حملات شما به دلیل مشکلات جسمانی نباشد.

  • آیا تاکنون دچار ترس و اضطراب غیرعادی و ناگهانی شده اید که چند دقیقه ای هم شما را درگیر کند؟
  • در صورت مثبت بودن جواب سوال قبلی، آیا در طول آن علایم زیر را هم تجربه کرده اید؟
  • تپش قلب و افزایش ناگهانی ضربان قلب؟
  • تعریق؟
  • لرزش و احساس لرز
  • تنگی نفس؟
  • احساس خفگی و ناتوانی در تنفس معمولی؟
  • درد در قفسه سینه؟
  • تهوع و دل درد؟
  • سرگیجه و ضعف؟
  • بی حسی یا گزگز در برخی یا همه اندام ها؟
  • احساس اینکه از بیرون دارید به خودتان نگاه می کنید؟
  • احساس ترس از از دست دادن کنترل؟
  • ترس و احساس مرگ؟
  • آیا نگران هستید که دوباره این علائم را تجربه کنید؟
  • آیا برای اینکه از این علائم دوری کنید از برخی از موقعیت های خاص دوری می کنید؟
  • آیا این علائم و اضطراب شدید باعث ایجاد اختلال و مشکل در زندگی، کار و فعالیت های شما شده است؟
  • آیا دیگران تصور می کنند شما فرد مضطربی هستید؟

اگر جواب اکثر سوالات بالا مثبت باشد به احتمال زیاد درگیر حملات پانیک شده که ممکن است به مرور زمان شدید تر شود. برای تشخیص دقیق تر و درمان باید به متخصص و روانشناس مراجعه کنید.

البته توجه داشته باشید که این تست و تست های آنلاین دیگر در زمینه پانیک اتک قطعی نمی باشد و تشخیص قطعی فقط توسط روانشناس یا روانپزشک صورت می گیرد.

حملات پانیک در خواب

حمله پانیک می تواند در خواب نیز روی دهد و باعث ایجاد احساس اضطراب شدید و ناگهانی هنگام خواب شود. علائم پنیک شبانه شامل موارد زیر می باشد:

  • هنگام خواب کنترل خود را از دست می دهید
  • تغییر شدید دمای بدن
  • ضعف، سرگیجه یا سردرد
  • درد در قفسه سینه و تنگی نفس
  • تمایل به گریه کردن
  • حالت تهوع
  • لرز
  • اسپاسم عضلانی
  • تپش قلب
  • بیش فعالی
  • تعرق بیش‌ازحد
  • احساس سرما یا گرما شدید

این حملات می تواند انقدر شدید باشد که فرد احساس کند که دچار حملات قلبی شده است متاسفانه به مرور این حملات ممکن است شدیدتر شود. نام دیگر اختلال پانیک در خواب «حملات وحشت شبانه» یا «وحشت شبانه» می باشد.

حملات وحشت شبانه معمولاً تنها چند دقیقه طول می‌کشد، اما زمان زیادی لازم است تا فرد آرام شده و به خواب بازگردد.

حملات عصبی و اختلالات اضطرابی معمولاً باعث بی‌خوابی می‌شوند. زیرا این افکار نگران کننده و استرس زا می باشد و این اضطراب باعث کابوس و پریدن از خواب می شود. فرد پس از کابوس از خواب می پرد و ممکن است تعریق، دلشوره، اضطراب شدید، لرزش، وحشت شدید یا حتی فلج خواب را تجربه کند.

فلج خواب زمانی ایجاد می شود که فرد به صورت کاملا ناخودآگاه از خواب می اما به هیچ عنوان نمی تواند بدنش را کنترل کند.

فلج خواب می تواند در هر شرایطی روی دهد و در چرخه خواب اختلال ایجاد کند. در اصطلاح روزمره به این حالت که فرد توانایی کنترل خودش را از دست می دهد «بختک» می گویند و علت آن را چیزهای متفاوت و حتی ماورایی می دانند.

وحشت شبانه هم در بزرگسالان هم در کودکان دیده می شود اما در میان کودکان شیوع بیش تری دارد. اختلال پانیک در جوانان و بزرگسالان به احتمال زیاد با اختلالات روانی دیگر مانند وسواس، اضطراب، اختلالات پرخوری و اختلالات خلقی نیز همراه است.

تفاوت زیادی میان پنیک اتک و حملات شبانه وجود ندارد و تنها تفاوت آن این است که فرد با اضطراب و علائم ذکر شده از خواب می پرد حتی ممکن است خود فرد از وحشت شبانه آگاه نشود و اطرافیان متوجه گریه و اضطراب شخص در خواب شوند.

آیا پانیک اتک خطرناک است؟

نگرانی بسیاری از افرادی که پانیک اتک را تجربه می کنند این است که آیا ممکن است دیوانه شوند یا کنترل خود را از دست بدهند؟ یا اینکه آیا پنیک اتک منجر به سکته یا مرگ می شود؟

در جواب باید گفت که خوشبختانه پنیک اتک باعث مرگ نمی شود اما زندگی روزانه فرد را مختل می سازد. به طور مثال فرد نمی تواند به راحتی در محل کار یا مکان های شلوغ قرار بگیرد، نمی تواند به راحتی با دوستان خود بیرون برود، مسافرت رفتن برای این افراد بسیار دشوار است.

به طور کلی توصیه می شود که در صورت تجربه علائم پنیک به متخصص مراجعه کنید تا درمان مناسب را دریافت کنید.

حمله پانیک؛ علل، علائم و راه درمان ، درمان پانیک با طب سنتی

خوشبختانه داروهایی که در طب سنتی برای درمان پانیک استفاده می شوند عوارض جانبی به همراه ندارند بنابراین می توانید از آن ها استفاده کنید اما برای اطمینان بیش تر بهتر است که زیر نظر پزشک متخصص مصرف شود. برخی از داروهای گیاهی که در ادامه توضیح داده شده است با تغذیه بافت عصبی باعث کم شدن حملات پانیک می شوند.

برخی از این داروهای آرام‌بخشی که برای درمان پانیک در طب سنتی مورداستفاده قرار می‌گیرد شامل:

جینسینگ:

جنسینگ جزو گیاهان دارویی می باشد که باعث خواب آلودگی نمی شود و حتی به شما انرژی بیش تری برای انجام کارها می دهد، بنابراین پس از مصرف آن احساس بسیار خوبی خواهید داشت و می توانید با انرژی بیش تر به کارهای خود برسید.

بادرنجبویه:

این گیاه تاثیر آرامبخشی زیادی دارد. علاوه بر این بادرنجبویه باعث کاهش حملات پانیک و علائم آن از جمله بی‌خوابی، تپش قلب، سردرد و غیره می‌شود.

گل ساعتی:

گل ساعتی در درمان مشکلات مربوط به سیستم عصبی مفید می باشد. این داروی گیاهی به‌عنوان نوعی آرام‌بخش طبیعی مورد استفاده قرار می گیرد. اگر احساس بی خوابی دارید یا خواب راحتی را تجربه نمی کنید می توانید پیش از خواب از این داروی گیاهی استفاده کنید.

جو دوسر:

به منظور کاهش حملات پانیک، روزانه مصرف مقدار زیادی جو دو سر می تواند به شما کمک زیادی کند. جو دو سر مشکلات تنفسی را کاهش و باعث کاهش احساس خفگی و ناتوانی تنفسی می شود.

سنبل‌الطیب:

سنبل الطیب به عنوان داروی ضد استرس و آرام‌بخش قوی مصرف می شود و بر میزان اسیدآمینه گاما آمینو بوتیریک اسید که در ایجاد و کنترل اضطراب نقش دارد، تاثیر زیادی می گذارد. سنبل‌الطیب با کنترل اسیدآمینه گاما آمینو بوتیریک اسید تحریک سیستم عصبی را کاهش داده و باعث درمان پنیک اتک می شود.

بابونه:

بابونه به منظور کاهش ضربان قلب استفاده می شود و بهبود ضربان قلب به مرور از بروز پانیک پیشگیری می کند، به همین دلیل مصرف بابونه باعث درمان پانیک اتک و کنترل علائم می شود.

توجه داشته باشید که گیاهان طبی زیادی در طب سنتی برای درمان پانیک وجود دارد که آرام‌بخش بوده و به راحتی در خواب کمک می کند و به مرور حملات پانیک را کاهش می‌دهد اما در اینجا تنها به تعدادی از آن ها اشاره شده است.

حمله پانیک؛ علل، علائم و راه درمان این اختلال ، درمان حمله پانیک یا وحشت زدگی

تجربه مکرر حملات پانیک باعث وحشت زدگی و دوری فرد از اجتماعات می شود و همین امر باعث ایجاد تغییرات شدیدی در وضعیت زندگی فرد می شود.

حملات پانیک حتی می تواند باعث ایجاد ترس از اجتماع یا آگورافوبیا شود این امر به مرور باعث انزوا فرد می شود.

درمان شناختی – رفتاری

درمان شناختی رفتاری با تغییر تفکر و واکنش به موقعیت های اضطراب آور می تواند به شما کمک کند.

  • تمرین نفس عمیق (بر تنفس کشیدن‌ عمیق از دهان تمرکز کرده و تصور کنید که ریه خود را از هوا پر و خالی می کنید)
  • یوگا
  • ماساژ
  • مدیتیشن
  • ریلکس کردن ماهیچه ها (عضلات را هم‌زمان شل کرده، برای این کار با چیزی ساده مانند انگشتان دست شروع کنید.)
  • بستن چشم‌ (به منظور کاهش محرک‌ها سعی کنید هنگام حمله پانیک چشمان خود را ببندید با این کار محرک های اضافی از بین رفته و تمرکز بر روی تنفس و ماهیچه ها بسیار راحت‌تر شود.)

داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب

مصرف داروهای ضد اضطراب و افسردگی زیر نظر دکتر می تواند در کنترل علائم پانیک موثر باشد و به مرور باعث بهبود روحیه و کاهش اضطراب فرد شود. توجه کنید که این داروها حتما باید زیر نظر روانپزشک مصرف شود و دوز آن حتما باید توسط متخصص تعیین شود.

داروهای مختلفی برای درمان پانیک معمولا توسط روانپزشک تجویز می شود. برخی از داروهایی که به منظور کنترل پانیک توسط دکتر متخصص تجویز می شوند در ادامه ذکر شده است:

  • Prozac (فلوکستین)
  • Celexa (سیتالوپرام)
  • Paxil (پاروکستین)
  • Tofranil(ایمی پرامین)
  • Zoloft (سرترالین)
  • Elavil (آمی تریپتیلین)
  • Ativan (لورازپام)
  • Klonopin (کلونازپام)
  • Valium (دیازپام)
  • Xanax (آلپرازولام)

منبع : حمله پانیک | علل | علائم و راه درمان این اختلال

اختلال بد شکل انگاری بدن، درمان اختلال بد ریخت انگاری

اختلال بد شکل انگاری بدن چیست و راه درمان اختلال بد ریخت انگاری

اختلال بدریخت انگاری بدنی یا بد شکل انگاری بدن یکی از اختلالات روانی می باشد که در دوران نوجوانی و جوانی به وجود می آید و امری بسیار شایع است. احتمالا در اطرافیان و دوستان خود کسانی را دیده اید که مدام از ظاهرشان ایراد می گیرند و عیب های عجیب و غریب بر روی خود می گذارند و ساعت ها به این عیب ها فکر می کنند.

این افراد دائما در حضور دیگران از عیب های ظاهری شان می گویند و به طور مداوم دست به عمل های زیبایی می زنند، در صورتی که از نظر شما ممکن است هیچ مشکل خاصی در ظاهر آن ها وجود نداشته باشد. این اشخاص به اختلال بدریخت انگاری مبتلا هستند.

از جمله عوارض این بیماری می توان به اضطراب، افسردگی، گرایش به مصرف مواد، افکار خودکشی و غیره اشاره نمود.

برای درمان این اختلال روش های درمانی بسیاری وجود دارد که روش درمان شناختی رفتاری بیشترین تاثیر را در کنترل و بهبود این اختلال دارد. در این مقاله به بررسی این اختلال می پردازیم و در مورد اختلال بدریخت انگاری و نحوه درمان آن توضیحاتی را بیان می کنیم.

اختلال بدشکل انگاری بدنی چیست؟

اختلال بدریخت انگاری بدنی یا بدشکلی بدنی (body dysmorphic) یک نوع اختلال روانی می باشد که فرد احساس می کند نقص هایی ظاهری خیلی بزرگ و خیالی در بدن او وجود دارد و به طور مداوم از آن ها گله می کند. در صورتی که این نقص ها اصلا وجود ندارد یا اگر هم باشد بسیار جزئی و کمتر از چیزی است که او فکر می کند.

این افراد در مورد ظاهرشان مشغولیت های ذهنی بسیاری دارند و ساعت ها جلوی آینه می ایستند و به عیب های خیالی شان نگاه می کنند.

ممکن است ساعت ها عیب ها و نقص های خیالی و غیرواقعی شان را تصور کنند. این افراد به حدی عیب های خود را باور دارند و به آن فکر می کنند که حرف هیچ شخص دیگری را در مورد این که ظاهر خوبی دارند باور نمی کنند.

در برخی از اوقات اختلال بدریخت انگاری بسیار شدید می شود، به طوری که تمام ذهن و فکر فرد را درگیر خودش کرده و باعث کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس شخص می شود.

حتی ممکن است فرد از ترس مسخره شدن و طرد شدن، در اجتماع حضور پیدا نکند و خود را در خانه حبس کند، هم چنین ممکن است موقعیت شغلی  یا تحصیلی خود را از دست بدهد و در حوزه های فردی و اجتماعی زندگی  با مشکلاتی رو به رو شود.

پیامدهای اختلال بدریخت انگاری یا بد شکل انگاری بدن

این اختلال در سنین نوجوانی و جوانی، زمانی که فرد بیش تر از هر زمان دیگری به ظاهر خود اهمیت می دهد به وجود می آید و در میان نوجوانان امری بسیار شایع است. در ادامه این مقاله مهم ترین پیامدهایی که اختلال بدریخت انگاری به همراه دارد را بیان می کنیم:

  1. احساس گناه، شرم و خجالت
  2. احساس تنهایی مفرط
  3. افسردگی و اضطراب
  4. وابستگی به الکل و مواد مخدر
  5. احساس مداوم نیاز به عمل های زیبایی غیرضروری
  6. اختلالات خوردن و یا اختلالات خواب
  7. آسیب به خود
  8. افکار خودکشی و گاهی اقدام به خودکشی های نافرجام

هم چنین همراه این اختلال بدریخت انگاری بدنی ممکن است اختلالات دیگری مانند اضطراب، افسردگی، هراس و یا فوبیای اجتماعی، وسواس فکری – عملی نیز در فرد به وجود آید.

علائم اختلال بدریخت انگاری بدنی ( بد شکل انگاری بدن)

محور اصلی اختلال بدریخت انگاری تصورات مفرط و غیر واقعی در مورد ظاهر خود می باشد. این تصورات ممکن است در مورد کوچک و بزرگ بودن جزئی از بدن، ناموزون بودن و یا عدم تناسب در عضوی از بدن باشد.

بیشترین عضوهای بدن که ممکن است در مورد آن احساس بد شکل انگاری داشته باشید شامل بینی، دهان، مو، پوست، اندام های تناسلی و هیکل کلی فرد مانند تصور قد خیلی کوتاه یا چاقی بیش از حد می باشد. این افراد ممکن است رفتارهایی از خودشان نشان دهند که برخی از آن ها عبارت اند از:

  1. بیش از حد چک کردن آینه
  2. نیاز به تایید دیگران
  3. خرید و استفاده بیش از اندازه از محصولات زیبایی
  4. عمل های زیبایی مداوم

علل اختلال بد شکل انگاری

در مورد اختلال بد شکل انگاری نمی توان علل خاص و مشخصی را معین کرد اما می توان گفت که بیشتر تجربیاتی که افراد در دوران نوجوانی خود داشته اند بر روی این اختلال اثر می می گذارد. نوجوانی دورانی است که افراد با کوچک ترین تمسخر و یا واکنش منفی ناراحت می شوند و سعی می کنند این عیب و نقص شان را حل نمایند.

زمانی که نوجوان به این باور برسد که بدن او مشکل دارد، این دیدگاه به باور ذهنی او تبدیل می شود. در واقع فرایندهای شناختی نقش اساسی را ایفا می کنند که به شکل های گوناگونی تحریف می شوند.

نوجوان سعی می کنند مشکلات و رفتارهای خود را وارسی کنند تا از طریق علائم اضطراب آن ها کاهش یابد و موقتا آن را خاموش کنند اما مجددا اشتغال های ذهنی به سراغ او می آیند و باعث تقویت اضطراب او می شوند.

درمان اختلال بدریخت انگاری

بعضی از افراد که به اختلال بدریخت انگاری مبتلا شده اند برای این که احساس شان را در مورد ظاهرشان تغییر دهند، دست به عمل های جراحی زیبایی می زنند اما این کار نه تنها مشکل آن ها را حل نمی کند بلکه احساس بدی در آن ها به وجود می آورد و حس بدریخت انگاری را تشدید می بخشد.

در این شرایط فرد ممکن است درگیر عمل های زیبایی تکراری قرار بگیرد و برای این که از احساسات ناخوشایند دوری کند عمل های پی در پی انجام دهد و به متخصص های زیبایی بسیاری مراجعه نماید.

بهترین پیشنهادی که می توان به این افراد کرد مراجعه به روانشناس و دریافت مشاوره می باشد. روانشناسان برای درمان از دو رویکرد شناختی رفتاری و دارو درمانی استفاده می کنند که در ادامه این مقاله به بررسی آن ها می پردازیم و توضیحاتی را در مورد آن ها می دهیم.

درمان شناختی رفتاری

یکی از روش های درمانی اختلال بدریخت انگاری، درمان شناختی رفتاری و روان درمانی می باشد در این حالت ابتدا باید فرد بپذیرد که استفاده از عمل های جراحی گوناگون مشکلی را حل نمی کند و باید مشکل او طی جلسات روانشناسی توسط درمانگر حل شود.

زیرا درمانگر در این جلسات به ریشه یابی مشکل می پردازد و احساس ناخوشایند فرد نسبت به خودش را پیدا می کند و سعی می کند راهکارهایی که برای درمان او موثر است را در اختیار او قرار دهد.

با مراجعه به درمانگر افکار غیر منطقی خود را می شناسند و سعی می کنند آن ها را با افکار مثبت و منطقی جایگزین نمایند.

دارودرمانی

ممکن است در سیکل درمان افرادی که با اختلال بد شکل انگاری رو به رو هستند از دارو درمانی نیز استفاده شود، استفاده از دارو زمانی که فرد به دلیل اختلال بدریخت انگاری، دچار اختلالات اضطرابی و علائم افسردگی است بسیار بیشتر می باشد.

زیرا داروها باعث کاهش افکار وسواسی و علائم تکانشی فرد می شوند از مهم ترین این داروها می توان به مهارکننده های بازجذب انتخابی سروتونین اشاره نمود که در واقع یک نوع داروی ضد افسردگی می باشد.

کلام آخر

با توجه به این که اختلال بد شکل انگاری تاثیراتی بر روی تمام جنبه های زندگی شما می گذارد در صورتی که مایل هستید تا درباره روش های درمانی اختلال بد ریخت انگاری اطلاعات مناسبی را کسب کنید و برای مشکل خود و اطرافیان بهترین راهکارها را انتخاب کنید بهتر است از مشاوران و روانشناسان در این زمینه کمک بگیرید.

در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان از متخصصین و مشاوران با تجربه تشکیل شده است که خدماتی را به صورت حضوری و تلفنی ارائه می دهند این مرکز این امکان را برای شما فراهم آورده است تا در کمترین زمان ممکن به حل مشکلات شما بپردازد و شما را راهنمایی کند.

منبع : اختلال بد شکل انگاری بدن، درمان اختلال بد ریخت انگاری

شیدایی و مانیا

شیدایی وضعیتی است که در آن سطح بالایی از فعالیت یا انرژی، خلق و خو یا رفتار را نشان می دهید. این احساس باید نسبت به خود معمولی شما متفاوت باشد و توسط دیگران قابل مشاهده و تشخیص باشد. علائم این وضعیت عبارتند از احساس شکست ناپذیری، کمبود خواب، افکار و عقاید غیر عادی، صحبت کردن سریع و داشتن باورها یا تصورات نادرست.

شیدایی چیست؟

شیدایی وضعیتی است که در آن یک دوره تغییرات غیرعادی، شدید در خلق و خو یا احساسات، سطح انرژی یا سطح فعالیت خود تجربه می کنید. این سطح بسیار پرانرژی از فعالیت، رفتار فیزیکی و ذهنی باید نسبت به خود معمولی شما متفاوت بوده و توسط دیگران قابل توجه باشد.

چه چیزی تغییر “غیر طبیعی” در رفتار تلقی می شود و چگونه به نظر می رسد؟

رفتار شیدایی رفتاری برجسته است، که دیگران می توانند متوجه آن شوند. این رفتار می تواند نشان دهنده سطح شدید شادی یا عصبانیت باشد.

به طور مثال ممکن است شما در مخالفت با یک سایت علاوه بر نوشتن مقالات فراوان، تمام وب سایت های متصل به آن را پیدا کنید تا بتوانید مقالات خود را در آنجا نیز پست کنید.

اگرچه ممکن است این رفتاری عادی به نظر برسند، اما فرد مبتلا به شیدایی زمان و انرژی زیادی از جمله شب‌های  زیادی را صرف این کارها بکند.

دوره شیدایی چیست؟

دوره شیدایی دوره‌ای از زمانی است که در آن شخص یک یا چند علامت شیدایی را تجربه می‌کند. در برخی موارد ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشید.

آیا می توانم یک دوره شیدایی را تنها تجربه کنم یا همیشه بخشی از یک بیماری روانی دیگر است؟

شیدایی می تواند بخشی از چندین اختلال روانی باشد از جمله:

  • اختلال دوقطبی I (شایع ترین اختلال برای بروز شیدایی).
  • اختلال عاطفی فصل.
  • روان پریشی پس از زایمان
  • اختلال اسکیزوافکتیو.
  • سیکلوتیمیا

اختلال دوقطبی I چیست؟

اختلال دوقطبی I نوعی سلامت روان است که در آن فرد دارای نوسانات زیاد و کم در خلق، فعالیت، انرژی و توانایی تفکر واضح است. برای تشخیص اختلال دوقطبی I، باید حداقل یک دوره شیدایی داشته باشید که حداقل هفت روز طول بکشد یا یک دوره آنقدر شدید باشد که نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشد.

اکثر مردم مانیا و افسردگی را دارند، اما برای تشخیص مانیا لازم نیست افسردگی داشته باشید. بسیاری از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی I، دوره های شیدایی مکرر و پشت سر هم با دوره های کم افسردگی را تجربه می کنند.

محرک های دوره های شیدایی چیست؟

محرک های دوره شیدایی برای هر فرد منحصر به فرد است. شما باید کمی کارآگاه شوید و بر خلق و خوی خود نظارت کنید (حتی داشتن یک “دفتر خاطرات خلقی”) و شروع به ردیابی احساس خود قبل از یک قسمت و زمان وقوع آن کنید. از خانواده و دوستان نزدیکی که به آنها اعتماد دارید و با آنها ارتباط نزدیک دارید بپرسید تا به شناسایی عوامل محرک شما کمک کنند. به عنوان ناظران خارجی، آنها ممکن است تغییرات رفتار معمول شما را راحت تر از شما متوجه شوند.

دانستن محرک های خود می تواند به شما کمک کند تا برای یک قسمت آماده شوید، تأثیر یک قسمت را کاهش دهید یا اصلاً از وقوع آن جلوگیری کنید.

محرک های رایجی که باید از آنها آگاه بود عبارتند از:

  • یک موقعیت یا محیط بسیار محرک (مثلاً سر و صدای زیاد، نورهای روشن یا جمعیت زیاد).
  • یک تغییر عمده در زندگی (مانند طلاق، ازدواج یا از دست دادن شغل).
  • کمبود خواب.
  • استفاده از مواد، مانند مواد مخدر تفریحی یا الکل.

بعد از یک دوره مانیک چه اتفاقی می افتد؟

پس از یک دوره شیدایی ممکن است:

  • از رفتار خود احساس خوشحالی یا خجالت کنید.
  • از تمام فعالیت هایی که برای انجام آنها توافق کرده اید احساس غرق شدن کنید.
  • فقط چند خاطره یا خاطرات نامشخص از اتفاقاتی که در طول دوره مانیک خود رخ داده است داشته باشید.
  • احساس خستگی شدید و نیاز به خواب.
  • احساس افسردگی کنید (اگر شیدایی شما بخشی از اختلال دوقطبی است).

علائم و علل

علائم شیدایی چیست؟

علائم یک دوره شیدایی

  • داشتن سطح غیر طبیعی فعالیت یا انرژی بالا.
  • احساس شادی یا هیجان شدید – حتی سرخوش.
  • نمی خوابید یا فقط چند ساعت می خوابید اما همچنان احساس آرامش می کنید.
  • داشتن عزت نفس متورم، تصور اینکه شکست ناپذیر هستید.
  • پرحرف تر از حد معمول بودن آنقدر زیاد و سریع صحبت می کنید که دیگران نمی توانند حرفشان را قطع کنند.
  • داشتن افکار مسابقه ای – داشتن افکار زیاد در مورد موضوعات زیادی به طور همزمان (به نام “پرواز ایده ها”).
  • به راحتی توسط چیزهای بی اهمیت یا نامرتبط پرت شدن.
  • وسواس داشتن و کاملاً جذب یک فعالیت.
  • نمایش حرکات بی هدف، مانند قدم زدن در اطراف خانه یا محل کار یا بی قراری هنگام نشستن.
  • نشان دادن رفتار تکانشی که می‌تواند منجر به انتخاب‌های ضعیف شود، مانند خرید ولگردی، رابطه جنسی بی‌مورد یا سرمایه‌گذاری‌های تجاری احمقانه.

علائم روان پریشی یک دوره شیدایی

  • توهمات هذیان، باورها یا عقاید نادرستی هستند که تفسیر نادرستی از اطلاعات هستند. یک مثال این است که شخصی فکر می کند هرکسی را که می بیند دنبالش می کند.
  • توهمات داشتن توهم به این معنی است که چیزهایی را می بینید، می شنوید، می چشید، بو می کنید یا حس می کنید که واقعا وجود ندارند. یک مثال این است که فردی صدای کسی را می شنود و در حالی که واقعاً آنجا نیست با او صحبت می کند.

یک دوره شیدایی چقدر طول می کشد؟

علائم اولیه (به نام “علائم پرودرومال”) مبنی بر اینکه در حال آماده شدن برای یک دوره شیدایی هستید، ممکن است هفته ها تا ماه ها طول بکشد. اگر قبلاً تحت درمان قرار نگرفته‌اید، دوره‌های شیدایی مربوط به دوقطبی می‌تواند بین سه تا شش ماه طول بکشد. با درمان مؤثر، دوره مانیک معمولاً در عرض حدود سه ماه بهبود می یابد.

چه چیزی باعث شیدایی می شود؟

دانشمندان کاملاً مطمئن نیستند که چه چیزی باعث شیدایی می شود. با این حال، عوامل متعددی وجود دارد که تصور می‌شود در این امر نقش دارند. علل از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

علل ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • سابقه خانوادگی. اگر یکی از اعضای خانواده شما مبتلا به بیماری دوقطبی است، احتمال ابتلا به شیدایی افزایش می یابد. هرچند این قطعی نیست ممکن است هرگز دچار شیدایی نشوید حتی اگر سایر اعضای خانواده دچار شیدایی شوند.
  • عدم تعادل شیمیایی در مغز.
  • عوارض جانبی یک دارو (مانند برخی از داروهای ضد افسردگی)، الکل یا داروهای تفریحی.
  • تغییر قابل توجهی در زندگی شما، مانند طلاق، نقل مکان یا مرگ یکی از عزیزان.
  • موقعیت های دشوار زندگی، مانند ضربه روحی یا سوء استفاده، یا مشکلات مسکن، پول یا تنهایی.
  • سطح بالایی از استرس و ناتوانی در مدیریت آن.
  • کمبود خواب یا تغییر در الگوی خواب.
  • به عنوان یک عارضه جانبی مشکلات سلامت روان از جمله اختلال عاطفی فصلی، روان پریشی پس از زایمان، اختلال اسکیزوافکتیو یا سایر شرایط فیزیکی یا عصبی مانند آسیب مغزی، تومورهای مغزی، سکته مغزی ، زوال عقل ، لوپوس یا آنسفالیت .

تشخیص و آزمایشات

شیدایی چگونه تشخیص داده می شود؟

ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی شما در مورد سابقه پزشکی، سابقه پزشکی خانوادگی، نسخه‌های فعلی و داروهای بدون نسخه و هر گونه محصولات یا مکمل‌های گیاهی که مصرف می‌کنید می‌پرسد. ارائه دهنده شما ممکن است آزمایش خون و اسکن بدن را برای رد سایر شرایطی که ممکن است شبیه شیدایی باشد، درخواست کند. یکی از این شرایط پرکاری تیروئید است . اگر سایر بیماری ها و شرایط رد شوند، ارائه دهنده شما ممکن است شما را به یک متخصص سلامت روان ارجاع دهد

برای تشخیص شیدایی، متخصص سلامت روان شما ممکن است از معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا، DSM-5 پیروی کند. معیار آنها برای دوره شیدایی این است:

  • شما یک بیان غیرعادی و طولانی مدت هیجان همراه با درجه بالایی از انرژی و فعالیت دارید که حداقل یک هفته طول می کشد و در بیشتر روز، تقریبا هر روز وجود دارد.
  • شما سه یا چند علامت دارید تا حدی که تغییر محسوسی نسبت به رفتار معمول شما دارند (چهار علامت اگر خلق و خوی فقط تحریک پذیر باشد). (برای لیستی از علائمی که به عنوان معیار مورد استفاده قرار می گیرند، بخش علائم این مقاله را ببینید.)
  • این اختلال خلقی به حدی شدید است که آسیب قابل توجهی به عملکرد اجتماعی، کار یا مدرسه شما وارد کند یا نیاز به بستری شدن در بیمارستان برای جلوگیری از آسیب رساندن به خود یا دیگران وجود دارد، یا ویژگی های روان پریشی مانند توهم یا هذیان دارید.
  • دوره شیدایی نمی تواند ناشی از اثرات یک ماده (داروها یا سوء مصرف مواد) یا شرایط پزشکی دیگر باشد.

مدیریت و درمان

شیدایی چگونه درمان می شود؟

شیدایی با داروها، گفتگو درمانی، خود مدیریتی و حمایت خانواده و دوستان درمان می شود.

داروها

اگر فقط شیدایی دارید، ارائه‌دهنده مراقبت‌های بهداشتی شما ممکن است یک داروی ضد روان پریشی مانند آریپرازول (Abilify®)، لورازیدون (Latuda®)، اولانزاپین (Zyprexa®)، کوتیاپین (Seroquel®) یا ریسپریدون (Risperdal®) تجویز کند.

اگر به‌عنوان بخشی از اختلال خلقی دچار شیدایی هستید، ارائه‌دهنده شما ممکن است یک تثبیت‌کننده خلق اضافه کند. برخی از نمونه ها عبارتند از لیتیوم، والپروات (Depakote®) و کاربامازپین (Tegretol®). (اگر باردار هستید یا قصد باردار شدن دارید، به پزشک خود اطلاع دهید. والپروات می تواند احتمال نقایص مادرزادی و ناتوانی های یادگیری را افزایش دهد و نباید برای افرادی که قادر به باردار شدن هستند تجویز شود.)

گاهی اوقات داروهای ضد افسردگی نیز تجویز می شود.

گفتار درمانی (روان درمانی)

  • روان درمانی شامل تکنیک های مختلفی است. در طول روان درمانی، با یک متخصص سلامت روان صحبت خواهید کرد که به شما کمک می کند تا عواملی را که ممکن است باعث ایجاد شیدایی و/یا افسردگی شما شوند (در صورت تشخیص اختلال دوقطبی I) شناسایی و کار کنید.
  • درمان شناختی رفتاری می تواند در کمک به تغییر ادراکات نادرستی که از خود و دنیای اطرافتان دارید مفید باشد.
  • خانواده درمانی بسیار مهم است زیرا برای اعضای خانواده شما بسیار مفید است که رفتار شما را درک کنند و چه کاری می توانند برای کمک انجام دهند.

از ارائه دهنده خود اطلاعات تماس گروه های پشتیبانی محلی را بخواهید. ممکن است برای شما مفید باشد که با افراد دیگری که تجربیات پزشکی مشابهی دارند صحبت کنید و مشکلات، ایده هایی برای مقابله و راهبردهایی برای زندگی و مراقبت از خود به اشتراک بگذارید.

سایر درمان ها

درمان تشنج الکتریکی (ECT) ممکن است در موارد نادر در افرادی که شیدایی شدید یا افسردگی دارند (در صورت دوقطبی) در نظر گرفته شود. ECT شامل اعمال دوره های کوتاه جریان الکتریکی به مغز شما است.

اقدامات جلوگیری از شیدایی

اگرچه همیشه نمی توان از دوره های شیدایی پیشگیری کرد، اما می توانید برنامه ای برای مدیریت بهتر علائم خود و جلوگیری از بدتر شدن آنها در زمانی که احساس می کنید ممکن است یک دوره شیدایی شروع شود، تنظیم کنید.

برخی از ایده هایی که در این مدت باید امتحان کنید عبارتند از:

  • از فعالیت ها و محیط های محرک – مانند مکان های پر سر و صدا یا شلوغ یا مکان های روشن اجتناب کنید. در عوض فعالیت ها و محیط های آرام و آرامش بخش را انتخاب کنید.
  • به روال ها پایبند باشید. حتی اگر خسته نیستید سر ساعت مشخصی به رختخواب بروید. همچنین برای خوردن وعده های غذایی، مصرف داروها و ورزش، زمان های یکسانی را رعایت کنید.
  • تعداد تماس های اجتماعی را محدود کنید تا از تحریک و هیجان بیش از حد جلوگیری کنید.
  • هر تصمیم مهم زندگی و خریدهای بزرگ را به تعویق بیندازید.
  • از افراد و موقعیت هایی که ممکن است شما را به انتخاب های ضعیف یا پرخطر وسوسه کند، مانند مصرف مواد مخدر تفریحی یا نوشیدن الکل اجتناب کنید.
  • در نظر بگیرید که فردی را برای مدیریت امور مالی خود در طول یک دوره شیدایی انتخاب کنید.

بعد از تشخیص چه کنیم؟

اگر تشخیص داده شود که من شیدایی دارم، چه نتیجه ای را می توانم انتظار داشته باشم؟

اگر شیدایی شما با تشخیص اختلال دوقطبی I مرتبط باشد، این یک بیماری مادام العمر است. اگرچه هیچ درمانی برای شیدایی وجود ندارد، دارودرمانی و گفتار درمانی (روان درمانی) در بیشتر موارد می تواند وضعیت شما را مدیریت کند.

درک شیدایی با دوستان و خانواده

مهم است که با خانواده و نزدیکترین دوستان خود گفتگوی صادقانه داشته باشید.

  • به خانواده و دوستان خود اطلاع دهید که چه کارهایی انجام می دهید و آنها را مفید نمی بینید. به عنوان مثال، اگر دوست دارید یک یادآوری دوستانه در مورد مصرف داروهای روزانه خود یا سؤالی در مورد اینکه آیا خواب کافی دارید یا خیر، به آنها اطلاع دهید. از سوی دیگر، اگر دوست ندارید همیشه از شما بپرسند که آیا وضعیت فعلی شادی شما نشانه این است که دچار یک دوره شیدایی هستید، در مورد این موضوع صحبت کنید.
  • از خانواده و دوستان خود بپرسید که اگر نمی توانید آنها می توانند به شناسایی محرک های شما کمک کنند. آنها ممکن است بتوانند محرک هایی را شناسایی کنند که شما خودتان نمی توانید آنها را تشخیص دهید. از آنها بپرسید که چه چیزی متوجه شده اند یا الگوهایی که ممکن است در زمان پخش قسمت های شما ببینند. به محض اینکه علائم اولیه را تشخیص دادید، یک قرار ملاقات برای ملاقات با ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی خود بگذارید. ممکن است نیاز به تنظیم دارو داشته باشید یا نداشته باشید. با این حال، خوب است که هوشیار باشید زیرا علائم شما می تواند به سرعت تغییر کند.
  • احساس علائم خود را برای شما شرح دهید. خانواده و دوستان شما درک بهتری از وضعیت شما خواهند داشت.
  • اجازه دهید خانواده و دوستان بدانند چه نوع کمکی از آنها می خواهید و چه زمانی آن را می خواهید. ممکن است مواقعی پیش بیاید که احساس کنید می توانید به تنهایی با آن کنار بیایید. دانستن تفاوت برای همه مفید خواهد بود.

تفاوت بین شیدایی و هیپومانیا چیست؟

هیپومانیا شکل کمتر شدید شیدایی است. معیارهایی که متخصصان مراقبت های بهداشتی برای تشخیص هیپومانیا یا مانیا استفاده می کنند، چیزی است که آنها را متمایز می کند. تفاوت این دو شرط به شرح زیر است:

 شیداییهیپومانیا
   
اپیزود چقدر طول میکشهحداقل یک هفتهحداقل چهار روز متوالی.
شدت قسمتباعث تأثیر شدید بر عملکرد اجتماعی یا کار/مدرسه می شود.به اندازه کافی شدید نیست که به طور قابل توجهی بر عملکرد اجتماعی یا کار / مدرسه تأثیر بگذارد.
نیاز به بستری شدن در بیمارستان.احتمالا.خیر
علائم روان پریشی (هذیان یا توهم).از جمله علائم احتمالی است.نمی تواند برای تشخیص هیپومانیا وجود داشته باشد.

آیا تشخیص من بین اختلال دوقطبی I و اختلال دوقطبی II تغییر می کند؟

خیر. هنگامی که شما تشخیص اختلال دوقطبی I را دادید – حتی اگر هرگز یک دوره شیدایی دیگر یا یک رویداد روان پریشی (هذیان یا توهم) نداشته باشید – تشخیص شما هرگز نمی تواند به اختلال دوقطبی II تغییر یابد. شما همیشه یک تشخیص اختلال دوقطبی I خواهید داشت.

هنگامی که علائم شیدایی، که شامل نوسانات خلقی و سطح غیرطبیعی انرژی و فعالیت است، می‌تواند در زندگی اجتماعی، کار/مدرسه و زندگی خانگی شما ایجاد شود. در صورت داشتن توهم یا هذیان شدید یا جلوگیری از آسیب رساندن به خود یا دیگران، ممکن است نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشته باشید. داشتن درک خوبی از مانیا، علائم شیدایی، محرک‌های خاص و راه‌های مدیریت بهتر دوره‌های شیدایی بسیار مهم است. داروها، گفتگو درمانی و گروه های حمایتی و همچنین حمایت خانواده و دوستان شما می توانند به مدیریت شیدایی شما کمک کنند. با تمام ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی خود در تماس نزدیک باشید، به خصوص در زمان های دوره های شیدایی. ارائه دهنده شما می خواهد شما را ببیند و ممکن است نیاز به تغییراتی در داروها یا دوز شما داشته باشد.

منبع : شیدایی و مانیا

اختلال شخصیت مرزی (BPD)

در اختلال شخصی مرزی همه چیز ناپایدار به نظر می رسد: روابط، خلق و خو، تفکر، رفتار و حتی هویت شما. اما امیدی وجود دارد و آشنایی با علائم، درمان و بهبودی می تواند به شما کمک کند.

اختلال شخصیت مرزی (BPD) چیست؟

اگر به اختلال شخصیت مرزی (BPD) مبتلا هستید، احتمالاً احساس می‌کنید که در یک ترن هوایی هستیدنه تنها بخاطر احساس ناپایدارتان  بلکه به دلیل احساس متزلزل بودن. تصور شما از خود، اهداف و حتی کارهای مورد علاقه و ناپسند ممکن است به گونه ای تغییر کند که گیج کننده و نامشخص باشد.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) به شدت حساس هستند. برخی این اختلال را مانند داشتن اختلال عصبی آشکار توصیف می کنند.

در این اختلال چیزهای کوچک می توانند واکنش های شدیدی را ایجاد کنند و هنگامی که ناراحت می شوید، در آرام شدن با مشکل مواجه می شوید. درک اینکه چگونه این نوسانات عاطفی و ناتوانی در تسکین خود منجر به آشفتگی در روابط و رفتارهای تکانشی می شود، آسان است.

وقتی در گیرودار احساسات شدید هستید، نمی توانید درست فکر کنید یا تمرکز کنید، ممکن است چیزهای آزاردهنده ای بگویید یا به شیوه های خطرناک یا نامناسب رفتار کنید که بعدا در مورد آن  احساس گناه یا شرمندگی کنید.

این امر یک چرخه دردناک است که فرار از آن غیرممکن به نظر می رسد. اما اینطور نیست. درمان های موثر اختلال شخصیت مرزی و مهارت های مقابله ای وجود دارد که می تواند به شما کمک کند احساس بهتری داشته باشید و دوباره کنترل افکار، احساسات و اعمال خود را در دست بگیرید.

اختلال شخصیت مرزی قابل درمان است

در گذشته، بسیاری از متخصصان سلامت روان درمان اختلال شخصیت مرزی (BPD) را دشوار می‌دانستند، بنابراین به این نتیجه رسیدند که راه های کمی وجود دارد. اما اکنون می دانیم که BPD قابل درمان است. درمان اختلال شخصیت مرزی نیاز به یک رویکرد تخصصی دارد.

شکستن الگوهای ناکارآمد تفکر، احساس و رفتار که باعث ناراحتی شما می شود و تغییر عادات مادام العمر کار آسانی نیست.

تأمل و سپس اقدام به روش‌های جدید در ابتدا غیرطبیعی و ناراحت‌کننده خواهد بود. اما با گذشت زمان عادات جدیدی ایجاد خواهید کرد که به شما کمک می کند تعادل عاطفی خود را حفظ و کنترل کنید.

تست اختلال شخصیت مرزی رایگان

آیا با عبارات زیر در مورد شما درست می باشد؟

  • من اغلب احساس “خلا” می کنم.
  • احساسات من خیلی سریع تغییر می کند و اغلب غم، عصبانیت و اضطراب شدید را تجربه می کنم.
  • من دائماً می ترسم افرادی که به آن ها اهمیت می دهم مرا رها یا ترک کنند.
  • من روابط عاشقانه ام را شدید، اما بی ثبات توصیف می کنم.
  • احساس من نسبت به افراد زندگی ام می تواند از لحظه ای به لحظه دیگر به طرز چشمگیری تغییر کند و من دلیل آن را نمی فهمم.
  • من اغلب کارهایی را انجام می‌دهم که می‌دانم خطرناک یا ناسالم هستند، مانند رانندگی بی‌احتیاطی، رابطه جنسی ناایمن، نوشیدن زیاد الکل، استفاده از مواد مخدر یا ولخرجی کردن.
  • من سعی کرده ام به خودم صدمه بزنم و رفتارهای خودآزاری مانند بریدن یا تهدید به خودکشی داشته ام.
  • وقتی در یک رابطه احساس ناامنی می کنم، تمایل دارم برای نزدیک نگه داشتن طرف مقابل، او را سرزنش کنم یا حرکات تکانشی انجام دهم.

اگر با چند مورد از جملات بالا در مورد شما صدق می کند، ممکن است از اختلال شخصیت مرزی رنج ببرید. البته، برای تشخیص رسمی به یک متخصص سلامت روان نیاز دارید، زیرا اختلال شخصیت مرزی می تواند به راحتی با سایر مسائل اشتباه گرفته شود.

اما حتی بدون تشخیص، ممکن است نکات خودیاری در این مقاله برای آرام کردن طوفان عاطفی درونی و یادگیری کنترل تکانه‌های آسیب‌رسان مفید باشد.

علائم و نشانه ها

اختلال شخصیت مرزی (BPD) به شکل های مختلفی ظاهر می شود، اما برای تشخیص، متخصصان سلامت روان علائم را به ۹ دسته اصلی دسته بندی می کنند. برای تشخیص اختلال شخصیت مرزی، باید حداقل پنج مورد از این علائم را نشان دهید. علاوه بر این، علائم باید طولانی مدت باشد (معمولاً در نوجوانی شروع می شود) و بر بسیاری از بخش های زندگی شما تأثیر می گذارد.

۱۶ نشانه اختلال شخصیت مرزی

  1. ترس از رها شدن افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب از رها شدن یا تنها ماندن وحشت دارند. حتی چیزی بی ضرر مانند دیر رسیدن یکی از عزیزان به خانه یا مسافرت آخر هفته ممکن است باعث ترس شدید آن ها شود. این می تواند باعث تلاش های دیوانه وار برای نزدیک نگه داشتن طرف مقابل شود. ممکن است با التماس، دعوا و رفتارهای فیزیکی شخص را کنار خود نگه دارد اما متأسفانه این رفتار تأثیر معکوس دارد.
  2. روابط ناپایدار افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی تمایل به داشتن روابطی شدید و کوتاه مدت دارند. ممکن است به سرعت عاشق شوند، اما به سرعت ناامید می شوند. روابط آن ها وحشتناک به نظر می رسد. دوستان یا اعضای خانواده آن ها ممکن است احساس کنند که در نتیجه نوسانات اخلاقی  آن ها دچار ضربه عاطفی می شوند.
  3. نامشخص یا تغییر تصویر از خود.  احساس این افراد به طور معمول ناپایدار است. گاهی اوقات ممکن است نسبت به خودشان احساس خوبی داشته باشند، اما گاهی از خود متنفر هستند یا حتی خود را شیطان می بینند. احتمالاً تصور روشنی از اینکه چه کسی هستند یا در زندگی چه می خواهند ندارند. در نتیجه، ممکن است مرتباً شغل، دوستان، معشوق، مذهب، ارزش‌ها، اهداف یا حتی هویت جنسی را تغییر دهند.
  4. رفتارهای تکانشی و خود ویرانگر. ممکن است در فعالبت های ناسالم شرکت کنند، به خصوص زمانی که ناراحت هستند. ممکن است به طور ناگهانی پولی را خرج کنند که توانایی پرداخت آن را ندارند، پرخوری کنند، با بی احتیاطی رانندگی کنند، از مغازه دزدی کنند، درگیر رابطه جنسی پرخطر شوند یا در مصرف مواد مخدر یا الکل زیاده روی کنند. این رفتارهای مخاطره آمیز ممکن است به آن ها کمک کند در لحظه احساس بهتری داشته باشند، اما در درازمدت به آن ها و اطرافیان شان آسیب می رسانند.
  5. خودآزاری. رفتار خودکشی و خودآزاری عمدی در افراد مبتلا به BPD رایج است. رفتار خودکشی شامل فکر کردن به خودکشی، انجام حرکات و تهدید به خودکشی یا در واقع اقدام به خودکشی است. خودآزاری شامل تمام تلاش های فرد برای صدمه زدن به خود بدون قصد خودکشی است. اشکال متداول خودآزاری شامل بریدن بدن و سوزاندن است.
  6. نوسانات عاطفی شدید احساسات و خلق و خوی ناپایدار در اختلال شخصیت مرزی رایج است. ممکن است یک لحظه احساس شادی کنید و لحظه ای دیگر ناامید باشید. چیزهای کوچکی که دیگران از آن ها دوری می‌کنند، می‌تواند شما را به سمت بحران عاطفی سوق دهند. نوسانات خلقی شدید هستند، اما نسبتاً سریع از بین می روند (برخلاف نوسانات عاطفی افسردگی یا اختلال دوقطبی)، معمولاً فقط چند دقیقه یا چند ساعت طول می‌کشند.
  7. احساس پوچی مزمن افراد مبتلا به BPD اغلب در مورد احساس پوچی صحبت می کنند، گویی یک سوراخ یا یک فضای خالی در داخل آن ها وجود دارد. در نهایت، ممکن است احساس کنند که «هیچ» یا «هیچکس» نیستید. این احساس ناراحت کننده است، بنابراین ممکن است سعی کنند جای خالی را با چیزهایی مانند مواد مخدر، غذا یا رابطه جنسی پر کنند. اما هیچ چیز واقعاً رضایت بخش نیست.
  8. خشم انفجاری اگر اختلال شخصیت مرزی دارید، ممکن است با عصبانیت شدید و خلق و خوی انفجاری دست و پنجه نرم کنید. همچنین ممکن است پس از عصبانی شدن در کنترل خود دچار مشکل شوید. توجه به این نکته مهم است که عصبانیت همیشه به سمت بیرون نمی باشد بلکه ممکن است زمان زیادی را صرف احساس عصبانیت از خود کنید.
  9. احساس مشکوک بودن یا عدم ارتباط با واقعیت. افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اغلب با پارانویا یا افکار مشکوک در مورد انگیزه های دیگران دست و پنجه نرم می کنند. هنگامی که تحت استرس هستند، حتی ممکن است ارتباط خود را با واقعیت از دست بدهند.
  10. ترس شدید از رها شدن، حتی اقدامات شدیدی برای جلوگیری از جدایی یا طرد انجام م یدهند.
  11. تغییرات سریع در هویت و تصویر از خود که شامل تغییر اهداف و ارزش‌ها می باشد.
  12. دوره های پارانویای مرتبط با استرس و از دست دادن ارتباط با واقعیت که از چند دقیقه تا چند ساعت طول می کشد.
  13. رفتارهای مخاطره آمیز، مانند قمار، رانندگی بی احتیاطی، رابطه جنسی ناایمن، ولگردی، پرخوری یا سوء مصرف مواد، یا خراب کردن موفقیت با ترک ناگهانی یک شغل خوب یا پایان دادن به رابطه مثبت.
  14. تهدید به خودکشی یا آسیب رساندن به خود، اغلب در پاسخ به ترس از جدایی یا طرد شدن
  15. نوسانات خلقی شدید از چند ساعت تا چند روز طول می کشد، که می تواند شامل شادی شدید، تحریک پذیری، شرم یا اضطراب باشد.

اختلالات رایج همزمان

اختلال شخصیت مرزی به ندرت به تنهایی تشخیص داده می شود. اختلالات مشترک رایج عبارتند از:

  • افسردگی یا اختلال دوقطبی
  • سوء مصرف مواد
  • اختلالات اشتها
  • اختلالات اضطرابی

هنگامی که اختلال شخصیت مرزی با موفقیت درمان می شود، سایر اختلالات نیز اغلب بهبود می یابند. اما عکس آن همیشه صادق نیست. برای مثال، ممکن است علائم افسردگی را با موفقیت درمان کنید و همچنان با اختلال شخصیت مرزی دست و پنجه نرم کنید.

دلایل ابتلا به اختلال شخصیت مرزی

اکثر متخصصان سلامت روان بر این باورند که اختلال شخصیت مرزی (BPD) توسط ترکیبی از عوامل بیولوژیکی ارثی یا درونی و عوامل محیطی بیرونی، مانند تجربیات آسیب‌زا در دوران کودکی ایجاد می‌شود.

تفاوت های مغزی

چیزهای پیچیده زیادی در مغز فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (BPD) اتفاق می افتد، و محققان هنوز در حال کشف معنای آن هستند. اما در اصل، اگر اختلال شخصیت مرزی دارید، مغز شما در حالت آماده باش قرار دارد. چیزها برای شما ترسناک تر و استرس زاتر از دیگران هستند. واکنش جنگ یا گریز شما به راحتی خاموش می شود و هنگامی که روشن می شود، منطق شما خاموش می شود و غرایز اولیه بقا را تحریک می کند که همیشه با شرایط موجود مناسب نیستند.

در این شرایط احساس می کنید هیچ کاری نمی توانید انجام دهید.اما حقیقت این است که شما می توانید مغز خود را تغییر دهید. هر بار که یک پاسخ مقابله ای جدید یا تکنیک تسکین دهنده را تمرین می کنید، مسیرهای عصبی جدیدی ایجاد می کنید. برخی از درمان‌ها، مانند مدیتیشن و ذهن آگاهی حتی می‌تواند باعث رشد مغز شما شوند. و هرچه بیشتر تمرین کنید، این مسیرها قوی تر و خودکارتر خواهند شد. پس تسلیم نشوید با گذشت زمان و فداکاری، می توانید طرز فکر، احساس و عمل خود را تغییر دهید.

اختلالات شخصیت

وقتی روانشناسان در مورد “شخصیت” صحبت می کنند، به الگوهای تفکر، احساس و رفتار اشاره می کنند که هر یک از ما را منحصر به فرد می کند. هیچ کس همیشه دقیقاً یکسان عمل نمی کند، اما ما تمایل داریم به روش های نسبتاً ثابتی با جهان تعامل داشته باشیم و درگیر باشیم. به همین دلیل است که مردم اغلب به عنوان «خجالتی»، «برون‌گرا»، «اجتماعی»، «مرتب» و غیره توصیف می‌شوند. این ها عناصر شخصیتی هستند.

از آنجایی که شخصیت به طور ذاتی با هویت مرتبط است، اصطلاح «اختلال شخصیت» ممکن است به شما این احساس را بدهد که اساساً مشکلی در شخصیت شما وجود دارد. اما اختلال شخصیت، قضاوت شخصیت نیست. در اصطلاح بالینی، “اختلال شخصیت” به این معنی است که الگوی ارتباط شما با جهان به طور قابل توجهی با هنجار های جامعه متفاوت است (به عبارت دیگر، شما به روشی عمل نمی کنید که اکثر مردم انتظار دارند).

این باعث ایجاد مشکلات مداوم برای شما در بسیاری از زمینه های زندگی مانند روابط، شغل، و احساسات در مورد خود و دیگران می شود. اما مهم تر از همه، این الگوها را می توان تغییر داد!

نکات خودیاری: ۳ کلید برای مقابله با BPD

  1. مشکلات شدید عاطفی را آرام کنید.
  2. یاد بگیرید که تکانشگری را کنترل کنید و پریشانی را تحمل کنید.
  3. مهارت های بین فردی خود را بهبود بخشید.

توصیه خودیاری ۱: طوفان عاطفی را آرام کنید

به‌عنوان فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، احتمالاً زمان زیادی را صرف مبارزه با انگیزه‌ها و احساسات خود کرده‌اید، بنابراین پذیرش احساسات می‌تواند کار سختی باشد و ذهن شما را درگیر کند. اما پذیرفتن احساساتتان به معنای تایید آن ها یا تسلیم شدن در برابر سختی نیست.

معنای این کار این است که از تلاش برای مبارزه، اجتناب، سرکوب یا انکار آنچه احساس می‌کنید دست بردارید. این که به خودتان اجازه دهید این احساسات را داشته باشید، می تواند قدرت را از آن ها بگیرد.

سعی کنید احساسات خود را بدون قضاوت یا انتقاد تجربه کنید. گذشته و آینده را رها کنید و تنها بر لحظه حال تمرکز کنید. تکنیک های ذهن آگاهی می تواند در این زمینه بسیار موثر باشد.

  • با مشاهده احساسات خود شروع کنید.
  • روی احساسات فیزیکی که با احساسات شما همراه هستند تمرکز کنید.
  • به خودتان بگویید که آنچه را که در حال حاضر احساس می کنید، می پذیرید.
  • به خودتان یادآوری کنید که فقط به این دلیل که چیزی را احساس می کنید به این معنی نیست که واقعیت دارد.

کاری انجام دهید که یک یا چند حواس شما را تحریک کند

درگیر کردن حس یکی از سریع ترین و ساده ترین راه ها برای تسکین خود است. شما باید آزمایش کنید تا بفهمید کدام روش برای شما بهتر عمل می کند. برای این کار به استراتژی های مختلفی نیاز خواهید داشت. آنچه ممکن است در هنگام عصبانیت یا آشفتگی به شما کمک کند با آنچه ممکن است در هنگام بی حسی یا افسردگی کمک کند بسیار متفاوت است. در اینجا چند ایده برای این کار وجود دارد:

لمس. اگر احساس کافی ندارید، سعی کنید آب سرد یا داغ (اما نه داغ) را روی دستان خود بمالید، یک تکه یخ نگه دارید؛ یا یک شی یا لبه مبلمان را تا جایی که می توانید محکم بگیرید. اگر احساس می کنید که نیاز به آرامش دارید، حمام یا دوش آب گرم بگیرید.

طعم. اگر احساس پوچی و بی حسی می کنید، سعی کنید نعناع یا آب نباتی با طعم قوی بمکید یا به آرامی چیزی با طعم قوی مانند چیپس نمک و سرکه بخورید. اگر می‌خواهید آرام شوید، چیزهای آرام‌بخش مانند چای داغ یا سوپ را امتحان کنید.

بو. شمع روشن کنید، گل ها را بو کنید، رایحه درمانی را امتحان کنید، عطر مورد علاقه خود را بزنید، یا چیزی در آشپزخانه بپزید که بوی خوبی داشته باشد. ممکن است متوجه شوید که به بوهای قوی مانند مرکبات، ادویه جات و بخور بهتر واکنش نشان می دهید.

منظره. روی تصویری تمرکز کنید که توجه شما را به خود جلب کند. این می تواند چیزی در محیط نزدیک شما (منظره ای عالی، گل آرایی زیبا، نقاشی یا عکس مورد علاقه) یا در تخیل شما باشد که تجسم می کنید.

صدا. برای آرام شدن، موسیقی آرام بخش را روشن کنید یا به صداهای آرامش بخش طبیعت مانند باد، پرندگان یا اقیانوس گوش دهید.

آسیب پذیری عاطفی خود را کاهش دهید

زمانی که در حال افسردگی و استرس هستید، به احتمال زیاد احساسات منفی را تجربه خواهید کرد. به همین دلیل بسیار مهم است که از سلامت جسمی و روحی خود مراقبت کنید.

برای مراقبت از خود موارد زیر را رعایت کنید:

  • خودداری از مصرف داروهای تغییر دهنده خلق و خو
  • رژیم غذایی متعادل و مغذی
  • خواب کافی و با کیفیت
  •  ورزش منظم
  • به حداقل رساندن استرس
  • تمرین تکنیک های تمدد اعصاب

نکته ۲: یاد بگیرید که تکانشگری را کنترل کنید و پریشانی را تحمل کنید

تکنیک‌های آرام‌بخشی که در بالا مورد بحث قرار گرفت زمانی که استرس از مسیر خود خارج می شود به شما کمک می کند.

اما وقتی احساس می کنید تحت تأثیر احساسات دشوار قرار می گیرید چه کار می کنید؟ اینجاست که تکانشگری اختلال شخصیت مرزی (BPD) به وجود می‌آید. در این لحظات شما آنقدر مستاصل می‌شوید که هر کاری انجام می‌دهید، از جمله کارهایی که می‌دانید نباید انجام دهید، مانند بی‌احتیاطی. رابطه جنسی، رانندگی خطرناک و نوشیدن الکل، حتی ممکن است احساس کنید که انتخابی بجز این رفتارها ندارید.

کنترل رفتارتان را به دست بگیرید

مهم است که بدانیم رفتارهای تکانشی در خدمت هدف هستند. آن ها مکانیسم هایی برای مقابله با پریشانی دارند و به شما احساس بهتری می دهند، اما هزینه های زیادی به همراه دارند.

بازیابی کنترل رفتارتان با یادگیری تحمل پریشانی شروع می شود. توانایی تحمل پریشانی به شما کمک می کند تا زمانی که میل به عمل دارید، مکث کنید. به جای رفتارهای خودتخریبی یاد خواهید گرفت که آن ها را کنار بگذارید.

برای درمانی مناسب و با هدف می توانید به مرکز مشاوره ستاره ایرانیان مراجعه کنید، در این مرکز یاد می گیرید که:

  • با احساسات خود در تماس باشید.
  • احساسات ناخوشایند یا تهدید کننده را مدیریت کنید.
  • حتی در موقعیت های ناراحت کننده آرام و متمرکز بمانید.

جلسات مشاوره به شما یاد می دهد که چگونه پریشانی را تحمل کنید. همچنین به شما می آموزد که چگونه احساسات خود را مدیریت کنید این به شما این امکان را می دهد که طیف کاملی از احساسات مثبت مانند شادی، آرامش و رضایت را تجربه کنید.

یک تمرین برای کمک به توقف اختلال و بازیابی کنترل

هنگامی که پاسخ جنگ یا گریز آغاز شد، به جای تمرکز بر افکار خود، بر آنچه در بدن خود احساس می کنید تمرکز کنید. تمرین زیر یک راه ساده و سریع برای ترمز کردن، آرام کردن و بازیابی کنترل است. با این تمرین تنها در چند دقیقه کوتاه می تواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.

یک مکان آرام پیدا کنید و در یک موقعیت راحت بنشینید.

روی آنچه در بدن خود تجربه می کنید تمرکز کنید . سطحی که روی آن نشسته اید و پاهای خود را روی زمین احساس کنید.

روی تنفس خود تمرکز کنید ، نفس های آهسته و عمیق بکشید. به آرامی نفس بکشید. برای شمارش تا سه ثانیه مکث کنید. سپس به آرامی نفس خود را بیرون دهید، یک بار دیگر برای شمارش مکث کنید. این کار را برای چند دقیقه ادامه دهید.

در مواقع اضطراری حواس خود را پرت کنید

اگر تلاش‌های شما برای آرام کردن مؤثر نبود و  تحت تأثیر امیال مخرب قرار گرفته‌اید، پرت کردن حواس‌تان ممکن است کمک کند. تنها چیزی که نیاز دارید چیزی است که تمرکز شما را به اندازه کافی جلب کند تا انگیزه منفی از بین برود.

هر چیزی که توجه شما را به خود جلب کند می تواند مؤثر باشد، اما حواس پرتی زمانی مؤثرتر است که آن فعالیت آرامش بخش نیز باشد. علاوه بر راهبردهای مبتنی بر حسی که قبلاً ذکر شد، در اینجا مواردی وجود دارد که ممکن است به شما کمک کند:

تلویزیون تماشا کنید چیزی را انتخاب کنید که مخالف احساس شماست، به طور مثال اگر غمگین هستید یک فیلم کمدی تماشا کنید، اگر عصبانی هستید چیزی آرامشبخش نگاه کنید.

کاری را انجام دهید که از آن لذت می برید و شما را مشغول می کند. این می تواند هر چیزی باشد: باغبانی، نقاشی، نواختن ساز، بافندگی، خواندن کتاب، بازی رایانه ای، یا انجام یک سودوکو یا پازل کلمات.

حواس خودتان را به کار بیاندازید. می‌توانید حواس خود را با کارهای روزمره پرت کنید: تمیز کردن خانه، انجام کارهای حیاط، خرید مواد غذایی، نظافت حیوان خانگی یا شستن لباس‌ها.

فعالیت. ورزش شدید راهی برای افزایش آدرنالین و تخلیه احساسات است. اگر احساس استرس می کنید، ممکن است بخواهید فعالیت های آرامش بخش تری مانند یوگا یا پیاده روی در اطراف محله خود را امتحان کنید.

به دوستت زنگ بزن صحبت کردن با فردی که به او اعتماد دارید می تواند راهی سریع و بسیار موثر برای پرت کردن حواس و احساس بهتر باشد.

نکته ۳: مهارت های بین فردی خود را بهبود بخشید

اگر اختلال شخصیت مرزی دارید، احتمالاً با حفظ روابط پایدار و رضایت بخش با همسر، همکاران و دوستان خود دچار مشکل شده اید. این به این دلیل است که در دیدن چیزها از دید دیگران مشکل دارید. تمایل دارید افکار و احساسات دیگران را اشتباه بخوانید، درک نادرستی از نحوه نگاه دیگران به خود داشته و از تاثیر رفتار خود غافل شوید.

اما نگران نباشید می توانید اقداماتی را برای بهبود روابط و مهارت های اجتماعی خود انجام دهید.

فرضیات را بررسی کنید

زمانی که استرس و منفی‌بافی شما را از مسیر خارج می‌کند، احساسات دیگران را نادرست قضاوت می کنید. اگر این کار را انجام می دهید به خاطر داشته باشید که شما غیب گو نیستید.

به جای عجله برای نتیجه گیری (معمولا منفی)، انگیزه های جایگزین را در نظر بگیرید. به عنوان مثال، شریک زندگی شما در تماس تلفنی با شما بد حرف می زند و اکنون احساس ناامنی می کنید و می ترسید علاقه خود را نسبت به شما از دست داده باشد. قبل از اینکه به آن احساسات عمل کنید:

توقف به در نظر گرفتن احتمالات مختلف. شاید شریک زندگی شما در محل کار تحت فشار باشد، روز پر استرسی را سپری کند. شاید هنوز قهوه اش را نخورده است و موارد دیگر. توضیحات جایگزین زیادی برای رفتار او وجود دارد.

از شخص بخواهید که مقاصد خود را روشن کند. یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای بررسی مفروضات این است که از طرف مقابل بپرسید چه فکر یا احساسی دارد. دوباره بررسی کنید که منظور او از کلمات یا اعمالشان چیست. به جای پرسیدن به شیوه‌ای متهم‌آمیز، رویکرد ملایم‌تری را امتحان کنید: « ممکن است اشتباه کنم، اما به نظر می‌رسد…» یا « شاید من بیش از حد حساس هستم، اما این حس را دارم که… »

فرافکنی را متوقف کنید

آیا تمایل دارید که احساسات منفی خود را بپذیرید و آن ها را به دیگران منتقل کنید؟ آیا وقتی نسبت به خود احساس بدی دارید دیگران سرزنش می کنید؟ آیا نمی توانید بازخورد یا انتقاد سازنده را تحمل کنید؟ اگر اینطور است، ممکن است با فرافکنی مشکل داشته باشید.

برای مبارزه با فرافکنی، باید یاد بگیرید با احساسات بدنی خود هماهنگ شوید. به علائم استرس مانند ضربان قلب سریع، تنش عضلانی، تعریق، حالت تهوع یا سبکی سر توجه کنید. وقتی چنین احساسی دارید، احتمالاً حمله می‌کنید و چیزی می‌گویید که بعداً پشیمان می‌شوید. مکث کنید و چند نفس عمیق و آهسته بکشید. سپس سه سوال زیر را از خود بپرسید:

  1. از خودم ناراحتم؟
  2. آیا احساس شرمندگی یا ترس می کنم ؟
  3. آیا من نگران طرد شدن هستم؟

اگر پاسخ مثبت است، مکالمه را متوقف کنید. به طرف مقابل بگویید که احساس می کنید احساساتی هستید و می خواهید قبل از بحث بیشتر درباره چیزها کمی فکر کنید.

مسئولیت نقش خود را بر عهده بگیرید

در نهایت، مهم است که مسئولیت نقشی را که دارید بپذیرید. از خود بپرسید که اقدامات شما چگونه  به حل مشکلات کمک کند. حرف ها و رفتارهای شما چه احساسی به عزیزانتان می دهد؟ همانطور که تلاش می کنید خود را به جای دیگران بگذارید، حالت تدافعی خود را کاهش دهید. با این کار به مرور متوجه تفاوت در کیفیت روابط خود خواهید شد.

تشخیص و درمان

مهم است که به یاد داشته باشید که نمی توانید اختلال شخصیت مرزی را به تنهایی تشخیص دهید. بنابراین اگر فکر می کنید که شما یا یکی از عزیزانتان ممکن است از اختلال شخصیت مرزی رنج ببرید، بهتر است از متخصص کمک بگیرید.

اختلال شخصیت مرزی اغلب با اختلالات اشتباه گرفته می شود  بنابراین شما به یک متخصص سلامت روان نیاز دارید تا شما را ارزیابی کند و تشخیص دقیق بدهد. سعی کنید فردی با تجربه در تشخیص و درمان پیدا کنید.

اهمیت یافتن درمانگر مناسب

حمایت و راهنمایی درمانگر واجد شرایط می تواند تفاوت بزرگی در درمان و بهبود اختلال شخصیت مرزی ایجاد کند. درمان می تواند مانند یک فضای امن عمل کند که در آن شما می توانید تکنیک های جدید مقابله را امتحان کنید.

متخصص با تجربه با درمان های اختلال شخصیت مرزی مانند رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) و درمان طرحواره محور آشنا خواهد بود.

ثابت شده است که این درمان ها مفید هستند اما همیشه پیروی از یک رویکرد درمانی خاص ضروری نیست. بسیاری از کارشناسان معتقدند که درمان شامل آموزش در مورد این اختلال، حمایت خانواده و آموزش و مهارت های اجتماعی و عاطفی می تواند اکثر موارد BPD را درمان کند.

این مهم است که برای یافتن درمانگری که با او احساس امنیت می‌کنید، وقت بگذارید (کسی که به نظر می‌رسد شما را جذب می‌کند و باعث می‌شود احساس کنید مورد پذیرش و درک قرار گرفته‌اید.). برای پیدا کردن فرد مناسب وقت بگذارید.

اما پس از انجام این کار را انجام دادید، متعهد به درمان باشید. سعی کنید احساسات خود را صادقانه با درمانگر خود در میان بگذارید و اجازه دهید رابطه رشد کند. به خاطر داشته باشید که تغییر، بنا به ماهیت خود، ناراحت کننده است. اگر هرگز در درمان احساس ناراحتی نکنید، احتمالاً پیشرفتی نمی کنید.

روی درمان دارویی حساب نکنید

اگرچه بسیاری از افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی دارو مصرف می کنند، اما واقعیت این است که تحقیقات بسیار کمی وجود دارد که نشان دهد دارو درمانی در درمان این اختلال مفید است. علاوه بر این، در ایالات متحده، سازمان غذا و دارو (FDA) هیچ دارویی را برای درمان اختلال شخصیت مرزی تایید نکرده است. این بدان معنا نیست که دارو هرگز مفید نیست (به خصوص اگر از مشکلاتی مانند افسردگی یا اضطراب رنج می برید) اما دارو درمانی به تنهایی برای اختلال شخصیت مرزی مفید نیست.

وقتی صحبت از اختلال شخصیت مرزی می شود، درمان بسیار موثرتر است. فقط باید به آن زمان بدهید. با این حال، پزشک شما ممکن است در موارد زیر دارو درمانی را در نظر بگیرد:

  • شما درگیر اختلال شخصیت مرزی و افسردگی یا اختلال دوقطبی به طور همزمان هستید.
  • از حملات پانیک یا اضطراب شدید رنج می برید.
  •  توهم یا داشتن افکار عجیب و غریب و پارانوئید را تجربه می کنید.
  • احساس خودکشی می کنید یا در خطر آسیب رساندن به خود یا دیگران هستید.

عوارض

اختلال شخصیت مرزی می تواند به بسیاری از بخش های زندگی شما مانند روابط صمیمانه، شغل، مدرسه، فعالیت های اجتماعی و تصویر خود تأثیر منفی بگذارد و پیامدهای زیر را به دنبال داشته باشد:

  • تغییر یا از دست دادن مکرر شغل
  • عدم تکمیل تحصیلات
  • مشکلات حقوقی متعدد، مانند زندان
  • روابط پر از تعارض، استرس زناشویی یا طلاق
  • خود آزاری مانند بریدگی و بستری شدن مکرر در بیمارستان
  • درگیر شدن در روابط توهین آمیز
  • حاملگی برنامه ریزی نشده، عفونت های مقاربتی، تصادفات و درگیری های فیزیکی به دلیل رفتارهای تکانشی و پرخطر
  • اقدام به خودکشی 

علاوه بر این اختلال شخصیت مرزی ممکن است با سایر اختلالات سلامت روان که در زیر ذکر شده است همراه باشد:

  • افسردگی
  • سوء استفاده از الکل یا مواد دیگر
  • اختلالات اضطرابی
  • اختلالات اشتها
  • اختلال دو قطبی
  • اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
  • اختلال کمبود توجه/بیش فعالی (ADHD)
  • سایر اختلالات شخصیتی

منبع : اختلال شخصیت مرزی (BPD)

آسیب های عاطفی و روانی

وقتی اتفاقات بدی رخ می دهد، مدتی طول می‌کشد تا بر درد غلبه و دوباره احساس امنیت پیدا کنید. اما با تدابیر خودیاری و پشتیبانی می توانید سریع‌تر بهبود پیدا ‌کنید.

آسیب های عاطفی و روانی چیست؟

آسیب‌های عاطفی و روانی نتیجۀ رویدادهای استرس‌زای فوق‌العاده‌ای است که احساس امنیت شما را از بین می‌برد و باعث می‌شود احساس کنید که در یک دنیای خطرناک و ناامن هستید.

آسیب روانی شما را با احساسات ناراحت کننده، خاطرات و اضطراب‌هایی درگیر می‌کند که تمامی ندارند. همچنین احساس بی‌حسی، سِرشدن و ناتوانی در اعتماد به دیگران در شما ایجاد می‌کند.

اگرچه تجارب آسیب زا اغلب وقتی ایجاد می‌شود که زندگی یا امنیت شما تهدید شود، اما هر موقعیتی که باعث شود شما احساس غم و انزوا کنید، حتی اگر آسیب فیزیکی هم به همراه نداشته باشد می تواند منجر به حادثه و شوک شود.

تجربۀ ذهنی و عاطفی شما از رویداد است که آسیب زا بودن آن را تعیین می کند. هر چه بیشتر احساس ترس و درماندگی کنید، احتمال آسیب دیدن شما بیشتر است.

آسیب های عاطفی و روانی ناشی از موارد زیر است:

رویدادهای ناگهانی، مانند تصادف، جراحت یا حمله خشونت بار، به خصوص اگر غیرمنتظره باشد یا در دوران کودکی اتفاق افتاده باشد.

استرس مداوم و بی امان، مانند زندگی در منطقه‌ای پر از جنایت، مبارزه با بیماری خطرناک یا تجربه رویدادهای آسیب زا که به طور مکرر رخ می دهند، مانند زورگیری، خشونت خانگی، یا بی‌توجهی در دوران کودکی.

برخی از علل نیز معمولاً نادیده گرفته می شوند، مانند جراحی (به ویژه در ۳ سال اول زندگی)، مرگ ناگهانی یکی از نزدیکان، از هم پاشیدگی یک رابطۀ مهم یا یک تجربه عمیقاً ناامیدکننده.

مقابله با آسیب‌های ناشی از بلاهای طبیعی یا انسان‌ساز چالش‌های منحصربه‌فردی را به همراه می‌آورد. حتی اگر شما مستقیماً درگیر رویداد نباشید.

در واقع، بسیار بعید است که هیچ یک از ما قربانی مستقیم یک حملۀ تروریستی، سقوط هواپیما یا تیراندازی جمعی شویم، اما همۀ ما مرتباً تصاویر وحشتناکی از قربانیان این گونه حوادث را در رسانه های اجتماعی و منابع خبری می‌بینیم. مشاهدۀ مکرر این تصاویر بر سیستم عصبی شما غلبه و استرس آسیب زا ایجاد می کند.

علت این حوادث هر چه که باشد، زمان آن چه نزدیک باشد چه مربوط به سال های دور، با درمان می‌توانید بر آن غلبه کرده و به زندگی خود ادامه دهید.

حوادث دوران کودکی و خطر آسیب در آینده

اگرچه رویدادهای آسیب زا ممکن است برای هرکسی اتفاق بیفتد، اما اگر شما در گذشته به خاطر وقوع یک رویداد خاص تحت فشار استرس سنگینی قرار گرفته باشید، احتمال اینکه در مواجهه با رویداهای مصیبت ‌بارِ زمان حاضر دچار آسیب شوید بیشتر می‌شود. آسیب دوران کودکی می تواند ناشی از هر چیزی باشد که احساس امنیت کودک را مختل کند، از جمله:

  • محیط ناپایدار یا ناامن
  • جدایی از پدر و مادر
  • بیماری جدی
  • روش های پزشکی آسیب‌زا
  • آزار جنسی، فیزیکی یا کلامی
  • مشکلات درسی و رفتاری در مدرسه
  • خشونت خانگی
  • بی توجهی

تجربۀ تلخ در دوران کودکی می تواند منجر به یک اثر شدید و طولانی مدت شود. اگر مشکلات دوران کودکی حل نشود، احساس ترس و درماندگی به بزرگسالی منتقل می شود و زمینه را برای آسیب های بیشتر فراهم می کند.

با این حال، حتی اگر آسیب‌های روحی شما سال‌ها پیش اتفاق افتاده باشد، راهکارهایی وجود دارد که می‌توانید برای غلبه بر درد از آن ها کمک بگیرید. یاد بگیرید که به دیگران اعتماد کرده، با آن ها ارتباط برقرار کنید و به این شکل تعادل عاطفی خود را به دست آورید.

علائم آسیب های عاطفی و روانی

همه ما به طرق مختلف به اتفاقات وحشتناک واکنش نشان می دهیم و طیف وسیعی از واکنش های فیزیکی و احساسی را تجربه می کنیم. هیچ کدام از احساس‌ها، افکار یا پاسخ‌ «درست» یا «نادرست» نیستند، بنابراین واکنش های خود یا دیگران را قضاوت نکنید. پاسخ‌های شما واکنش‌های عادی به رویدادهای غیرعادی هستند.

علائم عاطفی و روانی:

  • شوک، انکار یا ناباوری
  • گیجی، مشکل در تمرکز
  • عصبانیت، تحریک پذیری، نوسانات خلقی
  • اضطراب و ترس
  • گناه، شرم، سرزنش خود
  • کناره گیری از دیگران
  • احساس غم یا ناامیدی
  • احساس قطع ارتباط یا بی حسی

علائم فیزیکی:

  • بی خوابی یا کابوس
  • خستگی
  • زود به زود مبهوت شدن
  • مشکل در تمرکز
  • ضربان قلب تند
  • سرگیجه و بی قراری
  • داشتن درد
  • تنش عضلانی

درمان ضربۀ و آسیب های عاطفی و روانی

علائم حادثه معمولاً از چند روز تا چند ماه طول می کشد و با پردازش رویداد ناراحت کننده به تدریج محو می شود. اما حتی زمانی که احساس بهبودی می‌کنید، هر از گاهی با یادآوری خاطرات یا احساسات دردناک ناراحت می شوید، به خصوص در پاسخ به محرک هایی مانند سالگرد رویداد یا چیزی که شما را به یاد آن حادثه می اندازد.

اگر علائم آسیب روانی شما کاهش نیابد (یا حتی بدتر شود) و پس از مدتی طولانی نتوانید رویداد آسیب زا را فراموش کنید، دچار اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شده‌اید.

اگرچه حوادث عاطفی یک پاسخ طبیعی به یک رویداد آزاردهنده است، اما اگر در زمانی که دیگر خطری نیست سیستم عصبی درگیر اتفاق بماند و شما در شوک روانی باقی بمانید، دچار PTSD می‌شوید، به این معنا که نمی‌توانید آنچه را که اتفاق افتاده یا احساسات خود را پردازش کنید.

چه رویداد آسیب زا منجر به مرگ دیگران شده باشد یا نه، شما به عنوان بازمانده باید با از دست دادن احساس امنیت خود، حداقل به طور موقت، کنار بیایید. واکنش طبیعی به این فقدان غم و اندوه است.

مانند افرادی که یکی از عزیزان خود را از دست داده اند، باید یک روند سوگواری را طی کنید. نکات زیر می تواند به شما کمک کند تا با احساس غم و اندوه کنار بیایید، ضربه عاطفی را درمان کنید و به زندگی خود ادامه دهید.

نکته ۱: بهبود آسیب های عاطفی و روانی

راه بروید

آسیب دیدگی تعادل طبیعی بدن شما را مختل می کند و شما را در حالت بیش از حد برانگیختگی و ترس نگه می دارد. راه رفتن و ورزش علاوه بر سوزاندن آدرنالین و ترشح اندورفین، به ترمیم سیستم عصبی شما نیز کمک می‌کند.

سعی کنید اکثر روزها ۳۰ دقیقه یا بیشتر ورزش کنید. یا اگر برایتان آسان تر است، در سه بازۀ ۱۰ دقیقه ای در طول روز ورزش کنید.

ورزش های ریتمیک که دست ها و پاهای شما را درگیر می کنند، مانند راه رفتن، دویدن، شنا کردن، بسکتبال یا حتی رقصیدن، بهترین کارایی را دارند.

آگاهی ذهنی داشته باشید

در حین ورزش به جای تمرکز بر افکار یا پرت کردن حواس خود، واقعاً روی بدنتان و احساس آن در حین حرکت تمرکز کنید.

به عنوان مثال، به احساس برخورد پاهایتان با زمین، ریتم تنفس یا جریان هوا روی پوست خود توجه کنید. ورزش‌هایی مثل صخره نوردی، بوکس، تمرین با وزنه یا هنرهای رزمی این کار را آسان تر می‌کنند. زیرا در این ورزش‌ها، برای جلوگیری از آسیب، حتما باید روی حرکات بدن خود در طول این فعالیت تمرکز کنید.

نکته ۲: منزوی نشوید

پس از یک ضربۀ عاطفی، ممکن است بخواهید از حضور در اجتماع کناره گیری کنید، اما انزوا فقط اوضاع را بدتر می کند. ارتباط چهره به چهره با دیگران به بهبودی شما کمک می کند، بنابراین سعی کنید روابط خود را حفظ و از تنها ماندن برای زمانهای طولانی خودداری کنید.

لازم نیست در مورد آسیب صحبت کنید.

برای ارتباط با دیگران، صحبت در مورد آسیب ضروری نیست. در واقع، برای برخی افراد، این کار فقط اوضاع را بدتر می کند. سعی کنید از حضور در کنار دیگران آرامش کسب کنید و از افراد سمی و منفی باف دوری کنید.

درخواست حمایت کنید

در حالی که مجبور نیستید در مورد خود آسیب صحبت کنید، مهم است که کسی را داشته باشید که بتوانید در گفت‌وگو با او احساسات خود را بیان کنید و بدون قضاوت با دقت به شما گوش کند. برای این کار می توانید به یک عضو مورد اعتماد خانواده، دوست، مشاور یا روحانی مراجعه کنید.

در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید

حتی اگر تمایلی به این کار ندارید. فعالیت های «عادی» خود را همراه با افراد دیگر انجام دهید، فعالیت هایی که هیچ ارتباطی با تجربه آسیب زا ندارند.

دوباره با دوستان قدیمی ارتباط برقرار کنید.

اگر از روابطی که زمانی برایتان مهم بوده اند کنار کشیده اید، برای برقراری ارتباط مجدد تلاش کنید.

به یک گروه حمایتی برای بازماندگان حوادث بپیوندید.

برقراری ارتباط با افراد دیگری که با مشکلات مشابهی روبرو هستند به کاهش احساس انزوا کمک می کند. شنیدن اینکه چگونه دیگران با آن کنار می آیند برای شما الهام بخش خواهد بود و به بهبودیتان کمک می‌کند.

فعالیت داوطلبانه

علاوه بر کمک به دیگران، کار داوطلبانه راهی عالی برای به چالش کشیدن احساس درماندگی (که اغلب با آسیب همراه است) است. نقاط قوت خود را به خود یادآوری کنید و با کمک به دیگران احساس قدرت خود را بازیابید.

دوستان جدیدی پیدا کنید.

اگر به تنهایی یا دور از خانواده و دوستان زندگی می کنید، مهم است که با آن ها تماس بگیرید یا دوستان جدیدی پیدا کنید. برای ملاقات با افراد دارای علایق مشابه، به انجمن فارغ التحصیلان دانشگاه خود بپیوندید یا یا با همسایگان یا همکاران خود ارتباط برقرا کنید، در کلاس ثبت نام کنید یا به باشگاه بروید.

نکات ارتباطی برای افراد گوشه گیر

بسیاری از افرادی که ضربه و حادثه ای را تجربه کرده اند، احساس جدا ماندگی، گوشه گیری و دشواری در برقراری ارتباط با دیگران می کنند. اگر به این مشکلات دچارید، می‌توانید قبل از ملاقات با دوست، این اقدامات را انجام دهید:

ورزش کنید یا حرکت کنید.

بالا و پایین بپرید، دست ها و پاهای خود را بچرخانید یا فقط به اطراف بپرید. این تمرین ذهنتان را آسوده تر می‌کند و باعث می‌شود راحت‌تر ارتباط برقرار کنید.

آهنگ

شاید عجیب به نظر برسد، اما ایجاد صوت، راهی عالی برای باز شدن موانع ارتباط اجتماعی است. صاف بنشینید و به سادگی صدای «ممممممممممممم» را ایجاد کنید. مرتب گام و لحن صدا را تغییر دهید تا زمانی که لرزش دلپذیری را در صورت خود احساس کنید.

نکته ۳: سیستم عصبی خود را خود تنظیم کنید

هر چه قدر هم که آشفته، مضطرب یا خارج از کنترل هستید، باید بدانید که می توانید برانگیختگی سیستم عصبی تان را برطرف و خود را آرام کنید. این کار نه تنها به تسکین اضطراب مرتبط با حادثه آسیب زا کمک می کند، بلکه حس کنترل بیشتری را نیز ایجاد می کند.

تنفس آگاهانه

اگر احساس سردرگمی یا ناراحتی می کنید، تمرین تنفس آگاهانه راهکاری مناسب و سریع برای آرام‌سازی خود است. فقط کافی است ۶۰ بار نفس بکشید و روی هر بازدم متمرکز شوید.

ورودی حسی

آیا یک  منظره، بو یا مزۀ خاص به سرعت به شما احساس آرامش می دهد؟ یا شاید نوازش حیوان یا گوش دادن به موسیقی بلافاصله شما را آرام می کند؟ هر فرد به ورودی های حسی متفاوت پاسخ می دهد، بنابراین تکنیک های مختلف کاهش استرس را آزمایش کنید تا بهترین راهکار را برای خودتان پیدا کنید.

حضور در لحظه

برای اینکه در زمان حال زندگی کنید و احساس کنید که روی زمین هستید (نه غرق در افکار و خاطرات)، روی یک صندلی بنشینید. زمین را زیر پایتان و پشتی صندلی را در پشتتان احساس کنید. به اطراف خود نگاه کنید و شش شیء را پیدا کنید که رنگ قرمز یا آبی در آن ها وجود دارد.

در این حالت متوجه می‌شوید که چگونه تنفس شما عمیق تر و آرام تر می شود.

زمانی که احساسات به سراغتان می‌آیند به خودتان اجازه دهید آن ها را تجربه کنید.

احساسات خودتان را درمورد حوادث به محض آمدنشان بپذیرید. هرچقدر بیش تر از احساسات خود فرار کنید ترسناک تر می شوند.

نکته ۴: مراقب سلامتی خود باشید

داشتن بدنی سالم می تواند توانایی شما را برای مقابله با استرس ناشی از ضربه افزایش دهد.

به اندازه کافی بخوابید.

پس از یک تجربۀ آسیب زا، نگرانی یا ترس ممکن است برنامۀ خواب شما را مختل کند. اما کمبود خوابِ باکیفیت می تواند علائم ضربه را تشدید و حفظ تعادل عاطفی شما را دشوارتر کند. هر روز در ساعت معینی بخوابید و بیدار شوید و حتماً ۷ تا ۹ ساعت خواب در برنامۀ خود قرار دهید.

از مصرف الکل و مواد مخدر اجتناب کنید.

استفاده از الکل و مواد مخدر می تواند علائم آسیب را بدتر کند و احساس افسردگی، اضطراب و گوشه گیری را افزایش دهد.

رژیم غذایی متعادلی داشته باشید.

خوردن وعده های غذایی کوچک و متعادل در طول روز به شما کمک می کند انرژی خود را حفظ کرده و نوسانات خلقی را به حداقل برسانید. از غذاهای شیرین و سرخ کردنی‌ها پرهیز کنید و برای تقویت خلق و خو مقدار زیادی چربی های امگا ۳ مانند سالامون، گردو، سویا و دانه های کتان مصرف کنید.

استرس را کاهش دهید.

تکنیک های تمدد اعصاب مانند مدیتیشن، یوگا یا تمرینات تنفس عمیق را امتحان کنید. زمانی را برای فعالیت هایی که باعث شادی شما می شوند، مانند سرگرمی های مورد علاقه خود، برنامه ریزی کنید.

چه زمانی برای آسییب های عاطفی و روانی به دنبال درمان حرفه ای باشیم

بهبودی از آسیب ها به زمان نیاز دارد و هر فرد با سرعت متفاوت بهبود می یابد. اما اگر ماه ها گذشته باشد و علائم شما از بین نرود، به کمک حرفه ای نیاز دارید.

اگر این مشکلات را دارید برای آسیب دیدن کمتر، کمک بگیرید:

  • مشکل در عملکرد خانه یا محل کار
  • ترس شدید، اضطراب یا افسردگی
  • ناتوانی در ایجاد روابط نزدیک و رضایت بخش
  • تجربه خاطرات وحشتناک و کابوس ها
  • اجتناب از هر چیزی که شما را به یاد آسیب می اندازد
  • از نظر عاطفی بی حس و از دیگران جدا مانده اید
  • استفاده از الکل یا مواد مخدر برای احساس بهتر

کار بر روی احساسات دردناک می تواند ترسناک، دردناک و حتی آسیب زا باشد، بنابراین این کار درمانی باید با کمک یک متخصص با تجربه انجام شود. پیدا کردن درمانگر مناسب ممکن است کمی طول بکشد.

بسیار مهم است که درمانگری که انتخاب می کنید تجربه درمان آسیب های روانی را داشته باشد. اما کیفیت رابطۀ شما با درمانگرتان نیز به همان اندازه مهم است. یک متخصص با تجربه را انتخاب کنید که با او احساس راحتی می کنید. اگر احساس امنیت، احترام یا درک متقابل ندارید، درمانگر دیگری پیدا کنید.

از خودتان بپرسید:

  • آیا در گفتگو دربارۀ مشکلات خود با درمانگر، احساس راحتی دارید؟
  • آیا احساس کردید که درمانگر متوجه صحبت شما شده است؟
  • آیا درمانگر نگرانی های شما را جدی گرفت یا به کلی کنار گذاشت؟
  • آیا درمانگر با مهربانی و احترام با شما برخورد کرد؟
  • آیا فکر می‌کنید که می‌توانید به درمانگرتان اعتماد کنید؟

درمان حادثه یا شوک برای درمان آسیب های عاطفی و روانی

برای التیام آسیب‌های روانی و عاطفی، باید احساسات و خاطرات ناخوشایندی را که مدت‌ها از آن اجتناب کرده‌اید حل کرده و انرژی فروخوردۀ «جنگ یا گریز» را تخلیه کنید.

یاد بگیرید که احساسات ناگهانی خود را منظم و توانایی‌های خود را بازسازی کنید. متخصص برای درمان اعتماد به افراد دیگر از انواع رویکردهای درمانی زیر مختلف برای شما استفاده می‌کند:

تجربۀ جسمانی به جای افکار و خاطرات مربوط به رویداد آسیب زا

این درمان بر احساسات بدنی تمرکز دارد. با تمرکز بر آنچه در بدن شما اتفاق می‌افتد، می‌توانید از طریق حرکت دادن اعضای بدن، گریه کردن، و سایر اشکال آزادسازی فیزیکی، انرژی فروخوردۀ  حادثه را آزاد کنید.

درمان شناختی-رفتاری

این درمان به شما کمک می کند تا افکار و احساسات خود را در مورد حادثه پردازش و ارزیابی کنید.

EMDR (تکنیک حساسیت زدایی و پردازش مجدد حرکات چشم)

یکی از روش‌های درمان شناختی-رفتاری است که با حرکت چشم صورت می‌گیرد که چشم را به صورت ریتمیک تحریک می‌کند. این درمان خاطرات آسیب زا را «بازسازی» می‌کند.

کمک به نزدیکان برای مقابله با آسیب های عاطفی و روانی

هنگامی که یکی از عزیزانتان آسیب دیده است، حمایت شما می تواند نقش مهمی در بهبودی او داشته باشد.

صبور باشید و درک کنید.

بهبودی از ضربه به زمان نیاز دارد. در مورد سرعت بهبودی صبور باشید و به یاد داشته باشید که واکنش هر فرد به آسیب های عاطفی متفاوت است. واکنش فرد مورد علاقۀ خود را بر اساس واکنش خودتان یا دیگران قضاوت نکنید.

برای کمک به دیگران برای بازگشت به روال عادی، حمایت عملی ارائه دهید. مثلاً کمک در خرید یا انجام کارهای خانه کمک کنید یا فقط برای صحبت یا گوش دادن در دسترس باشید.

کسی را که دوستش دارید تحت فشار قرار ندهید تا صحبت کند، اما اگر می خواهد صحبت کند در دسترس باشید. برخی از بازماندگان حوادث به سختی می توانند در مورد آنچه اتفاق افتاده صحبت کنند.

کسی را که دوستش دارید مجبور نکنید ماجرا را تعریف کند، اما به او بگویید که اگر می‌خواهد حرف بزند، آماده اید تا به او گوش دهید یا اگر نمی‌خواهد فقط در کنارش هستید.

به فرد مورد علاقه خود کمک کنید تا اجتماعی و آرام شود.

او را تشویق کنید تا در تمرینات ورزشی شرکت کند، با دیگران دوست شود و سرگرمی‌ها و فعالیت‌هایی را دنبال کند که برایش لذت‌بخش است. با هم در یک کلاس تناسب اندام شرکت کنید یا قرار ناهار با دوستان خود تعیین کنید.

رفتار فرد را به خودتان نگیرید

فرد مورد علاقه شما ممکن است عصبانی، تحریک پذیر، گوشه گیر یا از نظر عاطفی از شما جدا شود. در این مواقع باید به یاد داشته باشید که این نتیجه ضربه روحی است و ربطی به شما یا رابطۀ شما با او ندارد.

برای کمک به بهبودی کودک از آسیب ها، مهم است که آشکارا با او ارتباط برقرار کنید. او را آگاه کنید که احساس ترس یا ناراحتی طبیعی است. همچنین به یاد داشته باشید که او نسبت به واکنش شما به رفتار خودش حساس است، بنابراین حتماً به او نشان دهید که با علائم او به شیوه ای مثبت برخورد می کنید.

نحوه واکنش کودکان به آسیب های عاطفی و روانی

برخی از واکنش‌های رایج به آسیب های عاطفی و روانی و راه‌هایی برای کمک به فرزندتان برای مقابله با آن‌ها:

پسرفت

کودکان کوچکتر ممکن است رختخواب خود را خیس کنند، کودکان بزرگتر ممکن است از تنها بودن بترسند. اگر فرزندتان به این شکل پاسخ می دهد، درک، صبوری و آرامش داشتن اهمیت دارد.

خود را مقصر می دانند

کودکان زیر ۸ سال معمولا فکر می کنند که اگر مشکلی پیش بیاید، باید تقصیر آن ها باشد. مطمئن شوید که کودک شما متوجه شده است که او باعث این رویداد نشده است.

اختلالات خواب

برخی از کودکان در به خواب رفتن مشکل دارند. دیگران به طور مکرر از خواب بیدار می شوند یا خواب های نگران کننده ای می بینند.

به کودکتان یک حیوان عروسکی، پتوی نرم یا چراغ قوه بدهید تا به رختخواب ببرد. سعی کنید عصرها وقت بیشتری را با هم بگذرانید، فعالیت های آرام انجام دهید، مطالعه کنید و صبور باشید. ممکن است مدتی طول بکشد تا فرزند شما بتواند دوباره در طول شب بخوابد.

احساس درماندگی

نوشتن نامه های تشکر به افرادی که کمک کرده اند و مراقبت از دیگران می تواند حس امید و کنترل را برای همه اعضای خانواده ایجاد کند.

منبع : آسیب های عاطفی و روانی

کمال گرایی

کمال گرایی

کمال گرایی( Perfectionism ) جزو مشکلاتی می باشد که همه افراد به نوعی آن را تجربه کرده اند اما ممکن است از این تجربه اطلاعی نداشته باشند.

کمال گرایی به داشتن معیارهایی غیرمنطقی با سطح بسیار بالا گفته می شود که به طور عملی نمی توان به آن ها دست پیدا کرد. بنابراین فرد کمال گرا هنگامی که موفق نمی شود شروع به تخریب روحیه خودش می کند و احساس شرم و ناتوانی زیادی پیدا می کند.

معنای لغوی کمال گرایی یعنی  تلاش برای رسیدن به بهترین خود به صورت عقلانی و منطقی. بر اساس این معنی شما شکست نمی خورید بلکه روز به روز بهترین می شوید و بیش ترین تلاش ممکن را می کنید تا به موفقیت دست پیدا کنید.

اما در این مقاله منظور از کمال گرایی، کمال گرایی غیرمنطقی می باشد که باعث آسیب به زندگی فرد می شود و سلامت روان فرد را به خطر می اندازد.

چرا باید با کمال گرایی مقابله کنیم؟

کمال گرایی به اندازه و به صورت منطقی باعث رشد و پیشرفت فرد در تمام زمینه ها می شود از طرف دیگر کمال گرایی به صورت افراطی و غیر منطقی به اشکال زیر زندگی شما را مختل می کند:

  • لذت زندگی کردن را به کام شما تلخ می کند.
  • اعتماد به نفس شما را از بین برده و روحیه شما را تخریب می کند.
  • به مرور توانایی انجام کار را نیز از شما گرفته و دچار احساس افسردگی می شوید.
  • اشتیاق تجربه های جدید را از شما می گیرد.
  • رشد و پیشرفت را برای شما دشوار می کند.

انواع کمال گرایی

برخی از روانشناسان اعتقاد دارند که به طور کلی دو نوع کمال گرایی وجود دارد:

  • کمال گرایی سازگار
  • کمال گرایی ناسازگار

کمال‌گرایان سازگار کسانی هستند که سعی در ارتقا توانایی ها و استعدادهای خود دارند. این افراد همیشه در حال پیشرفت هستند، بنابراین این نوع کمال گرایی مثبت و سازنده می باشد.

این درحالی است که کمال گران ناسازگار همیشه بهترین چیزها را می خواهند و در غیر این صورت همه چیز را رها می کنند. این کمال گرایی که منفی و آسیب زا می باشد می تواند باعث اضطراب و نگرانی شود.

در نگاه کمال‌گرایان ناسازگار اشتباه هیچ جایگاهی ندارد زیرا باعث می شود اعتبار و شایستگی آن ها زیر سوال برود. اما در نگاه کمال گرایان سازگار هر اشتباه گامی به سمت پیشرفت و موفقیت است، در نظر این افراد شکست مقدمه ای بر پیروزی بزرگ تر است.

در حقیقت کمال گرایی منفی را شاید بتوان همانند وسواس در انجام کارهای بی عیب و کمال گرایی مثبت را تلاش برای رسیدن به اهداف منطقی دانست.

عواقب کمال گرایی

کمال گرایی بیش از اندازه موفقیت فردی و حرفه‌ای شخص را مختل می کند و باعث افزایش افسردگی و اضطراب فرد می شود. در ادامه متن عواب کمال گرایی به طور مفصل مطرح شده است:

سلامت روانی

براساس تحقیقات انجام شده کمال گرایی با برخی اختلالات روانی جدی از جمله اختلا‌ل خوردن، وسواس، افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیت و افسردگی مرتبط می باشد. کمال گرایی همچنین می تواند باعث اختلال در زندگی روزانه افراد شده و حرفه شما را به خطر بی اندازد.

کمبود اعتمادبه‌نفس

برخلاف تصور بیش تر افراد کمال گرایی در بسیاری از شرایط باعث کمبود اعتماد به نفس می شود. کمال گرایان بیش از اندازه به قضاوت دیگران اهمیت می دهند و ارزش خود را وابسته به آن می دانند.

این افراد هدف های منطقی نداشته و به همین دلیل نمی توانند به آن ها برسند و از نظر خودشان هرگز کافی و موفق نیستند، به همین دلیل به طور مداوم خود را سرزنش کرده و مضطرب می شوند.

تعلل

کمال گرایی در بسیاری از شرایط باعث تعلل می شود. فرد کمال گرا همیشه درگیر پروژه قبلی خود می باشد و نمی تواند برنامه جدیدی را شروع کند. این کار باعث می شود که نتواند در کارهای جدیدش موفق شود و دچار استرس و وسواس فکری شود.

خلاقیت

فرد کمال گرا به ندرت رویاپردازی و خلاقیت می کند و نمی تواند به چیزهایی که وجود ندارد فکر کند. این امر باعث نا تواناییِ در خلاقیت و رویاپردازی این افراد می گردد.

نشانه‌های فرد کمال‌گرا

اگر کمال گرایی شما به یک مشکل تبدیل شده، شناسایی آن کار آسانی است. حتما برخی از ویژگی‌های زیر را در رفتارهای خودتان خواهید دید:

  • اهداف غیرمنطقی و دور از دسترسی دارید و اگر بهترین در این کار نباشید آن را رها می کنید و آن را به پایان نمی رسانید.
  • هر اشتباهی را به معنی شکست می دانید و اگر فرد دیگری موفق شود احساس افسردگی پیدا می کنید. شکست برای شما فلج کننده می باشد.
  • بازیابی زیادی انجام می دهید و برای همین به موقع کارهای خود را به اتمام نمی رسانید.
  • اگر به هدفی که می خواهید نرسید احساس اضطراب پیدا می کنید و نمی توانید به کارهای دیگرتان برسید.
  • کارهای امن و بدون ریسک را می پذیرید زیرا احساس می کنید که ریسک کردن می تواند نتیجه و هدفی که در ذهنتان دارید را خراب کند.
  • هرگز از مسیر لذت نمی برید و همیشه نگران رسیدن به هدف هستید.
  • تفکر صفر و یک دارید و یا به چیزی که می خواهید می رسید یا به هیچ چیزی نمی رسید. شما نمی توانید هردو را باهم داشته باشید.
  • به شدت به عقاید دیگران وابسته هستید و نمی توانید عقاید دیگران را نادیده بگیرید و این امر بر روند روزانه شما تاثیر می گذارد.
  • انتقاد و بازخوردها را به خوبی تحمل نمی کنید و عصبی می شوید.
  • روابط زیادی در محل کاری ندارید زیرا دیگران را نیز با معیارهای بالا خود می سنجید و از آن ها انتقادهای شدیدی می کنید.
  • نمی توانید کارها را به دیگران بسپارید و از کارهای گروهی دوری می کنید زیرا به کار دیگران اعتماد ندارید.

آیا احساس می کنید ویژگی های بالا در مورد شما نیز صدق می کند؟ اگر پاسخ شما مثبت است نگران نباشید در ادامه راه هایی برای درمان و کنترل ذکر شده است که می تواند به شما کمک کند. کمک مشاور نیز می تواند کمک زیادی به شما بکند.

کمالگرایی چیست؟

کمال گرایی مجوعه‌ای از افکار وسواس گونه بوده و شما را وادار می‌کند که به اهدافی غیرواقع‌گرایانه برسید و به مرور زندگی را سخت کرده و شما را مضطرب می سازد:

  • لذت تلاش کردن را از شما می گیرد
  • همیشه نگران و مضطرب هستید
  • اعتماد به نفس پایینی داشته و به قضاوت دیگران وابسته هستید.
  • به پایان رساندن کارها برای شما سخت می باشد.
  • اشتیاق و هیجان را از شما گرفته
  • رشد و پیشرفت را مختل می سازد

انواع کمال گرایی

کمال گرایی به طوری کلی سه نوع دارد:

۱. کمال گرایی خودمدار

تاکنون به طور کامل با این نوع کمال گرایی آشنا شده اید؛ در این نوع کمال گرایی فرد توقعات بالایی داشته و از شکست و قضاوت مردم ترس زیادی دارد.

۲. کمال گرایی دیگرمدار

این دسته از افراد کمال گرا علاوه بر خودشان دیگران را نیز آزار می دهند. حتما در زندگی خود به این افراد برخورد کرده اید که روحیه تیم را پایین می آورند یا استادانی که شاگردان خود را تحقیر می کنند.

۳. کمال گرایی القا شده توسط اجتماع

در بعضی از موارد کمال گرایی از سمت جامعه به افراد سرمشق می شود و افراد تصور می کنند که حتما باید بهترین باشند تا ارزشی داشته باشند، این دسته از افراد تلاش می کنند تا خودشان را بهتر از چیزی که هستند نشان دهند.

ویژگی‌های اصلی افراد کمال گرا

۱. معیار‌های در سطح بالا

همان طور که گفته شد افراد کمال گرا به خودشان سخت می گیرند و کسی را در حد خودشان نمی دانند. از شکست فراری هستند و برای همین تنها به فعالیت هایی که در آن خوب هستند می پردازند به همین دلیل معمولا دست به کارهای جدید نمی زنند و هیجان کمی را تجربه می کنند.

کمال گرایی این افراد ممکن است بر روی روابطشان نیر تاثیر زیادی بگذارد و باعث شود همسر یا بچه های آن ها نیز تصور کنند برای موفق بودن باید کامل و بی نقص باشند.

۲.  از دیگران اشکال می گیرند

افراد کمال گرا از همه اشکال می گیرند و کار همه را پر ایراد می دانند. کمال گرایان همیشه توانایی این را دارند که از دیگران اشکال بگیرند و برای آن ها مهم نیست که طرف مقابل آن ها چه کسی است.

۳. افراد کمال گرای دیگر را دوست دارند

افراد کمال گرا معمولا کسانی را دوست دارند که آن ها نیز کمال گرا باشند، حتی در مواردی دیده شده که سعی در تغییر همسرشان به سوی کمال گرایی دارند.

۴. گرایش به ناراحتی و افسردگی

این افراد همیشه نگران و مضطرب هستند که دیگران در مورد آن ها چه تصوری دارند. علاوه بر این در هنگام شکست امید خود را به طور کامل از دست داده و افسرده می شوند.

۵٫ انتقادپذیر نیستند

درست است که کسی انتقاد را دوست ندارد اما برخی از افراد می توانند درست با انتقاد برخورد کنند و به اشکال زیر انتقاد را پاسخ می دهند:

  • آن ها به دنبال دلیل انتقاد می گردند و انتقاد را با پرخاشگری یا عصبانیت پاسخ نمی دهند.
  • چیزهایی که برای بهبودشان مفید است را به کار می برند.
  • انتقاداتی که مفید نیست را فراموش می کنند.

بقیه‌ی مردم انتقادناپذیر‌ می باشند این بدین معنی است که:

  • تصور می کند که هر انتقادی به شخصیت او وارد می شود و این امر باعث اضطراب او می شود.
  • از انتقاد چیزی نمی آموزد تنها بخاطر اینکه ناراحت شده به آن فکر می کند.
  • در ذهن‌شان بار‌ها و بار‌ها به انتقاد فکر کرده و به آن پاسخ های متفاوت می دهد.

کمال‌گرایان انتقادناپذیر هستند، آن ها سعی می کنند انقدر خوب باشند که کسی نتواند از آن ها انتقاد کند. آن ها همیشه فراتر از چیزی که هستند ظاهر می شوند و به چیزی که نیستند تظاهر می کنند.

اما حتی کسانی که تظاهر می کنند نیز ممکن است اشکالی در کارشان وجود داشته باشد. از طرفی آدم ها متفاوت هستند بنابراین همیشه انتقادهایی وجود دارد.

۶٫ اهداف واقع‌گرایانه ندارند

افراد کمال گرا معمولا اهداف درستی را در نظر ندارند و برای چیزهایی تلاش می کنند که خارج از دسترس می باشد. توجه داشته باشید که اهدافی که تعیین می کنید باید منطقی و عقلانی باشد.

سعی کنید ابتدا اهداف کوتاه مدتی برای خود تعیین کنید و پس از رسیدن به آن ها از خودتان قدردانی کنید.

  1. تفاوت میان ضروری و غیرضروری را تشخیص نمی دهند

فرض کنید دنبال مکانی برای سکونت می گردید، در ابتدا باید به نکات ضروری توجه کنید. مانند اینکه آشپزخانه بزرگی داشته و نورگیر باشد.

سپس ویژگی های غیرضروری را مشخص کنید مثل اینکه باغچه بزرگ، استخر، شومینه و سونا داشته باشد.

اکثر مواقع ضروری ها برای زندگی و انتخاب کافی هستند اما افراد کمال گرا تمایل زیادی دارند که غیرضروری ها را نیز فراهم کنند. به طور مثال احتمالا کافی است که گزارشی دست نویس برای کار ببرند اما آن ها زمان زیادی را صرف تایپ، کادر بندی و موارد غیرضروری دیگر می کنند.

غیرضروری هایی را وارد زندگیتان کنید که ارزش آن را داشته باشند، به یاد داشته باشید که برای هرچیزی نمی توانید موارد غیر ضروری را هم رعایت کنید، این کار انرژی و زمان زیادی از شما می گیرد و نمی توانید موارد ضروری را نیز به درستی انجام دهید.

۸٫ ناتوانی در تعیین استانداردهای منطقی

یکی از مشکلات بزرگ افراد کمال گرا تعیین معیارها و استانداردهای بسیار بالا می باشد، این افراد به کم تر از ۱۰۰ قانع نمی شوند و همین امر باعث می شود که اگر به صد نرسند ناامید و افسرده شوند.

این بار برای پروژه یا کاری که در دست دارید معیار کمی پایین تر قرار دهید. پس از پایان آن سوالات زیر را از خودتان بپرسید

  • آیا اتفاق بدی افتاد؟
  • رئیس تان از میزان تلاش شما ناراحت و عصبی شد؟
  • کسی از کار شما شکایت داشت؟
  • مشتری از نتیجه کار ناراضی بود؟
  • تلاش شما نتیجه بدی را در پی داشت؟

اگر با تلاش نود درصدی هم موفق شدید این بار معیار خود را هشتاد قرار دهید و به مرور معیار خود را کاهش دهید.

۹٫ ناتوانی در امتحان چیز‌های جدید

امتحان مسائل و فعالیت های جدید همیشه برای افراد کمال گرا دشوار می باشد زیرا نمی توانند ریسک کنند و از شکست نیز به شدت می ترسند.

سعی کنید فعالیت های جدید و هیجان انگیز را امتحان کنید این امر به شما کمک می کند تا متوجه شوید شکست خوردن هم بخشی از زندگی می باشد و نباید از آن بترسید. اتفاقا می توانید تجربه های جدید و جذابی را کسب کنید.

وقتی در فعالیت هایی که تازه شروع کرده اید اشتباه کنید کم کم متوجه می شوید که اشتباه کردن همیشه بد نیست بلکه همیشه درس هایی با خودش به همراه دارد.

چگونه می توان بر کمال گرایی غلبه کرد؟

آیا تصور می کنید که فردی کمال گرا هستید؟ بیش تر افراد کمال گرا تصور می کنند که موفق هستند اما افراد کمال گرا و موفق زمین تا آسمان با یکدیگر تفاوت دارند. در بالا نشانه های افراد کمال گرا ذکر شد و در ادامه نیز به تفاوت میان این دو پرداخته شده است.

کمال گرایی آرامش ذهنی و انگیزه را از شما می گیرد بنابراین برای کاهش استرس روزانه و موفقیت بیش تر باید به دنبال راهی برای غلبه بر آن بگردید.

تفاوت میان افراد کمال گرا و موفق

اولین تفاوت مهم واکنش افراد کمال گرا و موفق به شکست است، فرد موفق از هر شکستی درسی می گیرد و بار دیگر بیش تر برای موفقیت تلاش می کند.

اما فرد کمال گرا حتی اگر به موفقیت هم برسد برای نداشته هایش خود را سرزنش می کند و همیشه به دنبال ایرادی در خودش می گردد.

در ادامه مواردی برای غلبه بر کمال گرایی ذکر شده است که می تواند کمک بزرگری برای شما باشد:

مرحله۱  تشخیص آرمان گرایی

بسیاری از افراد حتی نمی دانند که آرمانگرا می باشند و تصور می کنند که معیارهای بالایی برای زندگی دارند و برای رسیدن به آن ها باید بیش تر تلاش کنند. برای تشخیص کمال گرایی سوالات زیر را از خودتان بپرسید:

  • آیا برای رسیدن به معیارهایی که در ذهنتان دارید دچار مشکل می شوید؟
  • آیا در صورت نرسیدن به معیارهای ذهنی خود احساس خشم زیادی پیدا می کنید؟
  • آیا معیارهای ذهنی شما از نظر دیگران سطح غیرمنطقی دارد؟
  • آیا انجام کاری تعیین شده در بازه زمانی مشخص دشوار و بسیار سخت می باشد؟
  • آیا در انجام کارها در زمان مناسب مشکل دارید و کارها را عقب می اندازید؟
  • آیا نمی توانید به راحتی تصمیم بگیرید؟
  • آیا همیشه نگران شکست خوردن می باشید و شکست را امری غیرقابل بازگشت می دانید؟

همچنین یک فهرست از کارهایی درست کنید که به خاطر کمال‌گرایی از انجام آن ها خودداری می کنید. این لیست می تواند به شما یادآوری کند که کمال گرایی چه آسیب هایی می تواند به همراه داشته باشد.

اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت می باشد شما درگیر آرمانگرایی می باشید، اگر در تشخیص این اختلال مشکل دارید می توانید به مشاور یا روانشناس مراجعه کنید و با کمک از راهنمایی های او کمال گرایی را تشخیص و درمان کنید.

 مرحله۲   بایدها را دور بریزید

در طول روز کارهایی که احساس می کنید باید انجام دهید را یادداشت کنید. به لیستی که نوشته اید دقت کنید، عباراتی مانند:

باید ورزش کنم، باید کتاب بخونم، باید کار کنم و غیره.

اگر بایدهای زیادی تعیین کنید و احساس ناتوانی و خستگی پیدا می کنید. حتی پیش از انجام کارها ممکن است خسته شوید.

به جای این جملات از این جملات استفاده کنید “من نیاز دارم که امروز کتاب بخوانم” یا “خواسته و آرزوی من این است که در روز دو ساعت ورزش کنم.”

با این روش راحت تر می توانید به اهداف خود برسید و برای آن ها تلاش کنید.

این گونه جملات بر اساس نیازهای شما شکل می گیرد در حالی که جملات “باید”  از ترس ها و نگرانی های شما شکل می گرفت. بنابراین جملاتی که بر اساس نیاز باشد باعث انگیزه و اشتیاق شما به سمت پیشرفت می شود.

به طور مثال تصور کنید که کارهای خود را به منشی خود نمی دهید زیرا می ترسید آن ها را خراب کند. به جای آن خودتان تا دیروقت کار می کنید تا آن را جبران کنید.

مرحله‌ی۳ رفتارهای خود را به چالش بکشید

پس شناسایی رفتارهای کمال گرایانه باید این رفتارها را به چالش بکشید تا بتوانید آن ها را برطرف کنید.

برای مثال، سعی کنید در ابتدا کارهای غیرضروری را به منشی خود بسپارید و برای بار اول کار او را چک کنید اما به مرور بیش تر به او اعتماد کنید تا کارهای خودتان نیز سبک تر بشود.

اگر کارهای خودتان را هم چند بار بررسی و ارزیابی می کنید سعی کنید این دفعات را کاهش دهید به مرور احساس کنید که این دفعات کاهش پیدا می کنند.

مرحله‌ی ۴ بررسی نتایج

حال که خود را به چالش کشیدید باید نتایح را بررسی کنید. آیا احساس نمی کنید که کمالگرایی مانع پیشرفته شما بوده و اکنون زمان بیش تری را می توانید به تفریح اختصاص دهید؟

سعی کنید مراحل گفته شده را برای رفتارهای مختلف به کار بگیرید و نتایح هریک را جداگانه بررسی کنید اگر راه های بهتری برای این کار پیدا می کنید حتما آن ها را نیز امتحان کنید.

به خاطر داشته باشید که ممکن است هنگام ترک آرمانگرایی دچار اضطراب شوید اما این امر کاملا طبیعی است. اما پس از مشاهده نتایج اضطرابتان به شدت کاهش پیدا می کند.

نکته:

توجه داشته باشید که هر بار یک رفتار را به چالش بکشید اگر تمام رفتارها را باهم چالش بکشید اضطرابتان هم به همان میزان افزایش پیدا می کند.

استراتژی‌های دیگر برای مقابله با کمال گرایی

علاوه بر مراحل گفته شده استراتژی های زیر نیز به شما در درمان آرمان گرایی کمک می کند:

۱. اهداف واقع‌گرایانه

اهداف کمال گرایان بسیار سخت و غیرقابل دسترس می باشد، سعی کنید هدف های واقعی برای خودتان تعیین کنید. تعدادی هدف کلی تعیین کرده و سپس آن ها را برای هر ماه و هر سال دسته بندی کنید. رسیدن به اهداف کوچکتان را جشن بگیرید و قدر آن ها را بدانید.

نکته:

سعی نکنید که طبق نظرات دیگران زندگی کنید و به جای آن به نیازها و خواسته های خودتان توجه کنید به یاد داشته باشید که قضاوت های دیگران بر زندگی شما تاثیر بگذارد.

۲. به احساسات‌تان توجه کنید

اگر احساس اضطراب یا نگرانی زیادی داشتید به آن احساس توجه کنید. شاید این احساس دارد با شما حرف می زند و به شما نشان می دهد که هدفی که دارید بیش از اندازه و غیرمنطقی می باشد.

از خودتخریبی دست بردارید و سعی کنید با خودتان مهربان باشید به یاد داشته باشید که هر شکستی آغاز یک پیروزی بزرگ تر است بنابراین از هر شکستی درس بگیرید و آن را فراموش کنید.

سعی کنید به جای استفاده از جملاتی که باعث خودتخریبی می شود از جملات مثبت برای افزایش اعتماد به نفس خود استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که افکار شما بر روی احساسی که در مورد خودتان دارید موثر است بنابراین افکار منفی را از خودتان دور کنید.

۳. از اشتباه نترسید

به یاد داشته باشید که اشتباه بخش طبیعی زندگی می باشد و هر شکست تجربه های زیادی را می تواند به همراه داشته باشد. اشتباهات تجربه ها و نکات زیادی را به همراه دارند که هرکدام به تنهایی می تواند باعث موفقیت شما شود، بنابراین از شکست نترسید.

به یاد داشته باشید که موفقیت یک روزه به دست نمی آید و باید برای رسیدن به موفقیت تلاش کنید.

۴. قوانین شخصی‌تان را دوباره تنظیم کنید

افراد کمال گرا قوانین سختی در زندگی دارند که نمی توانند آن ها را کنار بگذارند. داشتن معیارهای بالا امری بسیار خوب و مفید می باشد اما قوانین بسیار سخت باعث دشواری زندگی می شود.

سعی کنید یک قانون غیرمنطقی و سخت را شناسایی کرده و سپس راهی برای انعطاف پذیر کردن آن پیدا کنید.

تصور کنید که شما در طول جلسه اداری فکری به ذهن شما می رسد اما شما قانونی دارید که تا زمانی که مطمن نشده اید فکر خود را مطرح نمی کنید. اما همین باعث می شود که شخص دیگری آن را مطرح کند و ارتقا شغلی بگیرد.

سعی کنید قانون جدیدی داشته باشید که افکار خود را راحت تر بیان کنید و آن را با همکاران خود به اشتراک بگذارید.

۵. بر «کلیات» تمرکز داشته باشید

کمال گرایان معمولا بر جزئیات تمرکز داشته و کلیات را نمی بینند.

برای مثال، شما ماه هاست که سیگار را ترک کرده اید اما تنها به دلیل اینکه یک بار سیگار کشیده اید اضطراب می گیرد و تصور می کنید که نمی توانید سیگار را ترک کنید اما نباید فراموش کنید که چند ماه است سیگار را کنار گذاشته اید.

سعی کنید موفقیت های کوچک خود را یادداشت کنید و برای آن ها ارزش قائل شوید.

۶. افکار مثبت داشته باشید

تقاضاهایی که از خودتان دارید چه احساسی در شما ایجاد می کند؟ سعی کنید از کلماتی مانند باید کم تر استفاده کنید و از جملاتی استفاده کنید باعث اضطراب شما نمی شوند.

سعی کنید انتظارات غیرقابل دسترسی نداشته باشید و با افکار مثبت اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.

۷. آرام و خودجوش باشید

در محل کار با استفاده از حرکات کششی، قدم زدن یا تنفس عمیق می توانید اضطراب خود را کاهش دهید. می توانید یک سرگرمی حدید برای کاهش اضطراب خود پیدا کنید.

۸٫ تفاوت میان تلاش و کمال گرایی

تلاش به شما کمک می کند تا به اهدافی که تعیین کرده اید برسید. تلاش باعث افزایش اعتماد به نفس و انگیره فرد می شود و از افسردگی و بی تحرکی جلوگیری می کند.

اما آرمان گرایی احساسی می باشد که باعث می شود تصور کنید هرگز به اندازه کافی خوب نیستید و برای اینکه احساس خوبی داشته باشید همیشه باید برنده باشید. این امر باعث کاهش اعتماد به نفس، اضطراب، افسردگی و حتی وسواس فکری می شود.

۹٫هدف های قابل دسترس داشته باشید

اهداف افراد کمال گرا قابل دسترسی نیست و عدم دسترسی به مرور باعث نگرانی و اضطراب آن ها می شود زیرا آن ها نمی توانند شکست را تحمل کنند یا اهداف قابل دسترسی را جایگزین اهداف خود کنند.

راه حل کمال گرایی چیست؟

در درمان آرمان گرایی باید اهدافی منطقی داشته باشید، به مرور اهداف خود را گسترش دهید تا آرامش بیش تری داشته باشید و با انگیزه بیش تری برای رسیدن به آن ها تلاش کنید.

۱۰ از مسیر لذت ببرید

افراد کمال گرا تنها به مقصد اهمیت می دهند، از نظر آن ها مسیر هیچ ارزشی نمی برند، اگر از مسیر لذت نبرید مشکلات زیر را تجربه می کنید:

  • اگر شغل خود را دوست نداشته باشید نمی توانید از درامدی که دارید لذت ببرید.
  • اگر بهترین آشپز نباشید نمی توانید از غذای خود لذت ببرید.
  • اگر زمانی را که میخواهید ورزش نکنید از قدم زدن هم لذت نمی برید.

حتما تاکنون متوجه شده اید که کمالگرایی چه آسیب هایی را به دنبال دارد بنابراین آن را سطحی نگیرید و به دنبال درمان آن باشید.

در درمان آرمان گرایی بهتر است که از روانشناس کمک بگیرید. درمان کمالگرایی همان طور که در ادامه مقاله توضیح داده می شود بهتر است تخصصی صورت بگیرد چون ریشه در شخصیت فرد دارد.

غلبه دائمی بر کمال گرایی

  1. معایب و فواید کمالگرا بودن را بنویسید

آیا تصور می کنید کمال گرا بودن خوب است؟ پس سعی کنید نگاه دوباره ای به زندگی خود داشته باشید حتما متوجه شده اید که تاکنون چقدر برای کمالگرایی خود آسیب دیده اید.

لیستی از این آسیب ها فراهم کنید و به دقت بر آن ها تمرکز کنید، بدون این آسیب ها زندگی شما چگونه بود؟ آیا احساس خوشبختی بیش تری پیدا نمی کردید؟

  1. تمایلات خود را بشناسید

سعی کنید افراد کمال گرایانه خود را در جایی بنویسید و به آن ها فکر کنید. این نوشته ها به شما کمک می کند تا با خودتان بیش تر آشنا شوید و متوجه شوید که چه آسیب هایی به خودتان وارد کرده اید.

  1. تنها بر مسائل مثبت تمرکز کنید

افراد کمالگرا تمایل زیادی به مقایسه خود با دیگران دارند و همین امر باعث می شوند که همیشه ایرادی در خودشان پیدا کنند. ترک این عادت سخت می باشد اما با تلاش می توان این ویژگی را نیز کم رنگ کرد.

هرگاه خواستید از کار خود ایراد بگیرید پنج مورد مثبت در مورد آن پیدا کنید، این کار را تکرار کنید. با این کار اعتماد به نفس شما افزایش پیدا می کند و انگیزه بیش تری نیز کسب می کنید.

  1. گفتگوی درونی مثبت داشته باشید

صدای درونی افراد آرمان گرا منفی است، این افراد همیشه نگران و ناراحت هستند زیرا احساس می کنند تلاش آن ها هیچ وقت کافی نیست. در درمان کمال گرایی از بین بردن صدای منفی و تبدیل آن به صدای مثبت بسیار موثر بوده و باعث افزایش عزت نفس فرد می شود.

منبع : کمال گرایی