15 نشانه های بی توجهی مرد به زن + درمان

نشانه های بی توجهی مرد به زن، نشانه های مرد بی احساس و طرز برخورد با بی توجهی شوهر در هر رابطه ای متفاوت می باشد اما می توان برخی از آن ها را که در اکثر روابط دیده می شوند نام برد. در این مقاله به 

نشانه های مرد بی احساس

1) اودر مورد روزی که داشتید سوال نمی کند.

آخرین باری که شوهرت در مورد روزی که داشتی از تو پرسیده است یادت میاد؟ این نشان می دهد که همسرت کنجکاو است در مورد اتفاقاتی که برای تو افتاده است بیش تر بداند. برای این که این کار را تبدیل به عادت کنید حتماً حداقل چند بار در هفته از او بپرسید که روزش چطور بوده و واقعاً به آنچه در پاسخ می گوید گوش دهید. این اقدام کوچک می تواند راه طولانی را برای برقراری ارتباط مجدد با شوهرتان و بازگرداندن عشق به زندگی مشترک شماباشد.

2) او نمی خواهد با شما وقت بگذراند

هنوز هم با یکدیگر خوش میگذرانید؟ یا احساس می کنید که همسرتان دیگر علاقه ای به گذراندن وقت با شما ندارد؟ آیا خود شما فعالیت های مشترکی را فراهم می کنید که هردو از آن لذت ببرید؟

اگر هیچ یک از کارهای بالا را انجام نمی دهید بهتراست که با هم صحبت کنید، زمان هایی را به فعالیت های مشترک اختصاص دهید و در مورد انجام آن ها سختگیر باشید.

3) نیازهای عاطفی شما را نادیده می گیرد

اگر احساس می‌کنید که همسرتان علاقه‌ای به گوش دادن به حرف‌های شما یا درک احساس شما ندارد، می‌تواند نشانه‌ای از این باشد که رابطه شما سرد شده است و از یکدیگر فاصله گرفته اید. این مورد بسیار مهم می باشد اگر احساس می کنید که نیازهای عاطفی و احساسات شما در رابطه درک نمی شود حتما به مشاور مراجعه کنید.

4) دیگر از شما تعریف نمی کند

بسیاری از مردان و زنان احساس می کنند که نیازی نیست هرروز و مرتب از همسر خود تعریف کنند اما این امر اشتباه می باشد، تعریف از یکدیگر به نزدیک شدن شما به هم کمک زیادی می کند. اگر همسرتان غذا درست می کند از دستپخت او تعریف کنید، اگر همسرتان هرروز سر کار می رود از تلاش او برای زندگی مشترک تقدیر کنید. با این کار به آن ها نشان می دهید که قدر کارهایی که برای شما انجام می دهند را می دانید.

5) از رابطه جنسی دوری می کند

رابطه جنسی بخش بسیار مهمی از هر رابطه است، بنابراین دوری از آن نتایج بسیار بدی را برای شما به همراه دارد. آخرین بار چه زمان با هم رابطه جنسی داشته اید؟ آخرین بار کی یکدیگر را در آغوش گفته و بوسیده اید؟ 

6) از خانه فرار می کند

سعی کنید محیط خانه بدون از جنجال باشد تا همسرتان برای حضور در آن لحظه شماری کند، می توانید با یکدیگر در مورد اینکه چه چیزی باعث می شود محیط خانه بهتر شود صحبت کنید.

7)مانند گذشته رمانتیک نیست

رابطه ها به مرور زمان اشتیاق و ذوق اولیه را از دست می دهند اما نباید به طور کامل رمانتیک بودن را کنار بگذارید، برای هم گل و هدیه بخرید، برخی شب ها برای پیاده روی یا دیدن فیلم بیرون بروید و غیره.

سعی کنید شوق و اشتیاق را به زندگی خود برگردانید تا اتش عشق خاموش شده را دوباره روشن کنید.

8) در اطراف او احساس عدم جذابیت می کنید

هر زنی لیاقت این را دارد که احساس کند زیبا و دوست داشتنی باشد، شما هم همینطور! ابتدا به این فکر کنید که چه کارهای همسرتان باعث می شود این احساس را داشته باشید سپس سعی کنید در مورد این احساسات با او یا مشاور حرف بزنید تا راهکارهایی برای حل آن پیش پای شما قرار دهند.

9) دیگر به شما گوش نمی دهد

آیا شده است که احساس کنید حرف های شما برای همسرتان اهمیتی ندارد؟در میان حرف شما می پرد یا اصلا اهمیتی به صحبت های شما نمی دهد؟
تنها کاری که باید انجام دهید این است که از او سؤالاتی بپرسید تا مجبور شود بهتر به حرف های شما گوش دهد.

10) به نظرات شما احترام نمی گذارد

او دوست ندارد با شما در مورد چیزی بحث کند، نمی‌خواهد در مورد چیزهایی که دوست دارید و دوست ندارید بداند و علاقه ای هم نشان نمی دهد.

این یکی از مهم‌ترین نشانه‌های یک شوهر بی‌اهمیت است که هرگز به نظرات و عقاید شما گوش نمی‌دهد.

11) عمدا سعی می کند شما را آزار دهد

اگر شوهرتان مدام سعی می‌کند شما را عصبانی کند یا حرف هایی می زند که می داند نسبت به آن ها حساس هستید بهتراست با او صحبت کنید و بدون شوخی به او توضیح دهید که حرف های او باعث می شوند چه احساساتی داشته باشید.

12) همه چیز را به گردن شما می اندازد

اگر شوهرتان مدام شما را به خاطر هر اشتباهی سرزنش می کند، حتی عواملی که خارج از کنترل شما هستند، نشانه واضحی است که او دیگر به احساسات شما اهمیت نمی دهد و نسبت به رابطه سرد شده است.

13) از هر کاری که انجام می دهید انتقاد می کند

« چرا ظرف ها را  نشستی؟»، « چرا لباس ها بو می دهد»، « چرا باشگاه نمیری انقدر اضافه وزن داری؟« همه این موارد حرف هایی است که همسرتان ممکن است با آن ها ارزش کارهای شما را پایین بیاورد و از شما انتقاد کند.

14) از دیدن شما خوشحال نمی شود

هیچ چیز بدتر از لحظه غم انگیزی نیست که متوجه می شوید همسرتان دیگر برای دیدن شما هیجان زده نمی شود. اگر کاری نکرده اید که همسرتان با این روش شما را تنبیه کند بهتراست به فکر بهبود وضعیت افتاده و به صمیمیت خود و همسرتان کمک کنید.

15) خیانت

هیچ نشانه ای مانند خیانت نمی تواند به شما نشان دهد که همسرتان اهمیتی به رابطه شما نمی دهد و باید در آن تجدید نظر کنید.

طرز برخورد با بی توجهی شوهر

حقیقت این است که هیچ راه آسانی برای حل این مشکل وجود ندارد. به دست آوردن مجدد عشق و احترامی که زمانی از شوهرتان داشتید، مستلزم زمان، تعهد و تمایل هر دوی شما می باشد.

ابتدا باید با تلاش برای گفتگوی صادقانه با شوهرتان شروع کنید.

  • فهرستی کوتاه از دلایل ناراحتی خود تهیه کنید.
  • زمان و مکانی را برای گفتگو با او تعیین کرده و برای آن برنامه ریزی کنید.
  • ذهنی باز داشته باشید و به او گوش دهید.
  • انتظارات واضحی از تغییراتی که دوست دارید بنویسید.
  • کاملا صادق باشید و به همسرتان نشان دهید که کارهای او باعث می شود چه احساسی داشته باشید.

در صورتی که نمی توانید مکالمه بی طرفی داشته باشید بهتراست که از مشاور کمک بگیرید، مشاور به شما کمک می کند تا مهارت های ارتباطی سالم را آموخته و رابطه خود را بهبود ببخشید.

شوهرتان، ازدواجتان و حتی شما، مشکلات ریشه ای دارید که باید روی آن ها کار کرد. با کمک مرکز مشاوره ستاره ایرانیان تنها در عرض چند دقیقه می توانید با یک مشاور ماهر ارتباط برقرار کنید و متناسب با شرایط خود درمان مناسب را به صورت تلفنی یا حضوری دریافت کنید.

منبع : 15 نشانه های بی توجهی مرد به زن + درمان 

نکات صحبت با فرد مضطرب| به فرد مضطرب چه بگوییم و چه نگوییم

نکات صحبت با فرد مضطرب یکی از مهم ترین نکات در ارتباط با فرد مضطرب می باشد بنابراین این مقاله را از دست ندهید.

اختلالات اضطرابی یکی از رایج‌ترین انواع بیماری‌های روانی است و بدلیل کورونا، در حال افزایش است. حدود ۱۹ درصد از جمعیت بزرگسال ایالات متحده هر سال تحت تأثیر اضطراب قرار می گیرند. به احتمال زیاد فردی را می شناسید که دارای اضطراب است.

بین اضطراب ناخوشایند اما منطقی که همه ما در موقعیت‌های استرس‌زا دچار می‌شویم و اضطراب ناتوان‌کننده و غیرمنطقی که افراد مضطرب در موقعیت‌هایی که واقعاً استرس‌زا یا تهدیدکننده نیستند احساس می کنند تفاوت وجود دارد.

افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی نسبت در توانایی عملکرد و انجام کارهایی که از آن لذت می‌برند اختلال ایجاد می‌کند. بنابراین، تا زمانی که اختلال اضطراب قابل تشخیص نداشته باشید نباید اضطراب خود را با فرد دیگری مقایسه کنید.

چه چیزی باید بگوییم و چگونه به فرد مضطرب کمک کنیم. 

۱٫به آن ها اطمینان دهید که کنارشان هستید

شما مجبور نیستید بفهمید که دوستتان چه چیزی را تجربه می کند تا در کنار آن ها باشد و مجبور نیستید تجربیات خود را با تجربیات آن ها مقایسه کنید تا به آن ها نشان دهید که احساسشان را درک می کنید.

اگر نمی دانید افکار فرد مضطرب چگونه است، در مورد آن صادق باشید. اما همچنین به آن ها بگویید که می خواهید کنار آن ها باشید تا هر طور که می توانید حمایتشان کنید.

اگر دوست شما نسبت به اضطراب خود آگاه باشد یا در مورد آن صحبت کند، به شما اطمینان دارد. بنابراین نکات صحبت با فرد مضطرب را بیاموزید و بدون قضاوت به آنچه می گوید و تجربیاتش گوش دهید تا احساس کند که شنیده می شود و احساساتش مهم هستند.

۲٫اصراری برای روش درمانی نداشته باشید

مدیتیشن و یوگا و تنفس عمیق و همه تکنیک های ضد اضطرابی هستند که ممکن است برای برخی افراد مفید باشد، شاید حتی برای دوست شما نیز موفق باشند اما ممکن هم هست نباشند.

اضطراب شدید می تواند باعث ایجاد درد شود و حتی تنفس هم نتواند این ترس و اضطراب را کاهش دهد. اضطراب همچنین می‌تواند باعث شود که فرد آنقدر احساس بی‌قراری کند که ساکت نشستن تقریباً غیرممکن به نظر برسد.

فرد مضطرب، تکنیک‌ آرام‌سازی متفاوتی را تجربه می کند، برخی از افراد به جای نشستن و نفس کشیدن آرام ، باید کارهای فعالی انجام دهند، مانند دویدن. دیگران ممکن است نیاز به صحبت با درمانگر داشته باشند. تنها در صورتی تکنیک ارائه دهید که آموزش لازم را در این زمینه دیده باشید یا دوستتان از شما درخواست کند در غیر این صورت در صحبت با فرد مضطرب تنها لازم است که خوب به حرف های آن ها گوش دهید.

۳٫ از آن ها بپرسید، چه کاری می توانم برای کمک به شما انجام دهم؟

اگر دوست شما مدتی است که با اضطراب دست و پنجه نرم می کند، به احتمال زیاد می داند که چه چیزی به او کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشد و چه چیزی به او کمک نمی کند. از او بپرسید که چه نیازی دارند و سپس آن را انجام دهید، حتی اگر درخواست آن ها به نظر شما احمقانه باشد.

  1. مدام حال او را نپرسید

درخواست مداوم از آن ها برای به‌روزرسانی وضعیتشان می‌تواند باعث شود که برای بهتر شدن احساس فشار کنند. وقتی کسی را می بینیم که رنج می کشد، غریزه ما اغلب این است که سعی کنیم آن را درست کنیم. اما برخی چیزها، از جمله اضطراب، توسط افراد خارجی قابل رفع نیستند.

  1. از او نپرسید که چرا به مشاور مراجعه نمی کند

ایرادی ندارد که نسبت به دوست خود ابراز نگرانی کنید، اما مواظب باشید که متهم به نظر نرسد. پیشنهاد دادن به دوستتان برای انجام کاری می‌تواند باعث ایجاد حس شرم در او شود، یا باعث شود که احساس کند در حال قضاوت شدن است.

اگر آن ها نیاز به مراجعه به مشاور سلامت روان یا مصرف دارو داشته باشند، خودشان مراجعه می کنند و درمان لازم را دریافت می کنند.

  1. به آن ها نشان دهید که اضطراب باعث کم شدن علاقه شما نمی شود

این یکی از قشنگ ترین نکات صحبت با فرد مضطرب است که می توانید برای اطرافیان خود انجام دهید، به آن ها نشان دهید که اختلالی که تجربه می کنند باعث نمی شود که دوستشان نداشته باشید یا برای آن ها وقت نگذارید. به آن ها نشان دهید که فراتر از بیماری شان هستند.

  1. “من می دانم که نمی توانی آن را کنترل کنی”

هنوز این باور عمومی وجود دارد که می‌توان اضطراب و سایر بیماری‌های روانی را به‌طور مؤثر با اراده کنترل کرد. شنیدن اینکه عزیزانمان می‌گویند «می‌دانم که نمی‌توانی آن را کنترل کنی» یا «این تقصیر تو نیست» نوعی تأیید است.

این به ما اطلاع می دهد که جدی گرفته می شوند. در دنیایی که بیماری روانی اغلب نادیده گرفته می شود، این معنای زیادی دارد.

۸٫ “ترس ها و نگرانی های شما احمقانه نیستند”

اضطراب به دلایل مختلفی می تواند شرم آور باشد. یکی از این دلایل این است که «محرک‌های» فرد مبتلا به اضطراب (چیزها، افراد، موقعیت‌هایی که بیماری روانی فرد را تشدید می‌کنند) اغلب غیرعادی هستند. وقتی نگران هستید که مورد خندیدن قرار بگیرید یا تصور کنید مسخره می شوید، گفتن جزئیات به عزیزان سخت می شود.

اگر  فرد مبتلا به اضطراب که بداند ترس ها و نگرانی های او احمقانه نیستند امنیت بیشتری پیدا می کند.

  1. “اگر نیاز به صحبت داشته باشید من همیشه اینجا هستم”

گاهی اوقات فرد مضطرب می خواهد در مورد چیزی که او را آزار می دهد صحبت کند، گاهی اوقات ترجیح می‌دهند برای مدتی تنها باشند تا بتواند آنچه را که در سرشان می‌گذرد مرتب کنند و سپس مواقعی پیش خواهد آمد که می خواهند تنها باشند، اما می خواهند بعداً درباره صحبت کنند.

به هر حال، بسیاری از افراد مبتلا به اضطراب نگران هستند که اگر مشکلات اضطرابی خود را با دوستان و خانواده خود به اشتراک بگذارند، دیگران را آزار می دهن. این که به فرد مبتلا به اضطراب در زندگی تان بفهمانید که همیشه برای صحبت کردن در آنجا هستید و با این کار شما را آزار نخواهند داد، بسیار ارامش بخش می باشد.

  1. نگویید: “نگران نباش، هیچ اتفاق بدی قرار نیست بیفتد.”

افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی تمایل دارند روی بدترین سناریو تمرکز کنند. به جای آن بگویید: “هی، اگر اتفاق بدی بیفتد، می‌توانی از آن عبور کنی. و من تا پایان راه با تو خواهم بود.”

شما نمی توانید آینده ای درخشان را برای آن ها پیش بینی کنید، اما با لحنی حمایتی به آن ها یادآوری کنید که حتی اگر اتفاقی غیر ایده آل رخ دهد، این پایان دنیا نیست.

منبع : نکات صحبت با فرد مضطرب| به فرد مضطرب چه بگوییم و چه نگوییم

اختلال بدریخت انگاری| علائم، تست و درمان

اختلال بدریخت انگاری(body dysmorphic disorder)، تست خود زشت پنداری، درمان اختلال بدریخت انگاری یکی از اختلال هایی می باشد که امروزه بسیاری از افراد را درگیر خود کرده است

تست اختلال بدریخت انگاری

1) آیا از قسمتی از بدن خود مانند پوست، مو، بینی و شکم خود خوشتان نمی آید؟
2) آیا بیش تر از یک ساعت در روز به ظاهر و اندام خود فکر می کنید؟
3) آیا دیگران به شما گفته اند که ظاهرتان خوب است اما همچنان نگران ظاهر خود هستید؟
4) آیا سعی می کنید ظاهرتان را پنهان کنید؟ ( مانند آرایش بیش از حد)
5) آیا از برخی از فعالیت ها برای پنهان کردن ظاهر خود خودداری می کنید؟ ( مثلا  نگرانی از رفتن به مهمانی ها به دلیل نورهای روشن)
6) آیا نگرانی در باره ظاهرتان باعث اختلال در موفقیت محل کار یا تحصیل شما شده است؟

در مورد ظاهر خود چه احساسی دارید؟

افرادی که درگیر اختلال تصویر تن هستند، اغلب تصویر درستی از ظاهر خود ندارند بنابراین در موقعیت های اجتماعی احساس  ترس، خجالت و شرمندگی پیدا می کنند. از طرفی این احساسات باعث می شود که از شرکت و حضور در اجتماع خودداری کنید و همین باعث تنهایی و افسردگی می شود.

اگر عزت نفس شما پایین باشد با دیدن ظاهر دیگران احساس حسادت می کنید زیرا شما فقط به ظاهر اهمیت می دهید و آن ها ظاهر خوبی دارند، حتی ممکن است هنگامی که دیگران از شما تعریف می کنند ناراحت و خجالت زده شوید زیرا تعریف آن ها را واقعی نمی دانید.
بسیاری از افرادی که درگیر اختلال بدریخت انگاری بدن هستند تصور می کنند که تا آخر بدون همسر و عشق خواهند ماند و کسی آن ها را دوست نخواهد داشت. این جملاتی است که ممکن است از فرد بدریخت انگار بشنوید: «من تازه با همسرم عقد کرده ام و هرگز نمی گذارم مرا بدون آرایش ببیند، حتی شب ها وقتی به خواب میرود آرایشم را پاک می کنم و صبح زود دوباره آرایش می کنم، من نمی توانم اجازه دهم که همسرم مرا بدون آرایش ببیند و احساس عذاب وجدان دارم که او من واقعی را ندیده است و  نمی داند که من چقدر زشت هستم…»

عوامل ایجاد بدریخت انگاری

1. محیط

حتما تاکنون به سایت ها، مجلات و مقالات مد سری زده اید یا شاید سعی کرده اید با دنبال کردن آن ها ظاهر خوبی را برای خود حفظ کنید. مد این پیام غلط را که  ظاهر بی عیب مطلوب و دست یافتنی است به ما نشان داده است.
از طرفی فیلم ها به شما نشان می دهند که تحسین، موفقیت و دوستان خوب همه با ظاهر مناسب مرتبط هستند و از طرفی افرادی که با استانداردهای زیبایی آن ها مناسب نیستند خطرناک، دیوانه و حتی احمق هستند.
این رسانه ها به ما نشان می دهند که اگر آرایش کرده، ورزش کنیم، عمل جراحی انجام بدهیم و لباس های گرون و شیک بپوشیم لایق عشق خواهیم بود.

2. صنعت اسباب بازی

باربی یکی از اسباب بازی هایی است که برای کودکان بسیار تهیه می شود و کودکان به آن ها علاقه زیادی دارند. کودکان دختر بسیار دوست دارند شبیه این عروسک ها باشند. در طی سال ها باربی ها لاغر و لاغر تر می شوند و یکی از دلایل اصلی در اختلال خوردن می باشد که بسیار دیده می شود.

3. تاثیرات فرهنگی

برعکس تصوری که دارید اختلال بدریخت انگاری مخصوص کشورهای غربی نمی باشد و کشورهای مختلف از افسردگی و اضطراب مربوط با شکل بدن رنج می برند.
همه ما در معرض رسانه هایی که ذکر شد قرار می گیریم ولی همه به یک شکل واکنش نشان نمی دهیم. بنابراین می توان گفت که برخی از علائم مانند اعتماد به نفس پایین در آن نقش دارد. عواملی که ما را در برابر این رسانه ها آسیب پذیر می کند شامل « تمسخر دیگران، سوء استفاده جنسی، جسمی و روانی یا محیط خانواده می باشد»
برخی از وادین زمان زیادی را در مورد ظاهر کودک خود حرف می زنند، بخاطر آن کودک را تشویق می کنند یا ظاهر او را با کودکان دیگر مقایسه می کنند تمام این کارها باعث می شود که کودک بیش از حد درگیر ظاهر خود شود.
به یاد داشته باشید که خانواده هایی که بیش از حد به ویژگی های ظاهری اهمیت می دهند ممکن است باعث ایجاد تن انگاره ضعیف در فرزندان خود شوند و به آن ها یاد می دهید که اعتماد به نفسی وابسته به ظاهر خود داشته باشند.

4. عوامل بیولوژیکی

اسکن مغز بیمارانی که دچار اختلال بدریخت انگاری هستند با افراد سالم متفاوت می باشند. داروهایی که به درمان اختلال بدریخت انگاری کمک می کنند سطح سروتونین و دوپامین را افزایش می دهند.
اگر والدین شما درگیر این اختلال باشند احتمال ابتلا شما به آن نیز افزایش می یابد. در 20 درصد از بیماران حداقل یکی از بستگان درجه اول مبتلا به اختلال بدریخت انگاری می باشند.


5. کمال گرایی

69 درصد افراد دارای اختلال بدریخت انگاری باور دارند که باید کامل باشند. اگر نگران هستید که به دلیل کمال گرایی دچار اختلال بدریخت انگاری شده اید می توانید تست زیر را انجام داده و به سوالات آن پاسخ دهید.

  1. نمی توانید از موفقیت های خود لذت ببرید زیرا آن ها را کافی نمی دانید.
  2. اگر اشتباه کوچکی انجام دهید احساس می کنید همه چیز را خراب کرده اید.
  3. وقت زیادی را صرف انجام کارهایی می کنید که اهمیت زیادی ندارند.
  4. استانداردهای بالایی دارید و اگر نتوانید به آن ها برسید ناامید و عصبی می شوید.

درمان اختلال بدریخت انگاری

درمان دارویی
مهارکننده های بازجذب سروتونین رایج ترین دارو می باشد که بسیار موثر می باشد، برخی از قرص های ضد افسردگی نیز می تواند در درمان آن مفید باشند اما تجویز دارو به هر شکلی باید زیر نظر روانپزشک انجام شود و نباید خودتان تصمیم به دارو درمانی بگیرید یا مصرف آن را قطع کنید.

یادگیری درباره مشکل

ابتدا در مورد مشکل خود مطالعه کنید و اطلاعات لازم را در مورد دلایل، عوارض، علائم و درمان های آن پیدا کنید. کسب اطلاعات در این زمینه به شما کمک می کند تا متوجه شوید که از بهبودی باید چه انتظاری داشته باشید.

با دوستان و اطرافیان خود در مورد آن صحبت کنید

زمان کافی برای صحبت در مورد مشکلات خود با دوستتان بگذارید، حتما از کسی کمک بگیرید که به شما اهمیت می دهد و احساس می کنید که مشکل شما را درک می کند. به آن ها بگویید که نگران هستید که ممکن است نگرانی های شما در مورد بدنتان مربوط به اختلال بدریخت انگاری باشد.

مراجعه به مشاور

با کمک گرفتن از مشاور می توانید به طور تخصصی مشکل خود را مورد درمان قرار دهید به یاد داشته باشید که مراجعه به مشاور بهترین درمان می باشد بنابراین حتما برای تشخیص و درمان مشکل خود به روانشناس مراجعه کنید تا به طور تخصصی مورد درمان قرار بگیرید.

منبع : اختلال بدریخت انگاری| علائم، تست و درمان 

۱۰ تمرین تنفس که به کنترل اضطراب کمک می کند

چگونه تنفس به کنترل اضطراب کمک می کند

واضح است که تنفس برای حفظ زندگی ضروری است. هر نفس اکسیژن را به جریان خون شما تزریق می کند تا بدن شما را تغذیه کند.

در همان زمان، بازدم دی اکسید کربن آزاد می کند، کربن دی اکسید یک ماده زائد می باشد که از طریق خون شما نیز منتقل می شود. درست نفس نکشیدن می تواند به اضطراب، استرس، خستگی و مشکلات جسمی و روحی شما بیفزاید. اما تنفس درست در واقع اضطراب را تسکین می دهد.

تنفس و کنترل اضطراب

تنفس نامناسب باعث اضطراب می شود

وقتی احساس اضطراب می کنید، تنفس شما تغییر می کند. این تنفس نامناسب در واقع باعث اضطراب می شود و علائم استرس یا حمله پانیک شما را بدتر می کند. بیشتر افراد در هنگام احساس اضطراب به جای تنفس عمیق از دیافراگم، مستقیماً از قفسه سینه نفس می کشند.

این روش به جای تامین اکسیژن کافی برای سیستم های بدن شما، در واقع فرآیند اکسیژن رسانی را مختل می کند و باعث افزایش سطح نگرانی شما می شود.

همزمان با کاهش سطح اکسیژن، دی اکسید کربن در بدن انباشته می شود. در نتیجه ضربان قلب شما افزایش می یابد، به همین دلیل ممکن است احساس سرگیجه داشته، عضلات شما منقبض شوند و علائم فیزیکی دیگری را به عنوان بخشی از پاسخ استرس تجربه کنید که اضطراب شما را حتی بدتر می کند.

هنگامی که از دیافراگم نفس عمیق بکشید، سیستم عصبی پاراسمپاتیک بدن شما را تحریک می کند. این بخشی از سیستم عصبی محیطی شماست که ضربان قلب، جریان خون، هضم و تنفس را تنظیم می کند.

زمانی که دچار یک حمله اضطرابی هستید یا حتی فقط احساس استرس می کنید، نفس کشیدن عمیق شما را آرام می کند. تنفس عمیق به شما کمک می کند از حالت طبیعی جنگ یا گریز که در مواقع استرس یا ترس شدید رخ می دهد دور بمانید.

۱٫تنفس قفسه سینه در مقابل تنفس شکمی

ما هر روز نفس می کشیم. بیشتر این نفس ها بدون فکر کشیده می شوند. اما اگر به نفس خود دقت کنید متوجه دو نوع الگو می شوید. نوع اول تنفس قفسه سینه است که به آن تنفس قفسه سینه نیز می گویند. نوع دوم تنفس شکمی است که به آن تنفس دیافراگمی نیز می گویند.

۲٫ تنفس قفسه سینه

تنفس قفسه سینه سطحی است، از قفسه سینه آمده و فقط شامل تنفس های سریع و کوتاه می شود. هنگام اضطراب یا استرس، به تنفس خود توجه کنید. به احتمال زیاد متوجه خواهید شد که این همان الگوی تنفسی است که در هنگام نگرانی استفاده می کنید. تنفس قفسه سینه باعث استرس بیش تر می شود.

۳٫ تنفس دیافراگمی و کنترل اضطراب

تنفس دیافراگمی برخلاف تنفس شکمی شامل تنفس های عمیق، طولانی و یکنواخت است. این تنفس از دیافراگم شما می آید. با هر نفس، ریه های شما پر از هوایی می شود که از طریق بینی و دهان به داخل کشیده می شود به مرور زمان تنفس دیافراگمی اضطراب شما را از بین می برد.

برای اینکه بدانید از کدام نوع تنفس استفاده می کنید، یک دست را روی قسمت بالای شکم خود در ناحیه کمر و یک دست را روی سینه خود قرار دهید.

با هر نفس، دستی که بیشتر بالا می‌آید نشان می‌دهد که تنفس از قفسه سینه یا دیافراگم می باشد. با مشاهده این تغییرات در تنفس خود، می توانید از تنفس دیافراگمی برای تسکین احساس اضطراب استفاده کنید.

تنفس صحیح اضطراب را از بین می برد

اگر احساس اضطراب می کنید، تمرینات تنفس عمیق را انجام دهید. تنفس صحیح از شکم اضطراب را از بین می برد. حتی بهتر از آن، می توانید این تمرینات را در هر جایی در حالت نشسته یا ایستاده انجام دهید.

۴٫ تمرینات تنفسی ساده برای کنترل اضطراب

مرحله اول: در حالی که شانه های خود را آرام نگه دارید، عمیق و آهسته از طریق بینی نفس بکشید. این تنفس باید شکم شما را بدون اینکه قفسه سینه شما زیاد بالا بیاید، منبسط کند.

مرحله دوم: به آرامی از طریق دهان بازدم کنید. همانطور که این کار را انجام می دهید، اطمینان حاصل کنید که فک شما آرام می ماند، زیرا هوا از لب های شما عبور می کند.

مرحله سوم: تمرین را برای چند دقیقه تکرار کنید تا احساس بهتری داشته باشید. به یاد داشته باشید که بدن خود را آرام نگه دارید و چشمان خود را ببندید تا آرامش بیش تری را تجربه کنید.

اگر در هنگام انجام این تمرین تنفسی ساده احساس اضطراب بیشتری می کنید، به تمرین ادامه دهید تا برای شما عادی تر شود. ممکن است بیشتر احساس اضطراب کنید زیرا روی تنفس خود تمرکز می کنید. اما با تمرین، می توانید یاد بگیرید که آرام شوید و اجازه دهید که آرامش را تجربه کنید.

۵٫ اجازه دهید نفس‌تان تا جایی که راحت هستید و فشار زیادی را احساس نمی کنید به عمق شکمتان برود، بدون اینکه به خودتان فشار بیاورید.

۶٫ سعی کنید از طریق بینی نفس بکشید و از دهان نفس خود را بیرون دهید. چند بار این کار را با چشم های بسته تکرار کنید

۷٫ به آرامی و به طور منظم نفس بکشید همزمان با نفس کشیدن از یک تا پنج در ذهنتان بشمارید و سعی کنید این کار را تکرار کنید. این کار را حداقل ۵ دقیقه ادامه دهید.

فواید تمرینات تنفسی

بسیاری از تمرینات تنفسی فوق دارای فوایدی هستند که به طور گسترده در مورد آن ها تحقیق شده است. تمرین‌های تنفسی مناسب به شما کمک می‌کند که به استرس و اضطراب واکنش بهتری نشان دهید.

هنگامی که تنفس بهتر را تمرین می کنید، از مزایای زیر بهره مند خواهید شد:

  • بدنی آرام تر
  • کاهش ضربان قلب
  • کاهش فشار خون
  • کاهش استرس
  • تنفس آهسته تر برای حفظ انرژی

چرا اضطراب تنفس شما را تغییر می دهد؟

مغز و بدن برای پاسخ فوری به استرس، که توسط شاخه سمپاتیک سیستم عصبی خودمختار شما تنظیم می شود، آماده شده اند. هنگامی که احساس ترس یا اضطراب می کنید، یک توالی از تغییرات هورمونی و پاسخ های فیزیکی شما را برای فرار یا مبارزه آماده می کند. اجداد ما برای بقا به این پاسخ نیاز داشتند.

به همین دلیل است که هر زمان که احساس استرس یا اضطراب می کنید، بدن شما با همان واکنش های شیمیایی و فیزیکی پاسخ می دهد و از شما در برابر خطر محافظت می کند.

درمان اضطراب در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان

درمان اضطراب در مرکز مشاوره ستاره ایرانیان بهترین راه برای یادگیری مهارت های مقابله با اضطراب می باشد. در درمان اضطراب، همچنین می‌توانید بیاموزید که چرا اضطراب را تجربه می‌کنید و چگونه می‌توانید زندگی روزمره خود را بهبود ببخشید.

منبع : ۱۰ تمرین تنفس که به کنترل اضطراب کمک می کند

چگونه با کودک مضطرب خود صحبت کنیم؟

به احتمال زیاد کودک مضطرب در اطرافیان خود می شناسید که به دلایل مختلف اضطراب دارد و نیاز دارد که در مورد آن باکسی صحبت کند.

لزوماً لازم نیست فرزند شما ارتباط با شخصی درگیر اضطراب داشته باشد تا بتواند در مورد آن سؤالاتی داشته باشد. این عارضه اغلب در تلویزیون و فیلم‌ها ظاهر می‌شود و ممکن است از دیگران در مورد آن بشنوند.

کمک به کودک مضطرب

برای کودکان بزرگ‌تر، می‌توانید در مورد اینکه چگونه بر ذهن و بدن تأثیر می‌گذارد و برخی از علائمی که آن ها یا عزیزانشان ممکن است در نتیجه اضطراب تجربه کنند، صحبت کنید. همچنین می توانید درباره انواع مختلف اضطراب مربوط به مدرسه، آینده یا چیزهای دیگر صحبت کنید.

علاوه بر این مهم است که با فرزندان خود در مورد مدیریت اضطراب صحبت کنید و به آن ها اطلاع دهید که در مواقعی که احساس اضطراب می کنند به اشتراک گذاشتن احساسات خود می توانند حمایت مورد نیاز خود را دریافت کنند.

برای بچه‌های کوچک‌تر، ممکن است بخواهید بگویید: «گاهی اوقات نگرانی‌ها یا ترس‌ها آنقدر بزرگ می‌شوند که به سختی می‌توانیم به تنهایی با آنها کنار بیاییم. هر اضطراب و استرسی که زندگی را برای شما واقعاً سخت کرده است لازم است با درمانگر یا مادر و پدر خود درجریان بگذارید.»

 سوالاتی که ممکن است فرزندتان از شما بپرسند

صرف نظر از سن فرزندتان، احتمالاً وقتی موضوع اضطراب مطرح می شود، سؤالاتی برای او پیش می آید. در اینجا چند مورد رایج وجود دارد که ممکن است بخواهید خود را برای آن ها آماده کنید:

اگر مغز من اشکال داشته باشد چی؟

برای کودکی که خودش اضطراب را تجربه می کند، نگرانی هایی که دارد بسیار واقعی است. مهم است که این نگرانی ها را با کنار زدن آن ها حل نکنید.

در عوض، به آن‌ها اطلاع دهید که ترس‌ها و نگرانی‌هایی که دارند از مکان‌های واقعی سرچشمه می‌گیرند و معتبر هستند. اما میزانی که این ترس‌ها و نگرانی‌ها بر افکار آن‌ها تاثیر می گذارند بیش از اندازه می باشد و باید آن را کنترل کنند.

یکی از راه‌های مفید برای انجام این کار این است که با آن‌ها درباره ترس‌هایشان صحبت کنید و راه‌حل‌ها یا راه‌های ممکن برای حل این ترس‌ها را مشخص کنید.

کودکانی که اضطراب مداوم را تجربه می کنند ممکن است در عزت نفس و اعتماد به نفس نیز دچار مشکل شوند. آن ها ممکن است تصور کنند که در هر موقعیتی کار اشتباهی انجام می دهند که باعث اضطراب آن ها می شود.

مهم است که به بچه ها یادآوری کنیم که هیچ مشکلی برای آن ها یا هرکسی که اضطراب دارد وجود ندارد.

به فرزندان خود یادآوری کنید که شکسته یا معیوب نیستند. همچنین می‌توانید توضیح دهید که برخی رویدادها مانند ضربه، استرس یا ناملایمات ممکن است باعث ایجاد شرایط سلامت روان شوند.

سعی کنید به آن ها بفهمانید که داشتن اضطراب تقصیرشان نیست و می توانند برای آن کمک بگیرند.

درمان اضطراب چگونه است؟

هنگام صحبت در مورد کمک گرفتن برای اضطراب، کودکان ممکن است بخواهند بدانند که چگونه باید آن را از بین ببرد. بسته به شدت اضطراب آن ها، شناسایی مشکل اغلب اولین قدم در درمان است. تحقیقات نشان داده است که درمان به تنهایی اغلب می تواند بسیار مفید باشد.

همچنین می توانید با کودک مضطرب خود در مورد داروهایی که ممکن است علاوه بر درمان در دسترس هستند صحبت کنید و به او بگویید که درست مانند مصرف آنتی بیوتیک برای بیماری بدن، داروهای ضد اضطراب نیز می تواند به علائم اضطراب کمک کند.

برخی تحقیقات مورد اعتمادنشان داده است که ترکیبی از روان درمانی و دارودرمانی برای برخی افراد موثر است البته دارو درمانی و مصرف هرگونه دارو باید زیر نظر روانشناس انجام شود.

آیا من همیشه این احساس را خواهم داشت؟

برای کودک مضطرب ترس از آینده می تواند بخش بزرگی از احساسات آن ها باشد. منطقی است که کودک مضطرب نگران باشد که همیشه آن علائم را داشته باشد.

اکنون ممکن است زمان مناسبی باشد تا به کودک خود یادآوری کنید که درمان در دسترس است و برای کمک به اضطراب بسیار مؤثر است.

شما می توانید به فرزندان خود بگویید که بسیاری از افراد برای شرایط سلامت روان تحت درمان قرار می گیرند و جای خجالت ندارد. اگر خودتان درمان را تجربه کرده اید می‌توانید با آن‌ها در میان بگذارید که این تجربه برای شما چگونه بوده و چگونه به شما کمک کرده است.

همچنین می توانید تمرینات تنفس عمیق را با آن ها انجام دهید و از آن ها بخواهید به احساس خود قبل و بعد از اتمام آن تمرینات توجه کنند. به احتمال زیاد، بعد از آن احساس بسیار بهتری خواهند داشت. با این حال، اگر احساس می‌کنند تمرین‌ها کمکی نمی‌کنند، بهترین کار این است که از مشاور کودک کمک بگیرید.

کمک به کودک مضطرب

تفاوت بین افکار و احساسات

مهم است که به بچه‌های کوچک‌تر کمک کنید افکار و احساسات را تشخیص دهند. یک مکان راحت برای نشستن با فرزندتان پیدا کنید و در مورد تفاوت افکار و احساس برای آن ها صحبت کنید.

سعی کنید به آن ها کمک کنید  افکارشان را فقط چیزهایی ببینند که در ذهنشان می گذرد و بدانند که واقعیت نیستند و برای مغز طبیعی است که به چیزهای زیادی فکر کند این بدین معنی نمی باشد که این امور واقعیت دارند.

با آن ها وقت بگذرانید

این کار را هر روز انجام دهید، حتی اگر فقط چند دقیقه باشد. کارهایی را با هم انجام دهید که هر دو از آن ها لذت می برید. به پیاده روی بروید، آشپزی کنید، غذا بخورید، بازی کنید یا فقط با هم وقت بگذارید. راه هایی برای لبخند زدن و خندیدن با هم پیدا کنید.

این پیوند بین شما را قوی و مثبت نگه می دارد و باعث می شود متوجه دلیل اضطراب کودک خود شوید.

بپرسید در ذهنشان چه می گذرد

به بچه ها کمک کنید تا به آنچه فکر می کنند و احساس می کنند برچسب بزنند. ممکن است همیشه حرف های زیادی برای گفتن نداشته باشند. اما اجازه دهید بچه‌ها بدانند که در هر زمان آماده گوش دادن و صحبت کردن با آن ها هستید و صحبت های آن ها را جدی میگیرید.

با حوصله گوش کنید

وقتی بچه ها و نوجوانان می خواهند صحبت کنند، با تمام توجه گوش کنید. به آن ها زمان بدهید تا افکار و احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنند، برای درک بهتر موضوع سوال بپرسید، برای مشاوره دادن خیلی عجله نکنید و با آرامش به آنچه می گویند گوش دهید.

به بچه ها کمک کنید فکر کنند چگونه با مسائل برخورد کنند

به آن ها کمک کنید احساس توانایی و اعتماد به نفس پیدا کنند، برای حل مسائل عجله نکنید. در عوض، کودکان و نوجوانان را دعوت کنید تا به کارهایی که می توانند انجام دهند فکر کنند و از ایده های خوب آن ها حمایت کنید. با هم صحبت کنید تا زمان هایی را به آن ها یادآوری کنید که چیز جدیدی را امتحان کردند و به خوبی پیش رفته است.

آرامش و راحتی

گاهی اوقات، کودکان و نوجوانان ممکن است غرق در نگرانی شوند. در آن لحظات، تلاش برای صحبت کردن در مورد آن احتمالا کمکی نخواهد کرد. در این شرایط به آن ها یادآوری کنید که برای کمک به آن ها آماده هستید و محیط خانه را برای آرامش آن ها آماده کنید.

منبع : چگونه با کودک مضطرب خود صحبت کنیم؟

اختلافات دوره نامزدی

چگونه باید با اختلافات دوره نامزدی برخورد کنیم؟ دلیل اختلافات چیست؟ در بازه زمانی آشنایی تا عقد دختر و پسر بیشتر رفت‌ و آمد کند تا یکدیگر را بیشتر بشناسند در این مدت ممکن است شاهد تفاوت‌های زیادی بین خود و طرف مقابل باشد که با نادیده‌ گرفتن آن‌ ها بیشتر به همه انباشته خواهند شد.

سهم عمده این اختلافات مربوط به شخصیت و رفتار خود زوج می‌باشد سهمی که خانواده زوجین در ایجاد اختلاف میان زوجین دارند را نیز نمی‌توان نادیده گرفت.

به هر جهت اختلاف و مشاجره بین زوجین در این برهه کاملاً طبیعی است و جای نگرانی نیست به شرطی که با گفته می‌کردند سعی کنید این اختلافات را حل کنید و در صورت حل شدن آن موضوع را نزدیک مشاور خانواده ببرید.

هر فرد در یک خانواده و در یک فرهنگ رشد نمو یافته پس کاملاً طبیعی است که نسبت‌ به فرد دیگر عقاید  شخصیت خاص خود را داشته باشند مهم‌ ترین کاری که لازم است انجام دهید این است که تفاوت‌های یکدیگر را بپذیرید و به یکدیگر احترام بگذارید.

دلیل اختلافات دوره نامزدی

زوجین به دلایل مختلف ممکن است با یکدیگر اختلاف داشته باشند که به چند مورد از آن‌ ها خواهیم پرداخت.

علت اول خانواده زوج می‌باشد. خانواده زوجین مثل یک میکروسکوپ هم رفتارهای عروسی و داماد را زیر ذره‌ بین خود می‌گذارد و هر حرف او را در مورد خود تلقی می‌کنند.

این سوءتفاهم را نزد فرزند خود می‌برند و به او شکایت می کنند فرزند خانواده که از این پیشامد شوکه می شود با عصبانیت نزد همسر خود می‌رود و او را محکوم به بی ادبی توسط خانواده می‌ کند بدون توجه به این که موضوع فقط یک سوءتفاهم ساده بوده است.

چندین‌ بار چنین اتفاقاتی می‌افتد تا اینکه زوجین نسبت‌ به یکدیگر سرد می‌شوند و عاطفه‌ای بین آن‌ها باقی نخواهد ماند. برای جلوگیری از سردی روابط در چنین موقعیت‌هایی لازم است که بی توجه نباشید و گفتگو کنید.

مسائل اقتصادی

دختر و پسر معمولاً در ابتدای زندگی با شرایط مالی فرد مقابل آشنایی کامل ندارند و ممکن است گاهاً دچار توقعات بی‌جا شوند.

وقتی آنان وارد زندگی مشترک می‌شوند و در جریان مشکلات مالی فرد قرار می‌گیرند احتمالاً عصبانی خواهند شد و متوجه رؤیا بافی‌های خود خواهند شد. چنین مشکلاتی علاوه بر مسائل مالی مشکلات دیگری به‌همراه خواهد آورد.

برقراری رابطه جنسی در بازه زمانی نامزدی و عقد

برخی از زوجین درباره داشتن رابطه جنسی در دوران عقد و نامزدی توافق می‌کند و بعضی دیگر نسبت‌ به آن اختلاف‌ نظر دارند.

اکثر مردان دوست دارند به محض نامزدی رابطه جنسی با شریک عاطفی خود شروع کنند که اکثر بانوان با این‌موضوع مخالف هستند چرا که دوست دارند رابطه جنسی را پس‌ از ازدواج و به‌ طور رسمی تجربه کنند. این اختلاف‌نظر، به‌تنهایی موجب بروز سردی بین زوجین جوان خواهد شد.

نحوه برقراری روابط اجتماعی

فردی که شخصیتی درون‌گرا دارد معمولاً نمی‌تواند با یک فرد برون‌گرا سازگاری داشته باشد.

در زندگی مشترک میزان رفت‌ و آمد با خانواده‌ها، معاشرت کردن با دوستان، نحوه‌ی سفر کردن و غیره به برون‌ گرا یا درون‌ گرا بودن زوجین بستگی خواهد داشت و اگر هرکدام از آنان با نحوه رفت‌ و آمد شریک زندگی خود مشکل داشته باشد رابطه عاطفی آنان را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.

نحوه رفع نیازهای فرد مقابل

هر دختر و پسری دنیای خاص خود را دارد که هر کدام دغدغه و نیاز خود را خواهد داشت. مرد که تا آن روز محبتی از سمت یک زن ندیده سعی می‌کند به شیوه‌ای که به دوستان خود محبت می‌کند به همسرش نیز محبت کنند و دختر نیز به همین منوال. پس‌از مدتی هر دو مدعی می‌شوند که یکدیگر را درک نمی‌کنند.

نحوه حل اختلافات دوره نامزدی

چند راهکار پیشنهاد می کنیم که بتوانید اختلافات دوران نامزدی را حل کنید :

اولین قدمی که لازم است در این باره انجام دهید این است که میزان شناخت خود را به نسبت فرد مقابل افزایش دهید.

نسبت‌به دغدغه‌های او شنوا باشید، تلاش کنید تا خود را در موقعیت او بگذارید و موقعیت‌ها را از دید او تماشا کنید، او را به‌آسانی قضاوت نکنید و سعی کنید همدم خوبی برای او باشید، از اقوام و آشنایان مشورت تخصصی نگیرید و فقط به یک زوج درمانگر مراجعه کنید.

اگر نظر متفاوتی شنیدید آن را بپذیرید و سریعاً در مقابل آن گارد نگیرید، به صحبت‌های او گوش دهید تا متوجه شوید در پشت لایه‌های ظاهری او چه درد و رنجی وجود دارد.

با حفظ تعادل درباره بعضی از مسائل با خانواده خود مشورت کنید. تعادل داشتن را فراموش نکنید چرا که ممکن است خانواده شما تصور کنند این مجوز را دارند که درباره هر چیزی اظهار نظر کنند.

چنین مشکلاتی را در دوره نامزدی و عقد جدی بگیرید!

اگر با چنین مشکلاتی در دوره عقد و نامزدی دست‌ و پنجه نرم می‌کنید قبل‌ از این‌ که زندگی مشترک خود را آغاز کنید با یک مشاور خانواده مشورت کنید:

دعواهای بیش‌ از اندازه

همان‌طور که پیش‌ تر گفتیم بروز اختلاف‌ نظر بین زوجین کاملاً طبیعی است اما اگر هر بار که با هم روبرو شدید بر سر موضوع جزئی شروع به دعوا و مشاجره کردید، باید به نوع رابطه خود شک کنید.

خیانت

بروز خیانت در دوران نامزدی و عقد می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، امکان دارد ازدواج انجام‌گرفته از طرف خانواده فرد خیانت‌کننده و تحمیلی باشد و یا این‌که بعد ها، فرد از انتخاب خود کاملاً پشیمان شود.

برطرف نکردن نیاز یکدیگر نیز، می‌تواند از دلایل دیگر بروز خیانت بشود. همه موارد ذکر شده به‌راحتی قابل بخشش نیست و باید کاملاً ریشه‌یابی شود.

خشونت‌های فیزیکی و کتک‌ کاری

نامزدی و عقد دورانی است که زوجین میانسال نیز از وصف خاطرات خوب و شیرین او یاد می‌کنند. اگر این دوره به مشاجره و کتک‌ کاری بگذرد، شک نکنید یک‌ جای قضیه بو دار است.

اگر شریک عاطفی شما با کوچک‌ ترین مشاجره شروع به ضرب‌ و شتم کرد یعنی نمی‌تواند خشم خود را کنترل کند و قطعا سال‌های بعد نیز به‌ همین منوال و چه‌ بسا بدتر از این با شما و فرزندتان رفتار خواهد کرد. تصور نکنید بعد از ازدواج و شروع زندگی مشترک چیزی تغییر خواهد کرد و شرایط بهتر خواهد شد .

فهمیدن تعارضات شخصیتی فرد مقابل

تعارضات شخصیتی به عبارت ساده رفتارهای نادرست و تفکرات نادرست افراد است. از سری اختلال‌های مخرب می‌توان به اختلاف اختلال شخصیت نمایشی، اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت خودشیفته اشاره کرد.

پایان رابطه در دوره عقد و نامزدی

اگر به‌طور کامل مطمئن هستید که از انتخاب شریک زندگی خود پشیمان هستید و قصد پایان این رابطه را دارید باید بگوییم شما در حال اخذ تصمیم درستی هستید، البته باید دراین‌باره نظر یک مشاور خانواده خبره را نیز بپرسید.

ممکن است از حرف عوام بترسید و یا از خانواده فرد مقابل حس خجالت داشته باشید. اگر واقعاً ایمان دارید که در مسیر درستی ایستاده‌اید نباید به چنین چیزهایی توجه کنید.

چند مورد از اختلافات اصلی در دوره نامزدی و عقد شک کردن در انتخاب روابط زناشویی و اختلاف میان خانواده‌ها هستند.

معمولاً چنین اختلافاتی به این دلیل به وجود می‌آید که زوجین پیش‌ از عقد کردن به میزان کافی یکدیگر را نشناختند و یا این‌ که خانواده طرفین شروع به دخالت در زندگی آنان می کنند.

روان‌ شناسان حوزه خانواده در این‌ باره توصیه می‌کنند که در زندگی مشترک همسر خود را در اولویت بگذارید و به صحبت‌های یکدیگر گوش فرا دهید اگر در توانایی ارتباط با همسرتان ناتوان باشی رابطه‌ شان به‌ زودی خاتمه می‌یابد به یاد داشته باشید در هر رابطه‌ آگاهی حرف اول را می‌زند.

بنابراین مراجعه به یک زوج درمانگر از نظر هر کسی اساسی‌تر خواهد بود.

کلام آخر

در رابطه با اختلافاتی که برای زوجین پیش می آید باید بگوییم که سعی کنید از یک زوج درمانگر کمک بخواهید. چنین مشکلاتی کاملا عادی می باشند اما نحوه ی برخورد شما با این اختلافات حائز اهمیت زیادی می باشد.

دوران نامزدی شیرین‌ترین دوران زندگی هر زوجی به شمار می‌رود البته به شرطی که بتوانند تعارضات آن را حل کنند. زوجین جوان باید در نظر داشته باشند که وجود هر مشاجره‌ ای به‌ منزله این نیست که شما نیمه گمشده فرد مقابل نیستید و یا مراجعه به یک مشاور خانواده می‌توانید مشکل را به‌ آسانی حل کنید.

منبع : اختلافات دوره نامزدی

چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن افراد

تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن. افسردگی یک بیماری روانی جدی اما نسبتاً شایع است که افراد را در هر سنی می تواند تحت تاثیر قرار دهد.

عدم تعادل شیمیایی مغز ممکن است به افسردگی کمک کند، اختلال در سایر نواحی مغز، مانند هیپوکامپ، نیز باعث ایجاد افسردگی می شود.

علائم افسردگی رایج شامل خستگی، تغییرات اشتها و کمبود انرژی و لذت است، البته هیچ درمان مشخصی برای افسردگی وجود ندارد، اما با دارو و درمان قابل درمان است و بستگی به شرایط فرد دارد.

افسردگی می تواند بیشتر جنبه های زندگی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و حتی باعث بیماری های جسمانی نیز بشود.

تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن

چرا افسردگی بیماری جدی است؟

انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد، از جمله افسردگی اساسی، اختلال افسردگی مداوم و همچنین انواع متفاوتی مانند اختلال عاطفی فصلی و افسردگی پس از زایمان.

درک ما از افسردگی در حال تکامل است. هر فردی با هر سن، جنسیت، نژاد، توانایی یا پیشینه فرهنگی ممکن است به افسردگی مبتلا شوند و این یک مشکل جدی است: طبق داده های موسسه ملی سلامت روان، طی دهه های گذشته، خودکشی در ایالات متحده به دلیل افسردگی افزایش یافته است.

علاوه بر این، سازمان بهداشت جهانی افسردگی را به عنوان عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان نام برده است.

عدم تعادل شیمیایی مغز

عوامل زیادی وجود دارد که می تواند در ایجاد افسردگی نقش داشته باشد. یک فرضیه شناخته شده بیان کرده است که افسردگی به دلیل عدم تعادل مواد شیمیایی مغز به نام انتقال دهنده های عصبی ایجاد شده است.

انتقال دهنده های عصبی، مانند دوپامین، سروتونین و نوراپی نفرین، همگی عملکردهای متفاوتی دارند اما پیام های شیمیایی را بین نورون های مغز ارسال می کنند و در خلق و خوی افراد در هر لحظه نقش دارد.

چند راه وجود دارد که عدم تعادل ممکن است رخ دهد. سلول هایی که پیام های شیمیایی را دریافت می کنند ممکن است پذیرای آن نباشند، یا مغز ممکن است مقادیر کمتری از انتقال دهنده های عصبی خاص را نسبت به مقدار مطلوب تولید کند.

انتقال دهنده های عصبی به طور منظم در طی فرآیندی به نام بازجذب جذب نورون ها می شوند که انتقال دهنده های عصبی را از انتقال پیام های خود باز می دارد. اگر مغز اساساً انتقال دهنده های عصبی را خیلی سریع “پاکسازی” کند، ممکن است عدم تعادل رخ دهد.

آریان می گوید، این انواع مختلف عدم تعادل می تواند تا حدی توضیح دهد که چرا افسردگی در هر فردی متفاوت است و چرا برخی افراد به انواع خاصی از درمان پاسخ بهتری می دهند.

نواحی مغز درگیر افسردگی

به نظر می رسد به طور خاص چندین ناحیه مغز نقش مهمی در ایجاد علائم افسردگی دارند.

آمیگدال که در اعماق مرکز مغز قرار دارد، در بسیاری از پاسخ‌های احساسی از جمله فعال کردن مغز و پاسخ ترس بدن نقش دارد. این ناحیه تمایل به افزایش فعالیت در افراد مبتلا به افسردگی دارد.

تحقیقات همچنین نشان داده است که برخی از نواحی مغز در افراد مبتلا به افسردگی مزمن کوچک می‌شوند بنابراین عملکرد کمتری دارند. این نواحی شامل هیپوکامپ است که در حافظه بلند مدت نقش دارد و تالاموس که چرخه خواب و بیداری را تنظیم می کند و ورودی حسی و حرکتی را کنترل می کند.

توجه به این نکته مهم است که در حالی که عدم تعادل شیمیایی و سایر مکانیسم های مغز در افسردگی به تنهایی باعث افسردگی نمی شوند. ژنتیک، تجربیات آسیب زا، شرایط پزشکی، استرس مزمن و حتی ویژگی های شخصی می تواند فرد را بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.

برخی افراد از نظر عاطفی واکنش‌پذیرتر هستند، این به تنهایی لزوماً به این معنی نیست که آن ها به یک بیماری روانی مبتلا خواهند شد، اما ممکن است در معرض خطر بیشتری قرار بگیرند.

چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن

علائم روانی افسردگی مانند احساس غم و اندوه و ناتوانی در لذت بردن از چیزهایی که معمولاً باعث شادی می شود، نیز رایج است.

در واقع، بسیاری از علائم افسردگی نه در ذهن بلکه در بدن احساس می شود.

علائم افسردگی فیزیکی بسته به فرد می باشد. پرخوابی یا خواب‌آلودگی مفرط، مانند بی‌خوابی در افسردگی شایع است.

اشتها نیز می تواند تحت تأثیر افسردگی قرار گیرد، بی اشتهایی یا با پرخوری یا خوردن بدون فکر از نشانه های افسردگی می باشد. برخی افراد احساس کمبود انرژی یا انگیزه می کنند درحالی که دیگران احساس بی قراری می کنند.

یکی از جنبه‌های افسردگی که در معیارهای تشخیصی قرار نمی‌گیرد این است که می‌تواند باعث شود همیشه احساس بیماری، درد و خستگی داشته باشید.

دلیل این نیست که تنبلی می کنید، بلکه به این دلیل است که انرژی ندارید و مغز و عضلات شما احساس خستگی می کنند. این فعالیت را چالش برانگیز می کند زیرا کاری که باید انجام دهید کاری است که تمایلی به انجام آن ندارید، بنابراین باید به خودتان فشار بیاورید.

اینکه علائم فردی چگونه ظاهر می شود می تواند به سن آن ها نیز بستگی داشته باشد. کودکان و نوجوانان به احتمال زیاد بی قرار یا تحریک پذیر هستند، در حالی که افراد مسن ممکن است مواردی مانند مشکلات معده و بی خوابی را تجربه کنند.

جدی‌ترین علامت افسردگی، مشغولیت، مرگ، آرزوی مردن یا تلاش فعالانه برای کشف چگونگی مردن می باشد. افکار خودکشی جدی هستند. خودکشی یکی از علل اصلی مرگ و میر در ایالات متحده است و دومین عامل مرگ و میر در میان کودکان، نوجوانان و بزرگسالان جوان از ۱۰ تا ۳۴ سال است.

افسردگی قابل درمان است

در حالی که داده‌های مربوط به خودکشی ناگوار است، افسردگی ضرری ندارد. خبر خوب این است که افسردگی قابل درمان است.

راه های مختلفی برای درمان افسردگی وجود دارد، از جمله داروها، درمان شناختی رفتاری و اقدامات تخصصی برای افرادی که نیاز به درمان تخصصی دارند.

دارودرمانی

رایج‌ترین داروهایی که برای افسردگی تجویز می‌شوند، مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین یا SSRI نامیده می‌شوند. تصور می شود که آن ها با جلوگیری از بازجذب بیش از حد ناقل عصبی سروتونین کار می کنند.

درمان

درمان شناختی رفتاری (CBT)، یکی از مؤثرترین اشکال علمی درمانی برای افسردگی است، مانند رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT). روان درمانی بین فردی، فعال سازی رفتاری یا درمان حل مسئله، گزینه های خوب دیگری هستند که به نیازهای خاص فرد بستگی دارد.

به یاد داشته باشید که افسردگی تقصیر تو نیست. هیچ کس نباید برای آن احساس گناه کند. افسردگی یک بیماری عصبی است و شما به حمایت نیاز دارید و این مشکلی ندارد.

منبع : چگونگی تاثیر افسردگی بر بدن و ذهن افراد

چگونه هوش هیجانی خود را تقویت کنیم + بازی برای کودکان

آیا می دانستید که هوش هیجانی را می توانید در طول زندگی خود آن را ارتقا دهید؟ هوش هیجانی به شما در حل تعارضات زندگی روزمره کمک می کند.

این اصطلاح توسط پیتر سالوی و جان مایر در دهه ۱۹۹۰ در دانشگاه ییل ایجاد شد و بعداً دانیل گولمن در سال ۱۹۹۵ آن را بیش تر رواج داد.

فواید هوش هیجانی

استفاده از هوش هیجانی در زندگی روزمره می تواند بسیار مفید باشد.

به عنوان مثال، پیشگیری از موقعیت های خطرناک برای سلامتی، مانند جلوگیری از فشار خون بالا و بیماری های قلبی و از نظر انطباق نیز می تواند در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بسیار سودمند باشد.

به همین دلیل، بهبود هوش هیجانی در سنین پایین می‌تواند سرمایه‌گذاری بلندمدتی باشد که باعث موفقیت در بزرگسالی می شود.

تقویت هوش هیجانی در نوجوانان

۱٫به واکنش های احساسی خود نسبت به وقایع در طول روز توجه کنید.

به راحتی می توانید احساسات خود را در مورد آنچه در طول روز تجربه می کنید، پشت سر بگذارید. اما درک احساس خود برای تقویت هوش هیجانی ضروری است. اگر احساسات خود را نادیده بگیرید، اطلاعات مهمی را نادیده می گیرید که تأثیر زیادی بر طرز فکر و نحوه رفتار شما دارد.

  1. به بدن خود توجه کنید

به جای نادیده گرفتن علائم فیزیکی احساسات خود، شروع به گوش دادن به آن ها کنید. به یاد داشته باشید که ذهن و بدن ما از هم جدا نیستند. آن ها عمیقاً بر یکدیگر تأثیر می گذارند.

  1. مشاهده کنید که چگونه احساسات و رفتار شما به هم مرتبط هستند.

وقتی احساسات شدیدی را تجربه می کنید، چه واکنشی نشان می دهید؟ هرچه بیشتر درک کنید که چه چیزی انگیزه های رفتاری شما را تحریک می کند، هوش هیجانی شما بالاتر خواهد بود و می توانید از آنچه می دانید برای تغییر رفتار خود در آینده استفاده کنید.

  1. از قضاوت در مورد احساسات خود بپرهیزید

تمام احساساتی که دارید معتبر هستند، حتی احساسات منفی که تجربه می کنید. اگر احساسات خود را قضاوت کنید، توانایی خود را برای احساس کردن از بین می برید و استفاده از احساسات خود را در راه های مثبت دشوارتر می کند.

به این موضوع فکر کنید که هر احساسی که دارید، یک قطعه جدید از اطلاعات مفید است از چیزهایی که در دنیای شما در حال وقوع می باشد مرتبط است.

در ابتدا سخت است، اما اجازه دهید احساسات منفی ظاهر شوند و آن ها را به آنچه در حال رخ دادن است مرتبط کنید. به عنوان مثال، اگر به شدت حسادت می کنید، این احساس در مورد وضعیت شما چه چیزی به شما نشان می دهد؟

  1. تصمیم گیری در مورد نحوه رفتار را تمرین کنید

شما نمی توانید احساساتی که دارید را کنترل کنید، اما می توانید تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید به آن ها واکنش نشان دهید. به این فکر کنید که ترجیح می دهید چه واکنشی نشان دهید، به جای اینکه اجازه دهید احساساتتان بر شما غلبه کند، تصمیم بگیرید دفعه بعد احساسات خود را کنترل کنید.

هنگامی که اتفاق منفی در زندگی شما می افتد، لحظه ای را برای احساس کردن اختصاص دهید. هنگامی که موج اولیه سپری شد، تصمیم بگیرید که چگونه می خواهید رفتار کنید. تصمیم بگیرید که احساسات خود را به جای سرکوب کردن، بیان کنید و دوباره تلاش کنید.

  1. مهارت های همدلی خود را بهبود بخشید

همدلی یعنی توانایی تشخیص احساسات دیگران و به اشتراک گذاشتن احساسات با آها. شنونده فعال‌تر بودن و توجه واقعی به آنچه مردم می‌گویند می‌تواند به شما کمک کند تا احساس بهتری نسبت به آن‌ها داشته باشید. توانایی استفاده از این اطلاعات تصمیمات و بهبود روابط از نشانه های هوش هیجانی است.

برای بهبود همدلی، خود را به جای دیگران بگذارید. به این فکر کنید که اگر در موقعیت آن ها بودید چه احساسی داشتید. به طور فعال تصور کنید که چگونه می توانید از طریق تجربیاتی که دارید حمایت و مراقبت لازم را ارائه دهید.

  1. زبان بدن افراد را یاد بگیرید

سعی کنید احساسات واقعی افراد را با مشاهده حالات صورت و زبان بدن آن ها درک کنید. اغلب مردم احساسات خود را به صورت فیزیکی نیز نشان می دهند. تمرین کنید که بیشتر مراقب باشید و احساسات دیگران را درک کنید.

اگر مطمئن نیستید که در تفسیر حالات چهره مهارت دارید، سعی کنید حدس بزنید به طور مثال تن صدای بالاتر نشان می دهد که استرس دارد یا عصبانی است.

  1. تمرین کنید که از نظر احساسی صادق باشید

وقتی ناراحت هستید به مردم بگویید و شادی را نیز به اشتراک بگذارید این صداقت باعث می شود که دیگران راحت تر، بتوانند با شما ارتباط برقرار کنند و اعتماد بیش تری به شما داشته باشند.

  1. سطح استرس خود را کاهش دهید

زندگی مملو از موقعیت‌های دشوار است، از روابط گرفته تا از دست دادن شغل همه باعث افزایش استرس و اضطراب افراد می شود. در این بین، محرک‌های استرس بی‌شماری وجود دارد که می‌تواند هر موضوع را بسیار چالش‌برانگیزتر از آنچه که احتمالاً هست به نظر می رساند.

 ۸ بازی برای بهبود هوش هیجانی کودکان

  1. احساسات خود را نام ببرید

برای شروع، می توانید احساسات خود را با فرزندانتان در میان بگذارید و سپس همانطور که دکتر سیگل پیشنهاد می کند، می توانید به بچه ها کمک کنید تا احساسات خود را بشناسند.

  1. دسته بندی احساسات

برای بازی، فقط باید پنج احساس اصلی ( شاد، غمگین، عصبانی، ترس، خجالت ) را روی کاغذ بنویسند. سپس، احساسات مربوط به هر دسته اصلی را یادداشت کنید و کارت ها را از هم جدا کنید. و سپس از فرزندان خود بخواهید تا دریابند که هر احساس در کدام یک از پنج دسته اصلی قرار می گیرد.

  1. برچسب زدن به احساسات

یکی از راه های عالی برای کمک به هوش هیجانی آن ها برچسب زدن به احساسات دیگران است. برای این کار، می توانید سعی کنید احساسات شخصیت ها را هنگام خواندن داستان با هم شناسایی کنید. یا هنگام تماشای تلویزیون، می توانید از فرزندان خود بخواهید که با زبان بدن و کلمات تشخیص دهد که بازیگر چه احساسی دارد.

سخن آخر

اگر کودکی با هوش هیجانی بالا دارید، ابتدا باید بدانید که فرزند شما در ابراز وجود یا کار گروهی مشکلی ندارد. بنابراین، تقریباً همه حرفه ها مناسب هستند، اما برخی از مشاغل برجسته برای آن ها شامل موارد زیر می باشد:

  • سیاستمدار
  • مدیر
  • وزیر
  • معلم
  • علمی
  • درمانگر
  • روانشناس
  • دیپلمات
  • مذاکره کننده
  • کارشناس فروش یا بازاریابی
  • کارگر اجتماعی
  • بازیگر

منبع : چگونه هوش هیجانی خود را تقویت کنیم + بازی برای کودکان

۷ نشانه رایج کم خوابی که نباید نادیده بگیرید

کم خوابی می تواند همه چیز را از خلق و خو گرفته تا حافظه تحت تاثیر قراردهد. در اینجا نحوه شناسایی تمام علائمی که نشان می دهد به خواب بیشتری نیاز دارید، آمده است.

در جامعه ما، وسوسه و حتی فشار زیادی برای کم کردن خواب وجود دارد. در واقع، یک تصور غلط واقعی وجود دارد که محرومیت از خواب نوعی حرکت قهرمانانه محسوب می شود، نشانه ای از اینکه چقدر سخت کار می کنید، چقدر زود می توانید از خواب بیدار شوید، چقدر به خواب کی نیاز دارید، چقدر فعال، اجتماعی و پرمشغله هستید.

اما خواب کافی فقط یک پاداش راحت پس از یک روز طولانی و مطمئناً نشانه تنبلی یا ضعف نیست. خواب کافی که برای بزرگسالان حداقل هفت ساعت تعریف می شود یک محرک برای سیستم فیزیولوژیکی بدن انسان است.

هنگامی که ما کم خواب می شویم (بیش از یک سوم بزرگسالان دچار کمبود خواب هستند) سلامت و تندرستی ما به روش های بی شماری از جهت ذهنی، جسمی و عاطفی آسیب می بیند.

برای اینکه از نظر فنی کم خواب در نظر گرفته شوید، نیازی نیست که تمام شب را بیدار باشید در واقع، ممکن است حتی متوجه نشوید که به اندازه کافی نمی خوابید، زیرا ممکن است احساس خستگی خاصی نداشته باشید.

علائم کم‌خوابی زیادی وجود دارد که فراتر از خمیازه کشیدن، تکان دادن سر پشت میز کار یا سختی در باز نگه داشتن چشم ها است.

نشانه های کم خوابی

۱٫بد خلق هستی

خواب و سلامت عاطفی عمیقاً به هم مرتبط هستند، بر اساس آمار دانشکده پزشکی هاروارد، بیماران مبتلا به اضطراب و افسردگی بیشتر احتمال دارد بی خوابی مزمن را تجربه کنند. حتی از دست دادن خواب کوتاه مدت و جزئی می تواند بر خلق و خو، دیدگاه و کیفیت مهم ترین روابط ما تأثیر منفی بگذارد.

اگر کم خواب هستید، در برابر بدخلقی، تحریک‌پذیری و چالش‌های مقابله با استرس آسیب‌پذیرتر هستید. کمبود خواب و استرس نیز می تواند یک چرخه بد ایجاد کند.

  1. بهره وری و عملکرد افت می کند.

کمبود خواب مزمن می‌تواند بر  شماتوانایی‌های ما برای استدلال، تمرکز، و حتی یافتن کلمات مناسب برای توصیف چیزهای ساده تأثیر منفی بگذارد. در واقع، تخمین زده می‌شود که بی‌خوابی به تنهایی سالانه ۴۱۱ میلیارد دلار برای اقتصاد آمریکا هزینه داشته باشد.

اغلب ما معتقدیم که تا دیروقت بیدار ماندن و پروژه های کاری را به پایان رساندن یا برای ارائه ها آماده شدن کاملا ضروری است. اما، به نظر می رسد، توقف کار به موقع برای پایان دادن به کار و داشتن یک خواب خوب، عموماً بهترین راه برای بهبود بهره وری و عملکرد کلی است.

کافئین قدرت شناختی را تا نیم ساعت افزایش می‌دهد، اما خواب اطلاعات اخیر بدردنخوری را که آموخته‌اید از بین می‌برد و آن ها را بایگانی می‌کند تا بتوانید به طور موثرتری اطلاعات جدید را دریافت کنید.

۳٫ وزن شما در حال نوسان است.

در سال ۲۰۰۴، یک مطالعه طولانی مدت در ویسکانسین نشان داد که افرادی که کمتر از شش ساعت در شب می‌خوابند، بیشتر در معرض اضافه وزن هستند. این گروه کاهش سطح هورمون سرکوب کننده اشتها لپتین، همراه با افزایش سطح هورمون تحریک گرسنگی را نشان می دهد. زمانی که بیش از حد خسته هستیم، به سراغ میان وعده‌های بیشتری می‌رویم.

اخیراً، محققان ارتباط قوی بین کمبود خواب و افزایش خطر ابتلا به دیابت نوع ۲ را شناسایی کرده اند، یک اختلال متابولیک که اغلب با پرخوری و چاقی ایجاد می شود.

  1. پوستت داغون شده

چشم‌های قرمز، پف‌کرده، حلقه‌های تیره زیر چشم و گوشه‌های رو به پایین دهان، همگی در افراد کم‌خواب به‌راحتی قابل شناسایی هستند. لورن هیل می‌گوید: «مردم معمولاً می‌توانند تشخیص دهند که شب سختی داشته‌اید یا خیر. حتی مقادیر کم کم خوابی بر ظاهر شما تأثیر می گذارد، خواب کافی و با کیفیت باید رکن هر روال مراقبت از پوست باشد.»

  1. قضاوت شما در حال تزلزل است.

زمانی که افراد کم خواب هستند، ناحیه ای از مغز که با پردازش عاطفی درگیر است، یعنی قشر پیش پیشانی، اساساً به خواب می رود  و شواهدی وجود دارد که خواب‌آلودگی باعث می‌شود افراد منطق خود را از دست بدهند.

  1. در طول روز دچار خواب آلودگی می شوید.

این یکی از نشانه‌های کمبود خواب است که ممکن است نسبتاً واضح به نظر برسد،علائم آن می تواند بیش تر از خمیازه کشیدن هر پنج دقیقه یا نیاز به قهوه خود باشد. بیش از ۳۰ درصد آمریکایی ها به طور مزمن دچار کم خوابی می شوند که با عواقب بالقوه کشنده ای همراه است.

۷٫ میل جنسی شما در حال کاهش است.

خستگی می تواند عامل مهمی در رابطه با عدم تمایل شما به رابطه جنسی باشد. طبق گفته کلینیک مایو، زنانی که درگیر مراقبت از کودکان و والدین سالخورده هستند، اغلب گزارش می‌دهند که در پایان روز بیش از حد خسته هستند و علاقه ای به رابطه جنسی ندارند.

اکثر بزرگسالان به هفت تا نه ساعت خواب نیاز دارند و به نظر می رسد استفاده از تبلت ها، تلفن ها و سایر صفحه های قبل از خواب به طور فزاینده ای عامل مهمی در افزایش ساعات خواب است.

هیل می گوید: استفاده از صفحه نمایش نه تنها افزایش طبیعی ملاتونین، هورمونی که مسئول تنظیم خواب است را سرکوب می کند، بلکه باعث می شود تا زمانی که در حال خواب می باشیم، ما را سرحال می کند، هوشیاری را افزایش داده و به خواب رفتن را سخت‌تر می‌کند.

کنترل احساسات خود را از دست می دهید

چه در حال دعوا با همکار باشید، چه با همسرتان وارد مشاجره شوید یا خونسردی خود را با فرزندانتان از دست بدهید، نخوابیدن این احتمال را افزایش می دهد که واکنش های عاطفی شما تکانشی تر و شدیدتر باشد.

با کم خوابی تمایل شما به واکنش شدید به موقعیت های منفی به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. وقتی متوجه شدید که کنترل احساسات خود را خیلی زیاد از دست می دهید، آن را نشانه ای از کمبود خواب در نظر بگیرید.

  1. بدون اینکه متوجه بشی چرت میزنی

احساس خستگی در طول روز یکی از رایج ترین نشانه های کم خوابی است. اگر متوجه شدید که در حین کار چرت می‌زنید، چیزی را تجربه می‌کنید که کارشناسان خواب آن را خواب میکرو می‌نامند.

این می تواند از “چند تا چند ثانیه” طول بکشد و افرادی که آن را تجربه می کنند بدون اینکه متوجه شوند به خواب می روند. این کار می تواند خطرناک باشد، به خصوص اگر در حال رانندگی باشید.

منبع : ۷ نشانه رایج کم خوابی که نباید نادیده بگیرید

حملات پانیک را در سه ثانیه متوقف کنید

حملات پانیک را در سه ثانیه متوقف کنید

حملات پانیک یک اختلال اضطراب شایع است که با دوره های ناگهانی ترس و لرز، تنگی نفس و احساس عذاب قریب الوقوع مشخص می شود.

در حالی که حملات پانیک می تواند ناتوان کننده باشد، تکنیک های موثر بسیاری وجود دارد که می توانید برای درمان از آن ها استفاده کنید. در این مقاله، برخی از متداول‌ترین تکنیک‌های شناختی رفتاری برای درمان حملات پانیک را مورد بحث قرار می‌دهیم.

حملات پانیک چیست؟

حملات پانیک دوره هایی از ترس و اضطراب شدید است که می تواند از چند دقیقه تا چند ساعت طول بکشد. آن ها اغلب در پاسخ به یک رویداد محرک، مانند ضرب الاجل کاری استرس زا، موقعیت ناآشنا که احساس می کنند نمی توانند آن را ترک کنید، یا مواجه شدن با چیزی که به نظر تهدیدکننده است، رخ می دهد.

حملات پانیک با علائم فیزیکی مانند تپش قلب، تعریق، لرزش و احساس جدایی از واقعیت همراه است. آن ها همچنین می توانند منجر به احساس وحشت و ترس شوند که می تواند در زندگی روزمره اختلال ایجاد کند.

در حالی که حملات پانیک می تواند بسیار ناتوان کننده باشد و باعث ناراحتی قابل توجهی شود، قابل درمان هستند و می توان آن ها را از طریق درمان شناختی-رفتاری (CBT) مدیریت کرد. درمان شناختی رفتاری نوعی روان درمانی است که به افراد کمک می کند یاد بگیرند چگونه افکار و احساسات خود را مدیریت کنند تا علائم خود را کاهش دهند.

چه چیزی باعث حملات پانیک می شود؟

هنگامی که فردی دچار حمله پانیک می شود، بدن به حالت جنگ یا فرار می رود. این یک مکانیسم تکاملی است که برای محافظت از ما در برابر تهدیدها طراحی شده است و به ما امکان می دهد با یک تهدید درک شده مقابله کنیم یا از آن فرار کنیم.

هنگامی که پاسخ مبارزه یا گریز فعال می شود، این امر باعث افزایش ضربان قلب، فشار خون شده و تنفس فرد سریع و کم عمق می شود. این واکنش ها به دلیل ترشح هورمون هایی مانند آدرنالین و کورتیزول در پاسخ به ترس یا استرسی است که باعث حمله پانیک می شود.

چگونه با استفاده از تکنیک های شناختی رفتاری حملات پانیک را متوقف کنیم؟

اگر حملات پانیک را تجربه می‌کنید، مهم است که راهی برای کاهش وقوع آن‌ها پیدا کنید. خوشبختانه، درمان شناختی-رفتاری (CBT) می تواند به شما در انجام این کار کمک کند.

درمان شناختی رفتاری  نوعی روان درمانی است که بر تغییر افکار و رفتار شما به عنوان علت اصلی مشکلات اضطرابی شما تمرکز دارد. در اینجا چند تکنیک شناختی رفتاری وجود دارد که می تواند به شما در جلوگیری از وقوع حملات پانیک کمک کند:

  1. علائم هشدار دهنده حمله پانیک را بشناسید و آن را جدی بگیرید. به آنچه باعث اضطراب شما می شود توجه کنید و به دنبال الگوهایی در علائم خود باشید. این به شما کمک می کند تا بفهمید که چرا حملات پانیک رخ می دهد و چگونه باید از آن ها در آینده اجتناب کنید.
  2. مکانیسم های مقابله ای را برای زمانی که حمله پانیک رخ می دهد، ایجاد کنید. داشتن یک برنامه به شما این امکان را می دهد که آرام بمانید و به خود اطمینان دهید که حمله در نهایت به پایان خواهد رسید. برخی از مکانیسم‌های متداول مقابله‌ای شامل قدم زدن، تمرینات تنفسی یا تمرین‌های تجسمی می باشند.
  3. در مورد مشکلات اضطراب خود با کسی صحبت کنید. صحبت آشکار در مورد ترس ها و تجربیات خود می تواند برای غلبه بر آن ها بسیار مفید باشد. همچنین می تواند به کاهش استرس کمک کند و در طول درمان انگیزه شما را حفظ کند.
  4. ۱۰ نفس عمیق بکشید. تمرکز بر تنفس و بازدم مسیر آرامش را در سیستم عصبی شما فعال می کند. این به شما در کاهش تهویه هوا، افزایش ضربان قلب و لرزشی که ممکن است در هنگام هراس تجربه کنید، کمک می کند.
  5. به یاد داشته باشید که حملات پانیک تلاش بدن برای محافظت از شما است. اگرچه این احساسات می توانند شدید و ناراحت کننده باشند، اما به شما آسیبی نمی رسانند.
  6. مکانی آرام انتخاب کنید. برخی از تصاویر و صداها می توانند باعث تشدید پانیک شوند بنابراین مکان انتخابی انتخاب کنید تا در آن آرامش کافی را تجربه کنید.

تمرین تنفسی برای حملات پانیک

اگر در طول حمله پانیک به سرعت نفس می‌کشید، انجام تمرینات تنفسی می‌تواند علائم دیگر را کاهش دهد. بنابراین کارهای زیر را انجام دهید:

  • تا جایی که می توانید آرام، عمیق و آرام نفس بکشید.
  • به آرامی، عمیق و به آرامی از طریق دهان خود نفس بکشید.
  • برای برخی افراد شمردن پیوسته از یک تا پنج در هر دم و هر بازدم مفید است.
  • چشمان خود را ببندید و روی تنفس خود تمرکز کنید.
  • باید در عرض چند دقیقه احساس بهتری داشته باشید بنابراین ممکن است بعد از آن احساس خستگی کنید.

راه های پیشگیری از حملات پانیک

شما باید سعی کنید دریابید که تحت چه استرس خاصی قرار دارید که می تواند علائم شما را بدتر کند. مهم است که حرکات و فعالیت های روزانه خود را محدود نکنید.

  • انجام تمرینات تنفسی هر روز به جلوگیری از حملات پانیک و تسکین آن ها در هنگام وقوع کمک می کند
  • ورزش منظم به ویژه ورزش های هوازی، به شما در مدیریت سطوح استرس، رهایی از تنش، بهبود خلق و خو و افزایش اعتماد به نفس کمک می کند.
  • برای تثبیت سطح قند خون خود وعده های غذایی منظم بخورید.
  • از مصرف کافئین، الکل و سیگار اجتناب کنید. مصرف این ها می توانند حملات پانیک را بدتر کنند.
  • دانستن اینکه افراد دیگر نیز همین احساسات را تجربه می کنند می تواند باعث اطمینان خاطر شود.
  • درمان شناختی رفتاری (CBT) می تواند الگوهای افکار منفی را که حملات پانیک شما را تغذیه می کند، شناسایی و تغییر دهد.

علائم حمله پانیک

  • ضربان قلب تند یا تند
  • تنگی نفس
  • احساس اینکه ممکن است در حال مرگ باشید.
  • احساس عذاب قریب الوقوع
  • احساس می کنند که کنترل بدن و احساسات خود را از دست داده اند.
  • درد یا گرفتگی قفسه سینه
  • عرق کردن
  • لرزش شدید

حمله پانیک چه تفاوتی با اضطراب دارد؟

در حالی که برخی علائم میان حملات پانیک و اضطراب ممکن است مشابه باشند (مانند ضربان قلب سریع، تنگی نفس، سرگیجه)، وحشت و اضطراب دو چیز بسیار متفاوت هستند.

برای شروع، حمله پانیک شروع بسیار ناگهانی دارد و علائم شدیدی به همراه دارد. در عرض چند ثانیه، ممکن است درد قفسه سینه، لرزش را تجربه کرده یا احساس کنید که از واقعیت خود جدا شده اید.

با این حال، اضطراب به تدریج در طول زمان ایجاد می شود. ممکن است خود را بیش از حد نگران کنید و در طول روزها و هفته ها احساس اضطراب شدیدی داشته باشید. برخلاف حملات پانیک، اضطراب علائم کمتری دارند، اما علائم ممکن است برای مدت زمان طولانی‌تری (روزها، هفته‌ها یا حتی ماه‌ها) پایدار باشند.

به طور خلاصه، حمله پانیک از نظر شدت علائم و مدت زمانی که علائم خود را نشان می دهند با اضطراب متفاوت است.

نتیجه

حملات پانیک می تواند یک تجربه ناتوان کننده، هم از نظر ذهنی و هم از نظر جسمی باشد. اگر در وهله اول به دنبال راه هایی برای جلوگیری از وقوع حملات پانیک هستید، CBT (درمان رفتاری شناختی) یک نقطه شروع عالی است.

درمان شناختی رفتاری شامل آموزش به شما می شود که چگونه چیزهایی را که باعث حمله پانیک شما می شوند شناسایی کنید و سپس بر جایگزینی آن افکار با افکار مثبت تر تمرکز کنید. این تکنیک در ابتدا می تواند دشوار باشد، اما با تمرین آسان تر و در نهایت در جلوگیری از بروز حملات پانیک موثرتر می شود.

منبع : حملات پانیک را در سه ثانیه متوقف کنید