عزت نفس برابراست با اینکه بتوانیم یک تصویر مثبت از خود ایجاد کنیم. بنابراین مهم است که به عنوان والدین به کودک خود در ایجاد تصویر مثبت کمک کنید. در زیر قدم هایی است که شما می توانید به فرزندتان در داشتن تصویر بهتری از خود کمک کنید:
۱- به فرزندتان بیاموزید که به جای اینکه بگوید من اینو می خوام بگوید من این را دوست دارم. در واقع به جای بیان خواسته ها علایق خود را بیان کند. برای کودکتانن توضیح دهید که قرار نیست هر چیزی که او می خواهد برای او فراهم کنند و نباید حتی از این مسئله عصبانی شود، او را تشویق کنید تا بتواند خشم و عصبانیت خود را کنترل کند شما می توانید این کار را با تعیین یک الگوی خوب برای آنها و تقویت آنها رفتارشان زمانی که آنها ناراحتی خود را از یک موقعیت به جای عصبانی شدن به شکل منطقی نشان می دهند، انجام دهید.
۲- آنها را تشویق کنید که خواسته های خخود را به صورت شفاف و واضح بیان کنید. البته برای آنها توضیح دهید که هیچ ضمانتی وجود ندارد که آنها به این خواسته ها می رسند ولی در هر صورت شما باید آنها را تشویق کنید که خواسته های خود را بیان کنند.
۳- اجازه بدهید کودکتانن بدانند انها مسئول تمام احساسات و اتفاقاتی هستند که تجربه می کنند در حالیکه آنها مسئول احساسات دیگران نیستند. کودکتان را بخاطر احساسی که خودتان دارید سرزنش نکنید.
۴- کودکتان را تشویق کنید تا به سرگرمی ها و تفریحاتی که می تواند به صورت مستقل انجام دهد و علاقه دارد بپردازد.
۵- اجازه دهید کودکانتان خودشان به تنهایی اختلافشان با خواهر و برادرها و یا دوستانشان حل کنند.
۶- به کودکتان کمک کنید تا آستانه تحمل خود را بالا ببرد و به او بیاموزید که برخی چیزها ممکن است آزار دهندده باشند اما آسیبی به انسان نمی زنند. به کودکتان کمک کنید تا با استفاده از جملات مثبت نسبت به خود و تکرار انها در ذهن مشکلاتش را حل کند و مثلا مشکلات نمی توانند به من آسیب برسانند و قدرت من از آنها بیشتر است. و اگر من از پس این مشکل بر بیایم می توانم ماهیچه های احساسی بسازم. «اگر کودکتان در برقراری ارتباط با دیگر کودکان دچار مشکل است به بخش کسی با من بازی نمی کند مراجعه کنید.
۷- به کودکتان کمک کنید تا بر روی نقاط قوت خود تمرکز کند و این نقاط قوت را همواره به آنها یادآوری کنید.
۸- کودکتانن را تشویق کنید تا همانگونه با دوستانش رفتار کند که دوست دارد دوستانش با او رفتار کنند.
۹- به کودکتان بیاموزید که همواره راه حل های جایگزین وجود دارد و همیشه تنها یک راه حل نیست که باعث رسیدن به رضایت و حل مشکل می شود به او بیاموزید که یک مشکل را از زوایای مختلف ببیند. کودکی که تنها یک دوست دارد و ان را از دست می دهد تنها می شود. ولی کودکی که دوستان بسیاری دارد زمانی که شما فکر می کند تنها یک راه حل برای مشکل وجود دارد. خود را برای راضی شدن و خشنود شدن محدود کرده اید. هر چقدر شما بیشتر به کودکتان بیاموزید که به دنبال راه حل های مختلف باشد احتمال اینکه او در نهایت به رضایت و شادکامی برسد را افزایش داده اید.
۱۰- با کودکتان بخندید و او را تشویق کنید که به خودش نیز بخندد. افرادی که خود را بیش از حد جدی می گیرند به طور یقین لذت کمتری از زندگی می برند. داشتن حس شوخ طبعی و نگرش طنز آمیز به مسائل زندگی یکی از عناصر اصلی برای افزایش لذت و خشی در زندگی است.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2023/05/چگونگی-ایجاد-تصویر-مثبت-در-کودک-و-نوجوان.jpg25602560دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2023-05-10 20:35:552023-05-10 20:36:00چگونگی ایجاد تصویر مثبت در کودک و نوجوان
اضطراب عادی است و اغلب یک احساس سالم است. با این حال، زمانی که یک فرد معمولا مقادیر نامتناسبی از اضطراب را حس می کند، ممکن است تبدیل به یک اختلال پزشکی شود.
اختلال های اضطراب از دسته ی تشخیص سلامت روانی است که منجر به نگرانی های مداوم، ترس، دلهره و نگرانی شود. این اختلال ها چگونگی فرآیند احساسات و رفتار را تغییر می دهند.
همچنین منجر به علائم و نشانه های فیزیکی می گردد. اضطراب خفیف ممکن است مبهم و نا واضح باشد، در حالیکه اضطراب شدید ممکن است زندگی روزمره فرد را جدا مختل کند.
اضطراب چیست؟
انجمن روانشناسان آمریکا (APA) اضطراب را اینگونه تعریف می کند: “احساسی که بواسطه ی حالاتی از تنش، افکار نگران و تغییرات فیزیکی مانند فشار خون افزایش یافته مشخص می شود”.
دانستن تفاوت بین احساسات عادی اضطراب و اختلال اضطراب که نیازمند ملاحظات پزشکی است، می تواند به فرد در تشخیص و درمان وضعیت کمک کند.
چه زمانی اضطراب نیاز به درمان دارد؟
هرچند اضطراب منجر به پریشانی می شود اما همیشه هم یک وضعیت پزشکی نیست.
اضطراب
زمانی که یک فرد با محرک های با پتانسیل آسیب زدن و یا محرک های نگران کننده مواجه می شود، حس اضطراب نه تنها عادی است بلکه برای بقا لازم نیز می باشد.
از زمان انسان های اولیه، نزدیکی شکارگران و آمدن خطر زنگ های هشدار را در بدن به صدا در می آورد و منجر به عکس العمل فرار می شود.
این زنگ های هشدار در قالب ضربان قلب افزایش یافته، عرق کردن، و حساست فزاینده به محیط اطراف خود را نشان می دهند. خطر منجر به افزایش ترشح آدرنالین، یک پیام دهنده شیمیایی و یک هورمون، در مغز می شود، که به نوبه ی خود این عکس العمل های اضطراب را در فرآیندی که پاسخ “مبارزه-گریز” نامیده می شود، را ایجاد می کند.
این افراد را برای مواجهه ی فیزیکی یا گریز از هر خطر ممکنی برای در سلامت ماندن آماده می کند. برای بسیاری از افراد، فرار کردن از حیوانات بزرگتر و خطر قریب الوقوع، نسبت به انسانهای اولیه نگرانی کمتری در پی دارد.
اضطراب امروزه حول کار، پول، زندگی خانوادگی، سلامتی، و دیگر مسائل مهم است که نیازمند توجه فرد بدون نیاز بهعکس العمل “مبارزه – گریز” می باشد.
حس نگرانی قبل از یک واقعه مهم در زندگی یا در طول وضعیت های مشکل یک نمود عادی از پاسخ ” مبارزه-گریز” است. همچنان می تواند برای بقا ضروری باشد- اضطراب از تصادف با خودرو حین عبور از خیابان، به عنوان مثال، به این معنی است که فرد بلافاصله برای دوری از خطر، به هر دو جهت در خیابان نگاه خواهد کرد.
اختلالات اضطراب
دوره یا شدت احساس اضطراب گاهی می تواند بیش از مقادیر محرک یا استرس گر اولیه باشد. علائم فیزیکی مانند فشار خون افزایش یافته و حالت تهوع، همچنین ممکن است بروز کند.
این پاسخ ها از حالت اضطراب خارج شده و به اختلال اضطراب تبدیل می شوند. انجمن روانشناسان آمریکا، فرد دارای اختلال اضطراب را اینگونه تعریف می کند: داشتن افکار یا نگرانی های مکرر و ناخودآگاه. زمانی که اضطراب به مرحله ی اختلال می رسد، ممکن است در زندگی روزمره اختلال ایجاد کند.
علائم
هرچند تشخیص های متعددی برای اختلا های اضطراب تصویب شده، با این حال علائم اختلال اضطراب عمومی (GAD) اغلب شامل موارد زیر است:
بی قراری، و حسی از در لبه بودن
احساسات نگرانی غیر قابل کنترل
زودرنجی و تحریک پذیری بالا
مشکل تمرکز
مشکلات خواب، مانند مشکلاتی در به خواب رفتن یا در حالت خواب باقی ماندن
هرچند این علائم ممکن است در زندگی روزمره عادی باشند، افراد با مشکل GAD این علائم را در سطوح بالاتر تجربه می کنند. GAD ممکن است بصورت نگرانی مبهم و غیر پایدار بروز کند یا یک اضطراب شدیدتر که زندگی روزمره را مختل می کند.
انواع گونه های اختلال اضطراب
راهنمای تشخیص و آماری اختلالات سلامت روانی (DSM_V) اختلالات اضطراب را در چندین نوع دسته بندی می کند.
اختلال اضطراب عمومی
این یک اختلال مزمن است که در برگیرنده ی اضطراب فراگیر و طولانی مدت و نگرانی های در مورد حوادث غیرخاص، موضوعات و موقعیت هایی در زندگی روزمره می باشد.
GOD متداول ترین اختلال اضطراب است، و افراد درگیر در این اضطراب همیشه قادر به تشخیص علت اضطراب خود نیستند.
اختلال پنیک
حملات کوتاه و یا ناگهانی از ترور شدید و دلهره اختلال پنیک را شکل می دهند. این حملات می توانند منجر به لرزه، سردرگمی، سرگیجه، حالت تهوع و مشکلات تنفسی شوند.
حملات پنیک معمولا به سرعت و با حالت افزایشی رخ می دهند و در ۱۰ دقیقه به اوج خود می رسد. با این حال، حمله پنیک می تواند تا یکساعت ادامه پیدا کند. اختلالات پنیک معمولا بعد از تجارب وحشتناکی یا استرس های فزاینده ای اتفاق می افتند اما ممکن است بدون وجود محرک هم رخ دهند.
فوبیای خاص
این یک ترس غیر منطقی و اجتناب از اشیاء و یا موقعیت های خاص است. فوبیاها مانند اختلالات دیگر اضطراب نیست چرا که به علت های خاصی رخ می دهند.
فرد درگیر با فوبیا ممکن است یک ترس غیر منطقی و یا ترس شدید از خود نشان دهند اما از کنترل احساسات اضطراب حول محرک ناتوان هستند. محرک های یک فوبیا از وضعیت های خاص تا حیوانات و یا اشیائ زندگی روزمره را شامل می شوند.
آگورافوبیا
این یک ترس و اجتناب از مکان ها، حوادث یا وضعیت هایی است که ممکن است فرار از آن سخت باشد و یا اگر فردی در آن محبوس شود کمکی در دسترس نیست. اغلب مردم این وضعیت را به اشتباه به عنوان فوبیا از فضاهای عمومی و محیط های بیرونی تلقی می کنند، اما به این سادگی نیست.
فردی درگیر با آگروفوبیا ممکن است ترس بیرون رفتن از خانه یا ترس از آسانسور و حمل و نقل داشته باشد.
خاموشی انتخابی
این نوعی از اضطراب است که برخی از کودکان تجربه می کنند که در آن کودکان قادر به صحبت در مکانها و یا زمینه های خاصی مانند مدرسه نیستند هرچند که ممکن است مهارتهای ارتباطات کلامی فوق العاده ای در محیط ها و با افراد آشنا داشته باشند. این می تواند نوع شدیدتری از فوبیای اجتماعی باشد.
اختلال اضطراب اجتماعی و یا فوبیای اجتماعی
این ترس از قضاوت منفی دیگران در وضعیت های اجتماعی یا ترس از خجالت از اجتماع می باشد. اختلال اضطراب اجتماعی شامل طیفی از احساسات مانند ترس از بودن در صحنه، ترس از صمیمیت و اضطراب حول شوخی و خنده و طرد شدگی می باشد.
این اتلال می تواند باعث شود افراد از موقعیت های عمومی و ارتباطات انسانی تا حدی اجتناب کنند که زندگی روزمره به مشکل برمیخورد.
اختلال اضطراب جدایی
سطوح بالایی از اضطراب بعد از جدایی از شخص یا مکان که احساساتی از ایمنی و امنیت را فراهم می کند که اختلال اضطراب جدایی را شکل می دهند. جدایی گاهی ممکن است منجر به علائم پنیک شود.
علل
علت اختلال های اضطرابی بسیار پیچیده هستند. ممکن است بسیاری از آنها فقط یکبار رخ دهند، برخی دیگر منجر به دیگر علل می شوند و برخی ممکن است منجر به اختلال اضطراب نشود مگر اینکه علت دیگری حاضر باشد.
علت های ممکن شامل موارد زیر می باشند:
استرس گرهای محیطی مانند مشکلاتی در کار، مشکلات ارتباط یا مشکلات خانوادگی
ژنتیک، به عنوان مردمی که اعضای خانواده ای دارند که مبتلا به اختلال اضطراب هستند، احتمال اینکه خودشان هم درگیر شوند می رود
عوامل پزشکی، مانند علائم بیماری های مختلف، اثرات دارودرمانی یا استرس از عمل جراحی سخت یا بهبود سلامت طولانی مدت
شیمی درمانی مغزی چرا که روانشناسان بسیاری از اختلالات اضطراب را به عنوان عدم تعادل هورمون ها و سیگنال های الکتریکی در مغز تعریف می کنند
ترک ماده خاصی، که اثرات آن ممکن است تاثیر دیگر علت های ممکن را تشدید کند
درمان
درمان ممکن است شامل ترکیبی از روانشناسی، رفتار درمانی و یا دارو درمانی باشد. اعتیاد به الکل، افسردگی و یا دیگر وضعیت ها گاهی می توانند گاهی چنین اثر عمیقی بر سلامت روانی داشته باشند بطوری که درمان اختلال اضطراب باید تا تحت کنترل درآوردن شرایط به تعویق انداخته شود.
خود درمانی
در برخی موارد، یک فرد می تواند اختلال اضطراب را در خانه بون مداخلات کلینیک درمان کند. با این حال، این ممکن است تا حد طولانی مدت و یا با تاثیر فراوان ممکن نباشد. چندین تمرین و حرکات مختلفی برای کمک به فرد درگیر با اختلاهای اضطراب سبک تر، متمرکزتر یا کوتاه مدت تر می توانند شامل موارد زیر باشند:
مدیریت استرس: یاد گرفتن مدیریت استرس می تواند به محدود کردن محرک های محتمل کمک کند. سازماندهی فشارهای وارده یا ددلاین ها باعث می شود انجام کارهای پیش رو قابل مدیریت باشد و متضمن زمان فراغت از کار و یا تحصیل می باشد.
تکنیک های آرامش بخشی: فعالیت های ساده می تواند به آرامش بخشی نشانه های روانی و فیزیکی اضطراب کمک کند. این تکنیک ها شامل مدیتیشن، تمارین تنفس عمیق، حمام های طولانی مدت، استراحت در تاریکی و یوگا می باشند.
تمرین برای جایگزینی افکار منفی با افکار مثبت: لیستی از افکار منفی تهیه کنید که می تواند ناشی از اضطراب باشد و لیست دیگری از افکار مثبت بنویسید، افکار قابل باور که بتوان با افکار منفی جایگزین کرد. ایجاد یک تصویر ذهنی از مواجهه ی موفق و رویایی با یک ترس خاص، در صورتی که علائم اضطراب مرتبط با علت خاصی مانند فوبیا باشد، همچنین می تواند مزایایی داشته باشد.
شبکه حمایتی: با افراد آشنا که حمایتگر هستند مانند اعضای خانواده یا دوستان صحبت کنید. گروههای حمایتی و خدمات آن همچنین می تواند در محدوده های محلی و یا بصورت آنلاین در دسترس باشند.
ورزش: ورزش فیزیکی می تواند تصویر از خود را بهبود داده و مواد شیمیایی در مغز آزاد کند که محرک احساسات مثبت باشند.
مشاوره
یک راه استاندارد برای درمان اضطراب مشاوره روانشناختی است. این می تواند شامل رفتار درمانی شناختی (CBT)، روان درمانی یا ترکیبی از شیوه های درمانی باشد.
CBT
این نوع از روان درمانی با هدف تشخیص و تغییر الگوهای افکار منفی است که اساس احساسات مشکل دار و مضطرب را شکل می دهد. در طول فرآیند، درمانگران CBT امیدوارند افکار مغشوش را محدود کرده و روشی که افراد به اشیا یا موقعیت هایی که این ضطراب را سبب می شوند را تغییر دهند.
به عنوان مثال، یک روان درمانگر، CBT را برای اختلال پنیک ارائه می کند که سعی در تقویت این حقیقت خواهد داشت که حملات پنیک واقعا حمله ی قلبی نیستند. در معرض ترس ها و محرک ها قرار گرفتن می تواند بخشی از CBT باشد. این مردم را تشویق می کند تا با ترس های خود مواجه شوند و به کاهش حساسیت به محرک های معمول از اضطراب کمک می کند.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2023/05/جدیدترین-روش-درمان-اضطراب-–-کمک-از-CBT.jpg9001600دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2023-05-10 20:30:522023-05-10 20:30:57جدیدترین روش درمان اضطراب – کمک از CBT
آیا فرزند شما مدام از شرایط موجود شکایت می کند؟ یک جای کار همیشه می لنگد بی توجه به اینکه شما چقدر در خانه تان تلاش می کنید. از غذایی که برای ناهار آماده کرده اید تا مدرسه وحشتناکی که کودکتان را به آن فرستاده اید، از قوانین ناعادلانه این که در خانه تان اجرا می کنید و تا هر چیزی که در میان است و در خانه اتفاق می افتد. اگر شما مانند اکثر پدر و مادرها هستید سعی می کنید به کودکتان بفهمانید که شرایط آن قدرها هم که او فکر می کند وحشتناک نیست. شما احتمالا بارها سعی کرده اید او را قانع کنید، قوانین خانه را برای او توضیح داده اید و سعی کرده اید به صورت منطقی او را توجیه کنید. از مواضعتان دفاع کرده اید تا بتوانید شرایط را بهبود بخشید.
بسیاری از پدر و مادرها دوست دارند که فرزندانشان بتوانند با آنها به راحتی صحبت کنند. آنها خود را به گونه ای نشان می دهند که آماده شنیدین نظرات مخالف هستند و اگر فرزندشان درباره مسئله خاصی احساس بی عدالتی می کند بتواند آزادانه با آنها صحبت کند و مشکل خود را در میان بگذارد. آنها فرزندانشان را تشویق می کنند که آزادانه عقاید خود را بیان کنند و از این مسئله احساس ترس و یا نگرانی نداشته باشند اما زمانی که این نارضایتی ها و شکایات تقریبا کل روز شما را می گیرد شما چه واکنشی نشان می دهید. چگونه می توانید این نارضایتی ها را محدود کرده و کاهش دهید؟
پاسخ به این سوال آسان تر از چیزی است که فکرش را بکنید.
۱- سعی کنید چیزی فراتر از مشکل را ببینید.
سعی کنید مسئله ای که فرزند شما نسبت به آن احساس نارضایتی می کند را به خوبی بشناسید آن را بررسی کنید و ریشه ی اصلی مشکل را بیابد. بررسی کردن مشکل و صحبت کردن با فرزندتان گاهی ممکن است حتی به درگیری و کشمکش بیانجامد. اما در این شرایط سعی کنید تمرکز خود را بر روی احساسات فرزندتان قرار دهید تا اینکه بخواهید سریعا به دنبال راه حل باشید و از موضع مقابل دفاع کنید. مثلا اگر کودکتان با معلم خود در مدرسه مشکل دارد به او بگویید شنیده ایم که مدتی است راجع به این مسئله ناراحتی آیا فکر می کنی نیاز به استراحت داری یا امیدواری که این مشکل را حل کنی؟ گاهی اوقات همین که فرزندتان بتواند به راحتی و آزادانه راجع به احساساتش صحبت کند و محدوودیتی در اینن کار نداشته باشد خود بخش زیادی از مشکل را حل می کند. یکی از مزیت های این روش این است که به فرندتان کمک می کند که بیاموزد چگونه باید به صورتی موثرتر به چالش ها و مشکلاتی که با آن روبه رو می شود پاسخ دهد.
عادلانه نیست! چگونه به این افکار کودکان پایان دهیم
گاهی شما به یک “نفس راحت کشیدن” نیاز دارید، اگر مجبور هستید تمام روز را به شنیدن غر و لند های کودک بگذرانید زمان خاصی را برای شنیدن اعتراضات اختصاص دهید. برای ان کار شما می توانید زمان مشخص را برای شنیدن نارضایتی و اعتراضات فرزندتان اختصاص دهید و دیگر مجبور نیستید که تمام طول روز نارضایتی های او را بشنوید. این مسئله را جیمز لمان در کتاب مشکلات تغییر شکل یافته بیان می کند. هر روز زمان مشخص را اختصاص دهید مثلا ده دقیقه بعد از شام فرزند شما فرصت دارد که درباره هر چیزی که معترض است و یا ناراضی دارد، با شما صحبت کند، بنابراین تنها زمانی که او بتواند اعتراض کند در همین زمان مشخص است که برای او تعیین کرده اید و اگر در زمانی غیر از این در طول روز شروع به شکایت کردن و نارضایتی کرد به او یادآوری کنید که الان زمانش نیست و نمی تواند اعتراض کند. هم چنین اگر او نارضایتی های خود را تا زمان مشخص شده فراموش می کند به او کاغذ و خودکاری بدهید تا آنها را یادداشت کند. برای بچه های کوچکتر مثلا نیز می توانید کوپن اعتراض تهیه کنید مثلا سه یا چهار کوپن در روز و اگر آنها کوپن اعتراض خود را در یک روز تمام کردند دیگر نمی توانند اعتراض کنندو بایستی تا روز بعد صبر کنند.
به یاد داشته باشید این بدان معنی نیست که اعتراضت فرزند شما به جا و منطقی است، در واقع مسئله تنها شنیده شدن شکایات او و توجه به فرزندتان است. بعضی وقت ها کودکان فقط نیا ز دارند که مورد توجه قرار گیرند و نیازی نیست شما درباره هر اعتراضی که او دارد با او بحث کنید و یا سریعا بخواهید راه حلی برای نارضایتی او پیدا کنیدد. شما می توانید با استفاده از این دو ابزار یعنی محدود کردن زمان اعتراض و شناخت احساسات کودک به جای پیدا کردن راه حل این مسئله را به راحتی مدیریت کنید.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2023/05/مدیریت-شکایت-کردن-و-غر-زدن-در-بچه-ها.jpg346347دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2023-05-09 20:41:382023-05-09 20:41:44مدیریت شکایت کردن و غر زدن در بچه ها
” گاهی ذهنم بر روی افکاری ناخواسته و مزاحم گیر می کرد. فکرهایی که من با تمام وجود آن ها را پس می زدم و از داشتن چنین افکاری احساس شرم و دلهره داشتم.
افکار سمجی که مثل یک خوره به وجودم حمله می برد و از بیان کردنش با دیگران واهمه داشتم.
مثلا این فکر که امروز با چاقو به همسرم آسیب می رسانم، یا افکاری که برخلاف اعتقادات مذهبی ام بودند..
فکر می کردم دیوانه شده ام اما وقتی به روانشناس مراجعه کردم فهمیدم من درگیر وسواس فکری ام ”
اختلال وسواس فکری
وسواس فکری در حقیقت بخشی از اختلال وسواس فکری اجباری است که همه ما آن را با عنوان وسواس تمیزی می شناسیم.
البته موضوع وسواس صرفا به افکار مربوط به تمیزی محدود نمی شود و می تواند حول محور مسائل مختلفی بگذرد، از جمله:
افکار مربوط به کثیفی، نجاست و میکروب
افکاری حول محور نظم و ترتیب و تقارن
شک کردن ( بستن درها، بستن شیر گاز و…)
افکار یا تصاویر ناخواسته و زننده ای از صحنه های جنسی ( تجاوز و..)
افکار، تصاویر ذهنی و ترس از آسیب زدن به خود یا دیگران
بخش دیگر وسواس فکری یعنی اجبارها شامل رفتارهایی است که فرد در مقابل با چنین افکاری انجام می دهد تا از شدت اضطراب خود بکاهد.
چک کردن مرتب درها، در فرد مبتلا به وسواس چکینگ، شستن مکرر لباس ها با تشریفات پیچیده در فرد مبتلا به وسواس تمیزی و یا گفتن ذکرهایی خاص جهت جبران افکار مزاحم مذهبی، نمونه هایی از اعمال اجباری است.
خصوصیات شخصیتی افرادی که دچار وسواس فکری می شوند
شاید برایتان سوال باشد که چرا بعضی ها دچار چنین افکار و رفتارهای عجیب و ناخواسته ای می شوند و چه ویژگی هایی در رمزگشایی این اختلال قابل تامل است؟
فارغ از سبب شناسی اختلال وسواس فکری و نقش محیط یا وراثت در ایجاد چنین مسئله ای، می تواند به برخی خصوصیات شخصیتی که باعث آسیب پذیری نسبت به این اختلال می گردد اشاره نمود:
اضطراب زیاد
مبتلایان به وسواس معمولا افرادی هستند که به شدت مقابل اضطراب حساس بوده در تحلیل اتفاقات بیش از حد گوش به زنگ خطرات هستند.
این افراد معمولا درمورد سلامت و آینده خود، اطرافیان گوش به زنگ اتفاقات منفی هستند:
” همیشه بدترین حالت ممکن از یه اتفاق به ذهنم هجوم میاره، مثلا وقتی حامله بودم همش فکر می کردم سر زایمان می میرم یا بچه م ناقص به دنیا میاد حالا هم که پسرم بزرگ شده همش فکر می کنم تو راه مدرسه یا میدزدنش یا یه ماشین بهش میزنه”
عدم تحمل ابهام و بلاتکلیفی
افراد مبتلا به وسواس فکری معمولا تحمل ابهام و عدم قطعیت را نداشته و تمایل زیادی به پیش بینی اتفاقات آینده دارند.
به عنوان مثال تلاش زیاد یک فرد وسواسی جهت چک کردن بسته بودن شیر آب خود حاکی از نیاز زیاد او به قطعیت یابی دارد.
مسئولیت پذیری زیاد مقابل افکار
بیش از حد مهم دانستن افکار، و حتی برابر دانستن افکار منفی با انجام آن، از ویژگی های افراد مبتلا به وسواس فکری است.
فاجعه انگاری اتفاقات محیط
بزرگ دانستن خطرات محیطی و بزرگ جلوه دادن تهدیدهای احتمالی از دیگر خصوصیاتی افرادی است که در مقابل وسواس فکری آسیب پذیرند.
روش های درمانی وسواس فکری
خوشبختانه بر اساس تحقیقات مختلف، روش های درمان وسواس فکری نتایج مثبت و ماندگاری به همراه داشته که در ادامه به برخی از این مدل های درمانی اشاره می شود:
دارو درمانی
داروهای تجویزی جهت درمان وسواس فکری بسته به تشخیص روانپزشک و با دوزی معین و تدریجی تجویز می شود.
دارودرمانی در اکثر مواقع درمانی است که همراه با روان درمانی تکمیل می گردد و گاه بسته به شدت وسواس مقدمه روان درمانی و آماده سازی بیمار برای پذیرش درمان شناختی یا رفتاری است.
کلومی پرامین در درجه اول، فلوکستین، پاروکستین، سرترالین از جمله داروهای تجویزی در درمان وسواس فکری است.
رفتار درمانی
تاکید ویژه رفتار درمانی بر اجبارهای رفتاری و آداب و رسوم خاصی است که باعث کم شدن اضطراب فرد در کوتاه مدت و البته تقویت این افکار می گردد.
مواجهه درمانی، حساسیت زدایی منظم، غرقه سازی تجسمی از جمله تکنیک های رفتاردرمانی است که در درمان وسواس فکری کاربرد دارد.
شناخت درمانی
باورهای منفی درخصوص اهمیت بیش از حد به فکار، نشخوار فکری زیاد و به طور کلی بازسازی شناختی، نقطه عطف درمان شناختی است.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
طبق این رویکرد، مقاومت با تلاش در جهت سرکوب افکار مزاحم است که باعث شدت گرفتن آن می شود.
درمانگرانی که از رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) در درمان وسواس فکری استفاده می کنند به جای مقابله یا مبارزه با افکار وسواسی بر پذیرش این افکار تاکید می کنند.
در این روش بیمار یاد می گیرد افکار خود را صرفا در جایگاه یک فکر ببیند و در عوض نسبت به رفتارها، اهداف و ارزش های اساسی زندگی خود متعهد باشد.
منبع:
اثربخشی روش های درمان شناختی، مواجهه ای و انزجاری در اختلال وسواس، هیوا محمودی، ۱۳۹۲٫
آسیب شناسی روانی بر مبنای DSM-5 دکتر حمزه گنجی، جلد اول.نشر ارسباران،۱۳۹۳٫
کاپلان و سادوک، چکیده روانپزشکی بالینی، نصرتالله پورافکاری.
ممکن است به عنوان یک معلم، مربی و یا والد با مسایلی مانند دقت، تمرکز، حافظه و یا سایر مولفه هایی که همگی به نوعی با روانشناسی یادگیری مرتبط هستند، سر و کار داشته باشید.
در بسیاری از موارد در کلاس های درس شاهد دانش آموزانی هستیم که به درستی یاد نمی گیرند، فراموش کارند و یا به اندازه ی کافی دقت ندارند.
بسیاری از افراد ممکن است در چنین شرایطی از روش های غیر موثر مانند تنبیه، تهدید، سرزنش، توبیخ و یا سوال بی فایده ی ” چرا درس نمی خوانی؟” یا ” چرا یاد نمی گیری؟” استفاده کنند.
در شرایط مشابه، افراد حرفه ای ممکن است به این سوال اساسی فکر کنند که ” چگونه می توان مسایل مربوط به یادگیری، حافظه، تمرکز و یا سایر مشکلات موجود را به نحو موثری حل کرد؟”
روانشناسی یادگیری به منظور افزایش تمرکز
اگر شما نیز از این دسته افراد هستید و تمایل دارید تا راه حل های مناسب افزایش دقت و تمرکز حواس در دانش آموزان را یاد بگیرید، ادامه ی مطلب می تواند برای تان مفید باشد.
لیستی تهیه کنید و کار های مربوط به هر روز را یادداشت کنید.
اگر چه ممکن است این راهکار بی اندازه ساده به نظر برسد اما به همان میزان نیز کاربردی و مفید است.
دانش آموزان به ویژه در دوره ی دبستان، دارای تفکر عینی هستند. بنابراین مشاهده ی آنچه باید انجام دهند به طور روشن و واضح، به آن ها کمک می کند تا انتظارات شما را بهتر برآورده کنند.
۲- زمان استراحت در نظر بگیرید.
از آنجا که خستگی زیاد موجب عدم تمرکز است، در نظر گرفتن زمان استراحت می تواند به شما کمک کند تا به عنوان یک مربی، کلاس را بهتر مدیریت کنید و دانش آموزانی حواس جمع تر داشته باشید.
این روش در ارتباط والدین با کودک نیز کاملا موثر است. به عنوان مثال در صورتی که می خواهید در مورد تمیز کردن اتاق با فرزندتان صحبت کنید، باید زمانی را انتخاب کنید که او برای شنیدن صحبت های تان انرژِی دارد و بی اندازه خسته نیست.
۳-خلاق باشید و از تکرار بپرهیزید.
بیان مطالب تکراری می تواند برای هر کسی کلافه کننده باشد و این موضوع کودکان را بیشتر آزار می دهد.
دانش آموزان عموما معلمانی را می پسندند که خلاق هستند و از روش های مختلفی در تدریس بهره می برند.
بنابراین این موضوع را مد نظر داشته باشید.
لازم است بدانید که نه تنها در انتقال مطالب درسی بلکه در برقراری ارتباط با دانش آموزنیزتکرار دایمی یک مساله می تواند منجر به مقاومت و عدم تغییر شود.
اگر شما دایما در مورد ضرورت نظم توضیح دهید، دانش آموز نسبت به حرف های تان مقاوم می شود و تغییری در رفتار او نخواهید دید.
۴-روانشناسی یادگیری صحیح نشستن را تشویق می کند.
نحوهی نشستن بر تمرکز حواس موثّر است. بنابراین مراقب باشید که دانشآموز در هنگام ارائهی درس و … سرش را به حالت خوابیده روی میز نگذارد و صاف و درست بنشیند.
۵-آیا نیازهای اولیه تامین می شود؟
کمبود خواب، گرسنگی و تشنگی از جمله اولیه ترین مسایلی هستند که یادگیری را تحت تاثیر قرار می دهند.
بررسی کنید که دانش آموزان از این جهت مشکلی نداشته باشند چرا که مغزدر درجه ی اول به بقای خود فکر می کند و پس از آن به یادگیری.
۶-آیا دانش آموز مضطرب و یا افسرده است؟
اگر در کلاس تان دانش آموزی دارید که دارای اضطراب و یا افسردگی است، کاملا طبیعی است که مولفه های مختلف یادگیری از جمله توجه و تمرکز دراو به گونه ای متفاوت کار کند.
بهتر است در این شرایط از مشاور مدرسه کمک بگیرید و روش های یادگیری متفاوتی را لحاظ کنید.
مراقب باشید تا عدم یادگیری مطلوب دانش آموز، رابطه ی بین فردی تان را مختل نکند.
۷-از ورزش و بازی کمک بگیرید.
اگر دانش آموزان تان بی دقت و یا حواس پرت شده اند، بهتر است زمانی از کلاس را به ورزش یا بازی اختصاص دهید.
انجام این فعالیت ها می تواند مغز را برای یادگیری آماده تر کند و مشکل تان را رفع کند.
یک گام موثر در روانشناسی یادگیری است.
۸- از ابعاد مختلف حافظه استفاده کنید.
یادگیری تک بعدی مانند استفاده از روش سخنرانی ممکن است برای عده ای از افراد مناسب باشد اما تعداد دیگری از یادگیرندگان ممکن است به روش های بینایی و یا تصویری بهتر پاسخ دهند.
بنابراین از ابزارهای مختلف تدریس به صورت یکپارچه استفاده کنید تا تمامی افراد در نظر گرفته شوند.
۹- خنده و شوخی را فراموش نکنید.
این یک توصیه مهم در روانشناسی یادگیری است.
بهتر است در حین تدریس و یا صحبت با دانش آموز از خنده نیز استفاده کنید.
این باعث می شود تا رابطه ی بهتری داشته باشید و تمایل دانش آموز به یادگیری افزایش یابد.
۱۰- از دانش آموز بخواهید تا در مورد افکار و خیال پردازی هایش صحبت کند.
افکار منفی و خیال پردازی می تواند مانع از توجه و تمرکز شود و یادگیری را با اختلال روبه رو کند.
تمرین توجه صحیح به خیال پردازی ها می تواند از قدرت حواس پرتی آن ها کم کند و یادگیری را بهبود بخشد.
بهتر است در حین استفاده از این راه حل ها با مشاور نیز در ارتباط باشید تا بتوانید مسایل مربوط به دانش آموز و یا کودک را به صورت همه جانبه و دقیق تر مورد بررسی قرار دهید.
رفتار با کودک بیش فعال چگونه است؟ مهم ترین نکات فرزندپروری کودک بیش فعال؟ عاقبت بچه های بیش فعال چیست؟ زندگی با کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی یا کمبود توجه و تمرکز (ADD و یا ADHD) می تواند ملال آور و ناراحت کننده باشد، اما به عنوان والدین کارهای زیادی وجود دارد که می توانید برای کمک به کنترل و کاهش علائم انجام دهید. با کمک به کودکتان، نشان می دهید که می تواند به چالش های روزمره غلبه کرده و انرژی خود را در عرصه های مثبت بگذارد تا آرامش بیشتری به خانواده به ارمغان بیاورد.
خصوصیات بچه های بیش فعال
کودکان مبتلا به ADHD عموما نقص در عملکرد اجرایی دارند، این علائم شامل موارد زیر می باشد:
توانایی فکر کردن و برنامه ریزی را از دست میدهد.
نمی تواند برنامه های خود را سازمان دهی کند.
کنترل آگاهانه و به اتمام رساندن کارها را ندارد.
این بدین معنی است که شما بایستی به عنوان مدیر بالای سر او بایستید تا بتواند تا زمانی که کودک شما به تدریج مهارت های اجرایی خود را بدست بیاورد.
اگرچه علائم و نشانه های ADHD می تواند چیزی جز خشم و ناراحتی نباشد، اما مهم است به یاد داشته باشید که کودکان مبتلا به ADHD که شما را نادیده می گیرند، اذیت می کنند و باعث سرافکندگی شما می شوند، آگاهانه این کارها را انجام نمی دهند. کودکانی با اختلال ADHD می خواهند بدون سر و صدا یکجا بنشینند، آنها می خواهند اتاق های خود را تمیز و مرتب کنند، آنها می خواهند که هر کاری را که والدینشان به آنها می گویند را انجام دهند اما نمی دانند چگونه باید همه این کارها را بکنند. اگر شما این مساله را به ذهنتان بسپارید که همان اندازه که برای شما داشتن کودک مبتلا به ADHDملال آور و طاقت فرسات، برای خود کودک نیز ملال آور است، نشان دادن عکس العمل به شیوه های مثبت تر و حمایت گرانه تر خیلی آسان تر خواهد بود.
ADHD و خانواده شما
قبل از این که بتوانید والدینی موفق در نگهداری کودکی با اختلال ADHD بشوید، لازم است اثرات نشانه ها و علائم کودکتان را بر خانواده در مجموع بدانید. کودکان با اختلال ADHD مجموعه ای از علائم و رفتارهایی را از خود نشان می دهند که می تواند زندگی خانوادگی را مختل کند. آنها اغلب دستورالعمل های والدین را نمی شوند، بنابراین، از این دستورالعمل ها اطاعت هم نمی کنند. آنها بی سازمان بوده و به راحتی حواسشان پرت می شود که باعث معطل شدن و منتظر ماندن اعضای خانواده می شوند و یا اینکه پروزه های را شروع می کنند و یادشان می رود که آنها را به اتمام برسانند- چه برسد به اینکه بخواهند بعد از انجام کار تمیزکاری کنند. کودکانی با مسائل تکانشی اغلب مکالمات را قطع می کنند، در زمان های نامناسب خواستار توجه می شوند و قبل از اینکه فکر کنند صحبت می کنند که باعث می شود چیزهای ناخوشایند و یا خجالت آور بگویند. معمولا بردن آنها به رختخواب و خواباندنشان کاری سخت است. کودکان بیش فعال ممکن است اسباب و واثاثیه خانه را تخریب کرده و یا حتی کارهایی انجام دهند که سلامت جسمی آنها را به خطر بیندازد.
به علت این رفتارها، خواهر و برادر های کودکانی با اختلال ADHD با چالش های زیادی روبرو هستند. به خواسته های آنها کمتر از خواسته های کودک ADHD توجه می شود. ممکن است زمانی که آنها مرتکب اشتباه می شوند، به شدت مجازات شوندو اینکه ممکن است موفقیت آنها کمتر جشن گرفته شده و یا به بعد موکول شود. ممکن است آنها به عنوان دستیار والدین به کار گرفته شوند- و اگر خواهر و یا برادر مبتلا به ADHD که تحت نظر آنها بود، بد رفتاری کند، اینها مورد سرزنش قرار می گیرند. در نتیجه، خواهر و برادر یک کودک مبتلا به ADHD ممکن است به جای عشق و علاقه به کودک، از خود حسادت و خشم نشان دهد.
نیاز به کنترل و نظارت بر یک کودک مبتلا به ADHD می تواند هم به صورت فیزیکی و هم به صورت ذهنی خسته کننده باشد. ناتوانی کودک شما برای شنیدن می تواند منجر به خستگی شود و این خستگی نیز به خشم منتهی شود- در پی احساس گناه از عصبانی بودن از کودکتان. رفتار کودک شما می تواند شما را مضطرب و پر از استرس کند. اگر تفاوت اساسی بین شخصیت شما و کودکتان که از ADHD رنج می برد، وجود داشته باشد، پذیرش رفتار آنها برای شما بسیار سخت خواهد بود. به منظور مقابله با چالش های بزرگ کردن یک کودک مبتلا به ADHD شما بایستی قادر به هدایت ترکیبی از دلسوزی و مداومت باشید. زندگی در خانه ای که هم عشق و هم ساختار عرضه می کند، بهترین چیز برای کودک و یا نوجوانی است که در حال یادگیری مدیریت ADHD است.
توصیه شماره یک به والدین کودکان ADHD:
دید مثبت و تندرستی خود را حفظ کنید. به عنوان یک والدین، شما زمینه را برای سلامتی جسمانی و عاطفی کودکتان فراهم می کنید. شما بر بسیاری از عواملی که می تواند به طور مثبت بر علائم اختلال کودکتان تاثیرگذار باشند، کنترل دارید.
– حفظ نگرش مثبت.بهترین دارایی برای کمک به کودک شما برای مقابله با چالش های ADHD نگرش مثبت تر و احساس همدردی است. زمانی که شما آرام هستید و تمرکز دارید، شما احتمالا توانایی بیشتری برای ارتباط برقرار کردن با کودکتان دارید که به او کمک می کند او نیز آرامش پیدا کرده و بتواند تمرکز کند.
– موارد را در چشم انداز نگه دارید. به یاد داشته باشید که رفتار کودک شما به خاطر اختلال است. اغلب اوقات عمدی نیست. به حس شوخ طبعی خود ادامه دهید. آنچه که امروز شرم آور است، ممکن است ده سال بعد یک داستان خنده دار خانوادگی باشد.
– چیزهای کوچک را بزرگ نکنید و مصالحه جو باشید.یک کار انجام نشده زمانی که کودکتان دو کار دیگر را به همراه تکالیف مدرسه به اتمام رسانده باشد، مساله ی چندان مهمی نیست. اگر شما کمال گرا هستید، نه تنها دائما ناراضی خواهید بود بلکه همچنین انتظارات نا ممکن برای کودک مبتلا به ADHD خود ایجاد خواهید کرد.
– کودک خودتان را باور داشته باشید.در مورد هر چیزی که در رابطه با کودک شما می تواند مثبت، ارزشمند و یا منحصر بفرد باشد فکر کنید و یا لیستی از اینها را تهیه کنید. اعتماد کنید که کوکتان می تواند یاد بگیرد، تغییر کند، بزرگ و بالغ شود، و به موفقیت دست پیدا کند. به این اعتماد فکر کنید و به عنوان یک کار روزانه موقع مسواک زدن و یا درست کردن قهوه تان این کار را انجام دهید.
خود مراقبتی
به عنوان الگو و مهم ترین منبع ثدرت کودکتان، ضروری است که شما زندگی سالمی داشته باشید. اگر شما بیش از حد خسته باشید و یا به سادگی از کوره در بروید، ممکن است خطر از دست دادن ساختار و حمایتی را که به دقت برای کودک مبتلا به ADHD خود در نظر گرفته بودید را به جان بخرید.
– پشتیبانی و حمایت را پی بگیرید. یکی از مهم ترین چیزهایی که در پرورش کودک با اختلال ADHD باید به یاد داشته باشید این است که شما مجبور نیستید این کار را به تنهایی انجام دهید. با دکتر، درمانگر و یا معلمین کودک خود صحبت کنید. به گروههای حمایتی والدین کودکان ADHD بپیوندید. این گروهها، یک انجمن برای ارائه و دریافت راهنمایی فراهم کرده و مکانی امن برای تخلیه احساسات و به اشتراک گذاری تجارب در اختیار می گذارند.
– زمان استراحت به خودتان اختصاص دهید. دوستان و خانواده می توانند در مورد امکان نگهداری از کودکتان فوق العاده باشند. اما ممکن است شما در مورد تنها گذاشتن فرزند خود و یا تنها گذاشتن این افراد با کودک ADHD خود احساس گناه کنید. دفعه ی بعد، پیشنهاد آنها را بپذیرید و به صورت صادقانه در مورد اینکه چگونه می توانند به بهترین نحو از فرزند شما نگهداری کنند، با آنها صحبت کنید.
– مراقب سلامتی خود باشید. درست غذا بخورید. ورزش کنید و راههایی برای کاهش استرس تان پیدا کنید، خواه این یک حمام شبانه باشد یا یک تمرین مدیتیشن در صبح ها. اگر شما بیمار هستید این مساله را اطلاع دهید و کمک بگیرید.
توصیه شماره ۲: یک ساختار انتخاب کرده و آن را دنبال کنید
کودکان مبتلا به ADHD زمانی که کارها در یک الگوی قابل پیش بینی و در مکان های قابل پیش بینی باشند، به احتمال زیاد در انجام آنها موفق تر خواهند بود. کار شما این است که در خانه تان یک ساختار ایجاد کرده و آن را حفظ کنید. به این ترتیب کودک شما می داند که انتظار چه چیزی را باید داشته باشد و یا از او انتظار می رود چه کاری را انجام دهد.
توصیه هایی برای کمک به کودک مبتلا به ADHD شما تا متمرکز و ساختارمند باشد:
– از یک روال پیگیری کنید. تنظیم یک زمان و یک مکان برای هر چیزی مهم است و این به کودک مبتلا به ADHD کمک می کند تا انتظارات را درک کند و آنها را برآورده کند. مراسم ساده و قابل پیش بینی برای وعده های غذایی، تکالیف مدرسه، بازی و رفتن به رختخواب معین کنید. کودکتان را مجبور کنید که لباسهایش را قبل از رفتن به رختخواب برای صبح روز بعد آماده کند و مطمئن شوید که چیزهایی را که برای رفتن به مدرسه نیاز دارد، در یک جای مشخص و آماده برای برداشتن باشد.
– از ساعتها و تامیر استفاده کنید.توجه کنید که ساعت ها را در جای جای خانه قرار دهید و یک ساعت بزرگ نیز در اتاق خواب کودک نصب باشد. زمان کافی به کودک بدهید تا هر آنچه نیاز دارد را انجام دهد، مانند تکالیف مدرسه و یا آماده شدن در صبح. از یک تایمر برای تکالیف مدرسه یا زمان های گذار مانند زمان بین اتمام بازی و آماده شدن برای رختخواب استفاده کنید.
– برنامه کودکتان را ساده سازی کنید. خوب است که از وقت بیکاری اجتناب کنید. اما کودکی با اختلال ADHD اگر با فعالیت های بعد از مدرسه س زیادی درگیر شود، تمرکز خود را از دست داده و عاصی می شود. ممکن است نیاز باشد که شما بر اساس توانایی های فردی کودک و نیازهای فعالیت های خاص، تکالیف بعد از مدرسه کودک را تعدیل کنید.
– یک مکان آرام ایجاد کنید. اطمینان حاصل کنید که کودکتان یک مکان شخصی آرام و خصوصی داشته باشد. یک ایوان و یا یک اتاق خواب تا زمانی که همان مکانی نباشد که کودک برای گذران اوقات فراغت از آن استفاده می کند، مناسب است.
– تمام تلاش خود را بکنید تا تمیز و مرتب باشید.خانه تان را بصورت سازمان یافته ای مرتب کنید. اطمینان حاصل کنید که کودکتان می داند که هر چیزی جای مختص به خود دارد. تا جای ممکن با نشان دادن تمیزی و سازمان دهی کودک را مدیریت کنید.
با سرگرم نگهداشتن کودک ADHD از مسائل و مشکلات دوری کنید.
برای کودکان ADHD، زمان بیکاری ممکن است علائم و نشانه های اختلال را افزایش دهد و در خانه تان بی نظمی ایجاد کند. حائز اهمیت است که یک کودک مبتلا به ADHD را بدون تلنبار کردن بسیاری از چیزهای که با انجام آنها خسته می شود، درگیر کرده و مشغول سازید. کودکتان را در یک کلاس ورزشی، هنری و یا یک کلاس موسیقی ثبت نام کنید. در خانه، فعالیت های ساده ای که زمان کودکتان را پر می کند، ترتیب دهید. این کارها می توانند کارهایی نظیر کمک به آشپزی شما، بازی با خواهر و یا برادر و یا نقاشی کردن یک تصویر باشد. سعی کنید خیلی به تلویزیون و یا بازی های کامپیوتری و ویدئویی به عنوان فعالیت های زمان پر کن تکیه نکنید. متاسفانه، تلویزیون و بازیه های ویدئویی به طرز فزاینده ایی، ماهیت خشونت بار پیدا می کنند و این فقط ممکن است علائم ADHD کودکتان را تشدید کند.
توصیه شماره ۳: انتظارات و قوانین روشن و واضحی تنظیم کنید.
کودکان با اختلال ADHD نیاز به قوانین ثابتی دارند که بتوانند بفمند و پیگیری کنند. قوانین مرتبط با رفتار را برای خانواده ساده و روشن سازی کنید. قوانین را بنویسید و آنها را در مکانی که کودکتان به راحتی بتواند بخواند، آویزان کنید.
کودکانی با اختلال ADHD به سیستم های سازمان یافته از پاداش ها و عواقب بخوبی جواب می دهند. مهم است توضیح دهید که اگر قوانین را اطاعت کنند و یا زمانی که قوانین زیر پا گذاشته می شوند، چه اتفاقی خواهد افتاد. نهایتا، به سیستم خود اتکا کنید. در هر زمان و همیشه با یک پاداش و یا تنبیه پیگیری کنید.
همان طور که این ساختارهای ثابت را ایجاد می کنید، در نظر داشته باشید که کودک مبتلا به ADHD اغلب انتقاد دریافت می کند. بیشتر به دنبال رفتارهای خوب باشید و از آن قدردانی کنید. قدردانی به خصوص برای کودکانی که ADHD دارند، مهم است چرا که معمولا خیلی کم قدردانی و پاداش دریافت می کنند. این کودکان معمولا اصلاح، تصحیح و یا شکایت هایی در مورد رفتارشان از بقیه دریافت می کنند اما تقویت مثبت کمی دریافت می کنند.
یک نظر مثبت، و یای ک لبخندو یا پداش دیگر از جانب شما می تواند توجه و تمرکز و کنترل تکانشی کودک مبتلا به ADHD شما را بهبود ببخشد. در حالیکه برای اتمام عملکردهای ضعیف و یا رفتارهای نامناسب تا جای ممکن واکنش های منفی کمتری نشان می دهید، تمام تلاش خود را به دادن پاداش های مثبت برای رفتارهای درست و یا اتمام کارها متمرکز کنید. برای دستاوردهای کوچک که برای کودکان دیگر ممکن است معمول باشد، برای کودک مبتلا به ADHD پاداش دهید.
استفاده از پاداش ها و عواقب
پاداش ها
به کودک خود با دادن امتیازهایی، ستایش و تحسین و یا فعالیت ها به جای غذا و یا اسباب بازی پاداش دهید.
پاداش ها را گهگاه تغییر دهید. کودکان مبتلا به ADHD اگر جایزه همیشه همان باشد، خسته می شوند.
یک نمودار با نقاط و یا ستاره هایی برای پاداش به رفتار خوب درست کنید. بطوری که کودک یک یادآور تصویری از موفقیت های خود خواهد داشت.
پاداش های فوری بهتر از قول و قرارهایی برای پاداش هایی در آینده جواب می دهد اما پاداش های کوچکی که به یک پاداش بزرگ منتهی می شود هم می تواند تاثیرگذاری خوبی داشته باشد.
همیشه با سیستم پاداش پیش بروید.
عواقب
عواقب بایستی از قبل مشخص شوند و بلافاصله پس از اینکه کودک بدرفتاری کرد اجرا شوند.
سعی کنید از حذف اوقات فراغت و امتیازها به عنوان عقوبت برای بدرفتاری ها استفاده کنید.
کودکتان را زا موقعیت ها و محیط هایی که منجر به رفتار نامناسب می شوند، دور کنید.
زمانی که کودکتان بدرفتاری کرد از او بپرسید که به جای آن چه کاری می توانست انجام دهد و از او بخواهید تا همان کار را نشان دهد.
همیشه با سیستم عواقب جلو بروید.
توصیه شماره ۴: تشویق به تحرک و خواب کنید
کودکان مبتلا به َADHD اغلب انرژی زیادی برای سوزاندن دارند. ورزش های سازمان یافته و دیگر فعالیت های فیزیکی می تواند به گرفتن انرژی آنها به طرق سالم کمک کرده و آنها را به حرکات و مهارت های خاص متمرکز کند. مزایای فعالیت های فیزیکی نامحدود است: تمرکز را بهبود می بخشد، افسردگی و اضطراب را کاهش می دهد و رشد مغز را افزایش می دهد. به خصوص برای کودکانی با نقص توجه، با این حال، واقعیت این است که ورزش منجر به خواب بهتر می شود که به نوبه ی خود همچنین می تواند علائم ADHD را کاهش دهد.
ورزشی پیدا کنید که کودکتان از آن لذت می برد و با توانایی های او همخوانی داشته باشد. به عنوان مثال، ورزش هایی مانند سافتبال که شامل زمان کم است برای کودکانی که مشکلات توجه دارند، چندان مناسب نیست. ورزش های فردی و گروهی مانند بسکتبال و هاکی که نیازمند حرکت مداوم هستند گزینه های بهتری می باشند. کودکان مبتلا به ADHD همچنین ممکن است از آموزش در هنرهای رزمی (مانند تکواندو) یا یوگا بهره ببرند که کنترل ذهنی را حین تمرین دادن بدن افزایش می دهد.
خواب ناکافی می تواند باعث شود که تمرکز هر فردی کاهش یابد، این می تواند برای کودکان مبتلا به ADHD بسیار مضر باشد. کودکان مبتلا به ADHD به اندازه ی گروه هم سن و سالان خود به خواب نیاز دارند اما تمایلی به داشتن این میزان خواب ندارند. مشکلات تمرکز و توجه آنها می تواند منجر به اضطراب و مشکلات خوابیدن شود. یک زمان خواب ثابت و زودهنگام موثرترین استراتژی برای مبارزه با این مشکل است. اما ممکن است به طور کامل این مشکل را حل نکند..
به کودک خود کمک کنید تا با بکارگیری یک و یا چندین مورد از استراتژی های زیر، استراحت بهتری داشته باشد:
– زمان تلویزیون را کاهش دهید و سطح فعالیت و ورزش کودکتان را در طول روز افزایش دهید.
– کافئین را از برنامه غذایی کودکتان حذف کنید.
– یک زمان میانه برای تقلیل سطح فعالیت به مدت یک ساعت و یا حتی خیلی قبل تر از زمان خواب اختصاص دهید. فعالیت های آرام تری مانند رنگ آمیزی، خواندن و بازی بدون سر و صدا پیدا کنید.
– ۱۰ دقیقه برای گذراندن با کودک و محبت به او صرف کنید. این کار یک احساس عشق و امنیت ایجاد خواهد کرد و همچنین زمانی برای آرامش فراهم می کند.
– از اسطخدوس و یا سایر رایحه ها در اتاق کودک خود استفاده کنید. این عطر ممکن است به آرامش کودک شما کمک کند.
– از موسیقی های آرامش بخش به عنوان نوفه ی پس زمینه استفاده کنید. موسیقی های بسیاری موجود هستند که شامل اصواتی از طبیعت و یا موسیقی های آرامش بخش هستند. معمولا نوفه ی سفید برای کودکان ADHD آرامش بخش است. شما می توانید با قرار دادن رادیو در یک موج نامشخص و یا روشن کردن پنکه برقی، نوفه سفید ایجاد کنید.
مزایای زمان سبز در کودکان با اختلال نقص توجه
تحقیقات نشان داده است که کودکان مبتلا به ADHD از گذراندن زمان در طبیعت بهره ی زیادی میبرند. کودکان زمانی که در یک پارک پر از علف و درختان بازی می کنند نسبت به زمانی که در یک زمین بازی بتنی بازی کنند، کاهش زیادی در علائم ADHD تجربه می کنند. نکته ی مفید این استراتژی ساده و امیدوار کننده را برای مدیریت کودک ADHD فرا بگیرید. حتی در شهرها، بسیاری از خانواده ها به پارک ها و دیگر مجموعه های سبز دسترسی دارند. به کودکان خود در این زمان سبز بپیوندید و شما نیز یک نفس راحت و آسوده از هوای تازه که مستحق آن هستید، خواهید کشید.
توصیه شماره ۵: به کودک خود کمک کنید تا تغذیه درست داشته باشد.
رژیم غذایی علت مستقیم اختلال نقص توجه نیست، اما غذا می تواند بر وضعیت ذهنی کودک شما تاثیر داشته باشد که به نوبه ی خود به نظر می رسد بر رفتار تاثیر می گذارد. نظارت و کنترل اینکه کودکتان چه چیزی، چه زمانی و چقدر غذا می خورد می تواند به کاهش علائم ADHD کمک کند. تمامی کودکان از غذاهای تازه، وعده های غذایی منظم و دوری از غذاهای ناسالم سود می برند. این موارد به خصوص برای کودکان ADHD که تکانشی بودن آنها و عدم تمرکزشان می تواند منجر به از دست رفتن وعده های غذایی، اختلال خوردن و یا پر خوری شود، صدق می کند. کودکان مبتلا به ADHD به مرتب غذا نخوردن مشهور هستند. بدون راهنمایی والدین این کودکان ممکن است تا ساعتها چیزی نخورند و سپس هر آنچه که در اطرافشان وجود دارد را از بین ببرند. نتیجه ی این الگو می تواند سلامت جسمی و روانی کودک را از بین ببرد. برای جلوگیری از عادات غذایی نا سالم، برنامه ریزی منظم وعده های غذایی سرشار از مواد مغذی یا تنقلات داشته باشید بطوری که بین دو وعده بیش از سه ساعت فاصله نیفتد. از نظر فیزیکی، یک کودک مبتلا به ADHD به مصرف منظم غذاهای سالم نیاز دارد و به لحاظ ذهنی وعده های غذایی زنگ تفریح های ضروری و ریتم برنامه ریزی شده برای هر روز به حساب می آیند.
از شر غذاهای نا سالم در خانه تان خلاص شوید. غذاهای چرب و شیرین را زمانی که بیرون از خانه غذا میخورید، محدود کنید. تلویزیون را زمانی که تبلیغات مسخره ی غذاهای ناسالم را نشان می دهد، خاموش کنید و هر روز به کودک خود مکمل های ویتامین و مواد معدنی بدهید.
به کودک خود کمک کنید تا غذاهای سالم تری مصرف کند:
از شر غذاهای ناسالم در خانه تان خلاص شوید
زمانی که بیرون غذا میخورید، غذاهای چرب و شیرین را به حداقل برسانید
تلویزیون را زمانی که تبلیغات غذاهای ناسالم نشان می دهد، خاموش کنید
مکمل های روزانه ی ویتامین-مواد معدنی به کودک خود بدهید
توصیه ی شماره ۶: به کودک خود یاد بدهید تا دوستانی برای خود پیدا کند.
کودکان مبتلا به ADHD اغلب در تعاملات اجتماعی ساده هم به مشکل بر میخورند. آنها ممکن است با مشکلات خوانش نشانه های اجتماعی، پرحرفی، وقفه داشتن در اغلب اوقات یا عصبانی شدن و یا پرخاشگری دست و پنجه نرم کنند. نارسایی نسبی احساسی آنها می تواند آنها را از هم سن و سالان خود دور نگه دارد و آنها را مورد هدف آزار و اذیت های غیر دوستانه قرار دهد. فراموش نکنید که با این حال، بسیاری از کودکان ADHD به طرز فوق العاده ای باهوش و خلاق هستند و نهایتا می فهمند که چگونه می توانند با دیگران و افرادی که به عنوان دوست مناسب نیستند کنار بیایند. علاوه بر این، ویژگی های شخصیتی که ممکن است والدین و معلمین را خسته کند، ممکن است برای گروه هم سن و سالان بسیار جالب و سرگرم کننده باشد.
کمک به کودک مبتلا به ADHD در جهت بهبود مهارت های اجتماعی
برای کودکان مبتلا به ADHD یاد گرفتن مهارت ها و قوانین اجتماعی سخت است. شما می توانید به به کودکتان کمک کنید تا شنونده بهتری باشد، یاد بگیرد تا قیافه ی افراد و زبان بدن افراد را بخواند و در گروهها با نرمش بیشتری تعامل کند.
با کودکتان با مهربانی اما با بصورت صادقانه در مورد چالش های پیش روی او و اینکه چگونه می تواند آنها را تغییر دهد، صحبت کنید.
سناریوهای اجتماعی مختلف را مدلسازی کنید و نقشهایتان را گهگاه عوض کنید تا سرگرم کننده هم باشد.
مواظب باشید تا هم بازی های با زبان و مهارت های فیزیکی مشابه برای کودکتان انتخاب کنید.
برای بار اول تنها یک و یا دو تا از دوستان او را دعوت کنید و زمانی که بازی می کنند از نزدیک نظارت کنید و یک سیاست عدم تحمل برای ضربه زدن، هل دادن و یا فریاد کشیدن به کار ببرید.
برای کودک خود زمان و مکان مناسب بازی فراهم کنید و اغلب به رفتارهای خوب در حین بازی کردن جایزه بدهید.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2023/05/رفتار-با-کودک-بیش-فعال.jpg298448دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2023-05-08 19:47:082023-05-08 19:47:13رفتار با کودک بیش فعال
مطمئننا شما هم متوجه شده اید که زمانی که لبخند می زنید چهره شاداب تر و زیباتری دارید، اکثر آدم ها جذب افرادی می شوند که خوشرو و لبخند به لب هستند و با آن ها ارتباط بیشتری می گیرند، لبخند زدن یکی از مهم ترین اصول بر برقراری روابط اجتماعی موثر با دیگران می باشد، لبخند زدن باعث می شود تا آستانه تحمل و صبر شما افزایش یابد و از فشارهای روانی کاسته شود. با آگاهی از این مسائل می توانید اضطراب و استرس خود را کاهش دهید و به خوبی آن را مدیریت کنید.
لبخند زدن فواید و تاثیرات بسیاری دارد که در ادامه این مقاله به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.
تاثیرات لبخند زدن بر مغز
امروزه مشکلات بسیاری وجود دارد که باعث می شوند در بیشتر اوقات افراد لبخند زدن را فراموش کنند، به طور میانگین بزرگسالان روزانه ۲۰ مرتبه لبخند می زنند در حالی که کودکان چهارصد مرتبه در روز این کار را انجام می دهند.
لبخند زدن باعث می شود تا پیام رسان عصبی در مغز فعال شود و هورمون های اندروفین، سروتونین، دوپامین در مغز ترشح شود و شادی و نشاط را در فرد به وجود آورد.
این هورمون ها به صورت مسکن طبیعی برای مغز عمل می کنند، هورمون های شادی آور باعث آرام شدن بدن می شوند و همچنین افسردگی و خطر ابتلا به بیماری های روانی را کاهش می دهند، اگر تمایل دارید این هورمون ها در بدن شما افزایش یابد باید طریقه شاد بودن و شاد زندگی کردن را فرا بگیرید.
ایجاد حس خوشبختی
زمانی که فرد لبخند می زند برای لحظه ای احساس خوشبختی و شادی می کند در واقع خوشبختی و حس خوب باعث می شود شخص لبخند بزند و در این صورت چرخه مثبت در زندگی او ایجاد می شود، اگر در زمان ناراحتی و اندوه حتی به طور مصنوعی لبخند بزنید بر روی حس و حال شما تاثیر مثبت خواهد گذاشت.
تاثیرات لبخند زدن، جذب کردن دیگران به سمت خود
لبخند زدن باعث می شود تا فردی مهربان و خوش برخورد به نظر برسید ودیگران را به سمت خودتان جذب کنید، زیرا بیشتر انسان ها به سمت کسانی جذب می شوند که همیشه لبخند به لب دارند، لبخند زدن باعث می شود تا انرژی مثبت به افراد انتقال یابد، یکی از مهم ترین اصول مهارت های ارتباط بین فردی می باشد.
برای این که دیگران به سمت خود جذب کنید، باید مهارت های ارتباطی را به خوبی بیاموزید تا ارتباط خوبی با دیگران داشته باشید.
تاثیرات لبخند زدن،تنظیم ضربان قلب و درمان استرس
لبخند زدن در دراز مدت باعث می شود تا ضربان قلب در حالت طبیعی نگه داشته شود و استرس فرد درمان شود، حتی لبخند زدن از روی اجبار باعث می شود تا فشار خون و ضربان قلب به طور چشم گیری تنظیم شود، علاوه بر این، برای کاهش استرس راه های زیادی وجود دارد که می توان آن ها را انجام داد.
تاثیرات لبخند زدن، تقویت سیستم ایمنی
با لبخند زدن می توانید بسیاری از بیماری ها را از خود دور نمایید، بیماری هایی مانند سرطان آرتروز و دیابت و بیماری های که به سیستم ایمنی ارتباط دارد با لبخند زدن در دراز مدت کاهش می یابد و سیستم ایمنی بدن تقویت می شود.
بر اساس نظر محققان لبخند زدن باعث می شود تا سیستم ایمنی بدن تقویت شود، زمانی که فرد احساس خوشحالی و شادابی می کند، میزان تولید هورمون کورتیزول کاهش می یابد، زیرا این هورمون باعث تقویت سیستم ایمنی بدن می شود.
تاثیرات لبخند زدن، افزایش طول عمر
یکی دیگر از اثراتی که لبخند زدن بر بدن می گذارد افزایش طول عمر است، به طول کلی لبخند زدن و شاد بودن باعث افزایش طول عمر می شود و از بسیاری از بیماری ها جلوگیری می کند.
بر اساس نظر محققان افرادی که احساس شادی و خوشبختی می کنند عمر طولانی تری نسبت به بقیه دارند و افرادی که دید و نظر مثبتی نسبت به زندگی و اطرافیان دارند عمر طولانی تری خواهند داشت.
تاثیرات لبخند زدن، فریب ذهن در جهت مثبت
زمانی که شما لبخند می زنید و بدن شما در حالت شادی و خوشحالی قرار می گیرد، ذهن شما به طور ناخودآگاه گمان می کند که خوشحال است و در نتیجه می پذیرد که باید شاد و پرانرژی باشد.
برای فریب دادن ذهن تان می توانید در زمان هایی که دچار استرس و ناراحتی هستید جلوی آینه بایستید و دستان خود را باز کنید و در آینه نگاه کرده و به مدت سه ثانیه لبخند بزنید، اگر روزانه این کار را انجام بدهید حس بهتری خواهید داشت.
لبخند زدن باعث می شود تا تمرکز شما افزایش یابد و در طول روز دقت و تمرکز بالایی داشته باشید و ذهن شما فضا بهتر و آزاد تری برای حل مشکلات داشته باشد.
تاثیرات لبخند زدن، جلب اعتماد دیگران
زمانی که شما به روی دیگران لبخند می زنید می توانید اعتماد آن ها جلب کنید، سعی کنید در آن هنگام لبخند واقعی بزنید زیرا مردم لبخند از روی اجبار و لبخند واقعی را تشخیص می دهند به همین دلیل زمانی که می خواهید اعتماد دیگران جلب کنید سعی کنید لبخند واقعی بر لب داشته باشید.
تاثیر لبخند زدن در شروع روابط
یکی از کاربردی ترین ابزار های زبان بدن لبخند زدن می باشد، لبخند زدن در ابتدای رابطه، حس خوبی را به طرف می دهد که از برقراری ارتباط با او خوشحال هستید، این موضوع باعث می شود تا صمیمت و علاقه مندی در میان طرفین به وجود آید.
این نکته را در نظر بگیرید که همیشه اولین برخورد ها در حافظه می ماند پس بهتر است در برخورد اول فردی شاد باشید و لبخند به لب و خوشرو به نظر برسید.
تحقیقات و بررسی ها در زمینه تاثیرات لبخند زدن
بر اساس بررسی هایی که توسط هری تی ریس و همکارانش انجام شده است هنگامی که فرد کلمات خنثی می زند و لبخند به لب دارد جذابیت بیشتری دارد و همچنین افراد خندان و شاد درجات بیشتری از جامعه پذیری، شایستگی و اخلاص را دریافت می کنند. بر اساس مطالعه هایی که انجام شده است افراد بعد از لبخند زدن و ابراز احساسات مثبت عملکرد بهتری از خود نشان می دهند.
تاثیرات لبخند زدن، خنده درمانی
خنده درمانی روشی موثر برای درمان اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب می باشد، برای این که خنده بر لب داشته باشید می توانید به تماشای فیلم های ظنز و خنده دار بپردازید و زمان بیشتری را به معاشرت با افراد شوخ و خوش خنده اختصاص دهید و همچنین بازی های بسیاری وجود دارد که باعث خندیدن و تقویت روحیه شما می شود.
علاوه بر این می توانید از روانشناس کمک بگیرید تا شما را در این امر راهنمایی کند.
قبل از هر چیز لازم است که در مورد روش های تربیتی توضیحاتی ارائه گردد، که والدین بنا به امکانات، ارزش های نظام خانواده، محدودیت های اجتماعی و … می توانند از این روش ها به دلخواه برای تربیت فرزندان خود استفاده کنند، به طور خلاصه این روش ها را مورد بررسی قرار می دهیم.
روش گینات
روش گوردن
روش درایکورز
روش بکر
روش گینات
این روش که هدف آن آگاهی کودک از احساساتش در برابر اعضای خانواده است. از طریق بحث آزاد می توان به چنین هدفی رسید. در این روش اصولی وجود دارد که رعایت آن ها جهت تربیت کودکی ، مسئول ضرورت تام دارد.
اصل اول: پیام ارسال شده باید حاکی از احترام و توجه به کودک باشد، بدین معنی که در آن صداقت و احترام متقابل رعایت شود.
اصل دوم: پیامی که والدین برای کودکان می فرستند، باید نحوه انجام ار را دقیقا مشخص کند و ابهامی در آن موجود نباشد این پیام باید حاکی از عمل و فعالیت باشد. مثال (زهرا تلویزیون را نگاه نکن به جایش به رادیو گوش بده).
اصل سوم: والدین باید فعالیت و عمل کودک را مورد تشویق و نکوهش قرار دهند و به خصیصه شخصیتی او در این مورد توجه نکنند و مثلا گفته شود (لیلا تو چقدر ظرف ها را تمیز شسته ای و نگویند لیلا تو دختر خوبی هستی).
اصل چهارم: والدین در صورت احساس نگرانی از جانب کودکان، باید فورا و بدون احساس گناه موضوع را با کودک در میان بگذارند و به بحث و بررسی آن بپردازند.
اصل پنجم: مسئولیت یاد گرفتنی و عاملی درونی است و به مرور زمان آموخته می شود. طرز تلقی و رفتار والدین با کودک در مسئول به بار آمدن کودک نقش بسزائی دارد.
اصل ششم: در داخل خانواده باید بین افراد خانواده رابطه حسنه و آزاد برقرار باشد و تمام افراد خانواده بتوانند آزادانه عقاید خود را با دیگران در میان بگذارند، برخی مسائل خصوصی بین پدر و مادر موجود است که اطلاع از آنها برای کودک ضرورتی ندارد و نباید با کودک مطرح شود.
اصل هفتم: از کاربرد کلمه «اگر» خود داری شود. اگر حاکی از وجود شک و تردی در توانایی کودک است . در رفتار خود با کودکان نباید مشروط بود، بلکه باید به طور قاطع مسائل ضروری با کودک مطرح شوند.
اصل هشتم: منابع ایجاد نگرانی در کودک بیشمارند، باید علل نگرانی کودکان کشف شود و برای آنها اقدامات مقتضی به عمل آید.
اصل نهم: در آموزش مسائل جنسی، باید کودکان را با واقعیت مواجه کرد و مسائل را به طور جدی مطرح کرد. حتی قبل از تولد کودک دوم باید کودک اول آماده پذیرش ان شود. مثلا به کودک اول گفته شود به زودی خواهر یا برادری در خانواده متولدخواهد شد و همان طور که تو را دوست داریم او را نیز دوست خواهیم داشت.
اصل دهم: حسادت کودکان در خانواده باید به طور مناسب مورد بررسی قرار گیرد وگرنه رفتارهای نامناسبی نظیر خیس کردن رختخواب، راه رفتن در خواب، تعارض را موجب خواهد شد.
روش گوردن:
ایجاد رابطه و تفاهم بین والدین و کودکان، هسته اصلی نظریه گوردن را تشکلیل می دهد. والدین باید احساسات کودکان را با دقت درک کنند و کودک را تشویق کنند تا درباره عواطف و احساساتش صحبت کند، والدین نیز در بین عقاید و افکار و احساسات خود بهتر است حتی الامکان به طور آشکار بحث کنند زیرا پوشیده نگه داشتن عقاید و احساسات اعضای خانواده از یکدیگر به تشدید تعارض و ناراحتی ها کمک می کند.
در ارتباط کودک با والدین گوش دادن فعال از اهمیت خاصی برخوردار است. والدین باید قرا گیرند که به گفتار کودکشان فعالانه گوش دهند، پیام های ارسالی باید حاکی از صداقت و محبت به یکدیگر باشد، مذمت کردن کودکان به خاطر اشتباهشان کار پسندیده ای نیست. در ارتباط با کودک توصیه می شود که از پیام (من) به جای پیام (تو) استفاده شود.
والدین باید اعتماد کودک را جلب کنند و به طریقی با کودک رفتار کنند که در آن کسی بازنده نشود، همچنین گوردن معتقد است که با تغییر محیط ، می توان در رفتار کودک تغییراتی را به وجود آورد. روش گوردن در خانواده هایی که از آزادی زیادی در روابط افراد حکم فرماست با موفقیت بیشتری اجرا می شود. در مقابل در خانواده هایی که با روابط پدرسالاری، اجرای این روش زیاد موفقیت آمیز نیست. این روش در صورتی موفق است که از سنین اولیه درباره کودکان به مرحله اجرا درآید.
در روش گوردن به توانایی های فکری و تصمیم گیری کودکان بیش از حد اعتماد می شود و به آن ها آزادی زیاد اعطا می شود.
روش درایکوز
الف- کودک به محبت و پذیرش و تائید والدین نیاز دارد و ارضای این نیازها در تکوین شخصیت او موثر است. والدین باید نشان دهند که به کودک علاقه مندند و به او محبت دارند، کودک همچنین نیازهای اساسی دارد که اگر به طور مقبول و اجتماع پسندی آنها ارضا نگردد، به ایجاد خواسته ها و رفتارهای نامناسب در کودک خواهد شد.
ب- (درایکوز) با تاکید بر عقاید(آدلر) انسان را موجود اجتماعی می داند و مقتقد است که مشکلات انسان زائیده ارتباطات نامناسب اوست و باید مشکلات در انجمن خانوادگی حل و فصل شوند.
پ- هر کودک فردیت مخصوص به خود را دارد و مقایسه کودکان با یکدیگر و ایجاد رقابت های نامعقول بین آن ها صحیح به نظر نمی رسد.
ت- به توانایی کودک برای انجام کار باید اطمینان و اعتماد داشت و به پرورش اعتماد به نفس کودک اقدام کرد. همچنین کودک باید به خاطر کارهای مناسبی که انجام می دهد مورد توجه و تشویق قرار گیرد، برای ایجاد اعتماد به نفس، بهتر است که یادگیری ها و پیشرفت های کودکان گام به گام انجام پذیرد.
ث- چون کودک معنی رفتارهای کلامی و غیرکلامی را به خوبی تشخیص می دهند، والدین باید از هر گونه تظاهر خودداری کنند و سعی کنند در مقابل کودک رفتار واقعی خود را نشان دهند.
ج) چون تشویق در فرم گیری رفتار جدید کودک موثر است همیشه می توان رفتار مثبتی را در کودک جستجو و پیدا کرد و از آن به عنوان عامل مشوق و تقویت کنند رفتارهای مورد نظر استفاده کرد.مشاوره تربیتی کودک
روش بکر
بکر در روش خود از مکتب رفتار گرایی برای تربیت کودک استفاده می کند، به نظر او، سه روش برای تغییر رفتار انسان و یا هر موجود زنده ای وجود دارد که عبارتند از : کنترل محیط، کاربرد دارو، تغییر در عواقب رفتار.
در استفاده از تقویت کننده ها باید اولا: تواتر وقوع رفتار مشخص شود . ثانیا: معین شود رفتار تحت چه شرایطی انجام می گیرد. پس از تعیین این دو عامل، تقویت کننده ها و یا تنبیه کننده های مناسبی که می توانند پاسخ ها را تغییر دهند، مورد استفاده قرار می گیرند، استفاه مناسب از تقویت کننده ها و یا تنبیه کننده ها نوعی هنر است، و قسمت مهمی از روش بکر را تشکیل می دهد. در دادن تقویت کننده ها و تنبیه کننده ها باید به احساسات و عواطف کودکان توجه شود.
به عقیده بکر باید برای کودکان استدلال کرد، زیرا استدلال قدرت خلاقیت را در کودکان می پروراند و مطالب جدیدی را به کودکان می آموزد، همچنین اگر از تنبه به طور درست و در زمان مناسب استفاده شود، در تغییر رفتار نامطلوب موثر واقع خواهد شد.
بر اثر وجود تفاوت ها ی فردی ، مقایسه کودکان با یکدیگر کار صحیح و مناسبی نیست و با هر کودکی باید با توجه به خصوصیات فردیش رفتار شود.
(بکر) معتقد است اگر دادن پاداش به صورت مناسب انجام پذیرد کودک خواهد توانست در غیاب پاداش نیز رفتار مناسبی را انجام دهد.
والدین بر اساس معرفی روش های بالا می توانند روش مناسب به معیارهای خانواده را انتخاب کنند.
در تربیت فرزندان به یک سری از اصطلاحات بر می خوریم که شاید به نظر ما ساده باشند، اما بسیاری از روانشناسان در مورد همین اصطلاحات به ظاهر ساده به بحث و تبادل نظر پرداخته اند، که در اینجا لازم است توضیحاتی در این موارد داده شود.
به این جمله دقت کنید(والدین نقش، تربیت فرزندان را در خانواده بر عهده دارند). در این جمله سه کلمه وجود دارد که به ارائه توضیحاتی در این موارد می پردازیم.
نقش یا وظیفه ، اگر به طور خیلی ساده بگوییم، نقش یعنی ترکیبی از هنجارها است که با یکدیگر در ارتباط می باشند. (نقش یا وظیفه) بخشی از یک وضعیت اجتماعی می باشد که کم و بیش شامل هنجارهای اجتماعی ادغام شده ای است که سایر هنجارهای اجتماعی تشکیل دهنده ی همان وضعیت اجتماعی، قابل تشخیص باشد.
نقش: عبارت است از انتظاراتی که از یک فرد در یک گروه می رود، نه یک گونه رفتارهای فردی.
تربیت: در لغت (نشو و نمو دادن، زیاد کردن، برکشیدن مرغوب کردن یا قیمتی ساختن است) در این معنی اخیر، تربیت از حد افراط و تفری بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن است.
تربیت ، محصول مراقبتی است که از شور و نمای آدمیزاد در جریان رشد وی سیر به سوی کمال ، به عمل می آید. تربیت ، عمل عمدی فردی رشید است که می خواهد رشد را در فردی که فاقد ولی قابل آنست ، تسهیل کند. تربیت، سرپرستی از جریان رشد یعنی اتخاذ تدابیر مقتضی جهت فراهم ساختن شرایط مساعد برای رشد است.
https://kanonm.ir/wp-content/uploads/2023/05/آگاهی-از-چند-روش-تربیتی.jpg266400دکتر دادخواهhttps://kanonm.ir/wp-content/uploads/2019/07/logo-kanonm-horizental-mobile.pngدکتر دادخواه2023-05-07 17:42:492023-05-07 17:42:52آگاهی از چند روش تربیتی
افسردگی در جامعه اکنون از حدود پنج درصد به یازده درصد افزایش یافته است.
اگر ما اقدامات لازم را انجام ندهیم، در سال های آینده شاهد افزایش خودکشی خواهیم بود.
درصد زیادی از جمعیت در کشور دارای یک سندرم روانشناختی هستند و نود تا نود و پنج درصد علل خودکشی مشکلات روانی است.
مسائل اجتماعی می تواند سبب مشکلات روحی در افراد شود و بر نیاز به یک محیط اجتماعی با امید، سرزندگی و تنوع برای کاهش میزان خودکشی تأکید کرد.
در همه جوامع عوامل خودکشی وجود دارد و نود تا نود و پنج درصد علت خودکشی یک مشکل روانشناختی است و شایعترین علت افسردگی عوامل روانشناختی است.
احساس بی نظمی و ناامیدی در فرد
دکتر نوربلا اختلالات شخصیتی و اسکیزوفرنی را در میان دیگر موارد خودکشی بیان کرد و گفت که یکی از عوامل مهم دیگر، خودکشی، احساس بی نظمی و ناامیدی در فرد است.
در حال حاضر بیست و سه و چهل و چهار درصد جمعیت این کشور دارای یک سندرم روانشناسی هستند و افزودند که افراد پانزده تا بیست و چهار ساله ها و حتی کسانی که بیش از شصت و پنج سال دارند بیشتر به خودکشی فکر می کنند، در برخی موارد به دلیل تنهایی و افراد بیکار در فکر از خودکشی هستند.
به پزشک برای سایر بیماری ها رایج است، اما با اشاره به بیماران مبتلا به اختلالات روانی که به پزشک مربوط می شود، مربوط به یکسان است.
این باعث نمی شود که بیمار دچار یک پزشک شود و در نهایت منجر به خودکشی شود.
وی تاکید کرد که مسائل اجتماعی می تواند علت مشکلات روانی در افراد باشد، تاکید بر نیاز به یک محیط اجتماعی با امید، سرزندگی و تنوع برای کاهش میزان خودکشی مهم است.
بازتاب خودکشی در رسانه ها به عنوان یک نگرانی برای حل آسیب است ، مشکل اصلی ما این است که دلایل و امکان دسترسی به شرایط زندگی سخت و شدید را نمی دانیم.
افزایش فقر شهری و احتمال خودکشی
افزایش فقر شهری و افزایش نفوذ فقرا در دهه های اخیر در کشور افزایش یافته است، اجاره در ایران موجب شده است که شرایط جامعه بسیار دوقطبی باشد و اقلیت غنی افسانه ای و اکثریت محروم از تسهیلات در تجزیه و تحلیل آسیب شناسی به خودکشی فکر کنند و باید از حاشیه نشینی و سکونت غیر رسمی تحلیلی انجام شود.
این آسیب اجتماعی در این موارد رایج است، در حالی که اضطراب، استرس و ناراحتی در جامعه رو به وخامت می رود و خودکشی از این مسائل خارج می شود.
انتشار این خبرها باید همه مسائل را در نظر بگیرد و سلامت روان مردم را در نظر بگیرد، با اشاره به انتشار گسترده ای از خودکشی اخیر در رسانه ها.
اخبار خودکشی هرگز نباید با یک تیتر بزرگ منتشر شود و عکس از صحنه خودکشی در رسانه ها نباید منتشر شود، به خصوص اگر خودکشی مربوط به افراد مشهور باشد، و افزود که باید در یک اپیدمی ایدئولوژی خودکشی را رسانه ای نکرد.
خودکشی یکی از مهمترین مسائل اجتماعی است، خودکشی علل مختلفی دارد و نمی توان گفت که تنها افسردگی به آن منجر شده است، زیرا مسائل پیچیده مانند فقر، استرس اجتماعی، استرس و اضطراب همچنین می تواند عوامل افسردگی منجر به خودکشی شود.
خودکشی همیشه نتیجه نهایی افسردگی نیست.
با این حال، افسردگی درمان نشده می تواند احتمال افکار و اقدامات خودکشی را افزایش دهد.
وقتی فردی افسردگی شدید را تجربه می کند، به احتمال زیاد به افکار او آسیب می رساند زیرا او انرژی لازم برای انجام این کار ندارد.
این اتفاق می افتد زمانی که افسردگی افزایش می یابد، سطح انرژی افزایش می یابد، و برنامه های خودکشی و اقدامات واقعی بوجود می آیند.
طبق گفته کلینیک مایو، آگاهی از عوامل خطر برای حمایت از یک فرد افسرده که ممکن است خودکشی کند، ضروری است.
برای درک رابطه بین افسردگی و خودکشی، معیارهای متعددی از قبیل علائم افسردگی، رفتارهای خودکشی، حمایت و پیشگیری وجود دارد.
آمار مربوط به افسردگی و احتمال خودکشی
براساس اطلاعات گزارش شده توسط انجمن آمریکایی مطالعات خودکشی در مورد میزان خودکشی در سال ۲۰۰۶، خودکشی علت یازده درصد مرگ در ایالات متحده است و به طور متوسط هر پانزده دقیقه یک نفر خودکشی دارد.
اکثر افراد قبل از اینکه کاملا خودکشی کنند، بین هشت تا بیست و پنج بار خودکشی می کنند.
بیشتر تلاش های خودکشی با علائم افسردگی شدید و اضطراب همراه است.
آنها فقط تلاش برای جلب توجه نیست، بلکه یک تمایل واقعی برای ادامه زندگی در این دنیا می باشد.
علائم افسردگی
افسردگی می تواند بر هر فرد متفاوت باشد و زمانی که تشخیص داده می شود ممکن است خفیف، متوسط یا شدید باشد.
اگر افسردگی مهم است، دو هفته یا بیشتر طول می کشد و از نظر مشاورانه می تواند شامل هر یک از نشانه های زیر باشد:
احساس غم و اندوه ثابت،
از دست دادن علاقه به فعالیت های روزانه،
اختلالات خواب،
تغییر در اشتها،
تحریک آسان و افزایش خشم،
بی حوصلگی،
کاهش سرعت فکر و جنبش،
از دست دادن انرژی و خستگی بیش از حد،
بی ارزش بودن،
سرزنش،
انزوا و خروج از دیگران،
بی توجهی به ظاهر،
تمرکز و تصمیم گیری،
گریه های دوره،
درد فیزیکی و افکار مکرر
علائم رفتار خودکشی
هنگامی که یک فرد به طور جدی در مورد تمایل به آسیب رساندن خود صحبت می کند، این نشانه قطعی رفتارهای خودکشی است.
اگر چه بیشتر علائم کمتر قابل مشاهده است، اما اگر شخصی قبل از کشتن خود قصد خود را بیان کند، عجیب نیست یا غیر معمول است.
شاخص خطرناک خودکشی بالقوه این است که فردی که قبلا خودکشی کرده است، از علائم افسردگی، افسردگی، مصرف مواد مخدر یا الکل برخوردار است، قبلا مورد آزار و اذیت قرار گرفته است یا به طور جدی بیمار است.
علاوه بر عوامل خطر بالا، رفتارهای خودکشی شامل موارد زیر می شود
هنگامی که یک فرد مواد را مانند سلاح یا قرص های زیادی تولید می کند، او شخصیت ارزشمندی خود را به دیگران به ارمغان می آورد، زندگی روزمره خود را تغییر می دهد، رفتارهای پرخطر خود را می کند، و از مردم می خواهد.
چگونه از بروز خودکشی جلوگیری کنیم؟
درک خطرات و علائم افسردگی و خودکشی می تواند در فردی که به کمک و زنده ماندن کمک می کند، تغییر ایجاد کند.
راه هایی برای کمک به افرادی که افسرده هستند و خواستار مرگ هستند وجود دارد.
از یکی از عزیزان و یا یک دوست بخواهید یک فرد افسرده را فرصتی برای به اشتراک گذاشتن آنچه که با او داشته است، به اشتراک بگذارد.
اگر یک نفر در مورد این صحبت کند، صحبت کردن با یک پرسش مستقل می تواند شما را بیشتر حس کند.
پیشنهاد شخصی به یک اتاق اورژانس، مشاور، روانشناس یا دکتر، یکی دیگر از انواع حمایت فعال است که به کاهش احتمال وقوع خودکشی کمک می کند.
اگر کسی نمی خواهد در مورد آن صحبت کند، اما نشانه ها نشان می دهد که خطر ابتلا به خودکشی وجود دارد، تنها یک فرد را ترک نکنید و با کمک خدمات اورژانسی تماس بگیرید.
این به شخص اجازه می دهد که یک ارزیابی مناسب از خطر برای درمان بیشتر داشته باشد.
پیشگیری از خودکشی مرتبط با افسردگی
برای جلوگیری از خودکشی، مهم است که وجود افسردگی را تایید کرده و آن را بپذیرید.
روان درمانی و دارو برای افسردگی گامی اساسی برای جلوگیری از خودکشی هستند.
گسترش یک شبکه اجتماعی امن مانند دوستان نزدیک و خانواده ای که دوست دارند با فردی صحبت کنند، زمانی که افکار خودکشی در حال وقوع است.
افکار خودکشی یا حتی تلاش برای خودکشی صرفا یک اختلال روانپزشکی نیست، اما احتمال افکار خودکشی و تلاش برای خودکشی در افرادی که دارای اختلالات جسمی و روحی هستند بیشتر از دیگران است.
در میان اختلالات روانپزشکی با افکار خودکشی و خودکشی بالا، افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، اختلال استرس پس از سانحه و سوء مصرف الکل ذکر شده است.
با این حال، بسیاری از افراد خودکشی کننده از اختلالات افسردگی رنج نمی برند.
بسیاری از این افراد در حال تجربه یک بحران روانشناختی به نام اختلال سازگاری هستند.
اختلال معکوس به معنی علائم بیماری روانی در افرادی است که دارای استرس خاص یا وضعیت خاصی در زندگی هستند.
به طور کلی احتمال ارتکاب به خودکشی در افراد تک، بیکار یا فقدان مهارت های اجتماعی، افراد دارای معلولیت های مزمن و جسمی، افرادی که از الکل یا مواد مخدر استفاده می کنند، افرادی که در معرض خطر جدی زندگی هستند و قربانیان سوء استفاده جسمی، جنسی و احساسی بیشتر است.
حدود نیمی یا دو سوم از افرادی که تلاش خودکشی جدی دارند این ایده را با دیگران به اشتراک می گذارند.
البته، هرکسی که قصد خودکشی را ندارد، در مورد آن صحبت نمی کند و هرکس در مورد انجام خودکشی صحبت می کند لزوما خودکشی نمی کند، بلکه باید در مورد موارد خودکشی جدی گرفته شود.
تاریخ خودکشی در اعضای نزدیک خانواده، تاریخ خودکشی در نزدیکان یا همکاران، خودکشی (مانند طناب یا تفنگ)، خروج از خانواده و دوستان و تغییر رفتار باید جدی گرفته شود.
نشانه های خودکشی
وجود بعضی از ویژگی های رفتاری در افراد، ممکن است برای تلاش های خودکشی جدی باشد.
مهمترین آنها افسردگی شدید، تغییرات خلقی، اضطراب، بی حوصلگی و خشم است که در فرد وجود ندارد.
شروع مصرف الکل یا افزایش مصرف
رفتارهای خطرناک مانند رانندگی با سرعت بالا
نادیده گرفتن ظاهر
صحبت کردن با دوستان و خانواده و گفتن خداحافظی به آنها
جستجو برای روش های قطعی برای کشتن یا انجام خودکشی.
حدود ده درصد از افرادی که رفتارهای خودکشی دارند، از جمله افرادی اند ه بیش از حد در پی خودکشی هستند.
این رفتارها، اگرچه توسط دیگران به طور جدی مورد توجه جدی قرار نگرفته، نشانه ای از افسردگی شدید روان و یک نوع گریه برای کمک است.
افکار خودکشی باید در همه افراد افسرده به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
ابتدا ممکن است از داروهای ضد افسردگی یا سایر درمان های پزشکی مانند مصرف داروهای قلب و یا درمان های پزشکی استفاده کنید.
همچنین فردی که به طور ناگهانی و به طور غیر منتظره آرام شود و دیگر از وضعیت خویش شکایت نداشته باشد ممکن است در شرایط خطرناک برای خودکشی باشد.
هیچکدام از داروهای ضد افسردگی به طور مستقیم با عقاید خودکشی مواجه نمی شوند.
در ضمن، بیمار به شدت افسرده ممکن است توانایی جسمی و روحی خودکشی را نداشته باشد، اما با شروع درمان، در حالی که بهبود کمی در انرژی و فیزیکی او دارد، او هنوز افسرده است و افکار خودکشی دارد.
این دوره می تواند به عنوان یک دوره بحرانی در طول درمان افسردگی در نظر گرفته شود.
غریزه ی جنسی یکی از غرایز پرقدرت بشر است که اگر برای مهار و هدایت آن به موقع اقدام نشود و از راه صحیح تعدیل نگردد، زمام اختیار آدمی را به دست خواهد گرفت و چون طوفانی سرکش، او را به منجلاب و فساد و تباهی خواهد کشاند (علی مردانی، ۱۳۸۶). غریزه ی جنسی از لحظه ی تولد در نهاد فرد وجود دارد. ارضای غریزه ی جنسی بر اثر لذتی که به دنبال دارد، کودک و نوجوان را به خود مشغول می دارد. تلاش برای ارضای درست و مناسب این غریزه نه تنها مذموم نیست بلکه بسیار نیکو و پسندیده نیز هست اما باید از طریق آموزش صحیح، کنترل و هدایت شود، بدین منظور آشنایی با ویژگی های جنسی کودکان در سنین مختلف ضروری است. در این مقاله سعی شده است تحول مسائل جنسی در دوره های مختلف رشدی کودک (۳ تا ۷ سالگی) مورد بحث قرار داده شود.
از هنگام تولد تا ۳ سالگی کودک بیش از سنین دیگر سعی دارد با اندام حسی خود به کشف جهان برآید، در این سنین رفتارهای جنسی کودک ویژگی های خاصی را داراست:
نسبت به اعضای مختلف بدن خود کنجکاو میشود و در صدد کشف آنها بر میآید .
از لمس کردن آلت تناسلی خود لذت میبرد (توجه داشته باشید که لذت کودک ۳-۲ ساله ، با لذت جنسی تفاوت دارد).
به راحتی و بدون هیچگونه خجالت و شرمساری دربارهی اعضای بدن خود صحبت میکند .
قادر به صحبت با دیگران و درک گفتههای آنان است . میتوان نام اعضای بدنش را به او یاد داد . مادر و پدر میتوانند به منظور کمک به کودکان خردسال (تا ۳ سالگی) و رشد ویژگیهای جنسی سالم در آنان به نکات آموزشی زیر دقت کنند :
۱- دربارهی اعضای مختلف بدن و کارکرد هر یک ، توضیحات ساده و قابل فهمی به کودک بدهید . برای مثال ، دهان و دندانها برای خوردن و جویدن غذا میباشد ، چشمها برای دیدن و …
۲- کودک را در آغوش بگیرید و اجازه دهید علاقه و محبت شما را از این طریق درک کند . کودکان نیاز به برقراری تماسهای جسمانی با والدین و اعضای خانوادهی خود دارند .
۳- به تدریج به فرزندتان تفاوت و خصوصی بودن بعضی از اندامهای بدنش را یاد بدهید . برای مثال ، بینی عضوی از صورت است و دست زدن به آن اشکالی ندارد ، ولی آلتتناسلی اندامی خصوصی است و دیگران نباید به آن دست بزنند.
۴- چنانچه فرزندتان با کودک غیر همجنس خودش بازی میکند و متوجهی تفاوت جنسی خودش با او میگردد ، سعی کنید تفاوت دختر و پسر را خیلی ساده و راحت برایش توضیح دهید .
۵- به کودک یاد بدهید که اگر کودک دیگری قصد داشت آلت تناسلی او را ببیند ، با مخالفت کردن و گفتن اینکه: “این قسمت از بدن من کاملا خصوصی است” ، مانع از انجام این کار شود .
۶- چنانچه فرزند خردسالتان دربارهی حاملگی سوالی پرسید ؛ سعی کنید با سادهترین عبارات و جملات جواب او را بدهید .
۷- سعی کنید هنگامی که دربارهی اعضای بدن – اعم از سر ، دست ، پا و آلت تناسلی صحبت میکنید، احساس گناه، شرمساری و خجالت نداشته باشید.
سن ۳-۶ سالگی:
کودک در ۳ تا ۵ سالگی نسبت به خصوصیات جسمانی خود و تفاو تهای جنسی دختر و پسر کنجکاو است و کنجکاوی او صرفاً جنبه ی شناختی و کشف دارد. نوع پرسش های کودک معمو لاً در مورد آفرینش خود، کیفیت پیدایش و چگونگی به دنیا آمدن خود است، سوال هایی از قبیل مرا از کجا اوردی یا نوزاد از کجا می اید، و من کجا بوده ام. این سوال های آنان طبیعی و عادی است. دید کودک درباره ی بدن خود و همسالان، مانند دید والدین نیست؛ از این رو در پاسخ به این پرسش ها هم همواره باید به این نکته توجه داشت که روند آموزشی کودک باید تدریجی باشد و نباید هم هی جزئیات را یکباره در اختیار او گذاشت. پاسخ پرسشها باید کوتاه و ساده باشد (اوحدی، ۱۳۸۰).
در ۶- ۵ سالگی فعالیت هورمو نهای جنسی کم است؛ در ۷ سالگی، پسران نسبت به دختران ابراز علاقه می کنند اما این ابراز علاقه جنبه ی دوستی دارد نه جنبه ی جنسی. گاهی کودکان به هنگام استحمام، توالت یا تعویض لباس به بدن خود نگاه می کنند یا برای کنجکاوی آلت تناسلی خود را دس تکاری م یکنند. این رفتار گاهی به جهت مشکلات جنسی خشکی پوست آلت یا خارش یا سوزش آن است. در مواردی اضطراب، باعث این رفتار می شود و از این راه، کودک کسب آرامش می کند. به طور کلی، این رفتار هنگام استحمام، بازیگوشی، خستگی، بی حوصلگی، هنگام حرکت در خودرو، و هنگام مطالعه (در سنین تحصیل) بیشتر وجود دارد. در این گونه موارد، والدین باید خو نسردی خود را حفظ کنند و کودک را از این گونه رفتار بازدارند.
در واقع ویژگی های کلی کودک در این سنین را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
احساس کنجکاوی دربارهی تمام مسایلی که به جنسیت مربوط میشود . برای مثال ، دختر و پسر چه تفاوتی با هم دارند؟ … چرا مردان حامله نمیشوند؟ … کودک چگونه به دنیا میآید ؟ و …
ارضای حس کنجکاوی دربارهی اندامهای تناسلی کودکان دیگر ، از طریق بازیهایی مثل دکتر بازی.
اطمینان حاصل کردن از جنسیت خود و توانایی تشخیص دادن دختر یا پسر بودن خود .
فهم و درک رفتارهای کلیشهای زنانه و مردانه و تفاوت گذاشتن بین نقشهای مادر و پدر در خانه (زن و مرد بودن).
آگاهی کامل نسبت به اعضای بدن خود . مادر و پدر میتوانند به منظور کمک به کودکان ۵-۴ سالهی خود و رشد ویژگیهای جنسی سالم درآنان به نکات آموزشی زیر دقت کنند:
۱- مفهوم خصوصی بودن اندامهای تناسلی را به کودک یاد بدهید .
۲- نام اعضای بدن او را (چه داخلی و چه خارجی) با کلمات و الفاظ درست و شایسته به کودک بیاموزید.
۳- کودک را تشویق کنید تا سوالات مختلف خود را دربارهی جنسیت و اندامهای تناسلی ، از شما یا افراد قابل اطمینان خانواده بپرسد (سلحشور، ۱۳۸۴).
منابع:
امین زاده، (۱۳۸۹). دکتر مجتبی، مسائل جنسی کودکان (تعلیم و تربیت فرزندان)، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
سلحشور، ماندانا. (۱۳۸۴). اهمیت تربیت جنسی کودکان و نوجوانان در خانواده. مجله پیوند. شماره ۳۱۷.
علی مردانی، ع. ( ۱۳۸۶ )؛ ازدواج سنت. نبوی، شمیم معرفت، شمار ه ی ۱.