برای ادامه زندگی رنج عامل محرکی می باشد

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.
 

رنج متعادل موجب معنا پیدا کردن زندگی انسان و قدمی برای حرکت به سمت جلو می باشد. انسانی

به رنج کشیدن در زندگی تحملش سخت می باشد و برای حل آن راهی پیدا نکند برای ادامه زندگی

بهانه ای ندارد و زندگی برایش بی معنا می شود.

 

ادامه زندگی رنج عامل محرکی ادامه زندگی

باید

به وجود آمده ، نگاه فرد به رنج ، واکنش و راه مقابله با آن را شناسایی کنیم .

انسان وقتی با درد و رنج در زندگی مواجهه می شود  نباید را بزرگ بشمارد و در برابر آن خود را ضعیف

نشان دهد. تصمیمی که فرد هنگام روبرو شدن با مشکلات می گیرد از اهمیت زیادی برخوردار است و

باید استقامت خود را افزایش دهد. اگر فرد در هنگام مشکلات ضعیف باشد زندگی برایش دشوار می شود

و در این گونه موارد مرکز مشاوره صحیح راه در زندگی شهروندان موثر می باشد.

 

انسان با تمام داشته های خود ، بر اساس قدرت زندگی کنند و برای رسیدن به نتیجه مطلوب با

مشکلاتی که برایش به وجود آمده و احساسات منفی مبارزه کند تا بتواند رنج را فرصت مناسبی

برای به جلو حرکت کردن بداند.

منبع: کانون مشاوران ایران

علت صحبت کردن زیاد زنان نسبت به مردان

 

دنیای درک زن و مرد ها با یکدیگر تفاوت دارد و شاید به خاطر همین تفاوت هاست که آنها ارتباطی

همراه با آگاهی با یکدیگر برقرار می کنند.

هنگامی که زن و مرد با هم شروع به صحبت می کنند اکثرا خانوم ها تصور می کنند که همسرش کم حرف

می باشد و مرد می پندارد که زن پرحرفی می کند در حالی که این خصلت درونی زن و مرد است.

مردانی که تصور می کنند خانوم ها بیش از حد توضیح می دهند و سوال می کنند باید توجه داشته باشند

که خانوم ها برای ایجاد صمیمیت این کار می کنند و پیوند شان ر محکم تر می کند.

 

علت صحبت کردن زیاد زنان نسبت به مردان

وقتی شما حرف های کسی را گوش می کنید شاید میان حرف های او از کلمه تایید استفاده کنید ولی

بعضی از افراد امکان دارد این ویژگی را نداشته باشند. این تصور که مرده ها چون صحبتی نمی کنند پس

به حرف های شما گوش نمی دهند بلکه او ترجیح می دهد به حرف شما در سکوت گوش دهد و درباره

حرف هایتان فکر کند. زن و شوهری که درک درستی از این مسئله ندارند باعث تنش بین آنها می شود

که برای کاهش آن مرکز مشاوره خوب راه حل مناسبی می باشد.

رابطه زناشویی یک رابطه دو طرفه محسوب می شود و برای اینکه به یک رابطه ایده آل برسیم زن و مرد

باید تلاش خود را به کار بگیرند. اصول یک زندگی مشترک شامل : به صحبت کردن یکدیگر احترام بگذاریم،

منعطف بودن در رفتار ، به حرف های یکدیگر گوش کنیم و در زندگی ایده های مختلفی بدهیم که موجب

می شود اختلاف از بین برود.

منبع: com.مشاوره-آنلاین

حسادت از دیدگاه روانشناسی

فیلم و فایل صوتی آموزشی روانشناسی رایگان و مشاوره

برای پخش فایل مرورگر خود را آپدیت کنید یا از اینجا فایل را دانلود نمایید.

حسادت از دیدگاه روان و روانشناسی

بر زندگی افراد حسادت های فردی نقش منفی می گذارد، شخصی که حسود توانمندی ها ، امکانات و چیزهایی که در زندگی دارد

آنها  را با دید واقعی بسنجد و بر مبنای آنچه که در حد توانش می باشد

برای بالا بردن جایگاه شغلی ، اقتصادی ، اجتماعی ، روحی خود سعی کند ، و با دیگران خود را مقایسه نکند.

حس حسادت

حس حسادت به دیدگاه افراد حمله ور می شود. فرد به جای آنکه برای رسیدن به نقطه موردنظر،تلاش می کند

با وارد شدن به شیوه های منفی و مانع شدن در مسیر موفقیت دیگران آنها را به بی راهه بکشانند.

بعضی وقتها حسادت باعث کینه می شود که باعث شکراب شدن میان افراد می شود

و گاهی آنها را به انتقام غیرمنطقی سوق می دهد.

سعی کنید کمتر حسود باشید.

تمرکز خود را به داشته های خودتان معطوف کنید.

بهتر ببنید و واقع گرا باشید.

مهربانی می تواند حسادت را کمتر کند

انسانی که حسود است از برنامه های زندگی خود برای کسب موفقیت عقب می ماند

در بررسی حسادت از دیدگاه روانشناسی شخص حصود هرگز فکر نمی کند که کسی که او نسبت به آن حسادت می کند چه مقدار زحمت کشیده و چه سختی هایی را متحمل شده است او صرفا نتیجه کار را می بیند و این امر باعث اینجاد این حس در او می شود.

، شخص حسود بعد از مدتی به شخص بی اراده تبدیل می شود

که به جای فکر کردن به زندگی خود به چیزهایی که دیگران دارندحسادت می کنند و به فرد مریض مبتلا می شوند.

تست حسادت و روانشناسی آن

یکی از راههای شناسایی حسادت استفاده از تستهای مرتبط می باشد. ولی استفاده از تست همیشه نیمی تواند راهگشا باشد و استفاده از متخصصان روانشناس بهترین گزینه برای سنجش حسادت و حسود بودن فرد است

منبع: مقالات کانون مشاوران ایران

رمز زندگی موفق ، شاد زندگی کردن کلید خوشبختی

شاد زندگی کردن کلید خوشبختی

 شاد بودن یکی از ویژگی های مهم زوج موفق می باشد

که زوج ها با رعایت کردن نکاتی مثل گذشت و صبور بودن در موقع جدال می توانند

لحظات دلپذیری در کنار هم داشته باشند.

بازگو کردن و قبول کردن انتقادهای یکدیگر با بیان محبت آمیز  و با احترام ، پذیرفتن مسئولیت ،

پررنگ کردن نقاط قوت و کم رنگ کردن نقاط ضعف از نشانه های یک زوج موفق است .

رمز زندگی موفق

میتوان برای شاد بودن و کنار هم بودن بهانه های زیادی به وجود آورد مثل :

کمک کردن در کارهای خانه یا نگه داشتن فرزند ، درست کردن غذای دو نفره ،

گردش و تفریح کردن ، گپ زدن دوستانه بدون گلایه کردن است.

برای  داشتن زندگی شاد و خوشحال در کنار همسر باید به یادتان باشد

که به تنهایی یا در جمع هرگز از شوخی و حقیر کردن همسر جلوگیری کنید ،

از اصرار های بی مورد و بی موقع خودداری کنید ، در هنگام عصبانی شدن از صحبت کردن بپرهیزید

و گذشته ها را به یاد نیاورید ، قضاوت های ناحق و شک آور را از یاد ببرید.شاد زندگی کردن

خوشحال کردن یکدیگر برای شاد زندگی کردن از علائم زوج موفق است ، تا زمانیکه به هدف خود یعنی شاد کردن برسند

با اینکه ساده بنظر می رسد ولی در عمل کردن سخت است به دلیل اینکه قبل از سخن گفتن باید اول پیش خودتان برآورده کنید

که چه مقدار میتوانید همسرتان را شاد یا ناراحت کنید.

منبع: مقالات کانون مشاوران ایران

شیرینی زندگی خود را با اختلاف مالی تلخ نکنید

 

شیرینی زندگی خود را با اختلاف مالی تلخ نکنید

زوجین باید  در زندگی مشترک خود بیشتر به اخلاق یکدیگر توجه کنند تا مسائل مالی ، اگر مرد به هر دلیلی بیکار شد

زن میتواند با تقسیم کردن حقوق خود به همسرش کمک کند و از سرزنش بپرهیزد.

اختلاف مالی در زندگی

وقتی مرد کار خود را از دست می دهد و مشکل مالی به وجود می آید

همسر می تواند با عشق ورزیدن و حمایت کردن همسر خود به او بفهماند در هر شرایطی کنار او است.

باید همسر تان اطمینان پیدا کند که نقش او در زندگی برای شما مهم است ،

همینطور قدر دانستن و ارزشمند جلوه دادن تلاش او برای آرامش زندگی نقش مهمی در صمیمیت و محکم شدن رابطه می شود.

منبع: سامانه پرسش و پاسخ مشاور

رازهای راغب کردن همسر در مشورت

 در زندگی مشترک خانوم ها باید در مشورت کردن پیش قدم شوند. بعضی از افراد مشورت را دوست ندارند

خودشان فکر میکنند ، تصمیم میگیرند و عمل میکنند برخی دیگر اعتقاد دارند استقلال فکری آنها مختل میشود

در حالیکه ربطی به استقلال فرد ندارد.

بعضی مردها با خانواده خود مشورت میکنند ولی به همسر خود توجه نمیکنند که برای خانوم ها ناراحت کننده است و باید علت را پی جور شوند.

بعضی از زوجین از استدلال فکری یکدیگر آشنایی ندارند و با هم مشورت نمیکنند که عواملی مانند: گوش دادن به صحبت همسر

بدون نصیحت و مسخره کردن باعث  میشود همسرتان برای مشورت با شما جلب نظر کند.

منبع: مشاورکو

سبک دلبستگی من چیست و چرا اهمیت دارد؟

همه ما در مورد رابطه های افراد (میان فردی) از ارتباط با همسر یا مراقب اصلی خود چیزهایی یاد می گیریم. درک سبک دلبستگی خود می تواند به شما در یافتن پایه و اساس نگرانی های موجود دررابطه کمک کننده باشد. فرضاً والدین امنیت و آرامش را فراهم می کنند و کودکان یاد می گیرند که به والدین خود اعتماد کنند که آنها نیازهای ما را برطرف خواهند کرد. والدین زمینه آسایش کودک را فراهم می کنند که این به ساکت بودن فرزند آنها در مواقع ناراحتی یا ترس کمک می کند. در نتیجه، کودکان پیوند با والدین خود را شکل می دهند که شالوده هیجانی امنی را بنا می کنند. بنابراین، کودکان می توانند با اطمینان دنیا را با دانستن آنکه توسط والدین امن است، کشف کنند. همانطور که می دانیم که انسان ها به رابطه معنا می بخشند و به یکدیگر وابسته اند، بقای ما به آن وابسته است! وابستگی به دیگران حتی در رابطه های بزرگسالان مفید است. ما زمانی بیشتر شاد و موفق هستیم که بتوانیم دلبستگی های مناسب و قابل اعتمادی با دیگر افراد شکل دهیم.

سه سبک دلبستگی اولیه وجود دارد: ایمن، اجتنابی و اضطرابی. در ادامه هر یک از سبک های دلبستگی را توصیف کرده ایم.

دلبستگی ایمن

· همواره نیازهای شما به عنوان یک کودک برآورده شده اند. مراقبان شما ملتفت و مسئول نیازهای شما بودند تا به شما برای داشتن احساس امنیت و دوست داشته شدن کمک کنند.

· شما با نزدیک شدن به دیگران و به طور هیجانی و مشتاقانه احساس صمیمیت و آرامش می کنید.

· شما در جستجو و حفظ رابطه های نزدیک و باثبات هستید.

· شما با ابزاز کردن نیازها و احساسات خود حال بهتری دارید.

دلبستگی اجتنابی

· مراقبان شما احتمالاً سرد، بی احساس یا بی توجه بودند. در نتیجه، شما مستقل تر و متکی به نفس می باشید و قادر به وابستگی به افراد جور واجور نیستید.

· رابطه های نزدیک گرایش به احساس سرکوب کردن دارند و انگار آنها مانع از استقلال طلبی شما می شوند.

· شما هنگام احساس نزدیکی شدید و هیجانی کناره گیری می کنید.

· نیاز به زمان بیشتری برای با خلوت با خود دارید.

· ممکن است در مقابل تعهد و سرسپردگی مخالفت کنید.

دلبستگی اضطرابی

· مراقبان در توجه به نیازهای شما متناقض و بی ثبات بودند. در نتیجه، شما به چسبیدن به دیگران ادامه داده اید بلکه بتوانند نیازهای شما را برآورده کنند.

· طالب صمیمیت هستید و هرگز نمی توانید به اندازه کافی به دیگران نزدیک شوید.

· سؤال می پرسید که یا والدین شما را واقعاً دوست دارند یا اینکه شما دوست داشتنی هستید و همواره در پی اطمینان خاطر هستید.

· سبک دلبستگی اضطرابی می تواند به عنوان محتاج یا وابسته توصیف شود.

· از روی نوامیدی امنیت و توجه را از والدین خود جستجو می کنید اما این می تواند به خشونت و بدرفتاری با شما منجر شود.

چرا سبک دلبستگی اهمیت دارند؟

نظریه دلبستگی از کار جان بولبی نشأت گرفته است کسی که رابطه مادران و نوزادان را مطالعه و بررسی کرد اما امروزه، ما تشخیص می دهیم که سبک دلبستگی هنوز هم در ارتباطات رومانتیک بزرگسالی نقش دارد. دلبستگی والد کودک مراحلی برای توانایی ما وضع می کند که ایمان داشته باشیم به آنکه والدین بزرگسال نیازهای هیجانی ما را برآورده می کنند. سبک دلبستگی ما یک پیش طرح برای حفظ سکون و آرامش در رابطه های صمیمی موجود در زندگی ما می باشد. سبک دلبستگی ما بر انتخاب همسران رومانتیک و نحوه ی ارتباط برقرار کردن ما با آنها تأثیر گذار است. ما بارها و بارها در مواجهه با افراد جدید به این الگوهای دلبستگی به عنوان روشی برای یافتن مدرک و شاهدی برای باورهای ما در مورد خود پاسخ می دهیم. برای مثال، بسیاری از افراد دارای سبک دلبسته اضطرابی با اجتنابی هایی ارتباط برقرار می کنند و یا ازدواج می کنند که به نظر می رسد هرگز به اندازه کافی با آنها حس صمیمیت و اطمینان خاطر را ندهند. این کار ترس های فرد دارای سبک دلبسته اضطرابی از رهایی و باور آنکه او نامحبوب و دارای نقص است را تثبیت می کند. درک سبک دلبستگی ما نه تنها به دلیل ایجاد بینشی به رابطه مادر کنار والدین و اینکه چگون کودک را حس کنیم می شود بلکه آن می تواند به شما در درک مشکلاتی که شما در ارتباطات بزرگسالی خود ممکن است داشته باشید نیز کمک می کند. عاقبت، درک سبک دلبستگی می تواند به شما در کشف روشی که امکان تغییر برای داشتن ارتباطات رضایت بخش تری در آن هست، کمک ی کند. به عبارتی دیگر، داشتن یک رابطه سالم به معنای انتخاب همسر مناسب و ایجاد یک سبک ایمن و سالم است.

چطور من می توانم فردی دارای سبک دلبسته ایمن تری باشم؟

اگرچه، الگوهای دلبستگی به خوبی محقق می شوند اما شما می توانید با یادگیری مهارت های جدید و تمرین زیاد آنها به سمت یک سبک دلسته ایمن تری متمایل شوید.

روش های معدودی برای شروع تغییر سبک دلبستگی وجود دارد:

· به الگوهای ارتباطی خود توجه کنید. از رفتارهای اجتنابی یا اضطرابی که مرحله نخست تغییر می باشند آگاهتر باشید.

· به آنچه شما در درون خود حس نیاز می کنید، توجه کنید.

· احساسات خود را با همسرتان به اشتراک بگذارید.

· اختلالات شناختی و چالش ها یا موانع موجود را بشناسید.

· نیازهای ارتباط خود و نیز انتظارات را به طور واضح با همسر خود درمیان بگذارید.

· به خودتان اهمیت بدهید.

· کارهایی را انجام دهید که موجب ایجاد حس خوبی درمورد خود می شود؛ نقاط قوت و موفقیت های خود را ارج گذاری کنید.

· با یک درمانگر مشورت کنید و براساس دستورالعمل های او پیش روید(تغییر سبک دلبستگی کار دشواری است).

· زمان بیشتری را با افرادی که برای شما نمونه شخص دارای ارتباط سالم است، بگذرانید.

امیدوارم این متن یک روزنه یا نور امیدی برای درک سبک دلبستگی خود و روش های تأثیرگذار بر ارتباطات بزرگسالی خود ایجاد کرده باشد. من برای اطلاعات بیشتر کتاب دلبستگی از آمیر لوین و راشل هیلر را توصیه می کنم، همیشه صبور و با خود مهربان باشید، همانطور که شما خود را با تغییر به چالش می کشانید.

هوشیار باشید

منبع: ساینس دیلی

طرح عملی مدیریت زمان 5 مرحله ای برای مادر بچه ها

نوشته شده توسط هیثر گیلمور

آیا جزو والدین کودکی نوپا هستید؟ آیا احساس در هم شکستگی می کنید؟ یا فقط دوست دارید که بدانید چطور از زمان، موثرتر استفاده کنید و زیاد حس پریشانی نکنید؟

این طرح عملی مدیریت زمان 5 مرحله ی را به کار ببندید تا اضطراب را کاهش دهید، خلاقیت خود را بیفزایید، و شادتر زندگی کنید و در طی این زمان شگفت انگیز و زیبا و پر هرج و مرجی که کودکتان رشد می یابد، زندگی ملایمِ پر آرامش تری داشته باشید.

طرح عملی مدیریت زمان 5 مرحله ای

1 . آشفتگی هایتان را فهرست بندی کنید

1. این فرآیند را با قرار دادن بیرون از فهرست هرچه دوست دارید انجام دهید شروع کنید . همینطور از کاغذ و قلم استفاده کنید یا فهرست خود را تایپ کنید. فقط هر چیزی که فکر کنید ممکن است نیاز باشد تا بروید و انجامش دهید را یادداشت کنید.

2 . با برنامه ریزی مبادرت به مدیریت زمان کنید

1. فهرست خودتان را دسته بندی کنید ( از قبیل چیزهایی که لازم است برای بچه ها انجام دهم، برای خانه انجام دهم، برای کارم انجامش دهم، یا برای خورد و خوراک و غیره)

2. زمانی را شناسایی کنید که بتوانید برای وظایف مشخص روتین خود آماده شوید (مثلا بخشی از یک روز روتین یا چیزی شبیه جمعه را با بکارگیریِ دوی سرعت خلاقیت، دست از وظایف روزمره بکشید.)

3 . اقدامات به عمل آمده راجع به نوزاد

1. بی درنگ شروع به شناساییِ خرده وظایف کنید.

4 . پیشرفت خود را تشخیص دهید

1. غالب اوقات، ما به وسیله چیزهایی که باید انجامشان دهیم آشفته می شویم، اما بایستی برای انجام آنچه متعهد به آنیم، به خودمان امتیاز بدهیم.

5 . تحصیل موفقیت

1. بدانید که اگر یکی دو روز را اینجا و آنجا از دست دادید یا از برنامه تان منحرف شدید اشکالی ندارد. بطور خیلی ساده برنامه را به خودتان یادآوری کنید و به یاد بیاورید که چرا سعی دارید در مدیریت وقت خود بهتر شوید (تا زندگی آرام تری را تجربه و برآورده کنید و اضطراب را کاهش دهید –یا هرآنچه مطابق استدلالتان می خواهید انجامش دهید).

2. پس مجددا وارد عمل شوید و با برنامه جلو بروید.

منبع:مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

یادگیری و رشد خلاقیت کودکان پیش دبستانی: آنچه مورد انتظار است

بازی و فعالیت های خلاقانه نقش مهمی را در رشد و یادگیری همه جانبه کودکان پیش دبستانی ایفا می کند. این کودکان معمولاً از بیان ایده ها و کشف دنیایشان از طریق ترانه ها، سرگرمی ها و اشیای هنری، سخنوری و حرکات جنبشی لذت می برند.

بازی خلاق: چرا برای رشد و یادگیری کودکان پیش دبستانی اهمیت دارد.

سال های پیش دبستانی می تواند یکی از خلاق ترین دوران در زندگی کودک باشد. در حالی کهقوۀ تخیل کودک تان از طریق نمایش، موسیقی، رقصیدن و هنرهای دیداری باز هم به تدریج و آرامیدر حال رشد و تحول است.

· سریع تر کردن خلاقیت

· به کودکتان برای بیان احساسات و یادگیری مهارت های اجتماعی کمک کنید.

· به کودکتان کمک کنید تا مهارت های حرکتی و هماهنگی حرکات را رشد، تمرین و بهبود دهد.

· به کودکتان فرصت تلاش برای حل مسئله و مهارت های تفکر را بدهید.

· به کودکتان برای یافتن راه و روش های جدید جستجوی چیزها کمک کنید.

یادگیری و رشد از طریق نمایش

کودکان پیش دبستانی اغلب تمایل به استفاده از ترانه ها و داستان های جدید در بازی های نمایشی و مهیج دارند. یک لحظه نقش زن پادشاهی را بازی می کند که در حال خوردن نان و عسل است، سپس نقش گوساله ای را بازی می کند که به دور ماه می پرد! فکر کردن به نقش و دیدن دنیا از نظر آنها موجب می شود که کودکتان دنیا و نحوه بیان احساسات را حس کنند. همچنین، داستان سرایی های دراماتیک به کودک فرصتی برای ایجاد و افزایش خزانه لغات، تجسم کردن و یادگیری داستان سرایی را می دهد. گاهی اوقات ممکن است کودکتان داستان را در تنهایی برای خودش بگوید و گاهی دیگر ممکن است با به اشتراک گذاشتن و خوشحالی شما از شنیدن آن بیشتر لذت ببرد.همچنین، این کودکان اغلب به کلی محو داستان ها می شوند. برای مثال، وقتی که شما برای کودکتان یک داستان را می خوانید ممکن است متوجه شوید که دست ها، پاها و ظاهرش را حرکت می دهد و آنچه در داستان رخ می دهد را به ترتیب تقلید می کند.

رشد و یادگیری از طریق هنرهای دیداری

کودکان پیش دبستانی به ابراز خود و ایده هایشان از طریق مدادشمعی ها، نقاشی ها ، خمیربازی ، سفالگری، کارهای برشی و درست کردن کاردستی با چسب و کاغذ دارند. کودکتان کشیدن شکل های ساده را شروع می کند و ممکن است از تجربه کار با دفتر و متون چاپی، مکان و رنگ های داری آمیزه های هنری لذت ببرد. برای مثال، آنها اغلب خانه هایی را می کشند که خورشید تابان در بالای آن قرار دارد، این بدان دلیل است که این تصویر براساس شکل های خیلی مقدماتی و ساده از جمله خانه ای مربعی، سقفی مثلثی و خورشیدی گرد استوار است. همانطور که کارهای هنری کودک بیش از پیش جزیی شده و رشد می کنند. ترسیم افراد معمولاً شامل اشکالی مقدماتی است. شکل های واقع گرایانه، مقیاس ها و دیگر جزئیات بیشتر به تدریج رشد می کنند.

رشد و یادگیری موسیقی

کودکان پیش دبستانی از آلات موسیقی مانند صداهای آنها برای ابراز احساسات و ایده ها بهره مند می شوند.کودک از ترانه خوانی فقط به خاطر ترانه سرا لذت می برد. او بازگویی مکرر ترانه ها و آهنگ های شیرین کودکانه را دوست دارد و بر اساس ریتمآهنگ های آشنا از خود جملات و عباراتی ساختگی سر می دهد که این جملات اغلب از حوادث و افراد پیرامونش ناشی می شوند. کودکان پیش دبستانی تان معمولاً ترانه های دلخواهش را نامگذاری و بازشناسی می کند و بخش هایی از آهنگ را نسبتاً دقیق می خوانند. شما به زودی شعرهای مورد علاقه در مهدکودکش را یاد می گیرید، به صورت جسته گریخته! همچنین، ترانه خوانی به کودکان برای درک تفاوت بین روانی و کندی، دراز و کوتاه و گوش خراش و ملایم کمک می کند. این کودکان ممکن است همچنین از بازی های آواز خوانی گروهی و بازی های دست زدن لذت ببرند مانند بازی زنجیره ای”باز میشیم بسته میشیم” یا عمو زنجیر باف.

این بازی ها و جملات را به یاد دارید؟ … ما عبارات و سرگرمی هایی برای علایق قدیمی اش و آهنگ های دلخواه جدیدش دارد که شما و کودکتان از آن لذت می برید.

یادگیری و رشد از طریق رقصیدن

کودکتان با اجرای حرکت همزمان همراه با موسیقی به شما نشان می دهد که او در حال رشد توانایی کنترل بدنش است. آنها ممکن است احساسات غم، شادی، سرور یا شور و هیجان را از طریق حرکت نشان دهد نه به عنوان هشداری در به پا کردن قشقرق در حال و آینده! شما ممکن است کودکتان را ببینید که مثل یک پروانه پرواز می کند، مانند یک کرم می خزد یا مانند یک قورباغه جست و خیز می کند. این حرکات بازی نشان دهنده ی درک بیشتر دنیا است. شما می توانید این فعالیت را با حمایت کردن از او ترغیب کنید،مانند زمانی که کودکتان به منظور وانمود کردن و شبیه سازی حالت پرواز،شال گردنی را به شکل موجی درهر سو به حرکت درآورد. رقصیدن بیش از ققط یک هنر خلاق است؛ آن نقش مهمی در رشد مهارت های حرکتی درشت دارد، علاوه بر اینکه؛ همانند بسیاری از بازی های خلاق برای رشد مهارت های دیگری مؤثر است.

منبع: کودک و نوجوان

سه راهکار برای توقف کتک کاری کودکان

ترس هایی که موجب می شود کودک به دیگران ضربه بزند، معمولاً ریشه در بعضی از تجارب ترسانیدن توسط والدین یا دیگران در اوایل زندگی اش دارد؛ اگرچه، در کل کودک ممکن است به ظاهر از خود ترسی نشان ندهد. کودک برای کنترل ترسش، دست به نوعی رفتار پرخاشگرانه می زند و هر زمانی که او احساس ترس شدیدی کند این رفتار نیز شعله ور می شود. در واقع کودک به جای گریه کردن یا گفتن احساس ترس خود، هنگام ترسیدن شروع به حمله می کند، بالا و پایین می پرد، نمی تواند از دیگران درخواست کمک کند و به در و دیوار ضربه می زند. شما برای کمک به کودکتان، نباید به دنبال علت ترس او باشید؛ بلکه میزان افزایش احساس امنیت اش و نیز ارتباط با او ضروری و مهم است خواه شما والدین یا پرستار او باشید؛ خواه دوست یا از آشنایان او باشید. همچنین برای پیشگیری از هر گونه عمل تکانشگرانۀ کودک، نیاز به مراحلی پیش رونده است.همانطور که شما با کودکتان ارتباط برقرار می کنید و به او حس امنیت می دهید، او نیز احساسات پرحرارتی که محرک تکانشگری همراه با ضربه زدن شده را با شما در میان خواهد گذاشت. به احساسات کودکتان توجه کنید ضمن اینکه از آسیب زدن به دیگران ممانعت کنید و به او اجازه دهید تا ترس اصلی خود را تخلیه کند به طوری که او بتواند احساس راحتی و آرامش کند و دیگران را همچون دوستانش ببیند؛ نه اینکه او را تهدید کنید.

* اول، یک رابطه صمیمی تری برقرار کنید.

فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و بهتر تنظیم کنید. تعیین زمان خاص یک ابزاری ایده آل برای برقراری ارتباط است. اگر فرزندتان است؛ پس سعی کنید آن، زمانی کوتاه در اوایل روز و به محض بیدار شدن از خواب صبحگاهی باشد، طوری که کودک روزش را با پیشنهادتان برای تصمیم گیری در مورد رغبت او به 5 دقیقه یا 10 دقیقه با هم بودن شروع کند. به او بسیار گرم و صمیمی نگاه و توجه کنید، این کار باعث می شود که او احساس کند وجودش برایتان مهم است حتی اگر هم شیر های دیگری هم داشته باشد، یک برنامه صبحگاهی ترتیب دهیدو اینکه باید ابتدا با مکالمات تلفنی شما همراه باشد. این کار یعنی داشتن برنامه در خانواده باعث می شود کارهای مهم را در اولویت قرار دهید. اگر می دانید که کودکتان فردی جدا از خانواده است سعی کنید در اولین فرصتی که او را می بینید با او بازی های کودکانه ای که در آن امکان برنده شدن او وجود دارد؛ را ترتیب دهید.

* برای مثال، تعامل احساسی برقرار کنید.

شما ممکن است یک سری بازهای پرسرو صدا یا بازی های قایم باشک را به کار ببرید این ها بازی هایی هستند که کودکان را به بازی جمعی وا می دارند، خودتان نیز به جمع آنها بپیوندید، پر انرژی و با احساس بازی کنید. با یکدیگر بازی خندیدن را انجام دهید و نقشیرا متناسب با سن کودک به خود بگیرید. با بازی قایم باشک در جایی پنهان شوید و کودکان را وادار کنید تا سریع شما را پیدا کنند یا به صورت غیرمنتظره وسط بپرند و شما را بتراسنندوقتی کودکان بدون قلقلک می خندند؛ بالطبع آنها برنده می شوند و شما بازنده. خندیدن و حس امنیت و قدرت در بازیِ بردن و باختنبه کودکان کمک می کند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و انرژی شان تخلیه شود. این بازی به کودکتان می فهماند که آنها در کنار شما احساس امنیت، ارزشمندی و نیز اعتماد به نفس دارند.

* در جمع خانواده

شما ممکن است بازی گرگم به هوا را ترتیب دهید یا بازی دویدن و گرفتن کودک که امکان برنده شدن کودک در آن وجود دارد. برای مثال شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید او را با احاطه کردن کودک و به حالت تلو تلو و مارپیچی محکم در بغل بگیرید. برای آنها به جذاب ترین حالت ممکن گرفته شدن لذت بخش است.با کودکتان کشتی بگیرید اما سعی کنید خیلی به او فشار نیاید.با او هنگام بازی تماس چشمی داشته باشید.با او بازی های رمزی که حاکی از فریب دادن کودک است را انجام دهید اما سعی کنید سرزندگی قبل را داشته باشید و پر انرژی بازی کنید. این نوع بازی برای کودکان دنیای دیگری است. کودکی که در طی بازی قصد ضربه زدن دارد ممکن است این بازی را فرصتی دوباره برای رونمایی اضطراب و آشفتگی اش به روش عملی تری بداند. او ممکن است به میز محکم ضربه بزند یا میز پذیرایی تان را به هم بریزد و یا در حالی که به شما نگاه می کند، دیوار را خط خطی کند. وقتی که شما با ملایمت به او نزدیک می شوید تا به او تذکر دهید او دلیلی برای گریه کردن،جوش آوردن و راه انداختن قشقرق پیدا می کند.این بیان هیجانی شروع فرآیند بهبود یافتن یا درمان احساسات به خصوص احساسات مشابهی است که منجر به آسیب زدن به دیگران می شود.

* دوم: وقتی کودکتان گریه می کند برای احساساتش ارزش قائل شوید.

این به معنای ماندن نزد کودک است نه اینکه طغیان هیجانی او را دنبال کنید بلکه بگذارید کودک بداند شما به خاطر او آنجا نشسته اید. در صورت حمایت کم از او، ترس و اضطرابش بیشتر می شود. اغلب، کودک از حالت آنی” کلوچه ام له شده؛ من کلوچه جدید میخوام” به ” مامانم رو میخوام” و از حالت شکایت به اضطراب ناگهانی محض تغییر می یابد. توجه کنید؛ نیازی به محیاکردن همه چیز نیست. شما فقط یک شخص بی طرف هستید که حرف های او را می شنوید. بگذارید از شکستن میز، خواستن تمام شیرینی یا هر نیاز مبرم آنی احساس ترس وتأسف کند. بعداً زمانی برای تعمیر یا تهیه دوباره شیرینی وجود دارد. اما فعلاً ناراحتی تان به خاطر او را نشان دهید. اگر مادر یا پدر در کنارش نیست، بگذارید خیالش از برگشتن آنها راحت باشد. به کودک اطمینان خاطر دهید که شما همیشه مواظب او هستید و امنیتش را فراهم می کنید. در صورت رفتار اجبار و عصبانیت، احساسات کودک بیشتر طغیان خواهد کرد. اگرچه، آن مانند کابوس خطرناکی می ماند که در حال رخ دادن است، این برون ریزی احساسات واقعاً شکل شدیدی از ذهن هیجانی کودک است. احساسات تندی که شما مشاهده می کنید آن چیزی است که منجر به رفتار تکانشی او می شود. التیام درونی واقعی ممکن است. همه نیازهای کودک بسته به حد تعادل شما و برقراری ارتباط چشمی و گفتن عبارات کمی درمورد داشتن امنیت او در کنارتان است. وقتی احساسات کودک خاموش شد، کودک حس خواهد کرد که در کنار شما امنیت بسیار بیشتری نسبت به گذشته دارد؛ خواه او کودک خودشمایا کودکی که به دلایلی از او مراقبت می کنید، باشد.

 

* سوم، اگر نمی توانید به دلیل گریه زیاد کودک به خاطر چیز کوچکی با او ارتباط برقرار کنید، پس لازم است اجازه دهید تا ضربات تکانشی خود را عملی کند.

مراقب نشانه های چسبیدن زیاد باشید. کودکان اغلب علایمی از تشدید احساسات منفی را به شما نشان می دهند. صدای آنها می گیرد. ظاهرشان حالت مات و مبهوت به خود می گیرد و نیز گاهی اوقات رنگشان می پرد.به چشمان شما زل نمی زنند. سعی در کنترل موقعیت ها دارند. با مشاهده این وضعیت به او نزدیکتر شوید. سعی نکنید مانع ضربه زدن او با عباراتی مانند “بسیار خوب، آرام باش” شوید.دلیلی برای اضطراب و پریشانی وجود ندارد. زیرا پریشانی از قبل در درون کودک رخنه کرده است. پس برای کودکی که آشفتگی اش را نشان می دهد، نیازی به گفتن عباراتی برای از بین بردن رفتارآشفتگی نیست. اطمینان حاصل کنید که رفتار تکانشی کودک به کسی آسیب نزند.

* محدودیت ایجاد کنید.

به عنوان مثال شما ممکن است سعی کنید جلوی ضربه زدن کودک را با بازکردن دستانتان در مقابل وسیله پرتاب شده بگیرید، و با ملایمت او را دور از بچه های دیگرمتوجه عملش کنید؛ در این صورت او را از بازی بعدی منع نکنید. شما ممکن است صرفاً احساس امنیت را گوشزد کنید و بگویید” رز، من باید صندلی ام را اینجا بگذارم؛ شما می توانی بازی کنی، اما، من میخوام پیش شما بمانم و صندلی ام مدتی اینجاست، پس همه چیز امن است. حس آرامش تان و نوازش لطیف تان احتمالاً به او کمک می کند تا او به فشار ایجادشده درونی خود توجه کند. او نمی خواهد شما آنجا باشید و ممکن است وول بخورد و شما را هل دهد. کمی آنطرف تر کودک بمانید.” من میخواهم امنیت داشته باشی. می دانم که میخواهی بازی کنی و می توانی بازی کنی. من میخواهم هرجایی می روی باتو بیایم”. او ممکن است عصبانی شود و کار خود را با گریه کردن عملی کند.

* محدود کردن شما مثمرثمر است. شما به آشفته شدن او توجه کرده اید و بهترین روش ممکن را اجرا کرده اید.

شما می خواهید کودک بیمناک از احساس شرم به دلیلضربه زدن و صدمه دیدن شخص دیگری را منع کنید و از قربانی شدن کودکی دیگر جلوگیری می کنید. شما به عنوان والدین یا مربی در محیط بازی مسئولیتتان را انجام می دهید و او را خجالت زده نکرده اید یا در انزوا قراد نداده اید، بلکه به او اجازه نداده اید با ضرباتش به کودک دیگری آسیب برساند.در نهایت، وقتی که شروع به اشک ریختن و گریه می کند، درکنارش بنشینید. به او بگویید که دوست خوبی برای دیگران است و کودکان دیگر از بازی با او خوشحال می شوند و اینکه امروز روز خوبی برایش خواهد بود؛ اگرچه مسائلی سخت درک می شوند. به کودک اجازه دهید بداند که در کنار شما امنیت دارد و شما از بودن با او خرسند هستید.

* این فرآیند بارها و بارها می تواند برای برطرف کردن گریه کردن کودکان به کار گرفته شود، در زنجیره ای از ترس هاینسبتاً سترک به روندهای متعددی از حدود بازداری و تخلیه هیجانی نیاز است.

بارها دیده ایم که کودکان با گذشت زمان تغییرات را در خود متبلور می کنند و رفتار تکانشی مکررشان به نوعی حساسیت، همدلی با احساسات دیگرکودکان تبدیل می شود ضمن اینکه فرصت های مکرری برای گمراه کردن فرد مراقب دارند و از این رو، گریه هایی از ته دل و به موقع به پا می کنند و در آغوش فرد مراقب نیز بیقراری می کنند.

آیا این همان راهکاریست که ما به کار می بریم؟

وقتی هنگام عصبانیت مان کسی کاری انجام می دهد؛ و ما عقده ها و آشفتگی های درونی خود را بر سر آنها خالی می کنیم؛ با این حال انتظار دارید که با کمال آرامش به ما برای شنیدن درد دل و نگرانی ها گوش دهند؟ آیا وقتی کسی به دردل های مان گوش می دهد؛ ما دوباره احساس خوبی نسبت به زندگی پیدا می کنیم؟ کودکانی که تمایل به ضربه زدن دارند به ما فرصت یادگیری و دانستن این نوع مداخله مؤثر را می دهد؛ مداخله برای برقراری رابطه ای صمیمی تر. مداخلاتی که از طریق توجه کردن و ارزش قائل شدن برای کودک مانع از رفتارهای مخرب می شود و موجب می شود کودک دوباره در دنیای کودکانه خود احساس امنیت کنید.

این مداخله چطور مؤثر واقع می شود:

من زمانی که نظاره گر تعاملات هستم، می بینم که خواهر بزرگ مانند یک پروانه دور برادر کوچکش می چرخد. او برادرش را تنها نمی گذارد اما یک لحظه ناخواسته تکانشی عمل می کند و برادرش را کتک می زند. مادر خسته و نا امید می شود. بنابراین، من به مادر نشان دادم که چطور دخترش را از نزدیک شدن به برادرشباز دارد. من او را تشویق کردم تا بگوید” می دانم که میخواهی برادرت را ببوسی. می توانی او را یک زمانی کمی ببوسی. بیا و فقط از برادرتمراقبت کن و ببین او چه می خواهد. نیازی به رفتارخصمانه و امر و نهی کردن نیست. مادر از امنیت هر دو کودک مطمئن می شود و به دخترش می گوید” تو دوست بیلی هستی، می توانم بگویم تو مثل خواهر بزرگ و دوست داشتنی بیلی هستی”. با ابراز این احساس حد و مرز دار، دختر فوراً قشقرق راه می اندازد و بالا و پایین می پرد و از دست مادرش عصبانی می شود. او سعی می کند به حالت خشمگینی به برادرش نزدیک شود. به مادر گفتیم که ما مشاهده کردیم که او برادرش را دوست دارد اما به او گفته شده که می توانی بعداً و زمان دیگری کمی برادرت را ببوسی و در آغوش بگیری نه اکنون.این قشقرق خواهر بزرگ وکشمکش مطبوع او پانزده تا بیست دقیقه طول می کشد. زیرا ما بر نکات مثبت تمرکز کردیم ضمن اینکه او در آغوش مادرش گریه می کرد به او و احساساتش توجه کردیم. سرانجام احساسات او به شکل برون ریزی فرو نشانده و دیگر هیچ وقت او احساس عصبانیت و دست به کارهای ناگهانی نزد ؛ سپس به مادرش نگاه کرده و با او ارتباط چشمی برقرار کرد و با دکمه های لباس مادرش بازی کرد؛ لبخند زدکه به نظر می رسید او به احساس آرامشیدست یافته است. در این موقع، ما از مادر می خواهیم که اگر او خواست همان لحظه برادرش را ببوسد و اصرار بر آن داشت به آرامی او را از آنجا به بهانه بازی کردن دور کنید. محدودیت مادر و دادن اختیار ناشی از توجه به او موجب شده است که بر نزدیکی به کودک و محاصره او به حالت پرخاشگری فزاینده و انتقام اصرار ورزد. حال، مادر خوشحال است و می داند که چگونه محدودیت اضطراری ایجاد کند تا برایبرون ریزی مؤثر رفتارهای تکانشی دخترش برنامه ای به عمل آورد.

منبع: کودک و نوجوان