خیانت والدین بر فرزندان چه تاثیری دارد؟

خیانت به معنای برقراری نوعی از رابطه ی عاطفی، جنسی و با فردی جز همسر است که به صورت مخفیانه انجام می گیرد .

آگاهی از آن می تواند طرف مقابل را دچار علایم جسمانی و روانی قابل توجهی از جمله بی قراری، خشم، ناراحتی، تپش قلب، مشکلات خواب، اضطراب، افسردگی و پوچی کند.

وقوع خیانت و آگاه شدن از آن نه تنها روابط زوجین را مخدوش می کند بلکه می تواند پایه های اساسی اعتماد و احسس امنیت در کودکان را نیز به شدت تخریب کند.

تاثیر خیانت والدین بر کودک

این مساله می تواند با توجه به سن فرزند تاثیرات متفاوتی را ایجاد کند.

به عنوان مثال فرزندان تا قبل از تجربه ی بلوغ، ممکن است به شدت در خود فرو رفته و یا پرخاشگر شوند.

بی اشتهایی، بدغذایی، افت تحصیلی، کج خلقی، ناخن جویدن، شب ادراری و کابوس های شبانه از جمله دیگر علایمی است که این کودکان از خود بروز می دهند.

ممکن است کودک علایمی از جمله بی اشتهایی عصبی و یا بیماری های روان تنی را نیز بروز دهد.

همچنین نوجوانان نیز در این شرایط واکنش های توام با پرخاشگری و مشکلات متعدد سازگاری را بروز می دهند و گیج و آشفته می شوند.

نواجوانان و ایجاد بحران های اخلاقی

می توان گفت مهم ترین مساله ی قابل طرح برای زندگی یک نوجوان، هویت یابی است.

نوجوانانی که از روابط خیانت آمیز والدین آگاه می شوند غالبا در زمینه ی شکل دادن به هویت مطلوب با مشکلات متعددی مواجه می شوند.

این گروه از نوجوانان روابط صمیمانه را سرشار از ناامنی و بی اعتمادی دانسته و بر اساس همین ادراک، پیش نویس روابط آینده ی خود را نیز ترسیم می کنند.

بر اساس مطالعات، این گروه از نوجوانان با احتمال بیشتری ممکن است دست به بزهکاری و رفتارهای پرخاشگرانه بزنند و بیشتر از سایر همسالان خود در معرض بحران های اخلاقی قرار دارند.

طوفان خشم فرزندان از طریق خیانت راه اندازی می شود.
آگاهی فرزندان از خیانت والدین می تواند منجر به تجربه ی بالاترین سطوح خشم در فرزندان شود.

تاثیر بر ویژگی های شخصیتی کودک

از نظر مشاورانه نباید تاثیر خیانت والدین بر کودک را نادیده گرفت.

در این شرایط ممکن است کودک یا نوجوان با توجه به ویژگی های شخصیتی خود و ساختار خانواده روش های متفاوتی را برای ابراز خشم انتخاب کند:

۱٫ در صورتی که جو خانواده بسته و والدمحور باشد، فرزندان با احتمال بیشتری خشم را به ودشان معطوف می کنند.

در این حالت نشانه هایی از جمله ساکت بودن، انزوا و در خود فرورفتگی، بدغذایی و بی اشتهایی عصبی بروز می کند که نشانه های خشم معطوف به خود است.

۲٫ در خانواده های فرزند سالار، ممکن است کودک بتواند عواطف خود را راحت تر بروز دهد.

در این شرایط والدین شاهد حملات خشم، پرخاشگری و انواع مشکلات رفتاری خواهند بود که نشانه ی نارضایتی فرزند از وضع موجود است و می تواند تبعات بین فردی زیادی را در محیط های مختلف به ویژه خانه و مدرسه به دنبال داشته باشد.

روش های کاهش آسیب فرزندان پس از وقوع خیانت

خیانت می تواند یکی از فاکتورهای مخربی باشد که تعادل سیستم خانواده را به هم می زند و از طریق آن کودکان شاهد دعوا، نزاع، تعارض، بی حرمتی، قهر و روابط سرد و خشک والدین می شوند.

در این شرایط لازم است تا از طریق اقدامات زیر، کنترل وضعیت را به دست بگیرید و بتوانید ضمن حل مساله ی خیانت، میزان آسیب های ناشی از آن بر فرزندان را به حداقل برسانید.

۱٫ از گفت و گو های متناقض در مورد مساله خودداری کنید.

گفت و گوهای متناقض والدین در مورد خیانت نتیجه ای جز گیج و سردرگم شدن فرزند ندارد.

در این شرایط کاملا ضروری است که به صورت مشترک با فرزندتان صحبت کنید و او را در جریان جزییات اتفاقات قرار ندهید.

فرزندتان باید بداند که مشکلات قابل گفت و گو و حل هستند و هر دوی شما با او صادق هستید.

۲٫ فرزندتان را سپر بلا قرار ندهید.

در شرایط خیانت ممکن است هر یک از والدین تصمیم بگیرد تا موقعیت را به نوعی تعریف کند که کمتر مقصر جلوه کند و از این طریق بتواند حمایت فرزندان را به سمت خود جلب کند.

این شیوه از رفتار می تواند به شدت مخرب باشد.
فرزندانی که در تعارضات خانوادگی نقش سپر بلا را ایفا می کنند با احتمال بالاتری در معرض بیماری های جسمی و روانی قرار می گیرند و سطح بسیار بالایی از اضطراب را تجربه خواهند کرد.

بهتر است دست از درد و دل کردن در حضور فرزندتان بردارید و به هیچ وجه در حضور او از همسرتان شکایت و بدگویی نکنید.

۳٫ به یک مشاور مراجعه کنید.

فراموش نکنید که فرزندتان در حکم قاضی و یا مشاور اختلافات شما نیست.

باتوجه به این واقعیت که وقوع خیانت از بار عاطفی و روانی بسیار زیادی برخوردار است، بهتر است به یک مشاور مراجعه کنید تا بتوانید با او صحبت کنید، احساس درک شدن و همدلی کسب کنید و برای رفع مشکل موجود راه حلی بیابید.

۴٫ از مشاوره کودک و نوجوان غافل نشوید.

حتی اگر فرزندتان از جزییات وقوع خیانت با خبر نباشد، از طریق مشاهده ی رفتارهای سرد و پرخاشگرانه در می یابد که خانواده در وضعیت نا بسامانی به سر می برد.

در این شرایط مراجعه به روانشناس کودک و نوجوان می تواند به بهبود وضعیت روانی فرزندتان کمک کند تا بتوانید از این بحران به خوبی عبور کنید.

از آنجا که کودکان و نوجوانان در بیان احساسات خود با محدویت های بیشتری مواجه اند، لازم است تا با استفاده از روش های غیر مستقیمی از جمله بازی درمانی، احساسات منفی آن ها بررسی و تعدیل شود.

۵٫ برای ادامه ی ارتباط تان تصمیم بگیرید.

قرار گرفتن در وضعیت خیانت شما را از این حق برخوردار می کند که به رابطه پایان بدهید.

شما می توانید از طریق گفت و گو با مشاور در مورد بهترین گزینه ی موجود تصمیم گیری کنید اما هرگز اجازه ندهید که ترکش های خیانت، روح و روان فرزندتان را نیز تحت تاثیر قرار دهد.

۶٫ روش های آرام سازی خود را یاد بگیرید.

با در نظر گرفتن خیانت به عنوان یک بحران، لازم است جعبه ی ابزار اورژانسی برای مقابله با این بحران تدارک ببینید.
یکی از این ابزرا ها می تواند تنفس عمیق به همراه آرام سازی عضلانی باشد.

در صورتی که تمرینات تنفس عمیق به همراه آرام سازی را به نحو موثر دنبال کنید می توانید تعارضات موجود را بهتر مدیریت کنید، در حضور فرزندتان دچار حملات خشم نشوید و واکنشی موثر تر نشان دهید.

در صورت لزوم بهتر است این تمرین را به فرزندتان نیز بیاموزید و به صورت همزمان، جلسات مشاوره برای اخذ بهترین تصمیم را دنبال کنید.

واقعیت آن است که شما با نوعی زلزله ی عاطفی مهیب مواجه شده اید که گذر از آن نیازمند امیدواری، صبر، تلاش، خودآگاهی، آرامش و دریافت کمک تخصصی است.

منبع : خیانت والدین بر فرزندان چه تاثیری دارد؟

اصول تربیت کودک : هر کودکی منحصر به فرد است

هر کودکی شخصیت خاص خود را دارد و در مراحل مختلف رشد رفتارهای متفاوتی دارد، اصول تربیت کودک به شما یاد می دهد که چگونه در سنین مختلف رفتار درستی با فرزند خود داشته باشید.

والدین باید با احساس امنیت، خودآگاهی، الگوی شناختی، تعامل اجتماعی، قوانین و هنجارهای فرزندان خود روبرو شوند و یاد بگیرند که فرزندان خود را بپذیرند. تا حدودی پذیرش والدین زمینه ساز سعادت زندگی کودک خواهد بود.

در ادامه اصول تربیتی کودک ذکر شده است که والدین با رعایت آن می توانند آینده فرزند خود را تنظیم کنند.

اصول تربیت کودک

لازم نیست کامل باشید

همه ما اشتباه می کنیم و کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند، زیرا همه (به خصوص کودکان) ناقص هستند. بنابراین، در فرآیند تربیت فرزندان، به عنوان والدین، نباید کورکورانه به دنبال کمال باشید.

هرگاه کودکی مرتکب اشتباهی شود، والدین به شدت شکایت می‌کنند «چرا تو اینگونه هستی؟ بچه‌های دیگر اینقدر خوب رفتار می‌کنند، اما چرا تو نمی تونی خودت رو کنترل کنی؟ تو خیلی بچه بدی هستی! برای پدر و مادرت باعث خچالت میشی! ما واقعا از به دنیا آوردنت پشیمانیم!» علاوه بر این جملات ضرب و شتم نیز باعث می شود که کودک دچار تخریبی شود که حتی تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا میکند.

از خود بپرسید آیا این کارها واقعا برای کودکان خوب است؟

ما به عنوان پدر و مادر باید متوجه باشیم که اشتباه کردن بچه ها بسیار طبیعی است. بچه ها همیشه در حال آزمون و خطا هستند و با این کار یاد می گیرند که چگونه باید با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند. بنابراین رفتار خوب و درک شما از این امر می تواند باعث پیشرفت کودکتان شود.

بنابراین طبق اصول تربیت کودک، وقتی کودکان مرتکب اشتباه می شوند، والدین باید به جای اینکه اشتباهات فرزندانشان را بزرگ کرده و بی وقفه نق بزنند، با این اشتباهات برخورد متفاوتی دارند.

اشتباهات کودکان معمولا به دو دسته تقسیم می شود. یکی اینکه بزرگترها باید فوراً اصلاح کنند، مانند عدم توجه به بهداشت، قلدری به ضعیفان، ندانستن مراقبت از اموال عمومی و غیره.

دیگری اشتباهاتی است که بچه ها بتوانند خودشان را اصلاح کنند، مثلاً چگونه خود را با شرایط وفق دهند، ارتباط آن ها محیط زیست، زندگی، شکست ها و غیره، والدین باید فرزندان خود را به امتحان و آزمون و خطا در این موارد تشویق کنند.

کودکان برای رشد نیاز به “اشتباه” دارند

اصول تربیت کودک بیان می کند که شکست مادر موفقیت است، کودکان در فرآیند بزرگ شدن به اشتباه می پردازند و اغلب به منظور تصحیح اشتباهات و پیشرفت مستمر، به منظور رشد و بهبود خود ادامه می دهند. اگر والدین فرصت اشتباه را برای کودکان فراهم نکنند، کودکان تنبل می شوند، از تلاش می ترسند یا به والدین خود وابسته می شوند. مهمتر از آن اینکه اگر کودک اشتباهی مرتکب نشود، نه می‌داند چه چیزی اشتباه است، نه می‌داند چگونه اشتباه را اصلاح کند و دلیل این که چرا باید اشتباه را اصلاح کند.

شاید دیدگاه «تشویق کودکان به اشتباه» مورد مخالفت اکثر والدین قرار گیرد، زیرا این دیدگاه را غیر معقول می دانند. در واقع، تشویق تنها یک وسیله است و پرورش “درک” کودکان هدف واقعی است. مطالعات نشان داده است که درک بسیاری از کودکان از اشتباهات ناشی می شود. لازم به یادآوری است که «اشتباهات» ذکر شده در اینجا به اشتباهات اصولی از جمله نقض قوانین و مقررات مربوط نمی شود.

هر پدر و مادری امیدوار است که فرزندشان عالی، باهوش و کامل باشد و همیشه خوش رفتار و مطیع باشد یا به ندرت مرتکب اشتباه شود. با این حال، چنین آرزویی خوب و محبت آمیز نیست، بلکه اشتباه و خودخواهانه است. والدین در اصول تربیت کودکان نباید بر اساس ترجیحات شخصی خود بر رشد فرزندان تأثیر بگذارند، بلکه باید نیازهای رشدی کودکان را اساس قرار دهند و به رشد و اتحاد جسمی و روحی آن ها کمک کنند.

هر کودکی باید در دوران کودکی اشتباهات بیشتری انجام دهد و والدین باید در این مورد مدارا کنند، اشتباه کردن در دوران کودکی این است که اطمینان حاصل شود که کودکان پس از پا گذاشتن به جامعه، اشتباهات خطرناک کمتری انجام خواهند داد.

تربیت کودک از بدو تولد

وقتی کودکان اشتباه می کنند، به راهنمایی فعال والدین نیاز دارند

در واقع وقتی بچه ها در ابتدا اشتباه می کنند، اگر بدانند که اشتباه کرده اند، برای اصلاح آن سخت تلاش می کنند. اشتباهات آن ها فقط به این دلیل است که کودکان تجربه زیادی در روند رشد ندارند و پس از مواجهه با چیزی که هرگز اتفاق نیفتاده است، در مقابل چیزهای جدید ضرر می کنند.

کودک تمایل به انجام کارها دارد، اما نمی داند چگونه آن را انجام دهد، چگونه با آن برخورد کند. در این زمان، کودک به طور غریزی از خود محافظت می کند و احتمالاً به همین دلیل اقدامات نامناسبی انجام می دهد و در نتیجه  دیگران را آزار می دهد.

در چنین شرایطی والدین باید دلایل را تجزیه و تحلیل کنند و با کمک اصول تربیت کودک فرزندان خود را برای یافتن راه صحیح یاری یا راهنمایی کنند. اگر فقط کورکورانه کودکان را مورد انتقاد و اتهام قرار دهید، باعث از دست دادن اعتماد به نفس آن ها می شود، آن ها از ته دل معتقدند که بچه بدی هستند و فکر می کنند که هرگز تغییر نخواهند کرد. به این ترتیب، آن دسته از کودکان با رفتار خوب، بدون دلیل از سوی والدین خود به عنوان فرزندان بد تعریف می شوند و این ویژگی را تا بزرگسالی با خود حفظ می کنند.

“اشتباهات” منعکس کننده انعطاف پذیری

دوران کودکی بهترین زمان برای یک فرد است، زمانی که کودکان به احتمال زیاد آموزش می بینند و بیشترین انعطاف پذیری را دارند. والدین باید از این زمان طلایی استفاده کنند تا فرزندان خود را به درستی در فکر راهنمایی کنند و در عین حال اجازه دهند برخی از اشتباهات را مرتکب شوند.

اشتباه کردن بچه ها بد نیست، تا حدی خوب است. کودک به دلیل ناآگاهی خود مرتکب اشتباه می شود، والدین می توانند از این فرصت استفاده کنند و او را به خوبی تربیت کنند، این نوع آموزش قطعا به او کمک می کند که در آینده با ورود به جامعه دچار اشتباهات مشابه نشود.

والدین ابتدا متوجه می شوند که چرا فرزندانشان مرتکب اشتباه شده اند و سپس به دنبال فرصت هایی برای برقراری ارتباط با آن ها و تصحیح رفتار آن ها می گردند. در طول فرآیند ارتباط سعی کنید آرام باشید و «دلیل رفتار آن ها را درک کنید». کودک کم کم یاد می گیرد که یک فرد کامل باشد و کارها را به درستی انجام دهد و می تواند سالم و با اعتماد به نفس بزرگ شود. کاری که والدین باید انجام دهند این است که چگونه عوامل نامطلوب و منفی در روند «اشتباهات» فرزندانشان را به عوامل مساعد، مثبت و اصول تربیت کودک تعویض کنند.

شما نمی توانید اجازه دهید فرزندانتان اشتباه کنند، چشم بپوشند یا آن ها را نادیده بگیرید؛ اما همیشه نمی توانید گفتار و کردار فرزندانتان را تنظیم کنید و هرگز اجازه اشتباه به فرزندانتان را ندهید. هر دو رویکرد افراطی و اشتباه است. به یاد داشته باشید والدین اولین معلمان فرزندان هستند و هر گفتار و کردار والدین آموزشی برای کودکان است.

اصول تربیت کودک بیان می کند که کودکان می توانند از طریق اشتباهات پیشرفت کنند، از طریق تجربه رشد کنند و از طریق رشد به استعداد تبدیل شوند. بنابراین، وقتی والدین زمان یا فضایی را به فرزندان خود می‌دهند تا تلاش کنند و «اشتباه کردن» را تجربه کنند، به فرزندان خود کمک می‌کنند تا باهوش‌تر شده و در نتیجه سریع‌تر و زودتر با استعداد شوند.

سن کودک 

سن کودکی که با او صحبت می کنید نقش بسیار زیادی در نحوه صحبت کردن با او دارد. لحن پیش فرض شما با آن ها باید از کودکی تا بزرگسالی تغییر کند و این تغییر در هر سن با توجه به رشد شناختی آن ها می باشد.

به عنوان مثال، ما تمایل داریم هنگام صحبت با نوزادان و کودکان نوپا از لحن های آموزشی ملایم تری استفاده کنیم اما گاهی اوقات می خواهیم با لحن های آزاردهنده یا شدیدتر برای نوجوانان چیزی را به آن ها نشان دهیم و جای تعجب نیست که به نظر می رسد نوجوانان به ما تندتر پاسخ می دهند.

کودکان این روزها نسبت به نسل های قبلی به اطلاعات بیش تری دسترسی بیشتری دارند، اما ممکن است نتوانند محتوای مصرفی خود را به طور کامل درک کنند. آنها ممکن است در سنین پایین تر در مورد موضوعات حساس سؤالاتی داشته باشند فقط به این دلیل که در معرض اطلاعات قرار گرفته اند.

صحبت کردن با فرزندانمان در مورد همه موضوعات در سطح مناسب سن مهم است. تقریباً هر موضوعی را می توان به قطعات کوچکتر تقسیم کرد تا درک آن برای کودکان ما آسان تر باشد.

سن تقویمی تنها نکته مورد اهمیت نیست. سن رشد نیز کلیدی است که باید برای اصول تربیت کودک آن را نی لحاظ کنید.

فرزند خود را بشناسید |اصول تربیت فرزند از دیدگاه اسلام

خودتان و فرزندتان را بشناسید و بدانید در مورد چه چیزی صحبت می کنید. اغلب اوقات، سؤالات بچه ها در عجیب ترین زمان ها مطرح می شود.

آیا فرزند شما از آن دسته بچه هایی است که سوالات زیادی می پرسند؟ آیا آن ها باید خودشان چیزهایی را پیدا کنند؟ و همیشه کنجکاو هستند که کاربرد وسایل را بدانند؟

پاسخ دادن به سوالاتی از این دست می‌تواند به شما کمک کند تا بدانید چگونه با آن ها صحبت کنید. برخی از کودکان به والدین نیاز دارند که آن ها را به جنب و جوش تحریک کنند به این منظور باید از اصول تربیت کودک آگاه باشید.

منبع : اصول تربیت کودک : هر کودکی منحصر به فرد است

کمک به کودکان بعد از آسیب روانی

اگر کودک شما ضربه روحی را تجربه کرده باشد، ممکن است با احساسات اضطراب ، خاطرات ترس آور یا حس خطر دایمی دست و پنجه نرم  کند، یا ممکن است احساس کرختی، تنهایی و ناتوانی برای اعتماد به دیگران را تجربه نماید. وقتی رویداد های بد رخ می دهند، زمان می برد تا درد برطرف گردد و یک بار دیگر حس اطمینان و ایمنی در شما شکل بگیرد . اما  شما با راهبرد های صحیح می توانید به کودک کمک کنید.

آسیب  روانی و هیجانی (تروما) چیست؟

ضربه عاطفی و روانی می تواند ناشی از حوادث پردغدغه غیر عادی باشد که حس  امنیت کودک شما را دستخوش طوفان می کند و  در دنیای خطرناک به کودک حس درماندگی و بیچارگی می دهد. این نکته حایز اهمیت می باشد که پس از آسیب روانی با کودک به صورت باز ارتباط داشته باشید . به آنها فرصت دهید تا بدانند که احساس ترس یا اضطراب عادی می باشد . همچنین کودکانتان به شما نگاه می کنند تا به انها نشان دهید چگونه با اسیب برخورد کنند، به انها اجازه دهید که ببینند شما به صورت مثبت با اسیب روبرو می شوید

 کودکان چگونه به آسیب هیجانی و روانی واکنش نشان می دهند

بعضی واکنش های متداول به تروما و روش های کمک به کودکتان برای رسیدگی به این مشکلات عبارتند از :

  • واپس روی . بیشتر کودکان نیاز دارند به مراحل قبلی رشدی واپس روی کنند، زمانی که احساس ایمنی بیشتری داشتند. کودکان کم سن تر ممکن است جای خودشان را خیس کنند یا شیشه بخواهند ؛ کودکان مسن تر ممکن است از تنهایی واهمه داشته باشند. اگر کودکتان در این روش واکنش نشان می دهد ، این موضوع مهم است تا فهمیده ، صبور و آرام باشید .
  • در مورد حادثه ای که کودکان رقم می زنند ، فکر کنید . کودکان با سن کمتر از ۸ سال تمایل دارند تا این گونه فکر کنند که اگر چیز اشتباهی رخ می دهد ، آن حادثه حتما اشتباه آنها است. اطمینان یابید که فرزندتان می فهمد که او عامل حادثه نبود .
  • اختلالات خواب : بعضی کودکان در خوابیدن مشکل دارند ؛ بعضی دیگر به کرات از خواب بیدار می شوند یا دارای خواب های آشفته هستند . یک حیوان پارچه ای ، روکش نرم یا چراغ قوه بدهید تا به خواب رود . تلاش کنید تا وقت اضافه را در عصر با فرزندتان بگذرانید و فعالیت های آرام یا کتاب خواندن را انجام دهید . صبور باشید. تا کودک شما در طول شب دوباره به خواب برود کمی زمان می برد.

منبع : کمک به کودکان بعد از آسیب روانی

سیزده روز تا بهبود و درمان مشکلات زناشویی

درمان مشکلات زناشویی یک مشکل بزرگ برای بسیاری از زوجین می باشد.

در این مقاله به بررسی درمان مشکلات زناشویی پرداخته و راهکارهایی را ارائه می دهیم.

راهکارها به گونه ای است که در سیزده مرحله یا سیزده روز به بهبود روابط عاطفی و اخلاقی رو رفتاری زوجین می انجامد.

این موارد می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی روابط میان زوج ها داشته باشد و ان ها را برای داشتن یک زندگی بهتر اماده نماید.

موارد گفته شده هم در نحوه روابط جنسی میان زوج ها و هم در نحوه روابط عاطفی ان ها که روابطی دو سویه دارند تاثیر گذار می باشند.

روز اول: یادگیری گفتگو سالم

اگر شما نمی دانید که چگونه مکالمه سالم داشته باشید، این روزها از هر زمان مزاحم تر می شوند.

اگر می خواهید مسائل مختلف را با همسر خود حل کنید، باید بیشتر تعامل داشته باشید، اما اگر نمی دانید چگونه تعامل برقرار کنید، مشکلات زیادی وجود دارد و شما نمی توانید تعطیلات خود را پایان دهید.

برای داشتن رابطه سالم اولین شرط مذاکره است.

مکالمه راهی برای اتصال دنیای درونی است.

در واقع گفتگو سالم به این معنی است که شما می توانید پیام، احساسات و افکار خود را با طرف دیگر به اشتراک بگذارید و موقعیت را در مکان های مختلف مدیریت کنید.

شما باید بدانید که به این ترتیب که هر سازمان یا شرکت نیازمند اصول خاصی برای توسعه آن است، زندگی مشترک قوانین خاص خود را دارد و نمی تواند بدون هیچ قاعده کلی کار کند و رابطه را با محاکمه و خطا انجام دهد، بنابراین لازم است که این اصول را از طریق گفتگو  دنبال کنید.

روز دوم: احساسات را بیان کنید

پژوهش های مختلف این یکی از اولویت های مهم همه مردم است، یک گفتگوی سالم و بیان احساسات با یک شریک زندگی است.

هنگامی که احساسات خود را بیان نمی کنید، ابتدا احساس تنهایی می کنید زیرا شما کلمات و احساسات نامطلوب را در قلب خود حفظ می کنید و سپس وقتی احساسات به طور طبیعی بیان نمی شوند، به تدریج غم انگیز می شوند و هنگامی که غم و اندوه بوجود می آیند، خشم ایجاد می شود و خشم می تواند بوجود آید و به رابطه آسیب می رساند.

به عنوان مثال، بسیاری از زوج ها نمی دانند که چگونه احساسات خود را بیان می کنند، مثلا هنگامی که در شوهران خود عصبانی شوند، به جای صحبت کردن با آنها و گفتن آنها عصبانی هستند، آنها هر چیزی را می گویند جز این مورد و خاطرات گذشته را یادآوری می کنند.

آنها می گویند که آنها را سرزنش و به ان ها توهین می کنند.

تا زمانی که نهایتا می گویند آنها عصبانی هستند!

روز سوم: سلامت روان را به همسر خود هدیه دهید

عدم توجه به زوج ها می تواند یک ننگ باشد، من توجه همسر را به عنوان “ویتامین های روانی” می گویم و می گویم که بدن ما روزانه به ویتامین ها نیاز دارد و همچنین باید ویتامین ها داشته باشد، در غیر این صورت روزهای سردتر می رسند و در نهایت رابطه به نابودی می رسد.

مهمترین ویتامین های روانشناختی توجه به یکدیگر هستند، دقیقا همان اهمیتی که در روزهای اول باید در طول زندگی خود داشته باشید، همیشه باید از تمامی جنبه های رابطه داشته باشید و نباید پس از ازدواج در مورد چیز دیگری فکر کنید ، زیرا شما با هم زندگی می کنید و انسان باید توجه کند.

جالب است بدانید که تحقیق انجام شده است که اگر یک کودک از لحظه تولد توجه دریافت نکرده و تنها به او آب و غذا دهند، او زنده نخواهد ماند.

وقتی مردم توجه نکنند، ارتباطشان را با رابطه از دست می دهند و این ارتباط را خسارت می کند.

روز چهارم: انتظارات معقول داشته باشید

یکی از آسیب هایی که بسیاری از زوج ها در زندگی دارند انتظارات غیر واقعی از یکدیگر است.

هنگامی که شما انتظار دارید که دیگران انتظار داشته باشند که همتای آن ها را در یک پانچ قرار دهد، اکنون اگر این انتظارات غیر واقعی باشد، بیش از حد قدرت او، می تواند مشکلات فراوانی را ایجاد کند.

از قبیل انتظارات هنگامی که شما به شما تلفن می کنم، باید تماس بگیرید و یا شما باید به خانه خود بروید و تنها با من صحبت کنید و به خود و رابطه خود نگاه کنید و ببینید که در آن انتظارات بیش از حد دارید که پاسخش دشوار یا غیرممکن باشد و در چقدر بحث برانگیز است.

روز پنجم: صبورنبودن برابر است با خودخواهی

یکی از آسیب های دیگر که می تواند این رابطه را تضعیف نکند، مثبت نیست، مثلا زمانی که حریف شما درخواست یا انتقاد می کند، یا خشم خود را بیان می کند، یا حتی بدتر، یا هر چیز دیگری؛ شما لازم است صبر کنید تا او آن را بگوید.

خودتان را در جای او قرار دهید و آن را درک کنید، یعنی صبر کنید تا آن را تغییر دهید، و در عوض پاسخ خود را ترتیب ندهید و همچنین انتقاد نکنید و بحث نکنید، همه اینها می تواند خودخواه نبودن شما را نشان دهد.

این خیلی بیمار نیست، هر کلمه ای را می گوید، و بسیاری از پل ها شکست خواهند خورد.

روز ششم: توجه به کیفیت مثبت همسر خود را جلب کنید

یکی از آسیب های دیگر این رابطه، توجه به جنبه های مثبت زوج نیست.

شما باید این را بپذیرید که به طور طبیعی، هر فردی یا همسر شما دارای نقص است و اگر بخواهید فقط به معایب کمال گرا به سمت طرف مقابل نگاه کنید، فقط نقص های خود را می بینید و دیر یا زود چشم های شما می افتد.

اگر فقط نقص همسرتان را می بینید، آنها را بزرگتر کنید و به ویژگی های مثبت آن توجه نکنید و حتی آنها را کاهش دهید، دیگر نمی خواهید که دیگر همسرتان را دوست ندارید و نمی توانید با او زندگی کنید.

روز هفتم: مهارت های حل مشکل را بیاموزید

عدم توانایی برای حل مشکلات زندگی می تواند به زندگی شما آسیب برساند، بسیاری از زوج ها حتی نمی دانند که موضوع آنها واقعا چیست.

در حقیقت، آنها بسیار با هم بحث می کنند و همه چیز را پیچیده می کنند که از یکدیگر تقلید نمی کنند.

مشکل شما چیست؟ توصیه های ساده ای برای حل مشکل می توانید داشته باشید.

روز هشتم: گوش دادن به همسرتان

من این را تجربه کرده ام که بسیاری از زوج ها هرگز به یکدیگر گوش نمی دهند، در حقیقت حتی نمی توانند با یکدیگر صحبت کنند.

در مطالعه ای که در دانشگاه ماساچوست انجام شد، زوج هایی که گوش دادن به یکدیگر را انجام می دهند بعد از یک سال هیچ مشکلی برای گفتگو لین آن ها وجود نداشته است.

آنها باید با مشکلات زناشویی مواجه شوند.

شما فقط باید فضای خود را برای همسر خود داشته باشید تا با شما صحبت کند، در این مدت نباید از کلمات خود بخواهید، اما باید به طور کامل به آن گوش فرا دهید، در این زمان او همیشه باید باشد، نه روزنامه را بخوانید نه تلویزیون تصاویر و نه در آشپزخانه، نه وکیل کودک … فقط گوش دادن و شنیدن تمام احساسات، حتی اگر انتقاد است.

روز نه: در خانه احساس نمی کنید

بسیاری از زوج ها همسرشان را چک می کنند، او را صدا می زنند، او را کنترل می کنند، از او می خواهند رفتار خود را تغییر دهد.

به عنوان مثال، آن کار نمی کند، مهم نیست، و … مطمئنا این رابطه را صدمه می زند، ممکن است رابطه بین طرف دیگر را به خاطر عشق ورزیدن یا احترام به آرزوهای همسرش به پایان برساند، اما در عین حال او احساس ناراحتی می کند، او اعتماد به نفس او از دست می رود.

رابطه دو زوج مانند دو ستون زیر یک سقف است، اگر دو ستون به یکدیگر نزدیکتر شوند، سقف فرو می ریزد و اگر آنها بیش از حد فاصله داشته باشند، باز هم سقف از بین می رود.

احساس مالکیت بالا می شود، به این معنی که زن و شوهر به یکدیگر نزدیک تر هستند که می تواند مضر باشد.

روز دهم: همسر شما همیشه گناهکار نیست

بعضی از زوج ها به طور مداوم رفتارهای منفی یکدیگر را می بینند و آنها را با هم مخلوط می کنند و یکدیگر را سرزنش می کنند، یکدیگر را برچسب می زنند، آنها را سرزنش می کنند و چیزهایی مانند دیگری انجام می دهند.

زوج ها بهتر می دانند با استفاده از این بحث ها، کسی نمی تواند به چیزی برسد و در زیرزمین طرف مقابل اختلاف ایجاد کند؛ زیرا زمانی که او را سرزنش می کنید، در آن لحظه احساس گناه می کند و موضع دفاعی خود را می گیرد که در آن احساس گناه می کند.

شما باید بدانید که شخصی که به اتهامی متهم است به هیچ وجه تغییری نخواهد کرد.

مراقب باشید که فقط همسرتان را سرزنش نکنید، نگاهی به خودتان کرده تا ببینید که چه کاری می توانید انجام دهید تا این رابطه را بهبود بخشد.

روز یازدهم: تفاوت های همسر خود را بپذیرید

اغلب ما نمی توانیم متذکر شویم که مخالف با ما متفاوت است و این می تواند یک کار مضر باشد.

در یک خانواده از خواهر و برادر با همان پدر و مادر، تفاوت های زیادی وجود دارد، چه این به دو زوج که از دو جهان مختلف با خانواده های مختلف آمده اند.

شما باید تفاوت ها را بپذیرید.

اگر می خواهید شخص دیگری را به سؤال بپرسید و از عادت های او بپرسید، بحث شروع می شود، بنابراین ابتدا باید تفاوت های هم را قبول کنید و سپس با هم به اشتراک گذاشتن ان ها فکر کنید.

روز دوازدهم: او مهم ترین چیز است

توجه به دیگران، مانند والدین یا کودکان، بیش از حد ممکن است به رابطه شما آسیب برساند، به عنوان مثال، برخی از زوج هایی که در هنگام تولد کودک، تمام توجه زن به کودک می رود.

ازدواج کرده اید برای والدین، اولویت اول را به همسر خود بدهید، و نظر او برای شما مهم تر از هر کسی باشد.

و این برای مدیریت زندگی شما بهتر است.

روز سیزدهم: اجازه دخالت را ندهید

من توصیه می کنم که زوج ها اجازه ندهند هر کسی و هر کلمه ای بین ان ها و همسر شان رد و بدل شود.

هنگامی که شما اجازه دهید خانواده شما هر نوع رفتار یا زندگی خود را مرتب کند و به آنها توجه نکنید، فقط به این دلیل که آنها بزرگتر هستند، این ممکن است مشکل باشد، باید به سالمندان احترام گذاشت، اما باید سعی کنید زندگی خود را مدیریت کنید تا به خوشبختی هم برسید.

منبع : سیزده روز تا بهبود و درمان مشکلات زناشویی

لجبازی در کودکان

لجبازی کودکان، واکنش نامطلوبی است که کودکان نسبت به محیط ، شرایط و رفتار والدین از خود نشان می دهند. والدین پیش از تصمیم به بچه دار شدن باید رفتارها و مهارت های تربیت فرزند را بیاموزند تا از بروز ناهنجاری های رفتاری مانند لجبازی در کودکان پیشگیری شود. لجبازی جزو مراحل طبیعی رشد کودک است و استثنا بردار هم نیست. برخی اوقات از والدین می‌شنویم که «این بچه نیم وجبی داره تو روی من می‌ایسته»
این ایستادگی در مقابل والدین نیست و تا شش یا هفت سالگی ادامه دارد و کم کم به مرحله کمون یا نهفتگی وارد می‌شود. تقریبا همه کودکان به درجاتی متفاوت، منفی کاری را از خود بروز می‌دهند.

معمولا لجبازی یا منفی کاری از دو سالگی شروع، در حدود سه تا چهار سالگی به اوج می‌رسد و در حدود شش سالگی کاهش پیدا می‌کند.
نکته مهم این است که بچه‌ها از دو تا سه سالگی می‌خواهند خود را ثابت کنند و به استقلال برسند و همین را والدین لجبازی می‌نامند.
والدین و مربیانی که اعمال اراده کودک را به عنوان لجبازی تلقی نکرده بلکه آن را به عنوان تلاش طبیعی و سالم برای پرورش استقلال می‌دانند، می‌توانند به کودکان یاد دهند به خودشان نظم بدهند و در واقع افزایش رفتار خود انضباطی را در کودکان پرورش دهند.
به‌گونه‌ای که کودکان در پیدایش احساس کفایت و شایستگی در خود سهیم شوند و از تضاد‌ها و کشمکش‌ها پرهیز ‌کنند. بنابراین در این دوره واکنش های سخت و حساسیت های بی مورد از خود نشان ندهید. ما باید نظم را همراه با عشق و محبت به بچه‌ها آموزش بدهیم تا آن را بپذیرند.
در حالی که زمانی که دستور می‌دهیم مثل فرمان‌های ارتشی آن‌ها با ما مقابله می‌کنند و به اصطلاح لجبازی می‌کنند.

برخی از پیشنهادی به منظور کاستن از منفی‌کاری کودکان به شرح زیر است:

۱. نرمش و انعطاف داشته باشید.
این مرحله از رشد کودک را به خوبی بشناسید و جزو نیازهای رفتاری او بدانید.

۲. امنیت با قاعده ایجاد کنید.
والدین در این مرحله باید نقش فانوس دریایی را داشته باشند.
راهنمای فرزندان باشند ولی در عین حال محدودیت برای خود قائل باشند.
تکیه‌گاه امنی برای کودک باشند و از دور نور هدایت‌گرانه به آن‌ها ببخشند اما محدوده فعالیت کودک را از او نگیرند و از دور مراقب او باشند.
به آن‌ها اجازه دهند محیط اطراف را کشف کنند و مانع خلاقیت آن‌ها نباشند.

۳. خانه را برای فرزندان امن جالب و دوستانه درست کنید.
فضای خانه باید به‌گونه‌ای باشد که مجبور نباشید مرتب به او تذکر بدهید.

۴. از تنبیه پرهیز کنید.
تنبیه کلامی چشم غره، تحقیر کردن، تهدید کردن یا کتک زدن و امثال این‌هاست که همگی نتیجه معکوس می‌دهد.
اثرات سو این‌گونه رفتار به قدری در کودکان شدید است که ممکن است آثارش تا بزرگسالی هم مشاهده شود.

۵.به کودکان حق انتخاب بدهید.
وقتی کودکان یاد بگیرند که حق رای داشته باشند در زمان نوجوانی از بسیاری از مسائل و مشکلات پیشگیری خواهند کرد.

۶. قاطعیت داشته باشید.
در اعمال قوانین ضروری و مرزهایی که برای کودکان خطرناک است استوار باشید.

۷.تمرکز را در بچه‌ها تقویت کنید.
مثلا وقتی کودک کارتون می‌بیند او را دائم صدا نکنید یا وقتی نقاشی می‌کشد ریخت و پاش مداد رنگی‌هایش را به طور مرتب به او متذکر نشوید.
۸. به کودکان فرصت دهید از دو تا هفت سالگی که سن شکوفایی خلاقیت آنان است راهی را برای انجام کارشان پیدا کنند و عجولانه با آن‌ها برخورد نکنید.
۹. به بچه‌ها پیشنهاد کنید و دستور ندهید.
خواسته‌های خود را به جای دستور و تحقیر و تنبیه با لبخند زدن و پرسش همراه کنید.
با این کار کودکان یاد می‌گیرند به آن‌ها احترام گذاشته شود و از این رابطه لذت ببرند.
۱۰.پیشنهاد مطبوع یا لذت بخش بدهید.
مثلا در پایان بازی یا هنگام ترک پارک به آن‌ها پیشنهاد کنید که برای خانه با هم به خرید می‌روید.
۱۱. یادآوری کنید.
یکی از مشکلات والدین در تربیت این است که فکر می‌کنند با یکی دو بار تذکر دادن کودک یاد می‌گیرد.
این در حالی است که باید مدام به کودک نکات تربیتی را یادآوری کنید.
۱۲. صبر داشته باشید.
نکته مهم این است که در این سن باید برای مقابله با منفی کاری کودک وقتی دستور می‌دهید حداقل ده دقیقه صبر داشته باشید تا کودک عمل کند.
۱۳. تغییر را در خود ایجاد کنید.
برای هر موضوع بی اهمیتی روی رفتار دلخواه تان اصرار نکنید. اگر واقعاً رفتاری از کودک سر می زند که واقعاً دخالت نکردن شما برای او یا دیگران خطرناک است آنگاه وارد عمل شوید در اصطلاح خودتان را بیهوده هزینه نکنید. مثلاً اگر می خواهد بازی کند به زور او را مجبور نکنید که با شما عصرانه بخورد.
۱۴. زمانی که کودک لجبازی می کند شما نیز متقابلاً رفتار کودکانه نداشته باشید و بر خواسته خود اصرار نورزید بلکه با بی توجهی از او دور شوید و خود را به کار دیگری مشغول سازید تا او دریابد که در هر زمانی که بخواهد از این طریق به خواسته اش برسد توجه شما را از دست می دهد. البته دقت کنید که از هر نوع خشونتی پرهیز کنید. به این معنا که والدین باید در مقابل رفتارهای منفی بی خطر کودک هیچ واکنش کلامی، دیداری و شنیداری انجام ندهند انگار که چیزی را ندیده اند.

منبع : لجبازی در کودکان

آیا فراموش کار هستید؟ جدیدترین شیوه درمانی فراموشی از طریق نوروفیدبک

اکثر مردم فکر می کنند که یک حافظه عالی وجود دارد، یعنی همه چیز را می توان به یاد داشته باشند و فراموشکاری را یک اختلال روانی خطرناک می دانند و این افراد نیاز به درمان فراموشی دارند.

اما در دنیای شلوغ امروز که هر روز چیزی تازه ای اتفاق می افتد ، شاید فراموش کردن حتی مفید هم باشد.

دو متخصص مغز و اعصاب که مقاله خود را در مجله Neuron منتشر کرده اند نیز نظر مشابهی دارند.

بلیک ریچارد، استاد دانشگاه تورنتو، می گوید که حافظه انسان نباید مانند یک دوربین عمل کند و همه چیز را ضبط کند.

 بلکه فقط یک سری قوانین است که به ما کمک می کند تصمیم بگیریم.

بنابراین، منطقی است که برخی از اطلاعات غیر قابل دسترس از ذهن پاک شوند.

و آن هایی که گمراه کننده هستند نیز به بیرون ذهن منتقل می شوند.

با این حال، ما هنوز به اندازه کافی محدودیت هایی برای فهمیدن چگونگی کارکرد ذهن و بدن انسان و ذخیره سازی اطلاعات داریم.

جالب توجه است که مغز انرژی و داده ها را مصرف می کند تا اطلاعات زیادی را فراموش کند.

مانند یک رایانه ای که یک پرونده را در فایل دیگری با همان نام فایل می نویسد آن را بازنویسی می کند، ذهن و مغز هم همان عملکرد را دارند.

اطلاعات توسط نورون های جدید یا نورون های بزرگتر بازنویسی می شود، یا ارتباط بین نورون ها کاهش می یابد.

اما ما به خوبی می دانیم که ظرفیت مغز انسان به مراتب فراتر از آن چیزی است که ما در زندگی خود از ان استفاده می کنیم.

اثربخشی نوروفیدبک بر بیش فعالی اثبات شد و بدون عوارض است.

پس چرا مغز از فضای باقیمانده خود برای ذخیره داده ها استفاده نمی کند؟

  • اول از همه، فراموش کردن اطلاعات قدیمی ما به ما کمک می کند تا کارهای زیادی انجام دهیم.
  • دوم، فراموش کردن اطلاعات قدیمی ما به ما کمک می کند تا یک موضوع خاص را به چند زیر موضوع تبدیل کنیم.

در نهایت، ریچاردز می گوید ما اغلب فکر می کنیم که داشتن حافظه قوی خوب است، اما مغز همه چیز را انجام می دهد که از لحاظ تکاملی برای بقای ما ضروری است.

در مورد حافظه، نیز این مورد صادق است، و مغز در صورت نیاز، حافظه را تنظیم می کند.

بنابراین فراموش کردن بسیاری از اطلاعات احتمالا اشکال مغز شما نیست، این یک ویژگی تکاملی است.

آیا فراموش کار هستید؟ جدیدترین شیوه درمانی از طریق نوروفیدبک

فراموشکاری و سن

فراموشکاری دارای حالت های مختلف است و در افراد مختلف به صورت های مختلف رخ می دهد.

به عنوان مثال، شما تعداد زیادی از افراد جدید را در یک مهمانی عروسی ملاقات خواهید کرد.

در اینجا انتظار نمی رود که نام همه آنها را به یاد داشته باشید و نام این مشکل فراموشی نیست.

اما اگر روز گذشته شما یک قرار ملاقات مهم داشته اید و اکنون نام فردی را که با او دیدار کرده اید به یاد نمی آورید این یعنی فراموشکاری.

البته، آنقدر مهم نیست که فکر می کنید و این فقط یک عارضه از سن است.

اما اگر چیزی مانند دیروز نداشته باشید، باید به طور جدی در مورد خودتان نگران باشید.

معمولا در افراد سالخورده این اتفاق به روش خاصی ظهور می کند.

به عنوان مثال، آنها جزئیات اتفاقی گذشته را به یاد می آورند، اما آنها در مورد مکان هایی که چند ساعت پیش با اتومبیل خود رفته اند فراموش کار می شوند.

این مشکل در سن هفتاد سالگی و بیشتر طبیعی است، به ندرت به علت شروع بیماری مانند آلزایمر است.

مغز افراد سالخورده به تدریج افول می یابد و با کاهش توانایی های حافظه، خلاقیت در مغز آنها کم می شود.

کنترل و درمان فراموشی

هنگامی که شما یک موقعیت مانند یک حمله، در منطقه آشنا در شهر و محله خود را فراموش می کنید یا برای مثال در سال و ماهی که در آن هستید دچار فراموشی می شوید باید درمان شوید.

این نوع مامایی می تواند دلایل خاصی داشته باشد که تنها با اشاره به یک متخصص مغز و اعصاب درمان می شود.

اما در بخش بعدی، ما با برخی از چیزهایی که می توانید برای کنترل فراموشی و کاهش آن انجام دهید با شما به اشتراک می گذرایم.

علت فراموشی چیست و چگونه درمان می شود؟

درمان افسردگی

یکی از عوارض افسردگی فراموشی است.

بنابراین اگر شما در استرس ذهنی و افسردگی قرار دارید، بهتر است برای اولین بار این مشکل را درمان کنید و سپس در مورد حل سایر مشکلات فکر کنید.

تقریبا باید مطمئن شوید که مشکل افسردگی حل شده است و باز هم فراموشی وجود دارد.

خجالت نکشید و سوال کنید

فراموشکاری، هر چند مشکل شماست، اما شما در ایجاد آن گناهی ندارید.

از آن خجالت نکشید و آن را پنهان نکنید.

یک راه برای یادآوری به مردم این است که از آنها نام شان را بپرسید.

در ارتباطات خود، به آرامی نام مردم را بپرسید و این اطلاعات را در ذهن خود حک کنید و سپس آنها را مرور کنید.

طبیعی است که حافظه افراد مسن کاهش یابد.

به حافظه بصری تان اطمینان کنید

چشم بهترین ابزار برای کنترل اطلاعات است.

سعی کنید چیزهایی را که قبلا متوجه شده اید، انجام دهید.

به عنوان مثال، اگر احساس می کنید امروزه آب و هوای بارانی است، فقط کت بارانی خود را در نزدیکی چشمان خود قرار دهید یعنی نزدیک به محل خروج.

یا اگر شما باید لباس های خود را در راه بازگشت به خانه، به یک لباسشویی بدهید بهتر است یادداشتی در جیب بگذارید.

یادداشت کنید

نوشتن چیزهای مهم و قرار دادن آنها در مقابل چشمان تان مهم است.

به عنوان مثال، نوشتن چیزهای مهم در یخچال، آینه حمام، خروجی ساختمان و حتی داشبورد ماشین می تواند در سازماندهی زندگی شما موثر باشد.

بعضی از افراد همچنین چندین قسمت را برای انجام کاری که باید انجام می دهند، اختصاص داده و آن را روی برگه می نویسند.

موارد لازم را شناسایی کنید

اقلامی مانند کیف پول، کیف های دستی، سوئیچ های خودرو، صفحه کلید و هر چیزی که برای شما اهمیت دارد، باید مکان مشخصی داشته باشند.

تمرین کنید همه چیز را از جای خود بردارید.

بیشتر از پنج حس خود استفاده کنید

پنج حس تاثیر زیادی برای کمک به حافظه دارند.

از آنها استفاده بیشتری کنید به عنوان مثال، هنگامی که ماشین خود را در یک خیابان نا آشنا پارک می کنید.

سعی کنید به چیزهای اطراف، مغازه ها و غیره نگاه کنید تا این فضا را نشان دهد و آن را در ذهن داشته باشید.

با خودتان صحبت کنید

صحبت کردن با خود یکی از اصول یاد آوری است.

این نوع تمرین دقیقا همانند یک دانش آموز است که یک موضوع علمی را به خاطر می آورد و ان را به خود توضیح می دهد.

این ضبط و یادداشت به شما هر آنچه را که در مورد آن می خواهید، یاد آوری می کند.

رژیم مناسب

رژیم غذایی بدون نمک و چربی یکی از دلایل کاهش اغاز زودرس فراموشکاری است.

رژیم غذایی حاوی ویتامین ب۲  ، آهن و روی می تواند نقش مهمی در بهبود حافظه شما ایفا کند

ورزش

تمرین روزانه، مانند پیاده روی و شنا، متابولیسم گلوکز و اکسیژن را در مغز بهبود می بخشد و نقش مهمی در بهبود حافظه کوتاه مدت ایفا می کند.

نوروفیدبک در درمان فراموشی

نوروفیدبک می تواند راهی برای کاهش فراموشکاری و مشکلات مربوط به ان در زندگی باشد.

منبع : آیا فراموش کار هستید؟ جدیدترین شیوه درمانی فراموشی از طریق نوروفیدبک

13 خواسته های مردان در دوران نامزدی

خواسته های مردان در دوران نامزدی می تواند به شما کمک کند که همسر خود را وابسته سازید و رابطه سالم و موفقی را پایه ریزی کنید.

دو نفر ممکن است پیش از ازدواج، نامزد کنند .نامزدی ممکن است به دوره پس یا پیش از عقد گفته شود که در آن زوجین به شناخت بیش تر از یکدیگر می رسند.

بنابراین دوران نامزدی یا در قالب صیغه محرمیت و یا در قالب عقد است. در صورتی که صیغه محرمیت میان زوجین خوانده شود توصیه می شود از رابطه جنسی خودداری کنید و تنها به شناخت بیش تر نسبت به یکدیگر بپردازید و به یاد داشته باشید که شناخت در این زمان بیش ترین اهمیت را در کیفیت رابطه شما خواهد داشت.

آیین خواستگاری در ایران یک سنت قدیمی می باشد که از چند صد سال پیش رواج داشته است. در گذشته معمول بود که شوهر آینده با پدر عروس در مورد شرایط ازدواج مذاکره می کردند و شناخت زوجین نسبت به یکدیگر بسیار کم بود به طوری که پس از ازدواج می توانستند یکدیگر را ببینند! و با هم گفت و گو کنند.

نامزدی چیست؟

نامزدی اعلام رسمی قصد ازدواج است. با قبول پیشنهاد ازدواج از طرف دختر شکل می گیرد و هر دو طرف با پوشیدن حلقه و گرفتن مراسم جشن به دیگران نشان می دهند که به یکدیگر متعهد شده اند.
بیش از 80 درصد از زوج ها در عرض یک سال پس از نامزدی عروسی خود را جشن می گیرند، بنابراین می توان گفت نامزدی مقدمه عروسی می باشد.

اینکه خانواده زوج جشن نامزدی ترتیب می دهند یا نه، اغلب به پیشینه فرهنگی آن ها بستگی دارد. در کشورهایی مانند هند، ترکیه و ایران جشن های بعد از نامزدی سنت مهمی می باشد.

خواسته های مردان در دوران نامزدی

1. مرد شما می خواهد مورد تمجید و تایید قرار گیرد.

این کار می تواند به سادگی یک جمله باشد مثلا به او بگویید «عزیزم، خیلی ممنون که شام امشب را درست کردی.»
به عنوان مثال، دفعه بعد که شما را در آغوش می گیرد، در گوش او زمزمه کنید «عزیزم، آیا می دانستی که بهترین بغل های دنیا مال توست؟» این را به خاطر داشته باشید که احساس مرد در زیر تمجید و تشویق شما گسترش می یابد.

2. میل به خانه و فرزندان

میل زن به خانه و فرزند به مرور زمان برای مردان جذابیت کمتری پیدا کرده است. مردان به مرور به زنانی که اهمیت بیش تری برای خانه و فضای آن دارند احترام و عشق بیش تری قائل شده اند.

3. رابطه جنسی

همان طور که گفته شد به زوجین توصیه می شود که پیش از عقد از رابطه جنسی خودداری کنند. به طور کلی دوره نامزدی بیش تر برای آشنایی باخلق و خو و ویژگی های یکدیگر می باشد.
البته ممکن است همسر آینده شما خواسته هایی داشته باشد که از نظر خودش منطقی و از نظر شما زودهنگام می باشد در این شرایط بهترین کار این است که از مشاور به صورت تلفنی یا حضوری کمک بگیرید تا در آینده از تصمیم خود پشیمان نشوید.

4. اخلاق خوب

مردان برای اخلاق خوب و صمیمت همسر خود ارزش زیادی قائل هستند سعی کنید در مراسم ها بیش تر لبخند بزنید و کم تر اخم کنید یا با دیگران بحث کنید.

5. اعتماد

وقتی از روشی که او وظایفش را انجام می دهد انتقاد می کنید، احساس می کند به او اعتماد ندارید که واقعاً شما را تامین کند. اما با اجازه دادن به او برای انجام وظیفه به تنهایی، نشان می‌دهید که به توانایی‌های او ایمان دارید. این کار پیام خاصی برای همسر شما به همراه دارد و به او نشان می دهد که برای ادامه مسیر فرد مناسبی را انتخاب کرده است.

6. احترام

احترام در چیزهای کوچک نمایان می شود. در نحوه گوش دادن به یکدیگر، حضور به موقع و حفظ توافقات مشخص می شود.
وقتی به تفاوت‌های یکدیگر احترام بگذارید (این که چیزهای یکسانی را دوست ندارید یا همیشه نظرات یکسانی ندارید) متوجه می‌شوید که در یک رابطه محترمانه قرار دارید.
احترام همچنین به این معنی است که با یکدیگر مهربان باشید.
چه راه هایی وجود دارد که می توانید به مرد خود احترام بگذارید؟
به یاد داشته باشید که به حرف های او خوب گوش بدهید، در هنگام بحث منطقی باشید، به خواسته های او توجه کنید و به یاد داشته باشید که هردو باید برای بهبود رابطه خود تلاش کنید.

7. نشان دادن عشق

توانایی ابراز عشق و علاقه باعث می شود که رابطه شما روز به روز بهتر شود. همسر شما انتظار دارد که بهترین و نزدیک ترین فرد به شما باشد و بتواند بدون هیچ مانعی و کاری عشق شما را دریافت کند، توجه و تعریف ما از همسرتان می تواند باعث پیشرفت و نزدیکی شما به یکدیگر شود
حتما به او نشان دهید که ارزش کارهای او را می دانید. مردها دوست دارند که با کلام از آن ها تشکر کنید. اگر کادویی دریافت می کنید حتما ذوق خود را نشان دهید این باعث می شود که همسرتان دوباره برای شما هدیه بخرد.

8. غرغر نکنید

یکی از چیزهایی که مردان را به شدت عصبانی می کند غرغر کردن زن ها می باشد. سعی کنید در تصمیم گیری ها منطقی بوده و به جای غر زدن راه حل برای مشکلات پیش آمده ارائه دهید. غرغر کردن به همسرتان نشان می دهد که شما به بلوغ کافی نرسیده اید و نمی توانید هیجانات خود را کنترل کنید.

به طور مثال اگر همسرتان دیر می رسد غرغر نکنید و به او نگویید « چقدر دیر اومدی، چرا هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی، خریدم که انجام ندادی…» این کار باعث می شود علاوه بر این که شما از چشمش می افتید دیگر علاقه ای هم نداشته باشد که به خانه یا نزد شما بیاید.

9.نشان دهید که او را مرد زندگی می دانید

با کارهای خود نشان دهید که در کنار او احساس اطمینان دارید زیرا او را مرد می دانید و می توانید به او اعتماد کامل داشته باشید.

اگر دوست دارد همیشه پول رستوران را پرداخت کند بیش از تعارف پیش نروید به جای آن می توانید بلیط سینما تهیه کنید یا در جایی دیگر جبران کنید.

10. همیشه در دسترس نباشید

گاهی اوقات با دوستان یا خانواده خود بیرون بروید و حتما برای این که کنار آن ها باشید برنامه بریزید این امر باعث می شود که برای بودن در کنار شما تلاش یا برنامه ریزی انجام دهد البته حتما برنامه خود را با او در میان بگذارید.

11. وابسته نباشید

مردان دوست دارند که در برخی از موارد همسرشان به آن ها وابسته باشد اما هیچ کس از زنانی که همیشه به همسرشان وابسته هستند و از پس هیچ کاری بر نمی آیند خوششان نمی آید.

مردان زنانی را دوست دارند که برای زندگی خود برنامه مشخصی دارند و روز به روز برای بهبود و نزدیک تر شدن به اهداف خود تلاش می کنند. بنابراین در دوران نامزدی توصیه می شود که حتما به همسر خود نشان دهید که شخصیت مستقلی دارید و می توانید برای زندگی و رابطه خود تلاش کنید.

12. مشخص کردن خط قرمزهای دوران نامزدی

معملا زوجین از این خط قرمز ها آگاه هستند ولی همان طور که گفته شد توصیه می شود در این دوره به خط قرمز ها پایبند باشید. بهتراست در این مورد پیش از نامزدی به توافق برسید تا از هرگونه دلخوری پس از نامزدی جلوگیری شود.

13. صحبت های تلفنی دوران نامزدی

صحبت های تلفنی در دوران نامزدی بسیار مهم می باشد زیرا بیش تر افراد به صورت تلفنی با هم در ارتباط می باشند. بنابراین بهتراست که مهارت های صحبت های تلفنی دوران نامزدی را یاد بگیرید تا بتوانید از پشت تلفن نیز دل همسر خود را ببرید.

منبع : 13 خواسته های مردان در دوران نامزدی 

روانشناسی کودک سه ساله | آموزش کودک در خانه

آموزش کودک سه ساله در خانه

چه چیزی را باید به کودک ۳ ساله ام آموزش دهم؟

این سوالی است که بسیاری از والدین از خود می پرسند. کارهای زیادی می توانید برای حمایت از رشد منحصر به فرد فرزندتان انجام دهید و حس کنجکاوی طبیعی او را در حین یادگیری و رشد تشویق کنید. این به اندازه آموزش دادن چیزهای خاص به آن ها نیست، بلکه ایجاد یک محیط حمایتی و امن برای آن ها برای کشف دنیای خود نیست.

ما راه‌های زیادی را پیشنهاد کرده‌ایم که می‌توانید از رشد کودک ۳ ساله خود حمایت کنید، اما در اینجا چند دستورالعمل کلی وجود دارد:

استقلال او را پرورش دهید.

نقاط عطف رشد جسمی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و شناختی برای کودکان ۳ ساله همگی یک چیز مشترک دارند: استقلال. کودکان در این سن معمولاً زمانی که به تنهایی چیزهای جدید را امتحان می کنند، رشد می کنند و والدین یا قیم آن ها اطمینان خاطر و نظارت مناسب را برای ایمنی فراهم می کنند.

صحبت مداوم با کودک

با صحبت مداوم با کودک ۳ ساله خود به کودک خود کمک کنید تا به نقاط عطف رشد اجتماعی، عاطفی و زبانی برسد. صدا، پاسخ ها و توجه شما باعث رشد گفتار، بیان عاطفی و عزت نفس شما می شود.

بازی را تشویق کنید.

بازی در داخل یا خارج از خانه، به تنهایی یا با دیگران، می تواند از رشد جسمانی کودک ۳ ساله شما حمایت کند و به او کمک کند تا به نقاط عطف رشد اجتماعی و عاطفی برسد. بازی در دنیای کودکانه همان یادگیری است.

تاریخ هایی برای بازی تنظیم کنید .

بازی برای فرزند و همچنین خودتان می تواند سرگرم کننده باشند! گذراندن وقت با سایر کودکان (و با خواهر و برادرها و بزرگسالان نیز) رشد اجتماعی را تقویت می کند و به آمادگی کودک شما برای پیش دبستانی و مهد کودک کمک می کند.

کتاب بخوانید.

برای کمک به کودک نوپای خود در یادگیری واژگان و مفاهیم جدید، کتاب بخوانید! هر روز برای او کتاب بخوانید بنابراین به فرزندتان کمک کنید که عاشق مطالعه شود.

نقاط عطف رشد در روانشناسی کودک سه ساله تا ۴سالگی

با تولد سه سالگی کودک شما، دیگر سال های حساس دو سالگی و سال های جادویی و هیجان انگیز سه و چهار سالگی شروع می شوند، همان زمانی که دنیای کودک شما با فانتزی، تخیل و تصویرسازی های واضح احاطه شده است.

در طول این مدت، در بسیاری از حیطه ها بالغ می شود.

در این قسمت برخی نقاط عطف رشدی مهم در این سن اورده شده اند:

نقاط عطف حرکتی

  • می تواند روی یک پا بایستد و به مدت پنج ثانیه در این حالت بماند.
  • بدون کمک از پله ها بالا و پایین می رود.
  • توپ را به جلو پرت کند و با پا به آن ضربه می زند.
  • توپ را با دستش پرت می کند.
  • با چابکی به جلو و عقب می رود.
  • می تواند توپی که به سمتش می آید را بگیرد.

نقاط عطف در مهارت های ظریف حرکتی و انگشتان

  • اشکال چهارگوش را کپی می کند.
  • می تواند یک انسان را با دو تا چهار قسمت اندامش بکشد
  • از قیچی می تواند استفاده کند.
  • برخی اشکال هندسی را می کشد
  • شروع به کپی کردن برخی حروف می کند.

نقاط عطف زبان و خصوصیت کودک سه سال و نیم

  • مفهوم شباهت و تفاوت را می فهمد.
  • برخی قوانین پایه گرامر را مسلط می شود.
  • می تواند با جملات ۵ تا شش کلمه ای حرف بزند.
  • انقدر واضح حرف می زند که غریبه ها هم بفهمند.
  • داستان و قصه می گوید.

نقاط عطف شناختی سه تا چهار ساله

  • برخی رنگ ها را به درستی نام می برد.
  • مفهوم شمارش را میشناسد و ممکن است چند عدد را بداند.
  • مسائل را تنها از یک نقطه نظر می نگرد.
  • حس زمان واضح تری را دارا خواهد بود.
  • دستورات سه بخشی را دنبال می کند.
  • بخش هایی از یک داستان را به خاطر می آورد.
  • مفهوم شباهت و تفاوت را می فهمد.
  • درگیر بازی های تخیلی می شود.

نقاط عطف اجتماعی روانشناسی کودک سه ساله

  • به تجارب جدید علاقه دارد
  • با دیگر کودکان همکاری می کند.
  • نقش مادر یا پدر را بازی می کند.
  • بسیار در بازی های تخیلی پیشرفت می کند.
  • لباسش را خودش در می آورد و یا می پوشد.
  • در مورد راه حل اختلافات و مشکلات مذاکره می کند.
  • مستقل تر می شود.
  • تصور می کند بسیاری از اشیا و موجودات نااشنا ممکن است هیولا باشند.
  • خود را به عنوان یک انسان شامل ذهن و بدن احساس می بیند.
  • اغلب نمی تواند بین تخیل و واقعیت تمایز قائل شود.

پایش رشد سلامت در روانشناسی کودک سه ساله

از انجایی که هر کودک به روش خاص خود رشد می کند، غیر ممکن است که بگوییم چه زمانی و چگونه دقیقا در یک مهارت مشخص کامل می شود.

همواره رشد او را چک کنید اما نگران نباشید اگر انحرافی وجود داشت.

با این وجود اگر هر گونه تاخیری در یکی از نشانه های زیر در این سن وجود داشت با متخصص کودک صحبت کنید.

  • نمی تواند یک توپ را با دست پرت کند.
  • نمی تواند بپرد
  • نمی تواند سه چرخه را براند.
  • نمی تواند مداد رنگی را دست بگیرد.
  • با خط کشیدن مشکل دارد.
  • نمی تواند بلوک خانه سازی را روی هم بگذارد.
  • هنوز زمانی که والدینش او را ترک می کنند گریه می کند.
  • به بازی های تعاملی علاقه ای نشان نمی دهند.
  • دیگر کودکان را نادیده می گیرد.
  • به دیگر افراد غیر از خانواده پاسخی نمی دهد.
  • در بازی های تخیلی شرکت نمی کند.
  • در مقابل لباس پوشیدن، خوابیدن و توالت رفتن مقاومت نشان می دهد.
  • هنگامی که عصبانی یا ناراحت می شود از کنترل خارج می شود.
  • نمی تواند یک دایره را کپی کند.
  • نمی تواند جملات بیشتر از دو یا سه کلمه بگوید.
  • از من یا تو به طرز مناسبی استفاده نمی کند.

رشد اجتماعی کودک سه ساله

بچه های ۳ ساله دوست دارند چه کار کنند و چگونه با دیگران ارتباط برقرار می کنند؟

رشد اجتماعی فرزند شما بسیار فردی خواهد بود، زیرا تا حد زیادی به شخصیت منحصر به فرد او بستگی دارد.

کودکان نوپا کوچکتر گاهی اوقات ممکن است خودخواه به نظر برسند، که طبیعی است، و این ویژگی معمولاً با گذشت زمان کاهش می یابد. در سن ۳ سالگی، همانطور که اعتماد به نفس، استقلال و خودآگاهی او رشد می کند، ممکن است کودک شما بخواهد فعالانه با دیگران بازی کند.

معاشرت با دیگران به همه ما می آموزد که همه یکسان فکر نمی کنند و فرزند شما نیز به تدریج این را یاد می گیرد و احتمالاً نظرات و عقاید دیگر را می پذیرد.

برخی از نقاط عطف کلیدی ۳ ساله برای توسعه اجتماعی عبارتند از

  • دنبال تجربیات جدید
  • همکاری و اشتراک گذاری با بچه های دیگر
  • در بازی ها مبتکرتر می شود.
  • با دیگران برای حل مشکلات مذاکره کنید.
  • تعیین نقش هایی مانند «مادر»، «بابا» هنگام بازی
  • لباس پوشیدن و تعویض لباس به تنهایی
  • مستقل غذا خوردن

روانشناسی کودک سه ساله کمک می کند تا کودک برای آموزش پیش دبستانی آماده می شود، رشد اجتماعی فرزندتان را به دقت زیر نظر خواهید داشت. رفتن به مدرسه و به اشتراک گذاشتن اسباب‌بازی‌ها و توجه می‌تواند برای برخی از کودکان چالش‌هایی ایجاد کند، اما این مهارت‌های اجتماعی در حال ظهور می تواند این روند را آسان تر سازد.

رشد زبان ۳ ساله

رشد زبان  کودک ۳ ساله شگفت آور است. فرزند شما تا این حد پیش رفته است، به خصوص زمانی که به اولین کلمات کودک خود فکر می کنید. مانند سایر زمینه های رشد کودکان، زبان و گفتار از نظر زمان بندی بسیار متغیر است. با این حال، بسیاری از والدین از واژگان کودک ۳ ساله خود شگفت زده می شوند، که ممکن است شامل ۳۰۰ کلمه یا بیشتر باشد.

نقاط عطف زبان و گفتار برای کودکان ۳ ساله شامل تقلید صداها و کلمات از بزرگسالان و صحبت کردن در جملات با چندین کلمه است. این جملات نسبتاً کوتاه ممکن است مانع از گپ زدن مداوم کودک شما نشود و این چیز خوبی است! همانطور که کودک ۳ ساله شما روی توسعه مهارت های زبانی کار می کند، در تلفظ کلمات و استفاده صحیح از آن ها بهتر می شود.

به زودی، احتمالاً حدود ۷۵ درصد از آنچه کودک کوچکتان می گوید، خواهید فهمید!

سایر نقاط عطف زبان و گفتار برای کودکان ۳ ساله عبارتند از:

  • درک مفاهیم یکسان و متفاوت
  • درک گرامر پایه
  • واضح صحبت کردن
  • داستان گفتن

تشویق توسعه زبان

وقتی صحبت از نقاط عطف رشد زبان به میان می‌آید، آنچه یک کودک ۳ ساله «باید» بداند چندان مفید نیست، زیرا ممکن است درک گفتار و زبان کودک شما در مقایسه با کودک دیگری در همان سن با سرعت متفاوتی رشد کند.

بهتر است روی کودک خود به عنوان فرد تمرکز کنید و با گفتگوی ساده از مهارت های گفتاری و زبانی حمایت کنید. چند استراتژی خاص وجود دارد که می توانید از آن ها استفاده کنید:

توضیحات اضافه کنید.

اگر فرزندتان می‌گوید «ماشین قرمز»، نظر بدهید و به جمله او اضافه کنید. حتی یک پاسخ ساده مانند “بله، این یک ماشین قرمز بزرگ است. نگاه کن چهار چرخ سیاه دارد» به رشد مهارت های زبانی کودک نوپا کمک می کند.

سوالات خود را بپرسید | روانشناسی کودک سه ساله

هنگامی که کودک شما در حال تعریف داستان است، سوالاتی بپرسید که از پاسخ های “بله” و “نه” اجتناب کنید. اگر آن ها در حال توصیف یک هیولا در یک افسانه هستند، چیزی مانند “هیولا شبیه چه چیزی است؟” یا “هیولا چه پوشیده است؟” بپرسید. این تکنیک به تقویت واژگان و مهارت ها کمک می کند.

از ضمایر استفاده کنید.

بچه های سه ساله در استفاده از ضمایر کاملاً تسلط ندارند، بنابراین سعی کنید تا آنجا که می توانید از این کلمات برای کمک استفاده کنید. به جای اینکه خود را مامان یا بابا خطاب کنید، از «من» برای خود و «تو» برای کودک نوپایتان استفاده کنید.

از اصلاح بیش از حد خودداری کنید.

نقاط عطف خاص زبان و گفتار ممکن است بعداً در روانشناسی کودک ۳ ساله شما ایجاد شود. برای مثال، برای کودکان خردسال بسیار رایج است که حروف را اشتباه تلفظ کنند، فقط مطمئن شوید که خودتان حروف و صداها را به درستی تلفظ کنید به احتمال زیاد فرزندتان به مرور زمان خودش را اصلاح خواهد کرد.

منبع : روانشناسی کودک سه ساله | آموزش کودک در خانه

روانشناسی رفتار خانواده

آیا تا به حال برای تان این سوال پیش آمده است که چرا خانواده های مختلف در واکنش به مساله ای واحد مانند بلوغ و نوجوانی، متفاوت عمل می کنند؟

به عنوان مثال چرا در برخی از خانواده ها، رسیدن به سن نوجوانی دردسر آفرین است و خانواده را با بحران های زیادی روبه رو می کند اما در برخی دیگراز خانواده ها این طور نیست.

دلیل روانشناسی رفتار خانواده

دلیل اصلی این موضوع را  می توان در ” روانشناسی رفتار خانواده” مورد بررسی قرار داد.

به عبارت دیگر همانطور که هر یک از ما به عنوان یک انسان، رفتارهای مخصوص به خودرا داریم که با افراد دیگر متفاوت است، هر خانواده نیز رفتارهای مخصوص به خود را دارد که آن را از سایر خانواده ها متمایز می کند.

به عنوان مثال رفتارهای خانواده ای که فردی معتاد را پرورش داده با رفتارای خانواده ی دیگر متفاوت است.

در این مطلب قصد داریم تا شما را با رفتارهای یک خانواده ی نرمال و سالم بیشتر آشنا کنیم.

در پایان می توانید بررسی کنید که رفتارهای خانواده ی کنونی شما تا چه اندازه از معیارهای خانواده ی سالم پیروی می کند.

  1. مرزهای انعطاف پذیر

هر خانواده به مثابه ی کشوری است که مرزهای خاص خود را دارد.

این مرزها به افراد خانواده کمک می کند تا بتوانند ضمن برقراری رابطه با افراد خارج از خانواده، حد و حدود و قوانین خود را نیز تعریف کنند و از قواعد خود دفاع کنند.

در خانواده های سالم، مرزهای خانواده به نحوی تعریف می شوند که دارای انعطاف باشند.

به عبارت دیگر مرزها نه به حدی بسته و خشک اند که کسی قادر به نفوذ در آن ها نباشد و نه آنقدر باز هستند که دیگران بتوانند به راحتی آن ها را پشت سر بگذارند.

در چنین خانواده ای، همزمان با تغییرات رشدی هر یک از اعضای خانواده، تغییراتی در مرزها ایجاد می شود.

به عنوان مثال با ورود فرزند به سن نوجوانی، به او اجازه داده می شود تا در مورد برخی از مسایل شخصا تصمیم بگیرد، ساعت بیشتری را با دوستانش بگذراند و استقلال بیشتری داشته باشد.

در خانواده هایی که این تغییرات در نظر گرفته نمی شود، غالبا فرزندان رفتارهایی توام با سرکشی، لجبازی و یا حتی بیماری های جسمانی بروزمی دهند که نوعی از ابراز خشم نسبت به مرزهای خشک و فاقد انعطاف است.

۲-قواعد روشن و واضح در روانشناسی رفتار خانواده

موقعیتی را تصور کنید که در آن، پدر وارد خانه می شود و همه ی اعضا به ناگاه ساکت می شوند و یا هر کس به اتاقش می رود و مشغول به انجام کاری می شود.

در حقیقت حضور پدر این پیام را به همراه دارد که ” همه باید ساکت باشند”.

این پیام ها غالبا از قواعد خانوادگی سرچشمه می گیرند که در این مورد خاص، “قاعده ی مردسالاری” نامیده می شود.

در خانواده های سالم، قواعد به طرز قابل توجهی روشن و واضح هستند.

به عنوان مثال این یک قاعده ی خانوادگی است که بچه ها راس ساعت ۸ در خانه باشند و یا همه ی اعضا با یکدیگر غذا بخورند.

قواعد خانوادگی بسیار وسیع و گسترده هستند و قواعد مبهم و نامشخص می تواند تبعات جبران ناپذیری به همراه داشته باشد.

به عنوان مثال در صورتی که یک بار فرزند نوجوان تان را به خاطر دیر آمدن تنبیه کنید و دفعه ی بعد نسبت به رفتارش بی توجه باشید، فرزندتان هرگز درک نخواهد کرد که رفتار صحیح و پسندیده کدام است.

تدوام این شرایط باعث می شود تا اعضای خانواده دایما سردرگم باشند و در یافتن هویت شخصی، ارزش ها و اصول زندگی با مشکل مواجه شوند.

۳- الگوی پیام رسانی با ثبات

اگرچه هر خانواده ای با قرار گرفتن در شرایطی مانند استرس، بیماری، فشار مالی، مهاجرت و.. ممکن است دچار آشفتگی شود اما در خانواده های سالم، الگوی کلی برقرای رابطه، الگویی توام با صمیمیت و وضوح است.

این بدین معناست که اعضای خانواده همواره پیام هایی صادقانه برای هم ارسال می کنند و یکدیگر را با پیام های رفتاری متناقض گیج نمی کنند.

به عنوان مثال مادری را تصور کنید که فرزندش را در آغوش می کشد و می بوسد، سپس با کوچک ترین اشتباهی بر سر او فریاد کشیده  و او را آماج کلمات نامناسب قرار می دهد.

در چنین وضعیتی، کودک سردرگم و آشفته نمی داند که کدام رفتار مادر واقعی و کدام یک غیر واقعی است.

چنین فردی در درک صمیمیت حقیقی با  مشکلات زیادی مواجه خواهد شد. منبع: سارا نظری مقدممشاوره خانواده

۴- گفتمان مثبت

چهارمین عامل روانشناسی رفتار خانواده با نام گفتمان مثبت نامیده می شود.

خانواده ای را تصور کنید که اعضای آن دایما دم از افسردگی، بی حوصلگی و پوچی می زنند.

آن ها نه تنها از کنار هم بودن لذتی نمی برند بلکه خانه را تنها مکانی برای استراحت، غذا خوردن و داشتن سرپناه می دانند.

به نظر می رسد چنین خانواده ای کارکردهای اساسی خود از جمله حمایت، توجه، مراقبت، احساس امنیت و خودشکوفایی را از  دست داده است و نمی تواند نیازهای اعضایش را به خوبی تامین کند.

در حال معکوس در یک خانواده ی سالم، گفتمان غالب، به گونه ای است که اعضا از کنار هم بودن لذت می برند، احساس حمایت و امنیت کرده و از یکدیگر مراقبت جسمی و روحی می کنند.

با خانواده ی آشفته ام چگونه برخورد کنم؟

خانواده ی آشفته یا بیمار نیز همانند فرد آشفته نیازمند درمان است.

ممکن است عوامل زیادی دست به دست هم داده باشند تا خانواده ای را دچار نوسان، اختلال و ناکارآمدی کنند.

این عوامل در اغلب موارد، بسیار پیچیده، در هم تنیده و نیازمند بررسی تخصصی هستند.

در صورتی که احساس می کنید ریشه ی بخشی از مشکلات تان در نحوه ی کارکرد خانواده تان است، بهتر است با یک خانواده درمانگر گفت و گو کنید.

متخصص خانواده درمانی به شما کمک می کند تا مشکلات موجود در سیستم را به درستی شناسایی کنید و با شناخت رفتار خانواده، در جهت بهبود اوضاع گام بردارید.

یک متخصص خانواده درمانی ممکن است علاوه بر شما از سایر اعضای خانواده تان نیز در طول جلسات مشاوره کمک بگیرد تا بتواند تغییرات لازم را به درستی در سیستم خانوادگی تان اعمال کند.

منبع : روانشناسی رفتار خانواده

موانع ایجاد پیوند دلبستگی ایمن

موانع خلق یک سبک دلبستگی ایمن ممکن است ابتدا هنگام نوزادی ظاهر شوند. ممکن است به شدت کودکتان را دوست داشته باشید اما آمادگی برآورده کردن نیازهای نوزاد با سیستم عصبی نارس را نداشته باشید و حسابی پرمشغله باشید. از آنجائیکه نوزادان نمی توانند خودشان را آرام کنند، از این رو آنها بر کارهای شما در قبال خود بیشتر متکی هستند. اما، اگر قادر نیستید استرس خود را مهار کنید فوراً آرامش خود را حفظ کنید و بر رویارویی با محرک های تنش زای زندگی روزانه متمرکز شوید در غیر این صورت نخواهید توانست که آرامش خود و کودکتان را برقرار کنید.

حتی یک کودک بزرگتر به شمای والد به عنوان یک منبع امن، متصل و سرانجام دلبسته ایمن می نگرد. اما اگر شما مکرراً افسرده، مضطرب، عصبانی، غمگین، و گرفتار باشید یا به هر طریق دیگری نتوانید کودک خود را آرام کنید، در این صورت رشد جسمانی، هیجانی یا عقلانی کودک آسیب خواهد دید.

حوزه جدیدی از سلامت روانی نوزادان با تأکید بر تحقیقات مغزی و نقش رشد والدین یک درک واضح تری از عواملی فراهم می کند که ممکن است به داشتن یک سبک دلبستگی ایمن آسیب برسانند. اگر هر یک از سرپرست های اصلی یا کودک دارای مشکلات سلامتی است ارتباط غیرکلامی بین این دو ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد که در حقیقت می تواند در پیوند دلبستگی ایمن اثرگذار باشد.

بهزیستی کودکان چگونه بر پیوند دلبستگی ایمن تأثیر گذار است؟

باید گفت که مغز از طریق تجربه شکل می گیرد و این به ویژه در کودکان تازه متولد شده که دارای سیستم عصبی تا حد زیادی نابالغ هستند صدق می کند.

  • وقتی که کودک مشکلاتی را برای مثال در رحم مادر یا در فرآیندهای موجود در طی زایمان تجربه می کند ممکن است سیستم عصبی اش در معرض خطر باشد.
  • فرزندخواندگان یا کودکانی که زمانی را در بخش های مراقبت ویژه نوازادی به دور از مادر می گذرانند ممکن است تجارب اولیه زندگی که موجب احساس استرس، پریشانی و نامنی می شود را داشته باشند.
  • نوزادانی که هرگز گریه شان متوقف نمی شود و همواره چشمانی به هم فشرده، مشت هایی گره کرده و بدنی انعطاف ناپذیر دارند نشان از عدم وجود یک مراقب متناسب و تسکین دهنده می دهند.

خوشبختانه، همانطور که مغز نوزاد بسیار نابالغ است و با تجربه تحت تأثیر قرار می گیرد یک کودک ممکن است بر هر یک از این مشکلات تولد غلبه کند. این مسئله ممکن است چند ماه طول بکشد اما اگر سرپرست اصلی کودک موجب آرامش، تمرکز، درک و سماجت در برقرای نیازهای کودک است کودک نیز سرانجام به اندازه کافی آماده وقوع یک فرآیند دلبستگی ایمن خواهد شد.

چگونه بهزیستی کودکان بزرگتر بر پیوند دلبستگی ایمن اثرگذار است؟

تجارب کودک و محیط می توانند بر توانایی شکل گیری پیوند دلبستگی ایمن اثرگذار باشند. گاهی اوقات رویدادها و مقتضیات تأثیرگذار بر پیوند دلبستگی کودک غیرقابل اجتناب هستند اما یک کودک برای چیستی و چرایی آنچه رخ داده است، بسیار ناپخته است. برای نبودن یک فرد ایمن و متناسب این طور حس می شود که انگار کسی به او اهمیت نمی دهد و آنها به دیگران اعتمادی ندارند و دنیا برایشان جای ناامنی می باشد.

  • کودک با نشان دادن رفتارهای افراطی و متشنج در محیط سعی می کند جلب توجه کند.
  • گاهی اوقات نیازهای کودک برآورده می شوند و گاهی خیر. یک کودک نمی داند که چه انتظاری دارد.
  • کودکی که در یبمارستان بستری شده و یا از والدینش جدا شده است.
  • یک کودک از مراقبی به مراقب دیگر منتقل شده است (که می تواند ناشی از فرزندخواندگی، مراقبی غیر از والدین یا از دست دادن والدین باشد).
  • یک کودک مورد بد رفتاری یا سوءاستفاده قرار می گیرد.

چگونه بهزیستی مراقب یا سرپرست می تواند بر پیوند دلبستگی ایمن اثر بگذارد؟

احساساتی که شما به عنوان یک مراقب اصلی تجربه می کنید می تواند فرآیند رشدی ای را که در مغز کودک شما در حال انجام است شکل دهد. اگر شما دارای استرس، افسردگی یا شوک زدگی هستید یا به هر دلیل در دسترس نیستید، ممکن است آگاهی یا حساسیتی در فراهم کردن یک بارهیجانی مثبت در کودک در قبال نیازهای او برای دلبستگی ایمن نداشته باشید.

گاهی اوقات حتی یک مراقب سالم، کنترل گر و مسئولیت پذیر ممکن است در درک و آغاز کردن یک پیوند دلبستگی ایمن در کودکشان مشکل داشته باشند. اگر هنگام کودکی شما پیوند دلبستگی ایمن را با مراقب اصلی تان تجربه نکردید ممکن است از آنچه دلبستگی ایمن گفته می شود آگاهی نداشته باشد. اما بزرگسالان نیز می توانند برای بهتر شدن تغییر کنند. همزمان شما می توانید خودتان را با ورزش و یک رژیم غذایی سالم تقویت کنید و همچنین مدیریت استرس های مختل کننده و رویارویی با هیجان هایی که در توانایی تان برای خلق یک پیوند دلبستگی ایمن  تداخل دارد را یاد بگیرید.

پارازیت های زندگی روزانه

تماس های تلفنی، رایانه ها، تلویزیون و دیگر پارازیت های بی شمار زندگی روزمره می توانند مانع در توجه کامل به کوکتان شوند. پاسخ به یک ایمیل ضروری در طی تغذیه کردن کودک، چت کردن با دوست حین زمان بازی یا فقط تماشای تلویزیون و توجه نکردن به کودکتان همه روش هایی هستند که موجب عدم برقراری یک ارتباط چشمی با کودکتان و درگیری در فرآیند دلبستگی ایمن می شوند. بدون یک ارتباط چشمی و توجه کامل، شما سرنخ های موجود برای ارتباط غیرکلامی را گم می کنید.

نکات ارتباط غیرکلامی برای ایجاد پیوند دلبستگی ایمن

سرنخ های غیرکلامی علایمی حسی هستند که از طریق تن صدای خاص، لمس منحصر یا بیان چهره ای خاصی مخابره می شود. مراقب اصلی کودک با ایجاد همه این حالات با هم در خلق حس بازشناسی، امنیت و آرامش در کودک نقش دارند. حتی زمانی که کودک به اندازه کافی برای صحبت کردن آماده است ارتباط غیر کلامی به عنوان کلید اصلی ساخت و نگهداری یک پیوند دلبستگی ایمن باقی می ماند.

تماس چشمی ـ زمانی که شما با محبت به کودک نگاه می کنید او با هیجان های مثبتی آشنا می شود که از طریق سیگنال های غیرکلامی و احساس امنیت، آرامش و خرسندی هدایت می شوند. اگر شما افسردگی، استرس یا آشفتگی دارید ممکن است در کل نتوانید مستقیماً به چشمان کودکتان بنگرید. حفظ تماس چشمی همچنین نقش مهمی در ادامه جریان گفتگو بین خود و کودکتان دارد.

بیانگری چهره ای ـ چهره شما قادر به بیان هیجان های زیادی است بدون اینکه حرفی بزنید. اگر ابراز چهره تان هنگام مراوده با کودک آرام و ملتفت است او احساس امنیت خواهد داشت. اما اگر چهر تان آشفته، عصبانی، نگران، غمگین و هراسان یا هاج و واج به نظر می رسد کودکتان این هیجان های منفی را جذب می کند و احساس استرس، ناامنی و تزلزل می کند.

تن صدا ـاگرچه کوکتان به اندازه کافی قادر به درک واژگانی که شما می گویید نیست او می تواند بین تن صدای خشن، بی میل یا پرمشغله و تن صدای حاکی از شفقت، علاقه مندی، نگرانی و درک کننده تمایز قائل شود. وقتی با یک کودک بزرگتر صحبت می کنید مطمئن شوید که تن صدایی که شما استفاده می کنید با آنچه که در حال گفتنش هستید هماهنگ می شود.

لمس کردن ـ روشی که شما کودکتان را لمس می کنید حالات هیجانی را انتقال می دهد مثلا اینکه شما مراقب، آرام، حساس، آرمیده هستید یا بی علاقه، غمگین و غیر قابل دسترس. روشی که شما کودکتان را شستشو می دهید، از روی زمین بلند می کنید یا حمل می کنید یا روشی که شما کودکان بزرگتر را در آغوش گرم تان می گیرید، دستان آنها را به گرمی می فشارید ویا با اطمینان به پشت آنها آهسته دست می زنید می توانند موجب انتقال احساسات زیادی به کودکتان شود.

زبان بدن ـ اگر با کودکانتان دست به سینه یا بدون نگاه کردن صحبت کنید کودکتان  این حالت شما را تدافعی و بی علاقه خواهد دید. اما، با یا یک آغوش باز، آرام و رو به کودکتان بنشینید و کودکتان آنچه گفتنش برایتان مهم است را می بیند و درک خواهد کرد. با روشی که می نشینید، حرکت می کنید و یا با کودک ارتباط برقرار می کنید منبع غنی از اطلاعت را به کودک مخابره کنید.

سرعت، زمان بندی و شدت ـ طول و شدت گفتارتان، حرکت و بیانات چهره ای شما همه می توانند حالت ذهنتان را منعکس کنند. اگر شما یک تندی بزرگسالانه را دارید، استرس دارید یا فرد بی توجهی هستید، پس حالات غیرکلامی تان برای فراخواندن کودکتان به آرمش یا اطمینان خاطر کفایت نمی کند. شما باید از ترجیحات کودکتان در سرعت و شدت آگاه باشید که اغلب نسبت به شما کندتر و کمتر تاکید کننده هستند.

چگونه یک پیوند دلبستگی ایمن را خلق کنید

همانطور که دلایل زیادی برای چرایی دوست داشتن وجود دارد یک والدین باوجدان ممکن است در خلق یک پیوند دلبستگی ایمن موفق نباشد، دستورالعمل های کمکی، سه دلیل برای کمک به این فرآیند را مطرح کرده اند.

  • به دنبال فهم دلبستگی ایمن بروید

مطالب مربوطبه دایجا دلبستگی ایمن در کودکان را در سایت ما بخوانید. سعی کنید نشانه های ان را خوب متوجه شوید.

۲- بر احساسات تان برای خلق یک پیوند دلبستگی ایمن تمرکز کنید.

از آنجائیکه یک دلبستگی ایمن تنها هنگام آرامش و تمرکز رخ می دهد.. هوش هیجانی خود را تقویت کنید زیرا برای شما کمک کننده است اگر:

  • احساس افسردگی، اضطراب، شوک یا ناتوانیبه دلیل استرس دارید.
  • سبک دلبستگی ایمن را در کودکی تجربه نکرده اید.

۳- یاد بگیرید چگونه یک رابطه دلبسته قوی ایجاد کنید.

دلبستگی ایمن یک مشارکت مداوم بین شما و کودکتان است اما این نوع دلبستگی بدان معنا نیست که شما باید یک والدین تمام عیار باشید. چگونگی برقراری یک پیوند دلبستگی ایمن با کودکتان می تواند به درک گریه های کودک، تفسیر علائمش و واکنش به نیازهای غذایی، استراحت، محبت و آسودگی کمک می کند.

منبع : موانع ایجاد پیوند دلبستگی ایمن