چالش نوشتن تکالیف مدرسه

” وادار کردن آنها برای نوشتن تکالیف مانند یک مبارزه دشوار است و در ریاضی و علوم هیچ وقت نتوانستم کاری از پیش ببرم”

این جملات را به کرات از والدین می شنویم. گاهی اوقات تکالیف برای والدین دلهره اور هستند همانطور که برای بچه ها هستند. والدین نگران می شوند وقتی‌که بچه ها تکالیف خودرا برای دقیقه اخر می‌گذارند یا از انجام همه انها سر باز میزنند، که می‌تواند منجر به درگیری در خانه شود. از طرف دیگر والدین همچنین ممکن است دلهره داشته باشند که اگر بچه ها از انها کمک بخواهند قادر به کمک کردن نباشند.

کنار امدن با تکلیف

به بچه ها شانس صحبت درباره تکالیف مدرسه شان را بدهید- وقتی‌که شما از انها درباره روزشان می پرسید بررسی کنید تا ببینید که انها چه چیزهایی را یاد می‌گیرند. حتی اگر در باره یک موضوع خاص اطلاعاتی ندارید همچنان شما می‌توانید با گوش کردن و کمک به انها برای پیدا کردن جوابهایشان، کمک کنید. اگر شما تکلیفی که به انها داده شده است را متوجه نمی‌شوید، انرا در اینترنت جستجو کنید یا از دوستان و خانواده سوال کنید. وقتیکه شما درکی از کار دارید ممکن است بهتر بتوانید کودک خود را پشتیبانی کنید.

به فرزندانتان برای پذیرش مسئولیت سازمان دهی و انجام تکالیفشان کمک کنید. هرگز فراموش نکنید که فرزندتان را برای کاری که در انجام ان شرکت دارند تشویق کنید. بسیاری از مدارس یک دفتر تکالیف یا دفتر ثبت وقایع روزانه دارند که والدین هر روز باید انرا امضا کنند. این به شما و فرزندتان برای دنبال کردن تکالیف  کمک می‌کند .

ایجاد یک محیط مناسب برای تکالیف

بعضی از کودکان ترجیح میدهند که تکالیف را بلافاصله بعد از مدرسه انجام دهند در حالیکه برخی دیگر ترجیح می‌دهند تا ابتدا کمی استراحت کنند. به کودکتان اجازه دهید که یک روش مناسب خود بیابد و انرا دنبال کند. ایجاد یک مکان مناسب که انها بتوانند تکالیف خود را انجام دهند مهم است، در حالت ایده ال محیطی تمیز با نور مناسب و بدون مزاحمت. اگر انها ترجیح میدهند با موسیقی کار کنند به انها اجازه دهید.

اگر شما فضایی در خانه ندارید یا به مکانی برای دسترسی به اینترنت احتیاج دارید، کتابخانه را امتحان کنید. هیچ چیزی ارزش انرا ندارد که در حالیکه منابع انلاین عالی بسیاری برای کمک به تکالیف فرزندانتان وجود دارد، کودک شما تکالیفش به تنهایی انجام دهد و به تنهایی یاد بگیرد.

کمک از مدرسه

تسهیلاتی که مدرسه فرزند شما ارائه میدهد را پیدا کنید. بسیاری از مدارس زمان هایی را برای نوشتن تکالیف دارند بویژه برای کودکانی که برای کار درمنزل مشکل دارند یا برای کامل کردن تکالیف خود نیاز به پشتیبانی دارند. اگر شما در نوشتن تکالیف توسط فرزندان مشکل دارید با مدرسه برای گرفتن توصیه هایی صحبت کنید. زودتر و نه دیر که انها بتوانند به شما کمک کنند. اگر کودک شما نیازهای اموزشی خاصی دارد شما میتوانید قرار ملاقاتی با معلم تنظیم کنید برای اینکه این نیازها را وقتی که تکالیف تعیین میشوند، برطرف کنند. کودک شما شایسته دریافت حقوق منطقی است که ممکن است شامل منابع اضافی و روشهای جایگزین برای تکمیل تکالیف باشد. در مقالات دیگر در این سایت بیشتر به موضوع نوشتن تکالیف خواهیم پرداخت.

منبع : چالش نوشتن تکالیف مدرسه

طلاق توافقی | هر آنچه نیاز است بدانید تا ضرر نکنید

طلاق توافقی، همه آنچه می خواستید بدانید

طلاق توافقی معمولا در سازش و مسالمت به انجام می رسد، اما بر روی زندگی شما و فرزندان تاثیرگذار می باشد و نباید بی گدار بی آب بزنید و بهتر است قبل از طلاق همه جوانب آن را در نظر بگیرید و در این نوع طلاق همه چیز به توافق زن و مرد بستگی دارد و در کنار آن الزامات قانونی تعیین کننده می باشد.

در طلاق توافقی ابتدا زن و شوهر در مورد مسائلی که به زندگی مشترک آن ها مربوط می شود مانند مهریه، نفقه، حضانت بچه ها و جهیزیه توافق می کنند و بعد اقدامات لازم را برای طلاق انجام می دهند برای انجام این کارها می توانید وکیل بگیرید یا به طور شخصی مراحل را پیگیری کنید و همچنین قبل از طلاق باید از مشاور و رواننشاس کمک بگیرید و با او صحبت کنید تا از تصمیم خود پشیمان نشوید.

مشاور طلاق قبل از این که تصمیم نهایی را بگیرید بسیار برای شما مفید و کارگشا خواهد بود و می تواند راهکارهای مناسبی را برای شما ارائه دهد.

طلاق توافقی چیست؟

طلاق توافقی یکی از انواع طلاق در ایران می باشد و بر اساس آمار بیان شده حدود ۳۰ درصد از طلاق ها در دادگاه به صورت توافقی انجام می شوند، زمانی که زن و شوهر نمی توانند در کنار یکدیگر زندگی کنند و با توجه به شرایط و روابط زندگی زن و شوهر در کنار یکدیگر امکان پذیر نمی باشد، در این صورت هر دو اتفاق نظر می کنند تا از یکدیگر جدا شوند.

در اکثر موراد قبل از طلاق توافقی میان زن و شوهر طلاق عاطفی روی داده است که در این شرایط مرد یا زن در دادگاه خانواده درخواستی جهت صدور گواهی عدم امکان سازش و اجرای صیغه طلاق توافقی ارائه می دهند و علاوه بر این زوجین تمام شرایط مالی و غیرمالی که مربوط به حقوق ناشی از عقد می باشد را بر اساس توافقات خود معلوم و مشخص می کنند.

آسیب های طلاق توافقی

اگر چه طلاق توافقی در اکثر موارد به صورت مسالمت آمیز بین زوجین به وجود می آید اما نباید شما تصور کنید زمانی که همه چیز به صورت توافقی اتفاق می افتد پس آسیبی به طرفین وارد نمی شود، طلاق توافقی هم مانند طلاق دیگر با آسیب های روانی و اجتماعی جدایی زن و شوهر و فرزندان همراه می باشد فقط احتمال دارد این طلاق با دعوا و جار و جنجال همراه نباشد.

طلاق عاطفی بر روی ذهن و دل طرفین اثرات عمیقی می گذارد و تا مدت ها زن و شوهر را از یکدیگر دور می کند و رابطه صمیمی با یکدیگر ندارند و بر اساس نظریه روانشناسان زنان تا دو سال و مردان تا ۴ سال بعد از طلاق نباید به فکر ازدواج مجدد باشند.

طلاق توافقی فرصت ازدواج مجدد را به خصوص برای زنان کمتر می کند و تمامی این آسیب ها زمانی افزایش می یابد و عمیق تر می شود که پای بچه در میان باشد.

پیشنهاد مشاور: اشتباهات مهلک که به طلاق و جدایی ختم می شوند

نقش خانواده ها

نقش خانواده ها در طلاق توافقی و کاهش آسیب های آن می تواند بسیار مفید و موثر باشد زن و شوهر احتمال دارد جلوی دخالت های خانواده ها را بگیرند اما بزرگ تر های فامیل می توانند نقش میانجی گری داشته باشند و تا جایی که امکان دارد همه چیز با به سمت تفاهم بیشتر ببرند، زمانی که طلاق صورت می گیرد خانواده ها می توانند بر روی آرامش فرزندشان اثر بگذارند، به عنوان مثال نشان دهند اگر چه پدر و مادر از یکدیگر جدا شده اند اما خانواده هنوز سرجایش است و بچه ها دارای پایگاه و تکیه گاه می باشند.

حضانت فرزندان

بر اساس قوانین ایران اگر فرزند زیر ۷ سال سن داشته باشد حضانت او به مادرش سپرده می شود و اگر بیش از ۷ سال سن داشته باشد حضانت به پدر او داده می شود مگر این که پدرش اختیار او را به مادر فرزندان تفویض نماید، در هر صورت فرزندان چه پیش مادر باشند چه پیش پدرشان به خاطر به هم ریختگی زندگی خانوادگی معمولی خود با صدماتی رو به رو می شوند.

زن و شوهر و خانواده های آن ها باید تلاش کنند تا با همکاری یکدیگر تا جایی که امکان دارد آسیب هایی که به خاطر طلاق توافقی بر روی فرزندان به وجود می آید را کاهش دهند.

مراحل طلاق توافقی

اگر می خواهید مراحلی که باعث طلاق توافقی می شود را به صورت گام به گام بدانید باید اطلاعات خود را در زمینه طلاق توافقی افزایش دهید که در زیر این مراحل به صورت خلاصه به ترتیب زیر می باشد.

  • ابتدا لازم است تا در مورد جدایی از هم به تفاهم برسید.
  • حال باید از وکیل متخصص که در زمینه امور خانواده و طلاق تجربه دارند وقت بگیرید و به صورت حضوری مدارک خود را به آن ها تحویل دهید.
  • بعد از آن باید در دفتر وکالت حاضر شوید و توافقات خود را در مورد مسائل مهریه، حضانت فرزندان و دیگر موارد مکتوب نمایید.
  • پس از آن هر کدام از شما صورت جلسه ای که وکیل برای شما تنظیم کرده است را امضا نمایید.
  • اقدامات بعدی طلاق توافقی توسط وکلا انجام می شود و جلسات مشاوره بدون نیاز به زوجین صورت می گیرد.
  • در مرحله بعد زن باید به آزمایشگاه برود و برگه عدم بارداری را تحویل وکیل دهد.
  • در مرحله آخر صیغه طلاق در دفتر خانه و با حضور زوجین و وکلا جاری می شود.
  • سند طلاق صادر شده و در اختیار شما قرار می گیرد.

مدارک لازم برای طلاق توافقی

لازم است هر کدام از زوجین مدارک هویتی خود را برای ارائه به دادگاه در دست داشته باشند و مدارک که برای طلاق توافقی مورد نیاز است شامل موارد زیر می شود.

  • اصل سند ازدواج ( در صورتی که سند ازدواج به هر دلیلی نبود می توانید رونوشت آن را در دفترخانه ای که عقد انجام شده است دریافت نمایید.)
  • اصل شناسنامه زوجین
  • اصل یا کپی کارت ملی زن و مرد

طلاق توافقی بدون حضور زوجین

ممکن است به هر دلیل از جمله طلاق عاطفی که در میان شما صورت گرفته است حاضر نباشید تا در جلسات دادگاه شرکت کنید و مراحل طلاق را انجام دهید در این صورت زن و مرد هر دو وکیلی را برای خود انتخاب می کنند تا تمام مراحلی که مربوط به طلاق توافقی می شود را پیگیری کنند.

در این شرایط هر دو وکیل در دادگاه حاضر می شوند و کارهای طلاق توافقی مانند انجام مشاوره، ثبت دادخواست، جلسه رسیدگی دادگاه، ثبت طلاق در دفترخانه طلاق و غیره را به جای موکلان خود انجام می دهند.  هزینه های ثبت طلاق توافقی معمولا بیش از یک میلیون تومان می باشد.

اول طلاق بعد پشیمانی / چه کارهایی پیش از طلاق باید انجام داد؟

طلاق توافقی چقدر طول می کشد؟

معمولا زمان طلاق توافقی بسیار کوتاه می باشد در صورتی که زن و مرد به جدایی راضی باشند بعد از یک یا چند جلسه که دادگاه دستور آن را داده است در مدت زمان کمتر از یک ماه طلاق صورت می گیرد مگر این که یکی از زوجین وسط کار پشیمان شود و یا در دادگاه طوری رفتار کند که تمایل دارد زندگی مشترک خود را ادامه دهد.

در صورتی که قاضی متوجه شود طلاق را به تعویق می اندازد و در صورتی که وکیل بگیرید مراحل طلاق تواقفی خیلی سریع تر انجام خواهد شد.

مهریه در طلاق توافقی

در سال های اخیر درخواست های طلاق افزایش یافته است و می دانیم که مهریه مبلغی است که  مرد در زمان عقد به همسر خود می پردازد و یا مکلف است که هر وقت همسرش بخواهد آن را به او پرداخت کند، مهریه برای زن یک نوع پشتیبانی مالی حساب می شود. بعد از طلاق زن با دشواری های زیادی رو به رو می شود و او با از دست دادن جوانی و زیبایی اش امکان کمتری برای ازدواج مجدد دارد.

اما مرد با توجه به این که استعداد خاص بدنی دارد به راحتی می تواند در اجتماع نفوذ کند و تسلط و امکان بیشتری برای ازدواج مجدد دارد، هم چنین در حالت توافقی زن و مرد باید با یکدیگر توافق کنند که مهریه به چه صورت پرداخت شود احتمال دارد زن مهریه خود را ببخشد و یا مرد به اختیار خود به طور کامل مهریه را پرداخت نماید.

این مسئله به مواردی مانند وجدان مرد، وضعیت مالی او و توافق میان دو طرف بستگی دارد و اگر اختلاف به خاطر مهریه به وجود آید و حل نشود ممکن است طلاق از حالت توافقی خارج شود و جرو بحث هایی میان آن ها به وجود آید.

کلام آخر

در طلاق توافقی زن و مرد سعی می کنند تا بر سر موضوعات مختلف از جمله مهریه با یکدیگر به توافق برسند اما با این وجود طلاق توافقی می تواند برای هر دو طرف آسیب های زیادی به همراه داشته باشد و در صورتی که پای کودک در میان باشد این شرایط برای او سخت تر از قبل می شود. لازم است از همان ابتدا که تصمیم به طلاق می گیرید با مشاور و روانشناس در ارتباط باشید تا بتوانید آسیب های اجتماعی را به حداقل برسانید.

همچنین بهره بردن از مشاوره طلاق به شما کمک می کند تا برای آخرین بار موقعیت و شرایط زندگی خود را مورد تحلیل و بررسی قرار دهید و در صورتی که امکان داشت با همسرتان به تفاهم برسید و از طلاق گرفتن منصرف شوید در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان به صورت تلفنی و حضوری پاسخ گو شما می باشد.

منبع : طلاق توافقی | هر آنچه نیاز است بدانید تا ضرر نکنید

با خودزنی کودکان چگونه برخورد کنیم؟

ممکن است کودکانی را دیده باشید که در مواقع احساس تنهایی، ناکامی و خشم، دست به خودزنی می زنند.

رفتارهای خودآزارگرانه ی این دسته از کودکان دامنه ی وسیعی از جمله کشیدن موهایشان، به زمین انداختن خود، مشت کوبیدن به دیوار، به سر و صورت زدن و رفتارهای خطرناک تری مانند آسیب زدن به خود با اشیای مختلف را در بر می گیرد.

خودزنی کودک

والدین و مراقبان با مشاهده این علائم احساس سردرگمی، عصبانیت و درماندگی می کنند، اما بسیاری نمی دانند از کجا شروع کنند. در صورت مشاهده خودزنی کودکان و نوجوانان این مقاله را از دست ندهید.

هدف کودک از خود زنی چیست؟

در حقیقت هدف کودک از انجام این رفتارها تنها یک چیز است ” محقق کردن خواسته ی خود با توسل به زور و اجبار”.

کودکانی که در سنین پایین با انجام رفتارهای خودآزارگرانه موفق به تحقق خواسته هایشان می شوند، در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی نیز شیوه ی جدیدی را اتخاذ نخواهند کرد.

این افراد برای رسیدن به اهداف ریز و درشت خود، آسیب زدن به سلامتی شان را نشانه می گیرند و آمارها حاکی از تعداد زیاد اقدام به خودکشی در آن هاست.

چرا همه ی کودکان خودزنی نمی کنند؟

براساس تحقیقات، احساسات تجربه شده توسط کودکی که دست به خود زنی می زند تا حد زیادی با بزرگسالان یکی است.

نوع انسانی با قرار گرفتن در معرض ناکامی، احساس درد و رنج روانی زیادی را تجربه کرده و برای کاهش آن دست به رفتارهای خودآسیب رسان می زند.

بنابراین ممکن است در همه ی کودکان نمونه هایی از آسیب زدن به خود را درسنین پایین مشاهده کنید.

نکته ی قابل توجه آن است که چرا این رفتارها در گروهی از کودکان ادامه دار می شود در حالیکه در گروهی دیگر به سرعت خاموش می شود؟

در پاسخ باید گفت دسته ای از دلایل در کنار هم منجربه تداوم خودزنی کودکان می شود:

۱) عدم آگاهی کودکان از شیوه های صحیح تحقق خواسته ها منجر به استفاده از روش های ناپخته ی ابرازگری هیجانی مانند خود زنی می شود.

در این موارد، لازم است شما به عنوان والدین، شیوه ی صحیح بیان خواسته ها را به فرزندتان آموزش دهید.

به عنوان مثال در وضعیتی خودتان را هم قد کودک قرار دهید و با آرامش و منطق به او بگویید که ” وقتی بچه ای داد می زند یا به خودش آسیب می زنه، من اصلا نمی فهمم اون چی میخواد. تنها راهش اینه که اون اشکاشو پاک کنه و چیزی که میخواد رو بهم بگه تا بتونیم با هم حرف بزنیم”.

۲) عدم اقتدار والدین نیز در تداوم این نوع رفتارها بسیار موثر است.

اگر کودک بتواند با نشانه گرفتن سلامتی اش، شما را تحت تاثیر قرار دهد و از موضع اقتدار خارج کند، می توانید مطمین باشید که همیشه با استفاده از این قبل رفتارها دست به کنترل شما خواهد زد. بنابراین لازم است، مقتدرانه عمل کنید.

به این منظور، در مقابل رفتاهای خودآزارگرانه ی کودک، “واکنشی حاکی از بی توجهی” بسیار موثر است.

در حقیت لازم است به رفتارهای این چنینی کودک بی توجهی کنید.

به عنوان مثال وقتی فرزندتان خودش را به در و دیوار می کوبد، فریاد می زند و به سرش مشت می کوبد، به آشپزخانه بروید و مشغول کاری شوید تا کودک آرام شود.

سپس به او بگویید که “وقتی خودت را می زنی، متوجه درخواستت نمی شوم. پس بهتر است آرام باشی و خواسته ات را مطرح کنی”.

۳) ناهماهنگی والدینی نیز عامل اساسی در تداوم رفتارهای خودآزارگرانه ی کودک است.

اگر در مقابل خواسته های فرزدتان، واکنش های متفاوتی نشان دهید، او سردرگم خواهد شد و برای رسیدن به خواسته اش، به سمت والد سهل گیرتر متمایل می شود.

پنین کودکانی معمولا والد مقتدر را به صورت فردی بی رحم و سنگدل ادراک می کنند  و با او ارتباط خوبی برقرار نمی کنند.

بنابراین در مقابل خواسته ی فرزندتان، هماهنگ عمل کنید و اجازه ندهید که او از ناهماهنگی رفتاری شما، استفاده ی سوء کند.

۴) لازم است روش های صحیح مقابله با ناکامی را نیز به فرزندتان بیاموزید.

لازم است کودکان با استفاده از ابزارهای مناسبی مانند شعر و داستان نسبت به طبیعی بودن ناکامی آگاه شوند.

همه ی ما در دنیایی پر از ناکامی زندگی می کنیم و باور به اینکه ” من همیشه می بایست موفق شوم” ، بسیار مخرب است. به کودکان آموزش دهید که ممکن است همیشه، اوضاع مطابق میل ما پیش نرود و گاهی علی رغم تلاش مان، به موفقیت نرسیم.

اگر کودکان روش های صحیح مقابله با ناکامی را بیاموزند، با احتمال کمتری به بزرگسالان متوقع و افسرده تبدیل خواهند شد.

آمارهای زیاد بزرگسالانی که با کوچک ترین ناکامی در مراسم خواستگاری، مصاحبه ی شغلی، بیکار ماندن و .. دست به خودکشی می زنند، ریشه در عدم آموزش موثر در زمینه ی ناکامی دارد.

می توانید از جملاتی مانند ” در طی این مدت دیدم که برای برنده شدن چه تلاشی کردی. تو باعث افتخاری!”  و یا ” بیا برای این کار تلاش مون رو بکنیم. حالا یا میشه یا نمیشه” استفاده کنید.

با این عبارات کودک می آموزد که فرایند انجام کار، مهم تر از نتیجه است و در صورت ناکامی، راحت تر با آن کنار خواهد آمد.

کلید طلایی برخورد با کودکی که به خودزنی و تهدید، عادت کرده چیست؟

اگر روی صحبت شما با کودکی است که برای مدت ها، با استفاده از شیوه ی خودزنی به اهداف خود رسیده، مساله کمی سخت تر می شود.

در حقیقت، فرزندتان در جلد کودکی لج باز فرورفته که با پافشاری بر لجبازی به همه ی خواسته های خود رسیده است.

شما نیز سال هاست در جلد کودکی ترسان فرورفته اید که از ترس آسیب رساندن کودک به خود، خواسته های او را در اولین لحظه برآورده می کنید.

کلید طلایی تغییر در آن است که بتوانید نقش تان را تغییر دهید:

  • وقتی فرزندتان در جلد “کودک لجباز” باقی می ماند، شما “کودک ترسان” نشوید.

با خودتان تکرار کنید که ” قرار نیست در مقابل تهدیدهای او بترسم و خواسته اش را براورده کنم. من آرام و منطقی باقی می مانم و به خودزنی هایش توجه نخواهم کرد”.

اگر در میانه ی راه، جا بزنید و  با مشاهده ی اینکه فرزندتان سرش را به مبل می کوبد، دوباره به جلد ” کودک ترسان” فرو روید، موفق نخواهید شد.

بنابراین صبور باشید و به بی توجهی ادامه دهید تا کودک از جلد کودک لجباز خارج شود و خواسته اش را بیان کند.

  • دلسوزی را با والد گری موثر اشتباه نگیرید.

اگر فکر می کنید، والد خوب کسی است که از آسیب رسیدن به فرزندش جلوگیری می کند و خواسته های او را در دم اجابت می کند، سخت در اشتباهید.

وظیفه ی شما به عنوان یک والد خوب آن است که به کودک تان روش صحیح بیان خواسته ها را بیاموزید نه اینکه مانند قول چراغ جادو عمل کنید و خواسته های او را در لحظه فراهم کنید.

  • کودک نشوید و پا به پای فرزندتان فریاد نزنید.

قرار است شما به عنوان پدر و یا مادر، شیوه ی صحیح رفتار را به فرزندتان آموزش دهید. بنابراین اگر همپای کودک شروع به فریاد کشیدن، تهدید و خشم کنید، به نتیجه ای جز انفجار خشم در خانه نخواهید رسید.

  • تشویق به جا را فراموش نکنید.

هر بار که کودک تان توانست بدون فریاد، جیغ و خودآزاری، خواسته ای را مطرح کند، او را تشویق کنید. ” آفرین به پسرم که اینقدر قشنگ در مورد چیزایی که می خواد حرف میزنه.”

فرزندتان در ابتدای مسیر ابراز صحیح هیجانی نیاز به تشویق و تایید دارد تا بتواند رفتارهای مناسب را یاد بگیرد و درونی کند. بنابراین در این مسیر او را راهنمایی و تشویق کنید.

منبع : با خودزنی کودکان چگونه برخورد کنیم؟

عشق اول زنان | آیا براحتی فراموش می شود؟

آیا عشق اول زنان به راحتی فراموش می شود؟ عشق اول به طور کلی یک تجربه خاص می باشد اما عشق اول فراتر از آن و چیز دیگری می باشد، همیشه اولویت تجربه ها لذت بخش ترین آن ها می باشد و هیچ گاه فراموش نمی شوند.

اگر چه بین عشق زنان و مردان تفاوت هایی وجود دارد، اما عشق اول به ویژه برای زنان فراموش نشدنی است و برای همیشه در ذهن و دلشان به یادگار باقی می ماند، زمانی که عشق اول یادآوری می شود انبوهی از احساسات مختلف را به دنبال دارد.

اما هر کس در زندگی اش به بینش عمیقی نسبت به این موضوع رسیده است که بهتر است برای رشد و پیشرفت خود، عشق اول را فراموش کرده و از این مرحله عبور کند، اما زنان نمی دانند که چطور عشق اولشان را فراموش کنند؟ در این مقاله سعی داریم به این سوال پاسخ دهیم.

چرا فراموش کردن عشق اول زنان راحت نیست؟

فراموش کردن عشق اول دشوار می باشد و نباید خودتان را به خاطر آن سرزنش کنید و احتمال دارد بعد از اولین تجربه عشقی که موفقیت آمیز نبوده است بارها به فکر تجربه های جدید و تشکیل رابطه پایدار بوده باشید اما زمانی که خاطرات عشقی قدیمی یادآور شده و حسرت آن باقی مانده است در به وجود آمدن رابطه جدی ناتوان باشید.

در این صورت سرزنش کردن خود فایده ای ندارد و در بسیاری از اوقات شرایط را بدتر می کند اگرچه فراموش کردن عشق اول دشوار می باشد اما غیرممکن نیست.

برای فراموشی می توانید در جلسات روان درمانی شرکت کنید به طور معمول روانشناس در این جلسات دلایلی مبتنی بر این که نمی توانید عشق اول خودتان را فراموش کنید ارائه می دهد و شما را در جهت کنار آمدن با آن و یافتن عشق جدید راهنمایی می کند، در ادامه مقاله به برخی از این دلایل می پردازیم:

  1. قدرتمند بودن عشق اول

زمانی که زنان برای بار اول عاشق می شوند نشانه های عاشق شدن در آن ها دیده می شود و اولین شادی های دو نفره را تجربه می کنند و با این وجود در می یابیم که گذر از عشق اول چندان راحت نمی باشد، زیرا عواملی  بیان می شود که نشان می دهند فراموشی عشق اول برای زنان دشوار است و این امر منطقی به نظر می رسد.

  • عشق برای اولین بار باعث می شود تا بهترین حس های دنیا به سراغ بیاید، زیرا هیچ گاه این چنین تجربه ای نداشته اید و برای شما جدید و تازه است.
  • از اعماق وجودتان به طرف مقابل اهمیت می دهید به طوری که فکرش را نمی کنید بتوانید این حس را با کس دیگری داشته باشید و با تمام وجود دوستش دارید.
  • زمانی که برای اولین بار از ته دل عاشق می شوید هیجانات بسیاری به سوی شما می آید که ترس از دست دادن جز آن ها می باشد.
  1. قدرتمند بودن اولین شکست عشقی

تجربه شکست عشقی به خصوص در عشق اول می تواند بسیار دردناک باشد و برخی از زنان را از پا در آورد، زمانی که فرد دچار شکست عشقی می شود دلتنگی، اندوه، حسرت همراه با خاطرات خوب و بد گذشته به سراغش می آید به همین دلیل التیام دادن زخم هایی که به روح و روان وارد شده نیاز به درمان دارد و درمان آن طول می کشد.

این که دوستانه از یکدیگر جدا شوید یا با جر و بحث در اصل قضیه تفاوتی ندارد زیرا احتمال دارد هر زمانی در آینده به یاد عشق تان بیفتد و خاطرات و حسرت و دلتنگی به سراغتان آید.

  1. خاصیت پاک بودن عشق اول

تجربه عشق اول بسیار پاک و خالص می باشد زیرا فرد بدون آن که متوجه باشد عشق در وجود او رشد کرده و گسترده می شود، آن چیزی که عشق اول را برای فرد خاص می کند این است که به صورت ناگهانی و بدون برنامه قبلی به وجود می آید، هم چنین تجربه عشق اول مشخص می کند که از روابطتان در آینده چه انتظاراتی دارید و چه چیزی می خواهید.

علاوه بر این در روابط بعدی تلاش می کنید تا حس نابی که در تجربه اول داشته اید را دوباره تجربه کنید و به گونه ای دیگر فکر می کنید و دست به اقدام می زنید، عشق اول انگیزه هایی را در شما ایجاد می کند تا چیزهای جدیدی را امتحان کنید و احتمال دارد باعث رشد و بالندگی شخصیتتان شود و شما را پخته تر کند.

  1. تجربه ی یکی شدن برای اولین بار

از دلایلی که باعث می شود فراموشی عشق اول سخت باشد این است که برای اولین بار حس می کنید عضویی از گروه دو نفره می باشید و نقش مهمی در  این گروه دارید، زمانی که برای اولین بار و با هم به عنوان یک زوج در مورد مسئله ای تصمیم می گیرید، نوعی با هم بودن و برابری و یکسان بودن را در مفهوم” ما ” تجربه می کنید.

در این شرایط از “من ” تبدیل به “ما ” شده و این موضوع حس ارزشمندی و لذت بخشی در شما ایجاد می کند هم چنین در این تجربه ممکن است اهمیت فداکاری و گذشتن از اولویت ها و خواسته های خود خاطر یکی دیگر را بیاموزید.

  1. عشق اول زنان: یاد دوران خوش جوانی

با گذشت زمان، فکر کردن به عشق اول و یادآوری خاطرات مربوط به آن تنها به یاد آوری معشوق قدیمی و حسرت های روزهای گذشته نمی شود.

بلکه شور وحال دوران جوانی و روزهای خوش جوانی را در شما بازیابی می کنند و خاطرات را زنده می کند و فکر کردن به آن دوران زمانی را برای شما تداعی می کند که همه چیز ساده تر و مشکلات کمتر بودند.

در آن زمان هیچ چیز غیرممکن به نظر نمی رسید و آرزوها و خواسته های بسیاری در سر داشتید که تمایل داشتید در آینده به آن ها برسید.

هم چنین فکر کردن به اولین رابطه عاشقانه شما را در این فکر فرو می برد که اگر در حساس ترین لحظات زندگی تان تصمیمات دیگری می گرفتید چه اتفاقی می افتاد و احتمال دارد با تفکرات این چنین به سمت درون گرایی بروید.

در صورتی که دیدگاه تان مثبت باشد از اشتباهات زندگی درس بگیرید و آن ها را به اطرافیان خود بیاموزید.

سخن آخر در مورد عشق اول زنان

بر اساس مطالبی که بیان شد فراموش کردن عشق اول سخت و دردناک می باشد اما نباید برای همیشه سختی آن را تحمل کرد بلکه می توانید از فردی متخصص کمک بگیرید تا شما را یاری کند تجربه شکست عشقی را به بهترین نحو بر طرف کنید.

با مراجعه به روانشناس می توانید نگرش تان را نسبت به عشق اول تغییر داده و از آن به خوبی یاد کنید هم چنین در این صورت می توانید یک عشق جدید و رابطه عاطفی موفقی را تجربه کنید در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان خدماتی را ارائه می دهند تا شما را در این امر یاری کنند.

منبع : عشق اول زنان | آیا براحتی فراموش می شود؟

توقف کتک زدن بچه های دیگر

ممکن است عجیب به نظر برسد که کودکانی که به دیگران صدمه می‌زنند در واقع کودکانی ترسو هستند!

ترس‌هایی که منجر به ایجاد مشکل در کودک آسیب رسان می شود، معمولا ریشه در تجارب ترس اولیه در زندگی اش دارد، با وجود اینکه کودک به هیچ وجه ترسو به نظر نمی رسد!

کودک وحشت زده برای مدیریت ترسش، رفتارهای پرخاشگرانه ای را تولید می کند که این رفتارها هر زمانی که او احساس تنش کند، شعله ور می شوند. به جای گریه یا صحبت کردن، وقتی که از چیزی می‌ترسد، وحشت زده و هول می شود، و این امر ترسش را تشدید می کند طوری که نمی تواند درخواست کمک کند.

به منظور کمک به یک کودک ترسو، لازم نیست که حتما دلیل ترسو بودنش را بدانید. آنچه که لازم است انجام اقداماتی  برای افزایش حس ایمنی اش و برقرار کردن ارتباط با شماست، چه پدر مادر او باشید چه یک مراقب و یا یک دوست محبوب او. همچنین شما باید اقداماتی برای جلوگیری از هرگونه اسیب رساندن تکانشی او به دیگران انجام دهید.

همانگونه که شما با او ارتباط برقرار می کنید و از او محافظت می کنید، کودک احساسات اتشینی که وی را به کتک زدن سوق می دهد با شما در میان می گذارد. گوش دادن به احساسات یک کودک در حالی که مانع از آسیب رسانی او به شخص دیگری می شوید، به او اجازه می دهد تا ترس های پنهانش را آزاد کند. بنابراین او آرام می شود و به دیگران به عنوان دوستانش نگاه می کند نه به عنوان یک تهدید. در زیر روش هایی برای مقابله با این رفتارهای ذکر شده اند:

اول، یک ارتباط قوی تر بسازید:

فرصت هایی را برای ارتباط بیشتر و کامل تر ایجاد کنید. صرف کردن زمان های خاص برای او ابزاری است که برای ایجاد ارتباط،ایده آل است. اگر او بچه خودتان است، تلاش کنید که یک زمان خاص کوتاهی  را در همان اوایل روز به او اختصاص دهید، شاید به محض بیدار شدن، به طوری که کودک شما روز را با پیشنهاد شما درباره ی آنچه که او می خواهد برای ۵ یا ۱۰ دقیقه اول روز انجام دهد، آغاز کند. این کار را با صمیمیت انجام دهید، با مهربانی به او توجه کنید.

این کمک می کند که یک کودک بفهمد که برای شما مهم است، حتی با وجود خواهر و برادرهای دیگر، یک برنامه ی صبحگاهی و یا تماس های تلفنی در ابتدای روز که شما باید به آنها هم بپردازید.

اگر کودک فرد آشناییست که جزء خانواده شما نیست، تلاش کنید که در اولین فرصتی که او را دیدید برایش زمان ویژه ای در نظر بگیرید و به او اهمیت دهید.

برای مثال،در زمان بازی ،شما ممکن است تعدادی بازی پرسرو صدا یا بازی هایی مثل قایم باشک را برای ارتباط برقرار کردن بین بچه هایی که با هم بازی می کنند راه بیاندازید. خودتان را به جمع آنها اضافه کنید، روی زمین بنشینید و با آنها به شکلی محبت آمیز بازی کنید. اگر می‌توانید با برعهده گرفتن نقش فردی که قدرت کمتری دارد باعث خنده و شادی آنها شوید، شرایطی فراهم کنید که  بچه ها با هم به منظور”دستگیرکردن”شما با بالش ها یا بادکنک ها، یا با بیرون پریدن از جایی که  در بازی قایم باشک برای “ترساندن” شما قایم شده اند، با هم همکاری کنند.

وقتی آنها می خندند (بدون اینکه غلغلک شوند) و حس”برنده” شدن دارند، این نشان می دهد که شما امر اهمیت دادن به آن ها را به خوبی انجام داده اید. خندیدن و احساس ایمنی و قدرت بچه ها که نتیجه ی اهمیت دادن به آنهاست،کمک می‌کند که با هم پیوند داشته باشند و تنش هارا کاهش می دهد و این امر به آنها کمک می کند که در حضور شما احساس امنیت و ارزشمندی و اطمینان خاطر داشته باشند.

در یک گردهمایی خانوادگی، شما ممکن است یک بازی گرگم به هوا و یا “من می خواهم شما را بگیرم” که بچه ها می توانند در آن برنده شوند، راه بیاندازید. برای مثال، شما ممکن است دست هایتان را باز کنید و سعی کنید به آنها نشان دهید که یک خرس بزرگ هستید. اما تلوتلو بخورید و مغلوب شوید ونشان دهید که از آنها شکست خوردید. ان ها عاشق این هستند که بهتر از شما باشند.سپس آنها را نوازش کنید و مطمئنشان کنید که آنها از شما بهترند. درحین بازی با انها تماس چشمی برقرار کنید. توسط آنها گول بخورید اما دوباره بلند شوید و تلاش کنید. این نوع بازی منجر به ایجاد احساس قدرت خالص در این نوع کودکان می شود.

یک کودک ممکن است در طول زمان بازی فرصتی پیدا کند تا ناراحتیش را به شیوه ای عملی تر نشان دهد، او ممکن است با آرنج محکم به شما ضربه بزند، یا در کلوچه ای که به او تعارف می کنید نقصی پیدا کند، یا به چشم های شما خیره شود و شروع کند با مداد رنگی دیوار خانه تان را خط خطی کند. وقتی شما به ارامی به او نزدیک می شوید تا محدودیت هایی را برای او ایجاد کنید، دلیلی برای گریه کردن، اوقات تلخی پیدا می کند. این ابراز احساسات در واقع شروعی برای درمان احساساتیست که او به همراه دارد، و به احتمال زیاد همان احساساتی هستند که گاهی اوقات او را تحریک به صدمه زدن می کنند.

دوم، وقتی که او گریه و زاری میکند شنونده باشید:

به این معنی که نزدیکش بمانید و متقابلا طوفان عاطفی به راه نیندازید و به کودک اجازه دهید که بداند شما کنار او هستید. اگر شما از او حمایت کنید، او ترس ها و ناراحتی هایش را بیرون می ریزد. اغلب یک کودک به سرعت ،گفتن:”کلوچه من شکسته شده،من یک کلوچه جدید می خواهم” را با”من مادرم را می خواهم” عوض می کند. به مرور شکایت او تبدیل به وحشت می شود. شنونده باشید. شما لازم نیست که تلاش کنید چیزی را رفع و رجوع کنید. شما فقط فرد مناسبی برای گوش کردن به او هستید. اجازه دهید در مورد ضریه خوردن دست یا آرنجش، در مورد نیاز داشتن به یک کلوچه کامل، یا در مورد هر نیاز فوری دیگری در ان لحظه احساس وحشت کند. بعدا وقت برای باندپیچی کردن دستش یا تهیه کلوچه کامل برای او وجود دارد. در حال حاضر، اجازه دهید او به شما نشان دهد که چقدر و چطور ناراحت است.

اگر دلتنگ پدر و مادرش است، به او اجازه دهید که بداند که آنها همیشه باز خواهند گشت. به او اطمینان ببخشید که مراقبش هستید، و ایمنی او را حفظ کنید. احساسات او به شدت و با نیروی زیاد برون ریزی خواهند شد، هرچند به نظر می رسد این اتفاقی وخیم است، اما این فوران احساسات تسکینی برای ذهن عاطفی کودک است. احساسات تند و شدیدی که شما شاهد آن هستید همان چیزیست که رفتارهای تکانشی او را تهدید می کند. اکنون یک درمان واقعی درونی رخ داده است.

همه ی کودکان به محبت، تماس چشمی، و کمی صحبت درباره ی این حقیقت که جای او کنار شما امن است نیاز دارند. وقتی این طوفان عبور کند، کودک احساس می کند که هزار درصد نسبت به قبل با شما راحت تر و درکنار شما امن تر است، حالا چه کودک خود شما باشد و یا کودک دیگری که شما به هر دلیلی از او مراقبت می کنید.

سوم،اگر برقراری ارتباط به سرعت منجر به داد و فریاد زیاد برای مسائل کوچک نشود بنابراین لازم است که شما به کودکی که تکانشی عمل می کند نزدیک بمانید:

مراقب نشانه های افزایش تنش باشید. بچه ها اغلب (اما نه همیشه) به شما نشانه هایی پیرامون اینکه احساسات منفی شان در حال بالا امدن  و فوران شدن است نشان می دهند. صدای آنها تیز و زننده می شود، چهره آنها پویاییش را از دست می دهد، وگاهی اوقات هم رنگشان می پرد. از تماس چشمی طبیعی و ارتباطی دوری می کنند، و شروع به کنترل شرایط می کنند. وقتی شما این اوضاع را دیدید نزدیک تر شوید. سعی نکنید که از کتک زدن آنها با بیان کلماتی مثل”خب، بیا ببینیم چه میشه کرد، نیازی به ناراحتی نیست” جلوگیری کنید. در حال حاضر ناراحتی در درون کودک رخنه کرده است. وقتی یک کودک نشان می دهد که دچار مشکل شده است، با هیچ کلمه و حرفی نمی شود این مشکل را ناپدید کرد. آنچه که شما می توانید انجام دهید این است که مطمئن شوید رفتار تکانشی او به کسی صدمه نمی زند.

به شکلی فعالانه محدودیت هایی را وضع کنید:

به عنوان مثال، شما ممکن است سعی کنید که بازوهایتان را در اطراف کودک آسیب رسان قلاب کنید، و به آرامی او را یک گام از بچه های دیگر دور کنید. شما بازی کردن بیشتر را ممنوع نمی کنید، بلکه شما به سادگی امنیت ایجاد می کنید. شما می توانید بگویید: “سارا، من لازم است که بازویم را اینجا بگذارم،تو می توانی بازی کنی،اما من با تو می آیم و برای مدتی بازویم را اینجا می گذارم تا برای همه امنیت ایجاد شود”.

حس آرامش و تماس همراه با ملایمت از جانب شما احتمالا به او کمک می کند که متوجه تنشی که در حال افزایش است بشود. او نمی خواهد شما آنجا وجود داشته باشید. او ممکن است پیچ و تاب بخورد و سعی کند که از شما دور شود. ایستادگی کنید، بگویید:”من قصد دارم از تو محافظت کنم، من می دانم که تو می خواهی بازی کنی، و می توانی هم بازی کنی. من هرجا که بروی به همراه تو می آیم”. او ممکن است شما را گاز بگیرد و یا با یک گریه خوب کارش را راه بیاندازد.

ایجاد محدودیت توسط شما مفید است. شما به مشکل توجه داشتید و در محبت آمیزترین راه ممکن مداخله کردید.

شما از این امر جلوگیری کردید که یک کودک وحشت زده، به دلیل اینکه تکانه هایش بر او غلبه کرده اند و دوباره به کسی صدمه زده است، احساس شرمندگی کند. شما از قربانی شدن کودکان دیگر جلوگیری کرده اید. شما در حال مسئولیت پذیری به عنوان یک والد یا سرپرست در محیط بازی هستید.

شما او را شرمنده نمی کنید، جدا نمی کنید، و همچنین به او اجازه هم نمی دهید تکانه هایش کودک دیگری را قربانی کند. وقتی درنهایت شروع به گریه کردن کرد، همچنان شنونده باقی بمانید.

به او اطمینان دهید که او یک دوست خوب است و کودکان دیگر از بازی کردن با او خوشحال می شوند، و او امروز روز خوبی خواهد داشت، حتی اگر در حال حاضر همه چیز جور دیگری (ناخوشایند) احساس می شود. به او اجازه دهید که بفهمد که در کنار شما ایمن است و شما از بودن با او خوشحال هستید.

این فرآیند می تواند دوباره و دوباره تکرار شود، برای کمک به کودکی که یک عقده ی به اندازه کافی بزرگ از ترس دارد و نیاز به چند دور قرار گرفتن در محدودیت های فعال و آزادسازی عاطفی دارد.

ما شاهد تغییر شخصیت طیف بزرگی از کودکان در طول زمان بوده ایم که رفتار های مکرر تکانشی شان ذوب شدند و نسبت به کودکان دیگر حساسیت و همدلی کسب کردند، به وسیله داشتن فرصت مناسب برای بازی با یک بزرگسالی که به انها توجه می‌کند و سپس گریه و کج خلقی هایشان در حلقه بازوهای مهربان یک بزرگسال حمایت شده اند.

آیا اینها چیزی نیستند که همه ما بتوانیم استفاده کنیم؟

آیا وقتی ما حالی تند و زننده داریم و کسی به طرف ما نمی اید؟ آیا ما ناراحتیمان را به دیگری ترشح نمی‌کنیم و سپس وقتی که به ما گوش می دهد ناراحتی ما به احساس امنیت تبدیل نمی شود؟آیا کسی وجود دارد که به اندازه کافی مهربان باشد که تا زمانی که طوفان به پایان برسد به ما گوش بدهد و ما دوباره حس خوشایندی نسبت به زندگیمان بدست بیاوریم؟

بچه‌هایی که گرایش به اسیب رساندن دارند به ما فرصت می دهند تا این نوع از مداخلات موثر را یاد بگیریم،-مداخلاتی برای  ایجاد یک ارتباط دوستانه تر و قوی تر. مداخلاتی که مانع از رفتار تباه کننده از طریق گوش دادن و شنیدن می شوند، و بنابراین یک کودک می تواند دوباره در جهان خودش احساس امنیت کند.

منبع : توقف کتک زدن بچه های دیگر

ضمیر ناخودآگاه در ازدواج | سندروم بازگشت به خانه

ضمیر ناخودآگاه در ازدواج، سندروم بازگشت به خانه

اهمیت و ضرورت ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج چیست؟ تعارضات و تعاملاتی که افراد با والدین خود دارند.

به طور مستقیم بر روابط بعدی آن ها اثر می گذارد و روابط عاشقانه آن ها را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد، که به آن تاثیر ذهن ناخودآگاه برای ازدواج یا سندروم بازگشت به خانه می گویند.

در واقع کودک دو خواسته اصلی دارد که یکی عشق پدر و مادر و دومی عشق پدر و مادر به یکدیگر می باشد.

، ممکن است فردی به در کودکی به این خواسته اش نرسیده باشد و ناکام مانده باشد در این صورت این خواسته ها تا بزرگسالگی همراه او خواهند ماند. در بزرگسالی سعی می کنند تا به این دو خواسته های خود در مورد عشق پاسخ دهد.

در این شرایط افراد باید به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه کنند تا با استفاده از روانشناسی ازدواج با آگاهی از ضمیر ناخودآگاه خود و عدم پیروی از وسوسه های آن ازدواج موفق و خوبی داشته باشند و بتوانند در امر ازدواج انتخاب درستی داشته باشند.

ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج به چه معناست؟

به طور معمول افراد به دنبال این هستند که با ازدواج شان نیمه خالی وجودی خود را پر کرده و به سمت رشد و شکوفایی قدم بردارند، شاید برای شما جالب باشد که بدانید چرا در روابط عاشقانه تان جذب افراد خاص و شخصیت های جذاب می شوید.

توجه داشته باشید که در امر ازدواج افراد از ضمیر ناخودآگاه خود تاثیر می گیرند و همسرشان را انتخاب می کنند، این کار مانند این است که یک چیز ناتمام دارید و باید آن را به اتمام برسانید.

در این شرایط باید به روابط پدر و مادرتان با یکدیگر و تعاملاتی که با شما دارند توجه کنید. فردی که برای ازدواج انتخاب کرده اید تا چه اندازه ای ویژگی هایی مشابه با یکی از والدین شما را دارد؟

نقش و اهمیت ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج چیست؟

در ادامه این مقاله نقش ضمیر ناخودآگاه در ازدواج را به خوبی مورد بررسی قرار می دهیم و در مورد هر کدام توضیحاتی را ارائه خواهیم داد:

  1. التماس ضمیر ناخودآگاه برای توجه و عش

اگر در کودکی عشق و توجه لازم از طرف یکی از والدین تان دریافت نکرده باشید ممکن است به فردی علاقه مند شوید که مانند پدر و مادرتان به شما توجه و عشق کافی نداشته باشد.

به طور مثال مریم زنی سی ساله است که به طور ناخودآگاه از مردانی که انتقادگر و کنترل کننده هستند خوشش می آید و به همین دلیل او با مردی ازدواج کرده است که به طور مداوم از او انتقاد می کند و با انتقادهایش این احساس را در مریم به وجود می آورد که همسر خوبی نیست، باهوش نیست، و باید سعی کنید خودش را تغییر دهد.

مریم  حتی به خواسته شوهرش بینی خود را عمل کرده است. در این شرایط از مریم خواسته شد تا فهرستی از ویژگی ها پدر و مادرش را بنویسد.

ویژگی های مادر مریم: زنی انتقاد گر، سختگیر، طعنه زن، دمدمی مزاج، کمال گرا و همواره عصبانی.

با توجه به ویژگی های مادر مریم، مشخص شد مریم به مردانی علاقه دارد که ویژگی های مادرش را دارند  و او از این طریق سعی می کند روابط خود با مادرش را بازسازی کند، مریم سعی می کند خودش را فردی باهوش، زیبا و خوب نشان دهد.

او هنوز درگیر با خود درگیر بود و سعی می کرد که به مادرش نشان دهد که او هم خوب است و مادرش دیگر او را سرزنش نکند، در این شرایط مریم نیاز به تایید مادرش دارد چون از زمان کودکی تا حال نتوانسته تایید او را به دست آورد، به همین دلیل دچار سندروم بازگشت به خانه شده است.

او سعی می کند تا در رابطه با شوهرش این کار ناتمام دوران کودکی را به اتمام برساند و از این طریق درگیری ذهنی اش را از بین ببرد. به همین دلیل به مردانی با ویژگی شخصیتی مادرش علاقه مند شده است.

  1. ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج، خشم از والدین و طرد معشوق توسط ضمیر ناخودآگاه

اگر از دست یکی از والدین خود عصبانی باشید ممکن است زمانی که کسی به شما محبت می کند و عشق می ورزد، هیچ توجهی به او نداشته باشید و او را طرد کنید تا دلش را بشکنید.

از این طریق خشم و عصبانیت خودتان را تسکین داده و طرف مقابل را مجبور می کنید تا برای به دست آوردن شما تلاش بیشتری کند و عشق و توجه بیشتری به شما داشته باشد.

یکی از تاثیرات ذهن ناخودآگاه برای ازدواج را می توان در این مثال بیان کرد. پدر و مادر سارا زمانی که پنج ساله بود از یکدیگر جدا شدند و سارا پیش مادرش ماند و با او زندگی می کرد.

در این مدت پدرش به ندرت به دیدن او اومده و تماس چندانی با او نداشت به طوری تقریبا سارا را فراموش کرده و بیشتر به زندگی شخصی اش توجه داشت.

حال که سارا قصد ازدواج دارد هنگامی که برایش خواستگار می آید تا مرحله که مطمئن شود پسر واقعا دوستش دارد و خواهان ازدواج با اوست پیش می رود و در نهایت به او جواب رد می دهد و با خشم و عصبانیت با او برخورد می کند.

در این شرایط سارا با طرد کردن خواستگارانش در واقع پدرش را به خاطر این که در کودکی او را ترک کرده است را تنبیه می کند. او با این رفتارش پیش خود به آن ها می گوید “متوجه شدید که طرد شدن چه حس بدی دارد حالا من را درک می کنید و می فهمید چه احساسی داشتم.”

  1. جذاب شدن همزادهای والدین برای ضمیر ناخودآگاه

یکی دیگر از تاثیرات ضمیر  ناخودآگاه این است به کسی علاقه مند شوید که شبیه یکی از والدینتان باشد و سعی می کنید تا از این طریق زندگی فرد را نجات دهید.

این کار به تلافی کاری که برای پدر و مادرتان نتوانسته اید انجام دهید، سعی می کنید انجام دهید تا کم کاری آن زمان تان را جبران کنید و او را خوشحال نمایید.

ظاهرا سارا از مردان معتاد خوشش می آید و او تمایل دارد با مردی که معتاد است ازدواج کند در جلسه مشاوره ای که رفتند مشخص شد پدرش مردی کاری، سخت کوش و مهربان بوده است که به تریاک اعتیاد داشته است.

سارا مانند دیگر اعضای خانواده اش معتاد بودن پدرش را پذیرفته بود اما سعی می کرد آن را از دیگران مخفی کند، او علاقه بسیاری به پدرش داشت اما موفق نشد به پدرش کمک کند تا اعتیاد را کنار بگذارد. و زمانی که سارا ۱۱ سال بود پدرش را به علت سکته قلبی از دست داد.

او مرگ پدرش را به اعتیاد ارتباط داده است به همین دلیل به سندروم بازگشت به خانه مبتلا شده است، او سعی دارد این پایان غم انگیز را به گونه ای تغییر دهد به همین دلیل تصمیم به ازدواج با یک فرد معتاد دارد تا بتواند او را ترک دهد و از اعتیاد نجات دهد و باعث شود تا دیگر این پایان غم انگیز تکرار نشود.

  1. والد بی توجه هدف ضمیر ناخودآگاه

اگر یکی از والدین شما در زندگی شاد نبوده و مورد توجه واقع نشده باشد در واقع شما جذب فردی شبیه به او می شوید تا با عشق ورزیدن به او ثابت کنید که پدر یا مادرتان بسیار دوست داشتنی بوده و باید مورد توجه واقع می شد و زندگی شاد و خوبی می داشت. ناصر از نیلوفر خوشش می آید و دوست دارد با او ازدواج کند.

اما نیلوفر دختری است که احساس ناامنی می کند و بسیار آسیب پذیر است و از مردم می ترسد، به همین دلیل ناصر نسبت به نیلوفر احساس حمایت و محبت بسیاری دارد و دوست دارد عشق و دوست داشتن خود را به او نشان دهد.

گذشته ناصر روشن کننده این ماجرا می باشد، زیرا پدر ناصر مهارت های لازم برای ازدواج موفق را نداشته است و پانزده سال پیش همسر و فرزندانش را ترک کرده است، مادر ناصر بعد از این ماجرا از لحاظ روحی بسیار آسیب می بیند و احساس بی کفایتی می کند، او دیگر ازدواج نمی کند.

در این زمان ناصر ۱۵ سال داشته است و به خوبی احساس ناامیدی و ترک شدگی مادرش را درک می کند و تصمیم می گیرد که به مادرش ثابت کند که دوست داشتنی است .

به همین دلیل تصمیم می گیرد با دختری شبیه مادرش ازدواج کند و با عشق ورزیدن به او نشان دهد که دوست داشتنی است و به پدرش ثابت کند که در ترک مادرش اشتباه کرده است.

  1. وارد شدن به رابطه ای که خوشبخت تر از والدین نباشیم!

گاهی ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج باعث می شود تا وارد رابطه ای شوید که از ازدواج پدر و مادرتان بهتر نباشد، در واقع دوست ندارید خوشبخت تر از پدر و مادرتان باشید. سعید بیست و هفت ساله است و در یک خانواده پر از تشنج و درگیری بزرگ شده است.

پدر و مادر او با یکدیگر تفاهم نداشته و همیشه در حال درگیری و دعوا بوده اند و سعید بارها شاهد جر و بحث آن ها بوده است. اکنون سعید تصمیم گرفته با مریم ازدواج کند و می داند که مریم سریع عصبانی می شود.

اما با این حال دوست دارد با او ازدواج کند. از سعید پرسیدند که آینده خود را چطور می بینی در جواب گفت: چیزی شبیه زندگی پدر و مادرم.

از او پرسیده شد آیا فکر نمی کنی حق تو بیشتر از یک زندگی همراه با جر وبحث و دعوا می باشد او پاسخ داد حق من از زندگی بیشتر از حق پدر و مادرم از زندگی نمی باشد و من دوست ندارم خوشبخت تر از آن ها باشم.

درمان و شناخت تاثیر ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج

افرادی که درگیر این مشکل هستند باید سعی کنند تا در دام ذهن ناخودآگاه خود قرار نگیرند و ازدواج اصولی و ماندگاری داشته باشند به همین دلیل باید قبل از ازدواج زوجین به شناخت صحیحی برسند.

به عنوان مثال دوستی های قبل از ازدواج می تواند فرصت مناسبی برای شناخت فرد باشد، هم چنین استفاده از تجربه های خانواده و اطرافیان نقش بسیار مهمی در ازدواج موفق دارد.

شناخت تاثیر ذهن ناخودآگاه در ازدواج بر انتخاب های عشقی، باید به صورت تخصصی مورد بررسی قرار گیرد. بررسی انگیزه های ازدواج و تاثیر ذهن ناخودآگاه در ازدواج در جلسات مشاوره روانشناسی مورد می تواند به فرد کمک کند تا انتخاب اصولی و صحیحی داشته باشد.

مرکز مشاوره روانشناسی ستاره ایرانیان

بر اساس مطالبی که بیان شد ناخودآگاه انسان تاثیر بسیار زیادی بر روی تصمیمات مهم زندگی همچون ازدواج می گذارد.

در بسیاری از اوقات می تواند مسیر زندگی مشترک فرد را تغییر دهد و ازدواج او را به سوی شکست هدایت کند در این شرایط باید از روانشناس آگاه و با تجربه کمک بگیرید تا بتوانید از ناخودآگاه خودتان آگاه شوید و ازدواج موفقی را پیش رو باشید.

در این راستا مرکز مشاوره ستاره ایرانیان خدماتی را به صورت تلفنی و حضوری ارائه می دهند و از مشاوران و متخصصان با تجربه ای تشکیل شده اند که در این زمینه پاسخ گو مراجعین می باشند.

منبع: ضمیر ناخودآگاه در ازدواج | سندروم بازگشت به خانه

لجبازی کودک و نگرش های تربیتی نادرست

نگرش های شما به عنوان والد در تشدید مشکل لجبازی و نافرمانی در کودکتان تاثیر زیادی دارد. همه والدین در مورد فرزندان خود عقاید و نگرش هایی دارند. برخی از این عقاید منطقی و سودمند و برخی دیگر غیر منطقی و بیهوده هستند.عقاید منطقی، عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود دارد. انعطاف پذیر هستند و منجر به بروز رفتارها و هیجانات متعادل و مناسب می شوند.

عقاید غیر منطقی عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود ندارد. انعطاف پذیر و مطلق هستند،با جهان پیرامون خود هماهنگی ندارند، مانع دستیابی انسانی به اهدافش می گردند و در نهایت به بروز رفتارها وهیجانات نامناسب وناراحت کننده می انجامند.

رفتار والدین احتمالآ مبتنی بر ترکیبی از عقاید منطقی و غیر منطقی در مورد فرزندشان و رفتارهای مقابله جویانه وی است. نگرش های منطقی و غیر منطقی والدین،در حد وسط چهار طیف فکری که در هر فردی وجود دارد، قرار می گیرد. این طیف ها عبارتند از :

۱- پرتوقعی- تفکر ترجیحی- بی توجهی

پرتوقعی نگرشی است که به موجب آن یک پدر یا مادر به شکلی خدا گونه می پندارد فرزند من و دیگران باید به شکلی که من می خواهم رفتار کنند.این طرز فکر بسیار خشک،بزرگ منشانه و غیر منطقی است، زیرا هیچ قانونی در طبیعت وجود ندارد که فرزند شما یا هر فرد دیگری را مجبور به رفتار مطابق دستور شما بکند. این خود خواهی هیچ نقطه ای ندارد جز عصبانیت شما، زیرا کودک نافرمان در بسیاری  از مواقع قوانین اعلام شده توسط والدین را نقض خواهد کرد.

۲- احساس شکست خوردگی- احساس نگرانی- بی احساسی.

احساس شکست خوردگی حالتی ذهنی است که به موجب آن پدر و مادر فکر می کند. کارهای فرزند من بسیار نا خوشایند، خیلی بد و بسیار نارا حت کننده است. رفتار های زشت او کاملآ مرا خرد کرده است . این طرز فکر کاملآ غیر منطقی است، زیرا کلمات بسیار نا خوشایند،خیلی بد وبسیار ناراحت کننده به این معنا هستند که چیزی ۱۰۰ درصد بد است، یعنی بدتر از هر چیز بدی که ممکن است برای یک فرد پیش بیاید.

۳- عدم تحمل ناکامی- تحمل ناکامی- انکار ناکامی.

عدم تحمل ناکامی زمانی رخ می دهد که والدین هنگام بروز مشکلات دست از تلاش ومبارزه بردارند وبخود بگویند، من باید بی هیچ تلاش وکوششی از همکاری فرزندم برخوردار باشم چون اصلآ نمی توانم عدم همکاری او را تحمل کنم. فرزند من باید خودش بداند که رفتار صحیح چیست وهمان گونه عمل نماید. این طرز فکر باعث نا هماهنگی در رفتار والدین می شود زیرا بعضی از آن ها معتقدند که مجبورنیستند خود را به درد سر بیاندازند و به سختی تلاش کنند تا به نتیجه برسند. این طرز فکر والدین را از پیگیری هر برنامه ای جهت کمک به فرزند نافرمان باز می دارد.

۴-  اهانت کردن به دیگران- پذیرفتن دیگران- ستایش دیگران.

اهانت به دیگران یعنی تمایل به تحقیر کردن صد درصد و بد دانستن فرزند است. این طرز فکر ناشی از تصور نا درستی است که می توان ارزش انسانی افراد را بر اساس رفتار آن ها مورد قضاوت قرار داد. معمولآ عقاید اهانت آمیز نسبت به کودک به چنین شکلی در ذهن والدین خطور می کند{چون از من اطاعت نکردی بچه خیلی بدی هستی وسزاوار مجازات خواهی بود}

منبع : لجبازی کودک و نگرش های تربیتی نادرست

پرخاشگری چیست و انواع پرخاشگری در روانشناسی pdf

آشنایی با انواع پرخاشگری در روانشناسی و پرخاشگری چیست ؟

آن چه که از پرخاشگری در نگاه اول به ذهن مان خطور می کند رفتاری نامعقول، خود خواهانه و حاکی از یک تصمیم هیجانی و اشتباه است.

چرا پرخاشگری می کنم و چطور آن را رفع کنم؟

اما پرخاشگری صرفا نشان دهنده ی رفتار غیر منطقی و همراه با پشیمانی و دردسر نیست.

از نظر تکاملی آن چه که باعث بقای نسل و پیروزی اجداد مان می شده برخوردی همراه با پرخاشگری و مبارزه با عامل تهدید کننده جانی و محدوده زندگی یا قلمروشان بود.

در روانشناسی پرخاشگری به رفتاری گفته می شود که هدف آن ایجاد آزار و اذییت به دیگری است که معمولا این کار با هدف انتقام و تنبیه صورت می گیرد.

پرخاشگری اصولا دیگران را هدف می گیرد اما ممکن است متوجه خود فرد نیز شود.

پرخاشگری چیست ؟

در واقع می توان گفت در خودآزاری یا مازوخیسم فرد پرخاشگر از ایجاد درد و آسیب به خود لذت می برد.

پرخاشگری معطوف به خود ممکن است به صورت خود کشی نیز جلوه کند که این حالت با خودآزاری فرق دارد که فرد با مرگ خود قصد انتقام گرفتن، عذاب وجدان و درد دادن به دیگران را دارد.

عده ای از روانشناسان (مثلا فروید) معتقدند پرخاشگری ذاتی بوده و در درون همه انسان ها به صورت یک نیروی نهفته وجود دارد که در صورت عدم تخلیه انباشته می شود.

طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری، ورزش کردن و تخلیه انرژی از راه جامعه پسندانه را نقطه مقابل تخلیه نامطلوب (یعنی تخریب اموال و قتل) عنوان می کنند.

عده  دیگری از نظریه پردازان نیز به نقش یادگیری در پرخاشگری معتقد بوده و مخالف ذاتی بودن آن هستند.

علت پرخاشگری چیست؟

اصولا پرخاشگری در پاسخ به ناکامی رخ می دهد، یعنی زمانی که فرد در راه رسیدن به اهداف اش با موانع مواجه می شود، رفتار پرخاشگرانه از خود نشان می دهد.

در واقع فرد با رفتار پرخاشگرانه در مقابل ناکامی تا حدودی تسکین پیدا می کند که معمولا بعد از این تسکین موقتی ( به جای چاره اندیشی و حل مسئله)، احساس پشیمانی را تجربه خواهد نمود.

اما این که فرد بعد از ناکامی چه واکنشی نشان دهد تا حد زیادی به نوع تربیتی که در خانواده داشته بستگی دارد.

تحقیقات نشان داده است که کودکان پرخاشگر معمولا والدین پرخاشگری دارند که از آن ها الگوبرداری کرده اند.

رفتار پرخاشگرانه ممکن است توسط دیگران و به خصوص در کودکی تقویت شده باشد.

این که بچه ای بعد از دعوا یا رفتار خشونت بار توسط والدین یا خواهر برادر های بزرگ تر تشویق شود و از رفتار پرخاشگرانه ی او به عنوان یک رفتار شجاعانه یاد شود،

مسلما باعث تقویت و ایجاد یک ذهنیت مثبت نسبت به این رفتار خواهد شد.

همچنین رسانه های گروهی به ویژه تلویزیون در تقویت رفتار پرخاشگرانه نقش بسزایی دارند.

تحقیقات نشان داده که بازی های رایانه ای بخصوص در دانش آموزان منجر به افزایش رفتارهای پرخاشگری در روابط شان با دوستان و محیط خانوادگی( خواهر و برادرها) می شود.

نقش وراثت نیز در خصوصیات شخصیتی و رفتار پرخاشگرانه موضوعی است که مورد قبول بسیاری از نظریه پردازان می باشد.

انواع پرخاشگری در روانشناسی

پرخاشگری به صورت های مختلف بروز می یابد، از جمله:

  • aggressive تهاجمی
  • assertive بیان کننده و آشکار
  • passive منفعل
  • passive-aggressive منفعل تهاجمی

مطالعه بیشتر انگلیسی:

Goldstein, A.P.. (2004). The Psychology of Group Aggression. 10.1002/0470013451.

دسته بندی دیگر نیز به صورت زیر است:

پرخاشگری جسمانی چیست

این حالت که با کتک زدن و آسیب فیزیکی همراه است در پسران بیشتر از دختران دیده می شود.

منابع و مطالعه بیشتر به زبان انگلیسی:

  1. Kaye A.J., Erdley C.A. (2011) Physical Aggression. In: Goldstein S., Naglieri J.A. (eds) Encyclopedia of Child Behavior and Development. Springer, Boston, MA
  2. Romano, E., Tremblay, R. E., Boulerice, B., & Swisher, R. (2005). Multilevel correlates of childhood physical aggression and prosocial behavior. Journal of Abnormal Child Psychology, 33, 565–۵۷۸٫PubMedGoogle Scholar
  3. ۱۳٫
  4. Seguin, J. R., & Zelazo, P. D. (2005). Executive function in early physical aggression. In R. E. Tremblay, W. W. Hartup, & J. Archer (Eds.), Developmental origins of aggression. New York: Guilford.Google Scholar
  5. ۱۴٫
  6. Tremblay, R. E., Nagin, D. S., Seguin, J. R., Zoccolillo, M., Zelazo, P. D., Boivin, M., et al. (2004). Physical aggression during early childhood: Trajectories and Predictors. Pediatrics, 114, 43–۵۰٫Google Scholar

پرخاشگری کلامی

که به صورت داد زدن، تحقییر کردن و توهین یا تمسخر به آسیب و اذییت دیگری منجر می شود.

به عنوان مثال بعد از یک تصادف رانندگی دو طرف با صدای بلند( داد زدن) شروع به توهین، و ناسزا گفتن به یکدیگر می کنند.

مطالعه بیشتر:

Burton, J.P., Mitchell, T.R. & Lee, T.W. The Role of Self-Esteem and Social Influences in Aggressive Reactions to Interactional Injustice. J Bus Psychol ۲۰, ۱۳۱–۱۷۰ (۲۰۰۵). https://doi.org/10.1007/s10869-005-6995-8 – https://doi.org/10.1007/s10869-005-6995-8

پرخاشگری رابطه ای یا اجتماعی

در پرخاشگری رابطه ای هدف بدنام کردن و انزوا یا تخریب روابط اجتماعی دیگران است.

به عنوان مثال شایعه پراکنی یک نوع پرخاشگری رابطه ای است.

این نوع پرخاشگری در دختران بیشتر از پسرها دیده می شود.

مطالعه بیشتر:

  1. Felson R.B. (1984) Patterns of Aggressive Social Interaction. In: Mummendey A. (eds) Social Psychology of Aggression. Springer Series in Social Psychology. Springer, Berlin, Heidelberg
  2. Kumari K., Singh J.P., Dwivedi Y.K., Rana N.P. (2019) Aggressive Social Media Post Detection System Containing Symbolic Images. In: Pappas I., Mikalef P., Dwivedi Y., Jaccheri L., Krogstie J., Mäntymäki M. (eds) Digital Transformation for a Sustainable Society in the 21st Century. I3E 2019. Lecture Notes in Computer Science, vol 11701. Springer, Cham

پرخاشگری واضح یا پیدا

در این حالت رفتار پرخاشگرانه ی فرد آشکارا بوده، در مقابل پرخاشگری پنهان معمولا با هدف آسیب رساندن مخفیانه به فرد صورت می گیرد.

دانش آموزی که به صورت فیزیکی اقدام به آسیب و آزار هم کلاسی خود می کند، پرخاشگری پنهان از خود نشان داده،

در صورتی که اگر به صورت پنهانی با دزدیدن یا خراب کردن اموال ( مثلا لوازم التحریر) هم کلاسی خود قصد آسیب به او را داشته باشد، پرخاشگری پنهان نامیده می شد.

پرخاشگری گروهی

یکی دیگر از انواع پرخاشگری در روانشناسی، پرخاشگری گروهی است.

که معمولا در جنگ ها و به صورت گروهی در مقابل دشمن با هدف تخریب اموال و جان دشمن صورت می گیرد.

مطالعه بیشتر:

Goldstein, A.P.. (2004). The Psychology of Group Aggression. 10.1002/0470013451.

پرخاشگری در روانشناسیمشاوره شخصیت

انواع پرخاشگری در روانشناسی در سنین مختلف

پرخاشگری در کودکی چیست

اگرچه پرخاشگری در کودکی یک موضوع شایع است اما درصورتی که رفتار پرخاشگرانه در کودک شما مکرر و با شدت زیاد رخ دهد خطرناک خواهد بود.

کودکان با مشاهده نتایج مثبت پرخاشگری و الگوسازی؛ یکی از راه های دست یابی به اهداف خود را در رفتار پرخاشگرانه می یابند.

والدین باید با سبک تربیتی صحیح و نشان دادن رفتار درست مانع از رشد این رفتار در فرزندشان شوند.

پرخاشگری در نوجوانی چیست

نوجوانی که به عنوان مرحله ای  میان کودکی و بزرگسالی قرار دارد از نظر روانی و جسمانی فرد با تغییرات زیادی مواجه است.

افزایش مسئولیت و به دنبال آن استقلال در کنار تغییرات فیزیکی و هورمونی باعث افزایش احتمال رفتار پرخاشگرانه در این سن می گردد.

علاوه بر این رفتار پرخاشگرانه بخصوص در نوجوانان پسر می تواند نشانه ای از قدرت و شجاعت او تلقی شده و باعث پذیرش او  به عنوان رهبر گروه (در میان همسالان) گردد.

پرخاشگری در جوانی و میان سالی

در جوانی معمولا پرخاشگری در مواجه با ناکامی رخ می دهد.

شکست در روابط عاشقانه، تحصیل و کار می تواند باعث خشم و به دنبال آن افزایش رفتار پرخاشگرانه گردد.

همچنین در میان سالی که افراد با بحران میان سالی رو به رو هستند بخصوص در زنان احتمال افزایش استقلال شخصیتی و رفتار پرخاشگرانه وجود دارد.

پرخاشگری در سالمندی چیست

دوران کهنسالی نیز مانند سایر مراحل دلایل مختلفی برای پرخاشگری دارد.

افزایش حساسیت روحی و زود رنجی در کنار مشکلات مربوط به سلامتی جسمانی و کاهش استقلال و احساس درک نشدن را می توان از جمله دلایل پرخاشگری در سالمندان مطرح نمود.

راه های مقابله با انواع پرخاشگری در روانشناسی

از آن جایی که پرخاشگری معمولا در برخورد با رفتار یا اشتباه دیگران و احساس بی عدالتی یا پایمال شدن حق مان که منجر به ناکامی در دست یابی به اهداف مان شده، رخ می دهد،

بنابراین یادگیری مهارت های حل مسئله به جای واکنش آنی تخلیه خشم با پرخاشگری، موثر است.

در نظر گرفتن راه حل های مختلف و اتخاذ بهترین تصمیم در کنار کم و تعدیل کردن انتظارات مان از دیگران در کنترل پرخاشگری نقش بسزایی دارد.

تغییر موقعیت دادن ( مثلا از ایستادن به نشستن یا از ایستادن به راه رفتن)،

به هنگام خشم و موکول کردن تصمیم گیری یا اقدام به زمانی دیگر، یک روش مدیریت رفتار پرخاشگرانه می باشد.

معاشرت با افراد صبور که خود کنترلی بالایی در رفتارشان دارند در ایجاد این خلق و خو و افزایش درایت تان هنگام تصمیم گیری کمک کننده است.

همچنین، ابراز نارضایتی و بیان انتظارات خود به صورت مستقیم، جرات مندانه اما نه پرخاشگرانه

و جلوگیری از جمع شدن دلخوری ها، در کنار افزایش صمیمیت، نقش بسزایی در کاهش رفتار پرخاشگرانه در خانواده دارد.

ورزش و تخلیه هیجان به شکل مطلوب،

ریلکسیشن و

آرام سازی عضلانی

نیز از دیگر راه کارهای پیشنهادی برای کاهش رفتار پرخاشگرانه می باشد.

منبع : پرخاشگری چیست و انواع پرخاشگری در روانشناسی pdf

آیا کودکان شخصیت والدینشان را به ارث می برند؟

کودکان ویژگی های فیزیکی والدینشان را به ارث می برند، ولی دانشمندان در رابطه با به ارث بردن ویژگی های شخصیتی والدین توسط کودکان کمتر مطمئن هستند. برخی از ویژگی های شخصیتی که در کودکان ظاهر می شوند پایه ی ژنتیکی دارند، ولی در شکل گیری شخصیت چندین ژن نقش دارند. محیط نیز در شکل گیری رشد ویژگی های شخصیتی نقش دارند. با وجود اینکه ممکن است کودک شما در برخی ویژگی های شخصیتی گرایش ژنتیکی نشان دهند با این حال این ویژگی ها زمانی خود را نشان می دهند که محیط شرایط لازم برای بروز صفات مرتبط با این ژن ها را فراهم سازد.

ژنتیک و شخصیت

محققین در شکل گیری ویژگی های شخصیتی ویژگی های ژنتیکی را دخیل می دانند. ژن‌های مختلفی در کودک وجود دارند که باعث شکل گیری ویژگی شخصیتی کودک می شوند. در برخی موارد به دلیل تاثیر شرایط محیطی و یا تاثیر ژن های دیگر برخی از ژن‌ها فعال و یا غیر فعال می شوند. بر طبق گزارش شبکه ی خبری ژنوم، ژنها از طریق پیام های شیمیایی مانند ترشح هورمون سرتونین و دوپامین که می توانند تاثیرات عمیقی بر روی مغز داشته باشند ویژگی های شخصیتی فرد مانند اضطراب و خجالتی بودن را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

تاثیر وراثت در مقابل تاثیر محیط

حدود ۴۰ درصد از ویژگی های شخصیتی از طریق وراثت به ارث می رسند، بر طبق نظریه دکتر دیوید فاندر، پرفسور روانشناسی دانشگاه ریورساید کالیفرنیا، و نویسنده ی «معمای شخصیت». این نظریه به طور قابل توجهی تاثیر محیط را مورد بررسی قرار داده است. فاکتورهای محیطی به چیزی بیشتر از محل زندگی فردر اشاره دارند؛ تاثیرات فرهنگی و تجربیات اولیه زندگی و شرایطی که در آن شخص بزرگ شده بر شخصیت فرد اثر گذارند. برای مثال بر طبق نظریه ی دکتر فاندر افرادی که حامل ژن تاثیر گذار بر سروتونین هستند در معرض خطر افسردگی و رفتارهای ضد اجتماعی بیشتری هستند، اما تنها زمانی که کودکی انها سرشار از استرس و بدرفتاری از سوی محیط باشد.

صفات خانوادگی

حتی دوقلوهای همسان، کسانی که آرایش ژنتیکی یکسان دارند، ویژگی های شخصیتی یکسانی ندارند. در حالی که آنها رفتارهای شخصیتی نزدیک تری در مقابل دوقلوهای ناهمسان و خواهر و برادهای غیر دوقلو دارند، آنها تنها ۵۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند بر اساس گفته روانشناس کودک دکتر دیوید شافر در کتابش «جامعه و رشد شخصیت». دوقلوهای ناهمسان حدود ۳۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی برخوردارند، در حالی که خواهر و بردارهای غیر دوقلو ۲۰ درصد از ویژگی های شخصیتی یکسانی را دارا می باشند. از لحاظ بیولوژیکی کودکانی که در یک خانواده بزرگ شده اند از نظر ویژگی های شخصیتی تنها ۷ درصد به یکدیگر شباهت دارند.

اختلالات رفتاری

بر طبق نظریه ی دکتر شافر: محققین دریافتند که بسیاری از اختلالات رفتاری، مانند اسکیزوفرنی، افسردگی بالینی یا اختلال دوقطبی به عامل ژنتیک مربوط می شوند، ولی مسئله بدین معنی نیست که اگر کسی ژن هایی را به ارث می برد باعث رشد بیماری اش می شود. برای مثال اگر شما یک دو قلوی یک سان دارید که به اسکیزوفرنی مبتلا است احتمال اینکه شما نیز این اختلال رفتاری را دارا باشید دو به یک یا ۵۰ درصد می باشد، حتی اگر شما ژن های یکسانی را به ارث برده باشید. ولی فقط در ۵ تا ۱۰ درصد از کودکانی که یکی از والدینشان مبتلا به اسکیزوفرنی است این احتمال وجود دارد که کودک نیز علائم این اختلال رفتاری را از خود بروز دهد.

منبع : آیا کودکان شخصیت والدینشان را به ارث می برند؟

مشاوره فوبیا و درمان فوبیا

در جلسه مشاوره فوبیا به درمان فوبیا که یک اختلال شایع از بین انواع اختلالات اضطرابی است که فرد مبتلا به آن از ترس افراطی، غیرمنطقی و مداوم نسبت به یک موقعیت رنج می برد، پرداخته می شود.

موقعیت فوبیک می تواند ارتفاع، عنکبوت، انواع حیوانات (مثلا سگ، گربه، مار، عنکبوت،موش) آسانسور یا موارد دیگر باشد.

اجتناب یا فرار دائمی فرد از موقعیت فوبیک باعث اختلال در عملکرد روزانه ( کار، تحصیل یا روابط فرد) می شود که نیاز به درمان آن ضروری می باشد.

آن چه که اهمیت دارد این است که در صورت عدم درمان این اختلال، بهبود خود به خودی حاصل نمی شود و فرد نیاز به دریافت کمک تخصصی توسط روانشناس دارد.

تکنیک های مشاوره فوبیا

خوشبختانه برای فوبیا درمان های متعدد و مفیدی ابداع شده است که توسط درمانگران با تجربه در کمک به مبتلایان به فوبیا ثمربخش است.

در ادامه انواع درمان فوبیا ذکر می گردد:

درمان فوبیا از طریق حساسیت زدایی منظم

حساسیت زدایی منظم یا سیستماتیک یک روش کارامد برای درمان فوبیا است که شامل چند جزء اساسی به شرح زیر می باشد:

مرحله اول مشاوره فوبیا : آرمیدگی تدریجی عضلانی

در این مرحله به کمک روانشناس فرد مبتلا به فوبیا شروع به آرام سازی تدریجی عضلات خود می کند.

بدین صورت که فرد با رهاسازی یا انبساط عضلات و ماهیچه های ( از کف پاها شروع شده تا صورت) بدن خود متوجه تمایز بین دوحالت فیزیکی انقباض و سفتی ( در حالت اضطراب)، با رهایی و آرمیدگی می شود.

این تمرین طی زمان بندی مشخص و تقریبا شش جلسه به طول می انجامد.

مرحله دوم: تعیین سلسله مراتب اضطراب

در این مرحله فرد حیطه یا موقعیت فوبیک را برحسب شدت ترسی که در او ایجاد می کنند، درجه بندی می کند.

این سلسله مراتب اضطراب بر حسب درجه از صفر تا صد تشکیل می گردد.

مرحله سوم مشاوره فوبیا : اجرای حساسیت زدایی

در این مرحله فرد مبتلا به فوبیا در اتاق درمان روی کاناپه یا یک صندلی راحت می نشیند و شروع به تجسم یا تصویرسازی ذهنی صحنه های آرام بخش می کند.

درمانگر نیز بر اساس سلسله مراتب تهیه شده از مراجع می خواهد به تجسم موقعیت های ترس آور بپردازد.

این روند طبق اصول خاصی و با نظارت درمانگر ( به صورت تجسمی یا واقعی ) اجرا می شود.

در واقع هم زمانی و تداعی تدریجی موقعیت های ترس آور با آرمیدگی بدن و تجسم ذهنی آرامش بخش، به تدریج باعث کاهش و برطرف شدن از شدت ترس فرد و آمادگی وی برای مواجهه در موقعیت واقعی می شود.

درمان فوبیا از طریق غرقه سازی

برعکس روش حساسیت زدایی تدریجی که در آن فرد به صورت تدریجی با موقعیت فوبیک مواجه می شود،

در روش غرقه سازی مواجهه با موقعیت فوبیک غیر تدریجی و کامل خواهد بود.

مسلما چنین شرایطی باعث ترس و اضطراب شدید فرد می شود، به همین دلیل نیز این درمان در مقایسه با سایر درمان های مربوط به فوبی، میزان انصراف بالاتری نیز دارد.

در روش مواجهه که به آن درمان مواجهه و جلوگیری از پاسخ نیز می گویند، درمانگر ابتدا فلسفه این روش را برای مراجع شرح می دهد.

در واقع روانشناس به بیمار توضیح می دهد که چگونه جلوگیری از پاسخ یعنی اجتناب و فراری که او از محرک ترس آور دارد باعث افزایش و تدام فوبیا او گشته است.

این درمان بخصوص برای فوبیا سوشیال یا اجتماعی کاربرد دارد.

به عنوان مثال افراد مبتلا به فوبیا اجتماعی که از صحبت کردن در جمع دچار اضطراب می شوند، با اجتناب از مواجهه و قرار گرفتن در چنین موقعیت هایی ( تعاملات اجتماعی که مستلزم سخنرانی است)،

از اضطراب خود می کاهند.

درمانگر به مراجع توضیح می دهد که چگونه اجتناب و تجربه نکردن این موقعیت (علارغم ترسی که در او ایجاد می کند) در بلند مدت باعث افزایش این حالت و تداوم مشکل او می گردد.

به علاوه درمانگر به بیمار توضیح می دهد که در ابتدای مواجهه درمانی معمولا اضطراب اش افزایش می یابد اما استفاده مداوم و تکرار آن در ادامه درمان باعث کاهش و در نهایت برطرف شدن ترس می شود.

روش مواجه درمانی نیز به دو صورت تجسمی و واقعی اجرا می شود.

شناخت درمانی و دارو درمانی در درمان فوبی

دارو درمانی در مشاوره فوبیا

در درمان دارویی فوبی، معمولا به تجویز دارو های ضد اضطراب و ضد افسردگی در شرایط خاص و جهت کاهش نشانه های فیزیولوژیکی زیر نظر روانشناس و روانپزشک صورت می گیرد.

در موارد خیلی شدید و همچنین مواردی که نیاز به یک درمان فوری احساس می شود، معمولا روش دارو درمانی در کنار درمان های روان شناختی اجرا می گردد.

شناخت درمانی در جلسه مشاوره فوبیا

شناخت درمانی روی افکار و باورهای نادرستی که منجر به افزایش و تداوم فوبیا فرد شده، تمرکز می کند.

به عنوان مثال یکی از شناخت های نادرست در فوبیا اجتماعی ارزیابی منفی است که افراد مبتلا به این فوبیا از عملکرد خود دارند.

این افراد با وجود فیدبک های مثبتی که از دیگران در خصوص عملکردشان دریافت می کنند، همچنان ارزیابی ناقص و منفی از رفتار خود در جمع دارند.

همچنین خود گویی های منفی افراد مبتلا به فوبیا اجتماعی که باعث خجالت زده شدن شان در جمع می گردد در تداوم این مشکل نقش اساسی دارد.

درمان شناختی رفتاری گروهی

درمان شناختی رفتاری گروهی نیز یک روش کارآمد در بهبود این اختلال است که در آن فرد علاوه بر اینکه از باور های ناکارآمد خود آگاه می شود،

موقعیت مناسبی نیز برای تمرین و مواجهه با اضطراب خود در اختیار دارد.

واقعیت مجازی در درمان فوبی و مشاوره فوبیا

جدید ترین درمان برای اختلال فوبی، درمان با واقعیت مجازی یا VR می باشد.

در این روش افراد مبتلا به فوبیا به صورت مجازی با استفاده از برنامه های خاصی که تدارک یافته در صفحه مانیتور با محرک فوبیا مواجهه و با آن در تعامل قرار می گیرند.

به عنوان مثال درمان فرد مبتلا به فوبیا عنکبوت بر اساس برنامه های طراحی شده بدین صورت است:

بیمار روی صندلی راحت می نشیند و عینک مجازی را روی چشم خود قرار می دهد.

در ادامه همراه با درمانگر یا یک دستیار، با صحنه های مربوط به عنکبوت مواجهه می شود.

با تکرار مواجهه مجازی با عنکبونت، فرد به تعامل (دست زدن یا لمس کردن مجازی انواع عنکبوت ها در موقعیت های مختلف) قادر می گردد.

توقف درمان توسط درمانگر

توقف درمان توسط درمانگر در جلسه مشاوره فوبیا در صورتی که بیمار از اضطراب زیادی رنج می برد، صورت می گیرد.

اگرچه فرد می داند که در این شرایط مواجهه او واقعی نبوده اما این شبیه سازی تصویری و صوتی دقیق باعث می شود احساس واقعی را تجربه می کند.

این شرایط به افراد این امکان را می دهد که بدون عوارض فیزیکی واقعی (مثلا در درمان فوبیا ارتفاع) و به صورت کاملا محرمانه ( بدون نیاز به تمرین در برابر یک جمع واقعی)، از شدت ترس خود بکاهند.

تحقیقات نشان داده است که درمان با واقعیت مجازی یک درمان جدید اما موفق برای فوبیا است.

همچنین از جمله سایر درمان های مربوط به فوبیا می توان به درمان مبتنی بر بینش، درمان با هیپنوتیزم و درمان از طریق یادگیری مشاهده ای و یادگیری جانشینی اشاره نمود.

منبع : مشاوره فوبیا و درمان فوبیا